طرز تهیه ساندویچ پیتا در کوتاهترین زمان

طرز تهیه ساندویچ پیتا در کوتاهترین زمان
ساندویچ پیتا     ۱۵ دقیقه
نان های پیتایی که در سوپر مارکت ها موجودند بسیار مناسبند. همیشه نان پیتا را در فر گرم کنید. آنها را برشته نکنید چرا که دیگر نمی توان توی آن را پر کرد شکاف باریکی بر سر آن درست کنید و توی آن را با هر سالاد و سبزیجات و صیفی که مایلید پر کنید. می توانید از صیفی پخته و خام یا مخلوطی از هر دو استفاده کنید. ۸ سال پیش اولین باری که این ساندویچ را چشیدم در فروشگاه سازمان که کار می کردم می فروختند و کسی آن را درست نمی شناخت ولی حالا طرفدار زیاد دارد.
-کاهو                     چند برگ شسته و خشک شده
-اسفناج                  چند برگ شسته و خشک شده
-گوجه فرنگی           ۱ عدد
–ساقه کرفس           ۱ عدد
-خیار کوچک             پیمانه
-هویج کوچک          ۱ عدد
-آووکادو(دلخواه)        عدد
-جوانه آلفا آلفا (دلخواه)          ۲ پیمانه
-مایونز                               ۱ یا ۲ قاشق غذاخوری
-خردل یا تمبر هندی               قاشق چای خوری
-آب لیموی تازه
-نمک دریا
-نان پیتا                         ۲ قرص
طرز تهیه:
کاهو و اسفناج و گوجه و خیار و کرفس را ریز خرد کنید و در کاسه ای مخلوط کنید. هویج را رنده کنید و آووکادو را قطعه کنید و صیفی جاتتان بیفزایید. جوانه ها را اضافه کنید. خردل و مایونز و تمبر هندی را به آن بیفزایید و خوب هم بزنید. نان پیتا را به شکل کیسه کنید. بعد از آن که گرم شد توی آن را پر از سالاد کنید. در پلاستیک تا موقع خوردن و در یخچال نگهدارید. این ساندویچ برای ۲ نفر کافی است.
منبع: مه شو

چگونه خوراک سبزیجات و کاری را در زمان کوتاه حاضر کنیم؟

چگونه خوراک سبزیجات و کاری را در زمان کوتاه حاضر کنیم؟
سبزیجات و کاری        ۳۰ دقیقه
آشپزی هندی معمولا بسیار ساده است. این دستور غذایی بسیار اصیل را از دوست عزیزی که استعداد بسیار خوبی در آشپزی داشت در بمبئی یاد گرفتم. این غذا نوعی کاری خشک است، در دستورهای غذایی آینده با نوع آبدارش هم آشنا خواهید شد.
–روغن آفتابگردان یا کره و گی (ghee)       ۲ قاشق چای خوری
–تخم خردل (دلخواه)                                  قاشق چای خوری
-آسافتیدا (asafetida) یا هینگ (hing)    بسیار کم
-فلفل سبز خرد شده                              ۱ قاشق غذاخوری
(در صورتی که بخواهید کاری تند درست کنید می توانید از فلفل قرمز یا چیلی استفاده کنید)
-گل کلم کوچک خرد شده                      ۱ عدد
–نمک دریا                                              قاشق چای خوری
-گشنیز خشک                             ۱ قاشق چای خوری
-زردچوبه                                       قاشق چای خوری
-آب                                           ۱ قاشق غذاخوری
-نخود سبز تازه یا یخ زده                 ۱ پیمانه
-نارگیل ریز رنده شده                    ۳ قاشق غذاخوری
-لیموی تازه                                    عدد
طرز تهیه:
در آبگردانی دردار روغن و کره و گی را داغ کنید. سپس تخم خردل آسافتیدا و چیلی یا فلفل سبز را به آن اضافه کنید. بعد گل کلم را در آن ریخته و درش را ببندید تا با بخار خودش روی شعله بسیار کم پخته شود. نمک دریا و گشنیز و زردچوبه را حین پختن سبزیجات به آنها بیفزایید و مرتب هم بزنید. اگر دیدید که آب سبزیجات تمام شد و هنوز نپخته کمی آب در آن بریزید. ۵ تا ۱۰ دقیقه دیگر بگذارید تا بپزد سپس نخود فرنگی را در آن بریزید و خوب مخلوط کنید و ۳ یا ۴ دقیقه دیگر زمان پخت را تمدید کنید. بعد از آن نارگیل و آب لیمو را به آن بیفزایید و هم بزنید و اجازه دهید تا چند دقیقه دیگر هم بپزد. این غذا برای ۳ یا ۴ نفر کافی است.
کاری آب دار
نارگیل رنده شده را با     قاشق چای خوری هل سبز در مخلوط کن بریزید خوب خرد و مخلوط کنید. یک ورقه زنجبیل تازه، ۱ یا ۲ حبه سیر و    قاشق چای خوری زردچوبه و کمی آب تا حدی که روی آنها را بپوشاند به مخلوط اضافه کنید. تمام این مواد را در مخلوط کن به هم بزنید. سس نارگیل را در پایان پخت سبزیجات به آن بیفزایید و بگذارید ۳ یا ۴ دقیقه دیگر بپزد سپس لیمو را به آن اضافه کنید.
منبع: مه شو

چگونه استیک ماهی و خیار ریتا درست کنیم؟

چگونه استیک ماهی و خیار ریتا درست کنیم؟
خیار ریتا         ۱۰ دقیقه
این خوراکی است که به طور سنتی با کاری همراه است. چون مایع اصلی آن ماست است با کربو هیدرات ها مثل برنج غذای سنگینی است. بنابراین می توانید آن را با خوراک کدوی شیرین میل کنید که دستورش در دو صفحه بعد نوشته شده است. در عین حال می توانید خیار و ریتا را با خوراک سبزیجات و کاری همراه کنید.
-خیار کوچک رنده شده          ۱ عدد
-ماست                                ۱ پیمانه سر پر
-روغن آفتابگردان                 ۲ قاشق چای خوری
-آسافتیدا                           کمی (در فروشگاههای هندی پیدا کنید)
–تخم خردل                          قاشق چای خوری
-برگ کاری                        ۱ قاشق غذاخوری (در فروشگاه هندی موجود است)
-نمک دریا                             قاشق چای خوری
طرز تهیه:
در کاسه ای کوچک ماست و خیار را با هم مخلوط کنید. اگر مایل باشید می توانید آب خیار را قبل مخلوط کردنش با ماست از آن جدا کنید. در آبگردانی کوچک روغن را داغ کنید سپس آسافتیدا و تخم خردل و برگ کاری را در آن تفت دهید، سپس به مخلوط ماست و خیار اضافه کنید و نمک بزنید. برای ۴ نفر کافی است.
استیک ماهی کباب شده            ۱۰ دقیقه
–ماهی بدون استخوان (هر نوع ماهی به میل خودتان)       ۱۰۰ گرم
-کره آب شده یا روغن زیتون                                     ۲ قاشق غذاخوری
-سس گوجه تند یا فلفل قرمز                                    به مقدار کم
–نمک دریا                                                              قاشق چای خوری
-فلفل سیاه
-آب لیموی تازه                                                    ۱ قاشق غذاخوری
طرز تهیه:
جوجه سرخ کن فر را داغ کنید، استیک ماهی را بشویید و خشک کنید. مابقی مواد را در کاسه ای کوچک خوب مخلوط کنید و به دو طرف استیک ماهی بمالید و در نزدیکی جوجه سرخ کن قرار دهید (حدود ۸ تا ۱۰ سانتی متر با آتش فاصله داشته باشد.) مرتبا سس را روی استیک بمالید. هر طرف آن را ۳ یا ۴ دقیقه کباب کنید. اصلا نباید زیاد کباب شود. برای ۲ نفر کافی است.
منبع: مه شو

با دو غذای مناسب یرای وعده شام بیشتر آشنا شوید

با دو غذای مناسب یرای وعده شام آشنا شوید
خیار و شود         ۱۵ دقیقه
-خیار                      ۱ عدد (تخمه های خیار را درآورده و رنده اش کنید)
-خامه ترش                 تا    قاشق غذاخوری (بسته به اندازه خیار دارد)
-آب لیموی تازه         ۲ قاشق غذاخوری
-پیازچه خرد شده      ۱ قاشق چای خوری
-شود تازه خرد شده    ۲ قاشق غذاخوری
–نمک دریا                   قاشق چای خوری
طرز تهیه:
تمام مواد را مخلوط کنید و خوب به هم بزنید و تا زمان مصرف در یخچال نگه دارید حتی می توانید جداگانه و مجزا آن را سرو کنید. به عنوان سس ماهی هم بسیار لذیذ است. برای ۲ تا ۴ نفر کافی است.
خوراک کدوی شیرین     ۳۰ دقیقه
-کدوی متوسط                  ۱ عدد
-کره                              ۱ قاشق غذاخوری
-هویج رنده شده               ۴ عدد
-پیاز کوچک خرد شده       ۱ عدد
-کشمش بی دانه (دلخواه)        پیمانه
–شود تازه (دلخواه)            ۲ قاشق غذاخوری
-دارچین                        ۱ قاشق چای خوری
-هل                              قاشق چای خوری
-نمک دریا (دلخواه)          قاشق چای خوری
-فلفل سفید                   قاشق چای خوری
طرزتهیه:
کدو را از طول به دو نیم کنید. دانه های آن را بیرون آورید. آنها را ۲۰ دقیقه بخارپز کنید تا خوب نرم شوند. وقتی سرد شدند پوستشان را کنده و کنار بگذارید. در آبگردانی بزرگ کره را آب کنید. سپس هویج و پیاز و کشمش را در آن تفت دهید. آب را در آن ریخته. درش را ببندید و بجوشانید تا هویج ها نرم شوند. سپس شود تازه و افرا و هل و دارچین و نمک و فلفل را به آن بیفزایید، مایع را در کدو ریخته و در ماهی تابه قرار دهید و درش را ببندید و ۱۰ دقیقه روی شعله کم نگه دارید سپس درش را برداشته تا آبش کاملا جذب شود. این غذا را با سبزیجات و کاری به راحتی می توانید میل کنید. برای ۳ نفر کافی است.
منبع: مه شو

نامزدهای گلدن گلوب مشخص شدند

به گزارش ایرنا به نقل از رادیو عمومی ملی آمریکا، شکل آب در گروه فیلم‌های درام، در هفت رشته بهترین فیلم، بهترین بازیگر زن نقش اول، بهترین بازیگر مرد نقش مکمل، بهترین بازیگر زن نقش مکمل، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و بهترین موسیقی متن نامزد کسب جایزه شده است.این فیلم به کارگردانی گیرمو دل تورو، خالق آثاری همچون «هزارتوی پن» و «پسر جهنمی»، ماجرایی تخیلی از یک آزمایشگاه مخفی دولتی و وقایع مرتبط با آن را به تصویر می کشد.پس از «شکل آب»، سریال «دروغ‌های کوچک بزرگ» با نامزدی در شش رشته، در رتبه بعدی از لحاظ تعداد نامزدی قرار دارد.
فهرست نامزدهای مراسم امسال به شرح زیر است:
** بهترین فیلم ژانر درام
مرا به نامت صدا بزن
دانکرک
پست
شکل آب
سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری

** بهترین فیلم ژانر کمدی یا موزیکال
هنرمند فاجعه
برو بیرون
بزرگترین شومن
من، تانیا
لیدی برد

** بهترین انیمیشن
بچه رئیس
نان آور
کوکو
فردیناند
ونسان دوست داشتنی

** بهترین فیلم خارجی زبان
یک زن شگفت‌انگیز
اول پدرم را کشتند
در حال محو
بی‌عشق
مربع

** بهترین کارگردانی
گیرمو دل تورو (شکل آب)
مارتین مک دوناد (سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری)
کریستوفر نولان (دانکرک)
ریدلی اسکات (تمام پول‌های جهان)
استیون اسپیلبرگ (پست)

** بهترین فیلمنامه
شکل آب
لیدی برد
پست
سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری
بازی مالی

** بهترین بازیگر زن نقش اول درام
جسیکا چستین (بازی مالی)
سالی هاوکینگ (شکل آب)
فرانسیس مک دورمند (سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری)
مریل استریپ (پست)
میشل ویلیامز (تمام پول‌های جهان)

** بهترین بازیگر مرد نقش اول درام
ایموتی شلمی (مرا به نامت صدا بزن)
دنیل دی لویس (موضوع فانتوم)
تام هنکس (پست)
گری اولدمن (تاریک‌ترین ساعت)
دنزل واشنگتن (رومن جی اسرائیل)

** بهترین بازیگر زن نقش مکمل درام
مری جی بلاژ (مادباند)
هونگ جائو (کوچک کردن)
الیسون جنی (من، تونیا)
لوری مکتاف (لیدی برد)
اوکتاویا اسپنسر (شکل آب)

** بهترین بازیگر مرد نقش مکمل درام
ویلیام دفو (پروژه فلوریدا)
آرمی همر (مرا به نامت صدا بزن)
ریچارد جیکینز (شکل آب)
کریستوفر پلامر (تمام پول‌های جهان)
سم راکول (سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری)

** بهترین بازیگر زن نقش کمدی یا موزیکال
جودی دنچ (ویکتوریا و عبدل)
هلن میرن (در جست وجوی فراغت)
مارگو رابی (من، تونیا)
سیرشا رونان (لیدی برد)
اما استون (نبرد دو جنس)

** بهترین بازیگر مرد نقش کمدی یا موزیکال
استیون کارل (نبرد دو جنس)
انسل الگورت (بیبی راننده)
جیمز فرانکو (هنرمند فاجعه)
هیو جکمن (بزرگ‌ترین شومن)
دنیل کلویا (برو بیرون)

** بهترین موسیقی متن
دانکرک
سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری
جامه شبح
پست
شکل آب

** بهترین ترانه
خانه (فردیناند)
روخانه قدرتمند (مادباند)
مرا به یاد داشته باش (کوکو)
ستاره (ستاره)
این منم (بزرگ‌ترین شومن)

