تیلرسون: احتمالا موشک ایرانی است

به گزارش شبکه فاکس نیوز، رکس تیلرسون وزیر امور خارجه آمریکا که اکنون به همراه رئیس جمهور کشورش در آسیا به سر می‌برد، درباره تحولات اخیر لبنان گفت: اوضاع را به‌طور کامل و به دقت زیر نظر داریم و از طرف‌های بیرونی می‌خواهیم وارد ماجرا نشوند.

تیلرسون در ادامه گفت: نظر ما این است که هر نیروی خارجی که در لبنان حضور دارد، خواه از ایران باشد یا سوریه یا هر جای دیگر، باید آنجا را ترک کند و از آن خارج شود. وی در بخش دیگری از اظهارات خود به حمله موشکی هفته گذشته حوثی‌های یمن به ریاض، پایتخت عربستان پرداخت.

مقامات سعودی و آمریکایی اعلام کرده اند که موشک پرتاب شده متعلق به ایران بوده است، درحالیکه مقامات ایرانی همواره اتهامات درباره ارسال سلاح به یمن را رد می‌کنند. وزیر امور خارجه آمریکا در این باره گفت: اینکه بتوانیم با برخی دلایل قانونی و واقعی این موضوع را تائید کنیم گامی سودمند برای تصمیم‌گیری درباره اقدامات بعدی، به ویژه در شورای امنیت خواهد بود، چراکه این اقدام مصداق نقض قطعنامه‌هایی از شورای امنیت سازمان ملل است که ارسال سلاح به مناطق درگیری را ممنوع می‌کنند.

تیلرسون عنوان کرد: اینکه این موشک متعلق به ایران بوده باشد، بسیار محتمل است اما فکر می‌کنم لازم است ما به ادله قانونی درباره آن دست پیدا کنیم. این سخنان در حالی مطرح می‌شود که امیر حاتمی، وزیر دفاع کشورمان در این زمینه گفته است: دشمن از هر فرصتی برای اتهام زنی علیه ایران استفاده می‌کند و قطعا ما این مساله را رد می‌کنیم. بنا نیست هر اتفاقی در منطقه رخ می‌دهد، ایران را متهم می‌کنند البته این موارد از دشمن بعید نیست. همچنین سردار جعفری فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در واکنش به این ادعاها تاکید کرده است: ما امکان انتقال موشک به آنجا(یمن) را نداریم و موشک‌ها برای خودشان است.
منبع: بهارنیوز

حضور ایران به این شکل بی‌نتیجه است

مدیر انتشارات شباویز که ۱۷ سال است در نمایشگاه کتاب فرانکفورت حاضر بوده است، در گفت‌وگو با ایسنا درباره الزامات حضور در این نمایشگاه و دیگر نمایشگاه‌های بین‌المللی کتاب گفت: نتیجه گرفتن در نمایشگاه‌های بین‌المللی کار دشواری است و به پیگیری و استمرار احتیاج دارد. معتقدم ورود ما به بازارهای جهانی کتاب کاری نشدنی‌ نیست و می‌توانیم نتایج خوبی از این نمایشگاه‌ها بگیریم. ما نویسنده‌های توانمندی داریم. همچنین داستان‌های خوبی از گذشته داریم که به کمک داستان‌های امروزی‌مان می‌تواند بیاید. بنابراین مجموعه فرهنگ و تاریخ کشور ما می‌تواند ترکیبی به وجود بیاورد که برای جهانیان تازگی داشته باشد و  در نهایت دیگر کشورها را به شناخت ما علاقه‌مند کند. ما به معنای واقعی امکان حضور و رسیدن به جایگاه واقعی‌مان را در دنیا داریم، اما باید راهکارها را فراهم کنیم.

او درباره مشکلات جهانی شدن کتاب ایرانی اظهار کرد: مشکل اصلی این است که چگونه در این نمایشگاه‌ها حضور پیدا کنیم. باید بدانیم هزینه حضور در نمایشگاه‌های خارجی واقعا سنگین است. این‌که بگوییم ناشران به نمایشگاه بیایند و در بین غرفه‌ها بچرخند تا با آداب و رسوم و اصول معامله آشنا بشوند، کافی نیست؛ چون تا این ناشران جایی نداشته باشند که در آن مستقر شوند و در آن‌جا قراردادهای کاری‌شان را تنظیم کنند، نمی‌توانند نتیجه بگیرند؛ مگر به ندرت.
غرفه مشترک در فرانکفورت جای درستی برای فعالیت نیست
خلعتبری افزود: برخلاف نظر برخی از دوستان که به غرفه‌های جمعی اعتقاد دارند، من این نظر را ندارم و تا به حال اصلا به غرفه مشترک ایران فکر نکرده‌ام، بخصوص در شرایط فعلی و ترکیب‌هایی که در آن‌ به‌وجود می‌آید. غرفه مشترک ایران در نمایشگاه فرانکفورت اساسا جای درستی برای فعالیت در حوزه کتاب نیست. مثلا امسال به صورت موردی در غرفه ایران دیدم که چگونه تداخل پیش می‌آید. در غرفه ایران معمولا همیشه دیگرانی هستند که حضورشان جنبه تفریحی و سرگرمی دارد. حضور این افراد مخل تمرکز مراجعه‌کننده‌ای می‌شود که برای شروع کار با یک ناشر به آن‌جا آمده است؛ بنابراین ارتباط برقرار نمی‌شود. همچنین هنگام مراجعه‌ی ناشر خارجی و توجه به یک کتاب، همیشه دیگرانی هستند که به عنوان رقیب ظاهر می‌شوند و سعی می‌کنند نظر ناشر مراجعه‌کننده را به کتاب‌های خودشان جلب کنند. من این مسئله را چند بار در غرفه ایران دیده‌ام.

این ناشر همچنین بیان کرد: امسال غرفه‌ی ایران تعدادی از مترجمان ایرانی ساکن خارج از کشور را به همکاری دعوت کرده بود که هیچ‌گونه آشنایی با کتاب نداشتند. اصلا نه کارشان کتاب بود و نه عِرقی به این حوزه داشتند.  امسال یکی از این‌ افراد پیش من آمد  اما به خاطر اینکه شناختی از حوزه‌ی کتاب نداشت، برخورد تندی با او کردم. ظاهرا آقایان به ایشان گفته بودند از من راهنمایی بگیرد، ولی وقتی با من وارد گفت‌وگو شد، فهمیدم هیچ شناختی از حوزه کتاب و فرهنگ ندارد. خب همین افراد را در غرفه‌ی ایران می‌گذارند تا اگر مراجعه‌کننده‌ای به غرفه آمد، جوابی به آن‌ها بدهند. این درحالی است که این افراد نه کتاب را می‌شناسند و نه می‌توانند به کسی راهنمایی بدهند. مورد دیگر اینکه معمولا افرادی از انجمن‌های مختلف در غرفه ایران حضور دارند. این افراد تا مراجعه‌کننده‌ای به غرفه می‌آمد، سریع شروع به معرفی خود می‌کردند و از او می‌خواستند کتاب‌های آن‌ها را مورد توجه قرار دهد که در نهایت این مسئله باعث سردرگمی و پشیمانی فرد مراجعه‌کننده می‌شود.خلعتبری گفت: امسال به این نتیجه رسیدم که حضور ایران در نمایشگاه‌های خارجی به این شکل کاملا بی‌نتیجه است. بر عکس، ناشرانی که خودشان به صورت مجزا در این نمایشگاه غرفه می‌گیرند، وضعیت بهتری دارند. در این‌گونه نمایشگاه‌ها ناشر چون غرفه  و مکان دائمی دارد، می‌تواند از قبل قرار بگذارد و مکاتبه کند و در طول ایام نمایشگاه با ناشران دیگر مراحل قراردادشان را جلو ببرند. این‌ها در حقیقت محیط خلوت‌تر و آرام‌تری دارند که باعث می‌شود دو طرف به تفاهم برسند. بنابراین لازم است چنین امنیتی برای دو طرف وجود داشته باشد.

نباید افراد خارج از کار کتاب به غرفه بیایند
مدیر نشر شباویز با بیان اینکه حتی اگر قرارها در غرفه ایران هم تنظیم شود، باید یک مدیریت واحد وجود داشته باشد، ادامه داد: نباید افراد خارج از کار کتاب به این غرفه بیایند. نباید آدم‌های گذری را استخدام کنند و آنجا بنشانند؛ کسانی که کارشان را بلد نیستند. اینکه در هر گوشه از غرفه کسی بنشیند و بخواهد در کارها دخالت کند و هر مجموعه ساز خود را بزند، هیچ وقت نتیجه نخواهد داد. مثل امسال و این همه سال که در این نمایشگاه حضور پیدا کرده و هزینه‌های سنگین کرده‌ایم، دکور ساخته‌ایم، آدم‌ به آنجا برده‌ایم، اما در نهایت نتیجه‌ای نگرفته‌ایم.خلعتبری درباره اینکه پس چگونه می‌توان از این نمایشگاه‌ها نتیجه گرفت، گفت: در وهله اول خود ناشر باید بخواهد. باید برای اینکه بتواند حضور فعالی داشته باشد، مستمر در این نمایشگاه شرکت کند و به دنبال راهکارهای مناسب بگردد. من ناشر کودک و نوجوان هستم. نوع عرضه کار من با دیگر ناشرانی که در حوزه بزرگسال یا هنر و فلسفه کار می‌کنند، متفاوت است. هر ناشری باید مخاطب خودش را بشناسد و در غرفه‌ای مستقر شود و قرارهای کاری‌اش را پیش از برگزاری نمایشگاه در آنجا بگذارد. در حقیقت این‌ها گام‌های اولیه هستند.

او درباره کتاب‌هایی که قابلیت فروش در نمایشگاه‌های خارجی دارند نیز گفت:‌ مهمترین نکته‌ای که درباره کتاب‌ها وجود دارد، این است که قابل عرضه باشند. اما متأسفانه خیلی از کتاب‌های ما کتاب‌سازی هستند؛ حالا یا به صورت برداشت کامل و یا ناقص. در صورتی که در نمایشگاه‌های بین‌المللی کتاب باید کتاب‌هایی عرضه شوند که صددرصد تولید ایران هستند و نویسنده و محتوا صددرصد اصالت داشته باشند.
حداقل کاری که ناشر باید انجام دهد
او در ادامه اظهار کرد: در نمایشگاه‌های خارجی کسی زبان فارسی نمی‌داند، بنابراین مهم است کتاب به گونه‌ای معرفی شود که برای آن‌ها قابل فهم باشد و حداقل بخشی از آن به یک زبان ترجمه شود. داشتن معرفی‌نامه و خلاصه ترجمه‌شده کتاب حداقل کاری است که ناشر باید انجام دهد. در مورد رمان و داستان  باید غیر از خلاصه داستان، مشخصات نویسنده و بخشی از متن کتاب هم حتما به صورت ترجمه عرضه شود، چون آن‌ها می‌خواهند با نوع قلم نویسنده هم آشنا شوند. اما می‌بینیم با یک ترجمه‌ی دم دستی و با زبان غلط می‌خواهند کتابی را به ناشر خارجی معرفی کنند، در صورتی که بزرگترین آسیب را به کتاب می‌رسانند. می‌بینیم ترجمه‌های خیلی سطحی از کتاب‌ها ارائه می‌دهند که نوعی فارسی است با حروف لاتین که واقعا مفهوم ندارد. این باعث می‌شود مراجعه‌کننده‌ای که کتاب را می‌خواند، فرار کند؛ برای اینکه چیزی نمی‌فهمد.

خلعتبری همچنین گفت: الان خیلی‌ها فکر می‌کنند چون گرایش به سمت کتاب کاغذی کمتر شده می‌توانند خلاصه یا معرفی کتابشان را در سی‌دی قرار دهند و آن را به مراجعه‌کننده بدهند، در حالی که این رویکرد غلط است. چون کسی که به نمایشگاه فرانکفورت می‌آید، در آنجا فرصت ندارد پشت کامپیوتر بنشیند و سی‌دی را مطالعه کند. او معمولا بین غرفه‌ها می‌چرخد و باید معرفی و کاتالوگ کتاب را به دست او داد؛ تا زمانی که در غرفه‌ها می‌چرخد آن را ورق بزند و بخواند. بنابراین معرفی‌نامه و خلاصه داستان باید حتما به صورت کاغذی عرضه شود. حضور خود ناشر هم در نمایشگاه بسیار مهم است؛ چون خود او می‌داند که چه‌ کار کرده و چه اثری تولید کرده است. کسانی که از بیرون می‌آیند، اطلاعی از کتاب‌ها ندارند و اصلا نمی‌توانند درباره نکات مثبت کتاب چیزی بگویند. نمی‌توان انتظار داشت ناشر خارجی به صورت گذری بیاید و کتاب تو را بخرد. خود ناشر باید حضور داشته باشد و حتی اگر مترجم هم می‌گیرد، او باید مترجم حرف‌های ناشر باشد.

دولت از  ناشران حمایت کند تا خودشان غرفه بگیرند
این ناشر تاکید کرد: با هزینه‌های سنگینی که برای حضور ناشران در نمایشگاه فرانکفورت وجود دارد و اینکه هیچ حمایتی از حضور ناشران نمی‌شود، نمی‌توان به نتیجه دلخواه در این نمایشگاه‌ها رسید، چون هر ناشر باید سال‌ها در این نمایشگاه‌ها حضور پیدا کند تا پس از سال‌ها به یک موفقیت برسد. در این بخش سرمایه‌گذاری لازم است که در توان ناشران ما نیست. رقم‌ها برای ما بسیار سنگین است و اینجا دولت می‌تواند کمک کند، آن هم این‌گونه که حداقل پول اجاره غرفه‌ها را به ناشران بدهد. به جای اینکه هزینه سنگینی برای اجاره غرفه ۲۵۰ متری بکند، بیاید و این پول را برای غرفه‌های چهارمتری هزینه کند و هر سال این غرفه‌ها را به چند ناشر بدهد. اگر واقعا این پول این‌گونه تقسیم شود، آن وقت ناشران جرأت می‌کنند هزینه‌های دیگر این حضور را خود متقبل شوند و به این نمایشگاه بیایند و آثارشان را برای فروش عرضه کنند؛ اما این تازه اول کار است. برخلاف حرف خیلی‌ها نمایشگاهی مثل فرانکفورت جایی نیست که همان جا با ناشر خارجی بتوان به توافق رسید. کار زمانبر است و پیگیری‌های بعد از نمایشگاه برای به ثمر رسیدن یک قرارداد مهم است. ناشر در آن ۲۰ دقیقه فقط کتاب‌ها را نگاه می‌کند، اگر کتابی مورد توجهش واقع شد، پی دی اف آن را می‌گیرد، بعدها باید اطلاعات نویسنده و بقیه بخش‌های کتاب را برای او فرستاد و این رابطه ادامه پیدا می‌کند تا بالاخره به جایی می‌رسد که کل کتاب را می‌خواند و تازه آنجاست که دوباره قرار می‌گذارند و درباره‌ی جزییات قرارداد صحبت می‌کنند. بعد از قرارداد معمولا ناشران زمانی بین ۱۸ تا ۳۶ ماه برای چاپ کتاب وقت دارند. در این فاصله همیشه سوال دارند که مثلا منظور از فلان جمله یا فلان کلمه چیست. ناشر باید این حال و حوصله را داشته باشد و جواب بدهد.

