پناه بردن به سِلبریتی‌ها از روی ناچاری

در این میان پیش‌قدم شدن چهره‌های مشهور برای کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان موجب شد که بسیاری از مردم کمک‌های خودشان را از طریق این افراد به دست آسیب‌دیدگان برسانند، موضوعی که به عقیده رییس سابق انجمن جامعه‌شناسی ایران به بی‌اعتمادیِ به وجود آمده در جامعه بیشتر دامن می‌زند.
محمد امین قانعی راد – جامعه‌شناس – در گفت‌وگو با ایسنا، درباره این موضوع اظهار کرد: ما باید به بحران‌ها به عنوان محملی توجه کنیم که از طریق آن بتوان اعتماد اجتماعی را شکل داد و بازسازی کرد. زلزله زیان‌های جانی و مالی زیادی به بار می‌آورد، نباید اجازه داد که اعتماد اجتماعی هم در این بحران از بین برود.  
او ادامه داد: بلایای طبیعی ناخواسته پیش می‌آیند، اما در عین حال مردم و مسوولان باید از هر رخدادی به عنوان فرصت استفاده کنند و این موضوع را عرصه‌ای برای تقویت اجتماعی و نه تخریب آن بدانند. ما در حال پیشروی به سمتی هستیم که به جای اعتماد به نهادها و سازمان‌ها، به افراد اعتماد می‌کنیم و این امر می‌تواند دلایلی داشته باشد.   
این مدرس دانشگاه اضافه کرد: آدم‌ها کم‌اعتماد هستند و از طرفی افراد سعی می‌کنند در رخدادهای اجتماعی با ویژگی‌های شخصی خود حضور داشته باشند. مردم تمایل چندانی برای مشارکت در فعالیت‌های گمنام کمک‌رسانی ندارند. فعالیت‌های گمنام یعنی اینکه ازسوی دولت شماره حسابی برای کمک اعلام شود و مردم مبلغی را به آن حساب واریز کنند. مردم تمایل دارند کل فرآیند را پیگیری و کمک کردن خود را به یک داستان یا روایت تبدیل کنند که خودشان هم در آن حضور دارند. به همین دلیل از طریق سازمان‌ها و گروه‌های نزدیک خود کمک‌رسانی می‌کنند و در موارد خاص سراغ سلبریتی‌هایی که به آنها علاقه دارند، نیز می‌روند.قانعی‌راد افزود: افراد از نظر عاطفی با سلبریتی‌ها پیوند دارند، بنابراین اگر کمکی صورت بگیرد همراه با بارِ عاطفی بیشتری است و نوعی احساس رضایت و خرسندی بیشتری به افراد دست می‌دهد. هرچند گفته می‌شود شائبه تظاهر و ریا نباید در این کمک‌ها باشد، اما افراد تمایل چندانی ندارند که به صورت پنهان پولی را به حساب واریز کنند، دوست دارند در یک ماجرا شرکت کنند. مردم با کمک به شخصیت‌های مشهور خودشان را وارد داستانی می‌کنند که یک قهرمان دارد. چه بسا این اقدام نقد به وضعیت موجود هم باشد.  
او در پاسخ به این پرسش که آنچه ما از کمک‌خواهی در فرهنگ ایرانیان شنیده‌ایم بیشتر به صورت پنهانی بوده، اما چرا در حال حاضر مردم تلاش می‌کنند این امر خیرخواهانه خود را برجسته کنند و آن را نشان دهند؟  بیان کرد: اینکه انسان‌ها احساس دیده شدن در حین کمک را داشته باشند یک اتفاق طبیعی است. افراد با همین انگیزه گروه‌های خانوادگی را فعال می‌کنند. این گروه‌ها می‌توانند در محل کار یا مسجد محل زندگی هم شکل بگیرد و در عین حال هم فعالیت خیریه را انجام می‌دهند و هم دیده می‌شوند.

این پژوهشگر ادامه داد: مردم در سطح بالاتر سراغ یک هنرپیشه یا قهرمان می‌روند که در ارتباط با او بیشتر دیده شوند تا پدیده کمک به یک روایت تبدیل ‌شود، روایتی که افراد در درون آن نقش بیشتری دارند. به همین ترتیب مردم هم کمک می‌کنند و هم علائق خود را در مشارکت با آن هنرپیشه یا قهرمان برجسته‌تر می‌کنند.  افراد با ارسال کمک‌های خود به شخصیت‌های مشهور به بهتر دیده شدن او نیز کمک می‌کنند.
قانعی‌راد درباره اینکه اگر با ضعف مدیریت بحران مواجه نبودیم، شخصیت‌های مشهور نیز وارد عمل نمی‌شدند گفت: به عقیده من اینکه شخصیت‌های مشهور برای کمک شماره حساب اعلام می‌کنند، بیانگر ناپختگی آنهاست. به این دلیل که با این کار آموزش بدی به مردم می‌دهند. در کشوری که همه چیز فردگرایانه و شخص گرایانه است، ما باید به مردم یاد بدهیم که مدنی‌تر فکر کنند و مدنی‌تر عمل کنند، کانون و پل‌های اعتماد به یکدیگر را تقویت کنند. اما با پیشرو شدن برای کمک‌رسانی به گستردگی این بی‌اعتمادی دامن می‌زنیم.
او افزود: اگر من به جای شخصیت‌های معروف بودم، شماره حساب یک نهاد را اعلام می‌کردم. برای مثال یک هنرپیشه می‌توانست به جای اعلام شماره حساب خود، شماره خانه هنرمندان یا خانه سینما را اعلام کند و بگوید من هم عضوی از این خانه هستم و توصیه می‌کنم که کمک‌هایتان را به این نهاد واریز کنید. یعنی یک نهاد و سازمان قابل اعتمادتر را به مردم معرفی می‌کردند.
این جامعه‌شناس درباره اینکه شاید بی‌اعتمادی‌ها فراتر از این موضوع است؟ توضیح داد: ما نمی‌توانیم برای انجام دادن یک کار خوب یا ساختن یک وضعیت مثبت یک وضعیت منفی ایجاد کنیم. ما نمی‌توانیم به صرف کمک به مردم بی‌اعتمادی را در جامعه تقویت کنیم. ما نهادهای دولتی هم داریم که وظایف خود را به درستی انجام می‌دهند. برای مثال مردم باید به جایی مثل هلال‌احمر اعتماد کنند، حتی اگر در مواقعی این اعتماد خطا باشد باید نسبت به اصلاح آن اعتراض کنند.
قانعی راد بیان کرد: مسوولان ما می‌توانند نظارت مردمی بر چنین نهادهایی را تقویت و به افزایش اعتماد اجتماعی به سازمان‌ها نهادها کمک کنند. بخش زیادی از این نهادها غیردولتی هستند که در طول سال‌ها امتحان خود را پس داده‌اند و می‌توان به آنها اعتماد کرد. اگر در نهادی اختلاسی رخ می‌دهد، نباید درِ آن را بست؛ بلکه باید دید که چگونه ساز و کارهای نظارتی بر این نهادها را می‌توان تقویت کرد که این پدیده دوباره اتفاق نیفتد. متاسفانه به دلیل اختلاس‌ها و فسادهای سازمانی متعددی که اتفاق افتاده، باید به مردم برای بی اعتماد بودن از نظر عاطفی حق داد.
او با بیان اینکه من به عنوان یک جامعه‌شناس معتقدم نمی‌توان با ساز و کارهای فردگرایانه جامعه را اداره و کنترل کنم، گفت: اگر برخی افراد از پول‌هایی که برای این اتفاق جمع شده سوءاستفاده کنند، چه نظارت و کنترلی وجود دارد؟ چرا این افراد خودشان را مرکز جذب کمک‌ها قرار می‌دهند؟ چه انگیزه‌ای دارند؟ فرض کنید پنج میلیارد تومان هم در حساب یک فرد جمع شد، چه ساز و کارها و برنامه‌ریزی‌هایی برای اداره این مبلغ و تشخیص هزینه آن وجود دارد؟
این پژوهشگر اضافه کرد: من برای آنکه افراد محوریت جذب کمک‌های مردمی قرار بگیرند مخالفم. اینکه شخصیت‌های مشهور با همفکران خود انجمن شناسنامه‌دار و ثبت شده‌ای را برای همیاری مردم تشکیل دهند، ایده خوبی است، اما اینکه یک فرد به تنهایی دست به چنین کاری بزند به معنای دعوت مردم به تفکر پیشامدرن و فردی است که در بهترین حالت به آن هیئتی می‌گویند. البته فعالیت‌های هیئتی، جمعی و گفت‌وگویی بود.
قانعی‌راد بیان کرد: سازماندهی کردن هزینه‌های جذب شده زمان‌بر و نیازمند فکر، ایده و تیم است. از طرفی این وضعیت تا چه زمانی می‌تواند ادامه داشته باشد؟ ممکن است ساخت خانه برای زلزله‌زدگان سال‌ها زمان ببرد. اگر قرار است افراد جامعه را اداره کنند، پس باید سازمان‌های دولتی و غیر دولتی را تعطیل کرد. ما باید به شیوه‌های افزایش مشارکت مردم در نهادهای دولتی پیش برویم.
او درباره اینکه آیا نظارت مردمی بر نهادها در کشور ما وجود دارد؟ گفت: ساز و کار آن پیش بینی نشده است. برای مثال اتاق بازرگانی می‌تواند روی اقلام کمکی نظارت کند یا سازمانی مثل دفاع از حقوق مصرف کننده یا سازمان‌ها و نهادهای غیردولتی که برای بهداشت و سلامت جامعه کار می‌کنند در این زمینه نظارت داشته باشند.
اگر برخی چهره‌های معروف از پول‌هایی که جمع شده سوءاستفاده کنند، چه کنترلی وجود دارد؟ آنها چه انگیزه‌ای دارند؟ اگر پنج میلیارد تومان در حساب یک فرد جمع شد، چه برنامه‌ریزی‌ برای هزینه‌کردِ آن وجود دارد؟
این پژوهشگر ادامه داد: من سال‌ها به عنوان رییس انجمن جامعه شناسی و عضو هیئت مدیره آن کار کردم، یک بار  یک نهاد دولتی نگفت شما که حدود دو هزار عضو هیئت علمی، پژوهشگر و دانش آموخته جامعه شناسی دارید، دو نفر را به عنوان جامعه شناس و برای حضور در کمیته نظارت به سازمان بهزیستی بفرستید تا روی عملکرد و برنامه‌های بهزیستی نظارت کنند. متاسفانه چنین همکاری وجود ندارد به همین دلیل مردم هم بی اعتماد هستند زیرا تجربه مشارکت در سازمان‌ها را ندارند.
قانعی راد اضافه کرد: مسوولان ما در این زمینه با هشدار مواجه شدند تا بعد از این اتفاق از فرصت‌های پیش رو برای اعتمادسازی استفاده کنند. راه حل این موضوع پناه بردن به افراد نیست. ما در ظاهر این اتفاق شاهد شکوه و همبستگی اجتماعی هستیم که واقعا هم این طور هست اما وقتی پیش می‌رویم متوجه چالش‌هایی درون آن می‌شویم. حرکت‌های خودجوش مردمی پدیده همدلی را با شیوه‌های پوپولیستی پیوند می‌دهد. از این حرکت بارها ‌نقد ‌شده است زیرا در عرصه سیاست، فرهنگ و کمک رسانی جوابگو نیست.
این جامعه شناس گفت: ما شاهد این اتفاق  در ساختمان پلاسکو تهران هم بودیم. هجوم مردم برای کمک موجب شده بود تا امداد رسانی با مشکل مواجه شود. بنابراین این موارد برای نهادهای دولتی دست و پا گیری ایجاد می‌کند. میل در صحنه بودن در ما ایرانی‌ها وجود دارد و میل قوی است.   
 
