طرز تهیه شیر پاک کن خانگی برای رفع کک و مک، جوش و لک های پوست

شیر پاک کن برای رفع کک و مک پوست
مواد اولیه :
۱ عدد خیار                         نصف ل. شیر
طرز تهیه و مصرف :
خیارها را با پوست رنده کرده در شیر ریخته چند دقیقه خوب هم بزنید، حدود ۳ ساعت صبر کرده پس از صاف نمودن مخلوط را در ظرفی بریزید در یخچال نگهداری کنید و روزی یکبار آن را به صورت مالیده پس از ۲۰ دقیقه با پنبه و آب ولرم بشوئید.
فواید : این شیر پاک کن برای پوست های کک و مک دار و لکه های آفتاب مفید است.
شیر پاک کن از بین برنده جوش و لک
مواد اولیه :
۱ ق.غ. نعناع تازه خرد شده                ۱ ل. شیر
۱ ق.غ. جعفری تازه خرد شده
طرز تهیه و مصرف :
نعناع و جعفری را در ظرفی ریخته شیر را بدان افزوده، ۵ دقیقه آنرا هم زده و در یخچال قرار داده ۱۲ ساعت صبر کنید. سپس مخلوط را صاف نموده در یخچال نگهداری نمائید. از آن می توانید صبح یا عصر پس از شستن صورت به صورت مالیده ۱۰ دقیقه بعد بشوئید و نیز می توانید بعنوان پاک کننده مواد آرایشی استفاده نمائید.
فواید : نعناع اثر بهبود بخش قوی دارد. جعفری چربی روی پوست را تقلیل داده ترکیب این دو، شیر پاکن مناسبی را برای پوست های چرب که تمایل به جوش زدن و دارای لک و منافذ باز پوست هستند، فراهم می کند. برای تغذیه پوست به جای کرم های چرب کننده پوست می توانید از این مخلوط ساده استفاده نمائید.
طرز تهیه شیر پاک کن خانگی برای رفع کک و مک، جوش و لک های پوست
منبع: مه شو

طرز تهیه و مصرف شیر پاک کن تقویت کننده پوست

شیر پاک کن و تقویت کننده
مواد اولیه :
نصف ل. شیر                        ۱ عدد هلو رنده شده
طرز تهیه و مصرف :
شیر را بر روی هلو ریخته مدت ۸ ساعت صبر کرده آنرا صاف نموده در یخچال نگهداری کنید، هلو تازه متاسفانه فقط در تابستان یافت می شود. این مخلوط را به دلیل اثر بالای ان روزانه چند نوبت و بطور تازه استفاده نمائید. مواد را به تمامی صورت مالیده پس از بیست دقیقه بشوئید. از هلو تازه بعنوان ماسک و جهت تقویت پوست گردن می توان استفاده نمود. از میوه های دیگر نیز می توان بدین طریق شیر پاک کن درست کرد. اما بهتر است به مخلوط ها عسل اضافه نمود.
فواید : این شیرپاک کن تقویت کننده و روشن کننده پوست می باشد.
چندین نسخه ساده برای لوسیون های پاک کننده و تقویت کننده پوست

نام گیاه
مقدار

گل گاوزبان- آقطی-تیول بهار نارنج
از هر کدام ۲ق.غ. همراه ۳ل. آب جوشانده

گل بومادران
۲ق.غ. همراه ۱ ل. آب

گل ختمی
۲ ق. غ. همراه ۱ ل. آب

گل بابونه
۱ ق.غ. همراه ۱ ل. آب

آلوبخارا
۳ عدد همراه نصف ل. آب

سیب زمینی پوست کنده
۲ عدد همراه ۱ل. آب پخته شود

طرز تهیه و مصرف :
مواد هریک از نسخه ها را بطور دلخواه پس از جوشاندن صاف کرده و در یخچال نگهداری کنید و هفته ای ۳ مرتبه به پوست مالیده نیم ساعت بعد با پنبه و آب ولرم بشوئید.
بهتر است برای جلوگیری از فاسد شدن مواد به اندازه مصرف روزانه تهیه کنید.
طرز تهیه و مصرف شیر پاک کن تقویت کننده پوست
منبع: مه شو

منظور از ماسک چیست؟

تعریف ماسک
قدمت استفاده از ماسک به فراعنه مصرباز می گردد اما هیچگونه مدرکی در مورد اجزای آن تاکنون بدست نیامده ماسک ها مواد چربی، و اضافات پوست را بر طرف کرده و می تواند پوست را شاداب و پاکیزه بنماید به عبارتی پوشانیدن تمامی یا قسمتی از صورت بوسیله ماده ای خمیری شکل در اصلاح ماسک می گویند. البته فعل ماسک کردن از زبان آلمانی به زبان فارسی وارد شده است و آن مخصوص پوست صورت می باشد یعنی تغییر چهره دادن.
ماسک های زیبایی برای تقویت پوست و پاک کردن پوست استفاده می شود و سبب می شود و سبب می شوند پوست شاداب و با طراوت بماند، برای ماسک کردن همواره می باید نوع پوست در نظر گرفته شود و ماسک مناسب آن، به کار برده شود.
ماسک ها موادی هستند که برای پاکسازی و رساندن رطوبت به پوست به کار می روند. در بازار، برای انواع پوست ها اعم از، خشک، چرب و حساس ماسک موجود است. بسیاری از افراد برای سالم و زیبا نگهداشتن پوست صورتشان از ماسک استفاده می کنند. ماسک هایی که برای پوست های خشک و حساس استفاده می شوند نسبت به ماسک هایی که برای پوست های چرب به کار می روند، دارای چربی بیشتر و لایه‌ بردارهای ضعیف تری هستند. نوع مرطوب‌ کننده و لایه‌ بردار در انواع ماسک ها متفاوت است.
چطور از پوست صورت خود محافظت کنم؟
خارجی ترین بخش بدن ما پوست است، و از آنجا که روزانه در مجاورت با آسیب های مختلفی چون، آلودگی های موجود در هوا، اشعه خورشید، مواد آرایشی ـ بهداشتی و … می باشد، احتمال بروز انواع مشکلات مختلف مربوط به آن بسیار بوده، لذا باید با استفاده از راه کارهای مختلف از آسیب های حاصله یا لااقل میزان آنها کم کرد، همچنین با بکارگیری روش های گوناگون ترمیمی و تغذیه ای، سطح مقاومت پوست را بالا برده و در واقع به طریقی تأثیرات حاصل از مواد مضر را خنثی کرد.
یکی از روش هایی که در راستای محافظت و نگهداری از پوست صورت و زیبایی آن می توان مورد استفاده قرار داد (زیرا بیشتر از نقاط دیگر در معرض دید است)، استفاده از ماسک های صورت است.
به طور مثال می توان به محصولات کمپانی Mediatic Labs فرانسه با نام L’action Paris اشاره کرد، که با بهره گیری از جدیدترین تکنولوژی روز دنیا، و با هدف ارتقاء سلامت و زیبایی پوست و مو، همچنین با استفاده از علوم نوین در ساخت محصولات با مواد اولیه گیاهی و طبیعی، محصولات خود را به بازار عرضه نموده و هم اکنون این محصولات توسط شرکت جهان تیوا آرا به صورت نمایندگی انحصاری وارد بازار ایران شده است.
نکاتی که هنگام استفاده از ماسک ها باید در نظر بگیریم چیست؟
آنچه هنگام استفاده از ماسک ها مهم است، استفاده از ضد آفتاب‌ پس از مصرف ماسک در مواجهه با آفتاب، لامپ های مهتابی و مانیتور کامپیوتر می باشد.
متأسفانه استفاده نادرست از هر نوع مواد (به خصوص مواد گیاهی) به عنوان ماسک‌ صورت و یا استفاده از ماسک های متفرقه و نامرغوب، نه تنها باعث بهبود کیفیت پوست صورت نمی شود، بلکه باعث ایجاد حساسیت نیز می شود. از آن جمله می توان به آب کرفس، لیموترش، جعفری و … اشاره کرد، که به علت داشتن موادی خاص، باعث حساسیت شده و در اثر تماس با نور پوست را تیره کنند.
معمولاً پس از استفاده ماسک ها (به علت لایه ‌برداری آنها) پوست کمی روشن تر به نظر می رسد، اما اگر از ماسک های نامناسب و نامرغوب استفاده شود و مراقبت های بعدی (مثل عدم مواجهه با نور آفتاب) صورت نگیرد، ضرر این ماسک ها بیشتر از منفعتشان خواهد بود، کمپانی Mediatic Labs با توجه به استفاده از مواد درجه یک و ارگانیک این اطمینان را به شما می دهد که با استفاده از محصولات L’action Paris (لکسیون پاریس) و رعایت نکات مهم در استفاده از ماسک های صورت، حداکثر نتیجه مطلوب را در مراقبت از پوست صورت خود، بدست آورید.
منظور از ماسک چیست؟
منبع: مه شو

انتخاب ماسک مناسب بر اساس نوع پوست

برای ماسک کردن همواره می باید نوع پوست در نظر گرفته شود و ماسک مناسب آن، به کار برده شود.

پوست خشک : پو.ست های خشک پوست هایی هستند که همواره در مقابل سرما خشک شده و کمتر تمایل به جوش زدن دارند و قدری نیز با لمس دست احساس زبری می نماید و گاهی نیز شوره می زند. این گونه پوست ها زودتر چین و چروک بر می دارند. برای پوست های خشک بهتر است از ماسک هایی که دارای ترکیبات عسل، روغن زیتون، روغن بادام تلخ و شیرین و روغن زرده تخم مرغ استفاده نمود در صورتیکه ماسک به صورت پودر باشد. می بایستی پودر ماسک را با شیر یا ماست و یا آب میوه مخلوط نمود.
پوست چرب : پوست چرب پوست هایی هستند که دیرتر چروک بر می دارند و شاداب تر می مانند اما یکی از مشکلات آن جوش زدن و خصوصاً جوش های چرکی می باشد. برای ماسک درست کردن از سرکه یا ماست ترش و یا آب لیمو بدلیل محیط اسیدی آنها می توان برای پوست های چرب استفاده نمود.
پوست معمولی : پوست های معمولی پوست های هستند که چربی و خشکی آنها به حد معمولی است، این گونه پوست ها قدری تیره می باشد و تمایل به لک شدن دارند. برای این نوع پوست ها هنگام ماسک کردن از آب میوه یا سبزیجات و یا استفاده از عسل همراه با پودر ماسک ها استفاده نمود.

ماسک های صورت به منظور بهبود پوست ساخته می شوند اما اگر نتوانیم ماسک صورتی که مناسب نوع پوستمان است را انتخاب کنید ممکن است با استفاه کردن از ماسک های صورت نامناسب به پوستمان صدمه وارد کنیم. امروزه در بازار، انواع ماسک صورت با فرمول ها و برای پوست های مختلف وجود دارد. شاید انتخاب ماسک صورت برای شما کمی گیج کننده باشد پس بد نیست ابتدا بدانید کدام ماسک برای پوست شما مناسب تر است.

پوست چرب :
آن دسته از افرادی که پوستی چرب یا ترکیبی دارند بهتر است از ماسک های صورت که چربی ندارند استفاده کنند. ماسک هایی که خاک در آنها است می تواند گزینه مناسبی باشد چرا که این ماده، چربی اضافه پوست را پاک می کند و در عین نفوذ به پوست و صاف کردن سطح آن از خشک شدن پوست نیز جلوگیری می کند.
پوست خشک و حساس :
برعکس افرادی که پوست چرب دارند، این افراد نیازی ندارند تا از ماسکی استفاده کنند که چربی پوستشان را کم کند. در عوض بهتر است از ماسک های مرطوب کننده یا آب رسان استفاده کنند تا پوستشان را از حالت خشکی بیرون آورده و به آن آرامش بدهد.
پوست های کسل و خسته :
اگر شما پوست خسته یا کسلی دارید حتما به دنبال ماسکی می گردید تا این پوست را بیدار و زنده کند. ماسک های لایه بر را انتخاب کنید تا همانند یک اسکراب، سلول های مرده پوستتان را پاک کرده و اجازه تنفس به آن بدهد. این ماسک ها معمولا حالت روشن کننده نیز دارند و به مرور زمان با پوستی شفاف تر و سفید تر روبه رو خواهید شد.

