اقدام خیرخواهانه عابدزاده برای زلزله‌زده‌ها (عکس)

دروازه بان سابق تیم ملی بلافاصله پس از ورود به ایران اقدامات خود را برای کمک به زلزله‌زدگان کرمانشاه آغاز کرد.

به گزارش “ورزش سه”، احمدرضا عابدزاده که پیش از این نیز در جریان اتفاقاتی همچون زلزله بم در متن کمک‌رسانی به حادثه‌دیدگان قرار داشت روزهای اخیر را خارج از ایران گذراند؛ اما بلافاصله پس از بازگشت به کشور برای کمک به زلزله‌زدگان کرمانشاه دست به کار شد و به همراه تعدادی از ورزشکاران افتخارآفرین ایران همچون حمید سوریان در خیابان مفتح شروع به جمع‌آوری کمک‌های مردمی کرد.

نکته جالب توجه در این باره اینکه عابدزاده حتی در دوران حضور در خارج از ایران نیز به جمع‌آوری کمک‌های ایرانیان خارج از کشور پرداخت و آن را به سوی حادثه‌دیدگان زلزله گسیل داشت.


منبع: عصرایران

لوریس: باید به فکر سهمیه باشیم نه قهرمانی

قبل از اینکه به سیتی فکر کنیم، باید به کسب سهمیه فکر کنیم. این هدف اصلی ماست

هوگو لوریس، دروازه بان تاتنهام مدعی شد که تیمش باید روی کسب سهمیه چمپیونزلیگ تمرکز کند نه قهرمانی لیگ برتر.

به گزارش “ورزش سه”، تاتنهام در دیدار اخیرش به مصاف آرسنال رفت که با نتیجه ۲-۰ شکست خورد و حالا اختلافش با صدر جدول به ۱۱ امتیاز رسیده است. پس از پیروزی تاتنهام مقابل رئال در چمپیونزلیگ، بسیاری معتقد بودند که این تیم به قهرمانی لیگ برتر می‌رسد؛ ولی لوریس نظری متفاوت دارد.

او گفت:” قبل از اینکه به سیتی فکر کنیم، باید به کسب سهمیه فکر کنیم. این هدف اصلی ماست. از خارج باشگاه چیزهای زیادی می‌شنویم. مهم ترین چیز این است که با ثبات باشیم. در دو سال اخیر توانسته ایم سهمیه اروپا را کسب کنیم و باید به همین روند ادامه دهیم. همینطور باید سعی کنیم تجربه بیشتری کسب کنیم، زیرا تیم ما هنوز خیلی جوان است. مشخصا اگر روحیه مان را حفظ کنیم، می‌توانیم گام به گام پیش برویم. درست است که باید مقابل یونایتد و آرسنال بهتر کار می‌کردیم. متاسفانه موفق نشدیم و حالا باید این روند پیروزی را حفظ کنیم.”


منبع: عصرایران

پنه‌لوپه‌ کروز از نبوغ اصغرفرهادی می‌گوید

کروز درباره فرهادی گفت: «به نظر من او یک نابغه است. می‌توان چیزهای بسیاری از او آموخت.»

پنه‌لوپه کروز در صحبت با نشریه ویک اصغر فرهادی را یک نابغه توصیف کرده است.

به گزارش خبرآنلاین، «همه می‌دانند» عنوان فیلم جدید اصغر فرهادی است که البته کسی چیز زیادی درباره آن نمی‌داند. تا اینجای کار می‌دانیم که بازیگران سرشناسی چون خاویر باردم، پنه‌لوپه کروز و ریکاردو دارین در آن نقش‌آفرینی می‌کنند.

بنابراین هر خبر و اظهارنظری درباره این فیلم توجه علاقه‌مندان سینما را به خود جلب می‌کند. در یکی از این اظهارنظرهای کمیاب پنه‌لوپه کروز در جشنواره فیلم ونیز با نشریه ویک درباره «همه می‌دانند» و اصغر فرهادی صحبت کرد.

کروز در این گفت‌وگو درباره فرهادی گفت: «به نظر من او یک نابغه است. می‌توان چیزهای بسیاری از او آموخت و از این روی من بی‌صبرانه منتظر بازگشت به صحنه فیلمبرداری «همه می‌دانند» هستم. او با وقت گذاشتن، حقیقت را از دل تک تک صحنه‌ها بیرون می‌کشد.»

این بازیگر که این روزها با فیلم «قتل در قطار سریع‌السیر شرق» به پرده سینما بازگشته است، اعلام کرد که فیلمبرداری «همه می‌دانند» در انتهای ماه نوامبر به پایان خواهد رسید.

اصغر فرهادی سال گذشته با فیلم «فروشنده» برای بار دوم اسکار گرفت.

منبع: وب‌سایت نشریه ویک


منبع: عصرایران

موفقیت شمس لنگرودی در جشنواره ادبی آسیا

شمس لنگرودی به عنوان «شاعر برتر آسیا» تقدیر شد.

شمس لنگرودی در جشنواره ادبی آسیا در کره جنوبی به عنوان «شاعر برتر آسیا» تقدیر شد.

این شاعر که اخیرا در جشنواره ادبی آسیا در کره جنوبی حضور پیدا کرده بود با اعلام این خبر به ایسنا گفت: این انتخاب از طرف کمیته انتخاب شاعران برتر آسیا در کره انجام شده است.

او همچنین با اشاره به این‌که کاندیدای جایزه اولین جشنواره ادبی آسیا بوده است گفت کمیته دیگری انتخاب برندگان جایزه را به عهده دارد.

این کمیته امسال جایزه‌اش را به یک شاعر از مغولستان اهدا کرد.

جشنواره ادبی آسیا که از اول تا پنجم نوامبر و با حضور شاعران و نویسندگانی از کره جنوبی، ژاپن، چین، اندونزی، مغولستان، ایران و… در شهر گوانجو کره جنوبی برگزار شد «صبح آسیا» نام داشت و هدف اصلی آن شناساندن شعر آسیا به جهان و تعامل میان شاعران آسیا و جهان بود.


منبع: عصرایران

۳ خطر اصلی لیپوساکشن (+فیلم)

تصاویر هوایی از روستای زلزله‌زده کوئیک حرکت اتوبوس‌ اردوهای دانش‌آموزی، مشروط شد معاون شهرداری تهران: واگذاری شهرآفتاب و شهروند منتفی شد هفته مد ایران در امارات (عکس) فوت ۵ هرمزگانی بر اثر تصادف با شتر ‌طی امسال/ وجود ۲۰هزار شتر سرگردان در شرق هرمزگان لوریس: باید به فکر سهمیه باشیم نه قهرمانی اقدام خیرخواهانه عابدزاده برای زلزله‌زده‌ها (عکس) حل مشکل دیپلماتیک فوتبال چالش بزرگ AFC تصاویر لو رفته از نسل جدید بی ام و i8s (+عکس) جنجال مصدومیت ستاره الهلال در اینستاگرام!

۱۰ نکته درباره پدیده زلزله اخیر؛ صادق زیبا کلام  (۴۳ نظر)

۵ نکته درباره مسکن مهر؛ از پروژه مهم دولت احمدی نژاد تا مسؤولیت امروز دولت روحانی  (۳۵ نظر)

سوپرمن‌های شهر زلزله زده  (۳۱ نظر)

عضو کمیسیون صنایع مجلس: نظام مهندسی پول می‌گیرد و نظارت نمی‌کند/ خیلی هایشان دو شغله هستند و وقتی برای نظارت ندارند  (۲۶ نظر)

۱۰ نکته یک خطی از زلزله کرمانشاه  (۱۲ نظر)

خیانت حریری به بن سلمان یا مقدمه چینی برای حمله به لبنان؟!  (۱۰ نظر)

زیباکلام: ظرف ۴۸ ساعت، مردم یک میلیارد و ۲۰۰ هزار تومان به حساب من واریز کردند/ شگفت زده شدم  (۷ نظر)

آلمان محبوب ترین کشور دنیا؛ سقوط آمریکا به رده ششم  (۷ نظر)


منبع: عصرایران

خاصیت شلغم خام بیشتر است یا پخته؟

عسل و شلغم دو آنتی اکسیدان قوی هستند که ترکیب این دو برای درمان سرماخوردگی بسیار مؤثر است. برای استفاده ی مفید و موثر از شلغم خام بهتر است تا بعد از جدا کردن ریشه و ساقه با ایجاد حفره نسبتا عمیقی مقداری عسل داخل شلغم بریزید و پس از به آب افتادن آن را بنوشید و بوته ی شیرین و خوش طعم آن را با غذا یا به شکل پخته مصرف کنید.

شلغم یکی از سبزیجات بسیار مفیدی است که نقش قوی ترین آنتی بیوتیک ها را بازی می کند اما متأسفانه چون نسبت به انواع دیگر سبزیجات کاربرد کمتری در وعده های غذایی مان دارد، کمتر از آن استفاده می کنیم. با شروع فصل سرما، سرماخوردگی مهمترین سوغات طبیعت است و شلغم چه بصورت پخته که معمولا بوی آن برایمان غیر قابل تحمل است و چه به شکل خام، نقش مهمی در درمان این بیماری به ظاهر ساده اما همه گیر دارد. در ادامه بیشتر با خواص و موارد مصرف این درمانگر طبیعی آشنا می شویم.

شلغم را خام بخوریم یا پخته؟

برای حفظ خواص سبزیجات بهتر است تا آنها را بصورت خام مصرف کنیم. چون شلغم سرشار از ویتامین C هست بهتر است تا برای حفظ این خاصیت، از آن به شکل خام در سالاد یا مثل بوته ی پیاز یا ترب در کنار غذا استفاده شود. برای کسانی که به علت مشکلات معده نمی توانند از شلغم خام استفاده کنند، بخارپز کردن و اضافه کردن شلغم در اواخر زمان پخت غذا باعث حفظ خواص بی شمار آن می شود. بنابراین مصرف شلغم چه بهصورت خام و چه پخته بسیار مفید است فقط برای دریافت بیشتر ویتامین c بهتر است تا آن را خام مصرف کنیم.

خواص شگفت انگیز شلغم برای سلامتی

 سرشار از ویتامین C و آنتی بیوتیک قوی در درمان سرماخوردگی

 تقویت سیستم ایمنی بدن، تقویت قوای جنسی و افزایش دهنده ی اسپرم

 بهبود سلامت قلب

 ضد التهاب و مؤثر درمان امراض پوستی

 ضد سرطان بعلت خاصیت آنتی اکسیدانی

 بهبود سلامت پوست و مو

 تقویت چشم و بینایی

 تقویت استخوان ها بعلت داشتن کلسیم و موثر در درمان آرتروز و رماتیسم

 سرشار از فیبر و کم کالری درنتیجه موثر در کاهش وزن

 سرشار از آهن و موثر در درمان کم خونی

خاصیت شلغم برای سرماخوردگی با ترکیب شلغم و عسل

عسل و شلغم دو آنتی اکسیدان قوی هستند که ترکیب این دو برای درمان سرماخوردگی بسیار مؤثر است. برای استفاده ی مفید و موثر از شلغم خام بهتر است تا بعد از جدا کردن ریشه و ساقه با ایجاد حفره نسبتا عمیقی مقداری عسل داخل شلغم بریزید و پس از به آب افتادن آن را بنوشید و بوته ی شیرین و خوش طعم آن را با غذا یا به شکل پخته مصرف کنید.

بهتر است تا از بوته های کوچکتر شلغم استفاده کنیم

سوپ یا آش شلغم به همراه سایر مخلفاتی که در پخت انواع سوپ ها یا آش استفاده می شود در درمان سرماخوردگی بسیار مفید است همچنین برای باز شدن مجاری تنفسی و پاکسازی سینوس ها بخور شلغم مؤثر و مفید خواهد بود. همچنین اگر با بوی شلغم پخته مشکلی ندارید می توانید از شلغم آب پز شده به همراه مقداری نمک برای درمان سرماخوردگی استفاده کنید یا به کمک دستگاه آب میوه گیری از شلغم نوشیدنی تهیه کنید و برای درمان سرماخوردگی مصرف کنید همچنین غرغره کردن آب شلغم برای درمان گلودرد هم مفید خواهد بود.

منبع: ۲ نفره


منبع: عصرایران

انتصاب اولین مدیرِ زن در مناطق شهرداری اصفهان

شهردار اصفهان برای اولین بار در تاریخ تاسیس شهرداری این کلانشهر، یک زن را به عنوان مدیر یکی از مناطق شهرداری کلانشهر اصفهان منصوب کرد.

به گزارش ایرنا، ‘ قدرت الله نوروزی ‘ روز دوشنبه طی حکمی ‘ مهین شکرانی ‘ را به عنوان مدیر منطقه یک شهرداری اصفهان منصوب کرد.
براساس اعلام اداره ارتباطات شهرداری اصفهان، خانم شکرانی از نیروهای با سابقه این شهرداری محسوب می شود و پیش از این به عنوان رئیس اداره پیمان حوزه عمران، مدیر هماهنگی عمران مناطق، مسئول تنظیم بودجه عمرانی شهرداری و مناطق و کارشناس مسئول امور قراردادها در شهرداری اصفهان فعالیت داشته است.

وی دانش آموخته مهندسی عمران از دانشگاه صنعتی اصفهان است.

پیش از این حمید عصارزادگان مدیر منطقه یک شهرداری اصفهان بود.

شهرداری اصفهان دارای ۱۵ منطقه است.

خاطرنشان می شود، شهردار اصفهان نیز پیش از این ‘ فروغ مرتضایی نژاد ‘ را به عنوان مدیر جدید عامل سازمان پارکها و فضای سبز شهرداری منصوب کرده بود.

شهردار اصفهان روز شنبه هفته جاری در مراسم تکریم و معرفی شماری از مدیران شهرداری اصفهان گفته بود: از زمان تشکیل بلدیه ( شهرداری) در شهر اصفهان تاکنون برای اولین بار است که یک نفر از بانوان ( فروغ مرتضایی نژاد ) به عنوان مدیر یکی از سازمان های تابعه شهرداری اصفهان منصوب می شود.

قدرت الله نوروزی در ادامه اضافه کرد: استفاده از بانوان در عرصه های مدیریتی از شعارهای ما بوده است زیرا تجربه نشان داده که بانوان می توانند همگام با مردان توانایی خود را اثبات و با تصدی گری به جامعه خدمت کنند.

شهردار اصفهان با اشاره به اینکه در این خصوص دغدغه افراد مختلف را نیز مدنظر داریم، تصریح کرد: این افراد نیز با اصل انتخاب بانوان مخالف نیستند بلکه مخالفت ظاهری آنها به دلیل سختی کارها است.

وی بابیان اینکه تمام بخش های مدیریتی، سخت افزاری نیست، افزود: در نهایت تلاش ما این است که از بانوان در عرصه های پژوهشی و علمی استفاده کنیم.


منبع: عصرایران

معاون شهرداری تهران: واگذاری شهرآفتاب و شهروند منتفی شد

معاون مالی و اقتصاد شهری شهرداری تهران با بیان اینکه شرکت‌های کارگزاری از فلسفه اصلی خود دور شده بودند، گفت: قرار بود از محل پرداختی ملک دریافت کنند اما پول نقد می‌گرفتند و این شفافیت درستی نداشت.

به گزارش ایسنا، سمیع الله حسینی مکارم صبح امروز در نشست خبری که پیرامون تشریح اقدامات مالی و اقتصادی شهرداری تهران برگزار شد، با بیان اینکه رویکرد اصلی شهرداری شفافیت و انضباط مالی است، گفت: در نظر داریم که شرایطی را فراهم کنیم که شهروندان دسترسی آزاد به اطلاعات مالی شهرداری داشته باشند، چرا که مردم باید بدانند تعاملات مالی در شهرداری تهران چگونه است و پول کجا و چگونه هزینه می‌شود.

وی با بیان اینکه شهرداری اتاق شیشه‌ای می‌شود، گفت: مردم از تعاملات مالی شهرداری تهران با خبر می‌شوند.

قراردادهای بالای یک میلیارد تومان در سامانه قراردادهای شهرداری قرار می‌گیرد

مکارم با بیان اینکه در راستای شفاف سازی مالی، قراردادهای بالای یک میلیارد تومان در سامانه قراردادها قرار خواهد گرفت، تصریح کرد: در حال حاضر این سامانه طراحی شده و در حال ارتقاء یافته است و قول می‌دهیم تا سه ماه دیگر سامانه تکمیل و کلیه قراردادها به اضافه نحوه انعقاد قرارداد، مبلغ و …. بر روی این سامانه قرار گیرد.

وی با اشاره به شرایط مالی شهرداری تهران گفت: بودجه شهرداری ۱۷ هزار و ۹۰۰ میلیارد تومان است که هزینه‌ها نیز باید همین مقدار باشد که ۲۱ درصد درآمد پایدار و ۷۹ درصد ناپایدار است که تا به امروز ۷۲ درصد از درآمدها محقق شده است.

وی با بیان اینکه شاهد کاهش درآمدها هستیم، گفت: عامل اصلی کاهش درآمدها، کاهش درآمد ناشی از مالیات بر ارزش افزوده است،‌ چرا که در سال ۹۵ دریافتی شهرداری از محل مالیات بر ارزش افزوده ۳۵۰ میلیارد تومان بوده به گونه‌ای که هر ماه این ۳۵۰ میلیارد تومان به حساب شهرداری واریز می‌شد و در حالی که هزینه جاری شهرداری نیز ۴۷۵ میلیارد تومان بوده، اما حالا امسال به دلیل افزایش حقوق و افزایش استخدام‌ها هزینه‌های جاری ماهانه به ۶۰۰ میلیارد تومان افزایش داشته در حالی که مالیات بر ارزش افزوده تنها ۱۷۰ میلیارد تومان محقق شده و باید اعلام کنم درآمد شهرداری از محل مالیات بر ارزش افزوده ۲۵۰۰ میلیارد تومان کاهش داشته و در کنار این مساله باید کاهش ساخت و ساز در تهران به دلیل رکود و پر شدن ظرفیت طرح تفصیلی و جامع را هم اضافه کنید.

وی با بیان اینکه در این سال‌ها بسیاری از اموال و دارایی‌های شهر فروخته و صرف سیویل شده است، گفت: با افزایش درآمد پایدار و کاهش هزینه‌ها می‌توان بودجه شهرداری را مدیریت کرد، به گونه‌ای که در مراسم اربعین دیدید که بودجه شهرداری ۱۰ میلیارد تومان بود،‌ اما کمتر از آن خارج کردیم. اما سال قبل بودجه ۵ میلیارد بود که ۵۰ میلیارد تومان هزینه کردند.

