اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان

♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

صدای بهم خوردن بال معصوم فرشته ها می آید انگار آمدن تو نزدیکست. لمس بودنت مبارک

فرستنده : مدیر کل سایت

  • برچسب ها: اس ام اس تبریک تولد گفتن, اس ام اس روز تولد, اسمس تولد جدید
  • ♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

میلاد تو رو به تک تک گل های دنیا تبریک می گم ولی می دونم همشون حسودیشون میشه ،

اخه تو تنها گل باغچه قلب منی….

♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست و در میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست. میلادتو معراج دستهای من است وقتی که عاشقانه تولدت را شکر می گویم.

♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

جای هیچکس را هیچکس دیگر نمیتواند پر کند !

مهربانم :

تولدت مبارک

♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

‘* ‘ .* . ‘ * . ‘ *.’ .’
*شب .’ .’ * . ‘ .’
* . *’ تولدتون *
.پر.’” . ; ستاره ‘ ‘
.’ ‘ * ‘ .’ .* ‘. ‘ .*
‘ .’ * .باد.’. *.’* ,

♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

دوستت دارم قد یه بشکه بنزین

خاطرخواتم قد یه پمپ بنزین

روز تولد تو بهترینم، هدیه بهت میدم یه کارت بنزین!

♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

امشب دامن تو پر از هدیه های کوچک و بزرگ میشود ، اما من هیچ ندارم که به تو هدیه دهم جز دلی که به من پس دادی.

♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

قشنگ ترین صدای زندگی تپش قلب توست ، با شکوه ترین روز دنیا تولد توست ، پس برای من بمان و بدان که عاشقانه دوستت دارم.

♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

امروز سالروز تولد توست و من برایت هدیه ای نخریده ام ، که آنچه خریدنی است بی شک ٬ لایق تو نیست.

من روز تولدت ٬ خود متولد می شوم …

تولدمان مبارک
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

تولدت مبارک

ای گل گلدون من

هزار سال زنده باشی

بسته به تو جون من

این هدیه تولد

پیشکش چشمای تو

نازگل زیبای من

چشام زیر پای تو .

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

سالروز تولد قشنگت را با رقص سفید برف ها همچون سفیدی دلت

بر اسمان قلبمان جشن می گیریم و صمیمانه فصل شکفتنت را تبریک می گوییم

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

آرزو می کردم که درجشن میلادت تک ستاره آسمان چشمانت باشم

تا در آغوشت طولانی ترین شبم را تقدیمت کنم

و درکلبه انتظارت بوسه هایم را میهمانت !

تولدت مبارک

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

گل من تولد تو تولد من است، من تمام طول سال بیدار مانده ام

که مبادا روز تولد تو تمام شود، و من در خواب بمانم و نتوانم به تو بگویم

تولدمان مبارک!

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

امروز تولد توست و بهترین زمانی که خدا میخواست مرا با هدیه ای شاد کند.

آری درست است این هدیه قبل قبل از وجود خودم از آسمان آمده ولی مهم

این است که از آن دل من بوده . . .

تولدت مبارک

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

از همان روزی که پای تو به این دنیا رسید

غصه هایم یک به یک از قلب و جانم پر کشید

روز میلاد تو دنیا یک صدا خندیده بود

اسمان در مقدمت باران گل باریده بود

تولدت مبارک

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن

به رنجهای زندگی هم دل بست

و در میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست.

میلادتو معراج دستهای من است

وقتی که عاشقانه تولدت را شکر می گویم

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

میلادت ای عزیز تر از جـان خجسته باد

در مقـدمت غــزل به ترنم، نشسته باد

تولد تو مــــبارک! بروی تو

دروازه های غم به چنین روز بسته باد!

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

امروز روز توست…..روز میلادت

دنیا تبسم کرده است امروز با یادت

امروز بی شک اسمان ابی ترین ابیست

چرخ و فلک همچون دلم درگیر بی تابیست

تولدت مبارک

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

عزیز دلم تولدت را تبریک می گویم و دعاگویم مزرعه ی زندگی ات

همواره پر از محصول موفقیت و بردباری باشد . . .

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

‘* ‘ .* . ‘ * . ‘ *.’ .’
*شب .’ .’ * . ‘ .’
* . *’ تولدتون *
.پر.’” . ; ستاره ‘ ‘
.’ ‘ * ‘ .’ .* ‘. ‘ .*
‘ .’ * .باد.’. .’

♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

جشن میلادت را به پرواز می روم

دراین خانگی ترین آسمانِ بی انتها

آسمانی که نه برای من

نه برای تو

که تنها برای “ما” آبیست . . .

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

امروز روز توست و من

تمام دلتنگیهایم را

به جای تو

در آغوش می کشم

چقدر جایت میان بازوانم خالیست

تولدت مبارک

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

صدای یک پرواز

فرود یک فرشته

آغاز یک معراج

و شروع یک زندگی

تولدت مبارک

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

این هدیه ی آسمانی چشمانت / دلبسته به شمعدانی چشمانت

ای عشق تولدت مبارک ، قلبم / تقدیم به مهربانی چشمانت . . .

.

.

.

وجود زیبایت وارد به دنیا میشود / هدیه سالروزش این آوا میشود

عاشقی چون من بی پروا میشود / در شعر تولد غرق رویا میشود

اینگونه سالی دگر ازعمر تو آغاز میشود

تولدت مبارک

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

سالروز زمینی شدنت مبارک . . .

راستی از ونوس و مریخ چه خبر !؟

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

روزی که به دنیا آمدی هرگز نمیدانستی زمانی خواهد رسید

که آرامش بخش روح و روان کسی هستی که با بودن تو دنیا برایش زیباتر است

بهانه ی زندگیم تولدت مبارک

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

تو هیچی کم نداری

برای همه چیز من بودن

تولدت مبارک

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

زادروزت شیرین، پرعشق و نورآفرین باد.

قهقهه هایی آسمانی و آرامش زلال زندگی را برایت آرزو دارم . . .

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.
زمین در انتظار تولد یک برگ ، من در حال شمارش معکوسصفر همیشه پایان نیست گاهی آغاز پرواز استتولدت مبارک.اس ام اس تبریک تولد ــــــــــــــــــــــــــ متن تبریک تولد ــــــــــــــــــــ اس ام اس تبریک تولد.

از یک نگاه تو رنگم پریده است، قربان آن شوم که تو را آفریده است

عزیزم تولدت مبارک

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

تقدیم به کسی که شکفتن هیچ گلی زیباتر از لبخند او نیست

جشن میلادت بهترین بهانه برای فکر کردن به تو و به یاد آوردن خوبی هایت است

سالروز تولدت مبارک

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

امشب که شب تولدته بهترین ها رو آرزو کن

من هم از خدا همون بهترین ها رو برات آرزو مندم

تبریک دست خالی مرا باسخاوت بی حدت بپذیر

(تولدت مبارک)

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

هدیه ای از آسمان برای؛

روز تولدت رسید.

و دیدم هیچ چیز

گلم را

جز عشق

لایق نیست.

تولدت مبارک

♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

زبان ما قاصر است از شکر نعمت تولد و حس بودن شما

در روز تولدت سر بر زمین سائیده و از درگاه حضرت حق نهایت سپاس خود را بجا آورده

و برایت سالهای سال عمر با عزت و برکت خواستاریم .

باشد که بقاء عمرت با عزت و سربلندی و توام با خدمت باشد . . .

.

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

امشب چه شبی روشن و زیبا و مصفاست / احسنت، به این جشن دل انگیز که برپاست

گویا که گلی پای نهاده ست به گیتی / کز فرّ و شرف، آبروی جمله ی گلهاست . . .

تولدت مبارک

.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.

تو یک تولدی شدی به قلب زخمی ام ببین / که با تو من ظهور شدم احیا شدم مثل نگین

عزیز مبارکت باشه امروز روز تولدت / این قلب خسته منه بردار برو ما خودت . . .

اس ام اس تولدت مبارک

وجود تو تنها هدیه گرانبهایی بود که خداوند من را لایق آن دانست

و هدیه من به تو نازنین قلب عاشقی است که فقط برای تو میتپد

عاشقانه و صادقانه دوستت دارم و سالروز تولدت را تبریک میگویم

تولدت مبارک
.
.
♥ ♥ ♥ اس ام اس تبریک تولد متولدین ماه آبان ♥ ♥ ♥

.
.
تمام لحظه های عمرم بدرقه نفس کشیدن توست

به دنبال کوچکترین فرصت بودم تا بزرگترین تبریک را نثار قلب مهربانت کنم

ورق خوردن برگ سبز دیگری از زندگی ات را تبریک میگویم

تولدت آذین زندگی ام باد . . .


منبع: عصرایران

«ماراتن»؛ مورد علمی – تخیلی نمایش های تهران

ر نمایش «ماراتن» به کارگردانی آرش‌عسکری، این روزها در تماشاخانه «دا» روی صحنه است. این نمایش موضوع جالبی دارد که تا اندازه ای می توان آن را موضوعی تازه در تئاتر ایران به شمار آورد.

 بر ا ي ر شد و توسعه اجتماعي بايد به تئاتر توجه كر د
این نمایش درام جالبی درباره انسان و موجودیت او، پیش از حیات است؛ اینکه انسان پیش از متولد شدن چه شرایطی را تجربه می کند. قهرمان های این نمایش دو اسپرم با کروموزم های ایکس و وای هستند و برای رد شدن از دروازه که همان تخمدان است، با یکدیگر به چالش برمی خورند. آن‌ها دلایل مختلفی برای یکدیگر می‌آورند که کدام یک از آن‌ها لایق رد شدن از دروازه‌ای است که دو نگهبان از آن حفاظت می کنند.

این درگیری تا جایی ادامه پیدا می‌کند که یک اسپرم دیگر نیز وارد صحنه می شود. او برای موجودیت و حیات خویش برنامه‌ای ندارد و تنها می‌خواهد از دروازه رد شود؛ درحالی که قهرمان‌های اصلی هرکدام برای زندگی در دنیای تازه، دلایل و هدف های مختلف دارند.

نمایش «ماراتن» اثری است سورئال با رگه هایی از پست مدرن و درگیری انسان با موجودیت خود به نویسندگی و کارگردانی آرش عسکری و تهیه کنندگی مجید دری که تا پنج‌شنبه ۱۸ آبان، ساعت ۱۹:۱۵ هر شب در تماشاخانه دا، روی صحنه می‌رود.

با آرش عسکری، کارگردان نمایش ماراتن درباره این اثر به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید:

نمایش «ماراتن» دارای ایده جالب و تازه‌ای است و به نظر می رسد ایده هنگام نگارش متن، به پختگی رسیده است. آیا شما پیش از نگارش این نمایشنامه، به موضوع حیاتِ پیش از تولد فکر کرده بودید؟

ایده یک خطی داستان به ۱۰ سال پیش برمی‌گردد. همیشه به این فکر می‌کردم که ما یک حافظه عینی و یک حافظه غیر عینی داریم و در واقع از وقتی به شکل فیزیولوژیکی کامل شدیم، تنها یک بخش از حافظه ما ثبت شده است؛ این حافظه بخشی از موجود بودنِ ماست و قبل از این شکل گیری، ما یک پروسه موجود بودن داشتیم که آن بخش دیگر در ذهن ما نیست و هیچ قطعیتی نیز در موردش وجود ندارد که در آن دوره چه اتفاقی افتاده است.

وقتی می توانیم برای یک رباط هوش مصنوعی ایجاد کنیم، ممکن است وقتی خودِ ما یک توده سلولی بودیم، بخشی از هوش مصنوعی برای ما شکل گرفته باشد.

فکر می‌کنم اگر عقب‌تر برویم چطور؟ وقتی که ما یک میکرواندام بودیم، اوضاع به چه شکلی بوده است؟ همیشه یک بحث خیلی جدی در می‌گیرد که اتوپیای انسانی چیست؟ هر محیطی و هر شرایطی چه نمونه انسانی را برمی‌تابد؟ اینکه یک الگوی انسانی، که متعلق به سه قرن پیش است، آیا می‌تواند برای امروز نیز یک الگوی مناسب باشد؟ آیا اتوپیای واحدی برای انسان وجود دارد؟ دسته ای از این سوالات با یکدیگر تلفیق شد و ایده ای یک خطی شکل گرفت که اگر یک اسپرم با کرومزوم ایکس و اسپرم دیگری با کرومزوم وای وجود داشته باشد و در آستانه ورود به تخمک قرار گرفته باشند و فرصت انتخاب داشته باشند، چه می کنند؟

اگر قرار باشد به هر شکلی با یکدیگر درگیر شوند، آن درگیری چیست؟! گاهی درگیری بر سر فنا رفتن است اما این درگیری بر سر موجود بودن است.

این ایده چه زمانی شکل اجرایی به خود گرفت؟

بعد از حدود ۹ سال، شهریور سال گذشته تصمیم گرفتم این ایده را مکتوب کنم و یک طرح اولیه ۱۰صفحه ای نوشته شد.

کارهای قبلی من و کارهایی که این روزها در حال نگارش آن‌ها هستم، همه سورئال است. با تهیه‌کننده کار صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که ایده را وارد کارگاه نمایش کنیم چون این کار اشتراکی است و از یک ذهن برنمی آید. با آدم‌هایی که به نظرم می رسید به شخصیت‌ها نزدیک هستند، صحبت کردم و بازیگران انتخاب شدند.

چطور شد که تصمیم گرفتید با نابازیگر کار کنید؟

وقتی شما برای کاری با یک بازیگر حرفه‌ای صحبت می کنید، نقش را می‌گیرد و خودش را به شخصیت نزدیک می‌کند اما من می‌خواستم ذهن‌های خالی‌تری را انتخاب کنم تا بتوانم شخصیت‌ها را با بازیگر تطبیق دهم نه آن بازیگر را با شخصیت. از کسانی که توانایی و استعداد داشتند و به شخصیت ها نزدیک بودند، دعوت کردم و متن نیز در کارگاه رفته رفته پیش رفت و نوشته شد.

اگر در این نمایش با بازیگران حرفه‌ای کار می کردید، تفاوتش چه بود؟

من بخشی از هر کاراکتر را در بازیگر آن کاراکتر می‌بینیم؛ این موضوع یک سری معایب و ایرادات دارد؛ من و آقای دری تصمیم گرفتیم گروهی داشته باشیم که از این پس با هم کار کنیم و به همین جهت این ریسک را کردیم که بخشی از آن کاراکتر را در اختیار خودِ بازیگر قرار دهیم؛ حتی نوع عادات میمیک یا تیک‌هایی که بازیگران دارند، متعلق به خودشان است اما این‌گونه نیست که گفته باشم شما آزادید که از میمیک خودتان به هر شکلی که می خواهید، استفاده کنیدبلکه من آن‌ها را متعلق به نقش کردم.

کاری که بازیگر به صورت طبیعی انجام می‌دهد، آن چیزی است که من برای کاراکتر نوشته بودم. بازیگر حرفه ای به‌طورمعمول این کار را نمی کند. در ضمن برای یک بازیگر حرفه ای این امکان فراهم نیست که ۹ ماه تمرین کند. بازیگرانِ کار من با کاراکترها زندگی کردند و پیش از آن ۳۰ سال نیز با خودی که داشتند، زندگی کرده اند. در واقع این «من» را روی «خود»ی که داشتند، سوار کردم.

این کار سورئال است، در حالی که دارای مایه های رئال است و در بخش‌هایی نیز به پست مدرن تنه می‌زند. به‌عنوان مثال در بخشی که یکی از نگهبانان دروازه یک مونولوگ می‌گوید، ما احساس می‌کنیم در جهان امروز هستیم و اهم مشکلات جهان، از زبان او بیان می شود. چگونه یک سوژه سورئال می تواند به این شکل به رئال و حتی پست مدرن نزدیک شده و چنین در یکدیگر تنیده شوند؟

 بر ا ي ر شد و توسعه اجتماعي بايد به تئاتر توجه كر د
درست است. ما می‌خواستیم که همین اتفاق بیفتد. مرز خیلی باریکی بین سورئال و پست مدرن وجود دارد و این دو تا با هم پاسکاری دارند و به یکدیگر تنه می زنند.

اگر بخواهیم طراحی صحنه پست مدرن را مثال بزنیم، مثل این است که چاپار هخامنشی برای رساندن یک نامه بیاید و نامه را روی تبلت به گیرنده تحویل دهد! در معنا نیز همین اتفاق می افتد؛ یعنی اینکه ما به‌فرض یک اسپرم در فضای سورئال داریم با دغدغه های پست مدرن که با فرمانده اش مغز، درگیر است. به نوعی این کار تلفیقی از مفاهیم سورئال و پست مدرن با یکدیگر است.

این تلفیق، کشش دراماتیک و سرگرم‌کننده کار را تحت تاثیر قرار نداده است و همچنین می توان گفت با اینکه یک مفهوم عمیق را دنبال می کند اما مخاطب با یک اثر خشک و جدی که طاقتش را تنگ می‌کند، مواجه نمی‌شود.

مشکل جدی آثار نمایشی، این است که یا یک کشش دراماتیک سرگرم کننده دارند که مخاطب با آن کشش همراه می شودو رویداد دراماتیک را دنبال می کند اما در نهایت دریافتی از کار ندارد؛ یا اینکه پر هستند از مفاهیم عمیق که درامی ندارند و مخاطب قصه را دنبال نمی کند و با خود فکر می کند کاش این یک مقاله بود که می‌خواندم. این دو قطبی شدن به بسیاری از کارها آسیب زده است.

ما در نمایش «ماراتن» تلاش کردیم این را تغییر دهیم؛ یک درام با کشش‌های داستانی که مخاطب را ترغیب و وی را همراه با لایه های غنی از مفاهیم بنیادین با خود درگیر کرده و مفاهیم معاصری که دارد،مخاطب را با محیط درگیر می‌کند.

اینکه شما می‌بینید ما یک سری دغدغه‌های به‌روز مخاطب را در کار آوردیم، به این دلیل است که بتوانیم هر دست انداز و مانعی را که به کسالت مخاطب منجر می‌شود، کنار بزنیم و همذات‌پنداری‌اش را با قصه بالا ببریم؛ چراکه به هرحال کار سختی است که شما با یک اسپرم همذات‌پنداری کنید! همذات‌پنداری با یک قهرمان دلاور امروزی که سینه اش را در مقابل هر نوع آسیبی سپر می‌کند، کار ساده‌تری است تا همذات‌پنداری با اسپرمی که درگیر موجود‌بودن است! تلاش کردیم لایه‌های مفهومی دوم و سوم کار را برای مخاطب معاصر کنیم که به همذات‌پنداری‌اش با کار کمک کند.

هیچ‌وقت به این فکر نکردید که شاید این ایده بتواند سوژه یک فیلم یا انیمیشن باشد؟ در صحنه تئاتر، دست ما خیلی باز نیست. اجرایی شدن این نمایشنامه تا چه اندازه سخت بود؟

هیچ‌وقت به اینکه فیلمنامه باشد، فکر نکردم. من همیشه عِرق جدی به تئاتر دارم و ایده‌هایی را که دوست دارم ،می‌خواهم روی صحنه ببینم. باورپذیری این اثر در سینما سخت است؛ چراکه مخاطب تئاتر به قرارداد گذاشتن عادت کرده است. مخاطب تئاتر این را پذیرفته که یک پارچه ببیند و بگوید خون است، یک در ببیند و بگوید این دروازه یک قلعه است.

