چگونه باید با کودکان گستاخ رفتار کنیم؟

کودک

یکی از اصلی ترین و سخت ترین موضوعات در تربیت کودکان برای والدین نحوه رفتار و کنار آمدن با کودک گستاخ می شود. در این مقاله از دکتر سلام علت گستاخی کودکان و همچنین راهکارهای موثر برای کنار آمدن با آنان را آماده کرده ایم. توصیه می کنیم که حتما این مقاله را مطالعه کنید و از دست ندهید. با ما همراه شوید.

یکی از سخت‌ترین موضوعات تربیتی کودکان برای والدین نحوه برخورد با کودک گستاخ است. گستاخی از جمله مشکلات تربیتی معمول کودکان است که ابتدا با حفظ آرامش و ترک رفتارهای گستاخانه احتمالی در خودمان و با چند راه‌حل ساده اما هوشمندانه قابل کنترل است. گستاخ بودن منحصر به سن و سال خاصی نیست و علل مختلفی می‌تواند داشته باشد. از جمله تلاش کودک برای کنترل زندگی شخصی خود و تصمیم‌گیری مستقلانه. مثل اینکه چه بپوشد یا چه بخورد.
شاید بتوان آن را روشی دانست که کودک توسط آن تلاش دارد حد و مرز حرف‌شنوی والدین از خودش را بشناسد و به این ترتیب بتواند راه جدیدی برای دستیابی به خواسته‌هایش بیابد. نکته قابل توجه اینکه در پاره‌ای مواقع علت رفتارهای پرخاشگرانه ممکن است خستگی یا گرسنگی بیش از حد باشد.
در هر صورت توسل به رفتار گستاخانه به عنوان بخشی از فرآیند رشد کودکان قبل از سه سال، دور از ذهن نیست که لازم است بین دو تا دو و نیم سالگی با بیان نارضایتی از این مدل رفتاری چه به وسیله گفتار و چه رفتار به آن پاسخ داد.

گستاخی کودکان چیست؟

گستاخی تعریف و چارچوب مشخصی ندارد، گاه رفتار است و گاهی گفتار. در واقع نوعی واکنش نادرست است از سمت کودک به پدر و مادر و اطرافیان. رفتارهایی چون ستیزه‌طلبی‌های جسمی، پرتاب اشیا، بی‌توجهی یا حتی گاهی بددهنی و کنایه‌های نیشدار و مسخره کردن. لازم به ذکر است که پدر و مادر باید متوجه باشند که بیان صادقانه کودک از واقعیت‌ها و نیازهایش را گستاخی تلقی نکنند. مثلاً انتقاد کودک از فلان رفتار پدر یا مادرش. کارشناسان علوم تربیتی علت اصلی بروز رفتارهای گستاخانه در کودکان را جلب توجه والدین و کسب قدرت می‌دانند. گستاخی معمولاً پاسخ کودک به برآورده نشدن نیازهایش و مقابله با ناکامی‌هاست.

رفتاری آسیب‌زا برای خانواده و جامعه

اگر برای بر طرف کردن رفتارهای گستاخانه فرزندان راه‌حلی پیدا نکنیم بی‌شک آن رفتارها استمرار خواهد داشت و هر روز شدت آن از روز قبل بیشتر و بیشتر خواهد شد. اینگونه رفتارها باعث درگیری‌های لفظی و گاهی فیزیکی بین افراد خانواده می‌شود و حرمت‌ها را از بین می‌برد.
از آن بدتر جانبداری یکی از والدین از فرزندی با عکس‌العمل‌های گستاخانه است و به این صورت روابط بین والدین نیز تیره می‌شود. تا زمانی که پدر و مادر همراه و همفکر با هم اقدام نکنند هیچ کدام از شیوه‌های تربیتی نمی‌توانند کامل و کافی باشند.
ضرورت حل این دست‌انداز تربیتی زمانی اهمیت پیدا می‌کند که بدانیم رفتارها و عادات کودکانمان شکل‌دهنده شخصیت اجتماعی آنها در آینده خواهد بود. کودکی که با پرخاشگری و گستاخی به اهدافش برسد بی‌شک در سنین بالاتر نیز در اجتماع همین راه را در پیش خواهد گرفت و از آن جایی که احترام به قوانین و مقررات را نیاموخته است در جامعه نیز به بی‌قانونی تن می‌دهد و آداب اخلاقی- اجتماعی در وی تنزل می‌یابد.

نقش خانواده در مقابله با رفتارهای گستاخانه

در اولین گام ما به عنوان والدین موظف هستیم به کودکان خود آموزش دهیم که چگونه نیازها و خواسته‌های خود را با لحنی مهربان و محترمانه بیان کنند و بی‌شک قبل از هر قدمی باید والدین خود از رفتارهای گستاخانه بپرهیزند. برای کنترل گستاخی کودک اولین گام حفظ آرامش و خونسردی است.
در اصل این نحوه پاسخگویی ما به خواسته‌ها و سخنان کودکانمان است که شیوه تعامل و روابط متقابل ما را شکل می‌دهد. وقتی ما زود برافروخته شویم قطعاً کودکمان نیز خیلی سریع از کوره در خواهد رفت و در صورتی که والدین به عنوان الگوی کودک با سعه صدر و آرامش با مسائل مواجه شوند کودک نیز این نوع برخورد را خواهد آموخت.
اگر دوست ندارید کودکتان پرخاشگر و گستاخ تربیت شود حتماً توجه داشته باشید تا زمانی که نمی‌توانید آرامش خود را حفظ کرده و با خونسردی با او صحبت کنید از پاسخ دادن به او خودداری کنید. به عبارتی هیچگاه با وی وارد جنگ لفظی نشوید چراکه این رفتار شما مهر تأییدی خواهد بود بر این سبک رفتاری در ذهن کودک. در واقع شاخ به شاخ شدن با بچه‌ها نتیجه‌ای جز شکست شما و پیروزی او ندارد.

پدر و مادر برای مواجهه بهتر و عاقلانه‌تر با گستاخی فرزندانشان باید بپذیرند که این مدل رفتاری بخشی از فرآیند رشد هر کودکی است، نه از سر لجبازی یا بی‌احترامی به خانواده. والدین وظیفه دارند با دقت و زیرکی به این نکته توجه کنند که چه چیزی کودکشان را گستاخ و پرخاشگر می‌کند یا چه زمانی بیشتر اینگونه رفتارها از وی سر می‌زند و از این طریق می‌توانند با برطرف کردن علت‌ها قدمی برای اصلاح رفتارهای ناهنجار او برداشته و گستاخی را در وی به حداقل برسانند.
ما موظف هستیم با توجه به گفته‌ها و نظرات کودکمان به او احساس مهم بودن بدهیم. مادامی که کودک در بیان عقایدش آزادی و امنیت داشته باشد و والدین به حرف‌های او گوش داده و احترام بگذارند رفتار گستاخانه از کودک دور خواهد شد و به حداقل خواهد رسید. لازم به یادآوری است که فرزند ما باید بیاموزد که صحبت‌ها و عقایدش تا زمانی شنیده می‌شود که محترمانه بیان شود و زمانی که پرخاشگرانه و غیرمحترمانه صحبت می‌کند شما به صحبت‌های او توجه نخواهید کرد.
باید برای کودکتان اثبات شود که وقتی دست از چانه‌زنی و کج‌خلقی بردارد و با شما با ادب و احترام صحبت کند شما کاملاً متوجه او خواهید بود. این موضوع به معنای موافقت دائم والدین با عقاید کودکانشان نیست بلکه این نوع رفتار به کودک نشان می‌دهد که والدین به نظرات و عقایدش احترام می‌گذارند، حتی اگر با آن نظرات و دیدگاه‌ها و خواسته‌های او موافق نباشند.

نقش رسانه در کنترل گستاخی و پرخاشگری کودکان

نقش تلویزیون و بازی‌های کامپیوتری در گستاخی و پرخاشگری کودکان و به طور خاص پسرها بسیار پر‌رنگ و عمده است. بسیاری از سریال‌ها و بازی‌های کامپیوتری به وضوح رفتارهای پرخاشگرانه را به تصویر می‌کشند. متأسفانه رفتارهای بی‌ادبانه و طعنه‌زنی‌های خیابانی حتی در سریال‌های تلویزیونی نیز بسیار عادی جلوه داده می‌شود که تأثیرات مخربی بر رفتار کودکان دارد.
بهتر است کودکمان را از انجام بازی‌های خشن منع کنیم و او را از تماشای فیلم‌های خشن و بدون روابط اجتماعی سالم دور نگه داریم و اگر چنین امکانی وجود ندارد حتماً صحنه‌ها و رفتارهای گستاخانه فیلم را به چالش کشیده و ابراز بیزاری کنیم تا او شکل برخورد ما با این موضوع را ببیند.

کودک

انتخاب پیامد برای رفتار گستاخانه کودک

پیامد تعیین‌شده برای رفتار گستاخانه کودک باید چگونه باشد؟ بهتر است این پیامد در حداقل فاصله زمانی با رفتار یا گفتار گستاخانه صورت بگیرد، البته بدون حضور دیگران و در خلوت. ابتدا باید از برآوردن موضوعی که باعث رفتار گستاخانه و پرخاشگری کودک ما شده است بپرهیزیم، هر چند در دسترس و قابل اجرا باشد، چراکه در غیر این صورت کودک ما به برآورده کردن نیازهایش با توسل به زور و پرخاشگری عادت خواهد کرد. در مرحله بعد باید وی را با یک پیامد مهم، اما ساده و قابل اجرا مواجه کرد، مثلاً به او اجازه انجام کار مورد علاقه‌اش را ندهیم تا با عواقب و پیامدهای رفتارش آشنا شود.

در این میان باید دقت کنیم که اولاً رفتار ما لجوجانه نباشد که در این صورت وضع بدتر خواهد شد و دوم اینکه حرمت خود را به عنوان پدر یا مادر حفظ کنیم. اعمال پیامد رفتار نادرست کودک اگر با آگاهی دادن درباره معلول این پیامد باشد بیشتر، بهتر و سریع‌تر نتیجه خواهد داد.

پدر یا مادر باید خیلی کوتاه و قاطع و با لحنی آرام و مسلط بر اوضاع علت تصمیم بر اجرای این پیامد را برای کودک توضیح دهند؛ مثلاً باید گفته شود رفتارت من را خسته کرد و انرژی من را از بین برد، پس من دیگر نمی‌توانم طبق قرار قبلی تو را به پارک، سینما یا… ببرم. اگر کودک در برابر این توضیحات واکنش نامناسبی بروز داد باید او را به حال خود رها کرده و به دنبال انجام امور مربوط به خود برویم. درگیری و مجادله با کودک گستاخ وضع را بدتر می‌کند، ما حتی برای دفاع از خود نیز نباید با او مجادله کنیم.

اگر کودک معذرت‌خواهی کرد باید او را ببخشیم و غائله را فیصله بدهیم اما در صورت تکرار، بعد از عذرخواهی نیز همچنان و با قاطعیت بر موضع خود استوار بمانیم، چراکه در غیر این صورت کودک به انجام کارها و رفتارهای گستاخانه عادت می‌کند و بعد هم رهایی از پیامد آن را در یک عذرخواهی ساده می‌بیند.

استفاده از واژه‌های مناسب

وقتی فرزندمان جمله گستاخانه‌ای به کار برد با عصبانیت و نگاه خیره از او نپرسیم چی گفتی؟ چراکه معمولاًجواب این سؤال «هیچی» است و به این شکل یک مجادله بی‌نتیجه شکل گرفته است. بهتر است مستقیماً به جمله یا رفتار گستاخانه اشاره و احساس خود را راحت و با صلابت بیان کنیم.

بهتر است از استفاده جملاتی که سرزنش گونه بوده و واژه «تو» دارند بپرهیزیم و از جملات حاوی «من» استفاده کنیم. مثلاً به جای «ساکت شو!»، «بی‌ادب!» و… از جملاتی چون «ناراحت شدم»، «رفتارت را نمی‌پسندم» و… استفاده کنیم چراکه استفاده از کلمه «تو» در وجود کودک نوعی دلخوری و در نتیجه لجاجت به وجود می‌آورد.

در پاره‌ای مواقع والدین با دیدن یا شنیدن رفتار یا گفتار گستاخانه کودکشان از فرط عصبانیت ناخواسته به پرخاشگری می‌پردازند و جملاتی را به کار می‌برند که به هیچ وجه درست و بجا نیست، مثلاً می‌گویند: «دیگر مادر تو نیستم» یا «دیگر تو را به میهمانی نخواهم برد». هیچ کدام از این مواردی که ذکر شد منطقی و قابل اجرا نیستند و زمانی که عصبانیتمان فروکش کند دوباره آنها را انجام می‌دهیم، پس بهتر است با آرامش تنبیه‌ها و پیامدهایی قابل اجرا و محدود برای کودکمان در نظر بگیریم.

اگر از روی عصبانیت یا غفلت ناسزایی از دهانمان خارج شد یا حرکت گستاخانه‌ای از ما سر زد حتماً بابتش از کودکمان معذرت‌خواهی کرده و برایش توضیح بدهیم که اشتباه کرده‌ایم، سپس با زبانی مؤدبانه و بیانی منطقی دوباره حرفمان را بیان کنیم.

توجه، ابزاری قدرتمند در دست‌های والدین است. کودکان ما نیاز عمیقی به توجه والدین خود دارند و آنچه مشخص است اینکه توجه را بر بی‌توجهی ارجح می‌دانند. توجه در مقابل رفتار گستاخانه یعنی سرزنش و شکل‌های بدتر از آن همچون شماتت کردن که ممکن است کودک آن را بر بی‌توجهی ترجیح بدهد، پس بهتر است چنانچه رفتار کودکمان بی‌خطر است با بی‌توجهی به او به تنبیهش بپردازیم و هرگاه آن رفتار نامطلوب را ترک کرد با توجه مثبت و نگاه محبت‌آمیز و آمیخته به لبخند او را تشویق کنیم.

از زمانی که کودک زبان باز می‌کند باید کلمات مؤدبانه و سبک برخورد محترمانه را به او آموزش داد. باید به کودکانمان معنی عذرخواهی و تشکر را آموخته و کلماتی چون لطفاً، ببخشید و ممنونم را به او آموزش بدهیم. هیچ حرفی آموزنده‌تر از عمل نیست. والدین باید عامل به رفتارهای نیکو باشند تا فرزندانشان نیز همچون خود آنها همان راه را برای دستیابی به سبک زندگی توأم با ادب، مهر و عطوفت ادامه دهند.

منبع: روزنامه جوان


منبع: دکتر سلام

برخورد کشتی باری ایران با یک جزیره در نزدیکی هنگ‌کنگ

برخورد کشتی باری ایران با یک جزیره در نزدیکی هنگ‌کنگپول‌نیوز – کشتی کانتینری ایرانی توسکا با برخورد به دماغه شرقی جزیره ماگازین در جنوب منطقه هنگ کنگ به گل نشست.

به گزارش پایگاه خبری مریتایم بولتین، کشتی کانتینری ایرانی توسکا با برخورد به دماغه شرقی جزیره ماگازین در جنوب منطقه هنگ کنگ به گل نشست. ساکنان این جزیره بعد از شنیدن صدای برخورد کشتی با دماغه جزیره، شاهد ایجاد جرقه های آتش به دلیل برخورد بدنه آهنی کشتی با سخره ها بوده اند. به گفته ساکنین جزیره ماگازین بوی سوختگی از اطراف کشتی به مشام می رسد و ممکن است بر روی عرشه کشتی توسکا آتش سوزی رخ داده باشد.

