ریشه‌ی اعتراضات اخیر چیست؟

گروه جامعه: دکتر «محمدرضا کلاهی»، جامعه‌شناس، در یادداشتی با عنوان «فرودستان بوروکراتیک» درباره‌ی تجمعات اعتراضی اخیر نوشت:
۱ – نه سیاسی، نه اقتصادی
ریشه‌ی اعتراضات اخیر چیست؟ این یادداشت قصد ندارد علت مستقیم جزئیات وقوع این رخ‌دادها را در این زمان خاص بررسی کند بلکه فقط می‌خواهد زمینه‌های اجتماعی نارضایتی‌هایی را بکاود که بستر را برای وقوع اعتراضاتی از این جنس آماده کرده است. پرسش آن است که جنس نارضایتی‌هایی که پشتوانه‌ی چنین رخ‌دادهایی هستند چیست؟
نکته‌ی اول آن‌که همه متفق‌اند که این اعتراضات، از جنس اعتراضات ۸۸ نیست. اعتراضات ۸۸ بر یک شکاف سیاسی-ایدئولوژیک سوار بود. شکافی که طبقات حذف شده‌ای را پدید آورده که در تعیین سرنوشت خود دخالت داده نمی‌شوند یا سبک زندگی آن‌ها به رسمیت شناخته نمی‌شود یا آزادانه نمی‌توانند عقاید خود را ابراز کنند. این‌ها کسانی هستند که آزادی خود را از دست رفته حس می‌کنند و خود را زیر محدودیت‌های نظامی غیردموکراتیک می‌بینند. اعتراضات فعلی را چنین شکافی برنیانگیخته است. اصلاح‌طلبان به این اعتراضات دعوت نکرده‌اند و نفوذی بر آن ندارند. موضوع آن شکاف اصلاح‌طلبی-اصولگرایی نیست. درخواست اصلی از جنس مطالبات اصلاح‌طلبانه نیست. به زبان دیگر درخواست آزادی یا دموکراسی وجود ندارد. معنای این گفته آن است که فقدان آزادی یا فقدان دموکراسی برانگیزاننده‌ی اعتراض نبوده است. البته شعارهای بسیار تند علیه کلیت نظام اجتماعی و سیاسی داده می‌شود اما در شعارها از مطالبه‌ی آزادی و دموکراسی خبری نیست. گرچه شعارها علیه نظام سیاسی است اما مطالبات، سیاسی نیست. پرسش آن است که پس اعتراض بر سر چیست؟
در نبود مطالبه‌ی آزادی یا دموکراسی تقریباً تنها پاسخی که به ذهن می‌رسد و تاکنون داده شده پاسخ اقتصادی است. مطالبه، از جنس اقتصادی است. برانگیزاننده‌ی اعتراض، فقر یا محرومیت‌های مادی است. اعتراضات، شورش تهیدستان است علیه نظم حاکمی که آن‌ها در آن تهیدست شده‌اند. به نظر من این پاسخ به چند دلیل درست نیست یا دست کم کافی نیست.
طبقات محروم و تهیدست کسانی هستند از قبیل کارگران فصلی، بی‌کاران، یا مستخدمان جزء ادارات. این‌ها معمولاً نه فرصت، نه توان و نه جرأت و جسارت حضور خیابانی ندارند. (دست کم در مراحل اولیه‌ی اعتراضات ندارند؛ ممکن است در صورت گسترده شدن و فراگیر شدن، آن ها هم به جمع معترضان بپیوندند اما شروع کننده نخواهند بود). نگاهی به ترکیب معترضان هم نشان می‌دهد که از چنان طبقاتی نیستند. معترضان، همان طبقات متوسط و عموماً جوانی هستند که انرژی اصلی برای شور و هیجان‌های خیابانی را فراهم می‌کنند.
اما نکته‌ی مهم‌تر آن است که فقر، تهیدستی یا شکاف اقتصادیِ صرف، نمی‌تواند عامل نارضایتی و اعتراض باشد. شکاف اقتصادی می‌تواند رضایت‌مندانه باشد. مهم‌ترین شرایطی که شکاف اقتصادی را رضایت‌مندانه می‌کند، یکی فقدانِ انتظارِ برابری است و دیگری وجود راه‌کارهای مشروع برای تحرک عمودی. عامل اول مربوط به دوران پیشامدرن و عامل دوم یک عامل مدرن است.
به عنوان مثال در یک جامعه‌ی کاستی سلسله مراتب اجتماعی و طبقاتی شدیدی حاکم است؛ اما طبقات اجتماعی جایگاه تعریف شده‌ای دارند که مورد قبول همگان است. اعضای هر طبقه جای خود را پذیرفته‌اند. جابه‌جا شدن درون طبقات ناممکن است و هیچ کس هم چنین انتظاری ندارد. در چنین جامعه‌ای نارضایتی از شکاف اقتصادی بی‌معنا است. جوامع ارباب-رعیتی گذشته هم کمابیش چنین‌اند. این‌ها مثال‌هایی هستند از جوامعِ نابرابرِ پیشامدرن که در آن‌ها فقدان انتظار برابری، مانع از ایجاد نارضایتی می‌شود. اما بحث حاضر بیشتر به عامل دوم مربوط است.

۲ – مشروعیت بوروکراتیک، هسته‌ی مرکزی زیست مدرن
حتا در جوامعی که برابری‌خواهی ارزش مسلط است و انتظار یک زیستِ برابر وجود دارد، در شرایط معینی ممکن است نابرابری به نارضایتیِ بحران‌ساز تبدیل نشود. شرایطی که مانع بروز نارضایتی می‌شود عبارت است از: وجودِ «سازوکارهای جمعاً پذیرفته شده برای تحرک عمودی». هرگاه «سازوکارهای جمعاً پذیرفته شده‌ای» (و به عبارت دیگر سازوکارهای «مشروعی») وجود داشته باشد که اعضای طبقات پایین به کمک آن‌ها بتوانند جایگاه طبقاتی خود را بهبود ببخشند، نارضایتی کاهش پیدا می‌کند. مشکلی که در ایران نارضایتی پدید می‌آورد، مختل بودن سازوکارهای مشروع برای بهبود وضعیت است.
این «سازوکارهای مشروع برای بهبود وضعیت» را بوروکراسی (در معنای عام خود) می‌خوانیم. بوروکراسی یعنی سازوکارهایی که برای انجام و اجرای هر تصمیمی، توسط همگان پذیرفته شده و به رسمیت شناخته شده باشد. این پذیرش همگان همان است که به آن «مشروعیت» می‌گوییم. و به شرایطی که چنین سازوکارهایی وجود داشته باشد در این‌جا می‌گوییم «مشروعیت بوروکراتیک». وجود سازوکارهای مشروع برای ارتقاء جایگاه طبقاتی مانع از آن می‌شوند که نابرابری آنچنان نارضایتی ایجاد کند که به شورش‌های جمعی بیانجامد. چرا که در صورت وجود چنان سازوکارهایی، اولاً برای کسی که از وضع خود ناراضی است راهی وجود دارد که وضع خود را بهتر کند و از وضعیت خود راضی‌تر شود. ثانیاً کسانی که نمی‌توانند وضع خود را بهتر کنند، علت وضع نامطلوبِ خود را نه به جامعه که به خود نسبت می‌دهند. آن‌ها از خود ناراضی می‌شوند نه از جامعه‌ی خود. بنابراین علیه جامعه نمیشورند.
«سازوکارهای مشروع» (یا مشروعیت بوروکراتیک) یکی از مهم‌ترین هسته‌های مرکزی زیست مدرن است. در فقدان آن، جامعه از هم می‌پاشد و زیست جمعی ناممکن می‌شود. هر اندازه که این سازوکارها ضعیف‌تر یا مختل‌تر یا نامشروع‌تر شوند، زیست مدرن با اختلال و ناکارآمدی و عدم مشروعیت مواجه می‌شود.
دیگر هسته‌ی مرکزی زیست مدرن عبارت است از «اعتماد اجتماعی». اعتماد به نظام‌های جمعی عامل اصلی انسجام اجتماعی در دوران مدرن است. دستگاه‌های اجتماعی در فقدان اعتماد جمعی فروخواهند پاشید. واضح‌ترین مثال، نظام بانکی است. بزرگ‌ترین سرمایه‌ی نظام بانکی اعتماد سپرده‌گذاران است. اگر افراد به یک بانک اعتماد نداشته باشند، در آن سپرده نخواهند گذاشت و اصولاً بانک شکل نمی‌گیرد. و اگر اعتمادشان زایل شود، پول‌های‌شان را خواهندبرداشت و بانک ورشکست خواهد شد. بانک، بهترین مثالِ نوعی برای نظام‌های مدرن است.
بسیار شنیده‌ایم که گاهی در محصول یک تولید کننده‌ی بزرگ جهانی (مثلاً یک خودرو) اشکال فنی کشف می‌شود. به محض انتشار این خبر، شرکت تمامی محصولات خود را از بازار جمع می‌کند و به خریداران خسارت می‌پردازد. علت این رفتار، پای‌بندی اخلاقی مدیران شرکت نیست. علت، آن است که «اعتماد مشتریان» تنها سرمایه‌ای است که یک نظام مدرن در اختیار دارد. اِشکال فنی، آن اعتماد را مخدوش می‌کند و بلافاصله مدیران دست به کار می‌شوند تا حتا با پرداخت هزینه‌های گزاف، اعتماد از دست رفته را بازگردانند.
همه‌ی ساحت‌های زندگی مدرن از همین قاعده پیروی می‌کند. سازوکارهای مشروع، با اعتماد اجتماعی و این دو با رضایت اجتماعی پیوند تنگاتنگ دارند. اگر سازوکارها نامشروع شوند، اعتماد اجتماعی زایل خواهد شد و نارضایتی بالا خواهد گرفت.

