ستاره‌های غایب جشنواره فجر امسال

به گزار ش خبرآنلاین، همه ساله با نزدیک شدن به برگزاری مهمترین و بزرگترین رویداد سینمایی کشور یعنی جشنواره فجر گمانه‌زنی‌ها برای شرکت فیلم‌ها، حضور بازیگران و کارگردانان و اینکه چه آثاری قرار است در این رویداد مهم مورد بررسی و نمایش قرار بگیرند مطرح آغاز می‌شود. حضور بازیگران هم از جذابیت‌های هر سال جشنواره است و گفت‌و شنودهای زیادی نیز در اینباره پیش از آغاز این فستیوال به گوش می‌رسد.همانطور که در بخش اهدای جوایز هم، سیمرغ بهترین بازیگر زن و مرد برای علاقه‌مندان به سینما و خود سینماگران از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است حضور یا عدم حضور برخی از بازیگران نیز مهم جلوه می‌کند و چه بسا که همین نام‌های مطرح و باسابقه است که به اعتبار جشنواره‌ای چون فجر می‌افزاید. البته طبیعی است که باید در این بحث آن تعداد از چهره‌هایی که اساسا جشنواره و سیمرغ گرفتن برایشان بی‌اهمیت است را فاکتور بگیریم.

اما امسال پس از اعلام اسامی فیلم‌های راه یافته به بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره، همانطور که نام چند کارگردان به نام و مطرح در لیست نبود، تعداد زیادی از بازیگران هم در فهرست غایبان جشنواره سی و ششم قرار گرفتند. بازیگران مطرحی که حضورشان قطعا شور و حال و اعتبار بیشتری به جشنواره می‌داد. اما نکته جالب غیبت برخی از بازیگرانی است که در دوره گذشته از برندگان سیمرغ بودند و امسال حتما جای خالی‌شان بیشتر از دیگران به چشم خواهد آمد. در این گزارش نگاهی داشتیم به چهره‌های مهم و سرشناسی که جشنواره بدون حضور آنها برگزار می‌شود.

برندگان سیمرغ، مهمترین غایبان امسال
همچون کارگردان‌های شناخته شده، بازیگرانی هم هستند که امسال در جشنواره فیلم فجر فیلمی ندارند اما نکته عجیب غیبت بازیگرانی است که در دوره گذشته سیمرغ بهترین بازیگر را چه در نقش اصلی و چه مکمل دریافت کردند و امسال هیچ فیلمی از انها در جشنواره به نمایش در نمی‌آید. برخی از این بازیگران از سال گذشته در اثری جدید جلوی دوربین نرفتند و برخی دیگر نیز فیلمشان به دلایل مختلف نتوانسته است در جشنواره حضور پیدا کند.محسن تنابنده که سال گذشته برای فیلم «فراری» جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت کرد و ثریا قاسمی برای بازی در «ویلایی‌ها» سمیرغ بهترین بازیگر نقش مکمل را از آن خود کرد دو چهره مهمی هستند که امسال هیچ فیلمی در جشنواره ندارند. همچنین بازیگرانی چون امیر آقایی، مهرداد صدیقیان و علی مصفا که جزو نامزدهای جایزه بهترین بازیگر نقش اول سال گذشته بودند نیز امسال هیچ فیلم از آنها در جشنواره حضور ندارند.
از میان بازیگران زن نیز غزل شاکری، هدیه تهرانی، پریناز ایزدیار که سال گذشته نامشان در میان نامزدهای دریافت سیمرغ بازیگر به چشم می خورد از غایبان جشنواره سی و ششم به شمار می‌آیند.

پرکارترین‌هایی که امسال نیستند
سال گذشته شقایق فراهانی با چهار فیلم عنوان پرکارترین بازیگر جشنواره سی و پنجم فجر را به خود اختصاص داد، اما در اتفاقی عجیب او امسال هیچ فیلمی در این رویداد سینمایی ندارد.حمیدرضا آذرنگ نیز که سال گذشته در میان بازیگران مرد لقب پرکارترین را از آن خود کرده بود امسال تنها با یک فیلم به نام «تنگه ابوغریب» ساخته بهرام توکلی به جشنواره می‌آید.فرهاد اصلانی نیز که در دوره‌های اخیر این رویداد سینمایی همواره با آثار مختلفی به جشنواره آمده و توانسته با فیلم‌هایش بدرخشد امسال جزو بازیگران کم کاری است که تنها یک فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده» ساخته هومن سیدی را دارد.اصلانی در سال‌های اخیر حضوری پررنگ در جشنواره داشته است، او در هجدهمین دوره جشنواره فیلم فجر نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای بازی در «آسمان پر ستاره» شد. اصلانی همچنین برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد برای بازی در فیلم‌های «خرس» و «زندگی خصوصی» از سی امین دوره جشنواره فجر هم شد و در سی و دومین دوره از جشنواره نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای بازی در «قصه‌ها» شد. او برای بازی در فیلم «دوران عاشقی» هم در سی و سومین دوره جشنواره فیلم فجر نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و در سی و چهارمین دوره نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بازی در «دختر» شد.

پرویز پرستویی که رکورددار کسب سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر است هم از غایبان بزرگ این جشنواره است. او سال گذشته با «قاتل اهلی» مسعود کیمیایی در جشنواره حضور داشت اما تنها فیلم او که قرار بود در جشنواره امسال باشد «لس آنجلس-تهران» به جشنواره ارائه نشد. پرستویی برای نقش آفرینی‌های متعدد و درخشان خود تا به حال موفق به دریافت ۴ سیمرغ از دوره‌های مختلف جشنواره فیلم فجر شده است و از این منظر در میان بازیگران مرد سینمای ایران رکورددار است. او برای بازی در فیلم‌های «آزانس شیشه‌ای»، «بید مجنون»، «به نام پدر» و «بادیگارد» سیمرغ بلورین و برای فیلم «لیلی با من است» دیپلم افتخار گرفت. پرستویی همچنین برای بازی در فیلم «مارمولک» هم از جشنواره بیست و دوم جایزه ویژه هیات داوران را از آن خود کرد.

ستاره‌های غایب
از میان سوپراستارهای سینما که شاید هر سال به طور مستمر در جشنواره فیلم فجر حضور ندارند، هستند چهره‌هایی که حتی چند سال یک بار هم علاقه‌مندان و طرفدارانشان را با بازی در فیلمی که در جشنواره به نمایش در می‌آید غافلگیر می‌کنند و نبودشان در این رویداد سینمایی حتما به چشم می‌آید.برای مثال الناز شاکردوست است که سال گذشته با فیلم «خفه‌گی» فریدون جیرانی به جشنواره پا گذاشت امسال در جشنواره حضور ندارد. البته شاکردوست فیلم سینمایی «سراسر شب» فرزاد موتمن را داشت که به جشنواره راه پیدا نکرد و باعث غیبت این بازیگر در این رویداد سینمایی شد.حامد بهداد، شهاب حسینی هم که هم در دوره‌های گذشته حضوری نسبتا چشمگیر و موفق داشتند و هم همواره به عنوان دو بازیگر پرطرفدار میان مردم نامشان مطرح است از غایبان جشنواره امسال هستند. پریناز ایزدیار که در جشنواره سی وچهارم سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن را برای بازی در فیلم «ابد و یک روز» دریافت کرد و سال گذشته نیز فیلم «تابستان داغ» را در جشنواره داشت امسال در این رویداد حضور ندارد. هدیه تهرانی که سال گذشته «اسرافیل» را داشت،غزل شاکری و پگاه آهنگرانی که در دوره قبل با «سارا و آیدا» در جشنواره بودند، طناز طباطبایی که «ویلایی‌ها» را بازی کرده بود و نگار جواهریان که «نگار» فیلم قبلی او در جشنواره سی و پنجم بود هم از جمله چهره‌های غایب امسال‌اند.
همچنین محمدرضا گلزار، محمدرضا فروتن و ترانه علیدوستی نیز سه چهره محبوب سینمای ایران‌اند که سهمی در جشنواره امسال ندارند.
منبع: بهارنیوز

حبیب، بعد از مرگش مجوز گرفت!

موزیک ویدئوی قطعه «دیره» حاصل کار مشترک احمدرضا محبیان و سمیر زند که پیش از این به صورت تک آهنگ رسمی منتشر شده بود، مجوز گرفت. صدا و تصویر حبیب محبیان نیز در این موزیک ویدئو استفاده شده است.به گزارش خبرآنلاین، ۵۷۸ روز پس از درگذشت حبیب محبیان، موزیک ویدئویی که با صدای احمدرضا محبیان، پسر او و سمیر زند تهیه و تولید شده بود، با تصاویر و صدای حبیب محبیان با اخذ همه مجوزهای لازم از دفتر موسیقی وزارت ارشاد منتشر شد.موزیک ویدئوی قطعه «دیره» که پیش از این به صورت تک آهنگ رسمی و مجوزدار منتشر شده بود، پس از بازبینی در شورای صدور مجوز دفتر موسیقی وزارت ارشاد، با مجوز رسمی اجازه نشر پیدا کرد. صدا و تصویر حبیب محبیان نیز در این موزیک ویدئو استفاده شده است.این اتفاق در حالی رخ داده که حبیب محبیان در تمام سال‌هایی که به ایران بازگشته بود و در شمال کشور ساکن بود، هرگز اجازه فعالیت رسمی در بازار موسیقی داخلی را پیدا نکرد تا سرانجام در تاریخ ۲۱ خرداد سال ۹۵ به دلیل ایست قلبی درگذشت.در تمام سال‌هایی که حبیب در ایران ساکن بود، بارها و بارها از سوی مدیران وقت دفتر موسیقی وزارت ارشاد از قبیل علی ترابی و محمد میرزمانی اعطای مجوز فعالیت به او تکذیب شد و این خواننده در دوران حیاتش هرگز موفق به اخذ مجوز نشد.
منبع: بهارنیوز

مهمترین تبعات تحریم صدا و سیما

روزنامه گاردین  به نقل از یک منبع مطلع در واشنگتن نوشت که آقای ترامپ تصمیم گرفته است بانک مرکزی ایران را به دلیل آنکه بر روی زندگی مردم عادی تاثیر می‌گذارد تحریم نکند و در عوض برخی نهادهای خاص مثل صدا و سیما را مورد تحریم قرار دهد.صداوسیمای ایران از سال ۲۰۱۳ مشمول تحریم‌های آمریکا بوده، اما رئیس‌جمهوری پیشین و فعلی ایالات متحده آمریکا با امضای معافیت‌های تحریمی تاکنون اجرایی شدن آن را تعلیق کرده‌اند.گفته می‌شود درصورت تحریم کامل صدا و سیما توسط آمریکا، این سازمان با مشکلات زیادی روبرو می‌شود.

 

مهمترین تبعات تحریم صدا و سیما چیست؟ 

یکی از مهمترین تبعاتی که تحریم صدا و سیما دارد قطع دسترسی این نهاد به ماهواره‌ها و توقف پخش شبکه‌های برون مرزی عنوان می‌شود. در واقع تمام سیگنال‌های شبکه‌های تلویزیونی ایران از روی ماهواره‌ها حذف می‌شود و امکان دیدن برنامه‌های شبکه‌های تلویزیون برای مخاطبان این نهاد از طریق ماهواره وجود نخواهد داشت و شبکه‌های تلویزیونی برون‌مرزی ایران مانند پرس تی‌وی، العالم و هسپان تی‌وی دیگر کارکردی نخواهند داشت.سجاد یکی از کاربران اینترنت است که هم در گفت‌وگو با یورونیوز و هم در توییتی این موضوع را با مثالی توضیح می‌دهد: «در المپیک اخیر و یورو ۲۰۱۶‌، صداوسیما مسابقات را از ماهواره پخش نمی‌کرد. نتیجه این کار چی بود؟ این بود که در خیلی از مناطق کشور این مسابقات پخش نمی‌شد. عده‌ای هم به این موضوع اعتراض کردند. تنها در مناطقی که سیستم فیبر نوری و سیگنال‌رسانی زمینی فرستنده‌ها تکمیل شده بود مسابقات پخش می‌شد و در باقی مناطق، همزمان با پخش مسابقات، فیلم سینمایی یا برنامه دیگه‌ای پخش می‌شد، چون فرستنده‌های اون مناطق از ماهواره تغذیه می‌شدند.»

 

آیا در پخش زنده مسابقات ورزشی خللی وارد می‌شود؟

و البته سوال دیگر این است که اگر صدا و سیما تحریم شود آیا به عنوان مثال می‌تواند مسابقات جام‌جهانی فوتبال ۲۰۱۸ روسیه را پخش کند؟سایت تابناک در این‌باره می‌نویسد: «در صورت تحریم صدا و سیما، امکان خرید رایت ‪‫‪‪‪‪‪‪‫[حق پخش] بسیاری از برنامه‌ها یا بسیار دشوار می‌شود و یا غیرممکن خواهد شد. از مهم‌ترین این برنامه‌ها، می‌توان به جام جهانی فوتبال، مسابقات جهانی والیبال، المپیک و دیگر رویدادهای مهم ورزشی اشاره کرد.»

 

از سوی دیگر با تحریم صدا و سیما، فروش تجهیزات فنی و یا تعمیر تجهیزات قدیمی با مشکل روبرو خواهد شد چرا که بسیاری از شرکت‌های فروش تجهیزات تخصصی برای صدا و سیما ترجیح می‌دهند بازار ایران را از دست دهند اما تحت تحریم آمریکا قرار نگیرند.همچنین به نظر می‌رسد با تحریم صدا و سیما، امکان فعالیت دفاتر صدا و سیما در نقاط مختلف جهان با مشکلات زیادی روبرو خواهد شد و حتی امکان فعالیت خبرنگاران بین‌المللی به‌خاطر تبعاتی که این تحریم‌ها برای اشخاص همکار با این نهاد در پی خواهد داشت محدود می‌شود یا از بین می‌رود.روزنامه گاردین تاریخ تصمیم‌گیری ترامپ درباره اعمال تحریم‌های جدید علیه برخی نهادها مانند صدا و سیمای ایران را اواخر ژانویه ۲۰۱۸ اعلام کرد.طبق نوشته این روزنامه، احتمال دارد که همه افراد وابسته به این نهاد نیز مورد تحریم قرار بگیرند و حساب‌های بانکی آنها در خارج از ایران نیز بسته شود. 
منبع: بهارنیوز

بهترین مجموعه داستان‌های سال ۲۰۱۷

به گزارش ایسنا، سال ۲۰۱۷ میلادی به تازگی به پایان رسیده و سایت‌های ادبی مختلف لیست‌ بهترین‌های ۱۲ ماه گذشته را منتشر می‌کنند. ایسنا پیش‌تر به پنج رمان معرفی‌شده به عنوان رمان‌های برتر سال ۲۰۱۷ پرداخته و این‌بار بهترین مجموعه داستان‌های کوتاه سال گذشته میلادی را که در چند فهرست به نام‌شان اشاره شده است، معرفی می‌کند:

۱. «تاریک تاریک» نوشته «سامانتا هانت»
«سامانتا هانت» رمان‌نویس و مقاله‌نویس آمریکایی در اولین مجموعه داستان خود، توانایی‌اش را برای شالوده‌شکنی هنجارها به رخ خوانندگان کشیده است. او دنیای شادی را خلق می‌کند و در چند پاراگراف آن را زیرورو می‌کند. دگرگونی چه در معنای واقعی و چه تمثیلی، در تک تک داستان‌های این مجموعه به چشم می‌خورد. با این تغییرات، نویسنده سعی می‌کند زنانگی را در حرکتی پیچشی کشف کند. یکی از داستان‌های خاص و عمیق مجموعه «تاریک تاریک»، درباره زنی است که یک شب به گوزن تبدیل می‌شود. از هر منظری که به این داستان‌ها نگاه ‌کنید، «هانت» را می‌بینید که می‌خواهد موضوعی آشنا و عجیب را بپردازد، اما روشش کاملا منحصر به فرد است.
«کارمن ماریا ماچادو» در روزنامه «NPR» درباره این اثر نوشته است: «تاریک تاریک» مثل بهترین مجموعه‌های داستان کوتاه، تم‌های خوشمزه و همیشه سبز را به نحوی خارق‌العاده مزه مزه می‌کند… وقتی داستان‌ها از دست «هانت» درمی‌روند، او بهترینِ خود را به نمایش می‌گذارد؛ بی‌قراری‌اش اوج می‌گیرد و به زیبایی دیوانه‌واری می‌رسد. وحشت و عجیب نوشتن، هم‌پیمانان او هستند.

