دیدنی های شهر بوردو (BORDEAUX)، فرانسه (+عکس)

هزینه‌ی یک اتاق دو‌تخته در یک هتل معمولی یک یا دو ستاره در بوردو، از شبی ۵۰ یورو شروع می‌شود و همین طور بالاتر می‌رود.

پول‌نیوز – بوردو شهری بندری است که در کنار رود گارون (Garonne) در جنوب غربی فرانسه قرار دارد. بخش تاریخی شهر بوردو به عنوان مجموعه‌ای از آثار معماری شهری بی‌نظیر از قرن هجدهم، به عنوان میراث جهانی یونسکو انتخاب شده است.

دیدنی های شهر بوردو (BORDEAUX)، فرانسه (+عکس)

بوردو یک شهر لوکس و پرزرق و برق است. در گوشه و کنار آن، رستوران‌ها، کافه‌ها و مراکز خرید مجللی دیده می‌شود. بنابراین توقع نداشته باشید که سفر به بوردو برایتان ارزان تمام شود. اما با همه‌ی این حرف‌ها، این منطقه یکی از زیباترین و دیدنی‌ترین بخش‌های فرانسه است که ارزش هزینه کردن دارد.

دیدنی های شهر بوردو (BORDEAUX)، فرانسه (+عکس)

هزینه‌های معمول

هزینه‌ی اقامت در هاستل‌ها

شهر بوردو هیچ هاستلی ندارد. همین مسئله نشان از لوکس بودن این شهر است. ارزان‌ترین مکان‌ها برای اقامت در بوردو، هتل‌های ارزان‌قیمت هستند.

دیدنی های شهر بوردو (BORDEAUX)، فرانسه (+عکس)

هزینه‌ی اقامت در هتل‌های ارزان‌قیمت

هزینه‌ی یک اتاق دو‌تخته در یک هتل معمولی یک یا دو ستاره در بوردو، از شبی ۵۰ یورو شروع می‌شود و همین طور بالاتر می‌رود.

متوسط هزینه‌ی خورد و خوراک

غذاهای بی‌نظیر و رستوران‌های سنتی متعددی در شهر بوردو یافت می‌شوند. چنانچه یکی از این رستوران‌ها را انتخاب کنید، بسته به غذا و نوشیدنی‌ای که سفارش می‌دهید، باید بین ۲۷ تا ۵۰ یورو بپردازید. ساندویچ‌های ارزان در حدود ۶ یورو قیمت دارند. خرید مواد خوراکی مورد نیاز برای یک هفته در حدود ۴۵ تا ۷۵ یورو هزینه دارد و یکی از مقرون به صرفه‌ترین روش‌ها برای تامین خورد و خوراک در این شهر است. La Tupina و Le Petit Commerce دو نمونه از رستوران‌های این شهر هستند.

هزینه‌های حمل‌و‌نقل و جا‌به‌جایی در شهر

سیستم حمل و نقل عمومی در شهر بوردو بسیار گسترده است و وسایل نقلیه‌ی گوناگون چون تراموا، اتوبوس، اتوبوس‌های برقی رایگان مرکز شهر و شاتل آبی را شامل می‌شود. بلیط‌های تک‌سفره ۱.۵۰ یورو، بلیط‌های ۵ سفره ۶.۵۰ یورو، بلیط‌های ده سفره ۱۲ یورو، بلیط‌های اعتباری یک روزه ۴.۳۰ یورو و بلیط‌های اعتباری ۷ روزه ۱۲ یورو قیمت دارند

نکته‌هایی برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها

پیاده‌روی کنید

پیاده‌روی در شهر بوردو یکی از بهترین روش‌ها برای دیدن آثار معماری باشکوه و تعامل و معاشرت با اهالی شهر است. بوردو شهر کوچکی است بنابراین به راحتی با پای پیاده می‌توانید به بخش‌های مختلف آن سر بزنید.

از تخفیف‌های بازدید از موزه‌ها استفاده کنید

در ساعت‌های مختلف شبانه‌روز برای بازدید از موزه‌ها، تخفیف‌های متفاوتی برای گردشگران از اقشار گوناگون در نظر گرفته می‌شود. قبل از سر زدن به موزه‌ها می‌توانید درباره‌ی این تخفیف‌ها پرس‌و‌جو کنید.

جاذبه‌های گردشگری و دیدنی‌های بوردو

از شهر قدیمی بوردو بازدید کنید

این منطقه، یکی از ارزشمندترین مناطق معماری شهری مربوط به قرن هجدهم میلادی در کل اروپا است. بناهای تاریخی باشکوه و شگفت‌انگیز و حفظ و نگهداری از آنها موجب شده که این منطقه به عنوان میراث جهانی یونسکو انتخاب شود. دو جاذبه‌ی گردشگری مهم این منطقه، یکی تئاتر بزرگ (Grand Théâtre) است که در سال ۱۷۸۰ ساخته شده و دیگری کلیسای جامع سنت آندره است.

این کلیسا بسیار دیدنی و باشکوه است گرچه مرمت‌های اخیر که برای حفظ و نگهداری آن صورت گرفته است، کمی ظاهر قدیمی و گوتیک آن را تغییر داده است.

از موزه‌ها بازدید کنید

بوردو موزه‌های مشهور و متعددی دارد. از میان آنها می‌توان موزه‌ی Vinorama را نام برد.

از تورهای پیاده‌روی استفاده کنید

اگر می‌خواهید تاریخ و هنر شهر بوردو را از نظر بگذرانید، بهترین راه، قدم زدن در خیابان‌های این شهر است. بسیاری از بناهای تاریخی شهر قدیمی بوردو جذابیت و ویژگی‌های منحصر به‌ فرد خود را در طول زمان به خوبی حفظ کرده‌اند. اگر دوست دارید بخش‌های تاریخی شهر را ببینید، باید در محله‌ی سنت الوا (Saint-Eloi) گشتی بزنید. همان طور که در خیابان ویکتور هوگو قدم می‌زنید، می‌توانید دروازه‌ی بورگونی (Bourgogne) و طاق سنگی زیبای آن را ببینید که در ورودی شهر قرار گرفته است.

مکان دیدنی و جالب دیگری که می‌توانید در جریان پیاده‌روی‌های خود در بوردو ببینید، کاخ پادشاهی یا Palace Royale است. این بنا که در سال ۱۷۵۵ ساخته شده، نمونه‌ی بی‌نظیری از معماری کلاسیک اسپانیایی است.

منبع:کجارو


منبع: پول نیوز

سرگشتگی در ینگه‌دنیا

آشنایی ایرانیان با دنیای مدرن غرب، حکایت‌هایی فراوان دارد. ایرانیان در دوره شاه عباس یکم صفوی، از پویایی و رونق سرزمین‌شان شاید می‌توانستند سخن برانند اما با یورش افغان‌ها و در سیر رخدادهای پرفرازونشیب، از برآمدن نادر تا برتخت‌نشینی فتحعلی شاه قاجار، ورق برگشت و ایران در دوره‌ای از ناامنی، بی‌ثباتی و انحطاط فرورفت.

علیرضا عسگری| آشنایی ایرانیان با دنیای مدرن غرب، حکایت‌هایی فراوان دارد. ایرانیان در دوره شاه عباس یکم صفوی، از پویایی و رونق سرزمین‌شان شاید می‌توانستند سخن برانند اما با یورش افغان‌ها و در سیر رخدادهای پرفرازونشیب، از برآمدن نادر تا برتخت‌نشینی فتحعلی شاه قاجار، ورق برگشت و ایران در دوره‌ای از ناامنی، بی‌ثباتی و انحطاط فرورفت.

سرگشتگی در ینگه‌دنیا

یکی از تاریخ‌نگاران دوره نادری روایت کرده است که در دوازده سال سلطنت نادر، مردم دوازده ساعت رفاه و آسایش نداشتند. این روزگار با سده‌های جدید در تاریخ اروپا هم‌زمانی دارد؛ سده‌هایی که دولت- ملت‌های جدید غربی، به سیر تازه تمدنی و صنعتی و سیاسی وارد شدند که برتری و سلطه‌جویی بیش‌تر آنان را بر دیگر سرزمین‌های جهان در پی آورد. ایران همچون دیگر کشورهای آسیایی و آفریقایی، در بازی استعمار و سلطه‌طلبی، بازنده بود که این پدیده از جنبه تاریخی، گویی گریزناپذیر به شمار می‌آمد.

اگر در سیر رخدادهای تاریخی و جریان تمدنی ایران، روزگار صفویه را نقطه آغاز مقایسه با اروپای جدید بگذاریم، درمی‌یابیم آن ایران، توان رقابت با آن اروپا را یک بازی تاریخی نداشته، زیرا اساسا با قواعد بازی آشنا نبوده است. ایران به عنوان چهارراه تمدن- منطقه‌ای که همواره مورد توجه استعمار بوده است- دیر یا زود با غرب جدید باید روبه‌رو می‌شد و توان خود را محک می‌زد.

ایران عصر قاجار اما دیگر آن دولتی نبود که به روایت داریوش بزرگ، خدنگ‌اش تا دوردست‌ها برود. روس‌ها ضرب شست نخست را بر ایرانیان وارد کردند؛ ایرانیان در دو جنگ و معاهده دریافتند قواعد بازی دنیای جدید را نمی‌دانند. عباس میرزا، شاهزاده هوشمند قاجار، در یک نگرش و دریافت سنتی، نقطه آغاز آشنایی ایرانیان با غرب مدرن در نظر می‌آید. این نقطه آغاز را اگر بپذیریم، این آشنایی، در سراسر دوره قاجار، کج‌دارومریز پیش رفت، هرچند به علت‌هایی، نتوانست آن توان را برای بازی به ایرانیان آن روزگار بدهد.

ایرانیان در آن روزگار از یک بافت کاملا متفاوت فرهنگی و تاریخی و ناآشنا با دوره مدرن، برآن شدند مدرنیسم را دریابند، به همین دلیل شناخت‌شان از غرب به گفت‌وگویی ناشنوایانه بدل شد. آنان ابزارهای این شناخت را نیز نداشتند. جامعه‌ای که اندکی پس از جنگ‌های جانشینی کریم خان زند و جنگاوری‌های آغامحمد خان قاجارِ تازه به تخت رسیده، جز مکتب‌های سنتی، نهاد دیگر آموزشی و علمی ندارد، چگونه نخبگانی می‌تواند بپروراند که بتوانند این فهم را راه بگشایند؟ فهم فرهنگ مدرن در واقع به آشنایی گام‌به‌گام با آن و ممارست نیازمند است؛ ایرانیان اما از همان نخست، توپ و تفنگ و ارتش را «غرب» پنداشتند.

سفرهای جهانگردان و آمدوشد دانش‌آموختگان در غرب، با گذر زمان، رفته‌رفته تا دوره مشروطه، دریافتی از مفهوم‌های غربی، نه البته خود چیستی «فرهنگ غرب» در پی آورد که اوج آن، گرته‌برداری از قانون‌های فرانسوی و بلژیکی برای ساختن مسیر و جامعه‌ای نو در ایران بود. این تقصیر و گناه هیچ‌یک از منورالفکرها و قلم‌به‌دستان جامعه نبود، باد بی‌نیازی تاریخ بود که می‌وزید؛ بدین‌معنا که فهم فرهنگ جدید به نهادهای نو و دگرگون‌های تازه، همچنین متخصصان نیاز داشت.

اگر از چرایی فهم فرهنگ مدرن بگذریم و بگوییم که به هر روی فهم و شناخت این فرهنگ و سازه معنایی که کلان‌روایت‌هایش را به سراسر جهان رساند، برای خودسازی و ایستایی و پویایی در برابر آن لازم بود، به هر صورت به زمان و کوشش و نهادینگی نهادهای دانش‌آموزی و فرهنگی در جامعه نیاز داشت. هدف چنین انگاره‌ای حتی پیکره یک ساختمان بزرگ به نام دانشگاه نیست، که، آن دانشگاه باید روح داشته باشد تا معنا و کارکرد یابد و روح آن چیزی جز تخصص، روش‌شناسی و ابتکار، نه تقلید، نیست.

همچنین نهاد بسیار ریشه‌دار و سنتی سلطنت، اساسا دگرگونی و حرکت به سوی تجدد را چندان خواستار نبود؛ روایتی از زبان ناصرالدین شاه قاجار گفته شده است که پس از سه بار سفر به فرنگ، گفت وزیران من فرق کلم را از استکهلم نباید بدانند. زمانی که دستگاه سلطنت در جامعه جنگ حیدری و نعمتی یا میان اقوام ایرانی تفرقه به راه می‌انداخت و زمانی که چاکران درگاه قبله سلطان قوی‌شوکت می‌جست نه عالمان دانش‌صولت، جامعه نمی‌توانست پویایی داشته باشد. اگر کسی در این میانه می‌خواست دگرگونی پدید آورد -کسانی چون امیرکبیر یا میرزا حسین خان سپهسالار- یا تبعید یا طرح‌هایش به لطف بدگویی درباریان و آن چاکران درگاه، در نطفه خفه می‌شد.

آشنایی ایرانیان با ایالات متحده آمریکا اما، رخدادی مهم در تاریخ روابط خارجی این سرزمین به شمار می‌آید. ایرانیان با کشورهای نیرومند اروپایی مانند انگلستان، فرانسه، پروس و روسیه، به گونه سنتی دست‌کم از روزگار صفوی یا اندکی پیش‌تر آشنا بودند. ینگه‌دنیا را اما تنها از راه عثمانیان و سفیران دیگر کشورهای اروپایی می‌شناختند.

