تصادف ون حامل زائران ایرانی در حله عراق/ تعدادی کشته و زخمی (+اسامی مصدومان)

سرپرست سازمان اورژانس کشور از برخورد خودروی ون با تریلی در حله عراق خبر داد.

پیرحسین کولیوند در گفتگو با ایسنا، با اعلام این خبر افزود:این تصادف منجر به کشته و مصدوم شدن ۱۸ نفر شده است.

وی ادامه داد: لحظاتی پیش تعداد ۱۲ نفر از مصدومان این حادثه از مرز مهران به بیمارستان امام حسین (ع) مهران منتقل شدند.

اسامی مصدومان

سید مصطفی موسوی ۲۷ ساله

محمد حسین ابراهیمی ۲۶ ساله

سیدحسن موسوی ۵۵ساله

مهدی مظفر ۳۴ساله

ابوالفضل توکلی۴۷ساله

حسین طولابی ۴۸ساله

سیدمجتبی طباطبایی ۳۷ساله

علی ابراهیمی ۲۸ساله

محمدرضا اسماعیلی ۴۷ساله

امیراسماعیلی ۲۵ساله

علیرضا اسماعیلی ۲۵ساله

مسعود عامری ۲۴ساله


منبع: عصرایران

تیراندازی مردی به ۴ عضو خانواده همسرش

فرماندار اشنویه با اشاره به تیراندازی یک مرد(ی.ش) به خانواده همسرش در این شهر، گفت: در این تیراندازی چهار عضو این خانواده از جمله مادر زن این مرد زخمی شدند.

اسعد خضری سه شنبه شب در گفت و گو با ایرنا اظهار کرد: این حادثه ساعتی پیش به دلیل اختلاف خانوادگی در خصوص یک پرونده ملکی اتفاق افتاد.

وی با تاکید بر اینکه در خصوص این اختلاف ملکی پیش از این پرونده قضائی تشکیل شده است، افزود: حال مادر زن این مرد وخیم گزارش شده و تیر به ناحیه شکم وی اصابت کرده است.

خضری بیان کرد: اکنون مادر زن در بیمارستان اشنویه زیرعمل جراحی بوده و بقیه نیز تحت درمان هستند.


منبع: عصرایران

قاضی پور به بقایی: برای دیدن تخلفات خود به دفترم مراجعه کنید

نماینده مردم ارومیه در مجلس گفت: به دلیل موضوعات مرتبط با مسائل امنیت ملی، بنده نمی توانم تمامی اسناد مربوط به پرونده تخلفات آقای بقایی را منتشر کنم.

نادر قاضی پور در گفت وگو با خانه ملت، در خصوص پرونده بقایی معاون رئیس جمهور دولت دهم گفت: باید توجه کرد روزی که در صحن علنی مجلس اظهار کردم که یک دکل نفتی مفقود شده است خیلی ها به بنده خندیدند و عنوان کردند که مگر دکل نفتی چوب کبریت است که مفقود شود اما مقرر شده در سوم آذرماه سال جاری به پرونده دکل نفتی در شعبه ۱۰۶۶ دادگستری رسیدگی شود.

نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی افزود: در سال ۹۱ نیز در صحن علنی مجلس در ارتباط با سفر رئیس جمهور و هیات همراه به نیویورک تذکری مطرح کردم و شکایتی در قوه قضائیه به ثبت رسید و در این شکایت تاکید شد اعضای خانواده مسئولان ریاست جمهوری برخلاف قانون نیز در سفر حضور داشتند.

بررسی شکایت مربوط به سفر خانواده های اعضای هیات دولت دهم به نیویورک در کمیسیون اصل ۹۰ مجلس

قاضی پور در ادامه گفت وگوی خود با خبرنگار خبرگزاری خانه ملت گفت: شکایت مربوط به سفر خانواده های اعضای هیات دولت دهم به نیویورک در کمیسیون اصل ۹۰ مجلس و قوه قضائیه در حال بررسی است.

وی گفت: اگر مصلحت نظام مطرح نبود اسناد پرونده تخلفات آقای بقایی را پیش تر افشا می کردم و به دلیل اینکه خود را سرباز نظام می دانم برای حفظ آرامش در این خصوص خویشتن داری کردم و اگر آقای بقایی احساس می کند به او تهمت زده ام ایشان می تواند علیه من در دادگاه شکایت کند تا در آنجا پاسخگوی شکایت او باشم.

بقایی برای دیدن مدارک به مجلس مراجعه کند

وی ادامه داد: به دلیل موضوعات مرتبط با مسائل امنیت ملی، بنده نمی توانم تمامی اسناد مربوط به پرونده تخلفات آقای بقایی را منتشر کنم و اگر آقای بقایی علاقه دارند که اسناد مربوط به تخلفات خود را مشاهده کند بهتر است ایشان به دفتر بنده در مجلس مراجعه کند.

قاضی پور تصریح کرد: وکیل آقای بقایی نیز اعلام کرده است که حرف های قاضی پور را جدی نگیرید، باید به ایشان اشاره کنم شما یک حقوقدان هستید و بنده نیز حدود ۱۰ سال در مجلس سابقه نمایندگی مردم را برعهده دارم بنابراین اظهاراتم بر پایه مدارک است و شما نیز مستندات پرونده را دادگاه مشاهده کرده اید.

پروند بقایی ۵ شاکی دارد

وی ادامه داد: شاکی پرونده آقای بقایی دیوان محاسبات کشور، سازمان بازرسی کل کشور، وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران و نهاد ریاست جمهور است و پرونده مذکور دارای ۵ شاکی است.

قاضی پور گفت: آقای بقایی به جای اینکه به بنده بگوید اسناد تخلفات را منتشر کن، بهتر است به دادگاه مراجعه کند تا اسناد پرونده را آنجا مشاهده کند.

بقایی اظهارات بنده را قبول ندارند به دادگاه شکایت کند

این عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس ادامه داد: براساس قانون اساسی بنده حق اظهارنظر درباره موضوعات را دارم و اگر آقای بقایی اظهارات بنده را قبول ندارند به دادگاه شکایت کنند تا در دادگاه محاکمه شوم.

قاضی پور افزود: تصویر بخش کوچکی از اسناد مربوط به تخلف آقای بقایی را منتشر می کنم اما اگر مراجع ذی صلاح به بنده مجوز دهد تمامی اسناد مربوط به پرونده تخلفات آقای بقایی را منتشر خواهم کرد.

قاضی پور به بقایی: برای دیدن تخلفات خود به دفترم مراجه کنید

قاضی پور به بقایی: برای دیدن تخلفات خود به دفترم مراجه کنید


منبع: عصرایران

وزیر نیرو: انتقال آب، راهگشای ما نخواهد بود/ هیچ کار غیرقانونی را انجام نمی دهیم

وزیر نیرو در مورد مطالبات و بدهی های این وزارتخانه گفت: ما ظرفیت های مناسبی در زمینه تامین منابع مالی داریم که نیازمند تدوین راهکارهای عملیاتی برای استفاده از این ظرفیت هاست و حمایت دولت و نمایندگان برای این بخش کار بسیار تعیین کننده است.

به گزارش ایسنا، رضا اردکانیان امروز در حاشیه مراسم معارفه‌اش در وزارت نیرو با بیان اینکه صرفا اتکا به بحث انتقال آب، راهگشای ما نخواهد بود اظهار کرد: در برنامه تقدیمی به نمایندگان مجلس، یک سرفصل به موضوع بازنگری و بررسی طرح‌ها اختصاص داده شد. طبیعت مسایل آب با توجه به عدم قطعیتی که در ذات آن وجود دارد، مستلزم این است که هر از چندی به اتکای آمار و اطلاعات جدید، تصمیمات گذشته خود را مورد بازنگری قرار دهیم.

وی افزود: زنجیره اتفاق ها در استفاده بهینه از آب از جمله کاهش تلفات و استفاده از پساب به شکل سالم، ابزارهایی است که به ما کمک می دهد از منابع موجود به صورت بهینه استفاده کنیم. با در نظر گرفتن همه این راهکارها، اگر با اجماع به این نقطه رسیدیم که برای مصارف شرب نیازمند انتقال آب هستیم، این روش نیز در دستور کار قرار خواهد گرفت.

وزیر نیرو ادامه داد: اولویت دولت نه تنها در وزارت نیرو بلکه در سایر بخش‌ها این است که از همه توانمندی های داخلی استفاده شود. از طرفی محدودیت منابع مالی در عرصه هایی از جمله صنعت برق موضوع تعیین کننده ای است؛ بنابراین ضمن تاکید بر استفاده از توان داخل، سعی خواهیم کرد از فرصت هایی که برای جلب سرمایه خارجی فراهم می‌شود بهره‌مند شویم.

وی در مورد تخصیص بودجه به طرح تعادل بخشی آب های زیرزمینی نیز گفت: در این رابطه نمایندگان مجلس کمک کار وزارت نیرو خواهند بود.

اردکانیان گفت: ماموریت اصلی ما در ضمن پرداختن به طرح های توسعه، بحث مدیریت تقاضا و اصلاح الگوی مصرف خواهد بود. حتی اگر همه آب‌های کشورهای همسایه را به ایران منتقل کنیم اما وضع مصرفمان همین باشد، یا اینکه در تولید برق سرمایه گذاری کنیم اما تغییری در مصرفمان ایجاد نکنیم، دیر یا زود باز در همین نقطه به شکل پیچیده‌تر قرار خواهیم گرفت.

وی در مورد اینکه آیا تجدیدنظری در زمینه قراردادهای بین المللی امضا شده، مثل قرارداد احداث نیروگاه با یونیت ترکیه خواهید داشت یا نه؟ گفت: هیچ کار غیرقانونی را نه من و نه هیچ مسوول دیگری انجام نمی‌دهد. سعی می کنیم در چارچوب قانون و مقررات بهترین راهکار را پیدا کنیم که البته نیازمند فرصت است.

وزیر نیرو در پاسخ به این سوال که برنامه شما برای حل مشکلمان با ترکیه و افغانستان در مورد آب های مرزی چیست؟ نیز گفت: ما در صحنه جغرافیا از حیث تنوع موضوع آبهای مرزی و مشترک، یک کشور کم نظیر هستیم که هم امکان صادرات آب داریم و هم واردات آن. برای وزارت نیرو این یک فرصت است که روابطمان را با همسایگان تحکیم کنیم و در این مسیر از همراهی دستگاه دیپلماسی کشور و سایر دستگاه ها استفاده خواهیم کرد.


منبع: عصرایران

زیدان: رئال از نظر ذهنی مشکل ندارد

ورزش سه: زین الدین زیدان، سرمربی رئال مادرید، در آستانه دیدار حساس تیمش مقابل تاتنهام در لیگ قهرمانان، تاکید کرد از چالش هایی که با رئال در پیش دارد، استقبال می کند.

 رئالی ها که این هفته شکست غیرمنتظره ای را مقابل خیرونا متحمل شدند، در صورت پیروزی مقابل تاتنهام در ومبلی، به مرحله بعد لیگ قهرمانان صعود خواهند کرد. زیدان تاکید کرد که شکست اخیر، روی عملکرد تیمش تاثیر منفی نخواهد گذاشت.

او به خبرنگاران گفت:” ما در فرم خوبی هستیم. شاید آنهایی که درون تیم نیستند، بعد از این باخت فکر کنند تیم از نظر ذهنی ضعیف است اما اصلا اینطور نیست. ما شرایط خوبی داریم و به بازی پیش رو فکر می کنیم.

ما در چند روز گذشته خیلی خوب تمرین کردیم تا در یک ورزشگاه فوق العاده، فوتبال بازی کنیم. فکر نمی کنم شکست مقابل خیرونا، بدترین بازی فصل ما بود. فوتبال همین است. همانطور که همه می دانیم، شکست ناامید کننده است اما ما نمی توانیم به آن فکر کنیم. این اتفاق افتاده و ما باید کاری را که می دانیم، انجام بدهیم؛ به پیش برویم و فوتبال بازی کنیم. چیزی درون ذهن ما تغییر نکرده یا در نگرش ما؛ بنابراین ما تمام تلاش مان را می کنیم تا به پیروزی برسیم.

من هنوز همان شور همیشگی را دارم. مهمترین چیز این است که سخت کار کنیم. بعد از شکست، هرگز دوست ندارید بار دیگر ببازید اما من این چالش را دوست دارم. ما فردا یک دیدار خوب داریم و باید تلاش کنیم تا به مسیر پیروزی برگردیم.

چیزی که ما می خواهیم این است که برگردیم و بار دیگر پیروز شویم. زندگی همین است. باید به روش های تان اعتماد داشته باشید و قوی تر برگردید.”


منبع: برترینها

زیستن زندگی به روایت «ایشی گورو»

«کازئویوشی ایشی گورو» دوهفته پیش، نوبل ادبیات را ازآن خودکرد.درست درهمان روزی که این موضوع اعلام شد،جدیدترین اثراو که مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه وی است، با ترجمه علیرضاکیوانی نژاد از سوی نشر چشمه به بازار آمده بود.البته پیش از این نیز وی به‌عنوان یک نویسنده صاحب سبک، جای خود را در میان دوستداران ادبیات داستانی بازکرده بود.اما به گفته مترجم شبانه‌ها ،اقبال از«ایشی گورو» در ایران را باید مدیون نجف دریابندری دانست.

