هلال احمر: مناطق زلزله‌زده جای سلفی با سگ شخصی نیست/ سگ‌های خود را به مناطق زلزله زده نیاورید

مدیر مرکز نگهداری سگ‌های تجسس هلال احمر ضمن بیان اینکه تنها سگ‌های هلال احمر در مناطق زلزله زده عملیات جستجو می کنند از مردم خواست تا سگ‌های خود را به مناطق زلزله زده نیاورند.

به گزارش ایسنا، اسکندری با بیان اینکه ۳۱ قلاده سگ در محل حادثه دیده کرمانشاه عملیات جست‌وجو را انجام می دهند گفت: ما همه مناطق را پوشش دادیم و اکنون سگ‌های زنده یاب آماده باش هستند تا هرجا نیاز باشد پوشش بدهند.

وی توصیه‌ای به مردم داشت و گفت که این روزها مشاهده می‌کنیم هرکس سگ در منزل دارد، به اینجا می‌آورد تا کار جست و جوانجام دهد. هر کس سگ داشته باشد نمی‌تواند به محل حادثه بیاید و این کار تنها باعث ایجاد اختلال در کار هلال احمر می‌شود.

مدیر مرکز نگهداری سگ‌های تجسس هلال احمر با بیان اینکه سگ‌های ما آموزش دیده هستند و تربیت آنها دوسال زمان برده است اظهار کرد: تمام سگ‌های زنده یاب ایران را هلال احمر پوشش می‌دهد. متاسفانه افرادی با سگ‌هایشان به اینجا آمده بودند و اظهاراتی در فضای مجازی داشتند مبنی بر آنکه سگ‌هایشان توانسته‌اند افرادی را از زیر آوار پیدا کنند اما سگ های هلال احمر نمی‌توانند اینکار را انجام دهند، در حالی که اینجا فقط سگ‌های تجسس هلال احمر و پلیس فعالیت می‌کنند و بقیه می‌آیند عکس می‌گیرند و برمی‌گردند.

اسکندری با اشاره به انتشار تصاویری درباره کشف زلزله زدگان از زیر آوار توسط سگی به نام “تیدا ” گفت: تیدا یک سگ جعلی است، تمام این اخبار و اظهارات شایعه است و باعث می‌شود ما از کار خود عقب بمانیم. از مردم درخواست می‌کنیم این کار را انجام ندهند. فقط سگ‌های هلال احمر می‌توانند زنده یابی کنند، مناطق زلزله زده جای سلفی با سگ شخصی نیست.


منبع: عصرایران

کمالوند از هدایت نفت آبادان استعفا کرد

نفت آبادان در فصل جاری با حضور کمالوند و جذب بازیکنان مطرح لیگ برتر اهداف بزرگی را در سر می پروراند، اما فشار زیادی که به این مربی بابت کار کردن در آبادان وارد شد باعث استعفایش از هدایت صنعت نفت شد.

سرمربی تیم صنعت نفت آبادان از سمتش در این باشگاه کناره گیری کرد.
به گزارش “ورزش سه”، فراز کمالوند که امسال در صنعت نفت آبادان اتفاقات خوبی را برای این تیم رقم زد به دلیل برخی حواشی موجود در این شهر در کمال ناباوری از سرمربیگری نفت استعفا کرد!

نفت آبادان در فصل جاری با حضور کمالوند و جذب بازیکنان مطرح لیگ برتر اهداف بزرگی را در سر می پروراند، اما فشار زیادی که به این مربی بابت کار کردن در آبادان وارد شد باعث استعفایش از هدایت صنعت نفت شد.

مساله ای که باعث ناراحتی کمالوند شده فحاشی برخی از هواداران به بازیکنان صنعت نفت بعداز بازی با گسترش فولاد و ادامه این مسائل در بازی دیروز با پیکان بوده است. ظاهرا کمالوند از این موضوع دلخور است که چرا وقتی بهترین نتایج تاریخ را تاکنون برای صنعت نفت رقم زده، به شاگردانش فحاشی می شود؟

از سوی دیگر نفت آبادان در جام حذفی توانسته به جمع ۸ تیم برتر صعود کند و اکنون در لیگ برتر هم رده ششم را در اختیار دارد؛ اتفاقی که برای اولین بار به دست آمده است.

به هر حال امروز کمالوند تصمیم خود را درباره استعفا از صنعت نفت آبادان گرفت و بعد از وارد آمدن فشارهای زیاد توسط برخی هواداران از سمتش کناره گیری کرد.

باید منتظر ماند و دید واکنش مسئولان باشگاه صنعت نفت به این استعفا چه خواهد بود.


منبع: عصرایران

توفان جلالی بعد از ۴٨ ساعت سکوت و شایعه

سال هاست که من کار می‌کنم و نزدیک به ۴۰ سال است. در طول این سال ها همیشه سعی کردم بهترین خدمات را به فوتبال کنم و در کمال صداقت کار کنم. جوانان زیادی را به فوتبال آوردم که البته خودشان هم شایسته بودند. اما در طول این سال ها هر وقت تیمم آمده جان بگیرد، حواشی ساختند تا لطمه بخوریم. اکنون هم همین کار را کردند. پرسپولیس را ببینید که کجای کار بود و یهو در یک هفته در پس اختلافی که بین دو مربی به وجود آمد چه شدند.

سرمربی پیکان که این روزها تحت فشار حواشی مربوط به نتیجه گرفتن تیمش در طول سالیان اخیر بر پایه مسائل جادوگری است، صحبت‌های جالبی را در نشست خبری به زبان آورد.
به گزارش “ورزش سه”، مجید جلالی که تیمش در آستانه تداوم در رکورد پیروزی های پیاپی برابر صنعت نفت متوقف شد، در پایان این بازی و با حضور در نشست خبری به شدت نسبت به حواشی روزهای اخیر واکنش نشان داد.

نتیجه مقابل صنعت نفت عادلانه نبود
اول از هر چیزی باید از بازیکنانم تشکر کنم. علیرغم تمام فضای سنگینی که علیه ما به وجود آوردند. ظرفیت ما مشخص است و از ۱۲ بازی ۲۴ امتیاز و من به بازیکنانم افتخار می‌کنم. بازی خوبی انجام دادند و ما موقعیت خوبی ایجاد کردیم. وقتی آنها را استفاده نکنیم، معلوم است که آنها از تک فرصت‌های خود سود می‌برند و البته به نظرم قضاوت هم می‌توانست عادلانه تر باشد. ما بعد از موقعیت گل سه بار شانس گل داشتیم و سه بار تک به تک را از دست دادیم و به هرحال این هم فوتبال است و یک روز هم اینطور می‌شود.

حاشیه ساختند تا نتیجه نگیریم
سال هاست که من کار می‌کنم و نزدیک به ۴۰ سال است. در طول این سال ها همیشه سعی کردم بهترین خدمات را به فوتبال کنم و در کمال صداقت کار کنم. جوانان زیادی را به فوتبال آوردم که البته خودشان هم شایسته بودند. اما در طول این سال ها هر وقت تیمم آمده جان بگیرد، حواشی ساختند تا لطمه بخوریم. اکنون هم همین کار را کردند. پرسپولیس را ببینید که کجای کار بود و یهو در یک هفته در پس اختلافی که بین دو مربی به وجود آمد چه شدند.

چرا من باید اینجا به دنیا بیایم؟
به هرحال این مسائل حاشیه ای همیشه تاثیر خودش را دارد. آنهایی که این کار را کردند، خوشحال باشند؛ اما من همواره در طول این سال ها به کاری که کردم افتخار می کنم و نمی دانم تا چه زمانی کار کنم؛ اما تا زمانی که باشم همین کار را می‌کنم. مسیری که می دانم صادقانه بوده و برای موفقیت تلاش کردم. با عشقی که به کارم، به فوتبال و به جوانان دارم. دیشب وقتی می خواستم بخوابم از خدا گله کردم که چرا من اینجا به دنیا آمدم.

روزهایی که قهرمان نشدم جادوگران خواب بودند؟
شما نگاه کنید امروز ۶ بازیکن جوان روی نیمکت بودند. چند نفر هم در زمین بودند. امروز رزاق پور بازیکن جوانان پیکان بود. پیام نیازمند و امامعلی و … . من فکر نمی کنم در طول این سال ها من به فوتبال بد کرده باشم. شما ببینید وقتی بچه ای را بزرگ می‌کنید و او در روی شما بایستد چه حسی پیدا می‌کنید؟ من اکنون چنین حالی دارم. این همه سال من برای فوتبال زحمت کشیدم؛ اما مردم ناآگاه بیایند از روی سکو به من حرف بزنند؟ اکنون دوست دارید من بیایم اینجا چه بگویم؟ گاهی اوقات وقتی می‌آیی درباره تهمتی که صحت ندارد هم بخواهی حرف بزنی انگار چیزی بوده. من نمی دانم چطور باید با این مسائل برخورد کنم و اگر زوری داشته باشم که از این مساله نمی‌گذرم؛ اما نداشته باشم هم نمی‌گذرم. من به شکلی که کار کردم در طول این سال ها می دانم چه کردم و نمی گویم ۹۹ درصد که صد درصد پیش خداوند روسفید هستم. از اینکه تیمم زمانی که می آید جان بگیرد هر ساله این حواشی را می سازند و حرف پر از کذب و تهمت می‌سازند، چرا این حرف ها را می زنند. یک روز می گویند چرا گرمکن او این شکلی است و روز دیگر حرف دیگر می زنند. من روزی که میبرم می گویند فلان و روزی که می بازم می گویند مربیگری اش مشکل دارد. من یک سال قهرمان شدم در سال های دیگر جادوگران خواب بودند؟ من واقعا متاسفم و پیش خدا گله کردم. من به کسی بدی نکردم؛ اما به ازای هر یک دوست صد دشمن دارم و نمی دانم چرا این شکلی است وقتی به کسی بدی نکرده ام.

فوتبال ایران به دنبال کوتوله است
من از طرف خودم و با اشرافی که روی کار خودم دارم می‌گویم بله، اما اینجا هر آدم موفقی را می‌زنند. اینجا فقط باید کوتوله باشی! شما ببینید این تیم که آمدم اسکلت را حفظ کردم و چند بازیکن جوان آوردم و تیم را حفظ کردم و بعد از اینکه هر سال می رفت و می‌آمد. من با اطمینان به شما می گویم که من اینجا باشم و نباشم این تیم با این نفراتی که دارد روزهای بزرگی در آینده دارد. این تیم اگر به آن فضا بدهند، موفق خواهد شد. ما کار ویژه ای برای بازیکنان نکردیم و قرارداد بازیکنان هم جزو متوسط های لیگ است؛ اما آنها بازیکنان خوب و بزرگی خواهند شد و چند بازیکن ملی پوش از آن بیرون خواهند آمد.


منبع: عصرایران

چرا مغز در اوج فعالیت منفجر نمی‌شود؟

یک پژوهش به مطالعه دلیل عدم انفجار مغز در مواقع اوج فعالیت مانند زمان یادگیری پرداخته است.

به گزارش ایسنا و به نقل از نیوزویک، همانطور که نوزادان و کودکان رشد می‌کنند و یاد می‌گیرند، مغز آنها از لحاظ اندازه رشد می‌کند، اما مغز چگونه پس از اینکه به طور کامل رشد کرد، همچنان به یادگیری ادامه می‌دهد؟

محققان می‌گویند پاسخ ساده‌ای دارد. در یک مطالعه جدید نشان داده شده، سلول‌های مغز خود را برای نشان دادن قدرت و توانایی خود در پردازش اطلاعات جدید محک می‌زنند.

تحقیق جدید کمک می‌کند تا درک ما از مغز و نحوه یادگیری و یادآوری یک مهارت جدید تغییر کند.

درک گذشته ما از مغز این بود که فراگیری دانش جدید نیاز به سلول‌های مغزی جدید دارد و در نتیجه مغز ما بر اساس هر مهارت جدیدی که یاد می‌گیریم رشد می‌کند.

اکنون می‌دانیم که این فرضیه درست نیست، چون رشد مغز انسان در اواسط دهه ۲۰ زندگی فرد متوقف می‌شود. با این حال، انسان‌ها می‌توانند به فراگیری اطلاعات جدید در سنین سالخوردگی ادامه دهند. حالا ما می‌دانیم چگونه.

برای مطالعه این موضوع، یک تیم بین‌المللی به رهبری “الیزابت ونگر” از موسسه “ماکس پلانک”( Max Planck) در برلین، به تحقیق گذشته در مورد نحوه یادگیری مغز مراجعه کرد و توجه ویژه‌ای به مطالعه‌ای داشتند که در آن تلاش افراد راست‌دست برای یادگیری نوشتن و نقاشی کردن با دست چپ مورد بررسی قرار گرفته بود.

محققان مشاهده کردند که حجم مغز در ابتدا افزایش پیدا کرد، زیرا داوطلبان مهارت جدیدی را آموختند، اما پس از سه هفته، به اندازه اولیه خود بازگشت.

نتایج مشابهی نیز هنگام آموزش مهارت‌های جدید در میمون‌ها و موش‌ها دیده شد.

براساس این یافته‌ها، محققان نتیجه گرفتند که وقتی مغز مهارت جدیدی را یاد می‌گیرد، در ابتدا حجم آن افزایش پیدا می‌کند، اما مغز پس از یک فرایند حذف، تنها سلول‌های مفید را حفظ می‌کند و سلول‌هایی که موثر نیستند را از بین می‌برد. بنابراین در نهایت به اندازه اصلی خود بازمی‌گردد.

ونگر گفت: حجم مغز در مراحل اولیه یادگیری افزایش می‌یابد و پس از آن تغییر کرده یا اصلاح می‌شود. به نظر می‌رسد این یک راه موثر برای مغز است تا ابتدا به کشف احتمالات پرداخته، با ساختارهای مختلف و انواع سلول‌ها تماس برقرار کند، بهترین گزینه‌ها را انتخاب کند و از دست آنهایی که دیگر مورد نیاز نیستند، خلاص شود.

این تحقیق به درک بیشتر به انعطاف مفهوم عصب‌شناسی کمک می‌کند. انعطاف‌پذیری مغز به این معنی است که مغز اطلاعات جدیدی را به دست می‌آورد و به طور مداوم سلول‌های عصبی خود را تغییر می‌دهد تا عملکرد متفاوت داشته باشد.

همانطور که در این تحقیق گزارش شد، این مفهوم ابتدا در سال ۱۸۹۴ توسط “سانتیاگو رامون کاجال” برنده جایزه نوبل معرفی شد که ادعا کرد مغز در طول یادگیری دچار تغییرات فیزیکی در ساختار می‌شود.