بر اساس این گزارش، کشتی در هنگام برخورد با این جزیره با سرعتی بالا، معادل حدود ۷٫۵ گره دریایی در حال حرکت بوده است. کشتی توسکا عازم بندر هنگ کنگ بوده، اما با چرخش ناگهانی به سمت راست، بدنه کشتی به این جزیره کوچک برخورد کرده است. کشتی توسکا که در سال ۲۰۰۸ ساخته شده و مدیریت آن در اختیار شرکت راهبران امید دریا در تهران است، ظرفیت ۴۹۴۷ تی ای یو بار را دارد.


منبع: پول نیوز

سفری به مونترآل، کانادا (+عکس)

موزه‌ها و نگارخانه‌های متعدد، دومین باغ گیاه‌شناسی بزرگ دنیا و پارک‌های دیدنی، هر ساله گردشگران زیادی را به این شهر می‌کشانند.

پول‌نیوز -مونترآل بزرگ‌ترین شهر استان کبک و دومین شهر بزرگ فرانسه‌زبان جهان است. این شهر مجموعه‌ای از فرهنگ‌ها و ملت‌های گوناگون را در بر می‌گیرد.  مونترآل شهری زیبا با تاریخچه‌ای غنی است. گذشته‌ی طولانی و زیبای فرانسوی این شهر بخش مهمی از تاریخی ترین شهر کانادا را تشکیل داده است.موزه‌ها و نگارخانه‌های متعدد، دومین باغ گیاه‌شناسی بزرگ دنیا و پارک‌های دیدنی، هر ساله گردشگران زیادی را به این شهر می‌کشانند.

سفری به مونترآل، کانادا (+عکس)

علاوه بر این‌ها، شهر قدیم مونترآل با آن ساختمان‌های قدیمی، بناهای تاریخی، کلوب‌های موسیقی و رستوران‌های مجلل، یکی از دیدنی‌ترین بخش‌های سفر به مونترآل خواهد بود. با استفاده از این راهنمای سفر می‌توانید سفر فراموش‌نشدنی خود به مونترآل را برنامه‌ریزی کنید.

سفری به مونترآل، کانادا (+عکس)
هزینه‌های معمول
هزینه‌ی اقامت در هاستل‌ها

هزینه‌ی اقامت در هاستل‌ها از شبی ۱۰ دلار کانادا شروع می‌شود و برای اتاق‌های خصوصی ۶۵ دلار است. در این شهر امکانات اقامتی متعددی وجود دارد که شما با توجه به بودجه‌ی در نظر گرفته شده می‌توانید یکی از آنها را انتخاب کنید.

سفری به مونترآل، کانادا (+عکس)
هزینه‌ی اقامت در هتل‌های ارزان‌قیمت

مونترآل شهر گرانی است و قیمت هتل‌ها در آن بالا است حتی اقامت در هتل‌های ارزان‌قیمت نیز ممکن است برایتان نسبتا گران تمام شوند. یک اتاق یک‌تخته در هتلی ارزان در نزدیکی مرکز شهر شبی ۴۰ دلار قیمت دارد. این مقدار برای اتاق‌های دوتخته ۶۰ دلار است.

میانگین هزینه‌ی خورد و خوراک

یک وعده شام در رستوران به همراه نوشیدنی در حدود ۴۰ دلار هزینه دارد. می‌توانید غذاخوری‌های ارزان‌تری نیز پیدا کنید که هر وعده غذای آنها در حدود ۱۳ دلار است، البته اگر می‌خواهید غذای خوبی بخورید باید بیشتر بپردازید. اگر تصمیم دارید خودتان غذایتان را آماده کنید، هزینه‌ی تهیه‌ی مواد غذایی برای یک هفته بین ۶۵ تا ۱۰۰ دلار است.

هزینه‌های حمل‌ونقل و جابه‌جایی

بلیت‌های تک‌سفره‌ی مترو و اتوبوس ۳.۲۵ دلار هستند. اگر ده بلیت تهیه کنید در مجموع باید ۲۶.۵۰ دلار بپردازید. کارت‌های یک‌روزه و سه‌روزه‌ی گردشگری نیز وجود دارند که به ترتیب ۱۰ و ۱۸ دلار قیمت دارند و با این کارت‌ها امکان استفاده‌ی نامحدود از مترو و اتوبوس برای گردشگران در نظر گرفته شده است. بلیت‌های شبانه نیز وجود دارند که آنها نیز نامحدود و برای استفاده بین ساعت ۶ بعدازظهر تا ۵ صبح هستند و ۵ دلار قیمت دارند. می‌توانید با پرداخت ۲۵.۵۰ دلار، بلیت‌های هفتگی نیز تهیه کنید.

نکته‌هایی برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها
از تورهای پیاده‌روی بدون راهنما استفاده کنید

مونترآل شهری است که با پای پیاده می‌شود به بسیاری از دیدنی‌های آن سر زد. این تورهای پیاده‌روی نیز یکی از روش‌های ارزان برای بازدید از جاذبه‌های گردشگری مونترآل هستند. اگر دوست دارید بیشتر از مناظر لذت ببرید و درگیر شلوغی و همهمه‌ی گردشگران نشوید از کنار کانال Lachine پیاده‌روی کنید، مناظر طبیعی و ساختمان‌های تاریخی اطراف، بسیار دیدنی هستند.
از موزه‌های هنری بازدید کنید

موزه‌ی هنر معاصر، چهارشنبه از ساعت ۵ تا ۹ بعدازظهر نیم‌بها است. در روزهای دیگر بلیت آن ۱۴ دلار و برای دانش آموزان ۱۰ دلار است. مرکز طراحی دانشگاه مونترآل کبک آثار هنری متعددی از کبک کانادا و طراحان بین‌المللی را به نمایش می‌گذارد و ورودی آن رایگان است. از چهارشنبه تا یکشنبه در ساعت‌های ۱۲ ظهر تا ۶ بعدازظهر می‌توانید از این مرکز بازدید کنید.

مرکز کانادایی معماری، پنجشنبه شب‌ها بعد از ساعت ۵ و سی دقیقه بعدازظهر رایگان است و تا ساعت ۹ شب آماده‌ی استقبال از گردشگران خواهد بود. در آخرین یکشنبه‌ی ماه مه، بیش از سی موزه درهای خود را به روی بازدیدکنندگان می‌گشایند تا به طور رایگان از آنها بازدید کنند. در این روز، شش خط اتوبوس، بازدیدکنندگان را به رایگان بین موزه‌ها جابه‌جا می‌کنند.
از بازارهای عمومی دیدن کنید

قدم زدن در این بازارها فرصت خوبی برای آشنایی با فرهنگ و سبک زندگی اهالی شهر از نزدیک است. به علاوه می‌توانید نوشیدنی‌های محلی و غذاهای ارزان و لذیذی در این بازارها پیدا کنید.
در زمستان از اسکیت روی یخ لذت ببرید

در پارک La Fontaine یک زمین اسکیت وجود دارد که استفاده از آن در زمستان رایگان است. در پارک‌های دیگر نیز زمین‌های مشابهی وجود دارند پارک‌هایی مانند Mont Royal و Jeanne-Mance و در Lac aux Castors، دریاچه‌ی Beaver و اسکله‌های بندر قدیمی مونترآل.

اگر دوست دارید قدم بزنید، چند ساعتی تفریح کنید و با اهالی شهر گفت‌وگو کنید، این پارک بهترین مکان برای گذراندن چند ساعت در روز است. در ماه‌های گرم تابستانی این پارک بسیار شلوغ است و در گوشه و کنار آن مردم به بازی و تفریح و استراحت مشغول هستند.

از ماه مه تا اکتبر، هر یکشنبه اهالی مونترآل در این پارک و اطراف ساختمان Sir George-Etienne جمع می‌شوند تا در جشنواره‌های گوناگون و فعالیت‌های تفریحی مختلف شرکت کنند.

منبع:کجارو


منبع: پول نیوز

گشت و گذاری در آرهوس، دانمارک (+عکس)

پول‌نیوز -اگر دانمارک مقصد گردشگری شما است، حتما سری به آرهوس بزنید. آرامش منحصربه‌فرد و مکان‌های دیدنی این شهر خاطره‌ای خوش در ذهن شما به‌ جای خواهند گذاشت.

گشت و گذاری به آرهوس، دانمارک (+عکس)

آرهوس شهر دانشگاهی دانمارک و در استان یوتلاند در غرب دانمارک است. از آنجایی که آرهوس شهری کوچک است، کار‌های زیادی نمی‌توان در اینجا انجام داد، اما ویژگی منحصربه‌فرد آن، آرامش شهر است. در این شهر پارک‌های متعددی وجود دارند که می‌توانید ساعت‌ها در آن‌ها گردش کنید. پارک نزدیک دانشگاه، بسیار زیبا و آرام است.

گشت و گذاری به آرهوس، دانمارک (+عکس)

 موسیقی نیز جزئی از شهر است و به خاطر وجود دانشگاه، غذا ارزان است. در این شهر چند کلیسای قدیمی و موزه وجود دارند که در خلال گشت و گذار در پارک‌ها، شما را سرگرم خواهند کرد. آرهوس در تضادی جالب با کپنهاگ است.

گشت و گذاری به آرهوس، دانمارک (+عکس)

موزه‌ هنر آرهوس

این موزه کلکسیونی از قدیمی‌ترین مجموعه‌های دانمارکی است که قدمت آن‌ها به سال ۱۷۵۰ میلادی می‌رسد. در این موزه انواع مختلفی از نقاشی‌ها، مجسمه‌ها و طرح‌های هنری وجود دارد. بازدید از این موزه بعد‌از‌ظهر خوبی را برای شما فراهم می‌آورد.
شیشه‌گری بیلو دوس (Bülow Duus)

گارگاه و مغازه‌ شیشه‌گری بیلو دوس هم بهترین مکان‌ برای خرید اجناس زیبای بلوری و هم مکان دیدنی بسیار زیبایی است. در این شیشه‌گری هنرمندان در کوره‌های بزرگ در شیشه‌ها می‌دمند و البته از هم‌صحبتی با بازدیدکنندگان بسیار  خوشحال شده و با روی باز به سوالاتشان جواب می‌دهند. با بازدید از اینجا تجربه‌ای متفاوت خواهید داشت.   

پارک آهوی کوهی

دویاهیون (Dyrehaven) که به‌عنوان پارک آهوی کوهی نیز شناخته می‌شود، مکان بسیار زیبا و جالبی برای دیدن حیوانات مختلف مانند آهو‌، گوزن ژاپنی و خوک وحشی است. پیاده‌روی از مرکز شهر تا این پارک می‌تواند تجربه‌ای جالب و هیجان‌انگیز محسوب شود، زیرا انواع گیاهان و حیوانات را خواهید دید.

منبع:کجارو


منبع: پول نیوز

تحلیل لوموند از برکناری ۴۰ مسئول در ریاض: تخت پادشاهی بن‌سلمان برشانه‌های شاهزادگان زندانی

روزنامه فرانسوی «لوموند» نوشت: هدف «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی از شروع سناریوی بازداشت شاهزادگان سعودی و وزیران سابق و کنونی این کشور، بازی جدید قدرت او برای خالی کردن میدان از رقیب و آماده شدن برای انتقال قدرت و تخت شاهی از پدرش ‘ سلمان بن عبدالعزیز’ به او است.

شبکه سعودی «العربیه» یکشنبه شب در گزارشی افزود: درپی تشکیل کمیته عالی مبارزه با فساد به ریاست محمد بن سلمان شماری از شاهزادگان سعودی و ۱۲ نفر از وزیران کنونی و سابق این کشور بازداشت شدند.

بازداشت شاهزادگان و سرمایه داران سعودی درعربستان به نام مبارزه با فساد همزمان شده است با چند رویداد دیگر در این کشور؛ نخستین آن، صدور فرمان پادشاهی برای برکناری «متعب بن عبدالله» وزیر گارد ملی سعودی از مقامش و تعیین «خالد بن عیاف» به جای او، دوم برکناری و بازنشسته شدن «عبدالله السلطان» فرمانده نیروی دریایی و انتخاب « فهد الغفیلی» به جای او و سوم، برکناری «عادل فقیه» وزیر اقتصاد و برنامه ریزی و تعیین «محمد التویجری» به جای او.

روزنامه فرانسوی زبان «لوموند» روز یکشنبه به نقل از «کریستین الیورسن» عضو موسسه سیاست عمومی «بیکر» دانشگاه «رایس» (تگزاس) طی تحلیل تحولات جاری درعربستان نوشت: به نظر می رسد دامنه و گستره این بازداشت ها در تاریخ جدید عربستان سعودی بی سابقه است. اگر بازداشت شاهزاده «ولید بن طلال» تایید شود، نه تنها به لحاظ داخلی صدماتی را برای این کشور به همراه دارد بلکه به لحاظ مالی در سطح بین المللی نیز شوک آور است.

روزنامه فرانسوی «ون مینوت» نیز در این باره نوشت: این حجم از «پاکسازی» که درعربستان سابقه نداشته، می تواند پایه های قدرت محمد بن سلمان ولیعهد جوان را تحکیم ببخشد.

روزنامه های فرانسوی زبان همچنین نوشتند که بن سلمان در پایان اکتبر (مهر/ آبان) گذشته، وعده داده بود که عربستان را به کشوری «میانه رو» تبدیل کند و چهره این کشورِ سنت گرا را که «صادر کننده تروریسم» خواننده می شود، اصلاح کند.

ولیعهد جوان همچنین از اجرای طرح های اصلاحاتی در کشور خبر داد که شامل مجاز بودن رانندگی برای زنان و ورود آنها به سالن های سینما می شد؛ اقدامی که بزرگترین اختلالات فرهنگی و اقتصادی در تاریخ جدید عربستان را به نمایش گذاشت و علمای دینی محافظه کار و سنتی سعودی را به حاشیه کشاند.

شبکه خبری الجزیره به نقل از لوموند نوشت: در بحبوحه این تحولات، بن سلمان شروع به تحکیم پایه های قدرت سیاسی خود کرده و در همین چارچوب، موجی از بازداشت ها را که علمای دین و تحصیل کردگان این کشور نیز جزو آنها می شود، به راه انداخته است.

تحلیل گران در این باره می گویند: بسیاری از افراد بازداشت شده، منتقد سیاست های خارجی ولیعهد جوان هستند. از جمله سیاست های او درخصوص محاصره کشور قطر.

این روزنامه فرانسوی زبان نوشت: به نظر می رسد که بن سلمان سعی دارد قبل از انتقال رسمی قدرت به او از سوی پدرش ملک سلمان ۸۱ ساله، اختلافات داخلی در این کشور را از بین ببرد.


منبع: عصرایران

سعد حریری: بازگشتم به لبنان بستگی به شرایط سیاسی و امنیتی کشور دارد

سعد الحریری در تماس‌هایی که نزدیکان و محافظان ویژه‌اش پس از استعفا با او داشته‌اند، بازگشت به لبنان را در گروی شرایط سیاسی و امنیتی کشور دانسته است.

به گزارش تسنیم به نقل از روزنامه الاخبار، سعد الحریری که در عربستان به سر می برد، در تماس هایی که نزدیکان و محافظان ویژه اش پس از استعفا با او داشته‌اند، بازگشت به لبنان را در گروی شرایط سیاسی و امنیتی کشور دانسته است.

مکالمات کوتاه و سرد سعد الحریری

به عبارت دیگر در پی استعفای سعد الحریری نزدیکان ومحافظان ویژه اش با او تماس گرفتند، اما مکالمات الحریری با آنان کوتاه و سرد بود.

