اکران «عصبانی نیستم» رسمی شد

غلامرضا فرجی درباره مصوبات جلسه دوشنبه ۱۳ آذرماه شورای صنفی نمایش بیان کرد: قرارداد فیلم «عصبانی نیستم» برای دو هفته آینده یعنی اکران از ۲۹ آذر ثبت شد و این فیلم در گروه آزاد اکران خواهد شد. او همچنین گفت: قرارداد فیلم «آشغال‌های دوست‌داشتنی» برای ثبت در شورای پروانه نمایش این هفته ارائه نشده است.

«عصبانی نیستم»  به کارگردانی رضا درمیشیان و محصول سال ۱۳۹۲ است که نوید محمدزاده و باران کوثری بازیگران اصلی آن هستند و در جشنواره‌ی فیلم فجر همان سال به نمایش درآمد و سرانجام پس از ۴ سال اکران عمومی می‌شود. «عصبانی نیستم» داستان یک دانشجوی ستاره دار و اخراجی است که برای فراهم آوردن حداقل شرایط زندگی در رویارویی با بی‌اخلاقی‌های جامعه با خود تمرین می‌کند تا «عصبانی» نباشد و در تلاش است تا دختر مورد علاقه‌اش را از دست ندهد.

فرجی درباره دیگر مصوبات جلسه‌ی اخیر شورای صنفی نمایش گفت: فیلم «آینه بغل» به جای «انزوا» از روز چهارشنبه ۱۵ آذرماه در گروه سینمایی استقلال اکران می‌شود و فیلم «خفگی» هم فقط در سرگروه زندگی تعویض خواهد شد اما اکران «انزوا» و «خفگی» در زیرگروه‌های خود ادامه خواهد داشت.

 
منبع: بهارنیوز

گاف تازه تلویزیون؛ آب تَنی با کت و شلوار!

تازه با خوابیدن بانوان با روسرى در سریال ها کنار آمده بودیم با کت شلوار و کلاه، استخر و جکوزی رفتن هم بهش اضافه شد. تاکید گل درشت روی هر مضمون اخلاقی در رسانه ها منجر به پس زدگی آن مضمون از سمت مخاطب می شود. فرقی هم ندارد در کدام قالب این اتفاق بیفتد. بیلبورد کنار یک اتوبان شهری و یا زیرنویس تلویزیونی و حتی صفحه ای از یک روزنامه. پس زدگی خاصیت مشترک چنین رفتاری است. 





 


اما ارتکاب اشتباهات این چنینی در رسانه ای فراگیر، بالطبع دامنه دارتر خواهد شد. یعنی وقتی صدا و سیما پس از سال ها تکلیف خودش را با پوشش مراسمی مثل قرعه کشی فیفا روشن نمی کند و متناقض عمل می کند، سرکنگبین صفرا می زاید و کلی کانال طناز تلگرامی مساله را تبدیل به سوژه می کنند. ظاهر ماجرا ایرادی ندارد. یک گافی رخ داده و ملت هم دور هم می خندند، غافل از این که از پس این خنده ها چیزهایی فرو می ریزد. شاید در دفعات اول این اشتباهات در گذر زمان فراموش شود اما وقتی با پر کاری رسانه های مجازی تلاقی پیدا می کند در ذهن مخاطبان آرشیو می شود. 

 
 هر بار تکرار اشتباه، داستان را پیچیده تر می کند.سانسور پوشش فلان تماشاگر والیبال در کنار حضور کاراکترهای لیسانسه ها با کت و شلوار در استخر و…به طور کلی تکرار این دست اشتباهات، هم موجب تقویت نگاه های جنسیتی می شود و هم آن نگاه را اتفاقا در وضعیتی خلاف آن چه که می خواهیم، تکثیر می کند.  چند نمای بسته یا حتی چند نمای لانگ شات مساله ی کت و شلوار کاراکترهای لیسانسه ها را حل می کرد. یا ذوق این کار را نداشته اند و یا این که تعمدی بوده که این حالت دوم خودش فاجعه است. برنامه ای دست به استهزای خودش می زند! در هر صورت وضعیت پوشش در تلویزیون وضعیت غریبی شده؛ مخاطب نه تنها پیام مورد نظر را دریافت نمی کند بلکه آن را دست هم می اندازد، تکرار بر تاکید این اشتباهات از این به بعد فقط موجب اُفت صدا و سیما نیست. نقض یک رسانه با جایگزین های دیگر قابل رفع و رجوع است اما باور به مسائل، ضربه جبران ناپذیری است. 
منبع: بهارنیوز

گاف تازه تلویزیون؛ آب تَنی با کت و شلوار!

تازه با خوابیدن بانوان با روسرى در سریال ها کنار آمده بودیم با کت شلوار و کلاه، استخر و جکوزی رفتن هم بهش اضافه شد. تاکید گل درشت روی هر مضمون اخلاقی در رسانه ها منجر به پس زدگی آن مضمون از سمت مخاطب می شود. فرقی هم ندارد در کدام قالب این اتفاق بیفتد. بیلبورد کنار یک اتوبان شهری و یا زیرنویس تلویزیونی و حتی صفحه ای از یک روزنامه. پس زدگی خاصیت مشترک چنین رفتاری است. 





 


اما ارتکاب اشتباهات این چنینی در رسانه ای فراگیر، بالطبع دامنه دارتر خواهد شد. یعنی وقتی صدا و سیما پس از سال ها تکلیف خودش را با پوشش مراسمی مثل قرعه کشی فیفا روشن نمی کند و متناقض عمل می کند، سرکنگبین صفرا می زاید و کلی کانال طناز تلگرامی مساله را تبدیل به سوژه می کنند. ظاهر ماجرا ایرادی ندارد. یک گافی رخ داده و ملت هم دور هم می خندند، غافل از این که از پس این خنده ها چیزهایی فرو می ریزد. شاید در دفعات اول این اشتباهات در گذر زمان فراموش شود اما وقتی با پر کاری رسانه های مجازی تلاقی پیدا می کند در ذهن مخاطبان آرشیو می شود. 

 
 هر بار تکرار اشتباه، داستان را پیچیده تر می کند.سانسور پوشش فلان تماشاگر والیبال در کنار حضور کاراکترهای لیسانسه ها با کت و شلوار در استخر و…به طور کلی تکرار این دست اشتباهات، هم موجب تقویت نگاه های جنسیتی می شود و هم آن نگاه را اتفاقا در وضعیتی خلاف آن چه که می خواهیم، تکثیر می کند.  چند نمای بسته یا حتی چند نمای لانگ شات مساله ی کت و شلوار کاراکترهای لیسانسه ها را حل می کرد. یا ذوق این کار را نداشته اند و یا این که تعمدی بوده که این حالت دوم خودش فاجعه است. برنامه ای دست به استهزای خودش می زند! در هر صورت وضعیت پوشش در تلویزیون وضعیت غریبی شده؛ مخاطب نه تنها پیام مورد نظر را دریافت نمی کند بلکه آن را دست هم می اندازد، تکرار بر تاکید این اشتباهات از این به بعد فقط موجب اُفت صدا و سیما نیست. نقض یک رسانه با جایگزین های دیگر قابل رفع و رجوع است اما باور به مسائل، ضربه جبران ناپذیری است. 
منبع: بهارنیوز

ازبرعلی مرد «ریزعلی» نمرده است

سهند ایرانمهر- روزنامه بهار
می‌گفت: اسم‌ام «ازبر علی حاجوی» است نه ریزعلی خواجوی، ما اما «ریزعلی خواجوی» خواندیمش، چون یک قهرمان خاصه قهرمانی که قطاری از آدمیان را در آن شب تاریک نجات داد، باید دست‌کم اسمی داشته باشد که بتوان به زبان آورد، تشخصی که ردای حماسه بر اندامش زار نزند، اسمی آشنا که حتا بشود به هم‌نشینی و تناقض« ریزعلی» و «خواجه» راز و رمزی را درهم آمیخت.می‌گفت: «لخت نشدم، لباس داشتم، فقط قبایم را آتش زدم»، توجهی نکردیم چون قهرمانی که ما لازم داشتیم باید هرچه داشت نثار می‌کرد و مسیح‌وار و برهنه میان سرما و تاریکی به قطارِ غفلت، فرمان ایست می‌داد. این استحاله شدن، سرنوشت محتوم همه قهرمانانی است که قرعه فالِ اسطوره به نام‌شان می‌زنند.می‌گفت:« مردم خشمگین از قطار که بیرون آمدند مرا کتک زدند تا بالاخره فهمیدند چه شده و عذرخواهی کردند»، می‌گفتیم: مردم به محض دیدن این ایثار، از او تشکر کردند زیرا چنین واکنشی نه زیبنده آن مردم بود و نه برای یک اسطوره خوبیت داشت.

 امروز مُرد. در سکوت، آنچنان‌که پس از آن شهرت، زیسته بود، نه پر طمطراق آنچنانکه که روایتش می‌کردیم و نه باشکوه و رویین‌تن آنچنانکه ساخته بودیم. اسطوره‌ها همه این‌چنین‌اند، مومی که در قالبی که مردمِ محتاج به اسطوره می‌خواهند، فرو می‌روند و در قامت ابرمردی پولادین بیرون می‌آیند. کلاه وقار بر سر و قبای تخیلات بر تن می‌کنند و چنان از وجود مثالی خویش فاصله می‌گیرند که مرز بین اسطوره و حقیقت گم می‌شود.اسطوره‌ها، حقایق مجسم‌اند که نداشته‌های بشر، زیور اغراق را زیبنده آنان می‌بیند و آنچنان بزرگ می‌شوند که دیگر بشری را یارای تکرار حماسه‌شان نیست.  اسطوره‌ها، ساخته که شدند علیه نسخه واقعی خود می‌آشوبند، ‌سخنان او را در همهمه آذین بسته خود، دفن می‌کنند و هر شاخ و برگی را بر خود می‌آویزند، بی اعتنا به فریاد نسخه اصلی، بی‌تقید به الزامات عقل. ریزعلی خواجوی نمُرد، ازبرعلی مُرد، واقعیتی مُرد و اسطوره‌ای ماند تا انسانِ هراسان، همچنان به اسطوره نامیرایی که خود ساخته است تکیه  و  واقعیت مرگ یک انسان عادی اخلاق مدار و یک الگوی قابل تکرار را انکار کند.  تاریخ پر است از انسان‌های واقعی قهرمان که آنچنان‌اسطوره شدند که وجود حقیقی‌شان فراموش شد و آنچنان با اغراق روایت شدند که دیگر به هیچ‌کار نیامدند.
منبع: بهارنیوز

ازبرعلی مرد «ریزعلی» نمرده است

سهند ایرانمهر- روزنامه بهار
می‌گفت: اسم‌ام «ازبر علی حاجوی» است نه ریزعلی خواجوی، ما اما «ریزعلی خواجوی» خواندیمش، چون یک قهرمان خاصه قهرمانی که قطاری از آدمیان را در آن شب تاریک نجات داد، باید دست‌کم اسمی داشته باشد که بتوان به زبان آورد، تشخصی که ردای حماسه بر اندامش زار نزند، اسمی آشنا که حتا بشود به هم‌نشینی و تناقض« ریزعلی» و «خواجه» راز و رمزی را درهم آمیخت.می‌گفت: «لخت نشدم، لباس داشتم، فقط قبایم را آتش زدم»، توجهی نکردیم چون قهرمانی که ما لازم داشتیم باید هرچه داشت نثار می‌کرد و مسیح‌وار و برهنه میان سرما و تاریکی به قطارِ غفلت، فرمان ایست می‌داد. این استحاله شدن، سرنوشت محتوم همه قهرمانانی است که قرعه فالِ اسطوره به نام‌شان می‌زنند.می‌گفت:« مردم خشمگین از قطار که بیرون آمدند مرا کتک زدند تا بالاخره فهمیدند چه شده و عذرخواهی کردند»، می‌گفتیم: مردم به محض دیدن این ایثار، از او تشکر کردند زیرا چنین واکنشی نه زیبنده آن مردم بود و نه برای یک اسطوره خوبیت داشت.