انتخاب ماسک مناسب بر اساس نوع پوست
منبع: مه شو

مراحل آماده سازی پوست برای ماسک گذاری

آماده کردن پوست برای ماسک
برای آماده کردن پوست ، ابتدا پوست را با صابون مخصوص پوست (برای مثال صابون بابونه برای پوست های چرب ، صابون گل ختمی برای پوست های خشک و حساس ، صابون بادام برای پوست های معمولی) شسته یکساعت بعد صورت را بخور داده. با بخور دادن، پوست تمیز و آماده شده و مواد ماسک بهتر جذب می شود. برای بخور می توان از گیاهان :
بابونه، شاتره مورد گل ختمی، تخم گشنیز، گل بومادران و گل شقایق استفاده نمود. اینها گیاهانی هستند که می توانید از آنها بصورت ترکیب با جداگانه استفاده نمائید. برای مصرف یک قاشق غذاخوری از گیاه را در یک لیوان آب به مدت ۱۰ دقیقه بر روی حرارت جوشانیده و صورت را روی بخار آن بگیرید، بهتر است بر روی سر حوله ای بیندازید تا بخار به پوست بهتر جذب شود. در صورت داشتن دستگاه بخور می توانید، پودر گیاهان یا دم کرده آنها را در دستگاه بریزید. پس از بخور دادن صورت را با آب سرد بشویید سپس مخلوط را از روی حرارت برداشته قدری از آب آن را بصورت بمالید صورت را با پنبه آب ولرم پاک کنید و نیم ساعت بعد ماسک مطابق پوستتان را مصرف نمائید.
اگر به هر عنوان نمی توانید از بخور استفاده کنید بهتر است ابتدا پوست را با عرق های گیاهی که خون را به جانب پوست می کشانند و پوست را تمیز و شاداب می نمایند مصرف نمایید. برای این منظور می توانید از عرق های بهارنارنج، عرق پونه، عرق نسترن، گلاب، عرق کاسنی یا شاتره و یا عرق گلبهار به صورت ترکیب یا جداگانه بدین طریق استفاده نمایید. ابتدا پنبه ای را به عرق مورد نظر آغشته کرده به آرامی به پوست بمالید این عمل را چند بار تکرار کنید پس از نیم ساعت ماسک را به صورت بزنید
آماده کردن پوست
برای استفاده از کرم ها یا وسایل آرایشی می توان برای آماده نمودن پوست ابتدا به وسیله پنبه آرایشی آغشته به گلاب صورت را پاک کرد و پس از خشک کردن کرم یا مواد آرایشی را مصرف نمود.
مراحل آماده سازی پوست برای ماسک گذاری
منبع: مه شو

یکپارچگی در خلال پراکندگی

مرجان یگانه پرست- روزنامه بهار
نخستین نمایشگاه سراسری هنرهای تجسمی افغانستان با نام «نیمروز» ،  مجموعه‌ای از آثار جمعی از هنرمندان افغانستانی  در گالری شماره ۱ فرهنگسرای نیاوران دایر شده‌ است. این نمایشگاه قصد دارد در زیر گرد و غبار جنگ افغانستان گنجی را نشان دهد که بخشی از آن در این نمایشگاه به همت مریم کوهستانی در معرض دید علاقمندان قرار گرفته است. این هنرمند معتقد است که این نمایشگاه فرصتی برای شناختن جامعه‌ای که سال‌ها است بخشی از بدنه جامعه ایرانی بوده است. مریم کوهستانی دارای مدرک کارشناسی ارشد پژوهش هنر و مجسمه ساز است. او مجسمه‌سازی را به صورت حرفه‌ای از سال ۸۵ دنبال می‌کند و این هنر را در دانشگاه هنر اصفهان و همچنین به بچه‌های کار تدریس کرده است. نمایشگاه «نیمروز» حاصل سفر و پژوهش‌های او به افغانستان و هماهنگی هنرمندان افغانستانی از سراسر جهان است که تصویری دیگر از این سرزمین ارائه می‌دهد.
***
هدف شما از برگزاری این نمایشگاه چه بود؟ نمایشگاهی که بازخوردهای خوبی هم در فضای مجازی و رسانه‌ها نسبت به آن صورت گرفته است.
من می‌توانم در پاسخ به این سئوال بگویم که بالا رفتن از کوه با اولین قدم‌ها ممکن می‌شود و وقتی تصمیم گرفتم که به هنر افغانستان بپردازم، مدتی بود که در شهرهای مختلف آن مسافر بودم و با هنرمندان مختلف ملاقات می‌کردم و هنر این سرزمین مرا به خود جذب می‌کرد. در طی این سفرها و پژوهش هایم متوجه شدم که چقدر هنر افغانستان برای دیگر کشورها و حتی برای خود هنرمندان این سرزمین ناشناخته مانده است. پیدا کردن هنرمندان حوزه‌های مختلف که یا در افغانستان یا در خارج از آن در حال زندگی بودند و با هم تعاملی نداشتند و حتی از هم بی‌خبر بودند، آسان نبود. وقتی تصمیم به برگزاری نمایشگاهی از هنر هنرمندان افغانستان گرفتم، متوجه شدم که کار سختی پیش رو دارم و تا این هنرمندان را دور هم بیاورم، زمان زیادی صرف شد. زمانی نزدیک به هشت ماه طول کشید تا این هنرمندان را از سراسر دنیا شناسایی کنم و از آنها برای حضور در این نمایشگاه دعوت کنم. وسوسه برگزاری این نمایشگاه مرا به سمت حل کردن مشکلات پیش برد و توانستم هنرمندان مختلف را از طریق فضای مجازی و دوست و آشنا پیدا کنم. تا این دوستان به ما اعتماد کنند و بتوانیم آثار آنها را جمع کنیم، مدتی گذشت و نتیجه این نمایشگاهی شد که در فرهنگسرای نیاوران برپا شد.
چه مدت در افغانستان در حال شناسایی هنرمندان بودید؟
من از آبان ۹۴ تا نوروز در مزار شریف بودم، بعد به ایران آمدم و در بازگشت دوباره به هرات، مزار شریف و کابل سفر کردم. بعد از برگشت از این سفر بود که روی برگزاری این نمایشگاه کار کردم و شروع به شناسایی هنرمندان مختلف و دعوت از آنها کردم. تقریبا ۱۴ ماه شبانه روز کار کردم.
خیلی مایلم بدانم که در طی این سفرها و ملاقات با هنرمندان، چه انگیزه‌ای باعث شد تا این نمایشگاه را برگزار کنید؟ هنر افغانستان تاثیری روی شما داشت که منجر به این نمایشگاه شد؟
در ابتدا نمی‌دانستم که هنر افغانستان این قابلیت را دارد و می‌توان در نمایشگاهی تعداد زیادی از هنرمندان افغانستانی را گرد هم آورد. حقیقت این است که این قابلیت برای خود هنرمندان افغانستانی هم نامعلوم بود چون از هنر هم بی‌خبر بودند. وقتی به هنرمندان افغانستان گفتم که قصد دارم نمایشگاه برگزار کنم، می‌گفتند به جز چند نفر، هنرمندی وجود ندارد. بسیاری از افغانستان مهاجرت کرده بودند و پراکنده شدند. کسانی که سی سال بود از این کشور رفته بودند و حتی زبان مادری شان را هم فراموش کرده بودند، ناگفته نماند که مهاجرت خیلی به اصالت هنر این هنرمندان آسیب زده بود. در سفری که به هرات داشتم و در خانه این هنرمندان در رفت و آمد بودم، هنرمندان آنجا به من از دوره جنگ طالبان می‌گفتند و اینکه چطور هنرشان را در این دوره حفظ کردند. در آن شرایط هنر، غیر قانونی ترین کار بوده است با این حال آنها سعی کرده بودند که آموزش هنر از بین نرود. تلاش آنها در حفظ هنر افغانستان در طی دوران جنگ واقعا ارزشمند بوده است. به شخصه اصالت زندگی و جایگاه هنر برایم اهمیت دارد و تلاش آنها دغدغه من هم بود و از این جهت از آنها تاثیر گرفتم. به علاوه اینکه نزدیک به ۵ سال است که با بچه‌های کار همکاری دارم. بخش زیادی از این بچه‌ها، بچه‌های مهاجر افغانستانی هستند که نیاز به خدمات دارند. این بچه‌ها خیلی بی‌انگیزه بودند و هدفی در تهران برای خود قائل نبودند. برای رفع افسردگی و بی‌انگیزگی آنها، فعالیت‌های مختلف هنری را به آنها پیشنهاد کردم و معتقد بودم که هنر می‌تواند به آنها کمک کند. وقتی با هنرمندان افغانستان آشنا شدم، فکر کردم که حضور آنها در تهران به این بچه‌ها هم انگیزه خواهد داد.
نکته جالب توجه این است که دغدغه اجتماعی در نگاه شما وجود دارد.
این نگاه در آثار هنری و مجسمه هایم هم جاری است و اگر این انگیزه‌های اجتماعی نبود با توجه به سختی که این نمایشگاه داشت، تاب نمی‌آوردم.
هنر در جوامع مختلف و در شرایط سخت توانسته التیام بخش و پیوند دهنده باشد. در سفرهایتان این ویژگی پیوند دهندگی را شاهد بودید؟
کاملا. یک استاد افغانستانی به نام صوابی که در نمایشگاه ما هم دو اثر دارند، تعریف می‌کردند که در زمان طالبان به بچه‌ها آموزش نگارگری می‌داده است. بعدها در نمایشگاهی از جوان‌ها دختری از او تشکر کرده است و تازه متوجه شده که این دختر همراه با برادرش و با لباس مردانه در کلاس‌های او حاضر شده است. هنر در آن دوران توانسته بود به آن جوان‌ها کمک کند. به نظرم هنرمندان قدرتمندتر از سیاست‌مدارها هستند و به راحتی می‌توانند مرزها را بشکنند و از فضای دنیای بسته سیاست هم عبور کنند.
به نظر می‌آید این نمایشگاه تصویر جدیدی از افغانستانی‌ها و هنر آنها به مردم ایران ارائه می‌دهد. ویژگی این نمایشگاه را چه می‌دانید؟
کشورهای اروپایی و آمریکایی روی هنر افغانستان خیلی سرمایه گذاری می‌کنند و این نکته را در طی سفرهایم به افغانستان هم متوجه شدم. هنرمندان افغانستانی در بسیاری از فستیوال‌های هنری حضور پیدا می‌کنند و جوایز مهمی هم به دست می‌آورند اما به نظر می‌آید که آن فستیوال‌ها سعی دارند که این هنرمندان در یک شرایط خاص فعالیت کنند و از آنها کلیشه‌ای از یک سویه هنری شامل جنگ و صلح یا زن‌های دربند را طلب می‌کردند. در نتیجه هنرمندانی که در مسیر واقعی هنر کار می‌کردند و به این شرایط تن نمی‌دادند و زبان هنری خودشان را داشتند، گمنام مانده بودند. در نتیجه تصمیم گرفتم اگر قرار است نمایشگاهی از هنر این هنرمندان در ایران برگزار شود، نگاه کلیشه‌ای نباشد و هنرمندانی که مسیر و نگاه شخصی دارند، حضور داشته باشند. هنرمندانی که از نگاه شعاری دوری کرده بودند. در نمایشگاه هم پرفورمنس اینستالیشنی از جنگ داشتیم که خیلی مینیمال و ساده و هنرمندانه به مقوله جنگ و مهاجرت می‌پرداخت.
چرا نام «نیمروز» را برای این نمایشگاه در نظر گرفتید؟
به راحتی به این نام نرسیدیم و با هنرمندان مختلف افغانستان مشورت کردم و همچنین با منتقدان هنری که در ایران این هنر را می‌شناسند. در نهایت یکی از دوستان من به نام مهدی چیت ساز، عنوان نیمروز را پیشنهاد کرد که با هدف من همخوانی داشت. من یک افغانستان سربلند می‌خواستم و کلمه نیمروز، تداعی گر آن است که خورشید در بالاترین سطح خود قرار دارد. مایل بودم که عنوان به هیچ قالب کلیشه‌ای اشاره نداشته باشد و به علاوه اینکه عنوان نیمرزو در کتاب شاهنامه که برای ما فارسی زبان‌ها بسیار ارزشمند است، بسیار تکرار ‌شده است و اشاره به خراسان فعلی دارد، زمانی که مرزی وجود نداشت و ما در نیمروز بزرگ با هم زندگی می‌کردیم. یک جمله‌ای را در گواهینامه این هنرمندان گذاشتم که خیلی برایم جالب بود، اینکه «آفتاب را فقط در خلال آفتاب می‌توانید دید» هدف اصلی نمایشگاه هم همین بود،نگاه به این هنر در روشنایی.
برنامه‌های جنبی این نمایشگاه شامل چه مواردی بود؟
با توجه به اینکه دغدغه‌های اجتماعی داشتم و مایل بودم که جامعه ایرانی با این نمایشگاه ارتباط بگیرد، ورک شاپ‌ها و نشست‌های مختلف تخصصی نیز برگزار کردیم. خیلی برایم مهم بود که این برنامه‌ها در اماکن خوب برگزار شوند و آبرومندانه باشند تا میزبان خوبی برای این هنرمندان باشیم. یکی از برنامه هایمان، ورک شاپ نقاشی مشترک بین ایران و افغانستان بود که در پردیس ملت برگزار شد. همچنین یک نشست تخصصی در مرکز فرهنگی «تیرافکن» داشتیم که به یاد صادق تیرافکن، هنرمند برجسته کشورمان بنا شده است. در آنجا تعاملی بین هنرمندان ایرانی و افغانستانی ایجاد شد. همچنین دو تا پرفورمنس در پلت فروم «داربست» در گالری «محسن» برگزار کردیم.
آثاری که در این نمایشگاه ارائه شدند، تحت یک موضوع مشترک بودند؟
نه. هدفم این بود که بدون هیچ قضاوتی هنرمندان در این نمایشگاه حضور پیدا کنند و نگاه خودشان را ارائه دهند.
چند موضوع در هنر افغانستان قابل پیش بینی است. جنگ، مهاجرت و زن. چقدر این مضامین در آثار هنرمندان نمایشگاه «نیمروز» قابل جستجو است؟
قطعا این مضامین را نمی‌توان از آثار آنها حذف کرد. این موارد در آثار دیده می‌شود فقط دور از مستقیم گویی و شعار هستند. یک اینستالیشن داشتیم که یکی از هنرمندان برجسته افغانستانی به نام شیرعلی حسینی آن را اجرا کرد که اشاره به جنگ داشت. به این ترتیب که یک دیوار بزرگ بود که در دو سوی آن دو نفر از مخاطبان بدون دیدن هم، بدمیتون بازی می‌کنند. اشاره او این است که جنگ کور است و به مانند یک دیواری که بین آدم‌های یک سرزمین قرار می‌گیرد، آنها را به نوعی به بازی وا می‌دارد. اثری مینیمال که به جنگ اشاره داشت. متاسفانه مهمترین نکته‌ای که در هنر افغانستان ایجاد شده است، مهاجرت است و این هنر را مقطع کرده است و ضمن اینکه این هنرمندان همدیگر را هم نمی‌شناختند. تصور کنید که شما می‌خواهید خود را در آینه ببینید اما وقتی جلوی آینه قرار می‌گیری، دست یا پایتان را نمی‌بینید و در واقع یک تصویر درست و جامع از خودتان ندارید. هنر افغانستان از نظر من به این مشکل دچار شده بود و بریده برید در جهان پراکنده شده بود و نمی‌توانست چهره خودش را یکپارچه ببیند تا از خلال این یکپارچگی تصمیم بگیرد که باید چه مسیری را طی کند.
هنر هنرمندانی که ساکن افغانستان بودند با هنرمندانی که مهاجرت کرده اند، چه تفاوت هایی با هم دارند؟
این سوال قابل توجه است زیرا نقد آثار هنری اهمیت دارد و متاسفانه این هنرمندان ضمن نداشتن فضای ارائه آثارشان، از فضای نقد سالم هم بی‌بهره اند. نظر شخصی من این است که در هنر هنرمندان مهاجر یک آزادی بیان و نگاه دیده می‌شود اما هنرمندان داخل افغانستان، همچنان از سبک‌های قدیمی پیروی می‌کنند و تقلید در آثارشان بیشتر است تا نگاه متفاوت. هنرمندانی که خارج از افغانستان فعال هستند با جریان‌های معاصر بیشتر در ارتباط بوده‌اند و رویکردهای نوتری در آثارشان حس می‌شود اما سرگشتگی و بی‌وطنی در آثارشان هم دیده می‌شود. هنرمندان ایرانی هم از ایران مهاجرات کرده‌اند اما مهاجران افغانستانی به دلیل کندن از وطن و سفر بی‌بازگشت، شرایط سختی در مهاجرت داشته اند. آنها حسرت برگشتن به وطن دارند اما جرات برگشت ندارند و نوعی از بی‌وطنی را تجربه می‌کنند که تلخ است. از این جهت هنرمندانی که در افغانستان هستند و درگیر کپی کاری نشده اند، اصالت در هنرشان بهتر دیده می‌شود.
با توجه به ویژگی‌های فرهنگی و اشتراکاتی که ایران و افغانستان دارند و همچنین تجربه هایی چون مقوله جنگ چه بازخوردهایی از هنرمندان و علاقه مندان ایرانی گرفتید؟
مقوله جنگ در نظر ما ایرانی‌ها با تجربه‌ای که افغانستانی‌ها دارند، با هم یکسان نیست. من ماه‌ها در افغانستان زندگی کردم و می‌دانم که این تجربه‌ها با هم قابل مقایسه نیست. ما یک جنگی را تجربه کردیم که می‌دانستیم که تمام می‌شود و جنگ داخلی هم نبود اما در افغانستان این جنک سال‌ها است که ادامه داشته و صد سال است که روی آرامش را ندیده اند. اشتراکات فرهنگی دیده می‌شود اما افغانستان دارای هنر غنی‌ای است و در دوره تیموری، مکتب هرات در افغانستان حکمفرما است و من به شخصه نگارگری آن دوره را دوست دارم. هنرمندان اخیر افغانستان هم هنوز وامدار آن مکتب هستند اما به شکل زبردستانه‌ای آن را نو کرده اند. من خودم فکر می‌کردم که بهزاد، هنرمندی ایرانی است و به آن افتخار داشتم اما اصالتا به افغانستان تعلق دارد.
منبع: بهارنیوز

