سناریوی گورخواب‌ها بس ناجوانمردانه بود

خیلی ساده انگارانه است که باور کنیم ماجرای گورخواب‌ها سناریویی طراحی شده نبوده است. آقای اصغر فرهادی هرگز به خاطر کشیدن بخیه از صورت پسر بچه اصفهانی به خاطر نداری به رئیس‌جمهور نامه ننوشت. جان باختن دهها شهروند آذری زبان در قطار مرگ که دیگر بماند.

به گزارش تسنیم، یک روز با غر و لند و وای اسفای فراوان گزارش می‌زنند که شهر را معتاد برداشته و سر هر چهارراه عده‌ای که برخی از آن‌ها معتادند در حال گدایی هستند. روز دیگر گزارشی از اوضاع اسفناک و دردآور یک پارک در فلان نقطه شهر منتشر می‌کنند که معتادان آزادانه در حال تزریق مواد هستند و نیروی انتظامی از کنار آن بی‌اعتنا می‌گذرد، روز دیگر خبری کذب را دهان به دهان آن‌قدر می‌گویند که پایش به رسانه‌ها باز می‌شود و آن حکایت از تجاوز چندین مرد شیشه‌ای به یک دختر بچه دارد و دهها خبر و گزارش‌های مبسوط و مصاحبه‌های گوناگون منتشر می‌کنند که چهره شهر آلوده شده و امنیت شهر به هم خورده است.

بلافاصله انگشت اتهام به سوی نیروی انتظامی نشانه می‌رود که چه نشسته‌ای که شهر را گند برداشته. برخی هم در گزارش‌ها و تحلیل‌های خود که حالا فضا را مناسب برای کیسه‌کشی می‌بینند، یادشان می‌افتد که باید با گشت ارشاد مخالفت کنند و هجمه‌ها آغاز و تیترهای رنگارنگ یکی پس از دیگری منتشر می‌شود که نیروی انتظامی به جای برخورد با بدحجابی و کیف قاپان و اراذل و اوباش، فکری به حال معتادان که در جای جای شهر وول می‌خورند، بکند.

آش آنقدر شور می‌شود که حوصله نیروی انتظامی سر می‌رود و در چند طرح ضربتی معتادان متجاهر را جمع می‌کند و تحویل مراجع ذیصلاح می‌دهد. اینجا تازه شروع ماجراست. آن دستگاه می‌گوید ما را چه به نگهداری از معتادان، آن یکی می‌گوید بودجه نداریم، آن دیگری که اصلاً انگشت اتهام را به سوی شهرداری نشانه می‌رود و این داستان ادامه دارد. روز بعد دوباره سر و کله معتادان یکی یکی پیدا می‌شود و دوباره از سر و کول شهر بالا می‌روند. و این دور باطل ادامه دارد.

این بار اما داستان فرق می‌کند، عده‌ای معتاد متجاهر برای رهایی از این سیکل باطل در اماکنی مستقر می‌شوند که هم از چشم روزنامه‌نگاران دور باشند که با مزاحمت‌های وقت و بی‌وقتشان خلوت آنان را برهم نزنند و هم در کنجی باشد که قوت لایموتی داشته باشد که هم این خاک بر سری را استعمال کنند و هم از گرسنگی جان به جان آفرین تسلیم نکنند. خب کجا بهتر از گورستان؟ روزها به جمعیت عزادار وارد می‌شوند و از خیرات و برکات مراسم مختلف بهره می‌برند و تکدی‌گری می‌کنند و شب‌ها نیز برای استعمال مواد مخدر به گورها می‌خزند و افیون می‌کشند.

یک دفعه تیتر می‌زنند «زندگی در گور»، در ادامه می‌نویسند: «زن، مرد و کودک، شب‌ها در گور می‌خوابند در هر گور یک تا ۴ نفر زندگی می‌کنند». این جملات ویران کننده کافی است تا فضا را برای ماهی گیران حرفه‌ای عالم روزنامه‌نگاری فراهم کند. از فردا شروع می‌شود؛ نامه اصغر فرهادی به رئیس‌جمهور درباره گورخواب‌ها، جمع‌آوری گورخواب‌ها، گورخواب‌ها عاقبت به خیر شدند، همین گور را هم با کتک از ما گرفتند و غیره. نکته جالب این‌که گورخواب در ویکی‌پدیا هم جا باز می‌کند و اگر در گوگل این واژه را جست‌وجو کنید می‌توانید آن را در ویکی‌پدیا ببینید.

و اما چند نکته، پرسش، یادآوری و یا هر چیز دیگر که می‌توان بر آن نام نهاد؛ مدت‌هاست مبحث آسیب‌های اجتماعی در بالاترین سطح نظام مطرح است و ارکان مختلف دولت موظف شده‌اند اقدامات خود را برای مقابله یا حل آسیب‌های اجتماعی آغاز کنند، حال وقت آن است که دستگاه‌های مختلف و متولی گزارش دهند که در این خصوص چه کرده‌اند؟ در گزارش اولیه از گورخواب‌ها که ادعا شده توسط یک فرد که روزنامه‌نگار نیست نوشته شده به شیوه‌ای زیرکانه به خواننده القا شده که این گورخواب‌ها افراد فقیر هستند و از سر ناچاری سر از گور درآورده‌اند به واقع اعتیاد گورخواب‌ها در حاشیه است و کارتن خوابی و نداری در متن. در حالی که بسیاری از مردم فقیر ساکن کلانشهرها با سیلی صورت سرخ می‌کنند و حتی همسایگانشان نمی‌دانند که افراد نداری هستند و یا تحت حمایت کمیته امداد هستند. حال آن‌که حتی اگر افرادی که در این گزارش به آنان اشاره شده کارتن خواب باشند، بر همگان واضح است که عموماً از سوی خانواده طرد شده، مشکل روانی دارند، بی کس و کار شده‌اند و … که البته حق حیات دارند.

در واقع خیلی ساده انگارانه است که باور کنیم ماجرای گورخواب‌ها سناریویی طراحی شده نبوده است. ردپای یک نوع تفکر که ید طولایی در سیاه نمایی علیه نظام دارد، در این گزارش دیده می‌شود و گواه این ادعا، حمایت همه جانبه رسانه‌‌ای طراحان این پروژه است. چرا که همین افراد و رسانه‌ها در وقایع مشابه سکوت را بر هر چیز دیگر ترجیح دادند و در واقع مدعیان دانستن حق مردم است، سانسورچی شدند. آقای اصغر فرهادی هرگز به خاطر کشیدن بخیه از صورت پسر بچه اصفهانی به خاطر نداری به رئیس‌جمهور نامه ننوشت. جان باختن دهها شهروند آذری زبان در قطار مرگ هرگز مرد اسکاری را دست به قلم نکرد تا نامه بنویسد. این سناریو، بس ناجوانمردانه بود.

اما از این طرف کشته شدن ۴۰ نفر از مردم این مرز و بوم به خاطر سقوط آنتونوف ۱۴۰ کارگردان آژانس شیشه‌ای را دست به قلم نکرد و خواستار پیگیری موضوع نشد که اگر هم می‌شد بلافاصله فردای آن روز رئیس‌جمهور واکنش نشان نمی‌داد. و یا شاید اگر سازنده سریال حضرت یوسف مرحوم سلحشور که یک اثر تأثیرگذار و ماندگار را به ارمغان گذاشت، درباره چرایی رکود و بیکاری برای آقای رئیس‌جمهور نامه می‌نوشت، عده‌ای در بوق و کرنا می‌کردند که آقا شما را چه به اقتصاد و سیاست؟ و متأسفیم که جمال شورجه‌ها و مسعود ده‌نمکی‌ها جایشان در چنین مواقعی خالی است.

یادمان باشد مرز سیاه‌نمایی با نقد منصفانه نه تنها خیلی ناچیز است بلکه باید به باور برسیم که تولیدات رسانه‌ای که تصویری از ایران را به جهان مخابره کند که نه با واقعیت سازگاری دارد و نه معضل جامعه است، مثل ساختن همان فیلم‌های سینمایی سیاه و جشنواره‌ای است که هر تماشاگر منصفی از این همه اغراق با حالت تهوع سالن سینما را ترک می‌کند.

در یک کلام ماجرای گورخواب‌ها ماجرایی است که اتفاقاً معضلی است که باید دولت آن را حل کند دولت به ماهو دولت نه حاکمیت. در سناریوی گورخواب‌ها علاوه بر آن‌که سعی شده بود نوک پیکان انتقاد به سمت دولت نباشد، تلاش شده بود کلیت نظام زیر سوال برود، کاری که از یک فرد که روزنامه‌نگاری یا عملیات روانی بلد نیست، برنمی‌آید آن هم در بحبوحه گرانی دلار و آن همه هجمه که روی شانه‌های دولت سنگینی می‌کند.


منبع: alef.ir

انتخابات و گورخواب های سیاسی

این روزها اغلب سوژه های خبری یک سر در انتخابات ۹۶ دارند یا به انتخابات ربط داده می شوند. موضوع گورخواب ها هم سیاسی شد، آنچنان که کار یک خَیِّر در  شهریار که گورخواب معروف را حمام برد، لباس پوشاند و حمایت کرد دیده نشد اما راندووهای سیاسی در صدر توجهات قرار گرفت.

در میان افرادی که نسبت به سوژه گورخواب ها واکنش نشان دادند، رسانه های طرفدار دولت به شدت به محمدباقر قالیباف حمله کردند. احتمالا وجه شهردار تهران بودن و رقیب انتخاباتی بودن قالیباف در این حملات نقش اساسی دارد، اما باید توجه داشت که اظهارنظر قالیباف درباره واکنش روحانی به قضیه گورخواب ها بیشتر از آنچه که بود، سیاسی نشان داده شد. انتقاد آقای قالیباف آنچنان که او در یادداشت اش آورده متوجه همه دولت ها و مسئولان می شود، حتی خود او به عنوان یکی از مسئولان مورد نقد خودش نیز می باشد.

واکنش قالیباف به مسئله گورخواب ها حساسیت حامیان دولت حسن روحانی را برانگیخت و او را متهم به بهره برداری سیاسی از این ماجرا کردند. انتقاد قالیباف فارغ از فضای سیاسی حاکم، به طور کلی وارد به نظر می رسد و با وجود کارنامه مثبت شهرداری تهران در ساماندهی منطقه ۱۲ و خلق مدل ابداعی در ساخت گرمخانه ها و الگوبرداری موفق از این مدل در شهر قدس و ملارد دست منتقدان او خالی است.