زیستن زندگی به روایت «ایشی گورو»
 
اینکه دریابندری چه کرده است واین نویسنده ژاپنی الاصل کیست وچگونه فکر می‌کند وچرا آثار او در جهان مخاطبان بسیاری دارد را با «علیرضا کیوانی نژاد»در میان گذاشتیم؛ضمن اینکه مساله وضعیت امروز داستان‌نویسی در ایران واین پرسش که چرا ما در این سطح، نویسنده ای نداریم نیز بررسی شده است.علیرضا کیوانی نژاد، علاوه برمترجم، ویراستار و روزنامه نگارنیز هست و در نظر وی، برترین نویسنده ژاپنی همچنان «کوبوآبه»است.

برای شروع می خواهم از جایگاه نویسندگان ژاپنی در ایران بگویید واینکه مهم‌ترین نویسنده ژاپنی که تاکنون در ایران معرفی شده، چه کسی است؟

نمی‌دانم کدام نویسنده ازسایرین تاثیرگذارتر بوده ولی تا آنجا که من خوانده‌ام وبرمبنای قضاوت مبتنی بر آثارشان، به نظرم «کوبوآبه» انگار که از یک سیاره دیگر است.ضمن آنکه من فرصت داشتم ودارم که به‌عنوان ویراستار برای ناشران مختلف کار ‌کنم وبه همین دلیل، گاه کتاب‌هایی از نویسندگان ژاپنی به دستم می‌رسد،ازادبیات ژاپن که مترجمان‌ جوان‌تر، آن‌هاراازمجلات مختلف انتخاب کرده یاترجمه انگلیسی یادوم دیگری از آن داستان‌ها را یافته بوده‌اند.

وقتی من آن‌ها رامی‌خوانم،می‌بینم که هیچ حرفی برای گفتن ندارندیااگرنیز حرفی برای گفتن داشته باشند،همسطح همین داستان‌های کوتاهی است که گاه در جامعه امروز ادبیات ما منتشر می‌شود و خیلی نکته دندان‌گیری در آن‌ها نیست،فقط چون مرغ همسایه غاز است،آن کتاب فروخته می‌شود.درحالی‌که همین داستان‌های فارسی ما وقتی به انگلیسی و ژاپنی ترجمه می‌شوند، شما می‌توانید روی‌ جلد آن بنویسید به‌فرض برنده جایزه پرتقال آبی در تهران وبعد آن‌ها می‌خوانند که پرتقال آبی برده و نمی‌دانند که پرتقال آبی چیست.

آن‌ها نیز همین قصه را دارند واز این تعارف‌ها و نوشابه‌بازکردن‌هاهمه‌جا هست ولی«کوبوآبه» با همان کتاب«زن در دیگ روان» به نظرم آن‌قدر فاصله‌اش با دیگر نویسندگان ژاپنی زیاد است که ما باید آن را لایق بهترین ارزش‌ها وستایش‌ها بدانیم.بعد از«کوبو آبه» دیگرمن به‌شخصه با نویسنده جدی ژاپنی مواجه نشدم که کتابی ازاودربیاید و چیزی بخوانم که من را حیرت‌زده کرده وازمنِ خواننده یک قدم جلوتر باشد و به من جهان ناشناخته‌ای را نشان دهد.

آن نویسنده کسی نبود جز« ایشی‌گورو» و وقتی که «بازمانده روز» به دستم رسیدو آن کتاب را خواندم، بیش از هر چیز، ترجمه درخشان نجف دریابندری توجهم را جلب کرد و اینکه ایشان زبان دیگری را برای ترجمه آن کتاب انتخاب کرده بود و ریشه آن انتخاب اصلح، چیزی جز نبوغ ترجمه نبود؛ به همین دلیل در یادداشتی که برای روزنامه‌ای نوشتم، به آن مترجم گرانقدر ادای احترام کردم و گفتم بی‌شک غزل‌واره مترجمان ما نجف دریابندری است.

یعنی اگر ترجمه دیگری از آن کتاب ایشی‌گورو با توجه به جغرافیای ادبیات ایران صورت می‌گرفت، موفق نمی‌شد؟

به نظر من جواب نمی‌داد. اینکه دریابندری در آنجا یک دودوتا،چهارتامی‌کند اکنون از نظر ما خیلی ساده است ولی آن موقع مهم بود که به ذهن او خطور کند؛ اینکه ما بدانیم باتلریک سرپیشخدمت است و وقتی می‌خواهد با اربابش صحبت کند،بگوید: «آقاغذا آماده است،بلندشووبیاغذابخور»،این‌گونه صحبت نمی‌کند؛ در را باز می‌کند ومی‌گوید:«تشریف بیاوریدسرمیزشام». این همان نبوغی است که کار«ایشی‌گورو» را در ایران به حداعلا می‌رساندو به‌نظرمن، دریابندری بسیار به جغرافیای ذهنی ایشی‌گورو، مسلط وپیرامونش مطالعه و ترجمه کرده بود.برای اینکه ایشی‌گورو ،عادت عجیب‌وغریبی داردوبسیار پیچیده فکرمی‌کند.

منظورت ازاین پیچیدگی چیست؟

یعنی درمورد هرموضوع ساده‌ای، بسیارپیچیده فکرمی‌کند.وقتی می‌خواهد به شما بگوید که جلوی روی شما‌ فنجانی و درآن چای است،این را به سادگی به شما نمی‌گویدومی‌آید ازپیشینه‌ای صحبت می‌کند که شما فکرش را نیز نمی‌کنید که موضوع این باشد(من خیلی خام دارم می‌گویم). برای مثال به شما می‌گوید جاهایی هست و درمزارعی یک‌عده آدم خیلی کار می‌کنند ودست‌شان فلان می‌شود و امکان دارد که اینان ساعت‌ها دولا شوند که برگ چای را بکنند، بعد فلان کنند، سپس این برگ خشک شودوبرود در جایی و الی آخر.

 زیستن زندگی به روایت «ایشی گورو»

حالا ما فامیلی داشتیم که در همان کارخانه به‌فرض دستش رفت زیردستگاه وقطع شدوقصه‌ای را برای شما می‌گوید و آن‌قدر داخلش خرده‌روایت وجود دارد که شما لذت می‌بریدودر پایان می‌گوید خب، حالا همه این‌ها را گفتم، یک‌کاسه‌اش این بود که نوشیدن یک فنجان چای برای شما چنین دردسرهایی را دارد و شما خیلی راحت نشسته‌اید اینجا و چای می‌نوشید. این پیچیده‌فکرکردن می‌تواند برای هر کدام از ما پیش بیاید. از نظر من اینجا اتفاق خاصی نمی‌افتد.

اتفاق خاصی که دنیا را تقسیم می‌کند به آدم‌هایی مثل ایشی‌گورو و ما، که آن‌ها می‌شوند اقلیت و ما می‌شویم اکثریت، این است که آن‌ها می‌توانند پیچیده‌فکرکردن‌شان را به ساده‌نویسی تبدیل کنند.اول اینکه ایشی‌گورو، چون تحصیلکرده است ازچنین قابلیتی برخوردار بوده یعنی استعدادش را در مسیردرستی قرار داده‌اند.

مورد دوم اینکه بیش از آن چیزی که بنویسد،می‌خواند.من این را حدودی می‌توانم بگویم که مصاحبه،متن، مقاله یا یادداشتی از ایشی‌گورو وجود ندارد که از دست من دررفته باشد.نویسنده پرکاری نیست که بخواهد سالی ۲۰مصاحبه داشته باشد یا درهرمجله‌ای، داستان نوشته ودرباره هرموضوعی اظهارنظر کند.من همان مطالب موجود در اینترنت و چند مجله دیگر را جمع کردم و خواندم ودر مصاحبه‌هایش اشاره می‌کند ومی‌گوید که اگر فاصله بین این رمان تا رمان بعدی من، چهاریا پنج‌سال طول کشیده،دلیلش این بوده که من فقط کتاب خوانده‌ام،یعنی فقط چهارسال خوانده‌ام.چهارسال خواندم،یادداشت کردم و آن‌قدر با آن ور رفتم تا آمدم و فلان کتاب را نوشتم.

اگر اشتباه نکنم، فاصله بین رمان آخرش تا کتاب «شبانه‌ها»که اولین و تنها مجموعه‌داستان ایشی‌گورو بوده، چهاریاپنج سال است و او در این مدت دوباره مشغول تحقیق روی دنیای موسیقی بود. باوجود اینکه پیانیست بسیار چیره‌دستی است و دوست داشت که موزیسین بشود و نشد اما سال‌ها روی موسیقی تحقیق کرد.

به‌عنوان مثال در داستان اول می‌نویسد پسری در گروه نوازندگان میدان‌گاهی در ونیز مشغول نواختن است و نوازنده‌های دوره‌گرد دیگری نیز هستند و یکدفعه آن وسط چشمش به یک آدم خیلی معروف می‌افتد و نگاه می‌کند و می‌بیند تونی گاردنر است؛ همان نوازنده و خواننده معروف و همین که آهنگش تمام می‌شود، خودش را به تونی گاردنر می‌رساند که بنشیند و با او صحبت کند و می‌گوید آقا من خیلی خوشحالم که شما را دیدم و باقی ماجرا. داستان از اینجا شروع می‌شود و شما در طول داستان که فکر می‌کنم نزدیک ۲۸-۲۷ صفحه باشد، به‌هیچ وجه امکان ندارد حدس بزنید که پایان داستان چیست؛ به دلیل اینکه ایشی‌گورو فوق‌لیسانسش را در رشته ادبیات خلاق یا نوشتن خلاق سپری کرده و می‌داند که خلاقیت را باید کجا خرج کند و این خیلی مهم است.

هدفش از پیچیده فکرکردن چیست وچه می‌خواهد بگوید؟ چون ما در زمانی قرار داریم که زمان، عنصر مهمی به حساب می‌آید وبسیاری آدم‌ها به‌دنبال کوتاه‌‌کردن زمان ‌رسیدن به مقصود هستند که سریع حرف‌شان را بزنند.حالا باهمان مثال چای که زدید،چه چیزی را می‌خواهد به مخاطبش بگویدو به‌دنبال چیست؟

من گفتم این ایرادی ندارد که شما پیچیده فکر کنید.درنهایت ایشی‌گورو آن چیزی راکه در ذهنش می‌گذرد، به ساده‌ترین و کوتاه‌ترین شکل ممکن به شما می‌گوید؛ یعنی این ایرادی ندارد که شما پیچیده فکر کنید.

هدفش چیست؟ ازمیان این همه خرده‌روایت‌ها که در لابه‌لای گفت‌وگوها یا حرف‌هایش است، چه چیزی را از طریق شخصیت‌های داستانی‌اش یا خودش به‌عنوان راوی،می‌خواهد منتقل کند؟

هرنویسنده‌ای،هرشاعری وهرمولفی،درواقع دنیای ذهنی خودش را دارد. یعنی جهانی را در ذهنش می‌سازد و آن جهان به نظر من و شما گاهی زیباست و گاهی نه. یک شاعر می‌تواند برای ما تمام آن ذهنیت‌مان از شعر باشد و یک شاعر دیگر نه. آنکه غزل امروز ما را زنده نگه داشته، از نظر من حسین منزوی است. اگر حسین منزوی نبود، چیزی به اسم غزل در جامعه امروز ما وجود نداشت و باید درش را گِل می‌گرفتیم و می‌رفتیم.

اگر غزل امروز ما زنده است، یعنی زبان ناب «سایه».ما باید احترام بگذاریم به غزلی که «سایه» می‌گوید، غزلی که منزوی می‌گوید وما عاشقیم به‌خاطر منزوی،به خاطر سایه. باقی شاعران ما با احترامی که برای همه‌شان قایل هستم، با فاصله نجومی از این دو شاعر قرار دارند، همان‌گونه که دیگر کسی برای شما نیما، شاملو یا فروغ نمی‌شود.

وقتی منزوی در نهایت شاعرانگی و زیبایی و موجزبودن، بگوید«حاصل‌جمع آب و تن تو/ ضرب در وقت تن‌شستن تو/ هر سه منهای پیراهن تو/ برکه را کرده حالی به حالی» یعنی تا آخر عمرت باید بنشینی و فکر کنی که چگونه چنین چیزی به ذهنش رسیدوچنین داستان کوتاهی را این‌قدرزیباوعمیق روایت کرد و مطمئن باشید که پیچیده فکر کرده که این‌قدرساده گفته است. به‌نظرم آدم نمی‌تواند خیلی ساده، فکر و بیان کند.

در واقع ذهنیت من این است؛ هرچقدر ساده فکر کنید،درپایان چیزی ازآن درنمی‌آید که بنویسید اماآن آدم‌هایی که ذهن بسیط و درعین حال پیچیده‌ای دارند،می‌توانند آن را به ساده‌ترین شکل ممکن بگویند.درعین حال آدم‌هایی نیز هستند که مساله‌ای را بسیار پیچیده می‌گویند که من آن را نمی‌پسندم،یعنی فکر می‌کنم مهم‌ترین وظیفه هنر، آن چتر بزرگ و همه نحله‌های هنر، در پایان لذت‌بردن است و من از روایت سرراست و ساده بیشتر لذت می‌برم.

من به‌شخصه از چیزی لذت می‌برم که برایم قصه‌ای سرراست بگوید. امکان دارد شما داستانی پیش‌روی من بگذاری که آن‌قدر تکنیکی باشد که وقتی بخوانمش، هیچی سر از آن در نیاورم ولی شما به من بگویی آقا این تکنیکش اینجوری بود و اینجا را داشت اینجوری می‌گفت و فلان؛ من لذت نبردم، شاید نیز سوادش را ندارم ولی من دوست دارم یک داستان خیلی ساده برایم گفته شود؛ یکی بود، یکی نبود.حالا اینجا هر چقدر می‌خواهی تکنیک خرج کن و این است که برای من جذاب می‌شود.