یکی از معاونان وی در این باره گفت، الحریری به تماس او پاسخ نداد بلکه فقط یک پیام در واتس آپ برایش ارسال کرد و گفت: حالم خوب است و به زودی یکدیگر را می بینیم، مهم امنیت و ثبات است.

به عربستان نیایید

همچنین برخی از نزدیکان الحریری به او پیشنهاد کردند در عربستان با او ملاقات داشته باشند که در پاسخ گفت: اگر نیاز شد از شما می خواهم به اینجا بیایید.

به هر حال با وجود شوکی که به لبنان وارد آمده و مسئولان این کشور برای پی بردن به دلیل استعفای سعد الحریری و گام های بعدی ، با یکدیگر در تماس هستند، اعضای ارشد جریان المستقبل اعلام کردند الحریری به زودی به بیروت بازمی گردد و حتی «عقاب صقر» از نمایندگان پارلمان لبنان به خبرنگاران اعلام کرد که سعد الحریری ظرف ۴۸ ساعت به لبنان باز می گردد.

این در حالی است که هیچ بیانیه ای در این خصوص از سوی هیچ طرف لبنانی صادر نشده است با این حال یک منبع نزدیک به الحریری گفت که وی ترک عربستان را به شرایط امنیتی و سیاسی مرتبط ساخته و اعلام کرده شاید برای شرکت در نشست سران اروپایی-عربی عازم یونان شده و از آنجا به عربستان بازگردد.

الحریری پس از استعفا یک عکس از خود با «ولید الیعقوبی» سفیر عربستان در بیروت در صفحه توییتر منتشر کرده است و در هیچ یک از تماس هایش به موضوع بازگشت از عربستان اشاره نکرده است.


منبع: عصرایران

مقامات ژاپنی: از شوک برکناری متکی تا ۳ سال برق تولید کردیم! (طنز)

دیدار اعضای شورای شهر و شهردار تهران با رئیس جمهور میمون عزادار جنازه بچه اش را خورد! (عکس) مقررات کسر خدمت فرزندان ایثارگران ابلاغ شد (+جزئیات) محمد انصاری خواهان حضور در کربلا مصرف این خوراکی ها در هوای سرد ضروریست دلار دولتی ۳۵۰۰ تومان را هم رد کرد (+جدول) سعد حریری: بازگشتم به لبنان بستگی به شرایط سیاسی و امنیتی کشور دارد ابراهیم رئیسی شب گذشته در جمع زائران حرم امام علی علیه السلام (فیلم) مراسم روز مازندران (عکس) ۶۳۹ میخ در شکم مرد هندی! (+عکس)

این کلیپ برای ندیدن است!  (۴۸ نظر)

آقای روحانی، شرایط عادی شده است، مراقب باشید  (۴۲ نظر)

دستور دهید این آمار تکذیب شود. با تشکر!  (۱۳ نظر)

واژگونی مرگبار اتوبوس در جاده سوادکوه (+فیلم) / ۱۳ کشته و ۱۹ زخمی (+اسامی مجروحان)  (۹ نظر)

هشدار ائتلاف نظامی عربستان به ایران: حمله موشکی حوثی ها به ریاض، تعرض نظامی مستقیم ایران به عربستان می دانیم/ حق پاسخگویی به ایران محفوظ است  (۹ نظر)

لطفا سرکار نرو  (۸ نظر)

محمود سریع القلم: چرا احساس بی‌ثباتی می­‌کنیم؟/ ایران، کشور افراد است و نه سیستم­ ها  (۷ نظر)

مرد مستعفی لبنان  (۴ نظر)


منبع: عصرایران

شباهتی که برای بازیگر پیشکسوت دردسرساز شد

شهروند نوشت: بعضی‌ها هستند که یک عمری نان شباهتشان به یک شخصیت خاص را می‌خورند؛ مثل همین پسری که چون شبیه مسی است، بلند شده رفته در اسپانیا خوش می‌گذراند. عده‌ای دیگر هم هستند که چوب این شباهت را می‌خورند و این دیگر به خوش‌شانسی و بدشانسی طرف برمی‌گردد که شبیه چه کسی باشی.

محمود بصیری از این نظر یکی از بدشانس‌ترین‌هاست.محمود بصیری که به دلیل شباهتش به رئیس‌جمهوری سابق ایران مدت ٧-۶‌سال ممنوع‌الکار شد؛ درباره این قضیه گفت: در آن ٨-٧سال، کسی سراغ من نمی‌آمد و دلیل این اتفاق را شما باید از ریاست تلویزیون و وزیر ارشاد بپرسید! آنها گفتند؛ من شبیه احمدی‌نژادم! اگر شبیه بن لادن بودم، تکلیفم چه بود؟

در این مدت من هیچ‌جا نه صحبتی کردم، نه چیزی گفتم، اما کسانی هستند که اصطلاحا چوب زیر دیگ کن هستند و در روزنامه‌هایشان چیزهایی نوشتند که به این اتفاق دامن زد.

بصیری از آن دوران خاطره‌ای دردناک دارد: یک دختر خانمی من را در خیابان دید و گفت؛ آقای بصیری یک بازیگری هست که نقش اوباما را بازی کرده و اوباما از او تقدیر کرده و گفته؛ اگر کم و کسری داری به تو کمک کنیم اما اینها شما را کنار گذاشتند!محمود بصیری که در تلویزیون سخن می‌گفت، درباره کارهای جدید این سال‌ها هم سخن گفت: در تمام این سال‌ها کاری ساخته نشد که بشود به آن افتخار کرد اما من خوشحالم که با همه توان ایستادم.


منبع: عصرایران

اظهارات مصدومان حادثه واژگونی اتوبوس در جاده سوادکوه/ ترمز کار نمی کرد و تلاش‌های راننده بی‌نتیجه بود

مصدومان حادثه واژگونی اتوبوس در محور سوادکوه پس از انتقال به بیمارستان شهید بهشتی بابل به نحوه واژگونی این اتوبوس در این محور اشاره کردند.

یکی از مصدومان حادثه واژگونی اتوبوس در محور سوادکوه پس از انتقال به بیمارستان شهید بهشتی بابل در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: ساعت ۶ عصر بود که در حالت خواب و بیداری صدای جیغ و فریاد مسافران را شنیدم و از خواب بیدار شدم.

وی افزود: پس از هوشیاری کامل متوجه برخورد ماشین‌ها با یکدیگر شدم و پس از آنکه اتوبوس واژگون شد دیگر چیزی متوجه نشدم.

یکی دیگر از مصدومان این حادثه نیز به ایسنا گفت: در زمان این حادثه بیدار بودم که ناگهان ترمز ماشین کار نمی‌کرد و تلاش‌های راننده نیز بی‌نتیجه بود و نتوانست اتوبوس را نگه‌ دارد و در نهایت این سانحه به وجود آمد.

باقریان متخصص اورژانس بیمارستان شهید بهشتی بابل با اشاره به وضعیت مصدومان حادثه واژگونی اتوبوس در سوادکوه، اظهار کرد: سه مصدوم خانم به این بیمارستان منتقل کردند که یکی از آنها با علائم ضایعات نخاعی بود.

وی افزود: پس از بررسی‌های اولیه مشخص شد که مشکل این فرد ضایعه نخاعی نیست و حال عمومی مساعدی دارد.

باقریان اظهار کرد: دو مصدوم دیگر نیز علائم حیاتی خوبی دارند اما با چندین شکستگی رو به رو هستند که حال هر سه آنها رو به بهبودی است.


منبع: عصرایران

علل ریزش سکه‌ای مو چیست؟

یک متخصص پوست و مو گفت: ریزش موی سکه‌ای یک بیماری خود ایمنی است.

افشار رمضان‌پور در گفت‌وگو با ایسنا، با اشاره به این‌که ریزش موی سکه‌ای سومین نوع شایع ریزش مو است، گفت: طبق آمار پزشکی احتمال ابتلای یک انسان در طول زندگی به ریزش مو سکه‌ای دو درصد است یا به عبارت دیگر از هر ۱۰۰ نفر ۲ نفر به این نوع ریزش مو مبتلا می‌شوند.

وی ادامه داد: محققان بر این باورند ریزش موی سکه‌ای یک بیماری خود ایمنی است، اما در آن سیستم ایمنی به جای استخوان‌ها و مفاصل به ریشه موها حمله می‌کند و در برخی موارد نیز افرادی که غدد تیروئیدی به خوبی کار نمی‌کنند و یا دیابتی هستند، در معرض این بیماری قرار دارند.

این متخصص پوست و مو گفت: این واکنش سیستم ایمنی در برابر موها موجب می‌شود تا مو از فاز رشد به یک فاز استراحت برود و ریزش پیدا کند. این ریزش مو می‌تواند به طریق و فرم‌های مختلف باشد. مثلا در ناحیه ریش، سبیل، ابرو و یا در بخش حاشیه سر به صورت نواری و یا به صورت سکه‌ای ایجاد شود.

وی خاطرنشان کرد: در این بیماری التهاب در ریشه موها و عمق پوست ایجاد می‌شود و معمولا قابل رویت نبوده و اکثر مبتلایان علائمی مانند خارش و قرمزی پوست را مشاهده نمی‌کنند. مردان، زنان و کودکان در هر سنی ممکن است گرفتار ریزش سکه‌ای مو شوند. در این بیماری ریزش به شکل دایره یا بیضی و طاسی کامل در یک یا چند منطقه از سر رخ می‌دهد. در بعضی از افراد ممکن است تمام قسمت‌های سر را درگیر کند.

رمضان‌پور خاطرنشان کرد: ریزش موی سکه‌ای ممکن است به طور ناگهانی یا طی چند روز و در هر منطقه‌ای از سر ایجاد شود. برخلاف سایر بیماری‌های خود ایمنی که به عضو مورد حمله صدمه غیر قابل ترمیم وارد می‌شود و چنانچه درمان به موقع انجام شود مجددا موها روییده خواهد شد.

وی در خصوص درمان این بیماری افزود: درمان پزشکی برای ریزش منطقه‌ای مو، استفاده موضعی از کرم‌های کورتیکو استروئیدی است، اگر شدت این بیماری زیاد بوده کرم‌ها کم اثرند و تزریق موضعی در مناطق طاس انجام می‌شود. این درمان برای اکثر افراد موثر است؛ به طوری که بعد از توقف ریزش موها و با گذشت چند هفته پزشک معمولا محلول‌های موضعی از قبیل ماینوکسیدیل ۲ درصد و غیره جهت کمک به رویش موها تجویز می‌کند.

این متخصص پوست و مو یادآور شد: افراد مبتلا به ریزش سکه‌ای ممکن است پس از درمان در سال‌های بعد مجددا درگیر این بیماری شوند. عواملی مانند استرس زیاد، تغذیه ناصحیح و قرار گرفتن در معرض آلودگی‌های شیمیایی می‌توانند موجب برگشت این بیماری شوند.


منبع: عصرایران

مصرف این خوراکی ها در هوای سرد ضروریست

کدو حلوایی منبع آنتی اکسیدان‌ ها است و به خوبی از عهده‌ تقویت سیستم ایمنی بدنتان بر‌می ‌آید. بتاکاروتن موجود در آن در بدن به ویتامین آ تبدیل می‌ شود. همان طور که می ‌دانید این ویتامین برای سلامت چشم ‌ها و رشد استخوان ‌ها لازم است. پتاسیم موجود در این کدو خطر ابتلا به فشار خون بالا را نیز کاهش می ‌دهد.

در اینجا فهرستی از ۵ نوع سبزیجات مناسب فصل سرد معرفی شده است:

کنگر فرنگی: این سبزی منبع بسیار خوبی از فیبر و ویتامین ث است که می تواند به جریان صفرا و هضم سریع تر غذا کمک کند. برگ ‌های کنگر فرنگی دارای اینولین و ماده‌ای تلخ بنام سینارین بوده و حاوی پروتئین، آهن، فسفر، پتاسیم، سدیم، کلسیم، ویتامین آ، ب۱، ب۲ و ب۳ است. افرادی که قصد دارند وزن کم کنند، می توانند هر روز کنگر فرنگی بخورند. بهتر است زنان شیرده از مصرف کنگر فرنگی خودداری کنند ممکن است ترشح شیر را کاهش دهد.

کلم پیچ: سرشار از بتاکاروتن، ویتامین ث، ویتامین کا و کلسیم است. این ویتامین ها و املاح معدنی در کنترل فرایندهای التهابی بدن و تقویت سیستم ایمنی نقش موثری دارند و حتی با سرطان مبارزه می کنند. همچنین این سبزی یک ماده غذایی ایده آل برای مقابله با یبوست و سرشار از فیبر است. اگر بخواهیم دقیق تر بگوییم، هر ۲۰۰ گرم کلم پیچ بیش از ۲۰ درصد نیاز روزانه ما به فیبر را تامین می کند.

کلم: در انواع و اشکال مختلف وجود دارد مانند کلم قرمز، گل کلم، کلم بروکسل و …این سبزی حاوی ویتامین ب، ویتامین ث، کلسیم، منیزیم، فسفر، پروتئین و روی است و به عنوان یک ضد التهاب برای جلوگیری از تورم در بدن موثر است. همچنین برای درمان سردرد، زخم معده و بیماری های پوستی کاربرد فراوان دارد.

منداب: یک سبزی برگ سبز از خانواده کلم بروکلی و گل کلم است و سرشار از ویتامین های آ و ث، ویتامین کا، کلسیم و آهن است. علاوه بر این منداب برای جلوگیری از سرطان و دژنراسیون ماکولا بسیار موثر است. از آن‌جا که گیاه منداب دارای مقدار کمی کالری بوده و نیز سرشار از مواد مغذی است گزینه خوبی برای کاهش وزن و افزودن آن به برنامه سالم غذایی محسوب می‌ شود.

کدو تنبل: کدو حلوایی منبع آنتی اکسیدان‌ ها است و به خوبی از عهده‌ تقویت سیستم ایمنی بدنتان بر‌می ‌آید. بتاکاروتن موجود در آن در بدن به ویتامین آ تبدیل می‌ شود. همان طور که می ‌دانید این ویتامین برای سلامت چشم ‌ها و رشد استخوان ‌ها لازم است. پتاسیم موجود در این کدو خطر ابتلا به فشار خون بالا را نیز کاهش می ‌دهد.

منبع: آوای سلامت


منبع: عصرایران

توکلی: مخالف حذف‌های بی‎حساب شورای نگهبان هستم/ خطای نیروی انسانی در شورای نگهبان از منظر سلیمی‎نمین

هفته نامه صدا در تازه‎ترین شماره خود میزگردی با حضور احمد توکلی و عباس سلیمی نمین درباره حال و آینده جریان اصولگرایی برگزار کرده است.

اهم سخنان احمد توکلی در این مناظره از این قرار است:

*بلایی به جان اغلب سیاسیون ایران افتاده است. اصولگرا و اصلاح طلب هم نمی‌شناسد. هر دو دسته، ضعیف‌تر از گذشته خود هستند. چون حمیت آنها کم شده است. وقتی حزب نداریم، مصیبت‌هایی داریم؛ این به خصوص در مجلس پررنگ تر خود را نشان می دهد. وجود حمیت جناحی، حداقل رفتارها را قابل پیش بینی می‌کند. در نتیجه شما می‌دانید که اگر فلان لایحه یا طرح را به مجلس بیاورم، رای می‌آورد یا نمی‌آورد. یا می توانیم بگوییم که چه کار کنیم رای بیاورد و چه کار کنیم که رای نیاورد. وقتی اینها قابل پیش بینی می‌شود، کارآمدی را بالا می‌برد. ولی الان نگاه کنید که چطور است.

