صدای گمشده معترضان

روزنامه بهار: حالا و پس از گذشت یک هفته از برگزاری تجمعات اعتراضی در کشور که در برخی موارد با ناآرامی‌هایی هم همراه بود تا حدودی صدای اعتراضات فروکش کرده است و به موازات آن‌تریبون‌های رسمی در حال ارائه قرائتی از وقایع یک هفته گذشته هستند که چندان با آن چه در صحنه واقعیت رخ داده همراه نیست. برای مثال یکی از مسئولان کشو، با پاک کردن صورت مسئله نارضایتی‌های مردم، ریشه این اعتراضات را اینگونه تحلیل کرده است: « چند ماه پیش در اربیل اتاق عملیاتی تشکیل شد که مسئولیت آن با مایک‌آندریا رئیس ویژه عملیات سازمان سیا بود که بر روی پرونده ایران کار می‌کرد؛ همچنین در این اتاق عملیات رئیس دفتر پسر صدام! و برادر زن صدام! نیز به همراه نماینده‌ای از عربستان سعودی و نماینده منافقین نیز حضور داشتند؛ بحث‌هایی نیز در مورد حضور داشتن نماینده امارات هم در این اتاق عملیات مطرح است که ما در حال بررسی آن هستیم. در آن نشست قرار گذاشته بودند که در اواخر آذرماه با استفاده از فضای مجازی عملیات خود را شروع کنند و در دی ماه و بهمن ماه به نظام آسیب برسانند؛ اسم پروژه خود را نیز هم‌گرایی نتیجه‌بخش نامیده بودند!»

آنچه در ادامه به آن خواهیم پرداخت نگاهی به واقعیت اعتراضات است؛ بدون آنکه در دام فرافکنی‌های مرسوم افتاده و یا بخواهیم حواشی غیرقابل قبول آن را در حد متن اعتراضات بزرگنمایی کنیم. واقعیت آن است که رگه‌های نارضایتی و اعتراض نسبت به برخی موضوعات در حوزه‌های مختلف را می‌توان از سال‌ها قبل در جامعه احساس کرد. همان زمانی که تمام ارکان قدرت یک صدا در دو خرداد۷۶ از یکی از نامزدها حمایت کردند اما اکثریت به رقیب او رای دادند و این الگو تقریبا در تمامی دوره‌های بعدی انتخابات نیز تکرار شد. اکثریت به این حد از بلوغ سیاسی رسیده است که عدم حضور در انتخابات سبب روی کار آمدن تندروها می‌شود بنابراین تقریبا در همه دوره‌های انتخابات سال‌های اخیر تلاش کرده در میان گزینه‌های موجود گزینه‌ای که صدای اعتراضی بلندتری نسبت به جریان رسمی دارد را برگزیند.

این اعتراض در حوزه اجتماعی با تغییر «الگوی روابط» میان جوانان و همینطور تغییر «میانگین پوشش» در میان زنان در این دو دهه اخیر خودش را نشان داده است. نشانه هایی که به جای دیده و درک شدن از سوی تصمیم گیران کشور نادیده انگاشته شد و این تصور ایجاد شد که می‌توان با قوه قهریه در برابر این تغییرات در حوزه اجتماعی ایستاد.در حوزه اقتصادی هم مردم در بزنگاه‌های گوناگونی مشکلات و دردمندی‌های روزافزون خود را به گوش مسئولان رساندند اما شاهد آن بودیم که به جای آن که گوش شنوایی برای شنیدن این گلایه‌ها باشد نوعی سیاست بازی بر آن سایه انداخت.

به عنوان مثال در همین دوره اخیر انتخابات ریاست جمهوری برخی رقبای دولت مستقر تلاش کردند تا از «فقر» اقشار ضعیف پله‌ای را برای بالا رفتن از نردبان قدرت بسازند. واکنش مسئولان در همه این سال‌ها نسبت به آنچه در جامعه می‌گذشت و این نشانه‌ها و زنگ خطرها چه بود؟ آیا جز آنکه هر کس تلاش کرد این موضوعات را به تصمیم گیران کشور یادآوری کند به اتهام سیاه نمایی و فعالیت تبلیغی علیه نظام سیاسی دچار محدودیت‌های مختلفی شد.

 امروز زمانی خوبی است که به یاد بیاوریم چه بسیار اهالی فرهنگ، اساتید دانشگاه، پژوهشگران و برخی سیاسیون در بازه‌های زمانی مختلف هشدارهای لازم را به مراکز تصمیم گیری کشور دادند و آنان را از گسل‌های موجود در جامعه ایرانی با خبر کردند اما نتیجه این گزارش‌های تخصصی بی اعتنایی دولت‌ها و دیگر نهادهای قدرت بود.در اعتراضات اخیر هم دوباره شاهد آن هستیم که این «زلزله اجتماعی» نادیده انگاشته می‌شود و با برجسته‌سازی برخی حواشی اعتراضات – که قطعا مورد تایید هیچ کس نیست – تلاش می‌شود نقد و اعتراض مردم شنیده نشود. ما می‌توانیم مثل همیشه روی خود را به سمت و سوی دیگری کنیم و با به میان کشیدن پای کشورهایی که دل خوشی از ایران ندارند آن‌ها را مسبب این وقایع قلمداد کنیم؛ اما چنین نگاهی نه تنها در واقعیت تغییری ایجاد نمی‌کند بلکه تنها سبب آن می‌شود که در زمانی دیگر دوباره همین زخم سر باز کند. از طرف دیگر تقلیل مطالبات و اعتراضات مردم در روزهای اخیر به گلایه‌های اقتصادی از دولت روحانی هم ناشی از سیاست بازی است.

برخی با تفکیک دولت از نظام در تلاشند تا با موج سواری بر روی اعتراض مردم آن را متوجه دولت کرده و از آن بهره برداری جناحی کنند اما حقیقت آن است که این اعتراض، اعتراضی به «همه» است. اعتراضی که در آن از گلایه‌های اقتصادی تا سیاسی و اجتماعی به راحتی قابل مشاهده است و نباید با بزرگنمایی برخی انحرافات در این اعتراض که بخش هایی از آن را از یک اعتراض مدنی فراتر برد، واقعیت موجود در گلایه‌های مردم را فراموش کنیم. به راه انداختن «تظاهرات ضد آشوب» و تکرار تحلیل‌های همیشگی از «پشت پرده اعتراضات» در برنامه‌های صداوسیما که یادآور شیوه نخ نما شده همیشگی در مواجهه با صدای جامعه است نه تنها کمکی به حل مشکلات نمی‌کند بلکه سبب افزایش شکاف‌ها و تنش‌ها خواهد شد.

در روزهای اخیر مشخص شده است که برخی‌تریبون داران و همچنین سازمان جناحی شده صداوسیما تمایلی به پذیرش واقعیت ندارد و با همان فرمول‌های قدیمی به دنبال حل مسئله است. این در حالی است که مسئله جدید را نمی‌توان با فرمول قدیمی حل کرد. مسئله جدید، راه حل جدید می‌خواهد. شاید لازم باشد به جای تمرکز بر معترضان، اندکی به روی خود و سیاست‌های کشور در چند دهه اخیر تمرکز کنیم. شاید راه را اشتباه آمدیم. شاید لازم است به مدارا بازگردیم و چندصدایی را تمرین کنیم، شاید وقت آن رسیده است که اندکی هم با مردم باشیم و آنان را ابزار دست دشمنان ندانیم، شاید دیگر زمان آن رسیده باشد که آنچه اکثریت می‌خواهد را به مرحله اجرا برسانیم و اقلیت را بر سرنوشت اکثریت حاکم نکنیم.
منبع: بهارنیوز

واکاوی اعتراض‌ در شهرستان‌ها

حسام‌الدین اسلاملو-روزنامه بهار
فقط کافی‌ست تهران‌نشین نباشی تا متوجه باشی حرف زدنِ برخی مسئولان از سرسپردگی معترضان اخیر به کشورهای دیگر چقدر مضحک است. فضای شهرهای کوچک ایران به نسبت سنتی‌‌تر از مراکز استان‌هاست. شهرستان‌هایی با مردمی به شدت مذهبی‌تر از آنکه بتوان اعتراض به وضعیت کشور توسط آنان را نسبت داد به نفوذ کشورهایی بیگانه‌ی دارای مذهبی دیگر!
در روزهای اخیر هرکدام از تحلیل‌گران و البته مسئولان، اعتراض‌ها را به طبقه‌ای از جامعه نسبت دادند و حتا سراینکه اعتراض‌ها سیاسی‌ست یا اقتصادی هم اختلاف نظر داشته‌اند.اما چیزی که از دید همگان پنهان مانده این است که اعتراض‌های اخیر هم اقتصادی‌ست و هم سیاسی. مردم (به درستی) مرزی میان این دو قائل نیستند.زیرا سیاست‌های کلان اقتصادی کشور مورد اعتراض واقع شده و بی‌تفاوتی این سیاست‌گذاری‌ها به اولویت‌بندی در بودجه برای حل مشکلات معیشتی مردم ایران و نه فقط تهران. مشکلات معیشتی‌ئی که یک سر دیگرش به وجود محدودیت یا به معضلات محیط زیستی هم مرتبط می‌شود تا جورچین اعتراضات جور شود. سردادن شعارها به نفع خاندان پهلوی نیز از نوستالوژی‌ اقتصادی-اجتماعی‌ئی سرچشمه می‌گیرد‌ که همواره نسل قدیم با یک آه در دل نسل جوان‌تر ایجاد کرده است.
همین شده که نه می‌توان معترضان و شعارهای‌شان را به طبقه‌ی خاصی از جامعه نسب داد و نه یک جور شعار از همه‌ی آن‌ها شنید. تنها شاید بتوان شهرستان‌محور بودن این پدیده را نسبت به تهران‌محور بودنِ رویداهای مشابه در سال‌های گذشته، ربط داد به خشم مردمی که سال‌هاست در امکانات کمتری نسبت به پایتخت زیسته و فریادی نزده‌اند. نمی‌توان انکار کرد که تجمع امکانات در تهران یا هزینه‌های کلان نظام در سیاستِ سلیقه‌ایِ فرهنگی و سیاست خارجی‌اش، مسئله‌ی تازه‌ای نیست، منتها برای مردم شهرستان‌ها تازه است چون تازه با شبکه‌های مجازی متوجه این خبرها شده‌اند. پیش از این مگر چند درصد روزنامه‌های سراسری با تیراژ محدودشان، به شهرستان‌ها می‌رسیده و خوانده می‌شده؟باور کنید نیاز به امنیتی کردن فضای شهرها نیست. تنها کمی شفافیت و بهبود وضعیت مردم شهرستان‌ها و سهیم شدن‌شان در امکانات رفاهی، تفریحی، فرهنگی و اقتصادی پایتخت‌نشینان کافی‌ست تا این مردم خسته و ناامید، دوباره دلگرم شوند. در شهرستان‌ها به دلیل کمتر رسانه‌ای شدن مشکلات محلی، فساد و رکود سازمان‌هایی مثل شهرداری‌ها، اداره‌ها و فرمانداری‌ها بیشتر است تاجایی که حتا در سطح یک آسفالت ساده هم برای مردم نمود عینی دارد و نیاز نیست رسانه‌ای خارجی بیاید درباره‌ی این فساد بگوید.
انتخابات محلی در شهرستان‌ها همواره با حرف و حدیث و پرابهام بوده اما هربار به صلاحدید مرکز، مسکوت گذاشته شده است.
آشکار است که این مشکلات چند دهه روی هم تلنبار شده و حالا یکجا بیرون زده.
اگر دل مسئولان برای اموال عمومی می‌سوزد، پس بهتر است متوجه باشند؛ مردم از اینکه بودجه‌های عمومی، خرج ساماندهی امور خودشان نمی‌شود، خشمگین هستند. مردم از فساد مالی برخی مسئولان خسته‌اند. ولی باید توجه داشت که تعریف مردم از فساد مشخصا با برخی تعریف‌های رسمی تفاوت دارد. مسئولانی که میهمانی چند جوان را با نام فساد در بوق و کرنا می‌کنند، بیایند شفافاعلام کنند وضعیت پرونده‌ی متخلفان مالی و موسسات‌شان به کجا رسیده است؟
مسئولانی که با راه ندادن زنان باحجاب ایرانی و راه دادن زنان بی‌حجاب سوری به ورزشگاه آزادی، نادانسته به مشروعیت نظام سیاسی در ایران ضربه زدند، اگر پوزش نمی‌طلبند، دست کم به طور شفاف به این مردمِ تازه‌آگاه‌شده اعلام کنند، از این پس برای مشکلات اقتصادی، محیط زیستی و فرهنگیِ ایران چه برنامه‌ای دارند؟
منبع: بهارنیوز

اطلاعیه درباره هاشمی شاهرودی

گروه سیاسی: در پی انتشار برخی شایعات و اخبار نادرست درباره درمان آیت الله هاشمی شاهرودی در آلمان توسط پروفسور مجید سمیعی، دفتر این پزشک ایرانی در مرکز بین المللی علوم اعصاب هانوفر آلمان با انتشار اطلاعیه ای در اینستاگرام، اعلام کرد که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، بیمار وی نیست و در منزل او نیز پذیرش نشده است.
 


متن کامل اطلاعیه به شرح زیر است:
چند نکته قابل تامل در مورد اخبار ضد و نقیض و نادرست چند روز اخیر:
۱- قسم پزشکی هر پزشکی را ملزم به مداوای بیمار بدون در نظر گرفتن جنس، نژاد، مذهب و پیشینه بیمار می کند.
۲- اگر چه آقای هاشمی شاهرودی در آلمان بستری هستند، بیمار پروفسور سمیعی نبوده و نیستند و اخبار مبنی بر پذیرش آقای شاهرودی در منزل پروفسور کاملا نادرست می باشد.
۳- سوءاستفاده از نام و عکس افرادی مثل پروفسور سمیعی که سابقه ۵۰ ساله کاری ایشان چیزی جز خدمت به مردم و علم و دوری از هر گونه فعالیت سیاسی و اقتصادی نبوده است، برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت بسیار غلط و فقط به منظور محدود کردن خدمات رسانی پروفسور سمیعی به ایرانیان انجام می گیرد.

۴- وظیفه انسانی و پزشکی هر طبیبی این است که در هر شرایط بدون جناح بندی و ورود به عرصه سیاست، سعی در رساندن بیشترین خدمات به بیماران را داشته باشد.
۵- هر پزشکی که در معالجه بیمارش جنس، نژاد، گرایش جنسی، سیاسی و یا هر مولفه دیگری را لحاظ کند می باید کار طبابت را کنار بگذارد.
۶- افرادی که از پزشکان تقاضای معالجه نکردن بیماری به دلایل فوق را دارند درک درستی از وظیفه و قسم پزشکی ندارند.
با آرزوی سلامت و پیروزی برای ملت ایران
دفتر پروفسور مجید سمیعی – مرکز بین المللی علوم اعصاب هانوفر آلمان

*******
روز گذشته خبرگزاری اهل بیت (ع) «ابنا»، با انتشار خبر عیادت حجت‌الاسلام رمضانی مدیر مرکز اسلامی هامبورگ از آیت‌الله هاشمی شاهرودی، عکسی را منتشر کرده که در آن، پروفسور سمیعی نیز دیده می‌شود.

بعد از مدت‌ها که آیت الله هاشمی به علت بیماری، تحت درمان بود، بیمارستان و محل درمان مشخص نبود. حتی در گفتگوی هفته گذشته فرزند آیت الله هاشمی شاهرودی با سایت “رسا” به نام و مکان بیمارستانی که رئیس مجمع تشخیص مصلحت در آن بستری است اشاره ای نشد. 