برخی رسانه ها در حمایت از حسن روحانی، با قید نزدیک بودن شهریار به تهران سعی کردند تبعات منفی قضیه گورخواب های شهریار را به حوزه شهرداری تهران بکشانند. سایت انتخاب در این باره نوشت:

« شخص قالیباف به عنوان مدیر ۱۲ ساله تهران، خود یکی از مقصران اصلی چنین فجایعی است. کیست که نداند «فاجعه گورخوابها» در تهران کمتر از دیگر شهرستان ها نیست و چگونه شهردار تهران می تواند به جای اظهارنظر صدهاهزار پرسش بی پاسخ در مورد سیستم شهرداری، پای در گلیم سیاست کند و توپ را به زمین به اصطلاح رقبای سیاسی خود بیاندازد؟!»

این درحالی است که شنبه ۱۱ دی استاندار تهران در گفتگویی با تسنیم عنوان کرد بعید است که در تهران بی خانمان وجود داشته باشد. استاندار تهران که زیر مجموعه وزارت کشور دولت حسن روحانی به حساب می آید، درباره این پرسش که آیا بی‌خانمان در تهران وجود دارد یا خیر، اظهار کرد: «بی‌خانمان به آن معنی در تهران بعید می‌دانم اما معتادان هنوز وجود دارند.» هرچند باور این ادعای استاندار برای پایتخت فساد ها و معضلات اجتماعی ایران سخت است اما این اظهارنظر خود دلیلی بر عملکرد قابل قبول شهرداری تهران در این حوزه می باشد.

از طرف دیگر عملکرد قالیباف در این زمینه در چند سال اخیر ستودنی است. از سال ۹۳ که مسئله معتادان متجاهر در محله هرندی تهران به یک معضل رسانه ای تبدیل شد. با آنکه شهرداری مستقیما وظیفه ساماندهی معتادان را به عهده ندارد و در این امر بیشتر مسئولیت متوجه بهزیستی، دانشگاه علوم پزشکی، پلیس و قوه قضاییه می باشد، اما طرح شهرداری برای ساخت گرمخانه ها در مناطق مبتلا‌به تهران از جمله عملکرد مثبت شهرداری تهران می باشد.

او همچنین مدعی است مسائل مربوط به بزهکاران و معتادان متجاهر را شخصا دنبال می کند. فروردین ۹۵ شهردار تهران در این باره گفت: «ادعا نداریم در محله هرندی یا شوش یا سیروس یا تختی در منطقه ۱۲ یا دره فرحزاد، معتادان نیستند. ما یادمان نرفته حرفمان چیست. در سطح شهر گفتیم معتادان متجاهر زیادی داریم که دو سوم آنها هنوز در شهر هستند. امکان ندارد هفته ای بگذرد و من به این محلات نیایم. حتی خودم رانندگی می کنم تا همراه زیادی با خود نداشته باشم. حتما در این محله در طول روز معتادان دیده می شوند. ولی منصفانه نگاه کنیم این وضعیت ۶ ماه قبل، چیز دیگری بود. … اینها انسانهایی هستند که ما به این روز انداخته ایم. باید اینها را جذب کنیم نه جمع! … مسایل محله هرندی به اندازه تاریخ دروازه غار است. از زمانی که اینجا دروازه غار بوده مسایل و آسیب‌های اجتماعی با شدت و ضعف وجود داشته. ما هیچ ماموریت و وظیفه ای نداشتیم ولی رسالت انسانی و اخلاقی نسبت به شهروندان این تکلیف را به دوش ما گذاشت. ما منتی بر کسی نداریم»

او در مهر ماه ۹۴ نیز اظهار نظر مشابهی داشت:

« موضوعات منطقه ۱۲ اعم از حمل و نقل، ساماندهی چرخ‌دستی‌ها، موتورسیکلت‌ها، معتادان، خانه‌های آسیب‌پذیر و… را به شخصه رصد می‌کنم، هرچند که رسیدگی به بخشی از آنها وظیفه شهرداری نیست؛ اما کار بر زمین مانده است. تغییرات مداوم و آرام است و از آنجایی که موضوعات فرهنگی و اجتماعی است به صورت ضربتی آن را نخواهید دید.»
گرمخانه های تهران مدل مناسبی برای دیگر نقاط کشور می باشد. این را محمد محمودی شاه نشین نماینده مردم شهریار در مجلس شورای اسلامی در چهارشنبه ۸ دی یک روز پس از انتشار تصاویر گورخواب های نصیر آباد گفته است. او تاکید کرد در حال حاضر از مدل گرمخانه های شهرداری تهران در ملارد و شهر قدس الگوبرداری شده و موفق بوده است و باید در شهریار نیز از این طرح به گفته او خوب الگو گرفت تا شاهد تکرار اتفاقاتی مانند نصیر آباد نباشیم.

در مجموع عملکرد شهرداری تهران در زمینه معضلات اجتماعی نشان از موفقیت نسبی او در مواجهه با این مسائل است و انتقاد او نسبت به ارگان های مسئول نظام حتی دولت نیز بواسطه همین تجربه و دلسوزی اش بوده. از این رو حتی اگر به زعم موافقان دولت به عنوان یک ابزار سیاسی مورد استفاده قرار گرفته شده باشد، بی اخلاقی سیاسی محسوب نمی شود.

تخریب قالیباف به عنوان محتمل ترین گزینه ریاست جمهوری در مقابل حسن روحانی از ابتدای تابستان امسال شدت گرفته است. شایعات پیرامون ازدواج دختر او و قُرق کردن پارک جنگلی لویزان، سپس زیر سوال بردن پروژه های عمرانی شهرداری از جمله پل شهید صدر، بعد از آن املاک نجومی و حالا معضل گورخواب ها دستاویز این حملات شده است. وتعجبی ندارد اگر در این ۴ ماهه منتهی به انتخابات، مخالفان حتی به گورخوابی خود نیز متوسل شوند.
 


منبع: alef.ir

مقیمی: وزارت ارشاد بر تبلیغات زودهنگام انتخاباتی نظارت کند

قائم مقام وزارت کشور گفت: تبلیغات زودهنگام انتخاباتی برخی از رسانه ها باید از سوی وزارت ارشاد نظارت شود.

محمدحسین مقیمی قائم مقام وزارت کشور در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان درباره تبلیغات زودهنگام انتخاباتی از سوی برخی از رسانه‌های جمعی در کشور، گفت: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موظف است بر تبلیغات زود هنگام برخی از رسانه‌های جمعی از جمله روزنامه‌ها نظارت کند.

گفتنی است؛ این روز‌ها برخی‌ از رسانه ها تبلیغات زود هنگام انتخاباتی را آغاز کرده‌اند، اما طبق قانون اشخاصی که صلاحیت آنها در نهایت به تأیید شورای نگهبان می رسد، در زمان مقرر در قانون می‌توانند به تبلیغات انتخاباتی بپردازند.

در خصوص محدوده زمانی تبلیغات انتخاباتی، قانون انتخابات مقرر کرده است که تبلیغات داوطلبان باید در فاصله ی هشت روز قبل از اخذ رأی تا ۴۲ ساعت قبل از آغاز فرآیند رأی گیری صورت پذیرد.

تبلیغات در زمان انتخابات یک زمان مشخص دارد که نامزد‌ها ملزم به رعایت آن هستند.


منبع: alef.ir

بهمنی: قوه قضاییه در صدد سیاسی کردن پرونده زنجانی نیست/این قوه بدون سند حرف نمی‌زند

رئیس پیشین بانک مرکزی گفت: قوه قضائیه در پرونده زنجانی می‌کوشد مطالب بازگو نشده را عنوان کند و هیچ وقت مطالبی بدون سندیت لازم مطرح نمی‌کند.

محمود بهمنی عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در گفتگو  با باشگاه خبرنگاران جوان، با اشاره به اظهارات دستگاه قضا درباره کمک زنجانی به ستاد انتخابی روحانی و همچنین واکنش دولت در این زمینه بیان داشت: خوشبختانه ما به قوه قضاییه اعتماد داریم و این قوه به درستی موارد را بررسی می‌کند، قطعا مسئولین این قوه مدارکی دال بر این اظهار نظر در دست دارند که این مطالب را عنوان کردند.
 
وی با بیان اینکه قوه قضاییه هرگز تصمیم غلط نگرفته است، تاکید کرد: حتی اگر برخی مسائل درباره پرونده بابک زنجانی سیاسی شود قوه قضاییه مبرا است چرا که این اعضای  قوه سیاسی نیستند.
 
بهمنی ادامه داد: معتقدم برخی با فرافکنی‌ها به دنبال حاشیه سازی هستند تا مشکلات خود را برطرف کنند.
 
رئیس سابق بانک مرکزی با بیان اینکه قوه قضاییه در صدد سیاسی کردن پرونده زنجانی نیست، گفت: بالاخره این قوه می‌کوشد مطالبی که تا حالا بازگو نشده را بازگو کند و معتقدم  این قوه هیچ وقت مطالبی بدون سندیت لازم مطرح نمی‌کند.


منبع: alef.ir

پشت پرده یک مقاله تاریخ‌ساز

اعتراض مردم قم به مقاله‌ای موهن نسبت به امام خمینی(ره) در ۱۹ دی ماه سال ۱۳۵۶، نقطه عطف انقلاب اسلامی ایران بود.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛ رحلت مشکوک مرحوم سیدمصطفی خمینی فرزند ارشد امام خمینی(ره) در آبان ماه سال ۱۳۵۶، با واکنش‌های شدید و برگزاری مجالس گسترده‌ای از سوی مردم همراه شد؛ مجالسی که از نفوذ غیرقابل تصور روح‌الله خمینی در میان توده مردم حکایت داشت، بستری شد برای شدت گرفتن جنبش‌های اجتماعی و نارضایتی مردم از رژیم پهلوی و بهانه‌ای برای انتقام حکومت از رهبری نهضت.


آشفتگی رژیم پهلوی از این اتفاق به قدری بود که شاه و دربار، درصدد تلافی و تخریب چهره امام خمینی(ره) در میان مردم برآمدند. در میانه دی ماه همان سال(۱۳۵۶)، دفتر روزنامه اطلاعات، مقصد نامه‌ای مهر و موم شده از سوی دربار پهلوی بود؛ نامه‌ای که از سوی فرستاده هویدا و وزارت دربار برای رئیس وقت روزنامه‌های اطلاعات و جهانگردی “داریوش همایون” فرستاده شد. 