*باید غصه این را خورد که رقیب جدی در هیچ طرف وجود ندارد. فقدان یک رقیب جدی، آدم را ضعیف می‌کند. و الان هر دو طرف، رقیب جدی هم نیستند. این عدم جدیت مصیبت است. یعنی بی تفاوتی را رشد می‌دهد. سرنوشت کشور را به خطر می‌اندازد. مشارکت واقعی مردم را کم می‌کند، فرصت طلبان پیش می‌افتند و سر کسانی بی کلاه می‌ماند، که اتفاقا اصولگراتر و اصلاح طلب‌تر هستند. کسانی که واقعی‌تر هستند، راست می‌گویند و نسبت به دعاوی خود وفاداتر هستند.

*حرف من همین است که با ادبیات مناسب با شان و جایگاه رهبری می شود از ایشان انتقاد کرد. ما به هیبت رهبری احتیاج داریم. همه به هیبت او احتیاج داریم. اگر هیبت نداشته باشد، دشمن ما را از بین می برد. در داخل هم به مشکل برمی خوریم. ما اصولگرایان ولی فقیه را قابل نقد می‌دانیم ولی همین نکته که گفتم مهم است که هدف نقد ما زدن اوست یا تصحیح اوست؟ اگر تصحیح باشد یک ادبیات به کار می‌گیریم. اگر زدن باشد، ادبیات دیگر به کار می‌گیریم.

*ما اصولگرایان به آزادی بیشتر از این حرف‌ها اعتقاد داریم که عمل می‌کنیم. مهم این است که حتی من تقدس را با انتقاد قابل جمع می‌دانم. جایی به من گفتند این تقدسی که برای جبهه قایل هستند باعث می‌شود دفاع مقدس قابل نقد نباشد. گفتم چه کسی گفته؟ ما در زمان جنگ نقد می‌کردیم. در حین جنگ نامه می‌نوشتند علیه جنگ، در همین کشور. که نبایست می‌کردند ولی می‌کردند. ولی اگر این نقدها بخواهد سیاست دفاعی کشور را بزند، جلویش را می‌گیرند، باید هم بگیرند. ما دفاع را مقدس می‌دانیم. ولی مقدس بودن، به این معنی نیست که بحثی درباره این نداشته باشیم که حمله والفجر ۸ خوب انجام شده و نقشه آن خوب ریخته شده است یا نه.

* چهره هایی مانند ناطق نوری، علی مطهری یا لاریجانی، خودشان از جریان اصولگرایی کنار رفتند و فاصله گرفتند.

* هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا کارهایی کردند که نباید می‌کردند. من می گویم غصه اصولگرا و اصلاح طلب را نخوریم. بلکه باید غصه جریان سومی را بخوریم. همان هایی که گفتم آدم‌های فرصت طلب از هر دو جریان هستند و اینها روی کار می‌آیند. لذا از برخی از چهره های جریان اعتدالگرایی می ترسم اما همه را با یک چوب نمی زنم. برای همین بیش از آنکه بخواهم غصه اصولگرا اصلاح طلب را بخورم، باید غصه کشور را باید بخورم. می‌گویم کشور را اینطور نمی شود اداره کرد. کشور با آدم‌های بی خط بی استخوان اداره نمی‌شود. اینها منعطف هستند، آنجا که نباید منعطف باشند. اگر دلسوزها، وفادارتر هم به مردم، وفاردارترها به اسلام و انقلاب و ایران، روی کار بیایند می شود امیدوار بود. ما اگر کج برویم، ایران تجزیه می‌شود. آن وقت، سخت به تشیع لطمه می‌خورد. سخت به اسلام لطمه می‌خورد. به مردم لطمه می‌خورد. من فکر می‌کنم باید مقداری فرمان را کج کنیم و برگردانیم و از مسیر درستی برویم که به منافع ایران لطمه نخورد، به منافع اسلام و انقلاب لطمه نخورد. اگر خدای نخواسته روحیات افراطی مثل داعش، آن روحیه تکفیری در اینجا سر کار بیاورند که ان شا… هیچ وقت نخواهند توانست، آن وقت مثل داعش به ایزدی‌های رحم نمی‌کنند؛ آنها کار به مسلمان ندارند. مسیحی را هم می‌کشند. هر کس به آنها حرف بزند، از بین می برند.

* هر دو نفر ما که اینجا نشسته ایم، مخالف حذف‌های بی حساب و کتاب شورای نگهبان هستیم.

* واقعیت این است که ما انقلابیون کارهایی کردیم که نباید می کردیم و کارهایی را باید انجام می دادیم که نکرده ایم. در نتیجه مردم را به نتایجی رسانده ایم که این نتایج تقصیر دوطرف است. با این حال چون کسانی که به شریعت نزدیک ترند بیشتر طرفدار اصولگرایان هستند در نتیجه پایگاه اجتماعی آنها پایدارتر است. بنابراین اصولگرایان هم بدنه اجتماعی دارند و هم این بدنه اجتماعی پایداری بیشتری دارند. هرچند در میان جوانان سهم اصلاحطلبان در حال بیشتر شدن است. به این دلیل که اصلاح طلبان از شیوه هایی حرف می زنند و دفاع می کنند که با بیرنگی سازگارتر است. و اتفاقا این بیرنگی است که برای ایران خطرناک است.

* ما به عنوان حکومت دینی کوتاهی هایی داشتیم. ما به عنوان یک گروه سیاسی کوتاهی هایی داشتیم. و در مجموع شرایط خوبی نیست. ما نباید خوشحال باشیم که در میان اصلاح طلبان یک سری از بیرنگ ها رای میاورند و قدرت می گیرند.

اهم سخنان عباس سلیمی نمین در این نشست هم از این قرار است:

* به نظر من کارنامه اصولگرایان در بازنگری خودش به مراتب مثبت‌تر از کارنامه اصلاح طلبان است. برای همین در دولت آقای احمدی نژاد، جریان اصلی که در مقام نقد احمدی نژاد برمی‌آمد، خود جریان اصولگرایی بود. حتی در دورانی که بعضی اصلاح طلبان درصدد معامله گری با آقای احمدی نژاد برمی‌آمدند، جریان‌هایی از اصولگرایان در ارتباط با نقد عملکرد آقای احمدی نژاد مصرتر از هر جریانی دیگری بودند.

* قطعا یکی از مسایلی که جریان اصولگرا باید وضعیت خودش را در قبال آن روشن کند، این است که در ارتباط با بخش‌های مختلف نظام، مسئولیتی دارد یا خیر. یا فقط قرار است در چارچوب بخش‌های رقابتی باید احساس وظیفه کند؟ یکی از نقیصه‌های جدی اصولگرایان، همین امر است که نسبت به بخش‌هایی از نظام، احساس وظیفه جدی نمی‌کنند. اصولگرایی به آزادی معتقد است، به حقوق شهروندی معتقد است ولی در بعضی حوزه ها که آنجا از دایره حوزه‌های رقابتی خارج است، خیلی حساسیتی نسبت به آن موضوع ندارد. این یکی از نقیصه‌های جدی اصولگرایان است.

* اصولگرایان توجه ویژه‌ای نسبت به این موضوع ندارند که ما قطعا اگر کرامت انسانی در قوه قضاییه مورد توجه قرار نگرفت، همان میزان مسئولیت داریم که در قوه مجریه اگر این اتفاق بیفتد مسئولیت داریم. نباید تفاوتی بین این قضیه قائل باشیم. یا اصلا برعکس، بعضی جاها باید حساسیت بیشتری هم داشته باشیم. ریشه این نگاه نه به ملاحظه کاری یا فرصت طلبی، بلکه به نگاه ساختاری برمی گردد که آن نگاه ساختاری به نظر من حتما باید اصلاح شود. نگاهی که آن بخش یا بخش‌ها را به غلط در ارتباط با انقلاب اسلامی می‌داند. یعنی چون به واسطه رهبری انتخاب می‌شوند، آنها را به انقلاب اسلامی متصل می‌کند.

*رهبری در جامعه ما دو نقش دارد. یک نقش در ارتباط با جمهوری اسلامی و یک نقش در ارتباط با انقلاب اسلامی. رهبری، یک نقش دارند در این ارتباط که ما را مرتب، نزدیک کنند یا تلاش کنند فاصله ما با مبانی انقلاب اسلامی کمتر شود. اینجا حوزه انقلاب اسلامی است. واقعا باید این نقش را مقدس دانست. اما این نقش که مثلا فرض کنید رهبری در حوزه قانون اساسی در ارتباط با جمهوری اسلامی، مسئولیت‌هایی دارند را نباید مقدس دانست. مثلا ایشان رئیس صدا و سیما را می‌گمارند. این حوزه مقدس نیست. این حوزه هم قابل نقد است، هم عادی است مثل جاهای دیگر. مثل سایر انتصابات است، مثل سایر انتصاباتی که رئیس جمهور انجام می دهد. یا مثلا رئیس سازمان تبلیغات را رهبری تعیین می‌کند. رئیس سازمان تبلیغات، قابل نقد است. قطعا قابل نقد است و بیش از جاهای دیگر باید قابل نقد باشد.

*آنچه به نظر من امروز محل ایراد است، این است که برخی جریان‌های اصولگرا، این دو حوزه را با هم درهم می‌آمیزند. این در هم آمیختگی باعث می‌شود در خیلی از حوزه‌ها خلل ایجاد شود. نتیجه این می شود که مثلا اگر قوه قضاییه در زمینه‌ای عملکردی دارد که بایستی حتما توسط اصولگرایان نقد شود، توسط همه اصولگرایان نقد نمی‌شود. بعضی از اصولگرایان در این قضیه، نگاه دقیق‌تری دارند. این قطعا باید اصلاح و قطعا باید بازنگری شود. این حوزه‌ای است که خود رهبری هم می‌گوید. خود رهبری در ملاقات اخیر با خبرگان، گفتند شما نقد کنید، عملکرد صدا و سیما را نقد کنید، عملکرد حوزه‌های ذیل رهبری را نقد کنید، چون اینها انتخابی است در ارتباط با جمهوری اسلامی. بنابراین تفکیک حوزه جمهوری با حوزه انقلاب اسلامی در خیلی از اصولگرایان به طور دقیق انجام نشده و گاهی به اشتباه یکسان فرض شده است که باید بازنگری شود.

* جریان اصولگرا قطعا به آزادی معتقد است. اما مسئله اصولگرایان این است که از عملکردهایی که توسط برخی حوزه‌های قدرت انجام می شود و آزادی را سلب می‌کند عبور می کند و آنجا را نقد نمی‌کند. نه این که به آزادی معتقد نیست. خیر. اینجا فکر می‌کند اگر وارد شود، و عملکردی که مقداری آزادی را محدود می‌کند نقد کند، از تقدس انقلاب اسلامی کاسته یا به تقدس انقلاب اسلامی لطمه زده چون حوزه انتخابیه رهبری است که به نظر من این اشتباه است.

*آقای احمدی نژاد، خودش به کرات اعلام کرد من اصولگرا نیستم و اعتقادی به اصولگرایی ندارم. وقتی فردی می‌گوید من اصولگرا نیستم، چه اصراری داریم او را جزو اصولگرایان بدانیم. اما چهره هایی مانند ناطق نوری و یا مطهری، اینها در درون طیف اصولگرا هستند منتها با زاویه‌ای یا تفسیری که دارند، طبیعتا در طیف اصولگرایی هم قرار می‌گیرند. نگاه‌شان متفاوت است، باشد. باید سعه صدر داشته باشیم.

*این را رد نمی کنم که برخی از اصولگرایان نیم نگاهی به دوپینگ شورای نگهبان دارند. من فکر می‌کنم بعضی از اصولگرایان این نگاه را دارند که اصلا ارزشمند نیست. قطعا موقعیتی برای شما ارزشمند است که با یک رقیب قدر مواجه شوید. بارها هم انتقاد کردیم و حرف خودمان را به شورای نگهبان زدیم که مراقب باشید، بعضی از نیروهای تحت امر شما یا نیروهای اجرایی شما در شهرستان‌ها، سلایق خودشان را دخالت ندهند. کما این که در هر جایگاهی، شما در جایگاه قوه مجریه هم وقتی می‌بینید مدیران، سلایق خود را دخالت می‌دهند فاجعه به وجود می‌آورد، در شورای نگهبان هم این مساله خطای نیروی انسانی است. قطعا نیروهای انسانی می‌تواند در بعضی از جاها سلایق خود را دخالت دهند.


منبع: عصرایران

۶۳۹ میخ در شکم مرد هندی! (+عکس)

دکتر سیذارتا بیسواس، یک از جراحان گفت: میخ‌ها که تیز بوده و بیشتر از ۵ سانت هم طول داشتند در روده‌ بیمار جای گرفته بودند ولی خوشبختانه اختلال عمده‌ای در دستگاه گوارش او به وجود نیامده است.

راحان با استفاده از آهنربا ۶۳۹ میخ را از شکم یک مرد هندی خارج کرده و جان او را نجات دادند و این در حالیست که میخ‌ها هیچ آسیبی به سیستم گوارش بیمار وارد نکرده بودند.

به گزارش ایسنا، این مرد ۴۸ ساله که ساکن هندوستان است دچار بیماری اسکیزوفرنی است و تعداد زیادی میخ حدودا ۵ سانتی را بلعیده ولی به طور معجزه آسایی میخ‌ها هیچ بریدگی یا آسیبی در سیستم گوارش وی ایجاد نکرده بودند.

دو هفته پیش او بعد از استفراغ پی در پی و درد در ناحیه شکم به بیمارستان مراجعه کرد.

ویدئویی از پزشکان گرفته شده که در حال بررسی روده‌های بیمار با استفاده از آندوسکوپی هستند و با استفاده از جراحی باز میخ‌ها را از شکم این مرد خارج کردند. این جراحی تقریبا ۲ ساعت به طول انجامید و مجموع وزن میخ‌ها به ۱.۳ کیلوگرم می‌رسید.

دکتر سیذارتا بیسواس، یک از جراحان گفت: میخ‌ها که تیز بوده و بیشتر از ۵ سانت هم طول داشتند در روده‌ بیمار جای گرفته بودند ولی خوشبختانه اختلال عمده‌ای در دستگاه گوارش او به وجود نیامده است.

وی ادامه داد: ما یک برش ۱۰ سانتیمتری در ناحیه شکم بیمار ایجاد کردیم و با استفاده از یک آهنربا، میخ‌ها را به همراه مقداری خاک از شکم بیمار خارج کردیم.

بیمار دچار اختلال روانی بوده و در حال حاضر هم وضعیت او تثبیت شده و تحت مراقبت است.

639 میخ در شکم مرد هندی! (+عکس)


منبع: عصرایران

میمون عزادار جنازه بچه اش را خورد! (عکس)

در پدیده ای که البته خیلی هم عجیب و نادر نیست یک میمون ماده پس از اینکه چند روزی برای بچه اش عزاداری کرد آن را خورد.

به گزارش جام جم آنلاین ، میمون ها جانورانی بسیار باهوش و احساساتی هستند. آنها پس از اینکه فرزندشان را از دست می دهند فریاد می کشند و جنازه بچه میمون خود را تا چند روز حمل می کنند. اما اکنون اتفاقی عجیب در حیات وحش ثبت شده است. ماده میمونی فرزند خود را از دست می دهد. او تا چندین هفته جنازه بچه میمون را با خود حمله می کند و به این ور و آن ور می برد اما در نهایت بالاخره درک می کند که بچه او دیگر زنده نمی شود.