منبع: بهارنیوز

پشت پرده نام‌های «قاتل اهلی»

همین آغازِ مطلب باید گفت که به باور نگارنده می‌توان «قاتلِ اهلی» را با وجود ضعف‌هایی که دارد، در میان چند فیلم اخیرِ مسعود کیمیایی، یعنی فیلم‌های «حکم»، «رئیس»، «محاکمه در خیابان»، «جُرم» و «متروپل» بهترین و پویاترین فیلم به‌شمار آورد. «قاتل اهلی» در مقایسه با این چند فیلمِ یادشده ، «همگانی‌تر» است . بدین معنی که در این فیلم نیز کیمایی همان آرما‌های‌ همیشگیِ فیلم‌هایش، همچون مردانگی و ایستادگی و رفاقت و پرداختن بهای آن‌ها را به ‌تصویر کشیده، اما در گستره‌یی عمومی‌تر و صد البته امروزی‌تر.جهان فیلمِ «قاتل اهلی» بسیار وسیع‌تر است از عوالم شخصیِ دو رفیق یا مناسباتِ خطرناک یک خرده‌مافیا یا به آب و آتش زدنِ یک پدر برای پسرش و یا حتی غیرت دو دوست در ایستادن پای یک زن. «قاتل اهلی» حکایتِ گذشتنِ یک قهرمان از «همه» سرمایه‌اش برای یک «ملت» است.رفاقت نیز اگر در «جُرم» یا «متروپل»، رفاقتِ بینِ دو رفیقِ هم‌سن و هم‌دوره و هم‌نسل و در یک کلام، حکایت دوستیِ دو رفیقِ برادر است، در «قاتل اهلی»، رفاقتی است بینِ دو نسل و دو دوره و دو روزگارِ متفاوت و روایتی است از رفاقت پدر با پسر و پسر با پدر.«جلال سروش»، «سیاوش»، «زاهدی»، «بهمن» و «مهتاب»؛ این‌ها نام شخصیت‌های اصلی تازه‌ترین فیلم مسعود کیمیایی به نام «قاتل اهلی» است.
«قاتل اهلی» داستان یکی از فعالانِ بخشِ خصوصی است به نام حاج جلال سروش (با بازی پرویز پرستویی). او که از بازماندگانِ روزهای جبهه و دفاع مقدس است، به جُرمِ ایستادن جلو «پیسارو»، مافیایی که تنها یکی از جنایت‌هایش، وارد کردنِ داروی فاسد به کشور و کشتن شماری بیمارِ بی‌گناه است، باید به سختی تاوان بدهد؛ و «تنها شدنِ» سروش، تنها یکی از عواقب درافتادنِ او با پیسارو است.

** جلال سروش / میزان تسلیم
نام‌هایی که کیمیایی برای شخصیت‌های اصلی فیلم خود برگزیده، هر یک عقبه‌یی پُرمعنا دارد که با هویت شخصیت‌های فیلم گره خورده است. لغت‌نامه دهخدا ذیل مدخل «سروش» که در اوستا به شکل «سرئوشه» به‌کار رفته، نوشته است:«سرئوشه در اوستا به معنی اطاعت و فرمانبرداری و مخصوصاً پیروی از اوامر خداوندی است و آن، از ریشه اوستایی ‘سرو’ به معنی شنیدن آمده است… . وی [یعنی سروش یا همان سرئوشه] مظهر اطاعت و نماینده صفت رضا و تسلیم در برابر اوامر اهورایی است… . در ادبیات متأخر زردشتی، سروش از فرشتگانی است که در روز رستاخیز به کار حساب و میزان گماشته خواهد شد؛ و از گات‌ها نیز برمی‌آید که این فرشته در اعمال روز جزا دخالت دارد (یسنا ۴۳، قطعه ۱۲)».در «سروشِ» فیلم کیمیایی نیز به خوبی می‌توان اطاعت و تسلیم و رضا در برابر قادرِ مطلق متعال را دید. سروشِ «قاتل اهلی» تا پایان بر سر حرفش می‌ایستد و پا پس نمی‌کشد. او مقابل مافیایی شناخته‌ شده اما ناشناس قد علم می‌کند و سینه سپر، تا نگذارد داغی که داروی فاسدِ وارداتیِ پیسارو بر دلش نشانده و همسرش را از او گرفته، بر سینه دیگران بنشیند و نیز نگذارد پیسارو با باندبازی‌ها و وارداتش، حیات صنعت و کار و تولیدِ این مملکت را بخشکاند. بنابر این باید هزینه بدهد؛ از آبرو گرفته تا فرزند و فرزندخوانده و همه هستی‌اش. اما جلال سروش می‌ایستد و در برابر هرچه در راه این ایستادگی برایش رقم می‌خورد، صبر می‌کند و رضامند است.

