مربیان در کلاس تئوری برانکو

برانکو در این ارتباط گفت: مایه خوشحالی بنده و تیمم است که در محل تمرین ما حضور یافته‌اید و هر کمکی که برای ارتقای فوتبال ایران از دستم بربیاید دریغ نخواهم کرد.

تمرین امروز پرسپولیس مهمانان ویژه ای داشت

به گزارش “ورزش سه”، تمرین امروز پرسپولیس در شرایطی بعد از یک روز تعطیلی استارت خورده که در آن برخی چهره‌های فوتبال که در کلاس مربیگری حضور یافته‌اند، حاضر هستند.

طبق هماهنگی صورت گرفته مربیانی که برای کلاس مربیگری حاضر شده‌اند، بخشی از کلاس خود را به حضور در محل تمرین و‌ نت برداری از تمرین این تیم پشت سر می‌گذارند.

برانکو با خوشامدگویی به آنها حدود ۱۰ دقیقه در خصوص مسائل مختلف مربیگری با آنها صحبت کرد.

از چهره‌های حاضر در این کلاس به رضا رجبی، مجید صالح، فرهاد پورغلامی، کریم قنبری و … می‌توان اشاره کرد.

برانکو در این ارتباط گفت: مایه خوشحالی بنده و تیمم است که در محل تمرین ما حضور یافته‌اید و هر کمکی که برای ارتقای فوتبال ایران از دستم بربیاید دریغ نخواهم کرد.


منبع: عصرایران

معرفی هیأت داوران یازدهمین جشنواره بین‎المللی فیلم‎های ورزشی

هیأت داوران یازدهمین جشنواره بین‎المللی فیلم‎های ورزشی معرفی شدند.

به گزارش عصرایران به نقل از ستاد خبری یازدهمین جشنواره بین المللی فیلم‎های ورزشی ایران، سیدمجتبی علوی، دبیر این جشنواره با حکمی هیأت داوران یازدهمین جشنواره بین‎المللی فیلم‎های ورزشی را منصوب کرد.

بخش سینمایی، داستانی کوتاه و نیمه بلند و پویانمایی: علی روئین تن – فیلمنامه‌نویس و کارگردان، محمد خزاعی – تهیه کننده و دبیر اسبق جشنواره فیلم فجر، سعید سهیلی – فیلمنامه‌نویس و کارگردان ، ناصر شفق – تهیه کننده و مدیر ورزشی و مجید رجبی معمار – فعال فرهنگی و مدیرعامل خانه هنرمندان به عنوان هیأت داوران این بخش معرفی شدند.

بخش مستند، برنامه تلویزیونی، تیزر و نماهنگ: محمودرضا رضایی – مستندساز و فیلمساز ورزشی، سیاوش حقیقی – تهیه کننده و دبیر جشنواره فیلم شهر، جواد خیابانی – مفسر فوتبال و کارشناس تلویزیونی، جواد اردکانی – کارگردان و علیرضا قانع اسماعیل پور – تهیه کننده به عنوان هیأت داوران این بخش معرفی شدند.

بخش عکس: علی قلم سیاه، علی سامعی، ابوالفضل امان‌الله، فرشاد عباسی و ژان سلی از فرانسه.

هیأت داوران بخش های مختلف در روزهای اخیر آثار جشنواره را تماشا کرده اند و برگزیدگان این داوران روز پنجشنبه ۲۸ دی ماه در آیین پایانی که در هتل المپیک برگزار می شوند معرفی خواهند شد.

جشنواره بین المللی فیلم های ورزشی ایران، نماینده انحصاری فدراسیون جهانی فیلم های ورزشی (FICTS) است که به عنوان مرحله مقدماتی جشنواره جهانی فیلم های ورزشی به شمار می آید و وظیفه انتخاب تولیدات و آثار فیلمسازی ورزشی در ایران و کشورهای غرب آسیا و آسیای میانه را برعهده دارد و یکی از مقرهای ۱۶ گانه جهان محسوب می شود.

یازدهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم های ورزشی ایران و چهارمین جشنواره بین المللی عکس ورزشی با همکاری وزارت ورزش و جوانان، کمیته ملی المپیک و پارالمپیک ، وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی، وزارت کار و‌ رفاه اجتماعی، سازمان صداوسیما و شبکه ورزش، شهرداری تهران ۲۵ تا ۲۸ دی ماه ۱۳۹۶ در سینما فلسطین تهران برگزار می شود.


منبع: عصرایران

آغاز به کار یازدهمین جشنواره بین المللی فیلم‎های ورزشی ایران (+برنامه نمایش آثار)

یازدهمین جشنواره بین المللی فیلم‎های ورزشی ایران آغاز به کار کرد.

عصرایران – یازدهمین جشنواره بین المللی فیلم‎های ورزشی ایران و چهارمین جشنواره بین المللی عکس ورزشی امروز ۲۵ دی ماه آغاز به کار کرد. همچنین نمایشگاه عکس چهارمین جشنواره عکس ورزشی امروز در سینما فلسطین افتتاح شد.

این نمایشگاه عکس تا انتهای جشنواره در سینما فلسطین میزبان علاقه مندان خواهد بود. ۱۷۸۳ عکس از عکاسان ۴۴ کشور دنیا به دبیرخانه جشنواره رسیده بود.

همچنین نمایش فیلم های بخش مسابقه یازدهمین جشنواره بین المللی فیلم‎های ورزشی ایران از صبح امروز در سالن های ۲ و ۳ سینما فلسطین آغاز شده است و تا ۲۷ دی از ساعت ۱۰:۳۰ تا ۲۳ ادامه دارد.

جشنواره بین المللی فیلم های ورزشی ایران، نماینده انحصاری فدراسیون جهانی فیلم های ورزشی (FICTS) است که به عنوان مرحله مقدماتی جشنواره جهانی فیلم های ورزشی به شمار می آید و وظیفه انتخاب تولیدات و آثار فیلمسازی ورزشی در ایران و کشورهای غرب آسیا و آسیای میانه را برعهده دارد و یکی از مقرهای ۱۶ گانه جهان محسوب می شود.

یازدهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم های ورزشی ایران و چهارمین جشنواره بین المللی عکس ورزشی با همکاری وزارت ورزش و جوانان، کمیته ملی المپیک و پارالمپیک ، وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی، وزارت کار و‌ رفاه اجتماعی، سازمان صداوسیما و شبکه ورزش، شهرداری تهران ۲۵ تا ۲۸ دی ماه ۱۳۹۶ به دبیری سید مجتبی علوی در سینما فلسطین تهران برگزار می شود.


منبع: عصرایران

درخواست رسیدگی فوق‌العاده به پرونده قتل اهورا از دیوان عالی کشور

رئیس کل دادگستری گیلان در ارتباط با آخرین وضعیت پرونده اهورای ۳ ساله گفت: پرونده فعلا در دیوان عالی کشور است و از ریاست دیوان عالی کشور درخواست رسیدگی فوق‌العاده کرده‌ایم.

میزان نوشت: احمد سیاوش پور رئیس کل دادگستری گیلان در ارتباط با آخرین وضعیت پرونده قتل اهورای ۳ ساله گفت: پرونده فعلا در دیوان عالی کشور است.
وی ادامه داد: با اعتراض محکوم علیه تقریبا هفته گذشته حکم صادره با پیک و همراه نامه‌ای از سوی اینجانب، به جهت رسیدگی فوق العاده به دیوان عالی کشور ارسال شد.

۲۵ مهرماه رئیس کل دادگستری گیلان از وقوع یک فقره کودک آزاری منجر به قتل خبر داد و گفت: ناپدری یک پسربچه حدوداً ۳ ساله پس از آزار و اذیت جسمی این کودک، سر طفل را به دیوار می‎کوبد که در اثر این اقدام کودک فوت می کند.

سیاوش‎پور خاطرنشان کرد: ناپدری طفل در بازجویی اظهار داشته که هیچگونه سابقه و مشکل روانی نداشته و در زمان اقدام به این عمل مجرمانه مواد مخدری نیز مصرف نکرده است اما به منظور بررسی دقیق این ادعا پرونده به پزشکی قانونی ارجاع شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین مصطفوی‌نیا دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان گیلان ۲۶ مهرماه با اشاره به وقوع یک فقره کودک آزاری منجر به قتل در رشت اظهار کرد: طبق نظریه پزشکی قانونی علت تامه فوت خونریزی مغزی گزارش شده است.
دادستان رشت همچنین هفت آبان ماه از صدور کیفرخواست و ارسال پرونده قتل اهورای ۳ ساله به دادگاه خبر داد.
وی با اشاره به دریافت نظریه نهایی پزشکی قانونی تصریح کرد: این پرونده پس از طی مراحل قانونی در دادسرا با صدور کیفرخواست کودک آزاری و قتل عمد به دادگاه کیفری یک استان ارسال شد.
گفتنی است جلسه محاکمه قاتل اهورا ۸ آذر ماه در دادگاه ۱ کیفری استان گیلان برگزار شد.


منبع: عصرایران

آتش سوزی پاساژ فردوسی در کوچه برلن تهران (عکس)

کارت بازی احمد نوراللهی صادر شد بانک های ایرانی در ترکیه حساب باز کردند عربستان و امارات : از لیگ قهرمانان آسیا کنار می‌کشیم تشییع پیکر شهید مدافع حرم موسی جعفری در گرمسار نماینده خوزستان در خبرگان: انتقال آب از سرشاخه رودخانه های خوزستان غیر عقلانی است طاهریان و باقرزاده نواب رییس کمیته ملی المپیک شدند هشدار پاپ درباره خطر وقوع جنگ هسته‌ای در جهان صالحی امیری رییس کمیته ملی المپیک شد میانگین حقوق بازنشستگان کشوری کاهش نرخ دلار آزاد و افزایش قیمت سکه

رفع فیلتر تلگرام؛ پایان یک پرونده یا آغاز حملات جدید به روحانی؟!  (۱۰۵ نظر)

سانچی غرق شد / تایید فوت همه کارکنان نفتکش  (۵۵ نظر)

همه رستوران های کشور فقط باید یک نوع غذا سرو کنند/ نظام آموزشی ایران به همین مضحکی است!  (۴۹ نظر)

آقای روحانی حواست هست؟!  (۴۹ نظر)

نابغه ۱۰ ساله یا قربانی بازی بزرگترها؟  (۳۵ نظر)

آقای صدیقی! نماز جمعه هم فرصت است  (۳۴ نظر)

جامعه مدنی، تلگرام را آزاد کرد  (۲۷ نظر)

۱۰ نکته درباره مخالفت وزیر با طرح تربیتی بسیج در مدرسه‌ها  (۲۶ نظر)


منبع: عصرایران

«تین»، کودکی که هلند را متحد کرد (+فیلم)

کارت بازی احمد نوراللهی صادر شد بانک های ایرانی در ترکیه حساب باز کردند عربستان و امارات : از لیگ قهرمانان آسیا کنار می‌کشیم تشییع پیکر شهید مدافع حرم موسی جعفری در گرمسار نماینده خوزستان در خبرگان: انتقال آب از سرشاخه رودخانه های خوزستان غیر عقلانی است طاهریان و باقرزاده نواب رییس کمیته ملی المپیک شدند هشدار پاپ درباره خطر وقوع جنگ هسته‌ای در جهان صالحی امیری رییس کمیته ملی المپیک شد میانگین حقوق بازنشستگان کشوری کاهش نرخ دلار آزاد و افزایش قیمت سکه

رفع فیلتر تلگرام؛ پایان یک پرونده یا آغاز حملات جدید به روحانی؟!  (۱۰۵ نظر)

سانچی غرق شد / تایید فوت همه کارکنان نفتکش  (۵۵ نظر)

همه رستوران های کشور فقط باید یک نوع غذا سرو کنند/ نظام آموزشی ایران به همین مضحکی است!  (۴۹ نظر)

آقای روحانی حواست هست؟!  (۴۹ نظر)

نابغه ۱۰ ساله یا قربانی بازی بزرگترها؟  (۳۵ نظر)

آقای صدیقی! نماز جمعه هم فرصت است  (۳۴ نظر)

جامعه مدنی، تلگرام را آزاد کرد  (۲۷ نظر)

۱۰ نکته درباره مخالفت وزیر با طرح تربیتی بسیج در مدرسه‌ها  (۲۶ نظر)


منبع: عصرایران

کبد چرب ثمره مصرف ماست با این ماده غذایی است

اگر ترکیباتی همراه با گوشت وارد بدن شود، هضم را راحت‌تر می‌کند، البته استفاده از ماست همراه با گوشت شدیداً نهی می‌شود چرا که ماست به شدت بلغم زاست و خلط غلیظ تولید می‌کند و زمان بیشتری در معده می‌ماند و میزان ترشیدگی زیاد است و کیموس مده غلیظ وارد کبد می‌شود و به دلیل اینکه به راحتی از کبد خارج نمی‌شود در کبد بیشتر می‌ماند و سردی عارضی وارد کبد خواهد شد، به همین دلیل به مروز زمان کبد به سمت چرب شدن پیش می‌رود.

این نشان دهنده این است که ما از علوم اجدادی خود به خوبی استفاده نکرده‌ایم.

مهدی فهیم متخصص تغذیه درباره ارتباط غذاها با بیماری اظهار داشت: طب سنتی طبق آموزه‌های آن بهداشت محسوب می‌شود و پزشکی اوج بهداشت است. به گفته وی چین با جمعیت بیش از یک میلیاردی خود کمترین واردات دارو را دارد و این در حالی است که ایران بیشترین واردات دارو را دارد زیرا که طب سنتی در چین بسیار مورد توجه قرار گرفته است ولی در ایران توجه به طب سنتی کمتر است.

این متخصص طب سنتی افزود: این نشان دهنده این است که ما از علوم احدادی خود به خوبی استفاده نکرده‌ایم، در طب سنتی مسائلی وجود دارد که همه گیر است. وی با بیان اینکه اینکه مدیریت بر رفتارهای غذایی در جامعه بر عهده کیست؟ بیان داشت: آیا وزارت بهداشت در کنار توجه به درمان، به نحوه صرف غذا در غذاخوری‌ها نیز توجه دارد؟ فهیم درباره نحوه غذا خوردن اضافه کرد: افراد از غذاهایی که در معده ماندگاری بیشتری دارد و سنگین است کمتر استفاده کنند به عنوان مثال گوشت به دلیل مدل بافتی که دارد به هضم بیشتری احتیاج دارد،البته گوشت کبابی دیر هضم تر است و مصرف ماست همراه با غذاهای گوشتی یکی از عوامل بروز کبد چرب است.

این متخصص طب سنتی افزود: اگر ترکیباتی همراه با گوشت وارد بدن شود، هضم را راحت‌تر می‌کند، البته استفاده از ماست همراه با گوشت شدیداً نهی می‌شود چرا که ماست به شدت بلغم زاست و خلط غلیظ تولید می‌کند و زمان بیشتری در معده می‌ماند و میزان ترشیدگی زیاد است و کیموس مده غلیظ وارد کبد می‌شود و به دلیل اینکه به راحتی از کبد خارج نمی‌شود در کبد بیشتر می‌ماند و سردی عارضی وارد کبد خواهد شد، به همین دلیل به مروز زمان کبد به سمت چرب شدن پیش می‌رود. وی خاطرنشان کرد: مصرف سماق در کنار غذاهای گوشتی موجب هضم بهتر غذا می‌شود. همچنین، اسید اوریک موجب در غذا را شکسته و هضم را راحت تر می‌کند.

