پودر تمیز کننده و تقویت کننده لثه ها

پودر تمیز کننده دندان
مواد اولیه :
۱ ق.م. بکینگ پودر                          ۱ ق.غ. پودر ریشه ایرسا
طرز تهیه و مصرف :
مواد را مخلوط نموده در ظرفی ریخته ابتدا مسواک را خیس کرده به این مخلوط آغشته نموده و بعد از شام به دندان ها بمالید سپس دهان را بشوئید.
فواید : این پودر تمیز کننده دندان می باشد.
پودر تمیز کننده و تقویت کننده لثه ها
مواد اولیه :
۱ ق.غ. بکینگ پودر                                    ۳ ق.غ. نمک
طرز تهیه و مصرف :
مواد را مخلوط کرده در ظرفی بریزید. برای شستشوی دهان و تقویت لثه ها می توانید یک قاشق چایخوری از پودر را در استکان آب ریخته و چندین مرتبه با این محلول دندان را بشوئید.
فواید : با استفاده هر روزه از این دهان شوی ، دهان خوشبو شده و لثه ها محکم مقاوم می شود.
۱– دهانشویه گلاب و سرکه: به تجربه، بهترین دهانشویه ای که تا به حال از آن استفاده کرده ام دهانشویه گلاب و سرکه است؛ به این نحو که ۵ قسمت گلاب و یک قسمت سرکه را با هم مخلوط می کنید و روزی ۳-۲ بار به عنوان دهانشویه استفاده می کنید. این داروی فوق العاده، علاوه بر خوش بو کردن دهان، در درمان انواع عفونت های دهان و دندان، سستی لثه ها و خونریزی آنها با مسواک زدن، خونریزی پس از اعمال دندان پزشکی، لقّی دندان ها، درمان انواع زخم ها و جوش های فضای دهان و پیشگیری و درمان آفت،بسیار خوب و قوی عمل می کند. در مواردی که به علّت وجود زخم یا آفت، استفاده از این دهانشویه ایجاد سوزش می کند، اگر قادر به تحمّل آن نیستید می توانید تا رفع مشکل از دهانشویه گلاب به تنهایی استفاده کنید. در مواردی هم که قطع خونریزی مدّ نظر است(مثلاً پس از کشیدن دندان)، برای اِعمال اثر قوی تر می توانید سرکه را به تنهایی استفاده کنید. اگر با استفاده از این دهانشویه، احساس کُند شدن دندان دارید؛ می توانید مقدار سرکه دهانشویه را کم کنید. فراموش نکنید که در صورت تمایل، گلاب و سرکه هر کدام به تنهایی هم قابل استفاده هستند. توصیه اینجانب به شما این است که از این دهانشویه به طور دائم و خانوادگی استفاده کنید.
 تذکّر: برای این دهانشویه بهتر است از سرکه انگور که قوی تر است استفاده کنید. نوع خانگی و کارخانه ای هم فرق چندانی برای این استفاده موضعی ندارد اگرچه باز هم نوع خانوادگی ارجح است.
۲- چوب مسواک: در مورد چوب مسواک در جای خود صحبت خواهیم کرد. اگر چه روش استفاده اصلی چوب مسواک همان شیوه رایج است؛ امّا جوشاندن این چوب و استفاده از عصاره آن به عنوان دهانشویه هم اثرات فوق العاده پیشگیرانه و درمانی بر انواع مشکلات دهان و دندان دارد؛ ضمن این که تداوم این دهانشویه اثر خوبی در پیشگیری از ایجاد جرم دندان دارد.
۳- نمک: محلول آب نمک در ضدّ عفونی کردن محوّطه دهان و گلو بسیار مفید است. علاوه بر دهانشویه، نمک را می توان با ماساژ دادن روی لثه ها و دندان ها هم به کار برد.
۴- سایر دهانشویه ها: تعداد گیاهانی که از عصاره آن ها می توان به عنوان دهانشویه استفاده کرد کم نیست و آنچه در ادامه می آید تنها اشاره ای است به چند نمونه از آنها؛ امّا قبل از آن باید بگوییم که عصاره این گیاهان را می توانید به چند صورت تهیه کنید:
تهیه عصاره با جوشاندن: مقداری از گیاه را با مقدار متناسبی از آب حدود نیم ساعت روی شعله کم گاز بجوشانید؛ سپس آن را صاف کرده پس از خنک شدن مصرف کنید. این عصاره را بهتر است در یخچال نگهداری کنید؛ امّا فراموش نکنید عصاره هایی که از این راه به دست می آیند دوام چندانی ندارند و بعد از ۳-۲ روز شروع به فساد می کنند. لذا بهتر است به صورت روزانه تهیه شوند.
 استفاده از عرقیات گیاهی: عرقیات هر کدام از این گیاهان که در بازار داروهای گیاهی موجود باشد به عنوان عصاره قابل استفاده است؛ امّا بهتر است برای این کار از عرقیات سنّتی، غلیظ و غیر پاستوریزه استفاده کنید. عرقیات، مدت دوام زیادی دارند(حدّاقل ۶ ماه تا یک سال) و اگر چه نگهداری آنها در یخچال مطلوب است؛ امّا خارج از یخچال نیز به طور معمول مشکلی پیدا نمی کنند.
منبع: مه شو

پودر گیاهی سفید کننده و رفع جرم دندان

پودر سفید کننده و رفع جرم دندان
مواد اولیه :
۱ ق. غ. اکبرترکی                            ۱ ق.غ. نمک یددار
۱ ق.غ. زاج سفید                             ۱ ق.غ. پودر دارچین
نصف ق.غ. نمک سنگ                       ۲ ق.غ. کف دریا
۱ ق.چ. میخک
طرز تهیه و مصرف :
مواد فوق را در پودر نموده در ظرفی بریزید روزانه ۲ مرتبه مسواک را به این پودر آغشته نموده و دندان ها را با آن بشوئید.
فواید : با این عمل دندان ها سفید و جرم دندان پاک می شود.
پودر سفید کننده دندان
مواد اولیه :
۱ ق.غ. کف دریا                    ۱ ل. سرکه
طرز تهیه و مصرف :
کف دریا را در سرکه ریخته و در شیشه ای بزرگ تر بریزید چون مخلوط ایندو تولید گاز می نماید. از این محلول روزانه ۳ بار به دندان ها بمالید.
فواید : به واسطه فلوراید طبیعی موجود در کف دریا، دندان ها سفید و دهان ضدعفونی می شود.
از بین بردن طبیعی جرم دندان
 روشی طبیعی و گیاهی برای برطرف کردن جرم دندان ها :
متخصصان طب سنتی جویدن برگ های مریم گلی را برای از بین بردن جرم دندان بسیار توصیه می کنند.
ترکیب روغن خردل و پودر زردچوبه و نمک یک ترکیب گیاهی بسیار موثر در از بین بردن جرم دندان ها است که اطبا سنتی کشور هند از آن برای بیماران خود بهره می برند. دندان هایی که لکه دار شده اند را با ترکیب پودر گیاه زنبق و نعناع ماساژ دهید تا لکه ها کم رنگ شوند.
 چند راه ساده خانگی دیگر:
میوه ها و سبزیجات سفت مانند هویج و سیب به دلیل سفتی با فشار بیشتری گاز زده می شوند که همین یک حالت سایش بر روی دندان ها ایجاد می کند که در از بین بردن جرم دندان ها فوق العاده موثر است. کرفس و هویج هم همین خاصیت را دارند.  توت فرنگی را بر روی دندان ها بمالید تا جرم گیری طبیعی و خوشمزه داشته باشید.
 نکته:
بهترین مراقبت ها از دندان در قدم اول مسواک کردن دندان ها حداقل ۲ بار در روز و استفاده در ست از نخ دندان است. هر سال ۲ مرتبه برای معاینه دندان ها به دندان پزشک مراجعه کنید تا در صورت بروز مشکلات احتمالی در مراحل اولیه شناخته و برطرف شوند.
منبع: مه شو

پودر گیاهی تقویت کننده و رفع خونریزی لثه

پودر تقویت و رفع خونریزی لثه
مواد اولیه :
۲ ق.غ. کف دریا                    ۱ ق.غ. هلیله سیاه
۲ ق.غ. گلنار فارسی                ۱ ق.غ. نمک
۲ ق.غ. سماق                       ۱ ق.غ. هلیله زرد
۱ ق.غ. گوش ماهی                 ۲ ق.غ. طباشیر صدف
۲ ق.م. مازو
طرز تهیه و مصرف :
مواد بالا را مخلوط و سپس پودر نمائید. در ظرفی ریخته روزانه ۲ بار زیر دندان ها بپاشید.
فواید : با این روش از پس روی لثه ها جلوگیری شده و خونریزی لثه بند می آید.
خونریزی لثه علل مختلفی می تواند داشته باشد. اگر مشکل خاصی داشته باشیم باید به دندان پزشک مراجعه کنیم تا با رفع آن مشکل، از خونریزی لثه جلوگیری کنیم. اما اگر مشکل خاصی نباشد می توان با در نظر گرفتن موارد زیر، مشکل خونریزی لثه را برطرف کرد:
۱- بهترین دهان شویه ها برای درمان خونریزی لثه باید حاوی کلر هگزیدین باشند. این عنصر علاوه بر کاهش خونریزی لثه، عامل ضد میکروبی می باشد و باکتری های مضر بین دندان ها و دهان را از بین می برد. البته باید توجه داشت که این قبیل دهان شویه ها را باید با تجویز پزشک مورد مصرف قرار داد، زیرا در برخی افراد مشاهده شده است که عنصر کلرهگزیدین سبب حساسیت دندان ها در آنها شده است.
۲- هنگامی که خونریزی لثه با ورم ایجاد می شود، استفاده از محلول آب و نمک بسیار مفید می باشد.  برای تهیه این ترکیب تنها کافی است که یک لیوان آب ولرم را با یک قاشق چای خوری نمک مخلوط کرده و پس از حل کردن نمک در آب ولرم آن را برای یک تا دو بار در روز غرغره کنید.
استفاده از این روش، علاوه بر افزایش گردش خون در لثه به کاهش خونریزی و ورم لثه ها نیز کمک زیادی می کند.
۳- یکی از روش های مناسب که برای جلوگیری از خونریزی لثه توصیه می شود استفاده از چای کیسه ای می باشد. برای این منظور چای کیسه ای خیس را در محلی از لثه که دچار خونریزی شده است قرار دهید. این روش سبب می شود تا برگ های چای که حاوی اسید تانیک می باشند، سبب کاهش خونریزی لثه شوند. توجه داشته باشید چای کیسه ای نباید گرم باشد .
اسید تانیک به طور طبیعی نوعی انقباض دهنده محسوب می شود. هم چنین خاصیت ضد درد هم دارد.
پودر گیاهی تقویت کننده و رفع خونریزی لثه
منبع: مه شو

کرم مناسب برای روشن و براق کننده لب

پماد روشن کننده لب
مواد اولیه :
۲ ق.چ.لانولین                       ۱ ق.چ. روغن کرچک
طرز تهیه و مصرف :
مواد فوق را مخلوط کرده مدت ۲ مدت دقیقه هم بزنید در ظرفی ریخته روزانه ۲ بار از آن به لب ها بمالید.
فواید : با مصرف این کرم لب ها روشن تر به نظر خواهند رسید و مانع خشکی لب ها می شود.
مرهم رفع ترک های پایدار (دائمی) لب
مواد اولیه :
۲ ق.غ. روغن بادام شیرین یا روغن بنفشه بادام یا روغن کرچک
طرز تهیه و مصرف :
شاید با خواندن این نسخه قدری تعجب کنید اما به کار بردن این نسخه به دفعات ثابت کرده است که ترک لب ها رفع می شود. برای مصرف مدت ۲۰ شب پنبه ای را به یکی از روغن های فوق آغشته کرده و در ناف قرار داده و صبح پنبه را از ناف در آورید. و طی روز می توانید مقداری از روغن های فوق را به لب ها بمالید.
براق کننده لب
مواد اولیه :
۱ ق.م. اُ سرین                                ۲ عدد شاتوت
طرز تهیه و مصرف :
ابتدا شاتوت را له کرده و آن را صاف کنید، آب آن را قطره قطره به اسرین اضافه نموده، هم بزنید پس از چند دقیقه براق کننده لب بدست خواهد آمد. می توانید با مصرف این براق کننده لبانی خوش رنگ و زیبا داشته باشید و در خرید براق کننده لب نیز صرفه جویی کرده اید. قابل ذکر است چون شاتوت را نمی توان مدت زیادی نگه داشت بهتر است برای مصرف یک ماه آن را درست کنید و در یخچال نگهداری کنید.
قابل توجه :
برای درست کردن براق کننده های گوناگون می توانید به جای آب شاتوت از گوجه فرنگی، توت فرنگی، آلبالو، تمشک، گیلاس، انار که در فصل های مختلف قابل دسترسی می باشند استفاده نمائید. البته این را باید در نظر داشته باشید که این براق کننده ها همانند براق کننده های شرکت های داروئی و تجاری نمی باشد، اما هستند کسانی که مایلند همواره از محصولات طبیعی استفاده نمایند این براق کننده آنها را راضی می نماید.
کرم مناسب برای روشن و براق کننده لب
منبع: مه شو

مرهم گیاهی مناسب برای ترک لب

مرهم ترک لب
مواد اولیه :
۱ ق.چ. اسپرزه                     ۵ عدد سپستان
۱ ل. آب جوش
طرز تهیه و مصرف :
اسپرزه و سپستان را ابتدا با قدری آب سرد مانند خاکشیر شسته سپس آن را در آب جوش ریخته ۲ ساعت صبر کنید و از لعاب حاصل روزانه ۲ تا ۳ بار به لب ها بمالید و از آب آن نیز می توانید میل نمائید.
فواید : به واسطه وجود مواد ژلاتینی در اسپرزه و سپستان و خاصیت خنکی طبع این دو دارو لب حالت نرمی به خود گرفته و ترک لب نیز بر طرف می شود.
درمان های خانگی موثر خشکی لب

درمان های زیر می توانند به شما در بهبود خشکی و ترک خوردگی لب ها کمک کنند:
شکر و خشکی لب
شکر نوعی نرم کننده طبیعی است که می تواند پوست های مرده روی لب را برداشته و باعث صافی و نرمی لب ها شود. کمی شکر را با یک قاشق چایخوری عسل مخلوط کرده و خمیر حاصل را روی لب هایتان بمالید.
سپس با انگشت روی آن بکشید تا سلول های مرده پوست کنده شوند. پس از چند دقیقه، لب هایتان را با آب گرم بشویید.
عسل و خشکی لب
عسل مرطوب کننده ای عالی است و به بهبود لب های ترک خورده کمک می کند. روزی چند بار، به روی لب هایتان عسل خالص بمالید. اگر عسل را با گلیسیرین مخلوط کنید، به نتیجه بهتری دست می یابید.
گلبرگ های گل سرخ و خشکی لب
گلبرگ های گل سرخ در واقع محافظ های خوبی هستند. برای استفاده از گلبرگ های این گل، یک دسته از گلبرگ ها را در آب ریخته و خوب بشویید و سپس به مدت چند ساعت درون شیر یا گلیسیرین فرو ببرید. در پایان خمیری غلیظ به دست می آورید که می توانید شب ها قبل از خواب به لب هایتان بمالید. این درمان خانگی بهترین درمان برای لب های خشک است و در ضمن موجب شادابی و درخشندگی لب هایتان هم می شود.
روغن نارگیل و خشکی لب
روغن نارگیل مرطوب کننده ای طبیعی است که می تواند لب های ترک خورده ناشی از سرما و هوای خشک را درمان کند. چند بار در روز، کمی روغن نارگیل خالص به لب هایتان بمالید.
بدین ترتیب لب هایتان دایما مرطوب باقی می مانند. از روغن زیتون یا خردل نیز می توانید استفاده کنید.
روغن کرچک و خشکی لب
استفاده روغن کرچک، چند بار در روز نیز ایده بسیار خوبی برای درمان لب های خشک و ترک خورده است. می توانید چند قطره لیموترش و گلیسیرین به این روغن اضافه کنید و سپس به لب هایتان بمالید و پس از چند دقیقه با استفاده از پنبه و آب گرم، آن را بشویید و پاک کنید.
خامه شیر و خشکی لب
خامه شیر هم یکی از مرطوب کننده های طبیعی است که با استفاده هر روز آن می توانید لب های نرم و مرطوبی داشته باشد. پس از هربار استفاده، لب هایتان را با آب گرم بشویید. خامه شیر برای درمان لب های به شدت خشک، ایده آل است.
مرهم گیاهی مناسب برای ترک لب
منبع: مه شو

این مردان هالیوودی، طرفدار فمنیست اند

برترین ها – ترجمه از پردیس بختیاری: مساله حقوق زنان یا همان فمنیسم این روزها بحث های زیادی را به راه انداخته است. کلمه «فمنیسم» باعث شده که ما فکر کنیم هیچ مردی نمی تواند در این گروه جای گیرد، در صورتی که واقعیت چیز دیگری است. مردان زیادی، از جمله ستاره های هالیوود، طرفدار پروپاقرص حقوق برابر میان مردان و زنان هستند که در ادامه مطلب نام برخی از فعال ترین های آنها را برایتان آورده ایم.

جان لجند

این مردان هالیوودی، طرفدار فمنیست اند 

یکی از خصوصیات بارز جان لجند این است که به شدت طرفدار زنان است. او تا جایی که بتواند از حقوق زنان دفاع می کند. او نه تنها خودش در این زمینه بسیار فعال است، بلکه مردهای دیگر را نیز وادار می کند تا مانند او به فمنیسمی روی آورند. او یک بار در جمعی با صدای بلند فریاد زد: «تمام مردها باید فمنیست شوند. اگر مردها به حقوق خانم ها احترام بگذارند، جهان مکانی بهتر برای زندگی خواهد شد. ما نیز زمانی که قدرت را به دست خانم ها می دهیم، بهتر عمل می کنیم و به تبع جامعه بهتری خواهیم داشت.»

عزیز انصاری

این مردان هالیوودی، طرفدار فمنیست اند 

عزیز انصاری در رابطه با فمنیسمی می گوید: «اگر فردی از شما پرسید که آیا فمنیست هستید یا خیر، باید بگویید بله. اگر شما جزو آن دسته از افرادی هستید که مثلا به کنسرت بیانسه می روید، باید به فمنیسمی هم اعتقاد داشته باشید.» او معتقد است که فمنیستی به معنی برابری حق و حقوق زنان و مردان است.

جان هم

این مردان هالیوودی، طرفدار فمنیست اند 

جان هم معتقد است فرصت هایی که در اختیار خانم ها و آقایان قرار می گیرد باید برابر باشد. او جامعه سال ۱۹۶۰را با ۲۰۱۱ مقایسه می کند و می گوید: «زنان در گذشته جزو طبقه دوم جامعه محسوب می شدند زیرا مردان در راس جامعه قرار داشتند. این موضوع در آن زمان یک حقیقت بود که مردم هم قبولش کرده بودند اما در جامعه جنونی دیگر زنان این وضع را تحمل نمی کنند و به نظر من نیز حق دارند.»

۴جوزف گوردون لویت

این مردان هالیوودی، طرفدار فمنیست اند 

جوزف گوردون لویت یکی از چهره های مشهور و مهم در دنیای فمنیستی است. او در مصاحبه ای گفت: «به نظر من مهم نیست که مرد باشی یا زن، تو می توانی هر آنچه خودت می خواهی را انجام دهی. تو مجبور نیستی در قالب استانداردهایی که دیگران برای تو تعریف کرده اند، رفتار کنی.»

ست مایرز

این مردان هالیوودی، طرفدار فمنیست اند 

در مصاحبه ای که ست مایرز در سال ۲۰۱۲ با مجله «ELLE» انجام داد گفت: «زمانی که تو با زنان قدرتمند کار می کنی، تازه می فهمی که چقدر رفتار افرادی که می خواهند به جای زنان تصمیم بگیرند، وحشتناک است.»

اندی سمبرگ

این مردان هالیوودی، طرفدار فمنیست اند 

اندی سمبرگ، بازیگر کمدی آمریکایی، معتقد است که دنیای کمدی فقط برای مردان نیست. او می گوید: «مردم فکر می کنند که زنان نمی توانند آنها را بخندانند در صورتی که این طرز فکر اشتباه محض است. همانطور که آقایان مهارت این کار را دارند، خانم ها هم می توانند در این زمینه توانایی های خود را نشان دهند. هر زمان به این فکر می کنم که چرا زنان نباید وارد دنیای کمدی شوند، غصه می خورم.»

شاهزاده هری

این مردان هالیوودی، طرفدار فمنیست اند 

تقریبا این حقیقت که شاهزاده هری یک فمنیست است، بر همه آشکار می باشد. او در سال ۲۰۱۳ در یکی از سخنرانی هایش گفت: «اگر قدرت را به دست زنان بدهیم، آنها به خوبی می دانند که چگونه زندگی اطرافیان شان، از خانواده گرفته تا جامعه و کشوری که در آن به سر می برند، را بهبود بخشند. البته منظورم این نیست که فقط زنان این توانایی را دارند، خیر، بلکه مردان نیز به خوبی از پس نقش هایی که به آنها سپرده می شود، بر می آیند. اما در کل، مرد واقعی کسی است که با زنان بخشنده است و به آنها احترام می گذارد.»

 دنیل کریگ

 این مردان هالیوودی، طرفدار فمنیست اند

دنیل کریگ ستاره «جیمز باند» در سال ۲۰۱۱به مناسب روز ملی زن پیغام خود را به گوش مردم رساند: «زنان مسئول دو سوم از کارهای جهان هستند اما در حقیقت تنها ۱۰% از درآمد کل به آنها تعلق می گیرد. آیا این برابری است؟ تا زمانی که جواب این سوال بله باشد، ما هم دست از سوال کردن بر نمی داریم.»

آلن ریکمن

این مردان هالیوودی، طرفدار فمنیست اند 

آلن ریکمن با افتخار می گوید که یک فمنیست است. به گفته او: «برابری حقوق زنان و مردان فوایدی برای کل جامعه دارد. هیچ اشکالی در این که یک مرد فمنیست باشد وجود ندارد، بلکه برعکس می تواند یکی از فواید زندگی او هم باشد.»

بن استیلر

این مردان هالیوودی، طرفدار فمنیست اند 

در دنیای فیلم های کمدی، مردانی که طرفدار خانم ها باشند، کم نیستند. بن استیلر نیز یکی از آنهاست. او در سال ۲۰۰۹ خطاب به باشگاه مردان در فیلم های کمدی گفت: «به نظر من باید نگاه ما به زنان در دنیای کمدی تغییر کند. شاید مردان در ظاهر ادعا کنند که مدافع حقوق زنان اند اما خودشان هم نمی دانند که واقعیت چیز دیگری است. باید نگاه مردان به زنان تغییر کند که خوشبختانه این اتفاق در حال افتادن است.»

باراک اوباما

این مردان هالیوودی، طرفدار فمنیست اند 

زمانی که باراک اوباما در کاخ سفید زندگی می کرد، حقوق زنان برای او یک اولویت بود. در سال ۲۰۰۹ او در یکی از سخنرانی های خود گفت: «اغلب زنان به چیزهایی که می خواهند، دسترسی ندارند. در واقع میان آنها و مردان تبعیض قائل می شوند اما من نمی توانم این نابرابری را تحمل کنم و تا رسیدن به هدفم دست از تلاش بر نمی دارم.»

مارک روفالو

این مردان هالیوودی، طرفدار فمنیست اند 

مارک روفالو نیز یکی دیگر از طرفداران پرو پا قرص حقوق زنان است. او در این باره می گوید: «در زنان خرد، تیزبینی و احساسی است که هیچ جای دیگر نمی یابیم، پس باید از آنها حمایت کنیم. ما نباید به ۳۰ سال قبل مان باز گردیم. آن دوران تنها یک کابوس بود که هیچ عقلی آن را نمی پذیرد.» او همچنین در صحبت هایش از سقط جنین غیر قانوین مادرش سخن گفت و ادعا کرد که باید از زنان حمایت کرد.

لوئی سی.کی.