به گفته حسینی مکارم، تمام خدمات شهری بررسی شده و راه‌های کسب درآمد پایدار از طریق ارائه خدمات شهری احصا می‌شود.

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر شایعه کم کردن تسهیلات کارکنان شهرداری گفت: نه حقوق، نه اضافه کار و نه تسهیلات کم و یا قطع نشده، اما می‌توانیم برای کارمندانی که نیستند تصمیمی بگیریم.

حسینی مکارم در ادامه نشست خبری خود با اشاره به دستاوردهای صدور بخشنامه ضد فساد شهردار تهران در خصوص هولوگرام‌ها، گفت: این بخشنامه آقای نجفی در راستای شفاف سازی مراودات مالی و انضباط مالی و همچنین جلوگیری از انحرافات صادر شده است و بررسی‌ها نشان داد شرکت‌های کارگزاری از فلسفه اصلی خود دور شده‌اند. چرا که شهرداری برای پرداخت سریع‌تر مطالبات خود به پیمانکارانش از ظرفیت شرکت‌های کارگزاری استفاده می کرد به گونه‌ای که از شرکت‌های کارگزاری می‌خواست که پول پیمانکار را بدهند و بعد به ازای آن ملک دریافت کنند که این رویه، رویه درستی است که باید ساماندهی شود اما متاسفانه در مدیریت قبلی دچار انحرافاتی شد که مسبب بسیاری از مشکلات شده است.

به گزارش ایسنا، وی با بیان اینکه گاها شرکت کارگزاری به شهرداری اعلام می‌کرد که من ملک نمی‌خواهم اما مایلم که بر روی ملکم پروانه ساخت صادر شود گفت: مسئولان شهرداری نیز برگه‌ای را به شرکت کارگزار می‌دادند که بر اساس آن شهرداران مناطق باید همراهی لازم را در صدور پروانه انجام می‌دادند و تا اینجای کار، امورات خوب پیش می‌رفت اما مشکل از اینجا شروع شد که این افراد هولوگرام را برای ملک غیر نیز دریافت می‌کردند و وقتی پیمانکار پای میز معامله و توافق قرار می‌گرفت شاهد تخفیف‌های ۳۰ الی ۴۰ درصدی بودیم و حتی شرکت‌های کارگزار هولوگرام خودشان را به افراد دیگر نیز می‌دادند.

وی با بیان اینکه در ماه‌های اخیر شاهد بودیم که شهرداری به شرکت‌های کارگزاری پول نقد می‌داد، گفت: فلسفه وجودی شرکت‌های کارگزاری این بود که به صورت غیرنقد با شهرداری کار کنند و اینکه شهرداری پول نقد به آنها می‌داد قابل قبول نبود و حتی حالا یکی از شرکت‌های کارگزاری اعلام کرده که به واسطه درخواست شهرداری مبنی بر اینکه وام بگیرد، وام گرفته که حالا باید همه این موضوعات بررسی شود.

ابطال۳۴ مورد هولوگرام به ارزش ۵۵ میلیارد تومان تا کنون/ شرکت‌های کارگزاری از فلسفه اصلی خود دور شده بودند

حسینی مکارم با بیان اینکه شرکت‌های کارگزاری از فلسفه اصلی خود دور شده بودند، گفت: قرار بود از محل پرداختی ملک دریافت کنند اما پول نقد می‌گرفتند و این شفافیت درستی نداشت.

وی با بیان اینکه تا کنون ۱۲۳۲ هولوگرام و حواله به ارزش ۷۲۰ میلیارد تومان بررسی شده است، گفت: تا کنون ۸۶۶ مورد هولوگرام به ارزش ۳۵۹ میلیارد تومان تایید شده و ۳۳۲ هولوگرام نیز مستندات کافی نداشتند و این در حالیست که ۳۴ مورد هولوگرام به ارزش ۵۵ میلیارد تومان به دلیل نداشتن مستندات کافی و ایرادات قانونی باطل شده است.

معاون مالی شهرداری تهران با بیان اینکه شرکت‌های کارگزار اعلام کرده‌اند که ۶۰۰ میلیارد تومان طلب از شهرداری دارند، گفت: به انضمام ۷۲۰ میلیارد تومانی که هولوگرام صادر شده باید اعلام کنم که تا کنون ۱۳۲۰ میلیارد تومان در این شهر پیش خور شده است که هنوز موارد متعددی نیز در دست سازمان‌ها، شرکت‌ها و … است که به مرور مراجعه می‌کنند که باید این مسئله نیز راستی آزمایی شود، به گونه‌ای که اخیرا موردی داشتیم که ۳۶ میلیارد تومان در منطقه یک برای سه ملک توسط بانک‌ واریز و برداشت انجام شده که در بررسی‌های انجام شده دیدیم که دو ملک متعلق به افراد غیر است و یک ملک متعلق به بانک که اعلام کردیم سریعا باید پول‌ها به حساب شهرداری برگردد.

ایجاد خزانه واحد شهری تا پایان امسال

وی با اعلام ایجاد خزانه واحد شهری تا پایان امسال، گفت: یکی از مشکلات شهرداری در گذشته این بود که شفافیت مالی به دلیل واریزهای منطقه‌ای نداشت و پول‌ها به حساب منطقه و نه حساب شهرداری کل واریز می‌شد که از این به بعد اعلام کردیم باید همه پول‌ها به حساب شهرداری واریز شود و تا پایان امسال نیز خزانه واحد تاسیس می‌شود.

حسینی مکارم با بیان اینکه شهرداری تهران در گذشته متعهد به اجرای برنامه و بودجه مصوب نبوده است، گفت: بسیاری از این بدهی‌هایی که حالا به بار نشسته نتیجه این عدم التزام شهرداری به برنامه و بودجه است.

معاون شهردار تهران در ادامه در خصوص وضعیت بدهی شهرداری تهران با بیان اینکه بدهی ۳۰ هزار میلیاردی شهرداری به پیمانکاران و بانک‌ها در دفاتر ثبت شده است، گفت: شهرداری تهران ۱۸ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان از بانک‌ها پول گرفته تا صرف پروژه‌ها کند و حالا سالانه ۷۰۰۰ میلیارد تومان بابت سود تسهیلات و یا جریمه دیرکرد پرداخت می‌کنیم.

پرداخت بدهی پیمانکاران از هفته آینده

وی با بیان اینکه تمهیداتی اندیشیده شده که از هفته آینده بدهی پیمانکاران پرداخت شود، گفت: متاسفانه با پدیده‌ای روبرو هستیم که کارد به استخوان برخی سازمان‌ها همچون تامین اجتماعی رسیده و گاها دستور توقیف و بسته شدن حساب شهرداری را از مراجع قضایی می‌گیرند که البته حق دارند اما واقعیت این است که شهرداری پولی ندارد و بر همین اساس سعی داریم در جلسه هفته آینده که با مسئولان تامین اجتماعی در خصوص پرداخت بدهی‌ها داریم پیشنهاداتی همچون تهاتر آن هم در حد بودجه و اجازه‌ای که به شهرداری داده شده است را ارائه کنیم.

جزییات بدهی شهرداری تهران به بنیاد مستضعفان در مدیریت‌های قبلی/ رقم بدهی‌های شهرداری تهران قطعی نیست

حسینی مکارم با بیان اینکه شهرداری با برخی دستگاه‌های اجرایی مراوده دارد و این بدهی‌ها روتین شده است، گفت: جالب است بدانید بنیاد مستضعفان ۲۰ سال قبل زمینی به شهرداری داده که بخشی از پول آن هنوز مانده است و حالا می‌گوید یا زمین را به قیمت روز بدهید یا دیرکرد آن را با قیمت روز که حالا ۳۸ برابر شده پرداخت کنید.

وی با بیان اینکه در حال جمع‌بندی دو نوع بدهی در شهرداری تهران هستیم، گفت: برخی از پیمانکاران از شهرداری شکایت کرده و دادگاه به نفع آنها رأی داده است که چیزی حدود ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیارد تومان هزینه این شکایت‌ها می‌شود و همچنین پرونده‌های زیادی در دادگاه داریم که نمی‌دانیم سرانجامشان چه می‌شود به همین دلیل باید اعلام کنم که رقم بدهی‌ها قطعی نیست.

معاون مالی شهرداری تهران در ادامه نشست خبری‌اش در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا هزینه‌های فاقد دوران قالیباف و احمدی نژاد در شهرداری تهران بررسی می‌شود، گفت: هنوز بررسی هزینه‌های فاقد در دوران قالیباف را در دستور کار قرار ندادیم و در مورد هزینه‌های فاقد دوران احمدی نژاد نیز من هم اعدادی را در رسانه‌ها شنیده‌ام اما هنوز ورود جدی به این مسئله نداشته‌ایم.

مشکل شهرداری تهران در جذب ۱۳ هزار نفر طی سال جاری و حقوق آنها

وی با اشاره به حجم زیاد نیروی کار در شهرداری گفت: ۱۳ هزار نفر سال جاری در شهرداری تهران جذب و یا تبدیل وضعیت شدند که این جذب بار مالی زیادی بر روی دوش شهرداری گذاشت و این در حالیست که وزارت ورزش و سازمان محیط زیست در کل کشور ۷۰۰۰ نیرو و وزارت صنعت و معدن نیز در کل کشور تنها ۳۵۰۰ نفر کارمند دارد اما تنها در شهرداری امسال ۱۳ هزار نفر جذب شده‌اند.

حسینی مکارم در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه باید به فکر درآمدهای پایدار در شهر تهران باشیم، گفت: اگر خانوارهای تهرانی را ۳.۵ نفر در نظر بگیریم. هر خانوار تهرانی هر ساله در قالب عوارض و … تنها ۳۵۰ هزار تومان به شهرداری می‌دهد اما این در حالیست که شهرداری به هر نفر تهرانی دو میلیون تومان خدمات می‌دهد و هر تهرانی برای شهرداری دو میلیون تومان هزینه دارد که در قالب جمع‌آوری پسماند و … محاسبه شده است و این درحالیست که هنوز منابع درآمدی پایداری نداریم که بتوانیم از آن برای اداره بهتر شهر استفاده کنیم.

پیشنهاد شهرداری برای دریافت سهمی از بنزین

معاون شهردار تهران با بیان اینکه پیشنهاد دادیم که از محل بنزین ۱۵۰ تومان از کسانی که در شهر تهران بنزین می‌زنند، دریافت کنیم، گفت: حدود یک میلیون لیتر در تهران بنزین مصرف می‌شود که حدود ۵۰۰ میلیارد تومان درآمد می‌تواند عاید شهرداری تهران شود.

نتایج کمیته راستی آزمایی بزودی اعلام می‌شود/ واگذاری شهر آفتاب و شهروند به بانک شهر منتفی شد

وی درباره وضعیت کمیته راستی آزمایی نیز با بیان اینکه در حال حاضر این کمیته بررسی هولوگرام‌ها را در دستور کار قرار داده است، گفت: نتایج این کمیته به زودی اعلام می‌شود.

وی همچنین درباره وضعیت واگذاری شهر آفتاب و فروشگاه شهروند به بانک شهر نیز گفت: واگذاری شهر آفتاب و شهروند به بانک شهر منتفی شده است اما واقعیت این است که کار شهرداری تهران فروشگاه داری و رقابت با بخش‌های خصوصی نیست.

معاون مالی شهرداری تهران با بیان اینکه مفاد قراردادهای پیمانکاران بررسی نمی‌شود در پاسخ به سوالی مبنی بر قرارداد خاص قائم مقام پیشین شهردار تهران با یک نهاد خاص گفت: سازمان بازرسی در حال بررسی این قرارداد است و با اینکه ۴۷۰ میلیارد تومان پیش پرداخت آن، پرداخت شده بود اما کار متوقف شده تا بازرسی‌های لازم در این خصوص صورت گیرد.

اخذ عوارض نوسازی، پسماند و خودرو به تناسب ارزش مال

وی با تشریح پیشنهادهای اخذ درآمد پایدار در شهرداری تهران با بیان اینکه به دنبال اصلاح لایحه ارزش افزوده هستیم، افزود: همچنین اخذ عوارض نوسازی، پسماند و خودرو به تناسب ارزش مال را در دستور کار قرار داده‌ایم چرا که جای سوال است چرا ماشین لوکس تنها باید ۵۰ هزار تومان عوارض بدهد.

ادعای بدهی ۱۴ هزار میلیاردی دولت به شهرداری درست نیست

حسینی مکارم در ادامه با اشاره به میزان بدهی‌های دولت به شهرداری تهران، گفت: شهرداری قبلی ادعا داشت که دولت ۱۴ هزار میلیارد تومان بدهی به شهرداری دارد اما ۸۰۰۰ میلیارد از این مبلغ مورد ادعا در ردیف‌های بودجه دولت را مجاز دانسته یعنی اینکه دولت می‌تواند بدهد یا اینکه بنا به دلایلی این بودجه را ارائه نکند و تنها حدود ۵۷۰۰ میلیارد تومان این ردیف بودجه الزام آور بوده است. بنابراین ادعای بدهی ۱۴ هزار میلیاردی دولت به شهرداری درست نیست.

وی با بیان اینکه دولت در بودجه سنواتی خود در پرداخت یارانه جریمه پلیس راهور، تخفیف بافت فرسوده و … ملزم شده است اما پرداخت نکرده، گفت: دولت قولی در خصوص پرداخت بدهی‌های گذشته نداده اما قول داده است که به تعهدات خود در سال جاری عمل کند و بدهی‌های امسال را پرداخت کند. تا کنون بخش قلیلی از آن را پرداخت کرده به گونه‌ای که در حوزه جرایم راهنمایی و رانندگی باید ۱۵۰ میلیارد تومان پرداخت می‌کرد اما تنها ۲۴ میلیارد تومان پرداخت کرده و یا در حوزه پرداخت یارانه بلیط مترو و اتوبوس قول داده است که این رقم را پرداخت کند اما دو هفته است که هنوز پرداخت نکرده و تصورمان این است که حتما پرداخت می‌کند.

حتی یک ریال هم در حقوق شهروندان برای بررسی واگذاری املاک اغماض نمی‌کنیم

وی در مورد بررسی واگذاری املاک بدون رعایت ضوابط به افراد خاص که به پرونده املاک نجومی شهرت یافته است، گفت: مجلس به این پرونده ورود پیدا کرده و شهرداری تهران از هر گونه شفاف سازی در این رابطه استقبال می‌کند و آماده همراهی و همکاری با همه دستگاه‌ها و سازمان‌هایی است که می‌خواهند به این مسئله ورود کنند و البته این پرونده در قوه قضاییه نیز در حال بررسی است و باید منتظر ماند که سرانجام این بررسی‌ها چه می‌شود اما باید اعلام کنم که حتی یک ریال هم در حقوق شهروندان اغماض نمی‌کنیم.

وی در خصوص وضعیت بودجه ۹۷ شهرداری تهران نیز با بیان اینکه با توجه به وضعیت مالی، قطعا بودجه انقباضی خواهد بود، گفت: بودجه به نسبت عملکرد بسته می‌شود. بنابراین احتمالا بودجه سال آینده چیزی حدود بودجه امسال باشد.
به گفته مکارم احتمالا اصلاحیه بودجه تقدیم شورای شهر خواهد شد.

باید مردم بدانند که حدود ۱۴ هزار چک برگشتی در شهرداری تهران است

مکارم در پایان با بیان اینکه ما بنا داریم در مدیریت جدید شهری مسئله‌ای را از مردم پنهان نکنیم، گفت: باید مردم بدانند که حدود ۱۴ هزار چک برگشتی در شهرداری تهران است که کمیته‌ای برای بررسی و رایزنی با طرفین حساب تشکیل شده است.


منبع: عصرایران

نکاتی برای پخت جوجه کباب حرفه ای

این یک قانون کلیه. هل. زعفران. فلفل سیاه. تخم گشنیز. و هر ادویه ی دیگر را دقیقا در همان لحظه ی استفاده باید آسیاب کرد تا بیشترین میزان بو و طعم را داشته باشیم.

شاید ساده به نظر برسد اما نکاتی وجود دارد که رعایت کردن کردن آنها جوجه کباب های خانگی رو بسیار بسیار لذیذ می کند بدون اینکه گوشت آن سفت یا بی مزه باشد. در ادامه درباره بهتر درست کردن جوجه کباب بیشتر بخوانید.

۴ نکته در پخت جوجه کباب حرفه ای

نکته اول در درست کردن جوجه کباب در مورد آبلیمو و نمک هست

اول اینکه آبلیمو و نمک جوجه را سفت می کند. حذف آن هم جوجه را بی مزه می کند. برس کشیدن ترکیب آبلیمو و نمک به جوجه نیم پز شده هم به اندازه ی کافی به آن طعم و مزه نمی دهد و باید همراه این مواد بماند تا طعم بگیرد. خوب پس چی کار کنیم که هم گوشت سفت نشود و هم به اندازه ی کافی طعم بگیرد.

ما باید دور تا دور جوجه ها را باید با روغن مایع کاور کنیم تا در اثر ماندن طولانی از نفود آبلیمو و نمک به تکه های جوجه جلوگیری کند در عین حال حسابی طعم دار شود.

پس قبل از اضافه کردن آبلیمو و نمک به آن روغن مایع (نه کره توضیح می دهم) اضافه می کنیم و خوب مخلوط می کنیم تا جوجه ها با روغن کاور شوند بعد آبلیمو و نمک اضافه می کنیم به این شکل جوجه های طعم دار شده ی ما هرگز و هرگز سفت نخواهند شد.

کره هم چون در اثر سرما سفت می شود حتی اگر آن را ذوب کنیم باز چون جوجه ها سردند سفت می شود و جوجه ها خوب کاور نمی شوند و جوجه در اثر تماس با آبلیمو و نمک سفت می شود برای این قسمت توصیه نمی شود. اما در آخر می توانید برای عطر و طعم بیشتر به آن ۱ قاشق غذاخوری کره ی مذاب اضافه کنید.

نکته دوم در پخت جوجه کباب در مورد شیوه خرد کردن پیاز هست

بعضی افراد پیاز را رنده می کنند تا تکه های جوجه را خوب بپوشاند. بعضی هم پیاز را داخل خرد کن یا بلندر له می کنند تا جوجه ها حسابی مزه بگیرند. به نظر من این روش غلط است. چرا؟ چون اگر پیاز له یا رنده شود به تکه های جوجه می چسبد و جدا نمی شود. بعد ما روی حرارت کباب می کنیم و این پیازها سریع می سوزند و ما گمان می کنیم رنگ جوجه عوض شده و پخت آن کافی است. در حالیکه این پیازها هستند که طلایی (و بعضا قهوه ای و سیاه شدند و سوختند) و این باعث می شود پخت را متوقف کنیم و گوشت مرغ به خوبی نپزد و همچنین پیازهای سطح جوجه بسوزند و تلخ شوند.

