حمایت از طرح ناکام اشتراک نشریات!

گروه سیاسی: چند نماینده‌ی مجلس درباره‌ی توقف طرح اشتراک نشریات کشور از وزیر ارشاد سوال کردند.

این نمایندگان در نامه خود خواهان تداوم طرح اشتراک هستند چون بنا بر ارزیابی آنها، با تعطیلی این طرح، نشریات استانی تعطیل می‌شوند.  این در حالیست که طرح مذکور پس از چند سال اجرا به دلیل ناکارآمدی و انحراف از اهداف خود به درخواست مدیران مسئول بسیاری از نشریات بخش خصوصی از  آذرماه متوقف ماند و معلوم نیست چه دست‌هایی در حال حاضر با لابی یا نمایندگان مجلس قصد زنده کردن مجدد آن را دارند. گفتنی اینکه روزنامه بهار مدتی پیش درباره دلایل شکست این طرح و بروز رانت مالی در آن گزارش مفصلی را منتشر کرده و نوشته بود: « طرح موسوم به «اشتراک نیم‌بها» طی چند ساله اخیر در معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، که با اهداف سه‌گانه «هدفمندسازی توزیع یارانه‌های مطبوعات»، «توسعه فرهنگ مطالعه در بین مردم» و «حمایت از اقتصاد مطبوعات» اجرایی شده بود، از اواسط آذرماه جاری به دلیل اعتراضات بسیاری از مدیران مطبوعات متوقف شد.» می‌توانید این گزارش را اینجا بخوانید.
منبع: بهارنیوز

اصل ۲۷؛ موافقان بی عمل

صادق صدرایی
یکی از وجوه تمایز کشورهای دموکراتیک با سایر کشورها توجه به موضوع تجمعات اعتراضی مخالفان است. با نگاهی به کشورهایی که در زمینه دموکراسی پیشینه‌ای طولانی‌تر از کشور ما دارند شاهد آن هستیم که مسئله حق اعتراض و پذیرش آن از سوی دولت‌ها موضوعی حل شده و معمول است. به این معنا که در این کشورها می‌توان به شکل روزانه تجمعات اعتراضی در موضوعات مختلف را مشاهده کرد. تجمعاتی که معمولا به مرحله خشونت متقابل پلیس و معترضان نیز نمی‌رسد. با نگاهی به اصول قانون اساسی شاهد آن هستیم که تهیه کنندگان این میثاق ملی به خوبی به این وجه از مردمسالاری توجه نشان داده‌اند و یکی از اصول قانون اساسی کشورمان به همین موضوع اختصاص پیدا کرده است. از اصل بیست و هفتم قانون اساسی می‌گوییم؛

اصلی که بر اساس آن «تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها، بدون حمل سلاح به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است» این اصل قانون اساسی که به صراحت از آزاد بودن تجمع و راهپیمایی سخن به میان آورده است در همه این سال‌ها آن طور که باید و شاید مورد توجه مسئولان کشور قرار نگرفته است و هر چه بیشتر از روزهای ابتدای انقلاب می‌گذرد به جای آنکه توجه به این اصل و تلاش برای اجرایی کردنش بیشتر شود شاهد کاهش توجهات به آن و به فراموشی سپردن اصل۲۷ قانون اساسی کشورمان هستیم.  دو شرط  «بدون حمل سلاح» و «مخل به مبانی اسلامی نباشد» به هیچ وجه بهانه خوبی برای توجیه کم کاری تصمیم گیران کشور در به مرحله اجرا رساندن این اصل قانون اساسی نیست زیرا اکثریت قریب به اتفاق افرادی که به موضوعات مختلف معترض هستند اساسا خواهان تجمعی علیه مبانی اسلام و یا حضور مسلحانه در تجمعات نبوده و نمی‌توان دلیل مخالفت با برگزاری این تجمعات در چند دهه‌ای که از انقلاب۵۷ می‌گذرد را این دو شرط دانست.

در تجمعات اعتراضی هفته گذشته شاهد آن بودیم که جریان‌های مختلف سیاسی و‌تریبون‌ها و رسانه هایی که در گذشته میانه خوبی با چنین موضوعاتی نداشتند و آن «فتنه» و «آشوب» لقب می‌دادند در ظاهر به حمایت و دفاع از «حق اعتراض» مردم پرداخته و اصل وجود تجمعات اعتراضی فارغ از حواشی آن را به رسمیت شناخته اند. اینکه دلیل همراهی این جریان که در گذشته مخالف این قبیل اعتراضات بود با معترضان چه بوده است در این جا محل بحث نیست، اما همین قدر که جریان اصولگرا هم پس از سال‌ها به این نتیجه رسیده است که در سپهر سیاسی کشور جای خالی اصل ۲۷ قانون اساسی احساس می‌شود را باید به فال نیک گرفت.

از طرف دیگر جریان اصلاحات هم از سال‌های دورتر نسبت به پذیرش حق اعتراض و حق اظهارنظر و تجمع برای جریان‌های مخالف پیشقدم بوده است و حتی در مقطعی از دولت اصلاحات شاهد تلاش هایی برای اجرایی کردن این اصل فراموش شده بودیم. حال پرسش اساسی این است که در شرایطی که تمامی طرف‌های سیاسی درون نظام از تجمعات اعتراضی دفاع می‌کنند و مجلس به عنوان نهاد قانون گذار و دولت به عنوان نهاد مجری قانون در اختیار جریان میانه رواست چرا قدم عملی برای رفع موانع اجرای اصل ۲۷ قانون اساسی برداشته نمی‌شود؟ 

پیشنهاد یکی از فعالان سیاسی اصلاح طلب مبنی بر ارائه طرح سه فوریتی برای تصویب قانونی در این زمینه در مجلس و یا مصوبه روز گذشته شورای شهر تهران که آغاز مسیری برای تعیین مکان هایی برای اعتراض است در صورتی که با پیگیری سایر مراکز تصمیم گیر به مرحله اجرا برسد می‌تواند قدمی هر چند کوچک برای اجرای اصل ۲۷ قانون اساسی باشد اما به نظر می‌رسد که عدم توجه کافی تصمیم گیران به این وجوه از قانون اساسی بیشتر از آن که ناشی از کمبود قانون باشد از نبود عزم جدی برای اجرای بدون تنازل اصول قانون اساسی سرچشمه می‌گیرد. مشکل اساسی در این مسیر بیشتر از آنکه به عدم وجود قوانین بازگردد به بینش و نگاه مسئولان به حقوق «مخالف» بازمی گردد.

تصور برخی از تصمیم گیران کشور آن است که نظام سیاسی ایران نباید هیچ مخالفی داشته باشد و اگر هم مخالفی وجود دارد نباید به او اجازه اظهارنظر و عرض اندام داد. ممکن است چنین تصوری هیچگاه به زبان هم آورده نشود اما هنگامی که با کوچکترین اعتراضی به یکباره پای کشورهای خارجی به میان آورده می‌شود و به جای پررنگ کردن وجوه مثبت اعتراضات به حواشی غیرقابل قبول آن بیشتر از حدی که لازم است. پرداخته می‌شود نشانگر آن است که بر خلاف برخی گفته‌ها هنوز «حق اعتراض» به رسمیت شناخته نشده است و تا زمانی که این حق طبیعی هر شهروند از سوی حاکمیت و دولت به رسمیت شناخته نشود نمی‌توان انتظار داشت با تصویب قانون و آیین نامه موضوع اجرای اصول فراموش شده قانون اساسی که به حقوق ملت می‌پردازد مورد توجه جدی و عملی قرار بگیرد.
منبع: بهارنیوز

پرونده‌ی درگذشت آیت‌الله هاشمی مجدد باز شد

گروه سیاسی: خبرگزاری پانا در مقدمه‎ گفت‎وگویی با «یاسر هاشمی» نوشت: کوچکترین فرزند سردار سازندگی است. پدرش از همان روزهای ابتدای انقلاب در دل جناح‌‌بندی‌های رسمی نگنجید و گاهی مغضوب این جناح بود و  محبوب آن دیگری، زمان برعکس و گاهی هر دو جناح از او حمایت می‌کردند. از دوران جوانی در کنار پدر، برادران و خواهران بزرگتر خود فعالیت‌های اجمتاعی  خود را آغاز کرد اما از غافله سیاست عقب نماند هرچند که خیلی پا به پایش هم پیش نرفت، امرو با ۴۶ سال سن، سابقه مدیر دفتری آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در سمت ریاست هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی  را در کارنامه دارد و البته همراهی با پدر در بسیاری از جلسات غیررسمی.
 
برخلاف بسیاری از حرف و حدیث‌ها، درس‌خوانده دانشگاه علم و صنعت است و گویی اقتصاد را بر سیاست ترجیح می‌دهد، به طوری که در دوران ریاست «محمد دادکان» بر فدراسیون فوتبال، مشاور اقتصادی وی بود، در نخستین روزهای روی کار آمدن حسن روحانی در پاستور، با توجه به حمایت تمام قد آیت‌الله هاشمی از رئیس دولت‌ یازدهم جوانی یاسر هاشمی برخی شایعات مبنی بر احتمال حضورش در  خیابان سئول (وزارتخانه ورزش و جوانان) به گوش رسید، شایعاتی که از همان روزهای اول هم باطل بودنشان قابل حدس بود. اورا به جرات می‌توان یکی از کم حاشیه‌ترین فرزندان آیت‌الله دانست، کم حاشیه بودنی که به واسطه دوری تقریبی او از عالم سیاست ایجاد شده است، البته  این بدان معنا نیست که مخالفان خانواده هاشمی با اخبار و تیترهایی عمدتا کذب دست نوازش بر چهره‌اش نکشیده باشند.

از سال گذشته که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به دیار باقی شتافت تا به امروز، شایعات و حرف‌وحدیث‌های بسیاری درباره وی مطرح شده است؛ از وصیتنامه گمشده‌اش گرفته تا بررسی‌های شورای عالی امنیت ملی در مورد نحوه درگذشتش. با هدف بررسی بیشتر این موضوعات در ساختمان سعادت‌آباد پای حرف های فرزند کوچک خانواده  در یکسالگی درگذشت پدر، نشستیم. مثال کتابی داستان از هر دری سخنی به میان آورد، گاهی از دانشگاه آزاد و تغییر جهتش گفت، گاهی نیز از ماجرای عجیب ممنوع‌الخروجی‌اش و البته از دستور رئیس‌جمهوری برای بازگشایی پرونده درگذشت هاشمی در شورای عالی امنیت ملی حرف زد، مشروح این اظهارات در ادامه می‌خوانید:

یک سال از درگذشت آیت‌الله هاشمی می‌گذرد، این مدت برای شما چگونه بود و چقدر جای وی را در جامعه خالی دیدید؟
قطعا آسان نبود . دوران سختی است. رابطه پدر و فرزندی که بین ما و آیت‌الله هاشمی بود این مسئله را سخت‌تر می‌کند، علاوه بر این با توجه به اتفاقاتی که در محیط کار رخ می‌دهد و محروم شدن ما از مشورت گرفتن با وی، احساس خلأ عجیبی برایمان ایجاد شده است. اما واقعیت این است که با توجه به چیزی که در جامعه می‌بینیم احساس می کنیم آیت‌الله هاشمی هنوز زنده است، چراکه مرد م هنوز افکار وی را دنبال می‌کنند و به اندیشه ایشان توجه خاصی دارند. مانند انتخابات سال ۹۶ که افکارش در همه جا حضور داشت و همین مسئله به روحیه ما  بسیار کمک کرد. ما امیدواریم این نگاه و توجه به افکار آیت‌الله هاشمی و مشی اعتدالی که وی پایه‌گذار آن بود همچنان در جامعه رواج داشته باشد.
در زمینه سیاست چطور؟
در زمینه سیاست نیز در بسیاری موارد جای آیت‌الله را خالی دیدیم؛ چه در مسائل شخصی چه در مسائلی مانند دانشگاه آزاد. نبود وی در همین زمینه دانشگاه آزاد باعث بسیاری از اتفاقات شد. راستش مدام با خودم فکر می‌کنم که اگر آیت‌الله هاشمی بود باز هم این اتفاقات رخ می داد و این تصمیمات گرفته می‌شد یا خیر؟
برای ما مهم است که بدانیم اگر آیت‌الله هاشمی حضور داشت در مسائل سیاسی و سیاست خارجی با توجه به تجربیات انبوهی که از گذشته با خود داشت چگونه تصمیم می‌گرفت. اما آنچه برای ما مشخص است این است که اگر امروز زنده بود بسیاری از مسائل مانند همین دانشگاه آزاد هرگز اتفاق نمی افتاد.
به نظرتان اگر آیت‌الله بود، این اتفاقات در دانشگاه آزاد رخ نمی داد؟
اگر آیت‌الله هاشمی بود اجازه نمی‌داد  فضاهای اخیر در دانشگاه آزاد ایجاد شود و این تفاوت سلیقه‌ها به متن کشیده شود و اصل موضوع را مانند همیشه مد نظر قرار می داد. متأسفانه در کشور ما در بسیاری از مواقع حاشیه‌ها متن را تحت تأثیر قرار می‌دهد اما تلاش آیت‌الله هاشمی این بود که متن را درگیر حاشیه‌ها نکند و اگر مخالفتی وجود داشت جواب آنها را با منطق می‌داد اما اجازه نمی‌داد مسئله اصلی فراموش شود. به هر حال امیدوارم دانشگاه به حرکت خود ادامه دهد چون ریشه بسیار جدی در زمین دارد و به همین راحتی‌ها قابل تخریب، تغییر و خدای نکرده انحراف نیست. چون در افکار همه کارکنان شیوه مدیریت آیت‌الله هاشمی شکل گرفته است و به نوعی می توان گفت که به آن شیوه خو گرفته‌اند. نباید فراموش کنیم بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی در زمینه دانشگاهی، دانشگاه آزاد است و هیچ ریشه‌ای در پیش از انقلاب ندارد و  امروز هم چیزی حدود هفت و نیم میلیون فارغ‌التحصیل و دانشجو را تحویل جامعه داده است. ما امیدواریم که مدیران جدید همان روش قبلی را ادامه دهند، هر چند که تا کنون این طور نبوده است.
چه تغییراتی در دانشگاه آزاد رخ داده است که مورد نظر شما نبوده است؟
ببینید دانشگاه آزاد به اندازه کافی نیرو پرورانده که بتواند در انتصابات خود از آنها استفاده کند اما امروز تعداد قابل توجهی از این نیروها حذف می‌شوند و از بیرون افرادی که تفکراتشان خلاف تفکر دانشگاه آزاد است در پست های مدیریتی این دانشگاه منصوب می‌شوند که این مسئله جای سوال دارد. امروز انتظار از دانشگاه آن است که در زمینه مشکلات راه حل ارائه دهد. مثلا در شمال کشور با مشکل محیط زیست مواجه هستیم، دانشگاه آزد باید بر روی این مسئله فکر کند و راهکار ارائه دهد. توقع از دانشگاه چنین مواردی است، اما الان به نظر می‌رسد که این موارد که همواره مورد تأکید آیت‌الله هاشمی بود، متوقف شده است.
بازگشایی مجدد پرونده درگذشت آیت‌الله در شورای عالی امنیت ملی
آخرین اخباری که از پروند ه درگذشت آیت‌الله هاشمی منتشر شد حاکی از آن بود که به رغم پیدا شدن مواد رادیو اکتیو در پیکر ایشان، پرونده در شورای امنیت ملی بسته شده است؛ اکنون پرونده در چه وضعی است؟
من شنیده‌ام که شورای عالی امنیت ملی نامه‌ای برای رئیس‌جمهوری نوشته و ارسال کرده است مبنی بر اینکه پرونده درگذشت آیت‌الله هاشمی  در این شورا بسته شود، ولی رئیس‌جمهوری این مسئله را قبول نکرده و دوباره پرونده را به شورای عالی امنیت ملی ارجاع داده است. قاعدتا و بر اساس دستورالعمل پرونده باید دوباره باز شود.
یعنی رئیس‌جمهوری به بند خاصی از گزارش ایراد گرفته است؟
من بعید می‌دانم که رئیس‌جمهوری به بند خاصی از گزارش ایراد گرفته باشد، مطابق شنیده‌هایم کل محتوای گزارش را قبول نکرده است؛ شاید به این دلیل که احساس می‌کند لازم است بررسی‌های بیشتری انجام شود.
شما یا یکی دیگر از اعضای خانواده پرونده را خوانده‌اید؟
چیزی از پرونده در اختیار ما قرار نگرفته است، اما قرار بود محسن به شورای عالی امنیت ملی برود و پرونده را مطالعه کند که احتمالا در همین هفته‌ها این اتفاق خواهد افتاد.
یکی از موضوعاتی که معمولا در بین افکار عمومی در مورد خانواده آیت‌الله هاشمی مطرح است، حضورشان در عرصه سیاست است. در این مورد  هر یک از فرزندان آیت‌الله نظر متفاوتی وجود دارد. شما نسبت به دیگر برادران و خواهران خود کمتر در عرصه سیاست فعال بوده‌اید، آیا پس از فوت پدر قصد ندارید به صورت جدی‌تری وارد این عرصه شوید؟ 
ما هم کمابیش وارد سیاست شده‌ایم اما باید اقبال مردم را بسنجیم چراکه نگاه مردم دائمی نیست. مردم توقع دارند که مسئولان به شعارهایشان عمل کنند. مثل آیت‌الله هاشمی که کمتر شعاری حرف می‌زد و واقع‌گرا بود.
آیت‌الله هاشمی دیدی آرمانی به مسائل داشت اما مسائل واقعی را کنار هم می‌گذاشت تا به نتیجه‌ای واحد برسد و زمانی که این اتفاق رخ می‌داد برای عملی شدن آن تصمیم، نهایت تلاش خود را به کار می‌گرفت. ما نیز باید چنین نگاهی به مسائل داشته باشیم. مردم نگاه و اقبالشان به سمت کسی است که واقعیت‌‌ها و مصلحت‌های  جامعه را درک کند و بر اساس آنها تصمیم بگیرد.
 در ناآرامی‌های اخیر برخی بر این باور بودند که ریشه اصلی ممکن است به خارج از کشور باز گردد. شما به عنوان فرزند یکی از کارکشته‌ترین سیاست‌مداران این کشور که از ابتدای انقلاب در همه امور کشور نقش اساسی داشته است، تحلیلتان از این نا‌آرامی‌ها چیست؟
شنیده‌های من حاکی از آن است که شروع این اعتراضات و ناآرامی‌های اخیر مبنای ضددولتی داشته و عده‌ای قصد داشتند با بهانه کردن مسائل اقتصادی به دولت ضربه بزنند. اینها شنیده‌های من است، اما اگر واقعیت داشته باشد موضوع دقیقا به امنیت ملی ما مربوط است و بانی این حرکات غیرقانونی باید جوابگو باشد.
این عده اگر بخواهند چشم به روی دیگر مسائل ببندند و صرفا مشکلات را ببینند، حتی در صورتی که نیت خیرشان را هم قبول کنیم باید بگوییم که در اشتباه هستند، چون همه ما در مقابل مردم مسئولیم و هیچ‌کس نمی‌تواند توپ را در زمین دیگری بیندازد و اگر این اقدام را انجام دهیم مرتکب اشتباهی استراتژیک شده‌ایم.
 باید بپذیریم مشکلات جامعی در کشور وجود دارد. ما در همه حوزه‌ها از قوه قضاییه تا قوه مجریه و سایر حوزه‌ها دارای مشکل هستیم، بنابراین مردم حق دارند با نگاهی نقادانه به ما بنگرند. اگر قصد داریم و می‌خواهیم  دچار وضعی بغرنج نشویم باید مشکلات را قبول کنیم و به دنبال راه‌حل باشیم.
یکی از سرسخت‌ترین مخالفان محمود احمدی‌نژاد به ویژه در انتخابات سال ۱۳۸۸، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بود. نامه‌ای که ایشان درباره احمدی‌نژاد منتشر کرد هنوز هم در بسیاری از محافل مورد توجه است و به آن استناد می‌شود. امروز محمود احمدی‌نژاد بسیاری از رفتارهایی که آیت‌الله پیش بینی آن را کرده بود انجام می‌دهد و شاید سوالی که ذهن بسیاری را مشغول می کند این است چرا باتوجه به تمام رفتارهای احمدی‌نژاد برخوردی متفاوت نسبت به دیگران با وی صورت می گیرد؟
این مسئله سوال من هم هست که این رفتار دوگانه نسبت به یک شیوه رفتار چه معنایی می‌تواند داشته باشد، رفتارهای احمدی‌نژاد کم‌نظیر است و شیوه نقد وی نیز بسیار متفاوت از دیگران است. احمدی‌نژاد با صراحت و به طور مستقیم صحبت‌هایش را بیان می‌کند و مردم را به شدت درگیر اتهامات ثابت‌نشده می‌کند.
احمدی‌نژاد می‌خواهد با این رفتارهای پوپولیستی از مردم استفاده‌های شخصی و جناحی بکند یعنی با ایجاد تشنج در جامعه به دنبال رسیدن به اهداف خود است. بنابراین برای من هم این سوال وجود دارد که چرا با احمدی‌نژاد به رغم تمام این رفتارها برخوردی صورت نمی‌گیرد، در حالی که با رفتارهایی به مراتب کوچک‌تر و ساده‌تر برخوردهای بسیار متفاوت‌تری صورت گرفته است.
احمدی‌نژاد فقط مسائل شخصی خودش را می‌بیند
فکر می‌کنید اگر آیت‌‌الله در قید حیات بود این شیوه رفتاری احمدی نژاد را چطور تحلیل می‌کرد؟
ببینید، آیت‌الله هاشمی پیش‌بینی کرده بود که احمدی‌نژاد و دولتش به جایی خواهند رسید که حل کردن مشکلات آنها کار بسیار سختی خواهد بود و بسیار نگران بود که تمام یا بخشی از جامعه روحانیت خود را هزینه احمدی‌نژاد می‌کند. و حتی یک بار گفته بود «اجازه دهید من یک روحانی مخالف احمدی‌نژاد باشم تا پس‌فردا نگویند همه روحانیت خودش را هزینه احمدی‌نژاد کرد.»
من فکر می‌کنم احمدی‌نژاد و طرز تفکرش به هیچ چیزی اعتقاد ندارد و فقط مسائل شخصی خودش را می‌بیند و در هر جهتی رنگ عوض می‌کند، مثلا زمانی دم از قانون می‌زند در حالی که خودش انبوه رفتارهای بی‌قانونی دارد یا در حوزه مالی به انبوه تخلفات متهم شده است، اما دم از تخلفات مالی دیگران می‌زند.
جایگاه صحبت افراد باید جایگاه واقعی باشد، زمانی که احمدی‌نژاد در جایگاه ریاست جمهوری بود بسیاری از ظلم‌ها در حق مردم روا شد اما وی سکوت کرد اما زمانی که کار به دایره خودی‌ها رسید صدای فریادشان بلند شد.
احمدی‌نژاد حق دفاع از خود و اطرافیانش را دارد. اما وظیفه دفاع از مردم را هم داشت. بنابراین اگر این رفتارها واقعی بود باید نسبت به همه اتفاقاتی که امروز خودش به آنها معترض است در گذشته موضع می‌گرفت. من اعتقاد دارم مواضع احمدی‌نژاد خیلی پایدار نیست و با کوچک‌ترین تغییر شرایطی تغییر می‌کند و ما در آینده شاهد رفتارهای متناقض با رفتارهای امروزش خواهیم بود.
موضوع این است که آنهایی که قبلا ادعای بصیرت داشتند و هاشمی را به خاطر حمایت نکردن از احمدی نژاد بی‌بصیرت می‌خواندند امروز انگار رفتارهای احمدی‌نژاد را نمی‌بینند و سکوت اختیار کرده‌اند. به هر حال تف سربالاست.
خاطره ای که حکایت احمدی نژادی‌هاست!
پدرم همیشه خاطره‌ای از پدربزرگ تعریف می‌کرد که حکایت امروز احمدی‌نژاد و حامیانش است . پدربرزرگ ما میرزاعلی کشاوز بود که در دوره‌ای در زمینی خارج از ده پسته می کاشت. اهالی ده به او می‌گفتند که آنجا نرو چراکه آن زمین شوره‌زار است اما میرزاعلی گوش نکرد و کار خودش را کرد. با توجه به اینکه دو،سه سال طول می‌کشد که پسته عمل بیاید بعد از مدتی درخت‌های کاشته‌شده به بار ننشست. پدر در این باره تعریف می‌کرد که ما می‌دیدیم چهره آمیرزاعلی در خانه تغییر کرده است اما به روی خودش نمی‌آورد. بعد از چند وقت اهالی آمدند و گفتند پسته‌هایی که در خارج از ده کاشته بودی چه شد؟ اهالی دیده بودند که پسته‌ها به بار ننشسته اما میرزاعلی به آنها می‌گفت من هنوز وقت نکردم که ببینم.
این حکایت حامیان احمدی نژاد است. آنها نیز امروز قبول نمی‌کنند که اشتباه کردند و با سکوت و ندیدن خود اجازه می‌دهند احمدی‌نژاد کارش را بکند و هر کدام به نحوی حمایت دیروز خود را رد می‌کنند.
ممکن است وصیت نامه آیت‌الله در اختیار نیروهای امنیتی باشد
یک سال از درگذشت آیت‌الله هاشمی می گذرد و طی این مدت گمانه زنی‌ها و اظهارات بسیاری در خصوص وصیتنامه وی مطرح شده، طی این مدت نتوانسته‌اید وصیت‌نامه جدید را پیدا کنید یا خبر جدیدی به دست آورید؟
ما وصیت‌نامه جدید نداریم اما شواهدی داریم که آیت‌الله هاشمی وصیت‌نامه جدیدی داشتند مثلا قبل از سفر به عراق (سال ۸۰) نسبت به تجدید وصیت‌نامه‌اش بحث و حتی اقدام کرده است، مادر ما در این باره می‌گوید یکی، دو بار پدر را  مشغول نوشتن وصیت‌نامه دیده و  حتی ایشان همان موقع که وصیت‌نامه خودشان را اصلاح می کرد، وصیت‌نامه والده را گرفته و اصلاح کرده است. لذا شواهد ما این را می گوید وصیت‌نامه وجود دارد.
این وصیت‌نامه پیدا نشد. ممکن است یک مقطعی آیت‌الله وصیت نامه‌اش را جایی در بین صفحات کتابی پنهان کرده  باشد تا در آینده اصلاح کند، اما احتمال اینکه نیروهای امنیتی آن را برداشته باشند نیز وجود دارد.
آیت‌الله هاشمی کشویی داشت که محرمانه بود و کلیدش فقط دست خود ایشان بود که بعد از فوتشان خالی بود و چیزی داخلش نبود.
چون فعلا چیزی نداریم خیلی در مورد آن بحث نمی‌کنیم، ممکن است وصیت‌نامه نیز داخل آن کشو بوده باشد، به هرحال ما به شدت پیگیر این موضوع هستیم و هر جایی را که می‌توانستیم به دنبال وصیت‌نامه گشتیم و امیدواریم پیدا شود.
 ۵ عضو خانواده مجددا ممنوع‌الخروج شده‌اند
اخیرا خبری مبنی بر رفع ممنوع الخروجی‌تان شما منتشر شد؛ گویا دوباره ممنوع‌الخروج شده‌ اید؛ حقیقت دارد؟
بله ممنوع‌الخروج شده‌ام اما دلیلش را نمی‌دانم. پیشتر نیز ممنوع‌الخروج شده بودم و زمانی که دلیلش را پرسیدم پاسخی دریافت نکردم. ممنوع الخروجی قبلی پس از مدتی برطرف شد اما اخیرا دوباره شنیده‌ام که ممنوع  الخروج شده ام. مطابق شنیده هایم اکنون پنج عضو خانواده ما که در گذشته ممنوع الخروجیشان رفع شده بود، مجددا ممنوع‌الخروج شده‌اند.
من و فائزه به همراه پسر فائزه، پسر محسن و مهدی که در زندان است ممنوع‌الخروج هستیم اما مادرم، محسن و فاطمه ممنوع‌الخروج نیستند.
ترجیح محسن، کار اجرایی در شهرداری بود
انتقادات زیادی در مورد عملکرد شهرداری و  شورای شهر اصلاح‌طلب وجود دارد. برادر شما تنها عضو خانواده آیت الله هاشمی است که اکنون سمت رسمی دارد، عملکرد محسن هاشمی را به عنوان رئیس شورای شهر را چطور ارزیابی می‌کنید؟
اشراف محسن به مسائل شهری و شهرداری با توجه به تجربیات کاری‌اش در این زمینه بسیار خوب است و خودش هم ترجیح می داد که در شهرداری کارهای اجرایی انجام دهد، برای همین  خو گرفتنش به حوزه نظارت که وظیفه اصلی شوراست، در ابتدا سخت بود. اما باتوجه به شرایطی که در آن زمان ایجاد شد و مخالفت شورای شهر با خروج  اعضا، در نهایت محسن در شورا ماندنی شد .
به هر حال باید پذیرفت برای شروع، کار متفاوتی بود اما اخیرا شنیده‌ام که اعضای شورا از نوع عملکرد و کارکرد پارلمان شهری راضی هستند.
تلاش محسن این است که رابطه بین شورا و شهرداری رابطه‌ای متعادل و بر مبنای همکاری باشد، سیاست محسن این است که با ایجاد رابطه خوب بین شورا و شهرداری بتواند شورای شهری مطلوب که تصمیماتی صحیح می‌گیرد را تحویل دهد اما هنوز برای قضاوت بسیار زود است .
افتتاح موزه آیت الله هاشمی، ظرف یک ماه آینده
به عنوان سوال آخر، گفته بودید که قصد تبدیل خانه آیت الله هاشمی به موزه را دارید، این موضوع را پیگیری می‌کنید یا منصرف شده‌اید؟
ما برای موزه شدن خانه آیت‌الله هاشمی اقدام کرده‌ایم و اکنون درمرحله طراحی، تابلوگذاری و اقداماتی نظیر نورپردازی تهیه عکس و غیره و… است، اخیراً هم مجسمه حاج آقا که خیلی شبیه به آیت الله است، دراتاق ایشان گذاشته شده است.
هدف ما این است که این موزه ظرف یک ماه آینده افتتاح شود اما خیلی عجله نداریم.
منبع: بهارنیوز