در سکانسی از فیلم می‌بینیم که جلال سروش وقتی در خانه می‌خواهد نماز بخواند، روبری علامتِ هفت تیغه‌یی قامت می‌بندد و بعد هم اینسرت یکی از تیغه‌های علامت، گل‌درشت می‌شود که روی آن نام مبارک قمر بنی‌هاشم (ع) نوشته شده است. این تأکید فیلمساز بر اینکه قهرمانش تنها زیر علم «خداییان» سینه می‌زند، بخشی دیگر از شخصیت‌پردازیِ تصویریِ جلال سروش است که در ضمن آنکه تسلیم و مطیعِ محض بودن علمدارِ کربلا را به یاد می‌آورد، به اطاعت و بندگیِ این مرید آن حضرت، یعنی جلال سروش، نیز اشاره دارد.کیمیایی نامِ کوچکِ «سروشِ» فیلمش را هم «جلال» گذاشته تا به خوبی تکمیل‌کننده شخصیت قهرمان دلخواه او باشد. جلال سروش تنها در برابر خالق یکتا صفت تسلیم را نمودار است؛ اما در برابر ظلم و ظالم، گردن‌کلفت است و زورمند، پس باید نامش «جلال» باشد. لحن نیمچه ‌لاتیِ پرویز پرستویی برای این نقش نیز شاید هم تمهیدی بوده در جهتِ برجسته کردنِ این «اَشدّاء علی الکفار» بودنِ شخصیت و هم اقدامی برای فاصله‌گذاری با دیگر شخصیت‌های این‌چنینی که پرستویی تاکنون بازی کرده است (همچون حاج کاظمِ «آژانس شیشه‌یی» یا حیدرِ «بادیگار»). البته همین جلالِ سروشِ استوار، دلی دارد شکننده و چشمی که اشکش را فرونمی‌خورد (از ویژگی‌های بازی پرستویی)؛ چه در برابر دخترش، چه آنجا که پسرش را گرفتار می‌بیند، یا وقتی به یاد همسرش می‌افتد و یا آن‌گاه که در محبس افتاده و خود را تنهای تنها می‌بیند و پای تلفن با بغض به حاج آقا نور (با بازی پرویز پورحسینی) می‌گوید: «خدا نکنه که آدم، بی‌گناه بی‌آبرو بشه…».

افزون بر این‌ها، چنان‌که پیش‌تر اشاره شد، طبق آنچه در ادبیات زرتشتی آمده، «سروش» از فرشتگانی است که در روز رستاخیز به کار حساب و میزان گماشته خواهد شد. در «قاتل اهلی» نیز با یک سروش روبروییم که نوع عملکردش، میزان و معیاری است برای سنجش راستی یا ناراستی هم‌روزگارانِ امروز و دیروزش.
معرفی جلال سروش، قطره‌ چکانی و تا حدی گول‌زننده است. سکانس افتتاحیه فیلم، بیانیه‌یی است که به شکل مونولوگ و در قالب سخنرانیِ در یک جمع عمومی از زبانِ جلال سروش بیان می‌شود؛ چیزی از جنس همان بیانیه‌های غلیظِ «بگیرید جلو این دزدانِ بیت‌المال را». این بیانیه وقتی با آن لحن لات‌منشانه پرستویی آمیخته می‌شود و پس از پایانِ مونولوگ کات می‌خورد به نشستن او روی صندلی عقب ماشین شاسی‌بلند و نمایش راننده و محافظ و دوروبری‌ها و بعد، آن خانه و زندگی شمال‌ شهریِ او را به همراه دارد، این ظن را در بیننده تقویت می‌کند که این بار هم قرار است با یکی دیگر از آن نورچشمی‌هایی روبرو شود کین جلوه در محراب و منبر می‌کنند و چون به خلوت می‌روند، آن کار دیگر می‌کنند. دامن زدن فیلم و فیلمساز به این گمان تا حدود بیست دقیقه اول فیلم ادامه دارد و بعد از مکالمه زاهدی (حمیدرضا افشار) با سیاوش (امیر جدیدی) است که کم‌کم شخصیت اصلی حاجی (جلال سروش) رخ عیان می‌کند.

** سیاوش / سوختن در آتش
امیر جدیدی، بازیگر توانمند و جوان خوش‌آتیه سینمای ایران در فیلم «قاتل اهلی» خوش درخشیده و هم صدا و هم بدنِ او به درستی در خدمت نقش قرار گرفته است. جدیدی نقش پسر جوانی به نام «سیاوش» را بازی می‌کند که حکم فرزندخوانده جلال سروش و معتمد و امین او را دارد. سیاوش پسر یتیمی است که سروش او را از یتیم‌خانه نزد خود آورده و زیر بال و پرش را گرفته و همه سرمایه خود را به دست او سپرده است.در شخصیت‌پردازی سیاوش نیز کیمیایی به‌شکل غیرمستقیم روی حافظه داستانی و تاریخی مخاطب حساب باز کرده است. همچنان‌که می‌دانیم، «سیاووش» نام پسر جوان و رشید و پاک‌نهاد کی‌کاووس (پادشاه کیانی ایران) است که کاملاً تحت تربیت و پرورش رستم بزرگ می‌شود و حکم پسرخوانده رستم را دارد. در شاهنامه حکیم فردوسی می‌خوانیم که وقتی سودابه، همسرِ فتنه‌انگیز کاووس، سیاووش را می‌بیند، دل به او می‌بازد و در پی آن برمی‌آید تا آتش هوس خود را با وصال سیاووش فروبنشاند. اما سیاووش، تن به خیانتِ به پدر نمی‌دهد. ازاین‌رو به اغوا و تحریک سودابه، ناگزیر می‌شود که برای اثبات بی‌گناهی‌اش درون آتش رود و جان خود را به خطر افکند؛ و صدالبته که از این آزمایش سربلند بیرون می‌آید.در فیلمِ کیمیایی نیز کار برای سیاوش به جایی می‌رسد که وی برای اثبات وفاداری‌اش به جلال سروش، باید خطر کند، تا گمانِ نادرستِ نمک‌نشناسی را که دیگران (زاهدی) از او در ذهن سروش ساخته‌اند، پاک کند. اینجا نیز سیاوش سربلند است. کیمیایی طوری سیاوش را نوشته که بخشی از شخصیتِ وفادارِ او با وجود شخصیت احمد (با بازی حمیدرضا آذرنگ) کامل می‌شود. درواقع به موجب حکمتِ «تُعرف الأشیاء بأضدادها» (هر چیز با ضدّ خود شناخته می‌شود)، در «قاتل اهلی» حضورِ هرچند کوتاه و به‌ظاهر بی‌ربط احمدِ بی‌وفا که نمک جلال سروش را خورده اما نمکدان شکسته، صرفاً برای این است که عیار وفاداری و مردانگیِ سیاوش بهتر مشخص شود.

کیمیایی بارها نشان داده که چه ارزش ولالیی برای رفاقت قائل است؛ و رفاقت «جونی و خونیِ» این فیلم تازه‌اش نیز در رابطه جلال سروش و سیاوش جلوه‌گر شده است. آنچه از کلِ فیلم برمی‌آید، این است که سیاوش همان جلال سروش است؛ جلال سروشِ دهه ۹۰٫ سروش و سروش‌ها دیروز و امروز انقلاب را حفظ کرده‌اند و سیاوش و سیاوش‌ها قرار است امروز و فردای انقلاب را حفاظت کنند؛ از این‌رو خار چشمِ پیسارو و پیساروها هستند و باید هرطور شده، از سر راه برداشته شوند. جلال و سیاوش، حکم پدر و پسر را دارند؛ و آن‌قدر که سیاوش به جلال شبیه است، پسرِ جلال، سرِ سوزنی از این شباهت را به پدرش ندارد. شجاعت، حواس‌جمعی و ایستادگی سیاوش درست مانند جلال سروش است؛ پس باید عاقبتشان هم مانند هم باشد.افزون بر این، به نظر می‌رسد که سیاوش به دخترِ سروش، یعنی «مهتاب» (با بازی پگاه آهنگرانی)، علاقه‌مند است؛ و این را از همان سکانس کنسرت و بعد، حضور این دو در خودرو و گفتگویشان می‌فهمیم. سیاوش مهتاب را دوست دارد، درحالی که مهتاب عاشقِ «بهمنِ» خواننده (با بازی پولاد کیمیایی) است. این، یعنی اینکه بستر فراهم بوده که پای فیلم و فیلم‌ساز بلغزد و یک مثلث عشقیِ سبک و نامربوط در وسطِ ماجرای اجتماعی – سیاسی – وجدانی فیلم شکل بگیرد و کمر فیلم را بشکند؛ اما خدا را شکر این‌طور نشده است. سیاوش با بهمن نمی‌جنگد و به ‌ظاهر تلاشی برای رقابت با او در عشق به مهتاب ندارد، اما تا پایان فیلم به شکلی زیرپوستی شاهد مسابقه عاشقی و اثباتِ عاشقی بهمن و سیاوش هستیم.