هزینه‌های بالایی که نتیجه‌بخش نیست
او افزود: ناشران باید جایی را داشته باشند که بتوانند در این زمینه راهنمایی بگیرند؛ جایی که اگر ناشری سوال داشت و به مشاوره احتیاج داشت بتواند به آن رجوع کند و مشکلش را حل کند. این‌ها مسائلی است که در کشورهای دیگر حل شده است. مثلا ترکیه یک غرفه‌ی بزرگ دارد که آن را در اختیار ناشران خودش قرار می‌دهد و هر ناشر در داخل این غرفه یک غرفه‌ی چهارمتری در اختیار می‌گیرد. هزینه‌ی کل غرفه را هم دولت پرداخت می‌کند. مسئول غرفه نیز سوال‌های کلی را جواب می‌دهد. ولی هر کس در غرفه خود کار خودش را انجام می‌دهد. مسئولان ایرانی باید ناشران ایرانی را این‌طور حمایت کنند، باید کمک کنند تا ناشر ایرانی ابتدا با بازارهای خارجی آشنا شود و اصولا معامله را یاد بگیرد. نه اینکه برنامه سخنرانی در غرفه ترتیب بدهند که پنج نفر هم در آن شرکت نمی‌کنند؛ سخنرانی‌ای که به زبان فارسی است. این گردهمایی‌ها و گروه‌هایی که به نمایشگاه می‌آورند چه کار مثبتی می‌توانند انجام بدهند؟ این‌ها هزینه‌های بسیار بالایی دارد اما نتیجه‌بخش نیست.

  نپیوستن به کپی‌رایت مانع نیست
او درباره‌ی نپیوستن ایران به قانون کپی‌رایت  به عنوان مانع نیز گفت: آن‌ها اصلا به این مسئله کاری ندارند، برای اینکه ما عرضه‌کننده هستیم. آن‌هایی هم که می‌خواهند کتابی از ما بخرند، در این‌باره هیچ مشکلی با ما ندارند. خوشبختانه چند سالی است که ناشران ایرانی برای ترجمه‌ی آثار خارجی با ناشران خارجی به صورت انفرادی وارد گفت‌وگو می‌شوند و با پرداخت مبلغ کمی کپی‌رایت آن کتاب را به دست می‌آورند. عرضه‌ی کتاب ایرانی هم همین‌گونه است. بنابراین ما در این زمینه مشکلی نداریم. کسانی هم که این مسئله را بهانه نتیجه نگرفتن ما در نمایشگاه خارجی می‌کنند، درست نمی‌گویند، چون حرفشان منطقی نیست. هیچ عامل بازدارنده‌ای از دو طرف وجود ندارد. هیچ کس هم نمی‌گوید چون ایرانی هستی من کتابت را نمی‌خرم.

 کتاب ایرانی را به کره ماه می‌توانیم ببریم
این ناشر سپس با بیان اینکه به نفع ماست که قانون کپی‌رایت را بپذیریم، اظهار کرد: اما اگر نپذیریم هم به فروش کتاب ما لطمه‌ای نمی‌زند و این مسئله عامل بازدارنده نیست. خود من تا به حال ۱۴۰۰ عنوان کتاب در حوزه کودک به بیش از ۳۰ کشور دنیا فروخته‌ام و این کتاب ها به بیش از ۵۰ زبان دنیا ترجمه شده است. این آمار مستند است و چیزی هم نیست که نتوان آن را پیدا کرد. بنابراین قانون کپی‌رایت اصلا بازدارنده نیست. من یک ناشر کوچک هستم که بدون هیچ حمایت دولتی این تعداد کتاب را فروخته‌ام. حال تصور کنید اگر ۵۰ ناشر ایرانی بتوانند همین تعداد کتاب را بفروشند چه غوغایی می‌توانیم به پا کنیم. در ایران ۵۰ یا ۱۰۰ ناشرِ بهتر از من وجود دارد. اگر همه‌ی این ناشران جمع شوند و دولت یک حمایت واقعی از آن‌ها داشته باشد، ما می‌توانیم کتاب ایرانی را به کره ماه ببریم.

دزدی نکنیم؛ این به کپی‌رایت ربطی ندارد
فریده خلعتبری همچنین درباره‌ی نگاه منفی ناشران خارجی و رئیس اتحادیه ناشران جهانی به وضعیت ترجمه آثار خارجی در ایران گفت: ما تعداد بسیار زیادی ناشر داریم که جزو گروه دولت به این نمایشگاه‌ها می‌آیند. در بین غرفه‌های ناشران خارجی می‌چرخند، جدیدترین کتاب‌هایشان را برمی‌دارند و بدون اجازه و حتی بدون اطلاع، ترجمه آن را در ایران چاپ می‌کنند. این دزدی است. خطاب رئیس اتحادیه ناشران جهانی که ناشران ایرانی را  دزد خوانده نیز ناظر بر همین اعمال است. ما همه عاقل و بالغ هستیم، می‌دانیم رفتن و برداشتن کتاب خارجی و بدون اجازه و حتی اطلاع چاپ کردنش در ایران دزدی است. ما ناشر هستیم و ظاهرا فرهنگی. اصلا تصور کنیم که قانون جنگل حاکم است؛ ما که ادعای فرهنگی بودن داریم باید عقلمان برسد که بدون اطلاع، کتاب کسی را ترجمه و چاپ نکنیم. این کار دزدی است. اگر من و همسایه‌ام دزدی نکنیم دزدی نمی‌ماند و این ربطی به قانون کپی‌رایت ندارد. این حداقل تشخیص یک فرد بالغ است که ادعای کار فرهنگی هم دارد نه آدم معمولی کوچه و بازار.

کپی‌رایت کتاب سیمون دوبووار را با یک دلار گرفتم
این ناشر سپس اظهار کرد: ناشرانی داشته‌ایم که به این نمایشگاه‌ها آمده‌اند و کتابی را که هنوز توسط خود ناشر خارجی چاپ نشده است، به ایران آورده‌ و در اینجا ترجمه کرده‌اند. کتابی که ناشر فقط برای نمونه برای نمایشگاه آماده کرده بود. این مورد را یک ناشر خارجی به من منتقل کرد. به جای این کار، ناشر ایرانی می‌تواند خیلی محترمانه‌تر برخورد کند، برود و به ناشر خارجی وضعیت نشر ایران را توضیح بدهد. زمانی می‌خواستم کتاب «کهنسالی» سیمون دوبووار را ترجمه کنم. رفتم و به خود او گفتم من پول زیادی ندارم که بدهم. او به من گفت یک دلار بده و من با همین یک دلار کپی‌رایت این کتاب را به دست آوردم؛ هر چند بعدها در ایران چندین نفر دیگر این کتاب را ترجمه کردند. بنابراین کار شدنی است. حتی زمانی هم که فکر کنیم یک کتاب فروش خیلی زیادی در ایران خواهد داشت لازم نیست دزدی کنیم. مشکل ما هستیم اما بعد می‌گویند ما نمی‌توانیم کتاب بفروشیم چون خریدار ما ناشر خارجی است و ما به قانون کپی‌رایت نپیوسته‌ایم.

آژانس‌های ادبی برای کشوری مثل ایران خوب هستند
او درباره آژانس‌های ادبی نیز گفت: برای کشوری مثل ایران خوب است که آژانس‌های ادبی داشته باشد. برای اینکه ناشران ما هنوز به آن توان نرسیده‌اند که بتوانند ارتباط اصولی و درستی با ناشران خارجی برقرار کنند. ناشرانی که این توان را ندارند خوب است با آژانس‌های ادبی کار کنند تا متضرر نشوند. اگر این آژانس‌ها هم به درستی عمل کنند می‌توانند به ناشر کمک کنند. در خیلی از کشورها هم هنوز این آژانس‌های ادبی فعال هستند. البته ناشران درجه یک این کار را نمی‌کنند و خودشان مستقیما وارد عمل می‌شوند. آژانس‌های ادبی در کشورهایی که احتمال کج‌روی در آن‌ها وجود دارد می‌تواند بیشتر مورد استفاده قرار گیرد؛ کشورهایی مثل چین یا کشورها عربی. برای اینکه آژانس‌ها در این کشورها می‌توانند بهتر منافع ما را تأمین کنند. این در حالی است که کشورهای منظم مثل کره جنوبی یا کشورهای اروپایی این‌گونه نیستند. به هر حال آژانس‌های ادبی به درد ناشرانی می‌خورد که اصول را بلد نیستند. البته این آژانس‌ها زمانی مثمرثمر هستند که واقعا آژانس ادبی باشند چون در ایران دوره‌ای از سوی دولت و با حمایت نهادهای دولتی آژانس‌هایی تشکیل شد که نتیجه‌بخش نبود.

بی‌انصافی است که مشکل را به گردن نویسنده بیندازیم
خلعتبری درباره این موضوع که گفته می‌شود کتاب ایرانی قابلیت فروش به دیگر کشورها را ندارد نیز گفت:‌ این خیلی بی‌انصافی است که این مشکل را به گردن نویسنده بیندازیم در صورتی که عیب از ماست. ناشران باید به عیب خودشان برسند. ما نویسندگان توانمندی داریم. کتاب‌های غنی و پرباری داریم که ژرفا و لایه‌های پنهان زیادی دارند. منتها دست ناشران ما بسته است و نمی‌توانند در این زمینه سرمایه‌گذاری کلان داشته باشند. از امکانات و حمایت‌های دولتی هم برخوردار نیستند. زبان ما هم فارسی است و همه این‌ها باعث شده مشکلات زیادی داشته باشیم. مشکلات بنیادینی داریم ولی به جای رفع آن‌ها هزینه‌های سنگین میلیاردی برای دکور غرفه انجام می‌دهیم که هیچ جذابیت و تأثیری برای فروش آثار ایرانی ندارند. واقعا این همه هزینه در طول این سال‌ها برای حضور ایران در نمایشگاه‌های خارجی چه بازدهی داشته است؟

او در پایان گفت: من ۱۷ سال است که به نمایشگاه فرانکفورت می‌روم. در سال‌های اول نتیجه‌ای نمی‌گرفتم ولی به مرور موفق شدم. در همان سال‌های اول که می‌خواستم با گروه‌های دولتی به فرانکفورت بروم بسیار اذیتم کردند. من پول غرفه را پرداخت کردم تا یک غرفه چهار متری در فرانکفورت در اختیارم قرار بگیرد. اما یک هفته مانده به برپایی نمایشگاه به من خبر دادند غرفه‌ام را به انتشارات سروش داده‌اند و من دیگر نمی‌توانم به این سفر بروم. این در حالی بود که من چند قرار کاری گذاشته و کتاب‌هایم را به آلمان فرستاده بودم. ابتدا به سراغ آقای مسجدجامعی رفتم که آن زمان وزیر ارشاد بود. ایشان دستور پیگیری داد، اما متوجه شدم تا بخواهند جواب من را بدهند، نمایشگاه تمام شده است. بنابراین خودم شخصا برای رئیس نمایشگاه کتاب فرانکفورت نامه نوشتم و موضوع را توضیح دادم. او هم بلافاصله به من گفت که نگران نباشم و یک غرفه‌ی چهارمتری در نمایشگاه فرانکفورت در اختیار من قرار داد. از آن زمان به بعد دیگر هیچ‌وقت با گروه دولت به این نمایشگاه نرفتم.
منبع: بهارنیوز

واکنش رخشان بنی‌اعتماد به یک اتفاق

این کارگردان سینمای ایران در پی پیگیری ایسنا درباره‌ی مرمت فیلم «روسری آبی» در نوشتاری برای این خبرگزاری نوشت: «مرمت فیلم‌های قدیمی در صنعت جهانی سینما به گرایشی نو و پایا مبدل شده است که هم ارزش ماندگار کردن این آثار را به عنوان مهم‌ترین سند ثبت تاریخ فرهنگ جوامع مختلف را دارد و هم مخاطبین علاقه‌مند بسیار. از سالها پیش بخصوص در دهه اخیر توجه همه کشورهای دارای صنعت سینما،به اهمیت اجتناب ناپذیر انجام این کار جلب شده است. سینمای ایران که بی‌تردید جایگاه ویژه‌ای در تاریخ سینمای معاصر جهان دارد،طبیعی است که با عزمی جدی‌تر باید این سرمایه ملی خود را حفظ و ماندگار کند. 
 
انجام این پروژه عظیم،زمان‌بر و پر هزینه است و پیچیدگی‌های بسیار دارد. نیازهای تخصصی آن خوشبختانه با خلاقیت نیروهای متخصص ایرانی مهیاست و مدیران حوزه‌های فرهنگی و فنی سینما هم به لزوم انجام این کار معتقدند و می‌شود امیدوار بود که به تدریج مرمت فیلمهای قدیمی که نه فقط تاریخ مصرف ندارند بلکه هرچه بیشتر زمان بر آنها می‌گذرد ارزش بازنگری بیشتری پیدا می‌کنند، عملی شود.شرایط نگهداری متریال اولیه صدا و تصویر فیلم‌های ٣۵ میلی متری ، بعداز ورود دیجیتال و تعطیلی لابراتوارها به معضلی تبدیل شد که اگر خردمندی مدیریت فیلمخانه  و تلاش ارزشمند کارکنان آن نبود به فاجعه‌ای جبران ناپذیر تبدیل می‌شد.چند سال پیش وقتی به خود آمدم که  از فیلمهای قدیمی‌ام جز کپی‌های کاملا بی‌کیفیت  و غیر قابل نمایش بر پرده چیزی باقی نمانده، تلاش کردم راهی برای مرمت آنها پیدا کنم. 