حالا، بیش از ۱۰۰ سال بعد، ما این مفهوم را کمی بهتر درک می‌کنیم.

در طول فرایند انعطاف‌پذیری، مغز سلول‌های جدید را مجددا سازماندهی و تعیین می‌کند و یا به منظور دستیابی به یک مهارت جدید و یا برای غلبه بر آسیب‌هایی مانند سکته مغزی یا تروما، که ممکن است موجب آسیب جدی عصبی شده باشد، این کار را انجام می‌دهد.

اغلب قسمت‌های دیگر مغز به عنوان شیوه‌ای برای جبران، وظایف سلول‌های از دست رفته را یاد می‌گیرند. به عنوان مثال، اگر ناحیه مرتبط با گفتار مغز نابود شود، مغز ممکن است از انعطاف‌پذیری برای جبران این نقص به قسمت‌های دیگر خود که به گفتار ارتباطی ندارند، دستور دهد تا بتوانند مهارت گفتار را به عنوان راهی برای جبران سلول‌های از دست رفته یاد بگیرند.

یافته‌های جدید حتی شواهد بیشتری از گسترش عصبی و سازماندهی مجدد را در یادگیری اطلاعات جدید نشان می‌دهد و ما را در درک بهتر از شگفت‌انگیزترین و در عین حال ناشناخته‌ترین عضو بدن کمک می‌کند.


منبع: عصرایران

فروش گران ترین تابلوی نقاشی جهان به قیمت ۴۵۰ میلیون دلار (+عکس)

عرضه کننده این تابلو به حراجی که یک مجموعه دار روس بود آن را ۴ سال پیش به قیمت ۱۲۷٫۵ میلیون دلار خریده بود.

پس از یک دوئل ۱۹ دقیقه ای در یک حراجی در نیویورک تابلوی نفیسی از “لئوناردو داوینچی” نقاش ایتالیایی به فروش رفت.

به گزارش به نقل از وب سایت روزنامه نیویورک تایمز آمریکا، تابلوی ” سالواتور موندی” (منجی جهان) که احتمال زیادی می رود اثر لئوناردو داوینچی باشد شب گذشته در یک حراجی (کریستیز) در نیویورک به فروش رفت.

۴ فرد پشت تلفن و یک نفر در داخل سالن حراجی برای خرید این تابلوی نفیس ۵۰۰ ساله با یکدیگر رقابت کردند که در نهایت این تابلو با قیمت ۴۵۰٫۳ میلیون دلار توسط یکی از آنها که بر اساس رسم معمول هویتش معلوم نیست، خریداری شد.

این گران ترین قیمتی است که تا کنون برای خرید یک تابلوی نقاشی قدیمی در جهان پرداخت شده است.

تابلوی “منجی جهان” گمان می رود در سال ۱۵۰۵  به سفارش پادشاه وقت فرانسه و توسط داوینچی ایتالیایی خلق شده است.

این تابلو تصویری از حضرت مسبح است که دست راستش را بالا گرفته و در دیگر دستش یک گوی شیشه ای دارد.

این تابلو ۵۸ سال پیش در یک حراجی در لندن به قیمت ۶۰ میلیون دلار فروخته شده بود اما آن زمان گمان می رفت این تابلو اثر یکی از شاگردان داوینچی باشد؛ سپس در سال ۲۰۱۳ در یک معامله خصوصی به قیمت ۱۲۷٫۵ میلیون دلار از سوی یک مجموعه دار روس خریداری شده بود.

با وجودی که هنوز برخی کارشناسان نسبت به تعلق قطعی این تابلو به داوینچی تردیدهایی دارند اما حراجی کریستیز مدعی است این تابلو قطعا کار داوینچی بوده و به همین خاطر لقب “بزرگ ترین بازگشت هنری قرن بیستم” روی آن گذاشته اند.

 تابلوی” منجی جهان”

فروش گران ترین تابلوی نقاشی جهان به قیمت 450 میلیون دلار (+عکس)

لحظات پرالتهاب حراجی در نیویورک فروش گران ترین تابلوی نقاشی جهان به قیمت 450 میلیون دلار (+عکس)


منبع: عصرایران

کتاب «رئیس جمهور پیشمرگه» به چاپ دوم رسید

کتاب «رئیس جمهور پیشمرگه» به نویسندگی «معد فیاض» و ترجمه سامان سلیمانی به چاپ دوم رسید.

کتاب «رئیس جمهور پیشمرگه»  به چاپ دوم رسید.

به گزارش عصر ایران، سامان سلیمانی روزنامه نگار و مترجم کتاب «رئیس جمهور پیشمرگه» اعلام کرد با توجه به استقبال خوانندگان فارس زبان از زندگی نامه جلال طالبانی ،رئیس جمهور فقید عراق، این کتاب به چاپ دوم رسیده است و در حال حاضر چاپ دوم این کتاب وارد بازار شده است.

کتاب «رئیس جمهور پیشمرگه»  به چاپ دوم رسید

لازم به ذکر است که «معد فیاض» روزنامه‌نگار عرب که مدت یک ماه در زمان ریاست‌جمهوری با مام جلال بوده، در این مدت از خلال گفتگوها و مشاهداتش زندگینامه‌ مام جلال را به رشته تحریر درآورد و به صورت پاورقی در روزنامه‌ی الشرق‌ الاوسط منتشر کرد، که بعدا توسط روزنامه‌نگار کرد، سامان سلیمانی به زبان فارسی ترجمه و به شکل پاورقی ابتدا در روزنامه شرق منتشر و سپس با افزودن بخش زندگینامه‌ی تصویری به آن که عکسهای کمتر منتشرشد‌‌ه‌ای از جلال طالبانی را در خود گرفته، توسط نشر دات در تهران منتشر شد که در مدت کوتاهی تمام شماره‌‌های آن به فروش رفت و اکنون با انتشار چاپ دوم آن، پیش‌بینی می‌شود که استقبال خوبی از آن صورت بگیرد.


منبع: عصرایران

فواید هزارپا را بدانید و از کشتن هزارپای خانگی دست بردارید

هزارپای خانگی از دوستان خانواده‌ی خود کمی کوچکتر است و حدود ۳۰ پا دارد. هرچند که این موجود ظاهر فریبنده ای ندارد اما می‌تواند از ورود مهمان های ناخوانده به منزل شما خودداری کند.

آیا شما هم اگر جانوری مانند هزار پا و سوسک را در خانه‌ی خود ببینید آن را له می کنید؟ اما ما به شما می‌گوییم که از کشتن هزارپا دست بردارید. با وجود ظاهر چندش آور, بدن باریک و دراز و چندین پا می توانیم دلیل خوبی برای شما بیاوریم تا از کشتن آن صرف نظر کنید. زمانیکه در حمام خود ایستاده اید و هزارپایی را در حال خزیدن دیدید فقط به یاد بیاورید که این جانور به تنهایی مانع وجود جانوران دیگر در منزل شماست. هزارپای خانگی از دوستان خانواده‌ی خود کمی کوچکتر است و حدود ۳۰ پا دارد. هرچند که این موجود ظاهر فریبنده ای ندارد اما می‌تواند از ورود مهمان های ناخوانده به منزل شما خودداری کند.

رژیم غذایی هزارپا بسیار جالب است چرا که تنها از مورچه, بید کاغذی, عنکبوت, سوسک و ساس تغذیه می کند!

محیط مورد علاقه‌ی بید کاغذ و هزارپا یکسان است. هر دو به محیط خنک و مرطوب علاقه مند هستند که حمام شما یکی از بهترین گزینه ها برای این جانوران است. اما صحبتهای گفته شده به این معنا نیست که هزارپا آزادانه در خانه ی شما زندگی کند. فقط بهتر است به جای کشتن, آنها را در شیشه ای قرار دهید و در بیرون از خانه ی خود میان سنگ‌ها و شاخ و برگ های قرار دهید. هزارپا به زندگی خود ادامه می‌دهد در حالیکه مسیر ورود دیگر جانوران به منزل شما را مسدود می کند. همچنین اگر با این جانور مشکلی ندارید می توانید اجازه دهید که به زندگی در منزل شما ادامه دهد. این جانور هیچ آزاری به شما نمی رساند پس او را به حال خود بگذارید و بدانید که در ازای خدماتش مجبور به پرداخت هزینه نیستید!

منابع: نت نوشت


منبع: عصرایران

اگر یبوست دارید، حتما بخوانید!

این که هر چند وقت یک بار یا چند بار در روز اجابت مزاج می کنید، یک مساله شخصی است، و بنابر نتایج یک نظرسنجی جدید از بیش از ۲,۰۰۰ فرد بزرگسال در آمریکا، تقریبا نیمی از شرکت کنندگان اشاره داشته اند که یک بار در روز اجابت مزاج انجام می دهند.

به گزارش “ویمنز هلث”، از سه بار اجابت مزاج در روز تا سه بار در هفته می توانند نشان دهنده شرایطی عادی باشند و جایی برای نگرانی وجود ندارد. اما اگر احساس می کنید گرفتار یبوست شده اید، بهترین گزینه انتخاب بهترین شیوه درمانی است.

چند روزی از آخرین باری که اجابت مزاج داشته اید، می گذرد

تا حد امکان مایعات مصرف کنید، اما نه نوشیدنی هایی که حاوی الکل هستند زیرا آنها موجب کم آبی بدن می شوند.

مایعات مدفوع را نرم‌تر کرده و حرکت آن را در روده تسهیل می کنند. همچنین، مصرف میوه هایی با محتوای فیبر بالا، مانند سیب (به همراه پوست زیرا نیمی از محتوای فیبر در آن قرار دارد)، می تواند با انتقال مایع به روده در بهبود یبوست نقش داشته باشد. ورزش کردن نیز در کمک به دفع راحت‌تر مدفوع موثر است.

یک هفته ای از آخرین باری که اجابت مزاج داشته اید، می گذرد

استفاده از داروهای بدون نسخه را مد نظر قرار دهید.

همانند فیبر، عوامل اسمزی در شیر منیزیم و دیگر داروهای بدون نسخه که می توان برای درمان یبوست استفاده کرد، مایع را به سمت بافت های روده شما هدایت می کنند. اما از آنجایی که آنها به همراه مدفوع از بدن خارج می شوند، همچنان نیازمند تامین آب مورد نیاز بدن هنگام مصرف آنها هستید. با دوزهای پایین آغاز کنید و در صورت لزوم بر اساس دستورالعمل دوزهای مصرفی دارو را افزایش دهید.

بیش از یک هفته از آخرین باری که اجابت مزاج داشته اید، می گذرد

مصرف داروهای قوی‌تر را مد نظر قرار دهید.

ممکن است برای غلبه بر یبوست به مصرف یک ملین تحریک کننده نیاز داشته باشید، که هرچه بیشتر حرکات عضلات روده را تحریک می کند. اما بدن می تواند به این داروها وابسته شود و بازگشت به حالت عادی اجابت مزاج دشوار شود، از این رو بیش از دو هفته از آنها استفاده نکنید.

بیش از سه هفته از آخرین باری که بدون زحمت اجابت مزاج داشته اید، می گذرد

بهترین گزینه مراجعه به پزشک است.

در این شرایط یبوست حالت مزمن به خود گرفته و پزشک می تواند با انجام برخی آزمایش ها روش های درمانی مناسب را پیشنهاد داده و داروها (مانند ضد افسردگی ها یا داروهای فشار خون) یا عوامل دیگر (مانند کم کاری تیروئید یا بیماری های عصبی) که ممکن است به شکل گیری این مشکل منجر شده باشند را شناسایی کند.

منبع: سلامت نیوز


منبع: عصرایران

یک مقام مسئول: مسکن‌های مهر بیمه‌نامه کیفیت ساخت نداشتند

در حالی که گفته می‌شود در حادثه زلزله استان‌های غربی ایران بیشترین تخریب‌ها مربوط به ساختمان‌های مسکن مهر بوده گزارش‌ها حاکی از این است که این ساختمان‌ها هیچ گونه بیمه مهندسی از جمله بیمه‌نامه کیفیت ساخت نداشتند.

علی رضایی – مدیر بیمه‌های آتش سوزی بیمه ایران – در گفت‌وگو با ایسنا، در پاسخ به این که آیا ساختمان‌های مسکن مهر بیمه‌نامه‌ای داشتند، اظهار کرد: برای ساخت‌وسازها بیمه‌نامه‌ای به نام بیمه کیفیت ساخت وجود دارد و از دیدگاه شخصی من همه پیمانکارها باید اجبار داشته باشند تا این بیمه‌نامه را تهیه کنند.

وی ادامه داد: در تمام دنیا وقتی می‌خواهند خانه‌ای بخرند یا بفروشند اولین مدرک مورد نیاز این است که آن ساختمان بیمه‌نامه دارد یا خیر. به نظر من در ساخت و سازها در ایران نیز این بیمه‌نامه باید اجباری شود.

مدیر بیمه‌های آتش سوزی بیمه ایران افزود: اگر ساختمانی بیمه‌نامه تضمین کیفیت ساختمان داشته باشد کارشناس بیمه باید بر ساخت و ساز نظارت کنند و مطمئن شود که این ساختمان تا ۱۰ سال در مقابل تمام حوادث مقاوم است، چرا که سازنده باید ۱۰ سال تضمین کیفیت ساختمان را بدهد.

رضایی تشریح کرد: در مسکن‌های مهر ستون‌هایی که باید بتنی می‌بودند داخلش آجرهای سفالی ریخته‌اند و حتی میلگرد هم ندارند و این موضوع علت اصلی تخریب این ساختمان‌هاست. در واقع باید بگویم علت اصلی این تخریب‌ها عدم نظارت بر ساخت و ساز است، وگرنه زلزله حادثه طبیعی است که در همه دنیا اتفاق می‌افتد ولی ما چون نظارت دقیقی بر ساخت و سازهایمان نداریم زلزله را بلا می‌نامیم.


منبع: عصرایران

دختر آیت‌الله هاشمی: گزارش شورای امنیت ملی درباره فوت پدرم قابل قبول نبود/ مطمئنم وصیتنامه گم شده است

 «در وصیتنامه مرحوم هاشمی احتمالا از کشوی میز او در مجمع تشخیص مصلحت برداشته شده است.» این را فاطمه، دختر بزرگ او می‌گوید و اطمینان دارد که پدر هر از گاهی وصیتنامه خود را به‌روز کرده و در یک جای امن نگهداری می‌کرده است.

اعتمادآنلاین نوشت: این جای امن گاوصندوق منزل و کنار وصیتنامه حاج خانم نبوده است اما شاید در کنار اسنادی باشد که صبح روز فوت او در کشوی میز بود و همان شب دیگر نبود. مدارکی که به گفته فاطمه هاشمی شورای عالی امنیت نیز در جریان مفقود شدن آن قرار دارد.