اگر پیاز را به این شکل له کنید ما در جوجه کبابمان یک کاور تلخ و سوخته ی پیازی و گوشتی نپخته داریم. پس رنده و له کردن پیاز ممنوع بهترین شکل خرد کردن پیاز خلال کردن آن هست.

نکته بعدی در پخت جوجه کباب در مورد زعفران هست

یک جوجه کباب اصل و حرفه ای حتما حتما زعفران آن هم به مقدار زیاد است. منتها مشکلی که وجود دارد این است که ما زعفران دم کرده (یا به اصطلاح آب زعفران) را به جوجه ها اضافه می کنیم اما به جای اینکه تکه های جوجه طعم زعفرانی بگیرند پیازها و روغن و آبلیمو و خلاصه هرچی که داخل آن ریختیم طعم زعفران می گیرند و بعدا این مواد زعفرانی دور ریخته می شود که به نظر من خسارت است. خوب پس چی کار می کنیم؟

قبل از اضافه کردن هر چیزی به جوجه (هرچیزی شامل پیاز و آبلیمو و …) به تکه های جوجه خام و خالص رعفران دم کرده اضافه می کنیم و به مدت ۱ ساعت (یا بیشتر) استراحت می دهیم تا تکه های جوجه طعم و رنگ زعفران بگیرند بدون اینکه نگران رنگ و طعم گرفتن پیازها و آبلیمو و سایر مواد باشیم. بعد به آن سایر مواد را اضافه می کنیم.

نکته آخر در پخت جوجه کباب هم در مورد ادویه جات هست

مرغ ذاتا بوی خاصی دارد که ناپسند است. این بو به میزان قابل توجهی با پیاز و زعفران گرفته می شود. اما اضافه کردن سایر ادویه جات هم به رفع بوی بد مرغ و بهتر شدن طعم و بوی آن کمک می کند. این مورد کاملا سلیقه ای است اما ادویه های پیشنهادی من ۱- پودر پیاز ۲- فلفل سیاه تازه آسیاب شده (نه مانده! توضیح می دهم) ۳-مقدار بسیار اندکی پودر سیر. و یک نکته هم که حتما خودتان خوب می دانید این است که به صورت کلی هر نوع ادویه ای را دقیقا در همان لحظه ی مصرف باید آسیاب کرد. ادویه های آسیاب شده اگر بمانند به سرعت بو و طعم خودشان را از دست می دهند.

این یک قانون کلیه. هل. زعفران. فلفل سیاه. تخم گشنیز. و هر ادویه ی دیگر را دقیقا در همان لحظه ی استفاده باید آسیاب کرد تا بیشترین میزان بو و طعم را داشته باشیم.

پس مراحل کار مزه دار کردن جوچه کباب به این شکل است: اول به تکه های جوجه خرد شده محلول غلیظ زعفران اضافه می کنیم و اجازه می دهیم تکه های جوجه همراه با محلول زعفران ۱ ساعت بماند.

بعد به آن روغن مایع اضافه می کنیم و خوب هم می زنیم تا تکه های جوجه کاملا با روغن مایع کاور شوند.

بعد به آن آبلیمو و نمک و ادویه جات تازه آسیاب شده اضافه می کنیم مجددا یک ساعت استراحت می دهیم و در نهایت به آن پیازی که خلالی خرد شده و در صورت دلخواه فلفل دلمه ای خرد شده اضافه می کنم حداقل برای مدت ۲ ساعت و حداکثر یک شب در یخچال به آن استراحت می دهیم تا حسابی مزه بگیرد.

بعد هم روی شعله ای یکنواخت و متوسط (و از آن بهتر زغال سرخ) آن را کباب می کنیم و با پلوی زعفرانی و کره و گوجه ی کبابی سرو می کنیم.

(پس با این حساب برای درست کردن یک جوجه کباب با کیفیت حداقل ۴ ساعت زمان لازم است. بهتر است برنامه ریزی کنیم که زمان کم نیاوریم)

منبع: آفتاب آنلاین


منبع: عصرایران

سعید چنگیزیان: همه جانم را روی صحنه گذاشتم

سعید چنگیزیان ۲۰ سال است که در تئاتر بازی می‌کند. در مقایسه با هم‌دوره‌ای‌هایش او کمتر به سینما و تلویزیون روی خوش نشان داده و همه این سال‌ها به گروه تئاتر و قوانین آن پایبند بوده، اما در آستانه ۴۰سالگی می‌خواهد مسیر خود را عوض کند؛ می‌گوید می‌خواهد بایدی برای او وجود نداشته باشد و نقش‌هایش را به دلایلی که خود دوست دارد، انتخاب کند، نه آن‌چه در گروه برای او تعیین می‌شود. چنگیزیان این روزها خلوت و دنیای شخصی خود را می‌خواهد.

 همه‌ ی همه ی جانم را روی صحنه گذاشتم

حالا با آمدن بازیگرانی از نسل‌های جدید می‌توان از شما به‌عنوان بازیگر باتجربه و باسابقه تئاتر نام برد که به تئاتر به‌عنوان حرفه و شغل خود نگاه می‌کند و یکی از بازیگران حرفه‌ای تئاتر است. پشیمان نیستید که این شغل را برای خود انتخاب کردید؟

نه اصلا. شغل با عشق و حالی است. شغلی حساس‌تر و با بالا و پایین‌تر از بازیگری وجود ندارد. همه این‌ها این حرفه را جذاب می‌کند؛ درواقع زندگی را جذاب می‌کند.

زندگی را سخت نمی‌کند؟

چرا خب؛ اما سختی جذابیت با خودش می‌آورد. تا حالا نشده من یک یا دو ماه برای خودم لم بدهم و صفا کنم. مدام در بالا و پایین‌ها، ماجراهای جدی و اساسی غوطه می‌خورم که این به نظرم عالی است.

از لحاظ مالی هم تامین هستید؟ زمانی بازیگری کفاف زندگی را نمی‌داد.

بله، زمانی کفاف زندگی را نمی‌داد، اما الان بهتر شده است.

فکر می‌کنید اگر از لحاظ مالی تامین نبودید، بازهم ا‌ین‌قدر از این حرفه رضایت داشتید؟ منظورم زندگی بدون دغدغه‌ است، نه زندگی لوکس و پرتجمل.

نه، من هنوز حرص و ولعی به جمع‌آوری مال ندارم. بالا و پایین دارد. کمی خالی می‌شوی و بعد باید صبر کنی که دوباره این جای خالی پر شود. مخصوصا این‌که خیلی حواست به جمع‌آوری مال نباشد. هی باید کوتاه بیایی و به یک چیزهایی راضی شوی. این مسائل به هرحال وجود دارد، اما خدارا شکر راضی‌ام، چون اگر کم آوردم، کار کردم و جبران کردم. یعنی شرایط من را وادار کرد که کار کنم تا آرام آرام کمبودها جبران ‌شود.

شما یکی از بازیگران تئاتر هستید که میل و رغبت زیادی برای کارهای تصویری از خود نشان نداده‌اید و در تئاتر بیش از دیگران ثابت‌قدم بودید، بعضی از بازیگران سابق تئاتر دیگر فرصت کارکردن در این عرصه را پیدا نمی‌کنند؟

مدل زندگی تئاتری که روزم را سرگرم تمرین یا اجرای تئاتر باشم، برای من جذاب است. این اتفاق سال‌هاست که رخ می‌دهد و دیگر به شکل روتین در زندگی من درآمده است. بارها این اتفاق افتاده که کارهای سینمایی که به من پیشنهاد شده به خاطر تئاتر کنسل شده است. این اتفاق به این دلیل افتاده که سینما را به تئاتر ترجیح ندادم. در کنار زندگی من سینما باید وجود داشته باشد، اما همیشه منتظر تئاتر خوب هستم که در اجرای آن حضور داشته باشم. در کنار آن هم از هر فرصتی، استفاده می‌کنم برای این‌که در فیلم هم بازی کنم، اما سینما در زندگی من بالاتر از تئاتر قرار ندارد. انگار نمک‌گیر تئاتر شده‌ام.

مثل خیلی از بازیگران تئاتر به این فکر نمی‌کنید که این همه سال در تئاتر کار کردید، اما آن‌قدر که باید دیده نشدید؟ اگر در سینما این سال‌ها را گذرانده بودید، حالا بازیگر مشهورتری بودید.

نه، من به تئاتر وفادارم و اصلا نمی‌ترسم.

از این نگران نیستید که آن‌قدر که باید و شاید شناخته‌شده نیستید. اگر در سینما ‌بودید، طبیعتا شما را بیشتر می‌شناختند؟

برای شناخته شدن، به یک جمعیت مشخص و محدود قائل هستم. من هزار پیشنهاد برای سرشناس‌تر از این شدن دارم، اما زندگی تئاتری به من یاد داده که همیشه در خط خودت باش، با جهان شخصی، خانوادگی و دنیای ریز و پرمحتوای تئاتری صفا و حال کن. این برای من جذاب است. درگیر این نبودم که چهار نفر بیشتر کار من را ببینند و چهار نفر بیشتر بشناسند. هر کس بخواهد می‌‌تواند من را به‌عنوان بازیگر بشناسد. ته‌اش این است که همه بزرگان آمدند و رفتند. جای چه کسی خالی است؟ می‌توانی بشمری و تا ته بروی، اما می‌بینی محلی از اعراب ندارد که دست و پا بزنی. شناخته‌تر بشوی که چه کار کنی؟ مردم تو را چه کار کنند؟حتی دستت هم به مردم نمی‌رسد. من ترجیح می‌دهم با جمعیتی ارتباط داشته باشم که دستم بهشان برسد و بتوانم با آن‌ها دیالوگ برقرار کنم. ارتباط در صفحات مجازی و تعداد فالوئر و این قبیل چیزها برایم تعریف‌نشده است.

 همه‌ ی همه ی جانم را روی صحنه گذاشتم

خب، چرا شهرت را دوست ندارید؛ به هرحال شهرت هم مزیت‌هایی دارد؟

چون خلوتم را دوست دارم. من اجازه نمی‌دهم کسی وارد خلوتم شود. بعضی‌ها اگر هزاران هزار طرفدار هم داشته باشند، بازهم ولع این را دارند که این تعدادچند نفر بیشتر شود. این چه داستانی است که من بخواهم برای خودم درست کنم و برای آن دغدغه و نگرانی داشته باشم؟

شما با افراد زیادی در تئاتر کار کردید، اما با چند نفر آن‌ها در نمایش‌های زیادی همکاری داشتید؛ از جمله امیررضا کوهستانی و حسن معجونی. این ارتباط چطور اتفاق افتاد؟ در تئاتر هم گزیده کارید. انگار در تئاتر هم ولع کار زیاد با گروه‌های مختلف و متنوع را نداشتید.

بله، من با بعضی افراد مانند آقایان یعقوبی،‌ مرادی و گوران یک بار کار کردم. با معجونی و کوهستانی در بیشتر از دو نمایش همکاری کردم. ذاتا خیلی اهل کارکردن با تعداد زیادی از افراد نیستم. درباره نمایش‌های کوهستانی هم که با کارهایش احساس نزدیکی می‌کردم. در گروه معجونی وظیفه‌ام این است که کار کنم. اعضای یک گروه وظیفه دارند در تئاتر با هم کار کنند. به جز یکی‌دو تا در بقیه نمایش‌های معجونی حضور داشته‌ام. در تئاتر کار برایم اینجوری بوده: در همان گروهی که انتخاب کردی، بمان و باش. پراکنده کار نکن. چیزی را که مطمئن هستی درست است و به آن اعتقاد داری ول نکن و همان را بچسب. این همیشه روال کاری و زندگی من بوده و انگار در همان‌ها چیزی را که باید پیدا می‌کنم.

فصل مشترک این دو کارگردان این است که هنوز تئاتر برایشان دغدغه‌ است. مثل خیلی از کارگردانان تئاتر، کارمند نشدند که سالی یک بار تئاتر کار کنند و هیچ احساس مسئولیتی نسبت به آن‌چه روی صحنه می‌برند، نداشته باشند. این دو هم دغدغه کارگردانی دارند، هم دانشش‌ را دارند، هم مدام درپی به‌روز کردن خود و اجرایشان هستند. این یعنی شما با افرادی کار می‌کنید که تئاتر هنوز برایشان یک کار روزمره نشده است.

بله این فصل مشترک برای همه ما یک دغدغه است. بحث کارمندی نیست؛ بحث این است که باید در تئاتر بمانی که ساخته شوی. چون همه‌چیز از هیچ و یک گروه دو سه نفره شروع شد، این نوع کارکردن را انتخاب کردیم و همین‌طور هم ادامه دادیم. بعد هم در این نوع کارکردن صفا، حال خوب و لذت وجود دارد و این شکل کارکردن به زندگی، حال، روان و خیز برداشتن‌هایت هم سرایت می‌کند. من آهسته آهسته پیش نرفتم.

همین انتخاب‌ها یعنی این‌که تو حواست هست که چطور انتخاب کنی و کجا باشی. تئاتر این‌طور به تو جهت می‌دهد که یک کلونی بساز و برو در داخل آن لذت ببر و صفا کن. دست به دست هم‌گروهی‌هایت بده و بیا بالا. همین کاری که ما کردیم و چه حالی از این بهتر. برای همین تئاتر برای من هنوز زنده است. در سینما که این حال وجود ندارد. در سینما یک عده با هم کار می‌کنند و بعد از کار همه‌چیز تمام می‌شود و خداحافظ. در تئاتر ما با هم زندگی و کار می‌کنیم. همین‌هاست که رفتار و سطح زندگی و برخورد اجتماعی آدم را ارتقا می‌دهد.

هیچ وقت به فکر کارگردانی نبودید؟ الان خیلی از بازیگران دوست دارند، خودشان کارگردانی کنند.

من در دانشگاه کارگردانی خواندم، اما هیچ وقت این کار را نکردم. خیلی وقت‌ها این سوال از من پرسیده شده و در زمان‌هایی دغدغه‌ام بوده است، اما نمی‌توانم. بازیگری و آرامشش را دوست دارم، این‌که خودم تنها کار کنم برای من جذاب است. خیلی‌ها هم از من خواستند کارگردانی را تجربه کنم، اما استرسش برایم وحشتناک است.

شکل بازی شما شبیه همین شیوه‌ای است که در کار برای خود در پیش گرفتید یعنی همین که می‌گویید اهل شلوغ‌کاری و نشان‌دادن خودم نیستم. هیچ وقت بازی اغراق‌آمیز و گل‌درشتی از شما ندیدیم. حتی وقتی که لازم بوده کمی هم اغراق کنید، اما این اغراق هم شبیه خودتان ملایم و آرام بوده است. جایی که باید فریاد بزنید و اکت‌های قوی‌تری از شما ببینیم، اما این اتفاق نمی‌افتد.

بله. نمی‌توانم اغراق ‌کنم. همان‌طور که در زندگی هم نمی‌توانم اغراق کنم. نمی‌خواهم بیخود و بی‌جهت دیده شوم. معمولی بودن را بیشتر می‌پسندم. این‌که کسی به کارم، کار نداشته باشد. این به بازی‌‌ام هم سرایت می‌‌کند. درشت بودن در بازی را اشتباه می‌دانم. حتی گاهی اوقات این اتفاق در بازی‌ام رخ داده، اما وقتی حواسم را جمع کردم بعد از دو تا سه اجرا، فیتیله را پایین می‌کشم تا به رئالیسم نزدیک‌تر شود و نمایشی نباشد و باورپذیری آن بیشتر شود. اصولا به گل‌درشت بودن اعتقاد ندارم؛ تپش قلب و استرس برایم می‌آورد چون باید هزارتا کار دیگر هم بکنی برای این‌که گل‌درشت باشی. همیشه اعتقادم این است که بهترین و درست‌ترینی باش که در این وضعیت می‌تواند وجود داشته باشد. یعنی آدم‌ها ناگهان متوجه حضور تو بشوند نه این‌که از اول خودت را به چشم‌شان بیاوری. همیشه این‌طوری بازی و حتی زندگی کرده‌ام.

 همه‌ ی همه ی جانم را روی صحنه گذاشتم

وقتی بازیگرها تبدیل به چهره‌های شناخته شده می‌شوند، گروه و ماندن در آن برایشان کمی بی‌معنی می‌شود و آن‌ها ترجیح می‌دهند با گروه‌ها و افراد دیگر هم کار کنند، اما شما خیلی به گروه پایبند بودید. این میزان وفاداری از کجا می‌آید؟

ترجیحم این است که با آن کلونی‌ای که ساختم، کار و زندگی کنم مگر مواردی مثل این نمایشنامه که به نظرم جذاب آمد، اما وقتی معجونی اصرار داشت باید وقت‌تان را برای گروه بگذارید و برای آن کار کنید، آرام‌آرام من را به کسی تبدیل کرد که خیلی نمی‌تواند خارج از این گروه باشد. درباره کوهستانی، معجونی با او مشکلی نداشت؛ با کوهستانی هم‌سلیقه بود و این سلیقه را به همه دیکته می‌کرد که حواست باشد سر کار چه کسی می‌روی چون تو بازیگر گروه منی که با این کیفیت، توانایی و امضا کار می‌کنی. کلونی که ما کار می‌کنیم جذاب و جالب است و آدم را دلگرم می‌کند به کارکردن.

همین‌طور که می‌گویید با افراد و گروه‌های خوبی کار کردید و احتمالا حسرت کمتری نسبت به بعضی‌ها برای بازی در بعضی نمایش‌ها یا نقش‌ها دارید، اما نقشی بوده که حسرت بازی در آن به دلتان مانده باشد.

نقشی که در کار آخر آقای رفیعی داشتم. دکتر استوکمن را بازی می‌کردم که متاسفانه به اجرا نرسید و خیلی حیفم آمد چون نقش خیلی شاهکاری بود.

