استالین حاکم شوروی

فرادید| دوازده نوامبر در تاریخ به روایت تصویر

۱٫ ۱۹۲۷- استالین حاکم شوروی

“استالین لئون تروتسکی” از حزب
کمونیست به زندگی حرفه‌ای بزرگ‌ترین رقیب سیاسی خود پایان داد و به رهبر بی چون‌وچرای
اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد. او از سال ۱۹۲۲ تا ۱۹۵۲ به‌عنوان دبیر کل حزب
کمونیست فعالیت کرد.

امروز در تاریخ

۲٫ ۱۹۴۸- حکم اعدام برای نخست‌وزیر ژاپن

هفت نفر از مقامات نظامی و دولتی ژاپن به دلیل
ارتکاب جرائم جنگی طی جنگ جهانی دوم، در یک دادگاه بین‌المللی به اعدام محکوم
شدند. در میان محکومین ژنرال “هیدکی توجو” حضور داشت که از سال ۱۹۴۱ تا
۱۹۴۴ نخست‌وزیر ژاپن بود.

امروز در تاریخ

۳٫ ۱۹۸۰- پرواز “وویجر ۱” اطراف زحل

“وویجر ۱” دومین فضاپیمایی بود که در
اطراف زحل پرواز کرد. اهداف اصلی آن کاوش مشتری و زحل و قمرهای بزرگِ او دو سیاره
بود.

امروز در تاریخ

۴٫ ۱۹۹۰- به تخت نشستن امپراتور “آکی‌هیتو”

امپراتور “آکی‌هیتو” (سمت چپ) در لباس
سنتی ژاپنی در کاخ امپراتوری. در سمت راست امپراتریس “میشو” دیده می‌شود.

امروز در تاریخ

۵٫ ۱۹۹۰- پیشنهاد “وب جهان‌گستر”

پیشنهاد اولیه وب جهان‌گستر رسماً توسط “تیم
برنرز لی” پژوهشگر علوم رایانه مطرح شد.

امروز در تاریخ

۶٫ ۲۰۰۱- سقوط پرواز ۵۸۷

پرواز ۵۸۷ هواپیمایی آمریکا (ایرباس A300) به سمت جمهوری دومینیکن، اندکی پس از بلند شدن از
فرودگاه جان اف کندی سقوط کرد و تمام ۲۶۰ سرنشینش کشته شدند. پنج نفر نیز روی زمین
جان خود را از دست دادند.

امروز در تاریخ

ترجمه: وب‌سایت فرادید

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

استالین؛ آخرین کتابخوان آزاد شوروی

شکاف و تضادها میان واقعیت و تبلیغات در زندگی ژوزف استالین، در واقع با بررسی تاریخ تولد وی آغاز می‌شود.

شکاف و تضادها میان واقعیت و تبلیغات در زندگی ژوزف استالین، در واقع با بررسی تاریخ تولد وی آغاز می‌شود. در زندگی‌نامه کوتاه و رسمی استالین می‌خوانیم که وی در روز ۲۱ دسامبر سال ۱۸۷۹ در شهر گوری واقع در شمال غربی تفلیس متولد شده است؛ اما در واپسین روزهای شوروی سابق برای محققان مشخص شد «ژوزف ویساریونویچ جوگاشویلی» که بعدها نام حزبی «استالین» به وی دادند، در ۱۸ دسامبر ۱۸۷۸ به دنیا آمده است. اینکه مهمترین رهبر اتحاد جماهیر شوروی به چه علت می‌خواست یک سال جوان‌تر باشد، از جمله معماهای بی‌شماری است که او برای نسل‌های آینده باقی گذاشت.

پدر جوگاشویلی کفاش و مادرش یک دهقان‌زاده بود. دوران کودکی وی در خانه و خانواده و مناسباتی ساده و معمولی سپری شد. او در خانه‌ای ساخته‌شده از آجر و سنگ چشم به جهان گشود. این خانه امروز بخشی از یک موزه است. پدر و مادر ژوزف جوگاشویلی، پسر باهوششان را که «سوسو» صدا می‌زدند به یک دبستان مذهبی فرستادند. جوگاشویلی پس از پایان دوران دبیرستان به مدرسه علوم مذهبی ارتدوکس یونانی در تفلیس پایتخت گرجستان رفت؛ گرجستانی که در آن زمان یکی از استان‌های روسیه تزاری محسوب می‌شد. ژوزف جوان، شخصیت بعدی خود را در آن مدرسه ساخت و در آنجا بود که با قدرت کلام آشنا شد و افزون بر آن سازوکارهای کنترل و نظارت رذیلانه را یاد گرفت.

امیل لودویگ، نویسنده آلمانی – سوئیسی و بیوگرافی‌نویس معروف در سال ۱۹۳۱ از قول استالین نوشت که در آن مدرسه شبانه‌روزی جاسوسی و خبرچینی می‌شد: «ساعت ۹ صبح زنگ چای و صبحانه زده می‌شد و ما به سالن غذاخوری می‌رفتیم؛ اما وقتی به اتاق‌هایمان برمی‌گشتیم متوجه می‌شدیم که همه کشوها طی این مدت بیرون کشیده و تفتیش شده است.» استالین که در سال ۱۹۳۱ رئیس بزرگترین سرویس مخفی جهان نیز بود در ادامه صحبت‌هایش برای لودویگ این پرسش را اضافه می‌کند: «چه نکته مثبتی در این کار وجود داشت؟»

ویدیو/ استالین؛ آخرین کتابخوان آزاد شوروی

به گفته استالین ظاهرا مدیریت آن مدرسه شبانه‌روزی قصد داشت که دانش‌آموزان مذهبی را از مکتب مارکسیسم که روزبه‌روز طرفداران بیشتری در میان جوانان سراسر روسیه پیدا می‌کرد، دور نگه دارد. این امر ممنوعه اما ژوزف جوان را نیز مجذوب خود کرد. جوگاشویلی ۱۵ ساله جزوه‌ها و رساله‌های مارکسیستی را به طور کاملا مخفیانه مطالعه می‌کرد. پسری که همچنان از سوی پدر و مادرش «سوسو» خطاب می‌شد و شعر هم می‌سرود، از سال ۱۸۹۶ کلاس‌های آموزش مارکسیسم را در همان مدرسه مذهبی سازماندهی کرد. دو سال بعد به عضویت حزب کارگر سوسیالیست روسیه درآمد و در آنجا به بلشویک‌های طرفدار لنین ملحق شد.

جوگاشویلی در آن دوره کارکنان و کارگران یک کارگاه تعمیراتی راه‌آهن را در یک آپارتمان شخصی واقع در تفلیس جمع می‌کرد و اصول و مفاهیم اولیه سوسیالیسم را به آنان آموزش می‌داد، به همین دلیل توجه کارگران تفلیسی را به خود جلب کرد و در میان آنان از محبوبیت برخوردار شد. استالین بعدها از این کارگران به عنوان «نخستین استادان من» یاد کرد. او این‌گونه تلاش می‌کرد نظر مثبت مردم را به خود و حزب مورد علاقه‌اش جلب کند.

استالین از سوی مردم عادی مورد تحسین قرار می‌گرفت؛ اما طبقه روشنفکر علاقه و احترام چندانی برای او قائل نبودند و خیلی زود به وی مظنون شدند. هنگامی که فعالیت‌های سیاسی جوگاشویلی فاش شد، تصمیم به ترک مدرسه گرفت و در ماه می ۱۸۹۹ با آن مدرسه مذهبی خداحافظی کرد. استالین در اوایل ۲۰ سالگی تصمیم گرفت به صورت حرفه‌ای فعالیت سیاسی و انقلابی کند. او تا مدتی برای تامین مخارج خود تدریس خصوصی می‌کرد و سپس به عنوان همکار رصدخانه تفلیس مشغول به کار شد.

اما پس از آنکه ماموران حکومتی خانه جوگاشویلی را تفتیش کردند، او نیز به ناچار زندگی مخفی و فعالیت‌های زیرزمینی را انتخاب کرد. نخستین بار در آوریل ۱۹۰۲ بازداشت شد و پس از آن بارها طعم زندان و همین‌طور تبعید سیبری را چشید. هر بار که آزاد می‌شد به سازماندهی گروه‌های بلشویکی می‌پرداخت و شب‌نامه و مقاله می‌نوشت. استالین این توانایی و استعداد را داشت که موضوع‌ها و مباحث پیچیده را به زبان ساده و قابل فهم درآورد و توضیح دهد.

ویدیو/ استالین؛ آخرین کتابخوان آزاد شوروی

جوگاشویلی در سال ۱۹۰۵ و در جریان یک نشست حزبی نسبت به «عناصر وراج و پرحرف» هشدار داد. او گفت «حزب نباید جای عناصر تک‌روی وراج باشد بلکه باید حزب جنگ باشد و سازمانی برای رهبران.» از لحن این جوان بیست و چند ساله عطش قدرت می‌بارید، لنین این رفیق جوان و پرانرژی را می‌پسندید.

جوگاشویلی در سال ۱۹۱۲ به سردبیری روزنامه حزبی پراودا رسید. وی در آنجا برای نخستین بار از نام مستعار «استالین» به معنی پولادین استفاده کرد و رساله «مارکسیسم و مشکلات ملی» را در سال ۱۹۱۳، با همین نام منتشر کرد. پیش از آن البته برای یک دوره آموزشی و مطالعاتی از سوی حزب به شهر چند فرهنگی وین اعزام شده بود. این کارگزار جوان حزب، برداشت‌های خود را در چارچوب یک نظریه گردآوری کرد و عقیده داشت: «یک ملت، اجتماعی پایدار از انسان‌هایی است که فرهنگ آن در سرشت روانی آن‌ها آشکار می‌شود.» به عبارت دیگر دکترین مارکسیستی استالین به روان‌شناسی ملی نیز توجه داشت و خیلی زود مشخص شد که این به گفته لنین «گرجی باشکوه» بیشتر مرد عمل است تا تئوری.

از جمله اقدامات پرسروصدای جوگاشویلی رویدادی بود که وی در ۲۶ ژوئن ۱۹۰۷ در تفلیس سازماندهی آن را بر عهده داشت. در آن روز گروهی ۲۰ نفره متشکل از زنان و مردانی که جوگاشویلی رهبری آنان را بر عهده داشت به یک کاروان حامل پول بانک مرکزی روسیه حمله کردند. سارقان با پرتاب نارنجک به سوی خودروی زرهی بانک و سپس شلیک به سوی ماموران محافظ و نیروهای پلیس، شهر را به آشوب و خون کشیدند. بر اثر این عملیات ۴۰ نفر کشته و ۹۰ نفر مجروح شدند.

غنیمت حاصل از این کشتار پرسروصدا تقریبا ۲۵۰ هزار روبل بود که با معیارها و ارزش پول امروز معادل چندین میلیون یورو است. این پول توسط رفقای داخلی برای سازمان حزب در تبعید فرستاده شد. البته بعدها دستگاه تبلیغاتی شوروی سابق همواره در مورد این عملیات سکوت ‌می‌کرد. از قرار معلوم رهبران شوروی سابق از این ابا داشتند که اقدامات و عملیات‌های آنان در دوران قبل از انقلاب با رفتارها و اقدامات راهزنانه و مافیایی شباهت پیدا کند.

در سال ۱۹۰۷ هیچ کس تصورش را هم نمی‌‌کرد که جوگاشویلی ۱۰ سال بعد به وزارت برسد. در مارس ۱۹۱۷ و کوتاه‌ زمانی پس از سقوط حکومت تزار، استالین از تبعید سیبری بازگشت، به پتروگراد رفت و به رفقای بلشویک ملحق شد. او در آوریل ۱۹۱۷ از سوی رهبران حزب به عضویت کمیته مرکزی درآمد و در همین منصب بود که مقدمات قیام بلشویک‌ها را آماده کرد. بدین ترتیب سهمی از قدرت گرفت و در دولتی که ریاست آن بر عهده لنین بود، یعنی همان «شورای کمیساریای خلقی» به عنوان مسئول و در واقع وزیر امور ملیت‌ها منصوب شد.

لنین، استالین را فردی بسیار توانا در امر تضمین و بقای قدرت می‌دانست. به همین خاطر استالین در خلال جنگ داخلی، از سوی حزب به خطوط مختلف جبهه پرم واقع در کرانه اورال و پتروگراد اعزام شد. او در تزاریتسین واقع در کرانه‌های اورال یعنی در همان شهری که بعدها با نام استالینگراد شهرتی جهانی یافت، به سبکی به شدت سختگیرانه رهبری خود را نشان داد.

به دستور استالین انبار غله شهر مصادره، مخالفان اعدام و منتقدان تحت عنوان مشاوران و همکاران ارتش تزار تحت حصر و بازداشت خانگی قرار گرفتند. در سال ۱۹۱۹ به دلیل توانایی‌های نظامی، بالاترین نشان نظامی شوروی به وی اعطا شد. این شهرت نظامی به استالین کمک کرد تا پس از پایان جنگ داخلی به ترقی خود ادامه دهد. در آوریل سال ۱۹۲۲ کمیته مرکزی حزب بلشویک‌ که اکنون به حزب کمونیست شوروی تغییر نام یافته بود، استالین را به سمت دبیرکل انتخاب کرد. بدین صورت مجموعه دستگاه و تشکیلات حزب در اختیار استالین قرار گرفت.

ویدیو/ استالین؛ آخرین کتابخوان آزاد شوروی

اگرچه استالین همواره خود را «بهترین و وفادارترین شاگرد و همرزم لنین» عنوان می‌کرد اما لنین که در آدم‌شناسی استاد بود، طی نامه‌ای به کنگره حزب در ۲۴ دسامبر ۱۹۲۲ هشدار داد: «رفیق استالین پس از رسیدن به مقام دبیرکلی قدرت بی‌حد و اندازه‌ای را در دستان خود متمرکز کرد و من باور ندارم که او برای همیشه از این قدرت در جهت صحیح استفاده کند.» چند روز بعد لنین این جمله را نیز به اظهارات خود اضافه کرد که استالین فردی عصبی است و نمی‌تواند در مقام دبیرکل شکیبایی به خرج دهد، به همین خاطر به رهبران حزب پیشنهاد داد که راه‌های خلع وی را از این مقام بررسی کنند.

استالین به هیچ عنوان انتشار آن نامه را برنمی‌تابید، به همین خاطر تنها در داخل حزب به قرائت نامه لنین اکتفا شد. استالین در آن روزها نیز مانند دهه ۱۹۲۰ همواره خود را یکی از مدافعان دموکراسی درون‌حزبی معرفی می‌کرد. او در سال ۱۹۲۳ همچنان اصرار داشت که اعضای شاخه‌های کارگری حزب در مسکو باید انتخاب و نه انتصاب شوند. با این حال استالین دست به تغییراتی بنیادین در حزب زد؛ حزبی که از سال‌ها پیش به نوعی تحت نفوذ افکار تروتسکی و هوادارانش قرار داشت.

حزب بر اساس «توصیه و ماموریت لنین» در سال‌های ۱۹۲۴ و ۱۹۲۵ نزدیک به ۵۰۰ هزار عضو جدید به ویژه از میان کارگران جوان جذب کرد. استالین نیز دستور اکید داد که اعضای جدید باید کتاب او را به نام «درآمدی بر بنیان‌ها و اصول لنینیسم» که در سال ۱۹۲۴ و در دانشگاه سوردلوف مسکو چاپ شده بود، به عنوان دوره آموزشی مطالعه کنند؛ اما او در این کتاب تعریفی از لنینیسم ارائه می‌داد که در عمل و آشکارا با رهبر تازه درگذشته انقلاب، فاصله‌ای بسیار داشت.

در دوران لنین نیز اختلاف عقیده و جریان‌های مختلف در حزب وجود داشت اما استالین در سال ۱۹۲۴ اعلام کرد که حزب نمی‌تواند فراکسیون‌های مختلف را تحمل کند و تنها در صورتی می‌توان حزب را تقویت کرد «که از عناصر اپورتونیست» پاک شود، بدین ترتیب استالین در عرض تنها چند سال حزبی جدید ساخت. در مارس سال ۱۹۲۱ شمار اعضای حزب هنوز ۷۰۰ هزار نفر بود در حالی که این تعداد تا سال ۱۹۳۳ به بیش از ۳٫۱ میلیون نفر افزایش یافت.

حزب کمونیست در سال‌های آخر دهه ۱۹۲۰ و سال‌های نخست دهه ۱۹۳۰ در واقع یک جنبش جوانان بود. استالین نیز با تکرار این حرف که شما جوانان رهبران جدید کشور هستید، به شور و شوق این اعضای جوان دامن می‌زد، به این ترتیب به صورتی کاملا آشکار از الیت حزب فاصله گرفت.

در کنگره اتحادیه جوانان کمونیست (کومسومول) که در ماه می ۱۹۲۸ برگزار شد، استالین به شدت علیه «بوروکرات‌های جدید» تاخت و هشدار داد: «کمونیست – بوروکرات، خطرناک‌ترین نوع بوروکرات‌ها است» زیرا «آن‌ها بوروکراسی خود را زیر پرچم عضویت در حزب پنهان می‌کنند.» او در ادامه از سقوط و انحطاط اخلاقی برخی از اعضای حزب کمونیست شکایت کرد.

از قرار معلوم گزارش‌هایی از فساد در میان رهبران محلی حزب و دولت، به ویژه در اسمولنسک و آستراخان واقع در جنوب روسیه، به دست استالین رسیده بود. بر اساس این گزارش‌ها ظاهرا رهبران حزب در جنوب و در گروه‌های بزرگ اقدام به برگزاری میهمانی‌های پرزرق‌و‌برق می‌کردند، همچنین در این میهمانی‌ها روسای شرکت‌های خصوصی با پرداخت رشوه‌های نقدی و غیرنقدی به مقام‌های حزب، مناقصه‌های دولتی را به نفع خود تمام می‌کردند.

استالین در همان جلسه به نحوی از اراده خود برای تربیت طبقه جدید از رهبران حزبی گفت؛ رهبرانی که توسط شخص او شکل داده شده و مانند او پولادین باشند. در همان کنگره کومسومول در سال ۱۹۲۸، دبیرکل از لزوم «توانایی‌های علمی و کادر جدید متخصصان بلشویک در تمام عرصه‌ها» سخن گفت. جوانان حاضر در کنگره با این سخنان دبیرکل به شدت احساساتی شدند و او را تشویق کردند، حمله‌های لفظی استالین به رهبران فاسد حزب و بوروکرات‌ها نیز بر این شور و نشاط می‌افزود. به باور این جوانان، استالین هیچ‌گونه ضعف اخلاقی نداشت، به یک آپارتمان کوچک و غیرمبله در بخش پیشخدمت‌های دربار سابق تزارها در کرملین بسنده کرده بود و هیچ چیز از خودش نداشت.

ویدیو/ استالین؛ آخرین کتابخوان آزاد شوروی

بر خلاف دیدگاه‌های تروتسکی در مورد یک انقلاب جهانی، استالین پروژه‌ای به مراتب در دسترس‌تر را دنبال می‌کرد؛ یعنی «ایجاد و ساخت سوسیالیسم در یک کشور». اولین برنامه پنج‌ساله شوروی در اکتبر ۱۹۲۸ آغاز شد و بیش از همه توسعه صنایع سنگین در اولویت قرار گرفت. وضعیت بغرنج و نابسامان سرزمین شوراها در آن زمان، در یکی از تصمیم‌های «کاملا محرمانه» دفتر سیاسی در جولای ۱۹۲۹ کاملا مشخص است. رهبری حزب مشخصا تاکید داشت صنایع تسلیحاتی در «وضعیت به شدت نامناسبی» قرار دارد و افزون بر آن «شکاف خطرناک میان صنعت و نیازهای دفاعی» کاملا آشکار است.