همان‌گونه که اشاره کردید، کار را به شکل کارگاهی پیش بردید. می‌خواهم بپرسم حضور ذهن‌ها و ذهنیت‌های مختلف تا چه اندازه شما را در مسیر نوشتن و کارگردانی یاری کرد؟ به‌طورمعمول نابازیگران توقع خاصی از مجموعه ندارند. شما اگر با بازیگر حرفه ای کار کرده بودید، دوباره می‌توانستید چنین تاثیری بگیرید؟

سوال خوبی است و دوست دارم در این مورد توضیح دهم. در دوره نوجوانی که با استادان تئاتر کار می‌کردم، همیشه می گفتند بازیگری تئاتر، اتفاق سختی است و به راحتی به دست نمی‌آید؛ منظور این نبود که بیان و بدن آماده داشته باشید.

به هرحال با چند سال کار کردن، بدن و بیان آماده می‌شود و خلاقیت نیز با دیدن کارهای مختلف شکل می‌گیرد؛ معنی دیگری پشت این حرف است و آن اینکه بازیگر تئاتر باید سیاست و اقتصاد بداند، با جامعه‌اش در ارتباط باشد، هنر را بشناسد و… . در واقع بازیگر تئاتر باید مجموعه‌ای از آگاهی‌ها را داشته باشد که مخاطب حرفه‌ای تئاتر را به باورپذیری برساند. «ماراتن» به‌دلیل شکلِ بخصوص اجرایی و متنی که دارد و به خاطر هدف‌گذاری های جدی محتوایی که برای متن شده بود، تاثیرگذاری جدی ای برای مخاطب امروز نسبت به دغدغه‌های معاصر خودش می‌خواستیم و نیاز به کسانی داشتیم که این دغدغه ها را خوب بشناسند و البته ذهن های آماده ای داشته باشند که بتوان با آن بازی کرد.

بهترین راهکار را این دیدیم که سراغ دوستان رسانه ای خودمان برویم. بازیگران این کار، بچه‌های سرویس اجتماعی و سیاسی رسانه‌های مختلفند که نسبت به دغدغه‌های انسان معاصر و مفاهیم معاصری که می‌خواهیم در این کار منتقل شود، آگاه هستند. مهارت های بازیگری در آن‌ها شکل نگرفته بود اما گاهی، تجربه داشته و حداقل مخاطبان حرفه‌ای تئاتر بودند و درباره این فضا شناخت داشتند. با سعه صدری که تهیه کننده کار داشت، ۶ماه فرصت در اختیار ما قرار گرفت تا با بچه ها تمرین کنیم آن نیز بدون اینکه بگوییم ایده اجرایی کار چیست. ما در تمام این مدت فقط بچه‌ها را برای بازیگری آماده کردیم.

۶ماه هفته‌ای پنج جلسه و هر جلسه، سه ساعت کارگاه داشتیم و از آدم‌هایی دعوت می کردیم که در بیان و بدن متخصص بودند و کارگاه فشرده برگزار کردیم و بچه‌ها را به یک سطح مقبول رسانده و بعد از ۶ ماه، متن را در اختیار آنان قرار دادیم و در نهایت نیز برای حفظ توازن، دو بازیگر حرفه ای به کار اضافه کردیم اما شاکله و استخوان‌بندی کار به این شکل است.

بازیگران سینما به تئاتر راه پیدا کردند. به‌طورمعمول کارها ضعیف هستند اما به واسطه اسم کار، فروش می رود. به نظر شما آیا می‌توان مرزی برای بازیگری تئاتر و سینما قائل شد؟ برای اینکه کار فروش رود، بازیگر سینما را وارد تئاتر کنیم و یک کار ضعیف به مخاطب تحویل دهیم، در حالی که گاهی می‌بینیم آثاری با استفاده از نابازیگر روی صحنه می‌روند که شاهکار هستند. به نظر می‌رسد گاهی به دلیل اقتصاد، فرصت‌ها را از جوان‌ترها می‌گیریم و در اختیار بازیگران سینمایی می گذاریم که برخی از آنان در صحنه تئاتر ضعیف عمل می‌کنند.

درهای تئاتر همیشه باز است اما بیشتر بازیگران سینما در ابتدا بازیگر تئاتر بوده‌اند و امروز به عنوان بازیگر سینما شناخته می‌شوند. این دغدغه‌ای که شما می‌گویید درست است ویک دلیلش، لجام‌گسیختگی در تئاتر خصوصی است.

وقتی شما در یک سالنی می‌خواهید اجرا بروید که شبی پنج میلیون تومان باید پول پرداخت کنید، مجبورید از راه‌های مختلف، مخاطب را به سالن بکشانید. برای یک اجرای ۳۰‌شبه، باید ۱۵۰میلیون پول به سالن بدهید و این سالن ۳۰۰ نفره را پر کنید. راحت ترین چیزی که به ذهن بخش اقتصادی پشت صحنه می‌رسد، این است که از دو چهره برای کار استفاده کنند.

حتی امروز فوتبالیست‌ها نیز به تئاتر می آیند! تئاتر یک هنر فاخر است که همه جای دنیا به‌دلیل رشد و توسعه اجتماعی جامعه، مورد حمایت قرار می گیرد؛ اگر این حمایت نه در حد اینکه به گروه‌ها بودجه داده شود بلکه در این حد که حداقل مکان‌های دولتی برای اجرا با شکل مناسب ساخته شود تا گروه های بیشتری بتوانند کار کنند، این مساله کاهش پیدا می کند. در نهایت مخاطب باید انتخاب کند که می‌خواهد یک چهره را از نزدیک ببیند یا اینکه بخواهد به داشته‌های خودش چیزی اضافه کند و از یک کار هنری حرفه ای لذت ببرد اما انگار مخاطب، انتخابش نوع اول است.

در واقع می‌توان گفت رشد و بالا بردن سطح سلیقه مخاطب نیز نیاز به حمایت دارد.

ما باید مخاطب را نیز رشد دهیم. این، یکی از همان حمایت‌هایی است که لازم است صورت گیرد. دستگاه‌های فرهنگی که متولی تئاتر هستند، باید مخاطب حرفه ای تئاتر را نیز پرورش دهند. تئاترهای سفارشی ما بی‌کیفیت‌ترین تئاترهاهستند که در باکیفیت‌ترین سالن‌ها اجرا می‌روند و سلیقه مخاطب را کور می‌کنند. حمایت از تئاترهای قوی و حرفه ای که مخاطب را پرورش می‌دهند، بخشی از وظایف متولیان تئاتر است.

در حال حاضر بخش خصوصی نیز وارد شده است. فکر می کنید با رشد بخش‌خصوصی در زوایای مختلف تئاتر، چقدر می توانیم شاهد رشد تئاتر مستقل باشیم؟

من منکر نقش بخش خصوصی نیستم. اگر تئاتر خصوصی نبود، به‌طورحتم «ماراتن» اجرا نمی‌رفت و این یک چیز طبیعی است. ما در یک سالن خصوصی اجرا می رویم و این درخواست رااز تئاتر شهر داشتیم که گفتند از سال ۹۹ به بعد بیایید! البته که این مجموعه وقت‌های خالی نیز دارد اما متعلق به کسانی است که در تئاتر شهر، حق و آب و گل دارند.

بخش خصوصی باید باشد اما نه به این شکلی که نظارت روی آن کم است. خوشبختانه ما توانستیم با تماشاخانه دا، تعامل خوبی داشته باشیم و این مجموعه درک هنری بالایی داشتند و با ما تعامل خوبی کردند اما بخش خصوصی، آسیب جدی به تئاتر مستقل می زند.

جوانان خوش ذوق و با استعداد در یک منگنه، له می شوند؛ کسانی که می دانم رزومه خوب و توانایی‌های بالا دارنداما توفیق نداشتند که یک سرمایه گذار جدی داشته باشند و سرمایه‌گذاران روی کسی که آنچنان نام و نشانی ندارد سرمایه‌گذاری نمی‌کنند و به این‌دلیل گروه‌های تئاتری به هیچ وجه از پس هزینه‌های سرسام‌آور تئاتر خصوصی برنمی آیند و در مواجه با تئاتر دولتی نیز همیشه پشت درهای بسته می‌مانند.

خیلی خوب است که ما یک تئاتر حمایت شده دولتی قوی داشته باشیم به این معنا که خودِ جامعه، بخشی از سهمش را به فرهنگ خودش اختصاص دهد. اما تئاتر دولتی ما تئاتر رانتی است و افراد در این چرخ دنده‌ها له می‌شوند و کسانی که بر توانایی‌های خود اتکا می‌کنند، در این حیطه توفیقی ندارند.

در بخش خصوصی نیز نگاه بازاری است، نه هنری. به اعتقاد شما به چه شکل می توان این نگاه را تغییر داد و سطح سلیقه مخاطب را با تغییر این نگاه، بالا برد؟

خیلی کارها می‌شود کرد؛ یکی از کارها این است که بخش خصوصی وقتی وارد می شود، کسی که سرمایه می‌گذارد و سالن نمایشی آماده می‌کند، فکر نکند این چاه نفت است که پس از استخراج می تواند بسته شود بلکه باید با مخاطب سازی آن را برای خودش دایمی کند؛ از کارهای خوب حمایت کرده و تماشاگر را به سالن بکشد و شرایطی را فراهم کند و تنها روی سخت افزار کار نکند بلکه نرم افزار را نیز رشد دهد. اگر کار مناسبی وجود دارد، روی گروه سرمایه‌گذاری کند.

به جای اینکه خیلی خشک بگوید باید شبی پنج میلیون تومان پول سالن بدهید، می تواند ۵۰ درصد از فروش را با گروه شریک شود و گروه‌ها به‌طورحتم این مساله را قبول می‌کنند. دوستان در تماشاخانه دا، کار خوبی می‌کنند؛ آن‌ها به بعد کیفی کار توجه می‌کنند، به ما گفتند اگر طراح صحنه را تغییر دهید تا کار با کیفیت‌تری روی صحنه برود، ما نیز به شما تخفیف می دهیم. هرچه این نگاه بیشتر شود، تئاتر جانِ بیشتری می گیرد.

بازبینیِ کار به چه شکل بود؟ «ماراتن» با توجه به موضوع خاصِ آن، تا چه اندازه سانسور شد؟

بر خلاف باور، «ماراتن» کارِ مودبی است. ما سعی کردیم خیلی از کلیشه‌هایی را که این روزها زیاد شده است،نداشته باشیم. من انتظار نداشتم که به این شکل باشد و فکر می‌کردم سختگیرانه‌تر است اما بازبینی بیشتر کیفی بود.

خوشحال شدم که بازبین‌ها را از قشری انتخاب می‌کنند که تئاتر را می‌شناسند. این توفیقی برای ما بود. مساله ای وجود دارد و آن این است که مخاطب تئاتر، مخاطب سینما و تلویزیون نیست. مخاطب تئاتر، مخاطبی است که یک سری قراردادها و معادلات را یاد گرفته است. او برای چیز دیگری در سالن تئاتر نشسته، به همین دلیل ممکن است محدودیت‌ها کمتر باشد. به هرحال تئاتر، هنر فرم و حرکات فرم داشتن است. اگر این‌ها را از تئاتر بگیریم، دیگر چیزی نمی‌ماند اما بین یک کار فرمی و رقص، مرزی وجود دارد.

امروز که کار روی صحنه رفته، نظر خودتان نسبت به آن تا چه اندازه مثبت است؟

کار خوبی است و بین سایر کارهایی که اجرا می‌روند، می دانم که «ماراتن» خوب دیده می‌شود اما متاسفانه به‌دلیل مسائل و چالش‌ها و محدودیت‌ها که ما یک گروه مستقلیم و خودمان کار می کنیم، دست بسته ای برای معرفی کار به مخاطب داریم و این مساله تنها نگرانی من است اما مخاطبی که کار را ببیند، به دیگری پیشنهاد می دهد. اگر ببینیم استقبال خوب است، به‌طورحتم تمدید خواهد شد.


منبع: برترینها

ماهایا پطروسیان و تجربه متفاوت در «خفگی»

ماهنامه همشهری ۲۴: او را همیشه با صورت خندان و تک بودن اسم شرقی و ارمنی خاصش به یاد می آوریم. با عکس های همیشه پرانرژی اش روی سر در سینماها در دهه های ۷۰ و ۸۰ که کنار پارسا پیروزفر و امین حیایی و رامبد جون ایستاده بود و گریم و لباس فانتزی داشت. با ۲۷ فیلم در ۲۷ سال بازی در سینما.

ماهایا پطروسیان در آستانه پنجاه سالگی هنوز شیفته سینماست و بازیگری. هنوز در انتخاب نقش هایش وسواس دارد و نقش هایی را بازی می کند که حتی اگر کوتاه باشد، به یاد بماند. حساسیتی که نمونه اش بازی تحسین شده او در «خفگی» است. نقشی کوتاه اما گرم و گیرا که در فضای سرد فیلم فریدون جیرانی به چشم می آید و از بهترین بازی های او در سال های اخیر است. پطروسیان در این گفت و گو از گذشته و اولین سال های بازیگری اش گفته است و از «خفگی» که دوستش دارد و آن را متفاوت ترین فیلم کارنامه فریدون جیرانی می داند.

احتمالا دورترین تصویری که خیلی ها از شما در ذهن دارند، بازی تان در فضای عجیب فیلم «پرده آخر» است. چطور شد در دومین تجربه حرفه ای تان در سینما، به این فیلم رسیدید؟

«پرده آخر» از لحاظ نوع قصه، کارگردانی و عوامل در سینمای آن زمان ما یک اتفاق بود. من هم این شانس خیلی بزرگ را پیدا کردم که در همان اوایل ورودم به سینما، در این فیلم بازی کنم. تقریبا می شود گفت اوایل ورودم، چون فقط هفت- هشت ماه قبل فیلم «عشق و مرگ» را کار کرده بودم.

ماهایا پطروسیان و تجربه متفاوت در «خفگی» 
آن موقع سال های اول تحصیلم در دانشکده هنرهای زیبا بود و تئاتر هم بازی می کردم. یک سری کار کلاسی داشتم و یک تئاتر حرفه ای («خواستگار» چخوف که در تالار مولوی اجرا شده بود) کار کرده بودم. همان روزها یک پیشنهاد حرفه ای به من شد. آقای کریم مسیحی از من تست گرفتند چون بازیگران دیگر شناخته شده بودند: خانم فرجامی، آقای ارجمند و آقای پورصمیمی. برای این نقش کم سن و سال بازیگر تازه با ویژگی های خاصی می خواستند که یک جور نمایش هم اجرا کند. من رفتم و ایشان توضیحات کلی به من دادند و از من خواستند که یک سری تمرینات هم بکنم. مثلا بروم منزل یک مونولوگ را با چند لحن تمرین کنم که بعدها معلوم شد آن متن، مونولوگ یک نمایش است. چند روز بعد قراری گذاشتیم که وقتی من آن متن را اجرا کردم، درباره یکی از آن لحن ها گفتند بله، خودش است و من را به عنوان بازیگر نقش قبول کردند.

وقتی برای تست دادن رفتید، دیگر تصمیم گرفته بودید بازیگر سینما شوید؟

بله، قصدم از ورود به دانشکده هنرهای زیبا، ورود به رشته نمایش و سینما بود. آن موقع هم که اصلا کلاس های بازیگری سینما نبود. فقط دانشکده هنرهای زیبا بود و دانشگاه هنر که رشته سینما و کارگردانی و فیلمبرداری در آن تدریس می شد. آن روزها اعتقاد بر این بود که بازیگر اگر می خواهد به شکل هنرآموخته وارد سینما شود، حتما باید تئاتر کار کند. به خاطر همین چون قصد من بازیگر بود، بازیگری تئاتر و رشته نمایش را انتخاب کردم. اصلا از اول هم قصدم از دانشگاه رفتن ورود به سینما و بازیگری جلوی دوربین بود.

بعد از «پرده آخر» هم «ناصرالدین شاه، آکتور سینما» را بازی کردید که حال و هوای متفاوتی نسبت به فیلم های دهه ۷۰ داشت. چطور شد که از واروژ کریم مسیحی به تهمینه میلانی رسیدید؟ آن روزها چه انتظاری از سینما داشتید و سینما چقدر مطابق با انتظارات شما بود؟

«پرده آخر» به نوعی تلفیقی از سینما و تئاتر بود. فیلم در جشنواره فجر آن سال آن قدر گل کرد که من در اول ورودم به سینما انتظارش را نداشتم در فیلمی بازی کنم که در سیزده رشته کاندیدا شود. اتفاق بزرگ و روزهای فوق العاده ای بود.

بازی در «پرده آخر» باعث شد انتظارتان از سینما بالا برود؟

آن موقع سالی بیست یا سی تا فیلم ساخته می شد و من هم کارگردان های خوب و آدم های معتبر سینما را می شناختم ولی می دانستم قرار نیست هر سال یک «پرده آخر» دیگر ساخته شود. چون آن فیلم یک اتفاق استثنایی بود. «دیگه چه خبر؟» را با خانم میلانی کار کردم. ایشان «پرده آخر» را در جشنواره دیده بودند و همان جا به من گفتند: «من دارم یک فیلمنامه درباره یک دختر خیلی شیطان و خاص می نویسم که در سینمای ما نیست. فکر می کنم که تو می توانی این نقش را بازی کنی.

واقعا هم متفاوت بود چون آن موقع این نوع نقش برای خانم ها در سینمای ایران تازگی داشت. این نوع فیلم ها و این بازی و این نقش طنز و پر از شیطنت رایج نبود و در فیلم ها کار زن ها و دخترها دیده نمی شد. همان روزها از سر فیلم خانم میلانی، رفتن سر تست فیلم «ناصرالدین شاه، آکتور سینما». در این سال های ورود من دو- سه اتفاق خوشایند برایم افتاد که برای کمتر بازیگری پیش می آید. توانستم فیلم هایی خوب با کارگردان هایی معتبر کار کنم. مردم هم از زمان «دیگه چه خبر؟» دیگر من را می شناختند.

فیلم، پرفروش ترین فیلم سال شده بود و نقش من نقش اصلی بود، در نتیجه خیلی در ذهن ها مانده بود. «پرده آخر» را خیلی ها ندیده بودند ولی «دیگه چه خبر؟» در تهران و شهرستان ها و در جاهایی که فیلم هنری هم دیده نمی شد، دیده شده بود. بعد هم «هنرپیشه» بود.

و احتمالا آن تضادی که با نقشتان در «دیگه چه خبر؟» داشت برای تماشاگر جالب بوده.

بله، چهره یک دختر دانشجو تبدیل شده بود به یک گریم و قیافه دیگر. به یک کولی که کر و لال بود و در یک ماجرا مثلی. «هنرپیشه» خیلی داستان غریب و متفاوتی داشت. در نتیجه این تضاد خیلی برایشان جالب بود.

 ماهایا پطروسیان و تجربه متفاوت در «خفگی»

از این تنوع نقش که از «دیگه چه خبر؟» تا «هنرپیشه» در آن می گنجید، نمی ترسیدید؟ در سینمای آن سال ها اتفاق نسبتا عجیبی است.

من از اول آمده بودم که کار متفاوت کنم. تعریفم از بازیگران این است که هر لحظه کار تازه ای کند. آنچه هم که آن موقع در فیلم های وی اچ اس یا در فیلم های خارجی سینما عصر جدید یا جشنواره می دیدم، همین بود. برای من عجیب این بود که بخواهم چهار تا فیلم مثل همدیگر کار کنم.

