هوش هیجانی چیست و چرا ما به آن احتیاج داریم ؟

اگر بخواهیم مختصر و مفید هوش هیجانی ( یا همان EI و یا EQ) را تعریف کنیم باید بگوییم هوش هیجانی عبارت است از توانایی درک، ارزیایی و مدیریت عواطف خود و دیگران. البته یکسری اختلافات میان روانشناسان وجود دارد که مربوط به عمق و حوزه‌هایی می‌شود که هوش هیجانی در آن فعال است.

به عنوان مثال، روانشناس دکتر جان مایر، که مقالات گسترده‌ای در مورد هوش هیجانی نوشته و به همراه دکتر پیتر سالووی مدل چهار شاخه مربوط به هوش هیجانی را توسعه داده، معتقد است که مفهوم هوش هیجانی به بسیاری از چیزها اطلاق می‌شوند که مربوط به هوش هیجانی نیستند. اغلب به اشتباه EI را برابر با دیگر صفات شخصیتی قرار می‌دهند.

بنابر کتاب (هوش هیجانی: چرا این هوش از IQ مهم‌تر است) نوشته‌ی دکتر جان مایر و دنیل گلمن، در حالی که این موضوع به عنوان یک گزارش سرگرم کننده بسیاری از مطالعات جالب رو پوشش می‌دهد، به صورت اشتباه با دیگر ابعاد روانشناختی که کامل مستقل هستند مخلوط می‌شود.

تعدادی از این ویژگی‌ها شامل مهارت‌های اجتماعی، تمام انواع قانونمندی و انضباط، انگیزه‌ها، و ملایمت و دیگر صفات می‌شود.

این مدل‌ها به جای هوش هیجانی مدل‌های ترکیبی نامیده می‌شوند زیرا بصورت مستقیم یا بطور ویژه ترکیب صفات با عواطف و هوش را شامل می‌شوند.

پس هوش هیجانی چیست ؟

دکتر مایر بر این عقیده است که بنابر چیزی که در ادامه توضیح خواهیم داد، اینها هوش هیجانی نیستند :

  • موافق بودن
  • خوشبینی
  • خوشحالی
  • انگیزه
  • آرامش

این مفاهیم بیان شده که بسیار مهم نیز هستند در حقیقت ارتباط بسیار کمی با هوش و یا عواطف دارند و هیچ ارتباطی نیز با هوش هیجانی ندارند. در مقاله‌ای که برای آمریکن ساکولوژیست نوشته شده، دکتر مایر و همکارانش اشاره می‌کنند که :

“… گروهی از ویژگی‌های شخصیتی که بطور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته‌اند مانند نیاز به موفقیت از گروه انگیزه‌ها، خودکنترلی از مفاهیم درونی، ویژگی‌های عاطفی مانند خوشحالی، و شیوه‌های اجتماعی مانند قدرت بیان به این نیاز دارند که به تنهایی در نظر گرفته شوند نه اینکه همگی با هم مخلوط شده و تحت هوش هیجانی شناخته شوند.”

بنا به نوشته‌های دکتر مایر، هوش هیجانی، ظرفیت استدلال برای عواطف و اطلاعات مربوط به آنها و بهبود تفکر به کمک عواطف است. اگر این تعریف را با تعریف گلمن مقایسه کنیم به عبارت دقیق‌تری برای تعریف هوش هیجانی خواهیم رسید :

“هوش هیجانی عبارت است از توانایی درک عواطف، دسترسی و تولید آن‌ها بطوری که در خدمت عقل قرار گیرند، درک کردن عواطف و دانش مربوط به آن‌ها و تنظیم کردن آن‌ها به نحوی است که بعد عاطفی را بهبود بخشیده و به رشد عقل نیز کمک کند.”

افرادی که EI بالایی دارند به راحتی و به سرعت می‌توانند مشکلات و مسائل مختلف عاطفی را حل کنند. آن‌ها به درستی عواطف موجود در چهره دیگران و چیزی که آن حالت انتقال می‌دهد را درک می‌کنند. به عنوان مثال، آن‌ها می‌دانند که افراد عصبی می‌توانند خطرناک باشند، افراد خوشحال مایل به ارتباط برقرار کردن با دیگران هستند و افراد غمگین گاهی تمایل دارند که تنها باشند.

