حکم "قاتل اهورا" صادر شد

گروه حوادث_رسانه ها: روزنامه شهروند نوشت:قاتل اهورای ۳ساله با حکم دادگاه، به قصاص، زندان، شلاق و تبعید محکوم شد. این مرد که پس از آزار کودک سه‌ساله همسرش، او را کشته بود، از اتهام تجاوز به عنف تبرئه و به جرم قتل به قصاص محکوم شد. ساعت ٢ظهر شنبه ٢٢مهرماه امسال بود که فریادهای اهورا از خانه‌شان در خیابان لاکانی رشت به گوش رسید و با ورود همسایه‌ها و انتقال این پسربچه به بیمارستان راز یک جنایت هولناک فاش شد. ناپدری اهورا به قتل و آزار و اذیت این پسربچه اعتراف کرد و پرونده‌اش برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان گیلان فرستاده شد.روز هشتم آذر این مرد در شعبه سوم دادگاه کیفری پای میز محاکمه ایستاد و قتل و تجاوز را انکار کرد. وی مدعی شد که اهورا پایش لیز خورده و سرش با دیوار برخورد کرده است. هیأت قضائی نیز پس از برگزاری جلسه و شنیدن دفاعیات متهم، وارد شور شدند و صبح روز پنجشنبه رأی این پرونده را صادر کردند. 
 

احمد سیاوش‌پور رئیس‌ کل دادگستری استان گیلان از صدور رأی پرونده قتل و کودک‌آزاری اهورای ۳ساله خبر داد و در این‌باره گفت: «با تصمیم قضات شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان گیلان و براساس شواهد و مدارک رأی این پرونده ظرف مدت قانونی صادر شد.متهم م.ق به جرم قتل عمد به قصاص نفس، به جرم کودک‌آزاری به ۶ماه حبس و پرداخت ارش، به جرم شرب‌خمر به ۸۰ضربه شلاق و به جرم تفخیذ به عنف (لواط غیرمدخوله) به ۱۰۰ضربه شلاق و ۲‌سال تبعید محکوم شد و از اتهام لواط مدخوله به عنف تبرئه شد.»وی همچنین ادامه داد: «حکم صادره قطعی نبوده و ظرف ‌مدت ۲۰روز قابل ‌اعتراض در دیوانعالی کشور است که به فرض اعتراض متهم، با درخواست اینجانب برای رسیدگی فوق‌العاده به دیوانعالی کشور ارسال خواهد شد.»
منبع: بهارنیوز

وضعیت کودکان کار در طرح ساماندهی

حبیب الله مسعودی فرید در گفت و گو با  ایرنا در پاسخ به این سئوال که کودکانی که در طرح اخیر ساماندهی کودکان کار و خیابان جمع آوری شدند، در چه وضعیتی هستند، افزود: ۷۰ درصد کودکان شناسایی شده در این طرح، غیرایرانی بودند که امور آنان را با اداره اتباع هماهنگی کردیم و به آنها ارجاع داده شدند.وی خاطرنشان کرد: تمام این کودکان، حتی آنهایی که جزو اتباع بیگانه بودند، پدر و مادر داشتند و فقط سه نفر آنان پدر و مادر نداشتند که در مراکز شبانه روزی بهزیستی اسکان یافتند.وی ادامه داد: در مورد کودکان کار و خیابان غیرایرانی، والدین همه آنان آمدند و کودکان غیرایرانی خود را بردند.معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور درباره وضعیت کودکان ایرانی در این طرح نیز گفت: قرار است برای کودکان ایرانی در این طرح، برنامه های توانمندسازی اجرا کنیم و سیاست ما این است که تا حدامکان از خانواده نیازمند این کودکان، حمایت کنیم اما جایی که خانواده یا مراقب کودک از او سوء استفاده کرده و کودک را استثمار کند ، آنجا بطورقطع مداخلات خاص خود را برای آنان خواهیم داشت.مسعودی فرید تاکید کرد: سیاست اصلی بهزیستی و وزارت رفاه و وزارت کشور در مورد کودکان کار و خیابان این است که براساس آیین نامه ساماندهی کودکان خیابان عمل کنیم .وی یادآور شد: مسئولیت شورای عالی کودک بر عهده وزارت رفاه و محوریت کار با بهزیستی است که البته دستگاه های دیگر نیز طبق تاکید برنامه ششم توسعه باید همکاری کنند.
گفتنی است طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان در ماه های اخیر موجب اعتراض بسیاری از دست اندرکاران فعال حوزه کودک شد چنانکه نشست های مختلفی از جمله نشست ‘ساماندهی کودکان کار و خیابان، دستگیری یا جذب’ با حضور شهیندخت مولاوردی دستیار ویژه رئیس جمهور در امور حقوق شهروندی برگزار شد.
منبع: بهارنیوز

آیا نوبت «کافه نادری» است؟

روزنامه بهار: هنوز هم هر از چند گاهی صدای تیشه هایی به گوش می‌رسد اما این بار نه صدا از جانب بیستون است و نه تیشه زن فرهاد عاشق است! این صدا، صدای تیشه کسانی است که به بهانه‌های مختلف به جان خانه‌های قدیمی در شهرها می‌افتند و آنها را ویران می‌کنند.در چند سال اخیر شاهد ویرانی یا تلاش برای ویرانی برخی آثار فرهنگی و تاریخی مثل خانه ثابت پاسال، شترگلو، قلعه فلک الفلاک، خانه‌های تاریخی قارقی بودیم و این روزها هم خبر از تخریب کافه نادری که تنها نقطه اتصال بین جوانان امروز با جوانان دیروز است به گوش می‌رسد اما باید بدانیم کافه نادری که روزگاری محل گذران وقت برای جوانانی مثل صادق هدایت بود امروز جایگاهی برای گذراندن اوقات جوانان پویا و روشن فکر است و تخریب آن نه تنها به منزله تخریب بخشی از تاریخ و فرهنگ محسوب می‌شود بلکه حتی می‌توان گفت قسمتی از خاطرات جوانان امروز را هم تخریب خواهد کرد.
***
از ناکامی در تخریب ثابت پاسال تا غزل خداحافظی برای خانه‌های تاریخی قارقی
اگر خانه‌ها در شهرهای مختلف شبانه و بدون اطلاع مسئولان میراث فرهنگی تخریب می‌شوند در تهران درست مقابل چشمان همه، این اتفاق می‌افتد.«کاخ ثابت پاسال» که به بزرگترین خانه در تهران مشهور است با وسعت ۱۱ هزار و ۵۴۳ متر مربع در خیابان جردن واقع شده است.معماری این کاخ از قصر «لو پتی تریانون» یکی از کاخ‌های جانبی ورسای در فرانسه کپی‌برداری شده است و اشیای به کار رفته در آن بسیار ارزشمند است که قبل از انقلاب به روایتی حدود «۱۵ میلیون دلار» قیمت‌گذاری شده بود.اما سال ۹۴ اعلام کردند قرار است این خانه تاریخی و ارزشمند تخریب و سپس به برجی ۹ طبقه و با کاربری تجاری، اداری و مسکونی تغییر کاربری دهد.به دنبال شکایت‌ها و اعتراض هایی که صورت گرفت، شهردار منطقه سه درباره خبرهای منتشر شده پیرامون خانه پاسال گفته بود: این خانه تنها ۳۰ سال قدمت دارد و تاکنون شکایتی از سوی هیچ نهادی برای جلوگیری از تخریب آن نشده است.گذشته از همه کش مکش‌ها و جدال‌ها دست آخر با همت مسئولین و رسانه‌ها تخریب این کاخ به جایی نرسید و این کاخ به عنوان آثار تاریخی فرهنگی ثبت ملی شد. شهریور ماه سال ۹۳ بود که تخریب خانه‌های قدیمی در شیراز آغاز شد و این تخریب‌ها تا آبان هم ادامه داشته به طوری که شبانه خانه «حلی ساز» با قطع برق تخریب شد.حتی سلطانی‌فر، رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری وقت در شش نامه جداگانه به دفتر مقام معظم رهبری، وزیر کشور، دادستان کل کشور، استاندار فارس و تولیت آستان حرم احمد بن موسی (ع) خواستار توقف آنی روند تخریب بافت تاریخی شیراز شد.اما این کار بی فایده بود چون از خانه‌های قدیمی تنها کاشی و آجر باقی مانده بود و کسی هم نتوانست جلوی بولدوزرها بایستد. در کرمان هم علاوه بر تخریب ۴۰ خانه قدیمی به بهانه تجمع معتادان، عمارت شترگلوی ماهان در معرض تخریب قرار گرفت.این عمارت، سازه ای خلاقانه از ابداع معماران کهن ایران محسوب می‌شود که هنر معماری را با استفاده از آب در هم آمیخته و سازه ای آبی ساخته اند که اوج ابداع را در معماری کهن ایرانی دارد و متاسفانه به دلیل بی توجهی در حال تخریب است. علاوه بر همه این ها، گرد و غبار فراموشی بر روی خانه‌های تاریخی مازندران نشسته و سرنوشت مرمت و حفظ بناهای تاریخی مازندران نامعلوم است.از بین خانه‌های تاریخی مرکز مازندران، خانه‌های تاریخی کلبادی، رمدانی، فاضلی، ناظری ها، سردار جلیل و سرهنگ خان واقع در بافت تاریخی قدیمی ساری در فهرست میراث ملی ثبت شده اند و سرنوشت دیگر خانه‌ها مبهم و نامعلوم است.خانه‌های تاریخی از جاذبه‌های مازندران و ساری است که بسیاری از آنان در بین برج‌های سیمانی و نافرم گمشده‌اند و بازدید از آن چندان آسان نیست.متاسفانه خانه‌های کمی ثبت ملی شدند و از این رو تعداد زیادی از این خانه‌ها در حال تخریب هستند. خانه جهانبانی که سال‌هاست، رها شده در آینده نزدیک خراب می‌شود.گفته می‌شود میراث فرهنگی هم دراین‌باره مجوز داده‌است.مدیر اداره میراث‌فرهنگی دزفول معتقد است، این بنا به‌دلایل مختلف در فهرست آثار ملی قرار نگرفته بود و در وضعیت نامناسبی قرار داشت، از سوی دیگر مالک اصرار به تخریب داشت به‌همین دلیل مجبور شدیم قید این خانه را بزنیم.بافت قدیم دزفول، یکی از بافت‌های ارزشمند کشور به‌شمار می‌آید که برگرفته از بناهای ارزشمند تاریخی است.برخی از این بناها درحالی در فهرست آثار ملی کشور قرار گرفته‌اند که شمار زیادی هم بدون آنکه ثبت ملی شوند با کوتاهی مالکان و بی‌توجهی متولیان میراث‌فرهنگی در آستانه تخریب قرار گرفته‌اند.چنان‌چه خانه جهانبانی یکی از بناهایی است که باوجود ارزش‌های معماری قرار است تخریب شود.میراث فرهنگی دزفول از آنجایی که مالک این خانه را رها کرده بود و پیشنهاد ثبت میراث‌فرهنگی را هم نپذیرفت، ناگزیر با مجوز تخریب خانه موافقت کرد. خانه‌های قارقی هم اکنون جزو بناهایی قرار گرفته است که همین امروز و فردا غزل خداحافظی را می‌خوانند.سیمین شهر را بیش از اینکه در گلستان به این نام بشناسند، به نام‌هایی چون، اومچلی، قارقی، کتوک که امروز محله‌های اصلی شهر و روزگاری سه روستای کوچک بودند می‌شناسند.همه چیز در این شهر کوچک که در معنای فارسی به شهر نقره‌ای تعریف می‌شود مانند شهرهای کوچک ترکمن نشین است، جز چند خانه زیبای تاریخی که البته امروز به ویرانه ای تبدیل شده‌اند.محله قارقی، یکی از سه محله تشکیل دهنده شهری است که درست در میانه راه فرعی آق قلا به گمیش تپه قرار دارد و یکی از شهرهای شهرستان گمیشان به حساب می‌آید.خانه محمدی، خانه عظیمی و خانه بشارت سه خانه باقی مانده از چهار اثر ثبت شده در این محله است.خانه هایی که امروز به شکل قابل توجهی بر سرعت تخریبشان اضافه می‌شود و نه نمایندگی اداره میراث فرهنگی گمیشلان و نه شهرداری هیچ یک مسئولیت تخریب و نابودی آن را قبول می‌کنند و این میان خانه‌های قارقی هستند که غزل خداحافظی می‌خوانند. اگر به این اسامی ویرانی میراث ۴۰۰ ساله در اصفهان، تخریب بافت‌های قدیمی بانه به‌علت ساخت و سازهای بی‌رویه، تخریب خانه حاجباشی اراک و خیلی از تخریب‌های بی سر و صدای دیگر آثار تاریخی را هم اضافه کنیم آن وقت است که عمق فاجعه مشخص می‌شود.
کافه نادری فعلا در امان است
خبر تخریب بخشی از حیاط «کافه نادری»، موجی از نگرانی را در میان شهروندان ایجاد کرد، اما این طور که معلوم است برای اولین بار با واکنش به موقع شهرداری و میراث فرهنگی، قرار نیست فعلا اتفاق تلخی برای این مکان بی افتد.با انتشار این خبر، مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران شبانه با یگان میراث‌فرهنگی هماهنگ کرد تا به طور مرتب به این بنا سرکشی و کوچکترین اقدامی را گزارش کنند.حتی «علی اعطا»، سخنگوی شورای شهر تهران نیز بعد از شنیدن این خبر، در کانال اطلاع‌رسانی‌اش نوشت: «اخباری مبنی بر خطر تخریب دیوار کافه نادری در شبکه‌های اجتماعی مطرح شده است.با شهردار منطقه صحبت کردم.گفت نیروهای شهرداری مستقرند، یگان میراث هم قرار است مستقر شود.خود شهردارِ منطقه هم امشب کشیک است و مراقبت می‌کند.گفتم به محض کوچکترین مسئله‌ای، به من اطلاع دهند.» البته در این میان صحبت‌هایی از کشف یک سند مبنی بر مالکیت ساختمان جنوبیِ هتل نادری به میان آمد که پای ستاد فرمان امام (ره) را پیش می‌کشید. این جنب‌وجوش برای جلوگیری از هر نوع تخریب در یکی از قدیمی‌ترین و نوستالژی‌ترین کافه‌های تهران به عنوان تنها کافه ثبت ملی شده در پایتخت ادامه داشت تا اینکه روز پنج‌شنبه رجبعلی خسروآبادی، مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران شخصا از هتل و کافه نادری بازدید کرد.
کارکرد بنای تاریخی مهم است نه مالک آن
خسروآبادی بعد از این بازدید انجام هر نوع عملیات عمرانی در ضلع جنوبی، شرقی یا غربی هتل نادری را رد می‌کند و می‌گوید: از شب گذشته، یگان حفاظت میراث فرهنگی و شهربانی شهرداری در این منطقه مستقر شده‌اند، اما هیچ عملیات عمرانی یا تمهیدی در این فضا نیست که نشان دهد می‌خواهند فعالیت عمرانی انجام دهند، اما من در کافه نادری تلفنی با نماینده‌ مالک صحبت کردم و گفتم «عملا می‌گوئیم هر اقدامی که بخواهند انجام دهند منع قانونی دارد، اگر هم قرار بر انجام هر طرحِ بهسازی یا مرمت در محوطه باشد، باید با میراث‌ فرهنگی هماهنگی کنند.باید اداره‌کل ثبت آثار تاریخی نسبت به تفکیک مکان‌هایی که ثبت ملی شده یا واجد ارزش هستند، حساسیت ویژه‌ای داشته باشد و قبل از هرگونه اقدام برای بحث تفکیک، با سازمان میراث هماهنگی کند.نباید فضایی فراهم شود که فکر کنند می‌توانند با تفکیک اقدامی انجام دهند، هرچند از نظر قانونی برای ما تفاوت چندانی ندارد مالکِ بنا یک دستگاه دولتی باشد یا نهاد عمومی یا بخش خصوصی؛ بلکه چیزی که برای ما اهمیت دارد کارکرد، کالبد و حفظ آن اثر ثبتی است. او با بیان اینکه طبق قانون مالک هیچ دخل و تصرفی نمی‌تواند در بنای ثبتی داشته باشد، می‌گوید:  «در این نوع تمهیدات، اداره‌کل ثبت یا شهرداری باید آن‌قدر حساسیت داشته باشد که حتی اجازه تفکیک ندهد تا به نوعی بدون دلیل ایجاد حق نشود.» خسروآبادی درباره‌ی ادعاهای مطرح شده مبنی بر وجود سند و قصد تفکیک فضا از هتل نادری، می‌گوید: «هرچند سندی از این ادعا نداریم، اما می‌گویند کسی به آن‌ها اجازه تفکیک داده است، با این وجود می‌توان از مطرح شدن چنین اظهاراتی پیشگیری کرد.میراث فرهنگی نسبت به تفکیک زمین‌هایی که در عرصه‌ی پلاک‌های ثبت ملی شده قرار دارند، با حساسیت بیشتری برخورد می‌کند، این اقدامات برای پیشگیری است، به آن‌ها اعلام کردیم یک آجر هم نمی‌توانند تغییر دهند.هرچند اگر بخواهند در بحث بهینه‌سازیِ آن‌جا اقداماتی را انجام دهند، می‌توانند با ارائه‌ طرح مرمت بعد از بررسی و تائید میراث فرهنگی کار کنند.»
دستگاه‌ها بناهای تاریخی خود را به شهرداری واگذار کنند
سعادتی با اشاره به اتفاق‌های مشابهی که برای بناهای تاریخی مانند «عمارت علاءالدوله» رخ داده می‌گوید: «پیشنهاد من این بود که ساختمان‌هایی در اختیار نهادهای عمومی، بنیادها و مجموعه‌های دولتی هستند که نمی‌توانند عملا بازدهی اقتصادی برای آن مجموعه‌ها داشته باشند، به گونه‌ای که خودِ بنیادها علاقه‌ای یا امکانی برای استقرار فعالیت‌ها فرهنگی و هنری در آن‌ها ندارند، بنابراین بهتر است از طریق واگذاریِ بهره‌برداری یا واگذاری مالکیت به شهرداری، این ساختمان‌ها را منتقل کنند. با این واگذاری شهرداری تهران می‌تواند با استقرار فعالیت‌های فرهنگی، از این ظرفیت‌های هویتی به نفع شهر و مردم استفاده کند.چون معمولا این بنیادها پلن‌ها و نگاه‌شان به دارایی‌ها، پلن اقتصادمحور است تا مکان را تبدیل به احسن کنند و تخریب و نوسازی انجام دهند، با وجود این محدودیت‌ها این راهکار می‌تواند به نفع شهر، مردم و آن مجموعه‌ها و ما در شهرداری باشد.»
حال خوب بناهای میراث فرهنگی
درسال‌های گذشته هر چند وقت یکبار، اخباری از رسانه‌ها و دوستداران میراث فرهنگی از تخریب خانه‌های قدیمی اعلام می‌شد.اخباری که نشان می‌داد چطور به بهانه ساخت و سازهای جدید، بولدوزرها به جان خانه هایی می‌افتند که هر کدامشان نشان از تاریخ و معماری یک دوره دارد.این درحالی است که در تمام دنیا برای حفظ خانه‌های قدیمی که قدمت و تاریخ کشورشان را نشان می‌دهد تلاش فراوانی می‌شود اما متاسفانه در ایران برخی از وراث به خاطر رسیدن به سودهای زیاد حاضر به تخریب و تبدیل این خانه‌ها به برج‌ها و خانه‌های چند طبقه هستند و برای همین کارشناسان معتقدند که باید مشوق هایی برای آن‌ها در نظر گرفت.هرچند که آگاهی نسبت به وجود این خانه‌ها مهم‌ترین انگیزه می‌تواند باشد.گذشته از این‌ها بار‌ها دیده شده در پی حفظ و نگهداری یک آثار تاریخی یا میراث فرهنگی باز سازی‌های غیراصولی توسط اورگان‌های مرتبط یا مسئولان امر صورت گرفته که در پی آن با فاجعه ای به نام تخریب رو به روبودیم.مثل اتفاقی که برای قلعه فلک و الافلاک صورت گرفته و در پی ایزو گام کردن سقف این قلعه ترک‌های عظیمی بر دیوار‌های بنا به وجود آمد و با این اوصاف این بنا لحظه به لحظه به تخریب نزدیک‌تر می‌شود اما مسئولان زیر بار این امر نرفته همچنان به این معتقدند که حال فلک الافلاک خوب است! از همان حال‌های خوب خانه‌های قارقی، خانه جهانبانی و سایر میراث فرهنگی…
منبع: بهارنیوز