آن سال ها بازیگری بود که با خودتان بگویید من می خواهم شبیه او بازی کنم؟

من خانم سوسن تسلیمی را خیلی دوست داشتم. بازی شان در «طلسم» و «شاید وقتی دیگر» را دیده بودم. و البته نمایش «مرگ یزدگرد» را که قطعا همه بچه های رشته تئاتر آن نمایش را می دیدند. به خاطر حضور و قدرت زنانه شان و توانایی فیزیکی و بیانشان خیلی به ایشان علاقه مند بودم. این نوع نگاه جدی به بازیگری و با این قدرت ظاهر شدن به عنوان یک خانم، خیلی برایم الهام بخش بود.

از بازیگرهای خارجی که در فیلم های خارجی سینما عصر جدید می دیدید، چطور؟ الگویی در ذهنتان بود؟

فیلم های پارجانف و بیشتر خود سینما، نوع ساخت فیلم ها و فضاسازی هاشان برایم جالب و مهم بود و ازشان می آموختم. مثلا یادم است «کودکی ایوان» تارکوفسکی و «عروج» خیلی روی من تاثیر گذاشت. اینها فیلم های بودند متفاوت از فیلم های هالیوودی و کلاسیکی مثل «برباد رفته» که دیده بودیم.

بعد از این چند فیلم که هر کدام در نوع خودشان خاص بودند، شما کم کم با فیلم هایی وارد سینمای بدنه شدید؛ «نابخشوده»، «قاصدک»، «کمکم کن»، «هفت پرده» و… مخاطب عام تری نسبت به فیلم های قبلی تان داشتند. از حضور و بازی در سینمای بدنه راضی بودید؟

من آن سال ها فکر خط کشی شده ای نداشتم و مرزبندی های فیلم های هنری و بدنه و… بعدتر باب شد. همه اینها فیلم هایی بودند که آن سال ها ساخته می شدند و بعضی هایشان پرفروش بودند و بعضی ها نه. فقط فیلم هایی که درجه «ج» می گرفتند، سالن ها و بلیت های محدودتری داشتند ولی بقیه فیلم ها تقریبا می شود گفت که برای دیده شدن ساخته می شدند. تک و توک فیلم هایی ساخته می شدند که فضای شاعرانه و متفاوت داشتند. حتی فیلم هایی درباره جنگ مثل «از کرخه تا راین» آقای حاتمی کیا هم با وجود ارزش هنری، برای مخاطب عام ساخته می شد.

هدف اکثر فیلم ها مخاطب عام بود چون سینما واقعا دست افراد حرفه ای بود و اکثر تهیه کننده ها از بخش خصوصی بودند که می خواستند پولشان از گیشه برگردد و سود کنند. من هم چون یکی- دو فیلم کار کردم که مورد توجه قرار گرفت، پیشنهادهای متعددی در طول سال داشتم ولی اصلا دلم نمی خواست که نقشم را تکرار کنم. مثلا نقشم در «دیگه چه بخر؟» به عنوان دختری که شیطنت دارد، بارها در دو- سه سال بعد به من پیشنهاد شد که سعی کردم تکرارش نکنم.

هدفم بازی تازه بود، به خاطر همین یک دفعه «نابخشوده» با کارگردان، سبک، نوع بازی و کاراکتری دیگر بازی می کردم و بعد می رفتم سراغ «کمکم کن» که یک نقش متفاوت دیگری و با کارگردانی با نوع کار دیگری بود.
آقای ملاقلی پور، چند بار قبلش خواسته بودند که من در کارهایشان بازی کنم اما به خاطر سفری به امریکا برای بازی در یک تئاتر، نتوانستم سر یکی از کارهایشان بروم. بعدها در «کمکم کن» بازی کردم که یک تصویر فانتزی سیاه و طنز تلخی داشت و از اولین فیلم های اجتماعی ایشان بود که از سینمای جنگ فاصله گرفته بود.

 ماهایا پطروسیان و تجربه متفاوت در «خفگی»

شما در دهه ۷۰ با کارگردان ها و بازیگرهای مطرحی کار کردید که فیلم هایشان پرفروش بود. تقریبا تا نیمه های دهه ۸۰ خیلی پرکار بودید اما بعد کمتر بازی کردید. دلیلش چه بود؟ پیشنهاد خوب نداشتید یا جذابیت بازیگری برایتان کم شد؟ چه اتفاقی افتاد؟

من واقعا هیچ وقت واقعا این همه پرکار نبودم و جز یک سال که دو فیلم داشتم، سالی یک فیلم بیشتر بازی نمی کردم، ولی همیشه فیلم داشتم. اما از اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ فضای سینما کلا عوض شد. نوع فیلم ها تغییر کرد و تعداد بازیگران نسبت به تعداد فیلم هایی که ساخته می شد، اضافه شده بود.

اگر در اوایل دهه ۷۰، من، خانم نیکی کریمی، خانم عاطفه رضوی، خانم گودرزی و چند نفر دیگر بودیم، از اواخر دهه ۷۰، شش- هفت بازیگر دیگر اضافه شدند. به خاطر همین ممکن بود نقشی که من دوست داشتم کار کنم، به بازیگر دیگری پیشنهاد شود. در نتیجه انتخاب برایم سخت تر شد. من همچنان این درگیری را هم با خودم داشتم که خودم را تکرار نکنم. به خاطر همین نقش های زیادی را قبول نمی کردم.

با تغییر نوع سینما و اضافه شدن تعداد بازیگران، گروه های سینمایی شکل گرفت که خیلی با هم کار می کردند. مثلا سه- چهار پروژه پشت همدیگر تقریبا همان آدم ها با هم کار می کردند و سراغ بازیگر یا فیلمبردار دیگری نمی رفتند.

آن سال های دهه ۸۰ تا بعدتر که کمی بیشتر کار کردید، مشغولیتتان چه بود؟ دلتان برای بیشتر بازی کردن تنگ نمی شد؟

چرا. برای بازیگر سخت است که از حرفه اش دور باشد. به خصوص برای بازیگری که حرفه دیگری کنار حرفه اصلی اش که عاشقانه دوستش دارد، نداشته باشد. ولی هر قدر هم که دلم تنگ می شد، وقتی همین الان هم به پیشنهادهایی که داشتم نگاه می کنم، می بینم مایل نبودم با آن نقش ها و کارگردان ها و فضاها کارکنم.

دلم می خواست بعد از بازی در یک فیلم، نفس راحتی بکشم و بگویم خب اتفاقی افتاد که خودم را راضی می کند. دوست داشتم کارم به پشیمانی نرسد. البته از همان موقع هم تقریبا سالی یک فیلم بازی کردم و از اوایل دهه ۸۰، وقتی هنوز این قضیه رایج نشده بود، در چهار فیلم کوتاه بازی کردم. در فیلم های کارگردان هایی مثل شهرام شاه حسینی و حمید ستوده.

سال ۸۷ هم خودم تصمیم گرفتم فیلم کوتاه (سی دقیقه ای) «یک روز قشنگ برفی» را بسازم که با آقای امیر دوده روستا به طور مشترک ساختیم. فیلمنامه نویس، تهیه کننده، بازیگر و یکی از کارگردان هایش خودم بودم که خیلی کار سختی بود اما در ایران و در جشنواره های خارجی خوب دیده و مطرح شد و جوایز خوبی هم در ایران و خارج از کشور گرفت.

جز این که مشغول فیلم کوتاه بودید، تمرکزتان را روی کار دیگری گذاشتید؟ چون از ۸۹ تا ۹۳ در فیلمی بازی نکردید.

دو سال کار نکردم. بعد در «اسب حیوان نجیبی» است آقای کاهانی بازی کردم. بعد هم اواخر سال ۹۲ در «مجرد ۴۰ ساله». آن سال ها مشغول زندگی شخصی ام بودم و پروژه هایی هم بود که نیمه تمام ماند. مثلا نیم ساعت از فیلم به نام «بانویی از ما» کامل فیلمبرداری شد که من، خانم کریمی، آقای رامبد جوان و آقای محمدرضا گلزار بازی می کردیم اما یک دفعه پروژه متوقف و تعطیل شد.

شما سال ۷۹ برای بازی در «هفت پرده» هم سیمرغ بازیگر نقش مکمل زن را گرفتید. بعد از آن اتفاق، فضای کار و پیشنهادها و وسواس هایتان تغییر کرد؟

نه واقعا. من از همان هجده- نوزده سالگی برایم روشن بود که می خواهم چه کنم. البته گرفتن سیمرغ خیلی خوشحال کننده بود اما من زودتر از اینها انتظارش را داشتم؛ شاید آن سالی که برای «هنرپیشه» حتی کاندیدا هم نشدم، در حالی که فیلم مورد توجه منتقدان و مردم قرار گرفت. کاری که مورد توجه عام و خاص قرار بگیرد، قطعا نمی تواند کار بی ارزشی باشد. ملاک خوب بودن یک اثر سینمایی، هنر تجسمی، موسیقی، کتاب و… ماندگاری آن است. به خاطر آن بی مهری و رنجش های بعدش، دیگر انتظار نداشتم در جشنواره فجر اتفاق خاصی برایم بیفتد.

 ماهایا پطروسیان و تجربه متفاوت در «خفگی»

هم زمان با همان تغییر روند سینمای ایران که گفتید، از اواسط دهه ۸۰ دیگر بعضی نقش هایتان نقش یک نبود یا تعداد فیلم هایی که نقش یک بازی کردید، کمتر شد. برای خودتان همان حد از نقش ها کافی بود؟

من از اول نقش کوتاه کار می کردم، مثل همان نقشم در «هفت پرده» که برایش جایزه گرفتم و نقش مکمل بود. هیچ وقت بازیگری نبودم که نقش اصلی یا مکمل برایم مهم باشد. دوست داشتم نقش را بازی کنم؛ نقشی که هویت شخصی و مستقل داشته باشد.

در «پرده آخر» و فیلم های بعدش نقش مکمل داشتم. در دهه ۸۰ همین روند برای من ادامه داشت. نقش های اصلی ام در فیلم های «عروس خوش قدم» و «زن بدلی» و «انتخاب» بود که شما به آنها می گویید سینمای بدنه و فروش خوبی هم داشتند. ولی نقش های کوتاه هم در کنارش کار می کردم. مثلا در «تاکسی نارنجی» نقش یک پیرزن فانتزی هفتاد- هشتاد ساله را با آن گریم و لهجه ارمنی داشتم که برای یک بازیگر خیلی وحشتناک است. چه بسا نقش هایی که در کارنامه ام بهتر بوده، نقش های مکملم بوده است. چون نقش های مکمل خوب، خیلی خوب هستند.

مثل یک جور هایکو در بازیگری هستند. شما در موجزترین شرایط و زمان، باید یک کاراکتر و تیپ تازه را بیافرینید. این زمان کوتاه برای رسیدن به ویژگی های لازم برای نقش، مثل نقش تک سکانسی ام در «اسب حیوان نجیبی است» خیلی وسوسه انگیز است. من همیشه به این فکر می کنم که اگر روزی نبودم، از فیلم هایم یاد شود. مهم، ماندگاری درازمدت اثر هنری است.

کدام فیلم هایتان را از بقیه کارهایتان شاخص تر می دانید؟ و بهترین دوره کاریتان؟

دهه ۷۰٫ آن اتفاقی که در دو سال اول برای من افتاد، یک حادثه بود. در دو سال، «پرده آخر» و «ناصرالدین شاه، آکتور سینما» و «هنرپیشه» را بازی کردم که دوران طلایی ای بود. این شروع برایم خیلی خوب بود ولی بعدها نقش هایی را بازی کردم که نقش های سخت و دشواری بودند؛ مثلا نقشی که در همان فیلم کوتاه خودم داشتم و از خیلی فیلم هایی که پرفروش هم بوده، دشوارتر و از کل کارنامه بازیگری ام متفاوت تر بود.

شما با کارگردان های مختلفی کار کرده اید و هرکدام سبک خودشان را داشته اند. کارگردانی هست که همیشه دوست داشته اید با او کار کنید و نشده و حتی الان منتظر باشید که با او همکاری کنید؟

طبیعتا من همه کارگردان های درجه یک نسل قدیم و نسل جدید را که در فیلم هایشان بازیگری واقعا اهمیت دارد، دوست دارم. الان اگر بگویم آقای کیارستمی خب حرف بیخودی زده ام چون می دانم آقای کیارستمی این نوع فیلم که در آن بازیگر مطرح باشد، نمی ساخت و اصلا نوع فیلمسازی و سبک خاص خودش را داشت. ولی کارکردن با هر کارگردانی را که در فیلم هایش بازیگری، نقش، کاراکتر و قصه گویی مطرح باشد، دوست دارم.
از نوع فیلمسازانی مثل آقای بهرام بیضایی و آقای داریوش مهرجویی بگیرید تا فیلمسازان امروزی مثل آقای فرهادی یا کارگردان های جوانی که تازه به سینما آمده اند، مثل آقای روستایی که پارسال فیلمشان را دیدم و لذت بردم.

خیلی از کارگردان های دیگر مثل خانم رخشان بنی اعتماد هم هستند که پیش نیامده با آنها کار کنم. در کارنامه ام فقط دو- سه کارگردان هستند که بیشتر از یک بار با هم کار کرده ایم؛ مثل آقای داودنژاد.

 
خب، برسیم به «خفگی»، چطور شد که پیشنهاد بازی در «خفگی» را پذیرفتید؟

من چند بار قرار بود با آقای جیرانی کار کنم که به دلایل مختلف نشد. در دهه ۸۰ یک بار حتی برای یک فیلم سه اپیزودی قرارداد هم بستیم و قرار بود نقش متفاوتی هم بازی کنم اما آن فیلم اصلا ساخته نشد. این اتفاق برای یک فیلم و یک سریال دیگر هم تکرار شد تا این که بالاخره آبان ماه سال پیش به من پیشنهاد بازی در «خفگی» را دادند.

کلیت قصه و فضا را به من گفتند و از اول حرفشان این بود که فیلم متفاوتی در کارنامه من است و نوع و فضا و کارش با فیلم های قبلی ام متفاوت است. گفتند نقش تو، نقشی اصلی نیست ولی نقشی است که بسیار در ذهن می ماند. چون اصولا فیلم کم پرسوناژ است و فضای خلوتی بین این آدم ها و کار مد نظرشان بود. بیشتر عوامل هم تقریبا مشخص شده بودند. برای من هم جالب بود که می خواهند این تجربه تازه را انجام بدهند. نقش من هم برایم تجربه تازه ای بود.

 ماهایا پطروسیان و تجربه متفاوت در «خفگی»
با صحبت های آقای جیرانی درباره نقشتان، تصویری که از کاراکتر زهره در ذهن شما شکل گرفت، چه شکلی بود؟
من وقتی گوش می دهم یا می خوانم، کاراکتر را برای خودم می سازم. اولین تصویری که در ذهنم ساخته می شود، همیشه یک تصویر تازه تازه است. همیشه تلاش من این است که موقع بازی به آن چیزی که در ذهنم آمده خودم را نزدیک کنم. معمولا آنقدر تصویری که به ذهنم می رسد تازه است که اجرایش برایم سخت است.
در «خفگی» یک جلسه با آقای جیرانی صحبت کردم و وقتی کار قطعی تر شد، جلسه دورخوانی هم گذاشتیم که فضای فیلم در آن شکل گرفت. تست گریم و لباس هم نقش را پخته تر کرد.

شخصیت زهره، شخصیت نسبتا پیچیده ای بود؛ در عین حال که آدم اوایل فکر می کرد یک زن معمولی و طفلکی است،  اما احساسات و رفتارهای متناقضی هم دارد که مخاطب را به شک می اندازد که آیا واقعا این زن را می شناسد؟

زهره المان های آشنایی دارد؛ صیغه می شود و به خاطر پولدار بودن شوهرش، با مرد مسن تر از خودش زندگی می کند و ظاهرا شرایط را هم قبول کرده و راضی است. زنی که آرایشگاهش را می رود و آوازش را می خواند، ولی وقتی به احوالش نگاه می کنید، می بینید که غم فروخورده و ناامیدی های بسیاری درونش دارد که سعی می کند. آنها را با ظواهر بپوشاند.
چالش ما این بود که این احوال را چطوری به منصه ظهور برسانیم. چطوری در آن سکانس های کوتاه و با آن وقت کم، بتوانیم درباره این زن جمع بندی کنیم. آقای جیرانی در طول کار اصلا سکانس هایی اضافه نکردند و فقط سعی کردند سکانس هایی که بین من و صحرا مشرقی می گذشت گرم باشد و در دیالوگ هایم اطلاعاتی کوتاه از گذشته ام باشد.
در نتیجه این کاراکتر، ساخته تجربیاتی است که آدم از زندگی دارد و تجربیاتی که از مردم دیده. مقدار زیادی هم با تخیل به وجود می آید و باعث می شود ایده ها و تجربیاتی را که فراموش کرده اید، دوباره به یاد بیاورید.

اصولا عادت دارید کاراکترهایی را که بازی می کنید باری خودتان بسازید، در مورد شخصیت های واقعی تحقیق کنید و از روی آنها گرته برداری کنید؟

کاراکتر را می سازم. مثل یک نقاشی، یک مجسمه. البته تا به حال نقشی را هم بازی نکرده ام که ما‌به‌ازای بیرونی داشته باشد. وقتی نقش تاریخی بازی می کنید و کسی که از او فیلم و عکس موجود است، باید مو به مو حرکات و رفتار او را تقلید کنید ولی نقش های من این طوری نبوده است. در نتیجه از روی آدم بخصوصی تقلید نکرده ام و همیشه از روی کلیت آنچه که در زندگی دیده ام و از تجربه ارتباط با آدم ها و احساسات شخصی و خواندن سعی می کنم به نقش برسم. همان «اگر» جادویی را به کار می بندم که می گوید اگر جای این آدم بودم، باید چه می کردم.

سکانس هایی که شما در «خفگی» بازی می کنید، نسبت به فضای سرد فیلم، گرم تر است. به این ویژگی در طول کار رسیدید یا در فیلمنامه وجود داشت؟

اصولا زهره در متن هم زن شلوغی بود. در اجرا، سکانس هایی را کم و زیاد کردیم و دیالوگ هایی را تغییر دادیم ولی کلا زن شلوغ و حراف و گرمی بود.

شما در این فیلم با بازیگرانی از نسل های بعدی خودتان کار کردید؛ جنس بازی و حضور آنها چقدر نسبت به هم بازی های دوره خودتان تفاوت دارد؟

من در «خفگی» با آقای محمدزاده هم بازی نبودم ولی با الناز کار کردم که خوب بود. در اصل هم بازیگری تغییر زیادی نسبت به قبل نکرده است. بزرگ ترین تغییر سینما نسبت به قبل دیجیتال شدن دوربین هاست. من و بازیگران دیگر آن دوره، همه آن نوع فیلمسازی را بیشتر دوست داریم. چون جدی تر بود و آن حس تصویربرداری نگاتیو و فضاسازی درست در فیلمبرداری دیجیتال نیست.

به خاطر گران بودن نگاتیو، دقت و جدیت خیلی بیشتر بود. الان همه بیشتر خطا می کنند اما ما آن موقع خیلی تمرین می کردیم و شش دانگ جلوی دوربین می رفتیم تا بهترین برداشت را داشته باشیم.