۳ – عدم مشروعیت بوروکراتیک
در ایران این سازوکارها، شفاف، همگانی و دارای توزیع برابر نیست. ابهام دارد، پیچیده است، نادقیق و غیرقابل پیشبینی است و مهمتر از اینها به قدرت چانه‌زنی و لابی‌گری افراد وابسته است. بوروکراسی مشروع وجود ندارد. این بحث را با مثال پیش می‌برم.
فرض کنید جوانی در ابتدای ورود به بازار کار، ایده‌هایی برای یک فعالیت تولیدی دارد. در ابتدا باید شرکتی به ثبت برساند. ثبت شرکت (که علی‌الاصول می‌تواند بی نیاز از مجوز باشد و در بسیاری از کشورها چنین است) در ایران نیاز به مجوز دارد. فرایند ثبت شرکت و گرفتن مجوز برای آن یک فرایند صوری اداری ساده است. اما اداره‌ی ثبت شرکت‌ها این فرایند را به راحتی انجام نمی‌دهد. همین اولین گامِ صوری و بی‌اهمیت ممکن است ماه‌ها طول بکشد و ممکن است اصلاً ناموفق باشد. البته اگر فرد روابط قوی و لابی‌های مؤثری داشته باشد اوضاع به کلی فرق خواهد کرد. آنچه که موفقیت ثبت شرکت را تضمین می‌کند، فرایند اداری اعلام شده (سازوکارهای جمعاً پذیرفته شده) نیست بلکه قدرت لابیگری و چانه‌زنی شخصی خود فرد است. این فرایند معمولاً مخفیانه انجام می‌شود و ممکن است با پرداخت پول‌های تعریف نشده (رشوه) همراه باشد که آن هم طبیعتاً مخفیانه خواهد بود. مخفیانه بودن فرایند، یعنی نامشروع بودنِ آن. یعنی ناظر سومی که ممکن است مشاهده‌گر این فرایند باشد، آن را موجه و پذیرفتنی نمی‌داند. البته گرچه فرایند، مخفیانه است اما هر کس سر و کارش به اداره‌ی ثبت شرکت‌ها افتاده باشد از آن خبر دارد و می‌داند که کسانی که موفق به ثبت شرکت شده‌اند فرایندی نامشروع را طی کرده‌اند. به عبارت دیگر، همواره همگان به کسانی که موفق به ثبت شرکتی شده‌اند، مشکوک و به آنها «بی‌اعتماد»اند.
مثال دیگر: جوان دیگری را فرض کنید که در آستانه‌ی ورود به بازار کار، در جستجوی شغل است. فرایند رسمی و تعریف شده آن است که کارفرماها فراخوان جذب نیرو بدهند. جویای کارها سوابق و توانایی‌های خود را اعلام کنند و کارفرماها با بررسی سوابق و توانایی‌های مجموع متقاضیان، بهترین گزینه را انتخاب کنند. اما در واقعیت چنین فرایندی طی نمی‌شود. فرد جویای کار در جایی شغل خواهد یافت که قوی‌ترین لابی‌گری‌ها را در آن‌جا داشته باشد. نتیجه آن که افراد بر اساس قدرت لابی‌های خود جایابی می‌شوند نه بر اساس توانایی‌ها و شایستگی‌های‌شان. و البته همه به تجربه از این فرایند مطلع شده‌اند. بنابراین همه نسبت به شایستگی کسانی که جایگاهی را اشغال کرده‌اند مشکوک و به عبارت دیگر به آن‌ها «بی اعتماد»اند و هر چه جایگاهی بالاتر باشد، شک و بی‌اعتمادی به آن بیشتر است.
چنان که دیده می‌شود، ضعف و اخلال در سازوکارهای بوروکراتیک، مستقیماً موجب بی‌اعتمادی می‌شود. همین بی‌اعتمادی نسبت به صاحبان ثروت و سرمایه پدید می‌آید. از آن‌جا که فرایندهای کسب ثروت شفاف و تعریف شده نیست و به لابی‌ها وابستگی زیادی دارد، صلاحیت همه‌ی صاحبان ثروت در نظر دیگران مشکوک و غیرقابل اعتماد است.
این سازوکارهای مبهم، ناشفاف، غیررسمی، توافق ناشده و شخصی شده، همان عامل اصلی فسادها و اختلاس‌ها است. آن‌چه بحران‌زا است، خود فساد و اختلاس نیست. در منظم‌ترین و دقیق‌ترین نظام‌های بوروکراتیک هم امکان دزدی و اختلاس وجود دارد اما می‌تواند کشف شود و عوامل‌اش به مجازات برسند. آن‌چه بحران‌زا است، اشکال سیستماتیک در نظام اداری است به نحوی که اختلاس را به یک رویه تبدیل می‌کند.
سازوکارهای بوروکراتیک ناکارآمد، غیرشفاف و توافق ناشده، به تدریج افراد را در طیفی قرار می‌دهد از کسانی که بیشترین امکان‌های لابی‌گری و ارتقا را دارند تا کسانی که کم‌ترین امکان را دارند. همیشه پایین‌ترها به بالاترها مشکوک و بی‌اعتمادند، جایگاه آنها را مشروع نمی‌دانند و آنها را شایسته‌ی جایگاهی که احراز کرده‌اند نمی‌پندارند. به این ترتیب یک بی‌اعتمادی عمومی نسبت به همه‌ی سازوکارهای اجتماعی و بی‌اعتمادی عمومیِ همه افراد نسبت به هم شکل می‌گیرد. جایگاه‌های بالاتر، کم‌تر قابل اعتمادند و نامشروع‌ترند. و گروهی وجود دارد که در پایین‌ترین جایگاه از لحاظ امکان ارتقا و دسترسی به سازوکارهای پیشرفت برخوردارند. کسانی که کم‌ترین امکان لابی‌گری و تغییر رویه به نفع خود را دارند. اینها را در این‌جا به نام «فرودستان بوروکراتیک» می‌خوانیم. این فرادستی و فرودستی بوروکراتیک، به عبارت دیگر «شکاف بوروکراتیک»، بی‌اعتمادی به نظام‌های اجتماعی و نارضایتی از وضع موجود سه عامل به هم پیوسته و درهم تنیده‌اند.
تأکید بر شکاف اقتصادی یا سیاسی نمیتواند بی اعتمادی فراگیری را که امروز در کشور وجود دارد توضیح دهد. هم بی اعتمادی و هم مقصر دانستن نظام‌های مدیریتی و تصمیم‌گیری، ناشی از ناکاآمدی بوروکراتیک است که شرح آن رفت.

۴ – نه اصلاح‌طلب، نه اصولگرا
مشکلِ ناکارآمدی بوروکراتیک قابل تحویل به اصول‌گرایی یا اصلاح‌طلبی نیست. مسأله اصولاً از جنس نزاع سیاسی نیست و با اصولگرا-اصلاح‌طلب کردن بحث، موضوع حل نخواهد شد. اگر بخواهیم دنبال مقصر بگردیم، باید اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان هر دو را در بروز این مشکل سهیم بدانیم. اصلاح‌طلبان از قضا بیش از اصول‌گرایان مدیریت اجرایی کشور را در دست داشته‌اند. به جز دوره‌ی احمدی نژاد، اصول‌گرایان هیچ انتخابات ریاست جمهوری را برنده نشده‌اند. بنابراین آن‌ها هم در ناکارآمدی بوروکراتیک سهیم‌اند. اما چنان که گفته شد، موضوع فراتر از نزاع‌های جناحی است. ناکارآمدی بوروکراتیک در یک سال و دو سال پدید نیامده و به آسانی هم رفع نخواهد شد. این معنای عامی که از بوروکراسی در این جا مد نظر است، کلیه ی دستگاه‌ها و کل ساختار اجرایی و تصمیم‌گیری کشور را در تمام بخش‌ها به علاوه‌ی رابطه‌ی میان همه‌ی آن بخش‌ها را در بر می‌گیرد.
کلاهی با انتقاد از عملکرد قوه‌قضاییه، آن را از عوامل مهم زایل شدن اعتماد عمومی در ایران امروز دانست و گفت: البته نظام‌های بوروکراتیک از نظر میزان اهمیت در شکل‌دهی به اعتماد عمومی با هم تفاوت دارند. برخی نظام‌ها در مرکز شکل دادن به اعتماد عمومی قرار دارند. مهم‌ترین و اصلی‌ترین نظام بوروکراتیک که کارکرد آن اثر مستقیم و فوری بر اعتماد عمومی دارد نظام قضایی است. نظام قضایی از آن رو اهمیت دارد که نهاد ناظر بر عملکرد سایر نظام‌های بوروکراتیک است. ناکارآمدی یا فساد در نظام قضایی، سایر نظام‌های بوروکراتیک را به فساد می‌کشاند. علاوه بر آن، نظام قضایی جایگاهی نمادین نیز در دادستانی و دادخواهی دارد.
دومین دستگاهی که ارتباط مستقیم با اعتماد عمومی دارد، رسانه‌های جمعی است. در حال حاضر صداوسیمای جمهوری اسلامی، به عنوان ارگان نظام جمهوری اسلامی عمل می‌کند اما به هیچ‌رو بی‌طرف نیست. از یک جناح سیاسی به شکلی حاد و غیرحرفه‌ای طرف‌داری می‌کند. متن اخبار صداوسیما به بیانیه‌های حزبی شبیه شده است. در این چند روز در نقد صداوسیما سخنان زیادی گفته شده و اینجا نیازمند تکرار نیست. در کنار اصلاح رویه‌های صداوسیما، فراهم کردن مجراهای رسانه‌ای که از طریق آن همه‌ی طرف‌ها بتوانند صدایی داشته باشند و احساس حاشیه‌نشینی نکنند، یکی از مهم‌ترین شرایط جلب اعتماد عمومی است.
نظام قضایی و رسانه، فقط دو نمونه از دستگاه‌هایی بود که عمل‌کردشان در بازگرداندن اعتماد عمومی اهمیت دارد. حل مشکل نیازمند تحولات ساختاری است. نیازمند تحول نحوه‌ی ارتباط اجزاء مختلف نظام کلان بوروکراتیک با یکدیگر و با جامعه‌ی مدنی و عرصه‌ی عمومی است. نیازمند به کارگیری همه‌ی ظرفیت‌های انسانی و اجرایی است. نیازمند کنار گذاشتن نگاه‌های حذفی است. نیازمند آشتی ملی است.
انتهای پیام
منبع: بهارنیوز

بیمارستان‌های تهران چند ساله‌اند؟

دکتر حسن واعظی در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه یک‌سوم بیمارستان‌های تهران مربوط به بیمارستان‌های دولتی دانشگاهی بوده و تحت پوشش مستقیم وزارت بهداشت قرار دارند، گفت: در دولت یازدهم بارها بحث افزایش ایمنی سازه‌ای و غیرسازه‌ای بیمارستان‌ها در زمان بحران بویژه برای زلزله در تهران مطرح شد و خوشبختانه در بیمارستان‌هایی که از سال ۹۳ در طی اجرای طرح تحول نظام سلامت ساخته شده، بحث ایمنی سازه‌ای بسیار مورد تاکید بوده و در ساخت آنها از مهندسین با درجه بالا استفاده شده است. بنابراین استانداردهای مورد نظر وزارت بهداشت و وزارت مسکن و شهرسازی برای ایمنی سازه‌ای مدنظر قرار گرفته است.
بیمارستان‌های فرسوده‌ای که خطر آفرینند 
رییس اداره اورژانس بیمارستان‌های وزارت بهداشت با بیان اینکه متوسط عمر بیمارستان‌های استان تهران بالای ۲۵ سال است، افزود: قاعدتا این بیمارستان‌های فرسوده می‌توانند در زمان زلزله خطراتی داشته باشند.
وی ادامه داد: البته در چهار سال اخیر عمده بیمارستان‌های ما درگیر بحث مقام‌سازی سازه‌ای نیز بوده‌اند و در بسیاری از بخش‌ها از جمله کلینیک‌های بیمارستانی، بخش‌های ویژه، بخش‌های زنان و… عمدتا سازه‌های نو و جدیدی ایجاد شده است.
کمبود تخت بیمارستانی در تهران جدی است
واعظی با بیان اینکه بحث کمبود تخت بیمارستانی در استان تهران به طور کلی جدی است و این موضوع باید مورد تاکید دولت و حوزه حاکمیت باشد، گفت: خوشبختانه در بحث آمادگی در برابر بلایا مانورهای متعددی برگزار شده است. از طرفی سازمان‌های امدادگر تلاش می‌کنند تا میزان آمادگی خود و نیروهای درمانی را افزایش دهند.
وی درباره برنامه افزایش ظرفیت اورژانس‌ها نیز گفت: بحث آمادگی برای افزایش ظرفیت پذیرش اورژانس‌ها نیز در گذشته مطرح شد، در چند سال اخیر هم مورد تاکید وزارت بهداشت بوده و تیم‌های اجرایی ما هم در وزارت بهداشت به آن می‌پردازند.
منبع: بهارنیوز

با سواد شدن به قیمت جان!

