روش رجیستر کردن گوشی‌های جدید

پول‌نیوز – گوشی‌های جدیدی که به شبکه اپراتوری تلفن همراه وارد می‌شوند باید فرآیند فعال سازی را به طور کامل و موفق طی کنند در غیر این صورت پس از ۳۰ روز قطع می‌شوند.

رجیستری گوشی تلفن همراه از ۱۴ آذر ماه آغاز شده است.

گوشی های جدیدی که به شبکه اپراتوری تلفن همراه وارد می شوند باید فرآیند فعال سازی را به طور کامل و موفق طی کنند در غیر این صورت نمی توانند به صورت دائم از شبکه سرویس بگیرند و پس از ۳۰ روز قطع می شود.

برای فعال سازی گوشی در طرح رجیستری کاربر باید کد دستوری ستاره ۷۷۷۷ مربع (سامانه همتا) را شماره گیری کند.

روش رجیستر کردن گوشی‌های جدید

سپس در منوی باز شده گزینه ۲ (فعال سازی) را انتخاب کند و شماره ۱۵ رقمی IMEI را بدون هیچ گونه علامت اضافی وارد کند.

روش رجیستر کردن گوشی‌های جدید

IMEI روی جعبه گوشی درج شده یا از طریق شماره‌گیری کد دستوری ستاره مربع صفر شش مربع قابل مشاهده است.

روش رجیستر کردن گوشی‌های جدید

سپس کاربر باید شماره سیم کارت را وارد کند.

روش رجیستر کردن گوشی‌های جدید

پس از آن باید کد فعال سازی وارد شود. این کد یک عدد ۶ رقمی است که روی کارت گارانتی درج شده و باید هنگام خرید از فروشنده دریافت کند.

روش رجیستر کردن گوشی‌های جدید

پس از طی این مراحل پیغامی برای مشترک نمایش داده می شود. این پیغام حاوی شماره IMEI و شماره سیم کارتی است که برای این گوشی فعال شده است.

اگر شناسه IMEI و سیم کارت مورد تایید کاربر است باید گزینه ۱ را وارد و تایید کند.

روش رجیستر کردن گوشی‌های جدید

در نهایت پیغامی مبنی بر فعال سازی موفق در طرح رجیستری نمایش داده خواهد شد و عملیات رجیستری کردن گوشی با موفقیت انجام شده است. این پیغام در یک پیامک نیز به اطلاع کاربر رسانده می شود.


منبع: پول نیوز

راهکار جالب چینی‌ها برای آلودگی هوا! (+عکس)

پول‌نیوز -چینی ها برای رفع آلودگی هوا و کنترل آن در کشور شروع به استفاده از تفنگ هایی ویژه نمودند.شیوه کار این تفنگ ها بدین صورت است که با ایجاد مِه، هوا را از دود و آلودگی تا حدودی تمیز می نماید. اما این راهکار به علت حجم بالای آلودگی شهری پاسخ گو نمی باشد چون این دستگاه فقط قادر به ایجاد مه در ابعاد ۱۰۰ در ۱۰۰ و ارتفاع ۶۰ متر است.منبع:مشرق

منبع: پول نیوز

عوارض خروج از کشور سه برابر شد

پول‌نیوز – براساس لایحه بودجه ای که امروز دولت به مجلس ارائه کرد، میزان عوارض خروج از کشور، هزینه انگشت نگاری و دریافت گذرنامه و… مشخص شد.
عوارض خروج از کشور سه برابر شد
نکته قابل توجه این است که عوارض خروج از کشور نسبت به سال قبل حدود سه برابر افزایش یافته است.بدین صورت که برای هر مسافر به مقاصد بین المللی ۲۲۰ هزار تومان و برای مقاصد زیارتی ۱۱۰ تومان است.

هزینه‌های خدمات مجموعه نیروی انتظامی در جدول عکس ۲ آمده است.

منبع:آخرین خبر


منبع: پول نیوز

عمان، کشوری بدون قطار و جنگل! (+عکس)

پول‌نیوز -عمان کشوری مهجور در منطقه خاورمیانه است که تا به‌حال هیچ رسانه‌ای به‌اندازه کافی به آن نپرداخته است، این کشور یکی از زیباترین کشورهای خاورمیانه است که شاید بسیاری از گردشگران با شناخت آن به‌جای انتخاب دبی، عمان را برای تعطیلات در نظر بگیرند.

عمان، کشوری بدون قطار و جنگل!

عمان کشوری پادشاهی است که در غرب شبه‌جزیره عربستان قرار دارد. پایتخت عمان، شهر مسقط است. این کشور از دو بخش تشکیل شده است، بخش جنوبی که در تنگه هرمز قرار دارد و بخش دیگر مدحا نام دارد که توسط امارات متحده عربی احاطه‌شده است.

عمان را می‌توان منطقه مهجور خاورمیانه شناخت که با وجود تمام زیبایی‌ها و جاذبه‌های طبیعی، از بازدید و استقبال خوبی برخوردار نیست. عمان از زیبایی چیزی کم از دبی و اردن ندارد، باید کمی بهتر و با دقت بیشتر نگاهی به این منطقه انداخت. در این مطلب به بررسی نکاتی می‌پردازیم که کمتر کسی در رابطه با کشور عمان می‌داند.

۱. عمان امن است
بدون شک خاورمیانه در حال حاضر یکی از ملتهب‌ترین مناطق دنیا است که در هر منطقه‌ای از آن جنگ و درگیری به‌گونه‌ای در حال اتفاق است. در ۵ سال اخیر، عمان به‌عنوان یکی از امن‌ترین مناطق خاورمیانه شناخته شده است. در وب‌سایت وزارت امور خارجه عمان نقشه‌ای از امنیت نقاط مختلف خاورمیانه نمایش داده شده است که در این نقشه، عمان بارنگ قرمز نمایش داده نشده است. اکثر مناطق اطراف به رنگ قرمز درآمده‌اند که این به معنای ناامن بودن آن‌ها است.

۲. همسایگی عمان با کشورهای توریستی
عمان را می‌توان پلی میان دونیمه خاورمیانه دانست. این کشور از شمال با امارات متحده عربی و از بخش دیگر با دبی همسایه است. کشورهای اطراف عمان، کشورهای توریستی هستند که گردشگر با سفر به آن‌ها می‌تواند از دیگر جاذبه‌های خاورمیانه هم بازدید کند. بیشترین مرز عمان، با عربستان سعودی است و این منطقه همیشه در درگیری‌های منطقه بی‌طرف بوده است.

۳. موقعیت جالب عمان در منطقه
عمان کشوری است که مرز مشترکی با دبی، امارات متحده عربی، عربستان و یمن دارد. در بخش بالایی این کشور دریای عمان قرار دارد که نقش مهمی در منطقه دارد. در هر مرز این کشور شرایط خاصی دیده می‌شود: در مرز یمن درگیری و تنش و در مرز امارات و دبی، آرامش و زندگی مدرن. در واقع عمان پلی متعادل میان این کشورها است. عمان در هیچ‌یک از تنش‌های روی‌داده در منطقه طرفی نداشته و همیشه بی‌طرف بوده و به دلیل موقعیت حساس این کشور، بدون شک این بی‌طرفی به ضرر کشورهای سودجو بوده است.

۴. خلیج زیگی، جاذبه‌ای در دل عمان
در قسمت شرقی عمان، جایی که تنگه هرمز به خلیج عمان می‌رسد، یکی از زیباترین جاذبه‌های عمان با نام خلیج زیگی مشاهده می‌شود. این منطقه یکی از زیباترین و معروف‌ترین بخش‌های عمان است که هتل‌های لوکس زیادی در این منطقه وجود دارند. یکی از معروف‌ترین هتل‌های این منطقه هتل حواس شش‌گانه خلیج زیگی است که اقامت ۴ شب برای یک نفر در این هتل چیزی حدود ۱.۲۹۹ یورو است.

۵. چشم‌انداز جذاب شهر
مسقط یکی از زیباترین شهرها و پایتخت عمان است. این شهر به‌عنوان یکی از مهم‌ترین شهرهای فرهنگی خاورمیانه است که موزه ملی نیروی دریایی در آن بسیار قدیمی است. از جمله آثار تاریخی عمان و شهر مسقط می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: قلعه جلالی، قلعه می‌رانی، بلده السیفه، دیوار مسقط، ساحل البستان، موزه عمان، موزه اسکناس و سکه عمانی و … .

۶. طولانی‌ترین مدت پادشاهی در عمان
در دنیا پادشاهانی هستند که طولانی‌ترین عمر سلطنت بر کشور را داشته‌اند، جالب است بدانید پادشاه عمان، «قابوس بن سعید آل سعید» پادشاهی بود که ۴۷ سال بر عمان حکومت کرد. پادشاهی او پس از «حسن البلقیه» پادشاه برونئی و ملکه ویکتوریا دوم، سومین پادشاهی طولانی دنیا است.

۷. مسقط، یکی از قدیمی‌ترین شهرهای دنیا
مسقط، پایتخت عمان به‌عنوان یکی از قدیمی‌ترین شهرهای دنیا شناخته شده است. قدمت این شهر به قرن ۵ و ۶ قبل از میلاد برمی‌گردد و در بسیاری از نقشه‌ها به این کشور اشاره شده است.

شهرهای بدون قطار
امروز در بسیاری از کشورهای مدرن و جهان سوم، راه‌آهن و قطار وجود دارد. قطار زیرزمینی یا مترو هم امروز به قلب حمل و نقل عمومی تبدیل شده است و بدون وجود آن بسیاری از شهرهای بزرگ با فاجعه روبه‌رو می‌شوند؛ اما جالب است بدانید در این میان کشورهایی وجود دارند که قطار در آن وجود ندارد و خط راه‌آهنی در آن‌ها دیده نمی‌شود. امروز کشورهایی مثل عمان و قطر برنامه‌هایی برای راه‌اندازی خط قطار و مترو در کشورهایشان دارند، ولی در حال حاضر کشورهایی وجود دارد که در آن‌ها قطار وجود ندارد و اسم عمان در آن دیده می‌شود، این کشورها عبارت‌اند از:
آندورا/ بوتان/ تیمور شرقی/ گینه بیسائو/ کویت/ …

۸. حمله پرتغالی ها
در قرن ۱۶ میلادی پرتغالی‌ها از رأس‌الرجا الصالح می‌گذرند و تقریبا بر تمام شهرهای ساحلی شرق آفریقا دست می‌یابند و به ساحل و اقیانوس هند می‌رسند. در سال ۱۵۰۷ میلادی پرتغالی‌ها به عمان حمله می‌کنند و بعد از مقاومت شدید از جانب عمانی‌ها، سرانجام موفق می‌شوند عمان را اشغال کنند و پرتغالی‌ها یک قرن و نیم در عمان می‌مانند.

کشورهایی بدون جنگل
کشورهایی در دنیا وجود دارند که بیش از ۹۵ درصد از آن‌ها از جنگل‌ها تشکیل شده است و بخش زیادی از این کشورها پوشش گیاهی دارد، ولی در این میان ۴ کشور در دنیا وجود دارد که هیچ جنگلی در آن وجود ندارد، این کشورها عبارت‌اند از: سان ماریو / قطر / گرینلند / عمان

۹. بزرگ‌ترین دره عربستان
در ناحیه عمان، کوه‌های بلندی وجود دارد که وجود این کوه‌ها باعث به وجود آمدن بزرگ‌ترین دره عربستان شده است. بلندترین کوه‌های عمان ارتفاعی برابر با ۳۰۰۰۹ متر دارند که بسیاری از سرمایه‌گذاران عربی بر روی این منطقه سرمایه‌گذاری کرده‌اند. رشته‌کوه جبل شمس، رشته‌کوهی است که در شهرستان حمرا از توابع عمان قرار دارد. جبل شمس را می‌توان یکی از بلندترین کوه‌های داخلی نامید، ساکنین روستای شمس، اولین افرادی هستند که طلوع آفتاب را می‌بینند.

منبع:کجارو


منبع: پول نیوز

۱۰ مکان شگفت‌انگیز ساخته دست بشر! (+عکس)

پول‌نیوز – با ما همراه باشید با یک مطلب دیگر از سری مطالب «مکان‌های عجیب». در این مطلب به ۱۰ مکان شگفت‌انگیز ساخته دست بشر می‌پردازیم.

۱۰- دیوار چین

این دیوار در نقشه جغرافیایی چین ۷۰۰۰ کیلومتر امتداد یافته است. این اثر سال ۱۹۸۷ در «فهرست میراث جهانی» ثبت شد. این ادعا که این دیوار تنها پدیده انسانی است که از فضا قابل رویت می‌باشد، بارها تکذیب شده است ولی هنوز در باور عوام جا دارد. تاریخ ساخت دیوار چین به قرن ۹ قبل از میلاد باز می‌گردد. حکومت وقت چین برای جلوگیری از حملات ملیت‌های شمالی، برجهای آتش برای خبر رسانی و یا قلعه‌های مرزی برای حصول اطلاعات دشمن را در ارتباط با دیوار و بر روی آن ایجاد کرد.

در دوره حکمرانی سلسله‌های بهار و پاییز و کشورهای جنگجو، میان دوک‌ها جنگ بر پا شد و کشورها با استفاده از کوه‌های مرزی به ساخت دیوار پرداختند تا سال ۲۲۱ قبل از میلاد، امپراتور چین شی خوان پس از به وحدت رساندن چین، دیوارهای دوک‌ها را به هم متصل کرد که به صورت دیوار بزرگ در مرزهای شمالی بر روی کوه‌ها درآمد. او می‌خواست با این کار از حملات دشمن به مراتع شمالی جلوگیری کند.

۹- اهرام مصر

مجموعه اهرام جیزه نام مجموعه اهرام تاریخی ساخته شده در دوران مصر باستان است که در حاشیه شمالی شهر قاهره کنونی واقع شده است. هرم بزرگ جیزه یکی از اهرام در مجموعه اهرام جیزه و تنها بازمانده عجایب هفت‌گانه جهان محسوب می‌شود. قدمت اهرام جیزه به سلسله چهارم مصر می‌رسد که نام‌های آن‌ها عبارتند از هرم خوفو، هرم خفره و هرم منکور. که خوفو بزرگ‌ترینشان و یکی از عجایب هفت گانه است.

۸- تاج محل

آرامگاه زیبا و باشکوهی است که در نزدیکی شهر اگرا و در ۲۰۰ کیلومتری جنوب دهلی نو پایتخت هند واقع شده است. این بنا به دستور شاه جهان، پنجمین امپراتور گورکانی هند به منظور یادبود همسر ایرانی محبوبش ممتاز محل که در سال ۱۶۳۱ (میلادی) به‌هنگام وضع حمل فوت کرد بنا شده است. شاه بنا به وصیت همسرش تصمیم گرفت با ساخت بنایی زیبا، مجلل و عظیم، همسرش را جاودانه کند. از این‌رو آرامگاهی زیبا بر روی قبر او بنا نهاد.

۷- ماچو پیچو

به معنی قله قدیمی، یک محوطه باستانی به جا مانده از آثار دوره اینکاها می‌باشد که در ارتفاع ۲٫۴۳۰ متری از سطح دریا در دامنه کوه در بالای دره اوروباما در کشور پرو و در ۷۰ کیلومتری شمال کوسکو قرار گرفته است. اغلب اوقات از آن به‌عنوان «شهر گمشده اینکاها» یاد می‌شود. ماچو پیچو احتمالأ شناخته شده‌ترین نماد امپراتوری اینکاها می‌باشد.

این شهر در حدود سال ۱۴۵۰ میلادی ساخته‌شده و صدها سال پیش در زمان فتح اینکاها توسط اسپانیایی‌ها متروک شده است. برای قرن‌ها فراموش شده‌بود و به جز عده‌ای از مردم محلی کسی از آن نامی‌ به خاطر نداشته است. این اثر در سال ۱۹۱۱ میلادی توسط هیرام بینگهام، تاریخ‌شناس آمریکایی به جهانیان معرفی شد.

 پس از آن، ماچو پیچو به یکی از مناطق جذب توریست تبدیل شد و در سال ۱۹۸۱ میلادی در فهرست آثار کشور پرو و در سال ۱۹۸۳ میلادی در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. این اثر هم اکنون به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جدید شناخته می‌شود.

۶- بالی

بالی جزیره‌ای است واقع در کشور اندونزی که از مراکز گردشگری مهم جهان به شمار می‌رود. جزیره بالی جزو یک رشته جزایر است که جزیره جاوه در غرب آن و جزیره لومبوک در شرق آن قرار گرفته است. هنرهای گوناگون همچون رقص، تندیسگری، نگارگری، چرمگری، فلزکاری و به ویژه موسیقی سبک گامِلان در این جزیره در سطح بسیار بالایی قرار دارند.

۵- انگکور وات

انگکور وات نام مجموعه‌ای از معابد است که در اوایل سده دوازدهم برای شاه سوریاوارمان دوم در انگکور در کامبوج ساخته شد تا پرستشگاه حکومتی و پایتخت او قرار گیرد. این معبد که در ابتدا معبدی هندو بود و به ویشنو، خدای هندیان تقدیم شده بود پس از ورود آیین بودا به معبدی بودایی بدل شد. انگکور وات که تا به‌امروز به‌خوبی حفظ شده است هنوز هم تنها پرستشگاهی است که از زمان ساختش تا کنون به عنوان یک مرکز مذهبی استفاده می‌شود.

این معبد بزرگ‌ترین بنای مذهبی در جهان است و معماری اصیل خمری را می‌توان در آن مشاهده نمود. انگکور وات که اصلی‌ترین جاذبه گردشگری کامبوج است، نشان ملی آن کشور نیز به‌شمار می‌آید و طرح آن بر روی پرچم کامبوج نیز نقش بسته است.

«انگکور وات» ترکیبی امروزی به معنای «پرستشگاه شهر» است. «انگکور» شکل بومی کلمه نوکور است که از واژه سانسکریت ناگارا به معنای پایتخت یا شهر گرفته شده و «وات» نیز واژه خمری برای معبد است. پیش‌تر این معبد به نام Preah Pisnulok شناخته می‌شد که لقب پس از مرگ بنیان‌گذارش شاه سوریاوارمان دوم بود.

۴- شهر ممنوعه

شهری قدیمی در منطقه پکن، پایتخت کشور چین است و یکی از مهم‌ترین دیدنی‌های تاریخی این کشور به شمار می‌آید.

شهر ممنوعه به روایتی وسیع‌ترین و کامل‌ترین مجموعه معماری چوبی در جهان به شمار می‌رود.
احداث شهر ممنوعه در سال ۱۴۰۶ میلادی با دستور جو دی دومین امپراتور سلسله مینگ آغاز گردید و ظرف ۱۴ سال ساخته شد. تا سال ۱۹۱۱ میلادی و نابودی سلسله چینگ (قریب ۵۰۰ سال) جمعاً ۲۴ امپراتور در این شهر ممنوعه اقامت کرده و بر چین فرمان رانده‌اند. از سال ۱۹۲۴ بازدید از این مجموعه به عنوان کاخ موزه برای عموم آزاد گردید و ممنوعه بودن آن پایان پذیرفت.

این اثر نادر با ساختگاهی مستطیل شکل مساحتی حدود ۷۲ هکتار را در برمی‌گیرد. ابعاد آن ۹۶۱ متر طول در امتداد شمال به جنوب و ۷۵۳ متر عرض در امتداد شرق به غرب است.

 دیواری با ارتفاع ۱۰ متر و خندقی با عرض ۵۲ متر دورتا دور مجموعه را فراگرفته است. دیوار در هر ضلع خود یک دروازه را جای داده است. بر روی ضلع جنوبی «دروازه نیمروز» (Meridian Gate) و بر روی ضلع شمالی «دروازه نیروی ایزدی» (Gate of Divine Might) قرار دارد. دیوارها ضخیم هستند و طوری طراحی شده‌اند که در برابر آتش توپخانه آن زمان مقاومت کنند.

۳- معابد باگان پاگودا

مجموعه معابد بودایی است که مربوط به قرن ۱۱ تا ۱۳ میلادی است و در بخش ماندالایِ برمه واقع شده است. مساحتش ۴۱ کیلومتر مربع می‌باشد و از چندین معبد مختلف تشکیل شده است.

۲- معبد کارناک

معبد بسیار بزرگی در کنار رود نیل است که کانون مذهبی مصریان در زمان مصر قدیم بوده است. به این دلیل کارناک نامیده شده، چون توسط دهکده‌ای جدید به همین نام دربر گرفته شده. از چندین معبد مختلف و همینطور رودخانه مقدس تشکیل شده. به عنوان بزرگ‌ترین مجموعه تاریخیِ مذهبی شناخته شده است.

۱- تئوتیهواکان

نام مکان باستانی بزرگی است در حوزه آبگیر مکزیک که بزرگ‌ترین هرم‌هایی که پیش از درون شد اسپانیاییان بدین سرزمین ساخته شده است در آن جای دارد.
تئوتیهواکان از نیمه نخست هزارهٔ یکم در اوج و بزرگ‌ترین شهر قاره آمریکا پیش از اکتشاف این قاره به دست اروپاییان بود. در اوج خود این شهر ۱۰۰ هزار نفر را در خود جای می‌داده است. این شهر بر سراسر آمریکای میانه نفوذ داشته است. مردمان آن به احتمال از گروه‌های نژادی ناهوا، اتمی و توتوناک بوده‌اند.

این بخش تاریخی امروزه در شهرداری سن خوان در ایالت مکزیکو جای‌گرفته است و در حدود ۴۰ کیلومتری شمال خاوری شهر مکزیکو. این بخش تاریخی ۸۳ کیلومتر مربع گستردگی دارد و از ۱۹۸۷ در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت است.