بهترین مکان های گردشگری در تور ترکیه

مردم بسیاری هستند که همیشه ترکیه را برای سفر انتخاب می کنند چون ترکیه دارای محیط های بکر و طبیعت منحصر به فرد است.ترکیه به دلیل قرارگیری در موقعیت های استراتژیک و قرارگیری در جاده ابریشم دارای امکانات فوق العاده ی است. ترکیه یکی از کشورهای اروپایی- آسیایی می باشد و همین موضوعات سبب جذب  گردشگران شده است.

راهنمای گردشگری تور ترکیه
اگر شما تور ترکیه را برای خود انتخاب کرده باشید، می توانید از زیبایی های شهرهای مختلف ترکیه لذت ببرید. البته شهرهای ترکیه هر کدام جذابیت های منحصر به فردی دارند که سبب جذب گردشگران می شود.

تور استانبول
استانبول جز یکی از شهرهای زیبایی ترکیه است که نظر هر فردی را به خود جذب می کند و واقعا از شهرهای است که از هر نظری خاص می باشد و به دلیل قرار گیری در موقعیت های اروپایی – آسیایی دارای امکانات ویژه ی است.
شما با رفتن به تور استانبول می توانید از مرکزخریدهای متنوع بازدید و خرید کنید و همچنین از مکان های مختلف مانند مسجد ایاصوفیه ، میدان تقسیم و … دیدن کنید.

تور آنتالیا
آنتالیا به عنوان یکی از بهترین مقصدهای گردشگری است که ایرانیان زیادی هستند که همیشه آن را برای مقصد گردشگری خود انتخاب می کنند.این شهر کوچک ساحلی با هتل های ۵ ستاره ، نظر هر گردشگری را به سمت خود می کشد. اگر می خواهید یک سفر ساحلی را تجربه کنید آنتالیا را فراموش نکنید.

تور کوش آداسی
یکی از بهترین تورهای ترکیه ، تور کوش آداسی است که این شهر تنها با فرودگاه ازمیرترکیه یک ساعت فاصله داشته است.این شهر جز محبوب ترین شهرهای گردشگری است که شما با رفتن به آنجا می توانید از مرکزهای خرید متنوع دیدن کنید و از طبیعت بکر لذت ببرید.

آژانس گردشگری دلارام تور کارگزار تور ترکیه
این آژانس همواره تلاش می کند تا خدمات متنوعی را در حیطه خدمات تورهای گردشگری ترکیه به مشتریان عزیز ارائه دهد. در هر فصلی از سال شما می توانید با دلارام تور به ترکیه سفر کنید و خاطره ی خوش از سفرتان در ذهنتان حک کنید.رضایت مسافران عزیز از مهم ترین مسائلی است که دلارام تور همواره مد نظر داشته و آن  را در اولویت قرار می دهد.
توزیع رسانه ای توسط دیجیتال مارکتینگ اینتن
منبع: بهارنیوز

آینده‌پژوهی گردشگری

سیدچمران موسوی
آینده‌‌پژوهی، مجموع تلاش و مطالعاتی با جستجو در منابع، الگوها و عوامل مؤثر در یک موضوع است که به تجسم آینده می‌پردازد. با توجه به سرعت بالای تغییرات در زندگی انسانها، ما باید درکی درست، جامع و کامل از لزوم تغییرات در آینده برای دولت‌ها، سازمان‌ها و کسب و کارها داشته باشیم. آینده و هر چیزی که مربوط به آینده است قطعی نیست، ولی با این حال ریشه‌هایی در اعمال حال و گذشته ما دارد. غفلت از تصمیم‌های فعلی و عبرت از گذشته، می‌تواند در آینده برای ما گران تمام شود. پس نیاز است که نگاهی آینده نگرانه به همه چیز داشته باشیم. در هر کسب و کاری شناخت و تحلیل روند زمان، موضوعی بسیار مهم در آن است، بطوری که جلوی خطاهای احتمالی در آن زمینه را می‌گیرد.

صنعت گردشگری نیز از این قاعده مستثنی نیست و شروع به مطالعه در مورد آینده و نیازهای آینده گردشگری کرده است. اولین عاملی که در آینده پژوهی گردشگری باید در نظر گرفت، افزایش جمعیت است. با افزایش جمعیت بطور قطع و یقین، تغییرات زیادی در سفرها ایجاد خواهد شد؛ روش‌های سفر، شکل سفر و میزان گردشگری افزایش خواهد یافت. ضمن اینکه بطور حتم، سفر‌ها ایمن‌تر و مطمئن‌تر خواهند شد.

نکته‌ای که در اینجا حائز اهمیت است این است که کمبود سوخت‌های فسیلی در دراز مدت، اثری منفی در رشد گردشگری نخواهد داشت. رشد جمعیت باعث بوجود آمدن سلایق مختلف می‌شود. وجود سلایق مختلف نیز نیازمند خلاقیت است که آن سلایق را بطور کامل پوشش دهد. به همین دلیل آژانس‌های مسافرتی، شروع به ایجاد خلاقیت در زمینه‌های مختلف از جمله ایجاد محتوای خلاقانه می‌کنند. سه عامل جمعیت، درآمد و آب و هوا در یک جامعه کلیدی‌ترین معیارهای انتخاب در مقصد گردشگری خواهد بود که خلاقیت می‌تواند آن جامعه را بیمه کند.

افزایش جمعیت و رشد تکنولوژی می‌تواند باعث کاهش نرخ گردشگری شود؛ بدین معنا که بدلیل کاهش منابع انرژی و افزایش قیمت آنها، بعضی مقاصد گردشگری از رونق می‌افتند و بسیاری از آنها آب و هوای خاص خود را از دست می‌دهند. پس سفرهای مجازی رونق می‌گیرند. همین موضوع نشان داد که اگر یک بعدی به بسیاری از موارد نگاه کنیم، دچار اشتباه خواهیم شد. با این اوصاف، با برنامه ریزی دقیق، بخوبی می‌توان نگاهی جامع و کامل به آینده داشت و بررسی‌های دقیق انجام دهیم تا آماری دقیق داشته باشیم. آینده پژوهی در گردشگری می‌تواند باعث تغییر و برنامه ریزی اقتصادی آینده یک کشور شود.
منبع: بهارنیوز

قیمت لوازم‌خانگی ایرانی و خارجی

به گزارش ایسنا، بازار لوازم خانگی از جمله بازارهایی است که همواره مورد توجه عموم قرار دارد و مردم تغییر و تحولات قیمتی آن را زیر ذره بین می برند.   در هفته‌های گذشته صحبت‌هایی مبنی بر افزایش قیمت انواع لوازم خانگی مطرح و گفته شد که با توجه به افزایش قیمت مواد اولیه و هزینه، نرخ لوازم خانگی افزایش می‌یابد، چراکه افزایش قیمت فولاد و پتروشیمی در چند وقت اخیر از جمله دلایلی است که انجمن تولیدکنندگان لوازم خانگی برای گران شدن لوازم خانگی مطرح کرده است. این در حالی است که فروشندگان نسبت به کمبود تقاضا در بازار گله‌مند و معتقد هستند که بازار شرایط افزایش قیمت را ندارد، چرا که منجر به کاهش بیشتر تقاضا در بازار لوازم خانگی می‌شود.   یخچال، فریزر، ماشین لباسشویی، گاز، جاروبرقی، آبمیوه‌گیری، چرخ گوشت، مایکروفر، چای ساز، سرخ‌کن و اتو از جمله اصلی‌ترین لوازم خانگی محسوب می شوند. لوازمی که این روزها تنوع بسیار زیادی در بازار دارند و بسته به امکانات و نوع برند، با قیمت‌های مختلفی عرضه می‌شوند.

با توجه به اینکه برندهای خارجی لوازم خانگی رنج قیمتی بالاتری دارند، تقاضا برای خرید این برندها پایین‌تر از برندهای ایرانی است.بر اساس مشاهدات میدانی از بازار لوازم خانگی در پایتخت، قیمت‌ها بدین شرح است:
اجاق گاز در بازار لوازم خانگی رنج قیمتی از حدود ۵۵۰ هزار تا شش میلیون تومان دارد که برندهای خارجی اغلب از یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان به بالا قیمت دارند.ماشین لباسشویی نیز بسته به مدل، کیفیت و میزان کارآیی از حدود ۶۰۰ هزار تا شش میلیون تومان عرضه می‌شود که برندهای ایرانی از حدود ۶۰۰ هزار تومان تا یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان قیمت دارند و برندهای خارجی شناخته شده بیش از دو میلیون تومان فروخته می شوند.همچنین انواع چرخ گوشت رنج قیمتی بین ۴۰۰ هزار تومان تا یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان در بازار لوازم خانگی فروخته می‌شود.

