از نجابت تا وقاحت!

روزنامه بهار: با خواندن شماره روز گذشته روزنامه کیهان که پس از دو روز توقیف منتشر شد، شاهد نوعی عقده‌گشایی علیه دولت هستیم. کیهانی‌ها که به با حکم دادستانی به دلیل تیتری که از نگاه تصمیم‌گیران علیه امنیت ملی کشور بوده است تنها دو روز توقیف شدند، پس از این استراحت دو روزه با مطالبی بر روی دکه‌های مطبوعات آمدند که برای توصیف آن واژه‌ای جز وقاحت به ذهن نمی‌رسد. در مطالب منتشر شده در این شماره شاهد تقلیل شکایت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی به عنوان نهادی فراقوه‌ای و حکم دادستانی به عنوان نهادی ذیل دستگاه قضایی به انتقادناپذیری دولت روحانی هستیم!این که توقیف کیهان اقدام درستی بوده است یا خیر در اینجا محل بحث نیست و آنچه موضوع این نوشتار است مقایسه‌ای بین رفتارهای اصولگرایان و اصلاح‌طلبان در مواقعی است که دچار محدودیت‌هایی می‌شوند.

با نگاهی به فضای سیاسی و رسانه‌ای کشور در چند دهه اخیر شاهد آن هستیم که جریان اصلاحات چه در ساحت سیاسی و چه در حوزه رسانه‌ای در بسیاری از اوقات دچار محدودیت‌های فراوانی شده‌اند. از توقیف فله‌ای مطبوعات تا ردصلاحیت‌های گسترده نمایندگان مردم در مجلس ششم، از حذف منتخبان مردم همچون مینو خالقی و سپنتا نیکنام پس از انتخاب شدن تا فشارهای شدید در دوران تلخ حوادث۸۸، از ایجاد محدودیت‌های فراوان برای بزرگان سیاسی و مذهبی این جریان تا بی صلاحیت اعلام کردن مرحوم هاشمی رفسنجانی که یکی از بنیانگذاران نظام و رهبران انقلاب بوده است.نوع مواجهه اصلاح‌طلبان با تمامی این فشارها و محدودیت‌ها مواجهه‌ای از جنس نجابت بوده است. آنان همواره بر اجرای قانون اساسی تاکید داشته‌اند و اگر اعتراضی هم بر رویه‌های نادرست مطرح کرده و می‌کنند ناظر بر همین میثاق ملی است. حال این رفتار جریان اصلاح‌طلبی را با آنچه از احمدی‌نژاد و یارانش در سال‌های اخیر و روزنامه کیهان و همراهانش در روزهای اخیر دیده‌ایم مقایسه کنید.رفتارهایی که نشانگر آن است که اگر تنها درصد اندکی از محدودیت‌ها و فشارهایی که علیه جریان میانه‌رو اعمال شده و می‌شود شامل حال تندروها هم بشود این مدعیان ارزش‌ها و انقلاب به مقابله صریح و علنی با نظام سیاسی و نهادهای حاکمیتی هم خواهند رسید!
منبع: بهارنیوز

کنشگری و فقدان صداقت

رضا صادقیان
نحوه موضع‌گیری‌های سیاسی و اجتماعی ما در بخش عمومی و خصوصی بازنمایی نبودن و یا کمبود راستی و غیرشفاف سخن گفتن است. ما سخن می‌گوییم ولی روشن و شفاف حرف نمی‌زنیم، کلام را به هر بهانه و بلکه چندین ایراد با تندی بیان ولی از نقل دلیل اصلی انتقاد خود پرده‌برداری نمی‌کنیم، گویا لازم نمی‌بینیم. هزاران کلمه درباره یک موضوع نوشته می‌شود، ولی مشخص نیست براساس کدام زاویه نگاه به نقد گفتار طرف مقابل نشسته‌ایم. هیاهو می‌کنیم تا نشان دهیم مخالف هستیم، گاه این مخالف‌خوانی‌ها معنایی نیز ندارد، ولی بروزش می‌دهیم تا سکوتمان حمل بر بی‌توجهی و نبودن در کارزارها‌ترجمه نشود. نگاهی به اکثر نقدها و نفی‌های منتشر شده درباره برجام، انتخابات ریاست جمهوری، نقد دولت در بخش فرهنگی و. . . گوشه‌ای کوچک از چنین برخوردهایی است. بحث اصولگرا و اصلاح‌طلب بودن هم در میان نیست، مسئله فراتر از جریان‌های سیاسی است.

با نگاهی به موضع‌گیری‌ کاربران ایرانی در شبکه‌های اجتماعی درباره موضوعات متفاوت بهتر به این مسئله می‌توان اشاره کرد. درباره هر مسئله‌ای که گمان می‌بریم اتفاق افتاده و یا قرار است حادث شود، با صدها و بلکه میلیون‌ها موضع‌گیری روبرو هستیم. از مرگ حیوان خانگی خانم بازیگر گرفته تا واکنش به مواضع رئیس دولت آمریکا و یا حتی نادیده گرفتن بدل یک فوتبالیست جهانی و. . . مواضعی که از سوی چهره‌های بی‌نام و نشان ابراز می‌شود، اسم و فامیل موضع گیرنده مشخص نیست، ولی با این حال خود را محق می‌داند که درباره فلان مسئله‌ای که ارتباطی با وی ندارد و به صورت مشخص از زبان چهره‌ای معروف بیان شده، حرف بزند و گاه حرف نداشته باشد بزند، ولی فحش بدهد. کاربرد مکرر دشنام‌ها در شبکه‌های اجتماعی در چنین مواقعی غیرقابل تصور است.

بخش گسترده‌ای از فحاشی‌ها در فضای مجازی به دلیل نداشتن حرف و سخن شفاف است و یا بلد نبودن و آموزش ندیدن شیوه حرف زدن در فضای عمومی و رعایت نکردن هنجارها در حوزه عمومی است. یادداشت نویس‌ها نیز از این قاعده مستثنا نیستند. به بهانه انتقاد دلسوزانه معاون رئیس دولت از رفتار برخی زائران با استفاده از رکیک‌ترین ادبیات و سخنان تهدید آمیز به اعلام موضع می‌پردازند، البته بعد از چند روز و فروکش کردن موضع‌گیری‌های نسبتا عادی! به نظر می‌رسد، در صورتی که منتقدان و یا فحش‌ دهندگان حرفی برای گفتن داشتن و یا نقدهای خود را به دولت در حوزه‌های مختلف با ارایه راهکار عملی مکتوب می‌کردند و به عبارت‌هایی همانند «گفته بودم» ، «ما که گفته بودیم» ، «کسی حرف ما را گوش نکرد» و «دولت فعلی در دفاع از سرمایه‌داری و نفی فقرا سنگ تمام گذاشته» و یا «عده‌ای با مردم فقیر مشکل دارند» و صدها سخن بدون سند و مدرک حکایت عدم راستی در رفتار و گفتار را فریاد نمی‌زدند.

به عبارتی دیگر، به نظر می‌رسد در زمینه نقد دولت و یا انتقاد از سیاست‌های اقتصادی سخنی برای گفتن نیست، به همین دلیل مسئله را به صورت شخصی و دشمنی با یک شخصیت نزدیک به دولت و ساختار قدرت که احساس می‌کنند در بخش سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی همراهی با جریان سیاسی آنان ندارد، خلاصه می‌کنند، خلاصه‌ای که بتوانند به بهانه نقد موضع‌ شخصی علیه چهره‌های سیاسی و کلیت دولت اعلام موضع کنند. ساده‌ترین روش ممکن را برمی‌گزینند که تا عدم صداقت در موضع‌گیری‌های سیاسی را مخفی کنند و چنین امری برای کسانی که فضا و امکان برای سخن گفتن و اعلام موضع دارند، خوشایند نیست.
منبع: بهارنیوز

زیرآب‌زنی اصولگرایان برای حذف سپنتا

اخیرا در برخی محافل استانی در یزد این شایعه مطرح شده است که شما به عنوان نفر دوازدهم انتخابات شورای شهر یزد پشت پرده شکایت از آقای نیکنام بوده‌اید؛ شما هم این شایعات را شنیدید؟
این حرف را من نخستین‌بار است که می‌شنوم. البته چند روز پیش دیدم که رییس شورای شهر یزد حضور یک اصلاح‌طلب در پشت پرده شکایت از آقای نیکنام را رد کردند، برایم جالب بود و جویای این مساله شدم که از شخص دیگری نام بردند و گفتند که آقای سفید این موضوع را تکذیب کرده است. در هر حال این شایعه برای من بسیار خنده‌دار و مضحک است. سبقه سیاسی، کاری و اعتقادی من کاملا مشخص است. اولا من از یک خانواده اصلاح‌طلب هستم. پیشینه من مشخص است. حقوقی هستم و معتقد به حقوق شهروندی هستم. شروع فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی من نیز از یک NGO حقوقی بشری بوده که به جد بر مساله حقوق بشر اعتقاد دارد.

آقای باقری که از سپنتا نیکنام شکایت کرده است را می‌شناسید؟
من نسبت به آقای باقری خیلی شناخت ندارم. بعد از این اتفاق یعنی شکایت ایشان از آقای نیکنام درباره ایشان جویا شدم که کیست. بعد از انتخابات موضوع انتخابات برای من تمام شده بود بنابراین اینکه بخواهم وارد این قضیه شوم اصلا در شأن من و خانواده‌ام نیست. اتفاقا همسرم که وکیل است بلافاصله بعد از اینکه این اتفاق برای آقای نیکنام افتاد اعلام آمادگی کرد که حاضر است وکیل سپنتا شود و از ایشان دفاع کند.

آقای نیکنام قبول نکرد؟
ما درخواست دادیم اما ایشان به دنبال پیگیری حقوقی این قضیه نبودند ولی همسرم اعلام وکالت کرده بود. الان آقای نیکنام فقط نماینده زرتشتیان نیستند، ایشان نماینده کل مردم یزد است و ٢١ هزار رای کسب کرده است.