منبع:عجیب ترین ها

منبع: پول نیوز

میلیاردر چینی که به دنبال تغییر رژیم در پکن است (+عکس)

“گو ونگویی” رابطه نزدیکی با “استیو بنن” استراتژیست مستعفی دونالد ترامپ دارد. او گفته در حال راه اندازی یک رسانه موثر برای مبارزه با رزیم کمویسنی چین در آمریکاست.

یک سرمایه دار فراری و ضد رژیم چین گفته است به طور جدی هدف تغییر رژیم کمونیستی چین را دنبال می کند.

به گزارش ، خبرگزاری فرانسه مصاحبه ای اختصاصی با ” گو ونگویی” سرمایه دار در تبعید چین انجام داده است.

این سرمایه دار چینی که از سال ۲۰۱۴ از چین گریخته و هم اکنون در نیویورک زندگی می کند از دولت آمریکا درخواست پناهندگی سیاسی کرده است و این در حالی است که دولت چین می کوشد او را از آمریکا مسترد کند.

دولت چین او را به فساد مالی و انواع و اقسام اتهامات مالی و جنایی متهم کرده است و از پلیس بین الملل استرداد او را خواسته است.

حتی گفته می شود در سال جاری میلادی دو مقام اطلاعاتی چین به آمریکا رفته و برای مسترد شدن او به چین با مقامات آمریکایی رایزنی کرده اند.

به نوشته خبرگزاری فرانسه آقای ونگویی که حدود ۱۷ میلیارد دلار سرمایه او در چین توقیف شده و دو برادر او از زمانی که او از کشور گریخته، زندانی شده اند؛ با حلقه ای از مشاوران سیاسی ترامپ از جمله “استیو بنن” مشاور مستعفی او ارتباط دارد و خواستار تشدید جنگ تجاری مورد نظر دولت ترامپ با چین بوده است.

گو ونگویی ۴۷ ساله یک سرمایه دار در بخش مسکن و ساخت و ساز است و در جریان ساخت و سازهای مربوط به المپیک ۲۰۰۸ پکن صدها میلیون دلار سود کسب کرده است.

او در طی ۳ سالی که به خارج از چین گریخته، با راه انداختن کمپینی دست به انجام افشاگری های توییتری و یوتیوبی علیه برخی مقامات حزب کمونیست چین کرده و آنها را به فساد مالی و اقتصادی متهم کرده است.

او حتی ادعا می کند با گروهی از مقامات ارشد اطلاعاتی چین در ارتباط بوده و مدعی شده هزاران جاسوس چینی برای رخنه در دستگاه های دولتی و امنیتی مختلف در آمریکا به این کشور نفوذ کرده اند.

آقای ونگویی در پاسخ به سوال خبرگزاری فرانسه، گفته خواسته ای جز تغییر رژیم کمونیستی در چین و برقراری یک نظام آزاد و دموکراتیک در پرجمعیت ترین کشور جهان ندارد.

او گفته از ۲۸ سال پیش فعالیت هایی بر ضد نظام کمونیستی چین انجام داده از جمله در ماجرای اعتراضات میدان “تیان ان من” پکن در سال ۱۹۸۹ مشارکت داشته و به گفته ونگویی برادر کوچک او نیز در جریان اعتراضات دانشجویی تیان ان من پکن در مقابل چشمان او کشته شده است و خود او در آن ماجرا دستگیر و به مدت ۲۲ ماه در بازداشت بوده است. ونگویی گفته است: “در همان زمان زندان بود که تصمیم گرفتم با رژیم کمونیستی مبارزه کنم چون رژیمی غیر انسانی، غیر دموکراتیک و غیر قانونی است.”

ونگویی فرزند هفتم از یک خانواده پرجمعیت دارای ۸ فرزند در استان شاندونگ بوده است.

ونگویی با وجودی که حدود ۱۷ میلیارد دلار از سرمایه اش در چین توقیف شده، اما هم اینک دارای آپارتمان هایی در نیویورک و لندن و همچنین یک قایق تفریحی لوکس و مقادیر زیادی پول در بانک های اروپایی و آمریکاست.

او به خبرگزاری فرانسه گفته است: با توجه به ماهیت غیر انسانی رژیم حاکم بر چین، همه سرمایه داران موفق در این کشور دو سرنوشت در پیش رو دارند: یا همانند او مجبور به فرار از کشور شوند و یا در چین بمانند و روزهای باقی مانده تا حذف شدنشان را بشمارند.

حساب توییتری ونگویی بیش از ۸۴۰ هزار دنبال کننده دارد و در جریان برگزاری کنگره سالانه حزب کمونیست چین در اکتبر سال جاری به دلیل فعالیت های رسانه ای ضد حکومت چین،حساب او بارها غیر فعال شد.

ونگویی گفته است تا پایان ماه دسامبر ۲۰۱۷ قصد دارد یک رسانه فعال در زمینه مبارزه با حکومت کمونیستی چین در آمریکا راه اندازی کند.

ونگویی با برخی مشاوران نزدیک ترامپ از جمله “استیو بنن” استراتژیست مستعفی ترامپ که قائل به ایده ” جنگ تجاری ایالات متحده آمریکا با پکن” است، رابطه نزدیکی برقرار کرده است.

او در توصیف بنن به خبرگزاری فرانسه گفته است: “او یکی از بهترین کارشناسان بین المللی است که تا کنون دیده ام. او از معدود غربی هاییست که شناخت خوبی از آسیا دارد… من تا بحال بیش از ۱۰ بار با او ملاقات کرده ام.”

به گفته ونگویی او با بنن درباره همکاری در یک پروژه که جزییات آن را تشریح نکرده به توافق رسیده اند.

هنوز معلوم نیست که دولت ایالات متحده به ونگویی و همسرش پناهندگی سیاسی اعطا کند.

ونگویی در تراس آپارتمان لوکس خود در طبقه هجدهم برجی در محله منهتن نیویورک

ونگویی در تراس آپارتمان لوکس خود در طبقه هجدهم برجی در محله منهتن نیویورک


منبع: عصرایران

مزیت های مصرف باقالی

هیچ میان‎وعده‎ای مفید‎تر از این خوراک نیست. پروتئین باقالی ۸۶ درصد بیشتر از سویای معمولی است و به همین دلیل بیشتر بدنسازان و ورزشکاران این خوراک را وارد برنامه غذایی خود می‎کنند. مصرف روزانه یک فنجان باقالی، هم به تقویت عضلات کمک می‎کند و هم انرژی لازم برای یک روز پر‎کار را فراهم می‎کند.

فواید باقالی

انواع باقالی محبوب آسیایی‎ها‎ست. اسم دیگر این گیاه، لوبیای ‎شاخه‎ای‎ یا سویای سبز است. این لوبیا را پیش از آن‎که غلافش سفت شود، یعنی در حالت نارس می‎چینند و با همان غلافش بخار‎پز یا آب‎پز و در غذاهای لذیذ و یا میان‎وعده‎ها مصرف می‎کنند. در این مطلب فواید بی‌نظیر باقالی به شما معرفی می‎شود:

 مصرف باقالی چه مزیت هایی دارد؟

پروتئین در ‎حکم سنگ بنای زندگی است و به ترمیم بافت‎های آسیب‎دیده، کمک می‎کند. یک فنجان باقالی حاوی ۱۷ گرم پروتئین است یعنی ۴۰ درصد میزان نیاز روزانه بانوان و ۳۰ درصد نیاز آقایان.این ماده معجزه‎گر همچنین شامل ۹ آمینو‎اسید Amino acid ضروری بدن است.

* آمینو اسید Amino acid:واحد تشکیل دهنده پروتئین است. آمینو اسیدها نقش مهمی در عملکرد مغز، ساخت توده عضلانی و افزایش وزن بدون چربی دارند.

 باقالی به تقویت عضلات کمک می کند
هیچ میان‎وعده‎ای مفید‎تر از این خوراک نیست. پروتئین باقالی ۸۶ درصد بیشتر از سویای معمولی است و به همین دلیل بیشتر بدنسازان و ورزشکاران این خوراک را وارد برنامه غذایی خود می‎کنند. مصرف روزانه یک فنجان باقالی، هم به تقویت عضلات کمک می‎کند و هم انرژی لازم برای یک روز پر‎کار را فراهم می‎کند.

 باقالی باعث استحکام استخوان‎ها می شود
سلامت استخوان‎ها بسیار اهمیت دارد، در‎ حالی ‎که ما معمولا اصلا به فکر حفظ و نگهداری آن‎ها نیستیم. از این به بعد به فکر ستون‎های بدن خودتان باشید و باقالی را وارد رژیم غذایی خود کنید تا از منگنز Manganese، پتاسیم Potassium، و ویتامین K این ماده که لازمه استخوان‎سازی هستند، استفاده کنید.

 باقالی به تقویت سیستم دفاعی بدن کمک می کند
سیستم دفاعی، لازمه گذران یک زندگی سالم است و بدون آن انجام حتی ساده‎‎ترین کار‎ها برای ما مشکل می‎شود. بهترین حامی این سیستم، باقالی ا‎ست که سرشار از مس است و از ابتلا به بیماری‏‎ها پیشگیری می‎کند. همچنین مس موجود در باقالی، نیاز روزانه بانوان را تا ۶۰ درصد تامین می‎کند.

 باقالی باعث افزایش سلامت قلب می شود
یکی از دلایل اصلی بیماری‎های قلبی برنامه غذایی نا‎سالم است. اگر به فکر سلامت این عضو اساسی بدن خود هستید، با باقالی دوست باشید. این ماده با فیبر بالا سطح کلسترول خون و خطر ابتلا به بیماری‎های قلبی را کاهش می‎دهد.

 باقالی سرشار از آنتی‎اکسیدان‎های مختلف است
چون باقالی حاوی آنتی‎اکسیدان است، به سم‎زدایی مورد نیاز بدن کمک بسیاری می‎کند. می‎دانید که اگر سموم بدن‎تان، درست دفع نشوند دچار گُر‎گرفتگی می‎شوید. پس برای پاکسازی هرچه بیشتر بدن خود، تا می‎توانید باقالی مصرف کنید. در کنار این خاصیت، باقالی با رادیکال‎های آزاد free radicals هم که عامل سرطان و پیری زودرس هستند، مبارزه می کند.

 باقالی سرشار از چربی‎های مفید است
یک فنجان پاچ‎باقلا ( باقلای پاکوتا) حاوی ۸ گرم چربی است که ۳ گرم از آن چربی‎های اشباع‎نشده است. این چربی‎ها با پایین آوردن سطح کلسترول، سلامت بیشتری به قلب هدیه می‎کنند. این چربی‎ها همچنین حاوی امگا ۳ هستند که عملکرد مغز را بهبود می‎بخشد.

 باقالی برای پوست سودمند است
خصوصا با نزدیک شدن به دوره پیری، پوست‎مان نیازمند توجه بیشتری است و البته می‎دانید که برنامه غذایی سالم می‎تواند بهترین کمک را به پوست برساند.باقالی که سرشار از ویتامین A است، به سلامت و لطافت پوست کمک می‎کند، بینایی را بهبود می‎بخشد و نیز سیستم دفاعی بدن را تقویت می‎کند.

 باقالی باعث بهبود عملکرد ریه می شود
این ماده خوراکی بی‎نظیر دارای ماده‎ای به نام جنیس‎تین Genistin (هورمون گیاهی با خاصیت آنتی اکسیدان) است که با بهبود کار ریه‎ها، بیماری آسم را بهبود می‎بخشد و التهابات تنفسی و سرفه را درمان می‎کند.

 باقالی دارای خاصیت ضد‎التهاب است
آن‎هایی که این تجربه را داشته‎اند، می‎دانند که التهاب یک کابوس واقعی است.درد مفاصل و همچنین سفت شدن آنها، از انواع این التهابات است. این درد هم با برنامه غذایی مناسب قابل کنترل است و باقالی یکی از خوراکی‎های شفا‎بخش و ضد‎التهاب است.

منبع: سیمرغ


منبع: عصرایران

تسکین علائم آبله مرغان با راهکارهای خانگی

سوپ گشنیز و هویج در درمان آبله مرغان بسیار مفید است. این سوپ سرشار از آنتی اکسیدان است که سبب بهبود این بیماری می‌شود؛ برای این منظور باید حدود ۱۰۰ گرم هویج خرد شده را با ۶۰ گرم برگ تازه گشنیز در دو و یک‌چهارم فنجان آب بجوشانید تا نصف آب آن تبخیر شود،

آبله مرغان نوعی بیماری ویروسی و بسیار واگیردار است که در کودکان شیوع بیشتری دارد، از علائم این بیماری می‌توان به تب، سردرد و جوش‌های پوستی در هر قسمت از بدن اشاره کرد؛ در این مطلب گیاهان دارویی را معرفی می‌کنیم که تاثیر بسزایی در تسکین علائم آبله مرغان دارند.

جوش شیرین

جوش شیرین خارش و سوزش ناشی از آبله مرغان را تسکین می‌دهد؛ برای این منظور باید نصف قاشق غذاخوری جوش شیرین را در یک لیوان آب حل و لیف نرمی را به محلول آغشته کنید؛ آن را روی قسمت‌هایی که دچار خارش و سوزش است، بگذارید و اجازه دهید که خشک شود همچنین می‌توانید نصف تا یک فنجان جوش شیرین را در آب وان حمام حل و داخل این محلول استحمام کنید.

یاس بنفش هندی

یاس بنفش هندی به علت خاصیت ضد ویروسی که دارد، در درمان آبله مرغان بسیار مؤثر است؛ این گیاه همچنین به خشک شدن تاول‌ها و رفع خارش نیز کمک شایانی می‌کند؛ تعداد کمی از برگ یاس بنفش هندی را له کنید و روی جوش و تاول‌ها را قرار دهید همچنین می‌توانید چند برگ از این گیاه را به آب وان حمام اضافه کنید.

هویج و گشنیز

سوپ گشنیز و هویج در درمان آبله مرغان بسیار مفید است. این سوپ سرشار از آنتی اکسیدان است که سبب بهبود این بیماری می‌شود؛ برای این منظور باید حدود ۱۰۰ گرم هویج خرد شده را با ۶۰ گرم برگ تازه گشنیز در دو و یک‌چهارم فنجان آب بجوشانید تا نصف آب آن تبخیر شود،
این سوپ را روزانه یک‌بار به مدت یک ماه میل و برای تقویت قوای بدنی خود نیز هویج و برگ گشنیز آب‌پز مصرف کنید.

جو دو سر

برای تسکین خارش ناشی از آبله مرغان از جو دوسر کمک بگیرید، برای این کار باید ۲ فنجان جو دو سر را بکوبید تا به شکل پودر درآید، سپس آن را در ۲ لیتر آب ولرم بریزید و بدنتان را به مدت ۱۵ تا ۲۰ دقیقه با این محلول خیس کنید.

سرکه قهوه‌ای

یکی از راه‌حل‌های مؤثر برای درمان آبله مرغان استفاده از سرکه قهوه‌ای است؛ سرکه قهوه‌ای خارش پوست را از بین می‌برد و به بهبود زخم‌ها و جلوگیری از ایجاد جایِ زخم کمک شایانی می‌کند. برای این منظور باید نصف فنجان سرکه قهوه‌ای را به آب ولرم درون وان حمام اضافه کنید و حدود ۱۰ تا ۱۵ دقیقه درون این محلول استحمام کنید.

عسل

عسل در بهبود خارش و التیام جوش‌های ناشی از آبله مرغان نقش موثری دارد؛ برای این منظور باید عسل طبیعی را بر روی جوش و تاول‌ها قرار و این کار را روزانه ۲ تا سه بار تا بهبود کامل زخم‌ها انجام دهید.

دمنوش‌های خانگی

برای درمان آبله مرغان می‌توانید از انواع دمنوش‌های گیاهی ملایم و آرام‌بخش مانند دمنوش بابونه، ریحان، گل همیشه بهار و بادرنجبویه استفاده کنید؛ برای این منظور باید یک قاشق غذاخوری از هر یک از گیاهان بابونه، ریحان، گل همیشه بهار و بادرنجبویه را داخل یک فنجان آب جوش بریزید و اجازه دهید تا دَم بکشد سپس این محلول را از صافی عبور دهید. مقدار بسیار کمی دارچین، عسل و آب لیمو ترش به آن اضافه و روزانه چند بار میل کنید.

روغن اسطوخودوس

روغن اسطوخودوس از دیگر درمان‌های مؤثر برای کاهش سوزش و خارش ناشی از آبله مرغان است؛ روغن عصاره اسطوخودوس را با مقدار کمی از روغن نارگیل یا بادام ترکیب کنید، آن را بر روی جوش و تاول‌ها ماساژ دهید و صبر کنید تا خشک شود، این کار را روزانه ۲ بار انجام دهید؛ همچنین می‌توانید چند قطره روغن عصاره اسطوخودوس و بابونه را داخل آب ولرم بریزید و به مدت ۱۰ دقیقه بدن خود را با آن خیس کنید.

روغن چوب صندل

روغن چوب صندل به علت خواص ضدعفونی‌کننده و ضدالتهابی که دارد، زخم‌های آبله مرغان را درمان می‌کند، این روغن جای زخم‌ها را نیز از بین می‌برد. چند قطره روغن چوب صندل خالص را به یک قاشق چای‌خوری روغن بادام اضافه کنید سپس آن را بر روی جوش‌ها ماساژ و این کار را تا بهبود کامل زخم‌ها انجام دهید.

کالاندولا (گل همیشه بهار)

کالاندولا در از بین بردن خارش ناشی از آبله مرغان موثر است؛ ۲ قاشق غذاخوری کالاندولا و یک قاشق چای‌خوری برگ عنبر سائل را در یک فنجان آب بریزید و بگذارید یک شب بماند، صبح این مخلوط را آسیاب کنید و آن را مستقیم روی جوش‌ها بگذارید، زمانی که به طور کامل خشک شد، زخم‌ها را بشویید.

منبع: باشگاه خبرنگاران


منبع: عصرایران

سلبریتی‌ها علیه خود، همه علیه «سحر قریشی»!

در روزهایی که رسانه‌ها و نشریات و چهره‌های فرهنگی و هنری با درخواست و پافشاری بر یک‌سری از مطالبات برابری‌طلبانه جنسیتی از قبیل حق ورود به ورزشگاه‌ها و…

فضایی پرشور در این زمینه به وجود آورده‌اند، در روزهای اخیر گفته‌های سحر قریشی درباره هراسش از ورود به ورزشگاه به مثابه سازی جدا در ارکستر هم نواز خواسته‌های صنفی و جنسیتی سلبریتی‌ها جلوه‌ای از اغتشاش و آشوبی آشکار در اظهارنظرهای چهره‌های شناخته‌شده به وجود می‌آورد؛

و نه‌تنها موضعگیری عجیب و ضدجریان -البته نه به معنای مثبت- او را سوال‌برانگیز جلوه می‌دهد، که این پرسش همیشگی را یک‌بار دیگر موکد و مکرر مطرح می‌کند که چرا ما همگان باید درباره همه چیز نظر دهیم و چه الزامی به این کار داریم؟ این پرسش را البته نه‌تنها سحر قریشی که بیشتر چهره‌های فرهنگی، هنری و ورزشی این دیار باید از خود بپرسند.

 زنان علیه زنان؛ چهره‌ها علیه خودشان

آغاز داستان

داستان گفته‌های شگفت‌انگیز سحر قریشی از آن‌جا آغاز شد که این بازیگر سینمای عامه‌پسند که در رسانه‌های مجازی هوادارانی هم دارد، در گفت‌و‌گویی ویدیویی که به‌سرعت کانال‌ها و مجاری ارتباطی مجازی را درنوردید، از عدم موافقتش با حضور زنان در ورزشگاه گفت و مدعی شد که حضور در کنار مردان او را منقلب می‌کند. گفته‌هایی بشدت عجیب و البته خودافشاگرانه که می‌توانست به‌ عنوان اظهارنظری عادی نادیده گرفته شود؛ اما آن‌جا که او این قضیه را به تمامیت زنان این سرزمین تعمیم داد و گفت به این دلیل مخالف حضور زنان در ورزشگاه‌ها است، ماجرا را پیچیده کرد.

قریشی که خود همین چند ماه پیش، در روزهایی که خبر ازدواج او با مهدی طارمی همه‌گیر شده بود، عکسی از خود در یکی از استادیوم‌های کشور امارات در حال تماشای بازی آسیایی پرسپولیس تهران منتشر کرده بود، بدون این‌که به این تجربه اشاره‌ای داشته باشد، گفت که دوست ندارد هیچ‌وقت به ورزشگاه فوتبال برود و مخالف حضور زنان در ورزشگاه‌هاست: «دوست ندارم برم استادیوم، از این‌که کنار تعداد زیادی آقا قرار بگیرم منقلب می‌شم، احساس امنیتم رو از دست می‌دم».

همه علیه سحر!

از این‌ رو که سخنان قریشی علیه یکی از اصلی‌ترین خواسته‌های زنان در چند وقت اخیر ابراز شده بود، بازتاب فراوانی یافت و عکس‌العمل‌های تندی را باعث شد؛ عکس‌العمل‌هایی گاه به همان اندازه سخنان قریشی سطحی و افراطی.

به گزارش فرارو، کاربری نوشت: ببینید این‌که سحر قریشی چه کاراکتری داره به خودش مربوطه کاری با اون نداشته باشیم. داستان بر سر اینه که افرادی مثل او، وارد عرصه هنر شدن که مشخصا در شأن پدیده‌ای به اسم هنر نیستن. کاربر دیگری نوشت: از سحر قریشی که کارگردان پدرخوانده و مشاهیر بزرگ سینمایی دیگه رو نمیشناسه انتظار بیشتری نیست.