۲. «وقتی یک مرد از آسمان فرو می‌افتد یعنی چه؟» نوشته «ازلی نکا آریما»
«وقتی یک مرد از آسمان فرو می‌افتد یعنی چه؟» همچون نوشته‌های «چیماماندا نگوزی آدیچی» و «نووایلت بولاوایو»، شامل داستان‌های پرماجرا و خوش‌ساختی است درباره سیاه بودن در آمریکا در عین حفظ ریشه‌های آفریقایی. این داستان‌ها کم و بیش حول محور همین ایده می‌چرخند اما هیچ‌یک تکراری به نظر نمی‌رسند. در جریان کتاب، شخصیت‌های متعددی از طیف‌های مختلف در پس‌زمینه‌های متفاوت به خواننده معرفی می‌شوند. با این‌که هر یک از داستان‌های این مجموعه موجودیتی مجزا دارند، «نکا آریما» طوری آن‌ها را به هم پیوند داده که خواننده تصور می‌کند این‌ها با هم مرتبط هستند.
«مارینا وارنر» در «نیویورک تایمز» درباره این کتاب نوشته است: «آریما» که داستان‌گویی زیرک، غیرصریح و موذی است، می‌تواند تاریخچه یک خانواده را در چند صفحه خلاصه کند و در حالی که یک حکایت آرمانشهری یا قصه‌های جادویی و سناریوهای کابوس‌وار خلق می‌کند، با چالاکی از لحن کمدی به سوی واقع‌گرایی روانی حرکت کند… واقع‌گرایی جادویی «آریما» مرهون اعتقاد به ارواح در داستان‌های «بن اوکری» است و حکایت‌های تمثیلی علمی -تخیلی‌اش که در دغدغه‌های فمینیستی و بوم‌شناسانه او ریشه دارد، یادآور کارهای «مارگارت اتوود» است.

۳. «پناهندگان» نوشته «ویت تان نگوین»
داستان‌های «ویت تان نگوین» در کتاب «پناهندگان» با تمرکز بر زندگی پناهندگان ویتنامی نوشته شده‌اند و اکثر آن‌ها از دهه ۱۹۷۰ تا امروزِ آمریکا رخ می‌دهند. «نگوین» به واقعیت‌های هولناکی که این پناهندگان با آن‌ها روبه‌رو می‌شوند، پرداخته اما این ترس‌ها را با روایت‌ انسانیت زیبایی که در همین فضا دیده می‌شود، به خوبی ترکیب کرده و به تعادل رسانده است. هیچ‌یک از این داستان‌ها لزوما براساس زندگی خود نویسنده نوشته نشده‌اند. داستان‌های کوتاه «پناهندگان» برگرفته از تجربیات شخصی «نگوین» و آن‌چه برای دوستان و خانواده‌اش رخ داده، شکل گرفته‌اند. این اثر کتاب مهمی به حساب می‌آید چون یادآور می‌شود پناهندگان از کجا به آمریکا آمده‌ و چه کارهایی انجام داده‌اند.
«یی یون لی» در «گاردین» درباره این کتاب نوشته است: این مجموعه مملو از پناهنده است، چه آن‌ها که دچار بلایی بیرونی – طبیعی و انسانی – شده‌اند و چه آن‌ها که به چیزی عمیق‌تر و درونی‌تر گرفتار شده‌اند. «نگوین» با خشم و نه نفرت، با آشتی و نه امید غیرواقعی و با طنزی واقعی که قرار نیست به کسی آسیبی برساند، به شخصیت‌های بسیاری جان بخشیده و به ما کتابی داده که در مناسب‌ترین زمان منتشر شده است.

۴. «قلب ترش» نوشته «جنی ژانگ»
ربط دادن داستان‌های یک مجموعه با یک نخ، به مهارت‌ نیاز دارد؛ هیچ‌یک از داستان‌ها نباید تازگی خود را از دست بدهند. اکثر داستان‌های «ژانگ» در کتاب «قلب ترش» در کویینز روایت می‌شوند و روی دختران مهاجران چینی تمرکز دارند. لحن نویسنده خیلی مستقیم و بی‌پرده است و هضم آن گاهی برای خواننده سخت می‌شود. هدف «ژانگ» از انتخاب این لحن، انتقال تجربه آزاردهنده‌ای است که این دختران هر روز با آن مواجه می‌شوند.
«کریستین لورنزن» در «ولچر» درباره این کتاب نوشته است: «ژانگ» در «قلب ترش» نوعی کنترل گول‌زننده را نمایان می‌کند، در زمان عقب و جلو می‌رود، خاطرات را مرور می‌کند و به داستان‌هایش ویژگی مونولوگ‌های پریشان را می‌بخشد… و نتیجه همه این‌ها ظهوری پرقدرت و یکی از درخشان‌ترین داستان‌های جدید سال است. جهان دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، برنامه‌های غیرعادی تلویزیون در آن دوران، بازی‌های کامپیوتری و فست‌فود چیزهایی هستند که «ژانگ» بدون حتی یک حرکت اشتباه در کتابش زنده می‌کند. «ژانگ» در این اثر، نارسیسیسم و نوستالژی خود را به آمریکایی‌ترین ژانر تبدیل کرده، به ترانه هنرمندانه خودش.

۵. «زنان سرسخت» نوشته «روکسان گی»
«روکسان گی» در کتاب «فمینیست بد» که مجموعه‌ای از مقالاتش است، به شیوایی درباره نژاد، فمینیسم و فقر نوشته است. او همان صدای قوی را در مجموعه داستان «زنان سرسخت» به کار گرفته و به همان تم‌ها پرداخته است. او در جریان شخصیت‌پردازی از تیپ‌ها و همین‌طور پی‌رنگ داستان دوری می‌کند. داستان‌های «زنان سرسخت» حقیقتا آمریکای مدرن را از دید زنان سیاهپوست روایت می‌کند. این کتاب چشم‌ها را باز می‌کند و ذهن‌ها را روشن.
«رفیعه ذکریا» در «نیو ریپابلیک» درباره کتاب «گی» نوشته است: «زنان سرسخت» کتابی تاریک است که نبض آن با خشم‌های فروخورده‌ای که ناگهان آغاز و با خشونت ترکیب می‌شوند، می‌زند… نوشتن چنین کتابی جرأت می‌خواهد. «گی» در جریان پرداختن به این بروز خشم، روند ادبی متفاوتی از دیگر نویسندگان زن اقلیت یا غیراقلیت در پیش می‌گیرد… «گی» پرده‌ها را عقب می‌زند و زیباهای منحرف، خشمگین‌ها و عریان‌ها را نشان می‌دهد.
منبع: بهارنیوز

رقابت سیمرغ‌داران سال ۹۵ در فجر ۳۶

به گزارش ایسنا، سال گذشته در این بخش‌های اشاره شده، هفت نفر جایزه گرفتند و امسال از بین سیمرغ‌ گرفته‌های دوره سی‌وپنجم چهار نفر باز هم در میدان رقابت حضور دارند.در جشنواره فیلم فجر سال ۹۵ سیمرغ بلورین بهترین فیلم به سیدمحمود رضوی برای تهیه فیلم «ماجرای نیمروز» به کارگردانی محمدحسین مهدویان رسید و این دو امسال هم با فیلم «لاتاری» در جشنواره حضور دارند.البته رضوی امسال دو فیلم در مقام تهیه‌کننده در جشنواره دارد که فیلم دیگرش «دارکوب» ساخته بهروز شعیبی است؛ فیلمی که یک داستان اجتماعی را با پرداختن به روابط انسانی و موضوعاتی همچون اعتیاد روایت می‌کند.مهناز افشار، سارا بهرامی، جمشید هاشم‌پور، هادی حجازی‌فر و امین حیایی از جمله بازیگران فیلم «دارکوب» هستند.در «لاتاری» هم که گفته می‌شود موضوع آن به قاچاق دختران جوان مربوط می‌شود، جواد عزتی، ساعد سهیلی، هادی حجازی‌فر و حمید فرخ‌نژاد بازی کرده‌اند.

 جایزه بهترین کارگردانی جشنواره سی‌پنجم هم به وحید جلیلوند برای ساخت فیلم «بدون تاریخ بدون امضا» رسیده بود که او امسال در این رویداد اثری ندارد. جلیلوند در ماه‌های پشت سرگذاشته سال ۹۶ با آخرین ساخته‌اش حضور پررنگی در جشنواره‌های خارجی داشت و جوایز  متعددی را هم کسب کرد.محسن تنابنده برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره سال قبل هم که بخاطر بازی در فیلم «فِراری» علیرضا داودنژاد برگزیده شده، همانند کارگردانش در جشنواره سی‌وششم فیلمی ندارد، این در حالی است که دو برگزیده بهترین بازیگری زن هر دو در جشنواره امسال فیلم‌هایی دارند که ممکن است به دلایل متفاوت از آثار قابل توجه جشنواره باشند.
لیلا حاتمی که سال قبل برای بازی در «رگ خواب» سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن را گرفت، امسال با فیلم «بمب» به کارگردانی پیمان معادی به جشنواره می‌آید.این فیلم به تهیه‌کنندگی مانی حقیقی و با حال و هوای موشک‌باران تهران در سال ١٣۶۶ ساخته شده و به جز لیلا حاتمی، پیمان معادی، حبیب رضایی، سیامک انصاری و سیامک صفری هم در آن بازی کرده‌اند.

دیگر بازیگر برگزیده نقش اول زن در جشنواره سال ۹۵ مریلا زارعی بود که برای فیلم «زیر سقف دودی» به طور مشترک با حاتمی نظر هیات داوران را جلب کرد.مریلا زارعی امسال فیلم «سوء تفاهم» به کارگردانی احمدرضا معتمدی را در جشنواره دارد که خود معتمدی پس از حدود یک دهه با فیلمی تازه به جشنواره می‌آید.زارعی در«سوء تفاهم» که مضمونی اجتماعی دارد با کامبیز دیرباز، اکبر عبدی و پژمان جمشیدی همبازی بوده است.اما در بخش بهترین بازیگران مکمل زن و مرد هم نوید محمدزاده و ثریا قاسمی سیمرغ گرفته بودند که ثریا قاسمی بازیگر «ویلایی‌ها»، فیلمی در جشنواره امسال ندارد.نوید محمدزاده هم که امسال در تئاتر خیلی فعال بود فیلمی در جشنواره سی‌وششم دارد که یک همکاری دوباره با هومن سیدی پس از فیلم «خشم و هیاهو» است.«مغزهای کوچک زنگ‌زده» جدیدترین ساخته سینمایی هومن سیدی است که در کنار نوید محمدزاده، فرید سجادی حسینی، علی اعلایی، فرهاد اصلانی و هومن سیدی هم در آن بازی کرده‌اند.
منبع: بهارنیوز

هدیه تهرانی:مردم دردشان را فریاد می‌زنند

هدیه تهرانی با انتشار متنی در اینستاگرام، به یادداشت اصغر فرهادی درباره اعتراضات اخیر کشور واکنش نشان داد و نوشت:«بله آقای فرهادی، این روزها که هیچ، در باقی روزهای قبل نیز، ما با احساسات و اندیشه‌های متفاوتی دچار چالش بودیم و ‌هستیم … اینکه در انبوه فقدان‌ها، نمی‌دانیم چه بگوییم، چه بنویسیم و چه کنیم. مثل شما هر چه بگوئیم آن چیزی نیست که می‌خواهیم و چند روز بعد هم باز آن چیز نیست، انبوه درد و فقدان فزاینده‌ای که نه فقط ما بلکه دنیا در این دوران دچار آن است و در این میان ما در زیر فشار تاثیرات دنیا و فقدان‌های خودمان و به جبر مکان و زمان‌مان دست و پا می‌زنیم، فقدان آب، هوا، نان، کار، فرهنگ، اندیشه سالم، راستی، درستی، صلح، امنیت و آرامش. انبوه درد و نا امیدی برای دست یافتن به حداقل‌های زیستنی که هر انسانی لایق آن است، نه فقط خواص و از ما بهتران.
هیچکس نمی‌دانست چه بگوید و چه کند جز تحمل در خویشتن خویش و یا خود را به خواب زدن و امید به فردا داشتن، تا این‌که فریادهای درون به بیرون و به کوچه‌ها کشیده شد. آقای فرهادی این‌که «چرا به کوچه کشیده شد؟» سوال است، نه این‌که این مهم را فراموش کنیم و برای آرامش خودمان به این تحلیل برسیم که مردم برای پرسش به کوچه آمدند تا پاسخی دریافت کنند.
نه آقای فرهادی، به گمانم مسئله جسارت سوال پرسیدن نیست! مسئله پاسخ به پرسش‌ها نیست.
درد مردم چرایی نیست، چرایی فقر، بیکاری و بیماری، درمان، دارو و تامین اجتماعی و بیمه، کمبود امکانات برای معلولان، جانبازان، درد وجود بچه‌های کار، بچه‌های بی سرپرست، زنان بی سرپرست، گور خوابی ، فروش اعضای بدن، مشکلات زنان سرپرست خانواده، فارغ‌التحصیلان بیکار، کارگران و کارمندان و دستمزدهای ناچیز، وام و بهره‌های کلان، مصائب کشاورزان، بی خانمانی، بدبختی‌های حاصل از سیل و زلزله و چادر نشینی، انواع آلودگی، اعتیاد، فساد و فحشا، سرنوشت کودکان، ناامیدی و رنج مردان و تبعیض علیه زنان، سرگردانی نخبگان گمنام، سرخی صورت اکثریت هنرمندان از سیلی خودشان ، زندانیان زن و مرد دربند به خاطر فقر ، نابودی جنگل‌ها ، دریاچه‌ها ، تالاب‌ها ، ریز گردها ، مرگ طبیعت و انقراض جانداران و آدم‌ها و بیش و بیش‌ …
نه آقای فرهادی، مردم چرایی این دردها و ناهنجاری‌ها را می‌دانند و به دنبال پاسخ به پرسش‌هایشان فریاد نمی‌زنند… مردم دردشان را فریاد می‌زنند و فقط زندگی، خوبی، صلح، آرامش و آزادی می‌خواهند، حق تنفس بدون درد بدون خون بدون خشم، مردم چرائی داغ مادران ایران را می‌دانند و سرزمین مادری داغدارمان را می‌شناسند…»
اصغر فرهادی، در واکنش به اعتراضات اخیر کشور، یادداشتی را با عنوان «پرسش، تحقیر، خشم» منتشر کرد و در آن علت این اعتراضات را بی‌پاسخ ماندن پرسش‌های مردم عنوان کرد.
منبع: بهارنیوز

سرانجام شعر‌های دوزبانه فروغ و شاملو

سعید سعیدپور (مدرس و مترجم) در گفت‌وگو با  ایلنا، درباره آخرین کار‌ها و ترجمه‌هایش گفت: یک مجموعه شعر دوزبانه فارسی و انگلیسی از اشعار فروغ‌ فرخزاد قرار است توسط نشر هرمس منتشر شود. این پروژه یعنی ترجمه شعرهای فروغ پیشتر دست ناشر دیگری بود که ظاهرا برای گرفتن مجوز مشکل داشته و قرارداد انتشار آن لغو شد به همین دلیل نشر هرمس این مجموعه دو زبانه را منتشر خواهد کرد. درواقع این یک شانس دوباره است چراکه ما می‌خواستیم اثر کاملا بدون ممیزی و اصلاحیه و کامل و تمام منتشر شود.این مترجم در توضیح بیشتر اشعار این مجموعه دو زبانه بیان کرد: شعرهای مجموعه از تمام دفترهای فروغ گردآوری شده ولی بیشتر شعر‌ها مربوط به دفتر شعر «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» هستند. از دفترهای اولیه فروغ هم کارهای برجسته و قابل توجهی که در سبک موزون و چارپاره سروده شده، منتخب‌هایی در این کتاب وجود دارد. در مجموع این اثر نزدیک به ۴۰ تا ۵۰ قطعه از اشعار فروغ را به دو زبان فارسی و انگلیسی شامل می‌شود.کار دیگر ویراست جدید از شعرهای دو زبانه ضیاء موحد تحت عنوان «آوازهای آبی» است که باز من ترجمه این شعر‌ها به انگلیسی را به عهده داشته‌ام که آنهم توسط نشر هرمس منتشر شده است. چاپ اول گزیده دو زبانه اشعار شاملو به نام «۷۷ شعر از احمد شاملو» هم شش ماه تا یک سال است که تمام شده منتها هنوز چاپ جدید نشده و امیدواریم چاپ تازه این اثر هم منتشر شود. این کتاب خواهان دارد و تماس‌های زیادی با خود من گرفته می‌شود که درخواست این کتاب را دارند.
منبع: بهارنیوز

در تلویزیون ایران، به‌جای «ساز» مرغابی نشان می‌دهند!

