مصدومیت ۲۰ نفر بر اثر برخورد اتوبوس و تریلی

عکس،‌تزئینی استعکس،‌تزئینی استبرخورد یک دستگاه تریلی و یک دستگاه اتوبوس ۲۰ مصدوم بر جای گذاشت.

مجتبی خالدی در گفت‌وگو با ایسنا، در مورد این حادثه اظهار کرد: ساعت ۰۶:۱۲ امروز در اتوبان کاشان-قم، یک دستگاه تریلی با یک دستگاه اتوبوس مسافربری برخورد کرد که این حادثه باعث مصدومیت ۲۰ تن شد.

سخنگوی سازمان اورژانس کشور اضافه کرد: پس از اعلام این حادثه اکیپ‌های امدادی اورژانس کاشان با هفت دستگاه آمبولانس به محل اعزام شدند و یک نفر در محل به صورت سرپایی درمان شد و ۱۹ نفر دیگر به بیمارستان شهید بهشتی کاشان منتقل شدند.

وی افزود: حال عمومی مصدمان مطلوب گزارش شده است.


منبع: عصرایران

بهترین مواد غذایی برای پیشگیری از کم خونی

مصرف پروتئین حیوانی نظیر گوشت گاو، ماهی و پرندگان به دلیل جذب آهن بیشتر از این منابع به تمام افراد به ویژه افراد در معرض خطر و مبتلا به فقر آهن توصیه می‌شود. به دلیل آن که جذب آهن مواد پروتئینی گیاهی نظیر سبزی‌ها و میوه‌ها کمتر از پروتئین حیوانی است، مصرف توأم با منابع ویتامین c برای افزایش جذب آهن توصیه می‌شود.

کارشناس تغذیه در دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی گفت: مصرف خشکبار نظیر توت خشک، برگ آلو، انجیر و کشمش، غلات و حبوبات جوانه زده نیز جزو منابع مفید و موثر برای پیشگیری از کم خونی است.

شهلا جودت اظهار کرد: کم‌خونی نوعی اختلال شایع خونی است که به کاهش بیش از حد طبیعی گلبول‌های قرمز خون اطلاق می‌شود و می تواند زمینه بسیاری از بیماری‌ها را در فرد به وجود آورد.

وی ادامه داد: کم خونی می‌تواند به سرعت عملکرد بدن را تحت تاثیر قرار دهد و بسیاری از افراد مبتلا به کم خونی از افت عملکرد و کارآیی بدن به شدت رنج می‌برند که در صورت اقدام نکردن به درمان و تشدید این اختلال، زندگی روزمره آنها مختل می‌شود.

جودت افزود: کم خونی دوران کودکی به رشد و تکامل مغزی کودکان صدمات غیرقابل جبرانی وارد می‌کند و اثرات آن به اشکال مختلف نه تنها از دوران کودکی به شکل تاخیر در تکامل و هماهنگ شدن حرکات دیده می شود، بلکه با آثار سوء در کیفیت زندگی در دوره‌های بعدی باقی می‌ماند.

وی یادآور شد: در شیرخواران در صورت سلامت مادران، میزان آهن موجود در شیر مادر برای ۴ تا ۶ ماه نخست زندگی کافی است اما در مورد نوزادانی که با وزن کم متولد می‌شوند، ذخایر آهن کم است و باید از زمانی که وزن آنها ۲ برابر می‌شود آهن اضافی دریافت کنند.جودت تاکید کرد: مادرانی که نسبت به اشتهای کم فرزندان خود نگران هستند باید به قطره آهن دریافتی در طول روز دقت کافی داشته باشند. اگر کودکان تا ۲ سالگی به میزان کافی قطره آهن دریافت نکنند، از عوارض کم خونی در امان نخواهند ماند.

به گفته این کارشناس، در زمان بلوغ به دلیل افزایش سرعت رشد نیاز به آهن افزایش می‌یابد و در مورد دختران این موضوع با اهمیت بیشتری نمود پیدا می‌کند و آنها باید به شکل منظم و دوره‌ای از مکمل آهن در این دوران استفاده کنند.

جودت یادآور شد: استفاده از منابع غذایی حاوی آهن و گنجاندن آن در برنامه غذایی در پیشگیری از بروز کم خونی موثر است. زمانی که کم خونی ایجاد می شود، بهترین و غنی ترین رژیم غذایی هم قادر به اصلاح این وضعیت نیست و مصرف مکمل آهن برای دوره‌های مشخص، ضروری و تاثیرگذار است.

وی افزود : در زنان باردار نیز به دلیل افزایش وزن بدن، جنین و جفت و دیگر بافت‌ها، نیاز به آهن افزایش می یابد و این نیاز افزایش یافته در دوران شیردهی نیز ادامه خواهد داشت.

جودت با تاکید بر مصرف مکمل آهن برای تمام زنان باردار از ۴ ماهگی، خاطرنشان کرد: مصرف پروتئین حیوانی نظیر گوشت گاو، ماهی و پرندگان به دلیل جذب آهن بیشتر از این منابع به تمام افراد به ویژه افراد در معرض خطر و مبتلا به فقر آهن توصیه می‌شود. به دلیل آن که جذب آهن مواد پروتئینی گیاهی نظیر سبزی‌ها و میوه‌ها کمتر از پروتئین حیوانی است، مصرف توأم با منابع ویتامین c برای افزایش جذب آهن توصیه می‌شود.

وی بیان کرد: گنجاندن مواد غذایی نظیر هویچ، سیب زمینی، چغندر، کدو تنبل، گوجه فرنگی، کلم پیچ و شلغم در رژیم غذایی به دلیل وجود اسید مالیک و اسید تارتاریک موجود در آنها، برای افزایش جذب آهن ضروری است.

جودت با ذکر این‌که مصرف چای همراه یا بلافاصله بعد از غذا جذب آهن را کاهش می‌دهد، تصریح کرد: مصرف منابع غنی از آهن یک ساعت بعد از مصرف قهوه و شیر و لبنیات به ویژه در افرادی که به طور مرتب از منابع پروتئین حیوانی استفاده نمی‌کنند توصیه می‌شود.

منبع: ایسنا


منبع: عصرایران

۴ اثر مخرب شکر روی مغز

مصرف بیش از حد قند می تواند تاثیرات عمده ای بر خلق و خوی شما داشته باشد. خوردن شکر ممکن است باعث شادی فرد به صورت موقت شود اما در درازمدت می تواند در فرد ایجاد افسردگی، اضطراب و استرس کند.

اثرات منفی شکر فقط در خطر ابتلا به دیابت و بیماری های قلبی عروقی خلاصه نشده است. مغز شما نیز به طور مستقیم تحت این تاثیرات مخرب قرار دارد.

به نقل از activebeat اگرچه مغز به مقادیر کافی شکر برای عملکرد صحیح نیاز دارد، اما این نوع شکر، گلوکز طبیعی است که در محصولات غذایی مانند میوه ها و غلات یافت می شود. در مقابل فروکتوز قندی است به مواد غذایی و نوشیدنی های فراوری شده افزوده می شود و خطرات بلندمدت و بسیار مخرب روی مغز دارد:

شکر اعتیاد آور است: اعتیاد به قند یک نگرانی واقعی و رو به رشد برای اکثریت جمعیت جهان است. اما این اعتیاد چطور اتفاق می افتد؟ بنا به تحقیقاتی که در مجله هافینگتون پست منتشر شده، پس از خوردن یک ماده شیرین، مغز مواد شیمیایی طبیعی شبه افیونی آزاد می ‌کند که احساس لذت را در بدن به وجود می ‌آورد و بدن مقدار بیشتری از آن را طلب می ‌کند. پژوهشگران بر این باورند که هنگام مصرف شیرینی قسمتی از مغز که فعال می ‌شود و طلب شیرینی مجدد می ‌کند، همان قسمتی است که با مصرف مواد مخدر فعال می‌ شود و مواد مخدر بیشتری طلب می‌ کند.

شکر خطر ابتلا به زوال عقل را بالا می برد: دیابت نوع ۲ کنترل نشده دیرزمانی است که با ابتلا به زوال عقل پیوند خورده است، زیرا قند خون افزایش یافته به تمام اندام ‌های بدن انسان، از جمله مغز آسیب وارد می ‌کند اما حتی افزایش اندک در قند خون نیز می‌ تواند مشکل‌ آفرین باشد. طبق نتایج تحقیقات محققان دانشگاه هاروارد، افرادی که میانگین قند خون آنها ۱۱۵ میلی‌گرم در دسی لیتر – محدوده پیش ‌دیابت – بود، نسبت به افرادی که قند خون عادی داشتند، ۲۰ درصد احتمال بیشتری داشت تا به زوال عقل مبتلا شوند. افزایش اندک در سطح قند خون می ‌تواند با التهاب همراه باشد که به مغز آسیب وارد می ‌کند.

شکر خطر ابتلا به افسردگی را افزایش می دهد: مصرف بیش از حد قند می تواند تاثیرات عمده ای بر خلق و خوی شما داشته باشد. خوردن شکر ممکن است باعث شادی فرد به صورت موقت شود اما در درازمدت می تواند در فرد ایجاد افسردگی، اضطراب و استرس کند.

شکر با بیماری های التهابی و آلزایمر مرتبط است: مصرف زیاد شکر خطر ابتلا به بیماری آلزایمر را افزایش می دهد. تحقیقات نشان می دهد که مقاومت به انسولین و مقدار گلوکز خون که از معیارهای تشخیص دیابت هستند، با بروز اختلالات مغزی مثل آلزایمر در ارتباطند. بعضی از محققان از آلزایمر حتی به عنوان دیابت نوع ۳ یاد می کنند.

منبع: آوای سلامت


منبع: عصرایران

محسن هاشمی: ماندن یا رفتن صالحی امیری از شهرداری تهران به نظر شهردار بستگی دارد

رئیس شورای شهر تهران به شائبه دو شغله بودن رضا صالحی امیری واکنش نشان داد.رئیس شورای شهر تهران به شائبه دو شغله بودن رضا صالحی امیری واکنش نشان داد.

به گزارش ایسنا، محسن هاشمی با حضور در جمع خبرنگاران در مورد انتخاب رضا صالحی امیری به عنوان رئیس کمیته ملی المپیک و شائبه دو شغله بودن وی، گفت: از زمانی که صالحی امیری وارد شهرداری شد مسئله حضورش در انتخابات ریاست کمیته ملی المپیک مطرح بود. حتی محمد علی نجفی – شهردار تهران – هم در یک برنامه تلویزیونی گفت که صالحی امیری یا باید شهرداری را انتخاب کند یا کمیته ملی المپیک را. هر چند که صالحی امیری عنوان کرده استفساریه از مجلس گرفته اما من آن را ندیده‌ام.

هاشمی در پاسخ به این سوال که آیا صالحی امیری فرصت زمانی برای اداره معاونت اجتماعی و کمیته ملی المپیک را دارد یا نه، گفت: این بستگی به نجفی دارد که بخواهد مدیرش دو شغله باشد یا نه؟ در حال حاضر قصد ورود جدی به این موضوع را نداریم اما اگر مسئله حضورش جدی‌تر شود شورا این مسئله را بررسی می‌کند.

رئیس شورای شهر تهران در خصوص تصویب لایحه دو فوریتی اجازه به شهرداری برای انتشار ۴۰۰۰ میلیارد تومان اوراق مشارکت گفت: امروز این دو فوریت برای تعیین تکلیف مسئله مالی خط ۶ و ۷ مترو روی میز بررسی اعضای شورای شهر قرار گرفت.
وی با بیان اینکه دولت در بودجه به شهرداری‌ها اجازه داده است که نسبت به انتشار اوراق مشارکت اقدام کنند، اظهارکرد: متاسفانه شهرداری در استفاده از این بند برای تامین اعتبار تاخیر داشته است و از آنجا که تا آخر سال فرصتی نمانده، این لایحه با قید دو فوریت در دستور کار شورا قرار گرفت.
هاشمی با بیان اینکه اعضای شورای شهر به دلیل فرصت کم مطالعه نسبت به لایحه دو فوریت حساس هستند، گفت: همه اعضای شورای شهر با کلیت این لایحه موافق هستند و خوشبختانه با رای بالا نیز تصویب شد.


منبع: عصرایران

گزارش شهردار تهران و آزمون نهادهای نظارتی

کامبیز نوروزی  در روزنامه شرق نوشت:

گزارش نجفی از عملکرد شهرداری تهران در ١٢ سال گذشته نشان می‌دهد انتقاداتی که به وضعیت نابسامان شهرداری تهران دوره محمدباقر قالیباف می‌شده است، انتقاداتی بجا و درست بوده‌‌اند. مجموع انتقادهایی که تا امروز به دوره ١٢ ساله مدیریت قالیباف شده، عمدتا شامل دو بخش است:

یک بخش مربوط به کیفیت مدیریت شهری است. بسیاری از کارشناسان همواره بر این عقیده بوده‌‌اند که اصول و معیارهای برنامه‌ریزی و مدیریت شهری در دوره قالیباف تا بیشترین حد ممکن نادیده گرفته شده است. نظام شهرسازی و مدیریت شهری در این دوره بیش از آنکه تابع قوانین و اصول شهرسازی باشد، به تبعیت از ائتلاف مدیریت شهری و سرمایه‌داری لجام‌گسیخته ساخت‌وساز درآمد و قربانی این ائتلاف شد؛ تراکم‌فروشی فقط یکی از این رفتارهای مغایر قانون است.

بخش دوم انتقادها مربوط به انضباط مالی و رعایت قوانین و مقررات در رفتار مالی شهرداری تهران است. در دوره ١٢ ساله شهرداری تهران که با ریاست مهدی چمران بر شورای شهر تهران نیز هم‌زمان بود، تقریبا هیچ‌گاه گزارش کامل و درستی از عملکرد مالی شهرداری اعلام نشد. حال آنکه مطابق با قانون تشکیلات شوراها، همه‌ساله چنین گزارشی باید به شورا و مردم تقدیم می‌شد. اگر هم در مواردی گزارش داده شده است، ناقص و نارسا بوده است.

حالا محمدعلی نجفی در گزارشی که رسما تقدیم کرده است، از وضعیت مالی شهرداری در این دوره پرده برمی‌دارد؛ اعداد و ارقام شگفت‌انگیزند؛ برای نمونه فقط به همین چند عدد توجه کنیم:

شهرداری تهران در‌حال‌حاضر ۵٢ هزار میلیارد تومان بدهکار است. این مبلغ تقریبا معادل سه‌سال بودجه شهرداری تهران است.

۵۴ درصد از دارایی‌های شرکت‌ها و سازمان‌های زیر‌مجموعه شهرداری حسابرسی نشده‌اند. این درحالی است که شهرداری تهران بسیاری از کارهایش را از طریق همین مجموعه‌ها انجام می‌داد. ۶٧۴ ملک از املاک شهرداری تهران، تقریبا بدون رعایت تشریفات به اشخاص حقیقی و حقوقی واگذار شده‌اند. میانگین پیشرفت فیزیکی پروژه‌های شهری شهرداری تهران در این دوره ٣۶ درصد بیشتر نیست. کل منابع مالی شهرداری در دوره ١٢ ساله، بالغ بر ٢٢٧ هزار میلیارد تومان است. در ماه‌های پایانی دوره قالیباف، بیش از ٢٠ درصد (١٢هزارنفر) به کارکنان شهرداری تهران اضافه می‌شود. همین چند عدد به سادگی نشان می‌دهد که شهرداری تهران در دوره محمدباقر قالیباف هیچ‌گونه انضباط مالی‌ای نداشته است؛ به‌عبارت‌دیگر مقررات و قوانین در این حوزه به بوته فراموشی سپرده شده‌‌اند و ساده‌ترین اصول مدیریت هم اصلا جایی در مدیریت شهری نداشته‌‌اند. شما تاجری را در نظر بگیرید که به اندازه سه سال از کل درآمدش بدهکار باشد؛ عرف، چنین کسی را اصلا مدیر نمی‌شناسد، خصوصا اینکه همین مدیر، نه فقط به اندازه سه سال از کل درآمدش بدهکار است بلکه پروژه‌ها و طرح‌هایش حتی ۵٠ درصد هم پیشرفت نکرده است؛ یعنی در کار چنین کسی نه فقط قانون بلکه ابتدایی‌ترین و ساده‌ترین اصول رفتار مالی هم رعایت نشده است.

از نظر حقوقی در سازمان‌های اداری، بخش بزرگی از قوانین و مقررات برای مراقبت از سلامت و انضباط مالی سازمان‌ها وضع می‌شوند. پول و بودجه‌ای که در اختیار هر سازمان عمومی، مانند شهرداری قرار دارد، از اموال عمومی است. مدیر یک سازمان عمومی مطلقا موظف است مطابق با آنچه اراده عمومی، در قالب قوانین و مقررات تعیین کرده است، عمل کند. به همین دلیل عملکر مالی هر مدیر در سازمان متبوع او، بهترین شاخص برای کیفیت مدیریت اوست. مدیری که قوانین را به تشخیص و سلیقه خود برای آنچه خود می‌پسندد، نادیده می‌گیرد و ضوابط و انضباط قانونی را رعایت نمی‌کند، نه تنها به قانون بی‌اعتنایی کرده است، بلکه به اراده عمومی که در شکل قانون تجلی یافته، نیز پشت کرده است. او خود و اراده خود را بر اراده عمومی برتری و رجحان داده است. اتفاقی که در این دوران افتاده است در یک عبارت ساده قابل بیان است: «اضمحلال نظام حقوقی شهرداری تهران».در چنین اوضاعی میراثی برای مدیریت جدید باقی می‌ماند با مجموعه‌ای بدهکار، ساختار سازمانی متورم، انبوهی نیروی مازاد و مشکلات فراوان حقوقی، شهری پر از بحران که بعضی از آنها نیز فوری‌اند. قطعا نمی‌توان از شهرداری بعد از قالیباف انتظار داشت این مشکلات را در کوتاه‌مدت حل‌وفصل کند. اما می‌توان انتظار داشت که دستگاه‌های نظارتی، اعم از شورای شهر تهران و سازمان‌های نظارتی دیگر، نسبت‌ به گزارش نجفی ساکت و بی‌تفاوت نباشند. این گزارش باید در سازمان‌های نظارتی بررسی و تحقیق شده و جزئیات آن بی‌هیچ مجامله روشن شود. اگر تخلفی بوده با آنها برخورد شود، اگر ضعف مدیریتی بوده بر مردم آشکار شود. اگر قرار به حاکمیت قانون در کشور است، نمی‌توان و نباید از کنار گزارش شهردار فعلی تهران از دوره ١٢ ساله گذشته شهرداری تهران به سادگی گذشت.


منبع: عصرایران

رسم جالب عروس‌های یونانی برای دوستان مجردشان (+عکس)

با توجه به فرهنگ‌های حاکم بر کشورهای مختلف جهان، رسوم مربوط به این اتفاق هم متفاوت است. رسم‌هایی جالب و عجیب که همزمان باعث شگفتی و خنده افراد می‌شود.

باشگاه خبرنگاران- ازدواج و جشن عروسی متداول‌ترین مراسمی است که در تمام نقاط جهان برگزار می‌شود؛ زیباترین و مهم‌ترین اتفاقی که می‌تواند در زندگی هر کسی رخ دهد.