فرزند آیت‌الله هاشمی شاهرودی تنها به همین جمله بسنده کرد که: “ایشان برای تکمیل دوره درمان، سفری به خارج از کشور کردند و به زودی بازمی‌گردند اما هیچ جای نگرانی وجود ندارد و خوشبختانه در سلامت کامل هستند.” اما با انتشار تصویر روز گذشته و مشخص شدن محل بستری شدن هاشمی شاهرودی، عده‌ای در مقابل کلینک جراحی اعصاب هانوفر تجمع کرده‌اند.

بی بی سی با انتشار تصویری نوشت: تجمع‌کنندگان مقابل کلینیک محل درمان آقای هاشمی شاهرودی به زبان‌های فارسی و آلمانی شعارهایی را علیه حکومت ایران دادند. آنها می‌گویند، نمی‌گذاریم هاشمی شاهرودی به ایران برگردد. یک وبسایت محلی هانوفر نیز می‌گوید معترضان در نامه‌ای به اشتفان وایل، رئیس دولت ایالتی، به شدت انتقاد کرده‌اند که چرا دولت آلمان اجازه داده این مقام ایرانی برای درمان وارد هانوفر شود. آیت الله هاشمی شاهرودی در کلینیک جراحی اعصاب هانوفر بستری است که مجید سمیعی، پزشک ایرانی‌تبار، تاسیس کرده است.
منبع: بهارنیوز

احمدی‌نژاد هنوز بازداشت نشده است

گروه سیاسی: در حالی که برخی رسانه‌های عربی مدعی شده‌اند، محمود احمدی‌نژاد بازداشت و حصر خانگی شده است، یک منبع نزدیک به وی این خبر را تکذیب کرد.

به گزارش بهار، سایت النشره لبنان امروز  خبر از بازداشت احمدی‌نژاد در شیراز و حصر خانگی داده بود. همچنین یک روزنامه عربی ادعا کرده بود رئیس‌جمهور سابق ایران بازداشت شده است. روزنامه القدس العربی طی گزارشی اختصاصی به نقل از “منابع معتبر در تهران” مدعی شد محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور سابق ایران، در خلال سفر به شیراز بازداشت شده است. به نوشته این روزنامه، تصمیم بازداشت احمدی نژاد پس از سخنرانی “تحریک‌آمیز” وی در بوشهر و با موافقت مقامات عالی رتبه اتخاذ شده است. 

گفتنی اینکه، احمدی‌‌نژاد همزمان با تظاهرات اعتراضی اخیر در کشور، دو هفته است که در انظار عمومی دیده نشده است اما شب گذشته کانال حامی او با انتشار عکسی از وی اعلام کرد که این عکس دیشب در منطقه نارمک از وی گرفته شده است.


 
 
منبع: بهارنیوز

مردم نگران کهریزک دیگری هستند

گروه سیاسی: ناهید خداکرمی عضو شورای شهر تهران در نطق پیش از دستور خود نسبت به وقوع کهریزکی دیگر هشدار داد و گفت: در یکی دو هفته اخیر شاهد بروز اعتراضاتی بودیم که در طی آن حوادث تلخی نیز اتفاق افتاد و تعداد زیادی از شهروندان تهرانی از جمله دانشجویان دستگیر و زندانی شده اند.

بدیهی است با خاطره تلخی که مردم، والدین و بستگان این عزیزان از کهریزک و سرنوشت روح الامین ها دارند، بسیار نگرانند. نگرانند که مبادا یک قاضی دیگر، یک نیروی خودسر دیگر و یا یک هم سلولی اراذل و اوباش اشتباه کند و خدای ناکرده اتفاقی غیر قابل بازگشت حادث شود.

همه ما می دانیم که بغض فروخورده نسلی که بعد از انقلاب بدنیا آمده و رشد کرده، حقوق خود را جستجو می کند، پرسشگریست که نه تنها پاسخی برای سوالات و خواسته هایش دریافت نمی کند، بلکه شاهد آنست که سازمان ها و نهادهایی عمدتاً فرهنگی که هیچ تأثیری در زندگی روزمره آنها و حتی شکوفایی کشور ندارند، بر سر سفره او و نسل آینده کشور نشسته اند و با ترویج چاپلوسی و تداوم شیوه مدیریتی آزمون و خطا منابع کشور را می بلعند و به یأس و نا امیدی دامن می زنند.

در شرایطی که طبق اصل ۱۹،۲۰،۲۷ قانون اساسی مردم از حقوق برابر برخوردارند و حق دارند تا اعتراضات خود را بصورت فردی یا راهپیمایی مسالمت آمیز بیان دارند، یک گروه هر زمان که اراده کنند از این حق استفاده می کنند و به خیابان می‌آیند در حالیکه سایر گروه ها از این حق محرومند و نه تنها دیده نشدند بلکه صدایشان نیز شنیده نمی شود و همواره با وجود اعتراضات مسالمت آمیز، در معرض بازداشت و زندانی شدن قرار دارند.
منبع: بهارنیوز

بازداشت‌شدگان ایذه بین ۱۶ تا ۲۴ سال

به گزارش ایلنا،نماینده مردم ایذه در دهمین مجلس خاطرنشان کرد: افرادی که در تجمعات بازداشت شده‌اند، غالبا نوجوان و جوان بین ۱۶ تا ۲۴ سال هستند، زمانی که در ایذه بودم با خانواده‌های آنان گفت‌و‌گو‌هایی را انجام داده‌ام تا مشکلاتشان به زودی برطرف شود.وی ادامه داد: قریب به اتفاق خانواده‌های این افراد معتقد بودن فرزندان‌شان ارتباطی به این درگیری‌ها ندارند و زمانی که از دبیرستان به منزل بازمی‌گشتند نا‌خواسته وارد این جریانات شده‌اند.خادمی با اشاره به جلسه غیرعلنی امروز مجلس شورای اسلامی گفت: با وزرای اصلاعات و کشور درباره بازداشت‌شدگان شهر ایذه به گفت‌و‌گو پرداختم، به آن‌ها گفتم اکثر بازداشت ‌دگان جوانان و نوجوانان هستند عنایت ویژه به آن‌ها داشته باشند و کسانی که نقش اساسی در این تجمعات نداشته‌اند را زود‌تر آزاد کنند.

وی درباره جلسه امروز مجلس  گفت: هرکدام از آقایان در خصوص فعالیت‌هایی که داشتند گزارش‌های را ارائه کردند. مطالب عنوان شده همان‌هایی بود که می‌دانستیم و موضوع جدیدی در این گزارش‌ها مشاهده نکردیم.نماینده مردم ایذه در پاسخ به این سوال که باتوجه به اینکه رئیس صدا وسیما در جلسه امروز حضور داشته است چه مطالبی را بیان کرد، گفت: ایشان درباره اینکه چگونه اطلاع‌رسانی کردند، چرا همزمان با شروع این موضوعات اطلاع‌رسانی نشده و یا اینکه چرا بعداز یکی، دو روز دست به اطلاع‌رسانی زدند توضیحاتی را ارائه کردند.

وی تاکید کرد: ضمن تشکر از اقداماتی که آقایان انجام دادند، نمایندگان از این گزارشات سطحی که دوستان ارائه دادند، راضی نشدند.خادمی ادامه داد: من شب گذشته از ایذه به تهران بازگشتم و تمام مدتی که مشکلاتی در شهر بود، در آنجا حضور داشتم. برای اینکه نشان دهیم وضعیت شهرستان ایذه خیلی بحرانی نیست و مردم به کار و زندگی خود مشغول هستند، در‌‌ همان زمان‌های درگیری از وزیر ورزش و جوانان دعوت کردم که به شهر ما بیایند، ایشان هم دعوت ما را پذیرفتند و آمدند.وی افزود: با حضور وزیر ورزش و جوانان یک خانه کشتی را کلنگ‌زنی کردیم و یا با حضور معاون وزیر نیرو و مدیرعامل برق منطقه چند ایستگاه برق را افتتاح و کلنگ‌زنی کردیم.نماینده مردم ایذه با بیان اینکه بیکاری در منطقه بیداد می‌کند، گفت: خیلی از جوانان ایذه از مشکل بیکاری رنج می‌برند، معتقدم اگر اشتغال وجود داشته باشد جوانان و مردم زندگی خود را می‌کنند. جوان به موقع ازدواج می‌کند و با خانواده خود اوقاتش را سپری می‌گذارند.خادمی خاطر نشان کرد: در چنین مواقعی دشمن سوء استفاده خواهد کرد اگر مسئولان مشکلات اقتصادی و معیشتی را برطرف کند، قطعا هیچ بستری برای دشمنان وجود نخواهد داشت و کسی هم در خیابان حاضر نخواهد شد.
منبع: بهارنیوز

نارضایتی‌ء‌ها؛ زخمی که باز شد

روزنامه بهار: پس از شکل گیری اعتراضات چندوقت اخیر برخی عملکــردهای مسئولین در مواجهه با معترضان مخاطب انتقادها قرار گرفته است. از فیلترینگ تا برخوردهای امنیتی با دانشجویان و… مورد اعتراض بسیاری از مردم و فعالان اصلاح‌طلب قرارگرفت و با آنکه حق اعتراض از سوی برخی ارکان حاکمیت و مسئولین به رسمیت شناخته شد اما در عمل و برای طرح مسالمت آمیز خواسته‌ها و مطالبات مردم راهی گشوده نشد. در گفت‌وگو با حسین نورانی‌نژاد، سخنگو و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی بر آن شدیم تا چرایی این اتفاقات را جویا شویم و ارزیابی او در ارتباط با عملکرد مسئولین در مواجهه با اعتراضات اخیر را مورد پرسش قرار دادیم. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.
***
 اعتراضات و حوادث اخیر را ناشی از چه مسئله‌ای می‌دانید؟ نارضایتی داخلی و یا دشمن خارجی؟
اعتراضات اخیرکاملا بر بستر نارضایتی‌های داخلی، گله‌ها و انتقادات مردم اتفاق افتاد. ممکن است نیروهای دیگر و اپوزیسیون خشونت گرا با سواستفاده از وضعیت موجود بر موج اعتراضات سوار شوند و بهره‌برداری‌های خاص خود را انجام دهند اما باید بدانیم سر منشا این حوادث چیزی جز انباشت نارضایتی در طول زمان نیست. این نارضایتی‌ها می‌تواند اقتصادی، سیاسی واجتماعی باشد که حالا با شروع این تظاهرات‌ها نیز به نوعی زخم باز کرده است. نباید فراموش کرد در بحث اعتراضات اخیر مورد محسوس، هدف گذاری تخریب دولت بود. از برخی تریبون‌های رسمی خارج از دولت به خصوص صدا و سیما برداشت می‌شود که تلاش جریان رقیب دولت، برای تقلیل اعتراضات به موضوعات صرفا اقتصادی و فتنه خواندن دیگر شعارها و مطالبات است و نشان می‌دهد جریان‌های رقیب داخلی هدف گذاریشان، تخریب دولت از قبل اعتراضاتی است که مخاطب آن‌ها صرفا دولت نیست. چه بسا این افرادو جریان‌ها نقش پررنگ تری در نارضایتی عمومی مردم داشته باشند.
واکنش حاکمیت و در درجه نخست دولت را در موضوع اعتراضات چگونه ارزیابی می کنید؟
دولت تنها مخاطب اعتراضات نبوده و در نتیجه تنها نهادی هم نیست که باید پاسخگوی وضعیت کنونی باشد. تا امروز ما موضع محکم و روشنی از سوی دولت مشاهده نکرده‌ایم جز همان سخنرانی روزهای اول رئیس جمهور. آن سخنرانی نکات مثبتی در خود داشت از جمله این که معترضان را از مردم برشماردند. باید دید چه مسئولیتی بر دوش چه نهادی است تا در آن نقاط تلاش برای رسیدن به مطالبات مردم افزایش یابد. برخی اقدامات کوتاه مدت هستند و برای آرام کردن فضای ملتهب جامعه و مردم انجامشان الزامی است. برای مثال در موضوع لایحه بودجه سال ۹۷ مجلس شورای اسلامی می‌تواند کمک کند تا مقداری از مطالبات جامعه در این باره عملی شود و مردم متوجه شوند که به آن‌ها و درخواست‌هایشان توجه وجود دارد.
دولت چه اقدامات کوتاه مدتی را برای بهبود فضای جامعه می‌تواند انجام دهد؟
از اقدامات کوتاه مدت دیگری که دولت می‌تواند از طریق بازوی امنیتی‌اش، وزارت اطلاعات کمک کند این است که هرچه سریع‌تر بازداشت شدگانی که بعید است بحث تشکیلاتی و وابستگی به خارج از کشور داشته باشند را آزاد کند و مانع از بد‌تر شدن زخم و فاصله‌ای باشد که میان مردم و دولت در حال ایجاد است. در کنار این مسئله دولت باید بررسی و تحقیق کند که تا چه میزان در نارضایتی‌ها و ناامیدی‌های جامعه سهم دارد و به ترمیم ایرادات خود بپردازد. به عنوان نمونه در ماجرای انتخاب وزرای دولت دوازدهم و معرفی کابینه، آقای روحانی کمتر از سطح انتظاراتی که در زمان انتخابات ایجاد کرده بود، ظاهر شد. مردم انتظار انتخاب گزینه‌های بسیار بهتری نسبت به این انتخاب‌های آقای رئیس‌جمهور داشتند و این توقع از رفتار خود آقای روحانی شکل گرفته بود. ایشان بعد از انتخابات یک گردش به راست محسوس چه در بحث گفتمانی و چه در بحث رفتار داشتند. بهتر است این مسائل در نظر دولت بیاید و گامی در راستای تحقق خواست جامعه برداشته شود. از جمله دیگر اقداماتی که دولت باید به سرعت عملی کند، تلاش وزیر علوم برای آزادی دانشجوهای بازداشت شده می‌باشد. در موضوعات اقتصادی نیز باید گام‌های مهمی برداشته شود. تیم اقتصادی دولت در سطحی دیده نمی‌شود که بتواند تغییرات جدی ایجاد کند و تجدید نظر در انتخاب‌ها می‌تواند مردم را به آینده خوش‌بین‌تر کند.
روز گذشته یک نماینده مجلس از بازداشت پیشگیرانه برخی افراد سخن گفت. ارزیابی شما از این سخن چیست و نهادهای امنیتی باید چه رفتاری در شرایط فعلی داشته باشد؟
اصل امنیت یک اصل ضروری است. ما نباید شاهد تخریب اموال عمومی و یا برخی رفتارهای مشاهده شده در تظاهرات‌ها باشیم. طبیعی خواهد بود که نیروهای امنیتی در صدد رفع این مشکلات برآیند اما این که شکل این مدیریت چگونه باشد به نظر می‌آید از جمله بخش‌هایی که بین وعده‌ها و عمل دولت تفاوت جدی وجود دارد همین بخش امنیتی است. بخشی از مدیریت امنیتى به دولت بازمی‌گردد و بخشی نیز به نیروهایی خارج از دولت. وقتی بین گفتار و عمل دولت در بحث امنیتی تعارض وجود داشته باشد خود باعث شکاف بیشتر میان دولت و هوادارانش خواهد شد و در شرایط کنونی این موضوع اصلا به صلاح کشور نیست. لازم است دولت با تجدیدنظر در این باره درصدد رفع کدورت‌ها برآید و از طرف دیگر نقش دولت در اداره نهادی امنیتى که به نام دولت تمام می‌شود، افزایش یابد.
پس از فیلتر شدن تلگرام و اینستاگرام اعتراضات زیادی متوجه دولت شد. آیا این فیلترینگ ضروری بود و نتایج آن را چطور می بینید؟
از افتخارات آقای روحانی که در زمان انتخابات سرش را بالا می‌گرفت و از آن سخن می‌گفت، بحث فضای مجازی بود. همینطور این فضا کمک بسیاری به ایشان در راستای رسیدن به جایگاه ریاست‌جمهوری کرد. اگر قرار باشد این فضا مسدود شود، یک شکست جدی در کارنامه دولت دوازدهم ثبت خواهد شد. نکته جدی دیگری که باید درباره آن اندیشه کرد عدم لزوم این فیلترینگ است. کسی که بخواهد از این فضا برای آشوب یا مشابه آن استفاده کند نهایتا با یک فیلترشکن این کار را می‌کند ولی دود اصلی این فیلترینگ به چشم مردم عادی خواهد رفت و این موضوع اصلا به نفع حاکمیت نخواهد بود.
منبع: بهارنیوز

هاشمی شاهرودی به ایران بازخواهدگشت

به گزارش تسنیم، پرویز داوودی رئیس دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام  با اشاره به سفر آیت الله هاشمی شاهرودی به آلمان گفت: این سفر بنا به توصیه موکد پزشکان و برخلاف میل آیت الله هاشمی شاهرودی انجام شده است و اگر ضرورت پزشکی اقتضا نمی کرد، هیچ دلیلی برای اعزام ایشان به آلمان نبود. وی با بیان اینکه، تمام بخش های درمان آیت الله هاشمی شاهرودی در ایران انجام شده و به دستور پزشکان ایرانی، ایشان مجبور به عزیمت به آلمان شده اند، تاکید کرد: برای انجام مرحله نهایی درمان، پزشکان ایرانی تاکید کردند که آیت الله هاشمی شاهرودی باید عازم آلمان شوند و ایشان مجبور شدند که تاکید پزشکان را بپذیرند و بر همین اساس این سفر انجام شد. داودی گفت: اکنون وضعیت جسمی آیت‌الله هاشمی شاهرودی مساعد شده است و ایشان به‌زودی به کشور بازخواهند گشت.
 