منبع: طبنا


منبع: عصرایران

ابتکار: نیازمند نگرشی مدرن و جدید به زنان هستیم

معاون رییس‌جمهور در امور زنان تاکید کرد: در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری در جهان اسلام نیازمند نگرشی مدرن و جدید به زنان هستیم.

به گزارش ایسنا، معصومه ابتکار عصر روز دوشنبه در جلسه کمیته زنان مسلمان مجالس کشورهای عضو سازمان همکاری‌های اسلامی که در هتل اسپیناس پلاس تهران برگزار شد، در بخشی از سخنان خود با اشاره به نقش زنان در پیشرفت جوامع و وضعیت کنونی زنان در ایران، اظهار کرد: در حال حاضر زنان در قوه مجریه ایران نقش بسزایی در سیاستگذاری‌هایی مربوط به زنان دارند.

وی با بیان اینکه در فرهنگ غنی اسلام جایگاه ویژه‌ای برای زنان در نظر گرفته شده است، اظهار کرد: در قرآن، کتاب آسمانی مسلمانان نیز به نقش مهم زنان در جامعه اشاره شده است.

ابتکار با بیان اینکه نباید زنان را به عنوان اغواکننده و شروع‌کننده گناه محسوب کرد و این تصور و برداشتی اشتباه است، تاکید کرد: در جهان اسلام ما بیش از هر زمان دیگری نیازمند نگرش مدرن و جدید به زنان هستیم.

وی با بیان اینکه باید بین زنان مسلمان کشورهای اسلامی مبادله تجربه و ایده وجود داشته باشد و در همین چارچوب تبادل بین نسلی نیز صورت بگیرد، خاطرنشان کرد: ما طبق آموزه‌های اسلامی و اخلاقی می‌توانیم ایده‌ها و تجارب خود را منتقل کنیم. ما نیازمند این هستیم که همکاری‌هایمان را با یکدیگر افزایش دهیم.

این عضو دولت با اشاره به نقش زنان در ایجاد صلح و اعتدال در جوامع، در بخش دیگری از صحبت‌های خود، اظهار کرد: متاسفانه در جریان جنگ‌ها و درگیری‌ها یکی از قربانیان اصلی زنان هستند و ما اکنون با وضعیت اسفبار زنان مسلمان در میانمار و یمن مواجه هستیم و امیدوارم که در این اجلاس به این موضوع توجه شود.

وی همچنین به جنایت‌های داعش علیه زنان به نام اسلام اشاره و این جنایت‌ها را محکوم کرد.

ابتکار در ادامه سخنان خود به شاخص‌های سلامت و بهداشت در ایران اشاره کرد و گفت: خوشبختانه زنان ایرانی در این زمینه از جایگاه خوبی برخوردار هستند.

وی با بیان اینکه آقای روحانی، رییس‌جمهور تلاش دارد که میزان مشارکت زنان در تصمیم‌گیری و حضورشان در لایه‌های مدیریتی دولتی را افزایش دهد، خاطرنشان کرد: در حال حاضر بیش از ۶۵ درصد دانشجویان دانشگاه‌های ایران را زنان تشکیل می‌دهند.

معاون رییس‌جمهور به میزان مشارکت زنان ایرانی در انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم اشاره کرد و افزود: ما شاهد موفقیت خوب زنان ایرانی در عرصه ورزش،‌ سینما،‌ هنر و دیگر عرصه‌های فرهنگی هستیم. از دیگر سو زنان ایرانی به صورت سنتی در بخش کشاورزی دارای نقش مهمی هستند.

معصومه ابتکار ادامه داد: مطمئن هستیم که می‌توانیم به خوبی جایگاه زنان در مجلس و اجتماع را ارتقاء دهیم و از دیگر سو امیدواریم که زنان نیز بتوانند نقش خود را به خوبی در جلوگیری از گسترش خشونت در جامعه و مقابله با آن ایفا کنند.

وی با بیان اینکه در مجلس شورای اسلامی ایران تلاش شده که قوانینی مترقی در این زمینه به تصویب برسد، در بخش پایانی صحبت‌های خود بار دیگر به وضعیت زنان در یمن و همچنین زنان مسلمان در میانمار اشاره و ابراز امیدواری کرد که در این نشست به وضعیت زنان توجه جدی شود.


منبع: عصرایران

نماینده خوزستان در خبرگان: انتقال آب از سرشاخه رودخانه های خوزستان غیر عقلانی است

یکی از نمایندگان مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری گفت: انتقال آب از سرشاخه های کارون، کرخه، مارون، زهره، جراحی و سایر رودخانه های خوزستان به سایر مناطق کشور غیر قانونی و غیر عقلانی است.

به گزارش ایرنا آیت ا… محسن حیدری دوشنبه در کنگره سراسری بزرگداشت شیخ هاشم کعبی دورقی در محل سالن فرهنگسرای ملافاضل سکرانی شادگان اظهار کرد:وضعیت آب شرب و کشاورزی خوزستان نگران کننده است و انتقال آب از سرشاخه های کارون باعث نگرانی بیشتر مردم شده است.

وی اظهار کرد:در حالی که کشاورزی و مردم خوزستان از بی آبی رنج می برند و با بحران کمبود آب روبه رو هستیم انتقال آب از خوزستان اجحاف و تصرف ظالمان در حق مردم خوزستان است.

آیت ا… حیدری گفت:باید جلوی انتقال آب از سرشاخه های رودخانه های خوزستان گرفته شود تا مردم خوزستان با بحران آب و بی آبی رو به رو نشوند.

وی به خشک شدن بخشی از تالاب شادگان و مشکل بی آبی نخستان های شادگان اشاره کرد و افزود: مسئولان خوزستان و شادگان در بحث آب این استان و به ویژه آب کشاورزی نخلداران منطقه مطالبه گری بیشتری داشته باشند

نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری در بخش دیگری از سخنان خود به ناآرامی های اخیر در کشور اشاره کرد و اظهار کرد:منشا ناآرامی های اخیر استکبار جهانی و در راس آنها آمریکا و رژیم صهیونیستی است.

وی افزود: مردم شادگان دارای بصیرت دینی و سیاسی بالای هستند به ویژه اینکه جزو نخستین شهرهای کشور هستند که در مراحل مختلف انقلاب اسلامی لبیک گوی فرمان امام خمینی(ره) و رهبری بوده و هستند.

وی ادامه داد: حضور پرشور مردم ولایتمدار شادگان در پاسخ به ناآرامی های اخیر بیانگر بصیرت آنان است.
آیت ا.. حیدری افزود:مسئولان انتقادهای شرعی و مطالبات قانونی مردم را فراموش نکنند و درصدد رفع مشکلات مردم باشند.

نماینده مردم شادگان در مجلس شورای اسلامی نیز در این نشست گفت:برداشت آب در بالا دست باعث ایجاد فاجعه در شادگان شده است.


منبع: عصرایران

دو مهمان لاکچری در جزیره کیش (عکس)

کارت بازی احمد نوراللهی صادر شد بانک های ایرانی در ترکیه حساب باز کردند عربستان و امارات : از لیگ قهرمانان آسیا کنار می‌کشیم تشییع پیکر شهید مدافع حرم موسی جعفری در گرمسار نماینده خوزستان در خبرگان: انتقال آب از سرشاخه رودخانه های خوزستان غیر عقلانی است طاهریان و باقرزاده نواب رییس کمیته ملی المپیک شدند هشدار پاپ درباره خطر وقوع جنگ هسته‌ای در جهان صالحی امیری رییس کمیته ملی المپیک شد میانگین حقوق بازنشستگان کشوری کاهش نرخ دلار آزاد و افزایش قیمت سکه


منبع: عصرایران

رونمایی از رنو کلیو RS 18 (عکس)

این مدل لیمیتد که بر أساس مدل فرمول یک ۲۰۱۸ رنو اسپرت نام گذاری شده بر أساس کلیو RS 220 EDC Trophy ساخته شده است. این خودرو دارای گیربکس دو کلاجه شش سرعته و یک موتور ۱٫۶ لیتری توربوشارژ چهار سیلندر با قدرت ۱۶۴ کیلووات و گشتاور ۲۸۰ نیوتون متر است.

مدل لیمیتد رنو کلیو RS 18 با عناصر طراحی که گفته می شود یادآور مشهورترین خودروهای فرمول یک این برند هستند، رونمایی شد.
RS 18 با نشانه ها، برچسب ها، دیفیوزر و رنگ مشکی رنو ظاهری بسیار جذاب دارد. ظاهر تک رنگ این خودرو با هایلایت های زرد رنگ اطراف هواکش های زیرین، کلاهک مرکز رینگ ها و رکاب های کناری متمایز شده است.

این خودرو هم چنین دارای برچسب های خاکستری رنگ، نشان RS 18 روی درها و لوگوی الماس دوقلوی رنو اسپرت روی سقف است.

این مدل لیمیتد که بر أساس مدل فرمول یک ۲۰۱۸ رنو اسپرت نام گذاری شده بر أساس کلیو RS 220 EDC Trophy ساخته شده است. این خودرو دارای گیربکس دو کلاجه شش سرعته و یک موتور ۱٫۶ لیتری توربوشارژ چهار سیلندر با قدرت ۱۶۴ کیلووات و گشتاور ۲۸۰ نیوتون متر است.

RS 18 هم چنین دارای سیستم تعلیق کوتاه تر و مقاوم تر، دمپرهای جلو با ترمزهای فشرده هیدرولیکی، ساختار فرمان تیزتر و اگزوز Akrapovic است.

کابین RS 18 نیز دارای صفحات شماره گذاری شده، روکش فرمان چرم و جیر مصنوعی و تریم فیبر کربنی مصنوعی اطراف دریچه های هوا است.

منبع : خبر خودرو


منبع: عصرایران

آبا او با من ازدواج می‌کند؟

برترین ها – ترجمه از هدی بانکی: آیا می‌خواهید بدانید مردی که با او آشنا شده‌اید قصد ازدواج با شما را دارد یا نه؟ در این مطلب علائمی را می‌گوییم که نشان می‌دهد این مرد به دنبال یک رابطه‌ی جدی و دائمی با شماست.

مراوده با مردی که با او آشنا شده‌اید می‌تواند هم خوب و خوشایند باشد و هم گیج کننده. یکی از سخت‌ترین و گیج کننده‌ترین جنبه‌های آن این است که دوست دارید بفهمید این مرد تا چه حد به شما علاقه مند است، آیا قصدش ازدواج است یا تنها به دنبال یک سرگرمی است؟ البته همیشه پرچم‌های قرمزی وجود دارد که باید به آنها آگاه باشید اما اغلب افراد در این روابط متوجه این علائم نیستند یا گاهی واقعا نمی‌خواهند متوجه بشوند! اگر مطمئن نیستید در ذهن این مرد دقیقا چه می‌گذرد، با نشانه‌های زیر می‌توانید تا حدودی متوجه شوید قصد واقعی او چیست.

 مردی که قصد ازدواج با شما را دارد اینگونه رفتار می‌کند

هدف‌هایش را با شما در میان می‌گذارد

مردی که به دنبال یک رابطه‌ی جدی با شماست، روراست است. این را بدانید که درمیان گذاشتن هدف‌ها و برنامه‌های آینده چیزی نیست که مردها به راحتی آن را انجام دهند. اگر این مرد علاقه‌ی جدی به شما نداشته باشد، برنامه‌هایش را پیش شما رو نمی‌کند. با درمیان گذاشتن هدف‌هایش با شما، او اجازه می‌دهد بدانید که می‌خواهد شما را وارد زندگی‌اش کند.

او می‌خواهد آروزهای را با شما درمیان بگذارد و بدانید چه در سر دارد. ضمنا، با این کار می‌تواند بفهمد شما دو نفر نسبت به هم در چه سطحی هستید؛ هدف‌ها و نگرش‌های‌تان چه هماهنگی‌ها یا تضادهایی با هم دارند، و در چه زمینه‌هایی با هم سازگارترید. از سویی دیگر، اگر با شما در مورد برنامه‌های آینده‌اش حرف نزند یعنی آینده‌ی مشترکی با شما نمی‌بیند.

سعی می‌کند بیشتر با خصوصیات شما آشنا بشود

یکی دیگر از نشانه‌های بارز اینکه مردی قصد ازدواج با شما را دارد این است که از شوخی‌های سطحی و وقت تلف کردن‌های دوستانه به سمت سوال‌هایی عمیق‌تر و شخصی‌تر می‌رود. او می‌خواهد در مورد گذشته‌ی شما و احساسات‌تان بداند و با شخصیت حقیقی شما بیشتر آشنا شود. در مورد خودش هم بازتر و شفاف‌تر است، آزادنه در مورد خودش حرف می‌زند و از بروز دادن احساسات و افکارش ابایی ندارد.

شما را به خانواده‌اش معرفی می‌کند

این قسمت مهمی از ماجراست. مردی که به رابطه‌ای جدی با شما فکر می‌کند، شما را به خانواده‌اش معرفی می‌کند و این قدم بزرگی است که اگر این مرد برداشته، مطمئن باشید شما را واقعا دوست دارد و می‌خواهد با شما ازدواج کند. یادتان باشد خانواده‌ی او، دنیای او هستند و معرفی کردن شما به آنها، موضوع بسیار مهمی است.

 مردی که قصد ازدواج با شما را دارد اینگونه رفتار می‌کند

احساسات واقعی خود را بروز می‌دهد

اگر مردی شما را دوست داشته باشد و به زندگی مشترک با شما فکر کند، مشکلی برای بروز احسساسات و عواطفش ندارد. به راحتی به شما می‌گوید که دلش برای‌تان تنگ می‌شود و از بودن در کنار شما، به خاطر خود شما لذت می‌برد. این را هم فراموش نکنید که برای مردها، این کار همیشه هم ساده نیست.

با هیچ دختر یا زن دیگری رابطه ندارد

خیلی وقت‌ها شاید به این فکر کنید که آیا مردی که با او آشنا شده‌اید با زن یا دختر دیگری هم رابطه دارد یا نه. البته این طبیعی است که با زن یا دخترهای دیگری حرف بزند و برخورد داشته باشد بلکه مهم این است که به هیچکس دیگری علاقه نداشته باشد و شما تنها دختر مورد علاقه‌ی او باشید.

خیلی از کارها را دوتایی انجام می‌دهید

مردی که از همراهی با شما در مهمانی‌ها خانوادگی یا جشن‌های عروسی ابایی ندارد، با هم به خرید می‌روید یا به تماشای مسابقات، یعنی به دنبال رابطه‌ای جدی با شماست.

در مورد آینده صحبت می‌کند

او نه تنها در مورد آینده با شما حرف می‌زند بلکه شما را در آینده‌ی خود می‌بیند. مثلا ممکن است بگوید: دوست دارم ادامه تحصیل بدهم، اما نگران نباش، همچنان برای تو وقت خواهم داشت!

 مردی که قصد ازدواج با شما را دارد اینگونه رفتار می‌کند

به شما الویت می‌دهد

علامت خوب دیگری که نشان می‌دهد مردی قصد ازدواج با شما را دارد این است که شما را به خودش ترجیح می‌دهد و در برنامه ریزی‌هایش، نظر و ایده‌های شما هم مهم هستند. این مرد پیش از اینکه تصمیمی بگیرد، با شما مشورت می‌کند و نظر شما را هم می‌خواهد.