** بهترین سریال ژانر درام
تاج
بازی تاج و تخت
کنیزنامه
چیزهای عجیب
این ما هستیم

** بهترین سریال ژانر کمدی
سیاه طور
خانم میزل شگفت انگیز
استاد هیچ
اسمیلف
ویل و گریس

** بهترین مینی سریال یا تله‌فیلم
دروغ‌های کوچک بزرگ
فارگو
عداوت (اپیزود جون و بت)
گناهکار
بالای رود (اپیزود دختر چینی)

** بهترین بازیگر مرد در سریال درام
استرلینگ کی براون (این ما هستیم)
فردی هایمور (دکتر خوب)
باب آدنکرک (بهتره با ساول تماس بگیری)
لیو شرابیر (ری داناوان)
جیسون بیتمن (اوزارک)

** بهترین بازیگر زن در سریال درام
کریستیفا بلفی (غریبه)
کلر فوی (تاج)
مگی جیلنهال (بدبیاری)
کاترین لانگفورد (۱۳ دلیل)
الیزابت ماس (سرگذشت ندیمه)

** بهترین بازیگر مرد برای سریال کمدی یا موزیکال
آنتونی اندرسون (سیاه طور)
عزیز انصاری (استاد هیچ)
کوین بیکن (من دیک را دوست دارم)
ویلیام اچ میسی (بی شرم)
اریک مک کورمک (ویل و گریس)

** بهترین بازیگر زن برای سریال کمدی یا موزیکال
پاملا ادلون (چیزهای بهتر)
الیسون بری (گِلو)
ریچل برانسون (خانم میسل شگفت انگیز)
ایسا ری (متزلزل)
فرانکی شاو (اسمیلف)

** بهترین بازیگر نقش مکمل زن در یک سریال
لورا درن (دروغ‌های کوچک بزرگ)
آن دود (سرنوشت ندیمه)
کریسی متز (این ما هستیم)
میشل فایفر (جادوگر دروغ)
شایلن وودلی (دروغ‌های کوچک بزرگ)

** بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در یک سریال
دیوید هاربر (چیزهای عجیب)
آفرد مولینا (عداوت – اپیزود جون و بت)
الکساندر اسکورشگارد (دروغ‌های کوچک بزرگ)
دیوید تولیس (فارگو)
کریستین اسلیتر (آقای روبات)

** بهترین بازیگر زن مینی‌سریال یا تله فیلم
جسیکا بیل (گناهکار)
نیکول کیدمن (دروغ‌های کوچک بزرگ)
جسیکا لنگ (عداوت – اپیزود جون و بت)
سوزان ساراندون (عداوت – اپیزود جون و بت)
یس ویترزپون (دروغ‌های کوچک بزرگ)

** بهترین بازیگر مرد مینی‌سریال یا تله فیلم
رابرت دنیرو (جادوگر دروغ)
جود لاو (پاپ جوان)
کایل مک‌لاکلن (توئین پیکس)
اون مک‌گرگور (فارگو)
جفری راش (نبوغ)

هفتاد و پنجمین مراسم سالانه اعطای جوایز گلدن گلوب هفتم ژانویه (۱۷ دی) برگزار خواهد شد. مجری این مراسم «ست مایرز» مجری شبکه تلویزیونی ان‌بی‌سی خواهد بود.در مراسم سال گذشته، «لا لا لند» ساخته «دیمین شزل» کارگردان جوان هالیوود، با کسب جایزه در هفت رشته، برنده بزرگ گلدن گلوب بود.سال گذشته فیلم «فروشنده» ساخته «اصغر فرهادی» از ایران هم جزو نامزدهای نهایی بخش بهترین فیلم خارجی بود که موفق به کسب این جایزه نشد؛ گرچه دو ماه بعد اسکار همین رشته را به دست آورد.مراسم گلدن گلوب گذشته همچنین تحت تاثیر پیروزی «دونالد ترامپ» در انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفت و حواشی سیاسی بسیاری را به همراه داشت.از جمله این موارد، انتقادهای «مریل استریپ» از اظهارات ترامپ بود؛ اقدامی که وی به آن واکنش تندی نشان داد.
منبع: بهارنیوز

سن اعتیاد زنان به ۲۶ سال رسید

به گزارش مهر، سردار منتظرالمهدی در نشست خبری با خبرنگاران درباره افزایش جریمه‌های راهنمایی و رانندگی اظهار کرد: هیچ‌گونه افزایشی در حوزه جرائم راهنمایی و رانندگی نداشتیم و خبر منتشر شده در رسانه‌ها مبنی بر افزایش این جریمه‌ها صحت ندارد.او با تاکید بر اهمیت و ضرورت پیشگیری و مبارزه با مواد مخدر گفت: در حال حاضر خطر جدی‌ای که همه خانواده‌ها را تهدید می‌کند موضوع مواد مخدر است و در این زمینه خانواده‌ها ایستگاه‌های پیشگیری قبل از پلیس هستند که باید وظایف خود را به خوبی انجام دهند. متاسفانه درآمد حاصل از فروش مواد مخدر به قدری زیاد است که افراد به راحتی از آن نمی گذرند.معاون اجتماعی ناجا با بیان اینکه در ۹ ماهه گذشته ۱۳ درصد کشف مواد مخدر نسبت به سال گذشته افزایش داشته است، گفت: از ابتدای سال جاری تاکنون ۵۲۵ هزار کیلوگرم مواد مخدر کشف شده است که بخش اعظم آن تریاک است. متاسفانه از هر یک کیلو تریاک ۱۰ کیلو مرفین و از هر یک کیلو مرفین ۱۰ کیلو هروئین تولید می‌شود. بنابراین از هر یک کیلو تریاک ۱۰۰ کیلو هروئین به دست می‌آید.

افزایش ۹۰ درصدی تولید مواد مخدر در افغانستان
او ادامه داد: در افغانستان نیز زمین زیر کشت این ماده مخدر ۶۰ درصد افزایش داشته است و کشت تریاک در این کشور به ۳۲۱ هزار هکتار رسیده است و محصول آن نیز در سال میلادی جاری نسبت به سال گذشته آن افزایش ۹۰ درصدی داشته و با توجه به اینکه سال گذشته تولید این ماده مخدر در کشور افغانستان ۴۶۰ تن بوده است در سال جاری به ۹ میلیون کیلو تریاک رسیده است.سخنگوی ناجا خاطرنشان کرد: در طی ۱۰ سال اخیر بالاترین کشفیات در زمینه مواد مخدر را در ماه‌های گذشته داشته‌ایم و نزدیک به ۸هزار و ۷۰۰ کیلو مواد مخدر در هرمزگان در ماه‌های اخیر کشف و ضبط شده است البته ۸۰ درصد کشفیات مواد مخدر در طی ۹ ماه گذشته در مبادی ورودی شرق کشور و حواشی آن بوده است و به سطوح داخلی کشور نرسیده است.سردار منتظرالمهدی با بیان اینکه در ۹ ماهه سال جاری افزایش ۷ درصدی دستگیری توزیع‌کنندگان مواد مخدر را داشتیم، گفت: نسبت به سال گذشته ۲۰ درصد جمع‌آوری معتادان متجاهر بیشتر شده و ما معتقدیم که به هر اندازه زیرساخت‌ها برای بازپروری معتادان ایجاد شود مهیا باشد پلیس می‌تواند در کمترین زمان آنها را جمع‌آوری کند.

۲۵۵ میلیون معتاد در جهان وجود دارد
سخنگوی ناجا با تاکید بر اینکه باید میزان حساسیت جامعه نسبت به مصرف مواد مخدر بالا برود، گفت: ۲۵۵ میلیون نفر معتاد در جهان وجود دارد که ۷۰۰ نوع مواد مخدر توهم‌زا را مصرف می‌کنند. بنابراین باید مراقبت بیشتری در این زمینه صورت گیرد و سازمان‌هایی مانند وزارت ارشاد، وزارت ورزش و جوانان، مساجد، خانواده، مدرسه، صداو سیما و… نقش پررنگ‌تری در پیشگیری از مصرف مواد مخدر داشته باشند.وی تاکید کرد: میانگین سن اعتیاد در مردان در حال حاضر در کشور ما ۲۴ سال و زنان ۲۶ سال است، اما شروع انحراف به ۱۵سالگی رسیده است و دروازه ورودی مواد مخدر نیز سیگار و قلیان است.منتظرالمهدی با بیان اینکه در حوزه پیشگیری از مصرف مواد مخدر اقدامات خوبی از سوی ناجا صورت گرفته است، گفت: افزایش ۱۶ درصدی مراکز مشاوره در حوزه پیشگیری از مواد مخدر را در سال جاری داشتیم. همچنین حدود ۶۵۰ دایره مشاوره و مددکاری در کلانتری فعال شده و تلاش می‌کنیم حضور پلیس را در مجامع آموزشی تقویت کنیم.سخنگوی ناجا در خصوص شایعاتی مبنی بر وجود ماده مخدر دستمال‌های اعتیادزا در کشور گفت: هیچ‌گونه گزارشی از وجود دستمال‌های مرطوب اعتیادزا و روانگردان به پلیس نشده و ما ثبت نکرده‌ایم
منبع: بهارنیوز

خیزِ فرانسه برای ورود به یک بازار پُرتقاضای ایران

پول‌نیوز – یک شبکه تلویزیونی فرانسه از خیز شرکت‌های تولید لوازم آرایشی این کشور برای ورود به بازار ایران خبر داد.
خیزِ فرانسه برای ورود به یک بازار پُرتقاضای ایران
فرانس ۲۴ در گزارشی گفت: به دنبال لغو تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران و سفر رئیس‌جمهور این کشور به پاریس، شرکت‌های تولیدکننده لوازم آرایشی منتظر ورود به بازار پرمصرف ایران هستند.
در این گزارش آمده است: شرکت‌های تولیدکننده لوازم آرایشی و بهداشتی فرانسه بعد از لغو تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران، به بازار بزرگ و پرمصرف این کشور چشم دوخته‌اند.

این شبکه تلویزیونی با اشاره به قراردادهای سنگین تجاری میان تهران و پاریس بعد از توافق هسته‌ای وین، افزود: شرکت‌های تولید و عرضه لوازم آرایشی و بهداشتی فرانسه، صدور محصولات خود را به ایران در دستور کار خود قرار داده‌اند.

شرکت تولید لوازم آرایشی «گرین دو پستل» یکی از این شرکت‌هاست که مدیران آن، ایران را بازاری پرسود برای محصولات این شرکت می‌داند. ایران هفتمین بازار بزرگ مصرف کننده محصولات آرایشی و بهداشتی در جهان محسوب می‌شود.

فرانس ۲۴ افزود: تندروهای ایران که همواره سیاست‌های روحانی درباره توافق هسته‌ای را بارها زیر سؤال برده‌اند، معتقدند که سود اصلی از توافق وین را شرکت‌های خارجی به ویژه فرانسوی‌ها به جیب می‌زنند و از این رو بارها خواستار تغییر سیاست‌های دولت ایران درباره انعقاد قرارداد با شرکت‌های اروپایی شده‌اند.

یادآور می‌شود آقای روحانی ۲ سال پیش در پی سفر به پاریس و دیدار با فرانسوا اولاند رئیس‌جمهور وقت فرانسه، از قول مقامات آن کشور گفت که دوران صدور کالاهای مصرفی به ایران تمام شده و هنگام صادرات فناوری و ایجاد اشتغال برای جوانان ایران است(!) اما اکنون به نظر می‌رسد فرانسوی‌ها در صدد صادرات هر چه افزون‌تر مواد مصرفی و تجملاتی به ایران هستند.

منبع:کیهان


منبع: پول نیوز

سرنوشت قدس چه خواهد شد؟

بخشی از این مستندات که به سال ۱۹۸۳ برمی گردد نشان می دهد که تعدادی زیادی از رهبران کشورهای عربی با پیشنهاد مشترک رونالد ریگان و مارگرت تاچر مبنی بر انتقال فلسطینیان به صحرا سینا در مصر و نوار غزه موافقت کرده اند.

عصر ایران؛ حمیدرضا مهاجر – فرمان ترامپ مبنی بر برسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسراییل، قضیه فلسطین را در وضعیت جدیدی قرار داده است. حق با بنیامین نتانیاهو است زمانی که اعلام کرد که فرمان ترامپ، یک اعلامیه بالفور جدید است؛ اعلامیه ای که در سال ۱۹۱۷ توسط انگلستان صادر شد و فلسطین را سرزمین تاریخی یهودیان خواند چرا که ترامپ نیز طی فرمان خویش، بیت المقدس را میراث تاریخی یهود خواند که باید به ساکنین تاریخی آن واگذار شود!

آمریکا بسیاری از حکومت ها را با عنوان “عدم احترام به اصول و مقررات بین المللی” بازخواست می کند اما زمانی که نوبت اسراییل می رسد، وضعیت فرق می کند. ترامپ در شرایطی قدس را به عنوان پایتخت اسراییل به رسمیت شناخت که قطعنامه های ۲۴۲ و ۳۳۸ شورای امنیت، بوضوح بیت المقدس شرقی را تحت عنوان “اشغال شده” تعریف کرده است. به این ترتیب تضمینی نیست که ایالات متحده مدتی بعد، حاکمیت اسراییل بر سایر سرزمین های اشغالی نظیر ارتفاعات جولان سوریه، کرانه باختری فلسطینی و مزارع لبنانی شبعا و تلال کفر شوبا برسمیت نشناسد.

