کسری بودجه روسیه در یک ماه تقریبا ۲ برابر شد

کسری بودجه روسیه در یک ماه تقریبا 2 برابر شدپول‌نیوز – داده‌های وب‌سایت وزارت مالی روسیه نشان ‌می‌دهد، کسری بودجه این کشور برای ۱۱ ماه اول امسال، ۵۰۵.۵ میلیارد روبل (معادل ۸.۵۳ میلیارد دلار) شده است.
داده‌های وب‌سایت وزارت مالی روسیه نشان ‌می‌دهد، کسری بودجه این کشور برای ۱۱ ماه اول امسال، ۵۰۵.۵ میلیارد روبل (معادل ۸.۵۳ میلیارد دلار) شده است که این تقریبا ۲ برابر مقداری است که در ماه گذشته، گزارش شده بود.

مقدار کسری بودجه در ده ماه اول سال، برابر با ۲۶۱.۴ میلیارد روبل بود.

داده‌ها نشان می‌دهد درآمد بودجه برای بازه ژانویه-نوامبر، برابر با ۱۳.۴۱ تریلیون روبل و هزینه‌کردها هم برابر با ۱۳.۹۲ تریلیون روبل بوده است.

در قانون بودجه روسیه، کسری بودجه برابر با ۱.۹۲ تریلیون روبل یا ۲.۱ درصد تولید ناخالص ملی تعیین شده است؛ اما وزارت مالی به دنبال این است که مقدار آن کاهش یابد و به حدود ۱.۸ تا ۱.۹ درصد تولید ناخالص ملی برسد.


منبع: پول نیوز

عملیات ضربتی دستگیری راهزنان جاده ای

اعضای باند راهزنان خانوادگی که با کمین دراتوبان‌ها ومبادی ورودی شهرهای مختلف به شکارخودروهای حامل بار می‌پرداختند، با ردیابی‌های تخصصی کارآگاهان پلیس تهران شناسایی ودرعملیات ضربتی همزمان به دام افتادند. سردسته این باند ۱۵ سابقه کیفری در پرونده دارد که با اعضای خانواده‌اش نقشه سرقت‌ها را اجرا می‌کرد.

اعضای باند راهزنان خانوادگی که با کمین دراتوبان‌ها ومبادی ورودی شهرهای مختلف به شکارخودروهای حامل بار می‌پرداختند، با ردیابی‌های تخصصی کارآگاهان پلیس تهران شناسایی ودرعملیات ضربتی همزمان به دام افتادند. سردسته این باند ۱۵ سابقه کیفری در پرونده دارد که با اعضای خانواده‌اش نقشه سرقت‌ها را اجرا می‌کرد.

عملیات ضربتی دستگیری راهزنان جاده ای

رسیدگی به این پرونده از ۲۳ شهریور امسال و با مراجعه مرد ۵۰ ساله‌ای به کلانتری ۱۷۹ خلیج فارس کلید خورد.این مرد از ربوده شدنش توسط مردانی خشن و سرقت خودروی نیسان حامل بار شکایت کرد. او گفت:«ساعت ۱:۳۰ دقیقه ۲۳ شهریور سوار بر خودروی نیسانم با ۵۰ تخته فرش از کاشان راهی آمل شدم. حدود ساعت ۴ صبح به تهران – حوالی سه راه تهرانپارس- رسیده بودم که برای استراحت در کنار جاده دماوند نگه داشتم.

در حال نوشیدن چای بودم که یکدفعه سه نفربا چاقو و چوب به طرفم حمله ور شدند. یکی از آنها دستش را دور گردنم انداخت وسعی کرد خفه‌ام کند. نفر دوم به صورتم اسپری پاشید.من هم از ترس جانم هیچ دفاعی نکردم.اما وقتی التماس هایم را شنیدند انگاردلشان به رحم آمد ومرا نکشتند.

بعد ازآن مرا از ماشین پیاده کرده و سوار پژو ۴۰۵ تیره رنگی کردند. دست و پا و چشم هایم را بستند وبه راه افتادند. تا اینکه بعد از طی مسافتی مرا همان‌طور چشم و دست بسته رها کردند.بالاخره به زحمت چشم هایم را باز کردم و متوجه شدم که در بیابان‌های واوان هستم.الان هم با کمک رانندگان عبوری خودم را به کلانتری رسانده‌ام.»

پس ازثبت این شکایت، تحقیقات ویژه تخصصی کارآگاهان به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران آغاز شد. باتوجه به اینکه هیچ رد و سرنخی از سارقان در دست نبود، این فرضیه قوت گرفت که سرقت و آدم ربایی توسط اعضای باند دزدان حرفه‌ای صورت گرفته است. از این‌رو کارآگاهان به سراغ متهمان سابقه‌داری رفتند که تخصص آنها سرقت خودرو و محموله هایشان بود. آنها درجریان بررسی‌ها ردپای مرد ۲۸ ساله‌ای به نام صالح را دراین ماجرا به دست آوردند.بررسی‌ها نشان می‌داد صالح ۱۵ بار به خاطر سرقت دستگیر و زندانی شده است. برادرش، اژدر نیز چندی قبل به خاطر سرقت‌های خشن محموله خودروها بازداشت شده بود.

بدین‌ترتیب وقتی مشخص شد صالح به همراه دو برادر دیگرش به نام‌های بهروز و راسم و چند تن از بستگانشان، باند سرقت‌های خشن محموله خودروها را تشکیل داده‌اند احتمال سرقت خودرو نیسان حامل فرش قوت گرفت.وقتی هم تصویر متهم جوان در اختیار مالباخته قرار گرفت خیلی زود از سوی او شناسایی شد.

تجسس‌های پلیسی برای شناسایی ودستگیری تبهکاران ادامه داشت که شکایت مشابه دیگری در خصوص سرقت محموله برنج به اداره پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ ارجاع شد. راننده کامیون حامل ۱۱تن برنج که به همین شیوه ربوده شده و در بیابان‌های اطراف اسلامشهر رها شده بود به کارآگاهان گفت: پس از رسیدن به تهران، در اتوبان شهید یاسینی در حرکت بودم که خودرو پژو ۴۰۵ راهم را مسدود کرد. آنها پس از بستن مسیر حرکت، با چاقو و قمه به طرفم حمله ور شده و پس از بستن دست و پاهایم مرا زیر صندلی پشت راننده پژو انداخته و دربیابان‌های اطراف اسلامشهر رهایم کردند.کامیون حامل محموله برنج را نیز به سرقت بردند.

سرانجام با ردیابی‌های ویژه پلیسی، مخفیگاه تمامی تبهکاران خشن در شهرستان‌های بهارستان، رباط کریم، اسلامشهر، گلستان و شهریار شناسایی شد. کارآگاهان نیزپس از هماهنگی با بازپرس سهرابی از شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران، ساعت ۵ صبح ۲۰ آذر امسال در چندین عملیات همزمان متهمان را درخواب به دام انداختند.

در بازرسی مخفیگاه‌های آنها بویژه انبار متروکه‌ای در منطقه خیرآباد شهرستان اسلامشهر، بخشی از اموال مسروقه از جمله لاستیک خودروهای سنگین، برنج، احشام، آهن‌آلات و… کشف و به پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.متهمان در تحقیقات اولیه به مسروقه بودن تمامی اموال اعتراف کرده و اظهار داشتند که سرقت‌های مشابهی نیزدر مبادی ورودی و خروجی شهر تهران بویژه در اتوبان‌های آزادگان، یاسینی، رجایی و همچنین محدوده مناطق فردیس کرج، جاجرود، چیتگر، خاورشهر و… داشته‌اند.

سرهنگ حمیدرضا یاراحمدی، سرپرست پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت:«در حال حاضر رسیدگی به این پرونده در مراحل ابتدایی است وتحقیقات تخصصی ازآنها دراداره پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ ادامه دارد.سایرشاکی‌ها نیزمی توانند برای پیگیری شکایت به پلیس آگاهی تهران مراجعه کنند».

منبع: روزنامه ایران

برچسب ها: ،


منبع: فرادید

ماجرای طلاق همسر و فرزندان مرد دوزنه

زن میانسال که از مسافرت‌های مکرر همسرش در ۳۰ سال گذشته به تنگ آمده بود، به دادگاه خانواده رفت تا از او جدا شود. این در حالی بود که پیش‌تر دختر و پسرش در همین مجتمع قضایی از همسرانشان طلاق گرفته بودند.

زن میانسال که از مسافرت‌های مکرر همسرش در ۳۰ سال گذشته به تنگ آمده بود، به دادگاه خانواده رفت تا از او جدا شود. این در حالی بود که پیش‌تر دختر و پسرش در همین مجتمع قضایی از همسرانشان طلاق گرفته بودند.

 «اکرم» ۵۲ ساله بارها پشتِ در اتاق دادگاه‌های مجتمع قضایی ونک نشسته بود تا مانع طلاق پسر و دخترش از همسرانشان شود. اما حالا خود منتظر بود با ورود به شعبه ۲۶۴ دادگاه خانواده دادخواست طلاق بدهد تا شاید تلنگری جدی به شوهرش بزند.او مادر دو پسر و یک دختر بود.

پسر بزرگترش قبل از آنکه درسش تمام شود در پی یک آشنایی اینترنتی، با زنی مطلقه ازدواج کرده بود اما همسرش دو سال نشده با داشتن حق طلاق مهریه ۱۰۰ میلیونی‌اش را گرفت و رفت. دخترش هم سال گذشته به خاطر اعتیاد شوهرش راهی دادگاه شد و طلاق‌اش را گرفت.

وقتی اکرم وارد دادگاه شد، قاضی «غلامحسین گل آور» سرگرم مطالعه پرونده‌اش بود. روی صندلی که نشست. قاضی پرسید:«چه شده که تصمیم گرفته اید دادخواست طلاق بدهید؟»

اکرم در پاسخ گفت: «آقای قاضی دیگر خسته شده‌ام، بیشتر از ۳۰ سال است با مردی زندگی می‌کنم که اهمیتی به زندگی و فرزندانش نمی‌دهد. از روزی که با هم ازدواج کرده‌ایم روی هم رفته حتی مدت پنج سال هم در خانه نبوده و دائم در مسافرت‌های کاری بسر برده است.» قاضی گل آور دوباره پرسید: «گویا این موضوع تازگی نداشته، چه شده که با داشتن سه فرزند جوان حالا به این نتیجه رسیده‌اید؟»

زن جواب داد: «پس‌اندازی داشتم که در نبود شوهرم خرج خودم و بچه هایم می‌کردم. اما از سال گذشته که دخترم طلاق گرفته و با ما زندگی می‌کند، هزینه هایمان بیشتر شده ولی شوهرم مسئولیتی قبول نمی‌کند. حتی برای ازدواج دخترمان هم هیچ کاری نکرد و به بهانه مأموریت کاری سه ماه در خانه نبود. او اصلاً نمی‌تواند یکجا بند شود.

چند روزی که خانه بماند یک کاری جور می‌کند و از خانه بیرون می‌زند. در مدتی هم که نیست هزینه‌های زندگی روی دوش من است. اما دیگر پیر شده‌ام و توان کار کردن ندارم. می‌خواهم با گرفتن مهریه سرمایه‌ای فراهم کنم و با سود بانکی‌اش زندگی خودم، دخترم وپسرم را بچرخانم. باور کنید پسر کوچکم از وقتی برادر و خواهرش طلاق گرفته‌اند، از ازدواج ترسیده و می‌خواهد تا آخر عمر مجرد بماند…»

همان موقع قاضی به میان حرف‌اش آمد و گفت:«خب اینکه راه درستی برای سر عقل آوردن همــــــــــــسرتان نیست. بهتر است با ریش سفیدهای فامیل صحبت کنید یا از مشاورها کمک بگیرید.»

اکرم لحظه‌ای سکوت کرد و سپس گفت: «از یک آشنای دور شنیده‌ام که شوهرم در شهر دیگری زن گرفته!» بعدهم بغض گلوی اکرم را گرفت و او را به گذشته برد. سپس رو به قاضی ادامه داد: «۱۸ سالم بود که شوهرم را برای نخستین بار دیدم. لباس سربازی به تن داشت وبرای خدمت از شمال به تهران آمده بود. من اصلاً دلم نمی‌خواست ازدواج کنم. یکبار از مزاحمت‌های این جوان به مادرم شکایت کردم و او هم زن داداشم را مأمور کرد با من همراه شود و با سرباز مزاحم برخورد کند.

اما نمی‌دانم شوهرم به زن داداشم چه گفت که این زن به طرفداری‌اش درآمد و مادرم را راضی کرد خانواده سرباز جوان به خواستگاری‌ام بیایند. دیپلم را که گرفتم سر سفره عقد نشستم و با مهریه ۱۱۰ سکه طلا زنش شدم. بعد رفتیم شمال و زندگی‌مان را شروع کردیم. اما آنقدر خانواده‌اش در زندگی ما دخالت کردند که آمدیم اینجا یک اتاق اجاره کردیم و به زندگی‌مان ادامه دادیم.

