طرز تهیه شامپو لطیف کننده و تقویتی مو

شامپو لطیف کننده
مواد اولیه :
۲ ق. غ. آب پرتقال                 ۲ عدد زرده تخم مرغ
۲ ق. غ. رنده شده صابون گیاهی ۱ ل. آب جوش
طرز تهیه و مصرف :
صابون را در آب جوش حل کرده پس از سرد شدن آب پرتقال و زرده تخم مرغ را بدان اضافه نموده به مدت ۳ دقیقه هم بزنید در ظرفی ریخته در یخچال نگهداری کنید. برای مصرف ابتدا سر را با آب گرم شسته سپس شامپو را به سر بمالید. موها را با آب ولرم بشوئید.
فواید : این شامپو یکی از بهترین شامپوهای گیاهی می تواند باشد. با مصرف این شامپو موهایتان بوی عطر پرتقال گرفته و به نرمی ابریشم می شود.
شامپو تقویتی مو
مواد اولیه :
۳ ق. غ. رنده شده صابون گیاهی            ۲ ل. آب مقطر
۴ ق. غ. برگ مورد
طرز تهیه و مصرف :
برگ مورد را همراه آب مقطر به مدت ۵ دقیقه جوشانیده سپس صاف نموده رنده شده صابون را به آن اضافه نموده بر روی حرارت ملایم قرار دهید، پس از ۵ دقیقه از حرارت بردارید، نیم ساعت صبر کنید و در ظرفی بریزید. برای شستن موها از این شامپو استفاده نمائید.
فواید : وجود مورد در این شامپو موها را محکم و شفاف کرده و پوست سر را نیز ضد عفونی می کند.
طرز تهیه شامپو لطیف کننده و تقویتی مو
منبع: مه شو

گمانه زنی های کودتا در زیمباوه

در پی شنیده شدن صدای تیراندازی شدید و آتش توپخانه در حومه شمالی هراره، پایتخت زیمبابوه، در ساعات نخست صبح چهارشنبه که این گونه تصور می‌شود ارتش دست به تحرک نظامی برای کودتا علیه رابرت موگابه رئیس‌جمهوری این کشور زده باشد، افسران ارتش در بیانیه‌ای که از تلویزیون رسمی قرائت کردند وقوع کودتای نظامی را در پی تسلط بر مقر رادیو و تلویزیون ملی این کشور تکذیب کردند.

ارتش این کشور در بیانیه‌ای اعلام کرد، به دنبال “کودتای نظامی” علیه حکومت رابرت موگابه نیست. ارتش در بیانیه‌ای که از شبکه زی بی سی پخش شد،‌ تاکید کرد، فقط “مجرمان را هدف گرفته است.” پیشتر ایزاک مویو فرستاده زیمبابوه در آفریقای جنوبی صحبت‌ها درباره کودتا را رد کرد و گفت: دولت “صحیح و سالم است.” در بیانیه ارتش آمده است که می‌خواهد با کسانی مقابله کند که “مرتکب جرایمی شده‌اند که باعث رنج اجتماعی و اقتصادی در کشور شده است. به محض دست یافتن به این اهداف، انتظار بازگشت اوضاع به حالت عادی را داریم.” طبق این بیانیه، موگابه که ۹۳ سال دارد و خانواده‌اش در سلامت هستند و امنیت آنها تضمین شده است. معلوم نیست که چه کسی هدایت اقدام نظامی را بر عهده دارد.


در این راستا سفارتخانه‌های آمریکا و انگلیس از شهروندان این دو کشور خواسته‌اند مواظب باشند و در خانه‌های خود بمانند. پیشتر شاهدان عینی به خبرگزاری فرانسه گفته بودند، تیراندازی شدیدی صبح امروز (چهارشنبه) در نزدیکی مقر اقامت رابرت موگابه شنیده‌اند. یک شاهد عینی که در نزدیک مقر اقامت موگابه زندگی می‌کند، گفت: ما صدای ۳۰ تا ۴۰ گلوله را از سمت منزل رئیس‌جمهور طی سه تا چهار دقیقه شنیدیم. اخیرا رقابت میان گریس موگابه، همسر رئیس جمهور و معاون سابق او در جریان بوده است پیشتر حزب حاکم زیمبابوه فرمانده ارتش را به “رفتار خائنانه” متهم کرد که پس از هشدار او در مورد مداخله نظامی بود. بعد از آنکه موگابه معاونش را اخراج کرد ژنرال کنستانتینو چیونگا او را به چالش کشید و گفت ارتش آماده است برای پایان پاکسازی‌ها در داخل حزب زانو پی اف وارد عمل شود. موگابه هفته پیش امرسون منانگاوا، معاون رئیس جمهور را بر سر اختلافی در مورد جانشینی برکنار کرد. منانگاوا قبلا جانشین ریاست جمهوری تلقی می‌شد اما حالا گریس موگابه همسر رئیس جمهور در این موقعیت قرار دارد. رقابت میان خانم موگابه و منانگاوا باعث شکاف در حزب زانو پی اف شده است.
منبع: بهارنیوز

گرسنگی بهای بلندپروازی‌های اتمی

به گزارش خبرگزاری رویترز، اتحادیه اروپا و ژاپن قطعنامه‌ای را به صورت مشترک درباره کره شمالی به کمیته حقوق بشر سازمان ملل ارائه کردند مبنی بر اینکه کره شمالی به مردم کشورش گرسنگی می‌دهد در حالی که به دنبال ساخت موشک و تسلیحات اتمی است. این قطعنامه به اجماع آراء تصویب شده و قرار است به مجمع عمومی سازمان ملل برود.

در این قطعنامه کره شمالی به استفاده مکرر از منابع برای ساخت تسلیحات اتمی و موشک‌های بالستیک متهم شده در حالی که مردم این کشور در گرسنگی و فقر غذایی به سر می‌برند. کارشناسان معتقدند که ۷۰ درصد از مردم کره شمالی غذای کافی برای خوردن ندارند. در این قطعنامه همچنین پیونگ یانگ به خاطر نقض گسترده حقوق بشر شامل شکنجه، اعدام‌های بدون محاکمه و دستگیری‌های مکرر متهم شده است. همچنین در این قطعنامه از کره شمالی خواسته شده تا شهروندان خارجی را که در اسارت این کشور به سر می‌برند، آزاد کرده و اقداماتی را برای دسترسی آنها به خانواده‌هایشان و وسایل ارتباطی فراهم آورد. در همین حال، سفیر کره شمالی در سازمان ملل گفته است که دولت متبوعش این قطعنامه را رد می‌کند. وی ادامه داد: این قطعنامه بخشی از تقابل نظامی و سیاسی توطئه و خیانت آمریکا و سایر نیروهای خصمانه علیه پیونگ‌یانگ است.
منبع: بهارنیوز

جهان عوض شد، من هم عوض شدم

گروه فرهنگ و هنر: صبحِ زود بیدار می‌شود، می‌رود پیاده‌روی و ورزش می‌کند؛ شاعری که رمان نوشته، پژوهش کرده، عاشق موسیقی است، یک ترانه هم خوانده و به سینما و بازیگری رسیده. همه‌ این کارها را پاسخ به خودش می‌داند. به یأس رسیده، سال‌ها شعر ننوشته و با این‌که می‌گوید از بهبود جهان ناامید است اما همچنان به‌دنبال شورِ زندگی است.
بیست‌وششم آبان‌ماه سالگرد تولد ۶۷سالگی شمس لنگرودی است؛ شاعری که می‌گوید جهان عوض شد و او و شعرش هم عوض شدند. حالا براساس آن چیزی که دارد، زندگی می‌کند؛ نه توقع‌ها و آرزوهایش.

شما شاعر و هنرمندی هستید که با زندگی آشتی کردید. چطور به این دیدگاه و جهان‌بینی رسیدید؟
حافظ شعری دارد که می‌گوید: چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد / من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک. فکر می‌کنم حافظ در جوانی این حرف را زده است؛ چون بعدا می‌گوید: رضا به داده بده وز جبین گره بگشای/ که بر من و تو در اختیار نگشادست. در دوره نوجوانی و جوانی، آن دیدگاه هست. منظورم بدیِ جوانی نیست؛ اتفاقا خوبی جوانی این است که آدم تصور می‌کند قبل از او کسی نبوده که به فکر تصحیح جهان باشد و اوست که آمده و همه چیز را سروسامان خواهد داد. در دوره ما که انقلابی شده بودیم و تفکر ایدئولوژیک داشتیم این را راهگشا می‌دانستیم. نه این‌که الان نیست، ولی می‌خواهم بگویم به این سادگی‌ها نیست.
من سال‌های زیاد تمام تلاش خودم را کردم و تمام گرفتاری‌هایی را که یک آدم معقول و به گمان خودمان در آن روزگار یک آدم مبارز برای زندگی و سروسامان دادن جهان باید بکشد، کشیدم. بعد آدم به جایی دیگر می‌رسد. جز اقلیتی که تا آخر به همان خیال یا باور (واژه‌هایی که باید تعریف‌شان معلوم شود) یا خوش‌گمانی باقی می‌مانند، دو گروه این وسط پیدا می‌شوند که عموما سرخورده می‌شوند. به همین خاطر می‌گویند سیاسیون قدیم تاجران خوبی می‌شوند. خب عده‌ای که نه می‌خواهند سرخورده شوند و نه می‌خواهند تاجران خوبی شوند و نه می‌خواهند بر آن باور باشند، این وسط باید تکلیف‌شان را با هستی روشن کنند. اواخر سال‌های ۶۰ بود که من دچار یک یأس فلسفی شدم و فهمیدم به این سادگی نیست که چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم  گردد. خب خیلی‌های دیگر هم هستند که نمی‌گذارند تو چرخ را بر هم بزنی که بر مراد تو بگردد. آن‌ها، هم اهرم‌های‌شان قوی‌تر است و هم توانایی‌اش را دارند.

یأس و بازبینی باورها
برای همین است که از اواخر سال‌های ۶۰ دچار یک نوع سرخوردگی یا شاید یأس شدم که باعث شد شروع به بازبینی باورهایم کنم؛ بازبینی معنای زندگی‌، این‌که چه می‌خواستم و چه شد. به همین دلیل از سال‌های اوایل دهه ۷۰ تا اواخر دهه ۷۰ تقریبا شعر نگفتم. یعنی من که در تمام سال‌های ۶۰ هر سال یک کتاب شعر چاپ می‌کردم، در این سال‌ها بیشتر در تأملات خودم بودم. البته در گردش جهان هم بودم. مشغول نوشتن «تاریخ تحلیلی شعر نو» هم بودم. اما عمدتا درگیر این بودم که چه می‌خواستم و چه شد. کتاب می‌خواندم. فکر می‌کردم. خب با نظریاتی آشنا شدم. با نیچه و بودیسم آشنا شدم که روی من تأثیر داشت. قبلا انگار این‌ها را در ذهن خودم حرام می‌دانستم. دیدم، نه، این‌ها عاقل بوده‌اند، حرف‌هایی زده‌اند که قابل تأمل است.

دیدم نمی‌شود بر اساس آرزوها زندگی کرد
بعد به این نظر رسیدم که انگار قطعیتی وجود ندارد. بعد به این نتیجه رسیدم که بر اساس آرزوهایم زندگی نکنم و براساس چیزی که در دست دارم زندگی و برنامه‌ریزی کنم. به هر حال نتیجه کلام به حرف سپهری رسیدم: گاه زخمی که به پا داشته‌ام/ زیر و بم‌های زمین را به من آموخته است. فهمیدم: کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ، کار ما شاید این است / که در افسون گل سرخ شناور باشیم. این مجموعه اتفاقات و مطالعات و شکست‌ها باعث شد به باور دیگری برسم که به قول نیچه یا مغلوب این شکست‌ها بشوم یا به آن‌ها فائق شوم. همان‌که «اَبَرانسان» می‌گفت که «اَبَرمرد» ترجمه می‌کنند؛ یعنی کسی که سعی می‌کند مغلوب نشود. همان حکمت شادمانی که می‌گوید. من تحت تأثیر همین افکار و آرا قرار گرفتم. منتها بیشتر تحت تأثیر شکست‌ها و واقعیت‌های خودم بودم. سعی کردم خودم را از آن تصورات و توهمات و تخیلات به گمان خودم بیرون بکشم که ۱۰ سال طول کشید تا ببینم که «کودکان احساس جای بازی این‌جاست». درک من از زندگی عوض شد و سعی کردم براساس آن چیزی که دارم زندگی کنم؛ نه آن توقعاتی که دارم.