این مردان هالیوودی، طرفدار فمنیست اند 

لوئی سی.کی. کمدین و بازیگر و کارگردان فیلم و تلویزیون است که پیغام های مهمی را در مورد فمنیسم بودن در صحبت هایش به گوش مردم رساند. به عنوان مثال او در یکی از صحبت هایش گفت: «ما می گوییم که زنان به خیابان نروند زیرا خطرات زیادی آنها را تهدید می کند، اما آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که این خطرات را خود ما مردها ایجاد می کنیم. دلیل اصلی آسیب هایی که به زنان وارد می آید چه کسی است؟ آیا ما آقایان نیستیم؟»


منبع: برترینها

علی اکبر ناطق نوری؛ حضور شیخ محافظه کار در سیاست

هفته نامه صدا – زینب نورانیان: نامش علی اکبر و نام خانوادگی اش جمشیدی است اما چون پدرش از منبری های خوش سخن بود به «ناطق نوری» شهرت یافت. سال ۱۳۲۳ در منطقه ییلاقی نور در روستایی به نام اوز کلا به دنیا آمد با این حال در منطقه ۸ بازار تهران کوچه حمام چال، زیر گذر لوطی صالح بزرگ شد.

به گفته خودش «پیش از پیروزی انقلاب با دستور امام مبنی بر ائتلاف تمامی هیئت های مذهبی با انگیزه های سیاسی و تشکیل گروه موتلفه اسلامی، بنده عضو یکی از گروه های ده نفره ای بودم که فعالیت های سیاسی سازماندهی شده داشت. در این گروه علاوه بر شهید عباس آقا، شهیدانی همچون لاجوردی، حاج صادق امانی، عسگراولادی حضور داشتند. در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در حادثه قیام مردمی در متن قضایا بوده و در همان جا مصدوم شدم.»

با بازگشت امام خمینی به کشور عضو ستاد استقبال شد و اولین سمت رسمی که پس از انقلاب دریافت کرد نمایندگی اما در جهاد سازندگی و وزارت کشور بود. ۲۴ اسفند ۵۸ در حالی که یک سال از پیروزی انقلاب می گذشت به نمایندگی از مردم نور وارد مجلس شد اما حضورش در این مجلس به دلیل رفتنش به کابینه میرحسین موسوی به عنوان وزیر کشور نیمه کاره ماند. پس از پایان حضورش در وزارت کشور، باز هم در انتخابات مجلس سوم شرکت کرد و دوباره به پارلمان بازگشت.

علی اکبر ناطق نوری؛ حضور شیخ محافظه کار در سیاست(فوری) 

در مجلس دوره های چهارم و پنجم ناطق نوری که دیگر جزو نیروهای اصلی جناح راست محسوب می شد ریاست مجلس را برعهده داشت. با پایان دوران سازندگی شیخ نور عزم پاستور کرد؛ همه چیز هم برای شروع تجربه ریاست جمهوری اش مهیا بود. او که به نمایندگی از دو تشکل روحانی بانفوذ جناح راست یعنی جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم قبای کاندیداتوری در هفتمین دوره رقابت های ریاست جمهوری را بر تن کرده بود در مقابل سید محمد خاتمی، نامزد جریان چپ شکست سنگینی خورد و آرزوی پوشیدن ردای ریاست جمهوری را برای همیشه از سر بیرون کرد.

ناطق نوری که در انتخابات ۷۶ به نامزد حاکمیت معروف شده بود، بعد از شکست در آن انتخابات دوره جدیدی از حیات سیاسی اش را آغاز کرد؛ دیگر نه نامزد انتخابات مجلس شد و نه برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری برنامه ریزی کرد. تصمیمش را گرفته بود؛ دیگر نمی خواست روی صحنه باشد؛ به پشت پرده سیاست رفت تا صحنه گردانی کند. تلاش هایش هم برای رهبری جناح راست طی سال های ۷۹ تا ۸۴ نتیجه بخش بود؛ پیروزی اصولگرایان در شورای شهر دوم و مجلس هفتم دستاوردهای شورای هماهنگی نیروهای انقلاب است که ناطق آن را هدایت و رهبری می کرد.

تا سال ۸۴ فعالیت های شورای هماهنگی نیروهای انقلاب با رهبری ناطق نوری رضایت بخش بود اما در آستانه انتخابات ریاست جمهوری نهم شکاف بین نیروهای اصولگرا شروع شد و به شورای هماهنگی هم سرایت کرد. علی لاریجانی نامزد مورد قبول ناطق نوری بود اما گروهی از راست گرایان به سردستگی حسین فدایی به موازات شورای هماهنگی انقلاب، شورای دیگر با عنوان «شورای هماهنگی نیروهای اجتماعی» را که به «شورای فدایی» شهرت یافت، شکل دادند که در پی فرستادن محمدباقر قالیباف به پاستور بود.

ناطق نوری بعدها در گفت و گویی با انتقاد از رفتار تشکیلاتی جمعیت ایثارگران در انتخابات ۸۴ گفته بود: «ایثارگران در یک مقطعی دیگر خرجشان را از ما جدا کردند. عنوان شورای هماهنگی نیروهای اجتماعی را برای خود برگزیدند و راهشان از ما جدا شد. ما در ایران حزب نداریم، قبیله داریم و کارهای قبیله ای. زمان انتخابات نیز اختلافات قبیله ای افزایش پیدا کرد.»

ناطق در کنایه ای به رفتار غیرتشکیلاتی ایثارگران گفته بود: «آن قدر تشکیلاتی بودند که از کل شورای هماهنگی بیرون آمدند، پنج کاندیدا را گذاشتند کنار و رفتند سراغ یک نفر دیگر. حتی به آقای احمدی نژاد که عضو شورای مرکزی آنها بود، توجه نکردند و ایشان را به عنوان کاندیدای نهایی انتخاب نکردند. در مرحله دوم ناچار شدند از آقای احمدی نژاد حمایت کنند چون سخت مخالف آقای هاشمی بودند.»

در نهایت نه نامزد مورد نظر ناطق نوری رای آورد و نه محمدباقر قالیباف. این محمود احمدی نژاد بود که به پاستور راه یافت. با روی کار آمدن احمدی نژاد، ناطق نوری به یکی از منتقدان دولت او تبدیل شد؛ نقدی که برایش هزینه ساز شد و در مناظره های انتخاباتی سال ۸۸ نتیجه اش را دید. احمدی نژاد نیز در مناظره با میرحسین موسوی با اشاره به زندگی شخصی ناطق نوری اتهاماتی را به او و خانواده اش وارد کرد. سکوت اصولگرایان به ویژه جامعه روحانیت مبارز که خاستگاه سیاسی ناطق نوری بود در قبال این اتهامات موجب دلخوری ناطق از همکیشان خود شد و زمینه جدایی او از جریان اصولگرایی را هرچه بیشتر فراهم کرد.

پهلوان سیاستمدار چنان از بی تفاوتی یارانش در مقابل اتهامات احمدی نژاد دلگیر شده بود که از سال ۸۸ به بعد حاضر نشد در جلسات جامعه روحانیت مبارز شرکت کند و برای همیشه از حضور در نشست ها، گردهمایی ها و همایش های اصولگرایانه خودداری کرد.

سکوت ناطق نوری در برابر حوادث سال ۸۸ از سوی دیگر موجب حمله جناح رادیکال اصولگرا به او شد؛ از آن زمان بود که او را در دسته «خواص بی بصیرت» قرار دادند و جلساتی را که با حضورش برگزار می شد، بر هم می زدند.

 علی اکبر ناطق نوری؛ حضور شیخ محافظه کار در سیاست

نقش شیخ نور در پیروزی حسن روحانی

فاصله شیخ نور از جناح راست در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بیش از گذشته نمایان شد. با رد صلاحیت آیت الله هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری از یک سو نقش کلیدی در ائتلاف اصلاح طلبان و اعتدالگرایان بازی کرد و از سوی دیگر در عدم کناره گیری علی اکبر ولایتی از عرصه رقابت ها بسیار موثر بود.

علی عسگری، یکی از مشاوران آیت الله هاشمی بعد از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم صحنه گردانی ناطق نوری را فاش کرد: «نقش آقای ناطق در انصراف عارف از انتخابات بسیار مهم بود. تصور همگان بر این است که آقای خاتمی در انصراف آقای عارف نقش مهمی داشته است… آقای خاتمی در نامه ای به آقای ناطق پیشنهاد کرد که ۳ نفر از طرف آقای روحانی و ۳ نفر از طرف آقای عارف معرفی شوند و چند نفر هم مرضی الطرفین باشند و این شورا تصمیم بگیرد.

بعد آقای ناطق در جلسه ای (مراسم عروسی نوه شهید صدوقی) به آقای خاتمی گفته بود که مگر غیر از این است که آقای عارف گفته است که «اگر آقای خاتمی به من بگویند، من کنار می روم. این موضوع را مکتوب کنید. بنابراین، آقای ناطق نقش اثرگذاری داشت که آن نامه را آقای خاتمی بنویسد. از سوی دیگر نیز بحث این بود که آقای ولایتی کنار برود. آقای ولایتی به هر دلیلی کنار رفتن برایش سخت بود بعضی از بزرگان جریان اصولگرا از جمله آقای مهدوی کنی به وی گفتند که کنار برود. وقتی آقای ولایتی با آقای ناطق در این باره مشورت کرد، آقای ناطق در پاسخ گفته بود که مگر غیر از این است که بزرگان اصولگرا می خواهند که جریان اصولگرا پیروز شود شما (ولایتی) بگویید من مشروط کنار می روم آن هم به این شرط که آقای جلیلی و من با هم کنار برویم.»

کارت دعوت هایی که نادیده گرفته شد

ناطق نوری که دیگر به  مرد رییس‌جمهورساز شهرت داشت، دور جدید از فعالیت های سیاسی خود را می گذراند. او از پشت صحنه جناح راست به پشت صحنه تصمیم های جریان رقیب آمده و در بازگشت اصلاح طلبان به عرصه قدرت نقش کلیدی بازی کرده بود. همین ایام بود که کارت دعوت های همکیشان سابقش را یکی یکی رد می کرد. دلجویی های اصولگرایان از ناطق نوری دیگر اثر نداشت و شیخ نور راهش را از جناح راست جدا کرده و حاضر به بازگشت نبود؛ حتی اگر محمدرضا باهنر بارها برای او پیغام بفرستد که بدون هیچ شرطی به جبهه اصولگرایان بپیوندد.

 
در یکی از این موارد باهنر در دعوت از ناطق نوری برای بازگشت به اردوگاه اصولگرایی گفته بود: «خاستگاه ناطق نوری از اصولگرایی است و هیچ گاه از اصولگرایان جدا نمی شود اما در جریان دولت های نهم و دهم دلخوری هایی از مجموعه نیروهای فعال اصولگرا پیدا کرد و عملا پایش را از میدان سیاست کنار کشید. بنده همواره گفته ام که تلاشمان این است ناطق نوری ناطق به میدان سیاست بازگردد، برخی برای او شرط می گذارند که اگر برگردد باید در جناح ما قرار گیرد. ما از این شرط و شروط نداریم. اگر وی به جریان سیاسی برگردد، از ظرفیت اصولگرایی است… ما با او در تماس هستیم، آقای ناطق نوری مدت زیادی است که می گوید من برای ورود به میدان سیاست احساس تکلیف نمی کنم، تلاش ما این است که او احساس تکلیف کند و فعال سیاسی شود… البته بعضی از تندروی ها را قبول ندارند و معتقد است کشور باید معتدل تر اداره شود، اما اینکه کسی فکر کند ناطق اصلاح طلب شده خیر، اشتباه فکر می کند این را ما اصلا قبول نداریم.»

گرچه باهنر اصرار دارد منکر نزدیکی ناطق نوری به اصلاح طلبان شود اما او در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم بار دیگر در کنار جریان اصلاحات قرار گرفت و در حالی که جای آیت الله هاشمی برای نقش آفرینی انتخاباتی خالی بود رسما از حسن روحانی حمایت کرد. او که در تمام ۴ سالی که حسن روحانی سکان دار قوه اجرایی کشور بود، همپای اصلاح طلبان در حمایت از شیخ اعتدال کم نگذاشت با استعفایش از ریاست بازرسی دفتر رهبر معظم انقلاب، حمایتش را خبرسازتر کرد.

او که در سال ۶۸ با پشت سر گذاشتن یک ماموریت موفقیت آمیز به ریاست دفتر بازرسی رهبری منصوب شده بود، بعد از ۲۸ سال حضور در این پست مهم حکومتی استعفا داد تا در نبود آیت الله هاشمی برای نقش آفرینی در عرصه سیاسی مانعی پیش روی خود نداشته باشد.

 علی اکبر ناطق نوری؛ حضور شیخ محافظه کار در سیاست(فوری)

شاید ناطق که چند سالی است در منطقه لواسان اقدام به تاسیس یک حوزه علمیه (مدرسه امام حسن مجتبی) کرده و بسیاری از جلسات، گعده ها و ملاقات های سیاسی اش را هم در همین حوزه برگزار می کند، از حضور در سمت ریاست دفتر بازرسی رهبری استعفا داد تا در «موقعیت مشورتی» با فراغ بال ایفای نقش کند. همان چیزی که بارها با عنوان ضرورت تشکیل اتاق فکر از آن سخن گفته بود.

شیخ نور بعد از استعفا از ریاست دفتر بازرسی رهبری در دیدار با اعضای انجمن اندیشه و قلم، برنامه برای آینده سیاسی اش را در چند جمله خلاصه کرد: «اگر از مسئولیتی کناره گیری می کنم، دلیل اصلی آن بازگذاشتن میدان برای نسل جدیدتر است، اگرچه این منافاتی با حضور در موقعیت های مشورتی که تجربه افراد در آن ها کارساز است ندارد و همچنان در خدمت نظام و انقلاب هستم.»

شروع فعالیت دفتر بازرسی رهبری

دفتری که ناطق نوری ریاست آن را از ابتدا تا قبل از اینکه حسین فدایی جانشینش شود برعهده داشت، با شکایت برادران تحریریان صاحبان کارخانه خودکار بیک آغاز به کار کرد.

شیخ نور آغاز به کار این دفتر را در خاطرات خود نیز آورده است: «با دریافت چنین گزارشی آقا دستور پیگیری داده بودند و خواسته بودند که گزارش اقداماتی که انجام می دهید را به من ارائه کنید. البته بخشی از نامه آقا خیلی تند بود، مضمون آن چنین است: خدا کند که این گونه که این ها (تحریریان) می گویند درست نباشد؛ و الا وای بر من، وای بر ما، اگر این درست باشد. اگر این ظلم ها در کشور شود، در قیامت چه پاسخی خواهیم داد… این بازرسی که تمام شد، آقا به من حکم بازرسی دادند. ایشان حکمی قریب به این مضامین نوشته بودند: از آن جایی که این جا آخرین ملجأ و مرجع تظلمات مردم است شما را به عنوان مسئول بازرسی انتخاب می کنم و از شما می خواهم که یک دفتر کوچکی تشکیل بدهید و مسائل کارگزاران نظام را پیگیری کنید. از اینجا کار بازرسی شروع شد.»

ناطق در خصوص نحوه فعالیت این دفتر نیز اینگونه روایت کرده است: «بازرسی ما موردی است. یعنی همین طوری برای بازرسی و بررسی مسائل و معضلات نمی رویم بلکه چنانچه کسی تظلمی به دفتر آقای داشته باشد؛ آقا مورد را به بازرسی ارجاع می دهد و ما هم بازرسی کرده و نتیجه را به ایشان گزارش می دهیم. در طول این چند سالی که ما بازرسی را تشکیل داده و گزارش های مربوطه را تهیه می کنیم، آقا تمام گزارش ها را حتی اگر پانصد صفحه باشد، می خوانند و گاهی هم حاشیه می زنند و اقدام می کنند حتی یک مورد وجود ندارد که ایشان اقدام نکرده باشند.»

 علی اکبر ناطق نوری؛ حضور شیخ محافظه کار در سیاست
به گفته ناطق نوری چهار گروه کاری «فرهنگی»، «اقتصادی»، «قضایی» و «سیاسی» ترکیب اعضای دفتر بازرسی رهبری را تشکیل می دهند. هر گروه یک رییس و دو تا کارشناس و این اختیار را دارد در مواردی از دستگاه های ذی ربط، کارشناس بگیرد، تا در پرونده ای با آنها همکاری کند.

رسیدگی به شکایت مردم نور از برادر

در میان پرونده هایی که علی اکبر ناطق نوری در کتاب خاطرات خود به عنوان پرونده های مهم نام برده، رسیدگی به شکایت مردم نور از احمد ناطق نوری قابل توجه است. شیخ نور در این کتاب درباره نحوه رسیدگی به «اتهام سوءاستفاده از نمایندگی مجلس اخوی»اش گفته است: «در این گزارش آمده بود که –اخوی ما- احمد آقا در شهرستان نور با سوءاستفاده از موقعیت نمایندگی، اراضی و منابع طبیعی را به زور تملک کرده است و به قانون اعتنایی نمی کند.

این گزارش علیه اخوی بنده بود، اما آقا آن قدر به من لطف و محبت و اعتماد دارند که گزارش برادرم را نیز به من دادند، تا بازرسی کنم… آقای امیری را خواستم و گفتم: «شما مسئول پیگیری هستید و هر کس را هم که می خواهید با خودتان ببرید، اما نفرین خدا بر شما باد اگر به خاطر من کوتاه بیایید. در این مورد دقت مضاعف داشته و مبادا به خاطر من تعللی کنید.

احمدآقا، شش سال از من بزرگتر است. دوره ریاست من در مجلس بود، ایشان با عصبانیت شدیدی آمد و گفت: حالا برای من هم بازرس می فرستید. در شهر کوچکی مثل نور مثل توپ صدا کرده است که از طرف مقام رهبری سه تا بازرس آمدند و عملکرد من را بازرسی می کنند، حیثیت من رفته است من می خواهم بیایم پشت تریبون مجلس و استعفا بدهم، من اصلا نمایندگی را نمی خواهم.»

من به او گفتم: این بازرس را آقا فرستاده است. شما یادت باشد که اولا ما اخوی هم دیگر هستیم، از توپ و تشر شما که من از میدان در نمی روم، هر چقدر هم که داد بزنید، بلدم چه کار کنم. ثانیا من به شما صریح بگویم اگر آنچه در گزارش نوشته شده، درست باشد اصلا صلاحیت ندارید در مجلس بمانید و نیازی به استعفا نیست. اگر هم گزارش نادرست باشد که شما کلی خوشحال می شوید و از ابهام بیرون می آیید… آقای امیری را به مازندران فرستادیم. ایشان رفتند از منابع مختلف از جمله مدیر کل اطلاعات، رییس اطلاعات شهرستان، ثبت اسناد، منابع طبیعی، شهرداری و سایر جاهایی که نیاز بود گزارش تهیه کردند که خوشبختانه به نفع احمدآقا شد.

نتیجه بازرسی را خدمت آقا بردم و به ایشان گفتم من آن گزارش را که خواندم، چون اخوی را می شناختم، می دانستم که دروغ است، اما نمی بایست به شما بگویم که این دروغ است، بنده رفتم بازرسی کردم و این هم سند و منابع گزارشی، در نهایت نتیجه را تحویل آقا دادیم.»

او حالا تنها دو کار مهم دارد؛ یکی حکومتی در مجمع تشخیص مصلحت نظام و دیگری شخصی، در حوزه علمیه لواسان. باید به انتظار نشست و دید شیخ نور چه تصمیمی برای آینده سیاسی خود اتخاذ می کند. آیا او می تواند محور گفت و گوی ملی باشد یا آنکه عطای سیاست ورزی را برای همیشه به لقایش خواهدبخشید؟


منبع: برترینها

فرمانده نیروهای هسته ای آمریکا: دستور غیرقانونی ترامپ را نمی پذیرم

ژنرال «جان هیتن» فرمانده نیروهای هسته ای آمریکا گفت که اگر دونالد ترامپ رئیس جمهوری این کشور دستوری «غیرقانونی» برای حمله صادر کند، در مقابل آن مقاومت خواهد کرد.

به گزارش ایرنا به نقل از خبرگزاری فرانسه، رفتارهای متزلزل و غیرقابل پیش بینی ترامپ نگرانی هایی را در مورد اینکه وی به طور یکجانبه دستور یک حمله هسته ای غیرضروری را صادر کند، افزایش داده است. اعضای سنای آمریکا نیز اخیرا در این مورد بحث هایی داشته اند.

روز شنبه در نشست اندیکشده «مجمع امنیتی هالیفاکس» در واشنگتن گفت: ما در مورد این قضیه زیاد فکر کرده ایم. وقتی مسئولیتی در این زمینه داشته باشید، چرا نباید در مورد آن فکر کنید؟

هیتن ریاست «فرماندهی راهبردی آمریکا» را برعهده دارد. این فرماندهی علاوه بر سلاح های هسته ای، مسئول قابلیت های سایبری و دفاع موشکی آمریکا نیز است.

وی افزود: اگر [دستور حمله] غیرقانونی باشد، خواهم گفت «آقای رئیس جمهوری، این غیرقانونی است.» حس بزنید او چه خواهد کرد؟ خواهد گفت «چه چیزی غیرقانونی است؟» سپس برای پاسخ به وضعیت مورد نظر، گزینه ها و مجموعه ای از قابلیت های خود را مطرح خواهیم کرد.

ترامپ کره شمالی را با «آتش و خشم» تهدید کرده و رهبر آن کشور کیم جونگ اون را «مرد موشکی» خوانده است. کره شمالی نیز ترامپ را «پیر خرفت» نامیده است.

تنش لفظی میان کره شمالی و ترامپ نگرانی هایی را در میان قانونگذاران آمریکایی به وجود آورده و سناتورها را بر آن داشته است تا محدود کردن اختیارات رئیس جمهوری در زمینه آغاز حملات هسته ای را به بحث بگذارند.

سناتورها و برخی کارشناسان می گویند که در صورت بروز یک حمله هسته ای یا قریب الوقوع بودن آن، رئیس جمهوری اختیار تام برای دفاع از کشور را دارد. اما برخی کارشناسان دیگر می گویند که تعریف دقیقی از «قریب الوقوع» وجود ندارد.

هیتن درباره اینکه منظور از دستور غیرقانونی چیست، به چهار اصل کلیدی «قانون مناقشه مسلحانه» اشاره کرد. وی اظهار داشت: قانون مناقشه مسلحانه اصول مشخصی دارد؛ ضرورت، تشخیص، تناسب، مشقت غیرضروری. همه این موارد تعریف شده است.

هیتن گفت: اگر دستوری نامشروع را اجرا کنید، به زندان می افتید و ممکن است بقیه عمر را در زندان بگذرانید. این نکته در مورد سلاح های هسته ای، سلاح های کوچک و هر چیز دیگر مصداق دارد.


منبع: عصرایران

بیانیه کشتی گیران در خصوص زلزله زدگان

خبرگزاری تسنیم: نمایندگان کشتی گیران تیم های ملی پس از حضور در مناطق زلزله زده کرمانشاه بیانیه ای را خطاب به مردم عزیر ایران؛ مسولان و همه خیرین منتشر کردند.

-متن بیانیه کشتی گیران به شرح زیر است:

به مردم همدل و شریف ایران و همه عزیزانی که مسوولند….

سلام

با توجه به حضور اینجانبان در استان کرمانشاه، جهت انجام وظیفه ملی خود در همراهی با مردم عزیز و مصیبت دیده این خطه پهلوان پرور، بر خود فرض می دانیم،  موارد زیر را خدمت شما و  مردم عزیزمان اعلام داریم:

بدیهی است مسائل جاری مردم مصیبت دیده کرمانشاه، در روستاها و شهرهای مربوطه، از طریق سازمان های دولتی و عمومی، نیروهای مسلح، و از همه مهمتر کمک های مردمی  انبوهی که؛ با علاقه و نو دوستی کم نظیری، به مناطق مذکور عرضه می گردد، کم و بیش ادامه داشته و در این ایام،  دنبال خواهد شد. البته  قصد توضیح در ارتباط مسائل و نواقص کار نداریم…. به هرحال  می پذیریم مسائل و تامین نیازهای روزمره و جاری مردم شریف و مظلوم این خطه، با همه ی پیچیدگی کار و نواقص موجود، در حال حاضر در حال پیگیری است….
اما واقعیت این است که، از یک طرف، بتدریج، اما بسیار سریع تر از انچه  گمان می کنیم، فضای عادی اداری و مدیریتی، جایگزین شرایط مدیریت بحران، در مناطق مذکور خواهد شد و از طرف دیگر، مردم عزیز و دلسوز کشورمان نیز، درگیر روند متعارف زندگی شده و امکان پیگیری میدانی مشکلات مربوط به زلزله زدگان این حادثه از سوی ایشان، به حداقل ممکن خواهد رسید.