به گزارش ایسنا، معمولاً در فصول امتحانات، کتابخانه‌های شهر مملو از دانشجویان و دانش‌آموزانی می‌شود که تا پاسی از شب و حتی تا نیمه‌های شب برای کسب آمادگی لازم برای حضور موفق در امتحانات به مرور دروس خود می‌پردازند.بعضاً کسب موفقیت در امتحانات آن ‌قدر برای این افراد حائز اهمیت می‌شود که برای یک ساعت بیدار ماندن و درس خواندن یا داشتن تمرکزی بهتر برای مطالعه، دست به هر روشی می‌زنند ولی بعضا در این میان شیوه‌های نادرستی را برمی‌گزینند که آسیب‌های جدی برای آنها به دنبال دارد.روی آوردن دانشجویان و حتی دانش‌آموزان به مصرف غیر مجاز انواع داروها و بدتر از آن بعضاً استفاده از برخی مخدرها به بهانه اختصاص زمان بیشتر به مطالعه یا افزایش تمرکز و ضریب هوشی برای درس خواندن، از مهمترین آسیب‌هایی مبتلا به آنهاست که متاسفانه این روزها و در تب و تاب امتحانات شاهد آن هستیم.

البته در این میان مصرف داروهایی که به دلیل داشتن کافئین بالا موجب افزایش بیداری و شاید هم تمرکز بیشتر در هنگام درس خواندن می‌شوند، چهره موجه‌تری در اذهان عمومی در قیاس با مخدرها دارد، لذا این موضوع را حتی در کتابخانه‌های شهر نیز می‌توان به وفور مشاهده کرد.نکته حائز اهمیت‌تر در این رابطه نحوه دسترسی دانشجویان به این داروهاست به نحوی که عمدتاً این داروها که برای درمان انواع بیماری‌های اعصاب و روان و صرع مورد استفاده قرار می‌گیرد، تنها و تنها با تجویز پزشک قابل ارائه از سوی داروخانه‌هاست.این موضوع چند گزینه را در ذهن تداعی می‌کند که از مهمترین آنها می‌توان به تخلف پزشکان برای تجویز غیرمجاز دارو، تخلف داروخانه‌ها در عرضه این داروها بدون نسخه و به نظر مهمتر از همه نبود نظارت کافی بر عرضه دارو در سطح شهر اشاره کرد.یکی از دانشجویان که برای درس خواندن به کتابخانه‌ای در سطح شهر یزد آمده به خبرنگار ایسنا می‌گوید: معمولاً بیدار ماندن برای درس خواندن در فصول امتحانات یکی از مهمترین دغدغه‌های دانشجویان و دانش‌آموزان است لذا به پیشنهاد دوستانم برای داشتن چنین توانی اقدام به مصرف قرص‌هایی مانند «ریتالین» می‌کنم. 
وی در مورد نحوه دستیابی به این قبیل داروها نیز بیان می‌کند: معمولاً این داروها را از طریق یکی از اقدام دوستم که پزشک است، نسخه و به سهولت از داروخانه‌ها تهیه می‌کنیم.

وی که معتقد است قطعاً این داروها ضررهایی را نیز به همراه دارد، عنوان می‌کند: نکته مهم برای من این است که با مصرف این قرص‌ها توسط من و بسیاری از دانشجویان دیگر به راحتی تا صبح بدون احساس نیاز به خواب می‌توانیم درس بخوانیم.در همین رابطه به سراغ دکتر «محمدحسین مصدق» معاون غذا و دارو دانشگاه علوم پزشکی یزد رفتیم تا نظر وی را نیز در این باره جویا شویم.مصدق د با تایید شیوع مصرف قرص‌هایی مانند «ریتالین» به عنوان قرص شب امتحان، اظهار می کند: ریتالین‌های مصرف شده کاملاً از راه‌های غیرمجاز به دست دانشجویان می‌رسد.وی ادامه می‌دهد: قرص ریتالین که در درمان پیش فعالی مصرف می‌شود، قبلاً از انبار دارویی معاونت دارو و غذا تهیه می‌شد ولی اکنون شرکت‌های دارویی این دارو را تحت کنترل و نظارت کامل در بین داروخانه‌های منتخب توزیع می‌کنند.عضو شورای پژوهشی مرکز تحقیقات سلامت و ایمنی غذا می‌گوید: در حال حاضر تنها ۱۰ داروخانه در استان تنها به شرط تحویل نسخه و ارائه فاکتور به معاونت دارو مجاز به دریافت و توزیع انواع مختلف این داروها همچون ریتالین هستند.دکتر مصدق از عدم تاثیر مصرف قرص ریتالین در بیدار ماندن می‌گوید و بیان می‌کند: مطالعات اخیر نشان داده است که استفاده از قرص ریتالین به منظور بیدار ماندن، حتی هیچ تاثیری در افزایش ضریب هوشی مصرف‌کننده آن ندارد و تنها اثری معادل دارونما دارد لذا مصرف این داروها فقط منجر به وابستگی و عوارض سوء مصرف دارو می‌شود. 

معاون غذا و دارو دانشگاه علوم پزشکی در مورد مصرف دیگر اقلام داروهای تاثیرگذار برسیستم عصب مرکزی و روان گردان نیز می‌گوید: این چنین داروها مثل «کلونازپام» و «لورازپام» استفاده چندگانه داشته و در درمان صرع و به عنوان آرام‌بخش مورد استفاده قرار می‌گیرند لذا این موارد در تمام داروخانه‌ها توزیع می‌شوند. وی با تاکید بر این که داروهای مذکور نیز تنها با ارائه نسخه قابل عرضه به بیماران است، تصریح می‌کند: داروخانه‌ها در صورت ضرورت مصرف آنها توسط بیماران، تنها مجاز به عرضه بدون نسخه حداقل مقدار و در اندازه یک تا دو دوز مصرفی به بیماران نیازمند به این داروها مانند بیماران مبتلا به صرع و تشنج هستند.وی متذکر می شود: هرگونه توزیع غیرمجاز این داروها در صورت شکایت فرد مصرف‌کننده می‌تواند جریمه‌های سنگینی را برای داروخانه‌ها به دنبال داشته باشد. 
دکتر مصدق در همین رابطه به معضل اجتماعی مزاحمت معتادان برای داروخانه‌ها نیز اشاره و عنوان می‌کند: از آنجایی که معتادان علاقمند به مصرف این داروها هستند، غالباً برای داروخانه‌های شبانه‌روزی ایجاد مشکل می‌کنند تا حدی که بعضی از این واحدها در حال حاضر مجبور به بستن در داروخانه و توزیع دارو از طریق باجه شده‌اند. این مسئول در پایان نیز ضمن این که از پزشکان می‌خواهد تا از ارائه نسخه به افراد بدون اندیکاسیون درمانی خودداری کنند، خاطرنشان می‌کند: البته تاکنون مواردی در رابطه با توزیع غیرمجاز داروهایی مشابه ریتالین و روان‌گردان‌ها در سطح شهر و استان یزد مشاهده نشده ولی در صورت آگاهی برابر قانون و مقرارت در این مورد رسیدگی خواهیم کرد.
منبع: بهارنیوز

چرایی شیوع پدیده «نوزاد کارتن‌ خواب»

معصومه ابتکار در بازدید از سرای مهر (اولین مرکز نگهداری زنان و کودکان کارتن خواب جمعیت طلوع بی نشان ها) گفت: باور زنان کارتن خواب می تواند موج تغییر در شرایط آنها را به وجود آورد. اگر برای زنان کارتن خواب فضای خوبی مهیا شود قطعا شاهد این خواهیم بود که همه آنها به بهترین مادران و زنان تغییر خواهند کرد.وی ادامه داد: متأسفانه چندسالی است که زنان کارتن خواب در آمار کارتن خواب ها قرار گرفته اند، اگر از همان اول برنامه های درستی برای این زنان اجرا می شد امروز شاهد افزایش روز به روز زنان کارتن خواب نبودیم.ابتکار افزود: وقتی زن کارتن خواب وجود دارد یعنی باید انتظار این را داشته باشیم که نوزاد کارتن خواب هم داشته باشیم. بنابراین با کارهای درست و استفاده کردن از تجربیات ان جی او های موفق می توانیم این معضل را حل کرد تا وضعیت زنان کارتن خواب بدتر نشود.معاون  امور زنان و خانواده رئیس جمهور تاکید کرد: سازمانهای مردم نهاد قدم های مثبتی برداشته اند و خیلی از جاها از مسئولان این حوزه هم جلوتر حرکت کرده اند. همه با هم باید همراه شوند تا بتوان کار درستی برای زنان کارتن خواب انجام بدهیم.
منبع: بهارنیوز

مرگ ۲۱ نفر بر اثر برف و سرما در چین

به گزارش ایرنا بارش سنگین برف از روز یکشنبه تا امروز سه شنبه در استان های آنهویی، جیانگسو، هنان، هوبه، هونان، شا آن شی و شانشی، علاوه بر تخریب صدها هکتار مزارع کشاورزی و هزاران خانه مسکونی باعث آسیب رساندن جدی به زیر ساخت ها نیز شده است.آمارهای رسمی در تارنمای یی سی چین نشان می دهد که دستکم بیش از دو میلیون نفر در استان های شمال شرق، مرکز و شمال چین با مشکلات عدیده روبرو هستند و هزاران نفر مجبور به انتقال به مکان های امن شده اند.در استان های شمال شرقی که به مناطق سردسیر شهرت دارد بیش از ۱۰ بزرگراه به روی خودروها بسته شده است.بارش برف در استان هونان در مرکز چین بر اساس گزارش سازمان هواشناسی در ۵۰ سال گذشته بی سابقه بوده است.در استان های مذکور از شمال شرق گرفته تا مرکز نزدیک به ۲۰۰ هزار هکتار زمین زراعی به دلیل بارش برف از بین رفته است.پیشتر سازمان هواشناسی اعلام کرده بود که در استان های شرقی نیز دستکم دو فرودگاه بسته شده و صدها پرواز لغو شده است.در استان ‘آن خویی’ در شرق چین بارش برف از سال ۲۰۰۸ به این طرف تا این حد سابقه نداشته و سرمای شدید باعث شده است تا دولت محلی بین مردم البسه گرم توزیع کند.امروز سازمان هواشناسی چین هشدار داد که یک جبهه هوای سرد شهر پکن در شمال چین را فرا گرفته است و دمای هوا این هفته در ساعاتی از روز به ۱۰ درجه زیر صفر خواهد رسید.به مردم و بخصوص اقشار آسیب پذیر در پایتخت چین نسبت به سرما هشدار داده شده است و به مهد کودک ها و مدارس ابتدایی تاکید شده است کودکان را در فضای آزاد نگه ندارند.
منبع: بهارنیوز

سودجویان به زلزله‌زدگان هم رحم نمی‌کنند

سردار «منوچهر امان اللهی» افزود: مشاهده شده که افراد سودجو از طریق ارسال پیامک های مشکوک با مضامین اعلام شماره کارت بانکی و درخواست واریز کمک بلاعوض به زلزله زدگان، اقدام می کنند. وی عنوان کرد: در این روش شیادان با توجه به عدم آگاهی و کنترل اطلاعات دریافتی از سوی گیرندگان پیامک، نسبت به فریب مردم زلزله زده اقدام و از مشتریان کلاهبرداری می کنند.فرمانده انتظامی استان کرمانشاه اظهار کرد: شهروندان زلزله زده باید برای جلوگیری از کلاهبرداری های احتمالی و متضرر شدن، در صورت دریافت این گونه پیامک های مشکوک، از پاسخ دادن یا واریز وجه بدون کنترل حساب های مقصد خودداری کنند. سردار امان اللهی ادامه داد: هشدارهای لازم در خصوص بی توجهی زلزله زدگان به پیامک های مشکوک تلفن همراه، از طریق یک اطلاعیه در اختیار شهروندان قرار گرفته است.وی با بیان اینکه پلیس همواره آماده برخورد با افراد سودجو و کلاهبردار است، تصریح کرد: شهروندان در صورت مشاهده هر یک از شیوه های کلاهبرداری بدون توجه به این درخواست، با مراجعه به پلیس، شماره های تماس این افراد سودجو را در اختیار پلیس قرار دهند تا پیگیری های لازم انجام شود.
منبع: بهارنیوز