آبمیوه گیری از دیگر لوازم آشپزخانه است که با رنج قیمتی از ۱۵۰ هزار تا دو میلیون تومان فروخته می شود. آبمیوه گیری‌های خارجی معمولا از ۸۰۰ هزار تومان به بالا هستند.همچنین مایکروفر از دیگر وسایل پخت و پز است که طی سال های اخیر جایگاه خود را در آشپزخانه‌ها باز کرده است و رنج قیمتی از حدود ۵۰۰ هزار تا دو میلیون تومان دارد.یخچال و فریزر نیز در مدل های گوناگون از حدود یک میلیون تومان شروع می‌شود و تا حدود ۲۰ میلیون تومان در بازار لوازم خانگی عرضه می‌شود. برندهای خارجی معمولا بیش از سه میلیون تومان قیمت دارند.قیمت اتو نیز از حدود ۸۰ هزار تا یک میلیون تومان است.همچنین سرخ‌کن ازحدود قیمت ۵۰۰ هزار تا حدود دو میلیون تومان عرضه می‌شود. سرخ کن‌ها در برندهای خارجی بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان قیمت دارند.جاروبرقی نیز در انواع مختلف از حدود ۲۰۰ هزار تومان تا دو میلیون تومان در بازار لوازم خانگی مشاهده می شود که جارو برقی‌های خارجی از ۸۰۰ هزار تومان به بالا قیمت دارند.انواع چایساز هم از حدود ۲۵۰ هزار تومان شروع می شود و به حدود ۶۰۰ هزار تومان می رسد.زودپز و پلوپز نیز رنج قیمتی از ۱۵۰ هزار تا حدود ۹۰۰ هزار تومان دارند.البته این قیمت‌ها کلیت نرخ‌هایی است که در بورس فروش لوازم خانگی مشاهده شده و قیمت‌های کف و سقفی که برای هریک از لوازم خانگی آورده شده، می‌تواند کمتر یا بیشتر باشد
منبع: بهارنیوز

گوشت گیاهی ۷۰۰۰ تومانی در کبابی‌ها و بی‌خبری مسئولان!

به گزارش ایسنا، چندی پیش رییس اتحادیه کبابی، حلیم و آشپزندگان مشابه ضمن هشدار نسبت به مصرف اسانس‌ها و طعم‌دهنده‌های سرطان‌زا در واحدهای غیرمجاز، گفت: حتی دنبه و چربی کیلویی ۱۳ هزار تومان است حال چگونه می‌شود گوشتی به نام گیاهی و به اسم استاندارد و به قیمت ۷۰۰۰ تومان وارد بازار شود که با هر کیلوی آن می‌توان ۱۰ سیخ کباب تهیه کرد که با احتساب برنج هندی و ظرف یک‌بار مصرف غیراستاندارد در نهایت هزینه یک پرس چلوکباب حدود ۱۰۰۰ تومان می‌شود.به گفته محمدی، عده‌ای این چلوکباب را به قیمت ۳۰۰۰ تومان می‌فروشند اما باید توجه داشت این نوع غذاها مشکلات و بیماری‌های متعددی می‌تواند برای مردم به همراه داشته باشد. بنابراین مصرف‌کنندگان غذای بی‌کیفیت و ارزان خریداری نکنند و سراغ واحدهای بدون مجوز نروند، چرا که این نوع محیط‌ها به واسطه نبود نظارت روی کارشان، می‌توانند به هر شکلی کار کنند.

این اظهارات در حالی مطرح می‌شود که برخی مسئولان وزارت جهاد کشاورزی علی‌رغم پیگیری‌های متعدد خبرنگار ایسنا، حاضر به پاسخگویی در این زمینه نشدند. اما محمدرضا ملاصالحی – رییس مرکز اصلاح نژاد دام وزارت جهاد کشاورزی – در این زمینه به خبرنگار ایسنا گفت که احتمالا منظور از گوشت‌های گیاهی، کنجاله سویا باشد که سال‌هاست به عنوان جایگزین گوشت توسط برخی افراد که دچار بیماری‌های خاص هستند یا نمی‌خواهند به هر دلیلی گوشت قرمز مصرف کنند، مورد استفاده قرار می‌گیرد.وی با بیان این‌که تولید گوشت گیاهی در کشور نداریم و هیچ اطلاعی در این زمینه در دسترس نیست، افزود: سوال اینجاست که چنین واحدهایی مجوز خود را از چه سازمان، نهاد و ارگانی می‌گیرند و چگونه می‌شود کنجاله سویا را در دمای بالا کباب کرد، چرا که این محصول اگر به عنوان گوشت گیاهی مدنظر باشد در حرارت تهیه کباب کوبیده نمی‌تواند دوام بیاورد و می‌سوزد. در این میان مشخص نیست دستگاه‌های نظارتی کجا هستند و چرا هر روز در گوشه و کنار خیابان‌ها یک آشپزخانه سنتی یا رستوران راه می‌افتد و اساسا چه نوع گوشتی به عنوان ماده اولیه تولید این کبابی‌های غیرمجاز مورد استفاده قرار می‌گیرد؟
منبع: بهارنیوز

افتتاح‌وتمدید سپرده‌ کوتاه‌‌مدت ممنوع شد

به گزارش مهر،بانک مرکزی اعلام کرد:مطابق سیاست‌های بانک مرکزی در خصوص سپرده‌های سرمایه‌گذاری مدت‌دار، افتتاح و تمدید سپرده‌های کوتاه‌مدت ویژه ۳، ۶ و ۹‌ ماهه بانک‌ها و مؤسسات اعتباری غیربانکی تا پایان سال ۱۳۹۶ ممنوع است. همچنین بانک ها با ارسال مدارک و مستندات توجیهی متضمن نحوه انجام محاسبات مربوط، تقاضای خود را برای افتتاح حساب سپرده‌های سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت ویژه ۳ ،۶ و ۹ ماهه برای سال ۱۳۹۷ توأم با نرخ‌های پیشنهادی، حداکثر تا پایان دی‌ماه سال جاری به معاونت نظارت بانک مرکزی ارسال کنند.

 پیرو ابلاغ بخشنامه شماره ۱۷۳۷۹۳‏‏/۹۶ مورخ ۵‏‏/۶‏‏/۱۳۹۶ موضوع اعلام سیاست‌های بانک مرکزی در خصوص سپرده‌های سرمایه‌گذاری مدت‌دار، استعلام‌های مختلف و متعددی از جانب بانک‌ها و مؤسسات اعتباری غیربانکی درباره نرخ سود سپرده‌های کوتاه‌مدت ویژه ۳، ۶ و ۹‌ ماهه با توجه به مسکوت بودن این بخشنامه در خصوص این نوع سپرده‌ها انجام شده است.لذا همچنان که در بخشنامه شماره ۳۱۴۹۳۱‏‏/۹۴ مورخ ۳۰‏‏/۱۰‏‏/۱۳۹۴ و بخشنامه شماره ۱۷۳۷۹۳‏‏/۹۶ مورخ ۵‏‏/۶‏‏/۱۳۹۶ نیز تأکید شد، بانک‌ها و مؤسسات اعتباری غیربانکی موظفند نرخ سود علی‌الحساب سپرده‌های سرمایه‌گذاری مدت‌دار را بر اساس تحلیل‌ها و برآوردهای جامع خویش از شرایط اقتصادی و روندهای آتی آن و همچنین با توجه به وضعیت شبکه بانکی و سایر بازارهای مالی تعیین کنند.

از این رو انتظار بر این است که بانک‌ها و مؤسسات اعتباری غیربانکی، ابتدا سود مورد انتظار ناشی از کل سپرده‌های سرمایه‌گذاری مدت‌دار در پایان دوره را پیش‌بینی کرده و سپس با توجه به میزان هر یک از انواع سپرده‌های سرمایه‌گذاری مدت‌دار، نرخ سود علی‌الحساب آن سپرده‌ها را ‏-به صورت محتاطانه‏- تعیین کنند.در واقع، بانک‌ها و مؤسسات اعتباری غیربانکی باید بخشی از سود مورد انتظار سالیانه را به عنوان سود علی‌الحساب سپرده‌های سرمایه‌گذاری تعیین و اعلام کنند؛ به گونه‌ای که در پایان سال مالی، سود علی‌الحساب پرداختی به سپرده‌گذاران، بخشی از سود قطعی پایان دوره باشد. این در حالی است که در حال حاضر، سود علی الحساب پرداختی توسط برخی بانک‌ها و مؤسسات اعتباری غیربانکی‏- با اتخاذ رویکردی پرریسک‏- بیشتر از سود واقعی حاصله است به نحوی که حتی تکافوی حق‌الوکاله بانک را نمی‌کند. بدیهی است که این امر، مغایر با اصول و قواعد حاکم بر قانون عملیات بانکی بدون ربا (بهره) است.

شایان ذکر است عدم رعایت این مهم از سوی برخی بانک‌ها و مؤسسات اعتباری غیربانکی که با هدف جذب سپرده بیشتر از طریق پرداخت نرخ‌های سود علی‌الحساب بالاتر صورت می‌گیرد، سبب شکل‌گیری چرخه رقابت غیرسالم و مخرب در شبکه بانکی کشور شده است. این امر، ضمن آن که موجب افزایش بهای تمام شده پول در کل شبکه بانکی و تضییع حقوق سایر ذینفعان بانک‌ها و مؤسسات اعتباری غیربانکی می‌شود، مانعی برای کاهش نرخ سود تسهیلات بوده و در نهایت، تهدیدی برای ثبات و سلامت شبکه بانکی است.

 با توجه به موارد اشاره شده و در راستای کاهش هزینه تمام‌شده پول در بانک‌ها و مؤسسات اعتباری غیربانکی و افزایش دوره ‌ماندگاری سپرده‌های سرمایه‌گذاری و همچنین ارتقای ثبات و سلامت شبکه بانکی و پیشگیری از قرار گرفتن بانک‌ها در وضعیت زیان‌دهی و ورشکستگی، مقرر است تا پایان ‌سال‌جاری، صرفاً امکان افتتاح حساب سپرده سرمایه‌گذاری مدت‌دار یک‌ساله و کوتاه‌مدت عادی با شرایط و نرخ‌های مصرح در بخشنامه شماره ۱۷۳۷۹۳‏‏/۹۶ مورخ ۵‏‏/۶‏‏/۱۳۹۶ (حداکثر ۱۵ درصد سالانه برای سپرده‌های سرمایه‌گذاری مدت‌دار یک‌ساله و حداکثر۱۰ درصد سالانه برای سپرده‌های کوتاه‌مدت عادی به صورت علی‌الحساب) فراهم باشد. بر این اساس، افتتاح و تمدید سپرده‌های کوتاه‌مدت ویژه ۳، ۶ و ۹ ماهه تا پایان سال ممنوع است.

همچنین بانک‌ها و مؤسسات اعتباری غیربانکی می‌توانند در صورت تمایل و با توجه به مفاد بخشنامه شماره ۳۱۴۹۳۱‏‏/۹۴ مورخ ۳۰‏‏/۱۰‏‏/۱۳۹۴، بخشنامه شماره ۱۷۳۷۹۳‏‏/۹۶ مورخ ۵‏‏/۶‏‏/۱۳۹۶ و همچنین بخشنامه حاضر، با ارسال مدارک و مستندات توجیهی متضمن نحوه انجام محاسبات مربوط، تقاضای خود را برای افتتاح حساب سپرده‌های سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت ویژه ۳ ،۶ و ۹ ماهه برای سال ۱۳۹۷ توأم با نرخ‌های پیشنهادی، حداکثر  تا پایان دی‌ماه سال جاری به معاونت نظارت بانک مرکزی ارسال کنند. بدیهی است موافقت بانک مرکزی برای افتتاح حساب‌های مزبور توسط هر بانک یا مؤسسه اعتباری غیربانکی، منوط به تأیید برآوردها و رعایت شاخص‌های نظارتی به ویژه رعایت نرخ های سود سپرده ها و تسهیلات از سوی بانک یا مؤسسه اعتباری غیربانکی متقاضی خواهد بود.
منبع: بهارنیوز

همزمانی انتشار دو خبر؛ حکم و قتل خاوری!

 

{محمود رضا خاوری متهم اختلاس سه هزار میلیاردی شامگاه دیروز توسط افراد ناشناس بقتل رسید! محمود رضا خاوری متولد ۱۳۳۱صادره از خرم آباد و دارای تبعیت دوگانه ایران و کانادا است. وی تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه تهران تا مقطع لیسانس در رشته حقوق و تا مقطع فوق لیسانس حقوق در دانشگاه شهید بهشتی به پایان رساند. خاوری در سالهای گذشته مشاغل مختلف مدیریت در بانک‌های صنعت و معدن و سپه داشته و آخرین مقام او مدیریت عامل بانک ملی ایران بوده‌است. خاوری در دانشگاههای مختلف، از جمله دانشکده حسابداری شرکت نفت، دانشکده امور اقتصادی و دارایی، موسسه عالی بانکداری ایران، دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه شهید بهشتی تدریس کرده است. او در هفته اول مهر ماه ۱۳۹۰ از مقام مدیریت عامل بانک ملی ایران به خاطر مشکلات عصبی حادث‌شده و بیماری مزمن و همچنین دست داشتن در فساد بزرگ استعفا داد و به کانادا فرار کرد. پلیس کانادا اعلام کرد جسد وی را شامگاه دیروز حوالی منزل شخصی وی در سان کرست از منطقه بردیل پت شناسایی نموده.این درحالیست که پلیس ایالتی کانادا ضمن شدیدترین تدابیر امنیتی از ورود خبرنگاران برای تهیه گزارش ممانعت بعمل آورده و هرگونه توضیحات دیگری درمورد چگونگی حادثه قتل اعلام ننموده است.}

برخی رسانه‌‌ها، با به زیر سووال بردن اصل این خبر، نوشته‌اند که با صدور حکم خاوری در دادگستری، خود وی با خبرسازی، شایعه کرده که در کانادا کشته شده است!

