تعطیلی دولت آمریکا پایان یافت

به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری فرانسه، این در حالی است که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا بعد از این اتفاق مدعی پیروزی در مناقشه با دموکرات‌ها در واشنگتن شده است.مجلس نمایندگان آمریکا ساعاتی پس از آنکه مشخص شد دموکرات‌های سنا پس از کسب تضمین جمهوری‌خواهان برای رای دادن به یک طرح مهاجرتی در هفته‌های آینده، دیگر مخالفتی با طرح بودجه فدرال ندارند، یک رای‌گیری برگزار کرده و با ۲۶۶ رای مثبت به ۱۵۰ رای منفی بودجه دولت فدرال را تمدید کردند.بعد از این رای‌گیری دونالد ترامپ دوشنبه شب این لایحه را امضا کرده و از امروز(سه‌شنبه) عملیات دولت آمریکا به وضع عادی برمی‌گردد.پل راین، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به همکارانش گفت: من می‌دانم که خیال همه از بابت اینکه این مناقشه پایان یافته راحت شده است. بن‌بست بر سر طرح بودجه فدرال آمریکا از یک هفته پیش تاکنون در واشنگتن مشکل ساز شده و علت اصلی این مناقشه مربوط به اختلاف کاخ سفید با قانونگذاران آمریکایی بر سر سیاست مهاجرتی بوده است.

در همین راستا دو حزب اصلی آمریکا پیش از رسیدن به توافق جدال شدیدی با یکدیگر پیدا کرده بودند.ترامپ در یک بیانیه گفت: من خرسند هستم از اینکه دموکرات‌های کنگره سر عقل آمده‌اند.گفته شد که دموکرات‌ها بعد از آن تصمیم به پایان دادن به تعطیلی سه روزه دولت آمریکا گرفتند که در روند مذاکراتشان با جمهوری‌خواهان بر سر سرنوشت طرح حمایتی از مهاجران جوان یعنی داکا پیشرفت به دست آوردند.بعد از آنکه دموکرات‌ها حمایتشان مشخص شد لایحه‌ای که بودجه دولت آمریکا را تا ۸ فوریه تامین می‌کند، به آسانی در سنا نیز تصویب شد. در چند روز گذشته نسخه‌های مختلف این لایحه بودجه در سنا به بن‌بست خورده بودند.پیش از این ترامپ گفته بود که تنها زمانی طرح اصلاحات مهاجرتی را با دموکرات‌ها مورد توافق قرار می‌دهد که خواسته‌های او در آن از جمله ساخت دیوار در مرز مکزیک لحاظ شده باشد.او گفته بود ما تنها زمانی توافق بلندمدت درباره مهاجرت حاصل خواهیم کرد که برای کشور ما خوب باشد.چاک شومر، دموکرات ارشد سنای آمریکا اعلام کرد که حزبش با جمهوری‌خواهان رای به پایان تعطیلی دولت خواهد داد اما در عین حال ترامپ را از انتقادهایش بی‌نصیب نگذاشت.شومر گفت: کاخ سفید طی روز یکشنبه از وارد شدن به مذاکرات خودداری کرد. ما شاهد بودیم که این رئیس‌جمهور در اینجا در حاشیه قرار گرفته است.
منبع: بهارنیوز

مالزی به ایران: حوثی‌ها را تجهیز نکنید

به نوشته خبرگزاری رسمی مالزی «برناما»، «داتوک سری هشام‌الدین تون حسین» که روز یکشنبه در جده برای شرکت در نشست فوق‌العاده وزرای خارجه کشورهای اسلامی برای رسیدگی به موضع حملات موشکی حوثی‌ها علیه عربستان حضور داشت، گفت که هر تهدیدی علیه عربستان منجر به بی ثباتی در منطقه و به میزان بیشتر در امت اسلامی خواهد شد. وزیر دفاع مالزی اظهار داشت: «از طرف دولت و  ملت مالزی به‌شدت حملات موشکی حوثی‌ها علیه شهرهای عربستان را محکوم می‌کنیم. ما از تجاوز و بی‌احترامی به شهرهای مقدس بهت زده و خشمگین شدیم.»

وی ادامه داد: «باهدف گرفتن شهر مقدس مکه، آن‌ها به طور اساسی باورهایمان را هدف قرار می‌دهند. هدف آن‌ها از حمله به شهر مقدس، حمله به ستون‌های ما در اسلام است.» به نوشته این منبع خبری، وزیر دفاع مالزی از نگرانی عمیق کشورش از آنچه که نقش ایران در تجهیز موشکی حوثی‌های یمن نامید خبر داد و گفت: «اتخاذ موضع غیرمداخله جویانه مهم است به طوری‌که هیچ کشوری شبه نظامیان حوثی در یمن را به موشک‌های بالستیک تجهیز نکند.»
منبع: بهارنیوز

پشت پرده تنها روستای جهانی ایران ‌

به گزارش ایسنا، «روستای کلپورگان اولین منطقه ثبت شده در خطه بلوچستان محسوب می‌شود» این جمله را معاون صنایع دستی کشور در مراسم جشن ثبت جهانی کلپورگان مطرح کرد. روستایی که  فقط ۷۰ کیلومتر با مرز پاکستان فاصله دارد و بسیاری از مردان آن مجبورند برای تامین معاش زندگی، قاچاق سوخت یا انسان ‌کنند.
این روستا بدون آنکه زیرساخت‌های جهانی شدن را داشته باشد عنوان جهانی را کسب کرد. عنوانی که مشخص نیست تا چه اندازه می‌تواند به پیشرفت صنایع دستی این منطقه کمک کند و چه لزومی دارد وقتی منطقه، روستا یا شهری زیرساخت‌ها و فرهنگ لازم برای پذیرفتن عنوان جهانی را ندارد، اسم آن را بر سر زبان‌ها بیندازیم؟
زنان روستای کلپورگان هنر هفت هزار ساله‌شان را حفظ کرده‌اند. گرچه بسیاری از نقوشی که روی سفال‌ها زده می‌شود، دست خوش تغییرات شده است، شیوه پخت و حتی شکل برخی از ظرف‌هایی که ساخته می‌شود تغییر کرده است، اما ادامه سفالگری همچنان بیانگر اصالت هنر آن منطقه است.در حالی سفالگران این منطقه با افتخار عنوان جهانی شدن را سپر می‌کنند که هیچ ایده‌ای برای بالا بردن کیفیت یا حتی تهیه بسته بندی مناسب برای عرضه محصولات شان ندارند و در نهایت سفالی  که می‌فروشند را در کیسه میوه تحویل مشتری می‌دهند!

وقتی گردشگری وارد قدیمی‌ترین کارگاه سفالگری آن می‌شود و تصمیم می‌گیرد قطعه‌ای از سفال آنجا را به یادگار بخرد با قیمت‌های عجیب و غریبی که هیچ منطقی پشت آن وجود ندارد، مواجه می‌شود و وقتی درباره دلیل قیمت‌های بالا می‌پرسند، صنعتگران با افتخار جواب می‌دهند «اینجا جهانی شده است».شاید نباید از مردم این خطه انتظار چندانی داشت، زیرا زمانی که پرونده ثبت جهانی روستا توسط معاونت صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به شورای جهانی صنایع دستی ارائه شد، روح سفالگران و صنعتگران روستا هم از آن خبر نداشت و متولی این کار باید پیش از ارائه پرونده برای فرهنگ‌سازی، آماده کردن زیرساخت‌های کارگاهی و گردشگری منطقه فکری می‌کرد تا صنعتگران به اشتباه برداشت نکنند که فقط می‌توانند از عنوان جهانی روستایشان بهره‌برداری مالی کنند.   

گردشگری که یک مسافت طولانی را در جاده‌ای با حداقل استانداردها و تابلوهای راهنمایی و نبودن اقامتگاه‌های بین راهی تا سراوان و روستای کلپورگان طی می‌کند تا از نزدیک بتواند نخستین روستای جهانی آسیا و اقیانوسیه را ببیند، توقع دارد وقتی به مقصد  می رسد حداقل امکانات برای اقامت و استراحت او وجود داشته باشد.
هرچند که بعد از ثبت این روستا، صحبت‌هایی از اختصاص ۹۰۰  میلیون تومان برای زیرساخت‌های گردشگری این منطقه شده است، اما هنوز بودجه‌ی آن پرداخت نشده است.  مشکلات مردم این روستا انگشت شمار نیستند. اهالی کلپورگان با آبی که در منبع خانگی ذخیره می‌کنند، کارهای روزمره‌شان را انجام می‌دهند. کمبود آب موجب شده که در سال گذشته دو خانواده از روستا به سراوان مهاجرت کنند و بسیاری از درختان خرما خشک شوند. امکانات بهداشتی و پزشکی ندارند، از حداقل خدمات روستایی برخوردارند و سیستم حمل زباله ندارند به همین دلیل در اطراف بسیاری از خانه‌ها انبوهی از زباله‌های پراکنده دیده می‌شود.

کارگاه سفالگری و موزه زنده کلپورگان
مردم روستای تازه جهانی شده کلپورگان آشنایی کافی برای چگونگی روبرو شدن با گردشگران را ندارند، چون پیش از این کمتر گردشگری سراغ روستایشان را می‌گرفته است.میل به تغییر سبک زندگی، ساخت خانه‌هایی با زرق و برق بیشتر و لوکس در مردم روستا بیداد می‌کند. با این حال عدم اعتماد به مردم روستا از سوی مسوولان موجب شده، مشارکت محلی برای آباد کردن روستایشان پایین بیاید. از طرفی هنوز بودجه ۹۰۰ میلیون تومان به این منطقه تزریق نشده است، مردم به هم محلی‌ها و اعضای شورای دِه تهمت می‌زنند تا بدانند چه بلایی سر این مبلغ آمده است.دسترسی به اینترنت در این روستا ممکن نیست. دانشجویان و پشت کنکوری‌ها برای ثبت نام و انتخاب واحد مجبورند تا سراوان که حدود نیم ساعت با روستای کلپورگان فاصله دارد، بروند. طبیعتا در چنین شرایطی کسب و کار مجازی برای سفالگران و صنعتگران این روستا نیز وجود ندارد. حتی مغازه دارن اطراف جاده گاهی مجبور می‌شوند با دستگاه کارت خوان به پشت بام بروند تا اتصال‌شان با شبکه بانکی برقرار شود. هیچ شعبه بانکی یا دستگاه خودپردازی در این روستا وجود ندارد.نبود پمپ بنزین یکی دیگر از مشکلات این روستا است گرچه شغلی برخی از مردم این است که گالن‌های سوخت را اطراف جاده بچینند و کار سوخت رسانی را انجام دهند.


عرضه انرژی در روستای جهانی کلپورگان / عکس از کبریا حسین‌زاده
یکی از جاذبه‌های این روستا عبور نیسان‌های پر از آدم است که گاهی از جاده و گاهی از بیابان با سرعت باد رفت و آمد می‌کنند. نیسان‌هایی که به (افغانی کِش) معروف هستند. ماشین‌هایی که تحت هیچ شرایطی توقف نمی‌کنند حتی اگر یکی از مسافرانش روی زمین بیفتد.کلپورگان تنها دو کارگاه سفالگری دارد. یکی کارگاه قدیمی که تقریبا همه صنعتگران سفال‌هایشان را در آن پخت می‌کنند و به موزه زنده ایران هم معروف است. دیگری کارگاه بهزیستی که حدود یکسالی می‌شود راه اندازی شده است. دختران نوجوان و جوان روستا هر روز برای آموزش سفالگری به کارگاه می‌روند. برخی هم در خانه‌هایشان مشغول به کار هستند.روستای کلپورگان حتی یک فروشگاه برای عرضه سفال ندارد گرچه معاون صنایع دستی سیستان و بلوچستان اخیرا به ایسنا، گفت: فروش سفال در فضای کارگاه را ممنوع کردیم و با هماهنگی  و همکاری دهیاری بخش فروش را به چند مغازه‌ای که روبروی کارگاه وجود دارد، منتقل کردیم.
بهروز عیسی‌زهی همچنین در نخستین نشست شورای برنامه‌ریزی شهرها و روستاهای ملی و جهانی صنایع دستی با بیان اینکه روستای کلپورگان به تازگی ثبت شده و اقدامات زیادی تاکنون برای آن انجام نشده است، بیان کرد: در این مدت کوتاه تور اختصاصی برای انجمن سفال و سرامیک داشتیم. همچنین ۱۵ بهمن‌ماه نشست تخصصی بسته‌بندی سفال کلپورگان برگزار می‌شود. همچنین ۹۰۰ میلیون تومان اعتبار برای ایجاد زیرساخت در نظر گرفته شده است زیرا شهر سراوان فاقد امکانات و زیرساخت‌های لازم برای پذیرش گردشگر است که امیدواریم هرچه زودتر این زیرساخت‌ها فراهم شود.کلپورگان دیدنی‌ها و شنیدنی‌های کمی ندارد. هنر سوزن دوزی و سفالگری زنان این روستا را باید همراه با صدای سازهای مردانش شنید.   
کبریا حسین‌زاده – ایسنا