درباره نقش‌هایی که دیگران بازی کرده‌اند هم این احساس را داشته‌اید؟

نه، در تقدیر هرکسی است که رلی به او داده شود. من این اعتقاد را دارم، بعضی از رل‌ها به من داده شد که اصلا برایم آرزو و بهشت بود. نقش‌هایی که در نمایش‌های «به خاطر یک مشت روبل» ، «کالیگولا»، «ایوانف» و «شب آوازهایش را می‌‌خواند» بازی کردم و همین نقشی را که الان بازی می‌کنم خیلی دوست دارم چون انگار این نقش‌ها مال من است و فقط من باید آن‌ها را بازی کنم. این اتفاق حال بخصوصی برای من دارد؛ مثل غذایی است که به‌طور طبیعی به من داده می‌شود، چون به آن نیاز دارم و وقتش است که این نقش را بازی کنم. خیلی کم پیش آمد که بدوم تا نقشی را به دست بیاورم. اصلا نمی‌توانم تلاش کنم تا نقشی را به چنگ بیاورم چون ممکن است آن به چنگ آوردن حال آدم دیگری را بد کند چون آن نقش مال او بوده است.

نمایشی بوده که بازی کرده باشید و آن را دوست نداشته یا این‌که از بازی در آن نمایش پشیمان شوید؟

نه، پشیمان نشدم، اما تئاترهایی بودن که ممکن است خیلی دوستشان نداشتم یا نتیجه آن چیزی نبوده که باید می‌شد. بعضی از آن‌ها را به سفارش دوستان رفتم و نمایش‌هایی بود که خیلی شبیه من نبودند.

همسر شما، الهام کردا، هم یک بازیگر شناخته‌شده تئاتر است. چقدر زندگی مشترک تئاتری برکیفیت کار شما تاثیر می‌گذارد؟ این‌که علائق، حرف‌ها و سلیقه مشترکی که دارید، چقدر به فهم یکدیگر کمک می‌‌کند؟

دیالکتیک جذابی از آب درآمده که در چالش‌ها و بالا و پایین‌های زندگی به آدم کمک می‌کند. این‌طور زندگی آدم را پخته می‌کند و به شخصیت قوام می‌دهد. این‌ها کمک می‌کند که قوی‌تر و بامسئولیت‌تر شوی و زوایای دیگری از زندگی را ببینی که به تو کمک می‌کند چه نقش‌هایی را انتخاب کنی. این‌ها جزئی از همان در چارچوب زندگی کردن است. من یک‌خرده آدم کلاسیکی هستم. برای همین سال‌هاست در یک گروه مانده‌ام، اما حالا نمی‌خواهم در گروه بمانم.

یعنی می‌خواهید از گروه « لیو» خداحافظی کنید؟

بله، فکر می‌کنم دیگر این حضور بس است. چیزی اذیتم نمی‌کند، اما فکر می‌کنم وقت رفتن از گروه است. نه این‌که به سینما بروم یا این‌که بخواهم با گرو‌ه‌های دیگر کار کنم. در خودم دنبال یک شخص دیگری می‌گردم. به‌اندازه کافی در گروه بودم. من دیگر آن آدم نیستم. یک خواسته‌ جدیدی در من به‌وجود آمده و چیزی در من عوض شده است.

نگران نیستید که فرصت و نقش‌های خوبی را از دست بدهید؟

نقش‌هایی را که دوست داشتم، بازی کردم و فرصت دیگری برای من وجود ندارد. می‌خواهم مستقل کار کنم.

این تصمیم ناشی از یک خستگی یا حتی عصبانیت نیست؟

نه عصبانیت نیست. نمی‌خواهم چیزی را خراب کنم، چون به نظر من دیگر اصلا چیز بااهمیتی وجود ندارد. فرصت تازه‌ای برای خودم می‌خواهم. یک ری‌ست کردن نیاز دارم. نمی‌خواهم به سینما بروم و به سینما بچسبم.. فردیت و شخصیت خودم الان برایم اهمیت زیادی دارد. من درون‌گرا بودم، اما از لحظه‌ای که کار در تئاتر را شروع کردم، روز به‌روز درون‌گراتر شدم. دیگر خودم را وقف و آویزان گروه نمی‌کنم. دنیای من شخصی‌تر شده است.

فکر می‌کنید در شرایط فعلی تئاتر، متن‌ها و اجراهایی در همان کیفیت گروه خودتان، پیدا می‌کنید؟

من منتظر نمی‌مانم. پیمانه‌ام پر شده و دیگر می‌خواهم برای خودم کار کنم. تئاتری را انتخاب کنم که به خودم مربوط باشد نه به‌دلیل وابستگی‌های گروهی که وظیفه باشد.

با شناختی که از شما دارم، فکر نمی‌کنم هوای بازی در سینما و تصویر به سرتان زده باشد.

اتفاقا هوای خودم به سرم زده است. بازی در سینما و تصویر فردیت می‌خواهد. دوست دارم تک و تنها به سینما بچسبم. سینما فردیت تو را می‌خواهد، حواسش به این‌که تو در یک گروه باشی، نیست. تو باید خودت را هماهنگ کنی. پس یک آدم تنها می‌خواهد بدون این‌که دغدغه و استرس این را داشته باشد که در یک تئاتر بازی کند. من این موظف بودن را نمی‌خواهم. حتما کار تصویر از این به بعد بیشتر انجام می‌دهم. یک حق طبیعی است. آدم‌ها تغییر وضعیت می‌دهند. من ولع سینما ندارم، اما نمی‌خواهم خودم را محدود کسی یا گروهی کنم. دیگر وقتش است بیشتر برای خودم باشم.

پیشنهادهای سینمایی خوبی را برای حضور در تئاتر از دست دادید؟

بعضی وقت‌ها بله. دنبال پول که نیستم. برایم پول ضروری است، اما فکر می‌کنم خیلی برای دلم کار کرده‌ام. فرصت همیشه برای من هست؛ به شرطی که در شرایطی باشم که راحت‌تر با فردیت خودم کار کنم. همیشه این‌طور بوده که من باید باشم تا کار راه بیفتد و نمایش روی صحنه برود. حالا می‌خواهم این‌طور نباشد.

 همه‌ ی همه ی جانم را روی صحنه گذاشتم

این انتخاب به‌دلیل شرایط و سختی‌های زندگی نیست؟

حتما هست. به هرحال چیزهایی روی ما تاثیر می‌گذارد که خودمان هم خبر نداریم، اما من به‌خاطر خودم می‌خواهم به مسیر دیگری بروم؛ مسیری که در آن کمی به تنهایی خودم برسم. از اسم و رسم این‌که در یک گروه با یک نفر باشم دیگر خوشم نمی‌آید.

اما در این گروه همه شما هویت داشتید و وابستگی مانع از هویت مستقل شما نمی‌شد!

باید این‌طور می‌بودیم. ما هویت‌مان را به دست آورده بودیم، اما از این به بعد نمی‌خواهم مسئولیت حضور در گروه را داشته باشم. من به‌دنبال دنیای شخصی خودم هستم. الان هیچ ناراحتی از این‌که جایی نباشم،‌ ندارم. من در این ۲۰ سال، تنهایی‌ام خیلی پر شد و از تمام نقش‌هایی که بازی کردم و ماجراهایی که داشتم، فربه شدم. همه ی همه ی‌ جانم را گذاشتم و هیچ چیزی از خودم کم نگذاشتم. مدیون هم نیستم. فکر می‌‌کنم این‌طور می‌توانم تعریف کنم که نه دلخورم و نه حب و بغض دارم، صرفا فکر می‌کنم وقتش است سری به حال و هوای خودم بزنم.

می‌دانم الان روزگار است که به من بدهکار است نه من به او. به‌اندازه کافی در تئاتر بودم و خودم را وقف آن کردم. کسانی بودند که چند سال صبر کردند و رفتند. من حداقل در این گروه ۱۵ سال بازی کردم. از نقش‌هایی که بازی کردم خسته‌ام؛ آن‌ها دخل من را آوردند. این‌که خودم چه نقشی در این دست‌انداز دارم برایم مهم است. می‌خواهم خودم را در دست‌انداز بندازم و بیرون آمدن از آن برایم جذاب است. هیچ پیش‌بینی درباره آینده ندارم. فقط می‌دانم که حال زندگی و لحظه از یادم رفته.

مدام پشت مسئولیت، خاطره و‌ احساس گم شدم. مسئولیتی که ناشی از به‌ّبه و چه‌چه‌هایی بود که برای زحمت‌هایی که کشیدم، می‌شنیدم. حالا دارم لات‌بازی درمی‌آورم.
آرزو می‌کنم این لات‌بازی نتیجه خوبی برایتان داشته باشد.
واقعیتش این است که هیچ تضمینی وجود ندارد، اما ترسی ندارم. قدرتم را بیشتر احساس می‌کنم. من دنبال وضعیتی هستم که قدرت شخصی و واقعی خودم را داشته باشم.

تصور نمی‌کنید که این‌ها ناشی از غرور باشد؟

با غرورم که به کسی لطمه نمی‌زنم. گیرم که شما همه‌اش به کار من به‌به و چه‌چه بگویید، اما این‌ها که دیگر برای من جذاب نیست. من الان عاشق شیرجه زدن در آب سد، آفرود کردن و رفتن به بیابان و کوه و جنگل شده‌ام. همین الان هم دارم این کارها را می‌کنم. شلوغی و همراه شدن با آدم‌ها اذیتم می‌کند. خلوتی می‌خواهم که به خودم ربط داشته باشد. همیشه ترس از بیکاری داشتم. به خاطر این‌که دایره امور در دست من نبود.

برای این و آن کار می‌کردم. شاید قرار بر این بوده که ۲۰ سال در تئاتر کار کنم و بعد این پکیج را ببندم و کنار بگذارم. می‌خواهم بدانم بعد از ۲۰ سال می‌توانم دوباره استارت بزنم و آدم جدیدی را از خودم بیرون بکشم که در چشمانش اطمینان از همه تجربه‌هایی باشد که داشته و می‌خواهد این تجربه‌ها را برای خودش پیاده کند. خیلی از رفقای من که رفتند شاید الان با حسرت می‌گویند کاش من روی این صحنه داشتم بازی می‌کردم، اما حالا این کاش برای من وجود ندارد؛ باش وجود دارد. آن چیزی که باید باشم، هستم. ترس از بیکاری برای افراد گردن‌کلفت‌تر از من هم وجود دارد، اما الان نباید بترسم. مثل همین مونولوگی بازی می‌کنم که خیلی ترسناک است. می‌دانم ممکن است خیلی استرس داشته باشد، اما می‌خواهم ببینم اگر این نباشد، آن یکی می‌شود. نمی‌خواهم دیگر بایدی برای من وجود داشته باشد.


منبع: برترینها

فیلم های رنگی سینمای ایران

روزنامه هفت صبح – احمد رنجبر: درباره اسم فیلم ها سال پیش پرونده ای مفصل منتشر کردیم که به طور کامل زیر و بم نامگذاری فیلم های سینمایی ایران بررسی شد. درباره اسم های طولانی، اسم های بی معنی، نام های بامسما، کارگردان های خوش ذوق که اسم فیلم شان برای همیشه در ذهن مانده و … نوشتیم. این بار هم با نام فیلم های سینمایی سروکار داریم اما یک وجه دیگر از آن موضوع مورد بحث است.

روزی که «زرد» اکران شد، ذهن مان به سمت فیلم هایی رفت که نام شان بر اساس یکی از رنگ ها انتخاب شده است. فیلم را که دیدیم وجه تسمیه آن چندان روشن نبود تا این که سری به کتاب «روانشناسی رنگ ها» تالیف منیره دانایی زدیم. با این تعریف که خانم دانایی از رنگ زرد ارائه کرده اسم فیلم بر اساس یک نگاه درست انتخاب شده و صرفا یک پز نبوده!

در سینمای ما فیلم های زیادی هستند که توی اسم شان رنگ هست اما منظور ما اصل رنگ است، نه ترکیبی از رنگ و عنوان دیگر. مثل «زرد»، «قرمز»، «صورتی»، «سپید و سیاه»، «آبی» و «خاکستری». یک فیلم دیگر هم هست که هنوز اکران نشده به نام «شکلاتی» و به کارگردانی سهیل موفق. فیلم برای کودکان و نوجوانان ساخته شده و نمی دانیم از شکلاتی رنگ است یا اسم خاص.

محور پرونده ای که می خوانیم بررسی نام فیلم ها و داستان شان است تا مشخص شود قصه و رنگ چه میزان همخوانی دارند؛ اصلا می توان اسم را مناسب درونمایه فیلم دانست؟ برای همین ابتدا از کتاب «روانشناسی رنگ ها» تالیف منیره دانایی کمک گرفته ایم. به طور مختصر نمادشناسی هر رنگ مطرح شده و البته برای کامل شدن تعریف، نکات دیگری هم به نظریات خانم دانایی اضافه شده. این بخش بیشتر ناظر به نظر عموم مردم درباره هر کدام از رنگ ها است. بعد از آن داستان فیلم را شرح داده ایم تا در حال و هوای آن قرار بگیرید. در نهایت گفته ایم اسم فیلم مناسب است یا نه.

برای تکمیل بحث، روایت مصطفی نقی زاده از چگونگی انتخاب نام «زرد» برای اولین فیلم سینمایی اش را جویا شده ایم. او توضیح می دهد چرا این نام را برگزیده و برای این کارش دلایلی می آورد. به دیگر نکات فیلم «زرد» هم نقبی زده شده است؛ مثل تلخی بیش از حد، ستاره های فیلم، موقعیت های آشنا و …

زرد / ۱۳۹۶، کارگردان: مصطفی نقی زاده

نماد رنگ: رنگ زرد را نشانه ذهن و تفکر برتر می دانند. همچنین این رنگ، روشنی و گرما، فضیلت جویی، امید، شادمانی و سرخوشی را نشان می دهد. در کشور ژاپن رنگ زرد نشانه وقار و نجابت است. در چین باستان برای نشان دادن امپراطور به عنوان قدرت برتر، از رنگ زرد استفاده می کردند. رنگ زرد نشانه بیماری نیز بوده است. از ویژگی های منفی رنگ زرد این است که نشان دهنده خیانت، بی ایمانی، ناامیدی، ترس و حرص است. در قرن حاضر رنگ زرد نشانه ملی گرایی و وطن دوستی هم هست. در نظر عموم اما زرد گاهی معنی «مسائل سخیف و حاشیه ای» دارد.

فیلم های رنگی سینمای ایران

داستان فیلم: سه دوست و همکار قصد ثبت یک پروژه دارند اما در آستانه سفر، یکی شان (شهرام حقیقت دوست) به کما می رود. او برای زنده ماندنش نیاز به پیوند کبد دارد. دوستان برای تامین هزینه دست به کار می شوند و در این میان پرده ها کنار می رود و راز مهم دوستِ به کما رفته، برملا می شود.

نسبت فیلم و رنگ: انتخاب اسم زرد هوشمندانه است. اولا یکی از موضوعات اصلی آن بیماری است و از این حیث داستان فیلم با نام آن انطباق دارد. در ابتدای فیلم با شور و هیجان چند جوان روبرو هستیم که امیدوارانه در پی پروژه شان هستند. از این حیث هم می توان اسم زرد را بامسما دانست. در عین حال در فیلم، خیانت هم صورت می گیرد و معلوم می شود مرد به کما رفته (شهرام حقیقت دوست) مدتی با زنی غیر از همسر خودش (ساره بیات) سر و سری داشته است. خب همان طور که ابتدای مطلب خواندید در برخی فرهنگ ها زرد نشانه خیانت است. به این ترتیب فیلم مصطفی تقی زاده از سه منظر همسویی کامل با مفهوم زرد دارد و به راحتی می توان نتیجه گرفت اسم فیلمش با فکر و منطق انتخاب شده است.


 
سپید و سیاه / ۱۳۸۸، کارگردان: قاسم جعفری

نماد رنگ: رنگ سفید، روشن ترین رنگ ها و نمادی از شادی، نشانه ای از صلح و صفا و تسلیم و کنایه از پاکی و بی آلایشی و فضیلت و بزرگواری است. رنگ سیاه، تیره ترین رنگ ها و در مقابل رنگ سفید، نشانه هیبت و وقار و شعار حزن و عزا است.

 فیلم های رنگی سینمای ایران
داستان فیلم: فیلم سینمایی «سپید و سیاه» داستان جوانی ۲۲ ساله به نام فرید با بازی مهرداد صدیقیان را روایت می کند که پیش از مهاجرت همیشگی اش از ایران، برای وداع با هفت دختر که هر یک نشانه ای از عشق گم شده او دارند، در آخرین روز سال، سفری را از جنوبی ترین تا شمالی ترین نقطه تهران آغاز می کنند. مهرداد صدیقیان، مهشید افشارزاده، صدرالدین شجره، شهرزاد کمال زاده، حنانه شهشهانی، فریبا نادری، رنگین معتضدی و … در این فیلم بازی کرده اند.

نسبت فیلم و رنگ: «سپید و سیاه» در دولت دهم توقیف شد و خبری از نمایش آن نیست. خود جعفری چندی پیش درباره دلیل این اتفاق گفته بود: «در گزارشی که در دولت قبل تهیه شده بود، علت نمایش ندادن فیلم را سیاه نمایی و بدآموزی مطرح کرده بودند و در صورت صدور مجوز محدودیت سنی برای آن در نظر گرفته می شد. با این حال زمان فیلم را هم از ۱۰۵ دقیقه به ۷۴ دقیقه رسانده بودند ولی باز هم مجوز اکران صادر نشد و الان به نظرم با گذشت زمان فیلم کهنه می شود.» فیلم دیده نشده و نمی توان به طور قطع درباره نسبت فیلم و رنگ نظر داد منتها بر اساس خلاصه داستان پی بردن به این نکته خیلی سخت نیست که قاسم جعفری در «سپید و سیاه» استفاده استعاری از رنگ ها کرده و خواسته دو مفهوم کاملا متضاد را روبروی هم قرار دهد؛ یکی نماد روشنی و دیگری سمبل سیاهی و فلاکت. که ظاهر سهم دومی هم بیشتر بوده و همین توقیفش را باعث شده است.


صورتی / ۱۳۸۱، کارگردان: فریدون جیرانی

نماد رنگ: صورتی از ترکیب رنگ قرمز و سفید به دست می آید. این رنگ از عشق و احساسات سخن می گوید و به فرد احساس آرامش می دهد. رنگ صورتی نفرت ها و کینه ها را از انسان دور می کند و شادی و آرامش را به انسان هدیه می دهد. قلب انسان از دیرباز، با رنگ صورتی و یا قرمز به تصویر کشیده شده است و این رنگ نشانگر دوستی است و حس شادی و نشاط را برای انسان ها به وجود می آورد. رنگ صورتی در واقع همان رنگ قرمز کم رنگ است و معمولا نشانگر عشق است. رنگ صورتی بردباری و صبوری را به انسان القا می کند و افراد را به مهربانی و محبت تشویق می کند.

