طرز تهیه کوفته پالاک، غذای سنتی هندی

برترین‌ها – ترجمه از الهام مظفری: کوفته پالاک غذای سنتی شمال هند است که تهیه آن شامل دو مرحله می‌شود: تهیه کوفته و تهیه آب کوفته که می‌توانید آموزش گام به گام آن را در این مطلب مشاهده کنید. کوفته اسفناج را با انواع نان‌های هندی مثل پاراتا، چپتی و … می‌توانید میل کنید.
طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج) 

مواد لازم برای کوفته:

  • ۲ پیمانه اسفناج خردشده
  • ۴ قاشق غذاخوری آرد نخود
  • نصف پیمانه پنیر رنده شده
  • ۱ عدد فلفل چیلی خردشده
  • یک چهارم قاشق غذاخوری دانه زیره
  • پودر هل به مقدار دلخواه
  • ۲ قاشق غذاخوری آرد ذرت
  • نمک به مقدار کافی

مواد لازم برای آب کوفته:

  • نصف قاشق چایخوری دانه زیره
  • یک عدد پیاز متوسط خردشده
  • ۲ حبه سیر خردشده
  • نصف قاشق چایخوری زنجبیل
  • ۵ – ۶ عدد بادام هندی
  • ۲ عدد یا سه چهارم پیمانه گوجه خردشده
  • یک و نیم قاشق چایخوری پودر زیره-گشنیز
  • یک قاشق چایخوری پودر فلفل قرمز
  • ۲ قاشق غذاخوری روغن
  • یک و نیم پیمانه یا به مقدار لازم آب
  • نمک به مقدار کافی

طرز تهیه کوفته:

یک قاشق چایخوری روغن را در یک ماهیتابه روی شعله متوسط حرارت دهید. ۴ قاشق غذاخوری آرد نخود را به آن اضافه کنید و روی شعله کم تفت دهید تا بوی خوب آن آزاد شود و به رنگ طلایی درآید. سپس آرد را در یک کاسه بریزید و اجازه دهید در دمای اتاق سرد شود.

طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج) 

برگ‌های اسفناج را از ساقه جدا کرده و خوب بشویید. آب اضافی آن را گرفته و خوب خرد کنید. یک قاشق چایخوری روغن را در همان ماهیتابه روی حرارت متوسط حرارت دهید و دو پیمانه اسفناج خرد شده را به آن اضافه کنید.

طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج) 

اسفناج‌ها را بپزید تا آب آن کاملا بخار شود.

 طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج)

اسفناج پخته را در همان کاسه آرد نخود بریزید و ترکیب کنید.

طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج) 

مقداری نمک را به مخلوط اضافه کنید و خوب ترکیب کنید. ترکیب اسفناج برای کوفته آماده است.

طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج) 

پنیر رنده شده، یک عدد فلفل خرد شده، یک چهارم قاشق چایخوری دانه زیره و پودر هل و نمک را در یک کاسه ترکیب کنید.

طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج) 

مخلوط را ترکیب کنید. مخلوط پنیر هم برای کوفته آماده است.

 طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج)

هر دو مخلوط را به شش قسمت مساوی تقسیم کنید و با هرکدام یک توپ ریز درست کنید.

طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج) 

یک گلوله مخلوط اسفناج را بردارید و با دست پهن کنید. یک گلوله مخلوط پنیر را در مرکز مخلوط اسفناج قرار دهید.

 طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج)

گلوله پنیری را کاملا با مخلوط اسفناج پهن شده بپوشانید؛ و همین کار را درباره همه گلوله‌ها تکرار کنید.

طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج) 

۲ قاشق غذاخوری آرد ذرت را در یک بشقاب بریزید. کوفته‌ها را در آرد بغلتانید.

طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج) 

همین کار را درباره همه کوفته‌ها تکرار کنید.

طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج) 
یک تابه قالب دار را روی شعله متوسط قرار دهید. چند قطره روغن به آن اضافه کرده و کوفته‌ها را در آن قرار دهید. وقتی سطح زیرین کوفته‌ها قهوه‌ای طلایی شد، چند قطره روغن روی آن‌ها ریخته و برشان گردانید. به همین ترتیب همه کرفته‌ها را سرخ کنید تا از همه طرف ترد و قهوه‌ای طلایی شوند. هم چنین می‌توانید کوفته‌ها را به صورت غوطه ور در روغن سرخ کنید یا به جای ماهیتابه قالب دار از ماهیتابه معمولی استفاده کنید.

 طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج)

 
کوفته‌ها را در یک بشقاب قرار دهید.

طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج) 

طرز تهیه آب کوفته:

یک قاشق غذاخوری روغن را در یک ماهیتابه روی شعله متوسط حرارت دهید. دانه‌های زیره را به آن اضافه کنید، وقتی قهوه‌ای طلایی شدند پیاز خرد شده را اضافه کنید و تفت دهید تا رنگشان روشن شود. بادام هندی ها، زنجبیل، سیر خرد شده را هم اضافه کرده و یک دقیقه تفت دهید.

طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج) 

گوجه و نمک را هم اضافه کنید.

طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج) 
گوجه‌ها را سرخ کنید تا نرم شوند. سپس اجاق را خاموش کنید و اجازه دهید مخلوط چند دقیقه سرد شود.
طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج) 

حالا مخلوط را آسیاب کنید تا به شکل یک خمیر نرم درآید. یک قاشق غذاخوری روغن را به همان تابه اضافه کنید و روی حرارت متوسط قرار دهید. خمیر آماده شده، پودر زیره-گشنیز و پودر فلفل قرمز را به آن اضافه کنید.

طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج) 

مخلوط را خوب ترکیب کنید و سرخ کنید تا روغن بیندازد.

طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج) 

یک و نیم پیمانه آب به مخلوط اضافه کنید. می‌توانید این مقدار را هرچقدر که دوست دارید کم و زیاد کنید تا آب غلیظ یا رقیق تری داشته باشید.

طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج)

حالا در ظرف را گذاشته و آن را بپزید تا زمانی که به غلظت دلخواهتان برسد.

طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج) 

نمک آب کوفته را بچشید و اگر لازم است به آن اضافه کنید.

طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج) 
کوفته‌ها را نصفه یا کامل داخل آب بیندازید، ۲ دقیقه پخته و شعله را خاموش کنید. کوفته اسفناج شما آماده است.
طرز تهیه کوفته پالاک (اسفناج) 

نکته: به جای پنیر می‌توانید از سیب زمینی پخته له شده هم استفاده کنید.


منبع: برترینها

زنان پیشگام ایرانی (۲)

مجله همشهری دانستنیها: شش زنی که در عرصه آموزش در ایران پیشرو بودند.

معلم هایی که ماندگار شدند
 

توران میرهادی: موسس شورای کتاب کودک

زنان پیشگام ایرانی
همه‌‎ی فرزندان من

«توران میرهادی» یکی از چهره های موثر ادبیات کودک و نوجوان ایران و چهره برجسته آموزش و پرورش مدرن ایران بود که به او لقب «مادر ادبیات کودکان» را داده بودند. او در سال ۱۳۰۶ از یک مادر آلمانی و پدری ایرانی در تهران متولد شد. پدرش از دانشجویان اعزامی به خارج از کشور بود و همان جا با دختری آلمانی ازدواج کرده بود. مادرش بعد از ازدواج به همراه آقای میرهادی به ایران آمد و ۵۰ سال در این جا زندگی کرد. «مادرم اصرار داشت من باغبانی بخوانم و مرتب می گفت همه که نباید دکتر و مهندس بشوند، باغبان هم لازم داریم.» خواهر و برادر توران در اتریش پزشکی می خواندند و توران میرهادی هم فکر می کرد در نهایت باید پزشک بشود، نه باغبان. باغبانی را دوست نداشت و در عوض به زیست شناسی علاقه مند بود.
 
به همین دلیل هم در دانشکده علوم دانشگاه تهران در رشته طبیعی ثبت نام کرد. سال دوم دانشگاه تصمیم گرفت از ایران برود و در اروپا درسش را ادامه بدهد. پدرش با این شراط که بعد از تمام شدن تحصیلش به ایران برگردد، به او اجازه رفتن داد. توران نوزده ساله، یک سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم روی صندلی های «دانشگاه سوربن» فرانسه نشست تا رشته روان شناسی و تعلیم و تربیت پیش دبستان و ابتدایی را بخواند. همزمان دوره های اختصاصی آموزش ابتدایی و آموزش پیش از دبستان را گذراند و در مدارس ابتدایی و کودکستان های شهر پاریس کارآموز شد. در همان سال های دور از وطن بود که به او خبر دادند برادر کوچک ترش، فرهاد، در تصادف رانندگی فوت کرده است.
 
همان جا با خودش قرار گذاشت بعد از برگشتن به ایران کاری برای بچه ها بکند و نام برادرش را زنده نگه دارد. توران میرهادی بعد از چهار سال درس خواندن در فرانسه و یک سال کار در آلمان، به ایران بازگشت و شروع به تدریس در مدارس ابتدایی و پیش دبستانی کرد. «یک روز پدر من را صدا کرد و گفت توران تو حیفی با این کارهایت. گفتم چرا؟ مگر من چه کار دارم می کنم؟ گفت تو رفته ای درس خوانده ای، تجربه پیدا کرده ای و آمده ای شده ای یک معلم ساده توی یک دبستان؟» پدر و مادرش کمکش کردند تا با وجود شرایط سخت زندگی، یک کودکستان برای خودش دایر کند و تجربیاتی را که در فرنگ یاد گرفته بود، در آن به کار بگیرد. اسم کودکستان هم به یاد برادر از دست رفته اش «فرهاد». کودکستان با دو کلاس در کنار خانه کودکی های میرهادی شکل گرفت.
 

زنان پیشگام ایرانی 
خودش بچه های کوچک را از همه جای شهر جمع می کرد و طبق آموخته هایش به آن ها آموزش می داد. تلاش های توران میرهادی نتیجه داد و کودکستان بزرگ و بزرگ تر شد. سال ۱۳۳۶ دبستان و سال ۱۳۵۰ دوره راهنمایی هم به آن اضافه شد. در آخرین ماه های فعالیت مدرسه، ۱۲۰۰ نفر در آن درس می خواندند. سال ۱۳۴۱ بود که ایده تاسیس شورای کتاب کودک، با هدف برداشتن قدم هایی اساسی در حوزه ادبیات کودک، به ذهن او و همکارش رسید. آن ها این شورا را با کمک گروهی از دوستداران کودکان مثل «مهدی آذریزدی»، «پرویز کلانتری»، «مرتضی ممیز»، «بیژن مفید» و… برپا کردند. توران میرهادی سال ها هم در مدرسه فرهاد کار می کرد، هم در دانشسرای عالی و دانشگاه ابوریحان امروزی درس می داد و هم در شورای کتاب کودک حضور داشت.

میرهادی سال ۱۳۵۸ با بخشی از سرمایه ای که از شوهر مرحومش «محسن خمارلو» به جا مانده بود و به خاطر وصیت او، تدوین «فرهنگنامه کودکان و نوجوانان» را شروع کرد؛ دانشنامه ای برای سنین ۱۰ تا ۱۶ سال که قرار است به سوالات آن ها در زمینه های مختلف جواب بدهد. این کتاب در سال ۱۳۷۷  به عنوان کتاب سال انتخاب شد و در سال ۱۳۷۹ جایزه ترویج علم ایران را دریافت کرد. میرهادی سال های سال، صبح تا شب را در محل فرهنگنامه گذارند، با این حال پروژه بسیار بزرگ و گسترده است و کار همچنان ادامه دارد. توران میرهادی چهار دوره داوری جشنواره «هانس کریستین اندرسون» را برعهده داشت و یکی از ۲۰ متخصص دعوت شده برای شرکت در جلسه برنامه ریزی ده ساله آینده جهان بود.

او شهریور ۱۳۹۵ به خاطر سکته مغزی در بیمارستان بستری شد و در نهایت ۱۸ آبان ۱۳۹۵ درگذشت. میرهادی به جز همکاری در تالیف کتاب های درسی مثل تعلیمات اجتماعی، تاریخ و جغرافی و همکاری در تدوین فرهنگنامه کودکان و نوجوانان، تعداد زیادی کتاب از تجربیات زندگی و کاری اش چاپ کرده است. «مادر و پنجاه سال زندگی در ایران» خاطرات او از مادرش است که در آن با جزییات زیاد نقش مادرش در زندگی اش را شرح می دهد.
 
تجربه های مدرسه فرهاد هم در سه جلد منتشر شد که بخشی از تجربیاتش در مدرسه داری را شرح می دهد. مجموعه گفت و گوهای توران میرهادی هم در کتاب دیگری با اسم «گفت و گوهای زمان» چاپ شده است که در آن هم از زندگی اش حرف می زند و هم از سبک کاری و اندیشه هایش. پیوست پیک هم که در روز تشییع جنازه او دست عده زیادی از مردم بود، گفت و گویی با او در مورد مادری کردن خودش برای فرزندانش است.
 
 


پری رخ دادستان: چهره ماندگار روان شناسی

زنان پیشگام ایرانی 
بازگشت از ژنو

«خانم دادستان، تزی با نتایج عالی به دانشگاه ارائه داده اند که در آرشیو روان شناسی دانشگاه ژنو به چاپ خواهدرسید و من هم از این اثر در کتابی که در دست نگارش دارم، استفاده کرده ام. خیلی خوشحالم که ایشان به لطف حمایت های شما بتوانند تحقیقاتشان را در ایران ادامه بدهند. این تحقیقات قطعا برای کشور شما مفید خواهدبود.» این بخشی از متن توصیه نامه ای است که سال ۱۳۳۹، «ژان پیاژه»، یکی از بزرگ ترین روان شناسان معاصر دنیا در مورد «پری رخ دادستان» به رییس وقت دانشگاه تهران، دکتر «علی اکبر سیاسی»، نوشت. پری رخ دادستان که اول فروردین سال ۱۳۱۲ در تهران متولد شده بود، تحصیلات ابتدایی را از سن پنج سالگی در دبیرستان خورشید آغاز کرد، سال ۱۳۲۸ دیپلم علمی اش را از دبیرستان ناموس و یک سال بعد دیپلم ادبی اش را از دبیرستان شاهدخت تهران گرفت.

او اولین زنی بود که توانست در سن شانزده سالگی در آزمونی که وزارت فرهنگ و آموزش عالی برای اعزام به خارج از کشور گذاشته بود، قبول شود و در سال ۱۳۳۰ برای ادامه تحصیل به سوییس رفت. دادستان، گواهینامه علوم تربیتی در رشته روان شناسی، دانشنامه تخصصی روان شناسی بالینی کودک، دانشنامه عمومی روان شناسی کاربردی، لیسانس روان شناسی و کارشناسی ارشد روان شناسی را از دانشگاه ژنو گرفت. درخشش او در سال های تحصیلش در این دانشگاه باعث شد ژان پیاژه، راهنمایی پایان نامه دکترای او را برعهده بگیرد. ۱۰ سال بعد از این که پری رخ هیجده ساله وارد دانشگاه ژنو شد، دکتر پری رخ دادستان به ایران بازگشت. بازگشت او اتفاقی از سر اجبار یا اکراه نبود.
 
«من همه امکانات را در همه زبان ها برای این در دانشگاه های خارج باشم، داشتم، اما در مملکتم ماندم.» او می دانست که باید برگردد و آنچه را آموخته است، به افرادی در کشور خودش منتقل کند. پری رخ به ایران برگشت، اما چون حس کرد دانشگاه شاید هنوز جای مناسبی برای او نباشد، دبستان دوزبانه «رویا» را جایی حوالی میدان فلسطین کنونی تاسیس کرد تا با آنچه آموخته بود، دانش آموزان را پرورش بدهد. او دو سال مسئولیت دفتر روان شناسی دانشگاه پلی تکنیک را برعهده گرفت و رد سال ۱۳۵۴ برای تدریس به دانشگاه تهران دعوت شد و وارد دنیای آموزش دانشگاهی شد.

زنان پیشگام ایرانی 
دکتر دادستان در تمام سال های تدریس در دانشگاه ها، پژوهش را اصل آموزش خود قرار داد و دانشجویانی تربیت کرد که همزمان با آموختن دروس، ملزوم به انجام کارهای پژوهشی بودند. میز ناهارخوری دکتر دادستان در خانه اش و اتاق کارش در طبقه چهارم دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، جایی بود که او و دانشجویانش پژوهش های زیادی را در کنار هم پیش بردند و پایان نامه های زیادی را به پایان رساندند. دکتر دادستان که در طول سال های فعالیتش بیش از ۱۵ کتاب و ۵۰ مقاله تالیف کرده است، یکی دیگر از کارهای اصلی اش در تمام آن سال ها، واژه گزینی یا پیدا کردن معادل های فارسی برای واژگان تخصصی حوزه روان شناسی بود و اصلا خیلی ها ایشان را با معادل هایی که انتخاب کرده بودند به یاد دارند.

او در سال ۱۳۷۹ از کار بازنشسته شد، اما فعالیت های خود را متوقف نکرد. بعد از آن تدریس را در دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه تربیت معلم و دانشگاه آزاد آغاز کرد، مجله «روان شناس علمی» را در دانشگاه آزاد بنیانگذاری کرد و در سال ۱۳۸۱ به عنوان اولین روان شناس، عنوان چهره ماندگار ایران را دریافت کرد. دکتر دادستان روز ۲۲ آبان سال ۱۳۸۹ بر اثر بیماری سرطان از دنیا رفت.
 


 

ملکه ملک زاده‌ی بیابانی: پایه گذار رشته های «سکه شناسی» و «مهرشناسی»
 
زندگی در دنیای سکه ها

سال ۱۲۸۹ در تهران به دنیا آمد. پدرش دکتر «مهدی ملک زاده» یکی از پایه گذاران علم پزشکی جدید در ایران و نویسنده کتاب تاریخ مشروطیت ایران، پدربزرگش «ملک المتکلمین» از افراد مشهور دوره قاجار و از مشروطه خواهان معروف بود. ملکه جوان بعد از گرفتن مدرک دیپلم، در سال ۱۳۱۳ به پاریس رفت تا نقاشی بخواند. دکتر ملک زاده همزمان در رشته باستان شناسی در دانشکده لوور دانشگاه سوربن تحصیل کرد و توانست مدرک فوق لیسانس را هم از این دانشگاه بگیرد. او در این دانشگاه توانست در رشته سکه شناسی هم تخصص کسب کند. دکتر ملک زاده بعد از این دوره، در سال ۱۳۱۷ به وطنش برگشت و ریاست بخش «سکه ها، مهرها و الواح موزه ملی ایران» را برعهده گرفت. او در این دوره توانست این بخش را به شکل علمی راهاندازی کند.

این باستان شناس ایرانی، سال ۱۳۴۷ وارد دانشگاه تهران شد و تا زمان بازنشستگی یعنی سال ۱۳۵۷ در گروه باستان شناسی و تاریخ هنر این دانشگاه، «سکه شناسی» و «مهرشناسی» را آموزش داد. به خاطر فعالیت های خانم ملک زاده در این دوران، ایشان را پایه گذرا تدریس علمی این شاخه از مطالعات باستان شناسی در ایران می دانند. او در سال های فعالیتش کارهای بزرگی کرده است؛ موزه سکه بانک سپه، قرار گرفتن در فهرست مشاهیر علم و فرهنگ جهان، قرار گرفتن در فهرست بانوان مشهور جهان در کتابی که در دانشگاه کمبریج انگلستان تدوین شده است،
 
عضویت در انجمن بین المللی کارشناسان سکه که مرکز آن در فرانسه و سوییس بود و عضویت در یونسکو (شعبه ایران) در اولین دوره تاسیس این موسسه علمی- فرهنگی در ایران از عناوین و افتخارات این دانشمند ایرانی هستند. ملکه ملک زاده با دکتر «خان بابا بیانی» استاد تاریخ دانشگاه تهران ازدواج کرد و دو فرزند این دو استاد یعنی دکتر «شیرین بیانی» و دکتر «سوسن بیانی» هر دو از استادهای شناخته شده دانشگاه تهران در گروه تاریخ و گروه باستان شناسی این دانشگاه هستند. ملکه ملک زاده در دوازدهم خردادماه سال ۱۳۷۸ از دنیا رفت.
 


طوبی آزموده: موسس اولین دبیرستان دخترانه در ایران

زنان پیشگام ایرانی 
جایی برای دخترها هست

در سال های بعد از انقلاب مشروطه، تاسیس مدارس دخترانه و تشویق زنان و دختران به ادامه تحصیل، یکی از مهم ترین فعالیت های جنبش های زنان بود. «طوبی آزموده»، یکی از زنان تاثیرگذار همان دوره بود؛ او که در سال ۱۲۵۷ متولد شد، فرزند میرزاحسن خان، سرتیپ ارتش بود. طوبی آزموده در سال ۱۲۸۶ دبستان ناموس را در منزل شخصی اش در خیابان سنگلج تاسیس کرد؛ این مدرسه البته چند سال بعد به خیابان فرمانفرما و بعد از آن به خیابان شاهپور منتقل شد.
 