کسانی که لاابالی هستند چطور شعر می‌گویند؟
شما هنرمندی هستید که صبح زود بیدار می‌شوید، می‌روید پیاده‌روی و کلا هنرمند منظمی هستید. ممکن است برخی از هنرمند تصور دیگری داشته باشند. مسئله نظم در زندگی شما به عنوان شاعر چگونه قابل جمع است؟ درباره این سبک زندگی بگویید.
به همسرم گفته‌ام تعجب می‌کنم کسانی که لاابالی هستند چطور شعر می‌گویند؟ واقعا اصلا چطور کار هنری می‌کنند؟ از فاکنر پرسیده بودند هنر چه احتیاج دارد. گفته بود ۹۹ درصد استعداد می‌خواهد، ۹۹ درصد پشتکار می‌خواهد، ۹۹ درصد هم نظم می‌خواهد. واقعا همین است. مطمئنم بسیاری از این شاعران که راه به جایی نبردند، استعدادشان کمتر از شاملو نبود. مطمئنم. نه فقط در شعر، در همه عرصه‌ها. اما پشتکار و نظم شاملو را نداشتند. پشتکار هم بدون نظم ممکن نیست. مگر آدم‌ اسب است که عصاری کند؟ باید آگاهانه و بابرنامه باشد. برنامه لازم است، اگرچه اسیر برنامه شدن لازم نیست.
من تعجب می‌کنم از آن‌ها. برای این شاملو و نیما نمی‌شوند. معروف بود شاملو هر کاری یک انسان زنده می‌خواسته انجام بدهد، انجام داده. هر کاری دلش می‌خواست کرد. اما همه کسانی که به او نزدیک بودند، اشاره می‌کنند که بسیار آدم با پشتکار و پرتلاش و منظمی بوده است. غیر از این نمی‌شود. من این سوال را باید از این افراد بپرسم. من هر روز صبح بیدار می‌شوم و مثل اکثر موجودات زنده حوصله هیچ کاری ندارم. (این باعث خوشحالی کسانی است که صبح بیدار می‌شوند و حال‌شان بد است) من هم هر صبح که بیداری می‌شوم حالم بد است. یا باید به این بی‌حالی ادامه بدهم، که من از بی‌حالی نفرت دارم، یا باید تا هستم زندگی کنم.
برای همین بلند می‌شوم و فکرنکرده بیرون می‌روم. علت این‌که ورزش می‌کنم همین است که فکرنکرده می‌روم بیرون. می‌روم بیرون فکر می‌کنم اصلا امروز ورزش کنم یا نه. می‌گویم حالا که تا این‌جا آمده‌ام. در عمل دیده‌ام وقتی دو سه دور می‌زنم، اصلا صدای طبیعت را می‌شنوم، آب و هوا و آدم‌ها را می‌بینم، فکر می‌کنم آخر ما چه فرقی با بیشتر آدم‌ها داریم؟ انبوهی از مردم قبل از من آمده‌اند و سر کار هم می‌روند. حالا من چون شعر می‌گویم تافته جدابافته‌ام؟

در افسردگی نمی‌توانم شعر بگویم
آن‌ها من را سر ذوق می‌آورند که به عنوان یک موجود زنده زندگی را شروع کنم. من هم مثل بقیه گاهی حوصله ندارم. بی‌دل و دماغم و سعی می‌کنم بر آن فائق شوم و وقتی بر آن‌ فائق می‌شوم می‌توانم شعر بگویم. اتفاقا وقتی خیلی غمگین هستم نمی‌توانم شعر بگویم. وقتی افسرده هستم اصلا نمی‌توانم شعر بگویم. می‌گویم؛ اما بیشتر پرت و پلا می‌شود و به روان‌درمانی احتیاج دارد. جمع‌بندی کنم؛ من چنینم که نمودم، دگر ایشان دانند.

آدم‌های موفق منظم بوده‌اند
به تصور من همه آدم‌های موفق منظم بوده‌اند. همه آدم‌های با استعداد درخشان که منظم نبوده‌اند به جایی راه نبرده‌اند. ظاهر قضیه  را باید ول کرد، که مثلا فراندو پسوا همیشه مست بوده؛ اما حتما همیشه منظم هم بوده است. اگر صادق هدایت این‌جور بوده که می‌شنویم، نمی‌توانست بنیان‌گذار ادبیات نوین ایران باشد که بعد از ۷۰-۸۰ سال همه به جملات او ارجاع بدهند. نمونه دیگر خیام است. می‌گوید: می‌ خور که به زیر گِل بسی‌ خواهی خفت. اگر قرار بود همیشه می بخورد و اگر نظم نداشت که نمی‌توانست اولین تقویم جلالی را درست کند که سازمان ملل هم الان تأییدش می‌کند. حتما نظم داشته و برای این‌که نظم داشته باشد حتما سر پا بوده است. منتها سخت است. بطالت خیلی راحت‌تر است. بله دو سه نفر مثل آرتور رمبو پیدا کرده‌اند. اما اگر آرتور رمبو هم آن مطالعات عظیم و مهم را نداشت، نمی‌توانست در ۱۹ سالگی آن شعر را بگوید. به نظرم دوستان ظاهر زندگی یک عده را می‌بینند. کاه روی آب را می‌بینند و در آن فرومی‌روند. در حالی‌که همه آن‌ها پشتکار و نظم داشته‌اند.

حساسیت و طبیعت مرا به شعر رساند
در دوره‌های مختلف زندگی چه چیزهایی شما را به شعر رسانده است؟ اشاره کردید به سکوت ۱۰ ساله در شعر و بعد بازگشتی داشتید با دست‌ پُر. خودتان که به گذشته فکر می‌کنید بیشتر چه چیزها، مفاهیم و عواملی شما را به شعر نزدیک کرده و به آن رسانده است؟
 پاسخ به این سوال خیلی راحت نیست، برای این‌که عوامل زیادی بوده. یکی حساسیت خود من بود. از بچگی یادم هست هفت – هشت نفر بچه فامیل بودیم. گفتنِ این‌ها الان اشکالی ندارد. هیچ کدام حساسیت من نسبت به اطرافم را نداشتند. حساسیت غریبی که من نسبت به هوا و باد و آسمان داشتم، هیچ کدام نداشتند. اصلا نگاه نمی‌کردند. خیلی از پاییزها که هوا گرفته بود و پرنده‌ها پرواز می‌کردند و سفال‌هایی که برق می‌زدند، هنوز در ذهنم هست. اما میوه‌فروشی‌ها نیستند. بنابراین معلوم است که من به طبیعت خیلی نزدیک بودم. علت‌هایش را می‌دانم ولی گفتنش وقت‌گیر است. به موسیقی خیلی حساس بودم؛ انواع موسیقی‌ها؛ فرقی نمی‌کرد. بعدا در دوره جوانی مخصوصا فقر و اختلاف طبقاتی خیلی من را تحت تأثیر قرار می‌داد. بعد هم سینما. اما مهم‌ترین عامل یکی ویژگی‌های شخصیتی‌ام بود و دیگر هم طبیعت.

اگر بخواهیم از این‌جا پلی به حضور شما در سال‌های اخیر در سینما بزنیم، سینما چه چیزی به شما اضافه کرده است؟ یعنی شمس لنگرودی قبل و بعد از سینما چه تفاوتی دارد؟
من به سینما نرفته‌ام که چیزی به من اضافه شود. اصلا. بارها گفته‌ام هر کاری می‌کنم، برای خودم است.

سینما به زندگی نزدیک‌تر است
منظورم از چیزی اضافه کردن، باز کردن افق‌های جدید است.
متوجه‌ام. آن سوالی که پرسیدید آشتی با زندگی که من اسم آن را شادخویی می‌گذارم، فضای سینما این چشم‌اندازها را برای من بازتر کرد. این چشم‌اندازها در سینما خیلی وسیع‌تر است. چرا این‌گونه است؟ برای این‌که سینما به زندگی نزدیک‌تر است. الان سینما، فوتبال و موسیقی خیلی به زندگی روزمره نزدیکی بیشتری دارند تا تئاتر، نقاشی، شعر و مجسمه‌سازی. مثالی بزنم. این روزها قرار است با همسرم به کنگره جهانی شعر در کره جنوبی بروم. کنگره‌ای است که در آن ده‌ها آدم برجسته در مورد شعر صحبت می‌کنند. من هم مقاله ارائه می‌دهم و قرار است صحبت کنم، اما هیچ‌کدام بازتابی نخواهد داشت؛ مگر در محافل کوچک. این طبیعت شعر در امروز است. اما کافی است فیلمی خوش‌ساخت باشد. می‌شود آن را به همه جشنواره‌ها فرستاد. این طبیعی است و مزیت آن بر دیگری نیست؛ ویژگی آن است. برای این‌که شعر را مردم می‌خواهند چه‌ کار؟ شعر و نقاشی امر بسته‌تری شده است. مثل فرق موسیقی مجلسی و پاپ شده است. موسیقی مجلسی برای مجلس بود، البته الان کمی عوض شده. موسیقی پاپ هم برای مردم است.

دوری از فضای شعر و نزدیک‌تر شدن به سینما
من الان چهار فیلم بازی کرده‌ام. مدتی که دارم بازی می‌کنم، خود آن فضای جدید اولا برایم خیلی جذاب است. بعد هم سعی می‌کنم فیلمنامه‌هایی را قبول کنم که به اندیشه‌ها و خواسته‌های من نزدیک‌تر باشد. وقتی هم یکی دو بار موفق شده‌ام، مثل شعر نیست که در کتاب‌ها هشت بار هم چاپ شود و عده‌ای بخوانند، در این‌جا من با انبوهی از ماجراهای بعدش مواجه می‌شوم، چون به‌روزتر و زنده‌تر است. برای همین برای من انرژیک‌تر و پرجنب و جوش‌تر  و زندگی‌سازتر است. برای همین است که مدتی کلا از فضای شعر – نه  از خود شعر – کناره گرفتم. حالا آن هم دلایلی دارد. به سینما نزدیک‌تر شده‌ام. شعر جزو من است، جزو مستغلات من است. نمی‌توانم شعر نگویم، اما مدتی کتاب شعر چاپ نمی‌کنم. فکر هم نمی‌کنم پنج – شش سال دیگر چاپ کنم. برای این‌که شعر نمی‌گویم که شاعر شوم. فیلم بازی نمی‌کنم که بازیگر شوم. تاریخ تحلیلی ننوشته‌ام که محقق شوم. دیگر تحقیق نمی‌کنم. حوصله ندارم. دیگر علاقه‌ای هم ندارم. همه این‌ کارها هم برای پاسخ به خودم بوده است. الان چیزی که به من پاسخ می‌دهد و شور بیشتری در آن هست، برای من سینماست.

نمی‌گویم کسی در ادبیات مقصر است
به عنوان کسی که سال‌ها عمرش را صرف نوشتن کرده، هرچند این پاسخی به درونیات وجودی خودتان بوده است، اما به هر حال وقتی گردش مالی سینما و ادبیات را با هم مقایسه می‌کنید چه حسی پیدا می‌کنید؟
 (خنده) یکی از آن دلایلی که می‌گویم انرژی‌زا و زندگی‌ساز، همین مسئله است. پولی که شما در عرض ۴۰ سال زندگی در ادبیات به دست آورده‌اید، در عرض چهار ماه در سینما به دست می‌آورید؛ البته نه هر کسی. من نمی‌گویم کسی در ادبیات مقصر است. برای این‌که کتاب را باید بخرند و بخوانند و آن وقت بله من هم مثل نرودا یک ویلای شیشه‌ای داشتم. نرودا وقتی اولین مجموعه شعرش «سرود نومیدی» چاپ شد، یک میلیون و ۲۰۰ هزار نسخه چاپ شد و کتاب‌های بعد. خب او می‌تواند طوری که دلش می‌خواهد زندگی کند، کار کند و کتاب بنویسد. گفتم شعر و ادبیات در تمام دنیا حوزه‌اش محدود شده است؛ شعر بیشتر. چین یک میلیارد و خرده‌ای جمعیت دارد. در کنگره این کشور شرکت کرده‌ام. در همین کشور تیراژ کتاب ۱۰ هزار نسخه است. رمان باز هم فرق می‌کند. اما در این‌جا رمان هم همین است. اما من نه از کسی گله‌مندم و نه از کاری که کرده‌ام پشیمانم.

از همین تعداد هم که شعر می‌خوانند سپاسگزارم
آدم هر کاری می‌کند تبعاتی دارد و باید آن کار را با تبعاتش بپذیرد. این‌طوری نیست که شعر بگویم و بگویم مردم نمی‌خوانند. خب نگو! تو انتخاب کرده‌ای، به مردم چه کار داری؟ من از همین تعداد هم که  شعر می‌خوانند سپاسگزارم، وگرنه تعدادش کمتر می‌شد، وگرنه همین تعداد شعر هم نمی‌توانستم بگویم. من اصلا حرف این دوستان گله‌مند را قبول ندارم که می‌گویند مردم شعر نمی‌خوانند. خب تو نگو! من هستم که باید راه خودم را انتخاب کنم. اگر فوتبال هم بلد بودم، بازی می‌کردم. منتها به فوتبال علاقه‌ ندارم.

چیزی که مهم است خود زندگی است
چیزی که مهم است خود زندگی است. ما بیشتر این چیزها را از بزرگان خودمان مثل نیما یاد گرفته‌ایم. نیما می‌گوید اصل زندگی است. کس دیگری بگوید شاید قبول نکنم ولی وقتی نیما می‌گوید که من تئوری‌اش را قبول دارم، این هم در تئوری اوست. بله من اخیرا رمان هم نوشته‌ام؛ «آن‌ها که به خانه من آمدند»، کاندیدا هم شده و چند بار چاپ شده، اما در این‌جا بیشتر از این نمی‌خرند. چه کار باید کرد؟ من هم باید فکری به حال خودم بکنم.

کارِ شاعرِ جوان دشوار است
تفاوت جای شاعر در آن دوره‌ای که شما شروع به نوشتن کردید و اولین کتاب‌تان را چاپ کردید با شاعر امروز چیست؟ آیا تصورتان از انسان شاعری که در آن زمان شاید نیما یا شاملو و… بود، با تصوری که امروز در جامعه از شاعر وجود دارد تغییری کرده است؟
 من در شروع شعر برای شاعر جایگاهی متصور بودم که الان می‌بینم درست است. یعنی فکر می‌کردم شاعر در فلان مرتبه است و جامعه با او چنین برخوردی خواهد کرد. الان در حال حاضر می‌فهمم با من همان برخورد می‌شود. اما یک امایی این وسط است. شاعران جوانی که الان کار می‌کنند با روزگاری که من جوان بودم اگر خواسته باشیم تصورات‌شان را نسبت به جایگاه شاعر مقایسه کنیم و ببینیم تصورات‌شان چگونه است، من از هیچ کسی نپرسیده‌ام، اما می‌توانم حدس بزنم چگونه است. می‌دانید چرا؟ برای این‌که نه این‌که شعر گفتن راحت‌تر بود. ما شروع کردیم خیلی‌ها بودند. کار راحت‌تر نبود؛ امکانات مشخص‌تر بود. فضا آرام‌تر بود. صدا به صدا می‌رسید. من می‌دانستم چه می‌خواهم بگویم و قرار است چه بشنوم. الان همه چیز آشفته است، برای همین یک شاعر جوان نمی‌داند از کجا باید شروع کند. کارش دشوار است. مثلا آن زمان چهار مجله درمی‌آمد که تقریبا همه آن‌ها را می‌شناختند و شعر هم چاپ می‌کردند؛ یا شعرت را قبول می‌کردند یا نه. اگر قبول می‌کرد بعد از دو سه شماره شما راه می‌افتادی. الان معلوم نیست مجله کجاست و روزنامه چه خبر است. انبوهی از رسانه‌های مجازی وجود دارد. این کار را دشوار می‌کند. به هیچ وجه حرفم به این معنی نیست که چون دشوار می‌کند، بنابراین نشدنی است یا بهانه‌زاست. منظورم این نیست؛ منظور این است که کار و برنامه‌ریزی دیگری احتیاج دارد.