با معده خالی، نوشیدن قهوه ممنوع

«برای بسیاری از مردم جهان نوشیدن قهوه صبحگاهی یک ضرورت محسوب می‌شود. شاید هیچ زنگ هشداری بهتر از یک لیوان گرم از نوشیدنی مورد علاقه شما نباشد. همچنین، نیازی نیست درباره این عادت روزانه خود احساس گناه داشته باشید. نوشیدن قهوه می‌تواند فواید سلامت مختلفی را ارائه کند که از آن جمله می‌توان به محافظت از مغز در برابر زوال عقل اشاره کرد اما باید یک نکته را به خاطر داشته باشید و آن عدم نوشیدن قهوه با معده خالی است.قهوه می‌تواند تاثیری جدی بر دستگاه گوارش شما داشته باشد. نوشیدن قهوه می‌تواند تولید اسید در معده را افزایش دهد و اگر پیش از این کار چیزی نخورده باشید، اسید می‌تواند به پوشش داخلی معده آسیب وارد کرده و موجب سوء هاضمه و سوزش سر دل شود.

این شرایط برای قهوه بدون کافئین نیز صادق است.اما این تنها خطر مرتبط با نوشیدن قهوه با معده خالی نیست. انجام این کار می‌تواند موجب عصبانیت، آشفتگی و اثرات دیگر، از جمله تغییرات خلقی شود. همچنین، نوشیدن قهوه با معده خالی می‌تواند موجب افزایش نشانه‌های اضطراب شود و ضربان قلب، تحریک‌پذیری و ناتوانی در تمرکز را افزایش دهد.نوشیدن قهوه به تنهایی هنگام صبح می‌تواند ریتم شبانه‌روزی را نیز تخریب کند. زمانی که از خواب بیدار می‌شوید، ساعت داخلی بدن انسان هورمونی به نام کورتیزول را ترشح می‌کند و احساس هوشیاری و انرژی را در شما ایجاد می‌کند.

با این حال بر خلاف انتظار شما، پژوهش‌ها نشان داده‌اند که مصرف قهوه موجب کاهش سطوح کورتیزول می‌شود. در نتیجه، نوشیدن قهوه صبحگاهی می‌تواند بیشتر احساس خواب آلودگی را در فرد ایجاد کند.البته افراد بسیاری سال‌هاست با معده خالی قهوه مصرف می‌کنند و احساس یا شرایط ناخوشایندی برای آنها شکل نمی‌گیرد. اگر این وضعیت برای شما نیز صدق می‌کند می‌توانید همچنان به نوشیدن قهوه صبحگاهی خود ادامه دهید! اما برای افراد دیگر نوشیدن قهوه همراه با صبحانه‌ای کامل یا حداقل در شرایطی که معده خالی نیست، توصیه می‌شود.»
منبع: بهارنیوز

لغو زمان‌بندی سپرده‌گذاران فرشتگان

به گزارش ایسنا، از روز گذشته همزمان با ۲۰ آبان ماه پرداخت مطالبات سپرده‌گذاران فرشتگان در تمامی سقف‌ها در شعب موسسه کاسپین آغاز شد، در اواخر روز بود که موسسه کاسپین طی اطلاعیه‌ای جدول زمانبندی منتشر کرد که سپرده‌گذاران بتوانند بر اساس آن مراجعه و تعیین تکلیف شوند. بر این اساس قرار بود از بیستم آبان‌ماه تا هفتم آذرماه به مدت ۱۴ روز کاری و براساس حروف الفبا مراجعات انجام شود. با این حال طولی نکشید که موسسه کاسپین زمانبندی انجام شده و نحوه‌ مراجعه بر اساس تقسیم بندی را حذف کرد. دلیل این موضوع  تسریع در پرداخت مطالبات سپرده‌گذاران تعاونی منحله فرشتگان اعلام شده است. بر این اساس کلیه سپرده‌گذاران مشمول می‌توانند بدون در نظر گرفتن جداول زمانبندی و محدودیت زمانی به شعب کاسپین مراجعه کنند.

طبق برنامه‌ریزی انجام شده از قبل، قرار بر این شده تا تمامی سپرده‌گذاران یعنی از سقف‌های پایین تا بالاترین حد امکان مراجعه برای تعیین تکلیف حساب‌های خود را داشته باشند. در این شرایط همه سپرده‌گذارانی که پیش‌تر تا سقف ۲۰۰ میلیون پیش رفته بودند، می‌توانند با مراجعه به شعب ۱۰ درصدی که در مراحل قبلی از حساب آنها کسر و تحت عنوان ذخیره احتیاطی باقی مانده بود را دریافت کنند. همچنین سپرده‌گذاران تا ۲۰۰ میلیونی که تعیین وضعیت نشده بودند امکان مراجعه خواهند داشت. همچنین سپرده‌گذاران بالاتر از این سقف که اقلام کلان را در برمی‌گیرند نیز می‌توانند با مشخص کردن شرایط حساب‌های خود تا حداکثر ۲۰۰ میلیون تومان را فعلا دریافت کنند، از این رو تمام سپرده‌گذاران فرشتگان فرصت مراجعه خواهند داشت.
منبع: بهارنیوز