آزموده بعد از مدتی تعداد مدارس دخترانه تهران را به عدد شش رساند. او تا سال ۱۲۹۳ توانست سه هزار و ۴۷۴ دختر دانش آموز را برای تحصیل وارد این مدارس کند. البته اولین مدرسه دخترانه به وسیله خان «بی بی خانم استرآبادی» به نام «دبستان دوشیزگان» در سال ۱۲۸۵ در تهران تاسیس شده بود، اما به خاطر حملاتی که از طرف دولت به آن شد، این مدرسه تنها برای مدت کوتاهی پابرجا بود. با این حال خانم آزموده توانست مبارزه کند و در سال ۱۳۰۷ اولین دبیرستان دخترانه تهران را هم تاسیس کند.
 
مدرسه ناموس کم کم به یکی از مهم ترین و مجهزترین مدارس متوسطه تهران تبدیل شد. «توران آزموده»، «فخر عظمی ارغنون»، «بی بی خانم خلوتی»، «گیلان خان»»، «فرخنده خانم» و «مهرانور سمیعی» اولین فارغ التحصیلان این مدرسه بودند. طوبی آزموده علاوه بر برپا کردن این مدارس، کلاس های اکابر را هم برای آموزش زنان مسن تر دایر کرد. این زن فعال ایرانی در اول مهر سال ۱۳۱۵، در سن پنجاه و هشت سالگی در تهران فوت کرد. بعد از فوت او «طوبی مشکوه نفیسی» مدیریت مدرسه ناموس را برعهده گرفت و در سال ۱۳۱۹ هم این مدرسه به وزارت فرهنگ واگذار شد.
 


ایران اعلم: اولین استاد زن رشته پزشکی

آغازی بی پایان

در سال ۱۳۴۲ اتفاقی مهم در امر آموزش در مقطع تحصیلات عالیه در ایران و به ویژه در رشته پزشکی رخ داد. در این دوران هر چند زنان توانسته بودند در عرصه های مختلف فرهنگی، اقتصادی، هنری و علمی وارد میدان کار و رقابت با مردان شوند، اما طبابت و پزشکی در رشته های مختلف برای زنان هنوز جای خود را کاملا در جامعه سنتی آن روزهای ایران باز نکرده بود. درواقع بودند کسانی که زنان را تنها به عنوان ماما و قابله قبول داشتند، اما پذیرش زنی که متخصص قلب یا جراح باشد برای بسیاری از مردم ایران، سخت و حتی دور از ذهن بود.
 
در چنین فضایی بود که زنی با تحصیلات عالی، توانست سدهای پیش رو را پشت سر بگذارد  و گذشته از طبابت، به عنوان استاد دانشکده پزشکی و به عنوان اولین زن استاد در این رشته وارد دانشگاه شود. «ایران امیراعلم»، فرزند دکتر امیرخان امیراعلم بود؛ پدری پزشک، استاد دانشگاه و سیاستمدار. امیرخان امیراعلم دو بار ازدواج کرده بود و از همسر دوم به نام «افسرخانم» که دختر وثوق الدوله، نخست وزیر دوره های مختلف در دوره پهلوی بود، شش فرزند داشت که ایران یکی از آنان بود. ایران تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مدرسه فرانسوی بیروت گذراند و سپس برای ادامه تحصیلات به پاریس رفت و وارد دانشکده پزشکی شد.
 
او بعد از گذراندن دوره دانشگاه، موفق به دریافت فوق لیسانس تخصصی در رشته مامایی و امراض زنان و مدرک دکترای دولتی (دتا) و اجازه طبابت در فرانسه شد. دکتر امیراعلم در سال ۱۳۴۲ به ایران بازگشت و پس از کسب شرایط لازم، توانست با درجه استادی و به عنوان اولین استاد زن رشته پزشکی وارد دانشکده پزشکی «دانشگاه تهران» شود. دکتر امیراعلم همچنین ریاست بخش زنان «بیمارستان رضا پهلوی» (شهدای تجریش فعلی) و «بیمارستان بانک ملی» را برعهده داشت و  مدتی هم ریاست شورای مرکزی سازمان زنان را عهده دار بود.
 


فاطمه سیاح: اولین استاد زن دانشگاه تهران

زنان پیشگام ایرانی 
زنی در دانشگاه

خانم دکتر رضازاده محلاتی که بعد از ازدواج با «حمید سیاح» با نام او معروف شد، در سال ۱۲۸۱ در مسکو به دنیا آمد و تحصیلات عالی را هم در اتحاد جماهیر شوروی به پایان برد. او دانشنامه دکترای ادبیات خود را از دانشگاه مسکو دریافت کرد و بعد از اخذ مدرک دکتری، چند سال به عنوان دانشیار، «تاریخ ادبیات» و «سنجش ادبیات اروپایی» تدریس کرد و بعد از آن به ایران آمد. او ابتدا به عنوان مترجم نصف روز به استخدام اداره انطباعات وزارت معارف درآمد و بعد از آن به عنوان سردبیر در دانشسرای عالی استخدام شد و در آن جا به تدریس «تاریخ صنایع» پرداخت.

فاطمه سیاح در سال ۱۳۱۵، داوطلب تدریس در دانشگاه تهران شد. شورای دانشگاه در جلسه سی و سوم خود در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۳۱۵ اعلام کرد که در صورت امکان خانم سیاح به عنوان دانشیار دانشکده ادبیات پیشنهاد شود. یک سال بعد، شورای دانشگاه درباره صلاحیت خانم سیاح برای دانشیاری «روش تاریخ ادبیات و سنجش ادبیات زبان های اروپایی» در دانشکده ادبیات موافقت کرد و به این ترتیب اولین معلم زن، همکاری خود را با دانشگاه تهران آغاز کرد.

در سال ۱۳۱۶، شورای عالی معارف به بررسی مدارک دانشگاهی خانم سیاح پرداخت و سرانجام مدارک او را معادل مدرک دکتری شناخت و در نهایت او توانست در دانشگاه به رتبه دانشیاری ارتقاء پیدا کند. چهار سال بعد، یعنی در سال ۱۳۲۲، شورای دانشگاه با رتبه استادی خانم دکتر سیاح موافقت کرد و به این ترتیب اولین معلم زن در دانشگاه تهران، به مقام اولین استاد زن در تاریخ دانشگاه های ایران ارتقا پیدا کرد. متاسفانه دوره استادی خانم دکتر سیاح و دوره همکاری او با دانشگاه تهران چندان دوام نیافت و او در سن چهل و پنج سالگی در اسفند ۱۳۲۶ به دلیل سکته قلبی از دنیا رفت.

ادامه دارد…


منبع: برترینها

هیچ گاه برای ثروتمندشدن دیر نیست

مجله پنجره خلاقیت – ترجمه شادی حسن پور: می خواهم چیزی را در مورد خودم به شما بگویم که امیدوارم بتواند انگیزه بخش شما در زندگی باشد. واقعیت این است که من اولین چک یک میلیون دلاری ام را زمانی دریافت کردم که ۵۱ سال سن داشتم. هیچ گاه برای میلیونر شدن دیر نیست. اگر این مسئله را در نظر داشته باشید که من در ۲۱ سالگی از دانشگاه هاروارد فارغ التحصیل شدم، متوجه می شوید که ۳۰ سال طول کشید تا بتوانم دانش، ارتباطات و تجربه ام را به چنین مبلغ پولی تبدیل کنم. رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود. شما چگونه رهرویی هستید؟ چه کاری می توانید در زندگی انجام دهید تا نگرش میلیونر شدن را در خود ایجاد کنید؟ می خواهم به شما بگویم که امروزه، با وجود حجم زیاد اطلاعات رایگان در اینترنت، دیگر نیازی نیست که ۳۰ سال صبر کنید. چهار چیزی که برای میلیونر شدن به آن نیاز دارید.

۱٫ ذهنیت میلیونر شدن را در خود ایجاد کنید.

در وهله اول باید باور داشته باشید که به سادگی می توانید میلیونر شوید. باور در نتیجه انتخاب هایمان ایجاد می شود. تمام باورها و عقاید درواقع نوعی فکر هستند. افکاری که آنقدر به آنها فکر می کنید و فکر می کنید و فکر می کنید که دیگر حتی متوجه نمی شوید که آنها نیز زمانی افکار خودآگاه شما بوده اند، بلکه آنها را واقعیت می پندارید. اما شما می توانید عقاید خود را تغییر دهید. برای تقویت کردن باورهای خود باید هر روز جملات مثبت و انگیزه بخشی را برای خود تکرار کنید:

«من از اینکه هر سال یک میلیون دلار درآمد دارم، خوشحالم و خدا را شکر می کنم.»
«من از اینکه دارایی خالص دو میلیون دلاری (یا هر چقدر که می خواهید) دارم، خوشحال و قدردان هستم.»

«من خوشحالم که مانند میلیونرها زندگی می کنم.»

هیچ گاه برای ثروتمندشدن دیر نیست
اگر این جملات مثبت را بارها و بارها پیش خود تکرار کنید، به باور جدیدی دست پیدا می کنید و آن را حقیقت می پندارید. آن زمان است که ضمیر ناخودآگاه تان نیز شروع به کمک کردن به شما خواهدکرد.

۲٫ هدفی را که از میلیونر شدن دارید، به خوبی بشناسید.

دومین کاری که باید انجام دهید این است که بدانید میلیونر شدن چه معنایی برای شما دارد. این کار تمرکز شما را به خوبی حفظ می کند. آیا هدفتان امنیت است؟ یا آزادی؟ قدرت؟ پرستیژ اجتماعی؟ سفر کردن به هر نقطه ای از دنیا که دلتان می خواهد؟ انسان دوستی؟ توانایی ایجاد تفاوت در زندگی اطرافیانتان؟ سرمایه گذاری؟ مالکیت یک یا دو خانه یا ویلایی در شهری که دوست دارید؟ میلیونر شدن هم معنایی که برایتان داشته باشد، باید مطمئن شوید که آن را روی کاغذ بیاورید و دقیقا بدانید که چرا می خواهید میلیونر شوید. میلیونر شدن برای من به معنای داشتن خانه بزرگ و خودرو نبود.

من این چیزها را دارم، اما هدف واقعی ام این بود که آنقدر آزادی مالی داشته باشم تا بتوانم نگرش هایم را دنبال کنم و زندگی معناداری را برای خودم بسازم، بتوانم منابع علمی کافی به دست آورم، کارمندانی را استخدام کنم، تجهیزات الکترونیکی لازم برای سمینارهایم را داشته باشم، بتوانم سالن کنفرانس اجاره کنم و هزینه تبلیغات را بپردازم. تمام چیزهایی که می خواستم، در جهت نگرشم مبنی بر تغییر دادن دنیا بود. می خواستم به مردم انگیزه و توانایی لازم برای رسیدن به بالاترین استانداردهایشان را بدهم تا دنیا را به جای بهتری تبدیل کنند.
مطمئن شوید که به خوبی هدف خود را از میلیونر شدن بشناسید، چرا که این شناخت به بزرگ ترین انگیزه شما تبدیل خواهدشد. این هدف درواقع احساسی است که می خواهید به دست بیاورید و تاثیری است که می خواهید روی زندگی خود یا دیگران بگذارید.

به همین دلیل هدفتان بسیار بسیار اهمیت دارد. پیشنهاد می کنم که یک قاب عکس را روی دیوار اتاقتان نصب کنید و داخل آن را با عکس هایی مرتبط با سیک زندگی مورد علاقه تان در هنگام میلیونر شدن، لغات انگیزه بخشی مانند «فراوانی»، «موفقیت، «آزادی مالی»، «مسافرت به دور دنیا»، «توانایی نامحدود» و «کمک به دیگران» یا تجربیات احتمالی آینده تان بچسبانید. کار ساده ای است. حتی می توانید این کار را روی یخچال و به کمک چند آهن ربا نیز انجام دهید.

۳٫ منطقه آسایش مالی تان را تغییر دهید.

همه ما ترموستاتی برای مسائل مالی مان داریم. زمانی که به سطح مشخصی از درآمد دست پیدا می کنیم، این ترموستات خاموش می شود. به عنوان مثال منطقه آسایش مالی برای برخی از مردم ۷۵ هزار دلار در سال است. آنها تا زمانی که ترموستات مالی خود را خاموش نکنند، نمی توانند پول بیشتری به دست آورند. باید ترموستات مالی تان را ری ست کنید. می خواهم داستانی را در این مورد برای تان تعریف کنم. چهل سال پیش شغلی را در موسسه ای آموزشی در لس آنجلس به دست آورده بودم. مدیر آن شرکت به من گفت که می خواهد برود و چند لباس بخرد و اگر مایل باشم، می توانم با او بروم. به فروشگاهی به نام Allandale در وست لیک، کالیفرنیا رفتیم که ارزان ترین پیراهن در آنجا حدود ۱۰۰ دلار قیمت داشت. مدیر شرکت پیراهن هایی با قیمت ۱۵۰ دلار خرید. من هیچ گاه پیراهنی گران تر از ۲۸ دلار نخریده بودم.

خرید پیراهن صد دلاری به معنای خروج از منطقه آسایش دلاری ام بود. نمی خواستم که جلوی مدیرم خرید نکنم، پس پیراهنی خریدم که ۱۴۸ دلار برایم آب خورد. هیچ وقت فراموش نمی کنم. به خانه برگشتم. پوشیدمش و وقتی کثیف شد، به خشکشویی فرستادمش. مدتی بعد متوجه شدم که این پیراهن به انتخاب اول من تبدیل شده است، چون کیفیت بهتری داشت، زیبا دوخته شده بود و شیک به نظر می رسید. طبیعتا من هم با این پیراهن احساس خیلی بهتری داشتم. خیلی زود منطقه آسایش مالی ام در زمینه خرید لباس تغییر کرد. دیگر پیراهن های ۳۸ دلاری نمی خریدم و استاندارد قیمتی ام به ۱۵۰ دلار تغییر کرده بود. تغییر منطقه آسایش باعث شد که احساس کاملا متفاوتی نسبت به خودم پیدا کنم و دیگر با پوشیدن لباس های ارزان قیمت احساس خوبی نداشته باشم. مناطق آسایش نقاط بسیار قدرتمندی هستند اما شما می توانید با تصویرسازی، تایید و اقدام به عمل آنها را تغییر و ارتقا دهید.

۴٫ دقیقا تصمیم بگیرید که در زندگی چه چیزی می خواهید.

در نهایت شما باید تصمیم بگیرید که چه مقدار پول در زندگی تان می خواهید؛ درآمد خالص سالیانه، سود خالص کسب و کار، دارایی خالص، درآمد حاصل از سرمایه گذاری و میزان پول مورد نیاز برای بازنشستگی. باید باور داشته باشید که می توانید به این مبالغ دست پیدا کنید، پس مبلغ مشخصی را بیان کنید. برای اینکه بتوانید تمرکز خود را حفظ کنید، دوباره باید از جملات مثبت انگیزشی استفاده کنید: «از اینکه می بینم هر سال مبلغ یک میلیون دلار درآمد دارم، خوشحال و قدردان هستم.»

بعد از اینکه جملات مثبتی را با استفاده از مبالغ مورد نظرتان ساختید، هر روز صبح و شب چند دقیقه را به تکرار این جملات اختصاص دهید. چشمانتان را ببندید و آن را تجسم کنید. خود را در حالتی تصور کنید که به اهداف خود دست پیدا کرده اید. چه احساسی دارید؟ زندگی تان چگونه است؟ همه را با جزییات در ذهن خود به تصویر بکشید. کجا هستید؟ چه کسی با شماست؟ چه چیزی می گویید و می شنوید؟ چه احساسی دارید؟ شادی؟ قدردانی؟ غرور؟ قدرت یا دست و دلبازی؟

دست به کار شوید.

هر روز به خود یادآوری کنید که چه چیزی می خواهید داشته باشید و چه کاری می خواهید انجام دهید و سپس برای رسیدن به آن جایگاه هر کاری را که لازم است، انجام دهید و به شدت تلاش کنید. نکات و تصاویر انگیزه بخش را روی آینه، یخچال یا روی میز کارتان قرار دهید. حتی می توانید از آن عکس بگیرید و روی پس زمینه کامپیوترتان قرارش دهید.


منبع: برترینها

یک هفته و چند چهره؛ توقیف ملک مطیعی و ژیمناست بی حجاب

برترین ها – ایمان عبدلی:

مهدی قائدی یا (قربانی هفته)

هافبک جوان و شاید درست‌تر این که نوجوان استقلال، درگیر حاشیه های مجازی شده. این اولین نیست و آخرین هم نخواهد بود. در توصیف فضایی که پیش آمده، باید توجه داشته باشیم که وضعیت مهدی قائدی و افرادی نظیر او برای ما به عنوان مخاطبان یک سلبریتی ورزشی، وضعیت برش شده و بدون قبل و بعد است. در واقع ما از جایی با قائدی ها مواجه می شویم که آن‌ها دچار شهرت و ثروت شده اند، در صورتی که ذهنیت قائدی ها هنوز در مرحله‌ی گذار است.

واضح تر این که مهدی قائدی و یا هر نام دیگری برای تطابق با وضعیت جدید زندگی نیاز به پذیرندگی بالایی دارند که طبیعتا در وجود هر کسی نیست و دستیابی به آن منوط به آمادگی ذهنی و فرهنگی زیادی است. تصور کنید نوجوانی ۱۷ ساله از شهر و یا حتی روستایی کوچک به کلانشهری چون تهران می آید، او در وهله‌ی اول دچار اغتشاش ذهنی می شود.

 این عزیمت ناگهانی از محیط های کوچک به خودی خود دشواری هایی دارد که نیاز به گذر زمان برای سوژه دارد. وقتی عزیمت ناگهانی با شهرت و ثروت همدست شوند که گره خیلی کورتر می شود، حالا سوژه باید قدرت تطابق با شهرت را هم داشته باشد. یکی از همین الزامات تطابق با شهرت، همین پذیرش حس مسئولیت پذیری است.

یک هفته و چند چهره؛ توقیف ملک مطیعی و ژیمناست بی حجاب 

 مهدی قائدی در بوشهر نهایتا مورد توجه‌ی یک جامعه ۵۰ نفره بوده و ریز و درشت رفتارهایش در حد همان جمع اندک بازتاب داشته. او وقتی به تهران می آید و در یکی از دو تیم پرطرفدار توپ می زند، طبیعتا فریفته جمعیت می شود و تا درک کامل مسئولیت‌های تحمیلی شهرت راه زیادی دارد، مگر این که کاتالیزورهای فرهنگ ساز در باشگاه به کمکش بیاید که قائدی از وجود آن بی بهره است.

 
از طرفی تغییر مرتبه اجتماعی از لحاظ مالی وقتی به مرور اتفاق نیفتد، پدیده نوکیسگی را می سازد. میل به مصرف بیشتر و حواشی آن برای یک فرد مشهور بیشتر از یک آدم عادی است، کما این که هر کدام از ما اگر چه که آرزوی ثروتی بیشتر از آن چه که داریم، را می کنیم اما عملا برنامه ای برای ثروت بیشتر نداریم و بعید نیست با رسیدن به جایگاه مالی بالاتر دچار و مبتلا به رفتارهای پرت شویم. برای قائدی هر کدام از این آیتم ها حالتی اغراق شده تر هم دارد، ناشناختگی محیطی و مورد توجه قرار گرفتن و ثروتمند شدن، مثلثی است که او را آسیب پذیر می کند. اما جامعه با او چه می کند؟

جامعه که برشی از او را می بیند و قبل و بعد روایت زندگی اش را ممیزی می کند، بالطبع آماده‌ی قضاوت های شتابزده است. آن هم جامعه ای که شرایط ناپایدارش آدم ها را عصبی تر کرده. انتقام و خصم به فوتبال هم تسری پیدا کرده و طرفداری از تیم های رنگی بیشتر از این که حالتی لذت طلبانه از تیم مورد حمایت داشته باشد، حالتی انتقامی از تیم مقابل دارد. طرفداران استقلال و پرسپولیس بیشتر به دنبال له کردن طرف مقابل هستند تا لذت بردن از تیم خودی. در این میان قائدی یک سوژه است و ابعاد انسانی اش هیچ اهمیتی ندارد.