 فیلم های رنگی سینمای ایران
داستان فیلم: یک دوئل زن و شوهری. «صورتی» جزو فیلم هایی است که با زبان نه چندان جدی می خواهد مشکلات زن و شوهری را به چالش بکشد. فیلم کمدی نیست اما رگه هایی از مطایبه در آن دیده می شود. جیرانی داستان زن و شوهر هنرمندی را به تصویر کشید که بعد از سال ها قصد جدایی دارند. آنها از هم دور شده اند و جداگانه زندگی می کنند. در این میان فرد سوم یعنی فرزند آنها و زنی دیگر، زمینه علاقه مندی شان را فراهم می کنند و در نهایت به از سرگیری زندگی مشترک ختم می شود.

نسبت فیلم و رنگ: جیرانی بعد از «قرمز» سراغ رنگی از همین طیف رفت و صورتی را برای روایت داستان فیلمش انتخاب کرد. این بار هم بین زن و شوهر اختلاف هست اما نوع برخورد فیلم با این بحران، شوخ و شنگ است. پس برای انتخاب نام فیلم چه رنگی بهتر از صورتی؟ تازه مفهوم عشق که در صورتی هست در بخش هایی از فیلم جاری است. یکی آخر فیلم که زن و شوهر به زندگی شان بر می گردند، دیگری وقتی قرار است ازدواج مجدد مرد صورت گیرد.


آبی / ۱۳۷۹، کارگردان: حمید لبخنده

نماد رنگ: در برخی افسانه ها، آبی نشان دهنده حکمت، رهبری و پادشاهی است. در نقاشی های کلیساها، رنگ آبی نشان دهنده احساسات عمیق، شکوفایی اعتقاد و تواضع در برابر خداوند و در اسلام و مسیحیت، یادآور پاکی و ایمان است. رنگ آبی، معنایی الهی و آسمانی دارد و در میان شرقی ها و غربی ها نشانه ای از تقدس است. به همین دلیل در کاشی کاری های مساجد، حسینیه ها و مکان های مقدس از رنگ های آبی استفاده می کنند؛ چون این رنگ کمک می کند انسان به ملکوت بیندیشد. در هنر باستانی شرق، رنگ آبی روشن یادآور زندگی، سپیده دم فصل بهار، شکوفه ها و حاصلخیزی است. آبی بسیار تیره نشانه سرمای سوزناک و یخ های خطرناک است و همچنین آن را نشان دهنده پایان زندگی هم می دانند. در میان مردم مان، آبی نشانه آرامش است و البته نمادی از تخیل.

 فیلم های رنگی سینمای ایران
داستان فیلم: مهتاب (هدیه تهرانی) با ارسطو (بهرام رادان) تصادف می کند و از صحنه می گریزد. ارسطو دنبال اوست و با پیدا کردن مهتاب قصد گروگشی دارد. کم کم اما علاقه ای بین این دو شکل می گیرد که منجر به ازدواج می شود. البته بعد از ازدواج کشمکش ادامه دارد و در نهایت یک پایان خوش رقم می خورد.

نسبت فیلم و رنگ: می توان نشانه هایی از همنشینی اسم و داستان فیلم پیدا کرد اما آنقدر قصه ضعیف و تخیلی است که حتی نمی توان باور کرد مبنای انتخاب آن به خاطر مفهوم خیالپردازی موجود در رنگ آبی است. شاید دلیل انتخاب این اسم، رستورانی است که کاراکترهای اصلی در آن قرار می گذارند و آبی نام دارد. شایعه ای در زمان اکران فیلم وجود داشت که «آبی» به نوعی پاسخ استقلالی ها به فیلم «قرمز» است! حتی در تیزرهای فیلم این شیطنت وجود داشت. قصد اصالت دادن به این شایعه را نداریم اما به جای «آبی» می شد اسم های مناسب تری برای فیلم انتخاب کرد.

خاکستری / ۱۳۷۹، کارگردان: مهرداد میرفلاح

نماد رنگ: خاکستری نشانه ترس و فقدان احساس است و شفافیت و درخشندگی دیگر رنگ ها را کم می کند. رنگ خاکستری بی تفاوتی، عدم مشارکت و همکاری و سستی و تنبلی را در فرد به وجود می آورد. در زمان جنگ و افزایش فشارهای روانی تمایل به این رنگ بیشتر می شود. رنگ خاکستری پذیرای افکار جدید است و بین ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه ارتباط برقرار می کند. خاکستری همچنین معنای خنثی بودن دارد.

 فیلم های رنگی سینمای ایران
داستان فیلم: «خاکستری» روایت زندگی بیتا (مهناز افشار) است که از شهرستان به تهران آمده و در دانشکده با فرهاد (رامبد شکرآبی) آشنا می شود و با هم قرار ازدواج می گذارند. بیتا، فرهاد را به پسرعمویش ترجیح می دهد اما پدرش راضی نیست. در دوران آشنایی، بیتا پی به خیانت فرهاد می برد و به همین خاطر دست به خودکشی می زند. این بار پدر بیتا که فکر می کند خوشبختی دخترش در ازدواج با فرهاد است، از او می خواهد با دخترش ازدواج کند ولی بیتا پشیمان شده و تن به این خواسته نمی دهد.

نسبت فیلم و رنگ: از جهاتی می توان اسم و داستان فیلم را هم راستا دانست. در بخش هایی از فیلم مفهوم فقدان احساس و ترس جاری است که یکی از نشانه های خاکستری همین است. این ترس از ورود بیتا به تهران و نگرانی خانواده شروع می شود و در فصل مخالفت با ازدواج به اوج می رسد. از آن سو فیلم خیانت هم دارد که به رنگ زرد پهلو می زند. شور عشق و عاشقی آن هم به قرمز نزدیک است ولی انتخاب نهایی نویسنده و کارگردان، خاکستری بوده است. این رنگ قرابت بیشتری با تم فیلم دارد و نمی توان سازندگان فیلم را محکوم کرد که از روی شانس یا اتفاق و بدون منظور به اسم «خاکستری» رسیده اند.

قرمز / ۱۳۷۷، کارگردان: فریدون جیرانی

نماد رنگ: قرمز در فرهنگ و باورهای مختلف معانی متفاوتی دارد. در شرق، رنگ قرمز یادآور آتش و از طرفی نشان دهنده تولد دوباره است. در مذاهب یهودیت و مسیحیت اما رنگ قرمز یادآور گناه بوده است. در باور عمومی قرمز نشانه ای برای هشدار، خشونت، التهاب و خونریزی هم هست.

 فیلم های رنگی سینمای ایران
داستان فیلم: ناصر (محمدرضا فروتن) دچار بیماری سوءظن یا اختلال شخصیت پارانوئید است و مدام همسرش (هستی با بازی هدیه تهرانی) را کتک می زند. کارشان بارها به دادگاه کشیده می شود اما ناصر به هستی علاقه مند است و با ابراز ندامت و محبت زندگی اش را پی می گیرد. در نهایت بعد از یک مشاجره شدید که بین این زن و شوهر در می گیرد، ناصر تعادل روحی خود را از دست داده و کشته می شود.

نسبت فیلم و رنگ: فریدون جیرانی اسم فیلمش را بر اساس مفهومی که در باور عمومی درباره رنگ قرمز وجود دارد انتخاب کرده است. خشونت و خونریزی. در عین حال فصل هایی از فیلم به معنای شورانگیز قرمز پهلو می زند که مرد عاشقانه به زن خود محبت می کند و با بیان و رفتار عمق علاقه اش را نشان می دهد. از این منظر داستان و اسم فیلم قرابت کامل با هم دارند. در طول فیلم جوشش عشق مرد به زن و البته خشونت ناتمام ناصر را می توان به یکی از مفاهیم موجود در رنگ قرمز نسبت داد و نتیجه گرفت کلیت فیلم هم به رنگ قرمز می خواند. پایان آن هم با مرگ و ریخته شدن خون همراه است و همخوانی اسم و مفهوم فیلم قرمز کامل می شود. فیلم فریدون جیرانی هم در اکران عمومی موفق بود و هم در هفدهمین جشنواره فیلم فجر کاندیدای هشت جایزه شد. محمدرضا فروتن سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد و هدیه تهرانی سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن را از آن خود کردند.


منبع: برترینها

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (۴۶۲)

برترین ها: نوشته های طنزِ حاصل ذهن خلاق هموطنان ایرانی از ابتدای
پیدایش SMS و ایمیل تا به امروز در شبکه‌های اجتماعی نظیر توئیتر، وایبر،
لاین، واتس آپ، تلگرام و …. حضور همیشگی و پررنگی داشته و دارند. بعید
است که سوژه ای در صدر اخبار و صحبت های روز دنیا یا ایران باشد و مردم
خلاق ما در راه طنازی و لطیفه سازی برای آن سوژه اقدامی نکرده باشند!

سعی داریم در این سری مطالب گزیده ای از این نوشته ها را در اختیار شما قرار دهیم که امیدواریم مورد استقبال شما عزیزان قرار گیرد.

******

۱٫
‏ینی محسن چاووشی اشعار مولانا رو یه جوری با ریتم میخونه که اگه خود مولانا بود داد میزد آرههههههههههههههههه همینننننننننننننه یییییییییییییس.

۲٫
نمیدونم چرا هروقت پدال مازراتی رو فشار میدم پام از زیر پتو میزنه بیرون 😐

۳٫
روزی که “کاشت ناخن” از مُد بره ۵۰% دخترا بیکار میشن…

۴٫ ‏به دختره میگم گوشیم داره خاموش میشه،میگه اسکرین بده شارژتو ببینم،اعتماد که تو رابطه نباشه حتی یه دروغ ساده نمیشه گفت:)))

۵٫
‏‏کتابای درسی و کمک درسی اینقدر گرون شده که دیگه ترک تحصیل خودش یه جور پس انداز و آینده نگری به حساب میاد!

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (462) 

وقتى ساعت رو، روى ۶ کوک مى کنى…

۶٫‏ نمک نشناس ترین موجود زنده ی دنیا شیکمه نامرد هرچی بیشتر خرجش میکنی بی ریخت تر میشه.

۷٫
عینک تو جذابیت خیلی تاثیر داره، یکی عینک زده بود شبیه دیوید بکام بود الان عینکشو برداشته شبیه ریبِریه!

۸٫
اولین باره مث خارجیا شدُم که دوشنبه اول هفته‌س . اشک تو چشام جم شده!

۹٫ ‏یه بار یکی تو باشگاه بهم گفت داداش داری اشتباه میزنی،خندیدم. گفت جدی میگم بزار زمین تردمیلُ، چه جوری بلندش کردی الاغ!

۱۰٫
امروز یه داف اومد سمتم و میخندید منم عینک دودیم رو زدم و رفتم بهش گفتم ویژگی خاصی از من شما رو به وجد اورده؟ گفت اره، تی شرتت که کردی تو شلوار!

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (462) 

‏قیافه  کارمندای ادارات وقتی با ارباب رجوع میخان حرف بزنن
 

۱۱٫
بابام تلوزیون نگاه میکرد…گفتم بابا یخورده پول بده ندارم برگشت ی نگاهی کرد بعد دوباره روشو کرد سمت تلوزیون!!! فقط میخواست دوتا تیک بخوره seen بشه…

۱۲٫ یه نفر هست که وقتی میزنه is typing…ضربان قلبم تند میشه خب میزنم بلاکش میکنم اون کثافتو قلبم که مهم تره!

۱۳٫
‏من از اینام که وقتی توحمومم نمیخوام بیام بیرون وقتی بیرونم نمیخوام برم حموم!

۱۴٫ حالا شما پاچه شلوارتو تا زانو هم تا نزنی ما میفهمیم تو دافی حس شالیزار به آدم دست میده!

۱۵٫
‏یه بار خواستم تیپ هنری بزنم با دامن گل گلی رفتم بیرون که شهر قشنگ شه هرکی میدید میگف به سلامتی گوسفندارو فروختید پس!

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (462) 
بعد از خوردن ساقه طلایی و کلوچه
۱۶٫
‏‏از بانک بهم زنگ زدن گفتن داداش ۱۲۰۰ تومن رو تو خونه هم‌ میتونستی نگه داری واسه چی حساب باز کردی؟

۱۷٫
۵۲ ساعت بی وقفه آنلاینه‌ها، همین پی ام میدی آف میشه، دیلیت اکانت میکنه، سیم کارتشو میندازه تو جوب!

۱۸٫
‏تو قیامت، اونجایی که گناهامو جلو همه نشون میدن، با آرنج میزنم به بغل دستیم میگم، نیگا نیگا اینجاش خیلی‌ باحاله!

۱۹٫
‏یکی از دوستام زن گرفته، بعد منو همه جا بلاک کرده، مگه من دوست دختر قبلیتم لامصب؟ منو چرا؟!

۲۰٫ دختره نوشته از همه پسرا متنفرم. من که جلو بخاری نشستم‌نارنگیمو‌میخورم با تو‌چیکار دارم آخه؟

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (462) 

من و تلاش هام …

۲۱٫
شمام وقتی خیلی نیاز به دسشویی دارید و بدو بدو دارین میرین توالت بعد یهو یادتون میاد گوشیتونو برنداشتین برمیگردین برش میدارید یا من فقط به سلامت کلیه هام اهمیت نمیدم.

۲۲٫
‏‏‏نکنه این آب حیات که میگن همون آبغوره ته ظرف سالاد شیرازی باشه؟

۲۳٫
سیاوش قمیشی همون موقع که «چشمای منتظر به پیچ جاده» رو خوند دِین خودش به ملت رو ادا کرد. از اون به بعد دیگه مرامی اضافه‌کاری وایساد!

۲۴٫
‏شما به مامانت بگو تریلى ١٨ چرخ من کو؟ میگه همون کنار کمده من دارم از اینجا میبینمش بگی نیست هم میاد پیداش میکنه می کوبه تو سرت.

۲۵٫
‏آگهی زده به یک جوان خوشتیپ، خوش برخورد، زبان انگلیسی و فرانسه خوب، ۵ سال سابقه کار و کاری جهت خدمات شرکت نیازمندیم. ناموسن لامبورگینی هم انقد آپشن نداره!

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (462) 

وقتی با مانتو کوتاه از جلو حراست دانشگاه رد میشی

۲۶٫
چجوری با موی کوتاه انقد جذابید؟من موهامو کوتاه میکنم شبیه رهبر کره شمالی میشم 😐

۲۷٫
یکی از نسل‌های طلایی که منقرض شد اونایی بودن که زمستونا زیر شلوار مجلسیشون سه خط آدیداس میپوشیدن و بعضی وقتا ام یادشون میرفت پاچشو بکنن تو جوراب!

۲۸٫
‏اگه یه روزی برج خلیفه دبی ساکن شیم باز  مامانم اولین کاری که میکنه جوراب پارازینو روی شیر حموم نصب میکنه!

۲۹٫
شوهرخاله شما هم از رو عکس ۴*۳ با گوشیش عکس گرفته گذاشته پروفایل تلگرامش؟

۳۰٫
‏خیلی دوست دارم از جمله “تو نمیفهمی یا خودت رو زدی به نفهمی” استفاده کنم ولی متاسفانه خودمم نمیفهمم!

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (462) 

خره اون کبریته که توی دهن خاموش میشه

۳۱٫
‏اصن افشین اونجایی که گفت: کلاس ملاسو بیخیال لیسانس میسانسو بیخیال، شد اسطوره ی زندگیم!

۳۲٫سلام عزیزم خوبی؟ -نه فقط تو خوبی. یه نفر کلا خوبه تو دنیا اونم تویی. بای (رابطه ها، وقتی رد داده)

۳۳٫
‏به اندازه ای تو فوتبال ایران مس و الومنیوم و سنگ اهن داریم که اسم لیگ ایران رو باید میذاشتن جدول مندلیف!

۳۴٫
‏اینقدر حمیرا و جمشید مشایخی و بهروز وثوقی خبر مرگشون رو تکذیب کردن میترسم اگه یه روز بمیرن تا خودشون تایید نکنن هیچ کی باورش نشه!

۳۵٫ ‏فامیلمون مودم گرفته ۴۰۰ هزار تومن.زنگ زده بیا اینترنتمون رو وصل کن… بابا لایق وصل تو که من نیستم.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (462) 

حالا اگر من بودم، بابام میگفت با زبون پاکش کن

۳۶٫ ‏سریال های مختار، جومونگ و یوزارسیف تو تلویزیون ایران تمام نمیشه هیچ وقت، فقط از شبکه ای به شبکه دیگه میرن!

۳۷٫جوونای قدیم تو سی سالگی دوتا خونواده رو نون میدادن الان طرف با سی سال سن میگه کاش زیدم واس تولدم ps4 کادو بخره ^_^

۳۸٫
‏استاد دکتر سیاوش قمیشی یک روز صبح زود فرمودند: «خوش به حال هرکی خوابه، ما به بیداری دچاریم»

۳۹٫ من اگه چراغ جادو داشتم قطعا یکی از ٣ تا آرزوم رو میذاشتم سر اینکه هر چی میخورم چاق نشم!

۴۰٫
‏‏دارم به این نتیجه میرسم بجای درس خوندن، خیلی جدی برم دنبال آشپزی ( تخم مرغ را آبپز میکند).
شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (462) 

 وقتی مامانت میگه حق نداری تو کوچه بازی کنی

 
۴۱٫
از زمانی که مادرتون متوجه بشه شما قدتون بیشتر از حد نرماله تمام وسایل آشپزخونه رو تو بلندترین ارتفاعات میذاره.

۴۲٫
‏رفتیم خواستگاری دختره گفت تو زندگی مشترک به چی حساسی؟ گفتم به بادمجون. گفت نه میگم به چه اخلاقی از طرف مقابل؟ گفتم اخلاق پختن خورشت بادمجون پاشد رفت.

۴۳٫
‏‏وقتی پیتزا ۵ تومنی میخورین یه فاتحه واسه گربه های کشته شده هم بفرستین!

۴۴٫
‏‏‏‏تو سریالای ایرانی همیشه یکی با عجله میره تو اتاق رییس و بعدش منشی میاد میگه بخدا گفتم جلسه دارید!