منبع: بهارنیوز

به کشته‌شده‌ها اغتشاشگر نمی‌گوییم

حجت الاسلام والمسلمین هاشمی درباره تجمعات صورت گرفته گفت: این اعتراضات با حضور قاطبه مردم نبود و افرادی که در آن شرکت کرده بودند بر خلاف اکثر مردم شهر، فاقد مدنیت بودند. جمعیتی تقریبا زیر صد نفر که در برنامه‌های مذهبی شرکت نمی‌کنند متاسفانه خیلی آموزش درستی ندیده بودند چنانچه وقتی با آن‌ها صحبت شد، بسیاری از آن‌ها متوجه شدند که به وجهه شهر ضربه زدند و از رفتارهای خود ابراز تاسف می‌کنند.


وی افزود: متاسفانه در بعضی قسمت‌ها این فقر فرهنگی دیده می‌شود، چنانچه در مراسم‌های عروسی‌های این شهر هم گاهی عده‌ای ترقه بازی می‌کنند و کودکان کنجکاو برای تماشا جمع می‌شوند، در حوادث قهدریجان هم بسیاری این افراد برای تماشا جمع شده بودند و قصد اغتشاش نداشتند. حجت‌الاسلام هاشمی در پاسخ به این سوال که مسئولان برای پیگیری مشکلات مردم قهدریجان چه کرده‌اند، با اشاره به مشکلات متعدد مردم قهدریجان گفت: به نظرم باید به مطالبات به حق مردم توجه کنند. مردم قهدریجان کشاورز هستند و هشتاد درصد این افراد کاری جز کشاورزی بلد نیستند و به خاطر مسائل آب بار‌ها مسالمت‌آمیز اعتراض کردند و در اعتراضات خود حتی گاهی آش محلی هم به مردم رهگذر، می‌دادند. برای حل مشکل مردم هرچند تصمیمات مقطعی گرفته می‌شد اما هیچکدام درمان دردهای مردم نبود. امیدوارم این بار نسخه بهتری برای مردم در نظر بگیرند.

وی به سابقه درخشان این شهر در انقلاب و جنگ تحمیلی اشاره کرد و گفت: این شهر شهیدان و سرداران شهید زیادی را تقدیم انقلاب کرده است و سردار رحیم صفوی جایی گفته بود اگر ۱۵۰ نفر از رزمندگان قهدریجان در اختیار من بود، من سد آبادان را می‌شکستم چون این افراد به دلاوری و خط شکنی مشهور بودند. با این حال وقتی اتفاق تلخی هم رخ می‌دهد برخی جوزده می‌شوند و سیمای شهر را خراب می‌کنند. امام جمعه قهدریجان که چندی پیش به عنوان امام جمعه بر‌تر انتخاب شده بود تاکید کرد مردم قهدریجان متشرع و متدین هستند و نماز جمعه ما یکی از نمازجمعه‌های مهم استان اصفهان از نظر جمعیت هست.

وی در پاسخ به سوالی درباره وضعیت دانش آموزان بازداشت شده گفت: ما پیش از این مکرر گفتیم که زندان‌های ما زندانی نیست که یک نوجوان بتواند در آن تربیت شود. وی درباره شایعه بازداشت صد نفر در تجمعات قهدریجان گفت تعدادی که اعلام شده درست نیست و در میان این افراد شاید یکی دو نفر دانش آموز باشد. حجم دستگیری‌ها نگران کننده نیست. با این حال وقتی اتفاقاتی افتاده است که در سطح دنیا در سطح اخبار قرار گرفته است، طبیعی است نهادهای اطلاعاتی افرادی را برای بازجویی و پیدا کردن محرکین و معاندین دعوت می‌کنند که اطلاعات آن‌ها در اختیار مسئولان قرار می‌گیرند. بسیاری از این افراد بازداشت نیستند و برای توضیحات و به دعوت نهادهای اطلاعاتی آمده‌اند و به زودی مشکل آن‌ها حل می‌شود.

حجت الاسلام هاشمی تاکید کرد شرایط شهر عادی است. بنده در خطبه‌های نماز جمعه هم گفتم با خانواده کشته شده‌ها ابراز همدردی می‌کنم. کسی از کشته شدن فرزندان قهدریجان خوشحال نیست و همه غم‌زده هستیم که این اتفاقات برای جوانان افتاده است. اصل اغتشاش بد است اما وقتی شروع شود گلوله و تخریب و آتش و نارنجک نمی‌تواند بین اغتشاشگر و رهگذر تفاوت قائل شود. ما به کشته شده‌ها اغتشاشگر نمی‌گوییم و اتفاقات رخ داده به این معنی نیست افرادی که کشته شدند اغتشاشگر بودند.
منبع: بهارنیوز

شش گزاره، شش نکته

محمد توکلی

به این شش گزاره دقت کنید:
۱ـ دادستان کل کشور از نقش مثلث آمریکا، اسرائیل و عربستان در طراحی حوادث اخیر در کشورمان سخن گفته است و از اتاق فکری خبر داده که از ماه‌ها پیش این تجمعات را طراحی کرده بودند.
۲ـ محسن رضایی نیز در اظهاراتی که به نوعی در ادامه آنچه آقای دادستان گفته است ارزیابی شده از نقش برادر زن صدام در این وقایع خبر داده است.
۳ـ سازمان جناحی شده صداوسیما با همراهی رسانه‌های اصولگرا از نقش پررنگ سازمان‌تروریستی «مجاهدین خلق» و عناصر وابسته به داعش در این وقایع خبر می‌دهند و در مقابل برخی خبرها از حضور نوجوانان و جوانان دهه هفتادی و هشتادی در این وقایع حکایت دارد.
۴ـ‌تریبون‌های اصولگرایان از حق اعتراض مردم (البته فقط در موضوع اعتراض به دولت) می‌گویند.
۵ـ بیش از نود درصد کارشناسان سیاسی برنامه‌های صداوسیما در روزهای اخیر از جریان اصولگرا هستند.
۶ـ نقش جریان مخالف میانه‌روها در پشت صحنه آغاز اعتراضات اخیر هم به عنوان یک احتمال در فضای سیاسی – رسانه‌ای کشور مطرح شده است.
چند نکته ناظر بر این شش مورد:
۱ـ با نگاهی به جایگاه مسئولانی که تا به امروز در خصوص جزییات نقش کشورهای بیگانه در اعتراضات اخیر نکاتی را مطرح کرده‌اند شاهد آن هستیم که نه دادستان محترم کشور و نه دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام هیچ یک در جایگاه نهادهای امنیتی کشور به عنوان نهادهایی که می‌توانند در چنین موضوعات اظهارنظر قطعی داشته باشند نیستند حال سوال اینجاست که به چه دلیل در مرحله‌ای که نهادهای ذیربط امنیتی مسیر صبر و سکوت را برگزیده‌اند مسئولانی در منصب‌های دیگر اصرار به اظهارنظرهایی آن هم با چنین جزییاتی دارند؟
۲ـ تجارب گذشته نشان داده است که پررنگ کردن نقش بیگانگان و عوامل گروه‌های‌تروریستی در چنین وقایعی چندان تاثیری بر جامعه نمی‌گذارد و کسر قابل توجهی از مردم به دلایل گوناگون از جمله به وجود آمدن شکاف و عدم اعتماد به جریان رسمی تبلیغی موجود در کشور چنین اظهاراتی را نمی‌پذیرند. از طرف دیگر برجسته‌سازی این وجه از حوادث اخیر می‌تواند سبب فراموشی اعتراضات واقعی معترضانی شود که در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی راهی جز رساندن فریاد خود به تصمیم گیران از طریق حضور خیابانی نیافته اند.
۳ـ آیا می‌توانیم بحران بیکاری، سختی‌های معیشتی مردم، تک صدایی موجود در فضای رسمی کشور، سرخوردگی نوجوانان و جوانان این سرزمین بر اثر ایجاد انواع محدودیت‌ها و. . . را با مرتبط دانستن اعتراضات به کشورهای خارجی فراموش کنیم؟ آیا این تصور که درصد بالایی از آنان که در خیابان‌های آمده بودند تحت تاثیر عوامل خارجی،‌تروریست ها، کانال‌های تلگرامی و. . . هستند وهن نظام سیاسی مستقر در ایران نیست؟ آیا آنان که چنین تحلیل‌های تندروانه‌ای را در رسانه‌های خود منتشر می‌کنند معنای سخن خود را درک می‌کنند؟
۴ـ برخورد مزوّرانه جریان اصولگرا با اعتراضات اخیر یک بار دیگر نشان داد که مبنای اقدامات و اظهارات جناح تندرو مبنایی جز «استاندارد دوگانه» نیست. آنان در زمانی که از اعتراض به دولت سخن می‌گویند «نلسون ماندلا» می‌شوند و هنگامی که گوشه‌ای از این اعتراضات به سمت و سوی دیگری برود و یا شعارهایی در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی جای شعارهای اقتصادی را بگیرد از آن که همچون «شاهان مستبد» سخن بگویند ابایی نداند. البته اعتراض به دولت هم تنها زمانی مجاز (و بلکه واجب) است که دولت در اختیار اصولگرایان نباشد وگرنه در چنان دولتی هم همه به سکوت دعوت می‌شوند. ۵ـ به نظر می‌آید ناکارآمدی صداوسیما فصل مشترک تمام جریان‌های سیاسی درون و بیرون نظام است. همه جریان‌ها با وجود همه اختلافات پرشماری که با یکدیگر دارند در ناکارآمدی صداوسیما به اشتراک نظر رسیده اند. حال و در چنین شرایطی این انتظار وجود دارد که حداقل برای آن که مشخص شود بخشی از صدای اعتراضی موجود در جریان‌های سیاسی مختلف و متن جامعه شنیده شده است تغییراتی گسترده‌ای در ساختار و سیاست‌های این رسانه ایجاد تا اندکی به تعریف «رسانه ملی» نزدیک شود. ۶ـ مطلب آخر هم یک پرسش خطاب به مسئولان ذیربطی است که پرونده اعتراضات اخیر را دنبال می‌کنند؛ آیا ممکن است پررنگ کردن نقش عوامل خارجی در حوادث روزهای اخیر در برخی رسانه‌های خاص برای پنهان‌سازی و حذف فرضیه نقش جریان مخالف دولت در شروع اعتراضات باشد؟
منبع: بهارنیوز

مرز اعتراض مدنی و آشوب

کوروش شفیعی ایران‌نژاد
۱) حق مسلّم:
 ابراز نظر و اعتراض از طریق آزادی برگزاری اجتماعات و تظاهرات یکی از ارکان اساسی دموکراسی است و مردم می‌توانند با حضور مستقیم در صحنه اجتماعات، خواسته ها، مطالبات و انتقادات خود را بی واسطه به مسئولان و زمامداران اعلام نمایند. هرگاه ملت احساس نماید مطالبات و خواسته‌های قانونی اش در راستای دفاع از منافع و آزادی ها، به نوعی مورد غفلت واقع شده است؛ این حق و اختیار را دارد تا با توسل به قدرت اجتماعی خود، حاکمان و افکار عمومی را متوجه این خواسته‌ها و مطالبات نموده و به شکلی مدنی از اعمال فشارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و… بر خود، ابراز نارضایتی کند. اصل ۲۷ قانون اساسی، تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها – بدون حمل سلاح و مشروط به عدم اخلال به مبانی اسلام- را آزاد اعلام نموده و این آزادی با عنایت به اصل نهم قانون اساسی، “غیر قابل سلب” است. بسیاری از تجمعات و تظاهرات این چنینی، ممکن است حالت اعتراضی داشته و حتی موجب اخلال در نظم عمومی شود، بنابراین آنچه لازمه‌ی آغاز و تداوم چنین حرکت‌های اعتراضی است، ضرورت پایبندی معترضین به “مسالمت آمیز” بودن آن است. تجمع مسالمت آمیز، یعنی اعتراض کنندگان بدون ایجاد بی نظمی و خشونت، درخواست‌ها و مطالبات خویش را به حاکمان اعلام نمایند.

۲) مرز اعتراض مدنی و آشوب:
سوالات بسیار مهمی که در امکان سنجی برگزاری مسالمت آمیز اعتراضات مدنی مطرح می‌شود عبارتند از:
– حدود و مختصات قانونی حرکت‌های اعتراضی چیست؟ – حدود قانونی و اختیارات حاکمان سیاسی (و دولتها) در ممانعت از تشکیل تجمعات اعتراضی مدنی چیست و به چه میزان است؟ – سقف انتظارات منصفانه و منطقی تشکیل دهندگان تجمعات اعتراضی چقدر است؟ – مرز و حدفاصل اعتراض مدنی با آشوب کجاست؟ …

بدیهی است که در یک حکومت مردمسالار و در یک جامعه مدنی مقید به الزامات مردم سالاری، بایستی پاسخ سوالات مهم فوق بصورت دقیق و کارشناسی، تبیین شده و بصورت قانونی مصوب، مورد التزام ارکان حاکمیت قرار گیرد و در نقطه مقابل؛ ملت نیز بایستی به حقوق قانونی خود و حدود مرزهای آن در بیان اعتراضات، کاملاً آشنا بوده و به قواعد آن ملتزم باشد. وقتی امروز بسترسازی‌های لازم برای این مهم انجام نشده است، حتی بیان برخی خواسته‌های طبیعی و برحق نیز ممکن است مورد سوء استفاده قرار گیرد و بحرانی بزرگ را دامن بزند. در یک اعتراض مدنی و در یک تجمع قانونیِ”مطالبه محور” که می‌تواند ابزار مناسبی برای تخلیه احساسات و خشم مردم و بیان و پیگیری خواسته هایشان باشد لازم است پارامترهایی از قبیل: مجوز برگزاری، زمان، مکان، فهرست مطالبات و شعارها؛ همه مشخص و تعیین شده باشد و فقطدر این صورت است که می‌توان به نتیجه بخش بودن این اعتراضات مدنی امید داشت. حرکت و اجتماعات مدنی، اگر در چارچوب قانون، عاری از خشونت، مطالبه محور و دارای زمان و مکان مشخص باشند، علی الاصول مخالفتی را در ارکان حکومت برنمی انگیزد حتی اگر به مذاق زمامداران خوش نیاید، ولیکن تظاهرات توام با حرکت‌های فراقانونی و خشونت آمیز که بدنبال ایجاد‌ترس و وحشت و تخریب اموال عمومی (و خصوصی) ، آسیب رسانی به اشخاص ثالث، و شعارهای براندازانه و ساختارشکنانه باشد، دیگر اعتراض مدنی نیست و قطعاً مورد برخورد و تحدید قرار خواهد گرفت و این در هیچ جامعه‌ای و در هیچ نقطه از جهان، نه از طرف حکومت و نه از طرف قاطبه ملت، تحمل نخواهد شد.