آقای یاسر هاشمی گفته‌اند که ما از وجود وصیتنامه جدید پدر خبر داریم اما آن را پیدا نکرده‌ایم. شما از این مساله چقدر مطلع هستید؟

من سه، چهار سال پیش دیدم که مادرم وصیتنامه خود را تغییر داده و پدرم در حال نوشتن وصیتنامه جدید خود هستند. ولی بعد از فوت ایشان هیچ وصیتنامه‌ای پیدا نشد.

یعنی صحبت آقای یاسر بر مبنای همان اطلاعی است که از چند سال قبل داشته‌اید؟ اتفاق تازه‌ای نیفتاده است؟

فکر می‌کنم بر مبنای همان باشد. شاید هم به استناد موضوع دیگر این را گفته است چون معمولا بابا به طور مرتب وصیتنامه خود را تغییر داده و به روز می‌کردند.

پس اطمینان دارید که وصیتنامه مرحوم هاشمی به‌روز بوده و گم شده است.

بله، اطمینان دارم. وصیتنامه تنها چیزی نیست که گم‌شده است.

دیگر چه گم شده؟

پدرم در دفتر خود اسنادی داشت. حتی من صبح روز فوت ایشان دیدم که آن‌ها را در کشوی میز خود گذاشته است. اما شب بعد از فوت، کشو و گاوصندوق خالی بود. احتمال می‌دهم که وصیتنامه نیز در میان این اسناد در دفتر کار بوده است.

منظورتان دفترشان در مجمع است؟

بله.

به نظر شما مدارک و وصیتنامه از آنجا و در همان روزهایی که درگیر مراسم عزاداری بودید، برداشته شده است؟

بله، ظرف همان چند ساعت اول. البته اگر وصیتنامه آنجا نبوده و در منزل بوده باشد نیز حتما آمده و برداشته‌اند.

فکر می‌کنید اینکه وصیت‌نامه آیت‌الله هاشمی در یک نسخه تنظیم شده باشد و به این سادگی گم شود، منطقی است؟

معمولا وصیتنامه خود را در یک نسخه تنظیم می‌کردند. حتی وصیتنامه را دست ما نمی‌سپردند. وصیتنامه مادرم همیشه در گاوصندوق بود اما بابا وصیتنامه خود را در محل دیگری نگهداری می‌کردند.

با توجه به این اطمینانی که دارید، چطور مساله را پیگیری می‌کنید تا وصیتنامه پیدا شود؟

من خودم این ماجرا را به شورای امنیت ملی گفتم. گفتم که بابا اسنادی در کشوی میز خود داشتند که بخشی از آن مربوط به خودشان بوده است و حالا نیست. شورای امنیت به من گفتند که ما در جریان این مساله هستیم.

نتیجه اطلاع آنها از این مساله چه بوده است؟

هیچی.

شورای امنیت گزارش فوت را تهیه کرده است؟

گزارشی تنظیم کرده بودند که برای ما قابل قبول نبود.


منبع: عصرایران

طرز تهیه دسر شکلاتی ویژه

این مقدار به صورت پایه ای می باشد و شما بر مبنای اندازه ظرف مورد نظرتان می توانید مواد را چند برابر کنید:

مواد لازم برای تهیه دسر شکلاتی ویژه :








شیر  ١ لیوان 
پودر ژلاتین   ١ قاشق غذاخوری
 شکر ٢ قاشق غذاخوری 
 خامه ۵٠ گرم 
پودر کاکائو ١ قاشق غذاخوری
شکلات تخته ای سی گرم
رنده پوست پرتقال در صورت دلخواه

طرز تهیه دسر شکلاتی ویژه :

پودر ژلاتین را در کمی آب ریخته و به طریق بن ماری حل کنید.

شیر را در ظرف مناسب ریخته و شکر و پودر کاکائو و شکلات تخته ای را اضافه می کنید و هم می زنید تا زمانی که کاملا حل شوند سپس ژلاتین را اضافه کرده و گاز را خاموش کنید و کمی که از حرارت افتاد، خامه را اضافه کرده و خوب هم بزنید و در قالب مناسبی ریخته و در یخچال به مدت حدود ۶-۵ ساعت قرار دهید تا خنک شده و ببندد.

سپس با چاقو از لبه های ظرف جدا کرده و به آرامی داخل ظرف مناسب برمی گردانیم.


منبع: عصرایران

همه چیز در مورد دنیای سینمایی «هیولاهای عظیم الجثه»

مجله همشهری دانستنیها – کسری کریمی طار: شکوفا شدن آثار سینمایی «مارول»، شرکت هالیوودی دیگری را هم به سمت ساخت دنیاهای مشترک سوق داد. «وارنر»، «جهان سینمایی DC» را از آستینش درآورد. «فاکس» بیشتر روی «مردان ایکس» تمرکز کرد و استودیوی «Legendary Entertainment» (لجندری) جهانی با نام «Monster Verse» را شکل داد؛ دنیایی که همان طور که از نامش برمی آید، بر هیولاهای عظیم الجثه متمرکز است و دیگر انسان ها در آن نقشی کلیدی ندارند. این جهان سینمایی در سال ۲۰۱۴ (۱۳۹۳) با اکران «Godzilla» متولد شد. با «Kong» خود را تثبیت کرد و حالا در فاز تولید رودررویی این دو فرزند درشت اندامش است. با این که ساخت فیلم هایی با محوریت هیولاها دست کم برای شرقی ها موضوع چندان جدیدی نیست، اما این اولین بار است که هالیوود در چنین مسیری قدم بر می دارد؛ هر چند به نظر می رسید ریسکشان تا این جای کار جواب داده است.

Kaiju به چه معناست؟

پیش از این که به سراغ دنیای هیولاها برویم، باید شما را با «Kaiju» آشنا کنیم؛ یک ژانر سینمایی نه چندان شناخته شده در سطح بین المللی که ژاپنی ها سال ها پیش آن را خلق کردند. این ژانر چندین ویزگی دارد: هیولاهای عظیم الجثه، تخریب شهر و نبرد هیولاها. به معنای ساده تر، هر فیلمی را دیدی که در آن هیولایی افسارگسیخته مشغول نابود کردن جهان پیرامونش بود، اثری در ژانر Kaiju است.

همه چیز در مورد دنیای سینمایی Monster Verse 

یگانه قهرمان این سبک گودزیلاست؛ موجودی خیالی با صدایی مهیب که حتی آخرین تجهیزات نظامی هم حریفش نمی شوند. برخلاف تصورات، گودزیلا یا همان «Gojira» (به زبان ژاپنی) هیچ ریشه ای در افسانه ها و حماسه های ژاپن ندارد و برای همین نمی توان برای آن پیشینه ای قدیمی تصور کرد.

گودزیلا، نخستین بار در سال ۱۹۵۴ (۱۳۲۳) و در فیلمی با همین نام ظاهر شد. جالب این که گودزیلا در دوره ای خلق شد که سینمای ژاپن به هیولایی پول ساز نیاز داشت. آمریکایی ها با خلق «کینگ کونگ» پول و محبوبیت زیادی در ژاپن به دست آوردند و در چنین شرایطی «تومویوکی تاناکا» (Tomoyuki Tanaka) تهیه کننده بلندپرواز ژاپنی با الهام از دو فیلم کینگ کونگ و «The Beast from 20,000 Fathoms» گودزیلا را خلق کرد. فیلمی که با فروش ۱۵۲ میلیون ین (دو میلیون و ۲۵۰ هزار دلار) رکوردی جدید در سینمای ژاپن به جا گذاشت.

از ژاپن تا هالیوود

«Toho» برای دوستداران سینمای آسیای شرقی، نامی شناخته شده و قابل احترام است؛ کمپانی ای که علاوه بر گودزیلا مالک تمامی هیولاهای مشهور فیلم های Kaiju است. البته شهرت Toho تنها به دلیل تهیه گودزیلا و فیلم های هیولایی نیست و این کمپانی ژاپنی ید طولایی در تولید آثار فیلم های مشهور ژاپنی از جمله آثار «آکیرا گوروساوا» دارد.

مدیران لجندری که قصد ساخت چندین فیلم هیولامحور را داشتند، نا Toho وارد مذاکره شدند و در ابتدا امتیاز فیلم گودزیلا را خریدند. سپس حقوق سینمایی «Rodan»، «Mothra» و «King Ghidorah» را به چنگ آوردند. هر سه هیولای نام برده از مشهورترین شخصیت های فیلم های هیولامحور ژاپنی هستند و بهترین نامزدها برای خلق جهانی سینمایی حول محور هیولاها. این وسط، لجندری هم که موقعیت را مناسب دید، همکاری اش را با «یونیورسال» سر ساخت بازسازی «کینگ کونگ» قطع کرد تا بتواند با همراهی برادران وارنر، گودزیلا و کینگ کونگ را در یک فیلم کنار هم قرار دهد.

در حال حاضر تنها گودزیلا و کینگ کونگ فیلم های منحصر به فرد دارند و دیگر هیولاها در فیلم های این دو ظاهر میش وند؛ هر چند بعید نیست که لجندری پس از موفقیت دو اثر نخست این مجموعه، هوس ساخت آثاری براساس Rodan، Mothra و King Ghidorah به سرش بزند.

کارخانه هیولاها

مانند هر جهان سینمایی ای، Monster Verse هم دارای المان ها و نکاتی است که در تمامی فیلم های این مجموعه حضور دارند. یکی از آن ها «مونراک» (Monarch) است؛ سازمانی مخفی که براساس خط داستانی این جهانی در سال ۱۹۵۴ (۱۳۳۳) و به وسیله مسئولین امنیتی چندین ابرقدرت جهانی تشکیل می شود. هدف آن ها، شکار موجودات عظیم الجثه ای است که روی کره زمین زندگی می کنند. چه در گودزیلا و چه در کونگ، مونراک نقشی کلیدی دارد و به دنبال نابودی هیولاهاست.

همه چیز در مورد دنیای سینمایی Monster Verse 

جالب این که چه در گودزیلا و چه در کونگ، هیچ کدام از این دو هیولا نقشی منفی و تخریبگر ندارند و به نوعی، خود، کاراکترهای اصلی هستند؛ موضوعی که دست کم در مورد بیشتر فیلم های هیولامحور صدق نمی کند و معمولا این انسان ها هستند که با همبستگی کمر به نابودی این هیولاها می بندند.

با توجه به این که لجندری برای هر پروژه از یک گروه جداگانه اعم از کارگردان و نویسنده استفاده می کند، قرار است یک تیم مجزا روی روند ساخت این آثار و بخش داستانی آن نظارت کنند. همان طور که در حال حاضر تیمی متشکل از هشت نویسنده روی نسخه چهارم و پایه ریزی داستان برای آینده این مجموعه مشغول به کار هستند. فیلم های Monster Verse هم مانند آثار سینمایی مارول و DC دارای صحنه بعد از پایان و مقدمه چینی برای نسخه بعدی هستند.

قیام غول ها

گودزیلا

  • سال اکران: ۲۰۱۴ (۱۳۹۳)
  • کارگردان: گرت ادواردز (Gareth Edwards)
همه چیز در مورد دنیای سینمایی Monster Verse 
برخلاف بیشتر فیلم هایی که حول محور گودزیلا بودند، در این نسخه، داستان به ریشه های گودزیلا و چگونگی به وجود آمدن آن می پردازد. این که چگونه مونراک سال ها سعی داشته است مردم عادی از وجود هیولاهای عظیم الجثه بی خبر باشند و در نهایت گودزیلا نقشه های آن را بر هم می زند. با این که در همان سال ۱۹۵۴ میلادی (۱۳۳۳) انسان ها تلاش می کنند گودزیلا را با بمب اتم از بین ببرند، اما در نهایت همین هیولاست که با کشتن MUTOها نسل بشر را از نابودی نجات می دهد. این فیلم که نخستین اثر سینمایی Monster Verse بود، با فروش ۵۲۹ میلیون دلار باعث سربلندی تهیه کنندگانش شد.

Kong Skull Island

  • سال اکران: ۲۰۱۷ (۱۳۹۶)
  • کارگردان: جوردن ووت رابرتز (Jordan Vogt Roberts)
همه چیز در مورد دنیای سینمایی Monster Verse 
در حالی که داستان گودزیلا در همان سال ۲۰۱۴- سال اکران فیلم- می گذشت، کونگ، در سال ۱۹۷۳ (۱۳۵۲) رخ می دهد؛ قوتی دو مامور مونراک موفق به کشف جزیره ای اسرارآمیز به نام جزیره جمجمه می شوند؛ جایی که گمان می رود تعدادی از هیولاهای عظیم الجثه در آن زندگی می کنند. آن ها تیمی از افراد زبده را به استخدام خود در می آورند و راهی جزیره جمجمه می شوند؛ مکانی که در آن هیولاهایی ترسناک انتظار آن ها را می کشند. در این فیلم کینگ کونگ نقش ناجی بشر را ایفا می کند و انسان ها را از دست هیولاهای بدذات جزیره جمجمه نجات می دهد. این فیلم هم با فروش ۵۶۶ میلیون دلار موجبات ادامه دنیای سینمایی Monster Verse را فراهم کرد.

Godzilla King of the Monsters

  • سال اکران: ۲۰۱۹ (۱۳۹۸)
  • کارگردان: مایکل دورتی (Michael Dougherty)
همه چیز در مورد دنیای سینمایی Monster Verse 
در سی و سومین حضور گودزیلا روی پرده نقره ای، قرار است تعدادی از مشهورترین هیولاهای ژاپنی به جان هم بیفتند. حالا که گودزیلا خود را به عنوان پادشاه هیولاها معرفی کرده است، سه هیولای Mothra (زنبوری عظیم الجثه)، Rodan (پرنده ای عظیم الجثه) و King Ghidorah (اژدهای سه سر) سر از خاک بیرون می آورند و به نبرد گودزیلای افسانه ای می روند. پیش از اکران گودزیلا، قرار بود گرت ادواردز به عنوان کارگردان این نسخه حاضر شود، اما تغییر و تحولات در روند ساخت باعث شد تا او به سراغ «جنگ ستارگان» برود و «مایکل دروتی» جای او را پر کند.