** بهمن و مهتاب / حرمتِ هنرمند
در سکانسی که بهمن به دفتر سروش می‌آید تا ضمن اولین دیدارش با پدرِ مهتاب، علاقه‌مندی‌اش به مهتاب را به سروش اعلام کند، بحثی بین او و سروش درمی‌گیرد که ناراحتی و دل‌شکستگی مهتاب را رقم می‌زند؛ چیزی که مسبب آن، بهمن است. او در توجیه رفتار خود، به مهتاب می‌گوید که «من حرمت نشکستم؛ نگذاشتم حرمت هنرمند شکسته بشه». بهمن نشان می‌دهد که مهتاب را دوست دارد، حرف‌های قشنگی هم به او می‌زند (مانند اینکه وقتی به بالین می‌رود به او می‌گوید که «اگر آدم یه نفر را داشته باشد، اون یه نفر براش می‌شه مردم»)، اما به هیچ روی حاضر نمی‌شود برای مهتاب ذره‌یی از حیثیتِ هنری خود خرج کند. در عوض سیاوش که هم مهتاب را دوست دارد و هم پدرش را، این دوست داشتن را در عمل و با حراج گذاشتنِ هستی خود نشان می‌دهد.
«بهمن»، پسر اسفندیار، در تاریخ اسطوره‌یی ما یادآور کینه‌یی عمیق است؛ اسفندیار به نیرنگ گشتاسپ، رودروری رستم می‌ایستد تا در جنگی که یا او باید بمیرد یا رستم، اعتبار و بزرگی رستم را به بند کشد. رستم نیز برخلاف خواستِ دلش، ناگزیر می‌شود که اسفندیار را بکشد. اسفندیارِ زخم‌خورده، لحظه‌یی قبل از مرگ، پسر خود را به رستم می‌سپارد تا زیر نظر او پرورش یابد. بهمن نیز مانند سیاوش، زیر دست رستم بزرگ می‌شود، اما با داغ و کینه پدر. پس از آنکه رستم می‌میرد، بهمن سرانجام انتقام پدرِ خود را از زال و خاندان رستم می‌ستاند.
در فیلم مسعود کیمیایی نیز بهمن، همانند سیاوش و مانند همه نسل بچه‌های بعد از انقلاب، حکم فرزندی را دارد که نسل و تفکر جلال سروش او را پرورش داده است؛ اما این بهمن، بسیاری از مسائل امروزش، همچون برهم خوردن کنسرتِ مجوزدارش را از چشم سروش می‌بیند، پس بر خود لازم می‌داند که جلو سروش بایستد. با این نگاه می‌توان بهمن را یک توده برف بزرگ (بهمن) دانست که در آغاز گوله‌ برفی کوچک بوده و امروز بهمنی شده تا انتقامِ همه کمبودهایش را از جلال سروش بگیرد و بر سر زندگی او خراب شود.
در این میان، مهتاب، همچون نامش که نوری است در تاریکی شب، در هر موقعیتی به دنبال روشنی است؛ حتی شغلش نیز کتاب‌فروش است. او پدرش را دوست دارد، برادرش را دوست دارد، بهمن را هم دوست دارد؛ اما در کشمکش بین بهمن و پدر، هر جا که لازم می‌بیند، تمام قد از پدر خود دفاع می‌کند و از قالب کلیشه‌یی دخترِ مخالف‌خوانِ چنین پدرهایی در می‌آید.

** زاهدی و پیسارو / شنیدن به جای دیدن
در بسیاری از فیلم‌های مسعود کیمیایی، نامِ بدمنِ فیلم از خود او بزرگ‌تر است. عادت کرده‌ایم که در فیلم‌های بسیاری که او ساخته، بیش و پیش از آنکه آدم بدِ فیلم را ببینیم، وی را بشنویم؛ زیرا شنیدن، همواره در دل خود، جادوی خیال و بزرگ‌پنداری را نهفته دارد؛ چیزی که دیدن از آن بی‌بهره است.در «قاتل اهلی» آنتاگونیست یا ضدقهرمان فیلم را بیشتر «می‌شنویم». همه جا صحبت از «پیسارو» است و در آغاز اصلش نمی‌دانیم که این پیسارو چیست. آدم است؟ تشکیلات است؟ چه است، نمی‌دانیم. این پیسارو که شنیده‌هایمان او را چون دیوی هفت سر در ذهنمان تصویر می‌کند، ناگزیر است نمودی عینی داشته باشد و فیلم‌ساز «زاهدی» (با بازی حمیدرضا افشار) را جلوه‌یی از پیسارو معرفی کرده است؛ اما جلوه‌یی به شدت کم‌عمق و درسطح مانده. مهم‌ترین ویژگیِ معرِف زاهدی، همین نام او است. اینجا نیز فیلمساز از حافظه فرامتنیِ مخاطب یاری گرفته است؛ هر یک از مخاطبانِ فیلم که اندکی شعر حضرت حافظ را خوانده باشد، می‌داند که «زاهد» در شعر حافظ، اغلب معنایی ضدِ زهد و پارسایی دارد و شخصی ریاکار و دورو را معرفی می‌کند. در فیلم کیمیایی نیز این نام برای «زاهدی» انتخاب شده تا تأکیدی باشد بر دورویی او و خنجر از پشت زدنش به جلال سروش.

داستان فیلم، ماجرای جلال سروش و سیاوش و پیسارو است. در این میان، حضور بهمن، به‌ تمامی حاشیه‌یی و الصاقی است، که متأسفانه حجم زیادی از فیلم نیز به کلیپ‌های خوانندگی او و شعرهای انتقادی گل‌درشتی که می‌خواند، اختصاص یافته؛ که البته همه این بزک‌ها نیز نتوانسته اضافی بودنِ این نقش و ماجرایش و چسبانده شدنش به کل فیلم را پنهان کند. ای کاش فیلمساز به جای پرداختن به بهمن، روی نقش زاهدی و روابط پیسارو بیشتر کار می‌کرد تا همپای رُلِ مثبتِ پُر و پیمانِ فیلم، رُلِ منفی پیچیده‌تر و قوی‌تری را نیز شاهد باشیم. اگر این‌طور می‌شد، شاید نیازی نبود فیلمساز در سکانسِ تماس تلفنی سیاوش با زاهدی (در اواخر فیلم) دست به دامانِ تصادف شود و در حین مکالمه، خدمتکاری به ‌شکلی بچگانه لو بدهد که زاهدی در استخر است.
از همه این‌ها که بگذریم، «قاتل اهلی» که شاید امروزی‌ترین فیلم در میان چند فیلم اخیر مسعود کیمیایی باشد، فیلمی است که اشتیاق دیدن و یا حتی دوباره دیدنش نمی‌تواند دست از سرِ مخاطبِ اهل سینما بردارد؛ «قاتل اهلی» فیلمی است که «قهرمانِ» اصیل، یعنی کیمیای این سال‌های ایران، را در خود دارد و از این دید غنیمتی است در میان انبوه فیلم‌های شبیه به هم که می‌خواهند عکس قهرمان را روی دیوار اتاق خواب و یا هال چهاردیواری‌های قوطی کبریتی نقاشی کنند.
 
منبع: بهارنیوز

نامزدهای «گرمی» ۲۰۱۸ معرفی شدند

به گزارش ایسنا، «گاردین» نوشت: در شصتمین دوره جوایز «گرمی» که به اسکار دنیای موسیقی شهرت دارد، خوانندگان رپ و R&B از دیگر هنرمندان پیشی گرفتند.امسال کارهای خواننده‌هایی چون «اد شیران» و «تیلور سوییفت» که از ستاره‌های دوره‌های پیشین بودند، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. آلبوم جدید «شیران» که «جدا شدن» نام دارد، در بخش بهترین آلبوم نامزد نشده و در بخش بهترین آلبوم پاپ با آثاری از «کلد پلی»، «کشا»، «لیدی گاگا» و «ایمجین دراگونز» رقابت می‌کند. ترانه «ببین مجبورم کردی چه کار کنم» سوییفت حتی به مرحله نامزدی هم نرسیده است.در این میان «جی ـ زی»، «کندریک لامار»، «چالدیش گمبینو» و «برونو مارس» همگی در دو بخش بهترین ضبط سال و بهترین آلبوم سال به مرحله نهایی راه پیدا کردند. «جی ـ زی» در کل هست نامزدی به دست آورد و از دیگر هنرمندان پیشی گرفت و «کندیک لامار» با هفت نامزدی دومین رتبه را دارد.