اهمیت این تصمیم به حدی است که گاهی افراد برای انتخاب شریک زندگی خود سالها وقت صرف می‌کنند، که همین امر سبب می‌شود برای مهم‌ترین جشن عمرشان سنگ تمام بگذارند.

رسم جالب عروس‌های یونانی برای دوستان مجردشان (+عکس)

با توجه به فرهنگ‌های حاکم بر کشورهای مختلف جهان، رسوم مربوط به این اتفاق هم متفاوت است. رسم‌هایی جالب و عجیب که همزمان باعث شگفتی و خنده افراد می‌شود.

یونان نیز همچون کشورهای دیگر جهان، رسومات عجیب خود را دارد که یکی از انها نوشتن نام دوستان مجرد عروس خانم کف کفش او است. اولین نامی که پاک شود، عروس بعدی اوست. این رسم از دیرباز در یونان اجرا می‌شده است.

تصویر زیر مربوط به این رسم در کشور یونان است.


منبع: عصرایران

شب‌ های روشن در چهارگوشه دنیا (عکس)

مصدومیت ۲۰ نفر بر اثر برخورد اتوبوس و تریلی آقای پاس گل کره جنوبی به چونبوک پیوست هشدار آمریکا به اتباعش درباره سفر به کره شمالی: اول وصیت‌نامه خود را بنویسید! آقای پاس گل کره جنوبی به چونبوک پیوست هدایت سوریه به یک آلمانی سپرده شد ۴ اثر مخرب شکر روی مغز سید حسین نصر: تلفن همراه خلوت انسان با خدا را از میان می برد مورینیو آماده معاوضه مخیتاریان و سانچس است گزارش شهردار تهران و آزمون نهادهای نظارتی آماده شگفتی‌سازی تیم کارلوس کی‌روش باشید


منبع: عصرایران

بهترین انیمیشن‌های کوتاه تاریخ (۶)

شناسنامه‌ی اثر

  • نام انگلیسی: Piper
  • کشور تولیدکننده:‌ آمریکا
  • شرکت تولیدکننده: پیکسار انیمیشن استودیوز (Pixar Animation Studios)
  • کارگردان: آلن باریلارو (Alan Barillaro)
  • سال تولید: ۲۰۱۶ میلادی
  • مدت زمان: ۶ دقیقه
  • ژانر: خانوادگی، ماجرایی
بهترین انیمیشن‌های کوتاه تاریخ (۶) 

خلاصه داستان

در ساحل یک دریای زیبا و آرام، پرندگان دریایی برای خود زندگی خوب و خوشی
دارند. در این بین، مادرِ یک پرنده کوچک قصد دارد به جوجه‌ی خود نحوۀ یافتن
غذا را یاد دهد. جوجه از رفتار مادر تقلید می‌کند و یافتن غذا را می‌آموزد
اما یک اتفاق اوضاع را برای او به کلی دگرگون می‌سازد…

 
جوایز و افتخارات شاخص

– برنده‌ی جایزه‌ از «جشنواره‌ی اسکار» (Academy Awards) در بخش «بهترین انیمیشن کوتاه» / سال ۲۰۱۷ میلادی

– برنده‌ی «جایزه‌ی آنی» (Annie Award) در بخش «بهترین انیمیشن کوتاه» / سال ۲۰۱۷ میلادی

– نامزد کسب «جایزه‌ی اِمپایر» (Empire Awards) در بخش «بهترین فیلم کوتاه» / سال ۲۰۱۷ میلادی

درباره‌ی اثر

انیمیشن
کوتاه «پایپر» (Piper)، اثری است که در سال ۲۰۱۶ میلادی به کارگردانی «آلن
باریلارو» (Alan Barillaro) ساخته شد. دو غول برتر انیمیشن‌سازی دنیا یعنی
«پیکسار» و «دیزنی» در تولید و انتشار این اثر مشارکت داشته‌اند (پیکسار
تولیدکننده‌ی اثر بوده است و دیزنی ناشر آن). پایپر پس از اکران و نمایش
عمومی، به قدری در جلب مخاطب و برانگیختن تحسین منتقدان موفق عمل کرد که
سرانجام نائل به کسب جایزه‌ی اسکار در بخش برترین انیمیشن کوتاه گردید
(هشتاد و نهمین دوره‌ی جشنواره‌ی اسکار، سال ۲۰۱۷).

احتمالاً
متوجه شدید که در پاراگراف بالا از واژه‌ی «اکران» برای انیمیشن پایپر
استفاده کردیم. شاید برای برخی از شما این سؤال پیش آید که مگر انیمیشن‌های
کوتاه هم اکران سینمایی دارند؟ در ادامه، مختصراً به این پرسش، پاسخ
خواهیم داد.

در سالیان دور، معمولاً قبل از
اکران یک فیلم بلند در سینما، یک یا چند انیمیشن کوتاه نیز بر روی پرده‌ی
نقره‌ای به نمایش در می‌آمد. این مسئله رفته رفته به یک سنت ثابت تبدیل شد و
برخی از کمپانی‌های فیلم‌سازیِ مطرح، از جمله کمپانی «دیزنی»، تولید چنین
انیمیشن‌های کوتاهی را با جدیت دنبال نمودند. در آن زمان، دیزنی که یکی از
پیشگامان پخش آثار انیمیشنی در سینما بود، پیش از اکران فیلم‌ها و
انیمیشن‌های بلندِ تولید شده توسط شرکت خود، از انیمیشن‌های کوتاهی بهره
می‌بُرد که در بسیاری از آن‌ها، شخصیت های شاخصی از قبیل «میکی ماوس»،
«دانلد داک»، «گوفی» و «پلوتو» حضور داشتند.

اکران
انیمیشن‌های کوتاه پیش از شروع نمایش آثار اصلی، چند حُسن داشت: ۱)
تماشاگرانی که کمی دیرتر وارد سالن سینما می‌شدند، چیزی از اثر اصلی را از
دست نمی‌دادند؛ ۲) کارگردانان و هنرمندان مستعدی که در زمینه‌ی تولید
انیمیشن‌های کوتاه فعالیت داشتند، مجالی برای نمایشِ سینمایی آثار خود
می‌یافتند؛ ۳) با نمایش انیمیشن‌های کوتاه، تماشاچیان حاضر در سالن، با یک
سِیرِ تدریجی، آماده‌ی تماشای اثر اصلی می‌شدند و در عین حال، با یک بلیط،
چند اثر تماشا ‌می‌کردند؛ ۴) گاه نیز انیمیشن‌های کوتاه، لابِلای پیام‌های
بازرگانی و تبلیغاتیِ ابتدای فیلم پخش می‌شدند که این امر، از سر رفتنِ
حوصله‌ی تماشاچیان جلوگیری می‌کرد.

با گذشت
زمان، سنت حَسنه‌ی نمایش انیمیشن‌های کوتاه پیش از پخش آثار سینمایی کماکان
پابرجاست و امروزه، بسیاری از انیمیشن‌های سینمایی، با مقدمه‌ای از
انیمیشن‌های کوتاه بر روی پرده‌ی سینماها ظاهر می‌شوند. تمام
توضیحات بالا را گفتیم تا به این نکته اشاره کنیم: در زمان اکرانِ
سینماییِ انیمیشن «در جستجوی دوری» (Finding Dory)، انیمیشن کوتاه «پایپر»
به عنوان یک انیمیشن فرعی، پیش از نمایشِ اثر اصلی به نمایش در آمد.
مسئله‌ای که پس از نمایش این دو انیمیشن بسیار جلبِ توجه نمود این بود که
در زمینه‌ی جلبِ رضایتِ تماشاچیان و منتقدان، انیمیشن کوتاه «پایپر» حتی از
انیمیشن اصلی پیشی گرفت.

حال که با چگونگی
اکران پایپر آشنا شدیم، بهتر است سراغِ خودِ اثر برویم. ابتدا از نام این
انیمیشن شروع می‌کنیم. واژه‌ی «پایپر» (Piper) بر گرفته شده از واژه‌ی
«سَندپایپر» (Sandpiper) است. سندپایپر یا «آبچیلَک» نام پرنده‌ای است با
جثه‌ای نسبتاً کوچک، پاهای بلند، و یک منقار تقریباً دراز و باریک.
آبچیلک‌ها، همان طور که از نامشان هم پیداست، معمولاً در کنار مناطق آبی
زندگی ‌کرده و غذای خود را از فرآورده‌های دریایی یا رودخانه‌ای تهیه
می‌کنند. این پرندگان، بر خلاف بسیاری دیگر از هم‌کیشان خود، معمولاً بر
روی زمین آشیانه می‌سازند. جوجه‌های آبچیلک‌ها پوشیده از کُرک‌پَر هستند و
اندکی بعد از خروج از تخم، قادر به فعالیت و جنب و جوش می‌باشند. خُب، حالا
کافیست توصیفات ارائه شده در اینجا را با شخصیت‌ها و فضاسازی‌های انیمیشن
پایپر تطبیق دهید تا متوجهِ دقت حیرت‌انگیز سازندگان به جزییات شوید.

همان‌طور
که اشاره کردیم،‌ توجه به جزییات، بارزترین ویژگی انیمیشن پایپر است. اثر
از لحاظ گرافیکی واقعاً بی‌نظیر است و تماشاچیان را متعجب و انگشت به دهان
می‌گرداند. اگر قصد غافلگیر کردن کسی را دارید، کافیست انیمیشن پایپر را
برای آن شخص پخش کنید و به او نگویید که این اثر یک انیمیشن است؛ قطعاً چند
لحظه‌ای طول می‌کشد تا او متوجه شود با یک فضای کاملاً انیمیشنی روبروست؛
تازه، فهمیدن این نکته، از روی ادا و اطوارهای بامزه‌ و فراواقعیِ شخصیت
اصلی داستان محقق می‌گردد نه از روی کمرنگ شدن جنبه‌های رئال یا واقعی
انیمیشن. به قدری فضاسازی‌ها و شخصیت‌ها ظاهرِ واقعی دارند که چیزی جز
تحسین سازندگان بر زبان جاری نمی‌شود.

اما
باید اذعان کنیم که جنبه‌های گرافیکی تنها بخشی از ماجرا هستند. پایپر
علاوه بر جذابیت‌های بصری،‌ از داستانی زیبا نیز برخوردار است. جوجه
پرنده‌ای که در ابتدایِ مسیرِ پرتلاطمِ زندگی است، در همان عُنفوان حیات،
با چالشی بزرگ مواجه می‌شود: ترس از امواج خروشان دریا. موضوع وقتی بیشتر
حائز اهمیت می‌گردد که بدانیم، تنها راه ارتزاق این پرنده، از طریق بستر
همان دریا میسر می‌شود.

آلن باریلارو که
علاوه بر کارگردانی، فیلمنامه‌نویسی اثر را عهده‌دار بوده است، با شیبی
ملایم و دلنشین، ابتدا طرح مسئله می‌کند و سپس در پی حل معضل بر می‌آید. او
یگانه راهِ غلبه بر ترس را، مواجهه‌ی مستقیم با عامل ترس معرفی می‌کند. بد
نیست بدانید که حتی از دیدگاه روانشناسی، این راه‌حل در اکثر مواقع
کارگشاست و نتایج حیرت‌انگیز در پی دارد. به عنوان مثال، برخی از
روانشناسان، برای کسی که از عنکبوت به صورت غیرمتعارف می‌ترسد، راهکاری
جالب ارائه ‌می‌دهند. آن‌ها فرد مذکور را به طور تدریجی و کنترل شده، در
تماس مستقیم با یک یا چند عنکبوتِ ‌بی‌آزار قرار می‌دهند تا به مرور زمان،
ترسش از این جانور بریزد؛ این همان راهکاری است که باریلارو برای آبچیلکِ
داستان تجویز کرده است.

در مواجهه‌ی نخست،
آبچیلکِ کوچک از برخورد با یک موجِ خروشان چنان وحشت‌زده می‌شود که تا مدتی
حتی از مشاهده‌ی آب، هراس به دل راه می‌دهد. بعد، بر حسب یک پیشامد، یک
بار دیگر درون موج فرو می‌رود و متوجه می‌شود که به زیرِ آب رفتن، نه تنها
آن قدر ترسناک نیست، بلکه می‌تواند فواید فراوان داشته باشد. این گونه
می‌شود که شخصیت ترسوی داستان، بر وحشت خود غلبه کرده و دست به کاری می‌زند
که حتی پرندگان بزرگتر از انجام آن عاجزند.

دیگر
نکته‌ی دلنشین انیمیشن پایپر، به موسیقی متنِ ملایم اثر باز می‌گردد که
همراه و همگام با داستانِ پیش می‌رود. «آدرین بِلو» (Adrian Belew)،
آهنگساز انیمیشن پایپر، تناسب خوبی بین لحظه‌های داستانی و ضرباهنگ موسیقی
برقرار کرده است. موسیقی به موقع آرام است، به موقع اوج می‌گیرد و به موقع
در مخاطب ایجاد اطمینان می‌کند. همه‌ی این‌ها در شرایطی پیش می‌رود که
آهنگساز اصلاً تلاش ندارد موسیقی را به رخ مخاطب بکشد؛ به عبارت دیگر،
موسیقی کاملاً در خدمت داستان است و نقشی برجسته‌تر از خود انیمیشن ندارد.
جدای از بحثِ موسیقی، از صداگذاری‌های بی‌نظیر انیمیشن پایپر نیز نمی‌توان
به راحتی گذر کرد. جیک‌جیک‌های دوست‌داشتنیِ شخصیت اصلی داستان، آواهای
مربوط به امواج دریا و سایر اصوات محیطی، همگی به نحوی بسیار طبیعی و
باورپذیر انتخاب و اجرا شده‌اند.

و اما کلام
آخر. اگر بخواهیم یک جمع‌بندی کلی پیرامون انیمیشن پایپر داشته باشیم،
می‌توانیم آن را این‌گونه توصیف کنیم: «زیبا،‌ لطیف، باطراوت و دل‌انگیز،
مثل پایپر». اگر هنوز مجال تماشای این انیمیشن را نیافته‌اید، به شما توصیه
می‌کنیم در اسرع وقت، دیدگان خود را به تماشای این اثرِ بی‌بدیل مهمان
کنید. 


منبع: برترینها

«آبی مایل به صورتی»؛ جسورانه‌ای درباره‌ ترنس‌ها

هفته نامه چلچراغ – الهه حاجی زاده، سید مهدی احمدپناه: ترنس سکچوال، ترنس ژندر و دوجنسه، این ها واژگانی هستند که گاه و بی گاه درباره آن ها می شنویم. ولی اگر یکی از آن ها از نزدیکانمان نباشند، احتمالا اطلاعات زیادی درباره ان ها و وضعیت زندگی شان و دغدغه هایی که دارند، نداریم. ساناز بیان در نمایش «آبی مایل به صورتی» به سراغ زندگی این افراد رفته و مخاطب را با واقعیاتی تازه تر از زندگی این افراد آشنا می کند. آن چه می خوانید، چکیده ای است از گفت و گو با عوامل این نمایش که تلاش می کنند مردم با این افراد هم دل تر شوند.

به چه دلیل سراغ موضوعی رفتید که احتمالا برای دریافت مجوز اجرا مشکلاتش بیشتر از سایر موضوعات است؟

ساناز بیان: به طور کلی من خیلی تصمیم نمی گیرم سراغ چه موضوعی بروم. ما متولدین دهه ۶۰ به شدت با مفهوم مرگ به دلیل بمباران های تهران آشنا هستیم. آسمان برای ما مفهوم ناامنی داشت. هر جایی که زخم و ترامایی هست، اصولا توجه من را جلب می کند، به دلیل تجربه های زیستی که داشته ایم و جنگ را حس کردیم، همین طور مدارس و آموزش ها و نگاهی که برای ما ساختند، بسیار تاثیرگذار بود.

هم‌دلی سرخابی 

ساناز بیان

 
فکر می کنید این مسئله، دغدغه جامعه کنونی ماست؟

مسئله جنسیت و هویت جنسی مقوله مهمی به خصوص برای ماست که در جامعه ای به شدت جنسیت زده زندگی می کنیم. در این جامعه باید یک سری نقش های سنتی و کلیشه ای را بپذیریم که اگر مرد هستی، باید آبی باشی و اگر زن هستی، باید صورتی باشی. وقتی زن کاملی هستی، باید صورتی کاملی هم باشی! من با همین چیزها مشکل دارم که رنگ هایی برای جنسیت اطلاق می شود. فکر کنید چه اتفاقی برای کسانی می افتد که وسط این شرایط قرار می گیرند. خیلی وقت ها به نگاه های جنسیت زده توجه نمی کنیم و افراد را براساس آدم بودن قضاوت نمی کنیم و ملاک ما جنسیت می شود. یعنی ملاک و معیار ما بیش از اندازه به جنسیت وابسته می شود.

ما همیشه زن راننده را مسخره می کنیم! در جامعه ای که دانشجویان دختر ما بیشتر هستند، هنوز هم به تمسخر با مضمون خنگ بودن دخترها جوک می سازیم، یا زیردست جراح زن نمی رویم. این یعنی توانایی افراد را هم براساس جنسیت زیر سوال می بریم. جالب این جاست که مردها هم در این بین قربانی می شوند. این که نماد یک مرد واقعی را مردی عضلانی و هیکلی و ثروتمند می دانند و… اصلا چرا از یک مرد باید هیبت های عجیب و غریب تصور کنیم و او را وابسته به این ویژگی ها بدانیم و مردی را که جثه ریزی دارد و کنار پورشه نایستاده، مرد ندانیم! پس نگاه جنسیتی به صورت دوطرفه آسیب رسان است.

 
صحنه های این نمایش تا چه اندازه براساس واقعیت است؟

ساناز بیان: لحظه هایی در نمایش است که براساس واقعیت است. مادر من درگذشته برای مجله زنان گزارش هنری و اجتماعی می نوشت و گزارشی نوشت با عنوان «غریبه های عالم خلقت». به دلیل گفت و گوهای خصوصی که لازم بود برای نگارش این گزارش گرفته شود، جلساتی در خانه ما برگزار می شد و یکی از روزها که جوانی از خانه ما خارج می شد، از خواهرم اجازه گرفت که گربه ما را ناز کند و همان لحظه خواهرم فکر کرد که یک انسان تا چه حد احساس غریبی کرده که به ناز و نوازش یک موجود به طور مطلق مثبت رو آورده.

هم‌دلی سرخابی

مقابل با چنین شخصیتی برای شما چه چالش هایی به همراه داشت؟

عاطفه رضوی: قبول کردن این نقش از جانب من ریسک بود. به این دلیل که کاراکترهایی که روی صحنه قرار بود ببینیم، عادی نبودند و تعداد زیادی هم نیستند. در نتیجه وقتی یک بازیگری کلاه گیس زنانه می گذارد و نقش زن را بازی می کند یا برعکس، جذابیت زیادی دارد. نقشی که من بازی کردم، ظاهرا کم چالش تر از دیگر نقش ها بود، به همین دلیل فکر می کردم ریسک زیادی دارد. هم از نظر بازیگری، هم از نظر ظاهری برای تماشاچی متفاوت به نظر می رسیدم و همین ویژگی برایم جذاب شد.

