آیا «ساعت پنج عصر» نمره قبولی گرفته؟
نظرات احمد طالبی نژاد درباره کیفیت «ساعت ۵ عصر» میانه است. یعنی نه مثل برخی از هواداران متعصب مهران مدیری آن را شاهکار می داند و نه به طور کلی فیلم را رد می کند. این منتقد سرشناس می گوید با توقع و انتظار پایین به تماشای فیلم نشسته. در ۱۵ دقیقه ابتدایی ناامید بوده اما در نهایت از نتیجه کار راضی است.

فیلم «ساعت ۵ عصر» را دوست داشتید؟
درباره استحاله شخصیت درست می فرمایید، اما فیلم در خط روایی بیان داستان چندان موفق و باورپذیر عمل نمی کند. مثلا در جایی که اسپری فلفل به چشم مهرداد می خورد و به بیمارستان برده می شود. با تمکن مالی ای که دارد و از ابتدای فیلم برایمان آشکار شده، انتظار داریم با دیدن شلوغی بیمارستان، به یک مرکز درمانی خلوت تر برود.
ببینید در اینکه فیلم «ساعت ۵ عصر» کلاژی از چند فیلم تاریخ سینمای ایران و خارج است شکی نیست. من یک سکانس شاخص را نام می برم، جایی که دستش را برای اشاره به عدد بالا می برد و نشانه پیروزی به خود می گیرد اشاره مستقیمی دارد به فیلم «عصر جدید» ساخته چارلی چاپلین و همچنین وقایع سال ۸۸٫ اما اشکالی ندارد چون کمدی شیوه ای از بیان واقعیت است که به همراه اغراق، باید از راه های مختلف حرفش را بزند. مثلا در سکانس های ازدحام مردم در مترو ما به شدت اغراق می بینیم (البته گاهی در واقعیت این اتفاق می افتد).
اما در ساختار کمدی این اغراق لازم است. چون کمدی دو گزینه خیلی مهم دارد، تیپ سازی و اغراق که اگر این دو را از کمدی بگیریم، می شود یک فیلم اجتماعی که گاهی لبخند به لب می آورد. باید یادمان باشد که مهران مدیری به هر حال کمدین است و نمی تواند و نباید فیلم جدی بسازد. او بعضی وقت ها کمدین بسیار خوبی است، مثلا «مرد هزار چهره»، «شب های برره» و «قهوه تلخ» واقعا آثار قابل تاملی هستند.
شما به فیلم «عصر جدید» چاپلین اشاره کردید که می توان در فیلم «پول را بردار و فرار کن» وودی آلن هم شاهد مثال های زیادی برای شباهت با «ساعت ۵ عصر» آورد. اما انتقادهایی که به فیلم مهران مدیری وارد است بیشتر به خاطر اغراق و منطق روایی است که شما از وجود هر دو در فیلم حمایت می کنید. حال آن که در فیلم «پول را بردار و فرار کن» سیر اتفاقات و عوامل شکل گیری بحران ها باورپذیر است.
من هر دوی این موارد را برای ساختار کمدی لازم می دانم. البته به همین نسبت به فیلم انتقادهایی دارم. مثلا به نظر من یک ربع اول فیلم بسیار شبیه سریال ها و برنامه های تلویزیون مدیری است که این اصلا خوب نیست و من داشتم از دیدن فیلم ناامید می شدم. اما از یک جایی به بعد در فیلم احساس می کنید دارد به سمت سینما می رود.
سکانس ها و بخش های پرازدحام و شلوغ فیلم هم به نظرم فقط تحت تاثیر محبوبیت مهران مدیری است که توانسته در سینمای ایران چنین صحنه هایی را رقم بزند. هر کسی نمی تواند این همه سیاهی لشکر مطیع پیدا کند که اتفاقا چقدر هم خوب نقششان را ایفا می کنند. از طرفی در بسیاری از جاها، نقش موثر محمود کلاری در قاب بندی ها را می توان به وضوح دید، البته نمی خواهم نقش خود مدیری را کم کنم ولی نمی شود این ها را نادیده گرفت. حقیقتا من بلاهتی در فیلم ندیدم و برای همین خوشم آمد.