در بخش بهترین آلبوم سال، «بیدار شو، عشق من!» از «چایلدیش گمبینو»، «۴:۴۴» کاری از «جی ـ زی»، «لعنتی» آلبوم «کندریک لامار» و «جادوی ۲۴K» از «برونو مارس» نامزد دریافت «گرمی» هستند.«دسپاسیتو» ترانه معروف «لوییس فونسی» خواننده اهل پورتو ریکو که با همراهی «ددی یانگی» رپر خوانده شده، در بخش‌های بهترین رکورد سال، بهترین ترانه و بهترین اجرای گروهی پاپ نامزد شده است.در بخش بهترین اجرای تک‌نفره پاپ، نام «کلی کلارکسون»، «کشا»، «لیدی گاگا»، «پینک» و «اد شیران» به چشم می‌خورد.نام «لئونارد کوهن» خواننده مطرح کانادایی که سال گذشته درگذشت هم در بخش بهترین اجرای راک دیده می‌شود. اثر این هنرمند فقید در این بخش با کارهایی از «کریس کورنل»، «فو فایترز»، «کالیو» و «ناتینگ مور» رقابت می‌کند. «متالیکا»، «کی. فلی»، «ناتینگ مور»، «فو فایترز» و «اونجد سِوِن‌فولد» هم نامزدهای بخش بهترین ترانه راک این دوره «گرمی» هستند. نام «متالیکا» و «ناتینگ مور» در فهرست نامزدهای بهترین آلبوم راک هم تکرار شده است.نامزدهای جایزه بهترین آلبوم رپ «جی ـ زی»، «کندریک لامار»، «میگوس»، «رپسودی» و «تایلر، خالق» هستند.برندگان «گرمی» ۲۰۱۸ روز ۲۸ ژانویه طی مراسمی که در نیویورک برگزار می‌شود، به برندگان بخش‌های مختلف اعطا خواهد شد.
منبع: بهارنیوز

قاتل، از اهالی سینماست

روزنامه بهار: «قاتل اهلی» ساخته مسعود کیمیایی که به تازگی به اکران درآمده است، پروسه پرحاشیه‌ای را پشت سر گذاشت تا به سر در سینماها برسد. آخرین ساخته کیمیایی در دو روز اول اکران حدود ۲۰۰ میلیون تومان فروخت اما ظاهرا پروسه پرحاشیه این فیلم همچنان ادامه دارد و گویا قرار نیست حواشی این فیلم به اتمام برسد. این فیلم که آخرین ساخته کیمیایی در پرونده پرو پیمان فیلمسازی او محسوب می‌شود، از آن ابتدا با حواشی همراه بود تا جایی که حواشی آن در جشنواره فیلم فجر گذشته، یکی از پرسروصداترین نشست‌ها را داشت و این حواشی حتی بعد از توافق ضمنی بین کارگردان و تهیه کننده به پایان نرسید. در این گزارش سوای از نقد ساختاری آخرین فیلم کیمیایی، نگاهی به پروسه پرحاشیه این فیلم شده است که گویا تمامی ندارد.
***
اختلاف بین تهیه کننده و کارگردان از ابتدا
آخرین ساخته مسعود کیمیایی در حالی خبری شد که به پای ساخت رسیده است که بازیگران چهره‌های محبوبی از گذشته و جدید یعنی پرویز پرستویی و امیر جدیدی در آن ایفای نقش داشتند. انتشار این خبر و در ادامه عکسی از پرویز پرستویی در کنار کیمیایی به شدت از سوی علاقه مندان سینمای کیمیایی و دوست داران پرستویی، خبری شد اما در ادامه تولید فیلم سینمایی «قاتل اهلی» به کارگردانی مسعود کیمیایی با بروز اختلافاتی با تهیه کننده در هاله‌ای از ابهام قرار گرفت. این در حالی بود که بعد از مدت‌ها کیمیایی با حضور یک تهیه کننده می‌توانست فیلمی بدون دغدغه بسازد و این برای دوست‌داران سینمای او اتفاق خوشایندی بود که در آن روزها کسی از سرانجام پرحاشیه آن خبر نداشت. در ادامه در حالی که همه چیز مهیا بود تا این کارگردان پشت دوربین جدیدترین ساخته خود برود، اختلاف میان تهیه کننده و کارگردان بالا گرفت. بهار سال گذشته مسعودکیمیایی در راهروهای ارشاد به کرات دیده شد زیرا او به نوع رفتار تهیه کننده درباره نحوه فعالیتش معترض بود. در ادامه این دو سینماگر با هم به نتیجه رسیدند و فیلم به مرحله ساخت رسید.
آغاز ساخت فیلم پرماجرا
«قاتل اهلی» بعد از خاموش کردن اختلافات پیش آمده بالاخره با یادی از عباس کیارستمی کلید خورد. هنرمندی که در بسیاری از آثار کیمیایی با او همکاری داشته و تیتراژ به یادماندنی فیلم «قیصر» را ساخته بود، همزمان با آغاز این فیلم مدتی بود که از این دنیا رفته بود و داغ رفتن او بر دل دوست‌دارانش مانده بود. پیش از این در آخرین فیلم کیمیایی یعنی «متروپل» عکس‌هایی از حضور کیارستمی در صحنه فیلم از دویار قدیمی به یادگار مانده بود اما در هنگام آغاز این فیلم این اسطوره سینمایی دیگر در این جهان نبود. چندی از ساخت فیلم پرجاذبه کیمیایی که به دلیل بازیگران خوش نام و نام غیر متعارف فیلم، نوید اثری متفاوت در کارنامه این کارگردان می‌داد، زمزمه‌هایی از بروز اختلاف بین تهیه کننده و کارگردان به گوش رسید. زمزمه‌ای که گفته می‌شد عمده مشکلات آن بیشتر بر سر بازی پسر آقای کارگردان یعنی «پولاد کیمیایی» در فیلم است. حاشیه از آنجا شروع شد که کیمیایی اعتقاد داشت هنوز چند سکانس از فیلم که اتفاقا مربوط به پسرش می‌شود، باقی مانده و لشکری قوچانی فیلم را تمام شده می‌دانست. شنیده‌ها حاکی از آن بود که در ادامه مشکلات کیمیایی و لشکری قوچانی، کارگردان «قاتل اهلی» از لشکری قوچانی شکایت کرده و قصد دارد که فیلمش را در جشنواره نمایش ندهد. لشکری قوچانی هم در مصاحبه‌ای اعلام کرد: من هیچ اطلاعی از اینکه قرار است فیلم در جشنواره به نمایش در نیاید، ندارم. باوجود محافظه کاری تهیه‌کننده در عدم تایید اخبار حاشیه ای، این اختلافات به اتمام نرسید و در حالی فیلم که جشنواره رفت که بحث ارائه دو نوع تدوین این فیلم مطرح شد که واکنش‌هایی بسیاری از سوی مخالفان و موافقان را برانگیخت. در طی اکران فیلم در جشنواره در زمان نمایش این فیلم خنده‌های سازمان‌دهی شده در سالن صورت گرفت و این واکنش پولاد کیمیایی را به دنبال داشت.
نشست پرحاشیه‌ در جشنواره فجر
سرانجام فیلم «قاتل اهلی» که همه منتظرش بودند و در روزهای گذشته، حاشیه‌ها و جنجال‌های زیادی پیرامون آن درست شد، در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. در روزهایی که جشنواره سی و پنجم فیلم فجر به آرامی طی می‌شد، این فیلم این روند را بر هم زد. بامداد هفدهم بهمن‌ماه پس از پایان نمایش فیلم «قاتل اهلی» در برج میلاد، برخلاف انتظار عده‌ای، نشست پرسش و پاسخ فیلم «قاتل اهلی» به کارگردانی مسعود کیمیایی با حضور تهیه کننده و کارگردان که از مدت‌ها قبل جدل‌ها و حاشیه‌های زیادی بین‌شان به وجود آمده بود، برگزار شد.
این نشست در طول مدت زمان برگزاری هم با حرف‌های گاهی تند کیمیایی دنبال شد اما در پایان به بحث و جدل میان مسعود کیمیایی، پولاد کیمیایی، منصور لشکری قوچانی و اشک‌های دختر تهیه کننده «قاتل اهلی» کشیده شد. مسعود کیمیایی در ابتدای صحبت‌های خود خطاب به اهالی رسانه اظهار کرد: این آمدن و نشستن با شما تبعات دارد که بخشی از آن را در سالن دیدیم. یک اتفاق مهمی که افتاده این است که با دنیای مزدوری در سینما و هنر آشنا می‌شویم و این مزدوری یعنی اینکه جنس خندیدن‌ها، ترسیدن‌ها و حتی قیمت‌ها را از آن می‌فهمیم.
او گفت: فیلم «قاتل اهلی» برای نترس‌ها است. کسی که این فیلم را می‌بیند نترس است مثل سازنده‌اش. دو سال ساخت این فیلم طول کشید. من برای تو فیلم ساختم و برای تو هم اینجا نشسته‌ام چیز دیگری هم مهم نیست. پس از دو سال فقط این فیلم باقی می‌ماند و دسیسه‌ها و هیچ چیز دیگری باقی نخواهد ماند. او در پاسخ به این سوال که قرار است تدوین دیگری از این فیلم انجام شود، گفت: مگر می‌شود یک کتاب دارای دو مولف باشد. این فیلم آن‌قدری که قرار است بشود خواهد شد. چون حجم داربست و اسکلت آن در حدود ۱۰۶ دقیقه جا می‌گیرید. الان به قول قدیمی‌ها فقط یک کیسه کشی می‌خواهد. کارگردان فیلم «قاتل اهلی» در پاسخ به سوالی درباره اینکه با توجه به یادداشت داریوش مهرجویی، بدهی نسل شما از چه کسی باید طلب شود، اظهار کرد: این حجم بی‌اخلاقی از داخل خود فیلم که یکی از مهم‌ترین عنصرهای فیلم است، می‌آید.
ادامه جدل‌ها بعد از نشست
در پایان این نشست، محمود گبرلو که به عنوان مجری و اداره کننده جلسه حاضر بود و بارها مجبور به آرام کردن جو سالن شده بود، از فریدون جیرانی به عنوان تاریخ شفاهی سینمای ایران خواست تا برای اتفاقات پیش آمده در جلسه اظهار نظر کند.
جیرانی هم با ابراز تاسف از آن‌چه در نشست پیش آمده و نیز ابراز تاسف از نامه پرویز پرستویی و طوسی، تاکید کرد: نمی‌خواهم نقش تهیه کننده را کم کنم اما کارگردان فیلم مولف اثر بود. نمی‌خواستم این مشکلات به این‌جا کشیده شود و بیشتر وارد بحث نمی‌شوم اما به احترام مسعود کیمیایی تعظیم می‌کنم. در پایان صحبت‌های فریدون جیرانی، مجری نشست هنگام اعلام تمام شدن برنامه رو به عکاسان خواست که مسعود کیمیایی و منصور لشکری قوچانی یکدیگر را ببوسند تا کدورت‌ها برطرف شود اما طرفین تمایلی برای این کار نشان ندادند و این بحث‌ها و حاشیه‌ها بیرون از سالن نشست در چند گروه ادامه یافت.
و حواشی همچنان ادامه دارد
بالاخره بعد از حکمیت خانه سینما و رفع اختلافات بین تهیه کننده و کارگردان فیلم بر سر ارائه دو نسخه از فیلم، «قاتل اهلی» با کمی تاخیر به اکران رسید اما حواشی به اتمام نرسید. گویی ماجراهای «قاتل اهلی» حتی در روزهای اکران تمامی ندارد. حذف صدای «پولاد کیمیایی» از این فیلم که به عنوان خواننده در آن حضور داشت، جایگزینی بی‌سر و صدای «امیرعباس گلاب» به‌عنوان خواننده در فیلم بدون هماهنگی با کارگردان و دیگر عوامل، اختلاف تهیه‌کننده اثر با مسعود و پولاد کیمیایی و از همه مهم‌تر فضاسازی‌های عجیب و غریبی که در فضای مجازی علیه مسعود و پولاد کیمیایی به وجود آمد؛ در رسانه‌ها بازتاب داده شدند. اما به این حواشی برخی فضاسازی‌ها علیه یغما گلرویی را نیز باید افزود. ترانه‌سرایی که نامش به عنوان بازیگر در پوستر و تیتراژ فیلم قاتل اهلی درج شد ولی به عنوان ترانه‌سرا همچنان ممنوع‌الکار است. در ادامه کیمیایی تاکید کرد که صدای خواننده منتخب معترض نیست و از طرفی پولاد کیمیایی هم در واکنش به گلایه یغما گلرویی از حذف نامش از تیتراژ «قاتل اهلی» به عنوان ترانه سرا، از لشگری قوچانی به شدت انتقاد کرد.گلرویی نیزی اخیرا درباره تغییر خواننده و حواشی پیش آمده اظهار داشت: من و باقی عوامل، خبری از این ماجراها نداشتیم تا چند هفته پیش که اول کلیپی از فیلم – بدون اسم من و عوامل موسیقی – با صدای آقای گلاب منتشر شد و بعد هم خبر تعویض خواننده که من مجبور شدم بعد از چند ماه جواب ندادن تلفن اس‌ام اسی به تهیه‌کننده بزنم و بگویم اگر با این روند جلو بروند من ماجرا را خبری خواهم کرد که ایشان مثل همیشه سعی کردند این اتفاق را گردن دیگران بیندازند و نوشتند ارشاد با صدای پولاد مخالفت کرده که حرف در کل نادرستی‌‌ است. ببینید وقتی در کلیپی که نیازی به مجوز هیچ کسی ندارد، به شکل سرخود نام عوامل را حذف می‌کنند و هیچ احترامی برای پدید آورنده قائل نیستند، دیگر چه جای حرفی باقی می‌ماند.
گویا قاتل، اهلی است
همان طور که از نام فیلم برمی آید، قاتل این فیلم نیز اهلی سینما و از خود عوامل است و با این تفاسیر حواشی موجود به دلیل خودسری‌ها و عدم توافقات به پایان نخواهد رسید.
منبع: بهارنیوز