فکر می کنید مخاطب با چنین شخصیت هایی هم‌دلی دارد؟

حس می کنم تماشاچی وقتی نمایش را می بیند، کمتر می تواند خودش را جای دیگران بگذارد و هم‌ذات‌پنداری کند. حتی اگر با آن کاراکتر همراه شود، در نهایت باز هم نمی تواند واقعا او را بفهمد. اما فکر می کنم شخصیت مادر نقشی است که تماشاگر بهتر می تواند خودش را جای او بگذارد. به این دلیل که بیشتر مادر را به خودش شبیه می داند. به این دلیل که همه ما دچار این نوع قضاوت ها شده ایم، پس می توانیم جای مادر قرار بگیریم. ما بیشتر شبیه مادر هستیم تا شبیه ترنس ها.

شخصیت مادر را نباید خیلی پیچیده می کردم و حس کردم واقعا درونی بود. من وقتی می توانستم مادر را درک کنم که خیلی از درون آن بازی کنم و در اصطلاح در بازیگری خست به خرج دهم. من نقش مادر را هم دوستش دارم و هم هر شب در اجرا به من فشار می آورد. یک مادر روستایی شاید به این دلیل که کمتر خودش را می بیند، فارغ از بحث تحصیلات و سواد و… بچه و وجود بچه بیشتر از خودش برایش مهم می شود، پس نوع برخوردش متفاوت با یک مادر تحصیل کرده یا شهرنشین است.

هم‌دلی سرخابی

مسیر رسیدن به نقش برای چنین شخصیتی برای شما چگونه بود؟

آناهیتا اقبال نژاد: اصولا وقتی در مورد ترنس سکچوآل ها صحبتی می شد و بحثی مطرح می کردند، اسم مریم ملک آرا را به خاطر می آوردم و می دیدم چقدر انسان عجیب و پی گیری بوده، اما خیلی تحقیق ویژه ای نداشتم، تا جایی که بازی در نمایش ساناز بیان پیش آمد. من برای نقش دیگری دعوت شده بودم، در زمان تمرین متوجه شدم قرار است در بخشی از نمایش از گفته های خانم ملک آرا استفاده شود.

این شخصیت همیشه در ذهنم بسیار جالب بودند و به ساناز بیان گفتم قرار است تنها صدای او باشد یا تصویر او را هم استفاده می کنید؟ و گفتم اگر قرار است از او استفاده ای شود، من دوست دارم این نقش را بازی کنم. چند روز بعد ساناز بیان گفت که در مورد پیشنهاد من فکر کرده و می خواهد این نقش را بنویسد و گفتند اگر دوست داری می توانی آن نقش را بازی کنی، و برای من بسیار خوشایند بود و خیلی خوشحال شدم.

در مورد فعالیت های خانم مریم ملک آرا چه تحقیقاتی کردید و او برای ترنس ها چه اقداماتی کرده است؟

آناهیتا اقبال نژاد: او فریدون ملک آرا بود و از زمان شاه گرایش هایی درونش داشت که حس می کرد زن است. خیلی تلاش کرد که به صورت شرعی تغییر جنسیت دهد. او با فرح پهلوی هم گفت و گوهای زیادی داشت و فرح هم قول هایی به او داد، اما فریدون دنبال اجازه شرعی این کار بود. در آن زمان زمزمه های انقلاب و امام خمینی مطرح می شود و او به فرانسه می رود و امام را ملاقات می کند و بعد از این که امام وارد جماران می شوند هم باز به دیدار او می روند، در حالی که هنوز فریدون ملک آرا بود.

امام وقتی حضوری او را می بینند و تحت تاثیر حرف هایش قرار می گیرند، می پذیرند که ترنس ها هم تحت شرایط شرعی تغییر جنسیت دهند، البته منوط به اجازه پزشک بود و به صورت کاملا شرعی اتفاق می افتاد. مریم خاتون ملک آرا مادر ترنس های کشور شدند و آن قدر پی گیر این ماجرا بودند که تقریبا همه در وزارت کشور او را می شناختند. او حتی با پسرعمویش هم ازدواج کرد.

 هم‌دلی سرخابی

فکر می کنید چرا در حالی که مریم خاتون ملک آرا مشکلش حل شده، هم چنان حمایت گر ماند؟

آناهیتا اقبال نژاد: فکر می کنم وقتی که فرد نمایش را می بیند، خودش را جای این آدم ها می گذارد. نمی توان تنها تماشاگر بود. اگر کسی بتواند مشکل خودش را حل کند، بعد می تواند امدادگر دیگران شود. این اتفاق حتی برای ما که این نمایش را اجرا می کنیم، افتاده و دلمان می خواهد برای کسانی که این مشکل را دارند، کاری کنیم. این افراد حتی بعد از رفع مشکل خودشان باید با خانواده، جامعه و… مبارزه کنند و مشکلشان رفع شود. ملک آرا در سال ۹۱ در ۵۱ سالگی فوت کرد، در حالی که ۱۰ سال از تغییر جنسیتش می گذشت و بر اثر یک مشکلی قلبی درگذشت.

پنج شخصیت نمایش که از نظر جنسیتی شرایط متفاوتی دارند و ترنس هستند، نمایان گر واقعیت های این قشرند. چگونه به انتخاب این افراد به عنوان نماینده ای از جامعه دست زدید؟

ساناز بیان: به طور کلی من خیلی سخت حتی در زندگی شخصی، به قطعیت می رسم و برایم دشوار است که با قاطعیت اظهارنظر کنم. اصولا تلاش می کنم زوایای مختلف را ببینم و اگر بخواهم یک شام هم بپزم، به خیلی چیزها فکر می کنم و این روحیه شخصی خودم است. اصولا در حال پیدا کردن جواب برای سوالات ذهنی خودم هستم. در نمایش هایم به دنبال جواب سوالاتم ذهنی خودم هستم. در نمایش هایم به دنبال جواب سوالاتم می گردم و در نهایت هم به یک جواب مشخص نمی رسم. فقط به سوالات بیشتری می رسم. البته در این مسیر آگاهی ایجاد می شود، یعنی این مسیر یافتن پاسخ سوالات می شود نمایش من و با تماشاگرم هم در این راه همراهم.

ما با هم به آگاهی می رسیم. ما با هم با یک ترنس گفت و گو می کنیم و سوالات در پی هم می آیند. این اتصال موضوعات به هم به ما کمک می کند چیزی را که در جامعه اتفاق می افتد، ببینیم و تلاش کردیم آدم های نمایش تصویر کلی از جامعه را شکل دهند. به شدت معتقدند باید تکثر نگاه و صدا وجود داشته باشد و ما این صداها را بشنویم. باید از هر قطعیت بی جایی دوری کنیم. من می خواهم در این نمایش بگویم که ما ممکن است نتوانیم خودمان را جای این آدم ها قرار دهیم، اما می توانیم در کنار هم باشیم و به جای جنگیدن با هم، یکدیگر را همراهی کنیم.

هم‌دلی سرخابی 

شما نقش یک مادر تحصیل کرده را بازی می کردید و این خیلی فرق دارد با مادری که مثلا بدون تحصیلات است و در روستا زندگی می کند. در مورد این که یک مادر تحصیل کرده هم نمی تواند مشکل فرزندش را درک کند، توضیح دهید.

عاطفه رضوی: یک اتفاقاتی در زندگی به این صورت است که ربطی به چیز دیگری ندارد و کاملا شخصی محسوب می شود و مثلا ربطی به تحصیلات فرد و… هم ندارد. هرکدام از ما براساس شخصیت خودمان با مشکلات مواجه می شویم نه لزوما براساس اطلاعاتمان. ما در جامعه به شدت با آدم های تحصیل کرده ای مواجه هستیم که بر سر مسائل زیادی اختلاف و درگیری دارند. مسئله ای که نمایش مدنظر دارد، برای هر پدر و مادری می تواند ایجاد بحران کند. این مشکل شوخی نیست. من اعتقاد دارم پدر و مادری که با این مسئله رو به رو می شوند، واقعا شرایط سختی را می گذرانند. سال های سال فرد بچه ای را بزرگ کرده و تصوری در موردش داشته و حالا باید آن دیدگاه را ندیده بگیرد و یک مجموعه ای از خاطرات را کنار بگذاری و کس دیگری را به جای آن آدم قبلی بپذیری!

این کار اصلا راحت نیست. وقتی که فرد در زمینه هایی اطلاعات بیشتری دارد، سخت تر هم می تواند مسائلش را بپذیرد. ما مثل ترنس ها نیستیم و همیشه هویت مشخصی داشته ایم و می دانستیم یا زن هستیم یا مرد. اما این افراد واقعا شرایط دشواری دارند، هویت جنسی برای آن ها بحران شده است، به خصوص در جامعه ما که جنسیت زده است و برای همه اهمیت دارد. دلیل این که ما این نمایش را فراتر از یک بازیگری و تئاتر صرف تجربه می کنیم، اهمیت همین موضوع است و هدف ما واقعا انجام کاری برای این افراد است. وقتی نمایشنامه را خواندم، در آخر حال خودم هم بود و حس کردن آدم دیگری هستم و برایم عجیب بود که چرا تا به حال این افراد و مشکلشان را از این زاویه ندیده ام؟!

در مورد میزانسن بازیگرها و دیالوگ گویی مستقیم با تماشاگر و طراحی و چیدمان دکور نمایش بگویید. چطور به این شیوه رسیدید؟

ساناز بیان: من چهار سال طول کشید تا این متن را نوشتم. تا یک جایی نمایش را پیش بردم و بازنویسی کردم و مجدد نوشتم و همیشه به شیوه های اجرایی گوناگون فکر می کردم. کم هوش ترین کارگردان روی زمین هم بودم، بعد از چهار سال پر از ایده می شدم. در نهایت به این نتیجه رسیدم که هر ایده ای که به بازیگران بدهم و… فایده ای ندارد و حس کردم باید چشم در چشم تماشاگر دیالوگ ها گفته شود. تماشاگری که شاید سال ها این افراد را دیده و صدایشان را نشنیده و حالا بازیگر نقش ترنس باید هرچه را می خواهد، فریاد بزند.

تئاتر ما یک تئاتر فرم زده است و هرچه ژانگولر و… بیشتر باشد، همه می گویند به به چه کارگردان خلاقی! من هم این فضاها را خوب می شناسم، اما به شدت اجتناب کردم که به این سمت نروم. تماشاگر نمی دارند همین که بازیگر روی صندلی بی حرکت بنشیند، خودش یک میزانسن  است. سکون شکلی از وضعیت حرکتی در تئاتر است. هر اتفاق نمایشی که رخ داد، مستند بودن را زیر سوال می برد. من می خواستم تماشاگر حس نکند این یک نمایش است و فکر کند آدم های واقعی آمده اندو با او حرف می زنند. می خواستیم به یک رئالیست حقیقی نزدیک شویم. این نمایشنامه، متن مستند نیست، اما حرف آدم ها واقعی است. دوست داشتم تجربه ای را که خودم در مصاحبه با این افراد داشتم، ذره ای به مخاطبان نمایشم منتقل کنم.

هم‌دلی سرخابی 

تا به حال فکر کرده اید اگر خودتان هم در این برزخ قرار داشتید، بین زن بودن و مرد بودن کدام یک را انتخاب می کردید؟

ساناز بیان: تا به حال فکر نکرده ام، اما حالا که فکر می کنم، حس می کنم برایم غیرقابل تصور است. آشنایی من با این افراد مربوط به ۱۶ سال قبل است، اما من فقط می خواهم بگویم با این همه رفت و آمد و آشنایی با این آدم ها فقط به آن ها نزدیک شده ام، اما نمی توانم آن ها را درک کنم و خودشان هم این را قبول دارند و واقعا حتی اگر مثلا یکی از آن ها زن شود، باز هم ما که زن هستیم، زن بودن او را نمی فهمیم. در تمدن های باستانی کسانی را که دوجنسه بودند، به عنوان موجوداتی اسطوره ای و مقدس ستایش می کردند.

فکر می کردند روح قدسی و نوعی کمال در آن ها وجود دارد. در تحقیقاتم به یک سرشماری رسیدم که در دهه ۲۰ در زمان رضاشاه از افراد تراجنسی صورت گرفته بوده است. این مسئله خیلی ریشه دار و باستانی است. در قرون وسطا دیوانگان و افرادی را که معلولیت داشتند، حصر می کردند، یا به نمایش می گذاشتند. ما اصولا از آن چه نمی شناسیم، می ترسیم. تذکر می دهم قیاس تراجنسی و معلولان مع الفارق است برای این که بتوانم نگاه جامعه را بیان کنم. ما برای حس امنیت خودمان هرچه را خارج از دایره ادراکمان باشد، ترسناک می دانیم.

ما به جای این که خودمان را به آگاهی برسانیم، مدام رویش خاک می ریزیم. من وقتی نقد دوستان تراجنسیتی ام در مورد نمایش هایم را می شنوم، حس می کنم این ها انسان های قوی تر به لحاظ عاطفی هستند، چرا که حساس تر، پرتر و عمیق تر هستند. فکر می کنم مثلا یک ترنس می تواند روان شناس عجیب و غریب و بی نظیری شود و ما تا زمانی که به این باور نرسیم، نمی توانیم آن ها را واقعا درک کنیم. ما فقط به دلیل تعریف متفاوت این افراد از جنسیت از آن ها گریزانیم و می ترسیم، اما به هر حال این دنیا و این شهر مال آن ها هم هست.

هم‌دلی سرخابی 

احتمالا بسیاری از مخاطبان تفاوت ترنس سکچوآل، ترنس ژندر و دوجنسه را نمی دانند، می توانید در مورد تفاوت این افراد با یکدیگر توضیح دهید؟

ساناز بیان: دوجنسه ها کسانی هستند که از لحاظ آناتومیک و بیولوژیک بدنشان دچار نوعی ابهام جنسیتی است یا نوعی دوگانگی دارند. این ها به دوگانگی مردانه یا زنانه دچارند. کروموزم ایکس ایکس وای را دارند، یعنی دو کروموزوم زن و یک مرد. ترنس سکچوآل ها و ترنس ژندرها هم وضعیت روحی دارند که به آن اختلال یا ملال گفته می شود، ولی فکر می کنم معادل فارسی خیلی درستی برایش وجود ندارد. آن بخشی از مغز که ویژگی های جنسی فرد را دارد، متفاوت با جنسیت فرد دستور می دهد. یعنی اگر فرد زن است، مغز فرمان می دهد تو مردی و برعکس.

این از کودکی در فرد حس می شود. به کسانی که از کودکی در این وضعیت قرار گرفته اند، ترنس های کلاسیک می گویند، اما یافته های اخیر نشان داده افراد در بزرگ سالی این اتفاق را تجربه می کنند. علت های مختلفی برای این مشکل وجود دارد. مثل بروز ترسی شدید برای مادر در سه ماه اول بارداری، تمارض و اقلیم ها و… این علل مدام در حال بررسی است و دانشمندان نظریه های مختلفی می دهند، اما هرچه هست، تاثیر روی مغز می گذارد و من دیده ام که شکل مغز هم متفاوت است. مسئله این است که روان و بدن در این افراد هم‌خوانی ندارد. می گویند راه حل عمل تغییر جنسیت است.

 
یعنی عمل تنها راه حل ممکن است؟

ساناز بیان: همه راه حل این نیست، داروها و روان درمانی و… هم مطرح است. در جامعه ای که مذهب دارد، باید ببینیم مذهب و شرع چه می گوید. فتوای امام خمینی هم می گوید لازم نیست افراد حتما عمل کنند، اما عمل کردن اشکال شرعی ندارد. گاهی خانواده ها به افراد فشار می آورند که زودتر عمل کنند و… این تصمیم بسیار مهمی است. فرد باید به قطعیت برسد که می خواهد تغییر جنسیت بدهد و روحیه اش باید آماده پذیرش باشد. هیچ روان کاوی در یک جلسه نمی تواند برای فرد تصمیم قطعی بگیرد، اما دیگران می گویند زودتر از بلاتکلیفی خارج شو و یا زن واقعی باش یا مرد! این نگاه بسیار عجیبی است.

افراد گاهی با تشخیص های اشتباه تصمیم می گیرند عمل کنند و شاید مشکل از جای دیگری باشد. عمل کردن دیگر بازگشتی ندارد، پس باید به فرد واقعا فرصت داد. اتفاقی که برای شخصیت امیر می افتد، این است که قبل از عملش به دلیل ازدواجی که کرده، با این که ترنس کاملی بوده، به دلیل آدرس غلطی که خانواده به او داده بودند، در نهایت خودش را می کشد. ما نهایت کاری که برای ترنس ها می کنیم، این است که می گوییم آخی چرا زودتر عمل نمی کنی؟! چرا اصرار داریم افراد را آبی کامل یا صورتی کامل ببینیم؟ شاید اصلا ترنسی نخواهد هیچ وقت عمل کند! باید با افراد کنار بیاییم و آن ها را در قالب مورد نظر خودمان بیاوریم؟! چرا سعی نمی کنیم خودمان را به آن ها نزدیک کنیم و همان طور که هستند، قبولشان کنیم؟!

هم‌دلی سرخابی

نظرتان در مورد اجازه ای که قانون برای عمل کردن به این افراد داده چیست و ارتباطش را با وضعیت فرهنگی و پذیرش جامعه چگونه می بینید؟

ساناز بیان: فکر می کنم قانون بیشتر به بحث عمل تاکید کرده و مثلا در مورد اشتغال این افراد چیزی نگفته است! دو لایحه به مرکز کار و رفاه رفته و قرار بوده به درخواست بهزیستی این لایحه تصویب شود. موضوع لایحه اشتغال، دانشگاه رفتن و تحصیلات این افراد بوده است. دوستی داشتم که ظاهر پسرانه ای داشت، اما درونش احساس دخترانه داشت و برای کلاس تنظیم جمعیت خانواده واقعا نمی دانست باید کجا برود؛ کلاس پسرها یا دخترها؟! در نهایت استاد برای حضورش در کلاس رای گیری کرده بود و… ما و قانون گذارهای ما در مورد این موضوع چیز زیادی نمی دانیم.

قانون کامل و پیش بینی شده ای برای این افراد نداریم و همان چیزی که امام خمینی هم مطرح کرده، تحت عنوان امان نامه است! شما به بار معنایی این کلمه فکر کنید! خیلی از بچه هایی که دچار این اختلال هستند، حتی نمی توانند بیش از دبستان و راهنمایی ادامه دهند. به این دلیل که فشار بسیار زیادی را تحمل می کنند. این افراد حتی بعد از عمل هم بلاتکلیف هستند. تا زمانی که به لحاظ فرهنگی جامعه آماده پذیرش این افراد نباشد، قانون هم نمی تواند برای آن ها کاری کند. باید ظرفیت های فردی، اجتماعی و قانونی را در مورد این موضوع بالا ببریم.

 
فکر می کنید یک اثر هنری چه تاثیری در زندگی این افراد خواهدداشت؟

عاطفه رضوی: گمان می کنم رسالت هنر هم همین است و هنرمند فراتر را می بیند و مقابل دیگران قرار می دهد و می خواهد آینه ای باشد برای دیگران. اگر نمایش این حس را ایجاد کرده، پس باید خوشحال باشیم به هدفمان رسیده ایم. همین که نمایش در افراد این حس را ایجاد کند که من دیگر اجازه ندارم دیگران را به راحتی قضاوت کنم و حق ندارم بعد از این وقتی ترنس ها را دیدم، به دیگری اشاره کنم و بخندم، و می دانم که همه آدم ها یک بار حداقل این کار را کرده اند! بعد از دیدن نمایش ما آدم ها خجالت می کشیم که قبل از این چگونه با ترنس ها و زندگی شان برخورد می کردیم. خیلی خوشحالم که در این نمایش بودم.