یک دهه شصتی مغرور و حساس/طنز

طیبه رسول‌زاده- روزنامه بهار
 ما دهه شصتی‌ها به شرایط سخت عادت داریم.از همان روزی که به دنیا آمدیم و قنداقمان کردند معلوم شد در هر مسئله‌ای دست و پا بسته خواهیم بود.بعد هم در مدرسه از نشاطمان کم‌کردند و مجبور شدیم دست به سینه و گوش به حرف باشیم.وقتی هم آمدیم دانشگاه به جایی که حق با دانشجو باشد حق با رئیس دانشگاه و حراست و آموزش و استاد بود.این شد که جای هرکاری تصمیم گرفتیم سرمان به کار خودمان باشد و یک گوشه دنبال نیمه گم شدمان بگردیم و نان و ماستمانمان را بخوریم.ولی سرنوشت من با همه دهه شصتی‌ها فرق داشت.نه این که ژن خوبی داشته باشم.البته ژنم،‌ای بدک نبود.بیشتر شانس خوبی داشتم.البته دوستی با دکتر واعظی هم بی‌تاثیر نبود.اوایل که وزیر شدم خیلی خوش می‌گذشت.درست است که در جلسه هیات دولت هرکس در را باز می‌گذاشت من باید می‌بستم و برای وزرا برنامه نصب میکردم و سوالات اینترنتی‌شان را جواب می‌دادم.ولی این‌ها نمک وزارت است.ب

الاخره این عزیزان جای پدر من هستند.یادش بخیر.اولین روز که به هیات دولت رفتم، دکتر روحانی کنارم کشید و با یک بغضی در گلو گفت: تو رو خدا یک کاری بکن.این‌ها کل ترافیک خیابان پاستور را تمام کردند.من هم طاقت نداشتم رئیس جمهور را مکدر ببینم.فوری گوشی‌هایشان را گرفتم و گزینه دانلود اتوماتیک را غیرفعال کردم.از آن روز آقای روحانی خیلی تحویلم میگیرد.ولی تازگی‌ها کارم سخت تر شده.باید صبح تا شب با کلی پیرمرد که همه احترامشان هم واجب است چانه زنی کنم.مدت‌ها مقاومت کردم که تلگرام و اینستا فیلتر نشود.چند شبانه روز بالای سر دکمه فیلترینگ کشیک دادم.بی‌خوابی کشیدم.ولی نمی‌دانم چطور یکهو خوابم برد با سر رفتم روی دکمه.هر چه دوباره کلیدش را زدم فایده نداشت.از شانس بدم هرز شده بود.سیستم را که خاموش روشن می‌کنم چند دقیقه اول خوب کار می‌کند ولی بعد دوباره خراب می‌شود.نمی‌دانم پیچش دست کیست که هی شل و سفتش می‌کند.

می‌ترسم انقدر باهاش ور بروند که کل اینترنت خراب شود و برای همیشه فیلتر بمانیم.آن وقت من چجوری جواب مردم را بدهم؟ حالا هر چه می‌گویم کلید یدکش را بدهید یا لااقل نشانم دهید پیچش کجاست، پوزخند می‌زنند می‌گویند: برو بچه جان.برو دم وزارتخانه خودت بازی کن.رسانه‌ها هم من را مقصر می‌دانند.البته از آن‌ها چه توقعی می‌رود وقتی پدرزن و برادرزنم هم حرفم را باور نمی‌کنند.از وقتی تلگرام فیلتر شده پسورد وای فای‌شان را عوض کرده‌اند و به ما نمی‌دهند.پریروز همسرجان زنگ زد که چند ساعت است پای گاز ایستاده‌ام، غذا پخته‌ام، که عکسش را بگذارم در اینستا.فامیل می‌گویند چه شوهر کم دل و جراتی داری.پس تو آنجا چه کاره‌ای؟ خیلی بهم بر خورد.آخر آذری‌ها خیلی حساس و مغرورند.گفتم: منتظر باش میس که انداختم عکس را آپلود کن.

دوباره خاموش روشنش کردم که شرمنده خانواده نشوم.فوری از اینجا و آنجا پیام آمد که: تبریک! اینستا آزاد شد.رویم نشد بگویم موقتی است.گفتیم بالاخره خودشان می‌فهمند، تکذیب می‌کنند.چیزی نگوییم سنگین‌تریم.والا چند روز قبل توییت کردیم: فیلترینگ صحت ندارد و برای نارضایتی اجتماعی و بدبینی عمومی شایعه سازی کرده اند.نگذاشتن دوتا ریتوییت بخورد.فوری همه چیز را فیلتر کردند.ولی باز هم من نمی‌فهمم مردم چرا انقدر ناراضی‌اند.این همه صدا و سیما می‌گوید از وقتی تلگرام فیلتر شده همه چیز آرام شده و ما چقدر خوشبختیم و خانواده‌ها دوباره دور هم جمع شده‌اند؛ ولی باور نمی‌کنند.والا ما با دایال آپ و یاهو مسنجر ارتباط برقرار می‌کردیم.صدایمان هم در نمی‌آمد.حالا که خدا را شکر ایمیل و برنامه سروش وجود دارد.استفاده کنید و لذتش را ببرید.واتس اپ هم هست.

البته خیلی امنیتش بالاست قابل اعتماد نیست. من دلم برای مردم می‌سوزد وگرنه من که به فیلترشکن عادت دارم.یک اورجینال پرسرعتش را برایم از کشور دوست و همسایه آورده‌اند.چاره‌ای نبود.آخر هی باید به پاوول دوروف توییت بزنم بلکه از رو برود به خواسته‌هایمان تن بدهد.این کاربران ایرانی لوسش کرده‌اند از بس توی تلگرامند.یک سرور تلگرام مگر چیست؟ یک سرور هم به ما نداد خودمان تلگرام را اداره کنیم.البته حالا که فیلترش کردیم با ما مهربان تر رفتار می‌کند.این خارجی‌ها حتما باید زور بالای سرشان باشد‌.ولی ما دهه شصتی‌ها کم نمی‌آوریم.ما دهه شصتی‌ها کوه دردیم.
منبع: بهارنیوز

سردترین شهر امروز ایران کجاست؟

فریبا گودرزی اظهار داشت:براساس نقشه های پیش بینی بارش باران امروز و فردا در سه استان شمالی کشور ادامه دارد. برای جاده های چالوس،هراز و فیروزکوه بارش برف و باران پیش بینی می شود. طبق بررسی ها تا هفته آینده ناپایداری ها در شمال کشور متمرکز است.وی ادامه داد: صبح امروز در بسیاری از استان ها شاهد مه غلیظ صبحگاهی بودیم.کارشناس سازمان هواشناسی با اعلام کاهش دما در کشور تا اخر هفته، گفت: صبح امروز دمای هوا در زاهدان ۵ درجه و در شهرکرد ۳ درجه کاهش یافت.تهران امروز در سرد ترین ساعت به دمای ۱٫۴ رسید. سردترین شهر ایران امروز لاله زار کرمان با دمای منفی ۱۸ درجه زیر صفر بود. همچنین دمای هوای کوهرنگ،صفا شهر و میمه به ۱۴ درجه زیر صفر رسید.گودرزی از افزایش آلاینده ها خبر داد و افزود: از روز جمعه با ساکن شدن هوا در کشور شهرهای بزرگ با آلودگی مواجه می شوند. براین اساس هوای تهران،تبریز، اراک،اصفهان و البرز برای گروههای حساس در شرایط ناسالم قرار می گیرد.
منبع: بهارنیوز

قتل به خاطر بدهی یک میلیونی

به گزارش مهر، ساعت ۲۳:۳۰ روز ۲۹ مهر ماموران کلانتری ۱۳۰ نازی آباد در حین گشت زنی در خیابان بهمنیار –خیابان آموزگار به یک دستگاه خودرو ۲۰۶ نوک مدادی که راننده آن ظاهرا در پشت فرمان در حالت استراحت بود نزدیک شده؛ در مراجعه به راننده خودرو متوجه شدند که این شخص بر اثر اصابت گلوله به ناحیه سر به قتل رسیده است.با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع “قتل عمـد” و به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای ناحیه ۲۷ تهران، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.کارآگاهان اداره دهم با حضور در صحنه جنایت،ضمن بررسی اسناد و مدارک بدست آمده از مقتول موفق به شناسایی هویت وی به نام جواد ۳۶ ساله متاهل و دارای یک فرزند شدند که در بازار پارچه فروشان دارای مغازه بوده و محل کشف جسد وی نیز دقیقا در ابتدای کوچه منتهی به محل سکونتش برادرش قرار داشت.

با شناسایی هویت مقتول، تحقیقات جهت شناسایی عامل جنایت وارد مرحله‌ی جدیدی شد؛ کارآگاهان با انجام اقدامات ویژه پلیسی موفق به شناسایی یکی از دوستان مقتول به نام “مرتضی” ۳۲ ساله شدند که بنا بر اظهارات خانواده مقتول قرار بوده تا جواد جهت پیگیری طلب مالی اش به وی مراجعه نماید.با شناسایی محل سکونت مرتضی در منطقه نازی آباد، کارآگاهان اداره دهم با مراجعه به محل سکونت وی اطلاع پیدا کردند که محل سکونت مرتضی در فاصله نزدیکی از محل کشف خودرو ۲۰۶ مقتول قرار دارد. در ادامه رسیدگی به پرونده، تحقیقات پلیسی از مرتضی در دستور کار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت؛ مرتضی در تحقیقات اولیه منکر هرگونه بدهکاری به مقتول و حتی ملاقات با وی در شب جنایت شد، اما در ادامه‌ی تحقیقات و با ارائه مدارک از سوی کارآگاهان اعتراف کرد که در شب جنایت با مقتول ملاقات داشته، اما کماکان منکر هر گونه اطلاع از جنایت شد.

با توجه به شواهد و دلایل بدست آمده و همچنین وجود برخی تناقضات در اظهارات مرتضی، هماهنگی‌های لازم با بازپرس پرونده انجام و سرانجام مرتضی دهم آبان ماه دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد، اما وی کماکان منکر هرگونه ارتکاب جنایت و یا اطلاع از آن بود.سرانجام با تحقیقات شبانه روزی و ارائه مدارک از سوی کارآگاهان، مرتضی هجدهم دی لب به اعتراف گشود و صراحتا به ارتکاب جنایت اعتراف کرد.وی در اعترافاتش عنوان داشت: چندی پیش به واسطه ورشکستگی مالی، مبلغی در حدود یک میلیون تومان را از مقتول قرض کردم تا بتوانم خودرو سواری ام را تعمیرات اساسی کرده و با آن مسافرکشی کنم؛ با این پول توانستم خودرو شخصی ام را تعمیر اساسی کرده، اما در فاصله کوتاهی پس از آن تصادف شدیدی کردم بگونه‌ای که دیگر امکان مسافرکشی با ماشین را نیز نداشتم؛ در چنین شرایطی هر بار جواد نیز پیگیر به شکلی طلب پول خودش را می‌کرد و شرایط بسیار سختی را جهت گرفتن پولش ایجاد کرده بود بگونه‌ای که اعضای خانواده ام را نیز درگیر آن می‌شد.