چیزهای کوچک و جزئی را به خاطر می‌سپارد

اگر مردی واقعا به شما اهمیت ندهد و دنبال رابطه‌‌ای ماندگار با شما نباشد، چیزهای کوچک هم برایش مهم نیستند که بخواهد آنها را به خاطر بسپارد؛ مثلا یادش نمی‌‌ماند که قرمز، رنگ مورد علاقه‌ی شماست یا اینکه دوست دارید در یک روز سرد زمستانی بستنی بخورید.


منبع: برترینها

خوزستان، گمشده در سایه غبار

روزنامه شهروند: تصویر بیرونی خوزستان، پوشیده  از هاله‌ای از گردوغبار است. ریزگردهای نارنجی جاذبه‌های جنوب‌غرب ایران را در خود پنهان کرده و اهالی دیگر شهرها هم از خوزستان، جز غبار چیزی را نمی‌شناسند.

در این شرایط مردم اهواز و آبادان بیش از همیشه از مهاجرت حرف می‌زنند. بعد از موج گردوغبارهای سالانه که نام خوزستان و ریزگرد را به هم گره زد، شهروندان به ستوه آمده‌اند و مسئولان دیگر به تکرار این واژه «خوزستان غبارآلود» راضی نیستند. آنها می‌خواهند این گره کور باز شود و ابر غبارآلودِ نارنجی از صورت خوزستان کنار برود.

مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان خوزستان یکی از آنهاست که می‌گوید؛ اگرچه «واقعیت غبار را باید پذیرفت» اما «مگر آلودگی هوای تهران باعث شده موجودیت تهران را نادیده بگیریم» و «میل وسیع به مهاجرت به وجود بیاید»؟ خسرو نشان که در نشستی خبری از این وضع گلایه می‌کرد، از جاذبه‌های مختلف تاریخی، فرهنگی و طبیعی استان خوزستان و ویژگی‌هایی که خوزستان را با آن نمی‌شناسند، گفت ‌و به سوالاتی درباره وضع میراث فرهنگی این استان پاسخ داد.

 خوزستان، گمشده در سایه غبار

او با این گفته‌ها به نگاهی که نسبت به خوزستان درحال شکل‌گیری است، انتقاد کرد: «کم‌آبی و ریزگرد واقعیت است اما با اخباری که درباره این پدیده‌ها به دلیل دخالت‌های بی‌رویه انسان برای محیط‌زیست و زندگی مردم زیان به بار آورده، بخش دیگری از واقعیت کتمان می‌شود. این روند باعث شده مردم نقاط دیگر ایران تصور دیگری از خوزستان داشته باشند. تصور بیرونی خوزستان بسیار وحشتناک است. این واقعیت به باور خود ما هم تبدیل شده و مردم استان میل شدیدی به مهاجرت و گریز از خوزستان پیدا کرده‌اند. این نگاه به باوری عمومی تبدیل شده که استان خوزستان جایی است که باید از آن فرار کرد.»

گردشگری؛ جریانِ نوپای ایران

مسأله اولی که مدیرکل میراث فرهنگی استان خوزستان به آن پرداخت، گردشگری بود؛ موضوعی برای ورود به فراموشی خوزستان. نشان با اشاره به قابلیت‌های بالای گردشگری در کشور و درعین حال استفاده کم از این ظرفیت، دلیل را این‌طور توضیح داد: «مدت زیادی نیست که به گردشگری توجه می‌شود، جریان نوپایی است و طبیعی است که عوامل شکل‌دهنده گردشگری که بتواند به‌عنوان یک جریان قوی اقتصادی و فرهنگی در کشور نقش ایفا کند، هنوز قوام نگرفته است.

این درحالی است که کشورهای دیگر بنا به ضرورت‌های اقتصادی به این سمت گام برداشته و موفق بوده‌اند. از طرفی در کشور ما به‌خصوص در خوزستان جاذبه‌های صنعتی به‌خصوص نفت، نقش اول را ایفا کرده و با وجود صنایع فولاد، پتروشیمی، آب و برق و کمی هم کشاورزی، کمتر جایی برای مقوله‌های فرهنگی باقی مانده است.» او با اشاره به این‌که در کشور ما و در خوزستان اقتصاد با شدت بیشتری زیر سایه نفت است، ادامه داد: «اخیرا به‌ نظر می‌رسد مطالبات عمومی و بخش خصوصی باعث شده توجهی به گردشگری بشود اما نه آن‌قدر که نیازش کامل حس شده باشد، تنها رویکردی درحال شکل‌گیری است.»

یافته‌های تاریخی تازه در بهشت باستان‌شناسان

بعد از توضیحاتی درباره چالش‌های گردشگری، نشان از جاذبه‌های تاریخی خوزستان و گنجینه‌های آن گفت؛ یافته‌های دو فصل کاوش باستان‌شناسی چگاسفلی در زیدونِ بهبهان و دشت زهره که «گوشه‌ای از تاریخ بشر را هویدا کرده» است. درحالی ‌که خوزستان بهشت باستان‌شناسی شناخته می‌شود و از ١۵٠‌سال پیش باستان‌شناسان دنیا برای کاوش به آن‌جا می‌آمدند اما این نقد وجود دارد که با وجود ظرفیت‌های بسیار کاوش‌ها کافی نیست. با این حال، مدیرکل میراث فرهنگی خوزستان توضیح داد در دوسالی که در این اداره بوده، شاهد کاوش‌های مهمی در استان بوده است؛ کاوش‌های منطقه شمی ایذه، کاوش‌های جندی‌شاپور پس از ۴٠سال، کاوش‌های جوبجی و هفت تپه.

 او از یکی از استادان باستان‌شناسی نقل کرد که «تا به‌حال هرچه کشف شده بود، به حوزه تمدنی بین‌النهرین ارجاع داده می‌شد اما یافته‌های تازه در چگاسفلی نشان می‌دهد که خود این منطقه سرمنشأ دیگری دارد و ارجاعات باستان‌شناسان از این به بعد باید به سمت چگاسفلی بیاید.» به گفته مدیرکل میراث فرهنگی خوزستان، یافته‌های اخیر حاکی از تمدن هزاره پنجم پیش از میلاد در بهبهان است و تاریخ بکارگیری خشت و فلزات را تا اندازه زیادی جابه‌جا کرده. از سوی دیگر این یافته‌ها نمایانگر این است که پسِ کرانه‌های خلیج‌فارس که تابه‌حال جنبه‌های تمدنی مبهمی داشت، نقش بسیار زیادی در شکل‌گیری تمدن‌ها و انتقال یافته‌های بشر به نقاط دیگر دارد.

نشان از تصمیم به آغاز فصل سوم کاوش‌های باستان‌شناسی چگاسفلی خبر داد و گفت: «با وجود امکانات محدود کاوش و پژوهش اما ۵ کاوش مهم در خوزستان درحال انجام است.»

او از گردشگری جنگ و بی‌توجهی به آن هم صحبت کرد: «مهمترین لحظات جنگ در شهرها اتفاق افتاده است که به آن توجهی نمی‌شود. خرمشهر حداقل ۴٠ منطقه بازمانده از جنگ در شهر که در آن اتفاقات مهمی افتاده اما کسی نمی‌شناسدشان.»

 خوزستان، گمشده در سایه غبار

خوزستان و طبیعت فراموش‌شده

مدیرکل میراث فرهنگی خوزستان با این نقد که این استان را معمولا به ویژگی‌های طبیعی‌اش نمی‌شناسیم، از پرنده‌نگری در خوزستان صحبت کرد که «از ۵٠٠گونه پرنده کشور، ٣٠٠گونه آن در خوزستان است». او خبر داد که اطلس پرندگان خوزستان در چند ماه آینده چاپ خواهد شد و بهترین نقطه برای پرنده‌نگری را خورموسی در ماهشهر معرفی کرد؛ شهری که البته «صرفا بندری و صنعتی» شناخته می‌شود و حتی «مسئولان هم از این ظرفیتش بی‌خبرند.»

او از جاذبه‌های آبی خوزستان هم سخن گفت: «خوزستان استانی است با رودهای متعدد تمام فصل، ۶ رود در استان جاری و در بعضی از شهرها مثل شوش سه رودخانه جاری است. گردشگری آبی در استان می‌تواند پیشرفت کند چون مجموعه گونه‌های گردشگری آبی در کمتر جایی از کشور هست؛ دریاچه‌های پشت سد، تالاب‌های بزرگ، ساحل گسترده خلیج‌فارس و جزایری که در آن شکل گرفته.» جلوه طبیعی دیگری مثل نرگس‌زارهای بهبهان و باغ‌های وسیع شب‌بو هم قابلیت‌های دیگر مورد اشاره نشان بود اما اینها همه روزی «زیر سایه نفت» بود و حالا پشت اخبار گردوغبار پنهان  شده است.

«ما در خوزستان روزهای خوشی هم داریم»

«اتفاقات دهه‌های قبل را وقتی جلوی چشممان می‌آوریم، هشت‌ سال جنگ، شوری آب، کم‌آبی و حالا ریزگرد‌ها… می‌دانیم که اینها مسائلی نیست که در دو سه ‌سال آینده رفع شود. آدم تا اندازه‌ای ممکن است از درمان دیرهنگام این دردها ناامید شود.» مدیرکل میراث فرهنگی خوزستان با این گفته‌ها ادامه داد: « واقعیت گردوغبار را باید پذیرفت، مسئولان باید برایش چاره‌ای بیندیشند، نباید تسلیم محض گرد و غبار شویم.»

 او از سفرش به تهران گفت و تصویری از آسمان سیاهی که در ورود به پایتخت از پنجره هواپیما دیده: «خیلی وحشتناک‌تر از آن چیزی بود که ما در خوزستان تجربه می‌کنیم. آلودگی ما دست کم یک چیز طبیعی است اما آن سیاهی آلودگی ترسناک بود. این مشکل در تهران وجود دارد و با این حال باعث نمی‌شود موجودیت پایتخت را نادیده بگیریم یا میل وسیع به مهاجرت در آن به وجود بیاید یا جاذبه‌هایش نادیده گرفته شود. تهران و کلانشهرها به این درد دچارند و باید برایش فکری کرد اما نباید این مشکلات سایه‌ای بشود روی سر جاذبه‌ها.» نشان در ادامه از افزایش میل به مهاجرت با وجود گردوغبار گفت و بعد پکن را مثال زد که در زمان برگزاری المپیک، آلودگی نگرانی مسئولانش بود اما باعث نشد همه چیز را تعطیل کنند.

مدیر کل میراث فرهنگی خوزستان ادامه داد: «ما روزهای خوشی هم داریم که بر روزهای بد غلبه دارد. جاذبه‌های ما ازجمله جشنواره‌هایی مثل گل نرگس از قابلیت‌ها و روزهای خوب ماست. ۶‌ سال است که جشنواره نرگس را راه انداخته‌ایم تا نرگس‌زارهای بهبهان که فراموش شده و در معرض نابودی بودند، بار دیگر دیده شوند.»

 خوزستان، گمشده در سایه غبار

«هیچ  دولتی نمی‌تواند جلوی سرقت را بگیرد»

خوزستان بهشت باستان‌شناسی است اما موضوعی که هیچ‌وقت درباره میراث آن حل نشده، مسأله کمبود نیروهای حفاظتی است؛ نیروهایی که حتی به قدر کافی تجهیزات ندارند و باک موتورهای قرضی‌شان از بنزین خالی است؛ چرا کسی به حال کمبود نیروهای یگان حفاظت فکری نمی‌کند و نسبت به ادامه روند حفاری‌های غیرمجاز و تعرض به محوطه‌ها بی‌توجهی می‌شود؟ این سوالی بود که «شهروند» پرسید و مدیرکل میراث فرهنگی استان خوزستان این‌طور به آن پاسخ داد: «حفاظت از میراث فرهنگی با این ابعاد محوطه و بناهای تاریخی که در استان وجود دارد، دشوار است. به نظر می‌رسد که هیچ دولتی نمی‌تواند صرفا از طریق نیروی انتظامی و امنیتی این حد وسیع را محافظت کند.»

 او مثال زد که «مگر واقعا می‌توانیم ادعا کنیم و یا حتی ساز‌و‌کاری پیدا کنیم که بشود جلوی سرقت را گرفت؟ این تقریبا نشدنی است و هیچ دولتی نمی‌تواند.»

 نشان با اشاره به وجود ١٠٠٠محوطه و بنای تاریخی در استان خوزستان گفت: «وسعت بعضی از محوطه‌ها مثل شوش به ۵٠٠ هکتار، چغازنبیل به ۶٠٠هکتار و جندی‌شاپور به ٨٠٠ هکتار می‌رسد. اگر بدون در نظر گرفتن ابعاد بخواهیم برای هر کدام از اینها سه شیفت نگهبان بذاریم به سه‌ هزار نیرو نیاز است. برای یگان حفاظت‌مان باید یک پادگان در نظر بگیریم!»

او با تأکید بر این‌که عوامل انسانی در حفاظت ضروری است، راه‌حل را مونیتور‌کردن محوطه‌ها دانست و پیشنهاد داد: «ما حاضریم که سیستم پایش الکترونیک در موزه‌ها و محوطه‌های تاریخی راه بیندازیم و فقط باید‌ کننده کار را پیدا کنیم. علاوه بر این مسئولان سازمان اگر بگویند نیرو احتیاج داریم و مجوز بدهند، ما این کار را می‌کنیم.»

مدیرکل میراث فرهنگی خبر تازه‌ای هم درباره افزایش بودجه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خوزستان داد: «سازمان برنامه‌ریزی بودجه برای استان ‌سال پیش در حدود ١٠‌میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته بود و اعتبارات امسال را به ٢٨‌میلیارد تومان رسانده است.»

نشان در پاسخ به چرایی تخریب در آبادان و ناتوانی میراث فرهنگی در مقابل این تخریب به «شهروند» گفت: «ما تلاشمان را کردیم، این‌طور نبود که دست نگه داریم. در محدوده امکاناتی که داشتیم تلاش‌هایی صورت گرفت. هر وقت به آبادان می‌روم و حس می‌کنم خانه بچاری را دیگر نداریم، واقعا غصه می‌خورم. آن هم برای شهری که دو خانه ثبتی بیشتر نداشت و حالا یکی‌اش از بین رفته. مالک بچاری خودش خانه را از ثبت خارج کرد و در پنجشنبه و جمعه‌ای که ظاهرا دنیا تعطیل بود، لودر و بولدوزر آورد و ویرانش کرد.»

در حالی که پس از این تخریب، خانه ژرژ یونانی هم در آبادان تهدید می‌شود، نشان به «شهروند» خبر داد که پرونده ثبت این خانه تهیه شده اما چون در دست بخش خصوصی است ، اجازه ثبت آن را نمی‌دهند.


منبع: برترینها

بهنوش طباطبایی؛ کتیِ شر و شور «مسافری از هند»

ماهنامه دیار – مهدی فروتن: از کتی پرشر و شور «مسافری از هند» تا بازیگری که این روزها روی صحنه تئاتر می درخشد، راهی دراز طی شده است؛ مسیری به اندازه ۱۵ سال. بهنوش طباطبایی در تمام این سال ها سرگرم تجربه کردن نقش های متفاوت و گاه متضاد در تلویزیون، سینما و تئاتر بوده است. بازیگری که با تلویزیون معروف و محبوب شد؛ شمایل ستاره شدن را تجربه کرد و با حضور در پرده بزرگ نقره ای دنیاهایی تازه برای خود و مخاطبانش ساخت.