 

این نامه، حاوی مقاله‌ای بود با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به قلم شخصی با نام مستعار «احمد رشیدی مطلق». همایون هم دستور “جمشید آموزگار” نخست‌وزیر وقت مبنی بر انتشار آن را اجرا می‌کند و با تحویل آن به “علی باستانی” که از دست‌اندرکاران روزنامه اطلاعات بود، زمینه انتشارش را فراهم می‌سازد.

 

هرچند نام نویسنده واقعی این مقاله پس از ۳۷ سال همچنان هم در هاله‌ای از ابهام قرار دارد اما محتوی آن که شخصیت امام خمینی(ره)  را مورد آماج تهمت و توهین قرار داده بود، نقطه عطفی در جریان انقلاب اسلامی ایران شد. 

 

نویسنده این مقاله با توهینی بی‌سابقه، قیام ۱۵ خرداد را حاصل استعمار سرخ یعنی کمونیست و استعمار سیاه یعنی ارتجاع می‌خواند و از سویی رهبران سیاسی مذهبی و در رأس همه آن‌ها امام خمینی که با انقلاب سفید شاه مخالفت کردند را عامل خارجی معرفی می‌کند. اتهام موهومی که به فاصله دو روز پس از انتشار آن در ۱۹ دی ماه سال ۱۳۵۶ با تظاهرات گسترده مردم در قم و شهرهای دیگر و کشتار خونین معترضان و در نهایت سقوط دولت جمشید آموزگار، همراه شد.    

 

معمای رشیدی مطلق!

 

تاکنون روایات متعددی در خصوص هویت نویسنده این مقاله جنجالی و توهین‌آمیز نقل شده است؛ برخی احمد رشیدی مطلق را همان داریوش همایون می‌دانند و معتقدند اگر همایون از محتوی این مقاله آگاه نبود، می‌توانست آن را در روزنامه” آیندگان” که خود سال‌ها مدیر مسئول آن بود، منتشر سازد و حتی در اختیار روزنامه “رستاخیز” وابسته به حزب رستاخیز قرار دهد که خود، قائم مقام دبیرکل این حزب بود اما همایون، همواره این موضوع را تکذیب کرد.



 

“ارتشبد قره‌باغى” یکی از رجل سیاسی پهلوی است که در کتاب خاطرات خود با نام «اعترافات ژنرال» مى‌نویسد: نوشتن مقاله مزبور گویا توسط داریوش همایون صورت گرفته است. “پرویز راجى” نیزدر  کتاب خاطرات خود با عنوان «خدمتگزار تخت طاووس»، اصلاً دلیل تنفر و ناراحتى شاه از داریوش همایون را به ماجراى نامه معروف احمد رشیدى مطلق مربوط مى‌داند. 

 

“هوشنگ نهاوندی” نویسنده کتاب «محمدرضا پهلوی، آخرین شاهنشاه»، یکی دیگر از رجال برجستۀ دوران پهلوی است که در دولت “حسنعلی منصور” عهده‌دار وزارت آبادانی و مسکن بود و در ماه‌های پایانی حکومت شاه، پیش از آنکه برای همیشه از کشور خارج شود، مدتی تصدی وزارت علوم کابینۀ شریف‌امامی را بر عهده داشت. 

 

در روایتی که رادیو فردا به مناسبت سالروز پیروزی انقلاب از او نقل کرده است می‌گوید: امیرعباس هویدا، وزیر وقت دربار در واکنش به سخنرانی‌های تند و انتقادی امام نسبت به رژیم پهلوی به شاه پیشنهاد می‌کند که پاسخ به آن در یک مقاله داده شود و شاه می‌گوید: «چرا که نه!» نهاوندی می‌گوید «چرا که نه» یکی از تکیه کلام‌های محمدرضا شاه بوده است. 

 

“محمد حیدری” از گروه سردبیری روزنامه اطلاعات، بعدها در خاطراتش در این باره چنین نوشته است: «عصر احمدرضا دریایی متصدی اجرایی صفحات داخلی روزنامه با صدایی لرزان و پر اندوه به احوالپرسی من پاسخ داد. به شوخی گفتم: کشتی‌هایت غرق شده؟ گفت: نه همه‌مان به دردسر افتاده‌ایم… از وزارت اطلاعات نامه‌ای آورده‌اند و اصرار دارند همین فردا چاپ شود. گمان کردم از همان نامه‌های معمولی است که وزارت اطلاعات در دوران اختناق‌آمیز، چاپ آن‌ها را همواره به مطبوعات تحمیل می‌کرد و البته غالباً موضوعاتی بود که چاپ آن‌ها، خواننده آگاه را متوجه طرز تفکر و مدیریت بسیار ابتدایی و پیش‌پا افتاده و خنده‌آور مسئولان تبلیغاتی مملکت می‌کرد. بدین لحاظ بود که گفتم: چه می‌شود کرد… ما که پوستمان کلفت شده است. مطلب را در یکی از صفحاتی که کمتر مورد توجه است و لای آگهی‌ها گم و گور کن. گفت: این دفعه موضوع فرق می‌کند، گفتم: «من ۱۰۰درصد مخالف چاپ نامه هستم… بگذار با سردبیر روزنامه صحبت کنم و بعد بگویم چه باید کرد. گفت: سردبیر روزنامه استعفا کرده است. الان روزنامه بی‌سردبیر است. تهدید کرده‌اند که نامه حتماً باید چاپ شود، گفتم: حالا که کسی در روزنامه نیست، من موظفم مانع انتشار این نامه بشوم ولو آنکه فردا به دارم بکشند و بعد به شوخی گفتم: من تا حالا غذای زندان را نخورده‌ام… به امتحان کردنش می‌ارزد.

 

“اسکندر دلدم” نویسنده و خبرنگاری که در آن زمان، خود از نزدیک شاهد ماجرای ارسال و چاپ و انتشار این مقاله در روزنامه اطلاعات بوده بعدها در خاطراتش این گونه می‎‌گوید: «این مقاله احمقانه که سرنوشت مملکت را عوض کرد، از توصیه‌های یکی از همین نخبگان فرهنگی! و به قلم یکی از مارکسیست‌های مرتد نوشته شده بود!»

 



 

“اردشیر زاهدی” که در سال‌های ۱۳۵۱ تا دی ماه ۱۳۵۷ سفیر حکومت پهلوی در آمریکا بود، در خاطراتش، فرهاد نیکوخواه مشاور هویدا در وزارت دربار را نویسنده مقاله ایران و استعمار سرخ و سیاه معرفی می‌کند و در عین حال نیکوخواه را به دلیل نوشتن چنین مقاله‌ تحریک‌آمیزی مورد سرزنش قرار می‌دهد.

 

یکی دیگر از وابستگان و نزدیکان به دربار پهلوی به نام “احمدعلی مسعود انصاری” که به واسطه رابطه نزدیک و صمیمانه‌اش با دربار، اطلاعات بسیاری از مسائل آشکار و نهان آن روزگار داشت نیز در خاطراتش به نقش مطبوعاتی هویدا و فرهاد نیکوخواه در تهیه و انتشار این مقاله به صراحت تأکید می‌کند.

 

یکی از اعضای سفارت آمریکا در تهران، “جی. بی. لمبراکیس” در تاریخ ۱۹ مهر ۱۳۵۷ گزارشی به وزارت خارجه ایالات متحده در آمریکا می‌فرستد که در آن، از ملاقاتش با سید مهدی پیراسته یکی از رجال دربار پهلوی اینگونه می‌نویسد: «او [پیراسته] حماقتی را که با درج مقاله اطلاعات در ژانویه ۱۹۷۸ (۷دی ۱۳۵۶) در حمله به [امام] خمینی انجام شده بود، مطرح کرد. او باور نمی‌کرد که من نمی‌دانم نویسنده واقعی آن مقاله چه کسی بود و گفت که «کاخوده» آن را نوشته و هویدا در محضر همایون، آن را تصحیح کرده بود.»

 

 بی تردید، «کاخوده» همان «نیکوخواه» است که لمبراکیس به اشتباه آن را اینطور تلفظ کرده و در خاطر سپرده و در متن انگلیسی همان سند نیز به صورت «Kakhoudeh» نوشته است اما شواهد حاکی از آن است که این واژه، همان نیکوخواه «Nikoukhah» بوده است.

 

فرهاد نیکوخواه؛ همان احمد رشیدی مطلق!

 

به اعتراف بسیاری از نزدیکان دربار پهلوی، فرهاد نیکوخواه، لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه تهران، رئیس روابط عمومی بنیاد پهلوی و نیز برنامه‌ریز جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله در تخت جمشید، نویسنده اصلی مقاله موهوم و موهن ایران و انقلاب سرخ و سیاه است.

 

 



 

اما داریوش همایون در دو کتاب  “دیروز و فردا” و در “گذار از تاریخ” که در سال‌های ۱۹۸۱ و ۱۹۹۲ در آمریکا منتشر شده است، نقش فرهاد نیکوخواه را اینگونه توصیف می‌کند: «نیکوخواه به یک روزنامه‌نویس قدیمی تلفن کرد. البته آن روزنامه‌نویس در آن زمان، کار مرغداری می‌کرد و رئیس انجمن مرغداران بود: علی شعبانی. چون او درگذشته است، برای اولین بار اسمش را آوردم. نقش فرهاد نیکوخواه همین بود که به آن شخص تلفن کرد؛ چون خود نیکوخواه اصلاً مردی نیست و طبیعتش طوری نیست که وارد این کار‌ها بشود. او اصلاً دوست ندارد چنین اقداماتی بکند. مردی ملایم، مسالمت‌جو و اهل آشتی دادن است و اصلاً وارد این کار‌ها نمی‌شود. ولی خب دستور بود و باید دو نفر را پیدا می‌کرد و او هم پیدا کرد.