عاشیق احد ملکی علیشاه (خواننده، نوازنده قپوز و سرپرست گروه عاشیلار) در گفتگو با  ایلنا گفت: آنچه ما در گروه عاشیلار اجرا می‌کنیم مربوط به موسیقی فولکلور آذربایجان است. اعضای این گروه در اجراهای خود از سازهایی مانند قوپوز، بالابان، سورنا، قاوال، ناقاره، گوشاناقاره و برخی سازهای دیگر مانند دهل استفاده می‌کنند.
این پژوهشگر موسیقی آذربایجان درباره واژه «عاشیق» در فرهنگ موسیقی آذری زبان‌ها گفت: روایت تاریخی در مورد واژه «عاشیق» به این صورت است که اسم اصلی «عاشیق» یا همین نوازنده قوپوز در گذشته «اوزان» بوده است. تا سلسله صفویه به این صورت بوده و از آنجا که صفویان بسیار به عاشیق‌ها بها می‌دادند؛ رفته رفته «اوزان»ها به «عاشیق» تغییر نام می‌دهند بعدها نیز نام ساز قوپوز به «عاشیق سازی» تغییر می‌کند. شما اگر در تبریز یا اردبیل یا ارومیه و هر جای دیگری که آذری زبان باشند، بگویید ساز می‌خواهم برای شما همین ساز قوپوز را می‌آورند.
وی همچنین عنوان کرد: برخی می‌گویند اگر «عاشیق» را با «آ» بنویسید از «آشماخ» به معنای “بازگو رن” می‌آید. در واقع می‌گویند این «عاشیق» یا «آشیق» یک داستان یا حقیقتی را برای مردم بازگو می‌کند ولی پروفسور طهماسب که یکی از محققان شناخته شده در این حوزه است، می‌گوید «عاشیق» از همان عشق عربی می‌آید.
عاشیق احد ملکی علیشاه ضمن انتقاد از نوع نگاهی که به موسیقی نواحی به ویژه در صداوسیما وجود دارد، گفت: موسیقی کشورهای دیگر هر لحظه از ماهواره‌ها و شبکه‌های تلویزیونی آنها پخش می‌شود اما در ایران، موسیقی کشورمان که برآمده از فرهنگ خودمان است حتی در رسانه‌های ملی و ایرانی خودمان به ویژه در تلویزیون نمایش داده نمی‌شود. در صداوسیما ساز ما را نشان نمی‌دهند حتی در تبریز هم این اتفاق نمی‌افتد، تنها در تلویزیون کردستان بود که حدود یک ساعت اجرا داشتم و آنجا بدون محدودیت اجرا را به‌طور کامل با نشان دادن ساز پخش کردند.
وی با بیان این مطلب که “موسیقی فولکلور یا نواحی مانند گنج است”، افزود: امروزه وقتی یک استاد در این حوزه سرش را زمین می‌گذارد و از دنیا می‌رود، این گنج را هم با خودش می‌برد و هیچ بازمانده‌ای به جا نمی‌گذارد. دلیلش هم این است که آنقدر به این عرصه بی‌مهری و بی‌توجهی صورت گرفته که این گنج هرگز فرصت پیدا نکرده به نسل‌های بعدی منتقل شود. حال آنکه داستان‌ها و آهنگ‌های محلی ما تنها به‌صورت سینه به سینه منتقل می‌شوند و این گنجینه باید با سرمایه‌گذاری دولت گردآوری و حفظ شود. اما الان وضع به گونه‌ای است که موسیقی‌هایی از فرهنگ‌های غیر ایرانی در کشور رشد کرده و موسیقی خودمان فراموش شده است. یعنی موسیقی ما اصلا در دسترس فرزندانمان نیست.
عاشیق احد ملکی علیشاه با انتقاد از عملکرد تلویزیون‌های محلی و شبکه‌های استانی گفت: برای مثال در همین تلویزیون تبریز؛ چرا یکی از عاشیق‌ها روزی نیم ساعت اجازه ندارد یکی از داستان‌های این فرهنگ موسیقایی را برای مردم روایت کند تا مردم و به خصوص نسل جوان و نوجوان با فرهنگ خودشان آشنا شوند؟ چرا نباید مردم و دست‌کم شهروندان تبریز ساز فرهنگی خودشان را ببینند و با آن آشنا شوند؟ من بارها پرسیده‌ام که چرا وقتی اجرایم گهگاه از تلویزیون پخش می‌شود به‌جای نمایش ساز ما که نماد فرهنگ و گذشته تاریخی ما هست، تصویر مرغابی نشان می‌دهند؟ با رویه‌ای که در پیش گرفته شده از نسل آینده چه انتظاری داریم؟ وقتی در شهر خودم ساز قوپوز که به فرهنگ خودمان ارتباط دارد را از ساز سه تار تشخیص نمی‌دهند، تقصیر چنین غفلت فرهنگی به غیر از صداوسیما برعهده کیست؟ صداوسیما مسئول بیگانگی نسل جدید با فرهنگ موسیقی گذشته ایران است.
این پژوهشگر همچنین عنوان کرد: مشکل دیگری که ما به شدت با آن درگیر بوده‌ و هستیم؛  انتصاب افراد غیرمتخصص و ناآشنا به حوزه فرهنگ و هنر در سازمان‌ها و نهادهایی است که قرار است کار فرهنگی انجام بدهند و در این عرصه تصمیم‌گیری کنند.
ملکی گفت: “عاشیق تقی” اهل مرند بود که من در جوانی ایشان را در مجلسی در حال اجرا دیدم. ایشان وقتی داستان عاشیق عباس را روایت می‌کرد؛ اشک می‌ریخت. عاشیق تقی که فهمید من ساز می‌زنم، گفت یک ضبط صوت با چند نوار است بیاور که من این داستان را برای شما بگویم تا ضبط کنی و بعدها اجرا کنی. یک وقفه‌ای در این کار پیش آمد که مصادف با فوت کردن عاشیق تقی شد. او با اینکه بی‌سواد بود اما ۸۸ داستان را به‌طور کامل می‌دانست که وقتی عاشیق فوت کرد، آن گنجینه را با خودش به زیر خاک برد. ما هرقدر کتاب بنویسیم آیا باز می‌توانیم آن ۸۸ داستان عاشیق تقی را دوباره زنده کنیم؟!
عاشیق احد ملکی علیشاه درباره نحوه‌ی قرارداد جشنواره موسیقی فجر با گروه‌های محلی گفت: چند روز قبل جایی خواندم که گفته‌اند این جشنواره حدود یک میلیارد و هشتصد میلیون تومان بودجه برای برگزاری دارد. اگر چنین بودجه‌ای وجود دارد، چرا قرارداد ما را براساس بلیت‌فروشی تعیین می‌کنند؟ آیا به همین صورت با موزیسین‌های سایر ژانرها نیز برخورد می‌شود؟ یعنی آیا با موزیسین‌ها محترم پاپ یا کلاسیک یا سنتی یا موزیسین‌های خارجی به همین شکل قرارداد می‌بندند؟!
سرپرست گروه موسیقی «عاشیقلار» در ادامه افزود: من از مسئولان جشنواره موسیقی فجر بسیار تشکر می‌کنم که به فکر موسیقی نواحی نیز هستند و من همیشه قدردان این دوستان بوده و هستم؛ ولی همچنان معتقدم که باید از موسیقی نواحی حمایت جدی‌تری شود تا این اصالت‌ها رفته رفته از بین نرود و ما بتوانیم این داستان‌ها و مقام‌ها را به نسل‌های بعدی منتقل کنیم.
عاشیق احد ملکی علیشاه درباره قطعاتی که گروه «عاشیقلار» قرار است در سی و سومین جشنواره موسیقی فجر اجرا کند، گفت: از آنجا که موسیقی«عاشیق»ها موسیقی نقالی محسوب می شود و با موسیقی مقامی یا همان موقام تفاوت دارد، نوازنده دایره یا قاوال در گروه «عاشیق»ها همان کار موسیقی موقام را انجام می‌دهد و دستگاه‌ها و مقام‌ها را مانند سه گاه و ماهور و ترانه‌ها را اجرا می‌کند. «عاشیق»ها به سختی ترانه‌ها را می‌خوانند. ما در گروه «عاشیقلار» اجرایی تلفیقی از موسیقی عاشیقی و موسیقی موقامی را در جشنواره موسیقی فجر امسال روی صحنه می‌بریم.
این خواننده و نوازنده موسیقی عاشیقی در ادامه افزود: ما قطعه لشگری را که مخصوص منطقه هشترود و یک قطعه حماسی محسوب می‌شود را اجرا می‌کنیم. همچنین آهنگ‌های «آنا ماهنیسی»، «جنگی کور اغلو سی»، «اوردوبادی»، اووساری»، «سیزه سلام گتیر میشم» و بسیاری قطعات دیگر را اجرا خواهیم کرد.
وی در مورد اعضای گروه «عاشیقلار» نیز گفت: عاشیق ستار بابایی (نوازنده قوپوز و خواننده) عباس رسول‌زاده (خواننده و نوازنده دایره)، فرامرز گلزارفر نوازنده بالابان)، باقر حیدری (نوازنده بالابان)، فرید ارس گری و وحید ارس گری (گوشا ناقاره)، تاروردی حیدری (همخوان و نوازنده دایره) و خود من به عنوان نوازنده و خواننده آهنگ‌های فولکور عاشیقی گروه «عاشیقلار» را در سی و سومین جشنواره موسیقی فجر همراهی می‌کنیم.
منبع: بهارنیوز

خانه نیما از فهرست آثار ملی خارج شد!

به گزارش  ایلنا، خانه نیما یوشیج در سال ۱۳۸۰، مصادف با سالمرگِ شاعر در فهرست آثار ملی کشور ثبت شد. حال، پس از گذشت ۱۶ سال، خبر‌ها حاکی از آن است که این خانه از فهرست آثار ملی ایران خارج شده و در وضعیتِ نامساعدی به سر می‌برد.سپیده سیروس‌نیا ضمن اعلام این خبر گفت: متأسفانه اخیراً مالکان خانهٔ نیما، به دیوان عدالت اداری شکایت کرده‌اند مبنی بر اینکه هیچ سند و مدرکی در خصوص اینکه این خانه متعلق به نیمایوشیج است، وجود ندارد و از دیوان خواسته‌اند تا این خانه از فهرست آثار ملی کشور خارج شود. دادگاه هم به‌رغمِ دفاعیات سازمان میراث فرهنگی و موارد مندرج در پروندهٔ ثبتی و دیگر اسنادی که نشان می‌دهد این خانه، عملاً خانهٔ نیماست؛ متأسفانه به درخواستِ مالکان رأی مثبت داده و این خانه را در تاریخ ۱۵ آبان‌ماه ۱۳۹۶ از فهرستِ آثار ملی کشور خارج کرده است. معاون سازمان میراث فرهنگی استان تهران ادامه داد: در رأی دیوان اینگونه آمده است که هیچ‌گونه سندِ ثبتیِ واجد ارزش قضایی در نسبتِ خانه مورد نظر، با نیما وجود ندارد و با توجه به آن، حکم خروج از ثبت صادر شده است. البته ما هنوز نمی‌دانیم که آیا دیوان عدالت اداری، پروندهٔ ثبتیِ خانه را استعلام کرده است یا خیر. این مسئله‌ مهمی است که باید مشخص شود و دیوان عدالت اداری باید به آن پاسخ دهد.

وی دربارهٔ اقداماتی که سازمان میراث فرهنگی برای جلوگیری از خروج این خانه از فهرست آثار ملی انجام داده نیز گفت: ما دفاعیات خود را به دیوان عدالت اداری ارائه دادیم و از آن‌ها خواستیم که در رأی خود تجدیدنظر کنند، ولی درخواست ما رد شد. درنهایت به‌رغمِ موجودیت اسناد کافی در این‌باره، این حکم صادر شده است. دیوان عدالت اداری تنها به شرعیات تکیه کرده تا بندهای قانونیِ سازمان میراث فرهنگی. وی در پاسخ به این سؤال که آیا مالکِ خانه از ورّاث نیما (و به‌طور خاص، پسر او)ست یا خیر؛ گفت: اسامی مالکان خانه به گونه‌ای است که به نظر نمی‌رسد از اقوام نیما باشند. در پرونده‌ای که پیش ماست، «شریف‌نیا» به وکالت از مالک خانه «سهرابی» به دیوان شکایت برده‌است. 

سیروس‌نیا گفت: خانه‌ای که از ثبت خارج می‌شود به این معنا نیست که مالک می‌تواند آن را تخریب کند. این ملک قاعدتاً به دلیلِ شخصیت مهمی که در آن حضور داشته، بنایی ارزشمند است و مالک حق تخریب آن را ندارد. 
وی با اشاره به دلایل احتمالی این اقدام از سویِ مالک خانه گفت: زمین این خانه بزرگ است و در منطقه ۱ تهران واقع شده است. به همین خاطر شاید مالکان، پیگیر این موضوع هستند تا با خارج کردنِ خانه از فهرست آثار ملی، مجوز تخریب و نوسازی را از شهرداری بگیرند.  وی دربارهٔ وضعیت فعلی این خانه گفت: چند باری یگان‌ حفاظت میراث خواسته از خانه بازدید کند اما چون کسی نبوده که در را باز کند، نتوانسته‌اند به خانه ورود کنند. با این حال، گویا خانه‌‌ رها شده است، اصلاً به آن رسیدگی نمی‌شود و در وضعیت بدی به سر می‌برد.خانه نیمایوشیج واقع در محلهٔ تجریش تهران (خیابان دازشیب، خیابان رمضانی، کوچه رهبری) است. اهالی محل می‌گویند این خانه، محل رفت‌و‌آمد معتادان شده است.
وضعیت کنونیِ خانه نیما در دزاشیب

عالیه خانم (همسر شاعر) و نیما در خانه‌ی دزاشیب

نیما، بهمن محصص و نیکولا بوویه در خانه دزاشیب

 نیما و پسرش (شراگیم) در خانه دزاشیب
منبع: بهارنیوز

همایون شجریان؛ آرزویم سلامتی پدر است

گروه فرهنگی: «اگر شرایط پدر طوری شود که بتوانند و بخواهند که به صحنه بازگردند، من در مقابل صحنه، خاک‌های پای ایشان را تمیز می کنم.» این بخشی از صحبت‌های همایون شجریان در گفتگو با شبکه یورونیوز است. او در این مصاحبه درباره مسیری که تا کنون طی کرده و نیز مشکلات دنیای موسیقی در ایران می‌گوید.  همایون شجریان، نوازنده و خواننده ایرانی در چند ماه گذشته بسیار پر کار بوده است. وی فرزند محمدرضا شجریان موسیقیدان، آهنگساز و خواننده شهیر ایرانی است که به دلیل بیماری مدت‌ها از صحنه اجرا دور مانده است. شهرت همایون صرفا به دلیل همراه داشتن نام خانوادگی شجریان نیست بلکه قوه ابتکار در زمینه موسیقی تلفیقی و نیز قدرت بالای صدا در جذب گوش و هوش مخاطبان از وی خواننده‌ای توانمند ساخته است که مخاطبان سنتی پسند و علاقمندان به موسیقی سبک جدید را مجذوب خود می‌کند.