آخرین آمار مبتلایان به ایدز در کشور

به گزارش ایسنا، نگرانی از شیوع بیماری ایدز در میان زنان و تغییر الگوی انتقال آن از تزریق مشترک به روابط پرخطر، مدت‌ زیادی است مطرح شده و دستگاه‌های مسئول ضمن هشدار نسبت به آن، راهکارهای مختلفی را نیز پیشنهاد می‌دهند؛ مبحثی که “آموزش” در آن نقش اصلی را دارد و در عین حال به عنوان مهم‌ترین چالش این حوزه نیز شناخته می‌شود.ایران متعهد شده است که  تا سال ۲۰۲۰، ۹۰ درصد موارد مبتلا به این بیماری را شناسایی کند، ۹۰ درصد افراد شناسایی شده تحت درمان داروهای ضد رتروویروس قرار گیرند  و ۹۰ درصد افراد تحت درمان، بار ویروس در بدن‌شان به قدری کاهش یابد که قدرت انتقال به سایرین به حداقل ممکن برسد.در هر حال بنابر اعلام دکتر پروین افسر کازرونی- رئیس اداره کنترل ایدز و بیماری‌های آمیزشی وزارت بهداشت- آخرین آمار ابتلا به این بیماری مزمن در کشور ۳۶۰۳۹ نفر تا پایان خردادماه ۹۶ است؛ آماری که طبق اظهارات مسوولان وزارت بهداشت تنها ۳۰ درصد موارد  مبتلا را شامل می‌شود و ۷۰ درصد آنها شناسایی نشده و از ابتلای خود آگاهی ندارند.

کازرونی در گفت‌وگو با ایسنا، درباره آخرین آمار ابتلا به این بیماری عفونی در کشور، اظهار کرد: بر اساس نظام جامع مدیریت داده‌های الکترونیک اچ آی وی کشور، تا پایان خرداد ۱۳۹۶ مجموعا ۳۶۰۳۹ نفر مبتلا به اچ آی وی شناسائی، ثبت و گزارش شده‌اند که ۸۴ درصد آنان را مردان و ۱۶ درصد  را زنان تشکیل می‌دهند. ۵۲ درصد موارد ثبت شده نیز در گروه سنی ۲۱ تا ۳۵ سال هستند.به گفته وی، بر اساس این نظام گزارش دهی از کل موارد شناخته شده تعداد ۹۷۶۴ نفر فوت ثبت شده‌اند و ۱۴۶۵۶ نفر نیز وارد مرحله ایدز یا همان اچ آی وی پیشرفته شده‌اند.وی ادامه داد: از سال ۱۳۶۵ تا کنون در کشور به ترتیب تزریق با وسایل مشترک در مصرف کنندگان مواد با ۶۵.۸ درصد، رابطه جنسی با ۱۹.۶ درصد و انتقال از مادر به کودک با ۱.۵ درصد جزو علل ابتلا به اچ آی وی در بین تمام موارد بیمار بوده‌اند. راه انتقال در ۱۲.۴ درصد از این گروه نامشخص مانده است. البته راه انتقال ۰.۷ درصد از این موارد مربوط به خون و فرآورده‌های خونی در سال‌های پیش از اجرای سیاست پالایش صد در صدی خون سالم توسط سازمان انتقال خون بوده است. 