افراد با EI بالا علاوه بر عواطف دیگر افراد در مورد عواطف خودشان نیز به نوعی متخصص هستند و می‌توانند آن‌ها را مدیریت کنند. آن‌ها به این موضوع آگاهی دارند که چگونه برای بهبود یک تفکر خاص چگونه از عواطف‌شان کمک بگیرند. برای این افراد حل کردن مسائل به تلاش شناختی کمتری نیاز دارد. این افراد همچنین تمایل دارند که موقعیت بهتری از نظر کلامی، اجتماعی و دیگر هوش‌ها داشته باشند. آن‌ها معمولا افراد بازتر و پذیراتری هستند و به سمت شغل‌هایی کشیده می‌شوند که روابط اجتماعی زیادی در آن‌ها وجود دارند، مانند معلمی، مشاوره و تعامل با دیگران.

مدل چهار شاخه‌ی سالووی و مایر در مورد هوش هیجانی

در اواخر دهه‌ی ۱۹۸۰، بعد از اینکه تعدادی از روانشناسان، روانپزشکان و زیست شناسان تکاملی اعدادی را به عنوان ظرفیت انسان برای شناسایی و درک عواطف تعیین کردند، در سال ۱۹۹۰ دکتر مایر و سالووی پیشنهاد دادند که این توانایی‌ها ترکیبی مفهومی از هوش هیجانی را تشکیل می‌دهد. در نهایت آن‌ها پیشنهاد کردند هوش هیجانی به یک مدل چهار شاخه تقسیم می‌شوند که متعاقبا در سال ۱۹۹۷ معرفی شد.

مدل چهار شاخه‌ی هوش هیجانی چهار ناحیه از قابلیت‌ها، و یا مهارت‌ها را توضیح می‌داد که هوش هیجانی را تعریف می‌کردند.

این توانایی‌ها عبارتند از :

  1. درک درست عواطف در خود و دیگران
  2. استفاده از عواطف برای تسهیل تفکر
  3. درک معنای عواطف
  4. مدیریت عواطف

چهار شاخه‌ی هوش هیجانی

درک عواطف  به معنای داشتن ظرفیت برای درک درست عواطف در چهره و صدای دیگران. این شاخه نقشه‌ی شروعی را فراهم می‌آورد تا به درک پیشرفته‌تری از عواطف دست پیدا کنید.

استفاده از عواطف برای تسهیل تفکر – ظرفیتی برای استفاده از عواطف در جهت روندهای شناختی. یک سیستم خوب با ورودی‌های عاطفی به تفکر در مورد مسائل مهم کمک خواهد کرد. عواطف برای داشتن خلاقیت نیز یک امر ضروری محسوب می‌شود.

درک معنای عواطف – عواطف اطلاعات را انتقال می‌دهند، بنابراین درکت معنای عواطف و پیام‌هایی که دارند و همینطور اقداماتی که با آن‌ها همراه می‌باشد مفهوم اصلی این مهارت است.

مدیریت عواطف – عواطف را می‌توان مدیریت کرد. به محض اینکه اطلاعات پشت عواطف جمع آوری و تفهیم شوند، می‌توان آنها را تنظیم و مدیریت کرد.

چرا هوش هیجانی مهم است ؟

با اینکه تعارف هوش هیجانی از لحاظ عمق و حوزه متفاوت هستند، همگی اعتقاد دارند که این هوش به همان اندازه هوش سنتی (همان IQ) مهم است و به همین شرکت‌های بسیاری اکنون برای استخدام کارمندان جدید از تست EI استفاده می‌کنند. در زیر دلایلی را خواهیم آورد که نشان می‌دهد از چه جهت‌هایی داشتن EI بالا می‌توانند سودمند باشد :