دومین کارگاه سفالگری کلپورگان که آن را بهزیستی ساخته است
منبع: بهارنیوز

منوچهر اسماعیلی به روایت خودش

منوچهر اسماعیلی متولد هشتم فروردین ۱۳۱۸ در کرمانشاه است. او به جای بسیاری از بازیگران ایرانی و خارجی صحبت کرده و به تدریج صدایش جزو شخصیت و ویژگی‌های فردی آن بازیگر شده است که از جمله آنها می‌توان به آنتونی کویین، گریگوری پیک، چارلتن هستن، یول براینر، ریچارد برتن، سیدنی پوآتیه، پیتر فالک و مارچلوماسترویانی اشاره کرد.
«خاک»، «تنگنا»، «قیصر»، «بلوچ»، «داش آکل»، «حسن کچل»، «دایره مینا»، «سوته دلان»، «رضاموتوری»، «غزل»، «دایی جان ناپلئون»، «ضربت»، «خط قرمز»، «هزاردستان»، «تاراج»، «طلسم»، «مادر»، «بایکوت» ، «دستفروش»، «عروسی خوبان»، «پرستار شب»، «سرب»، «مهاجر»، «ردپایی بر شن» ، «بهار»، «بای سیکل ران»، «دزد عروسک‌ها»، «حماسه مجنون»، «سرعت»، «امام علی(ع)»، «کاراگاه»، «دکل»، «ترن»، «دو خواهر»، «پهلوانان نمی‌میرند» و «ناخدا خورشید» ازجمله آثار ایرانی هستند که اسماعیلی در آنها نقش گفته و یا سرپرستی دوبلاژشان را بر عهده داشته است.
این دوبلور پیشکسوت مهرماه ۱۳۸۶ با حضور در ایسنا از تاریخچه دوبله فیلم در ایران و خاطراتش سخن گفت که به بهانه بزرگداشتش در جشنواره فیلم فجر پیش رو، آن را بازخوانی می کنیم.
آغاز فعالیت هنری با تئاتر
اولین علاقه من تئاتر بود، آن زمان تئاتر جایگاه محکمی داشت و کار عموم کسانی که علاقمند به سینما بودند، از تئاتر شروع شده بود. این حرفه در مدارس، دبیرستانها و دانش‌سراها بسیار جا افتاده بود و علاقمندان را دور خودش جمع می‌کرد. سینمای آن موقع مطلوب همه نبود و خیلی طول کشید تا زمینه برای ورود خیلی از افراد به سینما فراهم شد. تئاتر هم چند دسته بود، تئاتر “روحوضی”، “خانوادگی” و تئاترهای سنگین.
تجربه تئاتری من تقریبا به دوران دبیرستان برمی‌گردد که هیچ وقت هم به طور حرفه‌ای ادامه پیدا نکرد. من به همراه بهروز وثوقی که همکلاس بودیم و چند نفر دیگر نمایش ترجمه‌ای گیر آوردیم و به روی صحنه بردیم و در ادامه هم اجراهایی را در دو سانس برای خانواده‌ها که از طرف وزارت فرهنگ دعوت می‌شدند، در دبیرستان “شهناز” و تالار “فردوسی” داشتیم. عمده کارهای آن را هم شخصی بنام “محمد سخن سنج” انجام می‌داد.
مخالفت پدر با فعالیت هنری
سال ۱۳۳۶ بود که به‌دلیل علاقه به کار هنری ترک تحصیل کردم. پدرم در آن زمان برای نصب ضریح حضرت زینب (س) عازم سوریه بود. پدرم آدم بسیار مذهبی بود و بدون هیچ قید و شرطی با فعالیت هنری من مخالفت داشت. زمانی هم که او از سوریه برگشت دیگر از آنها جدا شده بودم و با مادربزرگم زندگی می‌کردم.بعد از رفتن پدرم، آقای “محمد سخن‌سنج” با من تماس گرفت و گفت: «مکانی به نام “آژانس هنرپیشگان” روبه‌روی سفارت انگلیس درست شده است» و من هم ۲۳ تومانی را که مدرسه برای ورزش از ما گرفته بود، پس گرفتم و به آنجا رفتم و ثبت نام کردم تا به این وسیله وارد کار تئاتر و سینما بشوم.
با حضور پدرم هرگز فرصت نداشتم که ادعای این را داشته باشم که وارد این کار بشوم. او هم مانند هر پدری از این موضوع هراس داشت که من منحرف شوم، یعنی تصورش این بود که این راه خوبی نیست. ما در “سلسبیل” خیابان کارون، زندگی می‌کردیم، روبروی کوچه ما سینما بود و هرگز من را برای خرید آنجا نمی‌فرستادند و حتی از آنجا عبور هم نمی‌کردیم، می‌گفتند: «آنجا محل عبور شیاطین است» ما هم می‌پذیرفتیم که آدمهایی که از آنجا عبور می‌کنند آدمهای خوبی نیستند. اما در واقع اینگونه نبود، شاید آن فرد منزلش آنجا بود یا نه همینطوری از آنجا عبور می‌کرد، مثل الان که مردم از جلوی سینما عبور می‌کنند، این حال و روز آن سنوات بود، ما به زحمت توانستیم خودمان را تبرئه کنیم.
مدرسه‌ی اسلامی و قاری قرآن
آن موقع‌ها کسی به کسی نمی‌گفت: «صدایت خوب است». به نظرم خود فرد می‌فهمد که صدایش خوب است، جایش کجاست و حالا تا پرورش پیدا کند که بحث دیگری است.
من زمانی به خاطر اینکه قاری‌ قرآن بودم تحسین شدم. در مدرسه اسلامی درس می‌خواندم وهر روز هشت صبح پشت میکروفن می‌رفتم و ۱۰ دقیقه قرآن می‌خواندم. پدرم آن زمان از همه قاری‌های ایران بالاتر بود. پدرم زمانی که زنده‌یاد صبحی زنده بود، چند بار به رادیو دعوت شد و در مکه در مسجدالحرام اذان و قرآن خوانده بود و این تلاوتش مورد تایید قرار گرفته بود.
لهجه، لحن، ادای صرف و نحو او و تلفظش و مفاهیمی که در قرآن هست، در ما هم به طریق اولا محرز شد. برادرم فریدون که دو سال از من کوچکتر و من، صدایمان در قرائت قرآن خوب بوده و هست.
مسافر جامانده از ایتالیا
در سال ۳۶ با خواندن یک آگهی در روزنامه‌ متوجه شدم، موسسه‌ای به‌ نام “داریوش فیلم” برای دوبلاژ در ایتالیا امتحان می‌گیرد و یک مرد و پنج زن را پذیرش می‌کند. در آن دوره هیچ شناختی از کار دوبله نداشتم. یکی از دوستان ترغیب کرد به آنجا بروم. با دوستم به آنجا که در خیابان نادری واقع شده بود، رفتیم. اما ساعت امتحان به بعدازظهر موکول شده بود. بعدازظهر که من رفتم دوستم نیامد. باغ مملو از دختر و پسر بود و شاید بالای هزار نفر به آنجا آمده بودند که تست بدهند و من آخرین نفری بودم که رفتم و از حادثه روزگار آخرین نفری هم بودم که امتحان دادم.
منوچهر اسماعیلی
در آنجا، “الکس آقابابیان” صاحب “داریوش فیلم” که در ایتالیا هم فیلم‌ها را به‌همین نام دوبله می‌کرد، به همراه یک آمریکایی از علاقه‌مندان تست می‌گرفتند و در نهایت بنده انتخاب شدم. فردایش مادرم را بردم و او رضایت داد تا به ایتالیا بروم. قرار شد که روزی ۶۰ لیره که به پول ما ۷ تومان می‌شد بگیرم. اما در نهایت به دلایلی که مقادیری از آن بر خودم روشن بود و مقادیری روشن نبود از این سفر جا ماندم.
فهیمه راستکار، منوچهر زمانی و خانمی به اسم ناهید که همسر آقای زمانی بود، از اولین کسانی بودند که برای کار دوبله به ایتالیا رفتند. در سال ۱۳۳۸ دوباره از من برای ایتالیا با قراردادی شاید دهها برابر آنچه که در روز اول نوشته بودیم و مادرم امضا کرده بود دعوت کردند، اما دوستانم به خاطر اینکه دوبله دیگر در ایران پا گرفته بود نگذاشتند بروم. البته در این فاصله خیلی‌های دیگر رفتند و دوباره برگشتند و کم‌کم کار دوبله در ایتالیا صرف نمی‌کرد چون مالیات را بر فیلمهایی که در خارج دوبله می‌شد، اضافه کردند و این باعث شد دوبله در ایتالیا از رونق بی‌افتد. درهمان سال مجددا درس‌ام را هم ادامه دادم و با مشکلاتی که پیش رو بود، سال ۴۰ دیپلم گرفتم.
در اولین کار به جای یک عکاس صحبت کردم که هیچ‌وقت او را ندیدم
آقای زمانی یک فیلم فرانسوی را دوبله کرد و از من هم به‌عنوان کسی که در فیلم‌ها “سیاه لشکر” است و ضمنا باید با این کار آشنا بشود برای اولین‌بار استفاده کرد. در آن فیلم زنده‌یاد زندی، فهمیه راستکار، آقای زندی‌نژاد، حیدر صارمی، آقای مانی، آقای بنایی، منصور متین و ایرج دوستدار به عنوان دوبلور حضور داشتند.در اولین کارم که هرگز اکران نشد و اگر هم شد من آن را ندیدم، به جای یک عکاس صحبت کردم که خودم او را نمی‌دیدمش. اصلا این کار را نمی‌شناختم و کم‌کم با آن آشنا شدم. من صحبتهای یک عکاسی را که دو جمله داشت می‌گفتم و مرحوم ایرج دوستدار به پشتم می‌زد که دیالوگ را بگویم و در زمان نمایش آن فیلم، چون چهار تا عکاس در آن بودند، متوجه نمی‌شدم کدام‌شان من هستم.
خیابان بهار روبه‌روی بیمارستان “شهربانی” استودیویی بود که برای ‌اولین‌بار در آن استودیو کار کردم. استودیوی دیگری هم در کوچه تئاتر فردوسی به نام “دی سی آی” بود که یک آمریکایی به نام “مستر نایمن” در آنجا کارهای فنی را انجام می‌داد. بنده از سال ۳۶ نقش‌های کوتاه و نقش دوم و سوم را می‌گفتم. در سال ۳۸ و ۳۹ که دبیرستان می‌رفتم، جز اولین فیلمهایی که حرف زدم “اوکی کرول” بوده که با آقای “عطااله کاملی” کار کردم. ایشان قبل از من فعال بودند. در استودیو سانترال در میدان ۲۴ اسفند کنار سینمای “سانترال”، سالن بزرگی بود که کار دوبله در آنجا انجام شد. قبل از اینکه من وارد این کار شوم فیلمهای “نورمن ویزدم” در آنجا دوبله می‌شد. سیامک یاسمی، منوچهر زمانی، عباس خسروانی و مرحوم زرندی کار می‌کردند و خیلی‌های دیگر که من نمی‌شناسمشان یا الان نیستند، مثل هوشنگ بهشتی، تقی ظهوری، ناصر ملک‌مطیعی، سارنگ، محتشم، ژاله علو و ..که به عنوان پایه‌گذاران دوبله ایران می‌توان از این عزیزان نام برد.
با مدیریت کسمایی در “دروازه‌های پاریس” نقش اول شدم
بعد از دوسال که نقش‌های کوتاه را می‌گفتم، در فیلم “دروازه‌های پاریس” به مدیریت دوبلاژ علی کسمایی که کمک زیادی به من کرد، نقش اول را گفتم. آن زمان مجددا برای تحصیل به دبیرستان می‌رفتم. این فیلم در واقع فتح‌باب بود و مثل بمب صدا کرد و همان زمان “پرویز دوایی” نقدی راجع به دوبله این فیلم در مجله فردوسی نوشت و در کار من و صدایم جست و جوی عجیبی داشتند که خودم متوجه آن نبودم. مطلب بسیار جالبی بود که از پشت تلفن برای من خواندند، خودم آن مجله را پیدا نکردم.
بدین ترتیب یک سری دشمن پیدا کردم، ولی کار خوب راه خودش را پیدا می‌کند و جلو می‌رود. “دروازه‌های پاریس” یکی از کارهای شاخص من بود. بعد از این فیلم هم “قایقرانان ولگا” را کار کردم و “بن هور” در سال ۴۱ اوج کارم بود.
آغاز دوبله در ایران
دوبله در ایران با فیلمهای عربی و ترکی و در برخی موارد “هندی” شروع شد، بعد هندی‌ها این کار را گسترش دادند و فیلمهای بیشتری وارد کردند، مثل الان که هم بنزین است و هم گاز دوگانه سوز؛ آن زمان هم فیلم دوبله و هم زبان اصلی بود، به همین دلیل تبلیغ فیلمها به زبان شیرین فارسی همیشه جذاب بود و هر کس به ذوق و شوق خودش آن را می‌گفت. اگر فیلمهای دوبله استقبال نمی‌شد هرگز کار دوبله دوام پیدا نمی‌کرد. فیلمها موفق بود و بر روی آنها بسیار دقت می‌شد.
در ابتدا با سیستم “اپتیک” کار می‌شد، بعدها “مگنت” پیش آمد. همان آقای آمریکایی در “داریوش فیلم” آنرا پایه‌ریزی کرد که پاشیدنی بغل فیلم یا نوار با مخارج کمتر باشد،‌ قبل از آن با نوار ضبط سیمی که ریلها با سیمهای نازک که صداها روی آنها ضبط می‌شد، کار انجام شد، کم‌کم رفت جلو تا به جایی رسید که “مگنت” حاکم شد و گسترش پیدا کرد. به‌ندرت در سالهای نزدیک ۴۰ فیلمی را غیر دوبله می‌دیدیم، اگر هم بود به خاطر ادعای آنها بود که عده خاصی می‌خواهند فیلم را به زبان اصلی ببینند، بعد به سینما که می‌رفتیم بیشتر ردیف‌ها خالی بود، می‌گفتیم «پس این مشتاقان کجا هستند که می‌خواهند فیلم را به زبان اصلی ببینند؟!» درحالی که روشنفکران خیلی عجول بودند اما کسانی هم مثل پرویز دوایی بودند که از این کار به جا و درست نقد و هم دفاع می‌کردند.
زمانیکه فیلمهای خارجی دوبله می‌شد، فیلم‌های ایرانی زمین خورده بود و کاری انجام نمی‌شد. در سال شاید ۱۵ تا فیلم هم ساخته نمی‌شد. به‌ اعتراف خودشان یکی از عواملی که کمک کرد، فیلمها دوباره پا بگیرد همین افرادی بودند که فیلمهای خارجی را دوبله می‌کردند و این صداها کم کم رفت به گوش مردم رسید واین صداها را عینا روی پرسوناژهایی که در فیلمها دعوت می‌شدند و بازی می‌کردند منتقل کردند. از مرحوم فردین تا همین آقای ملک‌مطیعی و تعدادی از همین دوبلورها مثل آقای بهروز وثوقی بودند که وارد سینما شدند و مطرح شدند.
تیپ مشهور “پیتر فالک”
انتخاب تیپ با مدیر دوبلاژ است. اوست که کاری را که در حال توفیق است تشویق می‌کند و کاری را که در حال عدم توفیق است ، نهی می‌کند. اما بعضی از تیپ‌ها بازتابش فوق تصور بود، مثل تیپ معروف “پیتر فالک” که اولین بار در سال ۴۳ در فیلم “معجزه سیب” به مدیریت دوبلاژ مرحوم زرندی استفاده شد. نسخه اصلی فیلم را که دیدم گفتم کار را تعطیل کنید و یک روز به من وقت بدهید. تمام روز را پیاده توی گاراژها و قهوه‌خانه‌های پایین شهر رفتم و هر تکه‌ای از نقش را از جایی گرفتم و بعد که دیالوگ اول را در استودیو گفتم همه تعریف و تمجید کردند. این تیپ بعدها به جای “بیک ایمانوردی” هم در فیلم‌های ایرانی استفاده شد و مورد اقبال مردم بود و از این صدا خوششان می‌آمد. صدا رفت روی این کاراکتر و سوارش شد و با هم می‌رفتند جلو، گوینده‌های “بیک” خیلی متغیر و متنوع بودند ولی با آن تیپ بیشترین نقش را داشت و به همین دلیل موفق بود.
صحبت به جای “آنتونی کویین” ، “گریگوری پک” و ..
هنرپیشه‌های مطرح زیادی بودند که من بطور ثابت جایشان حرف می‌زدم، افرادی چون “آنتونی کویین”، “گریگوری پک”، “چارلتن هستن”، “لارنس اولیویه”، “مارچلو ماستریانی”، “سیدنی پوآتیه”، “راد استایگر”، “فرانک سیناترا”، “ایومونتان”، “ویلیام هولدن” و از ایرانی‌ها هم بهروز وثوقی و بیک‌ایمانوردی بودند که در اکثر فیلم‌هایشان من صحبت کرده‌ام. البته گاهی اوقات هم بوده که نمی‌توانستم کار کنم و یا سر مسائل مالی به توافق نرسیدیم به هر حال باید در این کار هماهنگ باشیم، استرس برای این کار مناسب نیست و محیط کار تا هماهنگ و شاداب نباشد کار درست پیش نمی‌رود.
در سال۴۳ یا ۴۴ بود که “ویلیام هولدن” به دعوت “اخوان” به استودیو “مولن روژ” آمده بودند و با دیدن دوبله فیلم‌هایشان خیلی خوششان آمده بود، فرستاند دنبال من که ایشان دارند فیلم می‌بینند، بیایید، گفتم: «من الان تو سندیکا هستم و خیلی گرفتارم ایشان اگر هستند، بعدا بیایم » خیلی بهشان برخورد. گفتند: «آقای “ویلیام هولدن” هستند. من گفتم: خوب من هم اسماعیلی هستم.»
یک بار هم “گری گوری‌پک” در سال ۵۶ برای جشنواره “بز بال‌دار” به ایران آمده بودند که “جمشید شیبانی” صحنه را جور کردند که من با ایشان عکس بگیرم. بعد هم مرا پیش “سرگیوانداچوک” برد تا “گری‌گوری پک” به هتل ونک آمد و عکاسها هم ریختند و نزدیک به ۵۰ تا هنرپیشه ایرانی به دورش جمع شدند و در نهایت نوبت به من نرسید. “گری‌گوری‌پک” با حالت عصبانیت از هتل بیرون زد و نگاه چپی هم به “سرگیوانداچوک” انداخت. این موقعیتی بود که می‌خواستم عکس بگیریم، اما نشد. ولی با آقای سرگیوانداچوک” عکس گرفتیم که در مجله جوانان هم چاپ شد و گفتگویی هم با هم داشتیم.
روایت “قیصر” و….
تمایل ندارم زیاد درباره‌ی کارهای داخلی صحبت کنم. همزمان با “قیصر” کار دیگری هم بنام “دور دنیا با جیب خالی” بود که در ایتالیا ساختند و من چند ترانه جای “بیک” خوانده بودم. تهیه‌کننده این کار آقای شباویز بود و کارگردانش هم فکر می‌کنم خسرو پرویزی بود. “قیصر” هم که کار آقای کیمیایی بود و دوبله شد.
همه موفقیت این فیلم را پای کیمیایی بگذارید. کاری را که از من خواستند انجام دادم و هیچ وقت چیزی را به کسی تحمیل نکردم و چنین ادعایی ندارم. از من خواسته می‌شد که مثلا این لحن باید این طوری باشد من سعی می‌کردم لحن را گیر بیاورم، حالا اگر موفق شدم آن بخش توفیق حرفه‌ای خودم بوده است ولی متن، متن کیمیایی بوده و فیلم هم کار او بوده است.
در “قیصر” کاراکترها مهم بودند و من جای وثوقی و مشایخی صحبت کردم و برای نقش “فرمون” صدای خود ملک‌مطیعی در آن زمان با ما هماهنگ نبود با اینکه آن زمان از دوبله دور نبود و خیلی فیلمها را دوبله کرده بود و زمینه دوبله دستش بود و پیشکسوت این کار محسوب می‌شد ولی آن زمان این‌طور خواسته شده بود و برای نقش ایشان بین دو نفر مانده بودم یا باید از “چنگیز جلیلوند” استفاده می‌کردم یا “ناظریان” که هر دو جای ناصر ملک‌مطیعی در فیلمهای مختلف صحبت کرده بودند. خود من هم صحبت کرده بودم، ولی اینجا جا نداشت و در نهایت “چنگیز جلیلوند” انتخاب شد.
جای “خان دایی” هم قرار نبود صحبت کنم و از مرحوم ناظریان دعوت کردیم که آقای مشایخی ممانعت کرد و گفت‌: «اگر می‌شود خودت این کار انجام بده.» برای “بهمن مفید” هم خودش آمد. آقای کیمیایی گفت: «چون متن را حفظ است، خودش بگوید» و آمد چند بار فیلم را دید و جای خودش حرف زد. “اعظم” را هم که ژاله کاظمی گفت.
بعد از “قیصر” نقش‌های “بهروز وثوقی” را من می‌گفتم تا فیلم “گوزن‌ها”؛ که شیطنت چند روزنامه‌نگار باعث شد خود وثوقی جای خودش صحبت کند. از قول من در روزنامه‌ها نوشتند که فلانی مدعی است که موقعیت وثوقی مرهون صدای من است. من نمی‌توانستم به دلیل اینکه این فیلم ساخته شده و قرار است من جای کسی صحبت کنم یا دوبله کنم راه بیفتم، بروم به مجلات بگویم:« به خدا من نگفتم» به هرحال از این فیلم کنار کشیدم و نرفتم و سرپرستی دوبله را به آقای کسمایی دادند. از صحبت‌هایی که مطرح شده بود رنجیده بودم. به هر حال “گوزن‌ها” به آن شکل دوبله شد، ولی بعد زمان “سوته‌دلان” علی حاتمی نگذاشت چنین اتفاقی بی‌افتد و جلسه‌ای گذاشت و معلوم شد که من این حرف را نزدم. ما کاری که بخواهند انجام می‌دهیم، نخواهند هم اصراری به انجام آن نداریم، برای همین تا پای ضبط هم پیش رفتند و “علی حاتمی” نپذیرفت.
بعد از انقلاب و دعوت برای دوبله‌ی فیلم‌های عربی
از سال ۵۷ تا سال ۶۶ اجازه کار نداشتم که این بیشتر به خاطر دوبله فیلم‌های ایرانی بود. سال ۶۶ توسط محسن مخملباف به حوزه هنری دعوت به کار شدم تا فیلم‌هایشان را به عربی دوبله کنم.
من به زبان عربی مسلط نیستم اما تاحدی با آن آشنا هستم. حدود ۳۰ نفر از دوستان عراقی، لبنانی، مصری و سودانی را که بعضیهایشان هم در رادیو برون مرزی کار می‌کردند را جمع و تربیت کردم و کارمان را از فیلمهای ۱۶میلیمتری مثل “مرگ دیگری” آغاز کردیم و تا فیلم‌هایی مثل “بایکوت” ادامه دادیم.
“هزاردستان” و شعبان استخونی
“هزار دستان” را در سال ۶۶ کار کردیم که من به جای آقای انتظامی، کشاورز، مشایخی و جمشید لایق که فکر می‌کنم در مجموع ۵ نفر بودند صحبت کردم. البته از اول قرار نبود همه را من بگویم، یک شب در استودیو فیلم کار، منزل آقای منصوری، مرحوم حاتمی دفترچه‌ای آورد و همه هنرپیشه‌ها که بیشتر از ۱۰۰ نفر بودند را با من تبادل نظر کرد. با دخالت تلویزیون تغییراتی در مدیریت دوبلاژ این مجموعه داده شد و با پا در میانی آقای دادگو ما توافق کردیم که آقای کسمایی در راس کار باشند. ولی در مورد پرسوناژها مرحوم علی حاتمی با من مشورت می‌کرد. گوینده‌های توانایی مثل ناصر طهماسب هم در اینکار حضور داشتند و ایشان شاید بیشتر از من هم نقش گفتند و همین طور مرحوم نوذری هم به عنوان راوی حضور داشت. برای سلامت کار تا جایی که می‌شد صحنه‌هایی که من نقششان را می‌گفتم و روبروی هم بودند را جدا جدا می‌گرفتیم.
یکی از نقش‌هایی که من می‌گفتم “شعبان استخوانی” بود که همه خصوصیات این کاراکتر توسط علی حاتمی مشخص شده بود و نظر خاصی روی گویش او داشت. مرحوم حاتمی در تمام لحظه‌های دوبله کار حضور داشت و توضیحات کامل را به همه می‌داد.
“مادر” و آخرین همکاری با علی حاتمی
“مادر” آخرین همکاری من با مرحوم حاتمی است. در این فیلم هم جای سه شخصیت اصلی صحبت کردم، پسر بزرگ خانواده که نقش آنرا محمد علی کشاورز بازی می‌کرد و آقای حاتمی گفت، همان شعبان استخوانی را مقداری ارتقاء بده و در واقع حساب بانکی‌اش را زیاد کردیم و چهار تا کلمه آلمانی هم در حرفهایش آوردیم. پسر عقب افتاده خانواده با بازی اکبر عبدی که آن هم شبیه که نه؛ ولی از جنس “سوته‌دلان” بود که در واقع باید گفت، هیچ کدام از پرسوناژها در تفکر علی حاتمی از دسترسش دور نبودند و هر کدام در یک جایی در فیلمهایش حضور داشته‌اند و برادر ناتنی که جمشید هاشم پور آنرا بازی می‌کرد و برای این نقش آقای فردوسی‌زاده مترجم زبان عربی خیلی به من کمک کرد و با حضور او تمام اعراب‌گذاری‌های را رعایت کردم. البته زیاد با این زبان غریبه نیستم و سابقه ذهنی‌ام از ادای کلمات خیلی زیاد است و با یک بار گفتن ایشان توانستم صحبت کنم.