گفتنی اینکه، این خبر در حالی در فضای مجازی منتشر شده که ۳۰ آبان ماه دادگاهی برای رسیدگی به پرونده خاوری – مدیرعامل وقت بانک ملی – و از متهمان پرونده فساد بزرگ بانکی یا پرونده موسوم به سه هزار میلیاردی، به طور غیابی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی احمدزاده برگزار شد. شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب خاوری را در خصوص اتهامات مطرح شده در کیفرخواست به حبس طویل المدت، جزای نقدی و رد مال محکوم کرده است. همچنین مقرر شده دادسرا اموال بدست آمده از وی را به فروش برساند تا بخشی از محکومیت وی اجرا شود. حکم صادره قابل واخواهی است.
منبع: بهارنیوز

بیکارانِ مناطق محروم زیر پای آسیب‌ها

به گزارش ایلنا، برای نمونه مطابق گزارش «طرح آمارگیری نیروی کار» در استان کرمانشاه در تابستان سال جاری نرخ بیکاری ۱۸ درصد بود با این حال استان همدان با فاصله نه چندان دور جغرافیایی از این استان در مدت مشابه تنها ۹/۷ درصد نرخ بیکاری را تجربه کرده است.در همین باره «وحید محمودی» جامعه‌شناس توسعه و اقتصاددان به ایلنا می‌گوید: دلیل اینکه تا این اندازه نابرابری در توزیع فرصت‌های شغلی میان استان‌های مختلف کشور وجود دارد را باید در سیاستگذاری اجتماعی دولت‌ها جست برای نمونه در همین استان کرمانشاه و سایر استان‌ها که وضعیت مشابه توسعه نیافتگی دارند می‌توان عوامل مشابه برای توضیح آنچه که از آن سخن می‌گوییم؛ یافت.
محمودی؛ نابرابری در سرمایه‌گذاری، مشارکت دادن مراکز استان ها در ساختار قدرت، تخصیص ناعادلانه بودجه عمومی (بودجه با رانت سیاسی بالا) و ضعف نظام آموزشی و توانمندسازی را ازجمله این عوامل تاثیرگذار می‌داند و تاکید دارد: تا زمانی که در پی پذیرش واقعی این کمی و کاستی‌ها و لحاظ نمودن آنها در برنامه‌ریزی‌های ملی و منطقه‌ای خود نباشیم، وضع به همین منوال خواهد بود.

این جامعه‌شناس توسعه می‌افزاید: بنگاه‌های تولیدی و صنعتی یک به یک در غیاب سرمایه‌گذاران خارجی و داخلی و به دلیل ضعف در برزورسانی تکنولوژی و نبود بخش تحقیقات و توسعه (R&D) مدرن در استان‌های محروم تعطیل می‌شوند. مرگ هر بنگاه نیز به معنای مرگ بخشی از اشتغال است.به گفته وی، حتی در کشورهای توسعه یافته در شرایط مشابه توسط دولت‌ها حمایت‌های فنی و مالی لازم از بنگاه‌ها صورت می‌پذیرد چراکه رشد بخش صنعت در یک کشور به معنای تقویت صادارت و تقویت بخش خدمات است.به اعتقاد این اقتصاددان؛ در همه جای دنیا بخش خدمات است که صنعت را مورد پشتیبانی قرار می‌دهد در نتیجه این دو به هم وابسته هستند و هر دو در خدمت توسعه آن منطقه و محرومیت‌زادیی قرار می‌گیرند.

با این حال محمودی تاکید دارد؛ در دوران صنعتی زادیی شاهد تضعیف اقتصاد مولد و رشد بازارهای واسطه‌گری مالی هستیم که این برای ما هیچ حاصلی جز فربه شدن بخش‌های نامولد و افزایش محرومیت ندارد و بخش کشاورزی هم با مشکلاتی که با آن دست به گریبان است رشد پیدا نکرده است.این جامعه‌شناس توسعه، ورود ۱۰ میلیون نفر به بازار کار تا سال ۱۴۰۰ را زمینه‌ساز موج دیگری از افزایش نابرابری و شکاف در توزیع فرصت‌های شغلی دانست و اضافه کرد: جمعیت استان‌های محروم را بیشتر جوانان جویای کار تشکیل می‌دهند و باید فرصت شغلی را از قبل برای آنها برنامه‌ریزی می‌کردیم در این شرایط و با توجه به ورود ۱۰ میلیون نفر به بازار کار تا سال ۱۴۰۰ شاهد عدم تعادل در حوزه‌های اجتماعی و اقتصادی که منشا بحران‌های سیاسی و اجتماعی هستند، خواهیم بود.

محمودی تاکید دارد؛ بدون توسعه یافتگی و استحکام یافتن ساحت آن نمی‌توان به عدالت و کاهش شکاف‌ها امید داشت از این رو بارها به دولت‌ها هشدار داده‌ایم که در برنامه‌های پنج ساله توسعه و برنامه‌های سالیانه به آمایش سرزمینی توجه داشته باشد.وی در توضیح معنای آمایش سرزمینی می‌افزاید: توزیعِ متوازن و هماهنگ جغرافیایی کلیه فعالیت‌های اقتصادی-اجتماعی در پهنه سرزمین نسبت به قابلیت‌ها و منابع طبیعی و انسانی را “آمایش سرزمینی” می‌گویند. همان طور که در تعریف آن مشخص است در نتیجه لحاظ کردن آمایش سرزمینی می‌توانیم از تمامی ظرفیت‌های انسانی و طبیعی خود برای توسعه یافتگی استفاده کنیم؛ اینگونه شاهد برچیدن بساط محرمیت و کاهش نرخ بیکاری خواهیم بود؛ چرا که استان‌ها و مناطق محروم را با انبوه ظرفیت‌هایی که دارند، به حال خود رها نکرده‌ایم.به گفته این اقتصاددان، با استفاده از این ظرفیت‌ها، اشتغال به صورت متوازن به هر سه بخش صنعت، خدمات و کشاورزی هدایت می‌شود و مثلا اینگونه نمی‌شود که در یک استان که در هر سه بخش ظرفیت‌های بالایی دارد اشتغال موجود صرفا در بخش کشاورزی متمرکز شود تا در نتیجه با وقوع یک خشکسالی عده زیادی بیکار شوند.

بیکاری پای آسیب‌های اجتماعی ر ا باز کرده است
جان کلامِ مخالفان توزیع نابرابر بیکاری این است که اشغال و به تبع آن توسعه یافتگی در همه جای دنیا مرهون مشارکت دادن جمعیت جوان در بازار کار و نه حذف آنهاست؛ حذفی که حاصلی جز افزایش آسیب‌های اجتماعی همچون خودکشی و فقر ندارد؛ چنانکه سال گذشته «کاظم ملکوتی» رییس انجمن پیشگیری از خودکشی کشور گفته بود؛ میزان خودکشی در کشور پنج تا شش نفر در هر هزار نفر است، اما این میزان در کرمانشاه ۲۳ نفر در هر هزار نفر می‌باشد و آمارها نشان می‌دهد که خودکشی در این استان چهار برابر میانگین کشوری است.
این آمارهای دردناک از آسیب‌های اجتماعی را وقتی کنار اعداد و ارقام مربوط به نرخ مشارکت اجتماعی قرار دهیم، عمق فاجعه عیان‌تر می‌شود.
منبع: بهارنیوز

حجاریان: کدام اصلاحات زنده‌باد؟!

گروه سیاسی: سعید حجاریان تئوریسین اصلاحات در یادداشتی به عنوان کدام اصلاحات زنده است به بازخوانی جریان اصلاحات پرداخته است. یادداشت حجاریان را می خوانید: اخیراً بار دیگر درباره «اصلاحات» و وضعیت آن مباحثی مطرح و پرسش‌هایی به‌وجود آمده است. به‌خصوص پس از آنکه اصلاح‌طلبان و اعتدالیون با یکدیگر ائتلاف کردند و دولت آقای روحانی را به‌وجود آوردند. در این زمینه پرسش‌هایی از این قبیل مطرح شد: «اصلاحات چه نسبتی با اعتدال دارد؟»، «آیا اصلاحات تبدیل به پله‌ای برای اعتدال شده است؟»، «آیا اصلاح‌طلبان از اعتدال به‌عنوان ابزاری برای خروج از انزوا استفاده کرده‌اند؟»، «اصلاح‌طلبان از مواضع خود تا چه حد عدول کرده‌اند؟» «و دست آخر اینکه از اصلاحات چه مانده است؟»
من در این مجال سعی می‌کنم به مصداق «ادل دلوک فی الدلاء» از زاویه‌ای خاص مجدداً به موضوع اصلاحات بپردازم؛ هر چند که تاکنون مقالات متعددی در این باب نوشته‌ام که شاید مشهورترین آن‌ها «زنده ‌باد اصلاحات!» باشد. اکنون شاید لازم باشد نگاهی دوباره به بخش دوم آن مقاله که معطوف به جوهر اصلاحات -که ماندگار است- انداخته شود و احیاناً نواقص‌اش برطرف شود هر چند که در اینجا مجال چندانی ندارم و بسط موضوع را به فرصت دیگر موکول خواهم کرد.
جوهر اصلاحات توسعه سیاسی با همه لوازم‌اش بود؛ مستقل از آنکه در سایر زمینه‌ها مانند اقتصاد و فرهنگ چه می‌گذشت. به هر میزان که اصلاحات از این شاقول فاصله گرفت، رنگ باخت لذا به گمان من کماکان مسائل سابق که معطوف به توسعه و نوسازی سیاسی در ایران می‌شود پابرجا هستند و همان‌ها هسته سخت اصلاحات را تشکیل می‌دهند. اما اکنون پس از گذشت قریب به سه دهه از مطرح شدن مباحث پیرامون توسعه و نوسازی سیاسی در ایرانِ پس از انقلاب می‌توان به گذشته نگاهی انداخت و بعضی از خلاء‌ها و خلل‌ها را بررسی کرد.
از ابتدا لازم بود در کنار نوسازی سیاسی به مقوله عدالت نیز پرداخته شود. غفلت از عدالت باعث شد که عده‌ای با شعارهای پوپولیستی و پخش پول به صحنه بیایند و خود را مدافع عدالت معرفی کنند؛ همان‌هایی که هیچ نسبتی با عدالت نداشتند و جز فساد دستاوردی برای کشور به ارمغان نیاورند. اساساً انقلابات در هر جای دنیا پاسخی هستند به تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌ها و انقلاب ایران نیز از این قاعده مستثنی‌ نبود ولی متأسفانه پس از پیروزی انقلاب هیچ‌گونه گشایش نظری و تئوری‌پردازی در این خصوص صورت نگرفت و حداکثر به مواعظ و پندهای بزرگان دینی اکتفا شد. این مهم از چشم اصلاح‌طلبان نیز دور ماند و هنوز این موضوع در بوته اجمال و ابهام باقی مانده و نزد برخی عدالت‌خواهی به کمونیسم و سوسیالیسم ترجمه می‌شود. به‌خصوص از زمان دولت سازندگی به بعد که توسعه اقتصادی محور قرار گرفت به‌کلی عدالت بحث ممنوعه شد تا آنجا که هنوز در میان اقتصاددانان به این واژه به دیده شک و تردید نگاه می‌شود.
اصلاحات در ابتدا به‌صورت نخبه‌گرایانه مطرح شد و حداکثر به‌عنوان ضمیمه‌ای بر اصلاحات اقتصادی درآمد تا بتواند ضایعات آن بُعد از توسعه را رفع و رجوع کند اما بعدها اصلاحات جامعه‌محور مطرح شد که در آن یک پایه اصلاحات در درون جامعه قرار داشت که بدون وجود یک جنبش اجتماعی نمی‌توانست کاری از پیش ببرد؛ ولی هنوز راه درازی در پیش است تا نشان دهیم چه نسبتی میان بهبودخواهی حکومتی و جنبش اجتماعی وجود دارد و چگونه می‌توان این دو مقوله را هم‌فاز کرد.