وضعیت ساکنان فلسطینی قدس و زمین های آنها نیز موضوع مهمی است که با فرمان ترامپ معرض تهدید قرار گرفته است. بر سر این مردم و دارایی هایشان چه خواهد آمد؟ و آیا وزارت دارایی یا ارتش اسراییل که از هر فرصت برای مصادره زمینهای فلسطینیان در قدس به بهانه های مختلف، سوء استفاده می کنند، پس از فرمان ترامپ، آرام خواهند نشست؟

سرنوشت قدس چه خواهد شد؟

آیا ساکنین بیت المقدس شرقی که بسیاری از آنها از پذیرش تابعیت اسراییلی سر باز زده اند اکنون مجبور به پذیرش آن خواهند شد و یا اینکه مجبور به ترک اقامتگاه خویش خواهند شد؟ بر اساس قوانین اسراییل، اگر ساکنان عرب قدس که تابعیت اسراییلی ندارند، محل اقامت خویش را ترک کنند دیگر حق بازگشت به این شهر را ندارند!

وضعیت اماکن دینی اسلامی و مسیحی در قدس نیز موضوع دیگری است که با فرمان ترامپ در خطر قرار گرفته است. صهیونیست ها در همه این سال ها، حفاری های گسترده ای را در زیر مسجدالاقصی و قبه الصخره انجام داده است تا اثری از هیکل یا معبد سلیمان، بیابند؛ مدیریت اماکن تاریخی فلسطینی ها بارها نسبت به این اقدامات هشدار داده اند چرا که این حفاری ها ممکن است به ریزش دیواره های قدیمی مسجد الاقصی منجر شود.
رهبر مسیحیان قدس،پدر عطاء الله حنا نیز روز گذشته اعلام کرد که مسلمانان و مسیحیان، فرزندان یک ملت واحد هستند که همگی آنها از یک قضیه واحد دفاع می کنند.

برای سال ها رسانه های غربی، ایران را مانع اصلی بر سر مذاکرات صلح معرفی می کردند اما فارین پالیسی روز شنبه نوشت که فرمان ترامپ، طرح صلح خاورمیانه را ویران کرد. فرایندی که از مادرید و اسلو شروع شد و با هدف پایان مناقشه فلسطینی-اسراییلی بر مبنای راه حل دو دولت طراحی گردید. اکنون سرنوشت طرح صلح خاورمیانه به دست میانجی اصلی مذاکرات یعنی ایالات متحده به نامعلوم رسیده است؛ کشوری که رئیس خودگران فلسطینی اظهار می دارد که فاقد صلاحیت لازم برای رهبری فرایند صلح است.

بی دلیل نیست که روسای سابق ایالات متحده از کلینتون تا اوباما، طرح سال ۱۹۹۵ کنگره این کشور مبنی بر انتقال سفارت امریکا به قدس را به تعویق انداختند. آنها می دانستند که حرکت دادن سنگ زیر بنایی به نام قدس می تواند به فرو ریختن سازه صلح بینجامد، واقعیتی که بسیار بعید است مشاوران ترامپ به او خاطر نشان نکرده باشند.
نیویورک تایمز نیز روز پنج شنبه با چاپ گزارشی درباره فرمان ترامپ نوشت که یازده دیپلماتی که دولت امریکا در بیست سال گذشته به عنوان سفیر، راهی تل آویو کرده است، مخالف انتقال سفارت امریکا به قدس هستند. این امر نشان می دهد که دستگاه سیاست خارجی ایالات متحده به خوبی از تبعات اتخاذ چنین تصمیمی آگاهی دارند.

از سوی دیگر آسیب دیدن استراتژی سازش با اسراییل در خاورمیانه به این معنا است که استراتژی محوری که عربستان برای بیش از دو دهه در خاورمیانه آن را رهبری می کرد، با شکست مواجه شده است. فرمان ترامپ مبنی بر به رسمیت شناختن، قدس به عنوان پایتخت اسراییل به این معنا است که روند عادی سازی روابط با اسراییل نتوانست در عمل به بازگرداندن حقوق فلسطینیان حتی در سطح قطعنامه های بین المللی، منجر شود؛ شکستی که صد البته در سایه بحران های عمیق خاورمیانه و تلاش عربستان برای معرفی ایران به عنوان دشمن اصلی کشورهای عربی در سایه قرار گرفته است.

اکنون مساله اساسی این است که پس از صدور فرمان ترامپ، چه سرنوشتی در انتظار فلسطین و قدس است؟ پاسخی که روز جمعه جهان اسلام به واشنگتن داد کاملا روشن بود. به غیر از امام جمعه مسجد النبی که دیروز درباره لزوم خوش رفتاری با پدر و مادر سخنرانی می کرد، از دیوارهای باب العمود مسجد الاقصی تا جاکارتا، فقط یک صدا شنیده می شد: قدس فلسطینی است! اما آیا این فریادها تاثیر گذار است؟

در جلسه اضطراری شورای امنیت نیز، واشنگتن پاسخ واضحی شنید. نمایندگان انگلستان، فرانسه، آلمان، سوئد و ایتالیا، تصمیم ایالات متحده درباره قدس را خلاف قطعنامه های شورای امنیت معرفی کردند.
به نظر می رسد وزارت خارجه امریکا، همه این پیام ها را شنید و اعلام کرد که وضعیت نهایی قدس در مذاکرات فلسطینی – اسراییلی تعیین تکلیف خواهد شد و موضوع انتقال سفارت این کشور نیز، حداقل دو سال طول خواهد کشید. اما آیا اسراییل نیز این پیام ها را خواهد شنید؟

به گزارش خبرگزاری فلسطینی معا، روز چهارشنبه یواف گالانت، وزیر امور زیر بنایی اسراییل دستور ساخت و ساز ۱۴۰۰۰ واحد مسکونی را در قدس صادر کرد که نیمی از این واحد ها قرار است در بیت المقدس شرقی ساخته شود.
گالانت اظهار داشت که بر اساس اعتراف تاریخی ترامپ، تصمیم به افزایش ساخت و سازها گرفتیم. این واحدها در کجا ساخته خواهند شد؟ پاسخ روشن است همان جایی که سایر واحد ها بنا شده اند: زمین های مصادره شده فلسطینیان!

تردیدی نیست که اسراییل اکنون با قوت بیشتر نسبت به یهودی سازی قدس اقدام خواهد کرد. اگر فلسطینیان بخواهند منتظر واکنش های بین المللی بمانند باید فاتحه قدس را بخوانند. پس از گذشت سه دهه کم فراز و پرنشیب از مذاکرات، فلسطینی ها چه چیزی به دست آورده اند؟ راه حل قدس، نه در قطعنامه های بین المللی است که فرمان ترامپ نشان داد که وقتی پای اسراییل به میان می آید کاغذ پاره ای بیش نیستند و نه در پایتخت های عربی و اتحادیه عرب.
شبکه بی بی سی اخیرا مستنداتی را منتشر کرد که وزارت امور خارجه انگلستان، آنها را از طبقه بندی خارج کرده است.

بخشی از این مستندات که به سال ۱۹۸۳ برمی گردد نشان می دهد که تعدادی زیادی از رهبران کشورهای عربی با پیشنهاد مشترک رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت امریکا و مارگرت تاچر، نخست وزیر وقت انگلستان مبنی بر انتقال فلسطینیان به صحرا سینا در مصر و نوار غزه موافقت کرده اند.

راه حل بحرانی که فرمان ترامپ بوجود آورده است راه حل همان بحرانی است که صد سال پیش اعلامیه بالفور بوجود آورد. این مردم فلسطین هستند که راه حل بحران های موجود هستند. منطقی که امروز بشر به آن رسیده است بسیار ساده است؛ راه حل اساسی قضیه فلسطین در یک انتخابات آزاد تعیین می شود و این صندوق های رای هستند که باید سرنوشت این سرزمین را روشن کنند اما تا رسیدن به این انتخابات، راه حل همان چیزی است که امروز در دستان جوانان فلسطینی است: سنگ و سلاح!


منبع: عصرایران

کوه‌نوردی رهبر کره شمالی در هوای برفی (عکس)

کیم جونگ اون رهبر کره شمالی از کوه پکتو که بلندترین کوه شبه جزیره کره محسوب می‌شود، بالا رفت. وی بعد از آزمایش موفقیت آمیز موشک قاره پیما، استان ریانگ‌گانگ را که زادگاه پدرش است برای سفر انتخاب کرد. این منطقه در کره شمالی مقدس خوانده می‌شود زیرامحل تولد کیم جونگ ایل رهبر پیشین کره شمالی است.

منبع: رویترز


منبع: عصرایران

تهرانی ها چقدر مالیات می دهند؟/ چقدر از مالیات شان صرف شهر می شود؟

دنیای اقتصاد به نقل از معاون مالی و اقتصادی شهرداری تهران اعلام کرد: در حال حاضر در مجموع در استان تهران رقمی معادل ۱۶ هزار میلیارد تومان مالیات دریافت می‌شود که از این رقم تا سال گذشته رقمی معادل ۴ هزار میلیارد تومان به شهر تهران پرداخت می‌شد؛ اما این رقم هم‌اکنون کاهش پیدا کرده و به حدود ۲ هزار میلیارد تومان رسیده است.

سمیع‌الله حسینی مکارم، معاون شهردار تهران، با تاکید بر اینکه شهرداری‌ها باید به سمت درآمد‌های جدید و پایدار حرکت کنند، افزود: عوارض شهری باید متناسب با شرایط و میزان استفاده از خدمات شهری از شهروندان دریافت شود؛ به این معنا که آن دسته از شهروندانی که از خدمات شهری بیشتر استفاده و عارضه‌های بیشتری به شهر وارد می‌کنند باید عوارض بیشتری به شهر پرداخت کنند.

او ادامه داد: در حال حاضر نیروی انسانی مازاد یکی از مهم‌ترین عوامل کند شدن مجموعه شهرداری و غیراقتصادی شدن آن است این در حالی است که هزینه‌های نگهداشت شهر بالا است. معاون اقتصادی شهردار تهران تاکید کرد: یکی از مهم‌ترین عوامل بی اعتمادی شهروندان به مجموعه شهرداری تهران عدم شفافیت در مسائل حقوقی و مالی و قائل نبودن به قانون است.


منبع: عصرایران

حقیقتی که پس از مرگ اینانلو روشن شد

محمدعلی اینانلو سال ۹۲ در پی دستگیری برادرش در یک شکارغیرمجاز طی شابعه ای به دست داشتن در آن متهم شد و تحت فشار افکار عمومی قرار داشت اما حالا پس از دو سال از مرگ وی عامل انتشار خبر ضمن پوزش اعلام کرد منبع خبرشان موثق و مورداعتماد نبوده است.

عصرایران؛ احمد طیبی – وقتی از محیط زیست و طبیعت حرفی به میان می آید برای همه از جمله کشاورزان روستائی و فعالان محیط زیست ناخودآگاه چهره محمدعلی اینانلو برای آنها  تجسم می شود. 

آن مرد سیبیلوی تلویزیون که همیشه در کوه و بیان دیده می شد. بله محمدعلی اینانلو برند طبیعت ایران بود کسی که ۴۲ سال از عمر خود را در طبیعت سپری کرد و به گفته خودش چهار میلیون کیلومتر برابر با۱۰۰ دور کره زمین در بیابان سفر کرده و در این راه ۱۲ ماشین صحرائی اوراق کرده و به گوشه باغش فرستاده بود.

او مجری تلویزیون، بازیگر، صداپیشه، کارشناس ورزشی، روزنامه‌نگار و کارشناس و مستندساز طبیعت بود به عنوان قدیمی‌ترین گزارشگر و مفسر والیبال در ایران و بنیان‌گذار روزنامه‌نگاری محیط زیست شناخته می‌شد.

حقیقتی که پس از مرگ اینانلو روشن شد

اینانلو زاده ۱۲ فروردین ۱۳۲۶ در روستای عصمت آّباد بوئین زهرا و از ایل شاهسون بود و پس از ماه ها بیماری در اثر ضایعه مغزی در ۱۲ دی ۱۳۹۴ درگذشت و در زادگاهش به خاک سپرده شد.

 اینانلو با تفنگ بزرگ شده بود و شکارچی قهاری بود اما پس از روی آوردن به برنامه سازی محیط زیستی اسلحه خود را کنار گذاشت و دوربین دست گرفت و به مستندسازی طبیعت پرداخت.

او در سال ۸۶ در گفتگو با اعتماد گفته بود: “بیش از ده سال است که دیگر شکار بزرگ نکرده‌ام و شکار پرنده را هم سه سالی می‌شود ‌کنار گذاشته‌ام؛ من از شکار اشباع شده‌ام و در همین حال اتفاقاتی هم افتاد که نگاهم را به شکار عوض کرد‌.”

شاید منظورش همان صحنه راه رفتن قوچ های وحشی بود که از لابه لای علف های رقصان در باد آنها را دید و همان لحظه تصمیم گرفت شکار را کنار بگذارد. این روایت را در برنامه ای تلویزیونی گفته بود و نگارنده آن را به خوبی به خاطر دارد.

حقیقتی که پس از مرگ محمدعلی اینانلو روشن شد.

 اغلب افرادی که حالا “طبیعت دوست” شده اند  برنامه باطبیعت را به خوبی به یاد دارند برنامه ای که به همراه اسماعیل میرفخرائی در دهه شصت روی آنتن شبکه یک می رفت و به معرفی طبیعت ایران می پرداخت. آن مرحوم این سال های آخر هم با تأسیس یک موسسه آموزشی به انتقال تحربیات خود به نسل جدید همت گماشته بود و راهنمایان طبیعتگردی را آموزش می داد کاری که بعد از بنیان گذاری آن توسط اینانلو، در همه استانها هم موسسات مشابهی شکل گرفت و نقش مهمی در افزایش فرهنگ طبیعت دوستی داشته اند.

دی ماه ۱۳۹۲ محیط بانان منطقه ممنوع تپال شاهرود، سه شکارچی را به همراه لاشه یک قوچ وحشی دستگیر کردند و از قضا یکی از شکارچیان برادر مرحوم اینانلو به نام شکرالله بود اما چند روز بعد خبری در فضای مجازی پیچید مبنی بر اینکه محمد علی اینانلو نیز در آن شکارغیرمجاز حضور داشته و بعد از دستگیری توسط محیط بانان با رایزنی ها صورت گرفته برای انکه اعتماد عمومی جریحه دار نشود نام محمدعلی را خط زده اند و آن تخلف را به نام شکرالله نوشتند.