استالین پیش از این یعنی در سال ۱۹۲۷ در اتاق کارش در کرملین ملاقاتی با ژنرال‌های ارتش سرخ داشت که در آن ژنرال‌ها اقرار کردند که ارتش توانایی ندارد در موارد جدی از کشور دفاع کند؛ زیرا به شدت از کمبود و نبود تانک، سلاح‌های صنعتی و هواپیماهای مدرن رنج می‌برد. او می‌خواست این وضع تغییر کند، به همین خاطر صنعتی‌سازی کشور را با استفاده از همه ابزار و امکانات موجود آغاز کرد. قرار بر این شد که هزینه واردات ضروری تکنولوژی و افراد متخصص با صدور غلات به کشورهای مربوطه پرداخت شود. این راهکار در عمل به قیمت جان میلیون‌ها نفر بر اثر قحطی و گرسنگی تمام شد. با این حال از نظر استالین همه این فقر و فلاکت و مرگ‌و‌میرها در برابر منافع توسعه‌طلبانه کشورش اهمیتی نداشت و به حساب نمی‌آمد.

 او دیدگاه خود را درباره وضعیت کشور، در چهارم فوریه ۱۹۳۱ و در برابر بیش از ۷۰۰ کارگزار حزبی و اقتصادی از سراسر شوروی به صراحت اعلام کرد: «روسیه قدیم به دلیل عقب‌افتادگی‌ها به صورتی پیوسته ضربه خورده است.» به گفته استالین اگر خواهان تداوم استقلال کشور باشیم «باید آن را در کمترین زمان از قید عقب‌افتادگی رها کنیم.» استالین در همان جلسه اظهار عقیده کرد که اتحاد جماهیر شوروی از کشورهای پیشرفته به اندازه پنجاه تا صد سال عقب است. راه‌حل او برای جبران این عقب‌افتادگی این بود: «ما باید این فاصله را به ۱۰ سال کاهش دهیم. یا این کار را انجام می‌دهیم و یا له می‌شویم.» ۱۰ سال بعد ارتش آلمان نازی خاک شوروی را مورد تجاوز قرار داد.

استراتژی استالین، به الیت جوان و تازه‌نفس از میان صدها هزار مهندس و کارگر متخصص تکیه داشت. بسیاری از آن‌ها خیلی زود به مدیریت بخش‌های مهم صنعتی و غیرصنعتی منصوب شدند. بدین ترتیب اساس قدرت در رژیم شوروی بر پایه ترکیبی از نبوغ فنی و اتحاد سیاسی در حزب کمونیست استوار شد. نسل رهبران آینده شوروی، از میان همین الیت جوان شکل گرفت؛ افرادی چون لئونید برژنف که کارگرزاده‌ای اهل اوکراین شرقی بود و بعدها به دبیرکلی حزب حاکم و صدر هیات‌رئیسه اتحاد جماهیر شوروی رسید. جوانان همین نسل نیز در کمتر از چند سال کارخانه‌های بزرگ تراکتورسازی، صنایع زرهی و سدها و نیروگاه‌های برق را ساختند.

با این حال وضعیت زندگی کارگران بی‌اندازه دشوار و نابسامان بود. کارگران تراکتورسازی استالینگراد با دست‌های بدون دستکش و خونین خود، در سرمای زیر ۳۸ درجه و در حالی کار می‌کردند که باد سوزان و مرگبار مناطق استپی به درون سالن‌های کارخانه نفوذ می‌کرد. این کارگران در روزهای نخست برای فرار از سرمای کشنده سوراخ‌هایی در زمین حفر کرده بودند و به درون آن پناه می‌بردند، در مرحله بعد در سنگرهای چوبی بیتوته می‌کردند؛ اما در آنجا هم از آزار ساس‌ها و موریانه‌ها در امان نبودند.

در چنین موقعیتی نشریه حزبی «بلشویک» در جولای ۱۹۳۷ طی مطلبی این پرسش را مطرح کرد که «رژیم چگونه می‌خواهد معمار سوسیالیسم باشد؟» نویسنده مقاله اظهار نظر کرده بود که «متخصص سرخ» کسی است که «دانش آمریکایی و دیدگاه روسی را تلفیق کند. ویژگی اصلی او نیز وفاداری بی‌اندازه به حزب و سوسیالیسم و نفرت بی‌پایان علیه دشمنان است.»

با این حال دشمنان امروز غالبا همان رفقای دیروز بودند. در سخنان و فرمان‌های استالین همواره از تروتسکیست‌ها به عنوان عناصر منحرف یاد می‌شد. او در سال ۱۹۳۷ رسما از تروتسکیست‌ها با عنوان «ماموران فاشیسم» یاد کرد. رژیم استالین «تروتسکیست‌ها» را از مدت‌ها پیش، از زمره هواداران رژیم جدا کرده بود، رهبر آنان یعنی لئو تروتسکی نیز در تبعید به سر می‌برد. تروتسکیست‌ها در سال‌های دهه ۱۹۳۰ هیچ حضور سازمانی و رسمی در کشور نداشتند. استالین نیز که می‌دانست مردم هرگز علاقه‌ای به تروتسکی نداشته و ندارند، از وی به عنوان عامل اصلی تورم اقتصادی یاد می‌کرد.

در کنگره‌ای که در پایان ژانویه و آغاز فوریه سال ۱۹۳۴ برگزار شد، استالین همه را به وحدت فراخواند. اعضای رده‌بالای حزب کمونیست برای دبیرکل هورا می‌کشیدند و دست می‌زدند؛ اما بسیاری از این تشویق‌کنندگان خبر از سرنوشت شوم خود نداشتند؛ چراکه تنها کمتر از نیمی از ۱۲۲۵ عضو صاحب حق رای که در کنگره ۱۹۳۴ حضور داشتند، توانستند از پاکسازی‌های پنج سال آینده جان سالم به در ببرند. دادگاه‌های نمایشی از سال ۱۹۳۶ علیه اعضای قدیمی دفتر سیاسی از جمله گریگوری زینوویف و نیکلای بوخارین برگزار شد.

از قرار معلوم استالین از سال‌ها پیش یعنی از همان سال‌های دهه ۱۹۲۰ در انتظار فرصتی مناسب برای این پاکسازی‌ بود. در اواسط دهه ۱۹۳۰ گزارش‌هایی از سوی سرویس‌های امنیتی و کمیسیون مرکزی نظارت حزب به دست او رسید که حاوی تصویری هشداردهنده از وضعیت حزب بود. بر اساس این گزارش بسیاری از نقاط کشور توسط قدرتمندان فاسدی اداره می‌شد که وفاداری خود را در قبال پول و رشوه می‌فروختند و این رشته سر دراز داشت. استالین خود را گرفتار در باتلاق خیانت و توطئه می‌دید و احساس می‌کرد پیرامونش پر از خائنان و توطئه‌چینان بالقوه است. او به همین خاطر صراحتا گفت که قصد دارد بوروکرات‌های حزبی را به صورت جمعی سرکوب کند.

رهبر وقت شوروی سوسیالیستی طی مصاحبه‌ای با «روی ویلسون هوبارد» گزارشگر آمریکایی در اول مارس ۱۹۳۶ اعلام کرد که بر اساس قانون اساسی جدیدی که در سال جاری رسمیت می‌یابد، همه سازمان‌های عمومی و غیرحزبی اجازه می‌یابند کاندیداهای خود را برای انتخابات معرفی کنند و از این پس چنین انحصاری برای کمونیست‌ها وجود ندارد. استالین در همان مصاحبه گفت: «انتخابات با رای مخفی» به مثابه «شلاقی در دست ملت علیه نهادهای فاسد قدرت» عمل خواهد کرد.

 منظور استالین این نبود که یک سیستم چند حزبی تکثرگرا با برنامه‌های رقابتی سیاسی روی کار خواهد آمد؛ اما بر اساس آن دسته از اسناد آرشیوشده‌ای که از سوی تاریخ‌دان اهل مسکو یعنی «یوری شوکوف» مورد ارزیابی قرار گرفته است چنین برمی‌آید که رهبر وقت شوروی به دنبال ابزاری بود که بتواند با کمک آن و به عبارت دیگر به کمک انتخابات رقابتی، رقبای بالقوه و دشمنان حزبی خود را برای همیشه از دور خارج کند. افراد قدرتمند در دیگر ولایات و استان‌ها از پیشنهاد استالین استقبال و به فرمان او عمل کردند. در عین حال از او درخواست کردند که مجوز قتل شمار بالایی از دشمنان را صادر کند. استالین نیز با این پیشنهاد مخالفتی نکرد.

در یکی از نشست‌های دفتر سیاسی حزب که در مارس ۱۹۳۷ برگزار شد، استالین به وضوح نشان داد که تا چه اندازه الیت حزب را کوچک می‌شمارد. او در این نشست طی سخنانی گفت که بسیاری از کارگزاران حزب در میهمانی‌های پرسروصدا غرق شده‌اند، برای خود مراسم سان و رژه ترتیب می‌دهند و «گرفتار خودپرستی و غرور» شده‌اند. او در همان جلسه آرزو کرد افرادی که مجیزش را می‌گویند به جهنم بروند، بدین ترتیب وحشتناک‌ترین دوره در تاریخ اتحاد جماهیر شوروی آغاز شد؛ دوره‌ای که از آن با عنوان «پاکسازی بزرگ» سال‌های ۱۹۳۷ و ۱۹۳۸ یاد می‌کنند.

فرمان‌های استالین و جنون قدرت ماموران محلی وضعیتی فاجعه‌بار درست کرد؛ در پایان دادگاه‌های زنجیره‌ای، افرادی سادیسمی در انتظار محکومان بودند تا آنان را به شکنجه‌گاه‌های زیرزمینی سرویس‌های مخفی ببرند و زجرکش کنند. تاریخ‌نگار روسی، شوکوف، می‌گوید: «جوی که عامدانه برای تحقیر افراد درست شده بود رفته‌رفته به یک بیماری روانی توده‌ای و جمعی بدل شد.» به عبارت بهتر این جنون و سادیسم به درون توده‌های مردم نیز سرایت کرد.

چهره کلیدی این دوران وحشت «نیکلای یژوف»، در پایان سپتامبر ۱۹۳۶ از سوی استالین به ریاست سازمان امنیت و اطلاعات شوروی منصوب شد. این کارگزار باسابقه حزب نیز هر آنچه از دستش بر‌آمد انجام داد و با شعار «هرچه بیشتر، بهتر از هرچه کمتر است» از خونریزی‌های بسیار دریغ نکرد. در دوران یژوف؛ یعنی در خلال سال‌های ۱۹۳۷ و ۱۹۳۸، صدها هزار نفر در پشت سیم‌خاردارهای گولاگ اسیر و حداقل ۶۸۱۶۹۲ نفر تیرباران شدند.

تبلیغاتچی‌های شوروی تا مدت‌ها پس از مرگ استالین ادعا می‌کردند که جناب رهبر از ابعاد این ترورها آگاهی و اطلاع نداشته است. پرونده‌ها و اسنادی که طی این سال‌ها از سوی حزب منتشر شد و در دسترس عموم قرار گرفت، اما خلاف این ادعا را ثابت می‌کند. بر این اساس استالین از فوریه ۱۹۳۷ تا اکتبر ۱۹۳۸ دستور تیرباران ۳۸۹۵۵ نفر را صادر کرد که قبلا در دادگاه‌های فرمایشی محکوم شده بودند. تنها در روز ۱۲ دسامبر ۱۹۳۸ فرمان قتل ۳۱۶۷ نفر دیگر نیز به امضای او رسیده بود. در نهایت موج این کشتارها و ترورها دامن یژوف یا همان رئیس سازمان اطلاعات و امنیت را نیز گرفت. یژوف در نوامبر ۱۹۳۸ به فرمان استالین از مقام خود خلع و چند ماه بعد بازداشت و در سال ۱۹۴۰ تیرباران شد.

هنگامی که بالاخره استالین به آن کشتارهای دسته‌جمعی و جنون‌آمیز پایان داد، از حزب نیز چیزی بیشتر از یک سازمان سیاسی باقی نمانده بود. این بخش باقی‌مانده نیز بیشتر به یک سازمان نظامی شباهت داشت، البته استالین هم همین را می‌خواست. او در نشست کمیته مرکزی در مارس ۱۹۳۷ یعنی در همان زمانی که کشتارها و پاکسازی‌ها کلید زده شد، گفته بود که سه تا چهار هزار نفر از کارگزاران رده‌بالا باید «فرماندهی حزب ما را به دست گیرند.» آن سی تا چهل هزار کارگزار میان‌رده نیز از سوی استالین به عنوان «بدنه افسری حزب» در نظر گرفته شدند. این در حالی بود که «۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار کارگزار پایین‌رده» ‌باید «بدنه افسران جزء حزب» را تشکیل می‌دادند.

موج پاکسازی‌ها دامان فرماندهان وقت ارتش سرخ را نیز گرفت و ۳ تا ۵ ژنرال بلندپایه و ۱۳ تا ۱۵ فرمانده رده‌ بالا قربانی آن کشتارها شدند. تضعیف ارتش شوروی از سوی استالین در حالی انجام می‌گرفت که در همان دوران گزارش‌های کاملا موثقی در مورد اراده حزب نازی آلمان و هیتلر رهبر این حزب برای جنگ به دست استالین رسیده بود؛ اما ظاهرا کشتن و از دور خارج کردن کودتاچیان و رقبای بالقوه برای او اولویت داشت.

زندگی شخصی استالین نیز در سال‌های نخست دهه ۱۹۳۰ دستخوش تغییراتی دراماتیک شد؛ همسر اول و گرجی‌اش، «کاتو سوانیدزه»، مدت کوتاهی پس از تولد پسرش یاکوف در سال ۱۹۰۷ درگذشت. ۱۱ سال بعد استالین با دختری به نام «نادژدا آلیلویوا» که یازده سال از خودش کوچکتر و از خانواده‌ای کارگری آمده بود ازدواج کرد. از همسر دوم وی یک پسر به نام واسیلی در سال ۱۹۲۱ و یک دختر به نام سوتلانا در سال ۱۹۲۶ متولد شدند. افزون بر آن‌ها استالین یک پسرخوانده به نام «آرتیوم سرگیف» نیز داشت که در واقع پسر یکی از رفقای درگذشته او بود.

ازدواج با آلیلویوا پایانی تراژیک داشت. نادژدا پس از مشاجره‌ای شدید با استالین در جریان یکی از میهمانی‌های سالگرد انقلاب در نوامبر ۱۹۳۲، با شلیک یک گلوله به مغز خود، به زندگی‌اش پایان داد. آرتیوم، پسرخوانده استالین، به خاطر می‌آورد: «پس از این تراژدی استالین به شدت تغییر کرد. از آن زمان به بعد ندرتا شوخی می‌کرد، کمتر می‌خندید و چهره‌اش غالبا و به صورت ناگهانی درهم می‌رفت.»

استالین بعد از نادژدا دیگر ازدواج نکرد. چند سال بعد با دختری به نام «والنتینا (والیا) ایسنومنیا» که ۳۹ سال از خودش کوچکتر بود، روابطی بسیار نزدیک برقرار کرد. والیا در واقع دهقان‌زاده‌ای بود که زمانی در یک کارخانه، کارگری می‌کرد. او بعدها به عنوان پیشخدمت در ویلای استالین در حومه جنوب غربی مسکو مشغول به کار شد. والیا با درجه گروهبانی سازمان امنیت از سال ۱۹۴۶ تا پایان عمر استالین در همین خانه زندگی کرد.

 با این حال تبلیغاتچی‌های شوروی از استالین به عنوان مردی یاد می‌کردند که خانواده‌ای ندارد اما پدر ملت است، مردی که در واقع با اتحاد جماهیر شوروی ازدواج کرده است. آرتیوم پسرخوانده استالین به یاد می‌آورد که وی در آن خانه ویلایی همیشه فرنچ نظامی به تن داشت و هرگز لباس راحت نمی‌پوشید. رهبر مقتدر شوروی حتی در آن خانه ویلایی به دور از مسکو نیز وقت استراحت نداشت و میز تحریری در اتاق خوابش گذاشته بود. هر روز پرونده‌ها با هواپیما از مسکو به ویلای او واقع در آبخازی ارسال می‌شد.

استالین زمان زیادی را به مطالعه کتاب اختصاص می‌داد. پسرخوانده‌اش می‌گوید: «همیشه با انبوهی از کتاب، روزنامه و بروشور احاطه شده بود.» غالبا روی یک کاناپه به پشت می‌خوابید و مطالعه می‌کرد. او عشق و علاقه عجیبی به آثار کلاسیک از جمله کتاب‌های گوته، شکسپیر و داستایفسکی نشان می‌داد. به کتاب‌های تاریخی نیز علاقه‌مند بود و «شهریار» ماکیاولی، خاطرات بیسمارک و کتاب‌هایی در مورد قیصر روم را همیشه مطالعه می‌کرد.

 جالب آنکه نوشته‌های رقبای حزبی‌اش از جمله تروتسکی و کامنف را نیز می‌خواند و ترجمه کتاب «نبرد من» هیتلر را نیز در کتابخانه‌اش داشت. بدین ترتیب می‌توان گفت در آن بزرگترین کشور دنیا، آخرین کتابخوان آزادی که می‌توانست بدون ترس و نگرانی آثار ممنوعه را بخواند کسی نبود به غیر از ژوزف استالین که با مدادهایی به رنگ‌های آبی و بنفش و سبز در حاشیه کتاب‌ها چیزهایی می‌نوشت. او در حاشیه کتابی که تولستوی درباره تزار ایوان یا همان ایوان مخوف نوشته، این واژه را نوشت: «معلم».

استالین در بیستمین سالگرد انقلاب در نوامبر ۱۹۳۷ دوستان و رفقای فرهیخته‌اش را با نگرشی جدید از تاریخ شگفت‌زده کرد و گفت: «اگرچه تزارها کارهای بد زیادی انجام دادند، اما بزرگترین حسنشان این بود که انسجام و اتحاد این امپراتوری بزرگ را حفظ کردند.» استالین، تزار ایوان یا همان ایوان مخوف را می‌ستود و جنگ خونین وی علیه طبقات اعیان و بالادست را در برابر دوستان کمونیست خود تحسین می‌کرد.

او در جنگ علیه نیروهای هیتلر توانست میلیون‌ها نیروی غیرکمونیست را تجهیز و با تکیه بر میهن‌پرستی روسی عازم جبهه‌ها کند. رهبر شوروی در یک سخنرانی در میدان سرخ مسکو در تاریخ نوامبر ۱۹۴۱ خطاب به سربازان گفت که آن دشمن پشت دروازه‌های مسکو «آن‌قدرها هم که نیروهای مرعوب اطلاعاتی امنیتی می‌گویند قوی نیست.» استالین در این سخنرانی بار دیگر از ژنرال ارتش تزار یعنی الکساندر سووروف و میخائیل کوتوسوف به عنوان کسانی که ناپلئون را به زانو درآوردند، تقدیر کرد. او همیشه پرتره‌های این دو فرمانده تاریخی روسیه را در کنار پرتره لنین در اتاق کارش داشت. جالب آنکه سربازان استالین در جبهه‌های جنگ با این شعار به سوی دشمن حمله می‌بردند: «به خاطر استالین، برای میهن!»