رئیس اداره کنترل ایدز و بیماری‌های آمیزشی وزارت بهداشت همچنین اضافه کرد: الگوی راه انتقال و درصد ابتلای زنان و مردان در سال‌های اخیر تغییر کرده است؛ به طوری که از میان تمام موارد شناسایی و گزارش شده در سه ماه اول سال جاری، ۳۳ درصد موارد ثبت شده را زنان و ۶۷ درصد  آنها را مردان تشکیل می‌دهند. راه احتمالی انتقال در  ۳۲.۷ درصد موارد، اعتیاد تزریقی، ۴۷.۹ درصد، روابط جنسی، دو درصد از مادر به کودک و در ۱۷.۴ درصد راه احتمالی ابتلا بیان نشده است. همچنین هیچ مورد ابتلای جدیدی از طریق خون و فرآورده‌های خونی ثبت نشده است.
منبع: بهارنیوز

ورودِ زنان به ورزشگاه دیگر مطرح نشود!!

 آیت‌الله مکارم شیرازی روز چهارشنبه (۸ آذر) در ابتدای درس خارج خود در مسجد اعظم قم با اشاره به روایتی از پیامبر(ص) گفت: ایشان در این روایت به معرفی بدترین مردم پرداخته و فرموده است که افرادی که تنها به فکر خود هستند و برای به دست آوردن دنیا به زیردست ظلم می‌کنند جزء بدترین مردم هستند. وی افزود: البته در این روایت ذکر شده که از این گروه بدتر کسانی هستند که مردم از شر آنان در امان نیستند و امیدی هم به خیر آنان ندارند.

آیت‌الله مکارم شیرازی همچنین با تبریک آغاز امامت امام زمان(عج) افزود: آنچه امروز نیاز اصلی امت اسلامی است وحدت حول محور حضرت حجت است زیرا اگرچه فتنه‌های سوریه و عراق کم شده است، ولی دنبال فتنه در لبنان هستند. وی تاکید کرد: ما باید وجود مقدس امام زمان(عج) را به حلقه وصل و وحدت امت اسلامی تبدیل کنیم و از انجام کارهای تفرقه‌افکنانه پرهیز شود. این مرجع تقلید تصریح کرد: ظهور از باورهای مشترک میان اهل سنت و شیعه است و تنها تفاوت ما با اهل سنت در این است که آنان معتقدند امام بعدا متولد خواهد شد.

آیت‌الله مکارم تاکید کرد: همان طور که اربعین حسینی به حلقه اتصال تبدیل شد باید بزرگداشت امام مهدی(عج) نیز حلقه اتصال میان مسلمین شود. وی با اشاره به مسئله حضور زنان در ورزشگاه‌ها تصریح کرد: این طرح در دولت قبل نیز مطرح شد، اما هم رهبری و هم مراجع مخالفت کردند و باز هم متاسفانه برخی با وجود اطلاع از این کار به دنبال تصویب آئین نامه هستند. وی اظهار کرد: مگر مشکلِ کشور ما ورود زنان به ورزشگاه است؟ مشکل مردم گرانی نان و بیکاری جوانان تحصیلکرده و اشتغال و مشکل بانک است که مردم را بیچاره کرده است. وی با بیان اینکه خواه ناخواه این مسئله مفاسدی در پی دارد عنوان کرد: دولت به جای نوشتن آئین‌نامه برای ورود زنان به ورزشگاه‌ها، برای گران نشدن نان و رفع مشکلات بیکاری و معیشتی مردم آئین‌نامه بنویسد.
منبع: بهارنیوز