مرحوم علی حاتمی چند بار سر فیلمبرداری این فیلم در همان خانه‌ای که می‌خواست کار کند، در خیابان سوم اسفند ماه از من دعوت کرد که با حال و هوای فیلم آشنا شوم. با علی حاتمی از “حسن کچل” که شروع کارش بود رفیق بودم و به همین دلیل علاقه خاصی به هم داشتیم و این همکاری از آن کار که پیش صدا ضبط کردیم تا فیلم آخرش ادامه داشت.
از کارهای علی حاتمی اصلا نمی‌توان گذشت، خود او معتقد بود و بارها و بارها هم گفت: «که من فیلمم را در زمان دوبله هرس می‌کنم و به بار می‌آورم و معتقد بود که لحن کارهایشان در دوبله در می‌آید.»
چند تا فیلم هم مثل “دلشدگان” سر صحنه گرفت و دوبله نکرد، یکی هم “حاجی واشنگتن” بود که تقریبا همه هنرپیشه‌ها به جز یکی دو نفر خودشان صحبت کردند و جایی برای دوبله آنچنانی نداشت، ولی “کمال‌الملک” و”مادر” او مثال زدنی است. ایمان بچه‌ها پشت حاتمی بود و لحظه‌ای که حضور نداشت ما کار نمی‌کردیم و صبر می‌کردیم بیاید و بدون دستور او حتی یک کلمه هم نمی‌گفتیم. با اینکه اطمینان کامل داشت ولی به خودمان اجازه نمی‌دادیم. این اعتقاد این احترام را برای همه ما واجب می‌کرد.
و “ناخدا خورشید”ی که دوست دارم
من عاشق “ناخدا خورشید” ناصر تقوایی هستم. این فیلم زمانی کار شد که صدابرداری همزمان کم‌کم داشت متداول می‌شد. من در این فیلم به جای “داریوش ارجمند” به لهجه جنوبی صحبت می‌کردم. البته من با این لهجه آشنا هستم و از قبل هم که با آقای تقوایی کار می‌کردم خودش می‌دانست که خانواده‌ی همسرم هم بوشهری هستند و پدر خانم من پسر “رییس علی دلواری” بوده به خصوص که در آبادان و اهواز و خرمشهر بزرگ شدم. درسته که متولد کرمانشاه هستم، ولی بیشتر عمر را آن طرفها گذراندم و گویش‌های جنوب را می‌شناسم. در این میان شخص “تقوایی” یک موهبتی در آن موقع بود، که لهجه بوشهر با آبادان را تفکیک می‌کرد و می‌گفت که تفاوتهایش در چه چیزهایی است و نظارت کامل داشت. فیلم‌های دیگری که در آن منطقه ساخته شده چنین دقتی پشتش نبوده و همینطوری گفته می‌شد.
مردم برای صدا به سینما می‌رفتند
گاهی اتفاق افتاده بود که کاری را انجام می‌دادیم بعد از آن فرد دیگری آن را انجام می‌داد یا ادامه می‌داد و مورد اقبال قرار گرفته و تست می‌خورد؛ همچون کار زنده‌یاد “زرندی” روی “نورمنویزدوم” فقط او بود که می‌توانست این کار را جذاب کند و هر کسی غیر از او دست به این کار می‌زد، فقط آن کار را با سر زمین می‌زد و کسی از آن استقبال نمی‌کرد. حتی فیلم‌هایی که در ایتالیا کار می‌شد اگر جای “آلبرتو سورلی” مرحوم سرشار حرف نمی‌زد، ما هم که گوینده این کار بودیم زودتر از همه متوجه می‌شدیم و می‌دیدیم، در حالیکه‌ی فیلمهای ایتالیایی مملو از جمعیت می‌شد اما از این فیلم‌ها استقبال نمی‌شد و مردم انگار به هم خبر می‌دادند که آن صدا، صدای همیشگی نیست. در واقع مردم برای صدا می‌رفتند و درست هم بود. نخوردن صدا و در نیاوردن نقش مساله‌ای است که هنوز هم مردم به آن اعتراض می‌کنند و آن را به زبان می‌آورند.
به‌دنبال نقش در “ری”، “شاه‌عبدالعظیم” و ….
من برای چند نقش “بکر” که نمی‌شناختم می‌رفتم و در خیابان می‌گشتم از بقالی و نانوایی و فروشگاه “بنگاه” و اتوبوس دنبال چهره‌هایی بودم که قرار بود جایشان حرف بزنم. یکی را در “خیابان ری” و دیگری را در “شاه عبدالعظیم” گیر آوردم و یکی دیگر را در قبرستان پیدا کردم، یکی را در نانوایی، یکی را در دالانهایی که اتوبوسها می‌رفتند، مسافر سوار می‌کردند. به هر حال بخش اعظم این آدمها و کاراکترها را به طور عینی از خود جامعه پیدا کردم و اگر راضی نمی‌شدم، نمی‌رفتم. مثلا “چی‌چو” یکی از آنهاست، این نقش را من همینط‌ور “هلو برو تو گلو” ننشستم و بگویم. قرار بود در این فیلم مرحوم مقبلی حرف بزند که نشد، وقتی که مرا برای این کار دعوت کردند و فیلم را نگاه کردم، گفتم: کار را تعطیل کنید. رفتم گشتم در یک نانوایی سنگکی شاطری را پیدا کردم، درست قد و قواره‌اش همین بود، چند کلمه با او حرف زدم، صدایش را ضبط کردم دیدم این صدا مال اوست گذاشتم، رویش و موفق هم شد. در مورد “پیتر فالک” و بقیه هم همینطوری پیش رفت.
صحبت کردن جای چند شخصیت در یک فیلم
صحبت کردن جای چند شخصیت در یک فیلم برای اولین‌بار در سال ۴۱ در دوبله فیلم “فانی” به مدیریت دوبلاژ محمد علی زرندی اتفاق افتاد و ایشان تشخیص داده بود که این فیلم پرسوناژش زیاد است و از من خواست جای دو شخصیت صحبت کنم، که هر دو را هم رو در روی هم گفتم. دیگران هم خودشان را تست زدند که بعضی‌ها موفق و بعضی‌ هم ناموفق بودند. اصلا اینکه در یک فیلم جای چند نفر صحبت کنی، هیچ وقت تعداد شخصیتها مشخص نیست و تابلوی ایستی وجود ندارد.
چندی پیش یکی از دوستان که من خیلی به ایشان علاقمند هستم گفت: «من چه کار کنم؟» گفتم: «باید بروی پشت نقش، برای این نقش باید به کالبدش به‌روی و تمام احساسش را باید بگیری آن موقع تو را به جلو می‌برد، یعنی آن آدم را باید بشناسی، اگر شناختی، صدا به مدد تو می‌آید و ارتعاشهای تو را کمک می‌کند. ولی اگر نشناسی همان می‌شود که در آن فیلمها شد.» ما در وهله‌ی اول از خود هنرپیشه کمک می‌گیریم، از او دور نمی‌شویم، یک لحظه نباید از او دور شد.
اگر فرض کنید در یک فیلم من چند تا نقش گفتم، هر جا آزار دیدید بدانید من گوینده موفقی نبودم. کسی که جای نقش حرف زده، باید آن نقشها شما را راحت تا انتهای داستان با خودش ببرد، نه مزاحمتی تولید کند که حواستان را پرت کند و نه‌ اینکه ببنید او بازی دیگری دارد و چیز دیگری می‌گوید و کلام با او هماهنگ نیست. من تمام تاکیدم روی حس کاراکتر است فقط حس، جز حس چیزی دیگری حاکم نیست و همه‌اش حس است.
حجم صدای خوب، موثر است و بارها شده نقشی که به من پیشنهاد می‌شود را قبول نکردم، چون دیدم آزار می‌بینم. اول خودم، باید خودم را بتراشم تا قاعده کار در بیاید. بعدش که آن در بیاید، می‌بینیم خودم فرسوده می‌شوم به خاطر همین، این کار را انجام نمی‌دهم.
اهمیت تمرین
دوره‌ی ما هیچ کس به اجبار، کسی را وادار به انجام کاری نمی‌کرد، یعنی باید اول با خودت صادق می‌بودی و باشی. مثلا نقشی جلوی رویت گذاشته‌اند باید تمرین کنی. فرض کنید، پیش من “مهین معاون‌زاده”، آن طرف هم “علی تابش” آن طرف هم مرحوم محتشم در حال نقش گفتن هستند، من هم یک صفحه دارم، من از ترس اینکه از چشم اینها نیفتم وقتی آنها می‌گفتند، برای ضبط آماده‌اند و من هم بدون اینکه آماده باشم، بگویم: آماده‌ام. درست نبود و من هیچ‌وقت این کار را نمی‌کردم. می‌گفتم: من به ۳ دور تمرین نیاز دارم و همه کسانی که فیلم را دوبله می‌کردند، درک این موضوع را داشتند و این فرصت را می‌دادند.
علی کسمایی به جای ایجاد سرعت در کار ، زمینه درک را فراهم می‌کرد، یعنی به گوینده می‌گفت: «تا نفهمیدی، بی‌خودی نگو، هیچ امتیازی برای تو ندارد که بگویی من ۳ بار فیلم را دیده‌ام، آماه‌ام ضبط می‌کنیم، این کار به دلیل اینکه مکانیکی است، ارزشی ندارد. هر کسی از بیرون هم بیاید ۴ بار فیلم را ببیند، می‌فهمد ولی سرمایه‌ی لازم را ندارد. ما آن چیزی را می‌خواهیم خرج کنیم ، همچون شتر دو کوهانه‌ای که جایی افتاده است و باید از ذخیره‌اش مصرف کند.»
ما این کار را با معرفت یاد گرفتیم
ما این کار را با معرفت یاد گرفتیم. امروز سیستم کار عوض شده، همه جوانانی که در این کار هستند می‌شناسیم، بعضی‌ها خیلی خوب هستند، بعضی‌ها خوبند ولی بی‌استعدادند، بعضی‌ها وقیح هستند، یعنی ما نگران هستیم که اینها مسائل بد این کار را بگیرند، بالاخره هر کاری نقاط ضعفی هم دارد؛ همه چیز که نقاط مثبت نیست. کسی که وارد این کار می‌شود باید از هر جهت منصف باشد. اولش نگاه کند که در چه شرایطی زندگی می‌کنند و با چه شرایطی به اینجا رسیده است. از این به بعد هم با همان احتیاط باید جلو بیاید، مثلا فرض بفرمایید من ۵۰ سال است که در این کار هستم، اینها پچ‌پچ می‌کنند و می‌گویند: «اینها فسیل شدند» امروز برای درآوردن یک تکه فسیل کسی سالها عمرش را می‌گذارد، تحصیل می‌کند آخر هم چیزی گیرش نمی‌آید. تو به همین راحتی می‌گوی اینها فسیل هستند؟ اینها خطراتی هستند که هم برای خودشان و هم صنفی که وارد آن می‌شوند وجود دارد، حالا چه این صنف و چه صنف دیگری به خصوص این صنفی که همه‌اش معرفت است.
این کار را ما با معرفت یاد گرفتیم. معرفت باید باشد و با معرفت هم باید به دیگران آن را تحویل بدهیم. متاسفانه بعضی‌ها اینطور نیستند و آدم را دلسرد می‌کنند، یه مقداری هم شرایط باعث آن شده است، بعضی دستگاه‌ها اینها را صدا می‌کنند می‌گوید ما به شما میدان می‌دهیم کار کنید ولی در عوض خبر بیاورید به ما بگویید: «مثلا فلانی امروز با چایی‌اش چند تا قند خورد» و اینها هم متوجه نیستند که آمدند کدام کار را یاد بگیرند و آن کاری که سفارش شده معنا و درس دیگری دارد و تا بیاید به خودش بجنبد از دو طرف بدهکار شده و نمی‌تواند موفق عمل کند. هم بن کارگری را گرفته، هم مرغ و پلو را خورده‌ است.
متاسفانه همانطور که بعضی از آنها آدمهای بسیار شریفی هستند، بعضی هم حیثیت این کار را به خطر می‌اندازند. البته در این کار صداهای خوب زیاد داریم، ولی کسی که پشتش سرمایه‌گذاری باشد کم است، درحالیکه این موضوع بسیار مهم است.
سرعت باطل به دوبله داده‌اند
امروز یک مقدار به دوبله سرعت باطل داده‌اند. یکی از دلایل افت دوبله می‌تواند سرعت اضافه شده به کار باشد، به هر حال هر کاری متولی خوب و دلسوز می‌خواهد، آن متولی که خودش احساس می‌کند به درد این کار نمی‌خورد و برای این کار کارساز نیست، باید به همان اندازه هم شجاعت داشته باشد و کنار برود و شخص دیگری را جایگزین بکند. آن زمان راه نجات برای هرکاری هست.
مقداری هم دروغ و دغل به این کار اضافه کرده‌اند، بنابراین کار متولی با انصاف و درستی ندارد. در دیالوگ دست می‌برند، علنا تحریف می‌کنند و اگر بگویی امانت‌داری ریشخندت می‌کنند. نمی‌دانم اینها عاقبت فرهنگ این مملکت را کجا می‌خواهند ببرند؟! من نمی‌دانم بخصوص در تلویزیون که اصلا یک نفر آدم مسوول برای این کار نیست.
فیلم خریداری می‌شود می‌آید اینجا و به راحتی در کار دست برده می‌شود، خود شما دوست دارید در دیوان “حافظ ” دست ببرند، ما از دنیا توقع امانت‌داری داریم، ولی خودمان امانت‌دار نیستم. خیلی هم که حرف بزنی می‌گویند: به تلویزیون راهش ندهید. اگر یادتون باشد صحبت کردیم و سند آوردیم که به داد این کار برسید، نگذارید اشخاص زیر این مسائل خودشان را پنهان کنند ما مسوول هستیم. اینها اول اهانت مستقیم به ماست.
فیلم “بینوایان” چارلز دیکنز که در همه خانه‌ها موجود است و همه می‌دانند از یک طفل نامشروع شروع می‌شود، حالا شما این سریال را خواهید دید که این بچه پدر مشروع دارد من به همین دلیل کار نکردم. با این وضعیت پس تکلیف ظرافتهای این کار چه می‌شود؟ یا فیلم خارجی نخرید یا اگر می‌خرید، بگذارید آدم خودش کار را درست ‌کند. مثل اینکه جایگاه مدیر دوبلاژ برای آنها مشخص نیست. مدیر دوبلاژ کسی است که بر اساس آنچه در جامعه مطرح است، فیلم را مطابقت می‌دهد. اما الان به جای کلمات، سوژه تطبیق داده می‌شود.
جایگزین کردن پیشکسوت‌ها
این حرفها که راجع به جایگزین کردن جوانها به جای پیشکسوت‌ها مطرح می‌شود، کارشناسانه نیست. مثل اینکه ما بگوییم وقت آن است که ۴ تا کورش کبیر و ۵ تا بزرگمهر انتخاب بکنیم، نه این موضوع “سرنا را از سر گشاد زدن” است.
بارها گفته‌ام، ما کسی را که استعدادش را داشته باشد باید از هر جا که هست او را به این حرفه بیاوریم، حتی اگر “هنرپیشه” بود. اینها هم که جوان هستند باید آموزش ببینند و امکانش نیست به سرعت جایگزین ‌شوند. اینکه جای مرحوم مقبلی یا جای مرحوم ژاله کاظمی پیدا کنیم این طور اظهار نظر کردن یک‌مقدار کم لطفی است، ولی اساس این کار و آن چه به این کار حیثیت و آبرو و تامین می‌دهد آنها را باید زمینه‌هایش را آنقدر قوی و فاخر بکنید که این گله و شکایت و بی‌احترامی‌هایی که بهشان می‌شود کم بشود، آدمهای جدید هم این چیزها را ببینند در حرفه‌ای که آخرش این طوری بشود، یا نمی‌آیند یا به یک راه دیگر می‌روند.
روزگاری می‌خواستم بازیگر شوم اما …
روزی می‌خواستم در عرصه سینما بازیگر بشوم یا زمانه به من این فرصت را نداد یا مناسب این کار نبودم. بنابراین حالا که اینجا هستم باید کار خودم را انجام بدهم. البته سابقه بازی در فیلم “شبهای زاینده‌رود” آقای مخملباف و”میرزا کوچک خان” را برای آقای قویدل دارم. نقش احسان‌الله‌خان را درآن فیلم در سال ۶۱ بازی کردم، ولی این فیلم آنقدر طولانی و پر از آدم ومطلب است که فرصت برای کار برای هیچکس ندارد، جز چند تا آدم شاخص از جمله میرزا، یا رضاشاه یا دکتر حشمت بقیه را نفس کار اجازه نمی‌دهد که روی آنها تامل شود. این علاقه هیچ وقت از بین نمی‌رود و به پیشنهاد و زمینه کار بستکی دارد.
یک بار زمان فیلم “رییس” بود، نقشی که آقای ارجمند بازی کردند را به من پیشنهاد کردند و من هم برای ورود به این کار این نقش را نپسندیدم. البته بیشتر همسرم اجازه این کار را نمی‌داد. حتی در مکالمه‌ای که بین آقای کیمیایی و همسرم شد سعی کرد قانعش بکند، نمی‌گفت من اجازه نمی‌دهم، می‌گفت: «ایشان گناه دارد ۵۰ سال برای خودش آبرو خریده حالا در این فیلم گوشت بندازد، دهن سگ بعد با تیر بزنند بیفتد زمین معنای بدی دارد.»
من توجه نکرده بودم، فهمیدم زن باهوشی دارم. به آقای کیمیایی هم گفتم هیچ کاری نمی‌توان کرد، درست است از آن سنینی که من باید می‌آمدم نقش یک جوان اول را بازی می‌کردم گذشته است ولی همیشه فیلم روی جوان اول نگذشته است، الان هم نمی‌گذرد بعدها همینطوری خواهد بود.
بالاخره کسانی که علاقمند هستند تصوراتی از من دارند، بنابراین من اجازه ندارم آن را بشکنم، قطعا نگران این موضوع هستم. آن زمان علی حاتمی هم پیشنهاداتی برای بازیگری به من می‌داد.
شما بهروز وثوقی نیستید؟
در مراسم زنده‌یاد نوذری در بهشت زهرا (س) با همسر، دختر و دامادم ایستاده بودم که بسیار هم شلوغ بود، یکی از خانمهایی که تازه مشهور و چهره شده بود، آمد جلو سلام و احوالپرسی کرد و گفت: «خوشا به حالتان که کسی شما را نمی‌شناسد.» شهرت دنیای خودش و مزاحمت خودش را دارد، نه می‌شود مدارا و نه می‌توان مهار کرد. یک بار ماشینم در آمل خراب شد، جلوی یک تاکسی را گرفتم کاپوت را زده بودم بالا داشتم برایش توضیح می‌دادم، دیدم سر از موتور برنمی‌دارد. گفت: شما بهروز وثوقی نیستید. گفتم: بهروز وثوقی که نه. گفت: «من نفهمیدم چی گفتید دوباره بگویید چی شده» خلاصه نگذاشت دست به هیچ‌چیزی بزنم، کارش را رها کرد و رفت گاراژ دو تا مکانیک آورد هشت تا وایرنو و شمع و چراغ قوه خرید و چند ساعت برای من کار کرد. واقعا این از هرچیزی برای من بالاتر بود و هر کاری کردم پول نگرفت وبا اصرار می‌خواست شام به منزلش بروم.
حضور در تبلیغات بیشتر جنبه‌ی اقتصادی دارد
حضور در تبلیغات به عنوان گوینده از روی تمایل است، چیزی نیست که ما بگوییم بروید یا نروید، بیشتر جنبه اقتصادی دارد تا ابتکاری. آن جاهایی که کار نمایشی است و می‌بینیم بعضی کارها را به طور انحصاری یک نفر انجام می‌دهد. الان می‌بینیم در فاصله آگهی تبلیغاتی که برای یک فیلم پخش می‌شود همه را یک نفر می‌گوید. آن آدمها اگر بعضی‌ها در کار دوبله هستند خودشان باید از کارشان محافظت کنند آنها را کسی نمی‌تواند بگویید، من اختیار کار خودم را دارم بارها هم به من پیشنهاد شده ولی نکردم، بعضی‌ها هم اگر چنین کاری می‌کنند به دلیل این است در جاهایی دیگر به آنها کم محلی می‌شود و دستمزد و کار درستی در دوبله دریافت نمی‌کنند، آگهی می‌گویند که به اندازه ۵،۶ تا فیلم از لحاظ اقتصادی پول می‌گیرند.
نگاه به پشت سر
وقتی به پشت سر نگاه می‌کنم از لحاظ کار اصلا نمی‌توانم ناراضی باشم. راضی بودم که هنوز ادامه می‌دهم ولی آسفالت را برایمان خراب کردند. راه صاف را خراب کردند و در برخی مواقع اذیت‌ و آزارمان دادند.
خانواده
۲ تا دختر دارم که یکی اینجاست و دیگری سوئیس است. آن که ایران است این اواخر اظهار تمایل کرده بود تا وارد دوبله شود و رفت امتحان داد و قبول هم شد والان هم کار می‌کند.
حرف پایانی
امیدوارم آنهایی که این مصاحبه را می‌خوانند یا می‌شنوند به جای اینکه خشم‌شان بگیرد به فکر چاره باشند.اصولا هر شغلی پایه‌هایش باید محکم ، فاخر و با احترام باشد. هر نوع بی‌احترامی، اهانت، سست کردن کل جامعه است. این حرفها را بنیادین بگیرند که به درد همه می‌خورد نه کلی گویی. از بالا تا پایین اگر بخواهند در مقابلش گارد بگیرند من یک نفرم ولی جلوی احساس و فهم و شعور را نمی‌توان گرفت.
جامانده از صحبت‌های منوچهر اسماعیلی
* بعد از چند سال که در این کار بودم، مرحوم پدرم متوجه شد که تقریبا ترسش برای ورودم به هنر افراطی بوده است.
*در دوره‌ای زمان تحصیل در دبیرستان به خاطر ماموریت پدرم در اهواز زندگی می‌کردیم و در آنجا کار پلاکارد نویسی فیلم را می‌کردم و ماهی ۶۰ تومان حقوق می‌گرفتم.
* شاید اولین کاری که از من مورد توجه قرار گرفت، نقش “پیتر فالک” در فیلم “معجزه سیب”، یا “تری توماس” در”دنیای دیوانه دیوانه” بود که بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
بعضی فیلمهای فارسی هم مثل فیلم “قیصر” بود که دیالوگهایش حفظ می‌شد. این کارها معمولا در تداوم مشخص می‌شد که مورد اقبال قرار گرفته است.
* فیلم در جای خودش، دوبله هم در جای خودش، من شخصا هیچ وقت ادعا نداشتم که به درصد توفیق فیلمی اضافه کردم شاید کم کردم، ولی هیچ وقت ادعایی نکردم این قضاوت و داوری و انصاف مال بعد از من است، مال من نیست.
*من همه کارهایم را دوست دارم، کارهای مرحوم حاتمی را همیشه دوست داشتم کارهای آقای تقوایی را هم دوست داشتم، کارهایی که برای آقای کیمیایی کردم خیلی دوست داشتم و دارم.
*بعضی از هنرپیشه‌ها برایشان مهم بود، که من بجایشان حرف بزنم و گاها به دلایلی که برای خودم محفوظ است، حرف نزدم.
*دوبله مثل این می‌ماند هنرپیشه کارش را خوب انجام داده وعرصه به من سپرده شده، من هم باید کار خودم را انجام بدهم. مثل زمینه‌ای که یک طراح کشیده و حالا رنگ آمیزی آن با من است.
* نقشی که برایم خاطره شده باشد زیاد بوده ، هر کدام از فیلمها، احساس خودش را دارد.
*با هم دوره‌هایم به آن شکل رفت و آمد ندارم و سر کار همدیگر رامی‌بینیم.
*با مهرجویی درفیلم “الماس ۳۳ “که شروع کارش بود همکاری داشتم و یکی دو تا فیلم هم بعدا با او کار کردم.
* دیگر هرگز به طرف تئاتر کشیده نشدم وهر چه بود دوران قبل از ورودم به این کار و شاید مدت کوتاهی که مشغول این کار بودم و هنوز آموخته نشده بودم بود.
* بهروزوثوقی همکلاسی خود من بود و خود من به این کار آوردمش. آقای اخوان چند تا فیلم ساختند که در همه آنها بهروز شانس این را پیدا کرد که هم دوبله کند و هم در فیلم بازی کند.
* من و مرحوم منوچهر نوذری تقریبا با هم با چند ماه اختلاف وارد کار دوبله شدیم.
* دهه ۴۰ و ۵۰ دوران طلایی دوبله ما بوده است وچیزهایی که از آن زمان به یادگار مانده این را می‌گوید. مثل هالیوود که زمانی عرصه و دوره پاکی را داشت ولی آلان ندارد.
* اگر در کار ما کسی استعداد داشته باشد، اول باید خودش را پیدا کند. ولی اگر تقلید کار و یا به نوعی سارق است بگذارید، سارق بماند.
منبع: بهارنیوز