برخی دیگر از کاربران نیز سحر قریشی را متهم به ریاکاری کردند: متاسفانه این اتفاقا بیشتر از هر چیز نشون میده تو ایران میشه با ریاکاری و دروغ پله‌های ترقی رو چهار تا یکی بالا رفت. در همین رابطه کاربری دیگر توییت کرد: عاقبت سحر قریشی‌ها مثل آزاده نامداری‌ها خواهد بود.

یک کاربر دیگر نیز با انتشار تصاویری از قریشی، آزاده نامداری و الهام چرخنده آنها را الهه‌های چرخش خواند. بسیاری دیگر نیز سحر قریشی را با امیر تتلو، خواننده جنجالی موسیقی زیرزمینی مقایسه کردند که با اظهارنظرهای عجیبش در ماه‌های اخیر بشدت بحث‌برانگیز شده است. در میان این ‌همه اظهارنظر تند و افراطی اما برخی هم منطقی‌تر با ماجرا روبه‌رو شدند. یکی گفت: خب عزیزم شما نمى‌‌تونى حس خودت رو تعمیم بدى به همه خانم‌‌هاى ایران و این همان نظری است که یکی دیگر از سلبریتی‌های سینمایی هم داشت که قبل از اشاره به او بهتر است اظهارنظر پژمان راهبر روزنامه‌نگار را نیز بخوانیم: قطعا منظور سحر قریشی از منقلب‌شدن چیزی نیست که دستمایه طنزهای ماست؛ اما سلبریتی‌های ما اغلب بی‌مطالعه و کم‌سوادند و دایره واژ‌گانشان کوچک. پس چیز عجیبی نیست که خرابکاری می‌کنند؛ حتی آنهایی هم که فکر می‌کنید فرهیخته‌اند و باسواد. اگر چه آنها فضیلت سکوت را دریافته‌اند!

زنان علیه زنان

در میان آرا و اظهارنظرهای گوناگونی که علیه صحبت‌های سحر قریشی ابراز شد، یکی از شدید‌ترین عکس‌العمل‌ها را مهناز افشار نشان داد که با اشاره به این گفته سحر قریشی که عنوان کرده بود از این‌که بین مردها قرار بگیرد، منقلب می‌شود، در توییترش پاسخ او را داد. افشار که در روزهای اخیر به ‌دلیل صحبت‌هایش درباره همسر زندانی‌اش و ماجرای شیرخشک‌های آلوده خبرساز شده بود، در پاسخ سحر قریشی با هشتگ زنان علیه زنان واکنش نشان داد و در توییترش نوشت: نمیشه خیلی راحت حق نیمی از جامعه رو انکار کرد، چون یک نفر وقتی در کنار مردان قرار می‌گیره منقلب میشه!

گفته تند افشار، اما به‌رغم این‌که بازتاب زیادی داشت و به اصطلاح دیده شد، برخلاف انتظاری که می‌رفت، همدلی چندانی را به وجود نیاورد. دلیل این اتفاق هم به عکس‌العمل‌های سابق این بازیگر برمی‌گشت. حقیقتش افشار، مثل تمام بازیگران و کلا هنرمندان دیگر این مرزوبوم عادت کرده در مورد تمام قضایایی که در رسانه‌ها و حتی در شایعات مطرح می‌شود، عکس‌العمل نشان دهد و می‌دانیم که در چشم‌بودن و مرتب دیده‌شدن‌ درصد اشتباهات را نیز افزایش می‌دهد.

به گفته‌ای دیگر، پرگفتن سوتی‌های فرد را بیشتر می‌کند و این قضیه را در مورد بیشتر به اصطلاح سلبریتی‌های ایران می‌توان صادق دانست که بی‌توجه به این‌که موضوعی در حیطه دانایی و صلاحیت آنها هست یا نه، بی‌محابا اظهارنظر می‌کنند و با اعتبار خود کاری می‌کنند که صحبت‌های درستشان نیز خواننده را پس می‌زند؛ چه رسد به افاضاتی از قبیل التهاب و انقلاب درونی آن یکی بازیگر!

سلبریتی‌ها علیه خود

مثال‌ها زیادند و خوشبختانه یا متاسفانه این‌وری و آن‌وری هم ندارد. همان‌قدر که ‌هانیه توسلی با گفته‌های لوس و سطحی درباره گربه‌اش- به‌رغم تمام احترامی که برای مدافعان حقوق حیوانات قائلم و خودم هم از آن سلکم- می‌تواند بازتاب منفی به وجود آورد. وحید یامین‌پور هم می‌تواند با گفتن از یمن همان کار را بکند. بازیگرانی که در روزهای زلزله با گفته‌های موج‌زده و سطحی‌شان علیه نهادهایی چون هلال‌احمر موج سفرهای شخصی به مناطق زلزله‌زده را به ‌وجود آوردند؛ همان‌قدر می‌توانند آزاردهنده جلوه کنند که مثلا علی کریمی که گویا قصد کرده هر نقل‌قولی از بزرگان را به نام کورش جا بزند یا آزاده نامداری‌ها و تتلوها و ساره بیات‌ها و مهناز افشارها و خیلی‌های دیگر. حقیقتش ما در سینما و تلویزیون‌مان چهره‌های چندان باسوادی نداریم. سلبریتی‌هایی با اطلاعاتی بشدت اندک؛ که با این اطلاعات کم و اصرارشان برای اظهارنظر در هر موضوعی، گاه باعث سوتی‌ها و گاف‌های بزرگی می‌شوند؛ گاف‌هایی که خود سلبریتی‌ها را هم سوژه کاربران می‌کند. این قصه را در سال‌های اخیر به کرات دیده‌ایم.

معایب و محاسن

فضای مجازی در کنار همه محاسنش، معایبی نیز دارد. هرقدر که رابطه مستقیم و رخ‌به‌رخ شخصیت‌ها و به اصطلاح چهره‌ها یا سلبریتی‌ها با مخاطبان‌شان می‌تواند در برخی موارد از محاسن فضای مجازی به‌ شمار آید. همین رابطه روبه‌رو در برخی موارد هم می‌تواند باعث دردسر شود. دردسرهایی که درباره‌شان در سال‌های اخیر زیاد شنیده‌ایم؛ و دلیلش هم در بیشتر موارد این بوده که بعضی چهره‌ها خود را ملزم به انتشار مطالبی می‌کنند که در آن موضوع سررشته ندارند.

در این مورد مثال زیاد می‌شود آورد. از آن بازیگری که به ‌واسطه عشق و علاقه‌ای که به سگ‌های زنده‌یاب هلال‌احمر در جریان زلزله پیدا کرده بود، فتوای شرعی داد که سگ نجس نیست- بی‌توجه به این‌که نجس‌بودن یا نبودن آن ربطی به علاقه ما به این موجود دوست‌داشتنی نمی‌تواند داشته باشد؛ تا آن‌هایی که ادعا کردند و دلیل زلزله را پیدا کرده‌اند و آن به جز پوشش زنان نمی‌تواند باشد؛ یا آن زیرزمینی‌خوانی که از فلسفه حجاب نوشت، آن‌هم فقط و فقط برپایه عقده‌های خود زمانی که زنی را می‌بیند.

یکی از آخرین نمونه‌ها در این میان، اما سخنان حیرت‌انگیز وحید یامین‌پور مجری برنامه تلویزیونی جهان‌آرا در شبکه افق است که گفت به مردم کشور یمن به دلیل کشتن علی عبدالله صالح ابراز حسادت می‌کند، چون ایرانی‌ها مثل آنها نتوانستند سیاستمداران خائن و سران فتنه را به اشد مجازات برسانند.

اظهاراتی که در صفحات مجازی با واکنش منفی بسیاری از کاربران روبه‌رو شد. یکی از آنها مهراب قاسم‌خانی نویسنده سریال‌های طنز بود که در صفحه اینستاگرام خود در واکنش به اظهارات یامین‌پور نوشت؛ اگر یامین‌پور تا این حد به مردم یمن حسادت می‌کند، به این کشور برود، بسیاری از مکان‌ها را منفجر کند تا به آرزویش برسد.

با این‌که یامین‌پور از آنهایی نیست که بشود با توجیه بی‌سوادی زهر سخنانش را گرفت- و البته همین نکته بار سنگین سخنانش را افزایش می‌دهد- اما باز هم می‌شود با همین نکته که چه الزامی وجود دارد سلبریتی‌ها در مورد هرچیزی سخن گویند، به استقبال سخنان او رفت. آیا این به اصطلاح چهره تلویزیونی متوجه باری که در سخنانش هست، بوده؟

یا به گفته مهراب قاسم‌خانی این جمله‌ها «جسارتا تشویق مردم به جنایت، تروریسم و خشونت جرم محسوب نمیشه»؟ بیایید بخش دیگری از پاسخ قاسم‌خانی را مرور کنیم، آن‌جا که به ‌زیبایی می‌گوید: آخى… این چه تقدیر شومیه که آدم باید ایران به دنیا بیاد؟ چقدر بى‌رحمه این جبر جغرافیا؟ خب این بچه هم دل داره. حسودیش میشه. حالا نتونسته سوریه به دنیا بیاد، نباید اقلا یمنى میشد؟ آخه ایران هم شد جا، با این مردم بى‌غیرتش که خائنی‌نشون رو منفجر نمی‌کنن؟

پند آخر

دکتر احمد یحیایی مدرس ارتباطات می‌گوید: جهان امروز، دنیای اطلاعات خوانده می‌شود و افکار و آگاهی مردم جامعه درحال رشد است. مخاطب امروز فعال است و در مقابل هر پیام، تصویر و اطلاعات، واکنش‌های متفاوت دارد. البته گروهی بی‌هدف به نشر مطالب می‌پردازند و گروهی دیگر که از سواد رسانه‌ای برخوردار هستند، سعی می‌کنند هر پیام، تصویر و خبری را به راحتی نپذیرند و بدون تحقیق، آن را نشر نمی‌دهند، اما درباره سوپراستارها باید تأکید کنم به دلیل مقبولیت اجتماعی که دارند، مسئولیت بیشتری بر دوش‌شان است و باید بیشتر مواظب باشند.


منبع: برترینها

فیلم: لایف‌ هک‌های کاربردی؛ از «زدودن زنگِ آهن» تا «ساخت منبع آبِ شیردار»

برترین ها – احسان درخشنده: در این بخش، ۵ لایف‌هک ساده و کاربردی را به شما عزیزان معرفی می‌کنیم که به کمک آن‌ها می‌توانید کیفیت زندگی خود را ارتقا دهید. آنچه در ویدئوی آموزشیِ ارائه شده خواهید دید از این قرار است:

۱) چگونه می‌توان زنگِ آهن را به سادگی از بین برد؟

۲) بهترین شیوه برای برش دادن میوه‌ی هلو چیست؟

۳) چگونه می‌توان کلید شکسته در قفل را بدون دردسر خارج کرد؟

۴) آیا می‌توان در خانه، با یک ترفند ساده، بیسکویت شکلاتی درست کرد؟

۵) چگونه می‌توان با یک بطری بزرگ و یک نی، یک منبع آب شیردار برای مواقع اضطراری ساخت؟

پاسخ تمام این پرسش‌ها را با تماشای ویدئوی زیر خواهید گرفت. با ما همراه باشید.

 در صورت پخش نشدن ویدئو بر روی تصویر زیر کلیک کنید.

فیلم: 5 لایف هک ساده و کاربردی؛ از «زدودن زنگِ آهن» تا «ساخت منبع آبِ شیردار» 


منبع: برترینها

موفقیتِ ۱۰ برابری، به شیوه «گرنت کاردون»

برترین ها – ترجمه از حمید پاشایی: گرنت کاردون (Grand Cardone) استاد فروش و نویسنده پنج کتاب کسب و کار از جمله «قانون ۱۰ برابر» و «اگر اول نباشی، آخر هستی» است. او برنامه های آموزشی فروش برای کمپانی های بزرگی مثل گوگل و شرکت بیمه افلک تدوین کرده است و برای وبسایت های همچون Fox News، Fox Business، CNBC و MSNBC مقاله می نویسد.

و با تمام این ها، او نیز در زندگی خود با مشکلاتی دست و پنجه نرم کرده است. بعد از اینکه پدرش زمانی که گرنت کاردون ۱۰ ساله بود درگذشت، مادرش مدام نگران بود و به گفته کاردون، «غذا با ترس سِرو می شد». این شاید وسواس او در مورد موفقیت، رشد و توانایی «مراقبت از خانواده اش» را توجیه کند، عبارتی که همیشه تکرار می کند.

در واقع «مراقبت از خانواده» به معنی یک جت خانوادگی خصوصی، و سرمایه گذاری هایش در املاک خانوادگی به ارزش تخمینی ۳۵۰ میلیون دلار است. او به سطحی از موفقیت رسیده که بیشتر افراد فقط می توانند رویای آن را داشته باشند. چرا؟ به دلیل اینکه او به موفقیت باور دارد، و معتقد است که موفقیت وظیفه شما، تعهد شما، و مسئولیت شماست.

گرنت کاردون قوانینی برای ۱۰ برابر کردن موفقیت دارد که در ادامه با هم مرور می کنیم.

 موفقیت خود را به شیوه «گرنت کاردون» 10 برابر کنید

۱٫ خودتان را بشناسید.

زمانی که گرنت کاردون جوانتر بود، با مشکل اعتیاد به مواد مخدر مواجه بود. ولی در سن ۲۵ سالگی، او به آخر خط رسید و تصمیم گرفت که پاک شود و مسیر خود را عوض کند. در آن زمان بود که وقتی از کلینیک درمانی به خانه بازگشت، متوجه عاملی کلیدی در شخصیت خود شد: «من وحشت زده بودم چون که از بیکاری می ترسیدم. من متوجه شدم که بیکاری دلیل اصلی تمام مشکلاتم بود. وقتی که حوصله ام سر می رفت، وقتی که مشغول نبودم، وقتی که کاری برای انجام دادن نداشتم، به دردسر می افتادم. همیشه در زندگی ام اینطور بود، حتی مدت ها پیش از اینکه اعتیاد پیدا کنم.» بنابراین او تصمیم گرفت که خود را کاملاً وقف کاری کند، معتاد به انجام کاری شود. و در مدت ۶۰ روز از انجام آن، اوضاع تغییر پیدا کرد.

۲٫ خود را نشان دهید.

چگونه چیزی از خود می سازید؟ چطور شروع به پیروز شدن و موفق شدن می کنید؟ با نشان دادن خودتان. کاردون معتقد است که اگر تازه کاری را شروع کرده اید، یا اینکه در انجام کاری دلسرد شده اید، اگر خودتان را نشان دهید و مجدداً به مقدمات کار بپردازید، بالاخره نتایج را خواهید دید. «خودتان را نشان دهید، و حتی اگر هم نمی دانید که چکار کنید، یک اتفاقی بالاخره خواهد افتاد.»

۳٫ تمرین فروش کنید.

کاردون قبلاً یک فروشنده بود و از این کار متنفر بود. پس چطور شد که در کاری که از آن تنفر داشت، تبدیل به متخصص شد؟ او در سن ۲۵ سالگی وارد بازار فروش خودرو شد، و در سن ۲۶ سالگی جزء ۱ درصد برتر فروشنده ها در صنعت خودروسازی شده بود. آنجا بود که تصمیم گرفت وقعاً در این کار خبره شود، و شروع به مطالعه در مورد فروش کرد.

او هر چیزی که از اینفلوئنسرهایی مثل برایان تریسی و جکی کوپر پیدا می کرد را می خواند و گوش می داد. وقتی که کسی برای خرید ماشین به سراغ او می آمد، معاملات فروش خود را ضبط می کرد و مادرش را استخدام کرد تا تماشا کند و یادداشت بردارد، و در پایان جلسه بررسی می کرد که چه چیزی خوب جواب داد و چه چیزی موفق نبود. او می گوید، «من مذاکرات خودم را ضبط می کردم، از هر دستگاه تکنولوژی که ۳۰ سال پیش موجود بود استفاده می کردم تا بفهمم که چه کاری را درست و چه کاری را اشتباه انجام می دادم. در آن زمان دقیقاً نمی دانستم که چکار می کنم، ولی در واقع داشتم قوانین فروش تدوین می کردم.» اگر کاردون به یک چیز اعتقاد دارد، این است که هر کاری که انجام می دهید باید بدانید که چگونه بفروشید، به ویژه در دنیای کسب و کار.

۴٫ بزرگتر فکر کنید، خیلی بزرگتر.

کاردون می گوید، «بزرگترین اشتباه من در زندگی این بود که برای مدت زیادی خیلی کوچک فکر می کردم.» به همین دلیل است که او اکنون در مورد «رشد نمایی» شور و شوق بسیاری دارد. او معتقد است که مردم دو چیز را دست کم می گیرند: اول، بیشتر مردم دست کم می گیرند که چقدر پول واقعاً نیاز دارند تا بتوانند از خانواده خود مراقبت کنند و در آسایش زندگی کنند. یعنی امنیت مالی کافی داشته باشند تا در برابر هر وضعیت بد اقتصادی در امان باشند. دوم، پتانسیل خود برای به موفقیت رسیدن را به شدت دست کم می گیرند.

۵٫ روی میراث خود تمرکز کنید.

کاردون هر روز و شب، به جای نوشتن لیست انجام کارها، اهداف بزرگ زندگی خود را می نویسد که شامل مواردی همچون «خریدن جت بزرگتر» و «پیر شدن در کنار همسرم» می شود. وقتی از او پرسیده شد که خط پایان او کجاست، گفت که هیچ خط پایانی برایش وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد، ۱۰۰ سال دیگر است. چشمان او همواره روی رسیدن به پاداش است. خب پس پاداشی که یک قرن بعد انتظار آن را می کشد چیست؟ میراث.

اگر یک نفر مثلاً ۱۰۰ سال دیگر او را پیدا کند، میراث کاردون برای آن ها چیست؟ «این شخص به من کمک کرد. این شخص کمکم کرد که کسب و کار را ساده تر کنم. این شخص بهم کمک کرد که زندگی را ساده تر کنم. این شخص کمک کرد که خودم باشم.»


منبع: برترینها

جملات مناسب و نامناسب، در بازاریابی و فروش

مجله پنجره خلاقیت – ترجمه شادی حسن پور: «یک محتوانویس حرفه ای در واقع فروشنده ای است که با کیبورد کار می کند!» (جودیت کی. چارلز)

این من هستم! فروشنده ای پشت یک صفحه کلید، شغل من، به عنوان یک محتوانویس، این است که بازاریابی و فروش را به کمک متن هایی برای راهنمایی مشتری با یکدیگر همسو کنم. متن هایی با عنوان هایی نظیر «ویژگی های محصول من چه مزیتی برای مشتریان دارد؟» و «و این مزایا چگونه می تواند زندگی مشتریان را بهبود ببخشد؟»

اگر بتوانم به خوبی متنی بنویسم و به سوالات مشتری، حتی قبل از تماس او با واحد فروش، پاسخ بدهم، می توانم بین خود و او ارتباطی برقرار کنم. زیرا بسیاری از مشتریانی که با واحد فروش تماس می گیرند، قبلا به اندازه کافی در مورد محصول یا خدمات، اطلاعات کسب کرده و نسبتا تحت تاثیر ویژگی های محصولات شما قرار گرفته اند.

حالا وقت آن فرا می رسد که شما، در قالب یک فروشنده، شخصا با مشتری ارتباط برقرار کنید و فرآیند فروش را به پایان برسانید. برای این که مشتری را تحت تاثیر قرار داده و حس و حال مثبت او را نسبت به محصولات تان حفظ کنید، رویکردهای رفتاری و بیانی مشخصی وجود دارند که می توانید برای بستن قراردادهای فروش بیشتر استفاده شان کنید. سعی کنید استراتژی های زیر را در هنگام صحبت کردن با مشتری ایجاد کنید.

نگرش تان را تغییر دهید تا بیشتر بفروشید 
از کلمات مثبت و متقاعد کننده استفاده کنید

کلمات چه بیان شود و چه روی کاغذ آورده شوند، قدرت دارند. کلمات ابزار قانع کردن دیگران هستند و فروش معمولا به توانایی شما در متقاعد کردن مشتریان بستگی دارد. انتخاب هوشمندانه لغات می تواند تاثیر بسزایی بر نتایج مکالمات شما با مشتری بگذارد.

یا می تواند اعتماد مشتری را بر انگیزد یا شک و تردیدش را، یا هیجان زده اش می کند یا ناامید، یا باعث مشارکت بیشتر او می شود یا انگیزه خرید را در او از بین می برد و در نهایت باعث بسته شدن قرارداد می شود، یا مشتری را می پراند.

فروشندگانی که از مبحث روانشناسی ارتباطات استفاده می کنند، می توانند تنها با انتخاب درست لغات و جملات، میزان فروش خود را چند برابر کنند. دفعه بعدی که متوجه شدید دارید از کلماتی منفی استفاده می کنید، جایگزینی برای آن کلمات پیدا کنید تا بدین ترتیب کمی تلطیف شان کرده باشید. این نمونه ها به خوبی نشان می دهند که چگونه می توانید کلمات بهتری را انتخاب کنید:

نگویید ارزان، بلکه بگویید خوش قیمت، قیمت مناسب، قابل پرداخت، رقابتی، اقتصادی یا تقریبا رایگان!
نگویید قیمت، بلکه بگویید هزینه کلی، به ارزش…
نگویید بی عیب و ایراد، بلکه بگویید کامل، عالی، پسند مشتری

نگویید نیازی به تشکر نیست، بگویید خواهش می کنم، باعث افتخارم است، شرمنده نفرمایید.