۳) لزوم شکل گیری گفتمان:
آنچه به عینه مشخص و قابل درک است این است که دولت (حکومت) دچار مشکلاتی است که بواسطه وجود این مشکلات نمی‌تواند پاسخ‌های مناسب و مطلوب به برخی مطالبات ملت ارائه نماید. مردم انتظار دارند که پس از انتخاب دولت جدید، وضعیتی به مراتب بهتر از گذشته را شاهد باشند و درک چالش‌های متعدد دولت در برآورده کردن این انتظارات، برای تعدادی از توده مردم امکان پذیر نیست. البته این توقعات و انتظارات از دولت نیز گاه ممکن است انگیزه‌های فردی و صنفی و جناحی داشته و الزاماً دربرگیرنده مصالح و منافع عمومی نباشد. در صورت بروز چنین شرایطی وقتی برخی فشارهای اقتصادی و سیاسی و تحدید آزادی‌های مدنی برای ملت محسوس می‌شود، آستانه تحمل مردم، پایین آمده و ناامیدانه دست به اعتراضات خیابانی می‌زنند. اعتراضاتی که با سوء استفاده بدخواهان و معاندین ممکن است جلوه‌های خشونت آمیز به خود گیرد. اگر ارکان هیئت حاکمه در سالهای گذشته بستر لازم را برای تفسیر و فهم مسائل و مشکلات مردم و شنیدن صدای ایشان فراهم میکرد قطعاً این خواست‌ها “به گفتمان” بدل می‌شد. گفتمانی که در جوامع”مردم سالار” همواره باید ایجاد شده و در مسیری قانونی طرح و پیگیری گردد.

“فریدریش نیچه” معتقد است: «امروزه همه می‌دانند که تحمل انتقاد، نشانه‌ بارزفرهنگاست. حتی‏بعضی‌هامی‌دانندکهافراد برجسته، خواهان و محرک این انتقاد هستند، ‏زیرا این انتقادات به ایشان نشان می‌دهد کهاشتباهات آنها در کجاست و اگر این ‏نشانه وجود نداشته باشد، آنها از اشتباه خود مطلع نمی‌شوند. اما توان انتقاد ‏کردن و حفظ وجدان صادق در بیان انتقاد نیز هنری والاتر از تحمل پذیرش انتقاد است و این هنر در فرهنگ ما ‏حقیقتاً بزرگ، نو و شگفت‌آور است. این هنر گامی نهایی در آزاداندیشی ‏است…»

۴) وظیفه امروز یک شهروند جامعه مدنی:
در هفته‌های گذشته پویش (کمپین) پشیمانی از رأی به دولت مستقر مطرح شد و اینروزها نیز با شروع و ادامه تجمعات و تظاهرات خیابانی اعتراضی مواجه هستیم. تجمعاتی که به روایتی از اعتراض به وضع اقتصادی موجود آغاز شد و سپس با نفوذ و حمایت بدخواهان، جنبه‌های آشوب طلبانه به خود گرفته است. اکنون جای آن دارد که بعنوان یک “شهروند جامعه مدنی” از خود سوال نماییم که مبدأ مختصات ما برای مقایسه شرایط امروز با گذشته‌ای نه چندان دور و اعتراض به “وضع موجود” چیست؟ به راستی چه چیزی را با چه چیزی به مقایسه نشسته ایم؟ آیا گزینه بالفعل دیگری برای انتخاب شرایط بهتر در دسترس داشتیم؟ آیا شرایط و محدودیتهای دولت را برای بهبود شرایط و عمل به تمامی وعده ها، در نظر داریم؟ … فلان اقلام گران شده‌اند و فلان وعده‌ها عملی نشده است و فلان اقدامات هم مناسب نبوده است؛ اینها همه درست و مقبول! ولی چه تضمینی داریم که در صورت انتخاب سایر گزینه‌های “موجود” در انتخابات اردیبهشت ۹۶؛ شرایط بهتری قرار بود حاصل شود؟ ! مگر یکبار در خرداد و تیر ۸۴ آن راه را نرفتیم و خسارات بزرگ حاصل از آن انتخاب را ۸ سال به عینه مشاهده و با پوست و گوشت و استخوان لمس نکردیم؟ … درست است که شاید امروز و پس از گذشت حدود ۵ سال؛ صحبت از خسارتهای مستمر و مزمنِ آن دورانِ کابوس وار، غیرمنصفانه و فرافکنانه به نظر‌اید ولی واقعیت آن است که بسیاری از مصائب تلخ امروز، حاصل حجم انبوهی از “ندانم کاری” و “سوء تدبیر” در دوران فراموش ناشدنی مدیریت “اعجاز هزاره” است و عقلاء و منصفان باور دارند که جبران خرابیهای آن ۸ سال، به این زودیها امکانپذیر نخواهد بود و برخی از آن خسارتها، حتی شاید “هرگز” قابل جبران نباشند! …

“انتقاد” چیز خوبی است. یکی از پایه‌های اصلی مردمسالاری، امکان ایراد انتقاد به تمام ارکان حاکمیت است. مطبوعات و – امروزه – صفحات مجازی شخصی و عمومی، و نیز آزادی برگزاری تجمعات اعتراضی؛ رکن اساسی دموکراسی هستند، ولی چه کسی‌تردید دارد که همه این انتقادات و اعتراضات و ابراز پشیمانی‌ها باید توأم با تأمل و تفکر و انصاف باشد؟ . . باید مراقب بود تا با سر تکان دادنهای تاییدآمیز فارغ از اندیشه، امکان تَمَوُّج بیشتر برای موج سوارانی که خود مسبب حال ناخوش این روزهای ما هستند و نیز برای بدخواهان این ملت در خارج از مرزها را فراهم نکنیم…
چرا باید از رأی و انتخابمان پشیمان باشیم؟ ! … ما اشکالات را می‌بینیم، گفته‌ایم و خواهیم گفت. انتقاد مسئولانه و آگاهانه، وظیفه و حق هر شهروند جامعه مدنی است و هر شهروند بایستی آن را به گوش متولیان امر برساند و بر پیگیری آن با جدیت اهتمام داشته باشد؛ ولی مگر نه این است که بایستی انتظارات را هم در حدود منطقی و عقلانی طبقه‌بندی کرد و تحقق مطالبات را به تدریج و با صبر و متانت انتظار داشت؟…

این روزها رفتنی است و در گذر تاریخ قضاوت خواهد شد. برای رسیدن به کمال مطلوب و توسعه سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و امثال آن، صبر و تحمل لازم است. گاهی برای رهایی از یک درد بزرگ و مزمن و طولانی، تحمل دردهای کوچک و حاد و موقت، اجتناب ناپذیر است… خوش است درد که باشد امید درمانش… به نظر میرسد هر ملتی برای “زایش” فرزندانی بنامهای “توسعه پایدار” و “دموکراسی”، ناچار به تحمل درد خوشایند زایمان است و امروز این قرعه بنام ما افتاده است. برای آینده این ملک و میهن، برای آسایش و آرامش فرزندانمان و آیندگان این مرز و بوم، لازم است نسل ما بار سنگین مصائب این دوره‌ی گذار را مسئولانه بر دوش کشد. نه اینکه مطالبه و انتقاد و اعتراض نکنیم، ولی با درایت و متانت و صبر و انصاف، با راه و روشی که عاقبتش ختم به خیر گردد…
منبع: بهارنیوز

روزنامه‌های دوشنبه ۱۸ دی

لینک روزنامه

 


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه
منبع: بهارنیوز

ناگفته‌های محمد هاشمی از «آیت‌الله»

یک‎سالی می‎شود که «ستون انقلاب» درست در کنار «معمار کبیر جمهوری اسلامی» تن به خاک سپرده است که انتظار می‌رفت  در این ۱۲ ماه تلاش بیشتری برای زنده نگهداشتن یاد آیت‌الله انجام شود اما از سویی  اگر  دید دیگری نسبت به ماجرا داشته باشیم بعید نیست با خودمان به این نتیجه برسیم که پذیرش سخنان «آیت‎الله» از مقطعی از سوی برخی مدعیان کاهش یافت و پذیرش این گزاره، لزوماً نیازمند بررسی حال‎ و روز فعلی نیست. هاشمی از سال ۸۸، آرام‎آرام پا به صحنه‎ای گذاشت که او، همانی که انگار همیشه باید با صفاتی همچون «رئیس»، «فرمانده» و «سردار» از وی یاد می‎شد را به جایی رساند که مخالفان، «عمود خیمه فتنه» بخوانندش، «فائزه» و «مهدی»‎اش را روانه‎ زندان و بازداشتگاه کردند، آخرین خطبه‎ی نماز جمعه‎اش را با شعار «مرگ بر فتنه‎گر» همراهی کنند، حتی محسن رفیقدوست هم از در کنایه و باب رفیق‌ دوستی در این میان سنگ‌تمام بیندازند! و در عقلانیت او شک کنند.
هاشمی اما انگار نه آن رفتارها را می‎دید، نه آن شعارها را می‌شنید، نه آن کنایه‎ها را به خود می‎گرفت و نه آن رنگ‎عوض‎کردن‎ها را به روی خود می‎آورد؛ راه خودش را می‎رفت و در هر دیدار و مناسبتی که لب می‎گشود بازهم همان اندیشه‎ها و راهکارهای آشنایش را طرح می‏‌کرد و بر آن‎ها پای می‎فشرد. کار حتی به «عدم احراز صلاحیت»ش در انتخابات هم رسید، اما او بازهم از کوره در نرفت. نه گلایه‎ای کرد، نه مخالفتی نشان داد؛ تنها مردم را به حضور حداکثری در انتخابات دعوت کرد و نتیجه‎اش هم انتخاب نزدیک‎ترین کاندیدا به او، یعنی حسن روحانی بود. شخصیتی که سابقه همراهی‎اش با «فرمانده جنگ» به سال‎های دهه‎ ۱۳۶۰ بازمی‏‌گردد و سیاست‎های اقتصادی و اجتماعی دولتش مشابه دولت‎های پنجم و ششمِ «سردار سازندگی» و مشی سیاسی‎اش هم وامدار «اعتدال‎گرایی» رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
اما کم نیستند تحلیلگرانی که گمان می‏‌کنند با درگذشت هاشمی‎رفسنجانی، دولت روحانی هم یتیم شده و شخص رئیس‌جمهوری دیگر راه و رسم گذشته را فراموش کرده و مسیری تازه پیش گرفته است. مسیری که به تعبیر کسانی همچون صادق زیباکلام به حدی از تصور عمومی دور است که «باید چراغی به‎دست گرفت و به دنبال روحانی پیش از ۹۶ گشت». اما اگر پای سخنان محمد هاشمی برادر کوچکتر آیت الله بنشینیم او برای‌مان چنین تحلیل می کند که هنوز شش ماه از آغاز دولت دوم روحانی نگذشته است و چهار سال زمان زیادی است؛ بنابراین از حالا نمی‌توان سراغ ارائه چنین نظراتی رفت و روحانی را زود به قضاوت نشست.  البته تأثیرات غیاب آیت‎الله به همین بحث‌ها محدود نمی‎شود. رفتن او به تعبیر محمد هاشمی در این مصاحبه، آن‌قدر «دور از انتظار و غیرمترقبه» بود که همچنان حواشی‎اش را ۱۲ ماه به دنبال خود بکشاند و در آستانه سالروز درگذشتش، فائزه از وجودِ ۱۰ برابر حد مجاز رادیواکتیو در بدن پدرش پرده بردارد و فاطمه هم از وجود وصیت‎نامه‎ای که اینک مفقود شده سخن به میان آورد. حواشی‎ای که به نظر نمی‎رسد به این زودی‎ها سایه‎اش از سر ماجرای درگذشت او کنار رود.
در چنین فضایی و در نخستین روزهای ناآرامی‌هایی که حالا پشت سر گذاشته شده است، محمد هاشمی میزبان ما می‎شود و در گفت‎وگویش با ایسنا، هم از حال‎وهوای خانواده هاشمی در این یک‌سال می‎گوید، هم ماجرای راه‎اندازی کمپین «پشیمانیم» را تحلیل و هم نظرش را درباره تجمعات اخیر بیان می‎کند. او نتیجه رفتار احمدی‎نژاد با قوه قضائیه را نه صرفاً سخنان یک فرد علیه یکی از ارکان نظام، که سرآغاز ایجاد رخنه‎ای در کشتی جمهوری اسلامی می‎داند که اگر مسدود نشود، همه را باهم غرق خواهد کرد.
رئیس سازمان صداوسیما در دهه ۶۰ همچنین در این مصاحبه از آغاز پروژه هاشمی‎زدایی در دانشگاه آزاد سخن می‎گوید و ابعاد آن را تشریح می‌کند و البته گلایه‎هایش از رویکرد صداوسیما نسبت به برادر بزرگترش را به صراحت به زبان می‎آورد.