این میمون پس از چند هفته قسمت هایی از بدن بچه خود را خورد و سپس بالاخره او را رها کرد. تصویری از او هنگام خوردن جنازه بچه اش ثبت شد:

میمون عزادار جنازه بچه اش را خورد! (عکس)


منبع: عصرایران

حسن‌زاده: رفتار سرمربی استقلال خارج از عرف بود

خبرگزاری مهر: اسماعیل حسن‌زاده رئیس کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال درباره آرای این کمیته بعد از دربی به رادیو تهران گفت: پس از مشاهده فیلم بازی و گزارش کامل ناظران، رای اتفاقات دربی را صادر کردیم. من قبل از دربی هم صحبت کرده بودم که این مسابقه میلیون‌ها بیننده دارد و باید به آن جدی نگاه شود.

وی تاکید کرد: به خاطر یک صحنه، بازیکنی را یک جلسه محروم کردیم، چرا که زمانی که توپ در سمت چپ زمین بود، این بازیکن ضربه‌ای به یار مقابل خود زد که باعث تنش روی سکوها شد. اگر این بازیکن تنبیه نمی‌شد ممکن بود در آینده اتفاقات بدتری رخ بدهد.

رئیس کمیته انضباطی در پاسخ به این سوال که چرا به خاطر یک ضربه، بازیکنی را محروم کرده است؟ گفت: ما نمی‌توانیم آیین‌نامه را کنار بگذاریم و به دلخواه بازیکن متخلف، رای بدهیم. مطمئنا رایی که صادر کرده‌ایم نسبت به آیین‌نامه رای نرم و آرامی است! آیین‌نامه برای این حرکات حتی چهار جلسه محرومیت هم پیش‌بینی کرده است، ولی ما به حداقل محرومیت اکتفا کردیم.

وی ادامه داد: بعد از حرکت آن بازیکن اشیایی داخل زمین پرتاب شد و حتی به یک عکاس آسیب رسید. اگر کسی در آن صحنه به صورت جدی آسیب می‌دید، آیا شما باز هم می‌گفتید این رای سختگیرانه بوده است؟

رئیس کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال درباره اینکه آرای این کمیته در چند سال گذشته تاثیری در کاهش تخلفات نداشته است، گفت: این نظر شخصی شماست. برخورد انضباطی یک بخش از این ماجراست. همه باید تلاش کنند دست به دست هم بدهند تا این مشکلات پیش نیاید. ما صد درصد نتوانستیم جلوی تکرار این اتفاقات را بگیریم، ولی هیچ کجای عالم هم مجازات و تنبیه به تنهایی نمی‌تواند عمل کند.

حسن‌زاده همچنین درباره گلایه باشگاه استقلال از تذکر کمیته انضباطی به وینفرد شفر گفت: رفتار سرمربی استقلال خارج از عرف بود و ما هم به او تذکر دادیم که آقای مربی خارجی! رفتار شما می‌تواند التهاب‌آفرین باشد. این فقط یک تذکر بود.

وی در پایان درباره اینکه چرا احکام دربی در دو بخش و به صورت تکمیلی منتشر شد؟ گفت: رای ما دو صفحه بود که اپراتور سایت فدراسیون فوتبال فقط یک صفحه از آراء را منتشر کرد. در واقع چیزی به رای اضافه و کم نشده بود، آرای ما ۹ مورد داشت و همان‌طور که گفتم به خاطر اینکه اپراتور سایت صفحه دوم را ندیده بود، این آراء با تاخیر منتشر شد.


منبع: برترینها

نکاتی که باید قبل از سفر به آرژانتین بدانید

حتی اگر خیلی اهل سفر نیستید، آرژانتین مقصدی است که هرگز نباید آن را از دست بدهید؛ بومیانی پر انرژی با لبخندهایی همیشگی بر لب که شما را به دل تفریحاتشان دعوت می کنند، دعوتی که نمی توانید رد کنید!

شب های شلوغ و طولانی، از اولین نکاتی است که در آرژانتین جلب توجه می کند. آرژانتینی های خوش گذران، کشورشان را پر کرده اند از تفریحات خوش مزه و دل نشین. اگر می خواهید سفری به یادماندنی و بدون دغدغه را به این کشور داشته باشید باید نکاتی را بدانید و رعایت کنید؛ نکاتی که شاید از نظر شما پیش افتاده باشند اما عدم توجه به آن ها در آرژانتین باعث به وجود آمدن مشکلات فراوان برای شما می شود.

وبسایت گردشگری دِستینِیشِن تیپز (Destination Tips)، برای سفر به تمامی شهرها و کشورها، گردشگران را راهنمایی می کند و اطلاعات ضروری را در اختیارشان قرار می دهد. این وب سایت در آپریل سال ۲۰۱۷ مطلبی در مورد کشور آرژانتین و کارهایی که بهتر است در این کشور از آنها اجتناب کنید منتشر شد. اگر مسافر آرژانتین هستید، این مطلب را از دست ندهید چرا که نکات کوچکی هست که باید در این سفر آن ها رعایت کنید چرا که شما در حال ورود به کشوری هستید که هنجارها و ناهنجاری هایش با وطن شما کاملا متفاوت است. برای آشنایی بیشتر با فرهنگ مردم گشاده روی آرژانتین، کارناوال را همراهی کنید…

۱- نکته ای در مورد فوتبال

ما ایرانی ها در این مورد از گردشگران سایر کشور ها خوش شانس تریم!

ورزش فوتبال در زبان انگلیسی با نام ساکر (Soccer) شناخته می شود. اما آرژانتینی ها اصلا با این مسئله خوب کنار نمی آیند. فوتبال، فوتبال است، نه ساکر. پس بهتر است اگر خواستید با یک آرژانتینی در مورد ورزش فوتبال صحبت کنید، آموزه هایتان از زبان انگلیسی را فراموش کنید و سعی کنید همرنگ جماعت شوید. اگر هم موفق شوید که این کلمه را با لهجه ی خودشان – فوتبُل – تلفظ کنید که مطئنا یکی از خارجی های مورد علاقه شان خواهید بود.

فوتبُل برای آرژانتینی ها یک ورزش حیثیتی است، پس شوخی گرفتن این ورزش را حتی تصور هم نکنید. آنها حساسیت خاص و ویژه ای هم بر روی تیم ملی فوتبالشان دارند، مانند ساکنین تمام کشورهای دنیا.

 نکاتی که باید قبل از سفر به آرژانتین بدانید


 

۲- به قصد یک سفر آرام، به آرژانتین نروید

آرژانتینی ها سرشارند از شور و هیجان. انعکاس این انرژی در همه چیز به خصوص تُن صدایشان قابل رویت است.

آنها بلند صحبت می کنند و ممکن است فکر کنید عصبانی هستند و داد می زنند، اما اینطور نیست. کم کم به شنیدن سر و صدایشان عادت می کنید. مردم آرژانتین دوست دارند شور و شوقشان را به همه منتقل کنند و هرکسی را در شادی ها و پایکوبی هایشان شریک و سهیم کنند. پس اگر می خواهید به غار تنهاییتان سری بزنید و چند روزی را در سکوت استراحت کنید، شاید در آرژانتین موفق به این کار نشوید.

 نکاتی که باید قبل از سفر به آرژانتین بدانید

۳- بدون نقشه در شهر نگردید

در بوینس آیرس، پایتخت آرژانتین، شرایط قرار گیری محله ها کمی متفاوت تر از آن است که توقعش را دارید. برخلاف خیلی از شهر های جهان، اینجا محله های فقیر نشین و نامناسب برای گردشگران دقیقا کنار مناطق خوب و پیشرفته جای گرفته اند.

 درست در لحظه ای که همه چیز عالی پیش می رود و در منطقه ای امن قرار دارید، مناطق نا امن شهر چند قدم با شما فاصله دارند.

برای اینکه همیشه بدانید چه چیزی در انتظارتان است، برای پیاده روی در شهر نقشه تان را فراموش نکنید.

نکاتی که باید قبل از سفر به آرژانتین بدانید
 

۴- از سیاست فاصله بگیرید

هرقدر هم که به سیاست علاقه دارید و طالب ورود به یک بحث سیاسی هستید، در آرژانتین باید خودتان را کنترل کنید. مردم آرژانتین به سیاست علاقه دارند، به خصوص سیاست شهر و کشور خودشان. پس تنها در صورتی که بی تابانه در انتظار یک بحث و درگیری هستید و دنبال دردسر می گیردید، چطور است که نظرتان را در مورد سیاست های آرژانتین به یکی از بومیان بگویید ؟

از متداول ترین امور روزمره در آرژانتین انجام تظاهرات سیاسی است. اگر هنگام قدم زدن در کوچه و پس کوچه ها جمعیتی را دیدید که مقابل یک سازمان دولتی قرار دارند، باید بدانید که هر لحظه، آن تظاهرات آرام و به ظاهر دوستانه ممکن است به خشونت بیانجامد.

برای پیش گیری از درگیری با مردم محلی، علایق سیاسیتان را در خانه جای بگذارید و به آرژانتین بروید.

نکاتی که باید قبل از سفر به آرژانتین بدانید

۵- خودتان را تنها آمریکایی های زمین ندانید

اگر رگ و ریشه ی آمریکایی دارید یا مقیم آمریکا هستید، باید نکته ای را در نظر داشته باشید، شما در قاره ای به نام آمریکا زندگی می کنید. پس هرگز مقابل دیگر مردمان این قاره ی عظیم، خودتان را آمریکایی خطاب نکنید. زیرا توهین بزرگی برای آرژانتینی ها محسوب می شود. آنها هم مانند شما آمریکایی هستند و این حرکت شما را به عنوان یک توهین و فخرفروشی غیر قابل بخشش قلمداد می کنند.

مردم مکزیک، آرژانتین، کانادا و دیگر کشور های قاره ی آمریکا، دقیقا به اندازه ی شما از نام و خاک قاره سهم دارند.

نکاتی که باید قبل از سفر به آرژانتین بدانید

۶- شِکوه و شکایت مقابل آرژانتینی ها ممنوع

چه کسی از یک گردشگر غرغرو خوشش می آید؟ اینکه کسی از کشوری دیگر بیاید و در سفری چند روزه تمام ابعاد کشورتان را مورد نقد و بررسی قرار دهد، برای هیچ کسی جالب نیست.

نه تنها در آرژانتین، که در هر کشوری، انتقاد و شکایت پی در پی از وضعیت و شرایط آن کشور اصلا حرکت مودبانه ای نیست. چه این ناله و زاری ها در مورد آب و هوای آن کشور باشند، چه از دست فرهنگ مردمش یا غذاهای محلی، این را بدانید که هیچکسی شما را مجبور به انجام این سفر نکرده است. پس اگر ناراضی هستید چرا به کشور خودتان باز نمیگردید؟

 بهتر است هر گله و شکایتی از کشور آرژانتین دارید، آن را برای خودتان نگه دارید و مردم این کشور را آزرده خاطر نسازید.

نکاتی که باید قبل از سفر به آرژانتین بدانید

۷- پول خورد را همراه همیشگی خود کنید

پول درشت کاغذی برای خرید های کوچک روزانه در آرژانتین اصلا به کارتان نمی آیند.

فروشندگان خیلی کمی پیدا می شوند که بی دردسر، از یک خارجی اسکناس بپذیرند. برای اکثرشان اسکناس هایی که یک گردشگر خارجی به آنها می دهد تقلبی است و صرفا پول خورد به صورت سکه برایشان قابل قبول است. رانندگان اتوبوس هم که به هیچ وجه اسکناس قبول نمی کنند.

پس هرگز کیف پولتان را از سکه خالی نگذارید.

نکاتی که باید قبل از سفر به آرژانتین بدانید

۸- برای خوابیدن هنوز زود است!

به یکی از شب زنده ترین کشور های دنیا سفر کرده اید، پس تفریح کنید و خوابیدن را به بعد موکول کنید.

اینجا همه چیز دیر شروع می شود. مردم دیر از خواب برمی خیزند، دیر شام می خورند، دیر شادی و پایکوبی را آغاز می کنند و دیر به خواب می روند. در کل خوابیدن هرگز دغدغه ی آرژانتینی ها نیست. اگر خوش گذرانی سبب شود که شب نتوانند به اندازه ی کافی بخوابند، در چرت میان روزی این کمبود خواب را جبران می کنند.

شب های آرژانتین انرژی و شور بیشتری از روزهایش دارند، پس تا می توانید از تفریحات و بازی ها و خوشمزه های شبانه ی این کشور شاد و سرزنده استفاده کنید.

نکاتی که باید قبل از سفر به آرژانتین بدانید

۹- سگ ها را نوازش نکنید

در سطح شهرهای آرژانتین، به خصوص اطراف ایستگاه های اتوبوس بزرگ، سگ هایی با نژادها و اندازه های مختلف زندگی می کنند. اگر زیاد به آنها نزدیک نشوید و سر به سرشان نگذارید برای خودتان بهتر است.

سگ های ولگرد کاری به کار شما ندارند، اما همه آنها هم رام نیستند و گونه های وحشی هم بینشان یافت می شوند. پس چند قدم عقب تر باستید و سعی کنید برخوردی با این سگ ها نداشته باشد. به هر حال هر حرکتی از آنها بعید نیست.

 نکاتی که باید قبل از سفر به آرژانتین بدانید

۱۰- از گوشت قرمز نگذرید

حتی اگر گیاه خوارید و یا گوشت قرمز دوست ندارید، گوشت قرمزی که در آرژانتین می توانید تجربه کنید تکرار نشدنی است. اگر ذره ای از آن بچشید طعم آنرا تا آخر عمر فراموش نخواهید کرد، طعم لذیذ گوشتی که به صورت تکه ای مانند استیک پخته می شود.

برای تکمیل کردن خوشی هایتان و ماندگار کردن طعم این سفر، هرگز به گوشت آرژانتینی نه نگویید، تا بتوانید ادعا کنید که تمام جاذبه های آرژانتین را تجربه کرده اید.

 نکاتی که باید قبل از سفر به آرژانتین بدانید

۱۱- در آرژانتین لباس نخرید

هرقدر که این کشور برای تفریح و گشت و گذار مقصد بسیار مناسبی است و شب های پرشورش در کمتر کشورهایی پیدا می شوند، اما خرید کردن در آرژانتین به هیچ وجه به صرفه نیست.

البسه ای بی کیفیت با قیمت های گزاف که در تنوع سایز هم خارجی ها را دچار مشکل می کنند. سیستم سایز بندی لباس در این کشور گویی برای مدل ها طراحی شده است! به سختی می توانید لباس های خیلی سایز بزرگ پیدا کنید.

پس تا مجبور نشده اید اصلا به خریدن لباس از آرژانتین فکر هم نکنید.

نکاتی که باید قبل از سفر به آرژانتین بدانید

۱۲- سر وقت نرسید

در هر جای دنیا که به موقع به قرار رسیدن صحیح و مودبانه باشد، در آرژانتین اینطور نیست.

اگر انسان بسیار منظمی هستید و  عادت دارید دقیقا سر وقت یا گاهی حتی چند دقیقه زودتر به قرارهایتان برسید، در طول اقامت در آرژانتین باید کمی تاخیر داشته باشید. در آرژانتین به صورت قانونی نانوشته، همه می دانند که هر جلسه یا مراسمی حداقل با نیم ساعت تاخیر آغاز می شود.

اگر نتوانید عادت سر وقت بودنتان را تغییر دهید در آرژانتین همواره نیم ساعت منتظر خواهید ماند و این اصلا جای گله و شکایت ندارد. شما باید نیم ساعت دیر برسید!

نکاتی که باید قبل از سفر به آرژانتین بدانید

۱۳- زیادی حساس نباشید

چه بخواهید چه نخواهید آرژانتینی ها با شما شوخی می کنند و تا حدی در مسائل شخصیتان سرک می کشند و در مقابل نیز از هیچ شوخی یا کنجکاوی از سوی شما دلگیر نمی شوند.