به عنوان مثال «نصب کردن این نرم افزار اصلا کار سختی نیست.» دو ایراد دارد: کلمه «سخت» و فعل منفیِ «نیست». این کلمات منفی ذهن متشری را نیز منفی می کنند. در عوض مثبت صحبت کنید و بگویید «نصب کردن این نرم افزار کاملا آسان است!»

نکته اصلی این است که کلمات نقش قدرتمندی در شکل دادن به مکالمات ما دارند. لحن مثبت می تواند رابطه ای قدرتمند و صمیمانه با مشتری ایجاد کند و باعث بسته شدن قراردادهای فروش بیشتری شود.

نگرش تان را تغییر دهید تا بیشتر بفروشید 
رویکردی مشتری محور داشته باشید

باید رک و راست صحبت کنیم. توضیحات فروش تان اصلا در مورد شما نیستند. در مورد محصول یا خدماتی که می فروشید نیز نیستند. بلکه در مورد مزیت یا مزایایی هستند که می توانید به کمک محصولات تان به مشتری ارائه کنید.

اگر این را در ذهن داشته باشید، دیگر هیچ گاه این توقع را نخواهید داشت که مشتری کاری برای تان بکند، بلکه تمام هم و غم تان این خواهد بود که در طول فرآیند فروش، چه کاری می توانید برای رضایت مشتری انجام دهید.

هدف شما این است که از همان اولین ارتباطی که با مشتری برقرار می کنید. تجربه ای مثبت و لذت بخش برایش فراهم کنید. اگر ایده ای ندارید که چطور می توانید چنین تجربه ای برای مشتری بسازید، به این سه نکته توجه کنید.

الف) راهنمایی کنید، نه کنترل

به جای این که مکالمه را به سمت و سوی خاصی بکشانید، سعی کنید با دادن اطلاعات مشتری را راهنمایی کنید تا خودش مسیر فرآیند فروش را تعیین کند.

ب) سوال بپرسید و گوش دهید

هفتاد درصد از مردم چیزی می خرند تا مشکلات شان حل شود. باید به خوبی بدانید که مشتری چه مشکلی دارد و سپس بر اساس آن محصولی مناسب به او ارائه کنید.

ج) لحن فروش را از صحبت های تان حذف کنید

مشتریان امروزی بسیار باهوش هستند و هرگونه تبلیغات بی مورد را به خوبی تشخیص می دهند. لحن فروش را از گفتارتان حذف کنید و سعی کنید رابطه صمیمانه تری با مشتری ایجاد کنید، نه رابطه ای که صرفا حول محور فروش شکل گرفته است.

نکته کلیدی این است که «روی اهداف، نیازها و نقاط ضعف مشتری مانور دهید و سعی در رفع و رجوع آنها داشته باشید.»

نگرش تان را تغییر دهید تا بیشتر بفروشید 
روی مزایا و راه حل ها متمرکز شوید

رابرت بلی در کتاب خود نوشته است که اولین قدم برای نوشتن محتوایی حرفه ای این است که روی مزایا تاکید کنید، نه ویژگی های محصول یا خدمات، این قانون را در توضیحات فروش تان نیز به کار بگیرید.

در ابتدا فهرستی از ویژگی های محصول تان بنویسید و سپس زاویه دیدتان را تغییر دهید و این بار مزایای مربوط به هر کدام از ویژگی ها را بنویسید.

به عنوان مثال اگر می خواهید گیره کاغذ بفروشید، می توانید فهرستی از ویژگی ها و مزایا به شکل زیر بنویسید:

ویژگی:

جنس این گیره ها از استیل است.

مزیت مربوطه:

گیره ها استقامت بیشتری دارند و کاغذها را محکم نگه می دارند.

ویژگی:
لبه گیره های کاغذ تیز نیست.
مزیت:
کاغذها پاره نمی شوند.

ویژگی:
گیره ها انعطاف پذیرند.
مزیت:
گیره های مختلف هم عمر طولانی تری دارند و هم چند کاره به حساب می آیند.

ویژگی:
هر بسته شامل هزار گیره کاغذ است.
مزیت:
با خرید هر بسته می توانید در زمان و هزینه صرفه جویی کنید.

نکته کلیدی این است که با ارائه جملاتی تاثیرگذار در مورد مزیتی که محصولات تان به مشتری ارائه می دهد، می توانید مشتری را تحت تاثیر قرار دهید و او را مجاب به خرید کنید.

توجه داشته باشید که هیچ دو معامله ای به یکدیگر شباهت ندارند. اگر این استراتژی های نگرشی را در فرآیند فروش خود اعمال کنید، می توانید روابط مستحکم تر و پایدارتری با مشتریان خود بسازید.


منبع: برترینها

داستان فروپاشی «گل آقا» از زبان یک نیمه پهلوی

چند‌سال پیش، یادداشتی نوشتم در وصف احمد عربانی و هنرش با این تیتر: «قلم پرکرشمه‌اش!» در این گفت‌وگو، برخلاف اصول مصاحبه، اجازه دادم استاد عربانی هرچه می‌خواهد بگوید و به‌ندرت برای هدایت گفت‌وگو سخنش را قطع می‌کردم، حتی دل به دلش می‌گذاشتم که بیشتر بگوید، در نگارش گفت‌وگو هم با همه محدودیت جا، کمتر از گفت‌وگو زدم، دقیقا به یک دلیل: برای این‌که مخاطب از لابه‌لای جملات و کلمات و لحن او، بفهمد که این همه طنازی و کرشمه و رندی در کاریکاتورهای او، از کجا می‌آید.

 داستان فروپاشی «گل آقا» از زبان یک نیمه پهلوی

 «آقای احمد عربانی» عزیز، متولد چه سالی هستید؟

 متولد ‌سال ١٣٢٧ هستم، سوم اسفند. یک روز بحرانی! سالروز کودتا!

 فضای خانواده در زمان تولد شما چطور بود و فرزند چندم خانواده هستید؟

پدرم اهل منبر بود. زمان رضاشاه، وقتی قانون اجباری شدن دوره سربازی برای روحانیون تصویب می‌شود، پدرم به عراق می‌رود و ٩‌سال ساکن عراق می‌شود. صدای خوبی داشت، آن‌جا منبر می‌رفت، تا این‌که آن‌جا با مادر ما که نوه آیت‌الله حجت کوه کمره‌ای معروف بود، آشنا می‌شود و با هم ازدواج می‌کنند. خواهر بزرگ و برادرم در عراق متولد می‌شوند. برادرم بعد از یک‌سال فوت می‌کند که شناسنامه او را برای من نگه می‌دارند! برای همین شناسنامه من مال کربلاست! با رفتن رضا‌شاه آب‌ها از آسیاب می‌افتد، پدرم با خانواده به ایران بازمی‌گردد و من در ایران متولد می‌شوم که درواقع فرزند دوم خانواده هستم.

  کجا و در کدام محله زندگی می‌کردید؟

 بازار بین‌الحرمین ساکن بودیم که آن موقع مسکونی بود و من آن‌جا به دنیا آمدم. الان جای خانه ما پاساژ ساخته‌اند! فکر کن جایی که من به دنیا آمدم الان مثلا تریکوفروشی شده! شنیدم زیاد جابه‌جا می‌شدیم. خیابان ری، کوچه دردار، کوچه غریبان، اینها خاطرم هست. همان محله دبستان رفتم. دبستان اسلامی. اول دبیرستان هم آن‌جا رفتم، بعد آمدیم محله سیدنصرالدین خیابان خیام. دبیرستان حافظ.

 پس با حسین علیزاده هم‌محله‌ای و هم‌مدرسه‌ای بودید!

– نمی‌دونم خیلی! یعنی یادم نمی‌آید! یک بیست، سی سالی آن‌جا بودیم که دوره بعدی دبیرستان را رفتم دبیرستان مروی، توی ناصرخسرو، بغل شمس‌العماره. آن‌جا شخصیت‌های ورزشی مثل جهانگیر عبدالباقر بودند. جهانگیر مبصر ما بود. او بعدها کشتی‌گیر تیم‌ملی شد. خدا بیامرزدش. مدرسه ما کنار امامزاده زید بود؛ توپ که می‌رفت توی پنجره‌های امامزاده همه مدرسه یک صدا فریاد می‌زدند «جهان عبدالباقر» چون فقط او می‌توانست از دیوار به آن بلندی بالا برود و توپ را دربیاورد. البته توپی پنج ریال می‌گرفت!

 مدرسه حافظ هنوز هست؟

 شنیدم هست. بین چارسو بزرگ و چارسو کوچک، در بازار پارچه‌فروش‌ها، کیلویی‌ها معروف بود آن موقع. در دیگرش بازار فرش‌فروش‌ها بود. خیلی بزرگ بود. سه در داشت، طوری که می‌گفتند: «حافظ گدا سه در داره… بچه‌های شیر نر داره.» واقعا هم بچه‌های شیر نر داشت، چون بچه‌های جنوب شهر بودند. خلاصه من صدایم خوب بود قرآن می‌خواندم، نشریه دیواری کار می‌کردیم، یک جوری به ما احترام می‌گذاشتند، به خاطر پدرم و به خاطر تربیت خانوادگی خاصی که داشتیم!

کلاس نهم را هم دبیرستان حافظ گذراندم. البته یکی دو‌سال هم مردود شدم، پدر و مادرم جدا شدند روی من اثر گذاشت. بعد از آن کلاس دهم رفتم دبیرستان مروی. دهم را آن‌جا خواندم. دو‌سال هم آن‌جا ردشدم! شبانه خواندم، خلاصه دیپلم را آن‌جا گرفتم، ولی چون یک‌سال وقفه افتاد مشمول سربازی شدم. دفترچه گرفتم و قرار شد هشت ماه دیگر بروم سربازی! عموی ناتنی‌ام توی مخبرالدوله تریکو می‌فروخت، اول کوچه درختی. مرا گذاشت آن‌جا تا در این مدت کمک خرج باشم. در آن‌جا یک کاریکاتور کشیدم برای مجله توفیق! همان‌جا پای بساط! هفته بعد یک نامه آمد که بیا این‌جا ببینیم چه می‌گویی؟ سوژه را هم چاپ کردند، ‌سال ۴٧.

  اصلا توفیق را از کجا می‌شناختید؟

جالبه! پدرم صددرصد مخالف این قرتی‌بازی‌ها به قول خودش بود، ولی خودش باعث شد من بروم دنبال این«قرتی‌بازی‌ها»! چرا؟ چون روزنامه‌خوان بود! منزل ما انباشته بود از روزنامه‌های جورواجور: کیهان، اطلاعات و… توفیق هم می‌خرید. یعنی من از همان بچگی قبل از این‌که مدرسه بروم با تصاویر توفیق آشنا شده بودم.

  نخستین کاریکاتوری که در همین توفیق دیدید خاطرتان هست چی بود؟

 اولی‌اش یادم نیست، ولی چیزی که تو ذهنم هست و برایم خاطره است سال‌های ٣٨، ٣٧ بود، چون اتفاقا هم از‌ سال ٣٧ بود که توفیق دوباره شروع کرد به انتشار! یک دوره پنج ساله بعد از ٢٨مرداد توقیف شد، ١٣٣٧ نخستین سالش بود. این‌طوری بود که من از ‌سال ٣٧ و ٣٨ با توفیق آشنا شدم. ولی از‌ سال ۴٠ و ۴١ کاریکاتورهای بهمن رضایی و لطیفی خصوصا! -چون این دونفر آن‌جا بودند، عمده کاریکاتوریست‌های توفیق غیر از خود حسن آقا که روی جلدها را می‌کشید این دو نفر بودند- فعال بودند، مخصوصا‌ سال ۴١ و ۴٢ زمان شکوفایی آقای لطیفی و بهمن رضایی بود. بعدها هم «درمبخش» آمد، ‌سال ۴٣، ۴۴. این‌طوری بود که من با توفیق آشنا شدم.

آن روزها مجله سنجاق نداشت و چسبیده به هم بود، سریع می‌گرفتم با چاقو «لتش»را پاره و ردیفش می‌کردم و زود کاریکاتورهایش را نگاه می‌کردم. بعد یواش‌یواش شروع کردم به کپی‌کردن، با کمک دوستم مصطفی رمضانی که الان تو فرانسه است. بچه محل بودیم. عصرها می‌نشستیم کپی و تمرین می‌کردم. تا‌ سال ۴۶ و ۴٧ که آن کاریکاتور را فرستادم برای توفیق و دعوت شدم.

 نخستین روز ورودتان به توفیق را یادتان هست؟

 بله. خوب! روز موعود رفتم توفیق، دفترش تو چهارراه استانبول یک ساختمان قدیمی بود. الان دیگر کوبیدند پاساژ شده. از پله‌ها رفتم بالا، یک سالن بزرگی بود، خانمی روبه‌روی در پشت میز نشسته بود که بعدها فهمیدم خانم عذرا وکیلی، تهیه‌کننده برنامه‌های کودک است که آن موقع در نمایش‌های رادیویی شرکت می‌کرد. در این موقع در یکی از اتاق‌ها باز شد و آقایی (توفیق) با پالتو و کلاه شاپو و کیف به‌دست، آمد بیرون که خانم گفت ایشون همان فلانی هست که دعوتش کردیم.

خلاصه نشستیم و کارهایی را که برده بودم دید. انگار باورش نشد! کاغذ و قلم خواست و گفت: «یه پسربچه بکش درحال دویدن»، کشیدم. گفت: «خب یک پیرمرد با عصا درحال بالا رفتن از پله بکش»، کشیدم خلاصه همین‌جور کشیدم! بعد گفت: «از شنبه بیا این‌جا! کاری که نداری؟ جایی مشغول نیستی که؟» گفتم: «هستم، ولی می‌تونم بهشون بگم نمیام». خلاصه ما از شنبه رفتیم توفیق. درسم هم شد شبانه. رسیدم به بهشت برین، سرزمین آمال و آرزوهای دیرین. واقعیتی که همیشه دور بود، ولی تو رویا بهش فکر می‌کردم، چون در محرومیت بودم. دیدم این‌جا هی تشویق می‌شوم، تازه به من پول هم می‌دهند! آخر رسم توفیق این‌طور بود که هنرآموزانی که می‌رفتند آن‌جا، یکی دوسال کارآموزی می‌کردند، ولی من از همان روز نخست حقوق‌بگیر شدم و این خودش باعث حسادت دیگران شده بود که بعدها خود حسن آقا برایم تعریف کرد.

 داستان فروپاشی «گل آقا» از زبان یک نیمه پهلوی

حسن آقا خیلی حمایتم کرد و من خیلی سریع رفتم پشت جلد. به قدری مرا تشویق می‌کرد که وقتی هشت شب تعطیل می‌شدیم عزا می‌گرفتم! طوری شد که قرار شد با عزیز‌خان آبدارچی هماهنگ شوم که بتوانم تا ١٢شب بمانم و کار کنم و بعد کلید را زیر گلدان بیرون در بگذارم تا ایشان که صبح می‌آید در را باز کند! شما نمی‌دانید مانند یک زندانی انفرادی بودم که آورده باشندش توی کاخ گلستان! کم‌کم مرا به جلسات‌شان راه دادند. جوان‌ترین عضو هیأت تحریریه توفیق بودم.

در جلسات خجالت می‌کشیدم! مرحوم فرجیان هم رئیس جلسه‌مان بود. رسم جلسات بر این بود که هرکس یک پوشه داشت و جایش مشخص بود. من هم که آخرین نفر بودم. آقای فرجیان مرا معرفی کرد. سرم پایین بود، پوشه‌ام مقابلم روی میز و اسمم روی آن نوشته شده بود: احمد عربانی! یک حالی داشتم! خبرها را کپی کرده، لای پوشه‌ها گذاشته بودند، به همراه برگه‌های سوژه مخصوص توفیق.

آقای فرجیان توضیح می‌داد، بعد زمان می‌داد که ما روی سوژه فکر کنیم. مثل امتحان. یک ساعت، یک‌ساعت‌ونیم سکوت، همه تو فکر! بعد به ترتیب شروع  به خواندن سوژه می‌کردند که البته این رسم در گل‌آقا هم ادامه پیدا کرد و به نوعی الان در مجله خط‌خطی هم هست. سوژه‌ها که به ترتیب خوانده می‌شد، رأی می‌گرفتند، رأی که می‌آورد، تصویب می‌شد و آقای فرجیان مهر تصویب می‌زد و اگر تصویب نمی‌شد، یک سبد روی میز بود که  توی آن می‌انداختند و آقای فرجیان از این سبدیات مضمون تهیه می‌کرد و ستونی داشت برای خودش به همین نام!

 برخورد خانواده وقتی شما رفتید توفیق چطور بود؟ و دیگر این‌که چه تصوری از این شغل داشتید؟

 اصلا شغلی متصور نبودم. در دنیای هنر تجسمی غرق بودم، این‌که آینده چه می‌شود و چه نمی‌شود برایم مطرح نبود. توی آن مرغزار می‌رفتم و می‌آمدم. خانواده حمایتم می‌کردند، به جز پدرم که شدید مخالف بود. تا این‌که کارم تو توفیق چاپ شد و دوستانش که مثل خودش روزنامه‌خوان بودند، می‌پرسیدند: «این عربانی با شما نسبتی داره؟» و او با افتخار جواب می‌داد: «بنده‌زاده است!» تا این‌که یخ‌ها آب شد و ما در آن مقطع مورد قبول واقع شدیم.

 در آن زمانی که وارد توفیق شدید اگر ایمیل، اینترنت، موبایل و تلگرام وجود داشت، فکر می‌کنید اوضاع چطور بود؟

 باورتان نمی‌شود، آن زمان مجله‌ای بود به اسم تماشا! مال رادیو و تلویزیون بود که الان شده سروش. یک صفحه داشت که در آن ایراندخت محصص کار نقاشان بزرگ کشورهای مختلف را نقد و بعضی وقت‌ها هم کاریکاتوریست‌ها را معرفی می‌کرد. روزی کاریکاتوریست‌های فرانسه، مولاتیه و اینها را معرفی کرده بود. اوایل‌ سال ۵٠ بود. اتودهای اینها را زده بود. من به قدری ورقه‌های این مجله را با خودم حمل کرده بودم که پوسیده شده بودند! ما واقعا دسترسی به اطلاعات روز نداشتیم. تنها کسی که ارتباط داشت، کامبیز درمبخش بود که مجله کاریکاتور سوییسی نبل اشپالتر برایش می‌آمد. او هم چون همسرش آلمانی بود، این امکان را داشت. این مجله را ما هم می‌گرفتیم مطالعه می‌کردیم. واقعا عین ورق طلا بود برای‌مان! اگر ما آن موقع این امکانات را داشتیم خیلی سریع و موشکی پیشرفت می‌کردیم!

 آقای عربانی، یک مقدار هم درباره مجله کاریکاتور بفرمایید که بعد از توقیف توفیق در سال۵١، در آن مشغول شدید.

 سال ۵١ بعد از تعطیلی کامل توفیق، من بیکار شدم. تا یک روز درمبخش مرا در خیابان دید و از من خواست که بروم آن‌جا مجله کاریکاتور. البته بیشتر کارتونیست‌های توفیق رفته بودند آن‌جا، چون جای دیگری برای ارایه کاریکاتور نداشتیم. خلاصه رفتم آن‌جا، بعد با آقای دولو آشنا شدم و مشغول شدم تا‌ سال ۵۵ و ۵۶، تا ۵٧، تا انقلاب! در خیابان سرهنگ سخایی امروز، گاراژ لوان تور روبه‌رویش بود، طبقه چهارم یک ساختمان چهار طبقه.

 در این فاصله بود که شما کانون پرورش فکری کودکان رفتید؟

 نه، ‌سال ۵٢ بود که مقوله مفصل دیگری است. با مصطفی رمضانی که دانشجوی هنر بود، دوست بودیم که باعث شد من وارد کانون بشوم. چند سالی دستیار افراد مختلف بودم تا رسید به بعد از انقلاب. آن‌جا بود که انیمیشن تبر را ساختم و خب نمی‌دانید چه غوغایی شد! قرار شد استخدامم کنند، آقای زرین مدیر آن زمان کانون، خیلی به من کمک کرد، ولی من نرفتم و الان می‌فهمم چه اشتباهی کردم! آقای زرین خیلی خوش‌فکر بود، از مدیران بعد از انقلاب بود، او با خانم لیلی ارجمند ارتباط داشت و سیاست‌های درستی را پیش گرفته بود. از قضیه کانون که بگذریم، این وسط فکاهیون منتشر می‌شد. ابوالقاسم صادقی از همکاران قدیم توفیق به تناسب رفاقتش با علاءالدین بروجردی در ارشاد (آن موقع امتیاز نمی‌دادند، امتیاز نشریه را مثل کتاب، شماره‌به‌شماره باید می‌رفتند و مجوز می‌گرفتند) ایشان مجله فکاهیون را شروع کرد، البته اول توفیقیون بود که آقای صابری و توفیقی‌ها مخالفت کردند، حتی یکی دو شماره نخست به همین نام درآمد. من هم از همان شماره نخست همان جا مشغول شدم.‌ سال ۶٢ بود. تا زمانی که گل‌آقا منتشر شد، فکاهیون را بستند، آن هم در عرض یکی دو روز!

 به نظر شما ارتباطی به هم داشت؟ بسته‌شدن آن و بازشدن این؟!