Godzilla vs. Kong

  • سال اکران: ۲۰۲۰ (۱۳۹۹)
  • کارگردان: آدام وینگارد (Adam Wingard)
همه چیز در مورد دنیای سینمایی Monster Verse 

این فیلم در حقیقت حکم «اونجرز» جهان هیولاها را دارد؛ جایی که دو هیولای مشهور مقابل یکدیگر صف آرایی خواهند کرد. جالب است بدانید که در سال ۱۹۶۲ (۱۳۴۱) کمپانی Toho همین فیلم را ساخته و اکران کرده بود؛ هر چند قرار نیست این نسخه بازسازی همان فیلم باشد. «آدام وینگارد» کارگردان آثار ترسناکی همچون «Blair Witch»، «You’re Next» و نسخه سینمایی انیمه مشهور «Death Note»، وظیفه ساخت این فیلم را برعهده دارد. با توجه به این که تمرکز لجندری روی «Godzilla: King of the Monsters» است، هنوز اطلاعات خاصی از این فیلم منتشر نشده.


منبع: برترینها

الکساندر اسپایسوثسف؛ فرزند ابلیس

مجله همشهری سرنخ – مژگان زارع: در سال ۱۹۶۶، در یکی از شهرهای کوچک صربستان و در محله ای فقیرنشین اتفاقی افتاد که تن مردم این کشور را به لرزه انداخت. حتی کسانی که تا به آن روز با بدترین جنایت ها در صربستان دست و پنجه نرم کرده بودند نمی توانستند باور کنند کنار گوش شان چنین فاجعه هولناکی رخ داده است. این جنایت که از پنج سال پیش شروع شده بود به شکلی تصادفی کشف شد و اگر آن روز لوله آپارتمانی که یک قاتل جانی در آن زندگی می کرد نشت نمی کرد ممکن بود دامنه جنایت ها تا مدت ها بعد ادامه پیدا کند.

نفوذ به خانه شیطان

آن روز صبح، همسایه طبقه زیرین خانه «الکساندر اسپایسوثسف» متوجه شد سقف خانه اش نشت کرده است. او بلافاصله یک لوله کش خبر کرد تا مشکل را حل کند. لوله کش به صاحبخانه گفت مسئله مربوط به ترکیدگی لوله طبقه بالاست. همسایه از شنیدن این موضوع اوقاتش تلخ شد. آن خانه متعلق به زنی بداخلاق و عبوس بود که پسرش الکساندر هم مدتی با او همخانه شده بود. به جز سر و صدای سگ دوبرمن درشت جثه الکس که ترس به جان اهالی ساختمان می انداخت، مادر و پسر هم چندان اهمینی به آرامش آپارتمان نمی دادند.

 الکساندر اسپایسوثسف؛ فرزند ابلیس

همسایه ها طی سال ها متوجه شده بودند که چاره ای جز تحمل صدای ناهنجار موسیقی را که وقت و بی وقت از آن بالا به گوش می رسد ندارند و به علاوه باید بوی بدی که گاهی از آن جا نشت می کند را هم به جان بخرند. آن ها چندباری صدای ناله های مشکوکی را از آن طبقه شنیده بودند ولی چون حس می کردند ساشا تعادل روانی ندارد و هر لحظه مثل سگش آماده حمله به بقیه است موضوع را با مادرش در میان گذاشته بودند.

لودمیلا به همسایه ها گفته بود او و پسرش زندگی سختی را پشت سر گذاشته اند، به گفته لودمیلا، پدر الکس مردی بود به شدت بداخلاق و وحشی که خانواده اش را تا مرز جنون کتک می زد و ساشا مجبور شده بود مدتی را در یک بیمارستان روانی بستری شود، برای همین، همسایه ها فکر می کردند این ناله ها صداهای ناهنجاری است که الکس موقع برهم خوردن تعادل روانی اش از خودش بروز می دهد.

اما یکی از ساکنان آپارتمان که فهمیده بود لودمیلا مدتی را در زندان گذرانده چندان به او خوشبین نبود و برای همین کل اتفاقاتی را که مربوط به آپارتمان الکس و مادرش می شد به پلیس گزارش داد. ماموران پلیس قول بررسی دادند ولی خبری نشد.

 

اولین گزارش مربوط به سال ۹۱ میلادی بود تا سال ۹۶ که لوله کش در آپارتمان الکس را زد چندین بار دیگر همسایه ها مسئله را به شکل های مختلف به پلیس گزارش دادند ولی کسی برای پیگیری شکایت ها به سراغ شان نیامد. به این ترتیب بود که آن ها ترجیح دادند دیگر به این مزاحمت های همسایه شان توجهی نکنند و به نوعی با آن کنار آمدند.

همسایه تصمیم گرفت به همراه لوله کش به سراغ الکس برود. مسئله دیگر فقط به او مربوط نمی شد. ساشا باید مشکل ترکیدگی لوله را حل می کرد. آن ها چند دقیقه ای پشت در منتظر ماندند ولی وقتی خبری نشد، لوله کش گفت که اگر بیشتر از این صبر کنند سقف فرو می ریزد. در نتیجه آن ها در را شکستند و وارد خانه شدند.

به محض ورود، هر دو مرد سر جایشان خشک شان زد. امکان نداشت صحنه ای را که می دیدند واقعی باشد. هردوشان آرزو می کردند ای کاش یک نفر از گوشه ای بیرون بیاید و بگوید آن جا محل فیلمبرداری یک فیلم وحشتناک است ولی این اتفاق نیفتاد. آن ها به خانه شیطان پا گذاشته بودند.

 الکساندر اسپایسوثسف؛ فرزند ابلیس

آخرین قربانی

به محض آن که دو مرد به خودشان مسلط شدند به پلیس زنگ زدند. آن ها چنان پریشان و بدحال بودند که پلیس را مجبور کردند به سرعت در صحنه جنایت حاضر شود. خیلی طول نکشید که ماموران پلیس هم به همان حال دچار شدند. دیوارهای خانه مملو از لکه های خون بود. دختری که تمام بدنش با چاقو زخمی شده بود بی جان روی کاناپه افتاده بود.

قفس بزرگی در گوشه سالن خودنمایی می کرد که به نظر می رسید برای نگهداری یک انسان ساخته شده است. اما این تمام ماجرا نبود. پلیس در هنگام بازرسی خانه به آشپزخانه رسید. جایی که  جنایت به اوج خود رسیده بود. اجساد دختری جوان در گوشه ای از خانه افتاده بود، اما گویا قرار نبود این کابوس تمام شود. ماموران پلیس در تنها اتاق خانه سگ دوبرمن الکس را دیدند در حالی که مشغول خوردن غذا بود. لازم نبود زیاد تلاش کنند تا بفهمند او چه چیزی را به دندان گرفته!

وضعیت به حدی اسفبار بود که یکی از ماموران پلیس به خاطر بدحالی به همراه دخترک بینوای رو به مرگ راهی بیمارستان شد. ماموران دریافتند الکس به محض شنیدن سر و صدای لوله کش و همسایه پایینی از بالکن پا به فرار گذاشته بود، ماموران بلافاصله به سراغ لودمیلا رفتند تا او را دستگیر کنند.

 الکساندر اسپایسوثسف؛ فرزند ابلیس

سرنخ های هولناک

دخترکی که نیمه جان به بیمارستان رسیده بود اولگا نام داشت و فقط ۱۵ سال داشت. پزشکان تمام سعی خودشان را کردند تا دختر را زنده نگه دارند هر چند شدت خونریزی او به حدی بود که چندان امیدی به بهبودش نمی رفت. در این فاصله، پلیس لودمیلا را مورد بازجویی قرار داد. او به دیوانگی پسرش اعتراف کرد و گفت نمی داند در خانه اش چه اتفاقاتی افتاده است چون از صبح برای کار به کارخانه ای در حومه شهر می رود و گاهی هم شب ها پیش یکی از دوستانش می ماند. لودمیلا گفت که الکس گاهی واقعا ترسناک می شده به حدی که او هم جرئت نمی کرده کنارش بماند. پلیس راجع به سابقه بیماری های روانی الکس سوال کرد و لودمیلا گفت که او مدتی در یک مرکز روانی بستری بوده است.

ماموران بلافاصله با استفاده از اطلاعاتی که لودمیلا به آن ها داده بود فهمیدند الکس قبلا به جرم قتل دوست دختر نوجوانش دستگیر شده. او دخترک بینوا را با ضربات چاقو در خانه خودش از پا درآورده بود. وقتی پلیس برای اولین بار او را دستگیر کرد متوجه شد که الکس چندان متعادل نیست. برای همین بود که از او آزمایش های دقیقی به عمل آمد و مشخص شد از اختلالات شدید روانی رنج می برد. در نهایت دادگاه او را به سه سال زندگی در یک آسایشگاه روانی محکوم کرد! و این چنین بود که یک قاتل بالفطره با اهمال دستگاه قضایی سه سال بعد دوباره برگشت تا جنایت هایش را از سر بگیرد.

با وجود اطلاعات لودمیلا، نمی شد فهمید که الکس در حال حاضر کجاست. آن ها امیدوار بودند اولگا به هوش بیاید تا شاید سرنخی تازه برای دستگیری این جانی روانپریش پیدا کنند. اولگا بالاخره با تلاش پزشکان به هوش آمد و چیزی گفت که پلیس دوباره در شوک عمیقی فرورفت. اولگا به زحمت توضیح داد که او و دو دوست دیگرش برای کمک به لودمیلا که نمی توانست سبد خریدش را از پله ها بالا ببرد او را تا آپارتمان همراهی کرده اند و بعد الکس آن ها را در دام انداخته است.

اولگا در حالی که منقلب شده بود تعریف کرد که الکساندر آن ها را در قفس نگهداری می کرده و همراه مادرش او و دوستانش را شکنجه می کرده است. به این ترتیب معلوم شد دستان لودمیلا هم به خون آغشته است. اولگا تنها ۱۷ ساعت بعد از به هوش آمدن برای همیشه به کام مرگ رفت.

اعترافات تکان دهنده

با این سرنخ تازه، پلیس بلافاصله لودمیلا را تحت فشار قرار داد تا به جرمش اعتراف کند. او باز هم خودش را به موش مردگی زد و گفت تمام این کارها را از ترس جانش انجام داده است. لودمیلا گفت که اغلب به سراغ کودکان ولگرد و بی خانمان می رفته تا خطر پیگیری پلیس را از خودشان دور کند.

پلیس بلافاصله به پرونده های کودکان مفقود شده مراجعه کرد. آمار تکان دهنده بود. نزدیک به ۵۰ کودک بی خاندان از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۶ گم شده بودند. لودمیلا همچنین اعتراف کرد باقیمانده استخوان های کودکان را در رودخانه ای می ریخته که در نزدیکی محل کارش قرار داشته. پلیس تازه متوجه می شد استخوان هایی که گاه به گاه از آن رودخانه کشف می شد متعلق به قربانیان ساشا بوده اند.

با همه این ها، لودمیلا نتوانست اطلاعات مناسبی درباره محل اختفای پسرش بدهد. افکار عمومی با شنیدن این فاجعه هولناک در بهت فرو رفته بود. پلیس برای پیدا کردن الکس بسیج شد و به موازات آن تمام آپارتمان برای یافتن مدارک بیشتر تفتیش شد. در میان مدارک جرم کشف شده، دفترچه خاطراتی نیز پیدا شد که متعلق به الکس بود. او ۱۹ قتل را با جزییات کامل در دفترچه خاطراتش شرح داده بود!

الکساندر اسپایسوثسف؛ فرزند ابلیس 

قاتل ترسناک به دام می افتد

خیلی طول نکشید که الکس در حین تعرض به یک زن دستگیر شد. حالا تمام صربستان منتظر بود تا بفهمد عاقبت آن دو شیطان به کجا ختم می شود. بررسی های پلیس ماه ها به طول انجامید. مدارک موجود در خانه لودمیلا که شامل نمونه های دی ان ای و لباس های مختلف بود نشان می داد تعداد قتل ها بیش از آن چیزی است که الکس در دفتر خاطراتش نوشته است.

همان عدد نفرت انگیز ۵۰ اینجا هم خودنمایی می کرد. با همه این ها، الکس حاضر نشد به قتل های بیشتر اعتراف کند. لودمیلا نیز مشارکت در قتل را انکار کرد و تنها فریب دادن کودکان را برای کشاندن به قتلگاه گردن گرفت. بررسی پرونده الکس و مادرش نزدیک به سه سال به درازا کشید. سرانجام دادگاه تشخیص داد الکس قاتل زنجیره ای بسیار باهوشی است که از ابتدا جانی بالفطره زاده شده و طبق قانون باید دوباره به مرکز نگهداری بیماران روانی خطرناک فرستاده شود. او همچنین در این مرکز نگهداری می شود و اغلب وقت خودش را به خواندن فلسفه و سرودن شعر می گذراند.

لودمیلا به خاطر تمام جرم هایی که مرتکب شده بود به ۱۳ سال حبس محکوم شد و بعد از آن معلوم نشد سرنوشتش به کجا انجامیده است. اگرچه این ماجرا با دستگیری متهمان به سرانجام رسید اما مردم صربستان حاضر نشدند کم کاری پلیس که افکار عمومی را جریحه دار کرده بود ببخشند.


منبع: برترنها

قارچ ترسناکی که حشرات را به زامبی تبدیل می‌کند

برترین‌ها: یک قارچ انگلی با تبدیل مورچه‌ها به زامبی از آن‌ها برای ادامه چرخه زندگی خود استفاده می‌کند. مورچه‌ها در حالی که دنبال غذا می‌گردند با این قارچ‌ها مواجه می‌شوند و قارچ‌ها به سرعت آن‌ها را آلوده کرده و در سراسر بدنشان پخش می‌شوند و سیستم عصبی حشره را منحرف می‌کنند. سپس مورچه را مجبور می‌کنند از گیاه بالا رود، تا جایی که زیر یک برگ یا شاخه کوچک گیر بیفتد و به آرامی بمیرد. بعد انگل یک شاخه آزاد کننده اسپور (عضو تکثیری در قارچ‌ها و مثل بذرگیاهان) روی سر مورچه تولید می‌کند تا اسپور‌ها را روی زمین زیرش پخش کند و مورچه‌های بیچاره را آلوده کند.