به نظرتان چرا شایعه کردند که شما عامل تحریک‌کننده برای شکایت بودید؟
به نظر می‌رسد این کار، کار همان جناح افراطی است که برای حذف آقای نیکنام هم فشار می‌آورند. اینها از این طرف هم به دنبال تخریب اصلاح‌طلبان هستند. چون نفر ١٣، ١۴ و ١۵ انتخابات شورا که بعد از من هستند همگی اصولگرایند و می‌خواهند فشار روانی وارد کنند که اگر در نهایت تلاش‌ها برای حضور آقای نیکنام در شورای شهر موثر نشد نفر بعدی که من هستم در اثر این فشارها کناره‌گیری کنم و نماینده اصولگرای خود را وارد شورا کنند. البته خوشبختانه تلاش‌هایی که تاکنون برای حضور آقای نیکنام شده به نظر می‌رسد به نتیجه برسد و نباید به این مسائل دامن زد.

بعد از انتخابات پیشنهاد شکایت از آقای نیکنام به شما نشده بود؟
بله، شده بود. من پیام آنها را هم در تلفن همراه خود دارم. چند نفر از طریق پیامک به من گفتند شما ذی‌نفع هستید و شکایت کنید که من به هیچ‌وجه قبول نکردم.

درخواست آنان چه بود؟
می‌گفتند حضور آقای نیکنام در شورای شهر از لحاظ شرعی درست نیست و چون شما ذی‌نفع هستید می‌توانید شکایت کنید.

پاسخ شما به آنها چه بود؟
من گفتم اصلا این مساله به ذهن من خطور نمی‌کند و انتخابات برای من از همان فردای انتخابات تمام شده بود. من یک وکیل دادگستری هستم و احتیاجی به این کارها و حواشی آن ندارم. من به جد به حقوق شهروندی اعتقاد دارم و این پیشنهادها برای من حیرت‌انگیز بود.

چه کسانی پیشنهاد شکایت را به شما دادند؟
نمی‌توانم اسم ببرم اما با جناح افراطی ارتباط داشتند و من را هم می‌شناختند به همین دلیل امکان اینکه با من حضوری صحبت کنند یا به من پیامک بدهند برای‌شان فراهم بود.

یعنی حضوری هم از شما این درخواست را کردند؟
حضوری نه. فقط پیام دادند که گفتم به هیچ‌وجه این کار را نمی‌کنم.

وقتی این جواب را به آنها دادید چه واکنشی داشتند؟
خیلی جالب بود؛ به یکی از اینها که گفتم شما چطور به خودت اجازه دادی که این پیام را برای من ارسال کنی اصلا جوابی نداد و دیگری هم عذرخواهی کرد و گفت اشتباه کردم. واکنش من به این پیشنهاد خیلی تند بود به همین دلیل جرات نکردند چیزی بگویند.

قبل از شکایت آقای باقری از شما خواسته بودند که شکایت کنید؟
١٠ یا ١۵ روز بعد از انتخابات بود. حتی یکی از دوستان اصولگرا با من تماس گرفت و گفت ما می‌خواهیم دسته‌جمعی شکایت کنیم و درخواست ابطال انتخابات را بدهیم و از من خواست چون ذی نفع هستم با آنان همراه شوم که من رد کردم.

دلیل آنها برای ابطال انتخابات چه بود؟
می‌گفتند انتخابات دیر تایید شده و تخلفات بارز بوده است.

منظورشان از تخلفات همین موضوع آقای سپنتا نیکنام بود؟
یکی از تخلفات مدنظر آنان مساله آقای سپنتا بود. آنها می‌گفتند شورای نگهبان به هیات نظارت اعلام کرده بود که ایشان را تایید نکنند اما هیات نظارت ایشان را تایید کرده است بنابراین تخلف شده که من به آنان گفتم انتخابات از نظر من تمام شده و من هر جایی به هر قیمتی نمی‌روم. اما اکنون که این شایعه‌ها را می‌بینم، متوجه می‌شوم عده‌ای با هدف و با برنامه سمت من آمدند تا شاید حرکتی از من ببینند و به اصلاح‌طلبان آسیب بزنند اما من پاسخ آنان را دادم. من خودم را یک شخص نمی‌دانم بلکه نماینده یک گروه یعنی همان اصلاح‌طلبان می‌دانم. اکنون هم هر کاری به عنوان یک شهروند لازم باشد برای آقای نیکنام می‌کنم تا وارد شورای شهر شوند. من از هیچ کاری برای ایشان دریغ نمی‌کنم.
منبع: بهارنیوز

بازگشت به ریشه‌ها؟

سجاد خداکرمی- روزنامه بهار
روزهاست که بحث ها بر سر ائتلاف سیاسی نوظهور یا به بیان برخی دیگر جریان سیاسی نوظهوری در رسانه ها مطرح است، جریانی که در گمانه ها روسای دو قوه اجرایی و مقننه و رئیس پیشین دفتر بازرسی رهبری را در راس خود جای می‌دهد. گمانه ها در این ارتباط منحصر به رسانه‌های یک جریان خاص سیاسی نیست و بسیاری از رسانه‌های اصلاح‌طلب و اصول‌گرا در روزها و هفته‌های گذشته موضوع چنین ائتلاف نوظهوری را طرح کرده‌اند اما در این میان دو سئوال مهم وجود دارد، نخست اینکه چرا اصول‌گرایان تلاش می‌کنند چنین ائتلافی را یک ائتلاف اصول‌گرایانه بنامند و دیگر اینکه چرا تندروهای این جریان سیاسی هرگاه از این موضوع سخن می‌گویند بغض فروخرده ای را می‌بلعند می‌دهند؟

برای رسیدن به پاسخ این پرسش ها ابتدا نیاز است مروری کنیم بر آنچه پیرامون نام‌های مطرح در ائتلاف نوظهور در سال‌های پس از روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد گذشته است و سپس توجهی کنیم به آنچه امروز فعالین اصول‌گرا می‌گویند. مقطع انتخابات ریاست‌جمهوری تیر ۸۴ فصل نویی از جبهه بندی جدید در جریانات سیاسی کشور بود. انتخاباتی که در دور دوم آن مرحوم آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان یک راست پیشین و بنیان گذار جریان اعتدال با حمایت اصلاح‌طلبان و برخی اصول‌گرایان میانه رو در برابر محمود احمدی‌نژاد به عنوان یک اصول‌گرای نو رسیده با حمایت بخش اعظمی از اصول‌گرایان، رقابت کردند و در نهایت احمدی‌نژاد طی یک اتفاق غیر معمول به عنوان برنده این رقابت معرفی شد. از فردای آن رقابت نشانه‌های ملموس فاصله گرفتن برخی چهره‌های ارشد و اعتدالی جریان راست سنتی و قاطبه اصول‌گرایان بروز کرد.

علی اکبر ناطق نوری
او از دوستان و نزدیکان قدیمی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی است و تا پیش از انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری و اعلام حمایت وی از روحانی، مسئول دفتر بازرسی رهبر انقلاب بود و پس از آن تا امروز در بطن سیاست کشور کم فروغ بوده و به همین سبب این روزها بسیاری از اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان میانه رو خواهان بازگشت و نقش آفرینی وی در سپهر سیاسی کشور هستند. از فردای انتخابات ریاست‌جمهوری ۸۴ و با فاصله گرفتن هاشمی از اصول‌گرایان این فاصله برای دوست و یاور وی نیز اتفاق افتاد و اوج آن در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ بروز کرد. انتخاباتی که ناطق نیز همچون هاشمی نه تنها از احمدی‌نژاد که از حامیان اصول‌گرای وی که در این جریان سیاسی اکثریت بودند به جد دلگیر شد و نشانه‌های آن را با جداشدن از جامعه روحانیت مبارز و برخی واکنش‌های دیگر عمومی کرد. به این ترتیب نیز فصل مشترک دو یار قدیمی در برابر جریان اصول‌گرا بیشتر شد تا جایی که در سال ۹۲ و همگام با اصلاح‌طلبان هاشمی و ناطق نیز از روحانی اعتدال گرا در برابر کاندیداهای اصول‌گرا حمایت کرد، حمایتی نه گذرا که مداوم آنگونه که در شرایط فقدان هاشمی در انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۶ حاضر شد برای حمایت مستقیم از روحانی عطای منسب ریاست دفتر بازرسی رهبری را نیز به لغایش ببخشد و با تمام توان از کسی که کمتر در شعارهای انتخاباتی  اش بوی اصول‌گرایی به مشام می‌رسید حمایت کند. او راهی را در پیش گرفت که آیت‌الله هاشمی ترسیم کرده بود و این قرابت تا آنجا بود که از پس رحلت هاشمی نام او به عنوان یکی از اصلی ترین گزینه‌های جایگزینی‌اش مطرح بود. در همان هنگام علی مطهری گفته بود: «اگر بخواهیم شخصیت معتدلی را معرفی کنیم که بتواند نقش آیت‌الله هاشمی را برای گروه‌های اعتدالی و اصلاح‌طلب ایفا کند آقای علی اکبر ناطق نوری است. ایشان تا حد زیادی می‌تواند نقش آیت‌الله هاشمی را برای گروه‌های اعتدالی ایفا کند.» رئیس اسبق مجلس که روزگاری در رقابت با رئیس دولت اصلاحات برای تصدی ریاست بر جمهور بود حتی در سال‌های اخیر و به خصوص پس از وقایع ۸۸ و هیچ ابایی از دیدار با سید محمد خاتمی نداشت و پس از ۹۲ نیز عکس‌های بسیاری از گپ و گفت و خنده‌های این دو در رسانه ها منتشر شد.