سفر یک سفیر یا ایلچی ایرانی به آمریکا به روزگار حکم‌رانی ناصرالدین قاجار در واقع گشایش مسیری نو برای سیاست خارجی ایران برشمرده می‌شد. ایران قاجاری در کشمکش میان دو نیروی بزرگ آن روزگار یعنی امپراتوری‌های روسیه و بریتانیا به‌سرمی‌برد و نیروی سوم، همانگونه که در روی‌آوری ناکام فتحعلی شاه قاجار به ناپلئون رخ نمود، فضایی برای تنفس می‌توانست فراهم آورد. شمال و جنوب زیر دو بازوی انبر قدرت‌های جهانی بود و چکشی در این میانه آن قفس شیشه‌ای را می‌توانست خرد کند.

نخست فرانسه، سپس آمریکا و در روزگار پسین یعنی پهلوی اول، آلمان برای مردمان غرب آسیا حکم این چکش را داشتند. گمان سیاسی ایرانیان البته روی کاغذ درست می‌آمد؛ انداختن روسیه و انگلیس به جان یکدیگر،  فرصتی برای ابراز وجود ایران می‌توانست فراهم آورد، اما نه ایران نه آن متحد سوم، شرایط اتحاد دوگانه را نداشتند.

اوج روی‌گردانی ایران از دو قدرت سنتی سیاسی و پناه‌بردن به نیروی سوم، در جنگ‌های یکم و دوم جهانی رخ نمود؛  جایی ویلهلم را حاجی ویلهلم خواندند و گفتند «جاودانی به جهان دولت آلمانی باد/ نیست از دولت او روس و بریطانی باد» و زمانی سبیل هیتلری میان مردم رواج یافت و مردم به آلمان به چشم ناجی نگریستند که رویاروی روس و انگلیس قد برافراشته بود. آشنایی ایرانیان با غرب، حکایتی غریب می‌نماید، که نه به نظریه توهم توطئه، نه به خودتحقیری می‌تواند فروکاسته آید؛ تاریخ این آشنایی را تنها باید خواند، فهمید و کوشید تحلیل‌هایی منطقی و علمی از این تاریخ ارایه داد.

روایت یک سرگشتگی تاریخی

ناصرالدین شاه قاجار در سال ١٨٨٨ میلادی، به حسینقلی خان صدرالسلطنه، پسر میرزا آقاخان نوری فرمان داد در جایگاه ایلچی به واشنگتن برود. صدرالسطنه پیش از آن با مسوولیت ژنرال قنسول در هند به سر برده بود. او از راه عثمانی به اروپا و از آنجا سوار بر کشتی اقیانوس‌پیما به قاره آمریکا ره سپرد. ایلچی قاجار که به بعدها در میان ایرانیان به «حاجی واشنگتن» آوازه یافت، یک سالی به عنوان سفیر در آنجا ماند.

وی در آمریکا با توماس فرانسیس بایارد وزیر امور خارجه دیدار کرد، سپس به دیدار گروور کلیولند، رییس جمهور آمریکا رفت تا زمینه برای پیوندهای سیاسی و تجاری میان دو کشور گشوده شود. وی در گزارش‌هایش، شرحی از حکومت و سیاست در آمریکا را ثبت کرده است. درباره شخصیت نخستین سفیر ایران در آمریکا، بخشی از نوشتار «دانشنامه جهان اسلام» قابل توجه است «حسینقلی خان یک سال در آمریکا ماموریت داشت و خودش در گزارش اول صفر ١٣٠۶ به این مطلب اشاره کرده است، ولی حدود هشت ماه در این کشور ماند و در عین حال، توانست تصویری واقعی از جامعه آمریکا ارائه دهد.

آمریکا از نظر وی با ایران تفاوت چندانی نداشت و معتقد بود که اگر ایرانیان نیز به خود آیند، می‌توانند در اندک مدتی همپای آنان شوند […] نکته جالب توجه درباره حسینقلی خان، تصور نادرستی است که از او در برخی منابع آمده است. اعتمادالسلطنه به صراحت او را دیوانه خوانده است. احتشام‌السلطنه واژه افتضاحات را درباره ماموریت وی […] به کاربرده است. از جمله اعمالی که به حسینقلی خان نسبت داده اند، ذبح گوسفند در روز عید قربان در ساختمان سفارت است […] صرف‌نظر از معلوم نبودن منبع این مطلب، در اصل آن نیز شک وجود دارد زیرا او در محرم ١٣٠۶ وارد آمریکا شده و پس از هشت ماه، یعنی در رمضان همان سال آنجا را ترک کرده بود. پس از مراجعت حسینقلی خان، مردم تهران او را حاجی واشنگتن خواندند، وی پس از بازگشت از آمریکا لقب صدرالسلطنه گرفت و وزیر فوائد عامه شد».

روایت فیلم «حاجی واشنگتن»، ساخته زیبای علی حاتمی، با روایت حقیقی او در تاریخ، متفاوت می‌آید؛ البته هدف علی حاتمی نه پرداختن به تاریخ حاجی واشنگتن، که، نقد جامعه قاجار است. حاجیِ فیلم، منورالفکری به شمار می‌آید که به ینگه‌دنیا می‌رود اما از فرهنگ جدید سرگردان می‌شود. برای حاجی راه‌اندازی سفارت‌خانه در حکم آن است که « امروز هر ایرانی می‌تواند بگوید من هم سری دارم میان سرها».

دیدار او با رییس جمهور بسیار جالب است؛ هنگام خواندن نامه قبله عالم به رییس جمهور، گویی برابر ناصرالدین شاه ایستاده است، او را امپراتور بی‌تاج امریک می‌خواند که هنگام شنیدن نام ناصرالدین شاه «منقلب شده و چهار ستون بدنشان به لرزه افتاد، خوف یا فرط سرور، اگر ترس بود، ترس کوچک‌تر از بزرگتر».

حاجی از مترجم خود می‌پرسد «حقیقتا ما تمدنی کهن داریم یا کهنه؟» و او پاسخ می دهد «کهنه». حاجی یک ایرانی منورالفکر است که نظام جدید را نمی‌تواند درک کند. او گرچه نیت خیر دارد اما همچنان در بستر سنتی خویش می‌اندیشد و رفتار می‌کند. او حتی رییس جمهوری آمریکا را حضرت رییس می‌خواند. کارها اما درست پیش نمی‌رود؛ پس از گشایش سفارت، کسی به آنجا نمی‌آید زیرا نه ایرانیان سودای سفر به ینگه‌دنیا داشتند و نه هیچ آمریکایی در آن روزگار می‌خواست به ایران بیاید. تنها نامه‌ای نیز که می‌رسد از سوی سفیر عثمانی است که البته حاجی، در فیلم، با عصبانیت و بدون درک و درایت سیاسی پاره می‌کند. این، نشان‌دهنده همان ضعف دیپلماتیک ایران در دوره قاجار است که از ضعف سیاست‌ورزان آن روزگار در بهره‌گیری از دانش سیاست و روابط دولت‌ها می‌شد.

فیلم علی حاتمی، سفر حاجی را بدون دستاورد روایت می‌کند و برآن است ایران توانی برای همکاری با آمریکا ندارد. حاجی در صحنه‌ای برای گردش به شهر رفته، در یک مسابقه تیراندازی، جلیقه ضد گلوله برنده می‌شود و می‌گوید گرچه نتوانستیم ارتش و توپ و تفنگ تحفه ببریم، دست‌کم جان شاهی با این جلیقه محفوظ می‌ماند. حاتمی اما روایت را در صحنه ذبح گوسفند به اوج می‌رساند؛ آنجا است که نقد تند خویش را از جامعه قاجار ارایه می‌دهد. حاجی که خدمتکاران سفارت را مرخص کرده است، گوسفندی در روز عید قربان ذبح می‌کند و با عصبانیت به نظام قاجار می‌تازد.

او می‌گوید حاجی می‌توانست رعیت قبله عالم باشد یا نوکر قبله عالم «مملکت را تعطیل کنیم، دارالایتام درست کنیم، بهتر است، مردم نان شب ندارند، چه انتظار از این دودمان با آن سرسلسله اخته داریم […] چهره‌ها تکیده از تریاک […] آن چهار آب‌انبار شاه عباس هم کرم برداشته». دلگیری‌های حاجی در جایگاه نماینده طبقه منورالفکر که سوادی دارد و از هنر بهره‌ای برده است، از نظام سیاسی و اجتماعی شاهانه است که در آن همه چیز در قبله عالم خلاصه می‌شود و نسبت به مردم و وضعیت آن‌ها بی‌توجه است.

او از جباریت ناصرالدین شاه می‌نالد که در قالب میرغضب و گزمه نمایان می‌شود، همچنین از نبود سلامتی و بهداشت و حتی نان روزانه مردم روایت می‌کند. سرنوشت حاجی در فیلم، سرگشتگی است. او که ریزه‌خوار خوان قبله عالم بود، به نام او به ینگه‌دنیا رفت تا «برای دولت آبرویی بخرد اما کدام آبرو».

سفارت‌خانه متروک می‌شود. مترجم سفارت که حشمت یافته است، بر گوش‌اش سیلی می‌نوازد. فرمان می‌آید که به تهران بازگردد. حاجی در آغاز ورود، شیفته واشنگتن شده بود «الله اکبر، چه قیامتی، نعوذ بالله خود بهشت است […] پاریس و وین ابرقو هستند پیش واشنگتن». این نگرش در نخستین سفرنامه‌های ایرانیان از سفر و ماموریت به غرب همچون سفرنامه میرزا صالح شیرازی نیز نمودار می‌شود. او اما در پایان، هنگامی که می‌بیند دولت آفتاب‌طلعت شاهنشاهی سلطان قوی‌شوکت پارس، برای آمریکا اهمیتی ندارد و ایرانیان در معادله‌های سیاسی جهان، از همسایه خود، عثمانی، بسیار عقب‌ترند، سرگشته و حیران می‌شود. 

سرگشته میان قدیم و جدید

حاجی واشنگتن، فیلمی به کارگردانی و نویسندگی علی حاتمی، با بازی عزت‌الله انتظامی، اسماعیل محمدی، ریچارد هریسون، لودویکو دللویویو و با موسیقی متن زنده‌یاد محمدرضا لطفی، فیلم‌برداری مهرداد فخیمی و تدوین موسی افشار است که در سال ١٣۶١ تولید و پخش و در سال ١٣٧٧ بازنشر شد. این فیلم، داستان حسینقلی خان صدرالسلطنه، نخستین سفیر ایران در آمریکا را در دوره قاجار به تصویر می‌کشد که میان قدیم و جدید، حیران و سرگشته می‌شود.


منبع: فرادید

سرگشتگی در ینگه‌دنیا

آشنایی ایرانیان با دنیای مدرن غرب، حکایت‌هایی فراوان دارد. ایرانیان در دوره شاه عباس یکم صفوی، از پویایی و رونق سرزمین‌شان شاید می‌توانستند سخن برانند اما با یورش افغان‌ها و در سیر رخدادهای پرفرازونشیب، از برآمدن نادر تا برتخت‌نشینی فتحعلی شاه قاجار، ورق برگشت و ایران در دوره‌ای از ناامنی، بی‌ثباتی و انحطاط فرورفت.

علیرضا عسگری| آشنایی ایرانیان با دنیای مدرن غرب، حکایت‌هایی فراوان دارد. ایرانیان در دوره شاه عباس یکم صفوی، از پویایی و رونق سرزمین‌شان شاید می‌توانستند سخن برانند اما با یورش افغان‌ها و در سیر رخدادهای پرفرازونشیب، از برآمدن نادر تا برتخت‌نشینی فتحعلی شاه قاجار، ورق برگشت و ایران در دوره‌ای از ناامنی، بی‌ثباتی و انحطاط فرورفت.

سرگشتگی در ینگه‌دنیا

یکی از تاریخ‌نگاران دوره نادری روایت کرده است که در دوازده سال سلطنت نادر، مردم دوازده ساعت رفاه و آسایش نداشتند. این روزگار با سده‌های جدید در تاریخ اروپا هم‌زمانی دارد؛ سده‌هایی که دولت- ملت‌های جدید غربی، به سیر تازه تمدنی و صنعتی و سیاسی وارد شدند که برتری و سلطه‌جویی بیش‌تر آنان را بر دیگر سرزمین‌های جهان در پی آورد. ایران همچون دیگر کشورهای آسیایی و آفریقایی، در بازی استعمار و سلطه‌طلبی، بازنده بود که این پدیده از جنبه تاریخی، گویی گریزناپذیر به شمار می‌آمد.

اگر در سیر رخدادهای تاریخی و جریان تمدنی ایران، روزگار صفویه را نقطه آغاز مقایسه با اروپای جدید بگذاریم، درمی‌یابیم آن ایران، توان رقابت با آن اروپا را یک بازی تاریخی نداشته، زیرا اساسا با قواعد بازی آشنا نبوده است. ایران به عنوان چهارراه تمدن- منطقه‌ای که همواره مورد توجه استعمار بوده است- دیر یا زود با غرب جدید باید روبه‌رو می‌شد و توان خود را محک می‌زد.

ایران عصر قاجار اما دیگر آن دولتی نبود که به روایت داریوش بزرگ، خدنگ‌اش تا دوردست‌ها برود. روس‌ها ضرب شست نخست را بر ایرانیان وارد کردند؛ ایرانیان در دو جنگ و معاهده دریافتند قواعد بازی دنیای جدید را نمی‌دانند. عباس میرزا، شاهزاده هوشمند قاجار، در یک نگرش و دریافت سنتی، نقطه آغاز آشنایی ایرانیان با غرب مدرن در نظر می‌آید. این نقطه آغاز را اگر بپذیریم، این آشنایی، در سراسر دوره قاجار، کج‌دارومریز پیش رفت، هرچند به علت‌هایی، نتوانست آن توان را برای بازی به ایرانیان آن روزگار بدهد.