ناصر ملک مطیعی یا (توقیفی هفته)

از همان ابتدا که خبر پخش برنامه هایی با حضور ملک مطیعی در صدا و سیما رسانه ای شد، میشد حدس زد که جنجالی دیگر در راه است. آن ها که رفتار مدیران سیما را پیگیری می کنند، می توانستند حدس بزنند با قضیه ای مشابه ظریف و نود مواجهیم و احتمال به توقیف رفتن ستاره سال های دور سینمای فارسی وجود دارد. در هر صورت ملک مطیعی را نه در من و شما دیدیم و نه در دورهمی.این اتفاق اما فاز دومی قابل پیش بینی دیگری هم داشت؛ نشریاتی مثل: کیهان، ناصر ملک مطیعی را فاسد خطاب کردند و البته افکار عمومی هم به شدت شاکی شدند که چرا یادگار روزگاران گذشته اجازه حضور نداشته است.

در واقع سانسور ملک مطیعی و یا هر نشانه ی دیگری از یک گذشته، سانسور یک دوره ی تاریخی است، چون قهرمان های سینما مثل قهرمان های ورزشی، مثل سیاست مداران، نشانه های یک دوره تاریخی هستند. مردم در ابتدا با چند نشانه گل درشت از یک دهه، یک وضعیت را به یاد می آورند و بعد در سطحی عمیق از نشانه های زندگی روزمره یاد خواهند کرد.

این که ناصر ملک مطیعی در کدام فیلم ها بازی کرده و یا چقدر مبتذل و سخیف هنرنمایی کرده است، در درجات بعدی اهمیت دارد. در وهله اول آن چه مهم است حضور او به عنوان یک نشانه است. سال ها بعد از محمدرضا گلزار به عنوان نشانه ای از یک سینمای تجاری در دهه های هشتاد و نود یاد خواهند کرد.

یک هفته و چند چهره؛ توقیف ملک مطیعی و ژیمناست بی حجاب 

در تحلیل های تاریخی گلزار خواست مردم یک کشور از لحاظ زیبایی را نشان می دهد. قد بلند، لحن و بیان توام با غرور و…نشانه هایی است که با ظرافت ایده آل های چند نسل را نشان می دهد. هیبت جوانمردانه، غلظت مردانگی، کلاه و دستمال و… ایده آل های یک جمعیت را در دهه ۴۰ و ۵۰ خورشیدی را نشان می دهد، پس این که ملک مطیعی حذف می شود و به رسمیت شناخته نمی شود، بیشتر از این لحاظ درد آور است که انگار یک دوره تاریخی نادیده انگاشته شده.

با این اوصاف خوب و بد آن دوره اصلا مهم نیست. هست آن دوره مهم است. چیزی که بوده و جدی گرفته نمی شود. وقتی دوره ای زمانی از یک مردم نادیده گرفته شود، درحقیقت بخشی از هویت آن ها نادیده گرفته شده. خیلی از این نسل جدید ترهایی که هیچ وقت تماشای فیلمی از ملک مطیعی را در سینما تجربه نکرده اند، به پاس ارادات پدر و برادر و…شیفته فردین و وثوقی و ملک مطیعی هستند. وقتی ارادت اطرافیانشان در سیمای ملی سانسور می شود، با این رسانه احساس غرابت نخواهند کرد.

القصه این که برای فرهنگ سازی و اصلا برای جذب در رسانه بیش از هر چیز به شاملیت نگاه آن مدیر فرهنگی نیاز داریم. این ها همه درشرایطی است که فرض کنیم مدیران صرفا فرهنگی این تصمیم را گرفته اند و اگر پای غیر فرهنگی ها وسط باشد که مطابق آن چه که پیش از این دیده ایم با یک تاکتیک دِمُده طرفیم. جلوی پخش برنامه ای با حضور ملک مطیعی گرفته می شود و سطح مطالبات عمومی تقلیل داده می شود. بنا به این تاکتیک اگر تصویر ملک مطیعی رسانه ای شود، افکار عمومی خواست های بیشتری خواهند داشت. مدیر غیر فرهنگی و فرهنگی نما با بالا دست دچار چالش خواهد شد، پس چه بهتر که مِن باب قاعده۲ی بقا، این گونه افکار عمومی را مدیریت کند.


دخترک ژیمناستیک کار یا (غیر قانونی هفته)

انتشار تصاویری از دخترک ژیمناستیک کار ایرانی در ارمنستان که با پوششی نامناسب همراه بود، افکار عمومی را برانگیخته کرد. رئیس فدراسیون ژیمناستیک در این باره گفته که یکی از کارمندان به تازگی اخراج شده این فدراسیون، تصاویر را از گوشی پدر این دختر برداشته و با انتشار آن از فدراسیون انتقام گرفته است. در این هفته یک بار دیگر ورودی دخترانی پسرنما را هم به استادیوم غدیر اهواز داشتیم، اتفاقی که دارد تکراری می شود و در کنار اتفاق ژیمناستیک کار خردسال هر دو از یک ریشه برخاسته اند اما نباید کنار هم بنشینند و یک نتیجه گیری را از آن ها داشته باشیم.

نقطه ی مشترک این قضایا این جاست که باید تکلیف بدن زنان و چگونگی حضور جسمانی آن ها در جامعه را مشخص کنیم. هر دو ماجرا آمیخته با ورزش است یک جا زن به عنوان مرتکب و جای دیگر به عنوان تماشاچی. در مورد اول زن خودِ سوژه است و در مورد دوم زن ناظر به سوژه. هر دو حضور اما در بُعد جسمانی دچار چالش می شود، پس از قطعیت دور می شود و اظهار نظر وتصمیم گیری درباره آن بی نهایت پیچیده و دشوار می شود.

یک هفته و چند چهره؛ توقیف ملک مطیعی و ژیمناست بی حجاب 

مختصر که بخواهیم دو ماجرا را مرور کنیم به این نتیجه می رسیم که:

یکم؛ در مورد ژیمناستیک کار چون قانون شکنی شده، پس در هر صورت دخترک محکوم است. این حرف ریشه دُگماتیسم ندارد و بوی خفقان نمی دهد، بلکه اتفاقا از مدرن ترین تزهای سیاسی نشات می گیرد. به هر حال ما داریم در مورد کشوری مسلمان در خاورمیانه حرف می زنیم و قانون و محیط امری یکسان نیست و بسته به زمان و مکان حالت های مختلف دارد. در ایران امروز رعایت حجاب عین احترام به قانون است و داستان ژیمناستیک کار خردسال با هر نگاهی باید با احترام به قانون همراه باشد.

دوم؛ در مورد دختران تماشاچی فوتبال، نسبت بدن زنانه و اجتماع، نسبت یک تماشاچی است. در این مورد حتی قانون هم به صراحت حرفی بر ممنوعیت و محدودیت ندارد. این جا مساله حتی بیشتر از آن که آمیخته به مسائل شرعی و نگرش مذهبی باشد، بیشتر درگیر عرف و نگاه غالب اجتماعی است. حضور زنان در استادیوم ها همین حالا هم در هر بازی اتفاق می افتد (قاچاقی و یواشکی). اصولا دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. تمام فعالیت های کُند کننده این حضور هم صرفا از نگاه ناباور مردم نشات می گیرد.

 نتیجه؛ این که چرا این دو اتفاق را کنار هم آوردیم، بیشتر از این لحاظ بود که نشان دهیم ریشه‌ی مشترک دو اتفاق لزوما نباید منجر به نتیجه گیری مشترک شود، بی حجابی چیزی است و تقاضای حضور در استادیوم چیز دیگری، دلخوری هامان از روندهای اجتماعی غلط و کاستی ها نباید به مغلطه های کور تبدیل شود.


زلزله شناسان یا (کاسبی هفته)

زلزله‌ی تهران هول و هراسی همگانی ایجاد کرده. زلزله ای که خرابی نداشته و اتفاق خاصی هم نیفتاده اما هراس از اتفاقات احتمالی بعدی همه را به تکاپو انداخته. در این میان کانال‌های خبری تلگرامی و به طور کلی رسانه ها از این فرصت استفاده کاسب کارانه می کنند. استفاده نخ نما شده از واژه های جلب توجه کننده چون «فوری» و تاکید و بزرگنمایی روی بدیهی ترین اتفاقات فضای شهر را به هم ریخته است.

شهر تحت تاثیر قرار می گیرد به این خاطر که رسانه‌های رسمی، مدت‌هاست خاصیت اعتمادسازی را از دست دادند و از سبد توجه مردمی حذف شده اند. دیگر کسی منتظر اخبار سیمای ملی نمی ماند و اساسا توجهی هم ندارد که چه کسانی در این رسانه چه می گویند! یعنی اگر رسانه ملی اطمینان بدهد که اتفاق خاصی در راه نیست، هم کسی باور نمی کند. درغیاب این اعتماد، اوضاع از جایی بدتر می شود که اطلاع رسانی نهادها هم اطمینان ساز نیست. یعنی هلال احمر، وزارت کشور، ستاد مدیریت بحران و… هر چه می گویند آن نفوذی که باید را ندارد. اعتماد حلقه‌ی مفقوده‌ی ماجراست. عنصری که اگر بود اوضاع خیلی آرام تر می شد و در واقع این وضعیت همان وضعیت ترس زدگی است، چون هنوز دقیقا هیچ اتفاقی نیفتاده است و این همه اضطراب غیرطبیعی است.

یک هفته و چند چهره؛ توقیف ملک مطیعی و ژیمناست بی حجاب 

باید باور کنیم که جهان رسانه ای متنوع تر شده، فاصله میان خبر و گیرنده خبر کمتر شده. تولید کننده خبر، چه بسی بیشتر از دریافت کننده آن شده است. هر کسی قابلیت رسانه دارد. مردم فرهنگ تعامل با رسانه‌های عصر جدید را ندارند، پس تلگرام به عنوان یک رسانه نامطمئن، آرامش روانی مردم را مُثله می کند. همین رسانه ای که می تواند امنیت بخش و آرام کننده باشد. چپ و راست هر کسی در هر جایی مصاحبه های غلو آمیز می کند و رسانه ها در سیکلی که درآمدزایی و جذب آگهی دارد به تنور آتش ناآرامی روانی مردم می دمند.

جای خالی آموزش و اطلاع رسانی منطقی به میزان زیادی حس می شود. گاه مخاطرات طبیعی هم در حضور رسانه های فرصت طلب و مردم نابلد در استفاده از رسانه، تبدیل به امری زرد و جنجالی می شود، یعنی خبر زلزله را به مانند یک خبر جنجالی دنبال می کنیم. دریغا که امنیتی (فکری) نداریم در محاصره‌ی ناشی گری‌های خودمان و اعتمادی که باید باشد و نیست و البته فرصت طلبی که نباید باشد و هست.


منبع: برترینها

نعیمه نظام دوست: از فراموش شدن می ترسم

هفته نامه سلامت – محبوبه ریاستی: «در آبان ۱۳۵۳ در تهران متولد شدم. دیپلم تجربی هستم و از سال ۷۰ کار بازیگری را با تئاتر آغاز کردم و با گروه های آزاد تئاتر به فعالیتم در این رشته ادامه دادم. بعد از آن در مجموعه «نوروز ۷۲» بازی کردم و فکر می کنم می توان گفت به طور حرفه ای با «ساعت خوش» و در سال ۷۳ وارد عرصه بازیگری شدم…» اینها را نعیمه نظام دوست می گوید؛ بازیگری که سال هاست در مجموعه های مختلف تلویزیون بازی کرده که بیشتر آنها نیز طنز بوده اند. با این گفت و گو همراه شوید.

چرا بیشتر طنز بازی می کنید؟

بازی در نقش های طنز را دوست دارم و فکر می کنم مخاطبانم هم من را در این طور کارها دوست دارند. به هر حال بازی طنز هم خوب است و هم سختی های خاص خودش را دارد.

 نعیمه نظام دوست: از فراموش شدن می ترسم

نعیمه نظام دوست در برنامه محله گل و بلبل

شما تجربه های متفاوتی دارید؛ مثلا بازی در مجموعه «محله گل و بلبل».

بله، من همیشه کار برای بچه ها را دوست داشتم و دارم و خوشبختانه نقشم در این کار بسیار دیده شد. ضمن این که بازی در این نقش هم برایم جذابیت های خاص خودش را داشت چون این نقش از لحاظ سنی ۴۰ سال از خودم فاصله داشت. به همین دلیل خیلی برای آن زحمت کشیدم و کارکردم. ضمن این که معتقدم دنیای کودکان آن قدر شیرین است که همه آدم ها دوست دارند هر از گاهی آن را به طریقی تجربه کنند. به هرحال بازی در این فضا برایم خیلی شیرین بود.

چه شد که صلا وارد وادی هنر شدید؟

راستش بعد از گرفتن دیپلمم هرچه کنکور می دادم در رشته هنر قبول نمی شدم. و سال ها پشت کنکور بودم (خنده). به همین دلیل تصمیم گرفتم در آموزشگاه های آزاد دوره بازیگری ببینم و در نهایت مرحوم سروش خلیلی من را به گروه های آزاد تئاتر معرفی کردند و با تلاش خودم توانستم بازیگری را ادامه دهم.

بازی در نقش های طنز سخت است؟

خیلی، این که تو کاری کنی که مخاطب بخندد، کار سختی است، مخصوصا برای بازیگران خانم این سختی بیشتر است چون خیلی از حرکات را نمی توانند انجام دهند و خیلی از صحبت ها را نمی توانند بر زبان بیاورند و باید از خلاقیت های خودشان استفاده کنند تا مردم را به خنده وادارند. در حال حاضر مردم دیگر به هر چیزی نمی خندند و به نوعی خیلی دید حرفه ای تری نسبت به طنز پیدا کرده اند. آنها وقتی به یک کار نگاه می کنند، کاملا متوجه می شوند آیا این کار تلاش می کند با لودگی و هجو آنها را بخنداند یا از طنز موقعیت استفاده می کند.

سینما را ترجیح می دهید یا تلویزیون؟

نمی توانم بگویم سینما را به تلویزیون ترجیح می دهم یا برعکس. مخاطب سینما خاص تر است و در مقابل بیننده تلویزیون عام است و از همه اقشار جامعه مخاطب دارد. بازی در سینما باید غلو کمتری داشته باشد و حس بازیگر لطیف تر و ظریف تر باشد، اما در تلویزیونی باید کمی غلوشده بازی کرد. در نهایت اگر به طور همزمان یک پیشنهاد تلویزیونی و یک پیشنهاد سینمایی داشته باشم، پیشنهاد سینمایی را قبول خواهم کرد.
نعیمه نظام دوست: از فراموش شدن می ترسم 

تجربه چقدر در بازیگری مهم است؟

خیلی مهم است. تحصیلات به شما اطلاعات می دهد، اما وقتی انسان وارد کار می شود، لحظه به لحظه مسائل جدیدی را تجربه می کند و می تواند درس های زیادی یاد بگیرد. هنر محدودیت ندارد و بازیگر در هر کاری که حضور پیدا می کند می تواند از افراد مختلف درس های زیادی یاد بگیرد و به نوعی هر کار یک دانشگاه برای بازیگر محسوب می شود.

طعم شهرت چه مزه ای است؟

شهرت مقوله ای است که بیشتر آدم ها دوست دارند طعم آن را بچشند. شاید شهرت هم یکی از دلایل ورودم به عرصه بازیگری بوده باشد، اما مهم ترین دلیلم برای انتخاب بازیگری این بود که از کودکی دوست داشتم شخصیت های مختلف را تجربه و جای انسان های دیگر زندگی کنم.

از فراموش شدن می ترسید؟

بله، خیلی! امیدوارم این اتفاق برای هیچ کسی نیفتد چون واقعا رنج آور است و حس غمگینی را به دنبال دارد.

نظرتان درباره خانواده خوشبخت؟

به نظرم به خانواده ای می توان لقب خوشبخت داد که اعضای آن یکدیگر را دوست داشته باشند و بتوانند حرف دلشان را به یکدیگر بزنند و پدر و مادر مثل یک محور عمل کرده و بچه ها را دور هم جمع کنند.

چرا همیشه برای بزرگداشت هنرمندان پیشکسوت پیشقدم می شوید؟

فکر می کنم نباید این عزیزان را تنها گذاشت و باید به طور مداوم از حال آنها جویا شد و به آنها سر زد چون از فراموش شدن خیلی دلگیر می شوند. متاسفانه نسل جوان سینمای ایران کمی نسبت به نسل گذشته و پیشکسوتان کم توجه شده است و این خوب نیست و  خیلی از بازیگران حتی در مراسم تشییع پیکر بازیگران پیشکسوت هم شرکت نمی کنند.

نعیمه نظام دوست: از فراموش شدن می ترسم

می دانم تا به حال خیلی برای کاهش وزنتان زحمت کشیده اید. در حال حاضر این مساله بهبود داشته یا نه؟

درباره انواع رژیم های لاغری مطالعه داشته و تحقیق کرده ام و هر راهی را که به نظرم تاثیرگذار بوده را تجربه کرده ام. حتی یک بار برای کاهش وزن از بالن معده استفاده کردم، اما پس از این اقدام به طور ناخواسته ۳۵ کیلوگرم وزن اضافه کردم چون درباره انجام این کار درست تحقیق نکرده بودم. به هر حال باور کنید برای هر کدام از افرادی که چاق هستند و شرایط سختی از این نظر دارند، به معنای واقعی غصه می خورم چون دردشان را می فهمم و درکشان می کنم. جالب است بدانید من از اول چاق نبودم، بلکه یک مرتبه چاق شدم که امیدوارم بتوانم روز به روز وزنم را پایین بیاورم.

طی این سال ها کفه غصه هایتان سنگین تر بوده یا شادی هایتان؟

به هر حال زندگی بدون رنج نمی شود و همه این رنج ها هم یک نوع امتحان الهی است. گاهی اوقات زیر بار مشکلات کم آورده ام، اما واقعا هیچ وقت امیدم را از دست نداده ام.

برای آدم هایی که از افسردگی رنج می برند چه پیامی دارید؟

بهتر است خودشان را در آینه نگاه کنند و فقط به آنچه که ندارند، توجه نکنند. بالاخره آنها چیزهایی دارند که شاید بقیه از داشتن آن محروم باشند، حتی اگر از بیماری رنج می برند. قطعا قالب مهربان یا اخلاق خوبی دارند. ضمن این که به نظرم هیچ وقت نباید حسرت دیگران را خورد چون هیچ چیزی عاید انسان نمی شود.

 
از چه چیزی بیشتر لذت می برید؟

سفرکردن را خیلی دوست دارم چون تجربه های زیادی به آدم می بخشد و حس خوبی القا می کند.

راحت از گناه دیگران می گذرید؟

بله، البته سعی می کنم. شاید عصبانی بشوم، اما به محض این که آن فرد را ببینم، دلخوری ام را فراموش می کنم.

نعیمه نظام دوست: از فراموش شدن می ترسم

 نعیمه نظام دوست در فیلم چراغ قرمز

اهل ورزش هستید؟

نه، متاسفانه در این مورد خیلی کوتاهی می کنم.

کودکی تان چه رنگی بود؟

سفید

ناکامی بزرگ دوره کودکی تان؟

خدا را شکر ناکامی بزرگی نداشتم که برایم خاطره تلخی را به جا بگذارد.

بهترین دوست کودکی تان کیست؟

مادرم.

در وسایل شخصی تان هنوز چیزی از کودکی باقی مانده است؟

خیلی زیاد؛ از دفتر نقاشی گرفته تا بعضی مداد رنگی هایم.

نظرتان درباره بی حوصلگی پدر و مادرهای مدرن و زندگی های امروز؟

یک روزی پشیمان می شوند.

نظرتان درباره بچه های طلاق؟

کاش هیچ وقت این برچسب به آنها زده نمی شد چون حسرت خیلی چیزها بر دلشان خواهد ماند.

نعیمه نظام دوست: از فراموش شدن می ترسم 

نعیمه نظام دوست و بهاره رهنما در پشت صحنه سریال همسایه ها

سلامت جسم مهم تر است یا سلامت روح و روان؟

قطعا هر دو مهم هستند، به خصوص اگر سلامت روانی خوبی نداشته باشی نمی توانی جسم سالمی هم داشته باشی. بسیاری از بیماری ها روانی و ضعف اعصاب است.

در حال حاضر رژیم خاصی را برای کاهش وزنتان دنبال می کنید؟

نه، اما سعی می کنم خیلی پرخوری نکنم تا وزنم بیشتر از این بالا نرود.

نگاهتان به زندگی چگونه است؟

من فکر می کنم هر مساله ای تنها یک راه حل ندارد. اگر این طور نگاه کنیم، آن وقت هیچ دری بسته نیست. من سعی می کنم این طور رفتار کنم.

در آینده چه کارهایی را از شما شاهد خواهیم بود؟

به تازگی در سریال شب عید سعید آقاخانی بازی کرده ام که کار بسیار خوبی شده است. همچنین یک فیلم سینمایی به کارگردانی ابوالحسن داوودی در نوبت اکران دارم.