این خبر اولین بار توسط یک انجمن مردم نهاد غیردولتی به نام جمعیت دیده بان طبیعت شاهرود بر روی وبلاگ انجمن منتشر شد آن زمان ولیان مدیر انجمن در این‌باره  به رسانه ها گفته بود: «خود من روز حادثه در محل نبودم اما کسانی که به آنها اعتماد کامل دارم و هیچ غرضی با کسی ندارند قسم می‌خورند که شخص آقای محمدعلی اینانلو به همراه سه لاشه شکار در آن روز دستگیر شدند، اما او بلافاصله با مسوولان محیط‌زیست شهرستان و استان تماس گرفت و تاکید کرد که من چهره شناخته‌شده محیط‌زیستی هستم و انتشار این خبر به ضرر طبیعت و محیط‌زیست است، در نهایت توجیهات او موثر واقع شد و در خبری که انتشار داده شد به این شکل بود که مسوولیت شکار برعهده آقای شکرالله اینانلو برادر محمدعلی اینانلو گذاشته شود. « چیزی که محمدعلی اینانلو بارها آن را تکذیب کرد و گفت: “من فکر می‌کنم آنها برای این کار تحریک شده‌اند، اما لازم است بگویم که دقیقا در همان روزی که در این خبر ادعا شده من شکار کرده‌ام در تهران به‌دلیل آنفلوآنزای شدید بستری و تحت‌نظر پزشک بودم و مدارکش وجود دارد. من این موضوع را به لحاظ حقوقی پیگیری می‌کنم، به وکیلم هم سپرده‌ام که ماجرا را از طریق دادستان شاهرود پیگیری کند. من از شکار لذت نمی‌برم و سال‌هاست تفنگم را واگذار کرده‌ام.”

 سیدمهدی خاتمی رییس وقت اداره محیط‌زیست شاهرود نیز در این‌باره گفته بود: “سه‌نفر در این رابطه دستگیر شده‌اند که هیچ‌یک از آنها آقای محمدعلی اینانلو نبوده بلکه یکی از افراد دستگیرشده برادر وی شکرالله اینانلو است. همچنین اینکه گفته شده به‌جای یک لاشه سه لاشه بود هم خبر دروغی است و تکذیب می‌شود. این حرف که گفته می‌شود محیط‌زیست می‌خواهد روی ماجرا سرپوش بگذارد اتهام است، اگر ما می‌خواستیم ماجرا را نادیده بگیریم چرا از اساس اسم اینانلو را ذکر کردیم، می‌توانستیم از ابتدا هیچ اشاره‌ای به اسم آنها نکنیم و پرونده را به نام دونفر دیگری که در این ماجرا حضور داشتند ببندیم، اما برای ما اولویت برخورد با متخلفان است، متخلف هم هر کسی باشد فرقی نمی‌کند حتی اگر رییس سازمان محیط‌زیست کشور باشد.”

این شایعه ها و تکذبیه ها ماهها ادامه داشت و از سوی فعالان و دوستداران محیط زیست انتقادات و اعتراضات تندی علیه محمدعلی اینانلو را سبب شد آنها علت پافشاری و اصرار برای پیگیری این موضوع را اینگونه بیان می داشتند که این ماجرا از سوی کسی رخ داده که خود را به‌عنوان دوست و حامی طبیعت معرفی می‌کند و این اتفاق بزرگ‌ترین ضربه و آسیب برای محیط‌زیست و طبیعت است.

حالا پس از دوسال از درگذشت محمدعلی اینانلو جمعیت دیده بان طبیعت شاهرود طی بیانیه ای ضمن پوزش و طلب حلالیت از او و بازماندگان اعلام کرد با بررسی بیشتر به این نتیجه رسیده اند که منبع خبر مشارکت مرحوم اینانلو در شکار غیرمجاز صداقت نداشته لذا خبر کذب می باشد.

این اقدام قابل تحسین گرچه کمی دیر به وقوع پیوسته اما ارزش والایی دارد و به ما می آموزد بدون داشتن منبع موثق مسئله ای را عنوان نکنیم و حتی بعد از فاش شدن حقیقت در جبران آن بکوشیم.

 حقیقتی که پس از مرگ محمدعلی اینانلو روشن شد.


منبع: عصرایران

۳ سرنشین پژو ،زنده درآتش سوختند

واژگونی و آتش سوزی خودرو ۴۰۵ در جاده آباده طشک سه کشته برجای گذاشت.

به گزارش ایسکانیوز، واژگونی و آتش سوزی خودرو پژو ۴۰۵ در کیلومتر ۳۲ جاده آباده طشک به نی ریز حدفاصل روستا‌های دهمورد و شهرک امام صادق سه کشته و ۲ مصدوم بر جا گذاشت.محسن هاشمی رئیس اورژانس آباده طشک گفت: در این حادثه که دیشب رخ داد ۲ نفر کشته و ۲نفر دیگر به شدت مصدوم شدند که با ۲دستگاه آمبولانسی اورژانس به مرکز شبانه‌روز‌ی آباده طشک منتقل شدند.سروان مظفری جانشین فرمانده پلیس راه نی ریز علت این حادثه را سرعت غیرمجاز خودرو پژو ۴۰۵ اعلام کرد.


منبع: عصرایران

حکم اعدام برای ۲ متجاوز به زن ورامینی/ یکی از متهمان: مرا به زور وادار به این کار کردند

ایران نوشت: دو سال پیش زن جوانی در اطراف ورامین سوار خودرو مسافربری شده بود که دربین راه دو مرد دیگرهم سوارشدند. اما ناگهان آنها که چاقو به‌دست داشتند راننده و مسافردیگرش را تهدید کردند و پس ازکشاندن خودرو به محلی خلوت، راننده را مجبور به توقف کردند.

دو شیطان صفت، زن جوان را بدون توجه به التماس‌هایش مورد تعرض قرار دادند وبعد هم از راننده خواستند به قربانی‌شان تجاوزکند.آنها پس ازجنایت سیاهشان زن جوان را رها کرده ومتواری شدند.

این زن درپی رهایی از دام کفتارها و درحالی که رنگ به رخسار نداشت خود را به نزدیک‌ترین کلانتری رساند واز سه مرد متجاوز شکایت کرد.

سرانجام فرید، یاشار وسهراب با ردیابی‌های تخصصی کارآگاهان به دام افتادند.

آنها در نخستین جلسه دادگاه به اتهام تجاوز به عنف به اعدام محکوم شدند.اما پس ازاعتراض‌شان پرونده به دیوانعالی کشورارسال شد.قضات عالی‌رتبه پس ازبررسی‌های تخصصی حکم اعدام دومتجاوزرا تأیید کردند اما حکم سهراب- راننده -را نقض کردند.بنابراین متهم بار دیگر دیروز در شعبه ششم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی شقاقی وبا حضور قاضی رستمی- مستشار دادگاه-پای میز محاکمه ایستاد.

درابتدای جلسه دادگاه، شاکی پرونده بار دیگرخواستار اشد مجازات راننده شیطان صفت شد.سپس متهم به دفاع ازخود پرداخت وبا ابرازپشیمانی مدعی شد با زور و تهدید دو مسافرش مجبور به این کارشده است. پس ازپایان دفاعیات متهم، قضات وارد شور شدند و قرار است بزودی حکم خودرا صادر کنند.


منبع: عصرایران

آغاز جلسه علنی مجلس/ وزیر نفت امروز در مجلس

جلسه علنی مجلس شورای اسلامی به ریاست علی لاریجانی آغاز به کار کرد.

به گزارش ایسنا، جلسه علنی امروز (سه شنبه،۲۱ آذرماه) مجلس شورای اسلامی به ریاست علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی و با حضور ۲۰۴ نفر از نمایندگان آغاز به کار کرد.

همچنین سید امیرحسین قاضی زاده هاشمی عضو هیات رییسه مجلس دستور کار جلسه امروز مجلس را به شرح ذیل قرائت کرد:

ادامه رسیدگی به گزارش کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات در مورد طرح یک فوریتی اصلاح بند (هـ) تبصره (۱) و الحاق یک بند به تبصره (۹) قانون بودجه سال ۱۳۹۶ کل‌ کشور.

ادامه رسیدگی به گزارش کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور در مورد طرح دو فوریتی اصلاح قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران.

ادامه رسیدگی به گزارش کمیسیون فرهنگی در مورد استنکاف دولت از اجرای قانون تسهیل جوانان.

گزارش‌ کمیسیون‌ کشاورزی، آب‌ و منابع‌ طبیعی‌ در مورد لایحه حفاظت و بهره‌برداری از منابع ژنتیکی که از سوی شورای نگهبان اعاده شده است.

گزارش کمیسیون قضایی و حقوقی در مورد طرح الحاق دو تبصره به ماده(۶۱۷) قانون مجازات اسلامی که از سوی شورای نگهبان اعاده شده است.

گزارش کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات در مورد طرح استفساریه ماده(۵۹) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران که از سوی شورای نگهبان اعاده شده است.

گزارش کمیسیون اجتماعی در مورد طرح الحاق یک تبصره به ماده (۱۹۰) قانون مقررات استخدامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که از سوی شورای نگهبان اعاده شده است.

گزارش کمیسیون تدوین آیین نامه داخلی مجلس در مورد طرح اصلاح موادی از قانون آیین‌نامه داخلی مجلس‌ شورای اسلامی.

س‍ؤال هادی قوامی نماینده اسفراین، جواد کریمی قدوسی نماینده مشهد و کلات، حسینعلی شهریاری نماینده زاهدان و حسینعلی حاجی دلیگانی نماینده شاهین شهر، میمه و برخوار از وزیر نفت.


منبع: عصرایران

تا باشد آذربایجان پیوند ایران است و بس…

هنوز برخی در ایران حرکت «جعفر جوادزاده خلخالی» مشهور به «پیشه‌وری» را با ریشه‌های داخلی می دانند با هئف کسب اندکی خودمختاری در ذیل حاکمیت ایران و برای قدرت‌های خارجی هیچ نقشی در آن قایل نیستند…

 رضا کدخدازاده

۲۱ آذر سالروز سقوط فرقه دموکرات آذربایجان است. اتفاق بسیار مهمی در تاریخ معاصر کشور که شوربختانه آنچنان که باید، بدان پرداخته نمی‌شود.

برخی شروع غائله‌ را روز چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۳۲۴ که به صورت رسمی کابینه‌ (به اصطلاح) حکومت ملی آذربایجان را تشکیل داد، می‌دانند.

نقطه‌ پایانی را هم ۲۱ آذر ۱۳۲۵ می‌دانند که رسماً سقوط می‌کند. جالب اینجاست که قرار بود دولت پیشه‌وری در این روز به عنوان سالگرد استقلال جشن مفصلی نیز برگزار کند اما آنچه در عمل جشن گرفته شد، جشن مردمی بازگشت آذربایجان به مام میهن بود!

اما باید گفت نه ۲۱ آذر ۱۳۲۴ نقطه‌ شروع این جریان است و نه ۲۱ آذر ۱۳۲۵ نقطه‌ی پایان. به نوعی می‌توان گفت ریشه‌های اقدام برای جدایی آذربایجان از ایران در قرن بیستم، به سال‌های ابتدایی دهه دوم این قرن بازمی‌گردد که جریان مساواتی شکل گرفت.

جریانی که اسم «آذربایجان» را دقیقاً با هدف تجزیه‌ ایران برای منطقه‌ای برگزید که در تاریخ با نام «اران» و «آلبانیا» شناخته می‌شد. در این مورد مباحث روزنامه‌نگاران میهن‌دوست ایران با دست‌نشاندگان روس و عثمانی در شمال رود ارس گواهی است بر اینکه ایرانیان آگاه از همان ابتدا متوجه این نیت شوم شده بودند.

واکنش جالبی نیز در این زمان نسبت به این مساله رخ داد که نشان‌دهنده‌ی فهم و شعور بالای فعالان آذری و ایران‌دوست بود. جایی که «شیخ محمد خیابانی» و تعدادی از همراهانش پیشنهاد می‌کنند کنام ایالت آذربایجان ایران را به «آزادیستان» تغییر دهند. در کتاب تاریخ هجده‌ساله آذربایجان می‌خوانیم:

«پس از انتخاب نام آذربایجان برای سرزمینی که نامش در تاریخ، اران بود، آذربایجانیانِ ایران از آنجا که نمی‌خواستند از ایرانیت ذره‌ای چشم‌پوشی کنند، این پیشنهاد را مطرح کردند. در آخرین نطق خیابانی آمده‌است: تبریز می‌خواهد حاکمیت به دست ملت باشد. [یعنی] تمام ایران.»
اسناد متقن از اینکه غائله حکومت فرقه دمکرات در آذربایجان از ابتدا تا انتها با دخالت بیگانگان اتفاق افتاد آن قدر زیاد است که ردیف کردن آن کتاب قطور و مفصلی می‌شود.

همین بس که شروع این جریان در ایران، با نامه‌ا‌ی از «ژوزف استالین» به «میرجعفر باقراُف» دبیر اول حزب کمونیست جمهوری آذربایجان کلید می‌خورد.

نامه‌ای که در آن استالین به صراحت دستور داده بود کارگزاران شوروی، مقدمات تجزیه آذربایجان ایران را با تاسیس «حزب دمکرات آذربایجان» دنبال کنند. سندی که چند سال پیش از اسناد طبقه‌بندی شده‌ی شوروی خارج و در دسترس عموم قرار گرفت.