مهران مدیری یک سری عناصر ثابت در ساخته هایش دارد. مثلا انگار همیشه از بالا به مردم نگاه می کند. این مسئله در سریال ها و حتی در استندآپ کمدی های «دورهمی»اش هم کاملا محسوس است. این تحلیل را قبول دارید و اصولا به عنوان نکته منفی می توان به آن اصالت داد؟
صحبت درباره نگاه بالا به پایین مدیری بود، به نظرتان نگاه او در فیلمش به مردم این موضوع را به ذهن متبادر نمی کند؟
در فیلم حتی با مراسم شیک و آرام یک هنرمند در بهشت زهرا هم شوخی می شود.
درباره شخصیت مهرداد و بازی سیامک انصاری دو جبهه وجود دارد. بعضی ها می گویند این نقش کلاژی است از همه نقش هایی که تا به حال بازی کرده و بعضی ها هم معتقدند بهترین نقش کارنامه سیامک انصاری است. نظر شما چیست؟
به زعم ما سکانسی که امیر جعفری در نقش یک معتاد بازی دارد و به داخل آن شیرینی فروشی و باغ متروکه می روند ،وصله ناجور و نچسبی است و می شد نادیده اش گرفت؛ شما چه نظری دارید؟
با نظرتان موافقم. اصلا آن سکانس خوب نیست و امیر جعفری بسیار بازی بدی دارد. خواسته بودند چهره احمقی از او ارائه دهند اما بسیار چندش آور شده بوده.

تحلیل کلی تان از فیلم «ساعت ۵ عصر» چیست؟
آینده مهران مدیری در کارگردانی سینما را چطور پیش بینی می کنید؟ در این عرصه موفق خواهدبود؟
موقعیت هایی که باورشان سخت است
هشت ایراد اصلی «ساعت ۵ عصر» که باعث شده در ایجاد دنیای مورد نظرش ناموفق باشد.
مهران مدیری در اولین فیلم سینمایی اش تلاش کرده از جهان سریال هایش فاصله بگیرد و فضایی متفاوت پیش روی مان قرار دهد. به وضوح می توان این تغییر را احساس کرد هرچند در لحظاتی اثر کارهای قبل در «ساعت ۵ عصر» قابل رویت است. این فیلم در دسته کمدی های سیاه قرار می گیرد که البته پایه هایش را به جای مرگ، تجاوز و خشونت بر نقد جامعه امروز و رفتارهای مردم بنا نهاده.
فیلمنامه
با توضیحاتی که داده شد، شاید نیاز نباشد بخشی مجزا را به فیلمنامه اختصاص دهیم. اصلا پایه اصلی مشکل «ساعت ۵ عصر» فیلمنامه است که منطق روایی ندارد، بحران ها و موقعیت ها غیرقابل باور است و شخصیت هایی اصلی و فرعی گرفتار اغراق و کلیشه هستند. با این وجود اگر ریتم قصه تندتر می بود، برخی از مشکلات مورد اشاره از بین می رفت.

منطق روایی
داستان «ساعت ۵ عصر» بر پایه اتفاقی رئال شکل می گیرد. کمی بعد اشاره هایی در فیلم وجود دارد که خبر از کمیک بودن آن می دهد. مثل حمام رفتن مهرداد پرهام (سیامک انصاری)، غائله پارکینگ و… سیر اتفاقات منطقی است تا این که چشم پرهام بر اثر یک سوءتفاهم مورد اصابت اسپری فلفل قرار می گیرد و به یک بیمارستان آورده می شود. چشمش را که باز می کند خود را در جهنمی! می بیند که مگو.
بحران ها
به همان میزان که سیر روایت اتفاقات برای مهرداد پرهام باورپذیر نیست، بحران ها (موانع بازدارنده) هم غیرقابل باور است. اولین بحران برای مهرداد با تماسی که از سوی بانک ایجاد می شود که هشدار می دهد اگر تا ساعت ۵ عصر قسط را واریز نکنی، خانه مصادره می شود. طبعا کارگردان خواسته فضای اغراق آمیز فیلم را این گونه پی ریزی کند و لی توضیح می دهیم چرا موفق نشده. مخاطب با خودش می گوید این چه بانکی است که به خاطر یک روز تاخیر، خانه یک آدم خوش حساب را مصادره می کند. این چه وکیل ناآگاهی است؟
اغراق
اغراق جزیی از کمدی است؛ از هر نوعی که می خواهد باشد. مهران مدیری هم از این فاکتور برای «ساعت ۵ عصر» استفاده کرده و آرام آرام رفتارها و اتفاقات اگزجره بیشتر می شود. منتها به دلیل سه ایرادی که به آن ها اشاره شد و نیز ضعف در شخصیت پردازی که محور باکس بعدی است، کارکرد اغراق ها نتیجه عکس می دهد. به این معنا که روایت فیلم در شروع رئال است و رفتار مهرداد پرهام طبیعی؛ کمی بعد دوز رفتارهای اگزجره اطرافیان بالا می رود و در سکانس بیمارستان به اوج می رسد.
کاراکتر اصلی
دیگر مشکل اصلی «ساعت ۵ عصر» به شخصیت مهرداد پرهام بر می گردد. او وکیل است و به اقتضای شغلش باید آدمی رند باشد اما عکس العمل هایش پخمه وار است که به برخی موارد اشاره کردیم. اگر پرهام از ابتدا آدمی ساده لوح ترسیم می شد، چه بسا رفتارها و داستانش همراهی برانگیز می بود. حالا اما با یک وکیل رو به روایم که موقعیت شغلی اش می گوید، آدمی است جامعه دیده و خبره.