 

علی شعبانی یک متن خیلی آبکی نوشت. البته مقاله‌ای که چاپ شد، یک متن بسیار آبکی است ولی گویا متن اول، آبکی‌تر هم بوده است. می‌نویسد و می‌فرستند پیش شاه و شاه عصبانی می‌شود که این حرف‌ها چیست و تندترش کنید. برمی‌گردند و متن را به شعبانی می‌دهند تا کمی تندترش کند. بعد، پیش از اینکه متن را به شاه بدهند، آقای مهدی قاسمی را دعوت می‌کنند. این را چند سال پیش، آقای مهدی قاسمی در مجله علمی و جامعه واشنگتن نوشته است و من از آنجا نقل می‌کنم. او می‌گوید: شب، دیر وقت بود که به دفتر هویدا رفتم. نیکوخواه، شعبانی و هویدا متنی را به من نشان دادند و گفتند که سابقه‌اش این هست و چطور است؟ من هم نگاه کردم و خوشم نیامد. او اصلاً اهل این صحبت‌ها نبود. اصلاً یک کلمه هم تا آن وقت از این چیز‌ها ننوشته بود و بعد هم ننوشت. گفت برای اینکه رفع تکلیف بکنم نوشتمش. گفتم خیلی خوب است و دادمش به هویدا. هویدا رفت پای تلفن و متن را برای شاه خواند و گفتند خوب است. فردا هویدا به من تلفن کرد؛ فردای آن جلسه که من نمی‌دانستم.»

 

بدین ترتیب فرهاد نیکوخواه، اگر نویسنده اصلی و نهایی مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» که با نام مستعار (احمد رشیدی مطلق) در صفحه ۷ روزنامه اطلاعات و در روز شنبه ۱۷ دی ۱۳۵۶ چاپ و منتشر شده است نباشد، اما بدون شک از نقش‌آفرینان اصلی و محوری این اقدام بوده است. 

 

فارغ از آنکه چه کسی نویسنده واقعی این مقاله اهانت‌آمیز بوده است، ارسال آن از سوی دربار و دفتر مطبوعاتی هویدا و در ادامه، هشدار مسئولان روزنامه اطلاعات از تبعات انتشار این مقاله، حقیقتی آشکار و انکارناپذیر است که همواره در روایات مختلف از این اتفاق، از آن یاد شده است؛ اتفاقی که طراح اصلی‌اش شخص محمدرضا پهلوی بوده و الباقی، بازیچه دست او بوده‌اند.


منبع: alef.ir

هلاکت شماری از تروریست‌ها در حومه حمص

ارتش سوریه در ادامه عملیات ضدتروریستی خود به پیشروی‌هایی دست یافت.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از خبرگزاری رسمی سوریه (سانا)، ارتش و نیروهای مسلح سوریه ده ها تروریست داعشی را در حومه غربی تدمر به هلاکت رساند. ارتش سوریه در درگیری با تروریست های داعش در منطقه تیاس در شمال محطه الرابعه نزدیک فرودگاه تیفور در شرق حمص از انواع سلاح های سبک و سنگین استفاده و مواضع تروریست ها را هدف قرار داد.

در این درگیری ها علاوه بر هلاکت ده ها تروریست، یک تانک و چندین خودروی متعلق به تروریست ها نیز منهدم شد.

ارتش سوریه همچنین مراکز تجمع تروریست های داعش را در شرق محطه الرابعه و در مناطق بارده و عوامید در حومه شرقی حمص هدف قرار داد.

در این عملیات شماری از عناصر تروریستی کشته و زخمی شدند و یک خودروی زرهی و دو خودروی مجهز به خمپاره‌انداز و مسلسل منهدم شدند.

 در حومه شمالی حما نیز نیروهای دستگاه امنیتی ارتش سوریه یک انبار تسلیحاتی متعلق به تروریست ها را کشف کردند که حاوی تسلیحات ساخت کشورهای اروپایی بود. در این انبار تسلیحاتی، ۴۵ موشک ۶۸ میلیمتری ساخت فرانسه با کلاهک های حاوی مواد منفجره اضافه و تعدادی خمپاره ساخت اروپا که همگی از نوع ۸۸ میلیمتر بودند، کشف شد.

 همچنین تروریست‌های مستقر در شهرک “زکاه” در حومه حما آتش‌بس را نقض کرده و روستای ربیعه را مورد حملات موشکی خود قرار دادند.

به گزارش پایگاه خبری العهد، تروریست های جبهه النصره برخی از افراد شهرک “خان السبل” را در حومه جنوبی ادلب نزدیک شهر معره نعمان به اتهام ارتباط با ارتش آزاد سوریه بازداشت کردند.

در حومه شمالی حلب نیز انفجار یک بمب در روستای” تلالین” به زخمی شدن چند غیرنظامی سوری و آتش گرفتن یک خودرو منجر شد.

همچنین در حمله تروریست ها به شهرک تحت محاصره فوعه در حومه شمالی ادلب، یک نفر کشته و چند نفر زخمی شدند.

نیروی هوایی ارتش سوریه نیز مواضع تروریست‌های داعش را در محله رشدیه، روستاهای “مظلوم و خشام” در شمال و روستای جفره و شرق فرودگاه را در جنوب دیرالزور هدف قرار دادند و شماری از تروریست‎‌ها را به هلاکت رساند.

از سوی دیگر، مرکز روسی حمیمیم اعلام کرد: گروه های مسلح در ۲۴ ساعت گذشته ۱۰ بار آتش‌بس را نقض کرده اند.

به گزارش این مرکز که وابسته به وزارت دفاع روسیه و پایگاه آن در فرودگاه لاذقیه است، تعداد موارد نقض آتش بس با توجه به افزایش اعتماد میان طرف های درگیر در سوریه، در حال کاهش یافتن است.

مذاکرات با سرکرده های میدانی گروه‌های مسلح برای پیوستن به طرح آتش‌بس سوریه در استان های دمشق، حمص، حما، حلب و قنیطره همچنان ادامه دارد.


منبع: alef.ir

مرگ فوتسالیست جوان در زمین ورزش

به گزارش ایرنا، رئیس مرکز آموزشی درمانی امام علی (ع) شهر سرابله گفت:بهروز محمدی اهل و ساکن روستای لتاب از توابع شهرستان چرداول شامگاه شنبه در حین بازی فوتسال در سالن ورزشی شهر شباب دچار ایست قلبی شد و امدادگران مرکز فوریت های پزشکی (اورژانس) شهر شباب وی را به این مرکز درمانی منتقل کردند.دکتر فاطمه کریمی اظهار کرد: بعد از انتقال این فرد به اورژانس بیمارستان امام علی (ع) فورا عملیات تیم سی پی آر وی بر روی او انجام شد ولی با وجود تلاش فراوان پزشکان برای احیا، این جوان ورزشکار جان باخت.وی با بیان اینکه براساس معاینه انجام شده توسط پزشک اورژانس بیمارستان، بیمار در آن واحد و همان لحظات اولیه که دچار ایست قلبی شده، فوت کرده بود.دکتر کریمی تاکید کرد: هم اینک جسد متوفی به سردخانه بیمارستان امام علی (ع) شهر سرابله منتقل شده است تا مراحل قانونی در این خصوص انجام شود.شهرستان ۶۷ هزار نفری چرداول به مرکزیت شهر سرابله در ۳۵ کیلومتری ایلام قرار دارد.


منبع: baharnews.ir

سرما در اروپا ۱۸ قربانی گرفت

به گزارش خبرگزاری فرانسه، سرمای شدید در لهستان که در برخی از مناطق این کشور به ۲۰ درجه سانتی گراد زیر صفر رسیده، ۱۰ کشته برجای گذاشته است.در ایتالیا نیز سرمای شدید، جان هشت نفر از جمله جان پنج بی خانمان را گرفته است.به گزارش خبرنگار ایرنا از مسکو، پایتخت روسیه در روزهای اخیر سردترین ایام را از ماه دسامبر سال گذشته تاکنون تجربه کرده، به گونه ای که سرمای هوا شامگاه جمعه به حدود ۲۷ درجه سانتی گراد زیر صفر رسید و تا ۳۵ درجه سانتی گراد نیز پیش بینی شده است.در ترکیه نیز سرمای هوا و بارش برف شدید باعث لغو صدها پرواز در فرودگاه استانبول شد.براساس گزارش سازمان های هواشناسی اروپا این موج سرما تا اواخر هفته همچنان در اروپا ادامه خواهد داشت.


منبع: baharnews.ir

کی روش استعفای خود را تایید کرد

به گزارش ایرنا، «کارلوس کی روش» روز شنبه برای سومین بار در طول چند سال اخیر از هدایت تیم ملی فوتبال ایران استعفا کرد.وی که نزدیک به شش سال است هدایت تیم ملی ایران را برعهده دارد، در این سال ها با سرمربیان لیگ برتری و برخی مسئولان فدراسیون فوتبال درگیری لفظی پیدا کرده است.تیم ملی فوتبال ایران هفته گذشته و در تعطیلات نیم فصل که تیم های باشگاهی روند آماده سازی خود را برای حضوری قدرتمند در نیم فصل دوم لیگ برتر طی می کردند برای برگزاری اردو راهی امارات شد که این مساله واکنش شدید سرمربی پرسپولیس را به همراه داشت.برانکو ایوانکوویچ معتقد بود که کی روش بدون در نظر گرفتن منافع باشگاه ها، این اردوی غیرضروری را برنامه ریزی کرده است که همین امر سبب شد تا کی روش ملی پوشان پرتعداد پرسپولیس را تنها یک روز پس از آغاز اردوی دوبی به تهران باز گرداند.تصمیم عجیب کی روش واکنش شدید و موضع گیری اکثریت بزرگان فوتبال ایران برابر این مرد پرتغالی را به همراه داشت و حتی مسئولان فدراسیون فوتبال نیز برخلاف گذشته به حمایت همه جانبه از کی روش نپرداختند.در این راستا کی روش روز شنبه و در پایان اردوی امارات، استعفای کتبی خود را به «مهدی تاج» رئیس فدراسیون فوتبال ایران تقدیم کرد که بسیاری از کارشناسان این استعفا را نمایشی دیگر از سرمربی پرتغالی برای رسیدن به اهدافش می دانند. کی روش، در آخرین دقایق شنبه شب در صفحه شخصی (فیس بوک) خود نوشت: بعد از جلسه با رئیس فدراسیون فوتبال ایران که پنج ساعت به طول انجامید، استعفای کتبی خود را از سمت هدایت تیم ملی ایران تقدیم ایشان کردم.در این نشست به این نتیجه رسیدیم که هیچ گونه شرایطی برای ادامه طرح آماده سازی جام جهانی وجود نداشته و مخالفت های همیشگی توسط سرمربیان باشگاه ها با برنامه های فدراسیون و سرمربی تیم ملی وجود دارد.بعد از گذراندن یک سال بدون شکست و قرار گرفتن در رتبه اول مرحله گروهی مرحله مقدمانی جام جهانی و قرار گرفتن نام ایران در رتبه اول رده بندی فیفا در آسیا، فدراسیون فوتبال ایران نیز تایید کرد که اقتدار و نه شرایط لازم برای اجرای طرح آماده سازی تیم ملی وجود ندارد.در حالی که فدراسیون فوتبال راه سکوت را دنبال می کند، اما گفته می شود که مسئولان این فدراسیون با استعفای کی روش مخالفت کرده اند.