اما چند وقت بعد همسرم برای کار به ژاپن رفت و تا دو سال در آنجا ماند. با پولی که می‌فرستاد و با کار هنری خودم توانستم یک خانه بخرم و بچه‌ها را بزرگ کنم. چند سال بعد شوهرم آمد، اما دوباره به شهرستان رفت و تازه فهمیدم که زن دیگری گرفته.با اطلاع ازاین موضوع برای دو سال افسردگی گرفتم و بچه‌ها نه پدر داشتند و نه مادر. بالاخره با دارو و درمان و ورزش خوب شدم.اما همینکه آمدم به زندگی‌مان سرو سامانی بدهم ماجرای طلاق پسر بزرگم پیش آمد. بعد هم دخترم طلاق گرفت…»

قاضی سعی کرد زن را از درخواست طلاق منصرف کند، اما او گفت:«شاید با این کار شوهرم به خودش بیاید و فکری برای زندگی‌اش کند. آنوقت شاید من هم نظرم عوض شد.» در ادامه جلسه دادگاه، قاضی دستور داد شاکی مدارک لازم را تهیه کند و در جلسه بعدی با همسرش در دادگاه حاضر شود تا به پرونده رسیدگی شود.

منبع: روزنامه ایران


منبع: فرادید

عادل الجبیر: ترامپ هنوز به راه‌حل ۲ کشوری متعهد است/ هیچ فشاری بر عباس نیاورده‌ایم

در پی موضع‌گیری ترامپ درباره قدس وزیر خارجه عربستان مدعی شد که رئیس‌جمهوری آمریکا همچنان به راه‌حل دو کشوری برای فلسطین و اسرائیل پایبند است. او همچنین گفت، کشورش ۱۰۰ میلیون دلار در حمایت از ائتلاف ساحل جی ۵ اختصاص داد تا تعهدش به مبارزه با تروریسم را نشان دهد.

به گزارش ایسنا، عادل الجبیر، وزیر امور خارجه عربستان در مصاحبه با شبکه فرانس ۲۴ تاکید کرد، ریاض تصمیم دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا برای به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی را محکوم می‌کند و این ادعا را که عربستان از چنین حرکتی حمایت می‌کند، رد کرد.

الجبیر همچنین این مساله را که عربستان به محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین فشار وارد آورده که یا ابتکارعمل صلح آمریکا را بپذیرد و یا استعفا کند، رد کرد. با این حال او معتقد است که دولت ترامپ همچنان قصد دارد تا یک طرح صلح را پیشنهاد کند و طبق اطلاعات مقام‌های آمریکایی، چنین طرحی شامل یک راه‌حل دو کشوری است.

رئیس دستگاه دیپلماسی عربستان همچنین گزارش‌هایی مبنی بر اینکه عربستان، یمن را محاصره کرده و یا مرتکب جنایت جنگی شده است، تکذیب کرد و حوثی‌های یمن را مسبب این فاجعه انسانی دانست.

او مدعی شد، ریاض مایل به یک راه‌حل سیاسی است اما حوثی‌ها مقاومت می‌کنند.

عادل الجبیر همچنین با انتقاد از ایران آن را به بی‌ثبات کردن منطقه متهم کرد و گفت، این به ایرانی‌ها بستگی دارد که بخواهند به سمت سازش با عربستان حرکت کنند.

وزیر امور خارجه عربستان همچنین این مفهوم را که عربستان در بازی قدرت به لبنان باخته است، رد کرد. این اظهارات پس از آن مطرح می‌شود که سعد حریری، نخست‌وزیر لبنان استعفای خود را پس گرفت و اکنون در کنار نیروهای حزب‌الله حکومتداری می‌کند.


منبع: عصرایران

میانمار ۲ خبرنگار رویترز را به جرم دستیابی به اطلاعات محرمانه بازداشت کرد (+ عکس)

رویترز از بازداشت دو خبرنگارش که مسئول پوشش خبری جنایات ارتش میانمار علیه مسلمانان روهینگیا هستند، خبر داد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، دو خبرنگار خبرگزاری رویترز به نام‌های «وا لون» و «کیاو سوئه او» که اخبار عملیات نظامی ارتش برمه علیه مسلمانان روهینگیا را پوشش می‌دادند اخیراً برای صرف شام با دو افسر پلیس در شهر «رانگون» دعوت شدند.

به گزارش رویترز راننده این دو خبرنگار ساعت ۸ صبح سه‌شنبه آنها را در محل قرار پیاده کرد و آن دو به همراه افسران پلیس وارد یک رستوران در آن نزدیکی شدند. راننده منتظر آنها ماند اما خبرنگاران هرگز برنگشتند و از سوی پلیس بازداشت شدند. رئیس دفتر رویترز در برمه فقط یک پیام کوتاه از «وا لون» دریافت کرد: «من بازداشت شده‌ام». تلفن همراه این خبرنگار پس از ارسال پیام فوق خاموش شد.

«استفان جی. ادلر» مدیر و سردبیر رویترز در بیانیه‌ای گفت: «ما از این حمله خشونت‌آمیز به آزادی مطبوعات خشمگین هستیم و از مقامات می‌خواهیم آنها را فوراً آزاد کنند». سفارت برمه در واشنگتن در این مورد اظهار نظر نکرده است.

به گزارش رویترز و آسوشیتدپرس وزارت اطلاعات برمه یک عکس از این دو خبرنگار در صفحه فیس‌بوک خود منتشر کرده است و نوشته آنها مدارکی مهم و سری درباره ارتش برمه در اختیار داشته‌اند. وزارت اطلاعات توضیح داده است که این دو خبرنگار مدارکی مهم و سری را از دو افسر پلیس که پیش از این در ایالت راخین کار می‌کرده‌اند، دریافت کرده است. کشتار و تجاوز و آتش‌سوزی از ماه اوت تاکنون ۶۰۰ هزار مسلمان روهینگیایی را به فرار از این ایالت وادار کرده است.

سفارت آمریکا در برمه و کمیته حمایت از خبرنگاران در نیویورک این اقدام ارتش برمه را محکوم کرد و خواستار آزادی خبرنگاران رویترز شد.

بنابر گزارش‌ها این دو خبرنگار ممکن است به نقض «قانون اسرار رسمی ۱۹۲۳» برمه محکوم شوند. این قانون از زمان استعمار انگلیس بر این کشور به جای مانده است و مجازات نقض آن ۱۴ سال حبس است. این پست فیس‌بوکی از روی صفحه مذکور برداشته شده است اما خبرنگار بی‌بی‌سی تصویری از آن را منتشر کرده است:

پس از ناپدید شدن این خبرنگاران در عصر سه‌شنبه، همکاران آنها فرم‌های افراد گمشده را پر کردند و به چندین مرکز پلیس ارائه دادند. آنها همچنین با چند مقام دولتی گفتگو کردند اما هنوز اطلاعاتی به دست نیاورده‌اند. وا لون در ۲۰۱۶ و «کیاو سوئه او» در ماه سپتامبر برای پوشش خبری فرار مسلمانان روهینگیا از میانمار به بنگلادش به رویترز پیوست. میانمار و جمعیت بودایی آن روهینگیایی‌ها را به رسمیت نمی‌شناسند و آنها را مهاجران غیرقانونی بنگالی می‌دانند.

آمریکا ماه گذشته جنایت‌های ارتش میانمار علیه مردم روهینگیا را پاکسازی قومی توصیف کرد و وزارت خارجه این کشور هشدار داد ممکن است تحریم‌هایی را علیه این کشور تصویب کند. این در حالیست که ارتش برمه ارتکاب این جنایات را رد می‌کند. سفارت آمریکا نیز نگرانی عمیق خود از بازداشت غیرمعمول این خبرنگاران ابراز کرد. هیئت اتحادیه اروپا در برمه نیز در یک پست فیس‌بوکی نوشت «آزادی رسانه بنیاد اصلی یک دموکراسی است».

عملیات وحشیانه ارتش برمه علیه مسلمانان روهینگیا از ۲۵ اوت آغاز شد و تاکنون بیش از ۶۰۰ هزار روهینگیایی را آواره کرده است. این گروه اقلیت از طریق مرز آبی و خاکی تلاش کرده‌اند به بنگلادش فرار کنند و اکنون در اردوگاه‌هایی در نزدیک مرز ساکن هستند. شرایط این پناهجویان در بنگلادش بسیار وخیم است و در شرایط بهداشتی بسیار بدی به سر می‌برند. با اینکه گروه‌های امدادی و صلیب سرخ به طور شبانه روزی برای حل مشکلات آنها تلاش می‌کنند هنوز موفق به مدیریت این شرایط نشده‌اند. بنابر گزارش‌ها هر لحظه ممکن است شیوع یک بیماری جان هزاران نفر از آنها را بگیرد.


منبع: عصرایران

تولید ماهانه نفت ایران کاهش یافت

طبق جدیدترین گزارش ماهانه اوپک، تولید نفت ایران طی ماه میلادی گذشته ۲۰۰۰ بشکه در روز کاهش داشت.

به گزارش ایسنا، آمار اوپک بر مبنای اطلاعات منابع ثانویه نشان داد تولید نفت ایران در نوامبر به ۳.۸۱۸ میلیون بشکه در روز رسید که در مقایسه با ۳.۸۲۰ میلیون بشکه در روز در اکتبر، دو هزار بشکه کاهش داشت.

تولید نفت ایران در سه ماهه سوم سال میلادی جاری ۳.۸۳۳ میلیون بشکه در روز بوده که در مقایسه با ۳.۷۹۳ میلیون بشکه در روز در سه ماهه دوم، بالاتر بوده است.

اما بر اساس آماری که از سوی ایران اعلام شده است، تولید نفت کشور در نوامبر ۳.۷۸۷ میلیون بشکه در روز بود که در مقایسه با ۳.۸۱۰ میلیون بشکه در روز در اکتبر، ۶۸ هزار بشکه در روز افزایش داشت.

قیمت گرید “ایران هوی” در نوامبر به ۵۹.۲۷ دلار در هر بشکه رسید که در مقایسه با ۵۴.۲۹ دلار در هر بشکه در اکتبر، ۴.۹۸ دلار یا ۹.۲ درصد افزایش داشت.

میانگین قیمت “ایران هوی” از ابتدای سال ۲۰۱۷ تاکنون ۵۰.۹۳ دلار در هر بشکه بوده که در مقایسه با ۳۸.۱۲ دلار در مدت مشابه سال گذشته افزایش نشان می‌دهد.

مجموع تولید نفت اوپک متشکل از ۱۴ عضو در نوامبر به ۳۲.۴۵ میلیون بشکه در روز بالغ شد که ۱۳۳ هزار بشکه در روز نسبت به اکتبر کاهش داشت. در میان اعضای این سازمان تولید نفت نیجریه طی ماه میلادی گذشته افزایش داشت در حالیکه تولید در آنگولا، عربستان سعودی، ونزوئلا و امارات متحده عربی کاهش یافت.


منبع: عصرایران

کدام بازار خودرو یا مسکن؟

اگر درآمد خانواده‌ای در تیرماه امسال ۳ میلیون و ۷۸ هزار تومان بوده باشد با وضعیت موجود درآمد این خانواده چقدر شده است؟ برای درک بیشتر موضوع بد نیست این رقم را به دلار محاسبه کنیم. در ۲۲ تیر ۱۳۹۶ قیمت هر دلار در بازار آزاد ایران ۳ هزار و ۷۸۰ تومان بوده است به عبارت دیگر درآمد خانواده فرضی ما ۱۰۰۰ دلار بوده است. اما این خانواده با محاسبه افزایش نرخ دلار به رقم ۴ هزار ۲۰۰ تومان درآمدش با کاهش مواجه شده و به ۹۲۰ دلار رسیده است.

این روزها شاید بیشترین پرسش مردم این باشد که «چه کنیم تا ارزش پولمان حفظ شود؟» کدام بازار برای حفظ ارزش پول بهتر است. البته بازارهای دیگری را هم می‌توان مثال زد: مثل بازار دلار, بازار سکه و طلا اما ما سعی می‌کنیم تحلیل خود را محدود به دو بازار سنتی‌تر یعنی خودرو و مسکن کنیم.

بر اساس پیش بینی صورت گرفته توسط دکتر مرتضی ایمانی راد بخش مسکن در سال ۹۶ به‌اندازه نرخ تورم رشد فزاینده دارد. و پیش بینی می‌شود که نرخ تورم سال ۹۶ به ۱۲ تا ۱۴ درصد افزایش می‌یابد. اما از سوی دیگر با مروی بر بازار خودرو متوجه می‌شویم که این بازار در چند ماه گذشته دچار التهاب شده است. بنا به گزارش‌های میدانی خودروهای وارداتی رشدی بین ۳۰ تا ۷۰ درصد را تجربه کرده‌اند. رشدی که پیش بینی می‌شود با ضریب کمتری یعنی حدود ۱۰ تا ۳۰ درصد به بازار خودروهای داخلی به ویژه خودرهایی تولید داخل با ارزبری بالا (نظیر سراتوی سایپا) برسد.