مشروح گفت‌وگوی محمد هاشمی با ایسنا را در ادامه می‎خوانید:
یک سال از درگذشت آیت‌الله هاشمی می‌گذرد. فضای این یک سال بر خانواده چگونه گذشت؟
برای ما که اعضای خانواده هستیم از لحاظ عاطفی بسیار سخت گذشت. تقریباً وابستگی تمامی اعضای خانواده به ایشان زیاد و رفتنشان هم بسیار غیرمترقبه و دور از انتظار بود. از جهات دیگر رفتارهایی که با خانواده می‌شد و شد هم دور از انتظار نبود. چراکه در زمان حیات آقای هاشمی هم نسبت به خانواده و شخص ایشان حرکت‌هایی ایذایی صورت و خانواده مشمول مهرورزی برخی قرار می‌گرفت، بنابراین بزرگترین مشکل خانواده در این یک‌سال از لحاظ عاطفی بوده است.
در بعد کشوری و برای مردم هم انتخابات را داشتیم که با توجه به نظراتی که ایشان بیان کرده بودند مردم به طور جدی دنبال پیگیری خواسته‌های ایشان بودند و تاثیرشان در انتخابات کمتر از زمان حیاتشان نبود. مردم برای سپاسگزاری و قدردانی با میزان بالایی در انتخابات حضور یافتند و حتی تا ساعت ۱۲ شب هم که وقت انتخابات تمدید شد، مردم در حوزه های انتخابیه بودند که در نوع خود اتفاقی استثنایی بود، تاحدی که در این دوره مسئولان موفق نشدند از همه کسانی که علاقه‌مند بودند که رای دهند، رای‌گیری به عمل آورند و شاید این فضا بیشتر تحت تأثیر و مدیون نظر آیت‌الله هاشمی بود که می‌گفتند مردم راه خود را پیدا کرده‌اند و من دیگر نگرانی ندارم.
در بین مسئولان و مسائل رسمی کشور اما بحث جداگانه‌ای است. می‌بینیم که صداوسیما بعد از گذشت یک هفته از وفات آیت‌الله هاشمی به روال گذشته باز گشته و برخی نشریات و تریبون‌ها بعد از رحلت ایشان هم دست از تخریب بر نمی‌دارند. اینگونه به نظر می‌رسد که آنان در تلاشند نام هاشمی در اذهان مردم به فراموشی سپرده شود اما با وجود میل آنان این اتفاق نمی‌افتد و در بین مردم بعد از رحلت ایشان، نام هاشمی بیش از حیاتش به نیکی یاد می‌شود.
چقدر معتقدید که عملکرد آقای روحانی و انفعالی که گاهی در رفتارش در دولت دوم دیده می‌شود تحت تاثیر فقدان آیت‌الله هاشمی است؟ به گونه‌ای که این موضوع را به ذهن متبادر می‌کند که چون روحانی حمایت هاشمی را از دست داده در پیگیری مطالبات مردم در مواردی، منفعلانه عمل می‌کند.
من خیلی فضا را رصد نکردم و تحلیل مشخصی هم ندارم، اما درباره دولت دوم روحانی فکر می‌کنم هنوز فضا برای قضاوت این دولت زود است. کمتر از شش ماه است که این دولت تشکیل شده و چهار سال زمان پیش رو قرار دارد و باید در نظر داشته باشیم رقیبی که در انتخابات شکست خورده بود، نخواست این شکست را بپذیرد و به نوعی همراهی شایسته‌ای با رئیس‌جمهوری داشته باشد. به خصوص که آقای روحانی بعد از پایان انتخابات اعلام کرد که دوران رقابت به پایان رسیده و حال نوبت مشارکت و همدلی و همراهی برای حل مشکلات مردم است.
متاسفانه مشکلات مردم در زمینه امرار معاش و رشد بیکاری، کمبود اشتغال و افزایش ناهنجاری‌های فرهنگی بسیار زیاد است و می‌طلبد که همه همکاری کنیم تا مشکل رفع شود، اما به نظر می‌رسد که گروهی هنوز خود را در رقابت احساس می‌کند و از این فرصت بهره می‌جوید که اگر نتوانسته رقیب را در میدان شکست دهد با این رفتارهای رقابت‌گونه که نمونه‌هایش را در روزهای اخیر شاهد بوده‌ایم، مشکلات دولت را بیشتر کند.
با توجه به آغاز برخی تجمعات اعتراضی در شهرهای مختلف کشور در روزهای اخیر، فکر می‌کنید منشا این تجمعات مردمی است یا آن‌طور که عده‌ای می‌گویند از سوی رقبای آقای روحانی تهییج شده‌اند؟
هر رفتار اینگونه‌ای که ایجاد شود، دودش به چشم همه می‌رود و خسارتش برای همه ما است. مرحوم امام اوایل انقلاب که اختلافات میان حزب جمهوری اسلامی و دولت موقت ایجاد شده بود، در جلسه‌ای که خدمتشان رسیده بودیم تعبیری کردند به این مضمون که شما همه در یک کشتی سوارید و اگر این کشتی سوراخ شود همه‌تان غرق می‌شوید. این‌طور نیست که یک گروه غرق شود و گروه دیگر نه. معتقدم که امروز نیز این تعبیر حکیمانه امام (ره) باید مدنظر همه ما باشد. چه در شرایط فعلی و چه در آینده باید توجه کنیم که دشمن وقتی بیاید و اثر خود را بگذارد و در صفوف مردم و نظام تفرقه ایجاد کند، به هیچ‌کس رحم نمی‌کند و همه ما غرق می‌شویم. پس لازم است که مشی انسجام وحدت را بعد از این هم با قدرت بیشتر ادامه دهیم.
پاسخ این سوال را نگرفتیم که در بین تحلیلگران این موضوع مطرح است که تاثیر فقدان آقای هاشمی موجب شده است که روحانی در برخی موضوعات این چنین منفعلانه عمل کند، آیا شما با این تحلیل موافقید؟
در همه زمینه‌ها و صحنه‌ها آقای هاشمی فقط حامی دولت و شخص رئیس‌جمهوری نبود. پس این تنها دولت نیست که یک حامی را از دست داده بلکه نظام است که یک حامی را از دست داده است. آقای هاشمی در شرایط سخت به گونه‌ای عمل می‌کرد که اگر کسانی هستند که منتقدند و در حاشیه نظام قرار گرفته‌اند و یا به حاشیه رانده شده‌اند، آنان را به متن بیاورد و با شیوه‌های مخصوص خود جلوی آسیب‌ها را بگیرد تا نظام لطمه نبیند. ایشان معتقد بود که نقادی انجام شود تا به اصل نظام آسیبی نرسد و من شاهد بودم که در دیدارهای خود با گروه‌های مختلف بر حمایت از اصل نظام تاکید داشتند و حرفشان هم موثر بود.
در حال حاضر نه‌تنها دولت حامی خود را از دست داده بلکه نظام یک حامی و تکیه‌گاه را از دست داده است و متاسفانه ممکن است این فقدان، آسیب‌های زیادی داشته باشد. به خصوص که حکمتی که آقای هاشمی داشت را کمتر در سایرین می‌بینیم.
رفتارهای اخیر آقای احمدی نژاد و برخوردش با قوه قضائیه را چطور ارزیابی می‌کنید؟
حوادثی که قبل از آغاز تجمعات اخیر انجام شد و کارهایی که آقای احمدی نژاد انجام داد و طی آن، مستقیماً جلوی نظام ایستاد، اینگونه نیست که صرفاً یک فرد در برابر نظام ایستاده باشد. این مسائل آثاری نامطلوب دارد که فقط به یک فرد و حرفی که زده است، محدود نمی‌شود. درست است که قوه‌ی قضائیه ضعف‌ها و آسیب‌هایی دارد اما شاهد بودیم که در زمان حیات آقای هاشمی با نقش اعتدالی که ایشان ایفا می‌کرد کمتر این مسائل اتفاق می‌افتاد و امروز نبود یک نگاه حکمت‌آمیز را نسبت به مسائل شاهد هستیم.
من شاهد بودم که وقتی زمان صدور بیانیه‌ی اجلاسیه‌ی پایانی مجلس خبرگان می‌رسید، ایشان با دقت وارد موضوع می‌شد و می‌کوشید بیانیه‌ای صادر شود که جمله‌ای از آن باعث تفرقه نشود. اما الان کمتر این توجهات را می‌بینیم و وقتی عده‌ای اینگونه رفتار می‌کنند، دودش به چشم نظام خواهد رفت.
تا چه اندازه معتقدید راه‌اندازی کمپین پشیمانی از روحانی ریشه در دیدگاه مردم و رای‌دهندگانِ به او دارد؟
من این کار را در راستای فعالیت رقبا می‌دانم. همه‌ی ما کمابیش با جامعه و مردم سروکار داریم و برخی نظرسنجی‌ها را هم رصد می‌کنیم. این نوع مسائل، مسائلی نیست که ریشه در مردم داشته باشد. این‌ها گروه خاصی هستند که در جهت ترمیم برخی از شکست‌ها می‌کوشند تا این رفتارها را در جامعه شایع کنند. بنابراین فکر نمی‌کنم که بحث عبور از روحانی چندان ریشه‌ی مردمی داشته باشد و مردم یا اکثریت به دنبال آن باشند. البته ممکن است که عده‌ای از مردم نسبت به مسائل معیشتی و شیوع بیکاری ناراضی باشند اما ثابت کرده‌اند که به نظام وفادارند و اینگونه مشکلات، کمتر آنان را وادار به تقابل با اصل نظام می‌کند. این تجربه‌ی ما در چهل سال گذشته است که نشان می‌دهد رابطه‌ی مردم با نظام وفادارانه است و آنان سختی‌ها را به خاطر حفظ نظام تحمل می‌کنند. پس معتقد نیستم که این مسائل چندان ریشه‌ی مردمی داشته باشد اما باید تحقیق شود که ریشه‌ی این مسائل از کجاست.
 در پرسشی که از منشا اعتراضات اخیر داشتیم، پاسخی روشن ندادید که آیا معتقدید این تجمعات اعتراضی در راستای تخریب دولت روحانی است یا اینکه صرفاً ریشه‌ای مردمی دارد و خودجوش است؟
نمی‌دانم. با برخی از ویدئوهایی که در فضای مجازی از این موضوع دیدم، برداشتم این نیست که حرکت فعلی مردمی باشد و مقداری مشکوک به نظر می‌رسد. البته اطلاعاتم نسبت به این مسائل زیاد نیست اما اینکه این موج یک موج مردمی باشد هم به نظرم درست نیست. اینکه مردم از کجا تحریک شده‌اند و چگونه و با حمایت و هدایت چه کسانی به خیابان می‌آیند، کار نهادهای اطلاعاتی و امنیتی است که آن را مشخص کنند اما آن حرفی که من در رسانه‌های مجازی دیدم و با شعارهایی که برای این تجمعات انتخاب شده این کار به نظر مردمی نمی‌رسد و در واقع این شک وجود دارد که این تحریکات از طریق رقبا برای برخورد با روحانی انجام شده یا اینکه آنان نقطه‌ای بالاتر از روحانی را هدف گرفته‌اند.
دولت باید چه واکنشی در برابر این موضوع داشته باشد؟
شعارهایی که در این تجمعات مطرح می‌شد به مسائل اقتصادی نمی‌خورد و شعارهای اندکی درباره گرانی‌ها بود. بیشتر شعارها سیاسی بود. دولت باید مطابق قانون اساسی و قوانین مدنی که تکلیف مسئولان را در برابر اینگونه مسائل در آن مشخص کرده‌اند، عمل کند.

شما در گفته‌هایتان اشاره کردید که طیفی می‌خواهند نام هاشمی از اذهان مردم برود، این طیف شامل چه جریاناتی می‌شود؟
در دانشگاه آزاد یک استراتژی شروع شده که نام آن را هاشمی‌زدایی گذاشته‌اند. در دانشگاه آزاد دو دیدگاه در این باره وجود دارد. یکی تفکر هاشمی است که آزاداندیشی و آزادی عمل را در خود داشت و جایگاه دانشجو و استاد را ویژه می‌دانست. همان‌طور که در برخی بحث‌ها، مرحوم هاشمی تاکید می‌کرد که دانشگاه با پایگاه نظامی متفاوت است و نمی‌شود آن را با سیاست‌های پادگانی اداره کرد چرا که دانشجو قشر آینده‌ساز این جامعه است. اوایل انقلاب هم عده‌ای آمدند و تحت عنوان انقلاب فرهنگی در برخی کلاس‌ها میان دختران و پسران دیوار کشیدند و امام (ره) که متوجه این موضوع شد دستور داد که دیوارها را خراب کنید، این چه کاری است که انجام می‌دهید. این تفکر هنوز هم وجود دارد. در حال حاضر برخی در دانشگاه آزاد می‌خواهند به شکل پادگانی عمل کنند و در این جهت هر نیرویی که وابستگی فکری به هاشمی‌رفسنجانی داشته و ایشان منصوبش کرده است باید حذف شود.
من خودم خوشبختانه یا متاسفانه کمتر درگیر مسائل دانشگاه آزاد شده‌ام و اطلاعاتم نسبت به آن کم است اما در همین حد که در رسانه‌ها مطرح شده، می‌توان این واقعیت را دید. همانطور که در مجمع تشخیص مصلحت نظام هم می‌کوشند که هیچ نامی از هاشمی نباشد و در جاهای دیگر هم می‌بینیم که هیچ اقبالی به نام و مسیر هاشمی وجود ندارد.
برای آنچه که اسمش را هاشمی‌زدایی می‌گذارید، مصادیق بیشتری هم بیان می‌کنید؟
الان توجه کنید که هفته‌ی جنگ مدتی پیش پشت سر گذاشته شد. آقای هاشمی در آن دوران هشت ساله فرمانده جنگ بود اما رادیو و تلویزیون و برخی رسانه‌ها اسمی از ایشان نمی‌آورند، انگار که اصلاً هاشمی وجود خارجی نداشته است یا سالگرد انقلاب که به آن نزدیک می‌شویم را ببینید، نقش آقای هاشمی در انقلاب بسیار پررنگ بود اما برخوردها طوری است که انگار ایشان اصلاً در آن دوران نبوده است.
سالگرد درگذشت ایشان هم چند روز آینده فرا می‌رسد و آن وقت می‌بینید که صداوسیما چگونه عمل می‌کند. در همین روزهای اخیر همایشی بسیار پرمحتوا و علمی در قم برگزار شد که درباره‌ی اخلاق از دیدگاه آیت‌الله هاشمی بود. همایشی که آیت‌الله جوادی آملی برای آن پیام تصویری فرستاد و سخنرانی‌های خوبی در آن انجام شد اما یک کلمه از این همایش در خبرهای صداوسیما بیان نشد. در رادیو معارف در قم جمله‌ای گفته شد که چنین همایشی برگزار شده است اما اخبار سراسری هیچ پوششی از این برنامه انجام نداد. فرصتی و زمانی که تلویزیون برای نمایش برنامه‌های آشپزی می‌گذارد حتی یک هزارمش را هم صرف آیت‌الله هاشمی نمی‌کند. در همان روزها در همدان برنامه‌ای درباره‌ی عالِمی دیگر برگزار شد که صداوسیما آمد و خبرش را هم پوشش داد اما چنان کینه‌ای از آیت‌الله هاشمی دارند که خبر همایشی که بیش از دو هزار عالم دینی در قم برگزار کرده بودند را حتی در حد یک کلمه، پوشش نمی‌دهند. معلوم است که کدام جریان می‌خواهد نام هاشمی فراموش شود.
اگر آیت‌الله هاشمی این روزها زنده بود واکنشش نسبت به مسائل امروز کشور از دیدگاه شما چگونه بود؟
آقای هاشمی در ماه‌های آخر عمرشان چند باری درباره‌ی وضعیت کشور صحبت کردند و تاکیدشان این بود که مردم راهشان را پیدا کرده‌اند و سفارششان هم به ادامه حرکت اعتدالی بود و در برابر مردم، گروه‌های افراطی را در اقلیت می‌دیدند. براساس گفته‌های ایشان و آینده‌نگری‌ای که داشتند این اقلیت افراطی نمی‌توانند کاری کنند هرچند که به حضورشان ادامه می‌دهند. اما در عین حال اینکه بخواهیم از آینده پیش‌بینی دقیقی داشته باشیم برای ما مشکل است.
اخیراً فائزه هاشمی موضوعی را از قول شورای عالی امنیت ملی مطرح کرده است که در بدن پدرش ۱۰ برابر حد مجاز رادیو اکتیو وجود داشته و در بدن مادرش و نیز خواهرش فاطمه هم این میزان سه برابر حد مجاز بوده است. شما از این موضوع و گزارش شورای عالی امنیت ملی در این باره خبر دارید؟
بعد از ارتحال آیت‌الله هاشمی کمیته‌ای در شورای عالی امنیت ملی تشکیل شد که بررسی کنند و ببینند علت فوت ایشان چه بوده است. پزشکان اعلام کردند علت ایست قلبی است اما همانطور که قبلا هم با ایسنا صحبت کرده بودم ایست قلبی علل و عواملی دارد که هیچ‌کس آن را اعلام نکرد و کمیته‌ای که در شورای عالی امنیت ملی تشکیل شد برای بررسی همین موضوع بود. بعد از انجام بررسی‌ها آن طور که فائزه می‌گفت خانواده را دعوت کردند تا گزارش نهایی را بدهند و در آن گزارش گفتند که در بدن ایشان اشعه رادیواکتیو ۱۰ برابر حد مجاز بوده است. اما اینکه چگونه این میزان از حد مجاز فراتر رفته را کسی نمی‌داند و من هم در آن جلسه حضور نداشتم.
پرونده آیت‌الله هاشمی در شورای عالی امنیت ملی بسته شده است؟
نمی‌دانم. ارتباطی با آن شورا ندارم.