 داشت، بله! و چقدر عالی شد که بسته شد، چون رفتار آقای صادقی متاسفانه با بچه‌ها، با آقای حاج‌حسینی و… خیلی بد بود، چون بچه‌های توفیق می‌آمدند و کار می‌کردند به تناسب رفاقت! رفتار بدی داشت، پول نمی‌داد. حالا من و آقای عبداللهی‌نیا جوان‌تر بودیم یک‌جوری بالاخره از گل هم درمی‌آمدیم، ولی کسانی که سنی از آنها گذشته بود، انسان‌های فرهیخته و زحمتکشی بودند که واقعا درآمد دیگری نداشتند. وقتی که فکاهیون متوقف شد و گل‌آقا آمد، اصلا دوتا قطب متضاد شد. گل‌آقا خوش‌حساب، پرستیژدار! جالب است من این همه تو فکاهیون کار کردم یک بار اسم خودم را نزدم زیر کار، به اسم پویا، پوریا اسم مستعار می‌زدم، رغبت نمی‌کردم.

فقط به بهانه این‌که دستم مشغول باشد، کار می‌کردم. من آن فضای توفیق را با آن حال‌وهوا، با آن عشق، با آن مشت‌های گره کرده، با آن جوانی طی‌ کرده و حالا افتاده بودیم جایی که درواقع از زور بی‌چادری در خانه مانده بودیم! به همین دلیل وقتی آقای فرجیان زنگ زد به همان دفتر کذایی و گفت: «احمد! صابری می‌خواد گل‌آقا رو مجله دربیاره! تو هم باید بیای!»…(گل‌آقا سه سالی بود که ستونش توی اطلاعات شناخته شده بود) خوشحال شدم. البته چون می‌دانستم آقای صابری با افراد نظام رفت‌وآمد دارد، گفتم: «میام ولی سفارشی کاریکاتور نمی‌کشم‌ها!» گفت: «نه من هستم، خودم هم نمی‌گذارم!». خدا رحمتش کند آقای فرجیان، نخ تسبیح بچه‌ها بود. خلاصه سه ماه قبل از انتشار که تابستان هم بود، ما رفتیم. یک ساختمانی اجاره کرده بودند در جردن، بلوار ناهید. می‌رفتیم آن‌جا سوژه فکر می‌کردیم، صحبت می‌کردیم، هفته‌ای یکی دو روز جلسه می‌گذاشتیم. تا آبان‌ماه دیگر قرار شد لی‌اوت کنیم و مجله را بدهیم بیرون.

  قبل از این‌که گل‌آقا منتشر شود، در این سه ماهه، فکر می‌کردید این‌قدر کارتان بگیرد؟

نه! اما این اتفاق افتاد. داور نبوی آن‌جا بود، یک ویترین شیشه‌ای درست کرده بود، هر شماره‌ای که درمی‌آمد، پشت جلدش را می‌چسبانید کنار قبلی و یک عنوان درست کرده بود: این آخرین شماره است! و می‌چسبانید روی آن. یعنی ما فکر می‌کردیم شماره بعدی درنمی‌آید.

 من شنیده بودم در مقطعی که فکاهیون درمی‌آمد، گویا کشیدن چهره وزرا ممنوع بود؟

 بله، همین‌طور بود، در مورد وزرا باید با احترام صحبت می‌کردیم. اصلا اسم‌شان می‌آمد، باید پا می‌شدیم، می‌ایستادیم. یکهو من آقازاده وزیر نفت را کشیدم: «نفت فروشه»! همه می‌گفتند چی شد؟! چه خبر شد؟! انفجار شد! پشت جلد شماره یک یا دو بود. مغازه نفت‌فروشی و کشورهای محروم مثل فیجی سریلانکا توی صف هستند با پیت‌های نفت و آقا‌زاده هم دارد نفت می‌فروشد: «نفتیه. نفتی!» آن موقع تلفن سانترال و اینترنت نبود. تلفن‌های ابتدایی بود.

طبق معمول ما ساعت کاری نبودیم که، من و محمد کرمی که توی سروش کار می‌کرد و عصرها می‌آمد صفحه‌بندی. ما می‌ماندیم مثل توفیق. عصرها هم منشی نبود. تلفن‌ها را جواب می‌دادیم و نامه‌ها را هم نگاهی می‌کردیم. تلفن‌های عجیبی می‌شد، مثلا یک‌بار که گوشی را برداشتم یک نفر پیرمردی از جنوبی‌ترین شهر ایران ‌گفت مثلا: «من مینی‌بوس سوار شدم و این‌همه راه اومدم یه تلفن بزنم خسته نباشید بگم!» شرمنده می‌شدیم!

قربون شما برم! بعد ‌پرسید: «الان با کی صحبت می‌کنم؟» ‌گفتم عربانی، گوشی انگار از دستش ‌افتاد… ما شده بودیم یک ماجرایی! یک‌بار آقای غرضی ما را دیتای مخابرات دعوت کرد، می‌خواست افتتاح کند؛ ما را مانند آدم‌های مریخی نگاه می‌کردند! جشنواره مطبوعات را که دیگر نگویم برای‌تان! قیامت بود. یک عالمه چشم با اشتیاق ما را نگاه می‌کردند! روی ابرها بودیم، اصلا امر به خود من مشتبه شده بود که مگه ما کی هستیم؟! یا یک‌بار یک نفر زنگ زد وگفت: «من با زحمت شماره شمارو گرفتم، راستش رو بگو، شما تو ایران منتشر می‌شید؟ در ایرانید؟ تهرانید؟ شوروی نیستید؟» یعنی باور نمی‌کرد ما در همین جاییم! خیلی برای‌شان جالب بود که معاون اول را می‌کشی اعدامت نمی‌کنند، فضا خیلی خاکستری بود. زمانی بود که همه مجلات دست به عصا و مرده و با محافظه‌کاری مطلب می‌نوشتند و عکس چاپ می‌کردند. گل‌آقا که آمد همه اینها را تکان داد. اصلا زلزله‌ای شد!

 داستان فروپاشی «گل آقا» از زبان یک نیمه پهلوی

 آقای عربانی، گل‌آقا با این همه استقبال و موفقیت‌های عجیب و غریب، چی شد که آخرش این‌طور شد؟

 آقای فرجیان که فوت شد انگار عشق از مجله رخت بربست. آقای صابری هم پس پرده بود. حال و حوصله‌اش را نداشت که بیاید این طرف پرده و چک‌وچانه بزند. آقای فرجیان بود که با ما سروکله می‌زد. بعد از آقای فرجیان سیستم تغییر پیدا کرد! یعنی به نظر من یک موسسه هنری-فرهنگی شبیه یک کارخانه تولیدی اداره می‌شد! سر ساعت بیایند، پشت ماشین‌ها بنشینند. تولید فلان باشد. قانون گذاشته بودند باید هشت صبح آن‌جا می‌بودیم. آخه بابا من هشت صبح سوژه‌ام نمی‌آید که!! این زمان دیگر من از گل‌آقا آمدم بیرون، چون دیدم فضا این‌طوری است. یک‌سال بعد از فوت آقای فرجیان! کم‌کم نخبه‌ها همه آمدند بیرون و سیر نزولی ادامه پیدا کرد.

 آقای عربانی در آستانه ٧٠سالگی زندگی را چگونه می‌بینید؟

من شنیده بودم ۴٠سالگی سن فرزانگی است، ولی من بین ۴٠سالگی و ٣٠سالگی فرقی ندیدم! همان ریختی آمدم ۵٠سالگی، ولی ۶٠ به بعد یک اتفاقاتی افتاد در درون من! این باعث شد خیلی از کسانی را که با آنها رفیق بودم، گذاشتم کنار. بعضی‌ها را حسی، بعضی‌ها را اتفاقی. دیدم اینها رفیق نبوده‌اند. بینشم بازتر شد. چون اعتمادبه‌نفس ضعیفی داشتم، نیاز به رفیق در من زیاد بود، روی این حساب ایرادات رفقا را زیاد جدی نمی‌گرفتم، اتفاقات، کلک‌ها و نارو‌ها را می‌فهمیدم، اما برای این‌که رفاقت‌مان پابرجا بماند، جدی نمی‌گرفتم. از سن ۶٠ به بعد تعارف را گذاشتم کنار. این قدرت را پیدا کردم که نه بگویم.

 آقای عربانی چه به شما گذشته که این همه خنده‌رو هستید؟

 اولا ذاتی است. تا جایی که خاطرم هست، از بچگی دنبال شوخ‌طبعی بودم، از زنگ‌های کسل‌کننده کلاس ناراحت می‌شدم، از مجالس ختم ناراحت می‌شدم. پدربزرگم که فوت شده بود فامیل‌ها که از تبریز می‌آمدند، هر دسته که می‌آمد انگار تازه شده ماجرا! توی همان دالان خانه صبح زود صدای‌های‌های گریه که می‌پیچید، خیلی آزارم می‌داد. البته ناگفته نماند که این شوخ‌طبعی من آثار و تبعات منفی هم داشت، باعث می‌شد بعضی‌ها که شناخت کافی از من نداشتند مرا زیاد جدی نگیرند و رویم حساب نکنند. گاهی که مجلس جدی‌تری داشتند، مرا دعوت نمی‌کردند! برایم مهم نبود. می‌توانستم جدی باشم، ولی نمی‌خواستم. این روشم بود. اگرچه خیلی به من سخت گذشت. خیلی تو دهنی خوردم از زندگی، ولی از رو نرفتم. حالا دارم تلافی می‌کنم!

 آیا در زندگی شما تاکنون کاری بوده که انجام نداده باشید و حالا بگویید کاش انجام می‌دادم؟

بله، بوده! آقای حبیبی زمان معاون اولی‌اش که کاریکاتورش را کشیده بودم، اصل کار را از من خواست، برایش بردم. سکه داد، تشویق کرد و طی نامه‌ای یک خانه سه خوابه در اکباتان خواست به من بدهد، قبول نکردم. حتی جواب نامه‌اش را بعد از کناره‌گیری از سمتش دادم. من باید به احترام آن مرد بزرگ جوابش را به‌موقع می‌دادم. البته که من هنوز مستاجرم!

 آقای عربانی، سوال آخر، الان در عصر دیجیتال و ارتباطات هستیم، این دنیای جدید و این زمانه را چه جوری می‌بینید؟ می‌توانید مقایسه‌ای با زمان جوانی خودتان و حالا داشته باشید.

 من الان به قول شما ٧٠ساله هستم، ٣٠سالش را آن طرف (دوره قبل از انقلاب) بوده‌ام. (*پس نیمه‌پهلوی هستید شما!) آره! البته بشدت بدم می‌آمد از دیکتاتوری! ولی آن زمان را بیشتر دوست دارم. نوستالژیک‌تر است، حسی‌تر بود، خودمانی‌تر بود. الان خیلی کلیشه‌ای شده، احساس، ضعیف شده. آن موقع دیدن همدیگر می‌رفتیم. قرار می‌گذاشتیم کوه می‌رفتیم. الان همه چیز توی تلگرام است، حتی دیدن فامیل‌های نزدیک‌مان! همه رشته‌ها دیجیتال شده است. آن دوران، آن ساختمان‌ها، بادبادک هوا کردن‌ها، بوی کاهگل‌ها، عصرهای آن موقع با همه سادگی‌اش! حتى برخورد بقال‌ها هم فرق داشت، الان هیچ‌کس حوصله حرف‌زدن ندارد. آن موقع می‌رفتی نخودچی بخری، بقال یک حکایت یا دو تا مثل هم کنارش برایت می‌گفت. آرامش بود. دل خوش بود! همه ما طبیعی بودیم!

  اگر بخواهید یک نفر را از تاریخ بکشید بیاورید این‌جا تا همخانه شما شود چه کسی را می‌آورید؟

 کریم‌خان زند!


منبع: برترینها

گفت و گو با «علی کریمی»؛ جادوگرِ عصیانگر

توده مردم به او لقب «جادوگر» داده‌اند اما خواص او را با لقب «عصیانگر» می‌شناسند. فوتبالیست خوش‌ذوقی که حالا در دوران بازنشستگی‌اش هم هنوز تیتر یک مطبوعات است. چند هفته پیش مصاحبه او با برنامه «فوتبال یک» شبکه ورزش باعث شد فوتبال ایران با یک شوک جدید مواجه شود. علی کریمی دوباره با حرف‌هایش دل هواداران فوتبال را به دست آورده بود. او که به رک‌گویی شهره است، در این مصاحبه از مسوولان فدراسیون خواست که شفاف‌تر باشند.

کریمی که به وضوح از خیلی مسائل گله داشت، بدون پرده نام روسای فوتبال ایران را آورد و از آنها جواب خواست. او همیشه به ایستادن در طرف مردم معروف بوده و حالا هم از همین جایگاه است که از مدیران شفافیت می‌خواهد. کریمی در مصاحبه بلندبالایی که با روزنامه اعتماد هم انجام داده، روی همین موضوع دست گذاشته؛ اینکه طالب شفافیت است و خواستار پاسخگویی. مصاحبه او را از دست ندهید.

 جادوگر متهم مي‌كند
از قرعه ایران در جام جهانی شروع کنیم. قرار گرفتن در یک گروه سخت و آزمون جدی تیم‌ملی فوتبال ایران و فدراسیون فوتبال. مردم یک قدم جلوتر از این قرعه سخت، لطیفه هم ساختند. نظر شما درباره این گروه چیست؟

بعد از چندین سال قرار داشتن در رتبه اول رنکینگ آسیا و حرف زدن و آمار دادن از رکوردهایی چون گل نخوردن و نباختن و… فکر نمی‌کنم که درست باشد منتظر شانس باشیم. البته در قرعه کشی شانس و اقبال هم تاثیر زیادی دارد و گروه ایران واقعا سخت است. منتها فراموش نکنیم که برای صعود به جام جهانی تیم ملی در یک گروه واقعا آسان قرار گرفته بود. کره جنوبی و ازبکستان یکی از ضعیف‌ترین تیم‌های ده سال اخیر خود را داشتند و چین و قطر هم با اینکه هزینه‌های زیادی داشتند اما در حد و اندازه‌های یک تیم واقعا قدرتمند نبودند. البته همین چین و قطر شک نکنید در آینده‌ای نزدیک جای فوتبال ایران را در آسیا می‌گیرند. فقط کافی است ببینید که چه سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی بزرگی برای پیشرفت فوتبال خودشان دارند انجام می‌دهند و بعد با ایران مقایسه کنید.

اگر ایران با استرالیا و عربستان و امارات هم‌گروه می‌شد امکان داشت با همین اقتدار به جام جهانی صعود کنیم؟

تیم ملی واقعا در گروه خودش کار بزرگی انجام داد. ولی در گروه اول ژاپن، استرالیا، ‌عربستان، امارات و حتی عراق حضور داشتند که همه تیم‌ها خوب بودند. به نظر من اگر در آن گروه قرار داشتیم به همین راحتی صعود نمی‌کردیم چون تدارکات و برنامه‌ریزی و حمایتی که باید از تیم ملی وجود داشته باشد مثل این کشورها نیست. فوتبال ایران استعدادهای زیادی دارد و و از یک کادر فنی حرفه‌ای هم برخوردار است. درست است که نتیجه گرفته‌ایم اما بسیاری از مشکلات پشت همین نتایج پنهان می‌شود. خدا را شکر در این فوتبال هم کسی وظیفه خودش نمی‌داند که درباره مشکلات پاسخ بدهد. همه فقط نتیجه را می‌بینند و انگار چون نتیجه گرفته‌شده همه کارها درست انجام شده است.

اوج‌گیری اختلافات کارلوس کی‌روش با مدیران فدراسیون فوتبال این روزها سروصدای زیادی به راه انداخته است. همین اتفاق نشان می‌دهد که فوتبال ایران هنوز با بحران‌ها و مشکلات بسیار زیادی روبه‌رو است.

به هر حال فدراسیون فوتبال در سال‌های گذشته بهترین امکانات و برنامه‌ریزی‌ای که در توانش بوده را در اختیار تیم ملی قرار داده است. در دوره‌های اخیر خبری از اردوهای متعدد خارجی، پاداش‌های نقدی به دلار‌، لباس آدیداس‌، اقامت در بهترین هتل‌ها، ‌پرواز چارتر و امکانات دیگر نبود. هرچند به سختی و بعد از مسائل بسیار زیاد اما در نهایت این امکانات در اختیار تیم قرار گرفته است. البته سرمربی تیم ملی حق دارد بهترین‌ها را بخواهد و این چیزها ساده‌ترین و کمترین کاری است که فدراسیون برای تیم ملی باید انجام بدهد.

همین حالا هم هنوز بسیاری از خواسته‌های سرمربی تیم ملی برآورده نشده است که از شرایط موجود انتقاد می‌کند. حالا من الان کاری به لحن صحبت‌ها و برخوردها و مسائل داخلی تیم ملی ندارم. اما هر فرد دیگری هم جای کی‌روش بود بعد از اینکه هفت سال از زمین تمرین حرف بزند و این خواسته‌اش اجرایی نشود همین طور واکنش نشان می‌داد.

این بحث زمین تمرین چیزی است که اکثر باشگاه‌های فوتبال ایران هم با آن مواجه هستند. ما حتی برای برگزاری لیگ برتر هم در اکثر استادیوم‌ها با مشکل زمین صاف و هموار مواجه هستیم.

ما که هر روز از سوی آقایان می‌شنویم که درباره بهترین فدراسیون آسیا بودن و پنج ستاره داشتن و عملکرد فوق‌العاده و نتایج درخشان و… صحبت می‌کنند ولی تیم ملی یک زمین تمرین ندارد. دو میلیون دلار پول هزینه کمپ تیم ملی در روسیه می‌کنند. اگر امکانات درست و حسابی در کشور ایجاد می‌کردند الان نیاز نبود کی‌روش بخواهد تیم را چندین هفته قبل از شروع جام جهانی به کمپ در روسیه ببرد. برای اینکه ببینیم در فوتبال ایران چه خبر است من فکرمی کنم کافی است خودمان را با ژاپن و کره و استرالیا که نه! با همین عربستان و قطر و امارات مقایسه کنیم!

نیازی هم نیست هزینه و با سفر کردن تحقیق کنیم. الحمدلله به لطف فضای مجازی و اینترنت تمام برنامه‌ها و امکانات و تجهیزات آنها را با یک جست‌وجو ساده در اینترنت مشاهده خواهید کرد. همین الان استادیوم‌های‌شان را با استادیوم‌های خودمان مقایسه کنید تا متوجه شوید چقدر عقب هستیم. اینجا باید به یک نکته دیگر هم اشاره کنم.

بفرمایید.

اگر هر کسی در جای خودش قرار داشته باشد و برای کارها برنامه‌ریزی صورت بگیرد ما شاهد بسیاری از مشکلات نخواهیم بود. ما در جزیره کیش و شهرهای شمالی کشور که بهترین آب و هوا را دارند می‌توانیم کمپ‌های تمرینی مناسب بسازیم و از آنها استفاده کنیم. واقعا سخت است کمپی بسازیم که تیم‌های بزرگ اروپایی را دعوت کنیم در آنجا اردو بزنند. البته بعضی مشکلات فرهنگی و سیاسی هم در تمام این سال‌ها وجود داشته است اما اگر قرار بود کاری انجام شود حداقل برای فوتبال خودمان انجام می‌دادیم. در سال‌های اخیر چندین اردوی خارجی برگزار شد.

با گرفتن اسپانسر و حمایت دولت و یک نگاه بلندمدت فدراسیون می‌توانست بودجه ساخت یک کمپ حرفه‌ای در کیش یا شمال ایران را فراهم کند تا الان مجبور نباشیم ٢ میلیون دلار اجاره کمپ برای آماده‌سازی جام جهانی بدهیم. مدیران اگر نمی‌توانند کاری انجام بدهند چه اصراری به ماندن دارند؟ چرا اکثر قراردادها با مشکل مواجه می‌شود؟ مدام می‌گویند حق پخش تلویزیونی نداریم! صدا و سیما پول نمی‌دهد! شما اول بیایید درباره قراردادهایی که بسته‌اید توضیح بدهید که پول آنها کجا رفته است بعد روال قانونی گرفتن حق پخش تلویزیونی که حق واقعی فوتبال است را هم دنبال کنید. این زشت است که بهترین فدراسیون فوتبال آسیا برای خریدن لباس آدیداس وقتی اسپانسر دارد برود از حسین هدایتی پول بگیرد! درست است که مردم در جریان بسیاری از مسائل نیستند ولی ما که متوجه می‌شویم چه خبر است!

 جادوگر متهم مي‌كند
خیلی‌ها معتقد هستند سیستم اقتصادی فوتبال ایران به‌شدت بیمار است.

آقایان خودشان در مصاحبه‌های‌شان می‌گویند ۴٠ تا ۴۵ میلیارد تومان بودجه فدراسیون است اما می‌روند نزدیک هفت تا هشت میلیارد تومان پول هزینه می‌کنند برای کمپ در روسیه! تازه این دوستان برای پرداخت حقوق کارمندان خود مشکل دارند و دیده‌ایم که سرمربی تیم ملی هم بارها حقوقش عقب افتاده است. به لطف این مدیریت و نداشتن برنامه‌ریزی از این مثال‌های ناراحت‌کننده زیاد است. همین ساختمان ساخته شده در کمپ تیم‌های ملی را شما ببینید.