ایرانیان در آن روزگار از یک بافت کاملا متفاوت فرهنگی و تاریخی و ناآشنا با دوره مدرن، برآن شدند مدرنیسم را دریابند، به همین دلیل شناخت‌شان از غرب به گفت‌وگویی ناشنوایانه بدل شد. آنان ابزارهای این شناخت را نیز نداشتند. جامعه‌ای که اندکی پس از جنگ‌های جانشینی کریم خان زند و جنگاوری‌های آغامحمد خان قاجارِ تازه به تخت رسیده، جز مکتب‌های سنتی، نهاد دیگر آموزشی و علمی ندارد، چگونه نخبگانی می‌تواند بپروراند که بتوانند این فهم را راه بگشایند؟ فهم فرهنگ مدرن در واقع به آشنایی گام‌به‌گام با آن و ممارست نیازمند است؛ ایرانیان اما از همان نخست، توپ و تفنگ و ارتش را «غرب» پنداشتند.

سفرهای جهانگردان و آمدوشد دانش‌آموختگان در غرب، با گذر زمان، رفته‌رفته تا دوره مشروطه، دریافتی از مفهوم‌های غربی، نه البته خود چیستی «فرهنگ غرب» در پی آورد که اوج آن، گرته‌برداری از قانون‌های فرانسوی و بلژیکی برای ساختن مسیر و جامعه‌ای نو در ایران بود. این تقصیر و گناه هیچ‌یک از منورالفکرها و قلم‌به‌دستان جامعه نبود، باد بی‌نیازی تاریخ بود که می‌وزید؛ بدین‌معنا که فهم فرهنگ جدید به نهادهای نو و دگرگون‌های تازه، همچنین متخصصان نیاز داشت.

اگر از چرایی فهم فرهنگ مدرن بگذریم و بگوییم که به هر روی فهم و شناخت این فرهنگ و سازه معنایی که کلان‌روایت‌هایش را به سراسر جهان رساند، برای خودسازی و ایستایی و پویایی در برابر آن لازم بود، به هر صورت به زمان و کوشش و نهادینگی نهادهای دانش‌آموزی و فرهنگی در جامعه نیاز داشت. هدف چنین انگاره‌ای حتی پیکره یک ساختمان بزرگ به نام دانشگاه نیست، که، آن دانشگاه باید روح داشته باشد تا معنا و کارکرد یابد و روح آن چیزی جز تخصص، روش‌شناسی و ابتکار، نه تقلید، نیست.

همچنین نهاد بسیار ریشه‌دار و سنتی سلطنت، اساسا دگرگونی و حرکت به سوی تجدد را چندان خواستار نبود؛ روایتی از زبان ناصرالدین شاه قاجار گفته شده است که پس از سه بار سفر به فرنگ، گفت وزیران من فرق کلم را از استکهلم نباید بدانند. زمانی که دستگاه سلطنت در جامعه جنگ حیدری و نعمتی یا میان اقوام ایرانی تفرقه به راه می‌انداخت و زمانی که چاکران درگاه قبله سلطان قوی‌شوکت می‌جست نه عالمان دانش‌صولت، جامعه نمی‌توانست پویایی داشته باشد. اگر کسی در این میانه می‌خواست دگرگونی پدید آورد -کسانی چون امیرکبیر یا میرزا حسین خان سپهسالار- یا تبعید یا طرح‌هایش به لطف بدگویی درباریان و آن چاکران درگاه، در نطفه خفه می‌شد.

آشنایی ایرانیان با ایالات متحده آمریکا اما، رخدادی مهم در تاریخ روابط خارجی این سرزمین به شمار می‌آید. ایرانیان با کشورهای نیرومند اروپایی مانند انگلستان، فرانسه، پروس و روسیه، به گونه سنتی دست‌کم از روزگار صفوی یا اندکی پیش‌تر آشنا بودند. ینگه‌دنیا را اما تنها از راه عثمانیان و سفیران دیگر کشورهای اروپایی می‌شناختند.

سفر یک سفیر یا ایلچی ایرانی به آمریکا به روزگار حکم‌رانی ناصرالدین قاجار در واقع گشایش مسیری نو برای سیاست خارجی ایران برشمرده می‌شد. ایران قاجاری در کشمکش میان دو نیروی بزرگ آن روزگار یعنی امپراتوری‌های روسیه و بریتانیا به‌سرمی‌برد و نیروی سوم، همانگونه که در روی‌آوری ناکام فتحعلی شاه قاجار به ناپلئون رخ نمود، فضایی برای تنفس می‌توانست فراهم آورد. شمال و جنوب زیر دو بازوی انبر قدرت‌های جهانی بود و چکشی در این میانه آن قفس شیشه‌ای را می‌توانست خرد کند.

نخست فرانسه، سپس آمریکا و در روزگار پسین یعنی پهلوی اول، آلمان برای مردمان غرب آسیا حکم این چکش را داشتند. گمان سیاسی ایرانیان البته روی کاغذ درست می‌آمد؛ انداختن روسیه و انگلیس به جان یکدیگر،  فرصتی برای ابراز وجود ایران می‌توانست فراهم آورد، اما نه ایران نه آن متحد سوم، شرایط اتحاد دوگانه را نداشتند.

اوج روی‌گردانی ایران از دو قدرت سنتی سیاسی و پناه‌بردن به نیروی سوم، در جنگ‌های یکم و دوم جهانی رخ نمود؛  جایی ویلهلم را حاجی ویلهلم خواندند و گفتند «جاودانی به جهان دولت آلمانی باد/ نیست از دولت او روس و بریطانی باد» و زمانی سبیل هیتلری میان مردم رواج یافت و مردم به آلمان به چشم ناجی نگریستند که رویاروی روس و انگلیس قد برافراشته بود. آشنایی ایرانیان با غرب، حکایتی غریب می‌نماید، که نه به نظریه توهم توطئه، نه به خودتحقیری می‌تواند فروکاسته آید؛ تاریخ این آشنایی را تنها باید خواند، فهمید و کوشید تحلیل‌هایی منطقی و علمی از این تاریخ ارایه داد.

روایت یک سرگشتگی تاریخی

ناصرالدین شاه قاجار در سال ١٨٨٨ میلادی، به حسینقلی خان صدرالسلطنه، پسر میرزا آقاخان نوری فرمان داد در جایگاه ایلچی به واشنگتن برود. صدرالسطنه پیش از آن با مسوولیت ژنرال قنسول در هند به سر برده بود. او از راه عثمانی به اروپا و از آنجا سوار بر کشتی اقیانوس‌پیما به قاره آمریکا ره سپرد. ایلچی قاجار که به بعدها در میان ایرانیان به «حاجی واشنگتن» آوازه یافت، یک سالی به عنوان سفیر در آنجا ماند.

وی در آمریکا با توماس فرانسیس بایارد وزیر امور خارجه دیدار کرد، سپس به دیدار گروور کلیولند، رییس جمهور آمریکا رفت تا زمینه برای پیوندهای سیاسی و تجاری میان دو کشور گشوده شود. وی در گزارش‌هایش، شرحی از حکومت و سیاست در آمریکا را ثبت کرده است. درباره شخصیت نخستین سفیر ایران در آمریکا، بخشی از نوشتار «دانشنامه جهان اسلام» قابل توجه است «حسینقلی خان یک سال در آمریکا ماموریت داشت و خودش در گزارش اول صفر ١٣٠۶ به این مطلب اشاره کرده است، ولی حدود هشت ماه در این کشور ماند و در عین حال، توانست تصویری واقعی از جامعه آمریکا ارائه دهد.

آمریکا از نظر وی با ایران تفاوت چندانی نداشت و معتقد بود که اگر ایرانیان نیز به خود آیند، می‌توانند در اندک مدتی همپای آنان شوند […] نکته جالب توجه درباره حسینقلی خان، تصور نادرستی است که از او در برخی منابع آمده است. اعتمادالسلطنه به صراحت او را دیوانه خوانده است. احتشام‌السلطنه واژه افتضاحات را درباره ماموریت وی […] به کاربرده است. از جمله اعمالی که به حسینقلی خان نسبت داده اند، ذبح گوسفند در روز عید قربان در ساختمان سفارت است […] صرف‌نظر از معلوم نبودن منبع این مطلب، در اصل آن نیز شک وجود دارد زیرا او در محرم ١٣٠۶ وارد آمریکا شده و پس از هشت ماه، یعنی در رمضان همان سال آنجا را ترک کرده بود. پس از مراجعت حسینقلی خان، مردم تهران او را حاجی واشنگتن خواندند، وی پس از بازگشت از آمریکا لقب صدرالسلطنه گرفت و وزیر فوائد عامه شد».

روایت فیلم «حاجی واشنگتن»، ساخته زیبای علی حاتمی، با روایت حقیقی او در تاریخ، متفاوت می‌آید؛ البته هدف علی حاتمی نه پرداختن به تاریخ حاجی واشنگتن، که، نقد جامعه قاجار است. حاجیِ فیلم، منورالفکری به شمار می‌آید که به ینگه‌دنیا می‌رود اما از فرهنگ جدید سرگردان می‌شود. برای حاجی راه‌اندازی سفارت‌خانه در حکم آن است که « امروز هر ایرانی می‌تواند بگوید من هم سری دارم میان سرها».

دیدار او با رییس جمهور بسیار جالب است؛ هنگام خواندن نامه قبله عالم به رییس جمهور، گویی برابر ناصرالدین شاه ایستاده است، او را امپراتور بی‌تاج امریک می‌خواند که هنگام شنیدن نام ناصرالدین شاه «منقلب شده و چهار ستون بدنشان به لرزه افتاد، خوف یا فرط سرور، اگر ترس بود، ترس کوچک‌تر از بزرگتر».

حاجی از مترجم خود می‌پرسد «حقیقتا ما تمدنی کهن داریم یا کهنه؟» و او پاسخ می دهد «کهنه». حاجی یک ایرانی منورالفکر است که نظام جدید را نمی‌تواند درک کند. او گرچه نیت خیر دارد اما همچنان در بستر سنتی خویش می‌اندیشد و رفتار می‌کند. او حتی رییس جمهوری آمریکا را حضرت رییس می‌خواند. کارها اما درست پیش نمی‌رود؛ پس از گشایش سفارت، کسی به آنجا نمی‌آید زیرا نه ایرانیان سودای سفر به ینگه‌دنیا داشتند و نه هیچ آمریکایی در آن روزگار می‌خواست به ایران بیاید. تنها نامه‌ای نیز که می‌رسد از سوی سفیر عثمانی است که البته حاجی، در فیلم، با عصبانیت و بدون درک و درایت سیاسی پاره می‌کند. این، نشان‌دهنده همان ضعف دیپلماتیک ایران در دوره قاجار است که از ضعف سیاست‌ورزان آن روزگار در بهره‌گیری از دانش سیاست و روابط دولت‌ها می‌شد.

فیلم علی حاتمی، سفر حاجی را بدون دستاورد روایت می‌کند و برآن است ایران توانی برای همکاری با آمریکا ندارد. حاجی در صحنه‌ای برای گردش به شهر رفته، در یک مسابقه تیراندازی، جلیقه ضد گلوله برنده می‌شود و می‌گوید گرچه نتوانستیم ارتش و توپ و تفنگ تحفه ببریم، دست‌کم جان شاهی با این جلیقه محفوظ می‌ماند. حاتمی اما روایت را در صحنه ذبح گوسفند به اوج می‌رساند؛ آنجا است که نقد تند خویش را از جامعه قاجار ارایه می‌دهد. حاجی که خدمتکاران سفارت را مرخص کرده است، گوسفندی در روز عید قربان ذبح می‌کند و با عصبانیت به نظام قاجار می‌تازد.

او می‌گوید حاجی می‌توانست رعیت قبله عالم باشد یا نوکر قبله عالم «مملکت را تعطیل کنیم، دارالایتام درست کنیم، بهتر است، مردم نان شب ندارند، چه انتظار از این دودمان با آن سرسلسله اخته داریم […] چهره‌ها تکیده از تریاک […] آن چهار آب‌انبار شاه عباس هم کرم برداشته». دلگیری‌های حاجی در جایگاه نماینده طبقه منورالفکر که سوادی دارد و از هنر بهره‌ای برده است، از نظام سیاسی و اجتماعی شاهانه است که در آن همه چیز در قبله عالم خلاصه می‌شود و نسبت به مردم و وضعیت آن‌ها بی‌توجه است.

او از جباریت ناصرالدین شاه می‌نالد که در قالب میرغضب و گزمه نمایان می‌شود، همچنین از نبود سلامتی و بهداشت و حتی نان روزانه مردم روایت می‌کند. سرنوشت حاجی در فیلم، سرگشتگی است. او که ریزه‌خوار خوان قبله عالم بود، به نام او به ینگه‌دنیا رفت تا «برای دولت آبرویی بخرد اما کدام آبرو».

سفارت‌خانه متروک می‌شود. مترجم سفارت که حشمت یافته است، بر گوش‌اش سیلی می‌نوازد. فرمان می‌آید که به تهران بازگردد. حاجی در آغاز ورود، شیفته واشنگتن شده بود «الله اکبر، چه قیامتی، نعوذ بالله خود بهشت است […] پاریس و وین ابرقو هستند پیش واشنگتن». این نگرش در نخستین سفرنامه‌های ایرانیان از سفر و ماموریت به غرب همچون سفرنامه میرزا صالح شیرازی نیز نمودار می‌شود. او اما در پایان، هنگامی که می‌بیند دولت آفتاب‌طلعت شاهنشاهی سلطان قوی‌شوکت پارس، برای آمریکا اهمیتی ندارد و ایرانیان در معادله‌های سیاسی جهان، از همسایه خود، عثمانی، بسیار عقب‌ترند، سرگشته و حیران می‌شود. 