مشکل ما این بوده است که عده‌ای از اصلاح‌طلبان که به زدوبند در بالا مشغول بوده‌اند و نسبتی با پایین‌ نداشته‌اند کم‌کم از مواضع خود عدول کرده و به کانفورمیست‌هایی تبدیل شده‌اند که به هیچ اصولی‌ معتقد نیستند و هنوز هم داعیه اصلاح‌طلبی و حتی پیشتازی این امر را دارند. از طرف دیگر عده‌ای نیز در بعضی جنبش‌های اجتماعی شرکت کردند و چون نماینده‌ای از خودشان نداشتند، قدرت‌های بیگانه خود را قیم آن‌ها معرفی کردند. لذا در این میان می‌بایست به نقش حزب به‌مثابه buffer توجه داشت.
اصلاحات در محدوده خاصی باقی ماند. در انتخابات دوم خرداد بیست میلیون از مردم به صحنه آمدند که هر کدام به‌نوعی طرفدار اصلاح بودند در حالی که میسر نبود ارکان این حماسه ملی را در کوزه محدودی چون احزابِ اصلاح‌طلبِ نخبه‌گراِ جای داد. از این رو بسیاری از نیروهای علاقه‌مند به اصلاحات خارج از دایره بازی قرار گرفتند و به‌مرور سرخورده شدند. علیرغم اینکه شعار اصلاحات، «ایران برای همه ایرانیان» بود، ارتباط وثیقی میان نخبگان اعم از سیاسی و غیرسیاسی -که شاید در بعضی جاها با احزاب اصلاح‌طلب احساس همدلی نمی‌کردند- برقرار نشد. از طرف دیگر اصلاح‌طلبان اطراف آقای خاتمی نسبتاً exclusivist بودند و از جذب بخش‌های عظیمی از نخبگان و هنرمندان و اساتید دانشگاه و… غافل شدند چرا که پیشینه خط‌امامی‌شان مانع از آن می‌شد که به سمت بعضی چهره‌ها گام بردارند البته که در این میان شخص رئیس‌جمهور علیرغم آنکه در لباس روحانیت بود، متفاوت از سایرین عمل کرد.
اصلاحات دارای پایگاه اجتماعی مشخصی نبود. به این معنا که منافع گروه یا طایفه خاصی را نمایندگی نمی‌کرد و به‌نوعی گرایش تمام‌خلقی داشت. به این معنا که از کارگران و روستائیان و اقوام و طبقه متوسط جدید تا سرمایه‌داران طرفدار داشت و هر کدام از این‌ها دارای منافعی بودند که گاه در تعارض با منافع دیگری تعریف می‌شد. به همین سبب اصلاحات نتوانست در طول هشت سال گروه هدف خود یا به عبارتی پایگاه اجتماعی‌اش را تعیین و با آن ارتباط برقرار کند. شاید این مشکل را نه دولت سازندگی داشت و نه دولت معجزه هزاره سوم؛ چرا که آن دو دولت از قبل مشخص کرده بودند که منافع چه کسانی را نمایندگی خواهند کرد ولی اصلاحات بیشتر به‌دنبال منافع ملی بود و با اینکه کارنامه اقتصادی درخشانی از خود به‌ جای گذاشت اما پایگاه مشخصی نداشت و البته هنوز هم ندارد و به همین دلیل هم است که نیروهای اجتماعی که طرفدار اصلاحات بودند به این سو و آن سو می‌غلتند و اصلاحات را کم‌مایه می‌کنند.
اصلاح‌طلبان تا همین امروز نتوانسته‌اند به‌صورت حرفه‌ای عمل کنند. به بیان ساده احزاب اصلاح‌طلب غالباً از جیب خورده‌اند و کادرهای حرفه‌ای نداشته‌اند؛ کادرهایی که از حزب حقوق بگیرند، تمام‌وقت در اختیار حزب باشند و مانع از آماتوریسم حزبی شوند. بعضی احزاب که کوچک‌تر و حرفه‌ای‌تر بودند پایگاه مردمی خاصی نداشتند و احزاب بزرگتر که عمدتاً از دل دانشگاه بیرون آمده بودند کمابیش خصلت‌های انجمن‌‌های اسلامی را به‌ خود گرفته بودند که مهم‌ترین آن‌ها آماتوریسم بود لذا نه منبع مشخصی برای گذران امور جاری حزب در اختیار داشتند و نه حق عضویت کفاف مخارج را می‌داد. در نتیجه این کاستی، احزاب بدل به ستاد انتخاباتی شدند که پس از هر انتخابات موتور محرک خود را به‌صورت standby در می‌آوردند.
سیاست و اخلاق هم‌ریشه هستند و هر دو ذیل حکمت عملی قرار می‌گیرند. از این رو کسانی که کار سیاسی می‌کنند باید منش اخلاقی خود را داشته باشند. اصلاح‌طلبان گرچه بسیار خلیق بودند اما تئوری اخلاق نداشتند و در این زمینه کم‌کاری کردند و در نتیجه افراد اصلاح‌طلب به‌عنوان اسوه اخلاق به جامعه معرفی شدند، در حالی که احزاب باید با تعریف پرنسیپ‌هایی چنین نقشی را ایفا می‌کردند. یکی از مهمترین پرنسیپ‌ها نقد خود است و آن هم نقد اجتماعی و نه نقد در گوشی. متأسفانه اصلاح‌طلبان در این زمینه کوشا نبودند شاید به دلیل ترس؛ ترس از آنکه رقبایشان آن‌ها را مورد سرزنش قرار دهند. اما این امر توجیهی برای فراموشی انتقاد از خود نبوده و نیست. انتقاد از خود آن‌ هم در عرصه عمومی باعث ارتقاء منزلت می‌شود ولو آنکه دیگرانی آن را دست‌مایه تحقیر و تعییر قرار دهند.
اصلاحات اگر بتواند در زمینه‌های اخلاق، عدالت و آزادی خط قرمزهای خود را تعیین کند و از آن‌ها عدول نکند، هم می‌تواند در ائتلاف‌ها شرکت کند و هم می‌تواند با قدرت گفت‌و‌گو کند. متأسفانه در مواقعی شاهد بوده‌ایم که اصلاح‌طلبان به‌خاطر فشارها، منافع، شرایط جهانی و ائتلاف از بعضی خطوط قرمز عبور کرده‌اند؛ خطوط قرمزی که متأسفانه نوشته نشده‌اند و نمی‌توان برپایه آن‌ها کسی را بازخواست کرد ولی در وجدان مردم تصویری از آن‌ وجود دارد. به همین خاطر است که می‌بینیم در بعضی موارد مرز میان اصلاحات و سایر نیروهای اجتماعی کمرنگ می‌شود و در همین مرزها است که افراد بی‌پرنسیپ به ارتزاق و موج‌سواری مشغول‌ می‌شوند یعنی هم از برند اصلاح‌طلبی بهره می‌برند و هم از رانت استفاده می‌کنند.
معمولاً می‌گویند هر سیستم انسانی دارای چشم‌انداز، برنامه و هدف است. درون اصلاحات تا حدودی برنامه وجود داشت، تا حدودی هم به‌صورت غریزی هدف مشخص بود اما چشم‌انداز درازمدتی وجود نداشت. فی‌المثل اصلاح‌طلبان فکر نمی‌کردند ممکن است کرسی‌های شورای دوم به کلی واگذار شود یا گمان نمی‌بردند روزی دولت معجزه جایشان را بگیرد. این غفلت به این خاطر بود که گمان می‌کردند نبض جامعه را در دست دارند و چشم‌انداز سبزی در مقابل‌شان تا افق‌های دوردست گشوده است. آن‌ها غافل بودند که ارتش ذخیره بیکاران و نیروهای حاشیه‌ای قدرت گرفته‌اند و ممکن است به نواله یارانه‌ای تن به هر کاری بدهند؛ آن‌ها ندیدند که بوش در آمریکا بر سر کار آمده است و چه نگاهی نسبت به ایران دارد؛ آن‌ها ندیدند منطقه در حال میلیتاریزه شدن است؛ آن‌ها ندیدند دستگاه اطلاعات موازی در حال شکل‌گیری است و قس‌ علی هذا.
القصه، اصلاحات حال و روز خوبی ندارند ولی تنها راه رهایی کشور از معضلات همین اصلاحات است و هنوز هیچ بدیلی در مقابل آن وجود ندارد. نه کسانی که به‌دنبال قیام‌های خیابانی هستند ره به جایی می‌برند و نه کسانی که به امید ترامپ‌ نشسته‌اند و نه کسانی که به وضع موجود دل خوش کرده‌اند و سرشان را جز به علامت تأیید فرود نمی‌آورند. هیچ‌ یک از این‌ها گرهی از کار فروبسته ما نخواهند گشود؛ این کشور آفت زده است و اصلاحات تنها نیرویی است که می‌تواند به دفع آفات آن کمک کند، بدون آنکه این مریض زیر تیغ جراحی از بین برود. کسانی که با نگاه ملی به مسائل می‌نگرند و اندک دلبستگی به دین دارند و حرکت امام حسین(ع) را حرکتی اصلاحی تلقی می‌کنند باید تلاش کنند، اصلاحات اصلاح شود و به‌جای پروژه‌های «انقلاب در انقلاب» یا «انقلاب مستمر» که ره به جایی نمی‌برند، پروژه «اصلاحات در اصلاحات» یا «اصلاح مستمر» را در دستور کار قرار دهند.
 
منبع: بهارنیوز

ایران کشور مهم منطقه است

به گزارش ایرنا به نقل از تارنمای تلگراف، جانسون گفت: ایران کشور مهم در منطقه‌ راهبردی اما بی‌ثبات و متلاطم قرار دارد. این منطقه برای امنیت و رونق انگلستان اهمیت دارد.وی ادامه داد: اولین سفر من به ایران فرصتی برای گفت وگوهای بیشتر درخصوص برخی مسائل حساس از جمله چگونگی یافتن راه حلی برای پایان درگیری ویرانگر یمن و تضمین دسترسی بیشتر نهادهای امداد رسانی برای کاهش رنج شدیدی است که مردم آن کشور متحمل می‌شوند.جانسون ادامه داد: من همچنین بر تداوم حمایت انگلستان از توافق هسته‌ای تاکید و در عین حال برخی نگرانی‌های ما درخصوص فعالیت‌‌های ایران در منطقه را روشن می‌کنم.وزیر امور خارجه انگلستان ادامه داد: گرچه روابط ما با ایران از سال ۲۰۱۱ پیشرفت چشم‌گیری داشته است، با این حال این روابط همچنان سر راست نیست و برسر بسیاری از مسائل توافق وجود ندارد.وی افزود: گفت وگو، اصل کلیدی برای مدیریت تفاوت‌ها و پیشرفت در مسائلی است که اهمیت دارد، به همین سبب انتظار سفری سازنده دارم.جانسون ادامه داد: نگرانی عمیق خود را در مورد پرونده‌های کنسولی افراد دو تابعیتی ابراز و آنجا که زمینه اقدام بشردوستانه فراهم باشد، آزادی آن‌ها را پیگیری خواهم کرد .جانسون روز جعه به منظور گفت وگو با سلطان قابوس پادشاه عمان و دیگر مقام‌های این کشور، به مسقط سفر کرد. وی امروز (شنبه) وارد تهران می شود.
منبع: بهارنیوز

آیا سرانجام تک‌روی انزواست؟

روزنامه بهار: بار دیگر دونالد‌ ترامپ و بار دیگر یک تصمیم جنجالی. رییس‌جمهور ایالات متحده بر خلاف رؤسای‌جمهور پیشین آمریکا، قدس را به عنوان پایتخت رژیم اسرائیل به رسمیت شناخت. این تصمیم سبب ایجاد موج اعتراضی بسیار گسترده‌ای در سراسر جهان شد. از کشورهای اسلامی تا کشورهای اروپایی و مسئولان اتحادیه اروپا، از سازمان ملل تا سیاسیونی در آمریکا؛ همه و همه نسبت به این تصمیم‌ترامپ با صدایی بلند اعتراض کرده و این اقدام را تیر خلاص دولت ایالات متحده به مذاکرات صلح دانستند. با نگاهی به واکنش‌ها به این تصمیم می‌توان گفت که تنها مقامات رژیم اسرائیل از تصمیم‌ترامپ حمایت کرده‌اند و جامعه جهانی روی خوشی به اعلام قدس به عنوان پایتخت اسرائیل نشان نداده است.

 به طور کلی می‌توان واکنش‌های مخالفت‌آمیز با این تصمیم رییس‌جمهور ایالات متحده را به دو گروه عمده تقسیم کرد. بخش اول از آن جهت به مخالفت با اعلام قدس به عنوان پایتخت اسرائیل برخاسته‌اند که اساساً موجودیتی به نام اسرائیل را به رسمیت نشناخته و هر تصمیمی که یک سوی آن جنبه حمایتی از این رژیم را داشته باشد بر‌نمی‌تابند؛ چه نطق اخیر‌ترامپ و چه مذاکرات صلح. مواضع مقامات ایران، سوریه، عراق، کره‌شمالی و… را می‌توان در این چارچوب ارزیابی کرد. گروه دوم مخالفان‌ترامپ کشورها و نهادهای بین‌المللی هستند که این اقدام را به دلیل آنکه به درستی سبب کُند شدن و یا حتی از کار افتادن تلاش‌ها برای روند سازش و مذاکرات صلح میان فلسطین و اسرائیل می‌دانند با اعلام قدس به عنوان پایتخت رژیم اسرائیل مخالف هستند.

جدا از این تفاوت به طور کلی می‌توان مخالفت‌ها با تصمیم‌ترامپ را یک مخالفت جمعی در سطح جهان ارزیابی کرد.چندی پیش که شاهد نطق دونالد‌ترامپ درباره برجام بودیم هم یک چنین وضعیتی به وجود آمد. رییس‌جمهور آمریکا در آن مقطع زمانی به دنبال آن بود که با اعلام ادعایی مبنی بر عدم پایبندی ایران به مفاد برجام شرایط را برای بر هم زدن توافق هسته‌ای میان ایران و کشورهای گروه ۵+۱ فراهم آورد اما آنچه در صحنه عمل رخ داد واکنش تند طرف‌های دیگر برجام از ایران و روسیه و چین تا سه کشور اروپایی و اتحادیه اروپا بود.

با نگاهی به این دو رخداد که با وجود تفاوت‌های مشخص آن در عدم همراهی جامعه جهانی با تصمیم دولت‌ترامپ با یکدیگر نقاط اشتراکی دارد شاهد اتخاذ نوعی سیاست انزواطلبانه از سوی مقامات ارشد ایالات متحده هستیم.‌ترامپ بر خلاف دولت گذشته ایالات متحده اعتقادی به اجرای تصمیمات بر اساس اجماع بین‌المللی نداشته و نوعی تکروی سیاسی را دنبال می‌کند. این در حالی است که در دنیای امروز دیگر امکان اجرای تصمیمات بدون همراه ساختن جامعه جهانی وجود ندارد. اعلام قدس به عنوان پایتخت رژیم اسرائیل از سوی دونالد‌ترامپ را می‌توان در دو سطح موضوع فلسطین و جایگاه ایالات متحده در سطح جهان ارزیابی کرد.

این تصمیم که در آینده‌ای نه چندان دور با اعلام انتقال سفارت آمریکا به قدس نیز همراه خواهد شد می‌تواند صدمات جبران‌ناپذیری را بر تلاش‌های جامعه جهانی برای به سرانجام رساندن مذاکرات صلح و اتخاذ سیاست «دو دولت» وارد آورد و اعتراضات جامعه جهانی در روزهای اخیر را نیز می‌توان از همین زاویه تحلیل کرد. اما سطحی دیگر از این رویداد اثرات انزواطلبی‌ترامپ بر جایگاه آمریکا در سطح جامعه بین‌الملل است. در این باره تحلیل‌گران دو دیدگاه مختلف را مطرح می‌کنند. برخی بر این عقیده‌اند که واکنش‌ها به اقدامات یکسویه‌گرایانه‌ترامپ در عمل اتفاقی را رقم نخواهد زد و به دلیل اَبَر قدرتی ایالات متحده شاهد تقابلی واقعی از سوی جامعه جهانی با آمریکا نخواهیم بود؛ در نتیجه سیاست‌های‌ترامپ تغییر محسوسی را در جایگاه مهم آمریکا در معادلات بین‌الملل ایجاد نمی‌کند.

در طرف مقابل گروهی دیگر از کارشناسان سیاست خارجی بر مبنای این نکته که جهانِ امروز جهانی بر مبنای همکاری‌های مشترک است انزواطلبی دولت دونالد‌ترامپ را سبب کاهش قدرت و نفوذ آمریکا در سطح جهان ارزیابی کرده و بر این اعتقادند که در پایان دوره چهار ساله دولت‌ترامپ شاهد کاهش محسوس قدرت آمریکا خواهیم بود.باید منتظر ماند و دید که انزوا طلبی رییس‌جمهور آمریکا چه تاثیری بر این کشور و همینطور آنچه در سطح جهان می‌گذرد خواهد گذاشت.
منبع: بهارنیوز

احمدی‌نژاد در فکر انتخابات ۱۴۰۰ است

آیت الله محسن غرویان در گفت‌وگو با  ایلنا، درباره مطالبه‌گری اصلاح‌طلبان از رئیس‌جمهور در مورد وعده‌های انتخاباتی و امور کشور گفت: معتقدم مطالبه‌گری زمان ندارد و باید همیشه وجود داشته باشد، رئیس دولت باید احساس کند که مردم پیگیر مطالبات خود هستند و آن‌ها را تعقیب می‌کنند.وی خاطرنشان کرد: آقای روحانی همیشه از نقد استقبال می‌کند و در سخنرانی اخیرشان هم بارها این نکته را گوشزد کردند که رئیس‌جمهور و دولت را نقد کنید.این مدرس حوزه علمیه قم با بیان اینکه رئیس‌جمهور باید آمادگی نقد را داشته باشند، عنوان کرد: مسئولان، دولت‌مردان و رئیس‌جمهور باید بدانند مردم همیشه پیگیر مطالبات هستند و بر رفتار نمایندگان و کسانی که انتخاب کردند تا امور اجرایی کشور را به دست بگیرند، نظارت دارند.