منبع: برترینها

۱۰ ستاره برتر سینمای هند در سال ۲۰۱۷

برترین ها – ترجمه از سولماز محمودی: در لیست زیر برترین ستاره های هندی سال ۲۰۱۷ معرفی شده اند و معیار این رنکینگ، چارت “ستاره سنج” هفتگی آی‌ام‌دی‌بی در طول سال ۲۰۱۷ بوده است و چهره های هندی معرفی شده در زیر در سال جاری میلادی به طور دائمی در این چارت قرار گرفته اند.

۱۰٫ کاترینا کیف

 ده ستاره برتر سینمای هند در سال 2017 به روایت وبسایت IMDb

امسال کاترینا کیف در فیلم سینمایی «کارآگاه جاگا» ساخته آنوراگ باسو، نقش شروتی، دستیار ماجراجوی کارآگاه را بازی کرده و در فیلم مهیج اکشن بین المللی «تایگر زنده است» نقش یک مأمور مخفی به نام زویا را ایفا کرد که در لوکیشن های خوش منظره ای همچون اتریش، مراکش، ابوظبی و یونان فیلمبرداری شده است. سال آینده کیف قرار است در پروژه بعدی یاش راج فیلم با عنوان «تبهکاران هندوستان» نقش آفرینی نماید که پر هزینه ترین پروژه این استودیو تا به این لحظه است.


۹٫ ریتیک روشن

 ده ستاره برتر سینمای هند در سال 2017 به روایت وبسایت IMDb

در سال ۲۰۱۷ ریتیک روشن با نقش آفرینی در فیلم «قابل» در نقش روهان باتناگار، نابینایی که به دنبال انتقامجویی مرگ همسرش است، طرفدارانش را به سالن های سینما کشاند. «قابل» اولین فیلمی است که در آن روشن نقش یک کاراکتر نابینا را ایفا می نماید و در آن با سانجای گوپتا (کارگردانی) همکاری می کند. سال آینده هوادارانش می توانند منتظر بازگشت این ستاره مستعد به روی پرده سینما با فیلم «سوپر سی» ساخته ویکاس باهل، در نقش آناند کومار، نابغه ریاضیات، باشند. روشن فیلم سینمایی ابرقهرمانی «کریش ۴» را نیز در برنامه اش دارد.


۸٫ آنوشکا شِتی

 ده ستاره برتر سینمای هند در سال 2017 به روایت وبسایت IMDb

امسال سال پر کاری برای آنوشکا شتی بوده و او در فیلم های پر هزینه ای همچون «سنگام ۳»، «Om Namo Venkatasaya» و از همه مهمتر در نقش شاهزاده کماندار جسور و دلیری به نام دواسنا در «باهوبالی ۲: پایان» طرفدارانش را مجذوب نموده است. در میان بازیگرانی که در لیست ده ستاره هندی برتر ۲۰۱۷ وجود دارند، شتی در سال میلادی جاری، بیشتر از همه صعود کرده و در چارت ستاره سنج آی‌ام‌دی‌بی بیشترین افزایش رنکینگ را داشته است.  


۷٫ آنوشکا شارما

 ده ستاره برتر سینمای هند در سال 2017 به روایت وبسایت IMDb

در آغاز سال ۲۰۱۷ میلادی، آنوشکا شارما بطور غیرمنتظره ای نقش شَشی، روحی که بین دو دنیا گیر کرده بود، را در فیلم «فیلائوری» بدست آورد، که تهیه کننده این فیلم، استودیوی کلین اسلیت فیلمز بود. مدتی بعد وی برای اولین بار با امتیاز علی (کارگردان) همکاری کرده و در فیلم «وقتی هری سیجال را ملاقات کرد» در کنار شاهرخ خان بازی کرد که داستانی درباره زنی را به تصویر می کشد که به دنبال حلقه نامزدی گمشده اش، اروپا را می گردد.


۶٫ پرابهاس

 ده ستاره برتر سینمای هند در سال 2017 به روایت وبسایت IMDb

پرابهاس با نقش آمارندرا و ماهندرا باهوبالی در فیلم سینمایی پر هزینه «باهوبالی ۲: پایان» که آخرین دنباله حماسه میان نسلی اس. اس. راجامولی (کارگردانی) است، تماشاگران و علاقمندان به فیلم های هندی را مجذوب و مسحور خود کرده است. پرابهاس برای بازی در نقش این جنگجوی افسانه ای، ماه ها سخت تمرین کرده و می گویند ۱۸ کیلوگرم وزن اضافه کرده تا به هیکل موردنظر کارگردان برای این نقش برسد. در سال ۲۰۱۸ شاهد بازی او در فیلم «ساهو» خواهیم بود.


۵٫ عرفان خان

 ده ستاره برتر سینمای هند در سال 2017 به روایت وبسایت IMDb

عرفان خان که بازیگر تحسین شده و منعطفی است، طرفدارانش را با نقش پدری دلسوز که موانع طبقاتی را می شکند در فیلم «طبقه متوسط هندی» و در فیلم رمانتیک معاصر «غریب غریب مجرد» در طول سال جاری میلادی به خوبی سرگرم کرده است.


۴٫ تمنا باتیا

 ده ستاره برتر سینمای هند در سال 2017 به روایت وبسایت IMDb

با بیش از ۵۰ فیلمی که تمنا بازی کرد، در فیلم سینمایی «باهوبالی ۲: پایان» در نقش آوانتیکا و همچنین در نقش رامیا در فیلم «مرد مهربان، مصمم و شکست‌‌‌ناپذیر» بود که به شهرت و محبوبیت رسید. در سال آینده میلادی، تمنا باتیا قرار است در اولین پروژه تلوگو زبان کونال کوهلی (کارگردان) در مقابل ویکرام نقش آفرینی نماید.


۳٫ سلمان خان

 ده ستاره برتر سینمای هند در سال 2017 به روایت وبسایت IMDb

از بازی در نقش برادری افسرده که می خواهد جنگ بین هندوچین را در «تیوب‌لایت» پایان دهد گرفته تا بازگشت به نقش مأمور مخفی تایگر پس از پنج سال در فیلم «تایگر زنده است»، سلمان خان امسال طرفدارانش را ناامید نکرد و در سال ۲۰۱۸ منتظر فیلم های جذابتری از او همچون «مسابقه اتومبیل رانی ۳»، «نترس ۲» و «پدر رقصنده» خواهیم بود.  


۲٫ عامر خان

 ده ستاره برتر سینمای هند در سال 2017 به روایت وبسایت IMDb

در سال ۲۰۱۷، عامر خان که بازیگر موفق هم در باکس آفیس و هم نزد منتقدین است، در «سوپراستار مخفی» نقش کوتاهی به عنوان کارگردان موسیقی بازی کرد. به علاوه فیلم دیگر عامر با عنوان «دانگال» (۲۰۱۶) در سال ۲۰۱۷ با اکران بین المللی در کشورهای چین، تایوان و ترکیه، رکورد باکس آفیس را شکست. سال آینده میلادی باید شاهد حضور عامر خان و آمیتاب باچان در فیلم «تبهکاران هندوستان» ساخته ویجی کریشنا آچاریا و تهیه کنندگی یاش راج فیلمز باشیم که این اولین باری است که این دو ستاره هندی در یک فیلم همبازی می شوند.


۱٫ شاهرخ خان

 ده ستاره برتر سینمای هند در سال 2017 به روایت وبسایت IMDb

شاهرخ خان که امسال بیست و پنجمین سال حضور در سینمای هند را جشن گرفت، به عنوان ستاره برتر سینمای هند در سال ۲۰۱۷ نیز بر دل های کاربران آی‌ام‌دی‌بی حکومت کرد. امسال این ستاره محبوب، در فیلم «رئیس» نقش تاجری بیرحم را ایفا نمود و در «وقتی هری سیجال را ملاقات کرد» به کارگردانی امتیاز علی، نقش تور لیدری عجیب و غریب را بازی کرد. در سال آینده میلادی وی دو پروژه در برنامه هایش دارد که هنوز عنوان هیچیک از آنها فاش نشده است.


منبع: برترینها

نیکولا تسلا؛ مخترعی که می خواست از نفرت، برق تولید کند!

ماهنامه دانشمند – موسی توماج ایری: در سال ۱۸۵۶ میلادی وقتی که توماس آلوا ادیسون کودکی ده ساله بود و در آزمایشگاه خود در زیرزمین خانه شان واقع در پرت هورن در ایالت میشیگان آمریکا به ترکیب کردن انواع مواد شیمیایی مشغول بود، در دهکده ای در آن سوی دنیا در گوشه ای از کشور کرواسی، کودکی به دنیا آمد که پنجمین فرزند یک کشیش ارتدکس به نام میلوتین تسلا بود. این کودک که قرار بود روزی به عنوان بزرگ ترین رقیب ادیسون با او وارد نزاعی بر سر جریان برق شود، نیکولا نام داشت.

 مخترعی که می خواست از نفرت انسان ها برق تولید کند!

مادرش دوکا ماندیک، استعداد بالایی در بافتن پارچه های ظریف و زیبا با دستگاهی داشت که خود ابداع کرده بود و اشعار صربستانی را به راحتی به خاطر می سپرد. این استعدادهای مادر به صورت حافظه تصویری و تخیلی قوی به نیکولا منتقل شد. او در هشت سالگی به علاقه خود به مهندسی و فیزیک پی برد.

دانشمند در یک نگاه

  • نام: نیکولا تسلا
  • تولد: ۱۸۵۶
  • فوت: ۱۹۴۳
  • عمر: ۸۶ سال
  • ملیت: صربی الاصل آمریکایی
  • رشته: فیزیک
  • اکتشاف: موتور القایی
  • افتخارات: نام گذاری یکای چگالی شار مغناطیسی به نام او
 مخترعی که می خواست از نفرت انسان ها برق تولید کند!

محل تولد نیکولا تسلا (کرواسی- دهکده Smiljan)

رفتن به دانشگاه و ترک آن

تسلا در سال ۱۸۷۵ وارد دانشگاه پلی تکنیک شهر گراتس در اتریش شد. او با اشتیاق و تلاش بی وقفه در سال اول در تمام دروس نمره عالی گرفت. در سال بعد با یکی از استادان خود در مورد موتورهای جریان مستقیم وارد اختلاف نظر و مشاجره شد. تسلا معتقد بود که می توان موتورهای بهتری تولید کرد که ولتاژهای بالاتری تولید کند و بتوان آنها را تا فواصل بیشتری فرستاد. اعتیاد به قمار باعث شد که او در سال سوم به دلیل بی پولی دانشگاه را ترک کند.

 مخترعی که می خواست از نفرت انسان ها برق تولید کند!

از پاریس تا نیویورک

در سال ۱۸۸۱ در یک شرکت تلگراف در بوداپست پایتخت مجارستان شروع به کار کرد. او توانست سیستم برق و تلفن ایستگاه مرکزی آن شرکت را تا حدود زیادی بهبود دهد. در جستجوی کار بهتر، در سال ۱۸۸۲ توسط کارفرمای خود برای کار در شعبه پاریس شرکت بین المللی ادیسون معرفی شد. مدیران شرکت در مدت کوتاهی متوجه استعداد بالای او در امور فنی شدند. به همین دلیل طراحی دینام و موتورهای پیشرفته و تعمیر تجهیزات شعبه های دیگر را نیز به او واگذار کردند. مدیر شعبه پاریس شرکت ادیسون را در سال ۱۸۸۴ برای اداره کارخانه ادیسون به نیویورک فرا خواند. او به تسلا نیز پیشنهاد مهاجرت به آمریکا داد، تسلا پذیرفت و در کارخانه بزرگ ادیسون (که در زمینه ساخت تجهیزات بزرگ الکتریکی در مقیاس شهری فعالیت می کرد) مشغول شد.

 مخترعی که می خواست از نفرت انسان ها برق تولید کند!

«مارک تواین» در آزمایشگاه «تسلا» (نیویورک – ۱۸۹۴)

تسلا از این که در آزمایشگاهش با نمایش های برقی اش حضار را سرگرم کند لذت می برد. یکی از دوستان محبوبش در نیویورک که اغلب به دیدن آزمایشگاه او می رفت، «مارک تواین» بود. این عکس که در بهار ۱۸۹۴ گرفته شده، مارک تواین را در آزمایشگاه تسلا نشان می دهد.

بحران روانی و ایده القایی

تسلا در همان زمانی که در شرکت تلگراف در بوداپست کار می کرد دچار بحران عصبی شد که خود وی، آن را ناشی از حس های به شدت قوی خود می دانست. او ادعا می کرد که می تواند صدای تیک تیک ساعت را از سه اتاق آن طرف تر بشنود یا لرزش قطاری که از فاصله ۳۰ کیلومتری می گذرد، باعث دردی غیرقابل تحمل در او می شود.

 مخترعی که می خواست از نفرت انسان ها برق تولید کند!

در دوران نقاهت این بیماری بود که ایده ای سرنوشت ساز را کشف کرد. همچنان که در پارک قدم می زد، ایده یک موتور بهبود یافته به ذهنش رسید. موتور القایی! موتوری که برخلاف موتور جریان مستقیم تک مداره، از دو یا چند جریان متناوب برای ایجاد یک میدان مغناطیسی چرخان و تولید برق استفاده می کرد. او بی درنگ دریافت که این موتور می تواند انقلابی در جهان صنعت ایجاد کند. سیستمی چند فازه که توانایی تولید و توزیع نیروی بسیار بیشتری را داشت. حال فقط باید روش عملی کردن آن را پیدا می کرد.

شوخ طبیعی آمریکایی و فریب ۵۰ هزار دلاری

از ملاقات دو مخترع نامدار و آنچه میان آنها پیش آمده روایت های متفاوتی نقل شده که در جزئیات اندکی با هم متفاوت اند اما اصل ماجرا این است که تسلا در اولین برخورد با ادیسون ایده خود را با او در میان گذاشت و به او پیشنهاد کرد که به جای موتورهای موجود جریان مستقیم (DC) از موتورهای جریان متناوب (AC) استفاده کند. ادیسون ایده های او را مزخرفات خواند و یادآوری کرد که مدت ها از سیستم جریان مستقیم استفاده کرده و آن را ادامه خواهد داد.

 مخترعی که می خواست از نفرت انسان ها برق تولید کند!

توماس ادیسون (مخترع ژنراتور جریان مستقیم DC) – نیکولا تسلا (مخترع ژنراتور جریان متناوب AC)

ادیسون همان روز تعمیر روشنایی یک کشتی بخار را به تسلا سپرد و او قبل از طلوع آفتاب کار را به اتمام رساند. ادیسون تحت تاثیر نبوغ فنی و پشتکار او قرار گرفت و پیشنهاد کرد که اگر بتواند طراحی ژنراتورها را بهبود دهد، مبلغ ۵۰ هزار دلار به او پرداخت خواهد کرد. تسلا از این پیشنهاد استقبال کرد و نه تنها ۲۴ دستگاه ژنراتور را بازطراحی کرد و بهبود بخشید بلکه حتی کنترل های خودکار هم روی آنها نصب کرد اما وقتی که زمان دریافت دستمزد رسید، ادیسون بهانه تراشی کرد و به او گفت که «تو شوخ طبیعی آمریکایی را درک نمی کنی.» او در عوض پرداخت ۵۰ هزار دلار، پیشنهاد کرد که حقوق هفتگی او را که ۱۸ دلار بود به ۲۸ دلار افزایش خواهد داد. تسلا که فهمید فریب خورده با ناامیدی استعفا داد و از این کشور جدید دلسرد شد.

از شکست بزرگ تا شاهکار القایی

با وجود سرخوردگی از برخورد ناجوانمردانه ادیسون، تسلا بلافاصله به پیگیری ایده های خلاقانه خود پرداخت. طولی نکشید که ایده های هوشمندانه اش مورد توجه سرمایه گذاران فناوری قرار گرفت. به کمک دو سرمایه گذار، «کارخانه ساخت تجهیزات تسلا» را راه اندازی کرد. رسانه های فناوری آن دوران ستایش کردند، اما پس از مدتی، سرمایه گذاران به این بهانه که بخش ساخت و تولید شرکت، بازدهی کافی ندارد، این کارخانه را رها کردند و با تاسیس یک شرکت دیگر، تسلا را تنها گذاشتند. این در حالی بود که تسلا حق اختراع های خود را به کارخانه واگذار کرده بود و با تعطیلی آن در سال ۱۸۸۶، دچار مشکلات فراوان مالی شد و حتی به عنوان تعمیرکار، به مشاغل پاره وقت پرداخت.

او از آن سال به عنوان سخت ترین دوران زندگی اش یاد کرده است اما تسلا که مداومتی عجیب و روحیه ای شکست ناپذیر داشت، دوباره به پا خاست و شرکای جدیدی یافت و موفق شد شرکت برق تسلا (Tesla Electric Company) را در آوریل ۱۸۸۷ تاسیس کند. هدف اصلی آنها کار روی همان ایده بزرگ تسلا بود که از نظر ادیسون مزخرف بود. تولید موتوری که با جریان متناوب کار کند.

مخترعی که می خواست از نفرت انسان ها برق تولید کند! 

نمونه ای از موتور القایی تسلا که در موزه نیکولا تسلا در بلگراد نگهداری می شود.

تسلا موفق شد در همان سال ایده خود را عملی کند. او موتوری القایی اختراع کرد که از برق جریان متناوب استفاده می کرد. این نوع جریان الکتریسته که در آن سال ها در حال توسعه بود، می توانست ولتاژ بالا را برای فواصل دور تامین کند. موتور AC تسلا که با القای الکترومغناطیسی کار می کرد، نیاز به قطعات سنگ زنی را که در موتورهای DC در زمان کوتاهی دچار جرقه و فرسایش می شدند، رفع کرد. اختراع نبوغ آمیز تسلا توجه تاجر قدرتمندی به نام جورج وستینگهاوس را که در اندیشه رقابت با ادیسون بود، جلب کرد. آنها زود به توافق رسیدند و چنین بود که جنگ جریان ها میان دو غول الکتریکی آمریکا آغاز شد.

جنگ جریان ها و پیروزی بزرگ

تسلا که برخلاف ادیسون و سایر دانشمندان و مخترعان ثروتمند و با نفوذ از امکانات تبلیغاتی برخوردار نبود، در سال ۱۸۹۳ یک فرصت استثنایی در مقیاس جهانی برای نمایش قابلیت های سیستم توزیع جریان متناوب (AC) به دست آورد. در مناقصه برق رسانی به نمایشگاه جهانی ۱۸۹۴ در شیکاگو، شرکت وستینگهاوس که قیمت کمتری از شرکت جنرال الکتریک ادیسون، پیشنهاد داده بود، برنده شد. قابلیت و اثربخشی جریان متناوب بر همگان آشکار شد و ثابت شد که برخلاف ادعا و تبلیغات ادیسون، نیروی برق متناوب غیرقابل کنترل و خطرناک نیست.

 مخترعی که می خواست از نفرت انسان ها برق تولید کند!

۲۵ میلیون نفر از این نمایشگاه بازدید کردند و تسلا شاهکار خود را به نمایش گذاشت. او با کنترل ولتاژ برق با فرکانس بالا، روشن کرد لامپ ها به صورت بی سیم و فرستادن جریان های برق به داخل بدن خود به صورت کاملا امن، بازدیدکنندگان را شگفت زده کرد. در دهه ۱۸۹۰ تسلا اجراهای شگفت انگیز خود را در سراسر دنیا انجام داد.

 
رویاهای بزرگ از نیروگاه نیاگارا تا انتقال بی سیم برق

یکی از اولین کاردستی های تسلا در مدرسه، ساخت یک توربین آبی بود. او از همان زمان رویای استفاده از نیروی یکی از معروف ترین آبشارهای جهان را داشت. وقتی که جورج وستینگهاوس موفق به بستن قرارداد اولین ژنراتور برق در آبشار نیاگارا شد، تسلا خود را در نزدیکی رویای کودکی اش دید. تسلا نظارت بر پروژه را بر عهده گرفت و در سال ۱۸۹۶ اولین نیروگاه تاسیس و راه اندازی شد. با شروع به کار ژنراتور برق چراغ ها در فاصله ۳۴ کیلومتری از آنجا در شهر بوفالو در ایالت نیویورک روشن شد و طی چند سال بعد برق تولید شده در آبشار نیاگارا به ۶۴۴ کیلومتر آن طرف تر یعنی تا شهر نیویورک رسید و رویای کودکی تسلا به واقعیت پیوست.

 مخترعی که می خواست از نفرت انسان ها برق تولید کند!

مجسمه نیکولا تسلا (آبشار نیاگارا)

یکی از بزرگ ترین و جسورانه ترین ایده های تسلا، انتقال بی سیم برق از طریق لایه های جوی یا خود زمین به سراسر جهان بود که تا پایان عمر برای تحقق آن تلاش کرد اما موفق نشد. او در ذهن خود روزی را می دید که با پیاده سازی ارتباط بی سیم در سراسر جهان، زمین به یک شبکه عصبی بزرگ تبدیل شده که تمام نقاط آن را به صورت آنی به هم مرتبط می سازد.