 امروز مُرد. در سکوت، آنچنان‌که پس از آن شهرت، زیسته بود، نه پر طمطراق آنچنانکه که روایتش می‌کردیم و نه باشکوه و رویین‌تن آنچنانکه ساخته بودیم. اسطوره‌ها همه این‌چنین‌اند، مومی که در قالبی که مردمِ محتاج به اسطوره می‌خواهند، فرو می‌روند و در قامت ابرمردی پولادین بیرون می‌آیند. کلاه وقار بر سر و قبای تخیلات بر تن می‌کنند و چنان از وجود مثالی خویش فاصله می‌گیرند که مرز بین اسطوره و حقیقت گم می‌شود.اسطوره‌ها، حقایق مجسم‌اند که نداشته‌های بشر، زیور اغراق را زیبنده آنان می‌بیند و آنچنان بزرگ می‌شوند که دیگر بشری را یارای تکرار حماسه‌شان نیست.  اسطوره‌ها، ساخته که شدند علیه نسخه واقعی خود می‌آشوبند، ‌سخنان او را در همهمه آذین بسته خود، دفن می‌کنند و هر شاخ و برگی را بر خود می‌آویزند، بی اعتنا به فریاد نسخه اصلی، بی‌تقید به الزامات عقل. ریزعلی خواجوی نمُرد، ازبرعلی مُرد، واقعیتی مُرد و اسطوره‌ای ماند تا انسانِ هراسان، همچنان به اسطوره نامیرایی که خود ساخته است تکیه  و  واقعیت مرگ یک انسان عادی اخلاق مدار و یک الگوی قابل تکرار را انکار کند.  تاریخ پر است از انسان‌های واقعی قهرمان که آنچنان‌اسطوره شدند که وجود حقیقی‌شان فراموش شد و آنچنان با اغراق روایت شدند که دیگر به هیچ‌کار نیامدند.
منبع: بهارنیوز

از "سراب اشتغال"تا "جریمه‌های میلیونی

مهر ماه ۱۳۹۵ همزمان با آغاز سال تحصیلی، وزیر علوم سابق از اعطای وام دانشجویی ویژه‌ی دکتری خبر داد و قرار بر این بود که این وام به تمام دانشجویان دکتریِ دوره‌ی روزانه تعلق بگیرد. ارائه‌ی سند ضمانت محضری رسمی از دو ضامن کارمند و بازپرداخت شصت ماهه پس از گذشت دو سال از فارغ‌التحصیلی شرایط اخذ این وام بود که مدتی این روال ادامه داشت تا اینکه از بهار ۹۶ به بعد اعطای این وام به دانشجویان با شروط دیگری مواجه شد.

کمپین مطالبات دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دکتری چگونه شکل گرفت؟
صندوق رفاه دانشجویی با سپردن وام به بانک توسعه، اعطای آن را منوط به شرایط سفته، بازپرداخت تقریبا ماهانه هفتصد هزارتومان بلافاصله پس از فارغ‌التحصیلی و معرفی دو ضامن جدید (غیربازنشسته)، دانستند، اما این شرایط جدید به مذاق دانشجویان خوش نیامد و اعتراض‌ها از این مقطع زمانی آغاز شد و “کمپین مطالبات دانشجویان و فار‌غ‌التحصیلان دکتری وزارت علوم” در فضای مجاری شکل گرفت و به تدریج دانشجویان معترض زیادی به این کمپین ملحق شدند. البته این کمپین نه فقط به تسهیلات رفاهی وزارت علوم معترض بودند که بعدها ابعاد اعتراضات گستردگی بیشتری یافت.

درخواست حقوق ماهیانه همانند وزارت بهداشت
کاهش مدت زمان خدمت سربازی برای فارغ‌التحصیلان دکتری
دانشجویان دکتری که معترض به وضع موجوداند، خواهان تسهیلات رفاهی در دوران تحصیل دکتری (حقوق ماهیانه همانند وزارت بهداشت و یا ابقای پژوهانه، ایجاد طرح تدریس اجباری دانشجویان دکتری و فارغ‌التحصیل در دانشگاه‌های محل تحصیل و یا دیگر دانشگاه‌ها، جلوگیری از افزایش بی‌برنامه‌ی ظرفیت دانشجویان دکتری همه‌ی دانشگاه‌ها هستند. کاهش مدت زمان خدمت سربازی برای فارغ‌التحصیلان دکتری، ابلاغ قانون تک‌شغلی بودن و نظارت بر اجرای چندشغله نبودن اعضای هیئت علمی و سایر کارکنان ارگان‌های دولتی و یا تدریس در چند دانشگاه،سیاست‌گذاری‌های لازم جهت یکسان‌سازی مبلغ حق‌التدریس در شان دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دکتری بدون اعمال مالیات بر آن، اولویت‌دهی در جذب نیروهای جوان (دانشجویان یا فارغ‌التحصیلان دکتری) به عنوان اعضاء هیئت علمی یا کارشناس و پرهیز از جذب نیروهای بازنشسته در همه‌ی ارگان‌های دولتی از دیگر مواردی است که در مفاد این کمپین جزو مطالبات دانشجویان دکتری عنوان شده است.

تحصن و تجمع تعدادی از دانشجویان معترض دکتری مقابل وزارت علوم
انتقادات دانشجویان دکتری تا جایی ادامه پیدا کرد که در نهایت ۲۴ خرداد ماه، دانشجویان دکتری دانشگاه‌های تهران مقابل وزارت علوم تجمع کردند و همزمان با آن، تمام دانشجویان دکتری دانشگاه‌های سراسر کشور نیز به تجمع در دانشگاه‌های خود پرداختند. این تجمع در اعتراض به شرایط سخت ارائه وام ویژه دکتری، دغدغه‌های معیشتی و عدم ارائه حقوق ماهانه به این دانشجویان صورت گرفت.
بنابر آنچه که در کانال رسمی این کمپین به آن اشاره شده، نمایندگان دانشجویان دکتری با بیش از ۱۵۰ نماینده مجلس شورای اسلامی ملاقات کرده‌اند و اکنون برای تصویب پیش‌نویس طرح حمایت از دانشجویان دکتری، نیازمند رای مثبتِ دوسوم از نمایندگان مجلس هستند. ضمن اینکه پژوهانه از طریق کمیسیون آموزش و وزارت علوم از دولت خواسته شده و باید در برنامه بودجه سال ۹۷ قرار گیرد.
ایلنا در مصاحبه‌های متعدد با نمایندگان دانشجویان دکتری در دانشگاه‌های مختلف، به بیان مشکلات، مطالبات، انتقادات و پیشنهادات این قشر پرداخته است؛ مطالباتی فرادستگاهی که نه تنها وزارت علوم را ملزم به پاسخگویی می‌داند، بلکه لازم است، سایر دستگاه‌ها و سازمان‌ها خود را در قبال این قشر مسوول بدانند.
منبع: بهارنیوز

از "سراب اشتغال"تا "جریمه‌های میلیونی

مهر ماه ۱۳۹۵ همزمان با آغاز سال تحصیلی، وزیر علوم سابق از اعطای وام دانشجویی ویژه‌ی دکتری خبر داد و قرار بر این بود که این وام به تمام دانشجویان دکتریِ دوره‌ی روزانه تعلق بگیرد. ارائه‌ی سند ضمانت محضری رسمی از دو ضامن کارمند و بازپرداخت شصت ماهه پس از گذشت دو سال از فارغ‌التحصیلی شرایط اخذ این وام بود که مدتی این روال ادامه داشت تا اینکه از بهار ۹۶ به بعد اعطای این وام به دانشجویان با شروط دیگری مواجه شد.

کمپین مطالبات دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دکتری چگونه شکل گرفت؟
صندوق رفاه دانشجویی با سپردن وام به بانک توسعه، اعطای آن را منوط به شرایط سفته، بازپرداخت تقریبا ماهانه هفتصد هزارتومان بلافاصله پس از فارغ‌التحصیلی و معرفی دو ضامن جدید (غیربازنشسته)، دانستند، اما این شرایط جدید به مذاق دانشجویان خوش نیامد و اعتراض‌ها از این مقطع زمانی آغاز شد و “کمپین مطالبات دانشجویان و فار‌غ‌التحصیلان دکتری وزارت علوم” در فضای مجاری شکل گرفت و به تدریج دانشجویان معترض زیادی به این کمپین ملحق شدند. البته این کمپین نه فقط به تسهیلات رفاهی وزارت علوم معترض بودند که بعدها ابعاد اعتراضات گستردگی بیشتری یافت.

درخواست حقوق ماهیانه همانند وزارت بهداشت
کاهش مدت زمان خدمت سربازی برای فارغ‌التحصیلان دکتری
دانشجویان دکتری که معترض به وضع موجوداند، خواهان تسهیلات رفاهی در دوران تحصیل دکتری (حقوق ماهیانه همانند وزارت بهداشت و یا ابقای پژوهانه، ایجاد طرح تدریس اجباری دانشجویان دکتری و فارغ‌التحصیل در دانشگاه‌های محل تحصیل و یا دیگر دانشگاه‌ها، جلوگیری از افزایش بی‌برنامه‌ی ظرفیت دانشجویان دکتری همه‌ی دانشگاه‌ها هستند. کاهش مدت زمان خدمت سربازی برای فارغ‌التحصیلان دکتری، ابلاغ قانون تک‌شغلی بودن و نظارت بر اجرای چندشغله نبودن اعضای هیئت علمی و سایر کارکنان ارگان‌های دولتی و یا تدریس در چند دانشگاه،سیاست‌گذاری‌های لازم جهت یکسان‌سازی مبلغ حق‌التدریس در شان دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دکتری بدون اعمال مالیات بر آن، اولویت‌دهی در جذب نیروهای جوان (دانشجویان یا فارغ‌التحصیلان دکتری) به عنوان اعضاء هیئت علمی یا کارشناس و پرهیز از جذب نیروهای بازنشسته در همه‌ی ارگان‌های دولتی از دیگر مواردی است که در مفاد این کمپین جزو مطالبات دانشجویان دکتری عنوان شده است.