رئیس‌جمهور بارها تکرار کرد که مرا نقد کنید
وی در پاسخ به این که سوال عده‌ای معتقدند نقد باعث تضعیف دولت و اصلاح‌طلبانی می‌شود که از آقای روحانی حمایت کرده‌اند، گفت: اصلا چنین چیزی نیست، نقد اگر منصفانه باشد نه تنها باعث تضعیف دولت نمی‌شود بلکه راه جدیدی را پیش روی مسئولان قرار می‌دهد.غرویان تاکید کرد: رئیس‌جمهور بارها تکرار کردند که من را نقد کنید، اگر نقد نباشد که دست‌های ما بسته می‌شود و دیگر نمی‌توانیم پیگیر مطالبات خود باشیم.

برخلاف تصورات، مردم ما بسیار نقدپذیر هستند
وی با اشاره به اینکه عده‌ای نقد نمی‌کنند بلکه قصدشان تخریب و تضعیف است، عنوان کرد: نقد دولت باید عاقلانه، حکیمانه، منطقی و منصفانه باشد.این استاد مؤسسه امام خمینی افزود: من با اینکه یکی از حامیان دولت هستم اما نقدهایی را نیز دارم که به صراحت بیان میکنم و آقای روحانی بارها برای بیان این نقدها از بنده تشکر کرده‌اند. نقد باید به دور از غرض‌ورزی باشد و باید مصالح کشور در نظر بگیرد.غرویان با بیان اینکه عده‌ای می‌گویند مردم ما نقدپذیر نیستند، گفت: باور غلطی که مطرح می‌شود مردم ما نقد را نمی‌پذیرند و میانه خوبی با این امر ندارد. این طرز فکر درست نیست اتفاقا روحیه نقدپذیری مردم بسیار بالاست.

اصولگرایان باید مقابل انحراف بایستند
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب در پاسخ به این سوال که چرا اصولگرایان در مقابل احمدی‌نژاد و رفتارهای او سکوت کرده‌اند، گفت: اگر اصولگرایان مانند آیت‌الله حائری شیرازی باشند، یعنی انصاف، عدالت و شفافیت  داشته باشند؛ همانند ایشان صاف و شفاف با مردم سخن بگویند و  اشتباهات گذشته خود را بیان کنند، بهتر است. این که واقعیت را نباید با مردم درمیان بگذاریم، درست نیست. از خدا که پنهان نیست از خلق خدا هم نباید پنهان باشد باید در برابر انحراف ایستاد و اگر در گذشته به ناحق از او دفاع کرده‌اند، اعتراف کنند.غرویان خاطرنشان کرد: وقتی آیت‌الله حائری شیرازی نزد مردم اعتراف می‌کند مابقی اصولگرایان هم باید همین کار را انجام دهند و در برابر انحراف ایستادگی کنند.

احمدی‌نژاد در حال زمینه‌سازی برای انتخابات ۱۴۰۰ است
وی درباره رفتارهایی که احمدی‌نژاد و یارانش انجام می‌دهند، عنوان کرد: معتقدم رفتار رئیس دولت‌های نهم و دهم در حال زمینه‌سازی برای انتخابات ۱۴۰۰ است. آنان باز هم می‌خواهند از روش حمله به بزرگان نظام و جوسازی استفاده کنند تا سوار بر یک موج بتوانند در سه سال آینده عده‌ای را با خود همراه کنند در حالیکه مردم دیگر احمدی‌نژاد را انتخاب نخواهند کرد و او با اقبال مردم مواجه نمی‌شود.غرویان تاکید کرد: مردم از این گونه چهره‌های ماجراجو دیگر خسته شده‌اند آنان امروز به دنبال عقلانیت و آرامش هستند و با کسانی که مصالح کشور را به خطر می‌اندازند، کاری ندارند.این استاد مؤسسه امام خمینی یادآور شد: انتخابات اخیر  مجلس شورای اسلامی، خبرگان و ریاست‌جمهوری نشان داد مردم ما دنبال عقل‌گرایی، منطق و جاری شدن تفکر در جامعه هستند و دیگر ماجراجویان که کشور را به خطر  می‌اندازند، انتخاب نمی‌کنند.
منبع: بهارنیوز

لغو تریبون‌های دانشجویی شایسته نیست

روزنامه بهار: تعدادی از انجمن‌های اسلامی دانشجویان که در حال شکل‌دهی به اتحادیــــه‌ی «انجمن‌های اسلامی دانشجویان پیرو  خط  امام» هستند، با صدور بیانیه‌ای به مناسبت روز دانشجو نسبت به برخی سیاست‌های دولت در دانشگاه انتقاد کردند.متن کامل این بیانیه که نسخه‌ای از آن برای روزنامه بهار ارسال شده است به شرح زیر است:
«تمام مسایل به دست دانشگاه است. یعنی این دو تا قطبِ دانشگاه و روحانی همه‌ی مقدرات مملکت در مشت اینهاست. دانشگاهی، دانشجو، چه دانشجوی قدیمی، چه دانشجوی جدید، همه مسائل توی دست اینها باید حل بشود. این‌ها قوه متفکره‌ی یک ملت هستند». صحیفه امام خمینی (ره)، ج ۸، ص ۱۴۱.
درود خداوند بر روان پاک دانشجویان شهیدی که در سال‌های سرد و سیاهِ کودتای ننگین علیه مردم، مجاهدانه بر تجلی استبداد و استکبار شوریدند و در قربانگاه‌شان با خون خود نوشتند «دانشجو می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد». آری همان‌ها که امتداد مبارزه‌شان علیه ظلم و خودکامگی نشان داد اگر ایمان باشد خون بر شمشیر هم پیروز است.
جنبش دانشجویان مسلمان ایران با دستان سرخ خود به جمهوری اسلامی آریِ سبزی گفت تا بر مبنای جمهوریتِ نظام انتخابات حداکثری و آزاد برگزار شود و عصاره‌ی فضایل ملت در مجلس شورای اسلامی و دستگاه اجرایی به نمایندگی از ملت خروشان انقلابی به وظیفه‌ی خود عمل کند، نه اینکه چون قبل، فقط مشتی دست‌نشانده ادعای نمایندگی داشته باشند و بس. و برمبنای اسلامیتِ علوی روحیه ظلم ستیزی، عدالتخواهی و مکارم اخلاقی در میان جامعه مستولی شود، نه اینکه چون منش اصحاب صفین و بر مبنای اسلام اموی، قرآن بر نیزه و باران رحمت از دولتی سر قبله‌ی عالم باشد و سیل و زلزله از معصیت مردم!
دست به مبارزه با استبداد زد تا میزان، رأی ملت باشد، شعار استقلال و آزادی داد تا حکومتی تشکیل شود که اولویت خود را حفظ و مراقبت از آزادی‌های مدنی و حقوق شهروندی ولی نعمتان خود قرار دهد.
و اکنون در شصت چهارمین سالگرد گرامیداشت سه آذر اهورایی جریان دانشجویی مستقل و حق‌طلب همچنان پرچم مبارزه با جهل و انحراف و تحجر و تنگ‌نظری و خودکامگی و سرسپردگی را زمین نگذاشته است.
امروز با وجود این که بیش از چهار سال از مدت ریاست دکتر حسن روحانی بر جمهور مردم می‌گذرد، اکتفای ایشان به تمدید وعده‌ها و عدم تلاش مجدانه برای محقق ساختن خیل مطالبات بر زمین مانده‌ دانشگاهیان نگرانی این قشر را برانگیخته است. در روزگاری که هر کسی از هر گوشه‌ای عزمش را برای تضعیف جایگاه دانشگاه و کاهش اثرگذاری جریان دانشجویی جزم کرده، آیا رواست دولتی که رأی خود را بر شعارِ بهبود وضعیت دانشگاه استوار ساخته است؛ به مطالبات دانشگاهیان کم توجهی کند و به علاوه‌ی خیل وعده‌های تحقق نیافته با اعمال سیاست‌های نادرست و تبعیض‌آمیز کالبد بیمار دانشگاه را مبتلاتر نماید؟
جناب آقای روحانی!
۱- دانشگاه نه بازیچه‌ دست سیاست‌مداران است که هرگاه عده‌ای خواستند دانشجویان را به میدان حمایت از خود بیاورند و سخنان خود را از حلقوم آنها بگویند و هرگاه منافع‌شان اقتضا نکرد صدای آنها را خفه کنند. و نه عنصری خنثی و بی‌رگ است که در قبال هر آنچه در جامعه می‌گذرد سکوت کند و بی‌تفاوت از کنار آن بگذرد.
اگر جامعه‌  دانشجویی از شما وزیر علومی شجاع و کارآمد می‌خواهد برای آن است که بتواند در مقابل مطامع دیگرانی که می‌خواهند استقلال دانشگاه‌ها را زیر سئوال ببرند و یا از آن‌ها استفاده‌ ابزاری ببرند ایستادگی کند و از کیان این ساحت مقدس دفاع کند نه آنکه آن را به پشیزی بفروشد و دردم قالب تهی کند.
مطالبه‌  ما دانشجویان پیرو خط امام از وزیر علوم برخلاف دیگران، نه بر اساس معامله بر سر گزینه‌ها و سیاسی‌کاری ست و نه بر اساس سهم‌خواهی برای حلقه‌های مشاوره‌ای و نه بر اساس رانت‌خواهی ست، که بر اساس نتیجه‌ عملکرد ایشان در قبال دانشگاه است. وزیر محترم علوم می‌تواند با محافظه‌کاری و انفعال آماج انتقادات ما باشد یا با ارائه کارنامه‌ای مشحون از عملکرد مثبت و تحول، مورد تقدیر و ستایش ما قرار گیرد؛ که البته امیدواریم چنین باشد. لذا بنایی برای قضاوت زودهنگام یا تخریب افراد نداریم.
۲- سیاست دولت‌های پس از دولت مهندس موسوی و دولت شما، البته بر خلاف نص صریح قانون اساسی در قبال آموزش عالی کشور نشان دهنده‌ غلبه‌ی نگاه به دانشگاه به مثابه‌ تجارتخانه و دانشجو به‌سان کالاست. نگاهی که در قالب سیاست‌هایی چون کاهش سنوات مجاز تحصیلی، کاهش یارانه‌های رفاهی، افزایش روز افزون ظرفیت پولی دانشگاه‌ها، طرح کارورزی فارغ‌التحصیلان دانشگاهی و موارد مشابه دیگر آنچنان نمودار گشته است که روی بزرگترین اقطاب سرمایه‌داری دنیا را نیز سفید کرده‌ایم! تا آنجا که در حال حاضر ۸۷ درصد از دانشجویان کشور بابت تحصیل خود شهریه می‌پردازند درحالیکه این آمار در آمریکا زیر پنجاه درصد است. چگونه است که در حوزه‌های علمیه طلبه‌ها شهریه را دریافت می‌کنند اما در دانشگاه‌ها دانشجویان باید شهریه را پرداخت کنند؟ آیا منطق آقایان می‌پذیرد که حوزه‌های علمیه هم طلبه‌ پولی پذیرش کنند؟ اگر نه چطور پزشکی و مهندسی که با جان انسان‌ها در ارتباط است پولی باشد؟ خودکفایی دانشگاه‌ها باید از محل کارآمدی در آموزش و ارتباط با صنعت شکل بگیرد نه صرفاً از محل دریافت شهریه از دانشجویان! در شرایطی که اقشار فرودست جامعه به سبب شرایط نامساعد معیشتی زیر بار تأمین نیازهای اساسی خود کمر خم کرده‌اند، آیا رواست که دولت با اعمال چنین سیاست‌هایی فرصت تحصیل علم را از بخش قابل توجهی از جامعه سلب نماید؟ آیا رواست در جامعه‌ای که کارگر به جرم مطالبه‌ حقوقش شلاق می‌خورد و معلم به جرم فعالیت صنفی به زندان می‌رود و کسر عظیمی از جامعه با چالش‌ها و دشواری‌های معیشتی روبه‌روست، با اعمال چنین سیاست‌هایی تنها مسیر رشد و پیشرفت فرودستان را نیز مسدود کنیم؟
وای بر ما دانشجویان پیرو خط امام (س) که اجازه دادیم پس از حدود چهار دهه سرنوشت انقلاب اسلامی به جایی برسد که برخی درون آن نه تنها عزمی برای رفع تبعیض و نابرابری ندارند، بلکه با اعمال سیاست‌های نادرست آشکارا اندام فربه قشر مرفه را فربه‌تر و پیکر نحیف قشر فرودست را نحیف‌تر می‌سازند. ما در برابر پیر مرادمان ابراز شرمندگی می‌کنیم که عدم حضور و عدم مطالبه‌گری صریح ما سبب گشته است که گویی راه جمهوری اسلامی از راه انقلاب مستضعفین جدا شده است. ما شرمساریم که این هشدار امام (س) را قاطعانه فریاد نزدیم که: «خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار شوند. معاذاله که این با سیره و روش انبیا و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین (ع) سازگار نیست.»
۳- متاسفانه استمرار نگاه کالایی به دانشجو منحصر به ابعاد اقتصادی آن نمی‌شود. شاهد هستیم که جریان‌های سیاسی و غیرسیاسی خارج از دانشگاه در حالی از فعالین و تشکل‌های دانشجویی به نفع مطامع خود تغذیه می‌کنند! چگونه قابل پذیرش است که تشکل‌های دانشجویی به بنگاه‌های سیاسی تبدیل شده و فعالین دانشجویی که اساسی‌ترین هویت آن استقلال از مبادی قدرت-ثروت است، به مثابه‌ی کالای سیاسی بین گروه‌ها و جریان‌های مختلف به استخدام درآیند و مبادله شوند؟! غیرقابل پذیرش‌تر آن‌که شاهد بودیم دولت نیز تلاش می‌کند با حمایت خاص از برخی طیف‌ها یک بازوی دانشجویی برای خود جور کند و به این آسیب دامن زند! اتفاق نامبارکی که در دولت سازندگی نیز رخ داد.
تسریع در روند صدور مجوز تمامی اتحادیه‌های دانشجویی اعم از صنفی و سیاسی، خصوصاً «انجمن‌های اسلامی دانشجویان پیرو خط امام» از مطالبات اصلی فعالین دانشجویی است که باید در اسرع وقت در دستورکار وزارتین قرار گیرد. همچنین شایسته نیست در دولتی که قرار بود شعار «دانشگاه امن، نه امنیتی» و «دانشگاه پادگان نیست» را سرلوحه کار خود قرار دهد، همچنان فعالین دانشجویی به جرم انتقاد با فشار و تهدید و تحدید روبه‌رو شوند و مجدداً ستاره‌دار شوند. دولت اگر شهامت پیگیری ماجرای ۳۰۰۰ بورسیه غیرقانونی را ندارد، حداقل شایسته نیست وقتی مدعی‌ست تلاش برای ایجاد فضای آزاداندیشی در دانشگاه‌ها را در دستور کار دارد، مدیران محافظه‌کاری در دانشگاه‌ها باشند که به طرق مختلف، از سر و ته فعالیت‌های دانشجویی بزنند؛ تا جاییکه می‌بینیم به دلیل اعمال همین سیاست‌های محافظه‌کارانه، برنامه‌های دانشجویی هر ساله از محتوای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی تهی‌تر شده و از انواع برنامه‌های سرگرم کننده و بی محتوا پر می‌شوند!
۴ – متاسفانه سال‌هاست که حق حضور دانشجویان منتقد در تریبون‌های مختلف کشوری به بهانه‌های مختلف سلب یا محدود شده است. همین موضوع عموم تریبون‌های دانشجویی را به تریبون‌های فرمایشی برای توجیه وضع موجود و مدیحه‌سرایی طیف‌های خاص وابسته بدل ساخته است. شوربختانه سنت حسنه‌ حضور صمیمانه‌ی رئیس‌جمهور در میان دانشجویان که به نوعی یادگار رئیس دولت اصلاحات است نیز در سال‌های پس از دولت او به مجلسی فرمایشی که در آن از قبل حاضرین دعوت و چیدمان شده‌اند تبدیل شده است. جناب آقای روحانی در این شرایط، امسال نیز چشم فعالین دانشجویی منتقد، به حضور هر ساله شما در میان دانشجویان نیز امیدوار نماند. اینکه جلسه در یکی از استان‌های محروم برگذار شود شایسته تقدیر فراوان بود لیکن لغو تریبون‌های دانشجویی آن هم هنگامی که دانشجویان درد دل‌ها، مطالبات و انتقادات یک سال خود را به امید بیان آن‌ها در این فرصت فروخورده‌اند شایسته نیست. کاش همان هنگامی که مشغول ایراد سخنان زیبایی در مورد دانشگاه و دانشجو بودید صدای دانشجویانی که بیرون از سالن فریاد می‌زدند جلسه‌ی فرمایشی نمی‌خواهند را نیز می‌شنیدید. آن‌ها به شما رأی داده بودند تا اگر دستانی برای اجرای مطالباتشان ندارید گوش‌هایی برای شنیدن صحبت‌هایشان داشته باشید اما شما آنها را هم ناامید کردید.
در پایان تاکید می‌کنیم اصول و آرمان‌هایی که مردم برای رسیدن به آنها به پیر جماران اعتماد کردند و انقلاب کردند نباید فراموش یا تضعیف شود. ما همچنان به آینده امیدواریم و معتقدیم راه اصلاح برخی روندهای ناصواب از تضارب آرا و نقد بی‌پرده‌ی مسئولین و اصحاب قدرت در تمامی سطوح می‌گذرد لذا به همین دلیل است که نقد دولت یازدهم و دوازدهم را نیز علی رغم تلاش برای پیروزی آن در انتخابات، جز وظایف ذاتی خود می‌دانیم.
منبع: بهارنیوز