این شاگرد سابق مدارس مذهبی، از پتانسیل‌های مسیحی‌های ارتدوکس روس شناخت خوبی داشت. رژیم کمونیستی طی همه آن سال‌ها دست به سرکوبی وحشتناک علیه کلیسا زده بود و حتی گروهی به نام «جنبش کافران» به عنوان بازوی نیروهای دولتی، ساختمان بسیاری از کلیساها را به طویله تغییر داده بود؛ اما چند ماه پس از آغاز جنگ یعنی سال ۱۹۴۱، وضعیت تغییر کرد.

 در این سال استالین با رهبران کلیسای روسیه دیدار کرد و از زحمات و تلاش‌های آنان برای جمع‌آوری کمک‌های نقدی برای تهیه تانک تقدیر به عمل آورد. در همان جلسه نیز مجوز انتخاب اسقف و انتشار نشریه‌ای در مسکو را برای کلیسا صادر شد. توجه به کلیسا خطر سیاسی چندانی به همراه نداشت؛ زیرا استالین همه فعالیت‌های کلیسا را از طریق یک شورای دولتی زیر نظر داشت؛ مدیر این شورا همزمان ریاست بخش کلیساهای سرویس اطلاعات و امنیت شوروی را نیز بر عهده داشت.

اینکه استالین بدون آنکه از نظر ذهنی دغدغه‌ای داشته باشد، توانست سیاست خود در قبال کلیسا را تغییر دهد مسئله‌ای است که پسرخوانده وی در یک مصاحبه به آن پرداخته است. آرتیوم سرگیف در آن مصاحبه می‌گوید که اگرچه استالین هرگز در خانه مراسم مذهبی برگزار نمی‌کرد اما «هیچ وقت حرف رکیکی علیه مذهب بر زبان نمی‌آورد، عباراتی مانند خدا را شکر و پناه بر خدا از جمله عبارت‌هایی بود که وی همواره به کار می‌برد.»

این سیاست جدید در قبال کلیسا، «ووچد» (نامی که استالین به خودش داده بود و به معنی رهبر و پبشوا است) را از محبوبیت مردمی بیشتری برخوردار کرد و بدین ترتیب مذهب ارتدوکس و باور به استالین به ستون‌های آن جامعه پدرسالارانه بدل شد. «دیوید براندربرگر» مورخ آمریکایی عقیده دارد که رهبر سرخ به کمک این بلشویسم ملی و ملی‌گرایانه توانست «حس مدرنی از هویت ملی روسی» به مردم اعطا کند.

پس از پیروزی بر هیتلر، استالین به عنوان رهبر شوروی طی یک نشست در کاخ کرملین که روز ۲۴ می ۱۹۴۵ برگزار شد از عبارت «برای سعادت ملت روسیه» استفاده کرد. این در حالی بود که دستگاه تبلیغاتی شوروی همواره از استالین به عنوان «پدر همه ملت‌های روس و غیرروس» یاد می‌کرد. استالین در آخرین حضور عمومی خود که به مناسبت کنگره حزب کمونیست در روز ۱۴ اکتبر ۱۹۵۲ صورت گرفت، باز از همان لحن و ادبیات بلشویک ملی‌گرایانه استفاده کرد. او ادعا کرد که با توجه به نفوذ ایالات متحده آمریکا در غرب اروپا: «اینک بورژوازی حقوق و استقلال ملت‌ها را در برابر دلار می‌فروشد.» استالین به کمونیست‌ها توصیه کرد که همواره به عنوان نیروهای میهن‌پرست «نیروی هدایتگر ملت» باشند.

اعتراض و ناخشنودی برخی کمونیست‌ها از این احساسات میهن‌پرستانه اما در همان سال ۱۹۵۲ موجب وحشت استالین از وفادارترین یاران و دوستان خود شده بود. به عنوان مثال او گمان می‌کرد پزشکان یهودی قصد دارند او و دیگر رهبران شوروی را به قتل برسانند. استالین در اواخر سال‌های دهه ۱۹۴۰ در یکی از گردهمایی‌ها به شدت علیه یهودیان تاخته و آنان را به صورت ضمنی گروهی بی‌ریشه خوانده بود. از قرار معلوم تمایل یهودیان شوروی به اسرائیل، خوشایند استالین نبود. به هر حال در اواخر همان سال ۱۹۵۲ شمار زیادی از پزشکان یهودی کرملین به دستور استالین بازداشت و مورد شکنجه قرار گرفتند.

 روز ۱۳ ژانویه ۱۹۵۳ روزنامه حزبی پراودا در مقاله‌ای به قلم استالین خبر داد که پزشکان بازداشت‌شده از سوی «سرویس‌های مخفی آمریکا خریده شده بودند» و «در یکی از سازمان‌های اطلاعاتی جاسوسی صهیونیستی» عضویت داشته‌اند. پس از این ماجرا ترس از پیگرد و بازداشت یهودیان شوروی را فرا گرفت؛ اما هرگز این اتفاق تکرار نشد زیرا روز ۵ مارس ۱۹۵۳ استالین در خانه ویلایی خود در کونزوو بر اثر سکته مغزی درگذشت.

در روز تشییع‌ جنازه استالین، نیکلای، یکی از چند کشیشی که سال‌ها پیش در کرملین ملاقات کرده بود برای وی دعا خواند. این کشیش نیز یکی از قربانیان ترورهای سرخ محسوب می‌شد. او در سال ۱۹۲۳ در مسکو بازداشت شده و مدت‌ها در زندان بوتیرکا به سر برده بود. حضور این کشیش در پای تابوت استالین معانی بیشتری نیز داشت. به اصطلاح نیم نسل پس از انقلاب، این شاگرد سابق مدرسه مذهبی یعنی استالین، سنت‌های امپریال امپراتوری روسیه را احیا کرد و نیم نسل بعد اتحاد جماهیر شوروی منحل شد. روسیه گام‌به‌گام به قطار سنتی دولت و کشوری بازگشت که از نظر معنوی پیوندی تنگاتنگ با کلیسای ارتدوکس روس داشت.

منبع: تاریخ ایرانی


منبع: فرادید

۱۰ مشکل رایج در سفر و راه‌های مقابله با آن‌ها

برترین ها – ترجمه از حمید پاشایی: از دست دادن پرواز، گزیدگی توسط پشه ها و گم شدن چمدان؛ این ها همه مشکلاتی رایج در سفر هستند که در این مقاله ۱۰ راه حل برای آن ها به شما ارائه می دهیم.

برای همه ما پیش آمده که در هنگام سفر خود برای تعطیلات با مشکلی مواجه شده باشیم. هتل بد، گم شدن پاسپورت یا آفتاب سوختگی شدید. در اینجا ۱۰ حادثه بد در مسافرت و چگونگی مقابله به آن ها را با هم مرور می کنیم.

۱٫ کیف پول شما سرقت شود.

راهکار: بلافاصله با پلیس محلی تماس بگیرید و حتماً یک نسخه کپی از گزارش جرم و توضیحی که نوشتید تهیه کنید. هر گونه کارت بانکی گم شده را فوراً به بانک خود گزارش دهید. به علاوه، کسی از خانه شاید بتواند برایتان به صورت آنلاین پول بفرستد. همچنین گزارشی نیز به شرکت بیمه مسافرتی خود ارسال کنید. بیشتر شرکت های بیمه مسافرتی قوانین سختی در مورد اینکه چه زمانی گزارش جرم را به پلیس ارائه کردید دارند، پس سعی کنید این کار را به تأخیر نیندازید وگرنه ممکن است برای گرفتن غرامت به مشکل بخورید.

توصیه ها: یک کیف پول ساختگی به همراه کمی پول نقد محلی با خود حمل کنید تا در صورتی که مورد سرقت قرار گرفتید، کیف پول اصلی شما به دست سارقان نیفتد. پول نقد و کارت های خود را در جاهای مختلف نگه دارید، به جای اینکه تمام آن ها را کنار هم قرار دهید. در هنگام مسافرت به کشورهای خارجی، وقتی واحد پول خارجی را می خرید برگه رسید خود را نگه دارید تا شرکت بیمه مسافرتی بداند که چقدر پول گم کرده اید. قبل از تعطیلات، حتماً شماره مربوط به «کارت های گم شده یا سرقت شده» از بانک خود را جایی یادداشت کنید تا در هنگام لزوم به راحتی آن را پیدا کنید.

10 مشکل رایج در سفر و راه های مقابله با آن ها

۲٫ پشه ها به شما حمله کنند.

راهکار: خود را نخارانید، چرا که هر چه بیشتر خودتان را بخارانید آن قسمت بیشتر خارش پیدا خواهد کرد و دچار التهاب بیشتری می شود. اگر جعبه کمک های اولیه به همراه خود ندارید، برای گرفتن داروی مورد نیاز به پزشکی محلی مراجعه کنید. روغن درخت چای، لوسیون کالامین، روغن ببر، کرم ضد خارش موضعی، یخ و قرص آنتی هیستامین همگی می توانند باعث کاهش ورم شوند.

توصیه ها: همیشه دست ها و پاهای خود را پوشیده نگه دارید، مواد دافع حشرات که حاوی دی‌ای‌ای‌تی (DEET) باشد استفاده کنید، چراغ اتاق خواب را شب ها خاموش کنید، پرده ها را بسته نگه دارید، و اگر در منطقه ای هستید که مالاریا در آنجا شایع است قرص هایی که پزشکتان توصیه کرده را به همراه داشته باشید.

۳٫ جت لگ تعطیلات شما را خراب می کند.

راهکار: در هواپیما ساعت خود را به زمان مقصد خود تنظیم کنید و از الکل، کافئین، چربی و نمک زیاد دوری کنید. اگر در هنگام روز به مقصد می رسید، بیدار بمانید و هیچ گونه خواب کوتاهی نداشته باشید. هر کاری که می توانید انجام دهید تا جلوی به خواب رفتن شما را بگیرد، به عنوان مثال به قدم زدن بپردازید یا دوش بگیرید. رفتن زیر آفتاب می تواند کمک کند که ساعت درونی بدن شما از نو تنظیم شود و ورزش کردن نیز به دلیل آزادسازی اندورفین می تواند برایتان خوب باشد.

توصیه ها: قبل از سفر، با تغییر الگوهای خواب و غذا خوردن خود را آماده کنید. این قانون را به یاد داشته باشید: سفر کردن از غرب به شرق می تواند تأثیر بدتری در جت لگ داشته باشد چرا که وقتی سعی داریم بخوابیم که بدن ما در حال بیدار شدن است و این حس به شما دست می دهد که انگار وسط شب از خواب بیدار شده اید.

 10 مشکل رایج در سفر و راه های مقابله با آن ها

۴٫ پرواز خود را از دست می دهید.

راهکار: اول از همه، خونسرد بمانید و وحشت زده نشوید. اگر جا ماندن از پرواز تقصیر خود شما باشد، این که برای تغییر پرواز خود مجدداً از شما پول دریافت شود بستگی به شرکت هواپیمایی دارد. حتماً نهایت تلاش خود را کنید تا مؤدب و بابت اشتباه خود شرمنده باشید، و صبور باشید تا پرواز جدیدی برایتان موجود شود.

توصیه ها: اگر پروازی در ساعات ابتدایی روز دارید حتماً یک آلارم جایگزین هم برای خود ست کنید. رفتن به فرودگاه را به لحظه آخر موکول نکنید، چرا که هیچ وقت نمی دانید چه مشکلاتی در راه (آب و هوا یا ترافیک سنگین) ممکن است وجود داشته باشد.

۵٫ دچار آفتاب سوختگی شوید.

راهکار: تا حد امکان پوست خود را با کیسه یخ خنک کنید و مقادیر زیاد آب بنوشید. ساشه هیدراته مجدد که در آب حل شده باشد می تواند دهیدراسیون را متوقف کند. دارویی ضد التهاب مثل ایبوپروفن مصرف کنید و موادی مثل کرم پس از آفتاب، لوسیون کالامین یا آلوئه ورا استفاده کنید تا پوست خود را تسکین دهید.

توصیه ها: بین ساعت ۱۱ صبح تا ۳ بعدازظهر از آفتاب دوری کنید، کلاه به سر کنید، از لوسیون محافظ آفتاب عامل بالا استفاده کنید، و مرتباً کرم ضد آفتاب را استفاده کنید به خصوص بعد از شنا کردن.

۶٫ چمدان خود را گم کنید.

راهکار: اگر چمدان خود را روی تسمه تقاله فرودگاه پیدا نکردید، صبور باشید و به قسمت پذیرش فرودگاه مراجعه کنید تا گزارش دهید. ممکن است ساکی از ضروریات (مثل لوازم بهداشتی) به شما بدهند و اطلاعات تماستان را بگیرند. هر چه مدت زمان بیشتری چمدان شما گم شود، شرکت هواپیمایی مجبور است غرامت بیشتری به شما بپرازد. بیمه نامه مسافرتی شما احتمالاً چمدان گم شده را نیز پوشش می دهد پس حتماً موارد درج شده در بیمه نامه را بخوانید. فراموش نکنید که اگر چمدان خود را بعد از اینکه منطقه درخواست بار را ترک کردید گم کنید باید با پلیس تماس بگیرید، نه شرکت هواپیمایی.

توصیه ها: خیلی واضح روی کیف و چمدان خود لیبل بچسبانید و چیزی قابل تشخیص روی آن قرار دهید (مثل روبانی رنگی دور دسته) تا هیچ کس به اشتباه آن را برندارد. همچنین عکسی از چمدان خود بگیرید تا در صورت لزوم به شرکت هواپیمایی نشان دهید. تمام وسایل ارزشمند (مثل داروها و عینک یا لنزهای چشم) را در کیف دستی خود نگه دارید. مطمئن شوید کسی که چمدان شما را بازرسی و کنترل می کند حتماً لیبل مقصد درست را به آن متصل کند.

10 مشکل رایج در سفر و راه های مقابله با آن ها

۷٫ دچار مسمومیت غذایی شوید.

راهکار: اگر غذایی که خورده اید به شما سازگار نبوده، هیدراته بمانید و مقادیر زیادی آب بنوشید. ساشه هیدراته مجدد استفاده کنید و سعی کنید غذاهای سبک، ساده و دارای فیبر کم مثل نان، موز، کراکر، تخم مرغ همزده و برنج بخورید. از خوردن غذاهای تند، شیرین یا سرخ کرده و پر چرب اجتناب کنید. بهتر است از مصرف بلافاصله داروی ضد اسهال خودداری کنید چرا که بهترین کار این است که اجازه دهید شرایط طبق حالت طبیعی خود پیش رود. اگر دچار استفراغ شده اید، تا زمانی که حالت تهوع شما کمتر شود از خوردن غذاهای جامد خودداری کنید. اگر حالت تهوع شما برای بیشتر از چند روز طول کشید با پزشک تماس بگیرید.

توصیه ها: از مصرف آب های خارج از بطری و همچنین یخ خودداری کنید. همچنین مراقب بطری آب هایی که قبلاً باز شده یا مجدداً پر شده اند باشید. مراقب میوه و سالاد هم باشید چرا که ممکن است در آب آلوده شسته شده باشند. همچنین از غذایی که برای مدت زمان طولانی یک جا قرار داشته و در معرض مگس ها بوده و غذاهای مجدداً گرم شده به خصوص برنج، دوری کنید.

۸٫ پاسپورت خود را گم کنید.

راهکار: اولین کاری که باید انجام دهید این است که به پلیس محلی گزارش دهید که پاسپورت شما گم شده، و سعی کنید ملاقاتی اضطراری با سفارت یا کنسولگری کشورتان داشته باشید. سپس باید فرم گم شدن یا دزدیده شدن پاسپورت را پر کنید پیش از اینکه بتوانید درخواست صدور پاسپورت جایگزین کنید. خیلی مفید است که کارت شناسایی دیگری (مثل گواهینامه رانندگی) با خود داشته باشید. سرانجام، با شرکت بیمه مسافری خود تماس بگیرید چرا که شاید بتوانند هزینه های پاسپورت گم شده شما را پوشش دهند.

توصیه ها: همیشه نسخه ای کپی از پاسپورت خود را در چمدان و ایمیلتان داشته باشید. همچنین به همراه داشتن چند عکس پاسپورتی اضافه می تواند در صرفه جویی در زمان به شما کمک کند.

۹٫ هتل شما مایه دلسردی است.

راهکار: در سکوت رنج نکشید! اگر اتاق بدی به شما اختصاص داده شده، به هتل این فرصت را بدهید که مشکل را برطرف کند. از چیزهایی که شما را اذیت می کند عکس بگیرید و بخواهید که با مدیر هتل یا نماینده مسافرتی خود (اگر با تور سفر می کنید) صحبت کنید. اگر فقط مشکل اتاق است، فوراً به پذیرش هتل اعتراض کنید و خونسرد بمانید. در بیشتر مواقع، هتل اتاق دیگری را در اختیار شما قرار خواهد داد. اگر مشکل حل نشد و مجبور به تعویض هتل شدید، حتماً وقتی به خانه برگشتید به مدیر هتل نامه بنویسید. اگر هتل خود را از طریق وبسایت خدمات آنلاین هتل رزرو کرده بودید، می توانید مشکل را به آن ها هم اعلام کنید.

توصیه ها: اگر از هتل راضی نیستید، عکس ها و ویدئوهای زیادی را به عنوان مدرک ثبت کنید. حتی می توانید درخواست بازگشت پول خود را نیز کنید.

10 مشکل رایج در سفر و راه های مقابله با آن ها

۱۰٫ چمدان شما در راه برگشت بیش از حد سنگین است.

راهکار: اگر کیف شما خیلی سنگین است فوراً بحث نکنید یا استرس نگیرید. برخی از لوازم سنگین تر را خارج کنید و آن ها را در کیف دیگری قرار دهید. شاید کمی اذیت کننده به نظر برسد ولی با این کار می توانید کمی پول صرفه جویی کنید. همچنین می توانید لباس های سنگین تر خود را بپوشید یا اینکه سنگین ترین کفش خود را به پا کنید (هر چیز کوچکی اهمیت دارد). به جای اعتراض و شکایت، خیلی دوستانه و مؤدب درخواست خود را مطرح کنید (معمولاً اگر بار شما فقط ۱۰% از حد مجاز بیشتر باشد شرکت هواپیمایی از آن چشم پوشی می کند).

توصیه ها: سبک سفر کردن به معنای بدون استرس سفر کردن است! اگر واقعاً مجبورید بار زیادی را حمل کنید، ترازوی چمدان قابل حملی را به همراه داشته باشید تا وزن کیفتان شما را شوکه نکند.