اکثریت خاموش

روزنامه بهار: با وجود فروکش کردن جوّ ملتهب روزهای اخیر همچنان تحلیل‌ها درباره چرایی آغاز اعتراضات، چگونگی ادامه پیدا کردن آن، پشت پرده داخلی و خارجی، خواسته‌ها و مطالبات معترضان و… در فضای سیاسی – رسانه‌ای کشور داغ است و هر کس از زاویه نگاهی به آن می‌پردازد. آنچه در تحلیل‌های روزهای اخیر کمتر به آن پرداخته شده این موضوع است که اکثریت در کدام سمت این ماجرا تعریف می‌شود؟
آنان که مواجهه‌ای همدلانه با معترضان را انتخاب کرده‌اند بر این عقیده‌اند که «مردم» در سمت و سوی معترضانی هستند که از وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که در آن هستند گلایه‌های فراوانی دارند و این گلایه‌ها تبدیل به اعتراضات خیابانی شده است. در سوی مقابل آنان که دل در گرو تبلیغات رسمی دارند این عقیده را مطرح می‌کنند که «مردم» کسانی هستند که در روزهای اخیر به خیابان‌ها آمده و در تجمعاتی با نام «راهپیمایی علیه آشوب» شرکت کرده‌اند. حال پرسش اساسی آن است که اولاً تعریف «مردم» چیست و ثانیاً این «مردم» در کدامین سمت این واقعه قرار دارند؟
به نظر می‌رسد که هر دو سوی وقایع۹۶ بیشتر از آنچه که باید از واژه «مردم» استفاده می‌کنند و به نوعی این کلمه را از معنا تهی کرده‌اند. جملاتی همچون «مردم پاسخ فتنه‌گران را دادند» ، «مردم از رای به روحانی پشیمان شده‌اند» ، «مردم برای مخالفت با اصل نظام به خیابان‌ها آمده‌اند» ، «مردم از اصلاح‌طلبان عبور کرده‌اند» و. . . از جملاتی است که در روزهای اخیر از هر دو سو به دفعات شنیده‌ایم. این اصرار بر استفاده از واژه «مردم» شاید از این نشأت گرفته است که هر دو طرف به خوبی می‌دانند که مردم به معنای اکثریت اساساً وارد این ماجرا نشده‌اند و صبر و سکوت را بر حضور در میدانی که می‌توان آن را میدانی «بی سَر و تَه» نامید‌ترجیح داده‌اند.
با نگاهی به جامعه ایرانی شاهد آن هستیم که طبقه متوسط اکثریت آن را تشکیل می‌دهند. طبقه‌ای که از لحاظ اقتصادی نه جز دهک‌های بالای جامعه محسوب می‌شود نه ذیل اقشار ضعیف جامعه دسته‌بندی می‌شود، این طبقه از منظر فرهنگی و اجتماعی نیز معلق میان سنت و مدرنیته است، به طوری که از یک سو خود را همراه با تغییرات در دوران تازه نشان می‌دهد و از طرف دیگر نمی‌تواند از تعلق خاطرهای سنتی خود نیز دست بکشد، با نگاهی به دوره‌های اخیر انتخابات نیز می‌توان انتخاب سیاسی این طبقه را جریان اصلاح‌طلب-میانه‌رو دانست. طبقه متوسط در اعتراضات اخیر در چه سمتی قرار داشت؟ همراه با معترضان بود یا در تظاهرات علیه آشوب شرکت می‌کرد؟ برای پاسخ به این پرسش می‌بایست یکبار دیگر به خواسته‌های معترضان۹۶ و مهم‌تر از آن چگونگی طرح آن و نسبت آن با خواسته‌های طبقه متوسط توجه کنیم. به نظر می‌آید برای فهم بهتر تفاوت‌های خواسته‌ها و مطالبات طبقه متوسط با معترضان۹۶ و خواسته‌های آن‌ها لازم است اعتراضات هفته‌های اول پس از انتخابات۸۸ را در وجوه مختلف آن با اعتراضات۹۶ مقایسه کنیم. از طرف دیگر طبقه متوسط به دلایل گوناگونی دل خوشی از جریان رسمی ندارد و به طور طبیعی در تظاهرات‌های اصطلاحاً «خودجوش» مشارکت نمی‌کند.
بنابراین می‌توان گفت که اکثریت یا همان طبقه متوسط در وقایع روزهای اخیر‌ ترجیح داده است که به طرف هیچ یک از طرفین متمایل نشود. این موضوع از آن جهت حائز اهمیت است که برخی تصمیم‌گیران با تقلیل دادن خواسته‌ها و انتقادات و اعتراضات طبقه متوسط که در همه این سال‌ها با بی‌توجهی کامل مواجه شده و همچون فنری فشرده شده است به اعتراضات پراکنده و بی نتیجه روزهای اخیر تصور می‌کنند بحران نارضایتی حل شده است؛ این در حالی است که اکثریتی خاموش اما معترض همچنان در سپهر سیاسی کشور وجود دارد که باید به خواسته‌های آنان توجهی ویژه نشان داده شود.
منبع: بهارنیوز

این راهش نیست!

روزنامه بهار: با نگاهی به واکنش‌ها به اعتراضات و ناآرامی‌های هفته گذشته در تهران و برخی از شهرهای کشور شاهد آن هستیم که با فروکش کردن آن وقایع موج تازه‌ای از اتهام زنی به مردم، جریان میانه رو و دانشجویان آغاز شده است.  برخی بازداشت‌ها در روزهای اخیر، احضار بعضی فعالان سیاسی اصلاح طلب و یا ایجاد محدودیت‌ها برای شبکه‌های اجتماعی و پیام رسان تلگرام نشانگر آن است که در چنین مواردی با وجود آنکه دولت و مجلس در اختیار جریان میانه رو است همان راه حل‌های تکراری گذشته روی میز مسئولان قرار می‌گیرد. ممکن است برخی معتقد باشند که «لوله کردن» و «حمله گازانبری» به دانشجویان با «بازداشت پیشگیرانه و چند روزه» متفاوت است و نباید این دو را یکسان دید، و یا فیلترینگ موقت تلگرام و اینستاگرام که با مخالفت صریح و علنی وزیر ارتباطات مواجه شده است با وضعیتی که ایجاد محدودیت‌ها با همراهی و حتی پیشنهاد و اصرار دولت انجام می‌شد فرق دارد، و یا نوع مواجهه پلیس در تجمعات اعتراضی اخیر در اغلب موارد قابل مقایسه با آنچه در وقایع۸۸ شاهدش بودیم نیست و نباید از کنار آن به سادگی عبور کرد و. . .

با پذیرش همه این تفاوت‌های امروز و دیروز اما نمی‌توانیم از این واقعیت هم به سادگی عبور کنیم که تمامی این برخوردها با همه تفاوت‌های آشکار و پنهانی که با هم دارند در یک موضوع مشترک هستند و آن عدم کارایی آن است. نه بازداشت دانشجویان به دلیل مصلحت هایی که آن‌ها که موضوع را از نزدیک پیگیری می‌کنند از آن باخبرند و به طور موقت و برای چند روز و نه «حمله گازانبری» برای «لوله کردن» دانشجویان هیچکدام سبب تغییر نگاه و هدف آن‌ها نشده و نمی‌شود. نه زمانی که دولت همراه محدودسازی فضای مجازی است و نه امروز که دولت در حال مقاومت در برابر انواع و اقسام فشارها به قصد دائمی‌سازی این محدودیت هاست هیچکدام سبب آن نشده و نمی‌شود که مردم به سراغ فضای مجازی نروند و مثلا به «رسانه میلی» توجهی نشان دهند. واقعیت آن است که اقدامات تصمیم گیران چه آن زمان که برخوردهای تند را در دستور کار خود قرار می‌دهند و چه امروز که سعی دارند از برخوردهای تند جلوگیری کنند نتوانسته است تغییر چندانی در میزان اعتراضات و نارضایتی‌ها به وجود بیاورد.

به نظر می‌آید که باید نگاه خود به این مسئله را تغییر دهیم و بپذیریم که راه مواجهه با نقد، اعتراض و مخالفت دور زدن مخالف و بازی کردن با او و یا حذف و برخورد نیست. تا هنگامی که حقوق مخالف به رسمیت شناخته نشود و به این تصور دامن بزنیم.که مخالفان یا فریب خورده هستند و یا ابزاری در دست بیگانگان نمی‌توانیم از حل و فصل چنین بحران هایی سخن به میان بیاوریم. مطلب آخر آنکه شاید با چنین مواجهه هایی شاهد کاهش و کمرنگ شدن وجوه بیرونی اعتراضات و مخالفت‌ها باشیم اما سرپوش گذاشتن بر موضوع اعتراض و مخالفت تنها سبب آن می‌شود که این زخم یک روز دیگر و در موضوع دیگری سر باز کند. امید است برای آن روز فکر دیگری کرده باشیم. 
منبع: بهارنیوز

روزنامه‌های سه‌شنبه ۱۹ دی

 



 


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه
منبع: بهارنیوز

آیت‌الله هاشمی توصیه به صبوری می‌کرد

فاطمه هاشمی در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به این‌که «پدر اعتقاد داشت که در دعواها هرچه کمتر جواب بدهیم، بهتر است چون عده‌ای هستند که کارشان ایجاد دعواست»، اظهار کرد: تندروهای اصلاح‌طلب و اصولگرا چون با مشی اعتدالی پدر مخالف بودند، اوایل با خود وی مخالفت می‌کردند، اما دیدند چون به نتیجه نمی‌رسند، سراغ خانواده رفتند.
وی همچنین افزود: به محسن گفتم که اشتباه کردی که گفتی فرزندان آیت‌الله هاشمی ممکن است با تحریک دیگران، موضع‌گیری می‌کنند. به محسن گفتم ما اعتقادات خود را بیان می‌کنیم و به وسیله دیگران تحریک نمی‌شویم.
متن کامل گفت و گوی ایسنا با فاطمه هاشمی درباره تاثیر درگذشت آیت الله هاشمی بر خانواده، دولت و تحولات سیاسی ایران به شرح زیر است:
این روزها در آستانه سالگرد فوت آیت‌الله هاشمی هستیم. درگذشت آیت‌الله چه تاثیری بر خانواده ایشان گذشته است؟
خیلی سخت است برای این‌که پدرمان همه زندگی ما بود. خود من روزی نمی‌شد که پدر را نبینم و با وی صحبت و مشورت نکنم. پدر در زندگی همه اعضای خانواده حتی نوه‌ها تاثیرگذار بود. ما به راحتی درباره مسائل مختلف با پدر صحبت می‌کردیم. الان هر جا می‌رویم چه در خیابان‌های تهران، چه شهرستان، چه منزل از پدر خاطره داریم به خاطر همین نبودش برای ما خیلی سخت است.
در خانواده شما چه کسی بیشتر از همه با پدر مشورت می کرد و چه کسی بیشتر حرف پدر را گوش می داد؟
همه ما به حرف پدرمان گوش می‌دادیم البته پدر هم هیچ وقت چیزی را به ما تحمیل نمی‌کرد. از دوران کودکی یادم نمی‌آید پدر چیزی به ما تحمیل کرده باشد. هیچ وقت از وی تحکم، دعوا و برخوردی ندیدم. تذکراتش هم با شوخی و خنده بود. یادم می‌آید ظهر وقت نماز به ما می‌گفت من رفتم نماز بخوانم، او دوست داشت همه ما نماز اول وقت بخوانیم ولی نمی‌گفت بروید نماز اول وقت بخوانید یا این‌که پدر به مطالعه خیلی علاقه داشت و همیشه برای ما کتاب می‌خرید. وقتی ما کتاب نمی‌خواندیم فقط می‌گفت بچه‌ها دست‌تان کتاب نمی‌بینم. در همین حد.
هر کس هم که حرفی با پدر داشت با وی در میان می‌گذاشت و مشورت می‌کرد. پدر هم نظرش را می‌گفت و در پایان بیان می‌کرد که نظر من این است ولی شما هر اقدامی که لازم می‌دانید انجام دهید. مثلا من مصاحبه‌های خود با رسانه‌ها را به پدر می دادم تا آن‌ها را بخواند. ایشان می‌گفت بخش‌هایی از مصاحبه را حذف کن ولی من می‌گفتم به این دلیل می‌خواهم این گفته در مصاحبه بماند. پدر هم می‌گفت نظر من خلاف نظر شماست و اگر شما به نظر خود پایبند هستید همانگونه عمل کنید. پدر با همه ما بچه‌ها، مادر و حتی نوه‌ها هم همین‌گونه رفتار می‌کرد.

