قالتاق‌های سیاسی، حاصل چه چیزند؟

مهدی بهروزی- روزنامه بهار
رضا صادقیان به تاریخ ۹۶/ ۵/ ۳۰ طی یادداشتی در روزنامه بهار به آفتی به نام «قالتاق‌های سیاسی» اشاره کرده و یکی از بزرگترین مشکلات امروز جامعه سیاسی ایران و حتی مشکلات درون ساختاری جناح‌ها را همین پدیده دانسته است. پدیده‌ای که حاصل کاری جمعی با حضور قاطبه مردم را به سمت نابودی برده و در پروسه‌ای مردم را از آن جناح سیاسی نیز دلزده و ناامید می‌کند. اما این قالتاق‌های سیاسی از کجا می‌آیند؟ چگونه قدر می‌بینند و صاحب منصب می‌شوند؟ این نسبت بی‌شعوری که به ایشان در آن مقاله داده شده است، فقط مختص خودشان است؟ به نظر نگارنده، دو عامل اساسی باعث برآمدن قالتاق‌ها و حداقل دو عامل مهم باعث بالارفتن قالتاق‌ها در مناصب سیاسی– دولتی می‌شود. در اینکه فرصت ‌طلبی آفت فعالیت‌های سیاسی است کسی هیچ شکی ندارد، اما قالتاق‌های سیاسی بیش از هر عنصر باورمندِ حزبی فرصت طلب هستند، اگر عناصر حزبی به واسطه فعالیت‌های حزبی و جناحی‌شان و هزینه‌های کم و زیادی که به خاطر اندیشه‌شان و فعالیت‌های حاصل از اندیشه ‌ورزیشان، پرداخت کرده‌اند دنبال فرصت هستند، اما قالتاق‌های سیاسی از هر روزنه‌ای برای کسب فرصت استفاده می‌کنند. در کشور ما همواره این راه برای فرصت‌طلبان باز است. در آستانه‌ انتخابات‌های مهم این معبر گشوده می‌شود که افرادی بدون هیچ سابقه فعالیت حزبی و حتی سیاسی، با شامه تیزی که دارند فضای پیروز را پیش بینی کرده و در آستانه‌ یک پیروزی که دیگرانی دیگر برای آن زحمت کشیده و آن را به ثمر رسانده‌اند، از حاصل آن خوشه‌چینی کنند. حتی گاهی دیده شده، برخی دیگر نه در آستانه پیروزی، که پس از به ثمر نشستن یک پیروزی سیاسی، رنگ عوض کرده و در قامت یک هوادار متعصب یا یک کنشگر زحمت کش، نتایج تلاش دیگران را به نام خود کرده و با وجودی که هیچ گاه با آن نگاه پیروز همراهی و همدلی نداشته‌اند اما با تزویر و ریاکاری سکه دولت را با آفتا‌ب‌پرست صفتی به نام خود ضرب می‌کنند.

هر دو صفت فرصت طلبی و ریاکاری در بطن فرهنگی جامعه ایرانی مذموم و مطرود است اما چگونه می‌شود، فرصت‌طلبی با استفاده از ابزار ریاکاری، قالتاق‌های سیاسی را پدید می‌آورد و آنها را بر صدر می‌نشاند؟ به نظر نگارنده، آنچه که بیش از هرچیز ریاکار را حائز موفقیت در فعل سیاسی‌اش می‌کند، عدم نقدپذیری بزرگان سیاسی است. بزرگان سیاسی دوست‌تر می‌دارند پس از پیروزی‌ها، همه چیز را از آن خود دانسته و هر گونه نقد و نصیحتی را از سوی کنشگران همراه برای بهبود مسیر آینده ناشنیده بگیرند و چه بسا هرکس در برهه‌ی پیروزی‌ها به آنان نقدی وارد کند مطرود و مغضوب شده و به جای آن هر آنکس که تملق و چاپلوسی کند قدر دیده و بر صدر خواهد نشست.

در کنار این روحیه که به نظر نگارنده هیچ نسبتی با اصلاح طلبی یا حتی فعالیت منسجم حزبی ندارد، پدیده مشمئز کننده عدم چرخش نخبگان نیز مزید بر علت است، در احزاب به خصوص اصلاح طلب، کنشگر سیاسی اصلاح طلب در سیستم جناحی و حزبی ارتقاء پیدا نمی‌کند، همیشه عده‌ای رئیس و صاحب منصب و صاحب نفوذند و همواره عده‌ای سرباز پیاده نظامی که مجری فرامین هستند. عده‌ای فقط تصمیم می‌گیرند و عده‌ای فقط مجری فرامین‌اند و چه بسا مجریان فرامین لطمات بیشتری خورده، هزینه‌های بیشتری را تحمل کرده و حتی در پیشبرد فعالیت‌ها، کارهای یدی و حتی فکری بیشتری انجام می‌دهند و در هنگام پیروزی نیز اولین کسانی که فراموش می‌شوند همین افرد هستند.

افرادی که شاید بیشتر از بزرگان برای پیروزی تلاش کرده‌اند، شاید بیشتر از بزرگان به نتیجه‌ کار امیدوار بوده‌اند و برای آینده‌ی تفکر خویش دلسوزترند و از سر همین دلسوزی نیز گاهی زبان به تلخی باز کرده و غیرتمندانه و بی محابا رفتار‌های غلط و تصمیمات نادرست را نقد می‌کنند. آری فارغ از فرصت طلبی و استفاده از سالوس و ریا، آنچه که قالتاق‌های سیاسی را موفق می‌دارد، فقر فرهنگی در میان بزرگان احزاب در هنگام پیروزی است. تا این کمبود سترگ برطرف نشود، نقش قالتاق‌های سیاسی و یا مجاهدان روز شنبه همچنان پر رنگ و لعاب باقی خواهد بود.


منبع: بهارنیوز