دوست دارید تماشاگری که از صندلی بلند می شود، چه چیزی با خودش از این نمایش ببرد؟

ساناز بیان: دوست دارم همراه بهتری شود برای پذیرفتن چیزهایی که آن ها را نمی شناسد. دوست دارم با خودش بگوید من نمی فهمم، ولی دلیل ندارد که چون من نمی فهمم، وجود نداشته باشد و آن را قضاوت کنم. این یعنی ما یاد گرفته ایم زندگی مسالمت آمیز در کنار هم داشته باشیم. یعنی چیزی را که نمی شناسیم مسخره و انکار نکنیم، بلکه گاهی ما هستیم که نمی دانیم و باید خودمان را آگاه کنیم. این رویای واقعی من است و فکر می کنم اگر کمی دقیق شویم، رویای همه ما هم می تواند باشد.


منبع: برترینها

مجید نوروزی: شهرت را دوست ندارم

هفته نامه دیده بان – نسیم فروغ: مجید نوروزی بازیگر خوش آتیه ای است که بازیگری را بی نهایت می داند. او بازیگری را از کودکی تجربه کرده و بعد به صورت آکادمیک به این حرفه و هنر پرداخته است. کارشناسی بازیگری دارد و هم اکنون دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد کارگردانی است. با این که چند سالی است تئاتر حرفه ای کار می کند، اما چهره اش در سریال «زیر پای مادر» شناخته شده است. این که می گویند: «چهره و فرم بازی اش شبیه به بهروز وثوقی است»، برایش جالب است اما به هیچ عنوان اعتقادی به الگوبرداری در بازیگری ندارد.

 گفتگو با مجید نوروزی بازیگر جوان، درباره دغدغه ها و آینده بازیگری اش

با این بازیگر جوان درباره دغدغه ها و علایق اش و تئاتری که این روزها با آن روی صحنه است گفتگو کرده ایم.

از ۱۱ سالگی وارد بازیگری شدم

آقای نووزی برای مخاطبین ما بگویید حرفه بازیگری را از کجا شروع کردید؟

– از سال ۸۱ و وقتی فقط ۱۱ ساله بودم، از طریق آقای حسینی وارد عرصه تئاتر شدم. ایشان به مدرسه ما آمدند و از بچه ها تست بازیگری گرفتند و من در آن تست قبول شدم. بعد از آن به کانون حر معرفی و زیر نظر سید جواد هاشمی دوره دیدم. محیط آنجا برایم بسیار عجیب بود، جو دوستانه و استاد خیلی خوبی داشتم.

اولین فعالیت رسمی شما در تلویزیون و تئاتر در چه سالی و نامش چه بود؟

– سال ۸۳ اولین سریالم، کار آقای جواد مردآبادی (ژانر دفاع مقدس) بود که من در آن کاراکتر حسن ریزه را داشتم. این سریال از شبکه پنج پخش شد که خوشبختانه در زمان پخش بازخورد خیلی خوبی داشت. سال ۸۴ اولین تجربه بازی ام در تئاتر، نمایش تعزیه در تالار هنر، به کارگردانی آقای میثم یوسفی بود که من نقش اصلی بودم و بقیه عروسک گردان بودند.

گفتگو با مجید نوروزی بازیگر جوان، درباره دغدغه ها و آینده بازیگری اش 

با توجه به این که شما از کودکی وارد این حرفه شدید، این کار لطمه ای به درس و مدرسه شما نزد؟

– در آن برهه زمانی من کلا با بازیگری بیگانه بودم ولی بعد از این که در مدرسه برای بازیگری انتخاب شدم و در کلاس های کانون شرکت کردم، علاقه زیادی به این حرفه پیدا کردم و بعد از آن هر کاری که انجام دادم برای پیشرفت در حرفه بازیگری بود. به این صورت که هفته ای یک بار در زمان مدرسه و هفته ای دو بار در تعطیلات تابستان به کلاس های کانون حر می رفتم تا لطمه ای به درسم وارد نشود و بعد دیپلم نمایش و گویندگی ام را در مدرسه کمال الملک گرفتم و در دانشگاه لیسانس بازیگری گرفتم. در حال حاضر هم فوق لیسانس کارگردانی می خوانم. سال ۹۰ در زمان دانشجویی تئاتر رابینسون کروزو را با گروه تئاتر شایا اجرا کردیم که ورود دوباره من به تئاتر بود و طی این سال ها ۱۵ یا ۱۶ تئاتر حرفه ای کار کردم.

آیا خانواده تان مخالفتی با بازیگر شدن شما نداشتند؟

– خوشبختانه خانواده من خیلی موافق این قضیه بودند و هیچ وقت مخالفتی نکردند. این برایم در تمام این سال ها امتیاز مثبتی بود.

علایق دیگرم

آیا غیر از بازیگری، هنر یا کار دیگری را دنبال می کنید؟

– مدتی سولفژ کار کردم که آن هم به خاطر بازیگری بود. در کل من هر کاری که انجام می دهم در راستای این حرفه است. چندتایی هم فیلم کوتاه ساختم، آن هم برای این که تجربه هدایت بازیگر را به دست آورم.

به ورزش خاصی علاقه دارید؟

– فوتبال را خیلی دوست دارم و تفریحی فوتبال بازی می کنم.

 گفتگو با مجید نوروزی بازیگر جوان، درباره دغدغه ها و آینده بازیگری اش

طرفدار کدام تیم پایتخت هستید؟

– من واقعا طرفدار بازی خوب هستم و از دیدن مسابقه فوتبال خوب لذت می برم.

با توجه به این که چند فیلم کوتاه ساختید، آیا دوست دارید در آینده کارگردانی کنید؟

– شاید در آینده خیلی دور، در کار تصویر یا تئاتر کارگردانی کنم. ولی الان خیلی به آن فکر نمی کنم. انگیزه ام از ساختن فیلم کوتاه بیشتر برای محک زدن خودم بود و تجربه ای برای بازیگری. صرفا هر کاری انجام می دهم باید ربطی به بازیگری داشته باشد.

اوقات فراغت تان را چگونه می گذرانید؟

– خیلی فیلم می بینم.

از جانی دپ تا شهاب حسینی

چند فیلم مورد علاقه تان را معرفی می کنید؟

– تیم برتون و جانی دپ برای من اسطوره هستند و سینمای این دو فرد که خیلی برایم ارزشمند است و آن را دنبال می کنم. همچنین فیلم های فینچر نیز برایم همین گونه است.

 گفتگو با مجید نوروزی بازیگر جوان، درباره دغدغه ها و آینده بازیگری اش

بازیگران مورد علاقه شما، ایرانی و خارجی چه کسانی هستند؟

– از خارجی ها بی شک جانی دپ و از ایرانی ها آقای شهاب حسینی، آن هم به خاطر خلاقیت شان در ایفای نقش های متفاوت است که بازیگری ایشان را خیلی دوست دارم. کارهای آقای عطاران را هم به شدت پیگیری می کنم. راحتی بازی و زندگی کردن آقای عطاران جلوی لنز دوربین چیزی نیست که هر کسی بتواند داشته باشد.

بازیگری یعنی تجربه بازی در مدیوم های مختلف

آیا تعصبی نسبت به تئاتر دارید؟

– البته که من کارم را با تئاتر شروع کردم و تئاتر، شروع اتفاقات خوب برای من بوده است ولی من فقط به بازیگر تعصب دارم. به نظرم مقوله بازیگری یعنی تجربه بازی در مدیوم های مختلفی مانند تئاتر، سینما، تلویزیون و حتی شو یا سیرک چون در تمام آنها هنر نمایش وجود دارد. من تجربه بازی در همه مدیوم ها را دوست دارم.

درباره مدیوم های بازیگری که الان حرفش را زدید بیشتر توضیح می دهید؟

– تلویزیون و تئاتر و سینما هر کدام قاعده ای برای خودش دارد که البته من به این قواعد پایبند نیستم چون به عقیده من استثنا می تواند در همه جا وجود داشته باشد. برای مثال در بازی در قاب تلویزیون به ی نوع بیان و زبان بدن نیاز است که این مسئله در تئاتر فرق می کند. در تئاتر بازی در سالن ها متفاوت است. مثلا تالار وحدت یک نوع بازی می طلبد زیرا فاصله بازیگر تا ردیف آخر تماشاچی ۳۰ متر است و در سالن بلک باکس مثل چارسو که فاصله بازیگر تا ردیف اول یک متر و نیم است نوعی دیگر بازی می طلبد. بازیگر باید با شرایطی مواجه شود که تجربیات لازم را به دست آورد. البته من هم تجربیات زیادی در اجراها و سالن های مختلف تئاتر داشتم و با همان تجربه ها وارد کار تصویر شدم و حس می کنم این تجربیات مختلف است که کمک می کند بازیگر جلوی لنز دوربین دستپاچه نشود.

 
البته شما بازیگر جوانی هستید اما انگار تجربه زیادی دارید. توصیه شما برای کسانی که می خواهند این حرفه را شروع کنند چیست؟

– به نظر من برای ورود به این حرفه ۲۰ درصد استعداد و ۸۰ درصد تمرین و پشتکار لازم است. در حال حاضر دوره این حرف ها که می گفتند بازیگری ذاتی است گذشته. ولی در اصل به دست آوردن این حرفه اکتسابی است. باید قواعد را یاد بگیرند و از یک جایی به بعد آن را به هم بزنند و استثنای این قضیه باشند. اکنون کسانی که تمرین و پشتکار زیادی دارند به هدف شان می رسند.

گفتگو با مجید نوروزی بازیگر جوان، درباره دغدغه ها و آینده بازیگری اش

سریال «زیر پای مادر» (بهرنگ توفیقی – ۱۳۹۶)

بازی در نقش پسر کامبیز دیرباز

از نقش تان در سریال «زیر پای مادر» بگویید. چقدر تلاش کردید تا به این نقش نزدیک شوید؟

– «زیر پای مادر» کار خیلی سختی بود و من این کار را مدیون اعتماد کارگردان کار، آقای توفیقی و نویسنده آقای نعمت الله هستم. این نقش چند سال از من کوچکتر بود و داستان عامی نبود که بتوان راحت با نقش ارتباط برقرار کرد. ایفای نقش پسری که ۲۰ سال مادرش را ندیده و تازه قرار است با این اتفاق مواجه شود برایم سخت بود ولی راهنمایی های آقای توفیقی باعث شد که بتوانم به نقش نزدیک شوم.

با آقای دیرباز که نقش خلیل کیانی پدر من را داشتند، پشت صحنه هم رابطه پدر و پسری را حفظ می کردیم تا جلوی دوربین نقش برای مان جا بیفتد و برای مخاطب باورپذیر باشد. این پروسه خیلی سخت بود. پروژه ۳۰ قسمتی بود که ضبطش شش ماه طول کشید و در شرایط آب و هوایی سرما و گرما کار کردیم. این تجربه خیلی خوبی برای من بود و اتفاق های عجیبی افتاد که این پروژه را برای مان عجیب و ماندگار کرد. نمی دانم چقدر موفق بودم ولی مطمئنا ضعف هایی داشتم که خودم به آنها واقف هستم و سعی۸ می کنم در کارهای بعدی آنها را اصلاح کنم.

درباره نمایش «یک زندگی بهتر» برای مان بگویید.

– چند ماه پیش آقای شهاب حسن پور کارگردان نمایش، متن نمایشنامه را برای من فرستادند و آن را خواندم. خیلی دوستش داشتم و بازی در آن را قبول کردم.

کمی از داستان نمایش و عوامل کار را بگویید.

– داستان زندگی یک خانواده است که اتفاقاتی برای شان می افتد و منتظر برگشتن برادری از آلمان هستند. من نقش خودم را خیلی دوست دارم و از همه چیز راضی هستم. پنج بازیگر هستیم، سامان دارابی، سارا رسول زاده، خسرو شهرزاد، شمسی صادقی و خودم مجید نوروزی. کارگردان آقای شهاب حسن پور و نویسنده آقای مسعود هاشمی نژاد هستند.

 گفتگو با مجید نوروزی بازیگر جوان، درباره دغدغه ها و آینده بازیگری اش

دوست ندارم مردم در خیابان من را بشناسند!

نظرتان راجع به شهرت چیست؟

– شهرت را اصلا دوست ندارم و همیشه از آن فرار می کنم. دوست ندارم مردم در خیابان من را بشناسند که موجب شود خودم نباشم و مجبور باشم جور دیگری رفتار کنم.

آیا نقشی را دوست داشتید بازی کنید که شخص دیگری آن را بازی کرده است؟

– نه، اصلا؛ اگر آن نقش برای من بود، حتما بازی می کردم و از آن لذت می بردم ولی هیچ وقت به این فکر نکردم که ای کاش جای آن شخص بودم.

دیدگاه شما برای نهایت بازیگری در چیست؟

– بی نهایت، بازیگری برای من نهایتی ندارد. در آرزوها یا بهتر بگویم هدف هایم این است که به جایگاه بین المللی بازیگری برسم و در آن عرصه بازی کنم. البته این ربطی به این ندارد که مثلا به جانی دپ برسم. اصلا این طوری به قضیه نگاه نمی کنم و الگویی در بازیگری ندارم.

آیا تجربه یا خاطره بدی در این حرفه داشتید که دلسرد شوید و فکر کنید که این کار را کنار بگذارید!

– گاهی اتفاق افتاده که خسته شوم که مثلا در کاری چرا به آن مرحله که می خواهم نمی رسم. ولی هیچ وقت ناامید نشدم. برای خودم برنامه ریزی دارم که اگر تا آن زمانی که مشخص کردم به اتفاقی که می خواهم نرسم، راحت این رشته را کنار بگذارم و سراغ کاری بروم که در آن موفق تر باشم. البته هنوز اول کار هستم و باید خودم را خیلی بیشتر به این حرفه نزدیک کنم.

 

گفتگو با مجید نوروزی بازیگر جوان، درباره دغدغه ها و آینده بازیگری اش

به شانس اعتقادی ندارم

آیا به شانس در این حرفه اعتقاد دارید؟

– نه، من واقعا به شانس اعتقادی ندارم. شاید بتوان گفت یکسری اتفاقات خوب می افتد و عناصری دست به دست هم می دهند که شانس را به وجود می آورند. مثلا توانایی در کار، پشتکار، تلاش و خیلی آیتم های دیگر که فرد باید داشته باشد تا اتفاقات خوبی برایش رخ دهد. خیلی ها اسم این را شانس می گذارند. بعضی ها می گویند فلانی شانسی وارد این حرفه شده. جواب من این است که این شانس نبوده یا اگر هم شانسی وارد این حرفه شده، در یک یا دو کار بیشتر نمی تواند دوام داشته باشد. البته هوشمندی خیلی در ماندگاری این حرفه موثر است. اگر کسی شانسی هم وارد شده باشد، بعدا می تواند به فراگیری بپردازد و ماندنی شود. ۵۰ درصد حرفه ای بودن و و ۵۰ درصد انتخاب خوب داشتن، مجموعه عواملی است که می تواند اتفاق خوب را برای بازیگر رقم بزند. همه اینها پروسه زمانی می خواهد که به مرحله ای برسید که بگویند این شخص پتانسیل بازیگری را دارد یا ندارد. به نظر من هر کسی به میزانی که تلاش می کند به جایی که می خواهد می رسد و همین تلاش ها و پشتکار و پیگیری است که شانس را می سازد.

نظر شما راجع به این که بعضی کارگردان ها می گویند «بازیگران تئاتر فقط در صحنه عالی هستند ولی متاسفانه در کار تصویر نمی توانند بدرخشند» چیست؟

– این شاید حرف کارگردان هایی است که بازیگر مورد نظرشان مدیوم تصویر را بلد نبوده است. همان قضیه مدیوم هاست که درباره اش صحبت کردیم. بازیگری در قالب تئاتر خیلی فرق می کند و شاید در کار تصویر آنقدر بازی اغراق شده داشته که در تصویر نگنجیده است و به قول معروف که می گویند بازی اش زده بیرون بوده و این همان چیزی است که بازیگر باید بداند که چه میزان بازی باید داشته باشد تا خوشایند مخاطب تئاتر باشد و چه میزان بازی که دلنشین مخاطب سینما باشد. ما خیلی بازیگر داریم که فقط در تئاتر موفق هستند؛ که این اصلا چیز بدی نیست. هر آدمی تصمیم می گیرد کجا باشد. مثلا یک نفر در تئاتر موفق است و یک نفر در کار تصویر و این مستلزم خودشناسی است؛ کاری را که به دردمان نمی خورد را بشناسیم و کنار بگذاریم و سراغ کاری برویم که می دانیم در آن موفق می شویم.

گفتگو با مجید نوروزی بازیگر جوان، درباره دغدغه ها و آینده بازیگری اش 

رابینسون کروزوئه (میلاد نیک آبادی – ۱۳۹۲)

به نظر شما تحصیلات آکادمیک در این حرفه مهم تر است یا تجربه کاری؟

– تحصیلات آکادمیک خیلی مهم است و مسیر اصلی را به بازیگر نشان می دهد. معمولا به صورت تجربی و عملی که پیش می روید تا یک جایی موفق هستید و از آنجا به بعد خلل را احساس می کنید. واقعا یک چیزهایی هست که باید تئوری یاد گرفت.

برای انتخاب نقش ها چه چیزی برای تان بیشترین اهمیت را دارد؟

– هر نقشی که خوب و مطابق سلیقه من باشد را می پذیرم. طول و عرض نقش برایم مهم نیست. همه نوع نقشی را بازی کردم؛ نقش اول، دوم و حتی نقشی که دیالوگی نداشته است. برای من فقط حضور در کاری که دوست دارم مهم است. وقتی نقشی را قبول می کنم به این فکر می کنم که چه وجهی از نقش را می توانم نشان بدهم که مخاطب تا به حال ندیده باشد و این نوعی خلاقیت محسوب می شود. مثلا اگر قرار است نقش قصاب را بازی کنم چه وجهی به نقش بدهم تا با هزاران نقش قصابی که تا به حال دیده شده متفاوت شود و برای مخاطب جذاب باشد. برای قبول یک نقش باید همه عوامل از قبیل سناریو، کارگردانی، پارتنر و … برایم مطلوب باشد تا آن نقش را قبول کنم.

پارتنر چقدر برای تان مهم است؟

– هیچ وقت این را نمی گویم که پارتنر من باید چهره باشد. همین که برای نقش اهمیت قائل شود و کار را جدی انجام بدهد باعث می شود من هم راحت تر بتوانم با نقش ارتباط برقرار کنم و به اصطلاح کار خوبی از آب در بیاید.


منبع: برترینها

زیباترین خلیج های جهان کدامند؟

برترین ها – ترجمه از حمید پاشایی: خلیج را اصولاً به عنوان پهنه آبی می توان تعریف کرد که بخشی از آن به وسیله خشکی محصور شده است. به طور کلی خلیج آب آرام تری نسیت به دریای اطراف آن دارد و مکانی مناسب برای کشتی ها است تا از شرایط بد آب و هوایی به آن پناه ببرند.