قارچ ترسناکی که حشرات را به زامبی تبدیل می‌کند 

تا همین اواخر دانشمندان در مورد مکانیسم دقیق یا دلایل این پدیده ترسناک چیزی نمی‌دانستند. اما پژوهش جدیدی در دانشگاه ایالتی پن نشان می‌دهد که قارچ‌ها به تارهای ماهیچه‌ای حشره حمله می‌کنند و با این کار می‌توانند رفتار میزبان را کنترل کنند، اما از مغزش دور می‌مانند. محققان تصاویر سه بعدی برای تجسم و درک حرکات قارچ درون مورچه ایجاد کردند و سپس تصاویر را تحلیل کرده و متوجه شدند که انگل در کل بدن مورچه پخش می‌شود. سلول‌های قارچی یک شبکه تشکیل می‌دهند و سپس دسته جمعی رفتار مورچه را کنترل می‌کنند. با این حال مغز دست نخورده می‌ماند که همین موضوع در ابتدا محققان را گیج کرده بود. معمولا در حیوانات، مغز با فرستادن سیگنال هایی به ماهیچه‌ها رفتار را کنترل می‌کند، اما نتایج نشان می‌دهد که انگل‌ها رفتار میزبان را کنترل می‌کند. تقریبا مثل یک عروسک خیمه شب بازی که با ریسمان هایی کنترل و حرکت داده می‌شود، قارچ‌ها عضلات مورچه را کنترل می‌کنند تا پا‌ها و آرواره او را منحرف کنند.

 قارچ ترسناکی که حشرات را به زامبی تبدیل می‌کند

اما اینکه چرا قارچ‌ها از مغز قربانی دور می‌مانند یا چگونه مورچه را به سمت برگ هدایت می‌کنند هنوز یک معمای حل نشده است، اما تحقیقات قبلی نشان داده اند که قارچ ها ممکن است از یک کوکتل شیمیایی استفاده کنند که جایگزین مغز حشره می‌شود. هم چنین هر نوع مورچه با نوع خاصی از قارچ آلوده می‌شود.


منبع: برترنها

یک هفته و چند چهره؛ زلزله زدگان و توقیف کیهان

برترین ها – ایمان عبدلی: به علاقه‌ی شخصی اگر باشد طبیعتا از کیهان و جلایی پور نخواهیم نوشت و گاه محدودیت سوژه ها فضای نوشتن را جبری می کند.

حمیدرضا جلایی پور یا (منتقد هفته)

«سه روز قبل از اربعین شاهد بودم هشتاد در صد امکانات فرودگاه امام خمینی در خدمت زائران امام حسین (ع) قرار گرفته بود. در صورتی‌ که معمولا امکانات این فرودگاه اصلی ایران در طول سال در اختیار طبقه متوسط ( روبه‌بالا) و طبقه بالا است. اقشاری را پیش از پروازشان در فرودگاه دیدم که بهترین امکان مدرنی را که ممکن است در طول زندگی از آن استفاده کنند همان ماشین مدرن بنز حمل جنازه بهشت زهرا است. ولی حالا با بهترین هواپیما یا اتوبوس وی ای پی به کربلا می‌روند» – حمید رضا جلایی پور

جلایی پور از انقلابی ترین های دهه شصت است. جلایی پور و هم نسل هایش مثل: ابراهیم اصغرزاده و حتی سعید حجاریان و اکبر گنجی، از نسلی هستند که به موازات بالا و پایین های انقلاب و دگردیسی‌هایش دچار تحول شدند و در دهه هفتاد و از میانه آن از پُست های اجرایی بُریده و روزنامه نگاری و فکرسازی را پیشه کردند. آن ها جایگاه شان را تغییر دادند اما همان روحیات قبلی را هم حفظ کردند، روحیاتی آمیخته به تجربه گرایی و تحول و چرخش که شاید در جایگاه یک مدیر یا یک روزنامه نگار پذیرفته باشد، اما برای یک تئوریسین پذیرفتنی نیست. در چنین جایگاهی افراد باید بعدترها را ببینند، آسیب ها را شناسایی کنند و با شکلی از پیشگویی جامعه را برای پذیرش تحولات و رصد دقیق تر جریانات آماده کنند، خصیصه هایی که به نظر جلایی پور با خودش ندارد.

یک هفته و چند چهره؛ زلزله زدگان و توقیف کیهان 

همین کمبودها باعث می شود وقتی که او می خواهد در مورد راهپیمایی اربعین چیزی بنویسد به ظرف زمان و مکان بی توجه است و انگار در خلا و فارغ می نویسد. انگار که نسل او هنوز همان سهل انگاری های دوران مدیریت و روزنامه نگاری را با خودشان در این موقعیت جدید هم همراه دارند، چه بسی اگر تبعات اشتباهات مدیریتی دامنه‌ی یک استان را می گیرد و تبعات اشتباهات روزنامه نگاری به اندازه‌ی خوانندگان همان روزنامه است، اما تبعات سخن پراکنی از جایگاه یک تئوریسین، وسیع و دامنه دار خواهد بود.

این که راهپیمایی اربعین دچار تفاوت ماهوی نسبت به سال های گذشته شده که اظهر من الشمس است، اما هر چه که باشد فروکاست یک امر جمعی آمیخته با آسمان، خطای استراتژیکی است. حداقل در این برهه. یعنی جلایی پور وقتی در مورد اربعین این گونه می نویسد، بیشتر از هر چیز باید به کشش افکار عمومی توجه کند که تا چه اندازه تحمل پذیرش این مدل از موضع گیری ها را دارند؟ اساسا وقتی در مورد مسائلی مناقشه برانگیز نوشته می شود، شاید بیشتر باید حواسمان باشد که جریان مقابل تا چه اندازه می تواند از ظرفیت وقت نشناسی استفاده کند.

همه‌ی این ها فعل و انفعالات در نهایت مدل فکری نسلی از فکرسازان امروز وطنی را نشانمان می دهد. آن هایی که دائما تجربه می کنند و این تکرر آزمون و خطا در موقعیت های مختلف همیشه از آن ها افراد درجه دویی ساخته! به عبارتی این اشتباهات ما را یاد تندروی های همین نسل در موقعیت های ویژه‌ی قبلی می اندازد؛ روزگاری رد شدن از رئیس دولت اصلاحات، روزگاری کسب تجربه در جایگاه فرمانداری و وزارت خانه ها و امروز هم کسب تجربه در جایگاه روشنفکر! غافل از این که روشنفکر به قیمت آزمون و خطا روشنگری نمی کند.


کیهان یا (توقیف هفته)

توقیف دو روزه کیهان که خب خیلی خبرساز شد و حتما در جریانش قرار گرفته اید که به چه دلیل توقیف شد و واکنش ها چه بود. مساله ی کیهان این است که روح سردبیر آن به شدت و به درستی بر روزنامه سیطره دارد و هر بار که اسم این روزنامه ی باسابقه می آید انگار که با استعاره ای از یک تفکر روبه رو شده ایم؛ تفکر شریعتمداری و داستان از همین جا پیچیده تر می شود؛ نقد کیهان دائما به پای کسی نوشته می شود که به شدت سمپات است و هر اظهار نظر از او می تواند کل فضای فکری جامعه را دچار تامل کند.

 در این داستان نکاتی هست.

نکته ی اول این که اتفاقا مساله کیهان و روح غالب سردبیر آن اتفاق مبارکی است و این برگ برنده ی کیهان است که یک سردبیر پر قدرت دارد. در قحطی خوانش مقاله ها، مقالات کیهان خوانده می شود و انصافا حتی اصلاحاتی ها نمی توانند قید این روزنامه را بزنند. کیهان و شریعتمداری به اندازه ای از هماهنگی رسیده اند که شاید این تنها روزنامه ای باشد که مردم اسم سردبیر آن را می دانند. فکرش را بکنید که دیگر روزنامه ها هم همین اندازه سردبیر پای کاری داشتند، چقدر روزنامه ها هویت می گرفت و خون داشتند.

یک هفته و چند چهره؛ زلزله زدگان و توقیف کیهان 

نکته ی دوم این که در مورد نهادهای امنیت ساز فرهنگی عجالتا فرهنگ سازی به اندازه ای نداشته ایم. این همان نکته ای است که چند سال قبل تر فرزاد حسنی در سطحی دیگر در مقابل سردار رادان گفته بود که گاها مردم با دیدن نیروهای انتظامی به جای احساس امنیت، احساس ترس می کنند. حالا این قصه بی شباهت به آن ماجرا نیست. برخی از مردم توقیف روزنامه ها را اقدامی در جهت منافع ملی قلمداد نمی کنند، گاها آن را به پای انسداد و فضای احیانا نه چندان باز رسانه ها می گذارند و مادامی که این اطمینان در مردم ایجاد نشود که افرادی مسئول و دلسوز در جهت تثبیت امنیت اقداماتی این چنینی را اجرایی می کنند، این ظرف فکری، توقیف شده را مظلوم و محق جلوه می دهد و با چنین استعداد فکری در جامعه، دیگرانی می توانند از هر توقیفی، هجمه بسازند در جهت مظلوم نمایی.

نکته سوم اما در نقد کیهان است و عطف می دهم به انتقادات بعضا درست کیهان نسبت به رسانه های اصلاح طلب که گاها آن ها را متهم می کند که در پرداخت به موضوعاتی نظیر حصر افراط می کنند. کیهان به درستی می نویسد که حصر دغدغه‌ی عمده‌ی مردم نیست و رسانه ها باید از درد مردم بنویسند. نقد کیهان به شرق و اعتماد و.. وارد است، اما انصافا این حواشی مورد نظر کیهان هم دغدغه ی مردم نیست و احتمالا برای آن ها مسائل روزمره‌ی اقتصادی در اولویت است. گاه گمان می رود که شاید اصلاحاتی ها و اصولی ها هر دو یک اشتباه را در دو فرم مجزا تکرار می کنند؛ آن هم دوری از دغدغه های اصیل مردم یا همان خوانندگان احتمالی شان است.


 حریری یا (نخست وزیر هفته)

از اوضاع خاورمیانه نوشتن دشوارترین کارهاست. نخ هر ماجرایی را که می گیری کلافش گره‌های بسیار دارد، اتفاقات مختلف به شکل تودر تویی به هم وصل است و ما انگار در میانه یک لایبرینتی ایستاده ایم و هیچ تسلطی بر اوضاع نداریم.

استعفای ناگهانی سعد حریری و اعلام آن از خاک عربستان تکانه‌ی جدید به خاورمیانه بود. عربستانی که در دوران اوباما دوران احتضار را از سر می گذراند، حالا با آمدن ترامپ حال خوش تری دارد و باز سودایی شده، جنگ عربستان در سه جبهه یمن، سوریه و عراق با مخالفان آل سعود سنگین و طاقت فرسا شده، حالا اما با گشودن جبهه ای جدید احتمالا خاندان آل سعود در پی تضعیف مخالفانش هستند، ظاهرا هم انتخاب درستی داشته اند؛ لبنان.

یک هفته و چند چهره؛ زلزله زدگان و توقیف کیهان 

کشوری که عروس نامیده اند و البته که عروس خوشبختی نبوده! خاکی مملو از قومیت های مختلف که همیشه مستعد استقلال طلبی های گوناگون بوده و اصلا استعداد پاره پاره شدن دارد. دست بالای حزب الله و شیعیان پس از روزگار استیلای فرانسوی ها، عربستان را در این روزها به این هوس انداخته که اولا جنگ فرسایشی شده عراق، یمن و سوریه را به خاکی جدید بکشاند، دوما با تکیه بر پول های نفتی وزن سُنی ها را در لبنان بالا ببرد، در واقع یک تیر و دو نشان. سعد حریری هم تا این جای کار نشان داده پای کار است و همراه و همگام آل سعود آمده و از آن طرف هم همراهی نسبی ترامپ و آمریکا هم چراغ سبزی است که عربستان در این برهه به آن نیاز دارد.

در واقع محمد بن سلمان از پس اصلاحات وسیع و یهویی که در داخل کشورش راه انداخته برای اثبات خودش به چیزهای بیشتری نیاز دارد. او هر چقدر که موفق شده  زن ها و جوانان و روشنفکرها را با اعطای حق رانندگی و خوانندگی زنان و اصلاحات این مدلی راضی کند، باید همزمان جایگاه بیشتری در میان سران مذهبی و طیف های مختلف سیاسی کسب کند. برگ برنده و کلید ماجرا این است که آن ها را به وسیله قدرت نمایی در خاورمیانه متقاعد کند. هر چقدر که دست عربستان در تحولات خارمیانه بالاتر برود، شانس محمد بن سلمان برای کسب یک سلطنت مقتدرانه بلند مدت تر بالاتر خواهد رفت. به هر حال عربستان سال هاست در جبهه های مختلف ضعیف و ضعیف تر شده و بدتر آن که نه تنها نتوانسته کاری از پیش ببرد، بلکه متهم به حمایت از تروریسم هم شده. در نقطه مقابل  اما حزب الله و حامیانش وجود دارند که در فرمی دمکراتیک و اصولی توانسته اند منویات خودشان را به کشوری مثل لبنان غالب کنند. سرسودایی محمد بن سلمان و نسیم موافق ترامپ سرنوشت لبنان را دست آویز قرار داده، تا این که خدای خاورمیانه چه خواهد؟


زلزله زدگان یا (مصیبت هفته)

این روزها خودم را کنترل می کنم که قبل از باز شدن عکس و ویدئوهای کانال های خبری از روی هر تصویر درد آوری بگذرم و چششم نخورد به غم کرمانشاه. نه که بی رحم باشم و یا از غم آن ها فارغ باشم، اما خب همین وسواس در پرهیز و ندیدن، خودش از غم وسیع تری می آید. انگار کسی می خواهد برایتان حکایتی و قصه ای تکراری را تعریف کند و شما حوصله نکنید آن قصه‌ی تکراری را بشنوید. گرچه که گفتند تحمل یک قصه ی تکراری آدم را جنتلمن نشان می دهد اما از شما چه پنهان قصه‌ی ویرانی و زلزله و مصیبت عقل محاسبه گر را از کار انداخته، هر چقدر هم که پرهیز می کنم و تلاش می کنم نمی شود که نمی شود، اصلا ترسِ غم از خودِ غم بدتر است، ترس هر چیزی از خودِ آن چیز بدتر است.

ویرانی ترس های زیادی به جان همه مان می اندازد. با خودمان فکر می کنیم اگر این مرگ فقط برای همسایه نماند، چه؟ همذات پنداری به بالاترین سطح خودش می رسد؛ هر تصویر خاصیت این همانی دارد، اگر ما جای آن ها بودیم؟ به یکباره همه چیز از دست می رود. زندگی شکلی از قمار می شود و ناگهان همه چیز را باخته ای! ترس این روزها روی آسمان شهر پرواز می کند. پیمانکار و کاسب و فلان مقام مسئول هر کدام اندازه‌ی خودش و مسئولیت هایی که برداشته و برنداشته می ترسد. اصلا ترس از میزان تعلقات می آید. تعلقات می تواند بستگان و پدر و مادر باشد، می تواند خانه و اتومبیل باشد و می تواند تصمیماتی باشد که گرفته ایم و نگرفته ایم، ترس های ما به تصمیماتی که گرفته ایم هم وصل است.