از نتیجه کار راضی هستید؟ فکر می کنید از آن فیلم هایی بود که نفس راحتی بکشید و به خودتان بگویید ارزشش را داشت که بازی کردم؟

من از این کار و این گروه خیلی راضی بودم. همه گروه خوب و هنرمندانه و حرفه ای کارکردند. وقتی فیلم را هم دیدم، به نظرم رسید واقعا متفاوت ترین فیلم آقای جیرانی است. من «قرمز»، «شام آخر» و «آب و آتش» و چند فیلم دیگر و کلا فیلمسازی و سینمای آقای جیرانی را خیلی دوست داشتم ولی به نظرم این فیلم خیلی متفاوت بود. ایشان از اول قصد داشتند کار تازه ای در کارنامه شان باشد و در نوع فیلمسازی و نورپردازی به فضای سینمای بلوک شرق نزدیک شوند که این حس و حال در فیلم وجود دارد و من را راضی می کند. البته من هیچ وقت از خودم راضی نیستم. همیشه وقتی کارم را می بینم، فکر می کنم اگر کارهای دیگری می کردم، بهتر می شد اما در «خفگی» وقتی فیلم را در مرحله تدوین دیدم، خیلی برایم تازه و راضی کننده بود.


منبع: برترینها

کارآفرینان ایرانی در خارج چه می کنند؟

هفته نامه صدا – علی اصغر سعیدی*: مطالعه موردی زندگی حسن خسروشاهی نشان می دهد که کارآفرینان ایرانی نه رانت طلب، که مولد توسعه هستند.

کارآفرینان ایرانی که به ناچار کشور را ترک کردند، نمونه های خوبی هستند تا این نظریه را آزمون پذیر کنند: «کارآفرینان ایرانی همواره رانت طلب هستند و تنها دولت می تواند توسعه اقتصادی را انجام دهد.» این نظریه را می توان با بررسی اجمالی وضعیت ایرانیان کارآفرین در خارج از کشور آزمون و ابطال کرد. مطالعه وضع اغلب خانواده های ایرانی که قبلا در ایران فعالیت می کردند نشان می دهد آنها در محیط غریبه خارج از کشور هم موفق بوده اند.

آنها در آمریکا، کانادا و اروپا به فاصله کمی بعد از ورود جزو افراد شناخته شده کسب و کار شدند. به طور مثال، از فرزندان احمد خسروشاهی از شرکت بهشهر، عمید حضور و فرزندانش در گروه صنعتی بلا، اکبر لاجوردیان و فرزندانش در شرکت صنعتی بهشهر، فرزندان حاج برخوردار از شرکت پارس الکتریک، سیاوش و اسکندر ارجمند و فرزندان شان در شرکت ارج و شعله خاور، حسین علاقبند و فرزندانش و هژبر یزدانی و بسیاری دیگر می توان نام برد. آنهایی هم که موفق نبودند یا سن شان بالا رفته بود و یا امید به بازگشت به ایران و تصاحب مجدد کارخانه های شان را داشتند.

کارآفرینان ایرانی در خارج چه می کنند؟

حالا که دارا خسروشاهی به عنوان یکی از موفق ترین ایرانی های آمریکا توانسته به مدیریت شرکت بزرگ و جهانی اوبر برسد، خوب است که نگاهی به زندگی حسن خسروشاهی، از اقوام پدر او داشته باشیم. مطالعه موردی زندگی خسروشاهی نشان می دهد که ایرانی ها علی رغم سختی های تجارت در غرب با چه ابتکارات و هوش کارآفرینی موفق شده اند به بالاترین جایگاه ها برسند.

از آموزه های شرکت «مینو» تا موفقیت «فیوچرشاپ» در کانادا

حسن خسروشاهی یکی از صاحبان گروه صنعتی مینو بود که بعد از خروج از کشور در کانادا اقامت گزید. او بعد سه سال بررسی و انجام کارهای مختلف در حوزه توسعه زمین و املاک سرانجام تصمیم به تاسیس «فروشگاه آینده» یا «فیوچرشاپ» گرفت. فیوچرشاپ فروشگاه های بزرگ عرضه محصولات الکترونیکی در کانادا بود که در سال ۱۹۸۳ میلادی با تاسیس یک فروشگاه شروع به کار کرد.

 حسن خسروشاهی در سال ۲۰۰۱ میلادی تصمیم گرفت این فروشگاه ها را که تعداد آن به ۱۳۶ رسیده بود به قیمت ۵۸۰ میلیون دلار کانادا به شرکت «بست بای» بفروشد. تا سال ۱۹۸۶ میلادی شرکت سه فروشگاه تاسیس کرده بود اما تا سال ۱۹۹۳ میلادی بیش از ۳۸ فروشگاه در سراسر ایالت های کانادا تاسیس کرد و وارد بورس اوراق بهادار کانادا شد تا با فروش ۳۰ میلیون دلار سهام بخشی از بدهی و نیز هزینه سرمایه گذاری گسترش و توسعه خود را تامین کند.

این فروشگاه ها نخست بسیار شیک و با دکوراسیون های گرانقیمت درست شدند اما وقتی حسن خسروشاهی متوجه شد که ممکن است مصرف کنندگان احساس کنند در این فضا محصولات نیز گرانقیمت هستند. دکوراسیون ها تغییر کردند که بیشتر بازتاب تصویری از آینده یا فیوچرستیک شدند. او تامین مالی، داشتن ایده و مدیریت را سه عامل موفقیت خود در کانادا می داند. او می گوید: «وقتی شروع به کار کردیم برخی از فروشنده های رقیب فکر می کردند ما عده ای عرب پولدار هستیم که بعد از اتمام دارایی هایمان بازار را ترک می کنیم.»

کارآفرینان ایرانی در خارج چه می کنند؟

برخی از افراد تیم مدیریتی او از مدیران مهاجرت کرده شرکت مینو، مانند اردشیر ضیابخش بودند که هیچ تجربه کار در خارج و حتی مهارت چندانی در زبان انگلیسی نداشتند. به لحاظ فنی نیز ضعف آنها در عدم شناخت بازار و وسایل الکترونیکی بود. شرکت های مهم تولید لوازم الکترونیکی نظیر سونی به دلایل مختلف حاضر نبودند به فیوچرشاپ جنس بفروشند و لذا فیوچرشاپ با اقلام و برندهای رده دوم کار خود را شروع کرد. اما تاکید بر سه عامل ذکر شده به علاوه تلاش و پایداری و فشار کاری، راه را بر آنها در بازار پر رقابت کانادا گشود.

جالب اینجاست که آنچه آموخته بودند از تجارت در ایران بود. حسین خسروشاهی و اردشیر ضیابخش با تجربه کار در سال های مینو می دانستند که سازمان فروش و برنامه تبلیغاتی شدید برای ساخت برند شاهرگ یک سازمان است. در کانادا به بسیاری از نیروهای جوان و تحصیلکرده کار یاد دادند به نحوی که بسیاری از نیروی شاغل ۱۳ هزار نفری از مسئولین و کارکنان فعلی فیوچرشاپ نیروهای تربیت شده آنها هستند.

این ایرانی تا ورشکست شود، پدر ما را در می آورد!

علیرغم استفاده از این تجربه، محیط کار در ایران بسیار متفاوت از کانادا بود. زبان، فرهنگ و عادات مصرف کننده کانادایی و نیز سایر عوامل موثر باید نخست مورد مطالعه قرار می گرفت. به علاوه بازار بسیار پر رقابت بود. حسن خسروشاهی می گوید در آمریکای شمالی هر روز افرادی که از شما باهوش ترند زودتر از شما بیدار می شوند و به دنبال این هستند که به اصطلاح «نان شما را آجر کنند».

این است که رقابت خیلی مشکل است. حسن خسروشاهی به آینده فکر می کرد. نام گذاری شرکت و تاسیسات و انتخاب نوع محصولات نشان از درک او از آینده بازار الکترونیک داشت. او می گوید: «روزی که مغازه اول را باز کردم، دلم می خواست بزرگ ترین خرده فروش وسایل الکترونیکی کانادا باشم. این در فکر من بود. هدف من این بود اما شاید سایر رقیبان تنها به دنبال مثلا کسب مقداری پول و بعد بازی گلف بودند.»

حسن خسروشاهی می گوید: «البته من ضعف آنها را می دانستم اما چیزی که نمی دانستم این بود که در این کار به جهت رقابت شدید حاشیه، سود بسیار پایین است و حقیقتا باید مواظب هر شاهی می بودیم.»

آنچه کارآفرینانی مانند حسن خسروشاهی انجام دادند در محیطی غریبه بود. همین غریبگی سرمایه اجتماعی و ارتباطات آنها را ضعیف کرده بود. برای مثال شرکت سونی ۱۰ سال بعد از شروع کار فیوچرشاپ حاضر شد به این شرکت کالا بفروشد. در چنین محیط پر رقابتی همگان منتظر سقوط فیوچرشاپ بودند.

او می گوید: «یک بار برای شرکت در نمایشگاه محصولات الکترونیک در لاس وگاس در فرودگاه بودم. شنیدم چند نفر مشغول صحبت درباره کسب و کار خرده فروشی محصولات الکترونیک هستند و می گویند این رشته کار وضع خوبی ندارد و سودش کم است و حالا هم یک احمقی از ایران آمده و اینجا می خواهد بازار را بگیرد و به زودی هم ورشکست خواهد شد ولی تا ورشکست بشود پدر ما را در می آورد چون قیمت ها را پایین می آورد.»

می خواستم شرکتی مثل نستله بسازم

با این حال، آنها بر اساس تجربه ایران تبلیغات شدیدی روی برندینگ گذاشتند که به آنها کمک زیادی کرد. شرکت در سال های آخر سالانه در حدود دو و نیم میلیارد دلار کانادا فروش داشت، وقتی رقیب بسیار سرسختی از آمریکا به نام «بست بای» به بازار کانادا وارد شد باز هم او هوش کارآفرینی خود را نشان داد. او می گوید: «استراتژی خروج راهکاری است که خیلی ها دنبال می کنند. در ایران این مسئله معنی نداشت. به عبارت دیگر همانطور که در آغاز با برنامه شروع کردند، باید خروج یا برنامه ای هم می داشتند. این مربوط به همه شرکت ها است که باید زمان خروج را نیز بدانند.»

کارآفرینان ایرانی در خارج چه می کنند؟

داستان فیوچرشاپ که در سرزمینی پر رقابت و با سنت قوی حمایت از کارگران و با وجود اتحادیه های کارگری قدرتمند توانست در کمتر از دو دهه اولین خرده فروش محصولات الکترونیک در کانادا شود نیازمند مطالعات دیگری است. با وجود تمام این فعالیت ها وقتی از حسن خسروشاهی پرسیدم اگر در ایران می ماندید و شرکت مینو دست تان بود چه افق هایی در پیش روی داشتید، گفت: «از روز اولی که وارد کار پدرم شدم چشمم به شرکت های بزرگ مواد غذایی دنیا بود و می خواستم دستگاهی نظیر نستله و جنرال فودز به وجود بیاوریم.»

حسن خسروشاهی در هفتاد و سه سالگی و بعد از فروش فیوچرشاپ به اتفاق و مدیریت فرزندش بهزاد خسروشاهی در تورنتو در رشته داروسازی فعالیت های خود را ادامه می دهد و خود نیز در ونکوور و کانادا در رشته املاک و مستغلات فعالیت می کند. او چهره ای شناخته شده در صحنه اقتصادی کانادا است و به عنوان یکی از شخصیت های اقتصادی مورد احترام در آن جامعه از سوی سیاست گذاران مورد مشورت های اقتصادی قرار می گیرد.

پی نوشت:

برای مطالعه بیشتر نگاه کنید به علی اصغر سعیدی، زندگی و کارنامه علی خسروشاهی، نشر نی، ۱۳۹۴٫

*مدیر گروه برنامه ریزی و رفاه اجتماعی دانشگاه تهران


منبع: برترینها

نکات مهمی درباره‌ی تعمیر مبلمان

امروزه بیشتر از آنکه استفاده از مبل در محیط منزل، کاربردی باشد جنبه دکوراتیو و زیبایی پیدا کرده است. با نگاهی گذرا به تاریخچه مبلمان متوجه می‌شویم که این عنصر نیاز اصلی افراد برای زندگی نبوده است، بلکه به ‌مرور زمان به‌عنوان عنصری باشکوه و پرزرق‌وبرق طراحی ‌شده است. مبلمان در میان مردم سرزمینمان از اهمیت بالایی برخوردار است.

در کشور عزیز ما بیشتر افراد از میان انواع مبل، طرح استیل یا کلاسیک را انتخاب می‌کنند؛ زیرا مردم ایران علاوه بر مهمان‌دوستی، عاشق شکوه و عظمت نیز هستند. مبل استیل، علاوه بر کاربردی بودن برای خلق فضایی مجلل، درخور پذیرایی از مهمان ایرانی باشکوه و مناسب است. همان‌طور که اطلاع دارید، هزینه این نوع مبل نسبت به مبل راحتی تمام پارچه بیشتر است و تعویض هر چند وقت یک‌بار آن اصلاً مقرون‌به‌صرفه نیست.

 تعمیر مبلمان‌ خود را مدیریت کنید
در این مطلب، قصد داریم نکات مهمی را درباره تعمیر مبلمان برایتان عنوان کنیم. درصورتی‌که به دلیل تکراری شدن یا فرسودگی مبلتان قصد تعویض آن را دارید با ما همراه باشید تا از هزینه‌های تحمیلی گزاف در این راستا جلوگیری نمایید.

چه زمانی باید رنگ چوب و پارچه را تغییر داد؟

قدم بعدی، توجه به رنگ چوب بدنه مبل است. درصورتی‌که پرداخت یا رنگ چوبتان سالم است و در هیچ قسمتی از بین رفتگی وسیعی وجود نداشته باشد، شما می‌توانید به‌راحتی سطوح خراشیده را ترمیم کنید، اما اگر قسمت زیاد و عمیقی از سطح پرداخت چوب آسیب‌دیده باشد باید رویه و پارچه مبل را درآورده و با کمک دستگاه‌های مخصوصی، سطح آن را صیقل داده و چوب را از نو پرداخت و رنگ‌آمیزی نمایید. در مورد تعویض پارچه هم همین‌طور است.
 

کدام مبل ارزش تعمیر را دارد؟

اولین قدم در تعمیر یا تعویض مبل این است که از خودتان بپرسید آیا این مبل ارزش تعمیر و احیا را دارد؟ اگر مبل شما کلاف خوبی دارد و بدون هرگونه شکستگی است، می‌توانید به فکر تعمیر آن باشید. کلاف مبلمان به‌خصوص مبل استیل که درصد زیادی از آن از چوب کارشده است اهمیت بسیاری دارد، البته در انواع مبل راحتی هم باید توجه ویژه‌ای به کلاف اصلی داشت. از آنجایی که در بیشتر طرح‌های مبلمان راحتی، قسمت اعظم کلاف کاملاً در زیر پارچه قرار می‌گیرد و دیده نمی‌شود، کمتر موردتوجه قرار می‌گیرد. باید بگوییم که کلاف مبل راحتی نیز مانند مبل استیل، اهمیت بسیار زیادی دارد.

نحوه نوسازی چوب مبلمان

اگر سطح چوب مبل شما سالم است و فقط قصد تمیز کردن آن را دارید، بهتراست این کار را با کمی محلول آب و صابون انجام دهید.
بعد از انجام این کار متوجه تغییر چشمگیری در مبلمانتان خواهید شد. بهتر است این کار را با دستمال پشمی انجام دهید که کمی زبر باشد. خشن بودن سطح دستمال به همراه صابون، لکه‌های کهنه و قدیمی را به‌راحتی از سطح پرداخت چوب پاک می‌کند. 

بالکه های سفید چه کنیم؟

چنانچه بر روی سطوح چوب لکه‌های سفیدی ایجاد شده که به دلیل ریختن آب در آن قسمت است با آغشته کردن قسمت کوچکی از دستمال به الکل صنعتی آن را تمیز کنید. دقت داشته باشید که دستمال نباید آغشته به الکل باشد و همین‌که مرطوب گردد کافی است.

بعد از نظافت کلی چوب، نوبت به واکس‌کاری سطوح می‌رسد. این کار، باعث افزایش طول عمر چوب می‌شود. هم‌چنین در درخشش و جلای مبلمان نیز مؤثر است. شما می‌توانید واکس خمیری مخصوص را مناسب با نوع چوب مبلمانتان از رنگ‌فروشی تهیه کنید.

چوب خود را زنده کنید

 بعد از خشک شدن کامل سطح چوب، واکس را توسط یک پارچه پشمی یا اسفنج بر روی سطوح مالش دهید.
درصورتی‌که سطح چوب شما خراشیده شده و دارای خلل و فرج است می‌توانید با مراجعه به رنگ‌فروشی، رنگ مناسب برای پرداخت آن را تهیه کنید و بر روی قسمت‌های موردنظر بزنید. ناگفته نماند که برای راحتی کار، ماژیک‌های لکه‌گیری هم تولیدشده‌اند که به‌راحتی می‌توانید با انتخاب رنگ مناسب،  مبلمانتان را لکه‌گیری نمایید.

نحوه نوسازی رویه مبل

باید سطح پارچه   و   رویه مبل را کاملاً بررسی کنید و درصورتی‌که پارگی و یا پوسیدگی دارد، آن را تعویض نمایید. درصورتی‌که از تکراری بودن طرح و رنگ پارچه مبل به ستوه آمده‌اید می‌توانید با تعویض کم‌هزینه و آسان کوسن‌های مبل، تنوع خوشایندی را برای خودتان به ارمغان بیاورید. معمولاً به دلیل هزینه بالای پارچه و دستمزد نصب آن افراد  تا  زمانی که فوم و اسفنج مبل فرسوده نشده باشد، از تعویض پارچه خودداری می‌کنند که البته کار معقولی هم است.

حتی در زمان از دست رفتن شکل و انعطاف فوم و اسفنج مبل، لزوماً نیازی به تعویض پارچه آن نیست. درصورتی‌که پارچه، کیفیت لازم را داشته باشد، پیشنهاد می‌کنیم از تعمیرکار بخواهید که پارچه رویه را جدا کند و بعد از تعویض فوم و اسفنج، مجدد همان پارچه قبلی را رویه‌کوبی نماید. این کار برای افرادی که از طرح و رنگ پارچه‌شان راضی هستند و یا قصد تعمیر مبلمان خود را با کمترین هزینه ‌دارند مناسب است.

برای رنگ‌آمیزی بدنه مبل و رویه‌کوبی مجدد پارچه حدود ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان هزینه لازم است.

هزینه خرید پارچه مبل هم بنا بر جنس آن  متفاوت است. هزینه خرید یک پارچه معمولی برای یک دست مبل حدود ۸۰۰ هزار تومان است.

به این نکته نیز توجه کنید که اگر تمام مراحل را به‌صورت یکجا انجام دهید از تخفیف نسبتاً خوبی برخوردار می‌شوید.

چنانچه قصد تعویض اسفنج و فوم یک دست مبل استیل را داشته باشید، باید هزینه‌ای در حدود ۷۰۰ هزار تومان را متقبل شوید.

برای تهیه مجله منزل می توانید به صورت حضوری از کیوسک های روزنامه فروشی سراسر کشور و برای خرید نسخه الکترونیک از وب سایت  اقدام نمائید.

ضمنا برای اشتراک نسخه چاپی مجله منزل روی تصویر زیر کلیک کنید:


منبع: برترینها

سفری به بندرعباس

اگر از این جمله تکراری که همه جای ایران دیدنی است، بگذریم، برخی از شهرها آنقدر ویژگی‌های جالب توجهی دارند که واقعا متمایز از دیگر نقاط کشور هستند. به طوری که شاید اگر برای اولین مرتبه به آنجا بروید تعجب کنید که چرا پیش از این سراغ آن نرفته ‌بودید؟! از جمله این نقاط باید از استان هرمزگان، به ویژه بندرعباس یاد کنیم. با این حال، باورش سخت است که کسی اهل سفر باشد ‌اما دلش هیچ وقت هوای بندرعباس را نکند! 