ایده های او زمینه را برای مخترعان بعدی برای توسعه فناوری کنترل بی سیم و ارتباطات رادیویی هموار ساخت. او حدود صد سال قبل (۱۹۲۶)، پیش بینی کرد که «در آینده ای نه چندان دور، روزنامه ها به صورت بی سیم در خانه چاپ خواهد شد و مردم دستگاه های جیبی با خود حمل خواهند کرد که در مقایسه با تلفن های فعلی ما بسیار ساده تر خواهد بود.»

بسیاری از ایده های او را دزدیدند و بسیاری، از قبل اختراعات او ثروت های کلانی اندوختند اما روح او، بزرگ تر از آن بود که به اعمال حقیرانه دیگران مشغول شود. شاید از دشمنان و رقبای حقیر و فریبکارش متنفر بوده باشد اما معتقد بود که «اگر نفرت شما بتواند به الکتریسیته تبدیل شود، تمام جهان را روشن خواهد کرد.»

او در همه چیز فرصت های نوآوری را جستجو می کرد. نیکولا تسلا که تمام ثروتش را صرف تحقق ایده اختراعاتش کرد، در ۷ ژانویه ۱۹۴۳ در ۸۶ سالگی در فقر و تنهایی در هتلی در نیویورک درگذشت.

تسلای الهام بخش با وای فای رایگان

نبوغ منحصر به فرد، پشتکار بی بدیل، ایده های جسورانه و اشتیاق پرشور نیکولا تسلا برای عملی ساختن ایده های عجیب و غریب، همچنان الهام بخش مخترعان و دانشمندان است.

مخترعی که می خواست از نفرت انسان ها برق تولید کند! 

مجسمه نیکولا تسلا (دره سیلیکون)

ایلان ماسک، تولید کننده خودروهای تمام برقی نام او را بر شرکت خود (Tesla Motors) گذاشت و لری پیج بنیان گذار گوگل او را الهام بخش خود می داند. در سال ۲۰۱۳ موسسه عام المنفعه Kickstarter که از استارتاپ های نوین و خلاقانه حمایت می کند، به افتخار نیکولا تسلا مجسمه او را که به وای فای رایگان مجهز است (!) در دره سیلیکون در کالیفرنیا نصب کرد.


منبع: برترینها

توانایی جدید گوگل در«حفاظت پیشرفته»

توانایی جدید گوگل در«حفاظت پیشرفته»پول‌نیوز – اگر موضوع امنیت برای شما اهمیت زیادی دارد، گوگل دارای توانمندترین طرح امنیتی با عنوان «حفاظت‌ پیشرفته» بوده که کاربرد آن برای کاربران بسیار آسان است.
گوگل قبلا طرح‌ها و ترکیبات پیشرفته گوناگونی را همچون اعلان ورود به سیستم و تایید دومرحله‌ای برای حفظ امنیت اکانت یا حساب کاربری گوگل ارائه می‌داد. اگر موضوع امنیت برای شما اهمیت زیادی دارد؛ این طرح امنیتی برای کسانی که معمولاً دارای پتانسیل در معرض قرارگیری حملات آنلاین هستند و باید اکانت‌ها یا حساب‌های کاربری گوگل خود را محافظت بیشتری کنند، بسیار مناسب است.

حتی اگر یک هکر به طریقی، با بهره‌گیری از شیوه فیشینگ پیشرفته یا ارسال جاسوس‌افزار به همراه بدافزار، به پسورد شما دست یابد و اقدام به دستیابی به اکانت یا حساب کاربری شما کند، هرگز در این موضوع موفق نخواهد شد.

برای فعال‌سازی این طرح حفاظت پیشرفته گوگل، شما نیازمند استفاده از دو رمز امنیتی فیزیکی هستید که ارائه‌دهنده تایید دومرحله‌ای مبتنی بر سخت‌افزار است و نیاز به استفاده از کدهای امنیتی و محرمانه دارد که توسط پیامک و یا ایمیل دریافت نمی‌شود. با توجه به اطلاعات وب‌سایت پلیس فتا، برای ورود به حساب کاربری گوگل خود از طریق یک کامپیوتر یا لپتاپ نیازمند نصب usb خاصی خواهید بود. در حالی که دسترسی به  حساب کاربری از طریق یک گوشی تلفن همراه یا تبلت هم به طور مشابه نیازمند بهره‌گیری از قفل سخت‌افزاری فعال‌شده توسط بلوتوث که با گوشی شما سازگار بوده است.

وسایل و ابزار امنیتی گوگل از رمزنویسی کلید عمومی و امضاهای دیجیتالی برای احراز هویت بهره گرفته تا مطمئن شوند واقعاً این خود شما هستید که قصد استفاده از اکانت خود را دارید و همه هکرها حتی اگر دارای کلید امنیتی شما باشند، به طور خودکار مسدود می‌شوند.

حفاظت پیشرفته گوگل ارائه‌دهنده سه مشخصه برای حفظ ایمنی حساب کاربری شماست. اولین مشخصه کلید امنیتی فیزیکی است. ایجاد امضا در اکانت شما نیازمند یک کلید امنیتی U2F است تا از ورود افراد دیگر (حتی با وجود دسترسی به پسوورد شما) ممانعت کند.

دومین مشخصه دسترسی‌ و به اشتراک‌گذاری محدود داده‌هاست و با فعال کردن این طرح تنها برای برنامه‌های کاربردی مورد اطمینان گوگل امکان دسترسی به اکانت شما میسر می‌شود. سومین مشخصه نیز مسدود کردن هکرها برای دسترسی به حساب است. اگر شما کلید امنیتی U2Fتان را گم کرده یا فراموش کنید، فرآیند بازیابی حساب شما شامل مراحل اضافی بوده که عبارتند از درخواست‌هایی برای دریافت جزئیات بیشتر و دقیق‌تر در مورد این که چرا شما امکان دسترسی به حسابتان را ندارید و این کار برای جلوگیری  از دسترسی به حساب شما از سوی هکرهاست.

البته طرح حفاظت پیشرفته برای هر کسی طراحی نشده است تنها برای افرادی همچون روزنامه‌نگاران و مقامات دولتی تعبیه شده که در معرض ریسک بالاتر برای حمله هکران هستند. در حال حاضر، اگر شما بخواهید در برنامه حفاظت پیشرفته ثبت‌نام کنید، نیازمند استفاده از مرورگر کروم خواهید بود، به این دلیل که تنها کروم از استاندارد U2F برای استفاده از کلیدهای امنیتی پشتیبانی می‌کند. همچنین، این فن‌آوری پیش‌بینی می‌کند که مرورگرهای دیگری هم در آینده‌ای نزدیک در این کار سهیم شوند.

گوگل به تغییری قابل توجه به واسطه مشارکت با شرکت نرم‌افزاری آنتی‌ویروسESET برای توسعه حوزه تشخیص بدافزار و حفاظت بر حسب مرورگر آن به واسطه طرح chrome clean up اقدام کرده است. طرح Chrome chean up  در حال حاضر دارای موتور تشخیص بدافزار از طریقESET  بوده که بر حسب توالی آن با کمک فن‌آوری ارسال کروم کار می‌کند. بنابراین در حال حاضر، می‌توان هرگونه نرم‌افزار ناخواسته‌ای را تشخیص داده و حذف کرد؛ در حالی که قبلا انجام این کار بسیار دشوار و پیچیده بود.


منبع: پول نیوز

عدم پشتیبانی واتس اپ از گوشی‌های قدیمی

عدم پشتیبانی واتس اپ از گوشی‌های قدیمیپول‌نیوز – پیام رسان واتس اپ به تازگی اعلام کرده است که از گوشی‌های قدیمی و نسخه‌های قبلی سیستم‌های عامل اندروید، ویندوز فون و iOS پشتیبانی نخواهد کرد.
به نقل از وب سایت تلگراف، اپلیکیشن پیام رسان واتس اپ که یکی از محبوب‌ترین و پرطرفدارترین پیام رسان‌های جهان است، تصمیم گرفته که از برخی مدل‌ها و گوشی‌های قدیمی برندهای نوکیا، ویندوز و بلک بری و همچنین نسخه‌های قدیمی و قبلی سیستم‌های عامل گوشی هوشمند همچون اندروید، ویندوز فون و iOS پشتیبانی نداشته باشد.

واتس اپ که از زیر مجموعه‌های شبکه اجتماعی فیس بوک به شمار می‌رود، در بیانیه ای خطاب به کاربران خود اعلام کرده است که از تاریخ ۳۱ دسامبر سال جاری میلادی به بعد یعنی تا پایان سال ۲۰۱۷ و شروع سال ۲۰۱۸ ، آن دسته از کاربرانی که هنوز از گوشی‌های قدیمی و نسخه‌های قبلی سیستم‌های عامل هوشمند استفاده می کنند، دیگر مشمول به‌روزرسانی های این اپلیکیشن پیام رسان نخواهند بود.

واتس اپ در تشریح این تصمیم ، نام و برند گوشی ها و نسخه های قدیمی را این طور عنوان کرده است:
نوکیا سیمبیان اس ۶۰
بلک بری OS
بلک بری ۱۰
ویندوز فون ۸.۰
نوکیا اس ۴۰

واتس اپ در ادامه بیانیه خود دوباره تاکید کرده است که کاربران در صورتی که می خواهند از به‌روزرسانی‌های جدید و جذاب این پیام رسان بهره مند شوند، باید هرچه زودتر سیستم عامل گوشی هوشمند خود را به‌روز کرده و یا گوشی‌های قدیمی خود را تعویض کنند.

این در حالیست که سیستم عامل اندروید (رایج در تلفن های هوشمند گوگل، سامسونگ، HTC یا OnePlus) نسخه ۲٫۳٫۷ و قدیمی‌تر از تاریخ اول فوریه سال ۲۰۲۰ میلادی دیگر قابل دسترسی و استفاده کاربران نخواهد بود.

طبق گزارش‌های منتشر شده، این برنامه پیام رسان که در سال ۲۰۰۹ راه اندازی شد، هم اکنون بیش از یک میلیارد کاربر در جهان دارد. این شرکت در سال ۲۰۱۴ میلادی توسط فیس بوک به مبلغ ۱۹ میلیارد دلار خریداری و تصاحب شد.

شرکت فیس‌بوک با در اختیار گرفتن و تصاحب شرکت واتس‌اپ در سال ۲۰۱۴،  ۱۹ میلیارد دلار کسب کرد و از آن زمان تاکنون نیز با معرفی و افزودن قابلیتهای جدید بدنبال جذب و حفظ طرفداران این پیام رسان محبوب بوده است.


منبع: پول نیوز

رونالدو بهترین ورزشکار سال اروپا شد

مهاجم رئال مادرید از سوی خبرگزاری‌های بین المللی جهان بهترین ورزشکار اروپا در سال ۲۰۱۷ شناخته شد.

به گزارش ایسنا و به نقل از آس، عناوین فردی کریستیانو رونالدو در سال ۲۰۱۷ پایانی ندارد. مهاجم پرتغالی رئال مادرید توانست عنوان بهترین ورزشکار سال اروپا را از دید خبرگزاری‌های بین المللی جهان دریافت کند. رونالدو توانست آرا ۲۶ خبرگزاری جهان را به خود اختصاص دهد.

کاپیتان تیم ملی پرتغال برای دومین سال پیاپی این جایزه که خبرگزاری لهستان با عنوان PAP می‌دهد را به دست آورد. بازیکن مادرید توانست با کسب ۱۵۹ رای بالاتر از لوییس همیلتون( قهرمان فرمول یک جهان در سال ۲۰۱۷) قرار بگیرد. راننده بریتانیایی ۱۴۳ رای کسب کرد. راجر فدرر با ۱۲۴ رای و رافائل نادال با ۱۱۳ رای در رتبه‌های بعدی قرار گرفتند.

رونالدو پس از پشت سر گذاشتن یک سال فوق العاده با رئال مادرید توپ طلا را کسب کرد و جایزه The Best را به دست آورد.


منبع: عصرایران

استقلال به تیمی قابل احترام تبدیل شده است

خبرگزاری فارس: ستار همدانی درخصوص عملکرد تیم استقلال در مقابل استقلال خوزستان گفت: بازی تیم بازی بسیار خوبی بود که منجر به زدن سه گل شد ولی استقلال این روزها تبدیل به تیمی شده که باید به آن احترام گذاشت. 

وی افزود: استقلال فراتر از چیزی است که ما تصور می‌کنیم و پیشرفت چشمگیری کرده و می‌بینید که بازیکنان در زمین به خوبی وظایف خود را اجرا می‌کنند و با سیستم تاکتیکی شفر کاملا آشنا هستند. از طرفی دوندگی خوب بازیکنان استقلال به چشم می‌خورد و شما می‌بینید نفراتی مثل ابراهیمی و جباروف چقدر در زمین می‌دوند. 

عضو کمیته فنی استقلال تاکید کرد: اتفاق بسیار مهم در استقلال که در لیگ برتر کمتر به چشم می‌آید و شاید با قاطعیت بگویم در فوتبال ما انجام نمی‌شود بازپس‌گیری توپ توسط بازیکنان خواهد بود که آنها وقتی توپ را لو می‌دهند به شکل عجیبی پرس را اجرا می‌کنند و این نشان از آمادگی بالای تیم دارد. 

وی تاکید کرد: زمانی که شفر به استقلال آمد دو کار مهم را انجام داد اول روی ساختار دفاعی کار کرد و سپس روی ساختار حمله. شما می‌بینید این روزها هم مدافعان، هم مهاجمان و هم هافبک‌ها در تیم استقلال گل می‌زنند. 

همدانی در ادامه گفت‌وگو با فارس، درخصوص اینکه آیا این پیروزی‌های پرگل موجب غرور در استقلال نمی‌شود گفت: من این موضع را قبول دارم اما بزرگترهای تیم استقلال نباید اجازه دهند جوان‌ها مغرور شوند. بعد از بازی با نفت آبادان دیدم که شفر تاکید کرد که بازیکنان حق مغرور شدن ندارند و کمااینکه معتقدم اگر تیم وارد حاشیه شود از روند صعودی خود خارج خواهد شد. 

وی درخصوص غیبت جباروف و چشمی در دیدار آینده استقلال و تاثیرات آن گفت: تراکتورسازی تیم خوبی است و تغییرات بنیادی زیادی داشته،‌تبعا آنها برای پیروزی در زمین خودشان بازی می‌کنند اما در استقلال این روزها همه برای موفقیت تلاش می‌کنند. وقتی مهدی رحمتی بزرگ با آن شرایط روی نیمکت می‌نشیند و می‌خندند و به تیم کمک می‌کند می‌توان فهمید که همه برای موفقیت تلاش می‌کنند.  از طرف دیگر بازیکنانی مثل منتظری،‌جباروف،‌شجاعیان و … طی این هفته‌ها چند بار روی نیمکت نشستند که این موضوع نشان از اتحاد و همدلی تیم است. به نظرم با بازگشت انصاری و حضور نفراتی مثل فرشید اسماعیلی جای جباروف و چشمی پرخواهد شد. 

همدانی در پایان گفت: استقلال از هفته آینده بازی‌های سختی را پیش رو دارد و فکر می‌کنم بازی با تیم‌های بالانشین یک امتحان بسیار خوب برای این تیم خواهد بود. در مجموع جا دارد به تیم شفر تبریک گفت و امیدوارم که حالا مردم هم پشت استقلال باشند و روزهای خوبی را در آینده و در بازی مقابل تیم‌های حساس برای خودشان و تیم رقم بزنند. 


منبع: برترینها

متولدین ماههای مختلف با چه ورزشی لاغر شوند؟

برترین ها – ترجمه از پردیس بختیاری: هر ماهی خصوصیات مخصوص به خود را دارد، به عنوان مثال برخی ها یک زندگی آرام را می پسندند و برخی دیگر یک زندگی پر از چالش را. این خصوصیات رفتاری متفاوت باعث می شود که آنها در انتخاب هایشان نیز به شیوه های مختلفی عمل کنند. به عنوان مثال راههایی که آنها برای کاهش وزن انتخاب می کنند، متفاوت است. در این مطلب بهترین ورزش هایی را که متولدین ماههای مختلف می توانند برای کاهش وزن خود انتخاب کنند، برایتان آورده ایم.

فروردین

برای متولدین این ماه بهترین راه کاهش وزن، ورزش های رقابتی است. فروردینی ها دوست دارند که کارهای چالش برانگیز به دست گیرند و برای رسیدن به اهداف شان تلاش کنند. رقابت یکی از راههایی است که به آنها انگیزه می دهد. آنها دوست دارند که چیزهای جدید را تجربه کنند اما اگر تنهایی قدم به این راه بگذارند، خیلی زود خسته و کسل می شوند، به همین دلیل بهترین شیوه کاهش وزن برای آنها این است تا در کنار دیگران در زمینه فعالیت های مورد علاقه شان تلاش کنند.

اردیبهشت 

متولدین اردیبهشت افرادی هستند که به چیزهای گران قیمت و لوکس جذب می شوند. اگر چیزی نظر آنها را به خود جلب نکند، امکان ندارد که به سمت اش روند، از این رو مکانی که برای ورزش خود انتخاب می کنند نیز باید در محیطی زیبا و لوکس باشد. آنها برای باشگاههای شیک و پیشرفته، پول زیادی می پردازند و ازین بابت نیز خوشنود و راضی هستند. در کنار آنها، ورزش هایی چون شنا یا رفتن به سونا می تواند برای متولدین این ماه مناسب باشد.

خرداد

برای خردادی ها عمل به یک برنامه خاص، سخت نیست. آنها به راحتی می توانند خودشان را با شرایط وفق دهند. طبق تحقیقات، بهترین ورزش برای آنها دو یا پیاده روی سریع است. آنها حرکت کردن به جلو لذت می برند، به خصوص اگر این فعالیت را با فرد دیگری انجام دهند، در این صورت می توانند حین ورزش، با دیگری نیز ارتباط برقرار کند. از آنجا که خردادی ها افراد توانایی هستند که می توانند چند کار را در آن واحد انجام دهند، حتی اگر همراهی برای ورزش شان پیدا نکنند، با گوش دادن به موسیقی خودشان را سرگرم خواهند کرد.

 متولدین ماههای مختلف با چه ورزشی لاغر شوند؟

تیر

از آنجا که متولدین ماه تیر افرادی خانه دار هستند، بهتر است برای کاهش وزن شان، از آشپزخانه شروع کنند. آنها عاشق غذا درست کردند، ناراحتی و غم و غصه خود را با غذا خوردن پنهان می کنند و از تجربه غذاهای جدید نیز لذت می برند، بنابراین به راحتی و با دنبال کردن یک رژیم غذایی سالم و کم کالری، می توانند به هدف شان برسند. احتیاجی به کم کردن غذا نیست، بلکه آنها می توانند تنها با مصرف غذاهای سالم وزن خود را کم کنند. اگر خانواده شان نیز در این راه همراه شان باشند، آنها در بهترین زمان به اندامی ایده آل و سالم دست پیدا خواهد کرد.

 متولدین ماههای مختلف با چه ورزشی لاغر شوند؟

  مرداد

مردادی ها دوست دارند که توی چشم باشند، به بیان دیگر از دیده شدن لذت می برند. بهترین شیوه برای کاهش وزن آنها این است که در تیم های گروهی ورزش کنند. به عنوان مثال فوتبال، والیبال یا بسکتبال از ورزش هایی هستند که به آنها انگیزه لازم را می دهد. آنها توانایی این را دارند که در جمع بدرخشند و همین امر آنها را تشویق کرده تا به فعالیت بدنی خود ادامه دهند. بنابراین ورزش های گروهی، بهترین راه کاهش وزن برای آنهاست.

 متولدین ماههای مختلف با چه ورزشی لاغر شوند؟

شهریور

شهریوری ها افرادی ایده آلیست هستند. اگر به سرعت به هدف شان نرسند، به سادگی ناامید می شوند و از ادامه مسیر باز می مانند اما همین ناامیدی نیز آنها را سخت جان تر می کند و انرژی وافری برای بلند شدن دوباره به آنها می بخشد. متولدین این ماه برای اینکه بتوانند در مسیرشان ثابت قدم باشند، به هیچ محرکی احتیاج ندارند بلکه آنها خود انگیزه ای برای راهی که در پیش گرفته اند هستند. بهترین شیوه کاهش وزن برای آنها این است ورزشی که خود بدان علاقه دارند را انتخاب کنند تا بتوانند در آن ثبات قدم داشته باشند. اگر ذره ای از کاری که می کنند لذت نبرند، خیلی سریع آن را رها خواهد کرد. مهم نیست که آنها چه ورزشی انتخاب می کنند، علاقه به فعالیتی که می خواهند انجام دهند، مهمترین اصل است.