منبع: برترینها

۵ نوشیدنی چربی سوز سالم

۵ نوشیدنی سالم برای کاهش وزن سریع

نوشیدنی های لاغر کننده باید با دقت تهیه و مصرف شوند چراکه هر اشتباهی در تهیه این نوشیدنی ها میتواند نتیجه کار را عکس کند.
به گزارش آلامتو و به نقل از دونفره؛ خیلی از آدمها فقط به چیزهایی که میخورن توجه میکنن و یادشون میره که نوشیدنی ها هم میتونن سالم و ناسالم، چاق کننده یا لاغر کننده باشن. این طرز نگاه اشتباهه، مخصوصا برای کسانی که شدیدا دلشون میخواد وزن کم کنن. خب، برای همین هست که ما اینجور مطلبها رو براتون تهیه میکنیم، برای اطلاع رسانی و یادآوری مراقبت از سلامتیتون.
نوشیدنی های زیادی هست که باید ازشون پرهیز کنیم و این بیشتر به خاطر میزان شکری هست که توشون استفاده شده. امروز میخواهیم ببینیم چه نوشیدنی هایی میتونن به کاهش وزن سریع ما کمک کنن؟
برا کاهش وزن آب زیاد بنوشید
شاید براتون تکراری باشه، اما آب هر چیزی که بدنتون لازم داره تامین میکنه. نوشیدن آب مایعاتی که در حین عرق کردن، متابولیسم، تنفس و دستشویی رفتن از دست رفته رو به بدن برمیگردونه. میزان آب توصیه شده روزانه برای هر مرد ۱۵ لیوان و برای هر زن ۱۱ لیوان اعلام شده. اگه مزه آب خالی براتون هیجان انگیز نیست، میتویند تکه های میوه تازه، نعنا یا زنجبیل بهش اضافه کنید.
شیر ۱۰۰% ارگانیک
شیر ۱۰۰% ارگانیک، یعنی شیری که از گاوهایی که فقط علوفه سبز (به جای ذرت و غلات) خوردند به دست اومده باشه. شیر ارگانیک قند خون رو تنظیم میکنه و چربی بدن رو کاهش میده تا خطر بروز حمله های قلبی پایین تر بیاد.
شیر کاکائو
برای بازیابی انرژی، بدست آوردن عضلات لاغر و متابولیسم بالا، نوشیدن ترکیبی از پروتئین و کربوهیدرات ها میتونه تاثیر زیادی ایجاد کنه. به همین خاطر هست که یکی از تحقیقات دانشمندان نشون میده دوچرخه سوارانی که به جای نوشیدنی های انرژی زا، شیرکاکائو نوشیدند، ۵۱ درصد بیشتر از بقیه ورزشکاران دوچرخه سواری کرده اند. علاوه بر اینها، شیرکاکائو ارزون قیمت و خوشمزه هم هست.
چای سبز
تخصص چای سبز از بین بردن چربی های مضر بدنه. اگه سعی کنید عادت چای خوردن در طول روز رو با نوشیدن چای سبز عوض کنید، میتونید خیلی راحت تر و سریع تر به وزن دلخواهتون برسید.
مقاله مرتبط: نوشیدنی سبز لاغری
اسموتی ماست و انبه
ترکیب اسموتی های میوه ای با ماست یه کار محبوب جهانی هست که البته از یه نوشیدنی هندی به نام lassi نشات میگیره. این نوشیدنی از ماست، شکر، ادویه و ترکیب میوه ها تشکیل شده که توصیه میکنیم با انبه امتحانش کنید، از مزه اش پشیمون نمیشید!

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح
۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

مطالب مشابه:
رپورتاژ آگهی ویژه:

تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی


برچسب ها : دونفره, نوشیدنی


سفر به سواحل آنتالیا :تور آنتالیا


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا


مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری


انجام تشریفات مجالس
تشریفات مجالس


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا


فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما


لاغری آسان در مدرسه بدن
رژیم لاغری


رزرو آسان هتل
رزرو هتل ( جاباما، رزرو اینترنتی هتل )


بلیط چارتر با قاصدک ۲۴
بلیط هواپیما


تیک بان
فروشگاه اینترنتی لباس

ارسال نظر


منبع: آلامتو

کاخ صدام پس از داعش/تصاویر

گروه بین الملل: پس از تهاجم نیرو‌های بین المللی به رهبری آمریکا علیه عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی و پیش از آنکه این کاخ به مقامات عراقی واگذار شود، نیرو‌های آمریکایی از کاخ صدام برای امور مربوط به خود استفاده می‌کردند. دولت عراق پس از خروج نیرو‌های خارجی اشغالگر از عراق، کاربری این کاخ‌ها را تغییر داد و آن‌ها را به دفاتر دولتی و پادگان نظامی تبدیل کرد. اما این کاخ در سال ۲۰۱۴ به تصرف تروریست‌های داعشی درآمد و تبدیل شد به پایگاهی برای فرماندهی داعش بر تکریت.اما در سال ۲۰۱۵ و بعد از پیش روی نیرو‌های عراق در مناطق مختلف عراق و درگیری‌های شدید با داعش مناطق زیادی از داعش پس گرفته شدکه کاخ صدام هم از همین قبیل بود.
منبع: بهارنیوز

خواب‌آلودگی پرزیدنت ترامپ در ویتنام

 
به گزارش ایسنا، به نوشته روزنامه دیلی میل، دونالد ترامپ،‌ رئیس جمهوری آمریکا در جریان حضورش در نشستی در ویتنام که شنبه عصر صورت گرفت ساعات دشواری را سپری کرد. تصاویر منتشر شده نشان می‌دهد که ترامپ خواب آلوده، به سختی چشم هایش را باز نگه داشته و مکررا در جریان این مراسم چشم‌هایش را باز و بسته می‌کند و از اینکه صحبت‌ها از زبان ویتنامی به انگلیسی ترجمه می‌شود، بسیار خسته شده است.زمانیکه سخنرانی رئیس جمهوری ویتنام پایان یافت، ترامپ که به گفته خودش اصلا اهل مشروبات و نوشیدنی های الکی نیست، گیلاس خودش را که مایعی سیاه رنگ در آن بود، بالا گرفت. یکی از مقام های کاخ سفید گفته است که گیلاس حاوی نوشابه کوکای رژیمی بود.

 


 
ترامپ نیز پس از آن بسیار مختصر گفت: ما و ویتنام مسیر بسیار طولانی را آمده‌ایم و اکنون در مسیری بسیار خوب قرار داریم.ترامپ چهارمین رئیس جمهوری آمریکاست که پس از جنگ ویتنام در ۱۹۷۵ به این کشور آسیایی می رود.رئیس‌جمهوری ویتنام نیز اذعان داشت که مشکلات و سختی‌های زیادی در روابط میان آمریکا و ویتنام در سال‌های گذشته وجود داشته و سختی‌ها و دشواری‌ها باعث شده تا اکنون در صلح، ثبات و همکاری و توسعه باشیم.

 


 
وی همچنین گفت که عصر حاضر، دورانی متزلزل از روابط دو جانبه میان این دو کشور که سابق بر این دشمن بودند، محسوب می شود. البته حضور ترامپ و مهمان‌های آمریکایی در هانوی به دعوت رهبران ویتنامی آزمونی برای بهتر شدن روابط دو طرفه و اعتبار بخشیدن به روابط دو کشور است.ترامپ نیز خطاب به همتای ویتنامی خود گفت:‌ من به خیابان های هانوی رفتم. می خواهم به مردم ویتنام تبریک بگویم. من بابت این همه پیشرفت در ویتنام به شما آقای رئیس جمهور تبریک می‌گویم.

 


 

 


 
منبع: بهارنیوز

چرا‌ باید‌ باربری‌ و‌ اسباب‌کشی‌ را‌ به‌ ظریف‌بار‌ بسپارید؟

باربری و اسباب کشی با ظریف بار چرا
 اگر شما صاحب مبلمان، ابزار، لوازم و تخت هستید، نمی توانید یک جا به جایی سریع و راحت داشته باشید، و این جاست که به سمت یکی از دردناک ترین اشتباهات باربری توسط خودتان هدایت می شوید. سه مورد اشتباه بزرگ دیگر هم که باید از آنها جلوگیری کنید، در زیر برای شما آورده شده است. هرکسی که فکر می کنند می تواند خودش تمام کارهای اسباب کشی را انجام دهد، می بایست از مشکلات زیر آگاه شود
 
اشتباه جا به جایی سریع



 انجام اسباب کشی و جا به جایی وسایل در یک چشم به هم زدن فقط به ظاهر آسان می آید ، و در یک نگاه آسان است. و البته این هم ساده است که فکر کنید شرکتهای باربری مثل کمک مسافر درون ماشین هستند که فقط مسافتی که طی می کنید را در کنار شما هستند ، در صورتی که آن مسیر را به تنهایی می توانید بروید، فقط دارای ماشین های باربری بزرگ و افراد و پرسنل حمل بار بیشتری هستند. و فقط کافیست با اتوبار و باربری تماس بگیرید تا با پرسنل و کارگر حمل بار به همراه یک کامیون تمیز حمل بار ظاهر شوند.
 
در زندگی واقعی امکان چنین تفکری نیست. اگر واقعا اینطور شود و به راحتی خود جا به جا شوید، یا انسان بسیار خوش شانسی هستید و یا به همراه یکی از اعضایی که در حمل بار ها به شما کمک میکند زمین می خورید و اسیب می بینید.
 
 برای داشتن بهترین تجربه اسباب کشی  و باربری، می بایست حداقل از ۴ هفته قبل از تاریخ اسباب کشی اقدام به رزرو باربری کنید. اما تا جایی که ممکن است درباره انتخاب باربری و اتوبار مناسب دقت کنید. همانطور که این روز ها تعداد باربری های متقلب با نام های جعلی زیاد شده است و به عنوان مثال با تبلیغاتی دروغی خود را باربری ظریف بار جا می زنند اما زمانی که منزل شما می آیند ماشینشان برای باربری متفرقه است و چون دیگر زمانی ندارید و در کار انجام شده هستید مجبور به قبولی می شود که در نهایت اغلب به شکست اثاثیه شما منجر می شود. یک شرکت باربری و حمل اثاث منزل همچون ظریف بار به شما کمک می کند که زمان درست برای اسباب کشی را انتخاب و خدمات مورد نیاز شما را پوشش می دهد تا راحت ترین و بهترین اسباب کشی را تجربه کنید..
 
اشتباه در اجاره ماشین حمل اثاثیه



اغلب افرادی که تمام کارها را می خواهند خودشان انجام دهند اقدام به رزرو ماشین برای حمل می کنند و یا اصطلاحان ماشین را اجاره می کنند، و فکر می کنند کارگر هم بار هم در اجاره ماشین لحاظ شده اما وقتی که ماشین برای آنها می رسد، خود را تنها می بینند.
بدون استفاده از افراد ماهر در زمینه حمل اثاثیه اغلب افراد در انتخاب ماشین مناسب و تعداد آن دچار اشتباه می شود که این امر باعث متحمل شدن هزینه بیشتر می شود.
یک شرکت اتوبار  و باربری مناسب به شما در انتخاب تعداد کارگر مورد نیاز و ماشین مناسب و تعداد آن کمک می کند تا انتخاب درست و مقرون به صرفه انجام دهید.
 
اسطوره گیری در رانندگی با ماشین بزرگ
 اصلا مد نظر نیست که شما چقدر در رانندگی خوب هستید، و اینکه بارها خود و خانواده را به سفرهای طولانی بردید. حتی ممکن است با انواع خودرو رانندگی کرده باشید ، ماشین های ون ، شاسی بلند. اما رانندگی با کامیون و خاور نیاز به مهارت خواستی دارد و کاملا متفاوت با تمام ماشین هایی است تا به حال آن ها را رانده اید.
البته این مسئله در شرایطی حکم می کند که بخواهید ماشین بدون راننده اجاره کنید
 
تکیه کردن به قول دوستان
 همه میگن که دوست خوب دوستیه که در شرایط سخت به آدم کمک کنه. اگر شما دوستان زیادی دارید که فیت هستند و آمادگی حمل اثاثیه و مبلمان شما را دارند، در واقع شما ادم خوش شانسی هستید. پس از خدمات رایگان حمل اثاثیه خود لذت ببرید .



اغلب افراد به دوستانی تکیه می کنند که فکر می کنند برای جا به جایی اثاثیه و مبلمان تنومند هستند.
اما متاسفانه در این مورد واقعیت این است که افراد حاضرند هر کاری کنند یا هر دروغی بگویند تا از کمک کردن به شما سر باز زنند. اسباب کشی کار دشواری است. جا به جایی و حمل اثاث اری است که نیاز به تجربه، مهارت و ابزار مخصوص دارد. که خیلی از افراد ندارند. وخصوصا در هنگام جا به جایی و حمل وسایل بزرگ مثل تخت و میز ناهار خوری که حمل آنها و رد کردن آنها از پله بسیار شوار است.
اگر یکی از دوستانتان در هنگام جا به جایی وسایل آسیب دید، آن وقت چقدر دوست خوبی است؟ به خاطر اینکه دوست شما مجبور به پرداخت هزینه های هنگفت بیمارستان برای معالجه می شود . و شما می بایست تمام هزینه ها را متقبل شوید.
زمانی که شما یک باربری موجه و خوب را انتخاب می کنید تمامی کارگران حمل تحت نظر بیمه می باشند. و در صورت بروز هرگونه مشکل برای آنها شما پاسخگو نیستید. در ضمن کارگران ماهر این کار را بارها انجام داده اند و درصد خطا و صدمه در آنها بسیار پایین است.
 
باربری ظریف بار با سابقه ای درخشان
باربری و اسباب کشی را به کسانی بسپارید که با سابقه بیش از پنجاه سال در این حرفه تخصص دارند. ظریف بار این اطمینان را به شما میدهد.
 و جا دارد نکته ای را در انتها بدانید باربری ظریف بار را تنها با شماره ۱۵۰۰ پیدا کنید.
 
منبع: بهارنیوز

افزایش آلودگی هوا از سه‌شنبه

احد وظیفه در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: بر اساس تحلیل آخرین نقشه‌های پیش‌یابی، با گذر سامانه بارشی به سمت نیمه شرقی کشور امروز برای سواحل دریای خزر، ارتفاعات البرز و شمال شرق بارش باران و رعد و برق، وزش باد در ارتفاعات بارش برف و کاهش نسبی دما پیش‌بینی می‌شود.
استان‌های پربارش
وی با اشاره به اینکه شرق دریای خزر امروز مواج است، گفت:  شدت بارش در این مدت در استان‌های مازندران، گلستان و خراسان شمالی خواهد بود همچنین امروز در برخی نقاط شرق و جنوب شرق کشور افزایش ابر و بارش خفیف باران و وزش باد رخ خواهد داد.
وقوع گرد وغبار در پنج استان
مدیرکل پیش‌بینی و هشدارسریع سازمان هواشناسی با بیان اینکه فردا (۲۲ آبان ماه) بارش باران درشمال شرق ادامه خواهد داشت، اظهارکرد: روز یکشنبه به علت وزش باد شدید در استان‌های تهران، قم، البرز، قزوین، مرکزی، سمنان، اصفهان و روزهای دوشنبه و سه‌شنبه در شرق یزد، شرق کرمان، جنوب خراسان رضوی، خراسان جنوبی و جنوب سیستان و بلوچستان گرد و خاک رخ خواهد داد.
افزایش غلظت آلاینده‌ها
به گفته وظیفه، از روز سه‌شنبه تا روزهای پایانی هفته به سبب پایداری جو افزایش غلظت آلاینده‌های جوی در شهرهای صنعتی و پر جمعیت پیش‌بینی می‌شود همچنین به سبب نفوذ زبانه پرفشار روی خلیج فارس، روزهای یکشنبه و دوشنبه خلیج فارس و روز سه‌شنبه دریای عمان مواج خواهد بود.
تهران فردا صاف است
وی در مورد شرایط جوی تهران گفت: آسمان تهران فردا صاف گاهی همراه با وزش باد با بیشینه و کمینه دمای ۱۸ و ۸ درجه سانتیگراد خواهد بود و روز سه‌شنبه (۲۳ آبان ماه) صاف همراه با غبار محلی با بیشینه و کمینه دمای ۱۷ و ۷ درجه سانتیگراد پیش‌بینی می‌شود.
منبع: بهارنیوز

یک پرس چلوکباب ۱۰۰۰ تومان!

به گزارش ایسنا، حسین محمدی، رییس اتحادیه آشپزخانه‌ها، کترینگ‌ها و غذاهای سنتی اظهار کرد: به هیچ عنوان به فروش غذاهای ارزان و ارزان فروشی انتقاد نداریم، اما با آشغال‌فروشی مخالفیم. اکنون تمام شهر تهران مانند سوپرمارکت پر از داروخانه شده است که اگر ریشه این بیماری‌ها را در نظر بگیریم به مواد غذایی می‌رسد.
وی ادامه داد: غذا می‌تواند داروی ما باشد، اما اکنون ۱۶ مدل اسانس وارد بازار شده و در غذاهای مختلف از اسانس‌هایی با طعم برنج ایرانی، زعفران، روغن کرمانشاهی و مواردی از این دست استفاده می‌شود.رییس اتحادیه آشپزخانه‌ها، کترینگ‌ها و غذاهای سنتی در عین حال اظهار کرد: این اسانس‌ها در بسیاری موارد در غذاهایی که با قیمت‌های ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ تومان به فروش می‌رسند، مورد استفاده قرار می‌گیرد که جای تاسف بسیار دارد.
 
محمدی افزود: اکنون حتی قیمت دنبه و چربی حدود ۱۲ تا ۱۳ هزار تومان است، حال چگونه می‌شود که گوشتی به نام گیاهی و به اسم استاندارد و با قیمت ۷۰۰۰ تومان وارد بازار می‌شود و با هر کیلوی آن می‌توان ۱۰ سیخ کباب کوبیده تهیه کرد!؟وی ادامه داد: حال اگر برنج هندی هم به این کباب اضافه و با ظروف یکبار مصرف غیراستاندارد جمع شوند، در نهایت هزینه یک پرس چلوکباب حدود ۱۰۰۰ تومان خواهد شد و عده‌ای این چلوکباب را به قیمت ۳۰۰۰ تومان به فروش می‌رسانند، اما باید توجه داشت این نوع غذاها مشکلات و بیماری‌های متعددی برای مردم به همراه خواهند داشت. برهمین اساس درخواست ما آن است که افراد غذای بی‌کیفت و ارزان خریداری نکرده و سراغ واحدهای بدون مجوز نروند.
 
رییس اتحادیه آشپزخانه‌ها، کترینگ‌ها و غذاهای سنتی در ادامه گفت: این نوع محیط‌ها به واسطه آنکه نظارت روی کارشان صورت نمی‌گیرد می‌توانند به هر شکل کار کنند؛ بدین ترتیب ممکن است هر کارگری در این واحدها فعالیت کند و انواع باکتری‌ها و بیماری‌ها در محیط وجود داشته باشد. اصلا چگونه می‌شود که یک پیتزا به قیمت ۵۰۰۰ تومان به فروش می‌رسد؟ به هر حال باید مردم دقت داشته باشند که در تهیه غذاهای خود از مراکز مجاز استفاده کنند و بدانند که هیچ‌گاه گرانی بی‌علت و ارزانی بی‌حکمت نیست.وی با بیان این که اکنون اصناف، اماکن و تعزیرات و همچنین وزارت بهداشت در شناسایی و برخورد با واحدهای متخلف تلاش بسیار دارند، توضیح داد: با وجود تمام نظارت‌ها متاسفانه مردم استقبال خوبی از این واحدها دارند و براین اساس واحدهای غیر بهداشتی و غیرمجاز مانند قارچ سبز می‌شوند، حتی براساس این شرایط گاه شاهدیم که برخی از جگرکی‌ها که حق فروش کباب ندارند آنچه از خرده‌های دل، جگر و سنگدان باقی می‌ماند چرخ کرده و به عنوان کباب کوبیده می‌فروشند.
منبع: بهارنیوز

شافعی: قبح فساد ریخته است

 غلامحسین شافعی در جلسه امروز هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران گفت: صدمه فعالان اقتصادی از فساد بالا است و اتاق متولی از بین بردن فساد نیستند و می توانند راهکار دهند؛ البته کاری که کمیته ماده ١٢ می کند مبارزه با فساد است ولی فساد سازمان یافته شده و قبح آن از بین رفته است که این کار را سخت می کند.رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران افزود: اتاق روی موضوع فساد و مبارزه با آن، حساس است ولی ممکن است نتیجه کار را به بهترین شکل مشاهده نکنیم.وی تصریح کرد: در شرایط کنونی چنین به نظر می رسد که اقتصاد ایران را می توان به غریقی تشبیه کرد که تلاش دارد خود را روی آب نگاه داشت پس باید با اقتصاد مقاومتی، شرایطی فراهم کرد تا آنرا نجات داد.