  • به شما کمک می‌کند تا در فضای کاری با دیگران ارتباط بهتری برقرار کرده و راحت‌تر همکاری کنید. ( فهم بهتر عواطف و احساسات دیگران)
  • به شما کمک می‌کند تا به اهداف‌تان برسید (همکاری با دیگران، مدیریت عواطف، بلوغ)
  • حفظ رابطه‌ی شخصی مناسب و رضایت بخش (بوسیله‌ی مدیریت و تنظیم عواطف)
  • زندگی متوازن‌تر (مدیریت عواطف)
  • پاسخ به دیگران با دلسوزی و یکدلی
  • به شما کمک می‌کند تا سرزنده‌تر و خلاق‌تر باشید (در ارتباط بودن با عواطف)
  • حل راحت‌تر تنش‌ها

چگونه هوش هیجانی را بهبود ببخشیم

متاسفانه هوش هیجانی توانایی آموزش داده شدن و توسعه یافتن را داراست. راه‌ها و تست‌های زیادی وجود دارد که از طریق آن‌ها میزان هوش هیجانی خود‌تان را بسنجید و بفهمید که در کدام قسمت‌ها نیاز به تقویت دارید. در ادامه نکاتی برای تقویت این هوش به شما ارائه خواهیم داد :

  • خودتان را بشناسید. بیاموزید که عواطف‌تان و اثرات آن‌ها را بشناسید و ببینید که چه تاثیراتی بر روی محیط پیرامون و همینطور رفتارهای شما دارند. از آن‌ها استفاده کنید تا تصمیمات بهتری بگیرید و در محدوده‌هایی که دچار ضعف هستید مشکلات‌تان را حل کنید.
  • واکنش‌تان در موارد استرس‌زا را بررسی کنید. آیا سریع ناراحت و رنجیده خاطر می‌شوید ؟ آیا دیگران را سرزنش کرده و عصبی می‌شوید ؟ وقتی کاری به خوبی پیش نمی‌رود واکنش شما چیست ؟ خونسرد بودن و کنترل عواطف در شرایط سخت هم در خانه و هم در محیط کاری بسیار مهم است.
  • عواطف‌تان را کنترل کنید. کنترل عواطف تحریک کننده و رفتار‌های‌تان را تمرین کنید. در یک مسیر درست با عواطف‌تان تعامل کنید. ابتکار عمل را بدست بگیرید، قابل اعتماد و مسئولیت پذیر باشید و در نهایت یاد بگیرید که خودتان را با شرایط وفق دهید.
  • نسبت به محیط اطراف و اجتماع هوشیار باشید. زمانی صرف کنید تا نحوه‌ی ارتباط‌تان با مردم را بررسی و مشاهده کنید. ببینید که رفتارهای شما چه تاثیری بر روی دیگران می‌گذارد. آیا چیزهایی که دیگران می‌گویند را می‌شنوید و به آن‌ها فکر می‌کنید ؟ آیا ذهن باز و پذیرایی دارید ؟ یاد بگیرید که از میان آن‌ها نشانه‌های مربوط به عواطف را پیدا کنید. قدردان چیزهایی که دیگران می‌گویند و دلایلی که این موارد را بیان می‌کنند باشید. برخورد متقابل‌تان با دیگران را بهبود ببخشید.

هوش هیجانی هوشی است که مربوط به تشخیص و درک اطلاعات مربوط به عواطف است. درک عقلانی از هوش هیجانی بسیار مهم است، اما در نهایت، توسعه‌ی این هوش بسته به مرکز احساس، یادگیری‌های غیر کلامی و تمرین بسیار است.

منبع کمکی:  essentiallifeskills

منبع عکس: medium.com


منبع: گویا آی‌تی

چطور جراتِ نشان دادن خودِ واقعی مان را پیدا کنیم؟

وقتی جرات می‌کنید که اصیل رفتار کنید یعنی در حقیقت این جرات را به خرج داده‌اید تا خودتان باشید و کارهایی بکنید که نشان دهنده شخصیت واقعی شماست. برای بسیاری از ما این اتفاق می‌تواند ترسناک و دلهره آور باشد.

شاید این سوال را بپرسید که چرا این موضوع می‌تواند ترسناک قلمداد شود.