لغو ۲۵۰ پرواز در ژاپن به دلیل برف

سازمان هواشناسی ژاپن امروز سه شنبه اعلام کرد سنگین ترین برف از سال ۲۰۱۴ میلادی تاکنون در شهر توکیو، اطراف و نواحی مرکزی پایتخت باریده و باعث لغو دهها پرواز و توقف حرکت صدها قطارها شده است.
بارش برف در پایتخت ژاپن ۱۳ سانتیمتر و در اطراف نیز حدود ۳۰ سانتیمتر گزارش شده و برخی از خدمات مسافربری در این شهر متوقف شده است.تلویزیون ژاپن و روزنامه ژاپن تودی گزارش کرده اند از دیروز دوشنبه برخی از قطارها از حرکت باز ایستاده اند و شماری از ترن ها نیز برنامه حرکت خود را به تاخیر انداخته اند.سازمان هواشناسی ژاپن خاطر نشان کرده است بارش امروز پایان می یابد اما به دلیل سرمای شدید و پایین آمدن دما، یخبندان جاده های پایتخت را فرا می گیرد.
منبع: بهارنیوز

توطئه دایی برای همسرخواهرزاده

گروه حوادث_رسانه ها:روزنامه ایران نوشت: مرد میانسال که همسر خواهرزاده‌اش را ربوده و به کمپ ترک اعتیاد برده بود، با وجود اصرار به بیگناهی اش روانه زندان شد. اوایل شهریور زن جوانی با مراجعه به یکی از کلانتری‌های غرب تهران، از دایی شوهرش به اتهام آدم ربایی شکایت کرد. او به مأموران گفت: «در مسیر خانه بودم که ناگهان دایی همسرم با خودروی مدل بالایی سد راهم شد.من و همسرم از مدتی قبل با هم اختلاف داشتیم ،اما فکر نمی‌کردم دایی شوهرم ازماجرا خبر داشته باشد. به همین خاطر با اصرار او سوار خودرو شدم و گرم صحبت شدیم.او پیشنهاد کرد با هم جای دنجی برویم و من هم مخالفتی نکردم، ولی درعین ناباوری مرا به کمپ ترک اعتیاد برد. آنجا فکر کردند معتاد هستم و بستری‌ام کردند و التماس‌های من را هم باور نداشتند. این شرایط حقارت بار تا شب ادامه داشت تا اینکه جواب آزمایشم ثابت کرد که معتاد نیستم و از آنجا خلاص شدم. حالا هم از دایی شوهرم به‌خاطر آدم ربایی شکایت دارم.»به دنبال اظهارات این زن، متهم بازداشت شد، اما او در همه جلسات بازجویی منکر آدم ربایی شد و گفت به‌ دلیل اینکه به همسر خواهرزاده‌اش شک داشته، به همین خاطر او را به کمپ برده است تا بررسی شود که معتاد است یانه.» بنابراین پس‌از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.متهم زمانی که در برابر قضات شعبه ششم دادگاه کیفری به ریاست قاضی شقاقی و با حضور قاضی رستمی – مستشار دادگاه – قرار گرفت مدعی شد بیگناه است و انگیزه خود را فاش نکرد. قضات پس از شنیدن اظهارات شاکی و اصرارش برشکایت خود، وارد شور شدند و متهم را به یک سال حبس محکوم کردند.
منبع: بهارنیوز

۹۶؛ کم‌بارش‌ترین سالِ دهه گذشته

گروه جامعه: جدول مقایسه میزان بارش باران از اول مهر تا آخر دی ماهِ ده سال گذشته نشان می‌دهد که سال ۹۶ کم‌بارش‌ترین سال دهه گذشته است.به گزارش مهر، جدول مقایسه میزان بارش باران از اول مهر تا آخر دی ماهِ ده سال گذشته نشان می‌دهد که سال ۹۶ کم‌بارش‌ترین سال دهه گذشته است.
منبع: بهارنیوز

اشتغال کارگران در شرایط سختِ جوی

به گزارش  ایلنا، آسمان در چهار استان‌ جنوبی ایران رنگی تیره و غبارآلود دارد اما حتی زیر همین آسمانِ یک رنگ، از برابری میانِ مزدبگیران، خبری نیست. اینجا شرایط کار و پرداخت برای کارمند و کارگر تفاوت دارد. از خوزستانی که این روز‌ها نامش بیشتر با ریزگرد‌ها گره خورده‌ تا بوشهر و هرمزگان و سیستان و بلوچستان، وضعیت اقلیت کارمند با اکثریت مزدبگیرانی که کارگر تلقی می‌شوند؛ دستمزدها توفیر دارد.در میان مقررات اداری- استخدامی کشور، برخی برای کمک به کارمندان شاغل در مناطق بد و آب و هوا وضع شده‌اند؛ یک نمونه‌اش موضوع پرداخت حق جذب تحت لوای قانون «جذب نیروی انسانی به نقاط محروم و دورافتاده و مناطق جنگی» که در سال شصت و هفت شمسی تصویب شده‌است. نمونه دیگر آن، تکلیفی است که در ماده ۶۸ قانون مدیریت خدمات کشوری برای پرداخت فوق‌العاده بدی‌آب و هوا به کارکنان دارای مشاغل تخصصی، پیش بینی‌شده است و‌ دست‌ِآخر، تکلیفِ تاکیدیِ جدیدی‌ که به استناد همین مقررات، در ماده ۱۱۲ قانون برنامه ششم توسعه برای دولت تعیین ‌شده‌است.
محتوای تمامی این مقررات را می‌توان این‌طور ساده و خلاصه کرد: دولت و مجلس به منظور رفاه‌ حال آن گروه از کارمندانی که محل کارشان در مناطق به‌شدت گرم و بسیار غبارآلود (بدآب‌وهوا) قرار دارد، مقرراتی را وضع کرده‌اند؛ نتیجه اجرای این مقررات، افزایش درآمد کارکنان یاد شده از طریق پرداخت مزایای نقدی اضافیِ مرتبط با بدی آب و هواست. اما آیا برابر این مقررات یا مقررات مشابه، به کارگرانی که به‌اندازه همکارانِ کارمند خود و در اکثر مواقع بیشتر از آنها، در معرض هوای به‌شدت گرم و غبارآلود هستند؛ هم چنین مزایایی تعلق می‌گیرد؟
مرور اخبار حوادث کار نشان می‌دهد تابستان امسال، گرمازدگی در استان‌های جنوبی کشور، جان چهار کارگر را گرفته‌است؛ مرگ یک کارگر کوره پزخانه در شهرستان کازرون، فوت  کارگر آلومینیوم‌سازی در مسجد سلیمان و درگذشت دو کارگر شهرداری در بندرعباس و چغادک استان بوشهر.جدا از بازخوانی این اخبار ناخوشایند که از وضعیت نابرابر کارگران و کارمندان شاغل در مناطق بد آب و هوا حکایت دارد؛ صحبت‌های فعالان کارگری نیز حاکی از آن است که برخورداری از مزایای بدی آب و هوا، امتیازی است که فقط کارمندان دولت به آن دسترسی دارند.

در اهواز هیچ کارخانه‌ای به خاطر آب و هوای نامساعد تعطیل نمی‌شود
مصطفی‌نظری (عضو هیات مدیره کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان خوزستان) در توضیح شرایط متفاوت کارگران و کارمندان شاغل در خوزستان می‌گوید: تمامی مزایایِ کارکردن در مناطق بد آب و هوا فقط مختص کارمندان دولت‌ است. در بودجه دولتی فقط برای حق بدی‌ِ آب و هوای کارمندان؛ ردیف تعیین شده است؛ حتی کارگرانی که در ادارات دولتی مشغول‌ به کارند، سهمی از این مزایا ندارند.وی ادامه می‌دهد: در روزهایی استانداری به دلیل گرمای هوا یا وزش ریز‌گرد، اعلام تعطیلی می‌کند. در این میان کارگران شاغل در ادارات دولتی نیز اگر شغلی ستادی داشته باشند، مانند کارمندان در تعطیلی سهیم می‌شوند؛ اما اگر حرفه این کارگران، مشاغل خدماتی مثل حمل ‌و نقل و پرستاری باشد، باید در محل کارشان حاضر شوند. آن‌ها اگر خوش‌شانس باشند می‌توانند از کارفرما، بابتِ کار در چنین روزهایی، مزایای اضافه‌کاری در روز تعطیل را دریافت کنند.