 اما زمستان و سرمای کشنده  کوهستان، کاری به این موضوعات ندارد، و به هیچ کس و هیچ چیز  رحم نمی کند…

دغدغه اصلی ما فرزندان این مردم، فضای اجتماعی و مدیریتی چند روز آینده خواهد بود، که در آن فضا، کشور به روال عادی خود باز خواهد گشت، در حالی که هموطنان باغیرتِ ” کُرد ” ما در کرمانشاه،  به خاطر تخریب منازل غیرایمن شان،  فاقد سرپناه هستند….

نوزاد، خردسال ، کودک ، نوجوان، و سالمند….

زن و مرد….در چنین هوای سردی، که درجات زیر صفر خود را به سرعت طی می کند، چه خواهند کرد؟

خواهران و برادران ما گرچه در چادر به سر می برند اما، برای دفاع از خود، در برابر هجمه  زمستان هیچ ندارند….

حتما در جریان هستید، بعضی از روستاها که تعدادشان کم هم نیست،  تا حدود نود درصد تخریب شده اند….

خود بهتر می دانید، در پیچ و خم دستورات و ضوابط دولتی، دادن وام و برخی کمک های مالی به مصیبت دیدگان این حادثه، حتی اگر بسهولت هم محقق شود، از پس زمانِ محدودِ باقیمانده تا زمستانِ کشندهِ ارتفاعاتِ کرمانشاه، بر نمی آید.

ایران هزاران خیّر  مسجدساز، مدرسه ساز، درمانگاه ساز، ورزشگاه ساز و….دارد.پیچ و خم  کار دولتی، به حل مشکل سرمای زمستان امسال هموطنانِ بی خانمانِ کرمانشاهیِ ما ، نخواهد انجامید….آیا بهتر نیست از قدرت مردم استفاده کنیم و تمام حمایت حاکمیت را پشتیبان آن نماییم؟

فقط نیاز به اعتماد به مردم، و مدیریت کلان و  مثبت از سوی دولت داریم تا به سرعت، همه آن ها که بی نیاز از هر دولتی، همیشه خیّر بوده و  هستند، بخشی از مشکلات موجود را حل کنند….
مسوول محترم و عزیز؛
به معنای واقعی در کرمانشاه،
” هوا بس ناجوانمردانه سرد است….”
پس:
“سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای….”
نکته دیگر اینکه،؛
برای یک مرد ایرانی، چه مسلمان، چه غیر مسلمان، از هر قوم و طائفه ای، “ناموس” خانواده اش معنای خاصی دارد….

اکنون زنان و دخترانِ  برادرانِ کُرد ما که سرپناه شان تخریب شده است، در معابر عمومی، درون و بیرون از چادر، آواره و  بی خانمان هستند،

باید این رنج را با جانِ و وجودمان حس کنیم، که  این شرایط، چه درد و غمی برای یک مردِ ایرانی دارد….

باور کنید،  فشار روانیِ این شرایط ، سوزناک تر از، سرمایِ کشنده یِ زمستان، در ارتفاعات کرمانشاه است….

لطفاً دغدغه و پیشنهاد  ما را با گوش جان بشنوید….

ما مردمی توانمند داریم که هر گاه با دلشان متوجه امری شوند، قدرت عظیمی خواهند داشت، که هیچ مشکلی نمی تواند در  مقابل خواست دلی آن ها ، مقاومت کند…..

مسوول گرامی….
دلِ مردمِ ایران،  با مردمِ کرمانشاه است…..
پس ، بسم الله…..

قاسم رضایی قهرمان المپیک و عنوان دار جهان-حسن رحیمی قهرمان جهان و عنوان دار المپیک-کمیل قاسمی عنوان دار المپیک و جهان-حسن یزدانی قهرمان المپیک و قهرمان جهان-سعید عبدولی قهرمان جهان وعنوان دارالمپیک،- مسعوداسماعیل پور عنوان دار جهان-محمدعلی گرایی عنوان دار جهان-حسین نوری عنوان دار جهان


منبع: برترینها

راز موفقیت رابطه‌ی شاهزاده ویلیام و کیت میدلتون

برترین ها – ترجمه از پردیس بختیاری: از زمانی که به یاد داریم تاکنون، رابطه کیت میدلتون و شاهزاده ویلیام رابطه ای سالم و موفق بوده است. اما راز موفقیت آنها چیست؟ یک رابطه عاطفی احتیاج به مراقبت دارد، اگر شما هم دوست دارید بدانید که این زوج خانواده سلطنتی چگونه از رابطه شان مراقبت می کنند، در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

آنها دوست یکدیگرند

قبل از آن که کیت میدلتون و شاهزاده ویلیام ازدواج کنند، همدیگر را در سال ۲۰۰۰ در دانشگاه ملاقات کرده بودند و از همان سال بود که رابطه ای دوستانه میان شان شکل گرفت. اگرچه آنها پس از سالها دوستی با یکدیگر ازدواج کردند اما ازدواج شان رابطه دوستانه ای که میان شان برقرار بود را از بین نبرد. در واقع، دوستی و صمیمیت میان آنهاست که موجب تداوم رابطه شان شده است.

 راز موفقیت رابطه شاهزاده ویلیام و کیت میدلتون

با هم خلوت می کنند

حتی افراد مشهوری چون کیت میدلتون و شاهزاده ویلیام هم گاهی از دوربین خبرنگاران به دور می شوند و با خودشان خلوت می کنند. اگر چه آنها در مراسم رسمی حتی دست یکدیگر را نمی گیرند، اما این بدین معنی نیست که هیچ رابطه رمانتیکی میان شان وجود ندارد.

آنها معتقدند که نباید مسائل خصوصی خود را در ملا عام یا حتی در شبکه های اجتماعی با دیگران به اشتراک گذاشت. در واقع ما با این کار به خودمان خیانت می کنیم و این فرصت را به دیگران می دهیم تا در مورد خصوصی ترین مسائل ما اظهار نظر کنند. درک این که چه زمانی و چگونه با همسرمان خلوت کنیم، یکی از رازهای موفقیت رابطه ای پایدار است.

 راز موفقیت رابطه شاهزاده ویلیام و کیت میدلتون

استقلال خود را از دست نمی دهند

درست شبیه زوج های دیگر، کیت میدلتون و شاهزاده ویلیام نیز گاهی کارهایشان را به تنهایی انجام می دهند. اگر چه سبک زندگی آنها به گونه ای است که باید اکثر زمان خود را با هم بگذرانند اما این مانع از استقلال آنها نمی شود. این زوج فعالیت های فردی خود را دارند، دور دوستان خود را خط نکشیده اند و با آنها هر از گاهی خوش می گذرانند و در واقع این استقلال است که آنها را در رابطه مشترک نیز قدرتمند ساخته است.

 راز موفقیت رابطه شاهزاده ویلیام و کیت میدلتون

رابطه رمانتیک خود را حفظ می کنند

یکی از راههای داشتن یک رابطه عاطفی سالم این است که همیشه به دنبال راهی باشیم تا رابطه را زنده نگه داریم. به عنوان مثال با انجام کارهایی ساده به آن هیجان دهیم. شاهزاده ویلیام و کیت مدیلتون نیز از هر فرصتی برای بهبود رابطه شان استفاده می کنند. به عنوان مثال آنها با هم در رستورانی رمانتیک قرار می گذارند و با خوردن یک شام دونفره هیجان رابطه شان را بیشتر می کنند. بنابراین برای هر زوجی لازم است که وقتی را برای خوشگذرانی با طرف مقابلش خالی کنند و اینگونه بر آتش عشق شان بیافزایند.

 راز موفقیت رابطه شاهزاده ویلیام و کیت میدلتون

فعالیت های مشترک انجام می دهند

آنچه در یک رابطه عاطفی اهمیت دارد، کیفیت زمان با هم بودن است، نه کمیت آن. شاید شاهزاده و دوشس کمبریج زمان زیادی برای خوشگذرانی نداشته باشند اما از همان زمانی هم که برایشان فراهم می شوند سعی می کنند به بهترین شکل ممکن، استفاده کنند. در زمان های خالی آنها معمولا فعالیت هایی را که مورد علاقه هر دوی آنهاست، انجام می دهند. به عنوان مثال باهم به اسکی می روند یا بازی مورد علاقه شان را در استودیوم با هم تماشا می کنند. البته حتما لازم نیست که این فعالیت ها ورزشی باشد، بلکه هر فعالیتی می تواند صمیمیت رابطه زوجین را بیشتر کند.

 راز موفقیت رابطه شاهزاده ویلیام و کیت میدلتون

اختلاف نظرات شان را با هم حل می کنند

حتی زوج هایی که بی نهایت رابطه خوبی باهم دارند هم گاهی با اختلاف نظر رو به رو می شوند، کیت و شاهزاده ویلیام نیز از این قاعده مستثنی نیستند. اما تفاوت آنها آنجاست که می دانند چگونه مشکلات شان را باهم حل کنند. اختلاف نظر در هر رابطه ای وجود دارد اما مهم این است که تا قبل از بدتر شدن وضعیت، آن را حل کنیم، کاری که این زوج خانواده سلطنتی به خوبی بدان آگاهند.

 راز موفقیت رابطه شاهزاده ویلیام و کیت میدلتون

با خانواده خود مهربانند

علاه بر علاقه و احترامی که برای همسرمان می گذاریم، باید با خانواده و نزدیکان او نیز به خوبی برخورد کنیم. با این کار نه تنها در چشم دیگران محبوب خواهیم بود بلکه در چشم همسرمان نیز با ارزش تر جلوه خواهیم کرد. کیت میدلتون نیز از همان لحظه اولی که مادر بزرگ شاهزاده ویلیام، ملکه الیزابت، را دید، طوری رفتار کرد که به دلش بنشیند. 

 راز موفقیت رابطه شاهزاده ویلیام و کیت میدلتون

نظرات خود را صادقانه به زبان می آورند

تا ما آنچه در سرمان می گذرد را به زبان نیاوریم، طرف مقابل مان نمی تواند از راز دل ما باخبر شود. به عنوان مثال شاهزاده ویلیام به کیت گفت که فرزند سومی می خواهد و آنها پس از گفتگو با یکدیگر به نتیجه ای واحد رسیدند. شاید گاهی بیان نظرات موجب بحث شود اما این بحث ها هم، اگر افراط در آن نباشد، برای هر رابطه ای مفید خواهد بود. بنابراین صداقت و روراستی در بیان نظرات یکی دیگر از رازهای موفقیت این زوج سلطنتی است.

 راز موفقیت رابطه شاهزاده ویلیام و کیت میدلتون

جز خودشان، از دیگران هم حمایت می کنند

شاید فکر کنید که نمی توانید مانند خانواده سلطنتی مدام به خیریه های مختلف کمک کنید، اما لازم نیست مثل آنها باشید، فقط کافی ست هر چقدر در توان تان است را برای کمک به دیگران کنار بگذارید. ممکن است این مقدار بسیار ناچیز باشد اما همان هم می تواند در رابطه عاطفی شما تاثیر مثبتی بگذارد. ثابت شده که کمک به دیگران باعث ترشح ماده ای در مغز می شود که به شادتر بودن ما کمک می کند و همین حس رابطه عاطفی را نیز بهبود می بخشد.

 راز موفقیت رابطه شاهزاده ویلیام و کیت میدلتون

در هر شرایطی حامی یکدیگرند

مهم نیست که شاهزاده و کیت در یک سفر خارجی باشند یا که در یک جلسه عمومی معمولی، در هر شرایطی آنها از یکدیگر حمایت می کنند و همین حمایت هاست که عشق و علاقه آنها را نسبت بهم بیشتر می کند و بر تداوم رابطه شان می افزاید.

 راز موفقیت رابطه شاهزاده ویلیام و کیت میدلتون

زندگی را ساده می گیرند

بیاییم صادق باشیم! چه چیزی باعث می شود که شاهزاده و همسرش چنین رابطه خوبی باهم داشته باشند. یکی از دلایلش این است که آنها زندگی را جدی نمی گیرند. به عنوان مثال در بسیاری از مواقع ساده از کنار مسائل می گذرند و تنها به مشکلات می خندند. آنها سعی می کنند تا حد ممکن یکدیگر را بخندانند و از لحظه لحظه خود نهایت لذت را ببرند.

راز موفقیت رابطه شاهزاده ویلیام و کیت میدلتون


منبع: برترینها

همه چیز درباره «NBA»، بزرگ‌ترین لیگ بسکتبال دنیا

هفته نامه همشهری جوان – علیرضا گرانپایه: شاید برای درک محبوبیت فوتبال باید به کوچه، پسکوچه های برزیل بروید تا نوجوانی را ببینید که با کمترین امکانات توپ را به تور می رسانند، بدون کفش، بدون تغذیه و بدون لباس برندهای رنگارنگ. اصلا بی خیال برزیل، بگذارید سری به کوچه های سال های قبل کشور خودمان بزنیم تا تکه آجرهایی را ببینیم که قرار است نقش تیرهای دروازه کلی نوجوانان کتانی به پا را بازی کنند اما برای این که بدانید بسکتبال هواداران دوآتشه خود را در قلب آمریکا دارد، کار سختی ندارید.

 همه آنچه بهتر است درباره «NBA» بزرگ ترین لیگ بسکتبال دنیا بدانیم

یکی از فیلم های هالیوودی را داخل دستگاه پلیر قرار دهید تا در یکی از سکانس های خیابان گردی قهرمان اصلی به زمین بسکتبال کنار خیابان برسید. حالا کوله های کنار فنس ها را چهارچشمی تماشا کنید تا متوجه شوید که چگونه عشق به تق تق های برخورد توپ بسکتبال به زمین، نوجوانان و جوانان این کشور را به فنس های کنار خیابان می رساند.

تمام این داستان ها را گفتیم تا از ظهور بهترین و حرفه ای ترین لیگ بسکتبال دنیا از دل همین فنس ها تعجب کنید. NBA برای بسکتبالیست ها و هواداران این رشته، همان غول آخری است که همه بی صبرانه برای رسیدن به آن لحظه شماری می کنند و دلشان می خواهد برای یک بار هم که شده بزرگ ترین چالش زندگی ورزشی خود را تجربه کنند.

 همه آنچه بهتر است درباره «NBA» بزرگ ترین لیگ بسکتبال دنیا بدانیم

 آندره بینوم

شاید «آندره بینوم» فکر را هم نمی کرد که نامش در تاریخ NBA ماندگار شود. اول سال ۲۰۰۵ قبل از قوانین اجبار حضور بازیکنان در کالج دانشگاه ها، توانست بدون واسطه در هجده سالگی به لس آنجلس لیکرز بیاید و لقب جوان ترین بازیکن تاریخ را کسب کند.

 همه آنچه بهتر است درباره «NBA» بزرگ ترین لیگ بسکتبال دنیا بدانیم

 فیل جکسون

«فیل جکسون» همراه «شیکاگو بولز» توانست شش بار قهرمان NBA شود. سپس توانست این افتخارات را با لس آنجلس لیکرز تکرار کند و پنج قهرمانی را هم با آن ها به دست بیاورد تا پرافتخارترین سرمربی جهان شود.

 همه آنچه بهتر است درباره «NBA» بزرگ ترین لیگ بسکتبال دنیا بدانیم

 بوستن سلتیکس

«بوستن سلتیکس» با ۱۷ قهرمانی، پرافتخارترین باشگاه لیگ بسکتبال NBA تا به امروز است. آن ها در فاصله زمانی بین سال های ۱۹۵۷ تا ۱۹۶۹ قدرت بی رقیب مسابقات بودند تا جایی که ۱۱ عنوان قهرمانی از ۱۳ عنوان ممکن را کسب کردند. بعد از آن ها «لس آنجلس لیکرز» با ۱۶ قهرمانی و شیکاگو بولز با شش قهرمانی قرار دارند.

سازمان لیگ بسکتبال حرفه ای آمریکا، سقف درآمد بازیکنان شاغل در لیگ برای فصل ۱۷- ۲۰۱۶ را ۹۴ میلیون دلار در سال اعلام کرده. فصل گذشته این رقم ۷۰ میلیون دلار بوده است. البته منظور از این عدد، تمام درآمد خالص یک بازیکن از باشگاه و شرکت های تبلیغاتی است.

۲۹۰۰۰ هرچند شما می توانید امسال با چیزی حدود ۱۰۸ تا ۳۰۲ دلار، مسابقه تیم لس آنجلس لیکرز را از نزدیک تماشا کنید ولی گاهی هم قیمت بلیت یک مسابقه مثل جدال هفتم فصل گذشته «گلدن استیت» و «اوکلاهاما» در مسابقه نهایی کنفرانس غرب در بازار سیاه به ۲۹ هزار دلار هم می رسد

از BAA تاNBA

همه چیز از پیشنهاد «ماکس کیس» خبرنگار روزنامه نیویورک ژورنال به آقای «والتر برایون» رییس تیم هاکی روی یخ و سالن «بوستون» شروع شد. تا سال ۱۹۴۶ مسابقات بسکتبال در کشور آمریکا به مسابقات دانشگاهی محدود می شد و خبری از رقابت های فشرده و حرفه ای نبود ولی استقبال با مردم از این ورزش و سالن های خالی باعث شد، ۱۱ نفر از صاحبان استادیوم های بزرگ آمریکا در ششم ژوئن در هتل «کامادور» دور هم جمع شوند و برای برگزاری مسابقات «BAA» که مخفف  BASKETBALL ASSOCIATION OF AMERICA به توافق برسند.

«ماریس پولودوف» رییس هاکی روی یخ، رقابت ها را با ۶۰ مسابقه در دور مقدماتی و همان قوانین مسابقات دانشگاهی برگزار کرد. تغییرات زمان مسابقه هم در راستای درآمدزایی آن ها بود؛ مثلا وقتی متوجه شدند اگر استراحت ها بیشتر باشد، مردم بیشتر به خرید خوراکی و وسایل دیگر در استادیوم مشغول می شوند، در ابتدا بازی را به سه کوارتر پانزده دقیقه ای تقسیم کردند و بعد از مدتی به چهار کوارتر دوازده دقیقه ای تغییر دادند. همچنین زمان مسابقات نسبت به مسابقات دانشگاهی طولانی تر شد که علتش فرصت بیشتر برای تبلیغات بود.

سپس مسابقات دیگری در غرب آمریکا با نام NBL برگزار شد تا بازیکنان درجه یک دانشگاهی آمریکا به جای رفتن به BAA به «NBA» بروند و چهار تیم «تورنتو»، «کلیولند»، «دیترویت» و «پیتسبرگ» ورشکست شوند. فصل ۱۹۴۸- ۱۹۴۹ مسابقات «NBA» (مخفف NATIONAL BASKETBALL ASSOCIATION) با حضور هفت تیم از NBL و ۱۰ تیم از BAA شروع به کار کرد.

همه آنچه بهتر است درباره «NBA» بزرگ ترین لیگ بسکتبال دنیا بدانیم 

نقل و انتقالات بازیکنان

باشگاه ها در لیگ بسکتبال آمریکا علاوه بر نقل و انتقالات معمول که در آن قوانینی مثل سقف قرارداد پنج ساله و فیرپلی مالی باشگاه ها وجود دارد، می توانند به کمک بخش جذابی به نام «Draft» نیز بازیکنان بااستعداد ابتدای فصل را جذب کنند. «درفت» نام مراسمی است که در آن تیم های لیگ NBA در دو دور (یا به اصطلاح راند) شروع به انتخاب بازیکنان خوب و آینده دار لیگ دانشگاهی آمریکا یا دیگر لیگ های معتبر دنیا می کنند.

بدین ترتیب همه ساله ۶۰ بازیکن به وسیله درفت به لیگ حرفه ای بسکتبال آمریکا راه پیدا می کنند که البته بسیاری از آن ها نیز ممکن است فرصت بازی در تیم اصلی را پیدا نکنند. با توجه به این نکته مهم، انتخاب شدن در درفت، پایان کار نیست و بازیکنی که در درفت انتخاب می شود باید در تمرینات نیز خوب ظاهر شده و به خصوص در لیگ تابستانی نیز عملکرد قابل قبولی از خود به نمایش بگذارد. اما قطعا این سوال برایتان پیش آمده است که ترتیب انتخاب بازیکنان و استعدادها در این رقابت چگونه است؟

در سال های اولیه که درفت به تازگی آغاز شده بود، تیمی که بدترین نتیجه را در طول فصل کسب کرده بود، اولین انتخاب را بین بازیکنان و استعدادها داشت و قانونی نیز وجود داشت که اگر تیمی خواهان جذب بازیکنی از شهر خود بود، می توانست بدون رعایت ترتیب درفت، این کار را انجام دهد!

مسلم است که در آن سال ها وضعیت مشخص و قرعه کشی دقیقی مانند امروز برای انجام درفت نبود و این مسئله در آن زمان کاملا طبیعی به نظر می رسید اما با تغییراتی که در این سال ها انجام شده، باید برای انتخاب ها قرعه کشی صورت بگیرد که البته در این قرعه کشی، شانس تیم های ضعیف تر به مراتب بیشتر است. تمام این کارها برای این صورت می گیرد که تیم های ضعیف لیگ بتوانند در سال بعد رقابت نزدیک تری با غول های NBA داشته باشند.

همه آنچه بهتر است درباره «NBA» بزرگ ترین لیگ بسکتبال دنیا بدانیم 

صفر تا سکو

لیگ بسکتبال حرفه ای آمریکا شامل ۱۹ باشگاه از کشور آمریکا و یک تیم از کشور کاناداست که در دو کنفرانس شرق و غرب تقسیم می شوند. هر کنفرانس شامل سه دسته (division) است تا ۱۵ تیم هر کنفرانس در گروه های پنج تیمی تقسیم شوند. کنفرانس شرق شامل آتلانتیک، مرکزی، جنوب شرق و کنفرانس غرب هم شمال غرب، جنوب غرب و پسیفیک است اما درباره نحوه برگزاری مسابقات در هر کنفرانس باید بگوییم که هر تیم در NBA، هشت بازی پیش فصل و ۸۲ بازی فصل اصلی انجام می دهد. به این صورت که هر تیم، چهار بازی با هر تیم «division» خود، چهار بازی با شش تیم divisionهای دیگر کنفرانس خود و سه بازی با چهار تیم دیگر کنفرانس خود انجام می دهد (۵۲ بازی) و با هر تیم کنفرانس دیگر نیز دو بازی انجام می دهد که مجموعا ۸۲ بازی می شود.

بعد از این مسابقات و برای تعیین قهرمان فصل، بازی های پلی آف، برگزار می شود. به این صورت که هشت تیم برتر هر کنفرانس به پلی آف می روند و به صورت معکوس (مثلا تیم اول کنفرانس با تیم هشتم، تیم دوم با هفتم و…) با یکدیگر رو به رو می شوند و در نهایت قهرمان های هر کنفرانس در بازی های فینال با هم رقابت می کنند. هر مسابقه در بازی های پلی آف به صورت بهترین از هفت برگزار می شود.

همه آنچه بهتر است درباره «NBA» بزرگ ترین لیگ بسکتبال دنیا بدانیم 

مسابقات آخر هفته

اواسط هر فصل مسابقات NBA، رقابتی تحت عنوان «Allstar Weekend» طی سه روز برگزار می شود که جنبه نمایشی و تفریحی دارد و البته به دلیل استقبال عجیب و غریب مردم و رسانه ها، درآمد بالایی را برای برگزارکنندگان به ارمغان می آورد. اولین رویداد Allstar Weekend بازی افراد مشهور (Celebrity game) است که در آن بازیگران هالیوود، خوانندگان، ورزشکاران مشهور و حتی بازیکنان سابق NBA حضور دارند.

رویداد دوم که در روز دوم برگزار می شود، بازی دو تیم SHAQ و CHUCK است. بازیکنان شرکت کننده در این مسابقه توسط «شکیل اونیل» و «چارلز بارکلیباز کینان» اسطوره های سابق NBA از بین بازیکنانی که سال اول و دوم خود را در مسابقات را NBA تجربه می کنند، انتخاب می شوند.

رویداد سوم مسابقه «ستارگان شوت زنی» (Shooting Stars) است که در آن چند تیم شامل بازیکنان سابق و حاضر NBA از نقاط مختلف زمین اقدام به شوت زنی می کنند.