جوهرِ شعری شاعر را ماندگار می‌کند
می‌گویید فضا آرام‌تر بود. ولی اکثر شاعران مطرح که از آن زمان می‌شناسیم با سیاست و اربابان قدرت دست و پنجه‌ای نرم کرده‌اند. شاید این به شناخته‌تر شدن‌شان کمک کرد و در ادامه به این معنی شد که شاعر کسی است که تعهدی به جامعه دارد و به مفاهیمی مثل عدالت و آزادی. خود شما هم در دوره‌ای در این فضا بوده‌اید. ولی ظاهرا الان این‌گونه نیستید یا در شعر شما به گونه دیگری شده است. بیشتر از انسان فراموش‌شده و گم‌شده می‌گویید. از این مسئله بگویید و این‌که چقدر لازم است شاعر به این سمت حرکت کند و از این تعریف از شاعر و مفاهیم فاصله بگیرد؟
 چند مسئله را با هم مطرح کردید. یکی تغییر شعر من است که خواهم گفت. یکی این‌که آن زمان شاعرانی بیشتر شعرشان جلب نظر می‌کرد که در فضاهای سیاسی شعر می‌گفتند و به مسائل سیاسی توجه می‌کردند. بله، اما گذرا بود؛ یعنی این شاعران هرگز جدی گرفته نمی‌شدند. شاعرانی جدی‌تر گرفته می‌شدند و ماندگارتر بودند، به نظر می‌رسیدند و واقعیت داشتند که جوهر شعری بیشتری داشتند؛ مثل سهراب سپهری که هرگز سیاسی نبود. در زمان خودش هم همین قدر محبوب بود. سیاسی‌ها هم دوستش نداشتند، اما او را می‌شناختند. او معروف بود اما برای عده‌ای محبوب بود و برای عده‌ای نبود. در همان موقع هم شاملو، اخوان، سپهری و فروغ به خاطر سیاسی بودن کارشان مطرح نبودند؛ این به خاطر جوهر کارشان بود. همان زمان عده دیگری در سطوح دیگری مطرح بودند که هنوز هم هستند و اسم نمی‌برم. هی هم زور می‌زدند که مطرح شوند، اسم‌شان مطرح هم می‌شد اما زود فراموش می‌شدند.

جهان عوض شد، من و شعرم هم عوض شدیم
 اما این‌که چطور فضای شعر من عوض شد. برای این‌که اصلا جهان عوض شد و من هم عوض شدم. یا باید شعر را رها کنم، که قرار هم شد رها کنم اما شعر مرا رها نکرد. نمی‌توانستم نسبت به اتفاقات بی‌تفاوت باشم. بارها گفته‌ام هر شعری می‌گویم تکراری از وجود من است که منتشر می‌شود. این‌جوری نیست که تصمیم بگیرم حالا کتابی چاپ کنم. من دو دوره ۱۰ ساله اصلا شعر نگفته‌ام. دو بار ۱۰ سال. اتفاقا در دوره‌ای که تکلیفم با خودم و با روزگار روشن نبود. یکی از سال ۵۳ تا سال ۵۷ و ۵۸ که اصلا شعر نگفتم. برای این‌که جهان‌بینی من عوض شده بود و از یک جهان‌بینی وارد جهان‌بینی دیگری شده بودم ولی زیبایی‌شناسی آن را پیدا نمی کردم. شعر می‌گفتم ولی می‌دیدم به درد نمی‌خورد، کنار می‌گذاشتم. از ۵۳ تا ۵۸ شعر ندارم. بعد زیبایی‌شناسی در سال‌های دهه ۶۰ برایم روشن شد. به شدت مشغول کار شدم، تا این‌که اواخر دهه ۶۰ دیدم همه‌اش باد هوا بود. دوباره شعر نگفتم. دوباره تکلیفم با خودم و جهان روشن نبود. این دفعه ۱۰ سال شعر نگفتم. تا این‌که یواش یواش به چشم‌اندازهایی رسیدم که توضیح دادم. این دیگر با فضای سیاسی قبلی من خیلی فرق داشت. البته هنوز هم سیاسی هست، اما دیگر به یک معنا ادعای دگرگونی جهان در آن نیست، ناشی از ایدئولوژی نیست. این فرق‌ها را دارد، وگرنه اصلا شعر غیرسیاسی کلا کم هست. فرصت نیست وگرنه مولوی هم بازتاب نوعی وضعیت سیاسی است. شعرش سیاسی نیست اما منتج از یک وضعیت سیاسی است. به هر حال جهان عوض شد، من هم عوض شدم، شعرم هم عوض شد.

می‌خواستم درخت‌ها و پرنده‌ها را در شعرم بیاورم
بسامد خصوصیت و مولفه‌های زندگی در شمال در شعر شما زیاد است؛ مثل قایق و موج و مه و… اگر شمس لنگرودی در کویر به دنیا می‌آمد شعرش گونه دیگری می‌شد؟
سوال درستی است. بعضی فکر می‌کنند چون من اهل شمال هستم طبیعت در شعرهایم زیاد است. این‌گونه نیست. طبیعتا چون در شمال به دنیا آمده بودم، خیلی تحت تأثیر طبیعت بودم و در شعر من هم نمودهایی داشت. یک نکته بسیار مهم می‌گویم که از نیما و نرودا و ریلکه یاد گرفتم. از نیما یاد گرفتم و بعد از نرودا و ریکله فهمیدم. یادم است دانشجوی مدرسه عالی بازرگانی رشت بودم. با مینی‌بوس می‌رفتم رشت و می‌آمدم لنگرود. همه‌اش هم باران بود. خیلی از این فضا خوشم می‌آمد. همه‌اش با خودم می‌گفتم یک روزی من همه این درخت‌ها و برگ‌ها را در شعرم می‌آورم، مزارع را می‌آورم، پرندگان را می‌آورم. تا این‌که یک روز به مطلبی از نیما یوشیج برخوردم. دیدم عجب مطلب مهمی. من که می‌گویم این‌ها را می‌آورم، چگونه می‌آورم؟ من که اسم این‌ پرنده‌ها را بلد نیستم، اسم چهار تا پرنده را بلدم. دیدم نیما می‌گوید اگر قرار است از زبان سنگ حرف بزنی باید به سنگ تبدیل شوی تا بتوانی از زبان سنگ حرف بزنی. دیدم اگر قرار است از جنگل بگویم باید اسم درخت‌ها را بشناسم و برگ‌های‌شان را بشناسم.

دوباره شمال
آمریکا هم خیلی سبز است، اما به قول همسرم نوع سبزی آن با شمال فرق می‌کند. من برای شعر باید بدانم علت آن چیست؛ وگرنه من زیست‌شناس نیستم. این را اول از نیما فهمیدم، بعدها در زندگی‌نامه ریلکه هم دیدم و بعد در زندگی‌نامه نرودا دیدم گفته که تو اگر قرار است از رودخانه سخن بگویی باید کف رودخانه بنشینی و با کف دست، شن رودخانه را لمس کنی و شن را بفهمی. نتیجه این شد که دوباره به شمال رفتم. به حیاط‌مان که پر از درخت است می‌رفتم و شن و چاه را نگاه می‌کردم. این چاه روزی ۱۰ بار رنگ عوض می‌کند. نور آفتاب یا ابر می‌افتد، فرق می‌کند. قبلا فقط می‌گفتم چاه. فقط یک چاه در ذهنم بود. منظورم این است که قبلا یک طرح کلی از طبیعت داشتم. سعی کردم این را به یک شناخت جزء‌نگر تبدیل کنم. بعد از این بود که خوشبختانه با دور سوم شعرسرایی‌ام همزمان شد. الان فهمیدم سه دوره داشته‌ام که دوره سوم از «پنجاه و سه ترانه عاشقانه» شروع شد.
در این دوره دیدم که بله جزءنگرم. یعنی فرق‌ها را می‌شناسم. جالب است به آدم‌ها هم همین‌گونه نگاه می‌کنم. گاهی در خیابان به فردی خیره می‌شوم و بعد با خودم می‌گویم الان با خودش می‌گوید چرا به من این‌گونه نگاه می‌کند؟! دیگر عادت کرده‌ام به همه چیز همین‌گونه نگاه کنم. نتیجه این‌که صرفا اگر جنوبی بودم شعرم جنوبی نمی‌شد. باید می‌رفتم با جزئیات حس می‌کردم و من این کار را می‌کردم.

دیدم نجات‌دهنده عشق است
در شعر شما یک انسان وجود دارد که شما منتظر و دلتنگ او هستید. او اَبَرانسان است؟ عابر پیاده است؟ این آدم چه کسی است؟
 من بعد از شکست‌هایی که صحبتش را کردم، یواش یواش دیدم تنها چیزی که در غیاب ایدئولوژی و آرمان‌ها (آرمان که نمی‌شود گفت چون آرمان‌ همیشه وجود دارد)، در غیاب اهداف بلند می‌تواند منجی و نجات‌دهنده باشد، عشق است. عشق هم که می‌گویم با مهر مادری و نوع‌دوستی متفاوت است. نه، عشق یک فرد به فرد دیگر. من قدیم‌ها فکر می‌کردم عده‌ای از آدم‌ها عاشق‌پیشه هستند و عده دیگری نیستند. برای این‌که سیاسی فکر می‌کردیم. بعدا دیدم این‌گونه نیست. تو می‌توانی خیلی چیزها را در خودت پرورش بدهی و چیزهای دیگری را از بین ببری.

نگاهم به مسائل عاشقانه شد
اصلا این‌گونه نگاه نکرده بودم تا عشق را بشناسم. بعدها تازه رجوع کردم دیدم اصلا عشق چی هست. بعد نگاهم به مسائل عاشقانه شد. نسبت به خیلی چیزها که حرف می‌زنم عاشقانه است. در شعر جهان هم هست. آقای پل الوار شعر معروفی به اسم «آزادی» دارد با این مضمون که نامت را بر کوه و ابر می‌نویسم… بعد آخر می‌گوید «ای آزادی». شعر تا آخر عاشقانه است. اما جالب است که چون آدم‌های صمیمی‌ای هستند می‌گوید اسم شعر آزادی نبود، اول شعر را با اسم زنی تمام کرده بودم، ولی برای این‌که وسعت بیشتری داشته باشد «ای آزادی» گذاشتم. این برای این است که نگاهش به هستی عاشقانه بود. بنابراین در شعر من هم فقط یک انسان نیست. وقتی بالاخره همه چیز از بین رفت آدمی به امید زنده است. حالا آن امید می‌تواند فردا باشد، زندگی باشد یا یک آدم. بنابراین وقتی نگاهم تغییر پیدا کرد، شعرم رایحه عاشقانه پیدا کرد.

جهان در حال فرورفتن در یک منجلاب است
امید دارید؟
شمس لنگرودی: منظورتان این است که جامعه بهبود پیدا کند؟! نه. من قدیم‌ها امیدی داشتم. بعد یاد این شعر افتادم که اول فکر می‌کردم شعر حافظ است ولی بعد متوجه شدم شعر نسیم شمال است: بر جبین این کشتی نور رستگاری نیست. اصلا به نظرم جهان کلا در حال فرورفتن در یک منجلاب است. قبلا در جهان یک کمونیسم و مارکسیسم وجود داشت (کاری به بد یا خوبش ندارم) که سرمایه‌داری از ترس او حواسش بود و ذره‌ای خودش را جمع و جور می‌کرد. قدری به منافع بشری فکر می‌کرد. الان انسان از طریق همین نظام سرمایه‌داری اسیر منافع اقتصادی خودش شده. دست خودشان هم نیست. یعنی خود نظام سرمایه‌داری و شرکت‌ها مهم‌تر از آدم‌ها هستند. آدم‌ها خودکشی می‌کنند برای این‌که ضرر کرده‌اند. وارد این بحث نشویم بهتر است. این‌ها را هم از روی حافظه نمی‌گویم. اقتصاد خوانده‌ام و یک چیزهایی بلدم.

امیدی به بهبود جهان ندارم
طنز شعرتان هم از این‌جا می‌آید؟
 آفرین! طنز از این‌جا می‌آید. نه، امیدی به بهبود جهان ندارم. لغت فردگرایی درست نیست، اما قدری توجه به فرد در هر کسی بیشتر شده است. گفتم ول کن جهان را، کلاه خودت را بچسب. بعضی‌ها فکر می‌کنند این به معنی پشت کردن به سیاست و حقیقت است؛ این‌ها ساده‌نگری است. تو مگر می‌توانی وقتی آب جوش به سرت می‌ریزند ساکت بنشینی؟ معلوم است برمی‌گردی و یک فحش می‌دهی. منظورم این نیست که آدم نسبت به بی‌عدالتی‌هایی که صورت می‌گیرد ساکت بنشیند. اما این‌جوری هم نیست که چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد. به قول شما، برای من بیشتر طنزآمیز شده است.