حال باید دید اگر این ضرایب و ارقام درست باشد سرمایه‌گذاری در کدام بخش مناسب‌تر خواهد بود؟ پاسخ این است که با توجه به تورم موجود هر دو بازار برای سرمایه‌گذاری مناسب تشخیص داده می‌شود با این تفاوت که قدرت نقدشوندگی بازار خودرو بیشتر از بازار مسکن خواهد بود.

سیاوش مهرآیین
کارشناس خودرو


منبع: عصرایران

شبی در چادر زلزله زدگان بخوابید

می‌گویند هنوز بسیاری از مردم سرپل ذهاب در چادر زندگی می‌کنند. برخی مردم در به در رسیدن به یک کانکس هستند. کانکسی که الان برای مردم زلزله زده یک آرزوست.

عصرایران؛مصطفی داننده- کم کم تب کمک به زلزله زدگان فروکش کرده است. کم کم داریم فراموش می‌کنیم مردمی در غرب کشور درگیر غم از دست دادن زندگی خود هستند. مردمی که این روزها دلشان داغ دارد و تنشان یخ‌زده از بس هوا سرد است.

برخی کانکس دارند و عده‌ای دیگر چادر. زندگی برای هر دو سخت است. کمی اوضاع آنهایی که در کانکس زندگی می‌کنند بهتر است اما آنهایی که در چادر زندگی می‌کنند…

این زلزله زدگان هنوز احتیاج به کمک دارند. وسعت کمک مردم به زلزله زدگان در روزهای اول به حدی بود که به نظر می‌رسد مردم کرمانشاه دیگر مشکل پتو، غذا و مایحتاج روزانه نداشته باشند.

این روزها این مردم درگیر زمین لرزه احتیاج به کمک‌های عاطفی دارند. اینها احتیاج به دلگرمی دارند.

شبی در چادر زلزله زدگان بخوابید

دلشان ترک خورده، یکی باید این دل را بند بزند. این دل، دیگر دل قدیم نمی‌شود اما می‌شود آن را آرام کرد. تنها راه هم برگرداندن زندگی به شهرها و روستاهای زلزله زده است.

می‌گویند هنوز بسیاری از مردم سرپل ذهاب در چادر زندگی می‌کنند. برخی مردم در به در رسیدن به یک کانکس هستند. کانکسی که الان برای مردم زلزله زده یک آرزوست.

نمی‌دانم از آقایان مسئول کسی خود را جای مردم درگیر زلزله می‌گذارد یا خیر؟ کاش این روزها مسئولان شبی را در چادر زلزله زدگان می‌خوابیدند تا متوجه شوند سرما یعنی چه؟ سرمایی که تا مغز استخوان آدم را می‌سوزاند.

آقایان مسئول، لطفا به مردم سرپل ذهاب به روستاهای کرمانشاه رسیدگی کنید.

زلزله در ایران سفراستانی را در دستور کار خود قرار داده است. هر روز که اخبار را می‌خوانی یکجای ایران زلزله آمده است.

این یعنی زندگی ما درگیر زلزله است. آقایان مسئول کاری نکنید که مردم هم از زلزله بترسند و هم از روزهای بعد از زلزله که باید غم سقف داشته باشند.

حداقل برای چند ماه نامه بازی را کنار بگذارید. جلسه، سمینار را کنار بگذارید. به مناطق زلزله زده بروید، آنجا زیر یک چادر برای مردم تصمیم بگیرد و دستور دهید.

این چند ماه پایتخت ایران را به کرمانشاه ببرید تا لازم نباشد برای هرکاری با تهران هماهنگ کنید. فکر کنید سرپل ذهاب تهران است و می‌شود در آنجا تصمیم گرفت که برای مردم زلزله زده خانه ساخت و چقدر به آنها وام داد.

کاری نکنیم کسی که همسر و فرزندانشان را از دست داده است، بعد از زلزله درگیر وام، مسکن، زمین و … باشد.

کار سختی نیست.


منبع: عصرایران

محسن هاشمی: ۷۰۰ مدرسه تهران با طوفان شدید تخریب می‌شوند/ شهرداری جز تذکر و نامه‌نگاری کاری از دستش برنمی‌آید

ریاست شورای اسلامی شهر تهران،‌ری و تجریش بر لزوم تعامل با دولت به عنوان ضلع سوم در کنار شهر و مدیریت شهری در برنامه پنج ساله سوم شهرداری تهران تاکید کرد.

به گزارش ایسنا، محسن هاشمی در همایش چشم انداز شهر تهران در افق برنامه پنج ساله سوم گفت: شورای اسلامی شهر تهران در دوره چهارم برای تدوین برنامه پنج ساله سوم، مقرر کرده بود که شهرداری تهران این برنامه را تدوین کند. این در شرایطی است که برنامه پنج ساله دوم، سال آینده به اتمام می‌رسد، لذا از ابتدای آذر ماه سال جاری اقدامات برای تدوین برنامه پنج ساله سوم آغاز شده که این همایش در حقیقت موقعیتی برای کلید خوردن این موضوع بوده است.

وی افزود: در تدوین این برنامه از نظرات کارشناسان و صاحب نظران بهره گرفته خواهد شد. شهرداری تهران حدود ۴۰ مساله در شهر تهران را به عنوان اولویت احصاء کرده که از میان آنها موضوعاتی همچون آلودگی‌ هوا،‌ ترافیک تا مسائل فرهنگی با اولویت بیشتری دیده شده است.

هاشمی با اشاره به لزوم تامین منابع مالی از محل درآمدهای پایدار برای شهرداری تهران گفت: با بررسی‌های انجام شده این امید وجود دارد که در تهران راهکارهای زیادی برای تامین هزینه‌های شهرداری به صورت پایدار وجود د اشته باشد،‌ لذا در مورد این موضوع نگرانی برای شهروندان وجود ندارد. می‌توان از طریق هماهنگی و تعامل میان دولت و شهرداری،‌ به شکل‌های مختلف تامین منابع مالی از محل درآمدهای پایدار را ایجاد کرد.

وی ادامه داد: لازم است که در تدوین برنامه برای شهر تهران دقت ویژه‌ای به عمل آید، چرا که تهران به عنوان الگویی در امر تدبیر برای شهرها قرار خواهد گرفت،‌ لذا اگر تهران به درستی عمل شود این موضوع در سایر شهرها نیز بست پیدا خواهد کرد و اگر به گونه‌ای نادرست عمل شود در سایر شهرها نیز این موضوع الگوبرداری می‌شود و موجب یاس مردم خواهد شد.

رئیس شورای اسلامی شهر تهران،‌ ری و تجریش با تاکید بر لزوم بهره‌گیری از ظرفیت خرد جمعی و نظر کارشناسان و صاحب نظران برای تصمیم‌گیری ها گفت: باید نگاه واقع بینانه‌ای به مدیریت در شهر تهران داشته باشیم. باید به ماموریت‌هایی که برای شهرداری تهران معین شده است نگاه ویژه‌ای داشته باشیم. بسیاری از مسائل شهر باید از بعد حاکمیتی و دولت نیز مورد بررسی قرار گیرد. متاسفانه در برنامه‌های قبلی شهر تهران به ضلع سوم یعنی دولت توجه نشده بود و فقط شهر و شهرداری را مدنظر قرار داده بود. بی تردید ضلع سوم از مواردی است که توسط حاکمیت ایجاد می‌شود و باید علاوه بر در نظر گرفتن آن ها در تعامل با دولت آن‌ها را مورد بررسی قرار داد.

هاشمی ادامه داد: باید موضوعات شهر را در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار داد. براساس گزارش‌های اعلام شده امروز صحبت از این است که ۷۰۰ مدرسه در تهران با طوفان شدید تخریب می‌شوند،‌ چه برسد زلزله که جای خود دارد. در مسیر فرودگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) تا شهر تهران که از منظر مردم مشکلاتی همچون بوی نامطبوع وجود دارد و موجب نارضایتی شهروندان از مدیریت شهری شده است،‌ در حالی اتفاق می‌افتد که مجموعه فرودگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) و یا آموزش و پرورش در اختیار مدیریت شهری نیست، لذا همین موارد لزوم توجه به ضلع سوم یعنی حاکمیت را به روشنی نشان می‌دهد. در موضوع وقوع بلایای طبیعی همچون زلزله و ایجاد بحران و برنامه ریزی در این خصوص ۸۶ ارگان در شهر تهران دخیل هستند.

در مورد برق اضطراری،‌ بهداشت و درمان، ایستایی بیمارستان‌ها در بحران‌ها باید اقدامات جدی صورت بگیرد ولی آیا شهرداری تهران نسبت به این پدیده‌ها جز تذکر و نامه‌نگاری کار دیگری می‌تواند انجام دهد؟ باید در برنامه پنج ساله سوم برای مسائل شهری در قالب هماهنگی دولت مشکلات تهران را حل کنیم.


منبع: عصرایران

افشاگری رییس برکنار شده فدراسیون چوگان: معاون وزیر تهدید به افشای عکس های خصوصی ام کرد

«گلنار وکیل گیلانی» رییس سابق فدراسیون چوگان: ایشان (داورزنی) چندین بار بنده را به دفتر خودش فراخواند و هربار می‌گفت که اگر استعفا ندهم، عکس‌های خصوصی‌ام در تلگرام منتشر خواهد شد!

روز پنجشنبه هفته گذشته خبر ثبت ورزش چوگان در یونسکو به نام کشورمان توسط رسانه‌های مختلف داخلی و خارجی منعکس شد که مطمئنا موجب شادی و مسرت علاقه‌مندان به این رشته خواهد بود، اما این روزها وضعیت چوگان در کشور ما چگونه است و این فدراسیون چگونه اداره می‌شود؟

به گزارش عصرایران، روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت: «تاسف‌آور» شاید واژه مناسبی برای توصیف وضعیت موجود باشد و اگر دقایقی پای صحبت چوگان‌بازان یا خانواده نونهالان و نوجوانان مدرسه چوگان تهران بنشینید، به این نتیجه خواهید رسید که فدراسیون چوگان در حال حاضر بی‌در و پیکر است.

رفاقت داورزنی و آقای پدرخوانده

عمر ورزش چوگان حدودا ٣ هزار سال تخمین زده می‌شود و گفته شده که جنگجویان ایرانی برای آزمایش سلامت و چابکی اسب‌های خود به این بازی روی آورده‌اند و سپس قوانینش را طراحی کرده‌اند، اما فدراسیون چوگان از سال ١٣٨١ و پس از تاکید آیت‌الله خامنه‌ای بر لزوم سرمایه‌گذاری بیشتر روی این رشته به طور مستقل تاسیس شد و تا قبل از آن زیرنظر فدراسیون سوارکاری فعالیت می‌کرد. ریاست فدراسیون سوارکاری در آن زمان بر عهده معاون فعلی ورزش قهرمانی وزارت ورزش‌و‌جوانان یعنی محمدرضا داورزنی بود و او ایلخانی‌زاده که ظاهرا رابطه دوستانه قدیمی هم با خودش داشته را به ریاست این فدراسیون تازه تاسیس می‌گمارد.

حمزه ایلخانی‌زاده از ثروتمندان معروف بوکانی و از رفقای مرحوم حبیب‌الله عسکراولادی بود که همانند آن مرحوم در کار واردات و صادرات بوده، گفته می‌شود چندین کارخانه تولید لوله‌های نفتی و گازی دارد. ایلخانی‌زاده از همان سال ٨١ تا سال گذشته یعنی فروردین ٩۵ به مدت ١۴ سال ریاست فدراسیون چوگان را در اختیار داشت و سوال اساسی این است که او در این مدت چه کرد که تیم ملی چوگان نتوانست حتی به یک مقام قابل اعتنا در مسابقات آسیایی و بین‌المللی دست یابد و پس از ١۴ سال فقط در تهران و کرج باشگاه چوگان داشتیم؟ تنها عملکرد قابل ذکر در تمام این سال‌ها این بوده که نام او و پسرش، سیامک ایلخانی به عنوان اعضای فدراسیون جهانی چوگان ثبت شود؛ مردی که بسیاری از اهالی این ورزش باستانی، نام «پدرخوانده» را بر او نهادند.

مقاومت مقابل درخواست‌ها

سرانجام اعتراض اهالی چوگان به نحوه مدیریت او در فدراسیون و تملک خانوادگی ایلخانی‌زاده‌ها بر چوگان باعث شد تا محمود گودرزی، وزیر قبلی ورزش او را به بهانه پاسپورت کانادایی‌اش مجبور به استعفا کند اما این پایان کار ایلخانی‌زاده در فدراسیون چوگان نبود و او با پشتیبانی وزارت ورزش، معاون امور بانوان خودش را به این سمت نشاند تا در انتخاباتی در فروردین ٩۵ دکتر‌وکیل‌گیلانی با ٣۶ سال سن رییس فدراسیون چوگان شود. برنامه ایلخانی‌زاده این بود که وکیل‌گیلانی در فدراسیون مهره او باشد و خودش کماکان تصمیم‌گیرنده نهایی خطاب شود، اما زن جوان چوگان‌باز تن به دستورات آقای پدرخوانده نداد تا ایلخانی‌زاده به حرکتی غیرمتعارف فکر کند.