او با تجربه ای غافلگیرکننده پیله خود را شکافت و با نقش کوتاه اما تاثیرگذار لیلا زمردیان در «سیانور» یک ماموریت ناممکن و تاریخی را به سرانجام رساند. طباطبایی که مدتی است دور تلویزیون را خط کشیده، این روزها بیشتر خاک صحنه می خورد و مخاطبانش را شگفت زده می کند. ساعتی میزبان این بازیگر جوان شدیم تا از راه طی شده و مسیر پیش رو برای ما و شما بگوید.

تجربه بعضی اتفاق ها را دیگر نباید تکرار کرد 

سریال مسافری از هند

اگر اجازه بدهید کمی به عقب برگردیم و خاطره بازی کنیم. با توجه به پیشنهادی که از شما سراغ داریم، «مسافری از هند» و نقش «کتی» شاید یک استنثا در کارنامه تان باشد. از آن تجربه برای ما بگویید.

سریال سال ۸۲ تولید شد و سومین سریالی بود که از من پخش می شد. هر چند اولین کاری بود که به واسطه آن مردم دیگر من را به عنوان یک بازیگر شناختند و از آن به بعد مسیر حرفه ای من را دنبال کردند. سریال مسافری از هند برای همه بازیگرانش به لحاظ شهرت و ستاره سازی اتفاقی را رقم زد که تا آن زمان در مدیوم تلویزیون بی سابقه بود. قصه جذاب و ترکیب درست بازیگران و اجرای بی نقصشان دلایل موفقیت آن سریال بود و نقش «کتی» یکی از درست ترین نقش های آن سریال از نظر شخصیت پردازی بود؛ به جزییات کاراکتر بسیار توجه شده بود و این، کار من بازیگر کم تجربه را راحت تر می کرد.

پیامد آن نقش چه بود، یعنی پیشنهادهای مختلف از راه رسید؟

پیشنهادهای بسیاری از تلویزیون و تئاتر داشتم. با توجه به استقبال بی نظیری که از سریال مسافری از هند شد اما این سریال فقط می توانست یک اتفاق مهم را برای من در مسیر کاری ام رقم بزند این که ارتباط با مردم برقرار شده بود گام بسیار مهمی است برای شروع کار یک بازیگر. پیشنهادهای تلویزیونی را بیشتر بررسی می کردم تا تئاتر. تئاتر را به دلیل تمرین های طولانی و نیاز به صرف زمان بیشتر نمی پذیرفتم و حاصل این گزینش ها «عشق گمشده» به کارگردانی حسین سهیلی زاده بود.

فیلمنامه براساس رمان «ربه کا» نوشته شده بود که در دو نقش بازی کردم و این همان دلیل اصلی من برای این انتخاب بود. چالش خوبی برای یک بازیگر. از آن نقش هایی که هر بازیگری را وسوسه می کند. این که همزمان در دو نقش که هر دو تقریبا در یک هستند. جوانی مادری در زمان قدیم و جوانی دختری در زمان حال. در این سریال افتخار بازی در کنار استاد جمشید مشایخی را داشتم که برایم کلاس درس بزرگی بود و تجربه همکاری با ایشان را هیچ وقت فراموش نمی کنم. البته که این همکاری در سریال «پیله های پرواز» دوباره تکرار شد و من بسیار حظ بردم از وجود نازنین شان.

تجربه بعضی اتفاق ها را دیگر نباید تکرار کرد 

سریال مختارنامه

برسیم به مقطعی که شاید آرزوی خیلی از بازیگرهاست؛ کارکردن با داوود میرباقری در سریال مختارنامه.

برای من هم همین طور بسیار مهم است با کارگردان بزرگی مانند آقای میرباقری کارکردن. وقتی از طرف ایشان دعوت به کار شدم مشتاقانه پذیرفتم و کوتاهی و بلندی نقش برایم اهمیتی نداشت. مهم این بود که سهمی داشته باشم در سریال مهمی مثل «مختارنامه».شخصیتی که در سریال مختارنامه بازی کردم «خاشعه» بود خواهرزاده «عایشه» و عروس آل زبیر. نقش نوشته شده در فیلمنامه حدود ۴ یا ۵ سکانس بود اما وقتی پذیرفتم که آن را بازی کنم آقای میرباقری براساس حضور من این نقش را گسترش دادند و لایه هایی از این شخصیت را در قصه عیان کردند که بسیار جذاب بود. بازی در آن سریال و همکاری با داوود میرباقری اتفاق مثبتی در کارنامه کاری من است.

تجربه بعضی اتفاق ها را دیگر نباید تکرار کرد

سریال گل های گرمسیری

شما با آقای محمدمهدی عسگرپور هم در «گل های گرمسیری» کار کردید.

آن هم از سریال های پرمخاطب بود که در اواخر دوره ای تولید و پخش شد که تلویزیون داشت  آخرین نفس هایش را در ارتباط با مخاطب می کشید و من در زمان فیلمبرداری آن کار با تمام احساسم درگیر نقش بودم. این بار چالش جذاب بازی در نقشی بود که از ۱۸ سالگی تا ۴۵ سالگی زنی را مرور می کردیم تا به واسطه قصه بخشی از تاریخ معاصر ایران را از زمان قبل دفاع مقدس تا سال ۸۰ مرور کنیم.

شرایط کار و تولیدش سخت بود در فصل خرماپزان آبادان، توفان های عجیب، هوای گرم و شرجی در نخلستان. با وجود تمام سختی ها خیلی لذت بردم از همکاری با آقای عسگرپور، آرامش و سعه صدر ایشان شرایط سخت را برای گروه آسان می کرد. تردید ندارم که اگر همان نقش با همان کیفیت اجرا را در مدیوم سینما می دیدیم اتفاق هایی ویژه در مسیر حرفه ای من رخ می داد.

البته در آن مقطع بحث تفکیک بازیگر تلویزیون و بازیگر سینما بسیار جدی مطرح بود.

بله موافقم. یک زمانی این برچسب ها وجود داشت. حتی وقتی که چهره های شناخته شده وارد تئاتر می شدند این مقاومت و دافعه وجود داشت که چرا بازیگرهای تصویر و چهره های معروف تئاتر کار می کنند. انگار مالکیت تئاتر یا سینما به نام یک عده خاص بود. اما الان اوضاع تغییر کرده و دیگر آن دسته بندی ها وجود ندارد. سوپراستارهای سینما سریال بازی می کنند، بازیگرهای تئاتر فیلم سینمایی بازی می کنند، می درخشند و هر بازیگری می تواند فضای مختلف را تجربه و خود را ثابت کند.

این که به عنوان یک بازیگر بتوانی چند ماه مخاطب سریال را با خود همراه کنی قابلیت می خواهد. این که بتوانی در تئاتر و روی صحنه با ابزارهای بازیگری خودت را ثابت کنی یک قابلیت دیگر می خواهد و این که بتوانی با حضور درست در فیلم های سینمایی تماشاگر را به سینما رفتن ترغیب کنی هم قابلیت خودش را می خواهد. چه خوب که بازیگر بتواند همه اینها را کنار هم داشته باشد و در تمام مدیوم ها خود را ثابت کند.

برگردیم به تلویزیون، در مسیر کارهای تلویزیونی شما سریال موفق «چاردیواری» سیروس مقدم و همین طور «در مسیر زاینده رود» حسن فتحی را دارید.

سیروس مقدم از کارگردان های کاربلد در زمینه سریال سازی است. بسیار سلیقه مخاطب را می شناسد و تیم و گروه حرفه ای دارد که کار کردن با آنها لذت بخش  است. به نظر من تلویزیون یک شانس و پدیده ای دارد در زمینه جذب مخاطب که آن داشتن کارگردانی مانند سیروس مقدم است. سریال چاردیواری سریال موفق و  خوبی بود در ژانر «کمدی موقعیت» که بازی در آن فضا در آن دوره برایم جالب بود. همکاری با آقای حسن فتحی هم از آن تجربه های خوب و ارزشمندی است که در عین حال سختی های خودش را هم داشت. چالشی که نقش برایم داشت گویش اصفهانی آن بود. کار فشرده بود چون زمان پخش داشتیم، خیلی فرصت برای تمرین و درآوردن لهجه نبود و باید با تمرکز بسیار زیادی کار می کردیم چون زمان برای جبران اشتباه وجود نداشت.

تجربه بعضی اتفاق ها را دیگر نباید تکرار کرد 

 سریال میکاییل 

سریال میکاییل را با همان ذهنیت از آقای سیروس مقدم پذیرفتید؟

هم این و البته قلم و فیلمنامه سعید نعمت الله. قبل از آن دیگر تصمیم نداشتم سریال بازی کنم. به دلیل این که روند تلویزیون در ارتباطش با مخاطب را نمی پسندیدم اما کار با سیروس مقدم و همچنین قلم نعمت الله و این که به نظرم آمد این سریال می تواند نفس تازه ای برای جذب مخاطب تلویزیون باشد، پذیرفتم که خدا را شکر همین طور هم شد.

این جا کار شما با تلویزیون تمام می شود و از آن به بعد در تئاتر فعال شدید و کارهای قابل توجهی داشتید؛ کار با کارگردان های به نامی چون جلال تهرانی، محمد رحمانیان، محمد یعقوبی و… از این تغییر روند بگویید.

بله زمانی که کاملا از تلویزیون فاصله گرفتم تمرکزم را روی پیشنهادهای تئاتر گذاشتم و اولین کارم بازی در نمایش «داستان یک پلکان» در دراماتورژی و کارگردانی «رضا گوران» بود که برای همان نمایش نامزد بهترین بازیگر زن جشنواره فجر آن سال شدم و سال بعد هم با رضا گوران نمایش «ابرهای پشت حنجره» را کار کردم که باز هم برای بار دوم نامزد بهترین بازیگر زن جشنواره فجر شدم که البته هنوز برایم جای سوال است که چرا جایزه آن سال را به من ندادند و جایزه به یک بازیگر زن خارجی رسید. البته نکته مثبت این بود که همان موقع تکلیفم با خودم و جایزه روشن و دیگر جذابیت دریافت جایزه برایم کمرنگ شد. شاید اتفاق مهم همین بود که انگیزه هایم برای ادامه راه وابسته به تشویق و جایزه نباشد بلکه ذات بازیگری و نفس کار نمایش بیشتر از هر چیزی من را در مسیر رسیدن به بازیگر بهتر شدن هدایت می کند.

از همکاری با جلال تهرانی و دو تئاتر ویژه و خاصی که با او کار کردید بگویید.

بعد از همکاری با محمد یعقوبی پیشنهاد نقش «سیندرلا» از طرف جلال تهرانی را پذیرفتم. سیندرلای جلال تهرانی یک نمایشنامه بسیار عجیب و حیرت انگیز است و ایشان جنسی از بازی و بیان را از من و دیگر بازیگران می خواستند که تا به  آن روز تجربه نکرده بود؛ فضایی کاملا متفاوت و خاص که اتفاق های عجیبی برای من رقم زد. به شناختی از توانایی های خودم در بازیگری رسیدم که تا آن موقع تصورش را هم نمی کردم.

هدایت جلال تهرانی در بازی بازیگران کاملا با فضای عجیب و جسورانه کار مطابقت داشت. برای رسیدن به نوعی از بیان و لحن کلام تمرین های بسیاری با مترونوم داشتیم که بتوانیم ریتم یکدستی را حفظ کنیم و حتی آنقدر به جزییات اهمیت داده می شد که مثلا تمام حروف صدادار را در کلمه ها به یک اندازه معین می کشیدیم و خیلی جزییات دیگر که با تمرکز و تمرین های بسیار زیاد توانستیم به آنها برسیم و خواسته های کارگردان را اجرا کردیم. در آن نمایش بازی در کنار استاد مسلم «گلاب آدینه» بسیار برایم ارزشمند بود.

تجربه بعضی اتفاق ها را دیگر نباید تکرار کرد 

نمایش سیندرلا 

بعد از نمایش سیندرلا باز با جلال تهرانی همکاری کردید و این بار تک بازیگر نمایش «فصل شکار بادبادک ها» بودید.

رضایتمندی هر دوی ما از تجربه ای که در «سیندرلا» داشتیم باعث همکاری مجددمان در نمایش «فصل شکار بادبادک ها» شد. ان بار من تک بازیگری بودم که در سالن اصلی تئاتر شهر مونولوگی در حدود ۸۰ دقیقه اجرا کردم با همان سبک و سیاق متفاوت و خاصی که از کارهای جلال تهرانی انتظار می رود. نمایشنامه قصه زنی است که خاطراتش را از دوران کودکی و جوانی مرور می کند و حال می رسد به زمانی که روزگارش دیگر به سر آمده و انگار بادبادک ها او را با خود برده اند. مروری به تحولات اجتماعی ایران بود که از زبان من می شنیدیم.

نمایشنامه «فصل شکار بادبادک ها» را همین طور اگر از روی متن بخواهی بخوانی باید با تبحر خاص این کار را بکنی چه برسد که آن را بدون لکنت، اشتباه و تپق ۴۰ شب اجرا کنی. این کار برایم تجربه حیرت انگیزی بود. در این کار من مانند یک هنرجو و شاگرد مکتب خانه تهرانی بودم و از لحظه به لحظه تمرین های خود با جلال تهرانی استفاده کردم تا برسم به آن ساحت که از من توقع داشت. جلال تهرانی به من  آموخت که برایم مانند یک گنج و یک راز بزرگ ارزشمند است و در وجودم از آن مراقبت می کنم. از آن به بعد نگاه من به بازیگری کاملا تغییر کرد.

اینکه بتوانی ۸۰ دقیقه تماشاگر را در سالن بزرگی بدون هیچ کار اضافه ای روی صحنه با خود همراه کنی به طوری که حتی لحظه ای تماشاگر تو را رها نکند. اتفاق بزرگی است. من در آن مونولوگ شاید فقط دو یا سه حرکت دست و بدن داشتم و مونولوگ را بدون لحن های متفاوت و حس های مختلف که اصولا بازیگر برای انتقال حس به مخاطب از آن ها استفاده می کند، اجرا کردم یعنی تقریبا مهم ترین ابزار بازیگری ام را از من گرفته بود و فقط باید از درون خود را پر می کردم؛ حضور و تمرکز که همین شاه کلید من بود برای حضور در آن صحنه بزرگ که بازیگر از نظر تماشاگر مانند یک نقطه است.

اما همان حضور و تمرکز بالا کاری می کرد که انگار من با هر جمله مثل بادکنک باد می کردم و بزرگ و بزرگ و یزرگ تر می شدم. آن قدر که انگار تمام سالن اصلی شهر را حضور بازیگر پر می کرد و این همان راز و گنجی است که از تجربه با جلال تهرانی به دست آوردم. تئاتر فصل شکار بادبادک ها برای من قله ای بود در تئاتر که توانستم فتح کنم. حالا دیگر جلال تهرانی برایم فراتر از یک کارگردان و نمایشنامه نویس مولف است او برایم فراتر از یک معلم است و به تعبیری مسیر را برایم روشن کرد.

 تجربه بعضی اتفاق ها را دیگر نباید تکرار کرد

نمایش ترانه های قدیمی

بعد از آن بیشتر با محمد رحمانیان کار کردید تا آخرین نمایش شما که متنی از بهرام بیضایی بود.