مهر

متولدین ماه مهر زیاده خواه نیستند، بلکه آنها تعادل را در هر کاری می پسندند. آنها به دنبال فعالیت های چالش بر انگیز نیستند، بلکه دوست دارند ورزشی را دنبال کنند که با شرایط نرمال زندگی شان همخوانی داشته باشد. درست است که کاهش وزن برای آنها یک هدف است اما دوست ندارند که این کار به زندگی شان استرسی وارد کند. از آنجا که آنها از تنهایی بیزارند، بهترین شیوه برای آنها این است که به دنبال یک همراه باشند تا به آنها انگیزه دهد. در این صورت آنها می توانند که زمان خود را با دیگران به بهترین شکل ممکن، شریک شوند. در واقع آنها از به اشتراک گذاشتن تجربه هایشان، حتی در ورزش، نهایت لذت را می برند.

آبان

زمانی که صحبت از کاهش وزن می شود، متولدین آبان درست نقطه مقابل متولدین ماه مهرند. آنها به شدت کارهای بزرگ و چالش برانگیز را دوست دارند. ورزش هایی چون کیک بوکسینک یا ورزش های رزمی دیگری، آنها را سر ذوق می آورد. آنها دوست دارند که به بدن خود فشار وارد کنند، به همین دلیل نه تنها از رژیم های سخت بلکه از ورزش های سنگین نیز نهایت لذت می برند.

آذر

اگر هدف از ورزش تنها وزن کم کردن باشد، متولدین آذر هیچ  علاقه ای به آن نخواهند داشت. در واقع آنها باید از کاری که انجام می دهند نهایت لذت را ببرند. از این رو بهترین ورزش برای آنها فعالیت هایی است که در آن هیجان موج بزند. آنها ریسک کردن و ماجراجویی را دوست دارند به همین دلیل ورزش هایی چون کوهنوردی یا اسب سواری می تواند بهترین انتخاب برایشان باشد. آنها از روزمرگی بیزارند و دوست دارند که به کارهایشان تنوع دهند، بنابراین ورزش های کسل کننده نه تنها آنها را لاغر نخواهد کرد بلکه انگیزه ورزش کردن را نیز از آنها خواهد گرفت.

متولدین ماههای مختلف با چه ورزشی لاغر شوند؟

دی

متولدین ماه دی افراد منظمی هستند. آنها دوست دارند که برای هر چیز، حتی برنامه ورزشی و رژیم غذایی شان نیز برنامه ریزی دقیق داشته باشند. آنها خود را برای هدف هایشان مسئول می دانند. مصرف غذاهای ارگانیک از علاقمندی های آنها می باشد. برای کاهش وزن، ثبت نام در باشگاههای ورزشی بهترین انتخاب برای آنهاست، از این رو که برنامه ای خاص و منظم را در طول هفته دنبال می کنند. اگر باشگاهی مناسب در اطراف خانه شان نباشد، پیاده روی صبحگاهی از دیگر انتخاب های مناسب برای آنهاست.

بهمن

متولدین این ماه نه تنها از آخرین رژیم های غذایی و ورزش ها آگاهند، بلکه خود نیز جزو اولین افرادی هستند که آنها را امتحان می کنند. آنها دوست دارند که در هر کاری اول باشند، به عنوان مثال دوست دارند ورزش هایی را انجام دهند که هیچکس تا به حال آنها را تجربه نکرده است. بنابراین جدیدترین متدهای ورزشی می تواند انگیزه لازم را برای کاهش وزن به آنها بدهد. 

اسفند

اسفندی ها فعالیت بدنی خود را، تنها در صورتی که انگیزه روحی و روانی کافی برای آنها داشته باشند، ادامه می دهند. به بیان دیگر سلامت ذهنی برای آنها از سلامت جسمی مهمتر است. به همین دلیل ورزش هایی چون یوگا یا مدیتیشن برای آنها مناسب است. با این فعالیت ها آنها نه تنها ذهنی سالم، بلکه اندامی سالم نیز خواهند داشت. از آنجا که آنها عاشق آب هستند، ورزش های آبی مانند شنا نیز برایشان بسیار مفید خواهد بود.


منبع: برترینها

این برنامه، پاتوق «کتاب باز»هاست

محمدرضا رضائیان ۲۹ ساله و دانش آموخته ارتباطات از دانشگاه امام صادق(ع) کارگردان و تهیه کننده برنامه «کتاب باز»، این روزها یکی از جذاب ترین برنامه های تلویزیونی مرتبط با کتاب را در شبکه نسیم درحال پخش دارد و با استفاده از سروش صحت به عنوان مجری برنامه، توانسته است برنامه ‌ای متفاوت درباره کتاب و کتاب خوانی را که نگاهی غیرکلیشه ‌ای به مقوله کتاب‌خوانی دارد روی آنتن ببرد. برنامه ای که مخاطبان زیادی را از شنبه تا چهارشنبه از ساعت ۲۰ پای شبکه نسیم می نشاند تا درباره لذت کتاب خوانی حرف بزند. با او درباره «کتاب باز» گفت وگوی جذابی را انجام داده ایم که خواندنش خالی از لطف نیست.

 این جا پاتوق کتاب بازهاست

ساختن برنامه های جذاب با موضوع کتاب خوانی چه سختی هایی دارد؟

از آن جایی که شعار شبکه نسیم «نشاط و سرگرمی» است، به کتاب از پنجره سرگرمی نگاه کردیم و سعی‌ مان این بود که از مباحث آماری و کارشناسانه دوری کنیم. به مدیر وقت، آقای کرمی و به مدیر فعلی، آقای احسانی هم عرض کردم که من در وهله اول دنبال یک برنامه سرگرم کننده هستم، چون اگر خود برنامه سرگرم کننده باشد مخاطب با آن همراهی می‌کند و بعد می شود نکات و ظرافت های دیگری را هم درباره کتاب مطرح کرد.

چرا نام برنامه را «کتاب باز» گذاشتید؟

کتاب باز! شاید در ابتدا که این نام را می شنوید یاد جمله معروف «بخشش لازم نیست اعدامش کنید» بیفتید. این که این جمله چطور خوانده شود بستگی به خواننده دارد که ویرگول برای جمله بگذارد یا نه! و باید تصمیم بگیرد که این ویرگول کجا باشد تا جمله معناهای متفاوتی بدهد. «کتاب باز» را هم هر جور بخوانید یک معنا می دهد فقط کافی است لحن گفتارتان را کمی عوض کنید آن وقت با سه معنی مختلف به شکل اپن بوک، خوره کتاب و دوباره کتاب مواجه می شوید.

شاید همین دلیل خوبی باشد برای نام برنامه که طیف های مختلفی از کتاب خوان ها را شامل می شود.هم اکنون چند برنامه دیگر نیز درباره کتاب و مطالعه از دیگر شبکه‌های تلویزیونی پخش می‌شود مهم‌ ترین تفاوت «کتاب باز» را با این برنامه ها بیان کنید.

تفاوت اصلی ما در نوع نگاه‌ مان به کتاب است. ما نمی ‌گوییم که کتاب الزاما برای فرهیخته ‌ها و روشنفکر‌هاست ولی معتقدیم هر کسی که کتاب می‌ خواند به سمت فرهیختگی حرکت می ‌کند. سعی کرده‌ ایم که در برنامه سراغ آمار‌ها و ارقام کتاب نخواندن‌ ها نرویم. قبول داریم مردم کتاب خوانی نیستیم اما این آرزو را داریم و در هر برنامه هم تکرار می ‌کنیم که روزی برسد که مردم ایران کتاب خوان ‌ترین مردم دنیا شوند.

چرا به مسائل و مشکلات مرتبط به حوزه کتاب مثل قیمت و شمارگان پایین کتاب نمی پردازید؟

ما خواسته ‌ایم که به کتاب از دریچه سرگرمی نزدیک شویم و به جای نقد و آسیب‌ شناسی، محتوای برنامه را به این سمت ببریم که بیننده ما مجاب شود کتاب بخواند. شاید این برنامه نتواند همه پدر و مادرهای جامعه را کتاب خوان کند ولی می ‌خواهیم آن ها به این باور برسند که اگر فرزندشان کتاب خوان شود، فردای بهتری خواهد داشت. در واقع دغدغه اصلی ما خواندن کتاب است ما سعی کرده ایم راه هایی را در برنامه به مخاطب گوشزد کنیم که از خواندن لذت ببرد ما اصراری بر افشای آشفتگی های بازار کتاب نداریم و نمی خواهیم از مسائلی بگوییم که بهانه ای شود برای سراغ کتاب نرفتن! تلاش مان این است که برنامه پاتوقی باشد برای کتاب بازها!

از پیام هایی که به شبکه می آید، تعداد مخاطب راضی کننده بوده است؟

امیرحسین صدیق در فصل اول طبق گفته خودش، در ذهن مردم از بابای زی زی گولو تبدیل شد به مجری کتاب باز. می گفت قبلا که به شهرستان می رفتم می گفتند بابای زی زی گولو آمد، ولی حالا که می روم می گویند کتاب باز آمد.

بخش نما داستان را که به نوعی کلاس داستان نویسی است برای ارتباط با مخاطب راه اندازی کردید آیا بازخوردها خوب بوده است؟

در هر دو فصل راه هایی را برای تعامل با مخاطب در نظر داشتیم در فصل اول مهمان یک خط از شروع داستان را می نوشت و بقیه داستان را مخاطب برای ما ارسال می کرد در این فصل نیز چون دغدغه نوشتن مردم را داشتیم و دوست داریم مردم طعم لذت بخش نوشتن را تجربه کنند سعی کردیم به مخاطبان برنامه که اکثرا دارای صفحه یا کانال در فضای مجازی هستند یاد بدهیم که چگونه در چند خط توضیح خوب و زیبایی درباره عکس هایی که منتشر می کنند ارائه کنند که خوشبختانه بازخوردهای خوبی هم داشتیم و از چهارشنبه منتخب نما داستان های ارسالی توسط سروش صحت در برنامه خوانده می شود.

 آیا مهمان هایی که دعوت می کنید برنامه را دنبال می کنند؟

بالای ۹۰ درصدشان دیده اند. درصد جدی از این ها آدم هایی هستند که به این راحتی ها به تلویزیون نمی روند و برای شان مهم است که کجا دارند می روند. بعضی های شان وقتی به این جا می آیند می گویند برنامه تان دارد دیده می شود. در فصل دوم با حضور سروش صحت، این فضا ناگهان یک جهش جدی هم داشته است.

چرا در دو فصل این برنامه از مجری هایی استفاده کرده اید که سابقه مجری گری نداشتند؟

جذابیت مجری یک بخشی از قضیه است، در ابتدای شروع فصل اول برای این که برنامه مخاطبش را پیدا کند باید یک حرکت جدیدی انجام می دادیم تا مخاطب را غافلگیر کند. سعی کردیم با انتخاب مجری این شوک را وارد کنیم در فصل اول آقای صدیق به دلیل این که چند وقتی در تلویزیون حضور نداشت و چهره محبوبی هم بود اتفاق خوبی برای برنامه به حساب می آمد و در فصل دوم سروش صحت را انتخاب کردیم که در کنار محبوبیت، بر فضای کتاب احاطه کامل دارد و به شدت کتاب باز و بین هنرمندان به کتاب خوانی زبانزد است. معروف است که می گویند اگر می خواهی سروش صحت را پیدا کنی، باید بروی کتابخانه ملی. به همین دلیل کسی که می آید و مقابل سروش صحت می نشیند، نگرانی این را ندارد که در مقابل یک آدم غیر کتابی نشسته است. این ویژگی سروش صحت هم خیلی به جذابیت برنامه کمک می کند وطبیعتا مخاطب هم این نکته را خوب دریافت می کند.

 این جا پاتوق کتاب بازهاست

الان عمده ترین مشکلات شما در تهیه برنامه تلویزیونی چیست؟

اول پول و بودجه متأسفانه در تلویزیون به دلیل مشکلات مالی که سازمان با آن درگیر است، طبیعتا دست مان بسته است. می خواهیم کارهایی بکنیم، ولی بودجه محدود است. «کتاب باز ۲» منوط شد به آوردن حامی مالی، انگار که این یک ادبیات جاافتاده در تلویزیون شده که اگر می خواهی برنامه بسازی و تهیه کنندگی کنی باید خودت حامی مالی بیاوری، ولی من این کار را جزو وظایف تهیه کننده نمی دانم، بلکه سازمان باید بگوید بیا و این را بساز و من چه با حامی مالی چه بدون حامی مالی، هزینه ساخت برنامه را تأمین می کنم. این یک بار اضافی روی دوش تهیه کننده است و کار راسخت تر می کند.

به دلیل همین مشکلات مالی است که از مهمان می‌خواهید به شما کتاب هدید بدهد؟

(می خندد) این هم دلیل خوبی می توانست باشد اما دلیل مان این بود که می خواستیم در کنار معرفی کتاب، فرهنگ کتاب هدیه دادن را هم ترویج بدهیم و با تلفیق این دو توانستیم یک بخش جذاب را که خیلی هم خوشمزه است به برنامه اضافه کنیم.

برای تبلیغ کتاب هایی که می کنید از ناشرها پولی دریافت می کنید؟

با این وضع آشفته بازار نشر و به ویژه گرانی کاغذ در این روزها ما باید به ناشرها پولی هم بدهیم تا بتوانند به نشر ادامه بدهند.

آیا برنامه مشابه خارجی دارد؟

ما در جلساتی که در شورای کتاب شبکه نسیم برای معرفی برنامه داشتیم  خیلی تلاش کردیم تا راهکاری پیدا کنیم که بتوانیم مواردی که در ذهن داریم نشان بدهیم اما برنامه‌ای را پیدا نکردیم. البته با توجه به این که اکثر شبکه های خارجی خصوصی هستند و سیاست هیچ شبکه تلویزیونی خصوصی حمایت از یک کالایی که سود اندکی دارد نیست،  «کتاب باز» با این قالب یک برنامه منحصر به فرد محسوب می‌شود.

کتاب باز تا چه زمانی پخش می شود؟

برنامه ما برای ۱۲۰ قسمت برنامه ریزی شده است، اما در مقطعی به دلیل مشکلات مالی خواستیم به ۹۰ قسمت تقلیل دهیم ، بازهم تمام تلاشمان را می کنیم تا ۱۲۰ قسمت را بسازیم. بودجه برنامه خیلی زیاد نیست اما به هرحال بودجه نیاز دارد که در گروِ حمایت مدیران است.

 این جا پاتوق کتاب بازهاست

منتظر فصل سوم این برنامه باشیم؟

اگر اختیارش دستِ دست اندرکاران برنامه باشد باید منتظر فصل دهم آن هم باشیم.

صحبت پایانی

کتاب بخوانید. کتاب باز هم ببینید.


منبع: برترینها

«جنگ‌های ستاره‌ای: آخرین جدای»، رویای چند نسل رویازده!

: در این قسمت از جنگ‌های ستاره‌ای: آخرین جدای؛ ری (دیسی ریدلی) تصمیم دارد با کمک و راهنمایی‌های لوک اسکای واکر (مارک همیل) استعدادها و قدرت‌های جدیدی را که به‌تازگی آنها را کشف کرده، توسعه و پرورش دهد.

از طرف دیگر اسکای واکر هم کمی بابت قدرتی که اسعدادهای او دارد ذهنش مشغول شده است. در عین حال هم نیروی مقاوت سعی دارند تا خود را آماده و همه چیز را مهیا کنند تا بتوانند هرچه زودتر به مبارزه با فرست اوردر بروند.

 رویای چند نسل رؤیازده!

فیلم جنگ‌های ستاره‌ای: آخرین جدای به‌عنوان جدیدترین فیلم علمی – تخیلی نوجوانانه سینمای آمریکا یا به عبارت بهتر تازه‌ترین اکشن ماجراجویانه که در بستری علمی – تخیلی به شیوه‌ای هیجان‌انگیز و نگاهی فانتزی داستانش را روایت می‌کند، جلوه آشکاری است از سینمایی که امروز جریان غالب سینمای‌ هالیوود را شکل می‌بخشد.

محصولی عظیم از استودیوی سینمایی والت دیزنی با تمامی خصایص و ویژگی‌هایی که عنوان دیزنی در خود آشکار و نهان دارد که به‌دست ریان جانسون محبوب ساخته شده است. همان کارگردانی که پیش از این فیلم با فیلم‌هایی چون برادران بلوم و نیز لوپر؛ به همراه سریال حیرت‌انگیزی چون برکینگ بد نشان داده می‌تواند یکی از قابل اتکاترین سینماگران این روزهای دنیای سینما باشد.

جنگ ستارگان: آخرین جدای هم چنین آسمانی پرستاره دارد؛ فیلمی با بازیگران بااستعداد و محبوبی چون مارک همیل در نقش لوک اسکای واکر، کری فیشر در نقش ژنرال/ شاهزاده لِیا اورگانا، آدام درایور در نقش کایلو رن، دیسی ریدلی در نقش ری، جان بویگا در نقش فین، اسکار آیزاک در نقش پو دامرون، اندی سرکیس در نقش رهبر محفل- اسنوک، لوپیتا نیونگو در نقش ماز کاناتا، دومهنل گیلسون در نقش ژنرال‌ هاکس، آنتونی دنیلز در نقش C-٣PO، گوئندولین کریستی در نقش کاپیتان فازما، کلی مری ترن در نقش رز، تیکولورا درن در نقش معاون آدمیرال امیلین هولدو و بنیچیو دل تورو در نقش DJ و چند هنرپیشه دیگر که فیلم را برای تماشاگران گذری و تصادفی فیلم، یعنی آنهایی که دلبسته همیشه فیلم‌های علمی – تخیلی نبوده و با دلایلی دیگر به تماشای فیلم‌ها می‌نشینند، نیز جذاب می‌کند.

جنگ ستارگان: آخرین جدای در حدود دو هفته‌ای که از آغاز اکرانش می‌گذرد، البته موفقیتی بیش از انتظاراتی که ایجاد کرده بود به دست آورده است که البته بیشتر این امر مربوط می‌شود به فروشی که توقعش از چنین فیلمی می‌رفت که اکنون گام‌ها و کیلومترها با آن توقعات ابتدایی فاصله گرفته و به اصطلاح می‌توان گفت از رویاهایش نیز پیشی گرفته است. از نظر انتقادی نیز این فیلم موقعیت و جایگاه غبطه‌برانگیزی به دست آورده که نمونه‌اش را می‌شود در نتیجه رأی‌گیری منتقدان سایت متاکریتیک به‌عنوان یکی از دو سایت معتبر نقد فیلم دنیای سینما دید که توانسته تا روز نوشته شدن این مطلب امتیاز ۸۶ را از بین ۵۰ نقد فیلم و سریال منتشرشده در این سایت به دست آورد.

با چنین امتیازی می‌توان جنگ‌های ستاره‌ای: آخرین جدای را فیلم فوق‌العاده خوبی دانست که جمع کثیری از منتقدان و بینندگان آن راضی و خشنود از سینما خارج شده‌اند و همچنین رضایت بینندگان را همچنان به دست آورده که توانسته در سه روز اول نمایش به رقم رویایی چهارصد و پنجاه‌میلیون دلار برسد. در حقیقت این فیلم رتبه دوم جدول بهترین افتتاحیه‌های تاریخ سینما را در اختیار دارد و جالب است بدانید که رتبه نخست این جدول نیز در اختیار قسمت هفتم از مجموعه جنگ ستارگان یعنی فیلم نیرو برمی‌خیزد است.

نکته مهم دیگر درباره افتتاحیه حیرت‌انگیز این فیلم این‌که در تاریخ ایالات متحده فقط ۴ فیلم توانسته‌اند در روز ابتدایی اکران بیشتر از ٢٠٠‌میلیون دلار بفروشند. به‌جز آخرین جدای؛ نیرو برمی‌خیزد با ٢۴٨,٨‌میلیون دلار، انتقام‌جویان با ٢٠٧.۴‌میلیون دلار و دنیای ژوراسیک با ٢٠٨.٨‌میلیون دلار سه فیلمی هستند که در این فهرست قرار می‌گیرند. جالب این‌که از میان این ۴ فیلم، ٣ اثر محصول کمپانی دیزنی است. نکته جالب دیگر این‌که گفته می‌شود کل بودجه‌ای که کمپانی دیزنی برای ساخت این فیلم هزینه کرده بود، ٢٠٠‌میلیون دلار بوده که به این معناست که فیلم با سه روز فروش توانسته به مرحله سودآوری برای استودیوی تهیه‌کننده برسد.

درباره کارگردان فیلم جنگ ستارگان: آخرین جدای باید این نکته را مورد اشاره قرار داد که ریان جانسون علاوه بر کارگردانی، نویسندگی فیلمنامه این فیلم را نیز برعهده داشته است؛ با کاراکترهایی که از همان ابتدا که شخصیت‌های این مجموعه توسط جورج لوکاس خلق شدند، داستان تمامی قسمت‌های سری فیلم جنگ ستارگان با محوریت همین کاراکترها پیش رفته و حول محور همین‌ها چرخیده است.