سلطانی‌فر وقت ملاقات نمی‌داد

گلنار وکیل‌گیلانی حالا پس از گذشت ٢ ماه از اخراج پرحاشیه‌اش از فدراسیون چوگان و در گفت‌وگویی اختصاصی با «اعتماد»، سکوتش را شکسته و پرده از اتفاقی عجیب و دردناک برمی‌دارد. او در فروردین ٩۵ که به ریاست فدراسیون چوگان رسید، تحولی شگرف را در این ورزش به وجود آورد و اقداماتی همچون تاسیس مدرسه چوگان برای کودکان و نوجوانان، میزبانی از مسابقات جهانی چوگان، احداث باشگاه‌های چوگان در استان‌های دیگر و… را انجام داد که این اتفاق ظاهرا اصلا برای حمزه ایلخانی‌زاده، رییس قبلی فدراسیون خوشایند نبود و او درصدد حاشیه‌سازی برای گلنار وکیل‌گیلانی برمی‌آید. او به «اعتماد» می‌گوید: «من چوگان را از کودکی آغار کردم و از همان زمان به‌طور خانوادگی با آریالای ایلخانی‌زاده و خانواده‌شان آشنا شدم و عکس‌هایی هم قاعدتا در مهمانی‌های خانوادگی گرفته شد.

پس از ریاست من در فدراسیون چوگان، آقای ایلخانی‌زاده به بهانه‌های مختلف قصد دخالت و اعمال نظر در کار بنده را داشت و انتظارش این بود که تمام کارهایم را با ایشان هماهنگ کنم که بنده در مقابل ایشان مقاومت کردم و سعی می‌کردم تا استقلال خودم را حفظ کنم، زیرا از لحاظ فکری تفاوت زیادی بین ما بود. من در آن یک سال و نیم به دستاوردهایی در چوگان رسیدم که تا قبل از آن بی‌سابقه بود و همین امر برای ایشان و پسرش اصلا خوشایند نبود و در نهایت به من گفتند که باید استعفا دهم و عکس‌های خانوادگی‌ام هم به دفتر داورزنی ارسال شد! نتیجه اینکه فشارهای‌شان به وزارتخانه تاثیرگذار شد و وقتی مقاومتم را دیدند، وزیر ورزش در تاریخ دوم مهرماه امسال بنده را برکنار کرد.

من مدرسه چوگانی را در تهران افتتاح کردم که در عرض چند روز ۴٠ کودک و نوجوان برای ثبت نام آمدند و با حمایت بخش خصوصی و والدین بچه‌ها، اسبچه‌های خزری را وارد کردیم که همین اتفاق هم مثل خاری در چشم آنها بود و مصر بودند که باید این مدرسه را تعطیل کنم. بهانه‌شان هم این بود که چوگان برای کودکان ضرر دارد اما وقتی از فدراسیون جهانی به تهران آمدند، بسیار از این اتفاق استقبال کردند و گفتند که در کشورهای اروپایی هم همین اتفاق درحال انجام است که آقایان این اتفاق را هم برنتابیدند.»

استعفای اجباری

از وکیل‌گیلانی پرسیدیم که دقیقا نقش محمدرضا داورزنی و وزارت ورزش در این اتفاق چه بود که او در نهایت تعجب گفت: «ایشان چندین بار بنده را به دفتر خودش فراخواند و هربار می‌گفت که اگر استعفا ندهم، عکس‌های خصوصی‌ام در تلگرام منتشر خواهد شد! او عملا بنده را تهدید کرد و می‌گفت که چرا در عکس‌ها حجاب ندارم و من هربار توضیح می‌دادم که آن عکس‌ها کاملا خصوصی هستند و بدون اجازه من عکس‌ها را برای شما فرستاده، اما او توجهی به توضیحات من نمی‌کرد و رییس حراست وزارت ورزش و برخی کارمندان مثل خانم دکتر محمدیان هم در جریان تهدید ایشان هستند.

جالب است که او منکر ارسال عکس‌ها توسط ایلخانی‌زاده شد و گفت که اصلا ارسال‌کننده عکس‌ها را نمی‌شناسد، اما همچنان تاکید می‌کرد که اگر استعفا ندهم عکس‌هایم در تلگرام منتشر خواهد شد! مطمئنا شخص وزیر ورزش هم از این ماجرا و تهدیدهای داورزنی مطلع بوده که بدون شنیدن هیچ دفاعیه‌ای از من حکم اخراجم را صادر کرد.

من دو ماه تمام از ایشان وقت ملاقات ١٠ دقیقه‌ای می‌خواستم تا ماجرا را برایش توضیح دهم، اما باورتان می‌شود که یک رییس فدراسیون نتوانست پس از گذشت دو ماه با وزیر ورزش ملاقات کند؟ اصلا چطور می‌شود آقای داورزنی که معاون وزیر هستند، همچنان عضو هیات رییسه فدراسیون چوگان هم باشند؟ این خلاف قانون نیست؟ آن همه شعار آقای سلطانی‌فر درباره بها دادن به زنان و جوانان فقط در حد حرف است و باید از آقای رییس‌جمهور بپرسیم که آن شعارهای دلنشین شما درباره پاسداشت حقوق شهروندی افراد و زنان در انتخابات اخیر به کجا رسید؟ آیا این درست است که معاون وزیر ایشان بنده را تهدید به انتشار عکس‌های خصوصی‌ام کند؟»

نزدیکان ایلخانی‌زاده در بین کاندیداها

در انتهای صحبت‌مان با گلنار وکیل‌گیلانی از انتخابات آتی فدراسیون چوگان که حدودا تا یک ماه آینده برگزار می‌شود پرسیدیم و اینکه برنامه حمزه ایلخانی‌زاده برای این انتخابات را چگونه ارزیابی می‌کند؟ گیلانی پاسخ داد: «حداقل ٢ نفر از ٨ کاندیدایی که ثبت‌نام کرده‌اند، کارمندهای ایلخانی‌زاده هستند. مثل آقای دهخدایی که دبیر فدراسیون ایشان بود و از او به عنوان پیشکسوت چوگان یاد می‌شود، درحالی که هیچ‌وقت چوگان ‌بازی نکرده! یا آقای هدایت که او هم از مدیران کارخانه ایشان است. البته که واقعا دیگر اخبار این فدراسیون و کل ورزش کشور برایم مهم نیست و آنقدر در این مدت جفا و بی‌اخلاقی دیدم که ترجیح می‌دهم این دوستان را به حال خودشان رها کنم. واقعا فضای سالمی برای کار کردن وجود ندارد.»


منبع: عصرایران

داورزنی اظهارات رییس سابق فدراسیون چوگان را تکذیب کرد

محمدرضا داورزنی، معاون قهرمانی وزارت ورزش و جوانان، سخنان رییس سابق فدراسیون چوگان را مبنی بر اینکه اگر استعفا ندهد عکس های شخصی اش منتشر خواهد شد، تکذیب کرد .

به گزارش  پایگاه خبری وزارت ورزش و جوانان، محمدرضا داورزنی، معاون قهرمانی وزارت ورزش و جوانان امروز با رد اظهارات رییس سابق فدراسیون چوگان گفت: «تقاضای برکناری ایشان به دلیل سوء مدیریت و عدم رعایت شئونات مدیریتی با امضای اعضای مجمع فدراسیون چوگان در اختیار ما قرار گرفت و اسناد آن هم موجود است.»

داورزنی در ادامه اظهارات خود تاکید کرد: «اظهارات کذب وی را از طریق محاکم قضایی پیگیری می کنیم و انشاالله با تعیین رییس جدید فدراسیون چوگان توسط مجمع، حاشیه هایی از این دست جمع خواهد شد و آرامش این رشته بیش‌تر حفظ می شود.»

گلنار وکیل گیلانی، رییس فدراسیون چوگان، چندی پیش توسط وزارت ورزش برکنار شد. او در مصاحبه ای اخیرا مدعی شده که از سوی داورزنی تهدید شده اگر استعفا ندهد، عکس های شخصی اش منتشر خواهد شد.


منبع: عصرایران

آیا سیارک «سیگار برگی» فرستاده‌ای از سوی بیگانگان است؟

یک شیء میان‌ستاره‌ای به شکل یک سیگار موسوم به “اوموآموآ” دارای ویژگی‌های غیرعادی است که اخترشناسان احتمال می‌دهند شاید نشانه‌ای از طرف بیگانگان باشد!

به گزارش ایسنا و به نقل از تک تایمز، اخترشناسان از یکی از بزرگترین تلسکوپ‌های جهان استفاده خواهند کرد تا نگاه دقیق‌تری به شی مرموزی که با سرعت در حال گذر از منظومه شمسی است، داشته باشند و دریابند که آیا این شی اسرارآمیز نشانه‌ای از فناوری بیگانگان است؟

دانشمندان با فناوری نوآورانه پروژه “Listen” که هدف آن کشف شواهدی از تمدن بیگانگان است، از تلسکوپ “Green Bank” در غرب ویرجینیا برای گوش دادن به سیگنال‌های رادیویی استفاده می‌کنند که ممکن است توسط “اوموآموآ”(Oumuamua) پخش شود.

اوموآموآ اولین بار در ماه اکتبر در منظومه شمسی دیده شد.

مشاهدات انجام شده توسط اخترشناسان که داده‌ها در مورد این سنگ فضایی را جمع آوری کردند، نشان داد که سیارک یک شیء غیر معمول است که ویژگی‌های غیر معمول دارد.

با این که دانشمندان از مدت‌ها قبل حضور یک سیارک میان‌ستاره‌ای را در این منطقه از جهان پیش‌بینی کرده بودند، اما انتظار چنین چیزی را نداشتند.

برخی از محققان در حال حاضر این ایده را مطرح می‌کنند که اوموآموآ ممکن است توسط موجودات فرازمینی هوشمند فرستاده شده باشد.

“آوی لوب”، استاد نجوم دانشگاه هاروارد که مشاور پروژه “Listen” نیز هست، می‌گوید: هرچه بیشتر این موضوع را مطالعه می‌کنم، بیشتر غیرعادی به نظر می‌رسد و مرا متعجب می‌کند، چرا که انگار یک کاوشگر مصنوعی ساخته شده به دست بیگانگان است که از تمدن فرا زمینیان فرستاده شده است.

این سیارک اسرارآمیز اکنون به اندازه دو برابر فاصله ما از خورشید با زمین فاصله دارد. محققان می‌گویند در چنین فاصله نزدیکی، تلسکوپ می‌تواند فرکانس‌های ضعیف را تشخیص دهد.

تشخیص چیزی به ضعیفی امواج رادیویی یک تلفن همراه برای تلسکوپ کمتر از یک دقیقه طول می‌کشد، بنابراین اخترشناسان مطمئن هستند که اگر سیگنالی از اوموآموآ ارسال شود حتما دریافت خواهد شد.

لوب گفت: به احتمال زیاد این شی یک شی طبیعی است، اما به دلیل آن که شکلی بسیار عجیب و غریب دارد، ما می‌خواهیم بررسی کنیم که آیا نشانه‌ای از بیگانگان است یا خیر.

مسئولان پروژه در بیانیه‌ای گفتند: حتی اگر هیچ سیگنال یا شواهدی از تکنولوژی فرازمینی وجود نداشته باشد، مشاهدات ما به بخش‌هایی از طیف رادیویی می‌پردازد که می‌تواند اطلاعات مهمی در مورد احتمال وجود آب، یخ یا “پاکت گازی”(نشانه‌ای از حیات در سیارات) که هنوز هیچ کدام از آنها شناسایی نشده‌اند، به ما بدهد.


منبع: عصرایران

شهاب حسینی در «شهرزاد ۴» بازی می کند؟

تصویربرداری مجموعه «شهرزاد۳» مدتی است که به پایان رسیده است. این در حالی است که پیش از این عنوان شده بود قرار است که تا پایان بهمن ماه تصویربرداری ادامه پیدا کند. اما در سکوت خبری حدود ۲۰ روز پیش به کار خود پایان داد.

بانی فیلم نوشت: از طرفی پیش از این که زمزمه هایی از ساخت فصل چهارم این مجموعه به گوش می رسید، گویا یا نبود شهاب حسینی ممکن است ساخت فصل چهارم منتفی شود. حال باید منتظر بود و دید که فصل چهارم بدون حضور شهاب حسینی کلید می خورد و یا کارگردان از خیر فصل چهارم این مجموعه می گذرد!

زندان قصر یکی از لوکیشن هایی بود که این اواخر گروه در آن مستقر بودند.

طبق شنیده ها قرار ایت که داستان فصل سوم بدون هیچ برش زمانی در ادامه فصل دوم باشد.

هنوز زمان توزیع فصل سوم مشخص نیست، اما قرار است که پس از کامل شدن قسمت های بسیاری از فصل سوم، وارد بخش توزیع شود.
فصل سوم این مجموعه از ۱۰ شهریور با حضور بازیگران اصلی کلید خورده بود.


منبع: عصرایران

گوگل می‌داند کجایید حتی اگر نخواهید!