 سفر به بندرعباس اتفاقی بسیار خاص به اندازه دیدن شهرهایی چون شیراز و اصفهان است. اگر در این شهرها آثار تاریخی شما را غافلگیر می‌کنند در بندرعباس دریا، جزایر و مردمان صمیمی‌اش این کار را خواهند کرد و البته  نیز غذاهایش.

 سفر به بندرعباس

 قطار، اتوبوس یا هواپیما؟

برای سفر به بندرعباس اگر نخواهید با وسیله شخصی بروید که البته می‌تواند در صورت داشتن فرصت و امکانات، بسیار هیجان‌انگیز باشد از بین سه گزینه قطار، اتوبوس و هواپیما، قطار را پیشنهاد می‌کنیم.در ضمن در نظر داشته ‌باشید که در سفر با وسیله شخصی اگر مبدا  تهران باشد باید چیزی ‌ حدود ۱۳۰۰ کیلومتر رانندگی کنید. ضمن اینکه توقف در شهرهای کاشان‌، اردستان‌، اردکان، میبد‌، یزد، رفسنجان و سیرجان شاید این مسیر یک و نیم روزه را تا بیش از دو روز طولانی کند. حاجی‌آباد اما آخرین مقصد قبل از بندرعباس است تا آرام‌آرام رطوبت و کمی شرجی، خبر از نزدیک شدن به دریا بدهد.

حالا ببینیم چرا قطار گزینه جالب توجهی برای سفر به بندرعباس است؟ صرف نظر از ایمن و ارزان‌تر بودن قطار نسبت به هواپیما، تجربه سفر با قطاری که حدود ۱۸ ساعت در مسیر خواهید بود جذابیت خودش را دارد و اگر خوش‌شانس باشید و در کوپه، با افراد خوش‌مشربی همسفر شوید کلی خاطره خواهید شنید. افزون بر این، قول می‌دهیم در طول مسیر با کلی ماجراها و آدم‌های عجیب و غریب در راهروها و رستوران مواجه شوید تا اگر اهل خاطره‌نویسی باشید محتوای چندین صفحه یا پست برای‌تان ساخته شود. برای هواپیما هم که بالطبع باید هزینه‌اش را پرداخت و نکته خاص دیگری برای گفتن وجود ندارد جز اینکه کمتر از دو ساعت به مقصد خواهید رسید.

  ماهی‌بازی

اگر برای اولین بار است که به بندرعباس می‌روید شاید در بدو ورود از خودتان بپرسید که حالا چه کنم؟ البته با توجه به تصمیم ماندن یا نماندن در بندر به جواب خواهید رسید؛ چراکه برخی از مسافران بندرعباس مقصد جدی ‌ یا نهایی آنها یکی از جزایر است؛ بیشتر قشم و جدیدا هم هرمز و البته جزایر دیگر.

 سفر به بندرعباس

بنابراین تکلیف روشن است، هرطور که به بندرعباس رسیده‌اید باید خودتان را به اسکله شهید حقانی برسانید و سوار بر قایق‌ها ‌ یا اتوبوس‌های دریایی به جزیره مورد نظر برسید. ضمنا این امکان وجود دارد که اگر با خودروی شخصی به بندرعباس رفته‌اید خودروی خود را نیز با شناورهای لندی‌کرافت (خودروبر) از بندر باهنر یا بندر پهل (از بنادر استان هرمزگان و در نزدیکی بندر خمیر) به بندر درگهان یا بندر لافت (واقع در جزیره قشم و در نزدیکی جنگل‌های حرا) ببرید‌ اما اگر موافق باشید همچنان در بندرعباس باشیم .

شاید دوست داشته باشید قبل از پرداختن به مسائل دیگر، درباره این شهر به عنوان بزرگ‌ترین بندر کشور اندکی بیشتر بدانید. اگر وارد شهر شدید و دیدید اسم برخی فروشگاه‌ها و رستوران‌ها «گمبرون» است، تعجب نکنید. گمبرون یا گامبرون اسم قدیم بندرعباس است.در خصوص واژه گمبرون حدس و گمان‌های مختلفی مطرح شده اما آنچه مسلم است، این عنوان در دوره‌ای که پرتغالی‌ها بر جنوب ایران تسلط داشتند رایج شده و پس از آنکه شاه عباس صفوی توانست با توانمندی سردار ایرانی امام‌قلی‌خان، به حکفرمایی ۱۱۰ ساله پرتغالی‌ها در جنوب ایران پایان دهد، به افتخار این پیروزی بندر گمبرون به بندرعباس تغییر نام داد.

حالا برگردیم به لحظه ورود به بندرعباس و فرض کنیم که ساعت نزدیک ۱۲ ظهر است و قاعدتا هم گرسنه هستید. بنابراین پیشنهاد می‌کنیم به هیچ موضوع دیگر و حتی رفتن به یکی از جزایر فکر نکنید و بی‌درنگ خودتان را به بازار ماهی‌فروش‌ها برسانید. کمی بالاتر از بازار، چندین رستوران وجود دارد که بهترین ماهی و میگوهای تازه جنوب را دارند که البته اغلب محدود به ماهی شیر یا شوریده همراه با یک ظرف قلیه است. اگر از آن دسته افرادی هستید که اصرار دارید بهترین ماهی‌ها از آن دریای شمال است یا اصولا میانه خوبی با ماهی ندارید همان حوالی می‌توانید سر و ته ماجرا را با فلافل هم بیاورید و فکر کنید سیر شده‌اید.

 بعد از آنکه سیر شدید و از طعم واقعی ماهی و میگو لذت بردید، می‌توانید بندرعباس‌گردی را از همان جا شروع کنید؛ از بازار ماهی‌فروش‌ها که مسقف است و پشت محدوده آن که به صورت سنتی عده‌ای انواع میوه و سبزی و برخی آبزیان چون ماهی مرکب می‌فروشند. واقعا چرخیدن در بازار ماهی‌فروش‌ها به رغم وجود بویی که پس از چند دقیقه با آن کنار خواهید آمد، بسیار هیجان‌انگیز است و فرصت بدون تکراری برای عکاسی یا ساخت یک مستند کوتاه حتی کاملا غیرحرفه‌ای. اگر خوش‌شانس باشید در آنجا پرتره‌های جذابی از مردمان جنوب را در قاب دوربین خود خواهید دید و همچنین ماهی‌هایی که تا قبل از آن حتی اسمش را  هم نشنیده بودید؛ مثل ماهی هما که سالی یک ‌بار آن‌ هم نیمه‌های زمستان پیدایش می‌شود.


  بازار روز

بعد از ناهار و دیدن همان حوالی، اگر خسته نباشید می‌توانید سراغ بازار روز و کوچه و پس‌کوچه‌هایی روبه‌روی بلوار ساحلی که فاصله زیادی با بازار ماهی‌فروش‌ها ندارد، بروید. در این مکان هرآنچه بخواهید وجود دارد، از خوردنی‌های هیجان‌انگیز چون انواع آبنبات و شکلات تا لوازم برقی و عطر و پوشاک. در ادامه این بخش از بازار به کوچه‌های تنگ و باریک و دستفروش‌های محلی خواهید رسید.

مردان و زنانی که نشسته‌اند و اغلب سبزی و میوه می‌فروشند‌ اما گاه ممکن است پیرمردی را هم ببینید که بزی با دو بره‌اش را برای فروش آورده ‌ یا زنان و دخترانی که کف‌بینی می‌کنند که همه این ماجراها با وجود فراوانی رنگ در پوشش خاصه زنان فرصت غیرقابل تکراری برای عکاسی یا قصه‌پردازی هستند.

 سفر به بندرعباس


معبد هندوها

 پس از گذر از این کوچه پس کوچه‌‌ها و با رسیدن به بلوار امام خمینی با یک ساختمان سفید رنگ و غافلگیرکننده مواجه‌ خواهید شد؛ معبد هندوها. معبد هندوها که مربوط به اواخر دوره ناصرالدین شاه و زمان حکومت مظفرالدین شاه است، توسط هندوهای مقیم بندرعباس استفاده می‌شد. طرح این بنا که کاملاً از معماری معابد هندی متاثر بوده شامل یک اتاق چهارگوش میانی با گنبدی روی آن است. همچنین اطراف و در چهار طرف گنبد حدود ۷۲ برجک هندویى وجود دارد که در وسط گنبد میله بزرگى قرار گرفته که در حقیقت محور زمین و آسمان را نشان مى‌‌دهد.

 سفر به بندرعباس


حمام گله‌داری

آنطور که نقشه گوگل می‌گوید با حدود ۱۰ دقیقه پیاده‌روی می‌توانید همان حوالی بازار، حمام‌ گله‌داری را ببینید. برای دیدن این حمام قدیمی که حالا تبدیل به موزه شده است، دو مسیر را می‌توانید انتخاب کنید؛ یک بار دیگر از بازار گذر کنید ‌ یا اینکه از بلوار امام خمینی خودتان را به خیابان دلگشا برسانید و به سمت جنوب حرکت کنید.

قدمت این حمام به دوره قاجاریه می‌رسد و دو بار مرمت شده است. این حمام وقفی متعلق به مسجد گله‌داری بوده که واقف آن یعنی تجارتخانه حاج شیخ احمد گله‌داری، آن را به عنوان یک حمام عمومی، وقف بهداشت شهر کرده بود. می‌توانید حدس بزنید که برای دیدن مسجد گله‌داری هم با داشتن شبستان بزرگی که دارای ۳۶ ستون مزین به گچبری است، باید وقت بگذارید.

 سفر به بندرعباس


  اسکله و سفر به جزایر

احتمالا هنوز از سفر به بندرعباس و دیدن جاذبه‌ها و به خصوص اتفاقات عجیب و غریب آن همچنان هیجان‌زده هستید‌ اما شاید خستگی دیگر مجال و فرصت پیاده‌روی بیشتر ندهد. اگر زمان غروب آفتاب بود، خوب است که خودتان را به ساحل یا حتی اسکله برسانید- که فاصله‌ای با آن ندارید- تا محو دیدن اتفاقی رویایی شوید.

تا چند دقیقه دیگر خورشید با رنگ نارنجی غلیظ آرام‌آرام در دریا غرق خواهد شد تا به زودی تاریکی مطلق آسمان را فرا بگیرد. بله! فقط آسمان را چرا که بندرعباس همچنان بیدار است. بندرعباس برخلاف بسیاری از شهرهای ایران که هنوز شب نشده تعطیل می‌شوند و تمام مغازه‌ها بسته، تا دیر وقت و حتی بعد از نیمه ‌شب تعطیل نمی‌شود تا اگر مسافر یا گردشگر این شهر پر رمز و راز هستید، همچنان از قدم زدن لذت ببرید.

 سفر به بندرعباس


  آثار تاریخی و باستانی

حالا که از بندرعباس به عنوان شهری پر رمز و راز یاد کردیم بد نیست بدانید این شهر و البته شهرهای اطراف آن دارای آثار تاریخی و باستانی جالب توجهی هستند که کمتر از آنها یاد شده است. حضور پر‌رنگ جزایر هرمزگان همیشه سبب شده  تا مسافران این سوی نقشه ایران کمتر به دیدن مکان‌های تاریخی چون: قلعه فین، گنبد سرخ، حمام گپ، زیارتگاه خواجه خضر، امامزاده سید کامل و پل لاتیدان راغب شوند.

 
 موزه آب و موزه مردم‌شناسی خلیج فارس

اگر از دیدن موزه لذت می‌بر‌ید و با دیدن آثار تاریخی هیجان‌زده می‌شوید ‌- در صورتی که هنوز فرصت دارید- حتما سراغی هم از موزه آب و موزه مردم‌شناسی خلیج فارس بگیرید که اتفاقا هر دو در مرکز شهر و کاملا در دسترس هستند. موزه بزرگ مردم‌شناسی خلیج فارس در زمینی به مساحت تقریبی ۲۵ هزار متر مربع  ساخته ‌شده ‌است. این موزه به دلیل قرار گرفتن در سایت تاریخی و ثبت شده برکه‌های باران، پتانسیل‌های ارزشمندی برای ایجاد یک پارک موزه‌ای فعال در بندرعباس به وجود آورده است.

 سفر به بندرعباس

ساختمان موزه خلیج فارس نمونه‌ای نادر و گرانبها در معرفی معماری جنوب ایران است‌. این ساختمان سنگ محکی است برای نقد و بررسی معماری موجود در منطقه و مقایسه آن با گذشته نه‌چندان دور. موزه در سه طبقه با زیربنای دو هزار و ۴۰۰ متر مربع بنا شده که طبقه همکف یا اول دارای فضای معماری عمومی، خدماتی، کتابخانه تخصصی و نمایشگاه است. طبقه دوم به بخش مردم‌شناسی تعلق دارد که شامل گالری بازار سنتی، آزاد‌سازی قلعه هرمز، صید و صیادی است. طبقه سوم موزه نیز با توجه به غنای فرهنگی، تاریخی استان هرمزگان شامل بخش‌های باستان‌شناسی است.

در وسط عمارت این موزه لنج نسبتاً بزرگی تعبیه شده که جلوه ویژه‌ای به موزه بخشیده و ارتفاع بادبان آن به نورگیر طبقه سوم می‌رسد‌ اما موزه آب که قدمت آن به دوره صفویه می‌‌رسد متشکل از دو برکه گرد و طولی با زیر بنای ۲۱۰ متر مربع است که به منظور نمایش اشیا‌ و سالن نمایش تابلوهای عکس و همچنین فضا‌های رو باز با مساحت ۱۵۸۰ متر مربع طراحی شده و اقلامی که در آن به نمایش گذاشته شده‌اند شامل انواع کوزه (جهله) ، انواع خمره آب به نام «کروش»، خمره‌های سنگى (موو) و تصاویری از ظروف آب است . در مجموع این موزه برای آشنایی با آثار و ابنیه تاریخی مربوط به آب و همچنین چگونگی تلاش انسان‌ برای حفر چاه‌های آب و قنات مفید است.


 عمارت کلاه‌فرنگی

تقریبا اغلب شهرهای ایران دارای عمارتی هستند که تحت عنوان کلاه‌فرنگی شناخته می‌شود. بندرعباس نیز از این قاعده مستثنا نیست. ساخت این بنا که گمرک قدیم و تاریخی شهر بندرعباس و محل تجارتخانه داخلی و خارجی آن بوده به دوره صفویه باز می‌گردد. این بنا، قلعه‌ای ۱۶ برج و سه دروازه  دارد. از آنجا که بنا از معماری اروپایی آن زمان تاثیر پذیرفته، به عمارت کلاه فرنگی معروف شده است.

 سفر به بندرعباس

 چشمه آبگرم گنو

با کمی فاصله گرفتن از شهر بندرعباس با موقعیت‌ها و دیدنی‌های بیشتر مواجه خواهید شد که از جمله آنها منطقه حفاظت شده و همچنین چشمه آبگرم گنو است. این چشمه که در فاصله ۳۴ کیلومتری شمال شرقی بندرعباس و در مسیر بندرعباس به سیرجان قرار گرفته‌، در دره‌ای است که کوه گنو و ارتفاعات سخت آهکی‌اش از شمال و جنوب آن را در بر‌گرفته‌اند. از آب این چشمه، برای آبیاری نخلستان و استحمام استفاده می‌شود.  این چشمه پتانسیل بالقوه‌ای در جذب مسافران داخلی و خارجی حاشیه خلیج‌فارس دارد.

می‌توانید از خاصیت درمانی چشمه استفاده کنید و از طبیعت اطراف چشمه لذت ببرید. همچنین می‌توانید به کوهنوردی بروید و پرواز پرندگان را به تماشا بنشینید. علاوه بر این چشمه، منطقه حفاظت شده گنو نیز با توجه به شرایط خاص آب و هوایى مطلوبی که دارد، بسیار دیدنی است. دیدن پوشش گیاهی و گونه‌های جانوری منطقه حفاظت شده گنو را در هیچ جای دیگر ایران نمی‌توان تجربه کرد.

 سفر به بندرعباس

کمی فاصله گرفتن از بندرعباس به چشمه آبگرم گنو خواهید رسید. این چشمه که در فاصله ۳۴ کیلومتری شمال شرقی شهر بندرعباس و در مسیر بندرعباس به سیرجان قرار دارد، در دره‌ای است که کوه گنو و ارتفاعات سخت آهکی‌اش از شمال و جنوب آن را در بر‌گرفته‌اند


 مساجد بندرعباس

یکی دیگر از جاذبه‌های بندرعباس مساجد دیدنی اهل تسنن است که معماری متفاوت و جذابی برای هر بازدیدکننده و گردشگری دارد؛ مساجدی بعضا متفاوت با آنچه پیشتر در شهر خودتان دیده بودید. البته مساجد این شهر را نباید با موارد تاریخی موجود در برخی از شهرها مثل اصفهان مقایسه کرد.

در هر صورت، مسجد جامع دلگشا، مسجد جامع اهل سنت و مسجد ناصری از جمله ‌ مساجدی هستند که برای دیدن آنها باید وقت بگذارید.

 مسجد دلگشا در محله دلگشا در خیابان ساحلی بندرعباس واقع شده و مشتمل بر شبستانی با ۱۲ ستون در میانه و ایوان‌های ستون‌داری در سه جبهه باختری، جنوبی و خاوری است. مسجد ناصری هم که در بخش مرکزی بندرعباس قرار گرفته ، در سال ۱۳۰۴ شمسی توسط محمد‌علی ناصری حیدر‌آبادی بنا شده‌ است. سبک بنای مسجد از معماری سنتی جنوب ایران بهره برده و سقفش از چوب مخصوصی به نام صندل یا (چندل) که از هندوستان آورده می‌شد، ساخته شده است‌. این مسجد دارای تزئینات گچبری ارزنده‌ای است و قدمت آن به دوره قاجاریه می‌‌رسد. این مسجد در سال ۱۳۸۶ بازسازی شده‌ است.

 سفر به بندرعباس


 چند جاذبه دیگر

بندرعباس و پیرامونش آنقدر جاهای دیدنی دارد که به همه آنها نمی‌توان در چنین گزارش کوتاهی پرداخت. در اینجا فهرست‌وار به برخی دیگر از جاذبه‌های این خطه از کشورمان اشاره می‌کنیم. روستاهای نمونه گردشگری سیخوران و سرخا، باغستان‌های مرکبات، کشتزارهای گلایل روستای سرخون، آب انبار شاه‌حسینی، آسیاب‌های آبی گنو، آسیاب بهرغ (هاش زیرین، هاش کهور  و هاش کوندوک) آسیاب‌های آبی تخت، آسیاب مارم، بادگیر منبر گپ، برکه طولی، برکه گرد، حمام ایسین، حمام فین، خانه شریف، خانه احمدی، کاروانسرای خونسرخ، کاروانسرای گچین، سواحل شرقی بندرعباس، دامنه زیبای کوه هماک، باغ شهر فین، آب گرم باری، آب گرم چستانه، آب گرم خورگو، آب گرم سیاه کش، آب گرم کشکو، آب گرم نیان، اثر طبیعی ملی خرسین، پشت کوه، دهستان سیاهو، کوه ذرتو، فروشگاه صنایع دستی‌، گنجینه آب استان، مسجد دزک، مسجد دلگشا، مسجد صحراباغی، مسجد گپ و سایر مکان‌های مذهبی مانند آستانه سیداحمد، آستانه سید سلیمان، آستانه شاه معزالدین، زیارت سید رجب و بی‌بی رقیه از جمله این جاذبه‌ها هستند.