رویداد چهارم، مسابقه مهارت های فردی (Skills Challenge) است که در آن بازیکنان توانایی های خود مانند پاس، دریبلینگ و شوت را به نمایش می گذارند.

رویداد بعدی مسابقه شوت سه امتیازی است و رویداد بعدی آن که پرطرفدارترین رویداد محسوب می شود، مسابقه دانک (ضربه ای در بسکتبال که بازیکن بعد از انداختن توپ به داخل سبد به حلقه آویزان می شود) است.

 
در آخرین رقابت هم ستارگان شرق و غرب NBA در بازی «Allstar» به مصاف هم می روند. بازیکنان اصلی هر دو تیم در این مسابقه با رای مردم انتخاب می شوند.

 همه آنچه بهتر است درباره «NBA» بزرگ ترین لیگ بسکتبال دنیا بدانیم

جیمز هاردن

جیمز هاردن

چند ماه پیش بود که جا به جایی ۲۲۲ میلیون یورویی نیمار از بارسلونا به پاری سن ژرمن دنیای فوتبال را بهم ریخت و هنوز هم حاشیه هایش به پایان نرسیده و رییس سازمان لالیگا از پاری سن ژرمن به خاطر نقض واضح قوانین فیرپلی مالی یوفا به دادگاه شکایت کرده است. اما میان هیاهوی جا به جایی نیمار، در بسکتبال آمریکا بالاترین رقم جا به جایی تاریخ بسکتبال آمریکا با مبلغ ۲۲۸ میلیون یورو انجام شد و کک کسی هم نگزید.

جیمز هاردن، بازیکن باشگاه هیوستون راکتز برای تمدید چهارساله قراردادش با هیوستونی ها چنین پلو زیادی را به جیب زد تا بالاتر از نیمار، تمام بازیکنان لیگ بسکتبال آمریکا و حتی همه ورزشکاران دنیا قرار بگیرد. جیمز هاردن ۱۹۶ سانتی متری البته به بازی های رسانه ای تسلط دارد و برای کم کردن فشار تبدیل شدن به گران قیمت ترین بازیکن لیگ ان بی ای، یک روز بعد از تمدید قراردادش با باشگاه، یک میلیون دلار به آوارگان توفان هاروی در ایالت تگزاس کمک کرد تا علاوه بر باارزش ترین، یکی از محبوب ترین ستاره های بسکتبال آمریکا هم باشد.

جیمز هاردن بیست و هشت ساله از زندگی در پرآشوب ترین محله های لس آنجلس، تبدیل به باارزش ترین ورزشکار دنیا شد. ستاره ای که مربی هیوستون راکتز درباره اش می گوید: «جیمز هاردن تنها بازیکنی در قرن بیست و یکم بین تمام باشگاه های دنیاست که می تواند با دست هایش تیمش را از منجلاب بیرون بکشد و تا فینال یک تورنمنت بالا ببرد.»

شاخ هایNBA

وقتی از بزرگ ترین لیگ بسکتبال دنیا حرف می زنیم، جای تعجب ندارد که برای انتخاب بهترین های تاریخ این لیگ به مشکل بربخوریم. پس لطفا بی خیال صفت «ترین» شوید، چون ما جرئت نداریم این بازیکنان را بهترین های لیگ NBA بنامیم ولی شک نکنید که این سه نفر با قهرمانی ها و افتخاراتشان جای ویژه ای در تاریخ NBA دارند.

 
ویلتون نورمون چمبرلین

  • قد: ۲٫۱۶ متر
  • وزن: ۱۲۵ کیلوگرم
  • متولد: ۲۱ آگوست ۱۹۳۶ در فلوریدا
 همه آنچه بهتر است درباره «NBA» بزرگ ترین لیگ بسکتبال دنیا بدانیم

در ابتدا عضو تیم بسکتبال نمایشی درمنطقه «هارلم» بود. پس از آن به اتحادیه بسکتبال ملی یا NBA راه پیدا کرد و در باشگاه های «سان فرانسیسکو واریرز»، «فیلادلفیا سونتی سیکسرز» و لس آنجلس لیکرز بازی کرد. نکته جالب در موردش این است که تنها بازیکن تاریخ است که در یک دیدار، به تنهایی موفق به کسب ۱۰۰ امتیاز شده است. سبک و روش بازی «چمبرلین» باعث شد تا «رابرت نوزیک» با الهام از او، برهان چمبرلین را در دنیای سیاست مطرح کند.

در فصل ۱۹۶۱-۱۹۶۲ میانگین ۵۰٫۴ امتیاز و ۲۵٫۷ ریباند را به نام خود ثبت کرد. دو قهرمانی و چهار عنوان باارزش ترین بازیکن سال، در کارنامه اش به چشم می خورد؛ آماری عجیب و غیرقابل تصور. چمبرلین در تاریخ ۱۲ اکتبر ۱۹۹۹ در شصت و سه سالگی از دنیا رفت.

 


کریم عبدالجبار

  • قد: ۲٫۱۸ متر
  • وزن: ۱۰۲ کیلوگرم
  • متولد: ۱۶ آوریل ۱۹۴۷ در نیویورک
همه آنچه بهتر است درباره «NBA» بزرگ ترین لیگ بسکتبال دنیا بدانیم 

نام اصلی او «فردیناند لوییس الیسیدور جی. آر» است که پس از قبول دین اسلام به «کریم عبدالجبار» تغییر نام داد. در ۲۰ حضورش در NBA رکورد دست نیافتنی ۳۸۳۸۷ امتیاز را به نام خود ثبت کرد. پس از خداحافظی، به عنوان تمرین دهنده و بسکتبال نویس مشغول شد و سپس به استخدام پلیس امنیتی ایالات متحده آمریکا درآمد.

عبدالجبار که سال ها شاگرد «بروس لی» در سبک «یت کان دو» بود، در فیلم «بازی مرگ» کنار استادش به ایفای نقش پرداخت. غیر از در اختیار داشتن رکورد امتیاز، شش جایزه برترین بازیکن فصل و شش قهرمانی NBA در کارنامه اش به چشم می خورد.

مایکل جردن

  • قد: ۱٫۹۸ متر
  • وزن: ۹۸ کیلوگرم
  • متولد: ۱۷ فوریه ۱۹۶۳ در نیویورک
همه آنچه بهتر است درباره «NBA» بزرگ ترین لیگ بسکتبال دنیا بدانیم 

در وب سایت رسمی اتحادیه بسکتبال آمریکا، NBA، او را بزرگ ترن و کامل ترین بسکتبالیست تمامی دوران خوانده اند. «مایکل جردن» که به اختصار او را «MJ» نیز می گویند، مهم ترین ابزار در جهت تبلیغ و افزایش محبوبیت NBA در سراسر دنیا، در دو دهه ۸۰ و ۹۰ بود. با وجود قامت نه چندان بلندش در قیاس با دیگر بسکتبالیست ها، او با استفاده از پرش های بلند و اسلم دانک های نمایشی، مردم را تهییج می کرد.

اولین قهرمانی اش در NBA با «بولز» در سال ۱۹۹۱ بود. با درخشش عجیبی توانست قهرمانی «شیکاگو» را در دو فصل بعد، ۱۹۹۲ و ۱۹۹۳ پایه ریزی کند تا عنوان «تری- پیت» را به دست آورد. در حرکتی غیرقابل پیش بینی، پیش از آغاز فصل ۹۴-۱۹۹۳ خود را بازنشسته کرد تا ادامه زندگیش را در بیسبال دنبال کند. با این حال، پس از یک سال دوری، دوباره به شیکاگوبولز بازگشت تا از عوامل مهم قهرمانی این تیم در سال های ۱۹۹۶- ۱۹۹۷- ۱۹۹۸ باشد.

در سال ۹۹ برای دومین بار از بسکتبال کناره گیری کرد. پس از دو سال در ۲۰۰۱، با لباس «واشینگتن ویزارد» در صحنه حاضر شد و در ۲۰۰۳، برای همیشه خداحافظی کرد. جردن، مالک عمده و رییس باشگاه «شارلوت هورنتز» است.


منبع: برترینها

جدیدترین فیلم هاى سینمایى دنیا اینجاست (۶۶)

برترین ها – ترجمه از سولماز محمودی:
کیث کیمبل، از وب‌سایت متاکریتیک هر هفته آخرین اخبار، آپدیت ها، تریلرها و
مطالب مربوط به فیلم های سینمایی که قرار است در طول ماه های آینده روی
پرده سینماهای دنیا بروند را گردآوری و منتشر می کند.


متاکریتیک وب سایتی تجاری است که نقدهای منتقدین در خصوص فیلم های سینمایی،
بازی ها، آلبوم های موسیقی، سریال ها، دی وی دی ها و اخیراً کتاب ها را
جمع آوری می نماید. بنابراین می توانید موثق ترین اخبار در مورد فیلم های
مورد علاقه خود و ستاره هایی که قرار است در این فیلم ها بازی کنند را در
اینجا بخوانید.
 

جدیدترین فیلم های سینمایی دنیا اینجاست (53)

استیون اسپیلبرگ در فیلم جدیدش «پست» (The Post) تام هنکس و مریل استریپ را برای اولین بار کنار هم آورده است. این فیلم درام درباره تلاش های واشینگتن پست و نیویورک تایمز برای فاش کردن مدارک پنتاگون در طول جنگ ویتنام است. استریپ نقش کاترین گراهام از روزنامه پست را بازی می کند که اولین ناشر زن یک روزنامه بزرگ و مهم آمریکایی بود و هنکس در نقش بن بردلی، دبیر روزنامه تایمز بازی کرده است. دیگر بازیگران این فیلم قوی عبارتند از الیسون بری، کری کون، دیوید کراس، بروس گرینوود، تریسی لتس، باب ادنکرک، سارا پلسون، جسی پلمونس، متیو ریس، مایکل استالبارگ، بردلی ویتفورد و زک وودز. فیلم «پست» روز ۲۲ دسامبر ۲۰۱۷ در چند سینمای محدود اکران شده و روز ۱۲ ژانویه ۲۰۱۸ در سطح جهانی به اکران در خواهد آمد.

 جديدترين فيلم هاى سينمايى دنيا اينجاست (66)


گیرمو دل تورو در جشنواره فیلم ونیز، برای فیلم اوریجینال «شکل آب» (The Shape of Water) که ونسا تیلور در نوشتن آن به او کمک کرده، برنده جایزه خرس طلایی شد. داستان آن در آمریکا در سال ۱۹۶۳ اتفاق می افتد و سالی هاکینز در نقش الیزا ایفای نقش کرده، زنی لال که با موجودی در یک آزمایشگاه دولتی محافظت شده ارتباط برقرار می کند. اوکتاویا اسپنسر، مایکل شنون، مایکل استالبارگ و ریچارد جنکینز در این فیلم که قرار است اول دسامبر ابتدا در نیویورک و سپس در کل کشورها به اکران عمومی درآید، نقش آفرینی کرده اند.

 جديدترين فيلم هاى سينمايى دنيا اينجاست (66)


ریچل مک‌آدامز، جیسون بیتمن و کایل چندلر در فیلم کمدی «شب بازی» (Game Night) وارد یک پارتی مخفیانه قتل می شوند که از کنترل خارج می شود. جان فرانسیس دیلی و جاناتان گلداستاین کارگردانان این فیلم هستند که قرار است دوم مارس ۲۰۱۸ به اکران عمومی درآید و جسی پلمونس، شارون هورگان، بیلی مگنوسن، چلسی پرتی، مایکل سی. هال، لامورن موریس و دنی هیوستون نیز در آن ایفای نقش نموده اند.

 جديدترين فيلم هاى سينمايى دنيا اينجاست (66)


سری فیلم های «پنجاه طیف خاکستری» با دنباله سوم یعنی «پنجاه سایه آزاد شده» (Fifty Shades Freed) به پایان می رسد که قرار است نهم فوریه ۲۰۱۸ اکران آن آغاز شود. جیمی دورنان و داکوتا جانسون در نقش های کریستین گری و آناستازیا استیل بازمی گردند. این دو که حالا به تازگی ازدواج کرده اند و می خواهند در کمال آرامش و خوشبختی باقی عمرشان را با هم سپری کنند، با تهدیدهای تازه ای روبرو می شوند که خوشبختی شان را به خطر می اندازد. جیمز فولی، کارگردان دنباله دوم، کارگردان این دنباله نیز هست و کیم بسینگر، ریتا اورا و مارسیا گی هاردن را نیز در نقش های قبلی خود خواهیم دید.

 جديدترين فيلم هاى سينمايى دنيا اينجاست (66)


این جمعه شاهد شروع اکران فیلم «شب تنها در ساحل» (On the Beach at Night Alone) ساخته هونگ سانگ-سو (نویسنده و کارگردان) هستیم که در جشنواره های امسال به نمایش در آمد. پس از موفقیت فیلم قبلی اش از نگاه منتقدین، این نویسنده/کارگردان داستانی شخصی با بازی کیم مین-هی (برنده جایزه بهترین هنرپیشه زن جشنواره برلین) روایت می کند که در نقش هنرپیشه زن مشهوری ظاهر شده که با پایان یافتن رابطه اش با یک کارگردان متأهل سر و کله می زند. داستانی که موازی با رابطه واقعی بین هونگ و کیم رخ می دهد. نقدهای اولیه از این فیلم عالی بوده اند.

 جديدترين فيلم هاى سينمايى دنيا اينجاست (66)


نقدهای اولیه در مورد فیلم انیمیشن «کوکو» (Coco) ساخته پیکسار بسیار خوب بوده اند. این فیلم که قرار است ۲۲ نوامبر اکران شود به کارگردانی لی انکریچ و ادریان مولینا، داستان میگوئل (با صداپیشگی آنتونی گونزالز) را به تصویر می کشد که عاشق موسیقی است و او و سگش دانته وارد سرزمین مردگان می شوند و تلاش می کنند تا ممنوعیت موسیقی که نسل های قبل در خانواده اش گذاشته شده بود را برداشته و به خانه بازگردند. دیگر صداپیشگان این انیمیشن عبارتند از بنجامین برت، گائل گارسیا برنال، ادوارد جیمز الموس و چیچ مارین.

 جديدترين فيلم هاى سينمايى دنيا اينجاست (66)


«مرد اولیه» (Early Man) یک کمدی پیش از تاریخ از نیک پارک، سازنده فیلم های «شان گوسفند»، «والاس و گرومیت: نفرین خرگوشینه» و «فرار مرغی» است. این فیلم که در دوران اولیه ظهور انسان ها اتفاق می افتد داستان داگ، یک غارنشین شجاع (ادی ردمین) و بهترین دوستش هاگناب را روایت می کند که قبیله خود را برای مبارزه با لرد نوث (تام هیدلستون) و شهر دوران برنزش بسیج می کنند. این فیلم قرار است ۱۶ فوریه ۲۰۱۸ به نمایش عمومی درآید.

 جديدترين فيلم هاى سينمايى دنيا اينجاست (66)

اخبار و یادداشت های کوتاه درباره فیلم هایی که قرار است ساخته شوند:

•    ۲۲ فیلم نامزد اسکار امسال برای بهترین فیلم معرفی شدند.

•    ریان جانسون، نویسنده-کارگردان «جنگ ستارگان: آخرین جدای» (Star Wars: The Last Jedi) قرار است یک سه گانه جدید از جنگ ستارگان بسازد که از حماسه اسکای واکر داستان جداگانه ای خواهد داشت. وی

نویسندگی و کارگردانی دنباله اول را به عهده خواهد داشت. (منبع: StarWars.com)

•    پس از گزارش نیویورک تایمز مبنی بر اتهامات رفتار نادرست جنسی علیه لوئی سی. کی.، ارکارد پخش فیلم جدید این کمدین تحت عنوان «دوستت دارم بابا» (I Love You, Daddy) که قرار بود این جمعه اکرانش آغاز شود را لغو کرد. (منبع: Variety)

•    کریستوفر پلامر قرار است جایگزین کوین اسپیسی در فیلم «همه پول های دنیا» (All the Money in the World) ساخته ریدلی اسکات شود. این کارگردان قرار است صحنه هایی که اسپیسی در آنها بازی کرده بود را دوباره فیلمبرداری کند و سعی کند تاریخ پخش ۲۲ دسامبر را نگه دارد، با آنکه این فیلم دیگر برای گلدن گلوب یا دیگر جوایز ساخته نخواهد شد. اسپیسی ۸ تا ۱۰ روز در این فیلم کار کرده بود. (منبع: Deadline)

•    کاراکتر بلک آدام با بازی دواین جانسون قرار است در فیلم «جوخه انتحار ۲» (Suicide Squad 2) معرفی شود که یک شرور است. (منبع: TheWrap)

•    ساندرا بولاک قرار است نقش سناتور ایالت دمکراتیک تگزاس را بازی کند. فیلم «بگذارید حرف بزند» (Let Her Speak) فیلم درامی درباره سخنرانی ۱۳ ساعته وندی دیویس در مورد حقوق تولیدمثل در تگزاس است. (منبع: Deadline)

•    اولین تجربه کارگردانی مایکل بی. جردن (بازیگر) اقتباسی از رمان دیوید بارکلی مور با عنوان «ستاره های زیر پای ما» (The Stars Beneath Our Feet) است. (منبع: THR)

•    کارگردان و نویسنده «کونگ، جزیره جمجمه» جردن ووت-رابرتز و درک کانلی قرار است در فیلم اقتباسی Metal Gear Solid از سونی، همکاری داشته باشند. (منبع: Variety)

•    راسل کرو، نیکولاس هولت و جورج مک‌کی قرار است در فیلم «تاریخچه واقعی دار و دسته کلی» (True History of the Kelly Gang) ساخته جاستین کرزل نقش آفرینی کنند. (منبع: THR)


منبع: برترینها

روح الله خالقی، موسیقیدانِ روشنفکر

هفته نامه صدا – شمیم قربانی: «روح الله خالقی» اگر همان «ای ایران» را هم ساخته بود؛ در موسیقی ایران جاودانه بود؛ سرودی که اگرچه در ۲۷ مهر ۱۳۲۳ خورشیدی برای اولین بار در تالار دبستان نظامی اجرا شد، اما همچنان نماد وطن پرستی به شمار می رود.

«خالقی» این اثر را با شعری از «حسین گل گلاب» در آواز دشتی با ملودی هایی برگرفته از نغمه های موسیقی بختیاری ساخت؛ اما او آثار بسیار دیگری خلق کرد که همه شان در تاریخ موسیقی این سرزمین ماندگارند.

به این قطعات نگاه کنید؛ به «یار رمیده»، «وعده وصال»، «پیمان شکن»، «نغمه نوروزی»، «بهار عشق»، «مستی عاشقان»، «شب جوانی»، «شب من» و «امید زندگانی»، همه شان در حافظه موسیقایی مردم این سرزمین حک شده اند، اما محدود کردن خالقی به آثاری که ساخته است، بی توجهی به بخش مهمی از شخصیت اوست.

او یک موزیسین روشنفکر بود. هم اثر می ساخت و هم می نوشت و هم آموزش می داد و هم سردبیر نشریه ای موسیقایی بود و هم عضو شورای عالی موسیقی رادیو. رییس هنرستان موسیقی هم بود اما فراتر از آنها همواره برای خویش مسئولیتی اجتماعی قائل بود و اتفاقات پیرامونش را در قلم و موسیقی اش منعکس می کرد.

او در کرمان متولد شد؛ از همان کودکی تار آموخت و کمی بعد از کمانچه و بعد هم از محضر «رضا محجوبی» استفاده کرد اما آشنایی اش با «علی نقی وزیری» نقش مهمی در زندگی او داشت. از وزیری ویولن و تئوری موسیقی آموخت و از طریق او با دانشگاهی در فرانسه ارتباط گرفت و هارمونی و سازشناسی را از طریق مکاتبه آموخت.

«علی نقی وزیری» نیز همواره شاگرد خود را می ستود ودرباره اش گفت: «خالقی به تمام معنی یک انسان واقعی بود. مردی بود اندیشمند و واجد منطقی سالم و درست. از نظر اخلاقی هنرمندی بود نمونه. هرگز تحت تاثیر حرکات نفسانی قرار نگرفت. مردی بود صدیق، صریح، منصف و وطن پرست، مدیریت و حس تشخیص وی در مسائل اداری و سازمانی از خصایصی است که باید از آن به نیکی یاد کرد. هنرمندی متین و آرام و به ظاهر خونسرد بود اما این خونسردی ظاهری در برابر ناملایمات، آشفتگی و هیجانات تندی در باطن او ایجاد می کرد.»*

 روح الله خالقی موسیقیدانِ روشنفکر

موسیقی دان روشنفکر به ادبیات نیز علاقه ای ویژه داشت و با وجود آنکه از ۱۹ سالگی خود موسیقی تدریس می کرد، اما در دانشگاه ادبیات خواند و این درست یکی از مهمترین نکاتی است که سبب شده تا تالیفات مهمی در موسیقی ایران خلق کند که مهم ترین آن «سرگذشت موسیقی ایران» است با نثری روان، خواندنی و به دور از اطناب ها و لفاظی های خاص و متفرعنانه. او در این اثر سرگذشت موسیقی ایران را با داستان زندگی خودش همراه کرده است.

آثار دیگری نیز چون «هماهنگی»، «نظری به موسیقی غربی»، «نظری به موسیقی ایرانی» و… به همراه مجله «چنگ» از دیگر فعالیت های او در حوزه نشر موسیقی است. ضمن آنکه فعالیت های او سبب شد تا جامعه موسیقی با چهره هایی چون فارابی و صفی الدین ارموی آشنا شود؛

با همه این ها ساسان سپنتا در کتاب «چشم انداز موسیقی ایران» می نویسد: «فعالیت اصلی خالقی در موسیقی، آهنگسازی بود. او در آهنگسازی از سبک استادش علی نقی وزیری پیروی می کرد و آهنگ های خود را با هماهنگی برای ارکستر می نوشت. خالقی معتقد بود وزن در موسیقی ایرانی باعث تحرک است و از سوی دیگر اگر قطعه موسیقی به صورت چندصدایی نوشته شود، حزن و اندوه و یکنواختی آن کاهش می یابد. خود او با مطالعه در آثار وزیری (پیشگام چندصدایی در موسیقی ایرانی) و تجربیات شخصی، روش هایی را برای هماهنگ کردن موسیقی ایرانی یافته بود و به کار می بست. نخستین کتاب اصول هارمونی نیز به کوشش او به زبان فارسی ترجمه و منتشر شد.»

خالقی سال ۱۳۲۳ «انجمن دوستداران موسیقی ملی» را تشکیل داد با کنسرت هایی که مورد توجه دوستداران این موسیقی قرار گرفت و بعد از آن هنرستان موسیقی ملی را شکل داد. خالقی در دورانی فعالیت می کرد که موسیقی غربی در ایران رواج داشت و بسیاری موسیقی ایرانی را غیرعلمی و تدریس آن را بیهوده می دانستند.

حتی در بازه ای موسیقی ایرانی در هنرستان عالی موسیقی تدریس نمی شد و بسیاری از کسانی که سازهای سنتی می نواختند در این بازه به سازهای اروپایی روی آوردند یا هنرستان عالی موسیقی را ترک کردند. در این دوران خالقی و استاد محبوبش علی نقی وزیری برای حفظ موسیقی ایرانی تلاش های بسیاری کردند.

جعفرزاده در نقد کتاب «نظری به موسیقی» این کتاب را تلاش برای توجیه علمی موسیقی ایرانی با تئوری موسیقی غربی و تغییر فضای ضدموسیقی ایرانی آن زمان می داند که بی نتیجه نمانده است و در نهایت به تاسیس هنرستان موسیقی ملی منجر شده است.

به قول «فریدون ناصری»، «خالقی به مدد یک برنامه ریزی صحیح و منطقی و با تمام نیرو و توانی که داشت کم به تربیت موسیقی دانان جوان بست و در زمانی نه چندان طولانی موفق شد چهره والایی از موسیقی ملی و تحصیلکرده های آن معرفی کند. گروه کثیری از هنرمندان معاصر موسیقی ایران دانش آموخته همین هنرستان هستند و برای موفقیت بنیانگذار آن، شاهدی زنده اند.»