در تایید دست‌نشانده بودن فرقه دموکرات، اشاره به چگونگی پایان این غائله نیز خالی از لطف نیست. جایی که «نصرت‌الله جهانشاهلو افشار» معاون اول پیشه‌وری در دولت وی، در خاطره‌ای اذعان می‌کند وقتی پیشه‌وری در هنگام سقوط فرقه، به کنسول شوروی اعتراض می‌کند که: «شما ما را آوردید میان میدان و اکنون که منافع‌تان اقتضا می‌کند، ناجوانمردانه ما را رها کردید.»، کنسول شوروی با پرخاش به او پاسخ می‌دهد: «سنی گتیرن، سنه دئیر گِت!» (همان کسی که تو را آورد، به تو می‌گوید برو)!

با این حال جالب اینجاست که هنوز برخی در ایران هستند که تلاش می‌کنند حرکت «جعفر جوادزاده خلخالی» مشهور به «پیشه‌وری» را دارای ریشه‌های مردمی و داخلی نشان دهند که تنها برای کسب اندکی خودمختاری در ذیل حاکمیت ایران، دست به انجام چنین کاری زد و قدرت‌های خارجی نیز هیچ نقشی در آن نداشتند!

اینکه این اتفاق، چه نوع کسب اندکی خودمختاری در ذیل یک حاکمیت مرکزی است که نیروی نظامی مختص به خود تاسیس می‌کند، زبان رسمی برای خود تعیین می‌کند و حتی اسکناس به نام خود منتشر می‌کند را بهتر است خود این افراد به توضیح آن بپردازند!

چرا که با این تفسیر شاذ از خودمختاری، باید ادعا کرد در حال حاضر حدود دویست و اندی کشور مستقل نداریم، بلکه یک کشور به نام «جهان» داریم که آن دویست و اندی کشور در ذیلش دارای اندکی خودمختاری در موارد کم‌اهمیتی همچون ارتش ملی و پول ملی و … هستند! با ذکر این نکته که عکس کابینه‌ پیشه‌وری در زیر بیرق و تصاویر رهبران شوروی -لنین و استالین- هم یحتمل با فتوشاپ درست شده است!

اما همان طور که در ابتدای این نوشتار گفته شد؛ نه ۲۱ آذر ۱۳۲۴ نقطه‌ شروع این جریان بود و نه ۲۱ آذر ۱۳۲۵ نقطه‌ پایان. در سطور بالا توضیحات کوتاهی از ریشه‌های تاریخی شکل‌گیری این غائله‌ تلخ داده شد. حال باید این را هم افزود که شوربختانه هنوز هم آذربایجان در کانون توجه بدخواهان این سرزمین قرار دارد که لزوم توجه بیشتر مسئولین و مردم به این موضوع را می‌طلبد.

اینکه در یکی از روزهای اخیر (شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۶) به مناسبت فرارسیدن ۲۱ آذر، بدون هیچ مشکلی در «آنکارا»ی ترکیه کنفرانسی با عنوان «بررسی ابعاد حکومت ملی آز[ذ]ربایجان» برگزار می‌شود و در آن به صورت آشکار طرح تجزیه‌ ایران را مطرح می‌کنند، ما را به مداقه در این امر خطیر وا می‌دارد که آنچه در ۲۱ آذر ۱۳۲۵ اتفاق افتاده، فی‌الواقع پایان غائله‌ فرقه‌ دموکرات بوده نه پایان غائله‌ تهدید دائمی تمامیت سرزمینی ایران عزیز از سوی کسانی که چشم از «سرِ ایران» برنمی‌دارند!

شاید الان کمی زود باشد که مدارک حال حاضرِ حمایت مقامات برخی کشورهای همسایه از این جریان رو شود. اما خیلی ساده‌انگارانه است که فکر کنیم بدون حمایت برخی دولت‌های همسایه اینها می‌توانند آن قدر راحت روی این مساله مانور دهند. البته خوشبختانه تاریخ نشان داده که مردم آذربایجان در صف اول دفاع از تمامیت ارضی ایران عزیز بوده و خواهند بود. امید آن می‌رود که مسئولان هم پا به پای مردم آذربایجان در این نبرد حضور به هم رسانند.

اما سوالی که می‌توان مطرح کرد این است که چرا مسؤولانی که استفاده از تصاویر اردوغان و آتاترک در نروژ به‌عنوان سیبل تیراندازی توسط شریک ترکیه در ناتو را توهین به ملت ترکیه قلمداد کردند و به آن واکنش رسمی هم نشان دادند، یا دیگرانی که نسبت به مصاحبه‌ یک روزنامه‌ داخلی فوراً واکنش نشان دادند و حتی پیش از مقامات باکو آن را خلاف تمامیت ارضی این کشور عنوان کردند؛ نسبت به اتفاقات اینچنینی که آشکارا تمامیت ارضی ایران را تهدید می‌کند، واکنش فوری و جدی از خود نشان نمی‌دهند؟! آیا فقط این خودِ مردم آذربایجان هستند که باید در خط مقدم دفاع از تمامیت ارضی ایران قرار بگیرند؟!

مسئولان را نمی‌دانم اما جایی که پای تمامیت ارضی ایران عزیز در میان باشد، با همه‌ تلخی و دشواری‌های روزگار، زبان حال مردم آذربایجان این ابیات استاد شهریار است که به مناسبت ۲۱ آذر سرود:

تا باشد آذربایجان پیوند ایران است و بس
این گفت با صوتی رسا فریاد آذربایجان

آزادی ایران ز تو آبادی ایران ز تو
آزاد باش ای خطه‌ی آباد آذربایجان


منبع: عصرایران

سالار عقیلی به همراه مادرش (عکس)

کوه‌نوردی رهبر کره شمالی در هوای برفی (عکس) راهکار سایپا برای افزایش کیفیت خودروهای تولیدی قدیمی‌ترین خشکشویی تهران/اولین کارت عضویت صنف لباسشویی تهران برای چه کسی صادرشد؟ (+عکس) هر واژه چه قدر آب می خورد؟ حقیقتی که پس از مرگ اینانلو روشن شد تا باشد آذربایجان پیوند ایران است و بس… سالار عقیلی به همراه مادرش (عکس) آغاز جلسه علنی مجلس/ وزیر نفت امروز در مجلس حکم اعدام برای ۲ متجاوز به زن ورامینی/ یکی از متهمان: مرا به زور وادار به این کار کردند خودروی لوکس آمریکایی در تهران (عکس)


منبع: عصرایران

قدیمی‌ترین خشکشویی تهران/اولین کارت عضویت صنف لباسشویی تهران برای چه کسی صادرشد؟ (+عکس)

پدرم، نخستین مغازه خشکشویی را در خیابان شاه‌آباد راه‌اندازی کرد. بعد از مدتی سر خیابان کاخ با شراکت عموی‌ام خشکشویی دانمارک را راه اندازی کردند.

پدرش همزمان با تولد او یعنی سال ۱۳۱۵، نخستین خشکشویی تهران را راه‌اندازی می‌کند. پیش از افتتاح این خشکشویی، مغازه‌هایی هم بودند که رخت‌های مردم را با آب می‌شستند و به نوعی لباسشویی می‌کردند.

ناصر تربتی درباره راه‌اندازی قدیمی‌ترین خشکشویی تهران توضیح می‌دهد: پدرم مرد باهوشی بود و کارهای ابتکاری بسیاری انجام می‌داد و خودش ماشین لباسشویی می‌ساخت. بچه که بودم، همراه او به فروشگاهی که قطعات ماشین لباسشویی و خشکشویی می‌فروخت می‌رفتم تا ابزار لازم را برای ماشینی که خودش درست می‌کرد، خریداری کند. هنوز هم آن فروشگاه قدیمی زیر پول چوبی کار می‌کند.

او ادامه می‌دهد: پدرم، نخستین مغازه خشکشویی را در خیابان شاه‌آباد راه‌اندازی کرد. بعد از مدتی سر خیابان کاخ با شراکت عموی‌ام خشکشویی دانمارک را راه اندازی کردند.

چون دستگاه‌های این خشکشویی را خودش از دانمارک وارد کرده بود، اسم مغازه را هم دانمارک گذاشت. چهار سال بعد از پیروزی انقلاب ،آن ملک را به عمویم فروخت و مغازه‌ای سر خیابان وصال راه‌اندازی کرد. بعد از فوت عمویم پسرش که آن زمان دانشجوی دانشگاه تهران بود، تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود، به همین دلیل خشکشویی دانمارک را فروخت.

خشکشویی‌های قدیم تهران چه اسم‌هایی داشتند

تربتی اضافه می‌کند: بعد از آنکه پدرم خشکشویی سر وصال را راه‌اندازی کرد، اسمش را «ژاندارک» که یک دختر انقلابی فرانسوی بود، بر وزن اسم مغازه قبلی گذاشت.

دانمارک را هم به این دلیل انتخاب کرده بود چون بعد از سفر به این کشور، دستگاه‌های بخور و ابزارهای لازم برای این کار را خریداری و وارد ایران کرد.

من نیز به همراه چند شریک، خشکشویی به نام «لُرد» در خیابان آزادی راه‌اندازی کردم، اما بعد از فوتِ پدرم در سال ۱۳۶۴ مغازه‌ام را فروختم تا بتوانم خشکشویی پدر را اداره کنم.

او درباره دیگر خشکشویی‌هایی که در تهران وجود داشته اظهار می‌کند: مغازه «آمریکایی» در چهارراه یوسف آباد، «هُو وار» و «بُخور» هم خشکشویی‌های دیگری بودند که همزمان یا بعد از راه‌اندازی مغازه پدرم شروع به کار کردند که بعدها با هم اتحادیه صنف خشکشویی و لباسشوئی را تشکیل دادند.

پدرم هم سال‌ها در این صنف رییس و عضو هیات مدیره بود. خودم هم سال‌ها عضو هیات مدیره اتحادیه خشکشویی بودم که حالا با بالا رفتن سنم، دیگر مسوولیتی در اتحادیه ندارم.

تربتی بعد از مشکلاتی که برای ملک خشکشویی سر وصال به وجود می‌آید، مغازه‌ای در خیابان ابوریحان راه‌اندازی می‌کند و حرفه‌ای که از پدر به او ارث رسیده بود، ادامه می‌دهد و هنوز هم دستگاه‌هایی که ۶۰ سال پیش در دانمارک ساخته شده‌ در مغازه‌اش کار می‌کنند، دستگاه‌هایی که با عشق نگاه‌شان می‌کند و می‌گوید: شما نمی‌دانید این‌ها چه دستگاه‌هایی هستند.

طبقه پایین فروشگاه‌اش یک رِگال لباس‌هایی از جنس‌ جیر و پوست نگهداری می‌شود. لباس‌هایی که ۱۰ سال پیش مشتری‌ها برای شستشو و خشکشویی آورده‌اند و بعد هم فراموش کرده‌اند آنها را تحویل بگیرند. به گفته تربتی، برخی از آنها آنقدر در مغازه مانده‌اند و کسی برای گرفتن سراغ‌شان نیامده که مجبور شدند آنها را به خیریه اهدا کنند.

یک طرف دیگر مغازه هم دسته‌هایی از کاغذهای لوله شده قرار دارد که قالب پلیسه هستند. می‌گوید: پدرم اولین‌بار در ایران توانست قالب پلیسه را درست کند، آن زمان به غیر از او هیچکس دیگری این کار را انجام نمی‌داد.

این قالب‌ها را هم خودم ساختم، زمانی که دامن‌ها مدل پلیسه مُد بود، تولید کننده‌ها دامن‌های ساده را می‌آوردند و پلیسه تحویل می‌گرفتند، اما حالا درخواست برای این کار خیلی کم شده است.

هربار که مواد استفاده شده در لباسشویی و خشکشویی را توضیح می‌دهد، تاکید می‌کند: بین خشکشویی و لباسشویی تفاوت است.

برای خشکشویی از ماده‌ای خاص که وارداتی است استفاده می‌شود و در لباسشویی، لباس‌ها را با آب و مواد شوینده معمولی می‌شویند.

در آن زمان که مواد خشکشویی چندان در دسترس نبود، پدرم کت و شلوار و لباس‌های پشمی را با بنزین ss (نوعی بنزین قابل استفاده در هواپیما) شستشو می‌داده، به همین دلیل هم مشتری‌های زیادی داشته است، گرچه استفاده از این مواد خطرات خاص خودش را داشته، اما حالا دو نوع مواد برای این‌کار استفاده می‌شود که یک نمونه از آن هنوز وارد ایران نشده است.

او ادامه می‌دهد: زمانی با اتو ذغالی‌ها لباس را اتو می‌کردند. ذغال را در آتش‌گردان شعله‌ور می‌کردند، داخل اتو می‌ریختند و لباس‌ها را اتو می‌کشیدند. البته برای هر لباسی نمی‌شد از این روش استفاده کرد و دستگاه‌های بخار هم بود.

پرده‌های دانشگاه تهران در اینجا شسته می‌شد

تربتی با بیان اینکه بعضی از دوستانی که در فروشگاه کار می‌کنند، سابقه همکاری ۶۰ ساله با او دارند، اضافه می‌کند: دانشگاه تهران پرده‌های‌ کلاس‌ها را برای شستشو به فروشگاه ما می‌آوردند. هنوز هم می‌آورند، اما کار خیلی کم شده است حتی اکثر درباری‌ها هم کارهایشان را به فروشگاه پدرم می‌آوردند.

او می‌گوید: هنوز هم مشتری‌هایمان ما را فراموش نکرده‌اند و کارهایشان را از نقاط مختلف ایران به اینجا می‌آورند، حتی در برخی از شهرستان‌ها که دستگاه‌های کافی وجود ندارد، لباس‌هایشان را برای لکه‌گیری و خشکشویی برای ما می‌فرستند. اما در حال حاضر به دلیل مشکلات اقتصادی سفارش کمتری برایمان می‌آورند. قدیم‌ها روزی ۸۰۰ تکه لباس می‌آوردند و حالا تنها ۵۰ تکه لباس می‌آورند.

۱۵ ریال نرخ خشکشویی و اتوشویی یک اورکت

تربتی درباره نرخ قدیم و جدید خشکشویی‌ها بیان می‌کند: نرخ خشکشویی و اتوشویی یک اورکت ۱۵ ریال و یک بارانی هفت ریال بود، اما حالا قیمت‌ها بستگی به ضخامت و موادی که مصرف می‌شوند، دارد.