کنسرت «ایران من» در تالار وزارت کشور و کنسرت نمایش «سی» که با استقبال بی‌نظیر علاقمندان به مدت سی شب در کاخ سعدآباد تهران برگزار شد، آخرین اجراهای همایون شجریان در تهران بود. جواد منتظری، خبرنگار یورونیوز گفت‌و‌گویی اختصاصی را با همایون شجریان در دفتر کارش در تهران انجام داده است.

* آقای شجریان از فرصتی که در اختیار یورونیوز قرار دادید تشکر می کنم. شما مسیر طولانی را پشت سر گذاشتید و به گفته بسیاری از کارشناسان و اهالی فن، برای اینکه به صورت مستقل وارد عرصه هنر شوید، صبوری زیادی کردید. دوران متمادی صرفا ساز نواختید، با پدر همراه بودید و همخوانی داشتید و پس از آن اجرای مستقل خود را آغاز کردید. برای ما از مسیری که پشت سر گذاشتید توضیح دهید.
– «من هم سلام عرض میکنم خدمت شما و ممنون که تشریف آوردید و خوشحالم که در خدمتتان هستم. مسیری که من آمدم، مسیری بوده که خیلی عجله‌ای در آن نباشد. با تنبک شروع کردم و کنسرت می دادم در کنار پدر، کمانچه را بصورت خیلی جدی با آقای اردشیر کامکار کار کردم. دوره‌ای در هنرستان موسیقی بودم که در آنجا شادروان کامران داروغه معلم ما بودند. بین سازهای مختلف می‌چرخیدم، کمی کمانچه، کمی تار، کمی سنتور، کمی پیانو و تنبک و… خودم را سرگرم می‌کردم. اما همچنان آواز را در حاشیه کار حرفه‌ای ادامه می دادم و هر از گاهی کلاسی با بابا داشتم و ایرادهای خودم را با ایشان مطرح می کردم. از آن شاگردهایی هم نبودم که مثلا هفته‌ای یکبار مدام با استاد سر کلاس بروم.»

* جایی از شما خواندم که در کل بیشتر از شانزده جلسه با ایشان کلاس نداشتید.
– «بله چون من آدم سمج و پیگیری در کارهای خودم بودم و همه چیز را خودم دائم تست میکردم. مطلبی را که پدر آموزش می‌دادند، من می‌رفتم و سه مدل دیگر آن را نیز امتحان می کردم تا مطالبی که پدر می‌گفتند را بهتر درک کنم.»
* شما در خانواده‌ای اهل موسیقی بودید. در جمع خانواده این کلاس‌ها برگزار می شد؟
– «قبل از اینکه به سن بلوغ برسم چرا، در جمع خانواده این کلاس‌ها را داشتیم. من و همه خواهرها بودیم، هر سه خواهرم. از این میان من و مژگان جدی تر کار را پیگیری کردیم. تا اینکه در کنسرتی پدر سرماخورده بودند و من پیشنهاد کردم که می‌توانم شما را همراهی کنم تا این کنسرت را کنسل نکنید و کمتر از صدای خودتان استفاده کنید. جاهایی از آن را به من بسپارید تا زمانی که به صدایتان احتیاج دارید سرحال تر باشد. بابا به طور جدی می خواستند کنسرت را لغو کنند و چون کنسرت مهمی هم بود برای بزرگداشت گوته در آلمان، ایشان از پیشنهاد من خیلی جا خوردند و پرسیدند مگر شما آمادگی‌اش را داری؟ مگر کارها را بلدی؟ پاسخ دادم که در جلسات تمرین که با هم داریم و تمرین می‌کنیم همه خط‌های شما را من حفظ کرده‌ام. ایشان گفتند در تمرین بعدی بخوان تا ببینم چطور است. تمرین بعدی را خواندم و دیدم بابا خیلی با لبخند رضایت گفتند همین کار را می‌کنیم. تعیین می‌کنم کجاها را شما بخوانی و کجاها را خودم که دو نفری باهم کنسرت را اداره کنیم.»
* این اولین اجرای شما شد؟
– «بله اولین اجرای من بود که خیلی اتفاقی و با پیشنهاد خودم صورت گرفت. بعد از آن بود که پدر امر کردند که در همه کنسرت‌ها بخشی را با ایشان بخوانم، می‌خواستم از دو سه سال بعد شروع کنم که ایشان گفتند شما همین الان هم می‌توانید بخوانید.»



 



* شما فرصت زیادی هم حتما برای آموزش داشتید. شاید بتوان گفت که از نظر اساتید هم انسان خوش شانسی بودید. طی سالیانی که دوستان پدر شما که همه جزء اساتید موسیقی بودند، با شما رفت و آمد داشتند، به غیر از همنشینی با این بزرگان، از کدامیک مکتب آموزی کردید یا شاگرد آنها بودید. بصورت خاص از چه کسانی می توانید نام ببرید؟
– « بصورت مستقیم فقط کمانچه را با آقای اردشیر کامکار، تنبک را با آقای ناصر فرهنگ فر و جمشید محبی کار کردم. به قطعات شادروان پرویز مشکاتیان خیلی علاقمند بودم اما نه اینکه پیش ایشان کار کرده باشم. سعی می کردم برای خودم بزنم و خودم را با این ساز تخلیه بکنم و دوست داشتم با این ساز نوازندگی کنم ولی از آنجایی که فضای خانه و خانواده و منزل پدری فضایی هنری و فرهنگی بود، این کمک می کرد که کشش و رغبت زیادی به سمت موسیقی وجود داشته باشد.»
* مصاحبه‌ای از استاد شجریان هست که در آن گفته شده شما از دوران طفولیت صدای خوبی داشتید و خوب می‌شنیدید اما به مراحل بلوغ که رسیدید نگران صدای شما شدند گویا صدای شما تغییر کرده بود، در مورد آن دوران توضیح می دهید؟
– «بله، قبل از دوران بلوغ، در همان جلسات اندک خانوادگی، پدر به هر یک از ما کوکی را به عنوان درس و تمرین می‌دادند، مثلا “بیات اصفهان” استاد طاهرزاده را برای یادگیری به صورت خانوادگی کار می‌کردیم. کوک را می‌دادند به یکی از خواهرانم و می‌گفتند شما از اینجا بخوان. یکی دیگر از خواهران که صدایش بم‌تر بود را می‌گفتند از جای دیگرش بخواند. یادم هست که همیشه کوکی بالاتر از خواهرانم را به من می‌دادند چون صدا خیلی اوج نیاز داشت. در دوران بلوغ تغییرات در من خیلی شدید بود تا جایی که بابا یک بار بعد از گذراندن آن دوران به من گفتند آن موقع که تو در دوران بلوغ به کوه می‌رفتی و تمرین می‌کردی، من نگران شده بودم که از همایون ممکن است دیگر خواننده در نیاید. صدای من تغییرات جوانی کرده بود و دو رگه می‌شد و تا آواز می‌خواندم سرفه‌ام می گرفت. خیلی تغییرات هورمونی ایجاد شده بود و تاثیرات شدیدی گذاشته بود. آن دوره گذشت و خیال پدرم راحت شد که می‌توانم دوباره شروع کنم به یادگیری و کار کردن.»
* شما در مکتب استاد شجریان بزرگ شدید و به هرحال سبک کار ایشان سبک سنتی بود. امروز شاهد یک نوع و سبک خاص کار از شما هستیم که عرضه می‌شود. شما با سبک سنتی شروع کردید ولی الان سبک کار شما چیست؟
– «من باید یک مسئله را توضیح بدهم تا شاید سوالی که برای سال‌ها در ذهن افرادی مطرح بوده رفع شود. موسیقی صرف سنتی برای من مثل آب خوردن است، آب خوردن از این حیث که از بچگی آنقدر با آن انس داشته‌ام و با آن بزرگ شده‌ام که الان با چشم بسته می‌دانیم که چه چیز آن کجاست. اینکه آدم بخواهد وارد تجربیات جدید شود و این دغدغه را داشته باشد که آیا نسل امروز که جوان است، با حجم عظیمی از موسیقی‌های جدید و این تغییرات فراوان، آیا من به عنوان همایون شجریان با موسیقی ۲۰ سال پیش جایی نزد آن‌ها دارم؟ آیا اگر روی موسیقی ۲۰ سال پیش پافشاری کنم، معنایش این نیست که من این موسیقی را فنا کرده‌ام و آن وقت فقط می رود روی طاقچه ها. صرفا به عنوان یک چیز موزه‌ای از آن یاد شود؟ یا اینکه من بیایم از توانایی خودم، از سلیقه خودم، دوستانم، همکاران، آهنگسازهای خلاق استفاده کنم و نوع موسیقی را تغییر بدهم و آن را به شکلی در آورم که هم خودم آن را دوست دارم، چون به هرحال خود من هم نسبت به ۲۰ سال پیش تغییر کرده ام، هم نسل امروز می‌تواند با آن رابطه برقرار کند، جذب آن شود و بگوید موسیقی ایرانی یعنی این. بببیند یکی هنوز هست که در موسیقی جدید تحریر(چهچه در آواز) می‌زند. اگر بخواهیم روی روش صرفا سنتی پافشاری کنیم این موسیقی گم می شود. نسلی مثل نسل پدر من یا استاد مشکاتیان، استاد علیزاده و کسانی که در آن دوره بودند چون موسیقی زمانه ی خودشان را ارائه می دادند کار با ارزشی ارائه کردند و مردم آن را پذیرفتند. اگر مردم نباشند، واقعا موسیقی به چه دردی می خورد؟ اصلا موسیقی به چه درد می خورد اگر شنونده‌ای برایش نباشد. خارج از هر نوع دسته بندی در موسیقی و فکر کردن به آن، اولویت برای من این است که موسیقی که اجرا می کنم به درد جامعه امروز من بخورد.
من باید تلاش کنم، از همه چیزهایی که در توانم هست و یاد گرفته‌ام استفاده کنم و فرم جدیدی را امتحان کنم و ببینم جامعه آن را دوست دارد یا نه؟ بدون اینکه بخواهم فکر کنم آیا این موسیقی درآمد بیشتری دارد یا الان این موسیقی محبوبیت بیشتری برای من ایجاد می کند؛ وبدون اینکه فکر کنم الان این موسیقی من را در فلان جایگاه می‌نشاند یا به عنوان یک آدم اهل فرهنگ معرفی می‌کند یا بعنوان یک آدم سیاسی مطرح می کند. بدون اینکه به این چیزها فکر کنم فقط باید در درجه اول بر اساس نیازهای خودم، دغدغه‌های خودم و اینکه این موسیقی باید به هرحال به درد جامعه بخورد، عمل کنم.»

* برای همین است که رنگ و بوی مسائل اجتماعی در کارهای شما زیاد دیده می شود؟
– «بله باید به درد جامعه بخورد. یک جا می گویند که جوان ده ساله شور و نشاط احتیاج دارد. آرایش غلیظ (فیلم آرایش غلیظ به کارگردانی حمید نعمت الله و صدای همایون شجریان) را انتخاب می کنیم. این تنها یک نمونه است ممکن است ده نفر دیگر بیایند خیلی بهتر از این را اجرا کنند. نگاه من به کارها اینطور بوده است.»

* از کارهای جدید گفتید، می توان گفت که شما این چند وقت خیلی پر کار بودید. کنسرت نمایش «سی» را داشتید که فکر کنم چیزی حدود ۴۰ شب اجرا داشت.
– «سی شب اجرا داشتیم. فکر می کردیم ۱۵ تا۲۰ شب اجرا باشد. اما ۳۰ شب اجرا داشتیم و ۳۰ شب هم تقاضا داشتیم که جمعا می شد ۶۰ شب. اما چون به ایام محرم و صفر می خوردیم در نهایت دقیقا ۳۰ شب اجرا شد.»
* دقیقا بعد از آن کنسرت «ایران من» را در تالار وزارت کشور داشتید. برخی از کارشناسان این انتقاد را به شما وارد می کنند که شاید این حجم از پرکاری باعث شود که از تولیدتان کاسته شود. همچنین شاید با نگاهی خیرخواهانه به این مساله می پردازند که اگر یک خواننده سی یا چهل شب متوالی آن حجم سنگین از صدا را در کنسرت اجرا کند به خودش و حنجره‌اش فشار وارد می‌شود. پاسخ شما به این انتقادات چیست ؟
– «فکر می کنم نزدیک یکی دوسالی می شود که در تهران کنسرت نداده بودم و برای همین هم ما این حجم از کار را اجرا کردیم. اینکه ما هر سال یا هر دوسال یکبار پانزده تا سی اجرا داشته باشیم چیز غیرطبیعی نیست و پرکاری به حساب نمی آید. شهرستان‌ها جای خودش را دارد. چیزی که باعث شد اینطور به نظر بیاید استقبال خوب از کنسرت نمایش “سی” بود که ۳۰ شب پشت سر هم اجرا شد. ما از قبل برنامه داشتیم که یک کنسرت موسیقی مثل کنسرت “ایران من” را هم داشته باشیم. ولی خب چون اجرای “سی” پرمخاطب شد وبا اجرای “ایران من” پشت سر هم قرار گرفت، ما خیلی پرکار به نظر آمدیم. اگر احساس کنم جایی قرار است به من فشار بیاید آن کار را قبول نمی کنم و اینکه من خودم جوری این حنجره را تربیت کردم که اگر دو سانس پشت سر هم و هر سانس دوساعت بخوانیم فشاری به حنجره نیاید. حنجره باید توان این را داشته باشد و اگر توان نداشته باشد یک سانس اجرا می کنیم. ولی من حنجره و صدایم را به سمتی برده‌ام که وقتی ما سانس دوم را اجرا می کنیم ، تازه یک جاهایی صدا گرمتر و تو دست تر هم می شود برای من.»

از نظر شما وضعیت موسیقی در ایران به چه صورت است؟
– «در موسیقی و به ویژه در تولید موسیقی، خوشبختانه هنرمندان و آدم‌های با استعداد، با انگیزه زحمت کشیده‌اند، صاحب سلیقه و پرانرژی هستند و می خواهند کارهای متفاوت انجام دهند و اجراهای خوب داشته باشند و تلاش دارند برای خودشان وزنه‌ای باشند. خوشبختانه الان زیاد هستند و پر انگیزه اند. این خیلی چیز خوبی است و باعث شده است که ما کمبودی حس نکنیم. اما بخش دیگری هست و آن اینکه خود موسیقی وقتی به تولید رسید از نظر انتشار و پخش وضعیتش چطور است؟ عدم رعایت کپی رایت در موسیقی بزرگترین آسیب را به موسیقی زده است. موسیقی از نظر اقتصادی چرخه قوی ندارد مگر در کنسرت‌ها که آن هم تعداد معدودی هنرمند هستند که سالن‌هایشان با استقبال بیشتری از سوی مردم مواجه می شود و می توانند این چرخه را مدیریت کنند. بطور کلی اگر بحث کپی رایت حل شود موسیقی شکوفایی عجیبی پیدا خواهد کرد.»