آیا شب درگذشت آقای هاشمی شما شاهد انتقال پیکر ایشان برای کالبد شکافی یا بررسی‌های بیشتر بودید؟
نه. تا جایی که من می‌دانم ایشان به جایی منتقل نشدند و کالبدشکافی هم انجام نشد و معاینه بیشتری هم از سوی کسی بعد از فوت ایشان ندیدم. در واقع من وقتی بالای سر ایشان رسیدم دیدم که پزشکان مشغول تنفس‌رسانی و ایجاد شوک در بدنش هستند تا جایی که حتی استخوان‌های سینه ایشان در اثر فشار پزشکان خون مرده شده بود و وقتی من این صحنه را دیدم برایم شوک بزرگی بود و حالت بهت‌زدگی به من دست داد. مدام چشمم را به مانیتور می‌انداختم تا علائم حیات در بدن ایشان را ببینم که وقتی با علائم موقتی روبه‌رو شدم و از پزشک پرسیدم، گفت که این علائم صرفا برای وارد کردن شوک است و حتی از ایشان پرسیدم زمانی که آیت‌الله هاشمی به بیمارستان رسید علائم حیات داشت یا نه که پاسخش منفی بود.
در نهایت هم آقایان قاضی‌زاده هاشمی، روحانی و جهانگیری آمدند و تیم احیا بررسی‌های لازم را انجام دادند و گفتند امیدی به بازگشت ایشان نیست و همانجا پیکر را از بیمارستان به جماران منتقل کردند و دو روز بعد هم مراسم خاکسپاری انجام شد. اما به هر حال از آنجا که علت ایست قلبی اعلام شده و دلیلی برای آن ذکر نشده است جای شبهه وجود دارد و منشأ برخی گمانه‌زنی‌ها می‌شود.
فاطمه هاشمی هم اخیراً گفته بود وصیت‌نامه‌ای از پدرش وجود دارد که کسی آن را پیدا نمی‌کند، شما از این موضوع اطلاع بیشتری دارید؟
فاطمه خانم از مادرش نقل می‌کرد که سه سال قبل روزی آقای هاشمی در منزل هم وصیت‌نامه خود و هم همسرشان را نوشته‌اند و این جدا از آن وصیت نامه‌ای است که سال ۷۹ در یک برگ کاغذ برای آنژیوگرافی نوشته‌اند. اما من هم این وصیت‌نامه جدید را ندیده‌ام و هیچ اطلاعی از آن ندارم.
بعد از انتخابات ۸۸ شاهد دیدگاه انتقادی آیت‌الله هاشمی نسبت به وضعیت موجود بودیم و گاهی انتقاداتی از سوی وی به رئیس‌جمهوری وقت را می‌شنیدیم. شما خاطره‌ای از برخورد آیت‌الله هاشمی با آقای احمدی‌نژاد به یاد دارید؟
گویاترین سندی که از دیدگاه آقای هاشمی نسبت به آقای احمدی‌نژاد وجود دارد همان نامه بدون سلام سال ۸۸ است که اگر کسی آن را مطالعه کند، همه‌ی مسائل امروزی که آقای احمدی‌نژاد پیش آورده‌اند در آن پیش‌بینی شده و از این موضوع که احمدی‌نژاد چه رفتارهایی دارد و چه کارهایی انجام خواهد داد، صحبت به میان آمده است. بعد از انتخابات هم فکر می‌کنم روز شنبه ۲۳ خرداد ایشان را دیدم که جلسه‌ی مجمع تشخیص بود البته حضور ذهن دقیق ندارم و اگر همان روز جمعه ایشان را ندیده باشم، شنبه حتما دیده‌ام اما صحبت خاصی بین ما انجام نشد و فضا به‌گونه‌ای بود که همه متاثر بودند.
بهرحال برخوردهایی که امروز با خانواده آقای هاشمی می‌شود نه در جهت تکریم که در جهت تخریب است. البته کسی توقع ندارد کسانی که از گذشته دشمنی می‌کرده اند امروز رویه دیگری پیش بگیرند اما کسانی که مدعی دوستی بودند آن طور که باید عمل نمی‌کنند. اکثر مسئولان رده‌بالای کشور هر کدام به نحوی مورد احسان آقای هاشمی قرار گرفتند اما در این یک سالی که از فوت ایشان می‌گذرد ظاهراً همه یادشان رفته است که کسی که از دنیا رفته، خانواده‌ای دارد و باید از آنان یادی کرد. بحث مسئولیت‌داشتن خانواده‌ی ایشان در جایی نیست، کسی چنین توقعی ندارد. بحث یک موضوع انسانی است و آن به فراموشی سپردن خانواده وی است. کسانی که شاید همه زندگانی‌شان را و جایگاه‌شان را از آقای هاشمی دارند و الان در مسندی نشسته‌اند، یادشان رفته است که هاشمی خانواده‌ای هم داشته است.

رابطه بیت رهبری با خانواده آقای هاشمی چطور است؟
رابطه با بیت رهبری که خوب است. از خانواده‌ی آقای هاشمی، محسن آقا گاهی به بیت می‌رود و می‌آید. من هم بعد از رحلت حاج آقا دو دیدار  با رهبری داشته‌ام. یکی بعد از مراسم ترحیم حاج آقا در حسینیه‌ی رهبری، که در راهرویی رهبری آمدند و با همه سلام و احوال پرسی کردند. یک بار هم بعد از وفات حاج آقا از سوی رهبری از اعضای خانواده و البته بیشتر مردان خانواده از جمله فرزندان خود آقای هاشمی، فرزندان من و سایر برادرانش به همراه آقای مرعشی به بیت دعوت شدیم که بیشتر جنبه‌ی عاطفی و دید و بازدید داشت و ما هم از پیام ایشان برای درگذشت حاج آقا تشکر کردیم. اخیراً هم گزارشی از چگونگی برگزاری مراسم سالگرد ایشان از طریق دفتر رهبری به شخص آیت‌الله خامنه‌ای در دیداری که من و محسن آقا نزد ایشان رفتیم، ارائه کردیم.
آقای روحانی و جهانگیری چطور؟ آنان هم به خانواده آیت‌الله هاشمی سر می‌زنند؟
من در این پنج‌ساله نه آقای روحانی نه آقای جهانگیری را مستقیماً ندیده‌ام. مگر اینکه در مراسم‌هایی آمده‌اند و در جایی نزدیک ما نشسته‌اند که حتی به سلام و احوال پرسی هم نرسیده است. ما کار خاصی با آنان نداریم و بالاخره در دولت سرشان شلوغ است. هیچ‌کدام از وزرا را هم ندیده‌ام و کاری هم با آنان ندارم. اما بهرحال آنان هم هیچ‌وقت احوال ما را نمی‌پرسند. البته احتمالاً به بیت آقای هاشمی سر می‌زنند اما هر وقت که ما رفته‌ایم خبری از حضور آنان در آنجا نبوده است.
منبع: بهارنیوز

نماینده مجلس: در ناآرامی‌های اخیر هیچ عامل بیگانه‌ای مباشرت نداشت

گروه سیاسی: محمود صادقی نماینده تهران در مجلس در آخرین توئییت خود خبر داد که: «بنا بر گفته مقامات اطلاعاتی در ناآرامی‌های اخیر تاکنون هیچ عامل بیگانه‌ای مباشرت نداشته‌ است.»

در همین حال، پس از اینکه یک مقام شهر اربیل کردستان عراق ادعاهای محسن رضایی مبنی بر اینکه اتاق کنترل اعتراضات اخیر ایران در این شهر قرار داشت، را به شدت تکذیب کرد، رئیس سازمان سیا هم گفت هیچ عامل خارجی دخالتی در اغتشاشات اخیر ایران نداشته و علت به راه افتادن تخریب ‌گران در خیابان‌ها، صرفاً اقتصادی بوده است.

«مایک پومپئو» رئیس دستگاه اطلاعاتی آمریکا که با شبکه خبری فاکس‌نیوز مصاحبه می‌کرد، نظام جمهوری اسلامی را به گوش فرا ندادن به خواسته‌های مردم و داشتن «نگاهی عقب‌مانده» به مسائل متهم کرد و در ادامه اشاره به مسائل اقتصادی به عنوان ریشه اصلی اعتراضات اخیر، گفت: «مسائل اقتصادی بود که مردم را به خیابان‌ها کشید.»

پمپئو به نقش مذاکره با آمریکا و دیگر اعضای ۱+۵ در شکل‌دهی وضعیت کنونی اقتصاد ایران هم اشاره کرد و گفت: «مردم اعتراض می‌کنند چون می‌بینند که قول های رئیس‌جمهور (حسن) روحانی و (محمدجواد) ظریف، جامه عمل نپوشیده … آنها گفته بودند که با دستیابی به برجام، غذا فراوان می‌شود، شرایط اقتصادی بهبود می‌یابد و فرصت‌های شغلی افزایش می‌یابد. خیلی ساده است؛ این اتفاق رخ نداد.»

مجری برنامه سخنان مقامات ایرانی در خصوص دست داشتن سیا، اسرائیل و عربستان برای ایجاد آشوب در ایران را برای پمپئو بازخوانی کرد و رئیس سیا در مقام پاسخ گفت: «این اشتباه است. اینها مردم ایران بودند. (ناآرامی‌ها) توسط آنها شروع شد، توسط خودشان خلق شد و این خودشان هستند که آن را ادامه می‌دهند. آنها زندگی بهتر و رهایی از دست نظام دینی را خواستارند.» مجری برنامه در خصوص تلاش کنگره برای دست بردن در شرایط برجام و تشدید نظارت‌های آن هم از پمپو سوال پرسید و رئیس سیا که نظر قطعی در این خصوص نداشت گفت: «آنها می‌توانند از ضعف‌های توافق استفاده کنند. می‌توانند ضرب‌الاجل‌ها را تمدید کنند و هر موقعی که لازم شد، تحریم‌ها را فوراً بازگردانند.»


 
منبع: بهارنیوز

دست چه کسی بر روی «دکمه فیلترینگ» رفت؟

محمد توکلی
 «دست وزیر ارتباطات بر روی دکمه فیلترینگ نخواهد رفت»
این جمله‌ای بود که رییس جمهور روحانی چند روز پیش از فیلتر شدن تلگرام در اولین اجلاس ملی حقوق شهروندی گفت و مدتی بعد نه تنها تلگرام فیلتر شد بلکه فیلترشکن‌ها هم فیلتر شدند! همانطور که روشن است علت اعلامی تصمیم گیران درباره این اقدام، تجمعات اعتراضی اخیر در برخی از شهرها بوده است. تجمعاتی که بخشی از آن از مسیر طبیعی یک اعتراض مدنی فراتر رفت تا بهانه کافی برای ایجاد محدودیت بر فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی در اختیار بخشی از نهادهای قدرت قرار بگیرد.

حقیقت آن است که از چند سال پیش برای مسدود‌سازی شبکه‌های اجتماعی و همینطور پیام رسان تلگرام فشارهای آشکار و پنهانی بر دولت وارد می‌آمد که هر بار با مقاومت شخص رییس جمهور ناکام می‌ماند. گلایه‌های مقامات قضایی، برخی اعضای شورای عالی فضای مجازی، خطبای نماز جمعه، فرماندهان نظامی، برخی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و. . . در خصوص عدم همراهی دولت در موضوع محدود کردن فضای مجازی به خوبی نشانگر نوع نگاه بخشی از حاکمیت به این مقوله بود.

اما امروز و پس از چند سال مقاومت دولت در برابر فشارها برای محدودسازی فضای مجازی شاهد آن هستیم که وقایع اخیر بهانه خوبی را به دست افرادی داده است که در پی ایجاد محدودیت‌های روزافزون در این حوزه هستند. این اتفاق در حالی روی می‌دهد که علاوه بر انتقادات مردم درباره این تصمیم شاهد افزایش اعتراضات در خصوص تاثیر منفی این اقدام بر کسب و کارهایی هستیم که پایه و اساس آن بر فضای مجازی استوار است و در روزهای اخیر متحمل خسارت‌های بسیاری شده اند. همان قدر که تخریب اموال عمومی یا خصوصی در حاشیه اعتراضات اخیر شایسته ملامت است، آسیب زدن به کسب و کار دیگران با چنین تصمیماتی هم به همان میزان مورد انتقاد است.

همین تصمیم در چند روز اخیر سبب آن شده است که وزیر ارتباطات سیبل انتقادات و اعتراضات قرار بگیرد. محمدجواد آذری جهرمی که به دلیل سابقه کاری کوتاه مدتش در وزارت اطلاعات هنوز نتوانسته است آن طور که باید و شاید اعتماد بخشی از جامعه را به خود جلب کند باز هم مانند دوران بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی دولت دوازدهم در مجلس مخاطب انتقادات و اعتراضات فراوانی است. اعتراضاتی که سرانجام سبب ارائه توضیحاتی درباره فیلتر شدن تلگرام از سوی وزیر جوان شده است. آقای وزیر در یادداشت خود که در صفحه ایسنتاگرامش منتشر شده تصمیم اتخاذ شده در این باره را مصوبه‌ای از سوی شورای امنیت کشور اعلام کرده است که ظاهرا قرار بر موقتی بودن آن است.

اما اعضای شورای امنیت کشور چه کسانی هستند؟ بر مبنای اساسانامه اعضای شورای امنیت کشورعبارتند از فرماندهان سپاه، ارتش، نیروی انتظامی، وزیر کشور، وزیر اطلاعات و مشاور رهبری. بنا بر آنچه وزیر ارتباطات و فناوی اطلاعات می‌گوید تصمیمات مرتبط با فیلترینگ تلگرام مصوبه‌ای است که این شش نفر در شورای امنیت کشور تصویب کرده اند. در این باره ذکر چند نکته ضروری است.

۱ـ همانطور که روشن است وزیر ارتباطات مطابق قانون در این شورا حضور نداشته، در نتیجه این حجم انتقادات به او در روزهای اخیر عجیب و از نگاهی قابل تحلیل است. این موضوع که مردم حاضر در متن جامعه از فرآیند تصویب چنین موضوعاتی بی اطلاع باشند و مسئول این اقدامات را وزیر ارتباطات دانسته و به نقد او بپردازند چندان عجیب نیست اما رسانه‌ها چطور؟ آیا آن‌ها هم از فرآیند تصمیم گیری در این موضوع بی خبر بودند یا مصلحت و واهمه از برخوردهای احتمالی سبب سکوت در برابر نقش شورای امنیت کشور در این تصمیم شده است؟

۲ـ با نگاهی به فرآیند تصمیم گیری در شورای عالی امنیت ملی شاهد آن هستیم که در موضوعات تخصصی می‌بایست از مسئول مربوطه در همان حوزه نیز دعوت به عمل آورده شود. آیا شورای امنیت کشور به عنوان نهادی زیرمجموعه این شورای عالی هم بر اساس همین سازوکار عمل می‌کند یا چنین تصمیماتی بدون در نظر گرفتن نظرات مسئول ذی ربط از سوی کسانی اتخاذ می‌شود که تخصص‌ و حیطه کاری‌شان موضوعات امنیتی، نظامی و انتظامی است؟

۳ـ در چند روز اخیر شاهد آن بودیم که برخی‌تریبون داران و همینطور رسانه انحصاری صداوسیما با ذوق زدگی کم نظیری از فیلترینگ تلگرام سخن گفته و این طور که به نظر می‌رسد این تصمیم را مقدمه‌ای برای مسدودسازی همیشگی این پیام رسان پر طرفدار می‌دانند. به نظر می‌آید که لازم است دو مسئول دولتی حاضر در شورای امنیت کشور نسبت به این موضوع واکنش جدی نشان داده و بنا بر سیاست‌های دولت در حوزه فضای مجازی که بارها اعلام شده است عمل کنند. به طور طبیعی می‌بایست تصمیمات این چنینی که در زمان هایی خاص به مرحله اجرا می‌رسد زمان دار و موقتی باشد نه طولانی مدتی یا تا همیشه!