علی لاریجانی
لاریجانی که در کارنامه اش ریاست بر صدا و سیما را دارد و در آن دوران از شوریدن علیه اصلاح‌طلبان ابایی نداشت نیز در طول سالیان گذشته و پس از دولت اصلاحات چرخ قابل ملاحظه ای از جریان اصول‌گرا داشت. او که در رقابت‌های سال ۸۴ مورد حمایت جریان راست سنتی و رقیب احمدی‌نژاد در دور نخست انتخابات بود نیز در طول سال‌های زمامداری اصول‌گرایان تندرو دچار تغییر موضع ملموسی شد تا جایی که در دوران پسا ۸۸ فاصله خود را ابتدا با برخی جریانات اصول‌گرا نشان داد و سپس در مقطع ۹۲ به بعد نیز چنان همراهی با روحانی و دولتش نشان داد که کمتر اصول‌گرایی فکرش را می‌کرد. او برای برجام به عنوان یکی از مهم ترین دستاورد‌های دولت متحد اعتدالیون اصلاح‌طلبان کم نگذاشت و در بسیاری دیگر از مواقع هوای دولت را به خوبی داشت تا اینکه اعتدالیون و اصلاح‌طلبان نیز در جهت قدرشناسی همراهی‌های وی او را در لیست امید مجلس در رقابت‌های سال ۹۴ قرار دادند. او در انتخابات مجلس ۹۴ به خوبی نشان داد که حاضر نیست با اصول‌گرایان ائتلاف کند و به وضوح خط فاصل خود با انان را مشخص کرد.

حسن روحانی
رئیس‌جمهور دولت‌های یازدهم و دوزادهم هم از جمله کسانی است که از وی به عنوان یکی از اقطاب ائتلاف مذکور نام برده می‌شود. او نیز همچون علی اکبر ناطق نوری دوستی و همکاری دیرینه ای با هاشمی رفسنجانی داشت و باز هم چون ناطق کمتر موقعی بود که در سو گیری سیاسی برخلاف رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت گام بردارد. کمتر کسی است که نداند ریاست‌جمهوری او محصول هوشمندی آیت‌الله هاشمی بود؛ زمانی که شورای نگهبان تصمیم گرفت هاشمی را از صحنه رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۲ کنار بگذارد او بی‌درنگ روحانی را جلو انداخت و اصلاح‌طلبان و معتدلین جریان اصول‌گرا را برای حمایت از وی تشویق کرد. روحانی هرچند که در طول دوران زمامداری ۵ساله اش بر قوه مجریه هم نوا با اصلاح‌طلبان بر وعده‌های اصلاح‌طلبانه اشاره و مطالبات اصلاح‌طلبانه را شعار داده است اما در ماه‌های پس از انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر کمر به محافظه کاری بسته است، به گونه ای که برخی از احتمال غلتیدن وی به آغوش جریان اصول‌گرا می‌گویند. گمانه ای که شواهدش در تایید چرخ‌های ملموس وی است اما نه به آغوش اصول‌گرایان که به آغوش محاقظه کاری مضمن پس از انتخاباتی! او بیش از همه احزابی چون اعتدال و توسعه و کارگزاران و همچنین بخشی از جریان اصول‌گرای اعتدالی را بیش از هر گروه سیاسی دیگر پشت خود دارد و با تمام محافظه کاری‌های این روز هایش نشان داده فاصله معناداری نیز با جریان تندرو اصول‌گرا دارد؛ همچنین او نشان داده به میانه میدان نیامده که به راحتی حذف شود و با توجه با اینکه حامیان وی پیوند ارگانیک ندارند و به خصوص جریان اصلاحات او را نه برای خودش که برای شعار اعتدالش و نفع حرکت اعتدالی در مقطع پسا۸۸ برای کشور برگزیدند، بعید است فردای ۱۴۰۰ و خداحافظی وی از صندلی ریاست پاستور او همچنان حمایت‌های ۹۲ و ۹۶ را همراه خود داشته باشد و به منظور بقا در سطح بالای سیاست کشور نیازمند باز کردن دری جدید به روی خود است. دری که بی‌شک نه او به سوی تندروها خواهد گشود و نه تندروها تمایلی برای گشودن در به روی وی داند.

پاسخ به چراها
سیاست‌ورزی، نقش آفرینی در سطوح بالای حاکمیت و کنش سیاسی در بزنگاه ها از جمله مهمترین دلایل تمایل اعتدالیون برای شکل دهی و تحکیم به ائتلاف شان است. اما تمام مرور گذشته و امروز این سه ضلع و هم سطحی آنان در مقام جریان سازی موجب خواهد شد که هیچ یک حتی اگر هم بخواهند نتوانند به تنهایی محور قرار گرفته و یا حتی جریان اعتدالی را به دامان اصول‌گرایی بغلتانند.  محمدرضا باهنر دبیر کل جبهه پیروان خط اما و رهبری روزهاست تلاش می‌کند ناطق را به دامان اصول‌گرایان بازگرداند، نماینده ۷دور مجلس که از مهم ترین چهره‌های جریان اصول‌گرا محسوب می‌شود لابی گر خوبی نیز هست و با بهره گرفتن از این ویژگی نیز این روزها در حال رایزنی است که اولا ناطق را به سیاست اصول‌گرایانه بازگرداند و سپس لاریجانی را هم همراه کند و از آب ائتلاف مورد بحث ماهی اصول‌گرایانه بگیرد.  این فعال سیاسی اصول گرا در روزهای اخیر گفته که که ناطق نوری همچنان یک اصول گراست و اصلاح‌طلب نشده است. او همچنین در گفتگویی افزوده که:« اصلا اینطور نیست کسی فکر کند آقای ناطق اصلاح‌طلب شده یا آقای روحانی اصلاح‌طلب شده است. یا مرحوم آقای هاشمی اصلاح‌طلب شده. اصلا چنین چیزی نیست. من می گویم نه. خاستگاه آقای ناطق و فلزش، اصول‌گرایی است. ممکن است از بعضی رفتارهای ما و امثال ما دلخور باشد، اما آقای ناطق، اصلاح‌طلب نیست به معنای عرفی آن. بعضی فکر می کنند نه، مثلا آقای ناطق، آقای روحانی، آقای لاریجانی و آقای هاشمی، مواضع شان با رییس دولت اصلاحات یکی شده است.» بدون شک باهنر و بسیاری دیگر از اصول‌گرایانی که تلاش دارند ائتلاف مورد نظر را مصادره به مطلوب کنند درست می‌گویند که نه ناطق، نه لاریجانی و نه حتی روحانی اصلاح‌طلب نشده‌اند اما آنچه آنان از نظر دور دارند یکی جریان تندرو اصول‌گراست که میل حذف این سه را هیچ گاه از دست نخواهد داد و دیگری اینکه صحنه سیاسی کشور انگونه تغییر کرده که به سادگی میتوان آن را در تغییر رفتار سیاسی این سه ضلع مشاهده کرد و نتیجه گرفت که انها قطعا دیگر اصول‌گرا هم نیستند و آمده‌اند تا شاید بتوانند جریان سومی در این میانه به پا کنند.
منبع: بهارنیوز

شناور ماندن و شناور کردن شهروندان

رضا صادقیان
مصاحبه اخیر محمود احمدی‌نژاد، رئیس دولت سابق و عضو فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره تحریم‌های سازمان ملل، آمریکا و اروپا در بازه زمانی سال‌های ۹۰ الی ۹۲ حکایت همان نگاه ساده و آسان رئیس جمهور پیشین است که بارها در اعلام مواضع ایشان شاهدش بودیم؛ دیدگاهی که همه علیه دولت بودند و در پی تضعیف آن، همان کسانی که از «جن و پری» شروع کردند تا راه انداختن ماجرای «سه هزارتایی» که از نگاه ایشان حرف و حدیث‌های زیادی در مورد همین بخش دارند، پیش رفتند. وی همچنین از یک‌سری آدم‌ها و سازمان‌ها درباره خرید ارز می‌گوید، چهره‌هایی که بازار ارز را با مشکلات روبرو کردند، ولی همچنان به عنوان «یک‌سری» نام برده می‌شوند و گویی آدرس مشخصی ندارند. سخنان رئیس دولت سابق نشان می‌دهد بخش گسترده‌ای از سخنان و رفتارهای سیاسی و گفتگوهای سیاسی ایشان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، نه تنها کمکی به وضعیت فعلی کشور نیست بلکه بازار شایعات را داغ‌تر از همیشه می‌کند.

رئیس دولت نهم و دهم در هر جمله‌ای می‌پرسد؛ چه کسانی انجام دادند؟ چه کسانی بودند؟ چه کسانی نقش داشتند؟ و سوالاتی دیگر. در واقع به جای ارایه گزارش و یا بیان روایت به صورت دقیق، طرح سوال می‌کند. پاسخی در کار نیست، چنین شیوه‌ای در مصاحبه‌های اخیر وی به وفور دیده می‌شود، حتی همان مصاحبه پرحاشیه قبل از اعلام کاندیداتوری برای انتخابات ریاست جمهوری که ایشان در پاسخ به هر سوال می‌گفت: مگر دست بنده بود؟ مگر من نقش داشتم؟ واقعا فکر کردید بنده تایید کردم؟ و پاسخ‌هایی از این دست. در واقع طرح چنین سوالاتی ابهام روی ابهام گذاشتن است، نه جواب دادن.

