ترافیک سنگین محور اسلام آباد غرب به سرپل ذهاب (عکس)

۱۱ نکته برای حفظ سلامتی هنگام کار در منزل روسیه قطعنامه ژاپن درباره سوریه را هم وتو کرد نامۀ ۵ سناتور آمریکایی به تیلرسون دربارۀ زلزله‌زدگان ایران عربستان سفیر خود را از آلمان فراخواند هشدار «ولایتی» به «مکرون» درباره دخالت در امور داخلی ایران ترافیک سنگین محور اسلام آباد غرب به سرپل ذهاب (عکس) وصیتنامه مفقود شده آیت الله هاشمی کجاست؟ انفجار خودروی بمب‌گذاری شده داعش در دیرالزور / ۲۰ کشته مالکان واحدهای مسکونی خسارت‌دیده از زلزله‌ ایلام چکار کنند؟ ۱۵کشته در برخورد یک مینی‌بوس با کامیون (عکس)

نه توکیو، نه دوبی، نه علم؛ سوگند خورده ایم که از فناوری های جدید استفاده نکنیم!  (۶۰ نظر)

سالم ماندن خانه های همجوار، نشانه بی کیفیتی مسکن مهر/ بی کیفیت بودن مسکن مهر را گردن گسل نیندازیم  (۲۶ نظر)

بلبشو در کرمانشاه، متهم در خیابان قرنی تهران  (۲۴ نظر)

مدیریت «فشل»؛ بنزین به آتش زلزله  (۲۴ نظر)

مرگ ۲۵۰ نفر در مسکن‌های مهر/ تعداد کل کشته ها بیش از ۱۰۰۰ نفر/ صدا و سیما در حق کرمانشاه ظلم و خیانت کرد  (۲۲ نظر)

قلب های داغ، شب های سرد  (۱۷ نظر)

زلزله کرمانشاه و قوه قضاییه: آیا دوران “بساز بندازی” تمام می شود؟  (۱۴ نظر)

همه آن چه باید در مورد احتمالات قرعه‌کشی جام‌جهانی ۲۰۱۸ برای تیم ملی ایران بدانید  (۱۰ نظر)


منبع: عصرایران

عاملی که می تواند باعث سقط جنین شود

کارشناسان براین اساس به مادران باردار توصیه می‌کنند نظارت دقیقی بروزن خود داشته باشند وبه طور منظم خود را وزن و آن را یادداشت کنند، از مواد غذایی سالم شامل انواع میوه و سبزی‌های تازه، پروتئین حیوانی کم چرب، ماهی و آبزیان دریایی، حبوبات، غلات، دانه‌های آجیل، شیر و مواد لنبی استفاده کنند.

بهداشت نیوز، کارشناسان درجدیدترین پژوهش‌های خود دریافتند مادرانی که در دوران بارداری مواد غذایی بیش از حد می‌خورند و این تصور اشتباه را دارند که جنین به این ترتیب بهتر رشد می‌کند، ناخواسته فرزند خود را در معرض خطر ابتلا به این بیماری‌های مرگبار قرار می‌دهند.

براساس پژوهش ها، جنین اگر رشد غیر طبیعی و بیش از حد داشته باشد در سال‌های آینده دچار بیماری هایی، چون قند و فشارخون بالا، چربی خون و چاقی می‌شود.

کارشناسان موسسه ملی سلامت (National Institutes of Health) این یافته‌ها را با پژوهش برروی بیش از ۲۸۰۰ مادر باردار آمریکایی در بازه زمانی سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۳ به دست آورده اند. چاقی جنین و اضافه وزن در زمان بارداری می‌تواند سبب زایمان زودرس، سختی زایمان طبیعی مادر و بالارفتن درصد نیاز به جراحی سزارین، خونریزی بیش از اندازه و بالارفتن فشارخون در زمان زایمان و نیز ومشکل در بازگشت به وزن قبل از بارداری درمادر شود.

به ویژه پس از زایمان مادر به دلیل شیردهی باید مواد مغذی کافی مصرف کند و نمی‌تواند یک رژیم غذایی بسیار سنگین بگیرد به همین دلیل مادرانی که اضافه وزن زیاد دردوران بارداری دارند پس از زایمان با چاقی مواجه می‌شوند؛ براساس آمار‌ها تنها درسال ۲۰۱۴ بیش از ۵۰ درصد از زنان باردار آمریکایی دچار افزایش وزن غیرطبیعی بوده اند.

کارشناسان براین اساس به مادران باردار توصیه می‌کنند نظارت دقیقی بروزن خود داشته باشند وبه طور منظم خود را وزن و آن را یادداشت کنند، از مواد غذایی سالم شامل انواع میوه و سبزی‌های تازه، پروتئین حیوانی کم چرب، ماهی و آبزیان دریایی، حبوبات، غلات، دانه‌های آجیل، شیر و مواد لنبی استفاده کنند.

درطول بارداری با نظارت پزشک ورزش‌های سبک برای افزایش توان زایمان طبیعی و محکم شدن پرده شکمی استفاده کنند، خواب به اندازه داشته باشند، هرگونه سابقه ابتلا به بیماری درخود و اقوام را به اطلاع پزشک برسانند، از داشتن استرس خودداری کنند، فست فود و مواد غذایی فرآوری شده مصرف نکنند و به اندازه غذا بخورند تا سلامت آن‌ها و جنین حفظ شود.


منبع: عصرایران

۱۱ نکته برای حفظ سلامتی هنگام کار در منزل

برای خود در خانه فضایی را انتخاب کنید که تنها برای کار کردن طراحی و تعیین شده باشد. فعالیت‌های شما در رختخواب تنها باید به خوابیدن و استراحت محدود شود. وارد کردن وسایل کار در تخت می‌تواند در توانایی‌ شما برای استراحت پس از کار کردن، اختلال ایجاد کند. برای خود یک میز و صندلی تهیه کنید و فضای کاری و شخصی خود را از یکدیگر مجزا کنید.

بهداشت نیوز، برای بسیاری از ما، رفتن به محل کار، حتی نیازی به بیرون رفتن از در ورودی خانه نیز ندارد. اما کار کردن از خانه می‌تواند مجموعه‌ای از چالش‌ها را به همراه داشته باشد، به خصوص زمانی که بحث سلامتی به میان می‌آید.

فراوان بود خوراکی‌های وسوسه‌انگیز در آشپزخانه، کمبود انگیزه‌های اجتماعی و وسوسه‌ی کار کردن در یک شرایط غیرصحیح، مانند کار در رختخواب، همگی می‌توانند باعث به خطر انداختن سلامتی فرد شوند.

در این جا به ۱۱ نکته برای حفظ سلامتی، هنگام کار کردن در منزل، اشاره می‌کنیم:

۱- برای خود یک فضای کاری مجزا ایجاد کنید.

برای خود در خانه فضایی را انتخاب کنید که تنها برای کار کردن طراحی و تعیین شده باشد. فعالیت‌های شما در رختخواب تنها باید به خوابیدن و استراحت محدود شود. وارد کردن وسایل کار در تخت می‌تواند در توانایی‌ شما برای استراحت پس از کار کردن، اختلال ایجاد کند. برای خود یک میز و صندلی تهیه کنید و فضای کاری و شخصی خود را از یکدیگر مجزا کنید.

۲- یک صندلی خوب انتخاب کنید.

یک صندلی راحت و مخصوص کار کردن برای خود انتخاب کنید که در طول روز تعادل شما را در زمان کار کردن حفظ کند.

۳- یا صندلی را به طور کامل کنار بگذارید.

از یک میز به صورت ایستاده استفاده کنید تا به کمر خود نیز استراحت بدهید و احتمال ایجاد آسیب را برای بلند مدت کاهش دهید.

۴- هر یک ساعت یک بار از جای خود بلند شوید و حداقل روزی یک‌بار به بیرون از خانه بروید.

قرار گرفتن در محل نشستن برای مدت طولانی بسیار آسان است، به خصوص زمانی که در جای خود احساس راحتی کنید. از یک زمان‌سنج یا برنامه‌ی مخصوص استفاده کنید تا به شما یادآوری کند که از جای خود بلند شوید و هر یک ساعت یک‌بار بدن خود را بکشید، و مطمئن شوید که از خانه خارج می‌شوید، حتی برای کمی راه رفتن در اطراف خانه و قرار گرفتن در معرض آفتاب و هوای تازه.

۵- برای خود برنامه ریزی کرده و به آن پایبند باشید.

دیر بیدار شدن از خواب و کار کردن در ساعات غیر معمول می‌تواند وسوسه‌انگیز باشد، اما شما می‌توانید از سلامت ذهنی و کیفیت کاری خود از طریق ایجاد یک برنامه‌ی کاری مناسب بهره ببرید، همان‌طور که اگر قرار بود به دفتر کار بروید همین کار را انجام می‌دادید. سپس در مرحله‌ی بعد، بر اساس همان ساعات، فعالیت‌های خود را انجام دهید.

۶- برای انجام ورزش روزانه برنامه‌ریزی کنید.

زمانی که برنامه‌ی خود را تنظیم می‌کنید، از انعطاف‌پذیری در برنامه کاری، به نفع خود استفاده کنید. برای ورزش روزانه، مانند ملاقات‌های مختلف خود برنامه‌ریزی کنید.
۷- برای خود یک محیط آرام‌بخش ایجاد کنید.

در خانه کار کردن به این معناست که شما بر روی محیط اطراف خود آزادانه کنترل دارید، بنابراین محیط کاری خود را به محیطی آرام‌بخش تبدیل کنید و میزان اضطراب خود را تحت کنترل قرار دهید. اگر به شمع‌های معطر علاقه دارید، آن‌ها را اطراف میز کاری خود قرار دهید. اگر یک منظره‌ی زیبا به افزایش آرامش شما کمک می‌کند، میز کار خود را روبروی پنجره قرار داده و یا یک اثر هنری که از دیدن آن لذت می‌برید را در مقابل دید خود قرار دهید.

۸- از طریق تنظیم زمان و ایجاد محدودیت‌ها، تعادل در زندگی کاری و شخصی خود را حفظ کنید.

زمان خود را تنظیم کنید و خود را در برابر ساعات تنظیم شده مسئول نگه دارید. اجازه ندهید کار بر روی زمان شخصی شما و یا بالعکس، تسلط پیدا کند. اگر می‌توانید از کار کردن در آخر هفته ها اجتناب کنید و مقدار زمانی که هر روز برای کار کردن اختصاص می‌دهید را محاسبه کنید.

۹- در آشپزخانه‌ی خود خوراکی‌های سالم ذخیره کنید.

زمانی که بدانید آشپزخانه‌ی شما با خوراکی‌های لذیذ پر شده است، پرسه زدن در آشپزخانه، هر چند دقیقه یک‌بار، وسوسه انگیز است، بنابراین از طریق خریدن میوه‌های تازه و سبزیجات، و قرار دادن تنقلات دور از دسترس، این وسوسه را از خود دور نگه دارید.

۱۰- همانند زمان رفتن به محل کار، استحمام کنید و لباس مناسب بپوشید.

بسیاری از متخصصان باور دارند که شما خصوصیات مرتبط با آن چه که پوشیده‌اید را می‌پذیرید. بنابراین به جای پوشیدین لباس راحتی در تمام طول روز، لباسی را که در زمان رفتن به محل کار می‌پوشید را به تن کنید. داشتن احساس صلاحیت و شایستگی تنها به بهره‌وری مربوط نمی‌‎شود، تحقیقات نشان داده است که خودکارآمدی می‌تواند تاثیر مثبتی بر روی رفتارهای مرتبط با سلامتی داشته باشد.

۱۱- در یک اجتماع مجازی از راه دور فعالیت داشته باشید.

داشتن روابط اجتماعی از اهمیت بسیاری برخوردار است، حتی در صورت عدم حضور همکاران در زمان کار کردن. ایجاد و حفظ روابط اجتماعی سالم می‌تواند به بهبود کلی سلامتی و تندرستی منجر شده و به شما به منظور با انگیزه ماندن کمک کند.


منبع: عصرایران

مرعشی: هیچ‌گاه ادعا نکرده‌ایم، روحانى اصلاح‌طلب است/ اصلاح طلبان باید با اصولگرایان میانه همکاری کنند

اگر روزى آقایان ناطق و روحانى به جبهه اصولگرایى برگردند واین جبهه را از نابسامانى بیرون بیاورند اتفاق مثبتى در کشور رخ خواهد داد

عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان تاکید کرد: پشتیبانى اصلاح‌طلبان از روحانى یک حرکت راهبردى مهم است براى نجات ایران و به بن بست نرسیدن شرایط سیاسى کشور.

به گزارش ایلنا، سید حسین مرعشى در کانال تلگرامی خود نوشت: ما هیچ گاه ادعا نکرده‌ایم، روحانى اصلاح‌طلب است.

وی افزود: روحانى میانه‌رو بوده است ولى سیاست‌هاى امروز او سیاست‌هاى اصلاح‌طلبانه‌ای است که به هیچ وجه اصولگرایان نمى‌توانند وى را تحمل کنند.

سخنگوی حزب کارگزاران با بیان اینکه اگر روزى آقایان ناطق و روحانى به جبهه اصولگرایى برگردند واین جبهه را از نابسامانى بیرون بیاورند اتفاق مثبتى در کشور رخ خواهد داد، اظهار داشت: آقاى روحانى همیشه در سبد راى خود اصولگرایان میانه را هم دیده است.امروز لازم است بین اصولگرایان میانه و اصلاح‌طلبان همکاری‌هایى وجود داشته باشد.

مرعشی با بیان اینکه پشتیبانى اصلاح‌طلبان از روحانى یک حرکت راهبردى مهم است براى نجات ایران و به بن بست نرسیدن شرایط سیاسى کشور، تصریح کرد: خطاهاى آقاى روحانى خطاهاى تاکتیکى است و جواب خطاهاى تاکتیکى را نباید با اشتباهات راهبردى داد.


منبع: عصرایران

متولدین ماههای مختلف چه زمانی عاشق می‌شوند؟

برترین ها – ترجمه از پردیس بختیاری: برخی از آدمها خیلی زود عاشق می شوند و برخی دیگر دیر. برخی به عشق در نگاه اول اعتقاد دارند و برخی دیگر تا طرف مقابل شان را نشناسند، نمی توانند حسی نسبت به او داشته باشند. به طور خلاصه هر فردی به شیوه ای خاص عاشق می شود. اگر شما هم دوست دارید بدانید که متولدین ماههای مختلف در چه شرایطی و عاشق چه تیپ شخصیتی می شوند، در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

فروردین:  زمانی که با فردی قدرتمند روبه رو شوند

متولدین ماه فروردین به هیچ وجه عاشق افراد ضعیف نمی شوند، بلکه برعکس، قدرت است که آنها را جذب می کند. آنها افرادی مستقل هستند که می توانند به راحتی برای انجام هر کاری روی پای خودشان بایستند. آنها بلندپروازند و برای رسیدن به هدف هایشان اراده بالایی دارند، از این رو به دنبال فردی می گردند که مانند خودشان یا حتی قوی تر از خودشان باشد. آنها دوست ندارد که شریک زندگی شان از مدیر بودن یا دیگر چالش های زندگی هراس داشته باشد. معلوم نیست که آنها کی عاشق می شوند اما این اتفاق چندان هم دور نیست زیرا آنها دوست دارند که هر چه سریع تر اطراف شان را با افرادی با انگیزه و قوی پر کنند.