به گفته شافعی، سوال از جامعه دولتی و خصوصی این است که امروز در چه بخش هایی از جامعه دچار بحران هستیم پس باید قبل از هرگونه راهکار در کشور شناخت  سریع داشته باشیم و ارتباطات متقابل و موثر در روند شکل گیری بحران ها هستیم پس اگر روند را به درستی درک نکنیم نمی توان راهکار صحیح ارایه داد و حتی ممکن است با راهکارهای نامناسب منجر به تشدید بحران شد.وی اظهار داشت: وقتی به صورت انفرادی و غیرریشه ای به مشکلات نگاه کردیم روند مشکلات را به طور دقیق درک نکرده و راهکار مناسب و دقیقی ارایه نشده و امروز به واقع نمی توان توسعه یافتگی کشور را به روند کمبود منابع دانست بلکه عدم تخصیص صحیح منابع به دور از رانت و فساد بوده است.

شافعی گفت: نبود برنامه و عدم تخصیص صحیح منجر به این شده که مشکل اقتصاد ظهور کند و با اقدامات وصله و پینه ای نمی توان مشکلات را حل کرد و منابع را به هدر داد و پول را در جایی خرج می کنیم که عایدی برای اقتصاد ندارد. این در حالی است که رشد و توسعه پایدار ناشی از تزریق صرف پول نیست بلکه انباشت سرمایه را می خواهد اگرچه بازدهی پایین و نبود بهره وری مشکل ساز شده و زمینه ساز رانت خواری می شود که مانع از عملکرد مثبت می شود.وی اظهار داشت: بخش خصوصی اکنون قادر به دفاع از خود نیست مگر اینکه بخش عمومی، بخش خصوصی را رقیب خود نداند؛ اگرچه اکنون همچنان در اقتصاد ایران به بخش خصوصی به عنوان یک اصل نگریسته نمی شود و بخشی که مناسبات دولتی دارد و امتیازگیری می کند، بخش خصوصی را ضایعه ناهنجار می داند.رییس اتاق بازرگانی ایران افزود: بدون شک مسیر توسعه اقتصادی از بخش خصوصی می گذرد و البته نمی توان انتظار داشت که در مراکز تصمیم گیری، بخش خصوصی فقط یک یا دو رای داشته باشد.

وی ادامه داد: همچنان اعتقاد به بخش های مولد وجود ندارد و می بایست دست دولت جلوی مردم دراز باشد و اگرچه طی ۴.۵ سال گذشته از رییس جمهور درخواست شده که جلسات بی واسطه با وی از سوی بخش خصوصی برگزار شود ولی هنوز محقق نشده است. باید توهم را کنار گذاشت و این واقعیت را پذیرفت که سهم ایران در اقتصاد جهان بسیار بالا است و راه برون رفت از این وضعیت بر روی ما بسته نیست.وی پیشنهاد داد: اگرچه بخش خصوصی باید در تمام بخش های تصمیم گیری حضور داشته باشد ولی هنوز شاهد این موضوع نیستیم در حالیکه بخش خصوصی جزئی از حاکمیت است.وی ادامه داد: از سوی دیگر بزرگترین مشکل تولید کالاهایی است که از بازار داخلی هم منسوخ شده اند پس این موضوع باید اولویت صنعتی کشور باشد. برنامه توسعه اقتصاد لابد با تمرکز بر چند بخش اشتغالزا و اثرگذار باشد، ضمن اینکه باید بخش های انتخاب شده بیشترین بازتودیع منابع را داشته باشد.

همچنین نادر سیف،  معاون تشکل های اتاق ایران نیز در این نشست گفت: تشکل های اقتصادی زیرمجموعه اتاق ایران رتبه بندی شده اند که این رتبه بندی به دور از سیاسی کاری و با اطلاعات تشکل ها و راستی آزمایی آن انجام شده که معیارهای متفاوتی هم دارند.وی افزود: در مدل های بین المللی برای یک رتبه بندی ۵٠٠ تا ۶٠٠ شاخص در نظر گرفته می شود که البته بومی سازی برای رتبه بندی تشکل های ایرانی صورت گرفته است.
منبع: بهارنیوز

انتخابات و تصلب قدرت

رضا صادقیان
قدرت به معنای عام و به عنوان کانونی‌ترین بحث در دانش علوم سیاسی، نه تنها میل به تغییر و تحول ندارد، به دلیل حمایت شدن از سوی قانون و با ضمانت اجرایی بیش از هر امری به سوی عدم تغییر و حفظ وضع موجود میل می‌کند. در اینجا سخن از یک نقطه جغرافیایی و یا رفتار سیاسی حاکمان در بخشی مختلف جهان نیست، با این حال چنانچه بخش‌هایی از خبرها و تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی را درباره جابجایی قدرت در دولت‌های انتخابی مختلف و جابجا شدن قدرت قانونی را مدنظر قرار بدهیم، با واکنش‌های منفی و نه مثبت درباره تغییر سیاست‌ها از سوی اهل قدرت و کسانی که به گونه‌ای در تصمیم‌گیری‌های کلان دخیل بوده‌اند را شاهد هستیم.  انتخابات، خصوصا دوره تبلیغات انتخاباتی به دلیل آنکه چشم سیاست‌مداران به دست رای‌دهندگان است، خواسته یا ناخواسته به سوی جلب نظر رای دهندگان سوق داده می‌شوند.

به عبارتی راهی به غیر از همراه شدن با خواسته‌های مردم و شعارهای شهروندان برای سیاست‌مداران نیست و دوران تبلیغات انتخابات دقیقا جایی است که سیاست‌مداران به جای ایجاد کردن موج، خودشان به عنوان یک شهروند که خواهان ستاندن رای شهروندان است، در همان موج تبلیغاتی محو و به تعبیر دقیق‌تر اسیر شعارها می‌شوند. این مسئله درست، سیاست‌مداران در به راه انداختن موج و ایجاد کردن فضای پرشور در دوران انتخابات دخالت مستقیم دارند، ولی در ادامه راه آنان نیز توسط همان موج تحت تاثیر قرار می‌گیرند و بعضا سخنان و حرف‌هایی را در اجتماع‌های شلوغ‌تر بیان می‌کنند که با توجه به ساختار قدرت و در نظر داشتن بسیاری از مولفه‌های دیگر اجرا کردن آن سیاست‌ها با مخالفت‌های صریحی روبرو می‌شود.

به عنوان نمونه؛ تاکید کاندیدای اصلی اصولگرایان به بیان شعارهای اقتصادی، همراهی کردن با برخی شخصیت‌های فرهنگی، سینمایی، تیم‌های ورزشی دختران جوان و دیدار با یکی از خوانندگان زیرزمینی نمایان‌گر نزدیک شدن به خواسته‌های شهروندان است. از سویی دیگر، تندتر شدن لحن حسن روحانی در هفته دوم انتخابات و سخن گفتن درباره شام چرب، رفع حصر، درود فرستادن به رئیس دولت اصلاحات و به میان آوردن بحث دیوار کشی وسط خیابان و اشاره به رخدادهای سال ۶۰ حکایت همین رفتن به سوی مطالبات و پاسخ مثبت دادن به هر کدام از درخواسته‌های شهروندان و همراه شدن با موج تبلیغات بود.

با دور شدن از مرحله تبلیغات انتخابات و موفق شدن در کسب رای شهروندان و با فاصله گرفتن از دغدغه‌های جذب رای اکثریت و یا کسب آرای مردم با شمارگان بیشتر، سیاست‌مدار با قدرت واقعی که از سوی قانون حمایت می‌شود روبرو می‌شود. بحث فراموش کردن تصلب قدرت از سوی هر کدام از سیاسیون در دوره انتخابات و تبلیغات اساسا معنا ندارد، به راستی پای فراموشی در میان نیست، مهمتر اینکه سخن از فریب و یا ربایش رای مردم نیز بی‌معنا خواهد بود، مهترین مسئله‌ که در این نقطه قرار گرفته چنین است؛ سیاست‌مدار پس از کسب رای بیش از آنکه با چهره شهروندان روبرو باشد با صاحبان قدرت و درک بی‌واسطه الزامات قدرت همنشین می‌شود، در این مرحله رفتن به سوی در نظر گرفتن مصلحت‌ها، سیاست‌های واقعی، در نظر گرفتن سخنان شخصیت‌های تاثیرگذار دینی بیش از گذشته مورد توجه قرار می‌گیرد. بخش‌هایی از این تن دادن به تصلب قدرت معنادار است، به عبارتی شخص سیاستمدار قرار بوده با کسب رای و بازی در میدانی که بیش از این قواعد حقوقی و سیاسی آن را پذیرفته وارد کارزار کسب قدرت انتخابی شود، توقع داشتن از برهم زدن بازی و یا ماندن در دوره تبلیغات انتخابات نه تنها مفید فایده نخواهد بود، بلکه با پذیرش قانون و قواعدهای نانوشته همخوانی ندارد.

با این حال نمی‌توان به کلی از درخواست‌های مطرح شدن در دوره انتخابات توسط شهروندان چشم‌پوشی کرد. بی‌تردید بخش‌هایی از شعارها را می‌توان به عنوان شعار و قرار گرفتن در یک فضای دوقطبی ناگزیر در نظر گرفت، ولی بخش‌هایی از مطالبات مطرح شده از جمله درخواست‌هایی که به زندگی روزمره شهروندان نقش اساسی را دار هستند، نیازهای ضروری بوده و نادیده گرفتن اینگونه مسائل دور افتادن از امور بدیهی است و نقد جریان اصلاحات به سیاست‌های دولت دوازدهم تا به امروز بیشتر از چنین زاویه‌ای انجام شده است. به عبارتی نمی‌توان تمام مسائل و درخواست‌ها را با حوالت دادن به تصلب قدرت نادیده گرفت، هم آن هست و هم این.
منبع: بهارنیوز

اگر رد صلاحیت نمی‌شد…!

محمد توکلی
باز هم احمدی‌نژاد و باز هم جنجالی تازه؛ رییس‌جمهور سابق این بار با انتشار ویدئویی به سراغ تحریم‌ها رفته است و ادعاهایی را مطرح کرده که مطابق معمول گفته‌های او حاوی اتهام زنی هایی به دیگران است. ظاهرا این اخلاق ناشایست رییس دولت‌های نهم و دهم که نقطه اوج آن را در مناظره های۸۸ شاهد بودیم را پایانی نیست و هر چند وقت یکبار باید شاهد تکرار همان الگوی رفتاری خسارت بار باشیم. این بار تیر اتهام زنی‌های محمود احمدی نژاد، حسن روحانی و علی لاریجانی را نشانه رفته است. او بر این اعتقاد است که ریشه تحریم‌های بی سابقه علیه کشورمان  به سال‌های ۸۲تا۸۴  یعنی زمانی که پرونده هسته‌ای در اختیار حسن روحانی بوده است بازمی گردد و مربوط به پیش از روی کار آمدن اوست و در این اتهام زنی علی لاریجانی که در مقطع کوتاهی در دولت نهم دبیر شورای عالی امنیت ملی بود هم بی نصیب نمی‌ماند و احمدی نژاد او را مقصر به نتیجه نرسیدن مذاکرات در ابتدای دولت خود می‌داند. او در همین نطق یکطرفه به حمله به سفارت بریتانیا هم اشاره‌ای کند و روایتی خاص از آن واقعه را ارائه می‌کند. بر اساس روایت خاص آقای احمدی نژاد بخشی از مسئولان کشور و همینطور بعضی مسئولان انگلیسی از حمله به سفارت اطلاع داشته و حتی مسیر به انجام رساندن این اقدام را هموار کرده اند!  

در رد هر سه موردی که رییس جمهور سابق گفت می‌توان به تفصیل و با مستنداتی متقن سخن گفت اما آنچه بهانه‌ای برای نوشتار پیش روست نه اصل این سخنان بلکه انتقادی به افرادی است که دانسته یا ندانسته فضا را برای یکه تازی احمدی نژاد و یارانش مهیا کرده اند. واقعیت آن است که تمایل احمدی نژاد برای کاندیداتوری برای انتخابات۹۶ دقیقا به جهت پاسخگویی به نقدهایی بود که در چهار سال دولت روحانی علیه عملکرد هشت ساله او و دولتش مطرح می‌شد. او می‌خواست در مناظره‌ها همین مواردی که در ماه‌های اخیر با انتشار بیانیه‌ها و ویدئوهایی مطرح می‌کند را بیان کند اما ردصلاحیت او و حمید بقایی سبب آن شد که این طراحی احمدی نژاد در ظاهر ناکام بماند.  حال بیاییم فرض کنیم که رییس جمهور سابق در صحنه انتخابات حضور می‌یافت و تمام ادعاهایی که در ماه‌های اخیر مطرح کرده است را در همان فضای انتخاباتی بیان می‌کرد. در چنین حالتی وضعیت به کلی متفاوت می‌شد زیرا
اولا در چنان شرایطی مردم به عنوان داور اصلی این میدان به صحنه می‌آمدند و با صندوق رای نظر خود را نسبت به ادعاهای این چنینی اعلام می‌کردند و به احتمال فراوان با رای منفی به چنین نگاهی این سبک خطرناک سیاست ورزی به نقطه پایان خود می‌رسید.

و ثانیا در فضای انتخابات امکان پاسخگویی صریح و شفاف از طرف آنان که مورد اتهام قرار گرفته‌اند هم به وجود می‌آمد. رییس مجلس، رییس جمهور و دیگرانی که از تیغ تیز اتهام زنی‌های احمدی نژاد در مصونیت نیستند با توجه به «زمان حساس» بیان این سخنان از سوی رییس جمهور سابق که بیش از هر زمانی نیاز به عبور از این گونه مسائل حاشیه‌ای داریم تمایلی به پاسخگویی ندارند اما اگر رییس جمهور پیشین ردصلاحیت نشده بود و در فضای انتخابات که به طور طبیعی شرایط ملتهب است این سخنان مطرح می‌شد پاسخ لازم نیز با توجه به همان شرایط زمانی از سوی طرف مقابل بیان می‌شد. مطلب آخر نیز توجه به این نکته است که احمدی نژاد و فرقه اندک شمار همراه او بی توجه به شرایط حساس منطقه‌ای و بین المللی و نیاز روزافزون کشور به توجه به وحدت و کمرنگ شدن مسائل حاشیه‌ای و فرعی در حال حاشیه‌سازی‌های بی موقع آن هم به شکل روزانه و ساعتی هستند. مقایسه این رفتار با آنچه در برهه‌های حساس زمانی از جریانات اصلاحی شاهد بوده‌ایم نشانگر آن است که اتفاقا آنان که به ناحق مورد هجوم مدعیان دفاع از نظام قرار می‌گیرند بیشتر از امثال احمدی نژاد که در زمانی برابر با نظام دانسته می‌شدند منافع ملی را تشخیص داده و در راستای مصالح نظام سیاسی مستقر عمل می‌کنند.
منبع: بهارنیوز

فعالیت ریتمیک مغز با گوش دادن به موسیقی

دانشمندان هنگ کنگی و بریتانیایی به تازگی دریافته اند که مغز قادر است از ریتم موسیقی برای تقویت ریتمیک فعالیت های خود استفاده نماید. بنا به اظهار این دانشمندان، مغز ریتم موسیقی را به شکل پالس هایی که دارای فاصله ی زمانی هستند درک می کند و حتی در صورت کم بودن حجم صدای موسیقی نیز با استفاده از آن، فعالیت های مغزی را قدرت می بخشد.

گویا آی تی – در مجموعه مقالات انجمن سلطنتی گزارش آزمایشی آمده است که طی آن محققان برای گروهی از موش های صحرایی صداهای بلند و گوش خراشی پخش کردند و فعالیت های مغزی آنان را مورد پایش قرار دادند. همزمان با این صداها از یک گروه خواسته شد تا ریتم منظمی را با استفاده از ضربات خود ایجاد نمایند.
نتیجه ی پایش فعالیت های مغزی موش های صحرایی نشان داد که همزمان با شنیدن ضربات ریتمیک، مغز میانی آن ها به فعالیت درآمد و این فعالیت منطبق با الگوریتم ریتم نواخته شده توسط آن گروه بود.
محققان عقیده دارند که احتمال دارد زمینه ی درک ریتم موسیقی در نتیجه ی همین انطباق مغز میانی صورت بگیرد.
پژوهشگران به طور کلی بر این باور هستند که دنیایی که ما آن را درک می کنیم تنها بازتاب داده های حسی گردآوری شده توسط چشم ها، گوش ها و … نیست. درک ما از جهان تفسیرهای جانبی بسیاری را شامل می گردد و یکی از این تفسیرها ریتم موسیقی است.
مغز ما لازم است در ابتدا نظم موجود در یک ضرب موسیقی، که در حقیقت تأکید یا استرسی در یک قسمت مشخص از آن موسیقی می باشد، را کشف نماید تا سپس بتواند آن را بشنود. چنین نظمی احتمال دارد که ضرورتاً در برخی وجوه ساده تر صدا، همانند بلند بودن صداهای موجود در ضرب ها انعکاس داده نشود. در حقیقت دانشمندان به دنبال یافتن ساز و کاری هستند که باعث می شود مغز بر روی یک ضرب از موسیقی تأکید یا استرس را درک کند. نمونه ی این ساز و کارها انطباق های نورونی و نقطه ی آغاز اکتشاف آن فعالیت های مغز میانی است.


منبع: گویا آی‌تی

مردان چگونه بارداری را تجربه کنند؟

مردان چگونه مادر شدن را حس کنند روش بارداری در مردان راهکار دانشمندان برای بارداری در مردان

یکی از پزشکان متخصص بارداری اظهار کرده است که مردان هم می توانند در آینده ی نه چندان دور با استفاده از پیوند رحم، بارداری و حس مادر شدن را تجربه خواهند کرد. در این مقاله از دکتر سلام راهکار دانشمندان برای بارداری آقایان را آماده کرده ایم. توصیه می کنیم که حتما این مقاله را مطالعه کنید و از دست ندهید. با ما همراه شوید.

کی از پزشکان متخصص بارداری اعلام کرده است که در آینده‌ای نزدیک از طریق پیوند رحم، مردان هم توانایی بارداری را به دست خواهند آورد و مادرشدن را تجربه خواهند کرد.

یک متخصص بارداری(Pregnancy) گفته است از نظر تئوری می‌توان با انجام عمل جراحی پیوند رحم در مردان، کاری کرد که آنها نیز مانند زنان توانایی باردار شدن را تجربه کنند؛ سایر متخصصان معتقدند که چنین اتفاقی به این زودی‌ها رخ نمی‌دهد و بررسی‌ها و مطالعات گسترده‌ای درباره بی‌خطر بودن این عمل باید صورت گیرد.

تلگراف در گزارش جدیدی که از رئیس انجمن طب بارداری آمریکا منتشر کرده، اشاره کرده است که این متخصص بارداری معتقد است با انجام عمل جراحی پیوند رحم به زنانی که در حقیقت مرد متولد شده اما پس از عمل جراحی برای همیشه به زن تبدیل می‌شوند، می‌توان امکان بارداری این مردان را فراهم کرد.