در مصاحبه اخیر ایشان؛ دیدار افسر انگلیسی با یک نماینده مجلس، تضعیف دولت وقت به بهانه‌های مختلف از سوی مخالفان داخلی و خارجی، اعمال محدودیت برای مدیران ارشد دولت و بازداشت عده‌ای از معاونان وزیران و برخی رویدادهای دیگر به صورت گذرا بیان می‌شود ولی در همین حد باقی می‌ماند. به نظر می‌رسد بهتر می‌بود طرح مسائلی که به امنیت ملی و اذهان عمومی ارتباط مستقیم و باعث شکل‌گیری برخی سوالات در ذهن مخاطبان می‌گردد امتناع می‌شد. مطرح کردن به چنین شکلی نه تنها دستاوردی به همراه نخواهد داشت که باعث ضررهای بسیار خواهد بود. چنین سیاستی حداقل یکبار و به صورت پیوسته از سوی ایشان مطرح شده است، سیاستی که قرار بود اسامی مفسدان مالی و ویژه‌خواران را بعد از پیروز شدن در انتخابات سال ۱۳۸۴ در اولین سخنرانی عمومی بیان کند ولی سال‌ها گذشت و چنین اتفاقی رخ نداد، هر دفعه سخن از نام‌های در جیب بود ولی اسمی خوانده نشد، فقط ذهن شهروندان آشفته‌تر از گذشته و بی‌اعتمادتر شد. در واقع چنین موضع‌گیری‌هایی نه تنها راهی به گشایش موضوع باز نمی‌کند، بلکه نگاه شهروندان به حاکمان را مخدودش می‌نماید.

شناور ماندن و شناور کردن شهروندان با طرح برخی سوالات در دریای پرتلاطم ابهام، شاید برای مدتی میسر و انجام شدنی باشد و یا همچون انگیزه‌ای در برابر رقیبان سیاسی جلوه‌گر شود، ولی بازی کردن با اینگونه‌ترفندها در نهایت به سود هیچ فرد و شخصیت سیاسی نخواهد بود. بازی خواهد بود که آغاز آن در دستان ماست، ولی پایان نامشخصی خواهد داشت. بدون‌تردید می‌توان با طرح همین سوالات و سوال‌های مشابه اذهان عمومی را به سوی موضوعی خاص، مانند بازداشت و دادگاهی شدن معاون سابق رئیس جمهور در سازمان گردشگری و مشاور وزیر کشور سابق کشاند ولی چنانچه پاسخی قانع کننده به آن سوالات داده نشود نه تنها ذهنیت شهروندان را در وقفه‌های نامشخص مورد هجوم قرار دادیم، بلکه اعتماد مردم را با ضربه‌های جبران ناپذیری نسبت به کلیت ساختار سیاسی خدشه‌دار کرده‌ایم.
منبع: بهارنیوز

ادب و آشغال تندروهای داخلی!

روزنامه بهار: ظاهرا قرار نیست تندروها دست از سر شهیندخت مولاوردی و معصومه ابتکار بردارند.با وجود آنکه روحانی در دولت دوازدهم سعی کرد با جابجایی این دو نیروی کارآمدش به نوعی فشارهای تندروها را کاهش دهد اما شاهد آن هستیم که نه تنها از این فشار‌ها کاسته نشده بلکه کار به فحاشی رسیده است.ماجرا از آنجا شروع شد که خانم مولاوردی با انتشار تصویری بنا بر وظیفه دینی خود خواست از منکری که دیده است نهی کند و از زائرانی که در مسیر راهپیمایی اربعین بودند با زبان اشاره خواست که در کنار خیابان آشغال نریزند.

او در صفحه اینستاگرام خود نوشته است: «چه‌اندازه رفتارهایمان با امامان بزرگواری که برای زیارتشان سر از پا نمی‌شناسیم و نظافت را از ایمان می‌دانند، شباهت دارد؟!»همین تذکر ساده مولاوردی به یکباره فغان عده‌ای را به آسمان بلند کرد و کم کم کار به جایی رسید که همین تذکر ساده تبدیل به توهین و هتک حرمت ارزشهای مذهبی شد! بعد از مدتی نویسنده‌ تندرو یکی از روزنامه‌های افراطی در فضای مجازی مطلبی را به همین بهانه نوشت که خلاصه ساده شده آن این است: نه تنها مولاوردی آشغال است بلکه ابتکار هم آشغال است، روحانی هم آشغال است!

تعجب کردید؟ مایه تعجب و تاسف هم هست، که مدعیان ارزش‌ها در برابر یادآوری حدیث نبوی که نظافت را از ایمان می‌داند و امر به معروف و نهی از منکر یک مسلمان این‌گونه برآشفته شده و زبان به هتاکی گشوده و از اینکه درباره دیگران چنین الفاظ رکیکی را به کار ببرند هیچ ابایی هم ندارند.نکته جالب توجه هم آن است که اینان همان‌ها هستند که دختران این سرزمین را به بهانه امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر با رفتارهایی زننده و غیردینی از هر چه حجاب و مفاهیم این چنینی است دور کرده‌اند.

همین‌ها که امروز در برابر تذکری ساده و محترمانه زبان به هتاکی می‌گشایند در خیابان‌های شهر و دانشگاه‌ها به دنبال هجمه به خواهران و دختران ما هستند تا به خیال باطل خودشان فریضه امر‌به‌معروف و نهی‌ازمنکر را به جای آورند و هنگامی که با اعتراض مواجه می‌شوند که این مسائل به شما چه ارتباطی دارد پشت نقاب‌های دینی پنهان می‌شوند.

ریشه و اساس مشکل همینجاست که عده‌ای از دین و ارزشها نقابی برای خود ساخته‌اند و با پنهان شدن پشت القابی مثل ارزشی و انقلابی تیشه برداشته و به ریشه همان می‌زنند که در ظاهر خود را معتقد به آن می‌دانند. نه آن نویسنده هتاک که فحاشانه علیه مولاوردی، ابتکار، روحانی دست به قلم برده است ارزش پاسخگویی دارد و نه اساساً گوشی برای شنیدن در چنان فردی وجود دارد اما آنچه مایه تاسف و تأمل است سکوت جریان‌هایی است که این حضرات به نام و بهانه دفاع از آنان چنین هتاکانه و به تصور آنکه حق مطلقند سخن می‌گویند.
منبع: بهارنیوز

آشنایی با تفاوت میان یوگا، پیلاتس و ایروبیک

چه تفاوتی میان ایروبیک و پیلاتس وجود دارد تفاوت میان یوگا و پیلاتس تفاوت پیلاتس و ایروبیک

در این مقاله از دکتر سلام به تفاوت میان یوگا، پیلاتس و ایروبیک پرداخته ایم. در این بخش قصد داریم تفاوت میان این سه را به علاقه مندان ورزش توضیح دهیم. توصیه می کنیم که حتما این مقاله را مطالعه کنید و از دست ندهید. با ما همراه شوید.

یوگا، پیلاتس یا ایروبیک؟ این سوالی است که بسیاری از علاقه‌مندان ورزش‌های سلامت و تناسب اندام از خود و حرفه‌ای‌های ورزش می‌پرسند. از وقتی این ورزشها در ایران پرطرفدار شده، فرق بین آنها هم مورد توجه و پرسش بسیاری قرار گرفته است.

خرید تجهیزات ورزشی مربوط به هر کدام هم از جمله مسائلی است که باید به آن توجه کرد.

تفاوت یوگا، پیلاتس و ایروبیک

یوگا ورزشی پنج هزار ساله است و جزئی از یک سبک زندگی است که بیشتر بر تنفس و حرکات شش تمرکز دارد و با انواع تکنیک‌ها، تغذیه مناسب و روشهای زیستن همراه است. کار یوگا کمک به کشش تمام عضلات و ماهیچه‌ها و همچنین کمک به تنفس صحیح فرد است. تمرینات آن را می‌شود نشسته بر روی مت یا ایستاده انجام داد. پیلاتس بر عضلات مرکزی، پا و بازو تمرکز دارد و باعث افزایش تعادل، قدرت و مقاومت عضلات مختلف بدن می‌شود. تمرین‌ها عموماً نشسته هستند، از این رو صدمات مفصلی را کاهش می‌دهند و حرکات برای اثرگذاری تکرار می‌شوند. اما ایروبیک ورزش هوازی و پرجنب و جوشی است که وظیفه چربی‌سوزی را به عهده دارد و در عین اینکه عضلات را قوی می‌سازد، عملکرد قلب را افزایش می‌دهد و روند تنفس را تصحیح می‌کند. در حقیقت هرکدام از این ورزش‌ها مکمل و هم‌خانواده با دیگری هستند. هر سه دقت، تمرکز و آرامش را افزایش می‌دهند، باعث تقویت و هماهنگی عضلات می‌شوند و به سلامت اندام‌ها و کاهش آسیب‌ها کمک می‌کنند.

چه تفاوتی میان ایروبیک و پیلاتس وجود دارد تفاوت میان یوگا و پیلاتس تفاوت پیلاتس و ایروبیک

تجهیزات ورزشی مورد نیاز

وسایل مورد نیاز یوگا، پیلاتس و ایروبیک تفاوت‌های کوچکی با هم دارند که هنگام خرید تجهیزات ورزشی باید به آن توجه داشت. خوب است بدانید یوگا و پیلاتس ورزش‌هایی هستند که بدون کفش انجام می‌شوند، جوراب‌های خود را هم در‌می‌آوریم و راحت و آسوده روی مت می‌نشینیم. مت یا زیرانداز به حفظ تعادل و جلوگیری از سر خوردن کمک می‌کند. مت در این دو ورزش چندان تفاوتی ندارد. مت یوگا و پیلاتس باید متناسب با قد شما باشد و بتوانید راحت روی آن دراز بکشید.

ضخامت آن باید حداقل ۵ میلی‌متر باشد و اگر آن را از خانه خارج می‌کنید به قابل حمل بودنش هم فکر کنید. برای هر دو ورزش باید لباس راحتی بپوشید که بدن در آن به راحتی کش بیایید اما خیلی گشاد یا تنگ نباشد.

در خرید تجهیزات ورزشی مربوط به پیلاتس علاوه بر این وسایل باید کش پیلاتس را هم بگنجانید. بسیاری از تمرینات این ورزش به کمک این کش انجام می‌شود. این کش در انعطاف و کشیدگی عضلات به هنگام ورزش نقش دارد. کش‌ها از جنس پلاستیک و با خاصیت الاستیکی، قابل حمل و معمولا دارای طولی معادل ۱۲۰ سانتیمتر و عرضی معادل ۱۵ سانتیمتر هستند. در بعضی حرکات پیلاتس توپ تناسب اندام هم به کار می‌آید اما وجودش ضروری نیست.