  برکه‌های باران

مجموعه برکه‌های باران شامل شش برکه یا آب انبار مربوط به دوران صفویه است . این مجموعه در گذشته از منابع ذخیره آب شیرین بندرعباس بود. هر برکه دارای چهار دهانه اصلی برای برداشت آب بود. این برکه‌ها در فضای مشجر وسیعی در خیابان ۲۲ بهمن بندرعباس قرار دارند و دارای گنبدهای موزون زیبا و ممتازی هستند. این مجموعه را میراث فرهنگی استان مرمت کرده و با تغییر کاربری به صورت آمفی تئاتر و موزه آب در آورده است.

 سفر به بندرعباس


 سوغات و خرید

بندرعباس از جمله جاهایی است که به هیچ عنوان نباید نگران خرید  و سوغاتی شد؛ چراکه با وجود مراکز فروش هیجان‌انگیزش و چندین بازار دست خالی نخواهید ماند. در بندرعباس علاوه بر خوراکی‌های مختلف و پوشاک و کالاهای تقریبا لوکس، می‌توان سراغ صنایع دستی این خطه از کشور نیز رفت که از تنوع بالایی برخوردار است که البته پرداختن به همه آنها نیازمند چندین صفحه شش و هفت است.

 سفر به بندرعباس


  دریا و جزایر

برای رفتن به بندرعباس باید وقت کافی داشت تا اگر زمان سفر تمام شد‌، افسوس نخورید که جاهایی را از دست داده‌اید؛ چراکه برنامه‌ریزی برای برگشتن دوباره به بندرعباس کار خیلی آسانی نیست. اصولا اگر برای اولین بار است که به بندرعباس می‌روید و حدس می‌زنید شاید به این زودی‌ها سفری دیگر تکرار نشود، برای کل استان هرمزگان برنامه‌ریزی کنید . مگر می‌شود بندرعباس رفت و بعد فقط جزیره قشم را دید و سراغی از هرمز و باقی جزایر نگرفت؟ مگر می‌شود بندرعباس رفت و میناب و بازارش را ندید یا دیدن غروب آفتاب را در دیگر بندرها و سواحل هرمزگان تجربه نکرد؟

سفر به بندرعباس 


منبع: برترینها

وقتی ضمیرپنهان موفقیت شما در زندگی را رقم میزند…

رپورتاژ آگهی؛


در اوایل قرن بیستم بود که زیگموید فروید روانشناس شهیر آلمانی متوجه شد که بسیاری از بیمارانش که به ظاهر مشکلات جسمی داشتند در واقعا بدنی کاملا سالم داشتند و مشکل اصلی در ذهنشان بود. مثلا دختری که فکر می کرد نابیناست در صورتی که اعصاب چشمش کاملا سالم بود، ولی با این وجود چیزی نمیدید.

این موارد فروید را به کندکاو در مورد این موضوع واداشت تا عاقبت با دکتر بلولر آشنا شد که از هیپنوتیزم برای درمان بیمارانش استفاده میکند. فروید در تحقیقاتش با هیپنوتیزم متوجه شد که در وضعیت هیپنوتیزمی بیماران افکار و حالاتی را از خود بروز میدهند که از حالات بیداری آنها بسیار متفاوت و حتی گاهی متضاد است. فروید این بخش قدرتمند از ذهن را که می توانست حالات افراد را تحت تاثیر قرار دهد ولی در عین حال از دسترس افراد خارج بود را “ناخودآگاه” یا “ضمیر پنهان” نامید.

ضمیر پنهان چیست و چکار می کند؟

ضمیر ناخودآگاه (پنهان) به اختصار به بخش عظیمی از ذهن گفته می شود که همچون یک کوه یخ بخش اعظم آن از دسترس ما خارج است و معمولا افکار و خاطرات سرکوب شده و باورهای قدیمی در آن ذخیره می شود. این باورها و افکار هر چند در ظاهر از ذهن ما پاک شده اند اما همچنان در ضمیرناخودآگاه باقی می مانند و می توانند بر رفتار و گفتار و حالات ما و به طور خلاصه بر میزان موفقیت ما در زندگی تاثیر بسزایی بگذارند. این باورها در طی سالیان دراز از طریق چیزهایی که ما از کودکی دیده ایم یا شنیده ایم در ضمیر ناخودآگاه ما شکل میگیرد و امروزه در روانشناسی ثابت شده که گاهی وجود یک باور منفی که در ناخودآگاه فرد وجود دارد می تواند کل زندگی او را فلج کند و یا جلوی موفقیت هایش را بگیرد.

همه ما قطعا چنین باورهایی در ضمیر ناخودآگاهمان داریم و همانطور که گفته شد به صورت عادی به محتوای ناخودآگاهمان دسترسی نداریم اما نیازی نیست نگران باشید چرا که خبر خوب این است که راههای برای دسترسی به ضمیر ناخودآگاه و برنامه ریزی آن در جهت مثبت وجود دارد که در زیر به اختصار به چندتا از آنها می پردازیم:

خودتلقینی:

این اولین و ساده ترین راه برای تغییر باورهای ناخودآگاه است. ما تقریبا تمام روز داریم با خودمان صحبت می کنیم و به خودمان تلقیناتی میدهیم پس از این به بعد هر زمان که فرصت داشتید با خودتان صحبت کنید و به خود تلقینات مثبتی بدهید. امیل کوئه یکی از پیشتازان استفاده از تلقینات خودهیپنوتیزمی به مراجعانش توصیه میکرد هر روز که از خواب بیدار می شوند این جمله را سه بار با خود تکرار کنند: من هر روز از هر جهت بهتر و بهتر می شوم.

البته نقطه ضعف این روش این است که ممکن است تلقینات شما که در حالت عادی گفته می شوند به ضمیر ناخودآگاهتان نرسند که برای رفع این مشکل باید از روش قدرتمندتری بهره بگیریدو

مراجعه به هیپنوتراپیست:

در ایران متولی رسمی هیپنوتیزم، انجمن هیپنوتیزم بالینی ایران است، که هر ساله تعدادی هیپنوتراپیست قابل به جامعه ارائه می دهد. در صورتی که فکر میکنید ریشه مشکل شما در ناخودآگاهتان است با اندکی جستجو می توانید یک هیپنوتراپیست خوب پیدا کنید. فقط دقت کنید که این شخص اولا باید روانشناس باشد و ثانیا از انجمن هیپنوتیزم ایران یا سایر موسسات معتبر بین المللی دارای گواهی باشد تا بتوانید با خیال راحت خودتان و روانتان را به دست او بسپارید.

ناخودآگاه

استفاده از فایل های صوتی خودهیپنوتیزم:

اگر حس میکنید تلقین به خود به اندازه کافی قوی نیست و فرصت یا توان مالی مراجعه به هیپنوتراپیست را ندارید یک راه ارزان و در عین حال فوق العاده موثر استفاده از فایل های خودهیپنوتیزمی است. این فایل ها به دو شکل تلقینات آشکار (تجسم فعال) و پنهان (سابلیمینال) ارائه می شوند. که در اولی شما تلقینات را می شنوید و برای سفر به ناخودآگاه با آن همراه می شوند اما در مورد دوم یعنی فایل های سابلیمینال، تلقینات در پس یک نوای هیپنوتیزم آور و موسیقی آرامبخش پنهان می شود به طوری که شما تلقینات را نمی شنوند اما ناخودآگاه شما که از قدرت شنوایی بسیار بالاتری نسبت به شما برخوردار است این تلقینات را می شوند. گزینه دوم برای افرادی که مقاومت ذهنی زیادی دارند مناسب است که می تواند به سادگی تلقینات لازم برای موفقیت شما را وارد ضمیر پنهانتان کند. هر چند سایت های خارجی هستند که چنین فایل های را به رایگان در نت منتشر می کنند اما به علت مطمئن نبودن منبع آنها و زبان انگلیسی شان چندان برای کاربران فارسی زبان مناسب نیستند. در عوض، امروزه سایت های فارسی زبانی وجود دارند که چنین فایل هایی را تهیه می کنند و حتی به شما امکان سفارش فایل شخصی خود را می دهند، که از طریق آنها به سادگی و در زمانی کوتاه می توانید فایل صوتی خودتان را بدست آورید.

گستره استفاده از تلقینات هیپنوتیزمی در زندگی مدرن:

امروزه از ورزشکاران حرفه ای گرفته تا غول های تبلیغاتی از قدرت تلقینات برای موفقیت و دستیابی به اهدافشان استفاده میکنند، به طوری که می توان گفت تلقینات هیپنوتیزمی با جوامع بشری عجین شده است. اگر شما نیز به قدرت این تلقینات پی ببرید و استفاده از آنها را شروع کنید می توانید کنترل ذهنتان را بدست بگیرید و در زمانی کوتاه به بسیاری از خواسته هایی که بنظرتان غیر ممکن می رسید، جامعه عمل بپوشید.

پس از همین امروز شروع کنید.

برگرفته از وبسایت راستمرد

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

مطالب مشابه:

رپورتاژ آگهی ویژه:


تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی
مطلب بعدی ›


برچسب ها :


سفر به سواحل آنتالیا :تور آنتالیا


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا



مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری



انجام تشریفات مجالس
تشریفات مجالس


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا


فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما


لاغری آسان در مدرسه بدن
رژیم لاغری


رزرو آسان هتل
رزرو هتل ( جاباما، رزرو اینترنتی هتل )


تیک بان
بلیط هواپیما


بلیط چارتر با قاصدک ۲۴
بلیط هواپیما

ارسال نظر


منبع: آلامتو

استراتژی بازاریابی در کشورهای توسعه یافته و مدرن

۴ اصل استراتژی بازاریابی عصر دیجیتال


بازاریابی مدرنmarketing-strategy

وقت آن است که متفاوت تر از همیشه فکر کنید تا برای موفق شدن در دنیای متفاوت پیش رو دچار مشکل نشوید.

به گزارش آلامتو و به نقل از ibazaryabi.com؛ در دهه اخیر بازاریابی به سمت دیجیتالیزه شدن میل پیدا کرده است. بنابراین شیوه‌های به کار گرفته شده در تنظیم استراتژی بازاریابی عصر دیجیتال نیز دست خوش تغییراتی شده است. زیرا در گذشته تعداد انگشت شماری از کانال‌های ارتباطی برای تعامل با مخاطبان وجود داشته است. اما در عصر دیجیتال تعداد این کانال‌ها چندین برابر شده است. اما می‌توان گفت که شیوه‌های ارتباط با مخاطب در گذشته امکان متقاعد کردن مشتری در زمان کوتاهی را فراهم می‌آورد.

امروزه هنر ارتباط با مشتری و ارائه و معرفی محصول جدید به یکی از چالش برانگیزترین موضوعات تبدیل شده است. البته فرآیند بازاریابی در هیچ دوره‌ای آسان و بدون مشکل نبوده است. اما در عصر ارتباطات دیجیتال پیدایش تکنولوژی‌های جدید آن را دشوارتر کرده است. از این رو باید اصول خاصی در تدوین استراتژی بازاریابی مدرن مورد توجه قرار گیرد. در ادامه چهار مورد از مهمترین اصول موجود در بازاریابی دیجیتال مورد بررسی قرار می‌گیرند.

۱. داشتن اهداف روشن در کسب و کار

عرصه بازاریابی دچار تغییرات بسیاری شده است. از این رو هر کس در تلاش است که تا جای ممکن موقعیت خود را به عنوان یک کسب و کار موفق حفظ کند. بنابراین با ادغام شیوه‌های مختلف بازاریابی سعی می‌کنند استراتژی بازاریابی عصر دیجیتال کسب و کار خود را به بهترین شکل ممکن تنظیم کند. البته دستیابی به بهترین استراتژی زمانی محقق می‌شود که که اهداف کسب و کار به شکل روشنی مشخص شود. زیرا تا زمانی که اهداف یک کسب و کار به شکل روشنی مشخص نشود، امکان ارزیابی شکست یا موفقیت استراتژی بازاریابی تدوین شده برای آن امکانپذیر نخواهد بود. بنابراین فرموله کردن اهداف بازاریابی، داشتن اهداف روشن در کسب و کار و کمک به افزایش فروش از نکات مهم دستیابی به این استراتژی موفق هستند.

۲. استفاده از تیم‌های نوآورانه برای شناسایی، ارزیابی و فرصت‌یابی

مدیریت بازاریابی معمولا کار پر مشغله‌ای است. نظارت بر بازار، پیش‌بینی نیازهای مردم، شناسایی فرصت‌های جدید، همکاری با سایر برندها و اجرای کمپین‌های تبلیغاتی تنها بخشی از وظایف یک مدیر بازاریابی موفق است. بنابراین برای اجرای موفق تک تک این کارها نیاز به خلاقیت و ایده‌های نوآورانه تیمی است که به شناسایی، ارزیابی و فرصت یابی بپردازند. از سوی دیگر نیز با توجه به رشد و توسعه روز افزون تکنولوژی نیاز به تیمی که به شکل تخصصی به بررسی ابزارها و شیوه‌های جدید بپردازند بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. بنابراین برای استفاده از تمام قوا و پتانسیل تیم خود بهتر است با تدوین یک استراتژی قوی، فرآیند بازاریابی و فروش محصولات خود را با برنامه‌ی هدفمندی پیش ببرید.

۳. استراتژی مستقل و نوآورانه

متاسفانه در بسیاری از سازمان‌ها استراتژی و نوآوری در یک گروه طبقه‌بندی می‌شود. زیرا این سازمان‌ها درک درستی از مردم هوشمند و استفاده از روشهای بازاریابی هوشمند ندارند. در نتیجه هنگامی که شرکت‌ها از رویکردهای نوآورانه صحبت می‌کنند بسیاری از مدیران فکر می‌کنند که استفاده از روش‌های نوآورانه همان انتخاب یک استراتژی جدید است. در حالی که استراتژی و استفاده از روش‌های نوآورانه دو مقوله مستقل از هم هستند. می‌توان گفت یک استراتژی خوب هدف خاصی را تحت پوشش قرار می‌دهد. در حالی که نوآوری با ارائه روش‌های جدید، مسیر رسیدن به این اهداف را دست خوش تغییراتی می‌کند. بنابراین در تنظیم استراتژی بازاریابی عصر دیجیتال نیز مانند سایر استراتژی‌ها باید حالت موفقیت و شکست هنگام استفاده از یک نوآوری نیز در نظر گرفته شود.

۴. طراحی محصول جدید و توسعه بازار

استفاده از روش‌های گوناگون بازاریابی و برگزاری کمپین های تبلیغاتی بیشتر بر روی افزایش مخاطب و ترویج محصول متمرکز است. زیرا زمانی فروش مستقیم محصول افزایش می‌یابد که مشتریان بالقوه بتوانند، اطلاعات کافی در مورد محصول مورد نظر خود را از طریق تبلیغات و یا سایر روش‌های معرفی محصول به دست آورند.

جالب است بدانید که شیوه‌های معرفی محصولی که در گذشته رایج بوده‌اند امروز دیگر کارایی ندارند. زیرا امروزه بیشتر مردم برای اطلاع از جزئیات محصول مورد نظر خود به جستجو در اینترنت می‌پردازند. بنابراین اطلاعاتی که در اینترنت در مورد محصول خاصی منتشر می‌شود موثرتر از تبلیغات آن است. بنابراین تمام برندهای معروف دنیا به دنبال روش‌های جدیدی از معرفی محصول خود به مشتریانشان هستند. می‌توان گفت در عصر دیجیتال بسیاری از کسب و کارها به دنبال طراحی محصولات جدید و توسعه بازار خود هستند.

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

مطالب مشابه:

رپورتاژ آگهی ویژه:


تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی


برچسب ها : آی بازاریابی, بازاریابی


سفر به سواحل آنتالیا :تور آنتالیا


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا



مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری



انجام تشریفات مجالس
تشریفات مجالس


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا


فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما


لاغری آسان در مدرسه بدن
رژیم لاغری


رزرو آسان هتل
رزرو هتل ( جاباما، رزرو اینترنتی هتل )


تیک بان
بلیط هواپیما


بلیط چارتر با قاصدک ۲۴
بلیط هواپیما

ارسال نظر


منبع: آلامتو

همه چیز درباره ویتامین B6

ویتامین B6: هر آنچه که باید در مورد این ویتامین بدانید

به گزارش آلامتو و به نقل از مجله سلامت؛ ویتامین B6 یکی از ویتامین های گروه B است که به سیستم عصبی مرکزی کمک می کند. این ویتامین در تولید انتقال دهنده عصبی سروتونین و نور اپی نفرین دخالت دارد و در تشکیل myelin شرکت می کند. ویتامین B6 که با عنوان پیرودوکسین نیز شناخته شده است یک نوع ویتامین محلول در آب است. این ویتامین در بدن ذخیره نمی گردد و مقادیر اضافی آن از طریق ادرار دفع می شود به همین خاطر افراد باید ویتامین B6 را به صورت روزانه مصرف کنند. سایر عملکردهای این ویتامین در برگیرنده متابولیسم گلوکز و پروتئین و تولید هموگلوبین است. همانطور که می دانید هموگلوبین بخشی از گلبول های قرمز خونی است. این ماده اکسیژن را حمل می کند. ویتامین B6 نیز در حفظ سلامت غدد لنفاوی، تیموس و طحال نقش دارد.
همانطور که می دانید این ویتامین عملکردهای زیادی در بدن دارد و نقش مهمی در بیش از ۱۰۰ واکنش آنزیمی بازی می کند.
عملکرد مغز:
ویتامین B6 می تواند عملکرد مغز را افزایش دهد. یکی از مطالعات منتشر شده در مجله American Journal of Clinical Nutrition نشان می دهد افرادی که غلظت بالای این ویتامین را داشته اند در دو سنجش عملکرد حافظه بهتر ظاهر شده اند. این ویتامین برای انتقال نورون ها در مغز ضروری است. محققان دانشگاه اکسفورد انگلستان به این نتیجه رسیده اند که مصرف دوز بالای ویتامین های B برای افراد کهنسالی که مشکلات شناختی خفیف دارند مفید خواهد بود. این موضوع می تواند خطر ابتلا به دمانس را کاهش دهد.
حالت تهوع در طول دوران بارداری:
مطالعه منتشر شده در American Journal of Obstetrics and Gynecology نشان می دهد که پیرودوکسین می تواند شدن حالت تهوع در دوران بارداری را کاهش دهد. با اینحال مطالعات با کیفیت تری برای تایید این یافته نیاز است. بدون مشورت پزشک مکمل مصرف نکنید.
محافظت در برابر آلودگی هوا:
مطالعه منتشر شده در PNAS نشان می دهد ویتامین B6 می تواند از بدن در برابر آلودگی هوا محافظت کند. اینکار با کاهش اثر آلودگی بر روی اپی ژنوم انجام می شود. محققان امیدوارند یافته هایشان منجر به اندازه گیری های جدیدی برای پیشگیری از تغییرات اپی ژنتیک شود که در اثر قرار گرفتن افراد در معرض آلودگی هوا رخ می دهد. این موضوع می تواند در کنترل بیماری هایی که بر اثر آلودگی های زیست محیطی رخ می دهد مهم باشد. ویتامین B6 به دلایل متعدد، اهمیت فراوانی دارد. یکی از این دلایل این است که وجود آن می تواند به عملکرد طبیعی آنزیم های گوارشی که غذا را تجزیه می کنند کمک کند. همچنین این ویتامین پوست را سالم نگه می دارد و محصولات خونی همچون گلبول قرمز را تولید می کند. این ویتامین مهم کاربردهای دیگری نیز دارد و کمبود آن می تواند اسیب دائمی به اعصاب وارد کند.
مقدار مصرف روزانه ویتامین b6:
فاکتورهای متعددی بر روی نیاز افراد برای ویتامین B6 اثر می گذارد. تاثیر آن بر روی مصرف پروتئین به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است. افرادی که رژیم غذایی با پروتئین بالا دارند ممکن است ویتامین B6 بیشتری دریافت نمایند. این افراد باید با پزشک خود صحبت کنند. بر اساس گفته محققان، مقدار نیاز روزانه بدن به ویتامین B6 به شرح زیر است:

