لزوم دقت در انتخاب واژگان
محمد توکلی
چه بخواهیم و چه نه بخشی ازتریبونهای مهم و حساس کشور در اختیار اقلیتی خاص قرار دارد. نتایج دورههای گوناگون انتخابات و روشن شدن وزن این اقلیت در جامعه هم هیچ تغییری در رویکرد این جماعت در موضوعات گوناگون ایجاد نکرده است. یکی از اینتریبونها نمازهای جمعه است که در کسر قابل توجهی از شهرها در اختیار افرادی با نگاهی خاص به حوزههای گوناگون سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و. . . قرار دارد.شاید بتوان گفت که اظهارات امامان جمعه تنها به واسطه آن که از طریق اینتریبون و از جایگاه شخصیت حقوقیشان بیان میشود واجد اهمیت و دقت نظر است و اگر به عنوان مثال سید احمد علمالهدی، امام جمعه مشهد نبود نیازی نبود به سخنانش آنقدرها هم پرداخت.
همان طور که بسیاری از وعاظ و سخنرانان ممکن است صحبت هایی حاشیه سازتر از آن چه امام جمعه مشهد از طریقتریبون نماز جمعه میگوید گفته باشند و بگویند اما رسانهها به سادگی از کنار آن عبور میکنند و شاید به گوش خیلیها هم نرسد. در ادامه به چند نمونه از اظهارات مطرح شده در دو هفته اخیر از سوی امامان جمعه مراکز استانهای کشورمان میپردازیم که در آن آنطور که باید و شاید به انتخاب دقیق واژگان توجه نشان داده نشده است.
الف) «فضای داخلی اتومبیل، فضای خصوصی نیست. این ماشین در خیابان حرکت میکند و از پشت شیشه مردم ساکنین آن را میبینند و اگر بدحجاب یا خدای ناکرده بیحجابی در آن باشد به فضای عمومی لطمه زده است، بنابراین نیروی انتظامی باید با قاطعیت با چنین افرادی برخورد کند.» این بخشی از اظهارات آقای موحدی کرمانی، امام جمعه شهر تهران در هفته پیش بود. پرسشهای از قبیل اینکه درون اتومبیل شهروندان حریم خصوصی هست یا نه؟ و اینکه آیا بین دیدگاههای مراجع دینی و آن چه پلیس اصرار بر اجرای آن دارد تناقضی وجود دارد یا خیر؟ در این جا محل بحث نیست و تنها نکتهای که قرار است به آن اشاره شود جمله «با قاطعیت برخورد شود» است. اولین پرسش آن است که امام جمعه یک شهر در چه جایگاهی قرار دارد که به پلیس دستور برخورد و یا عدم برخورد را بدهد؟ آیا قانون چنین جایگاهی را برای خطیب نماز جمعه در نظر گرفته است؟پرسش دیگر آن است که برخورد قاطعانه که به معنای بگیر و ببندهای مرسومی است که هر ساله همزمان با گرم شدن هوا آغاز میشود تا به امروز چه تغییری در وضعیتی که در نگاه جریان رسمی وضعیت نامطلوبی است ایجاد کرده است که بار دیگر قرار است آزموده را بیازماییم؟ ! آیا به واقع راهش این است؟
ب) «برخی کوته فکرها مردم ما را از جنگ میترسانند»
این جمله بخشی از خطبه نماز جمعه هفته گذشته مشهد است. شهری که مردم آن در انتخابات شورای شهر یکصدا آن چه را میخواهند و آن چه را نمیخواهند را از طریق صندوق رای فریاد زدند و جریان تندرو را از مدیریت شهری این شهر کنار گذاشتند. اینکه امام جمعه کلان شهری مانند مشهد برای بخشی از شهروندان و سیاسیون که برای کاهش خطرات ناشی از تقابل نظامی و تحریمها در حال تشویق و تبلیغ تعامل با جهان هستند از لفظ «کوته فکر» استفاده میکنند به قدر کافی ناشایست است اما آن چه از این موضوع با اهمیتتر است آن است که این سخن امام جمعه محترم در ادامه همان دوگانه جعلی «دلواپسان» است که دیپلماسی و دیپلماتهای امین نظام و رهبری را مقابل نظامیان تعریف میکنند.