اول گفتند برای مرکز ریکاوری تیم ملی است. بعد آمدند ساختمان را دادند به مرکز ایفمارک. وقتی رییس فدراسیون عوض شد دوباره این مرکز را از ایفمارک گرفتند و داخلش را تخریب کردند تا دوباره بسازند و در اختیار تیم ملی قرار بدهند. این وسط هیچ کسی از مسوولان توضیح نخواست روزی که خواستید این ساختمان را با بودجه سنگین بسازید هدف‌گذاری‌های‌تان چه بود؟ این همه هم دعوا به وجود آمد. جالب اینجاست که فدراسیون آقای تاج تصمیم گرفت این ساختمان را به آقای کی‌روش بدهد و این مربی بعد از جام جهانی قراردادش با تیم ملی تمام می‌شود و تیم ملی هم عملا هیچ استفاده‌ای از این ساختمان نمی‌کند. اینجا برای یک ساختمان چند سال است افراد مختلف با هم درگیر هستند اما در کشورهای دیگر در این مدت چند استادیوم و کمپ و هتل برای فوتبال‌شان می‌سازند!

یکی از انتقادهای جدی به مدیریت فدراسیون فوتبال این است که نتوانسته همکاری درست و اصولی با کارلوس کی‌روش داشته باشد و به عبارتی ساده‌تر او را مدیریت کند.

آقای کی‌روش یک مربی بین‌المللی و حرفه‌ای است و یک قرارداد سنگین و محکم با فدراسیون فوتبال منعقد کرده است. ببینید وقتی فدراسیون تا به امروز نتوانسته یک زمین تمرین بعد از هفت سال در تهران به این مربی بدهد، وقتی حقوق او را با تاخیر پرداخت می‌کند‌ طبیعی است که نمی‌تواند کنترلی روی رفتار مربی طرف قرارداد خود داشته باشد. به مربیان ایرانی تیم‌های پایه که چاره‌ای جز سکوت کردن ندارند نگاه نکنید. آقایان می‌گویند بهترین فدراسیون آسیا شدیم و کارها خوب است ولی هنوز سرمربی تیم ملی ایران به عنوان قدرت اول آسیا طبق چیزی که خودشان همیشه می‌گویند درباره بدیهی‌ترین مسائل اعتراض می‌کند. ببینید در فوتبال و هر جای دیگری که فکرش را بکنید یک بحثی وجود دارد به نام شرح وظایف!

دوطرف آمده‌اند قراردادی امضا کرده‌اند و هر طرف وظایفی دارد. کی‌روش با تمام مشکلات و نقدهایی هم که وجود دارد جوانگرایی داشته و نتایج خوبی هم با تیم ملی گرفته و دو بار ایران را به جام جهانی برده است. منتها فدراسیون هنوز نتوانسته به وظایف خود عمل کند. بعد خیلی‌ها می‌گویند کی‌روش چرا انتقاد می‌کند! خب خواسته‌هایش را اجرا کنید و زمین تمرین به او بدهید تا اعتراض نکند! اگر وظیفه خودتان را درست انجام می‌دادید یا حتی از این به بعد بدهید هیچ‌وقت این حاشیه‌ها درست نمی‌شود. مردم از این بحث‌های تکراری و خنده‌دار خسته شده و تیم ملی برای آنها شده است اعصاب خردی!

الان که ما هم داریم حرف می‌زنیم باز هم می‌خواهند تلاش کنند تا سکوت کنیم! بالاخره در این مسائل یک طرف فدراسیون است و طرف دیگر کی‌روش! واقعا کار سختی است که بررسی شود کدام طرف وظایف خود را به درستی انجام نداده که این مشکلات به وجود می‌آید؟ جالب اینجاست که آقایان مصاحبه می‌کنند و می‌گویند می‌خواهیم مفاد قرارداد با کی‌روش با دقت اجرایی شود! چرا تا چند ماه قبل این حرف‌ها را نمی‌زدند؟ الان که هفت ماه به پایان قرارداد باقی مانده یادشان افتاده باید قرارداد را درست اجرا کنند؟

به نظر شما تیم ملی در جام جهانی قدرت نتیجه گرفتن مقابل پرتغال و اسپانیا را دارد؟

تیمی که ادعا دارد مدت‌هاست باختی نداشته و به راحتی گل نمی‌خورد و سال‌ها رنکینگ اول آسیا را در اختیار دارد بالاخره یک جایی باید نشان بدهد که این نتایج و آمارها واقعی است! با چنین حرف‌ها و آمارهایی نباید ترس زیادی از رویارویی با پرتغال و اسپانیا وجود داشته باشد. به هر حال ما به جام جهانی صعود کردیم و از قبل هم مشخص بود کار راحتی نداریم ممکن است بر اساس قرعه با تیم‌های قدرتمند رو به رو شویم که این اتفاق هم افتاد. مربی تیم ملی هم بارها در این سال‌ها تاکید کرده برای حضور در جام جهانی نیاز به حمایت‌های بیشتر دارد. تاکنون این اتفاق رخ نداده است. با این حال در مصاحبه‌های دیگر هم گفته بودم که به نظر من ایران با قرعه خوبی در جام جهانی رو‌به‌رو شد.

بازی کردن مقابل اسپانیا و پرتغال بدون پرداخت یک دلار به آنها در قالب یک دیدار رسمی یک اتفاق بزرگ به حساب می‌آید.

اینکه به طور مثال در گروه روسیه قرار می‌گرفتیم و با تیم‌های ضعیف‌تر بازی می‌کردیم و از گروه‌مان صعود می‌کردیم یک بحث است. ما باید ببینیم در جام جهانی دنبال چه چیزی هستیم. برای نشان دادن استعدادها و قدرت فوتبال ایران گروه فرق زیادی نباید داشته باشد. بازی مقابل پرتغال و اسپانیا تازه فرصت بهتری است که بچه‌های تیم ملی بتوانند خودشان را نشان بدهند. چون نگاهی که از سوی جامعه فوتبالی و رسانه‌ای جهان به بازی‌های تیم‌هایی مثل پرتغال و اسپانیا وجود دارد با بازی مقابل تیم‌هایی چون اروگوئه و روسیه جدی‌تر و مهم‌تر است.

قرار گرفتن مقابل تیم‌های پرستاره‌ای که قهرمانی اروپا و جهان را در کارنامه دارند انگیزه بیشتری برای بازیکنان و مربیان ایجاد می‌کند. تیم ملی ایران به عنوان تیم اول آسیا اگر بتواند مقابل چنین تیم‌هایی خوب فوتبال بازی کند و به هر سختی که شده نتیجه بگیرد ارزش بیشتری دارد تا اینکه مثلا روسیه را ببریم! مسوولان فوتبال ایران باید با حمایت بیشتر از تیم ملی از این فرصت به وجود آمده بهترین استفاده را برای فوتبال ایران داشته باشند.

بعد از مشخص شدن قرعه مرگ برای ایران فشارها روی فدراسیون برای برگزاری بازی‌های دوستانه بزرگ بیشتر شده است.

بازار بازی کردن با تیم‌هایی چون پاناما و توگو و ونزوئلا و مقدونیه و… باید تعطیل شود. ما الان باید با قهرمان فعلی و سابق اروپا بازی کنیم. تیم‌هایی از دروازه‌ تا نوک حمله ستاره سرشناس دارند و نیمکت‌شان هم قدرتمند است. باید برای بچه‌های تیم ملی بازی‌های دوستانه به تیم‌های بزرگ دنیا بگذارند تا تجربه کسب کنند و ترس‌شان بریزد. فوتبال ایران پتانسیل ارایه یک فوتبال خوب و حتی شگفتی‌سازی دارد اما نباید خودمان را هم گول بزنیم. همین الان شما بروید ببینید عربستان و استرالیا و ژاپن و کره جنوبی با چه تیم‌هایی بازی دوستانه برگزار کرده‌اند و تا جام جهانی چه مسابقات بزرگی را پشت سر خواهند گذاشت. به نظر شما آنها که هزینه می‌کنند با تیم‌های بزرگ بازی کنند کار اشتباهی انجام می‌دهند و فوتبال ایران که می‌رود سراغ تیم‌های درجه چندم کار درست؟

همین الان آمار بازی‌های دوستانه چهار تیم دیگر آسیا را با ایران به همراه برنامه‌ریزی‌های اقتصادی که برای تیم‌شان دارند با فوتبال ایران مقایسه کنید آن وقت متوجه فاصله زیاد مدیریت فوتبال ایران با سایر کشورهای آسیایی می‌شوید. اینجا با تمام این حرف‌ها بیشترین هزینه‌ها برای تیم بزرگسالان است اما سرمربی تیم و بازیکنان و حتی مردم ناراضی هستند. حالا ببینید شرایط سایر تیم‌های ملی چه چیزی است. آقایان حتی نتوانستند کاری کنند تمام تیم‌های ملی از یک برند پوشاک ورزشی معتبر استفاده کنند و الان تیم بزرگسالان آدیداس می‌پوشد و سایر تیم‌ها لباس تولیدی‌های دیگر را استفاده می‌کنند.

مشکلات سایر تیم‌های ملی از تیم بزرگسالان به مراتب بیشتر است اما نه خود مربیان و بازیکنان آنها به خاطر ترس می‌توانند اعتراضی کنند نه کسی خواسته‌های‌شان را دنبال می‌کند. شما حتی نگاه کنید که در فدراسیون پنج ستاره تیم‌های امید و جوانان حتی نتوانستند به جام ملت‌های آسیا صعود کنند و آقایان حتی یک عذرخواهی هم از مردم نکردند و گزارش شفافی ارایه ندادند! مگر می‌شود تیم‌های پایه این نتایج فاجعه را بگیرند و هیچ اتفاقی نیفتد؟ آخر سر هم که تمام کاسه و کوزه‌ها را سر مربی بیچاره خرد می‌کنند.

فدراسیون درباره بسیاری از ابهاماتی که بر سر مسائل مالی و قراردادهای تجاری وجود دارد هم در این مدت شفاف‌سازی لازم را انجام نداده است. خود شما سوال‌های زیادی از مدیریت فدراسیون مطرح کردید که به هیچ کدام آنها پاسخی داده نشد!

صاحب واقعی این فوتبال مردم هستند و حق دارند که بدانند در این فوتبال چه می‌گذرد. آقایان هم وظیفه دارند درباره همه‌چیز شفاف پاسخ بدهند. من از رسانه‌ها هم گلایه دارم. مدام دنبال این هستند که ببینند علی کریمی چه می‌گوید. مدام حرف‌های من را تیتر می‌کنند. می‌نویسند حمله کریمی به فدراسیون! من کجای این فوتبال هستم که بخواهم به کسی حمله کنم؟ من و خیلی از چهره‌هایی که بیشتر از من برای این فوتبال زحمت کشیده‌اند الان بیرون از گود نشسته‌اند و مثل یک هوادار اتفاقات را دنبال می‌کنند و مدیریت آقایان را می‌بینند. ما که کاره‌ای در این فوتبال نیستیم. ولی رسانه‌ها چقدر پیگیر پاسخ سوالات و ابهامات هستند؟

چرا نمی‌روند از مدیران فدراسیون سوال کنند که پول قرارداد اسپانسر قبلی سازمان لیگ را چرا بعد از دو سال هنوز نتوانسته‌اید بگیرید؟ چرا مدام دنبال حرف زدن امثال علی کریمی هستید؟ ما که داریم حرف‌های‌مان را می‌زنیم و مردم هم لطف دارند متوجه سوالات و حرف‌های ما شده‌اند. چرا هیچ کسی مدام سوالات را از فدراسیون فوتبال تکرار نمی‌کند تا مجبور به پاسخگویی شوند؟ اگر رسانه‌ها سوال نمی‌کنند که بیایید بگویید چرا؟ اگر سوال می‌کنند و جواب نمی‌دهند همین رسانه‌ها بیایند تیتر بزنند و به مردم بگویند که سوال پرسیدیم آقایان تاج، کفاشیان و ساکت جواب ندادند!

من اگر بحث دروغی را مطرح کردم چرا از من شکایت نکردند؟ چرا مثل دفعه اول بیانیه ندادند؟ چرا دیگر نگفتند صحبت‌های کریمی کمکی به فوتبال نمی‌کند؟ بیایند بگویند خودشان چه کمکی به این فوتبال کرده‌اند. شاید کارهای بسیار بزرگی کرده‌اند که ما نمی‌دانیم. البته شنیده‌ام دارند زمین تمرین خوبی در کمپ تیم‌های ملی می‌سازند که هنوز معلوم نیست چه زمانی چمن آن را می‌گذارند و آماده بهره‌برداری می‌شود. اصلا چرا آنقدر دیر؟ چرا بعد از هفت سال هنوز این زمین در اختیار کی‌روش نیست؟

 جادوگر متهم مي‌كند
فدراسیون همان‌طور که تاکنون پاسخی به سوالات شما نداده، هیچ شفاف‌سازی هم درباره مطالبی که رسانه‌ها پیرامون ابهامات مطرح کرده‌اند، نداشته است.

مردم ایران از زمانی که بازیکن بودم تا الان همیشه به من لطف داشته‌اند و بارها هم گفته‌ام من علی کریمی از این فوتبال و لطف مردم به خیلی‌ چیزها رسیدم. منتی هم بر سر این فوتبال بر خلاف آقایان ندارم! اما اگر حرفی می‌زنیم و بحثی را مطرح می‌کنیم به خاطر این است که دل‌مان می‌سوزد. الان اگر علی کریمی در کانال تلگرامی یا صفحه اینستاگرام خود از مدیران فدراسیون تعریف و تمجید و برای آنها به‌به و چه‌چه می‌کرد حرف‌هایش به درد این فوتبال می‌خورد؟

باز هم می‌گویم که ما بیرون از گود نشسته‌ایم و آقایان پشت میز خود نشسته‌اند و همه‌چیز را در اختیار دارند. این فوتبال اصلا جای ما نیست و جای همین آقایان است که دارند مدیریت می‌کنند! من اگر می‌خواستم به هر قیمتی در این فوتبال باشم که الان سوال نمی‌کردم! اگر اهل سیاسی کاری و ائتلاف و بودن به هر قیمتی بودم که تا الان رکورد بازی‌های ملی در اختیارم بود. با پیراهن پرسپولیس از این فوتبال خداحافظی می‌کردم! همه آدم‌ها ممکن است اشتباهاتی داشته باشند منتها من با تمام آن چیزی که مردم در زمان فوتبال بازی کردنم و تا همین الان دیده‌اند هیچ‌وقت اهل خیلی از کارها برای ماندن و بودن نبودم! برای اینکه نفع شخصی ببرم حاضر نشدم هر کاری انجام دهم و اگر به حرفی اعتقاد دارم آن را مطرح نکنم!

سابقه همه آدم‌ها برای این مردم مشخص است و آنها بهترین قاضی هستند. الان هم اگر حرفی می‌زنم دلم می‌سوزد آقایان به جای اینکه تماس بگیرند با این‌ور و آن‌ور تا صدای کریمی را خاموش کنند بهتر است به خودشان بیایند. فکر کنند ببینند چه می‌گوییم. یک دایره دور خودشان کشیده‌اند و فوتبال و مدیریت شده برای آنها افراد حاضر در این دایره!‌ با این دایره و آدم‌های‌تان که به جایی نرسیدید! حداقل یک بار بیایند درست مشورت بگیرند و درست کار انجام بدهند. واقعا نمی‌خواهند جوری مدیریت کنند که فردا روزی از این فوتبال رفتند مردم بگویند خدا پدرشان را بیامرزد که به این فوتبال خدمت کردند!

هنوز برای خیلی‌ها سوال مهم این است که چرا علی کریمی چنین سوالاتی را از مدیران فدراسیون فوتبال مطرح کرده است.

سوال پرسیدن مگر ایراد دارد؟ من تا وقتی سوال داشته باشم از مدیران فدراسیون می‌پرسم. از مدیران فدراسیون فوتبال سوال کردند که آن کارت‌های هدیه را برای چه کاری استفاده می‌کردید!!! به هر حال در ١٠سال گذشته آقایان تاج و کفاشیان همراه نفر اول یا دوم این فوتبال بوده‌اند و حرف اول و آخر را در فوتبال کشور زده‌اند. نمی‌توانند بگویند سوالات و بحث‌ها مربوط به دوره آنها نیست. آقایان بگویند این کارت هدیه‌ها را چه زمانی و به چه علتی استفاده می‌کردند!

درباره پرونده اسپانسر قبلی سازمان لیگ هم سوالات بسیار مهمی مطرح کردید که بازتاب گسترده‌ای در محافل ورزشی و رسانه‌ها و حتی بین مردم داشت.

این روزها تمام مردم اخبار و اتفاقات را از فضای مجازی دنبال می‌کنند و با این حال آقایان همه کار کردند مصاحبه من با آن برنامه تلویزیونی بازپخش نداشته باشد. جالب اینجاست که صحبت‌های من در فضای مجازی بازتاب داشت و همه متوجه شدند چه بحث‌هایی را مطرح کردیم. وقتی هم گفتم که در یک برنامه تلویزیونی حاضر هستم مقابل تاج و ساکت و کفاشیان بنشینم فقط برای این بود که به مردم نشان بدهم اگر لازم باشد خیلی از بحث‌ها را مطرح خواهم کرد که اگر باز شوند آن وقت این‌طور نخواهد بود که اوضاع همین‌طوری پیش برود. بحث‌هایی که مطرح می‌کنم تهدید نیست.

علی کریمی زیر بار زور هیچ‌وقت حاضر نشده سکوت کند و الان هم سوالات زیادی به لطف مدیریت آقایان دارم که خواهم پرسید. من بعد از این همه سال حضور در فوتبال هنوز در یک برنامه زنده تلویزیونی حاضر نشده‌ام ولی آقایان هر روز در رسانه‌ها هستند. اگر گفتم مناظره خواستم مردم متوجه بعضی مسائل باشند؛ وگرنه مخاطبان من همین مردم و دوستان عزیزی هستند که لطف دارند و در فضای مجازی صحبت‌هایم را مطرح می‌کنند تا بازتابی میلیونی داشته باشد، نه رسانه‌ای که اصلا بیننده ندارد!

یک بار پستی هم خطاب به عادل فردوسی‌پور منتشر کردید که با واکنش او در برنامه نود با بیان اینکه حتما ابهامات مورد اشاره از سوی شما را پیگیری خواهد کرد، مواجه شد.

من با خود عادل هم صحبت کردم. من علی کریمی که هیچ!‌ اما اگر این فوتبال و فوتبالی‌ها نباشد برنامه نود و فردوسی پور و این مدیرانی هم در کار نخواهند بود. شما بروید ببینید چرا در دو سال گذشته هیچ انتقادی از مدیریت فدراسیون فوتبال نشده است. عادل که از همین مدیران در مراسم جایزه هم گرفت دیگر مطلبی درباره فدراسیون مطرح نمی‌کند. چرا به پرونده بلیت‌فروشی ورود کرد و کفاشیان را روی خط آورد اما به قرارداد اسپانسر قبلی سازمان لیگ نپرداخت؟

آیا واقعا مشکل این فوتبال جادوگری است؟ چرا چند برنامه درباره جادوگری و بلیت فروشی پخش شد اما هیچ آیتمی درباره خسارت ۶٩ میلیارد تومانی که به شرکت اسپانسر قبلی سازمان لیگ از تبلیغات محیطی داده شده است، پخش نشد؟ در فوتبالی که اگر این پول از شرکت مورد نظر گرفته می‌شد بسیاری از مشکلات باشگاه‌ها حل می‌شد. این پول از بودجه یک سال فدراسیون فوتبال هم بیشتر است که آن را حیف‌ومیل کردند!!

گفته می‌شود مراجع نظارتی به پرونده تخفیف ۶٩ میلیارد تومانی غیرقانونی به اسپانسر قبلی سازمان لیگ ورود کرده‌اند.

اینجا یک زمانی درباره فساد فوتبال هم دو سال بررسی کردند و گزارشی در مجلس خواندند اما کسی نفهمید سرنوشت آن پرونده چه شد. اینکه الان نهادهای نظارتی به ابهامات و مشکلات ورود می‌کنند، خوب است. جای امیدواری دارد منتها باید سفت و سخت رسیدگی شود. اسپانسر قبلی سازمان لیگ یکی از بحث‌ها است. ماجرای پول‌هایی که از وزارت امور خارجه گرفته شد، قرارداد سال گذشته تبلیغات محیطی، قرارداد امسال تبلیغات محیطی که بدون مزایده به یک شرکت دادند.

پرونده قرارداد آل اشپورت، جیووا، ‌توپ‌های دربی استار و بعضی مسائل دیگر. ما که نمی‌گوییم تخلفی صورت گرفته است. تاکید داریم شفاف‌سازی شود چون مردم و باشگا‌ه‌ها و اهالی فوتبال حق دارند همه‌چیز را بدانند. اینکه هیچ ابهامی درباره قراردادها و عملکرد مالی وجود نداشته باشد باعث می‌شود سیستم مدیریتی فدراسیون کار خود را بهتر انجام بدهد. با جواب ندادن و پنهان کردن حقایق و پاسخگو نبودن فوتبال کشور ضرر می‌کند.

به نظر می‌رسد به‌زودی زوایای پنهانی از قرارداد اسپانسر قبلی سازمان لیگ برای شفاف‌سازی مردم از سوی مراجع نظارتی اعلام شود.

بالاخره باید مشخص شود چرا در سال اول ۲۳ میلیارد تومان خسارت داده‌اند و چرا مدیران اقداماتی انجام ندادند. خسارت در سال دوم قرارداد ۱۶۰ میلیارد تومانی کمتر باشد! اینکه برای سال دوم به همان دلایل و مشکلات سال اول، ۴۶ میلیارد تومان دیگر خسارت داده می‌شود جای سوال دارد. من تعجب می‌کنم اعضای مجمع و باشگاه‌ها چرا این موضوع را با جدیت دنبال نمی‌کنند. با این پول مشکلات بسیاری از باشگاه‌ها حل می‌شد، اما هیچ کسی نفهمید چه شد. فدراسیون و سازمان لیگ شرکت‌هایی دولتی هستند.