و اما در رادیو نیز فعالیت های گسترده ای انجام داد؛ رهبری ارکستر گل ها، تهیه و اجرای دو برنامه «یادی از هنرمندان» و «ساز و سخن»، تنظیم آثار عارف قزوینی و علی اکبر شیدا برای ارکستر، از جمله فعالیت های خالقی در رادیو تهران بود.

خالقی، خود در کتاب «هماهنگی موسیقی» که سال ۱۳۲۰ در تهران به چاپ رسید می نویسد: «فن هماهنگی در موسیقی ما سابقه نداشته و این علم را اروپاییان پس از تجربیات بسیار از روی موازین علمی از طبیعت استخراج کرده و بر لطف و ملاحت موسیقی بسی افزوده اند، به طوری که تجربه شده است با توجه به ویژگی های موسیقی ما که اهل فن از آن بهره دارند کاملا برای موسیقی ایران هم مناسب و مفید است.کار ما به مراتب مشکل تر از کسانی است که در کشورهای دیگر این فن را اعمال می کنند زیرا موسیقی هماهنگ در مغرب زمین، صدها سال سابقه دارد ولی در کشور ما دوران آن بسیار کوتاه است و هنوز توده ملت که سهل است اشخاص تحصیلکرده نیز متوجه لطف این نکات نیستند. ما باید به تدریج از آنچه مطلوب تر و مطبوع تر است شروع کنیم و در بادی امر خود را تابع موسیقی دانان کلاسیک پیروی کنیم و در اثر گذشت زمان ذوق ها را راهنمایی و مردم را متوجه درک لذت نغمه های هماهنگ کنیم.»

روح الله خالقی ۲۱ آبان ۱۳۴۴ بر اثر بیماری زخم معده، در یکی از بیمارستان های شهر سالزبورگ در اتریش درگذشت.

 روح الله خالقی موسیقیدانِ روشنفکر

دیگر نگران نیستم؛ کارهای پدرم فراموش نمی شوند

گلنوش، فرزند روح الله خالقی از پدرش می گوید.

ارغوان سپهری: گلنوش خالقی، فرزند زنده یاد روح الله خالقی آهنگساز و نوازنده برجسته ایرانی است. او متولد ۱۳۱۹ در تهران، فارغ التحصیل هنرستان موسیقی ملی ایران است که خارج از ایران به تحصیلات خود در زمینه موسیقی ادامه داده و ماندگار شده است. او عاشقانه پدرش را دوست دارد و آنطور که خودش بیان می کند رابطه عاطفی قوی با ایشان داشته و سال ها برای حفظ آثار پدرش تلاش کرده است. با او درباره این تلاش ها و نقش پدرش در موسیقی گفت و گویی کردیم.

بیست و یکم آبان سالروز تولد پدرتان زنده یاد روح الله خالقی بود. کمی درباره ایشان بگویید.

همان طور که گفتید ۲۱ آبان تولد پدرم است، ایشان سال ها شاگرد ممتاز استاد علینقی وزیری و از مفاخر موسیقی ایران بود. بهترین سال های زندگی اش را صرف دل انگیزترین هنرها کرد و به تشخیص اهل فن موسیقی ایرانی و فرهنگی، شناخت او صلاحیت کامل یافت. سال ۱۳۲۵ انجمن موسیقی ملی، به همت او تاسیس شد و سه سال پس از آن با تاسیس هنرستان ملی موسیقی به یکی از آرمان های هنری کشور ما جامعه عمل پوشاند.

انتشار آثار متعدد، شامل متد و دستورهای علمی برای تدریس موسیقی ملی، خدمت بزرگی به هنر کرد. هم اکنون قطعات آواز، قطعات ارکستری، اتودها، آثار ساده مدرسه ای، کتاب ها و رساله های علمی مانند نظری به موسیقی، از او به جای مانده که هرکدام دارای ارزش فراوانی است. خالقی علاوه بر ریاست هنرستان موسیقی ملی تا هنگام فوتش، رهبر ارکستر «گل ها» و عضو شورای موسیقی رادیو ایران بود و مدت ها سرپرستی ارکسترهای شماره یک و دو رادیو را به عهده داشت.

گفته می شود پدربزرگتان با فعالیت پدر در زمینه موسیقی مخالف بوده است. آیا در این باره حرفی می زدند؟

بله. جالب است که پدر و مادر ایشان هر دو تار می زدند اما دوست نداشتند فرزندشان وارد این عرصه شود. با این حال پدر از کودکی اش به موسیقی علاقه مفرطی نشان می دهد و پدرش از بیم این که مبادا او از تحصیل عقب بماند، او را از اشتغال به موسیقی منع می کرده اما ایشان می گفت که هر وقت خود را در خانه تنها می یافته، با عشق عجیبی که به موسیقی داشته، مخفیانه و پنهانی تاری را که بزرگ تر از جثه اش بوده، بغل می گرفته و مشغول نواختن می شده تا اینکه بالاخره پدرش را تسلیم خواسته اش می کند.

پدربزرگم مجبور می شود پدرم را از هفده سالگی در آموختن ویلون آزاد بگذارد. بعد از یکی، دو سال، به محض این که مدرسه موسیقی وزیری تاسیس شد، پدر اولین شاگرد استاد وزیری بود که به فراگرفتن موسیقی پرداخت و چون احساس کرد موسیقیدان باید در درجه اول اطلاعات کافی داشته باشد، مجددا ضمن این که موسیقی را ترک نکرد، تحصیلات متوسطه خود را در دارالفنون و عالی را در دانشسرای عالی در رشته ادبیات که ارتباط بیشتری به موسیقی داشت، به پایان رساند و بعدتر هم که به طور حرفه ای در موسیقی کار کرد.

آقای خالقی در شیوه کاری شان به کدام استاد خود پایبندی بیشتری داشت؟

پدر در موسیقی سخت پیرو استادش مرحوم کلنل علینقی وزیری بود و همواره اعتقاد داشت وزیری خدمتی به موسیقی این کشور کرده که تا به حال احدی به هیچ یک از صنایع ظریفه این مملکت نکرده است و می گفت تا موسساتی وجود نداشته باشند که به آن وسیله بتوان این روش را ترویج کرد، زحمات وزیری آنچنان ثمربخش نخواهدبود.

گفته می شود در حال جمع آوری آثار پدرتان هستید، صحت دارد؟ و اگر اینطور است، در چه مرحله ای از انجام این کار هستید؟

ما یک آرشیو نوار ریل از قطعاتی که پدرم با ارکستر «گل ها» و دیگر ارکسترهای رادیو اجرا کرده بود، در اختیار داریم. سال ۱۹۹۰ که به ایران آمدم همه مطالبی که در مورد پدرم، یا توسط خود ایشان نوشته شده بود، جمع آوری کردم و با خودم به آمریکا بردم ولی به دلایل مختلف، امکان چاپ آنها را پیدا نکردم، تا اینکه بالاخره با همکاری خوب انتشارات ماهور به چاپ رسید.

این کتاب شامل پنج بخش مقاله ها، یادداشت های سفر، نامه ها، فهرست آثار و کتاب شناسی زنده یاد روح الله خالقی است. بخش اول گزیده ای است از مقاله های خالقی و مقاله هایی که درباره او نوشته شده اند، است. این بخش شامل ۳۹ مقاله است که از میان حدود ۱۸۰ مقاله انتخاب شده اند. بخش دوم دست نویس های سفر شوروی، هند، رومانی و سفر اروپا است که خالقی با نظم و دقت خاص خود به صورت یادداشت های روزانه در ۵ دفتر نوشته است. بخش سوم هم دربردارنده ۲۶ نامه است که از میان تقریبا ۵۰ نامه انتخاب شده اند. بخش چهارم فهرست اجمالی آثار موسیقایی و بخش پنجم کتاب شناسی روح الله خالقی است.

آیا منبعی وجود دارد که علاقمندان به استاد خالقی بتوانند به آثارش دسترسی داشته باشند؟

بله، در آمریکا سازمان غیرانتفاعی به نام مرکز هنری روح الله خالقی به ثبت رساندیم که البته ارکستری هم به همین نام ثبت شده بود. برای من بسیار مهم بود که نام و آثار پدرم باقی بماند و در دسترس قرار گیرد.

روح الله خالقی موسیقیدانِ روشنفکر 

ارکستر خالقی چگونه تشکیل شد؟ و آیا هم اکنون فعال است؟

در سال ۱۹۸۵ به دلیل مشکلات فعالیت های موسیقی در ایران، تصمیم به تشکیل و ایجاد ارکستر روح الله خالقی در آمریکا گرفتم و با نوازندگان حرفه ای که می شناختم و امکان بهره بردن از آنها بود، کنسرت هایی را برگزار کردم. کنسرت ها بسیار موفق بودند ولی چندسالی است که فعالیت این گروه متوقف شده است، چون هیچ سازمانی نبود که از ما حمایت کند.

ارکستر کاری پرهزینه است، به خصوص اگر بخواهیم از نوازنده های خوب و حرفه ای استفاده کنیم، چون در درجه اول پرداخت حقوق اعضای ارکستر مطرح خواهدبود و من هم به طور شخصی توانایی اداره ارکستر را نداشتم. مدتی از طریق اجرای کنسرت و فروش بلیت توانستیم آن را روی پا نگاه داریم ولی ادامه کار مشکل بود.

گفتید سال هایی در ایران مشکلاتی وجود داشته و به همین دلیل هم تصمیم به اجرای آثار پدرتان در خارج از ایران گرفته بودید. طبعا بخشی از نگرانی شما این بوده که ممکن است آثار پدرتان فراموش شود. آیا اینطور بوده و اینکه فکر می کنید آثار پدرتان فراموش شده است؟

نگران که بودم، اما خوشحالم که هر بار به ایران آمدم، دیدم آثار پدرم فراموش نشده و به خصوص جوان ها انگار نکاتی را در کارهای پدرم پیدا می کنند که برایشان تازه است و می تواند سرمشقی برایشان باشد. از این رو شاهد بوده ام که کارهای پدر فراموش نمی شوند و شاید نیازی نباشد من نگران باشم، چون آثار روح الله خالقی خودشان راه را باز می کنند و با زمان حرکت می کنند.

* گزیده ای از سخنان استاد علی نقی وزیری پایه گذار موسیقی جدید ایران، درباره روح الله خالقی.


منبع: برترینها

۵ روش متقاعد کننده‌ی تبلیغات موبایلی

در این مقاله به ۵ تکنیک برای تبلیغات موبایلی متقاعد کننده  خواهیم پرداخت. بر اساس آخرین تحقیقات انجام شده مردم نه تنها از تبلیغات موبایلی خسته نیستند، بلکه پذیرای آن نیز هستند. واضح است که تبلیغات موبایلی می باید در مرکز توجه کمپین تبلیغاتی ما قرار گیرد. در زیر مواردی را آورده ایم که کمک می کند تبلیغات موبایلی ما موثرتر واقع شوند.

 5 روش متقاعدکننده ی تبلیغات موبایلی

۱-در مورد تبلیغات بنری مجددا فکر کن.

تبلیغات طولانی بنری برای رفتن به حالت آنلاین، برای استراتژی های تبلیغات موبایلی مناسب نیستند.

برخی بازاریابان تبلیغات موبایلی را به نحوی طراحی کرده اند که به محض کلیک، یک صفحه ی جدید در مرورگر باز می شود. این اصلا برای سبک تبلیغات موبایلی مناسب نمی باشد و برای کاربر آزاردهنده است.

تبلیغات بومی موبایل باید مناسب تر باشند، کاربران به تبلیغات بومی موبایل ۵۲%  بیشتر از بنری ها توجه می کنند. اگر برند شما به نحوی است که می باید از مدل بنری استفاده کند باید استراتژی ای را بکار ببرید تا آن را بومی سازی برای موبایل کنید.

۲-یک تصویر مناسب است.

وقتی می خواهیم تبلیغات موثر موبایلی درست کنیم، تصاویر بهتر از ترکیببات دیگر نوشتاری و فونت به کار ما خواهند آمد. نشنال جئوگرافی در ۲۰۱۳ یک کمپین موبایلی را راه اندازی کرد برای معرفی یک فیلم مستند در مورد رئیس جمهور لینکلن. کار با جزئیات دقیق در مورد تصویر پرتره ی او بود، و با نور کلمات را روشنائی داده بود، و همزمان با آن یک تجربه ی تعاملی را نیز خلق کرده بود. به این ترتیب مرتبا محتویات نیز بروزرسانی می شدند.

۳-تبلیغات تعاملی مهم ترین جز است

کاربران موبایل انتظار دارند هر کلیکی یک کاری را انجام بدهد. پس ناامید نشوید.

مطمئن شوید تبلیغ شما نوع تعاملی را که مشتری انتظار دارد را برآورده می کند.

اسکرول کردن باید راحت باشد و به راحتی به صفحه ی مورد نظر شما منتقل شود.

گزینه هایی را باید انتخاب کنید که با ماهیت محیط موبایلی سازگاری داشته باشد.

از امکاناتی مانند پیام کوتاه که مختص محیط موبایل به خوبی استفاده کن.

۴-اجتماعی رفتار کنید.

اگر بتوانید طوری تبلیغات را پیش ببرید که با حضور برند شما در نرم افزارهای اجتماعی شما همخوانی داشته باشد بهترین ترکیب را درست کرده اید.

تحقیقات نشان می دهد ۷۴% بزرگسالان آنلاین از سایت های اجتماعی استفاده می کنند و ۴۰% آنها با موبایل به آن سایت ها دسترسی دارند.

شما باید مشتریان را قانع کنید محتوای شما را با دوستانشان در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارند. البته آنها این کار را وقتی می کنند که شرکت شما چیزی را برای عرضه داشته باشد.

تخفیف روی محصول، یک موضوع رقابتی، کوپن خرید، یا هر موضوع ترغیب کننده ی دیگر. برخی از برند مشتریان وفاداری را دارد که اینکار را می کنند تا از مزایای ویژه شدن توسط شرکت در اینستاگرام یا فیس بوک استفاده کنند. البته جوایز مجانی این چنینی به کسی آسیب نمی رساند.

۵-سادگی

در آخر مطمئن شوید که تبلیغ شما ساده است و در نهایت مسئولیت محول شده اش را به انجام رسانده است.

لازم نیست تبلیغ شما مشتری را به هیجان بیاورد. فقط کافی است بی نظیر باشد و به مشتری ارزش افزوده ای را بدهد. سعی کنید از کلمات و مفاهیم فشرده شده و تکنیک های عجیب و غریب اجتناب کنید. اگر می توانید کار خاصی را انجام دهید، دلیل نمی شود حتما آنرا انجام بدهید.


منبع: برترینها

حسرت ما و افتخار «اوبر»

هفته نامه صدا – ریحانه یاسینی: خورشید در حال غروب است و در جاده قدیم تهران – کرج، رنگ آسمان غربتی را روی کلافگی های شلوغی آخر روز پاشیده است. در همین مسیر و در نزدیکی های شهریار، سوله ای بزرگ و قدیمی قرار دارد که آرام و سوت و کور است. حتی دیوارهای سوله بزرگ نیز، روزهای اوج زندگی شان را فراموش کرده اند و حالا قطعات فلزی بی جانی را در خود جای داده اند.

نزدیک به ۴۰ سال پیش، این سوله قدیمی برای کارخانه «مینو» بود؛ شوکت و جلالی داشت و با همین دیوارها، بخشی از نقش تحول صنعت خوراکی ایران را روی دوش داشت. حالا اما قطعات خودروسازان درون آن انبار شده و جای پفک نمکی هایی را که طعم آنها هنوز ماندگار است، گرفته است.

علی خسروشاهی پیش از آن که با ناامیدی ایران را ترک کند و در تمام روزهای زندگی در خارج از کشور دل نگران کارخانه اش باشد، این سوله را در اختیار داشت. حالا در همین روزهایی که سوله قدیمی مینو به انبارگاه قطعات خودروسازان تبدیل شده است، یکی از خسروشانی ها در آمریکا، مدیرعامل بزرگ ترین تاکسی آنلاین جهان شده است و روزگار جدیدی در روزهای ۴۸ سالگی اش، طلوع کرده است. پدربزرگان او صنایع مهمی مانند تولی پرس و تولیدارو را در زمانی که ایران اولین قدم های صنعتی اش را برداشته بود، ایجاد کردند.

 حسرت ما و افتخار «اوبر»

به گواه تمام منابع تاریخ معاصر، خانواده خسروشاهی از سال ۱۲۸۰ تا ۱۳۵۸، از اولین ها و موثرترین های صنعت ایران بودند و حالا نوادگان آنها در آن سوی مرزها، جایی بسیار دور از ایران به اسم و رسم دارترین های تکنولوژی تبدیل شده اند. اوبر که به انتخاب دارا خسروشاهی می بالد، با ارزش ترین شرکت استارت آپی دنیاست، در بسیاری از کشورها خدمات می دهد و سرویس اسنپ و تپ سی در ایران نیز، با الگوبرداری از آن راه اندازی شده است.

ارزش این شرکت به ۶۲٫۵ میلیارد دلار می رسد و به فولکس واگن نزدیک شده است. اما نام دارا خسروشاهی، نواده عموی علی خسروشاهی، بنیان گذار مینو، پیش از این نیز عنوان پردرآمدترین مدیرعامل صنعت تکنولوژی در آمریکا با ۹۶٫۴ میلیون دلار مطرح بود و موضع گیری های سفت و سخت او در مقابل ترامپ نیز او را به چهره ای محبوب تبدیل کرده بود.

به جز دارا، برخی دیگر از اعضای خانواده اصیل و اقتصادی خسروشاهی نیز در آمریکا برو و بیایی دارند. به کنکاش در زندگی گذشته و امروز آنها پرداخته ایم. کنکاشی که نشان می دهد کارآفرینان اصیل، در هر جغرافیایی راه خودشان را پیدا می کنند و برای ایران به جز حسرت و رخوت در همان سوله قدیمی کنار اتوبان، برای مرزی که از آن بیرون رفته اند، چیزی باقی نمی ماند.

عقبه مدیرعامل اوبر به کجا می رسد؟

دارا خسروشاهی، نتیجه حاج حسن خسروشاهی است، به طور دقیق، مدیرعامل جدید اوبر فرزند اصغر خسروشاهی و از نوادگان کاظم خسروشاهی است؛ کسی که تولی پرس را بنیان گذاشته بود. او سال ۱۳۴۵ درباره کارخانه اش در بازدید نخست وزیر وقت گفته بود: «در این موسسه ۱۳۴۰ نفر کارگر و کارمند و مدیر کار می کنند و ۲۴۰ نفر آنها دکتر و مهندس و لیسانسه هستند.»

بررسی تاریخی عقبه این خانواده نشان می دهد که حاج حسن خسروشاهی در اواخر قاجار تا اوایل دوران پهلوی اول، مدت ها رئیس اتاق بازرگانی تبریز بود. در آن زمان که هنوز قوانین مدنی و بازرگانی رایج نبود و معاملات بر اساس قوانین شرعی صورت می گرفت، او به علت داشتن درجه اجتهاد، مرجعی برای حل و فصل اختلافات معاملاتی تجار بود. تجارتخانه حاج حسن و دو برادرش، حاج غفار و حاج حسین در سرای میانه بازار تبریز قرار داشت که به واردات کالاهایی مثل فاستونی، کاغذ چای، شکر و … می پرداختند. بعد از مدتی نیز با سرمایه گذاری شرکا، کارخانه نساجی را در قزوین بنا کردند. حاج حسن خسروشاهی شش پسر داشت که بنگاه های تجاری و صنعتی گروه تولیدارو را اداره می کردند. در آغاز دهه پنجاه، نوه هایش نیز به گروه خانواده پیوستند.

فعالیت های اقتصادی نسل به نسل به این خانواده منتقل شد تا جایی که خاندان خسروشاهی بزرگ ترین فعالان صنعتی تولید و توزیع دارو و خوراکی در دهه چهل و پنجاه در تاریخ ایران شدند. بر اساس اطلاعات کتاب موقعیت صاحبان صنایع در ایران عصر پهلوی، در نیمه دوم حکومت رضاشاه، خسروشاهی ها به همراه برادران شالچیلار کارخانه نساجی آذربایجان را در قزوین با سرمایه ۳۵۲ هزار تومان و ۱۰۰ دستگاه ریسندگی و بافندگی پنبه تاسیس کردند، این کارخانه تجربه چندان موفقی برای خاندان خسروشاهی به همراه نداشت و پس از مدتی، بین شرکا اختلاف ایجاد شد و در سال ۱۳۲۵ از یکدیگر جدا شدند.

به این ترتیب، هر کدام از شرکا، سرمایه خود را در رشته دیگری به کار گرفتند. حاج حسن خسروشاهی، نمایندگی شرکت دارویی ماکسون و رابینز و شیرخشک کرافت را گرفت. علی خسروشاهی نخست نماینده فروش محصولات دارویی بوتس و بخاری علاءالدین و بعد محصولات نستله شد و شالچیلارها نیز نمایندگی شرکت دارویی UCB را گرفتند.

حسرت ما و افتخار «اوبر»

«مینو» چطور نوستالژی های ایران را ساخت؟

خسروشاهی ها با فعالیت های شان، نوستالژی های زیادی برای ایرانی ها به جا گذاشتند. تاید، پفک نمکی، تافی، ویفر و … همه محصول فعالیت های آنها بود. علی خسروشاهی، مالک و بنیان گذار مینو بود که به همراه پسرش حسن، در این کارخانه فعالیت می کرد و آخرین حضور آنها در صنعت ایران با همین کارخانه مینو معاصر بود. نام اولین محصول مینو، تافی کره ای سه ستاره بود. در شروع تولید تافی شرکت با مشکلات مختلفی مواجه بود. نخست این که قالب تافی های مینو بزرگ تر از قالب تافی رقبا بود و این موجب مشکل بزرگی در فروش می شد.

مغازه دارها تافی را بر اساس وزن می خریدند ولی در مغازه بچه ها تافی را دانه ای می خریدند و بنابراین، هر چقدر تعداد تافی در یک کیلو بیشتر بود، سود آن برای مغازه دارها نیز بیشتر بود و به خرید آن راغب تر می شدند. دوم این که اوایل کار، تافی های مینو خیلی کشی بود و به دندان می چسبید و مدتی طول کشید تا این اشکال رفع شود. تولید تافی که با دو دستگاه شروع شده بود، کم کم بیشتر شد و بعدها تعداد دستگاه های تولید به ۵۰ تا هم رسید.

شرکت مینو در اواخر شهریور ۱۳۴۱ برای اولین بار ویفر را در بازار ایران عرضه کرد. کارگاه ویفرسازی سومین کارگاهی بود که به راه می افتاد. در کتاب موقعیت صاحبان صنایع در عصر پهلوی آمده است: «از عوامل موفقیت این محصول تولید آن در بسته های زیبای دو و پنج ریالی بود که با استقبال مصرف کنندگان مخصوصا کودکان روبرو بود.»

علی خسروشاهی برای توسعه کارگاه های بعدی ویفر در نیمه دوم سال ۴۰، تقاضای وامی به مبلغ ۵ میلیون تومان از بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران کرد. بانک ۶۰ درصد مبلغ طرح، یعنی ۴ میلیون تومان را بعد از بررسی های مالی و فنی وام پرداخت کرد. فریدون علاقبند مامور ارزیابی و نظارت این طرح در بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران می گوید: «وقتی برای بررسی از علی خسروشاهی پرسیدم قصد ساخت چه محصولی را دارید؟ گفت هر چه می خواهید بنویسید. او حاضر نبود نام محصول را اعلام کند، زیرا نمی خواست رقبا از برنامه تولید او مطلع شوند. اما روزی بعد از شروع تولید، چند کارتن ویفر برای بانک فرستاد تا محصول نهایی را اعلام کند.»

جستجو در منابع مربوط به زندگی علی خسروشاهی نشان می دهد که او مترقی و بلندپرواز بوده است. پس از مدتی که از کار کارخانه مینو گذشت، به تدریج سیاست علی خسروشاهی این شد که هر کجا ماشین بهتری می یافت، خریداری می کرد؛ ماشین های تولید از آلمان شرقی، آلمان غربی و انگلستان، ماشین های بسته بندی از ایتالیا و سوئیس، ماشین پفک نمکی از آمریکا و ماشین بسته بندی بیسکوییت از فرانسه.