تحصن و تجمع تعدادی از دانشجویان معترض دکتری مقابل وزارت علوم
انتقادات دانشجویان دکتری تا جایی ادامه پیدا کرد که در نهایت ۲۴ خرداد ماه، دانشجویان دکتری دانشگاه‌های تهران مقابل وزارت علوم تجمع کردند و همزمان با آن، تمام دانشجویان دکتری دانشگاه‌های سراسر کشور نیز به تجمع در دانشگاه‌های خود پرداختند. این تجمع در اعتراض به شرایط سخت ارائه وام ویژه دکتری، دغدغه‌های معیشتی و عدم ارائه حقوق ماهانه به این دانشجویان صورت گرفت.
بنابر آنچه که در کانال رسمی این کمپین به آن اشاره شده، نمایندگان دانشجویان دکتری با بیش از ۱۵۰ نماینده مجلس شورای اسلامی ملاقات کرده‌اند و اکنون برای تصویب پیش‌نویس طرح حمایت از دانشجویان دکتری، نیازمند رای مثبتِ دوسوم از نمایندگان مجلس هستند. ضمن اینکه پژوهانه از طریق کمیسیون آموزش و وزارت علوم از دولت خواسته شده و باید در برنامه بودجه سال ۹۷ قرار گیرد.
ایلنا در مصاحبه‌های متعدد با نمایندگان دانشجویان دکتری در دانشگاه‌های مختلف، به بیان مشکلات، مطالبات، انتقادات و پیشنهادات این قشر پرداخته است؛ مطالباتی فرادستگاهی که نه تنها وزارت علوم را ملزم به پاسخگویی می‌داند، بلکه لازم است، سایر دستگاه‌ها و سازمان‌ها خود را در قبال این قشر مسوول بدانند.
منبع: بهارنیوز

دیگر به دوران طلائی برنمی‌گردیم

می‌گل هشترودی- روزنامه بهار: این روزها با وجود خبر‌گزاری‌ها و کانال‌های تلگرامی و اینستاگرامی، روزنامه، رسانه ای است که مغفول مانده است و هر روز نیز شدت این مغفولیت افزایش می‌یابد. دیگر خبری از صف کشیدن مردم در جلوی دکه‌های روزنامه فروشی برای خرید یک روزنامه نیست و در مقابل خرید سیگار و تنقلات در این دکه‌ها رونق گرفته است به نحوی که در نگاه اول به جای دیدن روزنامه، سیگار، چیپس، پفک و انواع نوشیدنی خود نمایی می‌کند. برای بررسی این موضوع و اطلاع از اینکه چرا دکه‌های روزنامه فروشی با گذشت زمان تغییر کاربری داده است با اسماعیل کرباسیان فوق لیسانس حقوق بین الملل از دانشگاه تهران و پیشکسوت در عرصه دکه داری به گفت‌وگو نشستیم؛
***
 اسم دکه‌ها در ابتدا دکه روزنامه فروشی یا کیوسک روزنامه بود، اما حالا تبدیل شده به محلی برای فروش سیگار و تنقلات، به نظر شما چرا این اتفاق برای دکه‌های روزنامه افتاده است؟
زمانی بود که دکه‌ها چیزی جز روزنامه نمی‌فروختند. من از سال ۱۳۵۵ تا کنون یعنی حدوده ۴۱ سال است که در کار فروش روزنامه هستم . در آن سال‌ها دکه من، به این دلیل که تنها کار مطبوعات انجام می‌داد ۱۲ بار تشویق شد و جایزه گرفت. به یاد دارم که اوایل انقلاب زمانی بود که تنها ۳ تا روزنامه وجود داشت یعنی روزنامه‌های کیهان، اطلاعات و آیندگان که داریوش و همایون در آیندگان، دکتر مصطفی مصباح زاده در کیهان و و سناتور عباس مسعودی در اطلاعات کار می‌کردند و در واقع مدیر مسئول این روزنامه‌ها بودند. در آن زمان تلویزیون به آن صورت کاربرد نداشت رادیو هم به این صورت شنیده نمی شد بنابر این مردم از طریق مطبوعات از اخبار روزانه مطلع می‌شدند. روزنامه‌ها در آن زمان بعد از ظهر‌ها توزیع می‌شد و روزنامه ای که صبح توزیع شود نداشتیم. مردم اخبار سطح جهان را از طریق روزنامه‌ها مطلع می‌شدند و حتی در برخی موارد روزنامه‌ها را به یکدیگر قرض می‌دادند به این شکل که دو نفر دو تا روزنامه مجزا می‌خریدند و بعد از خواندن آن‌ها را با یکدیگر تعویض می‌کردند تا از اخبار بیش تری مطلع شوند. به همین دلیل بود که دکه‌های روزنامه فروشی در آن زمان فروش بسیار خوبی داشتند برای مثال خود من در دکه ام ۴۵۰ تا کیهان، ۲۷۰ تا اطلاعات و ۳۰۰ تا آیندگان می‌آوردم و در مجموع تقریبا ۱۲۰۰ روزنامه می‌فروختیم که سود مشخصی داشت و ما از طریق سود آن در آمد داشتیم و کار‌هایمان را انجام می‌دادیم. از زمانی که آقای غلام‌حسین کرباسچی از استانداری اصفهان به تهران آمد و شهردار تهران شد گفتند شهرداری‌ها  باید خودکفا باشند یعنی هزینه شهرداری‌ها باید توسط اعضای شهرداری و شورای شهر تامین شود. کار هایی که برای جذب در آمد انجام دادند به این شرح بود که شرکتی با عنوان ساماندهی و مشاغل شهر تهران تاسیس کردند که برخی از عوامل شهرداری سهام داران آن شرکت بودند و هیات مدیره را خودشان انتخاب می‌کردند. این اشخاص به اتفاق نظر رسیدند که برای این که درآمد زایی داشته باشند تهران را به خیابان‌های اصلی تقسیم کرده و دکه‌ها را به ۴ دسته تقسیم کنند و از آن‌ها اجاره بگیرند. در واقع این یکی از کارهای جذب در آمد برای شهرداری محسوب می‌شد. این موضوع عطف به ما سبق نبود چون دکه‌ها اجاره ای پرداخت نمی کردند فقط در سال مبلغ کمی را به عنوان حق کسب پیشه به شهرداری پرداخت می‌کردند. آن‌ها تهران را به چهار قسمت و دکه هارا به ۴ دسته ی ممتاز، درجه یک، درجه دو و درجه سه تقسیم کردند که در این بین، خیابان ولیعصر و جمهوری و بلوار کشاورز جزو دکه‌های درجه یک محسوب می‌شدند. به همین طریق شروع کردند از ۲۳۰۰ تومان تا ۱۰ هزار تومان از دکه‌ها اجاره دریافت کردند، کم کم دکه داران متوجه شدند که مطبوعات سودی برای آن‌ها ندارد و شهرداری هم مجوز فروش تنقلات و دخانیات را برای آن‌ها صادر کرد که بتوانند اجاره بها را پرداخت کنند. از طرف دیگر شهرداری علاوه بر حق کسب و پیشه و اجاره بها به دکه‌ها اعلام کرد که باید عوارض پسماند هم پرداخت کنید. از طرف دیگر اداره مالیات هم اعلام کرد که در ازای فروش مواد خوراکی و دخانیات باید مالیات هم پرداخت کنند. بنابر این دکه‌های روزنامه فروشی با ۳ مشکل روبه رو شدند. یک این که چگونه در آمدی جذب کنند که بتواند این جنبه‌ها را پوشش دهد. دو این که برای دکه دار مقرون به صرفه باشد و سه اینکه خرج زندگی سطح پایین آن‌ها تامین شود.
از طرف دیگر امتیازات دیگری رو نمایی شد برای مثال تلویزیون برای این که از قافله جا نماند برنامه‌های متنوع و بهتری را پخش کرد و رادیو مخاطبان خاص خود را پیدا کرد و کم کم فضای مجازی و اینترنت وارد شد و خبررسانی آسان شد بنابراین روزنامه دیگر تنها راه خبر رسانی به مردم نبود و با این اوصاف خرید روزنامه توسط مردم کم شد. از طرف دیگر اجاره دکه‌ها کم کم توسط شهرداری افزایش پیدا کرد تا جایی که امروز به ماهی ۴۰۰ هزار تومان رسیده است و علاوه بر آن هر دکه سالیانه حدود ۴ میلیون مالیات پرداخت می‌کند و در سال ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان برای حق کسب و پیشه پرداخت می‌کند. به همین دلیل بود که دکه روزنامه فروشی کم کم از آن رسالت اولیه خود که قرار بود تنها به فروش روزنامه بپردازند فاصله گرفت و حالا فروش تنقلات و سیگار در آن پررنگ تر از روزنامه است.
 به نظر شما که سال هاست با مطبوعات سرو کار دارید، چرا این روزها روزنامه‌ها به سمتی می‌روند که کارکرد خود را از دست بدهند؟
به نظر من هر جامعه ای با امید زنده است و همین جنبه امید است که باعث می‌شود هر فرد در زندگی اش تلاش بیش تری انجام بدهد تا به خواسته هایش برسد. اما مطبوعات در حال حاضر به این شکل نیست چون دارای مشکلات اساسی زیادی هستند. برای مثال حاکمیت هنوز نپذیرفته است که مطبوعات رکن چهار دموکراسی هستند و به مطبوعات به چشم یک دشمن نگاه می‌کند چون فکر می‌کند به دلیل عدم مدیریتی که در حاکمیت وجود دارد اگر مطبوعات مستقل باشند حتما به افشاگری می‌پردازند. از طرف دیگر خبر نگاران و روزنامه نگاران به دلیل جو حاصله، خودسانسوری می‌کنند تا محکوم نشوند. این مسائل دست به دست هم می‌دهد تا مطبوعات ابتر باشند و از طرف دیگر مردم واقعیت‌های اجتماعی را می‌بینند، مردم می‌بینند که اعتیاد و فقر و بیکاری معضلات اجتماعی هستند و وقتی مطبوعات این معضلات را بازتاب نمی دهند مشخص است که مردم استقبالی از آن‌ها نخواهند کرد. در دوره طلائی مطبوعات که روزنامه‌های نشاط، توس و صبح امروز چاپ می‌شد و در آن طرف مجلات پیام امروز به چاپ می‌رسید به قدری روزنامه‌ها و مجلات پر فروش بود که بسیاری از دکه داران توانستند دکه‌های خود را نو کنند و خانه هایشان را عوض کنند. همین موضوع نشان می‌دهد که اگر مطبوعات شرح حال و روز جامعه را انعکاس دهد مثل آیینه ای می‌ماند که آدم در آن نگاه می‌کند و خود را می‌بیند. بنا براین استقبال از آن نیز افزایش می‌یابد.
 انتشارات‌ها و شرکت‌های توزیع تا چه اندازه در این موضوع سهیم هستند؟
توزیع روزنامه در حال حاضر به یک مشکل بزرگ تبدیل شده و بزرگ ترین لطمه را به مطبوعات وارد می‌کند. شرکت نشرگستر امروز همه شرکت‌های کوچک را ورشکسته کرده و همه کار‌های انتشار را بر عهده گرفته است و در واقع می‌خواهد حرف اول را در ایران بزند اما به قدری حجم کاری آن بالاست که گاهی به انتشار برخی روزنامه هایی که دیر چاپ شده اند نمی رسد چون می‌خواهند ۴ تا ۶ کار توزیع را انجام دهند که به طرح ترافیک نخورند از طرف دیگر همین شرکت‌ها هم به غیر از روزنامه نوشابه و دوغ و چیپس هم برای درآمد بیش تر به دکه‌ها توزیع می‌کنند. یعنی می‌خواهم بگویم اگر کار توزیع تنها در حیطه روزنامه باشد این شرکت‌ها هم کار نخواهند کرد. شرکت نشر گستر در حال حاضر انواع و اقسام کیک‌ها و کلوچه هارا توزیع می‌کند و به تازگی هم به دنبال امتیاز توزیع سیگار به دکه‌ها هستند و مسلما با پول هایی که خرج می‌کنند موفق هم خواهند بود. پس این موضوع ظاهری است که می‌گویند دکه‌ها نوشابه و سیگار نفروشند چون این کار نه ممکن است و نه شدنی است. این موضوع را باید پذیرفت که دیگر محال است  بتوان به دوران طلایی برگشت چون این مطبوعات دیگر مطبوعات قدیم نیست.
منبع: بهارنیوز