سرگشته میان قدیم و جدید

حاجی واشنگتن، فیلمی به کارگردانی و نویسندگی علی حاتمی، با بازی عزت‌الله انتظامی، اسماعیل محمدی، ریچارد هریسون، لودویکو دللویویو و با موسیقی متن زنده‌یاد محمدرضا لطفی، فیلم‌برداری مهرداد فخیمی و تدوین موسی افشار است که در سال ١٣۶١ تولید و پخش و در سال ١٣٧٧ بازنشر شد. این فیلم، داستان حسینقلی خان صدرالسلطنه، نخستین سفیر ایران در آمریکا را در دوره قاجار به تصویر می‌کشد که میان قدیم و جدید، حیران و سرگشته می‌شود.


منبع: فرادید

راهنمایی به سوی مرگ

بخشی از زیست انسان‌های رهاشده در سرزمین‌های محکوم به جنگ و اختناق و رنج، به گفت‌وگو با انسان‌هایی می‌گذرد که کار و پیشه‌شان، گذراندن آدم‌ها از مرزهای رنج به‌سوی سرنوشت‌هایی دیگر است؛ در جست‌وجوی جغرافیایی امن‌تر و آرام‌تر. روایت مروان و سه مرد هم‌قطارش نیز همین روایت در تاریخ معاصر فلسطینی‌ها به شمار می‌آید.

نسیم خلیلی| «مروان از مغازه مرد چاقی که کارش قاچاق آدم از بصره به کویت بود، بیرون آمد، خود را در خیابان سقف‌داری دید که بوی خرما و سبدهای بزرگ حصیری همه جایش را گرفته بود […] هیچ ایده‌ای درباره طرح تازه‌ای برای زندگی نداشت […] آن‌جا داخل مغازه، آخرین رشته‌های امید که سال‌ها همه چیز را درونش به هم پیوسته بود، قطع شد. آخرین حرف‌های مرد چاق سرنوشت‌ساز و نهایی بود. به نظرش مثل تیری بود که در جمجه‌اش خالی کرده باشند.

– پانزده دینار … نمی‌شنوی؟»

راهنمایی به سوی مرگ

بخشی از زیست انسان‌های رهاشده در سرزمین‌های محکوم به جنگ و اختناق و رنج، به گفت‌وگو با انسان‌هایی می‌گذرد که کار و پیشه‌شان، گذراندن آدم‌ها از مرزهای رنج به‌سوی سرنوشت‌هایی دیگر است؛ در جست‌وجوی جغرافیایی امن‌تر و آرام‌تر. روایت مروان و سه مرد هم‌قطارش نیز همین روایت در تاریخ معاصر فلسطینی‌ها به شمار می‌آید.

آدم‌هایی گریخته از شرایط پیچیده فلسطین، به شیوه‌های گوناگون -قانونی و البته بیشتر غیرقانونی- به سوی عراق و کویت می‌روند تا شاید به یک زندگی بهتر برسند، یا دست‌کم موقعیت کار بیابند و برای خانواده پول بفرستند تا امید داشته باشند که با آن پول به زادگاه خود می‌توانند بازگردند، یک دو ریشه زیتون بخرند و اتاقکی برای زندگی بسازند… .

غسان کنفانی که در ١٩٣۶ میلادی در منطقه عکا زاده شده و پس از ‌سال سخت ١٩۴٨ میلادی زیر فشار نیروهای صهیونیستی از سرزمین مادری به سوی جنوب لبنان کوچیده است، در کتاب «مردانی در آفتاب» روایت‌هایی از گونه‌ای همراهی و یاریگری برآمده از این شرایط سخت ترک وطن از یک‌سو و دستیابی به پول برای گذران زندگی با گذراندن انسان‌ها از مرز از سوی دیگر، آورده است که هم رنج و بی‌رحمی انسان‌ها را در شرایط سخت مهاجرت بازمی‌تاباند، هم در زیر پوست خود، گونه‌ای همدلی گروهی میان آدم‌هایی را نهفته دارد که در سرنوشت مشترک شوم در تاریخ با هم سهیم‌اند.

محور این یاریگری مردی است که در این روایت داستانی، ابوالخیزران نام دارد؛ مردی که می‌خواهد آدم‌هایی درمانده همچون مروان را که نوجوانی مردد و کم‌پول است، با هزینه‌ای کمتر از مرز بگذراند. گفت‌وگوهای او و مردانی که سودی از مهاجرت غیرقانونی دارند، محتواهایی همدلانه در خود دارند که آدم‌های هم‌سرنوشت در موقعیت‌های خطیر و رنج‌آور زندگی می‌نمایانند «روراست بگویم […] من باید به کویت بروم[.] به خودم گفتم بد نیست حالا که می‌روم چند نفر را هم با خودم ببرم و پولی درآورم […] چقدر می‌توانی بدهی؟»

تفاوت ابوالخیزران در این روایت با قاچاق‌بر آغاز قصه در همین واپسین جمله است «چقدر می‌توانی بدهی؟» او خود نرخی معین نمی‌کند و بدین‌ترتیب می‌خواهد کاری کند آنها که برای رفتن و کنده‌شدن از زندگی بحران‌زده‌شان در سرزمینی جنگ‌زده پشتوانه‌ای ندارند، باز هم راهی برای گریز داشته باشند. اهمیت هم‌زیستی این آدم‌ها و پیوندخوردن‌شان با مردی همچون ابوالخیزران که کابوس شکنجه‌های گذشته‌اش را می‌بیند، از آن‌رو است که رنج‌ها و دلواپسی‌های این آدم‌ها، پیامد نبرد ١٩۴٨میلادی میان عرب‌ها و اسراییل است؛ جنگی که بازتاب‌های آن را در زندگی اجتماعی و رنج‌های انسان‌های سراسیمه این قصه به روشنی می‌توان بازیافت؛ آدم‌هایی که رهایی از سرزمین‌شان را در هر شرایطی، از ماندن در آن بهتر می‌دانند.

«ابوالخیزران راننده ورزیده‌ای بود. قبل از سال١٩۴٨ در فلسطین پنج‌سال برای ارتش بریتانیا کار کرده بود و وقتی ارتش را رها کرد و به مجاهدان پیوست، همه می‌گفتند بهترین راننده خودرو‌های بزرگ است، برای همین مجاهدان در طیره برای انتقال زرهی قدیمی که در یک عملیات از یهودی‌ها به غنیمت گرفته بودند، از او کمک خواستند […] یک بار [نیز] توانست یک تانکر حمل آب را بیش از ۶ساعت در یک نمکزار گل‌آلود براند، بی‌آنکه مثل همه دیگر خودرو‌های آن کاروان در گل گیر کند.» ابوالخیزران در این روایت نیز با تانکری شبیه همان به یاری سه مرد فلسطینی می‌آید که می‌خواهند با زمان و پول کمتر خود را به بهشت ذهنی‌شان در کویت برسانند.

«- پس می‌خواهی ما را درون تانکر آب ماشین بیندازی؟ – دقیقا. با خودم گفتم حالا که این جایی و ماشینت بازرسی نمی‌شود چرا از فرصت استفاده نمی‌کنی و دو قرش پاک و پاکیزه درنمی‌آوری؟ مروان به ابوقیس و بعد به اسعد نگاه انداخت آنها هم نگاهی پرسشگر رد و بدل کردند:

– […] در چنین گرمایی چه کسی می‌تواند در یک مخزن در بسته بماند؟ – […] می‌دانید چه می‌کنیم؟ پنجاه متر مانده به مرز توی مخزن می‌روید، پنج دقیقه در مرز کار داریم، پنجاه متر که از مرز گذشتیم می‌آیید بالا […] در مطلاع، نقطه‌ مرزی کویت هم پنج دقیقه دیگر همین عملیات را اجرا می‌کنیم، بعد تمام! دیگر رسیده‌اید به کویت!»

رنج ابوقیس، مروان و اسعد در سرزمین مادری‌شان، فلسطین، چنان بود که فرورفتن در مخزن سوزان تانکر ابوالخیزران را تاب آوردند؛ ابوالخیزرانی که در نقش یک یاریگر در صحرای بصره نمایان شده بود. نویسنده این روایت اما از این یاری‌رسان کارکشته در راندن خودروهای زرهی، شخصیتی پیچیده نقش می‌بندد؛ پیچیدگی‌هایی که به‌نظر می‌رسد در وجود همه انسان‌هایی نهفته است که در تاریخ پرآشوب این جهان، در بحران و رنج می‌زیسته‌اند.

این پیچیدگی‌ها اما موجب می‌شود در روند رخدادها و دشواری‌های پیش‌رو، از نقش یک یاریگر که می‌داند هم‌میهنانش تنها با ترک وطن به زندگی می‌توانند ادامه دهند، ناخواسته به یک جنایتکار تبدیل شود. ابوقیس، مروان و اسعد به دلیل درنگ پیش‌بینی‌نشده ماموران پاسگاه مرزی در امضای برگه‌های ابوالخیزران، در تانکر گداخته جان می‌دهند و هرگز به کویت نمی‌رسند؛ قصه یاریگری ابوالخیزران این‌گونه پایان می‌یابد: «اولین جنازه سرد و خشک بود، آن را روی شانه انداخت، اول سر را بیرون داد بعد از پاهایش گرفت و بالا انداخت و شنید که با سروصدای زیاد روی مخزن فروغلتید و درنهایت با صدای خفه‌ای روی شن افتاد.

بازکردن دست‌های جنازه بعدی از دستگیره آهنی کار سختی بود، بعد آن را از پا کنار دهنه کشید و از بالای شانه به بالا پرت کرد […] صاف رفت و صدای بر زمین خوردنش آمد […] اما سومی از بقیه راحت‌تر بود […] جنازه‌ها را -یکی‌یکی- از پا گرفت و به کنار خیابان کشید، جایی که ماشین‌های شهرداری معمولا آن‌جا می‌ایستند تا زباله‌ها را خالی کنند تا اولین راننده‌ای که اول صبح می‌آید آنها را ببیند. […] جلو که رفت یاد چیزی افتاد. ماشین را خاموش کرد و پیاده به جایی برگشت که جنازه‌ها را گذاشته بود. پول‌ها را از جیب‌هاشان درآورد، ساعت مروان را از دستش بیرون آورد و همچنان که روی کنار کفشش راه می‌رفت به سمت ماشین برگشت». این حکایت تلخ یاری‌رسانی به انسان‌های جنگ‌زده و رنجوری در تاریخ به شمار می‌آید که یاری‌شان گاه راهنمایی به سوی مرگ است. 


منبع: فرادید

راهنمایی به سوی مرگ

بخشی از زیست انسان‌های رهاشده در سرزمین‌های محکوم به جنگ و اختناق و رنج، به گفت‌وگو با انسان‌هایی می‌گذرد که کار و پیشه‌شان، گذراندن آدم‌ها از مرزهای رنج به‌سوی سرنوشت‌هایی دیگر است؛ در جست‌وجوی جغرافیایی امن‌تر و آرام‌تر. روایت مروان و سه مرد هم‌قطارش نیز همین روایت در تاریخ معاصر فلسطینی‌ها به شمار می‌آید.

نسیم خلیلی| «مروان از مغازه مرد چاقی که کارش قاچاق آدم از بصره به کویت بود، بیرون آمد، خود را در خیابان سقف‌داری دید که بوی خرما و سبدهای بزرگ حصیری همه جایش را گرفته بود […] هیچ ایده‌ای درباره طرح تازه‌ای برای زندگی نداشت […] آن‌جا داخل مغازه، آخرین رشته‌های امید که سال‌ها همه چیز را درونش به هم پیوسته بود، قطع شد. آخرین حرف‌های مرد چاق سرنوشت‌ساز و نهایی بود. به نظرش مثل تیری بود که در جمجه‌اش خالی کرده باشند.

– پانزده دینار … نمی‌شنوی؟»

راهنمایی به سوی مرگ

بخشی از زیست انسان‌های رهاشده در سرزمین‌های محکوم به جنگ و اختناق و رنج، به گفت‌وگو با انسان‌هایی می‌گذرد که کار و پیشه‌شان، گذراندن آدم‌ها از مرزهای رنج به‌سوی سرنوشت‌هایی دیگر است؛ در جست‌وجوی جغرافیایی امن‌تر و آرام‌تر. روایت مروان و سه مرد هم‌قطارش نیز همین روایت در تاریخ معاصر فلسطینی‌ها به شمار می‌آید.

آدم‌هایی گریخته از شرایط پیچیده فلسطین، به شیوه‌های گوناگون -قانونی و البته بیشتر غیرقانونی- به سوی عراق و کویت می‌روند تا شاید به یک زندگی بهتر برسند، یا دست‌کم موقعیت کار بیابند و برای خانواده پول بفرستند تا امید داشته باشند که با آن پول به زادگاه خود می‌توانند بازگردند، یک دو ریشه زیتون بخرند و اتاقکی برای زندگی بسازند… .