ریان جانسون که در رزومه کاری نه چندان بلندبالای خود کارگردانی آثاری همچون فیلم آجر، برادران بلوم، فیلم لوپر و فیلم یک سرکش: داستانی از جنگ‌های ستاره‌ای را دارد؛ علاوه بر آثار سینمایی، کارگردانی سه قسمت از سریال برکینگ بد و دو قسمت از سریال بوجک هورسمن را نیز برعهده داشته است. او برای کارگردانی فیلم‌های آجر، لوپر و سریال برکینگ بد موفق به دریافت جایزه‌های مختلفی شده است. کاتلین کندی و رام برگمن هم وظیفه تهیه‌کنندگی را در این تیم برعهده دارند.

 رویای چند نسل رؤیازده!

 عشق و هراس همزمان به میراث آقای لوکاس!

جنگ‌های ستاره‌ای از زبان کارگردان فیلم

حسین بوذری:  نیرو برمی‌خیزد در جایی به پایان رسید که بار دیگر شاهد رودررویی با دشمن قدیمی کهکشان و همچنین با شخصیت قدیمی و آشنای سه‌گانه ابتدایی این فرانچایز روبه‌رو شدیم. پس از آن‌که جی جی آبرامز از نبرد و پیروزی بر دشمن قدیمی گفت، اکنون نوبت به رودررویی با قهرمانی قدیمی و ملاقات با آن رسیده است و آخرین جدای نیز با حضور و بازگشت شخصیت لوک اسکای‌ واکر همراه است.

در حال حاضر اگرچه با لوک اسکای‌ واکر روبه‌رو هستیم ولی او در جزیره‌ای دورافتاده ساکن است که سعی دارد از هرگونه درگیری بین دو نیروی کهکشان دوری کند. شخصیت مهم و دوست‌داشتنی که توسط مارک همیل بازی شده است. همیل در مصاحبه خود عنوان کرده هنگامی که در ‌سال ۱۹۷۷، برای اولین‌بار فیلمنامه فیلم به دستش رسید، از عظمت و شکوه داستان بسیار سوپرایز و شگفت‌زده شده بود. این بازیگر اما اکنون بعد از سال‌های بسیار طولانی برای برگشت به داستان این فیلم پرطرفدار حتما باید دلیلی مشخص و منطقی داشته باشد.

در این راستاست که همیل در ادامه به حضور شخصیت ری با بازی دیزنی ریدلی اشاره می‌کند که کلیت داستان بر مبنای خواسته و اراده او روایت می‌شود. دیزی ریدلی در نسخه قبلی فرانچایز جنگ ستارگان در نقش ری به‌عنوان شخصیتی که درنهایت توانست کایلو رن را شکست دهد، شناخته می‌شود. ریدلی در ادامه توضیح داده است که آخرین جدای بیشتر توضیحی بر علت بازگشت و موانع حضور لوک اسکای‌ واکر است و او باور دارد که نقش خود را در زمانی مشخص بازی کرده و دوران او دیگر به پایان رسیده است.

ریدلی ادامه می‌دهد که شخصیت او مسیری طولانی را طی و زمان بسیاری را صرف کرده تا آخرین مبارز حقیقی کهکشان را پیدا کند ولی هنگامی که شخصیت او با قهرمانش روبه‌رو می‌شود، به‌طور کامل توسط او طرد می‌شود. این‌که او هیچ دلیلی برای بازگشت به جهان ری نمی‌بیند. در ادامه ریدلی اضافه می‌کند که هیچ شخصیتی ازجمله ری دوست ندارد تا در کنار پیرمردی بدخلق و درهم‌شکسته، همچون لوک اسکای ‌واکر قرار بگیرد و روزها را صرف متقاعد کردن چنین شخصیتی کند.

کارگردان فیلم، ریان جانسون هم درباره فیلمش حرف‌هایی دارد. او می‌گوید که آخرین جدای با محوریت مبارزه تمام‌عیار با نیروی شرور کهکشان نیست و بیشتر بر حضور قهرمان این فرانچایز تکیه زده است و سعی در بیان حضور و تقابل با او دارد. جانسون اضافه می‌کند که در آخرین جدای شاهد یک‌سری موجودات تازه و جدیدی هستیم که برای اولین‌بار در این سری وارد می‌شوند و سعی شده تا موجودات جدید داستان در حد موجودات جورج لوکاس، جذاب، شگفت‌انگیز، عجیب و نوستالژیک باشند.

کارگردان این کنجکاوی‌برانگیزترین فیلم‌ سال درخصوص شخصیت لوک اسکای‌ واکر هم بیشتر توضیح می‌دهد و عنوان می‌کند که شخصیت بازی شده توسط مارک همیل بیشتر به دنبال دلیلی برای بازگشت خود است: این شخصیت شکسته و از دور خارج شده به نظر می‌رسد و مخاطب فکر می‌کند که دوران او به پایان رسیده است؛ ولی آیا این چنین است؟ حقیقت توسط خود لوک و ری که به او باور دارد، مشخص می‌شود ولی باید بدانیم که تمامیت این قسمت بر حضور و باور لوک به شخصیت‌های اطرافش استوار شده است. این‌که گروهی جدید از مبارزان جنگ‌های ستاره‌ای شکل گرفته و این گروه عجیب و شاید ناآشنا، همانند گذشته سعی دارند تا مانع از اتفاقات شرورانه در کهکشان شوند. گروهی که در آن ری و فین سبب شکل‌گیری آن شده‌اند و در تلاش برای بازگرداندن قهرمان از یادبرده‌شده داستان جنگ ستارگان هستند.

 رویای چند نسل رؤیازده!

جانسون در توضیحات خود اضافه کرده است که تیم نویسندگان فیلم سعی داشته‌اند تا با بیان بازگشت لوک اسکای‌ واکر و علت حضور مجدد او یا این‌که او چرا در یک جزیره دورافتاده ساکن شده است را توضیح دهند: به‌طور مشخص می‌دانیم که قهرمان داستان‌های جورج لوکاس، ترسو نیست بنابراین شخصیت اسکای‌ واکر داستان، از روی ترس و دوری از مرگ خود را مخفی نکرده است. ولی باید در عین حال، به شکلی داستان را ادامه دهیم و شخصیت لوک را توصیف کنیم که مخاطب بتواند درک کند که لوک باید متوجه خطری که دوستانش را تهدید می‌کند، باشد. یا متوجه این‌که کهکشان بار دیگر به او نیاز دارد. ما سعی کردیم تا برای چنین چالش‌هایی پاسخی مشخص و منطقی پیدا کنیم و مخاطب را با چنین سوالاتی و پاسخ‌دهی به آن، مسیر مشخص جنگ ستارگان را به تصویر بکشیم.

در پایان، کارگردان فیلم آخرین جدای اضافه می‌کند: از دوران کودکی یکی از طرفداران بزرگ اپرای فضایی جورج لوکاس بوده‌ام و همیشه فیلم‌های او به منبعی از الهام و رویه‌ای جهت مسیر سینمایی برایم محسوب می‌شده است و اکنون که به نقطه‌ای از دوران سینماگری خود رسیده‌ام که می‌توانم میراث لوکاس را زیر نظر استودیوی او روایت کنم؛ به شکل دیوانه‌واری خوشحالم.

با این حال جانسون اضافه کرده اگرچه سینمای لوکاس برایش بی‌نظیر و عالی بوده و به نوعی الهام‌بخش دوران کارگردانی او نیز بوده است، ولی آخرین جدای قرار نیست تا روایتی دقیق و کپی شده از آثار لوکاس باشد و فیلم جدید فرانچایز جنگ ستارگان که در حقیقت فاز سوم این سری است، فضایی نوستالژیک ولی تازه‌ای دارد که سبب می‌شود تا بین آخرین جدای و دیگر ساخته‌های مربوط به سینمای لوکاس تفاوت قایل شویم.


منبع: برترینها

دکوراسیون ساده و صمیمی به سبک شیرازی‎ها!

:  دکوراسیون خانه می تواند هر رنگ و بویی داشته باشد. اینکه کدام ترکیب رنگی و سبک دکوراسیون را برای چیدمان منزل خود انتخاب کنیم، بستگی به روحیه و علایق و البته شیوه زندگی مان دارد. در این مطلب از تور خانه گردی چیدانه دکوراسیون منزل خانم سحر نجم الدین و خانواده در شیراز را برای شما معرفی می کنیم، ایجاد فضاهای مختلف برای هر فعالیت یکی از ویژگی های مهم در چیدمان خانه شیراز است:

چیدمان منزل ایرانی سحر، دکوراسیون ساده و صمیمی به سبک شیرازی ها!

    تعداد افراد ساکن : ۳ نفر
    شغل خانم خانه: مدرس دانشگاه/ شغل همسر: استاد دانشگاه
    موقعیت شهر: شیراز
    متراژ فضا: ۱۱۰ متر مربع
    سال ساخت: ۱۳۵۵ (ساختمان متعلق به دانشگاه است.)
    طبقه: سوم از چهار طبقه
    ملک اجاره ای
    تعداد اتاق خواب: ۳ خوابه
    تعداد سرویس بهداشتی: ۲ عدد
    سبک دکوراسیون: تلفیقی
    رنگ های غالب: کرم قهوه ای، نارنجی و قرمز
    ویژگی برجسته طراحی: به علت اینکه خانه مان سازمانی بوده و نمی توانستیم در معماری آن و سایر تغییراتی مثل تغییر رنگ دیوارها، تغییر کاشی ها، تغییر کفپوش خانه نظرات و تغییرات شخصی مان را اعمال کنیم، سعی کرده ایم با فضاسازی و وارد کردن المان هایی که از دیدگاه مان اصالت، گرما و جذابیت دارند به منزلمان روح ببخشیم. همچنین سعی شده است معیار سادگی فضاها فراموش نشود.
    طراح: خانم خانه با همفکری همسر
    مدت زمان دکوراسیون داخلی: از سال ۹۲ تاکنون طراحی و خرید لوازم و وسایل خانه به مرور انجام شده است.
    بازسازی شده
    هزینه دکوراسیون خانه: حدود ۴۰ میلیون تومان
    فضای مورد علاقه: دکوراسیون نشیمن و پذیرایی خانه

داستان دکوراسیون منزل شیراز

من همیشه برای انتخاب مبلمان به رنگ هایی علاقه داشتم که در کنار گرم بودن، بتوان از آن به عنوان بیس (پایه) و از رنگ های گرم دیگر در کنار آن استفاده کرد. با توجه به تجربیاتی که از گذراندن یک دوره دکوراسیون در کانادا داشتم (حدود ۳ سال در کانادا زندگی کردم)، همواره مد نظرم بود که برای مبلمانم از رنگ سدری استفاده کنم. اما چون آن زمان دخترم تازه به دنیا آمده بود و من نگران این بودم که روشن بودن این رنگ باعث محدودیت شود و جذابیت آن از بین برود، بنابراین رنگ کرم قهوه ای را برای مبلمان خانه انتخاب کردم که هم نگرانی به جهت کثیف شدن آن نداشته باشم و هم بتوانم در کنار آن از رنگهای قرمز، نارنجی، سبز و سایر رنگها که به سادگی با این زمینه مطابقت دارد، استفاده کنم.

چیدمان منزل ایرانی سحر، دکوراسیون ساده و صمیمی به سبک شیرازی ها!
 چیدمان منزل ایرانی سحر، دکوراسیون ساده و صمیمی به سبک شیرازی ها!
پس از این انتخاب، سایر موارد دکوراسیون منزل مثل تابلوی نقاشی، پرده ها، فرش ها و غیره به تدریج و با رعایت تطبیق رنگها اضافه شدند. برای ایجاد سبک دکوراسیون تلفیقی سعی کرده ایم که از لوازم و چیدمان جدید با الهام گیری از عناصر سنتی استفاده کنیم.
 چیدمان منزل ایرانی سحر، دکوراسیون ساده و صمیمی به سبک شیرازی ها!
 چیدمان منزل ایرانی سحر، دکوراسیون ساده و صمیمی به سبک شیرازی ها!
 چیدمان منزل ایرانی سحر، دکوراسیون ساده و صمیمی به سبک شیرازی ها!
تجربه خانم نجم الدین برای یک دکوراسیون خانه خوب

به نظرم برای داشتن یک دکوراسیون خوب سعی کنیم فضاهایی را که دوست داریم و علاقه داریم ایجاد کنیم. منزل ما هر متراژی که داشته باشد می توانیم فضاهای متعدد و لذت بخشی در آن ایجاد کنیم مثلا فضایی برای گیاهان مان، فضایی برای قاب عکسهای مان ، فضایی گرم و صمیمی برای نشست ها و گپ و گفت های خودمانی، فضایی رسمی تر برای مهمانان مان، فضایی برای نگهداشتن لوازم هنری و قدیمی.

چیدمان منزل ایرانی سحر، دکوراسیون ساده و صمیمی به سبک شیرازی ها!
 چیدمان منزل ایرانی سحر، دکوراسیون ساده و صمیمی به سبک شیرازی ها!
 چیدمان منزل ایرانی سحر، دکوراسیون ساده و صمیمی به سبک شیرازی ها!

ایجاد چنین فضاهایی در خانه، فضای خانه مان را از یکنواختی نجات می دهد. علاوه بر این می توان هر از چند گاهی با تغییرات هر چند جزئی در هر یک از این فضاها باعث ایجاد تنوع در منزل شویم.


منبع: برترینها

گرانقیمت‌ترین خانه در سیلیکون ولی آمریکا

برترین ها – ترجمه از حمید پاشایی: سه تا از پنج خانه گرانقیمت در کل کشور آمریکا در حومه سیلیکون ولی واقع شده، جایی که غول های تکنولوژی پولی حتی بسیار بیشتر از عمارت های مجلل خرج می کنند.

با این حال، ملکی تاریخی که نزدیک محل شرکت های فیسبوک و گوگل قرار دارد، حیرت خریداران املاک را به دنبال داشته است. این خانه به آدرس جاده پورتولا ۱۵۵۰ در شهر کوچک وودساید کالیفرنیا در ماه جولای به قیمت ۴۸ میلیون دلار برای فروش گذاشته شد، افزایشی تقریباً ۷۰۰ درصدی نسبت به آخرین باری که این ملک در اوج رکود اقتصادی سال ۲۰۰۸ فروخته شد.

این خانه که زمانی به فرد ثروتمندی به نام آدلاید کرکبراید تعلق داشت، هفت هکتار زمین با دریاچه ای خصوصی و چند اصطبل اسب است. این ملک در حال حاضر گران ترین قیمت گذاری را در سیلیکون ولی دارد.
در اینجا نگاهی به ویژگی هایی داریم که این خانه را تا این حد ارزشمند کرده است.

وودساید شهری نیمه روستایی است که توسط سیلیکون ولی احاطه شده، جایی که شخصیت های معروف تکنولوژی از جمله استیو جابز، لری الیسون و ماسایوشی سان مؤسس شرکت سافت‌بانک در طول سال های مختلف در آنجا زندگی کرده اند.

گرانقیمت ترین خانه در سیلیکون ولی آمریکا

با ۴۸ میلیون دلار، شما می توانید همسایه برخی از تأثیرگذارترین افراد در دنیای تکنولوژی شوید.

گرانقیمت ترین خانه در سیلیکون ولی آمریکا

این ملک در جاده پورتولا ۱۵۵۰ که نام آن کاناردیا (Canardia) است، زمانی به ثروتمندی محلی به اسم آدلاید کرکبراید تعلق داشت. دلال املاکی ناشناس در سال ۲۰۰۸ آن را به قیمت ۶٫۱ میلیون دلار خرید.

گرانقیمت ترین خانه در سیلیکون ولی آمریکا

خانواده های مختلفی در طول سال ها این خانه را در تصاحب داشتند. بعد از اینکه چندین عضو آخرین خانواده فوت کردند، بانک آن را به قیمت ارزانی در زمان رکود املاک در سال ۲۰۰۸ فروخت.

این عمارت الهام گرفته از عمارت های حومه شهری فرانسوی هفت هکتار محوطه سرسبز دارد. پنجره های بزرگ تقریباً در تمام اتاق ها باعث می شود که نور طبیعی به کاشی های داخل بتابد.

گرانقیمت ترین خانه در سیلیکون ولی آمریکا

این خانه دارای پنج تختخواب و هفت و نیم حمام در فضایی به مساحت ۵۸۵ متر مربع است.

گرانقیمت ترین خانه در سیلیکون ولی آمریکا

آشپزخانه مجلل آن دو بخش نشیمن و اتاقی برای سرو غذا برای تعداد زیاد افراد دارد.

گرانقیمت ترین خانه در سیلیکون ولی آمریکا

شاید این خانه کمی بیش از حد پر زرق و برق و بی روح به نظر برسد، ولی مسلماً خریداری که ۴۸ میلیون دلار پول دارد می تواند از پس خرج نوسازی خانه هم بر بیاید.

گرانقیمت ترین خانه در سیلیکون ولی آمریکا

صاحبان اصلی خانه هنگامی که خانه رویایی خود را می ساختند از هیچ هزینه ای دریغ نکردند. این خانه اتاق خواب اصلی بسیار بزرگی با سقف های طاقدار و درهایی فرانسوی دارد که به بالکنی خصوصی منتهی می شود.

گرانقیمت ترین خانه در سیلیکون ولی آمریکا

حمام اصلی خانه بسیار بزرگ به نظر می رسد.

گرانقیمت ترین خانه در سیلیکون ولی آمریکا

در این کمدهای لباس شاید بتوان آپارتمان های استودیویی کوچک را به طور کامل جای داد.

گرانقیمت ترین خانه در سیلیکون ولی آمریکا

ساکنین خانه می توانند از استخر فضای باز آن استفاده کنند…

گرانقیمت ترین خانه در سیلیکون ولی آمریکا

…یا اینکه در آب های آبی و سبز دریاچه خصوصی موجود در ملک شنا کنند.

گرانقیمت ترین خانه در سیلیکون ولی آمریکا

در این ملک اصطبل هایی وجود دارد که ۱۴ اسب را می توان در آن ها جای داد. این اصطبل ها خیلی شرایط ایده آلی در حال حاضر ندارند، ولی می توان آن ها را تبدیل به گاراژی جادار کرد.

گرانقیمت ترین خانه در سیلیکون ولی آمریکا

کسی که خیلی اهل میهمانی و سرگرمی نباشد این ملک را به هدر خواهد داد! آشپزخانه بیرونی با میزی دسته جمعی و شومینه، فضایی ایده آل برای پارتی را فراهم کرده است.

گرانقیمت ترین خانه در سیلیکون ولی آمریکا

باغ های ملک مکانی خصوصی برای آرامش فراهم می آورند.

گرانقیمت ترین خانه در سیلیکون ولی آمریکا

بر خلاف فضای آرام و منزوی آن، جاده پارتولا ۱۵۵۰ در نزدیکی دفاتر گوگل، فیسبوک، شرکت های سرمایه گذاری خطرپذیر در جاده معروف سند هیل، و دانشگاه استنفورد قرار دارد.

گرانقیمت ترین خانه در سیلیکون ولی آمریکا

موقعیت این ملک، قیمت گذاری ۴۸ میلیون دلاری آن را توجیه می کند.

گرانقیمت ترین خانه در سیلیکون ولی آمریکا

اقامتگاه اصلی تقریباً در مرکز ملک واقع شده، و اصلاً به چشم نمی آید. این به صاحبان جدید خانه اجازه می دهد که فضای متر مربع آن را دو برابر کنند.

به علاوه، ۴۸ میلیون دلار شاید برای یک میلیاردر تکنولوژی خیلی پول زیادی نباشد، به ویژه وقتی که شرکتی را به قیمت یک میلیارد دلار یا بیشتر می فروشند.


منبع: برترینها

در دوبی آنقدر ها هم خبری نیست!

شایعات و اخبار جعلی متعددی در مورد زندگی لوکس و اعیانی در شهر دبی در سراسر وب به چشم می خورد که واقعیت ندارند. از شیخ های میلیاردر گرفته تا تپه های طلا و الماس، کشتی های تفریحی مدرن و حیوانات خانگی عجیب همچون چیتا به جای گربه!

برای اینکه با گوشه ای از این خبرهای غیرواقعی آشنا شوید، توصیه می کنیم ادامه مطلب را دنبال کنید.

۱۵- دبی پایتخت میلیاردرنشین هاست!

 شایعات دروغین در مورد زندگی لوکس در شهر دبی
در حدود ۵ هزار میلیاردر (به دلار آمریکا) در جهان وجود دارد و فقط ۲۰ تن از آن ها در شهر دبی ساکن هستند. در همین راستا باید بدانید که پایتخت میلیاردرنشین جهان، شهر پکن در کشور چین است و پس از آن نیز نیویورک بیشترین افراد ثروتمند جهان را در خود جای داده است.