دیگر به دوران طلائی برنمی‌گردیم

می‌گل هشترودی- روزنامه بهار: این روزها با وجود خبر‌گزاری‌ها و کانال‌های تلگرامی و اینستاگرامی، روزنامه، رسانه ای است که مغفول مانده است و هر روز نیز شدت این مغفولیت افزایش می‌یابد. دیگر خبری از صف کشیدن مردم در جلوی دکه‌های روزنامه فروشی برای خرید یک روزنامه نیست و در مقابل خرید سیگار و تنقلات در این دکه‌ها رونق گرفته است به نحوی که در نگاه اول به جای دیدن روزنامه، سیگار، چیپس، پفک و انواع نوشیدنی خود نمایی می‌کند. برای بررسی این موضوع و اطلاع از اینکه چرا دکه‌های روزنامه فروشی با گذشت زمان تغییر کاربری داده است با اسماعیل کرباسیان فوق لیسانس حقوق بین الملل از دانشگاه تهران و پیشکسوت در عرصه دکه داری به گفت‌وگو نشستیم؛
***
 اسم دکه‌ها در ابتدا دکه روزنامه فروشی یا کیوسک روزنامه بود، اما حالا تبدیل شده به محلی برای فروش سیگار و تنقلات، به نظر شما چرا این اتفاق برای دکه‌های روزنامه افتاده است؟
زمانی بود که دکه‌ها چیزی جز روزنامه نمی‌فروختند. من از سال ۱۳۵۵ تا کنون یعنی حدوده ۴۱ سال است که در کار فروش روزنامه هستم . در آن سال‌ها دکه من، به این دلیل که تنها کار مطبوعات انجام می‌داد ۱۲ بار تشویق شد و جایزه گرفت. به یاد دارم که اوایل انقلاب زمانی بود که تنها ۳ تا روزنامه وجود داشت یعنی روزنامه‌های کیهان، اطلاعات و آیندگان که داریوش و همایون در آیندگان، دکتر مصطفی مصباح زاده در کیهان و و سناتور عباس مسعودی در اطلاعات کار می‌کردند و در واقع مدیر مسئول این روزنامه‌ها بودند. در آن زمان تلویزیون به آن صورت کاربرد نداشت رادیو هم به این صورت شنیده نمی شد بنابر این مردم از طریق مطبوعات از اخبار روزانه مطلع می‌شدند. روزنامه‌ها در آن زمان بعد از ظهر‌ها توزیع می‌شد و روزنامه ای که صبح توزیع شود نداشتیم. مردم اخبار سطح جهان را از طریق روزنامه‌ها مطلع می‌شدند و حتی در برخی موارد روزنامه‌ها را به یکدیگر قرض می‌دادند به این شکل که دو نفر دو تا روزنامه مجزا می‌خریدند و بعد از خواندن آن‌ها را با یکدیگر تعویض می‌کردند تا از اخبار بیش تری مطلع شوند. به همین دلیل بود که دکه‌های روزنامه فروشی در آن زمان فروش بسیار خوبی داشتند برای مثال خود من در دکه ام ۴۵۰ تا کیهان، ۲۷۰ تا اطلاعات و ۳۰۰ تا آیندگان می‌آوردم و در مجموع تقریبا ۱۲۰۰ روزنامه می‌فروختیم که سود مشخصی داشت و ما از طریق سود آن در آمد داشتیم و کار‌هایمان را انجام می‌دادیم. از زمانی که آقای غلام‌حسین کرباسچی از استانداری اصفهان به تهران آمد و شهردار تهران شد گفتند شهرداری‌ها  باید خودکفا باشند یعنی هزینه شهرداری‌ها باید توسط اعضای شهرداری و شورای شهر تامین شود. کار هایی که برای جذب در آمد انجام دادند به این شرح بود که شرکتی با عنوان ساماندهی و مشاغل شهر تهران تاسیس کردند که برخی از عوامل شهرداری سهام داران آن شرکت بودند و هیات مدیره را خودشان انتخاب می‌کردند. این اشخاص به اتفاق نظر رسیدند که برای این که درآمد زایی داشته باشند تهران را به خیابان‌های اصلی تقسیم کرده و دکه‌ها را به ۴ دسته تقسیم کنند و از آن‌ها اجاره بگیرند. در واقع این یکی از کارهای جذب در آمد برای شهرداری محسوب می‌شد. این موضوع عطف به ما سبق نبود چون دکه‌ها اجاره ای پرداخت نمی کردند فقط در سال مبلغ کمی را به عنوان حق کسب پیشه به شهرداری پرداخت می‌کردند. آن‌ها تهران را به چهار قسمت و دکه هارا به ۴ دسته ی ممتاز، درجه یک، درجه دو و درجه سه تقسیم کردند که در این بین، خیابان ولیعصر و جمهوری و بلوار کشاورز جزو دکه‌های درجه یک محسوب می‌شدند. به همین طریق شروع کردند از ۲۳۰۰ تومان تا ۱۰ هزار تومان از دکه‌ها اجاره دریافت کردند، کم کم دکه داران متوجه شدند که مطبوعات سودی برای آن‌ها ندارد و شهرداری هم مجوز فروش تنقلات و دخانیات را برای آن‌ها صادر کرد که بتوانند اجاره بها را پرداخت کنند. از طرف دیگر شهرداری علاوه بر حق کسب و پیشه و اجاره بها به دکه‌ها اعلام کرد که باید عوارض پسماند هم پرداخت کنید. از طرف دیگر اداره مالیات هم اعلام کرد که در ازای فروش مواد خوراکی و دخانیات باید مالیات هم پرداخت کنند. بنابر این دکه‌های روزنامه فروشی با ۳ مشکل روبه رو شدند. یک این که چگونه در آمدی جذب کنند که بتواند این جنبه‌ها را پوشش دهد. دو این که برای دکه دار مقرون به صرفه باشد و سه اینکه خرج زندگی سطح پایین آن‌ها تامین شود.
از طرف دیگر امتیازات دیگری رو نمایی شد برای مثال تلویزیون برای این که از قافله جا نماند برنامه‌های متنوع و بهتری را پخش کرد و رادیو مخاطبان خاص خود را پیدا کرد و کم کم فضای مجازی و اینترنت وارد شد و خبررسانی آسان شد بنابراین روزنامه دیگر تنها راه خبر رسانی به مردم نبود و با این اوصاف خرید روزنامه توسط مردم کم شد. از طرف دیگر اجاره دکه‌ها کم کم توسط شهرداری افزایش پیدا کرد تا جایی که امروز به ماهی ۴۰۰ هزار تومان رسیده است و علاوه بر آن هر دکه سالیانه حدود ۴ میلیون مالیات پرداخت می‌کند و در سال ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان برای حق کسب و پیشه پرداخت می‌کند. به همین دلیل بود که دکه روزنامه فروشی کم کم از آن رسالت اولیه خود که قرار بود تنها به فروش روزنامه بپردازند فاصله گرفت و حالا فروش تنقلات و سیگار در آن پررنگ تر از روزنامه است.
 به نظر شما که سال هاست با مطبوعات سرو کار دارید، چرا این روزها روزنامه‌ها به سمتی می‌روند که کارکرد خود را از دست بدهند؟
به نظر من هر جامعه ای با امید زنده است و همین جنبه امید است که باعث می‌شود هر فرد در زندگی اش تلاش بیش تری انجام بدهد تا به خواسته هایش برسد. اما مطبوعات در حال حاضر به این شکل نیست چون دارای مشکلات اساسی زیادی هستند. برای مثال حاکمیت هنوز نپذیرفته است که مطبوعات رکن چهار دموکراسی هستند و به مطبوعات به چشم یک دشمن نگاه می‌کند چون فکر می‌کند به دلیل عدم مدیریتی که در حاکمیت وجود دارد اگر مطبوعات مستقل باشند حتما به افشاگری می‌پردازند. از طرف دیگر خبر نگاران و روزنامه نگاران به دلیل جو حاصله، خودسانسوری می‌کنند تا محکوم نشوند. این مسائل دست به دست هم می‌دهد تا مطبوعات ابتر باشند و از طرف دیگر مردم واقعیت‌های اجتماعی را می‌بینند، مردم می‌بینند که اعتیاد و فقر و بیکاری معضلات اجتماعی هستند و وقتی مطبوعات این معضلات را بازتاب نمی دهند مشخص است که مردم استقبالی از آن‌ها نخواهند کرد. در دوره طلائی مطبوعات که روزنامه‌های نشاط، توس و صبح امروز چاپ می‌شد و در آن طرف مجلات پیام امروز به چاپ می‌رسید به قدری روزنامه‌ها و مجلات پر فروش بود که بسیاری از دکه داران توانستند دکه‌های خود را نو کنند و خانه هایشان را عوض کنند. همین موضوع نشان می‌دهد که اگر مطبوعات شرح حال و روز جامعه را انعکاس دهد مثل آیینه ای می‌ماند که آدم در آن نگاه می‌کند و خود را می‌بیند. بنا براین استقبال از آن نیز افزایش می‌یابد.
 انتشارات‌ها و شرکت‌های توزیع تا چه اندازه در این موضوع سهیم هستند؟
توزیع روزنامه در حال حاضر به یک مشکل بزرگ تبدیل شده و بزرگ ترین لطمه را به مطبوعات وارد می‌کند. شرکت نشرگستر امروز همه شرکت‌های کوچک را ورشکسته کرده و همه کار‌های انتشار را بر عهده گرفته است و در واقع می‌خواهد حرف اول را در ایران بزند اما به قدری حجم کاری آن بالاست که گاهی به انتشار برخی روزنامه هایی که دیر چاپ شده اند نمی رسد چون می‌خواهند ۴ تا ۶ کار توزیع را انجام دهند که به طرح ترافیک نخورند از طرف دیگر همین شرکت‌ها هم به غیر از روزنامه نوشابه و دوغ و چیپس هم برای درآمد بیش تر به دکه‌ها توزیع می‌کنند. یعنی می‌خواهم بگویم اگر کار توزیع تنها در حیطه روزنامه باشد این شرکت‌ها هم کار نخواهند کرد. شرکت نشر گستر در حال حاضر انواع و اقسام کیک‌ها و کلوچه هارا توزیع می‌کند و به تازگی هم به دنبال امتیاز توزیع سیگار به دکه‌ها هستند و مسلما با پول هایی که خرج می‌کنند موفق هم خواهند بود. پس این موضوع ظاهری است که می‌گویند دکه‌ها نوشابه و سیگار نفروشند چون این کار نه ممکن است و نه شدنی است. این موضوع را باید پذیرفت که دیگر محال است  بتوان به دوران طلایی برگشت چون این مطبوعات دیگر مطبوعات قدیم نیست.
منبع: بهارنیوز

عرضه خودروهای وارداتی متوقف شد

ماجرا از تیر ماه امسال آغاز شد از وقتی که دولت تصمیم گرفت با توجه به رشد شدید واردات خودرو در سه ماهه نخست امسال، واردات این محصول را ساماندهی کند. در نتیجه وزارت صنعت، معدن و تجارت از تیر ماه امسال ثبت سفارش جدید برای واردات خودرو را متوقف کرد و همزمان دستورالعمل جدید ساماندهی واردات خودرو در هیات دولت پیگیری شد تا تصویب و ابلاغ شود. با این حال این اقدامات دولت به مذاق برخی واردکنندگان خودرو خوش نیامد تا جایی که انجمن واردکنندگان خودرو از معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت و رییس سازمان توسعه تجارت شکایت کرده و مدعی دریافت ضرر و زیان چند ۱۰ میلیارد تومانی از این سازمان شده‌اند.