استاد محمد رحمانیان بعد از تماشای «سیندرلا» از من دعوت کردند تا در نمایش «ترانه های قدیمی» بازی کنم، خب من همیشه علاقه داشتم با ایشان همکاری کنم. محمد رحمانیان بی شک یکی از ستون های اصلی تئاتر ایران است و این اتفاق بسیار خوبی برای من بود. بعد از آن همکاری هایمان با نمایش های «سینماهای من» و «آدامس خوانی» ادامه پیدا کرد. در آن نمایش ها رحمانیان برای من نقش هایی را می نوشتند که شاید هر کارگردانی این ریسک را نمی کرد، نقش های متفاوتی که برای خودم هم عجیب و دور بود از هر آنچه تا به آن زمان بازی کرده بودم. اعتماد محمد رحمانیان به من اعتماد به نفسم را در اجرای نقش های متفاوت بالا برده بود.

این اعتماد و همکاری ها ادامه پیدا کرد تا شاه نقشی از بهرام بیضایی را به شما سپرد.

بله. در «آینه های رو به رو» اولین بار بود که رحمانیان از نویسنده دیگری نقشی را به من می سپرد و من بسیار هیجان زده شدم چون بازی در نقش «نزهت حق نظر» در فیلمنامه «آینه های رو به رو» بهرام بیضایی می تواند آرزوی هر بازیگری باشد. این فیلمنامه را استاد بهرام بیضایی در سال ۱۳۵۹ نوشته است و قرار بود نقش «نزهت» را «سوسن تسلیمی» بازی کند. آن فیلم هیچ وقت ساخته نشد تا این که در قرعه سرنوشت این نقش را من بازی کردم. البته می دانستم که بهرام بیضایی تا چه اندازه روی این فیلمنامه حساس است و دلبستگی خاصی به آن دارد. تا اندازه ای که در ابتدای فیلمنامه چاپ شده حق هرگونه برداشته از آن را منحصر به خود دانسته و این اولین بار بود که ایشان با نوشته نامه ای به محمد رحمانیان، اجازه به روی صحنه بردن «آینه های رو به رو» را دادند.

 تجربه بعضی اتفاق ها را دیگر نباید تکرار کرد

فیلم آینه های رو به رو

همه این حساسیت ها کار من را هم سخت تر می کرد. بازی در نقش «نزهت» را برای خود شانس بسیار بزرگی در مسیر حرفه ای ام می دانم. مرور زندگی زنی از اوج جوانی و سرخوشی تا حضیض ویرانی و نابودی. زندگی پر از فراز و نشیب او و سقوط خودخواسته اش که می تواند نماد سقوط بسیاری از ارزش های فرهنگی و اجتماعی ما باشد. و البته چالش بزرگ برایم همزمانی بازی بود که روی پرده سینما و روی صحنه بزرگ تالار وحدت داشتم و این نبرد را با هدایت کارگردان نابغه ای چون محمد رحمانیان توانستم به خوبی پشت سر بگذارم. هر بار که به آن فکر می کنم ناخودآگاه لبخند رضایت می زنم از این تجربه بی نظیری که خداوند برای من رقم زد.

حالا اگر بخواهیم به کارهای سینمایی شما بپردازیم انتخاب های متفاوتی را می بینیم. مسیر یک دستی را که در تلویزیون و تئاتر طی کردید در سینما نداشتید. چطور این همه تفاوت در انتخاب های سینمایی وجود دارد. برای مثلا چرا فیلم های کلاغ پر و یا پوست موز را بازی کردید؟

بارها گفتم که من بدون هیچ واهمه ای دوست داشتم فیلم های مفرح و صرفا سرگرم کننده بازی کنم. مثالی بزنم برایتان از رابرت دنیرو و مریل استریپ بازیگران بزرگ با داشتن کارنامه های درخشان و همین طور قابلیت های منحصر به فردشان که در فیلم های به اصطلاح «پاپ کورنی» هم بازی کردند و بسیار هم لذت بخش است دیدن بازی های اغراق شده و دوست داشتنی شان در آن فیلم ها. پس انتخاب این دست از فیلم ها می تواند اشتباه نباشد اما خروجی که ما از این فیلم ها داریم بسیار ضعیف است و رضایت بخش نیست و بهتر آن است که فقط در حد یک تجربه بماند و دیگر تکرار نشود.

تجربه بعضی اتفاق ها را دیگر نباید تکرار کرد 

فیلم سیانور

نقطه عطف کارنامه سینمایی شما فیلم «سیانور» است که انتخاب های قبلی را پوشش داد.

مسیر حرکت همیشه از یک نقطه ای است به نقطه دیگر، من خود را از آن دست بازیگرانی می دانم که از نقطه صفر شروع کرد و با آزمون و خطاهایی که داشتم مسیر را برای خود هموار کردم تا بتوانم به نقطه ای ایده آل برسم. این مسیر پیشرفت و کمال است که به انسان در هر بعد از زندگیش انگیزه می دهد و رسالتش در این جهان همین است. در مورد بازی در نقش «لیلا زمردیان» در فیلم «سیانور» باید بگویم که وقتی فیلمنامه را خواندم بسیار هیجان زده شدم.

به خاطر علاقه شخصی که به تاریخ معاصر کشورم دارم به خصوص دهه ۴۰ تا ۵۰ که مهم ترین اتفاق ها و تحولات چه در فرهنگ و هنر این مملکت و چه در سیاست اتفاق افتاد که تا به امروز تاثیراتش را دارد. نقش لیلا همسر مجید شریف واقفی نقش مهم و جذابی در فیلمنامه بود که با تحقیقات میدانی و پژوهش هایی که داشتم و با راهنمایی های بهروز شعیبی توانستم ساختمان شخصیتی برای «لیلا زمردیان» در نظر بگیریم.

آخرین فیلم تان «زیر سقف دودی» ساخته خانم پوران درخشنده است. چطور توانستید از کلیشه های مرسوم نقش زن دوم و یا زن صیغه ای عبور کنید؟

برایم در مرحله اول کار با کارگردان زن دغدغه مندی مثل خانم درخشنده بسیار اهمیت داشت. سینمای ایشان برایم یک حس نوستالژی دارد. از کودکی با فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» با سینمای ایشان همراه هستم. به همین دلیل وقتی پیشنهاد همکاری از طرف ایشان شد با کمال میل پذیرفتم. به دلیل این که در اواسط فیلمبرداری به گروه ملحق شدم زمان کافی برای پرداختن به نقش و دورخوانی و تمرین نداشتم و سعی کردم در مدت زمان کوتاهی خود را به نقش برسانم.

اولین مسئله ای که با خانم درخشنده به توافق رسیدیم همین عبور کردن از کلیشه های مرسوم برای این نقش بود. ایشان فقط عشق مدنظرشان بود که در این کارکتر باید دیده می شد نه جذابیت های ظاهری، رفتاری و گویش و البته فرهاد اصلانی به عنوان پارتنر من بسیار کمک کرد تا بتوانم سریع تر روند رسیدن به نقش تا اجرای آن را سپری کنم. من به دلیل رشته تحصیلم در حال حاضر که روانشناسی است دغدغه روابط صحیح انسانی را دارم و داشتن خانواده و روابط سالم در چارچوب خانواده تنها آمال و آرزوی من است که این مسئله هم بی تاثیر نبود در پذیرفتن فیلم «زیر سقف دودی». امیدوارم با کارها و فیلم هایی که بازی می کنم سهم کوچکی داشته باشم در بهبود وضعیت روابط انسانی، مخصوصا در حوزه خانواده.


منبع: برترینها

پربیننده‌ترین فیلم‌های تمام دوران سینما

برترین ها – ترجمه از حسین علی پناهی: تماشا کردن فیلم یکی از بهترین و لذت بخش ترین راه ها برای رفع خستگی و آرامش یافتن پس از یک روز یا هفته سخت کاری است. همچنین بسیاری دیدن یک فیلم در خانه یا سالن سینما را بهترین فرصت برای در کنار هم بودن انتخاب می کنند.

از این رو می توان فیلم را بخشی از وجود و زندگی روزمره انسان ها نامید. فیلم ها هم نقش سرگرم کننده دارند و هم چیزهای زیادی را از آن ها یاد خواهیم گرفت. از زمانی که انسان بازی کردن را شروع کرد همواره تماشاگران از دیدن نمایش و بازیگری لذت برده اند. به همین دلیل است که صنعت فیلم سازی در دنیا یک صنعت پیشرو و چند صد میلیارد دلاری است.

روی هم رفته تماشاگران فیلم هایی که پایان خوشی دارند را دوست دارند، فیلم هایی که در نهایت قهرمان داستان بر شخصیت شرور پیروز می شود. در ادامه این مطلب می خواهیم شما را با فیلم هایی که در طول تاریخ بیش از هر فیلم دیگری دیده شده و بیننده داشته اند آشنا می کنیم.

۱۰- هری پاتر و سنگ جادو

 پرتماشاگرترین فیلم های تمام دوران سینما

فیلم «هری پاتر و سنگ جادو» (Harry Potter and the Philosopher’s Stone) در سال ۲۰۰۱ ساخته شد و داستان پسربچه ای را روایت می کرد که برای اولین بار عضو مدرسه جادوگری می شود. او خیلی زود در می یابد که استعداد ویژه و خارق العاده ای در جادوگری دارد و بدین ترتیب به یادگیری بیشتر در این حوزه می پردازد. با ادامه داستان در قسمت های بعدی این فیلم، شخصیت اصلی داستان با نام هری پاتر بیش از پیش با گذشته خود و شیوه دستیابی به قدرت جادوگری آشنا می شود.

این فیلم باعث شد که تماشاگران زیادی دسته دسته به سمت سینماها هجوم ببرند. اگر چه تاکنون قسمت های زیادی از این فیلم ساخته شده و چند سالی است دنباله ای دیگر از آن ساخته نشده اما همچنان به عنوان یکی از پربیننده ترین فیلم های سینمایی تمام دوران شناخته می شود.


۹- پدر خوانده

 پرتماشاگرترین فیلم های تمام دوران سینما

فیلم «پدر خوانده» (The God Father) همواره به عنوان یکی از بهترین و بزرگ ترین فیلم های تمام دوران سینما شناخته می شود. این فیلم یک درام جنایی مافیایی است که به بررسی حاکمیت یک خانواده مافیایی ایتالیایی آمریکایی بر شهرهای آمریکا می پردازد که در ادامه با خشونت ها و خیانت های متعددی همراه می شود. موسسه فیلم سازی ایالات متحده این فیلم را به عنوان دومین فیلم برتر تمام دوران انتخاب کرده است.


۸- تنها در خانه

 پرتماشاگرترین فیلم های تمام دوران سینما

فیلم «تنها در خانه» (Home Alone) یک فیلم کمدی مربوط به دوران کریسمس است که اولین قسمت آن در سال ۱۹۹۰ ساخته شده و داستان یک پسربچه هشت ساله را روایت می کند که ناگهان در هنگام سفر خانواده اش برای تعطیلات کریسمس به پاریس در خانه جا می ماند و بدین ترتیب تنها و درمانده باید از خانه خانوادگی اش در مقابل دو دزد شرور که قصد سرقت از خانه را دارند محافظت کند. این فیلم از آن دسته فیلم هایی است که در پایان حس خوبی به تماشاگر منتقل می کند زیرا قهرمان داستان بر شخصیت های شرور پیروز می شود. در پایان داستان، این پسربچه باهوش موفق می شود دزدان را زمینگیر کرده و به زندان بفرستد.


۷- ارباب حلقه ها

 پرتماشاگرترین فیلم های تمام دوران سینما

سه گانه «ارباب حلقه ها» (Lord of the Rings) از آن دسته فیلم های دنباله دار است که توسط پیتر جکسون ساخته شد. داستان این فیلم فانتزی و ماجراجویانه در دنیایی خیالی رخ می دهد که شخصیت های مثبت داستان قصد دارند با بدست آوردن یک حلقه و نابود کردن آن صاحبش که خدای تاریکی است و دنیا را تهدید می کند را از بین ببرند. این فیلم داستانی پیچیده اما مهیج و سرگرم کننده دارد به همین دلیل در طول سال ها یکی از بهترین و پربیننده ترین فرانچایزهای تلویزیونی بود و در گیشه نیز موفقیت قابل توجهی بدست آورد.


۶- ای تی: فرازمینی

 پرتماشاگرترین فیلم های تمام دوران سینما

فیلم «ای تی- فرازمینی» (ET_ Extra Terrestrial) در مورد یک موجودات فضایی و ارتباط آن ها با انسان هاست. این فیلم که در سال ۱۹۸۲ ساخته شد در مورد یک موجود فضایی دوست داشتنی است که در زمین گم می شود. این موجود فضایی توسط پسربچه ای به نام الیوت پیدا شده و این دو خیلی زود با هم دوست می شوند. او این موجود عجیب و غریب را با خود به خانه برده و به خواهر و برادرش نشان داده و تصمیم می گیرند او را قایم کنند. این موجود فضایی ناگهان بیمار شده و دولت پس از اطلاع از ماجرا دست به کار می شود. این فیلم یکی از احساسی ترین فیلم های علمی تخیلی تمام دوران است.


۵- نابودگر ۲: روز داوری

 پرتماشاگرترین فیلم های تمام دوران سینما

فیلم «نابودگر ۲: روز داوری» (Terminator 2: Judgment Day) یکی از پربیننده ترین فیلم های تمام دوران سینما است که شهرت خود را مدیون بازیگر نقش اول خود یعنی آرنولد شوارتزنگر می باشد. شوارتزنگر به خاطر هیکل درشت و مهارتش در اجرای صحنه های اکشن و زد و خورد به بازیگر مورد علاقه طرفداران سینما تبدیل شده و این شهرت به جایی رسید که پس از بازنشستگی از بازیگری به عنوان فرماندار کالیفرنیا انتخاب شد. در این فیلم وی نقش یک روبات به نام تی ۸۰۰ را بازی می کند که برای نجات بشریت باید از یک ناجی انسانی به نام جان کانر مزاقبت کند. وی در این راه باید با ربات دیگری به نام تی ۱۰۰۰ مقابله کند که قصد دارد نسل بشر را از بین برده و ربات ها را سلطان جهان نماید.


۴- شیر شاه

 پرتماشاگرترین فیلم های تمام دوران سینما

شاید بتوانیم بگوییم کمتر کسی پیدا می شود که انیمیشن دوست داشتنی «شیر شاه» (Lion King) را ندیده است. این انیمیشن داستان یک توله شیر به نام سیمبا را روایت می کند که تلاش دارد رهبری قلمرو حیوانات را بعد از این که پدرش ناجوانمردانه و با قساوت تمام توسط عموی حسودش به قتل می رسد بدست آورد. این فیلم درس های زیادی در مورد انسانیت و ارزش های انسانی و ثبات قدم و استقامت در برابر سختی و فاجعه به ما می دهد. این فیلم از آن دسته فیلم هایی است که کودکان از تماشای آن لذت برده و به همین دلیل به یکی از پربیننده ترین فیلم های تمام دوران تبدیل شده است.


۳- جنگ ستارگان اپیزود چهارم- امیدی تازه

 پرتماشاگرترین فیلم های تمام دوران سینما

در فیلم خیره کننده و علمی تخیلی «جنگ ستارگان اپیزود چهارم-امیدی تازه» (Star Wars Episode IV – A new Hope) نیروهای تاریکی به رهبری دارث ویدر موفق می شوند پرنسس لیا را به گروگان گرفته تا دشمنان خود را به زانو درآورده و خود قدرت مطلق کهکشان باشند. در طرف دیگر نیز قهرمانان داستان برای نجات پرنسس لیا و برقرار کردن نظم و عدالت دوباره در کهکشان باید با این نیروی خبیث مقابله کنند.