هرگز مام وطن را نمی‌فهمم
شما در دوره کوتاهی خارج از کشور زندگی کرده‌اید. الان هم در رفت و آمد هستید، اما محل زندگی‌تان را این‌جا انتخاب کرده‌اید. چه چیزهایی شما را در ایران نگه داشت؟
من به خارج که می‌رفتم هرگز قصد ماندن نداشتم. یا همسرم در حال درس خواندن بود یا دخترم، یا برای تدریس گاه‌گاهی خودم می‌رفتم. یعنی طولانی‌ترین دوره‌ای که از ایران رفتم یک سال بود که آن هم به خاطر برگزاری کلاس در آمریکا بود. من هرگز برای اقامت نرفته بودم. اما نکته مهم‌تر این است که من هرگز مام وطن را نمی‌فهمم. میهن‌دوستی را نمی‌فهمم. نه این‌که بد است، نه. اما بعضی‌ها افتخار می‌کنند. بله آدم مبارزه می‌کند. چرا؟ برای این‌که مجبوری از سلسله اعصابت محافظت کنی. چرا؟ برای این‌که هر کس در هر جا که به دنیا می‌آید، سلسله اعصابش به مرور با آن‌جا انطباق پیدا می‌کند. اگر او را به جای دیگری ببرند، مضطرب می‌شود. فقط هم آدم نیست؛ هر موجود زنده‌ای این‌گونه است. شما یک ژاپنی را به افغانستان ببرید، مضطرب می‌شود. یک افغانستانی را هم با این فرهنگ به ژاپن ببرید، مضطرب می‌شود. این ربطی به میهن‌دوستی ندارد. آهو و هر حیوان دیگری را هم ببرید همین‌گونه می‌شود. بنابراین ما وقتی از وطن و میهن دفاع می‌کنیم، مجبوریم. این به معنی این نیست که من انترناسیونالیستم یا دیگری ناسیونالیست است. نه بابا، وضعیت طبیعی زندگی این است و این انطباق باعث راحتی فرد در آن‌جا می‌شود. این راحتی باعث می‌شود سعی کند از آن‌جا دفاع کند. به نظرم همین کافی بود که من هیچ موقع تصمیم به ماندگاری در جایی نگیرم و برگردم به جایی که بوده‌ام.

آرزوهای شمس لنگرودی
در آخر، برای تولد امسال‌تان دو آرزو داشته باشید؛ یکی شخصی – که گفتنی باشد – و یکی هم جمعی.
اساسا آدمیزاد با خودش خلوتی دارد و این طبیعی است. انسان را که خبر دارم، گاو و گوسفند را خبر ندارم. بعضی اسمش را می‌گذارند خودسانسوری. واقعیت این است که شاید هم بخشی خودسانسوری باشد. برای این‌که جزو رازهای آدمی است. هیچ موجود بی‌رازی وجود ندارد و آن‌ رازها به زندگی آدم شخصیت و معنا می‌دهد. در جوامع حالا – چه لغتی به کار ببرم؟ بگویم عقب‌مانده؟‌ عقب نگه داشته‌شده؟ (چون هر لعنتی به کار می‌بریم، به عده‌ای برمی‌خورد) – این رازها و خودسانسوری‌ها بیشتر است. برای همین اگر آرزویی داشته باشم، این فرهنگ اجازه نمی‌دهد واقعیت آن چیزی را که ته ذهن من است بگویم.

من هم برای همین گفتم گفتنی‌اش را بگویید.
 (خنده) واقعا این چیزی که می‌خواهم بگویم خارج از صمیمیت نیست. کار اداری انجام نمی‌دهم. طبیعتا یکی این است که مثل هر آدم سالم و زنده دیگری در کار خودم به آن جایی که می‌خواهم برسم؛ بویژه در کار سینما که الان مورد علاقه من است.

امیدوارم بشود زندگی کرد
یعنی انگیزه و چشم‌انداز دارید؟
 بله. بویژه در سینما خیلی چشم‌اندازها دارم. علاقه‌ای هم ندارم به دنبال کسی یا چیزی و جایی بدوم. در شعر هم همین‌گونه بوده‌ام. زحمت خودم را می‌کشم. در زندگی شخصی‌ام آرزویم این است که به آن جایگاهی که می‌خواهم برسم، چون زندگی معلوم نیست تا کجاست.
در زندگی عمومی واقعا آرزویم این است که کشور ما به یک ثبات و آرامش قابل قبول برسد و این بحران‌های اقتصادی و روانی و این تلاطم‌هایی که سعی در پوشاندش می‌شود از بین برود و سروسامانی پیدا کند. با پاک کردن صورت مسئله هیچ چیز حل نمی‌شود. این‌که بگوییم ببینید در منطقه آرام‌ترین کشور ما هستیم کافی نیست. آرزوی واقعی و دغدغه من مدتی است این است. برای این‌که مدتی امیدوار بودم؛ امیدوار بودم به آینده. اما یواش یواش امیدم را دارم از دست می‌دهم. دیروز به طور اتفاقی به یکی از آقایان برخوردم. گفتم مردم می‌خواهند زندگی کنند و کاری به شما ندارند. یعنی هر کسی می‌خواهد هر کاری بکند، قصدی ندارد، می‌خواهد زندگی کند. نمی‌دانم چقدر حرف من را فهمید. امیدوارم بشود زندگی کرد. آرزویم این است.

نگاهی کوتاه به زندگی و آثار شمس لنگرودی
محمد شمس لنگرودی فرزند آیت‌الله جعفر شمس گیلانی متولد ۲۶ آبان‌ماه سال ۱۳۲۹ در لنگرود، سرودن شعر را از دهه ۱۳۵۰ آغاز کرده و علت علاقه‌مندی‌اش به ادبیات را علاقه پدر شاعرش به شعر می‌داند. شمس ادبیات کهن را هم نزد پدرش آموخته است. او در دوران دبیرستان در رشته ریاضی تحصیل کرد و با شعر نو آشنا شد. همچنین در مدرسه عالی بازرگانی رشت اقتصاد خواند. این شاعر نخستین شعرش را در ۱۶ سالگی سرود و در مجله «امید ایران» منتشر کرد. اولین مجموعه شعر او نیز با عنوان «رفتار تشنگی» در سال ۱۳۵۵ منتشر شد. شمس در همان سال به تهران آمد و شغل‌های گوناگونی را از جمله حسابداری، دبیری، کار در شرکت تبلیغاتی و حتی کارگری تجربه کرد.
مجموعه‌ شعرهای «رفتار تشنگی»، «در مهتابی دنیا»، «خاکستر و بانو»، «جشن ناپیدا»، «قصیده لبخند چاک چاک»، «نت‌هایی برای بلبل چوبی»، «پنجاه و سه ترانه عاشقانه»، «باغبان جهنم»، «ملاح خیابان‌ها»، «لب‌خوانی‌های قزل‌آلای من»، «رسم کردن دست‌های تو»، «می‌میرم به جرم آن‌که هنوز زنده بودم»، «شب، نقاب عمومی است»، «آوازهای فرشته‌ بی‌بال»، «تعادل روز بر انگشتم» و «و عجیب که شمس‌ام می‌خوانند» (۶۳ ترانه عاشقانه) از آثار منتشرشده شمس لنگرودی هستند.
او همچنین رمان‌های «رژه بر خاک پوک» و «آن‌ها که به خانه من آمدند»، کتاب‌های کودک «شبی که مریم گم شد» و «رومی و بومی» و کتاب‌های «تاریخ تحلیلی شعر نو» (در ۴ جلد)، «گردباد شور جنون» (سبک هندی و کلیم کاشانی)، «مکتب بازگشت» (بررسی شعر دوره‌های افشاریه، زندیه، قاجاریه)، «رباعی محبوب من» و «روزی که برف سرخ ببارد» را منتشر کرده است.
شمس لنگرودی در فیلم‌های «فلامینگوی شماره ۱۳»، «احتمال باران اسیدی»، «پنج تا پنج» و «دوباره زندگی» هم بازی کرده است.
منبع: بهارنیوز

باید به مردم وعده‌های شدنی داد

سید مصطفی هاشمی طبا در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان در نشستی با عنوان «هویت دانشجو؛ انتقاد یا انفعال»، اظهار کرد: کنگره ملی دانشجویان نباید تنها به دنبال حل مشکلات دانشجویان باشد بلکه باید به دنبال حل مشکلات کل جامعه باشد. یکی از بزرگترین مشکلات کشورعدم تشخیص اولویت‌ها و مدیریت صحیح است. آن‌چه باید مورد بحث قرار گیرد این است که هویت دانشجو انتقادی است یا انفعالی؟ تنها نباید به این مورد بسنده کرد و باید مراتب دیگری را هم در نظر گرفت. ابتدا باید کلمه دانشجو را به درستی تبیین کرد. اولین اصطلاح دانش است و این دانش گستره فرهنگی دارد و دانشجوی ما باید این نکته را درک کند که نباید تنها در یک رشته خاص تخصص داشته باشد.

وی ادامه داد: مهندسان ما باید به مسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه  نیز آگاهی داشته باشند و برای کشف هویت خود در جامعه زندگی کنند تا با همه مسایل آشنا شوند. اگر یک پزشک تنها علم پزشکی را خوب بداند و از جامعه خود و دغدغه مردم آگاهی نداشته باشد و از فرهنگ جامعه بی‌خبر باشد، یقینا از ریشه خود خارج شده و هویت خود را به درستی نخواهد شناخت. دانشگاه کارخانه نیست که انسان ها به آن وارد شوند و همان طور خارج شوند. در راس دروس دانشگاهی، دروس اصلی هر رشته قرار دارد که باید مد نظر قرار بگیرد و به شکل مطلوب یاد گرفته شوند، ولی نباید از جامعه دور ماند بلکه به هر دو باید توجه شود. این موضوع در واقع  به حل مشکلات آینده کشور کمک می‌کند.

وی افزود: وظیفه یک دانشجو علاوه بر خوب یاد گرفتنِ دروس اصلی رشته‌اش این است که اندیشیدن، زندگی کردن و بقیه مسائل را هم به شکل مطلوب یاد بگیرید. بخش واجب این مسئله این است که دانشجو باید تفکر را یاد بگیرد. در واقع انسان تک ساحتی که به یک رشته خاص مثل پزشکی یا معماری یا هر رشته دیگر بپردازد انسان موفقی نخواهد بود، بلکه باید هویت جامعه و نیاز هایش و دردهای آن را بشناسد و بتواند به حل آن‌ها بپردازد تا توانسته باشد به جامعه خود کمک کند.

هاشمی‌طبا افزود: نباید مسائل خاکستری سیاسی جلوی فعالیت دانشجویان را بگیرد و مانع فعالیت آنان بشود و همین‌طور باید اولویت‌ها را بدانیم و در پی آن‌ها باشیم و در جهت حل مسائل حرکت کنیم. وی اظهار کرد: برنامه ششم توسعه به آرزوی‌های نمایندگان بر می‌گردد که آن‌ها تکالیفی برای دولت تعیین می‌کردند، اما انجام این تکالیف چند برابر بودجه فعلی کشور را طلب می‌کند و آن ها به اولویت ها توجهی ندارند و در واقع اجرای این برنامه‌ها ممکن نیست.

وی تصریح کرد: شبکه دانشجویان ما شبکه بسیار تاثیرگذاری در جامعه است. ما در سراسر کشور دانشگاه داریم و شبکه استادان ما نیز شبکه بسیار گسترده و مهمی است که نباید ساده از آن گذشت. مثلا اگر استادی در دانشگاه تهران حرفی بزند بازتاب آن را در دانشگاه شیراز می‌بینیم؛ بنابراین فریاد دانشگاه یک فریاد سراسری است که نبایده آن را نادیده گرفت.

این فعال سیاسی اظهار کرد: کنگره ملی دانشجویان نباید تنها به دنبال حل مشکلات دانشجویان باشد بلکه باید به دنبال حل مشکلات کل جامعه باشد. یکی از بزرگترین مشکلات کشور عدم تشخیص اولویت ها و مدیریت صحیح در کشور است.

کاندیدای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با بیان این‌که «باید به مردم وعده‌های شدنی داد»، اظهار کرد: یکی دیگر از مشکلاتی که از ابتدای شکل‌گیری انقلاب اسلامی گریبانگیر جامعه بوده است تمایلات پوپولیستی برخی مسئولان است. آیا درست است که برای خوش‌آمد مردم وعده‌های تو خالی و غیر واقعی داد؟ ما تنها یاد گرفته‌ایم وعده دهیم در حالی که یاد نگرفته‌ایم نیروهای بالقوه خود را به نیرو های بالفعل تبدیل کنیم. بزرگ کردن و رشد دادن اقتصاد را یاد نگرفته ایم و با این روش‌ها به نتیجه مطلوب نمی‌رسیم.

وی تصریح کرد: یکی دیگر از مشکلاتی که گریبانگیر ماست مشکلات سرزمینی است که همه جامعه نسبت به آن باید حساس باشند. اگر بخواهیم با همین روند پیش برویم طولی نخواهد کشید که سرزمین‌مان خسارات زیادی می‌بیند. بیشتر دشت‌های ما نشست کرده و دیگر قابل کشاورزی نیست، مهاجرت افزایش پیدا کرده و شهرهای ما قابلیت این تعداد جمعیت را ندارد و ما  در حال از دست دادن سرزمین مان هستیم و از دست دادن سرزمین به معنای از دست دادن استقلال کشور است. مسایلی که امروزه  در زندگی‌مان وجود دارد ناشی از اجراییات کشور است و این مشکلات با وعده درست نمی‌شود، باید عملی شوند تا در مسیر حل مشکلات گام برداریم و تشخیص این که مهم ترین مشکل جامعه ما چیست برعهده دانشجویان است.