خلیج ها در صورتی که بزرگ و به اندازه کافی عمیق باشند، تبدیل به بندرگاه هایی طبیعی می شوند که اغلب از اهمیت اقتصادی و استراتژیک زیادی نیز برخوردار هستند. بسیاری از شهرهای بزرگ جهان روی بندرگاهی طبیعی قرار گرفته اند.

در اینجا فهرستی از ۱۰ خلیج و خطوط ساحلی زیبا و معروف در جهان را معرفی می کنیم.

۱۰٫ خلیج فاندی (Bay of Fundy)

زیباترین خلیج ها در جهان

خلیج فاندی در ساحل آتلانتیک کانادا قرار دارد و به خاطر دامنه جزر و مدهای آن معروف است. به دلیل شکل منحصر به فرد این خلیج، تفاوت در سطح دریا بین جزر و مد می تواند به ۱۶ متر هم برسد. یکی از بهترین مکان ها برای تماشای جزر و مد صخره های هوپول (Hopewell Rocks) است، تعدادی برج ماسه سنگی که درختانی روی آن قرار گرفته است. پایین این صخره ها دو بار در روز به وسیله آب پوشانده می شود و در هنگام مد دریا، می توان از سطح زمین آن را مشاهده کرد.


۹٫ خلیج بهشت (Paradise Bay)

زیباترین خلیج ها در جهان

خلیج بهشت یکی از تنها دو مکانی است که کشتی های تفریحی برای توقف در آنتارکتیکا استفاده می کنند (مکان دیگر بندر نکو است). در نتیجه این خلیج یکی از پربازدیدترین مناطق آنتارکتیکا است. این خلیج به وسیله کوه ها و صخره های یخی که به شدت توسط یخچال های طبیعی پوشانده شده، محصور شده است. فعالیت هایی که می توان در این منطقه انجام داد شامل گشتن بین توده های یخی شناور با استفاده از قایق های بادی، بازدید از ایستگاه تحقیقاتی شیلیایی و عکاسی از زیستگاه پنگوئن ها می شود.


۸٫ خلیج جزیره ها (Bay of Islands)

زیباترین خلیج ها در جهان

خلیج جزیره ها یکی از پرطرفدارترین جاذبه های گردشگری در نیوزیلند است. این منطقه تماشایی شامل ۱۴۴ جزیره، چندین خلیج منزوی و چند ساحل شنی فوق العاده است. این خلیج زیبا دارای حیات دریایی گسترده ای شامل وال ها، پنگوئن ها، دلفین ها و نیزه ماهی بزرگ است. جای تعجب نیست که آنجا مکانی پرطرفدار برای مسابقات قایق های بادبانی و ماهیگیران تفریحی است. این خلیج همچنین از لحاظ تاریخی نیز دارای اهمیت است چرا که اولین بخش نیوزیلند بود که اروپایی ها در آن اقامت داشتند.


۷٫ خلیج کوتور (Bay of Kotor)

زیباترین خلیج ها در جهان

خلیج کوتور در جنوب غربی مونته نگرو در دریای آدریاتیک قرار دارد و یکی از زیباترین خلیج های اروپا است. این خلیج اغلب به عنوان یک فیورد اشتباه گرفته می شود، ولی در حقیقت ژرف دره ای رودخانه ای است. ساحل زیبای خلیج کوتور مملو از سواحل متعدد و چندین اقامتگاه گردشگری است و شهرهای خوش منظره ریسان، پراست و کوتور در آنجا قرار دارند.


۶٫ خلیج فانگ نگا (Phang Nga Bay)

زیباترین خلیج ها در جهان

خلیج فانگ نگا تنها در فاصله ۹۵ کیلومتری جزیره پوکت قرار دارد و یکی از تماشایی ترین مناظر تایلند است. این خلیج دارای غارهای طبیعی زیبا، غارهای مصنوعی آبی و  جزایر سنگ آهک است که ارتفاع برخی از آن ها به ۳۰۰ متر می رسد. مشهورترین جزیره در خلیج، صخره ای سوزنی سنگ آهک به نام کو پینگ کان است که به آن جزیره جیمز باند هم می گویند چرا که در فیلم جیمز باند با عنوان «مردی با تپانچه طلایی» نمایش داده شد. راهی پرطرفدار برای بازدید از خلیج فانگ مگا از طریق قایق کایاک دریایی است چرا که تنها با استفاده از آن می توان وارد غارهای آبی شد.


۵٫ بندر ویکتوریا (Victoria Harbour)

زیباترین خلیج ها در جهان

بندر ویکتوریا جاذبه گردشگری مهمی در هنگ کنگ و یکی از عمیق ترین بندرها در جهان است. این خلیج نماهایی فوق العاده از آسمان خراش های جزیره هنگ کنگ در یک طرف، و خط ساحلی تسیم شا تسوی در طرف دیگر ارائه می دهد. بندر ویکتوریا همچنین با وجود صدها کشتی فرابر، کشتی جانک و قایق موتوری که در طول ساحل بالا و پایین می روند، یکی از شلوغ ترین بنادر در جهان است.


۴٫ بندر جکسون (Port Jackson)

 زیباترین خلیج ها در جهان

بندر جکسون بندرگاه طبیعی سیدنی، یکی از سرزنده ترین و زیباترین شهرهای جهان است. با وجود صدها خلیج، ساحل و راه آبی، این بندر نقش عمده ای در زیبایی مناظر طبیعی سیدنی دارد. این بندر همچنین شامل دو تا از معروف ترین نمادهای سیدنی نیز است: تالار اپرای سیدنی و پل بندرگاه سیدنی.


۳٫ خلیج سن فرانسیسکو (San Francisco Bay)

زیباترین خلیج ها در جهان

خلیج سن فرانسیسکو در نواحی ساحلی کالیفرنیا قرار دارد. منطقه اطراف خلیج که به آن «منطقه خلیج» می گویند، دومین منطقه شهری بزرگ غرب آمریکا با جمعیت تقریبی ۸ میلیون نفر است. سن فرانسیسکو مرکز اقتصادی منطقه خلیج و سن خوزه پرجمعیت ترین شهر آن است. این خلیج شامل جزیره های بسیاری از جمله جزیره کوچک آلکاتراز است که تا سال ۱۹۶۳ به عنوان زندان از آن استفاده می شد. تنگه گلدن گیت که خلیج را به اقیانوس آرام متصل می کند، به وسیله پل معروف گلدن گیت امتداد پیدا کرده است.


۲٫ خلیج گوانابارا (Guanabara Bay)

 زیباترین خلیج ها در جهان

خلیج گوانابارا، خلیجی زیبا است که در جنوب شرقی برزیل قرار دارد. این خلیج به وسیله جنگل های استوایی، ساحل ها، صخره هایی با شکل های عجیب، کوه های مرتفع سرا دو مار (Serra do Mar) و محله های ریو دو ژانیرو محصور شده است. این خلیج در تاریخ ۱ ژانویه ۱۵۰۲ به وسیله گاسپر ده لموس (Gaspar de Lemos) کاشف پرتغالی کشف شد که آن را ریو دو ژانیرو (رودخانه ژانویه) نامید چرا که فکر می کرد رودخانه ای بزرگ است. نام گوانابارا از زبان توپیایی-گوارانی برگرفته شده است.


۱٫ خلیج ها لونگ (Ha Long Bay)

زیباترین خلیج ها در جهان

خلیج ها لونگ در شمال ویتنام در کنار خطی ساحلی به طول ۱۲۰ کیلومتر قرار گرفته و معنای لغوی آن «خلیج اژدهاهای نزولی» است. این خلیج یکی از پرطرفدارترین جاذبه های گردشگری در ویتنام است و شامل هزاران جزیره است که جنگلی انبوه در هر یک از آن ها قرار گرفته و منظره ای تماشایی از ستون های سنگ آهک به وجود آورده است. بسیاری از این جزیره ها توخالی هستند که غارهای بزرگی در آن ها قرار گرفته و جزیره های دیگر دارای دریاچه هستند که برخی از آن ها نقش دهکده شناور ماهیگیران را دارند.


منبع: برترینها

چگونه بدون اضطراب سخنرانی کنیم؟

اضطراب ناشی از سخنرانی را از بین ببرید

اضطراب صحبت کردن در برابر جمعیت میتواند واقعاً برای سلامتی مخرب باشد اما وقتی که راهکارهایی برای مقابله با آن در دسترس است سعی کنید از آنها استفاده کنید و ضمن داشتن یک سخنرانی خوب از سلامت روانی خودتان نیز مراقبت کنید.
به گزارش آلامتو به نقل از زومیت؛ نتیجه‌ی تحقیقی در سال ۲۰۰۱ نشان داد که صحبت کردن برای تعداد زیادی مخاطب یکی از ترسناک‌ترین کارها برای مردم آمریکا است. این تحقیق نشان داد ترس مردم از سخنرانی عمومی از ترس از مار کم‌تر است؛ اما از ترس از ارتفاع، آمپول و سفر با هواپیما بیشتر تخمین زده شده است. از آنجایی که این روزها شرایط زندگی سخت شده، شاید ترس از صحبت در مکان‌های عمومی کم‌تر مورد توجه قرار بگیرد؛ اما این موضوع هنوز هم برای عده‌ای ناخوشایند است. اگر در گوگل جستجو کنید متوجه می‌شوید مقالات زیادی در مورد مقابله با ترس از سخنرانی وجود دارد. اما تمام روش‌ها مانند تمرین کردن در برابر آینه و نادیده گرفتن شنوندگان همیشه کارآمد نیستند. در ادامه‌ی این مقاله به بررسی روشی کارآمد برای از بین بردن ترس از سخنرانی می‌پردازیم.
روی ایده‌ای که دارید تمرکز کنید
پیش از هر چیزی باید بدانید که اضطراب ناشی از صحبت در یک جمع، از ترس از سخنرانی ناشی نمی‌شود. دلیل اصلی آن ترس از قضاوت شدن و مورد تمسخر قرار گرفتن است. اغلب مردم نگران این موضوع هستند که دیگران در مورد آن‌ها چگونه فکر می‌کنند. این اشخاص معمولا از انجام دادن کارهایی مانند آواز خواندن و انجام حقه‌های شعبده‌بازی در برابر دیگران می‌ترسند. راه‌های زیاد و مؤثری مانند تمرین کردن متن سخنرانی برای کم کردن استرس و اضطراب وجود دارد؛ اما مؤثرترین روش این است که بپذیرید سخنرانی عمومی، هیچ ارتباطی با معرفی شخصیت فرد سخنران ندارد. درواقع می‌توان این‌گونه نتیجه‌گیری کردن که نحوه‌ی سخنرانی کوچک‌ترین ارتباطی با طرز تفکر دیگران در مورد شما ندارد. بعد از پایان یک سخنرانی برای کسی مهم نیست که آیا دندان‌های فرد سفید به نظر می‌رسیده‌اند یا خیر، آیا لباس‌هایش مرتب و اتوشده بوده‌اند، آیا دانش، اطلاعات و اعتماد به نفس بالایی داشته است یا خیر. مهم این است که آیا شخص توانسته است پیغام خود را با موفقیت به دیگران منتقل کند؟ منظور از پیغام سخنرانی این است که شنوندگان موضوع اصلی بحث را متوجه شوند نه اینکه به نتیجه‌گیری آن دقت کنند.
یکی دیگر از بهترین روش‌ها برای کاهش اضطراب این است که تمرکز روی ایده‌ها گذاشته شود نه کلمات. هرقدر تمرکز روی لغات بیشتر باشد، میزان اضطراب و نگرانی نیز بیشتر می‌شود. در صورتی که اگر تمرکز روی ایده‌ی اصلی گذاشته شود، افکار به پرواز درخواهند آمد و نتیجه‌ی کار بسیار بهتر  از زمانی خواهد شد که فرد بخواهد لغات را با حساسیت انتخاب کند.
شنوندگان بعد از پایان سخنرانی در مورد اضطراب، صداقت، تأثیرگذاری، دانش و اعتمادبه‌نفس فرد سخنران صحبت خواهند کرد. اما اگر نتواند مأموریت را به‌درستی انجام دهد هیچ فایده‌ای نخواهد داشت. سخنرانی، ابزاری برای سنجش توانایی‌های فرد نیست بلکه به معنای انتقال ایده به دیگران است.

اینکه چگونه به نظر می‌رسید نباید تمرکز اصلی را منحرف کند
تمرین کردن در برابر آینه، ضبط کردن صدا، فیلم گرفتن و مشاهده‌ی آن را کنار بگذارید. همه‌ی ما با توجه به تجربه‌هایی که کسب کرده‌ایم از واکنش و شکل ظاهری خود اطلاع داریم. هیچ شخصی با دیدن تصویرش در آینده نمی‌تواند متوجه شود آیا منظور خود را به‌خوبی برای دیگران بیان می‌کند یا خیر.
افرادی که تمرکز اصلی را از روی خود برمی‌دارند و بر پیغام اصلی تمرکز می‌کنند معمولا اضطراب کم‌تری دارند. درواقع این افراد میزان خودآگاهی را کاهش می‌دهند. وظیفه‌ی شما این است که ایده و پیغام خود را به دیگران منتقل کنید؛ پس نباید نگران شکل ظاهری باشید و روی آن تمرکز کنید. نوازنده‌ها، خواننده‌ها و بازیگران حق دارند که نگران این موضوع باشند؛ اما یک سخنران، کافی است ایده‌ی خود را به دیگران منتقل کند. رسیدن به این طرز تفکر نیازمند تمرین و کسب تجربه است.
اگر بیش از اندازه مضطرب می‌شوید و دل‌شوره می‌گیرید، تنها به این فکر کنید که وظیفه‌ی شما معرفی، صحبت کردن در مورد یک موضوع و انتقال دادن ایده‌ی آن به شنوندگان است و نیازی نیست نگران چیز دیگری باشید. اگر بتوانید این کار را انجام دهید موفق می‌شوید و در غیر این صورت شکست خواهید خورد. مطمئن باشید که موضوع پیچیده‌تر نخواهد شد و در همین سطح باقی خواهد ماند.

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح
۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

مطالب مشابه:
رپورتاژ آگهی ویژه:

تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی
مطلب بعدی ›


برچسب ها : روانشناسی, زومیت, چگونه, کاهش استرس, کاهش اضطراب


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا نوروز ۹۷


مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری


انجام تشریفات مجالس
تشریفات مجالس


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا


فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما


لاغری آسان در مدرسه بدن
رژیم لاغری


رزرو آسان هتل
رزرو هتل ( جاباما، رزرو اینترنتی هتل )


بلیط چارتر با قاصدک ۲۴
بلیط هواپیما


تیک بان
فروشگاه اینترنتی لباس


مینار سفر :آژانس هواپیمایی در کرج

ارسال نظر


منبع: آلامتو

انجام کمک های اولیه در برخورد با بیماری های کودکان

انجام کمک های اولیه در برخورد با بیماری های کودکان
صدمات چشم
چشم عضو حساسی از بدن است که به آسانی آسیب می بیند، بنابراین در هنگام بروز حادثه برای چشم ها، به سرعت کمک نمایید.

با استفاده از یک پنبه، اجسام خارجی که به چشم کودکتان وارد شده اند را بیرون آورید. اگر نتوانستید این کار را انجام دهید، یا اگر بعد از اینکه جسم را در آوردید بازهم درد باقی بود، روی چشم را با گاز پوشانده و او را به نزد پزشک ببرید.
اگر مواد شیمیایی به چشم کودکتان پاشیده شده است، چشم را به مدت ۱۵ دقیقه با آب سرد و تمیز شستشو دهید و سپس روی چشم یک گاز استریل قرار داده و او را به نزد پزشک ببرید.

کروپ (خروسک)
کروپ یا خروسک به سرفه هایی گفته می شود که شبیه پارس کردن سگ می باشد. این سرفه ها معمولاً همراه تب بوده و باعث می شوند که تنفس کودک شما به زحمت و با صدای مخصوصی انجام شود. کروپ می تواند هم برای شما و هم برای کودکتان ترسناک جلوه کند، بنابراین اهمیت دارد که خود را آرام کرده و به کودکتان هم اطمینان دهید.
در برخورد با کروپ اقدامات زیر را انجام دهید :

با استفاده از استامینوفن و نوشیدنی های گرم، تب کودک را پایین بیاورید.
در کروپهای شدید، کودک را در مقابل بخار آب قرار دهید تا استنشاق کند یا او را به حمام برده و شیر آب داغ را باز نمایید تا از بخار آن استنشاق نماید.
اگر کودکتان خیلی بی قراری می کند و یا در تنفس و بلعیدن مشکل دارد، سریعاً او را به پزشک ببرید.

غرق شدگی
بعد از اینکه کودکتان را از آب بیرون آوردید، اقدامات زیر را انجام دهید :

دهان کودکتان را خالی کنید. اگر تنفس کودکتان متوقف شده است به او تنفس دهان به دهان بدهید. اقدام به بیرون آوردن آب از معده یا ریه کودکتان نکنید.
همینکه کودکتان دوباره بطور طبیعی نفس کشید، لباسهای خیس او را در آورده و لباسهای خشک تن او نمایید. یک نوشیدنی گرم به او بدهید.
حتی اگر حال کودک شما خوب است، او را برای یک چکاپ و بررسی کلی به بیمارستان ببرید.

منبع: مه شو

آموزش انجام کمک های اولیه در کودکان

آموزش انجام کمک های اولیه در کودکان
خفگی
هنگامی که یک جسم خارجی وارد گلو شده و راه هوایی را ببندد خفگی ایجاد می شود. اقداماتی که باید در هنگام خفگی نوزادان انجام دهید عبارتست از :

نوزادان خود را در حالی که صورتش به سمت زمین قرار دارد بر روی ساعدتان قرار دهید.
به آرامی به پشت او ضربه بزنید. در کودکان کمی بزرگتر اقدامات زیر را انجام دهید:
کودک را بر روی زانوهایتان قرار دهید بطوریکه صورتش به سمت زمین قرار گرفته باشد. سپس محکم به پشت او بزنید
اگر با اقدامات فوق، موفق به در آوردن جسم خارجی نشوید، با استفاده از انگشتتان، جسم را از دهان او خارج کنید. فقط مراقب باشید که با این کار بیشتر جسم را به داخل گلو فرو نبرید.

برق گرفتگی
اکثر برق گرفتگی ها در خانه ایجاد می شوند، بنابراین همیشه مراقب باشید که کودکتان با وسایل برقی بازی نکند. در هنگام برق گرفتگی اقدامات زیر را انجام دهید :

قبل از اینکه به کودکانتان دست بزنید، فیوز برق را کشیده و جریان برق را قطع نمایید. اگر قطع برق برایتان امکان ندارد، با استفاده از یک وسیله چوبی یا عایق، کودکتان را از محل برق گرفتگی دور نمایید.
وضعیت ضربان قلب و تنفسی کودکتان را کنترل نمایید. اگر کودکتان بیهوش است او را در وضعیت ریکاوری که قبلاً توضیح داده شد قرار دهید.
سوختگی های او را کنترل نمایید
کودکتان را بپوشانید و گرم نگه دارید و با صحبت کردن با او، وی را آرام نمایید
اورژانس را خبر کنید.