پیشنهاد انجام این کار از طرف دانشگاه هاروارد و یو سی ال ای مطرح شد اما نظر خانم طاهری این بود که نگاتیو از کشور خارج نشود و خوشحالم که این کار در ایران و در استودیو روشنا و استودیو «فام» در حال انجام است.نسخه مرمت شده فیلم “روسری آبی ” چهارشنبه ٢۴ آبان ماه در هفتمین دوره جشنواره مالاتیای ترکیه نمایش داده می‌شود. این جشنواره بین‌المللی توسط خانم آلین تاسکیان منتقد شناخته شده تُرک  و رئیس فدراسیون بین‌المللی منتقدان سینمایی ( فیپرشی) برنامه‌ریزی می‌شود که یکی از حامیان جدی سینمای آسیاست.در این دوره جشنواره فاطمه معتمد آریا به عنوان داور حضور دارد و نمایش فیلم “روسری آبی” با بازی به یاد ماندنی او و استاد عزت الله انتظامی بعداز نزدیک به یک ربع قرن با نسخه‌ای مرمت شده توسط فرهاد قدسی و همکارانش در استودیو «فام» که نشان از توان تکنیکی سینمای کشور ماست برایم غرور آفرین است و این امکان فراهم نمی‌شد مگر با تلاش مدیریت بنیاد سینمایی فارابی،مدیریت بخش بین‌الملل فارابی و فیلمخانه ملی ایران و تهیه‌کننده فیلم مجید مدرسی.»

رخشان بنی‌اعتماد «روسری آبی» را در سال ۱۳۷۳ و با بازی عزت‌الله انتظامی، فاطمه معتمدآریا، گلاب آدینه، افسر اسدی، جمشید اسماعیل خانی، فرهاد اصلانی، نادیا دلدار گلچین و … ساخته است.
این فیلم روایت «رسول رحمانی» (با بازی عزت‌الله انتظامی) مالک یک مزرعه گوجه‌فرنگی است که کارخانه‌ای هم در کنار آن دارد. او که چند سال پیش همسرش را از دست داده‌است، تنها زندگی می‌کند. «نوبر کردانی» (فاطمه معتمدآریا) زنی است که سرپرستی خانواده‌اش را به عهده دارد و ناچار است کار کند. او به همراه چند زن دیگر برای کار در مزرعه انتخاب می‌شود.
منبع: بهارنیوز

گشتی در موزه "لوور" امارات

این موزه در حالی با حضور رییس‌جمهور فرانسه افتتاح شد که صدها اثر هنری و ارزشمند در آن به نمایش گذاشته شده است؛ این موزه که از سه طرف محصور به آب است، میزبان نمایش ۶۰۰ اثر هنری است که ۳۰۰ قطعه از آن از ۱۳ موسسه مهم هنری در فرانسه به امانت گرفته شده و در ۲۳ گالری دائمی این موزه به نمایش گذاشته می‌شود.

 

آثاری از «پل گوگن»، «ونسان ونگوگ» و «پابلو پیکاسو» از جمله مهم‌ترین نقاشی‌هایی است که در این موزه در معرض نمایش علاقه‌مندان قرار می‌گیرد و از جمله چیدمان‌های دائمی موزه لوور ابوظبی نیز می‌توان به مجسه‌ای اثر «آگوست رودین»، درختی عظیم از جنس برنز با برگ‌های آینه‌ای اثر «جوزژه پنونه» هنرمند ایتالیایی و سه حکاکی روی سنگ از «جنی هولمز» از امریکا اشاره کرد.

 

یک مجسمه ابولهول که قدمت آن به قرن ششم قبل از میلاد می‌رسد،‌ ۱۳ قطعه از کتیبه‌ای با سوره “حشر” قرآن کریم و یک مجسمه نیم‌تنه مرمرین از اسکندر مقدونی، نقاشی “تصویری از یک زن ناشناخته” اثر «لئوناردو داوینچی»،‌ نیز آثار بسیار ارزشمند این موزه به شمار می‌روند. هزینه ووردی این موزه ۱۶.۳۰ دلار است و از پیش ۵ هزار بلیت برای روز افتتاحیه به فروش رفته است.

 




 





















































 
منبع: بهارنیوز

رشد جمعیت سالمند کشور پرشتاب است

سیدمحمدعلی جنانی در گفت و گو با ایرنا افزود: براساس آمارها، بین سال های ۷۵ تا ۸۵ رشد جمعیت در کشور ۱،۷ درصد بود، اما جمعیت سالمندی ۲،۷ درصد رشد داشت و این آمار نشان می دهد رشد جمعیت سالمندی پرشتاب تر و با جهش بیشتری پیش می رود.وی تصریح کرد: براساس اعلام سازمان جهانی بهداشت، افراد بین ۶۰ تا ۷۵ سال را سالمند تعریف می کنند و اگر نسبت افراد ۶۵ سال به کل جمعیت از پنج درصد کمتر باشد به این جمعیت جوان می گویند، اگر این نسبت بین ۵ تا ۱۰ درصد باشد میانسال و اگر بالای ۱۰ درصد باشد سالمند محسوب می شود.جنانی اضافه کرد: موضوع سالمندی یکی از موضوعات بسیار مهم در سازمان تامین اجتماعی به شمار می رود و در کشور و به تبع آن در تامین اجتماعی چون نیمی از جمعیت کشور را تحت پوشش دارد، مورد تاکید جدی است.

مدیرکل امور فنی مستمری های سازمان تامین اجتماعی ادامه داد: طبق آمارها، موضوع سالمندی با نرخ باروری رابطه خطی معکوس و با شاخص امید به زندگی رابط خطی مستقیم دارد و متاسفانه در کشور ما هر دو پارامتر یعنی نرخ باروری در حال کاهش و امید به زندگی در حال افزایش است و اثر نامطلوب بر سالمندی می گذارد. مطالعات و پژوهش ها نشان می دهد که روند سالمندی به سمت سالمندی زنانه پیش می رود.وی تاکید کرد: همچنین پدیده سالمندی بر هزینه خانوار اثر نامطلوبی می گذارد؛ به گونه ای که هزینه خانوار بدون سالمند در طول سال ۵ میلیون تومان در سال ۹۳ بوده؛ اما در همان سال با سالمند ۲۰ میلیون تومان در سال بوده است.

** نگاه به پدیده سالمندی باید تغییر کند
جنانی اضافه کرد: بنابراین باید برای جمعیت سالمندی خود فکر اساسی کرد؛ البته در کشورهای دیگر برای سالمندان طرح هایی را پیاده می کنند که این طرح ها ابعاد اقتصادی، اجتماعی، رفاهی، بهداشتی، درمانی و مراقبتی دارند.وی خاطرنشان کرد: بنابراین در موضوع سالمندی باید اولا پارادایم و نگاه به پدیده سالمندی را عوض کرد و این تغییر نگاه در تمامی رسانه های دیداری و شنیداری و وسایل ارتباط جمعی باید متجلی شود. به عنوان مثال سمبل یک انسان سالمند را در قالب یک تصاویر شاد و چالاک و شاداب نشان دهیم؛ نه اینکه یک فرد با اثرات سالمندی مانند پیری، نداشتن شادی و نشاط را به همگان نشان دهیم.مدیرکل امور فنی مستمری های سازمان تامین اجتماعی گفت: باید به شرایط استمرار زندگی حرفه ای و شغلی سالمندان فکر کنیم، افزایش سن بازنشستگی را داشته باشیم، جنبه های تشویقی در جهت تثبیت در شغل، بهره گیری از تجارب در قالب قانون های پیشکسوتان حرفه ای و مدیریت دانش و تجربه، مشارکت در سازمان های مردم نهاد را در برنامه ریزی های خودمان داشته باشیم تا نگاه به پدیده سالمندی تغییر کند.وی تصریح کرد: همچنین سازمان ها باید به سمتی بروند که از تجارب بازنشستگان و پیشکسوتان جهت اصلاح و سیستم های خودشان استفاده کنند که یک نمونه آن در سازمان تامین اجتماعی استفاده از این افراد در بحث کارگزاری های رسمی است.

جنانی ادامه داد: مدیریت و نهادینه کردن فعالیت های جسمی و ورزشی سالمندان، تقویت همبستگی بین النسلی، متناسب سازی فضای مسکن و محیط شهری، تامین امکانات و ارائه روش های درست برای نگهداری سالمندان در منزل، استفاده از خدمات سالمندان در ارائه خدمات اجتماعی و تقویت نگاه های توانبخشی از دیگر برنامه هایی است که باید برای سالمندان در کشور اجرایی شود. البته جمعیت سالمند در افق های پیش رو به این موضوعات نیاز دارد.سازمان تامین اجتماعی ۴۲ میلیون بیمه شده دارد که ۱۴ میلیون آن بیمه شده اصلی و سه میلیون نفر از آنها مستمری بگیر (از کارافتاده، بازنشسته و بازماندگان) هستند که ۱۸ نوع خدمت درمانی و بیمه ای به آنها ارائه می شود.
همچنین براساس آمارها، نسبت پشتیبانی( نسبت بیمه شده به مستمری بگیر) در سال ١٣۵۴ در ایران ۲۴،۸ بوده است که پس از طی دوره ۴٠ ساله در سال ١٣٩۴ به میزان ۵،۴ کاهش یافته است، این بدان معنی است که در سال ١٣۵۴، به ازای هر ۲۴،۸ بیمه شده اصلی، در آن سال یک نفر مستمری دریافت می کرده است و در سال ١٣٩۴، به ازای هر ۵،۸ بیمه شده اصلی، یک نفر مستمری دریافت کرده است.
منبع: بهارنیوز

۶ آذر هم "تعطیل"؛ عزاداری یا جشن؟

به گزارش تسنیم، یکی از موضوعات چالش‌برانگیز میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان در سال گذشته، موضوع تعطیل و یا تعطیل نبودن هشتم ربیع‌الاول، مصادف با آغاز امامت و ولایت حضرت امام عصر(عج) بود که پس از دو بار رفت و برگشت بین مجلس و شورای نگهبان این مسئله تأیید شد.
براساس این گزارش، مجلس در سال گذشته طبق بند «ح» ماده ۳۷ قانون احکام دائمی برنامه‌های توسعه، تعطیلی هشتن ربیع‌الاول را تصویب کرد و سپس با تأیید شورای نگهبان، این امر به قانون دائمی تبدیل شد و از این پس هر ساله این روز به مناسبت سالروز آغاز امامت حضرت ولی‌عصر(عج) تعطیل رسمی است.
 چرا تعطیلی ۶ آذر در تقویم‌های رسمی ثبت نشده است؟
این گزارش می‌افزاید، با توجه به هشتم ربیع‌الاول مصادف با ششم آذرماه هجری شمسی است و تعطیلی این روز نیز در فروردین امسال تأیید شده و از طرفی تقویم‌ها نیز پیش از سال جدید چاپ و منتشر می‌شود، بنابراین تعطیلی ۶ آذر در تقویم‌های رسمی ثبت نشده است.عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان نیز، این موضوع را تأیید کرده و گفته است که شورای نگهبان در مهلت ۲۰ روزه درباره تعطیلی هشتم ربیع‌الاول اعلام نظر نکرد که این امر طبق قانون به منزله تأیید مصوبه مجلس شورای اسلامی است.

گفتنی اینکه مخالفان این تعطیلی در مجلس، خصوصا علی مطهری عنوان کرده بودند معلوم نیست اعلام  ۸ ربیع الاول که سالروز شهادت امام حسن عسکری است به عنوان آغاز امامت حضرت مهدی عج، بر اساس چه منطق و استدلالی استوار بوده است زیرا نمی‌شود یک روز هم عزا باشد هم جشن!
منبع: بهارنیوز

توطئه برای قتل هولناک شوهر

چندی قبل پلیس فارس در جریان مرگ مردی میانسال در یکی از محله های شیراز قرار گرفت. تحقیقات اولیه حاکی از آن بود که برادر این مرد نخستین کسی بوده که با جسد وی روبهرو شده و پلیس را خبر کرده است.این مرد تحت تحقیق قرار گرفت و گفت که همسر برادرش می گوید که فردی پس از ورود به منزل شوهرش را به قتل رسانده است.پرونده با عنوان مرگ مشکوک به دادسرا ارسال و رسیدگی به آن شروع شد. همزمان جسد قربانی نیز به پزشکی قانونی منتقل شد تا بررسیهای تخصصی راز مرگ این مرد را فاش کند. ساعت ها از این جنایت گذشت تا اینکه پرونده برای ادامه رسیدگی در اختیار بازپرس جنایی قرار گرفت. با توجه به سرنخ های به دست آمده از پزشکی قانونی خواسته شد مشخص کند علت دقیق مرگ چه بوده است.

 

نتیجه پزشکی قانونی مشخص کرد که قربانی به دلیل خفگی جان خود را از دست داده است از این رو تحقیقات پیرامون این موضوع متمرکز شد.با این گزارش، همسر قربانی به دادسرا احضار شد تا بار دیگر از وی تحقیق شود. آنچه از نظر قاضی عجیب بهنظر میرسید، اینبود که چطور مردی وارد منزل آنها و باعث مرگ مرد میانسال شده و کسی مقاومتی برای این قتل نکرده است.وقتی دستور احضار همسر وی صادر شد ماموران با خبر شدند که از زمان جنایت، وی متواری شده است از این رو احتمال دادند که نامبرده در قتل همسرش دخالت داشته است. به همین دلیل تحقیقات در این رابطه متمرکز شد تا توانستند ردی از این زن را در بوشهر به دست آورند. با شناسایی مخفیگاه این زن ماموران برای بازداشت وی به استان همجوار رفته و نامبرده را دستگیر کردند.