این فعال کارگری همچنین شرایط کارگرانی را که در استخدام کارفرمایان غیردولتی هستند،  اینطور توضیح می‌دهد: سراغ ندارم که هوای به شدت گرم و غبارآلود، کارخانه‌ای را تعطیل و کارگرانش را روانه خانه کرده باشد. معمولا مصوباتی که استانداری برای روزهای غبارآلود و به شدت گرم دارد، برای کارگران بخش خصوصی یا نیروی کار پیمانکاری مثل کارگران شهرداری کارایی ندارد. اینجا که می‌رسد، قانون کار ملاک می‌شود و البته در این قانون هیچ صحبت مشخصی در این رابطه نشده است.
در عسلویه اسباب آرامش فقط برای گروه اندکی فراهم است
‌ناصرآغاجری (فعال کارگری مناطق نفتی) نیز تفاوت شرایط شغلیِ کارگران پروژه‌های نفتی را با سایر کارکنان این‌طور توضیح می‌دهد: در مناطقی مثل عسلویه که گرما و آلودگی ‌هوا به‌شدت بالاست، اسباب آسایش فقط برای گروه اندک شماری از کارمندان وزارت نفت فراهم است. مزایایی مثل حق بدی‌ِ آب‌وهوا هرماه همراه حقوق پرداخت می‌شود؛ اما بهترین اتفاق برای کارگرانی که بیشترشان پیمانکاری هستند، این است که‌‌ همان دستمزد تعیین شده را با کمترین تاخیر دریافت کنند.وی در مورد امکانات رفاهی‌ای که برای نیروهای شاغل در این مناطق درنظر گرفته‌شده است؛ می‌گوید: نشستن در کانکس‌های مجهز به کولرگازی و دسترسی به یخچال‌هایی پر‌از نوشیدنی‌های خنک، امتیازی است که تنها برای کارمندان وزارت نفتی و کارکنانِ پیمانکاران دست‌اول درنظر گرفته شده است. بیشتر کارگرانی که کارشان یدی‌ است، ناچارند از صبح زود تا پاسی از شب،  بی‌وقفه کارکنند؛ با اینکه انجام کارِ سنگین بدنی، سرعت دفع آب‌ بدن را بالامی‌برد، اما در طول روز بسیاری از این کارگران حتی به آب‌سردکن نیز دسترسی ندارند.
بدی آب و هوا؛ یکی از گرفتاری‌های کارگران سیستان و بلوچستان
گرما و غبارآلود بودن هوای سیستان و بلوچستان نیز مشکلی است که محمد‌گل بامری (دبیراجرایی خانه کارگر زابل) در صحبت‌های خود با خبرنگار ایلنا، به آن اشاره می‌کند و می‌گوید: بدی‌ آب و هوا یکی از گرفتاری‌های مردم سیستان و بلوچستان است؛ اما اینجا عاقبت به خیری فقط نصیب کارمندان دولت می‌شود. کارگران اگر شانس بیاورند و  کاری پیدا کنند، فقط باید به‌‌ همان مزد حداقلی دل‌خوش کنند. گرما و غبار نتوانسته‌ کارفرمایان را مجاب کند تا کارگران را تعطیل کنند؛ فقط کارمندان هستند که تعطیلی و مزایای اضافی مزدی شامل حالشان می‌شود.وی ادامه می‌دهد: برای تابستان امسال هم که افزایش گرمای هوا نگران‌کننده بود؛ استانداری به کارفرمایان توصیه کرد تاحد ممکن از ساعت کار روزانه کم کنند؛ اما در ساعت کاری بیشتر کارگاه‌ها تغییری ایجاد نشد.این فعال کارگری می‌افزاید: تنها ملاحظه‌ای که دولت برای گرم شدن هوای سیستان و بلوچستان کرد و تقریبا شامل حال همه مردم شد؛ پایین نگهداشتن تعرفه مصرف انرژی برای مصرف‌کنندگان خانگی و صنعتی بود که در مناطق مختلف استان از یک تا سه ماه اجرا شد؛ اما دولت با شروع پاییز طوری برای افزایش تعرفه‌ها اقدام کرد که در عمل تخفیف این چند ماه نیز جبران شد.

به نظر می‌رسد در استان‌های بد آب و هوای جنوبی، مزایای سختی کار و امتیازاتی از قبیل تعطیلی یا کاهش ساعات کار، فقط به کارمندان و نیروی کار بخش دولتی تعلق می‌گیرد و کارگران علیرغم اینکه غالبا در محیط‌های کاری سخت‌تر و پرخطرتر مشغول به کارند،  از این دست مزایا محرومند. دقیقا به همین دلیل است که در تابستان سال جاری کارگر پاکبانِ بوشهری در اثر گرما جان خود را از دست می‌دهد و دو کارگر در خوزستان، قربانی گرمازدگی می‌شوند. 
منبع: بهارنیوز

قلیان را مجلس آزاد کرد!

روزنامه بهار:قلیان با تمام مضرات آن جزو یکی از پر طرفدارترین تفریحات جوانان به حساب می‌آید. با این وجود این تفریح مضر چند سالی بود که در پیچ و خم‌های آزادی و ممنوعیت به سر می‌برد. حتی در برهه ای از زمان جمع آوری قلیان‌ها از قهوه خانه‌ها، کافی شاپ‌ها ورستوران‌ها جزو اولویت مسئولین قرار گرفته بود تا این که روز گذشته در پی تصمیماتی در مجلس شورای اسلامی این تفریح مضر آزاد اعلام شد. هرچند با تمام سخت گیری‌های قبل از این تصمیم، قلیان از سطح شهر جمع آوری شده بود ولی استعمال آن به خانه‌ها راه یافته بود اما حالا آن چه جای تعجب دارد این است که مسئولین مربوطه چطور بعد از آن همه سخت گیری به یک باره استعمال این تفریح مضر را آزاد اعلام کرده‌اند و موضوع دیگری که چالش بر انگیز محسوب می‌شود این است که چرا استعمال قلیان تنها در برخی از اماکن آزاد اعلام شده است؟ آیا همین آزادی مشروط راه را برای رانت و فساد در این صنف باز نمی‌کند؟

***

قل قلی که پایان ندارد!
انگار قل قل قلیان‌ها پایان ندارد. قلیانی که تا دیروز همه از مضرات آن صحبت می‌کردند و برخی آن را حتی بدتر از سیگار می‌دانستند و عده ای دیگر اعتیاد به آن را بیش‌تر از اعتیاد به هروئین می‌دانستند امروز آزاد شده است و به این ترتیب جوانان به راحتی می‌توانند از تنها تفریح خود استفاده کنند. تفریحی که تنها دست آویز جوانان برای فرار از بی کاری و کمبود تفریحات مفرح محسوب می‌شود و جوانان هم به خوبی از این تفریح خود استفاده می‌کنند. تا قبل از این هم هر جا که پا می‌گذاشتی، رستوران سنتی، کافی‌شاپ، قهوه‌خانه و حتی پارک‌های کوچک و بزرگ، بساط قلیان پهن بود و یکی ذغال چرخاند و جوانان دیگری هم پای قلیان نشسته بودند که از تنها تفریح موجود این روزها استفاده کنند. حالا با آزادی مشروط برای این تفریح مضر می‌توان تصور کرد که استفاده از آن تا چه اندازه همگانی خواهد بود.

راه پر پیچ و خم عرضه قلیان
عرضه قلیان در مراکز تفریحی با ورود انواع تنباکوی‌های میوه‌ای نخستین بار در دولت نهم ممنوع اعلام شد. چندی بعد در نیمه‌راه عمر دولت دهم با مصوبه هیئت دولت دوباره به‌صورت رسمی و در برابر بهت ناظران، استعمال آن در قهوه‌خانه‌ها و رستوران‌های سنتی و دیگر اماکن عمومی آزاد شد. از آن پس یک روز استفاده از قلیان ممنوع و قهوه‌خانه‌های متخلف پلمب می‌شد و یک روز خبر بازگشایی قهوه خانه‌ها و آزاد شدن مصرف قلیان‌ها منتشر می‌شد. یک روز، وزارت بهداشت، قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات را با نظر دیوان عدالت اداری اجرایی می‌کرد و روز دیگر هیئت وزیران با حضور وزیر بهداشت آن را نقض می‌کرد و قهوه‌خانه را از شمول اماکن عمومی خارج می‌کرد. بماند که وجود وزیر بهداشت در چنین ماجراهایی ابهام بر انگیز است اما آخرین بار در روزهای پایانی خرداد سال جاری بود که خسرو صادق نیت، رئیس مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت دوباره اعلام کرد که صنف چایخانه‌ها تنها مجوز عرضه چای را دارند و هیچ کدام از این قهوه خانه‌ها جواز عرضه قلیان را ندارند. او برای تائید نظرات خود از قانون اساسی کمک گرفته بود و گفته بود: «طبق قانون اساسی اماکن عمومی از جمله چایخانه‌ها اجازه عرضه دخانیات را ندارند و عرضه مواد دخانی از جمله قلیان در این اماکن نیز ممنوع است.»

لازم به ذکر است در حالی که وزارت بهداشت همچنان بر ممنوعیت عرضه قلیان تأکید می‌کرد، عده‌ای هم چندان با برخورد قهری با قلیان موافق نبودند از جمله این مخالفین می‌توان به محمدعلی نجفی، شهردار فعلی شهر تهران اشاره کرد. او که زمانی عهده‌دار ریاست سازمان میراث فرهنگی در دولت یازدهم بود، از مخالفان ممنوعیت در عرضه قلیان به شمار می‌آید. چند سال پیش بود که او در یک برنامه تلویزیونی گفته بود:«موافق قلیانم در محیط‌های مشخص با استانداردهای کافی. ببینید چقدر امکان تحرک، تفریح و حتی نفس کشیدن برای مردم باقی گذاشته ایم؟ نمی‌گویم هر رستورانی، سرو شود. جلوی قلیان را بگیریم همراه با قلیان چیزهای دیگری هم وارد فضای خانه می‌شود.» او درباره محدودیت‌ها برای مصرف قلیان، توسط خانم‌ها هم گفته بود:« با این مخالفم، حالا بنده با همسرم یا دخترم رفتیم قلیان بکشیم دو پک هم آنها بزنند چه مشکلی دارد؟ می‌دانم خیلی‌ها با حرفهای من مخالف هستند اما ببینیم مجموع محدودیت‌ها قابل دفاع هستند؟ اگر نبود بدانیم بعضی محدودیت‌ها را زیاد به مردم تحمیل می‌کنیم و در تصمیمات، تردید کنیم. علما می‌گویند هر چیز که منع می‌کنید انسان حریص می‌شود، اگر این را ملاک تصمیم گیری بگذاریم شاید به این نتیجه برسیم بعضی تصمیمات قبلی اشتباه بوده است. اگر بناست، قلیان باشد برای زن و مرد نباید تفاوت باشد.» او همچنین با توجه به واکنش‌های موافق و مخالفی که از سوی مردم در برنامه درباره اظهار نظرش در خصوص قلیان اعلام شده بود پیشنهاد داد تا تلویزیون نظرسنجی درباره قلیان بگذارد. هر چند این اتفاق هیچ وقت صورت نگرفت اما حالا دوباره داستان عرضه و استعمال دخانیات در قهوه خانه‌ها به خوان اول برگشته و با رأی مجلس قهوه‌خانه‌های سنتی دیگر جزو اماکن عمومی مدنظر قانون کنترل و مبارزه با دخانیات محسوب نمی‌شوند و استعمال دخانیات و قلیان در آن‌ها آزاد است.

قلیان را مجلس آزاد کرد!
در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی درخواست ۵۵ نماینده برای مطرح شدن یک فوریت استفساریه تبصره یک ماده ۱۳ قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات در دستور کار قرار گرفت و موضوع استفساریه به تصویب مجلس رسید. هدف از ارائه این استفساریه، روشن کردن مفهوم تبصره یک ماده ۱۳ قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات و مستثنی کردن مصرف قلیان در قهوه‌خانه‌های مجوزدار، از مقررات ممنوعیت استعمال دخانیات در اماکن عمومی و اداری اعلام شده است؛ در واقع طراحان این استفساریه با اشاره به سابقه فرهنگی و اجتماعی قهوه‌خانه‌ها، کسب و کار جمعیت قابل توجهی از این صنف و نیز خطرات زیرزمینی شدن این صنف، خواستار مستثنی شدن قهوه‌خانه‌های مجوزدار از این موضوع شده‌اند. در این استفساریه آمده است: آیا اماکن عمومی مذکور در تبصره یک ماده ۱۳ قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات مصوب ۱۵ شهریور ۱۳۸۵ شامل قهوه‌خانه‌ها و قهوه‌خانه‌های سنتی و اتاق‌های استعمال دخانیات مستقر در فرودگاه‌ها و پایانه‌های مسافربری نیز می‌شود؟

در پاسخ این استفساریه که به تائید نمایندگان رسید، آمده است: «خیر، اماکن عمومی مذکور در تبصره یک ماده ۱۳ قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات، شامل قهوه‌خانه‌ها و قهوه‌خانه‌های سنتی و اتاق‌های استعمال دخانیات مستقر در فرودگاه‌ها و پایانه‌های مسافربری نمی‌شود.» هرچند این موضوع به تنهایی شائبه بر انگیز است زیرا راه را برای رانت و تبعیض در این صنف باز می‌کند اما پرداختن صرف به مسئله قهوه‌خانه‌های بدون مجوز و دارای مجوز نیز می‌تواند موضوع مورد چالش دیگری باشد.
در خبرها آمده بود که با پیگیری دکتر کولیوند، نماینده مردم استان البرز جریان بررسی درخواست یک فوریتی ط‌رح استفساریه تبصره یک ماده ۱۳ قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات با ۱۲۰ رأی موافق، ۵۱ رأی مخالف و ۱۱ رأی ممتنع از مجموع ۲۱۶ نماینده حاضر در جلسه با بررسی آن به صورت یک فوریت مورد موافقت قرار گرفت. به گفته کولیوند جمع آوری بدون برنامه قلیان علاوه بر آثار سوء سبب بیکاری فعالان این حوزه می‌شود. او گفته بود: مصرف قلیان در اماکنی به نام قهوه‌خانه مرسوم بوده و این اماکن بیش از ده‌ها سال است که در جامعه فعالیت دارند و تحت نظارت دقیق اتحادیه صنفی خود هستند و افراد متقاضی کاملاً آگاهانه وارد این اماکن می‌شوند. قهوه خانه‌ها یکی از نمادهای سنتی کشور هستند و جمع آوری بدون برنامه قلیان علاوه بر آثار سوء، سبب بیکاری فعالان این حوزه می‌شود؛ بنابراین این استفساریه برای رفع ابهام از قانون در خصوص فعالیت قهوه خانه‌ها و اتاق‌های مخصوص استعمال دخانیات در فرودگاه‌ها و پایانه‌های مسافربری طرح شده که خواستار بررسی آن به صورت یک فوریت هستیم.

رانت‌ها در راهند!
قلیان آزاد بشود یا نشود در همه اماکن عمومی با مجوز و بی مجوز عرضه می‌شود و پرداختن به این گونه مسائل آن هم در شرایطی که لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان و لایحه منع خشونت علیه زنان در مجلس خاک می‌خورد و در جنوب کشور از آسمان به جای باران خاک می‌بارد و بودجه مقابله با آلودگی هوا در مجلس حذف می‌شود، کاری به شدت عبث محسوب می‌شود. با همه این اوصاف هر چند تا پیش از این شبهاتی در مورد ارائه مجوز برای قهوه خانه وجود داشت زیرا این مجوز‌ها به هر کسی داده نمی‌شد، حالا با طرح این استفسار و آزادی مشروط شائبه‌های بیش تری در مورد اماکنی با مجوزی که قلیان عرضه می‌کنند به وجود خواهد آمد.
منبع: بهارنیوز

سرنوشت فضانوردان پروژه مرکوری

به گزارش ایسنا؛ این هفت نفر از بین هزاران خلبان نیروهای مسلح آمریکا برای سفر به فضا انتخاب شدند. اما هر یک از این افراد سرنوشت شگفت‌انگیزی دارند که خواندنی است.نخستین فضانورد از این گروه، آلن شپارد بود. وی در ۱۸ نوامبر ۱۹۲۳ در شهر “ایست دری” از ایالت نیوهمپ‌شایر به دنیا آمد. پس از  اتمام دوره دبیرستان به دانشکده نیروی دریایی رفت و سپس به  نیروی دریایی آمریکا راه یافت.پرواز فضایی وی در ۵ مه ۱۹۶۱ اتفاق افتاد که پرتابی غیرمداری به مدت ۱۵ دقیقه بود. بعد از این سفر، به علت ناراحتی های پزشکی از پرواز های بعدی منع شد. اما سال‌ها بعد با بر طرف شدن این مساله، مجدداً به فضانوردی روی آورد و در ۱۹۷۱ با “آپولو ۱۴” سفری به کره ماه داشت و نام خود را به عنوان پنجمین انسان ماه نورد به ثبت رساند. شپارد در ۱۹۷۴ از ناسا کناره گیری کرد و به کار در موسسات خصوصی پرداخت. او جمعا ۹ روز از عمر خود را در فضا به سر برد که از آن جمله ۹ ساعت و ۴۲ دقیقه آن در راهپیمایی بر سطح ماه گذشت. آلن شپارد سرانجام در ۲۲ ژوئیه ۱۹۹۸ پس از یک بیماری طولانی درگذشت.ویرجیل گریسام در ۱۳ آوریل ۱۹۲۶  در شهر “میچل” از ایالت ایندیانا به دنیا آمد. دانشگاه پوردو را در سال ۱۹۵۰ به پایان رساند و به استخدام نیروی هوایی آمریکا درآمد. در ۲۱ ژوئیه ۱۹۶۱ به مدت ۱۶ دقیقه با سفینه فضایی “مرکوری” پروازی غیر مداری داشت. در پایان سفر، قایق بادی سفینه فضایی او، نتوانست به خوبی عمل کند و نزدیک بود گریسام غرق شود. او به زحمت دریچه سفینه را باز کرد و خود را از سفینه بیرون کشید. چند لحظه بعد، بالگرد نجات به دادش رسید و او را از آب گرفت.

عکس بالا ردیف جلو از راست به چپ: اسکات کارپنتر، جان گلن، دونالد اسلیتون و والتر شیرا
ردیف پشتی از راست به چپ: گوردون کوپر ، ویرجیل گریسام و آلن شپارد
عکس پایین افراد از راست به چپ: دونالد اسلیتون، والتر شیرا ، ویرجیل گریسام ، آلن شپارد ، جان گلن ، اسکات کارپنتر و گوردون کوپر حین تمرین نجات در شرایط اضطراری در پایگاه نظامی استید نوادا
دومین سفر گریسام در ۲۳ مارس ۱۹۶۵ به همراه جان یانگ بر عرشه جمینی-۳ صورت گرفت. این سفر حدود ۵ ساعت به طول انجامید. اما این بار هم بدشانسی سراغ گریسام را گرفت، سفینه آنها در ۸۱ کیلومتری محل پیش‌بینی شده برای فرود، در اقیانوس بر روی آب نشست و بالگردهای نجات با تأخیر آنها را از آب گرفتند.برای پرواز با نخستین ناو آپولو، ویرجیل گریسام، ادوارد وایت دو فضانورد با سابقه و یک کیهان نورد تازه کار به نام راجر چافی انتخاب شدند. روز ۲۷ ژانویه ۱۹۶۷ در حالی که سه فضانورد مشغول آموزش و تمرین قبل از پرواز بودند، سفینه آتش گرفت و هر سه نفر سوختند و جان باختند.