چهار سناریو برای اقلیم کردستان

ابوالحسن شاکری رحیمی
شواهد گویای این است که اقدام‌های تنبیهی و «نرم» دولت عراق و دولت‌های‌ترکیه و ایران علیه منطقه کردستان پیگیری خواهد شد.  در عین حال، احتمال بروز درگیری‌های درون مرزی نیز به خصوص در کرکوک وجود دارد. همه‌پرسی جدایی کردستان از عراق با وجود مخالفت‌های گسترده در تاریخ ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۷ برگزار شد. با این حال، درباره وضعیت کردستان پس از همه‌پرسی هنوز نمی‌توان نظر مشخص و قاطعی عنوان کرد. با توجه به این شرایط همه احتمالات پس از همه‌پرسی کردستان موضوع این نوشتار است که به طور اختصار مورد بررسی قرار می‏‌گیرد. به طور کلی می‏‌توان چهار سناریو را برای کردستان پس از همه‌‏پرسی در نظر گرفت که در شکل زیر آمده‌اند:
۱ – سناریوی نخست:
محاصره و تحریم
یکی از مهم‌ترین پیامدهای همه‌پرسی جدایی کردستان از عراق، محاصره منطقه کردستان توسط عراق و کشورهای همسایه است. دولت عراق در پی مصوبه مجلس این کشور همه مرزهای خود با منطقه کردستان را بسته است. دولت‌های‌ترکیه و جمهوری اسلامی ایران نیز حریم هوایی خود را به روی کردستان بسته و اعلام کردند که مرزهای زمینی این کشورها با منطقه کردستان هم بسته خواهد شد. این کشورها معتقد هستند که توافق‌های مرزی و توافق‌های مربوط به عبور هواپیماها صرفاً با محوریت دولت مرکزی بغداد پابرجا خواهد بود زیرا این توافق‌ها میان دولت عراق و این دولت‌ها منعقد شده است. در همین حال، دولت عراق از کشورهای دیگر اعم از کشورهای منطقه‌ای یا فرامنطقه‌ای خواست پروازهای خود را به اربیل متوقف کنند و در عمل هیچ پروازی به فرودگاه‌های کردستان انجام نمی‌شود. سوال مهم این است چرا دولت عراق و کشورهای همسایه در نخستین واکنش به محاصره منطقه کردستان روی آوردند و پیامدهای محاصره چیست؟
۱-۱ محاصره و تحریم؛ عامل شدت گرفتن مشکلات اقتصادی عدیده در کردستان عراق
می‌‌توان یکی از مهم‌ترین دلایل روی آوردن دولت عراق و مخالفان جدایی کردستان به محاصره و تحریم را در این موضوع بیان کرد که پاشنه آشیل کردستان عراق، تنگنای ژئوپلتیکی است. کردستان عراق محصور در خشکی است و به آبهای آزاد راه ندارد. کردستان عراق میان چهار کشور‌ترکیه، ایران، عراق و سوریه قرار گرفته است. بنابراین، کردستان برای تعامل اقتصادی و به خصوص فروش نفت باید از تنگنای ژئوپلتیکی خارج شود که با توجه به مخالفت کشورهای همسایه با جدایی کردستان و واکنش آنها، خروج از این تنگنا امکان‌پذیر نیست. این تنگنای جغرافیایی سبب شدت گرفتن مشکلات اقتصادی در منطقه کردستان خواهد شد. این در حالی است که این منطقه هم‌‌اکنون نیز بدهی ۲۲ میلیارد دلاری دارد، با نرخ بالای بیکاری مواجه و در پرداخت حقوق کارمندان نیز با مشکل مواجه است؛ به نحوی که هر چند ماه یک بار حقوق کارمندان را پرداخت می‌کند. محاصره و تحریم اقتصادی سبب می‌‌شود که مشکلات اقتصادی در منطقه کردستان افزایش زیادی داشته باشد زیرا اقتصاد منطقه کردستان عمیقاً وابسته به نفت است و ۸۵ درصد درآمد آن از طریق فروش نفت به دست می‌‌آید.
۱-۲ انزوای کردستان عراق
یکی از مهم‌‌ترین پیامدهای محاصره، انزوای کردستان است. از یک سو؛ این انزوا، یک انزوای جغرافیایی خواهد بود زیرا توسط عراق و کشورهای همسایه «تحریم ارتباطی» شده است و از سوی دیگر این انزوا، دیپلماتیک خواهد بود زیرا به استثناء اسرائیل، هیچ کشوری از جدایی کردستان از عراق حمایت نکرده و حتی «آنتونیو گوترش» ، دبیرکل سازمان ملل نیز با این موضوع مخالفت کرده است. این شرایط سبب می‌‌شود که تشکیل کشور کردی مورد شناسایی کشورهای دیگر و سازمان ملل متحد قرار نگیرد؛ در حالی که شناسایی کشورها و سازمان ملل متحد یکی از مهم‌‌ترین شرط‌‌ها برای تشکیل یک کشور جدید است. بنابراین، اگر اصرار مسعود بارزانی بر تشکیل کشور کردی ادامه داشته باشد، صرفاً سبب تضعیف جایگاه کردها در نظام جهانی و انزوای دیپلماتیک کردستان عراق خواهد شد.
۲ – سناریوی دوم:
درگیری‌های پراکنده
درگیری بخش مهمی از تاریخ روابط کردها با دولت مرکزی عراق را شکل داد که ریشه اصلی آن نیز تلاش حکام عراقی برای طرد و از بین بردن هویت کردی و تقسیم آنها در شهرهای مختلف عراق بود. همین سیاست نیز سبب خیزش‌های متعدد کردها علیه دولت مرکزی بغداد شد؛ به نحوی که کردها خیزش‌‌های پراکنده‌‌ای در دهه‌‌های ۱۹۲۰، ۱۹۳۰، ۱۹۴۰، ۱۹۶۰، ۱۹۷۰و ۱۹۸۰ انجام دادند که «ملا مصطفی بارزانی» ، در هدایت و رهبری این خیزش‌‌ها نقش اساسی داشت. اکنون نیز تلاش‌ تجزیه‌طلبانه کردستان عراق بر اساس فاکتور «قوم‌محوری» انجام می‌شود و همین موضوع نیز سبب می‌شود که پیامدهای امنیتی این تلاش از جمله احتمال وقوع درگیری‌های پراکنده بیشتر باشد. الگوی قوم‌محوری در جدایی کردستان از عراق می‌تواند بازتولید خشونت در عراق را در پی داشته باشد. از آنجایی که دولت عراق اقدام به انسداد مرزها با منطقه کردستان کرده و همچنین با توجه به اینکه در مناطقی نظیر کرکوک جمعیت رنگارنگ و از هویت‌های قومی متعددی هستند، شکل‌گیری خشونت و درگیری‌های پراکنده (نه جنگ) اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد.
۳ – سناریوی سوم:
جنگ درون‌مرزی و فرامرزی
تاریخ روابط کردها با دولت عراق ضمن اینکه مملو از درگیری‌ها و خیزش‌های پراکنده است، شاهد جنگ‌های متعدد و البته شدیدی نیز است. برای مثال؛ یکی از تلخ‌ترین اتفاق‌ها برای کردها، عملیات نظامی گسترده‌‌ای با عنوان «انفال» است که در سال ۱۹۸۸ و تحت هدایت «علی حسن المجید» ، پسر عموی صدام، انجام گرفت. «علی حسن المجید» به خاطر استفاده از سلاح‌‌های بیولوژیکی و شیمیایی علیه شهرها و روستاهای کردنشین به «علی شیمیایی» معروف شد. معروف‌‌ترین حمله شیمیایی در مارس ۱۹۸۸ در حلبچه رخ داد. هدف اصلی حذف مقاومت کردها به هر شکل ممکن بود که حکومت عراق آنها را «خراب‌‌کارها» نامید که شامل همه مردهای ۱۵ تا ۷۰ سال بود. در طول عملیات انفال بیش از ۴۰۰۰ روستا تخریب، بیش از ۱۸۰ هزار نفر جان خود را از دست داده و ده‌ها هزار نفر آواره شدند. سوال این است که آیا همه‌پرسی جدایی نیز می‌تواند سبب بروز جنگ شود؟ الگوی رفتاری دولت عراق در برخورد با همه‌پرسی جدایی کردستان گویای این است که دولت مرکزی بغداد به دنبال ایجاد جنگ نیست زیرا این کشور به تازگی توانست با صرف هزینه‌های زیاد جنگ با‌تروریست‌های داعش را به پایان برساند که البته هنوز بخش‌های اندکی از عراق در اشغال ‌تروریست‌ها قرار دارد. با این حال، موضوع زمانی متفاوت خواهد شد که مقامات کرد درصدد ضمیمه کردن مناطق مورد منازعه به خصوص کرکوک به اقلیم کردستان باشند. در این صورت با توجه به اینکه مناطق مورد منازعه بخشی از منطقه کردستان نیستند و تحت کنترل دولت مرکزی بغداد قرار دارند و همچنین با توجه به اهمیت ژئوپلتیکی مناطق مورد منازعه به خصوص کرکوک که پس از بصره، بیشترین چاه‌های نفتی در این استان قرار دارد، امکان جنگ میان منطقه کردستان و دولت مرکزی بغداد افزایش می‌یابد. در همین راستا نیز طی روزهای ۱۵ و ۱۶ اکتبر درگیری‌هایی میان نیروهای پیشمرگه و نیروهای نظامی و امنیتی عراق در کرکوک رخ داد که سبب عقب‌نشینی نیروهای پیشمرگه و کنترل استان کرکوک توسط دولت مرکزی بغداد پس از سه سال شد. از این رو، می‌توان گفت تداوم تجزیه‌طلبی کردها «خشونت‌ها و درگیری‌های پراکنده درون‌مرزی» میان کردها و اقلیت‌هایی نظیر‌ترکمن‌ها را به خصوص در مناطق مورد منازعه اجتناب‌ناپذیر می‌سازد و پافشاری بر ضمیمه کردن مناطق مورد منازعه به منطقه کردستان نیز زمینه بروز «جنگ داخلی» در عراق را تقویت می‌کند. اما موضوع مهم این است که همه‌‌پرسی جدایی کردستان از عراق موضوعی صرفاً «عراقی» نیست بلکه در سطح منطقه‌‌ای و به خصوص برای کشورهای ایران،‌ترکیه و سوریه نیز حایز اهمیت است. هر یک از این کشورها همه‌‌پرسی جدایی کردستان از عراق را یک تهدید جدی می‌‌دانند. دولت رجب طیب اردوغان با داشتن دست کم ۱۵ میلیون جمعیت کرد نگران تبعات جدایی کردستان از عراق بر جمعیت کرد‌ترکیه است. جمهوری اسلامی ایران نیز علاوه بر نگرانی درباره تاثیرگذاری این همه‌‌پرسی بر جمعیت کرد، نگران این است که جدایی منطقه کردستان به تقویت نفوذ اسرائیل در منطقه کردستان و هم‌مرز شدن آن با جمهوری اسلامی ایران منجر شود. از این رو، تهران و آنکارا با قاطعیت با همه‌‌پرسی جدایی کردستان از عراق مخالفت کردند و حتی این موضوع سبب نزدیکی بیشتر دو کشور شده است؛ به نحوی که پس از برگزاری همه‌‌پرسی جدایی کردستان ابتدا «ژنرال حلوصی آکار» ، رئیس ستاد ارتش‌ترکیه و سپس «رجب طیب اردوغان» ، رئیس جمهوری‌ترکیه به تهران سفر و با مقامات نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران دیدار و گفتگو کردند که محور اصلی این گفتگوها نیز مخالفت با جدایی کردستان از عراق بود. اگرچه شکل‌‌گیری یک جنگ فرامرزی بعید به نظر می‌‌رسد، اما اگر این همه‌‌پرسی سبب عملی شدن نگرانی‌‌های داخلی‌ترکیه درباره جمعیت کرد این کشور و تحرکات پ. ک. ک علیه‌ترکیه شود و در عین حال، اگر سبب فعال شدن برخی احزاب معارض ایران مانند «کوموله» و «پژاک» شود، امکان شکل‌گیری جنگ فرامرزی علیه منطقه کردستان عراق وجود دارد.
۴ – سناریوی چهارم:
میانجی‌گری بازیگر ثالث
چهارمین سناریویی که درباره جدایی کردستان از عراق می‌توان مطرح کرد، میانجی‌گری بازیگر ثالث است. در صورتی که منطقه کردستان بر اجرایی کردن نتیجه همه‌پرسی که همان جدایی این منطقه از عراق و تجزیه این کشور است، و دولت عراق نیز بر تداوم محاصره و اقدام‌های تنبیهی خود علیه منطقه کردستان پافشاری کند، احتمال میانجی‌گری بازیگر ثالثی وجود دارد. میانجی‌گری بازیگری ثالث قطعاً با دادن امتیازهایی از سوی طرفین همراه خواهد بود. با توجه به اینکه مسعود بارزانی و دولت منطقه کردستان نیز می‌توانند از میانجی‌گری بازیگر ثالث میان اربیل و بغداد، ذینفع باشند و شاهد یک بازی «باخت-برد» به نفع عراق نباشند، گزینه مطلوب بارزانی می‌تواند در شرایط کنونی و با تداوم فشارها بر منطقه کردستان، میانجی‌گری بازیگر سوم باشد. اگرچه کشورهایی نظیر ایران،‌ترکیه، عربستان سعودی، روسیه، فرانسه، انگلیس و آمریکا برای میانجی‌گری میان منطقه کردستان و دولت بغداد اعلام آمادگی کردند، اما به نظر می‌رسد که در نهایت سازمان ملل متحد می‌تواند میانجی‌گری را انجام دهد. میانجی‌گری بازیگر ثالث می‌تواند به نتایج زیر منتهی شود:
۴-۱ دادن برخی امتیازها از طرف بغداد به اربیل و لغو نتیجه همه‌پرسی (برد-برد)
با توجه به اینکه دولت عراق و کشورهای همسایه با جدایی کردستان از عراق مخالفت کرده و جامعه‌ بین‌الملل نیز از شناسایی دولت کردی خودداری می‌کند، احتمال برگزاری مذاکره میان اربیل و بغداد با میانجی‌گری بازیگر ثالث قوت می‌گیرد که از نتایج این سناریو، تلاش طرفین برای رقم زدن نتیجه برد-برد است. این امتیازها می‌تواند شامل پرداخت بودجه عقب افتاده به اربیل، موافقت برای فروش نفت بیشتر توسط اربیل و گفتگو درباره مناطق مورد منازعه مطابق قانون اساسی عراق باشد. در مقابل؛ دولت منطقه کردستان نیز نتیجه همه‌پرسی را لغو خواهد کرد و به عنوان منطقه‌ای فدرال و بخشی از تمامیت ارضی عراق باقی خواهد ماند. احتمال وقوع این نتیجه از دل میانجی‌گری احتمالی با امکان وقوع زیاد است.
۴-۲ تعیین زمان‌بندی برای جدایی کردستان از عراق: مدل سودان- سودان
مسعود بارزانی، رئیس منطقه کردستان عراق بارها اعلام کرد که برگزاری همه‌پرسی جدایی کردستان از عراق به منزله جدایی فوری این منطقه از عراق نخواهد بود بلکه این جدایی در یک فرآیند دو یا سه ساله رخ خواهد داد. از این رو، بارزانی در فضای پساهمه‌پرسی نیز اعلام کرد که آمادگی تعلیق نتیجه همه‌پرسی برای مدت دو سال را دارد. در واقع این بازه زمانی دو یا سه ساله با هدف حل مشکلات طرفین از جمله مناطق مورد منازعه مطرح شده که در نهایت به جدایی کردستان می‌انجامد. به عبارت دیگر، طرفین برای جدایی کردستان از عراق در شرایط خاصی که از جمله آن باقی ماندن کرکوک در تمامیت ارضی عراق خواهد بود، توافق و مدل سودان-سودان را اجرا کنند.
۴-۳ توافق درباره ایجاد
سیستم کنفدرالی
یکی از مهم‌ترین نتایج میانجی‌گری میان کردها و دولت بغداد، می‌تواند حرکت کردستان به سوی کنفدرالی شدن باشد که گزینه مطلوب مسعود بارزانی نیز است. به لحاظ حقوقی دامنه اختیارات و صلاحیت‌های سیستم کنفدرالی گسترده‌تر از سیستم فدرالی است. در نظام کنفدرال هر یک از واحدهای تشکیل‌دهنده مستقل از یکدیگر عمل می‌کنند. کنفدراسیون اتحاد دولت‌های مستقل است که بنا به برخی مقاصد مشترک متحد شدند، اما از نظر حقوقی هر یک از این دولت‌ها هرگاه بخواهند حق دارند از آن بیرون آیند. حرکت در مسیر کنفدرالی شدن کردستان، اقدامی خلاف قانون اساسی عراق محسوب می‌شود زیرا مطابق قانون اساسی، نظام سیاسی این کشور، فدرال است. در واقع کنفدرالی شدن کردستان به معنای جدایی آن از عراق محسوب می‌شود و موافقت دولت عراق با آن نیز تقریباً در شرایط کنونی بعید به نظر می‌رسد.
۵- شکست همه‌پرسی و
بازگشت به قبل از آن
یکی از سناریوهای محتمل برای کردستان پس از همه‌پرسی، شکست این همه‌پرسی در اثر نتایج حاصل از الگوی رفتاری سه کشور عراق،‌ترکیه و ایران و همچنین شدت گرفتن اختلاف‌های داخلی در منطقه کردستان است. شکست همه‌پرسی به منزله شکست مسعود بارزانی، رئیس منطقه کردستان است و می‌توان انتظار داشت که وی با برکناری از ساختار قدرت در منطقه کردستان (یکی از مطالبه‌های اصلی منتقدان بارزانی نیز برکناری وی از ریاست منطقه است) ، به دلیل رفتار تجزیه‌طلبانه‌ای که علیه تمامیت ارضی عراق انجام داد تحت پیگرد قضایی دولت عراق قرار گیرد یا از کردستان خارج شود و یا اینکه با انعطاف دولت مرکزی بغداد و چشم‌پوشی از تخلفی که مرتکب شد، در منطقه کردستان بدون ورود به سیاست به زندگی خود ادامه دهد.
نتیجه‌گیری
شواهد گویای این است که اقدام‌های تنبیهی و «نرم» دولت عراق و دولت‌های‌ترکیه و ایران علیه منطقه کردستان پیگیری خواهد شد. در عین حال، احتمال بروز درگیری‌های درون مرزی نیز به خصوص در کرکوک وجود دارد. با توجه به این شرایط، می‌توان محتمل‌ترین سناریو برای کردستان پس از همه‌پرسی را «میانجی‌گری بازیگر ثالثی» عنوان کرد که مطلوب‌ترین نتیجه آن نیز برای اربیل و بغداد می‌تواند اعطای امتیاز از جانب عراق و لغو نتیجه همه‌پرسی و باقی ماندن منطقه کردستان تحت تمامیت ارضی عراق باشد که به نوعی بازی «برد-برد» است. در واقع؛ میانجی‌گری بازیگر ثالث پس از وقوع سناریوهای سه‌گانه (محاصره و تحریم، درگیری‌های پراکنده، جنگ درون‌مرزی و فرامرزی) محقق خواهد شد که می‌تواند با توجه به پیامدهای سناریوهای سه‌گانه ذکر شده منتهی به توافقی برای پایان دادن به بحران کردی در عراق شود. تحقق این سناریو به منزله اشتباه بودن برگزاری همه‌پرسی توسط دولت محلی کردستان است زیرا بی‌اعتمادی میان بغداد و اربیل در اثر این اقدام بیش از زمان قبل از برگزاری همه‌پرسی افزایش خواهد یافت.
منبع: بهارنیوز

اینها هنرنمایی‌ محض خودمان می‌باشد!