شب جنایت در حالی که جواد جهت گرفتن پولش به در خانه‌ ما آمده بود، با اسلحه‌ای که از چند سال پیش تهیه کرده بودم به سراغش رفتم؛ سوار ماشین جواد شدم؛ از او درخواست مهلت کردم، اما او شرایط بسیار سختی را برای تسویه‌ مالی پیش پایم گذاشته بود؛ دیگر تصمیم به کشتن او گرفتم؛ از او درخواست کردم تا حرکت کند؛ پس از دور شدن از خانه، ناگهان اسلحه را از زیر لباس خارج کرده و به سمت جواد شلیک کردم؛ به سرعت از ماشین خارج شده، اسلحه را داخل سطل آشغال انداخته و به سرعت به خانه برگشتم”.سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، در گفتگو با خبرنگار مهر با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس محترم پرونده صادر و متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی و بررسی صحت اظهاراتش در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.
منبع: بهارنیوز

تنهایی و بیماری؛ مسئله این است؟!

مریم پیمان
روزنامه بهار
«دست‌هایش می‌لرزد.» مهربانی ناب در چشمانش موج می‌زند.«اما تو سالم هستی.» واقعیت را در من بیدار می‌کند؛ من هم مانند بسیاری دیگر به بیماری «ام‌اس» مبتلا هستم.با این نهیب تلخ، دیوار سرد و یخ‌‌‌زده واقعیت در مقابل چشمانم دوباره نمایان می‌شود.۱۸ سال به سرعت از ذهنم می‌گذرد و همه فراز و نشیب‌‌‌های زیستن با یک بیماری مزمن آزارم می‌دهد.«نباید به کسی بگویی تا برای همیشه تنها نمانی!» فرار یا پنهان کردن واقعیت راه‌‌‌حل دلسوزانه او برای ادامه زندگی است، بی‌خبر از لحظه‌های سخت تنهاییِ درد که به دردِ تنها منتهی نمی‌شوند.به یاد می‌آورم؛ «دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست/ گر دردمند عشق بنالد غریب نیست/ دانند عاقلان که مجانین عشق را/ پروای قول ناصح و پند ادیب نیست» پرسشی باز در ذهنم تکرار می‌شود؛ «آیا با وجود بیماری‌های مزمن می‌توان در یک زندگی مشترک موفق بود؟» بیماری‌های مادرزادی داستان طولانی سختی و بیماری‌هایی که فرد در طول زندگی به آنها مبتلا می‌شود، حسرت روزهای سلامت را برای فرد بیمار به همراه دارند.بیماری‌های مزمن موج گسترده‌ای در جهان را شامل می‌شوند.مثلاً سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد که نیمی از آمریکایی‌ها به بیماری‌های مزمن دچار هستند، اما شدت این بیماری‌ها می‌تواند خفیف باشد و در موارد شدید فرد حتی به زندگی مشترک و ازدواج فکر هم نمی‌کند.بیشتر دوستان بیمارم، دردهایشان را در پشت نقابی از پنهان‌کاری قرار می‌دهند و مسئله بیماری را به بستگان نزدیک و برخی به خانواده خود و حتی شخص همسرشان- به‌ ویژه در ابتدای آشنایی- نمی‌گویند.این رازِ مگو، با حمله‌های مکرر تنها در صورتی رازِ مکنون باقی می‌ماند که فرد تنهایی را گسترش بدهد و با کاهش روابط با دیگران مشکلات خود را مدیریت کند.بسیاری از دختران و زنان بیمار ترجیح می‌دهند تا به هیچ کسی درباره ازدواج جدی نیندیشند زیرا از ازدواج و مسائل خاص آن به دلیل بیماری می‌ترسند.در حالی که تجربه نشان داده است که در مواردی حضور همراه در مسیر بیماری می‌تواند مصائب آن را کاهش بدهد.بیماری دشوار است و پنهان‌کاری و محروم کردن عامدانه خود از کمک‌های دیگران کار را دشوارتر می‌کند.در بیماری‌هایی چون دیابت و صرع به آگاهی و آموزش همسران و آشنایان برای کمک به بیمار نیاز داریم و در بیماری‌های مسری لازم است تا فرد نه تنها از ابتدا در جریان بیماری قرار بگیرد، بلکه مشاوره‌‌‌های دائمی نیز ضروری است.می‌دانم که برای زندگی با یک بیمار تنها عشق کافی نیست و با وجود صداقت، در مسیر زندگی و بیماری، صبر و محبت بسیار مهم‌ترند. برخی از بیماران مبتلا به بیماری‌های مزمن از ناامیدی و ناراحتی همیشگی همسر خود در بهبود بیماری و برخی از دلسوزی و عدم آگاهی آنها شکایت دارند، و موارد زیادی زنان بیمار از تجربه طلاق و رهاشدگی سخن می‌گویند.بیشتر بیماران با مشکل ترس از شروع رابطه و در درجه بعد رها شدن درگیر هستند.روی تخت دراز می‌کشم.درد و خستگی در تمام سلول‌‌‌های تنم بیدار شده است.سکوت خانه را احاطه کرده است.با خودم ناله می‌کنم؛ «سعدی زِ دستِ دوست شکایت کجا بری/ هم صبر بر حبیب که صبر از حبیب نیست»
منبع: بهارنیوز

افشای راز جنایت درجنگل

گروه حوادث_رسانه ها: روزنامه ایران نوشت: رازقتل زن جوان که قربانی جنایت مرموزی در شمال کشورشده بود در تجسس‌های پلیس جنایی استان گلستان فاش شد. ساعت هشت صبح یکشنبه سوم دی ۹۶ جسد زن جوان ناشناس دراعماق جنگل‌های استان گلستان کشف شد.مأموران پس‌از حضور درمحل حادثه دریافتند صورت وی توسط حیوانات خورده شده و قابل شناسایی نیست.ازسوی دیگرتیم جنایی پس از بررسی‌های مقدماتی این فرضیه را مطرح کردند که زن جوان چند روز قبل به قتل رسیده وجسدش درجنگل رها شده است.سپس با دستور بازپرس ویژه قتل دادسرای عمومی و انقلاب گرگان جسد برای شناسایی و تعیین علت و زمان دقیق مرگ به پزشکی قانونی انتقال داده شد. سرانجام با تحقیقات تخصصی هویت قربانی شناسایی شد.این درحالی بود که پزشکی قانونی اعلام کرد مقتول با شلیک دو گلوله به قتل رسیده است.به گفته سرهنگ تجری- فرمانده انتظامی گالیکش- مأموران پلیس آگاهی شهرستان گالیکش پس از تحقیقات تخصصی ردپای متهم اصلی را دراستان لرستان به دست آوردند. آنها پس‌از هماهنگی‌های لازم راهی لرستان شده و پس از سه روز اقامت در این استان، سرانجام عامل جنایت را به دام انداختند.جنایتکار۲۲ ساله که ازبستگان مقتول بود پس‌از انتقال به شهرستان گالیکش اعتراف کرد به خاطراختلاف‌های شدید، زن ۱۹ ساله را به شمال کشانده و با شلیک دوگلوله او را از پا درآورده است. هم‌اکنون تحقیقات تخصصی در این‌باره ادامه دارد.
منبع: بهارنیوز

لغو قطعی پنج هزار حکم اعدام در ایران

گروه جامعه: دیروز بخشنامه‌ای از سوی رئیس قوه قضاییه در اجرای الحاق یک ماده به قانون مبارزه با مواد مخدر ابلاغ شد که بر اساس آن قضات اجرای احکام کیفری مکلفند در اسرع وقت ضمن توقف اجرای حکم محکومان به اعدام، پرونده آنها را دوباره بررسی کنند، موضوعی که مدت‌ها مطرح بود و با وجود موافقان و مخالفانش حالا از سوی رئیس قوه قضاییه به صورت قانون اجرا می‌شود.

پیش از این تصور می‌شد با اجرای این قانون حدود ۵۰۰۰ اعدامی از کابوس مرگ رها می‌شوند، اما حالا آن‌طور که سخنگوی کمیسیون قضایی مجلس به جام‌جم خبر می‌دهد، تعداد این افراد فراتر از این عدد خواهد رفت، چرا که بر اساس ابلاغیه دیروز باید ۱۵ هزار پرونده مجددا بررسی شود. براساس بخشنامه‌ای که دیروز ابلاغ شد، مجازات اعدام از این پس فقط محدود به دانه‌درشت‌های مواد مخدر و آنها که حکم محارب دارند، خواهد شد،‌ به عنوان مثال در مورد حمل ماده مخدر تریاک که پیش از این تا پنج کیلوگرم مجازات اعدام به همراه داشت حالا تا ۵۰ کیلو تریاک اضافه شده است. یا در مورد روانگردان شیشه که تا پیش از این ۷۰ گرم آن مجازات اعدام داشت، حالا تا دو کیلوگرم افزایش پیدا کرده است.

محمدعلی اسفنانی، دادیار دیوان عالی کشور با اشاره به تعداد محکومان به اعدام در این حوزه به جام‌جم می‌گوید: میزان قابل‌توجهی از اعدام‌ها بر اساس قانون فعلی به حبس ابد تبدیل می‌شود،چرا که در عمده پرونده‌هایی که در این زمینه تشکیل شده، میزان مواد مکشوفه محدود بوده است. اسفنانی درباره از دست رفتن قدرت بازدارندگی ارتکاب جرم نیز یادآور می‌شود: اگر مجازاتی که در نظر گرفته می‌شود به طور کامل اجرا شود، به عنوان مثال فرد محکوم به دو سال حبس به شکل کامل مجازاتش را سپری کند، یعنی راه برونرفتی برای او نباشد این اتفاق می‌تواند تاثیرگذار باشد، ولی اگر بنا باشد این احکام اجرا نشود حتی مجازات اعدام هم چندان بازدارنده نیست.

مجازات اعدام بازدارنده نبود

اما این قانون شامل چه کسانی نمی‌شود؟ سوالی که سخنگوی کمیسیون قضایی مجلس در پاسخ به آن به جام‌جم می‌گوید: مجازات اعدام فقط در مورد کسانی که در حمل مواد مباشر هستند و از سلاح گرم استفاده می‌کنند یا نقش ساماندهی، سرکردگی و سرمایه‌گذاری یا سابقه حبس بیش از ۱۵ سال دارند، اجرا می‌شود با این توصیفات اعدام شامل حال شخصی می‌شود که محارب باشد.

به باور حجت‌الاسلام حسن نوروزی، اعدام‌های مواد مخدر در ایران تا پیش از این بخشنامه هم بازدارنده نبوده است، این نکته را می‌توان از دسترسی آسان به مواد مخدر در شرایط کنونی متوجه شد . آن‌طور که او می‌گوید، با این قانون حالا بهتر است تمرکز اصلی را بر مبارزه با افرادی گذاشت که بیرون از مرزهای ایران مواد مخدر را وارد کشور می‌کنند، چراکه تا پیش از این مرزها را به نوعی رها کرده و فقط در داخل کشور با افراد خرده‌فروش‌ برخورد شده است. این نکته وقتی قابل توجه است که بدانیم بر اساس آمارهای ارائه شده ۹۰‌درصد اعدامی‌ها، قاچاقچیانی هستند که برخی از آنها‌ قاچاقچی اصلی نبوده و برای بار نخست حامل مواد مخدر بوده‌اند که سن آنها هم حدود ۲۰ تا ۳۰ سال است.
 