چنین قرارداد‌هایی نیاز به ضمانتنامه‌های معتبر بانکی دارد. قطعا هیات‌رییسه وقت فدراسیون به آقایان تاج و کفاشیان تاکید کرده باید در ازای گرفتن ضمانتنامه بانکی معتبر و کافی این قرارداد را امضا کنند. آقایان باید بگویند آیا چک ضمانتی به اندازه کل مبلغ قرارداد را از اسپانسر دریافت کرده اند؟ اگر ضمانتنامه داشتند دیگر اسپانسر قبلی سازمان لیگ نمی‌توانست به تعهداتش عمل نکند. مدیران با مراجعه به بانک، راحت پول فوتبال را می‌گرفتند.

ابهام جالب توجه دیگر اینجاست که ضمانتنامه بانکی گرفته می‌شد مدیران فوتبال می‌توانستند بدون پیگیری حقوقی و مراجعه به بانک پول فوتبال را بگیرند.

آقایان تاج و ساکت و کفاشیان لطف کنند بگویند برای اینکه چنین خسارتی به اسپانسر قبلی سازمان لیگ بدهند آیا مجوز و مصوبه رسمی مجمع فدراسیون فوتبال را طبق قانون دارند؟ با توجه به حجم سنگین این خسارت مجمع باید مجوز می‌داد نه اینکه در دورهمی هیات رییسه وقت سازمان لیگ برای خودشان مصوب کنند چنین خسارتی بدهند و بعد به مجمعی که اختیاری از خودش ندارد، گزارش کنند. هر کسی قانون را بخواند به خوبی متوجه می‌شود که اگر ضمانتنامه معتبر به اندازه کافی از اسپانسر قبلی سازمان لیگ گرفته نشده و تخلف صورت گرفته است.

چرا در این مدت طولانی هیچ شفاف‌سازی و گزارشی به مردم نداده‌اند؟ مدیران فدراسیون و سازمان لیگ اگر کار خودشان را درست انجام داده باشند که نباید نگرانی از شفاف‌سازی داشته باشند! آنها که خدا را شکر همیشه در رادیو و تلویزیون و رسانه حضور دارند درباره اسپانسر قبلی سازمان لیگ و سوالات و ابهامات مطرح شده به مردم همه‌چیز را بگویند، بگویند چرا برای سال دوم به جای اینکه کمتر خسارت بدهند دو برابر سال اول خسارت دادند؟ اصلا بگویند چرا در این مدت هیچ‌وقت حاضر نشده‌اند به مردم و باشگاه‌ها گزارش بدهند که چرا این قرارداد به اینجا کشیده شده است.

یک بار هم درخواستی از وزیر ورزش و معاون ورزش قهرمانی داشتید که گزارش حسابرسی فدراسیون فوتبال را که توسط هیات نظارت وزارت ورزش از فدراسیون انجام شده بود، مطالعه کنند.

آقای سلطانی فر قطعا آمده‌اند که به مشکلات ورزش رسیدگی کنند. ایشان به عنوان پدر ورزش باید جلوی ادامه مشکلات را در فوتبال و رشته‌های دیگر بگیرند. درست است که تمایلی به دخالت مستقیم در امور فدراسیون‌ها را طبق قوانین ندارند اما می‌توانند نظارت بیشتری داشته باشند و پیگیر ابهامات و ماجرای این قراردادها و مسائلی که اشاره شد باشند. ایشان دستور بدهند گزارش هیات نظارت وزارت ورزش از فدراسیون فوتبال را برای‌شان ببرند. من می‌خواهم که آقای وزیر این گزارش را بدون هیچ‌گونه مصلحت‌اندیشی در خلوت خودش فقط یک بار مطالعه کند، همین! همان گزارش مفصل درباره قرارداد‌های مختلف و عملکرد مالی فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ که بسیاری از مسائل را روشن می‌کند.

همان گزارشی که باعث شد آقای کفاشیان رسما دیگر نتواند برای ریاست فدراسیون فوتبال ثبت نام کند. وزیر ورزش مشخص کند اگر این گزارش مطلوب بود چرا چیزی درباره جزییات آن اعلام نشد. اگر غیر مطلوب بود و مشکل داشت چرا هیچ برخوردی صورت نگرفت و این گزارش به مراجع مربوط ارجاع داده نشد. البته باز هم می‌گویم این گزارش مربوط به وزارت قبل از آقای سلطانی‌فر است و ایشان شاید اصلا در جریان این گزارش نباشند. اما آقای وزیر می‌تواند بخواهد این گزارش را برایش ببرند تا مطالعه کند.

اخیرا مدیران فدراسیون فوتبال با کمک دولت و وزارت ورزش مقدماتی را فراهم کردند که مشکل بدهی تیم‌های پرطرفداری چون پرسپولیس و استقلال و تراکتورسازی حل شود تا آنها مشکلی برای حضور در لیگ قهرمانان آسیا نداشته باشند.

١٠سال است که مدیریت فدراسیون فوتبال در دست همین جریان است و شواهد و قرائن و سازماندهی مجمع تا جایی که من متوجه شدم به شکلی است که تا خودشان نخواهند کسی نمی‌تواند جای آنها را بگیرد و فضا برای ورود مدیران دلسوز و کاربلدتر کاملا بسته است. به هر حال درباره این سیستم مدیریتی حرف‌های زیادی وجود دارد که برخی از آنها را باید در زمان بهتری مطرح کرد. در همین قضیه درباره ابهامات قرارداد اسپانسر قبلی سازمان لیگ و حق پخش تلویزیونی و مسائل دیگر مدت‌هاست که حرف وجود دارد و مجمع در کمال تعجب و اتفاقی خنده‌دار ورود نکرده است و هیچ تصمیم درباره این ابهامات نگرفته است.

ما از مدیران وزارت ورزش درخواست کردیم نظارتی داشته باشند و بررسی‌هایی روی نکاتی که اشاره کردیم بکنند که جوابی داده نشد. تنها می‌توان امیدوار بود اعضای مجمع یک بار برای همیشه به درستی تمامی ابهامات و مشکلاتی که وجود دارد را با کمک همین مدیران فدراسیون برطرف و رسیدگی کند.

درباره ماجرای باشگاه‌های بدهکار و حفظ سهمیه‌های ایران در لیگ قهرمانان آسیا توضیح ندادید.

درباره همین موضوع باشگاه‌های آسیایی هم قبلا گفته‌ام که آقایان مجبور شدند ورود کنند و فکری به حال این بدهی‌ها داشته باشند، وگرنه تا قبل از اینکه AFC به ساختار مدیریتی باشگاه‌های ایرانی شک نکند و برای رسیدگی دست به دامن ناظران اروپایی نشود چرا فدراسیون به این پرونده رسیدگی نکرد؟ مدیران فدراسیون فوتبال خودشان بگویند در ١٠سال گذشته کمیته انضباطی چند حکم به نفع مربیان و بازیکنان و سرپرستان و افراد مختلف شاغل در فوتبال علیه باشگاه‌ها صادر کرده که اجرایی نشده است؟ اساسنامه فدراسیون فوتبال و آیین‌نامه انضباطی درباره مکانسیم اجرای حکم چه می‌گوید؟ آیا شما دیده‌اید فیفا یا کنفدراسیون فوتبال آسیا حکمی علیه یک باشگاه صادر کنند اما چند سال رای خود را اجرا نکنند؟

این مدیرانی که با افتخار از حل مشکل بدهی باشگاه‌ها صحبت می‌کنند با سیاستگذاری‌های غلط و مصلحت‌اندیشی خودشان عامل به وجود آمدن این فاجعه و بدهی‌ها هستند. اگر از همان اول قانون را درست اجرا می‌کردند، اگر از همان اول مصلحت اندیشی نمی‌کردند هیچ‌وقت بدهی انباشته باشگاه‌ها آنقدر زیاد نمی‌شد که در خطر حذف از آسیا قرار بگیرند و هر بار یک نفر با مراجعه به کنفدراسیون فوتبال آسیا و فیفا بخواهد حق خود را بگیرد! این سیستم غلط عملا باعث شد آبروی فوتبال ایران برود! ما که نمی‌توانیم خودمان را گول بزنیم.

سال‌های سال مدیران فدراسیون و سازمان لیگ و باشگاه‌ها به AFC اطلاعات غلط دادند و عددسازی و سندسازی طبق گفته رسمی خود مسوولان صورت گرفت تا سهمیه‌های ایران از دست نرود. همین الان هم اگر آندرانیک تیموریان و چندین فوتبالیست دیگر به AFC مراجعه نمی‌کردند و فیفا باشگاه‌های ایرانی را محروم نمی‌کرد شک نکنید هیچ اقدامی صورت نمی‌گرفت. اگر قرار بود کاری انجام دهند قبل از این اتفاقات انجام می‌دادند.

 جادوگر متهم مي‌كند
بسیاری از اهالی فوتبال هم بعد از اعلام حل مشکل بدهی باشگاه‌ها اعلام کردند تکلیف مطالبات آنها روشن نشده و گویا طبق اخباری که در رسانه‌ها منتشر شد باشگاه‌ها نزد کمیته بدوی صدور مجوز حرفه‌ای سفته گرو گذاشته‌اند.

به هر صورت بهتر است از مدیران فدراسیون فوتبال سوال کنید به چه شکلی گفته‌اند بدهی‌ها پرداخت شده است. من می‌دانم تلاش زیادی شده تا از طلبکاران تخفیف گرفته شود. این در حالی است که به طور مثال ۵ سال قبل یک فوتبالیست از کمیته انضباطی برای طلب ١٠٠ میلیون تومانی خود حکمی گرفته است.

الان بعد از ۵ سال که تصمیم گرفته شده این بدهی‌ها پرداخت شود به افراد مختلف می‌گویند از بخشی از طلب خود بگذرند. نکته اینجاست که ارزش ١٠٠ میلیون تومان ۵ سال قبل خیلی بیشتر از حالا بود و نه تنها ضرر مربوط به تاخیر پرداخت پول را نمی‌دهند بلکه خیلی‌ها را مجبور می‌کنند تخفیف بدهند که این به نظر من درست نیست. فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ باید حافظ منافع فوتبالیست‌ها و بازیکنان هم باشند. قانون وضع کرده‌اند که اهالی فوتبال در داخل اجازه ندارند شکایت‌های خود را در مراجع قضایی ثبت کنند. به همه تکلیف شده باید از طریق ارکان قضایی فدراسیون این کار را انجام بدهند در غیر این صورت محروم می‌شوند. فوتبالی‌ها هم وقتی به خودتان مراجعه می‌کنند و حکم می‌گیرند هیچ تضمین و اراده و جسارتی برای اجرای احکام وجود ندارد.

اینکه نمی‌شود! از بازیکنان و مربیان برای نقل و انتقال از یک استان به استان دیگر ٨ و ١٢ میلیون تومان پول می‌گیرید! یک بازیکن ممکن است قرارداد ٣٠ میلیون تومانی داشته باشد. خیلی از بازیکنان هستند که پول ندارند برای حق انتقال به هیات‌های فوتبال پرداخت کنند و مجبور می‌شوند در استان خود باقی بمانند. به هر حال بیش از ٧٠ درصد فوتبالیست‌ها وضعیت مالی خوبی ندارند و نباید به خاطر این قوانین سفت وسخت مالی که فقط نیازهای مالی فدراسیون را برطرف می‌کند آینده کسی که می‌تواند فوتبالیست خوبی شود خراب شود. به نظر من مدیران فدراسیون فوتبال باید یک بازنگری اساسی روی قوانین هم داشته باشند. ما که جایی در فوتبال نداریم و مورد تایید شما هم نیستیم! حداقل برای آنهایی که در فوتبال هستند یک قدم مثبت‌بردارید شاید دعای خیر آنها باعث شود از این به بعد عملکرد بهتری داشته باشید!

آقای کریمی! شما معترض بودن را دوست دارید؟

بحث من اعتراض نیست. درباره تیم ملی و مشکلات مثال زدم. اگر مشکلی وجود نداشته باشد چه دلیلی دارد که بیاییم این حرف‌ها را بزنیم؟ همیشه گفته‌ام فوتبال برای فوتبالی‌ها است و مردم. بقیه می‌آیند و می‌روند و چقدر خوب می‌شود آنهایی که در فوتبال هستند جوری کار کنند که مورد توجه و احترام مردم قرار بگیرند.

من علی کریمی هم اگر حرف خاصی می‌زنم فقط دلم برای این فوتبال می‌سوزد. به عنوان یک فوتبالی‌ای که مردم همیشه به من لطف دارند وظیفه خودم می‌دانم به آقایان گوشزد کنم مردم و اهالی فوتبال خیلی خوب متوجه حقایق و پشت پرده‌ها هستند. این طور نیست که شما مدیریت را قبضه کنید و هر کاری دل‌تان خواست انجام بدهید و هیچ کسی هم نفهمد چه خبر است!

آقایان مسوول برای تک‌تک تصمیماتی که می‌گیرند و کارهایی که می‌کنند باید به این مردم جواب بدهند. سمبل اعتراض نیستم اما حرف من هم فقط شفاف‌سازی است. درباره این سیستم حرف‌های بسیار زیادی برای گفتن وجود دارد که تا وقتی سوال باشد آن را مطرح می‌کنم. منتها بالاخره یک نفر باید باشد که از آقایان بخواهد درباره کاری که می‌کنند جواب بدهد یا نه؟

تا قبل از طرح این سوالات که به هیچ کسی جوابگو نبودند. شما چه زمانی دیدید که مدیران فدراسیون درباره همین قرارداد اسپانسر قبلی سازمان لیگ خسارت ۶٩‌میلیارد تومانی که به این شرکت داده‌اند، توضیحات قانع‌کننده‌ای ارایه بدهند؟ ۶٩‌میلیارد خسارت داده‌اند و هنوز معلوم نیست تکلیف تسویه حساب قراردادسال دوم چه شده است!

به عنوان سوال آخر! علی کریمی تا کجا پیش خواهد رفت؟

من هر وقت ببینم که به شعور مردم و اهالی فوتبال توهین می‌شود و طوری رفتار می‌کنند که انگار هیچ ‌کسی هیچ چیزی نمی‌فهمد سوال می‌کنم تا آقایان بفهمند آنها باید در خدمت فوتبال باشند نه فوتبال در خدمت آنها باشد! ضمن اینکه باز هم می‌گویم این رسانه‌ها هستند که باید این مسائل را به نمایندگی از مردم از تاج و کفاشیان و ساکت و سایر مدیران فدراسیون بپرسند. این رسانه‌ها هستند که باید بپرسند مجامع سالانه فدراسیون فوتبال چرا به صورت منظم در سال مالی مشخص شده در یک ماه خاص در هر سال برگزار نمی‌شود! منتها بعضی از رسانه‌ها چشم‌شان را به روی حقایق و واقعیت‌ها بسته‌اند و حتی برخی‌ها طوری وانمود می‌کنند که انگار ما بد هستیم و مدیران خوب!

اینجا بحث بد و خوب نیست! بحث شفاف‌سازی است و تا وقتی رسانه‌ها درباره فساد فوتبال و اتفاقاتی که رخ می‌دهد سوال نپرسند و مسوولان مجبور به پاسخگویی نشوند هیچ چیزی درست نمی‌شود. من هم نمی‌خواهم این طور برداشت شود که فکر کنند افشاگر یا تخریبگر و هر لقب دیگری که می‌دهند، هستم. علی کریمی را دیگر همه می‌شناسند و هر چیزی را که لازم باشد مردم بدانند به مخاطبانی که دارم، اعلام می‌کنم، وگرنه برایم راحت بود برای مطالباتی که از باشگاه‌ها دارم بروم دفتر آقایان بنشینم و از آنها تعریف و تمجید کنم و با حمایت کردن به حق و حقوق خودم برسم. همه ما آدم‌ها اشتباهاتی داریم. از آقایان که کاری بر‌نمی‌آید. این ما فوتبالی‌ها هستیم که باید این فوتبال را درست کنیم. هر‌کسی هر کاری می‌تواند در این راه انجام می‌دهد.


منبع: برترینها

دستور پخت کیک کدو حلوایی خوشمزه

طرز تهیه کیک ساده و سالم؛


به گزارش آلامتو به نقل از بانوی شهر؛ پخت یک کیک خوشمزه برای روزهای سرد پاییزی میتواند بهترین کاری باشد که میتوانید برای جمع کردن اعضای خانواده دور هم انجام دهید.

مواد لازم برای ۱۰ نفر :

  • آرد کیک ۲ و ¼ پیمانه
  • روغن مایع ۱ پیمانه
  • کدو حلوایی پخته شده و بدون آب ۴۲۵ گرم
  • شکر سفید ۱ پیمانه
  • شکرقهوه ای ²⁄³ پیمانه
  • تخم مرغ بزرگ ۴ عدد
  • پودرهل ½ قاشق چایخوری
  • پودر زنجبیل ½ قاشق چایخوری
  • نمک ½ قاشق چایخوری
  • دارچین ۲ قاشق چایخوری
  • جوش شیرین ۱ قاشق چایخوری
  • بکین پودر ۲ قاشق چایخوری
  • گردوی خردشده ۳۰گرم
  • ماست ساده ۴ قاشق سوپخوری

طرز تهیه کیک کدو حلوایی:

دمای فرگازی و برقی بدون فن ۱۸۰درجه سانتیگراد و اگر فر چه برقی، چه گازی فن دار بود ۱۶۰درجه سانتیگراد باشد.

زمان آماده سازی تقربیا ۲۵ دقیقه

زمان مدت پخت ۵۰ دقیقه تا یکساعت

قلب مربع ۲۴ سانتی متری یا گرد با ارتفاع  ۹ سانتی متری  یا قالب گرد میان تهی ۲۴ تا ۲۵ سانتی متری یا از سه تا قالب لوف متوسط استفاده کنید.

کف و ارتفاع قالب را چرب کرده وکاغذ روغنی بیندازید و کناری قرار دهید.

تمام مواد خشک ( آرد، بکین پودر، جوش شیرین، دارچین ،پودر هل و نمک ) را باهم مخلوط کرده و دو بار الک کنید.

کدو حلوایی را به قطعات ده سانتی متری با پوست برش بزنید و در فرگرم شده به مدت ۱۵ دقیقه تا بیست دقیقه بپزید وبعد بگذارید سرد شود. پوستش را کنده و رنده یا پوره کنید و در الک گذاشته تا آب اضافی آن کمی برود و پوره کدو حلوایی کم آب ترشود.

تخم مرغ ها، شکرسفید و شکر قهوه ای را با سرعت متوسط همزن برقی بزنید تا کرمی و پفکی شود و شکرها در تخم مرغ حل شوند. کم کم ماست را اضافه کرده و کمی بزنید در حدی مواد را با ماست مخلوط کنید که ماست در مواد حل شود و دیده نشود.

سرعت هم زن را کم کرده و همانطور که همزن در حال زدن مواد کیک است، روغن مایع و گردو  را اضافه کرده و کمی بزنید حالا  کدو حلوایی را اضافه کنید. کمی بزنید تا کدو حلوایی با مواد مخلوط شود، در حد مخلوط شدن کافیست.

در آخر همزن را خاموش کرده و مواد خشک آردی را در دویا سه مرحله به مواد اضافه کنید ومواد را با کمک لیسک بصورت دورانی مخلوط کنید تا حجم مایه کیک از بین نرود، برای مخلوط کردن مواد، باید لیسک را از قسمت پایین کاسه به سمت بالا آورده و بصورت دورانی مواد را مخلوط کنید، اگر اینکار را نکنید کیک موقع پختن خوب پف نخواهد کرد و بافت کیک فشرده و بهم چسبیده خواهد شد.

کیک کدو حلوایی

مایه آماده شده را درقالب ریخته و وقالب را در پنجره وسط فرکه از قبل گرم کرده اید، بگذارید.

۳۰ دقیقه اول پخت به هیچ وجه در فر را باز نکنید، این کار باعث می شود پف کیک بخوابد.

بعد از ۴۰ دقیقه کیک را چک کنید اگر دیدید کیک دارد خشک می شود روی کیک یک فویل آلومینیومی به صورت آزاد بیندازید تا رویه کیک بیشتر خشک نشود.

بعد از ۵۰ دقیقه با کمک یک سیخ چوبی یا فلزی نازک پخت کیک را چک کنید برای این کار سیخ را در مرکز کیک فرو کنید. وقتی بیرون آوردید نباید مایه لزج به کیک چسبیده باشد، اگر خرده کیک بیرون آمد و یا تمیز بیرون آمد کیک آماده است در غیر این صورت باید زمان بیشتری در فر بماند.

دستور تهیه کیک کدو حلواییدستور تهیه کیک کدو حلوایی

وقتی کیک را از فر بیرون آوردید، ده دقیقه در قالب خنک شود و بعد آن را از قالب بیرون آورده و روی سینی توری خنک کنید، حداقل باید یک ساعت و نیم خنک شود، اگر کیک  را داغ داغ ببرید، خمیر خواهد شد.

آموزش پخت کیک خوشمزه کدو حلوایی

نکات:

بسته به نوع فر ممکن است بیشتر از یکساعت هم زمان پخت کیک طول بکشد.

مواد اولیه کیک را حداقل نیم ساعت زودتر از یخچال بیرون آورده و بگذارید به دمای محیط برسد.