غسان کنفانی که در ١٩٣۶ میلادی در منطقه عکا زاده شده و پس از ‌سال سخت ١٩۴٨ میلادی زیر فشار نیروهای صهیونیستی از سرزمین مادری به سوی جنوب لبنان کوچیده است، در کتاب «مردانی در آفتاب» روایت‌هایی از گونه‌ای همراهی و یاریگری برآمده از این شرایط سخت ترک وطن از یک‌سو و دستیابی به پول برای گذران زندگی با گذراندن انسان‌ها از مرز از سوی دیگر، آورده است که هم رنج و بی‌رحمی انسان‌ها را در شرایط سخت مهاجرت بازمی‌تاباند، هم در زیر پوست خود، گونه‌ای همدلی گروهی میان آدم‌هایی را نهفته دارد که در سرنوشت مشترک شوم در تاریخ با هم سهیم‌اند.

محور این یاریگری مردی است که در این روایت داستانی، ابوالخیزران نام دارد؛ مردی که می‌خواهد آدم‌هایی درمانده همچون مروان را که نوجوانی مردد و کم‌پول است، با هزینه‌ای کمتر از مرز بگذراند. گفت‌وگوهای او و مردانی که سودی از مهاجرت غیرقانونی دارند، محتواهایی همدلانه در خود دارند که آدم‌های هم‌سرنوشت در موقعیت‌های خطیر و رنج‌آور زندگی می‌نمایانند «روراست بگویم […] من باید به کویت بروم[.] به خودم گفتم بد نیست حالا که می‌روم چند نفر را هم با خودم ببرم و پولی درآورم […] چقدر می‌توانی بدهی؟»

تفاوت ابوالخیزران در این روایت با قاچاق‌بر آغاز قصه در همین واپسین جمله است «چقدر می‌توانی بدهی؟» او خود نرخی معین نمی‌کند و بدین‌ترتیب می‌خواهد کاری کند آنها که برای رفتن و کنده‌شدن از زندگی بحران‌زده‌شان در سرزمینی جنگ‌زده پشتوانه‌ای ندارند، باز هم راهی برای گریز داشته باشند. اهمیت هم‌زیستی این آدم‌ها و پیوندخوردن‌شان با مردی همچون ابوالخیزران که کابوس شکنجه‌های گذشته‌اش را می‌بیند، از آن‌رو است که رنج‌ها و دلواپسی‌های این آدم‌ها، پیامد نبرد ١٩۴٨میلادی میان عرب‌ها و اسراییل است؛ جنگی که بازتاب‌های آن را در زندگی اجتماعی و رنج‌های انسان‌های سراسیمه این قصه به روشنی می‌توان بازیافت؛ آدم‌هایی که رهایی از سرزمین‌شان را در هر شرایطی، از ماندن در آن بهتر می‌دانند.

«ابوالخیزران راننده ورزیده‌ای بود. قبل از سال١٩۴٨ در فلسطین پنج‌سال برای ارتش بریتانیا کار کرده بود و وقتی ارتش را رها کرد و به مجاهدان پیوست، همه می‌گفتند بهترین راننده خودرو‌های بزرگ است، برای همین مجاهدان در طیره برای انتقال زرهی قدیمی که در یک عملیات از یهودی‌ها به غنیمت گرفته بودند، از او کمک خواستند […] یک بار [نیز] توانست یک تانکر حمل آب را بیش از ۶ساعت در یک نمکزار گل‌آلود براند، بی‌آنکه مثل همه دیگر خودرو‌های آن کاروان در گل گیر کند.» ابوالخیزران در این روایت نیز با تانکری شبیه همان به یاری سه مرد فلسطینی می‌آید که می‌خواهند با زمان و پول کمتر خود را به بهشت ذهنی‌شان در کویت برسانند.

«- پس می‌خواهی ما را درون تانکر آب ماشین بیندازی؟ – دقیقا. با خودم گفتم حالا که این جایی و ماشینت بازرسی نمی‌شود چرا از فرصت استفاده نمی‌کنی و دو قرش پاک و پاکیزه درنمی‌آوری؟ مروان به ابوقیس و بعد به اسعد نگاه انداخت آنها هم نگاهی پرسشگر رد و بدل کردند:

– […] در چنین گرمایی چه کسی می‌تواند در یک مخزن در بسته بماند؟ – […] می‌دانید چه می‌کنیم؟ پنجاه متر مانده به مرز توی مخزن می‌روید، پنج دقیقه در مرز کار داریم، پنجاه متر که از مرز گذشتیم می‌آیید بالا […] در مطلاع، نقطه‌ مرزی کویت هم پنج دقیقه دیگر همین عملیات را اجرا می‌کنیم، بعد تمام! دیگر رسیده‌اید به کویت!»

رنج ابوقیس، مروان و اسعد در سرزمین مادری‌شان، فلسطین، چنان بود که فرورفتن در مخزن سوزان تانکر ابوالخیزران را تاب آوردند؛ ابوالخیزرانی که در نقش یک یاریگر در صحرای بصره نمایان شده بود. نویسنده این روایت اما از این یاری‌رسان کارکشته در راندن خودروهای زرهی، شخصیتی پیچیده نقش می‌بندد؛ پیچیدگی‌هایی که به‌نظر می‌رسد در وجود همه انسان‌هایی نهفته است که در تاریخ پرآشوب این جهان، در بحران و رنج می‌زیسته‌اند.

این پیچیدگی‌ها اما موجب می‌شود در روند رخدادها و دشواری‌های پیش‌رو، از نقش یک یاریگر که می‌داند هم‌میهنانش تنها با ترک وطن به زندگی می‌توانند ادامه دهند، ناخواسته به یک جنایتکار تبدیل شود. ابوقیس، مروان و اسعد به دلیل درنگ پیش‌بینی‌نشده ماموران پاسگاه مرزی در امضای برگه‌های ابوالخیزران، در تانکر گداخته جان می‌دهند و هرگز به کویت نمی‌رسند؛ قصه یاریگری ابوالخیزران این‌گونه پایان می‌یابد: «اولین جنازه سرد و خشک بود، آن را روی شانه انداخت، اول سر را بیرون داد بعد از پاهایش گرفت و بالا انداخت و شنید که با سروصدای زیاد روی مخزن فروغلتید و درنهایت با صدای خفه‌ای روی شن افتاد.

بازکردن دست‌های جنازه بعدی از دستگیره آهنی کار سختی بود، بعد آن را از پا کنار دهنه کشید و از بالای شانه به بالا پرت کرد […] صاف رفت و صدای بر زمین خوردنش آمد […] اما سومی از بقیه راحت‌تر بود […] جنازه‌ها را -یکی‌یکی- از پا گرفت و به کنار خیابان کشید، جایی که ماشین‌های شهرداری معمولا آن‌جا می‌ایستند تا زباله‌ها را خالی کنند تا اولین راننده‌ای که اول صبح می‌آید آنها را ببیند. […] جلو که رفت یاد چیزی افتاد. ماشین را خاموش کرد و پیاده به جایی برگشت که جنازه‌ها را گذاشته بود. پول‌ها را از جیب‌هاشان درآورد، ساعت مروان را از دستش بیرون آورد و همچنان که روی کنار کفشش راه می‌رفت به سمت ماشین برگشت». این حکایت تلخ یاری‌رسانی به انسان‌های جنگ‌زده و رنجوری در تاریخ به شمار می‌آید که یاری‌شان گاه راهنمایی به سوی مرگ است. 


منبع: فرادید

انفجار منزل عبدالله صالح/ گزارش‌های ضد و نقیض درباره سرنوشت علی عبدالله صالح

گزارش‌ها حاکی از انفجار منزل رئیس‌جمهوری مخلوع یمن است.

به گزارش ایلنا به نقل از اسکای نیوز عربی، انصارالله یمن منزل «علی عبدالله صالح» رئیس‌جمهوری مخلوع این کشور را منفجر کرده است.

برخی منابع از کشته شدن عبدالله صالح خبر می‌دهند.

گزارش‌های ضد و نقیض درباره سرنوشت علی عبدالله صالح

برخی منابع خبری یمنی گزارش‌های ضد و نقیضی درباره سرنوشت علی عبدالله صالح منتشر کرده‌اند.

به گزارش تسنیم به نقل از العالم، منابع خبری یمنی از کشته شدن علی عبدالله صالح خبر دادند. برخی منابع اعلام کرده‌اند که وی هنگام فرار به سوی استان مأرب کشته شده است.

المیادین نیز گزارش داد که مقر استقرار علی عبدالله صالح به کنترل طرف‌های مقابل درآمده است.

شبکه العربیه، وابسته به عربستان سعودی نیز اعلام کرد که گزارش ضد و نقیض از سرنوشت علی عبدالله صالح منتشر شده است.

شبکه روسیاالیوم نیز از انهدام محل سکونت علی عبدالله صالح خبر داد.


منبع: عصرایران

انفجار منزل عبدالله صالح/ گزارش‌های ضد و نقیض درباره سرنوشت علی عبدالله صالح

گزارش‌ها حاکی از انفجار منزل رئیس‌جمهوری مخلوع یمن است.

به گزارش ایلنا به نقل از اسکای نیوز عربی، انصارالله یمن منزل «علی عبدالله صالح» رئیس‌جمهوری مخلوع این کشور را منفجر کرده است.

برخی منابع از کشته شدن عبدالله صالح خبر می‌دهند.

گزارش‌های ضد و نقیض درباره سرنوشت علی عبدالله صالح

برخی منابع خبری یمنی گزارش‌های ضد و نقیضی درباره سرنوشت علی عبدالله صالح منتشر کرده‌اند.

به گزارش تسنیم به نقل از العالم، منابع خبری یمنی از کشته شدن علی عبدالله صالح خبر دادند. برخی منابع اعلام کرده‌اند که وی هنگام فرار به سوی استان مأرب کشته شده است.

المیادین نیز گزارش داد که مقر استقرار علی عبدالله صالح به کنترل طرف‌های مقابل درآمده است.

شبکه العربیه، وابسته به عربستان سعودی نیز اعلام کرد که گزارش ضد و نقیض از سرنوشت علی عبدالله صالح منتشر شده است.

شبکه روسیاالیوم نیز از انهدام محل سکونت علی عبدالله صالح خبر داد.


منبع: عصرایران

تماشای «ابرماه» در سراسر جهان (+فیلم)

صندلی‌های راحتی ایرانی‌ها ۱۰۰ سال قبل (عکس) واکنش دفتر آیت‌الله‌ مکارم‌شیرازی به اظهارات یک نماینده: معظم‌له نه چنین دامادى دارد و نه حتى این شخص را دیده است تماشای «ابرماه» در سراسر جهان (+فیلم) محمود پاک‎نیت و نگین معتضدی در «شبکه» حال باشیم یا استمراری؟ وزارت ارشاد: تعرفه کاغذ افزایش نخواهد یافت مرگ ۳۹ کودک زیر ۵ سال در مناطق زلزله‌زده کنایه عضو مجلس خبرگان به رفتارهای احمدی‌نژاد: تا اسب فربه شود، سرکش شود/ هاشمی پیش‌بینی کرده بود ۲ ستاره شدن خودروهای محصولات خانواده x100 سایپا تا پایان سال برگزاری جشنواره موسیقی فجر با ۹۰ اجرا

تفاوت سبک زندگی ما و آقایان مسؤول  (۴۸ نظر)

چرا از قرار گرفتن در گروه «مرگ» می‌توان خوشحال بود؟!  (۴۱ نظر)

چرا زیباکلام تیم ملی فوتبال را دوست ندارد؟  (۴۱ نظر)

خدای ناکرده از فحش دادن به ستاره‌های اسپانیا، پرتغال و کافو جا نمانیم  (۲۳ نظر)

آیا خاورمیانه در آستانه یک جنگ بزرگ است؟  (۲۲ نظر)

آقای روحانی؛ مشک آنست که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید  (۱۸ نظر)

ایران در گروه مرگ / ایران، اسپانیا و پرتغال و مراکش در گروه دوم مسابقات  (۱۶ نظر)

اولین شلیک موشک از یمن علیه امارات/ امارات تکذیب کرد  (۱۶ نظر)


منبع: عصرایران

تماشای «ابرماه» در سراسر جهان (+فیلم)

صندلی‌های راحتی ایرانی‌ها ۱۰۰ سال قبل (عکس) واکنش دفتر آیت‌الله‌ مکارم‌شیرازی به اظهارات یک نماینده: معظم‌له نه چنین دامادى دارد و نه حتى این شخص را دیده است تماشای «ابرماه» در سراسر جهان (+فیلم) محمود پاک‎نیت و نگین معتضدی در «شبکه» حال باشیم یا استمراری؟ وزارت ارشاد: تعرفه کاغذ افزایش نخواهد یافت مرگ ۳۹ کودک زیر ۵ سال در مناطق زلزله‌زده کنایه عضو مجلس خبرگان به رفتارهای احمدی‌نژاد: تا اسب فربه شود، سرکش شود/ هاشمی پیش‌بینی کرده بود ۲ ستاره شدن خودروهای محصولات خانواده x100 سایپا تا پایان سال برگزاری جشنواره موسیقی فجر با ۹۰ اجرا

تفاوت سبک زندگی ما و آقایان مسؤول  (۴۸ نظر)

چرا از قرار گرفتن در گروه «مرگ» می‌توان خوشحال بود؟!  (۴۱ نظر)

چرا زیباکلام تیم ملی فوتبال را دوست ندارد؟  (۴۱ نظر)

خدای ناکرده از فحش دادن به ستاره‌های اسپانیا، پرتغال و کافو جا نمانیم  (۲۳ نظر)

آیا خاورمیانه در آستانه یک جنگ بزرگ است؟  (۲۲ نظر)

آقای روحانی؛ مشک آنست که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید  (۱۸ نظر)

ایران در گروه مرگ / ایران، اسپانیا و پرتغال و مراکش در گروه دوم مسابقات  (۱۶ نظر)