جان گلن را می‌توان خوشبخت‌ترین فضانورد این گروه نامید. او در روز ۱۸ ژوئیه ۱۹۲۱ در شهر کمبریج از ایالت اوهایو آمریکا به دنیا آمد. درجه مهندسی فنی خود را از کالج موسکینگام اوهایو در سال ۱۹۴۲گرفت. از آوریل سال ۱۹۵۹ در زمره اولین گروه فضانوردان پذیرفته و به تمرین پرداخت. پرواز فضایی وی با ناو “مرکوری” ۹ ماه بعد از یوری گاگارین، در ۲۰ فوریه ۱۹۶۲ به مدت  ۴ ساعت و ۵۵ دقیقه انجام شد. گلن در سال ۱۹۶۵ از ناسا نیز استعفا داد و به کارهای سیاسی پرداخت. وی سال‌ها نماینده ایالت اوهایو در مجلس آمریکا بود. گلن موفق شد یک بار دیگر در ۲۹ اکتبر ۱۹۹۸ با شاتل فضایی به مدار زمین سفر کند و نه تنها طول اقامت فضایی خود را به ۹ روز و ۲ ساعت افزایش دهد که نام خود را به عنوان پیرترین فضانورد(در این زمان او ۷۷ سال داشت) به ثبت رساند. وی در سال ۲۰۱۶ فوت کرد.

اسکات کارپنتر متولد اول ماه ۱۹۲۵ در بولدر کلورادو بود. پس از اتمام تحصیلات به نیروی دریایی آمریکا پیوست و در ۹ آوریل ۱۹۵۹ به عنوان یکی از هفت فضانورد اولیه ناسا انتخاب شد. کارپنتر در ۲۴ مه ۱۹۶۲ با سفینه مرکوری به فضا پرتاب شد. سفرش ۴ ساعت و ۵۵ دقیقه بطول انجامید. ظاهرا بازیگوشی‌های او حین سفر منجر به تمام شدن سوخت سفینه گردید و ناو او با چندین کیلومتر فاصله از نقطه تعیین شده، در اقیانوس اطلس فرود آمد. همین کار باعث شد که مسئولان ناسا دیگر تمایلی به دادن ماموریت فضایی به او نداشته باشند. کارپنتر در ۱۹۶۷ از ناسا کناره‌گیری کرده و به نیروی دریایی بازگشت چندی بعد وی در طرح سی‌لب که یک برنامه تحقیقاتی زیر آب بود،‌ شرکت جست و ۳۰ روز در اعماق دریا به پژوهش پرداخت. وی در اکتبر ۲۰۱۳ درگذشت.

والتر شیرا در ۱۲ مه ۱۹۲۳ در هاکنساک از ایالت نیوجرسی آمریکا تولد یافت. بعد از اتمام آکادمی نیروی دریایی، از سال ۱۹۴۵ در نیروی دریایی آمریکا مشغول به کار گشت. نخستین پرواز فضایی وی با ناو مرکوری در ۳ اکتبر ۱۹۶۲ صورت گرفت. وی پس از ۹ ساعت و ۱۳ دقیقه پرواز سالم بازگشت.ماموریت‌های بعدی وی عبارت بودند از :فرماندهی جمینی۶ در دسامبر ۱۹۶۶ به همراه توماس استافورد و فرماندهی آپولو۷ در اکتبر ۱۹۶۸ که همراه دان ایزل و والتر کانینگهام به فضا پرتاب شد. آنها ماموریت داشتند نخستین پرواز مداری سفینه آپولو را به انجام رسانند. وی در ۱۹۶۹ از ناسا استعفا کرد و در چندین موسسه خصوصی مشغول به کار بود. او همچنین به ایران سفر داشت و برنامه‌هایی را داشت که یک کارخانه‌ فایبرگلاس را در شیراز تاسیس کند که به نتیجه نرسید. دلیل انتخاب شهر شیراز هم به نام خود والتر شیرا برمی‌گردد. وی به این فکر کرده بود که با گذاشتن S مالکیت انگلیسی در کنار نامش(SHIRA’S) به معنی”متعلق به شیرا”، نام شیراز را نیز تداعی کند. والتر شیرا در سال ۲۰۰۷ فوت کرد.
گوردون کوپر متولد ۶ مارس ۱۹۲۷ در شاونی اوکلاهاما،‌ دارای درجه مهندسی هوایی از انستیتوی فناوری نیروی هوایی آمریکا در سال ۱۹۵۶ بود. آخرین پرواز مرکوری را در ۱۵ مه ۱۹۶۳ به مدت ۲۴ ساعت انجام داد. کوپر همچنین فرماندهی پرواز جمینی را در ۲۱ تا ۲۹ اوت ۱۹۶۵ به عهده داشت. وی در ۱۹۷۰ از ناسا و نیروی هوایی آمریکا کناره گیری کرد و مدتی سرپرستی یکی از قسمت‌های کمپانی والت دینسی را به عهده داشت. او در سال ۲۰۰۴ درگذشت.

دونالد اسلیتون متولد ‏یک مارس ۱۹۲۴‏ در شهر اسپارتا از ایالت ویسکانسین بود وی با درجه مهندسی هوانوردی از دانشگاه خلبان نیروی هوایی آمریکا در این نیرو فعالیت داشت. مدتی بعد از انتخاب برای سفر به فضا، مشخص شد به دلیل مشکلات پزشکی توانایی این کار را ندارد. او به همکاری اش با ناسا ادامه داد و سرانجام توانست بر این مشکل فائق آید و در پرواز تاریخی سایوز- آپولو در ۱۵ ژوئیه ۱۹۷۵‏ شرکت کند و نام خود را به عنوان هفتاد و هفتمین فضانورد جهان و چهل و سومین ‏فضانورد آمریکا به ثبت برساند. او  در ‏ ‏۱۳ ژوئن ۱۹۹۳ به دلیل ‏تومور مغزی فوت کرد.
منبع: بهارنیوز

راه کم کردن هزینه‌های زندگی چیست؟

علی اکبر لبافی در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: اگر دنبال بهتر شدن وضع اقتصادی و معیشتی مردم هستیم باید هزینه‌هایی که در اختیار دولت است جایگزین دستمزد شود و دولت در بخش هزینه‌های انرژی، بیمه‌، عوارض و مالیات‌ها به کمک بیاید.وی ادامه داد: متاسفانه در بحث دستمزد، شورای عالی کار تاکنون راحت‌ترین کار را دنبال کرده و هر سال حداقل دستمزد را با ضرب در یک عدد و فرمول تعیین کرده است.به اعتقاد این کارشناس حوزه کار، بهترین راه بهبود معیشت و قدرت خرید مردم این است که هزینه‌های زندگی آنها را کاهش دهیم و  دولت درباره هزینه‌های آب و برق و گاز، مالیات و گمرکات از خود مایه بگذارد و آن را جایگزین افزایش‌ها کند تا هم توان خرید آحاد جامعه بالا برود، هم تولید به رونق برسد و هم قیمت تمام شده کاهش یابد.لبافی با اشاره به اهمیت کشورهای دیگر به مقوله تولید، گفت: بسیاری از کشورها نگاه ویژه‌ای به تولید خود دارند و به تولیدکننده و بقای او کمک می‌کنند. ما هم باید فشارها را از تولید برداریم و دنباله‌روی سیاستی باشیم که به جای رکود، توانمندسازی مردم را به اثبات برساند.

او تاکید کرد: شخصا معتقدم که اگر مزد را به فرض ۱۵ درصد افزایش می‌دهیم، باید در کنارش هزینه‌های بیمه‌ای یا عوارض و مالیات بر ارزش افزوده را به حداقل برسانیم.این کارشناس حوزه کار خاطرنشان کرد: در صورتی که تعداد اشتغال حفظ شود، مقرری‌بگیران بیمه بیکاری هم کاهش خواهند یافت و در این حالت از صندوق بیمه بیکاری که سالی ۳۰۰ هزار نفر عضو دارد، می‌توان به عنوان جایگزین استفاده کرد و با افزایش تعداد اشتغال، سرانه‌های پرداختی به صندوق‌های بیمه را افزایش داد.به گفته لبافی در شرایط کنونی قدرت خرید افراد مهمترین چالش کشور است چون با وجود آنکه تولید به نسبت گذشته دو برابر شده تغییری در قدرت خرید مردم به وجود نیامده و در بیشتر مواقع کاهش هم یافته است بنابر این وقتی با انباشت کالا در بازار مواجهیم و نقدینگی دست مردم کم است، نمی‌توان انتظار داشت افراد کالای داخل را خریداری کنند تا بازار کار به تحرک درآید و تولید رونق بگیرد.
 
منبع: بهارنیوز

کاهش قیمت دلار در روزهای آینده

به گزارش مهر،محمدرضا پورابراهیمی داورانی درباره حضور وزرای اقتصاد و صنعت و رئیس کل بانک مرکزی در جلسه روز گذشته کمیسیون اقتصادی مجلس گفت: به دلیل اهمیت مسائل ارزی، این نشست با حضور آقایان کرباسیان، سیف و شریعتمداری در کمیسیون اقتصادی برگزار شد و هدف آن بررسی آخرین وضعیت مسائل ارزی کشور از زبان مسئولان ارشد دولت بود.

نگرانی خاصی برای ایجاد تعادل در بازار عرضه و تقاضای ارز وجود ندارد
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی افزود:در این نشست رئیس کل بانک مرکزی گزارشی از وضعیت نظام بانکی کشور و مسائل بازار ارز ارائه کرد که براساس این گزارش نگرانی خاصی برای ایجاد تعادل در بازار عرضه و تقاضای ارز وجود ندارد.
قیمت ارز در حال حاضر واقعی نیست
وی تصریح کرد: تقاضای کاذب ارز در مدت اخیر باعث افزایش نرخ ارزش شده که البته نمایندگان عضو کمیسیون اقتصادی مجلس نیز معتقد بودند قیمت ارز در حال حاضر واقعی نیست و به دلیل تقاضای کاذب در بازار است و در این راستا بانک مرکزی را مکلف کردند که با اقدامات موثر زمینه ایجاد شفافیت در بازار را فراهم کند.این نماینده مردم در مجلس دهم افزود: در حال حاضر حدود ۱۴ میلیارد دلار ارز ناشی از فروش پتروشیمی‌ها و ۴۰ میلیارد دلار ارز از محل صادرات غیرنفتی و در مجموع ۹۰ میلیارد دلار ارز وارد اقتصاد کشور می شود که بخشی از آن براساس نیاز مصرف می شود، ولی باید با ایجاد شفافیت بیشتر در بازار، زمینه ایجاد تعادل را فراهم کرد.

مجلس حمایت‌های لازم را انجام خواهد داد تا آرامش به بازار ارز بازگردد
پورابراهیمی بیان کرد:کمیته مشترکی بین مجلس و بانک مرکزی تشکیل خواهد شد تا اقدامات بانک مرکزی در حوزه بازار ارز رصد شود و پیش بینی می شود با توجه به اقدامات صورت گرفته در چند روز آینده، قیمت ارز در بازار روند کاهشی داشته باشد.وی ادامه داد: مجلس حمایت های لازم را انجام خواهد داد تا آرامش به بازار ارز بازگردد و توافقاتی با بانک مرکزی صورت گرفته که با اقدامات موثر در کوتاه مدت و بلندمدت تعادل به بازار ارز باز گردد و در زمینه مدیریت ارز ناشی از صادرات رسیدگی های لازم صورت گیرد؛ چراکه به طور مثال شائبه ای ایجاد شده بود که پتروشیمی ها قصد دارند با تاخیر در عرضه ارز حاصل از صادرات، منتفع شوند.پورابراهیمی داورانی افزود: این انتظار وجود دارد که بعد از برجام وزارت اقتصاد، بانک مرکزی و وزارت خارجه و سایر دستگاه های ذی ربط اقداماتی انجام دهند تا مراودات بانکی کشور روان شود به نحوی که در نقل و انتقال ارز مشکلی وجود نداشته باشد. همچنین باید به بحث مدیریت حواله جات ارزی توجه شود.رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس تصریح کرد:اینکه دولت از محل افزایش نرخ ارز درآمد کسب کند، مناسب نخواهد بود، چرا که دولت خود مصرف کننده ارز محسوب می شود و اگر این کار صورت بگیرد، تورم تک رقمی که یکی از دستاوردهای دولت است با چالش اساسی روبرو می‌شود.
منبع: بهارنیوز

تسویه حساب با همه سپرده‌گذارانِ موسسات غیرمجاز

فرشاد حیدری در نشست مشترک مسئولان اقتصادی دولت با اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی، اظهار کرد: در موسسه ثامن الحجج تسویه حساب با سپرده گذاران تا سیصد میلیون تومان عملیاتی شده و مابقی هم تا دهه فجر پرداخت خواهد شد. ضمن آنکه به سپرده گذاران بالای ۳۰۰ میلیون تومان هم اکنون سیصد میلیون تومان پرداخت شده است. حیدری ادامه داد: در موسسه اعتباری فرشتگان، به سپرده گذاران تا ۲۰۰ میلیون تومان،  ۲۰۰ میلیون تومان پرداخت شده است، چرا که دارایی‌های این موسسه کفاف طلب سپرده گذاران را می دهد، اما آنها از تیر ۹۴ به بعد سودی نمی‌گیرند.

معاون نظارتی بانک مرکزی افزود: در موسسات افضل، وحدت و البرز هم با سپرده گذاران تا صد میلیون تومان تسویه شده و به سپرده گذاران بالای صد میلیون تومان، صد میلیون تومان پرداخت شده و باقی سپرده گذاران هم که کمتر از دو درصد سپرده گذاران هستند صد میلیون تومان دریافت کرده اند و در حال تسویه نهایی با آنها هستیم. حیدری در خصوص موسسه بدر توس، گفت: این موسسه هزار میلیارد تومان به مردم بدهکار است درحالیکه تنها ۱۷ میلیارد تومان دارایی مکشوف دارد و ما برای تسویه با سپرده گذران آن، ۵۶ میلیارد تومان اختصاص دادیم و ۶۱ فقره سند در استان خراسان توسط قوه قضاییه شناسایی شده که در صورتیکه معاون اول قوه قضاییه آن را قطعی اعلام کند، عملیات پرداخت به سپرده گذاران این موسسه هم آغاز می شود اما دامنه تخلفات در این موسسه بسیار گسترده بوده و ۷۰۰ میلیارد تومان سپرده جعلی و موهوم در این موسسه شناسایی شده یا بخشی از آن در بیرون فروخته شده اما در موسسه ثبت نشده است.

معاون نظارتی بانک مرکزی در خصوص نوسانات نرخ ارز در هفته های اخیر، گفت: برخی اظهارات غیر کارشناسی از جمله اینکه قرار است از سپرده های بانکی مردم مالیات گرفته شود ، موجب ترس مردم می شود و عده ای، نگران شده و پول خود را از بانک خارج کرده و به دنبال خرید دلار می روند. وی افزود: در همین موضوع موسسات مالی و اعتباری، ۲۱ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان پول تازه به اقتصاد تزریق شد که بخشی از آن به سمت بازار ارز و دلار رفت و موجب افزایش تقاضا شد درحالیکه عرضه محدود بود.

حیدری درخصوص واگذاری دارایی های منجمد شده بانک‌ها،گفت: در سه سال گذشته ۳۵ هزار میلیارد تومان سهام و املاک بانکها آزاد شده و امیدواریم تا پایان تیر سال آینده یعنی در ۶ ماه آینده همین میزان واگذاری و فروش با سرعت بالا انجام شود و اهداف قانونگذار تأمین شود تا این مبالغ صرف افزایش سرمایه بانکها شود اما از سویی باید دقت کرد که اگر سرمایه اضافه شود و از سوی دیگر زیان بانک‌ها افزایش یابد این اقدام هیچ تأثیری ندارد. وی افزود: باید مشکلات بانک‌ها از درون حل شود و بانک مرکزی در تلاش است در یک بازه ۱۰ ساله از درون و با اصلاح مکانیزم‌ها مسایلی چون سود دهی، ترازنامه و نقدینگی را حل کند.

حیدری تصریح کرد: یکی دیگر از موانع موجود در سر واگذاری‌ها، دخالت‌های سایر دستگاه‌های نظارتی است که مانع از فروش و تاخیر در واگذاری‌ها می‌شود. وی اصلاح کارمزدها را یکی دیگر از برنامه های بانک مرکزی برای اصلاح نظام بانکی دانست و افزود: در این راه بیش از هزار مورد اصلاح انجام شد اما سازمان حمایت از مصرف کنندگان موضوع را به سازمان تعزیرات ارجاع داد که منتظر اعلام نظر این سازمان هستیم.
منبع: بهارنیوز

گرانی دلار باعث تورم یا افزایش صادرات؟

مجتبی خسروتاج – معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت – در گفت‌وگو با ایسنا، درباره اینکه آیا به دنبال افزایش نرخ ارز، صادرات نیز افزایش یافته است؟ اظهار کرد: از گذشته نیز بارها بر این نکته تاکید کرده‌ام که نرخ دلار به تنهایی نمی‌تواند باعث توسعه صادرات شود. در واقع صادرات به برنامه‌ ریزی، زمان‌بندی و برخی تعهدات خاص نیاز دارد و افزایش نرخ دلار در کوتاه‌مدت نمی‌تواند در میزان صادرات تاثیر چشم‌گیری داشته باشد.وی ادامه داد: البته ممکن است افزایش  نرخ دلار برای برخی صادرکنندگان افزایش آنی درآمد به همراه داشته باشد اما اینکه در کلان تاثیرگذار باشد، بحث دیگری است.معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت گفت: زمانی که نرخ ارز افزایش پیدا می‌کند، همان طور که درآمدهای صادراتی بیشتر می‌شود، هزینه‌هایی که برای تامین مواد اولیه و خرید کالا وجود دارد نیز بالا می‌رود. بر همین اساس حتی صادرکنندگان هم ترجیح می‌دهند که افزایش نرخ ارز به صورت تدریجی و بر اساس تفاوت تورم داخلی و خارجی باشد تا بتوان برنامه‌ریزی راحت‌تر و اصولی‌تری صورت داد.خسروتاج افزود: هیچ یک از صادرکنندگان از افزایش یکباره نرخ ارز استقبال نمی‌کنند، چراکه برخی کالاهای ما به گونه‌ای است که افزایش یکباره نرخ ارز اجازه سرمایه‌گذاری در آنها را نخواهد داد.