کارشناسان اظهار کرده‌اند که به طور قطع در این راه چالش‌های متعددی پیش رو خواهد بود اما امید به انجام این کار بسیار بالاست. زنان ترنس که در ظاهر مردند ولی با عمل جراحی تبدیل به زن می‌شوند، در صورت عملی شدن چنین روشی می‌توانند امیدوار باشند که روزی از طریق رحم پیوندی، بارداری را تجربه کنند.

متخصصان دیگر نیز نظر داده‌اند که پیوند رحم حتی اکنون و برای زنان هم به طور قطع عملی نیست. آنها معتقدند از آن‌جا که این جراحی هنوز مراحل آزمایشگاهی خود را سپری می‌کند نمی‌توان قاطعانه از پیوند رحم در سال‌های پیش رو حرف زد.

محققان همچنان درباره بی‌خطر بودن پیوند رحم در زنان مشغول فعالیت و مطالعه‌اند اما امیدوارند این کار بتواند به زنان فاقد رحم یا آنها که به دلیل بیماری مجبور به تخلیه رحم شده‌اند، کمک کند بار دیگر بارداری را تجربه کنند. به همین دلیل، هنوز تا صحبت از پیوند رحم در مردان راه درازی در پیش است و تا پایان نیافتن مطالعات دقیق نمی‌توان درباره عملی بودن آن اطمینان حاصل کرد.

یکی از متخصصان بیمارستان کودکان «نیکلاس» می‌گوید: «ما هنوز در درمان باروری به جایی نرسیده‌ایم که بتوانیم عمل پیوند رحم را در مردان عملی کنیم. این موضوع در زنان هم با احتیاط در حال پیگیری و بررسی است و تا انجام این عمل برای مردان زمان زیادی باقی مانده است».

پیوند رحم روند نسبتا جدیدی به شمار می‌رود و تاکنون تنها چند مورد از آن در دنیا انجام شده است. پزشکان سوئدی تاکنون ۹ پیوند رحم انجام داده‌اند که ۵ مورد آن در زنان با موفقیت صورت گرفته و زنانی که این رحم‌های پیوندی را دریافت کرده‌اند، موفق به بارداری شده‌اند و نوزاد سالمی نیز به دنیا آورده‌اند؛ اما چندی پیش پیوند رحمی که در آمریکا برای زنی انجام گرفت، ناموفق به اتمام رسید و فرد دریافت‌کننده رحم به دلیل عفونت، اندام پیوند شده را پس زد و پزشکان مجبور شدند رحم پیوندی را خارج کنند.

این جراحی فرآیند بسیار پیچیده‌ای دارد که طی آن، تمام عروق خونی عضو باید با دقت اتصال پیدا کنند تا تأمین خون به بافت بخوبی انجام شود. اگر مشکلی در تأمین خون عضو ایجاد شود، عضو پیوندی به مرور از بین می‌رود. بیمار نیز بعد از عمل پیوند باید داروهایی مصرف کند که با مهار کردن سیستم ایمنی بدن، مانع از پس زدن عضو شود. این داروها به نوبه خود، بدن را در معرض ابتلا به انواع عفونت‌ها قرار می‌دهد.

انجام پیوند رحم در مردان خطرات خاص خود را دارد؛ به گونه‌ای که این اقدام در آنها پیچیده‌تر خواهد بود زیرا آناتومی بدن مردان به طور طبیعی به گونه‌ای است که جایی برای رحم پیوندی و تأمین خون این عضو تعبیه نشده و جراح حین پیوند رحم باید فضایی نیز برای آن ایجاد کند. از سوی دیگر، در مردان، هورمون‌های لازم برای بارداری مورد نیاز است که درمان‌های هورمونی متعددی را برای بارداری مردان ضروری می‌سازد. این درمان‌ها هم با عوارض و خطرات زیادی روبروست. با وجود همه اینها، در صورتی که تمام اقدامات لازم برای پیوند رحم به مردان و بارداری موفق آنها صورت گیرد، سرانجام فرد باید از طریق سزارین زایمان کند زیرا شرایط بدنی مردان از نظر اندازه لگن و کانال زایمان، امکان به دنیا آوردن نوزاد به طور طبیعی را به آنه نمی‌دهد.

منبع: شفا آنلاین


منبع: دکتر سلام

مدل اینترنت غیرحجمی تصویب شد

مدل اینترنت غیرحجمی تصویب شدپول‌نیوز – وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات از تصویب مدل غیرحجمی تعرفه سرویس‌های ثابت خبر داد و اعلام جزئیات آن را به روزهای آینده موکول کرد.
 محمدجواد آذری جهرمی در صفحات اینستاگرام و توییتر خود با اشاره به اقدامات انجام شده برای تبدیل اینترنت حجمی به غیر حجمی نوشت: امروز  (۲۱ آبان ۱۳۹۶) در جلسه کمیسیون تنظیم مقررات، مدل غیرحجمی تعرفه سرویس‌های ثابت به تصویب رسید.

او البته به جزئیات و نحوه اجرای این طرح اشاره نکرد، اما گفت که جزئیات این طرح طی دو روز آینده به اطلاع عموم خواهد رسید.

غیرحجمی کردن تعرفه اینترنت ثابت در کشور از وعده‌های بزرگ محمدجواد آذری جهرمی برای تصدی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات بود که ظاهرا در حال تحقق یافتن است. در این طرح ظاهرا قرار است تا مدل محاسبه هزینه‌های اینترنت ثابت از مدل فعلی که بر مبنای میزان حجم مصرف شده است به مدل غیرحجمی و مبتنی بر سرعت بالاتر تغییر یابد.

تبدیل اینترنت ثابت حجمی به غیرحجمی با مصرف منصفانه پیش از این توسط محمود واعظی – وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت یازدهم- پیشنهاد شده بود که مدل ارائه شده با انتقاداتی از طرف کاربران روبرو شد. به همین دلیل مقرر شد با بررسی نظر کاربران و همچنین نظرات کارشناسی، این طرح با تعرفه‌های دیگری جایگزین شود که ظاهرا در حال حاضر طرح جدید به تصویب کمیسیون تنظیم مقررات رسیده است و باید دید تعرفه‌های کنونی تا چه اندازه به نیاز کاربران پاسخ می‌دهد.


منبع: پول نیوز

ایرباس و بوئینگ ۳۰ میلیارد دلار هواپیما به شرکت امارات می فروشند

ایرباس و بوئینگ 30 میلیارد دلار هواپیما به شرکت امارات می فروشندپول‌نیوز – در حالی که شرکت هواپیماسازی ایرباس و رقیب آمریکایی اش خود را آماده رقابت برای انعقاد قراردادهای ۳۰ میلیارد دلاری فروش هواپیما با شرکت امارات کرده اند، ظاهرا در روز نخست نمایشگاه هوایی دوبی هر دوی این شرکت ها موفق شده اند سفارشاتی را به ثبت برسانند.
انتظار می رود شرکت ایرباس یک قرارداد ۱۶ میلیارد دلاری فروش هواپیماهای ای ۳۸۰ به شرکت امارات را اعلام نماید. منابع آگاه همچنین گفتند، بوئینگ ممکن است تلاش کند با اعلام یک ثبت سفارش ۱۲ تا ۱۳ میلیارد دلاری برای فروش هواپیماهای مدل ۷۸۷-۱۰ دریملاینر خود از رقیب اروپایی اش عقب نیافتد.

منابع مطلع گفتند، شرکت بوئینگ روز یکشنبه به یک قرارداد فروش حدود ۴۰ فروند هواپیمای مدل دریملاینر به شرکت امارات نزدیک شده است.

شرکت های ایرباس، بوئینگ و امارات از هرگونه اظهارنظر در این باره خودداری کرده اند.

بوئینگ در زمینه فروش هواپیما در بزرگترین گردهم آیی صنعت هوانوردی خاورمیانه از ایرباس جلوتر بوده و حدود ۶۵ درصد از کل سفارشات ثبت شده توسط این دو شرکت از ابتدای سال تاکنون مربوط به شرکت بوئینگ بوده است.

شرکت هواپیمایی امارات همچنین همکاری ای با شرکت مرسدس بنز به منظور راه اندازی سوئیت های جدید هوایی آغاز کرده است. این شرکت که اولین شرکت هوانوردی بود که امکان گرفتن دوش توسط مسافران در هواپیماهایش را فراهم کرد، این طراحی آینده نگرانه را در نمایشگاه هوایی دوبی رونمایی کرده است.


منبع: پول نیوز

اعتراف اوپک به جان‌سختی رقیب آمریکایی

 پول‌نیوز – اوپک به تازگی انتظارات خود نسبت به صنعت شیل آمریکای شمالی را تغییر داده و رشد قوی عرضه تولیدکنندگان این منطقه تا اوایل دهه ۲۰۲۰ را پیش‌بینی کرده است.

اعتراف اوپک به جان‌سختی رقیب آمریکایی

بازبینی برآوردهای اوپک در گزارش دورنمای نفت جهان این سازمان آمده و نشان‌دهنده اذعان اوپک به شکست در نابودی شیل آمریکا از طریق سرازیر کردن عرضه فراوان به بازار است.

سال گذشته در چنین مقطعی همچنان اندکی امید برای اوپک وجود داشت. در نسخه سال ۲۰۱۶ دورنمای نفت جهان، اوپک پیش‌بینی کرده بود که تولید شیل آمریکای شمالی از ۴.۹ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۵ به ۴.۱ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۷ کاهش خواهد یافت که این کاهش به دلیل اشباع عرضه خواهد بود و سپس در سال ۲۰۲۱ به ۴.۸ میلیون بشکه در روز بهبود پیدا می‌کند. قیمت‌های پایین، روند رشد شیل را متوقف خواهد کرد و به یکی از داستان‌های رشد چشمگیری که دنیای نفت تاکنون مشاهده کرده بود، پایان می‌دهد.

اما با گذشت یک سال، اوپک تصدیق می‌کند که واقعیت متفاوتی در جریان است. دورنمای نفت جهان سال ۲۰۱۷ پیش‌بینی می‌کند که تولید شیل آمریکای شمالی از ۵.۱ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۷ به ۷.۵ میلیون بشکه در روز تا سال ۲.۲۱ و ۸.۷ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۲۵ افزایش پیدا می‌کند. آمار پیش‌بینی شده برای سال ۲۰۲۱، ۵۶ درصد بالاتر از پیش‌بینی سال گذشته است.

اغراق در تغییر برآوردها دشوار است. میزان برآورد اوپک از رشد تولید شیل آمریکا، تغییر حدود ۳ میلیون بشکه در روز تا سال ۲۰۲۱ را نشان می‌دهد و این تغییر چشمگیر، نحوه رویکرد اوپک در برابر بازار نفت را کاملا تغییر می‌دهد. این مفهوم که شیل آمریکا با قیمت‌های پایین به زانو درنمی‌آید، احتمالا از تفکر اوپک در موافقت با محدودیت تولید در سال گذشته حمایت کرد و البته به شکل دیگری نیز می‌تواند تعبیر شود: کاهش تولید اوپک، بهبود قوی‌تر شیل آمریکا را هموار کرد.

و همان‌طور که گدفلای، تحلیلگر بلومبرگ اشاره می‌کند، شیل قوی‌تر و مقاوم‌تر احتمالا به معنای آن است که اوپک بایستی عرضه خود را اندکی بالاتر ببرد. اوپک پیش‌بینی می‌کند که در سال ۲۰۲۲، ۳۳.۵ میلیون بشکه در روز نفت عرضه خواهد کرد که اندکی بالاتر از تولید سال ۲۰۱۶ خواهد بود. این سازمان انتظار دارد نفت شیل آمریکا پس از سال ۲۰۲۵ ضعیف شده و اوپک را دوباره در موضع برتر قرار دهد. تا سال ۲۰۳۰ شیل آمریکا وارد دوره افول می‌شود و دنیا را به عرضه اوپک وابسته‌تر می‌سازد.

اگرچه در حقیقت پرسش‌هایی درباره قدرت شیل آمریکا به ویژه با برخی از مشکلات تولید که اخیرا وجود داشته، مطرح شده است اما نتیجه‌گیری بلندمدت از سوی اوپک همچنان یک دورنمای خوشبینانه است و بر مبنای این باور است که تقاضا در همین مدت افزایش پیدا خواهد کرد. اوپک انتظار دارد تقاضای جهانی به میزان ۱۵.۸ میلیون بشکه در روز رشد کرده و به ۱۱۱.۱ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۴۰ برسد.

در حالیکه انتظار می‌رود تقاضا از سوی کشورهای سازمان توسعه و همکاری اقتصادی به میزان ۸.۹ میلیون بشکه در روز کاهش پیدا کند، این میزان کاهش با رشد قوی مصرف از سوی کشورهای در حال توسعه به میزان حدود ۲۴ میلیون بشکه در روز، جبران خواهد شد.

پیش‌بینی‌های بلندمدت در بسیاری جهات ممکن است تغییرات زیادی پیدا کند در حالی که برای بسیاری از افراد، دورنمای کوتاه‌مدت اهمیت بیشتری دارد. از این نظر پیش‌بینی اوپک که نفت شیل آمریکا همچنان رشد تولید قابل توجهی خواهد داشت، قطعی نیست. شمار دکل‌های حفاری آمریکای شمالی در سه ماه گذشته کاهش داشته و بسیاری از شرکت‌های شیل عملکرد ضعیفی داشته‌اند.

بر اساس گزارش اویل پرایس، در شرایطی که عمده صنعت شیل همچنان غیرسودآور است، سرمایه‌گذاران خواستار به‌سازی کامل استراتژی بوده و بر اهمیت سود نسبت به رشد تقاضا تاکید می‌کند. از سوی دیگر تولید نفت آمریکا در آمار اخیری که از سوی اداره اطلاعات انرژی این کشور منتشر شده، افزایش یافته و ۹.۶۲ میلیون بشکه در روز برآورد شده است. با این‌همه پرسش‌هایی پیرامون صحت و درستی این گزارش‌های هفتگی وجود دارد. در مجموع به نظر می‌رسد که اکنون اوپک بیش از سال گذشته متقاعد شده که برای یک آینده قابل پیش‌بینی باید با شیل آمریکا مبارزه کند.


منبع: پول نیوز

علوم در بستر تاریخ

دکتر حسینعلی نوذری استاد علوم است و عمده فعالیت‌های علمی وی معطوف به ترجمه و تالیف آثاری در این رابطه بوده است اما کتاب «فلسفه تاریخ» وی برای پژوهشگران حوزه تاریخ بسیار حائز اهمیت و منبعی قابل استناد به‌شمار می‌آید.

دکتر حسینعلی نوذری استاد علوم است و عمده فعالیت‌های علمی وی معطوف به ترجمه و تالیف آثاری در این رابطه بوده است اما کتاب «فلسفه تاریخ» وی برای پژوهشگران حوزه تاریخ بسیار حائز اهمیت و منبعی قابل استناد به‌شمار می‌آید.

علوم در بستر تاریخ

اعتقاد وی به عدم تفکیک رادیکال میان رشته‌های علوم انسانی موجب شده تا عمده مطالعات وی جنبه بین‌رشته‌ای داشته باشد. نظر به همین شیوه مطالعه و فعالیت، «انجمن ایرانی تاریخ» و «پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» در سلسله نشست‌های تاریخ و مطالعات بین‌رشته‌ای روز دوشنبه ۱۵ آبان در محل پژوهشگاه میزبان دکتر نوذری بود تا آرای «پیتر برک» به‌عنوان یکی از مهم‌ترین نظریه پردازان حوزه تاریخ اجتماعی را مورد بررسی قرار دهند. آنچه در ادامه می‌آید بخش نخست‌سخنرانی این استاد علوم سیاسی است.

مقدمه

در کتاب «تاریخ و نظریه اجتماعی» پیتر برک به‌طور گذرا اشاراتی را به تاریخ اجتماعی کرده است و به‌خصوص ربطی که تاریخ اجتماعی در حوزه تحلیل مسائل و موضوعات اقتصادی و اجتماعی و همین‌طور در حوزه تاریخ خرد دارد. پیتر برک مفهوم تاریخ اجتماعی را در پیوند نزدیک با حوزه دیگری که در رابطه با مطالعات فرعی تاریخ هست به‌کار می‌گیرد و به‌طور مشخص در حوزه تاریخ اجتماعی کاری ندارد و کار او بیشتر در ارتباط با تاریخ فرهنگی است.

من نگاه کلی به تاریخ اجتماعی خواهم انداخت و روند تکوین و تکامل آن را که از سال‌های آغازین تا نقطه اوج و اعتلای تاریخ اجتماعی هست بیان می‌کنم. در حقیقت تلاش دارم بگویم تاریخ اجتماعی در پاسخ به چه ضرورت‌ها و بر مبنای چه مناسبت‌ها و context (زمینه‌ها) سر بر آورده است. همچنین با نگاه به آبشخورهای موضوع، کاربردهای آن را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

تعریف تاریخ اجتماعی

تاریخ اجتماعی به لحاظ هویتی یکی از رشته‌های فرعی تاریخ‌نگاری به حساب می‌آید. موضوعی که توانسته جای خود را در مطالعات تاریخی باز کند و امروزه به‌صورت یک رشته مطرح شده است. در گذشته بیشتر به‌صورت یک جریان یا گرایش مطرح بود، ولی امروزه به‌عنوان یک رشته اهمیت دارد. در ایران نیز در دو دهه اخیر به این موضوع توجه ویژه‌ای شده است و در همین پژوهشگاه علوم انسانی نشریه‌ای با عنوان «تاریخ اجتماعی» به همت دکتر یوسفی‌فر راه‌اندازی شده که نشان‌دهنده یکی از جهت‌گیری‌های آغازین تاریخ اجتماعی است.

تاریخ اجتماعی در یک دید کلی یعنی توجه به حوزه‌هایی که تا پیش از آن در حاشیه قرار گرفته بود و مورد توجه مورخان و کاربران تاریخ نبود. توجه به زندگی روزمره، توجه به نقش اجزا و عناصر مختلفی که زمینه‌ها و شرایط را برای وقوع آن‌چه تا پیش از این به‌عنوان تاریخ کلان یا به لحاظ سنتی تاریخ مردان و وقایع بزرگ از آن یاد می‌شد، فراهم کرده است.

این رویکرد میان مورخان غربی به‌صورت یک پارادایم مطرح شده به این معنا که تا به تاریخ اجتماعی پرداخته نشود، تاریخ‌های بزرگ جز نقل حوادث چیز دیگری نخواهند بود. بنابراین خواهیم دید که خود تاریخ اجتماعی از جهتی نیز این فراز و فرودها را تجربه کرده است و در یک جایی تلاش بر این شد که تاریخ اجتماعی از یکی از مسائل اساسی که موضوع تاریخ کلان یا تاریخ سنتی است، خود را دور کند.

مقوله‌ای که در تاریخ سیاسی مورد توجه قرار گرفته است، مقوله عام و اساسی هست که نه تنها تاریخ سیاسی، بلکه تاریخ‌های عمومی و تاریخ به معنای عام هم آن موضوع یا مساله را در دستور کار خود قرار می‌دهند. یعنی تغییر و تحولاتی که در حوزه دولت و در عرصه سیاسی رخ می‌دهد و این یک بحث اساسی است که از دیرباز تاریخ به جنگ‌ها، روی کار آمدن سلسله‌ها و خاندان‌های حکومت‌گر، همچنین به علل و عواملی که موجب ظهور و سقوط نظام‌های سیاسی یا نظام‌های حکومتی شدند، پرداخته است. تاریخ اجتماعی تلاش دارد که زمینه‌ها و شرایطی را طرح کند تا عوامل حاشیه‌ای که کمرنگ تلقی می‌شدند، نقش خود را در پردازش و ایجاد شرایط و بسترهای پدید آمدن رویدادها مشخص کنند.