۴۵٫
‏وقتی دوست دخترتون عکس یه دختر میفرسته و میگه «بیین چه خوشگله»، درواقع شما باید بگید «نه عزیزم تو خوشگل تری».غیر از این باشه روحتون شاد و یادتان گرامی.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (462) 

وقتی خواب موندی و دیرت شده 

 


منبع: برترنها

پاراگراف کتاب (۱۴۳)

برترین ها: وقتی خواستم به
دنبال معنی کلمه کتاب باشم فکر کردم که کار ساده ­ای را به عهده گرفته ام!
اما وقتی دو روز تمام در گوگل کلمه کتاب و کتاب خوانی را جستجو کردم آنهم
به امید یافتن چند تعریف مناسب نه تن‌ها هیچ نیافتم، تازه فهمیدم که چقدر
مطلب در مورد کتاب و کتابداری کم است. البته من عقیده ندارم که جستجوگر
گوگل بدون نقص عمل می‌کند، اما به هر حال یک جستجو­گر قوی و مهم است و
می‌بایست مرا در یافتن ۲ یا ۳ تعریف در مورد کتاب کمک می‌کرد؛ اما این که
بعد از مدتی جستجو راه به جایی نبردم، به این معنی است که تا چه اندازه
کتاب مهجور و تن‌ها مانده است.

راستی چرا؟ چرا در لابه لای حوادث،
رخداد‌ها و مناسبت‌های ایام مختلف سال، «کتاب و کتاب خوانی» به اندازه یک
ستون از کل روزنامه‌های یک سال ارزش ندارد؟ شاید یکی از دلایلی که آمار
کتاب خوانی مردم ما در مقایسه با میانگین جهانی بسیار پایین است، کوتاهی و
کم کاری رسانه­‌های ماست. رسانه هایی که در امر آموزش همگانی نقش مهم و
مسئولیت بزرگی را بر عهده دارند. کتاب، همان که از کودکی برایمان هدیه‌ای
دوست داشتنی بود و یادمان داده اند که بهترین دوست است! اما این کلام تن‌ها
در حد یک شعار در ذهن هایمان باقی مانده تا اگر روزی کسی از ما درباره
کتاب پرسید جمله‌ای هرچند کوتاه برای گفتن داشته باشیم؛ و واقعیت این است
که همه ما در حق این «دوست» کوتاهی کرده ایم، و هرچه می‌گذرد به جای آنکه
کوتاهی‌های گذشته‌ی خود را جبران کنیم، بیشتر و بیشتر او را می‌رنجانیم.

ما
در اینجا سعی کرده ایم با انتخاب گزیده هایی متفاوت و زیبا از کتاب‌های
مختلف آثار نویسندگان بزرگ، شما را با این کتاب‌ها آشنا کرده باشیم، شاید
گام کوچکی در جهت آشتی با یار مهربان کودکی مان برداشته باشیم. مثل همیشه
ما را با نظراتتان یاری کنید.

 

****

۱_ کودک گرسنه بود… شیر می خواست… اما مادر خودش هم گرسنه بود، شیر نبود و نوزاد گریه می کرد.دشمن نزدیک بود…با سگ ها….اگه سگ ها صدایی میشنیدن،هممون میمردیم.گروهمون حدود سی نفر بود…می فهمید؟بالاخره تصمیم گرفتیم….هیچ کس جرئت نکرد دستور فرمانده رو منتقل کنه،اما مادر خودش قضیه رو حدس زد.

قنداق نوزاد رو تو آب فرو برد و مدت زیادی همون جا نگه داشت….نوزاد دیگه گریه نمی کرد…هیچ صدایی نمی اومد….ما نمیتونستیم سرمون رو بالا بگیریم.نه می تونستیم تو چشمای مادر نگاه کنیم، نه تو چشمای همدیگه…

جنگ چهره زنانه ندارد | سوتلانا آلکساندرونا آلکسیویچ

پاراگراف کتاب (143)


 ۲_ وقتی کسی به همدلی نیاز دارد اطمینان بخشیدن و یا نصیحت کردن معمولا آزاردهنده است. دخترم به من درسی داد که قبل از گفتن هر نصیحت یا اطمینان بخشیدن، از وجود چنین تقاضایی اطمینان یابم؛ یک روز وقتی در آینه نگاه می‌کرد گفت: من به زشتی یک خوکم گفتم: “تو زیباترین مخلوقی هستی که خدا تاکنون بر روی کره زمین قرار داده است.
و او با اوقات تلخی نگاهی به من انداخت و فریاد کشید: “اه، بابا!” از اطاق بیرون رفت و در را هم به هم کوبید بعداً فهمیدم که او به جای اطمینان بخشیدن بی‌موقع من، همدلی می‌خواست. می‌توانستم بپرسم: “آیا تو امروز از قیافه ظاهری‌ات احساس ناامیدی می‌کنی؟”

زبان زندگی | مارشال روزنبرگ

پاراگراف کتاب (143) 


 ۳_ روانشناس‌ها چنان راحت تجویز می‌کنند گذشته را کنار بگذارید! یا به گذشته فکر نکنید! که گاهی با خودم می‌اندیشم شاید آنها در دنیای ما و با عواطف انسانی زندگی نکرده‌اند. گذشته شامل لحظاتی است که ما آنها را دقیقه به دقیقه زندگی کرده‌ایم، آنقدر که ناخودآگاه به حافظه‌مان چسبیده‌اند و به شکل عضو ثابتی از زندگی درآمده‌اند که بدون آن حافظه لنگ می‌زند! مثل این که از شما بخواهند معده‌تان را درآورید و بدون آن زندگی کنید! نمی‌شود! چون حیات‌تان بدان وابسته است.

بیهوده | کریستین بوبن

پاراگراف کتاب (143) 

۴_ نمی‌دانم تابستان چه سالی ملخ به شهر ما هجوم آورد. زیان‌ها رساند. من مامور مبارزه با ملخ در یکی از آبادی‌ها شدم. راستش را بخواهید حتی برای کشتن یک ملخ نقشه نکشیدم. وقتی میان مزارع راه می‌رفتم، سعی می‌کردم پا روی ملخ‌ها نگذارم. اگر محصول را می‌خوردند پیدا بود که گرسنه‌اند. منطق من ساده و هموار بود.
اگر یک روز طلوع و غروب خورشید را نمی‌دیدم گناهکار بودم. هوای تاریک و روشن مرا اهل مراقبه بار آورد. تماشای مجهول را به من آموخت. من سال‌ها نماز خوانده‌ام. بزرگترها می‌خواندند، من هم می‌خواندم. در دبستان ما را برای نماز به مسجد می‌بردند. روزی در مسجد بسته بود. بقال سرگذر گفت:”نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیک تر باشید.
مذهب شوخی سنگینی بود که که محیط با من کرد و من سال‌ها مذهبی ماندم، بی‌آنکه خدایی داشته باشم.

هنوز در سفرم | سهراب سپهری

پاراگراف کتاب (143) 


 

۵_ چند گاهی بود که در جهانی زیسته که ناگهان از نظم عاری شد، چنان بود که کلیه ی اصول و مبادی امور و کل مسائلی که تجربه کرده و آموخته بود ناگهان صورت چیزهای بی اهمیتی یافته بودند. چونان اشیا ناچیزی که شخص آن ها را به بی قیدی در جایی از میز آرایش می گذارد و بعدها راه به آن ها نمی برد. هیچ اوضاع و احوال ناگواری، هیچ حرکت زشت و زننده ای، نمی توانست ذره ای بر این آشفتگی که او را در میان گرفته بود بیفزاید. خیلی چیزها بستگی به تاثیر روانی قضایا دارد. و او چند روز طول کشید تا معنا و مفهوم این جریان را دریافت. حق هم داشت ؛ به عشق و علاقه و اعتماد به او عادت کرده بود.

مشتی غبار | اِولین وُ

پاراگراف کتاب (143)


 

۶_ در گذشته های دور، بخاطر خوش بینی جسورانه ی عوام، استدلالها و استعاره هایی از این دست به صورت ضرب المثلی درآمده بود  مثلا هیچ خوب و بدی ابدی نیست، اندرزی حکیمانه از کسی که فرصت درس گرفتن از فراز و نشیب زندگی و تقدیر را داشته، و اگر همین اندرز را بخواهیم در سرزمین کورها پیاده کنیم آنرا باید چنین خواند: دیروز می توانستیم ببینیم، امروز نمی توانیم، فردا دوباره خواهیم دید، لحن و آهنگ در سطر سوم و پایانی جمله اندکی استفهامی میشود انگار شرط احتیاط در آخرین لحظه خواسته باشد جای اندکی تردید دراین نتیجه گیری امیدبخش باقی بگذارد.
 

بار هستی | میلان کوندرا

پاراگراف کتاب (143)


 ۷_ همیشه کسانی هستند که دفاع از خدا را وظیفه ی خود می دانند، انگار که واقعیت مطلق، چهارچوب نگهدارنده ی وجود، چیزی ضعیف و بی دفاع است. این آدم ها از کنار بیوه ای بر اثر جذام از شکل افتاده که چند سکه گدایی می کند رد می شوند، از کنار کودکان ژنده پوشی که در خیابان زندگی می کنند رد می شوند اما اگر کمترین چیزی علیه خدا ببینند داستان فرق می کند. چهره هایشان سرخ می شود، سینه هایشان را بیرون می دهند، کلمات خشم آلودی به زبان می آورند. میزان خشم شان حیرت انگیز است؛ نحوه ی برخوردشان هراس آور است. این آدم ها نمی فهمند که باید در درون از خدا دفاع کرد، نه در بیرون. آن ها باید خشم شان را متوجه خودشان کنند!

زندگی پی | یان مارتل

پاراگراف کتاب (143) 

۸_ من بر این باورم که کارهای بیهوده و بی‌فایده به این خاطر ادامه دارند که از عصیان مردم می‌ترسند. عقیده‌ای که رواج دارد چنین است که انبوه مردم حیوان‌های حقیری هستند که اگر بیکار بمانند خطر خواهند داشت و بنابراین باید آنها را چنان مشغول کرد که فرصتی برای اندیشیدن نداشته باشند. اگر از آدمی ثروتمند که وجدانی روشنفکرانه دارد، دربارهٔ بهبود وضعیت طبقه مردم بپرسید، به طور معمول چنین به شما پاسخ خواهد داد: ” خود ما هم متوجه بدی فقر و اسباب بدبختی هستیم و با آنکه خودمان آن را تجربه نمی‌کنیم؛ اما تصورش ما را از درون ناراحت و احساسات ما را جریحه دار می‌کند؛ اما نباید از ما انتظار داشته باشید که برای از بین بردن فقر، کار موثری انجام دهیم. ما بر ضد خوب شدن وضعیت آنها مبارزه می‌کنیم. ما اعتقاد داریم که وضعیت شما باعث احساس امنیت و آرامش خیال ما می‌شود و ما هیچگاه اجازه نمی‌دهیم که شما در روز حتی یک ساعت را آزاد و راحت باشید”.

آس و پاس | جرج اورول

پاراگراف کتاب (143) 


 ۹_ فکر نمی‌کردم که قلب، این‌همه کوچک باشد. در قفسه‌ی سینه‌ی باز بیمار، تند و با ضربان یک‌نواخت، می‌تپید. دنده‌ها را با دو‌گیره‌ی فلزی، از هم، باز نگه‌ داشته ‌بودند. جراح، مجبور بود یک لایه‌ی ضخیم چربی را بشکافد و من شگفت‌زده بودم که چرا جای برش، خونریزی نمی‌کند. عمل جراحی دو ساعت طول کشید.
بعد از عمل که با جراح، قهوه می‌نوشیدم، پرسید آیا دیدن آن صحنه برایم جالب نبوده. گفتم: قلب چه کوچیکه. فکر کنم بهتر بود اصلا نمی‌دیدمش. گفت: کوچیکه و خستگی‌ناپذیر!

تمام چیزهایی که جایشان خالی است | پتر اشتام

پاراگراف کتاب (143)

۱۰_ اگر حسین نباشد تامردم را از سه خدای روی زمین آگاه کند: خدای زر، خدای زور و خدای تزویر، یعنی این مثلث شوم حاکم برتاریخ،همان مثلث تیغ وطلا وتسبیح وجهل عوام نگذارد که حسین وحسین ها به رسالت خویش دست یازند،سیرحرکت تاریخ، باز دوباره و دوباره و دوباره تکرار میشود،اولی (حاکمیت) سرخلق رابه بند می آورد ودومی (اشرافیت) جیبش راخالی میکند وسومی (روحانیت) بالحنی خیرخواهانه وبازبان دین درگوش خلق میگوید: صبرکن برادر،دنیارابه اهلش وابگذار، آخرتت را آباد کن، این مثلث شوم وبیگانه ای که همیشه درتاریخ به کاربوده است.

حسین وارث آدم | دکتر علی شریعتی

پاراگراف کتاب (143) 

۱۱_ تا جوانید می توانید خیلی چیزها را انکار کنید! اما همیشه چیزی هست، یک شئ مادی، یک اعتقاد، آن چیز لازم خودش با پیری می آید چسبیده به ناتوانی تو، به غفلتت با تو یکی می شود‌، از تو جدا نیست که از آن سخن بگویی، خود توست، مثل پوست تنت کشیده روی استخوان و گوشت! می گویم: مادر! اخلاق یک امر اعتباری است، تحمیل شده از طرف قلدرها به اجتماع یک دوره، من که ککم بابت این چیزها نمی گزد، جایی این چیزها را قبول دارند، جایی هم بهش می خندند، جایی دیگر اصلا به این چیزها فکر نمی کنند که بخندند یا نه…! هیچ کدام از ما وظیفه مان نمی دانیم آنچه را که دیده ایم و شنیده ایم بنویسیم، اگر هر کسی به این وظیفه کوچک ثبت دیده ها و شنیده ها عمل می کرد، دست کم در آینده نسل ما کمتر اشتباه می کرد! عشق به نظر من آزادی است، از گذشته و آینده. عشق زمان را به حال، به اکنون، تقلیل می دهد، کوشیده ام از پوستم، از خاطراتم، از شکل های عادت شده، بدرآیم، رها از هر تعلقی، جز تو! _می دانی مشکل نسل شما چیست؟ چیزی نمیسازد فقط مصرف کننده اید، مصرف کننده بی اختیار هر چیز که در هر جا تولید می شود، فکر های آن جا، مدهای آن جا، حرف های آن جا!

باغ گمشده | جواد مجابی

پاراگراف کتاب (143) 


 

۱۲_ انسان باید حتی تا پس از مرگش هم باورش به خوشبختی را حفظ کند. معتقد باشد که زیبایی هست. من هم مثل شما هستم. دو چهره ندارم. خیلی وقت ها هم از ناامیدی فریاد زده ام. من هم بارها شکست خورده ام و در هم خمیده شده ام  اما من از نوری می گویم که پس از ناامیدی ها می آید. چه شب هایی که دیوانه وار به تمام اجزای این زندگی لعنت فرستاده ام و صبح ها باز زیبایی را احساس کرده ام. گزینش دردها و تقدیر سیاهمان، یگانه نیروهایی هستند که ما را به زندگی وصل می کنند. بگذار زندگی خود را به آهنگ جهان متصل نکنیم. اگر زندگی ما سازی ناکوک است این به مفهوم آن نیست که تمام قوانین هستی را زیر سوال ببریم.

آخرین انار دنیا | بختیار علی

پاراگراف کتاب (143)


 ۱۳_ واقعیت‌ها چیزهایی نیستند که وجودشان بی‌مصرف باشد، بلکه تا حدودی شاخص‌های راهنمایی هستند که موجب هدایت شما می‌شوند. ایده‌هایی در ذهن شما به وجود می‌آورند و شما را در یک مسیر مشخص قرار می‌دهند. واقعیت‌ها طلب می‌کنند، زیرا خصوصیت مطالبه‌ای دارند، حتی چنان که کهلر می‌گوید لازمند.
من غالباً احساس می‌کنم زمانی می‌دانیم چه باید بکنیم یا خیلی بهتر می‌دانیم چه باید کرد که اطلاعات ما کافی‌باشد، غالبا آگاهی کافی موجب حل مشکل می‌شود و اغلب در مراحل انتخاب و در تصمیم‌گیری، در انجام دادن یا انجام ندادن کاری از نظر اخلاقی و رعایت اصول اخلاقی به ما کمک می‌کند. به طور مثال تجربه‌ی مشترکی که ما در درمان داریم، این است که دانش و اطلاعات مردم هر چه آگاهانه‌تر باشد، راه حل‌ها و انتخاب‌های آن‌ها خیلی آسان‌تر و خودکارتر صورت می‌گیرد.

زندگی در اینجا و اکنون | آبراهام اچ مزلو

پاراگراف کتاب (143)

۱۴_ زندگی، یک بازی است؛ بیشتر مردم زندگی را پیکار می‌انگارند. اما زندگی پیکار نیست، بازی است. زندگی، بازی بزرگ داد و ستد است. زیرا آنچه آدمی بکارد همان را درو خواهد کرد. یعنی هر آنچه از آدمی در سخن یا عمل آشکار شود یا بروز کند به خود او باز خواهد گشت؛ و هر چه بدهد بازخواهد گرفت. اگر نفرت بورزد، نفرت به او باز خواهد آمد. و اگر عشق ببخشد، عشق خواهد ستاند. اگر انتقاد کند، از او انتقاد خواهد شد. اگر دروغ بگوید به او دروغ خواهند گفت. و اگر تقلب کند به او حقه خواهند زد.همچنین به ما آموخته‌اند که قوه‌ی تخیل در بازی زندگی نقشی عمده دارد. هر آنچه آدمی در خیال خود تصور کند دیر یا زود در زندگی‌اش نمایان می‌شود. مردی را می‌شناسم که از مرضی معین که بسیار نادر بود می‌ترسید. او آن قدر به آن مرض اندیشید و درباره‌اش مطالعه کرد که آن بیماری آشکارا بدنش را فراگرفت و مرد. او در واقع، قربانی خیال‌پردازی خود شد.
برای پیروزی در بازی زندگی، باید نیروی خیالمان را آموزش دهیم. کسی که به قوه‌ی تخیل خود آموخته باشد که تنها نیکی را تصور کند و ببیند، خواهد توانست به همه‌ی مرادهای به حق دلش خواه سلامت و خواه ثروت و خواه محبت و خواه دوستی و یا هر آرمان بزرگ دیگر برسد.

چهار اثر | فلورانس اسکاول شین

پاراگراف کتاب (143)

۱۵_ یانوشکا گفت: «عشق یک چیز عتیقه است که با عتیقه فروشی فرق دارد. عشق یک جواهر یا عتیقه گران قیمت است که آدم را با آن معنا می کند، اما عتیقه فروشی پر از وسایل گران است که حالا از زندگی خالی شده.» چشم دوخته بود به راه رفتن یک زن و مرد، مثل این که ذهنش را راه می برد. وقتی آن ها به کوچه ای پیچیدند، گفت: چیزهایی که توی عتیقه فروشی هست تاریخ کشف ندارد، اگر هم داشته باشد اعتباری ندارد.»  ولی عشق لحظه کشف دارد. نمی شود فراموشش کرد. حتی اگر آن عشق تمام شده باشد، از یادآوری لحظه کشفش مثل زخم تازه خون می آید. تا یادش می افتی مثل این که همان موقع خودت با کارد زده ای توی قلب خودت.