وی گفت: طیف دانشجویی ما باید بتواند مشکلات اصلی را تشخیص دهد. درگیر مسایل خاکستری سیاسی شدن نشاط را از دانشجو و دانشگاه می گیرد. آن چیزی که شادابی را به جامعه دانشجویان بر می‌گرداند کشف حقایق، جستجو  کردن، پیشرفت و کمک به حل مسایل است. باید به این نکته توجه کرد که لذت انسان در حل مسایل سخت و پیچیده است. در دنیا مسئله اعتماد و اطمینان به کیفیت مناسب مطرح است و ما خیال می کنیم که چنین چیزی در فرهنگ ما وجود ندارد. اگر از این دید به گذشته ایران و به تخت جمیشد و ظروف کشف شده نگاه کنید متوجه کیفیت تولیدات آن زمان می شوید. حیف است که چنین فرهنگ و پیشینه ایی داشته باشیم و از آن استفاده صحیح نکنیم.

رییس سابق کمیته ملی المپیک افزود: دانشگاه استعداد پرورش انسان‌های بزرگ را دارد. در حقیقت کشور ما به دست فارغ التحصیلان دانشگاه اداره می شود. جنبش های دانشجویی ما سیاسی هستند نه مملکتی و این درست نیست، چون مشکلات جامعه ما تنها مشکلات سیاسی نیستند. استادان و دانشجویان باید به فکر مردم و جامعه باشند و بتوانند به اتفاق نظر برسند.

وی با اعتقاد به این‌که «کشور ما از لحاظ اقتصادی کشور فعالی نیست» ادامه داد: اقتصاد ما بر فروش نفت و در آمد های دولت می چرخد. ما کشور خرج کننده و مصرفی هستیم و تنها کاری که می توانیم بکنیم تا وضعیت ما بهبود یابداین است که صنعت گردشگری را توسعه دهیم چون در جامعه هیچ گونه سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی وجود ندارد.

وی ادامه داد: ما به دنبال وضع رفاهی بسیار خوب هستیم که برای رسیدن به آن باید سختی‌هایی را متحمل شویم. در کشور ما شبکه‌هایی وجود دارد که اداره کردن آن‌ها سخت و هزینه‌بر است، مانند ارتباطات. همچنین برای ادامه داشتن این شبکه‌ها نیازمند این هستیم که ثروت‌های ارزی کشور را در این راه استفاده کنیم که همین موضوع سبب می‌شود بسیاری از کارخانجات تازه تاسیس نتواند شروع به کار کرده و اشتغال‌زایی کنند.

هاشمی‌طبا ادامه داد: باید مواظب باشیم که هویت ملی مان دستخوش تغییر نشود. بعضی از افراد نسبت به این هویت شناختی ندارند نه به این معنا که بخواهند در مذهبی بودن افراط کنند بلکه شناختی از هویت ملی ندارند. باید همان طور که به موضوعات مذهبی زیاد پرداخته می‌شود به هویت ملی هم بیشتر پرداخته شود و این را بدانیم که با لج بازی هیچ مشکلی حل نمی‌شود.
منبع: بهارنیوز

شمار جانباختگان همچنان ۴۳۵ نفر

در پی وقوع زلزله ۷٫۳ در غرب کشور، مردم برخی مناطق استان کرمانشاه به ویژه سرپل ذهاب و روستاهای آن همچنان از برق و آب بی‌بهره هستند و این دومین روز است که مردم باید ساعات سرد شب را یا در چادرها و یا در فضای باز شهری یا روستایی سپری کنند.

۰۶:۵۶/ زمین لرزه سرپل ذهاب را دو بار لرزاند
شهرستان سرپل ذهاب در استان کرمانشاه در طول سه ساعت گذشته دو بار به خود لرزید.
نخستین زمین لرزه در شهرستان سرپل ذهاب بامداد امروز در ساعت ۰۳:۵۱:۳۰ و به بزرگی ۲.۹ ریشتر به وقوع پیوست.
این زمین لرزه در۱۴ کیلومتری سرپل ذهاب، ۱۴ کیلومتری قصر شیرین و ۳۶ کیلومتری ازگله بود. 
با این حال، دومین زمین لرزه به بزرگی ۳.۶ ریشتر در ساعت ۰۴:۱۴:۱۸ و در شش کیلومتری سرپل ذهاب، ۲۱ کیلومتری قصر شیرین و ۳۷ کیلومتری ازگله رخ داد. 

۰۶:۲۳/ ازگله چهار بار لرزید
چهار زمین‌لرزه‌ بامداد امروز شهرستان ازگله در استان کرمانشاه را لرزاند.
نخستین زمین‌لرزه در شهرستان ازگله کرمانشاه به بزرگی ۳.۱ ریشتر در ساعت ۰۴:۲۶:۳۶ رخ داد. 
این زمین لرزه در هفت کیلومتری ازگله، ۳۲ کیلومتری تازه‌آباد و ۳۶ کیلومتری قصر شیرین به وقوع پیوست. 
دومین لرزه به بزرگی ۲.۸ ریشتر در ساعت ۰۴:۵۱:۲۶ به وقوع پیوست که مرکز جغرافیایی آن در ۱۹ کیلومتری ازگله، ۲۶ کیلومتری قصر شیرین و ۳۶ کیلومتری سرپل ذهاب بود.
هنوز دقایقی از زمین لرزه مذکور نگذشته بود که زمین لرزه دیگری به بزرگی ۲.۸ ریشتر در ۰۴:۵۳:۴۷ به وقوع پیوست که مرکز جغرافیایی آن ۱۰ کیلومتری ازگله، ۳۰ کیلومتری حلبچه عراق و ۳۳ کیلومتری تازه آباد، بود.  آخرین زمین لرزه نیز به بزرگی سه ریشتر در ساعت ۰۵:۰۴:۱۹ در ازگله رخ داد.
منبع: بهارنیوز

خورش خلال؛ خوراک اصیل ایرانی

هفته نامه کرگدن – نیوشا طبیبی: «تخمه جابونی» به اشتباه به «تخمه ژاپنی» معروف شد؛ روستای حاصلخیز جابان در نزدیکی دماوند و بر سر جاده فیروزکوه واقع است، این روستا آب گوارا و خاک مستعدی دارد.

از محبوب ترین اعمال نزد ایرانیان هنگام دور هم نشستن و گفت و گو کردن و فیلم دیدن یا هر کار دیگری که نیاز به کارگیری دست نداشته باشد، «تخمه شکستن» است. در بازار خارج از ایران عرضه تخمه کدو و آفتابگردان، آن هم به صورت پوست کنده و بسته بندی شده، معمول است و خورندگان آن ها از لذت و کیف تخمه شکستن هیچ خبر ندارند. از بهترین انواع تخمه که در بازار ایران به دست می آمد، «تخمه جابونی» (جابانی) بود که به اشتباه به «تخمه ژاپنی» معروف شد.

روستای حاصلخیز جابان در نزدیکی دماوند و بر سر جاده فیروزکوه واقع است. این روستا آب گوارا و خاک مستعدی دارد و محصول فراوان. یکی از بهترین انواع سیب های عالم در این روستا به عمل می آید و خواستارانی جهانی دارد. درواقع می توان گفت که سیب جابانی نزد بازرگانان میوه در دنیا نامی شناخته شده است.

 ذکر جمیل آجیل

پیش از این ها هندوانه آجیلی هم در این روستا کشت می شد. هندوانه آجیلی مزه خوبی ندارد، اما پر از تخم درشت اعلاست، البته گوشت و پوست این هندوانه غذای ماکولی برای دام هاست و گاهی به عنوان کود هم به کار می آید. این تخمه پرمغز خوش خوراک را با گلپر و نمک و یکی، دو افزودنی طبیعی دیگر می آمیختند و بو می دادند و محصولش تخمه بی نظیری می شد که خورندگان فراوان داشت. چند سالی است که تخمه جابانی در بازار به دست نمی آید یا کم به دست می آید.

از تخمه شکستن که بگذریم، آجیل در پذیرایی ایرانی نقشی مهم و بی بدیل دارد. چند رسم و آیین ایرانی بدون خوردن و تعارف کردن آجیل مخصوص آن برپا نمی شود. ایرانیان که بی شک باکیفیت ترین آجیل دنیا را تولید می کنند، در ترکیب انواع این محصول بی نظیر سلیقه ای تمام داشته اند. کافی است به اجزای آجیل شور، آجیل شیرین و آجیل چهارمغز بنگرید تا به ظرافت طبع ایرانیان در خوش خوراکی بیشتر وافق شوید.

خوردن آجیل از گذشته دور بین ایرانیان رایج بوده و در شاهنامه بخش پادشاهی یزدگرد، نامه به طوس اشارتی به آن شده: «… هم از خوردنی ها ز هر گونه ساز/ که ما را بباید به روز دراز// همان ارژن* و پسته و ناردان/ ببارد یکی موبد کاردان». رسم نذر آجیل مشکل گشا و مراسم مربوط به آن، به نظر من، ریشه در آیین های باستانی ایرانی دارد و در ادوار بعد رنگ شیعی به خود گرفته است.

در گذشته ای نه چندان دور، آجیل نقشی جدی در تغذیه مردمان داشت و به عنوان غذای نیمروزی و تنقلات سالم پرفایده خورده می شد. پیرمردها در جوف جیبشان همیشه کشمش و نخودچی داشتند و مشتی از آن ها را بر کف دست نوه هاشان می ریختند و بچه ها هم که ذائقه شان به این نوع تنقلات عادت داشت، آن ها را با ولع تمام می خوردند.

جوز قندی، میوه پرشده با خاک قند و گردوی ساییده، محبوب همه کودکان بود. افسوس که جای این تنقلات مفید و خوشمزه و سالم را خوردنی های صنعتی مضر بدمزه گرفت. آجیل در پختن بسیاری از خوراک های ایرانی نیز به کار می رود. مرصع پلو، شاهکار هنر آشپزی ایرانی در ترکیب الوان گوناگون است و بسی «پُربوی و رنگ و نگار». خورش خلال کرمانشاهی و خورش پسته و خورش فسنجان و آش پسته فقط چندتایی از خوراک های آجیلدار هستند.

از این میان خورش خلال را خورندگان بسیار می پسندند. برای فراهم آوردن خورش خلال، گوشت گوسفند خورشی را با پیاز و زردچوبه در روغن حیوانی تفت دهید، رب بزنید و در آن تکه ای چوب دارچین بیندازید و آب بریزید تا بپزد، خلال بادام زعفران زده خیس کرده را به همراه یکی، دو لیموی عمانی سوراخ کرده به آن اضافه و آتش زیر دیگ را کم کنید و بگذارید جا بیفتد. بعد قطعه ای کره و یک لیوان زرشک پاک  کرده و نیم استکان گلاب هم بر سرش بریزید و نمک و فلفلش را که اندازه کردید، نیم ساعت بعد غذا حاضر است. آن را با کته یا چلویی گرم و نرم بر سر سفره ببرید و با دوست و رفیق و آشنا نوش جان کنید.

حال بنشینید مجموعه «صدای سخن عشق» اثر ماندگار کیخسرو پورناظری و شهرام ناظری را بیابید و بنیوشید، همه قطعات این مجموعه شنیدنی و خاطره انگیزند، به ویژه قطعات «مردان خدا» و «یا رب شو زندهداران» به زبان کردی کرمانشاهی. «از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر/ یادگاری که در این گنبد دوار بماند»

پی نوشت:

* بادام


منبع: برترینها

پیامدهای کمبود پروتئین در بدن

ورم مقابله با کمبود شدید پروتئین گرسنگی کمبود شدید پروتئین کمبود خفیف پروتئین علائم کمبود شدید پروتئین علائم خستگی بی خوابی افزایش اشتها

کمبود پروتئین های ضروری در بدن عوارض جانبی فراوانی برای سلامتی ما در بردارد. سعی کنید با مصرف مواد غذایی حاوی پروتئین این کمبود های تغذیه ای را جبران کنید. ورم، التهاب، کبد چرب، مشکلات پوست و مو ، توقف در رشد و شکنندگی استخوان از عوارض جانبی کمبود پروتئین به شمار می روند.

مواد مغذی معدودی هستند که به اندازه پروتئین با اهمیتند. پروتئین از مواد اولیه ساخت عضلات، پوست، آنزیم ها و هورمون ها است و نقشی اساسی در تمام بافت های بدن ایفا می کند.

بیشتر غذاها حاوی مقداری پروتئین هستند. به همین دلیل کمبود جدی پروتئین در بیشتر کشورهای توسعه یافته بسیار نادر است. با این حال برخی افراد ممکن است همچنان در خطر باشند.

کمبود پروتئین منجر به مشکلات سلامتی مختلفی می شود و به مرور زمان تغییرات زیادی در بدن ایجاد می کند. در ادامه می خواهیم علائم و نشانه هایی که می گویند دچار کمبود پروتئین هستید را به شما معرفی کنیم:

ورم مقابله با کمبود شدید پروتئین گرسنگی کمبود شدید پروتئین کمبود خفیف پروتئین علائم کمبود شدید پروتئین علائم خستگی بی خوابی افزایش اشتها

کمبود پروتئین چیست؟

نشانه ها و علائم کمبود پروتئین را بشناسید

کمبود پروتئین زمان رخ می دهد که مقدار مصرف پروتئینتان نتواند پاسخ نیاز بدن را بدهد.

تخمین زده می شود در دنیا یک بیلیون نفر دچار کمبود دریافت پروتئین باشند.

به غیر از افرادی که در کشورهای فقیر دست به گریبان کمبود پروتئین هستند دیگر افراد مانند گیاه خواران، افراد کهنسال و بیمارانی که در بیمارستان بستری هستند نیز در خطر کمبود پروتئین قرار دارند.