همین «خیالِ خام پلنگ من به روی ماه جهیدن بود»، بس است،گفت وتمام شدیا«ماه را زبلندایش به خاک‌کشیدن بود»؛حالا من دوساعت بخواهم برای شما توضیح دهم که آقا افسانه‌ای است که می‌گوید پلنگ هرکجا ماه را در آب ببیند،می‌خواهد شیرجه بزند و آن را بگیرد، بیاورد و…فایده‌ای ندارد،دریک بیت گفت و تمام.

یعنی ایشی‌گورو این‌ها را دارد؟

به نظر من چنین خصلتی را دارد. «ایشی‌گورو»می‌تواند در داستان‌هایش طنز داشته باشد که دارد و شما را بخنداند اما سخیف نشودو لودگی نکند. ایشی‌گورو می‌تواند جدی با شما صحبت کرده و تاریخ و مقاطع مهم تاریخ را در داستان به شما نشان ‌دهد، بدون اینکه سرگرانی کند، فخر بفروشد و بگوید نگاه کن، این را من دارم می‌گویم، می‌دانستی؟ نمی‌گفتم هم نمی‌دانستی. نه، اینجوری نیست. انگار صدایی که از تو داستان ایشی‌گورو بیرون می‌آید، یک صدای خیلی ملموس و دوست‌داشتنی خودمانی است.

جهان فکری‌اش، به‌غیر از آن خصیصه پیچیدگی، چه چیزی می‌خواهد به مخاطبش بگوید؟ به‌دنبال چیست؟

به‌نظرم ایشی‌گورو به زمانی که در آن زندگی می‌کند، خیلی نزدیک است.پیداکردن مابه‌ازای آدم‌هایی که در داستان‌های ایشی‌گورو هستند، خیلی ساده است؛ به‌همین دلیل، خیلی‌ها با داستان‌هایش ارتباط برقرار می‌کنند. داستان‌های آدم‌هایی مثل ایشی‌گورو، داستان‌های جزیره‌ای نیست.

یعنی مختص به یک جغرافیا یا یک فرهنگ نیست؟

نیست و این همان دلیلی است که خیلی‌ها به آکادمی نوبل خرده می‌گرفتند که شما به داکتروف که فوت کرد نوبل ندادید، فیلیپ راث نیز که گفت من نمی‌نویسم و بازنشسته شد، به آپدایک هم نوبل ندادید؛ یعنی این غول‌های ادبیات آمریکا نوبل نگرفتند، چرا؟ پاسخ‌هایی که بعضی منتقدان به این موضوع می‌دادند، می‌گفتند شاید به این دلیل است که داستان‌‌هایی که آن‌ها می‌نویسند، فقط بر جغرافیای آمریکا منطبق شده، انگار که آن‌ها تنها خودشان را می‌بینند. حالا شاید این حرف درست نباشد ولی داستان‌های ایشی‌گورو و آن جهان‌بینی‌اش و واژه‌هایی که دارد، در اتمسفر ذهنش جابه‌جا می‌شود، خیلی ملموس است و ارتباط نزدیکی با آن اتفاق‌هایی که در خیابان رخ می‌دهد، دارد. او چیزی به من می‌گوید که دیگران نمی‌دانند.

 زیستن زندگی به روایت «ایشی گورو»
یعنی در واقع ایشی‌گورو به جهان فکری شما به‌عنوان یک مترجم یا مخاطب نزدیک است؟

بله.

همان‌گونه که اشاره کردید، ایشی‌گورو در انگلستان بزرگ شده است. مردم ژاپن خیلی روی فرهنگ‌شان حساس هستند. تلاقی این دو فرهنگ، یعنی غرب و فرهنگ شرق (ژاپن)، چقدر در شکل‌گیری شخصیت پیچیده و البته ساده‌نویسی‌اش، تاثیر داشته است؟

من به‌عنوان مترجم یا خواننده آثارش، فقط می‌توانم درباره نوع نوشتن او اظهارنظر کنم و نمی‌دانم شخصیت او چگونه است ولی به‌نظرم این اتفاق در مورد این آدم رخ داده و این‌گونه نبوده که به آن فرهنگ رجوع نکرده، نخوانده و ندیده باشد. سند این ماجرا، کتاب «وقتی یتیم بودیم» با ترجمه بی‌مثال خانم دقیقی است. آنجا به نظرم می‌آید که ایشی‌گورو نشان می‌دهد که چقدر آن فرهنگ را می‌شناسد، باوجود اینکه آن داستان در شانگهای دارد اتفاق می‌افتد، آنجا داستانی می‌گوید که در آن سیطره ژاپن بر چین مشهود است و شما می‌بینید که آن داستان و تاریخ را می‌شناسد و بی‌گدار به آب نمی‌زند.

من با حرف شما موافقم که این اتفاق در موردش افتاده و این آدم، آن فرهنگ را نیز دنبال کرده است. شاید به ژاپنی ننویسد ولی آن فرهنگ را می‌شناسد و با آن ارتباط دارد و فکر می‌کنم که خیلی دوستش دارد، چون اگر به نوع لباس‌پوشیدن این آدم در عکس‌هاو ویدیوهایی که از او در اینترنت وجوددارد،دقت کنید،درمی‌یابید که بسیار ساده‌پوش است و این وجه شخصیتش شاید به شرق نزدیک‌تر باشد؛ البته شاید.

در واقع آن ساده‌نویسی را زندگی می‌کند.

بله.

اکنون به چه دلیل ایشی‌گورو انتخاب شده و چرا زمانی که کاری مثل «بازمانده روز» که می‌گویند شاهکار است، منتشر شد، نوبل را دریافت نکرد؟

نوبل به‌طورمعمول به دلیل کلیت کارهای یک نویسنده به او تعلق می‌گیرد. آکادمی نوبل، تعدادی مولفه دارد؛ اینکه شما در سالیان دراز به‌عنوان مثال چه تعداد کار دارید، نه اینکه ۱۰۰ تا کتاب دارید، پس شما مستحق دریافت جایزه نوبل هستیدیا اینکه کارهای شما به چند زبان ترجمه شده باشد، چه تاثیری بر ادبیات جهان و ادبیات کشور خودت دارد و غیره. و ما در آن زمان که داشتیم درباره «بازمانده‌روز» صحبت می‌کردیم، هنوز «وقتی یتیم بودیم»، «شبانه‌ها» و بقیه کارهایش مثل «غول مدفون» و… منتشر نشده بودند و آکادمی نوبل شاید آن موقع نیز فهرستی داشته که در آن ایشی‌گورو بوده‌است.

شنیده‌ام درباره بهومیل هرابال می‌گویند تاریخ ادبیات چک را به قبل و بعد از او تقسیم می‌کنند.درخصوص ایشی‌گورویا کوبو آبه، چنین چیزی به نظرتان است؟

به نظرمن این‌گونه نیست؛ یعنی اینکه ما بگوییم قبل و بعد از«ایشی‌گورو». من فکر نمی‌کنم که مردم ژاپن نیز نسبت به او چنین حسی را داشته باشند. مانند شاعری می‌ماند که جلای وطن کرده‌باشد، ۳۰ یا ۴۰سال در یک کشور دیگر زندگی کند و به زبان دیگری شعر گفته باشدولی حالا می‌آید جایزه‌ای را می‌گیرد و می‌گوید من در این کشور نیز بودم.

اما چندان با ادبیات ژاپن ارتباطی ندارد و فقط یک نویسنده با اصلیت ژاپنی است.

بله ولی هیچ وقت کتمان نکرده و همیشه در مورد ژاپن خوب صحبت می‌کند و به آن‌ها احترام می‌گذارد و فکر می‌کنم اینکه الان مردم ژاپن خوشحال هستند،به دلیل همین ارتباط است؛ یعنی چون ایشی‌گورو همیشه از مردم ژاپن و فرهنگ‌شان به نیکی و ادب یاد می‌کند، آن‌ها نیز با او این‌گونه ارتباط برقرار کرده‌اند.

یکی از دلایل جذاب بودن کار ایشی‌گورو، تولید اندیشه و فکر جدیدی است یا فقط به سلیقه خودتان برمی‌گردد؟

من فکر می‌کنم جزو آدم‌هایی است که به شما یاد می‌دهد خواندن هر داستان ، مثل تماشای فیلم است؛ یعنی شما یک فیلم را نگاه نمی‌کنی، تماشا می‌کنی. تماشاکردن، یعنی نگاه‌کردن توام با فکر. وقتی ایشی‌گورو داستانی را پیش روی شما قرارمی‌دهد، به شما تاکید می‌کند که این داستان را آهسته و پیوسته بخوان و در موردش فکر کن و اینکه چه اتفاقی می‌افتد؛ اگر این‌جایی را که من دارم می‌گویم، این‌گونه نبود، اگر این آدم وارد نمی‌شد، اگر این آدم این حرف را نمی‌زد و اگر این اتفاق نمی‌افتاد و همه این‌ها و در ذهن شما یک علامت سوال بزرگ می‌گذارد.

به‌عنوان مثال در همین کتاب «شبانه‌ها» در داستان دوم به‌نظر می‌آید درس بزرگی به هر کسی می‌دهد، اینکه در زندگی ما آدم‌های امروزی، دو دسته آدم پیدا می‌شوند؛ عده‌ای که با تو دوست هستندیا عده‌ای که دوستانه رفتار می‌کنند. بین این دو تا باید مرزی بگذاریم. نکته دیگری که به ما یاد می‌دهد، اینکه ذائقه ما را نسبت به خواندن داستان اصلاح می‌کند و به ما یاد می‌دهد که آدم‌های کمی هستند که هم رمان‌نویس‌های معتبری هستند و هم داستان‌های‌کوتاه‌‌ معتبر می‌نویسند. به همین دلیل شما چخوف را به‌عنوان آقای داستان کوتاه و آقای طنز می‌‌شناسید.

بورخس را آقای داستان کوتاه دانسته، داستایوفسکی را بزرگِ رمان و تولستوی را زعیم رمان و یوسا را آقای رمان می‌دانید. من از یوسا تعدادی داستان کوتاه خواندم و خودم حتی یکی‌ازآن‌ها را ترجمه کردم و به‌نظرم رسید یوسا فقط رمان‌نویس بزرگی است، یوسا فقط «سوربز»،یوسا فقط«گفت‌وگو در کاتدرال». این‌هاست که به شما رمان‌خواندن را یاد می‌دهداما وقتی در مورد فوئنتس صحبت می‌کنید، یعنی شاعرانگی، یعنی دیوانه‌شدن، یعنی مجنون‌شدن، یعنی «آئورا»؛کسی که یک داستان را می‌گذارد درذهنش ۳۰سال خیس بخوردوبعد بیاید بنویسد.

یعنی این ریاضت واین عرق‌ریزان روحی که از آن صحبت می‌کنیم ودست‌کم شفاهی می‌گوییم،همان«آئورا»است ودست آقای کوثری درد نکند که این داستان را ترجمه کرد.برای اینکه به این بحث پایان بدهم که بگویم ذائقه‌مان را چگونه عوض می‌کند، از فیلم «اسکای فال»مثالی می‌زنم.دراسکای فال، وقتی که «باردم»، جیمزباند را گرفته و آورده و نشانده و دست‌هایش را بسته،برایش یک قصه تعریف می‌کند.آن قصه به نظر من در مورد ایشی‌گورو صدق‌می‌کند، اینکه چگونه ذائقه‌مان را عوض می‌کند.می‌گوید که مادربزرگ من یک جزیره داشت ولی نه از آن جزیره‌ها که فکر می‌کنید پر از ویلا و تجملات است.هیچ‌کس در آن زندگی نمی‌کرد و لم‌یزرع بود و ما می‌رفتیم فقط الکی پز می‌دادیم و می‌گفتیم مادربزرگ‌مان جزیره دارد.بعد می‌گفتند داخلش هم می‌روید؟ نه. نمی‌روید آنجا و حال نمی‌کنید؟ چرا؟ چون کسی نبود، چون خانه‌ای نبود، چون هیچ چیز نبود.دلیلش چه بود؟

دلیلش این بود که آنجا پر از موش بود و آن‌قدرموش داشت که تمام زندگی آدم‌های آنجا را جویده و نه سم اثر کرده بود، نه گربه و نه هیچ‌چیز دیگر.اصلا درش را بسته بودندوآمده بودند و گفته بودند ولش کن.می‌گفت روزی بابای من می‌رود آنجا و فکر دیگری می‌کند. رفتیم دوتا بشکه و چند طعمه گذاشتیم و تمام موش‌ها را جمع کردیم. همه موش‌های جزیره توی آن دوتا بشکه آمدند و بعد آن دو تا بشکه را آتش زدیم، انداختیم توی دریا؛ خاکش کردیم؟نه، گذاشتیم موش‌ها یکدیگر رابخورند. یکدیگر را خوردند، بعد ۱۰۰ تا ازهر کدام ماند، دوباره این‌ها را روی هم ریخته و باز صبر کردیم تا یکدیگر را خوردند.چندتا موش ماند در آخر؟ یک عدد. آن یکی را چکار کردیم؟ کُشتیم؟

سوزاندیم؟ انداختیم در دریا؟ نه؛ آن را آزاد کردیم در جزیره. می‌دانی چرا؟ چون او موشخوار شده وذائقه‌اش عوض شده بود.دیگر آن جزیره موش نداشت،چون این موش به‌دنبال موش‌های دیگر بود.حالا «باردم» داشت می‌گفت من نیز موشخوار شده‌ام. من فکر می‌کنم ایشی‌گورو، ذائقه ما را این‌گونه تنظیم می‌کند. هر چیزی داستان نیست،هر متنی که تو نوشتی و برای مثال چهار صفحه بود داستان کوتاه نیست، هر تر و خشکی که با یکدیگر پیوند دادی، داستان نیست و این‌گونه است که به نظر من، آدم‌هایی مثل ایشی‌گورو، یک دوره دانشگاهی رایگان برای یادگرفتن هستند.