منبع: baharnews.ir

قتل همسر با «سوءظن خیالی»

سوءظن خیالی مرد نانوا به همسرش باعث شد تا او را پیش چشم دو کودک خردسالش به قتل برساند. اولیای دم پرونده، چهار فرزند متهم هستند که پیش از این خواستار قصاص پدرشان شده بودند اما اکنون گفته‌اند که اگر متهم خانه‌اش را به نام آنها بزند، از قصاصش گذشت می‌کنند.

۸ خرداد پارسال، پسری جوان در تماس با کلانتری ملارد از درگیری شدید پدر و مادرش خبر داد. او گفت: «امروز پدرم، بی‌دلیل مرا از خانه بیرون انداخت طوری که مجبور شدم در پشت بام بخوابم. دقایقی پیش صدای داد و فریاد او و مادرم و جیغ‌های خواهر و برادر خردسالم را از داخل خانه شنیدم اما هرچه در را کوبیدم کسی آن را باز نکرد برای همین مجبور شدم به پلیس زنگ بزنم.»

به گزارش اعتماد، با این اظهارات، ماموران به محل اعزام و با ورود به خانه متوجه شدند که پدر خانواده، همسرش را پیش چشم دو کودک خردسالش با ضربه‌های چاقو کشته است. او پس از انتقال به کلانتری، انگیزه خود از قتل را «سوظن به همسرش» اعلام کرد تا پرونده‌اش برای رسیدگی در اختیار شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمدباقر قربانزاده قرار گیرد. صبح دیروز، جلسه دادگاه در حالی برگزار شد که اولیای دم به شکل غیابی خواستار قصاص شدند و در جلسه حضور نیافتند. آنها دو پسر بزرگسال و دو کودک (دختر و پسر) خردسال مقتوله هستند که رییس قوه قضاییه به عنوان ولی آنها نیز تقاضای قصاص کرده است.

متهم ۴۹ ساله پس از شنیدن این درخواست، درباره روز حادثه گفت: «مدتی قبل از قتل، یکی از پسرهایم سر پول مواد با همسرم درگیر شده بود. او با داد و فریاد مدعی بود که مادرش (مقتوله) مشکلات غیراخلاقی دارد. با شنیدن این حرف، به همسرم سوءظن پیدا کردم و حتی چند بار سر این موضوع با هم درگیر شدیم که او سرانجام قبول کرد که با مردان غریبه ارتباط دارد. چند بار به خواهرها و برادرهایش ماجرا را گفتم اما آنها توجهی نکردند تا اینکه روز حادثه، وقتی از نانوایی به خانه برگشتم و شام خوردم، از همسرم خواستم که به من نزدیک شود اما او گفت تو شوهر من نیستی. عصبانی شدم. او را به زور به اتاق خواب بردم و چند بار سرش را به دیوار کوبیدم. سپس او را به حمام کشاندم و با چاقویی که از قبل آماده کرده بودم، چند ضربه به بدنش زدم که باعث فوتش شد. آن زمان دختر و پسر خردسالم در خانه بودند و صحنه قتل مادرشان را دیدند و جیغ کشیدند که برای ساکت کردن‌شان، آنها را در اتاق خواب انداختم و در را روی‌شان قفل کردم. چند دقیقه بعد هم مامورها آمدند و دستگیرم کردند.»

ادعای متهم درباره مشکلات اخلاقی مقتوله در حالی است که تحقیقات پلیس از همسایه‌ها نشان می‌دهد که او زنی سر به زیر بوده و آزارش به کسی نمی‌رسید. همچنین متهم مدتی پس از دستگیری از داخل زندان شماره مردی را در اختیار دادگاه قرار داد و مدعی شد که همسرش با او ارتباط داشته اما بررسی پرینت تماس‌ها نشان داد هیچ ارتباطی میان صاحب شماره و مقتوله وجود نداشته است. پس از پایان دفاعیات او، وکیلش با بیان اینکه اولیای دم حاضر شده‌اند در صورت واگذاری سند خانه به نام‌شان، از قصاص گذشت کنند، درخواست مهلت کرد. قضات نیز پس از مشورت، جلسه دادگاه را تجدید و به روزهای آینده موکول کردند.


منبع: alef.ir

اعضای دختر ١۶ ساله به سه نفر جان بخشید

آنا| اهدای اعضای بیمار مرگ مغزی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد موجب نجات و ادامه زندگی سه بیمار نیازمند به عضو شد.

مسوول واحد فراهم آوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی مشهد گفت: در ششصد و سی و دومین عمل اهدای عضو از اهدا‌کننده مرگ مغزی، مریم همت‌آبادی، ۱۶ ساله که از بیمارستان ۲۲بهمن نیشابور به واحد فراهم آوری اعضای پیوندی در مرکز پیوند اعضای دانشگاه مشهد معرفی شده بود، پس از انجام مراحل تایید مرگ مغزی و رضایت خانواده در بیمارستان منتصریه تحت عمل جراحی اهدای عضو قرار گرفت.

دکتر ابراهیم خالقی افزود: یکی از کلیه‌های این دختر به آقای ۳۹ ساله‌ای که ساکن فریمان بود اهدا شد و کلیه دیگر نیز به خانم ۲۹ ساله ساکن بیرجند که سال‌ها از نارسایی کلیه رنج می‌بردند و با دیالیز تحت درمان بودند به صورت رایگان اهدا و پیوند شد. کبد مریم نیز در بیمارستان منتصریه به آقای ۴۹ ساله ساکن فریمان اهدا و پیوند شد و به بیمار زندگی دوباره بخشید.


منبع: alef.ir

رهایی سارق مسلح از ۲ بار قصاص

سارق مسلحی که در پرونده‌هایی جداگانه دو نفر را به قتل رسانده ‌بود، با پرداخت دیه از قصاص نجات یافت، اما از سوی قضات به بیش از ۱۸ سال حبس محکوم شد.

به گزارش شرق، سال ۹۰ بود که پلیس در جریان یک سرقت مسلحانه در منطقه مجدیه قرار گرفت. وقتی نیروهای ویژه پلیس به محل اعزام شدند متوجه شدند عاملان این سرقت سه نفر بودند که با شلیک تیر به سمت شهروندانی که قصد داشتند از سرقت جلوگیری کنند یکی از آنها را به قتل رسانده‌اند.

به دستور بازپرس، جسد مرد قربانی به پزشکی‌قانونی انتقال یافت و مرد طلافروشی که مورد سرقت قرار گرفته ‌بود به پلیس گفت: من در مغازه بودم که سه مرد وارد شدند و سلاح درآوردند و از من خواستند طلاهایم را به آنها بدهم. من مقاومت کردم، مردم هم به سمت مغازه آمدند و اطراف شلوغ شد. آنها برای اینکه بتوانند فرار کنند، به سمت مردم شلیک کردند و یک نفر بود که در مغازه ماند و طلاها را برداشت. آنها بعد از اینکه به یک نفر شلیک کرده و او را به قتل رساندند متواری شدند.

مدتی بعد مأموران با شگرد‌های خاص پلیسی موفق به شناسایی و بازداشت متهمان شدند. در تحقیقات اولیه مشخص شد دو نفر از آنها دایی و خواهرزاده هستند که همدستی به نام سعید هم دارند. آنها بعد از اینکه مرتکب قتل و سرقت شدند، از محل فرار و در جایی خود را مخفی کردند. متهمان بعد از بازداشت، به سرقت از طلافروشی اعتراف کردند و مشخص شد رئیس باند که فردی به نام فریبرز است، سابقه‌دار بوده و کارهای خلاف دیگری هم انجام داده ‌است.

فریبرز در تحقیقات به سرقت از طلافروشی اعتراف کرد و گفت: من و خواهرزاده‌ام بیرون از مغازه ایستاده‌ بودیم و داشتیم مردم را پراکنده می‌کردیم، اما آنها نمی‌رفتند. مجبور شدیم شلیک کنیم و من تیر هوایی زدم و گفتم اگر نروید به سمت خودتان شلیک می‌کنم. یکی از تیرها به مردی برخورد کرد که باعث مرگش شد. من قصدی در کشتن او نداشتم. متهم گفت: دوست دیگرم که داخل مغازه بود هم داشت طلاها را جمع می‌کرد و وقتی همه‌جا شلوغ شد و ما فکر کردیم هر لحظه ممکن است پلیس برسد، بلافاصله محل را ترک کردیم. این همه اعترافات سعید نبود. او مدتی بعد از بازداشت اعتراف کرد در یک قتل دیگر نیز شرکت داشته‌ است. او گفت: سال ۸۷ من در کار قاچاق مواد مخدر بودم و پرونده‌ای در دادگاه داشتم. فردی به من گفت اگر ۵۰ میلیون تومان به او بدهم، مشکلم را حل می‌کند.

بعد از اینکه پول را به او دادم رفت و دیگر خبری از او نشد و من هم در دادگاه محکوم شدم. قبل از اینکه زندانی شوم، یک روز با او قرار گذاشتم تا با هم صحبت کنیم و همان‌جا او را با شلیک گلوله به قتل رساندم. وقتی ادعاهای این مرد مورد بررسی قرار گرفت و صحت گفته‌های او به تأیید رسید، اولیای‌دم شناسایی شده و شکایت خود را مطرح کردند. این در حالی بود که دو متهم دیگر نیز این اعترافات را مورد تأیید قرار دادند و کیفرخواست علیه متهمان صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۴ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده‌ شد.

در جلسه رسیدگی به این پرونده، اولیای‌دم هر دو پرونده در جایگاه حاضر شده و درخواست صدور حکم قصاص کردند. وقتی نوبت به متهم ردیف اول رسید، او اتهام قتل اول را قبول کرد، اما درباره قتل دوم که در طلافروشی مرتکب شده‌ بود، ادعا کرد که این قتل ازسوی خواهرزاده‌اش انجام گرفته ‌است. این گفته‌ها مورد تأیید متهمان دیگر قرار نگرفت و براساس مدارک موجود در پرونده، متهم ردیف اول به دو بار قصاص و هر سه متهم به زندان محکوم شدند و همچنین آنها محکوم به بازگرداندن پنج کیلو طلایی که مرد طلافروش ادعا می‌کرد از مغازه‌اش به سرقت رفته‌ است نیز شدند.