سخنگوی کمیسیون قضایی مجلس با اشاره به این که این قانون شامل افرادی که در نوبت اجرای حکم اعدام هستند هم می‌شود به جام‌جم می‌گوید: گر‌چه قانون عطف به ماسبق نمی‎شود، اما در اینجا چون مجازات خفیف اخص است نسبت به اشد، افرادی که پیش از این در جرایم مواد مخدر محکوم به اعدام شده بودند در صورتی که شرایط مصوب را در قانون جدید داشته باشند، مشمول مجازات جایگزین اعدام می‌شوند.

 

در ایران بیشترین درصد اعدام ها مربوط به مواد مخدر است، به طوری‌که مسئولان قضایی اعلام کردند ۸۰ درصد اعدام‌ها مربوط به قاچاقچیان مواد مخدر می‌شود و باید گفت اعدام قاچاقچیان مواد مخدر نتوانسته است اوضاع را بهبود ببخشد. حالا با توجه به ابلاغیه رئیس قوه قضاییه باید دید تغییر نگاه سلبی که مورد توجه بسیاری از کارشناسان و مسئولان نیز قرار گرفته است تا چه میزان می‌تواند در کاهش اعتیاد و میزان کشفیات مواد مخدر موثر باشد.
منبع: بهارنیوز

چه کسانی باید واکسن هپاتیت A بزنند؟

دکتر سیدموید علویان درگفت‌وگو  با ایسنا، با اشاره به نحوه ابتلا به هپاتیت A، گفت:‌ راه انتقال عفونت ویروسی هپاتیت A از طریق خوراکی است. بنابر این بهبود بهداشت آب و غذا و رعایت مسائل بهداشت فردی و جمعی، خطر ابتلا به این بیماری را کاهش می‌دهد.وی با بیان اینکه باید از خوردن آب و غذایی به سلامت آن شک داریم، پرهیز کرد، گفت: همچنین شستتن دست‌ها بعد از دستشویی، قبل پخت غذا و یا قبل از خوردن غذا از پیشگیری از هپاتیت A بسیار موثر است. باید توجه کرد که بیماران مبتلا به هپاتیت A تا مدت‌ها ویروس را از طریق مدفوع دفع می‌کنند، به همین دلیل خطر انتقال این بیماری به افراد سالم وجود دارد. بنابر این توصیه می‌شود افراد مبتلا به این بیماری تا یک هفته بعد از شروع علائم بیماری، در منزل استراحت کنند.علویان با بیان اینکه ویروس هپاتیت A تا چهار ساعت در زیر ناخن‌ها زنده باقی می‌ماند، افزود: بر این اساس شستن دست‌ها بهترین راه‌ برای پیشگیری از این بیماری است و بهترین راه جلوگیری از انتقال این ویروس به دیگران، رعایت موارد احتیاطی استاندارد است. درعین حال افرادی که از بیمار مبتلا به هپاتیت A نگهداری می‌کنند حتما باید دست‌های خود را به طور مرتب بشویند.
چه کسانی باید واکسن هپاتیت A دریافت کنند؟
وی با بیان اینکه همه کودکان در فاصله اولین و دومین سال تولد باید واکسن هپاتیت A را دریافت کنند، گفت: همچنین کلیه افراد یک سال به بالایی که به کشورهایی نظیر کشورهای آمریکای مرکزی، جنوبی، آسیا و اروپای شرقی می‌روند، باید این واکسن را تزریق کنند و افراد مبتلا به بیماری‌های مزمن کبدی و افراد با رفتارهای جنسی پر خطر، معتادان تزریقی، بیماران هموفیلی و شاغلین در آزمایشگاه‌ها از جمله افرادی هستند که باید واکسن هپاتیت A را دریافت کنند.
منبع: بهارنیوز

۱۰۰ مهاجر در سواحل لیبی ناپدید شدند

به گزارش بامداد چهارشنبه ایرنا به نقل از خبرگزاری فرانسه، نیروی دریایی لیبی خاطرنشان کرد که این آمار را از اظهارات سرنشینان نجات یافته قایق استخراج کرده است.سرتیپ ایوب قاسم سخنگوی نیروی دریایی لیبی گفت: این قایق لاستیکی حامل بیش از یکصد مهاجر بوده که ۱۷ تن از آنان نجات یافته اند.وی افزود در بین نجات یافتگان شماری زن نیز دیده می شوند.
منبع: بهارنیوز

جزئیات مرگ دردناک ۳ کودک در آتش‌

گروه حوادث_رسانه ها: روزنامه شهروند نوشت: مهسا، عبدالحنان و رامتین سه کودک ٩ ساله، چهار ساله و ۲۲ ماهه در آتش‌سوزی خانه‌شان جان باختند؛ مرگ دردناکی که در روستای «کدان» در شهرستان «سرباز» رخ داد.  بامداد جمعه بود که زبانه‌های آتش، خانه دو طبقه «محمد» را فرا گرفت؛ پدری که هرگز تصور نمی‌کرد روزی بدون سه کودکش مجبور به زیستن باشد. ٧ صبح روز جمعه بود که اهالی روستای «کدان» صدای فریاد‌های مادر ٢۵ ساله را شنیدند. وقتی خود را به خانه «محمد» رساندند با شعله‌های آتش مواجه شدند؛ شعله‌هایی که زن و سه کودک «محمد» را در آغوش گرفته بود. برادر «محمد» عموی بچه‌ها جزئیات این حادثه را تشریح کرد و پرده از این حادثه تلخ برداشت.
ماجرا از کجا شروع شد؟
ساعت ٧ صبح بود که همسایه‌ها صدای فریاد‌های زن برادرم را شنیدند. آتش خانه برادرم را گرفته بود. دایی بچه‌ها و برادر کوچک‌ترم در نزدیکی خانه محمد زندگی می‌کنند. آنها زودتر به محل آتش‌سوزی رسیدند. همزمان هم با آتش‌نشانی تماس گرفتند. کل خانه در آتش می‌سوخت، به‌طوری که مردم از در ورودی نتوانستند وارد خانه شوند، به همین دلیل پنجره را شکستند و رفتند داخل. زن برادرم در سمت نورگیر خانه گرفتار شده بود و بچه‌ها در سوی دیگر. بچه‌ها تنها آن سمت خانه مانده بودند. وقتی سعی کردند در را باز کنند، قفل در ذوب شده بود. هیچ صدایی هم از بچه‌ها نمی‌آمد. داخل حال و پذیرایی را گشتند اما اثری از آنها نبود. کل خانه هم آتش گرفته بود. راهی امن و دور از آتش به سمت اتاق‌ها هم نبود. همه احتمال می‌دادند بچه‌ها داخل اتاق هستند.
آتش‌نشانی کی رسید؟
آتش‌نشانی یک کیلومتر با خانه برادرم فاصله دارد, ۴٠ دقیقه از آتش‌سوزی می‌گذشت که ماموران آتش‌نشانی رسیدند اما نه شلنگ داشتند و نه نردبان. خانه برادرم دو نبش است و روی شیب، از یک طرف خیابان دو طبقه و از یک طرف سه‌طبقه دیده می‌شود، به همین دلیل نیاز به شلنگ بلندتر و نردبان بود. دوباره ماموران رفتند تا نردبان و شلنگ بیاورند. خیلی زمان برد. وقتی رسیدند از نردبان بالا رفتند و پنجره اتاق بچه‌ها را شکستند. داخل شدند. صحنه وحشتناکی بود. مهسا ٢ برادرش را در آغوش گرفته بود. رفته بودند زیر پتو تا آتش به آنها صدمه نزند اما آنها نه از آتش، بلکه از گاز مونوکسیدکربن جان داده بودند.
علت آتش‌سوزی چه بود؟
زن برادرم ساعت ۵ صبح برای نماز بیدار شده بود. هوا سرد بود، به همین دلیل بخاری برقی را روشن می‌کند اما انگار بخاری برقی اتصالی کرده بود. فرش را می‌سوزاند. آتش به مبل‌ها سرایت ‌می‌کند. همان لحظه زن برادرم بیدار می‌شود. بچه‌ها را هم از جایشان بلند می‌کند و در کنار اتاق پناه می‌گیرند اما زن برادرم خود را به سمت نورگیر می‌رساند که از مردم کمک بخواهد. در این لحظه در بسته می‌شود و دیگر نمی‌تواند به سمت بچه‌هایش برود. مهسا که بزرگ‌تر از همه بود دو برادرش را به اتاق کناری برده و خواسته آنها را نجات بدهد اما گاز بچه‌ها را خفه کرده بود.
اورژانس نیامد؟
اورژانس که نیامد. بچه‌ها را با ماشین شخصی به مرکز درمانی بردند. وقتی معاینه شدند، پزشک درمانگاه گفت که ۴۵ دقیقه‌ است بچه‌ها به دلیل استنشاق گاز مونوکسیدکربن مرده‌اند.
شما کی باخبر شدید؟
من خودم آن روز ایرانشهر بودم چون همه اقواممان در آنجا زندگی می‌کنند. وقتی این خبر را شنیدم خودم را رساندم اما کار از کار گذشته بود. پدر بچه‌ها هم دانشجوی رشته حسابداری در چابهار است. روز حادثه به دانشگاه رفته بود. زیر خانه برادرم هم یک نانوایی است که همیشه ساعت ۵ صبح شروع به کار می‌کند اما از بخت بد ما آن روز ساعت ١٠ صبح آمده بود. اگر نانوا‌ها در مغازه‌شان بودند و صدای زن برادرم را زودتر می‌شنیدند، حالا برادرزاده‌هایم زنده بودند.
حال برادر و زن برادرتان چطور است؟
درحال حاضر وضع روحی زن برادر و برادرم خوب نیست. چندین‌بار به دلیل افت فشار و وضع جسمانی‌شان در بیمارستان بستری شده‌اند. نمی‌توانند مرگ بچه‌هایشان را باور کنند. محمد و همسرش ١٠ سالی بود با هم ازدواج کرده بودند که حاصل ازدواجشان مهسا ٩ ساله، عبدالحنان و رامتین بودند. از وقتی این حادثه رخ داده به ایرانشهر آمده‌اند و در اینجا زندگی می‌کنند. می‌خواهند در کنار مزار بچه‌هایشان باشند.
پزشکی قانونی مرگ بچه‌ها را تأیید کرد؟
وقتی بچه‌ها جان باختند برای اینکه شک و شبهه‌ای نباشد، آنها را به پزشکی قانونی در ایرانشهر منتقل کردیم. مرگ آنها بر اثر استنشاق مونوکسیدکربن تأیید شد و پیکر آنها را در ایرانشهر دفن کردیم.
علت نوسان برق چه بود؟
همیشه در این منطقه نوسان برق داریم؛ چه تابستان و چه زمستان. تابستان وقتی کولر را روشن می‌کنیم و زمستان‌ هم وقتی بخاری برقی را، با مشکل مواجه می‌شویم.
وسیله گرمایشی دیگری ندارید؟
این منطقه گازکشی نشده است. به همین دلیل مجبوریم از بخاری برقی استفاده کنیم که نوسان برق هم همیشه وجود دارد و حادثه‌ساز می‌شود.
منبع: بهارنیوز

فرار ۳ هزار دختر از خانه در نیمه اول امسال در کشور

حسین اسدبیگی با اشاره به برنامه ریزی سازمان بهزیستی کشور برای ارائه خدمات به هموطنان در استان‌های مختلف، اظهار کرد: بر همین اساس در سال جاری تعداد خودروهای اورژانس و همچنین مراکز مداخله در سطح کشور افزایش یافته است. وی با اشاره به آمار تماس‌های برقرار شده در خصوص آسیب‌های اجتماعی،بیان کرد: بخشی از این آسیب‌ها به فرار دختران از منزل برمی‌گردد به طوری که در سال ۹۵ ، ۵ هزار و ۳۸ مورد در این زمینه به اورژانس اجتماعی اطلاع داده شده بود.