اولین شلیک موشک از یمن علیه امارات/ امارات تکذیب کرد  (۱۶ نظر)


منبع: عصرایران

سمند دیزلی هم آمد! (عکس)

صندلی‌های راحتی ایرانی‌ها ۱۰۰ سال قبل (عکس) واکنش دفتر آیت‌الله‌ مکارم‌شیرازی به اظهارات یک نماینده: معظم‌له نه چنین دامادى دارد و نه حتى این شخص را دیده است تماشای «ابرماه» در سراسر جهان (+فیلم) محمود پاک‎نیت و نگین معتضدی در «شبکه» حال باشیم یا استمراری؟ وزارت ارشاد: تعرفه کاغذ افزایش نخواهد یافت مرگ ۳۹ کودک زیر ۵ سال در مناطق زلزله‌زده کنایه عضو مجلس خبرگان به رفتارهای احمدی‌نژاد: تا اسب فربه شود، سرکش شود/ هاشمی پیش‌بینی کرده بود ۲ ستاره شدن خودروهای محصولات خانواده x100 سایپا تا پایان سال برگزاری جشنواره موسیقی فجر با ۹۰ اجرا

تفاوت سبک زندگی ما و آقایان مسؤول  (۴۸ نظر)

چرا از قرار گرفتن در گروه «مرگ» می‌توان خوشحال بود؟!  (۴۱ نظر)

چرا زیباکلام تیم ملی فوتبال را دوست ندارد؟  (۴۱ نظر)

خدای ناکرده از فحش دادن به ستاره‌های اسپانیا، پرتغال و کافو جا نمانیم  (۲۳ نظر)

آیا خاورمیانه در آستانه یک جنگ بزرگ است؟  (۲۲ نظر)

آقای روحانی؛ مشک آنست که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید  (۱۸ نظر)

ایران در گروه مرگ / ایران، اسپانیا و پرتغال و مراکش در گروه دوم مسابقات  (۱۶ نظر)

اولین شلیک موشک از یمن علیه امارات/ امارات تکذیب کرد  (۱۶ نظر)


منبع: عصرایران

۲ ستاره شدن خودروهای محصولات خانواده x100 سایپا تا پایان سال

 معاون کیفیت گروه خودروسازی سایپا گفت: بر اساس تاکید مدیریت ارشد گروه خودروسازی سایپا، در راستای افزایش کیفیت محصولات گروه، هدف گذاری سایپا برای ۲ ستاره شدن محصولات خانواده x100 و ۳ ستاره شدن محصولات x200 تا پایان سال در دستور کار قرار گرفته است.

به گزارش عصرایران؛ داریوش گل محمدی  در جریان همایش کیفیت گروه خودروسازی سایپا از تلاش این گروه خودروسازی برای افزایش کیفیت محصولات خبر داد و افزود: تلاش ما بر این است که تا پایان سال جاری خودروهای خانواده x100 ضمن کاهش نمرات منفی، دوستاره کیفی را کسب کنند.

وی با اشاره به هدف گذاری ارتقا کیفی برای کلیه محصولات تولیدی گروه سایپا تصریح کرد: در خانواده تیبا و خانواده x200 هدف سایپا کاهش نمرات منفی و کسب ۳ ستاره کیفی است که با تلاش های صورت گرفته امیدواریم طی روزهای آتی به آن دست یابیم.

وی ادامه داد: برای کسب یک ستاره کیفی می بایست چیزی در حدود ۳۰ الی ۴۰ نمره منفی کاهش یابد و این موضوع بسیار سخت ولی امکان پذیر است و امیدوارم بزودی به این مهم دست یابیم.

معاون کیفیت گروه خودروسازی سایپا با اشاره به اصول اولیه و مهم کیفیت افزود: یکنواخت کردن کیفیت تولیدات یکی از مهم‌ترین اصولی است که باید تولیدکنندگان آن را مورد ارزیابی قرار دهند و متاسفانه این موضوع در بسیاری از سازندگان به خوبی درک نشده است.

گل محمدی هزینه کردن در حوزه کیفی را یک سرمایه گذاری مطمئن برای بنگاه ها دانست و تصریح کرد: تمرکز و هزینه کرد در حوزه کیفی سرمایه گذاری است که علاوه بر کسب رضایت مشتری اثر فوری و مثبتی در کاهش هزینه ها و سودآوری یک کسب و کار خواهد گذاشت.

ششمین همایش کیفیت گروه خودروسازی سایپا با حضور مدیرعامل و‌مدیران ارشد و جمعی از فعالان صنعتی و دانشگاهی این حوزه با ارائه گزارش کارگروه های تخصصی در حوزه های طراحی، تامین و قطعات، تولید و خدمات پس از فروش در محل سالن همایش های پژوهشگاه نفت برگزار شد


منبع: عصرایران

مرگ ۳۹ کودک زیر ۵ سال در مناطق زلزله‌زده

رییس مرکز بهداشت استان کرمانشاه گفت: مرگ یازده مادر باردار و ۳۹ کودک زیر پنج سال در مناطق زلزله زده استان گزارش شده است.

به گزارش ایسنا، دکتر ابراهیم شکیبا در نشست خبری امروز (۱۳ آذرماه) در تشریح اقدامات صورت گرفته در زلزله اخیر، گفت: خوشبختانه نکته مثبت و خیری که در این ماجرا داشتیم این بود که استان از قبل آمادگی برای اربعین داشت و این امر موجب شد آمادگی خوبی برای مواجهه با این بحران داشته باشیم.

وی افزود: در ساعات اول پس از زلزله به سرعت تیم هایی که از قبل برای اربعین آماده بودند برای خدمات رسانی به مناطق زلزله زده اعزام شدند.

شکیبا تصریح کرد: متاسفانه بر اثر زلزله سیستم بهداشت و درمان مناطق زلزله زده به هم ریخته بود و بر همین اساس مجبور به اعزام نیرو از مرکز استان به منطقه شدیم.

ظرف ۶ روز تمام مراکز بهداشت مناطق زلزله کار خود را آغاز کردند

شکیبا افزود: با کار جهادی صورت گرفته ظرف شش روز تمام نظام شبکه بهداشت و درمان در مناطق زلزله زده سرپل ذهاب و ثلاث باباجانی برقرار شد.

وی افزود: ظرف کمتر از یک هفته تمامی خانه های بهداشت شهری و روستایی، مراکز جامع سلامت و پایگاه های سلامت برقرار شده و نیروها مشغول به کار شدند.

شکیبا افزود: در کنار این مراکز، ۳۵ تیم سیار بهداشتی و درمانی متشکل از پزشک، ماما، کارشناس بهداشت محیط و کارشناس بیماری ها نیز فعالیت داشته و به روستاها سرکشی داشتند و همراه خود دارو و شیر خشک و لوازم بهداشتی رایگان داشته و توزیع کردند.

وی افزود: در همان روزهای اول سه کلینیک دندان پزشکی سیار در مناطق زلزله زده برقرار شد که هم اکنون این تعداد به چهار مورد رسیده که سه کیلینک در سرپل ذهاب و یک کیلینک در ثلاث باباجانی برقرار است.

هیچ مورد آلودگی میکروبی آب در منطقه نداشتیم

وی افزود: در روز اول همچنین آزمایشگاه در سرپل ذهاب مستقر شد تا بحث آب مورد آزمایش قرار گیرد.

شکیبا تصریح کرد: خوشبختانه طی این مدت مورد آلودگی میکروبی در منابع آب هفت شهرستان متاثر از زلزله گزارش نشده است.

وی افزود: اما طی این مدت موارد کدورت آب بسیارب داشتیم، به طوری که روزهای اول عملا گل آلود بود.

شکیبا با اشاره به تشکیل نظام سندرمیک در مناطق زلزله زده گفت: در این نظام علائم بیماری هایی که واگیردار بوده و مورد حساسیت ما هستند در مناطق زلزله زده رصد شده و موارد آن به مسئولین وزارت بهداشت در سطح کشور و استان گزارش می‌شود.

وی افزود: هم اکنون ۱۸ مورد علائم بیماری از جمله تب و خونریزی، اسهال حاد آبکی، مسمومیت غذایی در مناطق زلزله زده به دقت رصد می‌شود.

هیچ اپیدمی بیماری در منطقه نداشتیم

وی با اشاره به آزمایش ۲۵۶ مورد نمونه مشکوک التور (وبا) در مناطق زلزله زده گفت: از این تعداد یک مورد نمونه مثبت نداشتیم.

وی تاکید کرد: خوشبختانه تاکنون هیچ اپیدمی بیماری از جمله وبا و آنفلوآنزا در مناطق زلزله زده گزارش نشده است.

شکیبا از تزریق واکسن توام به مصدومین زلزله خبر داد و اظهار کرد: تاکنون حدود هشت هزار نفر از مصدومین زلزله در برابر کزاز و دیفتری واکسینه شده اند.

۱۳۰۰ “مادر باردار” در مناطق زلزله زده شناسایی و تحت مراقبت هستند

شکیبا از مراقبت ویژه مادران باردار در مناطق زلزله زده خبر داد و اظهار کرد: بیش از ۱۳۷۰ مادر باردار در مناطق زلزله زده شناسایی شده که عمدتا تحت مراقبت هستند.

وی از فوت یازده مادر باردار در زلزله اخیر بر اثر آسیب ناشی از زلزله خبر داد و اظهار کرد: همه این موارد مربوط به شهرستان سرپل ذهاب بوده است.

رییس مرکز بهداشت استان کرمانشاه خاطرنشان کرد: همچنین متاسفانه در زلزله اخیر ۳۹ فوت کودک زیر پنج سال در سه شهرستان سرپل ذهاب، ثلاث باباجانی و دالاهو گزارش شده است.

شکیبا از توزیع بیش از ۱۵ هزار قوطی شیر خشک، هشت هزار غذای کمکی، ۳۳ هزار بسته بیسکویت و ۹ هزار پوشک بچه در مناطق زلزله زده خبر داشت.

وی از توزیع اقلام پیشگیری از بارداری در مناطق زلزله زده خبر داد و اظهار کرد: در همان روز اول زایشگاه صحرایی نیز در منطقه برقرار شد.

آسیب و تخریب ۲۰۰ “خانه بهداشت”/ ۵۰ میلیارد تومان برای بازسازی و تجهیز نیاز است

شکیبا از آسیب و تخریب بیش از ۲۰۰ خانه بهداشت در مناطق زلزله زده خبر داد و افزود: از این تعداد ۶۲ خانه بهداشت تخریب شده است.

رییس مرکز بهداشت استان کرمانشاه اظهار کرد: ساخت، تعمیر و تجهیز این تعداد خانه بهداشت بیش از ۵۰ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان اعتبار نیاز دارد.

۲۰۰ چشمه “سرویس بهداشتی” و ۱۰۰ دهنه “حمام” در سرپل ذهاب نیاز است

رییس مرکز بهداشت استان کرمانشاه با اشاره به کمبود سرویس بهداشتی و حمام بویژه در شهر سرپل ذهاب گفت: این شهر ۳۶ هزار نفر جمعیت دارد که بر اساس استانداردها در زمان بحران باید به ازای هر ۲۰ نفر یک چشمه سرویس بهداشتی و به ازای هر ۵۰ نفر یک دهنه حمام در منطقه بحران زده برقرار شود.

وی افزود: البته این استاندارد در حالی است که خانه ها تخریب کامل شده و سرویس بهداشتی و حمامی وجود نداشته باشد، اما در شهر سرپل ذهاب اینگونه نیست و برآورد ما این است که با برقراری ۲۰۰ چشمه سرویس بهداشتی و ۱۰۰ دهنه حمام مقدار بسیاری از مشکلات حل می‌شود.

شکیبا بروز مشکلات روحی و روانی را یکی از ویژگی های هر بحران عنوان کرد و افزود: اقدامی که باید در این زمان ها صورت گیرد پیشگیری از مزمن شدن این مشکلات روحی و روانی است.

غربالگری روحی و روانی ۶۰۰۰ هزار زلزله زده

وی از اعزام ۵۰ تیم روانشناسی دوره دیده به مناطق زلزله زده خبر داد و اظهار کرد: این تیم ها تاکنون شش هزار نفر را در منطقه غربالگری کرده و ۸۳ مورد را هم ارجاع داده اند، به طوری که جلسات روانشناسی آنها استمرار داشته باشد.

وی با بیان اینکه ۲۵ هزار دز رایگان واکسن آنفلوآنزا در اختیار استان قرار داده شده گفت: از روز گذشته کار تزریق واکسن آنفلوآنزا به گروه های هدف از جمله زنان باردار، کودکان، سالمندان و افراد مبتلا به بیماری زمینه ای در منطقه شروع شده است.

وی افزود: کار تزریق واکسن در روستاها تا فردا به پایان رسیده و در شهرهای مناطق زلزله زده نیز تا پنج روز آینده به اتمام می‌رسد.


منبع: عصرایران

حال باشیم یا استمراری؟

حذف یک مستند از جشنواره سینما حقیقت به بهانه «عدم پخش فیلم از شخصیت‌های زنده سیاسی» یک پرسش ساده را در ذهن راه انداخت که چرا آدم های زنده باید حذف شوند.

عصر ایران؛ روح الله صالحی- حذف مستند زندگی فائزه هاشمی از جشنواره سینما حقیقت به بهانه «عدم پخش فیلم از شخصیت‌های زنده سیاسی» یک پرسش ساده را در ذهن راه انداخت که چرا آدم های زنده باید حذف شوند.

انگار آدم های مرده بیشتر به کار ما می آیند آن ها که در گور خفته اند و در گذشته جا مانده اند و حال را می شود براساس نیات شخصی تفسیر کنیم.