اردیبهشت: زمانی که با شخصی احساس راحتی کنند

اگر چه اردیبهشتی ها گاهی لجباز و یک دنده می شوند اما در کل دیگران دوست دارند که با آنها در ارتباط باشند زیرا در کنار آنها احساس راحتی می کنند. متولدین این ماه، اگر از شرایط اطراف شان راضی نباشند غر نمی زنند، از کنار مشکلات به سادگی می گذرند و زندگی شان را بر وفق مرادشان پیش می برند. به همین دلیل است که دوستان زیادی دارند و همیشه دورشان شلوغ است. آنها افراد راحتی هستند، از این رو به دنبال فردی مثل خودشان می گردند که با او احساس راحتی کنند. از آنجا که دوست ندارند آخرین مجردهای روی زمین باشند، هر چی سریع تر نیمه گمشده شان را پیدا می کنند و مسیر زندگی شان را در کنار او می گذرانند.

 متولدین ماههای مختلف چه زمانی عاشق می شوند؟

خرداد: زمانی که فردی را بیابند که همراه شان باشد

خردادی ها سرشار از انرژی هستند. آنها از ماجراجویی لذت می برند و زمانی که در پی هدف شان هستند، خوشحال ترین افراد روی زمین اند. آنها از تکرار و روزمرگی های زندگی بیزارند و در عوض تنوع می خواهند. به همین دلیل مدام خودشان را در چالش های مختلف قرار می دهند. نیمه گمشده شان آنها نیز باید فردی پرانرژی باشد که او را در تمام مراحل زندگی همراهی می کند. اگر چه ممکن است که آنها با افراد زیادی آشنا شوند اما عشق زندگی شان را به سادگی به دست نمی آورند. آنچه آنها را جذب می کند نه زیبایی بلکه همراهی در قدم به قدم زندگی است.

تیر: زمانی که شریک زندگی ایده آل شان را بیابند 

متولدین ماه تیر افرادی به شدت احساساتی هستند. آنها عاشق خانواده اند و تشکیل زندگی و بچه دار شدن از آرزوهای آنهاست. از آنجا که همدلی، صبوری، از خود گذشتگی و عشق ورزی از خصوصیات بارز اخلاقی آنهاست، می توانند یک شریک زندگی ایده آل و مادر یا پدری نمونه باشند. بنابراین زمانی عاشق می شوند که بتوانند زندگی مشترک خود را با عشق شان آغاز کنند. برای بسیاری از افراد این اتفاق در ۲۵ یا ۲۶ سالگی و در برخی مواقع دیگر در ۳۰ سالگی رخ می دهد. عاشق شدن متولدین تیزر بستگی به فرهنگ و وضع خانوادگی آنها دارد. در هر صورت هر زمان که شرایط ازدواج را داشته باشند، دست به کار می شوند.

 متولدین ماههای مختلف چه زمانی عاشق می شوند؟

مرداد: وقتی که از خوشگذرانی خسته شوند

مردادی ها افرادی اجتماعی هستند که مدام وقت خود را در میهمانی به سر می برند، افراد جدید را ملاقات می کنند و همیشه مرکز توجه اند. آنها قلب بزرگی دارند اما به این سادگی ها عاشق نمی شوند. عاشقی برای آنها تنها در زمانی رخ می دهد که از خوشگذرانی های دوران جوانی خسته شوند و به دنبال یک زندگی باثبات تر باشند. آنها دوست ندارند که استقلال و آزادی خود را از دست بدهند، به همین دلیل در سن بالا عاشق می شوند.

شهریور: اگر فردی با استانداردهای آنها همخوانی داشته باشد

زمانی که صحبت از عشق و عاشقی می شوند، متولدین ماه شهریور استاندارهای سختی برای طرف مقابل شان قائل می شوند. آنها به دنبال فردی کامل و هم چیز تمام می گردند.، به همین دلیل به سادگی در دام عاشقی نمی افتند. آنها ترجیح می دهند تنها باشند تا این که با فردی که با استانداردهای آنها شباهت ندارد، وارد رابطه شوند. صبر آنها در این زمینه زیاد است اما مطمئن هستند زمانی که وارد رابطه شوند، از هر نظر از انتخاب شان راضی و خشنودند.

 متولدین ماههای مختلف چه زمانی عاشق می شوند؟

مهر: 

زمان زیادی طول نمی کشد که متولدین ماه مهر عاشق شوند زیرا آنها عشق را بخش مهمی از زندگی شان می دانند که بدون آن زندگی شان مفهومی ندارد. آنها عشق را ساده می گیرند، به همین دلیل تنها کمی محبت از سوی طرف مقابل شان کافی ست تا دل خود را ببازند. آنچه آنها را تحت تاثیر قرار می دهد، محبت و رمانتیک بودن است که آنها را در رابطه عاطفی به زانو در می آورد. بنابراین مهم نیست که هدیه ای که برای او می خرید ارزان باشد یا گران، در هر صورت آنچه برای آنها اهمیت دارد رمانتیک بودن است.

آبان: زمانی که کسی آنها را درک کند

متولدین آبان دوست دارند که حرف هایشان شنیده و به همان نسبت درک شود. به همین دلیل به محض اینکه احساس کنند طرف مقابل شان آنها را درک نمی کند، مکالمه یا ارتباط شان را با طرف مقابل، تمام می کنند. زمان برای آنها اهمیت زیادی دارد، به همین دلیل دوست ندارند که لحظه ای آن را تلف کنند. آبانی ها زمانی عاشق می شوند که احساس کنند طرف مقابل شان به خوبی آنها را درک می کند. اگرچه این کار از هر کسی ساخته نیست اما در نهایت فرد ایده آل در مقابل راهشان قرار می گیرد. در واقع آنها تنها به فردی که به حرف هایشان احترام می گذارند، چراغ سبز نشان می دهند.

 متولدین ماههای مختلف چه زمانی عاشق می شوند؟

آذر: زمانی که خودشان را بشناسند

متولدین آذر دوست دارند که مستقل باشند. آنها از تکیه کردن به دیگران بیزارند، به همین دلیل تن به رابطه هایی که آنها را محدود کند، نمی دهند. آنها عاشق کشف و اکتشاف اند و دوست دارند که از محیط اطرافشان چیزهای بیشتری بیاموزند. به بیان دیگر، اعتقاد دارند که تا خودشان را نشناسند، نمی توانند فرد دیگری را خوشبخت کنند. به همین دلیل تنها زمانی که به خودشناسی کامل برسند، به سراغ فرد دیگری در زندگی شان نمی گردند. تا ارزش های زندگی شان را نشناسند، تا راههای شاد بودن را نیابند یا از برنامه های آینده شان آگاه نباشند، دل نمی بندند. البته این بدان معنی نیست که آذری ها دیر عاشق می شوند، اتفاقا از آنجا که آنها به خوبی از خواسته های دلشان آگاهند، خیلی زود عشق زندگی شان را پیدا خواهند کرد.

دی: زمانی که به اهداف شان رسیده باشند

دی ماهی ها می دانند که از زندگی چه می خواهند، به همین دلیل برای رسیدن به آنها تمام تلاش شان را می کنند. آنها عاشق کار کردن و پول درآوردن هستند به طوری که می توانند سالهای سال روی یک پروژه کار کنند تا نتیجه آن را ببینند. موفقیت در راهی که در پیش گرفته اند برای آنها اهمیت زیادی دارد از این رو از انجام کارهایی که مانع از پیشرفت شان شود، خودداری می کنند. اما پس از آنکه به اهداف خود دست یافتند و در کارشان به ثبات رسیدند، به دنبال دیگر هدف های زندگی از جمله پیدا کردن عشق زندگی شان می گردند.

بهمن: زمانی که هیچکس انتظارش را ندارد

برای متولدین ماه بهمن مهم نیست که دیگران در مورد آنها چه فکری می کنند. آنها هر کاری که از نظر خودشان درست است را انجام می دهند. عشق و عاشقی برای آنها نیز چنین است. آنجا که همه نگاهها روی متولدین بهمن است تا قلب شان را به روی فردی بگشایند، آنها هیج کاری نمی کنند اما درست آنجایی که هیچکس انتظارش را ندارد، دلشان می لرزد و عاشق می شوند. به بیان دیگر، بهمنی ها دوست دارند دیگران را سورپرایز کنند. اگر می خواهید این افراد را عاشق کنید، نباید به آنها فشار آورید زیرا آنها زیر بار حرف زور نمی روند. در واقع آنها تنها در شرایطی که هیچ فشار و اصراری رویشان نباشد، عاشق می شوند.

 متولدین ماههای مختلف چه زمانی عاشق می شوند؟

اسفند: زمانی که احساس آزادی کنند

فردی که اسفندی ها عاشق اش می شوند باید آزادی کامل را در اختیارشان قرار دهد. زمانی که اسفندی ها در محدودیت قرار می گیرند، نمی توانند به خوبی عمل کنند به همین دلیل از این وضعیت گریزانند. این آزادی نه تنها فیزیکی، بلکه روحی و احساسی نیز است. آنها باید بتوانند آنچه در ذهن و دلشان می گذرد را به راحتی به زبان آورند. از آنجا که متولدین این ماه افرادی خیال پرداز هستند، باید فضای کافی برای رویاپردازی شان داشته باشند.


منبع: برترینها

وصیتنامه مفقود شده آیت الله هاشمی کجاست؟

«این سند مهم ‌اکنون معلوم نیست کجا و در دست چه کسی است. خانواده هاشمی از فاطمه که بی‌پروا سخن می‌گوید گرفته تا محسن که به گفته علیزاده‌ طباطبایی صلاح نمی‌داند هر حرفی بزند، هر یک به نحوی تایید می‌کنند که وصیتنامه‌ای در کار است و مشتاقند بدانند در آن چند برگ چه نوشته شده است. این وصیتنامه حتی اگر پر رمز و راز و حاوی اسرار مهم نظام هم نبوده باشد اکنون با گم‌ شدن یا پیدا نشدن خود، اهمیتی دوچندان یافته است.»

روزنامه اعتماد نوشت:‌ «هنوز نتوانسته‌ایم وصیتنامه اصلی ایشان را که خبر داریم نوشته و در جایی گذاشته بود، پیدا کنیم.» این را یاسر هاشمی در مورد وصیتنامه پدر می‌گوید؛ پدری که از اثرگذارترین چهره‌های جمهوری اسلامی ایران بوده و حتما خودش نیز به اندازه دیگران می‌دانسته وصیتنامه‌‌اش چقدر مورد توجه قرار خواهد گرفت. اما وصیتنامه‌ای در کار نیست. حداقل هنوز و در حالی که کمتر از یک ماه به سالگرد درگذشت او باقی است، پیدا نشده است. اعضای خانواده نیز اطلاع دقیقی ندارند. گذشت یازده ماه و پیدا نشدن وصیتنامه حتی بی‌پرواترین اعضای خانواده یعنی دخترها را نیز محافظه‌کار کرده است. آن قدر که فائزه همه حرف‌هایش در مورد فوت پدر و وصیتنامه او را با قید «قطعی نمی‌گویم» بیان کند.

مادر خانواده که در سال‌های اخیر هر بار اظهار نظر کرده جنجال‌آفرین بوده نیز در این مورد سکوت کرده است. مهدی در زندان است و یاسر تازگی‌ها در این باره سخن می‌گوید. نمونه‌اش همین مصاحبه اخیر با ایسنا که در آن وجود وصیتنامه را تایید کرده است. محسن که حالا رییس شورای شهر تهران است و به گفته علیزاده‌ طباطبایی، وکیل خانواده، مناسبت‌ترین فرد برای اظهار نظر در این باره است، باز هم با احتیاط حرف می‌زند. او در پاسخ به «اعتماد» اصرار می‌کند که موضوع را از خود یاسر بپرسید. همچنین معتقد است که احتمالا سوءتفاهمی در کار است و برادرش نیز منظورش وجود وصیتنامه جدید و گم شدن آن نبوده است.

ننوشتن وصیتنامه باورپذیر نیست

باورش سخت است که آیت‌الله هاشمی‌ رفسنجانی یعنی همان کسی که ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را به عهده داشت، روزی که از دنیا برود را تصور نکرده باشد. مگر می‌شود که او حتی برای فرزندان و اعضای خانواده خود توصیه یا سفارشی نداشته باشد؟ اینها به کنار. مگر می‌شود او مثل هر فرد متدین دیگری لازم نداند در مورد دیون و اموال خود چند خط بنویسد؟ هر چقدر هم که مرگ ناگهانی و در یک بعدازظهر زمستانی در استخر سراغ او آمده باشد، باز هم پذیرفتنی نیست که وصیتنامه‌ای نوشته نشده باشد؛ چرا که او در دهه ۷۰ وقتی که بیست سال جوان‌تر بود نیز وصیتنامه نوشته است.

همان وصیتنامه‌ای که بعد فوت او قرائت شد. دلیل دیگری برای این که سخت بتوان نوشته نشدن وصیتنامه را باور کرد، این است آیت‌الله هاشمی سال‌های سال خاطرات خود را می‌نوشت. همین نظم و دقت در ثبت وقایع و اتفاقات روز از او چهره‌ سیاسی متفاوتی ساخت. اظهارات اخیر وکیل خانواده هاشمی نیز ناظر بر همین نکته است. او ضمن تاکید بر این که حتما آقای هاشمی وصیتنامه‌ای داشته است، به اعتماد‌آنلاین می‌گوید: «آقای هاشمی با هوشیاری‌ای که داشتند قطعا توصیه‌هایی برای مردم داشته‌اند اما من فکر می‌کنم وصیتنامه آقای هاشمی همان خطبه آخر نماز جمعه‌شان بود. آن، بهترین وصیتنامه بود.»

وی طوری حرف می‌زند که گویا از کل ماجرا خبر دارد و نمی‌خواهد بگوید. علیزاده طباطبایی با خوشبینی به این که چیزی گم نمی‌شود، می‌گوید: «در این رابطه آن چه صلاح است گفته شود محسن می‌گوید و آن چه محسن نگوید حتما صلاح نیست که کس دیگری در این زمینه حرفی بزند.»
آن چه صلاح نیست گفته شود

وکیل خانواده هاشمی در حالی ترجیح می‌دهد بدون اجازه موکلان خود سخن نگوید که اعضای این خانواده بارها طی ماه‌های گذشته مفقود شدن وصیتنامه را مورد اشاره قرار داده‌اند. اول از همه همین محسن هاشمی بود که در برنامه «حالا خورشید» از قدیمی بودن وصیتنامه گشوده شده سخن گفت و اظهار کرد: «ممکن است وصیتنامه دیگری هم باشد که هنوز آن را پیدا نکردیم.»

فاطمه هاشمی در این ماجرا از همه صریح‌تر سخن گفت. او قبل از همه در مصاحبه‌ای اعلام کرد که پدرش سه، چهار سال قبل وصیتنامه خود را به روز کرده است. او حتی گفت: «همان موقعی که پدرم فوت شدند، آقایان آمدند و هر چه بود و نبود را با خودشان برداشتند و بردند.» او خبر مفقود شدن برخی اسناد و مدارک پدر را همان وقت اعلام کرد و هنوز هم سر حرف خود مانده است. نزدیک به یک سال است که فاطمه هاشمی از مدارک گم‌ شده می‌گوید و هیچ نهادی پاسخگو نیست. این اظهارات دختر هاشمی حتی تکذیب هم نشده است لذا انتظار برای شفاف شدن این موضوع ادامه دارد. همان طور که انتظار برای رفع ابهام‌های دیگر درباره آیت‌الله هاشمی ادامه دارد.