به طور کلی رویه شرکت این شد که بهترین ماشین ها را برای هر نوع تولید خود بخرد و وابسته به یک سازنده بخصوص نباشد. اما نوستالژیک ترین محصول مینو، پفک نمکی آن است که محصول سفر علی خسروشاهی به آمریکا، چشیدن محصولی از شرکت بیاتریس فود و وارد کردن آن به ایران بود.

حسن خسروشاهی در خصوص نام گذاری این محصول می گوید: «در دوران کودکی با مادرم به قنادی مینا در ابتدای خیابان نادری می رفتیم. آنها یک شیرینی داشتند به نام پفک که خیلی مورد علاقه من بود. محصولی هم که قرار بود تولید شود، خیلی پف داشت و چون محصولی شور بود، من تصمیم گرفتم که اسم آن را پفک نمکی بگذارم.»

بعد از انقلاب، در موج اول ملی کردن صنایع، کارخانه مینو از مصادره جان سالم به در برد اما پس از مدتی با تحریک کارگران موج دومی برای جدا کردن مالکیت از مدیریت آغاز شد و کار به جایی رسید که کارگران، علی خسروشاهی را مدتی گروگان گرفتند. در کتاب موقعیت صاحبان صنایع در ایران عصر پهلوی درباره فرجام مینو آمده است: «با وقوع انقلاب شاید او گمان می کرد دولت جدید رابطه عادلانه تری با صاحبان صنایع برقرار می کند اما جریان حوادث به شکلی گذشت که نتوانستند به راه حل مسالمت آمیزی دست یابند.

آخرین امیدهای علی خسروشاهی بعد از واقعه گروگانگیری نقش بر آب شد و او چند ماه بعد از واگذاری کارخانه ها در سال ۵۹ کشور را ترک کرد. دیگر از آن مردی که هر روز زودتر از همه می آمد و دیرتر از همه می رفت، خبری نبود.»

حسرت ما و افتخار «اوبر»

علی خسروشاهی، بنیانگذار مینو، نفر دوم از سمت چپ، در حال بازدید از کارخانه است

نسل جدید خسروشاهی در آمریکا چه می کنند؟

دارا خسروشاهی تنها ایرانی – آمریکایی متخصص در تکنولوژی نیست. ایرانی های زیادی در آمریکا، شرکت های برجسته تکنولوژی آمریکا را راه اندازی کرده، در آنها سرمایه گذاری کرده یا با مدیریت خود، آنها را به بالاترین مرتبه ها رسانده اند. مجله فوربز درباره دلیل این رویکرد می نویسد: «جامعه مدران ایرانی – آمریکایی و ارزش بالای تحصیلات در فرهنگ ایرانی ها و خانواده های آنها، یکی از دلایلی است که باعث شده اجتماع آنها در آمریکا، روز به روز قوی تر شود.»

در فهرست ایرانی های کارآفرین در آمریکا که رسانه های مختلف خارجی به آنها پرداخته اند، حدود ۹۰ نفر، در صدر هستند. اما از میان آنهایی که سری در سرهای سیلیکون ولی بلند کرده اند، نام خانواده خسروشاهی برجسته است و دارا خسروشاهی، تنها یکی از برجسته ترین آنهاست. «علی و هادی پرتوی» دو برادری هستند که یکی از آنها شرکت لینک اکسچنج و دیگری شبکه Tellme را بنیان گذاشته اند.

این برادران همچنین از سرمایه گذاران اولیه در فیس بوک، دراپ باکس، ایر بی ان بی، اوبر، زاپوش و بسیاری دیگر از استارت آپ ها بودند. آنها همچنین سازمان غیر انتفاعی کد را راه اندازی کرده اند که به دانش آموزان آموزش دانش کامپیوتر و برنامه نویسی می دهد.

علی و هادی برادران دوقلو و پسر عمه دارا خسروشاهی هستند. علی موسس شرکت لینک اکسچنج به معنای مبادله لینک است؛ شرکتی برای تبلیغات اینترنتی است که در سال ۱۹۹۸ به قیمت ۲۶۵ میلیون دلار توسط مایکروسافت خریداری شد. هادی نیز بنیانگذار شبکه تل می است که در سال ۲۰۰۷، به قیمت ۲۶۵ میلیون دلار باز هم توسط مایکروسافت خریده شد. آنها همچنین موسسه Like را بنیان گذاشته اند که سرویسی برای ارائه موزیک است و در سال ۲۰۰۹ به قیمت ۲۰ میلیون دلار، به «مای اسپیس» (My space) فروخته شد.

هادی درباره کارهای شان به پایگاه خبری «استریکتلی وی سی» می گوید: «ما شرکت هایی را دوست داریم که اثرگذاری اجتماعی ایجاد می کنند. منظورم خیریه ها نیست، بلکه شرکت هایی که باعث می شوند دنیا جای متفاوت و بهتری شود، مثلا اسنپ چت، که یک کسب و کار واقعا با ارزش است اما برای همه واضح نیست که ساخت دنیایی بهتر، ماموریت این شرکت است. ما همچنین تکنولوژی هایی را دوست داریم که موقعیت و محدودیت های جهان فیزیکی را به هم می زند.»

او همچنین در سال ۲۰۱۵، درباره آینده کارهای شان گفته بود: «ایده های دست نخورده و فضاهای جدید زیادی برای کار کردن وجود دارد؛ تنها کافی است شما به تغییر جهان فیزیکی فکر کنید و کارهای بسیاری که می توان با کامپیوتر و تکنولوژی انجام داد. برای مثال ما فکر می کنیم که پرینت سه بعدی می تواند به صورت آنلاین فعال شود و از طریق آن بتوان اجسام را واقعی کرد، مثلا از طریق آن بتوان مبلمان ساخت.»

پرتوی ها، پسرعمه های دارا خسروشاهی هستند. واشنگتن پست آنها را از «موفق ترین سرمایه گذاران سیلیکون ولی» می داند. این دوقلوها از دارا خسروشاهی جوان ترند و از شیوه مدیریتی اش یاد می گیرند. علی پرتوی به واشنگتن پست می گوید: «در تمام عمرم هر وقت با تصمیم سختی مواجه شدم، مدل من برای رفتار کردن دارا بوده است. در این شرایط از خودم می پرسم اگر دارا بود چه کاری انجام می داد؟ او یکی از متواضع ترین و قوی ترین آدم هایی است که من می شناسم.»

دارا، امیر، علی و هادی، هر ۴ نفر از خاندان خسروشاهی هستند. «امیر خسروشاهی»، پسرعموی دارا، کارآفرین دیگری است که کمپانی نروانا را راه اندازی کرد و شرکت اینتل آن را به قیمت ۴۰۰ میلیون دلار خریداری کرد. نروانا یک کمپانی در حوزه هوش مصنوعی است.

«کاوه خسروشاهی» نزدیک ترین فرد به مدیرعامل جدید اوبر، یعنی برادر اوست. کاوه مدیرعامل شرکت «آلن اند ال ال سی» است. این شرکت یک بانک سرمایه گذاری است که کنفرانس سان ولی را هم برگزار می کند؛ یک رویداد شبکه ای از سوی نخبگان تکنولوژی مانند مارک زاکربرگ، مدیرعامل فیس بوک و جی دسسی، مدیر توییتر. کاوه ۲۷ سال سابقه فعالیت دارد و به عنوان مشاور مالی در نیویورک، کار می کند.

واشنگتن پست درباره فعالیت خسروشاهی ها در آمریکا می نویسد: «آنها همراه هم به یک دبیرستان خصوصی رفته اند و با هم بزرگ شده اند. در طول سال ها، به هم کمک کرده اند. در شرکت های یکدیگر سرمایه گذاری کرده و از ایده های هم، حمایت کرده اند. خانواده گسترده آنها در اواخر دهه هفتاد به آمریکا مهاجرت کردند و از داستان مهاجرت موفقیت آمیز آنها نباید غافل شد. به همین دلیل است که خسروشاهی ها و پسرعمه های شان، پیشگام اعتراض و مخالفت به فرمان تبعیض آمیز مهاجرتی ترامپ بوده اند.»

اندکی بعد از صدور این فرمان ترامپ، خسروشاهی برای کارکنانش در شرکت اکسپدیا نامه ای نوشت: «من معتقدم که با این دستور، رئیس جمهور به بازی کوتاهی عقبگرد کرده است. آمریکا ممکن است برای زندگی، مکانی امن تر باشد، اما مطمئنا به عنوان کشوری کوچک دیده خواهد شد. این اقدام در مقابل جریان رو به جلوی تفکر، قطعا حرکتی ارتجاعی است.»

حسرت ما و افتخار «اوبر»

سیلیکون ولی در سیطره ایرانی ها

«چرا رشد ایرانی – آمریکایی ها در تکنولوژی، سورپرایزکننده نیست» این تیتر یکی از خبرگزاری های حوزه تکنولوژی است که چند روز پیش گزارشی را درباره حضور ایرانی ها در صنعت نوین آمریکا منتشر کرد. بررسی اسامی و فعالیت های کارآفرینان موفق ایرانی، نشان می دهد آنها در موفق ترین و بلندنام ترین شرکت ها در بالاترین رده ها فعالیت می کنند.

«پی یر امیدیار» بنیانگذار سایت خرید و فروش آنلاین ebay یکی از موفق ترین کارآفرینان ایرانی در آمریکاست. او در سن ۲۸ سالگی و در سال ۱۹۹۵ ای بی (e-Bay) را راه اندازی کرد. او در سال ۱۹۶۷ در شهر پاریس به دنیا آمد و در کودکی به همراه خانواده اش به مریلند آمریکا مهاجرت کرد. امیدیار اولین برنامه کامپیوتری خود را در سن ۱۹ سالگی برای کتابخانه مدرسه ای که در آنجا مشغول تحصیل بود نوشت. در سال ۱۹۸۸ از دانشگاه Tufts University در رشته کامپیوتر فارغ التحصیل شد و چند سال در شرکت های زیرمجموعه اپل و مایکروسافت مشغول کار شد تا این که سایت خود را راه اندازی کرد.

امیدیار در ابتدا این سایت را برای حراج مستقیم اقلام کلکسیونی نوشت ولی بعد با توجه به استقبال بالا، آن را به شکل کنونی توسعه داد. نخستین روز کاری سایت ای بی روز دوشنبه ۹ سپتامبر سال ۱۹۹۵ بود و پی یر امیدیار نمونه ساده ای از این سایت را بالا آورد؛ سایتی که خیلی زود مرزها را شکست و به یکی از بزرگ ترین مراکز خرید اینترنتی جهان و بزرگ ترین سایت حراج دنیا تبدیل شد.

بنیانگذار سایت دراپ باکس نیز یک ایرانی است. «آرش فردوسی» در سال ۱۹۸۵ در آمریکا به دنیا آمد، دوران مدرسه اش را در ایالت کانزاس به پایان رساند. بعد از آن برای ادامه تحصیل به ایالت ماساچوست رفت و در دانشگاه ام آی تی تحصیل کرد ولی یک سال مانده به پایان تحصیلش انصراف داد و ترجیح داد مشغول کارهای عملی و اجرایی شود.

او به فکر راه اندازی سایت دراپ باکس افتاد و با همراهی درو هیستن همکلاسی اش در سال ۲۰۰۷ این کار را انجام داد. دراپ باکس به صورت رسمی در سال ۲۰۰۸ معرفی شد. حالا بیش از ۱۸ میلیون کاربر دارد و هر ماه ۱۵ درصد به تعداد کاربران آن افزوده می شود؛ شرکتی که برای اداره آن و در کنار آرش فردوسی و درو هیستن چندین و چند نفر مشغول فعالیت هستند.

نشریه «بیزینس اینسایدر» آرش فردوسی و هیستن را جزو ۱۰۰ چهره شاخص سیلیکون ولی (منطقه تکنولوژی در آمریکا) دانسته است. اهمیت دراپ باکس تا جایی بود که در سال ۲۰۰۹ «استیو جابز» بنیانگذار اپل پیشنهاد خرید آن را داد ولی با مخالفت آرش فردوسی و شریک اش مواجه شد. واکنش آنها به پیشنهاد استیو جابز خیلی روشن بود: «تصمیم داریم دراپ باکس را گسترده کنیم، بنابراین برای مان اهمیتی ندارد که چه کسی چه پیشنهادی می دهد.»

«امید کردستانی» نام آشنایی برای ایرانی هاست. او رئیس اجرایی توئیتر است و پیش از آن نیز مدیر اجرایی گوگل بوده است. امید کردستانی در ۱۹۶۳ در تهران به دنیا آمد. پدرش می خواست امید فردی بین المللی باشد، برای همین او را از همان کودکی دو زبانه بزرگ کرد و برای کسب نتیجه بهتر او را به مدرسه کاتولیک ایتالیایی تهران فرستاد. او تا چهارده سالگی در آنجا درس خواند اما بعد از مرگ پدر به همراه مادر و برادرش ابتدا به انگلستان و سپس به شهر سن خوزه ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد. کردستانی پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه استنفورد، به شرکت نت اسکیپ رفت و در سال ۱۹۹۹ آنجا را به مقصد گوگل ترک کرد.

کارهای او به نحوی پیش رفت که همکارانش لقب آقای دیپلمات گوگل را به او دادند. برخی منابع می گویند کردستانی توانست بازده مالی گوگل را ظرف مدت ۱۸ ماه از ۸۸ میلیون دلار به ۲۰۰ میلیون دلار در سال برساند. او پس از گوگل نیز کارهای متعددی انجام داد تا به عنوان مدیر اجرایی به توئیتر رفت. مجله تایم در سال ۲۰۰۶ امید کردستانی را در فهرست صد نفری که دنیای ما را شکل دیگری بخشیده اند قرار داد. به علاوه در جشنواره ایرانیان آمریکا در سال ۲۰۰۷ او به عنوان «ایرانی سال» برگزیده شد. کردستانی تنها ایرانی حاضر در توئیتر نیست، «بیژن ثابت» نیز کارآفرین ایرانی دیگری است که به عنوان سرمایه گذار در توئیتر و تامبلر فعالیت می کند.

«برادران عمیدی» نیز از صاحب نام ترین کارآفرینان مقیم آمریکا هستند. سعید و رحیم عمیدی شرکت شتاب دهنده «پلاگ اند پلی» را برای تامین مالی استارت آپ ها بنیان گذاشته اند و شعارشان این است: «بزرگ ترین شرکت های تکنولوژی آینده را با ما کشف کنید.» سعید و رحیم عمیدی بزرگ شده یکی از خانواده های بزرگ کارآفرین در ایران محسوب می شوند؛ آنها فرزندان یکی از بنیانگذاران شرکت کفش بلا در تهران (عمید حضور) هستند که بعد از ترک ایران و گذشت چند سال فامیلی خود را به عمیدی تغییر دادند.

این دو برادر در دهه ۵۰ شمسی ایران را به مقصد آمریکا ترک کردند و تصمیم گرفتند به جای فعال شدن در کسب و کار خانوادگی و تولید با توجه به جهش تکنولوژی در جهان وارد کسب و کارهای نوین شوند. بلاگ اند پلی هم اکنون در ۲۲ کشور جهان و در قاره های مختلف فعالیت دارد و از بیش از ۲۰۰ استارت آپ در سطح جهان حمایت می کند. همچنین حدود ۱۸۰ سرمایه گذار نیز در سراسر جهان با شرکت پلاگ اند پلی همکاری دارند. هدف اصلی این شرکت که ده ها نفر در نقاط مختلف جهان در آن مشغول کار هستند، حمایت از «ایده های آینده» است.

حسرت ما و افتخار «اوبر» 


منبع: برترینها

حیواناتی که زنده زنده خورده می‌شوند!

برترین‌ها: آدم‌ها دو دسته اند؛ دسته‌ای که دوست دارند به چیزهایی که با آن آشنا هستند بچسبند، همان غذاهای همیشگی را از همان جاهای همیشگی سفارش دهند و دسته‌ای دیگر که عاشق ماجراجویی و امتحان کردن چیز‌ها و غذاهای جدید هستند. گاهی اوقات این ماجراجویی به چیزهای عجیب و ترسناکی ختم می‌شود. در این مطلب حیوانات زنده‌ای را در بشقاب برخی از این افراد مشاهده می‌کنید که قرار است خورده شوند:

سان ژی ار (San Zhi Er)

بیشتر ما وقتی موشی در رستوران ببینیم سریع می‌دویم و با مرکز بهداشت تماس می‌گیریم، اما برخی افراد نسبت به موش درون رستوران این احساس را ندارند. اصلا آن‌ها دقیقا به خاطر همین موش‌ها به رستوران رفته اند. اگرچه این یک غذای معمولی نیست، اما برخی از ساکنان استان گواندونگ (Guangdong) چین از خوردن بچه موش‌ها لذت می برند. «سان ژی ار» به معنای «سه جیغ» غذایی است که بچه موش‌ها را زنده زنده و همراه با سس میل می‌کنند. دلیل نامگذاری این غذا سه جیغ بچه موش‌ها در این غذاست: اولین جیغ وقتی گرفته می‌شوند، دومین جیغ وقتی در سس قرار داده می‌شوند و سومین جیغ وقتی هنگام خوردن گاز گرفته می‌شوند.

حیواناتی که زنده زنده خورده می‌شوند!

سوپ ماهی زنده

اگر بچه موش دوست ندارید نگران نباشید. حیوانات دیگری هم هستند که می‌توانید به آن‌ها سس بزنید و زنده زنده بخورید. گزینه دیگر که آسانتر هم تهیه می‌شود و برای مناسبت‌های خاص بهتر است یک سطل ماهی زنده و یک کاسه سوپ است. این تکنیک سال گذشته جنجال به پا کرد، زمانی که ویدئویی از جنوب چین منتشر شد که در آن چند نفر در کنار یک کاسه سوپ نشسته بودند و با استفاده از چاپستیک یک ماهی زنده را از سطل در می‌آوردند و داخل سوپ می‌انداختند و می‌خوردند.

حیواناتی که زنده زنده خورده می‌شوند! 


میمون

ممکن است به میمون به عنوان یک منبع غذایی نگاه نکنید، اما برای بسیاری از افراد جهان، خوردن میمون مثل خوردن مرغ عادی است. بیشتر این افراد مثل کسانی که در جنگل‌های آمازون زندگی می‌کنند، در جوامع جنگل زندگی می‌کنند  و میمون مثل هر حیوان دیگری برایشان عادی است. اما حتی اگر خوردن میمون به نظرتان مشکلی نداشته باشد قطعا با خوردن میمون زنده مشکل دارید. ماکاک‌ها که نوعی میمون رایج در کامبوج هستند و کمترین سطح حفاظتی و نگرانی را دارند یکی از حیواناتی هستند که زنده خورده می‌شوند. اما وحشتناک‌ترین بخش ماجرا این است که مغز آن‌ها را در حالیکه حیوان هنوز زنده هستند از جمجمه خارج کرده و می‌خورند.

مغز این میمون یکی از غذاهای کامبوجی است که هرچه تازه‌تر باشد بهتر است به همین دلیل آن‌ها را می‌بندند یا به آن‌ها مخدر تزریق می‌کنند و سپس قسمت بالای سرشان را می‌برند. آن‌ها میمون را زیر میزی که مخصوص خوردن سر میمون سوراخ شده قرار می‌دهند و سر میمون به عنوان کاسه‌ای از مغز میمون عمل می‌کند. علاوه بر این که این روش تازه بودن آن را تضمین می‌کند، آن‌ها معتقدند که ترس باعث می‌شود گوشت حیوان طعم بهتری داشته باشد.

حیواناتی که زنده زنده خورده می‌شوند! 


میگو

انواع مختلف میگوی زنده یکی دیگر از غذاهایی است که می‌توانید در ژاپن، چین و بخش هایی از آمریکا سفارش دهید. این غذا بعد از خرد کردن سر میگو مستقیما و در حالیکه بدن و سر آن هنوز حرکت می‌کنند خورده می‌شوند. سپس دوباره سر‌ها را به آشپزخانه می‌برند و این بار سرخ می‌کنند و دوباره می‌خورند.

حیواناتی که زنده زنده خورده می‌شوند! 


ساشیمی خرچنگ

باوجود همه شواهدی که از تنوع غذاهای بی رحمانه در سراسر جهان دیدیم، خرچنگ یکی از مشهورترین غذاهای بحث برانگیز در جوامع غربی باقی مانده است. ساشیمی یکی از غذاهای ژاپنی است که در آن گوشت یا ماهی تا حد امکان تازه، به قطعات نازک بریده شده، خام و در حالی که هنوز حرکت می‌کند خورده می‌شود.

حیواناتی که زنده زنده خورده می‌شوند! 


سوسک

با رشد سریع جمعیت جهان ممکن است مجبور شویم به خوردن حشرات روی بیاوریم تا نیازهای غذایی خود را برطرف کنیم. همان طور که در حال حاضر انواع خاصی از حشرات در برخی کشور‌ها یک میان وعده معمولی به حساب می‌آیند. اما در حالی که حشرات پخته شده ممکن است برای برخی افراد منبع خوب پروتئین به حساب بیایند، برای برخی دیگر خوردن سوسک‌های زنده منبع خوبی از مار پیتون به حساب می‌آید. در سال ۲۰۱۲ بیش از ۳۰ نفر در مسابقه خوردن سوسک در فلوریدا شرکت کردند و به برنده مسابقه یک مار پیتون جایزه داده شد. متاسفانه این رقابت خوب پیش نرفت، زیرا یک شرکت کننده ۳۲ ساله که ده‌ها سوسک خورده بود جان خود را از دست داد.
حیواناتی که زنده زنده خورده می‌شوند! 

خفاش

روباه پرنده ماریانا گونه‌ای از خفاش میوه خوار است که در جزایر ماریانا یافت می‌شود. اگرچه زمانی تعداد آن به ۶۰۰۰۰ عدد می‌رسید، اما جمعیت آن‌ها بعد از چندین دهه شکار توسط انسان‌ها به چند صد عدد کاهش یافته است. هزاران خفاشی که در این جزیره زندگی می کردند منبع غذای مناسبی برای انسان‌ها و حیوانات به شمار می‌رفتند. معمولا آن‌ها را در موقعیت‌های خاص سرو می‌کردند. در یکی از این غذاها، خفاش شسته و سپس در یک ظرف آبجوش انداخته می‌شد. سپس در یک کاسه شیر نارگیل انداخته و همه قسمت هایش به جز استخوان و دندان‌ها خورده می‌شد.

اما برخلاف بیشتر غذاهای این مطلب، این غذا ممکن است واقعا کشنده باشد. بعد از جنگ جهانی دوم دانشمندان متوجه شدند که شمار زیادی از ساکنان گوآم به علت بیماری مرموزی جان خود را از دست می‌دهند. اکنون می‌دانیم که بین یک چهارم تا یک سوم از کسانی که مردند به دلیل بیماری ناشی از مصرف خفاش بوده است. خفاش‌ها عمدتا از دانه‌های سیکاد تغذیه می‌کنند که حاوی مقدار زیادی از سموم خطرناک هستند و اگر در بلندمدت مصرف شوند موجب بیماری ALS در انسان می‌شوند.

حیواناتی که زنده زنده خورده می‌شوند!

مار ماهی

«ریموند بلنک» سرآشپز فرانسوی است که برخی از بهترین رستوران‌های بریتانیا را اداره می‌کند. همان طور که از سرآشپزی با این اعتبار انتظار دارید، بلنک به سراسر جهان سفر کرده و همه نوع غذاهای عجیب و کمیاب را امتحان کرده است. از میان همه آن ها، او می‌گوید عجیب‌ترین غذایی که تا به حال خورده یک کاسه مارماهی زنده بوده است. کاسه در وسط میز قرار داده شده و مارماهی‌ها از آن بیرون می‌پریده اند. باید آن‌ها را کامل قورت دهید طوری که لولیدن آن‌ها را هنگام پایین رفتن از گلو حس می‌کنید.

حیواناتی که زنده زنده خورده می‌شوند! 


کبرا

همان طور که برای خوردن خرچنگ می‌توانید خرچنگ موردنظرتان را خودتان انتخاب کنید. در ویتنام هم می‌توانید تجربه مشابهی داشته باشید و از قفس مارهای خشمگین، مار کبرای مورد علاقه تان را انتخاب کنید. وقتی مارتان را انتخاب کردید سرآشپز آن را می‌گیرد و روی زمین می‌اندازد. آن‌ها معمولا با تکان دادن قفس یا سیخونک زدن به مار آن را عصبانی هم می‌کنند. احتمالا این کار را به این خاطر انجام می‌دهند که قلب مار سریعتر بزند و بتوانید تجربه واضح تری از خوردن مار زنده داشته باشید.