می‌خواهم بحث را مقداری وطنی‌اش کنم. به‌نظرت در ایران نویسنده‌ای داریم که مثل ایشی‌گورو جهانی باشد؟

به نظرم اگر در این مورد اظهار نظر کنم، فردا صبح دادوبیداد می‌شود که نخست شما کجای پیازید که این حرف‌ها را می‌زنید، دوم اینکه هزاران بورخس و داستایفسکی در این مملکت هستند که من نمی‌شناسم ولی می‌خواهم بگویم با توجه به چیزهایی که من می‌خوانم، با توجه به آن قالب و استانداردی که من از نویسنده‌های دیگر می‌بینم و این‌قدر فکر می‌کنند و این‌قدر خوب می‌نویسند، من بعید می‌دانم تعداد نویسنده‌های ما با استاندارد جهانی زیاد باشد.

قصه آقای دولت‌آبادی هم جداست. ما زمانی گنجینه‌ای داشتم و حالا باید حسرت بخوریم که چرا آن رگه‌های ناب استعداد امروز دیگر کمتر وجود دارند. آن نثرهای تکان‌دهنده، آن شروع‌های افسانه‌ای، آن پایان‌های کم‌نظیر و غیره. غم بزرگی است که امروز نه هدایت داریم، نه گلشیری، نه گلستان(که البته زنده است هنوز ولی فعالیت ادبی ندارد)، نه بهرام‌صادقی و چوبک و ساعدی و زعمایی مانند آن‌ها. البته آن روزها هم که داشتیم‌شان، قدر نمی‌دانستیم چون ما کتابخوان نیستیم و کتاب که می‌خوانیم بیشتر برای ژست‌گرفتن است تا آموختن.

چرا نویسنده‌های جهانی نداریم؟ ریشه این نوع نگاه‌ها چقدردرسیاست‌های ایران با سایر کشورها دیده می‌شود؟

ببینید من نمی‌گویم ما نویسنده بزرگی نداریم بلکه منظورم این است که اگر داشته باشیم- به‌طور مثال در حد گلشیری که امروز نداریم- باید ببینیم برای خواننده غیرایرانی نیز آن بزرگی و صلابت اثبات شده است یا نه. تا زمانی که ما خیلی چیزها را به رسمیت نشناسیم، جامعه جهانی هم ما را به رسمیت نمی‌شناسند چه رسد به ادبیات ما. ماهنوز قانون کپی‌رایت را رعایت نمی‌کنیم، بعد چگونه انتظار داریم فلان ناشر روی کتاب نویسنده ما کار کند.

این میان البته استثناهایی نیز وجود دارد که اسمش روی‌اش است: استثنا. به‌عنوان مثال، ترجمه آثار مرادی کرمانی که نه نیازی به لابی‌کردن دارد نه خودش آدم چنین خاله‌زنک‌بازی‌هایی است. داستان باید جلوتر از مولفش حرکت کند و شهرت او را جار بزند و این درست برعکس روال کنونی ایران است.

ولی شعر شاعرانی مثل شاملو، فروغ و اخوان به زبان انگلیسی و فرانسوی ترجمه شد و آن‌گونه که باید جهانی نشدند.

بله، دربزرگی این نفراتی که نام بردید شکی نیست ولی باید ببینیم در چه مقیاسی ترجمه شده است. برای مثال داستان‌های ایشی‌گورو به بیش از ۳۰ زبان دنیا ترجمه شده است آن هم درتیراژهای خوب. بعد درهرکشوربه چه تعداد فروخته می‌شود؟ بعد این قصه مداوم بوده، یعنی از ۲۰سال پیش که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که این اتفاق مداوم بوده است.برای پاموک یوسا و مارکز نیز همین اتفاق افتاد.یعنی این‌ها آن‌قدر نوشته‌اند، نوشته‌اند وآن‌قدر کتاب‌ها خوب بوده که جای بحثی باقی نمانده است.

 زیستن زندگی به روایت ایشی گورو
بعد یک دفعه مترجمی پیدا می‌شودومرتب ومنظم این کتاب‌ها را ترجمه می‌کند. به‌طور مثال من ترجمه شعر فروغ را به زبان انگلیسی ندیدم و نخواندم، نمی‌دانم توانسته‌اند آن زلالی وعمق شعر را منتقل کنند یا خیر. من نمی‌دانم که اگر یک مترجم انگلیسی بخواهد شعرمنزوی را ترجمه کند، می‌تواند این را دربیاورد و می‌شود آن اشعار را برگرداند؟ یعنی آن خواننده خارجی نیز وقتی شعر منزوی را می‌خواند، مثل من لذت می‌برد؟

اولویت‌هایی که یک نویسنده را جهانی می‌کندتداوم اندیشه‌‌اش است، این موضوع منوط به داشتن ارتباط است یا تبلیغات و سایر اهرم‌ها؟

ما اینجا فکرمی‌کنیم بیشتر کارهایی که به موفقیت ختم می‌شوند،کارهای یک‌نفره هستند.یعنی فکرمی‌کنیم که فلان ورزشکاری که می‌رودوقهرمان المپیک می‌شود، هنوزمثل استالونه صبح به صبح بلند می‌شود و می‌رود در کوه تمرین می‌کند و کنده می‌گذارد روی دوشش و بعد می‌رود قهرمان می‌شود. ولی این‌طور نیست. یعنی پشت آدمی مثل ایشی‌گورو که می‌آید و جهانی می‌شود، انتشارات قدرتمندی مثل «فِیبراند‌فِیبر» است.

پشت سرش ویراستار قدرتمندی ایستاده و روابط ناشران وجود دارد، پشت ایشی‌گورو، نوشتن به زبان انگلیسی است که زبان اول دنیاست و احتیاجی ندارد که بیاید صحبت کند که کتاب من را به سرعت ترجمه کنید. یعنی وقتی کتابش اینجا در لندن که چاپ می‌شود، در آمریکا فروخته می‌شودو همچنین در تمام کشورهای انگلیسی‌زبان مثل استرالیا، ولز، ایرلند، اسکاتلند، کانادا و غیره. بعد بلافاصله به اسپانیایی و فرانسوی ترجمه می‌شود. فقط کافی است که کتاب شما به اسپانیایی ترجمه شود. چند تا کشور اسپانیایی در دنیا داریم؟

آیا نگاه ناشران به این نویسنده و امثال این‌ها، نگاه اقتصادی است؟

به‌طور حتم نگاه اقتصادی است. وقتی خودم ‌خواستم با«ایشی‌گورو»مصاحبه کنم، به او ایمیل زدم.مدیربرنامه‌اش گفت چندتا سوال می‌خواهید، این‌ها را مشخص کنید وهرسوال چند کلمه است؟من گفتم ۱۰تاسوال می‌خواهم بفرستم چون خیال کردم خیلی راحت است.گفتم ۱۰ تا سوال به شما می‌دهم، هر کدام را بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ کلمه پاسخ دهید.

او گفت باشد، بعد ۱۰ تا ۱۰۰ کلمه شد هزار تا. یادم هست که حدود هزار و۵۰۰ پوند رقمش شد که من گفتم این پول به رقم کشور من حدود هفت میلیون تومان می‌شود، من چگونه این را بپردازم. حالا نمی‌شود یکجوری مساعدت کنید؟ گفت نه، نمی‌شود.

همین است. چون می‌بینیم آن آدم دارد از این راه ارتزاق می‌کند، یعنی پول‌های زیادی به‌دست می‌آورد. مگر اینکه شما اعتبار «گاردین» را داشته باشید یا رسانه‌تان نیویورک‌تایمز باشد و زنگ بزنید و بگویید من از نیویورک‌تایمز هستم. برای همین که تا زمانی که همه چیزمان به همه چیزمان بیاید، ما نمی‌توانیم ادعا کنیم که باید برنده نوبل ادبی داشته باشیم. اینجا روال معرفی کتاب در روزنامه چنین است که کتابت را می‌بری برای فلان دبیر سرویس یا خبرنگار می‌گویی درباره کتاب من نیز بنویس. می‌نویسد و می‌گوید به‌به. ولی خلاف این کار را هم انجام بده. کتابی را نقد کن، بگو بد است به دلایل مُتقن. فردا صبح تکه‌تکه‌ات می‌کند که تو چکاره بودی؟

پایین‌بودن سرانه مطالعه، چقدر در نویسنده جهانی‌نشدن‌مان تاثیر دارد؟

خیلی زیاد موثربوده است. وقتی تیراژ کتاب شما هزار نسخه باشد، جای بحثی باقی نمی‌ماند. من می‌توانم کتابی از یک نویسنده مقیم سوئد به شما نشان دهم که مو به تن شما سیخ می‌شود و می‌گویی این کجا بوده و چه موقع چاپ شده که آن را ندیده‌ایم؟ عطف این کتاب این‌قدر نحیف است که می‌شد حس کرد تیغ سانسور چه استعدادی دارد! با این شرایط نمی‌توانی جهانی شوی. وقتی مدام بگویند این را نگو، این را نگو، خب می‌شوی شیر بی‌یال و دم و اشکن.

پس ما در واقع با چرخه‌ای از مشکلات در ایران مواجه هستیم. حالا چه شد که سراغ «شبانه‌ها» رفتید؟

آن موقع که کتاب‌های ایشی‌گورو را می‌خواندم، خیلی دوست داشتم‌شان و اگر کسی در جایی از من می‌پرسید که یک رمان به من معرفی کن، می‌گفتم که مثلا «بازمانده روز» ،«گرینگوی پیر» ، «مرگ آرتیمو کروز» و«سور بز» را بخوانید الی آخر. اگر هم دوست داشتند مجموعه‌داستان بخوانند، می‌گفتم «وعده‌گاه شیر بلفور» را بخوانید، «پرندگان می‌روند در پرو می‌میرند» و داستان‌های کوتاهی که من را مجذوب کرده بودند و تعدادشان به نظرم کم بود.

تا اینکه یکی از دوستانم که از لندن داشت می‌آمد تهران و به من زنگ زد و گفت کتابی می‌خواهم برایت بیاورم، گفت اسمش «نوکتورن» است. گفتم حالا بیاور ببینیم چیست.وقتی آورد و دیدم برای ایشی‌گورو است، بسیار سورپرایز شدم و گفتم می‌خوانمش.

وقتی کتاب را تا آخر خواندم، دیدم که چقدر جذاب است و می‌شود ترجمه‌اش کنم، به این دلیل که از حال و هوای جامعه ما دور نبود و خیلی راحت می‌شد و می‌شود نمونه‌هایش را اکنون در ایران پیدا کنیم و تا حدودی می‌توانم بگویم به هیچ وجه نکته اروتیکی ندارد و بسیار انسانی هستند و خیلی ماورایی نیستند.

همه این‌ها دست به دست هم داد تا بنشینم ترجمه‌اش کنم و فکر کنم حدود ۹ تا ۱۰ ماه طول کشید تا من ۲۰۰ صفحه را ترجمه کردم. برای همان چیزی که گفتم، گرفتارشدن در دام ذهن پیچیده ایشی‌گورو خیلی آدم را آزار می‌دهد. من به هیچ وجه مدعی نیستم که الان توانسته‌ام کتاب را آن‌گونه که باید و شاید ترجمه کنم. فقط می‌گویم که این آدم چطور می‌نویسد.

من همه تلاشم را کردم ترجمه خوبی در اختیار خواننده کتاب قرار دهم و چون داستان در مورد موسیقی بود، مجبور شدم از بزرگوارانی که صلاحیت دارند، مثل دکتر شاهین‌فرهت بپرسم اینجا که دارد می‌گوید و من این‌طور نوشته‌ام، درست است یاخیر. تلاش کردم کتاب را تا جایی که می‌توانم مرتب و منظم ترجمه کنم. نشر چشمه نیز لطف کرد و با تمام خواسته‌های من کنار آمد تا این کتاب دیده شود و خوشحالم که بعد از اعلام نام ایشی‌گورو به‌عنوان برنده نوبل، دو چاپ کتاب «شبانه‌ها» همزمان تمام شد و این جای خوشحالی دارد.

می‌توانی ایشی‌گورو را کوتاه و مختصر تعریف کنی؟

ایشی‌گورو می‌خواهد بگوید دنیای آدم‌ها به دو گروه تقسیم می‌شود؛ یک عده زنده‌اند، یک عده زندگی می‌کنند. می‌خواهد به شما بگوید تا می‌توانی زندگی کن.


منبع: برترینها

خواندنی ها با برترین ها (۱۳۷)

برترین ها  – محمودرضا حائری: در این شماره از خواندنی ها با زندگی نامه دکتر اکبر اعتماد، بنیان گذار سازمان انرژی اتمی، داستانی از ادبیات ارمنی، رمانی از ادبیات ایتالیا و… آشنا شوید.