این ابهام را نیز فرزندان هاشمی طرح کرده‌اند. در نتیجه طرح این ابهام‌ها بود که بنا شد شورای عالی امنیت ملی مسئول بررسی دقیق و جامع علت فوت آیت‌الله شود. این خبر را نیز فروردین ماه امسال محسن هاشمی داده بود. اکنون هشت ماه گذشته و هنوز خبری از گزارش مورد اشاره نیست. به گفته فرزندان هاشمی این شورا گزارش‌ خود را به صورت شفاهی به آنها اعلام کرده است اما هنوز اطلاع‌رسانی رسمی و دقیقی در این باره نشده است.
وصیتنامه کجاست؟

سوال اینجاست که اگر وصیتنامه‌ای نوشته شده باشد، غیر از خانه کجا می‌توانست باشد. به طور معمول افراد وصیتنامه خود را به دست وکیل یا فرد امینی به امانت می‌گذارند تا بعد از مرگ و زمانی که داغ خانواده کمی سرد شد، برای‌شان بخواند. چنین فردی در زندگی آیت‌الله هاشمی نبوده است؟ فردی که قادر باشد پیش از پلمب دفتر «حاج‌ آقا» در مجمع، اسناد و مدارک او را به دست اهلش برساند؟ به نظر نمی‌رسد که پیدا کردن چنین فردی در زندگی مرحوم هاشمی کار سختی باشد. هر آشنای قدیمی که در قلب او جا داشته باشد، می‌تواند چنین مسئولیتی را به عهده گرفته باشد.

شاید خانواده هاشمی یا نزدیکان دیگر او بتوانند فهرستی از افراد با این مختصات تهیه کنند اما وصیتنامه پیش هیچکدام نیست. همین موضوع نیز ثابت می‌کند که وصیتنامه گم شده است زیرا اصلا منطقی نیست اگر تصور کنیم مرحوم هاشمی وصیتنامه خود را جایی گذاشته یا به فردی داده باشد که این قدر از ذهن خانواده و نزدیکان هاشمی دور باشد. از خانواده و نزدیکان که بگذریم، به جست‌وجوهای نهادهای حاکمیتی می‌رسیم. مگر می‌شود که آنها از پس پیدا کردن یک وصیتنامه بر‌نیایند؟ اصلا اگر قرار بود محل وصیتنامه این قدر محرمانه باشد که پیدا نشود، چرا نوشته شد؟

اهمیت سیاسی وصیتنامه

احتمالا گم شدن هیچ وصیتنامه دیگری این قدر جار و جنجال به پا نمی‌کند؛ چرا که هیچ‌کس آیت‌الله هاشمی نیست. نقش و جایگاه او در تاریخ جمهوری اسلامی سبب می‌شود که همه بخواهند بدانند در سال‌ها و شاید ماه‌های آخر عمر خود به چه فکر می‌کرده و نگران چه مسائلی بوده است. این وصیتنامه قطعا سیاسی است و سیر تغییرات آیت‌الله هاشمی بر اهمیت آن می‌افزاید. وصیتنامه او در حقیقت فصل آخر از کتاب خاطراتش است و یک سند مهم در تاریخ معاصر کشور به حساب می‌آید. این سند مهم ‌اکنون معلوم نیست کجا و در دست چه کسی است. خانواده هاشمی از فاطمه که بی‌پروا سخن می‌گوید گرفته تا محسن که به گفته علیزاده‌ طباطبایی صلاح نمی‌داند هر حرفی بزند، هر یک به نحوی تایید می‌کنند که وصیتنامه‌ای در کار است و مشتاقند بدانند در آن چند برگ چه نوشته شده است. این وصیتنامه حتی اگر پر رمز و راز و حاوی اسرار مهم نظام هم نبوده باشد اکنون با گم‌ شدن یا پیدا نشدن خود، اهمیتی دوچندان یافته است.»


منبع: عصرایران

پشت پرده استعفای کمالوند از صنعت نفت

خبرگزاری مهر: صنعت نفت آبادان در اولین روز از هفته دوازدهم لیگ برتر موفق شد در خانه پیکان ترمز این تیم را پس از ۷ پیروزی پی در پی بکشد و این تیم را در خانه‌اش متوقف کند. اما شادی نفتی‌ها بعد از این نتیجه خیلی طول نکشید چرا که فراز کمالوند سرمربی این تیم استعفای خود را رسانه‌ای کرد. آن هم بدون آن که این استعفا را قبلا در اختیار مدیران باشگاه قرار داده باشد.

بعد از آن بود که مسئولان باشگاه در اظهار نظری اعلام کردند از استعفای سرمربی شان بی‌اطلاع هستند و این اظهار نظر منجر به پیچیده شدن معادلات مربوط به این تیم شد.

بر اساس پیگیری‌های خبرنگار مهر مشخص شد، کمالوند از مدتها پیش بابت شرایط موجود در این باشگاه ناراضی بود و تاکنون بارها مسئولین این باشگاه را در خفا و پشت درهای بسته تهدید به استعفا در صورت عدم بهبود شرایط کرده بودند. شرایطی که به صورت نامطلوب آغاز شد و گویا هیچ اراده‌ای هم برای بهبود آن وجود نداشت.

تنگنای مالی، تنها بخشی از مشکلات بزرگ تیم صنعت نفت آبادان در این فصل است. رقم پرداختی به بازیکنان و اعضای کادر فنی در بهترین شرایط از ۲۰ درصد تجاوز نمی‌کند و این محدود می‌شود به همان مبلغی که قبل از شروع فصل به اعضای تیم پرداخت شده است.

ضمن این که در این تیم هستند بازیکنانی که به دلیل پیوستن به آن بعد از شروع فصل و پس از پرداخت اولین مرحله از مبلغ پیش قراردادها، حتی ریالی از قراردادشان را هم دریافت نکرده‌اند.

مشکلات مالی باشگاه صنعت نفت به حدی زیاد بود که نه تنها مسئولین این باشگاه برای دیدار این تیم مقابل پیکان از گرفتن هتلی نزدیک به محل برگزاری بازی عاجز ماندند، بلکه حتی ابتدا حتی قادر به رزرو هتلی در مرکز شهر که تحت قرارداد شرکت نفت است هم نشده بودند و همان هتل هم سرانجام پس از رایزنی‌های فراوان حاضر به سرویس دهی به این تیم شد.

از دیگر مشکلاتی که صنعت نفتی‌ها از ابتدای فصل با آن دست به گریبان بودند تنگ بودن فضا برای اعضای غیر بومی این تیم و حتی بازیکنان غیر بومی بود. تا جایی که تعدادی از این بازیکنان در جریان دیدارهای خانگی تیمشان به جرم غیر بومی بودن حتی محکوم به شنیدن ناسزا هم بودند.

همه این ها را می‌توان اضافه کرد بر مشکلات سخت افزاری که عرصه را بر فراز کمالوند برای ادامه همکاری با این تیم تنگ و تنگ تر می‌کرد.

تمرینات تیم صنعت نفت بعد از تساوی با پیکان یکی دو روزی تعطیل شد و این تمرینات از روز شنبه در حالی در آبادان پیگیری می‌شود که به احتمال بسیار زیاد در غیاب کمالوند که هنوز حاضر به حضور در تمرینات تیمش نشده، دستیاران وی هدایت تمرین را بر عهده خواهند داشت.

حالا که کار به جاهای باریک کشیده شده و کمالوند استعفایش را رسانه‌ای کرد تا عمق اختلاف بین او و اعضای هیات مدیره مشخص شود، گویا اعضای هیات مدیره نیز مشکلات این تیم را جدی گرفته و در صدد هستند تا بعد از انجام نشستی با کمالوند و استماع صحبت‌های وی در حد توان شان برای رفع و رجوع کردن مشکلات این تیم دست به کار شوند.


منبع: برترینها

عبدولی: خود را جدا از مردم نمی‌دانیم

خبرگزاری تسنیم: سعید عبدولی درخصوص حضور کشتی‌گیران کشورمان در مناطق زلزله‌زده اظهار داشت: وظیفه کشتی‌گیران حضور یافتن در میان مردم عزیز کرمانشاه بود و ما این کار را با افتخار انجام دادیم.

وی ادامه داد: با توجه به هماهنگی صورت گرفته از طرف فدراسیون به همراه جمعی از کشتی‌گیران اندیمشکی به دیگر اعضای تیم‌های ملی در کرمانشاه ملحق شدیم و از مناطق زلزله‌زده بازدید کردیم.

دارنده مدال برنز المپیک تاکید کرد: در این سفر یک روزه تلاش کردیم بیشتر از شهرهای کوچک و روستاهایی بازدید کنیم که کمتر مورد توجه قرار گرفته بودند و اقلامی که با خود برده بودیم را میان مردم توزیع کردیم.

وی تصریح کرد: مردم در این مناطق واقعا در شرایط خیلی سختی هستند و برخی روستاها تا ۹۰ درصد تخریب شده است و امیدوارم این کمک‌ها تنها محدود به این چند روز نشده و مردم و تمامی متولیان امر تا انتها و حل مشکل این عزیزان در کنارشان باشند.

عبدولی خاطرنشان کرد: کم کم به فصل سرما نزدیک می‌شویم و بیشتر روستاهای آن منطقه نیز در کوه‌ها هستند و امیدوارم هر چه زودتر این عزیزان دارای سرپناه شوند و در این شرایط مردم بیشتر نیاز به پتو، لباس گرم و لوازم نوزادان و کودکان دارند.

وی در پایان گفت: ما به عنوان وظیفه راهی مناطق زلزله زده شدیم و خود را جدا از مردم نمی‌دانیم و دردی که مردم می‌کشند را مشکل خودمان می‌دانیم و با افتخار در کنار این عزیزان بودیم و خوشحالیم لحظاتی هر چند کوتاه باعث آرامش خاطر آنها شدیم.


منبع: برترینها

نمایش «آکواریوم»؛ تنهایی، واقعیت ترسناک جهان معاصر

سیامک احصایی کارگردان نمایش «آکواریوم» معتقد است که انسان معاصر روز به روز تنها‌تر می‌شود و این موضوع خطری بیشتر از بیماری سرطان دارد. او می‌گوید: «آکواریوم» از دل همین تنها بودن در جهان پیشرفته امروز شکل گرفته است.بدون تردید سیامک احصایی را باید یکی از مطرح‌ترین طراحان صحنه‌ای معرفی کنیم که البته در کنار تخصص اصلی اش، نمایش‌هایی همچون «واقعیت اینه که خورشید دور ما می‌گرده»، «تونل»  و «ترمینال» را نیز برای اجرا کارگردانی کرده است.

او سال گذشته همراه با حمید پورآذری تجربه موفق خانه ابری را در ایرانشهر سپری کرد و حال به سراغ اجرای نمایش «آکواریوم» در تئاترشهر رفته که اتفاقاً از سوی مخاطبان با استقبال خوبی مواجه است. این موضوع بهانه‌ای شد تا با سیامک احصایی به گفت‌و‌گو بنشینیم.آنچه در ادامه می‌خوانید حاصل گپ‌وگفتی با کارگردان نمایش «آکواریوم»، ساعاتی پیش از اجرا در سالن چهارسو مجموعه تئاتر شهر است.

 تنهایی؛ واقعیت ترسناک جهان معاصر

از نمایش قبلی شما که «خانه ابری» بود، یک سالی می‌گذرد؛ چه شد که بعد از آن اثر به سراغ نمایشی با فضای متفاوت آمدید؟ و اینکه چرا آکواریوم را به‌عنوان اسم این اثر انتخاب کردید؟

اصولاً عادت دارم که در یک شکل و فرم نمانم و در هر کار تجربه متفاوتی را از سر بگذرانم. البته فضای این کار خیلی دور از دو نمایش اولی که به صحنه بردم؛ یعنی نمایش‌های «واقعیت اینه که خورشید دور ما می‌گرده» و «ترمینال» نیست.

درباره انتخاب این اسم نیز باید بگویم که آکواریوم از این نمایش خیلی دور است؛ ولی از آن ناراحت نیستم. چون اعتقاد ندارم که حتماً باید اسم اثر به آن شبیه باشد. از روز اول دو آدمی که از پشت دو فضای شیشه‌ای به هم نگاه می‌کردند، شبیه دو ماهی در دو آکواریوم جدا بودند. این حس تصویری از ابتدا با من همراه بود و سبب شد که برای اسم آن آکواریوم را انتخاب کنم.

دکور این اثر به تنهایی برای مخاطب جذابیت‌های بصری را ایجاد می‌کند و این موضوع در شرایط فعلی که تا حدی طراحی صحنه به فراموشی سپرده شده، قابل تحسین است؛ اما با توجه به تخصص اصلی شما که طراحی صحنه است؛ آیا ابتدا این تصویر را در ذهن خود داشتید و به چنین قصه‌ای رسیدید یا اینکه برای این متن چنین طراحی انجام دادید؟

در این موارد برعکس هستم ابتدا فضایی در ذهنم شکل می‌گیرد و سپس برای آن به‌دنبال داستان می‌گردم. مدت‌ها بود که تصویری ذهنم را درگیر کرده بود. دو فضای مستقل روبه روی هم، که دو آدم در آنجا با هم ارتباط برقرار می‌کنند. در واقع در داستان خانم قزوینی تصویر‌های ذهنی خودم را دیدم و آن را برای اجرا انتخاب کردم.

برگردیم به یکی از آثار قبلی شما، نمایش «قرار» که قصه آن از جهاتی به این اثر شباهت دارد؛ در «قرار» زن و مرد تنهایی از طریق فضای مجازی با هم ارتباط برقرار می‌کنند و اینجا مجدداً زن و مردی را می‌بینیم که از طریق دو پنجره تنهایی هم را پر می‌کنند. این نوع نگاه به ارتباط آدم‌ها از کجا ناشی می‌شود؟

نمی‌خواهم که به‌طور کامل با حرف شما مخالفت کنم؛ اما این نمایش ارتباطی با نمایش «قرار» ندارد. در «قرار» قصه بر سر شرایط مجازی است و هیچ موقعیت مشخصی وجود ندارد. ولی داستان آدم‌های آکواریوم در موقعیت و فضای مشخصی روایت می‌شود. تنها چیزی که در این دو قصه مشترک بوده؛ تنهایی آدم هاست. در این سال‌های اخیر به این مسأله رسیدم که بخش اعظمی از ما انسان‌ها با وجود آنکه در جامعه‌ای بزرگ، همراه با آدم‌های دیگر هستیم؛ رسماً تنها زندگی می‌کنیم.

وقتی بر سر مسائل مختلف با آدم‌ها مخالفت می‌کنیم، یا اینکه از طریق فضای مجازی به آدم‌ها نزدیک می‌شویم؛ در واقع در حال حرکت به سوی تنهایی هستیم. در ذهن خود خیالی را ساخته‌ایم و تنهایی خود را با آن پر کردیم؛ کما اینکه اگر روبه روی خود را درست‌تر نگاه می‌کردیم و وارد ارتباط با آدم‌ها می‌شدیم؛ چه بسا تمام چیز‌هایی که خیال آن را کرده‌ایم، به‌صورت واقعی وجود داشته باشد. از یک زمانی به بعد در زندگی ما، اتفاقی افتاده که سبب تغییر شکل اجتماعی شده است. مدت‌هاست که فکر کردن به تنهایی آدم‌ها جزئی از ذهنم شده و حتی در نمایش تونل هم چنین قصه‌ای را در شکل و فرم دیگری داشتم. شاید بهتر باشد که خودم را از این مهلکه نجات دهم؛ چراکه در این گفت‌و‌گو کم کم به این نتیجه می‌رسم که این قضیه قسمت زیادی از ذهنم را گرفته است.