صدایی که خاموش نخواهد شد

امیر راعی‌فرد- روزنامه بهار: دهه ۶۰ میلادی در فرانسه، آمریکا، آلمان و ایتالیا و بسیاری کشورهای دیگر را می‌توان به‌عنوان برجسته‌ترین کنش‌های تاثیرگذار جنبش‌های دانشجویی در سطح جهان برشمرد.جنبش‌هایی که با توجه به روحیه چپ گرای آنها، میل به تغییرات بنیادین در خواسته‌های‌شان را به وضوح می‌توان مشاهده نمود. مخالفت‌های سخت گیرانه دانشجویان با جنگ ویتنام و تبعیض نژادی و البته پافشاری بر حقوق و خواسته‌های صنفی این دوره از تاریخ جنبش دانشجویی را در زمره اصیل‌ترین ادوار جنبش‌های دانشجویی جهانی قرار داده است.

تاریخ نگاری جنبش‌های دانشجویی در سطح جهانی و ملی هر چند امریست ضروری که می‌تواند به درک روشن‌تر چرایی رفتارهای دانشجویی در زمان حال بیانجامد اما قطعا به تنهایی شرایط حصول نتایج عمل گرایانه برای شرایط کنونی جنبش دانشجویی را مهیا نمی‌سازد. جنبش اصیل دانشجویی با توجه به خصلت ذاتی دارا بودن بنیان‌های اجتماعی، همواره فارغ از خواست حاکمیت‌های مقتدر یا نامقتدر از روش‌مندی جنبش‌های اجتماعی تبعیت می‌نماید. به این مفهوم که جنبش‌های دانشجویی بدون اتکا بر خواست حاکمیت، با طرح مسایلی که ریشه در خواسته‌های اجتماعی یک جامعه دارد، خود را به عنوان موتور محرکه یک جریان منتقد اجتماعی مطرح می‌سازند. در این میان چند نکته را نباید از نظر دور داشت:

نخست این که به دلیل جنس مطالبه‌محور جنبش‌های دانشجویی، چه در ایران و چه در سایر کشورهای جهان این جنبش‌های اجتماعی بیشتر رنگ و بوی چپ‌گرایانه به خود می‌گیرد و البته چپ‌گرا بودن این حرکت‌های اجتماعی الزاما به مفهوم پذیرش تمامی الگوهای فلسفی و بنیان‌های اخلاقی جنبش‌های چپ آکادمیک نبوده و نمی‌باشد.
جنبش‌های دانشجویی به دلیل در اختیار داشتن هرم سنی مشخص و جوان بودن راهبرهای استراتژیک خود، صبر و حوصله سیاسی بسیار کمتری نسبت به فعالان حرفه‌ای عرصه‌های سیاسی دارند که این عجله حق‌مدارانه در بسیاری موارد به برخوردهای سخت و سرکوب‌های خونین حاکمیت‌های مختلف در مواجهه با جنبش دانشجویی می‌انجامد. نکته مهم دیگر که نمی‌توان از نظر دور داشت همانا ذات دوری گزیدن از قدرت متمرکز در میان فعالان جنبش دانشجویی است. به عبارت دیگر، جنبش‌های دانشجویی اصیل همیشه بر قدرت بوده اند تا اینکه با قدرت باشند.

حال با توجه به کسری زمان و نبود اقتضای مکان رویکرد اصلی بحث را بر مرکزیت چرایی تغییرات ماهوی جنبش دانشجویی ایران در سال‌های اخیر متمرکز می‌نمایم.آنچه در شروع این واکاوی نیاز به طرح دارد این است که جنبش دانشجویی همیشه وجود داشته و موجود خواهد بود. گاهی به دلیل شرایط اجتماعی و سیاسی و فرهنگی با نمود و تاثیری بیشتر دارد و گاهی به همان دلایل با شرایطی متفاوت در رخوتی نسبی به حیات خود ادامه می‌دهد. جنبش دانشجویی با طرح مطالبی که ریشه‌های در هم تنیده سیاسی و فرهنگی و اجتماعی متعددی دارد، به میزان فراوانی تحت تاثیر آلایندگی‌های مدیریتی حاکمیتی قرار می‌گیرد.عدم وجود فضای باز سیاسی در دانشگاه‌ها و تزریق روحیه فردمحور در میان دانشجویان، به‌صورتی که منافع فردی از مشروعیت بیشتری در برابر منافع عمومی قرار می‌گیرد، آفتی است که بیش از دانشجویان، حاکمیت در قبال ایجاد آن مسئول خواهد بود.

این رویکرد آگاهانه حاکمیتی با توجه به تاریخ نه چندان دور برخوردهای سنگین امنیتی با فعالان دانشجویی که منجر به حبس‌های طولانی مدت و بازجویی‌های بعضا خارج از ضوابط قانونی و محدودیت‌های تحصیلی و اخراج‌های متعدد دانشجویان منتقد، منجر به ایجاد روحیه محافظه کاری در بدنه دانشجویی کشور شده است. رویکرد سلبی حاکمیت در قبال تشکلی همچون دفتر تحکیم وحدت یکی از دلایل اساسی تغییر ذائقه دانشگاه‌ها نسبت به فعالیت‌های سیاسی و مدنی بوده است.بی‌اعتمادی به فعالان سیاسی و روحیه منفعت‌طلبانه فردی که شاید بتوان آن را مولود ناخلف بی‌اصالت دنیای صنعتی لیبرالیزه شده پیرامونی نام نهاد از دیگر دلایل رخوت موجود شمرده می‌شوند.

شاید بتوان مهمترین دلیل تغییر رویکرد جنبش دانشجویی را در تغییر خواست اجتماعی جستجو نمود. آنجا که اصلاح گری سیاسی جای خود را به طاغی‌گری فردگرایانه داده است. طاغی‌گری فردگرایانه را می‌توان در معنای خاص خواست جنسی و منفعت طلبی‌های شخصی -به معنای کلی- مطالعه نمود.فنر فشرده ای که ریشه در نوعی اعتراض اجتماعی دارد و سبب زایش تمسخر‌های سیاسی حتی نسبت به زجر کشیده‌ترین افراد جامعه می‌گردد و این شکوفه‌های مسخرگی فرهنگی در جامعه بدل به واقعیتی دردناک تر از بازجویی و زندان می‌گردد. کوتاه سخن اینکه ندای جنبش‌های دانشجویی در هیچ کجای دنیا نه تنها خاموش نخواهد شد بلکه در هر دوره با توجه به خواست اجتماعی آن دوره به گونه‌های مختلف بروز خواهد نمود.
منبع: بهارنیوز

جنبش دانشجویی؛ احیاء،اغماء،انفعال

محمد توکلی

در روزهای اخیر که به ۱۶ آذر و روز دانشجو منتهی می‌شد هر کسی از زاویه‌ای به تحلیل این روز پرداخت. برخی آن را نماد استکبارستیزی نامیدند، گروهی آن را روزی برای تقابل با استبداد نامیدند، برخی این هر دو را دو روی سکه روز دانشجو خواندند، افرادی از نسبت جنبش دانشجویی با قدرت سخن گفتند، بعضی از مطالبات سیاسی و صنفی دانشجویان حرف زدند و برخی هم مراسم ۱۶ آذر را به جنگ‌های شادمانه تقلیل دادند. در ادامه و به بهانه ۱۶ آذر وضعیت جنبش دانشجویی را در سه مقطع زمانی مختلف بررسی می‌کنیم.

۱ – جنبش دانشجویی در دوران اصلاحات؛ احیاء
دوم خرداد۷۶ مقطع زمانی است که در بسیاری از موضوعات یک نقطه عطف در تاریخ سیاسی پس از انقلاب محسوب می‌شود. زمانی که جریان اصلاحات با حمایت قاطع مردم قوه مجریه را در دست گرفت و تلاشی را برای اصلاح رویه‌های نادرستی که در برخی موارد در کشور نهادینه شده بود آغاز کرد. تلاشی که با موانعی سخت، گاه مرئی و گاه نامرئی برخورد می‌کرد. تغییر نگاه به دانشگاه یکی از مصداق‌های همین اصلاح رویه‌های نادرست بود. واقعیت آن است که دولت پیش از اصلاحات فرهنگ و سیاست را در درجه دوم و سوم اهمیت قرار داده بود و به ابزارها و شیوه‌های مختلف در تلاش بود که تا آنجا که می‌شود دانشگاه‌ها، رسانه‌ها و دیگر ساحت‌های اندیشه‌ورزی تا آنجا که امکان‌پذیر است از سیاست تهی شود. پس از دو خرداد ۷۶ و با روی کار آمدن اصلاح‌طلبانی که در پی تغییر آن نگاه بودند شاهد ایجاد تغییراتی ملموس در دانشگاه‌ها بودیم. دانشگاه‌هایی که در دولت سازندگی با تابلوی «سیاست ممنوع» روبرو بودند در دوران اصلاحات به وضعیتی رسیدند که در جامعه دانشجو بودن برابر با سیاسی بودن شده بود. به طور طبیعی جنبش دانشجویی همچون فنری بود که پس از سال‌ها فشرده شدن به یکباره رها می‌شود و در چنین شرایط وقوع برخی تندروی‌ها چندان هم غیرقابل پیش‌بینی نبود اما با این وجود آن مقطع زمانی را می‌توان احیاء جنبش دانشجویی پس از یک دوره بی رونقی دانست.

۲ – جنبش دانشجویی در دوران اصولگرایان؛ اغماء
پس از انتخابات۸۴ و با برگزیده شدن نامزد جریان اصولگرا تقریبا همه این اطمینان را داشتند که با توجه به نگاه این جریان سیاسی به دانشگاه و دانشجویان باید شاهد افول جنبش دانشجویی کشور باشیم. این مقطع زمانی را می‌توان به دو دوره ۸۴ تا ۸۸ و ۸۸ تا ۹۲ تقسیم کرد. در دوره اول وضعیت دانشگاه با شیب ملایمی به سمت خنثی شدن در حرکت بود این وضعیت کمتر از آنچه تصور می‌شد باعث افول جنبش دانشجویی شد. اما پس از وقایع تلخ انتخابات۸۸ جو امنیتی – پادگانی شدیدی در دانشگاه‌ها ایجاد شد و کسر قابل توجهی از تصمیمات برای دانشگاه در جاهایی غیر از دانشگاه اتخاذ می‌شد! مقطع زمانی ۸۸ تا ۹۲ را می‌توان بدترین دوران دانشگاه در سه دهه اخیر دانست؛ دورانی که دانشجویان به دلیل آنکه به رقیب دولت مستقر رای داده بودند با برخوردهایی سخت مواجه می‌شدند و امکان تحقق و حتی مطرح ساختن خواسته‌های حداقلی‌شان هم وجود نداشت.