دو سال بعد سعید موفق شد با پرداخت پولی که هر دو ولی‌دم خواسته ‌بودند رضایت آنها را جلب کند. روز گذشته جلسه رسیدگی به پرونده این متهم به‌لحاظ جنبه عمومی جرم برگزار شد. متهم در جلسه رسیدگی یک‌بار دیگر ادعا کرد قتل مرد شهروند مقابل طلافروشی کار او نبوده ‌است و ادامه داد: بعد از زندانی‌شدن ما، خواهرزاده‌ام بر اثر سرطان در زندان جانش را از دست داد و حالا که او مرده‌ است، من نمی‌توانم ادعایم را ثابت کنم. ضارب من نبودم، من فقط تیر هوایی شلیک کردم و خواهرزاده‌ام که کمی دورتر از من بود نیز شلیک کرد که این قتل به دست او اتفاق افتاده ‌است چون او بود که مستقیم شلیک کرد. ضمن اینکه طلاهایی را که مرد طلافروش هم ادعا می‌کند من برنداشتم و همدست دیگرم برداشته ‌است، اما تا جایی که من می‌دانم، طلایی از مغازه خارج نشد، چون ما ترسیدیم پلیس بیاید و بلافاصله آنجا را ترک کردیم.

با پایان جلسه رسیدگی، متهم به‌خاطر دو قتلی که مرتکب شده ‌بود، به‌لحاظ جنبه عمومی جرم به ۱۸سال و شش‌ماه حبس محکوم شد. این در حالی است که متهم به‌خاطر سرقت‌هایی که انجام داده‌ نیز به حبسی جداگانه محکوم شده ‌است.


منبع: alef.ir

تهمت پسر معتاد، مادر را قربانی کرد

تهمت پسر معتاد به مادر، انگیزه‌ای بود که مرد همسرکش از قتل همسرش در جلسه رسیدگی به قتل عنوان کرد. 

به گزارش شرق، خرداد ماه سال ۹۴ مأموران پلیس باخبر شدند درگیری در یک خانه اتفاق افتاده ‌است. بلافاصله مأموران به محل رفتند و بعد از چند دقیقه وارد خانه شدند. آنها مردی را که چاقویی در دست داشت دیدند که بسیار مضطرب بود، بعد از اینکه مأموران وارد خانه شدند، جسد زنی جوان را کشف کردند که به قتل رسیده ‌بود. 

به دستور بازپرس جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و مرد متهم به قتل بازداشت شد. پسر مقتول که با مأموران تماس گرفته و گزارش این درگیری را داده‌ بود، گفت: من و پدرم با هم دعوا کرده‌ بودیم و پدرم من را از خانه بیرون کرده‌ بود، به‌همین‌خاطر من شب‌ها در پشت‌بام می‌خوابیدم، شب‌هنگام وقتی من در پشت‌بام بودم، صدای درگیری و دعوا شنیدم؛ صدای گریه خواهر و برادر کوچکم را هم می‌شنیدم و از طرفی مادرم داشت جیغ می‌کشید.

بلافاصله پایین رفتم و سعی کردم در را باز کنم اما در قفل بود و هرچه به در کوبیدم پدرم باز نکرد؛ مجبور شدم به مأموران گزارش بدهم؛ دعوا بین پدر و مادرم بود و من صدای فریادهای پدرم را می‌شنیدم.  وقتی پلیس از شوهر مقتول بازجویی کرد، او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: پسر بزرگ من اعتیاد دارد و مدتی قبل وقتی برای گرفتن پول به سراغ مادرش آمده ‌بود، همسرم به او پول نداد و پسرم به او گفت تو با چند مرد رابطه داری و زن فاسدی هستی. این حرف پسرم خیلی روی من تأثیر گذاشت اما با خودم گفتم حتما خماری به او فشار آورده ‌است که چنین حرفی زده‌ است. 

چند روز بعد دوباره سر این موضوع با پسرم دعوا کردیم و من به او گفتم باید مراقب رفت‌وآمدهای همسرش باشد؛ او هم به من گفت تو مراقب همسر خودت باش، مادر با فردی به نام کریم رابطه دارد. وقتی پسرم این حرف را زد، من خیلی ناراحت و به همسرم مظنون شدم و با خودم فکر می‌کردم امکان ندارد کسی این حرف را به دروغ به مادرش نسبت بدهد.

پسرم چند بار به من گفته‌ بود که مادرش فساد اخلاقی دارد.  متهم ادامه داد: این مسئله به‌شدت ذهن من را مشغول کرده ‌بود و نمی‌دانستم باید چطور موضوع را حل کنم تا اینکه شب حادثه بعد از شام وقتی برای خواب آماده می‌شدیم از همسرم درخواستی کردم که او تمکین نکرد و من خیلی عصبی شدم و سر این موضوع با هم بحث کردیم. من به همسرم گفتم حتما با کسانی رابطه داری که این کار را می‌کنی؛ او هم با عصبانیت به من گفت بله با فردی رابطه دارم. دیگر کنترل خودم را از دست دادم و نتوانستم تحمل کنم؛ زنم را به اتاق بردم و حسابی کتکش زدم.

دختر و پسر کوچکم از دیدن این صحنه ترسیدند و جیغ کشیدند، بعد در اتاق را بستم و با چاقویی که از آشپزخانه برداشته بودم ضربه‌ای به همسرم زدم که باعث مرگش شد.  با توجه به این گفته‌ها بود که مأموران تحقیقاتی درباره روابط مقتول آغاز کردند و متوجه شدند او زنی پاکدامن بوده ‌است و آنچه در مورد روابط او گفته ‌شده‌ درست نیست و درگیری بین پدر و پسر، این زن را قربانی کرده است. 

این در حالی بود که پسر دوم مقتول نیز این موضوع را تأیید کرد و گفت: مادرم زن بسیار خوبی بود و مشکل اخلاقی نداشت. برادر بزرگم اعتیاد داشت و پدرم هم با مادرم سر مسائل مختلف دعوا می‌کرد. پدرم با من هم دعوا و من را از خانه بیرون کرده ‌بود. چون مادرم بی‌گناه ‌کشته ‌شده‌ است، من درخواست قصاص دارم.  این در حالی است که سایر اولیای‌ دم هم اعلام کردند درخواست قصاص دارند و گذشت نمی‌کنند. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.

روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده در این شعبه آغاز شد، اما با توجه به اینکه اولیای ‌دم در جلسه رسیدگی به این پرونده حاضر نشده و اعلام کرده ‌بودند نمی‌خواهند با پدرشان مواجه شوند، هیئت قضات وقت رسیدگی دیگری را برای این پرونده تعیین کردند.


منبع: alef.ir

جزئیات تیراندازی در رامهرمز

دادستان رامهرمز گفت: تیراندازی در رامهرمز غیر عمدی بوده و خسارتی نداشته است.

علی‌رضا قاسمی‌نژاد امروز در گفت‌وگو با فارس اظهار کرد: شنبه شب در پی اختلاف و درگیری دو نفر از شهروندان این شهر و متعاقب آن در یکی از محلات شهرستان تیراندازی صورت گرفت.

وی ادامه داد: بر اثر این تیراندازی تعدادی از این فشنگ‌ها به منزل یکی از مسؤولان برخورد کرد.

دادستان رامهرمز تصریح کرد: پس از وصول گزارش و دستور این دادستانی متهم پرونده دستگیر شد که ظاهراً تیراندازی به منزل این مسؤول عمدی نبوده است ولی تحقیقات از متهم ادامه دارد.

وی افزود: به مردم عزیز و شهیدپرور شهرستان رامهرمز اطمینان می دهیم همان‌طور که قبلاً هم گفته‌ام با اخلال‌گران نظم و امنیت شهرستان قاطعانه برخورد خواهیم کرد.

قاسمی نژاد در پایان گفت: به رسانه‌های غیرقانونی رامهرمز و فعالان در فضای مجازی اخطار می‌کنم که از انتشار شایعات و اخباری که باعث تشویش اذهان عمومی می‌شود خودداری کنند.


منبع: alef.ir

روزنامه‌های ورزشی نوزدهم دی ماه

تصاویر نیم‌صفحه روزنامه‌های ورزشی ۱۹ دی به مسائل مختلف ورزشی به ویژه فوتبال اختصاص دارد.
 















منبع: alef.ir

عکسی که استقلالی‌ها را امیدوار کرد

روزبه چشمی هافبک مصدوم استقلال به تمرینات گروهی بازگشته و همبازیانش را با نمایش خوبش امیدوار کرده است.

به گزارش خبرآنلاین؛ هافبک دفاعی تیم استقلال که فصل گذشت بازی های تاثیرگذاری به نمایش گذاشته بود، کم کم برای حضور در میادین آماده می شود. روزبه چشمی در روزهای گذشته به تمرینات گروهی برگشته و امروز برای اولین بار بعد از مصدومیت به فوتبال درون تیمی پرداخت و بازیکنان هم که به خوبی شرایط او را درک می‌کردند روی پای او تکل نمی‌زدند. قطعاً این عکس برای هواداران این تیم امیدوار کننده خواهد بود چرا که یکی از بهترین بازیکنانشان به لحاظ فیزیکی شرایط مناسبی پیدا کرده و آماده بازگشت به میادین است.


منبع: alef.ir

مرکز آمار ایران: نرخ رشد اقتصادی ۶٫۵ درصد

مرکز آمار ایران نرخ رشد محصول ناخالص داخلی را در نیمه نخست سال جاری را ۶٫۵ درصد اعلام کرد.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، نرخ رشد گروه کشاورزی در این مدت ۵٫۹ درصد ، گروه صنعت ۹٫۱ درصد و گروه خدمات ۵ درصد براورد شده است.

نرخ رشد تولید ناخالص داخلی بدون نفت هم ۴٫۵ درصد اعلام شده است.مرکز آمار ایران : نرخ رشد اقتصادی ۶٫۵ درصد
 


منبع: alef.ir

ماراتن سهم‌خواهی از بازار وارداتی‌ها

به‌رغم آنکه پیش از تدوین دستورالعمل واردات خودرو در سال ۱۳۹۳، سهم واردکنندگان نماینده ۳۰درصد و واردکنندگان متفرقه ۷۰ درصد بود، اما بنا بر سیاست‌های وزارت صنعت مبنی‌بر ساماندهی واردات در پساتحریم، هم‌اکنون واردکنندگان نماینده با ۴۹ درصد و واردکنندگان متفرقه با سهم ۵۱ درصدی به واردات خودرو مشغول هستند.