آیا برای شخصیت زن و مرد این اثر و نوع ارتباط‌شان در جامعه مدرن امروز به‌دنبال مابه ازای بیرونی هم بوده اید؟

 تنهایی؛ واقعیت ترسناک جهان معاصر

 سیامک احصایی

اصولاً در حال پرورش یک کاراکتر؛ مدت‌های زیادی را به این فکر می‌کنم، که ما به ازای آن چه چیز می‌تواند باشد. در اطراف، خانواده یا اینکه اصلاً فردی باشد که تنها او را دو ساعت دیده‌ام. علاوه بر این موضوع در تمرین‌ها هم بچه‌ها خودشان چیز‌هایی را به کاراکتر اضافه کرده و به آن شکل می‌دهند.

قبول ندارید که در جامعه امروز، ارتباط دو آدم از پنجره قدری غیر قابل باور است؟ یعنی واقعاً برای آن ما به ازای بیرونی وجود دارد؟

شما از آن جهت باور ندارید، که از ابزار پیشرفته ارتباطی امروز بهره می‌برید. یکی از تماشاگران این اثر که اتفاقاً سن زیادی هم نداشت؛ بعد از دیدن «آکواریوم» جمله‌ای گفت که خیلی زیبا بود. گفت: تا چند سال پیش که در فلان محل زندگی می‌کردم، پنجره آپارتمانم مشرف به خانه‌ای بود، که آدم‌هایی در آن زندگی می‌کردند. درس می‌خواندند و در رفت و آمد بودند. آدم‌های آن خانه اینقدر برایم مهم بودند، که می‌دانستم فلان روز یکی از آنها کلاسی دارد.

یا اینکه می‌دانستم یکی از آنها در ساعت فلان قراری دارد؛ او را چک می‌کردم سر تایم برود، اما اینکه کجا می‌رود را نمی‌دانستم. این بنده خدا می‌گفت که وقتی «آکواریوم» را دیدم؛ تا خانه و حتی روز بعد به این موضوع فکر می‌کردم که خدای من این نگاه کردن به آدم‌های آن پنجره که همین الان دلم برایشان تنگ شد؛ از چه زمانی یادم رفت. چیز‌های خیلی زیادی در زندگی ما وجود دارد، که خیلی از ما اصلاً آن را نمی‌شناسیم. به‌عنوان مثال در منطقه زندگی شما رفتاری وجود دارد، که من آن را نمی‌شناسم. اما این موضوع دلیل بر این نبوده، که آن رفتار وجود ندارد. به اعتقادم هنوز هم کوچه‌هایی در این شهر وجود دارند، که وسعت پنجره‌های آنها بیش از ۳ متر نیست و مطمئن باشید که آنجا چنین اتفاق‌هایی در حال رخ دادن است.شاید شما درست بگویید؛ ولی اول اینکه آن قشر از جامعه که می‌گویید، اصلاً شرایط تئاتر دیدن ندارند و به‌طور کلی در شرایط جامعه امروز کمتر کسی وقت ایستادن پشت پنجره را دارد.

تنها می‌توان گفت چه حیف که این قدر زمان وجود ندارد. خیلی دوست دارم تا از آنهایی که وقت ندارند به پنجره‌های رو به روی خانه خود نگاه کنند، بپرسم آخرین باری که کتاب خوانده‌اند، کی بوده است؟ آخرین باری که به درد دل دوست خود گوش دادند، کی بوده؟ آن کارگری که بعد از اتمام کارش، خرد و خاکشیر به خانه می‌رسد، تئاتر نمی‌بیند و مشتری من نیست، اما در این جامعه وجود دارد و اگر پنجره‌اش مشرف به پنجره‌های دیگری باشد، قطعاً به آن نگاه خواهد کرد.

به این دلیل که او درگیر چیز‌هایی که امروز قشر روشنفکر جامعه ما درگیر آن هستند، نیست. دلمشغولیات آدم‌هایی در جامعه ما زیاد شده، که‌ ای کاش زیاد نشده بود و آنها زمان دیدن و لمس کردن چیز‌های قابل لمس جامعه را داشتند. البته شرایط این موقعیت را ایجاد کرده و آنها هم تقصیر چندانی ندارند، ولی با نسپردن صددرصد خود به این وضعیت می‌توان تا حدی با آن مقابله کرد.

 تنهایی؛ واقعیت ترسناک جهان معاصر

شخصیت‌های این اثر آدم‌های تنهایی هستند، که مخاطب پیشینه‌ای از گذشته آنها ندارد و تا آخر هم چیز دندان‌گیری نصیبش نمی‌شود. به همین دلیل بعضی اقدامات شخصیت‌ها برای مخاطب گنگی ایجاد می‌کند. این موضوع را می‌پذیرید؟

شخصیت‌های این اثر به‌عنوان یک مدل انتخاب شده‌اند. اگر مرد نمایش را یک آرتیست در نظر می‌گرفتیم، این‌طور القا می‌شد که این موضوع تنها مختص به هنرمندان است. در هیچ جای آکواریوم حتی نمی‌گوییم که این موضوع مختص به ملت ایران است؛ به این دلیل که تنهایی آدم‌ها را در هر مکانی می‌توان دید. همه آدم‌های دنیا می‌توانند با خیال کردن تنهایی خود را پر کنند. شخصیت مرد این اثر اینقدر خیالش را در داشته‌هایش بزرگ می‌کند که در نهایت وقتی تنها می‌شود؛ با نگاه کردن به آن خود را ناتوان دیده و باز به‌دنبال واقعیت می‌رود.

خب برای این آدم راه تسکینی هم در نظر دارید؟

این که آدم‌ها با انجام چه کاری حالشان خوب می‌شود، کار من نیست. شاید آدمی پیدا شود، که توانایی گفتن این موضوع را در نمایش دیگری داشته باشد. اما کاری که من انجام می‌دهم این است که تکه‌ای از واقعیت هولناک جامعه را به دنیای نمایش بیاورم و همانند آینه در مقابل مخاطبان قرار دهم.

از نظر شما پرداختن به این موضوعات در شرایط فعلی از چه ضرورت‌هایی برخوردار است؟

پرداختن به این موضوع از اهمیت بسیاری برخوردار است. به این دلیل که ما روز به روز بیشتر به سمت فرد‌گرایی می‌رویم. شاید همین‌که  در ذهن مخاطب سؤال ایجاد شود که خب چطور این آدم از این وضع نجات پیدا می‌کند تلنگری باشد تا مخاطب بفهمد که این شخصیت خودش است. چراکه وقتی من بفهمم کجا ایستاده‌ام و آنجا به چه اندازه خطرناک است؛ تازه احساس خطر می‌کنم. اول باید این آگاهی را داشته باشیم، که در چه جایگاه خطرناکی قرار داریم و بعد به فکر راهکاری برای آن بیفتیم. البته این بیماری سرطان نیست، اما می‌تواند از سرطان خیلی سخت‌تر باشد چراکه وقتی تنها شدید؛ همان قدر منزوی می‌شوید و همان قدر هیچ.


منبع: برترینها

فراخوان احمد مسجدجامعی برای کتابگردی

احمد مسجدجامعی، پنجشنبه دوم آذر را به عنوان روز چهارمین دوره از آیین کتابگردی اعلام کرد.

احمد مسجد جامعی عضو شورای شهر تهران با انتشار متنی در کانال تلگرامش نوشت: «در آستانه چهارمین دوره کتابگردی هموطنانمان در غرب کشور داغدار عزیزان خود شده اند و خانمان خود را از دست داده اند. دل همه ایرانیان به یاد آنان می تپد و ما نیز شریک دردهای آنان هستیم. کتاب یکی از پایدارترین میراث‌های بشری و کتابخوانی یکی از مهمترین شاخص های توسعه است که در فرهنگ و سنت دینی ما نیز جایگاه قابل توجهی دارد.»

او ادامه داده است: «به همین اعتبار نهادهای صنعت نشر نیز حائز اهمیت است و در میان این نهادها، کتابفروشی به عنوان آخرین حلقه صنعت نشر جایگاه ممتازتری دارد. بنابراین، تقدیر، پشتیبانی و حمایت از کتابفروشی، همزمان که کاری اخلاقی است، حمایت از توسعه کشور عزیزمان، ایران است. یکی از موثرترین راه‌های پشتیبانی و حمایت از خدمتگزاران کتاب، حضور فعال و مردمی در کتابفروشی ‌ها و خرید کتاب است. رونق کتاب‌فروشی‌ها به عنوان آخرین حلقه از زنجیره صنعت نشر، به رونق کل نشر ایران منجر خواهد شد.»

مسجدجامعی در ادامه آورده است: «از سه سال پیش، کتابگردی در آخرین پنج‌شنبه هفته کتاب، که روز کتاب‌فروشی نام گرفته، با استقبال مردم فهیم کشورمان، رو به‌رو شده است، امسال به دلیل همزمانی آخرین پنج شنبه هفته کتاب با ایام سوگواری، کتابگردی به هفته بعد موکول شد. امسال نیز به سیاق سال های گذشته از مردم فرهیخته و شریف سراسر ایران دعوت می ‌کنیم، به پویش کتابگردی پیوسته و روز پنج‌شنبه دوم آذر با حضور پرشور گروه‌های دانش‌آموزی، دانشجویی، خانوادگی و … در کتابفروشی ‌های سراسر کشور و مخصوصا کتابفروشی های کوچک و خرید کتاب، به کتاب‌فروشان زحمت‌کش خسته نباشید بگویند و از دست‌اندرکاران، ناشران، نویسندگان، مترجمان و پدیدآورندگان کتاب ایران تقدیر کنند. از اهل قلم، روحانیون، هنرمندان، اصحاب فکر، فرهنگ و اندیشه، شخصیت‌های سیاسی و چهره‌های برجسته و مورد احترام مردم نیز دعوت می کنیم با پیوستن به این حرکت، به رونق و استمرار آن یاری رسانند.»

او در پایان افزوده است: «از روزنامه‌نگاران، مدیران رسانه‌های مکتوب، صدا و سیما و فعالان شبکه‌های اجتماعی نیز درخواست می ‌کنیم، با دعوت از مردم و فرهیختگان و انعکاس حضور مردم در کتابفروشی ‌ها به یاری این حرکت بیایند. از گروه های ترویج کتابخوانی، باشگاه های کتابخوانی، نهادهای غیردولتی فعال در حوزه کتاب در شهرها و روستاهای سراسر کشور دعوت می کنیم، با حضور در کتابفروشی ها به ترویج کتابخوانی کمک کنند. امیدوارم با تلاش همگانی حضور در کتابفروشی ها و خرید کتاب به جزئی مهم از سبک زندگی ما ایرانیان تبدیل شود. هم چنین امیدوارم که فعالان حوزه کتاب در طراحی برنامه های کتابگردی به هموطنان زلزله زده نیز توجه کنند و کتاب رساندن به کودکان و نوجوانان زلزله زده را فراموش نکنند. وعده دیدار ما، در روز پنج‌شنبه، دوم آذرماه، در کتاب‌فروشی‌های سراسر کشور.»


منبع: عصرایران

افسانه بایگان: به همدلی نیاز داریم

این بازیگر تاکید کرد: کلا بهتر ما به شایعات فضای مجازی بخصوص موضوعات منفی آن زیاد توجه نکنیم و تمرکز کنیم،

افسانه بایگان گفت: به شدت در شرایط بحرانی چون زلزله‌ به همدلی نیاز داریم و الان وقت دعوا و تسویه‌حساب‌ها نیست. ما با یک بحران در کشور روبرو هستیم که همه باید برای حل آن دست به دست هم بدهیم.

این هنرمند که با همراهی تعدادی از هنرمندان به مناطق زلزله‌زده کرمانشاه سفر کرده بود با اشاره به حضور هنرمندان در بیمارستانی که کودکان آسیب دیده از زلزله بستری هستند به ایسنا گفت: برخی از کودکان پدر و مادرشان را از دست داده‌اند و دچار افسردگی و برخی دیگر فراموشی شده‌اند. در بیمارستان با مواردی روبرو شدیم که بسیار تکان دهنده بود، بعد هم به فرهنگسرای که برای کمک‌های مردمی در کرمانشاه تدارک دیده شده بود، رفتیم؛ حرف‌های از مردم و مسوولان شنیدیم که باعث شد به عمق فاجعه، بیشتر پی ببریم.

افسانه بایگان با اشاره به منطقه‌ی زلزله‌زده‌ی کرمانشاه، افزود: یکی از موضوعات مهمی که در زلزله این منطقه وجود دارد، وسعت مناطق زلزله زده و پراکندگی مناطق آسیب‌دیده است. به هرحال شهرستان “سرپل ذهاب” تمرکز و تشکل بهتری برای کمک‌رسانی دارد و در این میان رسیدگی به وضعیت روستاهای که خیلی از شهر فاصله دارند، اهمیت پیدا می‌کند. فکر می کنم برای رسیدگی به این روستاها هنوز در وضعیت گیجی شروع یک بحران به سر می‌بریم.

او ادامه داد: این وضعیت باید هر چه زودتر ساماندهی بشود و البته من فکر می‌کنم حتما این اتفاق افتاده است اما من دارم نظرم را می‌گویم. در این راستا باید اتاق‌های فکری به سرعت با توجه به موضوعات خاص منطقه همچون اقلیمی سرما،گرما،بارندگی و… تشکیل شود تا یکسری اقدامات سریع و ضربتی به سرانجام برسد.

افسانه بایگان در بخش دیگری از این گفت‌وگو با اشاره به حواشی که در فضای مجازی قبل از حضورش در مناطق زلزله‌زده مشاهده کرده است،گفت: این حواشی خود مرا هم قبل از آنکه به این منطقه سفر کنم، درگیر کرد. دائما شایعاتی مختلفی مطرح می‌شد و همه هم هیجانی شده بودیم؛ مثل این شایعه که خیلی از اقلامی که می‌آید بخصوص شب‌ها توسط یک عده اوباش، ظاهرا دزدیده می‌شوند، این مورد را بعد از حضورم در منطقه پیگیری کردم، می‌توانم بگویم تقریبا نیست یا خیلی کم است.

او ادامه داد: ما حداقل در یک روز بخش عمده‌ای از مناطق زلزله‌زده را رفتیم، مردم به‌شدت شوکه و گیج هستند و در رابطه با کمک‌های رسیده برخی سعی در جمع آوری هرچه بیشتر دارند که این به نظرم طبیعی است و ناشی از نگرانی‌های آنهاست که نکند فردا روزی، کمکی نرسد.

افسانه بایگان تصریح کرد: همراهی و کمک‌ به مناطق زلزله‌زده فقط موضوع امروز و حالا نباید باشد، خوب می‌دانیم زمستانی سخت برای این عزیزان در راه هست بنابراین کمک‌ها باید ادامه‌دار باشد و ستاد بحران به سرعت به تاسیس کانکس و زیرساخت‌های مناسب برسد.

این بازیگر تاکید کرد: کلا بهتر ما به شایعات فضای مجازی بخصوص موضوعات منفی آن زیاد توجه نکنیم و تمرکز کنیم، ببینیم الان مناطق زلزله زده به چه چیزهایی نیاز دارند و هر کس، می‌تواند چه کاری برای آنها انجام بدهد. البته این موارد باید در اتاق فکری که موضوع‌ها و مشکلات در آن دسته بندی شده باشند، پیگیری شود. مثلا ما دیدیم در طول مسیر منطقه‌ زلزله‌زده، ماشین‌های شخصی برای توزیع نان یا آب حاضر شدند، معلوم است که این اتفاق، مردمی است ولی این روند اگر بدین شکل در روزهای دیگر ادامه پیدا کند ممکن است به هرج و مرج تبدیل شود.