از آن جا که آدم های زنده در حال پوست اندازی فکری هستند نمی شود به آن ها تکیه زد چیزی شبیه احساس انحرافی که آیت الله مصباح برای احمدی نژاد به کار برد انگار نمی شود روی دیوار او هم یادگاری نوشت.

آدم های زنده باید تغییر کنند یا همیشه همانی باشند که سی ،چهل سال پیش بوده اند؟

این سخن رهبر فقید انقلاب مشهور است که «ملاک حال افراد است». کمتر کسی فکر می کرد شاه کلید این روزها این جمله است .چرا که آدم های موفق در حال زندگی می کنند و اگر حال افراد با حال روزگار یکی نباشد چرخش خوب نخواهد چرخید.

این که قرار باشد افراد همواره آنی باشد که سی سال پیش زیسته اند که منطبق بر حال و احوال توسعه مداری روزگار پیش نرفته اند.

این که به واسطه زنده بودن افراد و احتمال لغزش آن ها به واسطه تغییر لحظه ای ما خود را به ندیدن بزنیم که مبادا پرشان به پر ما بخورد و خسارتش از جیب جشنواره پرداخت شود.

باید بپذیریم افراد در چهارچوب قانون اساسی مجاز به فعالیت های سیاسی ،اجتماعی و…هستند و هیچ کس نباید به واسطه نوع نگاهش از جشنواره ای و کتابی و قاب تصویری حذف شود.

آدم های مرده به تاریخ پیوسته اند مگر آن هایی که فکرشان برای همه ی تاریخ انسانیت بکر و تازه مانده و خواهد ماند و هستند آدم های زنده که این چنین اند و ما نباید با ندید گرفتن شان منتظر باشیم اجل بیاید و برشانه شان فرمان کوچ بزند که شیون ما عین نفاق خواهد شد و می دانیم نفاق کاران چه خواهند شد.

آدم های زنده،زنده اند به همین سادگی سعی نکنیم نباشند چون شبیه ما فکر نمی کنند اتفاقا بگذاریم افکار در هوای شهر چرخی بزند اگر به خویش مطمئن هستیم مردم سبدهای خریدشان را از بهترین ها پر می کنند و این قانون نا نوشته خط هستی است و با ندید گرفتن بعضی ها این فرصت تبلیغاتی را فراهم می کنیم که از سر حساسیت و نوبرانه بودن چند دانه ای بخرند و جیب شان خالی باشد برای خرید فکری از جنس ما.


منبع: عصرایران

امضای تفاهم‌نامه بین فدراسیون فوتبال ایران و آلبانی

ایسنا – فدراسیون‌های فوتبال ایران و آلبانی تفاهم‌نامه همکاری امضا کردند.

امروز (دوشنبه) مهدی تاج، رییس فدراسیون فوتبال ایران پس از دیدار و مذاکره با آرماند دوکا، رییس فدراسیون فوتبال آلبانی با وی به توافق رسید تا قرارداد همکاری فدراسیون‌های فوتبال دو کشور به امضا برسد.


منبع: عصرایران

قدرتمندترین سواری پورشه رونمایی شد (+عکس)

این خودرو سواری هاچبک سدان با نام پانامرا هیبریدی «اسپرت توریزمو ۲۰۱۸» و قدرت موتور آن ۶۸۰ اسب بخار است. قیمت قدرتمندترین خودرو سواری لوکس جهان از (۹۱۱ جی تی تری) با قیمت ۱۴۳ هزار و ۶۰۰ دلار و خودروی شاسی بلند کایان توربو با قیمت ۱۱۸ هزار و ۱۰۰ دلار بیشتر است.

شرکت خودروسازی پورشه آلمان در نمایشگاه خودرو «لس آنجلس» آمریکا از یکی از قدرتمندترین خودرو‌های تولیدی خود که هاچبک سدان است، رونمایی کرد.

این خودرو سواری هاچبک سدان با نام پانامرا هیبریدی «اسپرت توریزمو ۲۰۱۸» و قدرت موتور آن ۶۸۰ اسب بخار است. قیمت قدرتمندترین خودرو سواری لوکس جهان از (۹۱۱ جی تی تری) با قیمت ۱۴۳ هزار و ۶۰۰ دلار و خودروی شاسی بلند کایان توربو با قیمت ۱۱۸ هزار و ۱۰۰ دلار بیشتر است.

زمان رسیدن صفر تا ۶۰ مایل بر ساعت «اسپرت توریزمو ۲۰۱۸» ۳.۲ ثانیه و نهایت سرعت آن ۱۹۲ مایل بر ساعت است. شارژ کامل باتری لیتیوم یون این خودرو با ولتاژ بالا، ۱۲ ساعت طول می‌کشد و یک نوع شارژ باتری دیگری در «اسپرت توریزمو ۲۰۱۸» وجود دارد که با انجام ۳ ساعت شارژ می‌تواند ۳۰ مایل را طی کند.

در حال حاضر، مدل‌های مختلفی از این خودرو در بهار سال آینده میلادی با قیمت پایه ۱۸۸ هزار و ۴۰۰ دلار روانه بازار خواهد شد.

منبع: مهر


منبع: عصرایران

برگزاری جشنواره موسیقی فجر با ۹۰ اجرا

سی‌وسومین جشنواره موسیقی فجر۲۰ تا ۳۰ دی‌ماه در ۶ سالن برگزار می‌شود که ۱۲ اجرای موسیقی نواحی نیز در برنامه‌های این رویداد گنجانده و برای اولین بار بخش کرال به موسیقی انقلاب اضافه شده است.

حمیدرضا نوربخش –مدیر سی‌وسومین جشنواره موسیقی فجر در ابتدای این نشست که پیش از ظهر امروز ۱۳ آذرماه در تالار وحدت تهران برگزار شد،گفت: امسال اولین سالی است که تکلیف مدیریت جشنواره از سال گذشته روشن بود و به همین دلیل توانستیم امور را روان‌تر و بهتر پیش ببریم.

به گزارش ایسنا، او ادامه داد: جشنواره امسال روزهای ۲۰ تا ۳۰ دی‌ماه در ۶ سالن برگزار می‌شود. ما در این دوره از جشنواره بیش از ۹۰ اجرا در بخش‌های مختلف ردیف‌ دستگاهی، ارکسترال، بانوان، نواحی، پاپ، تلفیقی و بین‌الملل برگزار خواهیم کرد. سالن‌های اجرا نیز تالار وحدت، تالار رودکی، برج آزادی، فرهنگسرای نیاوران، برج میلاد و مرکز همایش‌های ایرانیان خواهد بود.

او با بیان اینکه امسال ۱۲ اجرای موسیقی نواحی در برنامه‌های این رویداد گنجانده شده است، اظهار کرد: ما سال گذشته این بخش را به شکل پررنگ برگزار کردیم زیرا موسیقی نواحی ریشه ما و بخش مهمی است. در میان این ۱۲ گروه دو گروه موسیقی متعلق به بانوان هستند.

نوربخش اضافه کرد: ما به شکل کلی ۸۵ گروه شرکت‌کننده داریم که برخی از آن‌ها اجراهای خود را تکرار می‌کنند.

اعلام بودجه این دوره جشنواره

مدیر سی‌وسومین جشنواره موسیقی فجر با بیان اینکه بودجه این رویداد مشابه سال گذشته است،گفت: وزارت ارشاد حدود یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان به عنوان بودجه برای برگزاری این جشنواره به ما وعده داده است که امیدوارم این مبلغ را در اختیار ما بگذارد.

او درباره جدول اجراهای این دوره جشنواره نیز اظهار کرد: همان طور که سال گذشته وعده داده بودم شهریورماه امسال جدول اجراها آماده بود که بخشی از آن‌ها به استعلام و پیگیری‌های سازمانی احتیاج داشتند. از آنجایی که نظر بخش مارکتینگ جشنواره بر این بود که بلیت‌فروشی دیرتر و یک ماه مانده به شروع جشنواره آغاز به کار کند جدول را دیرتر منتشر می‌کنیم.

نوربخش با اشاره به بخش موسیقی انقلاب بیان کرد: در این بخش ۶ اجرا روی صحنه خواهد رفت که سه اجرا به سه گروه موسیقی ردیف دستگاهی اختصاص خواهد داشت. در این میان برای اولین بار بخش کرال را به موسیقی انقلاب اضافه کردیم که آثار و سرودهای جاودانه انقلاب توسط سه گروه کُر اجرا می‌شود.

او همچنین درباره بخش پژوهشی گفت: این بخش همانند سال گذشته پی گرفته شده است با این تفاوت که در سی‌وسومین دوره چند پژوهشگر بین‌المللی نیز دعوت شده و همراه ما خواهند بود.

وی با بیان اینکه رویکرد بخش پاپ در این رویداد به دلیل مخاطب زیاد است، اظهار کرد: در این بخش گروه‌های فعال و پرمخاطب گزینش شده و اجرا خواهند کرد. در بخش بین‌الملل نیز نگاه من در این چند سال بر این بوده که اگر می‌خواهیم در ردیف جشنواره‌های معتبر جهانی حضور داشته باشیم، این بخش را جدی‌تر بگیریم، بنابراین با مدیر فستیوال‌ها و آژانس‌های فعال بین‌المللی ارتباط نزدیک گرفتیم.نکته جالب اینجا بود که این افراد از آن سوی مرزها هنرمندانی را به ما معرفی می‌کردند که علاقه‌مند بودند در جشنواره موسیقی فجر به اجرای برنامه بپردازند.

چه کسانی در بخش بین‌الملل اجرا خواهند کرد؟

نوربخش درباره گروه‌های شرکت کننده در بخش بین‌الملل توضیح داد:ما با تکیه بر حوزه «ایران فرهنگی» سعی کردیم در این بخش تنوع را لحاظ کنیم که با این حساب هنرمندانی مانند فرانچسکو کفیسو (نوازنده ایتالیایی ساکسیفون)، مانو کچه (نوازنده فرانسوی درامز)، یک گروه مغولستانی، همایون سخی (نوازنده افغانستانی ساز رباب) و ارکان اوگور(نوازنده ترک باغلاما و گیتار) در این جشنواره حضور خواهند داشت.

او اضافه کرد: همچنین شهید پرویزخان (نوازنده هندی) که سال گذشته به دلیل رحلت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی اجرای او دستخوش تغییر شد و آن طور که باید، دیده نشد، بار دیگر به این رویداد دعوت شده است. در بخش موسیقی کلاسیک نیز گروه آیسو از اتریش، ریکاردو ریبرو (خواننده موسیقی فادو) از پرتغال، کوارتت کلنگ از آلمان و تریو شوسان از فرانسه به اجرای برنامه می‌پردازند؛ همچنین هنرمندانی از کشورهای اسلوانی، ژاپن، صربستان،‌سنگال و چین در این دوره از جشنواره حضور خواهند داشت.

ادامه این نشست به پرسش و پاسخ خبرنگاران با مدیر سی‌وسومین جشنواره موسیقی فجر اختصاص داشت.

نوربخش در پاسخ به پرسشی درباره انتشار نیافتن فراخوان برای بخش پژوهش این رویداد گفت: این بخش رقابتی نیست که برای آن فراخوان منتشر کنیم بلکه تعدادی پژوهشگر و افراد متخصص درباره موضوعات موسیقایی صحبت خواهند کرد.

او در ادامه درباره معیار انتخاب گروه‌های شرکت کننده در بخش موسیقی تلفیقی اظهار کرد: وجه نام این بخش هنوز برای من نیز جا نیفتاده و نتوانستیم واژه دیگری را برای آن انتخاب کنیم. نظر مجموعه کارشناسان و از طرفی پذیرش گروه‌ها در این امر دخیل است. انتخاب ما در حوزه مقدورات بوده و در حوزه ایده‌آل نیست.

«اتاق شیشه‌ای»، یک بار دیگر

مدیر جشنواره موسیقی فجر درباره اجرایی کردن وعده دو سال پیش خود درباره «اتاق شیشه‌ای» و شفاف‌سازی عملکرد مالی این رویداد بیان کرد: منش و روش همیشگی من اتاق شیشه‌ای است و همواره این روند را دارم. در دوره سی‌ویکم ابهامات و سوالاتی مطرح شد که برخی از آن‌ها قابل درک بود اما برخی را روا نمی‌دانستم. بنابراین برای زدودن آن در این باره توضیحاتی دادم. در حال حاضر نیز اگر سوالی ایجاد شود و دوستان مایل به ارائه گزارش باشند این کار را انجام خواهم داد.

نوربخش در مقابل خبرنگاری که این سوال را مطرح کرده بود و از او درخواست داشت بار دیگر به اتاق شیشه‌ای جامع عمل بپوشاند، قول داد این کار را انجام دهد.

او همچنین درباره معرفی کارشناسان این رویداد اظهار کرد: امیرعباس ستایشگر، مهدی وجدانی و خانم حسین‌زاده مدیریت بخش‌هایی از این جشنواره را بر عهده دارند.

مدیر جشنواره موسیقی فجر در پاسخ به این پرسش که آیا محسن رجب‌پور –تهیه‌کننده موسیقی-انتخاب بخش پاپ جشنواره را انجام داده است، گفت: من از مشورت آقای رجب‌پور و بقیه تهیه‌کنندگان بهره گرفتم. آقای رجب‌پور به عنوان مدیرعامل مجمع صنفی آثار شنیداری به ما کمک‌هایی کرده است اما در نهایت انتخاب گروه‌های شرکت کننده با خود من است.