در پرتگاه حادثه (زندگی نامه اکبر اعتماد بنیانگذار سازمان انرژی اتمی ایران)

  • مصاحبه و تدوین: محمدحسین یزدانی راد
  • نشر اختران
  • چاپ اول: ۹۶
 خواندنی ها با برترین ها (137)

این کتاب برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، فقط کتاب خاطرات شخصی نیست بلکه محتویات آن بسیاری از حوادث و رویدادهای گوناگون تاریخ معاصر را در بر می گیرد. وقایعی همانند تآسیس وزارت علوم، دانشگاه بوعلی سینا و دانشگاه آزاد، انقلاب آموزشی، فعالیت های موسسه تحقیقات و برنامه ریزی علمی و آموزشی و از همه مهم تر تأسیس سازمان انرژی اتمی و ساخت نیروگاه اتمی بوشهر؛ اطلاعات جالب و خواندنی درباره رجال و کنشگران تاریخ معاصر و مطالبی از این دست همچنین یکی دیگر از ویژگی های جالب توجه کتاب، اشاره به زوایای پنهان و کمتر شناخت شده دوران سلطنت محمدرضا پهلوی است که در منابع دیگر کمتر به آن اشاره شده است.


پیرمرد مهربان و دختر زیبا

  • ایتالو ازوو
  • ترجمه ی آوید نهاوندی
  • نشر نو
  • چاپ اول: ۹۶
 خواندنی ها با برترین ها (137)

درون‌مایۀ اصلی داستان پیرمرد مهربان و دختر زیبا عشق است -پیرمردی مرفه با زنی خارج از جایگاه طبقاتی خود رابطه برقرار می‌کند. دختر داستان، نقش یک شیء قابل تملک را دارد، یک شیء خریدنی که با پول معامله می‌شود. پیرمرد علاوه بر سلامت جسمانی، تنها به فضیلت خود می‌اندیشد، یعنی به چهرۀ پاک و مقدسی که می‌خواهد از خود ارائه دهد و برای اثبات آن قرار است با دلسوزی و شفقت در حق دختری جوان، او را از فقر و بدبختی برهاند. دغدغۀ او ممنوعیت یا مذموم بودن رابطه‌اش با دختر جوانی‌ست که می‌تواند جای فرزندش باشد.


عباس کیارستمی

  • جاناتان رزنبام و مهرناز سعید وفا
  • ترجمه ی یحیی نطنزی
  • نشر چشمه
  • چاپ اول: ۹۶
 خواندنی ها با برترین ها (137)

نویسندگان و منتقدان زیادی تلاش کرده‌اند به واکاوی شمایل کیارستمی بپردازند. اما کتاب جاناتان رُزِنبام و مهرناز سعید‌وفا از این جهت دستاورد کامل و قابل‏اعتنایی است که علاوه‏بر مرور ویژگی‌های تحسین‌برانگیز کیارستمی، موقعیت او را به عنوان یک هنرمند بین‌المللی بررسی می‌کند و به سراغ مسیری می‌رود که کیارستمی در آن از یک فیلم‏ساز حاشیه‌نشین و کارگردان فیلم‌های «کانونی» به جایگاهی رسید که بزرگان سینمای جهان تحسینش کردند و فیلم‏سازان زیادی تحت‏تأثیرش قرار گرفتند.

رُزِنبام در مقام یکی از شاخص‌ترین و مشهورترین منتقدان سینمایی و سعید‌وفا به ‌عنوان کارشناس و مدرس سینما با خاستگاهی ایرانی، تلاش کرده‌اند اصالتی را تحلیل کنند که توانست با تکیه بر ریشه‌های بومی به زبانی جهانی برای ارتباط با مخاطب برسد و تحسین‌و اعتبار زیادی را متوجه خود کند. آن‏ها مسیری را بررسی می‌کنند که در نتیجه‌اش فیلم‏سازی ایرانی با وجود همه‌ی حواشی سیاسی گریبانگیر این کشور، توانست در کنار بزرگان سینمای جهان قرار بگیرد و سرسخت‌ترین منتقدان و سخت‌گیرترین داوران را خلع‏سلاح کند.


عالیجنابان مفلس

  • هاکوپ بارونیان
  • ترجمه ی آندرانیک خچومیان
  • کتاب کوله پشتی
  • چاپ اول:۹۶
 خواندنی ها با برترین ها (137)

هاکوپ بارونیان طنز نویس برجسته ارمنی است که ۱۹ نوامبر ۱۸۴۳ در ارمنستان غربی به دنیا آمد و در شهر آدریانوپول به دنیا آمد. او مدتی در مدارس تدریس کرده و با نشریات گوناگون دوران خود همکاری داشته است. بارونیان با نگاهی موشکافانه به جامعه خویش نگریسته و پلشتی های آن را با زبان گزنده طنز به تصویر کشیده است. داستان عالیجنابان مفلس که  با نام گدایان بزرگوار نیز ترجمه شده است. بارها در تماشاخانه های گوناگون ارمنستان تبدیل و اجرا شده است و هنوز هم می شود. بارونیان چنان در ارمنستان محبوب است که تماشاخانه تئاتر کمدی موزیکال دولتی ایروان به نام هاکوپ بارونیان نام گذاری شده است.

از بارونیان داستان های بسیاری به یادگار مانده است. با اینکه ۱۲۵ سال از مرگ او می گذرد، گویی او آثارش را همین امروز نوشته است. مسائلی که او در داستان ها و نمایش نامه هایش مطرح کرده است بسیار معاصر است. می توان گفت عالیجنابان مفلس مشهورترین اثر بارونیان است او در ۲۷ مه ۱۸۹۱ درگذشت.


بدن در ذهن (مبنای جسمانی معنا، تخیل و استدلال)

  • مارک جانسون
  •  ترجمه ی جهانشاه میرزابیگی
  • نشر آگاه
  • چاپ اول: ۹۶
 خواندنی ها با برترین ها (137)

به‌ندرت کتاب‌هایی پیدا می‌شوند که با دقت، به صورتی مطبوع و دل‌پسند، و ساده محتوای داخلِ مغزِ انسان را زیرورو کنند. این کتاب یکی از آن‌هاست؛ برخی مسائلِ اساسی در فلسفه غرب را می‌کاود و توصیفِ از بیخ و بن جدیدی از معنی، عقلانیت و عینیت به دست می‌دهد، توصیفی که در واقع مدت‌هاست که به تأخیر افتاده است.” ـــ یاکو گارب، سان‌فرانسیسکو کرونیکل بدن در ذهن راه‌هایی را می‌کاود که در آن‌ها معنی، فهم و عقلانیت از الگوهای تجربه بدنی ما برمی‌خیزند و توسطِ آن‌ها مقید می‌شوند.

مارک جانسون، در تأکید بر نقشِ جسم، نارسایی‌های فلسفه عین‌گرا را در دوپارگی‌های میان ذهن و بدن، شناخت و عاطفه و خرد و تخیل خاطرنشان می‌سازد. او، با نشان‌دادن این‌که مفاهیمِ پایه‌ای چون توازن، مقیاس، نیرو و چرخه ناشی از تجربه‌های فیزیکی هستند و می‌توان آن‌ها را به‌طور استعاری بسط داد تا معانی انتزاعی و ارتباطات عقلانی را بیان کنند، نظریه‌ای را مطرح می‌کند که نشان می‌دهد تخیل چه‌گونه ساختارهای شناختی و بدنی را به هم مربوط می‌سازد. “اثری چالش‌برانگیز، الهام‌بخش و تازه. محققان و مدرسان حوزه‌های زبان‌شناسی، روان‌شناسی و فلسفه نکاتِ بسیار ارزش‌مندی را در آن خواهند یافت.

«مجله اینترنتی
برترین ها» از تمامی ناشران، نویسندگان، مترجمان، منتقدان و علاقه مندان به
حوزه نشر و کتاب دعوت می نماید مطالب خود را در حوزه معرفی و یا نقد و
بررسی کتاب به آدرس زیر ارسال نمایند:

Bartarinha.editorial@gmail.com

همچنین
برای ارتباط و هماهنگی های لازم می توانید با شماره ۲۳۰۵۱۴۹۲ تماس بگیرید.
منتظر پیشنهادات و انتقادات سازنده شما عزیزان می باشیم. 


منبع: برترینها

۱۰ کتاب مورد علاقه‌ی بیل گیتس

برترین ها – ترجمه از حمید پاشایی: آرون هیکلین سردبیر و نویسنده از افراد مختلف خواسته تا ۱۰ کتابی را نام ببرند که اگر روزی در جزیره ای دورافتاده رها شدند آن کتاب ها را نیز با خود خواهند برد. بیل گیتس میلیاردر معروف نیز یکی از اشخاصی است که ۱۰ کتاب مورد علاقه خود را معرفی کرده است. بیل گیتس می گوید:

«اگر قرار باشد شما در جزیره ای دورافتاده رها شوید، احتمالاً دقیقاً خودتان انتخاب نمی کنید که چه بر سرتان خواهد آمد. ولی اگر قرار باشد کشتی من در دریا غرق شود و در جزیره ای گیر بیفتم، امیدوارم این ده کتاب فوق العاده را همراه خود داشته باشم.»

هفت ها (Seveneves)، نوشته نیل استیفنسون

 10 کتاب مورد علاقه بیل گیتس

این رمان که موضوعش راجع به این است که نسل بشر چگونه به پایان زندگی روی زمین واکنش نشان می دهد عشق و علاقه من به داستان های علمی تخیلی را دوباره زنده کرد. بعضی خوانندگان حوصله شان از تمام جزئیات فنی در مورد مدارهای سیارات و سفر به فضا سر می رود، ولی برای من، این داستانی جذاب و تفکر برانگیز است.


 چگونه اشتباه نکنیم: قدرت تفکر ریاضیاتی (How Not to be Wrong: The Power of Mathematical Thinking)، نوشته جردن النبرگ

 10 کتاب مورد علاقه بیل گیتس

یک ریاضیدان توضیح می دهد که ریاضی چگونه در زندگی روزانه ما نقش دارد بدون اینکه حتی متوجه باشیم. سبک نگارش بامزه، سلیس و قابل فهم است، بر خلاف چیزی که از کتابی راجع به این موضوع انتظار می رود. نکته مهم النبرگ این است که همه ما در همه زمان به شیوه های مختلف در حال انجام ریاضی هستیم.


انسان های خردمند: تاریخی مختصر از بشریت (Sapiens: A Brief History of Humankind)، نوشته یووال نوح هراری

 10 کتاب مورد علاقه بیل گیتس

این نگاه به کل تاریخ بشر گفتگوهای زیادی را سر میز شام خانوادگی ما جرقه زد. هراری همچنین در مورد گونه های کنونی ما می نویسید و اینکه هوش مصنوعی، مهندسی ژنتیک و دیگر فناوری ها چگونه ما را در آینده تغییر خواهد داد.


قدرت رقابت کردن (The Power to Compete)، نوشته ریویچی میکیتانی و هیروشی میکیتانی

 10 کتاب مورد علاقه بیل گیتس

 
چرا ژاپن، قدرت درجه یک دهه ۱۹۸۰، تحت الشعاع کره جنوبی و چین قرار گرفت؟ و آیا اقتصاد آن می تواند بازگردد؟ نگاهی هوشمندانه به آینده کشوری شگفت انگیز.


پرسش اساسی (The Vital Question)، نوشته نیک لین

 10 کتاب مورد علاقه بیل گیتس

ای کاش مردم بیشتری در مورد کتاب این زیست شناس بریتانیایی می دانستند. او تلاش دارد که کمک کند مردم قدردان نقشی باشند که انرژی در تکامل زندگی روی زمین (و شاید دیگر مکان ها) ایفا می کند. حتی اگر در مورد بعضی جزئیات هم در اشتباه باشد، من گمان می کنم که ایده های او سهمی مهم در درک ما از جایی که می آییم، و جایی که می رویم خواهد داشت.


ماجراهای کسب و کار: دوازده داستان کلاسیک از دنیای وال استریت (Business Adventures: Twelve Classic Tales from the World of Wall Street) نوشته جان بروکس

 10 کتاب مورد علاقه بیل گیتس

وارن بافت این مجموعه فوق العاده از مقالات که بروکس برای مجله نیویورکر نوشت را به من داد. با اینکه بروکس در دهه ۱۹۶۰ می نوشت، ولی بینش او نامحدود و یادآور قوانینی ثابت برای گرداندن شرکتی عالی است. من آن را بیش از دو دهه پیش خواندم، و هنوز هم انتخاب اول من به عنوان بهترین کتاب راجع به کسب و کار است که تاکنون نوشته شده است.


گتسبی بزرگ (The Great Gatsby)، اف. اسکات فیتزجرالد

 10 کتاب مورد علاقه بیل گیتس

این رمانی است که من بیش از هر داستان دیگری آن را بارها خوانده ام. من و ملیندا (همسر گیتس) یک جمله از آن را به قدری دوست داریم که آن را روی دیوار خانه مان نقاشی کرده ایم: «رویای او به قدری نزدیک به نظر می رسید که به سختی ممکن بود در رسیدن به آن شکست بخورد.»


فرزندپروری با عشق و منطق (Parenting With Love and Logic)، نوشته فاستر کلاین و جیم فی

 10 کتاب مورد علاقه بیل گیتس

به عنوان پدر و مادر سه فرزند، من و ملیندا زمان زیادی را صرف مطالعه و صحبت کردن راجع به این کتاب کرده ایم. این کتاب راهنمایی ارزشمند برای هر دوی ما بوده است، به ویژه وقتی که مسئله تشنج زدایی در مورد آن مناقشات اجتناب ناپذیر بین والدین و فرزندان پیش می آید.