۲- آواتار

 پرتماشاگرترین فیلم های تمام دوران سینما

یکی دیگر از فیلم های علمی تخیلی مربوط به موجودات فرازمینی رتبه ی دوم پربیننده ترین فیلم های تمام دوران را به خود اختصاص داده است. داستان فیلم «آواتار» (Avatar) در دنیایی فضایی و ناشناخته به نام پاندورا رخ می دهد. ساکنان این دنیا ناوی نام دارند که در ظاهر بسیار بدوی به نظر می رسند اما در واقع عمیقاً پیشرفته و متمدن هستند.

شخصیتی که نیمی انسان و نیمی ناوی است آواتار نامیده می شود. در نهایت بین ناوی ها و آواتارها جنگی در می گیرد که در آن ناوی ها سعی دارند از دنیای خود در برابر تهدید آواتارها محافظت کنند. این فیلم در سال ۲۰۰۹ اکران شده و در روزهای اول اکران جمعیت غیرقابل تصوری برای تماشای آن به سینماها هجوم بردند.


۱-تایتانیک

 پربیننده‌ترین فیلم‌های تمام دوران سینما

فیلم «تایتانیک» (Titanic) را باید پربیننده ترین فیلم تمام دوران نامید. در این فیلم  لئوناردو دی کاپریو و کیت وینسلت نقش دو جوان عاشق از دو طبقه اجتماعی متفاوت را بازی می کنند که در یک سفر دریایی عاشق هم می شوند. در واقع فیلم «تایتانیک» یک فیلم عاشقانه است که داستان تلخ آن در کشتی افسانه ای آر ام اس تایتانیک رخ می دهد که در طول اولین سفر خود در برخورد با کوه یخی غرق شده و بسیاری از سرنشینان آن کشته شدند. این فیلم در بخش های متعددی نامزد و برنده جایزه اسکار شده و دومین فیلم پرفروش تمام دوران سینما شناخته می شود.


منبع: برترینها

سلبریتی‌ها زیر تیغ تبلیغ

هفته نامه چلچراغ – نسیم بنایی: لباس کرم رنگ پوشیده با کفشی پاشنه دار و یک ساعت مچی طلایی؛ یک دستش را کنار پنجره هواپیما قرار داده و با دست دیگرش کتابی را نگه داشته، لبخندی نمایشی بر لب دارد. این همه کاری است که برای تبلیغات انجام داده؛ بعید است سلبریتی یا بازیگری به شهرت، محبوبیت و زیبایی او باشد اما در آگهی ها شرکت نکند. سال ۲۰۱۵ بود که نیکول کیدمن مانند بسیاری از دیگر از سلبریتی ها در یک آگهی برای خط هواپیماییِ اتحاد حاضر شد.

حضور او در این آگهی قرار بود مانند بسیاری از دیگر تبلیغات با جلب توجه مشتری ها همراه شود. اما نتیجه ای معکوس به بار آورد؛ او نه تنها نتوانست توجه مشتریان را به این برند جلب کند، بلکه ضررهایی را هم متحمل شد. به محض انتشار این آگهی، پیامی از سوی موسسه مهمان داران هواپیمایی به صورت نامه سرگشاده منتشر شد که در آن حمایت این بازیگر استرالیایی از خطوط هواپیمایی اتحاد را تاسف برانگیز اعلام کرده بود. بر اساس اطلاعات منتشر شده در این نامه، خط هواپیمایی اتحاد در صنعت خودش قوانینی دارد که میان مهمان داران مرد و زن تبعیض قائل می شود و به همین خاطر سلبریتی ها نباید از آن حمایت کنند یا برای آن تبلیغ کنند. واکنش ها به نیکول کیدمن نیز از این جهت بیشتر بود که او خودش را سفیر زنان در سازمان ملل می داند و قرار است از حقوق زنان دفاع کند.

سلبریتی‌ها زیر تیغ تبلیغ 
در نتیجه این آگهی نه تنها فایده ای برای برند تبلیغاتی نداشت، بلکه به قیمت از دست رفتن بخشی از محبوبیت نیکول کیدمن نیز تمام شد. کیدمن تنها قربانی آگهی های تجاری نیست. سلبریتی ها و چهره های مختلف فرهنگی، ورزشی و حتی سیاسی اغلب خودشان را ضمیمه یک آگهی می کنند تا به آن برند کمک کنند. در این بازی میان شهرت و تجارت، گاهی شهرت قربانی می شود. صاحبان کسب و کار که بالاخره کار خودشان را راه می اندازند و مسیری به قلب مشتری پیدا می کنند تا کالای خود را بفروشند، اما سلبریتی هایی که انتخاب هوشمندانه نداشته باشند، بی درنگ قربانی این بازی می شوند؛ بسیاری از مواقع آن ها بدون این که بدانند، شهرت و اعتبار خود را فدای یک برند می کنند. جالب این جاست که حتی اگر نیکول کیدمن هم باشند، از این خطر درامان نیستند، همه آن ها زیر تیغ تبلیغ قرار دارند.

شمشیر دولبه آگهی

تبلیغات جزء جدایی ناپذیر جامعه و نظام اقتصادی است. چه برای مصرف کننده و چه برای صاحبان کسب و کار، تبلیغات آن قسمت از ماجرا به شمار می آید که به اهداف بازاریابی کمک و کل روند را تسهیل می کند. مدت هاست که مشاهیر و چهره ها (سلبریتی ها) به یکی از اَشکال محبوب آگهی تبدیل شده اند و قدم به قلمروی تجارت گذاشته اند. این سلبریتی ها در آگهی های مختلف به یک کالا و در حقیقت به یک برند ضمیمه می شوند. این کار برای ارتقای نام آن برند صورت می گیرد. هرچه سلبریتی ضمیمه شده، محبوب تر باشد، باید توانایی بیشتری در جلب توجه مخاطب داشته باشد و درنهایت توجه را به کالای مورد نظر نیز جلب کند.

درواقع کارآفرین ها و صاحبان کسب و کارهای مختلف به کمک سلبریتی ها این فرصت را پیدا می کنند که پیام یا کالای خود را به مصرف کننده یا مشتری برسانند. یعنی یک بده بستان ساده میان سلبریتی ها و کارآفرین ها صورت می گیرد که هدف نهایی اش مصرف کننده است. باور رایج نیز در این قضیه این است که حضور سلبریتی در آگهی به مصرف کننده کمک می کند نام برند را بهتر به خاطر بیاورد. آن سلبریتی درواقع به نوعی شخصیت سازی برای برند می کند که این شخصیت با تصویر خودش گره خورده و همین تصور در ذهن مخاطب ماندگار می شود.

به این ترتیب، سلبریتی ضمیمه شده در آگهی، تصویری متفاوت از برند مورد نظر در ذهن مصرف کننده ایجاد می کند؛ اگر خودش محبوب باشد، برند هم احتمالا به محبوبیت می رسد و اگر منفور باشد، تاثیر منفی روی برند برجای خواهدگذاشت. این عمده ترین دلیل استفاده از سلبریتی ها در تبلیغات از جمله بیلبوردهای شهری است. اما مسائلی پشت پرده وجود دارد که باید به آن ها پرداخته شود؛ مسائلی که می تواند هم روی برند و هم روی محبوبیت و اعتبار سلبریتی به صورت خواسته یا ناخواسته اثر معکوس بگذارد.

خطای نابخشودنی

سلبریتی‌ها زیر تیغ تبلیغ

مایکل فِلپس

«انسان جایزالخطاست»؛ این نقل دهان تمام کسانی است که مخالف حضور سلبریتی ها در آگهی ها هستند. آنها معتقدند سلبریتی ها و چهره های بزرگ مانند هر انسانی ممکن است اشتباه کنند و با اشتباه خود برند را به چاه بیندازند. مایکل فِلپس با مدال های بی شماری که در المپیک به دست آورده و رکوردهایی که در کسب مدال طلا زده، جزو شاخص ترین چهره های ورزشی به شمار می  اید و با این اوصاف یکی از همان سلبریتی هایی است که صاحبان کسب و کار برای به  دست آوردنش دندان تیز می کنند. او قراردادهای تبلیغاتی با غول های بزرگی نظیر «ای تی اند تی» و «رزتان استون» داشت و می توانست بیش از آن که از راه شنا کردن پول به دست بیاورد، از طریق آگهی ها کاسبی کند.

اما اتفاقی افتاد که حساب و کتابش را به هم ریخت. یک شب که در حال مصرف ماری جوانا بود، عکاسی از او عکس گرفت. قراردادها یکی یکی فسخ شدند. فلپس یکی از همان سلبریتی های جایزالخطاست که با اشتباه خود سرنوشت برندها را نیز دگرگون می کند. اگر خطا نمی کرد، می توانست برند را به شهرت برساند و هم‌اعتبار با خودش کند. اما وقتی اشتباه کرد و اعتبار خودش را از دست داد، حضورش در آگهی صرفا به ضرر آن برند تمام می شود. اتفاقی که در این جریان رخ می دهد، عموما بیشتر به ضرر سلبریتی است تا آن برند. صاحب کسب و کار بدون لحظه ای تردید، قرارداد سلبریتی خطاکار را پاره می کند و با چند آگهی دیگر دست خودش را از این خطا پاک می کند.

اما گاهی برعکس این ماجرا رخ می دهد؛ یعنی برند خطا می کند و سلبریتی ناخواسته در آن خطا شریک می شود. در این شرایط سلبریتی نمی تواند مانند صاحب کسب و کار دست به دامن چند نفر دیگر شود و خودش را از ناپاکی ها مبرا کند. حضور او در آگهی به منزله دست به یکی کردن با آن برند است؛ پس به همان سادگی که می تواند اعتبارش را به برند ببخشد و آن را از خاک بلند کند، ممکن است اعتبارش را از دست بدهد و دیگر نتواند آن را به دست بیاورد. مردم نام برند بدنام را راحت تر از نام یک سلبریتی بدنام فراموش می کنند.

سلبریتی‌ها زیر تیغ تبلیغ 

تبلیغات به انضمام سلبریتی

حضور شان وارنر به عنوان بازیکن معروف کریکت قرار بود برای پپسی میلیون ها مشتری به ارمغان بیاورد. هندی هایی که عاشق کریکت هستند، باید با دیدن این تبلیغ که به زبان هندی و به شکل سرگرم کننده آماده شده بود، از پپسی بیشتر خرید می کردند، اما این تبلیغ نه تنها به ضرر شرکت پپسی تمام شد، بلکه بحرانی بزرگ برای آن ایجاد کرد. درست در همان سالی که پپسی با این بازیکن کریکت قرارداد بست و آگهی اش را ساخت، نتایج آزمایش وارنر مربوط به مصرف مواد غیرمجاز در جام جهانی کریکت سال ۲۰۰۳ مثبت از آب درآمد. پپسی تنها شرکتی نیست که از مسیر حضور سلبریتی در آگهی به جای سود، زیان کرده و با بحران مواجه شده است.

نمونه های بسیاری از ورزشکاران دوپینگ وجود دارد که قرار بوده افتخار و آبروی خود را به برند ببخشند، اما پیش از آن، آبروی خود را در آزمایش ها از دست داده اند و در نهایت به برند نیز لطمه زده اند. لارنس آرمسترانگ یکی دیگر از این ورزشکاران بود. این دوچرخه سوار آمریکایی عنوان قهرمانی مسابقات تور دو فرانس را از آن خود کرده بود، اما پس از گزارش آژانس مبارزه با دوپینگ آمریکا، این عنوان از او پس گرفته شد و در نهایت برای همیشه از تمام مسابقات رسمی دوچرخه سواری محروم شد. شرکت نایک یکی از معروف ترین شرکت هایی بود از این بازیکن دوپینگی آسیب دید و مجبور شد به صورت عمومی اعلام کند دیگر هیچ رابطه ای با این بازیکن ندارد.

سلبریتی‌ها زیر تیغ تبلیغ
لارنس آرمسترانگ
شرکت هایی که تبلیغات خود را با انضمام یک سلبریتی تهیه می کنند، هر قدر هم به دردسر بیفتند، در نهایت می توانند بحران را سپری کنند. به هر حال بخشی از کار آن ها تبلیغات و بازاریابی است و یکی از ترفندهایشان نیز استفاده از حضور سلبریتی هاست. در نتیجه عمل آن ها توجیه پذیر است. به هر حال نمی توانند دست انسان ها را از پشت ببندند و مانع خطاکاری آنها نشوند. اما داستان سلبریتی ها فرق می کند. آن ها نمی توانند به همین راحتی خودشان را تبرئه کنند؛ کار آن ها تبلیغ نیست و قرار نیست چشم و گوش بسته در هر آگهی چرب و شیرینی شرکت کنند.

تب و لرز خربزه تبلیغ

کاترین لی گیفورد از آن سلبریتی های آمریکایی است که به خاطر کمک های بشردوستانه حسابی شناخته شده بود اما یک اتفاق، اعتبارش را برای همیشه از او گرفت. «خط تولید کتی لی گیفورد!» تمام ماجرا بر سر همین خط تولید است. مهم نیست که مسئول اصلی این اتفاق، شرکت وال مارت بود، چرا که این خط تولید را راه اندازی کرده بود. مهم نیست که کتی هم بعدا نسبت به قضیه ابراز تاسف کرد؛ تنها چیزی که مهم است، نام و محبوبیت کتی است که حالا به چیزهای بدی پیوند خورده است.

سال ۱۹۹۶ بود که کمیته ملی کارگردان اعلام کرد در خط تولید پوشاک کتی لی گیفورد در هندوراس، دختران ۱۳ تا ۱۵ ساله هفته ای ۷۵ ساعت تنها برای ساعتی ۳۱ سنت کار می کنند. کارگاه کتی به «کارگاه برده ها» شهرت یافت. همراه با این اتفاق، تنها وال مارت نبود که آسیب دید، بلکه اعتبار کتی بر باد رفت. در واقع نام کتی این روزها با کارگاه برده ها گره خورده است و دیگر نمی توان به راحتی این انگ را از نامش پاک کرد. اتفاقی که برای کتی افتاد، بارها و بارها برای سلیریتی ها افتاده و هنوز هم می افتد.

سلبریتی‌ها زیر تیغ تبلیغ 

کتی لی گیفورد 

واقعیت این جاست که مصرف کنندگان چیزی از کالای تبلیغاتی نمی دانند، اما سلبریتی را می شناسند و به او اعتماد می کنند. درواقع بسیاری از مصرف کنندگان صرفا به خاطر اعتماد به سلبریتی ضمیمه شده به تبلیغ تصمیم به مصرف کالایی می گیرند. اما اگر بعدا متوجه مشکلی در آن کالا شوند، خواه کیفیت آن باشد، خواه مشکلاتی نظیر فساد یا بیگاری کشیدن از کارگران یا هر سوءاستفاده دیگر، همه را به پای سلبریتی می نویسند. این فرایند اغلب به صورت ناخودآگاه و گاهی اوقات به صورت خودآگاه رخ می دهد. درواقع برای مصرف کننده این موارد حکم مسائل پشت پرده ای را دارد که سلبریتی از آن ها آگاه است. در نتیجه اگر سلبریتی هوشمندانه رفتار نکند و زیر بار هم تبلیغی برود، گویی خربزه ای است که خورده و باید پای لرز آن نیز بنشیند.