تماما مخصوص | عباس معروفی

پاراگراف کتاب (143) 


منبع: برترنها

ستارخان چگونه سردارمشروطه شد؟

چراغ قویون (چراغ بگذارید)؛ کاسیبلار گلسینلر (فقرا بیایند)؛ قویمایین نامرده موحتاج اولسونلار (نگذارید محتاج نامردان شوند)، یوخسولارین قارنین دویورون (شکم فقرا را سیر کنید)، آجیلیغی سوندورون (تلخی‌ها را از بین ببرید)، تبریزی ساتمایین (تبریز را نفروشید)… یاشاسین ایران یاشاسین مشروطه (زنده‌باد ایران زنده‌باد مشروطه)…

این آخرین دیالوگ ستارخان در تئاتر اتابک پارکینین تراژدیسی، به کارگردانی سیروس مصطفی است که چندی پیش در چند شهر ایران و چند کشور دیگر روی صحنه رفت و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. این دیالوگ‌ها برگرفته از وصیت‌نامه مردی است که سردار ملی نام گرفته و سهمش از روزگار ما تنها تابلوی چند خیابان و کوچه است. دو یادگار ستارخان؛ یعنی خانه‌اش در تبریز با درهای بسته و تخته‌سنگی سیاه در «شهرری» که زیر آن آرمیده به دست فراموشی سپرده شده‌اند.

 سردار مشروطه

ستارخان چگونه به امیرخیزی آمد؟

ستار در ٢٨ مهر ١٢۴۵ در روستای بیشک ورزقان که امروزه به آن «سردار کندی» می‌گویند به دنیا آمد. برادر بزرگش، اسماعیل، در ایام جوانی به دستور حاکم وقت به ‌دلیل مخالفت با شاه دستگیر و اعدام شد. پس از این حادثه بود که حاج‌حسن همراه خانواده به محله امیره‌قیز (امیرخیزی) تبریز مهاجرت کرد. ستارخان پس از حضور در تبریز به عیاری پرداخت. پدرش قبل از مرگ وصیت کرد او انتقام برادرش را از قاجارها بگیرد.

آغاز استبداد صغیر

وقتی کلنل لیاخوف به دستور محمدعلی‌شاه، مجلس را به توپ بست و تعدادی از نمایندگان، ازجمله میرزا ابراهیم آقاصبا، نماینده تبریز، را به شهادت رساند، ستارخان در تبریز به این وقایع اعتراض کرد. او در ١١ماه استبداد صغیر، رهبری مجاهدین تبریز، ارامنه و قفقازی‌ها را برعهده داشت و مقاومتی طاقت‌فرسا را به همراهی مردم تبریز که او را رهبر خود می‌دانستند رقم زد. ستارخان و باقرخان در این دوران اقدام به مذاکره با یکدیگر کردند و نتیجه این مذاکرات همراهی آنها با یکدیگر شد.

وقتی با موافقت انگلیس و محمدعلی‌شاه، قوای روس به سمت تبریز حرکت کردند، ستارخان و دیگر مجاهدین برای رفع بهانه تجاوز در تلگرافی خطاب به محمدعلی‌شاه نوشتند: «شاه به‌جای پدر و توده به‌جای فرزندان است، اگر رنجشی میان پدر و فرزندان رخ دهد، نباید همسایگان پا به میان گذارند. ما هرچه می‌خواستیم از آن درمی‌گذریم و شهر را به اعلی‌حضرت می‌سپاریم. هر رفتاری که با ما می‌خواهند بکنند و اعلی‌حضرت بی‌درنگ دستور دهند که راه خواربار باز شود و جایی برای گذشتن سپاهیان روس به ایران باز نماند».

محمدعلی‌شاه پس از این تلگراف به نیروهای دولتی دستور ترک محاصره داد؛ اما روس‌ها وارد تبریز شدند، ستارخان حاضر نشد از دولت روس اطاعت کند. در منابع آمده ستارخان به کنسول روس که می‌خواست پرچم سفید را به سردر خانه خود بزند، گفت: «جناب کنسول! من می‌خواهم هفت دولت زیر سایه بیرق ایران باشد، شما می‌خواهید من زیر بیرق روس بروم؟ هرگز چنین کاری نخواهد شد!»

سفر به تهران

هفتم ربیع‌الاول ۱۳۲۸ هجری‌قمری، ستارخان و باقرخان به دعوت محمدعلی‌شاه راهی تهران شدند. در بین راه از این دو مجاهد آزادی استقبال باشکوهی شد؛ هنگام ورود به تهران، نیمی از شهر برای استقبال به باغ مهرآباد شتافتند. آنها یک ماه میهمان دولت بودند؛ اما به ‌دلیل وجود سربازان، دولت باغ اتابک را به اسکان ستارخان و یارانش اختصاص داد. پس از اسکان مجاهدان، مجلس طرحی را تصویب کرد که به موجب آن تمامی مجاهدان و مبارزان غیرنظامی، ازجمله افراد ستارخان و خود او باید سلاح‌های خود را تحویل می‌دادند؛ اما یاران ستارخان از پذیرفتن این امر خودداری کردند.

این اتفاق باعث شد بین نیروهای دولتی و یاران ستارخان در باغ اتابک درگیری مسلحانه روی دهد که در نتیجه تیری به پای ستارخان اصابت کرد؛ پس از بهبودی، انتظار می‌رفت ستارخان به تبریز بازگردد؛ اما هرگز این اجازه داده نشد. او در ٢۵ آبان ١٢٩٣ در‌حالی‌که ۴٨‌ساله بود، درگذشت. از ستارخان در تبریز فقط چند سلاح و یک خانه به یادگار مانده است؛ تجهیزات او در خانه مشروطه نگهداری می‌شود. صمد سرداری‌نیا، مورخ و پژوهشگر تاریخ معاصر آذربایجان، گفته: از آنجا که دولت استعماری روسیه از مبارزات ستارخان و باقرخان ضد نیروهای آنان خاطره خوبی نداشت، سه روز پس از عاشورای سال١٣٣٠ هجری‌قمری (دی‌ماه ١٢٩٠ شمسی) با گلوله‌های توپ، خانه این دو سردار بزرگ مشروطه را با خاک یکسان کرد.

قبر ستارخان
پس از درگذشت «ستارخان» و باوجود وصیت به دوستان و خانواده‌اش برای تدفین وی در تبریز، پیکر وی در باغ طوطی در جوار بقعه حضرت عبدالعظیم حسنی در شهرری تشییع و به خاک سپرده شد. در طول سال‌های اخیر، نوادگان ستارخان تلاش کرده‌اند تا پیکر او را با کسب مجوزهای شرعی از مراجع تقلید به تبریز منتقل کنند، ولی تاکنون این اتفاق رخ نداده است.

در سال ۹۳ در جریان بازسازی باغ طوطی، سنگ قبر ستارخان تخریب شد که در جریان حضور فاطمه دانشور، عضو سابق شورای شهر تهران، در شورای شهر تبریز، به این اتفاق اعتراض شد. باوجود وعده مسئولان درباره ساخت مقبره ستارخان در باغ طوطی، هنوز این اتفاق رخ نداده است.

 سردار مشروطه

خانه ستارخان

دومین یادگار ستارخان در تبریز است؛ خانه‌ای در محله امیره‌قیز که برخی آن را قلب وقایع مشروطه می‌نامند و حالا هیچ نشانی از آن دوران در این محله  وجود ندارد، جز سه نشان؛ یک مسجد، یک حمام و خانه سردار که روس‌ها پس از تصرف تبریز آن خانه را با دینامیت منفجر کردند؛ خانه‌ای که نتیجه ستارخان درباره آن گفته بود: «این خانه از سوی عمه سردار به فردی فروخته شده بود که بعدها با فوت او ۷۰۰ متر از این خانه هزارمتری به افراد دیگری فروخته شده بود که حالا از خانه تنها ٣٠٠ متر باقی‌ مانده است».

با تلاش بسیاری از افراد، این خانه ثبت و حفظ شد، اما در سال ٨٩، تراب محمدی، رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان، از واگذاری این خانه برای استفاده اداری کمیسیون حقوق ‌بشر اسلامی خبر داده و گفته بود: خانه ستارخان به‌عنوان نماد مبارزات آزادی‌خواهانه این سردار بزرگ مشروطیت می‌تواند محل مناسبی برای فعالیت‌های بشردوستانه کمیسیون حقوق ‌بشر اسلامی باشد.

او گفته بود: «نحوه استفاده از این مکان به‌گونه‌ای تعریف شده که مانع از بازدید علاقه‌مندان از خانه ستارخان نشود»، اما اتفاقی رخ نداد. پس از انتخاب تبریز به‌عنوان پایتخت گردشگری جهان اسلام در سال ۲۰۱۸، مرتضی آبدار، مدیرکل میراث فرهنگی استان، از اخطار به کمیسیون حقوق بشر اسلامی برای بازکردن درهای این خانه روی گردشگران خبر داده بود؛ آبدار گفته بود اگر این اتفاق نیفتد، مدیریت این خانه از کمیسیون حقوق بشر اسلامی گرفته خواهد شد که به نظر می‌رسد چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. تلاش برای گفت‌وگو با آبدار هم درباره آخرین وضعیت این خانه قدیمی، بی‌نتیجه ماند.


منبع: برترینها

از مواد مخدر دیجیتالی چه می‌دانید؟

 «این امر زمانی اتفاق می‌افتد که دو صدا یا بهتر بگوییم موج صوتی به‌ صورت هم‌زمان و فقط با اندکی تفاوت در فرکانس‌هایشان تولید و پخش شود. بدون داشتن هدفون، اندک اختلاف میان فرکانس‌های دو موج توسط شنونده یک موجی که به‌ تدریج در حال ضعیف شدن است، تصور می‌شود ولی با داشتن هدفون شنونده هر یک از امواج را به‌ صورت واضح و جداگانه در هر یک از گوش‌های خود می‌شنود و به‌ محض این که مغز انسان هر یک از فرکانس‌های صوتی را تحلیل کرد، متوجه تفاوت این فرکانس‌ها می‌شود ولی برای شخص شنونده این تفاوت مانند یک ریتم خاص آهنگ درون ذهنش است.

مغز انسان این ریتم آهنگ‌گون را به‌ صورت پالس‌های الکتریکی جهت تحلیل درمی‌آورد، هدف کلی مواد مخدر دیجیتالی این است که پالس‌های الکتریکی تولیدی در مغز انسان را کنترل کند و این پالس‌های الکتریکی را با پالس‌های الکتریکی محرک مغز یکی سازد تا در واقع بتوان از طریق امواج صوتی تأثیری همانند تأثیر مواد مخدر واقعی درون مغز تولید کرد. به دنبال این هماهنگ‌سازی بین پالس‌های تولیدی در مغز انسان و متعاقب آن پدیدار شدن تأثیرات مخدر گون در بدن به این هماهنگ‌سازی FFR یا پاسخ پیرو فرکانسی می‌گویند.

امروزه این مخدرهای دیجیتالی برای درمان نیز به کار می‌روند و کاربردهای درمانی پیدا کرده‌اند برای مثال از این نوع داروهای دیجیتالی برای درمان استرس و برخی دیگر از مشکلات مغزی استفاده می‌شود.»
منبع: بهارنیوز

پهلوانان زنده‌اند

محمد سررشته‌داری- روزنامه بهار
خبرهای زیادی در روزهای گذشته در چهارگوشه ورزش ایران وجود داشت از مبارزه با بازیکن‌سالاری کی روش بگیرید تا برسید به عوض شدن نگاه دنیا به تیم ملی فوتبال ایران اما مهمترینش حضور فعال ورزشی‌ها بود در کمک به زلزله زدگان از دایی تا فرهاد مجیدی و … که نشان داد پهلوانان هنوز زنده اند.
خبر این بود:« علی دایی تلاش برای جمع‌آوری کمک‌های لازم برای زلزله‌زدگان را آغاز کرد. به گزارش خبرآنلاین؛ زلزله شدید کرمانشاه که باعث کشته و مجروح شدن تعداد زیادی از هموطنان شد، یک بار دیگر مردم ایران را برای کمک رسانی در کنار هم بسیج کرد. در همین راستا علی دایی پیشکسوت فوتبال ایران و سرمربی تیم سایپا برای جمع آوری کمک‌های غیر نقدی مثل پتو و لباس گرم پیش قدم شد و با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامش از افرادی که مایل به کمک‌رسانی هستند خواست تا با شماره اعلام شده تماس بگیرند. مشابه این اقدام برای جمع آوری کمک را کریم باقری در هنگام زلزله ورزقان انجام داده بود و به وسیله کمک‌های مردمی توانست مدرسه‌ای در مناطق زلزله زده استان آذربایجان بسازد و حالا باید دید علی دایی تا چه میزان می‌تواند در جمع‌آوری کمک‌های مردمی موفق باشد؟»
اول: زلزله اتفاق بسیار بدی بود، اتفاقی که اندوه همه ایران را به همراه داشت. اتفاقی که البته دوباره مردم را با هم متحد کرد و قومیت‌ها را از بین برد. در میان بحث‌ها و جنجال‌های بعضا سیاسی و غیر واقعی و دعواهای سطحی اما اتفاقات خوبی هم رخ داد.
پهلوانان زنده اند!
دست به کار شدن پهلوانانه برخی ورزشی‌ها اتفاق خوبی بود که در دنیای بحران‌زده اجتماعی ما رخ‌د اد. علی دایی آستین بالا زد و وادر ماجرا شد، او با انتشار فیلمی به مردم اعلام کرد که برای کمک خودش وارد گود می‌شود و مردم هم به واسطه اعتمادی که به او داشتند کمک‌های خوبی برای زلزله زدگان جمع کردند.
این اتفاق نشان داد که تختی‌ها هنوز زنده اند و جلو می‌روند. این اتفاق نشان داد که ورزش با وجود ورود پول کثیف به آن همچنان مورد اعتماد مردم است. این اتفاق نشان داد که تختی‌ها هنوز زنده اند. دایی راه را درست رفت، دایی تا خود کرمانشاه هم رفت، جواد خیابانی هم رفت تا خود کرمانشاه آن هم در شرایطی که خیلی‌ها از او ایرادهای عجیب و غریب می‌گرفتند اما او را وقتی در حکم مدافع مردم زلزله زده دیدند از حرف‌ها و نوشته‌های خود در فضای مجازی شرمنده شدند. کیانوش رستمی هم دست به کار شد او هم مدال‌ها را حراج کرد، همسر و پسر حجازی هم استوک‌های ناصر خان را به حراج گذاشتند و این‌ها همه اتفاق‌های خوب ماجرای زلزله ای بود که قلب همه ایران را آزارد.

کار فرهاد مجیدی مرز قلب‌ها را جابه جا کرد
هر کودکی که در این زلزله از زیر آوار بیرون می‌آمد انگار کودک همه مردم ایران بود، هر کودکی که در این شرایط به دنیا می‌آمد انگار فرزند ایران بود که متولد می‌شد. به هر حال از کی‌روش و شفر اروپایی تا مربیان و بازیکنان تیم‌های مختلف  و حتی تیم‌های استقلال و پرسپولیس هم برای زلزله آستی بالا زدند.
با همه این موارد اما فرهاد مجیدی هم کار بزرگی کرد. او هم شماره حساب دایی را تایید کرد تا استقلالی‌ها را هم کنار پرسپولیسی‌ها قرار دهد و این اوج اعتمادی بود که در ورزش ایجاد شد تا همه مردم ایران فارغ از رنگ‌ها و نژادها کنار هموطنان کرد بایستند و با آنها باشند و کمکشان کنند. زلزله هم جایگاه ورزش را نشان داد و اثر آن را در جامعه برای آنها که ورزش را یک سرگرمی می‌دانند به تصویر کشید و هم مردم را دوباره متحد کرد. آن غم کشنده شاید با اینهمه اتحاد اندکی آرام تر شده باشد.

مبارزه با بازیکن سالاری توسط کی روش انتها ندارد
دوم: «سایت کانال فوتبال شیلی پس از قطعی شدن صعود پرو به عنوان آخرین تیم راه یافته به جام جهانی، اقدام به معرفی ۳۲ ستاره جام جهانی کرده و از هر تیم یک نفر را به عنوان ستاره معرفی کرده است.
در بخش معرفی ستاره تیم ملی فوتبال کشورمان به سردار آزمون اشاره شده و در خصوص او آمده است: سردار آزمون ۲۲ ساله که با قیمت ۱۳ میلیون دلار جزو گران‌ترین بازیکنان آسیایی محسوب می‌شود، مهاجم سرشناس روبین کازان است. او به دلیل عملکردی که در لیگ قهرمانان (فصل گذشته) داشت، مورد توجه خاصی قرار گرفته است.»
این معرفی به وضوح نشان می‌دهد که سردار آزمون  جایگاه ویژه ای در فوتبال دنیا پیدا کرده و از جایگاه درستی  برخوردار است. با همه این احوال اما کی روش جور دیگری ماجرا را جلو برده است. او در همان ایام که مهاجم کازان نماد ایران معرفی شده است با آزمون برخورد مدیریتی – مربیگری کرده است.در واقع این کار کی‌روش درس بزرگی بود برای همه فوتبالیست‌ها و مربیان جوان. او خیلی محکم با بازیکن سالاری برخورد کرده است. البته آزمون یک بازیکن بزرگ و حرفه ای است و بعید است که کار عجیبی انجام داده باشد اما همین که امروز در اوج نیست تلنگری لازم بود توسط کی روش که تلنگر توسط این مربی به او زده شد. کی‌روش برخلاف بسیاری از مربیان قبلی اصلا با نام‌ها کاری ندارد و تنها کسانی برای او به میدان می‌روند که همه وجودشان فوتبال بازی کند و آماده باشند. در واقع اخم کی روش به سردار به همه بازیکنان تیم ملی فهماند که حتی نماد فوتبال ایران هم اگر نتواند از پیراهن تیم ملی ایران دفاع کند با برخورد کی روش مواجه می‌شود.