تغییر سهم در بازار خودروهای وارداتی در حالی است که به‌رغم دستورالعمل وزارت صنعت، باز هم متفرقه‌ها در رتبه بالاتری نسبت به نمایندگی‌ها قرار دارند که این موضوع خود نمایانگر نبود انحصار در بازار وارداتی‌ها تعبیر می‌شود. اما به‌دنبال حذف برخی از شرکت‌های واردکننده از سایت ثبت‌سفارش پیش‌بینی‌ها حکایت از آن دارد که واردات خودرو تا سال آینده با تغییرات زیادی در سهم متفرقه‌ها و نمایندگی‌ها روبه‌رو نباشد.

به‌طوری‌که یکی از تحلیل‌ها این است که عدم ثبت‌سفارش برخی از برندهای دارای سهم بالا در بازار منجر به کاهش ورود متفرقه‌ها نیز می‌شود؛ چراکه متفرقه‌ها برای فعالیت در بازار وارداتی‌ها نیاز به مجوز ارائه خدمات پس از فروش از نمایندگی‌ها دارند؛ بنابراین اگر مجوز نمایندگی از سوی وزارت صنعت تایید نشود متفرقه‌ها نیز قادر به واردات نخواهند بود.

بنابراین پیش‌بینی می‌شود که سهم نمایندگی‌ها و متفرقه‌ها تا سال آینده همچنان در یک راستا قرار گیرند. حال سوالی که در این بین مطرح می‌شود این است که تعادل در حفظ سهم واردات، خواسته نمایندگی‌هایی است که مجوز فعالیت متفرقه‌ها را تایید می‌کنند یا خارج از اراده این نمایندگی‌ها صورت می‌گیرد؟ دستورالعمل واردات خودرو به کشور در اواخر سال ۹۳ به اراده وزارت صنعت آن هم برای ساماندهی واردات ابلاغ شد.

موضوعی که گفته می‌شود، موجب شکسته شدن انحصار نمایندگی‌های واردکننده خودرو به کشور شد، اما در این بین بسیاری به کنترل و نظارت نمایندگی‌ها و اثر رفتار این بخش بر سهم واردکنندگان متفرقه تاکید دارند. براین اساس به‌رغم آنکه دست‌اندرکاران واردات خودرو به کشور کاهش سهم واردکنندگان متفرقه از ۷۰ درصد به ۵۱ درصد را نشان از شفاف شدن و جلوگیری از ورود خودروهای فاقد استاندارد به کشور می‌دانند، اما در سوی دیگر واردکنندگان متفرقه کاهش سهم خود را به‌دلیل کنترل نمایندگی‌ها بر فرآیند واردات خودرو به کشور می‌خوانند.

 دلایل تغییر سهم واردکنندگان
در حالی تغییر سهم در واردات خودرو تحقق سیاست‌های وزارت صنعت مبنی‌بر ساماندهی واردات تلقی می‌شود که بررسی سهم واردات خودرو به کشور طی سال‌های اخیر نشان از نوسان در میزان سهم واردکنندگان خودرو دارد؛ به‌طوری‌ که در واردات خودرو در سال ۱۳۹۰ سهم نمایندگی‌ها ۸۰ درصد و سهم واردکنندگان غیرنماینده (متفرقه) ۲۰ درصد بود. با وجود این به‌دنبال تغییر و تحولاتی که در قوانین و مقررات صورت گرفت، واردات خودرو به کشور افزایش پیدا کرد و واردکنندگان خودروهای متفرقه توانستند سهم بیشتری را در واردات به خود اختصاص دهند؛ به‌طوری‌که آنها در سال ۹۳ توانستند سهم خود را به ۷۰ درصد و نمایندگی‌های واردکننده خودرو نیز سهم خود را به ۳۰ درصد برسانند. بسیاری از کارشناسان عمده‌ترین دلیل در تغییر سهم یاد شده را واردات بدون ضابطه خودرو به کشور طی سال‌های ۹۲ و ۹۳ می‌خوانند.

همین موضوع موجب شد که دولت در اوایل بهمن‌ماه سال ۱۳۹۳ دستورالعمل جدیدی برای واردات خودرو تهیه کند؛ براین اساس ثبت‌سفارش واردات خودروهای متفرقه بسته شد. در این بین یکی از مهمترین دلایل مدنظر وزارت صنعت در تغییر دستورالعمل واردات خودرو، عدم ارائه خدمات پس از فروش و رعایت نکردن استانداردهای فنی و محیط زیستی توسط شرکت‌های متفرقه عنوان شد. باوجود این به‌دنبال افزایش چالش‌ها و تاکید بر بروز انحصار در بازار خودروهای وارداتی دولت در اواخر همین ماه واردات خودروهای خارجی توسط واردکنندگان متفرقه را آزاد اما مشروط به پرداخت مبلغی معادل سه‌درصد قیمت گمرکی خودرو (CIF) در ازای خرید خدمات گارانتی از نمایندگی کرد.تغییر دستورالعمل نیز بار دیگر با انتقاد بسیاری از سوی واردکنندگان متفرقه مواجه شد؛ بسیاری از این واردکنندگان اجرای این دستورالعمل را موجب بروز انحصار واردات خودرو در دست نمایندگی‌ها عنوان کردند و تاکید بسیاری بر تغییر سهم خود در واردات خودرو داشتند. این در شرایطی است که آنها همچنان با مقررات یاد شده اقدام به واردات خودرو می‌کنند.

حال در این شرایط بسیاری از واردکنندگان متفرقه نظارت نمایندگان بر نحوه ورود خودرو به کشور را دلیل اصلی تغییر سهم در بازار عنوان می‌کنند. به اعتقاد آنها این موضوع موجب شده که نمایندگی‌های واردکننده کنترل واردات خودرو را در دست داشته باشند و همین موضوع، کاهش سهم واردکنندگان متفرقه را به‌دنبال داشته است.

در همین زمینه یکی از واردکنندگان متفرقه در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» با اشاره به نقش نمایندگی‌ها در ورود خودرو به کشور می‌گوید: نمایندگی‌ها به بهانه مسائل فنی و استاندارد ثبت‌سفارش بسیاری از خودروهای ثبت شده ازسوی واردکنندگان متفرقه را مورد تایید قرار نمی‌دهند و همین موضوع موجب کاهش ورود خودرو توسط متفرقه‌ها به کشور شده است.وی با بیان اینکه عمده‌ترین دلیل در تغییر و تحولات صورت گرفته به‌دلیل قوانین و مقررات کشور است، عنوان می‌کند، تغییر در قوانین به نفع واردکنندگان نمایندگی رقم خورده است.

در همین حال فرهاد احتشام‌زاد، رئیس انجمن واردکنندگان خودرو در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» با اشاره به اینکه مهمترین موضوعی که توانسته بر تغییر سهم مدنظر اثر جدی بگذارد تغییر و تحول در قوانین و مقررات کشور بوده است، می‌گوید: اجرای دستورالعمل واردات خودرو مشکل ارائه خدمات پس از فروش به مشتریان را حل کرد. همین موضوع موجب شد که واردات خودرو به کشور نیز ساماندهی شود که قطعا این موضوع بر میزان سهم واردکنندگان نیز اثرگذار بوده است.

احتشام‌زاد معتقد است: از آنجا که اجرای این دستورالعمل موجب شفاف شدن واردات خودرو از سوی اشخاص حقیقی و حقوقی شده است، شاهد بازاری رقابتی هستیم که منجر به تغییر سهم واردکنندگان نمایندگی و غیرنمایندگی شده است. وی یکی از موارد مثبت ساماندهی بازار را شناسایی واردکنندگان متفرقه، پرداخت عوارض دولتی مانند مالیات بر ارزش افزوده و… می‌خواند و تاکید می‌کند با افزایش نظارت‌ها خودروهای با اصالت وارد کشور می‌شود؛ بنابراین مشتریان خودرو متضرر نخواهند شد و خودروهایی را خریداری می‌کنند که دارای خدمات پس از فروش است.

در شرایطی پیش‌بینی درخصوص تغییر سهم بازار بعد از تدوین دستورالعمل واردات خودرو مورد تایید است که در این بین برخی از واردکنندگان متفرقه نسبت به تغییر و تحولات در سهم واردات خودرو به کشور به‌دنبال تغییر در مقررات ثبت‌سفارش خودرو از هفته گذشته خبر می‌دهند. به اعتقاد آنها تغییر سهم در میزان واردات توسط نمایندگی‌ها و شرکت‌ها متفرقه طی ماه‌های آتی نیز با تغییرات بیشتری مواجه می‌شود.

در این زمینه، فربد زاوه، کارشناس خودرو در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» با اشاره به حذف شرکت‌های نمایندگی غیرمستقیم خودرو طی هفته گذشته می‌گوید: از آنجا که ثبت‌سفارش خودروهای وارداتی برای متفرقه‌ها باز است؛ بنابراین تغییر سهمی در میزان واردات صورت نخواهد گرفت.با وجود این زاوه معتقد است از آنجا که ۳ تا ۴ برند مهم که دارای سهم بسیاری در بازار هستند در حال حاضر اجازه ثبت‌سفارش ندارند بنابراین شاهد کاهش عرضه برخی برندها در بازار خواهیم بود.

 اهداف پیدا و پنهان؟
وزارت صنعت هفته گذشته همزمان با ابلاغ دستورالعمل کنترل بازار ارز از سوی معاون اول رئیس‌جمهور و تاکید بر ورود خودرو از نمایندگی مجاز و دارای خدمات پس از فروش دو دسته شرکت را از لیست ثبت‌سفارش حذف کرد. دسته اول شرکت‌هایی که مدت اعتبار گواهی فعالیت شان به پایان رسیده بود و دسته دوم شرکت‌های نماینده غیرمستقیم. در شرایطی که کارشناسان تاکید دارند حذف شرکت‌های نماینده غیرمستقیم اثر جدی در بازار ندارد، اما واردکنندگان متفرقه معتقدند که عدم تمدید گواهی فعالیت برخی از برندها منجر به عدم ثبت‌سفارش خودرو توسط شرکت‌های متفرقه می‌شود.