وقتی می‌گوییم این مورد می‌تواند ترسناک باشد بدین معنی است که شما خودتان را در معرض چیزهای زیادی قرار می‌دهید. بدین معنی که شاید مورد تمسخر، پیش داوری و در برخی مواقع بررسی موشکافانه قرار گیرید. در نهایت این بدین معنی است که شما تحت فشار قرار گرفته و آسیب پذیرتر خواهید شد.

مطمئنا اگر همرنگ جماعت شوید، کمی دروغ بگویید و خود را با اطرافیان انطباق دهید کار راحت‌تری در پیش خواهید داشت.

البته موارد دیگری نیز وجود دارند مانند اینکه همیشه از خودتان راضی خواهید بود و در عوض زندگی یکنواختی خواهید داشت که در آن هیچ چشم اندازی از رسیدن به خود واقعی‌تان در آن وجود نخواهد داشت.

باگ سوالات مسابقه بزرگ برنده باش گلزار

برای اینکه خود واقعی‌تان باشید به کمی تشویق و البته اعتماد به نفس نیاز است تا با آنها بتوانید توانایی‌های منحصر بفردتان را نشان داده و بی‌همتا بودن‌تان را به رخ بکشید. با این حال، همانند تمامی تلاش‌های ترسناک، مزایای غلبه بر موانع و مشکلات در آن بسیار بیشتر از مشکلات ناشی از عدم تحقق آن است.

استیو جابز فقید در یکی از سخنرانی‌هایش برای فارغ التحصیلان داشنگاه استنفورد گفت :

“زمان شما بسیار محدود است. پس آن‌را با زندگی به جای فرد دیگری هدر ندهید. در تله‌ی عقاید تعصب آمیز گرفتار نشوید چون در نهایت باز هم در غالب فرد دیگری زندگی خواهید کرد. اجازه ندهید صدای افکار دیگران بلندتر از ندای درونی شما شود. و از همه مهمتر، شجاعت این را داشته باشید تا قلب و بینش‌تان را دنبال کنید. گاهی اوقات این دو چیزهایی را می‌دانند که شما می‌خواهید به آن تبدیل شوید. بقیه‌ی چیزها جزو فرعیات حساب می‌شوند.”

این یک حقیقت است. زندگی کوتاهتر از آن است که شما تلاش کنید کسی باشید که دیگران می‌خواهند.  خودتان باشید و این کار را به بهترین وجه انجام دهید. منحصر بفرد بودن‌تان را جشن بگیرید. جسارت این را داشته باشید که خودتان باشید.

نکاتی که به شما کمک می‌کند خود واقعی‌تان باشید

خودتان را بشناسید. قبل از اینکه بتوانید خودتان باشید باید ابتدا خودتان رابشناسید. سال‌ها ژیش سوکراتس این اعتقاد را داشت که خودشناسی پایه‌ی تقواست. بدون خودشناسی هیچ چیزیآنطور که باید واقعی نیست.

خود واقعی تان را بر اساس غرایز برملا کنید

به بینش و غرایزتان اعتماد کنید. اعتماد به بینش و غریزه جزئی از شناخت خود است. همه ما انسان‌ها یک پیمانه‌ی درونی داریم که در راه انجام دادن کارها و وظایف راهنمای ما هستند. برای پیدا کردن سوال‌هایی که در زندگی برای‌تان پیش می‌آید باید به عمق وجودتان نگاه کنید.

مطمئن باشید که هیچکس بهتر از خودتان نمی‌تواند به شما بگوید که چه چیزی احتیاج دارید و چه چیزی می‌خواهید. البته گوش فرا دادن به توصیه‌های اطرافیان، اساتید و خانواده نیز کاری عاقلانه و منطقی‌ست ولی قدرت اصلی در اختیار خود شماست. شما یکتا و منحصر بفرد هستید و هیچکس به غیر از خودتان نمی‌تواند تصمیم نهایی را برای شما بگیرد. اگر با بینش درونی‌تان مخالفت کنید در اصل با اساس طبیعت و منبع رضایتمندی‌تان مخالفت کرده‌اید.