اما وسایل مورد نیاز ایروبیک شامل کفش مناسب، موسیقی متناسب با حرکات، وزنه و لباس راحت است. کفش ایروبیک باید سبک باشد، از پا به خوبی محافظت کند و خاصیت ضربه‌گیری داشته باشد. استپ هم در بعضی حرکات ایروبیک به کار می‌رود که شامل اسفنجی فشرده است که از آن به عنوان سکو برای برخی تمرین‌ها استفاده می‌شود.

برای خرید تجهیزات ورزشی مورد نیاز هر یک از این ورزش‌ها می‌توان در سایت دیوار جست‌وجو کرد و با بررسی دقیق، آنها را با قیمت مناسب و بی‌واسطه خریداری نمود.

منبع: ویرلن


#تفاوت پیلاتس و ایروبیک#تفاوت میان یوگا و پیلاتس#چه تفاوتی میان ایروبیک و پیلاتس وجود دارد

ارسال شده در ۲۳ آبان ۱۳۹۶ توسط آقای مختارنیا با موضوع ورزش و سلامتی


منبع: دکتر سلام

چرا اکثر مردم وقتی برای کتاب خواندن ندارند؟

علت اصلی کتاب نخواندن چرا کتاب نمی خوانیم بهانه های کتاب نخواندن

اکثر مردم وقتی برای کتاب خواندن ندارند و این مسئله ای بسیار خطرناک از نظر فرهنگی می باشد. در این مقاله از دکتر سلام دلایل رایج کتاب نخواندن مردم را آماده کرده ایم. از این علل می توان به پر مشغله بودن یا اصلا جایی برای کتاب نداریم اشاره کرد. توصیه می کنیم این مقاله را حتما بخوانید. با ما همراه شوید.

اگر از من بپرسند در یک جمله بگو چرا ما کتاب نمی‌خوانیم من می‌گویم به خاطر اینکه زندگی را جدی نگرفته‌ایم.

چند سال بود که وقت نمی‌کردم کتاب بخوانم. نگاه می‌کردم به قفسه کتاب‌هایم و غصه‌ام می‌گرفت. این اواخر موضوع از غصه و حسرت هم گذشته بود. انگار تک تک آن کتاب‌هایی که نخوانده بودم وقتی مرا می‌دیدند شروع می‌کردند به آه و ناله و اعتراض و تهدید. حق هم داشتند. من آنها را از کتابفروشی‌ها بیرون آورده بودم و آنها امیدوار بودند خوانده شوند اما من هر روز که می‌گذشت آنها را ناامیدتر می‌کردم. احتمالاً شما هم مثل من اعتقاد دارید همه موجودات از بی‌جان تا جاندار می‌توانند خوش‌اقبال و بداقبال باشند. یک وقت گربه‌ای را می‌بینی که پاپیون و خدمتکار مخصوص دارد و ماهی ۳میلیون تومان برایش خرج می‌کنند، آن وقت برادر همان گربه که از یک پدر و مادر تنی متولد شده‌ ، به صورت ولگردی به حیات خود ادامه می‌دهد و هر روز در در و دیوار خانه‌ها مورد اصابت دمپایی و اشیای نوک تیز قرار می‌گیرد. این سرنوشت درباره کتاب‌ها هم صدق می‌کند. آنها هم در دام این تبعیض و نابرابری می‌افتند. یک وقت یک کتاب سر از خانه یک کتاب‌خور – بالاتر از کتابخوان – حرفه‌ای درمی‌آورد و هنوز از کتابفروشی خارج نشده در ماشین و خیابان و خانه زمین گذاشته نمی‌شود و وقت و بی‌وقت به آن رجوع می‌شود، خب طبیعی است که آن کتاب احساس تشخص کند و آرزوی طول عمر اما حالا همان کتاب دقیقاً با همان محتوا و کلمات سر از خانه کسی درمی‌آورد که یک وجود متناقض دارد. او بیشتر از آنکه بخواهد کتاب بخواند می‌خواهد پز کتاب‌هایش را بدهد و ژست فرهنگی بگیرد. در نهایت می‌بینید همان کتاب چند سال است که در کتابخانه فرد مورد نظر خاک می‌خورد و آرزوی مرگ می‌کند اما نهایتاً هیچ وقت هم خوانده نمی‌شود، به شهادت آن دو سه برگی که وسط کتاب به هم چسبیده‌اند و هنوز دستی نبوده که آن دو سه صفحه چسبانده شده به هم را جدا کند. در اینجا به شما توصیه می‌شود اگر کتابی را حتی برای پز دادن خریده‌اید برای حفظ آبرویتان هم که شده زحمت بکشید برگ‌هایش را چند بار چک کنید و احیاناً اگر نیاز به مداخله وجود دارد مداخله کنید و برگ‌های به هم چسبیده را جدا کنید تا اسباب آبروریزی نشود.
آن روزها کتاب‌های بیچاره‌ام زل‌زده بودند به من و تمنای خواندن داشتند، بنابراین برای اینکه از عذاب وجدان رها شوم دست به یک عملیات انتحاری زدم و تمام کتابخانه را یک جا جمع کردم و کتاب‌هایم را گذاشتم در کارتن‌ها و از آنجا بردم انباری، یعنی با دست خودم کتاب‌هایم را زنده به گور کردم. دوستان زیادی را هم می‌شناسم که همین کار را کرده‌اند و کتاب‌های خودشان را زنده به گور کرده‌اند. استدلال‌هایشان هم عموماً یکسان بوده است: جایمان کوچک است!

برای همه چیز جا داریم جز کتاب

ما در آپارتمان‌های ۵۰ متری برای یک یخچال ساید بای ساید که فقط با جرثقیل قابل حمل است بالاخره جایی باز می‌کنیم تا این موجود عظیم‌الجثه ۷۰ درصد فضای خانه را اشغال کند. ما در این آپارتمان‌های ۵۰ متری برای مبلمانی که مناسب یک آپارتمان ۴۰۰ متری است، جایی دست و پا می‌کنیم. ما در این آپارتمان‌های ۵۰ متری می‌توانیم مدام برای اشیایی که هر ۵۰ سال یک بار ممکن است به آنها نیاز داشته باشیم جا پیدا می‌کنیم اما کتابخانه کوچک یک وصله ناجور است و همان بهتر که پرت شود گوشه انباری و دیده نشود.

برای همه کار وقت داریم جز مطالعه

حالا شما همین مثال را به زمان‌های ما تعمیم بدهید. اگر به کسی بگویید ببخشید شما چرا کتاب نمی‌خوانید؟ می‌گوید حق من نیست که روزی ۸ – ۶ ساعت در روز بخوابم؟ به او می‌گوییم نوش جانت بله حق شماست که شبانه‌روز این ساعت‌ها را بخوابی. خب بقیه؟ می‌گوید حق من است که روزی ۱۲ – ۸ ساعت در روز کار کنم؟ می‌گوییم بله واقعاً برای گذران معیشت نیاز داری هر روز کاری کنی. می‌گوییم خب تا اینجا شد ۱۴ تا ۲۰ ساعت از روز شما با این ۱۰ – ۴ ساعت چه می‌کنی. می‌گوید کلی از این وقت‌ها در ترافیک هدر می‌رود. می‌گوییم حق دارید همینطور است. بالاخره باید در خانه با زن و بچه هم حرف بزنی، نمی‌شود که آدم در خانه لام تا کام حرف نزند، می‌گوییم راست می‌گویی تسلیم! اصلاً دست‌های ما تا ابرها بالای بالا، شما هیچ زمانی برای خواندن کتاب نداری و حق کاملاً با شماست.
اما حالا اجازه بدهید کمی دست‌هایمان را پایین بیاوریم و وارد زندگی این آدم شویم. می‌بینید همان آدم روزی سه ساعت در تلگرام دارد متن و فیلم و عکس فوروارد می‌کند. می‌بینید همان آدم در محل کارش ساعت‌های زیادی دارد که می‌تواند در آن ساعت‌ها کتاب بخواند اما نمی‌خواند. می‌بینیم همان آدم ۳۰ دقیقه در مترو روی یک صندلی نشسته و می‌تواند کتاب بخواند اما نمی‌خواند.

به هر بهانه‌ای دور همی داریم جز کتابخوانی

ما قرارهایی در زندگی‌مان به بهانه‌های مختلف داریم. مثلاً فلانی می‌خواهد مهاجرت کند برایش گودبای پارتی می‌گیریم یعنی مهاجرت یک فرد بهانه یک مهمانی می‌شود. یکی تولدش است به مناسبت تولد او در یک پارک یا خانه یا جایی دیگر دور هم جمع می‌شویم. یکی خانه خریده است یکی به تازگی از بیمارستان مرخص شده است، یکی نوزادش به دنیا آمده است، ما بهانه‌های مختلفی در طول سال برای دور هم نشستن داریم اما چقدر کتاب را بهانه دور هم نشستن می‌کنیم. مثلاً آدم‌ها یک کتاب ارزشمند را بهانه دور هم نشستن کنند و برای دورهمی خود محور و مدار قرار دهند. یکی که کتاب را عمیق‌تر خوانده یا به تخصص او نزدیک‌تر است بحث درباره کتاب را آغاز و هدایت کند و دیگرانی که کتاب را خوانده‌اند وارد بحث شوند و چه بسا از خلال این مباحث و گفت‌وگوها نکته‌های بسیار ارزشمندی بیرون بیاید.