 

وقتی زن در دادسرا حاضر شد، بازپرس پرونده از او درخصوص قتل پرسید و وی توضیح داد که مردی پس از ورود به منزلشان همسرش را به قتل رسانده است.در چنین شرایطی بازپرس مطمئن شد که اگر حرفهای این زن درست باشد، میبایست سرنخی از آن مرد در اختیار ماموران قرار می داد و به همین دلیل دستور بازداشت وی را صادر کرد و او به اداره آگاهی منتقل شد. پس از چند ساعت بازجوییدر نهایت وی که چارهای جز بیان حقیقت نداشت لب به بیان حقیقت گشود و به قتل همسرش اعتراف کرد.او گفت: مدت ها از ازدواج من و همسرم می گذشت در این مدت به شدت با هم اختلاف داشتیم.تا جایی که چندبار کارمان به درگیری و ضرب و شتم کشیده شد. از دستش خسته شده بودم به همین دلیل دنبال فرصتی بودم که او را به قتل برسانم از این رو چند روز قبل از جنایت نقشه قتل را با مردی که با او آشنایی داشتم مطرح کردم و تصمیم گرفتیم در یک روز مناسب نقشه را عملی کنیم.
روز جنایت او به منزلمان آمد و در یک موقعیت مناسب شوهرم را خفه کردیم. سپس جسد را آنجا رها کرده و متواری شدیم. با اعتراف این زن ماموران همدست وی را نیز دستگیر کردند. این دو متهم در ادامه صحنه جنایت را بازسازی کردند. بدین ترتیب با درخواست اولیای دم مبنی بر مجازات متهمان این پرونده برای صدور حکم نهایی به دادگاه ارسال شد.
منبع: بهارنیوز

دستگیری قاتل فراری قبل از خودکشی

 مرد همسرکش که چهارشنبه شب همسرش را با ضربات متعدد چاقو و در حمام خانه اش به قتل رسانده بود و از محل حادثه متواری شده بود، در اقدامی جنون آمیز قصد پایان دادن به زندگی خود داشت که توسط مامورین  شناسایی و دستگیر شد.این شخص قصد داشت تا خودش را از بالای یک پل هوایی به پایین پرتاب کند که دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی منتقل شد.با انتقال متهم به اداره دهم پلیس آگاهی تحقیقات درباره علت وقوع این ماجرا آغاز شده است.
منبع: بهارنیوز

با سفارش، مهاجرت کاهش نمی‌یابد

محمد جلال عباسی شوازی در گفت‌وگو با ایسنا، با اشاره به اینکه یکی از مهمترین وقایع دهه های اخیر در کشور، افزایش میزان تحصیلات دختران بوده است، افزود: نظام حکومتی در سالهای اخیر برای برقراری عدالت آموزشی و تحصیلی میان دخترانی که در دهه های گذشته و قبل انقلاب به امکانات آموزشی دسترسی نداشتند، مراکز تحصیلات عالی را به نحوی گسترش داده که آنان رشد آموزشی بیشتری داشته باشند. این مساله پتانسیل های زیادی را برای کشور به همراه آورده است.

این استاد گروه جمعیت شناسی دانشگاه تهران، ادامه تحصیل زنان را نشان دهنده توانمندی آنان و جامعه دانست و تصریح کرد: این تغییرات برای جامعه بسیار مطلوب هستند، این درحالیست که تاکنون نتوانسته‌ایم زمینه‌های شغلی و مشارکت زنان در اقتصاد را فراهم کنیم. حاصل این سیاست نامتوازن این شده است که افراد تحصیل می کنند ولی دسترسی به شغل نداشته و یا دست کم مانند مردان در حوزه اقتصاد حضور ندارند.

عباسی شوازی با اشاره به حضور بیشتر زنان و دختران در دانشگاه ها و آمار رو به افزایش فارغ التحصیلان دانشگاهی اضافه کرد: با این وجود زمانیکه به مراکز صنعتی و خدماتی می رویم حضور زنان را پر رنگ نمی‌بینیم چرا که موانع ساختاری که در جامعه به وجود آمده زمینه را برای مشارکت زنان فراهم نمی‌کند.وی با اشاره به افزایش مهاجرت به دنبال موانع ساختاری حضور زنان در عرصه های شغلی اظهار کرد: وقتی به طور طبیعی بازار کار برای زنان فراهم نباشد ممکن است به دنبال پیشرفت تکنولوژی، حمل و نقل، تغییر آمال و آرزوهای دختران تحصیلکرده جوان، تمایل به مهاجرت افزایش یابد. همچنین خانواده ای که می‌بیند فرزندش تحصیل کرده ولی شغلی ندارند انگیزه پیدا می‌کند تا به مناطقی مهاجرت کند که امکان کار بهتر، بیشتر و یا خدمات مناسب تر داشته باشد.

این استاد دانشگاه با تاکید بر لزوم رصد درست شاخص‌های جمعیتی در جامعه اظهار کرد: گاهی باید به این شاخص ها با دید مثبت نگاه کنیم. برای مثال وقتی شما زنان تحصیل کرده‌ای در اجتماع دارید این یک نکته مثبت به نظر می‌رسد، چرا از پتانسیل این زنان نباید استفاده کنیم؟ چرا فقط باید آن را به شکل بحران دید؟ این زنان تحصیل کرده و جوانان سرمایه ملی هستند.این جمعیت شناس با بیان اینکه گاهی افراد برای ایجاد امنیت اقتصادی  مهاجرت می کنند ادامه داد: اگر امکاناتی فراهم کنیم که زنان در مناطق و شهرها، شهرستان‌ها و نقاط حاشیه ای و روستایی خودشان ماندگار شوند، به توازن و تعادل محیطی خواهیم رسید.

رئیس موسسه ملی مطالعات جمعیتی با تاکید بر اینکه نمی توان بدون ارائه خدمات مردم را مجبور کنیم که در خانه خودشان بنشینند و به مناطق بهتر مهاجرت نکنند تصریح کرد: نمی شود درحالیکه در یک منطقه شغل به اندازه کافی وجود ندارد به خانواده ها گفت برای حفظ فرهنگ روستایی در آنجا باقی بمانند. این افراد نیازمند خدمات هستند. فرزند آنها باید تحصیل کند و سپس شغلی بیابد. عباسی شوازی در پایان با اهمیت نگاه جامع نگر نسبت به مسائل جمعیتی گفت: بایستی شاخص های مختلف جمعیتی در کنار هم قرار بگیرند و آن موقع مسائل را تحلیل کرد. برای مثال باید درآمد، سطح رفاه، بیکاری، اشتغال و نابرابری جنسیتی و … در کنار هم قرار دهیم و آن موقع به پاسخ سوال ها برسیم و برنامه ریزی جامع‌تری داشته باشیم.
منبع: بهارنیوز

مرکز کودکان معتاد دیگر ظرفیت ندارد!

 فرید براتی سده؛ رئیس مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور درباره اقدامات سازمان بهزیستی برای معتادان متجاهر گفت: طبق وظیفه‌ای که به بهزیستی در این زمینه محول شده، مدیریت درمان معتادان متجاهر جزو فعالیت‌های ماست و به این معناست که همه وظایف مربوط به معتادان متجاهر مربوط به بهزیستی نیست.

وی ادامه داد: پس از اینکه یک معتاد متجاهر توسط قاضی به مراکز ماده ۱۶ فرستاده می‌شود، در پروسه درمان قرار می‌گیرد. در واقع این معتاد متجاهر یک درمان‌خواه می شود و بعد از اینکه درمان شد؛ طبق قانون طی سه ماه و حداکثر تا شش ماه باید در این مراکز باشد و بعد از آن، وظیفه نگهداری کمی متفاوت است.

براتی تاکید کرد: اگر قرار باشد از معتادان پس از درمان نگهداری شود؛ نیاز به سازوکارهایی وجود دارد و برای آن باید پیش‌بینی‌هایی صورت گیرد، بنابراین تاکید می‌کنم که یک معتاد متجاهر حداکثر تا شش ماه باید در مراکز درمانی ماده ۱۶ نگهداری شود و بعد از آن، نگهداری این افراد خلاف قانون است.

براتی با بیان اینکه بعد از اینکه این افراد مرخص شدند؛ باید برای بعد از خروج‌شان نیز تدابیری اندیشیده شود، گفت: البته آیین‌نامه‌هایی در این خصوص وجود دارد. رئیس قوه قضائیه چند سال پیش آیین‌نامه‌ای را در خصوص خدمات پس از خروج این افراد ابلاغ کرده است. این خدمات تنها توسط بهزیستی ارائه نمی‌شود، اما متاسفانه مشکلی که وجود دارد؛ این است که همه انتظار دارند؛ تمامی این کارها را بهزیستی انجام دهد. به نظر می‌رسد؛ بهزیستی در رابطه با موضوع معتادان متجاهر تنها مانده است.

وی با اشاره به اینکه نمی‌توان از این افراد بعد از آن مدتی که اشاره کردم؛ نگهداری کرد، گفت: اگر قرار باشد؛ غذایی به آنها داده شود و یا مبلغی برای گذران زندگی به معتادان متجاهر تعلق گیرد، باید به طور روشن در این خصوص برنامه‌ریزی شود. بحث این است که برای بعد از خروج معتادان متجاهر از مراکز باید برنامه‌ریزی بین سازمانی انجام شود و نیروی انتظامی نیز باید با مراکز ماده ۱۶ همکاری کند.

رئیس مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی افزود: وزارت بهداشت باید درمان‌های غیردارویی معتادان متجاهر را که کم هم نیست و شامل عمل جراحی‌های بسیار زیادی می‌شود، انجام دهد، اما متاسفانه وزارت بهداشت در این خصوص هیچ‌گونه همکاری ندارد و به صراحت اعلام کرده است که اگر بخواهد چنین اقداماتی را انجام دهد، باید در هیات دولت مصوبه‌ای باشد تا ما را ملزم به انجام این خدمات کند.

براتی‌سده در ادامه گفت: ستاد مبارزه با مواد مخدر نیز فقط اعتبارات را در اختیار ما می‌گذارد که آن هم کافی نیست، چرا که میزان اعتبارات با توجه به حجم مشکلات و تقاضاهایی که از استان‌ها برای مرکز ماده ۱۶ ارائه می‌شود؛ کفایت نمی‌کند.

وی با تاکید براینکه بهزیستی در رابطه با معتادان متجاهر درمان کننده و نه نگهداری‌کننده است، گفت: زمانی که معتاد درمان شد، باید ترخیص شود و اگر می‌خواهند از معتادان نگهداری شود، مسئولان کشور باید به طور ویژه‌ای این مسئله را در دستور کار قرار دهند و این کار بهزیستی به تنهایی نیست.

براتی‌سده با اشاره به اینکه معتاد متجاهر تعریف مشخصی دارد و براساس همین تعاریف باید به آنها خدمات تعلق گیرد، گفت: معتاد متجاهر یعنی کسی که اعتیاد دارد، بی‌خانمان و ته خط است که باید به او خدمات ارائه شود و نمی‌شود هرکسی را به عنوان معتاد متجاهر به مراکز منتقل و از آنها نگهداری کرد، چرا که بعضا ممکن است، همه افرادی که جمع‌آوری می‌شوند، معتاد متجاهر نباشند.

وی در رابطه با چگونگی تشخیص معتادان متجاهر و وجود بیماری‌های احتمالی در آنها همچون ایدز و هپاتیت و همچنین روند درمانشان گفت: این افراد در ابتدا به مراکز غربالگری فرستاده می‌شوند. در آنجا پزشک، روانشناس و مددکار آنها را بررسی می‌کند، آزمایش‌های اچ‌آی‌وی و هپاتیت از آنها گرفته می‌شود و اگر بیماری‌ای داشته باشند که شدید باشد، باید آنها را به مراکز درمانی اعزام کنند، بنابراین اگر معتاد متجاهر بودن آنها مسجل شود، به مراکز ماده ۱۶ یا به مراکز ماده ۱۵ که مجاز هستند، این بیماران را پذیرش کنند؛ فرستاده می‌شوند، اما اگر اثبات نشود که فرد معتاد متجاهر است؛ ترخیص می‌شود و آیین‌نامه و قانون برای این کار وجود دارد.

رئیس مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی گفت: معتاد متجاهر زیر ۱۸ سال هم در کشور وجود دارد، این افراد به مراکز کودکان منتقل و در آنجا درمان می‌شوند، البته برخی استانها نیاز بیشتری به این مراکز دارند.

براتی‌سده بیشترین آمار کودکان مراجعه‌کننده برای درمان اعتیاد را مربوط به سیستان و بلوچستان با ۱۶۶ کودک اعلام کرد و گفت: اگر کودکی زیر ۱۸ سال باشد و به مراکز نگهداری معتادان بزرگسال منتقل شود، خلاف قانون است.

وی با اشاره به اینکه مراکز نگهداری برای کودکان معتاد بی‌خانمان در کشور وجود دارد، گفت: این مراکز در زاهدان، خراسان شمالی، تهران و البرز در حال فعالیت هستند که در زاهدان مرکز دخترانه‌ای نیز در این خصوص وجود دارد.

براتی‌سده ادامه داد: در زاهدان دو مرکز برای دختران و پسران معتاد زیر ۱۸ سال وجود دارد که ظرفیت آن تکمیل شده‌است. این کودکان درمان شده‌اند، اما چون جایی برای رفتن ندارند در همان مرکز نگهداری می‌شوند.

وی افزود: کودکان معتاد پس از درمان باید از خدمات شبه‌درمانی بهره‌مند شوند؛ یعنی باید آنها را تحویل معاونت اجتماعی بهزیستی بدهیم و به عنوان کودک بی‌سرپرست و بدسرپرست به آنها خدمات‌رسانی شود.
منبع: بهارنیوز

رویای کار در ترکیه و کابوس بیگاری

گروه جامعه-رسانه ها: سال‌های کار در عسلویه، صورتش را آفتاب سوخته کرده. تارهای سفید لابه‌لای موهای انبوه مشکی به چشم می‌آید. ۳۴ ساله است، اهل فسا. حالا مدتی است تهران زندگی می‌کند. خیال دارد دوباره برای کار به عسلویه برگردد. عطای کار در ترکیه را به لقایش بخشیده. سیگار بهمن را از جیبش بیرون می‌آورد، قبل از اینکه آتش کند، می‌پرسد: «اشکالی نداره که؟» سرم را تکان می‌دهم. دود، تصویرش را محو می‌کند. یونس یکی از همان‌هایی است که با تبلیغات پرآب و تاب شرکت‌های کاریابی، راهی ترکیه شده.

تخصصش جوشکاری است. سابقه‌اش در‌ این کار بالاست. ۱۰ سال عسلویه کار می‌کرده، قبلش هم در شیراز. می‌گوید نمی‌خواهد اسم مستعار بنویسید، اسم خودم را بیاورید؛ یونس مشیری: «من هم مثل خیلی‌های دیگر فریب خوردم. توی تبلیغات خیلی خوب پرزنت می‌کنند. انگار آدم را روانشناسی می‌کنند. جوری حرف می‌زنند که خیال می‌کنی دیگر بهتر از این نمی‌شود. می‌گویند خودمان ترتیب رفتن‌تان را می‌دهیم و به کارفرما معرفی‌تان می‌کنیم. مدرک خاصی ازت نمی‌خواهند.

می‌گویند اگر تخصص داشته باشی، کافی است. بیشتر جوشکار و مبلکار می‌خواهند، خیاط هم همین‌طور. منتها جوشکار بیشتر از همه مورد نیاز است. شرکت پاسپورت را می‌گیرد تا بلیت تهیه کنند. پول بلیت و باقی هزینه‌ها البته پای خودمان است. شرکت یک میلیون تومان کمیسیون هم از متقاضیان دریافت می‌کند. البته این کمترین کمیسیونی است که می‌گیرند. تا ۲ میلیون تومان هم شنیده‌ام که از متقاضیان می‌گیرند. من مدارک و پول کمیسیون را دادم و بهم گفتند خبرت می‌کنیم. البته اینکه می‌گویم شرکت، یک اتاق ۴ متری در یک دفتر بازرگانی بود. بعد از چند وقت تماس گرفتند و گفتند فلان روز حرکت است.