رویکرد پدر در مسایل سیاسی هم همین‌گونه بود؟
در مسائل سیاسی هم چیزی به ما تحمیل نمی‌کرد،‌ پدر مسائل سیاسی را برای ما تحلیل کرده و نظر خود را بیان می‌کرد و بعد می‌گفت خودتان تصمیم بگیرید.
از زمان ریاست‌جمهوری آیت‌الله هاشمی، حاشیه‌سازی مخالفان برای خانواده وی آغاز شده بود. در تحلیل این اتفاق گفته شد که مخالفان برای انتقام گرفتن از آیت‌الله هاشمی سراغ خانواده او رفتند. پدر به فرزندان توصیه‌ای مبنی بر این داشت که به گونه‌ای رفتار کنید که مخالفان بهانه‌ای برای هجمه به من نداشته باشند؟
این حاشیه‌ها حتی قبل از ریاست‌جمهوری پدر و زمانی که رییس مجلس هم بود وجود داشت. مثلا من و خواهرم آن زمان روسری رنگین سر کرده و جوراب سفید پا می‌کردیم به همین دلیل به ما می‌گفتند بدحجاب اما هر روز که می‌گذشت حاشیه‌سازی‌ها هم بیشتر می‌شد چون تندروهای اصلاح‌طلب و اصولگرا با مشی اعتدالی پدر مخالف بودند. اوایل با خود وی مخالفت می‌کردند اما دیدند چون به نتیجه نمی‌رسند، سراغ خانواده رفتند. به قول محمدرضا بهشتی، آنها خانواده هاشمی را گروگان گرفتند. پدر هم در مقابل این فشارها به ما می‌گفت به خاطر خدا و نظام اسلامی صبوری کنید.
 به نظر شما رویکرد سکوت ایشان در برابر هجمه‌ها جواب داد؟
بالاخره ایشان اعتقاد داشت که در دعواها هر چه کمتر جواب بدهیم بهتر است چون عده‌ای هستند که کارشان ایجاد دعواست. در خاطرات ایشان هم اشاره شده است که اوایل بین دولت، مجلس و سپاه همیشه دعوا بوده است و به جای انجام وظایف باید این دعواها را حل می‌کردیم.
شما اشاره کردید که همیشه با پدر درباره مسایل مختلف صحبت و مشورت داشته‌اید. آیا به آیت‌الله هاشمی انتقاد هم می‌کردید؟
قابل انتقاد نبود، چیزی ندیدم که انتقاد کنم.
یکی از ویژگی های آیت الله هاشمی این بود که چیزی برای مخفی کردن نداشت و در خاطراتش به سفرها و تفریحات هم اشاره می‌کند. این ویژگی در میان افراد خانواده ایشان هم وجود دارد؟
سایر اعضای خانواده هم همین خصیصه را دارند به خاطر همین هم این حرف‌ها را علیه ما می‌زنند. پدر با ریاکاری و زهدفروشی مخالف بود و معتقد بود زهد این نیست که آدم روی گلیم بنشیند بلکه زهد این است که آدم منابعی در اختیار داشته باشد ولی به آن وابسته نباشد. پدر معتقد به خلق ثروت و توزیع درست آن بین مردم بود و این را هم به ما یاد داده بود. شما اکنون اگر به خانه اکثر علما بروید می‌بینید آنجا اندرونی و بیرونی وجود دارد ولی ما در خانه مبلی داشتیم که کارگر پدر که از رفسنجان می‌آمد روی همان مبل می‌نشست و امیرعبدالله هم که به خانه ما آمد روی همان مبل نشست. دروغ می‌گفتند که ما در کاخ زندگی می‌کنیم. وقتی هم که پدر فوت کرد همه آمدند منزل و زندگی ما را دیدند.
 تبدیل شدن منزل جماران به موزه هم می‌تواند به خوبی بیانگر سبک زندگی آیت‌الله هاشمی باشد.
خودشان می‌خواستند که منزل ما به موزه تبدیل شود. می‌گفت ۳۰ سال زندگی سیاسی من اینجا بوده و خوب است که به موزه تبدیل شود.
 منزل جماران شخصی است؟
نه، به دولت تعلق دارد و پدر اجاره می‌داد و الان تحویل دفتر نشر آثار امام خمینی (ره) شده است چون منزل در محوطه جماران بود. امام خمینی(ره) به خاطر مسائل امنیتی و در خطر بودن جان پدر از وی خواستند که به جماران بروند. البته بعضی از خانه های جماران مصادره‌ای بود و پدر گفت به خانه مصادره‌ای نمی‌رود. این خانه‌ای که پدر در آن مستقر شد متعلق به فردی بود که خودش می‌خواست آن را بفروشد چون به خاطر رفت و آمدها و ملاقات‌ها اذیت می‌شد. پدر سه بار با صاحب‌خانه صحبت کرد که خودتان مایل به فروش هستید یا به زور می‌خواهند منزل را از شما بخرند؟ که طرف گفت خودم می‌خواهم بفروشم و به وی هم منزلی در خیابان عمار دادند ولی باز هم پدر به من گفت بررسی کنم آیا این فرد از منزل خود رضایت دارد؟ و وقتی رضایت این فرد را به پدر اعلام کردیم سپس پدر به منزل جماران آمد.
اخیرا برادرتان محسن در مصاحبه‌ای گفته بود که بعضا فرزندان آیت‌الله هاشمی بخاطر تحریک دیگران برخی موضع‌گیری‌هایی دارند.  این گفته برادرتان صحت دارد؟
نه، من به محسن گفتم خیلی اشتباه کردید چنین حرفی زدید. همان جا که مصاحبه پخش می‌شد من به محسن پیام دادم که این حرف اشتباهی است که گفتید.
 خب شاید شما این‌گونه نیستید. سایر اعضای خانواده شاید تحریک شوند.
نه، محسن  من و فائزه را می‌گفت. من به محسن گفتم ما اعتقادات خود را بیان می‌کنیم و به وسیله دیگران تحریک نمی‌شویم.
پس از فوت آیت‌آلله هاشمی، چه کسی طرف مشورت فرزندان آیت‌الله است؟
هیچ کس. قبل از فوت پدر جمعه‌ها در منزل وی جمع می‌شدیم ولی من دیگر جمعه‌ها به آنجا نمی‌روم چون برای من زجرآور است و همه آن خاطرات برای من تکرار می‌شود. زمانهایی که با هم هستیم در مورد مسائل مختلف صحبت کرده و مشورت می‌کنیم ولی قرار نیست که همیشه با هم در همه مسائل مشورت کنیم. شنبه‌ها هم که برای ملاقات مهدی به زندان می‌رویم، یکدیگر را آنجا می‌بینیم.
پس از فوت آیت‌الله هاشمی آیا مشکل یا محدودیتی در فضای سیاسی، اجتماعی برای فرزندان وی ایجاد شده است؟
نه واقعا برای ما فرقی نکرده است. فقط محبت مردم به ما خیلی بیشتر شده است. به خاطر مظلومیت پدر و اعتباری که از پدر گرفته‌ایم نگاه مردم خیلی به ما فرق کرده است.  البته بعضی از اعضای خانواده را ممنوع‌الخروج کرده‌اند که زمان حیات پدر هم این کار انجام شده است. چهار نفر ممنوع‌الخروج بودند که به دو نفر پاسپورت‌ها را بازگرداندند ولی دوباره هر دو نفر را ممنوع‌الخروج کردند.
 دلیل ممنوع‌الخروجی را اعلام کرده‌اند؟
گفته‌اند ممنوع‌الخروجی به دلیل  شکایت در دادگاه فرهنگ و رسانه است.
شاید علاقه دارند فرزندان آیت‌الله در ایران بمانند و جایی نروند.
ما که جایی نمی‌رویم، مطمئن هستم خیلی‌ها از ایران می‌روند ولی فرزندان هاشمی اینجا می‌مانند. یادم است اوایل انقلاب دشمنان بهشتی می‌گفتند بالاخره بهشتی از ایران فرار می‌کند ولی من گفتم این بنی‌صدر است که فرار می‌کند نه بهشتی زیرا بهشتی ریشه در این خاک دارد. ما همه ریشه در این خاک داریم و هر اتفاقی بیفتد در ایران می‌مانیم.

 در حال حاضر آیا همه اعضای خانواده آیت‌الله هاشمی در ایران حضور دارند؟
دو نفر در خارج از کشور تحصیل می کنند. سایر اعضای خانواده در ایران هستند.
 این روزها شاهدیم که پیش‌بینی‌های آیت‌الله هاشمی درباره سرنوشت احمدی‌نژاد محقق شده است. آیا پدر پیش‌بینی‌های سیاسی دیگری هم دارد که هنوز محقق نشده باشد؟
بله، پیش‌بینی‌های دیگری هم داشتند که من نمی‌توانم آنها را بگویم. پدر بالاخره سیاستمداری با مطالعه بود و کسی می‌تواند تحلیل و پیش‌بینی درستی داشته باشد که اطلاعات کافی نسبت به موضوع در اختیارش باشد. پدر مطالعه زیادی می‌کرد. تمام اخبار سایت‌ها و روزنامه‌ها را می‌دید و فرد باهوشی بود و مسئولیت‌های فراوانی هم در کشور داشت بنابراین مسائل را به درستی تحلیل می‌کرد.  مثلا در موضوع گروگان‌گیری پدر نزد امام (ره) رفت و گفت که موضوع را به مجلس واگذار کنند تا حل شود یا درباره جنگ همه می‌گفتند راه قدس از کربلا می‌گذرد اما پدر تحلیل واقع‌بینانه‌ای به امام ارائه داد مبنی بر اینکه با این روش نه تنها نمی‌توانیم قدس را آزاد کنیم بلکه برای کشور هم ممکن است مشکلات زیادی درست شود. امام (ره) هم فردی نبود که هر صحبتی را قبول کند. افرادی می‌آمدند که خودشان اعتقادی به جنگ نداشتند ولی می‌گفتند باید بجنگیم. ولی امام چون اطمینان کامل به آقای هاشمی داشتند و می دانستند کارشناسانه مسائل را تحلیل می کنند نظر ایشان را قبول کردند.
نبود ایشان چه تاثیری بر فضای سیاسی کشور داشته است؟
ایشان محور اعتدال بود. هر وقت بین چپ و راست درگیری شدیدی ایجاد می‌شد یا یکی بر دیگری حاکم می‌شد پدر می‌توانست اعتدال را حفظ کرده و کشور را از تک محوری نجات دهد. در انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۲ هم تاثیر حضور پدر را دیدیم. در آن مقطع پدر، گروه و دسته‌ای نداشت اما وقتی حمایت خود را از روحانی اعلام کرد تحول بزرگی در رای روحانی ایجاد شد زیرا تا پیش از آن آرای روحانی خیلی پایین بود. در انتخابات خبرگان هم جناح راست همه اعتبار خود را برای سه نفری که در لیست امید نبودند خرج کرد ولی نتیجه کار را دیدید.
پدر در عرصه بین‌المللی به عنوان یک چهره اعتدالی شناخته شده بود و همین اعتدال در تصمیمات بین‌المللی تاثیر داشت. از وقتی ایشان فوت کردند می‌بینیم چه مسائلی در حال رخ دادن است. در دوران خودش روابط ایران و عربستان را خوب کرد ولی الان این روابط در بدترین شرایط قرار دارد. یک بار از پدرم پرسیدم چگونه توانستید رابطه ایران و عربستان را درست کنید؟ پدر در پاسخ گفت با تواضع. وقتی سنگال بودیم ولیعهد عربستان از من خواست به اتاقشم بروم من هم قبول کردم. در پاکستان هم چنین اتفاقی رخ داد و وقتی به او گفتم به اتاق شما می‌آیم ولیعهد عربستان دست مرا گرفت و گفت من به اتاق شما می‌آیم در واقع با یک تواضع رابطه دو کشور برقرار شد. پدر تاکید داشت در همه زمینه‌ها باید این تواضع را داشته باشیم.
 آیت‌الله هاشمی به عنوان بزرگ‌ترین حامی دولت روحانی شناخته می شد و در مقاطع مختلف از دولت حمایت کرده و البته به رییس‌جمهور هم توصیه داشت. فوت ایشان آیا تاثیری بر عملکرد دولت داشته است؟
فوت پدر تاثیر منفی بر دولت داشته است به هر حال پدر اشراف کاملی بر مسائل دولتی داشت. دولت وی وقتی سر کار آمد که جنگ تازه تمام شده بود و شرایط از حالا خیلی بدتر بود اما پدر تمام زیرساخت‌ها را احیا کرد و تولید را گسترش داد. بسیاری از این تجارب می‌توانست به دولت روحانی منتقل بشود.
برای مدتی هشتکی با عنوان پشیمانی از دولت در فضای مجازی مطرح شده بود. نظر شخصی شما درباره این هشتک چیست؟
من پشیمان نیستم. روحانی بهترین گزینه بین کاندیداهای موجود بود پس دلیلی برای پشیمانی از انتخاب او ندارم. البته درست است که روحانی آنچه مردم انتظار داشتند انجام نداد ولی فشار بر روی روحانی خیلی زیاد است. همین تجمعات هم به این دلیل است که می‌خواهند فشار را بر روحانی بیشتر کنند و افرادی پشت این قضایا هستند. شعارها هم در این تجمعات ابتدا علیه روحانی داده شد.
روحانی با توجه به این فشارها نتوانسته است همه وعده‌های خود را محقق کند البته تیمی هم که انتخاب کرده است باید بهتر از این انتخاب می‌شد. از اینکه اتفاق جدید نیفتاده است ناراحتم ولی از اینکه ایشان را انتخاب کردم پشیمان نیستم.
منبع: بهارنیوز

۴۰ساله تقصیرها را گردن هم می‌اندازید

گروه سیاسی: سید محمد غرضی در یادداشتی نوشت: ریاست محترم جمهور در اولین سخنرانی رسمى خود پس از پایان اغتشاشات در کشور فرمودند که بحث مردم اقتصادی نبوده و سیاسی است. طیف اصولگرا هم در چندین روز اخیر تمام تلاش خود را انجام داد که اعتراضات را ناشی از مسایل اقتصادی بداند.


طیف اصلاح طلب نیز که برخى از آنها در انتخابات چندین سال گذشته بحث انتخاب بین بد و بدتر را مطرح کرده بودند یا سکوت اختیار کردند یا تلاش کردند با رییس جمهور و دولت همراه شوند. به نظر می رسد از تمامی بحران های موجود، اصولگرا و اصلاح طلب برای تقویت گروه سیاسی خود سوء استفاده میکنند و با انداختن تقصیر بر گردن دیگری تلاش دارند یا قدرت را حفظ کنند یا قدرت را باز پس بگیرند. در این میان نکته ای که همیشه فراموش مى شود این است که چرا کشور را درست اداره نمی کنیم. اداره کشور با مسایل سیاسی،اقتصادی، اجتماعى، فرهنگى و .. روبروست . ریییس جمهور، رییس مجلس و رییس قوه قضاییه باید کشور را اداره کنند نه اینکه مشکلات را به دیگری حواله دهند و مظلوم نمایی کنند . مهم ترین راهکار کشور برای برون رفت از مشکلات کم کردن هزینه کشور است . آیا مدیران به این سمت حرکت می کنند ؟

در زمانى که مواهب قدرت، مدیریت، پست و مقام فراوان است همه ادعای توانمندی در اداره کشور را دارند اما در زمانیکه سوء مدیریت، فساد، عدم شفافیت و هزار مشکل دیگر به علت گروه گرایی و عدم مدیریت صحیح پیش مى آید همه مشکلات را به گردن دیگری می اندازند. آقایان روسا لطفا در مسیر اداره کشور قدم بردارید سالهاست به نفع چپ و راست و به ضرر مردم در حال دویدن هستید . آقایان مسئول ظرف ۴٠ سال گذشته همیشه تقصیر را به گردن دیگری انداختند و هیچکدام عاقبت به خیر نشدند.
فاعتبرو یا اولی الالبصار ؛ ملت همه هزینه ها را به گردن گرفت ولی مسئولین ؟
منبع: بهارنیوز

برای مدیریت اعتراضات عمومی، چه باید کرد؟

هوشنگ عطاپور
اعتراضات چند روز اخیر که با کمال تاسف، در اکثریت موارد به آشوب و اغتشاش کشیده شد و تعدادی کشته بر جا گذاشت؛ واجد خصیصه‌های است که آن را از یک جنبش سیاسی به یک «تحرک اعتراض اجتماعی قشر و طبقه‌ی خاصی از جامعه» محدود می‌کند (مشابه همین اعتراضات را ما در دهه هفتاد در اراک، مشهد، جنوب شهر تهران هم داشتیم) . هر چند در جریان اعتراضات و ناآرامی‌های اخیر، شعارهای ناهمگن، متنوع، سیاسی و ساختار شکنانه داده هم شد؛ ولی «ترکیب سنی» و «توزیع جغرافیایی» شرکت کنندگان در این اعتراضات، نشان می‌دهند که آن چه در کف خیابان شاهد آن هستیم، «تب» و تظاهری از یک بیماری مزمن» است که می‌توان نام کلی «نبود یا ضعف عدالت اجتماعی» بر آن نهاد. با یک مثال این مساله اجتماعی را شرح می‌دهم:

“در کشور ما آمار و اطلاعات اقتصادی معمولا به شکل میانگین ملی نشان داده می‌شوند؛ ولی معمولا این اعداد به نواحی جغرافیای سیاسی (استان ها) تطبیق داده نمی‌شوند. مثلا گفته می‌شود که متوسط نرخ بیکاری در کشور ۱۲ درصد است؛ اما اعلام نمی‌شود که در برخی شهرستان‌های استان‌های دور از مرکز، نرخ بیکاری جوانان تا ۴۵ درصد هم احصاء شده است!؟ البته این عدم تعادل‌ها فقط در حوزه اجرایی نیست بلکه در حوزه قضایی و تقنینی هم عملکرد نهادی به شکلی است که نتوانسته یا نخواسته‌اند با نقش و مسوولیت قانونی خود برای رفع تبعیضات، نابرابری اجتماعی و فساد عمل بکنند. “
به عبارتی توزیع ناعادلانه ثروت و امکانات در بین شهرستان‌ها و مناطق مختلف کشور به یک ناهمگونی اقتصادی و اجتماعی منجر شده است که این این عدم تعادل‌ها، همچنان عمل می‌کنند و منجر به شکاف‌های حاشیه مرکز، شکاف‌های طبقاتی و مهاجرت و حاشیه نشینی و. . . می‌شوند. در جریان ناآرامی‌های اخیر تطبیق نسبتا شفافی از نآرامی‌ها و محرومیت اجتماعی نواحی کشور مشاهده می‌شود!

داده‌های اجتماعی و مطالعات سرمایه اجتماعی در همین ۴ سال گذشته، نابرابری‌های اقتصادی، افت سرمایه اجتماعی، افزایش آسیب‌های اجتماعی، فقر فزاینده و بیکاری را نشان می‌دهند و همه آمارها حکایت از آن دارند که اگر وضعیت نامطلوب اجتماعی – اقتصادی موجود مدیریت نشود؛ در آینده همچنان شاهد اعتراضات، آشوب‌ها و نا آرامی‌های اجتماعی خواهیم بود.
از جرقه‌های این اعتراضات، افزایش قیمت ارز در ماه اخیر و نگرانی از تکرار بحران مالی دوره دولت دهم، افزایش قیمت سکه و طلا، کمبود تخم مرغ، افزایش بی دلیل قیمت خودرو و از همه مهمتر، مفاد همین لایحه بودجه‌ای است که امید خیلی‌ها را از بهبود وضع اقتصادی کشور در سال ۹۷ به یاس تبدیل کرد. بودجه‌ای که یه طور شفاف نشان می‌داد منابع مالی کافی – به هر دلیل – در اختیار دولت نیست تا بتواند به رفع مشکلات اقتصادی و حل معضلات بیکاری کمک کند (رئیس محترم جمهور بعدا رقم این بودجه خارج از اختیار دولت را فاش کردند) . در حالی که اولویت اصلی جامعه، بحران فزاینده‌ی بیکاری است؛ سهم نهادهایی که نقش چندانی در حل معضل بیکاری و اشتغال ندارند، از بودجه‌ی سالانه رقم گزافی است! همین اعداد و ارقام، در زیر پوست جامعه خشم‌های فروخورده را آشکار ساخت که البته رفتار شهروندان در فضای عمومی جامعه؛ طیف گسترده‌ای از نآرامی‌های کف خیابان تا اعتراضات طنز آلود در کانال‌ها و گروه‌های شبکه‌های اجتماعی مجازی بود.