یک هفته و چند چهره؛ زلزله زدگان و توقیف کیهان 

گفتم که ترس هر چیز از خود آن بدتر است. ترس کارهای نکرده، مثلا پدری که به اندازه پدری نکرده و بعد از گذر سال ها شاید میوه زندگی اش را تر و تازه نبیند، حالا ترسی دارد که از زحمت قبول مسئولیت در زمان مقتضی‌ اش بدتر است. مثلا رئیس فلان تعاونی که بعد از زلزله دچار ترس می شود و این حس از پذیرش مسئولیتی که قبل تر نپذیرفته سهمگین تر است، قطعا.

 فلان مقام و مسئولی که شُل جنبیده و منافع کوتاه مدتش را به منافع بلند مدت یک مردم ترجیح داده در واقع ترسیده و از خودش مطمئن نبوده، شاید در کوتاه مدت پولی به جیب زده یا فکرهایی را فریب داده و حتی محبوبیت هم خریده اما در گذر زمان حسی به جانش می افتد که باور بفرمائید موذی و خانمان برانداز است. نمی دانم شاید زلزله تقدیرگرا تر کرده، اما دنیا دار مکافات است. بنشینید و ببینید چگونه اوج و فرود های کائنات آدم ها را می تواند به آنی خار یا سرفراز کند. ویرانی و زلزله و این غم سهمگین البته که جای حساب پس دادن هم هست، اصلا این گرته ای از روز قیامت و صحرای محشر است، حساب پس دادن ها را سیاسی کاری تلقی نکنیم! آنان که چنین در خانه های مردم بی مهری کردند اتفاقا همین روزها باید در تنگنا قرار بگیرند این حساب پس دادن ها مثل خود زلزله یک تقدیر است.

برای ارتباط بیشتر با ما به آدرس اینستاگرام eman.abdoli مراجعه کنید.


منبع: برترینها

بهاره رهنما: من فمینیست نیستم؛ خیلی زنَم

«بهاره رهنما» در گفت‌وگو با ما از تئاتر، رابطه‌اش با اجتماع، فمنیسم و علاقه‌های ادبی‌اش گفت:

 من فمینیست نیستم؛ خیلی زنَم

در آغاز بسیار مایلم از شما که اصولاً مشارکت‌های اجتماعی‌تان هم‌راستا با فعالیت‌های هنری‌تان منعکس می‌شود، بپرسم که آیا هنر نمایش را همچون برخی تئوریسین‌های این حوزه امری اجتماعی می‌دانید؟

صددرصد اجتماعی است. اما در شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کشور ما اصولاً هر اتفاق و فرآیندی یک بخش سیاسی دارد.

فکر می‌کنید اگر ما از ابتدایی‌ترین حقوق اجتماعی و مدنی در کشور بهره‌مند بودیم، باز هم این نظر را داشتید که نمایش هنری اجتماعی است؟

به نظر شخص من، تئاتر اصولاً امری اجتماعی است؛ چه در جامعه‌ای که از سهولت زندگی شهروندی برخوردارند، چه در جامعه‌ای که مثل جامعه ما مشکلات زیادی دارند.

با این حساب می‌توانم بگویم که نگاه شما به نمایش هنر، تهییج‌کننده اجتماعی است و یا اینکه مثلاً انعکاس‌دهنده مسائل اجتماعی.

این‌ها جملات شماست. به نظر من تئاتر فقط یک امر اجتماعی است، نه بیشتر.

پس با این حساب آن را تهیه کننده نمی‌بینید.

تاثیر اجتماع در نمایش و تاثیر نمایش در اجتماع یک تاثیر متقابل است که تاریخ نشان داده که موثر بوده است.

دو رویکرد اجرامحور و متن‌محور بودن تئاتر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ برخی معتقدند امروزه باید متن را از اجرا گرفت و برخی دیگر اجرای بدون متن را تئاتر محسوب نمی‌کنند.

به نظر من به نمایش‌نامه مربوط است. یعنی بن‌مایه از نمایش‌نامه گرفته می‌شود و بعد به نمایش تزریق می‌شود. یعنی نمایش‌نامه در این مورد ارجح است.

دغدغه واقعی شما چیست؟ ورودتان به حوزه‌های مختلفی مثل نویسندگی، کارگردانی، بازیگری، و غیره، گویی نوعی سراسیمگی را در روحیات شما نشان می‌دهد؟ درست نیست؟

تئاتر زندگی اصلی من است. از زندگی واقعی من هم مهم‌تر است. من بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم وقتی روی صحنه نیستم، زندگی‌ام مَجازی است. تئاتر برای من بسیار مهم است. انتخاب من تئاتر است ولی زندگی اجتماعی ما در شرایط جامعه ما کاملاً روی دغدغه‌های فکری من تاثیر گذاشته است. به‌خصوص مسئله عشق و رابطه متقابل؛ جزو موضوعاتی است که من در نوشتن آن سبک خاص خودم را دارم و ادامه داده‌ام. دغدغه ذهنی من هم بوده. در وهله اول، تئاتر دغدغه زندگی من است و بعد از آن دغدغه‌های اجتماعی برایم بسیار مطرح است.

در این میان تاثیر کدام بر آن یکی بیشتر است؟ دغدغه‌های اجتماعی یا تئاتر که زندگی‌تان است؟

طبیعتاً هر چیزی روی هر چیزی تاثیر می‌گذارد. سوالاتتان بسیار کلی است. شرایط اجتماعی روی مرگ، روی عشق، روی دستشویی رفتن و… تاثیر می‌گذارد.

من در ابتدای صحبت‌هایم به همین نکته نظر داشتم؛ یعنی می‌خواستم با طرح پرسش‌های نخستم بپرسم که آیا جامعه روی هنر شما تاثیر گذاشته است؟

مگر ممکن است تاثیر نگذارد؟ این یک امر بدیهی است.

پس با توجه به بدیهی بودن، اصلاً جای پرسش ندارد.

خودتان می‌گویید اجتماع. اجتماع یعنی جمع همه مسائل و موارد.

اما عشق و ضدعشق که به جد می‌توانم بگویم در اغلب آثار شما اگر نه مستقیم ولی در لایه‌های پنهان‌دارنده ارائه شده در این میان کجا قرار می‌گیرد؟ عاشق، دغدغه اجتماع را تا به وصال نرسد، ندارد.

به نظر من عشق آنقدر قوی است که نمی‌تواند خارج از هیچ‌کدام از این دسته‌بندی‌ها قرار بگیرد. یعنی یک نیروی انسانیِ از ازل بسیار محکم و جریان‌ساز است که در هر شرایطی جایگاه خاص خود را بین روابط داشته است. در مورد عشق اینگونه فکر می‌کنم.

با این حساب از تفسیرهایی که درباره عشق در جامعه مدرن شده، فاصله دارید.

عشق یکی از بن‌مایه‌های اصلی نمایش‌نامه‌هایی است که من می‌نویسم. نظر خودم را درباره آن بیان می‌کنم، مستقیم و با صراحت.

مواضعتان در این گستره شما را به عنوان یک فمینیست نیز برای عده‌ای برجسته کرده است، البته بگویم برخی حرکت‌های شما در زندگی‌خصوصی و اجتماعی‌تان که با تفکر قبلی آن را شخصاً منتشر می‌کنید هم بر این امر تاثیر گذاشته.

من باز برای ده‌هزارمین بار، که فکر کنم این‌بار دیگر کافی باشد، تاکید می‌کنم که نه افتخار می‌کنم، نه ناراحتم، نه خوشحالم ولی با تمام این‌ها، من فمینیست نیستم. اصلاً طرز فکر من در هیچ‌کدام از تعاریف فمینیسم نمی‌گنجد؛ چون به مردان اهمیت بسیاری می‌دهم؛ روابط عاطفی خوبی با پدر و برادرم دارم و سال‌ها با آقای قاسم‌خانی داشتم. خاطرات خوبی از ارتباطات مشترکم دارم. جالب است، چیزهایی که می‌نویسند هیچ ربطی به زندگی خودم ندارند. چند وقت پیش به یکی از دوستانم می‌گفتم که من هیچ‌وقت در زندگی مورد خیانت کسی، چه زن و چه مرد، قرار نگرفته‌ام. شاید چیزی خراب شده و تمام شده، چه در دوستی زنانه و چه در روابط عاطفی، به نظرم اسم آن خیانت نیست. خیلی جالب است که ما رفتارهایی را جذب می‌کنیم. من خیانت را جذب نمی‌کنم؛ چون زنان و مردانی را می‌بینم که از این موضوع آسیب زیادی دیده‌اند. بنابراین من باز تاکید دارم که فمینیست نیستم. اگر چه دنیای ذهنی من خیلی زنانه است.

 من فمینیست نیستم؛ خیلی زنَم

ولی از لحاظ رفتاری به تفکر فمینیسی نزدیک هستید، برداشت جمعی از شما این است که پرچمی را در برابر مردان و خشونت و اصطلاحاتی از این دست، بالا برده‌اید. ارزیابی‌تان در این خصوص چیست؟

ما به آن‌ها یا آن‌ها به ما در یک رابطه دو سویه نیازمندیم. یک جاهایی ما نیاز داریم به مردان و یک جاهایی آن‌ها به ما نیاز دارند و خیلی روی این مکمل‌بودن تاکید دارم. این مسئله‌ای جدای فمینیسم است ولی به هر حال وقتی در جامعه‌ای مثل ایران زندگی می‌کنیم که تبعیض‌های قومیتی و نژادی و حتی قانونی زیادی در مورد زنان وجود دارد، نمی‌توانیم از حقوق خود دفاع نکنیم. ممکن است به من خیانت نشده باشد اما بخشی از این رنج‌های مشترک را من هم دیده‌ام.

مثلاً من وقتی باردار بودم، همیشه مسئله حضانت یکی از مسائل ذهنی من بود. چون من دانشکده حقوق درس می‌خواندم، یک روز ته کلاس نشسته بودم، آقای دکتر شاه‌‌بیاتی هم تدریس می‌کردند، حقوق خانواده بخش ازدواج بود و من گریه می‌کردم. می‌گفت چرا گریه می‌کنی؟ گفتم چون فرزند در شکمم دختر است و این چیزهایی که دارید می‌گویید خیلی ترسناک است. منظورم این است که این مرز باید رعایت بشود. مثلاً یک نفر ادعای فمینیستی بودن می‌کند، شاید بد باشد شاید خوب باشد، بدون افتخار یا با افتخار من فمینیست نیستم ولی من خیلی زن هستم و خیلی دوست دارم از آن نژاد یا قوم یا قبیله‌ای که به اسم زن خلق شده، حرف بزنم.

پس می‌توان گفت موضوع کار و نوشته‌های شما زن است نه لزوما تفکر فمینیستی.

بله، چون من خیلی خوب زنان را می‌شناسم. من در میان زن‌ها بزرگ‌ شده‌ام. سعی کردم کمک کنم و این رسالتی که در داستان‌های عاشقانه‌ای که خودم می‌نویسم است، این است که زن‌های قوی‌تری داشته باشم. من در شروع یکی از مجموعه داستان‌هایم که هنوز جزو پرفروش‌ترین‌های ایرانی است و چاپ چهاردهم، نوشته‌ام: برای پریا و دخترکان سرزمینم که نمی‌دانم آرزو کنم روزی عاشق بشوند یا نشوند.

چیزی که من دوست دارم در درازمدت اتفاق بیفتد، یا به‌صورت کلیشه‌ای آن پیامی که می‌خواهم از عاشقانه‌هایی که می‌نویسم یا کار می‌کنم، یا انتخاب می‌کنم، یا حتی کارهای زنانه‌ای مثل «دیگری» که عاشقانه نیست اما به‌هرحال پیامی از دنیای زنانه دارد، این است که کاش ما زنان، قوی‌تر شویم و جهان می‌طلبد که ما زنان یک دگردیسی احساسی پیدا کنیم؛ بتوانیم از عشق بگذریم و دوباره زندگی کنیم. همان داستان گذشتن سیاوش از آتش که سربلند بیرون آمد، من آرزو می‌کنم هر زن یک‌بار از یک رابطه عاشقانه بسیار سوزاننده، مثل سیاوش بیرون بیاید و قوی‌تر بشود. برای من عشق اینگونه بود. یعنی وقتی تمام شد و خیلی عذاب کشیدم تا از آن حال عاشقانه بیرون بیایم، وقتی بعد از شش هفت ماه خودم را جمع کردم، خیلی قوی‌تر شدم.

گویا خودتان خیلی زود به این قدرت رسیده‌اید.

من اصولاً آدم زودی هستم. من به یکی از دوستانم می‌گفتم که من چیزی را یاد گرفته‌ام که به نظرم همه زنان قوی باید آن را یاد بگیرند. آن هم این است که «تر» من را «تر» می‌کند. یعنی با من بد رفتار کنند من بدتر رفتار می‌کنم و خوب رفتار کنند من خوب‌تر رفتار می‌کنم. من این را از «شمس لنگرودی» دارم. سال‌ها پیش داستان بسیار عجیبی بود که داشتم می‌نوشتم. یک‌سری مصاحبه داشتم با بزرگان ادبیات. حدود ۳۰ مصاحبه. در روزنامه «اعتماد» سال‌های ۸۴-۸۳٫ شمس لنگرودی آنجا گفت آنچه در ایران متداول است، این رابطه دوطرفه و حرمان و سوز، این‌ عشق نیست، این مریضی است. من آن دیالوگ فیلم «پل چوبی» را خیلی دوست دارم که می‌گوید:«عشق یعنی اینکه حالت خوب باشد.» این واقعاً عشق نیست. اینکه آدم در حرمان و هجر به‌سر ببرد.

حتی در ترانه‌ها، من چون ترانه هم می‌نویسم، در ترانه‌هایمان هم این هاله وجود دارد که طرف تحقیرش کرده، چرا باید برگردد؟ برای همین من معمولاً یک زبان طنز را استفاده می‌کنم. یعنی این کمدی‌رمانتیک را من می‌توانم ادعا کنم که در تئاتر بعد از انقلاب با کارهای من جان گرفته است.

 من فمینیست نیستم؛ خیلی زنَم

شما فکر می‌کنید اگر این اتفاق بیفتد و دخترها بتوانند سقراط‌وار این قدرت احساسی را درک کنند، چه چیزهایی دچار تغییر خواهد شد؟ یعنی می‌خواهم بدانم اهمیت آن چیست؟

همه آقایان از اینکه زنان به لحاظ احساسی قوی‌تر شوند، نگران می‌شوند. بله مسلماً زنی که به لحاظ احساسی مسلط‌تر است، مدیر و مادر بهتری است و از بقیه دروازه‌های زندگی هم با سلامت بیشتری می‌گذرد. این بزرگ‌ترین اهمیت است. اهمیتی که یک ضعف به لحاظ احساسی در جامعه ما را برطرف می‌کند.