در میهمانی‌ها همه چیز می‌خوریم جز خوراک معنا

من گاهی از خود می‌پرسم چرا علاقه زیادی برای حضور در مهمانی‌ها و تجمع‌های فامیلی ندارم؟ من چه مرگم شده است؟ بخشی از این بی‌تمایلی به حضور در مهمانی‌ها را شاید بتوانم به افسردگی خودم ربط بدهم اما بخش دیگر آن را ربط می‌دهم به اینکه هیچ تبادل فرهنگی و معنایی در این مهمانی صورت نمی‌گیرد. آدم‌ها دور هم جمع می‌شوند در حالی که مشتی حرف‌های تکراری و حوصله‌بر رد و بدل می‌شود، ناهاری یا شامی سنگین خورده می‌شود و بعد هم چای و میوه و شیرینی و مهمانی تمام می‌شود و هر کس دوباره به خانه خود برمی‌گردد در حالی که روح‌ها و ذهن‌ها و روان‌های ما همچنان گرسنه است و آدم حس نمی‌کند چیزی بر او افزوده شده است. در چنین وضعیتی اگر میزبان ترازویی دم در خانه بگذارد و وزن میهمانان قبل و بعد از ورود به خانه را اندازه بگیرد متوجه می‌شود به وزن میهمانانش از یک و دو کیلو بگیرید تا بیشتر اضافه شده است اما وزن معرفتی ثابت مانده و حتی گاهی به واسطه شوخی‌های سبک و حرف‌های بی‌سند پسرفت داشته است، بنابراین ما که انسان هستیم و فقط این گوشت و پوست و استخوان نیستیم وقتی از آن مهمانی بیرون می‌آییم در اعماق وجود خودمان همچنان گرسنه‌ایم، در حالی که شما ممکن است به ضیافتی و جایی و به دیدار عزیزی بروید و وقتی از آنجا بیرون می‌آیید افق تازه‌ای به سمت شما گشوده شده باشد و به تمام معنا احساس بسیار خوبی داشته باشید چون فربهی حقیقی برای انسان زمانی پدید می‌آید که گرسنگی جان و روحش برطرف شده باشد وگرنه مهمانی که فقط وزن گوشت و پوست انسان را زیاد می‌کند.
تردید ندارم که اصل ضیافت و مهمانی برای انسان از جنس معناست. هیچ تردید نکنید اگر شما جایی می‌روید و به شما خوش می‌گذرد نه به واسطه اطعمه‌ها و اشربه‌ها و خوردنی‌هاست، شاید حتی در نگاه اول اینطور به نظر برسد اما شک نکنید روی باز میزبان بوده که باعث شده به شما خوش بگذرد وگرنه شما جایی بروید پر از خوردنی و نوشیدنی اما میزبان شما عبوس و عصبی باشد آدم حس می‌کند که اضافی است، آن لقمه‌ها گلوگیر می‌شود هر اندازه هم که خوب و خوشمزه باشند. به خاطر این است که خداوند اسم ماه رمضان را که خوردنی‌ای در آن نیست ضیافت می‌گذارد چون برای انسان ضیافتی جز معنا برپا نشده است بنابراین چقدر خوب خواهد بود که ضیافت‌های ما به سمت ضیافت‌های معنایی سوق پیدا کند و وقتی میهمانان از در خانه بیرون می‌روند فقط بر وزن جسم و تن آنها اضافه و افزوده نشود بلکه وزن آگاهی و معرفت آنها بالا برود و در این میان ایجاد گعده‌ها و دوره‌های کتابخوانی می‌تواند چنین هدفی را تأمین کند و ضیافت‌های معنایی را برپا کند.

علت اصلی کتاب نخواندن چرا کتاب نمی خوانیم بهانه های کتاب نخواندن

بهانه‌ها را کنار بگذاریم و خودمان را فریب ندهیم

اما پرسش این است که چه چالش‌هایی در این میان اجازه نمی‌دهند که ما کتاب را به شکل جدی‌تری وارد مناسبات فرهنگی و اجتماعی خود کنیم. به نظر می‌رسد بسیاری از چالش‌هایی که امروز گاه از زبان آدم‌ها می‌شنویم در نهایت از جنس بهانه و خودفریبی باشد. برخی می‌گویند کتاب گران است، برخی می‌گویند سه شیفت کار می‌کنیم، برخی می‌گویند کتاب‌ها سانسور می‌شوند و هر وقت کتاب‌ها سانسور نشدند ما هم شروع می‌کنیم به کتاب خواندن اما اگر کمی با خود صادق و روراست باشیم می‌بینیم که هیچ کدام از این دلایل نمی‌تواند برای کتاب خواندن موجه باشد. آنچه به نظر می‌رسد در این باره نقش مهمی ایفا می‌کند و اجازه نمی‌دهد ما ایرانی‌ها کتاب بخوانیم این است که ما هنوز زندگی را جدی نگرفته‌ایم. کسی که زندگی را جدی بگیرد به این نکته پی خواهد برد که دانش، تجربه و آگاهی او برای یک زندگی ارزشمند کافی نیست. من هر اندازه هم که به خاطر ژن خوب یا خانواده اصیل یا مدرسه یا مدرک یا دانشگاهم در معرض آگاهی قرار گرفته باشم اما شعاع آگاهی من با توجه به ساحت‌های گوناگون زندگی اندک است و من نیاز دارم از چشم دیگران به این زندگی نگاه کنم و ببینم آنها چه زاویه‌هایی را دیده‌اند. به عبارت دیگر اگر ساحت‌های زندگی را یک ساختمان عظیم‌الجثه و بسیار بزرگ یا شهری وسیع با خانه‌ها و خیابان‌ها و کوچه پس کوچه‌های فراوان در نظر بگیرید، من نمی‌توانم در آن واحد در همه اضلاع حضور داشته باشم. مثل این می‌ماند که باران وسیعی گرفته باشد. من نمی‌توانم در آن واحد در همه نقاط بارش حضور داشته باشم. من صرفاً جایی به اندازه خود باران را پوشش خواهم داد. این اتفاق درباره حوزه‌های معرفتی، فکری و فرهنگی هم روی می‌دهد. زندگی من، حوادث و فراز و نشیب زندگی من، خانواده‌ای که در آن حضور داشته‌ام و روابطی که در آن قرار گرفته‌ام محدود هستند اما کتاب و خواندن به من اجازه می‌دهد زاویه‌ها و وجه‌های دیگری از این زندگی را ببینم.
اما چرا ما تمایلی نداریم که این اتفاق درباره ما روی دهد؟ شاید یکی از ریشه‌ای‌ترین دلایل، وهم دانای کل است که گاه ما را اسیر خود می‌کند. اینکه ما تصور کنیم همه چیز را می‌دانیم و نه تنها همه چیز را می‌دانیم بلکه عمیق هم می‌دانیم، در آن صورت نیازی به خواندن، مطالعه و کتاب نخواهیم داشت. ممکن است البته در لایه‌های ظاهری روابطمان به بیسوادی خودمان اعتراف کنیم اما وقتی عمیق تر می‌شویم می‌بینیم آن وهمِ بی‌نیازی به دانستن است که ما را اسیر خود می‌کند.
چقدر این حس‌ها می‌تواند ویرانگر باشد. شما اگر امروز از یک تپه ۴۰۰ متری بالا بروید احتمالاً به خودتان افتخار خواهید کرد اگر تصور کنید در دنیا ارتفاعی بالاتر از این تپه وجود ندارد اما اگر چشم‌تان به قله‌ها بیفتد آن حالت وهم گونه‌ای که شما را در بر گرفته و اجازه نمی‌دهد که به ارتفاعات بالاتر بروید از بین خواهد رفت. این اتفاق زمانی روی می‌دهد که شما در حوزه تاریخ، فلسفه، داستان، شعر، جامعه‌شناسی و روانشناسی مطالعه عمیق می‌کنید و می‌بینید آنچه به ذهن شما خطور کرده نکته بدیع و تازه‌ای نیست و پیش‌تر مطرح شده است بنابراین آن اوهامی که در ذهن شما وجود دارد زدوده می‌شود و با زدایش آن اوهام جا برای یک زندگی اصیل‌تر باز می‌شود. ما وقتی کتاب می‌خوانیم به واقع دنیای خودمان را وسیع‌تر می‌کنیم. احتمالاً دیده‌اید وقتی کتابی را می‌خوانید چقدر احساس‌های متفاوت را تجربه می‌کنید. گاهی ایده‌ای به واسطه خواندن سطری یا پاراگرافی در شما بیدار می‌شود، انگار که آن کتاب مثل یک طناب یا رسن و سطل به ما کمک کرده که به آن سفره‌های زیرزمینی روح و ذهن خودمان دسترسی داشته باشیم و استخراجی از خود صورت دهیم، اما اگر آن کتاب نبود احتمالاً ما هرگز به آن طناب و سطل و رسن دسترسی نداشتیم که از آن چاه روح آب بیرون بکشیم و سیراب شویم.
اگر ما زندگی را جدی بگیریم تردید نکنید که به سمت خواندن و آگاهی خواهیم رفت چون کسی که زندگی خود را جدی می‌گیرد می‌داند که طی طریق در این زندگی تا چه اندازه همراه با دشواری و ظرافت و مخاطرات است و بنابراین از آنها که این راه را رفته‌اند و می‌روند پرس و جو خواهد کرد و کتاب همان پرس و جویی است که ما در خلوت خودمان درباره راه‌ها و راهروها و راهبرها طرح می‌کنیم.

منبع: روزنامه جوان


منبع: دکتر سلام

جشن روز جمجمه در بولیوی (+عکس)

پول‌نیوز -در این آیین عجیب صدها نفر جمجمه عزیزان از دنیا رفته خود را تزئین می‌کنند و برای نیایش به معبدی در نزدیکی گورستان مرکزی شهر “لاپاز” می‌برند. این جمجمه‌ها معمولا با سیگار، برگ کوکا، گلبرگ‌های گل و مدل های دیگر تزئین می‌شوند و شرکت کنندگان در جشن آن‌ها را در جعبه‌های چوبی یا مقوایی، شیشه‌های فانتزی و یا حتی در کیسه‌های پلاستیکی همراه خود به معبد می‌برند.
منبع:اقتصادآنلاین
منبع: پول نیوز

تصاویر/ «آوا» زندگی در کرمانشاه بلند شد!

«آوا» دختری است که بامداد دومین روز پس از زلزله در بیمارستان صحرایی ارتش در شهر زلزله زده سرپل ذهاب به دنیا آمد.