سپس مار از وسط نصف شده و بالای یک لیوان نیمه پر نگه داشته می‌شود تا همه خونش داخل لیوان بریزد. سپس قلب مار که هنوز می‌زند درآورده و داخل همان نوشیدنی انداخته می‌شود. زهرابه یا صفرای مار را نیز داخل لیوان دیگری می‌ریزند. ابتدا لیوان اول در حالی که قلب هنوز می‌زند را می‌خورند و به دنبالش لیوان دوم و سپس غذایی که از گوشت مار به شکل خوراک یا سوپ تهیه شده را می‌خورند.

حیواناتی که زنده زنده خورده می‌شوند! 


کرم ویچتی (Witchetty)

کرم‌های ویچتی لاروهای بومی استرالیا هستند و قرن هاست که جزئی از رژیم غذایی بومیان به شمار می‌آیند. آن‌ها سرشار از پروتئین، مواد مغذی و ویتامین‌ هستند؛ بنابراین یکی از بهترین مناع غذایی به حساب می‌آیند. طول ویچتی‌ها به ۱۲ سانتیمتر می‌رسد و معمولا زنده خورده می‌شوند. طعم آن‌ها شبیه بادام و چسبنده هستند. ویچتی ها را کباب هم می‌کنند که در این صورت طعم مرغ و تخم مرغ سرخ شده را دارد.

حیواناتی که زنده زنده خورده می‌شوند! 


منبع: برترنها

اینجا جزیره شیطان است

مجله همشهری سرنخ – اشکان خسروپور: زندان های جزیره شیطان حالا دیگر متروکه شده اند. جای سلول های تنگ و نمور را رستوران های شیک و کافه های کوچک فرانسوی گرفته اند اما ۱۰۰ سال پیش اوضاع این گونه نبود. جزیره کوچک ۱۱ کیلومتری، یکی از مخوف ترین مناطقی بود که ۱۰۰ سال محل زندانی شدن مجرمان درجه یک و خطرناکی بود که در خاک فرانسه مرتکب جرم شده بودند.

این جزیره در نزدیکی گویان فرانسه که ۱۱ کیلومتر از نزدیکترین آبادی فاصله داشت، مدت ها به صورت مخفیانه، محل تبعید و زندگی مجرمان بود اما از اوایل قرن ۲۰ میلادی، از زمانی که داستان این جا در اختیار عموم مردم قرار گرفت و واکنش های گسترده ای نسبت به آن به وجود آمد سرانجام دولت مجبور شد که جزیره مخوف را از سال ۱۹۴۶ میلادی برای همیشه تعطیل کند.

 اینجا جزیره شیطان است

مجمع الجزایر زندانی

«جزیره زندان» کوچک تر از آن بود که بتواند افراد زیادی را در خودش جای بدهد. برای اولین بار ناپلئون سوم در سال ۱۸۵۲ میلادی، این جزیره کوچک ۳۴ هکتاری را تصرف کرده بود. آن زمان که امپراطوری پرطمطراق، دائما در حال درگیری بود افرادی به مخالفت برخاسته و برای دولت مرکزی ایجاد خطر می کردند، در چنین شرایطی شخص امپراطور و عده ای از اطرافیانش تصمیم گرفتند افراد مشکوک را در این جزیره بکر و دورافتاده نگهداری کنند. البته جزیره شیطان تنها محل نگهداری این افراد نبود. سه جزیره دیگر در همان اطراف بودند که وسعت کمتری نسبت به جزیره مادر داشتند ولی قرار بود در صورت پر شدن ظرفیت زندان مرکزی، عده ای را به آن جا بفرستند.

اینجا جزیره شیطان است 

سرقفلی به نام شیطان

اسم این جزیره در آغاز کار «مجموعه زندان های گویان» بود که نامش را از پایتخت «گویان»، یکی از مستعمره های فرانسه گرفته بود اما زندانی ها نام خاص خودشان را برای آن انتخاب کرده بودند. آن ها این زندان وسط آب را «جزیره شیطان» نامیدند که تا امروز هم باقی مانده است. در دورانی که این زندانی ها در جزیره نگهداری می شدند، هنوز هچی حرفی از امکانات ویژه زندانیان یا حتی زندان بان هایی با امکانات ویژه به میان نیامده بود.

هیچ استاندارد یا شیوه مشخصی هم برای نگهداری شان وجود نداشت. به همین دلیل، معمولا زندانی ها جای مشخصی نداشتند و اگر در فضای سرپوشیده، محلی برای نگهداری شان وجود نداشت باید در کنار ساحل یا در جنگل زندگی می کردند.گفته می شود در طول ۱۰۰ سالی که از کاربری جزیره شیطان به عنوان زندان می گذشت، بیشتر از ۸۰ هزار نفر در آن جا نگهداری می شدند. منظور از نگهداری، صرفا رها شدن در یک فضای بکر و شبیه جنگل، با تعداد کمی ساختمان های نه چندان محکم بود.

اینجا جزیره شیطان است 

زندگی در زندان جزیره چطور بود؟

بستگی داشت فرد چه جرمی انجام داده باشد، برای برخی از کسانی که جرم شان سنگین تر بود، کارهای سختی در نظر می گرفتند اما پیرمردان یا افرادی که جرم شان سنگین نبود، وضع بهتری داشتند و حتی می توانستند در قطعه زمین کوچکی کشاورزی کنند. صد البته که تمام محصول برای خودشان نبود و کسی هم پولی بابت آن ها پرداخت نمی کرد اما دست کم کار در مزرعه ساده تر از باربری و بیگاری به نظر می رسید. هرچه بود، زندانیان «زندان شیطان» مثل تمام کسانی که به این جزیره برده می شدند عملا مخلوطی از تبعیدی و زندانی بودند.

دولت می خواست این افراد را از بقیه جامعه جدا کرده و کاری کند که باقی عمرشان رادر گروه خاص خودشان بگذرانند اما خیلی زود همه چیز نقش بر آب شد. شرایط زندگی در آن محیط بکر آن قدر دشوار بود که عده زیادی به فکر فرار افتادند. با وجود این که تعداد فراری ها کم نبود اما فقط دو نفر موفق شدند از جزیره فرار کرده و خودشان را به منطقه امن برسانند.

«کلمنت دووال» یک زندانی سیاسی فرانسوی بود که مخالف فاصله طبقاتی در دولت کشور بود. او در آورین ۱۹۰۱ میلادی خودش را از راه دریا به سواحل آمریکا رساند و باقی عمرش را در نیویورک گذراند. هنری شریه هم نفر بعدی بود که توانست از آن جا فرار کرده و خودش را به بخش دیگری از سواحل آمریکا برساند. او بعدها داستان فرارش را در کتاب «پاپیلیون» منتشر کرد.

فرار همین دو نفر و راهیابی شان به مرزهای کشورهای دیگر، جزو مهم ترین دلایلی بود که باعث شد دولت فرانسه به فکر تعطیل کردن جزیره شیطان بیفتد. رقابت با دولت دیگر آن هم در اولین ماه های بعد از پایان جنگ جهانی دوم که بحث بر سر توجه به حقوق انسان ها جدی شده بود، باعث خط خوردن «اعمال شاقه» از قوانین سفت و سخت این کشور شد. جزیره شیطان برای مدتی بعد از تعطیلی به عنوان پایگاه پرتاب موشک های فضایی و آزمایش های مختلف مورد استفاده قرار گرفت اما سرانجام به یک جاذبه گردشگری تبدیل شد.

اینجا جزیره شیطان است 

یکی از معدود سفرهای ماجراجویانه به «جزیره شیطان» که شگفتی های جدیدی از آن را فاش کرد

سفر به سرزمین مرگ

سفر به جزیره این روزها کار چندان دشواری به نظر نمی رسد. یک مسافرت کوتاه با هواپیما و بعد مدتی مسافرت با کشتی کافی است تا به زندانی برسید که روزگاری یکی از پرجمعیت ترین زندان های دورافتاده دنیا بوده است. با این وجود، چندان دیدنی جذابی برای تماشا وجود ندارد که باعث شود هر سال تعداد زیادی گردشگر به جزیره رفت و آمد کنند و این محل هنوز هم نیمه متروکه به نظر می رسد.

«اروین جیمز» یکی از کسانی است که حدود ۱۰ سال پیش به این زندان بزرگ روی آب سرزد. او جزو معدود روزنامه نگارانی است که به این منطقه عجیب دنیا رفته و سفرنامه خاصش را برای انتشار در اختیار «گاردین» قرار داده است. آنچه می خوانید داستان سفر کوتاه او در جزیره شیطان است.

حکم عجیب؛ کار در حال برهنگی

اینجا حدود ۱۰۰ سال محل زندگی مخوف ترین مجرمانی بود که در خاک فرانسه جنایت های بزرگی مثل قتل و تجاوز مرتکب شده بودند. البته پای مجرمان خرده پا و سرقت های کوچک هم به میان می آمد. این جا محلی بود که محکومان به «اعمال شاقه» را در آن سکنی می دادند. کارکردن اجباری و درعین حال بیهوده مجازاتی بود که برای عده ای از این افراد در نظر گرفته بودند. آن ها کار مفیدی انجام نمی دادند و عملا فعالیت شان بیشتر به بیگاری شبیه بود.

وقتی دوران محکومیت شان به پایان می رسید ممکن بود به شهر برگردانده شوند اما تجربه نشان داده بود آن هایی که به بیشتر از هشت سال «اعمال شاقه» محکوم می شوند، باید تا پایان عمر در جزیره شیطان بمانند. بعضی از خوش شانس ها در مجموعه سلول های کوچکی که از قبل آماده شده بود، جا می گرفتند اما اگر جایی باقی نمانده بود محکومان را به جنگل برده، آن ها را به زور برهنه می کردند، بعد هم وادارشان می کردند تا کار کنند. چند جزیره کوچک دیگر هم در همین حوالی بود که اگر تعداد زندانیان بیشتر از حد انتظار می شد، از آن ها استفاده می کردند.

 اینجا جزیره شیطان است

راه فرار بسته است

شرایط زندگی و کار سخت، در آن وضعیت دشوارتر از آن بود که هر کسی بتواند تحملش کند. این روزنامه نگار می نویسد: «این طور که راهنمای من می گوید حدود ۴۰ درصد از کسانی که به این جا آورده می شدند، در همان سال اول ورودشان جان می دادند. دلیل مرگ بیشتر آن ها بیماری های طبیعی ناشناخته، بدی آب و هوا یا حمله حیوانات بود. عده زیادی از آن ها در راه فرار کشته می شدند. البته نیروی نظامی خاصی در منطقه مستقر نبود که با شلیک گلوله آن ها را به قتل برساند. جزیره آن قدر دورافتاده بود که هر کس می خواست از آن خارج شود، توسط حیوانات وحشی کشته می شد. در مرکز جزیره یک ساختمان معمولی ساخته شده که زمانی محل نگهداری زندانیان بوده، البته فقط تعداد معدودی در این محل جا می شدند و بقیه باید در بیرون از آن محدوده، در جنگل زندگی می کردند. در خروجی زندان به جنگلی باز می شد که در آن زمان، پر از جانوارن وحشی بود.

از در ورودی که بالایش عبارت «زندان» حک شده بود، داخل شدم. از راهروهای تاریک عبور کردم. اطرافم حشرات مختلف عبور می کردند که بی خطرترین شان نوعی مورچه وحشی بود که نیش دردناکی داشت. در گوشه و کنار راهرو تکه های فلز و شیشه افتاده بود که لابد زمانی برای پوشاندن پنجره ها یا سقف از آن ها استفاده می شده است.

سوراخ های کوچکی بالای راهروها قرار داده بودند و در فاصله های مشخصی سربازان باید حرکت زندانی ها را می پاییدند. بعد از پایان راهروها به سلول های کوچکی رسیدم که هیچ پنجره یا راه عبور هوایی نداشت. برای هر کدام از آین سلول ها نیز سوراخ کوچکی به داخل زندان باز می شد که احتمالا در گذشته، با یک تکه فلز پوشانده شده بود.

اینجا جزیره شیطان است 

جاعل اسکناسی که کشیش شد

یکی از خاص ترین زندانی ها، یک هنرمند فرانسوی به نام فرانسیس لاگرانژ بود، که به خاطر جعل اسکناس به ۱۰ سال زندان با اعمال شاقه محکوم شده بود. او از نظر دولت جرمی نابخشودنی مرتکب شده بود و باید تا پایان عمر در جزیره شیطان زندگی می کرد. هر چند ظاهرا یک حکم ۱۰ ساله گرفته بود اما عملا تا پایان عمر در آن جا باقی می ماند.

نتیجه زندگی یک هنرمند نقاش در جزیره شیطان باعث اتفاق های عجیبی در آن جا شده بود. یکی از عجیب ترین هایش، ساخت یک کلیسای کوچک خانگی بود. او در و دیوار این کلیسا را با طرح های خاصی نقاشی کرده که از نظر بسیاری از هنرمندان، یک شاهکار هنری به حساب می آید. داستان های زیادی درباره این هنرمند پشیمان گفته می شود. از جمله این که گفته می شود او بعد از مدتی، طرفداران زیادی در زندان پیدا کرده بود که هر یکشنبه با هم در کلیسای کوچک به دعا مشغول می شدند.

این جاعل اسکناس که در کشیدن تصاویر اشخاص توانایی بهت آوری داشت، تصویر یکی از زندانیان باسابقه را با عنوان «جان تعمیددهنده» برای یکی از شخصیت های شاخص در نقاشی های کلیسا، انتخاب کرده بود. این مدل که از سر ناچاری انتخاب شده بود، «گوموم سزان» بود که در سال ۱۹۲۴ میلادی (۱۳۱۳ خورشیدی) به چند قتل اعتراف کرده و به ۲۰ سال اعمال شاقه محکوم شده بود.

لاگرانژ که بعد از مدتی حسابی به زندگی جدیدش خو گرفته بود، طبق نقل قول هایی که از بقیه زندانیان فرار کرده به جا مانده، هیچ تمایلی برای ترک جزیره شیطان نداشت. او که در معبد خودساخته اش توبه کرده و به عبادت مشغول بود، گفته بود که زندگی در هر مکانی می تواند لذت بخش باشد، فقط باید راهش را پیدا کرد.


منبع: برترنها

ساختن کتابخانه‌‌ای با شخصیت خانه شما!

خریدن کتابخانه سخت است؛ آنقدر سخت که گاهی ساخت یک کتابخانه ساده در خانه از آن ارزان‌تر و تمیزتر درمی‌آید. کتابخانه‌های سری‌ساز بازاری، معمولا همیشه یک جای کارشان می‌لنگد و حتی اگر بهترین مواد را به کار برده باشند، باز هم می‌شود ایرادی از آنها گرفت. جنس‌های ارزان‌ و معمولی،‌ بی‌کیفیت هستند و کتابخانه‌های خوب سفارشی‌ساز بسیار گران‌تر از توان مالی خیلی از ما. پس راه‌حل چیست؟ ساختن یک کتابخانه‌ ساده در خانه‌ به دست خودمان؛ چیزی که هم ارزان‌تر است و هم هنر دست خودمان.

 ساختن کتابخانه،‌ کارچندان سختی هم نیست! کتابخانه‌‌ای با شخصیت خانه ما!

ما در این مطلب برایتان یک دستورالعمل ساده و گام به گام داریم تا بتوانید کتابخانه‌ای‌ شخصی و ساده اما ارزان برای خودتان بسازید. 

دست به متر شوید

قبل از انجام هر کاری، ببینید برای کتابخانه‌تان چقدر فضا دارید. تعداد کتاب‌ها یا وسایل دکوریتان را با فضای محدودی که دارید، بسنجید. هرقدر کتاب‌هایتان بیشتر باشد، طبقه‌های کتابخانه را باید بیشتر در نظر بگیرید و بعد سراغ افزایش طول قفسه‌ها بروید. قفسه‌هایی که بیش از اندازه دراز باشند،‌ زیر سنگینی کتاب‌هایتان تاب نمی‌آورند. ارتفاع هر قفسه را معمولا ۷۵ سانتی‌متر در نظر می‌گیرند. اندازه کتابخانه‌ها قراردادی است، اما شاید این قراردادها به درد شما نخورند. بهترین راه برای درآوردن عمق و ارتفاع کتابخانه این است که یکی از کتاب‌هایتان را روی تخته‌ها بگذارید و همان اندازه‌ای که برایتان مناسب بود، برش بزنید.
 
فهرست خرید تهیه کنید

برای خرید وسایل مورد نیازتان باید یک فهرست تقریبا مفصل داشته باشید. طول چوب‌هایی که قرار است بخرید را اندازه بگیرید. زیاد از استاندارد دور نشوید و از قبل حواستان به اندازه تخته‌های آماده باشد. تخته‌های آماده را معمولا در اندازه‌ ۹۶ اینچی برش می‌زنند. برای همین اگر اندازه‌تان جور نباشد، ممکن است مجبور شوید مقداری از چوب‌ها را دور بریزید که اصلا کار عاقلانه‌ای نیست.

 ساختن کتابخانه،‌ کارچندان سختی هم نیست! کتابخانه‌‌ای با شخصیت خانه ما!

چه چوبی برای کتابخانه مناسب است؟

برای ساختن کتابخانه باید دنبال نوع خاصی از چوب باشید که مقاوم باشد و در طولانی‌مدت خم نشود و در عین حال آن‌قدرها هم سنگین نباشد. اگر دنبال چوب بادوام هستید، چوب گردو را انتخاب کنید. چوب گردو گران‌تر از بقیه‌ چوب‌هاست، چراکه برش قطعات آن کار سختی است و دستگاه‌ها را کند می‌کند. چوب افرا و کاج هم انتخاب‌های خوبی برای کتابخانه است. اگر طبیعی و خاص بودن چوب زیاد برایتان اهمیت زیادی ندارد، می‌توانید سراغ MDF  بروید که امروزه در میان بسیاری از وسایل چوبی طرفدار زیادی دارد.

چه وسایل دیگری باید بخریم؟

رنگ یا روغن جلا را فراموش نکنید. برای بستن پشت کتابخانه‌تان هم چند تخته نئوپان یا سه‌لایی بخرید تا هزینه‌هایتان کاهش پیداکند. یک‌سری بست محافظ برای ثابت نگه داشتن طبقه‌ها،‌ چند عدد پیچ مخصوص چوب و کمی هم سیم فلزی (که در مواقع لزوم بتواند بست‌ها را ثابت کند) نیاز دارید.

 ساختن کتابخانه،‌ کارچندان سختی هم نیست! کتابخانه‌‌ای با شخصیت خانه ما!

چوب‌ها را برش بزنید

اندازه‌گیری‌هایی که انجام داده بودید، حالا به کارتان می‌آید. چوب‌ها را به اندازه‌ای که قبلا تعیین کرده‌اید، اره کنید. حواستان باشد در زمان برش زدن، حتما ضخامت چوب را در نظر بگیرید تا قفسه‌ها از داخل هر طبقه رد شده و به جایی گیر نکند. باز هم برای اطمینان چوب‌هایی که از قبل اندازه زده بودید را چک کنید که بعدها پشیمان نشوید.

دقیق دریل کنید

قرار است کتابخانه برای خودتان باشد و تا چندین سال برایتان کار کند، پس لطفا در تمام مواردی که به ساختن کتابخانه‌تان مربوط می‌شود، کمی وسواس به خرج دهید. اندازه‌ قطر پیچ‌ها و بست‌هایی که قرار است هر طبقه کتابخانه را محکم سرجایش نگه دارد، چک کرده و دقیقا به همان اندازه سوراخ کنید. اگر سوراخی که ایجاد کرده‌اید به اندازه نباشد، ممکن است طبقه‌ها روی هم لق بخورند و خیلی زود هرچه رشتید،‌ پنبه شود، پس لطفا مراقب باشید. اگر در دریل کردن دقیق نیستید یا می‌ترسید اشتباه کنید، برای نگه داشتن پیچ از بست‌های فلزی استفاده کنید. راه مطمئن‌تر همان پیچ است و این راه فقط به درد کتابخانه‌های سبک‌تر می‌خورد.

 ساختن کتابخانه،‌ کارچندان سختی هم نیست! کتابخانه‌‌ای با شخصیت خانه ما!

مرحله آخر؛ چفت کردن و رنگ‌آمیزی

مرحله آخر چفت کردن طبقه‌ها به کناره‌های کتابخانه و جلا دادن به سازه‌ جدید چوبی منزلتان است. اگر از چوب‌های مرغوب و عالی استفاده کرده‌اید، رنگ زدن را فراموش کنید. در این مواقع روغن جلا انتخاب اصلی شماست. موقع چفت کردن طبقه‌ها به کتابخانه‌ اصلی حواستان به فاصله‌ها باشد. مواظب باشید  هیچ بخشی از کار را زخمی نکنید که زحمت‌هایتان بر باد می‌رود. کتابخانه جدید مبارکتان باشد.

برای تهیه مجله منزل می توانید به صورت حضوری از کیوسک های روزنامه فروشی سراسر کشور و برای خرید نسخه الکترونیک از وب سایت  اقدام نمائید.

ضمنا برای اشتراک نسخه چاپی مجله منزل روی تصویر زیر کلیک کنید:


منبع: برترینها

استفاده از کنتراست در طراحی داخلی دکوراسیون

برترین ها – ترجمه از پلاد ناصری: طراحان دکوراسیون به خوبی می دانند که تاثیر اولین حضور در یک اتاق چقدر می تواند در شکل گیری نگرش ما نسبت به دکوراسیون آن مهم باشد. وقتی همه المان های دکوراتیو فضا با یکدیگر در هماهنگی کامل باشند و بتوانند به زیباترین شکل در کنار یکدیگر قرار گیرند، می توانند نفس های هر بیننده ای را در سینه حبس کنند و اثر عمیقی بر نگرش و دید کلی هر کسی داشته باشند. کنتراست و تضاد رنگ، جزء جدایی ناپذیر طراحی دکوراسیون داخلی است. برای اینکه بتوانید اثرات ماندگاری را در دکوراسیون محیط به وجود آورید باید از تضاد رنگ به عنوان ابزاری ضروری بهره ببرید.

بوسیله همین اصل اساسی می توانید زیبایی بصری فضا را دو چندان کرده و هارمونی و چیدمان اتاق را متحول کنید. بسیاری از طراحان حرفه ای دکوراسیون، از کنتراست و تضاد رنگ به عنوان اصلی ترین عامل موفقیت خود در طراحی هایشان یاد می کنند و بسیاری از کارهای خود را وابسته به همین موضوع می دانند.

 استفاده از کنتراست در طراحی داخلی دکوراسیون

اگر آشنایی کافی با مبحث کنتراست و تضاد رنگ ندارید، نگران نباشید. در این مطلب به طور مفصل در مورد این موضوع صحبت خواهیم کرد و اطلاعات بیشتری را در اختیارتان قرار می دهیم تا بتوانید در فرایند دکوراسیون منزل خودتان استفاده بیشتری از المان های طراحی داخلی ببرید.

ایجاد کنتراست بوسیله رنگ ها

احتمالا ایجاد کنتراست با به کارگیری رنگ ها، بدیهی ترین و بارزترین بخش از ایده به کارگیری کنتراست در طراحی دکوراسیون است. اگر اتاقی در اختیار داشته باشید که از میان طیف های رنگی موجود، بتوانید دو طیف رنگی از دو سمت متفاوت جدول چرخه رنگ را برای طراحی دکوراسیون آن به کار گیرید، مطئمنا تاثیر بزرگی در زیبایی بصری محیط اتاق ایجاد خواهید کرد. به عنوان نمونه می توان از دو رنگ سفید و سیاه یاد کرد، که برای هر نوع سبک کاری مناسب هستند و هیچ وقت کهنه نمی شوند. البته اگر سلیقه و روحیه خودتان بیشتر به استفاده از رنگ های متنوع تر گرایش دارد، می توانید از ترکیب رنگ هایی همچون آبی و نارنجی، و زرد و بنفش هم استفاده نمایید.

در طراحی هایی که از دو رنگ به عنوان عناصر متضاد استفاده می شود، معمولا یک رنگ به عنوان رنگ اصلی استفاده می شود، و رنگ دوم به عنوان ایجاد کننده کنتراست، و برای تاکید بر رنگ اول مورد استفاده قرار می گیرد.

