همسرم نمی‌خواست جدا شویم او را کشتم

«زنم گفت چرا سر کار نمی‌ری؟ اعصابم خرد بود. چاقوی دسته زرد را از آشپزخانه آوردم و به شکم و پایش زدم.می‌خواستم به خودم هم چاقو بزنم…»

اینها اعتراف‌های آشفته‌ای است که (محمد) مرد ۳۸ساله دو روز پیش همسرش را در خانه با ضربه‌های چاقو کشت. همسایه‌ها از صدای داد و فریادهای زن و شوهر از خانه بیرون آمدند و زن مجروح را به بیمارستان بردند اما او به علت شدت جراحت در بیمارستان جان باخت. حالا مرد آرام و بی‌خیال روی صندلی‌های فلزی قهوه‌ای رنگ اتاق بازجویی نشسته است. با هر یک از سوال‌های بازپرس ولوله‌ای به جانش می‌افتد و مردمک چشم‌هایش از این طرف به آن طرف می‌رود.

به گزارش اعتماد، بعد از مکث‌های طولانی با کلمات بریده بریده به سوال‌ها جواب می‌دهد یا به جای جواب به چشم‌های بازپرس خیره می‌شود. دهانش خشک شده و مدام پاهای زنجیر شده‌اش را تکان می‌دهد. دست‌هایش را به هم گره کرده و گاهی با انگشت‌های یک دست، دست دیگرش را فشار می‌دهد. به بازپرس می‌گوید که شغلش صافکاری است. دور ناخن‌های دستش آثار رنگ ماشین دیده می‌شود.

هنوز قرمزی قطره‌های خون روی ناخن‌های انگشت شصت پایش است. می‌گوید: «سال‌ها قبل با همسرم دوست بودم. بعد از چند سال ازدواج کردیم و سیزده سال زندگی کردیم. اما از همان روزهای اول با هم مشکل داشتیم» محمد اسم همسایه‌های‌شان را به یاد دارد اما نمی‌داند آن روز در خانه شان چه اتفاقی افتاد یا جزییات قتل همسرش چه بود. بازپرس وقتی دوباره از او درباره قتل همسرش می‌پرسد آن را انکار می‌کند و می‌گوید: «من دیروز صبح از خواب بیدار شدم و قرار بود سرکار بروم. » اندکی مکث می‌کند و ادامه می‌دهد: «رفتم سر کار.» این را می‌گوید و دمپایی‌های پلاستیکی‌اش را آرام روی زمین می‌کشد و چشم‌هایش را می‌بندد.

گفت‌وگو با متهم
شما به بازپرس گفتید بیمار هستید، سابقه چه بیماری‌ای دارید؟ آیا قرصی مصرف می‌کنی؟
دو سال است که سابقه بیماری اعصاب دارم اما اسم دکترم و قرص‌هایی که مصرف می‌کنم را یادم نیست.

بچه داری؟
یک دختر دوازده ساله دارم.

دخترت هنگام قتل کجا بود؟
از شب تا صبح در اتاقش بیدار بود. صبح از اتاق بیرون آمده بود و همه‌چیز را تماشا می‌کرد. بعد که دید من مادرش را با چاقو زدم زد زیر گریه.

چرا وقتی متوجه شدی با همسرت اختلاف داری از او جدا نشدی؟
وقتی به او می‌گفتم که باید از هم جدا شویم قبول نمی‌کرد. من هم نمی‌خواستم طلاقش بدهم چون نمی‌توانستم مهریه‌اش را که ۱۳۶۰ سکه بود بدهم.

سابقه مصرف موادمخدر یا زندان هم داری؟
نه مواد مصرف کرده‌ام و نه تا به حال خلافی انجام داده‌ام.

چرا همسرت را کشتی؟
همسرم موج منفی برایم می‌فرستاد. البته پدرزنم برایم پاپوش درست کرد.

متهم با دستور محسن مدیر روستا، بازپرس پرونده در اختیار آگاهی قرار گرفت.


منبع: alef.ir