نگاه دنیا به ایران عوض شده است
سوم: سایت «یاهو اسپورت» استرالیا در گزارشی به بررسی اجمالی ۳۲ تیم راه یافته به جام جهانی ۲۰۱۸ پرداخته و آنها را بر‌اساس کیفیت تیمی و شانس موفقیت در روسیه رده‌بندی کرده است که ایران در رده بیست‌وچهارم این پاور رنکینگ قرار دارد.
در پاور رنکینگ یا همان رده‌بندی قدرت، تیم‌های برزیل، آلمان، اسپانیا، فرانسه، بلژیک، آرژانتین، انگلیس، پرتغال، اروگوئه، کلمبیا، مکزیک، کرواسی، لهستان، سوئیس، پرو، صربستان، نیجریه، سوئد، سنگال، دانمارک، روسیه، ایسلند، ژاپن، ایران، مصر، مراکش، کاستاریکا، کره جنوبی، استرالیا، تونس، پاناما و عربستان به ترتیب در رده‌های اول تا سی‌ودوم هستند.».
جایگاه تیم ملی ایران در فوتبال دنیا تغییر کرده است، در واقع با کی روش جایی بزرگتر از قبل قرار داریم و دنیا هم جایگاه بالاتری را از ایران می‌خواهد.
«یاهو اسپورت» در این باره نوشت: ایران بهترین تیم آسیایی در مرحله انتخابی جام‌جهانی ۲۰۱۸ روسیه بود. در حقیقت آنها تا آخرین بازی خود در مرحله انتخابی که صعودشان به جام جهانی روسیه پیش از آن قطعی شده بود، گلی دریافت نکرده بودند. آنها به طور میانگین در هر بازی یک گل به ثمر رساندند و این پرسش مطرح می‌شود که آیا تیم ملی می‌توانند مقابل قدرت‌های اروپایی و آمریکای جنوبی ایستادگی کند یا خیر!نکته اینجاست که در درون کشور هنوز هستند کسانی که انتقاد می‌کنند و نمی دانند از چه چیزی هم انتقاد می‌کنند. آنها کی روش و تیم ملی را در درجه بالایی نمی‌دانند غافل از اینکه دنیا جور دیگری روی ایران حساب باز کرده است.
منبع: بهارنیوز

یاران احمدی نژاد فردا در دادگاه

فردا سه شنبه سی ام آبان چهارمین و آخرین جلسه دادگاه غیرعلنی حمیدبقایی معاون اجرایی دولت دهم در شعبه ۱۰۵۷ دادسرای کارکنان دولت برگزار می شود.
براساس این گزارش حمیدبقایی در دو جلسه نخست دادگاه، حمیدبقایی شخصا حضورداشت اما به گفته غلامحسین اسماعیلی، رئیس کل دادگستری استان تهران جلسه سوم با حضور وکیل او برگزار شد. بقایی صبح چهارشنبه ۲۴ آبان بجای حضور در سومین جلسه دادگاه خود به حرم حضرت عبدالعظیم حسنی رفته بود.
محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضاییه اتهامات حمیدبقایی را مالی اعلام کرده بود و سیدعلی اصغر حسینی یکی از وکلای او مدعی است که این دادگاه برای رسیدگی به شکایات دیوان محاسبات کشور، سازمان بازرسی کشور و دادستانی تهران درحال برگزاری است.

*** دادگاه تجدیدنظر سعید مرتضوی
جلسه دادگاه تجدیدنظر سعید مرتضوی مدیرعامل سابق سازمان تامین اجتماعی و دادستان سابق تهران قرار بود سه شنبه ۱۸ مهر در دادگاه تجدیدنظر استان تهران برگزار شود که بدلیل حضورنیافتن او و ارائه گواهی پزشکی، موضوع رسیدگی به این پرونده انجام نشد.
برهمین اساس قرار شد جلسه ۳۰ آبان ماه جلسه رسیدگی به پرونده کهریزک وی باشد.دادگاه رسیدگی به این پرونده باید طبق توضیحات سعید مرتضوی پیش برود اما چون امروز حضور نداشت به جلسه بعدی موکول شد.
طاهری وکیل اولیای دم روح الامینی (یکی از کشته شدگان کهریزک) دراین باره گفته بود، سعید مرتضوی در این پرونده وکیل نداشت و باید خود مرتضوی به دفاع در جلسه بپردازد، در این پرونده از ابتدا خود مرتضوی دفاع کرد.
طاهری خاطرنشان کرد: با توجه به اینکه پس از گذشت بیش از هشت سال رسیدگی به پرونده ادامه دارد این پرونده به جلد ۳۲ رسیده است و ۱۵ هزار صفحه دارد.
پرونده سعید مرتضوی در بخش تامین اجتماعی روز دوشنبه گذشته با حضور وکیل وی به پایان رسید و مجتبی نظری وکیل سازمان تامین اجتماعی اعلام کرد: احتمال دارد که ختم رسیدگی این پرونده نیز اعلام شود.

**نخستین جلسه محاکمه غیابی محمودرضا خاوری
فردا همچنین بعد از چندسال انتظار و بازنگشتن محمودرضا خاوری ، مدیرعامل اسبق بانک ملی ایران و از متهمان اصلی اختلاس سه هزار میلیارد تومانی که از سال ۹۰ به از کشور به کانادا گریخته است، دادگاه او به صورت غیابی برگزار خواهد شد.
غلامحسین اسماعیلی رئیس کل دادگستری استان تهران درباره دادگاه خاوری قبلا گفته بود که برای او تعیین وقت شده است و با توضیحات نماینده دادستان در دادگاه انقلاب برگزار می شود.
وی درباره علنی یا غیرعلنی بودن جلسه دادگاه غیابی خاوری اعلام کرده بود که علنی یا غیرعلنی بودن دادگاه به عهده قاضی رسیدگی کننده پرونده خاوری است.
به گفته وی، پس از برگزاری دادگاه‏‌ و بر اساس مستندات پرونده ، تصمیم قضایی هم گرفته می شود.
اسماعیلی همچنین اظهار کرد که خاوری تاکنون وکیلی برای این دادگاه معرفی نکرده است.
به گفته رئیس دادگستری استان تهران با توجه به حضور نداشتن متهم در ایران پس از صدور کیفرخواست و صدور قرار رسیدگی غیابی و ابلاغ مراتب از طریق نشرآگهی در جراید کثیرالانتشار وقت رسیدگی تعیین شده است و در موعد مقرر برابر ضوابط و مقررات قانونی رسیدگی قضایی انجام و رای مقتضی صادر خواهد شد.
منبع: بهارنیوز

روزی که لاریجانی «برادر عزیز» بود

او در این جلسه از همیاری دولت و مجلس سخن گفت و در بخشی از سخنانش از علی لاریجانی به عنوان «برادر عزیزم» یاد کرده و پیش بینی کرد که هیچ گاه نیروهای انقلاب رودرروی هم قرار نخواهند گرفت. پیش بینی او تنها چند سال دوام آورد و در روز یکشنبه سیاه که او در جلسه استیضاح وزیر کارش شیخ الاسلام حضور یافته بود، لحن کلامش نسبت به رییس مجلس تغییری ۱۸۰ درجه‌ای یافت. او این روزها هم که روسای قوای مقننه و قضاییه را «برادران لاریجانی» خطاب می‎کند، بار دیگر به رویارویی با نیروهای انقلاب رو آورده است.

در ادامه بخش‎هایی از سخنان احمدی نژاد در کسوت رییس دولت نهم را در ۲۸ آبان ماه سال ۸۷، در مجلس شورای اسلامی و در دفاع از صادق محصولی بخوانید:
* این دولت تنها دولتی است که بارها به صراحت اعلام کرده است که مجلس مقتدر بالاترین یار و همکار دولت است. در طول این سه سال میزان جلسات مشترک دولت و مجلس بیش از ۸ سال قبل از آن است. در طول این سه سال ملاقات‌هایی که بنده خدمت نمایندگان محترم بودم کمیسیون‌ها، فراکسیون‌ها، مجامع استانی، نفر به نفر بیش از ۱۶ سال قبل از این دولت است.

*بارها و بارها از همین تریبون مقدس افرادی آمدند و برخی از نمایندگان محترم از بالا تا پایین دولت را شسته‌اند، اما ما حتی یک دفعه هم نگفتیم که مجلس چنین کرد؛ چراکه به باور ما آن فرد یک نماینده و آزاد است و اظهارنظر می‌کند و نظرش نیز محترم است، حتی فردی نیز مخالفش نظر می‌دهد. این خاصیت اصالت و زنده بودن مجلس است.
*بنده این را می‌گویم تا دیگران که خیالاتی هستند، و بیرون از دولت و مجلس، بدانند که با این حرف‌ها نه دولت دلش نسبت به مجلس و نه مجلس دلش نسبت به دولت مکدر و چرکین می‌شود. جایگاه دولت و مجلس بسیار فراتر از این حرف‌هاست.

*در مورد رابطه ثروت و قدرت که یکی از موارد مخالفت برخی نمایندگان با صادق محصولی بود، باید بگویم هرگاه کسانی که در راس قدرت هستند دست به کار اقتصادی بزنند و جیب‌ها را انباشته کنند، من و شما باید جلوی آن‌ها بایستیم؛ چراکه آن‌ها در راس قدرت‌اند. مشکل اینجاست؛ برخی از آن‌هایی که مسوولند به کار اقتصادی رفته‌اند، اما کسی که از دوره مسوولیت کنار رفته آیا باید خانه بنشیند؟ کجای این‌که این فرد کار اقتصادی کرده مشکل و عیب است؟ ‌البته اگر مشی و سلیقه بنده را بخواهید، دو ـ سه پیشنهاد دارم که اگر دوستان موافق بودند این موارد را لایحه و طرح می‌کنیم و در خدمت شما هستیم. یکی از این موارد این است که یا ما لایحه یا شما طرحی بدهید که ثروت تمام کسانی که بعد از انقلاب مدیر بودند و در دوره‌ مدیریت در ثروت آن‌ها تغییری ایجاد شده است از فرماندار به بالا تا رییس‌جمهور و یا رییس فلان نهاد یک‌جا بررسی کنیم و قال قضیه را بکنیم. ما با این موضوع موافق هستیم، بنده اولین نفر، خدمت شما هستم و فکر می‌کنم برادر عزیزم جناب آقای لاریجانی، همچنین یقین دارم که نمایندگان مجلس با این موضوع موافق هستند.

*کسانی که آن بیرون نشسته‌اند و ستاد تشکیل داده‌اند و شما می‌دانید و ما هم می‌دانیم به خیال خام خودشان می‌خواهند با برخی حرف‌های دم دستی و ابتدایی دلخوری و نقار ایجاد کنند، آنها بدانند به جایی نخواهند رسید و مایوس خواهند شد. آن روز نخواهد رسید که ببینند نیروهای انقلاب در مقابل هم ایستاده‌اند و فرصت را برای تحرک کسانی که روزی می‌خواستند همه‌ مملکت را یکجا بفروشند و چیزی نگیرند، بلکه چیزی هم بدهند، بیایند وسط و مساله‌سازی کنند.

 


 


 
منبع: بهارنیوز

امیدی ها زیر ۱۰۰ نفرند

عبدالله ناصری درباره انتشار اسامی اعضای فراکسیون امید، اظهار کرد: من با هر حرکت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی غیرشفاف به تمام معنا مخالفم بنابراین معتقدم که یک آگهی مناقصه در بخش اقتصادی چه اسامی فراکسیون امید باید شفاف در معرض نگاه همگان قرار بگیرد. متاسفانه یک ویژگی عمومی در کشور وجود دارد که ملکه رفتاری ما شده و آن هم پنهان‌کاری است و این یکی از ویژگی‌های عمومی ایرانیان است که البته امری مذموم و ناپسند است. کنش‌گران سیاسی و اجتماعی برجسته باید با این ویژگی که در سطوح مختلف کشور وجود دارد مقابله کنند.

وی در ادامه در پاسخ به این پرسش که آیا انتشار اسامی فراکسیون امید، کمکی به اصلاح‌طلبان می‌کند، خاطرنشان کرد: من معتقدم کمک کردن یا نکردن آن هیچ فرقی نمی‌کند. مهم این است این باور غلط یعنی پنهان‌کاری در جامعه سیاسی ما از بین برود. ممکن است انتشار این اسامی هزینه‌هایی هم داشته باشد ولی کسی که وارد عرصه سیاسی می‌شود باید هزینه‌های آن را هم پرداخت کند.

معاون اول رییس‌جمهور پیشین به حدود ۱۷۰ نماینده مجلس پول داده بود تا آنها برای انتخابات هزینه کنند. بسیاری از شخصیت‌های سیاسی از جمله اصلاح‌طلبان گفتند که باید این اسامی منتشر شود حتی اگر یک نفر از آنها اصولگرا بوده و ۱۶۹ نفر اصلاح‌طلب باشد اما فردی که این پول‌ها را داده بود راهی زندان شد و هیچ وقت این اسامی منتشر نشد.

این عضو بنیاد باران با اشاره به اینکه ساده‌ترین نتیجه این عمل بی‌اعتمادی جامعه به ارگان‌های حکومتی است، تصریح کرد: در جریان کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان کرمانشاه این بی‌اعتمادی را دیدیم. مردم بیش از آنکه به نهادهای رسمی اعتماد کنند به نهادهای مدنی و شخصیت‌های مرجع اعتماد کردند. باید از اینکه اعتماد مردم به نهادهای حاکمتی یا حکومتی کم شده است درس عبرت گرفت. دلیل آن هم این بوده که باور مردم این است که نهادها حکومتی هیچگاه با آنها شفاف نبودند.

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب همچنین در پاسخ به این پرسش که چرا تاکنون اسامی فراکسیون امید منتشر نشده است، گفت: من نمی‌دانم زیرا در فراکسیون حضور ندارم اما به عنوان یک شهروند اصلاح‌طلب هیچ توجیهی نمی‌توانم بیاورم و خود را قانع کنم که این اسامی منتشر نشود. نمی‌دانم چه نگرانی از این مساله وجود دارد و دوستان فراکسیون امید چه توجیه قانع‌کننده‌ای برای خود دارند.

ناصری ادامه داد: افراد زیادی از طریق لیست امید وارد مجلس شدند اما مسیر دیگری انتخاب کردند. واقعیت این است که اعضای فراکسیون امید زیر ۱۰۰ نفر هستند. وقتی این اسامی منتشر شود فراکسیون بر اساس دارایی‌ها و موجودی خود در مجلس رفتار کرده و همچنین افراد در معرض افکار عمومی قرار می‌گیرند و برای انتخابات ۹۸ هم رصد می‌شوند. به نظر من انتشار این اسامی از این جهت به نفع خود فراکسیون امید هم است.
منبع: بهارنیوز

مسئولان تلاش‌های خود را مضاعف کنند، به این حد قانع نیستم

آیت‌الله خامنه‌ای  ابتدا در شهر سرپل ذهاب حضور یافتند و از مناطق خسارت‌دیده بازدید کردند. ایشان سپس در جمع مردم داغدار و مصیبت‌زده سرپل ذهاب حاضر شدند و دقایقی در جمع آنان سخنرانی کردند. آیت‌الله خامنه‌ای خطاب به مردم گفتند: بسیار مایل بودم که در زمان شادی دلها و خرمی زندگی به شهر شما مردم مهربان و باوفا بیایم نه در شرایطی که دچار غم و بلا و چنین مصیبت شدیدی هستید. رهبر انقلاب اسلامی با ابراز همدردی با یکایک دلهای داغدار در شهرها و روستاهای آسیب‌دیده، افزودند: با غم شما، دلهای ما پر از غم و افکار ما نیز گرفتار شد.

ایشان با اشاره به مقاومت و ایثار و ایستادگی مردم استان کرمانشاه در دوران دفاع مقدس، خاطرنشان کردند: این اولین باری نیست که شهر شما مردم صبور و مهربان و شهرهای اطراف آن دچار چنین مشکلاتی شده است بلکه شما در دوران جنگ تحمیلی نیز محکم و استوار، مردانگی و استقامت و پهلوانی خود را در مقابل درد و رنج ها نشان دادید و امروز نیز نشان خواهید داد. آیت‌الله خامنه‌ای گفتند: انسان‌های بزرگ و دلاور در مقابل حوادث می‌ایستند و آن حوادث را مغلوب اراده خود می‌کنند، بنابراین اگر چه زلزله، بلا و مصیبت بزرگی است که با ویرانی، همه را داغدار و مصیبت‌زده می‌کند اما همین زلزله در اثر ایستادگی مردم و تلاش آنان برای تجدید حیات و آبادانی و عمران می‌تواند به یک نعمت تبدیل شود.

رهبر انقلاب اسلامی با تاکید بر اینکه می‌توان با ایستادگی در مقابل مشکلات و بهره‌گیری از ظرفیت‌های عظیم ملت در مقابل بلایای طبیعی و تحمیلی ایستادگی کرد، افزودند: این حادثه، ملت ایران را به حرکت در آورد و مردم در همه نقاط کشور، با احساس اینکه دلشان در کرمانشاه است و به کرمانشاه مدیونند، به قدر وسع و توان خود به وظیفه کمک‌رسانی عمل کردند. ایشان افزودند: مسئولان بویژه در برخی بخش‌ها در این حادثه خوش درخشیدند و کار و تلاش کردند و در همان ساعات اول حادثه، ارتش در شهرها و سپاه در روستاها با حضور موثر، به یاری افرادِ زیرِ آوارمانده شتافتند اما من به این حد از تلاش‌ها قانع نیستم بنابراین مسئولان بخش‌های مختلف باید تلاش و مجاهدت خود را مضاعف کنند.  آیت‌الله خامنه‌ای مردم را به تلاش برای آباد ساختن منطقه و رقم زدن روزگاری بهتر فرا خواندند و خطاب به آنان گفتند: چشم امید را به نیرو، تلاش و قدرت خود معطوف کنید و با تکیه به غیرت خدادادی، زندگی شاد و باطراوتی بسازید. برنامه بازدید رهبر انقلاب اسلامی از برخی بخش‌های آسیب‌دیده دیگر از حادثه زلزله در سرپل ذهاب ادامه دارد.

رهبر انقلاب، دقایقی پیش در جمع مردم روستای زلزله‌زده کوئیک گفتند: ان‌شاءالله خدا بر دلهای شما آرامش و صبر و سکینه‌ی خودش را نازل کند. ایشان افزودند: مشکلات شما زیاد است؛ قبل از زلزله هم زیاد بوده، زلزله هم به اینها افزوده. امیدواریم ان‌شاءالله این زلزله بهانه‌ای بشود برای اینکه مشکلات این روستا و روستاهای پیرامون و منطقه‌ی کرمانشاه، تخفیف پیدا کند.
 
منبع: بهارنیوز