من به همراه چند نفر دیگر بودم. آنها هم شرایط من را داشتند. اول گفتند یک نفر در فرودگاه آتاتورک استانبول می‌آید دنبال‌تان. بعد گفتند خودتان با تاکسی بروید میدان ساعت، آنجا دنبال‌تان می‌آیند. ما همین کار را کردیم، از فرودگاه رفتیم میدان ساعت. فکر می‌کردم کسی دنبال‌مان می‌آید که کارکشته و به چم و خم کار وارد است اما او هم یکی مثل خودمان بود که دو هفته زودتر از ما به استانبول رفته بود. او ما را از آنجا به خوابگاه برد. شرکت در تهران به ما گفته بود تا زمانی که سر کار برویم، هزینه اقامت‌مان با آنها خواهد بود. البته خورد و خوراک پای خودمان است. خوابگاه یک اتاق ۳ در ۶ بود برای ۹ نفر. یعنی ۲ متر برای هر نفر. شرایطش آنقدر افتضاح بود که دلت نمی‌خواست پا داخلش بگذاری اما دیگر چاره‌ای نداشتیم. فردا همراه یک نفر برای معرفی به کارفرما رفتم جوشکاری اسکلت ساختمان. کارفرما ترکی حرف می‌زد. می‌گفت من ۶ ماه پیش نیرو می‌خواستم. نفرِ شرکت فکر می‌کرد من ترکی بلد نیستم، به روی خودم نیاوردم. فردایش دوباره به کارگاه دیگری رفتیم؛ آنجا هم نیرو نمی‌خواستند و دوباره همان جریان تکرار شد.

آدم شرکت گفت تو تخصص لازم را نداشتی و جایی برای کار قبولت نمی‌کنند. از فردا باید پول پانسیون را بدهی و خودت فکر کار باشی، یا آن کاری را بکنی که ما برایت پیدا می‌کنیم. اعتراض کردم و گفتم تخصص من جوشکاری است. در ضمن من ترکی متوجه می‌شوم و فهمیدم کارفرماهایی که پیش‌شان می‌رفتیم اصلاً کارگر نمی‌خواستند. همین باعث شد که عذرم را بخواهند. چند روز آواره بودم تا از طریق یک آشنا، کاری پیدا کردم؛ یک کارگاه ساختمانی. تازه چون آشنا معرفی کرده بود با ماهی ۲ هزار و ۳۰۰ لیر مشغول شدم که نسبت به بقیه کارگران خارجی، حقوق بالایی می‌گرفتم در حالی که کارگر ترک، بابت همان کار ۶ هزار لیر می‌گرفت. من در عسلویه بیشتر از اینها می‌گرفتم اما به خاطر شرایط خودم دوست داشتم از ایران دور باشم. با چند نفر اتاق اجاره کرده بودم و دو ماه کار کردم. یکی از روزها کارفرما گفت همین امشب باید بروید. کار ما به هرحال غیرقانونی و بدون مجوز بود. از آنجا هم آواره شدم. نمی‌خواستم دست خالی پیش زن و بچه‌ام برگردم. سرتان را درد نیاورم، حتی با وعده کار، نزدیک بود در دام گروه‌های خلافکار بیفتم. یک بار حتی تا پای مرگ رفتم. آنجا داعش هم خیلی راحت روی کارگرهای خارجی حساب باز می‌کند و برایشان تبلیغ می‌کند.» یونس حالا به ایران برگشته. به قول خودش اندک اندوخته‌اش را هم بابت هزینه‌های زندگی در استانبول از دست داده و کلاهش هم که آن طرف‌ها بیفتد، دیگر نمی‌رود برش دارد.

سلیمان، ۲۵ ساله ترکمن است. او هم تجربه کار در ترکیه را دارد. می‌گوید: «شرکت برای اینکه خیال متقاضی‌ را بابت کار راحت کند، کانال تلگرامی درست کرده و فیلم کسانی را که برای کار رفته‌اند، آنجا می‌گذارد. کسانی که راضی هستند و دیگران را دعوت می‌کنند برای کار به ترکیه بروند. من کارگاه مبل‌سازی کار کرده بودم. گفتند مبلکار آنجا خیلی مورد نیاز است. یک میلیون و نیم کمیسیون دادم و به استانبول رفتم. آنجا گفتند اگر ترکی بلدی، می‌توانی راحت با کارفرما کار کنی. من مشکل زیادی نداشتم. برای کار مبل‌سازی قبولم نکردند البته گفتند مهارتت کم است و به درد ما نمی‌خورد. گفتند باید کار دیگری بکنی. به کارگاه تولید پوشاک معرفی‌ام کردند. آنجا کارم این بود که لباس‌ها را تا بزنم یا لباس‌هایی که زده‌دار است، از لباس‌های دیگر جدا کنم. چند نفر دیگر ایرانی هم آنجا بودند. آنها خیلی پیشرفت کرده بودند و روی شلوار جین، زاپ می‌زدند و سنگشور می‌انداختند. بابت کارم در آن کارگاه، از هفت صبح تا هفت و نیم شب، ماهی هزار لیر دستمزد می‌گرفتم. کرایه اتاق و خورد و خوراک هم که از آن کم می‌شد، در واقع چیزی نمی‌ماند. تازه با ترس و لرز هم باید گذران می‌کردیم.

ترکیه که ویزای کار به ما نداده بود. اگر یک بار آدم را بگیرند، دیپورت می‌کنند و دیگر اجازه سفر به ترکیه را نمی‌دهند. نهایتاً ۳ ماه ماندم و کار کردم. در هر کارگاه مدت کوتاهی می‌ماندم چون اگر بفهمند کارفرما کارگر خارجی را بدون مجوز به کار گرفته، ۳۰ هزار لیر جریمه‌اش می‌کنند.» سلیمان حالا به ایران برگشته اما خیال دارد دوباره برود. یک ماه اینجا می‌ماند و بعد دوباره برمی‌گردد. شرایطش آنجا سخت است اما استانبول را دوست دارد، گرچه فرصت زیادی برای تفریح پیدا نمی‌کند.

بازار داغ آموزش زبان ترکی استانبولی
سر کلاس کنار هم می‌نشینند. با هم به درس گوش می‌دهند. با هم عبارت‌ها و جمله‌ها را تکرار می‌کنند و تمرین‌های حل شده را با هم مرور می‌کنند. اشکالات هم را می‌گیرند و سؤالات‌شان را از استاد می‌پرسند. زندگی اما برای هر کدام‌شان یک جور است. یکی دلش می‌خواهد سریال‌های ترکی را پیش از آنکه در شبکه فارسی زبان آنور آبی پخش می‌کنند، با زبان اصلی ببیند. یکی دنبال این است که هرجور شده با یک سلبریتی ترک سر دوستی باز کند و شاید اگر قسمت شد، پایش به سرزمین رؤیاهایش باز شود و ستاره احتمالی سریالی شود. یکی می‌خواهد زبان ترکی استانبولی‌اش قوی شود تا در سفرهای متعددش برای خرید جنس، دچار مشکل نشود؛ آخر ترک‌ها زیاد انگلیسی بلد نیستند.

برای محمد اما همه‌اش یک چیز است؛ ترکی یاد بگیرد تا برود ترکیه کار کند. ۲۸ ساله است، میانه اندام. لیسانس حسابداری دارد. بوتیک‌دار است. می‌گوید: «اینجا کارم خیلی کساد شده. از وقتی که پای برندهای ترک به ایران باز شد، مشتری‌های ما به شکل قابل‌توجهی ریزش کرد. دوستم استانبول است، می‌خواهم سرمایه‌ام را جمع کنم و بروم آنجا کار پوشاک کنم. کسی را هم پیدا کرده‌ام که یک جورهایی با هم شراکت کنیم؛ ترک است. می‌خواهم زبانم را قوی کنم که به مشکلی برنخورم. من خودم یک شاگرد در مغازه داشتم که رفت ترکیه برای کار. آنجا کار بسته‌بندی پوشاک می‌کند. در بخش نساجی کار زیاد است. البته کسانی که به عنوان کارگر ساده می‌روند، وضع‌شان فرق دارد اما اگر سرمایه ببری و کاری راه بیندازی، اتفاقاً خیلی هم استقبال می‌کنند.» محمد خیال دارد قانونی برای کار برود. می‌گوید: «می‌دانم که خیلی‌ها همین طوری می‌روند و مجوز کار در آنجا را ندارند. من تلاش می‌کنم هرطور شده قانونی بروم. صبر می‌کنم تا کارم درست شود. فعلاً یک سر می‌روم و شرایط را می‌سنجم تا ببینم چه می‌شود.»

گرفتن مجوز کار در ترکیه اما به این راحتی‌ها نیست؛ خصوصاً برای کارگران. گرچه اغلب شرکت‌های کاریابی این را به شما نمی‌گویند. بیشترشان از طریق سایت و یا کانال‌های تلگرامی به تبلیغات می‌‌پردازند. بعضی وقت‌ها حتی شرکتی در کار نیست. افراد خودشان مجزا به جذب متقاضیان کار اقدام می‌کنند و متقاضیان جذب شده را به شرکت‌ها معرفی می‌کنند و پورسانت‌شان را می‌گیرند. با یکی از شماره‌ها تماس می‌گیرم، جواب نمی‌دهد. بلافاصله پیامک می‌آید: «لطفاً از طریق تلگرام، ارتباط برقرار کنید.» عکس پروفایلش، یک صفحه زرد با لوگوی ساده است که یک شماره تلفن اعتباری زیرش به چشم می‌خورد. نمی‌دانم کسی که آن طرف خط است، مرد است یا زن. شرایط برای اعزام به کار را سؤال می‌کنم و بلافاصله یک لیست کپی شده برایم فرستاده می‌شود: «خدمات ما به نیروهای اعزامی به کار: ۱- مشاوره کار، انتقال کارجو به اسکان موقت و محل کار ۲- اجازه کار از کارفرما برای ۳ ماه اول و مشاوره و معرفی ضامن جهت اخذ ویزای اقامت یکساله. ۳- مشاوره در صورتی که دنبال محل جهت اجاره یا شغل مناسب هستید. ۴- ضمانت حقوق دریافتی و ضمانت کاری و اجتماعی تا مدت زمانی که در کارگاه معرفی شده مشغول به کار هستید.» همچنین لیستی از مشاغل مورد نیاز بلافاصله پشت بند پیام اول فرستاده می‌شود؛ مشاغلی همچون کارگر ساختمانی، جوشکار آهن و اسکلت، نجار، مبل‌ساز، نگهبان، گارسون، قالیشو، کارت پخش کن، کارگر کارواش و کارگر ساده اتوکار و بسته‌بند.

سماجت به خرج می‌دهم و دوباره تماس می‌گیرم. بعد از چند بار تماس پشت سر هم بالاخره کسی تلفن را جواب می‌دهد. انتظار دارم بی‌حوصله باشد اما با خوشرویی جواب می‌دهد. توضیح می‌دهد که پیدا کردن کار برای خانم‌ها سخت‌تر است اما اگر زوج باشید، می‌توانید با هم در کارگاه خیاطی به عنوان چرخکار مشغول شوید یا در رستوران کار کنید. حقوقش هم بین هزار تا هزار و ۳۰۰ لیر است. در ضمن باید نفری هزار و ۵۰۰ لیر هم بابت مشاوره پرداخت کنید. اعزام‌تان هم در سریع‌ترین زمان ممکن است فقط اگر پاسپورت ندارید، زودتر بروید پلیس +۱۰ اقدام کنید.

ترک‌ها چه می‌گویند؟
مراد ییلماز، اهل ترکیه و شاغل در صنعت پوشاک است. سؤالات را از طریق دوستی ترک زبان برای او می‌فرستم و مراد این طور پاسخ می‌دهد: «در ترکیه کارگرهای ایرانی و افغانی زیادی برای کار می‌آیند. سه ماهه می‌توانند کار کنند و بینش فاصله بیندازند و دوباره مشغول شوند. افغانستانی‌ها بیشترشان از مرز ایران می‌آیند؛ از ماکو و مهاباد. شرایط کارشان، چه کارگران ایرانی و چه افغان اگر خیلی خوب نباشد، بد هم نیست. برای کارگر حتی اگر درآمدش کمی بیشتر از کشور خودش باشد، باز می‌ارزد. اما قوانین در موردشان سختگیرانه است. برای کسانی که سرمایه‌گذاری می‌کنند اما شرایط خوب است. خیلی‌ها آمدند اینجا مغازه زدند یا در تولیدی‌ها سرمایه‌گذاری کردند و اتفاقاً موفق هم هستند.»

بر اساس اعلام کنسولگری ترکیه در ایران، در جمهوری ترکیه، بر اساس قانون ۴۸۱۷ سه نوع اجازه کار برای خارجی‌ها پیش‌بینی شده است که عبارتند از: اجازه کار مدت‌دار، اجازه کار نامحدود و اجازه کار برای موارد استثنایی. بر اساس قوانین موجود ترکیه، خارجیان می‌توانند از هر یک از موارد فوق، به شرط به جا آوردن شرایط قید شده در قانون بهره‌مند شوند و اجازه کار گرفته و در ترکیه مشغول به کار شوند. مدت اعتبار اجازه کار مدت‌دار، بر اساس قرارداد کار، یک سال بوده و برای کار در محل کار مشخص و حرفه خاص صادر می‌شود. پس از اتمام یک سال، اجازه کار برای همان شغل و محل کار، در صورت توافق دو طرف (کارفرما و کارگر)، اجازه کار تا ۳ سال دیگر تمدید می‌شود. پس از اتمام اجازه کار ۳ ساله، این نوع از مجوز تا ۶ سال با توافق دو طرف قابل تمدید است. همچنین در صورتی که یک خارجی حداقل ۸ سال مداوم در ترکیه اقامت داشته و شاغل باشد، اجازه کار دائم بدون محدودیت جغرافیایی برای او صادر می‌شود.