خونریزی از بینی
خونریزی از بینی معمولاً بر اثر ضرباتی که به آن وارد می شود و یا دستگاه بینی ایجاد می شود. گاهی اوقات هم بدون علت خاصی، بینی خونریزی می کند. خونریزی می تواند بعضی مواقع شدید باشد که موجب ترس مادر و کودک را پدید آورد، اما معمولاً این خونریزی ها مشکل مهمی ایجاد نمی کنند. در هنگام خونریزی از بینی اقدامات زیر را انجام دهید :

کودک خود را بنشانید و سر او را کمی به سمت جلو بیاورید. اگر سر کودک به سمت عقب قرار گیرد ممکن است خون وارد حلق او شده و ایجاد خفگی کند.
به کودکتان بگویید که از طریق دهان نفس بکشد. با دست به مدت ۱۰ دقیقه قسمت جلوی بینی را محکم نگه دارید تا خونریزی بند بیاید.
اگر خونریزی هنوز ادامه دارد، با استفاده از یک پارچه سرد یا قطعات یخ که دو دقیقه بر روی بینی می گذارید، بینی را سرد نمایید سپس دوباره با دستتان بینی او را نگه دارید.
بعد از بند آمدن خونریزی ، به کودکتان بگویید که به مدت چند ساعت از دستکاری و گرفتن بینی اش خودداری نماید.

منبع: مه شو

آموزش انجام کمک های اولیه در هنگام مسمومیت کودکان

آموزش انجام کمک های اولیه در هنگام مسمومیت کودکان
مسمومیت ها
هنگامی که مواد مضر خورده یا استنشاق شود مسمومیت ایجاد می گردد. همیشه سعی کنید که چنین موادی در دسترس کودکتان قرار نگیرد. اگر مشکوک شدید که کودکتان مسموم شده است به اورژانس تلفن زده و تا رسیدن اورژانس اقدامات زیر را انجام دهید :

وضعیت تنفسی او را کنترل نمایید و آماده باشید که اگر تنفس او قطع شد اقدام به تنفس مصنوعی نمایید.
اگر کودکتان نفس می کشد اما بی هوش شده است، او را در وضعیت ریکاوری که قبلاً توضیح داده شده قرار دهید.
اگر لبهای کودکتان سوخته است، نشان می دهد که او یک ماده شیمیایی سوزاننده خورده است، بنابراین با دادن کم کم آب یا شیر او را خنک نمایید.
ظرف حاوی مواد شیمیایی که کودک از آن خورده است را نگه داشته و به بیمارستان ببرید. با این کار پزشک را کمک می کنید که بتواند معالجه صحیحی انجام دهد.
اگر کودکتان بیهوش است، هیچگاه سعی نکنید که به او مایع بخورانید.
هیچگاه سعی نکنید که کودکتان استفراغ کند. چون استفراغ کردن می تواند خیلی خطرناک باشد زیرا مواد می توانند از این راه از معده به ریه ها رفته و صدمات شدیدی به ریه ها وارد نمایند و تنفس را دچار اشکال کنند.

شوک
شوک می تواند بر اثر خونریزی های شدید ، سوختگی ها و حتی ترس شدید ایجاد شود. کودکی که دچار شوک شده، رنگ پریده بوده و پوستش سرد و مرطوب می باشد. در همین حال کودک ممکن است بلرزد و عرق کند. همچنین تنفس تند شده و کودک دچار سرگیجه می شود و احتمالاً استفراغ می کند. در موارد شدید، شوک می تواند کشنده باشد، بنابراین در موارد بروز شوک، مراقب بوده و به سرعت کارهای زیر را انجام دهید :

کودک را به یک طرف بخوابانید و مطمئن شوید که تنفسش مختل نشده است
لباسهای تنگ در محل های گردن، سینه و کمر، شل و آزاد نمایید. سپس بر روی او پتو بیندازید، اما مراقب باشید که او را بیش از حد گرم نکنید
سعی کنید که کودکتان بی حرکت و آرام باقی بماند، سپس اورژانس را خیر نمایید.

منبع: مه شو

آموزش چند حرکت ورزشی مخصوص شکم و پهلو

آموزش چند حرکت ورزشی مخصوص شکم و پهلو
حرکت اریبی
(پا باز )
حرکت چاقو از پهلو :
از سمت راست به پهلو دراز بکشید و پاها را روی هم قراردهید دست چپ را پشت سر قرارداده و دست راست را روی پهلوی چپ قرار دهید .
اکنون پای چپ راهمزمان با کشش دست و سر به یکدیگر نزدیک کنید و مجدداً به حالت اولیه باز گردید.این عمل را تا آخر تکراراز یک سمت به پایان برسانید و سپس به سراغ ناحیه عکس از ناحیه دیگر بروید .
توصیه :
اجازه ندهید حرکت دست و پا سبب دور یگزینی شما از کنترل و فشار عضلات پهلو شود .
خم شدن به حالت ضربدری :
به پشت دراز بکشید وزانورا به عرض شانه باز و خم کنید.در زاویه ۶۰درجه آنها را نسبت به زمسن مستقر نمائید .به آرامی دست چپ را پشت سر بیاورید .دست راست را روی شکم قراردهید .آرنج وشانه را به طرف آرنج چپ بالا و به داخل بیاورید به قسمتی که زانو به آرنج نزدیک شده یا برخورئ نمایند ، قبل از آنکه از ناحیه دیگر این تمرین را ادامه دهید حداکثر تکرار را اجرا کنید .
توصیه :
اگر زانو یا آرنج تماس هم نیابند بلامانع است .پاها را حتماً با حد اکثر توانایی و آرامی بالا بیاید.
حرکت شکم فضائی :
برابر تصویر حالت (پوزیسیون )بگیرید ، پاها را به حالت قلاب در یکدیگر بالا نگه دارید و دستها را پشت گردن قلاب کنید .بانزدیک کردن پاها به زمین و بازکردن انقباض شکمی ،پاها را باز و مجدداً به حالت اولیه باز گردانید .
توصیه :
در هنگام فرود پاها تمرکز بیشتری به ناحیه زیرین ناف بنمائید .
در تکرار آخر هر ست ۵ ثانیه برای ایجاد حالت ایزومتریک آنرا حفظ (نگه دارید ) کنید .
 
منبع: مه شو

توضیح چین در مورد نفتکش سانچی

او گفت: این فاجعه دریایی چند روز است که تیتر اول خبرگزاری‌هاست. بنابر این امروز من می‌خواهم در این فرصت برخی جزئیات را در این مورد بازگو کنم. رهبران و دولت چین این سانحه ترافیکی را بسیار جدی گرفتند و عموم جامعه هم به دقت تحولات مربوطه را دنبال می‌کرد. دپارتمان‌های مربوطه به شایستگی فورا واکنش نشان دادند و با تمام توان تلاش‌های جستجو و امداد انجام شد. همان‌طور که گزارش شده است با برخورد دو کشتی و آتش گرفتن کشتی سانچی که ۱۳۶۰۰۰ تن میعانات نفتی را حمل می‌کرده است وضعیت بسیار خطرناکی به وجود آمده بود. علی‌رغم تمام این‌ها به علت وجود یک حس قوی حرفه ای و تخصصی، امدادگران چینی جان خود را به خطر انداختند و شجاعانه اقدامات ایمنی را انجام دادند تا چندین بار به این کشتی نزدیک شوند و عملیات امداد و نجات را در فاصله بسیار نزدیکی از آتش انجام دهند. قبل از انفجار نهایی امدادگران حتی روی عرشه کشتی رفتند و پیکر ۲ تن از جان‌باختگان را به همراه جعبه سیاه نفت‌کش از آن خارج کردند.

این مقام مسئول چینی ادامه داد: در طول کل این روند، ارتباطات بین دپارتمان‌های ایرانی و چینی خوب و موثر بود. سفارت چین در ایران در سریع‌ترین زمان ممکن برای متخصصان ایرانی ویزا صادر کرد تا هر چه زودتر بتوانند به چین بیایند، مستقر شوند و در فرایند امداد شرکت کنند. مرکز فرماندهی امداد چین ترتیبات ویژه‌ای برای ایرانی‌ها صورت داد تا هماهنگی‌ها و ارتباطات آنها با طرف چینی تسهیل شود. به علاوه ما در تمام مدت با ژاپن و کره‌جنوبی در فعالیت‌های امدادرسانی همکاری کردیم. لو کانگ گفت: شما می‌دانید که وزیر کار ایران در نامه‌ای به رییس‌جمهور روحانی نوشته است که طبق نظر متخصصان ایرانی و مقامات چینی تمامی خدمه نفتکش ظرف یک‌ساعت پس از وقوع این سانحه جان خود را از دست داده‌اند که دلیل آن مقیاس بزرگ آتش و گازهای سمی بوده است. همه ما با پایان تراژدی‌گونه این حادثه ناراحت شدیم.

وی ادامه داد: در عین‌حال فعالیت‌های امداد و نجات چین کاملا به تایید طرف ایرانی رسیده است. همان‌گونه که نایب‌رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران به رسانه‌ها گفت، هر دو طرف ایرانی و چینی تمام تلاش‌های خود را در این زمینه انجام دادند. سفیر ایران در چین هم گفت که چین نه تنها منابع خود در شانگهای را برای این کار استفاده کرد بلکه از استان‌های هم‌جوار هم برای این که همه تلاش خود را انجام دهند، کمک گرفت. نماینده کنسول‌گری ایران در شانگهای هم از تلاش‌های حداکثری چین تشکر کرده است.

سخنگوی وزارت خارجه چین اظهار کرد: ما به خانواده‌های قربانیان این حادثه تسلیت می‌گوییم و ابراز همدردی می‌کنیم. در همین زمان می‌خواهم نهایت تشکر خود را از تمام امدادگرانی که بهترین نمونه شجاعت و فداکاری و برخورد حرفه‌ای هستند، به جا بیاورم. یکی از خبرنگاران  حاضر در جلسه سوال کرد: چین برای جلوگیری از هرگونه فاجعه زیست‌محیطی چه خواهد کرد؟ و همچنین آیا نتایج اولیه‌ای برای دلایل این سانحه به دست آورده‌اید؟

سخنگوی وزارت خارجه چین پاسخ داد:به دلیل این که جان انسان‌ها در خطر بود، چین در وهله اول در اولین زمان ممکن تیم‌های امداد و نجات را سازماندهی کرد و امیدوار بودیم که بتوانیم تمام خدمه را نجات دهیم. از سوی دیگر با توجه به مقدار بسیار بالای میعانات نفتی در این کشتی، چین تلاش‌های پاکسازی و پیش‌گیری از الودگی خود را هم آغاز کرد. شما می‌توانید برای آگاهی از جزئیات آخرین فعالیت‌های انجام شده در این مورد به وب‌سایت‌های وزارت حمل‌ونقل و اداره اقیانوس‌ها مراجعه کنید.

در پاسخ به سوال دوم باید بگوییم آن‌چه در موقع وقوع هر تصادفی مهم است امدادرسانی و نجات جان افراد است و در عین حال ما هرگز تحقیقات در مورد دلیل رخ دادن این حادثه را متوقف نکردیم. حتی قبل از آخرین انفجار سرنوشت‌ساز، امدادگران چینی بدون این که ایمنی خود را در نظر بگیرند به امید این که کسی هنوز زنده باشد روی عرشه کشتی رفتند. انها پیکر دو نفر از جان‌باختگان و جعبه سیاه کشتی را از نفت‌کش خارج کردند. من معتقدم جعبه سیاه دلیل این سانحه را روشن خواهد کرد و تحقیقات بیشتری هم بعد از آن صورت خواهد گرفت. خبرنگار دیگری سوال کرد: آیا تایید می‌کنید که تحقیقات اغاز شده است؟ وی پاسخ داد: تحقیقات در دست انجام است.

خبرنگار دیگری سوال خود را اینگونه مطرح کرد»  آیا می‌توانید در مورد نحوه این تحقیقات به ما جزئیاتی ارائه کنید؟ آیا چین این تحقیقات را رهبری خواهد کرد و ایا چهارچوب زمانی‌ای هست که طی آن، این تحقیقات تکمیل شود؟ لوکانگ جواب داد: همانطور که گفتم جعبه سیاه به ما کمک می‌کند دلیل حادثه را متوجه شویم. از آنجایی که تحقیقات هنوز در حال انجام است، من توصیه میکنم تا پایان آن صبور باشیم.
منبع: بهارنیوز

مقصد کشتی سانچی کره‌جنوبی بود یا شمالی؟

گروه جامعه: طی روزهای اخیر شایعاتی پیرامون نحوه آتش گرفتن کشتی سانچی در فضای مجازی منتشر شده است که مهمترین آن روایت زیر است:
نفتکش سانچی نه به سمت کره جنوبی که به سمت کره شمالی در حال حرکت بوده است!
تمام رادارها برای دیده نشدن توسط نیروهای کره جنوبی، آمریکا و حتی چین خاموش شده بود و همینطور تمام چراغ‌ها، احتمال اینکه کشتی دیگری با سانچی برخورد کرده باشد بسیار کم است، سانچی ۲۷۴ متر طول داشته و در دریایی که خبری از طوفان نبوده حتی از فاصله دور هم قابل رویت بوده، و احتمال اینکه کشتی باری هنگ‌هنگی نفتکشی با آن عظمت را حتی در سیاهی شب ندیده باشد بسیار کم است‌.

حتی اگر بگوییم به دلیل خاموش بودن رادار و چراغ‌های سانچی، کشتی باری نتوانسته نفتکش را ببیند، نفت‌کش ایرانی به راحتی میتوانسته چراغ‌های کشتی باری را ببیند و تغییر مسیر بدهد!!

نفتکش ایرانی برای رساندن محموله به کره شمالی تغییر مسیر داده و با وجود خاموش بودن رادارها و چراغ و حتی قطع تماس رادیوئی توسط چین شناسایی شده و پس از بارها اخطار چین و بی توجهی خدمه نفتکش به اخطارها، چین با پرتاب موشک به سمت نفتکش ایرانی، آن را غرق کرده و حتی از نجات خدمه هم سر باز زده، فقط چینی ها باسرعت وارد عمل شده و جعبه سیاه نفتکش را به دست آورده تا از بازتاب گسترده ماجرا توسط رسانه‌ها و واکنش‌های افکار عمومی جلوگیری کنند. کره‌شمالی تحت سخت‌ترین تحریم‌های آمریکا و سازمان ملل قرار دارد و هیچ کشوری حق فروش نفت را به این کشور منزوی اتمی ندارد.

تکذیب شایعه انتقال بار «سانچی» به کره شمالی

در اولین واکنش به این شایعات، علی ربیعی وزیر کار، با حضور در برنامه گفتگوی ویژه خبری به موضوع حادثه کشتی سانچی پرداخت.  محورهای مهم اظهارات علی ربیعی به شرح ذیل است:
حجم انفجار و میزان بالای آتش و ذوب شدن کشتی و گازهای سمی باعث از بین رفتن افراد روی نفتکش سانچی در ساعات ودقایق اولیه شد
شایعه پراکنی های مختلف از جمله برخورد موشک و حمل بار به سمت کره شمالی کذب محض است.
از ساعت اولیه حادثه نفتکش سانچی جلسه اضطراری در سفارت چین تشکیل شد و موضوع بلافاصله به اطلاع رئیس‌جمهور رسید و جلسه ستاد بحران در وزارت امور خارجه تشکیل شد.
 اتفاق پیش آمده آن قدر عظیم بود که بنده خارج از عرف دیپلماتیکم عمل کردم و بدون پروتکل در اتاق عملیات چین حضور یافتم.
 کشتی ۱۱۱ هزار و ۵۱۰ تن میعانات گازی داشت که در ترکیب با هوا اسید سولفوریک تشکیل می‌داد.
 افرادی که اظهارنظرهای بیهوده می‌کنند حتی یک روز در چنین کشتی نبوده‌اند. این انفجار دود ۸۰۰ متری ایجاد کرده بود
 برخی انتقاد می‌کنند شما که می‌دانستید خدمه در ساعات اولیه جان باخته اند چرا اقدام کردید؟ بنده می‌گویم اگر حتی یک اپسیلون امید وجود داشت وظیفه انسانی ما بود که برای نجات اقدام کنیم.



ابهام‌ زدایی از چند پرسش درباره «سانچی»
امروز روزنامه ایران در گزارشی نوشت: «تمام احتمالات این بود که در همان لحظه برخورد نفتکش سانچی با کشتی فله بر چینی تمام خدمه نفتکش ایرانی فوت کرده باشند. اما تا لحظه آخر دولت باتمام توان مهار آتش را پیگیری کرد. آن هم یک دلیل ساده داشت، اینکه یک هزارم درصد خدمه زنده باشند.»
این موضوع را معاون امور دریایی سازمان بنادر و دریانوردی می‌گوید. هادی حق‌شناس در گفت‌و‌گو با «ایران» ادامه داد: «انفجار نادری بود. در ۳ دهه اخیر چنین حادثه‌ای در هیچ نقطه از دنیا رخ نداده بود که با خود همه چیز را نابود کند. با این حال برای ما حتی پیکر دریانوردان‌مان هم مهم بود. البته اولویت اول ما نجات جان ۳۲ خدمه سانچی بود. با آنکه احتمال تحقق آن خیلی اندک بود.» حق‌شناس از تلاش تمام نهادهای مربوطه می‌گوید. اینکه تمام مقامات مسئول هر کاری که می‌توانستند کردند، اما متأسفانه نتیجه‌بخش نبود.

 

حادثه‌ای کوتاه و مخرب برخی می‌گویند که خدمه در موتورخانه نفتکش پناه گرفته بودند. اما چقدر این موضوع صحت دارد؟ براساس دستورالعمل‌های ایمنی دریایی بعد از تصادف خدمه باید تعادل کشتی، اطفای حریق و ترک کشتی را مدنظر قرار دهند. هیچگاه هیچ دستوری مبنی بر پناه گرفتن در کشتی در حال غرق شدن نبوده و نیست. از موتورخانه تنها در زمان حمله دزدان دریایی به‌عنوان اتاق امن استفاده می‌شود. اما تمام تلاش مسئولان برای همان یک هزارم درصد بود. اینکه مبادا کسی در داخل موتورخانه پناه گرفته باشد.

 
نفتکش سانچی یک نفتکش ساخته شده در سال ۲۰۰۸ و مجهز به امکانات ایمنی بود. امکانات ایمنی این مدل کشتی‌های نفتکش بسیار زیاد است. برای مثال دو قایق نجات، ۵ قایق نجات بادی، ۱۴ حلقه نجات، جلیقه نجات و لباس شناوری بیشتر از تعداد سرنشینان داشت. هر دو هفته یکبار هم پروسه تخلیه نفرات دانش کافی داشتند. امکانات اطفای حریق این کلاس کشتی‌ها بسیار زیاد است. اما چرا پرسنل خودشان اطفای حریق نکردند؟ در این باره معاون امور دریایی سازمان بنادر و دریانوردی می‌گوید: ظاهراً امکان انجام هیچ اقدامی وجود نداشته و حادثه در لحظه اتفاق افتاده است.

 

او با بیان اینکه حدود ۳۰ الی ۴۰ مایل قبل از وقوع حادثه معمولاً سرنشینان کشتی تانکر متوجه خطر می‌شوند، گفت: سؤال اینجاست که چرا دو کشتی غول‌پیکر یکدیگر را ندیده‌اند؟ مثلاً آیا تجهیزات و رادارها از کار افتاده بود؟ آیا به خاطر تاریکی شب بوده؟ آیا ساعت ۸ شب و زمان تغییر شیفت‌ها بود؟ و صدها دلیل احتمالی دیگر وجود دارد. اما همه احتمال است و تا زمانی که جعبه سیاه VDR نفتکش و کشتی فله‌بر چینی رمزخوانی نشود امکان اظهار نظر قطعی در خصوص جزئیات حادثه وجود ندارد.