حال چه باید کرد؟
واقعیت‌های جامعه ما با عدد و رقم در پیش عموم جامعه آشکار و عیان است. این که مثل روال گذشته بیگانگان را محرک این اعتراضات بدانیم؛ راه به جایی نمی‌برد! قطعا دشمنان ما دندان تیز کرده‌اند که از هر نقطه ضعفی به ما حمله بکنند. اصلا تحریم‌های فلج کننده‌ای که آمریکا و کشورهای اروپایی قبل از برجام طراحی و اجرا نموده بودند؛ یک هدف بیشتر نداشت: “ناکارآمدی اقتصادی نظام و فعال شدن اعتراضات و آشوب‌های عمومی! ” هنوز هم نقطه‌ی ضعف کشور ما، «مشکلات اقتصادی» است و در آینده باز هم، ناآرامی‌های اجتماعی محتمل است و هم حمایت امریکا و دیگر دشمنان قسم خورده کشور ما از آشوبگران امری است قطعی.

هر چند شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های مجازی، در جریان این ناآرامی‌ها به شدت مقهور و مغضوب شدند، اتفاقا عموم خردمندان واشخاص و گروه‌های مرجع با استفاده از این امکانات توانسنتد یک جریان ضد دخالت بیگانگان و آشوب را در فضای مجازی به شکل شبکه‌های فردی و خانوادگی ایجاد بکنند که در محدود شدن این ناآرامی‌ها به تعداد محدود و خاص، خیلی موثر بود. اما همچنان مشکل جامعه ایران معاصر، همان نکته‌ای است که مصلحان واقعی این مرز و بوم، از سال ۷۶ به این سو، فریاد می‌زنند: «عمل به قانون، اجرای اصول قانون اساسی و مردم سالاری دینی»

واقعیت آن است که قانون اساسی، به عنوان «میثاق ملی» که تامین کننده آرمان‌های همه شهروندان ایران بزرگ در ساختار نطام جمهوری اسلامی است؛ به شکل سلیقه‌ای و انتخابی اجرا می‌شود. بسیاری از اصول این قانون مادر که در نوع خود کامل است، همچنان بنا بر برخی مصالح اجرایی نمی‌شود و ظرفیت‌های وسیع آن، برای مدیریت عادلانه و منصفانه کشور و حل حل مشکلات جامعه مورد استفاده چندانی قرار نمی‌گیرد. بدون‌تردید آمال و آرزوهای مردم ایران، برای رسیدن به یک جامعه ایده آلِ نشات گرفته از انقلاب اسلامی، در همین قانون اساسی متبلور شده است ولی، هر رئیس جمهوری هم اگر خواسته بر اساس همین قانون اساسی به اجرای کامل آن اقدام بکند؛ مورد مواخذه قرار گرفته و با انگ‌های مختلف مواجه گشته است!

در همین قانون اساسی، حق تجمع، راهپیمایی و اعتراض شهروندان به رسمیت شناخته شده است؛ بر آزادی مطبوعات، رسانه‌ها؛ احزاب، آزادی بیان، و اندیشه تاکید شده است. در اصول مختلف قانون اساسی بر اصل برائت شهروندان، رفع تبعیض و بی عدالتی، رعایت حقوق اقوام و مذاهب و اقوام تاکید شده است. بر توزیع عادلانه امکانات و ثروت در مناطق مختلف کشور، بر مبارزه با فساد، رشا و ارتشا؛ گردش نخبگان در ساختار قدرت، شایسته سالاری و اقتصاد شفاف و رقابتی، بر نقش تعاونی‌ها و بخش خصوصی در اقتصاد تصریح شده است.

اما در عمل، بعد از ۳۹ سال از انقلاب اسلامی در حوزه‌ی استقرار عدالت اجتماعی همچنان شاهد مشکلات اساسی هستیم. هنوز هیچ قانون عمومی برای پشتیبانی حقوقی، قضایی و امنیتی برای معترضین از سیاست‌های قوای سه گانه و سایر نهادهای حاکمیتی نداریم، هنوز مطبوعات ما از آزادی‌های مصرح در قانون اساسی برخوردار نیستند و می‌توانند در یک شب فله‌ای تعطیل شوند، اجرای اصول۱۵، ۴۸ و ۱۹ قانون اساسی که بر توزیع عادلانه امکانات در کشور و رفع نابرابری‌های قومی، تاکید می‌کنند؛ اجرا نشده اند. محیط زیست سالم هر روز بدتر می‌شود و حتی قوانین اجرا نمی‌شوند.

احزاب که می‌توانند در شناسایی و نمایش نقاط ضعف نظام سیاسی فعالانه عمل بکنند، همچنان مقهور و مغضوب هستند و فرهنگ رایج سیاسی به گونه است که اگر کسی به حزبی وارد شود، گویا امر منکری مرتکب شده است و باید از چشم‌ها بیفتد و حتی سیاستمداران ما گاهی افتخار می‌کنند که وابسته به هیچ حزب و جناحی نیستند! بدون‌تردید و بدون استثتناء در هر کشور و جامعه‌ای که گردش اطلاعات، آزادانه صورت نگیرد، فضای رانتخواری اقتصادی و فساد اداری فراهم باشد و مطبوعات و رسانه‌های مستقل و احزاب غایب باشند و نهادهای قانونی اقدامات فراقانونی انجام دهند و حق انتخاب آزاد مردم را محدود بکنند و به هیچ محکمه‌ای هم پاسخگو نباشند، باید به جای رقابت‌های انتخاباتی مسالمت آمیز، منتظر آشوب‌های اجتماعی در کف خیابان‌ها باشیم.

جواب معترضین داخلی (شهروندان) وآشوب‌های اجتماعی، ” نه انکار، نه اتهام و نه نمایش حامیان در کف خیابان است”. جواب معترضین در زمان حال و آینده، اجرای دقیق قانون اساسی و التزام به اصول آن و دست کشیدن از اختیارات فراقانونی و شنیدن همه صداهایی است که برای زندگی انسانی و شرافتمندانه تلاش می‌کنند و می‌خواهند در سایه‌ی عدالت اجتماعی منبعث از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، سهم عادلانه‌ی خود از امکانات ملی را داشته باشند.
منبع: بهارنیوز

مخاطبان اعتراضات مردمی

گروه سیاسی- رسانه‌ها: علی شکوری‌راد دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: اگر با انگشت نشانه اتهام را متوجه کسى بکنید، توجه داشته باشید سه انگشت دیگرتان به سوی خودتان است. اکنون که تب تند حرکت‌های اعتراضی فرو نشسته است؛ بحث بر سر اینکه کدام عارضه و چرا این تب تند را پدید آورد، همچنان ادامه دارد.

به نظر می‌رسد در مورد وجود نارضایتی عمومی و انگیزه اعتراض، اجماع وجود دارد و تقریباً همه نیز پذیرفته‌اند مردم حق دارند در مورد آنچه موجب نارضایتی آنان شده است، اعتراض کنند. این را نیز تقریباً همه پذیرفته‌اند که مردم می‌توانند برای شنیده شدن اعتراضات، صدای خود را بالا ببرند و فریاد کنند. ظاهراً غیر از وزارت کشور که متولی صدور مجوز برای اجتماعات و تظاهرات در مکان‌های عمومی است، جریانات مختلف برخی عملاً و برخی به طور نظری بر این عقیده‌اند که نیازی به اخذ مجوز در این مورد نیست یا نباید باشد. برخی به اصل ۲۷ قانون اساسی استناد می‌کنند و برخی به وجوب امر به معروف و نهی از منکر و برخی نیز به دنبال انقلاب هستند و چیزی را مانع آن نمی‌دانند.

در این میان سؤال این است که عامل محرک و انگیزه اعتراضات چه بوده است. در مورد اینکه فشار اقتصادی و مشکلات معیشتی زمینه اصلی بوده است نیز به نظر می‌رسد اختلاف نظری وجود ندارد. ولی اینکه آیا عامل محرک همین بوده باشد اختلاف نظر جدی وجود دارد. شعارها و رفتارها دلالت بر این می‌کند که نارضایتی‌ها صرفاً اقتصادی نبوده و اعتراضات نیز صرفاً به دولت نبوده است.

فشار اقتصادی بر مردم تازگی ندارد. از زمان آغاز تحریم‌ها و اعمال سیاست‌های غلط دولت پیشین (احمدی‌نژاد) این فشارها وجود داشته است و جسم جامعه را مرتب تحلیل برده و تحمل آن را کاهش داده است. اگر قرار بود عامل محرک فقط فشار اقتصادی باشد، ترکیب سنی و جنسی معترضین و محل‌های وقوع حرکت‌های اعتراضی و گستره آن متفاوت از آنچه بروز یافت، می‌بود. اعتراض عمومی مردم این است که چرا کشور خوب اداره نمی‌شود و این صرفاً معطوف به دولت نیست.

اگر شاخص‌های حکمرانی خوب را که نتیجه قرن‌ها تجربه بشری در اداره جوامع است مرور کنیم، درمی‌یابیم که این شاخص‌ها معطوف به عملکرد کل حاکمیت است و نه فقط دولت. اگرچه دولت قاعدتاً باید اصلی‌ترین مخاطب این مطالب باشد ولی در شرایطی که بخش اعظم اقتصاد کشور خارج از حوزه نفوذ دولت است، نمی‌توان حکمرانی خوب حتی در زمینه اقتصادی را صرفاً از دولت مطالبه کرد. قانونگرایی، مشارکت جویی، شفافیت، کارآمدی و اثربخشی، پاسخگویی، ایجاد وفاق عمومی، عدالت و مسئولیت پذیری شاخص‌های حکمرانی خوب هستند.

در مورد هر یک از این شاخص‌ها اگرچه دولت نقش برجسته‌ای دارد، ولی به راحتی مى‌توان دریافت که نهادها و دستگاه‌های خارج از دولت تا چه اندازه نقش دارند. سهم دولت در حاکمیت و نیز حکمرانی خوب در ایران نه‌تنها همه آن نیست، بلکه نسبت به سایر کشورها بسیار کوچک‌تر است و اگر اکنون مردم  در ایران خودشان را با کشورهای دیگر مقایسه می‌کنند و به این نتیجه رسیده‌اند که کشورشان خوب اداره نمی‌شود و اعتراض دارند، باید همه مسئولان در بخش‌های مختلف حاکمیت خود را مخاطبان آن بدانند و نباید توپ را صرفاً به زمین دولت بیندازند.

فساد فقط متوجه دولت و دولتمردان نیست، تبعیض فقط در دولت نیست، فقط دولتمردان نیستند که باید پاسخگو باشند. سوژه عدم شفافیت و بروز فساد فقط موضوع دولت نیست. ناکارآمدی فقط در دولت دیده نمى‌شود. کینه افروزی و تحقیر مردم تنها در دولت اتفاق نمى‌افتد. فقط مقامات دولتی نیستند که باید مسئولیت کارهای خود را بپذیرند. دولت باید مسئولیت خود را در حکمرانی خوب بپذیرد و راحت‌تر پذیرفته و می‌پذیرد ولی بخش‌هایی که نمی‌پذیرند، عامل اصلی تداوم نارضایتی‌ها هستند.
 
منبع: بهارنیوز

درست یک سال می‌گذرد…!