همچنین برخی واردکنندگان خودرو نیز اقدام به وارد کردن فشار رسانه‌ای به دولت کرده و در سلسله اظهاراتی عنوان کردند که به دلیل توقف ثبت سفارش، واردات خودرو متوقف شده و قیمت این محصولات افزایش خواهد یافت. این اظهارات در حالی است که تنها ثبت سفارش جدید برای واردات خودرو متوقف شده و واردات این محصول از محل ثبت سفارش‌های پیشین همچنان در حال انجام است. در این زمینه مجتبی خسروتاج – رییس سازمان توسعه تجارت، نیز در نشست خبری اخیر خود تاکید کرد:” در هشت ماهه امسال ۵۴ هزار دستگاه خودرو به کشور وارد شده که این رقم نسبت به مدت مشابه سال گذشته حدود ۲۶ درصد یعنی ۹۰۰۰ دستگاه افزایش داشته است”.

وی همچنین با اشاره به اظهارات برخی واردکنندگان مبنی بر توقف چند هزار دستگاه خودرو در گمرک، اظهار کرد:” اگر اکنون خودروهای بسیاری در گمرکات مانده مشکل ما نیست چرا که واردکنندگان این خودروها قبل از واردات ثبت سفارش را انجام نداده‌اند. همچنین شاید ۵۰ درصد خودروهایی که در گمرک مانده‌اند برای ترانزیت به مقصد عراق و سایر کشورها وارد شده بودند که در این قسمت تحولاتی رخ داده که ما مسوول آن نیستیم. ما از تیر ماه جلوی ثبت سفارش خودرو را گرفتیم که از آن تاریخ تاکنون واردات خودرو ۲۶ درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل افزایش یافته است. “.

در این شرایط و در حالی که وزارت صنعت، معدن و تجارت با وجود اقدامات دنباله‌دار واردکنندگان خودرو همچنان از اجرای طرح ساماندهی واردات خودرو کوتاه نیامده است از بازار خودرو خبر می‌رسد که برخی واردکنندگان با هدف تحت فشار قرار دادن دولت عرضه خودروهای وارداتی به بازار را متوقف کرده‌اند. این در حالی است که در هشت ماهه نخست امسال واردات خودرو رشد ۲۶ درصدی نسبت به مدت مشابه سال گذشته داشته است و مشخص نیست واردکنندگان چرا از عرضه این محصولات به بازار خودداری می‌کنند. این وضعیت موجب رشد جهشی قیمت خودروهای وارداتی در یکی دو هفته اخیر شده است.
منبع: بهارنیوز

عرضه خودروهای وارداتی متوقف شد

ماجرا از تیر ماه امسال آغاز شد از وقتی که دولت تصمیم گرفت با توجه به رشد شدید واردات خودرو در سه ماهه نخست امسال، واردات این محصول را ساماندهی کند. در نتیجه وزارت صنعت، معدن و تجارت از تیر ماه امسال ثبت سفارش جدید برای واردات خودرو را متوقف کرد و همزمان دستورالعمل جدید ساماندهی واردات خودرو در هیات دولت پیگیری شد تا تصویب و ابلاغ شود. با این حال این اقدامات دولت به مذاق برخی واردکنندگان خودرو خوش نیامد تا جایی که انجمن واردکنندگان خودرو از معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت و رییس سازمان توسعه تجارت شکایت کرده و مدعی دریافت ضرر و زیان چند ۱۰ میلیارد تومانی از این سازمان شده‌اند.

همچنین برخی واردکنندگان خودرو نیز اقدام به وارد کردن فشار رسانه‌ای به دولت کرده و در سلسله اظهاراتی عنوان کردند که به دلیل توقف ثبت سفارش، واردات خودرو متوقف شده و قیمت این محصولات افزایش خواهد یافت. این اظهارات در حالی است که تنها ثبت سفارش جدید برای واردات خودرو متوقف شده و واردات این محصول از محل ثبت سفارش‌های پیشین همچنان در حال انجام است. در این زمینه مجتبی خسروتاج – رییس سازمان توسعه تجارت، نیز در نشست خبری اخیر خود تاکید کرد:” در هشت ماهه امسال ۵۴ هزار دستگاه خودرو به کشور وارد شده که این رقم نسبت به مدت مشابه سال گذشته حدود ۲۶ درصد یعنی ۹۰۰۰ دستگاه افزایش داشته است”.

وی همچنین با اشاره به اظهارات برخی واردکنندگان مبنی بر توقف چند هزار دستگاه خودرو در گمرک، اظهار کرد:” اگر اکنون خودروهای بسیاری در گمرکات مانده مشکل ما نیست چرا که واردکنندگان این خودروها قبل از واردات ثبت سفارش را انجام نداده‌اند. همچنین شاید ۵۰ درصد خودروهایی که در گمرک مانده‌اند برای ترانزیت به مقصد عراق و سایر کشورها وارد شده بودند که در این قسمت تحولاتی رخ داده که ما مسوول آن نیستیم. ما از تیر ماه جلوی ثبت سفارش خودرو را گرفتیم که از آن تاریخ تاکنون واردات خودرو ۲۶ درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل افزایش یافته است. “.

در این شرایط و در حالی که وزارت صنعت، معدن و تجارت با وجود اقدامات دنباله‌دار واردکنندگان خودرو همچنان از اجرای طرح ساماندهی واردات خودرو کوتاه نیامده است از بازار خودرو خبر می‌رسد که برخی واردکنندگان با هدف تحت فشار قرار دادن دولت عرضه خودروهای وارداتی به بازار را متوقف کرده‌اند. این در حالی است که در هشت ماهه نخست امسال واردات خودرو رشد ۲۶ درصدی نسبت به مدت مشابه سال گذشته داشته است و مشخص نیست واردکنندگان چرا از عرضه این محصولات به بازار خودداری می‌کنند. این وضعیت موجب رشد جهشی قیمت خودروهای وارداتی در یکی دو هفته اخیر شده است.
منبع: بهارنیوز

دو مسیر فراروی دیپلماسی ایران

ابوالحسن شاکری رحیمی
روزنامه بهار
خاورمیانه از دیرباز منطقه بحران زا و خبرساز بوده و در چند سال اخیر هم موضوعات مختلف آن سرتیتر اکثر رسانه‌ها و اخبار جهان را تشکیل داده است. به راستی چرا این منطقه تا این‌اندازه محل تنش و درگیری است؟ منطقه‌ای که خاستگاه تمدنها و مذاهب بزرگ بوده است و فرهنگ‌های رنگارنگ، تاریخ این منطقه را مزین کرده است چرا باید این چنین خشن و بحران زا در جهان ظاهر شود؟

یک نگاه اجمالی وتیتروار به موضوعات بحرانی خاورمیانه کرده و دو کشور کلیدی این منطقه، یعنی ایران و عربستان را مورد بررسی و آینده پژوهی قرار می‌دهیم. این دو کشور در لایه داخلی، در فرهنگ و هویت متفاوت ولی دارای یک دین مشترک و در لایه خارجی دو نگاه و دیدگاه متفاوت در سیاست خارجی و قدرت‌های فرامنطقه‌ای را به نمایش می‌گذارند که اکثرتحلیل گران خارج منطقه‌ای و منطقه‌ای، این سیاست‌ها را بیشتر سیاست‌های رقابتی بین دو کشور در منطقه می‌دانند. به طور اجمالی موارد زیر موضوعات رقابتی سیاست‌های خارجی این دوکشور است که عنوان می‌شود:

۱-در جنگ داخلی یمن جنگ نیابتی بین حوثی‌های طرفدار ایران و اتئلاف نیروهای عربی به رهبری عربستان
۲-در عراق دولت شیعه‌ی مورد حمایت ایران و حمایت ضمنی عربستان از نیروهای ضد ایران و‌ترغیب دولت مرکزی به دشمنی با ایران
۳-در جنگ داخلی سوریه دولت مرکزی اسد در حمایت ایران و متحدان و عربستان در حمایت از نیروهای مخالف اسد
۴-در لبنان در چند روز اخیر استعفای عجیب سعد حریری را نیز رقابت پنهانی حزب الله لبنان با حمایت ایران و نخست وزیر لبنان، متحد پنهانی عربستان
۵-در قطر باز حمایت ضمنی دولت ایران از دولت قطر و محاصره عربستان و سکوت مجامع بین‌المللی.
۶-ایجاد اتحاد عربی به رهبری عربستان در منطقه و ایجاد اتئلاف منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ایران در حل مسائل منطقه.
و در آخر آشکار شدن ارتباط اسرائیل با عربستان که ایران هم موضعش در مورد اسرائیل کاملا آشکار است. با نگاهی گذرا به مواضع و عملکرد دو کشور در این موضوعات دو نتیجه حادث می‌شود:
در نگاه اول با بررسی این موضوعات می‌توان گفت، ایران در اکثر این بحران‌ها حمایت از دولت‌های مرکزی کشورها را مد نظر داشته و سیاستش بیشتر موازنه در تهدید بوده است و ائتلاف فرامنطقه‌ای ایران نیز در دفاع از تهدید فرامنطقه‌ای عربستان با غرب شکل گرفته است. در نقطه مقابل، عربستان در سیاست خارجی خود بیشتر گروه‌های غیر دولتی را نشانه گرفته، عملکردش تهاجمی بوده و سعی در تحمیل تهدید داشته تا موازنه تهدید.
عربستان در اکثر این موضوعات حمایت غرب و متحدانش را داشته و این حمایت‌ها در بعضی جاها مثل قطرآشکار و در بعضی‌ها مثل یمن موضع سکوت بوده است ولی ایران در هر کدام از این موضوعات به نوعی به موضوع نقض برجام ربط داده شده و مورد حمله لفظی و تحریم اقتصادی غرب و متحدانش قرار گرفته است.
با سفر ۱۲ روزه ‌ترامپ و توجه ویژه به منطقه آسیای جنوب شرقی به نظر می‌رسد آمریکا هم در مسئله خاورمیانه تغییر استراتژی داده و خاورمیانه از اولویت اول در سیاست‌های اجرایی آمریکا خارج شده و منطقه آسیای جنوب شرقی و مطالبات محور‌ترانس پاسفیک اولویت اول در استراتژی جدید آمریکا است.
با این داده‌ها و این رفتارها و هم چنین احتمال تغییر استراتژی آمریکا در قبال خاورمیانه و اخیرا حذف فیزیکی داعش و هم چنین از طرفی دیگر، با بررسی حرکت شتابان عربستان در اصلاحات داخلی و اقتصادی بنظر می‌رسد عربستان سیگنال‌های این تغییر استراتژی آمریکا را درک کرده و سعی در انطباق خود با خاورمیانه جدید و قرار گیری در پازل جهانی شدن به عنوان یک بازیگر مهم است.
عربستان بعد از اصلاحات محمدبن سلمان که بیشتر از اتاق‌های فکر مشاوره‌ای از غرب نشات می‌گیرد مسیری را می‌پیماید که براساس آن با کاستن از نگاه تهاجمی در سیاست خارجی چند سال اخیر خود به سمتی پیش می‌رود که بیش از پیش به طرف سیاست‌های موازنه امنیتی پیش خواهد رفت و بعد از آن به طرف موازنه در سیاست‌های رقابتی در حوزه اقتصاد و. . . کلا سعی در افزایش قدرت نرم خواهد داشت. هم چنین عربستان سعی دارد با اصلاحات داخلی و سیاست خارجی جدید مورد طبع نگاه جدید غرب به خاورمیانه قرار گیرد و بیشتر سیاست‌های اجرایی اخیر مخصوصا در موضوع سعد حریری، منحرف کردن افکار از حوزه داخلی به خارجی بود و سعی خواهد کرد دگردیسی آرامی داشته باشد. ایران قدرت منطقه‌ای دیگر در خاورمیانه که سیاست‌های تدافعی داشته همواره توسط غرب در سیاست بین‌المللی به عنوان کشوری با سیاست‌های تهاجمی به حساب آمده است. این نگاه که با سیاست تهاجمی قدرت فرامنطقه‌ای آمریکا که با مفهوم نقض روح برجام سعی داشته ایران را کاملا محدود کند، در تعارض است.
از سوی دیگر، حذف فیزیکی داعش از منطقه و حمایت روسیه از ایران و حمایت کم وبیش اتحادیه اروپا از برجام، ایران را در سیاست تدافعی خود پابرجاتر کرده است. با توجه به وضعیت کنونی، دو مسیر را می‌توان پیش‌بینی کرد.
مسیر اول: جمهوری اسلامی ایران، سیاست‌های تدافعی در منطقه را تبدیل به سیاست‌های تهاجمی کند و در عقب‌نشینی عربستان از سیاست خارجی و تمرکز بر سیاست داخلی، سعی کند تا قدرت برتر در منطقه با اولویت عقب راندن عربستان در منطقه باشد که البته ‌ترکیه هم چون همیشه سعی دارد پرسیتژی خشن از ایران به جهانیان معرفی کند درشریک نشان دادن ایران در بحرانهای منطقه کوتاهی نخواهد کرد.
مسیر دوم: ایران تغییر موضع داده و سیاست‌های خارجی در منطقه را در همین حد نگاه دارد و بیشتر از موضع دیپلماسی و مذاکره حتی با عربستان پیش برود و بیشتر برروی ساختارهای اقتصادی داخلی، تمرکز کند و از این راه پتانسیل‌های داخلی خود را در محوریت قرار کرده و در سیاست خارجی موازنه امتیتی و بعد رقابت‌های نرم مثل رقابت‌های اقتصادی را روی میز عملکردی خود قرار دهد.
با این استراتژی ایران می‌تواند برجام را پله‌ای برای عنوان کردن خود به عنوان کشوری با پرستیژ متعادل معرفی کند و نتیجتا این کشور خواهد توانست پله‌های قدرت از نوع دیگر را طی کند.
منبع: بهارنیوز