* شما مدت‌ها با پدرهمکار و همراه بودید و با ایشان نواختید و خواندید. دوست ندارید یک بار دیگر بتوانید در کنار ایشان این تجربه را داشته باشید؟
– «اگر شرایط ایشان طوری شود که بتوانند و بخواهند که به صحنه بازگردند، من در مقابل صحنه، خاک‌های پای ایشان را تمیز می کنم. ایشان بتوانند به صحنه برگردند، این مهمترین آرزویی هست که می‌توانم بکنم؛ و اینکه در کنار ایشان نشستن همیشه افتخار من بوده است.»
* مخاطبان ما حتما و همه ایرانیان دوست دارند از صحت و سلامت ایشان باخبر شوند. می توانید مختصری در باره وضعیت فعلی ایشان توضیح دهید؟
– «پدر به دلیل آن چیزی که پارسال دچارش شدند، مجبور شدند به شدت به سرشان اشعه درمانی و رادیوتراپی کنند و این باعث می شود بافت‌های سالم هم آسیب ببیند. این ضمن اینکه مریضی را کنترل می کند موجب یکسری اشکالات می شود. اما نسبت به روزهای اول حالشان خیلی بهتر است. ما در مقطعی قرار گرفتیم که دو راه بیشتر پیش روی نداشتیم. یا اینکه ایشان باید با فیزیوتراپی به سمت بهتر شدن شرایط جسمی می‌رفتند یا اینکه مریضی پیشرفت کند و ایشان را به سمت بدتر شدن پیش ببرد. متاسفانه به سمت بهبود نرفته‌ایم اما در عین حال خوشبختانه الان۷-۸ ماه است وضعیت بدتر نشده و ما هنوز سر آن دوراهی مانده‌ایم. یعنی ایشان نه بدتر شده اند و نه بهتر.
بالاخره مریضی در ایشان ممکن است فعالیتش را آغاز کند که این برای ما خیلی نگران کننده است. بخشی که ما دوست داشتیم با فیزیوتراپی بهتر شود متاسفانه برای ۷-۸ ماه هست که در همان مرحله‌ مانده و ما را مقداری ناامید کرده است. اما حضور ایشان و وجود ایشان برای ما نعمت است و هنوز ایشان مثل همیشه هوشیاریهای خاص خودشان را دارند و گاهی اوقات سوالاتی از من می‌کنند که با خودم می‌گویم بابا چطور این‌ها را هنوز به خاطر دارند. خاطرم هست یک بار ایشان را به باغ خودشان بردیم. خب خیلی مسائل رو نشان نمیداد که یادشونه از جمله جزییات و دستوراتی را قبلا داده بودند. اما همان اول که رسیدند گفتند آن شش تا نهال گردو که من گذاشتم توی گلخونه کجاست؟ و این موضوع من را اینقدر خوشحال کرد که هنوز این جزییات رو هوشیارانه دنبال میکنند و به یادشان هست. همیشه آرزو میکنیم و امیدواریم که ایشون بهتر بشوند و مردم هم که همه لطف دارند و دعا میکنند.»
منبع: بهارنیوز

قاتل ستایش اعدام شد

غلامحسین اسماعیلی در گفت‌وگو با  ایرنا افزود: با توجه به تقاضا و اصرار اولیای دم ستایش قریشی و پس از انجام تمامی فرآیندها و تشریفات قانونی، حکم صادره که به تایید دیوانعالی کشور رسیده بود به مرحله اجرا درآمد.به گزارش ایرنا، این حکم سحرگاه امروز (پنجشنبه) در ندامتگاه ورامین و با حضور اولیای دم و نماینده دادستان اجرا شد.
۲۳ فروردین ماه سال گذشته گزارشی مبنی بر وقوع قتل یک دختر بچه شش ساله افغانستانی در روستای خیرآباد ورامین تحویل مراجع قضایی شد، گزارش حاکی از آن بود که ستایش قریشی که به گفته پدر او روز یکشنبه ۲۲ فروردین برای خرید بستنی از منزل خارج شده، دیگر به خانه بازنگشته است.در تحقیقات اولیه مشخص شد که پسر ۱۷ ساله همسایه که دچار وسوسه شیطانی شده بود او را ربوده و پس از تجاوز او را به قتل رسانده بود.
با اعلام این گزارش، دادستانی این شهر بر رسیدگی ویژه و خارج از نوبت به پرونده تاکید کرد و از نخستین لحظات وقوع این جنایت، رسیدگی به این پرونده به طور ویژه و خارج از نوبت در دستور کار دستگاه قضایی قرار گرفت.
دادستان ورامین در یکم اردیبهشت ماه ۹۵ از تعیین وکیل تسخیری برای متهم خبر داد و گفت: حسب هماهنگی باپزشکی قانونی استان تهران نظریه پزشکی قانونی اواسط هفته آینده واصل می شود و بنابرالزام قانونی موجود وکیل تسخیری متهم پرونده تعیین شد.

ششم اردیبهشت ماه بود که کمیسیون پزشکی دیگری برای بررسی و اعلام نظریه قطعی در مورد سلامت روانی قاتل پرونده ستایش تشکیل و از مدیر مدرسه و والدین متهم جهت تکمیل پرونده شخصیت متهم دعوت شد.
هشتم اردیبهشت ماه نظریه پزشکی قانونی در رابطه با پرونده قتل دختر ۶ ساله افغانستانی در ورامین به این مرجع قضایی ارسال شد و آخرین دفاعیات ۱۳ اردیبهشت ماه از متهم این پرونده اخذ شد و در هجدهم اردیبهشت ماه نظریه مددکاری ضمیمه پرونده و در ۲۰ اردیبهشت نظریه اداره تشخیص هویت ناجا در رابطه با بررسی آلت قتاله واصل شد.
سرانجام در کمتر از یک ماه کیفرخواست قاتل ستایش قریشی صادر شد و پرونده برای رسیدگی به ایستگاه محاکمه رسید و قاتل ستایش به یک بار اعدام و یک بار قصاص نفس محکوم شد.
منبع: بهارنیوز

اینستاگرام در اینترنت ثابت رفع فیلتر شد

روز گذشته علیرضا رحیمی (عضو هیات رییسه فراکسیون امید مجلس) از رفع انسداد تلگرام و اینستاگرام در روز جمعه این هفته خبر داده بود. البته پیش از این یک منبع آگاه نیز در گفتگو با ایلنا درباره فیلترینگ اینستاگرام گفته بود: فیلترینگ شبکه اجتماعی اینستاگرام به دلیل وجود نداشتن نمونه مشابه داخلی، موقتی است و انتظار می‌رود تا محدودیت‌های ایجاد شده برای اینستاگرام تا چند هفته آینده از بین برود و اینستاگرام در وضعیت نرمال قرار بگیرد. البته فیلترینگ هوشمند برای این شبکه اجتماعی به صورت جدی دنبال و درنظر گرفته می‌شود.
 
فارس در این باره نوشت: اینستاگرام روی اینترنت خانگی رفع فیلتر شد. طبق تست و تجربه کاربران ADSL شبکه اجتماعی اینستاگرام روی اینترنت خانگی رفع فیلتر شده است. همچنین کاربران یکی از اپراتورهای موبایل نیز در حال حاضر اعلام می‌کنند که امکان استفاده از اینستاگرام روی اینترنت این اپراتور نیز میسر است. بررسی خبرنگار ما این گفته‌ها را تأیید می‌کند. هنوز اعلام رسمی در این باره انجام نشده است. چندی پیش نیز به طور موقت شبکه‌های اجتماعی روی ADSL برای دقایقی رفع فیلتر شده بود که هنوز مشخص نیست این رفع فیلتر موقتی یا قطعی است. هنوز امکان استفاده از تلگرام روی ADSL (اینترنت خانگی) و موبایل برای هیچ‌یک از کاربران خانگی فراهم نیست. امکان استفاده از اینستاگرام نیز روی دو اپراتور دیگر موبایل در حال حاضر میسر نشده است.
منبع: بهارنیوز

قطع ارتباط گوشی‌های رجیستر نشده

به گزارش مهر، همانطور که قبلا در خبرها از سوی نهادهای مربوطه اعلام شده بود، طرح رجیستری از تاریخ ۱۴ آذرماه امسال وارد فاز دوم خود شد و تمام گوشی‌ها و تبلت‌های برند آیفون را شامل ساخت. همچنین پیش از شروع این مرحله، طی اطلاع‌رسانی‌های صورت‌گرفته از سوی همین نهادها، مبنی بر اینکه تمام دارندگان تلفن همراه از برند آیفون تا قبل از تاریخ ۱۴ آذرماه حتما حداقل یکبار گوشی خود را با سیمکارت خود روشن کرده و فعال کنند تا شناسه گوشی آنها در سامانه ثبت گردد، مشخص گشته بود که بعد از این تاریخ، هر گوشی یا تبلت غیرقانونی از این برند، حتی در صورت روشن شدن نیز، ثبت نخواهند شد و پس از یک ماه قطع خواهند شد.



 

بنابراین به محض روشن شدن این تجهیزات پس از آن تاریخ، برای آنها پیامکی مبنی بر محتوای مذکور، یعنی غیرقانونی بودن تجهیز و عدم دریافت خدمات اپراتوری تا یک ماه آینده ارسال شده است. بر همین اساس و با گذشت یک ماه از ارسال این نوع پیامک به مشترکین اولین سری از گوشی‌های قاچاق روشن شده پس از تاریخ اعلام شده، طبیعی است که در روزهای آینده شاهد قطع شدن آنها خواهیم بود. این درحالی است که به غیر از این پیامک، از طریق دیگر رسانه‌ها نیز این مسئله اطلاع‌رسانی گشته و بعلاوه یک هفته قبل از موعد مقرر، پیامک هشدار دیگری برای آنها ارسال می‌گردد.

اقدامات لازم در فرصت باقیمانده

طبق اعلام کمیته اجرای طرح رجیستری، این دسته از افراد که برای گوشی غیرقانونی آنها پیامک قطع ارسال گشته و طی روزهای آینده تجهیزشان از خدمات اپراتوری محروم خواهد شد، تنها می‌توانند از طریق یکی از راه‌های ذیل، پیگیر مشکل خود باشند:
در درجه‌ی اول چنانچه این افراد به صورت مسافری اقدام به خرید و واردات تلفن همراه کرده اند لازم است تا از طریق مراجعه به سایت گمرک به نشانی https://epl.irica.ir/ImeiInfoView?۰ با مطالعه راهنمایی‌های موجود، اقدام به پرداخت حقوق گمرکی و فعال‌سازی گوشی خود نمایند.

در درجه‌ی دوم چنانچه این افراد از طریق مراجعه به فروشگاه اقدام به خرید تلفن همراه قاچاق نموده‌اند، لازم است تا از طریق یکی از روش‌های زیر از تضییع حقوق خود جلوگیری نمایند.

الف – مراجعه به فروشگاه و توافق با خریدار مبنی بر پذیرش عودت گوشی و دریافت مبلغ آن و یا تعویض با یک گوشی قانونی.

ب – شکایت از واحد فروش از طریق  سامانه اینترنتی سازمان حمایت مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان به‌نشانی http://cppo.mimt.gov.ir

ج- شکایت از واحد فروش از طریق سامانه اینترنتی سازمان تعزیرات حکومتی به آدرس مراجعه http://tazirat۱۳۵.ir

لازم به ذکر است که روش‌های فعال‌سازی، از طریق سایت گمرک و ثبت شکایت و پیگیری آن از طریق آموزش‌های تصویری در سایت همتا _ پایگاه رسمی اطلاع‌رسانی طرح رجیستری (طرح ثبت تلفن همراه) _ به نشانی http://hamtainfo.ntsw.ir  در قسمت «آموزش» قرار دارد.
منبع: بهارنیوز

«گل» ۵ برابر مخرب‌تر از «شیشه»

سرهنگ محمد بخشنده در گفت‌وگو با ایسنا، درباره شیوع مصرف مخدر گل درمیان جوانان اظهاکرد: مخدر گل از جمله مخدرهای دارای قدرت تخریب بالاست و عوارض جبران ناپذیر زیادی دارد که از مخدر شیشه نیز بیشتر است. 
وی با اشاره به شکل مصرف این ماده اظهارکرد: با توجه به اینکه این ماده مانند سیگار مصرف می‌شود، ممکن است برخی گمان کنند که عوارضش همچون سیگار است، درحالی که عوارض این مخدر حداقل پنج‌برابر مصرف مخدر شیشه است و تاثیرات جبران ناپذیر زیادی روی بدن و به خصوص مغز و سیستم عصبی می‌گذارد.رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر تهران بزرگ با اشاره به نزدیکی فصل امتحانات دانشجویان و دانش آموزان تصریح کرد: خانواده‌ها در این ایام بیشتر مراقب فرزندانشان باشند، جوانان نیز فریب سودجویانی را که ممکن است با طرح وعده‌هایی همچون افزایش تمرکز و قدرت یادگیری اقدام به فروش این مواد می‌کنند نخورند، جالب است بدانید در میان بسیاری از فروشندگان این مواد که توسط پلیس دستگیر شده‌اند، تعداد قابل توجهی از آنان حاضر به مصرف این ماده نبوده‌اند چرا که از عوارض گل به خوبی با خبرند.

بخشنده با تاکید بر اشراف اطلاعاتی پلیس مبارزه با مواد مخدر تهران بزرگ در این زمینه گفت:‌ پلیس نظارت گسترده‌ای بر شبکه‌ها  و افراد توزیع‌کننده این مواد داشته و تاکنون با بسیاری از باندها و توزیع‌کنندگان اصلی برخورد کرده است.وی در پاسخ به اینکه آیا توزیع‌کنندگان گل این ماده را در تهران کشت می‌کنند، یا خیر؟ به ایسنا گفت: در شهر تهران کشت گل نداریم و اصلا زمینی نیست که مخدر گل در آن کشت شود، پلیس هم نسبت به این موضوع حساس است و با جدیت با چنین مواردی برخورد خواهد کرد، اما در برخی از استان‌های همجوار و در مراتع این ماده کشت می‌شود و به تهران آورده می‌شود.بخشنده با بیان اینکه بذر این مخدر از یکی از کشورهای اروپایی وارد می‌شود، تصریح کرد: ما از مدت‌ها قبل درخصوص این ماده هشدارهای لازم را داده‌ایم  و افرادی نیز در فرودگاه‌ها حین انتقال بذر این مواد دستگیر شده‌اند، البته فصل کشت گل نیز مربوط به الان نیست.
منبع: بهارنیوز

سرپل ذهاب؛ سر پل آرزوها

هوا رو به تاریکی می‌رود؛ کمی آنطرف‌تر از سایت مسکن مهر سرپل ذهاب که ستون‌هایش هنوز پابرجاست ولی دیوارهایش همه فروریخته‌اند، مدرسه‌ای دو طبقه با نمای آجر سه سانتی خودنمایی می‌کند؛ ترک‌های عمیق روی دیوارها یادگار زلزله ۵۰ روز پیش همچون زخمی بر دل مدرسه مانده است.به گزارش ایسنا، از روی دیوار حیاط که حالا فروریخته عبور می‌کنم، پایم را روی نیمکتی فلزی می‌گذارم و پایین می‌پرم. چند خانواده داخل حیاط چادر زده‌اند، کمی آنطرف در آبخوری چند مرد با لباس محلی در حال وضو  گرفتن‌ هستن؛ لباس‌ها و پتوهای خیس روی نرده‌های سکوی جلوی ساختمان جاخوش کرده‌اند و دو پسر در حال دویدن و بازی در حیاط مدرسه‌اند. مدرسه‌ای که متعلق به دانش آموزان استثنایی است.هر کجا می‌روم چند نفر دورم جمع می‌شوند و سوال می‌کنند «قرار است کمکی برسد؟ کمکی با خودت آورده‌ای؟».مردم از وضعیت نامطلوب بهداشتی و سختی‌های زندگی در چادر می‌گویند؛ چند خانواده‌ای که مشخص است پرجمعیت‌اند، با گونی و چوب به مساحت چادر خود اضافه کرده‌اند. چهره زن‌ها از سرما سخت و تیره شده و از ظاهر بچه‌ها مشخص است روزهاست که نتواسته‌اند حمام بروند.