به گزارش ایسنا، غروب یک‌شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۵ روزی تلخ و تاریخی در تاریخ جمهوری اسلامی بود. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و از اولین انقلابیون و یاران امام خمینی (ره) شامگاه این روز بر اثر عارضه قلبی به بیمارستان شهدای تجریش منتقل شد. تلاش پزشکان برای احیای قلب موفقیت‌آمیز نبود و آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی ۸۳ ساله درگذشت. با مرگ هاشمی موجی از پیام‌های تسلیت به راه افتاد. درست مثل موج جمعیتی که نگران و گریان به سمت حسینیه جماران می‌رفتند تا برای آخرین بار با پیکر پدر اعتدال ایران وداع کنند.
مرور اجمالی مناصب هاشمی شاید اندکی نشان‌دهنده جایگاه والای او در نظام جمهوری اسلامی باشد.
یکی از اولین انقلابیون همراه امام (ره) و از مبارزان صف اول علیه رژیم پهلوی، عضو شورای انقلاب، عضو در مجلس خبرگان قانون اساسی، سرپرست وزارت کشور، نماینده و رئیس مجلس شورای اسلامی، نماینده امام (ره) در شورای عالی دفاع و فرمانده جنگ، نماینده و نایب‌رئیس مجلس خبرگان رهبری تنها بخشی از مناصب هاشمی پیش و پس از انقلاب اسلامی و در زمان امام خمینی (ره) بود.
پس از رحلت امام (ره)، در جلسه تاریخی شب ۱۵ خرداد ۶۸ هاشمی با حمایت از آیت‌الله خامنه‌ای و نقل خاطره خود از امام (ره) بلاتکلیفان این مجلس را روشن کرد تا مساله رهبری بعد از بنیانگذار انقلاب اسلامی به سرعت و با انتخاب حضرت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای حل و فصل شود.
۸ سال ریاست‌جمهوری، نمایندگی و ریاست کوتاه‌مدت در مجلس خبرگان رهبری و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام دیگر مناصبی است که هاشمی در دوران رهبری آیت‌الله خامنه‌ای به عهده داشته است.
این‌ها تنها بخشی از مناصب حکومتی هاشمی بود. سیاست‌مدار کهنه‌کار جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب در بطن اصلی‌ترین فعالیت‌های جمهوری اسلامی قرار داشت. او روزی مورد حمایت جناح راست و روزی دیگر تنها امید جناح چپ بود. زمانی نماد اشرافیت و پس از مرگ و با نمایش اتاق ساده‌اش اسطوره مظلومیت خوانده شد.
بستگان هاشمی پس از درگذشت او روایت‌هایی را از این روز تلخ زندگیشان بیان کرده‌اند.
محمد هاشمی برادر آیت‌الله درباره این اتفاق اظهار می‌کند: ساعت از ۴ عصر گذشته بود که آیـت‌الله از مجمع حرکت کردند و من هم به مؤسسه درمان سرطان آمدم تا ملاقات‌هایم را انجام دهم. بعد از اینکه کارم تمام شد، در راه منزل بودم و به نزدیکی‌های خانه رسیده بودم که محافظین آیت‌الله زنگ زدند و گفتند حال حاج‌آقا خوب نیست و ایشان را به بیمارستان برده‌ایم و گفتیم که به شما هم اطلاع دهیم. من سوال کردم کجا برده‌اید؟ گفتند در اورژانس بیمارستان شهدای تجریش بستری شده‌اند. من آن موقع با بیمارستان فاصله چندانی نداشتم، در واقع بالای تجریش و اول خیابان دربند بودم که چون این خیابان یک‌طرفه بود، مسیر را ادامه دادم  و در نهایت حدود ۶ یا ۷ دقیقه بعد به بیمارستان رسیدم.
محسن هاشمی پسر آیت‌الله هم در این باره می‌گوید: من غروب روز ۱۹ دی‌ماه در حال بازگشت از دانشگاه به منزل بودم که محافظان آیت‌الله هاشمی تماس گرفتند و گفتند که حال پدرم نامساعد است و به بیمارستان شهدای تجریش منتقل شده‌اند. به بیمارستان که رسیدم تیم پزشکی در حال انجام عملیات احیاء بودند و به ایشان شوک می‌دادند. زمانی که دکتر قاضی‌زاده‌هاشمی، دکتر طباطبایی، دکتر زالی و سایر پزشکانی که حضور داشتند اظهار کردند امیدی نیست، خواستم عملیات احیاء متوقف شود تا ایشان بیشتر اذیت نشود و پیکرشان را به بیمارستان جماران که نزدیک حسینیه جماران است، منتقل کردیم و حسینیه جهت مراسم وداع مردم با آیت‌الله هاشمی آماده شد. البته ایشان سابقه بیماری خاصی هم نداشتند و در سلامتی بودند.
همچنین فاطمه هاشمی دختر آیت‌الله روایت خود را این گونه عنوان می‌کند: در آن روز من سه مرتبه با ایشان تلفنی صحبت کردم. دو بار پدر با من تماس گرفت و یک بار من با او برای گرفتن وقت برای ریاست دانشگاه آزاد در عمان تماس گرفتم. آخرین باری که با پدر صحبت کردم حدود چهار ساعت قبل از فوت او بود. ایشان با من تماس گرفتند و گفتند که مادرت اندکی مشکل دارد و پایش سوزش دارد، او را امروز به فیزیوتراپی ببرید. من نیز گفتم که بعید می‌دانم ایشان امروز با من بیایند اما اگر که پذیرفتند حتماً با ایشان به فیزیوتراپی می‌رویم. پدر همچنین از من خواستند که شب نزد ایشان بروم. حدود ساعت ۶ و نیم بعدازظهر من در دندانپزشکی بودم که محسن تماس گرفت و گفت که کار خیلی فوری دارد اما به دلیل آنکه امکان صحبت کردن در آن لحظه نداشتم نتوانستم با او صحبت کنم. در همان حالات بود که دلهره مرا فرا گرفت اما نذر و نیاز کردم که برای کسی اتفاقی نیفتاده باشد. هیچ‌گاه فکر نمی‌کردم که برای پدر و مادرم اتفاقی افتاده باشد چرا که هر دوی آنها سالم بودند و هیچ مشکلی نداشتند.
وی می‌افزاید: حدود ساعت ۷ که از دندان‌پزشکی خارج شدم از راننده پرسیدم که محسن با من چه کار داشت اما او نیز گفت که نمی‌دانم از خودش بپرسید. زمانی که قصد داشتم با محسن تماس بگیرم دیدم که تعداد زیادی تماس از دست رفته دارم. همچنین مکرراً تلفن من زنگ می‌خورد. در آن لحظات احساس کردم که برای بابا اتفاقی افتاده است. هنگامی که با محسن صحبت می‌کردم از او پرسیدم که برای بابام اتفاقی افتاده که او گریه کرد. پرسیدم که ‌آیا ایشان فوت کرده‌اند جواب داد نه، در بیمارستان هستند و حالشان بد است. زمانی که من به بیمارستان رسیدم اولین نفری را که دیدم آقای دکتر زالی رئیس نظام پزشکی بود. از او پرسیدم که حال پدرم چطور است که ایشان گفتند تمام کرده است. زمانی که من به بیمارستان رسیدم همه چیز تمام شده بود.
نگاهی به کارنامه هاشمی کافی بود تا مشخص شود چرا هم در زمان حیات هدف اصلی تهمت‌ها و اخبار گاهاً تخیلی بود و هم پس از مرگش انواع و اقسام شایعات پیرامون این درگذشت شکل گرفت. مردان بزرگ معمولا اخبار بزرگی حول محورشان می‌چرخد. هاشمی هم از این قاعده مستثنی نبود.
اخیراً فائزه هاشمی موضوعی را از قول شورای عالی امنیت ملی مطرح کرده است که در بدن پدرش ۱۰ برابر حد مجاز رادیو اکتیو وجود داشته و در بدن مادرش و نیز خواهرش فاطمه هم این میزان سه برابر حد مجاز بوده است. صحبت‌هایی که بر ابهامات درگذشت هاشمی افزود.
محمد هاشمی درباره این ادعا اظهار می کند: بعد از ارتحال آیت‌الله هاشمی کمیته‌ای در شورای عالی امنیت ملی تشکیل شد که بررسی کنند و ببینند علت فوت ایشان چه بوده است. پزشکان اعلام کردند علت ایست قلبی است اما همانطور که قبلا هم با ایسنا صحبت کرده بودم ایست قلبی علل و عواملی دارد که هیچ‌کس آن را اعلام نکرد و کمیته‌ای که در شورای عالی امنیت ملی تشکیل شد برای بررسی همین موضوع بود. بعد از انجام بررسی‌ها آن طور که فائزه می‌گفت خانواده را دعوت کردند تا گزارش نهایی را بدهند و در آن گزارش گفتند که در بدن ایشان اشعه رادیواکتیو ۱۰ برابر حد مجاز بوده است. اما اینکه چگونه این میزان از حد مجاز فراتر رفته را کسی نمی‌داند و من هم در آن جلسه حضور نداشتم.
حالا یک سال از درگذشت آیت‌الله گذشته است اما هنوز سایه‌اش بر سر سیاست ایرانی سنگینی می‌کند. در نبود او انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم با پیروزی کاندیدای مورد نظرش که در انتخابات قبل از او حمایت کرده بود به پایان رسید. گفته می‌شود هاشمی برای این انتخابات ۹۶ هم برنامه داشته و گویا روحانی و یارانش هم طبق همین برنامه حرکت کرده‌اند.
حسین مرعشی درخصوص برنامه آیت‌الله هاشمی برای انتخابات ۹۶، یادآور می‌شود: آقای هاشمی در آخرین صحبتی که با هم داشتیم به من گفتند که با آقای روحانی صبحت کردند و ایشان قول داده که کاندیدای ریاست‌جمهوری آینده ایران شود. آقای هاشمی از این امر راضی بود و گفت که توافق کلی بر این است که در کنار آقای روحانی، افراد دیگری نیز به عنوان کاندیدای در سایه وارد عرصه شوند تا دست این جبهه نیرومند مردمی در هیچ شرایطی بسته نباشد. تأکید آقای هاشمی این بود که در انتخابات پیش رو، در کنار آقای روحانی، افراد دیگری هم باشند که به ایشان در مسائل تبلیغاتی و در اختیار گرفتن فضاهای رسمی کمک کنند. از سویی بهتر است با یک برگ بازی را شروع نکنیم که خدایی ناکرده به هر دلیلی پشیمانی بیاورد.
محمد هاشمی هم در آخرین گفته‌های خود درباره تاثیر هاشمی تصریح می‌کند: در بعد کشوری ما امسال انتخابات را داشتیم که با توجه به نظراتی که ایشان بیان کرده بودند مردم به طور جدی دنبال پیگیر خواسته‌های ایشان بودند و تاثیرشان در انتخابات کمتر از زمان حیاتشان نبود. مردم برای سپاسگزاری و قدردانی با میزان بالایی در انتخابات حضور یافتند و حتی تا ساعت ۱۲ شب هم که وقت انتخابات تمدید شد، مردم در حوزه‌های انتخابیه بودند که در نوع خود اتفاقی استثنایی بود، تا حدی که در این دوره مسئولان موفق نشدند از همه کسانی که علاقه‌مند بودند که رای دهند، رای‌گیری به عمل آورند و شاید این فضا بیشتر تحت تأثیر و مدیون نظر آیت‌الله هاشمی بود که می‌گفتند مردم راه خود را پیدا کرده‌اند و من دیگر نگرانی ندارم.
حضور اسحاق جهانگیری در انتخابات در کنار حسن روحانی و ماندنش تا آخرین لحظه در کنار رئیس‌جمهور نشان از همین برنامه‌ای دارد که مدنظر هاشمی بوده و حتی با درگذشتش هم تاثیرگذاری خود را بر سیاست ایرانی حفظ کرده است. چنین مسائلی نشان می‌دهد که حتی پیکر بی‌جان هاشمی هم می‌تواند بر اتفاقات جمهوری اسلامی تاثیرگذار باشد. شاید به همین دلیل است که به گفته محمد هاشمی هنوز هم به دنبال تخریب آیت‌الله هستند.
برادر هاشمی درباره موج تخریب‌ها خاطرنشان می‌کند: می‌بینیم که صداوسیما بعد از گذشت یک هفته از وفات آیت‌الله هاشمی به روال گذشته بازگشته و برخی نشریات و تریبون‌ها بعد از رحلت ایشان هم دست از تخریب برنمی‌دارند. این‌گونه به نظر می‌رسد که آنان در تلاشند نام هاشمی در اذهان مردم به فراموشی سپرده شود اما با وجود میل آنان این اتفاق نمی‌افتد و در بین مردم بعد از رحلت ایشان، نام هاشمی بیش از حیاتش به نیکی یاد می‌شود.
وی ادامه می‌دهد: در دانشگاه آزاد یک استراتژی شروع شده که نام آن را هاشمی‌زدایی گذاشته‌اند. در دانشگاه آزاد دو دیدگاه در این باره وجود دارد. یکی تفکر هاشمی است که آزاداندیشی و آزادی عمل را در خود داشت و جایگاه دانشجو و استاد را ویژه می‌دانست. همان‌طور که در برخی بحث‌ها، مرحوم هاشمی تاکید می‌کرد که دانشگاه با پایگاه نظامی متفاوت است و نمی‌شود آن را با سیاست‌های پادگانی اداره کرد چرا که دانشجو قشر آینده‌ساز این جامعه است. در حال حاضر برخی در دانشگاه آزاد می‌خواهند به شکل پادگانی عمل کنند و در این جهت هر نیرویی که وابستگی فکری به هاشمی‌رفسنجانی داشته و ایشان منصوبش کرده است باید حذف شود.
محمد هاشمی همچنین می‌گوید: من خودم خوشبختانه یا متاسفانه کمتر درگیر مسائل دانشگاه آزاد شده‌ام و اطلاعاتم نسبت به آن کم است اما در همین حد که در رسانه‌ها مطرح شده، می‌توان این واقعیت را دید. همانطور که در مجمع تشخیص مصلحت نظام هم می‌کوشند که هیچ نامی از هاشمی نباشد و در جاهای دیگر هم می‌بینیم که هیچ اقبالی به نام و مسیر هاشمی وجود ندارد.
وی در اثبات ادعایش یادآور می‌شود: الان توجه کنید که هفته‌ی جنگ مدتی پیش پشت سر گذاشته شد. آقای هاشمی در آن دوران هشت ساله فرمانده جنگ بود اما رادیو و تلویزیون و برخی رسانه‌ها اسمی از ایشان نمی‌آورند، انگار که اصلاً هاشمی وجود خارجی نداشته است یا سالگرد انقلاب که به آن نزدیک می‌شویم را ببینید، نقش آقای هاشمی در انقلاب بسیار پررنگ بود اما برخوردها طوری است که انگار ایشان اصلاً در آن دوران نبوده است.
محمد هاشمی در ادامه بیان می کند: سالگرد درگذشت ایشان هم فرا می‌رسد و آن وقت می‌بینید که صداوسیما چگونه عمل می‌کند. در همین روزهای اخیر همایشی بسیار پرمحتوا و علمی در قم برگزار شد که درباره‌ی اخلاق از دیدگاه آیت‌الله هاشمی بود. همایشی که آیت‌الله جوادی آملی برای آن پیام تصویری فرستاد و سخنرانی‌های خوبی در آن انجام شد اما یک کلمه از این همایش در خبرهای صداوسیما بیان نشد. در رادیو معارف در قم جمله‌ای گفته شد که چنین همایشی برگزار شده است اما اخبار سراسری هیچ پوششی از این برنامه انجام نداد. فرصتی و زمانی که تلویزیون برای نمایش برنامه‌های آشپزی می‌گذارد حتی یک هزارمش را هم صرف آیت‌الله هاشمی نمی‌کند. در همان روزها در همدان برنامه‌ای درباره‌ی عالِمی دیگر برگزار شد که صداوسیما آمد و خبرش را هم پوشش داد اما چنان کینه‌ای از آیت‌الله هاشمی دارند که خبر همایشی که بیش از دو هزار عالم دینی در قم برگزار کرده بودند را حتی در حد یک کلمه، پوشش نمی‌دهند. معلوم است که کدام جریان می‌خواهد نام هاشمی فراموش شود.
وی همچنین تصریح می‌کند: بهرحال برخوردهایی که امروز با خانواده آقای هاشمی می‌شود نه در جهت تکریم که در جهت تخریب است. البته کسی توقع ندارد کسانی که از گذشته دشمنی می‌کرده‌اند امروز رویه دیگری پیش بگیرند اما کسانی که مدعی دوستی بودند آن طور که باید عمل نمی‌کنند. اکثر مسئولان رده‌بالای کشور هر کدام به نحوی مورد احسان آقای هاشمی قرار گرفتند اما در این یک سالی که از فوت ایشان می‌گذرد ظاهراً همه یادشان رفته است که کسی که از دنیا رفته، خانواده‌ای دارد و باید از آنان یادی کرد. بحث مسئولیت‌ داشتن خانواده‌ی ایشان در جایی نیست، کسی چنین توقعی ندارد. بحث یک موضوع انسانی است و آن به فراموشی سپردن خانواده وی است. کسانی که شاید همه زندگانی‌شان را و جایگاه‌شان را از آقای هاشمی دارند و الان در مسندی نشسته‌اند، یادشان رفته است که هاشمی خانواده‌ای هم داشته است.
واقعیت تلخی که محمد هاشمی آن را عنوان می‌کند آیینه تمام‌نمای رفتارهای دوگانه با آیت‌الله است. تا یک هفته بعد از درگذشت او حتی کسانی که تا روز قبلش انواع تهمت‌ها را به او می‌زدند با برخی نقل قول‌ها او را تا حد یک قدیس بالا بردند و همه برنامه‌ها و رسانه‌های مختلف از محاسن هاشمی می‌گفتند. اما با فروکش کردن داغ درگذشت، کم کم همان رویه و رفتارهای سال‌های آخر عمر هاشمی از سوی برخی دشمنان دوست‌نمای او در پیش گرفته شد که تا امروز هم ادامه دارد. رفتارهایی که علاوه بر شوک درگذشت او بر بهت یک‌ساله ناظرین هم می‌افزاید. بهتی که گویی نمی‌خواهد تمامی داشته باشد.
با وجود اتفاقات تلخی که در این یک سال فقدان آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی افتاده است اما شاید بهترین تعبیر را فاطمه هاشمی دختر آیت‌الله در نامه خود به پدر در چهلمین روز درگذشتش داشته باشد: «امروز اگرچه پیکر خسته و رنجورت در میان مردم نیست، اما در قلب مردم از همیشه زنده‌تری؛ گویا برای این مردم هاشمی تازه متولد شده است و به زندگی این هاشمی دیگر هیچ گلوله‌ای نمی‌تواند پایان دهد، هیچ زندانی نمی‌تواند از مردم جدایش کند و هیچ دروغ و تهمتی نمی‌تواند به او آسیب برساند. تازه می‌فهمم که امام چرا گفت، “بدخواهان بدانند هاشمی زنده است”؛ زندگی با عشق مردم را حتی مرگ نمی‌تواند پایان دهد…»
منبع: بهارنیوز

آلمان: ایران جاسوسی می‌کند

روزنامه اورشلیم پست نوشت: وزارت امور خارجه آلمان در یک نشست در این وزارتخانه در ماه دسامبر، سفیر ایران در آلمان را به دلیل فعالیت‌های جاسوسی گروه‌های حامی اسرائیل فراخوانده است. این رسانه‌ها همچنین مدعی شدند که ایران یک دانشجوی پاکستانی ۳۱ ساله به نام مصطفی حیدر سید نقفی را استخدام کرده بود تا از رئیس پیشین جامعه دوستی آلمان-اسرائیل و یک استاد دانشگاه فرانسوی-اسرائیلی در پاریس جاسوسی کند.

یک دادگاه در برلین این شهروند پاکستانی را در ماه مارس با ادعای اینکه برای سرویس های اطلاعاتی ایران کار می‌کرده و از ایران و یک کشور دیگر عضو ناتو جاسوسی می کرده است، به چهار سال و سه ماه زندانی محکوم کرد. بنابر گزارش رسانه‌های آلمانی وزارت امور خارجه این کشور به علی ماجدی سفیر ایران گفته است که این اقدامات غیرقابل قبول هستند و پیامدهایی منفی برای روابط دو جانبه ایران و آلمان خواهند داشت.

وزارت خارجه آلمان همچنین تاکید کرده است که تحت هیچ شرایطی نقض قوانین این کشور پذیرفته نخواهد بود. رسانه‌های آلمانی همچنین ادعا کرده‌اند که ایران در بازه زمانی ژوئیه ۲۰۱۵ تا ژوئیه ۲۰۱۶ دست کم مبلغ ۲۰۰۰ یورو به این شهروند پاکستانی پرداخت کرده بود. سرویس‌های اطلاعاتی آلمانی پیش از این نیز ادعا کرده بودند که ایران در این کشور از گروه‌های اسرائیلی جاسوسی می کند. مقامات آلمانی در سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۷، ۲۲ پرونده مربوط به اتهامات جاسوسی ایران در آلمان را بررسی کردند.
 
تکذیب احضار سفیر ایران توسط وزارت خارجه آلمان



 


ایسنا: یک منبع آگاه در سفارت کشورمان در برلین خبر احضار سفیر ایران از سوی وزارت خارجه آلمان را تکذیب کرد. این منبع آگاه با تکذیب خبر احضار سفیر کشورمان گفت که هیچ تذکر یا احضاری برای سفیر کشورمان نیامده است.
منبع: بهارنیوز

مسئولانِ خاموش

صادق صدرایی
نوع مواجهه مسئولان ذیربط با خبر تلخ درگذشت یکی از زندانیان زندان اوین که از صبح روز گذشته در فضای مجازی منتشر شد بهانه خوبی است که نوع عملکرد مسئولان در چنین مواقعی را با هم بررسی کنیم.با وجود آنکه این اتفاق در بامداد شنبه رخ داده بود و خبر آن هم مدتی بعد در فضای مجازی منتشر شده بود تا ساعت ۱۷: ۴۰ دقیقه که شاهد انتشار مصاحبه مدیرکل زندان‌های استان تهران با یکی از خبرگزاری‌ها بودیم هیچ گونه اطلاع رسانی رسمی در این زمینه صورت نگرفته بود و تنها دو تن از نمایندگان مجلس با اصرار خبرنگاران از شنیده‌های مبهم خود درباره این موضوع گفتند. نکته جالب توجه آنکه توضیحات دیرهنگام مدیر کل زندان‌های استان تهران هم ذره‌ای از ابهامات کم نکرد و اتفاقا بر آن افزود. آقای محبی می‌گوید «در بامداد روز شنبه مورخ ۱۶ دی ماه یکی از زندانیان زندان اوین به نام سینا قنبری فرزند علی اکبر با مراجعه به دستشویی قرنطینه زندان اوین اقدام به خودکشی از طریق حلق آویز نمودن خود کرد. مراتب فوراً به دادستان تهران اعلام شد و بازپرس دادسرای جنایی در زندان حضور یافت و از مأمورین زندان و مطلعین تحقیق کرده و دستورات را صادر کرد.» با توجه به محدودیت‌های رسانه‌ای و همینطور عدم اطلاع رسانی دقیق درباره این موضوع از سوی مسئولان ذیربط سخن چندانی درباره اصل این پرونده نمی‌توان گفت اما می‌توان به این بهانه نگاه حاکم بر مسئولان کشور در چنین موضوعاتی را مورد بررسی قرار داد.  واقعیت آن است که در چنین مواردی شاهد تکرار یک الگوی تکراری و شکست خورده هستیم که بر اساس آن اولین اقدام پنهان‌سازی موضوع از چشم رسانه هاست. این نگاه که به شدت کهنه و نامرتبط با وضعیت امروز فضای رسانه‌ای چه در داخل و چه در خارج از کشور است سبب آن می‌شود که زمان طلایی اطلاع رسانی از دست برود. هر چه از این زمان طلایی بیشتر فاصله بگیریم امکان اعتماد و پذیرش مخاطب نسبت به روایت رسمی واقعه رخ داده کمتر و کمتر می‌شود. در همین نمونه اگر در همان بامداد شنبه که بنابرگفته مدیر کل زندان‌های استان تهران گزارش این «خودکشی» به دادگستری ارسال شده بود شاهد صدور اطلاعیه‌ای صریح و شفاف از سوی این نهاد بودیم قطعا امکان تحریف در واقعیت و همچنین کاهش اعتماد مردم به گزارش مسئولان رسمی کمتر می‌شد  اما حالا و به دلیل این تاخیر زمانی که در این موضوع طولانی مدت است، هم اعتماد به گزارش رسمی کم شده است و هم رسانه‌های دیگر توانسته‌اند قرائت خود را – درست یا نادرست – از این موضوع به مخاطبان خود عرضه کنند.  مطلب آخر آنکه شاید الگوهای کهنه مدیریتی در یک دوره‌ای امکان اجرایی شدن و حل و فصل چنین مسائلی را داشت اما در دوران تازه دیگر امکان انجام وظایف با چنان الگوهایی نیست. صراحت، شفافیت و پاسخگویی به موقع سه اصلی است که در صورت عدم توجه به آن به وضعیتی دچار می‌شویم که در صورت بیان حرفی بر مبنای واقعیت هم نمی‌توانیم اعتماد مخاطب خود را جلب کنیم، زیرا دیر رسیده ایم!
منبع: بهارنیوز

توییت روحانی در اولین سالگرد هاشمی

گروه سیاسی: رئیس جمهوری در اولین سالگرد رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی در توییتر خود نوشت:او معیار و عیار سیاست‌ورزی و سیاست‌مداری بود؛ به کشورش عشق می‌ورزید و آرزویش تبیین اسلام واقعی و سربلندی ایران ایران بود. نامش بلند و یادش گرامی.
منبع: بهارنیوز