فرادید| «آوا» دختری است که بامداد دومین روز پس از زلزله در بیمارستان صحرایی ارتش در شهر زلزله زده سرپل ذهاب به دنیا آمد.

بامداد امروز مادر بارداری با وضع جسمانی نامناسب به بیمارستان صحرایی ارتش در سرپل ذهاب منتقل شد که در شرایط بحرانی این شهر، آماده به دنیا آمدن نوزاد خود بود.

با انتقال این مادر باردار به بیمارستان صحرایی پزشکان، کادر درمانی و امدادی داوطلب مستقر در این مکان به تکاپو افتاده و با استفاده از اندک امکانات خود تلاششان را برای به دنیا آوردن سالم کودک و حفظ سلامتی مادر آغاز کردند.

تولد این نوزاد در شرایطی که حدود یک روز از زلزله مهیب سرپل ذهاب و مصیبت های وارده به مردم این سامان می گذرد، بارقه امیدی از نشاط و زندگی در میان زلزله زدگان ایجاد کرد.

عکاس: احمد معینی‌جم/ ایرنا، امید خدابخش/ مهر

برچسب ها: ، ، ، ،


منبع: فرادید

افت ۷۲ درصدی درآمدهای دولت از واردات خودرو

در حالی درآمد دولت از محل مالیات بر واردات خودرو در نیمه نخست سال‌جاری ۱۶ هزار و ۴۰۰ میلیارد ریال پیش‌بینی شده بود که گزارش بانک مرکزی در این زمینه نشان می‌دهد پیش‌بینی درآمد مالیاتی دولت از این محل محقق نشده است.

به گزارش عصر ایران به نقل از دنیای اقتصاد گزارش بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران از میزان درآمد مالیاتی دولت از محل مالیات بر واردات خودرو در شش ماه نخست امسال نشان می‌دهد دولت توانسته تنها یک هزار و ۳۰۰ میلیارد ریال از این محل کسب کند.

افت ۷۲ درصدی درآمدهای دولت از واردات خودرو

بر این اساس درآمدهای دولت از این بخش در شش ماهه ابتدای سال‌جاری نسبت به مدت مشابه سال گذشته افت بیش از ۷۲ درصدی داشته است.  نکته مهم دیگر اینکه درآمدهای حاصل از مالیات واردات خودرو در نیمه نخست سال‌جاری به میزان ۳/ ۰ درصد از کل درآمدهای مالیاتی دولت را تشکیل داده است؛ بر این اساس سهم درآمدهای دولت از محل واردات خودرو نسبت به سال گذشته نیز کاهش جدی داشته است؛ چراکه سهم دولت از درآمدهای حاصل از مالیات واردات خودرو در شش ماه سال گذشته به‌میزان ۱/ ۱ درصد از کل درآمدهای مالیاتی بوده است.

در این بین بررسی درآمدهای دولت از مالیات بر نقل‌و‌انتقال خودرو نشان می‌دهد دولت در این بخش نیز نتوانسته رقم پیش‌بینی شده را محقق کند؛ در حالی دولت در نیمه نخست سال‌جاری باید سه هزار و ۷۰۰ میلیارد ریال از نقل‌و‌انتقال خودرو درآمد کسب می‌کرد که تنها توانسته دو هزار و ۸۰۰ میلیارد ریال از این بخش درآمد حاصل کند.

با وجود این گزارش بانک مرکزی نشان می‌دهد درآمد دولت از این محل نسبت به مدت مشابه سال گذشته تغییری نداشته است. در این بین بررسی درآمدها از مالیات شماره‌گذاری خودرو نیز نشان می‌دهد که دولت توانسته درآمدهای مصوب خود از این محل را محقق کند؛ براساس پیش‌بینی‌های صورت گرفته در بودجه مصوب امسال دولت در شش ماهه امسال باید درآمد پنج هزار و ۶۰۰ میلیارد ریالی از محل شماره‌گذاری خودرو کسب می‌کرد که همین رقم نیز محقق شده است. در این بین مقایسه درآمدهای مالیاتی شماره‌گذاری خودرو در شش ماه سال‌جاری نسبت به مدت مشابه سال گذشته نشان از رشد بیش از ۵۸/ ۳۶ درصدی دارد.


منبع: عصرایران

اعلام شماره کارت عابربانک سپه برای زلزله زدگان

اعلام شماره کارت عابربانک سپه برای زلزله زدگاناز سوی ستاد مردمی کمک به زلزله زده های استان های غرب کشور بانک سپه شماره کارت عابر بانک ۵۸۹۲۱۰۱۲۱۳۸۰۰۸۸۷ برای جمع آوری کمک های نقدی مردم و همکاران به هموطنان زلزله زده استان های غربی کشور اعلام شد.

به گزارش عصرایران به نقل از پایگاه اطلاع رسانی بانک سپه، کارکنان بانک سپه و دیگر هموطنان می توانند از طریق شماره کارت فوق نسبت به واریز کمک های نقدی خود اقدام کنند.

در اطلاعیه ستاد مردمی کمک به زلزله زدگان غرب کشور بانک سپه آمده است: در اجرای منویات مقام معظم رهبری در یاری رساندن به آسیب دیدگان زلزله غرب کشور و به منظور انجام وظیفه شرعی و رسالت انسانی و همدردی با هم میهنان عزیز شماره کارت عابر بانک ۵۸۹۲۱۰۱۲۱۳۸۰۰۸۸۷ برای جمع آوری کمک های نقدی شما عزیزان اعلام می گردد.


منبع: عصرایران

عیادت مدیر عامل بیمارستان میلاد از آسیب دیدگان زلزله غرب کشور+ اسامی مجروحان

در پی وقوع حادثه مصیبت بار زمین لرزه غرب کشور و با توجه به تاکیدهای رهبر معظم انقلاب و ریاست محترم جمهوری بر یاری رسانی به آسیب دیدگان، بیمارستان میلاد پذیرای ۲۱ نفر از این مصدومان است.

به گزارش عصرایران، اسامی مجروحان به شرح ذیل است:
علی سیاه کمری، قهرمان الماسی، منوچهر عظیمی زاده، کیقباد مرادی، نامدار جوان سیری، محمد آقا نیا، خدامراد پیری، سودابه اسماعیلی، لیلا بوچانی، تارا سیفوری، مرضیه الیاسی، فاطمه کرم زاده، مبینا کرم پور، نسرین مرادیان، عشرت فرامرزی، تحفه اعظمی، نرگس مرادی، شهین پیر مرادی، نیمتاج خلیفه، فانوس مراد بیگی و پروین میرزایی.

عيادت مدير عامل بيمارستان ميلاد از آسيب ديدگان زلزله غرب كشور+ اسامي مجروحان
دکتر محمود رضا فیاض مدیر عامل بیمارستان میلاد و جمعی از مسئولین این بیمارستان نیز در عیادت از آسیب دیدگان زلزله غرب کشور با اشاره به دستورات وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی مبنی بر کاستن از آلام و مشکلات مردم و ارائه خدمات درمانی به زلزله زدگان گفت: بیمارستان میلاد در خدمت این عزیزان می باشد.


منبع: عصرایران

تاکتیک های کی روش زیر ذره بین اسپانیایی ها

« تاکتیک و چیدمان ۳-۳-۴ کی روش به خوبی در تیم ملی ایران جا افتاده است، به نحوی که این تیم با هر بازیکنی می تواند از عهده رقبای خود برآید. روشی که در مواقع تدافعی به ۱-۵-۴ تغییر می یابد و اجازه نفوذ به هیچ یک از عناصر تهاجمی رقبا را نمی دهد. برای سرمربی پرتغالی مهم برد است، حالا می خواهد با حداقل گل باشد یا با تعداد گل زیاد».

افکارنیوز- روزنامه AS اسپانیا بلافاصله بعد از بازی ایران با ونزوئلا که با برتری ۱-۰ ملی پوشان همراه بود در تحلیلی به بررسی دلایل اصلی اوج گیری ایران پرداخت و نوشت:« برنامه ها و تاکتیک هایی که کارلوس کی روش روی نیمکت ایران مد نظر قرار داد باعث شد این تیم به شکست ناپذیران قاره آسیا تبدیل شود، تیمی که می تواند در جام جهانی برای هر حریفی خطرناک باشد».

این روزنامه ادامه داد:« تاکتیک و چیدمان ۳-۳-۴ کی روش به خوبی در تیم ملی ایران جا افتاده است، به نحوی که این تیم با هر بازیکنی می تواند از عهده رقبای خود برآید. روشی که در مواقع تدافعی به ۱-۵-۴ تغییر می یابد و اجازه نفوذ به هیچ یک از عناصر تهاجمی رقبا را نمی دهد. برای سرمربی پرتغالی مهم برد است، حالا می خواهد با حداقل گل باشد یا با تعداد گل زیاد».


منبع: عصرایران

مرگ اسکی باز مطرح جهان در کانادا

دیوید پواسون ۳۵ ساله عضو تیم اسکی آلپاین فرانسه و دارنده مدال برنده مسابقات جهانی در سال ۲۰۱۳، پس از سقوط در حین آموزش در ایستگاه ناسیوناس کانادا، درگذشت.

افکارنیوز- دیوید پواسون که توانست در مسابقات قهرمانی جهان در سال ۲۰۱۳ مدال برنز مسابقات اسکی را کسب کند در حین‌آموزش به ورزشکاران کشته شد. در ضمن فدراسیون اسکی فرانسه هم تأیید کرد که او در سن ۳۵ سالگی و در شهر ناکاکا کشته شد.

او در هر ۲ المپیک زمستانی ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴ که به ترتیب در شهر‌های ونکوور کانادا و سوچی روسیه برگزار شد، در ترکیب تیم ملی فرانسه حضور داشت.

دیوید پواسون ۳۵ ساله عضو تیم اسکی آلپاین فرانسه و دارنده مدال برنده مسابقات جهانی در سال ۲۰۱۳، پس از سقوط در حین آموزش در ایستگاه ناسیوناس کانادا، درگذشت.