هرکس چیزی می‌گوید، دور و برم شلوغ شده؛ یکی ادعا می‌کند کنسروهایی که هلال احمر در اختیارشان گذاشته تاریخ مصرف گذشته بوده و دیگری می‌گوید «اینجا هرکس آشنا داشته دو تا دوتا کانکس گرفته»،؛ یکی روماتیسم شدید دارد و نمی‌تواند دارو بخرد؛ خانم معلمی از بی توجهی آموزش و پرورش گلایه دارد و می‌گوید که «کسی از ما سراغی نمی‌گیرد، شان ما حفظ نمی‌شود، تعدادی لباس کهنه در اداره ریخته‌اند تا برویم سوا کنیم، ما کهنه پوش نیستیم. آن اوایل کمک ها که می‌آمد هرکس زرنگتر بود و زورش بیشتر بود می‌رفت جلو و می‌گرفت اما ما خجالت می‌کشیم. پسرم از وحشت زلزله شب‌ها چند بار از خواب می‌پرد و جیغ می‌زند و خودم چند بار خواسته‌ام خودکشی کنم، بغضی به گلویم چسبیده و رهایم نمی‌کند.»دیگری می‌گوید: «وضعیت سرویس‌های بهداشتی خوب نیست و بچه‌های ما مریض شده‌اند». دیگری گلایه می‌کند که «شوهرم بیکار شده و هیچ درآمدی نداریم. به ما که مستاجریم کانکس نمی‌دهند. دولت اینجا نیست و اگر کمک های مردمی نبود نمی‌دانیم حالا چه وضعی داشتیم، بچه های ما دچار سوء تغذیه شده اند و خودمان نگرانیم مبتلا به عفونت شویم، یا باید به در خانه‌هایی که سالم‌اند برویم و از سرویس بهداشتی‌شان استفاده کنیم و یا توی صف بمانیم ».سرم از شنیدن انبوده مشکلات مردم سرپل ذهاب باد کرده و همان بغضی که به گلوی خانم معلم چسبیده بود مرا هم رها نمی‌کند، فقط همدردی می‌کنم. چند نفری شماره تلفن می‌دهند و برخی می‌خواهند دستم را بگیرند تا به چادر شان ببرند. زنی با ابروهای کمان و چهره‌ای غمزده اصرار می‌کند به چادرش بروم ، می‌گوید: « خانم بخدا نمی‌خواهم اذیت کنم، اذیت کن نیستم، کمک می‌خواهم، پسر معلول دارم که حال و اوضاعش خوب نیست».

دختر بچه‌ای که عینک ته استکانی به چشم دارد، روسری کرم رنگش را دور گردنش گره زده و کاپشن قرمزی به تن دارد  آنطرف تر از جمعیت دست به کمر زده و به ساختمان مدرسه‌اش خیره شده، توجهم را جلب می‌کند، به سمتش می‌روم و صدایش می‌کنم، برمی‌گردد و می‌گوید من؟ اسمم “سپیده” است خاله. اول می‌گوید: «خوشحالم مدرسه‌ام تعطیل شده» اما بعد به فکر فرو می‌رود، حرفش را پس می‌گیرد و می‌گوید که از تعطیل شدن مدرسه خوشحال نشده است.سپیده دستم را می‌گیرد تا مرا ببرد و دوستانش را نشانم بدهد. پشت سر هم اسم دوستانش را تکرار می‌کند و می‌گوید دلش می‌خواهد مدرسه اش دوباره ساخته شود تا بتواند به مدرسه برگردد. وقتی می‌گوید دو نفر از دوستانم و ناظم مدرسه ام در زلزله مرده‌اند، اشک توی چشمهای ریز و براقش جمع می‌شود. او دلش برای ترک‌های دیوار مدرسه‌اش می‌سوزد.

دلش خوراکی و اسباب بازی و دفتر می‌خواهد و هر چند جمله‌ای که می‌گوید بی هوا می‌آید سمتم و دستانش را دور کمرم حلقه می‌کند و می‌گوید «خاله نرو اینجا بمون».مردم سرپل ذهاب خسته‌ شده‌اند؛ روزگار برای آنها سخت می‌گذرد اما هنوز امیدوارند و زندگی برایشان تمام نشده است. آوار برداری در بسیاری مناطق شروع شده، مدارس باز شده‌اند هرچند برخی از آنها سه شیفته‌اند و برخی در کانکس و چادر. همه آنها قدردان کمک‌های مردمی‌اند و با این حال آرزویشان این است که فراموش نشوند.
منبع: بهارنیوز

امروز سامانه بارشی وارد کشور می‌شود

احد وظیفه وضعیت جوی کشور را پیش بینی کرد و گفت: بر اساس آخرین نقشه‌های پیش‌یابی هواشناسی امروز(۱۵ دی ماه) ورود سامانه بارشی از غرب کشور وارد می‌شود. در این شرایط برای غرب و برخی مناطق جنوب غرب افزایش ابر و بارش پراکنده باران و در مناطق مرتفع بارش برف پیش بینی می‌شود.وی افزود: فردا (۱۶ دی ماه) دامنه فعالیت این سامانه بارشی علاوه بر نیمه غربی کشور به‌تدریج بخش‌هایی از مرکز و دامنه‌های جنوبی البرز را فرا می‌گیرد و سبب بارش باران و برف، وزش باد و کاهش دما در این مناطق می‌شود.

بارش برف در ارتفاعات
مدیرکل پیش بینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی در ادامه گفت: از بعدازظهر فردا با شمالی شدن جریانات روی دریای خزر در استان‌های ساحلی دریای خزر افزایش ابر، بارش باران، وزش باد و کاهش دما و در ارتفاعات و مناطق کوهپایه‌ای البرز بارش برف پیش‌بینی می‌شود.

تداوم بارش در استان‌های ساحلی خزر
وظیفه در ادامه با اشاره به شرایط جوی کشور در روز یکشنبه(۱۷ دی ماه) اظهار کرد: در این روز از فعالیت این سامانه بارشی در غرب و مرکز کشور کاسته خواهد شد و بارش در سواحل دریای خزر و بخش‌هایی از شمال شرق کشور ادامه خواهد داشت.این کارشناس سازمان هواشناسی در مورد شرایط جوی تهران طی دو روز آینده اظهار کرد: آسمان تهران فردا (۱۶ دی ماه) کمی ابری همراه با غبار صبحگاهی در بعد از ظهر ابری با احتمال بارش پیش‌بینی می‌شود و بیشترین و کمترین میزان دما در این روز بین ۹ و ۲ درجه سانتیگراد خواهد بود. همچنین وضعیت آسمان پایتخت در روز یکشنبه (۱۷ دیماه) نیمه ابری گاهی همراه با وزش باد و در بعد از ظهر کاهش ابر پیش بینی می‌شود و بیشینه و کمینه دمای تهران در این روز در گرمترین زمان به ۸ و در سردترین زمان به صفر درجه سانتیگراد می‌رسد.
منبع: بهارنیوز

نامه پدر ستایش پس از اعدام قاتل دخترش

به گزارش تسنیم، «دیروز صبح قاتل دختر عزیزم، ستایش، قصاص شد، برطبق قوانین ایران، کشوری که بیشتر عمر من و فرزندانم در آن گذشته است. تقریباً یک سال و ۱۰ ماه است که از آن اتفاق می گذرد و هر روز برای ما سخت گذشته است. خبر قتل دختر دیگرم، آتنا اصلانی داغ ما را تازه کرد و همه مردم ایران را ناراحت کرد و قصاص قاتل او درخواست همه مردم ایران بود. ولی امروز که حکم قصاص قاتل ستایش عزیزم اجرا شد، برای ما مایۀ خوشحالی نبود. چون امروز خانواده دیگری، مثل ما، فرزندش را از دست داد.فرزندان ما، هر چه باشند و هر کاری که کرده باشند، حاصل عمر و زندگی ما هستند و دوست‌شان داریم. ستایش ما به ناحق از میان ما رفت، ولی قاتل او هم فرزند خانواده‌ای مثل خانواده ما بود. درست است که قصاص حق است و باید تسلیم خواست خدا و قانون بود، ولی به هر حال خانواده‌ای از برادران ایرانی‌ام، امروز در غم فرزند نشسته است. قصاص درخواست من و خانواده من بود تا مرحمی باشد بر زخم از دست دادن دختر کوچکم. و برای ما افغانستانی‌های ساکن ایران، اجرای عدالت آرزوی بزرگی است.تمام عمر در میان برادران ایرانی‌مان با آرامش زندگی کرده‌ایم و برای خود اعتبار و آبرو خریده‌ایم. مردم محله ما در ورامین به ما احترام می‌گذارند، چون چیزی جز زحمت صادقانه از ما ندیده‌اند و سعی کرده‌ایم در سرزمین برادران هم دین و هم زبانمان، که با بزرگی ما را پذیرفته‌اند، نان حلال برای خانواده‌مان ببریم. این قصاص، برای من و خانواده‌ام و برای ستایش عزیزم، و البته برای کل ملت ایران و مهاجرین افغانستانی، آرامش و عزت به همراه خواهد آورد. از همه وطنداران افغانستانی و برادران ایرانی‌ام که ما را در این غم همراهی کردند سپاسگزارم. امیدوارم دیگر هیچ وقت و برای هیچ خانواده‌ای، چنین روزهای سختی پیش نیاید.
شیرآقا قریشی»
منبع: بهارنیوز

جیب خالی بیمه سلامت برای پوشش اتباع

دکتر آناهیتا کشاورزی در گفت‌وگو با ایسنا، درباره بحث تحت پوشش بیمه قرار گرفتن اتباع مجاز در کشور بر اساس قانون برنامه ششم توسعه، گفت: به سازمان بیمه سلامت اعلام شده است که در سال ۹۷، جمعیتی حدود یک میلیون نفر را تحت پوشش قرار دهد. البته تاکنون هم جمعیتی بالغ بر ۱۱۰ هزار نفر از اتباع مجاز را تحت پوشش بیمه سلامت قرار داده‌ایم.
جیب خالی بیمه سلامت برای پوشش بیمه‌ای اتباع در سال ۹۷
وی با بیان اینکه قرار بود یک میلیون نفر از اتباعی که کارت اقامت مجاز دارند، تحت پوشش بیمه سلامت قرار گیرند، افزود: بدون شک پوشش بیمه‌ای این افراد منوط به تامین اعتبارات لازم است. این درحالیست که در لایحه بودجه سال ۹۷، رقمی برای تحت پوشش بردن اتباع مجاز دیده نشده است. بر این اساس از آنجایی که قرارداد ما برای بیمه کردن اتباع، منوط به مشارکت دولت شده است، اگر دولت در این زمینه مشارکت کند، می‌توانیم به سمت پوشش این افراد رویم، اما در غیر اینصورت امکان تحت پوشش قرار دادن اتباع وجود ندارد. کشاورزی با بیان اینکه بدون شک سرانه بسته خدمتی اتباع تحت پوشش بیمه سلامت را باید حداقل معادل قیمت تمام شده سایر بیمه‌شدگان‌ تحت پوشش در نظر بگیریم، ادامه داد: سرانه بسته خدمات مصوب دولت در سال ۹۶ حدود ۴۹ هزار تومان بوده است و قطعا برای سال ۹۷ میزان این سرانه بالاتر می‌رود که باید محاسبه و تامین شود. بنابراین اگر منابع لازم برای تحت پوشش بردن اتباع مجاز تامین شود، می‌توانیم آنها را تحت پوشش بیمه قرار دهیم.معاون بیمه خدمات سلامت سازمان بیمه سلامت ایران با بیان اینکه قرار بود در سال ۹۷ جمعیتی بالغ بر یک میلیون نفر از اتباع مجاز را تحت پوشش بیمه قرار دهیم، گفت: البته ممکن است تعداد اتباع مجاز بیش از این باشد، اما برای ما در سال ۹۷ پوشش یک میلیون نفری را تعیین کرده‌اند و سرانه آنها هم باید مشخص شود.
اتباع بیمه‌شده تنها می‌توانند از مراکز دولتی خدمت بگیرند
کشاورزی درباره سطح ارائه خدمات به بیمه‌شدگان غیر ایرانی نیز گفت: باید توجه کرد که اتباع تحت پوشش بیمه سلامت تنها می‌توانند از مراکز دولتی خدمت دریافت کنند و حق بیمه آنها بر اساس قرارداد تعیین می‌شود. میزان حق بیمه پرداختی از سوی اتباع مجاز، معادل افراد تبعی سه ما برآورد می‌شود که  که امسال میزان حق‌بیمه‌ای که آنها طبق قرارداد می‌پرداختند، ۴۸ هزار و ۸۰۰ تومان بود.
منبع: بهارنیوز

مرگ هزاران شغل با فیلترینگ!

می‌گل هشترودی- روزنامه بهار: از چندی پیش شایعاتی درباره فیلتر شدن تلگرام به گوش می‌رسید اما هر بار وزیر ارتباطات این موضوع را تکذیب کرده و با قاطعیت از فیلتر نشدن فضای مجازی به ویژه تلگرام سخن می‌گفت اما حالا تلگرام چند روزی است که به دلیل بسترسازی برای شبکه‌های معاند فیلتر شده است و به گفته دبیر انجمن صنفی کسب و کارهای اینترنتی «در چند روز اخیر فروش کسب و کارهای اینترنتی افت شدید و مشهودی داشته و تمامی کسب‌و‌کارها متضرر شدند و بازار تنزل کرده است.» شاید هیچ کس فکرش را هم نمی کرد که بین ۱۰ تا ۱۵ هزار کسب و کار ایرانی در تلگرام فعال باشد و حالا آن‌ها متحمل ۵۰۰ میلیارد تومان زیان از اختلال‌های چند روزه اینترنت شده‌اند‌. این را نایب‌رئیس کمیسیون اینترنت سازمان نظام صنفی رایانه‌ای تهران می‌گوید و معتقد است:«بر این اساس ادامه این روند تنها به این گروه از مشاغل آسیب می‌زند و افزایش ضرر برای آنها را در پی خواهد داشت‌. »