دو مسیر فراروی دیپلماسی ایران

ابوالحسن شاکری رحیمی
روزنامه بهار
خاورمیانه از دیرباز منطقه بحران زا و خبرساز بوده و در چند سال اخیر هم موضوعات مختلف آن سرتیتر اکثر رسانه‌ها و اخبار جهان را تشکیل داده است. به راستی چرا این منطقه تا این‌اندازه محل تنش و درگیری است؟ منطقه‌ای که خاستگاه تمدنها و مذاهب بزرگ بوده است و فرهنگ‌های رنگارنگ، تاریخ این منطقه را مزین کرده است چرا باید این چنین خشن و بحران زا در جهان ظاهر شود؟

یک نگاه اجمالی وتیتروار به موضوعات بحرانی خاورمیانه کرده و دو کشور کلیدی این منطقه، یعنی ایران و عربستان را مورد بررسی و آینده پژوهی قرار می‌دهیم. این دو کشور در لایه داخلی، در فرهنگ و هویت متفاوت ولی دارای یک دین مشترک و در لایه خارجی دو نگاه و دیدگاه متفاوت در سیاست خارجی و قدرت‌های فرامنطقه‌ای را به نمایش می‌گذارند که اکثرتحلیل گران خارج منطقه‌ای و منطقه‌ای، این سیاست‌ها را بیشتر سیاست‌های رقابتی بین دو کشور در منطقه می‌دانند. به طور اجمالی موارد زیر موضوعات رقابتی سیاست‌های خارجی این دوکشور است که عنوان می‌شود:

۱-در جنگ داخلی یمن جنگ نیابتی بین حوثی‌های طرفدار ایران و اتئلاف نیروهای عربی به رهبری عربستان
۲-در عراق دولت شیعه‌ی مورد حمایت ایران و حمایت ضمنی عربستان از نیروهای ضد ایران و‌ترغیب دولت مرکزی به دشمنی با ایران
۳-در جنگ داخلی سوریه دولت مرکزی اسد در حمایت ایران و متحدان و عربستان در حمایت از نیروهای مخالف اسد
۴-در لبنان در چند روز اخیر استعفای عجیب سعد حریری را نیز رقابت پنهانی حزب الله لبنان با حمایت ایران و نخست وزیر لبنان، متحد پنهانی عربستان
۵-در قطر باز حمایت ضمنی دولت ایران از دولت قطر و محاصره عربستان و سکوت مجامع بین‌المللی.
۶-ایجاد اتحاد عربی به رهبری عربستان در منطقه و ایجاد اتئلاف منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ایران در حل مسائل منطقه.
و در آخر آشکار شدن ارتباط اسرائیل با عربستان که ایران هم موضعش در مورد اسرائیل کاملا آشکار است. با نگاهی گذرا به مواضع و عملکرد دو کشور در این موضوعات دو نتیجه حادث می‌شود:
در نگاه اول با بررسی این موضوعات می‌توان گفت، ایران در اکثر این بحران‌ها حمایت از دولت‌های مرکزی کشورها را مد نظر داشته و سیاستش بیشتر موازنه در تهدید بوده است و ائتلاف فرامنطقه‌ای ایران نیز در دفاع از تهدید فرامنطقه‌ای عربستان با غرب شکل گرفته است. در نقطه مقابل، عربستان در سیاست خارجی خود بیشتر گروه‌های غیر دولتی را نشانه گرفته، عملکردش تهاجمی بوده و سعی در تحمیل تهدید داشته تا موازنه تهدید.
عربستان در اکثر این موضوعات حمایت غرب و متحدانش را داشته و این حمایت‌ها در بعضی جاها مثل قطرآشکار و در بعضی‌ها مثل یمن موضع سکوت بوده است ولی ایران در هر کدام از این موضوعات به نوعی به موضوع نقض برجام ربط داده شده و مورد حمله لفظی و تحریم اقتصادی غرب و متحدانش قرار گرفته است.
با سفر ۱۲ روزه ‌ترامپ و توجه ویژه به منطقه آسیای جنوب شرقی به نظر می‌رسد آمریکا هم در مسئله خاورمیانه تغییر استراتژی داده و خاورمیانه از اولویت اول در سیاست‌های اجرایی آمریکا خارج شده و منطقه آسیای جنوب شرقی و مطالبات محور‌ترانس پاسفیک اولویت اول در استراتژی جدید آمریکا است.
با این داده‌ها و این رفتارها و هم چنین احتمال تغییر استراتژی آمریکا در قبال خاورمیانه و اخیرا حذف فیزیکی داعش و هم چنین از طرفی دیگر، با بررسی حرکت شتابان عربستان در اصلاحات داخلی و اقتصادی بنظر می‌رسد عربستان سیگنال‌های این تغییر استراتژی آمریکا را درک کرده و سعی در انطباق خود با خاورمیانه جدید و قرار گیری در پازل جهانی شدن به عنوان یک بازیگر مهم است.
عربستان بعد از اصلاحات محمدبن سلمان که بیشتر از اتاق‌های فکر مشاوره‌ای از غرب نشات می‌گیرد مسیری را می‌پیماید که براساس آن با کاستن از نگاه تهاجمی در سیاست خارجی چند سال اخیر خود به سمتی پیش می‌رود که بیش از پیش به طرف سیاست‌های موازنه امنیتی پیش خواهد رفت و بعد از آن به طرف موازنه در سیاست‌های رقابتی در حوزه اقتصاد و. . . کلا سعی در افزایش قدرت نرم خواهد داشت. هم چنین عربستان سعی دارد با اصلاحات داخلی و سیاست خارجی جدید مورد طبع نگاه جدید غرب به خاورمیانه قرار گیرد و بیشتر سیاست‌های اجرایی اخیر مخصوصا در موضوع سعد حریری، منحرف کردن افکار از حوزه داخلی به خارجی بود و سعی خواهد کرد دگردیسی آرامی داشته باشد. ایران قدرت منطقه‌ای دیگر در خاورمیانه که سیاست‌های تدافعی داشته همواره توسط غرب در سیاست بین‌المللی به عنوان کشوری با سیاست‌های تهاجمی به حساب آمده است. این نگاه که با سیاست تهاجمی قدرت فرامنطقه‌ای آمریکا که با مفهوم نقض روح برجام سعی داشته ایران را کاملا محدود کند، در تعارض است.
از سوی دیگر، حذف فیزیکی داعش از منطقه و حمایت روسیه از ایران و حمایت کم وبیش اتحادیه اروپا از برجام، ایران را در سیاست تدافعی خود پابرجاتر کرده است. با توجه به وضعیت کنونی، دو مسیر را می‌توان پیش‌بینی کرد.
مسیر اول: جمهوری اسلامی ایران، سیاست‌های تدافعی در منطقه را تبدیل به سیاست‌های تهاجمی کند و در عقب‌نشینی عربستان از سیاست خارجی و تمرکز بر سیاست داخلی، سعی کند تا قدرت برتر در منطقه با اولویت عقب راندن عربستان در منطقه باشد که البته ‌ترکیه هم چون همیشه سعی دارد پرسیتژی خشن از ایران به جهانیان معرفی کند درشریک نشان دادن ایران در بحرانهای منطقه کوتاهی نخواهد کرد.
مسیر دوم: ایران تغییر موضع داده و سیاست‌های خارجی در منطقه را در همین حد نگاه دارد و بیشتر از موضع دیپلماسی و مذاکره حتی با عربستان پیش برود و بیشتر برروی ساختارهای اقتصادی داخلی، تمرکز کند و از این راه پتانسیل‌های داخلی خود را در محوریت قرار کرده و در سیاست خارجی موازنه امتیتی و بعد رقابت‌های نرم مثل رقابت‌های اقتصادی را روی میز عملکردی خود قرار دهد.
با این استراتژی ایران می‌تواند برجام را پله‌ای برای عنوان کردن خود به عنوان کشوری با پرستیژ متعادل معرفی کند و نتیجتا این کشور خواهد توانست پله‌های قدرت از نوع دیگر را طی کند.
منبع: بهارنیوز

نه «لات» و نه «روانگردان»

رضا صادقیان- روزنامه بهار
طی روزهای اخیر سخنگوی قوه‌قضاییه و یکی از نمایندگان مجلس با ادبیاتی حاشیه‌ساز رئیس دولت نهم و دهم را خطاب قرار داده‌اند، اولی ایشان را فردی که زبانش «هرز» شده نامیده وحتی تلویحا او را به افراد «لات» تشبیه نمود و دومی از کلمه «روانگردان» جهت وصف حالات رئیس جمهور سابق استفاده کرد. به نظر نمی‌رسد کسی از میان سیاست‌مداران سراسر دنیا رئیسان پیشین و یا فعلی نهادهای قضایی، قانون‌گذاری و مجریه را با گفتاری چنین بنوازند، آنچه می‌توان از موضع‌گیری‌های آنان در رسانه‌های عمومی برداشت کرد انتقادهای بی‌تعارف و صریح درباره عملکرد دولت‌مردان است و نه به کار گرفتن کلمات خاص.لات خواندن و یا روانگردان معرفی کردن یک چهره سیاسی که دست بر قضا به مدت هشت سال سکان هدایت قوه مجریه را در اختیار داشته و هم اکنون نیز عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و در جلسات این مجمع حضور مستمر دارد، از سوی هیچ شخصیتی شایسته نیست. در اینجا مسئله تنها رعایت حال شخصیت سیاسی و مدیر سابق نیست. دامنه این شیوه سخن گفتن به یک فرد، جریان و یا چهره سیاسی ختم نمی‌گردد.