نکته اینجاست که براساس قوانین ترکیه، اتباع خارجی برای گرفتن اجازه کار در ترکیه، باید از کشور متبوع‌شان و یا کشور محل اقامت دائمی‌شان به کنسولگری‌های ترکیه در آن کشور مراجعه کرده و پرونده تقاضای کار را تکمیل کنند. این درحالی است که شرکت‌های کاریابی که عموماً به جذب کارگر در مشاغل مورد نظرشان اقدام می‌کنند، به هیچ عنوان چنین شرطی پیش پای متقاضیان قرار نمی‌دهند و به آنها وعده می‌دهند که صرفاً با در دست داشتن گذرنامه و در کمترین زمان ممکن، شرایط کار و اقامت‌شان را در ترکیه فراهم می‌کنند.

یاد ویدئویی می‌افتم که در یکی از کانال‌های کاریابی ترکیه دیدم. پسر جوانی که با ذوق و شوق حرف می‌زند و حین صحبت دست‌هایش را با هیجان تکان می‌دهد: «اینجا همه چی رله ست. بیاین بچه‌ها منتظرتون هستیم.» با خودم فکر می‌کنم همین چند جمله چطور می‌تواند دل متقاضیان را ببرد، آنقدر که صابون زندگی در خوابگاه کوچک و کثیف و کار در شرایط نامطمئن را به تن‌شان بمالند و راهی کشور همسایه شوند. یاد یونس می‌افتم که گفت نمی‌توانم جای چاقویی را که خورده‌ام، نشانت دهم این را طوری گفت که انگار از دهان نهنگ گریخته باشد.

نیم نگاه
من به همراه چند نفر دیگر بودم. آنها هم شرایط من را داشتند. اول گفتند یک نفر در فرودگاه آتاتورک استانبول می‌آید دنبالتان. بعد گفتند خودتان با تاکسی بروید میدان ساعت. فکر می‌کردم کسی دنبال‌مان می‌آید که کارکشته و به چم و خم کار وارد است اما او هم یکی مثل خودمان بود که دو هفته زودتر از ما به استانبول رفته بود. او ما را از آنجا به خوابگاه برد.خوابگاه یک اتاق ۳ در ۶ بود برای ۹ نفر. یعنی ۲ متر برای هر نفر. شرایطش آنقدر افتضاح بود که دلت نمی‌خواست پا داخلش بگذاری اما دیگر چاره‌ای نداشتیم.

شرکت برای اینکه خیال متقاضی‌ را بابت کار راحت کند، کانال تلگرامی درست کرده و فیلم کسانی را که برای کار رفته‌اند، آنجا می‌گذارد. کسانی که راضی هستند و دیگران را دعوت می‌کنند برای کار به ترکیه بروند. من کارگاه مبل سازی کار کرده بودم. گفتند مبلکار آنجا خیلی مورد نیاز است. یک میلیون و نیم کمیسیون دادم و به استانبول رفتم. آنجا گفتند اگر ترکی بلدی می‌توانی راحت با کارفرما کار کنی. من مشکل زیادی نداشتم. برای کار مبل سازی قبولم نکردند البته. گفتند مهارتت کم است.

گرفتن مجوز کار در ترکیه اما به این راحتی‌ها نیست؛ خصوصاً برای کارگران. گرچه اغلب شرکت‌های کاریابی این را به شما نمی‌گویند. بیشترشان از طریق سایت و یا کانال‌های تلگرامی به تبلیغات می‌‌پردازند. بعضی وقت‌ها حتی شرکتی در کار نیست. افراد خودشان مجزا به جذب متقاضیان کار اقدام می‌کنند و متقاضیان جذب شده را به شرکت‌ها معرفی می‌کنند و پورسانتشان را می‌گیرند. با یکی از شماره‌ها تماس می‌گیرم، جواب نمی‌دهد. بلافاصله پیامک می‌آید: «لطفا از طریق تلگرام، ارتباط برقرار کنید.»
منبع: بهارنیوز

کار آتزوری برای صعود سخت شد

به گزارش ایلنا، در ایام فیفا دی و برگزاری اردوی تیم‌های راه یافته به جام جهانی روسیه امشب تیم ملی ایتالیا برای راهیابی به این تورنمنت شگفت انگیز باید برابر سوئد مصاف بدهد.یازده دیدار هم به صورت دوستانه برگزار خواهد شد که در مهم ترین آنها انگلیس و آلمان برابر هم قرار می‌گیرند. دو دیدار هم در مرحله گروهی جام جهانی روسیه در قاره آفریقا پیگیری می‌شود.
نتایج زنده دیدارهای امروز را در ادامه می‌بینید:
مرحله پلی آف مقدماتی جام جهانی، قاره اروپا
*سوئد  ۱ –  ایتالیا ۰ / نتیجه نهایی
گل:یوهانسون
 
مقدماتی جام جهانی منطقه آفریقا – گروه B
*الجزایر ۱ –  نیجریه۱ / نتیجه نهایی
گل:اوگو (نیجریه) و یاسیان براهیمی (الجزایر)
مقدماتی جام جهانی منطقه آفریقا – گروه D
*آفریقای جنوبی ۰  –  سنگال ۲ /نتیجه نهایی
گل: دیافرا ساخو و ام کیزه (گل به خودی)
 
 



دیدارهای دوستانه


* کره‌جنوبی ۲ کلمبیا ۱ / نتیجه نهایی
گل: سئون هیونگ می (۲ گل – کره جنوبی) کریستین زاپاتا (کلمبیا)
* چین ۰ صربستان ۲  / نتیجه نهایی
گل: آدام لیائیچ و الکساندر میتروویچ (صربستان)
* ژاپن ۱ برزیل۳ / نتیجه نهایی
گل: تومواکی ماکیئو (ژاپن) نیمار، مارسلو، گابریل ژسوس (برزیل)
* امارات ۰ هائیتی ۱ / نتیجه نهایی
گل: نازون (هائیتی)
* گرجستان ۱ قبرس ۰ / نتیجه نهایی
گل: کویلیتایا (گرجستان)
*اوکراین ۲ – ۱ اسلواکی / نتیجه نهایی
گل: استینا (اسلواکی) – یارمولنکو و کونوپلیانکا (اوکراین)
*لهستان ۰  – اروگوئه ۰ / نتیجه نهایی
گل: -
*بلژیک ۳ – مکزیک ۳ / نتیجه نهایی
گل:ادن هازارد، لوکاکو(۲بار)  (بلژیک) – گواردادو، لوزانو (۲بار) (مکزیک)
*پرتغال ۲  – عربستان۰ / نتیجه نهایی
گل:ماریو فرناندز و گونسالو گوئدس
*فرانسه  ۲ – ولز ۰ / نتیجه نهایی
گل:آنتون گریزمان و اولیویه ژیرو
*انگلیس ۰  – آلمان ۰ / نتیجه نهایی
گل: -
منبع: بهارنیوز

بلندقدترین بسکتبالیست های تاریخ

به گزارش ایسنا، بلندقدترین ورزشکاران معمولا در رشته بستکبال دیده می شوند. قد آن ها معمولا بین یک متر و ۹۰ سانتی متر تا ۲ متر و ۱۰ سانتی متر است. با این حال در طول تاریخ برخی از بازیکنان با قد نامتعارف در این رشته حضور داشتند که بیش از بازی شان به خاطر قد بلندشان شهرت پیدا کردند. در ادامه به بلندقدترین بسکتبالیست های تاریخ اشاره می شود.

سلیمان علی نشنوش ۲ متر و ۴۵ سانتی متر


الکساندر سیژوننکو ۲ متر و ۳۹ سانتی متر


سون مینگ مینگ ۲ متر و ۳۶ سانتی متر


ری میونگ هونگ ۲ متر و ۳۵ سانتی متر


یاسوتاکا اوکایاما ۲ متر و ۳۴ سانتی متر


نیل فینگلتون ۲ متر و ۳۳ سانتی متر


پل استارگس ۲ متر و ۳۲ سانتی متر


خورخه گونسالس ۲ متر و ۳۲ سانتی متر


کنی جورج ۲ متر و ۳۲ سانتی متر


گئورگ مورسن ۲ متر و ۳۱ سانتی متر
(مایکل جردن نیز در تصویر دیده می شود.)


مانوت بل ۲ متر و ۳۱ سانتی متر


شوان بردلی ۲ متر و ۲۹ سانتی متر


ممدو اندیایه ۲ متر و ۲۹ سانتی متر


رابرت بوبروژسکی ۲ متر و ۲۹ سانتی متر


تاکو فال ۲ متر و ۲۸ سانتی متر


ساموئل دگورا ۲ متر و ۲۸ سانتی متر


یائو مینگ ۲ متر و ۲۸ سانتی متر


چوک نویت ۲ متر و ۲۶ سانتی متر


پاول پودکولزین ۲ متر و ۲۶ سانتی متر


اسلاوکو ورانس ۲ متر و ۲۶ سانتی متر
منبع: بهارنیوز

سپ بلاتر متهم به آزار جنسی شد

به‌ گزارش ‌ایسنا ‌و ‌به نقل از ساکرنت، در حالی که اتهامات گسترده سپ بلاتر درباره پرداخت رشوه باعث شد او ریاست فیفا را از دست بدهد و ممنوع الکار شود، این بار اتهام دیگری متوجه پیرمرد سوئیسی شده است.هوپ سولو، دروازه‌بان تیم فوتبال زنان آمریکا که در مراسم برترین‌های فیفا در سال ۲۰۱۳ حضور داشت در گفت‌وگوی تازه خود با رسانه پرتغالی، اظهار کرد: بلاتر در مراسم برترین‌های فیفا من را مورد آزار جنسی قرار داد، ولی چنین رفتاری طبیعی جلوه داده شد. من واقعا از چنین رفتاری شوکه شدم و خیلی سریع آن جا را ترک کردم تا در کنار هم تیمی‌هایم برای دریافت جایزه برترین‌های فیفا باشم. توجه‌ام را خیلی سریع معطوف به هم تیمی خودم کردم. این رفتار اصلا رفتار درستی نبود.سولو مدعی شده است که در آن مراسم بلاتر بدن او را لمس کرده است.بعد از این اظهار نظر نماینده سپ بلاتر به این موضوع واکنش نشان داد و گفته‌های این دروازه‌بان را پوچ و بی اساس دانست. سپ بلاتر ۸۱ ساله در سال ۲۰۱۵ به دلیل پرداخت رشوه از فعالیت خود  منع شد. بلاتر همچنین متهم به رفتارهای جنسی در قبال فوتبال بانوان بوده است. در سال ۲۰۰۴ از بلاتر به خاطر گفتن این که زنان باید لباس‌های آزادتری بر تن کنند تا توجه بیشتری به فوتبال بانوان شود، انتقاد شد.
منبع: بهارنیوز

پای دلالان به بازار گندم باز شد

نازخند صبحی در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه امسال آمار خرید گندم از کشاورزان ۱۱۵ هزار و ۸۰۰ میلیارد ریال است، اظهار کرد: طبق اعلام شرکت بازرگانی دولتی تاکنون حدود ۸۲ هزار و ۸۹۰ میلیارد ریال به گندم کاران پرداخت شده است.وی تصریح کرد: پرداخت دیرهنگام بهای گندم به کشاورزان موجب کاهش نقدینگی و فقر کشاورزان می‌شود و در نتیجه نمی‌توانند نهاده‌های لازم را برای کشت پاییزه تهیه کنند.این مسئول ادامه داد: پرداخت نشدن به موقع پول کشاورزان موجب می‌شود که دلالان حضور فعال‌تری در بازار داشته باشند و نرخ تضمینی گندم را که ۱۳۲۰ تومان است، از گندم‌کار به جهت نیاز کشاورز به پول به ۱۱۸۰ تومان بخرند.صبحی یادآور شد: تداوم این روند باعث می‌شود تا دلالان عزیزتر از کشاورز تولیدکننده و مردم شود و بدون زحمت، دسترنج کشاورز را به جیب می‌زنند و این پرداخت نکردن به موقع بهای گندم، فرصت‌های ویژه‌ای را برای دلالان و در بسیاری از موارد که همین دلالان، صادرکننده و واردکننده هستند، فراهم می‌کند.عضور شورای مرکزی خانه کشاورز ایران خاطرنشان کرد: به‌ جا است مسئولان جهادکشاورزی توجه ویژه‌ و بیشتری به کشاورزان و درآمد آن‌ها داشته باشند.
منبع: بهارنیوز

نرخ مطلوب ارز و بودجه سال آینده

به گزارش  ایرنا، دولت یازدهم از زمان اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در دی ماه ۱۳۹۴ اعلام کرده است قصد دارد برنامه یکسان سازی ارز را اجرا کند؛ به این معنی که هیچ فاصله ای بین نرخ ارز دولتی و بازار نباشد تا به این وسیله ضمن حمایت از تولید داخلی در برابر واردات، فسادهای محتمل نیز به حداقل برسد.با این حال و با گذشت نزدیک به ۲سال از وعده های مکرر دست اندرکاران، هنوز یکسان سازی ارز در کشور اجرا نشده است و بانک مرکزی ترجیح می دهد با یک شیب ملایم و متناسب با نرخ تورم و دیگر عوامل موثر در تعیین نرخ برابری دلار و ریال، فاصله قیمت ارز مبادله ای و آزاد را به حداقل ممکن برساند.تلاش بانک مرکزی برای استقرار نظام یکسان سازی ارز در دهه های گذشته تجربه های شکست و پیروزی را توامان دارد؛ یکبار در دهه هفتاد خورشیدی که به دلایل متعددی از جمله بالا بودن بدهی های کوتاه مدت خارجی شکست سختی خورد اما با درس گرفتن از اشتباه گذشته از فرودین ۱۳۸۱ با موفقیت آن را مستقر کرد تا اینکه با اوج گیری تحریم های بین المللی و بانکی علیه کشورمان و لزوم صیانت از منابع ارزی در سال های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱، بار دیگر نظام چند نرخی به اقتصاد ایران بازگشت.نگاهی به نرخ مبادله ای دلار از ابتدای امسال تا نیمه آبان ماه امسال، نمای روشنی از حرکت نظام بانکی و اقتصاد ایران به سمت واقعی شدن نرخ ارز را نشان می دهد؛ دلار بانکی فروردین امسال را با نرخ ۳۲۴۲۰ ریال آغاز کرد و در پایان فصل بهار به ۳۲۴۹۵ ریال رسید یعنی در سه ماه تنها ۷۵ ریال افزایش داشت.