۴ـ به نظر می‌رسد ما در اینجا با یک اشکال بزرگ ساختاری نیز مواجه هستیم و نیاز به تغییری جدی و واقعی در شورای امنیت کشور احساس می‌شود. امروز دیگر مقوله امنیت جامعه و کشور موضوعی صرفا نظامی و انتظامی نیست و باید آن را ذیل «امنیت هوشمند» تعریف کرد. این که اکثریت‌ ترکیب اعضای شورای امنیت کشور را فرماندهان نظامی و امنیتی تشکیل می‌دهند نشانگر آن است که دقت کافی به همه جوانب این موضوع به خصوص در دوران تازه نشده است. شاید چنین‌ترکیبی در سال‌های دورتر قابل قبول بود اما امروز لازم است با نگاهی نو، اعضای دیگری نیز به چنین شوراهایی که مسئولیت امنیت کشور را بر عهده دارند افزوده شود. کمترین انتظار آن است که وزیری که قرار است به دلیل تصمیم این آقایان از طرف مردم ناسزا بشنود در فرآیند تصمیم گیری یک حضور حداقلی داشته باشد!
منبع: بهارنیوز

یادداشت آقازاده در باره سینا قنبری

گروه سیاسی: همزمان با انتشار اخبار اولیه‌ای مبنی بر جان دادن یک جوان ۲۳ ساله بازداشتی اعتراضات اخیر در زندان اوین، محمد آقازاده از روزنامه‌نگاران باسابقه ایران که فرزند دانشجویش در موج دستگیری‌های اخیر بازداشت شده است در کانال خود نوشت: تمام  شب خوابم نبرد آنهم با پلکهای خیس، ولی توان روحی گشت و گذار در فضای مجازی را نداشتم ، اما صبح طاقت از کف دادم  و به سراغش رفتم، دیشب آشناهایی برای دیدن مان آمدندگفتند همه تان چقدر لاغر شدید، از وقتی که سهیل ام را به جرم بی گناهی برده اند چهار کیلو وزن از دست داده ام . در توئیتر  خبری مرا تا پای دق مرگ شدن پیش برد، #کمیته_پیگیری_بازداشت‌های۹۶خبر داد جوان ۲۳ ساله یی به نام سینا قنبری در زندان اوین جان داده است، چرایش را هیچکس نمی داند ،اصلا نمی توانم خبر را باور کنم ، تکرار کهریزک مو بر تنم سیخ می کند، در این چند روز امیدم این بود که درس گرفته اند و اتفاق های سال ۸۸ تکرار نمی شود ، کاش به جای سکوت، فوری اصل ماجرا را به مردم توضیح دهند ، می دانید شنیدن  این خبر چه بر سر خانواده ها می آورد . مجازات و شکنجه روحی خانواده ها ی بازداشت شده حق نیست، اخلاقی نیست و حتی  به نفع آبروی خودتان در سطح جهانی نیست، امریکا ، اسرائیل و عربستان چقدر راحت می توانند این خبر را پرچم کنند علیه خودتان ، به موقع اطلاع رسانی کنید، سهیل‌ام را لحظه به لحظه با خون دل بزرگ کردم ، اهل کتاب اش کرد م ، فیلم دیدن و موسیقی و موزه و گالری گردی بر دو زبان آلمانی و انگلیسی مسلط ، می تواند در آینده با فیلمها و عکس هایش در سطح جهان برای کشور افتخار بیافریند ، جای نخبگان ، هنرمندان و دانشجویان زندان نیست ، با اینک لیسانس فنی از دانشگاه امیر کبیر گرفت نفر اول کنکور ارشد رشته هنر شد . دارم دق می کنم کسی به داد من  و خانواده ام برسد ، همه خانواده های بازداشته شده دل نگران اند، تنهایشان نگذارید.

اظهارات صادقی
«محمود صادقی»، نماینده‌ی مردم تهران در مجلس، ساعت ۱۱ صبح امروز – دوشنبه – درباره‌ی شایعه‌ی جان سپردن یکی از بازداشت‌شدگان تجمعات اخیر در اثر خودکشی در زندان اوین با نام «سینا قنبری»، گفت: درحال پیگیری هستم. دکتر صادقی در گفت‌وگو با خبرنگار انصاف نیوز، گفت: باید از دادستانی و قوه‌قضاییه پیگیری کرد. من هم مثل شما خبر را خواندم و نگران شدم و در حال پیگیری آن هستم ولی هنوز به نتیجه‌ای نرسیده‌ام. مهدی محمودیان بامداد امروز در توییتر خود نوشت: «کمیته‌ی پیگیری‌ بازداشت‌های دی‌ماه ۹۶ از درگذشت یکی از بازداشت شدگان در زندان اوین خبر داد. شب گذشته سینا قنبری جوان ۲۳ ساله‌ تهرانی که چند روزی بود در بند قرنطینه زندان اوین در بازداشت بسر می‌برد به‌دلایلی نامعلوم جان سپرده است.»
 
منبع: بهارنیوز

هم‌افزایی گسل‌ها و لرزه اجتماعی

روزنامه بهار: اعتراضات اخیر در چندین شهر و ناآرامی‌های شکل گرفته در پی آن در ده روز گذشته کانون مهمترین اخبار و تحلیل‌ها در ایران و جهان بود و در کنار تحلیل‌های بسیار از چرایی آن که توسط مسئولین ارائه شده نهادهای سیاسی چون احزاب نیز با تحلیل‌های خود پیرامون چرایی آن و چگونگی مواجهه با آن تلاش کردند به پایش این رخدادها بپردازند. در همین ارتباط روز گذشته نیز حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در قالب بیانیه ای تحلیلی به تفصیل به ابعاد گوناگون این مسئله پرداخت که در ادامه بخش هایی از آن را مرور می کنیم.

«بحران اعتراضات اجتماعی را که از اواخر هفته اول دی‌ماه در شهرهای مختلف بالا گرفت، شاید بتوان یکی از مهم‌ترین رخدادهایی اجتماعی از ابتدای انقلاب تاکنون نامید. اعتراضات خیابانی که مشابه آن را در ابعاد کوچک‌تر تنها در سال‌های ۷۱ و ۷۴ در مشهد، اراک، قزوین و اسلامشهر تهران شاهد بوده‌ایم. حزب اتحاد از ابتدای این اعتراضات با حساسیت و دقت روند اخبار و اطلاعات مربوط را رصد کرده و در جهت شنیدن صدای معترضان و توجه به اعتراضات، خویشتن‌داری حکومت در مواجهه با آن و کنترل ناآرامی‌ها، لزوم ریشه‌یابی دقیق اعتراضات، نفی مداخله و بهره‌جویی بیگانگان و گروه‌های معارض نظام از حرکت‌های اعتراضی، مواضع اجمالی خود را اعلام کرده است.» «مشکل است که این پدیده را با تعاریف مصطلح «جنبش» نامید. شاید نام آن را بتوان با تردید شورش اجتماعی گفت اما با توجه به موضوعیت گسترده زمین‌لرزه‌های طبیعی در نقاط مختلف کشور در ماه‌های اخیر، می‌توان این پدیده را نیز یک «لرزه اجتماعی» معرفی کرد و با عنایت به آن مهم‌ترین گسل‌های پدیدآورنده این لرزه را بازشناسانی کرد.»

گسل اقتصادی
«وضعیت اقتصادی کشور در یک دهه گذشته با شیب تندی سیر قهقرایی داشته و تخریب شده است. تلاش‌های ۴ ساله دولت روحانی تنها توانسته است در برخی زمینه‌ها، شتاب ویران شدن را کم کند و البته در برخی زمینه‌ها نیز با شیب ملایمی شاخص‌ها را به سمت رشد تغییر جهت دهد. میراث شوم به‌جامانده از سیاست‌های اقتصادی بی‌حساب‌وکتاب دوره دولت نهم و دهم (احمدی‌نژاد) که بعضاً در دولت روحانی نیز علیرغم جهت‌گیری‌های اصلاحی اعلام‌شده، همچنان سایه‌اش بر سر اقتصاد و معیشت مردم مستولی است، گسل خطرناک اقتصادی را پدید آورده است.»

گسل اجتماعی و فرهنگی
«ناراضیان اجتماعی حاملان سطح نسبتاً وسیعی از جمعیت خصوصاً جوان کشور را شامل می‌شود. انباشت ناامیدی، انباشته کینه و نفرت و انباشت بی‌اعتمادی در سطح و لایه‌های مختلف جامعه وجود دارد و متأسفانه توسط رسانه‌ها و تریبون‌های رسمی مدام به این نفرت و کینه، بی‌اعتمادی و ناامیدی افزوده می‌شود.»

گسل سیاسی
«عرصه سیاسی کشور سال‌هاست که متلاطم است، عدم پذیرش تکثر و چندصدایی و حذف و طرد نیروهای سیاسی با دو قطبی‌سازی‌های فزاینده خودی و غیرخودی، مداخله نیروهای نظامی با الگوی رفتاری اقتدارگرایانه در معادلات عرصه سیاست و تداوم بیش از یک دهه تسلط فضای امنیتی و مهار و کنترل سیاسی، وفاق و یکپارچگی و همبستگی ملی را دچار آسیب‌های فراوان کرده است.»

هم‌افزایی گسل‌ها و ایجاد لرزه اجتماعی
«هنگامی‌که این گسل‌ها به هم می‌رسند و هم‌افزایی می‌کنند، لرزه اجتماعی ناگزیر خواهد شد. انباشت نگرانی، انتقاد، نارضایتی، اعتراض، خشم، کینه و نفرت حاصل از تداوم وجود این گسل‌ها و انرژی متراکم در آن‌هاست که در لحظه‌ای ناگهان با جرقه‌ای، تصادف یا اتفاقی به لرزه‌ای مهیب بدل می‌شود. جامعه ما از بحران فراگیر بی‌اعتمادی رنج می‌برد. اعتمادبه‌نفس آحاد ملت ایران فروکاسته شده است. مردم به مردم، مردم به حکومت‌گران، حکومت به مردم و سرانجام اجزای حکومت به یکدیگر بی‌اعتمادند و در کوران این بی‌اعتمادی سرمایه‌های اجتماعی کشور آسیب جدی دیده است.» «تظاهرات ۷ دی‌ماه مشهد را می‌توان آن جرقه‌ای دانست که این لرزه اجتماعی را به راه انداخت. می‌توان این لرزه اجتماعی را ناشی از اشتباه محاسباتی گروه‌های مخالف دولت دانست.می‌توان آن‌چنان‌که ذهن مسموم و افراط‌گرای کیهان‌نشینان تخیل و تصویر می‌کنند این لرزه را ادامه ماجراهای ۸۸ قلمداد کرد. می‌توان لرزه اجتماعی اخیر را طراحی شبکه‌های امنیتی داخلی دانست که با هدف امنیتی کردن فضای جامعه و اعمال سرکوب به دنبال حاکمیت ارعاب در کشورند. و در بدبینانه‌ترین حالت می‌توان این لرزه اجتماعی را نشانه فروپاشی نظام با طراحی و مداخله نیروهای خارجی و آغاز مسیر اوج‌گیری خشونت‌ و جنگ داخلی، کوچ گروه‌های تروریستی به داخل مرزهای ایران، پیوستن امواج خشونت ناشی از تجزیه‌طلبی و درگیری‌های قومی و نهایتاً آغاز فرایند سوریه‌ای شدن و تجزیه ایران بر اساس نقشه‌ای که در ذهن بیگانگان و دشمنان این ملک و ملت طراحی شده است، دانست. با هر نگاه و تحلیلی به این لرزه اجتماعی نگاه کنیم، آنچه برجای‌مانده است ناامیدی و خشم انباشت شده، آسیب به همبستگی ملی و به خطر افتادن منافع ملی و مصالح عمومی و تمامیت ارضی ایران است. همه باید سهم خود را صادقانه در این بحران بازشناسیم و درصدد جبران آن برآییم.»

چه باید کرد؟
«حال برای کاهش عواقب این لرزه اجتماعی و جلوگیری از تکرار آن و آمادگی برای پیشگیری از لرزه‌های بزرگ‌تر و مهیب‌تر محتمل چه باید کرد؟ ۱- به‌هیچ‌عنوان نباید با ساده‌سازی و پاک کردن صورت‌مسئله و با نسبت دادن معترضان به عوامل بیگانه درصدد جمع‌کردن دامنه اعتراضات و سرکوب معترضین بود. ۲- مکانیزم‌های قانونی، اجرایی و امنیتی برای اعمال صحیح و مؤثر اصل ۲۷ قانون اساسی برای برگزاری آزاد و بدون مانع تجمعات، اعتراضات و اعتصابات هر چه سریع‌تر تدارک و تعبیه شود. ۳- صداوسیما به‌گونه‌ای حقیقتاً ملی اداره شود و صدای همه مردم حتی گروه‌های مخالف و منتقد اصل نظام با سعه‌صدر در آن تحمل شده و از این رسانه پخش شود. درعین‌حال انحصار رسانه‌ای برداشته شود. ۴- مدیران و مؤسسان صندوق‌های مالی و اعتباری را که در امانت مردم خیانت کرده‌اند و با فریب و تطمیع، سرمایه‌های خرد و کلان مردم را به باد داده‌اند، افشاء و مجازات کنیم. اموال آنان را به سود طلبکاران توقیف کنیم و مابقی را با استفاده از منابع و اموال و انفال و موقوفات در اختیار حاکم شرع بپردازیم.

۵- با مردم صادقانه و شفاف، بی‌پرده پوشی و پنهان کردن حقایق سخن بگوییم و مشکلات و موانع و کمبود منابع را برای آنان توضیح دهیم. درعین‌حال از دروغ و ریا و فریب و قدرت‌طلبی و فساد به هر شکل دوری کنیم. ۶- لرزه اجتماعی و گسل‌هایی که مورد اشاره قرار گرفت همه نشانه آن است که مردم معترض‌اند و به‌درستی صدای آنان شنیده نمی‌شود. به‌عبارت‌دیگر عموم مردم از وضعیت و نحوه اداره کشور ناراضی‌اند و بر این باورند که کشور خوب و کارآمد اداره نمی‌شود. بحران ناکارآمدی بلافاصله به بحران مشروعیت بدل می‌شود و آنگاه دیگر از دست هیچ‌کس کاری ساخته نیست و نه از تاک نشان می‌ماند، نه از تاک‌نشان. چاره کار رعایت متعهدانه اصول هشت‌گانه حکمروایی خوب است: مشارکت، حاکمیت قانون، شفافیت، مسئولیت‌پذیری، پاسخگویی، وفاق عمومی و آشتی ملی، عدالت و برابری همگان در برابر قانون، اثربخشی و کارایی.