پیام جوادی آملی برای سالگرد آیت‌الله

گروه سیاسی: پیام آیت‌ الله جوادی آملی در نخستین کنگره بزرگداشت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی قرائت شد. متن پیام به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِین وَ الْأَئِمَّهِ الْهُدَاهِ الْمَهْدِیِّین. صی ما خاتم‌الانبیا و خاتم الاوصیا و علیهما ال التحیه و الثنا وهم عد الله الاعدائهم الی الله.
محضر شما بزرگوران، اساتید و دانشگاهیان، نخبگان و فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی، رجال سیاسی، برادران و خواهران ایمانی را در این کنگره عظیم گرامی می داریم.
شخصیت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را کارنامه و دوران پرافتخار ایشان به‌خوبی ساخت. هم فیض الهی به حدنصاب به ایشان رسیده و هم ایشان در دریافت این فیض الهی به حدنصاب کوشیده است. اگر ما بخواهیم رابطه آیت‌الله هاشمی و امام رضوان‌الله تعالی علیه را به خوبی بررسی کنیم رابطه بعضی از صحابه پیغمبر با رسول الله را باید به درستی ارزیابی کنیم.
وجود مبارک رسول گرامی “علیه آلاف تحیه و الثنا” وقتی تصمیم گرفت انقلاب عظیم جهانی را احیا کند، مردان پاک و پخته را تربیت کرد و قبل از هر چیز مسجد قبا را در دالان ورودی مدینه بنا نهاد و فرمود این تنها برای نماز و سجده نیست: “فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا” یعنی از این مسجد مردانی که آلوده نیستند و آلودگی را تحمل نمی‌کنند تربیت می شوند. تنها سخن از دوزخ نرفتن، بهشت رفتن و عبادت نیست. این‌ها کسانی هستند که شاگردان معصومان مطهر هستند. علو منزلت معصومان را سوره واقعه مشخص کرده است که “لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ” یعنی انبیای مطهر، شاگردان متطهر می پرورانند؛ “فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا” در واقع آن‌کسی که آلودگی اخلاقی، حقوقی، فقهی، سیاسی یا نفوذی دارد، پاک نیست و کسی که پاک نیست نمی‌تواند انقلاب طیب‌وطاهر را شکوفا کند.
آیت‌الله هاشمی قبل از هر چیزی با امامی ارتباط تنگاتنگ داشت که او از مصادیق بارز پیروان مسجد قبا بود یا همان “فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا”؛ بنابراین نخستین عنصر شناسنامه آیت‌الله هاشمی طهارت از شرق‌گرایی، طهارت از غرب‌گرایی، طهارت از اختلاف، طهارت از کینه، طهارت از افراط، طهارت از تفریط است یعنی هسته مرکزی اعتدال، خوی و خلق آیت‌الله هاشمی بود.
“فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا” درست است که ذات اقدس الله همه کمالات را به ذات دارا است و اگر خدا وصفی را و کمالی را به مؤمن اسناد می دهد، در آیه دیگر آن کمال را منحصراً از آن خود می داند و می گوید عزت متعلق به خدا و پیامبر و مؤمنین است، در آیه دیگری آمده “العزّه فللّه العزّه جمیعا”. اگر می گوید او “احسن الخالقین” است مشعر به این است که عیسی و امثال عیسی هم خالق هستند یا همان “الله خالق کل شى ء”.
اگر می‌گوید به اینکه دیگران هم سهمی از قدرت و قوت‌دارند در سوره بقره می فرماید “قُوَّهٍ لِلَّهِ جَمیعًا”. پس جمیع کمالات به ذات مال خداست و به‌تبع موارد فوق، عرض مال مظاهر خلقت اوست، مال انبیا، اولیا و شاگردان این‌ها هستند. جریان قدرت داشتن و غنی بودن به ذات مال خداست. “عَلَّمَهُ شَدیدُ الْقُوی” ذاتاً خداست، بعد جبرئیل است. قبل از جبرئیل وجود مبارک پیغمبر و اهل‌بیت علیهم الصلوه و علیهم‌السلام است؛ اما در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها و مسائل زمینی امام “شدیدالقوا” بود و شاگرد خوبی را به نام آیت‌الله هاشمی تربیت کرد. این موضوع تبدیل شده به “عَلَّمَهُ شَدیدُ الْقُوی”؛ در واقع درست است که امام تدریس می کرد و شاگردان زیادی داشت اما بعضی روزی یک ساعت در فقه یا در اصول یا در هر درس خدمت امام بودند اما آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در فقه، اصول، انقلاب ، تدبیر و تربیت، سیاست و طهارت شدید القوا بود. مرحوم امام به‌عنوان متعلم شدید القوا جناب آقای هاشمی را به خوبی پرورش داد. در واقع امامی که شدید القوا بود آموزگار ویژه آیت‌الله هاشمی می شود.
این هنر کمی نیست آن هم برای کسی که در اوج باشد و سنگین‌ترین مصیبت را تحمل کند و خم به ابرویش نیاورد. این کار کوچکی و آسانی نیست، کسی در قله باشد و به او اهانت بشود، او تحمل کند. در بعضی از روایات فرمودند عطایای ما را مطایای ما تحمل می کنند و رخش می‌خواهد تا بار رستم بکشد. شخصیتی باید مصدل و صلوات المسلین است فرمود به اینکه من نه به‌عنوان یک مورخ، به‌عنوان یک امامی که محضر عالم الغیب و الشهادت هستند را خبر می‌دهم، از زمان آدم تا زمان ما، از زمان ما تا انقراض عالم، این حرف علی حرف تاریخی نیست چون تاریخ از گذشته خبر می دهد نه از آینده؛ تا روز قیامت حرف همین است که علی بن ابی‌طالب می گوید و آن این است که “عندالله سبحانه تعالی لم یؤت احدا و فرقه خیر ممن مذا و لا ممن بقیع”. فرمود بدانید درگذشته تاریخ از زمان آدم تا الان، در آینده تاریخ از الان تا زمان ظهور حضرت و رجعت و قیامت هیچ ملتی با اختلاف به مقصد نمی رسد، با تفرقه به مقصد نمی رسد، با جامه دریدن به مقصد نمی‌رسد اما با جامه دوختن به مقصد می رسد. باید این نام و یاد راحفظ کنیم. مبادا خدایی ناکرده کاری کنیم، حرفی بزنیم که از قلم و قدم ما بوی اختلاف و جدایی مسوولان به مشمام برسد وگرنه رهبر اگر علی بن ابی‌طالب هم باشد شکست قطعی است، مگر علی بن ابی‌طالب بعد از پیغمبرنظیری داشت، مگر حکومت او شکست نخورد. داشتن رهبر خوب یک‌طرف قضیه است اما اگر خدایی ناکرده اختلاف رخنه کند، تا انسجام نباشد تا وحدت نباشد شکست قطعی است.
مطلبی نورانی علی صلوات الله و سلام‌الله‌علیه دارد فرمود من را تنها نگذارید، اختلاف نکنید و گرنه این اکاسره شرق و قیاسره غرب حمله می کنند و می تازند و شما را برده خود قرار می دهند. فرمود شما یک دوره ابراهیم خلیل را دیدید با جلال و شکوه بود، خلیل من همه بت‌های آذری بشکست آن دوره را دیدید، بعد فرزندان او یکی پس از دیگری به مقام والای نبوت و رسالت امامت رسیدند، محفوظ بودند بعد اختلاف رخنه کرد، کسرای های ایران از شرق حمله کردند، قیصرهای روم از غرب حمله کردند و شما حجازی‌ها را در حیات خلوت خفه کردند، از پیغمبرزاده‌ها و از امام‌زاده‌ها این‌ها چارمینار درست کردند. این بیان نورانی علی در نهج‌البلاغه است. در خطبه قاصعه فرمود مگر پیغمبرزاده‌ها را امام‌زاده‌ها را چارمینار نکردند. اصحاب دور نکردند اصحاب وبر نکردند. اصحاب دور و وبر دو گروه از چهار بیدار هستند. این چهار بیدارها یا مسئول تراشیدن موی روی سینه شتر هستند، این قسمت جلوی سینه شتر را وبر میگویند، پشم‌هایی که این قسمت روییده می‌شود نرم است و لطیف و بادوام می گویند عبای وبری، پارچه وبری، قدک وبری از این پارچه‌ها، از این پشم‌ها وقتی نخ درست کردند و پارچه دوختند پارچه وبری می گویند. کسانی که مسئول تراشیدن این قسمت موی سینه شتر هستند آن‌ها را اصحاب وبر می گفتند. کسانی که مسئول درمان زخم پشت شتر بودند آن‌ها را اصحاب دبر می گفتند، در نهج‌البلاغه یعنی کلام علی آمده این‌ها که چهار بیدار شدند پیغمبرزاده بودند، این‌ها امام‌زاده بودند. اگر خدایی ناکرده غرب و شرق پیدا شود خیلی مسئولین را ماشین شور می کنند پس حواستان جمع باشد. آن روز کار ماشین شوری همان چهار بیداری بود، نه در کلام علی تردید است نه در نهج‌البلاغه او تردید است، نه در این خطبه قاصعه که فرمود مواظب باشید. ما مشترکات فراوانی داریم اما یک هاشمی می‌خواهد که تحمل کند. اگر اکنون می گوییم “سلام‌الله علیهین یبعث حیا” خوب زندگی کرد، خوب دین را شناخت، خوب ۸ سال دفاع کرد، خوب تا پایان عمر بابرکت ۸۰ و اندی سال با طهارت گذراند.
در پایان از همه بزرگوارانی که با ایراد مقال یا ارائه مقالت بر وزن علمی نخستین کنگره بزرگداشت آیت الله هاشمی رفسنجانی افزودند حق‌شناسی می کنیم، از بیت مکرم و عزیز و محبوب ایران، از بیت آیت‌الله هاشمی حق‌شناسی می کنیم و از علما به خصوص قدردانی می کنیم که این یاد را انشالله امیدوار هستیم سالیان متمادی زنده نگه بدارید و زنده نگه‌داشتن نام آیت‌الله هاشمی به احیای میراث انقلابی او، فرهنگی او، فقهی او، اخلاقی او، فلسفی او کلامی او و نظامی او و جهادی اوست.
«رحمت‌الله علیه یوم ولد و یوم موت و یوم یبعث حیا و فر الله لنا والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته »
منبع: بهارنیوز

«آیت‌الله» زنده است

محمد توکلی- روزنامه بهار
ساعت۱۸: ۲۰ روز ۱۹ دی ۹۵ چشمان «آیت‌الله» برای همیشه بسته شد و ایران را با دلی آرام و ضمیری امیدوار تنها گذاشت.حالا یک سال از آن روز تلخ می‌گذرد، روزی که انتشار خبر تلخ از دست رفتن او دشمنانش را هم چند هفته‌ای در شوک، غم و‌ترس فرو برده بود. در ادامه به بهانه سالگرد درگذشت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به چند نکته از زندگی پر فراز و نشیب مردی که می‌خواست «امیر کبیر» باشد می‌پردازیم.۱. یک خطبه می‌خوانی و می‌مانی: هنگامی که اعلام شد سخنران خطبه‌های نماز جمعه روز ۲۶ تیر ۸۸ هاشمی است بسیاری خود را آماده حضور در نماز جمعه کردند. چه آنان که از بصیرت دم می‌زدند و چه معترضانی که به فتنه‌گری متهم شده بودند. هر دو گروه کنجکاو بودند که ببینند یکی از ستون‌های انقلاب قرار است از‌تریبون نماز جمعه چه بگوید. آخرین خطبه نماز جمعه هاشمی ماندگار شد چون در آن از صدای ملت سخن گفت. از دلجویی از آسیب‌دیدگان، از آزادی بازداشت شده‌ها، از گشایش در صداوسیما و. . . خطبه آخر هاشمی خطبه آشتی نظام و مردم بود، پیشنهادهای مطرح شده در آن روز کلید حل هر بحرانی است و هر چه دیرتر بر اساس آن عمل کنیم بیشتر صدمه خواهیم خورد.

۲. تازگی نامه ۸۸ : هاشمی پس از مناظره تلخ ۱۳ خرداد۸۸ که در آن از سوی رییس جمهور وقت اتهامات بسیاری به او و دیگر بزرگان نظام و انقلاب زده شده نامه‌ای را خطاب به رهبری نظام می‌نویسد. هشدارهای او در آن نامه این روزها بیشتر از هر زمانی خواندنی است. خلاصه آنچه «آیت‌الله» به «رفیق و همسنگر دیروز و امروز» خود نوشت در همان شعر پایانی است:  «سر چشمه شاید گرفتن به بیل/چو پر شد نشاید گرفتن به پیل»

۳. مخالف هاشمی، مخالف تغییر: با نگاهی به زندگی هاشمی رفسنجانی می‌توانیم تغییر و تحول نگاه او به جهان و جامعه ایرانی را به خوبی مشاهده کنیم. تغییری که از انتخابات۸۴ به بعد بیشتر از قبل دیده شد. منتقدان دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد هاشمی هم به موازات تغییرات او تغییر کرده و به پختگی رسیدند و در نهایت در نقطه «اعتدال» به یکدیگر پیوستند. نقطه مقابل اعتدال، افراطی‌گری است و طبیعتا تندروهایی که از تغییر گریزان هستند عَلَم مخالفت با «آیت‌الله» را در دهه پایانی عمر او برافراشتند.

۴. مادر یا دایه؟ : نسبت هاشمی با نظامی که برای به ثمر رساندن از جان و مال و آبروی خود گذشته بود نسبت مادر و فرزند بود. همین نسبت سبب آن می‌شد که در مقاطع مختلف زمانی از حق خود بگذرد و مصلحت نظام را بر منفعت شخصی خود‌ترجیح دهد. دایه‌های دلسوزتر از مادر او را «رأس فتنه» نامیدند و خود را که جز هزینه‌سازی برای کشور در کارنامه نداشتند مدافع نظام!

۵. همراه‌ترین منتقد: با نگاهی به زندگانی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی شاهد آن هستیم که او چه در زمان رهبری مرحوم امام و چه در دوران رهبری آیت‌الله خامنه‌ای همراه‌ترین افراد نسبت به رهبران نظام بود اما همراهی او را نمی‌توان یک همراهی از جنس تملق و چاپلوسی دانست.هاشمی چه در زمان رهبری «استاد» خود و چه هنگام رهبری «رفیق دیرین» خود هیچگاه آلوده به چاپلوسی نشد و همواره آنچه درست و به صلاح جامعه می‌دانست مطرح می‌کرد. او با دریافتی درست از نظریه ولایت فقیه، این نظریه را به «بله قربان گویی» فرو نمی‌کاهید و با حفظ جایگاه رهبر در نظام اسلامی دیدگاه‌های خود را مطرح می‌کرد.

۶. «مرا اعدام کنید» : در سال‌های پایانی عمر آیت‌الله هاشمی بود که ناگفته‌ای شنیدنی درباره پذیرش آتش‌بس از سوی او منتشر شد. هاشمی می‌گوید به امام پیشنهاد داده است که خود به عنوان فرمانده جنگ آتش‌بس را بپذیرد و سپس از طرف نظام به اعدام محکوم شود تا پذیرش پایان جنگ که در ظاهر خلاف گفته‌های پیشین بنیانگذار جمهوری اسلامی بود به نام امام در جامعه مطرح نشود. این پیشنهاد که البته با مخالفت روبرو شد نشانگر آن است که برای این بزرگمرد تاریخ معاصر ایران موضوع صلح و منافع ملی تا چه میزان از اهمیت برخوردار بود که حتی حاضر به مرگ خود در راه پایان جنگ شده است. همین روحیه را در حدود سه دهه بعد و پشتیبانی‌های آشکار و پنهان «آیت‌الله» از مذاکرات هسته‌ای که سایه جنگ را از کشور دور کرد شاهد بودیم. کوتاه سخن آنکه مرحوم هاشمی رفسنجانی نیز مانند هر انسان دیگر در زندگی پر ماجرایش اشتباهات و خطاهایی داشته است اما برآیند آنچه از او به یادگار مانده است ما را به این نتیجه می‌رساند که راه نجات ایران همان راهی است که «آیت‌الله» در آن گام نهاد.
منبع: بهارنیوز

نقشه حوادث اخیر، مربوط به آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها است

گروه سیاسی: رهبر انقلاب امروز در دیدار جمعی از روحانیون و مردم قم در حسینیه امام خمینی تهران در باره حوادث اخیر (تجمعات اعتراضی در کشور) سخنرانی کردند که چکیده آن را در زیر می‌خوانید:
* در این روزها تحلیل‌های گوناگونی انجام گرفت. در این تحلیل‌ها یک نقطه‌ی تقریباً مشترکی وجود داشت که آن نقطه، نقطه‌ی درستی است که آن تفکیک بین مطالبات صادقانه و به‌حق مردم و حرکات وحشیانه و تخریب‌گرانه‌ی یک گروه است. این‌ها باید از هم تفکیک بشود.
*اینکه فلان انسانی از یک حقی محروم بماند و اعتراض بکند یا این اعتراض‌کننده‌ها -حالا صد نفر، پانصد نفر- بیایند یک جایی جمع بشوند و حرف خودشان را بزنند، این یک مطلب است، و اینکه یک عده‌ای از این تجمع، از این انگیزه سوءاستفاده کنند، بیایند به قرآن دشنام بدهند، به اسلام دشنام بدهند به پرچم اهانت کنند، مسجد را بسوزانند، تخریب کنند، آتش بزنند یک حرف دیگر است. این‌ها را با هم نباید مخلوط کرد.
*آن تمناهای مردمی یا درخواست‌های مردمی یا اعتراض‌های مردمی در این کشور همیشه بوده، الان هم هست، خب این صندوق‌های مشکل‌دار، یا بعضی از مؤسسات مالی مشکل‌دار، بعضی از دستگاه‌ها مشکل‌دار بوده‌اند، بعضی از مردم را ناراضی کرده‌اند.
*خبرها غالباً می‌رسد به ما. اجتماع می‌کنند در فلان شهر، مقابل فلان مؤسسه، مقابل استانداری، مقابل مجلس شورا در اینجا، از این چیزها هست، همیشه بوده، هیچ‌کس هم با این‌ها مخالفت و معارضه‌ای ندارد. باید هم به این حرف‌ها رسید، باید گوش کرد، باید شنید. باید در حد وسع و توان به آن‌ها پاسخ داد.
*همه‌ی ماها، من نمی‌گویم باید «دنبال بکنند»، خود بنده هم مسئولم، همه‌مان «باید دنبال کنیم».
*اما این‌ها ربطی ندارد به اینکه کسانی بیایند پرچم کشور را آتش بزنند یا کسانی بیایند از اجتماع مردم استفاده کنند علیه اعتقادات مردم حرف بزنند، فریاد بکشند، علیه قرآن، علیه اسلام، علیه نظام جمهوری اسلامی. من عرض بکنم به شما یک مثلثی در این قضایا فعال بوده است. برای امروز و دیروز هم نیست، این سازماندهی شده بوده است.

مثلث فعال در اغتشاشات چه کسانی بودند؟
شعار نه به گرانی دادند که همه خوششان می‌آید