با این همه در فصل تابستان به دلیل اثرگذاری متغییرهای موثر بر تعیین نرخ دلار نظیر تغییر در نرخ برابری ارزهای جهانروای دیگری چون یورو و تغییر نرخ تورم داخلی، شاهد رشد شتابان آن بودیم؛ به شکلی که قیمت آن از ۳۲۴۹۳ ریال در ابتدای تیرماه به ۳۳۵۷۰ ریال در پایان شهریور رسید یعنی اینکه در این فصل ۱۰۷۷ ریال رشد کرد.در نیمه نخست فصل پاییز بر شدت این افزایش قیمت دلار مبادله ای افزوده شد و اگرچه این فصل را با رقم ۳۳۶۰۵ ریال آغاز کرد اما در میانه آبان به ۳۵۰۵۷ ریال رسید؛ یعنی فقط در ۴۵ روز توانست ۱۴۵۲ ریال رشد کند.با این اوصاف قیمت دلار بانکی از ابتدای امسال تاکنون ۲۶۳۷ ریال رشد کرده است؛ در حالی که پارسال در همین مدت (ابتدای فروردین تا نیمه آبان) ۱۵۵۵ ریال رشد کرده بود؛ یعنی اینکه رشد امسال نرخ دلار ۴۱ درصد بیشتر از پارسال بوده است.

*وضعیت بازار ارز از آغاز امسال
اگر مبنای نرخ ارز آزاد را سامانه نظارت ارز (سنا) در نظر بگیریم که میانگین موزون فروش ارزهای عمده در صرافی های مجاز سراسر کشور درج می شود، دلار در آغاز امسال (پنجم فروردین) با نرخ ۳۷۵۵۶ هزار ریال به فروش رفت که این عدد در ۱۵ آبان ماه به ۴۰۶۱۱ ریال رسید.با این اوصاف در ۳۰ هفته ای که از سال گذشته است، قیمت دلار در بازار ارز ۳۰۵۵ ریال افزایش داشته است؛ در حالی که پارسال در همین مدت ۱۴۹۶ ریال رشد داشت؛ بنابراین در مدت مورد محاسبه دلار ۷٫۵ درصد در بازار آزاد رشد کرد؛ در حالی که پارسال در این مدت فقط چهار درصد افزایش قیمت را تجربه کرده بود.

*کاهش فاصله بازار آزاد و ارز دولتی
نگاهی به ارقام اعلام شده بانک مرکزی درباره مابه التفاوت نرخ ارز در بازار بین بانکی و بازار آزاد بیانگر آن است که هرچند این فاصله در فصل بهار رو به کاهش نهاد و از ۵۳۳۹ ریال در فروردین به ۵۱۵۹ ریال در اردیبهشت و ۴۹۰۲ ریال در خرداد ماه رسید اما در ماه های تیر و مرداد بار دیگر افزایش یافت و به ۵۲۱۹ ریال در ماه تیر و ۵۳۰۳ ریال در مردادماه رسید.با این حال دست اندرکاران ارزی کشور از وضعیت کنونی ابراز رضایت می کنند؛ در این پیوند اکبر کمیجانی قائم مقام بانک مرکزی, این هفته در نشستی که در دانشگاه الزهرا (س) برگزار شد، اعلام کرد: بانک مرکزی با هدف یکسان‌سازی، به کاهش تدریجی شکاف نرخ ارز رسمی با نرخ ارز بازار آزاد اقدام کرده که در اثر آن این شاخص از ۱۱۲٫۶ درصد در سال ۱۳۹۱ به ۱۶٫۲ درصد در هفت ماهه امسال کاهش یافته است.با این وجود انتظار نمی رود در ماه های باقیمانده از سال نرخ دلار روند کاهشی در بازار بگیرد؛ زیرا در آذرماه تقاضای ارزی به دلیل فصل تسویه ‌حساب شرکت های واردکننده با طرف های خارجی خود رو به افزایش می نهد که این افزایش تقاضا، بازار را تحت تاثیر قرار می دهد. هرچند که با فروکش کردن تب تقاضا، در سال های اخیر در ماه های دی و بهمن، قیمت دلار در بازار بار دیگر تعدیل می شود.

*نرخ مطلوب ارز برای بودجه سال آینده
در فصل بودجه ریزی، گزینه های مختلفی برای آینده نرخ دلار و بویژه قیمت هر بشکه نفت مطرح می شود؛ زیرا وابستگی بودجه کشور به درآمدهای نفتی، این نرخ گذاری را اجتناب ناپذیر کرده است.
هرچند برای قطعی شدن نظر دولت درباره نرخ تسعیر ارز و قیمت هر بشکه نفت باید تا زمان تقدیم لایحه بودجه کل کشور به مجلس منتظر ماند اما عملکرد پارسال دولت در این زمینه قابل بررسی است.نیمه آذر ماه پارسال در حالی که نرخ دلار دولتی در ۱۵ آذر ماه ۳۱۱۲۰ ریال و قیمت فروش آن در بازار آزاد ۳۸۹۴۳ ریال بود، دولت بودجه خود را بر مبنای دلار ۳۳ هزار ریالی بست؛ یعنی پیش بینی ۱۸۸۰ ریال افزایش را داشت.اکنون که قیمت دلار مبادله ای به ۳۵ هزار و ۵۷ ریال رسیده است، با توجه به تثبیت نرخ تورم در محدوده ۱۰ درصدی، باید به همان میزان نیز آن را در قیمت ارز مورد نظر دولت دخیل کرد؛ هرچند که نرخ تورم داخلی تنها عامل موثر در قیمت گذاری ارزهای عمده نیست و باید در کنار عوامل سیاسی، علل اقتصادی دیگری چون تفاضل نرخ تورم داخلی و خارجی، نرخ برابری ارزهای عمده در برابر ارزهای منطقه ای، تحولات مربوط به رشد اقتصادی ایران و تقویت ریال و منابع کشور را نیز در نظر گرفت.به گفته صمد کریمی مدیر اداره صادرات بانک مرکزی، هرگونه تغییر در نرخ برابری میان یورو و دلار بر تعیین نرخ مبادله ای دلار اثر گذار است که این مساله نیز خود از سیاست های اقتصادی بانک های مرکزی جهان، نرخ رشد اقتصادی در کشورهایی چون آمریکا و حتی تغییر نرخ بهره کلیدی در این کشور و نیز تنش ها و مباحث سیاسی در عرصه بین الملل اثر می پذیرد.
منبع: بهارنیوز

«پورشه کاین ۲۰۱۸» را بشناسید

 


شرکت خودروسازی پورشه بزودی و از سال ۲۰۱۸ میلادی سومین نسل از شاسی‎بلند محبوب خود «کاین» را راهی بازارهای جهانی می کند. خودرویی که در بین ایرانیان نیز از محبوبیت زیادی برخوردار است و با وجود ممنوعیت واردات این شاسی بلند لوکس به کشورمان در سالهای اخیر، ممکن است روزی مجددا به بازار ایران برگردد.


 
نسل جدید پورشه کاین در مقایسه با نسل دوم خود تغییراتی همچون بالارفتن سطح آسایش و رفاه سرنشینان و ارتقاء سطح تکنولوژی را تجربه کرده است. گزینه های پیشرانه قوی مجهز به توربو شارژر در نسل جدید کاین به انضمام گیربکس ۸ سرعته از نوع Tiptronic S و با ترکیب طراحی بدنه، شاسی بلندی  اسپرت و خوش فرم را پدید آورده است.
 
 
از بارزترین تغییرات ظاهری در مدل ۲۰۱۸ پورشه کاین باید به بزرگ‎تر شدن ورودی های هوا و چراغ های جلوی جدید اشاره کرد. همچنین بزرگترین الگوبردای کاین ۲۰۱۸، از مدل پانامرا اسپرت توریسمو صورت گرفته و آن هم طراحی رینگ و چراغ‌های عقب خودرو است. گرچه سقف نسل سوم پورشه کاین نسبت به نسل قبل ۹ میلیمتر  کوتاه تر شده است اما به واسطه ی افزایش ۶۳ میلی متر طول خودرو، محیط داخلی با افزایش اندک حجم همراه بوده و به عبارتی دیگر نسل جدید پهن تر از گذشته است. حجم صندوق عقب نیز با افزایش ۱۰۰ لیتری به ۷۷۰ لیتر افزایش یافته است.
 
 

پورشه کاین ۲۰۱۸ در دو نسخه‎ی استاندارد و کاین s راهی بازار خواهد شد. نسخه‎ی استاندار با پیشرانه‎ی ۳ لیتری ۶ سیلندر مجهز به توربو شارژر با توان تولید ۳۴۰ اسب بخار و گشتاوری ۴۵۰  عرضه می‎شود. به لطف این پیشرانه، کاین تنها ظرف ۶٫۲ ثانیه از حالت سکون به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت می‎رسد. البته در صورت بهره‎مندی از کیت Sport Chrono تا ۵٫۹ ثانیه نیز کاهش خواهد یافت. بیشینه‎ی سرعت در نسخه استاندارد کاین ۲۴۵ کیلومتر بر ساعت است.نسخه‎ی Cayenne S در قلب خود از پیشرانه ای ۲٫۹ لیتری  ۶ سیلندر مجهز به جفت توربو بهره می برد. پورشه کاین s جدید در مقایسه با نسل قبل خود با افرایش قدرت ۲۰ اسب بخاری همراه بوده و قدرت و گشتاوری آن به ترتیب ۴۴۰ اسب بخار و ۵۵۰ نیوتون متر است. این نسخه ظرف مدت ۵٫۲ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت می رسد و بیشینه سرعت ۲۶۵ کیلومتر بر ساعتی دارد.
منبع: بهارنیوز

چینی‌ها خودروهای خارجی می‌خرند!

به گزارش  ایرنا، شرکت پارس خودرو از ۲سال پیش خودروی برلیانس چین را در ایران تولید می کند.
این شرکت در زمینه انجام تحقیق و توسعه مشترک، داخلی سازی قطعات، انجام توافقنامه برای تشکیل مشارکت انتفاعی (جوینت ونچر) بین سایپا و برلیانس و تنوع بخشی به آپشن ها برای پاسخگویی به نیاز مشتریان، با شرکت برلیانس چین همکاری دارد.در همین پیوند «شن یی» – Shen Yi- دستیار مدیرعامل شرکت ‘شین هوآ’ – یکی از نمایندگی های اصلی شرکت برلیانس- امروز در جریان بازدید خبرنگاران ایرانی از این شرکت در شانگهای در پاسخ به ایرنا افزود: عمده خودروهای سواری تولیدی کشور چین با هدف صادرات به کشورهای هدف تولید می شوند و چینی ها علاقه مند به سوار شدن بر خودروهای خارجی هستند.وییان داشت: با این حال ‘جیم بی’- Jinbei- نوعی ون تولیدی در شرکت برلیانس- بیش از ۵۰ درصد از سهم بازار خودروی ون چین را در اختیار دارد که به نوعی در بین خودروهای تولیدی در این کشور یک استثنا محسوب می شود.

شن یی ادامه داد: این ون ها با کاربری های مختلف خودروی پلیس، مسافربری، آمبولانس و … تولید می شوند که نوع آمبولانسی آن به بازار ایران نیز صادر می شود.وی در ادامه با اشاره به مدرسه تخصصی ارائه آموزش های فنی شرکت شین هوآ موسوم به مدرسه ‘لیالنگ’، خاطرنشان کرد: تاکنون ۳۰ هزار نفر از چینی ها از آموزش های فنی این مدرسه بهره مند شده اند و ۸۰ درصد آنان نیز در ادامه در همین حرفه مشغول به کار شده اند.این مقام مسئول چینی در پاسخ به ایرنا درخصوص حضور و آموزش خارجی ها در این مدرسه تخصصی، یادآوری کرد: هیچ خارجی در این مدرسه به تحصیل اشتغال ندارد، اما احتمالا تا سال آینده گروه هایی از شرکت خودروسازی سایپا برای بهره مندی از آموزش های لازم به این مدرسه اعزام خواهند شد؛ هرچند اکنون ارائه آموزش های فنی لازم از طریق نیروهای چینی مستقر در گروه سایپا انجام می شود.

وی در تشریح چگونگی تامین مالی شین هوآ از مشتریان خودرو، تصریح کرد: ابتدا مبلغ نقدی مد نظر مشتری که قادر به پرداخت آن است، دریافت می شود و سپس باقی مانده قیمت خودرو به مشتری وام داده می شود که نرخ بهره آن ۵ تا ۶ درصد است.دستیار مدیرعامل شرکت شین هوآ خاطرنشان کرد: برای مشتریانی که از تمکن مالی لازم برخوردار نباشند، عرضه خودرو به صورت ۱۰۰ درصد اقساط و بدون پیش پرداخت انجام می شود.وی گفت: شین هوآ قبلا برای تامین مالی مشتریان خود با برخی بانک های چینی طرف قرارداد بود، اما امروز این مهم از طریق ارتباط با موسسات مالی انجام می شود.
به گزارش ایرنا، پیشتر سفیر جمهوری اسلامی ایران در چین به ایرنا گفته بود: ایران در ۹ ماهه سال جاری میلادی ۱۳ میلیارد و ۸۸۰ میلیون دلار کالا به چین صادر کرده که نسبت به مدت مشابه سال پیش سه میلیارد دلار افزایش یافته است.

علی اصغر خاجی بر اساس آمار منتشر شده از سوی گمرگ چین اعلام کرد: میزان تجارت ۲کشور در ۹ ماهه سال جاری میلادی افزون بر ۲۷ میلیارد دلار بود که تراز تجاری، ۵۴۰ میلیون دلار به نفع ایران است.وی ادامه داد: پارسال تراز تجاری ۲ کشور ۹۴۰ میلیون دلار به نفع چین بود.چین بزرگ ترین خریدار کالای ایرانی و نیز بزرگ ترین صادر کننده به کشورمان است.شرکت شین هوآ که زمینه اصلی فعالیت آن در عرصه خودرو است و شریک تجاری شرکت های بین المللی نظیر پژو، سیتروئن، کیا و … محسوب می شود، همچنین در زمینه های انرژی های تجدیدپذیر (خورشیدی) و انرژی هسته ای نیز فعالیت داشته و بیش از ۸۰ نمایندگی در سرتاسر جهان دارد.این شرکت در سال ۱۹۸۶ میلادی تاسیس شده که با تامین مالی برای شرکت خودروسازی برلیانس، همچنین تامین مالی برای مشتریان این شرکت، ارائه خدمات پس از فروش برای مشتریان و همچنین اجاره خودرو را انجام می دهد.