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

مطالب مشابه:

رپورتاژ آگهی ویژه:


تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی
مطلب بعدی ›


برچسب ها : بانوی شهر, طرز تهیه انواع کیک


سفر به سواحل آنتالیا :تور آنتالیا


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا



مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری



انجام تشریفات مجالس
تشریفات مجالس


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا


فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما


لاغری آسان در مدرسه بدن
رژیم لاغری


رزرو آسان هتل
رزرو هتل ( جاباما، رزرو اینترنتی هتل )


بلیط چارتر با قاصدک ۲۴
بلیط هواپیما


تیک بان
فروشگاه اینترنتی لباس

ارسال نظر


منبع: آلامتو

چگونه حسادت را کنار بگذاریم؟

Jealousy

«چرا باید خودتان را با دیگران مقایسه کنید؟ هیچکس در این دنیا نمی‌تواند به خوبی شما، خود شما باشد!»

به گزارش آلامتو به نقل از مردمان؛ وقتی بعد از مدتی زندگی کردن در شهری دیگر دوباره به خانه برگشتم، ازاینکه بخواهم دوباره در جایی که زمان کودکی‌ام را آنجا گذراندم زندگی کنم و با دوستان قدیمی‌ام ارتباط برقرار کنم، اضطراب داشتم.

به تازگی رابطه احساسی‌ام برهم خورده بود و کار نویسندگی‌ام را هم رها کرده‌ بودم، اما دوستانم را می‌دیدم که به نظر موفق و شاد می‌رسیدند و همه چیز زندگی‌شان سر جایش بود.

اتفاقاتی که برایم افتاده بود همه اعتمادبه‌نفسم را گرفته بود ولی دوستانم سعی می‌کردند دورم را بگیرند تا بخاطر غم و غصه‌های این چند وقت اخیرم دچار افسردگی نشوم.

بااینکه عشق و حمایت آنها خیلی کمک حالم بود اما وقتی می‌دیدم که چطور هرکدام زندگی موفقی دارند، یک حس منفی دیگر به حس‌های منفی که داشتم اضافه می‌شد: حسادت.

حسادت احساسی بسیار موزی است، حسی که نواقصی که سعی می‌کنید پنهان کنید را به شما خاطرنشان می‌کند. حسادت یادآوری موفقیت‌هایی است که نداشته‌اید، تجربیاتی که نداشته‌اید، ارتباطاتی که دوست داشتید داشته باشید، هر چیزی که به شما احساس «کمتر» بودن می‌دهد.

ماه‌های بعد را به اینگونه مقایسه‌ها گذراندم – به زوج‌هایی که دست در دست هم در خیابان راه می‌رفتند، به کسانیکه به شغل‌های پردرآمدشان چسبیده بودند نگاه می‌کردم و خودم را در خانه‌های زیبایی تصور می‌کردم که بقیه توانایی خریدش را داشتند.

متاسفانه بااینکه از ته قلب می‌دانستم که دوست داشتم جایی جز اینجایی که الان هستم باشم، حسادت من را همان جایی که بودم خشکانده بود و من را فقط غرق در افکار «اگرها» کرده بود.

وقتی فهمیدم که شرایط زندگی‌ام تا وقتیکه خودم تغییر نکنم تغییر نخواهند کرد، متوجه شدم که میدان دادن به این حس مسموم نه تنها من را به جایی نمی‌رساند، بلکه بیشتر در چاه عمیق افسوس‌ها می‌انداخت. آنجا بود که راه من و حسادت از هم جدا شد و من به نکاتی بسیار عمیق و مفید رسیدم.

نکته ۱: داشتن حسی جز شادی برای موفقیت دیگران، شانس موفقیت و شادی خودم را مسدود می‌کرد.

طبق قانون جذب، با غوطه خوردن در فکر چیزهایی که دیگران دارند و شما ندارید، از آن حس نداشتن بیشتر به سمت خودتان جذب خواهید کرد. این یعنی چیزهایی که می‌خواهید داشته باشید را از خودتان دورتر می‌کنید.

اگر بتوانید برای شادی و موفقیت دیگران جشن بگیرید به جهان این پیام را می‌دهید که «من هم از این موفقیت به دست می‌آورم.»

همه چیز به انرژی احساسات شما بستگی دارد. ناراحت شدن بخاطر شادی دیگران اصلاً حس خوبی نیست بنابراین نمی‌تواند چیزهای خوبی را جذب خود کند. شاد شدن بخاطر موفقیت دیگران حس بسیار خوبی ، بنابراین به ایجاد خوبی‌های بیشتر هم برای شما و هم برای آن فرد کمک خواهد کرد.

نکته ۲: دیدن تجربیات مثبت دیگران من را در آستانه آن تجربیات قرار می‌داد.

با دیدن اینکه یکی از دوستانتان شغلی عالی با درآمدی فوق‌العاده دارد، ممکن است خیلی راحت دچار حسادت شوید. اما درمقابل اگر از این جهت به آن نگاه کنید که چنین شغل‌هایی وجود دارد، به شما هدف می‌دهد که به سمت آن بروید و امکانات بسیار زیادی که در جهان وجود دارد را به شما نشان می‌دهد.

همچنین به ما کمک می‌کند با این عقیده منفی جامعه مقابله کنیم: فرصت زیادی برای ما وجود ندارد. بنابراین اگر کسی به چیزی که ما می‌خواهیم دست پیدا کرده است، شانس اینکه ما هم به آن دست پیدا کنیم بسیار کم می‌شود.

واقعیت این است که اگر باور داشته باشید، همیشه برای همه افراد فرصت کافی وجود دارد. فقط باید به دنبال آن باشید.

نکته ۳: همه چیز در این دنیا موقتی است، همه چیز به طور مداوم در حال تغییر است.

اینکه بفهمید همه چیز موقتی است در همه قسمت‌های زندگی‌تان معجزه می‌کند مخصوصاً در مقابله با حسادت.

ثروتی که می‌بینید دوستتان تجربه می‌کند ممکن است طی یک سال از بین برود. رابطه احساسی فوق‌العاده‌ای که دوستتان دارد ممکن است طی یک ماه بر هم بخورد. شرایط ناهمواری که خودتان با آن دست و پنجه نرم می‌کنید، ممکن است طی یک روز از این رو به آن رو شود.

منظور من این نیست که با دانستن اینکه شادی و موفقیت دیگران همیشگی نیست احساس راحتی پیدا کنید. این فقط کمکتان می‌کند که بفهمید همه چیز دنیا برای همه آدمهاست. سختی‌ها فقط برای ما پیش نمی‌آید.

موقعیت و شرایط زندگی مدام در حال تغییر است. بنابراین اینکه وقت و انرژی زیادی از خودتان را صرف افسوس خوردن برای آن یا آرزو کردن برای چیزی بهتر کنید، فقط وقتتان را تلف می‌کند.

نکته ۴: قدردانی از چیزهایی که دارم فکر چیزهایی که می‌توانم داشته باشم را شیرین‌تر می‌کند.

اگر بتوانید قدر تجربیاتی که الان دارید را بدانید – حتی اگر در ظاهر تجربیاتی منفی باشند – ظرفیت بزرگتری در شما ایجاد می‌کند که تجربیات مثبت را بهتر تشخیص دهید.

شاید وضعیت کاری یا ارتباط احساسی‌تان نسبت به اطرافیانتان بهتر نباشد، اما با تلاش برای چیزهایی که در زندگی‌تان ایدآل نیستند، به چیزی بسیار بزرگ دست پیدا می‌کنید: رشد. و رشد برای تغییری که به دنبال آن هستید، در زندگی‌تان جا باز می‌کند.

حسادت تصوری نادرست در ذهن من ایجاد کرده بود: اینکه من «خوب» نیستم. از آن زمان متوجه شدم که سختی‌هایی که تجربه می‌کردم بخاطر این نبود که اشکالات من را نشان دهد، برای این بود که تجربیاتی کاملاً جدید از زندگی را در اختیار من قرار دهد که موجب پیشرفتم شود.

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح


منبع: آلامتو

خاصیت های زنجبیل

۱۰ خاصیت شگفت انگیز زنجبیل

در مورد خواص زنجبیل مقالات زیادی را در آلامتو منتشر کرده ایم که هر کدام از آنها به نحوی سعی دارد شما را به مصرف روزانه زنجبیل تشویق کند.
به گزارش آلامتو به نقل از مردمان؛ علم پزشکی هندو زنجبیل را دارویی معجزه‌آسا می‌داند. دلیل آن این است که تجربه نشان داده است که این ادویه جادویی برای گوارش بسیار مفید بوده و خواص سودمند متعددی دارد. هندی‌ها از زنجبیل به طور روزمره استفاده می‌کنند. چای زنجبیلی از محبوبیت خاصی برخوردار است و از قدیم مادربزرگ‌ها آن را برای مقابله با سرماخوردگی و آنفولانزا توصیه می‌کردند.
زنجبیل تازه خیس‌خورده در آبلیمو و نمک که رنگ صورتی روشنی پیدا کرده است را می‌توانید سر سفره میلیون‌ها هندی هر روز ببینید. در زیر به ۱۰ خاصیت معجزه‌آسای زنجبیل اشاره می‌کنیم:
بی‌اشتها شده‌اید؟ قبل از ناهار زنجبیل تازه بخورید تا اشتهایتان باز شده و اسیدهای معده‌تان ترشح شوند.
زنجبیل جذب موادمغذی لازم را در بدن تقویت می‌کند.
زنجبیل شبکه‌های گردش‌خون بدن ازجمله سینوس‌های آزاردهنده‌ای که هرازگاهی عود می‌کنند را پاک می‌کند.
احساس تهوع دارید؟ کمی زنجبیل که ترجیحاً به عسل آغشته شده است، بجوید.
زنجبیل به از بین بردن نفخ شکم کمک می‌کند.
شکمتان سر و صدا می‌کند و دلپیچه دارید؟ زنجبیل بخورید.
مفاصلتان درد می‌کند؟ زنجبیل با خواص ضدالتهابی که دارد موجب تسکین دردتان خواهد شد. برای برطرف کردن درد عضلات و مفاصل موقع حمام کردن از روغن زنجبیل استفاده کنید.
به‌تازگی جراحی کرده‌اید؟ جویدن زنجبیل بعد از عمل جراحی به برطرف کردن حالت تهوع کمک می‌کند.
برای متوقف کردن گرفتگی گلو و بینی چای زنجبیل بنوشید. و وقتی هوا سرد باشد، این چای حتی بیشتر می‌چسبد.
احساس می‌کنید میل‌جنسی‌تان پایین آمده است؟ به سوپتان کمی زنجبیل اضافه کنید تا میل‌جنسی‌تان هم بالاتر رود.

۱. پلو با زنجبیل و سبزیجات
کمی برنج بسمطی درست کنید. بعد از دم کشیدن وقتی در قابلمه را برداشتید، کمی سیر، زنجبیل، فلفل چیلی، برگ گشنیز خردشده به آن اضافه کنید.
۲. آبمیوه زنجبیلی
کمی ریشه زنجبیل رنده کرده و همراه با هویج و سیب و کمی آبلیمو داخل آبمیوه‌گیری بریزید.
۳. دسر زنجبیلی
کمی زنجبیل رنده‌شده روی دسر پاناکوتا یا شربت توت‌فرنگی طعمی عالی به دسرتان می‌دهد.

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح
۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

مطالب مشابه:
رپورتاژ آگهی ویژه:

تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی


برچسب ها : زنجبیل, مردمان


سفر به سواحل آنتالیا :تور آنتالیا


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا


مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری


انجام تشریفات مجالس
تشریفات مجالس


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا


فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما


لاغری آسان در مدرسه بدن
رژیم لاغری


رزرو آسان هتل
رزرو هتل ( جاباما، رزرو اینترنتی هتل )


بلیط چارتر با قاصدک ۲۴
بلیط هواپیما


تیک بان
فروشگاه اینترنتی لباس

ارسال نظر


منبع: آلامتو

تلاش اتحادیه عرب برای لغو تصمیم ترامپ

به‌ گزارش ‌خبرگزاری ‌اسپوتنیک، وزیران امور خارجه اتحادیه عرب در پایان نشستی که در قاهره درباره وضعیت قدس پس از تصمیمات اخیر دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا داشتند، بیانیه‌ای صادر کردند. در این بیانیه از جامعه بین‌المللی خواسته شده است که کشور فلسطین به پایتختی بیت‌المقدس شرقی را به رسمیت بشناسد. در این بیانیه آمده است: اتحادیه عرب از تمامی کشورهای جهان این را می‌خواهد که کشور فلسطین را بر اساس مرزهای چهارم ژوئن ۱۹۶۷ به پایتختی بیت المقدس شرقی به رسمیت بشناسند.

کشورهای عضو اتحادیه عرب همچنین از شورای امنیت سازمان ملل متحد خواسته‌اند که تصمیمات اخیر دولت واشنگتن در به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی را بازبینی کند. این کشورها در تلاش برای صدور قطعنامه‌ای از سوی شورای امنیت هستند که تاکید کند تصمیم آمریکا در به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل با قطعنامه‌های بین‌المللی تناقض دارد. اتحادیه عرب همچنین  اعلام کرده است که به دنبال تعامل با سازمان‌های بین‌المللی مختلف در راستای کاستن از تأثیرات سیاسی اقدام اخیر دولت ترامپ خواهد بود.قرار است کشورهای عضو اتحادیه عرب در ماه آینده نیز نشست را در رابطه با بیت‌المقدس داشته باشند.

بیش از ۲۰ کشور عضو اتحادیه عرب تصمیم دونالد ترامپ در به رسمیت شناختن بیت‌المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل را مورد انتقاد قرار داده‌ و گفته‌اند این اقدام به تنش و تخاصم در منطقه خواهد انجامید. این تصمیم رئیس‌جمهور آمریکا بی‌طرفی این کشور در روند صلح خاورمیانه را به شدت خدشه‌دار کرده؛ به طوری که تشکیلات خودگردان فلسطینی رسما آمریکا را فاقد صلاحیت برای ادامه میانجی‌گری در بحران خاورمیانه دانسته‌ است و دیدار از پیش تعیین شده محمود عباس، رئیس این تشکیلات با مایک پنس، معاون دونالد ترامپ را که قرار بود طی روزهای آینده صورت گیرد، لغو کرده است. بیانیه ۲۲ عضو اتحادیه عرب در حالی منتشر شد که در نوار غزه و مناطق فلسطینی برای سومین روز متوالی درگیری میان نیروهای اسرائیلی و معترضان فلسطینی ادامه یافت.

آمریکا متحدان بسیار نزدیکی در میان کشورهای عضو اتحادیه عرب دارد. مصر، عربستان و امارات سه کشوری بودند که با وجود روابط نزدیک با کاخ‌سفید، بیانیه محکومیت تصمیم ترامپ را امضا کردند. در متن این بیانیه آمده، ایالات متحده با این اقدام ترامپ عملا خود را از میانجی بودن در روند مذاکرات میان اسرائیل و فلسطینیان خلع کرد و این تصمیم به تنش‌های موجود عمق داد، بر خشم‌ها افزود و منطقه را با خطر خشونت و آشوب بیشتر روبرو ساخت. آمریکا در جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز خود را منزوی و در برابر اجماع ۱۴ عضو دیگر این شورا تنها دید.

طرح نقشه راه عربی برای پاسخ به ترامپ
سخنگوی دبیر کل اتحادیه عرب اعلام کرد، طرح نقشه راهی را وزیران خارجه عرب اندکی قبل از نشست فوق‌العاده‌شان در قاهره در واکنش به تصمیم آمریکا درباره قدس تهیه کرده‌اند. وی در عین حال گفت: به مصلحت نیست از توافقنامه‌های صلح عقب بنشینیم. محمود عفیفی، سخنگوی دبیرکل اتحادیه عرب در گفت‌وگویی تلویزیونی اظهار داشت، نشست فوق‌العاده دیر برگزار نشده اما قبل از واکنش رسمی به موضع رسمی آمریکا ارتباطات و تماس‌هایی عدیده با واشنگتن برای صرف نظر آن از این تصمیم انجام شد. وی درباره ماهیت پاسخ رسمی احتمالی اتحادیه عرب گفت: تلاش بر تاکید بر حق فلسطین در ایجاد کشور مستقل و تاکید بر جایگاه قدس است مساله دوم نیز طرح نقشه راهی است که اعراب برای تحریک جامعه جهانی برای همگام نشدن با تصمیم آمریکا تدوین کرده است.

عفیفی افزود: رایزنی‌ها اکنون در جریان است و ما منتظر واکنشی قوی هستیم. وضعیت اعراب با توجه به تنش‌ها، تروریسم و درگیری‌های مسلحانه در بهترین حالت نیست اما مساله فلسطین همیشه در کانون تلاش عربی بوده است. وی تصریح کرد: واشنگتن درخواستی برای دیدار با مقامات اتحادیه عرب نداده است در حالی که مایک پنس،‌ معاون دونالد ترامپ قرار است راهی منطقه شود. عفیفی درباره موضع‌گیری شیخ الازهر برای ملاقات نکردن با پنس گفت: موضع الازهر قابل احترام و تقدیر است.
منبع: بهارنیوز

پوزش خبرنگار واشنگتن‌پست از ترامپ

ترامپ در توئیتی نوشت: «دیو ویگل» خبرنگار واشنگتن پست قبول کرد که عکسی که از محوطه تقریبا خالی از سخنرانی شب گذشته من در پنساکولا، جعلی بود. در واقع، (همانطور که تلویزیون هم نشان داد) او می دانست که آنجا پر از جمعیت بود. اخبار جعلی، او باید اخراج شود.ترامپ یک ساعت قبل از این توئیت از ویگل خواسته بود تا آن عکس را از توئیترش حذف کرده و بابت آن عذرخواهی کند.

ویگل در توئیتر عذرخواهی کرده و آن عکس را حذف کرد. رئیس جمهوری آمریکا که هیچ گاه با رسانه ها سر سازگاری نداشته است، از همان ابتدای ورود به کاخ سفید به استفاده از شبکه های اجتماعی برای ارتباط مستقیم با طرفدارانش روی آورد. وی در ماه های گذشته بارها از عبارت «اخبار جعلی» در توصیف گزارش رسانه های آمریکا از پشت پرده وقایع کاخ سفید استفاده کرده است.

وی چندی پیش در اعتراض به گزارش های شبکه تلویزیونی سی‌.ان‌.ان برضد او و سیاست هایش، ویدئوی طنزی را در صفحه توئیتر خود منتشر کرد که او را در حال ضربه فنی کردن فردی با لوگوی این شبکه نشان می‌داد، اقدامی که از سوی کاربران شبکه های اجتماعی و اصحاب رسانه، غیرحرفه ای و دور از شان یک مقام عالی رتبه سیاسی ارزیابی شد. دامنه اختلافات وی با رسانه ها به جایی رسیده است که او امسال از حضور در ضیافت شام با خبرنگاران که هر ساله به میزبانی کاخ سفید برگزار می شود، خودداری کرد.
منبع: بهارنیوز

قیمت خرید غیبت سربازی در بودجه ۹۷

حسن روحانی، رییس جمهور امروز لایحه بودجه سال ۹۷ را تقدیم مجلس کرد. در تبصره ۱۱ این لایحه دوباره به دولت اجازه داده شده است که مشمولان غایب را با دریافت جریمه، معاف از سربازی کند. در این تبصره آمده است:
به دولت اجازه داده میشود کلیه مشمولان خدمت وظیفه عمومی که بیش از هشت سال غیبت دارند را با پرداخت جریمه مدت زمان غیبت بهصورت نقد و اقساطی کـه تـا پایـان سـال ۱۳۹۷ تسـویه میشود، معاف کند. تمام درآمدهای حاصل از اعطای معافیتهای مشمولان مذکور به حساب درآمد عمومی کشور موضوع ردیف ۱۵۰۱۲۸ نزد خزانه‌داری کل کشور واریز میشود و تـا سـقف سـیزده هـزار و پانصـد میلیـون ریال در قالب ردیف ۲۳ -۵۳۰۰۰۰ جدول شماره (۹ (این قانون به صورت مساوی به ردیفهای ذیربط تقویت بنیه دفاعی نیروهای مسلح مطابق موافقتنامه متبادلـه بـا سـازمان بـرنامه و بودجه کشور اختصاص مییابد. میزان جریمه مشمولان غایب برای صدور کارت معافیت نظام وظیفه به شرح جدول زیر میباشد:
۱ -به ازای هر سال غیبت مازاد بر هشت سال، ده درصد به مبالغ جریمه پایه اضافه و مدت غیبت بیش از شش ماه، یکسال محسوب میشود.
۲ -برای مشمولان متأهل، پنج درصد و برای مشمولان دارای فرزند نیز بهازای هر فرزند، پنج درصد از مجموع مبلغ جریمه کسر میشود.
۳ -مشمولان غایبی که بهصورت اقساطی و یا نقدی برای صدور کارت پایان خدمت اقدام نموده اند، میتوانند گواهینامه رانندگی أخذ نمایند.
۴ -فرزندان ایثارگران مشمول ماده ۴۵ قانون خدمت وظیفه عمومی علاوه بر امتیاز مذکور در این ماده مشروط به عدم غیبت آنها و نیز انجام خدمت وظیفه عمومی پدر آنان با هر مقطع تحصیلی، مشمول ردیف اول جدول با اعمال پنجاه درصد تخفیف میشوند.
۵ -مشمولان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) و سازمان بهزیستی از پنجاه درصد تخفیف بهره‌مند میشوند.
ج- پنج درصد از اعتبار ردیف هزینه‌ای ۲۳ -۵۳۰۰۰۰ جهت آموزشهای مهارتی پرسنل وظیفه در پادگانها به سازمان آموزش فنی و حرفهای اختصاص یابد.
جدول قیمت های پیشنهادی توسط دولت به شرح زیر است:
منبع: بهارنیوز