۳ – جنبش دانشجویی در دوران اعتدال؛ انفعال
با آغاز به کار دولت میانه‌رو حسن روحانی از تابستان۹۲ شاهد برخی تغییرات در وضعیت دانشگاه‌ها بودیم. این تغییرات که در زمان کوتاه مدیریت رضا فرجی دانا در وزارت علوم با سرعت قابل قبولی در حال پیگیری بود با استیضاح پر ماجرای وزیر علومِ محبوب جامعه دانشگاهی از سوی مجلس اصولگرا و انتخاب جانشینی ضعیف برای او از طرف دولت اعتدال با کُندی و نوعی انفعال همراه شد. جنبش دانشجویی در دوران اعتدال را می‌توان در وضعیت انفعالی و متوسط نامید. آنچه در دانشگاه‌ها می‌گذرد نسبت به دوران اصولگرایان که نمونه‌ای از آن را در این روزها در دانشگاه آزاد شاهد هستیم در وضعیتی بهتر است اما برای تحقق وعده‌های داده شده در این حوزه راهی طولانی و سخت پیش رو است که با آنچه از دولت در این بخش مشاهده می‌کنیم امید چندانی هم به تحقق آن نیست. کوتاه سخن آنکه آنچه شرحی از آن رفت نوع مواجهه اصحاب قدرت و به خصوص دولت‌ها با دانشگاه و جنبش دانشجویی بود اما حقیقت آن است که آنچه جنبش دانشجویی را مانا و زایا نگاه می‌دارد بیش و پیش از نیروهای بیرون دانشگاه اعم از دولت و سایر نهادهای قدرت، خودِ دانشجویان و جامعه دانشگاهی است. تا زمانی که اهل دانشگاه در پی تحقق آرمان‌های خود باشد هیچ قدرتی از بیرون از دانشگاه توان آن را نخواهد داشت که تیشه بر ریشه دانشگاه بزند.
منبع: بهارنیوز

ما هم حسادت می‌کنیم؛ یامینی‌پور!

صادق صدرایی- روزنامه بهار
مجری پرحاشیه شبکه افق سیما که از وقایع۸۸ به این سو با مواضع افراطی خود در برنامه‌های مختلف صداوسیما محبوب بخش سیاسی این رسانه انحصاری شده است این بار در برنامه تلویزیونی‌اش از حسادتش نسبت به مردم یمن گفته است. او با اشاره به مرگ علی عبدالله صالح می‌گوید به یمنی‌ها حسودی می‌کند که می‌توانند سیاستمداران خائن خود را از میان بردارند و امیدوار است که روزی مردم ایران هم بتوانند چنین کاری کنند.

با نگاهی به پیشینه اظهارنظرهای این مجری و اقلیت تندرو همفکر او می‌توان به راحتی حدس زد که در نگاه او مقصود از «سیاستمداران خائن» چه کسانی هستند. تفکری که برجام را «بدتر از‌ ترکمانچای» می‌خواند و آنچه پس از انتخابات۸۸ رخ داد را طراحی آمریکا، اسرائیل و انگلیس برای سرنگونی نظام سیاسی تصور می‌کند بدیهی است که دست‌اندرکاران برجام (افرادی همچون روحانی، ظریف، علی لاریجانی و…) و همچنین سران اعتراضات ۸۸ (محصوران، خاتمی و…) را مصداق «سیاستمداران خائن» بداند!

پرسشی که می‌توان در خصوص آرزوی تندروها برای نیست و نابود کردن برخی سیاسیون پرسید آن است که آیا رسانه حاکمیتی کشور که بر اساس تفسیر خاص شورای نگهبان در این میدان رقیبی هم ندارد باید به صورت یکطرفه در اختیار چنین تفکر خطرناکی قرار بگیرد؟ آیا فجایعی همچون قتل‌های زنجیره‌ای که همین اندیشه‌های افراطی ریشه به وقوع پیوستن آن بوده است و هنوز دو دهه هم از آن نگذشته است برای عبرت گرفتن کافی نیست؟!

نکته دیگر در خصوص آنچه این مجری دستورات بخش سیاسی صداوسیما گفته است اینکه آیا دست‌اندرکاران پشت صحنه صداوسیما از وضعیت امروز کشورمان در منطقه و در سطح بین‌الملل بی‌خبرند؟ آیا آنان نمی‌دانند که امروز بیشتر از هر زمان دیگری به وحدت نیاز داریم؟ این شکل نفرت پراکنی‌ها آن هم از طریق رسانه‌ای که از نگاه بخش‌هایی از جامعه صدای نظام سیاسی است و آرزوی حذف بخشی از خانواده انقلاب چه نسبتی با شرایط این روزها دارد؟ مطلب آخر آنکه اگر قرار بر حسادت کردن است ما هم به خواهران و برادران افغان‌مان در کشور افغانستان حسودی می‌کنیم که با وجود شرایط سختی که سال‌هاست در آن گرفتار آمده‌اند از جهت آزادی رسانه‌ها چندین پله از ما جلوترند و حداقل صداوسیمایی انحصاری ندارند!
 
منبع: بهارنیوز

ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۷ (۱)

برای قرارگیری در لیست پولدارترین افراد، حداقل ثروت شما باید ۱۹٫۱ میلیارد دلار باشد. ما برای این لیست از شاخص میلیاردرهای بلومبرگ (Bloomberg Billionaires Index) استفاده کرده‌ایم؛ شاخصی که اطلاعات آن در پایان هر روز معاملاتی در نیویورک به‌روز می‌شود. از آنجایی که Bloomberg News دارایی صاحب کمپانی بلومبرگ، مایکل بلومبرگ (Michael Bloomberg) را گزارش نمی‌کند، دارایی خالص وی با استفاده از اطلاعات موجود در وب‌سایت فوربز محاسبه و به این لیست اضافه شده است. اغلب مردمی که نام آنها را در میان ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۷ خواهید دید، امپراطوری کسب و کار خود در زمینه‌های مختلف از جمله فناوری، ورزش، مد و سرمایه‌گذاری را به صورت خودساخته و با ایجاد شرکت‌های کوچک به دست آورده‌اند.

لیست ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۷ که در ادامه بررسی خواهیم کرد، بر مبنای آخرین اطلاعات تا تاریخ ۳۰ نوامبر است. این مطلب در ۳ قسمت تهیه شده که در ادامه اولین بخش آن را مطالعه خواهید کرد.

۵۰٫ ویلیام دینگ (William Ding)

ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۷ (۱)

دینگ لی (Ding Lei) که با نام ویلیام دینگ نیز شناخته می‌شود، موسس و مدیر ارشد اجرایی شرکت “NetEase” است که در زمینه بازی‌های آنلاین فعالیت دارد.

    دارایی خالص: ۱۹٫۱ میلیارد دلار
    سن: ۴۵
    کشور: چین
    صنعت: تکنولوژی
    منبع ثروت: خودساخته؛ NetEase


49. کارل آیکان (Carl Icahn)

ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۷ (۱)

آیکان شرکت سرمایه‌گذاری اختصاصی خود را در سال ۱۹۶۸ تاسیس و در شرکت‌های بزرگی همچون RJR Nabisco ،Philips Petroleum ،Viacom ،Marvel ،Time Warner ،Netflix ،Herbalife و Apple سرمایه‌گذاری کرده است.

    دارایی خالص: ۱۹٫۲ میلیارد دلار
    سن: ۸۱
    کشور: آمریکا
    صنعت: متنوع
    منبع ثروت: خودساخته؛ Icahn Enterprises


48. تاداشی یانای (Tadashi Yanai)

ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۷ (۱)

تاداشی یانای موسس و رییس “Fast Retailing” است؛ شرکتی که “Uniqlo” نیز از زیرمجموعه‌های آن محسوب می‌شود.

    دارایی خالص: ۱۹٫۶ میلیارد دلار
    سن: ۶۸
    کشور: ژاپن
    صنعت: خرده‌فروشی
    منبع ثروت: خودساخته


۴۷٫ ایلان ماسک (Elon Musk)

ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۷ (۱)

ایلان ماسک، مدیر ارشد اجرایی شرکت تسلا است که در زمینه تولید خودروهای الکتریکی فعالیت دارد. همچنین او علاوه بر مدیریت شرکت فضایی اسپیس ایکس، OpenAI و Neuralink را نیز تاسیس کرده است.

    دارایی خالص: ۱۹٫۹ میلیارد دلار
    سن: ۴۶
    کشور: آمریکا
    صنعت: تکنولوژی
    منبع ثروت: خودساخته


۴۶٫ اشتفان کواندت (Stefan Quandt)

ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۷ (۱)

سهمی که به عنوان ارث از شرکت Bayerische Motoren Werke، مالک بی ام و و رولز رویس، به اشتفان کواندت رسیده، سبب قرارگیری آن در جایگاه چهل و ششم ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۷ شده است.

    دارایی خالص: ۲۰٫۰ میلیارد دلار
    سن: ۵۱
    کشور: آلمان
    صنعت: صنعتی
    منبع ثروت: ارث؛ بی ام و


۴۶٫ لئونارد بلاواتیک (Leonard Blavatnik)

ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۷ (۱)

لئونارد بلاواتیک آمریکایی که متولد شوروی است، در سال ۱۹۸۶ کمپانی “Access Industries” را تاسیس کرد. این شرکت کار خود را با سرمایه‌گذاری‌های روسی آغاز کرده بود، اما حالا در زمینه‌های بسیار متنوعی فعالیت دارد.

    دارایی خالص: ۲۰٫۰ میلیارد دلار
    سن: ۶۰
    کشور: آمریکا
    صنعت: متنوع
    منبع ثروت: خودساخته؛ Access Industries


44. یانگ هویان (Yang Huiyan)

ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۷ (۱)

هویان شرکت املاک و مستغلات چینی Country Garden Holdings را کنترل می‌کند. با توجه به اطلاعات منتشر شده توسط بلومبرگ، پدر او یکی از بنیان‌گذاران این شرکت در سال ۱۹۹۲ بوده و سهام آن به صورت ارث به یانگ هویان رسیده است.

    دارایی خالص: ۲۰٫۴ میلیارد دلار
    سن: ۳۶
    کشور: چین
    صنعت: املاک و مستغلات
    منبع ثروت: ارث؛ Country Garden Holdings


43. توماس پیترفی (Thomas Peterffy)

ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۷ (۱)

توماس پیترفی، رییس و مدیر ارشد اجرایی شرکت کارگزاری الکترونیکی “Interactive Brokers Group” است.

    دارایی خالص: ۲۱٫۰ میلیارد دلار
    سن: ۷۳
    کشور: آمریکا
    صنعت: مالی (سرمایه‌گذاری)
    منبع ثروت: خودساخته؛ Interactive Brokers


42. استفان پرسون (Stefan Persson)

ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۷ (۱)

سال ۱۹۴۷ بود که پدر استفان پرسون، یک لباس‌فروشی زنانه با نام “Hennes” تاسیس کرد. سپس در سال ۱۹۶۸، وی لباس‌فروشی مردانه “Mauritz Widorss” را به تصاحب خود درآورد و “Hennes & Mauritz” یا به اختصار “H&M” را ایجاد کرد.

استفان پرسون نیز بعد از اتمام دوره مدرسه در کنار پدر خود مشغول به کار شد و در نهایت، به عنوان مدیر ارشد اجرایی جای او را گرفت. در حال حاضر، استفان رییس و بزرگ‌ترین سهام‌دار شرکت است، اما از سال ۲۰۰۹، فرزندش یعنی Karl-Johan این سمت را بر عهده گرفته است.

    دارایی خالص: ۲۱ میلیارد دلار
    سن: ۷۰
    کشور: سوئد
    صنعت: خرده‌فروشی
    منبع ثروت: ارث / خودساخته؛ H&M

41. لئوناردو دل وکیو (Leonardo del Vecchio)

ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۷ (۱)

دل وکیو، شرکت “Luxottica” که هم‌اکنون به عنوان بزرگ‌ترین تولیدکننده عینک در جهان شناخته می‌شود را در سال ۱۹۶۱ در میلان تاسیس کرد. در حال حاضر، شرکت‌هایی همچون Sunglass Hut ،Ray-Ban و Oakley در کنار تعداد زیادی از برندهای لوکس دیگر که در زمینه تولید عینک‌ها فعالیت دارند، زیرمجموعه Luxottica هستند.

    دارایی خالص: ۲۱٫۱ میلیارد دلار
    سن: ۸۲
    کشور: ایتالیا
    صنعت: کالاهای مصرفی
    منبع ثروت: خودساخته؛ Luxottica Group


40. لی کان هی (Lee Kun-hee)

ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۷ (۱)

لی کان هی، چهلمین نفر در لیست ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۷ است که ریاست سامسونگ الکترونیکس را بر عهده دارد. هرچند، او بعد از حمله قلبی سال ۲۰۱۴ بستری شده است.

    دارایی خالص: ۲۱٫۴ میلیارد دلار
    سن: ۷۵
    کشور: جمهوری کره
    صنعت: متنوع
    منبع ثروت: ارث؛ سامسونگ الکترونیکس


۳۹٫ مایکل دل (Michael Dell)

ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۷ (۱)

مایکل دل، فعالیت خود را در سن ۱۹ سالگی و با تاسیس شرکت “PC Ltd”، آن‌هم زمانی که هنوز مشغول تحصیل بود، آغاز کرد. سرانجام در سال ۲۳ سالگی، او با تاسیس “Dell Inc” به صورت رسمی و حرفه‌ای وارد این حوزه شد.

    دارایی خالص: ۲۱٫۷ میلیارد دلار
    سن: ۵۲
    کشور: آمریکا
    صنعت: تکنولوژی
    منبع ثروت: خودساخته؛ دل


۳۸٫ سرژ داسو (Serge Dassault)

ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۷ (۱)

سرژ داسو، مدیر ارشد اجرایی “Dassault Group” است؛ شرکتی که بخشی از سهام سازنده جت‌های نظامی یعنی “Dassault Aviation” را کنترل می‌کند.

    دارایی خالص: ۲۱٫۹ میلیارد دلار
    سن: ۹۲
    کشور: فرانسه
    صنعت: صنعتی
    منبع ثروت: ارث؛ Dassault Group


37. زوزانه کلاتن (Susanne Klatten)

ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۷ (۱)

زوزانه کلاتن هم یکی دیگر از افرادی‌ست که با دریافت ارث از سهام شرکت “Bayerische Motoren Werke”، در لیست ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۷ میلادی قرار گرفته است.

    دارایی خالص: ۲۲٫۶ میلیارد دلار
    سن: ۵۵
    کشور: آلمان
    صنعت: صنعتی
    منبع ثروت: ارث؛ بی ام و


۳۶٫ گئورگ شفلر (Georg F. W. Schaeffler)

ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۱۷ (۱)

بعد از تمرین قانون تجارت بین الملل و دو سال خدمت در نیروی هوایی آلمان، گئورگ شفلر به کمپانی پدرش یعنی “Schaeffler Group” ملحق شد. Schaeffler Group در زمینه تولید بلبرینگ برای صنعت خودروسازی، هوافضا و استفاده‌های صنعتی فعالیت دارد. در حال حاضر، او مدیر و بزرگ‌ترین سهام‌دار شرکت است.

    دارایی خالص: ۲۳٫۲ میلیارد دلار
    سن: ۵۳
    کشور: آلمان
    صنعت: صنعتی
    منبع ثروت: ارث / خودساخته؛ Schaeffler Group


منبع: برترینها