او همچنین درباره به وجود آمدن اتحادیه این صنف خشکشویی و لباسشویی بیان می‌کند: آن زمان اتحادیه‌ای وجود نداشته و از سال ۱۳۳۲ اتحادیه خشکشویی شکل می‌گیرد.

زمانی اتحادیه این صنف با حدود ۲۰۰ عضو شکل گرفته اما در حال حاضر ۹۵۰ نفر عضو این اتحادیه خشکشویی و لباسشویی هستند.

به گفته تربتی، در تهران هشت نفر گواهی نامه خشکشویی ممتاز را دارند که فروشگاه او یکی از آنهاست. خشکشویی‌های درجه یک باید با مواد اصلی خشکشویی را انجام دهد. درجه دو آب شویی و اتوکشی را انجام می‌دهند و درجه سه فقط باید اتو کشی را انجام دهند. فضای مغازه‌ها برای این درجه بندی نقش مهمی دارد.

تربتی عاشق کارش است و بعد از سال‌ها از آن خسته نشده است، اما این روزها به دلیل کم شدن کار و سفارش‌ها حوصله‌اش سر می‌رود و بیشتر زمانی که باید کار کنند، بیکار هستند و امیدوار است وضعیت خوب شود. او این کار را از پدرش به ارث برده و حالا پسرش هم همین راه را ادامه می‌دهد. 

لباس‌هایی که ۱۰ سال است کسی سراغ‌شان نیامده است

لباس‌هایی که ۱۰ سال است کسی سراغ‌شان نیامده است

دستگاه‌های مربوط به ۶۰ سال پیش که همچنان کار می‌کنند

دستگاه‌های مربوط به ۶۰ سال پیش که همچنان کار می‌کنند

قالب‌های لباس پلیسه

قالب‌های لباس پلیسه


منبع: عصرایران

فیلم «ویند ریور»، تریلری رمزآلود با دیالوگ‌های شاعرانه

ماهنامه همشهری ۲۴ – ترجمه مونا مجد: تیلور شریدان می گوید به عنوان کودکی که در تگزاس بزرگ شده، دلش می خواسته گاوچران باشد. در عوض اما به بازیگر غیر ثابت برنامه های تلویزیونی «ورونیکا مارس و فرزندان آشوب» بدل شد. حالا بعد از یک تغییر مسیر، فیلمنامه نویسی است که نامزد اسکار بوده و فیلمنامه «سیکاریو»، «حتی اگر از آسمان سنگ ببارد» و «ویند ریور» را در کارنامه دارد؛ سه گانه جمع و جوری از تریلرهای جشنواره ای که به بررسی سرحدات جامعه آمریکایی می پردازند.

 تیلور شریدان از تبدیل شدن به یکی از استعدادهای جدید هالیوود می گوید

«ویند ریور» آخرین فیلم در مجموعه شریدان است و تنها فیلمی است که تصمیم گرفته خودش آن را کارگردانی کند. فیلم جدیدش که در یکی از مناطق دور افتاده مختص بومیان آمریکا در زمستان سختی در وایومینگ می گذرد، درباره یک تجاوز و قتل وحشیانه است – جدیدترین قتل از جنایت های خشونت آمیز همه گیر در مناطق حاشیه ای که جهان بیرون ترجیح می دهد نادیده بگیردشان. جرمی رنر و الیزابت اولسن بازیگرهای اصلی اند؛ در نقش یک شکارچی حیات وحش و یک مامور اف بی آی که می خواهند از ماجرای قتل سر در بیاورند.

وقتی بچه بودید فیلم های زیادی تماشا می کردید؟

– فقط یکسری فیلم ها را بارها و بارها تماشا می کردم. ما در مناطق حومه ای زندگی می کردیم و تلویزیون کابلی نداشتیم. پدر و مادرم از تگزاسی های قدیمی بودند و شنبه ها روی وی اچ اس وسترن می دیدند. یا فیلم های دهه ۶۰ و ۷۰ مثل «فارغ التحصیل» و «در گرمای شب». بعضی از این فیلم ها واقعا برایم تاثیرگذار بوده اند. فیلم ها را ده باره و بیست باره و سی باره تماشا می کردم، چون فقط حدود پانزده نوار وی اچ اس داشتیم و پنج تای شان را اصلا دوست نداشتم. عجیب اینجاست که این کار کمک زیادی بهم کرد؛ چون باید می نشستم و صحنه ها را موشکافی می کردم. حتی با این که آن موقع نمی دانستم دارم چه کار می کنم.

چه زمانی تصمیم گرفتید فیلمنامه نویس شوید؟

– این تصمیم را بعد از بیرون آمدن از سریال «فرزندان آشوب» گرفتم. اما نزدیک به یک سال طول کشید تا عملی شود. ایده «سیکاریو» مدام در ذهنم خیس می خورد. نمی دانستم دقیقا چه چیزی است اما جرقه اش زده شده بود. وقتی از سریال بیرون آمدم توانستم کمی سفر بروم و تحقیق کنم و کم کم ماجرا دستم آمد و بعد نشستم و سعی کردم بفهمم چطور می توانم تعریفش کنم.

 تیلور شریدان از تبدیل شدن به یکی از استعدادهای جدید هالیوود می گوید

از بازیگری احساس رضایت نمی کردید، یا بیشتر قضیه این بود که به نقطه خاصی رسیده بودید و می خواستید چیز متفاوتی را تجربه کنید؟

– مسلما ناراضی بودم. آدم به بعضی از بازیگرهای بزرگ پانزده – بیست سال گذشته که نگاه می کند می بیند که خودش فرصت های مشابهی نداشته است. از این فرصت ها برایم پیش نیامد چون لایق شان نبودم. یعنی شکایتی ندارم. متوجه این موضوع بودم. با خودم گفتم «به عنوان یک بازیگر همینم و به لحاظ هنری راضی کننده نیست و پولش هم به جایی نمی رسد. برای همین راه دیگری را برای داستانگویی انتخاب می کنم».

وقتی سیکاریو را شروع کردید، فکر یک سه گانه را در سر داشتید؟

– نه، تازه وسط های کار بودم که این موضوع برایم روشن شد. درونمایه هایی بود که در حال کندوکاوشان بودم و در حوزه های دیگری هم وجود داشتند، و به این فکر کردم که شاید یک راه جذاب سینمایی برای پیوند دادن شان، جوری که قبلا ندیده بودم، وجود داشته باشد. با این که خیلی بلندپروازانه بود اما کاملا صادقانه می گویم که فکرش را هم نمی کردم کسی خریدار هیچ کدام شان باشد و این بود که حس می کردم می توانم آزادانه هر کاری دلم می خواهد بکنم. شگفت انگیز است که فیلم ها را به همین ترتیبی که بیرون آمد نوشتم، اگرچه فیلمنامه «حتی اگر از آسمان سنگ ببارد» که عنوانش «کومانچریا» بود اول فروش رفت. تقریبا سه سال پیش از سیکرایو فروخته شد. تازه وقتی «سیکاریو» در جشنواره کن به نمایش درآمد بالاخره کارگردانی برای «حتی اگر از آسمان سنگ ببارد» پیدا کردیم.

 تیلور شریدان از تبدیل شدن به یکی از استعدادهای جدید هالیوود می گوید

شما سه گانه تان را درباره سرحدات آمریکا می دانید. چه شد که آخرین قسمت سه گانه تان را در منطقه اختصاصی بومیان آمریکا انتخاب کردید؟

– صادقانه فکر می کنم نمی توانید درباره سرحدات آمریکا حرف بزنید و به طریقی بحث سیستم مناطق اختصاصی را وسط نکشید. من منطقه اختصاصی سرخپوست ها در ویند ریور را به خاطر مسئله خشونت و تاثیری که روی آن منطقه داشت انتخاب کردم. سراغ زمستان رفتم چون بیشترین فشار را در گلِ سال روی مردم آن منطقه وارد می کند. در تاریخ منطقه، بعضی از مردم در زمستان ها به مناطق خوش آب و هواتر کوچ می کردند اما عده ای از آنها در این فصل در این منطقه محصور می شدند که شکست ایده مناطق اختصاصی را نشان می دهد.

می دانم که پیش از نوشتن فیلمنامه مدتی را در این مناطق گذرانده اید. اصلا چه شد که سراغ این مناطق رفتید؟

– مسئله ای شخصی بود. من قصد تحقیق نداشتم. برای دیدن دوستانی به منطقه سرخ پوستان رفتم و بعد دوستان بیشتری پیدا کردم و ماندم. دهه بیست زندگی ام بود و دنبال کشف خودم بودم و می خواستم جایم را در جهان پیدا کنم و از جهانی که در آن زندگی می کنیم سر در بیاورم.

«ویند ریور» درباره جنایات گزارش نشده در مناطق اختصاصی و مشخصا ناپدید شدن زن های جوان حرف می زند. این مسئله چیزی بود که شخصا با آن روبرو شده باشید؟

– بله، از نزدیک شاهدش بودم. مسئله ای است که روی زندگی تک تک آدم های منطقه اختصاصی تاثیر می گذارد و در فرهنگ عمومی مان حرفی از آن زده نمی شود. هیچ آگاه سازی عمومی صورت نمی گیرد. کاملا ناشناخته است. رسانه ها نادیده اش می گیرند. داد رؤسای این قبیله ها در آمده اما کسی بهشان گوش نمی دهد. یکی از جنبه های بی نظیر فیلم همین است که می توانیم صدایی برای کسانی باشیم که صدای شان شنیده نمی شود.

 تیلور شریدان از تبدیل شدن به یکی از استعدادهای جدید هالیوود می گوید
 
منطقه ویند ریور در فیلم زیر بار اتفاقاتی که افتاده، کاملا کمر خم کرده. وقتی مشغول نوشتن بودید، آیا فراتر از پایان فیلم هم رفتید؟ به پیامدها و این که جلوتر چه بر سر ساکنان آن منطقه می آید هم فکر کردید؟

– دلیلی ندارد که تصور کنم بعد از نسخه داستانی من از ماجراها، چه اتفاقی می افتد. مسئله بیشتر امیدی است که برای نسخه واقعی دارم؛ این که گفتگویی را آغاز کرده باشیم و توجه ها جلب شود. خصوصا حالا که وزارت کشور دارد بودجه شان را ۱۰ درصد کاهش می دهد. کمبود این ۱۰ درصد در اینجا بیشتر از هر جای دیگری حس خواهد شد. به هیچ وجه نباید از بودجه ها کاسته شود. یک مسئله درباره بومیان آمریکا در سیستم مناطق اختصاصی این است که جمعیت متراکمی ندارند. حرف سی میلیون آدم نیست. فایده ندارد بنشینیم اینجا و بگوییم: «بیایید فقر در آمریکا را ریشه کن کنیم.» باید برای این کار تلاش صورت بگیرد. اما مشکل عظیم تر از این حرف هاست. چطور می خواهید به همه اش رسیدگی کنید؟

 
به بیمه بهداشت و سلامت آمریکایی ها نگاه کنید. حتی در آن مورد هم از درک موضوع و رسیدگی به آن عاجزیم. اما در این مورد با وجود بزرگ بودن مشکل، جمعیت درگیر چندان بزرگ نیست. کمی افزایش و تزریق بودجه تغییرات زیادی ایجاد می کند. با چنین بودجه ای هیچ جای دیگر از کشور نمی شود به تغییراتی واقعی دست زد اما درت حال حاضر در مسیر مخالف پیش می رویم و داریم همین پول را هم از آنها می گیریم، که معنایش فرصت های کمتر، ناامیدی بیشتر، تحصیلات کمتر، بالا رفتن استعمال مواد مخدر و خشونت بیشتر است.

 تیلور شریدان از تبدیل شدن به یکی از استعدادهای جدید هالیوود می گوید (فوری)

دقیقا کی تصمیم گرفتید خودتان فیلم را کارگردانی کنید؟

– از اول می دانستم که این یکی را خودم کارگردانی می کنم. ترجیح می دادم ساخته نشود تا این که آدم دیگری کارگردانی اش کند. کارگردان های بهتر از من زیادند و اولین بار است که من کاری در این مقیاس انجام داده ام. اما می دانستم که اگر خودم انجامش بدهم همان طوری خواهد شد که به دوستانم در این مناطق قولش را داده بودم و تصاویر آبکی از آب در نمی آید و پیام فیلم تغییری نمی کند. این موضوع برایم مهم تر از هر چیز دیگری بود.

این فیلم برای تان از «سیکاریو» و «حتی اگر از آسمان سنگ ببارد» شخصی تر بود.

– به دلایل زیادی این فیلم برایم خیلی شخصی بود. «حتی اگر از آسمان سنگ ببارد» جنبه خود زندگینامه ای ندارد اما درباره منطقه ای که از آن می آیم و اعضای خانواده ام است. به همین خاطر درباره چیزی است که برایم ریشه در واقعیت دارد. به شکل خیلی خاصی شخصی است. در حالی که جنس شخصی بودن این فیلم چیزی نیست که راحت بشود بیانش کرد.

 
گفتید که هیچ وقت تا به حال در این مقیاس دست به کارگردانی نزده بودید، و خیلی جاها «ویند ریور» را اولین کارگردانی تان دانسته اند، اما شما پیش از این، تجربه کارگردانی داشته اید. آیا ریور حس کار اول را برای تان دارد؟

– چیزی که قبلا کارگردانی کرده ام فیلمی دانشجویی بود که یکی از دوستانم قرار بود کارگردانش باشد. خودش آن را نوشته بود، در آن بازی می کرد و تهیه کننده اش هم بود، و بعد وقتی کار را شروع کرد وحشت زده شد چون فهمید لقمه بزرگ تر از دهانش برداشته. ازم خواست که بروم و فیلم را هدایت کنم. کاری که انجام دادم این بود. من را کارگردان کار خواند اما هیچ جور تولیدی حرفه ای به حساب نمی آمد و این که اسم کارگردان رویم گذاشت گشاده دستی بود. به هیچ وجه آن را کار اولم نمی دانم.