بازیگر «کافه ستاره» به وضعیت بهداشت مناطق زلزله‌زده اشاره کرد و افزود: وضعیت بهداشت در روزهای آینده خیلی موضوع مهمی برای این منطقه است چون سرویس‌های بهداشتی نامناسب می‌تواند وضعیت نابسامانی را در منطقه بوجود بیاورد.

افسانه بایگان درباره‌ی اینکه با توجه به حضورش در منطقه، اولویت مردم زلزله‌زده را چه مواردی می‌داند؟ گفت: خیلی اقلام ظاهرا الان وجود دارد اما ممکن چند هفته بعد زلزله‌زدگان دچار بحران کمبود آب و مواد غذایی بشوند اما این روزها چادر و نایلون خیلی ضخیم (برای چادرها هنگام بارندگی)، لباس گرم، گاز پیک‌نیکی، چراغ قوه، مورد نیاز زلزله‌زدگان هست.


منبع: عصرایران

نادر گلچین؛ خواننده‌ی مولف

هفته نامه صدا: «نادر گلچین» در آخرین روزهای تابستان برای همیشه خاموش شد؛ رفت در خانه ابدی اش، مثل تمام آدم هایی که سال هایی زندگی می کنند و بعد می میرند؛ مرگ او اما با مرگ های دیگر فرق می کند. او مثلِ خیلی از هنرمندان موسیقی این سرزمین، دو بار مرد. یک بار زمانی که نتوانست به فعالیت های هنری اش ادامه دهد و یک بار که فرشته مرگ او را به سوی خود فرا خواند.

او قریب به یک ماه در تختی در بیمارستان گاندی رنج کشید تا برای همیشه رنج هایش را فراموش کند و یادمان بیندازد که تنها صداست که می ماند؛ اگرچه از سال ۵۴ نخواند. آنطور که خودش تعریف می کرد رئیس وزارت فرهنگ و هنر آن زمان بر اساس یک کینه شخصی با او به مشکل خورد؛ سال ها بعد پشیمان شد؛ اما «نادر گلچین» دیگر نخواند که نخواند: «در ظاهر اینطور نشان نمی دهم ولی به قول شاعر «بر ظاهر آباد من امید مبند/ من خانه ویرانه ام از من بگریز» وزیر فرهنگ آن زمان به خاطر مسئله بی اهمیتی به من غضب کردند، اما قدرت دست ایشان بود.

البته بعدها خودشان بارها دنبال من فرستاد؛ اما من نپذیرفتم و به شکل خودخواسته ای معاف از خدمت باقی ماندم و هیچ حق و حقوقی هم از دستگاه نگرفتم. بعد از آن خودم یک شرکت خصوصی دایر کردم و کار موسیقی ام را ادامه دادم؛ ولی کار در رادیو را همچنان ادامه می دادم تا این که بعد از انقلاب، روند کندتر شد و ما هم به همان صورت به فعالیت های مان ادامه می دادیم. به طور کلی وقتی سن یک هنرمند از ۵۰ سال بالاتر می رود رفته رفته کم کارتر می شود.

 نادر گلچین؛ خواننده مولف

این اتفاق زمانی پررنگ تر می شود که محیط اطراف سازگار نباشد. من نیز به تنگنا افتادم و به میل و اراده خودم چند سالی گوشه نشین شدم و از خلق موسیقی کناره گرفتم؛ ولی همچنان به یک فراز از موسیقی یا یک کلام از شعر فارسی عشق می ورزم. من شعر و موسیقی را به شکل دیوانه واری دوست دارم. هیچ وقت از موسیقی جدا نبودم.

حتی زمانی که کناره گرفتم و کاری را ضبط نکردم، باز هم عاشق موسیقی بودم. بعد از انقلاب سه سی دی ضبط کردم که هر کدام کیفیت خاص خودش را دارد. حالا که ۸۱ ساله شدم مثل همان کودکی هایم به موسیقی و شعر فارسی عشق می ورزم.»

او صدایی خاص با سوزی پنهانی و نیز پخته و پرورده داشت و همین خصوصیت سبب می شد تا از معدود خوانندگانی باشد که با ارکسترهای متعدد همکاری کند. او همچنین از تحریرهای شمرده و پخته آوازی برخوردار بود و از تمامی ظرفیت های صدایی اش بهره برد. او اما توانایی بسیاری در حوزه ادبیات نیز داشت و شعر را به خوبی می شناخت.

گلچین با بسیاری از آهنگسازان و هنرمندان از جمله فریدون شهبازیان، عماد رام، مجتبی میرزاده، حسن یوسفی زمانی، عبدالکریم مهرافشان، عباس خوشدل، همایون خرم، مهدی خالدی، محمد حیدری، فرامرز پایور و دیگران همکاری داشته است. او اما در همین مدت هم آثار منتشر نشده ای دارد که حالا امیدواریم که منتشر شوند. آثاری که در آرشیو شخصی اش وجود دارد و در تمام این سال ها مجال انتشار نیافت.

قطعات «یوسف گم گشته»، «مرغ سحر»، «ناوک مژگان»، «قصه شهر عشق»، «مسبب»، «من دیگه بچه نمی شم» و آلبوم های «گریز»، «نفس باد صبا»، «زلف بنفشه» از برجسته ترین آثاری هستند که او در این سال ها خوانده است.

گلچین از هیچ کس تقلید نکرد

سالار عقیلی خواننده موسیقی ایرانی از نادر گلچین گفت

زینب مرتضایی فر: سالار عقیلی – خواننده جوان و پر کار موسیقی سنتی ایران – همواره در اظهارنظرهایش درباره خوانندگان پیشین با احترام بسیار سخن می گوید. او بر این اعتقاد است که منزلت گلچین نیز مانند بسیاری از اهالی موسیقی در زمان حیاتش در نظر گرفته نشد و این را افسوس بزرگی می داند. با او درباره این خواننده گفتگو کرده ایم:

استاد نادر گلچین خواننده موسیقی ایرانی به تازگی درگذشتند و جامعه موسیقی را داغدار کردند. شما به عنوان یکی از خوانندگان نسل جوان چه نظری نسبت به ایشان و آثارشان دارید و آیا برخوردی با ایشان داشتید؟

– جا دارد ابتدا این نکته را بیان کنم که احترام همه استادان پیشکسوت موسیقی بر جوان ترها و شاگردان واجب است و در واقع از نظر بنده این وظیفه هر هنرمند جوانی است که به پیشکسوت ها احترام بگذارد. استاد نادر گلچین استاد پیشکسوت موسیقی به تازگی درگذشتند، بنده این اتفاق تلخ را تسلیت عرض می کنم و از شنیدن این خبر بسیار ناراحت شدم. متاسفانه در کشور ما قاعده اینطور شده که هنرمند تا زنده است قدرش را نمی دانند و بعد که فوت می کند، تازه به این فکر می شود که چه گنجینه ای را از دست داده ایم. به قول شهریار: «تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم/ روزی سراغ وقت من آیی که نیستم». درباره استاد گلچین هم همینطور شد و حالا جای خالی شان مانده و افسوس این که چرا تا زمانی که در قید حیات بودند، قدرشان دانسته نشد.

نادر گلچین؛ خواننده مولف

زمانی که استاد زنده بودند این افتخار را داشتم که چند باری خدمت شان باشم. آخرین بار زمانی بود که آلبوم «از تنهایی گریه مکن» منتشر شده بود. آلبوم را شنیده و پسندیده بودند. در این دیدار نسبت به بنده بسیار محبت داشتند و راجع به آلبوم با من حرف زدند. خلاصه که من را شرمنده کردند و از کار خیلی تعریف کردند. طبعا نظر مثبت ایشان به عنوان یکی از مفاخر موسیقی کشور برایم بسیار ارزشمند بود و خوشحالم کرد. آثار ایشان هم بسیار لطیف و شنیدنی هستند و قطعه «مرغ سحر»شان را خیلی دوست دارم و هر وقت می شنوم لذت می برم.

از نظر شما چه چیزی آثار ایشان را متفاوت از دیگر خوانندگان می کند؟

– صدای استاد نادر گلچین کامل برای خودشان و متعلق به خودشان بود، به این معنی که به صدای هیچ هنرمند دیگری شباهت نداشت. به دور از هر گونه تقلید می خواندند و شیوه مختص خودشان را داشتند. اغلب هنرمندان از هنرمندی که پیش از خودشان فعالیت داشته تقلید کرده و یا شیوه کاری او را به نوعی پایه کار خودشان قرار می دهند. در واقع می توان گفت ۸۰ درصد خواننده ها از هنرمندی که قبل تر فعالیت کرده، تقلید می کنند.

آن دوره بسیاری از طاهرزاده، اقبال السلطان و بنان تقلید کرده اند، اما استاد گلچین از هیچ کس تقلید نکرده. سبک لطیفش، صدای مخملی اش و تکنیک هایش همه مختص خودش هستند و او کاملا به شیوه خودش خوانده است.

ایشان از جمله شخصیت هایی بودند که در جامعه موسیقی افراد با طرز فکر و دیدگاه های مختلف، هم قطعاتی که اجرا کرده اند را دوست دارند و هم شخصیت شان را. این در حالی است که چنین اتفاقی برای کمتر هنرمندی رخ می دهد. شما دلیل محبوبیت ایشان را در چه می دانید؟

– فکر می کنم این سوالی است که باید بیشتر از خواننده ها و هنرمندان هم دوره ایشان پرسیده شود چرا که بنده هم دوره استاد نبوده ام و چندان حشر و نشری با ایشان نداشته ام، اما در هر صورت در برخوردهایی که با ایشان داشتم، بسیار خوشرو، مهربان و متواضع بودند و در کنار این موارد همانطور که گفتم در عرصه فعالیت های هنری شان هم شخصیتی برجسته و صاحب سبک و شیوه بودند و این موارد از ایشان شخصیتی ساخته که مورد تایید و علاقه افراد زیادی باشد.

هر وقت صحبت از استادان پیشکسوت به میان می آید، در کنارش خواه ناخواه مقایسه ای هم با نسل جوان انجام می شود. اصلی ترین مقایسه هم که این روزها با توجه به شرایط جامعه به مسائل مالی بر می گردد و بارها شنیده ایم هنرمندان نسل های قبل تر از این می گویند که نسل امروز، موسیقی را تجاری کرده است. پس از درگذشت آقای گلچین هم دوباره این بحث مطرح شد که ایشان برخلاف نسل امروز به موسیقی نگاه تجاری نداشته اند. شما می پذیرید که خوانندگان هم نسل شما این نگاه را دارند یا خیر؟

– من این حرف را می پذیرم. کاملا درست است.

چه اتفاقی افتاده که نقش مسائل مالی برای این نسل مهم شده است؟

– نسل قدیم در شرایط کاملا متفاوت با ما زندگی می کرده است. امروز شکل و شرایط زندگی در زمان ما با آن دوران خیلی متفاوت است. اگر نگاهی به شیوه زندگی در گذشته بیندازیم می بینیم همه چیز به سرعت تغییر کرده است و حتی از یک دهه پیش تا امروز سبک زندگی با سرعت چشمگیری تغییر کرده است. در گذشته زندگی اصلا به اندازه امروز سخت نبوده است. هزینه ها کمتر بود و مردم نیازهای شان با امروز بسیار فرق داشته است. ما در دوره ای زندگی می کنیم که برج زندگی بیشتر از خرج آن شده است و دیگر با تامین نیازهای اولیه، مسائل زندگی حل نمی شود.

از اجاره خانه ها گرفته تا همه هزینه های کوچک و بزرگ دیگر قابل مقایسه با گذشته نیستند. قدیم نه اینقدر گرانی بوده و نه اینقدر سرعت تکنولوژی اما حالا نه فقط هنرمندان بلکه همه جامعه مدام در تلاشند تا در این شرایط جدید و با این سرعت تغییرات بتوانند پیش بروند. این اتفاقات و تغییرات گریبان همه را گرفته و مسئله فقط هنرمندان نیستند. هنرمندان هم مثل همه مجبورند در کارشان مسائل مالی را هم لحاظ کنند و از پس زندگی شان بربیایند.

نادر گلچین؛ خواننده مولف

گلچینی از همه موسیقی ایران

علی جهاندار خواننده موسیقی ایرانی درباره زنده یاد نادر گلچین

علی جهاندار خواننده موسیقی ایرانی است که نزد محمدرضا شجریان به تحصیل آواز پرداخته و پس از انتشار آلبوم های متعدد اکنون بیش از هر چیز به آموزش آواز مشغول است. او همچنین در حال تهیه اثری است که ردیف های آوازی را آموزش می دهد. با جهاندار درباره جایگاه استاد نادر گلچین در موسیقی کشورمان گفتگو کرده و به بررسی موضوعاتی چون توجه نسل جوان به آثار ایشان و چگونگی بازخوانی آثار این استاد موسیقی کشورمان پرداختیم. جهاندار، گلچین را خواننده بهترین قطعه «مرغ سحر» دانسته و رسیدن به زیبایی و سادگی آثار این خواننده را اتفاقی می داند که کمتر کسی از پس آن بر خواهد آمد.

استاد نادر گلچین به تازگی از میان ما رفتند، نظرتان راجع به ایشان چیست؟

– به نظرم زنده یاد نادر گلچین باید به خودش ببالد، ایشان از معدود افرادی است که مورد تایید همه بزرگان موسیقی است و این اتفاقی نیست که برای هر کسی رخ دهد. از استاد ایرج گرفته تا زنده یاد حسن کسایی و دیگران همگی به ایشان علاقه داشتند و چه در زمان حیات شان و چه حالا که از میان ما رفته اند، همه به نیکی از ایشان یاد می کنند. کمتر کسی در موسیقی کشورمان وجود داشته که تا این حد مورد توجه، علاقه و تایید بزرگان موسیقی باشد اما آقای گلچین چنین جایگاهی را دارند و از این جهت باید به حال ایشان غبطه خورد.

با توجه به قطعاتی که خوانده اند ایشان را از نظر هنری دارای چه جایگاهی می دانید؟

– آقای گلچین بسیار زیبا با درک و فهم می خواند. شعر را خوب می شناخت و به ادبیات مسلط بود و با تکیه بر همین نکات خودش را یک سر و گردن از بقیه خواننده ها بالاتر نگه داشته بود. همینطور باید تاکید کنم صدایش بسیار زیبا بود. با اندیشه و فکر می خواند و در کنار همه توانایی های هنری اش شخصیت خاصی هم داشت.

متانت، آرامش و بزرگ منشی ایشان از جمله خصوصیات اخلاقی است که همه کسانی که ایشان را می شناختند، تاییدش می کنند. انسانی بسیار خوش اخلاق، خوشرو و مهربان بود و مجموع این خصوصیات از ایشان شخصیتی والا ساخته بود که همه دوستش داشتند و تاییدش می کردند. می تواتم بگویم ایشان گلچینی از همه موسیقی ما بودند چون هم از نظر هنری و هم اخلاق و شخصیت بسیار وارسته و فروتن بوده و در جایگاه والایی قرار داشتند.