۱۴- در دبی هیچ فقیری زندگی نمی کند

 
با استناد به آمار مهاجران این شهر، باید گفت که انسان های زیادی در آن ساکن هستند که از وضعیت مالی چندان مناسبی برخوردار نیستند. حقوق یک کارگر در این شهر بین ۲۰۰ تا ۳۵۰ دلار است. این در حالیست که ارزان ترین بسته اینترنتی در دبی حدود ۳۰ دلار قیمت دارد. هزینه زندگی در این شهر بسیار بالاست و بسیاری از افراد در اتاق های کوچک و به صورت گروهی با هم زندگی می کنند تا از عهده هزینه کرایه خانه بر بیایند.

۱۳- دبی بهترین شهر برای بزرگ کردن فرزندان بشمار می رود

 شایعات دروغین در مورد زندگی لوکس در شهر دبی
بسیاری از افرادی که برای کار کردن به دبی مهاجرت کرده اند، به دلیل بالا بودن هزینه تحصیل در این شهر، فرزندان خود را در شهر خود می گذارند. تحصیل در یک مدرسه دولتی برای یک کودک ۱۱ ساله، حدود ۱۰۰ هزار دلار هزینه دارد. این در حالیست که هزینه های کسب مدرک دانشگاهی سر به فلک می کشد. در ضمن، به خاطر شرایط آب‌وهوایی گرم و خشک، این شهر برای کودکان چندان مناسب نیست زیرا نمی توانند در فضای باز بازی کنند.

۱۲- دبی یک کشور است!

 
دبی یکی از شهرهای امارات متحده عربی است. حتی پایتخت این کشور هم نیست (ابوظبی پایتخت امارات است). در این کشور، ۷ امارات هم‌پیمان با شیوخ مجزا وجود دارد و دبی یکی از معروف ترین آن هاست.

۱۱- نوشیدنی الکلی در دبی وجود ندارد

 شایعات دروغین در مورد زندگی لوکس در شهر دبی
گردشگران و غیرمسلمان ها اجازه مصرف نوشیدنی های الکلی را دارند. برای خرید آنها لازم است کارت مخصوص یا ویزای گردشگری داشته باشید. تقریبا در همه بارها، کلوب های شبانه و هتل های این شهر نوشیدنی الکلی سرو می شود. در این جا بد نیست اشاره کنیم که بیش از ۵۰۰ کلوب شبانه در دبی فعالیت می کند.

۱۰- دبی بیکار ندارد

 
دلیل این امر بسیار ساده است زیرا افرادی که قادر به یافتن کار مناسب نباشند، پس از مهلت ۳۰ روزه به خانه های خود دیپورت می شوند. همچنین، محلی ها و ساکنین اصلی دبی به راحتی می توانند کار پیدا کنند زیرا تحصیل در تمام دانشگاه های جهان برای آن ها رایگان است. دولت امارات متحده عربی، همه هزینه تحصیل دانشجویان کشورش را پرداخت می کند.

۹- دبی از نظر زیست‌محیطی بسیار سالم است

 
به دلیل افزایش سریع جمعیت، ساخت و سازهای داخلی، کمبود منابع آبی و تغییر چشم‌اندازهای طبیعی به خاطر ساخت مجتمع های مسکونی، و همچنین به خاطر ضعف در سامانه مدیریت پس‌ماندها و تعداد زیاد اتومبیل ها، دبی را نمی توان یک شهر سالم از منظر زیست‌محیطی دانست.

۸- هوای دبی همیشه تابستانی و عالیست!

 شایعات دروغین در مورد زندگی لوکس در شهر دبی
آسمان دبی خاکستری است و دلیل آن وجود ریزگردهای بسیار است. دمای هوا نیز در تابستان به ۴۸ درجه سانتی گراد می رسد و رطوبت بسیار زیاد و داغی تیغ آفتاب باعث می شوند که در بهار و تابستان زندگی در آن دشوار باشد.

۷- چندین سال طول کشیده تا دبی به جایگاه کنونی خود در جهان برسد

 
لازم است اشاره کنیم که امارات متحده در سال ۱۹۷۱ میلادی (۱۳۵۰ شمسی) تشکیل شد. دبی هم یک شهر بسیار کم سن است که پیشرفت های آن در حوزه اقتصادی، فناوری و توریسم موجب شگفتی همگان شده است.

۶- پلیس فقط از ماشین های لوکس در سازمان خود استفاده می کند

 شایعات دروغین در مورد زندگی لوکس در شهر دبی
با وجود خودروهای بسیار لوکس و گران‌قیمت همانند لامبورگینی و بنتلی در خدمت نیروهای پلیس دبی، باید بدانید که ماشین های آئودی، تویوتا و بی ام و نیز در اختیار این ارگان هستند. دلیل وجود این گزینه های گران قیمت این است که شهروندان دبی، ماشین های اسپرت پرسرعتی در اختیار دارند و لازم است که ماشین پلیس از آن ها قوی تر باشد.

۵- همه چیز در دبی اتوماتیک است

 شایعات دروغین در مورد زندگی لوکس در شهر دبی
تکنولوژی در بسیاری از بخش های دبی به چشم می خورد، از اتوبوس های مجهز به سیستم تهویه هوا گرفته تا ربات‌های پلیس و وجود مترو در فرودگاه. اما سیستم های ساده فاضلاب و زه‌کشی کامل در این منطقه وجود ندارد و یک دوش گرفتن هم می تواند زندگی در این شهر را فلج کند.

۴- در دبی، شیر و چیتا حیوان خانگی بشمار می روند

 
نگهداری از حیوانات درنده در شهر دبی نقض قانون محسوب می شود. اگر فردی با یک شیر یا چیتا در خیابان ظاهر شود، مطابق بر قانون، پلیس می تواند وی را دستگیر کرده و به مدت ۶ ماه حبس یا پرداخت جریمه نقدی دو هزار و ۷۰۰ تا ۱۳۸ هزار دلاری محکوم شود. بیشتر شهروندان دبی نگهداری از گربه را به سگ ترجیح می دهند.

۳- دبی شهر آسمان‌خراش هاست

 
این شهر را باید شهر متناقض ها دانست؛ در کنار برج های ۱۶۳ طبقه ای، خانه های ویلایی، آپارتمان های چند طبقه و حتی خانه های کلنگی هم به چشم می خورد. با اینکه بیشتر ساختمان های شهر را برج ها تشکیل داده اند، اما مردم محلی ترجیح می دهند در خانه های ویلایی و به دور از همسایه ها زندگی کنند.

۲- بیشتر شهروندان دبی را عرب ها و محلی ها تشکیل داده اند

 
باید بدانید که ۲۵ درصد جمعیت دبی را هندی ها تشکیل داده اند. فقط ۹ درصد از شهروندان دبی به محلی ها اختصاص دارد. بقیه مردم این شهر را مهاجران بنگلادشی و پاکستانی تشکیل داده اند. بیشتر آنها هم در کارخانه ها یا به عنوان کارگر ساختمانی مشغول به کار هستند. ۹۱ درصد از جمعیت دبی را مردم دیگر کشورهای جهان تشکیل داده اند.

۱- دبی به خاطر داشتن ذخایر نفتی، بسیار غنی و ثروتمند است

 شایعات دروغین در مورد زندگی لوکس در شهر دبی

برخلاف تصور عموم، منبع اصلی درآمد دبی از نفت نیست، بلکه از صید مروارید توانسته اند ثروت هنگفتی برای خود رقم بزنند. اهالی دبی از دیرباز از خلیج فارس مروارید صید کرده و با فروش آن ها تجارت می کردند.


منبع: برترینها

عیار اندیشه با طرح پرسش

رضا صادقیان
قسمت دوم برنامه «سختانه» با حضور شهریار زرشناس نویسنده و پژوهشگری که در اکثر برنامه‌های تلویزیونی نقش منتقد را دارد و به دلیل زاویه نگاهش درباره دنیای مدرن و مدرنیته، به آسانی سخن از نقد وضعیت موجود، سیستم اقتصادی، برنامه‌های نادرست و اشتباه کارگزاران سیاسی می‌گوید، اخیرا پخش شد.

زرشناس و مهدی نصیری را می‌توان روزنامه‌نگارانی دانست که خیلی سریع و از راه نشر یادداشت در روزنامه کیهان به نقد وضعیت موجود بعد از شکل‌گیری و انسجام ساختارهای قدرت در نظام جدید اقدام کردند، نویسندگانی که با پایان دوره جنگ تحمیلی تغییر فکر مدیران اجرایی را شاهد بودند و راهی نداشتند مگر پرداختن به نقد بنیان‌های آن افکار. استفاده مکرر از مفاهیمی همچون؛ استعمارگر، غرب استعمارگر، عالم غرب مدرن، نظام جهانی سلطه، غرب خود ویران‌گر و مدیران نئولیبرال و مفهوم‌های دیگر، نشان می‌دهد او و کسانی که مانند وی فکر می‌کنند، گرفتاری اصلی‌شان نه کارگزاران دولت‌های وقت که دل سپردن مدیران اجرایی و سیاست‌گذاران به جریان‌های فکری در غرب است، مدیران که مجری برنامه‌های صادر شده از سوی غرب هستند و طرح و برنامه‌ و آلترناتیوی به جای آن ندارند.

با این حال، وجه اشتراک هر دو نویسنده، زرشناس و نصیری، استفاده از مبانی ضد تفکر دنیای مدرن است، از همین‌رو بسیاری از کسانی که به عنوان مناظره کننده مقابل چنین تفکراتی قرار می‌گیرند از اشتراک اندیشه این افراد با تفکر طالبان، داعش و بنیادگرایان دینی پرسش می‌کنند. نصیری تا آنجا از سنت و هر آنچه از دل سنت برون آمده طرفداری می‌کند که در مناظره‌ای با حسین کچوییان سخنانی بر زبان می‌راند که عضو شورای انقلاب فرهنگی را نیز متعجب می‌کند، او هر آنچه نشانه‌ای از غرب و تفکر غیر قدسی داشته باشد را نفی می‌کند. مقالات منشر شده در نشریه قبسات که او مدیریتش را برعهده دارد بازگو کننده همین دیدگاه است، همچنین کتاب اسلام و تجدد حکایت کننده همین دیدگاه است. نگرشی که حتی تولید برق را مفید به حال مسلمانان نمی‌داند.

اینکه افرادی مانند زرشناس بتوانند ساعت‌ها و با استفاده از نشر کتاب در صدد نقد و نفی تفکرات غربی بپردازند، ایرادی نیست، باز هم مهم نیست که زرشناس بیش از هر متفکری با اندیش‌های فردید و یا رضا داوری محشور باشد و یا دلبسته هایدگر، دیگر آنکه مهم نیست او موبایل ندارد و رانندگی بلد نیست. حوزه اندیشه و فکر همیشه با گرایش‌های فکری متفاوت و بعضا متضادی روبرو بوده و خواهد بود، گریزی از چنین بحث‌ها و مباحثی نیست، ولی مخاطب چنین نویسندگانی در نهایت می‌توانند از راه حل نهایی، قابل اجرا و برنامه‌های مدون شخص نویسنده سوال کنند، راهی که قرار است بعد از نفی و برکنار کردن «اندیشه‌های غربی» کلیات و جزییات آن نصیبمان گردد.

زرشناس چنین راهی را سراغ دارد، ولی در کلیت طرح می‌ماند. آنچنان که دیگر مدعیان و نفی کنندگان اندیشه‌های غربی بیان می‌کنند، در هنگامه نقد و نفی دستی پر دارند، ولی در زمانی که قرار است به جای تمام این حرف‌ها طرح و برنامه‌ای قابل اجرا پیشنهاد کنند، به ارایه گفتارهای کلی بسنده می‌کنند. در حوزه اندیشه می‌توان ردپای چنین نگرشی را در بسیاری از آثار نویسندگان ایرانی مشاهده کرد، کسانی که به بهانه «آنچه خود داشت» و «حکمت جاویدان» به نفی افکار جدید می‌پردازند.

گفته‌های زرشناس در برنامه سختانه تکرار همین مباحث بود. او می‌گوید: «قوه مجریه در این سال‌ها همیشه متاثر از اندیشه‌های نئولیبرالیسم بوده است» و با طرح گزاره‌ای به شدت خطرناک درباره اختلاف دیدگاه‌های که در کشور وجود دارد، می‌گوید: «جنگ میان جناح‌ها و طرفداران انقلاب و عدالت‌خواهان و نئولیبرالیسم است» به عبارتی او اختلاف نظرها درباره شیوه‌های کشورداری و روش‌های اقتصادی را به «جنگ» تعبیر می‌کند. مهمتر اینکه در ادعایی دیگر می‌گوید: «ما هیچ وقت قدرت را کامل به دست نگرفتیم» قدرتی که قرار است برنامه‌های عدالت‌خواهان، ضد نئولیبرال‌ها و غرب‌گرایان را به حاشیه براند و سرانجام برنامه‌های ناب و انقلابی را پیاده‌سازی کند. برنامه‌های که دقیقا متعلق به خودمان است و ذره‌ای از نشانه‌های غربی در آن وجود ندارد.

گمان کنیم کلیت آنچه در داخل کشور در حال اجرا شدن است، نادرست و اشتباه است. همچنین می‌پذیریم که طی سال‌های قبل و با گذشت بیش از سه دهه که از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است، ما در هر وضعیتی با اقتصادانان، مدیران اجرایی و کارگزاران باورمند به روش‌های غرب سلطه‌گر روبه‌رو بوده‌ایم، اصلی‌ترین سوالی که می‌توان از زرشناس و افرادی همانند وی پرسش کرد، طرح این سوال است: برنامه شما به صورت دقیق و قابل اجرا درباره فردای بعد از بیرون ریختن چنین مدیران وفادار به اندیشه‌های نئولیبرالیسم و اقتصاد بازار آزاد چیست؟

تکرار سخنان کلی و یا طرح مباحثی همانند «حکمت»، «تفکرات عدالت‌خواهانه»، «استثمار کارگران» و. . . را کنار بگذارید و به جای همه این حرف‌ها به صورت مشخص طرح خود را بر روی کاغذ به همگان ارایه کنید، واقعا قرار است با کدامین چراغ در دل شب راه برویم و از سیاهی که شما از دنیای فعلی‌ترسیم می‌کنید عبور کنیم؟ به نظر می‌رسد پاسخ‌های وی در برنامه سختانه نشان داد شهریار زرشناس پاسخی دقیق برای این سوالات ندارد، او و کسانی که مانند وی اندیشه می‌کنند سخن‌های بسیار در نقد غرب و روش‌های کارگزاران اجرایی جمهوری اسلامی بیان می‌کنند ولی هنگامه ارایه طرح و برنامه رسما طرحی برای ارایه و گره‌گشایی از وضعیت موجود ندارند.
منبع: بهارنیوز

کدام میوه ها بیشترین و کمترین میزان قند را دارند ؟

میزان قند میوه ها,قند میوه ها,میزان قند میوه

انبه

میوه برای شما خوب است ؛ دارای فیبر و مواد مغذی مورد نیاز بدن شماست. اما همچنین دارای شکر طبیعی است و برخی از میوه ها قند بیشتری نسبت به مابقی آنها دارند. به عنوان مثال یک انبه دارای ۴۵ گرم قند است که مقدار بالایی است. اگر سعی می کنید وزن تان را ثابت نگه دارید و یا مراقب میزان قندی که می خورید ، هستید ؛ بهترین انتخابی که می توانید داشته باشید، نیست. شاید چند تکه بخورید و بقیه انبه را برای زمانی دیگر بگذارید.

انگور

یک فنجان انگور حدود ۲۳ گرم قند دارد. این مقدار برای چیزی که به راحتی در دهان تان آب می شود، زیاد است. اگر آنها را در فریزر بگذارید ، ممکن است با سرعت آهسته تری بخورید .

گیلاس

گیلاس ها شیرین هستند و مقدار قند قابل توجهی هم دارند. یک فنجان گیلاس ۱۸ گرم قند دارد. اگر شما یک کاسه بزرگ را با گیلاس پُر کنید، میزان قندی که می خورید را گم می کنید! بهتر است از قبل، میان وعده خود را اندازه گیری کنید تا میزان قندی که مصرف می کنید را بدانید.

گلابی

میزان قند میوه ها,قند میوه ها,میزان قند میوه

یک گلابی متوسط ۱۷ گرم قند دارد. اگر قصد دارید یک گلابی را برش دهید، همه ی آن را نخورید ؛ فقط چند تکه را در سالاد و یا ماست کم چرب بگذارید و نوش جان کنید.

هندوانه

یک عدد هندوانه متوسط ۱۷ گرم قند دارد. همانطور که نام آن ( انگلیسی : Waterlemon ) نشان می دهد ، میوه پر آبی است و دارای مواد معدنی خاصی به نام الکترولیت ها است که بدن شما پس از مدتی ماندن در نور آفتاب ، به آن نیاز پیدا می کند.

موز

میزان قند میوه ها,قند میوه ها,میزان قند میوه

یک موز متوسط دارای ۱۴ گرم قند است. اگر برای تان زیاد به نظر می رسد ، نیمی از آن را در غلات صبحانه خود تکه تکه کنید و یا قطعه های کوچک آن را در ساندویچ کره بادام زمینی خود بگذارید.

قند کمتر : آووکادو

همه میوه ها با مواد شیرین پُر نشده اند. یک آووکادو کامل – بله، این یک میوه است – فقط نیم گرم قند دارد! آووکادو را در سالاد بگذارید یا بر روی نان تست پخش کنید و یا با آن یک گوآکاموله درست کنید. در حالی که آووکادو میزان قند پایینی دارد اما کالری بالایی دارد ؛ پس شاید ایده خوبی نباشد که آووکادو را به عادت روزانه خود تبدیل کنید.

قند کمتر : گواوا

میزان قند میوه ها,قند میوه ها,میزان قند میوه

هر دانه گواوا در حدود ۵ گرم قند و ۳ گرم فیبر دارد. بیشتر از میزان فیبری که از برنج قهوه ای یا یک تکه از نان غلات کامل می گیرید. شما حتی فیبر بیشتری نیز خواهید گرفت اگر گوآوا را به همراه پوستش به اسموتی های خود نیز اضافه کنید.

قند کمتر : تمشک

یک فنجان تمشک ، ۸ گرم فیبر و ۵ گرم قند را داراست. فیبر برای هضم خوب است و می تواند به شما کمک کند تا با مصرف کالری کمتر ، احساس سیری بیشتری بکنید.

قند کمتر : گرمک

میزان قند میوه ها,قند میوه ها,میزان قند میوه

گرمک یکی از میوه های پرطرفدار فصل تابستان است که اغلب با طالبی اشتباه گرفته می شود. تفاوت گرمک و طالبی این است که رنگ داخل گرمک زرد و طالبی کاملا سبز است و همچنین طالبی شیرین تر از گرمک می باشد. یک گرمک با اندازه متوسط فقط ۵ گرم قند و تنها ۲۳ کالری دارد.

قند کمتر : پاپایا

میزان قند میوه ها,قند میوه ها,میزان قند میوه

پاپایا یک گزینه خوب برای اضافه شدن به لیست خرید شماست. نیمی از یک پاپایا کوچک، ۶ گرم قند دارد. جالب است بدانید حتی یک پاپایا کوچک هم بسیار بزرگ است ؛ بنابراین نیمی از آن هم برای یک دفعه خوردن زیاد است.

قند کمتر : توت فرنگی

یک فنجان پُر توت فرنگی فقط ۷ گرم قند دارد. برای جذابیت رنگ ها و لمس تابستان، توت فرنگی ها را به سالاد اضافه کنید.

مطالعه کنید : خواص میوه و سبزیجات بنفش رنگ دارای آنتوسیانین ها


منبع: دکتر سلام

پارلمان ایتالیا منحل شد

در آستانه انتخابات سیاسی ایتالیا، سرجو ماتارلا، رئیس جمهور این کشور حکم انحلال مجلسین را امضا کرد.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛ این اقدام رئیس جمهور ایتالیا پس از ان انجام شد که پائولو جنتیلونی، نخست وزیر این کشور به کاخ ریاست جمهوری رفت و پایان کار دولت خود را رسما اعلام کرد. بر اساس قانون اساسی ایتالیا، انتخابات سراسری در ایتالیا باید در یک دوره زمانی ۴۵ تا ۷۵ روزه پس از انحلال دو مجلس نمایندگان و سنا برگزار شود.

هم اکنون احزاب اصلی ایتالیا درباره تاریخ ۴ مارس ۲۰۱۸ میلادی (۱۳ اسفند) اتفاق نظر دارند. شورای وزیران تا ساعتی دیگر رسما تاریخ انتخابات آتی این کشور را اعلام خواهد کرد.


منبع: عصرایران