 تیلور شریدان از تبدیل شدن به یکی از استعدادهای جدید هالیوود می گوید

آیا از «ویند ریور» رضایت کامل دارید؟ شبیه فیلمی هست که از اول در ذهن داشتید؟

– بله، شبیه است. البته بدم نمی آمد اگر برای گرفتن فلان صحنه یکی دو روز بیشتر وقت داشتم و پشیمانم که سر یکی دیگر وقت زیادی صرف کردم که اصلا در فیلم نیست. اینها درس هایی است که آدم یاد می گیرد. اما به کاری که کردیم افتخار می کنم. به بازیگرهایم واقعا افتخار می کنم. به نظرم موسیقی نیک کیو و وارن الیس نفسگیر است. به نظرم تصویربرداری بن ریچاردسون نظیر ندارد. با امکانات کم، کاری کردیم که بی اندازه به آن افتخار می کنم و بابتش قدردان هستم.


منبع: برترینها

برنده نخل طلای کن از «مربع» و مصائب مرد بودن می‌گوید

«روبن اوستلوند» (Ruben Östlund)، کارگردان سوئدی، در آخرین فیلم خود به نام «مربع» که برنده جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن ۲۰۱۷ شد، علاقه‌اش را به مسائل روانی و رفتارهای اجتماعی از دریچه نگاه یک مرد جلوی دوربین برده است. در اینجا باز هم مصائب مردبودن موضوع اصلی است. آثار اوستلوند مردانی را به تصویر می‌کشند که گاهی قادر نیستند بفهمند اطرافشان چه می‌گذرد، اما همچنان احساس می‌کنند قدرتمندند و خودشان به‌تنهایی می‌توانند از پس مشکلاتشان بربیایند.

این مفاهیم در قالب ساختاری اپیزودیک و غیرخطی روایت می‌شوند که معمولا هر بخش برای خودش به طور مستقل عمل می‌کند. هدف این است که از شیوه روایت کلاسیک که در آن تمام اجزا لزوما باید با یکدیگر در ارتباط باشند، فاصله گرفته شود. نتیجه آن اثری تأثیرگذار است که اوستلوند در آن مسئله‌ای فلسفی/ انتقادی را همراه با شوخ‌طبعی مطرح می‌کند. در مقایسه با فیلم قبلی او، «فورس‌ماژور»، نامزد بهترین فیلم غیرانگلیسی گلدن‌گلوب در سال ۲۰۱۵، اینجا اوستلوند به نظر بیشتر به کمدی و طنزِ آمیخته با هجو روی آورده است. آنچه در ادامه می‌خوانید، گفت‌وگوی ما است با این کارگردان سوئدی. متن این گفت‌وگو ابتدا به زبان انگلیسی پیاده شد و علی قزل‌حصاری ترجمه فارسی آن را انجام داده است.

 شوکه‌کردن هدف من نيست

برای ساخت این فیلم، منبع الهام شما چه بود؟

صحنه‌ها بیشتر از تجربیات خودم الهام گرفته شده بود، اما گاهی هم می‌توانید تغییراتی در آنها ایجاد کنید که با فکر شما هم‌خوانی بیشتری پیدا کند.

این‌طور که معلوم است شما به مقولاتی از قبیل ضعف‌های انسانی و رفتار آنها در ارتباط با یکدیگر علاقه وافری دارید؛ مثلا اینکه چرا ما زمانی به کسی ترحم می‌کنیم و زمان دیگری به مشکلات همان شخص می‌خندیم. گویی تجربیات رفتارگرایان، منبع الهام مهمی در آثار شما محسوب می‌شوند.

یکی از مهم‌ترین منابع الهام من جامعه‌شناسی و تجربیات جامعه‌شناسانه است. این، هم موضوع و هم زمان رویکرد بسیار جذابی برای بررسی انسان‌هاست. اینکه ما با علم به اینکه رفتار ما بسته به شرایط ممکن است فرق کند، به این رفتارها همچنان از منظری رفتارگرایانه می‌نگریم بسیار جالب است. برای اینکه بتوانیم رفتار انسان‌ها را تشریح کنیم، باید همان‌گونه که به روان‌شناسی افراد می‌پردازیم، کمی هم کلی‌تر بنگریم. باید به روان‌شناسی اجتماعی و اینکه ما در ارتباط با یکدیگر چگونه عمل می‌کنیم، توجه کنیم. خلاصه اینکه من از جامعه‌شناسی الهام می‌گیرم، به‌خصوص از تجربیات جامعه‌شناسانی مثل «سالومون اَش» و «استنلی میلگرام».

یکی از چیزهایی که من در مورد فیلم‌های شما دوست دارم این است که درون‌مایه‌هایی پیرامون بحران مردانگی دارند. در آنها مردانی را می‌بینیم که بعضا خودشان هم نمی‌دانند اطرافشان چه می‌گذرد، اما همچنان به‌نوعی احساس قدرت می‌کنند. آیا زمانی که شروع به نوشتن فیلم‌نامه می‌کنید، به این مسائل فکر می‌کنید؟

احساس می‌کنم در این فیلم می‌خواستم شخصیت‌ها را واسازی کنم، درست به همان شکلی که شخصیت اصلی هم به بقیه شخصیت‌ها نگاه می‌کند. برایم جالب است که با نگاه‌کردن به او می‌توان به این پی برد که خود ما تا چه اندازه آسیب‌پذیر هستیم. حتی گاهی تلاش می‌کنم وجوهی از خودم را به نمایش بگذارم و ببینم چگونه با انتظاراتی که از من به‌عنوان یک مرد می‌رود، کنار می‌آیم. لب کلام آنکه به‌عنوان یک مرد این مقوله برایم بسیار جالب است.

بازی‌ها را خیلی دوست داشتم، به‌خصوص بازی «کلیس بنگ». چطور شد که فکر کردید او برای نقش اصلی فیلمتان مناسب است؟

راستش را بخواهید، من این فیلم را با احتیاط و ملاحظه‌کاری بالایی ساختم. به این شکل که یکی از سکانس‌ها را که فکر می‌کردم مهم‌ترین صحنه آن اپیزود است، با بازیگران موردنظرم امتحان می‌کردم؛ برای مثال ما این کار را با «الیزابت ماس» و «کلیس بنگ» برای سکانس معاشقه آنها کنار آن چیدمان طبقه‌طبقه و گفت‌وگوی بعد از آن تمرین کردیم. بعد من آن را با سکانس آزمایشی دیگری که بازیگر دیگری در آن ایفای نقش کرده بود، مقایسه کردم. این کار به من این امکان را می‌دهد که ببینم کدام‌یک کارایی بهتری دارد و اثرگذارتر است. این اتفاق برای من یک روند آزمون و خطاست؛ انجامش می‌دهم، می‌گویم «نه، این خوب نشد»، دوباره تلاش می‌کنم، می‌گویم «بله، خوب شد». این‌گونه شما پنج بازیگر دارید و می‌توانید متوجه شوید که چه کسی برای نقش مناسب‌تر است.

با توجه به نقش کریستین، آیا برای پرداختن به آن تحقیقات خاصی درباره موزه‌دارها انجام دادید یا بر اساس تجربیات خود و دوستانتان این کار صورت گرفت؟

شخصیت کریستین بر اساس تحقیقاتی که من درباره موزه‌ها و آدم‌هایی که در آنها کار می‌کنند و همچنین به کمک تجربیات شخصی خودم و دوستانم خلق شد. البته باید بگویم که بیشتر بر اساس تجربیات شخصی خودم بوده است. بسیاری از صحنه‌ها به کارهایی که خودم انجام داده‌ام مرتبط می‌شوند.

فیلم‌های شما شخصیت‌های جالبی دارند؛ به‌طورمثال، در «فورس‌ماژور» شخصیت براداک کربت؛ آن پسر مذهبی، یا آن زنی که همراهش بود یا مثلا فکر می‌کنم کلارا وتاراگون خیلی بامزه است.

اینجا هم ما شخصیتی مثل اَن، آن زن آمریکایی را داریم. شما این شخصیت‌های بامزه را معرفی می‌کنید، اما گاهی به نظر می‌رسد چندان به اینکه چه اتفاقی برایشان می‌افتد علاقه‌ای ندارید.

یک لحظه وارد فیلم می‌شوند و سپس از داستان خارج می‌شوند و نمی‌دانیم سرنوشتشان چه می‌شود. چه چیزی شما را ترغیب می‌کند که آنها را وارد داستانتان کنید؟

به نظرم این شخصیت‌ها در فیلم حضور دارند تا ما بتوانیم از منظری دیگر به کلیت داستان نگاه کنیم. حضور آنها به این منظور نیست که ما آنها را به عنوان یک شخصیت دنبال کنیم و ببینیم چه اتفاقاتی برایشان می‌افتد. درعوض آنها شاید به این خاطر حضور دارند که شخصیت اصلی به چیزی نیاز دارد، باید به شکل خاصی با آنها روبه‌رو شود یا با موقعیتی خاص دست‌وپنجه نرم کند.

اینجاست که این شخصیت‌ها دست‌به‌کار می‌شوند؛ اما ما وارد داستانشان نمی‌شویم. می‌خواهم بگویم آنها حضور دارند تا شخصیت اصلی را به چالش بکشند و زمانی که این کار را انجام دادند و من به قدری که می‌خواهم از وجودشان بهره بردم، می‌توانند به زندگی خود ادامه دهند.

 شوکه‌کردن هدف من نيست

آن سکانسی که «تری نوتاری» نقش شخصی را بازی می‌کند که ظاهری حیوان‌گونه دارد، بسیار جالب است. چگونه او را پیدا کردید و اگر امکان دارد اندکی درباره آن صحنه صحبت کنید؟

در اینترنت عبارت‌هایی را مثل بدل میمون و بازیگرانی که نقش میمون را بازی می‌کنند، جست‌و‌جو کردم و در یوتیوب ویدئویی از او دیدم که درباره بازی‌اش در «سیاره میمون‌ها» توضیح می‌داد. او آن‌قدر بااستعداد بود که من فورا کار را به او پیشنهاد دادم.

او تنها بازیگری بود که نیازی به مصاحبه نداشت بلکه دیدن آن ویدئو در یوتیوب کافی بود که  نقش را از آن خود کند. فکر می‌کنم او به‌واقع الهام‌بخش این احساس بود که وقتی ما ادای یک میمون را درمی‌آوریم آدم به یاد جنبه حیوانی خود می‌افتد. اینکه ما درحقیقت حیواناتی هستیم که تلاش می‌کنیم با این ایده که ما متمدن هستیم، با عریانی، غرایز و احتیاجاتمان مقابله کنیم. در این تقابل، رویدادهای فراوانی به وقوع می‌پیوندد که به توضیح اینکه بشر واقعا چیست، کمک می‌کند.

بسیاری از صحنه‌های فیلم بسیار تأثیرگذارند، به گونه‌ای که آدم بعد از ترک سالن سینما نیز به آنها فکر می‌کند. دوست دارم درباره روند نگارش فیلم‌نامه بیشتر بدانم. آیا ایده خلق تصاویر یا صحنه‌های تأمل‌برانگیز در ساخت فیلم برای شما مفهومی اساسی است؟

من فکر می‌کنم این صحنه‌های تأثیرگذار باعث می‌شوند کمی بیشتر بیندیشیم و بعضی مسائل را به شکلی مؤثرتر لمس کنیم. اگر این‌گونه صحنه‌ها به محتوای مورد علاقه‌ام مربوط نباشند، هرگز از این محرک‌های احساسی استفاده نخواهم کرد. بنابراین در واقع خودشوکه‌کردن هدف من نیست. بااین‌حال تا زمانی که این اتفاق باعث شود به چیزی که به زندگی امروز ما مربوط می‌شود بیندیشیم، ارزشمند است. برای مثال، من به مسئله نژاد و رنگ پوست علاقه‌مند هستم و از این طریق سعی می‌کنم مخاطب را به اندیشیدن حول این موضوع ترغیب کنم. من قطعا دوست دارم از این شوک‌ها برای جذب مخاطب استفاده کنم.

فیلم ساختاری اپیزودیک دارد؛ چگونه اپیزودها را انتخاب و آنها را به هم مرتبط کردید؟

از نظر من در فیلم، دو داستان به موازات یکدیگر در حال وقوع است؛ یکی از آنها داستانی است که در موزه برای آن اثر هنری «مربع» و آژانس خبری اتفاق می‌افتد. داستان دیگر، داستانی است که در زندگی خصوصی کریستین رخ می‌دهد. فیلم، روایت یک هفته است و پایان هفته، زمانی است که او سراغ آن پسر می‌رود. شاید قدری هم دیرتر باشد، مثلا دو هفته یا بیشتر. شروع فیلم همان روزی است که قرار است آنها درباره نحوه معرفی و تبلیغ این اثر هنری به مخاطبان، با آن آژانس خبری ملاقات کنند. بعد از آن من تلاش می‌کردم صحنه‌هایی را که به نظر خودم با موضوع و زمینه اثر همخوانی دارند، جمع‌آوری کنم. بعضا سعی می‌کردم آنها را در داستان، روایت یا گفت‌وگوها گرد هم آورم؛ اما گاهی نیز کمی بی‌ربط بودند. من فکر می‌کنم هسته اصلی تمام صحنه‌ها به زمینه داستان مرتبط است و من تلاش کردم فقط از چیزهایی بهره ببرم که همین زمینه را هرچه بیشتر از وجوه مختلف، برجسته می‌کنند. بعد از آن اگر هم می‌توانستم آنها را در داستان یا روایت گرد هم آورم، در اولویت دوم قرار داشت.