با توجه به این که استاد نادر گلچین چند دهه امکان فعالیت موسیقی را نداشتند، طبیعی بود که تا حدی لااقل برای نسل های جوان کمتر شناخته شوند. اما جالب است که یکی دو سال است جوان هایی که چندان اهل موسیقی نبوده و در این عرصه فعالیت حرفه ای هم ندارند، به سمت آثار ایشان جلب شده اند. دلیل این اتفاق را در چه می دانید؟

– همیشه کار خوب مانند الماس می درخشد، ممکن است زمان خاکی روی آن بریزد اما ذاتش درخشان و ارزشمند است و به همین علت دوباره از زیر خاک بیرون می آید و خودش را نشان می دهد. کارهای نادر گلچین هم مانند گوهری ارزشمند در گنجینه موسیقی کشورمان حضور دارد؛ گنجینه ای که بی شک با گذر زمان بیشتر شنیده می شود. باید گفت نادر گلچین هرگز گم نمی شود و همین توجه ها دال بر ارزش بالای شیوه کاری اوست.

نادر گلچین؛ خواننده مولف

شما فکر می کنید نسل جوان در گذر زمان ارزش کارهای ایشان را بیشتر درک خواهد کرد؟

– همیشه زمانه طوری پیش می رود که برخی هنرمندان بزرگ در زمان حیات شان آنقدر که باید دیده نمی شوند اما با وجود این شرایط هم هنرمند بزرگ با گذر زمان نه گم می شود و نه کمرنگ. دوباره نسل های بعد گوهر ارزشمند را پیدا می کنند و از کنارش ساده نمی گذرند. حالا هم که می بینیم شرایط طوری پیش می رود که خیلی از بزرگان آواز سرزمین مان به دلایلی کنار گذاشته می شوند. آنها فقط کنار گذاشته می شوند و هرگز گم نخواهند شد. من مطمئنم با گذر زمان جوانان بیشتر و بیشتر به سمت آثار گلچین می روند و با آن ارتباط برقرار می کنند.

در گذر از این وادی به احتمال زیاد قطعات زنده یاد گلچین بازخوانی هم خواهد شد. این اتفاق را برای آثار ایشان چطور ارزیابی می کنید؟

– بازخوانی خیلی هم خوب است اما به شرط این که خواننده وقتی کاری را بازخوانی می کند لااقل توان این را داشته باشد که کار را به اندازه خواننده اصلی و یا نزدیک به او خوب بخواند. خواننده در شرایط بازخوانی باید بتواند کار را با پختگی، مهارت و دقت اجرا کند. بسیار تمرین کند و به قطعه مسلط باشد. اینطور نباشد که بازخوانی ضعیف باشد و در مقایسه با قطعه ای که بر اساس آن اجرا شده، افت زیادی داشته باشد.

درباره بازخوانی آثار نادر گلچین هم باید تاکید کنم آثار ایشان بسیار ریشه دار و عمیق خوانده شده و به همین دلیل هم بازخوانی اش توانایی زیادی را می طلبد و هر کسی از عهده این کار بر نمی آید. بازخوانی کارهای گلچین شوخی نیست!

مثلا بازخوانی چه قطعه ای از ایشان را دشوارتر می دانید؟

– ایشان در کارنامه فعالیت های موسیقایی اش قطعات بسیار زیبایی دارد و همینطور قطعه ای چون «مرغ سحر» که زیبایی و لطافتش زبانزد خاص و عام است. از نظر بنده ایشان بهترین اجرای این اثر را داشته است و طبعا بازخوانی آثار چنین خواننده ای باید خیلی خوب انجام شود.

ممکن است افرادی که به طور تخصصی آواز ایرانی کار نکرده اند تصور کنند آواز و تصنیف خواندن به شیوه آقای گلچین کار چندان دشواری نیست. شنیده ام که برخی می گویند ایشان ساده و زیبا می خواند و این کار خیلی سخت نیست. نظر شما چیست؟

– کاملا مخالف این حرف هستم، می گوییم زنده یاد گلچین ساده و زیبا می خواند. ساده و زیبا خواندن یعنی چه؟ آیا سادگی و زیبایی راحت به دست می آید؟ مسلما نه. پشت این زیبایی و سادگی یک دنیا تجربه و تلاش وجود دارد. سادگی و زیبایی عمق دارد و رسیدن به این عمق مهم است. این که خواننده شعور چگونه خواندن را داشته باشد، رنگ صدایش و تکنیک هایش در خوانندگی باید به مرحله بالایی برسد تا بتواند زیبا و ساده بخواند و به این راحتی نمی شود به چنین مرحله ای رسید. بسیاری از تصنیف های زنده یاد بنان را افراد مختلف خوانده اند اما هر که خوانده از لحاظ زیبایی کار، بالاتر از اجرای بنان نرفته که هیچ، پایین تر هم آمده است.

سعدیِ موسیقی معاصر

داوود گنجه ای از دوستی پنجاه ساله اش با گلچین گفت

استاد نادر گلچین از نظر شما چه جایگاهی در موسیقی داشت؟

– نادر گلچین یکی از کسانی است که در زمینه موسیقی صدایی منحصر به فرد داشت. حالت گرم و خاصی که درست مثل شخصیتی برای خودش و خاص خودش بود. مرد آرام و ادیبی که هم ادبیات را می شناخت و از نظر ادبی انسان باسوادی بود و هم در تمام عمرش صرف نظر از این که خودش اجازه کار دارد یا نه به دنبال ارتقای موسیقی بود و برای هنر زحمت می کشید چه زمانی که در وزارت فرهنگ و هنر قدیم بود، چه زمانی که در رادیو کار می کرد و چه در آثاری که منتشر کرد همیشه فقط به دنبال همین یک هدف بود و در مسیر ارتقای هنر حرکت می کرد. ما ۵۰ سال دوست بودیم و دوستی پنجاه ساله برای خودش دنیایی است.

نادر گلچین؛ خواننده مولف

چه در زمان حیات و چه حالا که استاد فوت کرده اند همه از حسن خلق ایشان حرف می زنند. پس با این اوصاف شما با اخلاق ایشان بسیار آشنا بوده اید. نظر شما در این باره چیست؟

– برای من حرف زدن از خلقیات نادر گلچین و خاطراتی که با او داشته ام بسیار دشوار است. زنده یاد گلچین بسیار مؤدب بود و هرگز نشنیدم از کسی بد بگوید. متانت ایشان مثال زدنی بود. ما ۵۰ سال رفاقت داشتیم و من هرگز ندیدم ایشان کسی را برنجاند و حرف تلخی بزند. موسیقی همیشه برایش یک وسیله بود.

هر چند هنر در نگاهش جایگاه والایی داشت و خودش هم هنرمند خوبی بود اما انسانیتش همیشه بر هنرش می چربید. هیچ وقت وارد هیچ دار و دسته ای نشد. دنبال مال دنیا نبود و همیشه همان نادر گلچین با اخلاق، با کلاس و با شخصیت باقی ماند و تا آخر عمرش هیچ چیز نتوانست عوضش کند.

در خوانندگی، ایشان را چطور می بینید؟

– اشعار را خیلی خوب ادا می کرد و به این مسئله بسیار دقیق و حساس بود. از نظر فنی در خوانندگی اش هیچ چیز کم نداشت و عالی بود، قطعاتی که خوانده خیلی خوب است و شنیدن شان همیشه برایم لذت بخش است. می توانم بگویم نادر گلچین انسان وارسته ای بود که همیشه شیک بود و با احترام با همه برخورد می کرد. در کنار اینها کارش هم ویژه بود. رنگ صدایش را دوست داشتم. تحریرهایش عالی بود.

آقای گلچین سال های زیادی را ممنوع الفعالیت بودند، سال هایی که بیماری حنجره شان هم شروع نشده بود و می توانستند به خلق اثر هنری بپردازند. در آن سال ها هیچ وقت گلایه ای از ایشان شنیدید؟

– نه. ایشان خیلی ماخوذ به حیا بود و حرفی نمی زد. من هم برای آن سال های از دست رفته متاسفم اما خوشحالم که خانه موسیقی با ایشان ارتباط خیلی خوبی داشت و در تمام جلسه ها و نشست ها از ایشان دعوت می کرد. هر وقت هم دعوت می شد، می آمد، مثل خیلی ها ناز و ادا نداشت و بی ریا می آمد. در نهایت فروتنی و بدون هیچ منیت و غروری.

گفتید استاد به هنر نگاه متعالی داشتند و درگیر مال دنیا نشدند. اگر نگاه ایشان را با نگاه خواننده های نسل جدید مقایسه کنید به چه می رسید؟

– هنرمندان نسل جوان امروز هنر را برای تجارت می خواهند و مسائل مالی برای شان خیلی مهم است اما گلچین هرگز به هنر چنین نگاهی نداشتند. در کل هنرمندان نسل قبل هنر را به مثابه یک امر متعالی نگاه می کردند و درباره اش کار می کردند و نگاه شان با نسل امروز بسیار متفاوت بود. معتقد بودند هنر انسان را حرکت می دهد و به آسمان می برد و این مسیر در عرصه هنر به عشق بیش از هر چیزی توجه داشتند و توجه شان به امور معنوی عرصه هنر بود تا امور مادی. این نکته را هم بگویم که نادر گلچین، موسیقی را خیلی خوب درک کرده بود و جا دارد جوان ها به آثار او رجوع کنند و با بررسی شیوه کاری اش نقاط قوت را پیدا کنند و از آن درس بگیرند.

ایشان چه نگاهی به موسیقی داشت که از نظر شما می تواند درسی برای خوانندگان جوان باشد؟

– گلچین موسیقی را سهل و ممتنع می دید و می خواند.

همان شیوه ای که سعدی در آثارش دارد.

– بله. به همین دلیل شاید جوان ها آثارش را بشنوند و با خودشان بگویند اینطور خواندن کاری ندارد و به خیال شان ساده باشد، اما وقتی وارد شوند متوجه پیچیدگی های خاص کار گلچین می شوند. البته تاکید می کنم گلچین اخلاق و کردار خوب هم کنار اجراهای خوبش داشت و همه چیزش از درون می جوشید. درونی باصفا داشت و پر از انسانیت که روی موسیقی اش هم تاثیر داشت. در مراسم تشییع این هنرمند همه متفق از خوبی های اخلاق و کردارش می گفتند و به آرامش همیشگی اش اشاره می کردند که نکته مهمی است.

نادر گلچین؛ خواننده مولف

در پایان اگر نکته دیگری دارید بفرمایید.

– باید بگویم ما خواننده ای را از دست دادیم که نظیرش شاید تا سال ها و شاید هیچ وقت به وجود نیاید. گلچین یکی از با اخلاق ترین، عجیب ترین و صمیمی ترین دوست و خواننده ای بود که می شناختم. خلاصه که حیف شد نادر گلچین رفت… درگذشت این هنرمند عزیز را به خانواده اش و همه هنردوستان تسلیت می گویم. کاش قدر هنرمندان را بیشتر بدانیم و تا زمانی که زنده اند به یادشان باشیم.

با علی تفرشی خواننده ای که در نوجوانی محو صدای نادر گلچین در رادیو شد

از خواننده صدایش را بگیری، چه می ماند؟

سید علی تفرشی فارغ التحصیل هنرستان عالی موسیقی با درجه فوق لیسانس آهنگسازی است. او تاکنون آثار در فرم ها و سبک های مختلف ساخته و تنظیم کرده است. از علی تفرشی تاکنون آلبوم های «دیوانه شو»، «شمارش» و «تو کجائی همه عشق» به بازار موسیقی عرضه شده است. این خواننده نخستین مواجهه خود را با استاد گلچین در مصاحبه زیر شرح داده و از این مین گوید که صدای شیوا و رسای گلچین در نوجوانی روی او تاثیر گذاشته و تا مدت ها با همان سن و سال کم سعی کرده مانند ایشان بخواند. تفرشی این را هم می گوید که بایکوت خواننده و استفاده نکردن از نعمت وجود هنرمندان برای جامعه آسیب های فراوانی خواهد داشت.

به خاطر دارید که نخستین بار چه زمانی صدای استاد نادر گلچین را شنیدید؟

– بله. کاملا به یاد دارم. اولین باری که صدا یایشان را در رادیو شنیدم قطعه «کاروان» با مطلع «نوای کاروان امشب زند آتش به جانم/ خدایا برملا شد برملا شد راز نهانم». بسیار از این قطعه تاثیر گرفتم و برایم خیلی خوشایند و ناب بود. در همان سن نوجوانی سعی می کردم این قطعه را بخوانم. ترانه را حفظ کرده بودم و سعی می کردم آن را مثل استاد گلچین اجرا کنم. آنقدر که در جمع دوستانم هم همه از من می خواستند «کاروان» را برای شان بخوانم. من هم سعی می کردم حالت هایش را مثل خود استاد اجرا کنم.

در واقع این قطعه نخستین آشنایی من با استاد گلچین بود. قطعه ای بسیار دلچسب که بعدها متوجه شدم خواننده اش علاوه بر صدایی منحصر به فرد، شخصیتی خاص و قابل احترام دارد. ایشان را چند بار در برنامه های تلویزیونی و یکی دو تا محفل و نشست موسیقی ملاقات کردم. بسیار خوشرو بودند و خوش صحبت و خوش بیان. انسان واقعا سالم، وارسته و دوست داشتنی دور از حاشیه ای که تاسف می خورم در زمان حیات شان آنطور که باید از ایشان استفاده نشد و برای همیشه از دست شان دادیم.

منظورتان سال های طولانی است که ایشان ممنوع الفعالیت بودند؟

– بله. ایشان صدای بی نظیری داشت و در تکنیک های خوانندگی هم بسیاری از اهالی فن درباره توانایی ایشان سخن گفته اند. آن وقت صاحب چنین صدایی بیش از سه دهه بایکوت بود و همین خیلی تاسف و تعجب دارد. یک صدای بکر و ناب پر از احساس و دارای تکنیک اجرای عالی سال های زیادی از جوانی اش را که باید می خواند و اثر هنری خلق می کرد، اجازه فعالیت نداشت.

استاد نادر گلچین صدایی تکرار نشدنی در عرصه موسیقی کشورمان، خواننده ای که بدون تقلید از هیچ کس می خواند، سرمایه ای بود که از آن به درستی بهره نبردیم و با مرگ ایشان گنجینه ای را در خاک نهادیم.

 نادر گلچین؛ خواننده مولف
و حالا هم آقای گلچین را برای همیشه از دست داده ایم. فقط احساس تاسف برای مان باقی مانده و راهی هم نیست.

– نمی دانم دلیل رفتاری که با استاد شد چه بود اما به جای اظهار تاسف می شد بهره های خیلی بیشتری از ایشان برد، اما همانطور که شما اشاره کردید، شرایط به گونه ای پیش می رود که فقط دریغ و افسوس می ماند برای مان. نادر گلچین یک خواننده تکرار نشدنی بود، خواننده ای که می توانست با اجراهای بیشتر و انتشار آثار بیشتر گنجینه صوتی غنی تری برای مان به یادگار بگذارد و روی نسل بعد از خود تاثیر بیشتری داشته باشد. هر چند که آثار به جا مانده از ایشان بسیار پخته و ارزشمند است و شنیدن آن لذتبخش.

شما هیچ وقت اعتراضی از ایشان شنیدید؟

– نه. زنده یاد گلچین خیلی از حاشیه ها به دور بود و هرگز لب به اعتراض باز نکرد ولی مسلما راضی نبودند. هیچ هنرمندی از سکوت راضی نیست و می خواهد بدرخشد. از خواننده صدایش را بگیری، مگر می تواند حال خوبی داشته باشد؟ هر چند که استاد از دست رفت و راهی برای جبران درباره ایشان نیست، اما کاش از اشتباهات تاریخی و فرهنگی مان درس بگیریم و اجازه ندهیم تکرار شوند.