سن

مرد

زن

۰ تا ۶ ماهه
۰.۱ mg
۰.۱ mg
۷ الی ۱۲ ماهه
۰.۳ mg
۰.۳ mg
۱ تا ۳ سال
۰.۵ mg
۰.۵ mg
۴ الی ۸ سال
۰.۶ mg
۰.۶ mg
۹ الی ۱۳ سال
۱.۰ mg
۱.۰ mg
۱۴ الی ۱۸ سال
۱.۳ mg
۱.۳ mg
۱۹ الی ۵۰ سال
۱.۳ mg
۱.۳ mg
بالای ۵۰ سال
۱.۷ mg
۱.۵ mg
در طول دوران بارداری

۱.۹ mg
در دوران شیردهی

۲.۰ mg
منابع غذایی حاوی ویتامین B6:
بیشتر غذاها ویتامین B6 دارند. فردی که رژیم غذایی متعادلی داشته باشد به کمبود ویتامین B6 مبتلا نخواهد شد مگر اینکه مشکل جسمی داشته باشد یا داروی خاصی مصرف نماید. موارد زیر منابع خوبی از ویتامین B6 هستند:
نخود: یک پیمانه نخود در برگیرنده ۱.۱ میلی گرم یا ۵۵ درصد از نیاز روزانه بدن به این ویتامین است.
جگر گاو: سه اونس از آن در برگیرنده ۰.۹ میلی گرم یا ۴۵ درصد از نیاز روزانه بدن به این ویتامین است.
تن زردباله: سه اونس از آن در برگیرنده ۰.۹ میلی گرم یا ۴۵ درصد از نیاز روزانه بدن به این ویتامین است
سینه مرغ سرخ شده: سه اونس از آن در برگیرنده ۰.۵ میلی گرم یا ۲۵ درصد از نیاز روزانه بدن به این ویتامین است
موز: یک عدد موز متوسط در برگیرنده ۰.۴ میلی گرم یا ۲۰ درصد از نیاز روزانه بدن است.
توفو: نصف پیمانه در برگیرنده ۰.۱ میلی گرم یا ۵ درصد از نیاز روزانه بدن به این ویتامین است.
سایر منابع ویتامین بی شش عبارتند از:
آووکادو
برنج قهوه ای
هویج
ماهی
غلات صبحانه غنی شده
فندق
سیر
سیب زمینی
دانه ها
سویا
اسفناج
بوقلمون
غلات سبوس دار
کمبود ویتامین B6 و مکمل ها:
کمبود این ویتامین نادر است اما اگر فرد جذب ضعیفی در روده داشته باشد یا داروهایی همچون استروژن ها،کورتیکواستروئیدها وضد انعقادها را مصرف می کنند ممکن است چنین کمبودی وجود داشته باشد. مصرف بیش از حد الکل برای طولانی مدت می تواند به تدریج باعث کمبود این ویتامین شود. نشانه ها و علائم کمبود ویتامین B6 شامل موارد زیر است:
نوروپاتی محیطی با بی حسی ،سوزش و درد در دست و پا
آنمی یا کم خونی
تشنج
افسردگی
گیجی
سیستم ایمنی ضعیف شده
این موضوع می تواند به سندرم شبیه بیماری پلاگر با درماتیت سبورئیک، التهاب زبان یا گلسیت، و التهاب و ترک خوردگی لب منجر شود. در نوزادان تشنج ممکن است حتی بعد از درمان با داروهای ضد تشنج نیز وجود داشته باشد. سایر موارد همچون نوروپاتی محیطی می تواند دائمی باشد.

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها
برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

مطالب مشابه:
رپورتاژ آگهی ویژه:

تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی
مطلب بعدی ›


برچسب ها : مجله سلامت, ویتامین, ویتامین B


سفر به سواحل آنتالیا :تور آنتالیا


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا


مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری


انجام تشریفات مجالس
تشریفات مجالس


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا


فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما


لاغری آسان در مدرسه بدن
رژیم لاغری


رزرو آسان هتل
رزرو هتل ( جاباما، رزرو اینترنتی هتل )


تیک بان
بلیط هواپیما


بلیط چارتر با قاصدک ۲۴
بلیط هواپیما

ارسال نظر


منبع: آلامتو

تاثیر گیاهان دارویی در کاهش قند خون

بیماری قند خون به یکی از بیماری های شایع در بین انسان ها تبدیل شده است. روش های درمانی زیادی برای مقابله و پیشگیری از این نوع بیماری ها ارائه شده که تا حدود بسیار زیادی در کنترل و درمان آن موفق بوده است. در این مقاله سعی شده روش های طبیعی برای کنترل قند خون معرفی شود.
این گیاهانی که به شما معرفی می شود باعث کاهش قند خون می شود. خیار تلخ: این میوه شبیه کدوی زگیل دار است و در نواحی گرمسیر مانند آمازون، آفریقای شرقی و آسیا رشد می کند و در آمریکای جنوبی به عنوان غذا و دارو کشت می شود. میوه تازه آن به رنگ سبز است که با رسیدن به رنگ نارنجی- زرد تبدیل می شود. تمام قسمت های این میوه بسیار تلخ است. میوه خیار تلخ حاوی ماده ای شبیه انسولین است و مصرف روزانه حدود ۶۰ گرم شیره این گیاه به کاهش مختصر قندخون منجر می شود.
پیاز و سیر: سیر از سبزی هایی است که تاریخی بسیار کهن دارد. انسان خواص درمانی این گیاه را ۵ قرن قبل از میلاد مسیح(ع) شناخته بود. سیر هزاران سال برای اهداف پزشکی استفاده می شد. این گیاه حداقل ۳ هزار سال در طب چین کاربرد داشته است.
پیاز نیز یکی از قدیمی ترین گیاهان زراعی است که از هزاران سال قبل به عنوان طعم دهنده غذاها و همچنین دارو از آن استفاده می شود. ترکیبات فعال گوگردی مانند آلیل پروپیل دی سولفید موجود در پیاز و اکسیدآلیل دی سولفید موجود در سیر نقش اصلی را در کاهش قندخون دارند.
پیاز و سیر باعث افزایش میزان انسولین در خون می شوند. هر چقدر مصرف این مواد بیشتر باشد، قند خون بیشتر کاهش می یابد. مصرف قرص های سیر به میزان ۲۴۰۰ میلی گرم در روز به مدت ۳ ماه، قند خون را مختصرا کاهش می دهد.   سیاه گیله: در ایران تنها یک گونه از قره قات وجود دارد  که آن هم در جنگل های تالش و نواحی مرطوب رشد می کند که در زبان محلی به آن سیاه گیله می گویند. این گیاه در جنگل های شمال ایران می روید. قره گیله یا سیاه گیله دارای برگ های بیضوی و نوک تیز با گل های صورتی و سفید ریز است و در اواخر تابستان،
دانه های سیاه ارغوانی آن برای چیده شدن آماده می شوند. میوه آن را می توان هم به صورت تازه و هم خشک شده مصرف کرد یا در تهیه انواع مرباها و دسرها به کار برد. برگ های این گیاه در طب سنتی در درمان بیماری دیابت استفاده می شود. اثر ضددیابت یک بار مصرف عصاره این گیاه که اثری مشابه انسولین دارد،
تا چند هفته در بدن باقی می ماند. به علاوه این گیاه دارویی در پیشگیری از عوارض بلندمدت دیابت مانند عوارض قلبی- عروقی، عصبی، کلیوی و چشمی تا حدی موثر است. عصاره آن به مقدار۸۰ تا ۱۶۰ میلی گرم ۳ بار در روز برای بیماران مبتلا به دیابت توصیه می شود.
شنبلیله: گیاهی از تیره پروانه داران است و به همین دلیل توانایی همزیستی با باکتری های تثبیت کننده ازت را دارد و می تواند بخش زیادی از نیتروژن مورد استفاده خود را تولید کند. این گیاه بومی ایران است و در بیشتر نواحی ایران از جمله آذربایجان، اصفهان، فارس،خراسان، سمنان و دامغان می روید و به عنوان سبزی خوراکی کاشته شده و مصرف می شود. تجویز ۱۵ تا ۵۰ گرم پودر دانه شنبلیله خیسانده در آب موجب کاهش قندخون ناشتا و بعد از غذا می شود. پودر دانه شنبلیله علاوه بر کاهش مختصر قندخون باعث کاهش چربی های خون نیز می شود.
هندوانه ابوجهل: هندوانه ابوجهل یا خربزه روباه یکی از گیاهان دارویی متعلق به خانواده خیارها و کدوها است. این گیاه بومی ایران بوده و در نواحی جنوبی کشور و مناطقی مانند جنوب استان خراسان یافت می شود. میوه این گیاه دارای گلوکوزید قابل تبلوری با طعم بسیارتلخ به نام کولوسنتین است.
این گلوکوزید که به حالت متبلور و خالص به رنگ زرد است، در آب به نسبت ۲۰ درصد حل می شود و اگر هیدرولیز شود، گلوکز و ماده ای به نام کولوسنتتین می دهد. در طب سنتی بسیاری از کشورها از جمله ایران تجویز میوه این گیاه جهت کاهش قند خون متداول است. میوه این گیاه بسیار سمی است و مصرف مقدار زیاد آن باعث اسهال خونی و درنهایت مرگ می شود.
تاثیر گیاهان دارویی در کاهش قند خون
 
 
منبع: مه شو

چگونه افراد پشت میز نشین ورزش کنند؟

امروزه انسان ها به دلیل مشغله کاری و نداشتن زمان مناسب ، از ورزش کردن پرهیز میکنند در حالی که فرار از ورزش سبب مشکلات متعددی نظیر چاقی و .. می شود. کارهای امروزی معمولا بدون تحرکات جسمی  انجام می شود و این امر در طولانی مدت برای سلامتی انسان بسیار خطرناک است.
اگر کارتان پشت میز است این مطلب را بخوانید.در حین ساعاتکاری در هر شرایطی به دنبال فرصتی برای ایستادن باشید. چرا که بدن شما در حالت ایستاده کالری بیشتری مصرف می کند. برای این کار می ‌توانید از فرصت‌ های پیش آمده استفاده کنید. مانند؛ صبحت کردن با تلفن یا ارباب رجوع.در کوچکترین فرصت پیش آمده،حرکات کوتاه کششی انجام دهید. قدم زدن و انجام حرکات کششی کوتاه در زمان‌ های استراحت و فرصت‌ های پیش آمده، علاوه بر شادابی، کالری بیشتری نسبت به نوشیدن یک قهوه پشت میزتان می سوزاند.
همچنین از درد، خشک شدن و خواب رفتگی عضلات جلوگیری می ‌کند.با همکاران خود در محل کار، ارتباط و تعامل برقرار کنید. به این صورت همدیگر را به ایستادن، پیاده روی جمعی و فعالیت‌ های بدنی ترغیب و تشویق کنید.محل برگزاری جلسه‌های کاری را به محیط و فضای باز منتقل کنید.
بحث درباره کار و مسائل آن را با قدم زدن و گفتگو در فضای باز انجام دهید. این کار به غیر از سوزاندن کالری بیشتر، منجر به شادی و حتی دریافت نتایج و پیشنهادات بهتری خواهد شدبرخی از تجهیزات ورزشی مانند؛ وزنه ‌های کوچک، فنرهای کششی و سایر ابزارهای کوچک و قابل حمل… در محل کار مناسب هستند. با فرصت پیش آمد از این وسایل به تنهایی یا به صورت گروهی و رقابتی استفاده کنید.استفاده از توپ‌ های مخصوص به جای صندلی اداری مفید است. این کارنه تنها برای سلامتی کمر و ستون فقرات شما مفید است. بلکه استفاده از آن، البته نوع استاندارد آن به جای صندلی اداری به سوزاندن کالری‌ های اضافه و پیشگیری از اضافه وزن در درازمدت کمک می ‌کند.اگر زیاد به ماموریت کاری می‌ روید، می توانید زمان‌ های پرت خود را صرف قدم زدن، حرکات کششی و سایر فعالیت‌ های بدنی سبک کنید.
نکته دیگر اینکه هنگام انتخاب هتل به مجهز بودن آن به تجهیزات ورزشی و محیط مناسب برای ورزش، توجه کنید.در بیشتر محیط های کاری کارمندان بسیاری ترجیح می دهند به هنگام کار کردن، به طور همزمان بر روی تردمیل راه بروند. البته این بسته به محیط کاری و فرهنگ محیط کاری شما دارد.
نتیجه یک تحقیق در مایوکلینک نشان داده است؛ کارمندانی که دو یا سه ساعت در روز با پیاده روی، کار می ‌کنند در سال، ۲۰ تا ۳۰ کیلوگرم وزن کم می ‌کنند.با دوچرخه یا پیاده به محل کار رفت و آمد کنید. و یا اگر با اتوبوس یا مترو به سر کار می‌ روید، طوری برنامه ریزی‌کنید که بتوانید هر روز حداقل یکی دو خیابان را پیاده تا محل کار طی کنید. حتی اگر مجبور هستید با اتومبیل شخصی به محل کار ‌روید، ماشین را در مکانی دور از ساختمان اداره و یا بخش‌ های انتهایی پارکینگ پارک کنید.
چگونه افراد پشت میز نشین ورزش کنند؟
منبع: مه شو

افزایش دنبال کنندگان و تعامل در رسانه های اجتماعی از طریق ایمیل مارکتینگ

ایمیل هنوز هم زنده است و خیال مردن را هم در سر ندارد. ایمیل مارکتینگ یکی از آن کانال هایی است که برای درگیرسازی و ایجاد تعامل با مصرف کنندگان پتانسیل فراوانی دارد. حال که صحبت از تعامل شد، بد نیست در این مقاله از مجموعه مقالات آموزش بازاریابی ایمیلی یا ایمیل مارکتینگ به چند نکته کاربردی اشاره کنیم که به کمک آنها می توانید کاری کنید که مشتریان بیشتری شما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنند و با پست هایی که در این کانال ها ارسال می کنید تعامل بیشتری داشته باشند.

  1. با صفحه ثبت نام شروع کنید

در صفحه یا صفحات ثبت نام برای اشتراک در فهرست ایمیل مارکتینگ تان خود را معرفی کنید و با قرار دادن لینک صفحات اجتماعی تان پیداکردن خود در این پلتفرم ها را برای مشتریان تان آسان کنید.

اگر می توانید و امکانش وجود دارد، با یکپارچه کردن ثبت نام فهرست ایمیل مارکتینگ خود با سیستم کاربری پلتفرم های رسانه های اجتماعی ثبت نام را تسهیل کنید.

  1. از کاربران نخواهید که «دوست» شما باشند

در عوض، با آغاز یک بحث جذاب و آموزنده، پرسیدن سوال و حتی ارائه برخی آیتم ها و منابع به صورت رایگان (مثلاً لینک یک صفحه فروش ویژه، کتاب یا وبینار) تعامل با خود را به یک تبادل ارزشمند و سودآور تبدیل کنید. ایجاد انگیزه در کاربران و توجه به دوجانبه بودن این رابطه می تواند ثبت نام های بیشتری را برای شما به ارمغان بیاورد. حال، وقتی که مصرف کنندگان به سایت اجتماعی شما مراجعه می کنند، تدبیر به خرج بدهید و درست مثل برنامه ایمیل مارکتینگ خود برای پرورش و گسترش رابطه با آنها تلاش کنید.

  1. برای موبایل و دستگاه های همراه اهمیت ویژه ای قائل شوید

در شرایطی که بیش از ۴۰ درصد از مصرف کنندگان ایمیل های خود را از طریق دستگاه های همراه چک می کنند، لازم است که ارتباط موبایلی با خود را تا جایی که امکان دارد آسانتر کنید. این کار را می توانید از طریق بهینه سازی مطالب خود برای موبایل، کاهش حجم محتوا و استفاده از قالب های مناسب و محتوای تعاملی انجام بدهید. در مورد محصولات و خدمات خود یا محتوایی که به اشتراک گذاشته اید نظر بخواهید و از نظرسنجی های تعاملی موبایلی استفاده کنید. نکته مهم این است که امکان تعامل بهتری را از طریق موبایل برای کاربران خود فراهم کنید.

  1. یک ایمیل با محوریت رسانه های اجتماعی تهیه و ارسال کنید

هر ماه یک ایمیل ارسال کنید که فراخوان به عمل اصلی آن دعوت از مشترکان فهرست ایمیل مارکتینگ برای پیوستن به جمع دنبال کنندگان یا تعامل با پست های شما در رسانه های اجتماعی است. هنگامی که می خواهید از این روش استفاده کنید نباید مشترک را به بخشی هدایت کنید که هیچ بحثی در آن جریان نداشته و ندارد و به اصطلاح سوت و کور است. در عوض، مقصد لینک شما باید صفحه ای باشد که دیگران از قبل در آن مشغول به تعامل هستند. در مقابل تمایل خود برای فروش از طریق آن ایمیل یا حتی از طریق سایت رسانه اجتماعی تان به محض ورود کاربر به صفحات مورد نظر مقاومت کنید. در عوض، برای دستیابی به موقعیت مناسب از یک استراتژی مدیریت محتوا استفاده کنید، یک گفتگو به راه بیندازید و آن را در مسیر درست هدایت کنید و سپس پیشنهاد خود را مطرح کنید. این فرآیند مرحله به مرحله تاثیرگذار است.

  1. پاداش های خاص ارائه کنید

بخش بندی فهرست ایمیل کار دشواری نیست، بنابراین یکی از بخش هایی که باید بر اساس آن فهرست خود را دسته بندی کنید وضعیت حضور مشترکان در رسانه های اجتماعی است. برای باشگاه اعضای کانال های رسانه های اجتماعی خود ایمیل های خاصی را تنظیم و ارسال کنید که حاوی پیشنهادات خاصی برای این حلقه از کاربران تان باشند. در واقع، ابتدا پیشنهاد مربوطه را به این گروه ارسال می کنید و از آنها برای اطلاع رسانی به دوستان و آشنایان شان کمک می خواهید. در این ایمیل روی این نکته که مخصوص اعضای صفحات تان در رسانه های اجتماعی است تاکید کنید.

ما در این مطلب از مجموعه مطالب آموزش ایمیل مارکتینگ گویا آی تی به نکاتی اشاره کردیم که به کمک آنها می توانید تعداد یا فعالیت مشترکان فهرست ایمیل مارکتینگ خود در کانال های رسانه های اجتماعی تان را افزایش بدهید. شما در این زمینه چه تجربه یا ایده ای دارید؟ لطفا نظرات خود را در بخش دیدگاه ها با ما و سایر کاربران در میان بگذارید.