اگر شما هم جزو میلیون‌ها کاربر تلفن‌های همراه اندرویدی هستید بنابراین یکی از میلیون‌ها نفری هستید که گوشی هوشمند آن‌ها به‌طور مخفیانه داده‌های موقعیت مکانی آن‌ها را جمع‌آوری کرده و برای گوگل ارسال می‌کند.

به گزارش ایسنا، بر اساس تحقیقات انجام‌شده توسط Quartz، گوگل از ابتدای سال جاری(۲۰۱۷) در حال جمع‌آوری داده‌های موقعیت مکانیِ مالکان دستگاه‌های اندرویدی بوده است، حتی در زمانی که سرویس موقعیت‌یابی کاملاً غیرفعال شده باشد.

این روش به اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی نیاز ندارد تا گوشی هوشمند اندروید شما از هیچ برنامه‌ای استفاده کند یا سرویس موقعیت‌یابی آن روشن باشد و یا حتی اینکه سیم‌کارت داخل آن باشد بلکه همه‌ چیزی که نیاز دارد این است که دستگاه اندروید شما باید به اینترنت وصل باشد.

این تحقیقات نشان داده است که گوشی‌های هوشمند اندرویدی آدرس‌های برج‌های مخابراتی تلفن همراه نزدیک را جمع‌آوری کرده و این داده‌ها می‌توانند به‌منظور Triangulation Cell Tower استفاده شوند. این تکنیک به‌طور گسترده‌ای برای شناسایی محل یک تلفن یا دستگاه با استفاده از داده‌های دریافتی از سه یا چند آنتن نزدیک به آن مورد استفاده قرار می‌گیرد.

هر بار که دستگاه اندروید شما در محدوده یک برج آنتن تلفن همراه جدید قرار می‌گیرد، آدرس این برج را به دست آورده و این داده‌های جمع‌آوری‌شده را هنگامی‌که به یک شبکه WiFi و یا اینترنت همراه گوشیِ خود متصل است، مجدداً برای گوگل ارسال می‌کند.

بر اساس گزارش مرکز آپای دانشگاه پلی تکنیک تهران، ازآنجاکه مؤلفه‌ای که مسئول جمع‌آوری اطلاعات مکانی است، در سرویس اصلی Firebase Cloud Messaging اندروید مدیریت می‌شود که اطلاعیه‌ها و پیام‌ها را در سیستم‌عامل مدیریت می‌کند، نمی‌توان آن را غیرفعال کرد و به برنامه‌هایی که نصب کرده‌اید متکی نیست حتی اگر شما گوشی خود را به تنظیمات اولیه خود بازگردانید و یا اینکه سیم‌کارت آن را خارج کنید.

هرچند سخنگوی گوگل در زمانی که Quartz با این غول تکنولوژی در مورد این اقدام به اشتراک‌گذاری موقعیت تماس برقرار کرد، پاسخ داد: “ما شروع به استفاده از کدهای Cell ID به‌عنوان یک سیگنال اضافی کردیم تا سرعت و کارایی تحویل پیام‌ها را بهبود بخشیم.” اگرچه هنوز معلوم نیست که چگونه اطلاعات یک برج مخابراتی که به شناسایی یک برج مخابراتی خاص کمک می‌کند به گوگل در بهبود سرویس ارسال پیام کمک می‌کند. البته این موضوع که سیستم‌عامل موبایل این شرکت در حال جمع‌آوری داده‌های موقعیت کاربران است نقض کامل حقوق کاربران است.

حتی گوگل در سیاست حفظ حریم خصوصی خود در مورد به اشتراک‌گذاری موقعیت، اشاره می‌کند که این شرکت اطلاعات موقعیت‌یابی را فقط از دستگاه‌هایی که از خدمات آن استفاده می‌کنند، جمع‌آوری می‌کند، اما مشخص نکرده است که آیا این شرکت هنگامی‌که تمام خدمات موقعیت‌یابی غیرفعال است، داده‌های موقعیت‌یابی کاربران را از دستگاه‌های اندروید جمع‌آوری می‌کند.

البته در سیاست حفظ حریم خصوصی گوگل آمده است که “هنگامی‌که از سرویس‌های گوگل استفاده می‌کنید، ما ممکن است اطلاعات مربوط به موقعیت واقعی شما را جمع‌آوری و پردازش کنیم. ما از فناوری‌های مختلف ازجمله آدرس IP، GPS و دیگر سنسورها برای تعیین مکان استفاده می‌کنیم که ممکن است به‌عنوان‌مثال، اطلاعات مربوط به دستگاه‌های اطراف، نقاط دسترسی Wi-Fi و برج‌های مخابراتی را به گوگل ارائه دهد.”

علاوه بر این، این به اشتراک‌گذاری موقعیت به هیچ‌یک از مدل‌های تلفن اندروید یا سازنده محدود نمی‌شود، زیرا این غول تکنولوژی ظاهراً از تمام دستگاه‌های اندروید مدرن قبل از اینکه با Quartz در تماس باشد، استفاده می‌کرده است.

اگرچه این شرکت گفته است که هرگز از داده‌های جمع‌آوری‌شده درباره موقعیت مکانی در مورد کاربران استفاده نکرده و یا آن‌ها را ذخیره نکرده است و همچنین در حال حاضر اقداماتی را برای پایان دادن به این عمل انجام می‌دهد، اما این داده‌ها می‌توانند برای تبلیغات مبتنی بر مکان در زمانی که کاربر وارد هر فروشگاه یا رستورانی می‌شود، مورداستفاده قرار گیرد. با این حال اما بر طبق گفته گوگل، گوشی‌های اندروید در پایان ماه نوامبر ۲۰۱۷ دیگر داده‌های مرتبط با موقعیت مکانی کاربران را جمع‌آوری نکرده و برای گوگل ارسال نخواهند کرد.


منبع: عصرایران

تلگرام سرانجام صاحب دفتر کار شد!

پاول دوروف، بنیانگذار شبکه تلگرام اعلام کرد که پس از سه سال سفر به سراسر جهان سرانجام تصمیم گرفته است تا دفتر تلگرام را در دوبی افتتاح کند.

به گزارش ایسنا از وستی، وی افزود: بسیاری در جهان غرب نمی فهمند تا چه اندازه مالیات‌ها امکانات آنها را محدود می سازد.

دوروف ادامه داد: در غرب شما تقریبا نیمی از درآمد خود را به عنوان مالیات می پردازید و در عمل بدان معناست که نیمی از سال را برای دولت کار می کنید.

وی دلیل انتخاب دبی را داشتن منطقه آزاد تجاری عنوان کرد.

قرار است دفتر تلگرام در طبقه ۲۳ برج دبی مدیا سیتی افتتاح شود.


منبع: عصرایران

ما و داستان روحانی/ نقد آری، پشیمانی نه

در سال ۱۲۷۵ خورشیدی و بعد از آن که تیر میرزا کرمانی ناصر الدین شاه قاجار را از پا انداخت و خود به چنگ نظمیه چی ها افتاد اولین سوالی که نظم الدوله پرسید این بود : کی پشت دروازه شهر ایستاده و آماده است که این را انداختی؟!

  عصر ایران؛ مهرداد خدیر- انتقاد از دولت و شخص رییس جمهور روحانی خاصه در فضای مجازی این روزها بالا گرفته تا جایی که برخی از چهره هایی که در انتخابات ۲۹ اردیبهشت از مردم خواسته بودند در رقابت حسن روحانی با ابراهیم رییسی به او رای دهند ابراز پشیمانی می کنند و حتی تعبیر «عبور از روحانی» نیز از زبان بعضی از تحلیل گران سیاسی شنیده می شود.

هر چند در مقابل، جامعه شناسانی چون دکتر حمید رضا جلایی پور درباره تبعات ظهور یک پوپولیسم ویرانگر دیگر هشدار می دهند و ابراز پشیمانی ها را بیشتر در فضای مجازی و از زبان سلبریتی های ورزشی و هنری و نه ذاتا سیاسی و در رفتارهای احساسی و بیشتر در واکنش با مواردی چون افزایش عوارض خروج از کشور شاهدیم اما از این زمزمه ها نمی توان به آسانی گذشت چون کوه هم با نخستین سنگ آغاز می شود.

این گفتار بر این گزاره استوار است که «نقد کنیم اما پشیمان نباشیم» و با سری بلند و بیانی رسا هم بگوییم «نقد آری، پشیمانی نه. نقد آری، پشیمانی هرگز».

این را روزنامه نگاری می نویسد که دیشب را تا دیروقت در تحریریه یک ماهنامه معتبر گذراند اما خروجی نهایی و حاصل عرق ریزان روح جمعی از حرفه ای ترین روزنامه نگاران و نویسندگان برای چاپخانه ارسال نشد چون کاغذ نیست! نه که گران است، نیست. البته گفته اند محموله بزرگی در راه است ولی عجالتا میسور نشد.

روزنامه نگاری می نویسد که از او می پرسند مگر هنوز مردم روزنامه هم می خوانند که شما روزنامه نگاری می کنید؟! و در تمام این بیست و اندی سال و حتی در روزگاری که قاضی مرتضویِ حالا از اسب قدرت و تهدید و تعطیل و تحقیر و قدرت افتاده و منتظر حکم حبس نشسته می گرفت و می بست، این قدر این حرفه خاصه در حوزه رسانه های چاپی و کاغذی را در خطر ندیده است.

روزنامه نگاری می نویسد که انتظار او برای بازگشایی انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران برآورده نشده و وقتی به انجمن محدودتر تهران امید بست و به لطف اعتماد همکاران به عضویت هیات مدیره دومی هم درآمد، دریافت که وعده های وزیر کار دولت آقای روحانی سراب یا خارج از توان اوبود و اراده اش غالب نیست و بی اجازه قول می داده و حالا دوستانی می خواهند سومی را با اجازه و در اندازه ای  کوچک تر به راه اندازند.

پشیمان اما نیستیم. حتی به قدر لحظه ای. شاید علی کریمی فوتبالیست ابراز پشیمانی کند اما شاید او هم نه به خاطر ۲۰۰ هزار تومان عوارض خروج از کشور که هنوز تصویب هم نشده که بیشتر می خواهد هشدار دهد و چون می داند این پشیمانی ورق را در عالم واقع برنمی گرداند، می گوید و به قصد تلنگر زنی چنین پیامی می گذارد و گرنه همان علی کریمی همراه با حرکت های اصلاحی است.

پشیمانی هرگز. چون همین نقد و ابراز پشیمانی دستاورد گفتمان توسعه و اصلاحات و اعتدال است و در گفتمان اقتدار گرایی جایی ندارد.

در روزهای منتهی به انتخابات ۲۹ اردیبهشت جایی نوشتم به روحانی رای دهیم تا بتوانیم او و دولت او را نقد کنیم.

برخی اما چنان از پشیمانی سخن می گویند که انگار یادمان رفته در ۲۹ اردیبهشت چند گزینه  موجود بود. تنها سه گزینه: روحانی، رییسی و البته قهر.

قهر عملا تقویت دومی بود و تعداد آرای آقای ایراهیم رییسی هم نشان داد کسانی که رأی ندادند تا به گمان خود سلب مشروعیت کنند به هدف خود نرسیدند.
 
در عالم واقع رای دادیم نه در عالم خیال و با نظارت استصوابی شورای نگهبان، تنها دو گزینه روحانی باقی مانده بود و دو دیگر نیزخود می دانستند جدی نیستند. چندان که یکی خود به رای به حسن روحانی توصیه کرد و خودش هم به خودش رای نداد و آمده بود نسیمی از عقل گرایی را در توفان وعده های پوپولیستی وارد فضای انتخاباتی کند و دیگری از جانب حزب متبوع و معرفی کننده هم ملزم به انصراف شد اما تن نداد. پس تنها دو کاندیدا بود.  

یکی با گفتمان توسعه گرایانه و ادبیات آشتی جویانه و شهره به گفتار و رفتار دیپلماتیک و البته مستظهر به پشتیبانی رییس دولت اصلاحات و «تَکرار» او و دیگری با گفتمان اصول گرایانه و با مخاطب قرار دادن حاشیه نشینان و تهی دستان و بی مخاطب قرار دادن طبقه متوسط و با حلقه ای از مردان احمدی نژاد در پیرامون که کابوس تِکرار و نه تَکرار را به جان و ذهن وزبان توسعه گرایان و آشتی جویان انداخته بود.

از این روست که می گوییم پشیمانی جایی ندارد چون روحانی را از میان او و دو رقیب – با احتساب بی عملی – انتخاب کردیم. چون گزینه دیگری نبود و دوباره و سه باره هم اگر آن فضا تکرار شود همان رفتار سرزند سزاست نه جز آن.

عبور از روحانی هم یادآور تجربه تلخ ایده عبور از خاتمی با «شصت میلیون دات آی آر» در سال ۸۳ است که به شصت هزار هم نرسید و البته توانستند کسانی را سرد کنند و از دل آن یأس احمدی نژاد، زاد.