اسدبیگی ادامه داد: آمار اشاره شده در ۴ بخش ثبت شده که یک هزار و ۱۱۸ مورد از طریق مراکز مداخله در بحران، یک هزار و ۱۴ مورد از طریق خدمات سیار، دو هزار و ۵۷۹ مورد از طریق برقرار تماس با خط ۱۲۳ و ۲۵۹ مورد نیز از طریق پایگاه‌های خدمات اجتماعی پذیرش شده‌اند. رئیس اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در ادامه به آمار دختران فراری در ۶ ماه ابتدایی ۹۶ اشاره کرد و گفت: طی زمان اشاره شده از طریق مرکز مداخله در بحران ۶۴۴ مورد، خط ۱۲۳، یک هزار و۷۲۷ مورد، خدمات سیار ۵۱۵ مورد و در نهایت از طیق مرکز مداخله در بحران نیز ۱۴۴ مورد پذیرش شده‌اند.

وی با اشاره به اینکه در حال حاضر ۴ مرکز برای نگهداری دخترانی که در شهر تهران فرار می‌کنند، پیش بینی شده است،گفت: این افراد حداکثر ۳ هفته در مراکز اشاره شده نگهداری می‌شوند و در نهایت و در صورت تشخیص مددکار اجتماعی، فرد به خانواده بازگردانده می‌شود و در غیر این صورت موضوع از طریق قضایی پیگیری می‌شود.
منبع: بهارنیوز

رابطه تجمعات و لرزه بر حقوق شهروندی

گروه جامعه: حسین؛ عرفانی مقدم مدیرکل دفتر حقوق بشر و پیگیری حقوق شهروندی وزارت دادگستری در روزنامه ایران نوشت: اتفاقات روزهای اخیر کشور از زلزله خسارت بار و سهمگین استان کرمانشاه گرفته تا دلهره‌های وقوع زلزله احتمالی در دیگر استان‌های کشور از جمله پایتخت، باسرعت قابل توجهی تحت‌الشعاع اعتراضات برخی افراد در شهرها، با هدف توجه بیشتر به اوضاع و احوال اقتصادی موجود، قرار گرفت.

 

به گونه‌ای که هیچ اثری از اضطراب و نگرانی احتمال وقوع زلزله در افکار عمومی باقی نمانده است، اما امیدوارم تدبیر بیش از پیش مسئولان، برای اتفاقات ناگهانی بعدی از آمادگی اولیه و هماهنگی دستگاه‌های اجرایی کشور برای کاهش خسارات مادی و معنوی شهروندان حاکی باشد. آنچه  در این مجال بدان پرداخته خواهد شد اهمیت توجه به طریق ارتقای سطح آگاهی‌های عمومی در زمینه حقوق شهروندی است و اینکه نیاز به فرهنگ‌سازی برای دقت بیشتر و توجه مردم به حقوق و تکالیفشان، بواقع یکی از ضروریات امروز جامعه ایرانی است. به نظر می‌آید برای ارتقای سطح آگاهی‌های عمومی در زمینه حقوق شهروندی، نخستین نکته اساسی در آموزش، شروع از خودمان است. هر آنچه از حقوق و تکالیف خود در جامعه می‌دانیم به دقت اجرا کنیم و به حقوق دیگران و به طور کلی حقوق جامعه با کمال قانونمداری احترام بگذاریم. قطعاً تلاش دستگاه‌های اجرایی و نهاد‌های مدنی در امر آموزش حقوق شهروندی نیز اثرات مثبت و ارزنده‌ای نیز خواهد داشت.

 

لذا حفظ و رعایت بیش از پیش حقوق شهروندی را باید ابتدا از خودمان شروع کنیم، توجه به قوانین و مقررات کشور و به‌عبارتی قانونمداری، کنترل خشم، رعایت احترام به دیگر شهروندان و از همه مهمتر حفظ و رعایت حقوق آپارتمان نشینی در شهرهای بزرگ، همه و همه را باید از خود شروع کرد. نتیجه این امر نیز قطعاً بر وجه مطالبه گری جامعه اثر‌گذار بوده و دستگاه‌های اجرایی غیرفعال یا کم کار نیز به تبع این مطالبه عمومی در راستای حفظ و رعایت حقوق شهروندی حرکت رو به جلو خواهند داشت.

 
 


وقایع این روزها و اعتراض برخی افراد به وضعیت معیشتی و اقتصادی موجود نیز، نه اینکه امکان اعتراض در نظام جمهوری اسلامی مسدود یا محدود باشد، ولی اینکه سوء‌استفاده‌های صورت گرفته که منجر به تضییع حقوق مادی و معنوی شهروندان شده است لرزه بر جسم و روح حقوق شهروندی انداخته است. در این موضوع نیز همچنان اعتقاد داریم که وقتی برای حفظ و رعایت حقوق مان در جامعه، قانونگرایی را از خودمان شروع کنیم، بهترین نتیجه را اخذ خواهیم کرد. فضای دقیق و چارچوب درستی که در قوانین و مقررات کشور و همچنین در منشور حقوق شهروندی نیز تأکید شده است، این امکان را می‌دهد که افراد از حق نقد و ابراز نارضایتی برخوردار باشند، اما در مسیری که به اصلاح و خیر جامعه پیش رود نه اینکه موجبات تضییع حقوق شهروندان را فراهم کند. بنابراین در این موضوع نیز حفظ و احترام به قانون و قانونمداری و انتقال انتقادات و اعتراض‌های موجود از مسیر قانونی، ضمن اینکه به صلاح و پیشرفت جامعه کمک می‌کند، مسیر درست و بنای فرهنگ‌سازی برای فرزندانمان و نحوه برخورد با کاستی‌ها را نیز برای آنان ترسیم می‌کند.

 

لذا همواره تأکید داریم هرگونه انتقاد و اعتراض سازنده هر یک از شهروندان به‌عنوان عضو خانواده بزرگ ایرانی، ضمن اینکه نیاز به شنیده شدن و پیگیری جهت حل مشکلات موجود را می‌طلبد، فرهنگ نقد و اعتراض را برای فرزندان این خانواده اصیل و بزرگ بنیان می‌گذارد. بدیهی است که ایجاد فضای نا آرام و اقدامات ساختارشکنانه و غیرقانونی جز تضییع حقوق شهروندان و  نتیجه نگرفتن، عاید دیگری ندارد.

 
پس بیایید با هر آنچه  از حقوق شهروندی می‌دانیم از خودمان شروع کنیم. احترام به قانون، احترام به حقوق یکدیگر، مدارا در برخورد با سلایق اجتماعی مختلف و… که در این مسیر هر یک از شهروندان می‌توانند به‌عنوان الگوی جامعه در فرهنگ‌سازی و اجرای حقوق شهروندی در اجتماع ایرانی باشند. بدیهی است همچنان تأکید بر اقدامات آموزشی دستگاه‌های اجرایی و نهادهای مدنی در موضوعات حقوق شهروندی با هدف افزایش آگاهی‌های عمومی در کشور نیز از اساسی‌ترین نکات زیربنایی محسوب می‌شود. پس با افزایش آگاهی مردم در خصوص حقوق و تکالیف آنان در اجتماع و ترویج فرهنگ «احترام به حقوق شهروندی را از خودمان شروع کنیم» در گسترش این مفهوم کوشا باشیم، ظرافت مفاهیم انسانی و اجتماعی مندرج در بطن حقوق شهروندی تاب چنین لرزه‌هایی را ندارد.
منبع: بهارنیوز

تدریس کتاب کمک‌درسی در کودکستان!

سمیرا سرچمی- روزنامه بهار
کلاف نظام آموزش و پرورش گره‌های کوری دارد که اگر کسی بخواهد یکی از آن‌ها را باز کند، باید پیه اخطار، توبیخ و پلمپ را به جان بخرد. گره‌هایی که اغلب با تعصب آلوده‌اند و سلیقه‌ای به این کلاف زده می‌شوند و جورش را کودکان آموزش ندیده می‌کشند. مربیان مهدکودک‌ها از کلاس‌های آموزشی بی‌محتوایی که برای‌ آن‌ها برگزار می‌شود گله‌مندند. کلاس‌هایی که به گفته خودشان به سخنرانی و اتلاف وقت می‌گذرد بدون آنکه مربی، شیوه درست آموزش دادن به کودک را یاد بگیرد.
***
تدریس کتاب کمک‌درسی در کودکستان!
مربی یکی از کودکستان‌ها می‌گوید: «چند سال پیش حدود سال ۹۲-۹۳ کلاس‌های آموزشی خیلی عالی و تخصصی رو برای ما مربیان برگزار می‌کردند. کلاس‌هایی که از نظر علمی کیفیت داشتند و ما بعد از اتمام کلاس، شیوه‌های آموزشی متفاوتی را برای پرورش کودک یاد می‌گرفتیم. اما حالا کلاس‌ها به این صورت هست که مثلا شاعری رو میارن از ابتدا تا انتهای کلاس به شعرخوانی می‌گذره. اونم به این صورت که فرد همه اشعار خودش و دیکلمه‌های دخترش رو بازخوانی می‌کنه! ما از همین فرد خواستیم که حداقل شیوه آموزش شعر به کودک را به ما یاد بدهد. شعر را روی تخته نوشت و گفت ابتدای بیت را پاک می‌کنید و بعد از دانش‌آموز میخواین که.. ما حرفش را قطع کردیم و گفتیم بچه پیش‌دبستانی سواد خواندن از روی تخته را ندارد! در واقع به جای آموزش راهکارهای عملی، وقت کلاس به بطالت می‌گذره و جالب‌تر اینکه وقتی بازرس وارد مهد کودک شد، سوال می‌کند که چرا فلان مطلب را به بچه آموزش ندادید. در حالی که این‌ها مباحثی بوده که باید سرهمین کلاس‌های آموزشی به صورت آئین‌نامه به ما گفته می‌شد تا ما به کودک منتقل کنیم. حتما هم باید سر این کلاس‌های بیهوده حضور داشته باشیم. این باعث شده که نه تنها پیشرفتی صورت نگیره بلکه شاهد تخلف هم در بعضی از پیش‌دبستانی‌ها هستیم. چون پیش‌دبستانی‌ها نباید به بچه‌ها درس بدن اما از این قانون پیروی نمیشه و رقابت ایجاد شده کدام پیش‌دبستانی از کدام کتاب کمک آموزشی مثل گاج یا… استفاده کنه!»