منبع: گویا آی‌تی

مرگ ۲ زائر پاکستانی بر اثر ازدحام جمعیت

به گفته یک منبع آگاه براثر ازدحام جمیعت و عدم خدمات پاکستانی ها به زوار، دو زائر حسینی در خاک پاکستان جان باختند .

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛ بیش ازهشت هزار زائر ازعصر امروز در مرز پاکستان بخاطر کم کاری ماموران پاکستانی معطل هستند که بین آنها زنان سالخورده وکودکان خردسال وجود دارد .

درصورت تداوم این روند ،شرایط بحرانی تر خواهد شد .


منبع: عصرایران

انفجار ۲ تانکر نفت در افغانستان/ ۱۵ کشته و ۲۷ زخمی

انفجار دو تانکر نفت در شهر چاریکار افغانستان به کشته شدن دست‌کم ۱۵ تن منجر شد و ۲۷ زخمی بر جای گذاشت.

به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری رویترز، یک مقام امنیتی افغان گفت که این دو تانکر در اثر بمب‌گذاری منفجر شدند و به دنبال وقوع این انفجار، اتوبوسی که از کنار این دو تانکر عبور می‌کرد، دچار آتش‌سوزی شد.

در همین حال، زمان محمودی‌زی، فرمانده پلیس ولایت پروان به شبکه خبری بی‌بی‌سی گفت که قربانیان این رویداد همه مسافران یک اتوبوس مدل ۳۰۳ بودند که از شمال افغانستان به کابل در حال حرکت بود.

به گفته محمودزی، پس از انفجار تانکر نفتی، راننده اتوبوس می‌خواسته از کنار تانکر عبور کند اما وسیله نقلیه او در آتش گیر‌ می‌افتد.

فرمانده پلیس پروان همچنین گفت که وضعیت ۱۰ تن از زخمی‌های این حادثه وخیم است.

تاکنون هیچ گروهی مسئولیت این انفجار را بر عهده نگرفته است.


منبع: عصرایران

کاهش تدریجی اثرات مثبت داروها

در مراحل نهایی بیماری پارکینسون به نظر می رسد که مدت زمان اثربخشی داروها کوتاه تر می شود. ممکن است پایان اثر دوز دارو را قبل از موعد مصرف قرص بعدی متوجه شوید و یا چه بسا این حالت را با بیدار شدن از خواب در صبح ها دریابید (اختلال حرکتی صبح زود) چرا که تاثیر قرص مصرف شده در شب پیش از بین رفته است. کندی حرکت، سفتی و خشک شدن عضلات، مشکل سازترین عوارض هستند. گاهی اوقات مصرف یک دوز (اغلب دوز پس از ناهار) بی نتیجه است و دلیل آن این است که برخی اوقات پروتئین های داخل روده و معده که از وعده غذایی پیش برجا مانده اند در جذب دارو به جریان خون اختلال ایجاد می کنند. تغییر رژیم غذایی این مشکل را برطرف می نماید.
داروهای دارای روند کند انتشار (انتشار کنترل شده و یا سی آر) که اخیرا تولید شده اند در درمان برخی بیماران بسیار اثربخش هستند. مصرف یک دوز در شب، مشکلات موجود در پهلو به پهلو شدن در رختخواب و یا برخاستن و به دستشویی رفتن را کاهش می دهد. همچنین گرفتگی عضلات ران ها و پاها را تحت کنترل در می آورد و به هنگام برخاستن از خواب و قبل از این که نخستین دوز لوودوپای معمولی مصرف شود، بیمار تحرک بیشتری خواهد داشت.
بایستی به همراه دوز همیشگی مادوپار و یا سی نمت معمولی در هر روز، یک دوز از داروهای با انتشار کنترل شده را شب ها مصرف کرد.
«داروهای با انتشار کند»
داروهایی با روند انتشار کنترل شده در رهایی برخی بیماریان از گرفتگی عضلانی دردناک تأثیر گذار هستند.
یک نوع مصرف جایگزین نیز، مصرف داروهای با انتشار کنترل شده به تنهایی، عموما در روزها و به جای داروهای لوودوپای معمولی است؛ بدین ترتیب میزان دارو در خون و مغز کمتر بوده و به آهستگی اثر می گذارد. در این نوع مصرف، دوز کنونی را باید به میزان ۵۰% دوز قبلی لوودوپا افزایش داد. این کار باعث می شود، نشانه های بیماری خفیف تر و ملایم تر شوند و در مرحله off، عدم تحرک بیمار، مدت کمتری به طول می انجامد. به هر حال برخی بیماران عقیده دارند که هرگز کاملا فعال و یا on نیستند و ترجیح می دهند که از سی نمت و مادوپار دارای اثر کوتاه مدت استفاده کنند.
منبع: مه شو

عوارض جانبی داروهای بیماری پارکینسون

پس از یک یا دو سال برخی بیماران به حرکات غیر عادی پرتکان، عصبی (کره ای) و یا حرکات پیچشی عصبی (آتتوزی) مبتلا می شوند که اختلال حرکتی-عصبی ناشی از مصرف دارو نام دارد. این حرکات ۱ تا ۳ ساعت پس از مصرف دارو و هنگامی که سطح دوپامین مغز حداکثر افزایش می یابد، بروز می کنند. دهان، زبان ، لب ها و گونه و همچنین اغلب گردن، دست ها، پاها و بالاتنه دچار این گونه حرکات می شوند. در اینجا همسر فرد بیمار اغلب بیشتر از خود او آزرده می شود، چرا که این حرکات بیش از آن که نشانه معلولیت باشند ناراحت کننده و ناخوشایند هستند.
عوارض جانبی داروهای لوودوپا
عوارض جانبی به دو گروه تقسیم می شوند، آن دسته از عوارض که در زمان مصرف بروز می نمایند و عوارضی که پس از چند سال پدیدار می گردند.
عوارض جانبی ابتدایی
(چند روز و چند هفته نخست):
عوارض جانبی دیررس (پس از ۱ تا ۳ سال)
بی اثر بودن تدریجی حداکثر دوز دارو
اختلال حرکتی-عصبی و اختلال در تنوس عضلانی
نوسانات “آن و آف”
گیجی و توهم
در صورت تشدید آنها با مصرف دوز کمتر داروها می توان آنها را کاهش داد و برطرف کرد که در این صورت دفعات مصرف دارو بیشتر می شود. بیمارانی که با مصرف سی نمت ۲۷۵، ۳ بار در روز دچار اختلال حرکتی-عصبی می شوند، با مصرف سی نمت ۱۱۰، به دفعات ۵ یا ۶ بار و با فاصله زمانی ۲ تا ۳ ساعت، از این عارضه رهایی می یابند. پاسخ معمولی بیماری پارکینسون و سایر انواع بیماری هایی که نشانه های پارکینسون دارند، به داروهای لوودوپا و آنتی کولینرژیک در جدول صفحه ۵۷ آمده است.
سایر تاثیرات ناخواسته و حائز اهمیت این دارو، اختلالات روانی از قبیل گیجی، سردرگمی، زوال عقل و عدم تمرکز حواس است. با افزایش سن بیمار، حرکات غیر عادی و یا اختلالات روانی، کاهش دوز لوودوپا را ضروری می نماید.
این کار شما را آرام تر و آسوده تر می نماید، اما احتمال دارد که نشانه های پارکینسون یعنی کندی حرکت و سفتی عضلات، دشواری راه رفتن، حالت غیر عادی بدن و افتادن های مکرر را افزایش دهد. در نهایت، اکثر خانواده ها ترجیح می دهند که با بیماری سر و کار داشته باشند که کند و شاید بی حرکت است اما عاقل، تا با فردی که بسیار فعال است، اما سردرگم و گیج.
منبع: مه شو

نام چند مورد از داروهایی که برای بیماری پارکینسون تجویز می شود

داروهای آنتی کولینرژیک
این داروها در درمان لرزش و سفتی عضلات در ابتدای بیماری کارامد هستند، اما به اندازه لوودوپا در درمان کندی، خشک شدن پاها و افتادن های مکرر مثمر ثمر نیستند. البته در کنترل ترشح بزاق و جاری شدن آب دهان عملکرد خوبی دارند زیرا باعث خشکی دهان می شوند. این نوع داروها، به همراه لوودوپا عملکرد خوبی دارند اما معمولا در بیماران سالخورده به تدریج اثر آنها کاهش می یابد و یا احتمال دارد که بیمار دچار گیجی، توهم و یا کمی حافظه شود. در اثر مصرف این دارو، علایم بزرگ شدگی غده پروستات و یا آمادگی و استعداد ابتلا به آب سیاه نیز افزایش می یابد. آنتی کولینرژیک ها در درمان بیماری پارکینسون ناشی از مصرف دارو، همچنین موارد نادر پارکینسون پس از التهاب مغز (آنسفالیت) کارایی بسیاری دارند. همان گونه که در جدول آمده است، داروهای گوناگون از لحاظ اثربخشی و عوارض جانبی تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند.
داروهای لوودوپا
این نوع داروها را برای درمان بیماری پارکینسون متوسط و شدید بر می گزینند. با مصرف داروهای لوودوپا، سفتی عضلات، کندی حرکت و اغلب لرزش، بهبود می یابد. اثرات مثبت آن در سالخوردگان و افرادی که سال ها است به پارکینسون مبتلا هستند کمتر به چشم می خورد، چرا که این بیماران قادر نیستند دوز بالای این دارو را که برای کنترل نشانه های بیماری ضروری است، تحمل کنند. از بهترین انواع لوودوپا، می توان سی نمت و مادوپار را برشمرد.
داروهای آنتی کولینرژیک
این داروها در مراحل ابتدایی بیماری که نشانه های آن خفیف است، مصرف می شوند، همچنین آنها را معمولا در مورد بیماران جوان تر تجویز می کنند که با مشکلات مضاعف سالخوردگی مواجه نیستند.
دوز دارو
درمان با دوزهای اندک دارو (که با غذا میل می شود) شروع خواهد شد و بتدریج این دوز افزایش می یابد تا به حداقل دوز لازم برای کنترل قابل قبول نشانه ها و معلولیت های بیماری به دست می آید.
داروهای لوودوپا
داروهای لوودوپا را معمولا هنگامی تجویز می نمایند که داروهای آنتی کولینرژیک ب تدریج اثر کمتری داشته باشند. این نوع داروها با موفقیت انواع متوسط و شدید پارکینسون را درمان می کنند.
داروهایی همانند سی نمت و مادوپار حاوی مخلوطی از لوودوپا و داروی دیگری هستند که غلظت لوودوپا را در مغز افزایش می دهد و عوارض جانبی را در سایر اندام های بدن به حداقل ممکن می رساند. به عنوان نمونه، سی نمت ۱۱۰، حاوی لوودوپای ۱۰۰ میلی گرمی به علاوه کاربیدوپای ۱۰ میلی گرمی است؛ و مادوپار ۲۵۰ شامل لوودوپای ۲۰۰ میلی گرمی به علاوه بنسرازید ۵۰ میلی گرمی است.
بهترین دوز، اغلب چیزی میان کنترل همه علایم و جلوگیری از عوارض جانبی است. بسیاری از پزشکان ترجیح می دهند اندکی از دوزی که می توانند اضافه کنند را برای نیازهایی که احتمالا در آینده بیمار دارد، کنار بگذارند. اکثر بیماران مشکل چندانی با عوارض جانبی ابتدایی ندارند. البته گاهی اوقات حالت تهوع، استفراغ و یا ضعف و بی حالی دردسر ساز است اما به آسانی و با انجام برخی تغییرات و زمان بندی ها می توان این عوارض را برطرف نمود.
منبع: مه شو

عدم توازن مواد شیمیایی مغز در بیماری پارکینسون

معمولا میزان دوپامین و استیل کولین در مغز در تعادل با یکدیگر هستند. در بیماری پارکینسون سلول های تولید کننده دوپامین از بین می روند و در نتیجه میزان دوپامین کمتر از مقدار کافی می شود و همچنین استیل کولین نیز بیش از حد فعال می گردد.
برخی متخصصین در مرحله بعد، اگونیست دوپامین (پرگولید و یا بروموکریپتین) را تجویز می نمایند، چرا که کمتر از لوودوپا یعنی دارویی که اغلب در درمان بیماری به کار می رود، باعث بروز حرکات پرتکان عصبی (اختلال حرکتی) می شود.
با این حال، در طول ۳ تا ۴ سال نخست، اکثر بیماران به داروی لوودوپا نیاز دارند. لوودوپا به دوپامین فعال تبدیل می شود. در حال حاضر شکل قدیمی و خالص لوودوپا جای خود را به ترکیبی از لوودوپا با کاربیدوپا (سی نمت) و یا لوودوپا با بنسرازید (مادوپار) داده است.
این داروها، قسمت عمده درمان دارویی را تشکیل می دهند و از سایر داروهای موجود در حال حاضر نتیجه بخش تر هستند. برخی داروها نیز به شکل شربت در دسترس بیمارانی هستند که در بلعیدن قرص و یا کپسول با مشکل مواجه می شوند. در برخی موارد، تاثیرات چشم گیر این داروها به تدریج و پس از ۵ تا ۱۰ سال از بین می رود، اما با این حال باز هم نشانه های بیماری را اندکی تسکین می نماید. نیازها و واکنش های بیماران به درمان با یکدیگر متفاوت است، پس دوز داروها و رژیم های مذکور در این کتاب را عینا در مورد بیمار خود به کار نبرید.
در صورت نامناسب بودن و عدم کارایی داروهای لوودوپا، گروه دیگری از داروها به نام آگونیست های دوپامین مورد استفاده قرار می گیرند. این نوع داروها به جای تولید و تامین دوپامین بیشتر، گیرنده های دوپامین را تحریک می نمایند و به فعالیت وا می دارند. پرگولید، بروموکریپتین و لیزورید نمونه هایی از داروهای گروه آگونیست دوپامین می باشند.
منبع: مه شو

درمان دارویی بیماری پارکینسون

پیشتر از این توضیح دادم که در بیماری پارکینسون، دوپامین لازم در مغز کاهش یافته و سطح استیل کولین نیز متناسب با آن افزایش می یابد. لذا، درمان ابتدایی شامل مصرف داروهایی به نام آنتی کولینرژیک است که میزان استیل کولین را کاهش می دهد و مجددا میان سطح استیل کولین و دوپامین تعادل ایجاد می نماید. در حال حاضر اکثر متخصصین از این مرحله صرف نظر می نمایند و درمان دارویی را با دوزهای اندک اگونیست های لوودوپا و دوپامین شروع می نمایند. سپس آمانتادین را تجویز می کنند؛ این ماده اندکی خاصیت آزادکنندگی دوپامین دارد و بدین ترتیب میزان آن را افزایش می دهد؛ آمانتادین یک آنتی کولینرژیک ضعیف است و عوارض جانبی چندانی ندارد.
داروهای مورد استفاده در پارکینسون مطابق با مرحله بیماری
افراد مبتلا به بیماری پارکینسون در طول بیماری باید داروهای متفاوتی مصرف کنند. تجویز این داروها به شدت نشانه ها در هر مقطع زمانی از بیماری بستگی دارد
تاثیر داروهای مصرفی در بیماری پارکینسون
توازن و تعادل میان میزان دوپامین و استیل کولین در مغز را می توان به این دو روش مجددا برقرار نمود؛ مصرف دارویی که فعالیت گیرنده های استیل کولین در مغز را متوقف نماید (داروی آنتی کولینرژیک) و یا داروی افزایش دهنده میزان دوپامین که فعالیت آن را دو چندان می نماید.
گاهی اوقات آپومورفین به کار می رود، اما این دارو را باید با تزریق های مرتب مصرف نمود (تقریبا شبیه فرد مبتلا به دیابت که انسولین مصرف می کند). امتیاز عمده آن این است که در حدود یک ساعت (۵۰ تا ۹۰ دقیقه) اثر بخش است و اثر آن نیز ۵ تا ۱۰ دقیقه پس از تزریق شروع می شود و به مبتلایان کمک می نماید تا به خوبی از پس یک کار و قرار اجتماعی و تجاری فوری و مهم برایند.
سلژیلین خود یک داروی ضد پارکینسون ضعیف است، اما در طول مراحل ابتدایی بیماری جهت تحت کنترل دراوردن علایم بیماری مفید است. همچنین مصرف مادوپار و سی نمت را در حدود ۱ سال به تاخیر می اندازد. علاوه بر این سلژیلین از رو به نقصان نهادن اثرات مادوپار و سی نمت در مراحل نهایی بیماری، (اختلال حرکتی پایان دوز) تا اندازه ای جلوگیری می نماید.
منبع: مه شو

درمان پزشکی بیماری پارکینسون

هدف از درمان این است که حدالامکان نشانه ها و معلولیت های ناشی از بیماری را از بین ببریم. البته ما هنوز دارویی در دست نداریم که بیماری را معالجه کند و یا بر روند پیشرفت طبیعی آن تاثیر گذارد. آنچه داروهای موجود انجام می دهند برعکس کردن روند بروز نشانه ها از طریق جایگزین کردن مواد شیمیایی حیاتی همانند دوپامین است که برای انتقال طبیعی تحریکات عصبی و کنترل حرکات بدان نیاز است.
«بخشی از درمان»
مصرف دارو فقط بخشی از درمان پزشکی بیماری پارکینسون است. اگرچه داروهای مصرفی از استحاله سلول های مغز جلوگیری نمی کنند. اما نشانه های بیماری را به حداقل می رسانند.
نکاتی که باید مد نظر داشت
• درمان پزشکی باید متناسب با نیازهای فرد بیمار باشد و همچنین در طول کل دوره درمان و در فواصل زمانی مناسب باید آن را تغییر داد و با شرایط بیمار تنظیم کرد. در بیماری پارکینسون، کافی نیست که صرفا بیمار قرص مصرف نماید، آن هم به میزان ۳ بار در روز!
• همواره این نشانه ها و معلولیت های ناشی از بیماری هستند که نوع درمان را تعیین می کنند. به عنوان نمونه، در آغاز بروز بیماری که نشانه ها خفیف هستند و جلب توجه نمی کنند، اغلب بهتر است که هیچ دارویی مصرف نشود.
• کنترل صحیح بیماری پارکینسون، چیزی فراتر از مصرف دارو است. شما و بستگانتان باید تلاشی بسیار و در جهت مثبت داشته باشید. همچنین به کمک های پزشک عمومی، فیزیوتراپیست ها، کار درمانگرها و خدمات مختلف بهزیستی در مقطع های مختلف بیماری نیاز است.
مراقبت های یک فرد متخصص
به نظر من، اکثر بیماران باید در مراحل ابتدایی بیماری به یک پزشک متخصص (معمولا متخصص مغز و اعصاب) در بیمارستان مراجعه نمایند تا تشخیص بیماری پارکینسون در مورد آنان تایید شود و در خصوص دورنمای آتی و کنونی درمان بیماری خود راهنمایی دریافت نمایند. در فواصل زمانی مشخص بیماران معاینه می شوند تا پیشرفت آنان و درمان دارویی مورد ارزیابی قرار گیرد. بنابراین، پزشک متخصص ترتیب این پیگیری های درمانی را در فواصل زمانی معین از دو ماه تا یک سال می دهد. بیشتر اوقات پزشک عمومی روند درمان بیماران را ادامه می دهد، اما در صورت بروز مشکل باید آنان را به یک پزشک متخصص ارجاع دهد.
منبع: مه شو