نوربخش همچنین در مقابل پرسشی مبنی بر معیار انتخاب سامانه‌های بلیت‌فروشی برای این رویداد گفت: در دوره‌های پیش از من متأسفانه هیچ کس حاضر به مذاکره با سامانه‌های بلیت‌فروشی مختلف نبود اما من گفتم با همه مذاکره می‌کنم. عین دو سال گذشته انتخاب این سامانه‌ها برای ما حالت مناقصه داشته است و من هیچ کس را حذف نکردم.

او با بیان اینکه خواستار مشارکت حداکثری در امر بلیت فروشی است، گفت: درصد کارمزد ما در این زمینه قابل اعتنا نبوده و این امر رانت مهمی نیست. ما به فکر فروش هستیم و می‌خواهیم دسترسی را بیشتر و آسان‌تر کنیم. عده‌ای می‌خواهند بگویند در این فضا مافیا وجود دارد اما این گونه نیست.

مدیر جشنواره موسیقی فجر در ادامه این نشست درباره اینکه بعضی جاها مطرح شده نمایشگاه لغو شده صنعت موسیقی قرار است با فرمی دیگر در سی‌وسومین جشنواره موسیقی فجر گفت: تا به حال با ما هیچ مذاکره‌ای نشده و من از نمایشگاه صنعت موسیقی خبری ندارم.

نوربخش همچنین درباره اجاره بهای تالارهای میزبان این رویداد بیان کرد: ما خیلی شفاف هستیم و اجاره‌بهای تالارهایمان را طبق تعرفه پرداخت کرده‌ایم. برخی از این سالن‌ها که غیردولتی هستند تا زمانی که به آن‌ها پول ندهیم اجاره ورود به سالن را به ما نمی‌دهند. ما با بنیاد رودکی تا به حال مشکل و اختلافی نداشتیم و سالن‌های آن‌ها در اختیار ما قرار دارد.

باربد نقطه عطف ماست

او با بیان اینکه جایزه باربد (جایزه‌ای که هر ساله در جشنواره موسیقی فجر به آلبوم‌های برتر موسیقی تعلق می‌گیرد) نقطه عطف ماست، گفت: نگاه من بر این است که هر چه این جایزه را پررنگ‌تر کنیم و به آن بها بدهیم منشأ برکات و خیر خواهد بود. امروز در سینما سیمرغ محور همه چیز است. نگاه ما به مدل‌های مشابه خارجی بوده است. جایزه اسکار یا گرمی در حوزه وسیعی داوری و با مکانیزم‌های مختلفی برگزار می‌شود.

مدیرجشنواره موسیقی فجر ادامه داد: ما دو سال پیش خواستیم از تمام فعالان عرصه موسیقی که شرایط این کار را دارند دعوت کنیم که داوری باربد را انجام دهند. با این حساب این امکان وجود نداشت که آثار برخی از آن‌ها در باربد حضور نداشته باشد. بنابراین رأی آن‌ها را برای اثر خودشان نافذ ندانستیم. سال گذشته با آسیب‌شناسی‌هایی که انجام شد تعداد داوران را محدود کردیم و امسال نیز همین گونه پیش می‌رود. در نهایت حدود ۲۰۰ اثر قرار است برای جایزه باربد داوری شود.

نوربخش درباره جوایز این رویداد نیز گفت: یک جایزه ۶۰ میلیونی ویژه بود که سال گذشته حذف شد و امسال نیز نخواهد بود. باقی جایزه‌ها نیز مانند سال گذشته است و حدود ۱۰، ۲۰ میلیون تومان خواهد بود.

او در پاسخ به این پرسش که جشنواره موسیقی فجر با ۳۲ دوره برگزاری تا به حال چقدر در سطوح بین‌الملل شناخته شده است؟ گفت: خیلی کم. دلیل آن نیز تغییر سیاست‌ها بوده است. همین فراز و نشیب‌ها به جشنواره آسیب می‌رساند اما در حال حاضر قصد داریم به طور جدی به آن بپردازیم.

سرنوشت آرشیو جشنواره چه شد؟

مدیر جشنواره موسیقی فجر در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آرشیوی که از این جشنواره تهیه و در سایت قبلی آن بارگذاری شده بود که در حال حاضر در سایت جدید وجود ندارد، کجاست؟ بیان کرد: این آرشیو باید در انجمن موسیقی باشد.

نوربخش درباره تقدیر از محمدرضا شجریان نیز اظهار کرد: تقدیر از او وظیفه همه است. اما همان طور که سال گذشته نیز مطرح کردم همیشه پیشنهاد و درخواست برای تقدیر و اهدای نشان از او وجود داشته اما خود استاد شجریان معتقد است که نشان چیزی است که مردم به او می‌دهند. او حتی مدرک دکترای دانشگاه تهران را نپذیرفت و هیچ وقت زیر بار تقدیر از خودش نرفت. البته در هر دوره جشنواره از افرادی تقدیر شده‌اند که امسال نیز این اتفاق خواهد افتاد.

او در بخش دیگری از صحبت‌های خود با تأکید بر اینکه هیچ‌گاه مخالف بخش «نسل دیگر» جشنواره موسیقی فجر نبوده است، گفت: جشنواره موسیقی کلاسیک ایرانی که در حال حاضر برگزار می‌شود همان بخش نسل دیگر است که من وعده داده بودم. قرار است بخش رقابتی نیز به این جشنواره اضافه شود.

ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی در جشنواره حضور دارند؟

مدیر جشنواره موسیقی فجر درباره حضور ارکسترهای بنیاد رودکی (ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی ایران) در سی‌وسومین دوره این رویداد اظهار کرد: این ارکسترها با رهبران ثابت خود در جشنواره حضور خواهند داشت.

نوربخش درپاسخ به این پرسش که اگر امسال نیز در بخش بین‌الملل جشنواره اجراهایی کنسل شوند چه کسانی را برای جایگزینی در نظر گرفته‌اید، گفت: امسال در این بخش اجرایی نخواهیم داشت که کنسل شود. ما اجرایی را جایگزین اجرای دیگر نمی‌کنیم. البته الان هم امکان دارد که تا زمان انتشار جدول گروهی را به آن اضافه کنیم.

او در پایان صحبت‌های خود اعلام کرد که برای برگزیدگان جشنواره هایی مانند جشنواره‌های موسیقی معاصر، جوان، کلاسیک ایرانی و نواحی اجراهایی را در سی‌وسومین دوره جشنواره موسیقی فجر در نظر گرفته‌اند.

به گزارش ایسنا، در این نشست همچنین پوستر سی‌وسومین جشنواره موسیقی فجر رونمایی شد.


منبع: عصرایران

وزیر ارتباطات: مشتریان هیچ هزینه اضافه‌ای بابت رجیستری پرداخت نکنند/ تنها راه رجیستر کردن گوشی‌ها شماره ۷۷۷۷ است

وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با تاکید بر اینکه مشتریان هیچ هزینه اضافه‌ای بابت رجیستری پرداخت نکنند گفت که تنها راه رجیستر کردن گوشی‌ها شماره ۷۷۷۷ است.

به گزارش ایسنا، محمدجواد آذری جهرمی در نشست خبری با بیان اینکه تنها راه رجیستر کردن گوشی های تلفن همراه سرویس ۷۷۷۷ است، اظهار کرد: هرگونه دریافت هزینه ای بابت رجیستر کردن گوشی های تلفن همراه از مشتریان صرفا جنبه سودجویی دارد.


منبع: عصرایران

محمود پاک‎نیت و نگین معتضدی در «شبکه»

«باغ بی روزنه» عنوان فصل اول «شبکه» است که در ۱۵ قسمت با محوریت امنیت نرم و آسیب های اجتماعی در حال ساخت است.

محمود پاک نیت و نگین معتضدی مقابل دوربین احمد معظمی رفتند.

به گزارش عصرایران به نقل از مشاوررسانه ای این پروژه، تصویربرداری سریال «شبکه» به کارگردانی احمد معظمی و تهیه کنندگی ابوالفضل صفری کماکان در تهران ادامه دارد و محمود پاک نیت و نگین معتضدی به تازگی مقابل دوربین این سریال رفتند. پاک نیت نقش تاثیرگذاری را در روند داستان برعهده دارد و پیش بینی میشود یکی از بازی های متفاوت کارنامه اش را در این مجموعه شاهد باشیم.

«باغ بی روزنه» عنوان فصل اول «شبکه» است که در ۱۵ قسمت با محوریت امنیت نرم و آسیب های اجتماعی در حال ساخت است. نابودی و به قهقهرا کشیده شدن شخصیت های داستان پرده از رازهایی برمیدارد که در نتیجه آن برای اولین بار در این سالها به وقایعی اشاره میشود که پیش از این در مجموعه های تلویزیونی ندیده ایم. لازم به قید است که اتفاقات رخ داده در این مجموعه همگی برگرفته از پرونده های واقعی ست و نتیجه تحقیقات پیاپی و پژوهش های طولانی مدتی ست که خروجی اش در اختیار کارشناسان متعددی در حوزه های مختلف دینی ، روانشناسی ، فرهنگی و گروهی از فعالان اجتماعی گذاشته شده و در جلساتی جداگانه نظرات آنها روی طرح ها ارزیابی و اعمال شده است.

گفتنی است ابوالفضل صفری تهیه کننده ، احمد معظمی کارگردان ، هومان فاضل نویسنده فیلمنامه ، مرتضی اصفهانی مشاور پروژه ، مرتضی متولی مدیرتولید ، فهیمه کمالی مدیر برنامه ریزی ، موسسه فرهنگی هنری اقلیم ارغنون مجری طرح ، کامیاب متولی جانشین تولید ، علیرضا وداد تقوی مدیر تصویر برداری / گروه تصویربرداری (جاوید حسین زاده – رضا تهرانی – بهروز دشتابی – امید راعی) ، سعید آهنگرانی طراح صحنه ، حمیدرضا یارند پور مدیر صدابرداری ، مهدیه اعرابی طراح گریم ، آناهیتا اقبال نژاد طراح لباس ، سیامک مهماندوست تدوین ، مازیار یونسی آهنگساز ، مهدیار سزاوار جلوه های ویژه بصری ، حمید رسولیان جلوه های ویژه میدانی ، محمد بدرلودستیار اول کارگردان ، سحر ضیایی منشی صحنه ، سیامک راشدی اسکویی بازیگردان و سرهنگ فرهاد شمس آبادی مشاور انتظامی ، یوسف عبدالرضایی عکاس ، روزبه زاهدی مدیرامور مالی، دکتر محمدعلی الستی مشاور اجتماعی ، یکتا سپاهی مشاور و روان شناس و دنیا خمامی مشاور رسانه ای از جمله عوامل اصلی تولید سریال شبکه هستند.


منبع: عصرایران

قتل ۳ عضو یک خانواده در گچساران با اسلحه

فرمانده انتظامی کهگیلویه و بویراحمد از قتل پدر و دوبرادر توسط یک جوان در گچساران خبر داد.

سردار مهدی انصاری در گفت‌وگو با ایسنا افزود: شب گذشته جوانی گچسارانی بدلیل نامعلوم با سوار کردن ۲ برادر معلول و پدر ۸۴ ساله خود در خودرو، آنها به بیرون از شهر انتقال داد.

وی بیان کرد: پدر را با اسلحه کمری در منطقه گناوه لری گچساران به قتل رسانده و سپس ۲ برادر معلول خود را به منطقه لیشتر در محدوده آبشاری کشته و در آب انداخته است.

فرمانده انتظامی کهگیلویه و بویراحمد اضافه کرد: این جوان قاتل پس از قتل پدر و دو برادر معلولش خود را به نیروی انتظامی معرفی کرد.


منبع: عصرایران

دستگیری مرد عروسک به دست با ۲۵۰ سرقت درتهران (+‌عکس)

سارق جوانی که با به آغوش گرفتن یک عروسک پاندا اقدام به سرقت از بیش از ۲۵۰ خودرو در محدوده دریاچه خلیج فارس کرده بود، دستگیر شد.

به گزارش ایسنا، از مدتی قبل شماری از ساکنان اطراف دریاچه شهدای خلیج‌فارس و همچنین برخی از افرادی که برای تفریح به این منطقه آمده بودند با مراجعه به کلانتری ۱۸۱ عوارضی از سرقت محتویات و لوازم داخل خودرویشان خبر داده و خواستار رسیدگی به این موضوع شدند که بلافاصله تیمی از مأموران کلانتری رسیدگی به موضوع را در دستورکار خود قرار داد.

تحقیقات برای شناسایی عامل یا عاملان این سرقت ادامه داشت، تا اینکه سرانجام مردی جوان به هویت معلوم به عنوان عامل این سرقت‌ها از سوی ماموران شناسایی و در نخستین روز از هفته جاری دستگیر و به کلانتری منتقل شد.

این فرد در کلانتری تحت بازجویی قرارگرفته و معترف شد که از حدود سه ماه پیش تاکنون اقدام به سرقت از بیش از ۲۵۰ دستگاه خودروی سواری در محدوده اطراف دریاچه شهدای خلیج‌فارس و پارکینگ‌های آن کرده است.

در ادامه تحقیقات پلیس عروسک یک خرس پاندا در کنار متهم توجه ماموران را به خود جلب کرد که با بررسی آن مشخص شد متهم هنگام سرقت این خرس را در آغوش گرفته و شاه کلیدها و لوازم خود برای باز کردن در خودروهای مختلف را درون شکم این عروسک جاساز کرده است.

در ادامه برای این متهم پرونده‌ای تشکیل شده و او برای کشف دیگر جرائم احتمالی به پلیس آگاهی تهران بزرگ تحویل داده شد.


منبع: عصرایران