انرژی پایدار – بدون هوای گرم (Sustainable Energy — Without the Hot Air)، نوشته دوید جی سی مک‌کِی

 10 کتاب مورد علاقه بیل گیتس

راهنمایی فوق العاده در مورد حساب شده تر فکر کردن راجع به انرژی پاک، و قابل فهم ترین توضیح در مورد این موضوع که من تاکنون دیده ام. من هنوز هم آن را به خودم توصیه می کنم، که حالا تجربه تلخ و شیرینی است. دیوید چند ماه پیش در سن ۴۸ سالگی درگذشت.


فرشتگان نیکوتر سرشت ما (The Better Angels of Our Nature)، نوشته استیون پینکر

 10 کتاب مورد علاقه بیل گیتس

اثباتی بر اینکه دنیا مسالمت آمیزتر شده است. این فقط مسئله ای برای مورخان نیست، بلکه بیانیه ای عمیق در مورد سرشت انسان و احتمال آینده ای بهتر است. این کتاب شاید دیدگاه من را بیشتر از هر کتاب دیگری شکل داده است.


منبع: برترینها

چگونه پول جمع کنیم؟

چگونه پول جمع کنیم؟ اوضاع مالی یکی از مسائلی است که بسیار برای ما مهم است و هر کسی سعی می کند که اوضاع مالی خوبی داشته باشد. در گام اول باید بدانید که اوضاع مالی هر کسی به خودش مرتبط است و می تواند اقداماتی انجام بدهد که این اوضاع را تغییر دهد.چگونه با پول کم پس انداز کنیم؟ چگونه خرج کنیم ؟ چگونه مخارج خود را کنترل کنیم؟ چگونه پول خود را دو برابر کنیم ؟ چگونه سریع پول جمع کنیم ؟چگونه ولخرجی نکنیم ؟پولهایمان را چه کنیم ؟ چگونه پس انداز داشته باشیم ؟ این ها سوالاتی است که در ذهن شماست ! در این مقاله به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت با ما همراه باشید.

روش های برای جمع کردن پول

شاید شما هم همیشه در ذهن خود سوال کنید که چگونه پول جمع کنیم؟ و جمع کردن پول به عنوان یکی از اصلی ترین دغدغه های ذهنتان باشد. باید بدانید که تکنیک های متنوعی وجود دارد که سبب می شود شما پول جمع کنید ولی هیچ یک نمی تواند به تنهایی کارساز باشد بلکه باید در کنار یکدیگر باشند تا نتیجه ی حاصل شود.

در ادامه این مطلب به برخی از تکنیک ها اشاره شده است ولی برای همه افراد نمی توانند مفید باشد و باید برای به نتیجه رسیدن زمان زیادی را صرف کرد.دقت داشته باشید هیچ چیز به یکبار نمی تواند معجزه کند.

تکنیک های برای جمع آوری کردن پول

چگونه پول جمع کنیم؟

۱)سپرده گذاری در بانک ها :

اگر مقداری پول دارید که می خواهید  آن را برای دراز مدت سپرده گذاری کنید می توانید با جستجو بین بانک ها ، بانکی را انتخاب کنید که سود بیشتری به شما میدهد.

۲)کنار گذاشتن کارهای بی فایده :

اگر از افرادی هستید که زمان زیادی را پای تلویزیون می گذارنید به شما توصیه می کنیم انجام آنها را کم کنید تا هم در هزینه های برق صرف جویی کنید و هم تحت تاثیر تبلیغات بیهوده قرار نگیرید.

۳)فروش وسایل بدون استفاده :

اگر وسایلی دارید که استفاده ی از آن ندارید، آن را بفروشید و پولش را برای جایی دیگری در نظر بگیرید.

۴)استفاده از کوپن های تخفیف:

اگر میخواهید خریدهای روزانه تان را انجام بدهید به دنبال فروشگاههای باشید که کوپنهای تخفیف به مشتریانشان میدهند.

۵)استفاده از قانون سی روز را فراموش نکنید :

اگر تصمیم گرفتید چیزی بخرید یا هوس کردید چیزی بخرید سعی کنید سی روز آن خرید را به تعویض بیاندازید تا متوجه شوید آیا واقعا آن خرید ضرورت دارد یا خیر.

۶)اگر می خواهید کادو بدهید، خودتان دست بکار شوید :

گاهی افرادی هستند که برای کادو سریعا به مغازه ها و فروشگاها مراجعه می کند ولی اگر هنری دارید سعی کنید خودتان چیزی را بسازید که اینگونه کادوی شما ارزش بیشتری نیز دارد.

۷)تهیه لیست خرید :

پیش از اینکه به خرید بروید یک لیست خرید برای خود بنویسید و مطابق آن خریدهای لازم را انجام بدهید. چیزهای بیهوه و غیر ضروری را نخرید.

۸)شام خوردن در خانه را جایگزین رستوران و غذای بیرون کنید :

اگر میخواهید دوستان خود را به شام دعوت کنید سعی کنید غذای خانگی درست کنید و آتشی کوچک در حیاط منزل به پا کنید و از کنار یکدیگر بودن لذت ببرید به جایی انکه هزینه های زیاد را صرف غذا رستوران کنید.

۹)از خرید لباس های زیاد بپرهیزید :

گاهی افرادی برای هر مهمانی و مجلسی که می روند لباس نو می خرند ، سعی کنید لباس های قدیمی خود را اگر پاره شده به طرز خلاقانه تعمیر کنید و از خرید لباس اضافه خودداری کنید.

۱۰)برای تفریح کودکان هزینه های زیاد را صرف نکنید:

کودکان بیش از هر چیزی به شما نیاز دارند نه پول . سعی کنید اسباب بازی و وسایل سرگرم کننده ی برایشان بخرید که قیمت های معقول و پایین دارند مانند توپ ، پازل و …

۱۱)مصرف دخانیات را کنار بگذارید :

اگر دخانیات مصرف می کنید آن را ترک کنید و برای همیشه پول خریدش را ذخیره کنید.

۱۲)وسایل کم مصرف را جایگزین پر مصرف ها کنید:

هر گونه وسایل پر مصرف در خانه تان را با کم مصرف ها جایگزین کنید مانند لامپ ها.

۱۳)از خرید اجناس بی کیفیت بپرهیزید :

اینگونه مجبور نیستید هر بار وسایل جدید بخرید.

۱۴)حواستان به ماشین تان باشد :

سعی کنید همواره ماشینتان را چک کنید که اگر مشکل کوچکی وجود دارد آن را برطرف کنید تا سبب ایجاد آسیب جدی نشود.

۱۵)فروشگاههای را انتخاب کنید که جنس مناسب تری می فروشند و البته هر زمانی که استرس دارید خریدی انجام ندهید.

این گزینه ها تنها ۱۵ مورد از انبوهی از مواردی بود که شما می توانید به کار بگیرید.در ادامه با زوم تک همراه باشید…


منبع: برترینها

نگاهی به سالن کنسرت «والت دیزنی» با معماری «فرانک گری»

برترین ها – ترجمه از پلاد ناصری: سالن کنسرت جدید والت دیزنی که در مرکز شهر لس آنجلس ساخته شده است، اثر فرانک گری، معمار و طراح پرآوازه امریکایی است که کاملا به سبکی مدرن اجرا شده است. وجود ظاهر انتزاعی و برش های خاص و منحنی این ساختمان، که به شکلی بی نظیر بنا شده است، برای هر بیننده ای تداعی کننده بنایی امروزی است. اما با تمام این اوصاف، هنوز هم از یک جنبه می تواند یاداور بناهای معماری قدیمی باشد، و این جنبه به مدت زمان طولانی ساخت آن باز می گردد.

در واقع در عصری که مجتمع های بزرگ اداری، واحدهای مسکونی حومه شهرها و حتی آسمان خراش های بلند مرکز شهرها در عرض چند ماه ساخته می شوند، این پروژه عظیم ۲۷۴ میلیون دلاری، چند سال زمان برای ساختش صرف شده است، درست به مانند بناهای بزرگ عمومی که در گذشته احداثشان چند دهه طول می کشید. سالن کنسرت والت دیزنی در لس آنجلس در بیست و سوم اکتبر سال ۲۰۰۳ با سه شب اجری ویژه ارکستر فیلارمونیک لس آنجلس رسما مورد بهره برداری قرار گرفت و با توجه به زمان شروع ساخت آن که از سال ۱۹۹۹ بوده است، چهار سال زمان برای احداث آن سپری شده است.

 نگاهی به نمای خارجی سالن کنسرت والت دیزنی با معماری فرانک گری

البته اگر بخواهیم در مورد ایده ساخت این بنا صحبت کنیم باید به گذشته دورتری برگردیم. اولین زمزمه های ساخت این پروژه به سال ۱۹۸۷ باز می گردد. زمانی که لیلیان، همسر بیوه والت دیزنی فقید، ۵۰ میلیون دلار به عنوان هدیه ای برای احداث سالن کنسرت بزرگی به نام والت دیزنی در نظر گرفت.

در آن زمان گری با همکاری یک متخصص آکوستیک و صوت شناس ژاپنی به نام یاسوهیسا تویوتا اولین طرح های لازم را برای بنای سالن کنسرت مورد اشاره پیاده نمود. از همان زمان به نظر می رسید که این بنا اگر مهم ترین اثر معماری فرانک گری نباشد، قطعا یکی از شاخص ترین آثار او در جنوب کالیفرنیا خواهد بود که او ۶۰ سال از عمر ۷۴ ساله خودش را در آن منطقه گذرانده است.

پس از ارائه طرح و نقشه اولیه و با افزایش تورم اقتصادی و بروز دیگر مشکلات در  سال های میانی دهه ۹۰ میلادی، شروع پروژه با تاخیر مواجه شد و تا سال ۱۹۹۷ کنار گذاشته شد تا اینکه مجددا از سوی خانواده دیزنی برخی هزینه های پروژه پرداخت گردید. همان سال ها با افتتاح ساختمان موزه گوگنهایم با طراحی فرانک گری در شهر بیلبائو و کشور اسپانیا، بار دیگر نام گری بر سر زبان ها افتاد و شهرت وی افزایش یافت و این دقیقا همان چیزی بود که برای شروع پروژه بزرگ سالن کنسرت والت دیزنی انتظار می رفت. این دو ساختمان وجوه تشابهی با یکدیگر دارند، از جمله اینکه در طراحی هر دوی آنها از فرم های ارگانیک استفاده شده است و نمای هر دو از پنل های فلزی و بدون پنجره ساخته شده است.

فلز به کار رفته در نمای موزه گوگنهایم در اسپانیا از جنس تیتانیوم می باشد. اما در مورد ساختمانی که در لس آنجلس ساخته شده است، ابتدا نظر بر این بود که با سنگ های آهکی نماسازی انجام گیرد ولی با کاهش بودجه ای که اتفاق افتاد و نگرانی هایی که از بابت ارتعاشات و زمین لرزه های احتمالی وجود داشت، گری مجبور شد از پنل هایی از جنس استیل ضد زنگ تراش خورده و شفاف در ساخت نمای این پروژه استفاده کند.

 نگاهی به نمای خارجی سالن کنسرت والت دیزنی با معماری فرانک گری

با وجود تمام مشکلات ناشی از کمبود بودجه و تاخیر در کار ساخت بنا، سالن کنسرت والت دیزنی به بهترین شکل ممکن طراحی و ساخته شد. البته باید در نظر داشت که گری با مشکلات زیادی در احداث این پروژه مواجه شد و برعکس بسیاری از هنرمندان معمار، با اعمال محدودیت و کمبود منابع مالی، خیلی خوب از عهده انجام وظایف و به سرانجام رساندن این پروژه برآمد. احداث این بنا که مساحتی به اندازه ۲۷,۲۲۰ متر مربع وسعت زیربنا دارد، در مقایسه با پروژه ای که گری در مرکز ایالت باسک اسپانیا و شهر بیلبائو به اتمام رسانده است، تلاش و تمرکز بیشتری را صرف خود کرده و البته به شهرت و اعتبار فرانک گری به عنوان معمار و طراح این پروژه نیز افزوده است.

ساختمان سالن کنسرت والت دیزنی ارتباط بسیار خوبی با طراحی دیگر ساختمان های شهر در اطراف خود دارد و گری این موضوع را همچون دیگر پروژه هایش به خوبی به مرحله اجرا درآورده است. محوطه ورودی این ساختمان با نمای خیره کننده و با شکوهی که دارد، در نگاه اول هر بیننده ای را دچار سردرگمی و حیرت می نماید.

سردر ورودی آن از انحناهای بسیاری که از جوانب مختلف ساختمان سر در می آورند تشکیل شده است و نمایی بسیار حیرت انگیز دارد. استفاده از این زوایا و انحناهای متعدد یکی از مشخصه های آثار فرانک گری است که در معماری این بنا نیز به خوبی نمود پیدا کرده است. ظاهر این ساختمان از نمای بالا شبیه به دسته گلی است که از جعبه ای خارج شده و در مرکز آن حفره ای تشکیل یافته است. همچنین هر کدام از باله های منحنی ساختمان در انتها به اندازه ای کشیده شده است که بتواند لبه های تیز و زاویه های بعضا تندی ایجاد کند.