همین‌جا هم بگویم یکی از مولفه‌های اساسی فمینیسم، تاکید بر قدرت زنان و مساوات قدرت است. یعنی همین چیزی که شما برای آن تلاش می‌کنید.

آدم‌ها باید قدرتمند و قوی باشند. اگر مردها هم این ضعف را داشتند، من دوست داشتم کمکشان کنم. فمینیست‌ها به‌دنبال حقوق سراسر برابر هستند و من اعتقاد دارم این حقوق، سرتاسر برابر نمی‌تواند باشد. این یک منحنی سینوسی در خلقت است. جنگی در کار نیست.

به یاد آوردم که در جایی خوانده بودم که تاریخ جدال بر سر سه چیز است، زن، قدرت، و ثروت.

زن‌ها قدرت خود را گم کرده‌اند وگرنه من با این خیلی موافقم. زن یک چیز گران‌بهاست مثل قدرت و ثروت. زن موجود جذاب و گران‌بها و پر از کشف و شهود است. بدیهی است که بر سرش دعوا باشد. من از بچگی در بازی‌های مهدکودک و مدرسه که سر من دعوا می‌شد، کلی خوشحال می‌شدم. دوست داشتم پسرها را سر خودم دعوا بیندازم.

لذت می‌بردید؟

بله. یک چیز عجیب زنانه است. به آدم احساس قدرت می‌دهد.

الآن در زندگی احساس قدرت می‌کنید؟

حتماً. من یک آذرماهی هستم و به یک‌سری خصایص ماه‌ها، باوجود اینکه می‌دانم احمقانه است، اعتقاد دارم.

اما با اندوه فراوان باید بگویم که همین تاریخ نشان داده که همه قدرت‌ها به استبداد منتهی شده‌اند.

اگر دنیا دست زن‌ها بود قطعاً نظم آن‌ هم بیشتر بود ولی شاید استبدادش هم کم نبود. مردان نظم ندارند.

مردانی هستند که منظمند.

این استثناست ولی در ذات زن یک نظم و مدیریتی وجود دارد. بالاخره دنیا، دنیای آرام‌تری بود. من وقتی پیش آقای آتیلا پسیانی بازی می‌کردم، فکر می‌کردم که چرا این شخصیتی که نقشش را ایفا می‌کنم، پناه این خانه برایش مهم است. بعدها فکر کردم که ما در بازی‌های بچگی خود همیشه یا چادر می‌زدیم یا کوسن‌ها را طوری می‌چیدیم که سقف داشته باشد و پسرها همه را می‌زدند و می‌گفتند بروید در کوچه بازی کنید. می‌دانید مردها نیاز به رهایی و زیر آسمان بودن دارند و زن‌ها نیاز به سقف و امنیت. این تفاوت‌هاست که به آدم‌ها ویژگی‌های خاص می‌دهد. برای همین خانم‌ها در کارهای مدیریتی بسیار ویژه هستند و طبیعتاً آن خشونتِ زیر آسمان و آن عربده‌زدن و دویدن و این‌ها را ندارد. با صلح بیشتری شاید جهان را اداره می‌کردند. همین خصیصه مادری.

اجازه دهید کمی‌بحث را عوض کنم. دو رویکرد به هنرمند وجود دارد اینکه او یک مصلح اجتماعی است و اینکه او همچون مردم عادی است نگاهتان به این دو چیست؟

به نظر من هنرمند در همه موارد تافته جدابافته‌ای نیست.

در میان عوام اما هنرمند به عنوانی یک پیشرو و حتی یک نماد مورد نگرش قرار می‌گیرد. مثلا حضور هنرمندان در انتخابات و دفاعشان از چهره‌ای خاص.

این است که وقتی پای مفهوم عمیق وطن در میان است، هنرمند تبدیل به یک شهروند می‌شود و همیشه در صدر دغدغه‌های اجتماعی من، مادر بودن است. من نگاه می‌کنم به جوان‌های هم‌سن فرزند خودم. مثلاً در انتخابات که شرکت می‌کنم، اولین چیزی که من را وادار کرد آنجا باشم، به‌عنوان یک مادر ایرانی بود برای نسلی که من یکی از آن‌ها را به دنیا آورده‌ام و حداقل در قبال یکی از آن‌ها مسئولم و بقیه هم برایم عزیزند. تمام بچه‌های ایران. کسی که کار هنری می‌کند نمی‌تواند به مسائل سیاسی اطرافش بی‌تفاوت باشد. برای اینکه مجبور است با توجه به کارش به آن‌ها واکنش نشان دهد. بنابراین هنرمند بالفطره یک آدم سیاسی است و این نظر من است.

همانطور که گفتم، نقد گستره‌ای به شما هستند که در زمینه‌های مختلفی کار می‌کنید. برخی معتقدند اگر فقط در بازیگری تمرکز کنید از این موفقیت بلند بلندآوازه‌تر خواهید بود. نگاهتان به این نقد چیست؟

 من فمینیست نیستم؛ خیلی زنَم

من یک انرژی بسیار عجیب فراانسانی دارم که در یک کار نمی‌گنجد و آدم‌ها با هم متفاوتند. در تمام دنیا هم همین‌طور است که کسانی که کار هنری می‌کنند، هنرمندانی که بالای ۲۰ سال متمرکز کار هنری می‌کنند، هیچ‌کدام را نمی‌بینید که فقط در یک حیطه کاری باشند. فقط در ایران است که آدم‌ها چون تنبلند، هم قشر زیادی آدم حسود داریم که وقتی می‌بینند کسی چند کار می‌کند انتقاد می‌کنند. اتفاقاً در تمام آرتیست‌های دنیا بررسی کردم و دیدم که چقدر این اتفاق می‌افتد. من در مورد خودم فکر می‌کنم تجربه بازیگری از آن دوتا بیشتر است. اگرچه اگر قرار باشد یک کار را انتخاب کنم، همیشه یاد آن بزرگی می‌افتم که گفت «اگر ننویسم، می‌میرم»؛ من معتادم به نوشتن. کمتر نوشته‌ام. برای همین کارهای نوشتنی‌ام کمتر دیده شده.

من تقریباً از تصویر متنفرم. یک زمانی بازیگری را دوست داشتم و وقتی ده-پانزده سال پیش به تئاتر آمدم، دوست داشتم از اول تئاتر کار می‌کردم. این خستگی و لوکیشن‌های فیلم‌برداری در ایران و این‌ها خیلی من را زده می‌کند. من هرازگاهی مثلاً برای مهران غفوریان بازی می‌کنم، این باید خیلی خاص باشد که کار کنم، به‌خصوص در حیطه تلویزیون. در سینما هم چیزی خوشحالم نمی‌کند. اینقدر در تئاتر حرف‌های تازه برای گفتن است که اصلاً نیازی به کار تصویری ندارم. به آن آدم‌هایی که انتقاد می‌کنند که چرا ۱۰ کار با هم، می‌گویم چرا آدم‌ها نمی‌گویند بهاره رهنما که سال‌ها پرکار بود، یک‌دفعه در ۲۷ سالگی بازیگر تئاتر شد، در ۵۰سالگی انتخاب نکردم که بگویم نشد و انتخاب دیگری نداشتم. سال‌هایی که من به تئاتر آمدم، سال‌های اوج کاری من بود. از «دایره‌زنگی» تا «ورود آقایان ممنوع» و «سن‌پطرزبورگ» و یک‌دفعه‌ای تئاتر همه‌چیز من شد. من دوبار عاشق شدم. دومی تئاتر بود.

ترانه‌نویسی شما و ارتباطتان با نویسندگان و شاعران این فضا را مهیا می‌کند که بپرسم ادبیات را چگونه می‌بینید؟

نظر من، نظر شخصی است. من از ۱۳۷۰ می‌نوشتم ولی از ۱۳۸۳ کارهایم چاپ می‌شد. می‌گویند وقتی کار به مخاطب می‌رسد تو نویسنده‌ هستی. بنابراین نمی‌توانم بگویم نویسنده قدیمی یا پرکاری هستم اما نویسندگی یکی از شغل‌های اصلی من است و من حتی در فرم مطب دکتر می‌نویسم نویسنده و بازیگر. یعنی برای من حرفه و جزو زندگی است. نه لزوماً به مفهوم پول‌درآوردن، به مفهوم ایجاد انگیزه برای جوهر کار و زندگی. نظر شخصی من این است که می‌گویند اگر می‌خواهی حواس ملتی را از کارهای بزرگ پرت کنی، به کارهای کوچک مشغولشان کن.

ما اینقدر گرفتاری‌های ریز و اولیه مثل همین هوایی که نمی‌توانیم در آن نفس بکشیم، داریم که قطعاً نمی‌توانیم خیلی به مضامین جهانی فکر کنیم. موضوعات ما خیلی بومی و شخصی است و در خودمان می‌ماند. دومین مسئله هم مسئله ترجمه است که یک جدی نگرفتن یا لج کردن در جامعه جهانی به ایران وجود دارد. مسئله سوم این است که به نظر من، جوان‌های ما خیلی کم دارند جوانی را زندگی می‌کنند. این تجربه زیستی باید از یک‌جایی بیاید. چرا در اروپای بعد از رنسانس این همه نویسنده زاده شد؟ برای اینکه آزادی‌های اجتماعی، نه به مفهوم بی‌بندوباری به مفهوم آزادی بیان و تفکر و تجربه، خیلی زیاد است و امکانات اولیه برای آدم‌ها برای اینکه طرف می‌داند حداقل پول آب و برق و گاز را داده و یک جایی دارد. ما وقتی در خانه نگران قیمت یک تخم‌مرغ هستیم، چگونه می‌توانیم به موضوعات جهانی فکر کنیم؟ وگرنه پتانسیل آن هست و ما این را در تاریخ نشان داده‌ایم.

همین موضوع را در تئاتر چگونه می‌بینید؟

تئاتر زبان بیانی جهانی‌تری پیدا کرده تا ادبیات. یک دلیل آن این است که ما در تئاتر اقتباس داریم اما در ادبیات و سینما نداریم.

دست آخر اجازه دهید به واسطه نوشتن شعر و ترانه بپرسم در شعر امروز چه کسانی را مطالعه می‌کنید؟

من در جریان غزل پست‌مدرن، دکتر «سیدمهدی موسوی» را خیلی دوست دارم، اعجاب‌انگیز است، اما اصولاً دل‌بسته فضای شاعرانه «شمس لنگرودی» هستم.


منبع: برترینها

طرز تهیه سالاد سم زدای خوشمزه

سم زدایی طبیعی بدن با یک سالاد خوشمزه

وقت آن رسیده است که بدن خود را از انواع سموم پاک کنید! برای سم زدایی بدن رعایت یک رژیم سالم ضروری است:
به گزارش آلامتو و به نقل از بدونیم؛ سم زدایی یک شعار معروف در زمینه سلامت است و دو دیدگاه در رابطه با آن وجود دارد: گروهی معتقدند که ما می توانیم از سم زدایی بهره ببریم و گروهی که سم زدایی را تبلیغی بیش نمی دانند.
بدن ما به طور طبیعی عمل سم زدایی را انجام می دهد: کبد، روده بزرگ، کلیه ها، شش ها، سیستم لنفاوی و حتی پوست به بدن ما در رفع سموم کمک می کند. مشکل اساسی اینجاست که امروز در این سن بدن ما با سم های زیادی روبرو می شود که به تنهایی قادر به رفع آن ها نبوده و به کمک های بیرونی نیاز خواهد داشت.
بدن ما به طرق مختلفی در معرض سموم قرار می گیرد: هورمون ها و آنتی بیوتیک های موجود در گوشت، افزودنی های شیمیایی درغذاهای بسته بندی شده، جیوه و پی سی بی های موجود در ماهی، کلر و فلورید موجود در آب های معدنی، آلودگی، الکل و مواد شیمیایی موجود در محصولات زیبایی و شوینده ها و شمع های معطر.
کبد مواد مغذی موجود در رژیم غذایی را در بدن به موادی تبدیل می کند که این مواد توسط بدن ذخیره شده و سلول های بدن را در صورت لزوم با آن ها تامین می کند. همچنین سموم را به مواد مضر تبدیل کرده و آن ها را از بدن دفع می کند. بدین صورت است که بدن به طور طبیعی خودش را سم زدایی می کند. اگر رژیم شما کمبودهای تغذیه ای داشته باشد کار کبد در تشخیص سموم سخت تر می شود.
سم زدایی چیست و چگونه به طور طبیعی آن را انجام دهیم؟
حتما لازم نیست که قرص ها و شربت های پاکسازی گران قیمت استفاده کنید. فقط کافی است که منابع سموم را در رژیم حذف کرده و غذاهای آنتی اکسیدان و مغذی را جایگزین آن ها کنید تا ارگان های سم زدای بدنتان را پشتیبانی کنند. با خوردن غذاهای سم زدا سیستم گوارشی را راه ندازی مجدد کرده و فرآیند سم زدایی طبیعی بدن را حمایت کرده اید.
فقط کافی است یک رژیم ۳ روزه بگیرید تا نتیجه آن را ببینید. ابتدا باید غذاهایی که باعث جذب سم در بدن می شوند و انرژی را از بین می برند و در سیستم گوارشی اختلال ایجاد می کنند را حذف کنید. غذاهایی مثل غذاهای فراوری شده، گندم، لبنیات، گوشت، الکل، کافئین، چای و شکلات. و به جای آن ها سبزی های تازه، میوه، غلات کامل، حبوبات و آب فراوان را اضافه کنید.
یک رژیم ۳ روزه گیاهی و مغذی با فیبر بالا انرژی شما را بالا می برد، نفخ را از بین می برد، روحیه را بهبود می بخشد و پوست را روشن می کند. حتی در کم کردن وزن نیز موثراست.
در میان انبوه غذاهایی که در سم زدایی بدن موثرند ۳ مورد از آن ها را ذکر می کنم:
سبزی های تیره: کلم پیچ، برگ چغندر، کاهوی collard، گیاه دندلیون و دیگر سبزی های سبز تیره ای که تیرگی رنگشان را از کلروفیل که نوعی آنتی اکسیدان است می گیرند.
سبزی های خانواده کلم: کلم بروکلی، کلم بروکسل و گل کلم حاوی ایزوتیوسیانات ها و ایندول ها می باشد که این ها فعالیت آنزیم هایی را که نقش مهمی در سم زدایی و مبارزه با سرطان دارند افزایش می دهد.
زردچوبه: تحقیقات نشان داده است که این ادویه زرد رنگ گذشته از خاصیت ضدویروس و ضدسرطانی آن یک ضدالتهاب و سم زدای قوی می باشد.
طرز تهیه سالاد سم زدای خوشمزه
زمان لازم: ۱۰ دقیقه
تعداد: ۲ نفر
مواد لازم
کلم بروکلی (بدون ریشه)
¼ تا ¼ گل کلم (بدون ریشه)
یک عدد هویج
یک عدد چغندر قرمز
۷ شاخه جعفری تازه خرد شده
یک قاشق سوپخوری مغز تخمه آفتابگردان
زردچوبه به مقدار کافی
زیره به مقدار کافی
نمک دریایی و فلفل به مقدار کافی
۲ تا ۳ قاشق سوپخوری آب لیموی تازه
در یک غذاساز یا مخلوط کن ابتدا کلم بروکلی ، گل کلم، هویج و چغندر را جداگانه خرد کنید. سپس جعفری و تخمه آفتابگردان را اضافه کرده و باقی مواد در انتها بیفزایید.