شاید بخشی از ماجرا به این مسئله بر می گردد که حاکمیت ما هنوز سر ماجرای موسیقی به نتیجه مشخصی نرسیده است.

– مسئله فقط موسیقی نیست، باید مسئله را بزرگ تر و در سطح همه هنرمندان بررسی کرد. می خواهم این سوال را مطرح کنم که آیا هنرمند برای جامعه نعمت نیست و برای فرهنگ، تاریخ و تمدن تاثیرات و نتایج مثبتی به بار نمی آورد؟ ما این نکات کلیدی و مهم را فراموش کرده ایم و تا زمانی که یاد نگیریم چگونه از ظرفیت های خودمان درست استفاده کنیم، راه برای تهاجم فرهنگی باز می ماند. هر قدر به موسیقی جدی مان پرداخته نشود، فضا برای موسیقی مبتذل بازتر می شود. این در حالی ناست که وقتی جامعه از موسیقی ارزشمند پر شود، ناخواسته فضا برای موسیقی نامناسب بسته می شود.

هنرمندان می آیند و می روند، عمر محدودی دارند و باید از آنها بهره برد. این که بایکوت و سانسور کنیم و از نعمت وجود هنرمند بهره نبریم و دانش و توانایی اش به نسل بعد منتقل نشود برای جامعه ضرر و آسیب است. مدام در حال تلاشیم تا مشکلات جامعه را حل کنیم. این در حالی است که موسیقی می تواند این کار را تا حد زیادی انجام دهد. افلاطون می گوید اگر می خواهی فرهنگ مملکت را بشناسی ببین موسیقی اش چیست. نمی خواستم زیاد از بحث استاد دور شویم اما برخی نکات را اگر دوباره بررسی کرده و اشتباهات مان را پیدا کنیم می توان جلوی تکرار اتفاقات تلخی از جمله آنچه بر آقای گلچین گذشت را گرفت.

در پایان اگر نکته ای دارید، بفرمایید.

– باز هم می گویم حیف و صد حیف که نادر گلچین فرصت و شرایط این را پیدا نکرد که آثار بیشتری برای مان به جا بگذارد. همچنین درگذشت ایشان را به خانواده شان، جامعه هنری و همه هنردوستان تسلیت می گویم.


منبع: برترینها

فیلم «فریب خورده»؛ داستان زنانی با لباس های رنگ رو رفته

روزنامه آسمان آبی – نیکلاس رپولد، ترجمه ویسنا فولادی: ششمین ساخته سوفیا کاپولا، «فریب خورده» اقتباسی است از رمانی با همین عنوان و به نویسندگی تامس پی. کولینان که پیش از این در سال ۱۹۷۱ در فیلمی به کارگردانی دان سیگل و با بازی کلینت ایستوود به تصویر کشیده شده است. کاپولا در این فیلم کانون اصلی داستان در دوران جنگ داخلی آمریکا را بر دختران و زنان در یک مدرسه شبانه روزی در ویرجینیا قرار داده است. با گروه بازیگرانی که از جمله آن ها نیکول کیدمن، کریستن دانست و ال فنینگ هستند و میهمانی ناخوانده، سربازی زخمی و گمشده (ایستوود در فیلم ۱۹۷۱، کالین فرل در فیلم ۲۰۱۷) متمرکز می کند.

کاپولا را با کیفیت رویاگونه عناصر بصری فیلم هایش می شناسند؛ غوطه ور در احساس و اتمسفر. کاپولا نمی تواند کارگردانی فیلمی را تصور کند که فیلمنامه اش را خودش ننوشته باشد و درباره آخرین ساخته اش می گوید: «می خواستم شور زندگی را چیزی انسانی نمایش دهم، نه چیزی عجیب و نامانوس.» این فیلمساز نخل طلا برده ۴۶ ساله در گفت و گو با فیلم کامنت از عناصر الهام بخش در ساخت «فریب خورده» و استفاده از موسیقی در فیلم هایش صحبت می کند.

 زنانی با لباس های رنگ رو رفته

کنجکاو هستم بدانم چه الهامات هنری باعث شد به این فیلم فکر کنید. می دانیم یکی از آن الهام ها نگاه کردن به عکس های ویلیام اگلستون بود، درست است؟

ما نقاط ارجاع دهنده زیادی داشتیم. من آن ها را استخراج کردم و سپس با طراح تولید مشغول به کار شدیم. ما به نقاشی ها و چیزهایی که به کار فیلیپ لوسور فیلمبردار ارجاع می دادند، نگاه کردیم و به اگلستون، برای حال و هوا و رنگ آمیزی فیلم. فیلم های دیگر را دیدیم، عکس ها و نقاشی های مربوط به جنگ داخلی، برخی از آن ها از زن ها و بچه ها بودند. همیشه نقطه شروع برای چگونگی تعریف یک داستان از همین جاست.

شما چندین عکس را برای آغاز کارتان کنار هم گذاشتید؟

بله. این بار یک تابلو اعلانات از این عکس ها ساختیم. اسم شان تخته حال و هواست. عکس های ارجاع دهنده ای که ایده های مربوط به هر نما را، یا فقط شکل کلی آن را در کنار نورپردازی اش، به ما یادآوری می کنند.

از لحاظ رنگ آمیزی و نورپردازی به دنبال چه بودید؟

می خواستم در فیلمبرداری همه چیز طبیعی جلوه کند و دنیای لطیف و زنانه را با ورود به زندگی این زنان و نقطه نظرشان نشان دهد. بنابراین تضادی واقعی با این مرد زمخت و سرباز جنگی وجود دارد. زمانی که داستان در یک پیچ می افتد، به نظرم این جهش غافلگیرکننده تر است، چرا که در دنیایی بسیار لطیف و زنانه هستید. همچنین بسیار به ژانر گوتیک جنوبی [جنوب آمریکا] معیارهای آن و چگونگی پروراندن داستان در این قالب فکر می کردم.

زمانی که از ژانر گوتیک جنوبی صحبت می کنید، منظورتان چیست؟

چنین چیزی در فیلم «فریب خورده» با دروازه ورودی عمارت، سرنیزه های تیز و سرپیچ شمعدانی ها و لباس شب های دختران و زوایای دوربین بنا می شود که صرفا گونه ای از اتمسفر است. در آخرین پرده فیلم، فیلمبرداری در شب بوده و با روشنایی شمع ها فضا تاریک تر می شود. زوایای دوربین تندتر می شود و از این قبیل تغییرات.

چگونه به تصویر خود از منظره جغرافیایی جنوب در فیلم رسیدید؟ به خصوص این که تماشاگران رابطه عمیقی از زمان فیلم «برباد رفته» و فیلم های دیگر تا این منطقه دارند.

بخشی از درک من از جنوب نیز با فیلم «برباد رفته» پیوند خورده است، بنابراین این فیلم را هم در ذهنم داشتم. زمانی که شروع به نوشتن یک فیلمنامه می کنم نوعی حال و هوای خاص مد نظرم است که با آن قصه ام را تعریف می کنم. این یکی کمی برای من تداعی کننده فیلم «خودکشی باکره ها» [اولین فیلم سوفیا کاپولا] بود. به هر حال فکر کردم که لباس هایی به رنگ های ملایم برای کاراکترهایم در نظر بگیرم چون آن ها بارها و بارها شسته شده اند و رنگ رویشان را از دست داده اند. و این دخترها واقعا از دنیای بیرون متصل هستند. همه این احساسات منجر به تصمیم های مختلف درباره مسیر بصری فیلم برای داستانگویی می شوند. از روی لباس های دختران می شود تشخیص داد که آن ها با حداقل امکانات سر می کنند. بنابراین بخش زیادی از انرژی شان صرف حفظ ظاهرشان می شود. آن ها همین طور باید در این شرایط دوام بیاورند و مدرسه را بدون هیچ کمکی بگردانند.

 زنانی با لباس های رنگ رو رفته

چطور به این سبک طراحی لباس رسیدید که تلفیقی از کهنه و نو است؟

به پرتره های آن زمان نگاه کردیم، که طبیعتا همگی سیاه و سفید هستند. ما به سراغ پارچه های مورد استفاده در آن زمان رفتیم و آن را با چیزی که برای این فیلم در نظر داشتیم تطبیق دادیم. سعی داشتیم مدل موها و لباس های آن دوران را به چیزی که به چشم تماشاگران مدرن مطلوب آید اصلاح کنیم تا عجیب و غریب به نظر نیایند.

همه چیز پس از اصلاح هنوز با آن دوران همخوانی دارد، اما تصاویر خوشایند برای چشم تماشاگران مدرن هستند. به طور مثال آن دامن های بزرگ با حلقه های فلزی زیرشان، چیزی نیست که این زن ها هنگام کار باغبانی قادر به پوشیدن شان باشند. تا وقت شام که دوباره برای سرگرمی آن ها را بر تن می کنند.

این چیزی است که فکر می کنم در فیلم «دان سیگل» هم به آن پرداخته شده بود. کاملا دهه هفتادی جلوه می کند! به خصوص دختر جوان تر، کاراکتر ال [فنینگ] که شبیه به تصویر دختران روی شامپوی برک شده است.

مقایسه کلینت ایستوود و کالین فرل در نقش سرباز نتایج جالب توجهی به دست می دهد. به نظر می رسد در انرژی فرل خواست و آرزو بیشتر احساس می شود.

جالب است، من هم به همین نکات در نگاه به این کاراکتر در نسخه کلینت ایستوود نظر داشتم. می دانید که او در فیلم «سیگل» مرد بدطینتی است که صحنه های بازگشت به گذشته در این باره بیشتر به ما می گویند. در فیلم ما، او اندکی رازآلودتر است، دست کم شما دقیقا نمی دانید موضعش چیست. او در فیلم ما بیشتر جایگاه یک ابژه را دارد.

همچنین یک ویژگی دوچندان مرموز حول زنان فیلم سال ۱۹۷۱ وجود دارد، انگار شما هم سعی داشتید دقیقا نحوه تعامل آن ها با یکدیگر و واقعیت چگونگی بروز مقاصد پیچیده شان را نمایش دهید.

فکر می کنم در آن فیلم واقعا داستان از نقطه نظر مرد روایت می شود. سرباز وارد خانه می شود و از آن پس همه چیز فانتزی ای است که به کابوس تبدیل شده است. در این فیلم من قصد ایجاد ارتباط با کاراکترهای زن را دارم. آن ها از جنس رمز و راز نیستند، آن ها انسان هستند و فیلم درباره پیچیدگی های درونی آن هاست که به واسطه کاری که ملزم به انجام اش و کاری که خودشان مایل به آن هستند از هم دریده می شود. مرد مرموزتر است. نوعی نگاه از سمت مخالف به همان داستان.

شما همیشه در انتخاب موسیقی به شدت محتاط و نکته سنج بودید. ممکن است کمی درباره مسیر رسیدن به موسیقی و حاشیه صوتی این فیلم توضیح دهید؟

می خواستم کاملا بر تنش و استمرار آن تمرکز کنم. حین تدوین حس کردیم که موسیقی نباید مانع تنش حاکم بر فیلم شود. نتیجه گرفتیم که حاشیه صوتی فیلم باید مینی مالیستی و بسان لایه ای نازک بر فیلم باشد که بیشتر با اصوات طبیعت و امواج گلوله های توپ در مسافتی دور سر و کار دارد. مثل تجربه عریان و خشن چیزی که آن زمان در حال وقوع بود. بنابراین ایده موسیقی این فیلم از این جا نشئت گرفت، جریان زیرین آهنگینی از تنش که در مقابل موسیقی که جلب توجه می کند، قرار می گیرد.

در فیلم های قبلی تان، معمولا ترانه های پاپ و انتخاب های موسیقایی بیان گرانه تری داشتید. اما در نبود چنین عنصری در این فیلم تماشاگر بیشتر به عمق موقعیت دختران در خانه فرو می رود.

هیچ راه فراری وجود ندارد.

 زنانی با لباس های رنگ رو رفته

زمانی که کتاب کولینان را خواندید، چه تصاویری متقابلا با چیزی که در فیلم سال ۱۹۷۱ دیدید از ذهن تان گذشت؟

حال و هوای تصویرپردازی از شروع در ذهن ام بود. بعد که کتاب را دست گرفتم، توانستم بیشتر درباره کاراکترها و دیالوگ ها بدانم. به من کمک کرد ساختار پیرنگ را بنا کنم. اما اتمسفر و حال و هوای فیلم با قرار گرفتن در لوکیشن بسط پیدا کرد. آن خانه ها، درخت های بلوط، خزه ها و دخترها در لباس های رنگ و رو رفته است.

با در نظر آوردن فیلم تاریخی دیگرتان، «ماری آنتوانت» و شیوه پرداختن به اتمسفر آن دوره تاریخی، تفاوت های میان این دو فیلم از نظر بازسازی نقطه ای در تاریخ چه هستند؟

در «ماری آنتوانت» رویکرد من عامه پسند بودن فیلم بود و ارجاع به مکتب نوی رومانتیسم. بنابراین در آن فیلم بازیگوش تر بودم و سعی داشتم در دام معنای حقیقی ای که می توانست داشته باشد با تکیه بیشتر بر موسیقی، رنگ آمیزی و رویکرد به طور کلی عامه پسند آن گیر نکنم. در این فیلم مطیع تر و طبیعی تر عمل کردم. سعی داشتم نه لزوما دقیق تر بلکه بیشتر خودم را در آن دوره قرار دهم. جایی که بستر اصلی همان اتمسفر است. فکر می کنم صرفا این دو فیلم از هم متفاوت باشد. تمام داستان در این فیلم نمایش چیزهایی است که سرکوب و واپس رانده شده باقی مانده اند، بنابراین تیره و تارتر است. همه چیز در «ماری آنتوانت» به وفور یافت می شد. اما این فیلم درباره مردمی بوده که با اندک، زندگی خود را می گذرانند.

چه فیلمسازان زنی در دهه ۶۰ یا ۷۰ میلادی در دوران جوانی الهام بخش تان بودند؟

جین کمپیون همیشه قهرمان من بوده است. او «پیانو» (۱۹۹۳) را ساخت و در صحنه سینمای بین الملل فعال بود. همیشه در او و زمانی که جوی مردانه احاطه ام کرده بود سیمای زنی محکم در عرصه سینما را می دیدم و این بسیار در من نفوذ کرد. شانتال آکرمن نیز بسیار بر من تاثیر گذاشت. زمانی که مشغول ساخت فیلم «یک جایی» بودم به معنای واقعی تحت تاثیر او بودم.

آیا پیش از این در ایالت لوییزیانا فیلمبرداری کرده بودید؟

نه، فقط در چند سفر کوتاه آن جا رفته بودم. واقعا زمان زیادی را تا به حال آن جا گذرانده ام. اولین بار بود که در آن جا فیلمبرداری می کردم. فکر می کنم در این فیلم و هر فیلم تاریخی دیگری، تمام سعی فیلمساز در بازگوپذیر بودن کارش است، حتی اگر در دوره زمانی دیگری بگذرد. شما می خواهید به آن دوره وفادار بمانید، در عین حال امیدوار هستید کیفیتی انسانی پیدا کند تا تماشاگر با آن ارتباط برقرار کند.


منبع: برترینها

رییس جمهور فرانسه: ایران درباره موضع پاریس در منطقه سوءبرداشت کرده است

او با تکیه بر ادعاهای بی‌اساس غرب و آمریکا علیه سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی گفت: تهران باید رویکردی کمتر ستیزه‌جویانه در منطقه اتخاذ و همچنین راهبرد خود را در خصوص برنامه موشکی بالستیک مشخص کند.