*من عرض بکنم به شما یک مثلثی در این قضایا فعال بوده است. برای امروز و دیروز هم نیست، این سازماندهی شده بوده است. این‌هایی که عرض می‌کنم همه قرائن اطلاعاتی دارد. حالا بعضی آشکار است حرف‌های خودشان است بعضی هم از طرق اطلاعاتی به دست آمده است.
*یک مثلثی فعال بوده‌اند:
*۱. نقشه، مربوط به آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها است. چند ماه هم هست که دارند نقشه می‌کشند. اینکه بیاییم در شهرهای کوچک، از شهرهای کوچک شروع کنیم به طرف مرکز بیاییم.
*۲. پول برای یکی از این دولت‌های خرپول اطراف خلیج فارس است. خب این کارها خرج دارد باید پول بدهند. آمریکایی‌ها که حاضر نیستند پول خرج کنند تا وقتی این‌ها هستند.
*۳. ضلع سوم پادویی‌اش است، پادویی‌اش هم مربوط به سازمان منافقین بود. سازمان آدمکش منافقین.
*از ماه‌ها قبل این‌ها آماده بودند. خود رسانه‌های منافقین اعتراف کردند در همین روزها گفتند ما در ارتباط با آمریکایی‌ها بودیم. از چند ماه قبل نسبت به این قضیه که پادویی کنند، سازماندهی کنند، بروند این و آن را ببینند. کسانی را در داخل نشان کنند، پیدا کنند که بهشان کمک کنند، تا بیایند به مردم فراخوان بدهند. فراخوان را هم آنها دادند. شعار نه به گرانی بگذارند. خب این شعاری هست که همه خوششان می‌آید. با این شعار یک عده‌ای را جذب کنند. بعد خودشان بیایند وسط، اهداف شوم خودشان را دنبال کنند، مردم را هم دنبال خودشان بکشند.
*کاری که مردم کردند در اینجا این است: اول خب یک عده ای آمدند، البته عده ی زیادی هم نبودند، لکن به مجرد اینکه دیدند که اینها هدفهایشان چیست، در شعارهایشان معلوم بود، مردم صف‌ها را جدا کردند.  
*این بار هم ملت با قدرت تمام به آمریکا و به انگلیس و به لندن‌نشین‌ها می‌گوید این دفعه هم نتوانستید، باز هم نخواهید توانست.
* از یک طرف گفتند جانم فدای ایران، از یک طرف پرچم ایران را آتش زدند! بی‌عقل‌ها نفهمیدند که این دو با هم نمی‌سازد. خب ان‌شاءالله شما قربان ایران بروید! اما کِی تا حالا شماها مقابل دشمنان ایران سینه سپر کرده‌اید؟ در مقابل دشمن ایران هم همین جوان حزب‌اللهی باز سینه سپر کرده، جوان انقلابی باز سینه سپر کرده، سیصد هزار شهید دوران دفاع مقدس چه کسانی بودند؟ همین بچه‌های مؤمن و انقلابی بودند که از کشورشان دفاع کردند، شما کِی قربان ایران رفتید که می‌گویید جانم فدای ایران؟
* خب، آمریکا هم عصبانی است، به‌شدت هم عصبانی است؛ فقط از این حقیر عصبانی نیست، از شما هم عصبانی است، از ملت و حکومت ایران عصبانی است، از انقلاب ایران عصبانی است. برای خاطر اینکه از این حرکت عظیم شکست خورده است.
* حالا مسئولان آمریکایی افتادند به مهمل‌گویی؛ رئیس‌جمهور آمریکا می‌گوید حکومت ایران از مردمش می‌ترسد؛ نه، حکومت ایران متولد این مردم است، برای این مردم است، به‌وسیله‌ی این مردم به وجود آمده، تکیه به این مردم می‌دهد. چرا بترسد؟ اگر این مردم نبودند که حکومتی نبود.
* می‌گوید که حکومت ایران از قدرت آمریکا هراس دارد؛ خب اگر ما از شما هراس داریم چطور در دهه‌ی پنجاه شما را از ایران بیرون ریختیم و در دهه‌ی نود شما را از کل منطقه خارج کردیم؟
………………………………….
مشروح اظهارات رهبری
رهبرانقلاب با تأکید بر اینکه حرف ملت ایران به ویژه جوانان در چهل سال گذشته، «ایستادگی در مقابل زورگویی و زیربار قدرتها نرفتن» بوده است، افزودند: ملت ایران همچنان با همان منطق، اهداف والای خود را دنبال می کند اما با انگیزه تر و پرتجربه تر از گذشته شده است و جوانان انقلابی کشور نیز پرتعدادتر از اول انقلابند.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (سه‌شنبه) در دیدار هزاران نفر از مردم قم با تجلیل و تحسین حرکت عظیم، پر شور، به‌موقع و منسجم ملت در روزهای اخیر، به تشریح ابعاد و لایه های مختلف توطئه دشمنان برای سوءاستفاده از مطالبات به حق مردم پرداختند و با بیان سخنان مهمی خطاب به امریکایی‌ها، مسئولان کشور و مردم تأکید کردند: ایستادگی و نبرد «ملت با ضد ملت»، «ایران با ضد ایران» و «اسلام با ضد اسلام» همچون چهل سال گذشته ادامه خواهد داشت اما کینه ورزی دشمن نباید موجب شود مسئولان از ضعفها و مشکلات مردم و بویژه طبقات ضعیف غافل شوند.
رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنان خود، با گرامیداشت سالروز قیام نوزدهم دی سال ۱۳۵۶، مردم قم را شجاع، سرشار از انگیزه و امید و در صراط مستقیم انقلاب دانستند و گفتند: مردم قم امسال همانند سالهای گذشته در راهپیمایی نهم دی شرکت کردند اما هنگامی که قضایای اخیر بوجود آمد، چهار روز بعد یعنی در روز سیزدهم دی، آن حرکت عظیم را آفریدند.
حضرت آیت الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه حرف ملت ایران به ویژه جوانان در چهل سال گذشته، «ایستادگی در مقابل زورگویی و زیربار قدرتها نرفتن» بوده است، افزودند: ملت ایران همچنان با همان منطق، اهداف والای خود را دنبال می کند اما با انگیزه تر و پرتجربه تر از گذشته شده است و جوانان انقلابی کشور نیز پرتعدادتر از اول انقلابند.
ایشان قضایای روزهای اخیر را شواهد روشنی از این روحیه ملت ایران دانستند و گفتند: ملت ایران از روز نهم دی که این آتش‌بازی‌ها و شیطنت کاری‌ها آغاز شد، در نقاط مختلف کشور، حرکت خود را آغاز کردند اما هنگامی که دیدند مزدوران دشمن دست‌بردار نیستند، پی در پی و در روزهای متوالی، راهپیمایی ها تکرار شد.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: این راهپیمایی ها حوادث معمولی نیست و این حرکت عظیم، منسجم و مردمی در مقابل توطئه دشمن و با چنین نظم، بصیرت، شور و انگیزه در دنیا بی نظیر است.
حضرت آیت الله خامنه ای در توصیف حرکت مستمر ملت، گفتند: این نبرد «ملت با ضد ملت»، نبرد «ایران با ضد ایران» و نبرد «اسلام با ضد اسلام» است که از این پس نیز ادامه خواهد داشت.
ایشان خاطرنشان کردند: البته این مبارزه و ایستادگی و مقاومت موجب نشده است که ملت از دیگر ابعاد زندگی از جمله پیشرفت های علمی و تأمین امنیت و آرامش غافل شود.
حضرت آیت الله خامنه ای، ریشه تمام دشمنی ها و توطئه ها بر ضد ملت ایران را «انقلاب اسلامی» دانستند و تأکید کردند: تمام حرکات ناکام دشمن در این چهل سال، در واقع پاتک به انقلاب است، زیرا انقلاب حضور سیاسی دشمن را ریشه کن کرد.
ایشان گفتند: این بار هم ملت ایران با ایستادگی همچون سدی محکم و ملی با قدرت تمام به امریکا و انگلیس و لندن نشینان گفت که نتوانستید و بعد از این هم نخواهید توانست.
رهبر انقلاب اسلامی به میلیاردها دلار هزینه و سالها شبکه سازی و مزدورپروری بدخواهان ملت ایران برای ایجاد مشکل از دورن کشور اشاره کردند و افزودند: مسئولان فعلی امریکا که ساده لوحی آنها در امور سیاسی آشکار است، این بار خود را لو دادند و به شبکه سازی و مزدورپروری اذعان و هزینه های این طراحی را نیز با سرکیسه کردن دولت های وابسته خلیج فارس تأمین کردند تا شاید بتوانند زباله های فراری از ایران را بازیافت و دوباره وارد میدان کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به اقدام دشمنان در سالهای اخیر در راه اندازی هزاران شبکه مجازی و دهها کانال تلویزیونی، ایجاد جوخه های ترور و انفجار و اعزام آنها به داخل مرزها، و بمباران گسترده ملت با دروغ، تهمت و شایعه خاطرنشان کردند: همه این تلاشها انجام شد تا شاید بتوانند افکار این ملت بویژه جوانان را تغییر دهند اما نتیجه اش، شهید حججی عزیز و دیگر شهدا بودند که در دفاع از انقلاب سینه سپر کردند.
ایشان افزودند: دشمنان حتی برای نفوذ در برخی ارکان، افرادی را تطمیع کردند و خود نیز مستقیم وارد میدان شدند که دخالت های مسئولان امریکایی را در این چند روز اخیر همه دیدند، اما باز هم نتوانستند و ناکام ماندند.
رهبر انقلاب اسلامی، صمیمانه از ملت ایران قدردانی کردند و گفتند: نه یک بار بلکه هزاران بار از این ملت تشکر می کنم؛ ملت ایران حقیقتاً ملتی رشید، با بصیرت، وفادار، با همت، زمان‌شناس و لحظه شناس است و می داند که لحظه‌ی حرکت، چه زمانی است.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: دشمنان این پیام ها را می گیرند، اگرچه در تبلیغات به روی خود نمی آورند و صدها اخلال گر را هزاران نفر، و حرکات میلیونی مردم را گروه اندک جلوه می دهند اما صاحبان سیاست متوجه این حرکت و پیام های آن می شوند.
ایشان افزودند: ملت ایران با این حرکت عظیم کار خود را کرد و در دل سیاستگذاران دشمن رعب ایجاد کرد و بصیرت و انگیزه خود را به اوج رساند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تحلیل های مختلفی که در روزهای گذشته از طرف اشخاص و جناح ها در روزنامه ها و شبکه های اینترنتی بیان شده گفتند: همه این تحلیل ها یک نقطه مشترک صحیح داشت و آن اینکه باید بین مطالبات صادقانه و به حق مردم و حرکات وحشیانه و تخریب‌گرانه یک گروه تفکیک قائل شد و مطالبات و خواسته های مردم را پیگیری کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: اینکه عده ای از حقی محروم بمانند و در جایی جمع شوند و اعتراض کنند، یک مطلب است اما اینکه عده ای از این تجمع سوءاستفاده کنند و به قرآن و اسلام دشنام دهند و به پرچم ایران اهانت کنند و مسجد آتش بزنند، یک مطلب دیگر است.
ایشان افزودند: اعتراض ها یا درخواست های مردمی همواره بوده و اکنون نیز هست؛ در همین یکسال اخیر، برخی از مردم در بعضی شهرها یا در مقابل مجلس به دلیل مشکلات صندوق ها یا برخی مؤسسات مالی، اجتماعاتی داشتند که هیچ‌کس هم با آنها معارضه و مخالفتی ندارد و باید این حرفها گوش داده و رسیدگی شوند و در حد وسع و توان پاسخ داده شود.
حضرت آیت الله خامنه ای سپس در تبیین ابعاد قضایای اخیر گفتند: قرائن و شواهد اطلاعاتی نشان می دهد که این قضایا سازماندهی شده بوده و در شکل گیری آن، یک مثلث فعال بوده است.
ایشان افزودند: یک رأس این مثلث، امریکا و صهیونیستها بودند که طراحی را انجام دادند و چند ماه برروی این طراحی کار کردند و بنای آنها این بود که حرکت ها از شهرهای کوچک شروع شود تا به مرکز برسد.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: رأس دوم این مثلث، یکی از دولتهای پولدار خلیج فارس است که هزینه این نقشه را تأمین کرد و رأس سوم نیز، پادوها بودند که مربوط به سازمان آدمکش منافقین هستند و از ماهها قبل آماده بودند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به فراخوان ها، خاطرنشان کردند: در این فراخوان ها، شعار «نه به گرانی» مطرح شده بود که شعاری جذاب بود تا عده ای را بدنبال خود وارد صحنه کنند.
در ابتدای کار هم عده ای با این شعار همراه شدند اما مردم به محض آنکه دیدند، هدف و شعارها تغییر کرد، صف خود را جدا کردند.
ایشان در همین خصوص افزودند: همان افرادی که روز پنجشنبه و جمعه در اجتماع «نه به گرانی» شرکت کرده بودند، بعد از جدا کردن صف خود، در اجتماع عظیم نهم دی به میدان آمدند و برضد امریکا و منافق شعار دادند.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه تبیین قضایای اخیر به برخی حرف‌ها در رسانه های دشمنان اشاره کردند و گفتند: برای سازماندهی و عملیات دو قرار گاه فرماندهی در همسایگی ایران تشکیل شده بود، یکی از این قرارگاهها برای هدایت عملیات در فضای مجازی بود و قرارگاه دوم برای مدیریت اغتشاش ها که هر دو قرارگاه بوسیله امریکایی ها و صهیونیست ها فرماندهی می‌شد و پیروزی خود را نیز قطعی می دانستند.
حضرت آیت الله خامنه ای با سپاسگزاری به درگاه خداوند متعال که دشمنان ملت ایران را از نادان ها قرار داده است، تأکید کردند: برغم مقابله پی در پی مردم، دشمنان هنوز ملت ایران را نشناخته اند و معنای این سد محکمِ ایمان و شجاعت ملی را نفهمیده اند.
ایشان، بیهوده‌گویی‌های اخیر مسئولان امریکایی را ناشی از عصبانیت شدید و شکست اخیر دانستند و گفتند: می گویند حکومت ایران از مردم خود می ترسد! خیر. حکومت ایران متولد این مردم است و نظام اسلامی چهل سال است که به پشتوانه همین مردم در مقابل شما ایستاده است.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: می گویند حکومت ایران از قدرت امریکا هراس دارد؛ در پاسخ می گوییم اگر ما از شما هراس داشتیم، چگونه در دهه پنجاه شما را از ایران بیرون ریختیم و در دهه نود نیز شما را از کل منطقه بیرون راندیم.
ایشان به یکی دیگر از گزافه‌گویی‌های مقامات امریکایی مبنی بر نگرانی از نحوه رفتار با معترضان اشاره کردند و افزودند: شما خجالت نمی کشید؟ در یک‌سال گذشته هشتصد نفر از مردم امریکا به دست پلیس کشته شده اند. در قضیه قیام وال استریت هر کاری که توانستید بر ضد مردم کردید و با هر احتمال و تهمتی، مردم را کشتید؛ آن وقت برای مردم ایران اظهار نگرانی می کنید؟
حضرت آیت الله خامنه ای همچنین با اشاره به ابراز نگرانی مسئولان انگلیس خبیث گفتند: اخیراً در موضوع حمله به مسلمانان انگلیس و دفاع مسلمانان از خود، یک قاضی انگلیسی، احکام بسیار سنگینی داد؛ حالا مسئولان چنین کشوری، دلسوز معترضان شده اند؟
رهبر انقلاب اسلامی، «براندازی نظام جمهوری اسلامی» را هدف مشخص امریکایی ها خواندند و با اشاره به تلاش دولت قبلی امریکا در پنهان کردن این هدف در موضع‌گیری‌ها و نیز نامه هایی که برای رهبر انقلاب می فرستاد، گفتند: البته رفتار آنها همان رفتار براندازی بود که دولت فعلی، صریح و بدون ملاحظه آن را اعلام می کند.
حضرت آیت الله خامنه ای، تلاش برای گرفتن ابزارهای اقتدار ملی ایرانیان را روش اصلی و وسیله امریکایی‌ها برای تحقق «براندازی» برشمردند و افزودند: «عواطف مردم و افکار عمومیِ هم جهتِ با حکومت» و «ایمان و انگیزه جوانان» از جمله ابزارهای اصلی اقتدار ملی است و به همین علت دشمنان درصدد تضعیف و سلب آنها هستند.
«قدرت دفاع موشکی» و «حضور مقتدرانه در منطقه» از دیگر ابزارهای اقتدار ملی ایرانیان بود که رهبر انقلاب یادآور شدند و افزودند: امریکا جرأت نمی کند اسم مذاکره با ما را بیاورد اما یک کشور اروپایی می گوید می خواهیم با ایران درباره حضور منطقه ای آن مذاکره کنیم در حالی که باید از او پرسید شما چرا در منطقه حضور دارید؟
رهبر انقلاب سپس سه نکته اساسی را خطاب به هیأت حاکمه امریکا مورد تأکید قرار دادند: اول: سرِ شما در حوادث اخیر به سنگ خورد و اگر در آینده تکرار کنید باز هم ناکام خواهید ماند. دوم: در این چند روز به ایران خسارت زدید، این کار بی تقاص نخواهد ماند و سوم: این کسی که به گفته خود امریکایی ها تعادل روحی- روانی ندارد، بداند که این دیوانه‌بازی‌های نمایشی، بی‌جواب نخواهد ماند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به ایستادگی نظام در مقابل زورگویان و دفاع از منافع ملت و کشور افزودند: کسانی که در خارج یا متأسفانه در داخل دوست دارند با امریکایی ها پیوند بخورند و نشست و برخاست کنند، این حرفها را بشنوند و بدانند که نظام جمهوری اسلامی به فضل الهی همه مشکلات را برطرف خواهد کرد.
بخش دیگری از سخنان رهبر انقلاب خطاب به مسئولان کشور و عناصر و فعالان سیاسی بود. ایشان خود را هم مخاطب این سخنان دانستند و در نکته ای بسیار مهم گفتند: دست داشتن دشمن در مسائل اخیر، تحلیل نیست بلکه بر مبنای اطلاعات و خبر بیان شد اما این نباید موجب شود که از ضعف ها و مشکلات خودمان غافل شویم.
رهبر انقلاب تأکید کردند: دشمنان مانند مگس روی زخم ناشی از مشکلات و ضعف ها می‌نشینند، بنابراین باید زخم را خوب کنید و نگذارید بوجود آید چرا که اگر مشکل داخلی نداشته باشیم، تبلیغات و فضاسازی بیگانه اثر نمی گذارد و امریکایی ها هم نمی توانند هیچ غلطی بکنند.
حضرت آیت الله خامنه ای، «دفاع از حقوق مردم و تلاش برای حل مشکلات آنها» را وظیفه همه مسئولان برشمردند و افزودند: قشرهایی از مردم به خصوص «طبقات ضعیف» تحت فشار هستند و باید همه همت مسئولان صرف حل مشکلات موجود شود.
«شناخت مشکلات جامعه، تمرکز بر حل مسائل اساسی و تقسیم کار برای رفع آنها» توصیه مهم دیگر رهبر انقلاب به مسئولان سه قوه بود.
ایشان با اشاره به تشکیل چندین جلسه با مسئولان و مدیران اصلی کشور درباره آسیب های اجتماعی و اقدام برخی مسئولان در کاهش بعضی از این آسیب ها افزودند: همه بدانند که مشکلِ حل‌نشدنی و گره‌ی بازنشدنی در کشور نداریم اما باید در این زمینه آماده‌تر، پا به‌رکاب‌تر، بیشتر و دقیق تر، کار و تلاش کنیم.
«وحدت و همدلی» دیگر توصیه مؤکد رهبر انقلاب به مسئولان بود.
ایشان افزودند: در این شرایط که دشمنِ لجوج تهدید می کند و درصدد ایجاد مشکلات است، مسئولان و مجموعه های سیاسی باید «هم افزایی» کنند و از تحلیل و تضعیف یکدیگر خودداری کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای با یادآوری صدمات و خساراتی که در سال ۸۸ به علت بی قانونی برخی عناصر، متوجه مردم و ایران شد، افزودند: تسلیم در مقابل قانون همچون همیشه توصیه، تأکید و طلب بنده از همه مسئولان و دستگاهها است.
رهبر انقلاب، «تذکر و انتقاد منصفانه» را لازم و مفید دانستند و در عین حال افزودند: نباید انتقاد و تذکر را با یک کلاغ چهل کلاغ کردن، مبالغه و تعمیم غیرمنطقی، به ابزار شایعه و سیاه‌نمایی تبدیل کرد.
ایشان افزودند: نباید وجود تعداد اندکی مدیر یا قاضی فاسد را به هزاران مدیر اجرایی یا قاضی شریف تعمیم داد و دل جوانان عزیز میهن را خالی کرد، همچنان‌که نباید یکی دو نماینده را که در میان حدود ۳۰۰ نماینده، جور دیگری مشی می کنند، به همه نمایندگان تعمیم داد.
رهبر انقلاب، «تمرکز مسئولان کشور» بخصوص مسئولان اجرایی را بر مسائل کلیدی بویژه اشتغال و تولید و حل مشکل واردات ضروری خواندند و افزودند: این مسائل را بارها به مسئولان اجرایی تذکر داده ایم.
ایشان در همین زمینه افزودند: برخی گله می کنند که رهبری چرا تذکر نمی دهد اما بنده با گزارشهای مردمی و دیگر گزارشها از مسائل اساسی و مشکلات مردم با خبرم و مدام تذکر می‌دهم؛ به‌گونه‌ای که این تذاکرات علنی، یک دهم هشدارها و اوقات تلخی های ما با مسئولان در جلسات غیرعمومی هم نیست.
حضرت آیت الله خامنه ای بار دیگر با تأکید بر اهتمام مسئولان براشتغال و رونق تولید داخلی خاطرنشان کردند: بیکاری ریشه اصلی بسیاری از مفاسد است و باید با رونق تولید، آن را حل کرد البته پول پاشیدن بی حساب و کتاب مشکل را حل نمی کند و خوشبختانه مسئولان دولتی در این زمینه ها مشغول کار هستند.
رهبر انقلاب در بخش دیگری از سخنانشان با تشکر از مسئولان امنیتی، انتظامی و سپاه و بسیج افزودند: در مسئله اخیر باید میان جوان و نوجوانی که تحت تأثیر هیجان فضای مجازی حرفی زده و کاری کرده با کسانی که جزو پادوهای امریکا و ضد انقلاب هستند فرق گذاشت.
رهبر انقلاب افزودند: با کسانی که هیجانی وارد ماجرا شده اند چه دانشجو، چه غیر دانشجو باید صحبت و روشنگری کرد اما کسی که پادوی منافقین است و آدم می کشد حسابش جداست.
بخش پایانی سخنان رهبر انقلاب مستقیماً خطاب به مردم بود.
ایشان حضور تعیین کننده، بی منت و با بصیرت ملت عزیز را در هنگامه های نیاز کشور موجب جلب رضایت پروردگار کریم خواندند و افزودند: در همه چهل سال اخیر هر جا لازم بوده در انتخابات، راهپیمایی ها و هر صحنه لازم دیگر، مردم سینه خود را سپر کرده اند و به ایران آبرو داده اند.
رهبر انقلاب با اشاره به شایعه پراکنی به عنوان یکی از ابزارهای مهم دشمنان به مردم توصیه کردند: هر موضوعی را مادام که سند درست و مطلب منطقی و معقول ندیده اید، باور نکنید و شایعات دشمن و دیگر حرفهای بی مبنا را منتشر و پراکنده نکنید.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: مردم بدانند مسئولان کشور نخوابیده اند و به قدر وسعشان در حال کار و تلاشند؛ البته جاهایی قصور و تقصیر هم هست.
ایشان با اشاره به روند جاری حل برخی مشکلات گفتند: حل بعضی مسائل دیگر زمان بر است، ضمن اینکه تقریباً همه مسئولان مستقیم یا غیرمستقیم انتخاب خود مردم هستند که باید با ابتکار، به روز بودن و آمادگی های جسمی و عصبی، فعالیت برای حل مشکلات را افزون‌تر کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای در همین زمینه انتخاب مسئولان با رأی مردم افزودند: مردمسالاری دینی را صادقانه و واقعاً قبول دارم؛ به همین علت به هرکسی که مردم رأی بدهند، کمک می‌کنم همچنانکه درباره همه دولتها از جمله این دولت، این کار را کرده ام و ادامه خواهم داد.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان سخنانشان تأکید کردند: به آینده بسیار روشن کشور امیدوار هستم و می دانم خداوند اراده کرده این ملت را به عالی ترین درجات برساند که به فضل الهی چنین خواهد شد.
منبع: بهارنیوز

صداوسیما باید در روش خود تغییر ایجاد کند

به گزارش جماران، اسحاق جهانگیری، در کنگره آیت الله هاشمی رفسنجانی بیان کرد: طبیعی است که سخت است من درباره‌ی شخصیت بزرگ و سیاستمداری بی‌نظیر و مدیری توانا، فقیهی ارزشمند و دلسوز سخن بگویم. برای من بسیار دشوار است در جمعی که تعداد زیادی از دوستان، یاران و نزدیکان او که بیش از بنده با ایشان صمیمی بوده و شناخت داشتند، سخن بگویم.او با بیان اینکه به درخواست بیت آیت‌الله هاشمی در این جمع سخن می‌گوید، کنگره آیت الله هاشمی رفسنجانی فرصتی است برای بازخوانی و بازآفرینی اندیشه و تجربه ی ایشان که در پیچیده ترین مبارزه سیاسی و استقرار جمهوری اسلامی و پیشرفت نظام، حضوری موثر و منحصر به فرد داشتند. جهانگیری با نگاه تاریخی به مسایل ایران توضیح داد: هر منصفی به تاریخ ایران بنگرد از سال‌ها دور تا آخرین لحظات حیات آیت‌الله هاشمی می‌تواند نام او را از فعال‌ترین انقلابیون، روحانیون و سیاسیون ایران ببیند. اگر بخواهیم پنج نفر از سیاستمداران بزرگ ایران را نام ببریم آیت الله هاشمی همیشه جزو برجسته‌ترین کسانی است که کارهای عظیمی برای ایران انجام دادند و جزو شاخص‌ترین‌هاست.او درباره‌ی دولت‌های مختلف بعد از انقلاب توضیح داد: اگر به دوره‌های مختلفی از دفاع مقدس، سازندگی و اصلاحات بنگریم نمی‌توانیم نقش هاشمی در این دوره‌ها را کمرنگ ببینیم. او به دلیل وسعت حضور، قدرت تجزیه و تحلیل، نگاهی چند بعدی و مدیریتی چند جانبه داشت.