گروه سیاسی-رسانه ها: روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی نوشت: نظام جمهوری اسلامی ایران در سال‌ها و دهه‌های گذشته همواره در «شرایط حساسی» قرار داشته است که اگرچه برخی آنرا دستمایه طنز قرار می‌دهند ولی وقتی به مسائل و حوادث این قریب به چهار دهه درست دقت شود، مقطعی را سراغ نداریم که در آن حادثه‌ای و ماجرایی رخ نداده باشد. اما ایجاد «شرایط حساسی» برای نظام  در منطقه را گاه خودمان ایجاد کرده ایم. قدرت طلبی‌ها و فساد ناشی از آن آیا تخریب شخصیت‌ها و به حاشیه بردن نیروهای انقلابی کار دشمن بود؟ بی‌تدبیری در اداره امور که منجر به فسادهای چند هزار میلیارد تومانی شد، به دشمن ربطی ندارد. اینها هنرنمایی‌ محض خودمان می‌باشد و در این میان آتش زدن به باورهای نسل دوم انقلاب و بدبین کردنشان نسبت به نظام که واقعاً گناهی نابخشودنی است.

چگونه می‌توان بی‌اعتمادی ایجاد نکرد وقتی فردی که ۸سال در مسند ریاست قوه مجریه این نظام بوده، در فضای مجازی و از طریق ویدئو کنفرانس با مردم صحبت می‌کند و با طرح مواردی که متاسفانه پاسخگویی نیز برایش پیدا نمی‌شود همه را دچار تناقض فکری می‌نماید؟  می‌گوید: «حمله به سفارت انگلیس با اطلاع انگلیسی‌ها و نظام بوده و حتی رسانه ملی را متهم به پخش مستقیم این رویداد می‌نماید».  از وقایع دیگر، فساد در سایر قوا، لکه‌دار کردن چهره‌های انقلابی و زمامداران و نهادهای انقلابی و چون کسی نیز پاسخ نمی‌دهد عده‌ای از مردم باور می‌کنند و از فسادهای گسترده دوران حاکمیت خود او غافل می‌گردند. 

کار به جایی می‌رسدکه برخی از چهره‌های انقلابی و پیشرو در نهضت، از بسیاری کارها تبری می‌جویند و مرتب تکرار می‌کنند: ما نقشی نداشتیم. ما نمی‌خواستیم کار به اینجا بکشد! گویا هر کس تیشه‌ای برداشته و به ریشه‌های این درخت می‌زند این سوراخ کردن عرشه یک کشتی است که همه بر آن سوار هستند. انقلابی‌ها منزوی می‌شوند و عده‌ای غیرانقلابی و تازه به دوران رسیده، جای آنان را می‌گیرند.  چیزی که برای مسئولان نظام جمهوری اسلامی مهم و حیاتی و مسئولیت اول آنان می‌باشد، جلوگیری از پدیده رو به گسترش «ریزش باروهای باور» است.
منبع: بهارنیوز

شرایط؛ بهبودی را امید نمی‌دهد!

مرتضی آژند
وضعیت کشور در اکثر شاخص‌ها شرایط بدی را نشان می‌دهد و بدتر از آن آِینده‌ای مبهمی است که چندان امیدوارکننده به نظر نمی‌رسد. گذر از شرایط موجود و قدم گذاشتن در راه پیشرفت و توسعه نیازمند ویژگی‌هایی در داخل و خارج از کشور است که در حال حاضر چنین وضعیتی فراهم نیست. چند وقت پیش بهزاد نبوی چریک پیر عرصه سیاست ایران در یک مصاحبه‌ گفته بود: در حال حاضر بیش از ۵۰ درصد ثروت کشور در اختیار سه یا چهار نهاد است، این نهادها نه قابل کنترل و نظارت هستند و نه مالیات می‌دهند و تمام اقتصاد کشور، به نوعی تحت کنترل آنهاست. دیوان محاسبات و مجلس هم حق ندارند از چنین نهادهایی حساب‌کشی کنند. این در حالی است که دولت بخش کوچکی از ثروت ملی یا تولید ناخالص ملی را در اختیار دارد و از این محل باید حقوق همه کارکنان خود، یارانه مردم و سایر هزینه‌های گوناگونش را تامین کند.

محمود سریع القلم پژوهشگر حوزه توسعه، علوم سیاسی و تاریخ معاصر ایران نیز در یک سخنرانی گفته بود: ۹۰ درصد سیاست خارجی کشورهای دنیا برای تولید ثروت است و ما هم باید این راه را ادامه بدهیم، امروزه شبکه‌های جهانی کار می‌کنند ما هم باید در این شبکه بتوانیم کالاهای خود را بفروشیم و برای کشور ثروت تولید کنیم اما اکنون به خاطر مسائل سیاسی و امنیتی حتی با کشورهای حوزه خلیج فارس ارتباط نداریم در حالی که می‌توانیم از این ارتباط ثروت تولید کنیم. سوئیس کشور حافظ منافع ما و عربستان شده است یعنی اینکه ما همسایه‌های خود را رها کرده ولی در کشورهای آفریقایی سرمایه‌گذاری می‌کنیم.

او گفته بود؛ تا نگاه ما به منطقه امنیتی و سیاسی باشد وضع موجود ادامه می‌یابد، اعراب خلیج فارس و اسرائیل دنبال ضعیف و فقیر نگه داشتن ایران و منزوی کردن کشور ما هستند تا از این طریق جلوی منابع مالی را بگیرند و در نهایت قدرت ملی ایران را کم کنند، در واقع روانشناسی سیاسی در خاورمیانه در کار است تا بحران ایران را زنده نگه داشته و با طولانی شدن موضوع هسته‌ای ایران دائما موضع تدافعی بگیرد. در نمونه‌ای دیگر، چندی پیش به رسم عادت همیشگی هوای خوزستان گرد و خاکی شد، بحث چرایی طولانی شدن بحران گرد و خاک در تاکسی بالا گرفت و مسافران دلیل گرد و خاک را رفتار مردم شهر می‌دانستند، استدلالشان هم این بود که وقتی برای یک لیوان چایی جلوی موکب‌ها می‌ایستند و باعث‌ترافیک می‌شوند و یا در ماشین‌ها صدای ضبطشان بلند است و می‌رقصند باید چنین اتفاق‌هایی هم بیفتد.

اگر بخواهیم بین این سه مورد و شرایط کشور ارتباط قرار کنیم چنین می‌شود که؛ سه یا چهار نهادی که ۵۰ درصد ثروت کشور را در اختیار دارند به سادگی اجازه اصلاح ساختار اقتصادی را نمی‌دهند و وضعیت اقتصادی موجود را تثبیت می‌کنند، وقتی تحت هر شرایطی منافعشان تامین می‌شود دلیلی ندارد که به اصلاح تن دهند. مگر آنکه در اصلاح ساختار جدید سهم ۵۰ درصدی آنها را تضمین شود که این دیگر اصلاح نخواهد بود. این مورد نشان می‌دهد که تا شفافیت و پاسخگویی در این بخش حاکم نشود عملا نباید انتظار رونق اقتصادی چندانی از شرایط داخلی کشور داشت.

راه دیگر برای رسیدن به رشد اقتصادی و تولید ثروت، سرمایه‌گذاریی خارجی در کشور است که با توجه به نگاه امنیتی و سیاسی که در روابط خارجی ما وجود دارد احتمالا قادر به جذب سرمایه‌ای که موتور اقتصاد کشور را به حرکت درآورد نخواهیم شد. مخصوصا با قطب‌‌بندی‌های جدیدی که در منطقه شکل گرفته (آمریکا، اسرائیل و شورای همکاری خلیج فارس- ایران، سوریه، حزب الله لبنان و روسیه) و بحران-های جدیدی که در حوزه خلیج فارس در حال رخ دادن است، نه تنها احتمال سرمایه‌گذاری کم است بلکه احتمال تحریم شدن مجدد کشور و سرگرم کردن کشور به پرونده هسته‌ای هم وجود دارد.

به نظر هم نمی‌رسد که نگاهی در کشور حاکم باشد که بخواهد تنش‌های موجود را کم کند و با اولویت‌بندی منافع ملی به دنبال ورود کشور به شبکه جهانی و جذب سرمایه باشد. صحبت‌های در مورد گرد و خاک هم سطح آگاهی و مطالبه‌گری مردم را نشان می‌دهد که اجازه می‌دهد انحصار‌طلبی داخلی در اقتصاد و نگاه سیاسی امنیتی خارجی ادامه داشته باشد، تفکری که هنوز رفتار روزمره خود را مقصر وقوع گرد و خاک و. . بداند، توانایی درک شرایط حاکم بر کشور را هم نخواهد داشت و به طبع انتظاری نیز از مسئولین ندارد، چنین نگاهی با تفکرش وضع موجود را تثبیت می‌کند و اجازه انجام هر کاری را به تصمیم‌گیران می‌دهد.

موارد دیگری هم هست که امیدواری به آینده را کمرنگ می‌کند، مثلا همین حرف درمانی که بین مسئولین رده بالا و پایین رسم شده است، فقط انتقاد می‌کنند و قول می‌دهند بدون آنکه به وعده‌هایی که می‌دهند پایبند باشند. شدت علاقه به صحبت کردن به حدی است که برخی در همه حوزه‌ها اظهار نظر می‌کنند، نمونه آن مسائل خارجی است که در یک اتفاق همه پشت‌تریبون می‌روند و نظر می‌دهند، عملا اگر هم بحرانی ایجاد نکنند وزارت خارجه را خنثی می‌کنند. قضیه به همین جا ختم نمی‌شود، گاها بعضی تصمیم‌ها گرفته می‌شود که منجر به ایجاد یک بحران جدید در کشور می‌شود، مثل قضیه سپنتا نیکنام عضو شورای شهر یزد که به حکم شورای نگهبان باید اخراج شود و باعث شده ذهن مسئولین به جای حل کردن مشکلات به آن درگیر شود یا محدودیت‌هایی که برای مردم در بازدید از پاسارگاد صورت گرفته و منجر به بیشتر شدن فاصله‌ها در کشور شد.

در صورتی که در سال‌های گذشته هم مردم از پاسارگاد دیدن می‌کردند و هم اقلیت‌های مذهبی (سپنتا نیکنام دوره قبل عضو شورای شهر یزد بود) در شوراها حضور داشتند. تنها باید امیدوار بود، نه اینکه این انتظار را داشت که بدون هیچ تغییری در روش‌ها شرایط کشور رو به بهبودی برود بلکه به اینکه شرایط حاکم بر کشور و رفتارهای جهانی درک شود و متناسب با آن در اداره کشور تغییر رویه‌ای صورت گیرد.
منبع: بهارنیوز

انتخاب مسیر درست

روزنامه بهار: برگزاری دو نشست سران قوای سه گانه کشور در دوازده روز؛ اتفاقی بی‌نظیر که نشانگر تغییر در شکل رابطه روسای قوای مجریه، قضاییه و مقننه با یکدیگر است. در دولت احمدی‌نژاد و به دلیل افزایش بی سابقه تنش‌ها میان رییس‌جمهور وقت و روسای دو قوه دیگر شاهد تعطیلی این نوع جلسات بین سران قوا و حتی تشکیل شورایی برای حل اختلاف بین قوا با حکم رهبری انقلاب بودیم. به بیان دیگر نه تنها از هماهنگی و همراهی روسای قوا که لازمه پیشرفت کشور است خبری نبود بلکه برای حل اختلافات بین‌شان یک شورا نیز تاسیس شد!اما امروز شاهد تشکیل منظم این نوع جلسات هستیم. واقعیت آن است که علت چنین نشست‌هایی علاوه بر روحیه تعاملی رییس‌جمهور روحانی به شرایط حساس کشور در این روزها هم باز می‌گردد. بدیهی است که در شرایط سخت بیشتر از هر زمانی به وحدت و همگرایی بین مسئولان ارشد کشور نیاز است و نشست سران سه قوه یکی از ابزارهایی است که می‌تواند سبب افزایش این همگرایی شود.