کمبود پروتئین تقریبا می تواند روی تمام جنبه های بدن تاثیر بگذارد. بنابراین با نشانه های زیادی همراه است. می تواند در بلند مدت ترکیب بندی بدن را دچار تغییر کند، برای مثال حالت عضلات تغییر می کند.

۱- ورم

این مشکل همانطور که از نامش مشخص است خود را با ورم کردگی و پف کردن پوست نشان می دهد و یکی از علائم کلاسیک بیماری کواشیورکور است.

دانشمندان عقیده دارند که این بیماری به دلیل مقدار کم آلبومین سرم انسان اتفاق می افتد که یکی از فراوان ترین پروتئین ها در قسمت مایع خون یا پلاسمای خون است.

یکی از اصلی ترین عملکرد های آلبومین حفظ فشار انکوتیک است – نیرویی که مایعات را به گردش خون می کشاند. بدین وسیله، آلبومین از مقادیر بیش از حد مایع جلوگیری می کند تا در بافت ها یا سایر قسمت های بدن تجمع نکنند.

به خاطر کاهش سرم آلبومین در انسان، کمبود شدید پروتئین موجب کاهش فشار انکوتیک می شود. در نتیجه مایعات در بافت ها تجمع کرده و باعث التهاب می شوند.

بنا به دلایلی مایعات در قسمت شکم تجمع می کنند و یکی از نشانه های شایع بیماری ورم بیش از حد شکم است. به خاطر داشته باشید این نشانه به دلیل کمبود شدید پروتئین است و کمتر ممکن است در کشوری توسعه یافته دیده شود.

ورم مقابله با کمبود شدید پروتئین گرسنگی کمبود شدید پروتئین کمبود خفیف پروتئین علائم کمبود شدید پروتئین علائم خستگی بی خوابی افزایش اشتها

۲- کبد چرب

یکی دیگر از علائم شایع کواشیورکور، کبد چرب یا تجمع چربی در کبد است.

در صورت درمان نکردن این مشکل ممکن است به مرور تبدیل به بیماری کبد چرب، التهاب کبد، زخمی شدن کبد و در نهایت از دست دادن کبد شود.

کبد چرب یکی از مشکلات شایع در افراد چاق و همچنین کسانی است که مقدار زیادی نوشیدنی الکلی مصرف می کنند.

هنوز مشخص نیست چرا به خاطر کمبود پروتئین چنین اتفاقی برای کبد پیش می آید.

۳- مشکلات پوست، مو و ناخن ها

کمبود پروتئین معمولا اثر خود را روی پوست، مو و ناخن ها می گذارد که تا حدود زیادی از پروتئین ساخته شده اند. برای مثال بیماری کواشیورکور در کودکان، با پوسته پوسته شدن یا ترک خوردن پوست و قرمزی خود را نشان می دهد.

نازک شدن موها، بی رنگ شدن مو، ریزش مو و شکننده شدن ناخن ها نیز از علائم شایع کمبود ویتامین است. این علائم در صورتی خود را نشان می دهند که دچار کمبود شدید پروتئین باشید.

ورم مقابله با کمبود شدید پروتئین گرسنگی کمبود شدید پروتئین کمبود خفیف پروتئین علائم کمبود شدید پروتئین علائم خستگی بی خوابی افزایش اشتها

۴- از دست دادن حجم عضلانی

عضلات بزرگترین مخزن پروتئین بدن هستند. وقتی پروتئینی که از غذاها می گیرید کم باشد، بدن پروتئین مورد نیاز خود را از عضلات اسکلی می گیرد تا به بافت ها و عملکردهای مهم تر بدن اختصاص دهد. در نتیجه کمبود پروتئین به مرور زمان باعث از دست رفتن بافت عضلانی می شود.

حتی کمبود خفیف پروتئین نیز می تواند باعث از دست رفتن عضلات، مخصوصا در افراد کهنسال شود. با بالا رفتن سن باید مقدار مصرف پروتئین را نیز افزایش داد تا جلوی تحلیل رفتن عضلات گرفته شود.

۵- افزایش خطر شکننده شدن استخوان ها

عضلات تنها بافتی نیستند که به دلیل کمبود پروتئین آسیب می بینند، بلکه استخوان ها نیز در خطرند. مصرف نکردن پروتئین به اندازه کافی می تواند استخوان هایتان را ضعیف کند و خطر شکستگی را افزایش دهد.

یک تحقیق که روی خانم های یائسه انجام شد نشان داد مصرف پروتئین به اندازه کافی، می تواند خطر شکننده شدن استخوان را کاهش دهد. خوردن پروتئین به اندازه کافی در روز می تواند روند از دست دادن استخوان را مخصوصا در سنین بالا، تا حدود زیادی کاهش دهد.

۶- توقف رشد در کودکان

پروتئین نه تنها به حفظ بافت عضلانی و استخوانی کمک می کند، بلکه برای رشد بدن نیز ضروری است. به همین دلیل کمبود آن مخصوصا برای کودکان که بدنشان دائما در حال رشد است بسیار زیان بار است. توقف رشد بدنی یکی از شایع ترین علائم کمبود پروتئین در کودکان است.

ورم مقابله با کمبود شدید پروتئین گرسنگی کمبود شدید پروتئین کمبود خفیف پروتئین علائم کمبود شدید پروتئین علائم خستگی بی خوابی افزایش اشتها

۷- افزایش شدت عفونت ها

کمبود پروتئین همچنین می تواند تاثیر خود را با تضعیف سیستم ایمنی بدن نشان دهد. تضعیف سیستم ایمنی بدن می تواند خطر افزایش شدت عفونت ها را در پی داشته باشد.

تحقیقات نشان داده برنامه های غذایی که تنها ۲ درصد پروتئین در خود دارند، موجب افزایش ابتلای افراد به بیماری هایی مانند آنفولانزا می شوند. در مقابل برنامه های غذایی که بیش از ۱۸ درصدشان پروتئین است فرد را تا حدود زیادی در امان نگه می دارند.

تحقیقات نشان داده حتی کمبود خفیف پروتئین نیز می تواند باعث تضعیف سیستم ایمنی بدن شود.

۸- افزایش اشتها و کالری دریافتی

با اینکه از دست دادن اشتها یکی از علائم کمبود شدید پروتئین است، اما در موارد خفیف تر ممکن است برعکس آن اتفاق بیفتد و اشتهای فرد افزایش پیدا کند.

وقتی دریافت پروتئینتان کاهش پیدا می کند، بدن با افزایش اشتها تلاش می کند دوباره ذخایر پروتئینش را دوباره افزایش دهد.

بدن اشتها را افزایش می دهد تا شما به سمت غذایی پروتئینی بروید اما متاسفانه امروزه غذاهایی فراوان در دسترس هستند که کالری بالایی در خود جای داده اند و خوردنشان باعث افزایش کالری دریافتی فرد در طول روز می شود.

بسیاری از این غذاها تنها مقداری پروتئین در خود دارند. پروتئین موجود در این غذاها در مقایسه با کالری که به بدن منتقل می کنند بسیار ناچیز است.

در نتیجه نخوردن پروتئین به اندازه کافی می تواند منجر به افزایش وزن و چاقی شود. به همین دلیل است که افزایش پروتئین در برنامه غذایی می تواند کالری دریافتی را کاهش داده و در کم کردن وزن کمکتان کند.

اگر همیشه احساس گرسنگی می کنید و به سختی می توانید کالری دریافتی را کنترل کنید، بهتر است به تمام وعده هایی که می خورید مقداری پروتئین اضافه کنید.

سایت دکتر کرمانی


منبع: دکتر سلام

مصرف نعناع و مشکلات گوارشی

مصرف کپسول‌های نعناع مزایای مصرف گیاه نعناع گیاه نعناع روده تحریک‌پذیر درمان بیماری ریفلاکس خواص گیاه نعناع بیماری ریفلاکس

برخی افراد با احساس کوچکترین مشکل گوارشی سراغ فرآورده های گیاه نعناع می روند. کپسول های نعنایی و عرق نعنا اولین درمان های دارویی هستند که این افراد در پیش میگیرند. عباسعلی محرابیان متخصص گوارش در این زمینه توصیه های ویژه ای به مبتلایان به امراض گوارشی کرده اند که در ادامه خواهید خواند.

یک متخصص گوارش گفت: طبق شواهد به دست آمده در تحقیق‌های مختلف، نعناع باعث تسکین علایم بیماری «روده تحریک‌پذیر» می‌شود.

عباسعلی محرابیان متخصص گوارش در خصوص روش‌های درمان «روده تحریک‌پذیر» اظهار داشت: طبیعت بیماری نشانگان روده تحریک‌پذیر به شکلی است که درمان قطعی برای آن وجود ندارد.

مصرف کپسول‌های نعناع مزایای مصرف گیاه نعناع گیاه نعناع روده تحریک‌پذیر درمان بیماری ریفلاکس خواص گیاه نعناع بیماری ریفلاکس

وی افزود: یعنی داروهایی که برای بیماران تجویز می‌شوند، نمی‌تواند بیماری را به طور کامل از بین ببرد. بنابراین حدود نیمی از بیماران درصدد یافتن روش‌های جدیدتری برای درمان نشانگان روده تحریک‌پذیر هستند.

محرابیان با بیان اینکه انواع محصول‌های گیاه نعناع از جمله عرق آن و نیز کپسول‌های نعنایی اثر مثبتی روی بیماری نشانگان روده تحریک‌پذیر دارند، اظهار داشت: طبق شواهد به دست آمده در تحقیق‌های مختلف، نعناع باعث تسکین علایم نشانگان روده تحریک‌پذیر می‌شود.

مصرف کپسول‌های نعناع مزایای مصرف گیاه نعناع گیاه نعناع روده تحریک‌پذیر درمان بیماری ریفلاکس خواص گیاه نعناع بیماری ریفلاکس

وی ادامه داد: البته نباید در مصرف کپسول‌های نعناع زیاده‌روی کرد. چون این داروی گیاهی، باعث شل‌شدن دریچه گوارشی بین معده و مری می‌شود. بنابراین ممکن است اسید معده را داخل مری پس بزند و باعث بیماری ریفلاکس شود. در ضمن تهوع و سوزش اطراف مقعد هم دو عارضه جانبی کپسول نعناع هستند که به دلیل همین شل شدن اسفنکترهای گوارشی ایجاد می‌شود.

فارس


#بیماری ریفلاکس#خواص گیاه نعناع#درمان بیماری ریفلاکس#روده تحریک‌پذیر#گیاه نعناع#مزایای مصرف گیاه نعناع#مصرف کپسول‌های نعناع

ارسال شده در ۲۴ آبان ۱۳۹۶ توسط خانم فردوس فرد با موضوع طب سنتی و گیاهان دارویی


منبع: دکتر سلام

بازار کتاب‌فروشی در بریتانیا همچنان گرم است

گزارشی از میزان مالیات پرداخت شده توسط کتاب‌فروشی‌های بریتانیا نشان می‌دهد، میزان مالیات آنها بسیار بیشتر از مالیات پرداخت شده توسط سایت کتابفروشی آمازون بوده است.

به گزارش مهر به نقل از آسوشیتدپرس، گزارشی که از سوی انجمن کتابفروشان بریتانیا منتشر شده نشان می‌دهد که کتاب‌فروشی‌های بریتانیایی ۱۱ برابر آمازون مالیات پرداخت کرده‌اند.

میزان مالیات پرداخت شده آمازون در مقایسه با فروش این کمپانی بزرگ فروش اینترنتی خیلی پایین است؛ چون این کمپانی شرکت خود را در لوگزامبورگ ثبت کرده است.

در این گزارش اعلام شده سهم کتاب‌فروشی‌های بریتانیا در اقتصاد این کشور برابر ۱.۹میلیارد پوند (برابر ۳.۳ میلیارد دلار آمریکا) بوده است. از این مبلغ ۱۳۱ میلیون پوند (برابر ۲۲۴ میلیون دلار آمریکا) در قالب مالیات پرداخته شده و موجب ایجاد ۴۶ هزار شغل شده است.

گفته شده این آمار نشان دهنده ارزش حضور بخش کتاب‌فروشی‌ها در اقتصاد بریتانیا و نشان دهنده این است که دولت باید هنگام تصمیم‌گیری درباره این بخش به اثراتی که می‌تواند بر اقتصاد کل بریتانیا وارد شود، فکر کند.

مدیرعامل انجمن کتاب‌فروشان همچنین گفته است حمایت از بخش خرده فروشی به معنی کمک به رقابت بهتر با آمازون است.

این گزارش برای اعضای اتحادیه کتاب‌فروشان ارسال شده تا از قدرت لابی‌گری خود در گفتگو با سیاستمدارن محلی و نمایندگان مجلس بهره بگیرند.


منبع: عصرایران

دفاع مهراوه شریفی نیا از لباسش در جشنواره اسپانیا: می خواستم باحجاب و برازنده باشم

فردا نیوز در مصاحبه ای با مهراوه شریفی نیا در باره پوشش او در جشنواره اسپانیا سوال کرده است.

وی پاسخ داده است:

کلا لباس از نزدیک خیلی جذاب تر است تا توی عکس. آنهایی که عکس ها را دیدند ۶۰ درصد دوست داشتند، ۲۰ درصد دوست نداشتند و ۲۰درصد هم هر کاری کنی ایراد می گیرند. من خودم دوست داشتم.

از همین تهران تصمیم گرفتیم که مشکی کار کنیم چون مجلسی تر و پوشیده تر است. از آن طرف می خواستیم مانتو نباشد. یعنی می خواستیم بلوز بلندی باشد که گشاد باشد با شلوار رسمی. من کامنت های خوبی تقریبا از همه ادم هایی که انجا بودم دریافت کردم. دوست داشتم با حجاب و برازنده باشم و در نهایت لباس من از همه مدعوین که می توانستند هر لباسی را بپوشند زیباتر بود. رئیس فستیوال هم آمد و خیلی از لباس تعریف کرد و فیدبک های خوبی هم گرفتیم.