 استفاده از کنتراست در طراحی داخلی دکوراسیون

به عنوان مثال رنگ اول برای پوشش دیوارها می تواند به کار برده شود، و مبلمان، پرده ها، و دیگر لوازم خانه ها به رنگ متضاد با رنگ دیوارها انتخاب شوند. کسانی که آمادگی ایجاد کنتراست در محیط داخلی خانه را ندارند، و نمی توانند به راحتی با رنگ هایی کاملا متضاد در فضای دکوراسیون خانه خودشان مواجه شوند، بهتر است از رنگ های خنثی برای ایجاد تعادل استفاده کنند. برای این منظور رنگ هایی از طیف خاکستری را می توان به عنوان پس زمینه در دکوراسیون مورد استفاده قرار داد.


استفاده از کنتراست بوسیله جنس وسایل

جنس وسایلی که در محیط خانه به کار می بریم، تاثیر زیادی در دکوراسیون فضای داخلی دارند و به طور کلی اهمیت این موضوع تا اندازه ای است که می تواند اصلی ترین عامل ایجاد کنتراست در هر یک از اتاق های خانه باشد. غالب حسی که می توان از چیدمان و دکوراسیون محیط استنباط کرد، از جنس المان های دکوراتیو و متریال به کار رفته در ساخت آنها منتقل می شود. به عنوان مثال حسی که سطح سرد و صاف یک میز فلزی می تواند به شما منتقل کند را با سطح زبر و تراش نخورده یک میز چوبی معمولی مقایسه کنید. مطمئنا با چنین مثالی، می توانید تفاوت های این دو جنس را به خوبی درک کنید.

 استفاده از کنتراست در طراحی داخلی دکوراسیون

وقتی وسایل به کار رفته در دکوراسیون دارای دو جنس مختلف و متضاد باشند، در فضا وزن بصری ایجاد می شود و به این ترتیب اجزای به کار رفته در طراحی دکوراسیون، به راحتی می توانند هدایت دیداری شما را به عهده بگیرند و در نتیجه به نحوی که انتظار دارید می توانید دکوراسیون منزل را مطابق میل خودتان بچینید. این موضوع معمولا در زمان هایی که از دو جنس متفاوت و دارای سطوح نرم و سخت استفاده می کنید، و چنین سطوحی را تقریبا در نزدیکی یکدیگر قرار می دهید، اهمیت بیشتری پیدا می کند.

 استفاده از کنتراست در طراحی داخلی دکوراسیون


ترکیب طرح و متریال های مختلف برای ایجاد کنتراست

معمولا این مرحله از دکوراسیون می تواند به صورت کاملا ناخوداگاه اتفاق بیافتد. زیرا هر چیدمانی در منزل، محیط کار و هر فضای داخلی که نیازمند دکوراسیون باشد، شامل لوازم و وسایلی با متریال و جنس های مختلف خواهد بود که در کنار یکدیگر قرار گرفته و نهایتا این ترکیب منجر به شکل گیری دکوراسیون می شود. اما می توان با علم به ویژگی های کنتراست در دکوراسیون، این المان های دکوراتیو را به شکلی کاملا آگاهانه و هدفمند در کنار یکدیگر قرار داد و به نتیجه ای مطلوب رسید. به عنوان نمونه می توان به استفاده ترکیبی از متریال های مختلف در مبلمان ها اشاره کرد که می تواند شامل به کارگیری جنس های طبیعی مثل چوب و سنگ، در کنار فلزاتی همچون کروم و استیل باشد.

 استفاده از کنتراست در طراحی داخلی دکوراسیون

حتی این موضوع را می توان در طرح و نقش پارچه های به کار رفته در دکوراسیون نیز تسرّی داد. استفاده از بافت هایی که دارای نقوش و الگوهای طراحی مختلف هستند، در کنار مدل های ساده و تک رنگ، نوعی تضاد محیطی جذاب ایجاد می کند که در چیدمان و دکوراسیون مورد نظر شما مفید واقع خواهد شد.


قرار گرفتن شکل های هندسی متنوع در کنار یکدیگر

شکل های هندسی نیز روش بسیار خوبی برای ایجاد تضاد در محیط هستند. احتمالا برای درک این موضوع کار سختی در پیش ندارید. کافی است شکل های گوشه دار و دارای زوایای تند را در کنار اجسامی با انحنای نرم و بدون لبه های تیز تصور کنید.

 استفاده از کنتراست در طراحی داخلی دکوراسیون

این نوع کنتراست معمولا برای طراحی مبلمان استفاده می شود. اما در دیگر لوازم جانبی منزل، مانند قاب ها و آینه های نصب شده و همچنین کارهای هنری دیواری نیز کاربرد خواهد داشت. به طور کلی هر یک از المان های دکوراتیو که در چیدمان دکوراسیون نقش دارد و می تواند دارای اشکال هندسی مختلف باشد، می تواند از این اصل پیروی کند. نکته بسیار مهمی که در اینجا خاطر نشان می شود، استفاده از رنگ های ساده و خنثی به عنوان بک گراند وسایل دارای اشکال هندسی است. به این ترتیب می توانید این نوع لوازم را در مرکزیت دید قرار دهید و توجه ها را به سمت و سوی کنتراست اشکال هندسی جلب نمایید.

ایجاد تضاد و کنتراست در طراحی دکوراسیون، اصلی پایه ای و ابزاری مهم برای شکل گیری زیبایی بصری در محیط است. تنها نکته کلیدی که باید رعایت کنید این است که کجا و چگونه از این موضوع استفاده کنید تا بهترین بهره را از وجود آن ببرید.


منبع: برترینها

نونواری موزه مبارک، استاد علی اکبرخان!

هفته نامه کرگدن – مریم اطیابی: سید محمدعلی جمالزاده سال ۵۶ درباره آثار او در کیهان چنین نوشته است: در این کارها مقصود بیشتر نمایاندن فقر اجتماعی است که بعد از جنگ بین الملل، دنیا را به قعر بیچارگی کشید.

«متاسفانه قسمت مهمی از آثار بنده مثل صحنه قتل امیرکبیر، مجلس درس حاج ملاهادی سبزواری، شام آخر واریون مسیح، سید جمال الدین اسدآبادی، گاندی، مرحوم دهخدا، ملک الشعرای بهار، عارف قزوینی، حاج سید رضا فیروزآبادی- بانی مریضخانه شهر ری- و صحنه هایی از اجتماع محرومان و حتی کارگردان زحمتکش، همچنین کاوه آهنگر و ابومسلم خراسانی که خوشبختانه عکس بعضی از صحنه های تاریخی پیش بنده موجود است و خلاصه زحمت یک عمرم به وسیله گروهی افراد جاهل و نادان از بین رفت.

من فقط آرزو می کنم خداوند به مرتکبین این گونه اعمال دانایی عطا فرماید که به قول شاعر: بسوختند چو پروانه خویش و بیگانه/ به دور شمع وجودش هم از عوام و ادیب// خدا خراب کند خانه ستمگر را/ بلای جنگ نیارد به بار جز تخریب» این هم از عجایب روزگار و رسم زمانه است؛ آن که با مردم عجین تر است، گزند بیشتری می بیند.

 نونواری موزه مبارک، استاد علی اکبرخان!

از این رو است که مرحوم استاد علی اکبرخان صنعتی، یکی از مردمی ترین هنرمندان مجسمه ساز ایرانی که خود طعم فقر و یتیمی کشیده است و با دستان معجزه گرش به گچ ها روحی دوباره می بخشد و درد و رنج مردم این سرزمین را به تصویر می کشد، مزدش در ۲۸ مرداد ۳۲ می شود تخریب تندیس هایش در موزه ضلع شمال غربی توپخانه و نابود کردن تندیس هایش در موزه میدان راه آهن در سال ۵۷٫ می توان حدس زد در این هنگامه ها فرشته عدالتی که او در ورودی کاخ دادگستری تهران به همراه مرحوم ابوالحسن صدیقی و مرحوم ارژنگ رحیم زاده طراحی کرده و ساخته، به چه فکر می کرد.

سید محمدعلی جمالزاده سال ۵۶ درباره آثار او در کیهان چنین نوشته است: «در این کارها مقصود بیشتر نمایاندن فقر اجتماعی است که بعد از جنگ بین الملل، دنیا را به قعر بیچارگی کشید. مثلا یکی از آن ها صحنه «مرد بیکار را با عائله اش» نشان می دهد که نگران آینده است. در کار دیگری صحنه ای از اطفال یتیم و بی پناه ساخته شده است که اگر کسی به فکر آن ها نباشد، خیلی احتمال دارد که سرنوشتشان به زندان برسد.

در صحنه دیگر ۳۵ تن زندانی را نشان داده و صحنه دیگر حضرت مسیح را در بالای صلیب نشان می دهد با جمعی از بینوایان که دور صلیب جمعند و دعا می کنند و می خواسته توجهی را نشان بدهد که حضرت مسیح به بینوایان داشته و همواره نوع بشر را به محبت و داد دعوت می کرده است.»

می گویند ساخت بنای موزه استاد صنعتی همزمان با احداث میدان توپخانه در سال ۱۲۸۴ هجری قمری (۱۲۴۶ هجری شمسی) به دستور میرزاتقی خان امیرکبیر آغاز شد. طبقه نخست این بنا در دوره رضاشاه، اصطبل و طبقه دوم آن هم مکان استراحت او بوده است. هر چند برخی معتقدند رضاشاه در دوره ای که عضو بربگاد (تیپ) قزاق بوده و در میدان مشق مشغول به خدمت بوده، این جا سکنی گزیده است، اما عبدالله انوار تهران شناس- چنین سخنی را روا نمی داند و معتقد است رضاخان هرگز چنین خانه ای نداشته است.

علی اکبر خان متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان است. پدرش پس از جنگ جهانی اول بر اثر طاعون به دیار باقی می شتابد و مادرش که توان نگهداری او را نداشته، پسرش را به حاج علی اکبر خان صنعتی، موسس پرورشگاه صنعتی کرمان، می سپارد. حاج علی اکبر خان صنعتی از مردان نیک روزگار است. او در بازگشت از سفر حج با برخی دوستان سیاسی اش به دیدن سید جمال الدین اسدآبادی می رود و سید با گفتن این جمله که عبادت به جز خدمت خلق نیست، از او می خواهد به کرمان بازگردد و کودکان بی سرپرست را پناهی دهد و به آموزش و پرورش آن ها بپردازد.

 نونواری موزه مبارک، استاد علی اکبرخان!

حاج علی اکبر خان در بازگشت، زمینی ۱۰ هزار متری پیدا می کند که قرار بوده زندان شود. او می گوید: «زمین را به من بدهید، در عوض کاری می کنم که اصلا نیازی به زندان نباشد.» چرا که به اعتقاد او بیشتر بزهکاران همین کودکان بی سرپرست بودند که در بزرگسالی به دلیل نداشتن راهنمای کودکی دست به چنین کارهایی می زدند. به این ترتیب پرورشگاه صنعتی در کرمان راه اندازی شد و کودکان نصف روز را در آن جا درس می خواندند و نصف روز را در کارگاه پارچه بافی همان پرورشگاه کار می  کردند.

علی اکبر کوچک هم در آن جا روزگار می گذراند. آن قدر به نقاشی علاقه داشت که تصویری گلی را در دفتر می کشد و چون مداد رنگی نداشته، با گل واقعی درون آن را تزیین و به معلمش تقدیم می کند. او هم علی اکبر را به کشیدن نقاشی تشویق می کند. البته تصویر کشیدن از باقی معلمان این گونه ختم به خیر و مهر و محبت نمی شود و هر بار تنبیهی به دنبال می آورد که البته مانع عشق او به نقاشی نمی شود.

حاج علی اکبر خان صنعتی این پسر را سرانجام نزد پسرش عبدالحسین خان به تهران می فرستد تا به مدرسه کمال الملک برود و ۱۲ سالی نزد استادانی همچون ابوالحسن خان صدیقی، علی محمد حیدریان، هادی تجویدی، اسماعیل اشتیانی، حسین خان شیخی، علی رخساز، حسنعلی خان وزیر و حسین طاهرزاده بهزاد هنر بیاموزد.

در سال ۱۳۱۹ پس از اخذ مدرک کارشناسی و درست یک سال پس از فوت علی اکبر خان راهی کرمان می شود تا به چهل تن از اعضای پرورشگاه ادای دین کند و به آن ها نقاشی یاد بدهد.

در سال ۱۳۲۴ بنا به درخواست عبدالحسین خان صنعتی بار دیگر راهی تهران می شود تا با همراهی شیر و خورشید سرخ ایران (هلال احمر) در طبقه فوقانی ساختمان ضلع شمال غربی میدان توپخانه مستقر شود و آثارش را به نمایش بگذارد و پلو فروش بلیتش خرج مستمندان شود. خرداد ۱۳۲۵ این مرکز توسط مرحوم دکتر امیراعلم، موسس و بانی شیر و خورشید سرخ، افتتاح می شود و مورد استقبال مردم قرار می گیرد. بعدها در سال ۵۶ به همت همایون، پسر عبدالحسین خان نوه حاج علی اکبر خان، در کرمان هم موزه صنعتی را راه اندازی می کنند که همچنان پابرجاست و یکی از مشهورترین موزه های کرمان است.

نمایشگاه میدان سپه (توپخانه) هنوز دایر بوده که علی اکبرخان در نیمی از خانه مسکونی عبدالحسین صنعتی در چهارراه کالج نمایشگاه دیگری از آثارش چون عارف قزوینی، ملک الشعرای بهار، صحنه قتل امیرکبیر، ستارخان، باقرخان، قائم مقام فراهانی، فردوسی، حافظ، سعدی، جمالزاده، نظامی، بوعلی سینا، سید حسن مدرس، سید جمال الدین اسدآبادی، فیروزآبادی، حاج ملاهادی سبزواری، دهخدا، آلبرت شوایتزر، ویکتور هوگو و گاندی را با دستان جادویی اش از دل گچ به تصویر می کشد و مجسمشان می کند؛ اما این بار مخاطبانش نه مردم کوچه و بازار، بلکه اقشاری هستند از طبقه دیگر که زبان رنج برایشان چندان قابل درک نیست و دنبال طرح های مدرن ترند.

 نونواری موزه مبارک، استاد علی اکبرخان!

پس این بار آثارش را راهی ساختمانی در میدان راه آهن می کند که باز هم مانند میدان توپخانه مورد استقبال قرار می گیرد؛ آن قدر که مردمان با دیدن تندیس حافظ و سعدی فاتحه ای نثارشان می کنند؛ اما این موزه هم در گیر و دار وقایع انقلاب مورد بی مهری عده ای قرار می گیرد و تخریب می شود.

پس علی اکبرخان می ماند و آثارش، اعم از تندیس های گچی و برنزی و تابلوهای نقاشی در موزه میدان توپخانه که آن جا هم چندان روی آسایش نمی بینند. با آغاز پروژه ساخت متروی تهران در سال ۷۶ تعطیلی موزه صنعتی هم آغاز می شود و به دلیل ساخت مترو برخی از ساختمان های میدان ویران می شود و بنای موزه صنعتی با بی دقتی شرکت مترو و مدیریت وقت موزه، آسیب می بند.

پس از تخریب قسمت های قابل توجهی از میدان توپخانه، ساختمان موزه صنعتی و بانک تجارت، تنها بازماندگان این میدان قدیمی می شوند. به همین دلیل سازمان میراث فرهنگی، ساختمان موزه صنعتی را چند ماه پس از فوت استاد (۱۳فروردین ماه) در آبان ماه سال ۸۵ در فهرست آثار ملی ثبت می کند.

با مرگ استاد علی اکبر صنعتی اوضاع موزه رو به وخامت می گذارد. در سال ۸۶ شرکت مترو تصمیم می گیرد ورودی های ایستگاه متروی امام خمینی را افزایش دهد. یکی از ورودی ها هم از زیر ساختمان موزه صنعتی عبور می کند و این دلیلی می شود برای تعطیلی دوباره موزه. افزون بر نم گرفتن دیوارهای این موزه، تردد خودروها باعث آسیب پذیرتر شدن این موزه می شود.

پس از عبور مترو از زیر ساختمان موزه و تبدیل شدن حیاط موزه به ورودی مترو و رعایت نشدن حریم این بنای تاریخی، ساختمان موزه در شرایط بدتری قرار می گیرد و به دلیل لرزش هایی که با هر بار عبور مترو از زیر ساختمان به بدنه آن وارد می شود، سقف و دیواره های بنا در حال ریزش قرار می گیرد. هم چنین ساختمان موزه از سال ۸۹ به انبار دستفروش ها تبدیل می شود؛ انباری که در آن همیشه باز بود و به راحتی می شد در آن رفت و آمد کرد.

سرانجام پس از بارها رسانه ای شدن موضوع سال ها بسته بودن این موزه، سه ضلع میراث فرهنگی، شهرداری تهران و جمعیت هلال احمر توافق کردند برای مشارکت در احیا و مرمت موزه برنامه ریزی کنند. فعالیت ساماندهی موزه استاد صنعتی از اردیبهشت  ۹۳ آغاز شد و یک ماه بعد داربست ها دور موزه را گرفتند.

مسئولان وعده دادند تا خرداد سال ۹۵ موزه سامان می گیرد، حتی سخن از افتتاح موزه برای ۲۲ بهمن سال ۹۵ به میان آمد؛ اما در مراحل پایانی مرمت، کم کم زمزمه هایی پیچید که هلال احمر قصد تبدیل موزه استاد صنعتی به دفتر کار را دارد و حتی با سازمان زیباسازی شهرداری در زمینه بهره برداری دچار اختلاف نظر شده است. سرانجام مدیر کل میراث فرهنگی تهران در نامه ای خطاب به رییس سازمان زیباسازی خواست تا هرچه زودتر کار مرمت پایان یابد و موزه برای بازدید عموم آماده شود. در نهایت با برقراری صلح بین سه دستگاه، پس از ۱۲ سال تعطیلی، این موزه تاریخی با ۱۰۰ تابلوی نقاشی و بیش از ۱۲۰ تندیس از آثار استاد صنعتی، ۱۴ شهریور ۹۶ افتتاح شد.

 نونواری موزه مبارک، استاد علی اکبرخان!

از کنار گودبرداری ساختمان بلدیه می گذرم. سال هاست طرح باززنده سازی ساختمان بلدیه روی میزها خاک می خورد. گودبرداری هم به امان خدا رها شده است. شهرداری و شورای شهر پیشین چه مشکلی با ساخت این ساختمان داشتند، خودش مثنوی هفتاد من است. فقط می توان امیدوار بود در دوره جدید بالاخره میدان توپخانه صاحب ساختمان بلدیه شود. هنوز هم مردم در میدان توپخانه نشانی «پست شهرداری» را در مکالمات روزمره به کار می برند. شاید با احداث این ساختمان حال فرهنگی میدان توپخانه بهتر شود.

درها و پنجره های موزه صنعتی نونوار شده اند. ساختمان لباس تازه بر تن کرده و مجسمه ها برق می زند. صدای خنده شان را می توان شنید. رو به روی مجسمه نادرشاه می ایستم ؛ به گمانم دوست دارد سبیلش را تاب بدهد. شاه عباس هم روی اسب در عوالم خودش سیر می کند.

بر می گردم و آهسته به امیرکبیر می گویم: «اگر روزنامه وقایع اتفاقیه تان منتشر می شد، از حال خوش مجسمه های استاد صنعتی گزارشی می نوشتید.» به نظرم نی لبک زن هم حال خوشی دارد! حتی مادری که طفلش را در آغوش کشیده است. دیگر نه از خاک و نم خبری است، نه از لرزش و فروریختن سقف.

طبقه دوم نقاشی های آبرنگ مرحوم صنعتی بر سینه دیوار می درخشد. پنجره ها باز است. از این جا میدان توپخانه حال دیگری دارد. یک آسانسور هم انتهای سالن دیده می شود. یکی از پنجره ها رو به کافی شاپ موزه باز می شود. روحت شاد استاد علی اکبر صنعتی! ای کاش امروز بودی و این جا را می دیدی. نمی دانم آفتاب از کدام طرف طلوع کرده که یک بار هم حوزه فرهنگ عاقبت به خیر شده است!

«مرمت موزه در سه فاز بنا، مجسمه ها و نقاشی ها تعریف شده است. در کلیت مرمت بنا به اتمام رسیده است. از سویی جاوید رمضانی ۹۹ تابلوی نقاشی استاد را مرمت کرده است. ما مهم ترین آرشیو نقاشی آبرنگ استاد صنعتی را داریم. در مورد تندیس ها به دلی غیرقابل حمل بودن آن ها، محدودیت های زیادی داشتیم، اما خوشبختانه یک تیم جوان با نظارت حمید شانس (کارشناس هنری و مجسمه ساز) آثار را مرمت و قالب گیری کردند. اکنون فقط مرمت چهار، پنج سردیس و یک سری خرده کاری ها مانند نصب اسپیلت و دریافت ضمانت ها آسانسور باقی مانده است.

در مورد ساعات بازدید و قیمت بلیت هم قرار است محمدرضا کارگر- مدیرکل امور موزه های میراث فرهنگی- هر آنچه را در موزه های میراث عرف است، برای ما ابلاغ کند. در مورد هزینه ها هم حدود ۳ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان هزینه شده است که ۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان آن را سازمان زیباسازی هزینه کرده است.»

این ها سخنان فرهاد علی اکبری گاوزن- رییس موزه استاد صنعتی- است. حالا پس از مرمت این بنا هلال احمر ترغیب شده تا ساختمان های تاریخی اش در اصفهان و تبریز را هم مرمت کند. هلال احمر یک موزه و مرکز اسناد هم در خیابان ولیعصر، نرسیده به چهارراه نیایش دارد که بنای آن مدرن است.

با تزریق سه لایه بتن در کف بنای موزه استاد صنعتی دیگر لرزش مترو احساس نمی شود. فرامرز پارسی، مدیر شرکت عمارت خورشید، که مسئولیت مرمت بنا را برعهده داشته، در این باره می گوید: «از اواخر ۹۴ کار شروع شد و اواخر ۹۵ کار به اتمام رسید. در طرح احیای طبقه پایین به تندیس های ساخته شده استاد صنعتی اختصاص یافت. طبقه دوم به گالری تبدیل شد که هم نقاشی های استاد صنعتی به نمایش درآید، هم در صورت تمایل به صورت دوره ای آثار مختلفی از هنرمندان به دید عموم گذاشته شود.

 نونواری موزه مبارک، استاد علی اکبرخان!

علت این کار زنده ماندن فضاست، چون اگر فقط می خواستیم آثار استاد را به نمایش گذاریم، هر کس یک بار بیشتر به موزه نمی آمد، اما قصد ما این است که فضای موزه به پاتوق هنری تبدیل شود. در این حالت هر کس برای دیدن نمایشگاه بیاید، قطعا به دیدن تندیس های استاد صنعتی هم خواهدرفت. در چنین وضعیتی موزه زندگی و پویایی خود را حفظ می کند.»

قسمت پشت بنا هم ساختمانی به شکل انبار بود که پارسی و گروهش آن را مرمت کردند تا به شکل کافی شاپ درآید و پاتوق مجسمه سازان و نقاشان شود. این اقدامات در کنار هم انجام شده تا یک هم افزایی و فضای زنده ای را به وجود آورد. او علت تعبیه آسانسور را دسترسی معلولان و سالخوردگان به گالری عنوان می کند.

بنای موزه صنعتی بنایی ترکیبی از خشت و آجر بوده که سقف طبقه دوم خرپاهای چوبی داشته و در سقف طبقه اول آهن استفاده شده بود. یک سازه تکه تکه که استحکام بخشی آن با چنین حالتی سخت تر می شد. لرزش بنا به علت عبور مترو هم مزید بر علت بود. از سویی مطالعات درباره بستر خاک موزه نشان می داد که کیفیت خوبی ندارد.

بنابراین گروه عمارت خورشید ابتدا خاک بستر را با سیمان و آهک تقویت کرد و سپس استحکام بخشی صورت گرفت. اکنون گفته می شود بنا حتی در مقابل زلزله هم مقاوم شده است. با دیدن موزه صنعتی یک آرزو بر دل می ماند؛ آیا روزی فرا خواهدرسید که زلزله ها و پس زلزله های فرهنگی در بازار سود و سودا به پایان برسد؟


منبع: برترینها