به اعتقاد آنها واردکنندگان نماینده با ثبت‌سفارش خودرو به میزان زیاد طی ماه‌های گذشته قصد دارند از ورود خودروهایی که سهم بالایی در بازار دارند، جلوگیری به عمل بیاورند تا از این طریق بتوانند محصولات خود را به فروش برسانند. موضوعی که فرهاد احتشام‌زاد، رئیس انجمن واردکنندگان خودرو به آن اعتقادی ندارد و می‌گوید: ثبت‌سفارش خودرو برای واردکنندگان اعم از نماینده و متفرقه تا ۶ ماه معتبر است؛ بنابراین همه توانایی این را داشتند که طی ماه‌های گذشته به میزان لازم خودروهای مدنظر خود را ثبت کنند.

وی بسته بودن ثبت‌سفارش برخی از شرکت‌ها را به ضرر نمایندگی‌ها می‌داند و معتقد است: تغییر و تحولات صورت گرفته در فعالیت برخی از شرکت‌ها هیچ‌گونه تاثیری در سهم واردات شرکت‌ها ندارد. بنابراین تغییر جدی در تغییر سهم واردکنندگان خودرو تا سال آینده صورت نخواهد گرفت و بهتر است موضوعات به‌صورت علمی، کارشناسی شده و با استدلال مطرح شود.

در همین زمینه نیز، عبدالرضا فهیمی، دست‌اندرکار حوزه واردات خودرو در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» با بیان اینکه این موضوع اثر چندانی در تغییر سهم ندارد، می‌گوید: این موضوع موجب تغییر و تحول در حجم واردات خودرو به کشور نخواهد شد، اما در تقسیم بازار کسانی که امکان معرفی خودروهای بیشتر دارند قطعا اثرگذار است.

فهیمی معتقد است: وارد نشدن برخی برندها موجب می‌شود که فشار تقاضا به سمت یکسری از خودروها برود. از آنجا که واردکنندگان متفرقه فعالیت صرفا تجاری دارند و به حاشیه سود خود دقت می‌کنند بنابراین آنها بر اساس فشار تقاضا، محصولات خود را وارد می‌کنند. این در حالی است که واردکنندگان نماینده که مجبور به ورود یک برند خاص هستند چنین توانایی را ندارند؛ بر این اساس اگر تغییر سهمی هم صورت بگیرد به نفع آنها خواهد بود.


منبع: alef.ir

مزد سال آینده کارگران منطقه‌ای می‌شود؟

در حالی که بسیاری از کارشناسان و فعالان کارگری، منطقه‌ای شدن دستمزد را موجب تبعیض و هرج و مرج مزدی و افزایش مهاجرت به کلان شهرها می‌دانند، شورای عالی کار یکی از موضوعات دستور جلسه اخیر خود را به این امر اختصاص داد تا احتمال تعیین مزد سال ۱۳۹۶ کارگران به شکل منطقه‌ای قوت گیرد.

به گزارش ایسنا، در جلسه اخیر شورای عالی کار، معاون امور اقتصادی وزیر کار درباره سیاستهای پیشنهادی تعیین حداقل مزد منطقه‌ای سخن گفت و تعیین مزد منطقه‌ای را مستلزم بررسی معیارهای مختلفی همچون موقعیت جغرافیایی، محیط زیست و ‌تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی دانست.

وی اعلام کرد که در خصوص تعیین مزد منطقه‌ای باید ملاحظات هر منطقه مدنظر قرار گیرد و نمی‌توان برای تمامی مناطق یک نسخه واحد در نظر گرفت بر همین اساس مقرر شد در زمینه تعیین حداقل دستمزد منطقه‌ای، بررسی بیشتر به ویژه به صورت میدانی انجام گیرد تا در جلسات آینده شورای عالی کار مطرح و بررسی شود.

مزد منطقه‌ای یا منطقه‌ای شدن دستمزد از جمله موضوعات حوزه روابط کار است که همه ساله با نزدیک شدن به جلسات نهایی دستمزد به عنوان یکی از گزینه‌های و سناریوهای پیشنهادی تعیین مزد کارگران مطرح می‌شود تا امکان اجرایی شدن آن در کنار تعیین مزد سراسری و ملی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

با این حال بسیاری از فعالان و مقامات کارگری نسبت به انجام آن در سطح کشور هشدار داده‌ و انتقاد کرده‌اند.

آنها می‌گویند منطقه‌ای شدن دستمزد همواره در ماههای پایانی هر سال مطرح می‌شود تا موضوع دستمزد سال آینده کارگران را تحت شعاع قرار بدهد و از آنجا که کارفرمایان خود را ناتوان از افزایش دستمزد می‌دانند مباحثی که در خصوص تعداد خانوار و مزد منطقه‌ای پیش کشیده می‌شود عمدتا برای آن است که رقم سبد هزینه خانوارهای کارگری کمتر نشان داده شود.

کارشناسان بر این باورند که تعیین دستمزد به شکل منطقه‌ای در ایران امکانپذیر نیست و شرایط انجام چنین کاری در حال حاضر وجود ندارد چرا که اساسا نمی‌توان در یک منطقه که امکانات بیشتری دارد حقوق کمتر و در منطقه‌ای با امکانات کمتر حقوق و دستمزد بیشتری وضع کرد.

فتح اله بیات‌ ـ رییس اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی در این باره می‌گوید: دستمزد فعلی کارگران با خط فقر فاصله بسیاری دارد و منطقه‌ای شدن دستمزد از این جهت موجب تبعیض و آشفتگی مزدی می‌شود.

وی با بیان اینکه نمی‌توان برای هر شهر یک نرخ دستمزد تعیین کرد، می‌افزاید: وقتی در شورای عالی کار حداقل دستمزد را تعیین می‌کنیم در واقع برای کارگران کل کشور تصمیم‌گیری می‌کنیم ولی اگر بخواهیم مزد را منطقه‌ای کنیم باید بین ۳۱ استان کشور تقسیم بندی و بر اساس آن برای هر استان یک نرخ مزد تعریف و تعیین کنیم.

به اعتقاد بیات در بحث دستمزد باید یکپارچگی و هماهنگی در تمام سطوح مزدی وجود داشته باشد و از تبعیض و بی نظمی مزدی جلوگیری شود.

این مقام مسئول کارگری با طرح این پرسش که آیا کارفرمایان تضمین می‌کنند که با منطقه‌ای کردن دستمزدها، نیروی کار از شهرها به کلان شهرها سرازیر نشود؟ می‌گوید: اگر به کارگری که در پایتخت زندگی می‌کند ۵ تا ۱۰ درصد بیشتر حقوق بدهیم انگیزه مهاجرت به کلان شهرها را افزایش داده‌ایم.

اما یک عضو کانون عالی شوراهای اسلامی کار نظر دیگری در این باره دارد.

علی خدایی تعیین مزد منطقه‌ای را فی نفسه نامطلوب ندانسته و می‌گوید: مزد مقوله‌ای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است و عناوینی چون مزد اصناف، مزد منطقه‌ای یا مزد روزانه در همه جای دنیا مطرح است ولی نباید از آن تعریف وارونه داشته باشیم.

او می‌افزاید: حداقل مزدی که همه ساله تعریف می‌شود سراسری و متعلق به تمام کشور است در حالی که مزد منطقه‌ای به این معنا است که اگر حداقل مزدی که تعریف کردیم در یک جای خوش آب و هوا ۸۱۲ هزار تومان است برای کسی که در شرایط بد آب و هوایی یا در مشاغل سخت و طاقت فرسا مشغول کار است این مزد بالاتر خواهد بود.

خدایی مقایسه کردن مزد منطقه‌ای با تعیین حداقل مزد را نادرست دانسته و می‌گوید: در حال حاضر تفسیر اشتباهی از مزد منطقه‌ای وجود دارد و تعاریفی که بعضا از مزد منطقه‌ای ارائه می‌شود وارونه است مثلا عده‌ای معتقدند در مناطق محروم مزد کمتری باید درنظر گرفته شود در صورتی که اصلا این طور نیست.

عضو کانون عالی شوراهای اسلامی کار تعیین مزد به روش منطقه‌ای را تابع شرایطی از جمله سختی کار و شرایط آب و هوایی می‌داند و تاکید دارد در مناطقی که مشاغل سختی بیشتری در آنها دارند باید دستمزدهای فراتر از حداقل درنظر گرفته شود.

البته این مقام مسئول کارگری بر این باور است در صورتی که منطقه‌ای شدن مزد اجرایی و مزد متفاوتی در نقاط مختلف کشور تعیین شود باید فکر مهاجرت‌هایی بود که از این طریق اتفاق می‌افتد.

به گزارش ایسنا، در حال حاضر بسیاری از کشورها از جمله فرانسه و آلمان از الگوی مزد منطقه‌ای تبعیت می‌کنند ولی به گفته کارشناسان در این کشورها بیمه بیکاری، بازنشستگی و سنوات کارگر کاملا مشخص و در چارچوب قانون است و مشکلی به لحاظ اجرای این شیوه تعیین مزد وجود ندارد در حالی که زیربنای اقتصاد ایران به دلیل چالشهای موجود و برخی محدودیتها در تامین منابع عملا جوابگوی این شیوه تعیین مزد نیست.

مقامات وزارت کار بر این باورند که منطقه‌ای شدن دستمزدها به سمت انعطاف پذیری بیشتر مزد خواهد رفت و به رونق اشتغال خواهد انجامید اما فعالان کارگری از افزایش مهاجرتهای پس از اجرای این شیوه دستمزد ابراز نگرانی می‌کنند.

علیرغم آنکه مزد منطقه‌ای در ماده ۴۱ قانون کار پیش‌بینی شده است کارشناسان بازار کار تاکید دارند که قبل از اجرا باید زیرساختهای چنین شیوه مزدی آماده، شرایط و ملاحظات هر منطقه به دقت بررسی و احتمال بروز رفتارهای هیجانی در نظر گرفته شود زیرا این کار می‌تواند موجب لطمه به فعالیتهای اقتصادی شود و افرادی که در مناطق محروم و روستایی مشغول کشاورزی و اشتغال سنتی هستند به دلیل دستمزدهای پایین و به امید یافتن کاری پردرآمدتر راهی کلان شهرها شوند در نتیجه روستاها خالی از سکنه شده و فعالیتهای اقتصادی در معرض خطر قرار گیرد.

به نظر می‌رسد در چنین شرایطی و با توجه به فاصله و شکافی که بین حداقل‌های زندگی، دستمزد فعلی کارگران و خط فقر وجود دارد و روز به روز هم بیشتر می‌شود، دستمزدها باید به سمت واقعی شدن برود و هرگونه تصمیم گیری در خصوص رقم مزد در شورای عالی کار منطقی و با در نظر گرفتن واقعیات روز زندگی کارگران باشد.


منبع: alef.ir