منبع: عصرایران

تیراندازی در شمال کالیفرنیا/ ۵ کشته و ۲ زخمی

تیراندازی در برابر مدرسه‌ای در شمال کالیفرنیا دستکم ۵ کشته و ۲ زخمی بر جای گذاشته است.

به گزارش فارس، روز سه‌شنبه در جریان تیراندازی در برابر یک مدرسه ابتدایی در منطقه «تهاما» در شمال کالیفرنیا دستکم ۵ نفر کشته شده‌اند.

به نوشته پایگاه «ریکورد سرچ لایت»، پلیس اعلام کرده که در این حادثه ۲ کودک هم مورد اصابت گلوله قرار گرفته و راهی بیمارستان شده‌اند.

هنوز هویت و انگیزه مهاجم اعلام نشده است. وی در جریان درگیری با نیروهای پلیس کشته شده است.

در آمریکا تیراندازی‌های مرگبار به رخدادی روزانه بدل شده‌اند و سالانه بیش از ۳۰۰۰۰ نفر در جریان حوادث مرتبط با اسلحه کشته می‌شوند.

هفته گذشته کشته شدن ۲۶ نفر در جریان تیراندازی به حاضران در کلیسایی در «سادرلند اسپرینگز» تگزاس بار دیگر برای چند روزی بحث در مورد محدودیت حمل سلاح در آمریکا را گرم کرد، اما بار دیگر دولت و کنگره آمریکا از اقدامی در این زمینه خودداری کردند.


منبع: عصرایران

زلزله ۳٫۹ ریشتری در خراسان جنوبی

لحظاتی پیش زلزله ای ۳٫۹ ریشتری خراسان جنوبی را لرزاند.

به گزارش عصرایران؛ گزارش مقدماتی زمین‌لرزه در زیر امده است:

بزرگی: ۳٫۹
محل وقوع: استان خراسان جنوبی – حوالی بیرجند
تاریخ و زمان وقوع به وقت محلی: ۱۳۹۶/۰۸/۲۳ ۲۳:۱۸:۰۸
طول جغرافیایی: ۵۹٫۳۳
عرض جغرافیایی: ۳۲٫۷۵
عمق زمین‌لرزه: ۷ کیلومتر

نزدیک‌ترین شهرها:
۱۶ کیلومتری بیرجند (خراسان جنوبی)
۱۸ کیلومتری مود (خراسان جنوبی)
۴۱ کیلومتری خوسف (خراسان جنوبی)

نزدیکترین مراکز استان:
۱۶ کیلومتری بیرجند
۳۴۸ کیلومتری کرمان


منبع: عصرایران

پروانه سلحشوری: به شوهرم زنگ زدند و گفتند همسرت ساده است،بگو کاندیدای ریاست کمیسون نشود

روزنامه شرق با پروانه سلحشوری رئیس فراکسیون زنان مجلس مصاحبه کرده است.

بخشی از مصاحبه را می خوانید:

‌به‌جز ریاست فراکسیون زنان و این گروه دوستی برای ریاست جای دیگری در مجلس هم نامزد شده‌اید، تجربه‌اش چطور بوده؟

بله، ریاست کمیسیون فرهنگی.

‌همین دوره یا سال پیش؟

خیر، برای همین امسال و ماجرایش هم عجیب‌وغریب بود.

‌از چه نظر عجیب‌وغریب؟

من و آقای مازنی و آقای شیخ کاندیدا بودیم. باید یک اصلاح‌طلب نامزد نهایی می‌شد و یک اصولگرا. به من گفتند کنار بکش. من قبول نکردم؛ چراکه ما در ایران بعد از انقلاب زنی نداشتیم که رئیس کمیسیون دائمی در مجلس شود. این افتخاری برای اصلاح‌طلبان است که بتوانند در این زمینه تلاش کنند.

‌و چندان تلاش نمی‌کنند؟

ببینید در مقایسه با اصولگرایان خیلی بهترند؛ اما گاهی در عمل برخی اصلاح‌طلبان هم پا پس می‌کشند و کم‌رونق ظاهر می‌شوند. البته آقای عارف، ریاست فراکسیون امید، به‌واقع به حضور زنان در عرصه‌های مختلف باور دارند.

‌در این مورد خاص با شما صحبتی شد؟ یعنی اینکه به شما گفتند کاندیدا نشو؟

نه‌تنها با من؛ بلکه با همسرم هم صحبت کردند!

‌چرا با همسرتان؟

یکی از آقایان نماینده زحمت کشیدند و با ایشان تماس گرفتند و به همسرم گفتند که «خانم شما ساده است، رأی نمی‌آورد. بهتر است از کاندیداتوری ریاست کمیسیون فرهنگی کنار برود».

‌واکنش شما چه بود؟

خیلی ناراحت شدم. یک‌ میلیون رأی هم بیاوری و رزومه کاری‌ات هرچه باشد، در چشم برخی از آقایان آخرسر به اسم و رسم همسرت پیوند می‌خوری. به آن فرد گفتم خوب است من همین رفتار مشابه را با شما داشته باشم و در موضوعی مشابه به همسرتان زنگ بزنم و… آخر این چه برخوردی است که شما می‌کنید؟ خیلی به من برخورد و واقعا رفتار، رفتار خارج از چارچوب مواضع حرفه‌ای یک نماینده بود.

‌از این برخوردها باز هم با شما شده، به‌ویژه از جانب اصلاح‌طلبان مدنظرم است؟

دوستان خیلی جاها همراه‌اند و گاهی هم کنایه‌ها و شوخی‌هایشان اذیت می‌کند. یک بار با یک خانم نماینده دیگر ایستاده بودیم که آقای نماینده اصلاح‌طلبی به شوخی گفت رأی شما دو نفر، اندازه یک مرد حساب می‌شود. به نظرم اصلا خنده نداشت. راستش یک‌سری آقایان صرف‌نظر از اصلاح‌طلب‌بودن و اصولگرابودن رویکرد مردسالارانه‌ای دارند که امیدوارم با افزایش حضور زنان در سمت‌های کلیدی این نگاه و رویکرد از‌مد‌افتاده‌شان کم‌رونق شود.

‌بالاخره شما چه کردید؟ کاندیداتوری برای ریاست کمیسیون فرهنگی مجلس دهم را می‌گویم.

بنا بود از جانب اصلاح‌طلبان یک نفر نامزد شود. من بودم و آقای شیخ و آقای مازنی. در نهایت من به رأی جمعی عمل کردم. در این‌‌گونه موارد من همیشه فراکسیونی عمل می‌کنم، اما خب برخی رفتارها هم توهین‌آمیز و برخورنده بود. طبق معمول برای مردها تجربه سختی است که رئیسشان زن باشد. گویی برایشان افت دارد که یک زن رئیس شود. اینها اتفاقا به مقبولیت اجتماعی اصلاح‌طلبان کمک می‌کند. به هر شکل اگر در مجلس دهم زنی رئیس دائمی یک کمیسیون شود، این نخستین‌بار خواهد بود که در تاریخ مجالس ایران این اتفاق افتاده و باید دید این افتخار نصیب کدام فراکسیون مجلس می‌شود.


منبع: عصرایران

چطور وسایل سفر را در یک چمدان جا دهیم؟

برترین ها: مهم نیست قصد دارید آخر هفته به یک سفر کوتاه بروید یا سفری که یک ماه یا بیشتر طول می کشد، بستن چمدان کاری بسیار دشوار تر از آن چیزی است که فکر می کنید. البته سفر های مختلف نیاز به بردن وسایل های مختلف دارند. برای رفتن به یک تفریح ساحلی، نیازی به بردن پالتو ندارید یا برای گردش آخر هفته در شهر، نیازی به بردن کفش های کوهنوردی ندارید.

با این حال چیز هایی وجود دارد که هیچ وقت نباید در سفر کوتاه یا بلند مدت، آنها را در چمدانتان قرار دهید. از مجموعه محصولات آرایشی و مو گرفته تا کتابخانه شخصی سفرتان و هر چیزی که می توانید بعد از رسیدن به مقصد خریداری کنید. در این مطلب چیز هایی که بهتر است در خانه نگه دارید و بعد از برگشت از سفر از آنها استفاده کنید ارائه شده است.

مقدار بسیار زیادی پوشاک و لباس

آیا مثل من هستید که هر زمان آماده سفر می شوید، وسوسه می شوید تا لباس های زیادی را با خود ببرید، زیرا فکر می کنید در سفر لازم است همه  آنها را بپوشید.

 چيز هايي كه نبايد هيچگاه هنگام سفر در چمدان تان قرار دهيد

دچار این وسوسه نشوید. به شما نشان می دهیم چگونه باید به طور مفید، چمدانتان را پر از لباس برای سفر کاری تان کنید: چیزی که باید به خاطر داشته باشید، بردن لباس به تعداد ۵، ۴، ۳، ۲، ۱ عدد است. اولا ۵ جفت جوراب و زیرپوش بردارید. سپس ۴ عدد تاپ، ۳ دست شلوار، شلوارک یا دامن، ۲ جفت کفش و ۱ کلاه بردارید. البته می توانید این موارد را طبق نیازتان برای آن سفر خاص تغییر دهید.

قصد سفر به ساحل دارید؟ لباس شنا باید به همراه داشته باشید. می خواهید به عروسی بروید؟ یک یا دو لباس بردارید. می خواهید آخر هفته را در یک کنفرانس کاری بگذرانید؟ کت تان را فراموش نکنید. برای انتخاب بقیه لباس های مورد نیازتان، طبق این فرمول انتخاب کنید و مطمئن باشید همه چیز هایی که واقعا نیاز داشتید را برداشته اید.

تعداد زیادی کفش

کفش، فضای زیاد و با ارزشی از چمدان تان را می گیرد.  بیایید برای چند لحظه صادق باشیم: بگویید آخرین باری که کفش های نوک تیز و خیلی بلندتان را با خود بردید و خود را دلخوش کردید تا کل شهر را به سختی با آنها راه بروید، کی بوده است؟

طبق گفته کتاب راهنمای سفر “لونلی پلانت” یا “سیاره تنها،” نباید بیشتر از دو جفت کفش با خود ببرید مگر این که دلیلی برای بردن جفت سوم وجود داشته باشد. اگر می خواهید در رویدادی حاضر شوید که نیاز به کفش خاصی دارد می توانید آنها را ببرید. در غیر این صورت آنها را در خانه بگذارید.

 چيز هايي كه نبايد هيچگاه هنگام سفر در چمدان تان قرار دهيد

ابزار های مربوط به مو

آیا هر باری که می خواهید چند روز به سفر بروید، مشکل بردن دستگاه فر کننده مو، سشوار و اتو مو را دارید؟ اگر می خواهید که در یک هتل، خانه اجاره ای مجهز و آپارتمان بمانید یا با دوست بخشنده تان سفر کنید نیاز به بردن این وسایل نیست.

پائول فرولیچ، در مصاحبه با سایت برتر گردشگری “تریپ ادوایزر” یا “مشاور سفر”، گفت: سشوار و اسپری مو تقریبا در اکثر هتل ها وجود دارد و هتل های بهتر هم فر کننده مو قرض می دهند. این موضوع را با هتل یا میزبانی که می شناسید چک کنید تا ببینید که آیا این ابزار ها را قرض می دهند، در این صورت می توانید همه این دستگاه های حالت دهنده را در کشو قرار دهید و با خود به سفر نبرید.

لباس هایی که با آن ها راحت نیستید

پر کردن چمدان و قراردادن انواع لباس ها در چمدانتان، که به ندرت پیش می آید در زندگی عادی روزمره تان آنها را بپوشید، کاری راحت است. اگر معمولا لباسی را نمی پوشید، دلیلی برای نپوشیدن آن دارید.

اگر از پوشیدن آن لباس در خانه احساس ناراحتی می کنید یا به هر دلیل دیگر، پس قطعا نباید آن را با خود به سفر ببرید. باید در سفر راحت باشید و از آن لذت ببرید نه اینکه احساس عذاب وجدان از پوشیدن لباسی داشته باشید. پس آن لباس هایی که در آن راحت نیستید، مخصوصا لباس های شنا و همه نگرانی های مرتبط را در خانه بگذارید. آنها آخرین چیزی هستند که در سفر دلتان برایشان تنگ خواهد شد.

چتر

بستن درست چتر به طوری که فضای کمی اشغال کند سخت است زیرا فضای زیادی اشغال می کند. می توانید چتر خود را در خانه گذاشته و از این فضا برای بردن وسایل دیگر استفاده کنید. طبق وبلاگ راهنمای سفر به نام “سفر معتبر”، بسیاری از هتل ها، مهمانخانه ها و خانه های کرایه ای در صورت نیاز به صورت رایگان به شما چتر خواهند داد. اگر واقعا به چتر نیاز پیدا کردید به بخش گردشگری شهر بروید و یک چتر ارزان بخرید و نگران شکستن آن یا آوردن آن به خانه نباشید زیرا می توانید آن را بعد از سفر به کسی ببخشید یا دور بیاندازید.

 چيز هايي كه نبايد هيچگاه هنگام سفر در چمدان تان قرار دهيد

کیف کامل لوازم آرایشی تان

همان طور که نباید مجموعه کامل دستگاه های مربوط به مو را به سفر بیاورید این قضیه برای وسایل آرایشی هم صدق می کند. طبق گفته کارشناسان سفر در سایت “سفر هوشمندانه تر”، از وسایل ها یا لوازم آرایشی-بهداشتی چندکاره فراهم شده در هتل ها استفاده کنید. می توانید برخی از چیز ها را با همراهان سفرتان شریک شوید و وسایل آرایشی که حاوی چند رنگ هستند را بخرید. در نتیجه مجبور نیستید بسیاری از اقلام را با خود ببرید، زیرا فضای زیادی اشغال می کنند.