جنس انتصابات روحانی، تغییر لحن او و تصور یا شایعه یا شایبه کوتاه آمدن به خاطر برادر یا فردای سیاسی و بد سلیقگی هایی چون افزایش عوارض خروج از کشور و بیم گرانی بنزین و حذف یارانه ها همه موثر بوده اند و دونالد ترامپ هم در آمریکا به دنبال بر هم زدن بازی برجام است اما جایی برای پشیمانی نیست.

چون گزینه دیگری نبود و نیست.

روحانی، رییس جمهور است اما در فشار و در منگنه. نقد کنیم اما این منگنه را بیشتر فشار ندهیم. بیشتر فشار دهیم خودمان در منگنه قرار می گیریم و شایذ برخی به طعنه بگویند مگر در منگنه قرار نداریم؟!

فشارهم می دهیم با درک و انصاف باشد و همین که می توانیم نقد کنیم و فشار دهیم دستاورد است.
پشیمان نیستیم چون گزینه دیگری نبود. چون گزینه دیگری نیست. چون روحانی را به خاطر آشنایی اش با بازی های سیاسی در داخل و خارج می شناسیم.

علی کریمی که حالا ابراز پشیمانی می کند زیبا بازی می کرد و تماشاگر را به وجد می آورد اما دریبل های او کافی نبود و همیشه هم منجر به بُرد تیم نمی شد. علی دایی که ابراز پشیمانی نکرده و نازیبا و خشک بازی می کرد اما گل می زد.

  در سیاست همه دریبل ها به چشم نمی آید یا همه بلد نیستند دریبل یا روپایی بزنند و از این منظر حسن روحانی را می توان به علی دایی ماننده کرد.

نقد اگر به بازیکنانی از تیم باشد که گاه با افزایش عوارض، گاه با بحث پروانه روزنامه نگاران و گاه با انتصابی غیر منتظره گل به خودی می زنند وارد است اما از خود روحانی و از رأی به روحانی و دست کم رأی به گفتمان روحانی نباید و نمی توان پشیمان بود.

از منظر اخلاقی هم یادمان باشد در نقد، دست ها و زبان ها باز است اما دست و زبان او چه به خاطر مصلحت هایی و ملاحظاتی باز نیست.

در سال ۱۲۷۵ خورشیدی و بعد از آن که تیر میرزا کرمانی، ناصر الدین شاه قاجار را از پا انداخت و خود به چنگ نظمیه چی ها افتاد اولین سوالی که نظم الدوله پرسید این بود : کی پشت دروازه شهر ایستاده و آماده است که این را انداختی؟!


منبع: عصرایران

نجفی: در گذشته فروش آینده شهر منبع تامین مالی تهران بود / ابراز نگرانی از تامین ۷۹ درصد بودجه امسال شهرداری از محل درآمدهای ناپایدار

شهردار تهران از تامین ۷۹ درصدی بودجه امسال جاری شهرداری تهران از محل درآمدهای ناپایدار خبر داد.

به گزارش ایسنا، محمدعلی نجفی در همایش چشم انداز شهر تهران در افق برنامه پنج ساله سوم گفت: در اولین فعالیت خود برای تدوین برنامه پنج ساله سوم از جمعیت، اهل نظر و افراد صاحب نظر برای بررسی مباحث مختلف تهران دعوت شده تا در حل مشکلات ما را یاری کنند که این نشان از رویکرد برنامه‌ریزی مشارکتی در شهر تهران دارد. در حقیقت می‌خواهیم از همه ظرفیت‌ها بویژه ظرفیت صاحب نظران در تدوین برنامه بهره‌مند شویم.

وی افزود: مدیریت شهری تهران از جهات مختلف در شرایط کم نظیری قرار گرفته است. از سویی اشتیاق و شوق مردم برای حل کردن مسیر رشد و پیشرفت و رسیدن به استانداردهای جهانی وجود دارد که موتور محرک برای مدیریت شهری نیز محسوب می‌شود و از سوی دیگر همکاری مدیریت شهر و دولت است که خود می‌تواند زمینه‌ساز اقدامات موثری در شهر تهران باشد.

وی ادامه داد: از طرف دیگر باید به هماهنگی و یکپارچگی شورای شهر تهران اشاره کرد که به عنوان شورایی متخصص و هم رای با شهرداری تهران می‌تواند زمینه ساز تدوین برنامه‌ای مناسب و عملی برای مدیریت شهری تهران باشد.

نجفی تاکید کرد: امیدواریم شهری زنده و پویا داشته باشیم. شهر تهران از ظرفیت‌ها و زیبایی‌های بسیاری برخوردار است و البته از مشکلات و چالش‌های زیادی نیز رنج می‌برد. متاسفانه تابلوهای زشتی از شرایط سخت زندگی مردم وجود دارد که باید برای حل بی قوارگی‌هایی که از جهات مختلف در شهر تهران حاکم شده است و مردم آزاده این شهر را رنج می‌دهد،‌ تدبیر کنیم. ما با علم همه این مشکلات و چالش ها برای تهران شعار شهر امید، مشارکت و شکوفایی را مطرح کردیم و امیدواریم که بتوانیم این شعار را محقق کنیم. امیدواریم بتوانیم برای توسعه پایدار در شهر تهران برنامه‌ریزی مناسبی داشته باشیم.

شهردار تهران با اشاره به اینکه فعالیت‌های عملیاتی و اجرایی باید به نگاه تدوین برنامه پنج ساله تبدیل شود،‌افزود: نمی‌خواهیم نگاهی آسمانی داشته باشیم،‌نگاه ما در تدوین برنامه پنج ساله سوم زمینی است و تلاش می کنیم که خواست شهروندان و توسعه پایدار شهر در این برنامه محقق شود. در این مسیر استفاده از تجربیات افراد صاحب نظر و توجه به نظر کارشناسان و متخصصان مدنظر قرار خواهد گرفت. در حقیقت این برنامه به گونه‌ای ترسیم خواهد شد که از نظر ذینفعان شهر که همانا شهروندان این شهر هستند،‌ بهره گیریم تا برنامه را به خواست و آرزوی شهروندان نزدیک کنیم.

وی افزود: برای اولین بار قبل و پس از انقلاب اسلامی در نظر داریم برنامه‌ای منطقه‌ای و محلی داشته باشیم. قطعا این تجربه اول ماست،‌ اما در ارتباط با واقعیت‌تر شدن این برنامه پنج ساله سوم کمک تاثیرگذاری خواهد داشت.

نجفی ادامه داد: هدف ما تحقق مدیریت یکپارچه شهری است،‌ اما ممکن است این هدف در یک برنامه به طور کامل محقق نشود، اما برنامه را طوری تدوین خواهیم کرد که هماهنگی‌ها را همانند سه ماهه اخیر ایجاد کنیم. تلاش‌ می کنیم افزایش تاب‌آوری شهری و استحکام لازم در مقابله با بلایای طبیعی و پایداری شهری را در چارچوب‌های برنامه پنج ساله سوم به طور کامل مدنظر قرار دهیم.

شهردار تهران توجه به فناوری‌های نوین و فعالیت‌های دانش بنیان را از نکات جدید تدوین برنامه پنج ساله سوم خواند و افزود: نکته اصلی در تعیین منابع مالی شهرداری تهران است. متاسفانه در سال‌های گذشته تراکم فروشی غیر موزون و فروش آینده شهر به عنوان تامین منابع مالی شهر تهران محسوب می‌شد، لذا در تدوین برنامه پنج ساله سوم کسب درآمدهای پایدار مدنظر قرار داده شده است.

وی تاکید کرد: متاسفانه در بودجه سال جاری ۷۹ درصد درآمدهای شهرداری تهران از محل درآمدهای ناپایدار تامین می‌شود که این رقم نگران کننده‌ای است و پیام‌های زیادی در مورد برنامه‌ریزان و مدیران قبلی به همراه دارد. در تلاش هستیم تا میزان درآمدهای پایدار را در تدوین برنامه پنج ساله سوم افزایش دهیم. بی تردید تامین منابع مالی از طریق فروش تراکم به انتهای خط رسیده و حتی اگر می‌خواستیم این سیاست را ادامه دهیم، دیگر در شهر تهران امکانپذیر نبود. متاسفانه اتکاء به تراکم فروشی،‌ نظام مالی شهرداری تهران را با وضعیت نابسامانی مواجه کرده است. بی تردید باید ما از تصدی گری به سمت تسهیل‌گری حرکت کنیم و در اجرای قوانینی که به تصویب می‌رسند تلاش بیش از پیشی را مدنظر بگیریم.

نجفی با تاکید بر لزوم بازنگری نسبت به ساختار تشکیلاتی شهرداری تهران گفت: بازنگری ساختار تشکیلاتی و اعمال شفافیت در فعالیت‌های شهرداری و همچنین مبارزه با فساد باید به طور جد مدنظر قرار گیرد. عزم واقعی شهرداری تهران در مبارزه با فساد و ایجاد شفافیت از اقدامات اساسی ما خواهد بود.

وی افزود: عدم شفافیت در شهرداری تهران نه تنها در ارتباط با هزینه‌ها و درآمدهاست،‌ بلکه در خصوص انتشار اطلاعات شهرداری تهران نیز وجود دارد، لذا به نوعی اطلاعات پوشانده می‌شود که باید در تدوین این برنامه رویکرد شفافیت اطلاعاتی شهرداری تهران را در کنار هزینه‌ها و درآمدها دنبال کنیم.

وی ادامه داد: امروز شعارهای بسیاری حتی از گذشته مطرح می‌شود و در گذشته نیز جواب‌هایی برای آنها داده شده که برخی از آن‌ها درست و قابل پذیرش و برخی نادرست بوده،‌ اما باید بگویم که سوال‌های قدیمی که امروز نیز مطرح است،‌ جواب‌های جدیدی را می‌طلبد. برای سوال‌های قدیمی باید به دنبال جواب‌ها و راهکارهای جدید باشیم، البته کار سختی است و تلاش زیادی را می‌طلبد.

در پایان صحبت‌های شهردار تهران از نظام نامه تدوین برنامه پنج ساله سوم شهرداری تهران برای ابلاغ توسط شهردار تهران،‌ریاست شورای اسلامی شهر تهران،‌ ری و تجریش و معاون برنامه‌ریزی و توسعه شهری و امور شورای شهرداری تهران رونمایی شد.


منبع: عصرایران

نمایش «گم و گور»؛ بشارت به کودکی که هرگز به دنیا نیامد!

کشمکش انسان با واقعیت انکارناپذیر مرگ، از بدو پیدایش تئاتر مورد توجه نمایشنامه نویسان بوده و بر مبنای این موضوع آثار درخشانی نوشته و اجرا شده است.اگر چه خلق موقعیت نمایشی با محوریت مرگ به نظر آسان می‌رسد اما فضاسازی برای چنین موقعیت هایی روی صحنه بسیار دشوار است.امیر مهندسیان، در نمایش «گم‌وگور» مستقیم به سراغ مضمون مرگ رفته است.

شخصیت‌های اصلی نمایشنامه، زن و مردی به نام‌های مولود(الناز شاکردوست) و مراد(امیر جعفری) هستند که سال‌هاست در غسالخانه و قبرستان یک روستا کار و زندگی می‌کنند.مراد، مرده می شوید و ملوک، سر قبر مردگان،دعا و ورد می خواند. غسالخانه و قبرستان به مرور از رونق می‌افتند و اهالی دیگر به آن جا مراجعه نمی کنند.

 بشارت به کودکی که هرگز به دنیا نیامد!
بعد از دو سال رکود،جنازه مردی به نام عزیزآقا را زیر بارش برف شدید برای غسل به غسالخانه می‌آورند.در همان حال مردی زخمی همراه همسرش به علت بسته شدن جاده و سرمای شدید به غسالخانه پناه می‌آورد. زن پا به ماه است و هر آن امکان دارد فرزندش به دنیا بیاید.تقابل مرگ و تولد، افراد حاضر در غسالخانه را به درک تازه ای از مفهوم زیستن می رساند.

«گم و گور» ، در مقایسه با فیلم های ایرانی کوتاه،نیمه بلند و بلندی که دهه ۸۰ و پس از آن با موضوع مرگ،قبرستان و غسل دادن میت ساخته شده،هیچ نکته جذاب،ناگفته و غیرتکراری ندارد. موضوع این نمایش تقلید واضح و دست و پا شکسته ای از آن فیلم‌ها به‌طور مشخص «بوی کافور،عطر یاس»(بهمن فرمان آرا-۱۳۷۸)،«خواب تلخ»(محسن امیریوسفی-۱۳۸۲) حتی چند قسمت ابتدایی مجموعه تلویزیونی «پایتخت۴»(سیروس مقدم-۱۳۹۴) است.شاید اگر «گم و گور» دو دهه پیش بر صحنه اجرا می شد، در کانون توجه منتقدان و جشنواره های داخلی فرمایشی و مناسبتی قرار می‌گرفت اما در شرایط فعلی این نمایش و متن آن بسیار دستمالی شده،نخ نما،تکراری و بی جاذبه است. نگاه نمایشنامه نویس ها(امیر مهندسیان و هادی احمدی) به مقوله مرگ، بسیار سطحی و خلاصه شده در قبرستان،کفن،سدر،کافور،غسل و غسالخانه است!