واکنش‌ها به فیلترینگ تلگرام
تلگرام که فیلتر شد نه فقط پیغام‌های روزانه مردم عادی که خبر رسانی و برخی کسب و کارها نیز دچار آسیب شدید شد. در موج اول واکنش‌ها درباره این موضوع، بحث لزوم جایگزینی محصولات داخلی مانند گپ، بیسفون، ویسپی و سروش مطرح شد و کاربران نیزدراین زمینه به دنبال جایگزین‌های مناسب داخلی و خارجی شروع به کاوش کردند، اما واقعیت این است که در بحث پیام‌رسان‌های داخلی نمونه‌های موجود در این شرایط هنوز نتوانسته‌اند پاسخ گوی خیل عظیم ۴۰ میلیونی کاربران تلگرام باشند، چرا که با وجود فرصت کافی که طی این ماه‌ها در اختیار داشتند، نتوانستند نه از نظر امکانات و نه از نظر زیر ساختی خود را مهیای چنین شرایطی کنند. در واقع شبکه‌های داخلی هنوزاز زیرساخت‌های لازم برای پاسخ‌گویی به ترافیک بالای کاربران بر خوردار نیستند.
در مقابل نمونه‌های خارجی نیز با توجه به امکانات گسترده تلگرام هنوز موفق نشده‌اند رضایت خاطر کاربران ایرانی را فراهم کنند.ازطرفی با اظهارات جدید وزیر ارتباطات درباره کسب و کارهای اینترنتی وعذر خواهی وی از صدها هزار هموطنی که به دلیل شرایط اخیر متضرر شده‌اند و وعده وی برای مذاکره با شورای امنیت برای رفع محدودیت ها، به نوعی موج دوم واکنش‌ها در پی فیلترشدن تلگرام شکل گرفته است. این موج حول محور متضررشدن کسب و کارهای اینترنتی و ورشکستگی فروشگاه‌های مجازی دور می‌زند.در این باره اظهار نظرهایی هم انجام شده که از جمله آن نایب رئیس کمیسیون کسب و کارهای نوین اتاق ایران بود که با اشاره به این که بین ١٠ تا ١۵ هزار کسب و کار در ایران به صورت کاملا مجازی اداره می‌شوند، گفت:ادامه این روند موجب ورشکستگی کامل تجارت‌های مجازی خواهد شدو درصورت دائمی‌شدن فیلترینگ به صورت کامل ورشکسته خواهند شد. دبیر انجمن صنفی کسب و کارهای اینترنتی نیزگفت: در اختلال چند روز اخیر فروش کسب و کارهای اینترنتی افت شدید و مشهودی داشته و تمامی کسب و کارها متضرر شدند وبازار تنزل کرد؛کسب و کارهای تلگرام و اینستاگرام نیز ۱۰۰درصد ضرر کردند.
اما با وجود تمامی این اظهارات که از سوی برخی مخالفان فیلتر تلگرام مطرح می‌شود، جدید ترین آمارها از حقایق جالبی پرده بر می‌دارد مبنی بر این که تنها ۲۰ تا ۳۰ درصد کاربران ایرانی، تلگرام را ترک کرده‌اند و ظاهرا بسیاری همچنان در حال استفاده از این شبکه از طریق فیلتر شکن‌ها هستند. بر اساس نظر سنجی‌های صورت گرفته تا کنون ۸۵ درصد کاربران همچنان از تلگرام البته با فیلترشکن استفاده می‌کنند، در این میان تعداد کاربران واتس اپ ۸ درصد،سروش ۴ درصد و کاربران شبکه‌های ویسپی، بله، لاین،بیسفون و گپ یک درصد است. این در حالی است که در روزهای اخیر فیلتر شکن‌های موجود نیز پاسخگو نبوده و به نحوی کاربران برای استفاده از تلگرام و اینستاگرام با مشقت‌های فراوانی رو به رو شده اند. در واقع آن طور که بررسی‌های آماری نشان می‌دهد، به دلیل وابستگی کاربران به تلگرام و نبود جایگزین مناسب، کاربران تلگرام همچنان به قیمت استفاده از فیلتر شکن حاضر به ترک این شبکه نیستند؛ حتی اگر ساعت‌ها برای اتصال فیلتر شکن وقت صرف کنند یا مجبور به بارگذاری فیلترشکن‌های زیادی باشند.

ابهام در سرنوشت کسب و کار مجازی
با افزایش نفوذ شبکه‌های اجتماعی مجازی و پیام‌رسان‌های فوری مانند تلگرام از یکسو و همچنین توسعه  روزافزونِ قابلیت‌های آن‌ها، کارکرد این ابزار‌ها از یک پیام رسانِ مجازی صرف، به مرور به سمتِ ابزاری برای درآمد زایی، فعالیت اقتصادی، بازاریابی و تبلیغات سوق داده شد. بی‌تردید حضور بیش از ۳۰ میلیون کاربر فعال تلگرامی و وجود قابلیت تعامل با آن‌ها، فرصتی بی‌مانند برای گسترشِ نظام توزیع کالا و خدمات در کشور است. اکنون برآورد شده است که بین ۱۰ تا ۱۵ هزار کسب و کار ایرانی به صورت کاملاً مجازی در فضای نرم افزارهای پیام رسان اداره می‌شوند و این در حالیست که برخی آمارهای غیررسمی حکایت از وجود ۳۰ هزار کسب و کار مجازی در کشور دارد.
پروانه مافی، نماینده مردم تهران و رئیس کمیته کسب و کارهای الکترونیکی مجلس درباره فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام و تاثیر آن‌ها در کسب و کارهای الکترونیکی گفته است: ادامه‌ این محدودیت به کاهش چشمگیر منابع درآمدی کسب و کارهای نوین، بیکاری برخی جوانان و نهایتاً کاهش میزان تولید ناخالص داخلی در کشور منجر می‌شود.

باید به این نکته توجه نمود که پیام‌رسان‌های مجازیِ تلگرام و اینستاگرام، مضاف برآنکه نقش انتقال پیام و انتشار اخبار را برعهده دارند، امروز بستری برای توسعه بخش خدمات در کشور و گسترش فعالیت کسب و کار‌های نوین به حساب می‌آیند که ادامه محدودیت در دسترسی به آن‌ها، منجر به کاهش چشمگیر منابع درآمدی این کسب و کار‌ها، بیکاری برخی جوانان و نهایتاً کاهش میزان تولید ناخالص داخلی در کشور خواهد شد. در راستای پیشگیری از بُروزِ این چالش بزرگ اقتصادی، لازم است تا ایجاد محدودیت در دسترسی به پیام‌رسان‌هایِ مجازی هرچه سریع‌تر مرتفع شده و برای حفظ امنیت و آرامش در داخل کشور، استفاده از راهکارهای سلبی در اولویت آخر قرار گیرد.

ناهید تاج الدین دبیر کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی نیز در این باره می‌گوید: بودجه وزارت ارتباطات در لایحه بودجه ۹۷ چیزی حدود ۳۹ هزار میلیارد ریال یعنی تقریباً سه برابر بودجه وزارت صنعت، معدن و تجارت است و این نشان می‌دهد دولت بر روی ظرفیت‌های فضای مجازی برای ایجاد اشتغال و کسب و کارهای اینترنتی حساب ویژه ای باز کرده، اما متاسفانه فیلترینگ تلگرام یک نقض غرض بزرگ در این زمینه محسوب می‌شود. فیلترینگ تلگرام همه رشته‌های دولت را در زمینه کسب و کارهای مجازی پنبه خواهد کرد و متاسفانه نقشه راه دولت را در این زمینه مخدوش می‌کند. این در حالی است که محمد آذری جهرمی وزیر ارتباطات پیش از این در صفحه شخصی توئیترخود، در پاسخ به این که تصمیم به مسدود شدن تلگرام و اینستاگرام از سوی چه مرجعی گرفته شده است، گفته بود:این تصمیم در شورای امنیت کشور گرفته شده و موقتی‌ است و مرجعی که تصمیم گرفته، اعلام رفع نیز خواهد کرد.
اما در صورت باز نگشتن تلگرام به روال عادی، در میان مدت باید برای این مسئله چاره ای اندیشید. علی توسلی نایب رئیس کمیسیون اینترنت سازمان نظام صنفی رایانه‌ای تهران می‌گوید:« بنا بر اعلام بزرگترین فعالان بازار کسب و کارهای اینترنتی شامل ارائه‌دهندگان اینترنت، فروشگاه‌های اینترنتی، تاکسی‌های آنلاین و امثال آنها از اختلال اینترنت در چند روز گذشته ۵۰۰ میلیارد تومان زیان کرده‌اند. » در شرایطی که یکی از اهداف دولت دوازدهم ایجاد بیش از ۷۰۰ هزار شغل در سال می‌باشد و فضای مجازی در این بین یکی از مهم‌ترین بسترهای شکل گیری فعالیت اقتصادی و تولید شغل به ویژه در بخش خدمات است، التهابات چند روز اخیر در کشور باعث شده تا بخش عمده‌ای از فعالیت‌های اقتصادی موجود در فضای مجازی کشور به واسطه اِعمال محدودیت در دسترسی به تلگرام و اینستاگرام، با اختلال جدی مواجه شوند. علاوه بر این، تلاش‌های جمع کثیری از جوانان ِبا انگیزه که گاهاً چند سال از بهترین دوران عمر خود را برای جذب مخاطب و تثبیت در بازار، سرمایه‌گذاری نموده‌اند، هدر خواهد رفت و در ‌‌نهایت منجر به افزایش تعداد بیکاران در جامعه و نا‌امیدیِ بیش از پیشِ آن‌ها خواهد شد.

اهمیت کسب و کار‌های مجازی
تلگرام در ایران فقط یک شبکه اجتماعی ساده نیست. بسیاری از خلأهای الکترونیک در کشور ما با شبکه‌ای مانند تلگرام پر شده است. عبدالرضا نوروزی نایب‌رئیس اول کمیسیون فناوری اطلاعات در این باره می‌گوید: «امروزه بسیاری از روستاییان با دسترسی به شبکه‌های اجتماعی مانند تلگرام و اینستاگرام کسب‌وکار خود را راه‌اندازی کرده و بدون نیاز به مهاجرت به تهران یا سایر کلانشهرها، معیشت خود را تأمین می‌کنند. حتی برخی از آنها به توسعه فروش کالاهای بومی خود پرداخته‌اند. با بسته‌شدن این شبکه‌ها، دریچه‌های تجاری در سایر کشور بسته می‌شود.»
 این در حالی است که جابه جایی به شبکه پیام رسان دیگر با شکست صد در صدی کسب و کار‌های ایجاد شده فعلی همراه خواهد بود زیرا یک فروشگاه مجازی گاهی ٣‌سال برای جذب فالوور و تثبیت در بازار زحمت کشیده و جابه‌جایی به شبکه‌های دیگر مثل واتس‌اپ کسب‌وکارهای اینترنتی را زمین زده و موجب می‌شود برخی از آنها متضرر و ورشکسته کامل شوند. به‌خصوص که کسب‌وکار آنها مشمول زمان نیز خواهد شد. با همه این اوصاف و با در نظر گرفتن این موضوع که تلگرام و اینستاگرام جایگزین بومی ندارند و پیام رسان‌های داخلی نیز پاسخگوی خیل عظیم ۴۰ میلیونی کاربران تلگرام نیستند، بهتر است مسئولانه مربوطه در دولت دوازدهم که قبل از انتخابات از ایجاد فرصت‌های شغلی سخن می‌گفتند، فرصت‌های شغلی فعلی را از جوانان دریغ نکرده و بنا به صحبت‌های وزیر ارتباطات فیلترینگ تلگرام و اینستاگرام دائمی نباشد و هر چه زودتر رفع شود تا صاحبان کسب و کار مجازی بیش از این متضرر نشوند.
منبع: بهارنیوز

ایرانیانی که در کانال فاضلاب می‌خوابند!

گروه جامعه- رسانه‌ها: روزنامه شهروند در گزارشی نوشت: نخستین تصویر، وحشت است؛ وحشت از دیدن زندگی آدم‌ها در کانال‌های تنگ و تاریک آب شهری. کانال‌هایی با بوی تعفن، پُر از موش، پُر از سوسک و مارمولک و مورچه. از کانال‌ها صدای خِش‌خِش کیسه می‌آید، صدای نفس، بخار نفس. صدای کشیده‌شدن مقوا روی سطحی ناهموار. صدای پا می‌آید. صداهای کُند و کِشدار، صدای آدم. زیر این کانال‌ها، سفیدی چشم‌ها پیداست. آن‌جا شهری جاری است؛ شهری زیرزمینی با آدم‌های زیرزمینی. معتادان بی‌خانمان، در کانال‌های آب شهری زندگی می‌کنند. کانال‌هایی در همسایگی بزرگراهی در شمال شهر.

 
دومین تصویر پای «حمید» است؛ حمید شلوارش را تا زانو بالا زده: «ببین چطوری زدن؟ نگاه کن.» و پای راست را می‌گیرد جلوی لنز دوربین تا رد زخمی عمیق، روی پاهای نحیف و ناتوانش آشکار شود؛ زخمی عمیق و رشته‌ای مثل رد تازیانه که در یکی از طرح‌های جمع‌آوری معتادان برایش مانده. «حمید» ساکن همان شهر زیرزمینی است. او آن ته، کنار «علی» پاهایش را دراز کرده. «علی»، خودش را زیر پتوی کِرم‌رنگی پنهان کرده، کلیه‌اش عفونت دارد: «واقعا هیچ‌کس نیست بیاد بگه تو چت شده؟ مریضیت چیه؟» حمید می‌گوید، علی چهار روز است همین گوشه افتاده و نمی‌توانند او را ببرند بیمارستان. کلیه‌اش درد می‌کند. آنها از پشت میله‌های کانال حرف می‌زنند. صدایشان می‌پیچد.کانال‌های کم‌عرض و طولانی خانه است، جای خواب و شب‌مانی. معتادان بی‌خانه، کانال‌هایی که سقفش، کمتر از یک‌متر با زیرزمین فاصله دارد را سرپناه کرده‌اند. حمید، در زمهریر شب، پیشانی را روی دو ستون دست گذاشته.

 
 

این‌جا را از کجا پیدا کردید؟
این اطراف هستیم، هوا سرد که می‌شه، می‌آییم داخل کانال.

چند وقت است؟
سال‌ها.

کسی این‌جا سراغتان نمی‌آید؟چرا، گاه‌گداری. بعضی‌ها می‌یان می‌گن می‌خوایم کمکتون کنیم، یک‌ساعت بعدش، یک گردان آدم این‌جا می‌ریزن و ما را جمع می‌کنن. بخدا همین چند روز پیش، مامورها ریختن. پامو نگاه کن.

 
مامورهای کجا؟
همه جا. می‌یان به زور ما را می‌برن، سه‌ماه و یک روز می‌مونیم تو کمپ. یا بهاران یا جای دیگه. بعد دوباره ول می‌کنن. زوری که نمی‌شه کسی رو ترک داد اما همه چی زوریه.

قبلا کجا بودید؟
داخل همین باغ. (با دست روبه‌رو را نشان می‌دهد) مامورها آمدن، ما هم مجبور شدیم بیایم اینجا.
 
 

آخر این‌جا اوضاعش بد است.
بله بده، کانال فاضلابه. خُب چیکار کنیم؟ اصلا هرجایی باشه که از دست مامورا بتونیم چند ساعتی دور باشیم، می‌مونیم، حالا هرجایی می‌خواد باشه.
 
«اکبر» ورودی کانال نشسته، پشت میله‌ها. ادامه حرف‌های «حمید» را می‌گیرد: «حالا درخت هم باشد، می‌ریم بالاش می‌مونیم. فقط از دست مامورها دور باشیم.» از پشت میله‌ها حرف می‌زنند، آن‌جا داخل کانال تنها جایی است که متعلق به خودِ خودشان است و نمی‌خواهند غریبه‌ای وارد حریمشان شود. حمید و علی آن گوشه سمت راست دراز کشیده‌اند و امین و اکبر، کنار دریچه‌ها مشغولند: «تا این ته بری، پر آدمه.» ته، منظورش انتهای کانال است که شانه به شانه اتوبان جلو رفته. «حمید» نشئه است: «آنتی‌بیوتیک می‌خوام. ما مریضیم.» و بغل‌دستی‌اش از سرفه تکان می‌خورد. می‌گویند اهل تهرانند، جز امین که افغان است. امین، پیش از این نقاش بوده، می‌گوید از افغانستان آمده ایران تا برای خانواده و پدر و مادرش یک لقمه نان بفرستد: «نمی‌دونم این‌جا دارم چه‌… می‌خورم.» و می‌خندد و دندان‌های سیاهش را نشان می‌دهد: «خودمون خواستیم، تقصیر هیچ‌کس نیست.»