 

اولویت چینی‌ها متفاوت بود
عملیات امداد و نجات طبق کنوانسیون‌های دریایی یک اقدام داوطلبانه و انساندوستانه است و در تمام دنیا انجام می‌شود. اما سؤال اینجاست که آیا چینی‌ها هم به این مسئولیت انسانی خود عمل کرده‌اند یا خیر، یکی از سؤالات است. حق‌شناس با بیان اینکه اولویت چینی‌ها با ما متفاوت بود اما نمی‌توانیم بگوییم قصوری از آنها سر زده؛ اظهار کرد: «ممکن است که برای چینی‌ها ایمنی شناورهای آتش‌خوار و حفظ محیط‌زیست اهمیت بیشتری داشته اما ما به‌عنوان یک ایرانی فقط به‌دنبال نجات جان یا حتی پیکر خدمه بودیم.» معاون امور دریایی سازمان بنادر و دریانوردی ادامه داد: «اولویت‌ها متفاوت بود، اما از نظر قانونی آنها هیچ قصوری نکردند. انتظاری که در ذهن ما وجود داشت این بود که چینی‌ها با امکانات دریایی پیشرفته خود می‌توانند آتش را مهار کنند اما آنها هم برای این ناتوانی خود ادله دارند.»

۱۲۰ مایلی نفتکش طی ۷ روز و خروج آن از آب‌های چین به آب‌های ژاپن اذعان کرد: «شرایط جوی هم مناسب نبود. ارتفاع برخی از موج‌ها به ۷ متر هم می‌رسید در این وضعیت واقعاً کار شناورها سخت بود. حجم آتش و گازهای سمی نیز مشکل را دوچندان می‌کرد به طوری که حتی تکاورهای ما نتوانستند از ۷۰۰ متری نفتکش جلوتر بروند.» معاون امور دریایی سازمان بنادر و دریانوردی با بیان اینکه چینی‌ها با ۲۱ خدمه کشتی فله‌بر چینی مصاحبه کرده‌اند، گفت: «نماینده ایران و پاناما از این کشتی بازدید و آن را بررسی کرده‌اند و برای مصاحبه با این خدمه هم درخواست مصاحبه داده‌ایم و منتظر انجام کارهای حقوقی آن هستیم.» او ادامه داد: «کشتی فله‌بر چینی معروف به کریستال حدود ۴۸ ساعت در محل حادثه حضور داشت و دچار احتراق نیز شده بود. اینکه می‌گویند بلافاصله بدون مشکل محل حادثه را ترک کرده اشتباه است.» البته سخنگوی وزارت خارجه چین غرق شدن نفتکش ایرانی را تسلیت گفت و افزود: امدادگران چینی جان خود را به خطر انداختند و وارد کشتی شده و جعبه سیاه را کشف کردند.

 

سانچی راهی کره جنوبی بود

با اوج گرفتن شایعات «کیم سئونگ‌ــ‌هو» سفیر کره‌جنوبی در تهران تأیید کرد که نفتکش سانچی راهی این کشور بوده است نه کشور دیگری. حق‌شناس نیز درخصوص این شایعات یعنی مقصد محموله یا کارشکنی امریکا توضیح داد: ما یک سازمان تخصصی هستیم و اظهارنظرهای ما تماماً فنی و کارشناسی است. هر حرفی که می‌زنیم باید در مجامع بین‌المللی از جمله کنوانسیون جهانی دریانوردی پاسخگو باشیم و همین طور پاسخ بشنویم. در خصوص این حادثه هر رفتاری که از کشورهای چین، ژاپن، کره جنوبی، پاناما و هنگ‌گنک سر بزند، در مجامع بین‌المللی دریانوردی و حقوقی بررسی خواهد شد. ما همه مکلف به پاسخگویی هستیم. لذا از هر گونه بحث سیاسی یا غیرحرفه‌ای خودداری می‌کنیم.

صدور دستور ویژه دادستان کل کشور در پی حادثه نفتکش سانچی در عین حال دادستان کل کشور با صدور دستور ویژه‌ای به معاون حقوق عامه دادستانی کل خواستار بررسی علت بروز حادثه نفتکش سانچی شد. به گزارش روابط عمومی دادستانی کل کشور، حجت‌الاسلام والمسلمین منتظری با تسلیت به مردم و خانواده‌های جانباختگان کشتی نفتکش سانچی با صدور دستوری به معاون حقوق عامه دادستانی کل کشور، خواستار بررسی و پیگیری علت بروز این حادثه شد.

 

ناگفته‌های مهم فرمانده نیروی دریایی ارتش

فرماند نیروی دریایی ارتش گفت: در روز‌های اول و دوم حادثه و درحالی که بخش‌هایی از شناور در حریق نبود و به زعم ما امکان حضور کسانی در شناور برای امداد و نجات مهیا بود، بنده تصور کردم که شاید جرأت رفتن به روی کشتی وجود ندارد و به همین خاطر به شرکت ملی نفت‌کش و سازمان بنادر و دریانوردی پیشنهاد دادیم که کلاه‌سبز‌های نیروی دریایی آمادگی دارند روی عرشه شناور حاضر شوند و فقط باید تشریفات اعزام آنها به چین فراهم شود.

 

امیر دریادار «حسین خانزادی» با بیان اینکه  گفت: ما زمانی که این پیشنهاد را اعلام کردیم حدود سه روز از سانحه گذشته بود. تشریفات اعزام این عزیزان با توجه به اینکه باید ویزا می‌گرفتند، با چالش‌هایی مواجه شد. آنها گفتند «نظامی» را برای حضور در این عرصه نمی‌پذیرند. تمهیداتی پیش‌بینی شد که اعلام کنیم این عملکرد و کاری که می‌خواهد انجام شود در قالب نظامی نیست. به ما گفتند این عزیزان نباید با لباس تکاوری در صحنه حاضر شوند. با وجود اینکه لباس تکاور‌ها برای‌شان یک ارزش بزرگ است، این لباس را از تن درآورده و حاضر شدند با هر آنچه آنها پوشش اعلام کنند، در صحنه حاضر شوند. وی گفت: فرآیند رفت و برگشت صدور ویزای چین برای کلاه‌سبز‌های نیروی دریایی کمی طولانی شد و ۲ تا ۳ روز طول کشید. همکاران من در روز هفتم وارد صحنه شدند و در روز هفتم با توجه به اینکه کشتی از سواحل چین دور شده و به سواحل ژاپن نزدیک شده بود، امکان اعزام به وسیله بالگرد به‌دلیل فاصله زیاد وجود نداشت. با سریع‌ترین شناوری که امکانش بود، تکاوران دریایی را به صحنه اعزام کردند و به محض آمادگی اعزام تکاوران به کشتی، انفجار مهیبی اتفاق افتاد و تمام عرشه را آتش فراگرفت و متأسفانه با اندوه زیاد در همان لحظات شاهد غرق شدن این شناور بودیم.

 

چرا پرچم پاناما؟
مالکیت کشتی هیچ ارتباطی با پرچم آن ندارد. پرچم هر کشتی نشان دهنده استانداردهایی است که یک کشتی پیروی می‌کند. پاناما کشتی‌های با استاندارد بالا را ثبت می‌کند و این برای کلاس‌بندی کشتی خیلی مهم است و نشان می‌دهد شما یک کشتی به روز و مجهز با استانداردهای بالا در اختیار اجاره‌کننده‌ها قرار می‌دهید. به هر حال تمام نفس وجود یک کشتی کار اقتصادی است یعنی ساخته می‌شود، ثبت می‌شود تا اجاره شود و بار حمل کند. هرچه پرچم و کلاس رده‌بندی کشتی از استاندارد بالاتری برخوردار باشد شانس بازاریابی آن کشتی هم بالاتر می‌رود و نهایتاً برای مالک صرفه اقتصادی دارد.
منبع: بهارنیوز

ویز رفع فیلتر نشد، فیلترینگ را دور زد

گروه فناوری: روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: درحالی‌که اپلیکیشن ویز چندی قبل به‌دلیل اسرائیلی بودن از دسترس خارج شده بود، حالا کاربران چند هفته است از این اپلیکیشن بدون فیلتر استفاده می‌کنند.

 
بسیاری تصور می‌کنند که احتمالا این اپلیکیشن از فیلتر خارج شده اما هیچ خبر رسمی مبنی بر خارج شدن از فیلتر این اپلیکیشن تاکنون منتشر نشده است. در همین حال برخی خبرها حاکی است که اپلیکیشن ویز از حدود یک ماه قبل مشغول تغییر آدرس‌های آی‌پی (IP Addresses) است که به هر کاربر اختصاص می‌دهد به این ترتیب به‌طور نامشخص به هر کاربر یک آدرس آی‌پی تعلق می‌گیرد که با کاربر دیگر متفاوت است به همین دلیل می‌توان گفت این اپلیکیشن با این روش عملا فیلترینگ را دور زده است.


به گفته کاشیان، یک متخصص شبکه‌ با اختصاص هر آی‌پی به هر کاربر و تغییر مداوم آن امکان مشخص کردن آدرس اختصاصی این اپلیکیشن برای سیستم فیلترینگ بسیار مشکل شده است. اپلیکیشن ویز تا قبل از فیلتر شدن به شکل وسیعی به‌خصوص توسط رانندگان تاکسی و کسانی که در شرکت‌های تاکسی اینترنتی فعالیت می‌کردند مورد استفاده قرار می‌گرفت.
منبع: بهارنیوز

تحلیل محمدرضا تاجیک از اعتراضات اخیر

گروه سیاسی- رسانه‌ها: روزنامه شرق در مقدمه مصاحبه با محمدرضا تاجیک نوشته است: سر خیابان، حجله گذاشته‌اند. کمی جلوتر ساختمان شرکت ملی نفت‌کش است که بالاسر آن، تصویر ٣٠ دریانورد جان‌باخته در حادثه سانچی را نصب کرده‌اند و صدای قرآن تا نیمه‌های کوچه به گوش می‌رسد. دسته‌های گل سفید و پلاکاردهای عزا، دو طرف کوچه بیش‌ازپیش داغ این روزها را به رخ می‌کشد. برای مصاحبه با محمدرضا تاجیک وارد دفتر او در همین خیابان شدم تا درباره ماهیت اعتراضات اخیر و مواجهه اصلاح‌طلبان با شرایط جدید صحبت کنیم.

 

تاجیک تلاش کرد در طول مصاحبه تأکید کند پیش از آنکه بخواهد نامی بر این اعتراض‌ها بگذارد و آنها را در ظرف نظری ببرد، بیشتر باید بگوید این پدیده، چه نیست. او از نفرت و عصبانیت متراکم و متقاطعی در جامعه سخن گفت که نتیجه‌اش چنین شد و در پاسخم به این سؤال که چرا الان چنین شد، گفت: در انقلابات رنگی که در بلوک شرق اتفاق افتاد، اصطلاحی داشتند: «حالا وقتشه». تاجیک به اصلاح‌طلبان توصیه کرد با به‌محاق‌رفتن این وقایع، اصلاح‌طلبان به تعطیلات تاریخی نروند. او گفت: «کار ما به صورت جدی از حالا شروع شده است. اگر در تعطیلات تاریخی هم بودیم، باید این تعطیلات را رها کنیم و برگردیم. بنشینیم و ببینیم چگونه می‌توانیم تدبیر و تمهید کنیم که این وقایع ققنوس‌وار از خاکستر خود برنخیزد». به گفته او: «فردای بعد از این وقایع در کشور ما، فردای دیگری است. بی‌تردید، تاریخ ما با این وقایع ورق می‌خورد».
 

‌تحلیل شما از اتفاقاتی که رخ داد، چیست؟ اعتراض بود یا شورش یا جنبش؟ جنس این وقایع چه بود؟

از دو منظر می‌شود با این پدیده نوعی مواجهه نظری داشت. «لکان» به ما می‌گوید اسیر وسوسه تأویل و تحلیل نشوید. سعی نکنید پدیده را در آسترها و روکش‌های نظری ملفوف و پیچیده کنید که واقعیت آن گم شود. یعنی یک حاشیه فربه نظری پیدا کند که رنگین‌تر، جذاب‌تر و زیباتر از اصل جلوه کند. به‌طوری‌که اصل و واقعیت فراموش شود. ژیژک داستانی را در کتابش نقل می‌کند؛ می‌گوید چندی بود که از کارخانه‌ای، چیزی دزدیده می‌شد. مسئولان آن حساس شدند تا ببینند چه چیزی دزدیده می‌شود. به یک کارگر مشکوک می‌شوند و او را هروقت که با فرغون خود خارج می‌شود، تفتیش می‌کنند و چیزی پیدا نمی‌کنند. بعد از مدتی متوجه شدند آنچه دزدیده می‌شده است، همان فرغون بوده است!

 

 این‌قدر به‌دنبال ژرفا، عمق و موارد دیگری بودند که واقعیت در برابر آنها رژه می‌رفته، اما آن را نمی‌دیدند. نظریات هم گاهی با ما این رفتار را دارند. من اسم آن را «تدلیس ‌نظری» یا «تدلیس نظریه‌ها» می‌گذارم. تدلیس نظریه‌ها ما را دچار فریبی می‌کنند که واقعیت را گم می‌کنیم. بعضی وقت‌ها باید واقعیت‌های سیاسی و اجتماعی جامعه را مشاهده کرد تا اینکه تحلیل کرد. گاهی این‌قدر واضح و مبرهن است و ابعاد آن با انسان صحبت می‌کند که نیاز نیست زبان نظریه‌ها را در دهان آن (واقعیت) گذاشت تا به سخن درآید. وقایع خود، سخنگوی خود هستند. صامت نیستند. پیام آنها در کنش آنهاست؛ بنابراین زبان آنها، زبان کنش است. با همین زبان فریاد می‌زنند، اما ما آنها را در چارچوب‌های نظری ملفوف می‌کنیم و به این ترتیب واقعیت گم می‌شود.

 

منظر دوم این است که ما برای اینکه یک پدیده اجتماعی و سیاسی را به‌ویژه که دارای پیچیدگی خاصی باشد، فهم کنیم؛ باید آن را از یک منظر نظری ببینیم. من در این رویکرد هم اشکالی نمی‌بینم، اما بی‌تردید، ورود به این وادی یعنی ورود به یک پلورالیزم و کثرت و تنوع بی‌پایان نظری. می‌توان به این پدیده از منظر جنبش‌های کلاسیک اجتماعی نگاه کرد و فقدان‌هایی را در آن جست‌وجو کرد. مثل فقدان رهبری، ایدئولوژی و سازماندهی و بعد هم فریاد برآورد که یافتم! و البته در ادامه تحلیل کرد که چنین جنبش‌هایی به ثمر نمی‌رسند، چون فاقد رهبری، ایدئولوژی و… هستند. آنچه بعضی از نظریه‌پردازان این روزها گفته‌اند و به آن دل خوش می‌کنند. یک منظر هم این است که از دریچه جنبش‌های جدید اجتماعی به آن نگاه کرد که در آنها نوعی از تشکیلات ولنگار، فقدان ایدئولوژی مشخص، رهبری و ساماندهی مشخص را می‌توان جست‌وجو کرد.

 

می‌توان این پدیده را یک حرکت پوپولیستی، یا یک حرکت پساپوپولیستی فرض کرد؛ یعنی خیزشی که کثرت پیرامون مطالبه، وحدت ایجاد نمی‌کند، بلکه خود مطالبه هم کثیر است و فقط جایی که وحدت ایجاد می‌شود، «کنش» است؛ یعنی انسان‌ها با انگیزه‌ها و انگیخته‌های مختلف در یک جغرافیای زمانی و مکانی یک کنش را با هم انجام می‌دهند، اما مطالباتشان یکی است و فقط در کنش با هم وحدت دارند. از طرفی می‌توان این پدیده را یک رخداد از نوع بدیویی دانست که از هیچ‌کجا و همه‌کجا نازل شد و قابل پیش‌بینی نبود. حتی می‌توان این پدیده را در فضای سوژه آلتوسری جست‌وجو کرد. بر‌این‌اساس مفروض بگیریم که یک سوژه در اثر یک خطاب، متولد شده و در جامعه ما در حال ایفای نقش سوژگی خود است.

 
می‌توان از نظر مارکسیستی وارد ماجرا شد و یک سوژه جمعی یا کارگزار تاریخی را در یک مقطع خاص دنیای پسا‌مدرن، فرض کرد و گفت یک جنبش پسامدرنی در حال رخ‌دادن است. همچنین می‌توان از دستگاه نظری هگلی وارد شد و فرض کنیم که حرکتی از سوی اراذل و اوباش صورت گرفته که بعضی‌ها هم این روزها از این مفاهیم استفاده می‌کنند، مثل «آشغال» و مفاهیم سخیفی که اصلا در فضای تحلیلی نمی‌گنجد. می‌توان این را یک کنش بدون ‌کنش دانست و به تعبیر گرامشی آن را «انقلاب بدون کنش» یا «انقلاب بدون انقلاب» نامید و از آن زاویه ماجرا را بررسی کرد. بعضی از نظریه‌پردازان هم این فضا را در یک نوع «ادهوکراسی»، یعنی یک نوع بروکراسی بدون بوروکراسی، بوروکراسی که خلاقیت خود را از انسان‌ها و سازمان نمی‌گیرد و می‌تواند متنوع و متکثر از سازمان عمل کند، بررسی می‌کنند؛ بنابراین از زوایای گوناگون می‌توان آن را به صدا درآورد؛ اما باید توجه داشت وقتی وارد این وادی می‌شویم، در حقیقت وارد وادی پیچیده و پر از ابهامی می‌شویم که هراس این است که واقعیت را گم کنیم و آن را نبینیم، اما می‌توان از دریچه‌ای آن پدیده را به صدا درآورد و با آن ارتباط گرفت، اما ضرورتا و لزوما این‌طور نیست که آن‌گونه دستگاه نظری مورد نظر ما این پدیده را به صدا درآورده است، این صدا، همان صدای پدیده و واقعه باشد؛ اما این بحث یک موضوع جدی است که وقتی من برای نوشتن کتابی در این زمینه تلاشی را آغاز کردم، باور نداشتم که در گرداب چنین نظریاتی گرفتار شوم؛ بنابراین آنچه می‌توان گفت، این است که این پدیده چه نیست؟ این پدیده بی‌تردید یک جنبش مدنی معطوف به یک نوع حق نیست.
 
 یک جنبش «کلاس‌بیس» یا طبقه‌بنیاد نیست؛ یعنی مبتنی بر طبقه خاص و ایدئولوژی خاص نیست. یوتوپیای خاصی ندارد، عمدتا سلبی عمل می‌کند و بالاخره در روند خود، تولید معنا می‌کند و در این روند برای خود رهبری ایجاد می‌کند، نه در آغاز. این پدیده می‌تواند موجی عمل کند، گاهی سر به تو داشته و گاهی توفنده عمل کند. طبیعتا چنین حرکتی حقانیت و مشروعیت خود را از زمینه‌ای که بر آن روییده و شکل گرفته، می‌گیرد و هر کنش خود و واکنشی را که در برابر آن شکل گرفته سرمایه خود قرار می‌دهد. به‌این‌ترتیب خود را فربه‌تر می‌کند و حرکت خود را توفنده‌تر ادامه می‌دهد. بنابراین با چنین فضایی مواجه هستیم که این پدیده، در نوع خود کم‌نظیر و بی‌نظیر است و در قالب‌های مرسوم نظری چندان نمی‌گنجد. ولی خب در آینده شاهد خواهیم بود که پیرامون این پدیده، نظریه‌های بسیار فراوانی شکل خواهد گرفت.