رئیس‌جمهور فرانسه مدعی شد که ایران درباره موضع پاریس در منطقه، سوءبرداشت کرده است.

به گزارش ایسنا به نقل از خبرگزاری رویترز، امانوئل مکرون اظهار کرد: ایران در خصوص موضع متعادل پاریس در منطقه خاورمیانه که تلاش کرده میان شیعه و سنی طرف هیچ یک را نگیرد، سوءبرداشت کرده است.

او با تکیه بر ادعاهای بی‌اساس غرب و آمریکا علیه سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی گفت: تهران باید رویکردی کمتر ستیزه‌جویانه در منطقه اتخاذ و همچنین راهبرد خود را در خصوص برنامه موشکی بالستیک مشخص کند.

وی علاوه بر این مدعی شد که فرانسه در ماجرای استعفای حریری از نخست‌وزیری لبنان، بی‌طرف است و انتظار دارد که وی در روزهای آینده به بیروت بازگردد.

، این در حالی است که مقامات کشورمان همواره با رد اتهامات علیه سیاست‌های منطقه‌ای ایران، تاکید می‌کنند که برنامه موشکی ایران تنها برای دفاع از خاک کشور در برابر تهدیدات است و جمهوری اسلامی همچون هر کشور دیگری در دنیا حق دارد از خود دفاع کند. بنابراین تهران برای توسعه ظرفیت‌های نظامی خود که برنامه موشکی یکی از اجزای اصلی آن است از هیچکس اجازه نمی‌گیرد و به توسعه موشک‌های خود ادامه خواهد داد.


منبع: عصرایران

سازمان اطلاعات آلمان: تروریسم همچنان بزرگترین چالش برای ماست

هجوم پناهندگان تنها یک فرصت دیگر برای تروریست ها بود که روند انتقال اعضای خود به اروپا را تسریع کنند.

رئیس سازمان اطلاعات داخلی آلمان تروریسم را همچنان بزرگترین چالش برای سازمانش ارزیابی کرده و از شمار بالای عناصر خطر و تروریسم‌های بالقوه در کشورش خبر داد.

به گزارش تسنیم، “هانس گئورگ ماسن”، رئیس سازمان اطلاعات داخلی آلمان در گفتوگو با روزنامه سوئیسی “نویه زوریخه سایتونگ”، بزرگترین چالش برای سازمان خود را تروریسم اسلامی افراطی ارزیابی کرده و گفت: ما با شمار بالای پرونده های فردی در این راستا سرو کار داریم. ما در آلمان با یک پتانسیل تروریسم اسلامی افراطی حدود ۱۸۷۰ نفر سرو کار داریم و علاه بر آن حدود ۱۰۳۰۰ سلفی در کشور ما وجود دارد. برخی از عناصر خطر مرتبا از طرف ما در حال نظارت هستند.

وی در عین حال تاکید کرد که ما نمی توانیم همه عناصر خطر را ۲۴ ساعته و در تمام روزهای هفته نظارت و کنترل کنیم. اما درباره برخی افراد باید این امر محقق شود و ما آن را انجام می دهیم.

رئیس سازمان اطلاعات داخلی آلمان با تاکید بر اینکه ما در این راستا آمادگی بهتری نسبت به سال های گذشته داریم در عین حال گفت که اما مسائل هم بزرگتر شده اند.

وی در بخش دیگری از این گفتوگو در این باره که آیا بحران پناهندگان دروازه ای برای تروریسم اسلامی افراطی به آلمان بود گفت: این طور نیست. ما پیش از آن نیز با یک تهدید بالایی از طرف تروریسم اسلامی افراطی روبرو بودیم. تا به حال در سراسر اروپا در بین پناهندگان حدود ۲۰ نفر شناسایی شده اند که با یک درخواست ترور به اروپا آمده اند. هجوم پناهندگان تنها یک فرصت دیگر برای تروریست ها بود که روند انتقال اعضای خود به اروپا را تسریع کنند.

ماسن در ادامه به دو سناریو که از طرف تروریست ها در اروپا دنبال می شود اشاره کرد که یکی از آن ها تروریست های بسیار حرفه ای هستند که با کلاشینکوف و جلیقه های انفجاری حملات تروریستی گسترده ای را در اروپا و در شهرهای مختلف به راه می اندازند که ما نمونه آن را در پاریس و بروکسل تجربه کردیم. اما در ماه های اخیر در اروپا رویکرد دیگری از طرف تروریست ها در اولویت قرار گرفته است و آن سناریوی مجرمان فردی است. در این موارد مسئله افرادی مطرح است که ما قبلا آن ها را نمی شناختیم چرا که آن ها در جهان واقعی به عنوان جهادی شناخته شده نبودند. این مجرمان افراد جوانی هستند که مثلا از طریق واتساپ به افراط گرایی روی می آورند. اغلب آن ها حملات تروریستی با ساده ترین ابزارها از جمله چاقوی آسپزخانه، تبر و وسایل نقلیه را مرتکب می شوند. آنها تقریبا از هیچ شکل می گیرند و ناگهان یک حمله تروریستی را مرتکب می شوند.

وی در ادامه به خطرات افرادی که از مناطق بحرانی به آلمان باز می گردند اشاره کرده و نوشت: تقریبا حدود ۹۵۰ نفر از آلمان به عراق و سوریه سفر کرده اند که تقریبا حدود یک سوم آن ها دوباره به وطن بازگشته اند و حداقل ۱۵۰ نفر هم در این مناطق جان خود را از دست داده اند. اما نگرانی بسیار بزرگتر برای ما افرادی هستند که ما اصلا آن ها را روی صفحه نمایش خود نداریم.

ماسن در بخش دیگری از این گفت و گو به حملات سایبری به آلمان از جمله از طرف روسیه اشاره کرده و گفت: آلمان هدف جاسوسی های سازمان های اطلاعاتی روسی هم قرار دارد. این تنها یک رفتار غیر دوستانه نیست. ما می خواهیم که این گونه حملات خاتمه یابد. ما باید این مسئله را به شرکای روسی خود بگوییم. اما هم زمان ما باید با یسازمان های روسی همکاری کنیم. ما در مسئله مقابله با ترور علایق و منافع مشترکی داریم.


منبع: عصرایران

انفجار کوره ذوب در کارخانه فولاد شهرستان عجب شیر

رئیس مرکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکی استان آذربایجان شرقی از انفجار کوره ذوب در کارخانه فولاد شهرستان عجب شیر خبرداد.

به گزارش ایرنا به نقل از  روابط عمومی اورژانس، فرزاد رحمانی گفت: در این حادثه که ظهر امروز جمعه اتفاف افتاد مرد۵۰ساله ای که دچار سوختگی شدید شده بود پس از هماهنگی های لازم با فرماندهی هوانیروز و هدایت بحران دانشگاه علوم پزشکی) توسط اورژانس هوائی تبریز به بیمارستان سینا انتقال یافت.


منبع: عصرایران

جانشین فرمانده ناجا: ترافیک سنگین در محورهای مواصلاتی استان کرمانشاه و مناطق زلزله‌زده

بسیاری از هم‌وطنان با توجه به حس مسئولیت شدید خود با خودروهای شخصی محموله‌های کمک را به این مناطق می‌آورند.

جانشین فرمانده ناجا گفت: در شرایط کنونی شاهد ترافیک سنگین در محورهای مواصلاتی استان کرمانشاه و مناطق زلزله‌زده هستیم.

به گزارش‌  تسنیم، سردار اسکندر مؤمنی در جمع خبرنگاران اظهار داشت: از لحظات آغازین این حادثه تاسف بار نیروی انتظامی کرمانشاه با تمام‌امکانات پای کار بود و برای کمک به مردم آسیب‌دیده در میدان حادثه حضور پیدا کرد.

وی افزود: ناجا در سه زمینه تأمین امنیت مناطق زلزله‌زده و تأمین امنیت و همراهی محموله‌های ارسالی و روان‌سازی شده در حوزه درون و برون شهری تاکنون انجام وظیفه کرده است.

جانشین فرمانده ناجا با بیان اینکه نیرو به اندازه کافی در مناطق زلزله‌زده حضور دارند، گفت: با دستور فرمانده ناجا حدود ۱۰ هزار نیرو از مرکز کشور و دیگر استان‌ها به مناطق زلزله زده اعزام شده‌اند.

مومنی با بیان اینکه با حضور به موقع پلیس امنیت مطلوبی در جاده‌ها و سطح مناطق زلزله‌زده وجود دارد، افزود: در حوزه ترافیکی نیز همکاران ما به خوبی در منطقه حاضر شده‌اند و اکنون تمامی مسیرهای منتهی به منطقه زلزله‌زده باز و تردد در آنها روان است.

وی عنوان کرد: با توجه به امنیت مطلوبی که در منطقه فراهم است دستگاه‌های کمک‌رسان به خوبی می توانند کار امداد به زلزله‌زدگان انجام دهند.

مومنی با اشاره به اینکه در برخی موارد بی‌نظمی پیش آمد که آن هم مربوط به نحوه توزیع امکانات بود گفت: در حال حاضر با تمهیداتی که پیش‌بینی شد به خصوص با حضور گسترده نیروهای پلیس در منطقه و استقرار ایستگاه‌های ثابت و سیاره امنیت خوب و مطلوبی برقرار شده است.

وی با بیان اینکه در شرایط کنونی زندگی در این مناطق در حال عادی شدن است بیان کرد: بسیاری از هم‌وطنان با توجه به حس مسئولیت شدید خود با خودروهای شخصی محموله‌های کمک را به این مناطق می‌آورند.

جانشین فرمانده ناجا با اشاره به اینکه تردد این خودروها حجم زیاد ترافیک را در منطقه و محورها ایجاد کرده است عنوان کرد: این ظرفیت بالای ترافیک اکنون در استان وجود ندارد و چون مردم نمی‌دانند که امکانات در کجاها توزیع شده بنابراین ممکن است بی‌نظمی در توزیع پیش بیاید.

وی با بیان اینکه مردم محموله‌ها را به مراجع رسمی سپاه، ارتش و‌هلال‌احمرتحویل دهند بیان کرد: مسئولان نیز مکانهایی را برای تحویل این مدارک در نظر بگیرند.


منبع: عصرایران

بعد از ابراز تمایل اسپانیایی‌ها؛ فرانسوی‎ها هم دوست دارند با ایران هم‌گروه شوند

نشریه اکیپ چاپ کشور فرانسه هم امروز طی گزارشی از مکزیک، ایران و پاناما به عنوان تیم های محبوب برای هم‌گروهی با خروس ها در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه خبر داد.

پس از مردم اسپانیا، فرانسوی‌ها هم دوست دارند با ایران هم‌گروه شوند.

به گزارش  خبرآنلاین؛ روز گذشته نتایج نظرسنجی نشریه معتبر مارکای اسپانیا منتشر شد که طی آن مردم اسپانیا در پاسخ به این سوال که دوست دارید با کدام تیم در جام جهانی هم گروه شوید؛ نام ایران را انتخاب کرده بودند.

نشریه اکیپ چاپ کشور فرانسه هم امروز طی گزارشی از مکزیک، ایران و پاناما به عنوان تیم های محبوب برای هم‌گروهی با خروس ها در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه خبر داد.


منبع: عصرایران

دایی: کاری با سیاست و آدم‌های سیاسی ندارم و نوکر مردم هستم

من نوکر مردم هستم و آنها امانتی را به دست من داده‌اند و به من اطمینان کرده‌اند و می‌خواهم کار آنها را انجام دهم. من به نمایندگی از آنها کار می‌کنم

سرمربی تیم فوتبال سایپا گفت: برای کمک به زلزله‌زدگان وارد گود شده‌ام و نوکر مردم هستم و هیچ کاری هم با سیاست و آدم‌های سیاسی ندارم.

به گزارش خبرآنلاین، علی دایی در مورد صحبت‌های منتشر شده از قول او در فضای مجازی و برخی کانال‌های تلگرامی در حالیکه در انبار مشغول ساماندهی ارسال اقلام مورد نیاز برای مردم زلزله زده بود، اظهار داشت: متأسفانه شنیدم که از طرف من صحبت‌هایی را مطرح کرده‌اند و گفته‌اند که من در مورد آقای روحانی ریاست محترم جمهور و مسائل دیگر صحبت کرده‌ام. من تمام مطالب منتشر شده از جانب خودم را در فضای مجازی تکذیب می‌کنم. من برای انجام یک کار مردمی و کمک به زلزله‌زدگان وارد گود شده‌ام و امانتدار و نماینده مردم هستم تا این کار را به سرانجام برسانم و هیچ کاری هم با سیاست و آدم‌های سیاسی ندارم.

آقای گل فوتبال جهان تصریح کرد: من نوکر مردم هستم و آنها امانتی را به دست من داده‌اند و به من اطمینان کرده‌اند و می‌خواهم کار آنها را انجام دهم. من به نمایندگی از آنها کار می‌کنم و هیچ صحبتی هم در مورد مسائل دیگر انجام نداده‌ام. اگر بخواهم صحبتی بکنم آن را در صفحه رسمی خودم انجام می‌دهم و تاکنون با هیچ احدی در مورد مسائلی که در فضای مجازی مطرح شده نه صحبتی کرده‌ام و نه مصاحبه‌ای انجام داده‌ام.

علی دایی با اشاره به شایعه‌پراکنی در فضای مجازی عنوان کرد: متأسفانه برخی حرف‌های خودشان را با اسم من در فضای مجازی رواج داده‌اند و منتشر کرده‌اند و من برای این شایعه‌سازان متأسفم. مطمئن باشید از پلیس فتا می‌خواهم که این مسئله را پیگیری کند تا مشخص شود چه کسانی می‌خواهند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند.


منبع: عصرایران

تشکر نوید محمدزاده از فرستانندگان یک جفت جوراب تا فرش ۱۲ متری

از همه‌تان ممنونم، چه کسانی که ۱۰۰ تومان فرستادند، چه کسانی که میلیون‌ها تومان به ما کمک کردند، دست همه‌تان را می‌بوسم.

نوید محمدزاده با انتشار ویدئویی در صفحه اینستاگرامش از کسانی که دعوتش را برای ارسال کمک‌های نقدی و غیرنقدی به کرمانشاه اجابت کردند، تشکر کرد.

به گزارش خبرآنلاین، نوید محمدزاده، بازیگر کرد تئاتر و سینما که با وقوع زلزله در غرب کشور علاوه بر اعلام شماره حساب، مکانی را برای دریافت کمک‌های غیرنقدی مردم اعلام کرده بود با انتشار ویدئویی در صفحه اینستاگرامش گفت: «دست همه‌تان درد نکند، چه کسانی که یک جفت جوراب فرستادند، چه کسانی که فرش ۱۲ متری فرستادند، از همه‌تان ممنونم، چه کسانی که ۱۰۰ تومان فرستادند، چه کسانی که میلیون‌ها تومان به ما کمک کردند، دست همه‌تان را می‌بوسم.»

او ادامه داده است: «فقط یک خواهش دارم، ما کمک‌های غیرنقدی را تا ساعت هشت امشب می‌گیریم و بعد از آن دیگر کمک‌های غیرنقدی نمی‌گیریم و فقط کمک‌های نقدی می‌گیریم. من به همراه کسانی که در این دو روز بسیار بیشتر از من زحمت کشیدند به این نتیجه رسیدیم که فقط به فکر امروز نباشیم، بحث، بحث دو هفته دیگر است و بحث سرمای کشنده که می‌شود با آن پول به کمک شما کار بهتری برایشان انجام داد.»


منبع: عصرایران