شین هوآ سالیانه یکصد هزار دستگاه خودروی برلیانس در داخل کشور چین می فروشد و در زمینه خرید و فروش خودروی لوکس بی.ام. دابلیو نیز فعالیت دارد که فروش سالیانه آن ۱۴ هزار دستگاه است.همچنین سالیانه ۹ هزار دستگاه خودرو از سوی این شرکت به صورت اجاره واگذار می شود.
به گفته شن یی، درآمد سالیانه شرکت شین هوآ سالیانه بیش از ۶ میلیارد و ۳۰۰ میلیون یوآن است.
این شرکت از سال ۲۰۰۷ میلادی تاکنون در عرصه انرژی های نو نیز فعالیت دارد که تاکنون پروژه هایی به ارزش مجموع سه میلیارد یوآن اجرا کرده است.
منبع: بهارنیوز

فاز خریداران آیفون X چیست؟

حدودا ۳۰ ساله، مشتری ثابت و طبعا از تازه‌پولدارهایی که نمی‌دانند با پول‌هایش چه‌کار باید کند تا از دیگران متمایز شوند. کمتر از یک هفته است که آیفون ایکس به بازار آمده و در کنار اینکه ابزاری جدید برای مطرح‌کردن ثروت نوکیسه‌ها شده، با قیمت نجومی‌اش صدای خیلی‌ها را درآورده است. روایت‌ها از پاساژهای چارسو، بازار موبایل و پایتخت است؛ روایت‌هایی از موبایل چند میلیونی و حاشیه‌هایش.
موبایلی که هزینه‌اش در روزهای اول برابر با حقوق یک‌ سال یک کارگر بود؛ ۱۶-۱۷ میلیون تومان!
«آیفون بار اولش نیست که گوشی با قیمت بالا معرفی می‌کنه و دو روز بعد قیمتش خیلی میاد پایین؛ ولی دوست دارم جزو اولین نفرایی باشم که گوشی جدید می‌گیرم دستم؛ ۱۵ میلیون با ۸ میلیون فرقی نداره که.» میل به «اولین» بودن برای کسی که با گوشی ۱۵ میلیونی برای خودش شان اجتماعی می‌خرد. گروهی که مشخص نیست چقدر رفتارشان در شرایط فعلی جامعه ما نرمال است؟ نوعی مصرف‌گرایی لوکس که تا حد زیادی به تضاد طبقاتی دامن می‌زند و طبقه پایین‌تر تمام تلاشش را می‌کند تا به داشته های طبقه‌های بالاتر دست پیدا کند. جایی که اشیاء اهمیتی نمادین پیدا می‌کنند و افراد با همراه کردن آنها با خود سعی در دیده شدن دارند.
یک ارتش از آدم‌های شبیه به‌هم که در تلاش برای کسب اولین، بهترین، جدیدترین، داغ ترین، معروفترین، پربیننده ترین و…هستند. موجی که در لحظه ارضا، به ناکامی منجر می شود چرا که دنیای سرمایه نوتری در آستین دارد. موجی که در صورت عدم ارضا ناکامی و خشم و حرمان می آفریند و در گذر خود جامعه را زهرآلود می کند.
نفوذ تجمل و رفاه از شهر به خلوت شهروندان
بیشتر از یک‌هفته‌ می‌شود که آیفون ایکس در بازارهای داخلی قیمت خورده و به لیست فروش راسته‌های موبایل فروشی اضافه شده است. موبایلی که در ابتدا با قیمت‌های حدودا ۱۷ و ۲۳ میلیون تومان اعلام شد و در کمتر از ۴ روز به ۷ میلیون تومان و کمتر رسید و قطعا پایین‌تر هم می‌آید.
در این میان اما گروه‌هایی هستند که بی‌توجه به تفاوت زیاد قیمت آن، میل به اولین نفر بودن دارند و حاضرند با هر قیمتی آن را بخرند و به هر طریقی که هست با آن کالا هویت کسب کنند. هرچند این موارد تنها مربوط به آیفون ایکس نمی‌شود و مصداق آن را هر روزه در بسیاری از کالاهای گران‌قیمت می‌بینیم؛ کالاهایی که برای صاحبشان تشخص و تمایز می آفرینند، آنها را بر سر زبانها می اندازند و تعلق آنها را به بالاترین رده های اجتماعی بازنمایی می کنند.
مزدک دانشور، انسان‌شناس و عضو انجمن جامعه شناسی هم معتقد است که پس از همگانی‌شدن شبکه‌های اجتماعی و پرهیز از فیلترینگ برخی از این شبکه‌ها آنچه مانور تجمل و رفاه در خیابان‌های تهران و دیگر شهرهای بزرگ می‌دیدیم به خلوت شهروندان نیز نفوذ کرد. او می‌گوید: «اوج این نمایش مصرف‌گرایی و تجمل در صفحه بچه پولدارهای تهران خود را نشان داد. صفحه‌ای برای نمایش داشته‌های فرزندان یک طبقه نوکیسه که از طریق غارت و رانت، ثروت‌های میلیاردی کسب کرده‌اند. ساخته شدن پاساژهایی با کالاهای فوق گران‌قیمت، افتتاح رستوران‌هایی با منوی لوکس، حضور ابرماشین‌ها در خیابان‌های پرچاله تهران، سربرافراشتن قصرهای چشم‌نواز در ییلاق‌های تهران و پنت‌هاوس‌های فوق هوشمند در بالای شهر، همه نشان از حضور طبقه‌ای می‌دهد که در فردای انقلاب و جنگ و با عوض شدن انگاره‌های تولید و توزیع برساخته شده است.»
اسکناس‌هایی که احترام می‌آورد
اسم آیفون ده که می‌آید، مغازه‌دارها از جایشان بلند شده و به‌سرعت مشتری‌مدار می‌شوند؛ ظاهرا پول و جایگاه مشتری‌شان احترام می آورد. فروشنده مارک و مدل و تمایز را می شناسد و برای مشتری براساس داشته هایش احترام قائل می‌شود. در حقیقت گویی نه تنها هویت مشتری که رفتار فروشنده نیز در لباس و ساعت و کیف و کفش چند میلیونی خلاصه می شود. خود مغازه‌دارها اما می‌گویند ما به تمام مشتری‌هایمان احترام می‌گذاریم! قیمت‌ها در این بازار بالا پایین زیاد دارد و از ۷ تا ۱۰ میلیون متفاوت است. از حدود ۱۰ مغازه‌ای که آیفون ده می‌فروشند هر کدام یک یا دوتا فروش داشته‌اند و مشتری‌ها یا ثابت بوده‌اند یا بسیار پولدار.
«قیمت دستته شما؟ هر قیمتی داری به من بگو من ۴۰۰ تومن پایین‌تر برای شما حساب می‌کنم. هر دو رنگ هم داریم؛ مونتاژشم تو امریکاس. همه مشتریای آیفون خاصن؛ آدم معمولی که نمی‌تونه اینهمه پول بده. به‌هرحال کلاس پولدارا یه‌جوریه که باید پول بالای این گوشی‌ها بدن. شما هر قیمتی بگی من همون رو تقدیم می‌کنم.» گوینده، مغازه‌دار یکی از همین پاساژهاست و ادعا می کند که تمام مشتری‌هایش خاص و ثابت هستند.
تعدادی از مغازه‌ها هم قبل از ورود آیفون ده، پیش‌فروش داشته‌اند و مشتری‌هایی که برای این اولین بودن هرکاری می‌کنند تا نفر اول صفی باشند که با پولی که دارند و کالایی که تملک می کنند، شناخته شوند.
کالایی‌شدن فضا و ذهن
مانور تجمل و رفاه در شبکه‌های اجتماعی از صفحه بچه پولدارهای تهران آغاز شد؛ گروهی که از مهمانی‌ها، ماشین‌های لوکس، لباس‌ها و .. میلیونی‌شان عکس می‌گرفتند و آن را به اشتراک می‌گذاشتند. مانوری که به‌دنبال آن چند دسته را به‌همراه داشت. گروهی که با آنها همراه می‌شدند و از آنها بودند، گروهی که به هر طریقی می‌خواستند شبیه آنها شوند و گروهی که آنها را نقد می‌کردند.
دانشور در این باره می‌گوید: «اگرچه سالمندان این طبقه به مناسبت نسبت‌ها و سمت‌های اجتماعی از نمایش داشته‌های خود تا حدی محرومند، فرزندان و نسل دوم و سوم آنان که در ایران به عنوان آقازاده شناخته می‌شوند از این امتیاز برخوردارند که از «شادی انباشت» گذر کرده و به «انباشت شادی» بپردازند. رفتارشناسی این طبقه نوکیسه نشان می‌دهد که این افراد نیز همچون همالانشان در دیگر نقاط دنیا تلاش می‌کنند تا به قول بوردیو (جامعه شناس فرانسوی) تمایز خود را نسبت به دیگران نشان دهند و با تملک و مصرف کالا و فضا «خاص بودن» خود را به نمایش بگذارند. آب‌معدنی‌های نروژی، ساعت‌های سوئیسی، ماشین‌های ایتالیایی، کفش‌های جواهرنشان و … فهرستی بلندبالا از کالاهایی که ارزش مصرفی آنان فقط در نمایش آن است، به کار این تمایزیابی‌ها می‌آیند.»
موبایلم باید مثل همکارای بالاتر از خودم باشه
پاتوقش همین پاساژهای چارسو و پایتخت است؛ پسر ۶-۲۵ ساله‌ای است که به قول خودش کارمند ساده یک شرکت لاکچری است و تفریحش پرسه زدن در این پاساژها. «هر گوشی جدیدی که بیاد ته و توش رو درمیارم و می‌خرم. موبایلی نیست که تو بازار بیاد و از زیر دست من رد نشه. نه که فکر کنین پولم از پارو می‌ره بالا، نه! یک کارمندم با حقوقی که همه کارمندها می‌گیرن؛ ولی برام مهمه لباس و موبایلی که دارم مثل بقیه همکارای بالاتر از خودم باشه. هر چند خیلی وقت‌ها سخت می‌شه و به بی‌پولی می‌خورم ولی گوشی‌های قبلیم رو می‌فروشم تا بتونم بهترش رو بخرم؛ الان هم اومدم اینجا که آیفون ده بخرم و بتونم جزو همون همکارام باشم که آیفون دارن.»
مصداقی از همان گروهی است که درگیر مانور تجملات طبقات بالاتر شده و به هر سختی‌ای که هست می‌خواهد خودش را با آنها همانند کند. روندی که به گفته دانشور، آفریدن فرهنگ تصرف و تملک است. تصرف کالا و نمایش آن ارزشی است که از طبقه بالا فرومی‌چکد و دیگر طبقات را آلوده کرده و آنها را درگیر مانور نمایش تصرف کالا می‌کند.
شکم‌های گرسنه و مانور ماشین‌های میلیاردی
او در این باره می‌گوید: «از آنجا که فرهنگِ مسلط، فرهنگِ طبقهِ مسلط است؛ تمایزیابی همراه با مصرف‌گرایی محدود به این طبقه نمی‌ماند و در طبقات دیگر جاری و ساری می‌شود؛ اما سد مالی که در برابر طبقات فرودست قرار می‌گیرد، مانع دستیابی آسان به این کالاها می‌شود. به دلیل این نابرابری فاحش به دست آوردن مواهب مادی از هر طریق بدل به ارزش می‌شود و فساد در تمامی لایه‌ها گسترده می‌شود. اگر که مسیری برای رسیدن به این خواسته‌ها وجود نداشته باشد نیز خشم و پرخاش جایگزین آن شده و خود را در تنش‌های روزمره بازنمایی می‌کند.»
به گفته این جامعه‌شناس، یکی از دلایلی که خشونت عریان و ضرب و جرح در خیابان‌های شهرهای بزرگ این چنین فراگیر شده، نابرابری دهشتناکی است که در عرصه عمومی به چشم می‌خورد. شکم‌های گرسنه از یک طرف و مانور ماشین‌های میلیاردی از سوی دیگر، بیغوله‌ها و حاشیه‌های مصیبت‌زده در پایین و قصرها و برج‌ها در بالای شهر، لذت و خنده و مصرف در یکسو و کار و زحمت و انگ در دیگر سو، همه باعث خشم انباشته‌ای است که در خشونت خیابانی و خانگی چه بر خود (خودکشی) و چه بر دیگری (همسر و کودک آزاری و …) بازنمایی می‌شود.
منبع: بهارنیوز

بیانیه مشترک وزرای تجارت اپک

به گزارش ایرنا به نقل از تارنمای ‘مالزی کینی’، این توافق به دلیل بحث و گفت وگو در مورد زبان استفاده شده که آمریکا خواستار تغییر آن بود، مجال صدور نیافته بود.این بیانیه مشترک همچنان بر تجارت باز و آزاد با هدف مقابله با ‘اقتصاد حمایتی’ و به رسمیت شناختن شرایط سازمان تجارت جهانی تاکید کرده، اما در عین حال بر تجارت منصف و توسعه پایبندی به قوانین توافق شده نیز تاکید دارد.در این بیانیه اقدامات مشارکتی برای بکارگیری توسط اقتصادهای عضو اَپِک در سال آینده با هدف حفظ همکاری های منطقه ای و تقویت جایگاه اَپِک به عنوان نیروی محرکه یکپارچگی و رشد اقتصادی در منطقه آسیا – پاسیفیک مورد تاکید قرار گرفت.از جمله این اقدامات می توان به تعمیق یکپارچه سازی اقتصاد منطقه ای، ارتقاء رشد جامع، مبتکرانه و پایدار، تقویت رقابت پذیری و نوآوری در بنگاههای زود بازده اقتصادی متوسط و کوچک، افزایش امنیت غذایی و کشاورزی پایدار در پاسخ به تغییرات جوی و چشم انداز اَپِک تا سال ۲۰۲۰ و پس از آن اشاره کرد.این بیانیه در ابتدا قرار بود روز چهارشنبه هفته گذشته و پس از دیدار وزرای تجارت و امور خارجه کشورهای عضو سازمان همکاری های اقتصادی آسیا – پاسیفیک صادر شود.
بر اساس این گزارش، ‘دونالد ترامپ’ رئیس جمهوری آمریکا در مقایسه با سایر روسای جمهوری این کشور بر سیاست ‘نخست آمریکا’ تاکید دارد و بیان کرده که او از شغل های ایالات متحده محاظفت می کند و از کشورهای دیگر نیز خواسته از مزایای آمریکا به نفع خود استفاده نکنند.’ترامپ’ روز گذشته در سخنانی در ‘دا نانگ’ ویتنام سیاست های اقتصادی خود را به جمعیت حاضر در این نشست اظهار داشت.
بحث و گفت وگوها در مورد این بیانیه در ‘دا نانگ’ مشابه با شرایطی بود که پیش تر در نشست گروه ۲۰ اقتصاد بزرگ که ماه ژئیه سال جاری در ‘هامبورگ’ آلمان برگزار شد، دولت ‘ترامپ’ خواستار انجام تغییر در برخی از کلمات معمول مورد استفاده شده بود.
منبع: بهارنیوز