۷- با محدود کردن و فیلتر کردن و کنترل دسترسی مردم به شبکه جهانی اطلاعات، نمی‌توان بحران‌های اجتماعی را کنترل کرد. این نوع تدابیر منسوخ‌شده تنها بر نارضایتی‌ها می‌افزاید و مردم را نسبت متولیان امور بدبین و بی‌اعتماد می‌کند. ۸- باید به‌دقت و حدت مراقب بود که ترس از ناآرامی و آشوب، ما را به سمت تداوم سیاست‌های پوپولیستی و پول‌پاشی نبرد. فشرده‌سازی فنر قیمت‌ها و تحمیل بار سخت و سنگین به منابع محدود اقتصاد کشور بحران را در کوتاه‌مدت جمع می‌کند اما حل نمی‌کند و خدای ناخواسته در موج بازگشت با شدت و موانع بیشتری شاهد لرزه‌های مهیب‌تر خواهیم بود.
۹- در شرایط فعلی برای تحقق عدالت اقتصادی راهکاری جز تقویت اقتصاد مولد و به صرفه نمودن تولید داخلی از طریق افزایش سرمایه‌گذاری و تقویت بهره‌وری و بستر‌سازی برای جذب سرمایه‌خارجی و نیز سرمایه ایرانیان خارج از کشور برای اشتغال وجود ندارد و این امر نیازمند همراهی صادقانه همه ارکان نظام و توجه به نظرات نخبگان ومنتقدان است.
۱۰- اصلاحات حق‌طلبانه، مسالمت‌جویانه، تدریجی، مستمر و قانون‌مدارانه تنها راه ایجاد تغییرات اثرگذار در ایران است. حداقل تجربه بیست‌ساله گذشته نشان می‌دهد که رشد و توسعه و عدالت و آزادی و ثبات کشور بیش از هرزمانی در دوره اصلاحات برقرار بود. مردم نشان دادند که راه اصلاحات را برمی‌گزینند و از راه‌های دیگر که به تقابل و خشونت و عوام‌فریبی، مقدس‌مآبی و قیم‌سالاری می‌انجامد، دوری می‌کنند. ما به انتخاب مسیر اصلاحات و هزینه دادن‌های مکرر برای این مسیر می‌بالیم و هیچ‌گاه از اتخاذ هدف و روش اصلاحی شرمسار نیستیم. مرزبندی اصلاح‌طلبی با خشونت‌گرایی سرکوب‌گرانه از یک‌سو و نفرت‌آفرینی و آشوب‌طلبی سرنگونی‌طلبان از سوی دیگر کاملاً روشن و پررنگ است. درعین‌حال ما اصلاح‌طلبان باید بکوشیم و هشیار باشیم که به ورطه جمود و تعصب و خودشیفتگی درنیافتیم و به‌جای محافظه‌کاری و توجیه‌گری، به اصلاح مستمر گفتمان اصلاحات بیندیشیم و اندیشه و ‌برنامه‌های خود را پرنشاط و سرزنده در اختیار ملت قرار دهیم. بادها و طوفان‌ها می‌آیند و می‌روند و درخت دیرپا و سرسبز و سربلند ایران همواره پا برجاست مگر آن که فرزندانش تبر و تیشه بردارند و به جان ریشه‌هایش بیافتند.»
منبع: بهارنیوز

دعوت ازظریف برای گفتگودرباره اعتراضات

زیگمار گابریل وزیر امورخارجه آلمان در مصاحبه با شبکه زددی‌اف گفت: با فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا توافق کردیم که وزیر امورخارجه ایران را به اروپا دعوت تا درباره ناآرامی‌های اخیر در این کشور با وی گفت‌وگو داشته باشیم. وی در ادامه گفت که احتمالا این دعوت هفته آینده انجام خواهد شد. هفته گذشته عده‌ای از مردم ایران در چند شهر این کشور دست به اعتراض زدند که در برخی موارد به خشونت کشیده و منجر به کشته شدن ۲۱ تن و بازدداشت ده‌ها نفر شد.

گابریل همچنین اظهار داشت: ما خیلی سریع تاکید کردیم که از حق اعتراض حمایت می‌کنیم و دولت نیز باید از آنها پشتیبانی کند. وی خاطرنشان کرد که برلین از خط مشی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا که گفته به ایرانی‌ها کمک خواهد کرد حکومت‌شان را پس بگیرند، پیروی نخواهد کرد. رئیس دستگاه دیپلماسی آلمان افزود: برلین در کنار فرانسه نسبت به تلاش‌ها برای استفاده ابزاری از ناآرامی‌های داخلی ایران هشدار داده است.

آمریکا در پی این اعتراضات تلاش کرد موضوع ایران را به شورای امنیت سازمان ملل بکشاند اما در نشست روز جمعه شورای امنیت شکاف عمیق میان رویکرد آمریکا و دیگر اعضای شورا، به‌ویژه از سوی روسیه آشکار شد که تاکید کرد این اعتراض‌ها تهدیدی علیه صلح و امنیت بین‌الملل نیست.
منبع: بهارنیوز

مشکل «شکاف عمیق اجتماعی» است

محمد لطف‌اللهی- روزنامه بهار:
تلاش برخی مسئولان و جریان‌های سیاسی برای نشان دادن دولت به عنوان تنها مخاطب و یگانه مقصر حوادث اخیر و همچنین تقلیل مطالبات به نارضایتی‌های اقتصادی، ما را بر آن داشت تا در گفت‌وگو با هدایت‌الله آقایی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی و نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی به طرح مسئله درباره چیستی مطالبات مردم در اعتراضات اخیر و نحوه مواجهه درست با آن بپردازیم. در ادامه مشروح گفت‌وگو با این عضو ارشد حزب کارگزاران که به تازگی و پس از گذران شش ماه حبس آزاد شده است را در ادامه می‌خوانید:
***
 تحلیل شما از شکل گیری اعتراضات اخیر چیست؟ دلایل وقوع این حوادث را در چه مواردی ‌می‌دانید؟
باید به ترکیب شرکت کنندگان در اعتراضات اخیر دقت کنیم. خود من در زمان برگزاری انتخابات‌های گذشته از جمله انتخابات‌های مجلس شورای اسلامی در سال۹۴، ریاست‌جمهوری و وشوراهای اسلامی شهر و روستا این موضوع را احساس کردم که دهک‌های پایین جامعه و اقشار آسیب پذیر، بیشترین اعتراضات را به وضعیت موجود دارند. سال‌ها تجربه و مسئولیت من در جایگاه‌های سیاسی این شناخت را به من داده بود تا متوجه این شکاف عمیق اجتماعی شوم. البته این آسیب پذیری اقتصادی نیز جرقه‌ای برای شروع این اعتراضات بود و جریانی که در روزهای گذشته به خیابان‌ها آمد، صرفا به خاطر مطالبات اقتصادی و نیاز مالی دست به این کار نزده بود. ما شاهد بودیم این جریان در خیابان آهسته آهسته مطالباتی را مطرح کرد که انباشت ۴۰ سال مطالبات از جمهوری اسلامی بود. این مطالبات تمام حوزه سیاست داخلی و خارجی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را شامل می‌شد. بسیاری از این مطالبات به حق است و مردم باید بتوانند عملی شدن درخواست هایشان را به چشم ببینند. برخی دیگر از این مطالبات راهکار می‌باشدو باید دید تا چه میزان عملی و راهگشاست. برای مثال وقتی ما آزادی سیاسی را خواهانیم نمی‌توانیم با مطرح کردن ایده بازگشت به گذشته و سلطنت، مردم را با خود همراه کنیم.

 مطالبات اقتصادی مردم را چطور ارزیابی می کنید؟
در حوزه اقتصاد، با این که تلاش‌های بسیاری توسط دولت‌های مختلف صورت گرفته و مدیران فداکار و لایقی نیز مسئولیت داشتند اما منابع ما در مجموع خوب مدیریت نشده است. عدم توازن میان رشد جمعیت و رشد اقتصادی یک حفره اقتصادی ایجاد کرده و مدیریت‌ها متناسب با جمعیت و نیاز مردم ایران نبوده است. از طرفی فسادهای اقتصادی که بعضا به طور سیستماتیک به وجود آمده و بر شکاف اقتصادی در کشور دامن زده، از اعتماد مردم نسبت به حکومت کاسته‌اند. این ضرورت وجود دارد که نظام جمهوری اسلامی پوست اندازی داشته باشد و به آرمان‌ها و جوهره‌ی ناب خود که در شعارهایش مطرح می‌شد، بازگردد. به نوعی خلا یک انقلاب از درون که سالیان سال به آن بی‌توجهی شده، حس می‌شود.

 در دیگر حوزه‌ها چون سیاست، فرهنگ و اقتصاد چه مواردی در این اعتراضات تاثیرگذار بودند و ارزیابی شما از مطالبات مردمی در این حوزه‌ها چیست؟
در حوزه سیاست به عنوان نمونه، وقتی ما سال‌ها نظارت استصوابی را به عنوان وسیله‌ای برای پیروزی یک جناح خاص استفاده می‌کنیم و مانع از ورود نامزدهای مورد علاقه مردم به حکومت، آن هم با دلایلی سلیقه‌ای و غیرموجه می‌شویم، انسداد در جامعه ایجاد می‌گردد. این نوع نظارت هایی که شائبه سیاسی بودن دارند و مانع از تغییر به مطلوب از راه دموکراسی هستند، خود از دلایل ایجاد بسیاری از مطالبات سیاسی در جامعه می‌باشند. در حوزه اجتماعی و فرهنگی محدودیت‌هایی که بدون ضرورت ایجاد و بدون در نظر گرفتن آسیب‌های این نوع محدودیت‌ها اعمال شده بسیار آسیب زا هستند و ادامه این سبک اداره‌ی فرهنگی کشور مطمئنا پایان خوشی نخواهد داشت. شما شاهد هستید که برگزاری یک کنسرت که مجوز قانونی دارد به علت خوشایند یک نفر و یا یک گروه دچار مشکل می‌شود. در موضوع رسانه‌ها آن حالت تعطیلی فله‌ای کمی تعدیل گشته اما این رفتارها در طول سالیان گذشته آثار خود را گذاشته و باعث ایجاد شکاف میان رسانه و حکومت بوده است.

 رقبای دولت تلاش کردند نوک پیکان اعتراضات را متوجه دولت بدانند، آیا این نحوه مواجهه با این مسئله و تقلیل آن به جمع محدودی از خیل مطالبات از جانب بخشی از حاکمیت را چطور ارزیابی می کنید؟
خیلی‌ها در تلاشند تا اعتراضات اخیر را صرفا محدود به نان، کار و مخالفت با دولت آقای روحانی کنند اما به نظر من این نوع نگاه ناشی از دید سطحی و تحلیل جناحی است. اگرما درست بنگریم خواهیم دید که باید یک تفاهمی میان تمام مردم، نه فقط کسانی که درخیابان بودند ایجاد کنیم. می‌گویم تمام مردم چون معلوم نیست تمام کسانی که در منزل ماندند مخالف اعتراضات باشند بلکه شاید خیلی از آن‌ها هم این مطالبات را دارند و صرفا اختلافشان در نوع بیان اعتراض باشد. تفاوتی بین اصلاح‌طلب و اصول‌گرا نیز وجود ندارد. خیلی از این مطالبات ملی هستند.

 شما چه راهکارهایی را برای عبور از وضعیت کنونی پیشنهاد می کنید؟
وقتی ما آشتی ملی را مطرح کردیم بسیاری نپسندیدند و رد کردند. اصراری به استفاده از این واژه نداریم اما مصالحه ملی نیاز جدی در شرایط کنونی است. ملت ما می‌تواند با گفت‌وگو و دیالوگ راه خود را پیدا کند و باید استراتژی در نظام طراحی شود تا مطالبات مردم شنیده و عملی گردد. ما ملزم به حفظ وضع موجود، به هر قیمتی نیستیم. کما این که امام خمینی(ره) در سال ۵۷ این راهکار را دادند که باید نسل جدید نیز در نظر بگیریم و نظام پاسخگوی نسل جدید باشد. اگر چنین شود کسی به دنبال به هم‌ریختن فضا نخواهد بود. اگر هم فضا به آَشوب می‌گراید باید در درجه اول مسئولان نظام بازخواست شوند نه مردم. مردم حق دارند که مطالبات خود را به صورت مدنی مطرح کنند و حتی تجمع نیز در قانون اساسی پیش بینی شده و ما با عمل به این قانون می‌توانیم الگویی به دنیا ارائه دهیم که مشکلات کشور را با کمترین تنش و با گفت‌وگو می‌توان حل کرد.

عملکرد رسانه‌ها به خصوص عملکرد گر انتقاد صدا و سیما را در جریان اتفاقات اخیر چگونه می بینید؟
متاسفانه رسانه‌های رسمی و از جمله رسانه ملی نمره خوبی در این حوادث نگرفته اند. من به عنوان یک بیننده حس می‌کنم آن‌ها می‌خواهند جهت این اعتراضات را صرفا بر علیه دولت و شخص رئیس جمهور نشان دهند. شاید گاهی موفق شوند اما باید بدانند دولت یکی از بخش‌های اصلی نظام است و تخریب دولت هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد. جهت گیری رسانه‌ها به جای این که به سمت حقیقت باشد صرفا به سمت تخریب دولت است و این به اعتماد مردم به سیمای ملی آسیب می‌زند.

 در جریان وقایع اخیر با موج وسیعی از بازداشت‌ها و برخورد با برخی گروه‌های اجتماعی مواجه بودیم، آیا چنین مواجهه‌ای با وقایع این چنینی را بحران زدا و لازم می‌دانید و یا بحران زا خواهند بود؟
اصولا بازداشت در فعل و انفعالات سیاسی باید آخرین راه‌حل باشد. مع‌الاسف هم در سال ۸۸ که بازداشت‌های بی‌شماری صورت گرفت و خود من نیز یکی از بازداشتی‌ها بودم به تازگی از زندان آزاد شده‌ام و هم در اعتراضات دی ماه ۹۶ زندانی کردن و بازداشت آخرین راه حل نیست. مردم این هزینه‌ها را به علت حفظ آرامش و ملیت به جان می‌خرند اما درست نیست که سلب آزادی در زمانی صورت گیرد که هیچ نیاز و ضرورتی بر بازداشت افراد نیست و این بازداشت‌ها برهم زننده آرامش عمومی تلقی می‌شود. وقتی که ما یک دانشجو را یک پسر را یک دختر را به راحتی پشت میله‌های زندان می‌اندازیم، تبعاتی را برای نظام ایجاد می‌کنیم. بهتر است در این‌گونه مسائل با تدبیر بهتری عمل شود. وقتی همه مسئولان اذعان دارند که مردم مشکلات و مطالباتی دارند. حالا اگر کسی آمده و مطالبات خود را مطرح کرده باید او را بازداشت کنیم؟
منبع: بهارنیوز

فوت سینا قنبری در اوین تایید شده است

یک نماینده دیگر مردم تهران هم اعلام کرد که پس از پیگیری از مراجع مربوطه به وی اعلام شده علت فوت سینا قنبری جوان ۲۲ ساله در زندان اوین،‌خودکشی بوده است. طیبه سیاوشی در گفت‌وگو با ایلنا درباره انتشار خبری مبنی بر فوت جوان ۲۲ ساله در زندان اوین گفت: این موضوع را از وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی پیگیری کردم که اعلام شد این فرد جوان ۲۲ ساله دیپلمه‌ای بود که توسط نیروی انتظامی بازداشت و تحویل دستگاه قضایی شده‌ است. طبق اطلاعی که به من داده شده، این فرد در زندان خودکشی کرده است.

 

نماینده مردم تهران ادامه داد: این موضوع را به دفتر آقای لاریجانی هم اطلاع دادم. در چند روز اخیر در پیگیری‌های متعدد با قوه‌قضاییه، وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی خواستار این بودیم که نظارت کامل و دقیقی بر جوانانی که در این ناآرامی‌ها بازداشت شده‌اند، داشته باشند و اگر این افراد در تخریب اموال نقشی نداشتند، آزاد شوند.

 

عضو فراکسیون امید در پاسخ به این پرسش که آیا نمایندگان تهران درخواستی برای ملاقات با این بازداشت شدگان داشته‌اند، اظهار کرد:‌ روز گذشته به اتفاق برخی از نمایندگان مجلس همچون خانم‌ها سلحشوری و سعیدی و آقای موسوی جلسه‌ای با افرادی که نماینده دانشجویان بازداشت شده بودند برگزار کردیم. همچنان پیگیر این موضوعات هستیم اما تاکنون و تا جایی که اطلاع دارم درخواستی برای ملاقات داده نشده است.


 
منبع: بهارنیوز