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها
برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

مطالب مشابه:
رپورتاژ آگهی ویژه:

تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی
مطلب بعدی ›


برچسب ها : بدونیم, سم زدایی, طرز تهیه انواع سالاد


سفر به سواحل آنتالیا :تور آنتالیا


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا


مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری


انجام تشریفات مجالس
تشریفات مجالس


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا


فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما


لاغری آسان در مدرسه بدن
رژیم لاغری


رزرو آسان هتل
رزرو هتل ( جاباما، رزرو اینترنتی هتل )


بلیط چارتر با قاصدک ۲۴
بلیط هواپیما


تیک بان
فروشگاه اینترنتی لباس

ارسال نظر


منبع: آلامتو

مشکلات رایج زنان و راه درمان آنها

مسائل آزاردهنده در سلامت خانم ها و رفع آن ها؛

اگر درمورد برخی از مشکلات رایج زنان و نحوه بهبود آنها اطلاعی ندارید بهتر است این مقاله را به طور کامل بخوانید:
به گزارش آلامتو و به نقل از بدونیم؛ خانم ها در مورد بیماری ها و مسائل سلامتی مهم و اساسی مثل: سرطان سینه، پوکی استخوان و بیماری های قلبی اطلاعات زیادی دارند. اما سوال اینجاست که آیا در مورد مسائل سلامتی ناچیز و کوچک هم اطلاعات کافی دارند؟ مواردی که در خانم ها بسیار رایج هستند اما جای نگرانی ندارند. در میان مشغله های روزانه ای که دارید این کار سختی است که بخواهید برای مراجعه به پزشک، زمانی را اختصاص دهید. پس خانم های پرمشغله باید در رابطه با این مشکلات کوچک چه کنند؟ برای حل این مشکل چند مورد رایج از این مسائل زنانه همراه با راه حل آن ها آورده ام که بدون نیاز به پزشک خودتان بتوانید آن ها را برطرف کنید.
سندرم پیش از قاعدگی
اگر در دوره خاصی از ماه حس غمزدگی دارید از نشانه های قاعدگی است. تخمین زده شده است که تقریبا ۷۵ درصد زنان از این نشانه ها به طور ماهیانه دارند. این نشانه ها شامل: جوش، نفخ شکم، حساس شدن پستان ها، سر درد، هوس های غذایی، نگرانی، افسردگی، کم خوابی و خستگی هستند. برای درمان و کم کردن این نشانه ها چندین راه وجود دارد. برای مبارزه با این سندرم باید میزان مصرف شکر، نمک، کافئین و الکل را کم کنید. برای اینکه از این نشانه ها مثل افسردگی و نگرانی بکاهید و اوضاع روحی خودتان را بهبود ببخشید ورزش کنید و کلسیم و ویتامین B مصرف کنید.
دل دردهای دوره قاعدگی
این مسئله یکی از رایج ترین مشکلات خانم ها در دوره قاعدگی است. برای آرام کردن دل درد باید داروی ضدالتهابی که درد ماهیچه ها را کم می کند استفاده کنید. مسکن های قوی مثل موترین، ناپروکسن و میدول مصرف کنید و کیسه آب گرم روی قسمت های دردناک شکم قرار دهید. چون درد شکم در دوره قاعدگی به دلیل انقباض ماهیچه های رحم ایجاد می شود. پس معالجه دل درد دوره قاعدگی را می توان مثل معالجه ماهیچه های دردناک پس از ورزش انجام داد. حتی می توانید با ماساژ دردتان را کم کنید. به این صورت که روی تشک دراز بکشید به طوری که کف پاها همدیگر را لمس کنند و برای ۳ دقیقه شکم را ماساژ بدهید. این تکنیک طب فشاری باعث تحریک و آزاد شدن هورمون تسکین دهنده اندورفین می شود. اگر این درد شما غیرقابل تحمل باشد باید با مراجعه به پزشک آن را تسکین دهید.
تبخال
اگر این زخم های آزاردهنده، درست وقتی اتفاق بیفتد که برای مهمانی آماده می شوی و موقع استفاده از رژلب متوجه تبخال روی لب ها می شوی. الان دیگر برای کنسل کردن مهمانی دیر شده است مجبورهستی که در آن مهمانی شرکت کنی. تبخال ها توسط ویروس هرپس ایجاد می شوند. تقریبا ۹۰ درصد خانم ها در طول عمر خودشان حداقل یکبار تبخال می زنند. در این زمان تنها کاری که می توانی انجام دهی درمان آن است و روش های ساده ای برای درمان تبخال در خانه هستند که می توانید امتحان کنید. به مقدار ۱٫۰۰۰ الی ۳٫۰۰۰ میلی گرم آمینواسید لیزین را در کپسول ریخته و استفاده کنید. یا غذاهایی بخورید که مقدار آمینواسید لیزین آن زیاد باشد مثل گوشت و لبنیات. روش دیگری هم هست که خیلی ها از آن استفاده می کنند و آن این است که به محض این که زخم تبخال را احساس کردید یک قطعه یخ روی آن قرار دهید تا زخم را بخواباند.
خارش واژن
خانم ها در شرایط نرمال درست مثل پر گل ظریف و حساس هستند. و این به دلیل تعادل اکوسیستم میکروارگانیسم هاست. اما استرس، هورمون ها، آنتی بیوتیک ها و عوامل دیگری هستند که می توانند این تعادل را به هم ریخته و یک مشکل زنانه غیرقابل تحمل را ایجاد کنند. به جای این که برای حل این مشکل و برای رفع خارش واژن مدام تلاش های بی ثمر انجام دهید، در اسرع وقت به داروخانه رفته و کرم مونیستات یا Vagisil تهیه کنید. همچنین می توانید برای درمان این مشکل حمام آب و سرکه بگیرید. اگر باز هم مشکل خارش رفع نشد حتما مشکل جدی تری دارید و باید به پزشک مراجعه کنید.
احتباس مایعات بدن
قرص های ضد بارداری، عدم تعادل هورمون ها، فشار خون بالا، و حاملگی همه این ها باعث پف بدن و جمع شدن آب در بدن می شوند. متاسفانه بیشتر خانم هایی که این مشکل را دارند تنها کاری که برای از بین بردن این مشکل می کنند استفاده از گن است. اما باید بگویم که چند راه ساده برای رفع این مشکل هست و آن هم خوردن چای های ادرارآور مثل چای سبز و چای قاصدک. اگر در روزهای قبل از قاعدگی هستید و این مشکل را دارید باید مراقب مصرف نمک در خوراکتان باشید.
دل درد و یبوست
آیا وقتی نگران هستید و استرس دارید در داخل شکمتان احساس سفتی نمی کنید؟ تحقیقات نشان داده است که روده بزرگ خانم ها از آقایان بلندتر است که مستعد مشکلات روده ای مثل دل درد، یبوست و نفخ است. استرس رایج ترین عامل دل درد و نفخ است و برای درمان آن یک نوع تکنیک طب فشاری را به شما پیشنهاد می دهم. برای ۵ دقیقه با انگشت ها به صورت مدور، چهار انگشت بالاتر از ناف را ماساژ دهید. روش دیگر پیاده روی است. یک پیاده روی ۱۰ دقیقه ای می تواند به حل این مشکل کمک بزرگی کند.
روابط جنسی ناراحت کننده و دردناک
اگر از جمله خانم هایی هستید که در رابطه جنسی خود احساس ناراحتی و درد می کنید می توانید از ژل های لوبریکانت استفاده کنید.
تاول
کفش های پاشنه بلند ممکن است به خیلی از شماها حس خوبی بدهد اما زمانی که این کفش ها باعث ایجاد تاول در پاها شده و مجبور شدید که لنگان راه بروید قضیه کاملا فرق می کند. هیچوقت از چسب زخم استفاده نکنید چون همچنانکه راه می روید باعث ساییده شدن پاشنه می شود. به جای آن یک عدد گاز استریل روی زخم گذاشته و پاشنه ها را نوار چسب بزنید.
بی خوابی
هیچ چیزی بهتر از یک خواب شبانه کامل نیست. آمار نشان داده است که خانم ها بیشتر از آقایان دچار مشکل بی خوابی می شوند. و اما کاری که این خانم ها برای رفع مشکل خواب باید انجام بدهند چیست؟ اغلب اوقات همینطور بیدار دراز می کشیم تا خوابمان ببرد اما نمی توانیم ذهنمان را خواب کنیم. اگر فکر کارهایی که باید انجام دهید مانع خواب رفتن شما می شود بایدآن ها را بنویسید یا کاری که بی حرکت است و هیجان ندارد انجام دهید. مثلا جدول حل کنید یا کتاب بخوانید. از موبایل و لپ تاپ هنگام خواب دور شوید زیرا نور آبی که از آن ها متشعشع می شود هورمون ملاتونین، هورمونی که به خواب کمک می کند را سرکوب می کند.
زخم ها
اگر به خوب شدن جای زخم روی پوستتان خیلی حساس هستید این روش را اعمال کنید: ابتدا روی زخم را وازلین بزنید تا جای زخم خشک و پوسته پوسته نشود سپس با چسب زخم به مدت ۳ الی ۴ روز هنگام شب روی آن را بپوشانید. روی وازلین چسب شیشه ای بزنید تا آب به آن نفوذ نکند و کلاژن های سالم رشد کنند

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها
برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

مطالب مشابه:
رپورتاژ آگهی ویژه:

تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی
مطلب بعدی ›


برچسب ها : بدونیم, زنان


سفر به سواحل آنتالیا :تور آنتالیا


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا


مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری


انجام تشریفات مجالس
تشریفات مجالس


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا


فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما


لاغری آسان در مدرسه بدن
رژیم لاغری


رزرو آسان هتل
رزرو هتل ( جاباما، رزرو اینترنتی هتل )


بلیط چارتر با قاصدک ۲۴
بلیط هواپیما


تیک بان
فروشگاه اینترنتی لباس

ارسال نظر


منبع: آلامتو

چگونه موهای خود را با حالت دنده ها و ژل طبیعی فرم دهیم؟

حالت دهنده ها و ژل ها
حالت دهنده ها و ژل ها به دو منظور استفاده می شود، اول تقویت مو و در درجه بعد حالت دادن مو می باشد. بعد از خشک کردن موی سر می توانید آن ها را استفاده کنید.
ژل تقویت کننده
مواد اولیه :
۲ ق. چ. به دانه                     ۱ ل. آب جوش
۱ق.م. گلیسیرین
طرز تهیه و مصرف :
به دانه را در آب جوش ریخته ۳ ساعت صبر کنید آن را صاف کرده و در شیشه ای بریزید. زمان مصرف بعد از شستن و خشک کردن مو می باشد. همیشه مراقب باشید ژل بیش از ۱۰ ساعت به سر باقی نماند. اضافه نمودن ۱ ق. م. گلیسیرین به ژل باعث براقی موها نیز می شود.
روش دیگر تهیه ژل :
۱ قاشق چایخوری به دانه را با ۱ لیوان آب بر روی حرارت قرار داده تا بجوشد زمانی که به دانه ها شکافته شدند می توانید ۱ قاشق دیگر به دانه بدان بیفزائید مجدداً بگذارید قدری بجوشد تا به صورت ژل در بیاید، صاف کرده در ظرفی بریزید و پس از خشک کردن موها به سر ماساژ دهید.
فواید : به دانه دارای مواد مقوی برای مو می باشد. ژل هایی که در کارخانجات تولید می شود نمی توانند به خوبی ژل به دانه ای باشد که در منزل تهیه می شود زیرا ژل های تهیه شده در کارخانه معمولاً موها را خشک می کند.
چگونه موهای خود را با حالت دنده ها و ژل طبیعی فرم دهیم؟
منبع: مه شو

طرز تهیه ژل حالت دهنده طبیعی موی سر

حالت دهنده مو
مواد اولیه :
۱ ق. غ. شکر                        ۸ ق. غ. آب گرم
طرز تهیه و مصرف :
شکر را در آب حل کرده و خوب هم بزنید. سپس در ظرفی ریخته درب آن را محکم ببندید. از این محلول بعد از حمام می توانید استفاده نمائید. برای این منظور می توانید آن را به موها بپاشید. از آنجائی که این محلول چسبنده است، پس از ۳ تا ۴ ساعت باید موها شسته شود. این حالت دهنده فقط در فصل سرما استفاده شود.
فواید : حالت دهنده مو
حالت دهنده مو
مواد اولیه :
۱ عدد سفیده تخم مرغ                      ۴ ق.غ. آب گرم
طرز تهیه و مصرف :
مواد را خوب مخلوط کرده، در ظرفی ریخته در یخچال نگهداری شود. این مواد را به موها بمالید.
فواید : این مخلوط حالت دهنده مو می باشد.
 
حالت دهنده و شفاف کننده مو
مواد اولیه :
نصف ق. غ. پودر کتیرا مفتول (سفید)
۱ ق. غ. گلیسیرین                           ۲ ل. آب مقطر
۲ قطره اسانس یا ادکلن به دلخواه
طرز تهیه و مصرف :
کتیرا و آب را مخلوط کرده مدت ۲ روز صبر کنید پس از ۱ روز آن را به دفعات هم بزنید، سپس گلیسیرین و اسانس را به آن اضافه نمائید. پس از خشک کردن سر می توانید به سر ماساژ دهید.
فواید : این ژل حالت دهنده مو می باشد و به راحتی قابل تهیه است.
طرز تهیه حالت دهنده طبیعی موی سر
منبع: مه شو