ممکن است از مسائل خصوصیتان سوال بپرسند و با آنها شوخی کنند و یا راجع به وزنتان، لباس هایی که بر تن دارید، مدل موی جدیدتان و هرچیزی بی پروا نظرشان را بگویند. شاید هم از ویژگی های ظاهریتان استفاده کنند و لقبی برای شما بسازند. این صمیمیت بیش از حد به هر دلیلی باشد، مطمئنا از نامهربانی آنها سر چشمه نمی گیرد. آرژانتینی ها به این طریق، رفتار دوستانه ی خود را به شما نشان می دهند.

نکاتی که باید قبل از سفر به آرژانتین بدانید

۱۴- تاکسی بگیرید، اما انعام ندهید

برای مسافرانی که در گروه های چند نفری سفر می کنند، جا به جایی با تاکسی در سطح شهر کاملا توجیه اقتصادی دارد و شما را سریع تر به مقصد می رساند.

تاکسی رانانِ آرژانتینی شغل به نسبت سختی دارند، اما در ازایش حقوق خوبی هم دریافت می کنند. پس هنگام پیاده شدن تنها به پرداخت کرایه ی خود اکتفا کنید و سعی نکنید با پرداخت انعام یا دادن کرایه ی بیشتر رانندگان را شرمنده کنید.

نکاتی که باید قبل از سفر به آرژانتین بدانید
 

۱۵- بی اجازه عکس نگیرید

دوربینتان را در آرژانتین با خود همراه داشته باشید زیرا دیدنی های بسیاری برای خلق تصاویر به یاد ماندنی را در این کشور خواهید دید.

مردم همیشه خندان در جمعیت های کثیر و مناظر طبیعی آرژانتین هم می توانند سوژه هایی جذاب برای عکس هایتان باشند.

فراموش نکنید که پیش از عکسبرداری از مردم، حتما از آنها اجازه بگیرید. مخصوصا هنگام گرفتن عکس از کودکان، مطمئن شوید که والدینش را در جریان گذاشته اید.

نکاتی که باید قبل از سفر به آرژانتین بدانید


منبع: برترینها

کپی مکان های تاریخی معروف

این مطلب برای کسانی است که سفر میکنن فقط به خاطر این که به تاریخ علاقه دارن نه به خاطر خودنمایی.این مطلب به شما چند مکان تاریخی رو معرفی میکنه که هم از نظر ارزش تاریخی و هم از نظر ظاهر و فضا جایگزین خیلی خوبی برای دوقلوهای اصیلشون میتونن باشن.

این مطلب برای کسانی است که سفر میکنن فقط به خاطر این که به تاریخ علاقه دارن نه به خاطر خودنمایی. این مطلب به شما چند مکان تاریخی رو معرفی میکنه که هم از نظر ارزش تاریخی و هم از نظر ظاهر و فضا جایگزین خیلی خوبی برای دوقلوهای اصیلشون میتونن باشن.

کولوسئوم – میدان پولا

 کپی مکان های تاریخی معروفی که می توان از آن ها رایگان دیدن کرد
کولوسئوم یکی از معروف ترین و شناخته شده ترین بناهای تاریخی در دنیاست اما کمتر کسی برادر دوقلوی آن در کرواسی را می شناسد. آمفی تئاتر قدیمی در پولا تنها میدان با ۴ برج باقیمانده است.

کلیسای نوتردام – کلیسای آمیان فرانسه

 کپی مکان های تاریخی معروفی که می توان از آن ها رایگان دیدن کرد
وقتی به این دو عکس نگاه می کنید شروع می کنید به پیدا کردن ۱۰ تفاوت بین آن ها. هر دو کلیسا در فرانسه هستند. نوتردام در پایتخت و آمین در شمال کشور. به دلیل داستانی که ویکتور هوگو درباره این کلیسا نوشته توریست های زیادی برای بازدید به آن جا می روند. اما کلیسای آمیان به اندازه نوتردام خوش شانس نبوده با این وجود می توانید در هر زمانی از سال به آن جا بروید و از سازه معماری زیبای آن دیدن کنید.


ماچوپیچو – ایسلا دل سول

 کپی مکان های تاریخی معروفی که می توان از آن ها رایگان دیدن کرد
ماچوپیچو مشهورترین شهر اینکاهاست. در این شهر هیچ آب و غذایی وجود ندارد و تعداد کمی توریست می تواند به آن جا برود. بازدید از ماچوپیچو هم سخت است و هم گران در عوض می توانید از ایسلا دل سول شهر دیگری از اینکاها که شباهت زیادی به ماچوپیچو دارد دیدن کنید.


استون هنج – اوبری

 کپی مکان های تاریخی معروفی که می توان از آن ها رایگان دیدن کرد
استون هنج یکی دیگر از دیدنی ترین مکان های تاریخی است. هنگام بازدید از این مکان علیرغم هزینه زیادی که دارد نه می توانید به سنگ ها دست بزنید و نه به داخل آن بروید. اما ۳۰ کیلومتر آن طرف تر نیز سنگ هایی با تاریخچه ای قدیمی وجود دارد که می توان رایگان از آن بازدید کرد.


پترا – لالیبلا

 کپی مکان های تاریخی معروفی که می توان از آن ها رایگان دیدن کرد
پترا شما را به یک سرزمین افسانه ای می برد اما جمعیت زیاد توریست ها شما را سردرگم می کند و نمی توانید از زیبایی های این مکان تاریخی لذت ببرید. اما در عوض می توانید با بازدید از لالیبلا از منظره زیبای کلیساهایی که در داخل سنگ ها حفاری شده اند لذت ببرید.


آنگکور وات – بوروبودور

کپی مکان های تاریخی معروفی که می توان از آن ها رایگان دیدن کرد 
معبد بودایی آنگکور یک معبد متروکه بود که امروزه تبدیل به یکی از مکان های تاریخی مشهور و پربازدید شده است. توریست های سراسر دنیا به بازدید از این سازه معماری زیبا می روند و از مناظر زیبای اطراف آن لذت می برند اما در معبد بوروبدور که شباهت زیادی به معبد آنگکور دارد توریست های زیادی به چشم نمی خورند.


کلیسای سنت باسیل – کلیسای ناجی در خون

 کپی مکان های تاریخی معروفی که می توان از آن ها رایگان دیدن کرد
گنبدهای سنت باسیل یکی از معروف ترین سمبل های روسیه است. اما کمتر کسی کلیسای ناجی در خون را که در سنت پطرزبورگ ساخته شده و شباهت بسیار زیادی به سنت باسیل دارد را می شناسد.


آکروپلیس – افسوس

 کپی مکان های تاریخی معروفی که می توان از آن ها رایگان دیدن کرد
ویرانه های یک شهر قدیمی با باقیمانده های تئاتر تاریخی، و معبدهایی با ستون های بلند که در یونان واقع شده است. مشابه این شهر تاریخی در ترکیه به نام شهر افسوس است که تاریخچه ای کم اهمیت تر از آکروپلیس ندارد.


پل گلدن گیت – پل ۲۵ آوریل

کپی مکان های تاریخی معروفی که می توان از آن ها رایگان دیدن کرد 
پل های قرمز زیادی در دنیا وجود دارد اما پل گلدن گیت معروف ترین آن هاست. از این پل کپی های زیادی ساخته شده پس نیازی نیست برای بازدید از آن حتما به آنسوی اقیانوس ها سفر کرد. برای بازدید از آن می توان به پرتغال رفته و از پل ۲۵ آوریل دیدن کنید.


بیگ بن – پارلمان هیل

 کپی مکان های تاریخی معروفی که می توان از آن ها رایگان دیدن کرد

این هم یکی دیگر از نمونه هایی است که نیاز نیست برای دیدن آن به آنسوی دنیا بروید. کانادایی ها هم برای خودشان برج بیگ بن را دارند که شباهت خیلی زیادی به این برج دارد و آن ساختمان پارلمان هیل با سبک معماری نئوگوتیک است.


منبع: برترینها

معروف ترین تالارهای اپرای جهان

برترین ها – ترجمه از حمید پاشایی: وقتی بحث گنجینه های معماری پیش می آید، تالار اپرا اغلب یکی از ارزشمندترین بناهای هر شهر است.

بهترین تالارهای اپرا فقط برای به نمایش گذاشتن تِنورها، باریتون ها و سوپرانوهای برجسته در موسیقی ساخته نشدند، بلکه به جهان نشان می دهند که آن شهر به سطح بالایی از فرهنگ، قدرت و ثروت رسیده است. علاوه بر فراهم آوردن تجربه تئاتری به یاد ماندنی، تالارهای اپرا فرصتی هیجان انگیز در اختیار گردشگران قرار می دهد تا از بناهایی که توسط قابل احترام ترین معماران جهان ساخته شده بازدید کنند. بهترین تالارهای اپرا در جهان همچنان جاذبه توریستی پرطرفداری هستند.

۱۰٫ تالار بولشوی (Bolshoi Theatre)

10 تالار اپرای معروف در جهان

تالار بولشوی در مسکو که در طول تاریخ طولانی خود بارها بازسازی و تعمیر شده، در ابتدا بنای ساده ای از آجر و سنگ در دهه ۱۷۹۰ بود. ساختمان فعلی توسط آندری میخایلوف معمار روس طراحی و در سال ۱۸۲۴ تکمیل شد. این تئاتر نئوکلاسیک با فرش های شرقی، دیوارهای پوشیده از ابریشم گلدار و صندلی های مخملی شناخته می شود. تالار بولشوی از خیلی از تالارهای اپرای معروف جهان کوچکتر است، و چهار بالکن و گالری که محل ارکستر را در برگرفته، تجربه ای خودمانی و صمیمانه فراهم می آورد. بازسازی این تالار در سال ۲۰۱۱ که گفته می شود بالغ بر یک میلیارد دلار خرج داشت، سیستم آکوستیک و صدای تالار را بهبود زیادی داد.


۹٫ تالار اپرای مجارستان (Hungarian State Opera House)

10 تالار اپرای معروف در جهان

تالار اپرای مجارستان در بوداپست که توسط میکوس یبل یکی از معماران برجسته قرن نوزدهم طراحی و در سال ۱۸۸۴ تکمیل شد، بهترین دستاورد این معمار مجارستانی به شما می رود. ساختار نئو-رنسانس آن با نقاشی ها و مجسمه هایی توسط شناخته شده ترین هنرمندان آن کشور تزئین شد و شامل لوستر برنزی بسیار بزرگی است. مجسمه های فرانتس لیست و فرنک ارکل در ورودی تالار قرار گرفته است. این تالار که به خاطر آکوستیک عالی خود شناخته می شود، موسیقیدانان شناخته شده جهان از جمله گوستاو مالر و اتو کلمپرر را به خود جذب کرده است.


۸٫ تالار اپرای متروپولیتن (Metropolitan Opera House)

10 تالار اپرای معروف در جهان

تالار اپرای متروپولیتن در مرکز لینکلن در نیویورک سیتی به خاطر تولیدات با دقت و نوآورانه خود و اجرای حرفه ای برجسته ترین خواننده های اپرا در جهان شناخته می شود. به دلیل سیستم آکوستیک و خطوط دید عالی، تالار اپرای متروپولیتن از زمانی که در سال ۱۹۶۶ افتتاح شد همواره به عنوان یک تالار اپرای برتر در سطح جهان مورد توجه بوده است. این تئاتر به وسیله والاس کی. هریسون معمار آمریکایی طراحی شد و طراحی مدرن آن شامل نمای بیرونی سفید تراورتن و مجموعه ای طاق است.


۷٫ تئاتر کولون (Teatro Colon)

10 تالار اپرای معروف در جهان

تئاتر کولون در بوینس آیرس در سال ۱۹۰۸ با اجرای نمایش اپرای آیدا نوشته جوزپه وردی افتتاح شد و به وسیله چندین معمار طراحی شد، که شاید سبک متنوع آن هم به همین دلیل باشد. با تقریباً ۲۵۰۰ صندلی و اتاق ایستاده برای ۱۰۰۰ نفر،  تئاتر کولون زمانی بزرگترین تالار اپرا در جهان بود تا اینکه تالار اپرای سیدنی در سال ۱۹۷۳ تکمیل شد. لوچانو پاواروتی خواننده سرشناس تِنور این تئاتر را به خاطر سیستمم آکوستیک عالی آن تحسین کرد و خاطرنشان کرد که این ویژگی همیشه به نفع خواننده نیست. او گفت «اگر خواننده ای بد آواز بخواند، همه فوراً متوجه می شوند.»


۶٫ تئاتر سان کارلو (Teatro di San Carlo)

10 تالار اپرای معروف در جهان

تئاتر سان کارلو در ناپل عنوان قدیمی ترین تالار اپرای همواره فعال در اروپا را به خود اختصاص داده است. این تئاتر قرمز و طلایی توسط شاه چارلز بوربون ساخته شد. این تالار اپرا در سال ۱۷۳۷ تکمیل شد و استانداردی را ایجاد کرد که معماران بعدی از آن پیروی کردند. بازسازی چندین میلیون دلاری این تئاتر در سال ۲۰۱۰ انجام شد.


۵٫ تالار اپرای وین (Vienna State Opera)

10 تالار اپرای معروف در جهان

تالار اپرای وین در سال ۱۸۶۹ با اجرای «دون ژوان» موتسارت افتتاح شد. بخشی از این تالار که به وسیله ادوارد فان در نول و آگوست سیکارد فُن سیکاردسبورگ به سبک نئو-رنسانس طراحی شد، در جنگ جهانی دوم به وسیله بمب تخریب شد و تا سال ۱۹۵۵ به طور کامل بازسازی نشد. این تالار هم به خاطر تولیدات مخصوص کودکان و هم بلیت ارزان اتاق ایستاده خود شناخته می شود که مردم دقایقی پیش از شروع اجرا آن را تهیه می کنند.


۴٫ تئاتر آمازون (Teatro Amazonas)

10 تالار اپرای معروف در جهان

تئاتر آمازون، تالار اپرایی است که در مانائوس برزیل در قلب جنگل های بارانی آمازون واقع شده است. این تالار در اوج تجارت لاستیک با استفاده از مصالحی از سرتاسر جهان ساخته شد: مبلمان از پاریس، سنگ مرمر از ایتالیا، و فولاد از انگلیس. در نمای بیرونی ساختمان، گنبد آن با ۳۶ هزار کاشی سرامیک تزئینی به رنگ پرچم ملی برزیل پوشیده شده است. اولین اجرا در این تالار با نمایش اپرای ایتالیایی «لا جوکاندا» در سال ۱۸۹۷ انجام شد. مدت کوتاهی بعد از افت تجارت لاستیک و زمانی که مانائوس مهم ترین منبع درآمد خود را از دست داد، این خانه اپرا نیز بسته شد. به مدت ۹۰ سال هیچ اجرایی در تئاتر آمازون انجام نشد تا اینکه در سال ۱۹۹۰ مجدداً درهای آن گشوده شد.


۳٫ لا اسکالا (La Scala)

10 تالار اپرای معروف در جهان

تئاتر لا اسکالا از زمان اولین اجرای آن با عنوان L’Europa Riconosciuta از آنتونیو سالیری در سال ۱۷۷۸، شهرت بسیاری را به عنوان تالار اپرای درجه یک به دست آورد. این تالار قرمز و طلایی به وسیله جوزپه پیرمارینی به سبک نئوکلاسیک طراحی شد و به خاطر سیستم آکوستیک فوق العاده اش مشهور است به طوری که که توانایی های واقعی خواننده را به قدری درست نمایان می کند که اجرا در تئاتر لا اسکالا به عنوان آزمونی خطرناک برای خواننده های اپرا به شمار می رود. حتی هنرمندان برجسته نیز متحمل سوت های اعتراضی منتقدانی شده اند که در گالری بالای صندلی های تئاتر می نشینند.