وسایل آرایشی ضروری تان را با خود ببرید مگر اینکه دلیلی برای نبردن این وسایل باشد. هیچ دلیلی برای آوردن همه خرت و پرت ها و وسایل با خودتان به سفر وجود ندارد آنها فقط فضا اشغال می کنند.

هر چیزی را در صورت نیاز با خود به سفر ببرید

اندی کرانز ، بنیان گذار شرکت “چمدان پاراول”، در یک مصاحبه با ماهنامه آمریکائی “راهنمای سفر عالی”، انتخاب ساک کوچک تر را برای بردن وسایلی که فکر می کنید ضروری باشد توصیه کرد. به طوری که با انتخاب ساک کوچکتر مجبور خواهید شد فقط وسایلی که نیاز دارید را با خود ببرید.

کتاب

کتاب سنگین است، پس صادقانه بگوییم که کتاب های خوب تان را در خانه بگذارید. جاناتان ساک، در یک مصاحبه با سایت برتر گردشگری گفت: با اینکه یک نرم افزار کتابخوان الکترونیکی نمی تواند جای کتاب را بگیرد اما یک تصمیم عالی برای سفر، بردن این کتابخوان های الکترونیکی است، زیرا هزاران کتاب را در یک نرم افزار می توانید ذخیره کنید. همچنین می توانید کتاب های بیشتری را در صورت اتصال به اینترنت وایرلس دانلود کنید.

 چيز هايي كه نبايد هيچگاه هنگام سفر در چمدان تان قرار دهيد

چیز هایی که می توانید بعد از رسیدن به مقصد خریداری کنید

شاید هوشمندانه به نظر برسد که بعد از رسیدن به مقصد، وسایلی که نیاز دارید را خریداری نمایید، اما نیازی به صرف هزینه برای خرید چیزهایی که قبلا در اطرافتان بوده ندارید. زمانیکه دنبال کم کردن فضا در چمدان تان هستید، خرید چیزهایی که به راحتی در مقصد سفرتان در دسترس است ایده ای هوشمندانه است. اگر قصد دارید چیزی را در حین سفر خریداری کنید، آن وسیله را در اندازه کوچک خریداری کنید یا مطمئن شوید که قابل دور انداختن هستند زیرا نمی خواهید مجدد آنها را با خودتان برگردانید و بعد از راه افتادن کارتان، می توانید آن را دور بیاندازید.

 چيز هايي كه نبايد هيچگاه هنگام سفر در چمدان تان قرار دهيد


منبع: برترینها

همدردی‌ها در عرصه عمل و با قوت ادامه پیدا کند

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به داغدارشدن مردم کرمانشاه در این حادثه گفتند: ما در این غم با مردم دلاور و مرزبانان دلیر استان کرمانشاه شریک هستیم.

رهبر معظم انقلاب اسلامی افزودند: مصیبت و فقدان عزیزان، تلخ و سخت است اما امیدواریم خداوند متعال سکینه و آرامش خود را بر دل‌های خانواده‌های داغدار، نازل و چشمان آنان را به لطف و رحمت خود روشن کند.

ایشان، جاری‌شدن خون محبت و همیاری در رگ‌های جامعه اسلامی را از تأثیرات اینگونه حوادث دانستند و گفتند: این حوادث همه را به حضور در صحنه‌های همیاری وارد می‌کند و امیدواریم در اثر این محبت و برادری، برکات الهی شامل حال مردم دلاورِ سرزمین پهلوان‌پرور کرمانشاه و همه ملت ایران شود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، حادثه تلخ اخیر را آزمایشی الهی و میدانی برای ادای وظیفه مسئولان برشمردند و افزودند: در این دو روز مسئولان از جمله رئیس‌جمهور محترم با حضور در میان مردم مصیبت‌زده با آنان همدردی کردند و امیدواریم این همدردی‌ها در عرصه عمل و کمک به مردم نیز با قوت ادامه یابد و از مشکلات و درد و رنج مردم با توجه به هوای سرد و در پیش‌بودن فصل دشوار سرما بکاهد.

در این جلسه، رئیس‌جمهور نیز با اشاره به تلاش همه دستگاه‌ها در عملیات امداد و نجات و رسیدگی به حال مجروحان و بازماندگان حادثه، گفت: این حادثه برای ما یک امتحان و آزمایش است و از همه دستگاه‌هایی که تلاش کرده و می‌کنند از جمله نیروهای مسلح که بسیار خوب وارد عمل شدند، تشکر می‌کنم.
منبع: بهارنیوز

برق روستاهای سرپل ذهاب چهارشنبه وصل می‌شود

مدیر عامل شرکت توزیع برق کرمانشاه گفت: از فردا برق روستاهای شهرستان سرپل ذهاب وصل می‌شود.

مرادی مجد در گفتگو با مهر، اظهار داشت: در تمامی مسیرهای زلزله زده به جز شهرستان سرپل ذهاب برق وصل است تنها تعدادی از روستاهای آسیب دیده این منطقه باقی مانده که از فردا جهت انجام نیازهای ضروری برقر دار می شوند.

وی افزود: از ۲۴۰ روستای سرپل ذهاب ۴۰ روستا شبکه های برق آنان آسیب دیده که درصدد تامین برق رسانی آنان طی فردا هستیم.

مرادی مجد با اشاره به اینکه این روستاهای بی برق هشت هزار جمعیت دارند، گفت: برق در شرایط موجود که هنوز آوار برداری ها انجام نشده و به دلیل تماس شبکه های برق با آوارها ممکن است برای مردم خطرساز باشد بنابراین باید مقداری آواربرداری انجام شود.

وی با اشاره به اینکه بیش از ظرفیت مورد نیاز نیرو و تجهیزات داریم افزود: ۴۰ اکیپ برق از استانهای تهران، قزوین، زنجان، ارومیه، قزوین و استانهای همجوار با تجهیزات کامل برای برق رسانی در تلاش هستند.

مرادی مجد گفت: تاکنون نیازی به درخواست تقاضا از ستاد مدیریت بحران نداشته ایم بلکه از ظرفیت وزارت نیرو به طور کامل بهره برداری شده است و ظرفیت استان برای امداد و نجات و درمان به کارگیری شده است.

وی با اشاره به اینکه مردم در سرپل ذهاب روشنایی دارند و همین باعث احساس امنیت شده افزود: حتی در این شهرستان تعدادی از واحدهای تجاری باز شده و بانکها به ارائه خدمت پرداختند، عابر بانکها، پمپ های بنزین و مراکز رفاهی نیز برقرار است.

مرادی مجد گفت: مشکل آب بخشی از شهرستان سرپل ذهاب که ریشه آن به دلیل قطعی برق بود مرتفع شد اما مشکل آب در برخی شهرستانها نظیر ازگله به دلیل نداشتن شبکه های برق و نبود شرایط استفاده از پمپاژ این مشکل وجود دارد.


منبع: عصرایران

صدور حکم بازداشت برای یک پیمانکار در استان کرمانشاه

نماینده اسلام‌آباد غرب در مجلس شورای اسلامی از صدور حکم بازداشت برای پیمانکار بیمارستان نوساز تخریب‌شده در این شهرستان خبر داد.

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه در گفت‌وگو با ایلنا، از صدور حکم بازداشت برای پیمانکار بیمارستان نوساز تخریب‌شده در اسلام‌آباد غرب خبر داد و گفت: با توجه به اینکه بیمارستان تخریب شده در اسلا‌م‌آباد غرب به تازگی ساخته و افتتاح شده بود، شاهد بودیم که این بیمارستان در پی وقوع زلزله تخریب شد و این در حالی بود که بیمارستان امام خمینی با وجود قدمتی چندین دهه‌ای خسارتی جدی به خود ندید.

وی افزود: در پی این مسئله، مدعی‌العموم حکم بازداشت پیمانکار این بیمارستان را صادر کرده است.

نماینده اسلام‌آباد غرب در مجلس شورای اسلامی با اشاره به رایزنی‌های خود با وزیر راه و شهرسازی و وزیر بهداشت اظهار داشت: در پی گفت‌وگوهایی که با آقایان آخوندی و قاضی‌زاده هاشمی داشتم، قرار شده است که تیم متخصص فنی به بررسی این بیمارستان بپردازند.

فلاحت‌پیشه ادامه داد: عزم و تلاش وزارت راه و وزارت بهدشات این است که براساس بررسی‌های این تیم متخصص، بیمارستان تخریب شده اسلام‌آباد غرب براساس اصول صحیح فنی و مهندسی و پدافند غیرعامل مورد ساخت و نوسازی قرار بگیرد.


منبع: عصرایران

آلمان ۲ – ۲ فرانسه؛ تساوی در نبرد مدعیان

آلمان و فرانسه دو مدعی مهم قهرمانی در جام جهانی در کلن آلمان به مصاف هم رفتند که این دیدار جذاب در نهایت با تساوی ۲-۲ به اتمام رسید.

دیدار تدارکاتی آلمان و فرانسه در کلن با تساوی ۲-۲ به پایان رسید.

به گزارش “ورزش سه”، آلمان و فرانسه دو مدعی مهم قهرمانی در جام جهانی در کلن آلمان به مصاف هم رفتند که این دیدار جذاب در نهایت با تساوی ۲-۲ به اتمام رسید.

در دقیق ابتدایی اتفاق خاصی روی دروازه ها رخ نداد و جریان بازی بیشتر در میانه میدان دنبال شد.

در دقیقه ۱۹ فرانسه با همکاری امباپه و لاکازت فرصت خوبی برای زدن گل اول داشت اما ضربه لاکازت با عکس العمل دیدنی ترپ همراه بود.

دقایقی بعد امباپه باز هم در متن حملات فرانسه قرار داشت و با حرکتی دیدنی فرصتی خوب را برای خود ایجاد کرد اما ضربه او نیز با عکس العمل ترپ مواجه شد.

اما در دقیقه ۳۳ حملات فرانسه جواب داد و این تیم به گل رسید. مارسیال با حرکتی فوق العاده دفاع آلمان را به هم ریخت و توپ را در مقابل دروازه خالی برای لاکازت فرستاد تا او زننده گل اول خروس ها باشد.

دقایقی بعد آلمان که جلو کشیده بود اولین موقعیت خود را روی دروازه فرانسه با همکاری ورنر و اوزیل ایجاد کرد اما ضربه مهاجم جوان ژرمن ها در اختیار مانداندا قرار گرفت تا نیمه اول با برتری فرانسه به پایان برسد.

اما با شروع نیمه دوم آلمان حملات خود را آغاز کرد و در همان ابتدا روی پاس زیبای اوزیل و ضربه تمام کننده ورنر به گل تساوی دست یافت.

در ادامه آلمان بهترین بخت را برای زدن گل دوم داشت اما ضربه ایستگاهی فوق العاده تونی کروس را مانداندا به کمک دیرک دروازه برگردادند.

در دقیقه ۷۲ فرانسه موفق شد به گل دوم برسد. روی پاس امباپه، لاکازت در موقعیتی تک به تک موفق شد گل دوم تیمش را به ثمر برساند.

تلاش آلمان برای زدن گل تساوی ادامه یافت و این تیم در دقیقه ۹۰ و با پاس گوتزه و ضربه تمام کننده استیندل به گل تساوی رسید.


منبع: عصرایران

انگلیس ۰-۰ برزیل؛ تساوی در ومبلی

در این دیدار هر دو تیم موقعیت های خوبی برای گلزنی داشتند اما نتوانستند از آن استفاده کنند و در نهایت بازی بدون گل به پایان رسید.

دیدار دوستانه تیم های ملی انگلیس و برزیل با تساوی بدون گل به پایان رسید.
به گزارش “ورزش سه”، در این دیدار هر دو تیم موقعیت های خوبی برای گلزنی داشتند اما نتوانستند از آن استفاده کنند و در نهایت بازی بدون گل به پایان رسید.

برزیل بازی را بهتر آغاز کرد و در دقایق ابتدایی توپ و میدان را در اختیار داشت اما بازیکنان این تیم نتوانستند موقعیت خاصی روی دروازه ها ایجاد کنند.

در دقیقه ۱۳ ارسال عالی دنی آلوس، می توانست با ضربه سر گابریل ژسوس به گل اول بازی تبدیل شود اما جو هارت دروازه انگلیس را نجات داد.

در ادامه بازی متعادل تر شد اما باز هم این برزیلی ها بودند که موقعیت های خطرناک تری روی دروازه انگلیس ترتیب دادند ولی پائولینیو و گابریل ژسوس نتوانستند از موقعیت های شان استفاده کنند.

در دقایق پایانی نیمه اول این انگلیسی ها بودند که ابتکار عمل را در دست گرفتند اما در نهایت توپی از خط دروازه ها عبور نکرد و این نیمه با تساوی بدون گل به پایان رسید.

در نیمه دوم هم برزیلی ها شروع بهتری داشتند و چیزی نمانده بود که کوتینیو در همان دقایق ابتدایی دروازه انگلیس را باز کند اما بار دیگر جو هارت ناجی دروازه تیمش شد.

در ادامه باز هم بازیکنان برزیل بودند که موقعیت های بهتری روی دروازه حریف داشتند اما کم دقتی در زدن ضربات نهایی، مانع از رسیدن آنها به گل شد.

در دقیقه ۷۷ حرکت خوب دمینیک سولانکه، ستاره جوان سه شیرها، انگلیس را صاحب یک ضربه آزاد کرد اما این موقعیت هم تبدیل به گل نشد.

در دقایق پایانی هر دو تیم برای رسیدن به گل برتری تلاش کردند و چیزی نمانده بود که سولانکه در دقیقه ۸۹ انگلیس را به گل برساند اما کم دقتی او در کنترل توپ باعث شد تا آلیسون توپ را مهار کند و در نهایت بازی بدون گل به پایان رسید.


منبع: عصرایران