 نگاهی به نمای خارجی سالن کنسرت والت دیزنی با معماری فرانک گری

پیچ و خم های طراحی شده برای نمای بیرونی و لبه های کشیده ساختمان این سالن کنسرت در داخل آن نیز ادامه پیدا می کند و کاملا به شکلی کاربردی مورد استفاده قرار می گیرد. به عنوان مثال تنها در یک گوشه از لابی بزرگ و مجلل این ساختمان، یک سالن کوچک سخنرانی و گردهمایی طراحی شده است که گری توانسته است به راحتی با به کارگیری یکی از گوشه های زاویه دار ساختمان آن را پدید آورده و به طور مطلوب از فضای ایجاد شده استفاده نماید.

فرانک گری بیش از آنکه یک طراح و معمار موفق باشد، هنرمندی است که ایده های خود را با خلاقیت و حسی عمیق می آمیزد و به مرحله اجرا می رساند. چنانچه او خودش را هنرمندی معمار و مجسمه ساز معرفی می کند، می توان انتظار داشت که هر کدام از آثارش نیز مجموعه ای از خلاقیت های ناب و ایده هایی شگفت آور باشد که با نقاشی و مجسمه سازی و مهندسی پیچیده پیاده شده اند. سالن کنسرت جدید والت دیزنی تمام این ویژگی ها را در خود جای داده است و مکانی ایده آل را برای تلاقی و هماهنگی تمام هنرهای بشر تشکیل داده است.


منبع: برترینها

در این کشورهای اروپایی، گرفتن اقامت راحت است!

بسیاری از کشورهای جهان برای دادن اقامت به شهروندان سایر کشورها در صورت انجام سرمایه گذاری و یا خرید ملک شرایط خوبی را فراهم کرده اند و پس از این کار و طی مراحلی شخص می تواند شهروند کشور مذکور به شمار آید. با توجه به بحران مهاجرت و رأی بریتانیایی ها برای خروج از اتحادیه اروپا در ماه ژوئن گذشته، بدون شک درخواست ها برای اقامت در کشورهای اروپایی دیگر افزایش یافته و اکنون نیز شاهد این موضوع هستیم.

در مطالعه ای که توسط موسسه ی مشاوره اقامت و شهروندی «هنلی و شرکا» صورت گرفته تمامی پیشنهادات شهروندی و اقامت در کشورهای جهان و به خصوص کشورهای غربی بررسی شده و این کشورها بر اساس ارزش، کیفیت و اعتبار پیشنهادها و شرایطشان برای ارائه ی اقامت به شهروندان دیگر کشورها رده بندی شده اند. در ادامه ۱۲ کشور اروپایی که در این فهرست راحت ترین و کم هزینه ترین روش ها را برای دادن اقامت به مهاجران و شهروندان سایر کشورها فراهم کرده اند به شما معرفی خواهیم کرد.

۱۲- بلغارستان

12 کشور اروپایی که ارزان ترین و ساده ترین راه ها برای گرفتن اقامت را دارند 

خرید اوراق قرضه از دولت بلغارستان به ارزش حدود ۵۰۰٫۰۰۰ یورو به مدت ۵ سال برای گرفتن اقامت در این کشور کافی خواهد بود.


۱۱- یونان

 12 کشور اروپایی که ارزان ترین و ساده ترین راه ها برای گرفتن اقامت را دارند

بعد از دریافت ویزای موسوم به «ویزای دی» (D) سرمایه گذاران می توانند برای دریافت اقامت در این کشور بعد از خرید املاک با ارزش کل ۲۵۰٫۰۰۰ یورو اقدام کنند.


۱۰- قبرس

 12 کشور اروپایی که ارزان ترین و ساده ترین راه ها برای گرفتن اقامت را دارند

این جزیره مدیترانه ای تنها ۱۲٫۵ درصد از کسب و کار کسانی که در این کشور اقامت دارند مالیات اخذ می کند و برای دریافت اقامت باید ملکی به ارزش دستکم ۳۰۰٫۰۰۰ یورو در این کشور خریداری نمایید.


۹- موناکو

 12 کشور اروپایی که ارزان ترین و ساده ترین راه ها برای گرفتن اقامت را دارند

ساکنان این کشور برای درآمد خود هیچ مالیاتی پرداخت نمی کنند و مالیات تنها به سرمایه یا ثروت تعلق می گیرد و دارندگان اقامت این کشور می توانند بدون ویزا به تمامی کشورهای عضو حوزه ی شینگن سفر نمایند.


۸- جرسی

 12 کشور اروپایی که ارزان ترین و ساده ترین راه ها برای گرفتن اقامت را دارند

این جزیره به دلیل مالیات ناچیز اعمال شده بر درآمد و آب و هوای خود بسیار مورد توجه قرار گرفته است. حداقل میزان سرمایه گذاری مورد نیاز برای گرفتن اقامت در این جزیره ۱۲۵٫۰۰۰ پوند در سال بوده و تنها برای کسانی امکان پذیر است که سالانه درآمدی بالغ بر ۶۲۵٫۰۰۰ پوند داشته باشند.


۷- بریتانیا

12 کشور اروپایی که ارزان ترین و ساده ترین راه ها برای گرفتن اقامت را دارند

 

شاید بریتانیا کشور ارزانی نباشد اما بدون شک یک مقصد جذاب برای خانواده های ثروتمندی خواهد بود که به سیستم آموزشی و مدرسه ای خصوصی علاقه دارند. برنامه ی ارائه ی اقامت در این کشور درجه بندی شده و به ۲،۵ و ۱۰ میلیون پوند سرمایه گذاری نیاز خواهد داشت.


۶- لیتوانی

12 کشور اروپایی که ارزان ترین و ساده ترین راه ها برای گرفتن اقامت را دارند

برای بدست آوردن اقامت موقت لیتوانی باید ملکی به ارزش دستکم ۲۵۰٫۰۰۰ یورو در این کشور خریده و ۵ درصد نیز مالیات پرداخت نمایید.


۵- اسپانیا

 12 کشور اروپایی که ارزان ترین و ساده ترین راه ها برای گرفتن اقامت را دارند

اسپانیا و پرتغال سیستم ارائه اقامت یکسانی دارند و با خرید یک ملک به ارزش ۵۰۰٫۰۰۰ یورو یا خرید ۲ میلیون یورو اوراق قرضه دولتی می توان اقامت این کشور را دریافت کرد.


۴- مالت

 12 کشور اروپایی که ارزان ترین و ساده ترین راه ها برای گرفتن اقامت را دارند

مالیات در این کشور برای افراد دارای اقامت دائمی در این کشور ۱۵ درصد است و با خرید ملکی به ارزش ۲۷۵٫۰۰۰ یورو می توان اقامت این کشور را دریافت کرد.


۳- پرتغال

 12 کشور اروپایی که ارزان ترین و ساده ترین راه ها برای گرفتن اقامت را دارند

برای دریافت اقامت در کشور پرتغال می توان کسب و کاری راه انداخته و ۱۰ مورد شغل ایجاد کرد، یا مبلغ۱ میلیون یورو در بانک مرکزی این کشور سرمایه گذاری کرد و یا ملکی به ارزش ۵۰۰٫۰۰۰ یورو خریداری نمود.

 


 ۲- بلژیک

 12 کشور اروپایی که ارزان ترین و ساده ترین راه ها برای گرفتن اقامت را دارند

دریافت اقامت در کشور بلژیک تنها دو ماه طول خواهد کشید و یافتن کار در این کشور خود به منزله ی دریافت اقامت خواهد بود بدون این که نیازی به سرمایه گذاری باشد.


۱- اتریش

 12 کشور اروپایی که ارزان ترین و ساده ترین راه ها برای گرفتن اقامت را دارند

اتریش ۱۰ نوع متفاوت از اقامت را ارائه می دهد که به سرمایه گذاری نیاز نداشته و دارندگان اقامت این کشور می توانند آزادانه به کشورهای عضو حوزه ی شینگن سفر کنند.


منبع: برترینها

ارتباط بین خلاقیت و خجالت

در یک بررسی جدید که با موضوع ارتباط خلاقیت و خجالت صورت گرفت مشخص شد افرادی که در حین بارش فکری نسبت به خطاها و اشتباهات خود صحبت می نمایند از قدرت خلق ایده های موفق بیشتری برخوردار هستند.

سال ١٩٣٩ بود. مدیر یک شرکت تبلیغاتی که از کم‌بودن ایده‌های خلاقانه تبلیغاتی میان کارمندانش به ستوه آمده بود، تصمیم جالبی گرفت: به‌جای اینکه هر یک از کارمندانش، به صورت جداگانه فکر کنند و تلاش کنند ایده‌ای خلاقانه به‌دست آورند، آنها را دور هم جمع کرد تا در کنار هم جلسه ایده‌پردازی خلاقانه برگزار کنند. نام آن فرد «الکس آزبورن» بود و روشی که ابداع کرد توفان فکری (Brainstorming)، توفان ذهنی یا بارش فکری نام گرفت! سال ١٩۴٨ «آزبورن» روش ابداعی‌اش را در کتابی به نام «قدرت خلاقیت شما» معرفی کرد. این تکنیک که احتمالا با آن آشنا هستید، چند گام ساده داشت. افراد دور هم جمع می‌شوند، ایده‌هایی را که در ارتباط با موضوع مورد بحث، به ذهنشان می‌رسد، طرح می‌کنند. از ایده‌های دیگران هم برای طرح ایده‌های جدید استفاده می‌کنند، هیچ‌کس هم حق ندارد از ایده‌ای انتقاد کند یا آن را مسخره کند. بیش از ۶۵ سال از آن زمان می‌گذرد و ما همچنان از توفان فکری استفاده می‌کنیم. این تکنیک، جزء تکنیک‌هایی است که در کشور ما نیز خیلی مشهور شده و اغلب افراد با آن آشنا هستند، اما در چند سال اخیر، تحقیقاتی انجام شده و نکاتی برای بهبود استفاده از این تکنیک طرح می‌شود.

یکی از افرادی که روی بهبود این تکنیک کار کرده، استادی به نام «پل پاولوس» از دانشگاه تگزاس است. بر اساس نتایج تحقیقات و آزمایش‌های او، در توفان فکری نباید تنها یک ایده خشک‌وخالی را طرح کنیم، بلکه باید تلاش کنیم تا جایی که می‌شود ایده‌مان را شرح داده و توضیح دهیم. با همین نکته ساده ادعا می‌کند که تا چندده‌برابر، ایده‌های بهتر و متفاوت‌تری به دست می‌آید، اما آنچه از این هم جالب‌تر است، نتیجه آزمایش‌های استادی از دانشگاه نورث وسترن و همکارانش است که به‌تازگی (اکتبر ٢٠١٧) منتشر شده. آنها می‌گویند اگر قبل از شروع جلسه توفان فکری، هر یک از افراد، یک خاطره از خودشان تعریف کنند که آن اتفاق یا موقعیت، موجب شرمندگی یا خجالتشان بوده است، تا ٢۶ درصد ایده‌های بیشتر و تا ١۵ درصد ایده‌های متنوع‌تر به دست می‌آید!

نتایج این‌گونه به دست آمد که افرادی را به آزمایش دعوت و آنها را به دو گروه تقسیم کردند و به گروه اول گفتند قبل از شروع جلسه توفان فکری، یک خاطره خجالت‌آور را که در شش ماه گذشته برایتان پیش آمده تعریف کنید و به گروه دوم گفتند که یک خاطره غرورآفرین را که در شش ماه گذشته برایتان پیش آمده تعریف کنید و بعد جلسه توفان فکری را برای کاربردهای جدید یک گیره کاغذ شروع کردند! آزمایش را برای گروه‌های دیگر و با موضوعات دیگر تکرار کردند. در آزمایش، دو شاخص تعداد ایده‌ها و تنوع ایده‌ها را سنجیدند. نتیجه جالبی که به دست آمد این بود که وقتی افراد قبل از شروع جلسه توفان فکری، به‌جای اینکه بادی در غبغب بیندازند و از افتخارات خود بگویند، از اشتباهات یا سوتی‌های خود بگویند، ایده‌های بسیار خلاقانه‌تر و بیشتری به ذهنشان می‌رسد!

ما هم در بسیاری از جلسات یا دورهمی‌های شخصی، سازمانی یا کشورداری‌مان از این تکنیک بهره می‌بریم. اگر هم تابه‌حال استفاده نکرده‌ایم، از امروز می‌توانیم آن را تجربه کنیم. می‌توانیم از تصمیم‌گیری‌های خانوادگی‌مان؛ مثل حل مشکلات زندگی‌مان، تغییرات در خانه‌مان، تحقق آرزوهایمان یا تصمیم ایجاد یک کسب‌وکار جدید شروع کنیم. خواه اینکه تابه‌حال بارها از این تکنیک استفاده کرده باشیم یا اینکه دوست داریم برای اولین‌بار امتحانش کنیم، بهتر است چند نکته را برای بهبود بیشتر این روش در نظر بگیریم و در حد امکان آنها را اجرا کنیم. مخصوصا این نکته آخر را حتما امتحان کنیم و ببینیم آنچه می‌گویند درست است یا خیر؟! آیا خجالت و خلاقیت، این رابطه عجیب و جالب را دارند یا نه؟!

منبع/شرق


#ایده‌های خلاقانه#تکنیک کار#توفان فکری#خجالت#فکر خلاق

ارسال شده در ۹ آبان ۱۳۹۶ توسط آقای توکلی با موضوع روانشناسی


منبع: دکتر سلام

روش هایی برای افزایش سلامت مو

عده ای از مردم عقیده دارند برای تقویت مو کاهش ریزش مو باید هر روز به مو رسیدگی شود،اما بر خلاف تصور عموم مراقبت روزانه از موها نیاز به زمان زیادی ندارد و تنها با چند روش ساده می توان موهای سالم و زیبایی داشت.
مو هم مثل پوست در تماس با محیط، آفتاب و آلودگی آسیب پذیره و تغذیه نامناسب و بیماری های داخلی هم بر ویژگی اون تاثیر میذاره. به همین خاطر برای داشتن مویی سالم و زیبا<Healthy and beautiful hair> لازمه که یه برنامه مراقبتی دقیق داشته باشیم.