۲٫ کاخ گارنیه (Palais Garnier)

10 تالار اپرای معروف در جهان

کاخ گارنیه در خیابان اپرا در پاریس یکی از مشهورترین خانه های اپرا در جهان است. این تالار سبک بوزار که توسط شارل گارنیه طراحی و در سال ۱۸۷۵ تکمیل شد، شامل لوستر کریستالی هفت تُنی عظیمی در مرکز تئاتر، و تزئینات و مجسمه های مرمری است که نمایانگر شخصیت هایی از اسطوره های یونان باستان است. در سال ۱۹۶۲، مارک شاگال نقاشی هایی دیواری به سقف اضافه کرد. با این که زیبایی این تئاتر تحسین برانگیز است، ولی خطوط دید نسبتاً ضعیفی دارد و بیشتر پرفورمنس های اپرای پاریس در حال حاضر در کاخ اپرای باستیل صورت می گیرد.


۱٫ تالار اپرای سیدنی

10 تالار اپرای معروف در جهان

تالار اپرای سیدنی یکی از نمادهای مشهور استرالیا و یکی از معتبرترین مراکز هنری پرفورمنس در جهان است. تالار اپرای سیدنی که به عنوان یکی از شاهکارهای معماری قرن بیستم به شمار می رود، توسط یورن اوتزان طراحی و ساخته شد و شامل چندن محل اجرا در داخل است. از بین این محل های اجرا، برجسته ترین آن ها تئاتر جوان ساترلند، تئاتر دراما، اتاق چندمنظوره اوتزان و سالن کنسرت است. همچنین در بخش بیرونی تالار اپرای سیدنی محل فضای بازی وجود دارد که اجراهای بیرون از سالن زیادی در آن انجام می شود.


منبع: برترینها

سفر به نیک‌شهر و روستاهای دیگر سیستان‌ و بلوچستان

سه ساعت بعد از چابهار، دوساعت بعد از نیک‌شهر، هیجان آغاز می‌شود. در شب، در تاریکی. در چراغ‌های روشن یک مدرسه سه‌کلاسه، با تمام لامپ‌های صدی که دارد. مدرسه چندکلاسه حضرت زهرا. هیچ دانش‌آموزی تا به حال ساعت نه شب به مدرسه نیامده بوده. همه هستند.

دخترها و پسرها. پدرها و مادرها. باید خبری باشد. خانم معلم و آقا معلم، خانه‌به‌خانه بچه‌ها را خبر کرده‌اند. روزهای آخر‌ سال است. مدرسه در دل شب، همراه با ستاره‌ها می‌درخشد. مدرسه دیواری ندارد. دو خودرو پیکاپ وسط حیاط خاکی منتظرند. چشم‌های بچه‌ها با تعجب دوروبر را می‌کاود. مادرها با چادر و مردها با دستار روی‌شان را پوشانده‌اند. دل‌شان به حضور آقا و خانم معلم گرم است. می‌نشینند پشت نیمکت‌ها و خیره، به دست‌های پر نگاه می‌کنند. جعبه‌های کفش تا سقف بالا رفته است. صورتی و قرمز برای دخترها، طوسی و سبز برای پسرها.

 اینجا چاقی مرض شایعی نیست

عادل زانو می‌زند. می‌نشیند روی زمین. دخترها یک‌به‌یک مثل سیندرلاهای کوچک و فراموش‌شده، با خجالت پای لخت‌شان را نشان می‌دهند. پایی که اگر خوشبخت باشد، تنها یک دمپایی کهنه و پاره آن را پوشانده است.

عادل مهربانی می‌کند. صورت دختر کوچولوها را می‌بوسد و با شعر و قصه کفش پای‌شان می‌کند. صورت دخترها از شرم و خوشی گل می‌اندازد. خنده‌شان را با دست پنهان می‌کنند و جای‌شان را به دخترهای دیگر می‌دهند. غریبه‌ها با خود یک سیاه آورده‌اند. بچه‌ها اسم حاجی‌فیروز را هم نشنیده‌اند. معین صورتش را سیاه کرده و با لباس قرمز دایره زنان از این کلاس به آن کلاس می‌رود و برای بچه‌ها ارباب خودم سلام‌علیکم می‌خواند. دخترها با خجالت می‌خندند، ولی پسرها دم می‌گیرند و جواب می‌دهند. اوستا محمود هم آن وسط با حاجی‌فیروز می‌رقصد و شادی بچه‌ها چندبرابر می‌شود. دست یکی دو تا از پسرها را هم می‌گیرد تا بیایند با او رقص و شادمانی کنند. تمام اینها برای بچه‌ها یک خواب است. یک رویای قشنگ. مادر و پدرهای‌شان آن‌طرف‌تر کیسه‌های آرد هدیه می‌گیرند و خودشان کفش. مگر می‌شود.

مریم مقنعه سفید سرش است. مادربزرگش پیر است. خیلی پیر. به سختی با چوبی شبیه به عصا راه می‌رود. مریم مادربزرگ را به صف زن‌ها می‌آورد. مادر مریم مرده است. مادرش که می‌میرد، پدرش هم او و خواهر کوچکترش را رها می‌کند و می‌رود. آنها می‌مانند و خانه‌ای کپری.

خانم معلم متوجه می‌شود زنگ‌های تفریح مریم هیچ‌وقت در حیاط نیست. یک‌روز به دنبالش می‌رود. مریم را می‌بیند که تکه‌ای نان خشک و خالی می‌خورد و کنار قبر مادرش نشسته و با او حرف می‌زند. از همان‌جا به بعد مریم دخترخانم معلم می‌شود. بیشتر با او مهربانی می‌کند. بیشتر هوایش را دارد. مادربزرگ دستش خالی است و بیشتر وقت‌ها چیزی برای خوردن ندارند. خانم معلم گفته هر روز صبح برایت لقمه می‌آورم. مریم خجالت کشیده و قبول نکرده. گفته نمی‌شود هر وقت که گرسنه‌ام به شما بگویم. مریم چشم‌هایش انحراف دارد. بچه‌تر که بوده سخت زمین خورده و چشم‌هایش تابه‌تا شده است. او نمی‌داند با یک عمل جراحی خیلی ساده چشم‌هایش درست می‌شود.   

سبزبالا

راه دور است. دور و صعب‌العبور. ماشین‌ها با تمام قدرت‌شان به سختی گردنه‌ها و زمین سنگلاخ و پردست‌انداز را طی می‌کنند. سرها مدام به سقف ماشین کوبیده می‌شود. شاید این‌جا ته دنیا باشد. ماشین‌ها دیگر به کوه رسیده‌اند. این‌جا سبزه بالاست. دهی دوردست، ساخته‌شده از چوب‌های درختان نخل. بچه‌های سبزه‌بالا و چند ده آن طرف‌تر سال‌هاست که در کپر درس می‌خوانند. آنها تصوری از مدرسه‌ای غیر از کپر ندارند و حالا برای نخستین‌بار در تمام عمر کودکانه‌شان، برای‌شان یک مدرسه واقعی ساخته شده است. یک مدرسه دو کلاسه با حیاطی به وسعت دشت.

کلنگ دبستان امام‌رضا از چند ماه قبل زده شده بود و حالا باید افتتاح می‌شد. نمی‌شد دست خالی رفت. نمی‌شد بچه‌هایی را که تا دیروز در کپر درس می‌خواندند برد توی دو تا اتاق خالی و گفت این‌جا مدرسه است.

مدرسه باید شکل مدرسه باشد. فراخوان دادند. هر کس با هر توانی که داشت جلو آمد. حتی از تهران هم لباس و فرش و موکت و ظرف بارگیری شد و رفت مشهد. جداسازی و دسته‌بندی در مشهد بود و از همان جا تریلی راه افتاد سمت نیک‌شهر. جنوبی‌ترین شهر در استان سیستان‌وبلوچستان. خانم اربابی کمردرد دارد و با هواپیما آمده. اما پسر خودش و آقا محمود و معین و مهریار با خودرو شخصی ‌هزار کیلومتر راه را کوبیدند و رسیده‌اند نیک‌شهر. پای ثابت همه سفرهای کمک‌رسانی، بچه‌های هلال‌احمر هستند که با جان و دل تا پایان سفر در کنار گروه هستند.

این‌جا، در تمام راه یک کودک چاق هم ندیده‌ایم. این‌جا چاقی مرض شایعی نیست. این‌جا آنچه رایج است فقری دردناک است که چون طوفانی سهمگین آدم‌ها را در خود فرو می‌دهد. این‌جا سهم آدم‌ها از  خوشبختی تکه‌ای نان خشک و یک دمپایی پاره است. اغلب کودکان پای برهنه از کپرهای‌شان تا مدرسه پیاده می‌آیند. راهی دور، طولانی. سرما و گرما. بدون لباس کافی و اغلب گرسنه. این‌جا آدم‌ها اگر خیلی دست‌شان به دهان‌شان برسد، روزی یک وعده غذا می‌خورند. نه پلو و خورشت، نه مرغ و گوشت و ماهی و نه حتی چیزهای دیگر.

 اینجا چاقی مرض شایعی نیست

نان و کشک، نان و شیر. نان و پیاز. این‌جا مادرهایی هستند که شب‌ها در تاریکی می‌روند میدان‌های میوه، تا میوه گندیده جمع کنند برای بچه‌های گرسنه.  بی‌آبی همه‌چیز را نابود کرده است. دام‌ها از بین رفته‌اند و کشاورزی نابود شده است. مردمی که تا دیروز، نیاز شهری‌ها را برطرف می‌کردند، امروز نیازمند کیسه‌ای آرد برای ادامه زندگی هستند. نه آسمان روی خوش نشان‌شان می‌دهد، نه زمین که مثل دست مردها خالی است. کپرنشینان راه به هیج‌جا ندارند. نه راه پیش دارند، نه پس.

چوب زور بالای سرشان است که روستای‌شان را ترک نکنند، چون روستاهای خالی از سکنه، خانه اشرار و سرکردگان می‌شود. وقتی هم که هستند، شکم‌شان هم حتی به سختی سیر می‌شود. خودشان را با بدبختی به شهر هم که برسانند، جز حاشیه‌نشینی و بدبختی‌های دیگر هیچ سرنوشت دیگری ندارند. این است حال‌وروز مردمانی که زمانی حداقل دست‌شان در جیب خودشان بود و برای گرفتن یارانه‌های چهل‌وپنج‌هزار تومانی روزشماری نمی‌کردند.

بدبختی بدبختی می‌آورد. این‌جا آدم‌های گرفتار افیون کم نیستند. یک وقت می‌روی داخل یک کپر، از شوهر و زن و پدربزرگ و عمو و عمه و بچه همه معتادند، نه از سرخوشی، از فقر، از بیچارگی، برای فراموش کردن، برای فرار از جهنم زندگی. مردهایی می‌بینی که ساعت‌هاست دست‌شان زیر چانه، روی دو پای خود نشسته‌اند و جایی دور را نگاه می‌کنند. بچه‌ها در خاک لول می‌خورند و زن‌ها در تاریکی کپر سوزن‌دوزی می‌کنند. چشم‌های‌شان کور می‌شود تا دو سه ماهه کار روی پارچه تمام شود و کسی از شهر بیاید و صدتومان، دویست تومان کف دست‌شان بگذارد تا روزی‌شان بگذرد. 

سوزن‌دوزی زنان این روستاها آن‌قدر زیباست که زمانی لباس شاه و فرح را همین زن‌ها سوزن‌دوزی می‌کرده‌اند. هنوز در موزه کاخ سعدآباد سوزن‌دوزی زنان سیستان‌وبلوچستان نگهداری می‌شود. اما هیچ مدیریت، هیچ تعاونی‌مانندی برای ساماندهی آنها وجود ندارد. روی هر پارچه‌ای که به دست‌شان برسد، کار می‌کنند. درحالی‌که می‌شود به‌عنوان یک صنعت دستی زیبا سامان‌دهی بشود، با برنامه‌ریزی پیش برود و برای خانواده‌ها ایجاد شغل باشد.

تا چشم کار می‌کند، داخل هر کپر که بروی بچه‌ها لول می‌زنند. بچه پشت بچه. این‌جا زن‌ها شیربه‌شیر می‌زایند. هیچ تصوری از پیشگیری هم وجود ندارد. این‌جا آدم‌ها در فقر به دنیا می‌آیند و در فقر می‌میرند و افسوس از هم‌تازی فقر فرهنگی و فقر اقتصادی که دودمان آدمی بر باد می‌دهد.  

در روستای سبزه‌بالا جشن است. این مردم هرگز شادی ندیده‌اند. عیدی هم اگر بوده، قربان و فطر است که کپربه‌کپر به هم سری می‌زنند و تبریک می‌گویند. باورشان نمی‌شود. یک‌دفعه مهم شده‌اند. خودشان و بچه‌های‌شان با هم.

 
معین آن پشت‌ها، لباس قرمز پوشیده و صورتش را سیاه کرده. اوستا محمود هم با آن قلب مهربانش شده دستیار حاجی فیروز و برای بچه‌ها معرکه گرفته و می‌رقصد. نه بچه‌ها، نه پدر و مادرهای‌شان هیچ‌وقت سیاه ندیده‌اند. بلد نیستند به شوخی‌های سیاه بخندند. نمی‌دانند باید جواب شعرهای سیاه را بدهند و مثل اوستا محمود بیایند وسط بروبیابان و شادی کنند. آخرین کارهای بنایی مدرسه دارد تمام می‌شود. خانم ساره باور هم همراه ما است. رئیس آموزش‌وپرورش نیک‌شهر.

نخستین دختر تحصیلکرده در تمام نیک‌شهر و روستاهای اطراف. ارشدش را در تهران خوانده. دکترا هم قبول شده بوده، اما این پست که به او پیشنهاد می‌شود، تهران و درس را رها می‌کند و برمی‌گردد به نیک‌شهر. مردم از شهر تا روستا همه او را می‌شناسند. او عصاره موفقیت آدم‌های فراموش‌شده است. محکی برای توانستن. او نخستین زنی است که پستی تا این اندازه مهم به او واگذار شده است. اهل پشت میز نشستن نیست و مدام از این روستا به آن روستا می‌رود. آرزویش جمع‌شدن همه مدرسه‌های کپری است. برای همین مدام درحال گفت‌وگو با آدم‌های خیر در تمام ایران، برای ساخت مدارس روستایی است. مدرسه‌هایی کوچک که پول زیادی برای ساخته‌شدن نمی‌خواهند.

تابلوی مدرسه نصب می‌شود. دانش‌آموزان با خجالت دست می‌زنند. نیمکت‌های سبز رنگ و نو، زیر نور خورشید می‌درخشند. حجب و حیایی که سال‌هاست میان ما شهری‌ها رنگ باخته، در این کوه و کمر، در این تکه فراموش‌شده از دنیا چشم را می‌نوازد. بکربودن این کودکان به طرز دردناکی غم‌انگیز است. یاد سفر کرمان می‌افتم. وقتی به دختربچه‌ای کوچک عروسکی دادیم، او به‌شدت ترسید، خودش را پشت مادرش پنهان و با صدای بلند شروع به گریه کرد.