نمی‌توان توقع داشت این عبارت را درباره افراد سیاسی و مدیران ارشد استفاده کرد و به عواقب آن در اجتماع و واکنش‌های مردم دقت نکرد. اگر نقدی به احمدی‌نژاد و یا هر کدام از چهره‌های سیاسی و قدرت‌مدار در ساختار دولت و یا بیرون از این نهاد وارد باشد، انتقاد به کارنامه آنان و سیاست‌های اجرا شده در دوران مدیریت آنها است، مسئله هیچ‌گاه شخصی نبوده و نیست. طی سال‌های اخیر نشریات نزدیک به جریان اصلاح‌طلب انتقادهای بسیاری را به دولت نهم و دهم منتشر کردند، نقدهایی که گاه رفتارهای خاص رئیس دولت را نیز شامل می‌شد. نقدهایی دیگری هم در میان بود، از جمله در حوزه‌های اقتصاد سیاسی تا مسائل مرتبط با فرهنگ و اقتصاد و کوچک شدن سبد خانوار و. . . به عبارتی دغدغه اصلی آن نقدها بازخوانی کارنامه دولت در بخش‌های مختلف بوده و هست.

آن انتقادها از منظر به رسمیت شناختن جایگاه حقوقی احمدی‌نژاد در همان دوره هشت ساله انجام می‌شد، دریچه نگاه به رنگ کفش و یا خصوصیات شخصی رئیس دولت در میان نقدها نبود و یا اگر بود مورد توجه منتقدان سیاست‌های اقتصادی دولت قرار نمی‌گرفت. با نگاهی به انتقادهایی که شخص حسن روحانی از فردای قدرت گرفتن احمدی‌نژاد به صورت رسانه‌ای و با نوشتن کتاب خاطرات مطرح کرد، انتقاد از نحوه نگرش ایشان به دستگاه دیپلماسی، سیاست خارجی و نادیده گرفتن تاثیر منفی-مثبت قدرت‌های خارجی در مسئله‌ی هسته‌ای بود. در این نگاه جایی برای شخصی نگری نبوده و نیست.

همین نگرش را می‌توان در میان انتقادات گسترده اصلاح‌طلبان به سیاست‌های دولت نهم و دهم مشاهده کرد.  به نظر می‌رسد تا زمانی که کارنامه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دولت‌های نهم و دهم به صورت شفاف و نه افشاگرانه از سوی کارشناسان مورد بازخوانی قرار نگیرد، با چنین واکنش‌هایی روبرو هستیم. هنگامی که مسئله نقد را به نفی و رد شخصیت هر انسانی خلاصه کنیم، لاجرم با چنین رفتارهای دنباله‌داری در حوزه عمومی مواجه می‌شویم.نیازی به سخنان ساختارشکن و حمله‌های شخصی نیست، چنانچه کارنامه دولت سابق براساس گزارش‌های سازمان‌های رسمی، از جمله گزارش‌های کمیسیون اقتصادی مجلس نهم و دهم، دیوان محاسبات و دیوان عدالت اداری صورت پذیرد، شاهد چنین برون‌دادهایی در گفتارهای مسولان و رسانه‌ها نخواهیم بود. شاید حمله به شخصیت‌های سیاسی و نفی شخصیت آنان با ادبیات چالشی نقش آب سردی بر دل عده‌ای و آن هم برای مدتی کوتاه را بازی کند، ولی سرانجامی خوش و دستاوردی در جهت بازخوانی سیاست‌های دولت‌های گذشته به همراه نخواهد داشت. مسئله را با نقد واقعی و بدون تعارف سیاست‌های کلان دولت نهم و دهم آغاز کنید و نه تند و تیز سخن گفتن.
منبع: بهارنیوز

نه «لات» و نه «روانگردان»

رضا صادقیان- روزنامه بهار
طی روزهای اخیر سخنگوی قوه‌قضاییه و یکی از نمایندگان مجلس با ادبیاتی حاشیه‌ساز رئیس دولت نهم و دهم را خطاب قرار داده‌اند، اولی ایشان را فردی که زبانش «هرز» شده نامیده وحتی تلویحا او را به افراد «لات» تشبیه نمود و دومی از کلمه «روانگردان» جهت وصف حالات رئیس جمهور سابق استفاده کرد. به نظر نمی‌رسد کسی از میان سیاست‌مداران سراسر دنیا رئیسان پیشین و یا فعلی نهادهای قضایی، قانون‌گذاری و مجریه را با گفتاری چنین بنوازند، آنچه می‌توان از موضع‌گیری‌های آنان در رسانه‌های عمومی برداشت کرد انتقادهای بی‌تعارف و صریح درباره عملکرد دولت‌مردان است و نه به کار گرفتن کلمات خاص.لات خواندن و یا روانگردان معرفی کردن یک چهره سیاسی که دست بر قضا به مدت هشت سال سکان هدایت قوه مجریه را در اختیار داشته و هم اکنون نیز عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و در جلسات این مجمع حضور مستمر دارد، از سوی هیچ شخصیتی شایسته نیست. در اینجا مسئله تنها رعایت حال شخصیت سیاسی و مدیر سابق نیست. دامنه این شیوه سخن گفتن به یک فرد، جریان و یا چهره سیاسی ختم نمی‌گردد.

نمی‌توان توقع داشت این عبارت را درباره افراد سیاسی و مدیران ارشد استفاده کرد و به عواقب آن در اجتماع و واکنش‌های مردم دقت نکرد. اگر نقدی به احمدی‌نژاد و یا هر کدام از چهره‌های سیاسی و قدرت‌مدار در ساختار دولت و یا بیرون از این نهاد وارد باشد، انتقاد به کارنامه آنان و سیاست‌های اجرا شده در دوران مدیریت آنها است، مسئله هیچ‌گاه شخصی نبوده و نیست. طی سال‌های اخیر نشریات نزدیک به جریان اصلاح‌طلب انتقادهای بسیاری را به دولت نهم و دهم منتشر کردند، نقدهایی که گاه رفتارهای خاص رئیس دولت را نیز شامل می‌شد. نقدهایی دیگری هم در میان بود، از جمله در حوزه‌های اقتصاد سیاسی تا مسائل مرتبط با فرهنگ و اقتصاد و کوچک شدن سبد خانوار و. . . به عبارتی دغدغه اصلی آن نقدها بازخوانی کارنامه دولت در بخش‌های مختلف بوده و هست.

آن انتقادها از منظر به رسمیت شناختن جایگاه حقوقی احمدی‌نژاد در همان دوره هشت ساله انجام می‌شد، دریچه نگاه به رنگ کفش و یا خصوصیات شخصی رئیس دولت در میان نقدها نبود و یا اگر بود مورد توجه منتقدان سیاست‌های اقتصادی دولت قرار نمی‌گرفت. با نگاهی به انتقادهایی که شخص حسن روحانی از فردای قدرت گرفتن احمدی‌نژاد به صورت رسانه‌ای و با نوشتن کتاب خاطرات مطرح کرد، انتقاد از نحوه نگرش ایشان به دستگاه دیپلماسی، سیاست خارجی و نادیده گرفتن تاثیر منفی-مثبت قدرت‌های خارجی در مسئله‌ی هسته‌ای بود. در این نگاه جایی برای شخصی نگری نبوده و نیست.

همین نگرش را می‌توان در میان انتقادات گسترده اصلاح‌طلبان به سیاست‌های دولت نهم و دهم مشاهده کرد.  به نظر می‌رسد تا زمانی که کارنامه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دولت‌های نهم و دهم به صورت شفاف و نه افشاگرانه از سوی کارشناسان مورد بازخوانی قرار نگیرد، با چنین واکنش‌هایی روبرو هستیم. هنگامی که مسئله نقد را به نفی و رد شخصیت هر انسانی خلاصه کنیم، لاجرم با چنین رفتارهای دنباله‌داری در حوزه عمومی مواجه می‌شویم.نیازی به سخنان ساختارشکن و حمله‌های شخصی نیست، چنانچه کارنامه دولت سابق براساس گزارش‌های سازمان‌های رسمی، از جمله گزارش‌های کمیسیون اقتصادی مجلس نهم و دهم، دیوان محاسبات و دیوان عدالت اداری صورت پذیرد، شاهد چنین برون‌دادهایی در گفتارهای مسولان و رسانه‌ها نخواهیم بود. شاید حمله به شخصیت‌های سیاسی و نفی شخصیت آنان با ادبیات چالشی نقش آب سردی بر دل عده‌ای و آن هم برای مدتی کوتاه را بازی کند، ولی سرانجامی خوش و دستاوردی در جهت بازخوانی سیاست‌های دولت‌های گذشته به همراه نخواهد داشت. مسئله را با نقد واقعی و بدون تعارف سیاست‌های کلان دولت نهم و دهم آغاز کنید و نه تند و تیز سخن گفتن.
منبع: بهارنیوز

چرا مقدسات خرج احمدی نژاد شد؟

گروه سیاسی: محمدعلی ابطحی فعال سیاسی اصلاح طلب ضمن تاکید بر اینکه حق طبیعی هر شخصیت سیاسی، فرهنگی، علمی است که در دوران انتخابات و بعد از آن از یک فرد حمایت کند، گفت: مشکلی که امروز جامعه با آن درگیر شده است و امثال آقای مصباح باید به آن پاسخ دهند این است که چرا از احمدی نژاد به صورت فردی و مستقیم حمایت نکرده و نظر خود را بیان نکردند؟ به جای آن شاهد بودیم که از امام زمان و مقدسات دینی هزینه کردند.

* وقتی به آن صورت و با هزینه کردن مقدسات دینی از احمدی نژاد حمایت کردند، اکنون اعلام انحراف داشتن او به همان پشتوانه های اعتقادی آسیب می زند. به هر حال بخشی از جامعه به خاطر مصاحبه و سخنرانی های عقیدتی همین چهره ها از احمدی نژاد حمایت کردند.

* این شجاعت است که وقتی کسی انحراف پیدا می کند، حامیان او اعلام کنند که منحرف شده اما ما اعتقاد داریم که احمدی نژاد امروز منحرف نشده و از بدو ورود و شروع جریان احمدی نژاد در درون آن ها وجود داشته است.

*مبانی اعتقادی نباید پشتوانه حمایت از افراد باشد، قبلا در انتخابات مجلس هفتم نیز شاهد نقل و قول هایی از سوی برخی بودیم. در ماجرای احمدی نژاد نیز بارها به این شیوه عمل شد و همه این ها تنها به دین و اعتقادات مردم آسیب می زند. امیدواریم که آقای احمدی نژاد عبرتی باشد تا جریانات سیاسی و اعتقادی یا شخصیت های فرهنگی و مذهبی نظرات فردی خود را بیان کرده و از مسایل اعتقادی و ملی برای حمایت از افراد استفاده نکنند.