«گم و گور»به‌طور کامل نمایشی دیالوگ محور است.بزرگ ترین ایراد وارد بر نمایشنامه و نمایش،ماهیت رادیویی آن حسوب می‌شود.کل نمایش را می‌توان با چشمان بسته شنید بی آنکه از درک داستان آن باز ماند! انگار که متن را برای اجرا در رادیو نوشته اند.داستان با کلام پیش می رود نه با اکت و میمیک.صداپیشگان حرفه ای قادرند اکت های بازیگران این نمایش را به راحتی در کلام و صدای خود انعکاس دهند تا شنونده در جریان کل داستان و جزییات آن قرار گیرد.

آنچه در صحنه دیده می شود،فراتر از آنچه شنیده می‌شود،نیست در حالی که جوهره تئاتر حرکت است، نه کلام.متن «گم‌وگور» ، شاید برای اجرا در رادیو،متن متوسط و تا حدی قابل قبول باشد اما برای اجرا روی سن مناسب نیست و این امکان را به بازیگران نمی دهد تا توانمندی های شان را به منصه ظهور برسانند.

 بشارت به کودکی که هرگز به دنیا نیامد!

نقش‌های نمایشنامه کامل نیستند.آدم‌های نمایش نه تیپ هستند نه شخصیت حتی کاریکاتوری از نمونه های واقعی نیز محسوب نمی‌شوند.شبکه ارتباطی بین نقش ها از هم گسیخته است.پنهان نگه داشتن نسبت بین مراد و مولود تا اواخر نمایش و بالاخره فاش شدن این نکته که آن دو زن و شوهر نیستند،کارکرد دراماتیک ندارد.زیر سوال بردن نسبت خونی بین مرد بیگانه تازه وارد و جنین زن باردار نیز هیچ نتیجه ای در پی ندارد. بیشتر نقش های فرعی نمایش، بهتر از نقش های اصلی نوشته،پردازش و بازی شده‌اند. به‌عنوان مثال، بهزاد که به عنوان جوشکار به غسالخانه آمده است، در جایگاه یک نقش کاتالیزوری به خوبی ارتباط بین دیگر نقش ها را تسهیل می‌کند. هلن، از دیگر نقش‌های کاتالیزوری نمایش، به واسطه بارداری و درد زایمان از موقعیتی کلیدی در نمایش برخوردار است اما این موقعیت درست بسط و گسترش نیافته و در نطفه خفه شده است.

برا‌ی مثال عصبانیت مولود به دلیل توجه مراد به هلن، توجیه منطقی ندارد و نمی توان پذیرفت زن زیبا و جذابی مثل مولود به زن باردار و در هم ریخته ای چون هلن حسادت کند!کمک نیم بند مولود به هلن و واکنش هایش نیز قابل قبول نیست؛ زیرا زنان ایرانی در موقعیت خطیر زایمان به شدت از زائو حمایت می کنند یا حداقل نسبت به او بی تفاوت و سرد نیستند. ضعف در شخصیت پردازی بسیار مشهود است.مراد می‌ترسد که ترتیب مراحل غسل را از یاد ببرد و مولود نگران کم و زیاد شدن اورادی است که زمزمه می‌کند.

اگر چه وسواس غالب بر رفتار این دو از جمله ایده‌های بکر نمایشنامه است اما در نهایت به پیشبرد ماجرای نمایش کمک چندانی نمی‌کند. سردرگمی مراد نیز بی نتیجه می‌ماند.معلوم نیست که دچار وسواس است،تمرکز حواس ندارد یا آنکه به‌طور کلی آدم مضطرب و دستپاچه ای است؟!نوسان رفتاری مولود نیز گاه سوال برانگیز است و به باور در نمی آید!یک جا مثل زن های جاافتاده و باتجربه است و جای دیگر مثل دختر جوانی است که می خواهد با کیک تولد، مرد محبوبش را سورپرایز(غافلگیر) کند. بهترین شخصیت‌پردازی از آن بهزاد است.اوحضور تاثیرگذاری دارد و هر بار که به صحنه می آید، دیگران را به تکاپو وا داشته و چالش ایجاد می‌کند.حس طنزی که با دیالوگ های جوشکار در صحنه جاری می‌شود از معدود امتیازات نمایشنامه نمایش است.

کاوه‌ابراهیم، در نقش جوشکار بسیار خوب ظاهر شده و مشخص است که نهایت تلاش خود را به خرج داده تا ضمن حفظ وجوه کمیک نقش،خلاقیت های کوچکی نیز در کار خود لحاظ کند. با هر بار ورود او صحنه از رکود خارج شده و جان تازه ای می‌گیرد.تبادل حس او با پارتنرهایش بسیار ظریف و حرفه‌ای است. الناز شاکردوست، برای ایفای نقش دشوار مولود انرژی زیادی صرف کرده است.او در القای حس طنز نهفته در کاراکتر مولود به بیننده موفق است اما باز ‌ی اش در لحظاتی که از طنز فاصله می‌گیرد و غمگین یا عصبانی می شود، افت می کند.

امیر جعفری ته مایه هایی از نقش های مختلفش در سینما،تلویزیون و تئاتر را در شخصیت مراد متجلی ساخته و در ارتباط‌گیری با تماشاگران موفق است.بازی فردین شاه‌حسینی در نقش عرفان، سرشار از ایرادهای کلی و جزیی است. او با دیگر بازیگران هماهنگ نیست.حرکات و واکنش هایش کنترل نشده و گاه اگزجره(اغراق آلود) است.بخش عمده‌ای از این ضعف، متوجه کارگردان است که نتوانسته شاه حسینی را به درستی هدایت کند و از حرکات اضافه و فشار کلامش بکاهد.

تماشاگر باید با مرد زخمی و در برف مانده ای که نگران همسر باردارش است،همدلی کند اما حاصل کار کارگردان و بازیگر آن قدر ضعیف و غیرقابل دفاع است که این همدلی ایجاد نمی شود. نقش ها بدرستی نام‌گذاری شده‌اند.مولود،مراد،عرفان،محسن و بهزاد نام هایی هستند که در مجموع با تولد نوزاد در انتهای نمایش،درخشش بارقه امید و حیات پس از مرگ در ارتباطند. نمایشنامه اگرچه روی کاغذ به صورت تک پرده‌ای نوشته شده اما در صحنه به گونه ای اجرا شده که انگار دو پرده‌ای است؛مرز نادیدنی بین این دو پرده نیز لحظه وارد کردن جنازه عزیز آقا به داخل غسالخانه است.

نیمه اول نمایش که با حضور مراد، مولود و بهزاد رقم می‌خورد،به شرط حذف بقیه نقش ها و گسترش داستان، از این پتانسیل برخوردار است که به نمایش مستقلی تبدیل شود. مرد و زن و جوشکار سه ضلع مثلثی را تشکیل می دهند که در برگیرنده داستانی پرکشش با فضاسازی عالی است.

 بشارت به کودکی که هرگز به دنیا نیامد!

اگر قرار بود نیم‌پرده اول نمایش به‌گونه‌ای مستقل و با زمان بیشتری اجرا شود،دیگرلازم نبود که پای نقش های دیگر به صحنه باز شود، حتی می شد نقش های عرفان،محسن و هلن را حذف و چند جنازه را به جای آن ها جایگزین کرد و از مواجهه مرد غسال،زن دعانویس و مرد جوشکار با اجساد به نتایج بهتر و داستان مبتکرانه ای رسید. نمایشنامه نویس ها با دیالوگ‌های مناسب و پرهیز از جملات زاید و بیهودهدر نیمه اول به خوبی با سه نقش اصلی،داستان راپیش می برند.

در این نیمه فضا باورپذیر از آب در آمده و روابط انسانی در شرایط سرمای سخت و طاقت فرسا بسیار خوب دراماتیزه شده است.نمایش در نیمه دوم هر چه پیش می رود، بیشتر فرو ریخته و همان انسجام نسبی نیمه اول را نیز از دست می‌دهد.با ورود آدم های تازه وارد،مراد و مولود نقش محوری خود را تا حد زیادی از دست می دهند. سررشته کار در نیمه دوم از دست نمایشنامه نویس و کارگردان خارج شده و باورپذیری روابط آدم ها مخدوش می‌شود. ورود و خروج ها در نیمه اول سنجیده و بموقع است اما در نیمه دوم با نوعی اغتشاش در این زمینه مواجه هستیم.

کارگردان در فضاسازی تا حدودی موفق عمل کرده است.نور سبز غالب بر پوشش ها،دکور و آکسسوار(وسایل صحنه) در خدمت مفاهیم معنوی و بن مایه دینی نمایش است.نمایش با کلام آسمانی آغاز شده و با تولد نوزاد زیر هاله‌ای از نور به پایان می رسد.حضور سنگین مرگ در کالبد بی‌جان عزیز آقاهمچنان جریان دارد اما نوزادی که پا به جهان گذاشته است،امید را بشارت می دهد؛زندگی همچنان در صحنه نمایش،در غسالخانه و در طبیعت برف زده و منجمد جاری است. این پایان بسیار زیباست.


منبع: برترینها

نخستین مواجهه وودی آلن و سینمای ایران

۴۲ سال پیش، آن روزها که هنوز چند سالی مانده بود تا اسم جشنواره فیلم برلین ما را یاد برف و سرما بیندازد، در کشاکش جنگ سرد و در تابستان داغ سال ۱۹۷۵، بیست و پنجمین دوره این جشنواره میزبان دو کارگردان بود که از هر نظر با هم متفاوت بودند و باید برای شکار خرس طلایی جشنواره با هم رقابت می کردند و اینگونه بود که نخستین مواجهه یا رقابت بین وودی آلن و فیلمی از سینمای ایران کلید خورد.

هفته نامه صدا – یاسین محمدی: ۴۲ سال پیش، آن روزها که هنوز چند سالی مانده بود تا اسم جشنواره فیلم برلین ما را یاد برف و سرما بیندازد، در کشاکش جنگ سرد و در تابستان داغ سال ۱۹۷۵، بیست و پنجمین دوره این جشنواره میزبان دو کارگردان بود که از هر نظر با هم متفاوت بودند و باید برای شکار خرس طلایی جشنواره با هم رقابت می کردند و اینگونه بود که نخستین مواجهه یا رقابت بین وودی آلن و فیلمی از سینمای ایران کلید خورد.

 نخستین مواجهه وودی آلن و سینمای ایران

جشنواره از روز جمعه ۶ تیر ۱۳۵۴ آغاز شد با فهرست پروپیمانی از ۲۳ فیلم در بخش مسابقه که شامل ۱۸ فیلم اروپایی و دو فیلم از ایالات متحده بود و ایران و هند و ژاپن هم هر کدام یک سهم داشتند. دو کارگردان آمریکایی هم که به برلین رفتند زمین تا آسمان با هم فرق داشتند؛ یکی کرک داگلاس ۵۹ ساله بود، ستاره عصر طلایی هالیوود که با کوله باری از شهرت و افتخارات بازیگری برای دومین بار کارگردانی را تجربه می کرد و دیگری وودی آلن ۴۰ ساله که پس از سال ها داستان نویسی و نمایشنامه نویسی و بازی در استندآپ کمدی برای ششمین بار پشت دوربین یک فیلم کمدی به نام «عشق و مرگ» (Love and Death) رفته بود اما هنوز بدل به نامی شناخته شده در سینمای جهان نشده بود و این جشنواره اولین جشنواره معتبری بود که در آن پا می گذاشت.

از دیگر کارگردانان شاخص در این جشنواره می توان از کریستف زانوسی (لهستان)، یرژی منتسل (چکسلواکی)، آلن بریجز (بریتانیا) و کی کومای (ژاپن) نام برد اما چهره ایرانی برلین ۱۹۷۵، سهراب شهید ثالث بود با فیلم «در غربت». شهید ثالث با این که فقط ۳۱ سال داشت، سومین فیلم بلندش را کارگردانی کرده بود و برخلاف وودی آلن، خیلی زود به پختگی در سبک خاص خودش رسیده بود و منتقدان فیلم «در غربت» را نشانه کمال او در تجربه گرایی و رئالیسم اجتماعی می دانستند.

«در غربت» سومین حضور پیاپی شهید ثالث را در جشنواره برلین رقم زد. او در سال ۱۹۷۳ با «یک اتفاق ساده» جایزه اینترفیلم و نیز جایزه هیات داوران کاتولیک و در سال ۱۹۷۴ با «طبیعت بی جان»، علاوه بر این دو جایزه فرعی، جوایز مهم خرس نقره ای و فیپرشی را به دست آورده بود و این بار با وجود تمام رقبای قدرتمند، از او به عنوان یکی از بخت های اصلی دریافت خرس طلایی نام برده می شد.