از طرف دیگر گلایه‌ها و اعتراضات مالباختگان موسسات مالی غیرمجاز که به شکل روشنی در جامعه قابل مشاهده است دیگر دلیلی است که سبب تشکیل جلسات منظم روسای سه قوه شده است. برخی از پرونده‌ها و معضلاتی که گریبان کشور را گرفته است همچون همین قصه پرغصه مالباختگان کاملا بین بخشی است و نمی‌توان یک قوه و یا مرکز مشخص را مقصر به وجود آمدن آن و مسئول حل‌وفصل آن دانست. درباره چنین پرونده‌هایی مسیر درست، هماهنگی میان سه قوه و توجه به این نکته است که بدون همراهی هر سه قوه با هم امکان حل چنین معضلات پیچیده‌ای وجود ندارد.وجه سوم مفید بودن چنین نشست‌هایی گفتگوی رودررو و مستقیم میان سران قوا است. واقعیت آن است که برای هر نوع اختلافی چه داخلی و چه خارجی بهترین انتخاب گفتگوی صریح و رودررو است. در ماه‌های اخیر شاهد بودیم که گفتگوهای غیرمستقیم و با زبان کنایه و اشاره برخی مسئولان نظام با یکدیگر جوّ سیاسی کشور را که می‌رفت پس از انتخابات۹۶ به یک آرامشی برسد به طور بلاوجهی ملتهب کرد. این نوع نشست‌ها در صورتی که به شکل منظم برگزار شده و در آن مطالب به طور صریح بیان شود می‌تواند از برخی التهابات بکاهد.
منبع: بهارنیوز

حریری ابزار جنگ روانی شده است

فائزه طاهری
روزنامه بهار
دو کشور عربستان و اسرائیل مدت‌هاست که به دنبال راهی برای ایجاد جنگ فرسایشی با محوریت ایران هستند و برای این هدف خود آمریکای تحت حکمرانی ترامپ و جمهوری خواهان را که برخلاف حکومت‌داری دموکرات‌ها بر ایالات متحده غیر قبل پیش بینی می‌نمایند، تحت فشار گذاشته‌اند. سعودی‌ها امروز بیش از همیشه بر آتش فتنه منطقه‌ای خود می‌دمند اما با توجه به مولفه‌های دخیل در ایجاد یک جنگ احتمالی تمام عیار میان عربستان و ایران که بسیاری از قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بر سر راه آن چون سد می مانند، در تلاشند تا جای ممکن حداقل از قدرت ایران در منطقه بکاهد. موضوعی که با دامن زدن به بحران لبنان و تلاش در جهت ایجاد بلوای سیاسی در این کشور با بازداشت سعد حریری در خاک عربستان و اتهام زنی سعودی‌ها و حامیان آنها به ایران در قائله موشک پرانی یمنی‌ها به خاک عربستان چهره جدیدی به خود گرفته است. با مهدی مطهرنیا درباره شرایط کنونی اصطکاک میان ایران و عربستان به گفت‌وگو نشستیم. این تحلیل‌گر مسائل بین‌المللی معتقد است ایران و عربستان در سرحد امکان با وجود تمام تضادها و تعارض‌های خود از جنگ اجتناب می‌کنند اما  این موضوع را هم مورد توجه قرار می‌دهد که  کنشگران همواره عقلایی عمل نمی‌کنند، در آن صورت با ایجاد حرکت نظامی در منطقه، بیشترین ضرر را کنشگران حاضر در جنگ و بیشتره بهره را کسانی خواهند برد که بروز و ظهور این جنگ‌ها را در منطقه طراحی کرده‌اند. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:
***
 تنش میان ایران و عربستان در سال‌های اخیر شدت گرفته و در حال حاضر هم به نظر می‌رسد به اوج خود رسیده است. این تنش از کجا نشات گرفته و ابعاد آن چیست؟
اصطکاک میان ایران و عربستان چه از منظر سطوح اصطکاک و چه از منظر شدت و حدت ابعاد گوناگون افزایش یافته است. آنچه که این میان از اهمیت برخوردار است، آن است که عربستان نه به عنوان یک کنشگر منطقه‌ای بلکه به عنوان یک بازیگر بین‌المللی در حوزه فرامنطقه‌ای نیز در حال ایجاد نقش‌آفرینی علیه جمهوری اسلامی ایران است. به بیان دیگر، ما باید اصطکاک میان ایران و عربستان را در دو سطح نظم منطقه‌ای و نظام بین‌الملل مورد توجه قرار دهیم. در نظم منطقه‌ای رقابت ایدئولوژیک، سیاسی و اقتصادی مثلثی را تشکیل داده است که عربستان با جهت‌گیری پیش‌دستی بر آن است که زمینه‌های ارتقای سطح قدرت خود در اوضاع به‌هم‌ریخته منطقه‌ای را حاصل کرده و با بزرگنمایی تهدید ایران، پشتیبانی‌های بین‌المللی از خود را افزایش دهد. در سطح ایدئولوژیک عربستان به عنوان جغرافیای تاسیس و تکوین آیین اسلام تعریف می‌شود. مکه و مدینه معظمه در آن قرار دارد و بنابراین جایگاهی معنادار را در جغرافیای جهان اسلام به خود اختصاص داده است. از منظر جنبه سیاسی عربستان تلاش دارد تا از یک الگوی سنتی کلاسیک موجود در ارتباط با جهان اسلام در برابر دو الگوی جهان اسلام انقلابی حاکم بر تهران و اسلام مدعی اعتدال حاکم بر آنکارا، بتواند وجوهی را بازآفرینی کند که در برابر این دو الگو به عنوان الگوی برتر از منظر سیاسی در افکار عمومی منطقه مطرح شود. بنابراین در این چارچوب ما شاهد شکل‌گیری یک الگوی سیاسی پیش‌دستانه هستیم. به این معنا که عربستان تلاش می‌کند با هدایت‌های اتاق‌های فکر درونی و تحصیل‌کردگان ساختار جدید قدرت در آریستوکراسی نوین حاکم بر عربستان با هدایت اتاق‌های فکر کشورهای فرادستی به عنوان نماد حکمرانی مطلوب خود را نشان داده و از جهت دیگر پروژه جوان‌سازی رهبران جهان را با روی کار آمدن محمدبن‌سلمان رقم بزند. در این‌جا عربستان سعی می‌کند از یک سو با اصلاحات درونی که آغاز کرده است زمینه‌های ایجاد این حکمرانی مطلوب با حاکم جوان را نشان دهد و از سوی دیگر با بزرگنمایی تهدید ناشی از الگوهای رقیب به ویژه در تهران به سرکوب عناصر مخالف داخلی همت گمارد. در جنبه سوم نیز اصطکاک ایران با عربستان از جنبه اقتصادی است. ایران و عربستان دو رقیب استراتژیک در حوزه اقتصادی انرژی هستند. بنابراین یا باید به همکاری توامان بپردازند یا به رقابتی شدید در عرصه اقتصاد انرژی وارد شوند. اصطکاک‌های موجود در دو سطح ایدئولوژیک  و سیاسی که به برخوردهای سیاسی نیابتی در منطقه انجامیده است، اصطکاک استراتژیک در انرژی را با تهدید روبه‌رو ساخته و لذا تقابل اقتصادی از منظر استراتژیک نیز شدت یافته است. جدای این عوامل منطقه‌ای در سطح تحلیل دوم، ما وارد نظام بین‌الملل می‌شویم. در نظام بین‌الملل نیز ایران دارای لبه‌های اصطکاکی است که در خمیرمایه بیرونی و نخستین سطح برخورد با عربستان روبه‌رو می‌شود. زیرا عربستان در منطقه خواهان ایجاد اتحاد عربی برضد تهران با حمایت اسرائیل و با رهبری آمریکاست تا بتواند انزوای منطقه‌ای ایران را کامل کند و آن را به یک محاصره منطقه‌ای در سر حد رودررویی کشورهای فرامنطقه‌ای با ایران در لبه‌های مرزهای برخورد نظامی قرار دهد.
 قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای دیگر در کجای معادله این تنش ایستاده‌اند؟
سیستم‌های امنیتی دنیا که در خلاف مصالح حاکم بر نظام مستقر بر ایران حرکت می‌کنند معتقد هستند ایران را می‌توان با دو تفسیر دید. یک اژدهای خطرناک امنیتی در قالب محور مقاومت و دیگری اختاپوسی دارای بازوان بسیار قدرتمند. دیدگاه نخست معتقد است که ابتدا باید سر اژدها را زد، یعنی مستقیما به تهران حمله کرد و دیدگاه دوم همواره بر این تاکید داشته است که باید بازوهای ایران را در منطقه و محور مقاومت قطع کرد. اکنون به نظر می‌رسد نوعی همگرایی بین این دو دیدگاه ایجاد شده است. یعنی بر آن هستند که با همزمانی روند قطع کردن بازوان ایران در منطقه زمینه‌های تلاقی با سر آن را نیز فراهم کنند. بنابراین آنچه که امروز در منطقه نگاه می‌کنیم، تلفیق این دو دیدگاه از منظر امنیتی در برخورد با تهران است که رهبری آن را آمریکا، مدیریت آ‌ن را اسرائیل و ریاست اجرایی آن را عربستان به عهده گرفته است. دکترینی که پیش از روی کار آمدن ترامپ وجود داشت، یعنی محدودسازی همکاری بین‌المللی با ایران و محاصره منطقه‌ای تهران به عنوان دو لبه یک شمشیر برنده به طرف ایران حرکت می‌کند تا بتواند دو سناریوی گلوله نقره‌ای و گلوله طلایی علیه ایران را به صورت همگن با یکدیگر پیش ببرد. گلوله نقره‌ای شلیک تحریم‌های جدید در قالب کاستا و همراه کردن جامعه بین‌المللی با این تحریم‌ها علیه ایران در ارتباط با پرونده موشکی، حمایت از ترورسیم و دخالت در منطقه و در نهایت حقوق بشر است و گلوله نقره‌ای زدن سر ایران از طریق برخورد نظامی مستقیم با بازوان و در نهایت حمله احتمالی به خود ایران است. این مراتب را می‌توان در یک استراتژی بزرگ ضد ایرانی مورد توجه قرار داد.
 ارتباط میان بحران‌آفرینی سعودی‌ها   در موضوع لبنان و رابطه این موضوع با  تنش میان ایران و عربستان چیست؟
لبنان عرصه اصلی انتقال رودررویی نیابتی ایران با کشورهای مخالف و مهندسی معکوس آن به درگیری مستقیم محسوب می‌شود. اگر درگیری در لبنان در جهت فشار بر حزب‌الله آغاز و این درگیری نظامی بار دیگر جلوه‌های خود را نشان دهد، یا اسرائیل باید آماده شکست سنگینی شود یا باید برای وضعیت پس از این دعوا و جنگ خود را آماده کرده باشد. وضعیت پس از جنگ در صورت شکست از حزب‌الله و چه پیروزی بر حزب‌الله، وضعیت هجومی نسبت به تهران از طریق تل‌آویو خواهد بود و سیگنال‌های موجود نشان‌دهنده همین است. لذا لبنان تونل مهندسی معکوس جنگ‌های نیابتی به جنگ مستقیم در برابر تهران محسوب می‌شود و از این جهت اوضاع لبنان باید به خوبی رصد شود. اینکه سعد حریری خود در عربستان و به میل خود استعفا داده باشد و یا عربستان در یک عملیات معنادار او را در تنگنا قرار داده باشد، دو شیوه عملیاتی در حوزه جنگ روانی است تا بتوان از هر دو شگرد در زمان جنگ احتمالی در لبنان استفاده کرد و سعد حریری به عنوان یک برگ در دستان سعودی‌ها کشورهای فرامنطقه‌ای هنوز قابل استفاده  باشد.
 در نهایت چه اندازه این احتمال را قوی می بینید که تنش میان ایران و عربستان در آینده نزدیک به رودررویی نظامی مستقیم منتهی شود؟
آنچه مسجل است، جنگ یک عمل عاقلانه و مورد وثوق کنشگران دارای تدبیر سیاسی نیست. اما این نکته را نباید از نظر دور داشت که کنشگران همواره عقلایی عمل نمی‌کنند و در عین حال باید بپذیریم که امکان حصول یک تعارض نظامی میان ایران و عربستان نسبت به گذشته افزایش یافته است. اما این بدان معنا نیست که این رودررویی در قالب جنگ حتما به وقوع خواهد پیوست. بنابراین چند گزاره را باید جدی گرفت. یک اینکه ایران و عربستان دو کنشگر عاقل و بالغ هستند و در سرحد امکان با وجود تمام تضادها و تعارض‌های خود از جنگ اجتناب می‌کنند. دوم اینکه با وجود اصطکاک‌های موجود و شدت و حدت و گسترش سطح اصطکاک میان ایران و ریاض امکان جنگ افزایش پیدا کرده است. سومین گزاره اینکه همواره کنشگران بر اساس تدبیر و عقلانیت سیاسی عمل نمی‌کنند و آخرین گزاره اینکه ممکن است رخدادی خواسته یا ناخواسته، خودایجادشده و یا پرداخته‌شده توسط دیگران، در این میان ایجاد شود که موجب حرکت نظامی در منطقه شود. آنگاه باید گفت آنکه بیشترین ضرر را خواهد کرد کنشگرانی هستند که وارد این جنگ می‌شوند و بیشترین بهره را کسانی خواهند برد که بروز و ظهور این جنگ‌ها را در منطقه طراحی کرده‌اند.
منبع: بهارنیوز

بزرگترین دارنده ذخایر طلای جهان مشخص شد

پول‌نیوز -طبق تازه‌ترین بررسی‌ها فدرال رزرو آمریکا همچنان به عنوان بزرگترین دارنده ذخایر طلای جهان است و بانک مرکزی روسیه هم سریع ترین رشد خرید طلا را در جهان به خود اختصاص داد.