فقط خودشانند که می‌دانند از کجای دریچه می‌شود بیرون زد و وقتی مامور آمد، به کجا پناه برد: «زور که بیاد بالای سر آدم، آدم هر کاری می‌کنه.» حمید سی‌ودوسالش است و به ۵٠ساله‌ها می‌ماند، کابینت‌ساز بوده. زن و بچه ندارد، ۴، ۵‌سال است با دختری که می‌گوید پرورشگاهی است، زندگی می‌کند، داخل همین کانال‌ها و باغ‌ها: «اون بدبخت هم هیچ کسیو نداره. شب‌ها همین‌جا، داخل کانال می‌خوابه.» ١۵‌سال هرویین و شیشه مصرف کرده و می‌گوید از دوهفته پیش شب‌ها تا صبح داخل همین کانال می‌خوابد. اکبر ٣۵ساله است و کارگر تأسیسات بود، حالا هم اگر کاری برایش باشد، صبح‌ها می‌رود سرکار، اما به جایش، ضایعات جمع می‌کند، زدوبند می‌کند، هرچی گیرش می‌آید، می‌فروشد تا پول موادش جور شود. می‌گوید فوق‌دیپلم دارد، خانه‌شان غرب تهران است و از یک‌ماه پیش، زیر کانال را خانه‌اش کرده: «اوضاع خونه طوری نیست که بتونم برگردم. همش می‌گن ترک کن ترک کن.»

چرا گرمخانه نمی‌روید؟
آن‌جا راحت نیستیم.

چرا؟
اونجا اون شکلی که شما می‌بینین، نیست. اذیت می‌کنن. می‌دونین چیه خانم؟ ما هرجایی که یکی بالای سرمون باشه، نمی‌خوایم. ما نمی‌خوایم کسی کاری به کارمون داشته باشه.

حمید می‌پرد وسط حرف‌ها: «اگر خیلی مارو دوس دارن، یک اتاق برامون کرایه کنن ولمون کنن به حال خودمون. همین. تجربه ١۵‌سال کارتن‌خوابی به من ثابت کرده که زوری نمی‌شه. تو این سال‌ها این‌قدر از این ترک‌ها و برگشت‌ها دیدم. فایده نداره.» امین هم می‌گوید: «با زبان خوش با احترام با ما حرف بزنن. چرا کتک می‌زنن؟ اصلا ما نمی‌دونیم اینها کی هستن؟ هر کی میاد اول ما رو می‌زنه. کاش می‌تونستیم فیلم بگیریم نشونتون بدیم.»

میان فضایی که خودشان زندگی می‌کنند و بقیه کانال پرده‌ای که روزگاری سفید بوده، آویزان است: «این پرده رو زدیم باد نیاد.»
 
سومین تصویر دریچه آهنی ۴٠سانتی‌متری است؛ دریچه‌ای که محل گذر معتادان است، از شهر روی زمین به شهر زیرزمین. اکبر خودش را مچاله می‌کند، دولا می‌شود. راست که بایستد، سرش می‌خورد به سقف که از بالا پیاده‌راه است. اول دست‌هایش را به دوطرف میله می‌گیرد، افقی می‌شود، انگار می‌خواهد دراز بکشد، بعد پاهایش را رد می‌کند و تنه را از داخل مربع رد می‌کند: «این‌جا کانال آبه. اما همیشه خشکه. بارون که بیاد، از این‌جا رد می‌شه می‌ره پایین. خودم پارسال زمستون این‌جا بودم.

 
داخل کانال خیلی خیس نمی‌شه. فقط سرده. پتو نداریم. تا صبح یخ می‌زنیم. فقط اگه سیلاب بیاد، ما رو با خودش می‌بره.» زمستان پارسال، یک‌بار هم باران تندی باریده بود و همه فضای کانال پر از آب شده بود. اکبر اینها را می‌گوید و با دست به ادامه مسیر کانال اشاره می‌کند که روباز است: «یه مدت برامون غذا می‌آوردن اما دیگه نمیارن.» می‌گویند کانال موش دارد، اندازه گربه. تابستان‌ها خیلی گرم می‌شود، اصلا یک لحظه نمی‌شود داخل کانال ماند: «مثل ما این‌جا زیاده. فقط هم داخل کانال نیست، هرجا بری هستن.» امین هم حرف می‌زند: «اصلا می‌دونی چیه آبجی. فاضلاب مال انسان نیست. شما اگه پتوی گلبافت هم بیاری، این‌جا جای زندگی نیست. من به شما قول میدم اگه گرمخونه‌ای باشه که اذیتمون نکنن، ما می‌ریم. درسته که ما عملی هستیم، اما هرکس اندازه خودش آبرو داره.» و اشک در میان چشم‌هایش جوش می‌خورد.

آقای طاهری، از اهالی همان منطقه است که سال‌هاست رفت‌وآمد معتادان به داخل دریچه‌های کانال آب شهری را می‌بیند. می‌گوید ما با دو تا بخاری در خانه یخ می‌زنیم، نمی‌دانم اینها چطور این‌جا زندگی می‌کنند: «فقط این‌جا نیستند، زیر پل، معتادهای بیشتری هستند. شب‌ها آتش روشن می‌کنند تا صبح. ما همیشه شعله‌های آتش‌شان را از پنجره خانه‌مان می‌بینیم.» آقای طاهری می‌گوید؛ همین مسیر را بروید بالا، باز هم معتاد هست. همه جا هستند.

چهارمین تصویر، صورت مامور است؛ مامور لباس شخصی که رد معتادان را زیر این پل‌ها زده. بالای کانال می‌ایستد، دست‌ها و پاها باز از تعجب: «این‌جا چه خبره؟». خبرنگار را می‌بیند و لنز دوربین عکاس را که وارد فضای سیاه و تاریک کانال شده. امین یک لحظه سر را بالا می‌گیرد و وحشت‌زده از دریچه می‌گذرد و قصد خزیدن به کانال را دارد که پاهایش می‌افتد دست مامور: «بیا بیرون ببینم.» و دست می‌برد به سمت راست بدن، روی اسپری گاز اشک‌آور و حالا التماس‌ها شروع می‌شود: «تو رو خدا ولش کن. این دفعه ولش کن.» التماس‌ها کارساز می‌شود، پای امین از دستش درمی‌رود: «خانم این‌جا طرحه. ما باید اینها را بگیریم.» و باز هم التماس: «باشه مال شما، پرید. شما این‌طرفی نیا.» و می‌رود. چشم‌هایش خشمگین است و ملتهب. می‌رود سراغ سوژه بعدی. آن‌جا پر از سوژه است. امین از ترس می‌لرزد: «ببین چیکار کرد. ببین دستمو خون اومد.» و نوک انگشت‌ها را نشان می‌دهد که خونی است. کانال فاضلاب، به طرز حیرت‌آوری خالی شده. اکبر و حمید و آن معتاد بیمار که نای حرف‌زدن نداشت، دود شدند و به هوا رفتند، حتی یک اثر از آنها داخل کانال نماند. مامور که آمد، علی با کلیه عفونت کرده و حمید با پای ورم‌کرده و اکبر، همه به عمق کانال فرار کردند. تا آن دورها.

آقای طاهری رو به مامور می‌کند: «با این مصرف‌کننده چه کار داری؟ برو توزیع‌کننده را بگیر. بنویس خانم اینها را.»

پنجمین تصویر، جای خواب اسفنجی زردرنگ زیر دریچه کانال است؛ از میان تمام دریچه‌های فلزی شهرداری منطقه… تهران، که روی کانال را پوشانده‌اند، تنها یک دریچه باز می‌شود. دریچه‌ها، دروازه‌های شهر زیرزمینی‌اند، معتادان بی‌خانمان، شب‌ها همان‌جا بیتوته می‌کنند، با پتوهایی مندرس و مقواهایی نمور که زیراندازشان شده. تعفن، بوی کانال است، زمین پر از فیلتر سیگار و کاغذپاره و سوخته و پلاستیک پفک و کیک و… است. زمین سیاه است و با رنگ لباس و صورت و دست‌ها و ناخن‌های فاضلاب خواب‌ها هماهنگ.

تصویر پایانی، فضای سبز اتوبان است؛ فضای سبز با چندین درختچه و زمینی که تمام چمنش زیر پا له شده. سیاهی شب سایه انداخته روی اتوبان. اتوبان، در اوج ساعت ترافیک، شلوغ از ماشین است و آشفته و پرهیاهو. هیاهویش بادی شده و پیچیده روی پل‌ها، روی پیاده‌راه‌های تنگ و باریک کنار اتوبان، روی کانال‌ها، زیر کانال‌ها، اما پشت هر درختچه و زیر هر پلی، عده‌ای نشسته‌اند و کاسه چشم‌های ترسیده و وحشت‌زده‌شان، روز تن و صورت غریبه‌ها جست‌وجو می‌کند. هر غریبه‌ای که می‌بینند، بلند می‌شوند و به مسیری نامعلوم به حرکت درمی‌آیند. چند نفری هم بالای تپه ایستاده‌اند به تماشا. آقای طاهری می‌گوید؛ اینها «بپا» هستند. مراقبند تا اگر مامورها آمدند، جلوتر به بقیه خبر دهند. سفیدی چشم‌ها در میان سیاهی شب، برق می‌زند.

سبک زندگی معتادان را باید پذیرفت
«باید این واقعیت اجتماعی را پذیرفت که عده‌ای بیرون از خانه و در گرمخانه‌ها یا در پاتوق‌ها زندگی می‌کنند.» عباس دیلمی‌زاده، مدیرعامل جمعیت تولد دوباره، در گفت‌وگو با «شهروند»، این موضوع را شرط اول و لازم برای تحلیل ماجرای حضور معتادان در داخل شهر می‌داند و این مسأله را مطرح می‌کند که چرا این افراد به جای گرمخانه، مثلا کانال‌های آب شهری یا زیر پل‌ها و حتی گورها را برای شب‌مانی انتخاب می‌کنند؟: «اولین مسأله جانمایی شلترها یا همان گرمخانه‌هاست، این مکان‌ها باید درجایی که محل رفت‌وآمد و کار این معتادان است، در نظر گرفته شود، اما مسأله‌ای که وجود دارد این است که شهرداری براساس امکاناتش، این شلترها را راه‌اندازی می‌کند. از آنسو، واکنش مردم محلی به حضور چنین شلترهایی است. آنها نمی‌خواهند در محله‌شان چنین مکان‌هایی راه‌اندازی شود.»

موضوع دیگری که از سوی دیلمی‌زاده به‌عنوان کسی که سال‌ها در حوزه اعتیاد کارکرده مطرح می‌شود، این است که چرا معتادان حضور در پاتوق‌ها را به حضور در گرمخانه‌ها ترجیح می‌دهند؟ و در پاسخ می‌گوید: «بررسی این موضوع نیاز به تحلیل جامعه‌شناختی دارد. به ‌هرحال در این گرمخانه‌ها سختگیری‌هایی می‌شود، اما در پاتوق‌ها از این سختگیری‌ها خبری نیست. آنها می‌خواهند راحت و بی‌دردسر مواد مصرف کنند، اما یک سرپناه قوانینی دارد که باید رعایت شود و این قوانین برای آنها محدودیت ایجاد می‌کند. با این همه می‌توان مشوق‌هایی در گرمخانه‌ها ایجاد کرد، مثلا یکسری امکانات‌مانند در اختیار قراردادن سیگار و پایپ و… برای آنها قایل شد یا به آنها کارت تردد مترو داد تا بدون پرداخت پول به گرمخانه‌ها بروند.»

دیلمی‌زاده درعین‌ حال حرف‌های معتادان درباره دلایل دوست‌نداشتن گرمخانه را تأیید می‌کند: «نمی‌گویم همه گرمخانه‌ها، اما در برخی از این مراکز، نگاه‌های انگ‌آمیز به معتادان می‌شود. البته این موضوع در مراکزی که از سوی سازمان‌های مردمی اداره می‌شوند، کمتر دیده می‌شود.» پیشنهاد او، راه‌اندازی شلترهای سیار است: «در کشورهای اروپایی، طرح جمع‌آوری معتادان وجود ندارد، آن‌جا تعداد زیادی سرپناه در اختیار معتادان قرار می‌گیرد. در این کشورها، سیستم‌های رفاه اجتماعی، خودشان را متعهد می‌دانند تا رفاه این افراد را تأمین کنند، به آنها غذای گرم، کارت مترو، دارو و کوپن‌های خرید بدهند، حتی برای آنها امکان بازی ایجاد می‌کنند.» به گفته این فعال در حوزه اعتیاد، این معتادان، همان افرادی هستند که یارانه به آنها تعلق می‌گیرد، اما چون حساب بانکی ندارند، خانواده ندارند و… از گرفتن یارانه محروم شده‌اند.

دیلمی‌زاده از افرادی است که پیش از این، به انتشار خبر گورخواب‌ها به آن وسعت، انتقاد کرده بود: «این نوع زندگی برای این معتادان، تبدیل به سبک زندگی شده است و آنها به این زندگی علاقه دارند، اما ما تا کجا حق داریم دخالت کنیم؟ ما وظیفه داریم که سبک زندگی این افراد را تغییر دهیم، کیفیت زندگی‌شان را بالا ببریم، سلامت‌شان را تأمین کنیم، چراکه این موضوعات عمومی است، اما همه اینها نباید زوری باشد، باید راه‌های بهینه‌ای ایجاد شود تا این افراد ارتقا پیدا کنند، ما باید امکانات را به همان نقطه‌ای که می‌خواهند زندگی کنند، ببریم. حمام ایجاد کنیم، دارو ببریم، این اقدامات در درازمدت نتیجه می‌دهد.»

نه بیمار و نه متهم؛ معتادان بلاتکلیف‌اند
«معتادان وضع خاصی دارند، آنها را نه متهم و نه حتی بیمار حساب می‌کنند. یعنی نه از حقوق بیماران و نه از حقوق متهمان برخوردارند.» اینها را سامان نیک‌نژاد که حقوقدان است، به «شهروند» می‌گوید: «با وجود این‌که بخش زیادی از درمان اعتیاد، دارویی است و بیمه هم آن را پذیرفته، اما با معتادان مانند بیماران برخورد نمی‌شود، آنها متهم هم نیستند، براساس قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ‌سال ٩٢، برای مرتکبان جرم، لیستی از حقوق‌ها در نظر گرفته شده، مثلا بازداشت آنها باید براساس حکم‌جلب باشد، مشخصاتشان به صورت دقیق عنوان شده باشد، حق دسترسی به پزشک و وکیل و… دارند. آنها را مجرم نمی‌شناسند، چون برای جمع‌آوری‌شان باید بازداشت شوند و حکمی وجود داشته باشد.» او در ادامه ماده ١۵ قانون مبارزه با موادمخدر را از تکالیف معتادان می‌داند: «براساس این ماده، معتادان باید به مراکز ترک اعتیاد مراجعه کنند، بعد از این ماده است که ماده ١۶، موضوعیت پیدا می‌کند.
 

ماده ١۶ برای معتادانی است که گواهی درمان ندارند، تجاهر به اعتیاد دارند و باید به صورت اجباری به مراکز ترک اعتیاد منتقل شوند. متجاهر کسی است که عامدانه و عالمانه قصد به چالش‌کشیدن قوانین را دارد و مواد مصرف می‌کند، اما معتادی که خانه و سرپناه ندارد و کنار خیابان مواد مصرف می‌کند، متجاهر نیست، معتاد بی‌خانمان فقیر است.» او می‌گوید؛ ماده ١۵ به این دلیل وضع شده که ماده ١۶، عملی نشود: «ماده ١۵ یک فرصت است، چرا این‌قدر معتاد در خیابان داریم؟ چون ماده ١۵ به خوبی اجرا نشده است.» به اعتقاد این حقوقدان، معتادان بی‌خانمان باید اتاق امن داشته باشند، جایی که کاهش آسیب را برایشان به دنبال داشته باشد، نمی‌توان این افراد را به‌طور کامل درمان کرد، بلکه باید آنها را از حداقل استانداردهای زندگی برخوردار کرد.
منبع: بهارنیوز