اهمیت مطالعات بین رشته‌ای

با این تعریف یکی از عوامل اصلی که موجب رشد و گسترش تاریخ اجتماعی یک رشته شد، چرخش بین رشته‌ای بود که در دهه  ۱۹۶۰- ۱۹۵۰ رخ داد. مطالعات بین رشته‌ای درحال حاضر خود را به‌عنوان یک امر انکارناپذیر مطرح کرده است اما در سال‌های ۱۹۳۰-۱۹۲۰ به تعبیر فرناند برودل چنین همکاری اصلا محل عنایت نبود و هر یک از رشته‌ها هویت خود را در نوعی استقلال جست‌وجو می‌کردند و به این ترتیب احساس نیاز در همکاری نیز میان این رشته‌ها وجود نداشت و گفت‌وگوی احتمالی میان این رشته‌ها، گفت‌وگوی میان ناشنوایان بود. این همان مضمون محوری است که «پیتر برک» نیز در کتاب خود به تفصیل به آن پرداخته است.

بنابراین مفهوم چرخش بین رشته‌ای زمینه را برای ظهور و کار کرد تاریخ اجتماعی و بسط و گسترش آن فراهم می‌کند. به عبارت دیگر تاریخ اجتماعی نیز مانند دیگر رشته‌هایی که در علوم اجتماعی و علوم انسانی وجود دارد از یک سرشت و ماهیت بین رشته‌ای برخوردار است. عنوان و صفت اجتماعی که به تاریخ افزوده شده موید همین همکاری است. 

بنابراین از این منظر، تاریخ اجتماعی بیش از هر رشته دیگری وامدار رشته جامعه‌شناسی است و تا پیش از سال‌های دهه ۶۰ در واقع یکی از اصلی‌ترین رشته‌هایی که به شکل‌گیری تاریخ اجتماعی کمک می‌کند، اقتصاد به‌عنوان یک رشته و یک علم است. این معنا را می‌توان از طریق نشریات، آثار، کتاب‌ها و جریان‌هایی که به‌عنوان تاریخ اجتماعی و اقتصادی در آلمان، فرانسه، آمریکا و ایتالیا شکل می‌گیرد به وضوح دید و بعدها است که تاریخ اجتماعی در دهه‌های ۶۰،۵۰ و۷۰ تلاش می‌کند که وجه مستقلی حتی نسبت به اقتصاد برای خود تعریف کند.

البته این امر به معنای نفی همکاری نیست. یعنی در عین حالی که تاریخ اجتماعی در کنار سایر رشته‌های خرد سر بر می‌آورد، ولی همچنان مانند همه رشته‌های فرعی دیگر ضرورت همکاری و استفاده از مفاهیم، رویکردها و نظریه‌های دیگر رشته‌ها را حفظ کرده و برای اینکه این رشته بتواند تحلیلی دقیق از مسائل ارائه دهد، باید از داده‌های این رشته‌ها نیز استفاده کند.

مناسبات تاریخ اجتماعی و سیاست

نکته دیگر این است که ضرورت متمایز کردن و فاصله گرفتن تاریخ اجتماعی از تاریخ سیاسی هم به وجه غالبی بر می‌گردد که گفتمان سیاسی بر حوزه‌های تاریخ‌نگاری تحمیل می‌کرد. تا ظهور تاریخ اجتماعی، تاریخ‌نگاری واجد هویت مشخصی بود که از بیرون برای آن رقم می‌خورد و هیچ منافاتی بین آن با تاریخ‌نگاری نمی‌دیدند. به عبارتی غلبه و سیطره وجه سیاسی چه در تاریخ‌های کلاسیک و چه در تاریخ‌های جدید وجود داشت.

سخن مورخان اجتماعی این بود که در تاریخ‌های کلاسیک ما بیش از آنکه با عنصر تاریخی سروکار داشته باشیم با عنصر سیاسی سروکار داریم و سرشت دولت‌ها، کارویژه‌های آنها، تحولاتی که در نظام‌های سیاسی رخ می‌دهد و حتی پرداختن به مقولاتی مانند جنگ‌ها، پیمان‌ها، مقاوله‌نامه‌ها و… بیانگر آن سرشت سیاسی است که در موضوعات تاریخی به‌گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر برای خود جا باز می‌کند و این وجه آنچنان پررنگ می‌شود که تاریخ در حاشیه قرار می‌گیرد و فضا یا کل مرکز به گفتمان سیاسی تعلق می‌گیرد.

به همین دلیل است که تاریخ اجتماعی یکی از مبرم‌ترین وظایف خود را فاصله‌گرفتن از سیاست می‌داند.  البته این امر بعدها به‌صورت یکی از نقاط ضعف تاریخ اجتماعی در آمد. از یکسو ما کسانی مانند «جی. ام ترولیان» را می‌بینیم که کتابی دارد با عنوان «تاریخ اجتماعی انگلستان» که طی آن به ارزیابی جایگاه تاریخ اجتماعی در انگلستان می‌پردازد. وی در آنجا زمانی که به تعریف تاریخ اجتماعی می‌رسد «آن را تاریخی می‌داند که عنصر سیاست از آن جدا شده است.»

این تعریف بارها در پرداختن به تعریف تاریخ اجتماعی مورد استناد قرار گرفته و به همان میزان مورد انتقاد نیز واقع شده است. از جمله «پیتر برک» از آن به‌عنوان «یک تعبیر مفتضح» یاد می‌کند که کاری نکرد جز آن‌که یک فرض (یعنی حذف سیاست) را به‌ یک گزاره عمومی تبدیل کرد.  تا مدت‌ها این گرایش در تاریخ اجتماعی وجود دارد اما در همان حال یعنی در دهه ۴۰ و در فاصله بین دو جنگ جهانی ما شاهد آن هستیم که یک جریانی با عنوان تاریخ مردم  (his tory of people) شکل می‌گیرد که به‌ویژه در آلمان قابل مشاهده است.

این جریان روی یکسری از اجزا و عناصر مشخصی که بیانگر تاکید بر وجوه سنتی، گرایش‌های مردمی و پوپولیستی است و به‌ویژه تاکید بیش از حد بر وجه ناسیونالیسم و ملت‌گرایی می‌پردازد. به یک معنا شاهد نزدیک شدن تاریخ اجتماعی و اقتصادی در آلمان در خلال سال‌های ۱۹۴۵-۱۹۳۵ به مولفه‌ها و آموزه‌هایی که حزب ناسیونال سوسیالیسم تعیین می‌کند، هستیم. در اینجا تاریخ اجتماعی به سمت نوعی رادیکالیسم می‌رود و به وجوهی اهمیت می‌دهد که به هرحال صبغه سیاسی دارد یعنی حزب و دولت هستند که جهت‌گیری‌ها را تعیین می‌کنند و تاریخ اجتماعی بدون اینکه ابایی داشته باشد با سیاست رابطه نزدیک و دقیقی برقرار می‌کند.

لزوم نگاه چندبعدی

هر دو رویکرد آسیب‌شناسی‌هایی را برای تاریخ اجتماعی در پی داشته است. یکی بردن تاریخ اجتماعی به سمت توجه به رفتار سیاسی و اقدامات و کارکردهای نظام سیاسی است که وجه مخرب و مصیبت‌بار آن توجیه رفتارهای نازیسم و فاشیسم است و یک‌وجه دیگر آن هم رفتن به سمت نوعی محافظه‌کاری در شکل بی‌سیاستی است. یعنی تاریخ به سیاست نپردازد.

در حالی‌که تاریخ نمی‌تواند داعیه بین‌رشته‌ای داشته باشد و در عین حال به یکی از اساسی‌ترین رشته‌ها بی‌توجه باشد. در چنین رویکردی این معنا غالب است که چون تاریخ در اینجا بعد اجتماعی پیدا می‌کند، بنابراین در پیوند با رشته‌ای مانند جامعه‌شناسی ارتباط بیشتری خواهد داشت.  در صورتی‌که وقتی ما عنوان اجتماعی را در اطلاق به یکی از رشته‌ها به‌کار می‌بریم به این معنا نیست که به حوزه‌های دیگر نمی‌توانیم بپردازیم. زمانی که ما سراغ تاریخ محلی، تاریخ خانواده، تاریخ کار یا تاریخ زنان می‌رویم، به این معنا نیست که به‌طور تک‌بعدی این عوامل را بررسی می‌کنیم و به اجزا و عناصر روانشناختی، فرهنگی، اقتصادی و مذهبی در آن موضوع بی‌توجه باشیم.

به‌طور مثال پروتستانتیسیم در رواج مفهوم کار در اروپا نقش اساسی داشت یا به تعبیر وبری نقش اسلام در اهمیت دادن به‌کار در برابر رهبانیت در بررسی تاریخ کار باید در نظر گرفته شود. بنابراین واژه اجتماعی، محدوده‌های پردازش متنوعی دارد و ساختارهای اجتماعی، تحولات اجتماعی، جنبش‌ها، گروه‌ها و طبقات، شرایط کار، شیوه‌های زیستی و معیشتی، نقش خانواده‌ها و حتی کارها و مشاغلی که در خانه صورت می‌گیرد، نقش جماعات محلی، موضوع شهرنشینی، جابه‌جایی‌های طبقاتی، جایگاه گروه‌های قومی، نژادی و زبانی و نقشی که آنها در تحرکات و تحولات اجتماعی دارند در تاریخ اجتماعی بررسی می‌شود.

زمانی‌که ما مفهوم تحول اجتماعی و نقش این گروه‌ها را بررسی می‌کنیم، با ضرورت پیوند اجتناب‌ناپذیر تاریخ اجتماعی با کارکردهای سیاسی مواجه می‌شویم. بنابراین نمی‌شود تاریخ اجتماعی را در رابطه با پرداختن به امور سیاسی یک تاریخ عقیم بدانیم. این امر خلطی است که از بحث ترولیان پدید آمده و زمانی که پیتر برک از این تعبیر با عنوان مفتضح یاد می‌کند هم دقیقا ناظر به همین معنا است که چگونه یک تاریخ اجتماعی می‌تواند خصلت بین‌رشته‌ای داشته باشد و در همان حال خود را از پرداختن به یکی از مباحث اساسی دور کند.  مفهوم تحول اجتماعی را پیتر برک به‌صورت عاریه از حوزه مطالعات جامعه‌شناسانه وام می‌گیرد.

در این مفهوم ما با دگرگونی‌ها و تحولاتی که در زیرساخت‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی رخ می‌دهد، سروکار داریم. عمده اشکال تحول اجتماعی را که موجب تغییر و تحولات سطحی و روبنایی یا زیربنایی و رادیکال در مناسبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی می‌شود، می‌توان در چند شکل خلاصه کرد: اصلاح، کودتا، قیام، شورش و در نهایت انقلاب اجتماعی و سیاسی که همه این مفاهیم کارکردهای سیاسی دارند.

درست است که تحول اجتماعی یک مفهوم جامعه‌شناسانه است ولی در چارچوب پارادایم‌ها و الگوهای گفتمان سیاسی قابل تحلیل است. یعنی مفاهیمی که به آن پرداخته می‌شود در حوزه مناسبات میان ساختار سیاسی و ساختار اجتماعی (قدرت و جامعه) معنا و هویت می‌یابد.  یکی از مضامین اساسی در حوزه مطالعات تاریخ اجتماعی پرداختن به مساله تحول اجتماعی است. بنابراین من فکر می‌کنم تلاش برای سیاست‌زدایی از تاریخ اجتماعی بعد از ترولیان راه به جایی نبرد. یعنی ما در سال‌های دهه ۸۰ (اوج اعتلای تاریخ اجتماعی) به بعد، شاهد ظهور اشکال پویاتری از تاریخ اجتماعی هستیم.

نقش اقتصاد و جمعیت‌شناسی

در کنار توجه به فرآیندهای اقتصادی، نکته مهم دیگری که در تاریخ اجتماعی مطرح است، توجه به ساختارهای جمعیت‌نگارانه و دموگرافیک است. مثالی در این رابطه آن است که از قرن ۱۸ به این سو با وقوع انقلاب آمریکا (۱۷۷۶) و انقلاب فرانسه (۱۷۸۹) ما شاهد تحولاتی در صورت‌بندی‌های کهن هستیم که طی آن نظم کهن و ساختارهای مبتنی بر آن فرومی‌پاشند یا دست‌کم تضعیف می‌شوند.

مورخان اجتماعی با بررسی این فرآیند و بعد از آن دو رویداد مهم قرن نوزدهم یعنی انقلاب صنعتی و رشد پدیده شهرنشینی مهم‌ترین دستورکارهای خود را در مطالعات دوره معاصر پیدا می‌کنند. انقلاب صنعتی خود موجب رشد بی‌رویه مهاجرت جمعیت از مناطق روستایی به مناطق شهری به منظور کار در کارخانه‌ها شد و به این ترتیب بسیاری از کسانی‌که تا پیش از این در مزارع و کشتزارها کار می‌کردند و مزد چندانی نداشتند، در شرایط جدید می‌توانند در قبال کار خود به‌صورت نقدی و رسمی مزد دریافت کنند.

این امر موجب افزایش جمعیت در مناطق شهری و حومه‌ها شد که طی آن ترکیبات جمعیتی جدید در شهرهای بزرگ پدید آمد. امتداد این فرآیند در قرن بیستم و بعد از دو جنگ جهانی که امکانات بهداشتی رو به بهبود گذاشت و درآمدها افزایش یافت، منجر به افزایش جمعیت در سطح جهان شد. کار مورخان اجتماعی در رابطه با جمعیت‌شناسی بررسی علل افزایش جمعیت، علل و زمینه‌های این امر و تبعات و پیامدهای آن است.

زمانی‌که مورخان اجتماعی این امر را در دستور کار خود قرار می‌دهند ناگزیر یک بازگشت به گذشته در اشاره به آراء مالتوس، اسمیت و حتی جلوتر به نظریات ریکاردو دارند و در اشاره به افزایش جمعیت به دهان‌های بی‌شمار (مصرف‌کنندگان زیاد) و دست‌های کم (تولیدکنندگان محدود) می‌پردازند. در اینجا مورخان اجتماعی با پژوهش در باب جمعیت به یکی از آسیب‌های اساسی که در جریان تاریخ برای جامعه پدید آمده است، پاسخ می‌دهند.


منبع: فرادید

واقعیاتی پنهان در مورد نبرد «دانکرک»

ماه می ۱۹۴۰ بود و اعمال رهبران و البته افراد عادی مشخص می کرد که جنگ به کدام سو می رود. در مورد این واثعه اختلافات و ابهامات بسیاری وجود دارد اما تاریخدانان بر سر موضوعات خاص و اصلی توافق دارند.

داستان واقعی نبرد دانکرک که در فیلم حماسی کریستوفر نولان با نام «دانکرک» (Dunkirk) به شکلی دراماتیک به تصویر کشیده شده است چیزی فراتر از یک نبرد بین نیروهای متحدین و متفقین در طول جنگ جهانی دوم بود.

واقعیاتی پنهان در مورد نبرد «دانکرک»

ماه می ۱۹۴۰ بود و اعمال رهبران و البته افراد عادی مشخص می کرد که جنگ به کدام سو می رود. در مورد این واقعه اختلافات و ابهامات بسیاری وجود دارد اما تاریخدانان بر سر موضوعات خاص و اصلی توافق دارند.

در حالی که ارتش آلمان به سمت هلند، لوکزامبورگ و بلژیک پیشروی می کرد و قصد تصرف فرانسه را داشت، اوضاع برای سربازان فرانسوی و بریتانیایی بغرنج شده بود. نیروهای متفقین عقب نشینی کردند اما در منطقه ای ساحلی در فرانسه که ساحلی صخره ای و خشن بود این سربازان بین دریا و تیراندازی نیروهای آلمانی گرفتار شدند.

حدود ۱۵٫۰۰۰ سرباز در مقابل نیروهای آلمانی مقاومت کردند تا قایق ها به صورت بی وقفه سربازان را از ساحل خارج کرده و به مکان امنی برسانند. این ۱۵٫۰۰۰ سرباز موفق شدند با شجاعت خود جان بیش از ۳۰۰٫۰۰۰ سرباز متفقین را از کشتاری بیرحمانه نجات دهند. اما داستان به همین جا ختم نمی شود.

۱-نبرد دروغین و شکست خط دفاعی ماژینو لاین

برای درک چیزی که باعث شد نیروهای متفقین در چنین شرایط دردناک و طاقت فرسایی در ساحل دانکرک گرفتار شوند در ابتدا باید به سپتامبر سال ۱۹۳۹ بازگردیم. بر اساس گزارش روزنامه ی تلگراف، در این ماه لهستان به تصرف نیروهای آلمانی درآمد و نیروهای متفقین توانی برای مقابله با آن ها نداشتند. بریتانیا و فرانسه تنها نظاره گر ماجرا بودند و صبر پیشه می کردند و این سکوت مرگبار و ناخوشایند هفت ماه تمام به طول انجامید. این دوره سکوت هفت ماهه را «نبرد دروغین» (Phoney War) می نامند و در این مدت تمام دنیا نفس خود را در سینه حبس کرده و در ترس و وحشت فرو رفته بود.

بین نیروهای آلمانی و متفقین دو خط مستحکم دفاعی وجود داشت: خطوط دفاعی آلمانی ها موسوم به «سیگفرید لاین» و استحکامات دفاعی مشهور فرانسوی ها موسوم به «ماژینو لاین» (Maginot Line). خط ماژینو لاین شامل صدها ساختمان و ۵۰ سنگر مستحکم بود که با هدف جلوگیری از تکرار صدمات و حملاتی که در جنگ جهانی اول رخ داد در مرزهای فرانسه ساخته شده بودند. مشکل این بود که این خط دفاعی در جنگل های آردن، که در مرز بین فرانسه و بلژیک قرار داشت، بسیار باریک و نفوذ پذیر شده بود و از آن جایی که این دو کشور روابط دوستانه ای داشتند فرانسه فکر نمی کرد که روزی مجبور شود در مرز این منطقه مجبور به دفاع شود.

علاوه بر این، جنگل آردن خود سد و سپر مستحکمی در برابر هر نیروی مهاجمی به شمار می آمد. ماژینو لاین در مرز بین فرانسه و آلمان بیشترین و قوی ترین استحکامات را داشت اما با سقوط بلژیک نیروهای آلمانی از جنگل آردن گذشته و با ساخت جاده هایی بسیار دقیق و موثر بیش از ۱٫۵۰۰ تانک آن ها وارد خاک فرانسه شدند. ماژینو لاین سقوط کرد و در ۲۴ می، تنها ۱۴ روز پس از ورود ارتش آلمان به هلند، آن ها به دانکرک رسیدند.

۲- عقب نشینی به دانکرک و دستور تخلیه نیروها

اینجاست که تاریخدانان دچار اختلاف می شوند. برداشت های متفاوتی از اتفاقاتی که بعد از حمله آلمانی ها به فرانسه رخ داد وجود دارد. در آن زمان ارتش فرانسه از نظر تعداد بهترین شرایط را داشت- زمانی که جنگ آغاز شد بیش از ۵ میلیون جوان به خدمت فراخوانده شدند و البته تاریخ با آنان چندان مهربان نبود. فرانسوی ها تلاش های زیادی برای متوقف کردن آلمان ها انجام دادند و علیرغم کهنه بودن و خارج از رده بودن تجهیزات توانستند صدمات سختی به ارتش آلمان که از بهترین و جدیدترین تجهیزات برخوردار بود وارد نمایند.