منبع: عصرایران

حسن روح الامین به پروژه انیمیشن «محمد رسول الله(ص)» پیوست

این آثار هنری قرار است به عنوان کانسپت های اولیه در طراحی لوکیشین ها و کاراکترهای سریال انیمیشن «محمد رسول الله(ص)» به کار گرفته شوند و الهام بخش تصاویری از ۱۴۰۰ سال پیش در انیمیشن محمد رسول الله باشند.

حسن روح الامین هنرمند نقاش کانسپت های اولیه سریال انیمیشن «محمد رسول الله (ص)» را طراحی کرد.

به گزارش روابط عمومی پروژه انیمیشن محمد رسول الله (ص)، حسن روح الامین هنرمندی که نقاشی های عاشورایی اش شهرت دارد ، با طراحی هفت تابلوی نقاشی، کانسپت های اولیه سریال انیمیشن «محمد رسول الله(ص)» را خلق کرد.

این هنرمند که نامزد دریافت جایزه چهره سال هنر انقلاب که توسط حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی برگزار می شود، بود در مدت زمان حدود ۲ ماه به خلق این هفت اثر هنری پرداخت که در این آثار فضاهایی همچون شب مکه، لیله المبیت، برده داری، غزوات پیامبر، قافله، ولادت نور و چوپان به چشم می خورد.

این آثار هنری قرار است به عنوان کانسپت های اولیه در طراحی لوکیشین ها و کاراکترهای سریال انیمیشن «محمد رسول الله(ص)» به کار گرفته شوند و الهام بخش تصاویری از ۱۴۰۰ سال پیش در انیمیشن محمد رسول الله باشند.

استاد روح الامین ،خالق آثار مشهوری همچون عرش بر زمین افتاد، شیرین تر از عسل، آتش پرستارم شده، آخرین سرباز لشکر و آیا تو برادر منی است و سبک وی در طراحی آثار تاثیرگذار از ادوار مختلف تاریخی اسلام زبانزد است و دعوت از ایشان توسط استودیو رضوان (تولیدکننده سریال انیمیشن محمد رسول الله) به عنوان طراح کانسپت های اولیه و مشاور هنری پروژه به همین سبب صورت گرفته است.

مراسم افتتاحیه پروژه انیمیشن «محمد رسول الله(ص) در تاریخ ۱۵ آذر ماه سال جاری مصادف با میلاد با سعادت پیامبر اعظم (ص) و در راستای تجدید میثاق با آرمان های بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی رحمه الله علیه و رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای مدظله برگزار می شود.


منبع: عصرایران

رقابت ۱۳ فیلم ایرانی در «تورنتو»

سومین جشنواره فیلم‌های ایرانی از ۲۶ تا ۲۸ آبان سال جاری در کشور کانادا برگزار می‌شود.

در سومین جشنواره فیلم‌های ایرانی در تورنتو (سینه – ایران)، سیزده فیلم ایرانی به رقابت می‌پردازند.

به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، فیلم‌های «فراری» ساخته علیرضا داودنژاد، «رگ خواب» ساخته حمید نعمت‌الله، «بدون تاریخ، بدون امضا» ساخته وحید جلیلوند، «نگار» ساخته رامبد جوان، «سارا و آیدا» ساخته مازیار میری، «سد معبر» ساخته محسن قرایی، «ملی و راه‌های نرفته اش» ساخته تهمینه میلانی، «آذر» ساخته محمد حمزه‌ای، «زرد» ساخته مصطفی تقی‌زاده، «آپاندیس» ساخته حسین نمازی، «کارت پرواز» ساخته مهدی رحمانی، «اسرافیل» ساخته آیدا پناهنده و «کوپال» ساخته کاظم مولایی در سومین جشنواره فیلم‌های ایرانی در تورنتو به رقابت می‌پردازند.

بنیاد سینمایی فارابی پخش بین‌المللی فیلم های «آپاندیس» (برنده جایزه بهترین فیلمنامه در جشنواره جهانی فیلم مونترال)، «آذر» (تحسین شده در جشنواره بین المللی فیلم ونکوور) و «سارا و آیدا» (به نمایش در آمده در جشنواره فیلم خانه آسیا) را به عهده دارد.

سومین جشنواره فیلم‌های ایرانی از ۲۶ تا ۲۸ آبان سال جاری در کشور کانادا برگزار می‌شود.


منبع: عصرایران

خسارت‌های زلزله در عراق (عکس)

موزیک پلیر ساده و قدرتمند ۲۰۱۸ اندروید (MusicX Music Player) تشییع پیکر ۵ شهید تازه تفحص شده ناجا در شیراز ‎(عکس) نگاهی به حضور سیاستمداران ایرانی در توئیتر به بهانه حضور سید احمد خاتمی قیمت نان (کاریکاتور) کمبود این ویتامین ها موجب سرطان زنان می شود عیادت مدیر عامل بیمارستان میلاد از آسیب دیدگان زلزله غرب کشور+ اسامی مجروحان روستای دهجامی بعد از زلزله‎ (عکس) پیام تسلیت سفیر ایران در روسیه به بازماندگان زلزله برنی سندرز: ترامپ خصومت را کنار گذاشته و به زلزله زدگان ایران کمک کند طرز تهیه ژله کج

۱۲ راز توسعه ژاپن، کره جنوبی و مالزی/ آیا ایران هم در مسیر توسعه است؟  (۵۳ نظر)

زلزله با “مسکن مهر” چه کرد؟ خوابگاه هایی که امن هم نیستند!  (۵۰ نظر)

افزایش قربانیان زلزله کرمانشاه: ۴۳۰ کشته و ۷۱۵۶ زخمی  (۲۳ نظر)

لذت خندیدن به زخم هموطنان!  (۲۳ نظر)

آقای باهنر! لاریجانی و ناطق دیگر اصول‌گرا نیستند  (۲۱ نظر)

بحرانِ «مدیریت بحران»  (۲۱ نظر)

مسکن مهر «سرپل ذهاب» دارای بیشترین خسارات و تلفات زلزله (عکس)  (۱۴ نظر)

فریب نخوریم/ دام ترامپ برای جنگ ایران و عربستان سعودی  (۱۲ نظر)


منبع: عصرایران

کشف جسد کاملاً سوخته شده در فضای سبز بزرگراه صیاد شیرازی

جسدی کاملاً سوخته شده در قسمت فضای سبز بزرگراه صیاد شیرازی کشف شد.

به گزارش تسنیم، ساعت ۸ صبح روز گذشته (۲۲ آبان‌ ماه جاری) مأموران کلانتری ۱۰۶ نامجو با بازپرس کشیک قتل پایتخت تماس گرفته و اعلام کردند جسد یک مرد در قسمت فضای سبز خیابان پلیس ورودی بزرگراه صیاد شیرازی (مسیر شمال به جنوب) کشف شده است.

دقایقی بعد از اعلام خبر سجاد منافی‌آذر؛ به همراه اکیپ تشخیص هویت آگاهی و کارشناسان پزشکی قانونی در محل کشف جسد حاضر شده و مشغول تحقیقات درباره این پرونده شدند.

کشف جسد کاملاً سوخته شده در فضای سبز بزرگراه صیاد شیرازی

شواهد نشان می‌داد که جسد متعلق به مردی حدوداً سی و پنج ساله است، وی ظاهراً کارتن‌خواب بوده، هنگام حادثه روی یک تشک در قسمت فضای سبز خوابیده و انفجار یک کپسول گاز که کنار وی قرار داشته، منجر به سوختگی کامل این شخص و لباسهایش شده بود ، این شخص پس از سوختگی تقلا کرده اما موفق نشده و به کام مرگ فرو رفته بود.

سرانجام با دستور سجاد منافی‌آذر؛ بازپرس امور جنایی تهران جسد برای بررسی بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات درباره این پرونده ادامه دارد.


منبع: عصرایران

خوردنی‌هایی برای تسکین درد ناشی از آرتروز

محققان دانشگاه کیت هند عنوان می کنند مصرف بلوبری و یک فنجان چای سبز به روند درمان این بیماری کمک می کند. همچنین آلو بخارا خشک، انار، غلات کامل، ادویه جات نظیر زنجبیل و زردچوبه، و روغن زیتون نیز ممکن است به روند درمان کمک کنند.

مهر – به گفته محققان، برخی مواد خوراکی می‌توانند درد، ورم و خشکی مفاصل را تسکین داده، حتی روند پیشرفت بیماری آرتروز روماتوئید را کُند کنند.

محققان دانشگاه کیت هند عنوان می کنند مصرف بلوبری و یک فنجان چای سبز به روند درمان این بیماری کمک می کند. همچنین آلو بخارا خشک، انار، غلات کامل، ادویه جات نظیر زنجبیل و زردچوبه، و روغن زیتون نیز ممکن است به روند درمان کمک کنند.

به گفته این محققان، این مواد خوراکی موجب کاهش التهاب و همچنین خشکی و درد در مفاصل می شوند.

بوآنا گوپتا، سرپرست تیم تحقیق، در این باره می گوید: «مصرف منظم فیبرهای رژیمی، میوه، سبزیجات و ادویه جات خاص و همچنین حذف برخی عوامل ایجادکننده التهاب و آسیب می تواند به بیماران در کنترل بیماری آرتروز روماتوئیدشان کمک کند.

وی در ادامه می افزاید: «بیماران مبتلا به آرتروز روماتوئید باید از رژیم های غذایی همه چیز خواری، نوشیدن الکل و سیگار کشیدن به رژیم غذایی مدیترانه ای، گیاهخواری، و حذف برخی خوراکی ها تغییر رویه دهند.»

به گفته گوپتا، پروبیوتیک های نظیر ماست و مکمل های رژیمی هم شامل میکروارگانیزم های سودمندی است که می توانند کمک کننده باشند.


منبع: عصرایران