برخلاف پوست، موها به مراقبت روزانه نیاز ندارن و بنابراین لازم نیست زمان زیادی در روز برای مراقبت از موها صرف کنیم. تنها با رعایت چند نکته می تونیم از سلامت موهامون ایمنی خاطر پیدا کنیم :

۱) نوع موی خودتون رو بشناسید! برای اینکار چند روز از هیچ محصولی استفاده نکنید و بذارید موها حالت طبیعی خودش رو پیدا کنه. اینطوری می فهمید موهاتون به کدوم یکی از انواع مو (چرب، خشک، نرمال و ….) نزدیک تره. زمانی که نوع موهاتون مشخص بشه، میتونید بر اساس اون از موهاتون مراقبت کنید.

*توجه داشته باشید که واکنش پوست و موی شما به یه محصولات مراقبتی ممکنه با واکنش پوست و موی دوست و یا حتی اعضای خانواده تون متفاوت باشه. پس صرفاً رضایت یا عدم رضایت اونها رو معیار انتخاب خودتون قرار ندید.

۲) هر زمان که لازم بود موهاتون رو شستشو بدید! لازم نیست برنامه مشخصی تعیین کنید، معمولاً برای انواع مو شستشوی یک روز درمیون کافیه. اما هر زمان که احساس کردید موهاتون تمیز نیست اونها رو شستشو بدید نه بر حسب عادت.

۳) از شستشوی مو با آب داغ پرهیز کنید! آب داغ روغن های محافظت کننده طبیعی مو را که در واقع نرم کننده طبیعی مو هستند از بین می بره. شستشوی موها با آب ولرم از این کار جلوگیری کرده و از کدر شدن موها هم پیشگیری میکنه.

۴) موهای خیس رو سشوار نکشید! اینکار باعث آسیب کوتیکول مو میشه و در نهایت مو رو خشک و آسیب دیده میکنه. میتونید بذارید موها به طور طبیعی خشک بشن. اما اگر خواستید از سشوار استفاده کنید، اون رو روی درجه حرارت کمتر تنظیم کنید و از اسپری های محافظت حرارتی استفاده کنید.

۵) موهاتون رو مرتب کوتاه کنید! ساقه مو مستعد موخوره است و اگه مدت زمانی طولانی کوتاه نشه، ظاهری ناسالم و آسیب دیده پیدا میکنه. سعی کنید هر شش هفته و نهایتاً هر سه ماه یک بار موها رو کوتاه کنید و با سرم ها و ماسک های تقویتی از خشکی ساقه مو پیشگیری کنید.

۶) در برابر آفتاب از موهاتون مراقبت کنید! آفتاب همونطور که به پوست صدمه میزنه باعث آسیب مو هم میشه. برای جلوگیری از این آسیب موها رو بپوشونید یا از اسپری های مراقبتی استفاده کنید.

۷) مراقبت سلامت بدنتون باشید! تغذیه نامناسب، سیگار کشیدن، استرس و کمبود ویتامین ها روی کیفیت موهای شما تآثیر مستقیم داره!

۸) اگر علاقه به رنگ و یا دکلره کردن موهاتون دارید سعی کنید از مواد استاندارد و کم ضررتر استفاده نمایید.

منبع/شفا آن لاین


منبع: دکتر سلام

نخستین مدل ممنوعه در رجیستری مشخص شد

نخستین مدل ممنوعه در رجیستری مشخص شدپول‌نیوز – سخنگوی طرح ثبت تلفن همراه رجیستری گفت: هیچ گوشی اپل X در شبکه مشاهده نشده و تاکنون نیز هیچ ثبت سفارشی نیز برای این گوشی انجام نشده، آیفون X قاچاق است و از شبکه اپراتوری سرویس نخواهد گرفت.
حمیدرضا دهقانی‌نیا سخنگوی طرح ثبت تلفن همراه (رجیستری) اظهار داشت: نظر به شروع فرآیند پایش شبکه طرح ثبت تلفن همراه (رجیستری) و عدم مشاهده گوشی اپل X (اپل ۱۰) در شبکه و با عنایت به این نکته که تا این تاریخ هیچ ثبت سفارشی نیز برای گوشی اپل ۱۰ در کشور صورت نپذیرفته و IMEI آن در گمرک ثبت نشده است، منطقا گوشی مذکور کالای قاچاق است و در این طرح پس از شروع اعمال سیاست از شبکه اپراتوری سرویس نخواهد گرفت.

بنابراین توصیه می شود این گوشی‏ ها به هیچ وجه خریداری نشوند تا زمانی که محموله‏ های قانونی با گارانتی رسمی وارد کشور شوند.

مردم می توانند با ارسال IMEI این مدل گوشی به سامانه پیامکی با شماره ۷۷۷۷ از اصالت کالا و اینکه کالا در شبکه ثبت شده است یا خیر، مطمئن شوند. به عبارت دیگر اگر در استعلام این پیام دریافت شد که «کالا در شبکه ثبت نشده است» از خرید این گوشی خودداری کنند در غیر این صورت در طی هفته ‏های آتی سرویس نخواهند گرفت.


منبع: پول نیوز

عدم همکاری تلگرام با سازمان امنیت فدرال روسیه

عدم همکاری تلگرام با سازمان امنیت فدرال روسیهپول‌نیوز – روسیه همچنان در انتظار ارسال اطلاعات درخواستی از تلگرام درباره مظنونین انفجار سوم آوریل ۲۰۱۷ مترو سنت پترزبورگ است.
سازمان امنیت فدرال روسیه در ۱۲ ژوئیه درخواست رسمی خود را مبنی بر رمزگشایی مکاتبات شش شماره تلفن در پیام‌رسان تلگرام به آدرس ثبت شده این شرکت در بریتانیا ارسال کرد.

به عقیده مقامات روس عاملان انفجار تروریستی مترو سنت پترزبورگ از این پیام رسان برای مدیریت برنامه خود استفاده کرده‌اند، هرچند که بازداشت شدگان عنوان می‌کنند از واتس آپ استفاده کرده‌اند. با این حال تا کنون کمپانی تلگرام دراین باره پاسخی رسمی به روسیه نداده است.
در آخرین موضع گیری، پاول دوروف، مدیرعامل تلگرام در ۲۹ اکتبر گفته است: ما در ماه اکتبر بیش از ۸۵۰۰ کانال مربوط به گروه های تروریستی را مسدود کرده‌ایم اما هرگز اجازه نخواهیم داد تا مقامات روسیه تحت فشار ما را مجبور به سانسور سیاسی کنند.

وی افزود: آزادی بیان یکی از ارزش‌های تلگرام در ۱۱ سال گذشته بوده است که بر سر آن ایستاده ایم و این پیام‌رسان در ابتدا در روسیه و اکنون سراسر جهان همین خط مشی را دارد، البته ما خشونت را به هر نوعی نفی می‌کنیم، ابزارهای لازم برای جلوگیری از آن در تلگرام تعبیه شده است.

قرار است در ماه نوامبر دادگاه تخلفات پیام رسان تلگرام در روسیه برگزار شود.

مقامات روسیه پیشتر از مسدود شدن تلگرام در صورت عدم همکاری این شرکت برای انتقال اطلاعات درخواستی به نهادهای امنیتی خبر داده بودند.


منبع: پول نیوز

حذف ۷۵۰۰۰ شغل مالی پس از بریگزیت

حذف 75000 شغل مالی پس از بریگزیتپول‌نیوز – بانک مرکزی انگلیس انتظار دارد پس از اینکه این کشور در سال ۲۰۱۹ از عضویت اتحادیه اروپا خارج می‌شود (بریگزیت)، حداکثر ۷۵۰۰۰ شغل مالی از بین برود.
کمال احمد، دبیر اقتصادی شبکه خبری بی‌بی‌سی بدون اشاره به یک منبع مشخص گفت: قابل درک است که این آمار در بانک مرکزی انگلیس به عنوان یک سناریوی منطقی استفاده می‌شود به خصوص اگر توافق خدمات مالی خاصی میان انگلیس و اتحادیه اروپا وجود نداشته باشد.

با این‌همه این آمار به شرایطی بستگی خواهد داشت که تحت آنها انگلیس از اتحادیه اروپا خارج می‌شود و ۷۵۰۰۰ شغل، حداکثر رقم پیش‌بینی شده در میان سایر گروه‌ها است.

دو معاون بانک مرکزی انگلیس که مسئول خدمات مالی هستند، قرار است روز چهارشنبه درباره بریگزیت در برابر یک کمیته پارلمانی حضور پیدا کرده و به توضیح بپردازند.

بر اساس گزارش رویترز، بانک مرکزی انگلیس در حال حاضر سرگرم ارزیابی طرح‌های اضطراری شرکت‌های خدمات مالی است تا اختلالات احتمالی پس از بریگزیت را به حداقل برساند.


منبع: پول نیوز

وام‌های چینی، شیوه تامین مالی هواپیمایی را تغییر می‌دهد

درحال حاضر سرمایه‌های چینی ۲۸ درصد از ۲۶۱ میلیارد دلاری که توسط شرکت‌های لیزینگ در سراسر دنیا به کارگرفته شده است را به خود اختصاص داده است.

وام‌های چینی، شیوه تامین مالی هواپیمایی را تغییر می‌دهدپول‌نیوز – سیلی از اعتبارات کم‌هزینه چینی، شکل بازارهای جهانی لیزینگ هواپیما را تغییر می‌دهد. درحال حاضر سرمایه‌های چینی ۲۸ درصد از ۲۶۱ میلیارد دلار صنعت لیزینگ دنیا را به خود اختصاص داده است.
سیلی از اعتبارات کم‌هزینه چینی، شکل بازارهای جهانی لیزینگ هواپیما را تغییر می‌دهد. درحال حاضر سرمایه‌های چینی ۲۸ درصد از ۲۶۱ میلیارد دلاری که توسط شرکت‌های لیزینگ در سراسر دنیا به کارگرفته شده است را به خود اختصاص داده است.

این مقدار ۵ درصد از مقادیر ۹ سال پیش بیشتر شده است.

تامین اعتبار بیش از ۷۰ میلیارد دلار برای صنعت لیزینگ، از سوی بانک‌ها و سایر سرمایه‌گذاران چینی در دهه گذشته به شرکتهای هواپیمایی جهان کمک کرده است تا ناوگان خود را گسترش دهند.

در شرایطی که بیش از ۴۰ درصد از هواپیماهای جت عرضه شده به جای این که مستقیما به شرکت‌های هواپیمایی بروند به شرکت‌هایی داده می‌شوند که این هواپیماها را به خطوط هوایی کرایه می‌دهند، لیزینگ بخش مهمی از بازار هواپیمایی شده است.

گروه لیزینگ آوولون که یک گروه چینی است روز دوشنبه اعلام کرد که این درصد با گذشت زمان تا ۵۰ درصد افزایش خواهد یافت.

در مطالعه‌ای که به طور همزمان با کنفرانس اقتصاد شرکت‌های هواپیمایی منتشر شد، منبع خبری جامعه هوانوردی، فلایت‌گلوبال اسند گفت که ظرف ۵ سال اعتبارات چینی بیش از یک سوم صنعت لیزینگ هواپیما را به خود اختصاص می‌دهد.

راب موریس، سرپرست مشاوران فلایت‌گلوبال اسند، می‌گوید: بسیاری از سرمایه‌گذاران تمایل دارند بازپرداخت‌های کمتر را قبول کنند (وام‌های چینی) که این زنگ خطری برای سایر بازیگران این صنعت است.

موریس معتقد است در بلند مدت این اعتبارها موجب می‌شود خطر عرضه بیش از حد این صنعت را تهدید کند؛ با افزایش سرمایه‌گذارانی که در صنعت هوایی سرمایه‌گذاری می‌کنند و ورود سرمایه‌هایی که در این صنعت ماندگار می‌شوند، رقیبان تحت فشار قرار خواهند گرفت.

او ادامه داد: اگر این پول‌ها باعث تغییر قوانین شود، شما باید یاد بگیرید که با قوانین جدید در این بازار کار کنید و در غیر این صورت بازی را خواهید باخت.

چالشی که شرکت‌های اعتباری با آن رورو خواهند شد بانک‌های مرکزی که پول به اقتصاد تزریق می‌کنند، در حال افزایش نرخ بهره خود هستند و محرک‌های مالی خود را کاهش می‌دهند

موریس گفت: از دیرباز سرمایه‌گذاران در صنعت هوایی به دنبال بازپرداخت‌های دو رقمی بوده‌اند و بسیاری از آنها حالا اید با ارقام تک رقمی متوسط به بالا کنار بیایند.

این ارقام در فضای اقتصادی با نرخ بهره کم قابل قبول است اما آیا با شروع افزایش نرخ بهره افراد هم بازپرداخت خود را افزایش خواهند داد؟ چنین چیزی ممکن نیست.

ظرف ۵ سال آینده شرکت‌های هواپیمایی برای خرید هواپیما نیازمند ۷۰۰ میلیارد دلار اعتبار خواهند بود و این میزان در طول دهه آینده به طور متوسط سالانه ۱۷۰ میلیارد دلار خواهد بود.


منبع: پول نیوز