امروزه نظر تاریخدانان بر این است که سربازان فرانسوی که در خط مقدم بودند شجاعانه مقاومت کردند، جنگیدند و نه تنها فرار نکرده بلکه با فداکاری خود شرایط را برای دیگر نیروهای به دانکرک و دیگر سواحل فرانسه مهیا نمودند.

در واپسین روزهای ماه می همه به شکست متفقین مطمئن بوده و متفقین نیز خود به این نتیجه رسیدند که از لحاظ تعداد سرباز و تجهیزات توان رویارویی با ارتش مجهز و قدرتمند آلمان را ندارند. در آن زمان رهبری نیروهای بریتانیایی که به کمک فرانسوی ها شتافته بودند بر عهده ی ژنرال گورت بود و وی باید بین ادامه ی مقاومت در برابر ارتش آلمان با وجود تمامی نابرابری ها و احتمالاتی که بر علیه آن ها بود و عقب نشینی نیروها به امید سازماندهی مجدد و مبارزه در روزی دیگر یکی را انتخاب می کرد. بدین ترتیب وی دستور عقب نشینی و تخلیه نیروها را صادر کرد.

۳- توقف رازآلود آلمان ها

در ۲۴ می، هیتلر به سربازانش دستور داد که خارج از ساحل دانکرک متوقف شوند. چرا؟! هیچ کس دلیل این کار را با ۱۰۰ درصد اطمینان نمی داند. نیروهای متفقین شکست سختی خورده و به سمت نابودی کامل پیش می رفتند، هیچ امید و انگیزه ای برای مبارزه نداشتند اما یکی از بزرگ ترین سوالات تاریخ جنگ انی است که چرا هیتلر دستور قتل عام باقیمانده ی این نیروهای خسته و درمانده را صادر نکرد.

در هر نبردی تصمیماتی گرفته می شود که مسیر جنگ را تغییر می دهد و این تصمیم نیز یکی از همان ها بود. دستور این بود که ۴۸ ساعت جنگ متوقف شود، احتمالاً برای استراحت، تجدید قوا ، سازماندهی مجدد و آمادگی برای وارد کردن ضربه نهایی. تا آن زمان نیروهای آلمانی دو هفته بی وقفه را با تمام قدرت و توان جنگیده بودند و نشانه هایی از خستگی در آن ها دیده می شد. در طرف دیگر هرمان گورینگ بر این نکته اصرار داشت که نیروی هوایی تحت فرمان او می تواند دانکرک را برای باقیمانده نیروهای متفقین به جهنم تبدیل کرده و با کمترین تلفات زمینی به جنگ پایان داده شود. یک تئوری دیگر نیز وجود دارد و آن این که هیتلر با این کار می خواست با متفقین گفتگو کرده و صلح برقرار کند. نامه هایی فرستاده شد که حاوی سخنانی در مورد شکست کامل نیروهای متفقین بود اما این پایان کار نبود.

۴- هماهنگ کننده عملیات تخلیه نیروها در طول تاریخ نادیده گرفته شد

تمامی نیروهای متفقین در ساحل فرانسه موضع گرفتند و فرماندهان نظامی بریتانیا نیز در شرایط بغرنجی برای تصمیم گیری قرار داشتند. آن ها باید جمع زیادی از سربازانی که در تله گرفتار شده بودند را از ساحل تخلیه می کردند و زمان زیادی نیز برای برنامه ریزی نداشتند. دریادار برترام رمزی مسئولیت این کار را بر عهده داشت و نقش او در عملیاتی که «دینامو» (Dynamo) نامگذاری شد نادیده گرفته شده است. رمزی برنامه ریزی عملیات تخلیه و نجات را در ۱۹ می آغاز کرد و روز ۲۶ می کشتی ها به راه افتادند.

نقش رمزی در جنگ جهانی دوم در همین جا به پایان نرسید و چند سال بعد یکی از فرماندهانی بود که عملیات حمله به نرماندی (D-Day) را طرح ریزی کرد. وی در عملیات «شعله» که به آزادسازی کامل آفریقا و همچنین حمله به سیسیل در سال ۱۹۴۳ نیز نقش برجسته ای داشت. جالب این که او ۵ سال پیش بازنشسته شده و تنها در ابتدای جنگ جهانی دوم به ارتش بازگشته بود. اما چرا اسمی از وی برده نشد؟ در روز ۲ ژانویه ۱۹۴۵ وی در حال ترک انگلیس به سمت بروکسل بود که در هنگام برخاستن هواپیمایش دچار سانحه شد.

۵- نیروهای متفقین با شرایط بسیار ناگواری مواجه شدند

اگر چه هیتلر دستور آتش بس موقت داده بود اما نیروهای آلمانی خیال نداشتند اجازه ی تخلیه آسان و بی دردسر را به سربازان درمانده متفقین بدهند. پرتاب خمپاره روی سر آن ها همچنان ادامه داشت و بمب افکن های آلمانی نیز از آسمان مرگ را به سربازان گرفتار در ساحل هدیه می دادند. آن ها چاره ای به جز صبر کردن و گوش دادن به صدای بمب هایی که روی سرشان ریخته می شد نداشتند. این بمباران چنان شدید بود که بندر دانکرک در ۲۷ می به طور کلی نابود شد و این مشکلی دیگر را به وجود می آورد. حالا دیگر جایی برای کشتی های بزرگ بریتانیایی برای پهلو گرفتن وجود نداشت. در روز ۲۹ می به کشتی های بزرگ نیروی دریایی بریتانیا دستور ترک ساحل داده شد.

مشکلات دیگری نیز وجود داشت. ساحل دانکرک بسیار کم عمق بود و کشتی های کوچک و بزرگ بریتانیایی نمی توانستند در چنین آب کم عمقی وارد شوند. بدین ترتیب کشتی های بزرگ مجبور بودند دور از ساحل و در آب های عمیق مانده و قایق ها نیروها را از ساحل به این کشتی ها برسانند.

حتی این قایق های کوچک نیز باید چند صد متر دور از ساحل صبر می کردند تا سربازان خود را به آن ها برسانند. با شروع نخلیه نیروها حدود ۱۵٫۰۰۰ سرباز فرانسوی و بریتانیایی در طول ساحل دانکرک مستقر شده و سعی کردند جلوی پیشروی نیروهای آلمانی به سمت ساحل را بگیرند. نبردی سنگین بین جنگنده های دو طرف نیز آغاز شد.

۶- هیچ کسی انتظار موفقیت عملیات تخلیه را نداشت

رمزی و فرماندهان بریتانیایی باید واقع گرا می بودند به همین دلیل با توجه به شرایط موجود و گرفتار شدن بیش از ۲۵۰٫۰۰۰ نفر در ساحل دانکرک آن ها روی نجات ۴۵٫۰۰۰ نفر از آن ها حساب کرده بودند نه بیشتر. در ابتدا این عملیات کاملاً خوشبینانه به نظر می رسید و در روز اول عملیات تنها ۷٫۶۶۹ از ساحل نجات داده شدند و روز دوم؟! ۱۷٫۸۰۴ نفر. روز اول هدف کشتی ها بیشتر شناسایی و سنجیدن شرایط بود تا نجات نیروها. بعد از پایان عملیات مشخص شد که تعداد مردان تخلیه شده از ساحل دانکرک ۳۳۸٫۰۰۰ بوده است.

۷- صدها قایق شخصی وارد معرکه شدند

رمزی و مردانش به تمامی قایق های شخصی دستور دادند که به این عملیات بپیوندند، از قایق های ماهیگیری گرفته تا قایق های تفریحی و کشتی های بخار. در سال ۲۰۱۵ بیش از ۵۰ فروند از این قایق ها به مناسبت ۷۵ اُمین سالگرد عملیات دانکرک در این منطقه گرد هم آمدند و تعدادی از سربازانی که در این عملیات نجات یافته بودند نیز سوار آن ها بودند.

۸- بر اساس کشته ها این عملیات یک شکست تلقی می شد

آن چه که در ساحل دانکرک رخ داد را از جنبه های مختلف می توان بررسی کرد و در روزهای بعد از پایان تخلیه نیروها، بریتانیا این عملیات را غم انگیز اما افتخارآمیز می نامید. برخی آن را «معجزه دانکرک» می نامیدند زیرا در مدت تخلیه آب های کانال انگلستان که همواره پرتلاطم بودند به صورت معجزه آسایی آرام باقی ماند. از ۹۳۳ کشتی که در عملیات تخلیه شرکت داشتند ۲۳۶ کشتی به خانه بازنگشتند و ۶۱ کشتی دیگر نیز به شدت صدمه دیدند. با سقوط دانکرک بیش از ۴۰٫۰۰۰ سرباز فرانسوی به اسارت درآمدند، ۶۸٫۱۱۱ نفر از نیروهای کمکی بریتانیایی کشته شدند و ۱٫۰۰۰ شهروند دانکرکی نیز دوشادوش سربازان جان خود را از دست دادند.

در طول کل عملیات بیش از ۲۹۰٫۰۰۰ سرباز فرانسوی کشته شده و در مقابل آلمان ها تنها ۲۷٫۰۷۴ سرباز خود را از دست دادند. در روز ۵ ژوئن، هیتلر اعلام کرد:” دانکرک سقوط کرد… و با آن بزرگ ترین نبرد تاریخ به پایان رسیده است. سربازان! اعتماد من به شما هیچ محدودیتی ندارد. شما مرا ناامید نکردید”.

۹- سرنوشت کسانی که مقاومت کردند بسیار دردناک بود

تخلیه این تعداد نیرو با هزینه ای سنگین میسر شد و این هزینه را کسانی پرداخت کردند که در ساحل جلوی پیشروی های آلمان ها را گرفته بودند داستان مقاومت شجاعانه آن ها در آن زمان حتی گفته هم نشد اما حدود ۴۰٫۰۰۰ نفر به اسارت نیروهای آلمانی درآمدند و پای پیاده به آلمان فرستاده شدند، جایی که اردوگاه های کار اجباری در انتظار آن ها بود. داستان های خوفناک دیگری نیز در مورد آن ها گفته شد گروهی از سربازان گردان سلطنتی نورفولک در پارادایز فرانسه در مقابل گروهی از نیروهای زبده اس اس قرار گرفتند تا آن ها را در مدت تخلیه سرگرم کنند.

بعد از اتمام مهمات، محاصره شده و بعد از این که تمامی وسایل باارزششان برداشته شد به جوخه اعدام سپرده شدند. دو سرباز زنده ماندند و با رساندن خود به بریتانیا داستان گروه خود را بازگو کردند. افسری که دستور اعدام این سربازان را داده بود بعدها دادگاهی شده و به دار آویخته شد. در منطقه ی وورمهوت نیز اتفاق مشابهی رخ داد و تنها یک سرباز جان سالم به در برد.

۱۰- چرچیل تمام عملیات را یک «فاجعه» توصیف کرد

نجات افراد زیادی در این عملیات نوعی معجزه و ناشی از شجاعت و فداکاری سربازان بود. اما در حالی که رسانه ها آن را یک معجزه بزرگ می دانستند چرچیل که تازه چند هفته پیش به نخست وزیری رسیده بود در سخنرانی همراه با گریه مردم در روز ۴ ژوئن اعلام کرد که این پایان مقاومت نخواهد بود اما این عملیات را یک «فاجعه نظامی بزرگ» توصیف کرد. وی در سخنرانی خود در مجلس عوام چنین گفت:”ما از جزیره خود دفاع خواهیم کرد، هر هزینه ای که داشته باشد ما در سواحل خواهیم جنگید، در روی زمین نیز مبارزه خواهیم کرد، در مزارع و خیابان ها خواهیم جنگید، روی تپه ها خواهیم جنگید؛ اما هیچگاه تسلیم نخواهیم شد”.

منلع: برترین ها


منبع: فرادید

فیلم‌بردار قیصر به روایت ناصر ملک‌مطیعی

پرتو از جمله فیلم‌بردارانی بود که تکنیک دوربین روی دست را به‌خوبی می‌شناخت و از آن به‌خوبی در آثارش استفاده می‌کرد.

روزنامه شرق نوشت: ٢٢ آبان، زادروز سینماگری است که بسیاری از همکارانش بعد از گذشت سال‌ها هنوز هم او را در زمره افرادی می‌دانند که حرفه‌ای‌بودن و تسلطش در کار مثالی‌زدنی است. مازیار پرتو، نامی آشنا و ماندگار در سینمای ایران است؛ فیلم‌برداری که بدون‌شک از برترین‌های حرفه‌ای بوده و جدا از حرفه اصلی‌اش، کارگردانی و تدوین نیز بخش دیگری از کارش بوده است. به‌زعم بسیاری از اهالی سینما، پرتو از جمله فیلم‌بردارانی بود که تکنیک دوربین روی دست را به‌خوبی می‌شناخت و از آن به‌خوبی در آثارش استفاده می‌کرد. آدم‌برفی، کفش‌های میرزانوروز، برزخی‌ها، بابا شمل، طوقی و قیصر، بخشی از آثاری است که پرتو فیلم‌برداری آنها را برعهده داشت و کارگردانی سه فیلم گرگ بیزار، پخمه و مردان روزگار، آثاری است که از او به‌جا مانده است. مازیار پرتو بدون‌شک به دلیل سبک منحصربه‌فرد فیلم‌برداری و نورپردازی‌اش مورد توجه بسیاری از فیلم‌سازانی بود که مایل بودند شیوه‌ای نو و متفاوت را در به‌تصویر‌کشیدن قصه‌شان ارائه کنند. پرتو در دوم بهمن ١٣٩٢ در آمریکا درگذشت و جای خالی او در سینمای ایران باقی ماند. به بهانه زادروز او با ناصر ملک‌مطیعی، یکی از همکاران قدیمی و رفیق دیرینه‌اش، گفت‌وگویی کوتاه کردیم که در ادامه می‌خوانید.

‌شما در بسیاری از آثار سینمایی با مازیار پرتو تجربه همکاری داشتید که فکر می‌کنم شاخص‌ترین آنها برزخی‌ها، قیصر و بابا شمل بود. از نخستین آشنایی و همکاری چیزی به خاطر دارید؟

از سال‌های همکاری با پرتو زمان زیادی گذشته و قطعا خاطره‌ها در ذهنم کم‌رنگ شده است؛ اینکه اولین همکاری ما کدام فیلم بود خیلی دقیق خاطرم نیست، اما فیلم‌هایی که شما نام بردید شاخص‌ترین آنهاست. من همیشه سبک کاری مازیار پرتو را تحسین می‌کردم، خصوصا فیلم‌برداری شاخص او در آثار علی حاتمی بسیار چشمگیر است. طوقی هم از جمله فیلم‌هایی است که فیلم‌برداری بسیار خوبی داشت.

مازیار پرتو به‌جز فیلم‌برداری، چند اثر سینمایی را کارگردانی کرد؛ در همان سال‌هایی که شما هم چندین تجربه کارگردانی داشتید. نگاه شما به این بخش از کارش چیست؟

پرتو بیشتر از اینکه به‌عنوان کارگردان شناخته شود، به دلیل مهارت در فیلم‌برداری فرد شناخته‌شده‌ای بود. در بخش کارگردانی من تجربه‌ای با او نداشتم، اما به‌هرحال کارگردانی هم حرفه‌ای بود که پرتو تجربه کرد، نکته‌ای که فکر می‌کنم لازم است اینجا به آن اشاره کنم این است که در قدیم فیلم‌برداران تسلط بیشتری روی صحنه و دکوپاژ فیلم داشتند. دانش فیلم‌بردار به پیشبرد روایت فیلم کمک می‌کرد و بدون‌شک تسلط آنها به کار یکی از ارکان موفقیت فیلم بود. از نظر من مازیار پرتو جدا از کار، شخصیت بسیار منحصربه‌فرد و ویژه‌ای داشت، متأسفم که در هنگام فوتش ایران نبودم و نتوانستم اواخر عمرش او را ببینم، اما خوشحالم که خواهرزاده او، ویشکا آسایش، از بازیگران خوب سینمای ایران، در عرصه بازیگری می‌درخشد.

بسیاری از تکنیک فیلم‌برداری زنده‌یاد پرتو صحبت می‌کردند…

بله، به‌هرحال آن زمان شرایط فیلم‌برداری به نسبت امروز دشوارتر بود. دیجیتال همه‌چیز را آسان‌تر کرده است و سرعت کارها بیشتر شده. در گذشته به دلیل خراب‌بودن دواها یا نگاتیو‌ها که مثلا ١١،١٢ قوطی بزرگ فیلم بود و بسیار جاگیر بود و البته دوربین‌ها هم خیلی پیشرفته نبودند، روند انجام کار کندتر از الان بود. به‌هرحال فضا تغییر کرده است و تکنولوژی پیشرفت کرده و تکنیک کار در سینما عوض شده است. حالا تصور کنید با تمام این امکانات محدود، فیلم‌بردارانی از جنس مازیار پرتو در کارشان خلاقیت هم داشتند و سعی می‌کردند اتفاقات ویژه‌تری را رقم بزنند که طبعا کارشان تحسین‌برانگیز است. در گذشته شش، هفت فیلم‌بردار خوب داشتیم که پرتو در زمره بهترین‌ها بود.

‌در زمان فیلم‌برداری «قیصر»، پلان یا سکانسی خاطرتان هست که به چند برداشت رسیده باشد؟

معمولا بسیاری از صحنه‌هایی که من بازی می‌کردم در یک برداشت گرفته می‌شد؛ مثلا پلان راهرو بیمارستان که با پیشبند وارد می‌شوم، یک برداشت بود و من اصلا فکر نمی‌کردم این پلان آن‌قدر در خاطر مردم ماندگار شود. معمولا در فیلم‌هایی که کمی تم کمدی داشت گاهی از شدت خنده، برداشت‌ها تکرار می‌شد. البته در «قیصر» هم صحنه سرکه‌فروشی و برادران آق‌منگول دوبار تکرار شد. حتی صحنه‌هایی مثل دیالوگی که در این فیلم بداهه گفتم؛ «قیصر کجایی که داداشتو کشتن» هم یک‌باره به ذهنم رسید و در همان برداشت گرفته شد. در فیلم‌هایی که با نظام فاطمی کار می‌کردم، به دلیل اینکه معمولا دیالوگ‌ها را یک‌تیک ادا می‌کردم، می‌خواست که در برخی صحنه‌ها بداهه دیالوگ بگویم و معمولا صحنه قطع نمی‌شد. آن زمان با یک دوربین کار می‌کردم و کارکردن با همین یک دوربین هم دشواری‌های خاص خودش را داشت و با وجود همه محدودیت‌ها، گاهی فیلم‌برداران تکنیک‌های خوبی پیاده می‌کردند که مازیار پرتو جزء این دسته از فیلم‌برداران بود.

‌خاطره دیگری از همکاری با پرتو دارید؟

ما غیر از بازیگری، رفاقت داشتیم؛ اول رفاقت بود و بعد کار. خاطرم هست زمانی که اولین تجربه همکاری را داشتیم، از همدیگر چیزی نمی‌دانستیم، اما در این‌جور مواقع اول شخصیت آدم‌هاست که باعث نزدیکی و رفاقت می‌شود و پرتو این ویژگی را داشت که با او اول رفیق بود و بعد همکار. می‌شد ساعت‌ها با مازیار پرتو حرف زد و خسته نشد و یار همیشگی بود. یادش گرامی.


منبع: عصرایران