او در تمام عمرش هرگز عروسک ندیده بود و تصوری از اسباب‌بازی نداشت. باز یاد روستایی کپرنشین افتادم که قوت مردمش نان و یونجه بود. به تهران که برگشتم داشتم این را برای یک خانم متمول و تحصیلکرده شهری تعریف می‌کردم. به امید جلب کمک. آن خانم محترم با ذوق‌زدگی گفت، چه جالب، اتفاقا ما در تمام سالادهای‌مان از جوانه شبدر استفاده می‌کنیم. خیلی مقوی است. میان ماه من تا ماه گردون، حکایت از زمین تا آسمان است.

ارباب خودم سلام‌علیکم. صدای معین است که در دشت پیچیده. این چند روز بالای بیست و دو سه روستا رفته‌ایم و معین بدون خستگی خوانده و برای بچه‌ها شادی آورده. لحظاتی را دیده‌ام که گریسته و خوانده. آن‌قدر که رد اشک، سیاهی صورتش را پاک کرده. نشاسته گرم خورده و خوانده. عادل و عارف، دوقلوهای خانم اربابی هستند و هر دو دانشجوی عمران و دست راست و چپ مادرشان. دانشجوهای دیگر هم از فعالیت‌های نیکوکارانه مادرشان خبر دارند. متقاضیان زیاد هستند و هربار دو سه دانشجو برای کمک، همراه می‌شوند. این بار معین و مهریار از مشهد و حامد سوداچی از تهران آمده‌اند. اوستا محمود پای ثابت سفرهاست. انگار که اگر او نباشد، سفری هم در کار نیست.

اوستا محمود پیر نیست. از سر عادت محمود استاد محمد را اوستا محمود صدا می‌کنیم. نزدیک حرم مانتوفروشی دارد. قصه‌اش این است که خانم اربابی وارد مغازه‌اش می‌شود که صددست مانتو سفارش بدهد برای دخترهای کرمانی. کی؟ آخرهای اسفند یک‌سال قبل. همین‌طور که صحبت می‌کرده، تلفن پشت تلفن زنگ می‌خورد که حاج خانم هیچ‌جا بلیت پیدا نمی‌شود. نه قطار و اتوبوس و نه حتی هواپیما. حالا چی، تریلی هم دیشب بارگیری کرده و راه افتاده چه کنیم.

 اینجا چاقی مرض شایعی نیست

اوستا محمود کنجکاو می‌شود که بداند قصه چیست. همان جا می‌فهمد که خانم اربابی شانزده‌ سال تمام است که کارش کمک به فقیرترین روستاهای ایران و ساخت مدرسه است. در دم چندین دست مانتو هم خودش هدیه می‌کند و می‌گوید آدرس بدهید شش صبح با ماشین خودم می‌آیم دنبال‌تان. تا خود صبح خانم اربابی و همسر و دوقلوها باور نمی‌کنند که آقا محمود بیاید. فکر می‌کنند یک احساس زودگذر بوده و تمام. آخر کی می‌آید شب عیدی در مغازه‌اش را ببندد و با آدم‌هایی که نمی‌شناسد راه بیفتد بروبیابان برای کمک رسانی. اما، درست ساعت شش صبح زنگ به صدا درمی‌آید.
اوستا محمود نقش یک بچه کوچولو را بازی می‌کند و بچه‌ها را می‌خنداند. دست‌هایش پر از هدیه است. سفره بزرگ هفت‌سین چیده می‌شود و بچه‌ها یک عکس یادگاری قشنگ می‌گیرند. امروز برای سبزه‌بالایی‌ها، روز نخستین‌هاست. روز چیزهایی که هرگز ندیده‌اند.

کمی آن طرف‌تر از ساختمان کوچک مدرسه، تکه‌های حصیر باقی‌مانده از مدرسه کپری به چشم می‌خورد. بچه‌ها با روپوش و کفش نو و کیسه‌هایی پر از برنج و روغن و رب و ماکارانی و شیرینی راهی کپرهای خود می‌شوند تا قصه روزی را برای خانواده‌های‌شان تعریف کنند که شاید تا پایان عمر نه برای‌شان تکرار شود و نه فراموش.

زیردان

باد می‌وزد. هوهویش چنان بلند و کشدار است که صدابه‌صدا نمی‌رسد. چند دختر کوچک و بزرگ سینی‌هایی پر از رخت و ظرف روی سر گذاشته‌اند تا جایی دورتر از روستا بروند برای شست‌وشو. بعد از سال‌ها، امسال زمستان، ابرها باریده‌اند و چشمه‌مانندی درست شده است. دخترها می‌گویند همین پاییز دو زن از این روستا مرده‌اند. موقع به دنیا آوردن بچه‌های‌شان. می‌گویند این‌جا از شهر آن‌قدر دور است که اگر کسی بیمار شود باید بمیرد. روستاییان ماشین ندارند. حداکثر ممکن است کسی پیدا بشود و موتور داشته باشد.

می‌پرسند جاده را دیدید؟ ما این‌جا راه نداریم. زن حامله یا اصلا اگر کسی مریض شود، مگر می‌شود روی موتور او را برد شهر؟ از نیک‌شهر تا این‌جا هفتاد هشتاد کیلومتر بیشتر نیست. اما آن‌قدر سنگ و دست‌انداز دارد که سه‌ چهار ساعت هم بیشتر است. آدم مریض یا زن زائو با آن شکم تاب می‌آورد؟

دور و برمان شلوغ‌تر می‌شود. مردم همدیگر را خبر می‌کنند. این‌جا اغلب آدم‌ها شناسنامه ندارند، یعنی هیچ‌هویتی ندارند، یعنی حتی یارانه‌ای هم به آنها تعلق نمی‌گیرد که از گرسنگی نمیرند. التماس می‌کنند که کسی بیاید روستا تا به آنها شناسنامه بدهند. یکی دو نفر هم نیستند. در سرخس و روستاهای اطراف کرمان نیز با این مشکل جدی روبه‌رو شده بودم. خانم باور می‌گوید متاسفانه ما هم نمی‌توانیم کاری کنیم. بارها به اداره‌های مرتبط اطلاع داده‌ایم. می‌دانند، اما کاری نمی‌کنند. ما اجازه داده‌ایم بچه‌های بدون شناسنامه درس بخوانند، اما به آنها مدرکی داده نمی‌شود.

زیردان هفده پارچه‌آبادی است. اسمش آبادی است. اما تا چشم کار می‌کند کپر است و کپرنشین  و گله‌های کوچک بز. آغل بزها هم از کپر است. در این دنیای فراموش‌شده، بزها مایه حیات و زندگی‌اند. اما آدم‌های بیمار کم نیستند. زن‌ها و مردهایی که معلوم است با یک ویزیت ساده پزشک، با یکی دو قلم دارو حال‌شان خوب می‌شود. اما زیردان؛ زیردان‌های تکثیرشده در تمام ایران از یاد رفته‌اند. یاد پیرمرد کپرنشینی می‌افتم که به عمرش دکتر ندیده بود. چشم‌هایش آب‌مروارید داشت. خیری پیدا شد و از روستا، او را برای مداوا به شهر برد. اما هر بار که از در بیمارستان تو می‌رفت و چشمش به دکتر می‌افتد، آن‌قدر دچار ترس و استرس می‌شد که فشارش به طرز ترسناکی بالا می‌رفت. این داستان پنج دفعه تکرار شد و آخر هم پیرمرد بینایی هر دو چشمش را از دست داد و کور شد.

این‌جا هم زن جوانی است که کودکی دو سه ساله به آغوش دارد و شکم برآمده‌اش از زیر چادر بلوچی‌اش پیداست. می‌گویم مگر عجله داشتی. خجالت می‌کشد و جواب می‌دهد که حامله نیست. اما دل‌دردهای شدید دارد و شکمش مدام دارد بزرگتر می‌شود. با التماس می‌خواهد برایش کاری کنیم. اما…

 اینجا چاقی مرض شایعی نیست
 
خانه معلم

دورتر کنار دو بشکه بزرگ آب چند مرد دور هم نشسته‌اند و بلندبلند حرف می‌زنند. یکی از مردها لخت‌شده، روی صندلی نشسته و مرد دیگر درحال کوتاه‌کردن موهایش است. مرا که می‌بینند با تعجب خودشان را جمع‌وجور می‌کنند و می‌پرسند از کجا آمده‌ام.

معلم‌های حق‌التدریسی هستند. همه‌شان. شش ماه تمام است که حقوق نگرفته‌اند و باز می‌ترسند حرف بزنند، چون ممکن است شغل‌شان را از دست بدهند. برای صرفه‌جویی و رساندن سر و ته ماه به هم تا جایی که بشود همه کارهای‌شان را خودشان انجام می‌دهند. مثل همین حالا که یکی‌شان سلمانی شده و موی بقیه را کوتاه می‌کند.

دست‌شان آن‌قدر تنگ است که حتی برای پول بنزین موتورشان هم مانده‌اند. برای همین هفته‌به‌هفته برمی‌گردند شهر پیش زن و بچه‌های‌شان. خانه معلم درحقیقت یک مدرسه دو کلاسه است با یک آبدارخانه خیلی کوچک که خانه هفده معلم هم شده است. میزوصندلی کلاس بزرگتر را برداشته‌اند. یک موکت مندرس پهن کرده‌اند و به دیوار هم برای آویزان‌کردن لباس‌های‌شان چند تا میخ کوبیده‌اند. همین، شده خانه معلم.  در کلاس بغلی هم که قد یک کف دست است، درس می‌دهند. کلاسی که به پنجره‌هایش جای شیشه، کاغذ و نایلن چسبانده‌اند و جای جنب خوردن هم ندارد. هر معلم به یک ده می‌رود و درس می‌دهد. شنبه‌ها صبح زود در دل کوه و کمر راه می‌افتند تا به موقع چراغ تعلیم و تربیت را روشن سازند! و ته چهارشنبه غروب برمی‌گردند شهر. چون پول ندارند هر روز باک موتورشان را پر کنند تا این همه راه را بروند و بیایند. سرویسی هم که وجود ندارد. خودشان باید دست‌شان را داخل جیبی کنند که هیچی تویش نیست.

این هفده معلم که شش‌ماه تمام است حقوق نگرفته‌اند و صدای‌شان هم از ترس از دست‌دادن کارشان درنمی‌آید، خودشان می‌پزند و می‌شویند و رفت‌وروب می‌کنند. از آبدارخانه کوچک بوی غذا می‌آید. در قابلمه رویی را برمی‌دارم. عدس‌پلو با برنج نیم‌دانه. بدون گوشت و کشمش. برای پرکردن شکم. رفع گرسنگی. معلم‌ها می‌گویند تا فردا صبح که بچه‌ها دوباره به مدرسه برگردند باید بوی همین نیم‌دانه هم رفته باشد، چون از روی بچه‌ها خجالت می‌کشند. بچه‌ها اغلب گرسنه‌اند و جز تکه‌ای نان خشک چیز دیگری با خود نمی‌آورند. خیلی از بچه‌ها همان نان را هم ندارند. خشک می‌آیند و خشک می‌روند. اما کودک بلوچ حیا دارد، حتی نمی‌داند که می‌تواند به گرسنگی‌اش اعتراض کند. دنیا را ندیده که بداند بعضی‌ها چه بروبیایی دارند. معلم‌ها این‌جا گاهی که دست‌شان خالی نباشد، از شهر نان می‌خرند و به بچه‌ها تکه‌های بزرگ نان می‌دهند.

این‌جا سیستان‌وبلوچستان است. تکه‌ای فراموش‌شده. این‌جا دریا دارد. بندر دارد. کشتی دارد و دریایی انباشته از غذا و ثروت. کارخانه‌های سازنده تن‌ماهی دارد. کارگاه‌هایی برای ساخت کشتی و لنج. نخل دارد. میوه‌های گرمسیری عجیب‌وغریب و خوشمزه دارد. سوزن‌دوزی دارد. یک عالمه جاهای دیدنی دارد. می‌تواند گردشگر جذب کند. شغل درست شود. اما مردم فقیرند. کف‌دست‌شان یک مو هم ندارد. خانواده‌ای اگر پای‌شان هم به شهر رسیده، حاشیه‌نشین شده‌اند و انبوه زنان کارتن‌خواب که با حال‌و‌روز تلخی، با صورت‌های بزک‌کرده، چون دلقکی گریان، کنار خیابان تن خود را به ارزانی می‌فروشند. این‌جا ایران است، استان سیستان‌وبلوچستان.   


منبع: برترینها

روش درمان بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس

ساختمان آناتومی و فیزیولوژی و اعمال میلین تابع وجود اسیدچرب DHA زیاد (امگا-۳) در آن است و در صورت کمبود این اسید چرب در ساختمان رشته های عصبی، در اعمال میلین و به تبع آن اعمال رشته های عصبی اختلال ایجاد خواهد شد و دانشمندان و محققین با بررسی های فراوان، اهمیت وجود DHA در میلین و رشته های عصبی را تایید کرده اند. حتی گروه دیگری از پژوهشگران که در همین زمینه تحقیقات فراوانی داشته اند، ابزار می کنند که هرچه زودتر تغییرات تغذیه ای در رژیم بیماران مبتلا به MS ایجاد شده و سطح امگا-۳ در خون آن ها بالا رود و به تبع آن سطح امگا-۶ پایین آورده شود، کمک بزرگی در بهبودی آن ها و جلوگیری از پیشرفت بیماری خواهد بود. گروهی دیگر در دنباله تحقیقات بالا و تایید مطلب فوق گفته اند که اگر درمان بالا هرچه زودتر شروع شود (در اوایل بیماری) در نتیجه بهتر، مطلوب تر و سریعتر خواهد بود. نتایج بررسی و تحقیقات علمی، آخرین روش درمان بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس را به صورت زیر بیان می کند :

کلیه بیماران در مرحله اول باید از نظر علل باکتریال مانند بورلیوزیس بررسی شوند.
تغییر رژیم تغذیه ای به صورت کم کردن مصرف اسید چرب امگا-۶ و بالا بردن سطح اسید چرب امگا-۳ در خون، با مصرف سه تا چهار مرتبه ماهی در هفته، همچنین مصرف فراوان میوه و سبزیجات سبز.
اجتناب از مصرف کردن قند، شکر و آرد سفید.
در صورت وجود آلرژی به هرماده غذایی، سریعاً آن ماده از برنامه غذایی حذف شود (کلاً مواد حساسیت زا کمتر استفاده شود می توان از برنامه رژیم های غذایی مربوط به گروه های خونی هم در این رابطه کمک گرفت و مواد غذایی هماهنگ با گروه خونی مصرف گردد.
بررسی سطح دو اسید چرب DHA ، EPA (اسیدهای چرب امگا-۳) در خون و جایگزین کردن هرچه سریع تر آن ها در صورت مشاهده کاهش آن ها.
ویتامین های گروه B خصوصاً B1-B12- B6 به مقدار لازم، روزانه به بدن رسانده شود. هم چنین مواد معدنی لازم برای بدن تامین شود و در صورت کمبود هر کدام، کمبود ها هرچه سریعاً جبران و جایگزین گردد.
آزمایش مدفوع از نظر وجود قارچ و باکتری انجام شود.
انجام آزمایشات آنالیزی از نظر بررسی آلودگی و مسمومیت با آلومینیوم، کادمیوم و سرب.
مسمومیت زدایی برای رفع مواد سمی موجود در خون با DMP (Dimercapto Propansulfonaore).
خارج کردن آمالگام از دهان (آمالگام : ماده پر کننده پوسیدگی های دندان)
نورالتراپی
رساندن آنتی اکسیدان های ضروری خصوصاً ویتامین C به مقدار لازم
قطع یا کاهش مصرف مواد محرک اعصاب مثل قهوه، چای سیاه، نیکوتین و الکل.

منبع: مه شو