 نخستین مواجهه وودی آلن و سینمای ایران

«عشق و مرگ» مثل فیلم های قبلی وودی آلن فضایی هجوآمیز داشت. این بار او ادبیات روسیه را نشانه رفته بود. مثل فیلم های قبلی خودش در فیلم بازی می کرد و همسر آن روزهایش دایان کیتول برای سومین بار در فیلم های او ظاهر شده بود. آلن خودش این فیلم را بامزه ترین فیلمی می دانست که تا آن زمان ساخته بود؛ در روزگار حمله ناپلئون بناپارت به روسیه، «بوریس» (با بازی آلن) نقش کسی را بازی می کند که از جنگ می هراسد و دست شوخ روزگار از او قهرمان جنگ می سازد و با دخترعمویش «سونیا» (با بازی کیتون) ازدواج می کند و وقتی «سونیا» در می یابد جنگ به زودی رویاهایش را برای ساختن یک خانواده به هم خواهد زد، از «بوریس» می خواهد نقشه ای بکشند و ناپلئون را ترور کنند.

 
آلن این فیلم را در فرانسه و مجارستان فیلمبرداری کرد و تولید آن با دردسرها و مشکلات بسیاری همراه بود تا جایی که تا ۲۱ سال بعد وودی آلن برای فیلمسازی به خارج از آمریکا نرفت. فیلم لبریز از ارجاعات پارودیک به رمان های روسی مثل برادران کارامازوف، جنایت و مکافات، قمارباز، ابله، جنگ و صلح و نیز آثار سینمایی مثل «پرسونا» و «مُهر هفتم» اینگمار برگمان و «رزمناو پوتمکین» سرگئی آیزنشتاین است که البته وودی آلن در فیلم های بعدی اش ارادتش به برگمان را آشکارتر هم می کند.

ریاست هیات داوران این دوره از جشنواره را سیلیویا سیمز بازیگر انگلیسی پرکار و کم افتخار سینما و تلویزیون بر عهده داشت و انتخاب او برای این سمت در نوع خودش جالب بود چرا که شاید مهم ترین کارش تا آن زمان بازی در نقش مکمل فیلمی از بلیک ادواردز (دانه تمرهندی) در کنار عمر شریف و جولی اندروز بود. تکلیف بقیه هیات داوران هم معلوم بود؛ یک تهیه کننده آلمانی، یک منتقد فرانسوی، یک استاد دانشگاه روس و …

 نخستین مواجهه وودی آلن و سینمای ایران

به اعتقاد بسیاری از ناظران، تلخی بی حد و حصر فضای فیلم «در غربت» با آن نماهای وسیع و سکون طولانی و مفهوم جاری علیه سیستم حاکم در مواجهه با کارگرانی که از ترکیه به آلمان می آمدند مانع از آن شد که این فیلم جایزه اصلی این جشنواره را ببرد و فقط منتقدان به آن جایزه فیپرشی دادند. فیلم «عشق و مرگ» هم خرس نقره ای دستاورد هنری را به خود اختصاص داد. خرس طلایی این دوره از جشنواره به فیلم «فرزندخواندگی» ساخته مارتا میساروش مجارستانی اهدا شد.

 
حضور در این جشنواره هر چه برای وودی آلن خوش یمن بود، برای شهید ثالث به معنای پایان بود؛ او که پیش از «در غربت» جبرا جلای وطن کرده بود، دیگر نتوانست موفقیت های گذشته را تکرار کند و فیلم های بعدی اش هرگز به اندازه آن سه گانه مورد توجه قرار نگرفتند و این پایان تلخی برای مرد تلخ سینمای ما بود که از بنیان گذاران موج نوی سینمای ایران محسوب می شود.

وودی آلن اما انگار تازه در ابتدای راه بود و بلافاصله بعد از این جشنواره دو فیلم مهم کارنامه اش «آنی هال» و «منهتن» را ساخت تا جای پای خودش را در سینمای جهان برای همیشه محکم کند.

حالا که وودی آلن پا به ۸۲ سالگی می گذارد، نزدیک به ۲۰ سال از مرگ سهراب شهید ثالث در ۵۴ سالگی بر اثر ابتلا به سرطان روده در شیکاگو می گذرد. سیلویا سیمز با کوله باری از فیلم و سریال و مارتا میساروش با کوله باری از جوایز معتبر به ترتیب ۸۳ و ۸۶ ساله اند و کرک داگلاس هم اگر چشم نخورد تا یک ماه دیگر باید شمع تولد ۱۰۱ سالگی اش را فوت کند.


منبع: برترینها

عجیب‌ترین نژادهای سگ روی زمین

برترین‌ها – ترجمه از الهام مظفری: بی شک سگ‌ها بهترین دوستان ما هستند و هم ما آن‌ها را دوست داریم و هم آن‌ها ما را. آن‌ها شکل‌ها و اندازه هی مختلفی دارند و هرکدام شخصیت خاص خودشان را دارند. با این حال نژادهای سگ عجیبی وجود دارند که شما را شگفت زده می‌کنند. همه می‌دانند که لابرادور (Labrador) چه شکلی است و همه ما گریت دین (Great Dane) را دیده ایم. اما با دیدن این سگ‌ها احتمالا خواهید گفت: «این یکی از عجیب‌ترین نژادهایی ست که تا حالا دیدم!»

شولویتزکوینتلی (XOLOITZCUINTLI)

نام این سگ حتی از ظاهرش هم عجیب‌تر است. این نژاد از سگ نام دیگری هم دارد و آن سگ بی موی مکزیکی است. بدیهی است که، چون این سگ هیچ مویی ندارد این نام را برایش انتخاب کرده اند. این سگ‌ها تاریخچه طولانی در مکزیک دارند و زمانی گفته می‌شد که مقدس هستند. شولویتزکوینتلی‌ها به لطف بی مو بودنشان منحصربفرد هستند، اما گردن بلند، چشمان بادامی زیبا و بدن فوق العاده صافی هم دارند.
عجیب‌ترین نژادهای سگ روی زمین 


برگاماسکو (Bergamasco)

این نژاد سگ با موهای بلند و ترسناکی پوشیده شده، اما نه موهایی که به شکل طناب باشد بلکه موهای بلندی که به شکل نمد است. برگاماسکو‌ها سه نوع پوشش مختلف دارند که واقعا ضخیم است و به راحتی هم در هم گیر می‌کند. مو‌ها از ستون فقرات شروع شده و به دو طرف سرازیر می‌شوند. برگاماسکو قطعا یکی از عجیب‌ترین نژادهای سگ است، اما آن‌ها با این موهای شلخته و درهم متولد نمی‌شوند. آن‌ها با موهای نرم و نازک و کوتاهی به دنیا می‌آیند که در نهایت کلفت و پر و نمدی می‌شود. به همین دلیل این نژاد سگ این قدر منحصر به فرد به نظر می‌رسد.

عجیب‌ترین نژادهای سگ روی زمین

آفن پینشر (Affenpinscher)

آفن پینشر یک سگ بامزه زیباست که به آن لقب میمون داده اند؛ و سخت نیست که بفهمیم چرا آن را با این نام صدا می‌کنند، چون از نظر ظاهری و شخصیتی شبیه به میمون است. آن‌ها سگ‌های کوچک بازیگوشی هستند. بدن آن‌ها مثل سگ تریر است و پرمو و پشمالو هستند. ظاهر منحصربفرد آفن پینشر‌، آن را تبدیل یکی از عجیب‌ترین نژادهای سگ می‌کند. همچنین این سگ‌ها شبیه یک شیر کوچولو هستند، زیرا مو‌ها در اطراف سینه ضخیم‌تر از بقیه قسمت‌های بدنشان است و باعث می‌شود شبیه به یال شیر به نظر برسد. این نژاد رنگ‌های مختلفی شامل خاکستری، سیاه، قهوه‌ای مایل به زرد، بژ، قرمز و نقره‌ای دارد.

 عجیب‌ترین نژادهای سگ روی زمین


پولی (Puli)

پولی یکی دیگر از نژادهای سگ است که موهای بلند و ترسناک دارد و نسبت به سایر نژادهای عجیب سگ شناخته شده‌تر است. موهای پولی شبیه به طناب است و از نه ماهگی روی بدنش ظاهر می‌شود. این نژاد نیاز به مراقبت منظم دارد تا موهایش آن طور که باید باشد و موهایش باید مدام از هم جدا شوند که در هم گیر نکنند و گره نخورند. شاید با نگاه به پولی فکر کنید موهایش سنگین هستند، اما این طور نیست. آن‌ها واقعا سبک هستند. این سگ‌ها کاملا ورزشکار هم هستند و بسیار چابک و سبک وزن هستند.
عجیب‌ترین نژادهای سگ روی زمین
 

لوچن (Lowchen)

اغلب این سگ‌ها را «سگ شیر کوچولو» می‌نامند. آن‌ها بسیار شگفت انگیز هستند! لوچن‌ها واقعا شبیه شیر هستند و ارتفاع آن‌ها به ۱۷ تا ۷۶ سانتیمتر می‌رسد. این نژاد سگ، پوشش زیرین ندارد و هرگز نباید گذاشت مو‌ها فر شوند. لوچن‌ها سگ‌های بسیار باهوش و هم چنین بسیار صمیمی هستند. لوچن کمیاب‌ترین سگ جهان است. آن‌ها نه تنها یکی از عجیب‌ترین نژادها، بلکه یکی از گرانترین نژاد‌ها هم هستند.
 عجیب‌ترین نژادهای سگ روی زمین


سگ ریزربک کامبوجی (Cambodian Razorback)

شاید این سگ‌ها عجیب به نظر نرسند، اما تیغ بزرگی از جنس مو درست روی کمرشان دارند. آن‌ها سگ‌های گرمسیری هستند و موهای بلندی دارند که واقعا برای سگی که در آب و هوای گرم زندگی می‌کند مناسب نیست. سگ هایی که در مناطق گرم زندگی می‌کنند معمولا موهای کوتاهی دارند. این نژاد در سراسر کامبوج یافت می‌شود و به نظر می‌رسد تحت تاثیر موهای بلندشان نیستند. آن‌ها زیادی گرم نیستند و این کاملا غیرعادی است. این سگ‌ها بسیار محلی هستند، اما سگ‌های آرامی هستند و به جز مواقعی که واقعا نیاز است سروصدا نمی‌کنند. آن‌ها سگ‌های بسیار صمیمی هستند و صاحبان خود را دوست دارند.

عجیب‌ترین نژادهای سگ روی زمین 


 لاگوتو رومانولو (Lagotto Romagnolo)

این سگ بسیار منحصربه فرد است و موهای بلند فر و پشمالویی دارد. آن‌ها پوشش دولایه دارند که نیاز است دائما مرتب و هرازگاهی کوتاه شود. سگ‌های لاگوتو رومانولو استعداد خاصی در جستجوی ترافل دارند. آن‌ها یک نژاد فوق العاده سگ و به طور کلی سالم هستند و از راه رفتن و بازی کردن با صاحبشان لذت می‌برند. این نژاد بسیار باهوش هم است و به سادگی تربیت می‌شود.
عجیب‌ترین نژادهای سگ روی زمین 


بدلینگتون تریر (Bedlington Terrier)

در نگاه اول ممکن است فکر کنید به یک بره کوچک نگاه می‌کنید، اما در واقع آن‌ها سگ هستند. بدلینگتون تریر‌ها بسیار شیرین هستند. سر آن‌ها شبیه گلابی و گوش هایشان مثلثی و موهایشان فرفری است. این سگ‌ها آنقدر سر به راه هستند که به سختی می‌توانید تصور کنید برای مبارزه تربیت شوند. موی سر و پاهای این سگ بلند، اما موی سایر قسمت‌ها کوتاه است.

 عجیب‌ترین نژادهای سگ روی زمین


چاینیز کرستد (Chinese Crested)

برخی فکر می‌کنند این نژاد سگ زشت است، اما آن‌ها واقعا سگ‌های کوچک زیبایی هستند. به جز سر، پنجه‌ها و دم، بقیه قسمت‌های بدن آن‌ها کاملا بی مو است. سگ‌های چاینیز کرستد ظاهر بسیار منحصربفردی دارند و به همین دلیل جزء عجیب‌ترین نژاد‌ها به شمار می‌روند. از آنجا که آن‌ها مو ندارند نسبت به آفتاب حساس هستند و باید برایشان از کرم ضدآفتاب استفاده کنید. هم چنین باید به طور مرتب حمام برده شوند و از مرطوب کننده روی پوستشان استفاده شود تا دچار عفونت و خشکی پوست نشوند. آن‌ها بازیگوش، مهربان و یک همراه واقعی هستند.

عجیب‌ترین نژادهای سگ روی زمین 


نیپولیتن ماستیف (Neapolitan Mastiff)

این سگ یکی از عجیب‌ترین قیافه‌ها را دارد و آن هم به خاطر پوست شلی است که در صورتش چین خورده است. آن‌ها چین هایی در سراسر بدنشان دارند، اما بیشتر چین‌ها در اطراف بینی و صورت هستند و باید زمان زیادی را صرف تمیز کردن بین چین‌ها کرد تا دچار مشکلات پوستی نشوند. اندازه آن‌ها یکی دیگر از چیزهایی است که آن‌ها را یکی از عجیب‌ترین نژاد‌ها می‌کند. آن‌ها بسیار بزرگ هستند!

عجیب‌ترین نژادهای سگ روی زمین 


منبع: برترنها