بازی نام و نان

نام ها بسیارند؛ نام های بزرگی که تنها به واسطه یک تبلیغ، شهرت و اعتبار خود را برای همیشه از دست داده اند. نام هایی که می توانستند به نیکی در این دنیا باقی بمانند، صرفا به خاطر یک مشت دلار و بازی در یک تبلیغ تجاری اعتبار خود را از دست داده اند. ضمیمه کردن نام و چهره سلبریتی ها به تبلیغات همیشه ریسکی بزرگ به شمار آمده؛ این ریسک نه فقط برای شرکت تبلیغ کننده بلکه برای سلبریتی داخل آگهی هم وجود دارد. درواقع سلبریتی ها با حضور خود رد تبلیغات تجاری شرکت ها، اعتبارشان را کف دستشان می گذارند.

یک اشتباه سلبریتی ها می تواند هزینه ای اندک برای شرکت ها و غول های بزرگ تجاری داشته باشند، چرا که آن ها پول و قدرت را در اختیار دارند و با صرف کمی هزینه می توانند اشتباهات آن سلبریتی را هم جبران کنند، اما داستان سلبریتی ها فرق دارد؛ یک اشتباه شرکت می تواند اعتبار آن سلبریتی را برای همیشه از دستش برباید. نام و اعتبار سلبریتی ها شاید یک شبه به دست نیامده باشد، اما می تواند یک شبیه و صرفا با یک تبلیغ اشتباهی از بین برود. شاید زمان آن رسیده که سلبریتی ها پی به مسئولیت اجتماعی خود ببرند و اعتبارشان را به راحتی خرج تبلیغات نکنند.


منبع: برترینها

دروغ هایی در مورد کارآفرینی

در دنیای امروز که کارآفرینی به یک مساله ی همه گیر تبدیل شده دروغ هایی در مورد کارآفرینی می شنویم.

شباهت ماهیگیری و کارآفرینی در چیست؟

هر دوی انها با افسانه هایی احاطه شده اند که واقعیت ندارند.

 دروغ هایی در مورد کارآفرینی
در اینجا بعد از مصاحبه ی با ۱۰ کارآفرین و متخصص این حوزه بزرگترین دروغ های این حوزه را به ما گفته اند.

شروع کارآفرینی فریبنده است

بزرگترین دروغ اینست که خودت را در کسب و کار مدیرعامل بدانی. در حالی که در بهترین حالت استارتآپی بیش نباشی. بسیاری از تازه کارها به جای کار واقعی این فریب را می خواهند.

کارآفرین بودن از بسیاری کارها سخت تر است.

شما باید وقت غذا خوردن و خوابیدن، فقط رویای کار را داشته باشید.

این یک کاری نیست که از آن خسته شوی و یا فقط یک هفته آن را انجام بدهی.

 دونکان کابینو، بنیانگذار Dev Academy


تمام چیزی که لازم داری یک ایده ی خوب است.

یک ایده ی خوب یک گام اولیه ی مهم است، اما مهم تر از آن استراتژی هوشمندانه ی پشت سر آن و یک تلاش زیاد مشتاقانه برای آن است.

 
شری هارنت، مشاور بازاریابی و مدیریت 


کاری که دوست داری انجام بده، پول خودش میاد

باوری بیشتر از این جمله کارآفرینان را به زمین نزده است. کاری که دوست داری رو انجام بده، پول به دنبالش میاد. در واقع، اغلب موارد کاری که فرد دوست دارد که انجام بدهد به پاشنه ی آشیل خودش تبدیل می شود. چرا که به جای پیش بردن کسب و کار، تمرکز روی انجام خدماتی می شود که خودشان از آن لذت می برند. به دنبال آن کسب و کارشان فرو می ریزد.

توفر ماریسون، مدیر اجرایی، با بیش از ۲۰۰۰ نفر کارآفرین مصاحبه کرده است.


رشد تمام مشکلات را حل می کند

کارآفرینان تازه کار فکر می کنند اندازه ی بزرگتر کسب و کار مشکلات را حل می کند. در حالی که مدل کسب و کار باید در مورد هزینه های فروش و بازگشت سرمایه واقع بین باشد.

وقتی که شما داری در فروش ۱۰۰۰ قلم از جنس خود سرمایه از دست می دهی، طبعا این از دست رفتن در ۱۰۰۰۰ قلم از جنس شما توانی خواهد بود.

همیشه بیشتر بهتر نیست.

 
سوزان آرمسترانگ، مدیرعامل و رئیس شرکت بازاریابی استراتژیک آرمسترانگ


کارآفرینان گرگ های تنها هستند

کارآفرین بودن، گروه گرا ترین و اجتماعی ترین کاریست که شما می توانید تصور کنید. این کار احتیاج به شبکه سازی و پشتیبانی و ارتباط با انواع مختلف دارد. از دوستان و خانواده ی خود گرفته تا همکاران و رفقای شما.

محدودکننده ترین تصوری که می شود از کارآفرینی داشت تنها کار کردن در آن است. این تصور تضمین کننده ی شکست خواهد بود.

مایکل فرنکل، همکار بازاریابی در مرکز سرمایه گذاری Thayer در سانفراسیسکو

 


شما آزادی را بدست آورده اید

بزرگترین بدفهمی از کارآفرینی اینست که شما تصور کنی که آزادی را بدست آورده اید. دقیقا برعکس است. راه اندازی یک استارت آپ تمام زندگی شما را می خورد. اگر شما مشتاق دیدن موفقیت از میان آن نباشید به جای آزادی سختی را بدست خواهید آورد.

آلن ونس، صاحب کسب و کار Work in progress

شما احتیاج دارید یک مساله را حل کنید.

داستانهای زیادی در مورد حل یک مشکل پنهان وجود دارد. تولید چیزی که مشتریان دوست دارند، ولی نمی دانند به آن احتیاج دارند، تا وقتی که شما آنرا برای آنها حل کنید. اما وقتی شما چیزی را حل می کنید که کسی نمی داند وجود دارد، تضمینی وجود ندارد که آن چیز شما را ثروتمند کند.

کریس تولس، بنیانگذار Topix

 کارآفرینی یک بازی جوان پسند است

اکثر داستان های کارآفرینی با این مطلب است که بنیانگذار کسی است که رفقایش را برای یک ایده ی بزرگ دور هم جمع میکند. واقعیت اینست که اینکار احتیاج به دانش فنی، یک تجربه وسیع، و یک شبکه ی وسیع دارد. جوانان کمی هستند که تجربه کافی برای موفقیت را داشته باشند.

موفقیت احتیاج به تخصص حرفه ای چندجانبه دارد که ابتدا یک فرصت را در بازار تشخیص بدهد. این تشخیص باید با استفاده ی از تخصص و تجربه ی زندگی است. شروع اینکار احتیاج به یک سرمایه اولیه و شبکه برای شروع و ریسک کردن دارد. بستن تیم و شبکه سازی قدم بعدی برای پیشرفت به سوی سرمایه گذاری است.

گارت وست لیک، مدیر اجرایی مرکز داوینچی، تنها مدل کالجی که سرمایه گذاری و کارآفرینی را در دانشگاه ویرجینیا پیش می برد


شما باید در صنعت استارتاپی خود خبره باشید

متخصص نبودن به شما کمک می کند تا با کاربران همدل شوید و بتوانید محصولی را تولید کنید و از آنها یاد بگیرید. اگر محصولات و خدمات شرکت شما برای شما کار نکند، شما به عنوان یک شرکت در راهی اشتباه هستید.

باید گستاخ بود، وقتی شرکت برای شما کار کند، می توانید و در صنعت ببینید و همه چیز را یاد بگیرید و بروید و یک چیز با ارزش بسازید.

برای دیدن یک فرصت لازم نیست شما یک متخصص باشید. در واقع متخصص بودن مانع از اینست که شما شرکت و محصول را آنگونه که مشتری می بیند ببینید. این مساله موجب می شود، به راه حل های اغراق کننده روی آورید و ریسک های نادرست بکنید.

جیسون استیرمن، بنیانگذار و مدیرعامل یک برنامه ی موبایلی، که اقدام به راهنمایی برای تمرکز و مراقبه توسط مربیان حرفه ای ورزشی می کند.


برای موفقیت احتیاج به سرمایه گذار دارید

اگر شما دارید مشکلی واقعی را حل می کنید، و بازار به راه حل شما واکنش می دهد، احتیاجی به سرمایه گذار نیست. در دنیای امروزه، می توانید به راحتی اندازه ی کسب و کار خود را بزرگ کنید و به صورت مستقیم محصول را بفروشید.

من مشتریان زیادی در تمام دنیا دارم، که محصولات آموزشی را می خرند. به گمان من سرمایه گذار جایگاه خود را دارد، اما به عقیده سرمایه گذار بیشتر از کمک شرکت را نابود می کند.

ملیسا کوربت، بنیاگذار GrammerSongs،


منبع: برترینها

پسربچه پناهنده سوری بالاخره به آرزوی خود رسید

برترین‌ها: شبکه‌های اجتماعی ابزار قدرتمندی هستند و اگر به درستی از آن‌ها استفاده شود می‌توانند زندگی افراد را تغییر دهند و به آن‌ها کمک کنند زندگی بهتری داشته باشند. یکی از کسانی که به تازگی از قدرت آن در جهت مثبت بهره مند شده، یک پسربچه پناهنده ۱۲ ساله سوری به نام محمد حسین است.

 
تصویر این پسربچه در حالی که با حسرت به پنجره یک باشگاه محلی خیره شده بود در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. همان طور که این عکس غم انگیز به صورت ویروسی منتشر می‌شد، صاحبان این باشگاه در ترکیه تصمیم گرفتند پسربچه را پیدا کنند و به او عضویت مادام العمر و رایگان باشگاهشان را ارائه دهند. آن‌ها بعدا او را در حال واکس زدن کفش‌ها مشاهده کردند، شغلی که از چهار سال پیش بعد از فرار از جنگ سوریه به ترکیه تا به حال انجام می‌داد.

پسربچه پناهنده سوری بالاخره به آرزوی خود رسید 

یکی از صاحبان باشگاه توضیح می‌دهد: «پسری که از پنجره باشگاه به داخل خیره شده بود، در حالی که وسط زمستان دمپایی پوشیده بود و لوازم کارش را روی دوش داشت… هدف ما این بود او را پیدا کنیم و عضویت مادام العمر باشگاهمان را بدهیم؛ و پیدایش هم کردیم. او اکنون یکی از اعضای ماست.»

پسربچه پناهنده سوری بالاخره به آرزوی خود رسید 

محمد حسین با خوشحالی به خبرنگار محلی گفت: «همیشه آرزو داشتم وزنم را کم کنم و حالا مطمئنم که با ورزش می‌توانم» او اجازه دارد از همه تجهیزات باشگاه استفاده کند.

پسربچه پناهنده سوری بالاخره به آرزوی خود رسید 


منبع: برترنها

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (۶۱۷)

برترین ها – امیررضا شاهین نیا:
سلامی دوباره خدمت همه شما عزیزان و همراهان مجله اینترنتی برترین ها. مثل
همیشه با گزیده ای از فعالیت چهره ها در شبکه های اجتماعی در روزهای
گذشته
در خدمتتان هستیم. از این که امروز هم ما را انتخاب کرده اید بسیار سپاسگزاریم.

 ایران ‌بار دیگر عزادار شد. بار دیگر نخستین ماه از آخرین فصل‌ سال با غم و ماتم برای ایرانیان تمام می‌شود. ۹ روز سخت خانواده دریانوردان با تلخی تمام شد. مردان دریا در عمق چند کیلومتری آب‌های منطقه چین، برای همیشه آرام گرفتند و چشم‌انتظاری خانواده‌ هایشان با ماتم و اندوه به پایان رسید. ۹ روز تمام پر از دلهره گذشت. دلهره‌هایی که با امید همراه بود، اما حالا دیگر امیدها ناامید شد. ۳۰ ایرانی و دو بنگلادشی در عمق آب‌ها از بین رفتند و حتی دریا پیکرهای ۲۹ نفرشان را هم پس نداد. آتش بزرگ «سانچی» خاموش نشد و این نفتکش سوزان، در عمق دریا غرق شد. با پایان یافتن تراژدی سانچی سرنوشت سرنشینان این نفتکش ایرانی برای همیشه در ‌هاله‌ای از ابهام باقی ماند. مشخص نشد که آنها کجای کشتی قرار داشتند و چه بلایی سرشان آمد. تنها چیزی که تأیید شده، مرگ آنهاست. مسأله‌ای که تا روز هشتم در باور هیچ‌کس نمی‌گنجید. می‌گفتند زنده‌اند، می‌گفتند که سرنشینان در جایی مثل موتورخانه پناه گرفته‌اند… ولی افسوس که عادت کرده ایم به ناامید شدن امید هایمان. عادت کرده ایم به اینکه قدرت آتش بیشتر از دعاهایمان باشد. تصور آنچه در این مدت بر خانواده این ۳۲ نفر گذشته، غیر ممکن است. زبان برای همدردی با این درد عظیم، الکن است و جز آرزوی صبر برای بازماندگان کاری از دستمان بر نمی آید. باز مثل گذشته امیدواریم! امیدواریم که آخرین حادثه اینچنینی برای هموطنانمان باشد، آخرین مرگ دسته جمعی عزیزانمان! امیدواریم ولی امان از این عادت ها…

مردم ایران امروز در عزای عمومی قربانیان حادثه نفنکش سانچی به سر میبرند و مطلب امروز هم به روح این عزیزان تقدیم میشود. مثل همیشه چهره ها در شبکه های اجتماعی با ابراز همدردی و پست های تسلیت سعی در التیام این غم سنگین داشتند که گلچینی کوتاه از آن در ادامه تقدیمتان خواهد شد.

سخته که وسط آب بسوزی و بدونی هیچ را ه نجاتی نیست. علی ضیا چه خوب تلخی ماجرا را بیان کرده است.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

آزاده صمدی گفته: این ملت بزرگ چرا باید این همه مصیبت های سنگین و جانسوز را تحمل کند؟ سوالی که هیچ کس به آن پاسخگو نیست.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

دلنوشته بانو گیتی خامنه برای قربانیان مظلوم این حادثه.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

خانواده ها به پدر، همسر و برادرانشان احتیاج دارند.

دلنوشته حدیث میرامینی

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

علیرضا عصار با شعری از یاسر قنبرلو و طرحی جانگداز به این حادثه واکنش نشان داد.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

پیام تسلیت رویا نونهالی.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

دریا دریا خون جگر باید خورد. همایون شجریان اینگونه گفته.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

شهاب عسگری دوبلور قدیمی و درددیده کشورمان برای بازماندگان حادثه آرزوی بقا، استواری و سلامتی کرد.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

عقاب آسیا هم از خداوند متعال طلب رحم به هموطنانش کرد.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

تسلیت پشت تسلیت.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

بیژن امکانیان با شعری از نیما این فاجعه را به خانواده های قربانیان تسلیت گفت.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

پگاه اهنگرانی از کار شکنی چینی ها که همواره ادای کشور دوست و همراه را در می آورند، انتقاد کرد. این مسلم است که اگر چینی ها در روز های اول حادثه به کمک ملوانان میشنتافتند شاید سرنوشت این عزیزان طور دیگری رقم میخورد.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

محمد علی بهمنی با شعری از خودش از دل پر دردش گفت.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

 سوختن در آب، غرق شدن در آتش! عنوان کتاب معروف چارلز بوکفسکی سرنوشت عزیزانمان در آب های شرقی چین شد و لیلی رشیدی به این قضیه اشاره دارد.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

نه از پلاسکو کسی زنده بیرون آمد و نه از سانچی. آتش و اوار قوی تر از دعاهای ما بود.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

جناب ایراندوست واقعا هنوز از اقدامات عجیب و غیر عقلانی صدا و سیما متعجب میشوید؟ اگر مراعات میکردند آدم شک میکرد.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

دلنوشته کتایون ریاحی که گویا مخاطبش خلیج فارس است، در سوگ قربانیان حادثه سانچی. بالاخره آب های آزاد به هم ارتباط دارند و نمیتوان خرده گرفت!