واردات قطعا گران‌تر می‌شود
وی ادامه داد: به عنوان مثال در حوزه محصولات کشاورزی برخی اقلام هستند که سرمایه‌گذاری روی آنها در میان مدت جواب می‌دهد و زمان‌بر است. حال اگر شرایط را اینگونه در نظر بگیریم، چه کسی می‌داند که در پنج یا ۱۰ سال آینده نرخ ارز چگونه خواهد بود. بر این اساس طبیعی است که قدرت تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی در این حوزه‌ها از دست خواهد رفت.رییس سازمان توسعه تجارت گفت: اگر تمام بحث‌های اقتصادی کشور، سیاست‌های اقتصادی را به گونه‌ای اعمال کند که اجازه نوسانات شدید نرخ ارز داده نشود، شرایط بهتری حاکم خواهد بود، زیرا به دنبال گرانی دلار، واردات ما نیز قطعا گران‌تر تمام خواهد شد.وی ادامه داد: گرانی واردات از یک‌سو ممکن است در برخی زمینه‌ها که تولید داخلی وجود دارد موجب شود رقابت میان تولیدکننده داخلی و خارج از کشور بیشتر شود اما در بخش‌هایی که تولید داخلی نداریم، افزایش نرخ ارز می‌تواند اثر تورمی به همراه داشته باشد.خسروتاج گفت: بر همین اساس برداشت شخصی من این است که افزایش یکباره نرخ ارز، برای هیچ یک از بخش‌های اقتصادی مطلوب نیست و باید همه ما به سمت نوعی ثبات حرکت کنیم و جلوی نوسانات یکباره و شدید را بگیریم.
منبع: بهارنیوز

نرخ بیکاری ۱۱٫۷ و رشد اقتصادی ۵٫۶

به گزارش خبرگزاری ها، محمدباقر نوبخت امروز در جلسه علنی امروز مجلس شورای اسلامی در ارزیابی عملکرد بودجه ۹۶ دولت با بیان اینکه عملکرد بودجه دولت در سال جاری براساس دو نرخ ۵۰ دلاری و ۵۵ دلاری هر بشکه نفت تهیه شده است،اظهارداشت: دولت با نرخ فروش هر بشکه نفت ۵۰ دلار و واریز سهم ۲۰ درصدی صندوق توسعه ملی، ۳۰۹ هزار میلیارد تومان از سه منبع درآمدها، واگذاری‌های سرمایه‌ای و واگذاری‌های ناشی از تملک دارایی‌ها درآمد کسب کرده است.او افزود: همچنین سقف درآمدهای بودجه را براساس فروش هر بشکه نفت ۵۵ دلار نیز پیش‌بینی کردیم که  درآمد ناشی از آن ۳۱۹ هزار میلیارد تومان پیش بینی شد. پیش بینی دولت به ازای هر بشکه نفت ۵۰ دلار کاملا درست بود طی ۱۰ ماهه ابتدایی سال جاری درآمدهایمان اندکی بیش از هر بشکه نفت ۵۰ دلار بود.نوبخت با بیان اینکه در سرجمع پیش‌بینی‌ها بودجه مدنظر دولت تحقق نیافت،عنوان کرد: چراکه دولت پیش بینی می کرد ۲۰ درصد از درآمدها را که بالغ بر ۱۱۶ هزار میلیارد تومان بود باید به صندوق توسعه ملی واریز کند اما مجلس این سقف را به ۳۰ درصد افزایش داد، به همین دلیل بودجه دولت اندکی کاهش یافت.

چقدر به صندوق توسعه ملی واریز شد؟
رییس سازمان برنامه و بودجه گفت: تا ابتدای بهمن ماه سال جاری ۲۲۲ هزار میلیارد تومان به خزانه واریز شده و پیش بینی می کنیم تا آخر سال ۸۷ هزار میلیارد تومان دیگر به حساب خزانه واریزی داشته باشیم.او ادامه داد: براساس پیش بینی دولت ۱۰۶ درصد از منابع بودجه ۹۶ باید تحقق می یافت، اما با افرایش بودجه توسط مجلس به ۱۷۴ هزار میلیارد تومان پیش بینی تحقق ۹۷ درصدی درآمدها امکانپذیر می شود. واگذای دارایی های مالی نیز ۴۰ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان عملکرد ۱۰ ماهه دولت بوده است و پیش بینی می‌کنیم تا پایان سال ۱۴ هزار میلیارد تومان دیگر از این منبع درآمد کسب کنیم.وی سپس به تشریح مصارف بودجه‌ای دولت پرداخت و افزود: مصارف بودجه سال ۹۶ براساس هر بشکه نفت ۵۰ دلار بالغ بر ۳۰۹ هزار میلیارد تومان بود، اما مصوب مجلس ۳۴۶ هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان است و تا ابتدای بهمن ماه ۲۴۳ هزار میلیارد تومان هزینه شده است و ۷۰ هزار میلیارد تومان دیگر نیز تا پایان سال هزینه خواهد شد اعتبارات هزینه ای نیز بالغ بر ۱۸۵ هزار میلیارد تومان پرداخت شده است و تا پایان سال ۵۰ هزار میلیارد تومان دیگر نیز پرداخت می شود.

پولی که به پروژه های عمرانی پرداخت شد
رییس سازمان برنامه و بودجه با اشاره به اعتبارات تملک دارایی های سرمایه‌ای در بودجه ۹۶ گفت: در لایحه پیشنهادی دولت در سال ۹۶ اعتبارات تملک دارایی های سرمایه ای ۵۲۷۰۰ میلیارد تومان بود اما مجلس این عدد را به ۷۱۴۰۰ میلیارد تومان افزایش داد و تا ابتدای بهمن ماه توانستیم ۳۸ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان به طرح های عمرانی تخصیص دهیم که براساس گزارش خزانه کل کشور تا این تاریخ ۲۹۳۰۰ میلیارد تومان به پروژه‌های عمرانی اختصاص یافته است و بقیه منابع نیز از محل اوراق مشارکت و اسناد خزانه تامین می‌شود.نوبخت افزود: گزارش خزانه که مقایسه ای بین دو تاریخ ۲۳ دی ۹۶ و ۲۳ دی ۹۵ است، حکایت از رشد ۱۷۲ درصدی مبالغ پرداخت شده از خزانه به پروژه های عمرانی دارد. ۲۱۳ هزار میلیارد تومان منابع خزانه است که ۷۶ درصد آن تحقق یافته که این مبلغ نسبت به مدت مشابه سال گذشته بیش از صد در صد تحقق یافته است.وی خطاب به نمایندگان مجلس گفت: باید در لایحه بودجه  ۹۷ درآمدها و منابع را با احتیاط بیشتری پیش بینی کنید البته کمیسیون تلفیق در بررسی لایحه بودجه ۹۷ دقیق عمل کرد و منابع را محدود کرد.

ایجاد شغل برای  ۷۹۵ هزار نفر
رئیس سازمان برنامه و بودجه در ادامه با اشاره به رشد ارزش افزوده از ابتدای سال تاکنون،عنوان کرد: درمجموع شاخص های اقتصادی مثبت بوده است، به طور مثال رشد ساخت و ساز برای اولین بار طی چند سال گذشته به ۳.۲ درصد رسید همچنین صنعت آب، برق و گاز در شش ماه اول سال و معادن که منفی پنج بود در شش ماه اول سال جاری به مثبت ۲.۷ درصد افزایش یافت که این رشد آثارش را بر بازار کار گذاشته است.او اضافه کرد: در شش ماه ابتدایی سال جاری ۶۱۴ هزار نفر نسبت به شش ماه اول سال گذشته وارد بازار کار شدند و برای اولین بار ۷۹۵ هزار نفر جذب بازار کار شدند. نرخ بیکاری در سال ۹۵ که ۱۲.۴ درصد بود در این مدت به ۱۱.۷ درصد کاهش یافته است. رشد نرخ تورم در سال جاری در خوراکی ها ۱۳ درصد و غیرخوراکی ها ۶.۶ درصد بود.
منبع: بهارنیوز

ناجا از شهردار تهران شکایت کرد

در متن این اطلاعیه آمده است: با استناد به گزارش شهردار تهران در جلسه علنی شورای شهر و ارایه گزارش غیر واقعی مبنی بر عقد قرار داد میلیاردی شهرداری با یکی از واحد‌های ناجا در زمان انتحابات ریاست جمهوری که روزنامه‌ها با تیر اختلاس جدید شهرداری و ناجا در زمان انتخابات از آن نام بردند، معاونت حقوقی ناجا از شهرداری تهران برای ارایه این گزارش بدون مستندات قانونی اعلام شکایت کرد. بر اساس این گزارش هر چند روابط عمومی و بین الملل شهرداری تهران بعد از ظهر همان روز با ارسال خبری، این تیتر را شیطنت رسانه‌ها برشمرد و به صورت مبهم این ادعا را رد کرد، اما با رایزنی‌های معاونت حقوقی ناجا از ارسال مدارک و مستنداتی که شهردار آن را علام کرده بود سر باز زد. بر اساس این گزارش معاونت حقوقی ناجا گفت: انتظار میرود شهردار تهران صرف شنیده‌ها و گزارشات تصمیم نگیرد و تا دلیل و مدرک متقنی در دست ندارد نسبت به اعلام موضوع اقدام نکرده و موجبات تشویش اذهان عمومی را فراهم نیاورد. طبیعی است پلیس تهران تمام تلاش خود را برای انجام ماموریت‌های مشترک با شهرداری تهران بکار می‌بندد و حتما در سایه همفکری و همدلی بایکدیگر می‌توان خدمات بهتر و بیشتری را به شهروندان  ارائه کرد.
منبع: بهارنیوز

روزنامه‌های امروز سه‌شنبه ۳ بهمن

 




لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه

 


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه
منبع: بهارنیوز

درخواست از خاتمی برای تذکر به دولت

محمود صادقی در گفت‌وگو با  ایلنا با اشاره به دیدار اخیر اعضای شورای مرکزی انجمن مدرسین دانشگاه‌ها با سید محمد خاتمی عنوان کرد: این دیدار پیرو کنگره انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه  که در دوم آذر برگزار شد و انتخاب اعضای جدید شورای مرکزی این تشکل ترتیب داده شد. در این دیدار گزارشی از کنگره و برنامه‌های آینده انجمن به آقای خاتمی ارائه شد. طبق قانون جدید احزاب اعضای شورای مرکزی در این دوره از ۱۵ نفر به ۲۱ نفر رسید که چهار نفر آنها را خانم‌ها تشکیل می‌دهند.
باید به نارضایتی مردم از هر دو جناح در اعتراضات اخیر توجه کنیم
وی افزود: در ابتدای این دیدار به تفصیل اعضای شورای مرکزی دیدگاه‌های خود را با آقای خاتمی در میان گذاشتند. ابتدا بنده گفتم که با توجه به تحولات جامعه بعد از دوره اصلاحات در حوزه‌های مختلف، ضرورت بازتعریف اصلاحات و اصلاح‌طلبی و مشخص شدن نسبت اصلاح‌طلبی با تحولات جدید در جامعه ما خیلی زیاد است. برخی مفاهیم درطول زمان دچار ابهام و اجمال شده‌اند و بعضاً خلط مفهومی ایجاد شده و به نظر من لازم است از نظر اصلاح‌طلبی این مفاهیم بازتعریف شوند. مثلاً مباحثی مانند عدالت اجتماعی و نسبت آن با توسعه به نظر می‌رسد شاید مقداری مورد غفلت قرار گرفته و همچنین درباره نسبت اصلاح‌طلبان با خواسته‌ها و مطالبات مردم با توجه به اینکه در متن شعارهای اخیر هم نوعی نارضایتی نسبت به هر دو جناح سیاسی بروز کرده لازم است ما به این واقعیت‌ها توجه داشته باشیم.
وظیفه ما ایجاد اعتماد عمومی در مردم با تغییر رفتارمان است
دبیرکل انجمن مدرسین دانشگاه‌ها یادآورشد: در این دیدار برخی از اعضا اعلام کردند که از نظر مردم اصلاح آن چیزی است که در عمل دیده شود نه آنچه که در شعار و حرف گفته می‌شود. مردم انتظار دارند نتیجه اصلاحات را در زندگی روزمره خود ببینند و شاهد تغییر باشند. بنابراین اگر نتیجه کار جریان اصلاحات در زندگی مردم دیده نشود و نگاه تقلیل‌گرایانه به اصلاح‌طلبی داشته باشیم، باعث سلب اعتماد مردم می‌شود. وظیفه ما ایجاد اعتماد عمومی در مردم با تغییر رفتارمان است.
باید بازتعریفی از گفتمان اصلاحات با محوریت مردم داشته باشیم
وی ادامه داد: ضرورت نقد درون گفتمانی اصلاح‌طلبان، انتقاد از بی‌برنامگی اصلاحات و ضرورت ارائه یک برنامه جامع و پرهیز از موضع سلبی نسبت به رقبا و اینکه همواره دوران گذشته را نفی کنیم بدون اینکه خودمان برنامه داشته باشیم و همچنین ضرورت سازمان‌دهی جدید اصلاحات مورد تاکید قرار گرفت. برخی دوستان به صراحت بیان کردند که در حال حاضر جریان اصلاحات نقش فعالی در کشور ندارد و باید به لحاظ اینکه مردم محور هستند، بازتعریفی از اصلاح‌طلبی داشته باشیم.
شاهد شکل گیری یک جامعه توده‌وار شده با رفتارهای هیجانی هستیم
صادقی خاطرنشان کرد: یکی دیگر از دوستان تاکید کرد که جامعه ما از لحاظ جامعه شناسی سیاسی در حالت آنومی قرار گرفته و آنومی محصول تحقیر اجتماعی است. فقر و فساد  و تبعیض و فقدان و سلب آزادی‌ها و به نوعی نادیده گرفته شدن اقشار مختلف در آنها احساس نادیده گرفته شدن اجتماعی را ایجاد کرده است و منجر به شکل‌گیری یک جامعه توده‌وار شده که ویژگی این جامعه این است که عقلانیت در آن ضعیف می‌شود، فساد قوی می‌شود و مردم آماده رفتارهای هیجانی می‌شوند. این وضعیتی است که اخیراً هم شاهد آن بودیم و وضعیت بسیار خطرناکی است.
خاتمی نقدهایی که به آقای روحانی وجود دارد را بیان کند
نماینده مردم تهران با بیان اینکه در این دیدار مطرح شد که اگرچه اصلاح‌طلبان هم اکنون در مصدر امور نیستند اما به لحاظ پشتیبانی‌ که آقای خاتمی هم در دوره اول و هم در دوره دوم از روحانی داشت الان انتظار از آقای خاتمی این است که به نوعی ابراز موضع کنند و نقدهایی که به آقای روحانی وجود دارد را بیان کنند و به نوعی به دولت تذکر دهند، گفت: آقای خاتمی هم تاکید داشتند که باید بین اصلاحات و اصلاح‌طلبی تمایز قائل شد. اشخاصی ممکن است در نام، اصلاح‌طلب باشند اما منش و روش اصلاح‌طلبی نداشته باشند. بنابراین باید توجه کنیم که اصلاح‌طلبی یک مفهوم ریشه‌دار تاریخی است که پیشینه آن به دوره مشروطه برمی‌گردد و در انقلاب اسلامی هم ظهور خاصی پیدا کرد. این مفهوم باید از افرادی که به نام اصلاح‌طلب و منتسب به این جریان وارد می‌شوند، اما رفتار اصلاح‌طلبانه ندارند تفکیک شود.
وی یادآور شد: یکی از دوستان یادآور شد که ایران در موقعیت ژئوپولوتیک ویژه‌ای قرار دارد و این شرایط اقتضا می‌کند که حاکمیت در ایران یک رویکرد تعامل‌گرایانه داشته باشد. اگر ما با این موقعیت ژئوپولوتیک در انزوا فرو برویم به معنای محروم کردن ملت از منافع حاصل از این موقعیت است. یکی دیگر از دوستان هم گفت که ما محدودیت‌های اصلاح‌طلبان به ویژه آقای خاتمی را به عنوان نماد اصلاح‌طلبی درک می‌کنیم و با لحاظ این محدودیت‌ها چطور می‌توانیم نقش بایسته خود را در این زمان ایفا کنیم.
تاکید خاتمی بر ضرورت اصلاح رسانه ملی
صادقی تاکید کرد: آقای خاتمی هم در این دیدار به تفصیل مطالبی را بیان کردند. بازگشتی به گذشته و یادآوری شعار استقلال،‌ آزادی و جمهوری اسلامی داشتند و تاکید داشتند که بحث اسلامیت و جمهوریت را در عرصه حیات سیاسی و اجتماعی باید فراتر از جنبه‌های فردی نگاه کرد و گفته شد که اسلام مدنظر امام هم اسلامی سازگار با دموکراسی بوده است. وقتی در شعار مردم جمهوری اسلامی بیان می‌شود، منظور اسلامی است که با جمهوریت سازگار است. آقای خاتمی در این صحبت‌ها به ارائه برخی راهکارها برای برون‌رفت از وضعیت موجود پرداختند و بر ضرورت اصلاح رسانه‌های رسمی نظام و در راس آنها صداوسیما تاکید کرد که این رسانه‌ها باید از حالت یک طرفه خارج شود و به مطالبات آحاد مردم توجه کنند.
صادقی ادامه داد: آقای خاتمی گفتند که صدا و سیما باید بازتاب‌دهنده خواسته‌های مردم باشد که این امر می‌تواند نقش مهمی در اعتمادسازی داشته باشد.
وی با بیان این که آقای خاتمی در بخش دیگری از سخنانش به الگوی توسعه‌طلبی در دوره ریاست جمهوری‌ خود اشاره کرد، گفت: آقای خاتمی گفت ما در دوره خودمان به دنبال سامان‌دهی این موضوع بودیم و مشی  خود را بر عدالت اجتماعی در قالب توسعه پایدار اعلام کردیم که در آن توسعه فقر نباشد و تولید و ثروت داشته باشیم و ضمن حفظ استقلال خودمان با دنیا در تعامل باشیم.
خاتمی بر ضرورت پاسخگویی حاکمان به مردم تاکید کرد
این نماینده مجلس شورای اسلامی افزود: در ادامه آقای خاتمی بر عدالت اجتماعی تأکید داشتند و معتقد بودند اگر رشد و رونق با یکدیگر توأمان باشد عدالت اجتماعی یا همان توسعه همه جانبه پایدار حاصل می‌شود و باید همه تلاش خود را برای تولید به کار ببریم و مراقب باشیم که توزیع عادلانه صورت بگیرد.
وی ادامه داد: نکته دیگر که از سوی آقای خاتمی مطرح شد تکیه بر اخلاق و جامعه متعالی بود، ایشان فرمودند که جامعه باید عدالت‌مند، عادلانه و بر پایه اخلاقیات باشد. نقدپذیری و امکان نقد وجود داشته باشد و مردم‌ محور و مدار امور باشند. در واقع حاکمان در مقابل مردم پاسخگو بوده و از سطح بالای شفافیت برخوردار باشند.
خاتمی گفت باید مرز فعالیت‌های اصلاح‌طلبی را با برخی جریان‌ها مشخص کنیم
این عضو فراکسیون امید با بیان این که رئیس دولت اصلاحات معتقد بود در جریانات اخیر نباید مردم را خس و خاشاک و یا آشغال تعبیر کرد و باید از این گونه رفتارها بپرهیزیم، عنوان کرد: جوانانی که شعارهای ساختارشکنانه هم می‌دادند به دنبال براندازی نبودند، آن‌ها به دنبال جایگاه و خواستگاه خودشان بودند و نکته مهم این است که باید مرز فعالیت‌های اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان را با برخی جریان‌ها مشخص کنیم.
وی ادامه داد: آقای خاتمی  در خصوص دولت هم گفتند،‌ دولت باید تمام تلاش خود را در حل مشکلات مردم به کار گیرد و تا جایی که امکانات را در اختیار دارد، باید مشی هماهنگی بین قوا، مردم و رهبری دنبال شود و  با آن که متاسفانه ابزارهای اطلاع‌رسانی مانند صداو سیما عمدتا در جهت تخریب دولت است، اطلاع‌رسانی کند و نقش فعالی در این زمینه داشته باشد.
صادقی افزود: بحث دیگر که از سوی آقای خاتمی مطرح شد لزوم فعال بودن قوه قضائیه بخصوص در مبارزه با افراد و ظابطه‌مند شدن رفتار ظابطان قضایی بود که  آقای خاتمی در همین باره به به دوران دولت اصلاحات اشاره کردند و گفتند در آخرین دوره رئیس قوه قضائیه بخش نامه‌ای خوبی را صادر کردند که ظرف ۶ ماه هم به قانون تبدیل شد. ایشان از مجلس هم خواستند با صداقت و پاک‌دستی خواسته‌های مردم را در نظر بگیرند، به خصوص بحث نظارت مجلس که شاید مهم‌تر از بحث قانون‌گذاری هم باشد. آقای خاتمی تاکید کردند مجلس باید از اختیار نظارتی خود برای همه دستگاه‌ها استفاده کند و ضمن حفظ همگرایی با دولت بر مطالبات مردم پافشاری کند و نقد دولت را نیز فراموش نکند.
آغاز گفت‌وگو با اصولگرایان در انجمن مدرسین دانشگاه‌ها
نماینده مردم تهران در پاسخ به این سوال که آیا بحث گفت‌وگوی ملی که این روزها از سوی جریان‌های سیاسی مطرح می‌شود مورد بحث قرار گرفت یا خیر عنوان کرد: این نکته در صحبت ابتدایی دوستان مطرح شد و  انجمن مدرسین دانشگاه‌ها با ابتکار عملی برای ورود به گفت‌وگوها از دو یا سه ماه پیش جلساتی را با جریان اصولگرایی آغاز کرده و گفت‌وگوهایی را هم ترتیب داده است که این موارد را در قالب گزارش به آقای خاتمی ارائه کردیم.
وی ادامه داد: آقای خاتمی از این گفتمان‌سازی استقبال کردند و به نقش صدا و سیما به عنوان بستری مهم برای آغاز این گفت‌وگوها اشاره کردند و گفتند که این رسانه می‌تواند عرصه‌ای برای این گفت و شنودها باشد. ایشان باتوجه به این که در گذشته در این زمینه بحث‌هایی را مطرح کرده بودند بازهم بر گفت‌وگوی ملی تاکید کردند.
صادقی درباره جزییات جلسات گفتمان‌سازی انجمن مدرسین گفت: این گفت‌وگو تاکنون رسانه‌ای نشده است، بنای این کار را هم نداریم. جمع قابل توجهی از اصولگرایان و همچنین اعضای شورای مرکزی انجمن مدرسین دانشگاه‌ها از اواخر تابستان این گفت‌وگوها را آغاز کردند که عمده بحث آنان بر سر مسائل دانشگاهی بود زیرا هر دو جریان بر این مهم تفاهم داشتند .
دبیر کل انجمن مدرسین دانشگاه‌ها در پاسخ به این سوال که آیا درباره شورای عالی سیاست‌گذاری و انتقاداتی که به این شورا می‌شود بحثی صورت گرفت یا خیر گفت: درباره این موضوع صحبت شد اما به صورت تفضیلی بحثی بیان نشد، در این جلسه موضوع پارلمان اصلاحات مطرح شد و دوستان مطرح کردند باید ساز و کار دموکراتیکی برای جریان اصلاحات فراهم شود.
نباید هزینه رفتارها و ضعف‌های دولت را جریان اصلاحات پرداخت کند
وی تاکید کرد: شورای عالی سیاست گذاری یک فراخوانی به همه اعضا و تشکل هایی که عضو آن هستند داد که در  بحث ارزیابی  شرکت و نتایج خود را بیان کنند. جریان اصلاح‌طلبی در مجموع باید نقش فعال‌تری در مواجعه با تحولات جاری داشته باشد به خصوص  نسبت به دولت من معتقد هستیم ضمن حمایت نباید هزینه رفتارها و ضعف‌های دولت را جریان اصلاحات پرداخت کند، ما ضمن حفظ تعامل باید نقدها را بدون آن که موجب سو استفاده جریان رقیب شود، بیان کنیم.
منبع: بهارنیوز