نظام آموزشی تکلیفش با خودش روشن نیست
مربی مهدکودکی دیگر قبول دارد بخشنامه آموزشی خاصی وجود ندارد تا مشخص کند: «مثلا مشخص نیست چقدر عدد و حروف و محتوا باید گفته بشه. این باعث شده که کلاس‌های آموزشی بازخوردی نداشته باشن. فقط یکسری جلسات پرسش و پاسخ خسته کننده.» او به چند سال قبل بر می‌گردد و از کلاس‌هایی می‌گوید که در هلال احمر، کانون توسعه و هم یاری مهدکودک ها  برگزار می‌شد: «کلاس‌هایی که روش «مونته‌سوری» را برای آموزش به کودک توضیح می‌داد. روشی که فوق‌العاده عالی و جامع بود اما بعدها از بالا نامه زدن که هیچ مهدکودکی حق استفاده از این روش را در مهدکودک و پیش‌دبستانی ندارد و بهزیستی موظف است در صورت مشاهده استفاده از این شیوه‌، آن محیط آموزشی را پلمپ کند!» ولی خب ما از یکسری وسایل از قبیل مهره‌های رنگی برای آموزش رنگ‌ها، میله‌های اندازه‌گیری، ترازو، وزنه‌ها، قوطی‌های صدا و به طور کلی ابزار بی‌خطر برای تثبیت آموزش بهره می‌بریم. این ابزارها در اینکه کودک به صورت عملی و تجربی مفاهیم را یاد بگیرد خیلی موثر است. مفاهیمی مثل حجم و مکعب و…
شیوه‌ مونته سوری چیست؟
«ماریا مونته سوری» در زمانی که دختران اجازه تحصیلات دانشگاهی نداشتند با وجود مخالفت پدر با حمایت مادرش به دانشکده پزشکی رفت. او نخستین دختری بود که در ایتالیا پزشک شد. ماریا مربی کودکان معلول بود. او با مشاهده رفتار کودکان پی‌برد که کودک بیش از اینکه به نتیجه کار توجه و علاقه داشته باشد، به شیوه کار توجه دارد و از آن لذت می‌برد. ویژگی دیگر کودک علاقه به انجام کارهای تکراری‌ست تا برایش کاملا درونی شود. روش آموزشی ماریا مونته سوری مبتنی بر ایده و عمل است. اینکه مربی در آموزش کودک مداخله مستقیم نداشته باشد و اجازه بدهد که کودک خودش همه چیز را تجربه کند، استقلال را یاد بگیرد و در انتخاب فعالیت آزادی داشته باشد. او معتقد بود که توانایی‌های بنیادی کودک بین سه تا شش سالگی شکل می‌گیرند. این توانایی‌ها تنها از طریق مدرسه رفتن کسب نمی‌شوند. کودک به دنیایی قدم می‌گذارد که از قبل ساخته شده و البته مدام در حال تغییر است. کودک نیاز دارد که زندگی کردن در این دنیا را یاد بگیرد و خود را با آن تطبیق دهد.
بنابراین او نیاز دارد که توانای‌های ضروری مانند تمرکز، استقامت، پشتکار و هم چنین توانایی تعامل با دیگران را از همان کودکی کسب کند. این‌ها توانایی‌هایی هستند که معمولا در مدارس یا محیط خانه به عنوان موضوعی برای آموزش دادن در نظر گرفته نمی‌شدند یا هنوز هم نمی‌شوند. در روش مونته سوری کودک پرسشگر تربیت می‌شود و همه چیز را به صورت تجربی یاد می‌گیرد. اینکه خودش باید راهنمای خودش باشد و یاد بگیرد که باعث بانی اتفاقات خوب یا بد زندگی‌اش خودش هست و تصمیماتی که می‌گیرد. او از این طریق احساس رضایت، استقلال و خودانگیختگی می‌کند. ماریا مونته سوری به خاطر ابداع این شیوه جایزه یونسکو را از آن خود کرد.

روزنامه‌ای که برای کودکستان‌ها خط و مشی تعریف می‌کند!
همه مهدکودک‌های کشور دارای استانداردهای تعیین شده‌ نیستد. اما برخی از این مراکز آموزشی جزو مراکزی هستند که با وجود صرف هزینه میلیونی برای نهادینه کردن روش مونته‌سوری در مهدکودکش با اخطار مرکز بهزیستی مواجه شده‌اند! اخطاری که بر اساس بخشنامه‌ای بوده که از سوی سازمان بهزیستی کل کشور مبنی بر ممنوعیت اجرای شیوه مونته سوری در مهدکودک‌ها دریافت شده.
با این حال مدیران برخی مهدکودک‌ها طی چند سال فعالیتشان در حوزه آموزش به کودکان توانسته‌اند بین والدینی که نمی‌خواهند کودکشان در یادگیری درگیر حواشی مثل سیاست و… شوند، جایی باز کنند.  از یکی از همین مدیران موفق می‌پرسم چه شد که با اجرای شیوه مونته سوری در مهدکودک‌ها مخالفت شد؟ او از بخشنامه‌ای حرف می‌زند که سال ۹۳ سازمان بهزیستی کل کشور به مراکز زیر مجموعه خودش در استان‌ها و شهرستان‌ها داد مبنی بر اخطار و توبیخ مهدکودک‌هایی که این شیوه را آموزش دهند، آن هم دقیقا بعد از یادداشتی بود که حسین شریعتمداری در محکوم کردن این روش در کیهان نوشت. دقیقا یک ماه بعد از نوشتن این مطلب آموزش این شیوه ممنوع اعلام شد! محتوای یادداشت با همان لحن توهین‌آمیز و تند همیشگی شریعتمداری بود و ماریا مونته سوری را زنی بدکاره خواند که به بچه‌ها صرفا مسائل جنسی و رقص‌های مختلط را یاد می‌دهد! این در حالی‌ست که صاحب‌نظران امروزی یکی از نقص‌های شیوه مونته سوری را یاد ندادن مسایل جنسی به کودکان می‌دانند. باید پذیرفت که شیوه آموزشی به بچه‌ها در کشورهای توسعه یافته ایدئولوژی‌زده نیست. ولی وقتی به دست ما می‌رسد طبیعتا ما می‌توانیم با فرهنگ خودمان تطبیقش بدهیم. این مدیر موفق می‌گوید: «بالاخره تضادهایی هست که بچه رو گیج خواهد کرد. مثلا بخش کیهان‌شناسیِ شیوه مونته سوری با مفاهیم اسلامی ما در رابطه با چگونگی آفرینش تناقض دارد که همه مهدکودک‌هایی که قرار بود شیوه مونته‌سوری را اجرا کنند این بخش را حذف کرده بودند. حالا اینکه یک یادداشت سلیقه‌ای در کیهان بدون هیچ تحقیق و پژوهشی تا این حد می‌تواند به روی مدیرکل بهزیستی کشور برش داشته باشد، جای سوال دارد و عجیب‌تر این که مدیر کل بهزیستی خودش در حوزه کودکان تا دکترا درس خوانده و انتظار می‌رود که اصول این شیوه را بلد باشد. متاسفانه اجرای این شیوه‌های علمی و تخصصی بستر مناسب می‌خواهد که جامعه ما این بستر را ندارد.»

او در ادامه‌ می‌گوید: «با اجرای شیوه مونته‌سوری معجزه نمی‌شد که حالا در نبودش فاجعه رخ دهد. من همین که گفتن وسیله‌ها رو جمع کن و تابلوهایی که از جملات ماریا مونته‌سوری بر دیوار هست رو پایین بیار. با وجود اینکه پنجاه شصت میلیون هزینه کرده بودم، بدون جر و بحث این کار رو انجام دادم. فاجعه اونجاست که امر آموزش در اختیار افرادی‌ست که سال‌ها معلم بودند و بعد از سی سال هنوز به کودکان آموزش می‌دهند! یعنی سه نسل متوالی از یک فکر و عقیده تغذیه میشن! یا در دست افرادی که دغدغه‌شان آموزش زندگی به بچه نیست.من خودم اعتقادم اینه که باید بچه رو پرسشگر بار آورد به جای اینکه اونو درگیر مسله سیاسی و حاشیه بکنیم.»
به نظر او نیاز هست که مربی و مدیر مهدکودک خودش شیوه و راه خودش را پیدا کند: «کلاس‌های آموزشی متاسفانه دردی رو دوا نمی‌کنن. در واقع صورت مسئله یک شیوه آموزشی صحیح به صرف اینکه مبدع آن هم‌کیش ما نیست، پاک میشه بدون اینکه از قبل جایگزین مناسبی برای اون تعریف شده باشه.»

توران میرهادی که دیگر کافر نیست!
توران میرهادی ایرانی هست و مسلمان. او بنیانگذار شورای کتاب کودک است. شیوه آموزشی‌اش به کودکان اصولی‌ست. می‌گویند مدرسه را به دست بچه‌ها می‌سپرده که اداره کنند تا مستقل شوند، آزاد و جسور بار بیایند. توران میرهادی ریشه همه جنگ‌ها را در تعلیم و تربیت نادرست کودکان در نظام آموزش و پرورش می‌دانست و هدف اصلی‌اش در آموزش این بود که انسان آزاده تربیت کند. او چند وقت پیش دار فانی را وداع گفت و شهرداری تهران فقط سعی‌اش این هست که خیابان یا پارکی را به نامش بزند! آیا بهره‌گیری از روش آموزشی توران میرهادی هم به پایه‌های تربیتی نسل آینده ضربه وارد می‌کند؟ یا اینکه اصلا قرار نیست آموزشی برای کودکان صورت بگیرد و فقط هدف این است که حضور مربیان برای چرت زدن سر کلاس الزامی باشد؟!
منبع: بهارنیوز

قیمت تورهای مشهد مقدس عید نوروز ۹۷

عید نوروز در پیش است و بسیاری از افراد قصد سفر به نقاط مختلف شهرهای خوب کشورمان را دارند.
قطعا در این بین مقصد نوروزی بسیاری از افراد مشهد مقدس است و برای رسیدن به این شهر زیبای زیارتی از تور مشهد نوروز ۹۷استفاده می کنند.

افراد معمولا دوست دارند قبل از سفر از قیمت ها و هزینه های سفر مطلع شوند و اینکه بدانند هزینه سفر رفت و برگشت شان به مشهد مقدس چقدر می شود.
برای اطلاع از قیمت ها پیشنهاد ما به شما مراجعه به سایت بانی تور می باشد.

شما با مراجعه به سایت بانی تور و مراجعه به بخش قیمت تورهای مشهد, می توانید لیست جدیدترین تورهای نوروزی مشهد مقدس به همراه قیمت آنها مشاهده کنید.
در این سایت تمامی تورهای داخلی به همراه قیمت درج می شود و شما می توانید با مراجعه به این سایت, از تمامی تورهای داخلی استفاده کنید.
منبع: بهارنیوز

آخرین‌وضعیت نفتکش‌ایرانی در دریای‌چین

محسن بهرامی با اشاره به آغاز عملیات اطفاء حریق توسط تیم چینی از ساعت ۵ بامداد به وقت ایران، اظهار کرد: چینی‌ها به بهانه بدی آب و هوا و به دلیل احتراق کوچکی که روی نفتکش رخ داده بود عملیات اطفاء حریق را متوقف کردند. وی به این سوال که آیا ایران قصد اعزام مقامات بلندپایه به چین برای پیگیری بیشتر این موضوع را دارد یا خیر، پاسخ داد: نفرات ایران در محل حریق مشغول هستند. همچنین سعی می‌شود از ایران دولت چین را ترغیب کنیم.

سخنگوی شرکت ملی نفتکش با اشاره به مذاکره با ژاپن برای مشارکت در اطفاء حریق، گفت: ژاپنی‌ها آمادگی مشارکت در اطفاء حریق را دارند. همچنین امکانات آنها مناسب است. اگر ایران بخواهد تیم عملیاتی به منطقه اعزام کند به ۲۰ روز وقت نیاز است. بهرامی ادامه داد: در حال مذاکره با سازمان بنادر و دریانوردی هستیم که اگر شرایط مناسب بود هلی‌بورد انجام شود و تیم عملیاتی ایران با هلی‌کوپتر به چین اعزام شده و در منطقه‌ای که حریق رخ داده روی کشتی‌های آتش‌خار مستقر شوند.  یک نفتکش ایرانی روز شنبه با یک کشتی باربری چینی برخورد کرد که بر اثر این برخورد بلافاصله آتش گرفت و ۳۲ خدمه این کشتی ناپدید شدند.
منبع: بهارنیوز