جهانگیری با توجه به سابقه‌ی دینی آیت‌الله هاشمی افزود: آیت الله هاشمی عالمی روشن بین بود، قرآن کانون فهم دینی او بود و از فهم دینی غافل نمی‌شد و به طور مشخص روی مسائل قرآن، بررسی و تحلیل می‌کرد که بخشی از آنها منتشر شده و در اختیار محققان قرار گرفته است.معاون اول رییس جمهور در خصوص نگاه آیت الله هاشمی به مسایل فرهنگی عنوان کرد: آیت‌الله هاشمی مسایل فرهنگی را می‌شناختند و برای سلطه‌ی ایران الگوی خود را امیرکبیر قرار داد و در آن زمان کتاب امیرکبیر و مبارزه با استعمار را نوشت. ارتباط و مطالعات او به طوری بود که جزء به جزء فرهنگ را به لحاظ سیاسی می شناخت. آیت الله هاشمی یک آرمان گرای واقع بین بود. جهانگیری، آیت الله هاشمی را یک انقلابی جامع نگر دانست و گفت: ایشان تا مرز شهادت پیش رفت و لحظه ای تردید در راه مبارزه نداشت اما در عین حال تمام حرکاتش از جامعیت کامل برخوردار بود. در زمان جنگ در پیشبرد صلح، اصلاحات و اعتدال بسیار کارساز بود و در هر کجا که حضور داشت آن نهاد در رأس امور قرار می گرفت. زمانی که جنگ با مشکل در عمل قرار گرفت به عنوان فرمانده ی جنگ گره گشای مشکلات آن زمان شد و زمانی که به صلح نیاز بود با شجاعت به رهبر انقلاب گفت اجازه دهید من قطعنامه را قبول کنم و بعد اگر خطایی کردم مرا محاکمه کنید.

معاون اول رییس جمهور اظهار کرد: در دوره ی ایشان بهترین رابطه با کشورهای منطقه را داشتیم که با تدبیرشان کشورهای اسلامی را در همین سالن جمع کرده و کنفرانسی را تشکیل دادند. به لحاظ سیاسی، سیاست ورزی را مبتنی بر مردم می‌دانست و به انتخابات باور داشت و همواره تأکید به انتخابات آزاد که حقوق مردم رعایت شود از رویکرد اصلی ایشان بود و همواره خود را در معرض رأی مردم قرار می‌داد.او با اشاره به انتخابات سال ۹۲ گفت: در سال ۹۲ به صحنه آمد اما ناباورانه رد صلاحیت شد اما آیت الله هاشمی قهر نکرد برای همان انتخابات برنامه‌ریزی کرد، من رییس ستاد ایشان بودم که بعد از ردصلاحیت شان به او گفتم تکلیف چیست؟ و ایشان جواب دادند من همان هاشمی هستم با همان موضع گیری های قبلی و تدبیری اندیشید که روحانی کاندیدا شد و نتیجه همان شد که دیدید.

جهانگیری اظهار کرد: آیت الله هاشمی ابعاد توسعه را می فهمید و نظریه‌ی توسعه داشت برای تکنوکرات های ایران الگو شده بود و هاشمی سرمشق تکنوکرات‌ها شد. او اقتصاد را اینگونه می‌دید که باید به روستاها و معیشت مردم رسیدگی کرد و در عین حال کارهای بزرگی هم انجام داد. او به لحاظ جایگاه مدیریتی، مشاوری امین، صادق و شایسته در کنار رهبر و امام خمینی (ره) بود که تا آخرین لحظات از ستون انقلاب دفاع کرد. هاشمی شناسنامه و سند هویت انقلاب اسلامی ماست و نمی‌توان او را نادیده گرفت. او مرد صبور بحران‌ها و مرد صبر و امید بود و هیچ کس او را ناامید ندید و همیشه برای روزهای سخت برنامه داشت.او ادامه داد: امروز ایران بیش از همیشه نیاز به مشی هاشمی دارد، مشی‌ای که به اعتدال فکر کند به دور از هرگونه افراط و تفریط، مشی‌ای که برای جلوگیری از فرسایش سرمایه کشور برنامه داشته باشد؛ مشی‌ای که ممانعت می کرد از حذف نیروهای توانمند انسانی کشور. امروز یکسال بعد از آقای هاشمی، کشور ما در موقعیتی حساس قرار گرفته است، نگرانی‌های او را در این شرایط بهتر می‌توان فهمید. در شرایط جدید بسیاری از دلسوزان، نخبگان و شهروندان نگران امروز و فردای ایران هستند اما همه می دانند به رغم تهدیدها فرصت‌های زیادیست که می‌توان تهدیدها را پشت سر گذاشت.

جهانگیری با بیان اینکه مردم ما با مصائب مختلف اجتماعی، اقتصادی و تنگناهای سیاسی روبه رو هستند، اظهار کرد: مسیر برای حل این مشکلات بسته نیست باید بررسی کرد که ریشه و عوامل ایجاد کننده‌ی نارضایتی‌ها اعم از اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در هر زمان چیست. به نظر من وجود نارضایتی در یک جامعه‌ی در حال توسعه غیرعادی نیست حتما توقعات مردم برآورده نمی‌شود و گاهی اوقات به نارضایتی تبدیل می‌شود اما راه از بین بردن نارضایتی فراهم کردن راه نقد و گفت وگوست. نقد و گفت وگو راه درمان کشور است اما عده‌ای از گفت وگو فرار می‌کنند. ما باید سطح درک را بالا ببریم، ارتباط خودمان را با منتقدین افزایش دهیم و اجازه ندهیم نارضایتی به کینه توزی و خشونت تبدیل شود.

معاون اول رییس جمهور گفت: در مسایل اخیر باید با روش هاشمی عمل کنیم، با مردم باشیم، اعتراض مردم را به رسمیت بشناسیم و راه حل پیدا کنیم. باید نسبت به خواسته و مطالبات ملی خود را ملتزم به اقدامات عملی بدانیم. دفاع از رأی مردم و حقوق شهروندی موجی از نشاط به وجود می‌آورد. خیلی از مطالبات انباشت سال‌های گذشته و طبیعی است که بسیاری از دشمنان سوءاستفاده کنند برخی می‌گویند کشورهای عربی در ایران آشوب به پا کرده‌اند اما کشورهای عربی کوچک‌تر از این هستند که در بخشی از ایران دخالت کنند؛ آنها را الکی بزرگ نکنید. ایران در منطقه تمدن ساز بوده و یکه تاز منطقه است. جهانگیری در بخشی از سخنان خود به انتقاد از عملکرد صداوسیما پرداخت و گفت: صداوسیما باید در روش خود تغییر ایجاد کند؛ صداوسیما نمی‌تواند در انحصار یک گروه محدود تندرو قرار بگیرد. من به عنوان یکی از مسوولین گفتم که می‌خواهم با مردم صحبت کنم گفتند نمی‌شود و بهانه‌ی مشکل فنی آوردند. رسانه‌ی ملی باید در خدمت کل مردم حتی معترضین قرار بگیرد.

او اظهار کرد: به عنوان معاون دولت عرض می کنم در بخش اقتصاد می دانم که مردم مشکلات زیادی دارند، توسعه ی کشورشان کند شده است اما ایران مسیر توسعه را به خوبی طی می کند. ما اقتصاد را از ته دره ۱۰ پله بالاتر آوردیم اما هنوز هم در ته دره است. رشد منفی اقتصاد را مثبت کردیم. بیش از ۷۰۰ هزار شغل ایجاد کردیم اما مشکلات بسیار زیاد است.
منبع: بهارنیوز

بزرگترین خطر خود شما هستید!

مهدی دادویی‌نژاد
در تعریف اعتراضات مردمی اخیر می‌توان گفت ملغمه‌ای از خواسته‌ها و شعارهایی شد که برخی را بغض فروخورده طبقه پایین جامعه نسبت به بی‌عدالتی‌های گسترده و به قول احمد توکلی فساد سیستماتیک دانست و برخی را هیجان بی حد و حصر گروهی دانست که در هر اعتراضی خواستار کن فیکون شدن صدر تا ذیل امور جاری کشور هستند و شعارهایشان مستقیما ساختارهای مستقر را نشانه می‌گیرد، مهم‌ترین ضربه‌ای که گروه دوم به اصل یک حرکت اعتراضی بر علیه وضع موجود وارد آوردند و به نوعی باعث به محاق رفتن محور اصلی مطالبات شدند این بود که روندهای مسالمت امیز اعتراض را که در اصل ۲۷ قانون اساسی تصریح شده است را قربانی فضای امنیتی کردند که هر حکومت مستقری در جهت حفظ خود به وجود می‌آورد.

اما در این بین مهم‌ترین موضوعی که به طور مکرر مشاهده شد، سوءاستفاده بسیاری از صاحب منصبان امروز و دیروز کشور از فضای به وجود آمده توسط گروه دوم بود، برخی تمام اعتراضات را از صدر تا ذیل به عوامل خارجی نسبت دادند و گویی قرار بر این بوده که در گلستان عملکرد امثال ایشان آتشی افتاد و دامن‌های معطر  مردم به عطر عدالت ایشان پر از دود و بوی سوختن شد، گویی قرار است تا ابد الدهر، مردم خیال کنند که بوی هر دود و تعفنی  از خارج از مرزها و سرسپردگان داخلی آنها متصاعد می‌شود، این صاحبان مناصب یادشان رفته اصل ۲۷ قانون اساسی را برای چه در قانون اساسی تعبیه کردند، مسئولی که فرزند خود را با رانت به مسئولی دیگر می‌چپاند،  آن مسئول دیگر که خوشحال از این چپاندن است حق ندارند وقتی حتی یک جوان بیکار معترض می‌شود حرف از خارج و ایادی و دست نشانده‌ها بزنند.  

انقلاب اسلامی  ایران انقلاب طبقه متوسط متفکر و فرودستان نجیب بود، قرار نبود و نخواهد بود فرومایگان فرادست و خریداران لمپن مدارک دکتری  زمامدار شوند و اگر هم بشوند تمام ثروت جامعه را بدوشند و ببرند و بدزدند و در نهایت جواب ندهند. قرار نیست خواسته‌های به حق مردم که چندین سال است در حال تکرار آن هستند تا انتها زیر چکمه تحلیل‌های دایی جان ناپلئونی له شود و مدام شاهد بازی کی بود کی بود من نبودم مسئولان باشند، قرار نیست همیشه هزینه‌ تراشید و از جیب مردم و بیت المال هزینه کرد. بزرگترین خطر پیش روی نظام، عملکرد مسئولان و غیر پاسخگو بودن آن‌ها در قبال رفتارهای غیر معقولشان است، دشمنی بزرگتر از این مورد ایران ندارد، اگر تمام ابرقدرت‌ها و ایادی و نوکرانشان صف بشوند نمی‌توانند ضربه‌ای را به‌اندازه بی خردی‌های طیف وابسته به رییس جمهور سابق و مدعی مدیریت جهان به این نظام وارد کنند، نمی‌توانند ضربه‌ای به سهمناکی سهو قلم ناشی از نشئگی خواب یک مسئول فاسد بر ایمان مردم به نظام وارد کنند، امکان ندارد آمریکا بتواند ضربه‌ای به این نظام بزند که میزان گستردگی تخریبش بیشتر از امثال کشمیری‌ها و خاوری‌ها باشد، خود فروشی و خیانت در بدو امر و قبل از هر پیشنهادی در آن سوی مرزها و دشمنان قسم خورده ایران در بالانشینی ناکسانی است که به ظاهر کس  می‌نمایانند. به راستی خطر محمد بن سلمان برای نظام بیشتر است یا مسئولینی که در مقابل فسادها سکوت می‌کنند و گاها همراهند و در روزگار سختی معیشت مردم دهان‌دار‌تر می‌شوند و خود را متمایز از مردمی می‌دانند که اگر حضورشان نبود وجودشان مقداری نداشت؟

 ضربه کدام دشمن خارجی در این انقلاب مهلک‌تر از عملکرد صدا و سیمای بوده؟ صدا و سیمایی که قرار  بود دانشگاه باشد حالا زایشگاه تفرقه در جامعه است و به جای آنکه منعکس کننده صدای اعتراض به حق مردم باشد شب و روز در حال دعوت از کارشناسانی‌است که  بگویند همه چیز زیر سر استکبار است، و برادر زن صدام! آری استکبار هیچ گاه روی خوش به ایران و انقلاب نشان نمی‌دهد اما قطعا عاجز‌تر از آن است که بتواند ضربه‌ای به مهلکی شما وارد کند. فقر و گرانی و بیکاری و گسل‌های متعدد اجتماعی در ایران همگی در میان مدت و بلند مدت قابلیت رفع شدن دارند، موضوعاتی که  در دوران خاتمی در حد معضل بودند و امروز تبدیل به بحران شدند با تدبیر واقعی قابل مرتفع شدن هستند،عدالت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در برخی موارد دچار فروپاشی شده و در برخی موارد در  مرز فروپاشی است، به راستی سهم مسئولانی که در انقلاب بودند تا به امروز چقدر است و سهم تمام دشمنان ایران و نظام چقدر؟ آیا غیر از این است که بسیاری از مسئولان ناکار آمدی خود را با سو استفاده از شعائر جامعه انقلابی وپشت ظاهری انقلابی پنهان کردند و هر صدای معترض و به حقی را خفه کردند  تا کار به امروز برسد؟

آیا غیر از این است که مردم در مقابل هر قطعنامه و جنگ و تهدیدی از خارج سینه سپر کردند و نهال انقلاب را بارور کردند و با شنیدن هر فسادی از درون سرخورده شدند؟ مسئولی که مدام در حال دادن گزک به دشمنان برای ضربه زدن به نظام و مردم است و به ظاهر انقلابی‌ترین رفتارها را انجام می‌دهد در روزهای این‌چنینی هم همه چیز را به گردن دشمن خارجی می‌اندازد و سناریوها می‌نویسد تا نقش مخرب خود را توجیه کند، آیا این عملکرد مسئولانه است یا بزدلانه؟ آقایان، به جای ربط همه چیز به خارج و حواله تمام اعتراضات به فرقه‌های فروپاشیده‌ای چون رجوی و داعش و خاندان سعودی، به عملکرد بدون منفعت خود برای مردم و پر منفعت  برای دشمنان نظام هم نیم نگاهی داشته باشد بدنیست، به جای فیلتر شبکه‌های اجتماعی، مغزهای خشک و منجمد با رفتاری ضد مردم در رسانه ملی را فیلتر شود بد نیست، اگر قرار بر این است که فلان شبکه اجتماعی. فلان کانال خبری آنقدر بر روی مردم تاثیر بگذارد که فیلترش کنیم خب بهتر نیست در صدا و سیما را تخته کنیم و مجانی از مزایای شبکه‌های اجتماعی بهره مند شویم برای تبیین عملکرد؟

 لطفا برای حفظ این نظام و حفظ آرمان‌های این انقلاب که از قبل آن یه آلاف و اولوفی هم رسیده‌اید گزک به دست دو گروه ندهید، گروه اول مردم نجیب و صبوری که مدام در حال تحمل‌اند و این وقایع نشان داده کاسه صبرشان کمتر جایی براری لفاظی‌های عاری از معنای مسئولین دارد و گروه دوم دشمنان این نظام که بیشترین امید را نه به قطعنامه‌ها که به عملکرد فاجعه بار اکثریت شما بسته‌اند، قطعا ادامه رویه امروزین و تحلیل‌های دایی جان ناپلئونی گروه اول را نا امید از اصلاح  و تغییر و گروه دوم را امیدوار به دست درازی و تجزیه ایران می‌کند.
منبع: بهارنیوز

موضوع اصلی در شکل‌گیری وقایع اخیر

روزنامه بهار: روز گذشته رییس جمهور در بازدید از وزارت اقتصاد ونشستی با مدیران این وزارتخانه با اشاره به برگزاری تجمعات اعتراضی چند روز اخیر در کشور از موضوعی با عنوان «موضوع اصلی» یاد کرد که معتقد بود سیاسیون و رسانه‌ها در تحلیل وقایع رخ داده آن طور که باید و شاید به آن توجه نشان نداده اند.پیش از بررسی آنچه از نظر رییس دولت «موضوع اصلی» است خوب است به این نکته بپردازیم که تحلیل سیاستمداران و رسانه‌ها در قبال این حوادث تا به امروز چگونه بوده است که این مسئله از نگاهشان تقریبا نادیده انگاشته شده. با نگاهی به تحلیل‌های گوناگونی که به بهانه تجمعات اعتراضی برگزار شده در شهرهای مختلف کشور در هفته گذشته بیان می‌شود شاهد آن هستیم که اغلب این دسته از تحلیل‌ها در تبلیغات رسمی حول محور دو موضوع در گردش است.

موضوع اول آنکه خواسته ها، مطالبات و اعتراض مردم صرفا در حوزه اقتصادی بوده است و شعارها و خواسته‌های آنان در سایر حوزه‌ها از حمله سیاست، شعارهایی انحرافی و نشانه «فتنه گری» است. دومین مبنای این تحلیل‌ها هم نسبت دادن وقایع رخ داده به بیگانگان و گروه‌های مخالف نظام است. بدیهی است که رقبای هر کشور و نظامی در سطح جهان از آنکه کشور رقیب دچار مشکل شود احساس رضایت کرده و حتی شاید به تلاش و طراحی برای مانع‌تراشی برای کشور هدف هم مبادرت کنند اما آیا می‌توان اعتراضاتی که از جانب متن جامعه مطرح شده است را به مداخله بیگانگان تقلیل داد؟

رییس جمهور روحانی معتقد است موضوع اصلی در حوادث اخیر شکاف و فاصله‌ای است که میان نسل‌ها ایجاد شده است. او این نظر را مطرح می‌کند که مسئولان کشور حتی توان آنکه با فرزندان نوجوان و نوه‌های خود به مرحله گفتگو برسند ندارند و این دو نسل با دو گفتمان متفاوت با یکدیگر مواجه می‌شوند. روحانی مشکل اساسی را آن می‌داند که مسئولان سعی دارند همان تفکر کهنه و ناکارآمد خود در جهان امروز را به نسل‌های بعدی منتقل کنند و طبیعی است که چنین کاری شدنی نیست. در خصوص این تحلیل رییس جمهور از اعتراضات اخیر می‌توان به شکل گذرا و خلاصه به نکاتی اشاره کرد.

۱ـ اینکه یک مقام ارشد کشور از لایه‌های ظاهری اعتراضات که بیشتر به موضوعات اقتصادی معطوف شده بود عبور می‌کند و بدون افتادن در دام توهم توطئه‌ای که گاه عامل بیگانه را مسبب این حوادث می‌داند و گاه رقیب سیاسی را به لایه دوم اعتراضات توجه می‌کند شایسته توجه است. واقعیت آن است که سال هاست که شاهد چنین نگاهی در بین مسئولان رسمی کشور نبودیم. نگاهی که به لایه‌های زیرین وقایع دقتی دوچندان داشته باشد.

۲ـ پرسش اساسی پس از هر سخنرانی این چنینی حسن روحانی آن است که جای خالی این نگاه در بدنه دولت و سایر ارکان قدرت چه زمانی قرار است پر شود؟ اینکه در پشت‌تریبون‌ها از ریشه‌ها بگوییم اما آثار آن چنانی از چنین نگاهی در صحنه عمل رخ ندهد شاید تنها در زمان روزهای مبارزات انتخاباتی کاربرد دارد. پس از گذشته حدود چهار سال و نیم دیگر زمان آن رسیده است که در کنار سخن زیبا از گزارش عملکرد هم بگوییم و مشخص کنیم که چه میزان از این نگاه کارشناسی به مسائل، در مرحله اجرا نیز دیده می‌شود.

۳ـ شکاف نسلی واقعیتی غیرقابل انکار است و می‌توان با دقت در خواسته‌های متن جامعه به خوبی فاصله بین آن چه نسل گذشته خواهان تداوم آن است با خواسته‌های نسل تازه برای تغییر را مشاهده کرد اما راه مواجهه با این شکاف نسلی چیست؟ واقعیت آن است که تا به امروز تبلیغات رسمی کشور در تلاش بوده است تا با نادیده گرفتن بخش بزرگی از جامعه، تغییرخواهانی که در پی تحولی بزرگ در حوزه‌های مختلف هستند را ندیده بگیرد و نتیجه همین نادیده گرفتن‌ها گسترش فرهنگ زیرزمینی و همینطور دورویی در جامعه است. به این معنا که نسل جوان و نوجوان مجبور است به دلیل محدودیت‌های موجود از همین آغاز ورود به جامعه، با زندگی همراه با «نقاب» آشنا شود.

۴ـ به نظر می‌رسد که یگانه راه حل عبور از بحران شکاف بین نسلی گفتگو و مدارا است. نمی‌توان یک قرائت از فرهنگ، سیاست، دین و. . . را به عنوان قرائت حق و رسمی اعلام کرد و دیگرانی که تمایلی به تعریف شدن ذیل چنین خوانشی را ندارند یکسره نادیده گرفت و دچار انواع محدودیت‌ها کرد. مسئولانی که دهه شصت و هفتاد و هشتاد زندگی خود را می‌گذرانند و یا حتی از نظر سن شناسنامه‌ای جوان هستند اما گفتمان نسل تازه را درک نمی‌کنند حتی اگر تنها به دنبال تثبیت جایگاه خود باشند هم می‌بایست سخن نسل تازه‌ای که در راه است را بشنوند. این نسل تازه زمان چندانی به «پیرفکرها» نخواهد داد!
منبع: بهارنیوز