بزرگترین دارنده ذخایر طلای جهان مشخص شد

به گزارش اسپوتنیک، بانک مرکزی روسیه در سه ماه سوم سال جاری میلادی به روند افزایشی خرید طلای خود ادامه داد و ۶۳ تن طلا خریداری کرد و مجموع ذخایر طلای خود را به ۱۷۷۸.۹ تن تا پایان ماه سپتامبر رساند. بانک مرکزی روسیه فقط در ماه گذشته میلادی ۳۴.۶ تن شمش طلا خریداری کرد که بیشترین میزان خرید ماهانه آن از اکتبر سال ۲۰۱۶ میلادی به بعد محسوب می شود.

در حال حاضر بانک مرکزی روسیه ششمین ذخایر بزرگ طلای جهان در اختیار دارد و آمریکا با ۸۱۳۳.۵ تن، آلمان با ۳۳۷۳.۷ تن، ایتالیا با ۲۴۵۱.۸ تن، فرانسه با ۲۴۳۵.۹ تن و چین با ۱۸۴۲.۶ تن طلا به ترتیب در رتبه نخست تا پنجم بزرگترین دارندگان ذخایر طلای جهان قرار می گیرند.

از سویی بانک مرکزی روسیه سریع ترین رشد خرید طلا را در جهان به خود اختصاص داده است. گفته می شود روسیه با خرید طلا به دنبال افزایش تضمین و پشتوانه پول خود در بحبوحه سفت و سخت شدن سیاست های فدرال رزرو آمریکا و بالا گرفتن تنش میان مسکو و واشنگتن است؛ ضمن اینکه روسیه خواهان تامین امنیت ذخایر خود در مقابل خطرات احتمالی ژئوپولتیکی است.

برخی از کارشناسان اقتصادی بر این باورند اگر آمریکا تحریم های خود را علیه روسیه به منظور مسدود کردن دارایی های روسیه در خزانه داری خود تمدید کند، طلا به عنوان یک چوب جادویی برای روس ها عمل خواهد کرد. 

بر همین اساس اگر روسیه با همین سرعت به خرید طلا ادامه دهد، انتظار می رود در اوایل سال ۲۰۱۸ میلادی عنوان پنجمین دارنده ذخایر بزرگ طلا را از آن خود کند.

منبع:ایبِنا


منبع: پول نیوز

بقایای کاخ صدام حسین پس از جنگ (+عکس)

پول‌نیوز -پس از تهاجم نیروهای بین المللی به رهبری آمریکا علیه عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی و پیش از آنکه این کاخ به مقامات عراقی واگذارشود، نیروهای آمریکایی از کاخ صدام برای امور مربوط به خود استفاده می کردند.

منبع:مشرق


منبع: پول نیوز

راهنمای سفر به قره باغ (+عکس)

پول‌نیوز -قره باغ نام یک منطقه‌ی مستقل هم مرز با ایران است که اخیرا نظرات مثبت فراوانی در زمینه‌ی گردشگری به خود جلب کرده است. این منطقه‌ی کوچک از نظر طبیعت و البته آثار تاریخی و مذهبی چون کلیساها و صومعه‌ها در جایگاه بسیار مطلوبی قرار دارد و تعداد زیادی گردشگر طبیعت‌گرد و مذهبی را به سوی خود می‌کشاند.

راهنمای سفر به قره باغ (+عکس)

جمهوری خودخوانده‌ی ناگورنو قره باغ نام یک منطقه‌ی مستقل بوده که با کشورهای آذربایجان، ارمنستان و ایران هم‌مرز است. این منطقه دارای فرهنگ ارمنی و روی زمینی واقع شده است که آذربایجان و ارمنستان در آن از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۴ جنگ قومیتی به راه انداخته و هر یک تلاش بر پاکسازی قوم مقابل از آن داشتند. نام ناگورنو قره باغ به زیبایی گویای فرهنگ متنوع آن است. ناگورنو به زبان روسی به معنای کوهستانی، کارا (قره) در زبان ترکی به معنای سیاه و باخ نیز در زبان پارسی همان باغ است.

راهنمای سفر به قره باغ (+عکس)

از نظر طبیعی، قره باغ یک منطقه سرسبز و جنگلی با کوهستان‌های فراوان است. برای چنین مناطقی هم قطعا بهترین زمان سفر بهار، تابستان و اوایل پاییز خواهد بود. اگر می‌خواهید به قره باغ سفر داشته باشید، خرداد تا اوایل مهر بهترین زمان خواهند بود. یکی دیگر از زمان‌های مناسب سفر به این کشور ، نهم می یا روز آزادی است. فصل بهار، آب و هوا در این منطقه بسیار مرطوب است و اغلب مه فراوانی وجود دارد.

راهنمای سفر به قره باغ (+عکس)

تنها راه بازدید از منطقه‌ی قره باغ از طریق ارمنستان است. برای رفتن به این منطقه ابتدا باید از مرز نوردوز که در ۸۰ کیلومتری جلفا قرار دارد، عبور کرده و وارد ارمنستان شوید. از گمرک به سمت شهر گوریس حرکت کرده و از شهر گوریس تابلوها را به سمت شهر «استپاناکرت» (Stepanakert) دنبال کنید.

برای ورود به این کشور خودخوانده به جز پاسپورت، مدارک دیگری نیاز ندارید. در مرز ارمنستان و قره باغ پاسپورت توسط نیروهای مرزبانی کنترل و از شما درخواست می‌شود تا به محض رسیدن به استپاناکرت، به وزارت امور خارجه بروید و ویزای خود را دریافت کنید. پس از ورود به قره باغ، مدت کمی برای دریافت ویزا زمان دارید که تنها هنگام خروج بررسی می‌شود.

 دریافت ویزا پروسه‌ی پیچیده‌ای ندارد و به سادگی دریافت ویزای ارمنستان بوده و با پر کردن یک فرم که به زبان‌های انگلیسی و ارمنی است، ۱۰ دلار آمریکا (یا ۳۰ هزار درام ارمنستان) و انتظار در نوبت، ویزای خود را دریافت می‌کنید.

توجه داشته باشید که با توجه به اختلاف جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر قره باغ، توریست‌هایی که ویزا یا مهر ورود و خروج به این منطقه را در پاسپورت خود داشته باشند، اجازه‌ی ورود به جمهوری آذربایجان از طریق هیچ مرزی را ندارند.

 مقامات جمهوری خودخوانده‌ی قره باغ از نکته‌ی بالا آگاه هستند و به هیچ وجه مسافران و توریست‌ها را از بازدید از آذربایجان منع نمی‌کنند و با رضایت صاحب پاسپورت، در آن مهر یا ویزا الصاق می‌کنند. اگر پاسخ شما به سوال «آیا دوست دارید در پاسپورت خود مهر یا ویزا زده شود؟»، منفی باشد، برگه‌ای به شما می‌دهند که نشان‌دهنده‌ی حضور شما در وزارت امور خارجه بوده و هم‌سنگ ویزا است.

منبع:کجارو


منبع: پول نیوز

سفری به بوینس آیرس، آرژانتین (+عکس)

پول‌نیوز -بوینس آیرس که به پاریس آمریکای جنوبی شهرت دارد، با داشتن کافه‌های گوناگون سعی در زنده نگهداشتن شکل و شمایل اروپایی خود و حفظ این نام و لقب را دارد. این شهر پس از ریو دو ژانیرو دومین شهر بزرگ در آمریکای جنوبی است و با داشتن مردمی مهربان بهترین مکان برای عاشقان موسیقی، غذا و انواع تفریحات است. تفریحات شبانه در اینجا فوق‌العاده هستند. 

سفری به بوینس آیرس، آرژانتین (+عکس)

بوینس آیرس شهری است که حالت اوپایی خاصی دارد و تنها شهر بین‌المللی در منطقه‌ی پالرمو است. کیفیت زندگی در اینجا بسیار بالا است و در طول سفر خود می‌توانید بسیار لذت برده و از کافه‌ای به کافه‌ی دیگر، پارکی به پارک دیگر و رستورانی به رستوران دیگر بروید. در بازار‌ها، کتاب‌ فروشی‌های متعدد و کافه‌های اینجا گردش کرده و تنها از اوقات خود لذت ببرید. 

سفری به بوینس آیرس، آرژانتین (+عکس)

هزینه‌های معمول

 هاستل

هاستل‌ها در اینجا زیاد هستند و هزینه‌ی اتاقی خوابگاهی در آن‌ها از ۱۰۰ پزو (۶/۵ دلار) شروع می‌شود. برای اتاق‌های خوابگاهی ده نفره بین ۱۰۰ تا ۱۶۰ پزو (۶/۵ تا ۱۰/۵ دلار) و برای اتاق‌های ۶ تا ۸ نفره بیش از ۲۰۰ پزو (۱۳ دلار) باید پرداخت کنید. 

سفری به بوینس آیرس، آرژانتین (+عکس)

هزینه‌ی اتاق‌های خصوصی با حمام مشترک از ۵۰۰ پزو‌ (۳۲/۷ دلار) برای هر شب از اقامت شروع می‌شود. هاستل “میل هوس” (Milhouse) با وجود گران بودن مورد توجه و علاقه‌ی گردشگرانی قرار می‌گیرد که عاشق مهمانی هستند. برای هاستل‌های بیشتر می‌توانید از هاستل‌های سن تلمو (San Telmo) و پالرمو استفاده کنید. 

منبع:کجارو


منبع: پول نیوز

فقط ما نگاه‌بان «قند پارسی» هستیم و بس!

رضا کدخدازاده 

پایگاه خبری «بی‌بی‌سی افغانستان» اخیراً در اقدامی تعجب‌برانگیز نام صفحه‌ رسمی‌اش در «فیس‌بوک» را به «بی‌بی‌سی دری» دگرگون کرد. با هدف و توجیه اینکه «فارسی» و «دری» دو زبان بیگانه و متفاوتی با یکدیگر هستند!

برای آشنایی خوانندگان این سطور با بیگانگی و عمق تفاوت این دو زبان با یکدیگر(!)، دو جمله‌ زیر که در بی‌بی‌سی منتشر شده و بنا بر مدعای آنها یکی به زبان فارسی است و دیگری به زبان دری را در اینجا می‌آورم:

ابتدا جمله‌ منتشر شده به زبان «دری»: «سیر بهادرزاده از قهرمانان مبارزات رزمی ترکیبی، مهمان برنامه خبر و نظر است. اگر از آقای بهادرزاده سوال دارید، بنویسید تا بپرسیم»

و حالا ترجمه‌ «فارسی» جمله‌ بالا(!): «سیر بهادرزاده از قهرمانان مبارزات رزمی ترکیبی، مهمان برنامه خبر و نظر است. اگر از آقای بهادرزاده سوال دارید، بنویسید تا بپرسیم»

اگر با تعجب از خودتان می‌پرسید چرا عنوان زبان دو جمله‌ بالا که ذره‌ای اختلاف با یکدیگر ندارند، متفاوت است و از نظر گردانندگان «بی‌بی‌سی» عنوان یکی «فارسی» و دیگری «دری» است، به جوابی دست پیدا نخواهید کرد جز اینکه: در حال حاضر «قند پارسی» جز آنانکه خود را ایرانی می‌دانند و به ایران می‌اندیشند یاری‌گری ندارد!

فارسی که زمانی گستره‌اش در شرق دور به هند و چین و ماچین می‌رسید و در غرب، آناتولی را نیز پشت سر گذاشته بود، چند صباحی است که متولی‌ای جز ایرانی‌هایی که امروزه در مرزهای سیاسی ایران زندگی می‌کنند، ندارد.

اگر زمانی در شبه قاره‌ی هند، فارسی آنقدر گسترش داشت که با وجود بیش از دو صده مبارزه‌ی فرهنگی و سیاسی با آن، هنوز در آنجا زنده مانده و نفس می‌کشد (هر چند به سختی)، به خاطر گوهری است که درون خود دارد.

اگر در غرب عالم، سلاطین تُرک عثمانی، فارسی را به عنوان زبانی دیوانی و رسمی برای خود پذیرفتند تا جایی که «سلطان سلیم» ترغیب می‌شود دیوان شعری به فارسی بسراید، حاکی از شیرینی ذاتی‌ای است که در زبان فارسی وجود دارد. اما ما در این سال‌ها برای «قند پارسی» چه کرده‌ایم؟!

خوب که بنگریم می‌بینیم در حال حاضر انگار فقط ما ایرانی‌ها هستیم که باید نگاهبان زبان فارسی باشیم. زبانی که میراثی را خلق کرده و برای ما به امانت گذاشته که در جهان، کمتر نظیر آن را می‌توان یافت.

دربار عثمانی و هند و چین که جای خود، «سمرقند» و «بخارا»یی که زمانی مرکز نوزایی فارسی بود نیز اکنون انگار دغدغه‌ای برای پاسداری از این میراث کهن خود ندارند. دولت‌های «افغانستان» و «تاجیکستان هم که فارسی، زبان رسمی آنهاست، با اقداماتی که در سال‌های اخیر نسبت به زبان فارسی انجام گرفته است ما را به نقطه‌ای می‌رساند که بهتر است بگوییم: در حفظ و نگاهبانی از زبان فارسی «ما را به خیر آنها امید نیست، شر مرسانند!»