*{ آیا توجیه عدم حمایت از احمدی نژاد بعد از مشاهده انحراف او می تواند از آسیبی که با این شیوه به اعتقادات جامعه وارد می شود، بکاهد؟} من معتقد هستم که وقتی از یک فرد در ذهن جامعه یک فرد اعتقادی بسازیم، اعلام انحراف او آسیب جدی به مبانی اعتقادی مردم می زد. این توجیه نه تنها رفتار حامیان احمدی نژاد را در نظر افکار عمومی پذیرفته نمی کند بلکه آسیب بیشتری وارد می کند زیرا برای یک فرد تقدس زایی کرده و بعد با اعلام انحراف همان انسان مقدس، مخاطبان خود را به سوی بی اعتقادی سوق داده اند. در عین حال اکنون زمان گذشته و چاره ای برای جبران نیست. این اشتباه را زمانی باید انجام نمی دانند که از احمدی نژاد یک چهره مقدس می ساختند. دفاع از هر فرد سیاسی حق همه اشخاص است اما استفاده از پشتوانه های مذهبی و ملی برای حمایت از هیچ فردی پذیرفته نیست.

**{آیا شیوه مورد اشاره در حمایت از سیاسیون موجب کاهش اثرگذاری علما و چهره های شاخص مذهبی در جامعه می شود یا خیر؟} این موضوع دیگر کاملا مشخص است و نیازی به گفتن نیست.
منبع: بهارنیوز

چرا مقدسات خرج احمدی نژاد شد؟

گروه سیاسی: محمدعلی ابطحی فعال سیاسی اصلاح طلب ضمن تاکید بر اینکه حق طبیعی هر شخصیت سیاسی، فرهنگی، علمی است که در دوران انتخابات و بعد از آن از یک فرد حمایت کند، گفت: مشکلی که امروز جامعه با آن درگیر شده است و امثال آقای مصباح باید به آن پاسخ دهند این است که چرا از احمدی نژاد به صورت فردی و مستقیم حمایت نکرده و نظر خود را بیان نکردند؟ به جای آن شاهد بودیم که از امام زمان و مقدسات دینی هزینه کردند.

* وقتی به آن صورت و با هزینه کردن مقدسات دینی از احمدی نژاد حمایت کردند، اکنون اعلام انحراف داشتن او به همان پشتوانه های اعتقادی آسیب می زند. به هر حال بخشی از جامعه به خاطر مصاحبه و سخنرانی های عقیدتی همین چهره ها از احمدی نژاد حمایت کردند.

* این شجاعت است که وقتی کسی انحراف پیدا می کند، حامیان او اعلام کنند که منحرف شده اما ما اعتقاد داریم که احمدی نژاد امروز منحرف نشده و از بدو ورود و شروع جریان احمدی نژاد در درون آن ها وجود داشته است.

*مبانی اعتقادی نباید پشتوانه حمایت از افراد باشد، قبلا در انتخابات مجلس هفتم نیز شاهد نقل و قول هایی از سوی برخی بودیم. در ماجرای احمدی نژاد نیز بارها به این شیوه عمل شد و همه این ها تنها به دین و اعتقادات مردم آسیب می زند. امیدواریم که آقای احمدی نژاد عبرتی باشد تا جریانات سیاسی و اعتقادی یا شخصیت های فرهنگی و مذهبی نظرات فردی خود را بیان کرده و از مسایل اعتقادی و ملی برای حمایت از افراد استفاده نکنند.

*{ آیا توجیه عدم حمایت از احمدی نژاد بعد از مشاهده انحراف او می تواند از آسیبی که با این شیوه به اعتقادات جامعه وارد می شود، بکاهد؟} من معتقد هستم که وقتی از یک فرد در ذهن جامعه یک فرد اعتقادی بسازیم، اعلام انحراف او آسیب جدی به مبانی اعتقادی مردم می زد. این توجیه نه تنها رفتار حامیان احمدی نژاد را در نظر افکار عمومی پذیرفته نمی کند بلکه آسیب بیشتری وارد می کند زیرا برای یک فرد تقدس زایی کرده و بعد با اعلام انحراف همان انسان مقدس، مخاطبان خود را به سوی بی اعتقادی سوق داده اند. در عین حال اکنون زمان گذشته و چاره ای برای جبران نیست. این اشتباه را زمانی باید انجام نمی دانند که از احمدی نژاد یک چهره مقدس می ساختند. دفاع از هر فرد سیاسی حق همه اشخاص است اما استفاده از پشتوانه های مذهبی و ملی برای حمایت از هیچ فردی پذیرفته نیست.

**{آیا شیوه مورد اشاره در حمایت از سیاسیون موجب کاهش اثرگذاری علما و چهره های شاخص مذهبی در جامعه می شود یا خیر؟} این موضوع دیگر کاملا مشخص است و نیازی به گفتن نیست.
منبع: بهارنیوز

اصلاح‌طلبان سکوت نمی‌کنند

محمد نعیمی‌پور درباره این که همانطور که سکوت اصولگریان در برابر احمدی‌نژاد قابل قبول نیست اصلاح‌طلبان هم نباید در برابر وعده‌های رئیس‌جمهور سکوت کنند، گفت: معتقدم اصلاح‌طلبان در برابر رئیس‌جمهور و وعده‌هایی که در زمان انتخابات داده است، سکوت نکرده‌اند. وی ادامه داد: ملاحظه کنید در همین سفر سیستان و بلوچستان که اخیرا انجام شد، اصلاح‌طلبان مطالبات خود را بیان کردند .

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب ادامه داد: اصلاح‌طلبان مطالبات و موضوعات خود را در فازهای مختلف مطرح کرده‌اند و سکوتی هم نداشته‌اند.

وی تاکید کرد: باید مراقب باشیم تحت تاثیر احساسات و یا اقدامات نسجیده قرار نگریم، ما باید مطالبه‌گری و نقد داشته باشیم اما این موضع نباید باعث تضیف دولت روحانی و کابینه شود. نعیمی‌پور خاطرنشان کرد: نباید به با دولت گونه‌ای برخورد کنیم که نتیجه‌اش تعضیف موقعیت اصلاح‌طلبان باشد. وی در پاسخ به این سوال که چرا اصولگرایان در برابر رفتارهای ساختارشکنانه احمدی‌نژاد سکوت کرده‌اند، عنوان کرد: بهتر است اصلاح‌طلبان وارد این دیالوگ‌ها  نشوند.
منبع: بهارنیوز

اصلاح‌طلبان سکوت نمی‌کنند

محمد نعیمی‌پور درباره این که همانطور که سکوت اصولگریان در برابر احمدی‌نژاد قابل قبول نیست اصلاح‌طلبان هم نباید در برابر وعده‌های رئیس‌جمهور سکوت کنند، گفت: معتقدم اصلاح‌طلبان در برابر رئیس‌جمهور و وعده‌هایی که در زمان انتخابات داده است، سکوت نکرده‌اند. وی ادامه داد: ملاحظه کنید در همین سفر سیستان و بلوچستان که اخیرا انجام شد، اصلاح‌طلبان مطالبات خود را بیان کردند .

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب ادامه داد: اصلاح‌طلبان مطالبات و موضوعات خود را در فازهای مختلف مطرح کرده‌اند و سکوتی هم نداشته‌اند.

وی تاکید کرد: باید مراقب باشیم تحت تاثیر احساسات و یا اقدامات نسجیده قرار نگریم، ما باید مطالبه‌گری و نقد داشته باشیم اما این موضع نباید باعث تضیف دولت روحانی و کابینه شود. نعیمی‌پور خاطرنشان کرد: نباید به با دولت گونه‌ای برخورد کنیم که نتیجه‌اش تعضیف موقعیت اصلاح‌طلبان باشد. وی در پاسخ به این سوال که چرا اصولگرایان در برابر رفتارهای ساختارشکنانه احمدی‌نژاد سکوت کرده‌اند، عنوان کرد: بهتر است اصلاح‌طلبان وارد این دیالوگ‌ها  نشوند.
منبع: بهارنیوز

دانشگاه باید رویه‌ اداره کشور را نقد کند

غلامرضا ظریفیان درباره گزارش ۱۰۰ روزه رییس‌جمهور در بخش اقدامات دولت در حوزه دانشگاه‌ها، اظهار کرد: موضع رییس‌جمهور درباره احیای روز ۱۶ آذر در دانشگاه‌ها کاملا بیان دقیقی است.۱۶ آذر نماد دفاع از آزادی، استقلال و مبارزه با زیاده‌خواهی ابرقدرت‌هاست و با وجود آنکه دولت نهم و دهم شعارهای بسیار انقلابی داده و ادعای مبارزه با استکبار داشت اما به دلیل بالا رفتن هزینه‌های برگزاری مراسم ۱۶ آذر برای دانشجویان، این مراسم رو به افول رفت.

وی افزود: در همین زمان شاهد پدیده شوم ستاره‌دار شدن دانشجویان بودیم و همین عوامل متاسفانه موجب شد که مراسم روز ۱۶ آذر در دانشگاه‌ها کمتر برگزار شود و فقط در برخی دانشگاه‌ها به صورت محدود این مراسم برگزار شد اما در دولت اول روحانی مخصوصا در سال گذشته یکی از پرطنین‌ترین برنامه‌های ۱۶ آذر را در سراسر کشور داشتیم و همه دانشجویان با سلایق مختلف سیاسی وارد صحنه شده و حتی منتقدین رییس‌جمهور با کمال آزادی و امنیت دیدگاه‌های خود را مطرح کردند. در واقع ما شاهدیم که بار دیگر مراسم ۱۶ آذر به صورت جدی احیا شد.

این عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها در بخش دیگری از اظهارات خود با بیان اینکه دانشگاه‌ها تحولات بزرگی در حوزه کارکردی سپری کرده‌اند، گفت: در یک دوره‌ای نقش دانشگاه، آموزش بود سپس به این کارکرد، تحقیقات و پژوهش هم اضافه شد و در مرحله بعد هم دانشگاه وارد عرصه کارآفرینی و ایجاد ارزش افزوده شد. امروز یکی دیگر از کارکردهای دانشگاه، فهم و درک علمی مسائل جامعه و تلاش برای حل آن مسائل از شیوه‌های علمی است. در واقع نسل چهارم دانشگاه‌ها را باید دانشگاه جامعه‌محور نامید.

ظریفیان گفت: دانشگاه حق دارد که در مسائل اجتماعی و سیاسی، جامعه را رصد کند و به نقد مشفقانه برای اصلاح رویه‌ها بپردازد. سیاست به معنای چگونگی بهتر تدبیر امور در جامعه بوده و دانشگاه باید در این حوزه هم فعال باشد. از سویی دانشگاه باید دنبال حل مسائل جامعه باشد زیرا یکی از کارویژه‌های دانشگاه، نقد رویه‌های موجود برای اصلاح آنهاست. این فعال سیاسی در پایان افزود: بنابراین باید دانشگاه بدون نگرانی از برخورد امنیتی این نقش خود را ایفا کند زیرا اگر دانشگاه بتواند این نقش خود را به خوبی ایفا کند، جامعه هم به نقدها توجه کرده و در مجموع به اصلاح رویه‌های ناکارآمد جامعه کمک می‌شود.
منبع: بهارنیوز