کاراکترهای فرعی
مهرداد پرهام محور داستان و اتفاقات «ساعت ۵ عصر» است که در باکس قبل درباره اش نوشتیم. در کنار او کاراکترهای فرعی زیادی حضور دارند که فقط چند بازیگر آن ها چهره های مطرح هستند. درباره کاراکتر امیر جعفری به شکل جداگانه بحث می کنیم و روی نوشته بقیه شخصیت ها است. حضور آزاده صمدی مستقیم نیست و از طریق تصویر با نامزدش ارتباط دارد. بیشتر از صدای او استفاده شده و بخشی از اتفاقات دراماتیک از طریق این شخصیت روایت می شود.
انتظار خاصی از بازی او نداشته باشید؛ در طول فیلم یاد نقش های سلطه جوی او در «۵۰ کیلو آلبالو» و عشوه هایش در «خوب، بد، جلف» می افتید.
سکانس بیهوده
مهرداد بعد از مراسم کفن و دفن و مصیبت هایی که سرش می آید، تصمیم به بازگشت می گیرد. در کنار بزرگراه سوار ماشینی می شود که بعدا می فهمیم مرد معتادی است و از فرط مصرف مواد مشاعرش دچار اشکال شده است. گرفتار شدن مهرداد در این سکانس قابل باور است اما کل سکانس وصله ناجور «ساعت ۵ عصر» شده. از قضا این مسئله ای است که حتی غالب دوستداران فیلم مدیری روی آ« اشتراک نظر دارند. میزان اتفاقات فراواقعی و اغراق آمیز در این بخش از فیلم به اوج می رسد و در نهایت معلوم نمی شود کارگردان قصدش از نمایش زندگی حاشیه نشین های پایتخت چه بوده؟
شعاری بودن
به دغدغه مدیری برای نقد جامعه اشاره کردیم. حتما می دانید که او سعی کرده در همه آثار قبلی با زبان طنز و مطایبه فرهنگ نادرست رایج را سلاخی کند. از قضا در پاره ای موارد جواب گرفته و موفق بوده است. در «ساعت ۵ عصر» تغییر لحن به کمدی سیاه اما او را در رسیدن به این مطلوب ناکام گذاشته و حرف هایش رنگ شعار گرفته است.
دلیل دیگر این ناکامی را باید در مواردی که به آن ها اشاره شد جست و جو کرد. وقتی یک نفر کاملا سفید باشد (مهرداد پرهام) و دیگران سیاه (به جز پرستاران و متصدی بانک سهم کوچکی از فیلم دارند) تضاد به درستی شکل نمی گیرد. وانگهی تصویری که کارگردان از مردم در قبرستان، مترو، بیمارستان، اعتراض خیابانی و… نشان داده «رو» است و حرف مستقیم غالبا تبدیل به شعار می شود.
حتی شامل آدم های مثلا فرهیخته در بهشت زهرا نیز گل درشت است و یادآور شوخی های «مرد هزار چهره». با این تفاوت که حالا شوخی ها شکل نمی گیرد و همه چیز در حد پوسته ظاهری باقی می ماند.
منبع: برترینها