با اصلاح رفتار و علایق، خود واقعی تان را آزادانه تر رها کنید

خودتان را با بهبود سبک، سلیقه و شخصیت‌تان معرفی کنید. مردمان بسیاری هستند که سعی می‌کنند تا شبیه افراد مشهور باشند. به جای اینکه برای پیشرفت خودشان تلاش کنند شروع به تقلید از دیگران می‌کنند و در این روند خودشان را به کل فراموش می‌کنند.

این راه وقت تلف کردنی بیش نیست و در نهایت چیزی که در انتظار شماست احساس سرخوردگی و شکست است. وقتی شما شروع به پرورش دادن سبک، سلیقه و شخصیت خودتان می‌کنید نه تنها رفتاری اصیل و معتبر از خود نشان می‌دهید دیگران نیز جذب و شیفته‌ی شما خواهند شد.

ترس را کنار بگذارید و یکتا بودن‌تان را بُروز دهید. زندگی‌تان را صرف این کنید که خود واقعی‌تان را نشان دهید.

همانگونه استیو جابز گفته، شجاعت دنبال کردن ندای قلب‌تان را داشته باشید. اگر دوست دارید موسیقیدان شوید بخاطر علاقه‌ی والدین‌تان به حسابداری و یا درآمد بیشتر به سراغ حسابداری نروید. در غیر اینصورت در آخر کار یک شکسته خورده خواهید بود زیرا در صورتی که ناراحت، بی انگیزه و افسرده باشید پول کاری برای شما نخواهد کرد.

برای نمایش خود واقعی نیاز به باور کردن خودتان دارید

خودتان را باور داشته باشید و نگران افکار بقیه نباشید. وقتی راه اصلی خود را پیدا کردید اجازه ندهید تا افکار بقیه حواس شما را پرت کند.

همه‌ی مردن علاقه دارند تا در مورد اکثر مسائل پیشنهاداتی به شما بدهند ولی در اصل این خود شما هستید که می‌دانید بهترین چیز برای چیست.

اجازه ندهید افراد بدون اعتماد بنفس و افرادی که حتی به خودشان نیز شک دارند شما را از چیزی که انتخاب کرده‌اید دور کنند. از شک‌ها و تردیدها دوری کنید.

اگر دوست داشته باشید فردی باشید که نیستید هیچ‌گاه خوشحال نخواهید بود. خودتان باشید و به خودتان افتخار کنید. کسانی که دید مثبت‌تری نسبت به خودشان دارند بهتر و سالم‌تر زندگی خواهند کرد.

اگر جرات این را داشته باشید تا خود واقعی‌تان باشید، جرات شجاع، قوی و پر جنب و جوش بودن را نیز خواهید داشت و به سمتی خواهید رفت که پتانسیل حقیقی‌تان را که شامل تمام استعدادها و مهارت‌های شماست به نمایش بگذارید.

مزیت های زندگی اجتماعی با خود واقعی و بدون نقاب

اگر خود واقعی‌ تان باشید مزایای زیر در انتظار شماست :

  • با خودتان صادق هستید و در نتیجه رضایت بسیار بیشتری از خودتان خواهید داشت.
  • از نظر دیگران جذاب‌تر، آگاه‌تر و جالب‌تر خواهید بود
  • تمایل به ریسک کردن خواهید داشت و خلاق‌تر خواهید بود در نتیجه فرصت‌های شغلی بهتر و پیشرفت بیشتری در انتظار شما خواهد بود.
  • بخاطر تمایل‌تان به رهایی از موارد از پیش تعیین شده، به سبک و با قوانین خودتان زندگی خواهید کرد.
  • چه در شغل، چه در هنر و یا در اجتماع دیدگاه‌های جدیدتری ارائه خواهید داد.
  • مانند افراد پیشرو خواهید بود، اهدافی جدید برای خودتان تعیین کرده و راهی برای رسیدن به آن‌ها پیدا خواهید کرد.

آیا شما خود واقعی تان را به نمایش می گذارید؟ نظر تان را در این باره بنویسید و بگویید چگونه شهامت این کار را پیدا کرده اید؟

منبع کمکی:  essentiallifeskills

منبع عکس: یوتیوب


منبع: گویا آی‌تی