 

‌شما اشاره کردید که این حرکت، موج‌گونه است. الان تا حدودی این موج فروکش کرده است، فکر می‌کنید این وضعیت تا چه زمانی ادامه پیدا می‌کند؟ آیا دوباره ممکن است که این شکل از اعتراضات بروز پیدا کند؟ یا خاتمه این وضع را خاتمه این اعتراض‌ها می‌توان قلمداد کرد. پیش‌بینی شما از این وضع چیست؟

به قول آن بزرگ روزنامه‌نگار که زمان قاجار تحت عنوان «فاش می‌گویم»، مطلبی نوشت، من امروز فاش می‌گویم که تا بستر رویش و زایش چنین شورش‌هایی مرتفع نشود، در آینده باید منتظر خیزش‌های رادیکال‌تر، وسیع‌تر و بن‌افکن‌تر و شالوده‌شکن‌تر از آن چیزی باشیم که امروز تجربه کردیم. این نهال بر زمینی روییده است؛ این نهال در این زمین، امکان روییدن و تناورشدن داشته است. این زمین با مختصات خود سرجای خود است. اما مشکل این زمین چیست؟ این زمین، از یک جهت، آفت‌زده است. به قول روزنامه‌نویس «صور اسرافیل»، این زمین دچار انواع بیماری‌ها و آفت‌ها است. از جانب دیگر، بالاخره در این فضا مردمی می‌زیند؛ مردمی که دچار مشکلات جدی هستند. مشکلاتی که عبارت‌اند از آنومی یا بیگانگی‌هایی که جامعه امروز ما را دربر گرفته است. یکی از این آنومی‌ها بیگانگی سیاسی است که مردم ما امروز آن را حس می‌کنند. دیگری احساس بی‌قاعدگی سیاسی و نیز مهجوری سیاسی، یا بی‌معنایی سیاسی، حقارت و رؤیت‌ناپذیری است. احساس بی‌اعتمادی و نارضامندی، احساس بی‌عدالتی جنسیتی، قومی، اقتصادی، اجتماعی، نسلی و شغلی، همه اینها روح جامعه را آزار می‌دهد. در این بستر است که چنین نهالی روییده و تناور می‌شود. اگر امروز نیندیشیم برای فردایی که آرامشی برقرار خواهد شد، این پلاک‌های سنگین که در اثر این واقعه نیمه‌گشوده شدند، اگر که بسته شوند و به خواب عمیقی بروند، نباید فراموش کرد که این بستر همچنان حضور دارد و برای رویش چنین نهالی مهیاست. هیچ دلیل منطقی، عقلی و تاریخی‌ای وجود ندارد که ما فرض کنیم که به پایان ناآرامی‌هایی از این دست رسیدیم.

 

‌این بستر در طول تاریخ ایجاد شده است. چرا به یک‌باره در چنین مقطعی این اعتراضات ظهور می‌کند؟ مثلا چند ماه قبل از این، بخش زیادی از مردم در انتخابات شرکت کردند تا از آن مسیر مطالبات را پیگیری کنند. پس جنس معترضان چیست؟ اینها از اصلاحات تدریجی و صندوق رأی دل بریده‌اند؟ یا حتی ممکن است رأی هم داده باشند اما چون فکر می‌کنند صدایشان شنیده نشده، حالا که بستری فراهم شده است وارد خیابان شده‌اند؟ جنس این اتفاق با این فاصله از اوایل سال جاری چیست؟ بعضی‌ها می‌گفتند، اینها تحریمی هستند.

 

اصلا این تقسیم‌بندی را قبول دارید یا فکر می‌کنید نوعی از تقلیل‌دادن سطح بحثی است که پیش آمده است؟

برای تحلیل باید از ریداکشنیزم یا تخفیف‌گرایی و تحدید (محدودکردن) موضوع پرهیز کنیم. همچنین باید از کاریکاتوریزه‌کردن مطلب هم پرهیز کنیم. در انقلاب‌های رنگی که در بلوک شرق اتفاق افتاد، اصطلاحی داشتند: «حالا وقتشه!» ببینید! من قبل از سال ٨٨، مطلبی با عنوان «شورش موقعیت» نوشته بودم که برداشت‌های مختلفی هم از آن صورت گرفت. در آن مطلب گفته بودم که گاهی موقعیت، شورش می‌کند. موقعیت، کنشی جمعی را در یک لحظه خاص تاریخی طلب می‌کند؛ حالا وقتشه! نه اینکه این علل و عواملی که باعث رخ‌دادن این پدیده شدند، قبلا وجود نداشتند. بلکه وقتش نبوده، روزنه‌ای باز نشده بوده است؛ جرقه‌ای زده نشده و این سطح از آمادگی و همبستگی، عصبانیت و تنفر، وجود داشته اما انباشته نشده، متراکم و متقاطع نشده است. شکاف‌های اجتماعی چه زمانی موجب بحران می‌شوند؟ زمانی که متقاطع و متراکم بشوند.

 

وقتی شکاف‌های متعدد وجود دارد، اما هنوز متقاطع و متراکم نشده، نمی‌تواند بستر را برای یک خیزش فراهم کند. این نارضایتی و تراکم تنفر، عصبانیت، حقارت، دگربودگی و.. در یک‌جا جمع شده و در یک لحظه تاریخی جمع می‌شود و آن لحظه تاریخی، خود را نمایان می‌کند؛ یعنی روزنه‌ای کفایت می‌کند که دروازه‌ای گشوده شود. این شرایط، شرایطی بود که در این لحظه تاریخی حادث شد و ممکن است هر لحظه تاریخی دیگر را مجال بروز و ظهور دوباره خود قرار دهد. آن چیزی که باید به آن هوشیار بود این است که اگر این شورش‌ها مثل یک تلنگری بود که ذهن و روان بعضی افراد را اذیت کرد، اگر می‌خواهند دوباره اذیت نشوند و دوباره اسیر چنین موضوعی نشوند، لطفا بستر را به گونه‌ای تمهید و تدبیر کنند که دوباره شاهد چنین پدیده‌هایی نباشیم.

 

‌جریان اصلاح‌طلب سعی کرده خود را در جایگاه اپوزیسیونی قرار دهد که صدای منتقدان باشد با رویکرد اصلاحی، فکر می‌کنید این جریان با این بدنه معترض باید چه رفتاری داشته باشد؟ آیا باید در تاکتیک‌ها یا حتی در راهبردهای خود تغییراتی را داشته باشد. در حقیقت مواجهه این جریان با این پدیده چه باید باشد؟

ببینید! در نخستین گام باید بپذیریم در متن و بطن این خیزشی که در جامعه اتفاق افتاد، نوعی عبور از مناسبات و جریانات مرسوم وجود داشت. به یک بیان، چنین کنشی را که در جامعه دیدیم، واکنشی در مقابل کنش خودمان بود. درحقیت به نحوی در حال برداشت آن چیزی هستیم که در این سال‌ها کشتیم؛ حکایتی هست.

 

می‌گویند: افسر آلمانی از نمایشگاه نقاشی پیکاسو دیدن کرد. اما به یک نقاشی خیره شد و نوعی آشوب مدرن را در آن دید. به پیکاسو گفت این کار شماست؟ او هم در جواب گفت: نه. این کار شماست!

در حقیقت آشوبی که در تابلوی نقاشی امروز ما نقش می‌شود، کار نقاشی نیست که کف خیابان است، بلکه کار ماست. در حقیقت حکایت آن نقاشی است که تصویر معشوق خود را طراحی می‌کرد. از او می‌پرسند که آیا تلاش می‌کنی نقاشی تو شبیه معشوقت شود؟ می‌گوید نه! سعی می‌کنم معشوقم شبیه نقاشی شود! ما دیرزمانی است که تلاش کردیم جامعه شبیه نقاشی ما شود. تلاش نکردیم که نقشی از جامعه بکشیم که شبیه جامعه باشد. بلکه تلاش کردیم که جامعه شبیه نقاشی ما شود. برای اینکه این فرایند شبیه‌شدگی حاصل شود، خشونت‌های کلامی، فرهنگی و گفتمانی ورزیدیم. اینها انباشت شد و یک جایی سر باز کرد. در شرایط کنونی، اگر اصلاح‌طلبان، خصوصا اصلاح‌طلبان رسمی، آنهایی که جزئی از قدرت و بازی قدرت هستند، به تعبیری اصلاح‌طلبان حکومتی؛ اگر در نقاشی نقش، سهمی داشتند، اگر بخواهند از زیر بار هجمه‌هایی که در رهگذر این خیزش متوجه آنها شد، موفق بیرون بیایند و کماکان به عنوان آلترناتیو و نیروی هژمونیک دهه پنجم ایفای نقش کنند، چهارراه پیشِ‌روی دارند… .

 

‌منظور شما از اصلاح‌طلب حکومتی چیست؟

کسانی که از جریان اصلاح‌طلبی ابزاری ساختند برای اینکه در بازی ماکرو پالیتیک قدرت حضور و سهمی داشته باشند و حیات و ممات اصلاح‌طلبی را در این زمین تعریف کرده‌اند. برای اینکه در در ماکرو فیزیک قدرت باشند، وارد هر بازی، ائتلاف و حرکت تاکتیکی و استراتژیکی می‌شوند. جریان اصلاح‌طلبی عمدتا فرهنگی، معرفتی و اجتماعی است تا لزوما به معنای مرسوم سیاسی. اما کاملا این موضوع را به امر سیاسی آن هم از نوع زمخت آن تقلیل داده و بقیه ابعاد آن را از این جریان گرفتند. یعنی نگذاشتند این جریان بتواند در بدنه و ریز بدنه جامعه کار کند و از میکرو پالیتیک قدرت استفاده کند. من این گروه را اصلاح‌طلبانی می‌دانم که عموما در قدرت هستند و برای قدرت تلاش می‌کنند. این گروه عمدتا از اصلاح‌طلبی ابزاری می‌سازند که دیده و شنیده شوند تا در قدرت حضور داشته باشند. اما در شرایط کنونی برای کل جریان اصلاح‌طلب چهارراه پیداست. اگر فرض کنیم  همه ما سوار یک کشتی هستیم که مثل کشتی تایتانیک دچار تلاطم شده است، اصلاح‌طلبان می‌توانند نقش کسانی را بازی کنند که مثل اربابان قدرت و ثروت در تایتانیک سریع قایق‌های نجات را پایین انداخته و سوار شوند و سرنوشت خود را از کشتی و کشتی‌نشینان جدا کنند. راه دیگر این است  همچون مردمی که در این شرایط دچار بحران تدبیر می‌شوند و از این سر کشتی به آن سر می‌روند، خود را از هراس به دریا پرتاب کنند تا ببینند شناکنان می‌توانند خود را نجات دهند یا نه. راه دیگر این است که می‌توانند به آن دسته سرود گروه کر عرشه کشتی بپیوندند و با هم سرود همه‌چیز آرام است سر بدهند و بگویند اینکه می‌گویید کشتی دچار گرداب است، توهم است! چهارمین حالتی که برای اصلاح‌طلبان متصور است، این است که عاقلانه و با طمأنینه، بدون اینکه دچار هیجان و احساسات شوند و بارها به نعل و میخ تحلیلی و تجویزی بزنند، عاقلانه و عالمانه ببینند مشکل ساختاری و فنی این کشتی چیست؟ ببینند مشکلات بیرونی‌ای که این کشتی را دربر گرفته، چیست؟ ببینید کشتی کجا به کج‌راه و بیراه رفته و کجا متوجه نشده‌‌اند که در مسیر، توفان و گرداب است تا قبل از برخورد با آن بتوانند مسیر را تغییر دهند، یعنی قبل از آنکه زود دیر شود، اصلا مسیر را عوض کنند. اصلاح‌طلبان باید یکی از این چهارراه را دنبال کنند.

 

‌اصلاح‌طلبان تا الان کدام‌یک از این راه‌ها را دنبال کرده‌اند؟

به نظرم عده‌ای در حال بازی نقش شوالیه‌های پیروز هستند. بر این فرض هستند که بگویند دیدید جز اصلاح‌طلبی مرسوم راهی برای تغییرات اجتماعی وجود ندارد و سرمست از راه رفته خود هستند. بعضی‌ها هم مثل پیوریتن‌های عبوسی هستند که ارتدکس مشرب هستند و تلاش می‌کنند کماکان از منظر خود پدیده را ببینند و معنایی را به آن بدهند که خودشان می‌خواهند و همچنان به چارچوب‌های اصلاح‌طلبی که فهم می‌کنند، بچسبند و وفادار باشند. بعضی دیگر هم دچار نوعی از گمگشتی و سرگشتگی تحلیلی هستند. می‌خواهند تأییدی داشته باشند از آنچه بر کف خیابان جاری شده است و آن را یک حرکت مردمی معطوف به مطالبه حق بدانند. بعضی‌ها هم مثل شاگردان مکتب شوپنهاور تلاش کردند از هنر همیشه پیروزبودن و مصادره‌کردن جریانات بهره ببرند و به شکلی این جریان را مصادره کنند. البته بسیاری از آنها  تلاش کردند از آن چیزی که مطالبات انباشته‌شدن مردم است، دفاعی داشته باشند و اعتراض آنها را مورد تأیید و از جانب دیگر حاشیه‌های این اعتراض را مورد نقد قرار دهند؛ حاشیه‌هایی که فربه‌تر از متن می‌شود و اصل قضیه را با چالش مواجه کرده و اجازه نمی‌دهد  اعتراضات به اهداف حقه خود رسیده و آن را از مسیر اصلی خود خارج می‌کند. درمجموع می‌توانم بگویم  جریان اصلی اصلاح‌طلبی مواضع عاقلانه‌ای را اتخاذ و تلاش کرد که نه از مردمی و برحق‌بودن چنین حرکتی به‌راحتی عبور کند و هم تلاش کرد که افزوده‌های در مسیر را ببیند و آنچه را که از جنس اصل نیست، تفکیک کند. یعنی سره را از ناسره تفکیک کرده، از سره دفاع و ناسره را مورد نقد قرار دهد. این در جریان اصلاح‌طلبی اتفاق افتاد. این شرایطی که اصلاح‌طلبان باید مشق دیگر کنند، باید یک بار دیگر تأمل انتقادی از خود داشته باشند. این شرایط، شرایط گشت و بازگشت توأمان است؛ شرایط گسست و پیوست است. باید به اصل اصیل خود بازگردند، باید به نیستانی که از آن ببریده‌‌اند، بازگردند. این نیستان از جنس نقد بوده است. بارها گفته‌ام، اگر اصلاح‌طلبی نقطه کانونی داشته باشد که بقیه دقایق پیرامون آن تنیده و تقریر می‌شوند، آن نقطه، نقد است.

 

سود این نقد، اول به سمت خود جریان اصلاح‌طلبی است. جریان اصلاح‌طلبی ازآن‌رو که اول نقد را بر خود و بعد بر دیگران جاری می‌کند، جریان اصلاح‌طلبی است. دیرزمانی است که از این فضا فاصله گرفته شده است. ما نیاز به یک نوع بازگشت داریم، البته به گشت هم احتیاج داریم. گشت اما ناظر به آینده است. من بارها گفته‌ام که چگونه این جریان به گفتمان تبدیل شود و بعد هم چطور به آن تکمله بخورد. چطور آن را با روح و شرایط و ذائقه زمانه و نسل جدید همگون کنیم. چگونه آن را از پشت ویترین خارج کرده و به جنس کنش دربیاوریم. طبیعی است که به این مسئله نیازمندیم. ما به گفتمانی احتیاج داریم که از جنس کنش و راه برون‌رفت باشد. دیگر زمان گفتمان‌هایی که درون زرورق پیچیده شده و پشت ویترین‌ها به نمایش گذاشته شده، گذشته است. اگر امروز را که یک مجال تاریخی پیدا شده است، یک‌بار دیگر نسبت به خود محاسبه نفس داشته باشیم، فهم کنیم کجاها اشتباه رفتیم و بازگردیم و تلاش کنیم آنها را اصلاح کنیم، تردید نکنید که در دهه پنجم هم می‌توانیم به‌عنوان آلترناتیو برتر و نیروی هژمونیک جامعه باقی بمانیم. در غیر این صورت من فرضم این است که هندسه سیاسی و هندسه قدرت در دهه پنجم دچار تلاطم و تغییر شده و در این هندسه جدید سیاسی، تردید ندارم که نقش اصلاح‌طلبان کم‌رنگ‌تر خواهد شد.

 

‌فکر می‌کنید در این بازگشت، باید به انگاره‌های مبتنی‌بر عدالت اجتماعی بازگردند؟

این گفتمان باید از جنس کنش باشد. بنابراین دقایق آن باید انضمامی باشد. باید با مردم رابطه برقرار کند؛ از عرش به فرش بیاید. بارها گفتم، اصلاح‌طلبان باید یک ریش گفتمانی داشته باشند که با آن بروند تجریش! یعنی اگر نتوانند مفاهیم انضمامی را وارد آحاد تعریفی گفتمانی خود کرده و مفاهیم، کماکان انتزاعی باقی بمانند، یعنی مفاهیم تجریدی با توده‌های مردم و دهک‌های پایین جامعه ارتباط برقرار نکند، باید انتظار دو گام به پس را داشته باشند. باید از چنبره مفاهیم خودساخته‌ای مثل پوپولیسم خارج بشوند و اسیر مفاهیم و آموزه‌های دهه ٣٠ و ۴٠ مارکسیستی نباشند و خارج شوند. بدانند که پوپولیسم امروز معنای دیگری پیدا کرده است. پوپولیسم امروز جنبش مترقی پست‌مدرن است. بنابراین تلاش کنیم با توده‌های مردم رابطه برقرار کنیم، تمرکز خود را از نخبگان کمتر کنیم، نه‌اینکه عبور کنیم، اما نیم‌نگاهی هم به توده‌های مردم داشته باشیم. وقتی به جامعه و مردم می‌اندیشیم، تلاش کنیم این اندیشیدن، انضمامی باشد. در این صورت ما می‌توانیم تاریخ آینده خود را بسازیم.

 
من به‌عنوان یک دانش‌آموز سیاست می‌خواهم بگویم که فردای بعد از این وقایع در کشور ما، فردای دیگری است. بی‌تردید، تاریخ ما با این وقایع ورق می‌خورد. اگر می‌خواهیم این فردا، آن‌گونه رخ بنماید که ما می‌پسندیم و رخ زیبای خود را به ما نشان دهد، نباید همان‌گونه که گفتم، با به‌محاق‌رفتن وقایع، ما نیز به تعطیلات تاریخی برویم. کار ما به صورت جدی از حالا شروع شده است. اگر در تعطیلات تاریخی هم بودیم، باید این تعطیلات را رها کنیم و برگردیم. بنشینیم و ببینیم چگونه می‌توانیم تدبیر و تمهید کنیم که این وقایع ققنوس‌وار از خاکستر خود برنخیزد.
منبع: بهارنیوز