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

تاریخ برای آیندگان شهادت خواهد داد هر رنجی که ما کشیدیم از “نفت” بود!

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

محسن چاوشی هم با این طرح زیبا به این حادثه واکنش نشان داد.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

چهار قلب مشکی فرهاد مجیدی، به یاد قربانیان حادثه سانچی.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 


حافظ ناظری با قطعه ای از شعر “آتش در نیستان” ترانه ماندگار پدرش، به این حادثه واکنش نشان داد.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

امیرحسین رستمی بازیگر سریال لیسانسه ها حسابی از پخش شدن این سریال در این شب شاکی بود.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

بهنوش طباطبایی هم اینگونه تسلیت گفت، شعری که بیشتر برای سانحه هوایی مناسب است تا سانحه دریایی.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

حمید فرخ نژاد به خوبی مراحل مدیریت بحران در ایران را لیست کرده است.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

واکنش تند و تیز مهراب قاسمخانی به سخنان مجری گم نام تلویزیون در یک برنامه که در آن سلبریتی ها را به خاطر عدم حضور در سانچی و اهمیت دادن به این موضوع و “شو آف نکردن” همانند زلزله کرمانشاه و پلاسکو، متهم و مقصر دانست!

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

شهاب حسینی هم با پیامی حادثه تلخ سانچی را تسلیت گفت.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617) 

پست تسلیت مهدی مهدوی کیا.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617)


 از درد و غم سانچی رها نتوانیم شد و با دلی پر از اندوه تنها آرزویمان التیام بازماندگان و آرامش ابدی قربانیان این حادثه تلخ است. با چند عکس دیگر مطلب را ادامه میدهیم.

بهاره کیان افشار به تماشای نمایش شرقی غمگین رفته بود که در پایان با سجاد افشاریان بازیگر اصلی این نمایش این عکس یادگاری را گرفت.
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617)

 عکس یادگاری گلاب آدینه، افشین هاشمی و مانیا آقاجانی با بهنوش طباطبایی که به تماشای نمایششان آمده بود.

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617)

سلفی لیلا اوتادی با تصویری از زرتشت پیامبر ایران باستان در یک آتشکده در یزد.

 چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617)

سلفی علیرضا جهانبخش ستاره این روزهای فوتبال ایران در کنار دو تن از رفقایش در آمستردام، پست پایانی مطلب امروز ماست. ممنون از اینکه امروز هم با ما همراه بودید. 

چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (617)

مثل همیشه منتظر نکات پیشنهادی و انتقاداتتان هستیم. چه از طریق گذاشتن نظرات زیر همین مطلب چه از طریق ایمیل info@bartarinha.ir. برای ارتباط با نویسنده مطالب هم می‌توانید با حساب کاربری amirrezashahinnia در اینستاگرام ارتباط برقرار کنید.

با سپاس از همراهی تان


منبع: برترینها

«فی داناوی»، زنی ستیزه‌جو و نوازشگر

خاطره‌ای است مشهور از پشت صحنه فیلم «محله چینی‌ها» که در صحنه‌ای فی داناوی از کارگردان فیلم برای خروج از صحنه اجازه می‌گیرد و رومن پولانسکی، کارگردان، بازی درمی‌آورد و به ستاره فیلم اجازه خروج از صحنه را نمی‌دهد، فی داناوی در صحنه می‌ماند و در پایان فیلمبرداری آن صحنه محتویات فنجان قهوه‌اش را بر صورت پولانسکی مشهور می‌پاشد؛ درحالی این روایت وجود دارد که کمی ادرار هم به فنجان قهوه اضافه شده بود. بعدها در توصیف بازی داناوی، رومن پولانسکی تعریف جالبی ارائه داد و فقط یک کلمه در توصیف خصوصیات بازی او به کار برد: «جنون‌آمیز».

 آن رؤیای جنون‌آمیز

دهه ۶۰ زمانی برای جنون

دهه ۶۰ میلادی، همان دوره پرآشوب و پرهیاهوی قرن بیستم در آمریکا، زمانی بود برای شکستن هر آن‌چه بوی کهنگی می‌داد و فرصتی بود برای فرا‌رفتن از هر آن‌چه نشانی از محافظه‌کاری داشت. البته این دوران پرآشوب، شمایل سینمایی خود را هم می‌خواست. دو فیلم «بانی و کلاید» (آرتور پن، ۱۹۶۷) و «ایزی رایدر» (دنیس هاپر، ۱۹۶۹) نقش‌برجسته‌هایی از آن دورانی هستند که همیشه حال و هوای یک دوران را به قاعده یک کپسول در خود دارند. در «ایزی رایدر» دورانی را بر ترک دو مرد موتورسوار با نگاه خیره و حالی دیریاب و وجد انگیز طی می‌کنیم؛ در «بانی و کلاید» قصه‌ در دهه‌ ۳۰ آمریکا می‌گذرد، اما حال و هوایی تماما دهه‌شصتی دارد. فیلم روایت طغیان زن و مرد جوانی است که در بحران و بن‌بست اقتصادی هیچ چیز برای از دست دادن ندارند و بانک می‌‌زنند. این نخستین باری نبود که ستاره هالیوودی همچون وارن بیتی نقش یک یاغی را بازی می‌کرد، اما اجرای فی داناوی در نقش زن یاغی درخشش و ماندگاری فوق‌العاده داشت. اجرایی به‌یادماندنی از دختری که بی‌حوصلگی و افسردگی و فقدان رضایت از زندگی را با یاغی‌گری و دزدی از بانک التیام می‌بخشید.

آن رؤیای جنون‌آمیز 

فی داناوی در نقش «بانی پارکر» چنان روح و زندگی‌ای به این شخصیت بخشید که وقتی عکس‌های بانی پارکر حقیقی در دهه ۳۰ را می‌بینی، انگار زنی از دوران پارینه‌سنگی جلوی دوربین ژست‌های مکش‌مرگ‌ما گرفته است. اما نقش‌آفرینی فی داناوی در فیلم «بانی و کلاید» تنها چند ژست سینمایی نیست، ساختن و اجرای یک شخصیت انسانی است که با همه فشارها کوتاه نمی‌آید و تمام‌قد می‌ایستد، به‌خصوص در کنار مرد محبوب‌اش، کلاید. جسارت ایستادن پا به پای یک مرد به دور از اغواگری‌های مرسوم، تصویر و تلاش زنانه‌ای بود که الگوی تکیه‌گاه‌بودن مرد را به کناری می‌نهاد. فی داناوی جسور و جذاب در کنار یا حتی مقابل مرد محبوبش می‌ایستاد. در مهم‌ترین فیلم‌های فی داناوی این مردان قصه بودند که اگر بخت یارشان بود، امکان همراهی او را می‌یافتند. او آن‌قدر خوب قواعد بازی را می‌دانست که می‌توانست پا به پای استیو مک کوئین، در اوج محبوبیت و شهرتش، در فیلم «حادثه توماس کراون» پرشور و هوش‌ربا شطرنج بازی کند و به اندازه یک چشم به‌هم‌زدن از بازی حریفش غافل نباشد.

محله چینی‌ها، محله تباهی‌ها

در این میان به نظر می‌آید فی داناوی در یکی از شاهکارهای کارنامه‌اش «محله چینی‌ها» از اصول جسورانه‌اش عدول کرده است. او شبیه زن تنهای قصه‌های کارآگاهی است که عاشق کارآگاه می‌شود و کارگاه هم از او محافظت می‌کند. هرچند فضای فیلم «محله چینی‌ها» سنگدلا‌نه‌تر از کلیشه‌های پاورقی است و نخستین مالری (فی داناوی) تلخ‌تر و تباه‌شده‌تر از این است که به محافظت مردی محتاج باشد. او تنها می‌خواهد با دخترش از پیش پدرش فرار کند. در سیاهی «محله چینی‌ها» کارآگاه تنها ناظر تباهی است؛ تباهی همه اصول زندگی: از حقیقت تا عشق.  در تریلر پارانویید «سه روز کندور» (سیدنی پولاک، ۱۹۷۵) شاید تنها انسان معتمد و زن حقیقی بود که جو ترنر (رابرت ردفورد) می‌توانست در تمام آمریکا پیدا کند، در فیلم «شبکه» (سیدنی لومت، ۱۹۷۶) فی داناوی به اندازه مردان آمریکایی فیلم دیوانه بود، اما بهتر از تمام آن مردان می‌دانست که چه می‌خواهد، بی‌آن‌که هیچ احساسی بتواند او را از راهش دور کند. در «شبکه» ماکس شوماخر (ویلیام هولدن) در پیرانه‌سری عشق را در چشمان زنی (فی داناوی) می‌یابد، اما در کنداکتور جاه‌طلبی‌های زندگی‌ زن جایی برای عشق نیست. در «بار فلای» (باربت شرودر، ۱۹۸۷) هم‌پای میکی رورک جوان پای هر پیمانه می‌نشیند و هراس‌اش از هیچ‌شدن نیست.

آن رؤیای جنون‌آمیز 

داناوی در ۱۴ ژانویه ۱۹۴۱ در فلوریدا به دنیا آمد. پدرش افسر ارتش بود و او در شهرهای گوناگون ایالات متحده بزرگ شد. در خاطرات خود نوشته است از سال‌های کودکی عاشق بازیگری بوده و تقلید از زندگی دیگران را همیشه دوست داشته است. او در نوجوانی در مدارس هنرپیشگی بوستون و نیویورک دوره بازیگری گذراند و به‌ویژه سه سال زیر هدایت الیا کازان، کارگردان نامی، آموزش دید. در ۲۲سالگی و پس از پایان تحصیل در رشته هنرهای نمایشی دانشگاه بوستون، به نیویورک رفت تا بازیگری را به صورت حرفه‌ای پی بگیرد. حاصل این سفر قراردادی بود که داناوی با کمپانی Lincoln center repertory بست و ثمره آن، بازی در شماری از مطرح‌ترین نمایش‌های برادوی در فاصله زمانی ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۷ شد؛ نمایش‌هایی چون «مردی برای تمام فصول» و «پس از پاییز» آرتور میلر، در نقشی که اصلا برای مریلین مونرو نوشته شده بود.

۱۹۶۷ سال سرنوشت

در سه فیلمی که در سال ۱۹۶۷ از فی داناوی به نمایش درآمد، «بانی و کلاید» داناوی را به ستاره‌ای بین‌المللی تبدیل کرد. نقش بانی پارکر گنگستر، عاشقی که مرگش تماشاگر را به‌شدت آزرده می‌کرد و زوج شیرینی که در کنار وارن بیتی شکل دادند، در همان نخستین سال بازیگری حرفه‌ای در سینما فی‌ داناوی، او را نامزد مجسمه طلایی اسکار و جایزه آکادمی بریتانیا کرد. سال ۱۹۷۴ دومین بار و برای فیلم «محله چینی‌ها» نامزد دریافت اسکار شد. نقش نخستین مالری در «محله چینی‌ها» رومن پولانسکی، هر چند برای دومین بار هم نتوانست برای داناوی اسکاری به همراه داشته باشد، اما توانایی‌های او در مقابل بازیگر باهوشی چون جک نیکلسون را نشان داد. انتظار فی‌داناوی برای اسکار اما خیلی طول نکشید. دو سال بعد «شبکه» او را به جایزه آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا رساند. فیلم سیدنی لومت یک بیانیه درباره نقش رسانه جمعی آمریکایی بود و داناوی، در ترسیم نقش دایانا کریستنس، مدیر جوان و جاه‌طلب یکی از این شبکه‌های تلویزیونی، کاملا موفق عمل کرد.

آن رؤیای جنون‌آمیز 

شهرت و محبوبیت فی داناوی با فیلم «شبکه»، به کارگردانی سیدنی لومت، به اوج رسید. این اثر از مؤثرترین فیلم‌های هالیوود در نقد هجوآمیز دنیای رسانه‌های جمعی، نقش آن‌ها در تحریف واقعیت و نفوذشان در عالم سیاست است. فی داناوی با مهارت و ظرافتی کم‌نظیر نقش سرپرست شبکه‌ای تلویزیونی را ایفا کرده که برای موفقیت و پیشرفت، همه چیز و همه کس را فدا می‌کند. او به خاطر بازی در فیلم «شبکه» جایزه اسکار بهترین بازیگر زن را دریافت کرد، اما برخلاف انتظار، پس از دریافت اسکار پیشرفت چشمگیری نداشت و نقش‌های کوچک‌تری ایفا کرد.   در این مدت او به بازیگر آمریکایی مورد علاقه سینماگران اروپایی هم تبدیل شده بود. به‌جز همکاری دوباره با آرتور پن در «بزرگ‌مرد کوچک» (۱۹۷۰) و بازی در «ماجرای توماس کراون» (۱۹۶۸) که از پرفروش‌ترین‌های سینمای آمریکا در اواخر دهه ۶۰ بود، نام او بیشتر در کنار نام‌های اروپایی به میان می‌آمد. بازی در «تله مرگبار» (۱۹۷۱)، به کارگردانی رنه کلمان، در کنار فرانک لاتجلا و بازی در «مکانی برای عشاق» (۱۹۶۸)، به کارگردانی ویتوریو دسیکا، در کنار مارچلو ماسترویانی، از جمله نقش‌آفرینی‌های داناوی برای فیلمسازان معروف اروپایی در آن مقطع بود.

سیمای رویای در دور دست مانده

در ادامه دهه ۷۰ و تمام دهه ۸۰ همچنان ستاره‌ای پرسروصدا بود؛ هرچند جز چند مورد، فیلم درخشان دیگری از او دیده نشد. در فیلم «مامان‌جون» (۱۹۸۱) داناوی، در نقش جون کرافورد، ستاره سینمای دهه‌های ۳۰ و ۴۰ هالیوود، حضوری پرقدرت داشت و دوگانگی این کاراکتر را در بیرون و درون خانه کاملا واقعی به تصویر کشید. در سال‌های میانی دهه ۸۰، نقش‌هایی منفی همچون سلنای «سوپرگرل» (ژانت سووارک، ۱۹۸۴) را هم تجربه کرد.   حضور در «رؤیای آریزونا»، ساخته امیر کوستوریتسا، و «پیام آور: داستان ژاندارک»، ساخته لوک بسون، در ابتدا و انتهای این دهه از همین نقش‌آفرینی‌ها بود. در ۱۹۹۵ در کنار مارلون براندو و در فیلم «دون‌ژوان دی‌مارکو» همچنان مسحور‌کننده می‌نمود. در قرن بیست‌ویکم با این‌که فی داناوی در فیلم‌ها همچنان حاضر است، اما بیشتر خاطره‌ای است از روزگاری رفته که هر روز بیشتر و بیشتر رؤیایی دور به نظر می‌آید.
منبع: برترینها