تبلیغ این دوگانه خلاف منافع ملی از طریق برابر دانستن مذاکره با سازش و همچنین بی اهمیت جلوه دادن خسارات ناشی از جنگ برای کشور از جمله مواردی است که نشانگر عدم دقت کافی در انتخاب واژگان و مفاهیمی است که در پی بیان آنها در اذهان متبادر میشود.ج) «بیش از ۷۵ درصد از مردم اصفهان دغدغه دین دارند و نیازی به کنسرت ندارند. ما نباید همه را فدای چند درصد باقیمانده کنیم.» درباره این بخش از صحبت امام جمعه محترم اصفهان که در دو هفته اخیر سخن بسیار گفته شده است. اولین پرسشی که به ذهن خطور میکند این است که این آمار ۷۵درصد از طریق چه منبعی به دست آمده است؟ آیا ارائه درصدبندی هایی از جنس ۹۶ و ۴ درصد که در انتخابات شاهدش بودیم از سیاسیون به ائمه جمعه هم تسری پیدا کرده است؟ اما شاید آن چه پرسش مهمتری است آن است که چرا امام جمعه اصفهان در انتخاب واژگانش دقت کافی را به خرج نداده است و با بیان چنین جملهای مخاطب را به این نتیجه میرساند که تمایل و علاقه به موسیقی و کنسرت ودر نگاهی کلانتر هنر با بی دینی ملازمت دارد!
چه بسیارند از هم صنفان همین امام جمعه محترم که در تاریخ گذشته این سرزمین آثار درخشان موسیقایی و دیگر شاخههای هنری را از خود به یادگار گذاشته اند. هنگامی که واژهها را به دقت انتخاب نکنیم آنگاه بدون آن که بخواهیم تصویری نادرست از دین و جامعه متدینین را برای مردم به تصویر خواهیم کشید.
د) «وزیر خارجه ما متأسفانه در جواب اقدام وقیحانه آمریکا در توئیتر پاسخ میدهد و اعلام میکند که مادربزرگهای ایرانی از این به بعد نوههای خود را دیر میبینند که اتخاذ این مواضع بیشتر شبیه لطیفه است تا سیاست خارجی»با شنیدن برخی تعابیر نسبت به وزیر امور خارجه مانند همین جملات امام جمعه کرج میتوان به محمدجواد ظریف حق داد که دیگر تمایلی به حضور در این سِمَت نداشته باشد.مشخص نیست که علت این شکل تحقیر کردن وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی از سوی افرادی که قاعدتا داعیه دار حمایت از نظام سیاسی مستقر هست به چه دلیلی انجام میشود اما به طور خلاصه میتوان گفت که لطیفه برای زمانی بود که رئیس جمهور وقت کشور در همان روزهایی که مردم زیر بار فشار تحریمها تحت شدیدترین فشارها بودند با خنده و شوخی از «پاره شدن قطعنامه دان سازمان ملل» سخن میگفت.
اگر سیاست خارجی کشور لطیفه بود قطعا امروز شاهد آن نمیبودیم که هر اقدام دونالدترامپ که مانند دلواپسان وطنی در پی بر هم زدن برجام است با مخالفت شدید و صریح همه کشورهای دنیا مواجه شود و امروز دیگر نمیدیدیم که اجماع علیه کشورمان به اجماع به سود ایران تبدیل شده باشد. ایرانِ منزوی امروز با همین سیاست خارجی که در نگاه عدهای لطیفه است و در نگاه برخی سازش توانسته است به چنان جایگاهی برسد که به شکل بالقوه امکان منزوی کردن ایالات متحده را در پرونده هستهای دارد.
هـ ) «در فضای امروز جامعه نیز عدهای به دنبال نبش قبر فتنه در کشور هستند تا جسد متعفن فتنه گران را از قبر خارج کنند و با ساختن مجسمه از این جسد متعفن فتنهگری خود را ادامه دهند.»
و نمونه آخر بخشی از اظهارات امام جمعه قزوین است که بار دیگر از «فتنه» سخن گفته و گذشتهها را شخم زده اند. به واقع مشخص نیست که چه زمانی قرار است این بساط فتنه جمع شود و تکلیف این که چه کسی فتنه گر هست یا نیست به روشنی و از طریق مراجع ذیربط روشن گردد. اما آن چه از اصل سخن گفته شده مهمتر است ادبیاتی است که در این جملات به کار رفته است. آیا واقعا نمیشود با ادبیات و کلمات بهتری آن هم ازتریبون نماز جمعه که به هر حالتریبون مقدسی است سخن گفت؟ سوال دیگر آن که این «عده ای» که امام جمعه محترم در اعتراض به آنها این سخنان را گفته است دقیقا چند درصد جامعه را تشکیل میدهند و نظرشان درباره گوینده این سخنان و آنها که فتنه گر خوانده میشوند چیست؟ شاید نگاهی به صندوق رای به خوبی پاسخ این دو سوال را برای همگان روشن کند.
منبع: بهارنیوز