گاهی به نظر می‌رسد هر بخش برای خودش کار می‌کند. گویی شما دنبال خلق روایتی کلاسیک نیستید که در آن، تمام اجزا به هم مرتبط باشند…

دقیقا، من فکر می‌کنم خیلی اوقات یک داستان کلاسیک بیشتر دنبال داستان‌گویی است و به نظر من در این شیوه ما امکانات تصاویر متحرک را از دست می‌دهیم. قدرتمندترین تصاویر متحرکی که من از ۱۵ سال گذشته دیده‌ام، در اینترنت و به‌خصوص یوتیوب بوده است. تصاویر متحرک توانایی زیادی در توصیف انسان و رفتار او دارند، حتی اگر به هیچ داستانی متصل نباشند. آنها اغلب به موقعیتی بسیار ساده مربوط می‌شوند. من فکر می‌کنم امروزه کارگردان‌بودن بسیار چالش‌برانگیز است؛ چراکه جالب‌ترین تصاویر ممکن روی اینترنت در دسترس است. ما باید سعی کنیم لحظات و موقعیت‌هایی فراموش‌نشدنی خلق کنیم که در آنها انسان و چگونگی رفتار او را در سینما و در بستر فیلم‌ها نمایش دهیم.

معماری و به‌ویژه معماری آن کاخ سلطنتی در فیلم بسیار حائز اهمیت است.

موزه‌ای که در فیلم می‌بینیم، در کاخ سلطنتی استکهلم قرار دارد، هرچند در واقعیت اصلا شبیه آن چیزی که در فیلم می‌بینیم نیست. این مسئله به این خاطر است که حوادث فیلم در سوئدی اتفاق می‌افتد که دیگر نظام پادشاهی در آن حاکم نیست. ازاین‌رو من از فرانسه بعد از انقلاب الهام گرفتم. در آن زمان مسئله این بود، حالا که دیگر پادشاهی وجود ندارد، با این همه قصر چه باید کرد و این‌گونه بود که آنها تبدیل به موزه‌های هنری شدند. هم ورسای و هم لوور، کاخ‌های سلطنتی بودند که نمونه‌های درخشانی از معماری آن دوران‌اند. درباره سوئد نیز وینگارد، یکی از مشهورترین معماران کشور، بسیاری از طراحی‌ها را انجام داد.

بعد از پیام تهدیدی که برای مستأجرها ارسال شد، موسیقی بامزه‌ای داخل خودرو پخش می‌شد که درباره انتقام بود.

خواننده این آهنگ «بابی مک فرین» است که قطعه «آوه ماریا» را به گونه‌ای اجرا می‌کند که صدایش بسیار جذاب و در عین حال ضعیف می‌شود و به این خاطر قدری طنزآمیز می‌شود. من خیلی این آهنگ را دوست دارم، نه فقط به این خاطر که موسیقی غمناکی است، بلکه از این رو که روی بلاتکلیفی زندگی انگشت می‌گذارد. علت اینکه آن را انتخاب کردیم هم همین بود. به مرور از شیوه خوانندگی او خوشم آمد.

او صدای منحصربه‌فردی دارد و البته به شکل منحصربه‌فردی هم بداهه‌خوانی می‌کند. به همین دلیل دو تا از بداهه‌های او را نیز در سکانس پایانی استفاده کردیم. چیزی در صدای انسان هست که من واقعا دوست دارم و آن نه شعر و ترانه بلکه چیز دیگری است که به ما تمایز نوع بشر را یادآوری می‌کند. درست همانند موسیقی داخل خودرو، چیزی به او تلنگر می‌زند. البته موسیقی همچنین کمک می‌کند کمی انرژی به فضا اضافه شود.

در فیلم هر وقت می‌خواستید یک مسئله فلسفی را مطرح کنید، از طنزی استفاده می‌کردید که در آن شخصیت‌های مختلف نظرهایشان را درباره مسائل مختلف با یکدیگر در میان می‌گذاشتند. چرا در یک بحث فلسفی از طنز استفاده کردید؟

بله من در فیلم بسیاری از ایده‌های فلسفی را از طریق طنز بیان می‌کنم. رویکرد من به فیلم‌هایم این‌گونه است که آنها کمدی‌های تراژیک یا تراژدی‌های کمدی هستند. در یک لحظه می‌توانند طنز باشند و سپس در لحظه‌ای دیگر به تراژدی بدل می‌شوند. من عاشق وضعیتی هستم که در آن، یک صحنه می‌تواند در چند ثانیه از حالت خنده به وضعیتی که مخاطب احساس کند نباید خندید، تغییر کند و این باعث تزکیه می‌شود. تماشاگر باید تصمیم بگیرد چه واکنشی نشان دهد و من این را دوست دارم. این رویکرد من است که با حجم وسیعی از انواع حس و حالت‌ها همراه است.

شما درباره عناصر کمدی-تراژیک کارتان صحبت کردید. وقتی من این فیلم را با کار قبلی شما یعنی «فورس ماژور» مقایسه می‌کنم، فیلم قبلی بسیار واقع‌گرایانه‌تر و کمتر کمدی به نظر می‌رسد. هرچند به‌خصوص با توجه به این فیلم‌ها، گویی شما روزبه‌روز بیشتر به کمدی و شوخی‌های هجوآمیز علاقه‌مند می‌شوید. می‌توانید کمی درباره تحولاتی که در کارتان دیده می‌شود، به ما بگویید؟

نمی‌دانم، شاید همه‌اش درباره احساس برآمده از محتوای طنز باشد. شاید این یکی از دلایل باشد اما من فکر می‌کنم «مربع» در مورد موضوع بسیار مهمی درباره جامعه و اینکه ما چگونه به نقش خودمان به عنوان بشر می‌نگریم، صحبت می‌کند. من هیچ تعارضی در استفاده از شوخی و نمودهای کمدی برای پرداختن به یک مطلب مهم نمی‌بینم. این خود شیوه جالبی برای ادغام آنهاست.

 شوکه‌کردن هدف من نيست

به نظر می‌رسد شما در فیلم‌هایتان به برداشت‌های طولانی علاقه‌مندید. چرا فکر می‌کنید این ساختار به موضوعی که در فیلم به آن می‌پردازید، مرتبط است؟

من فکر می‌کنم رویکرد زمان واقعی در تصاویر متحرک خیلی جالب است، چراکه در این صورت شما مجبور می‌شوید همان‌گونه که با موقعیتی در زندگی واقعی ارتباط برقرار می‌کنید، با این تصاویر ارتباط برقرار کنید. به محض اینکه فیلم‌برداری را قطع می‌کنید این رویکرد زمان واقعی به هم می‌خورد و شما احساس آن شکل خاص از ارتباط را از دست می‌دهید، خصوصا این احساس که تجربه زمان واقعی در فیلم، بسیار بیشتر با زندگی واقعی قابل‌قیاس است.

این یکی از دلایلی است که به برداشت‌های طولانی علاقه‌مند هستم و همین‌طور فکر می‌کنم رویکرد زمان واقعی، این امکان را فراهم می‌کند که متوجه شویم تا چه اندازه یک موقعیت می‌تواند در یک لحظه عجیب و در لحظه‌ای دیگر خنده‌دار باشد و سپس در لحظه بعدی ناگهان بدل به چیزی هولناک شود. رویکرد زمان واقعی در عین حال نشان می‌دهد سختی‌های زندگی به واقع چگونه‌اند. بنیادی‌ترین اتفاقات گاه چیزی بسیار انسانی به همراه دارند. این رویکردی است که من احساس می‌کنم بسیار قدرتمند است.


منبع: برترینها

ساختمان‎هایی با معماری خیره کننده در جهان

ساختمان های بسیار زیادی در جهان وجود دارند که به دلیل سبک معماری و هنر به کار رفته برای ساخت آنها مشهور هستند. بعضی از این ساختمان ها قرن ها پیش ساخته شده اند و برخی دیگر اثر هنرمندان و معماران عصر جدید هستند که با بهره گیری از تکنیک های مدرن معماری آثاری ماندگار را برای نسل های آینده بشر خلق کرده اند. تعداد این ساختمان ها در جهان بسیار زیاد است و حتی در ایران می توان نمونه های بسیاری از این دست سازه ها را مثال زد. با این حال گالری پیش رو نگاهی خواهد داشت به ۱۵ ساختمان با معماری دیدنی و خاص در جهان.

مرکز حیدر علی اف در باکو

 15 ساختمان با معماری خیره کننده در جهان

آذربایجان در سال های اخیر سرمایه گذاری سنگینی برای تبدیل کردن خود به یکی دیگر از قطب های گردشگری اروپا انجام داده و مرکز حیدر علی اف در باکو یکی از نمادهای این سیاست است. این سازه در سال ۲۰۰۷ توسط زاها حدید طراحی شد و امروزه با عنوان نمادی برای آینده مدرن آذربایجان شناخته می شود.


 

Bosco Verticale در میلان

 15 ساختمان با معماری خیره کننده در جهان

نام این ساختمان در زبان ایتالیایی به معنی جنگل عمودی است و در سال ۲۰۱۴ ساخته شده. بیشتر از ۶۰۰ درخت بزرگ، ۵۰۰ درخت کوچکتر و ۲۵۰۰ گونه گیاهی در این ساختمان وجود دارند و می توانند روزانه ۲۵ تن دی اکسید کربن هوا را جذب کرده و اکسیژن وارد محیط کنند.


 

Benedictine Abbey در سنت میشل فرانسه

 15 ساختمان با معماری خیره کننده در جهان

اثری بسیار دیدنی در سواحل نرماندی که در فصل هایی از سال در میان دریا و گاهی دیگر در دشتی پهناور به چشم می خورد و هر ساله مقصد گردشگران بسیار زیادی از سراسر جهان است


 

مرکز CCTV در پکن

 15 ساختمان با معماری خیره کننده در جهان

مرکز تلویزیونی CCTV در چین یکی از مدرن ترین معماری های جهان به حساب می آید. برج شماره ۱ مربوط به تیم ویرایش و برج شماره ۲ متعلق به گروه ضبط و پخش است و بخش مدیریتی نیز در محل اتصال دو برج قرار دارد


 

Auditorio de Tenerife در تنریف اسپانیا

 15 ساختمان با معماری خیره کننده در جهان

اثر بی نظیری از معمار مشهور اسپانیایی، سانتیاگو کالاتراوا


 

Bodegas Ysios در لاگواردیا اسپانیا

 15 ساختمان با معماری خیره کننده در جهان

باز هم سازه ای طراحی و ساخته شده توسط سانتیاگو کالاتراوا


 

خانه جنگلی در گواروخا برزیل

 15 ساختمان با معماری خیره کننده در جهان

خانه جنگلی در سال ۲۰۱۵ ساخته شده و شامل سه طبقه، شش اتاق خواب، یک استخر فوق العاده زیبا و دیوارهایی با نمای پانورامیک برای لذت بردن از طبیعت جنگل های آمازون است


 

The Chemosphere در لس آنجلس کالیفرنیا

 15 ساختمان با معماری خیره کننده در جهان

این ساختمان زیبا در سال ۱۹۶۰ با الهام گرفتن از سفینه های فضایی ساخته شده است و زمانی عنوان مدرن ترین خانه کره زمین را یدک می کشید. اصلی ترین دلیل مشهور شدن این خانه نه طراحی خاص آن، بلکه چالش بسیار بزرگ برپا کردن آن بر روی صخره ای با شیب ۴۵ درجه است


 

اقامتگاه شیتز-گلدشتاین در لس آنجلس کالیفرنیا

 15 ساختمان با معماری خیره کننده در جهان

سازه ای بسیار زیبا که در سال ۱۹۶۳ برای خانواده شیتز ساخته شد و سپس توسط جیمز گلدشتاین خریداری شد. تا به حال چندین فیلم سینمایی در این خانه زیبا ساخته شده که شاید مهم ترین آنها فرشتگان چارلی باشد.


 

هتل Ryugyong در کره شمالی

 15 ساختمان با معماری خیره کننده در جهان

شاید در نگاه اول به نظر برسد که کشور منزوی و بسته ای مانند کره شمالی چرا به هتلی با این معماری فوق العاده زیبا و خاص نیاز دارد؟ با این حال ساختن این بنای ۱۰۵ طبقه از سال ۱۹۸۷ آغاز شد و هنوز بعد از گذشت ۳۰ سال به مرحله بهره برداری نرسیده است.


 

موزه هنرهای معاصر Niterói در برزیل

 15 ساختمان با معماری خیره کننده در جهان

احتمالا یکی از خاص ترین و زیبا ترین موزه های جهان در برزیل که اثر مورد علاقه معمار آن، اسکار نمی یر، است.


 

Twilight Eiphany در تگزاس

 15 ساختمان با معماری خیره کننده در جهان

این سازه برای دانشگاه Rice ساخته شده و نورپردازی آن به گونه ای است که در ساعات مختلف روز بر اساس نور خورشید رنگ متفاوتی به نمایش می گذارد


 

مرکز بین المللی نگهداری از دانه های قابل کشت در نروژ

 15 ساختمان با معماری خیره کننده در جهان

مرکزی برای نگهداری از دانه های قابل کشت که با این ایده ساخته شده است که اگر زمانی بر اثر حادثه ای عظیم یا جنگی بزرگ تمام گیاهان روی زمین نابود شدند بتوان آنها را مجددا پرورش داد


 

Basílica de la Sagrada Família در بارسلونا

 15 ساختمان با معماری خیره کننده در جهان

سازه ای عظیم در یکی از پرطرفدارترین مراکز توریستی جهان که ساخت آن توسط روژه گائودی فقید آغاز شد و چندین سال پس از مرگش همچنان به پایان نرسیده. این کلیسا یکی از خاص ترین سازه های عصر جدید است که باز هم توسط اسپانیایی ها طراحی و ساخته شده است


 

Bierpinsel در برلین

 15 ساختمان با معماری خیره کننده در جهان

سازه ای که در دهه ۷۰ میلادی ساخته شد و از آن زمان کاربری های مختلفی مانند رستوارن و کافه داشته است. با این حال این ساختمان زیبا از سال ۲۰۰۶ خالی باقی مانده است و قیمت ۴ میلیون دلار برای فروش آن با کاربری مسکونی تعیین شده


منبع: برترینها