پس؛ تنها ایران و ایرانی است که باید فکری به حال «قند پارسی» کند. آنچه که بدون شک یکی از ستون‌های اساسی بنای فرهنگ و تمدن ایران زمین است. پس تعارف را کنار بگذاریم و این موضوع را جدی‌تر بگیریم و از نگاه‌های روشنفکرانه‌طورِ جهان‌وطنی، اقتصادمحور و … بپرهیزیم.

گزاره‌هایی همچون اینکه دنیا در حال حرکت به سمت «جهانی شدن» است، زبان فارسی به چه کارمان می‌آید و چه ایرادی دارد مثل هندی‌ها زبان فارسی را کنار بگذاریم و زبان انگلیسی را جایگزین آن کنیم! یا اینکه در زبان فارسی، آثاری خلق شده است که در ردیف شاهکارهای عرفان و ادب جهان است، اما وقتی با آن در عصر موسوم به «سرمایه‌داری» که اقتصاد، محورِ امور است، یک قرص نان کف دستمان نمی‌گذارند، زبان فارسی به چه کارمان می‌آید! و بسیاری از این دست جملات که گویندگان آن احساس می‌کنند با گفتنش می‌توانند عنوان «روشنفکر» را بر روی خود نهند!

آری! چندی است که «قند پارسی» با غربت سخت و تلخی دست و پنجه نرم می‌کند و چشم امید به تلاش ما ایرانیان دوخته است. چونان غربت خاقانی شروانی که وقتی در زندان خصم بود، اینگونه سرود:

خاقانی غریبم در تنگنای شروان
دارم هزار انده و انده بری ندارم

یاران چو کید قاطع بر دفع کید ایشان
جز «پهلوان ایران» یاری‌گری ندارم

خوب گوش کنیم! شاید این «قند پارسی» است که در گوش مان نجوا می‌کند: ایرانیان! کیست مرا یاری کند؟!..
.


منبع: عصرایران

پایکوبی «آقا رضا» بر مزار «پروانه»!

نام او در شناسنامه و روی کاغذ «پروانه» است اما مردم روستای قامیشله عاشق «آقا رضا» هستند؛ کسی که از هیچ کمکی برایشان دریغ نمی‌کند.

روزنامه ایران نوشت: «پروانگی چرا اما «پروانه بودن» چیزی نبوده که«رضا» بخواهد! آرزویی که در روزگار برزخی امروزش، گاه جان می‌گیرد و گاه فراموش می‌شود. روزگارش برزخی است، چون قلب و زبانش با هم یکی نیست. نه این که دو رویی کند؛ نه! تفاوت نامی که بر شناسنامه دارد، با نامی که قلبش به آن گواهی می‌دهد، یکی نیست. متفاوت است. از زمین است تا آسمان. از جنس همان‌هایی که در همین تهرانش صبح تا شب لیچار می‌شنوند و نامهربانی می‌بینند. اما رضا [پروانه] در دل همین برزخ، از موهبتی برخوردار است که همپالکی‌هایش خوابش را هم نمی‌توانند ببینند.

شانس بزرگ زندگی‌اش، زیستن در کنار مردمانی است که او را به تمامی پذیرفته‌اند و به خوبی درکش می‌کنند و نه تنها تا به امروز جلوی پایش سنگ‌اندازی نکرده‌اند بلکه او را همراهی هم کرده‌اند. مردم روستای «قامیشله» از توابع بخش خورخوره شهرستان سقز، روستایی بسیار دور از پایتخت، به خوبی ثابت کرده‌اند، «زندگی را زندگی کردن» هیچ دخلی به روستایی و شهری بودن آدم‌ها ندارد. تک‌تک آنها با درک درست از بالا و پایین‌های زندگی و در ارتباط با رضا چنان فرهنگی را به نمایش گذاشته‌اند که زبان به غیر از دست مریزاد به هیچ چیز دیگری نمی‌چرخد. همه روستاییان پیرامون رضا با او طوری تا می‌کنند که خود او می‌خواهد و دوست دارد.

نامش در شناسنامه «پروانه» است اما خودش «رضا» را می‌خواند. نه این که فقط نام «رضا» را دوست داشته باشد، او از ظاهر زنانه‌اش بیزار است و از کودکی تا به امروز که چهل و چهارمین پاییز عمرش در حال سپری شدن است در حسرت تبدیل شدن به یک مرد واقعی زندگی زیسته و آرزو دارد حتی اگر مرد یا پدر یک خانواده نشد، دست کم بدون نگرانی و دلواپسی «رضا» باشد.

«پدرم را خوب خاطرم نیست، ۵ ساله بودم که از دنیا رفت. مدت زیادی از مرگش نگذشته بود که مادرم با مرد دیگری ازدواج کرد و نگهداری از ما سه خواهر بر عهده عمویم که همسرش از او جدا شده بود قرار گرفت. مرد مهربانی بود و به جرأت می‌گویم هم مادرمان بود هم پدرمان. شاید به همین خاطر مادرم که از همسرش رضایت چندانی نداشت، عذاب وجدان گرفت و با وجود این که از شوهرش یک فرزند دختر داشت، از او جدا شد و با عمویم ازدواج کرد. حاصل این ازدواج هم یک دختر شد و به این ترتیب ما شده بودیم پنج خواهر و هیچ برادر.»

«رضا» (ما نیز نامش را همانی می‌نویسم که خودش دوست دارد) با دورترین خاطرات ذهنش، آغاز کرد و ادامه داد: عاشق درس خواندن بودم و این را همه خانواده و اطرافیان می‌دانستند اما چیزی که موقع مدرسه رفتن آزارم می‌داد روسری بود که باید به سر می‌گذاشتم برای همین به محض این که از کلاس درس بیرون می‌آمدم روسری را از سرم برمی‌داشتم. همیشه دوست داشتم شبیه پسرها لباس بپوشم و عمویم که جای پدرم بود به خاطر این که لباس مردانه می‌پوشیدم دعوایم نمی‌کرد. حتی تابستان‌ها که خبری از درس و مشق نبود و همراه او به زمین‌های زراعی می‌رفتم لباس پسران کردی را می‌پوشیدم و همپای مردها کار می‌کردم. آن زمان همه از کنار رفتارهای پسرانه‌ام به سادگی می‌گذشتند، شاید گمان می‌کردند بزرگ‌تر که بشوم همه چیز تغییر می‌کند اما من نمی‌خواستم چیزی تغییر کند. مدام صدایی در درونم می‌گفت تو یک پسر هستی.

چند سالی گذشت و «رضا» که برای دبیرستان رشته ریاضی فیزیک را انتخاب کرده بود راهی شهر سقز شد. از یک طرف ماندن در خانه اقوام دور و نزدیک معذبش می‌کرد و از طرفی دیگر برای این که مجبور نباشد با لباس زنانه در شهر رفت و آمد کند، جز برای رفتن به مدرسه از خانه بیرون نمی‌آمد. اگر هنوز در روستا بود مانعی نداشت و بدون این که کسی پشت سرش حرفی بزند راحت می‌توانست با لباس مردانه رفت و آمد کند اما شهر فرق داشت و کافی بود لباس مردان کرد را بپوشد تا آشنایان او را به هم نشان دهند و بگویند ببین دختر فلانی با چه سرو وضعی بیرون آمده است. روزهای پرتلاطم زندگی‌اش شروع شده بود اما دیری نپایید که از مسیر اصلی خارج و برگ دیگری از سرنوشتش رو شد.

رضا (پروانه) که خیلی بیشتر و بهتر از یک زن روستایی با دنیای واژه‌ها آشناست و رشته ریاضی فیزیک فرمول‌های متعددی را برای زندگی پیش رو در اختیارش قرار داده، از آن روزها این‌طور گفت: درسم خیلی خوب بود و رشته ریاضی فیزیک روحیه‌ام را بهتر کرده بود. مسأله‌های ریاضی را که یکی پس از دیگری حل می‌کردم، با خودم می‌گفتم با همین سرعت پیش بروی چند سال دیگر وارد دانشگاه می‌شوی و پدر و مادرت به مهندس شدنت افتخار می‌کنند، اما حیف که عمر آرزویم کوتاه بود. سال دوم دبیرستان بودم که خبر رسید ناپدری ام از دنیا رفته است. نمی‌دانم با چه حالی خودم را به «قامیشله» رساندم. مراسم که به پایان رسید به هر کدام از اعضای خانواده‌ام نگاه می‌کردم توان مدیریت آن زندگی را در آنها نمی‌دیدم. احساس مسئولیت برای لحظه‌ای رهایم نمی‌کرد و همین موضوع باعث شد با نهایت بی‌میلی قید درس خواندن را بزنم. با این که مادرم در ازای شستن لباس رزمنده‌های جنگ تحمیلی و پختن نان برای آنها دستمزد می‌گرفت وضع مالی خوبی نداشتیم و گذران آن زندگی کار سختی بود. به ذهنم رسید همراه مادرم به کمیته امداد بروم و درخواست کمک کنم. آن زمان یک میلیون تومان وام گرفتیم و به پیشنهاد من ۲۰گوسفند خریدیم. با فروش لبنیات اوضاع‌مان کم‌کم رو به راه شد و از همه مهم‌تر این که شده بودم مرد خانواده. به قدری از خودم جربزه نشان داده بودم که همه اهالی روستا تشویقم می‌کردند و هیچ کسی نمی‌گفت چرا شبیه به مردها لباس می‌پوشی بلکه می‌گفتند باعث افتخارمان است که بهتر از یک مرد از پس زندگی خودت و خانواده‌ات برآمدی.

«چند سالی گذشت. تعداد گوسفندهایم به ۵۳ رأس رسید و تصمیم گرفتم کار را وسعت بدهم، گوسفندها را فروختم، یک وام ۱۰ میلیونی هم گرفتم و گاوداری روستایی را با امکانات محدود راه انداختم و در کنارش به زمین‌های کشاورزی‌مان هم رونق دادم. رسماً شده بودم نان‌آور خانواده. برای خواهرهایم هم پدر بودم، هم برادر و هم خواهر اما از این که بخواهم کارهای خانه را انجام بدهم، آشپزی کنم یا لباس بشورم بیزار بودم، هنوز هم مسئولیت این کارها بر عهده خواهرهایم است.»

صدای زنانه‌اش وقتی که آواز کردی می‌خواند، دشت و صحرا را پر می‌کند، زن و مرد روستا عاشق صدایش هستند اما او «رضا» را از همه این حرف‌ها بیشتر دوست دارد. می‌گفت: «یک روز در جاده کناری روستا راه می‌رفتم که دو غریبه موتور سوار جلوی پایم توقف کردند تا آدرس یکی از روستاهای اطراف را از من بپرسند، پاسخ سؤال‌شان را که گرفتند، اسمم را از من پرسیدند و من بی‌اختیار جواب دادم «رضا». ناخودآگاهِ ذهنم به جای من پاسخ داده بود و همین شد که دیگر بیشتر زن‌ها و مردهای روستا «رضا» صدایم کردند، البته هنوز بعضی‌ها «پروانه» صدایم می‌کنند اما من «رضا» را بیشتر دوست دارم.

کمد لباس‌هایش پر است از لباس‌های کردی مردانه (کو وا، پاتول، چوخه و حتی جامانه) و فقط آنجایی که به شناسنامه یا کارت ملی نیاز داشته باشد به آن یک دست لباس زنانه‌ای هم که گوشه کمد پنهان شده نیاز پیدا می‌کند. شناسنامه و کارت ملی‌اش نام «پروانه» و چهره زنی را که روسری به سر دارد نشان می‌دهد اما بیشتر روزهای سال را، وقتی پشت تراکتور و تیلر کشاورزی می‌نشیند، وقتی برای خرید خانه و تهیه علوفه می‌رود و وقتی برای پسرهای جوان روستا که خاطرخواه دختری می‌شوند پادرمیانی می‌کند، در قامت یک مرد است و همین مردانگی‌هایش باعث شده تا بارها اهالی روستا از او بخواهند دهیارشان شود اما ترسی که نمی‌داند ریشه‌اش از کجاست تا به امروز او را به عقب رانده، ولی شاید آرزوهایش زور بیشتری داشته باشند و بالاخره برسد روزی که «رضا» پیله‌اش را پاره و «پروانگی» را تجربه کند.»


منبع: عصرایران

پدر مراغه ای پسرش را کشت

مرد مراغه ای که در خواب پسرش را به قتل رسانده بود ، دستگیرشد.

به گزارش ایرنا، سرهنگ رضا اصلانی فر فرمانده انتظامی مراغه روز یکشنبه گفت : پس از دریافت گزارشی مبنی بر قتل پسر ۲۳ ساله ای با سلاح سرد، موضوع به طور ویژه در دستور کار پلیس آگاهی شهرستان قرار گرفت.وی گفت: در نتیجه تحقیقات پلیس، پدر خانواده که ۶۶ سال دارد، دستگیر شد و به قتل فرزند خود اعتراف و علت آن را اختلافات خانوادگی عنوان کرد.وی اضافه کرد: بر اساس نظر کارشناسی پزشکی قانونی، قاتل از ناحیه سر و سینه مقتول را در زمان خواب به قتل رسانده است.شهرستان مراغه با حدود ۲۵۰ هزار نفر جمعیت در ۱۲۷ کیلومتری تبریز، مرکز آذربایجان شرقی واقع است.


منبع: عصرایران