سوم بهمن یک روز بخصوص برای دیجی‌کالا

امسال ۱۱ ساله می‌شود و به همین مناسبت سه‌شنبه ۳ بهمن جشنواره‌ی را با برنامه‌های هیجان‌انگیز برگزار می‌کند.

دیجی‌کالا از سال ۱۳۸۵ کار خود را آغاز کرد و در این یازده سال قدم به قدم پیش رفت تا امروز به‌عنوان بزرگ‌ترین فروشگاه اینترنتی خاورمیانه باشد. دیجی‌کالا با همراهی مشتریان وفادارش توانسته افتخارات زیادی کسب کند و حالا در تولد ۱۱ سالگی یک جشنواره فروش فراموش نشدنی به نام «شگفت یازدهم» برگزار می‌کند.

اگر در فکر یک خرید زمستانی عالی هستید، هر چیزی که در لیست خرید خود دارید؛ فروش ویژه‌ی تولد ۱۱ سالگی دیجی‌کالا را از دست ندهید.

سوم بهمن یک روز بخصوص برای دیجی‌کالا 

هدیه‌های جذاب تولد یازده سالگی دیجی‌کالا
 
 ۱ – حتی کمتر از نصف قیمت
 
یکی از جذاب‌ترین بخش‌های تولد دیجی‌کالا، تخفیف‌های بالای ۵۰ درصد در جشنواره شگفت یازدهم است. در این قسمت می‌توانید کالاهایی از گروه‌های مختلف پیدا کنید. از محصولات دیجیتال مثل هدفون و پاوربانک گرفته تا عطر و ادوکلن‌های محبوب، لوازم خانگی برقی و غیر برقی، وسایل شخصی مثل ماشین اصلاح و بیگودی مو، لوازم کوه‌نوردی و سفر و بسیاری وسایل دیگر را می‌توانید با قیمتی حتی کمتر از نصف قیمت بخرید.
فراموش نکنید تعداد این کالا‌ها محدود است و برای خرید آن‌ها باید به‌موقع به وبسایت دیجی‌کالا مراجعه کنید.

 ۲ – شگفت‌انگیزهای دوساعتی
 
پیشنهادهای شگفت‌انگیز یکی از پرطرفدارترین بخش‌های فروشگاه اینترنتی دیجی‌کالاست. خبر خوب اینکه در جشنواره «شگفت یازدهم» پیشنهادهای شگفت انگیز چندین برابر می‌شوند.
از ساعت ۱۲ شب تا ۸ صبح ۳۰ کالا و از ۸ صبح تا ۱۲ شب سوم بهمن هر دو ساعت، ۲۰ کالا با تخفیف فوق‌العاده در پیشنهادهای شگفت‌انگیز قرار می‌گیرد.
پیشنهادهای شگفت‌انگیز مجموعه‌ای برای همه‌ی سلیقه‌هاست. لپ‌تاپ و گوشی موبایل، ساک و چمدان و محصولات آرایشی بهداشتی، زیورآلات، اسباب‌بازی، ساعت، عینک و پرینتر و سایر محصولات پرطرفدار را می‌توانید در پیشنهادهای جذاب جشنواره «شگفت یازدهم» پیدا کنید.

 ۳ – دستچین آخر فصل
 
خیلی از فروشگاه‌های بزرگ و برندهای معروف آخر فصل حراج می‌زنند و اصطلاحا کالاهای Outlet را با تخفیف‌های ویژه به فروش می‌رسانند. دیجی‌کالا هم در جشنواره شگفت یازدهم بخشی را با اسم «دستچین» آماده کرده است. کالاهای کوچک و بزرگ در این بخش تا ۷۰ درصد تخفیف می‌گیرند. کفش تک سایز، لباس فصل، محصولات بهداشتی، دیجیتال‌ها یا هر چیز دیگری را می‌توانید در این گروه پیدا کنید.

 ۴ – کیک شگفت‌انگیز دیجی‌کالا
 
دیجی‌کالا به مناسبت تولد ۱۱ سالگی‌اش به مشتریان هدیه می‌دهد. کافی است روی کیک شگفت‌انگیز کلیک و شماره موبایل خود را وارد کنید. کد تخفیف ویژه‌ی تولد برای شما با پیامک ارسال می‌شود. فراموش نکنید کد تخفیف هر کسی متفاوت است.

 ۵ – ارسال رایگان سفارش‌های بالای ۵۰ هزار تومان به سراسر ایران
 
به مناسبت تولد یازده سالگی خود اعلام کرده است که تمامی سفارش‌هایی که ارزش آن بالای ۵۰ هزار تومان است را به سراسر ایران به صورت رایگان ارسال می‌کند.


منبع: برترینها

خرید از این برندهای لوکس، پول دور ریختن است!

برترین ها – ترجمه از پردیس بختیاری: ما معمولا فکر می کنیم که کالاهای گران قیمت تر، کیفیت بالاتری دارند. البته این فرض تا حدودی درست است اما نه همیشه، بنابراین بهتر است قبل از پرداخت هزینه بالایی که می خواهید برای برندی بدهید، خوب در مورد آن تحقیق کنید. در این مطلب برندهای لوکسی را که به شما معرفی می کنیم که قیمت شان بسیار بالاتر از کیفیت و ارزش واقعی آن است.

لویی ویتون

 خرید از این برندهای لوکس، پول دور ریختن است!

لویی ویتون که به اختصار ال‌وی نیز خوانده می‌شود، شرکت کالای لوکس و خانه مد فرانسوی است، که در سال ۱۸۵۴ توسط طراح فرانسوی لویی ویتان تاسیس شد. این برند هر ساله به عنوان یکی از لوکس ترین برندها جهان شناخته می شود، اما آیا واقعا محصولات آن ارزش قیمت آن را دارند؟ اگر چه این شرکت طیف وسیعی از کالاهای لوکس مانند لباس‌، کفش، ساعت، طلا و جواهر، لوازم جانبی، عینک آفتابی و چمدان را تولید می کند اما شهرت کیف های لویی ویتون چیز دیگری است. برای داشتن یک کیف از این برند، شما باید هزینه بسیار زیادی را بپردازید.

در سال ۲۰۰۰، نیویورک تایمز بر اساس تحقیقاتش ثابت کرد که یک عدد کیف این برند هزاران دلار از آنچه در واقعیت می ارزد، گران تر است. البته یکی از مدیران این شرکت این ادعا را رد کرد اما از قیمت واقعی کیف هایش نیز سخنی به میان نیاورد. او تاکید کرد که این هزینه صرف طراحی کیف ها می شود.

ارزش این برند، در سال ۲۰۱۲ معادل ۲۵٫۹ میلیارد دلار برآورد شده است که کیف های آن، جزو سودآورترین محصولات اش به شما می آیند.

مون بلان

 خرید از این برندهای لوکس، پول دور ریختن است!

اگر چه هنر نوشتن با دست به سرعت جایش را به تکنولوژی داده اما هنوز افرادی هستند که علاقه زیادی به نوشتن با خودنویس و قلم دارند. بسیاری از کلکسیون دارها برای خرید نوشت ابزارهای با کیفیت، هزینه های زیادی می پردازند.

به عنوان مثال برای خرید یک خودکار از برند مون بلان باید هزاران دلار هزینه کرد که در مقایسه با دیگر برندها، اصلا نمی ارزد. در حال حاضر، برند مون بلان یکی از لاکچری ترین برندهای موجود در جهان است، اما اگر می خواهید نوشت ابزاری لوکس تهیه کنید، دور این برند را خط بکشید، در غیر این صورت پول تان را دور ریخته اید.

تیفانی

 خرید از این برندهای لوکس، پول دور ریختن است!

 در حال حاضر تیفانی یکی از مشهورترین برندهای جهان است اما آیا به ازای پولی که برای جواهرات این برند می دهید، محصولات با کیفیت و خاصی به دست می آورید؟ بسیاری از برندهای دیگر هستند که محصولاتی با همین کیفیت تولید می کنند اما این برند تنها پول جعبه های آبی خود را می گیرد. بنابراین اگر فقط دوست دارید که از نام این شرکت استفاده کنید، مشکلی نیست اما اگر می خواهید به ازای پولی که می دهید، جواهراتی زیبا و باکیفیت داشته باشید، به دنبال برندهای دیگری مانند «Costco» باشید که سنگ های باکیفیت تری را در قیمت های پایین تر به فروش می رساند. تفاوت قیمت یک الماس تیفانی و کاستکو چیزی حدود ۱۰۰۰۰ دلار است.

رولکس

 خرید از این برندهای لوکس، پول دور ریختن است!

رولکس، برند لوکس دیگری است که در صنعت مد و فشن حکمرانی می کند. اگر چه این برند طرفداران زیادی را به خود جلب کرده و شهرت جهانی دارد اما هزینه ای را که باید بابت یک ساعت رولکس بدهید، بسیار بالاتر از ارزش واقعی آن است. اگر به دنبال ساعتی زیبا و با کیفیت هستید و در عین حال نمی خواهید پول زیادی را تنها بابت نام یک برند بپردازید، به برندهایی چون امگا سری بزنید. درست مانند رولکس، برند امگا نیز ساخت کشور سوئیس است و جزو ساعت های لاکچری به حساب می آید. تنها تفاوت اش با رولکس در قیمت آن است.

 لوبوتین

 خرید از این برندهای لوکس، پول دور ریختن است!

برند لوکس لوبوتین هر ساله بیش از نیم میلیون از کفش هایش را با قیمت های باورنکردنی به فروش می رساند. اگر چه رنگ قرمز کف این کفش ها شهرت جهانی پیدا کرده اند اما واقعا پولی که در ازای آن می دهید، ارزشی ندارد. کریستین لوبوتین اعتراف کرده که اولویت کفش هایش را بر زیبایی گذاشته است، به طوری که حتی راحتی کفش ها نیز تا آن حد اهمیتی ندارد.

مردم در مورد کفش های این برند می گویند: «لوبوتین خالق کفش های دردناک است» طراح آن نیز در این جواب گفته: «من نمی خواهم که کفش هایی که پا را اذیت می کنند، تولید کنم اما تولید یک کفش راحت، وظیفه من نیست و من تنها به زیبایی آن می اندیشم. اگر چه من تلاشم را در مورد کفش های پاشنه بلند می کنم اما خب باز هم اولویت من طراحی زیبای آن است.» بنابراین اگر فکر می کنید که راحتی را می توان فدای زیبایی کرد، از کفش های لوبوتین خرید کنید.


 

 میکی موتو

 خرید از این برندهای لوکس، پول دور ریختن است!

برند میکی موتو برای رسیدن به اوج قله موفقیت و شهرت و دریافت لقب «سلطان مروارید» راه دشواری را پیمود. اگر عاشق مروارید هستید، احتمالا با این برند نیز آشنایی دارید. برای خرید یک محصول از این برند باید هزاران دلار هزینه کنید، اما آیا شما حاضرید برای یک رشته مروارید مصنوعی چنین پولی بدهید؟! اگر چه بسیاری از افراد قادر به تشخیص مروارید پرورشی از طبیعی نیستند اما اگر شما به دنبال مرواریدی مصنوعی هستید، با هزینه ای کمتر، برند دیگری را انتخاب کنید.

کوچ

 خرید از این برندهای لوکس، پول دور ریختن است!

کیف های برند کوچ، یکی از لوکس ترین کیف های جهان شناخته می شوند. اگر چه در دو دهه اخیر به دلایلی محبوبیت خود را از دست داد اما بار دیگر با افزایش قیمت محصولات خود، سعی کرد توجهات را به سمت خود جلب کند. اگرچه با این روش خود شرکت با جایگاه قبلی خود بازگشت اما دیگر هیچگاه در نظر مردم، محبوبیت و شهرت سابق را پیدا نکرد. به همین دلیل دیگر کمتر کسی تنها به خاطر نام این برند هزینه های گزافی را می پردازند. اگر شما هم به دنبال کیف هایی با کیفیت و قیمتی مناسب هستید، به سراغ برندهای دیگری بروید.

مایکل کورس

 خرید از این برندهای لوکس، پول دور ریختن است!

مایکل کورس نیز در دوره ای، یکی از مشهورترین برندها محسوب می شد اما همان زمانی که کوچ اعتبار خود را به تدریج از دست داد، این برند نیز افت کرد. در واقع دلیل اصلی آن تولید محصولاتی جدید بود که با محصولات قبلی اش تناقض داشت.

مایکل کورس سعی کرد پس از آن بار دیگر خودش را در دل مشتریانش جا کند اما هیچگاه دیگر نتوانست مانند قبل به شهرت و محبوبیت برسد. بنابراین اگر دوست دارید که از این برند خرید کنید، بهتر است که حداقل تا زمان حراج ۵۰ درصد آان صبر کنید تا شاید هزینه ای که می پردازید ارزش واقعی محصولی که می خرید را داشته باشد.

پرادا

 خرید از این برندهای لوکس، پول دور ریختن است!

اگر چه محصولات پرادا از کیفیت بالایی برخوردارند اما این در مورد همه محصولات آن صحت ندارد. به عنوان مثال شما باید برای یک گیره کاغد ۱۷۰ دلار پول بپردازید که واقعا ارزشش را ندارد. اگر چه ممکن است این گیره از نقره استرلینگ ساخته و در بسیاری از تبلیغ ها مشاهده شده باشد اما باز هم پرداخت چنین پولی تنها به خاطر نام این برند، نمی ارزد. بنابراین قبل از خرید از محصولات پرادا، در مورد کالایی که می خرید و ارزش واقعی آن اطمینان حاصل کنید.


منبع: برترینها