مجرمان دنیای‌واقعی در دنیای‌مجازی آزادند

می‌گل هشترودی- روزنامه بهار
خشونت در جامعه امروز ما موضوعی غیر قابل انکار است و آن را می‌توان در همه ابعاد جامعه، از رانندگی گرفته تا خرید و غیره حس کرد. اینکه مردم به دنبال دلیل برای پرخاش می‌گردند و منتظرند که کاری برخلاف میلشان انجام شود تا انواع و اقسام کلمات رکیک و ناشایست را روانه یکدیگر کنند نشان از همان خشم درونی دارد که این روزها گریبانگیر جامعه است اما عده ای راه حل بهتری برای ابراز این همه خشم و عصبانیت خود دارند و آن چیزی نیست جز حمله به افراد مشهور در فضای مجازی! اگرچه معمولا این حملات با فحش و ناسزا همراه است اما گاهی هم پیش می‌آید که کاربران فضای مجازی برای ابراز خواسته ای به پیج شخصی حمله ور می‌شوند و طی چند ساعت پیج آن شخص پر می‌شود از کامنت هایی به زبان فارسی یا انگلیسی که گاها با جوک و بگو و مگو نیز همراه است اما آیا تا به حال به این فکر کرده ایم که این بگو و بخند ها، فحش‌ها و ناسزا‌ها و حتی درخواست‌های نا به جا چه بر سر فرهنگ ما ایرانیان می‌آورد و دید سایر کشور‌ها را چگونه نسبت به ایران و ایرانی تغییر می‌دهد؟
هجومی بدتر از حملات سایبری
اوباما، کلینتون، ترامپ، شکیرا، مسی، دکاپریو،امینم، کریستین رونالدو، پایت و خیلی از فوتبالیست‌ها و بازیگران مشهور اروپایی و امریکایی بار‌ها و بار‌ها مورد هجوم ایرانی‌ها به صفحات شخصی خود در فضای مجازی خود قرار گرفته‌اند. علاوه بر این‌ها بازیگران ترک و ایرانی و مجری‌های تلوزیون و فوتبالیست‌های وطنی هم از این هجوم‌ها در امان نمانده‌اند. کافی است جمله « توهین در فضای مجازی» را در گوگل سرچ کنید آن وقت است که با لیست بلند بالایی از توهین‌ها و حملات ایرانی‌ها در فضای مجازی روبه رو می‌شوید به نحوی که ویکی پدیا برای این موضوع صفحه مشخصی درست کرده و لیست بلند بالای این توهین‌ها را تمام و کمال در آن ذکر کرده است.
پیش‌تر هنگام پیروزی تیم والیبال ایران برخی از کاربران ایرانی به صفحه «ایوان زایتسف»، بازیکن ‌روسی‌الاصل و شماره ۹ والیبال ایتالیا حمله کرده و اعتراضات خود را در این صفحه به ثبت رساندند زیرا او از ایران ۱۹ امتیاز گرفته بود؛ البته زایتسف هم در پاسخ به این رفتار کاربران ایرانی نوشت: «متأسفم که بزرگترین تفریح ایرانیان، توهین به دیگران است.»
چندی قبل نیز دختر باراک اوباما به خاطر هجوم کاربران ایرانی به صفحه اینستاگرامش و برای رهایی از کامنت‌های مزاحم صفحه خود را پرایوت کرد؛ البته پس از آنکه برخی از ایرانیان پیام‌های عذرخواهی خود را برای این دختر جوان به صورت دایرکت ارسال کردند. مالیا اوباما در اینستاگرامش نوشت: «شما می‌توانید فردی را هیچ وقت نبخشید، بسیاری از مردم در این جهان فقیرند چون تنها چیزی که دارند پول است. من فهمیدم که ایرانیان افراد بسیار خوبی هستند چون آنها از من عذرخواهی کردند و من پذیرفتم.» همین چند وقت پیش بود که طی سخنرانی ترامپ و اشتباه او برای به کار بردن لفظ خلیج عربی، کاربران ایرانی به صفحه شخصی او هجوم بردند و انواع و اقسام کلمات رکیک را به زبان فارسی درکامنت‌ها نوشتند. شاهکار تازه ایرانی‌ها هم یکشنبه شب رقم خورد وقتی به پیج اینستاگرام ماریا کوماندنایا مجری قرعه کشی جام جهانی هجوم بردند و به زبان فارسی و انگلیسی از او در خواست کردند که لباس پوشیده بپوشد تا تلویزیون مجبور به حذف برنامه قرعه کشی جام جهانی نباشد! شاید در نگاه اول این موضوع یک درخواست ساده از یک مجری تلویزیون به نظر برسد اما وقتی به کامنت‌ها دقت می‌کنی متوجه نگاه طنز گونه و در برخی از موارد توهین نهفته در کامنت‌ها می‌شوی!
زندگی همچنان در دنیای مجازی ادامه دارد
زندگی از نوع مجازی‌اش در ایران هر روز ابعاد اجتماعی تازه‌تری پیدا می‌کند. با وجود فرصت‌هایی که شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های جدید برای جامعه ایران به همراه آورده‌اند، از سوی دیگر بازنمایی بخشی از بدفرهنگی‌ها در همین فضای مجازی شکلی از آسیب‌های نوپدید اجتماعی را به نمایش گذاشته است. جامعه‌شناسان می‌گویند که آنچه در فضای مجازی می‌گذرد و ازجمله رفتارهای خشن کلامی که در سال‌های اخیر و در مقاطع زمانی مختلف تکرار شده بازنمایی بخشی از آشفتگی و بی‌نظمی‌های جامعه است. جامعه‌ای که از سویی شاید حساسیتش را به کاربرد الفاظ رکیک و بددهنی از دست داده و از سوی دیگر در فضای مجازی احساس امنیت بیشتری می‌‎کند که با استفاده از نام و نشان جعلی عقده‌گشایی کند و خشونت، کینه و نفرت را به اشتراک بگذارد.  مهم نیست کاربری که این گونه مخالفت‌اش را نشان می‌دهد، پیج اصلی یا تقلبی داشته باشد؛ مهم این است که یک فرد حقیقی پشت آن صفحه حضور دارد و تنها راهی و شاید جایی که برای ابراز عقایدش پیدا کرده است، همین شبکه‌های مجازی است. تصور اینکه این افراد عصبانی که عموماً شب‌ها در شبکه‌های اجتماعی و در صفحات شخصی افراد مشهور فعال هستند، در زندگی واقعی چگونه هستند جالب و حتی گاهی ترسناک است. بسیاری از ما که در زندگی واقعی‌مان فرصت یا شهامت ابراز عقیده نداشته‌ایم؛ اما امروز به برکت حضور فضای مجازی این فرصت را داریم، ولی برخی از ما نمی‌توانیم به درستی از آن استفاده کنیم. نمونه بارز این اتفاق، حمله به پیج لیونل مسی بعد از مشخص شدن قرعه رقابت‌های جام جهانی فوتبال ۲۰۱۴ و هم گروه شدن با آرژانتین در این رقابت‌ها بود که صفحه فیسبوک مسی مورد هجوم بیش از ۳۰ هزار کامنت‌ توهین‌آمیز به زبان فارسی قرار گرفت. یا زمانی که در پی درگذشت مرتضی پاشایی، گروهی از هواداران او برای تسلیت نگفتن هانیه توسلی در اینستاگرام به او اعتراض کردند. تا به حال حتی کارلوس کی‌روش، زایتسف (ستاره تیم ملی والیبال ایتالیا) نیز از این توهین‌ها بی‌نصیب نمانده‌اند. در یکی از بازی‌های جهانی تیم ملی، مردم در یک شب قربان صدقه علی‌رضا حقیقی دروازه بان تیم ملی رفتد و درست شب بعد، صفحه شخصی‌اش را از فحش منفجر کردند. چنان‌که این دروازه‌بان با تاکید بر اینکه دیگر صفحه‌ای نخواهد داشت نوشت: « مرسی از فحش‌هایی که به پدر و مادر بی گناهم دادین».
مجرمان دنیای واقعی در دنیای مجازی آزادند
فحاشی و استفاده از کلمات رکیک جرم است و افرادی که مورد توهین قرار می‌گیرند، می‌توانند اعاده حیثیت کنند و فرد توهین کننده را مورد پیگرد قانونی و حقوقی قرار دهند. این جرم بر حسب مورد، مجازات هایی برابر با یک ماه تا یک سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق دارد. با این حال اهانت در فضای مجازی چندان قابل پیگیری نیست و مردم حمله به صفحه شخصی افراد را نه به عنوان جرم که به عنوان تفریح می‌شناسند. در اغلب کشورها با این متخلفان برخوردهای قانونی سختگیرانه ای اعمال می‌شود. این در حالی است که در کشور ما به دلیل ضعف قوانین تعرض و تهدید حریم‌های شخصی افراد، اجرایی نشدن به‌موقع قانون‌های اتخاذ شده وعدم برخوردهای سخت‌گیرانه به کرات شاهد تکرار این نوع جرایم در فضای مجازی هستیم. الگوی غلط مهم ترین مسئله ای است که طی این حملات می‌توان به آن اشاره کرد. عدم رعایت اصول نزاکت از جانب برخی شخصیت‌های عالی رتبه اجتماعی و سیاسی و همچنین استفاده ازادبیات سخیف و کوچه و خیابانی، یکی از دلایلی است که امروز مردم به خود اجازه چنین رفتارهایی را می‌دهند. این رفتارها را بیش تر در دولت‌های نهم و دهم شاهد بودیم و بازتاب آن حتی پس از پایان کار این دولت‌ها نیز ادامه دارد. علی‌رضا فرقانی، یکی از مدیران سابق دولت احمدی نژاد بود که در وبلاگش به دو نسخه فارسی و انگلیسی، تهدید تجاوز به دختر اوباما در صورت حمله به سوریه را بازتاب داد. او با این جمله شروع کرده بود: «خدا کنه آمریکا به سوریه حمله کنه» و بعد چنین تهدیدی را مطرح کرده بود. این جوان ۳۰ ساله که در ۲۸ سالگی به سمت بخشداری کیش رسیده بود، تهدید‌های بیشتری را یادآور شده بود: «ظرف ۲۱ ساعت یک نفر از خانواده تمامی وزرا، سفرا و فرماندهان نظامی آمریکا در سراسر جهان ربوده خواهد شد… در ۱۸ ساعت بعدی، فیلم قطع عضو آنان در معرض دید همگان گذاشته خواهد شد… ». ما برای گذر از این دوران حاد که فشار‌های روحی بر افراد غلبه کرده و بیش از هر زمانی آن‌ها را به سمت ابراز خشونت سوق می‌دهد و با وجود الگوهای بدی که سال‌ها همراه مردم بوده و قبح خشونت‌های کلامی را برای مردم ریخته اند، باید به دنبال الگوهای سیاسی اجتماعی، با ادبیات درست باشیم و سعی کنیم با ایجاد تفریحات مناسب، اشتغال و امید به زندگی برای جوانان از این گونه فشار‌ها کاسته و آرامش برای آن‌ها ایجاد کنیم چون با ادامه این روند بدون شک بازنده حقیقی همین جوانانی هستند که امروز پرخاش را در فضای مجازی تجربه می‌کنند. و از یاد نبریم،  کشوری که مسئولیت‌های مهم آن را سال‌ها عده ای با تفکرات خطرناک در دست داشته‌اند، خطرناک‌پرور خواهد بود.
منبع: بهارنیوز

دسترسی به فقیرترین فقیران

فائزه درخشانی-روزنامه بهار
اگر غول چراغ جادو همین الان از ما می‌پرسید چه آرزویی داریم، می‌خواستم برای مدتی دنیا را وارونه کند، حداقل بعضی چیزهایش را. اگر تا امروز بیشترین حمایت‌ها همیشه شامل حال کسانی شده که بیشترین امکانات را داشته‌اند مدتی هم چرخ دنیا وارونه بچرخد تا به جایی برسیم که تعادل وجود داشته باشد.
شاید واضح‌ترین نمونه‌اش را در زلزله سرپل‌ذهاب دیدیم. تقریبا تمام کشته‌های زلزله ساکن خانه‌های روستایی، ارزان و حاشیه شهری بودند. یعنی بیش‌تر از زلزله این فقر بود که آدم‌ها را کشت. فقری که شاید با کمتر از نیمی از کمک‌های اهدایی مردم و نهادها از بین می‌رفت.

چند سال پیش به فکر این افتادیم که برای مبارزه با فقر کاری انجام بدهیم. در تحقیقاتی اولیه با گروه‌هایی از زنان روبه رو شدیم که تنها بیست درصد از قیمت نهایی فروش به دست‌شان می‌رسید. بعدها وقتی به دل کار زدیم با واقعیت‌هایی به مراتب تلخ‌تر روبه رو شدیم، زنانی که حتی دو درصد از قیمت فروش کارهایشان را دریافت نمی‌کردند، یعنی دو درصد پولی که خریداران در یک فروشگاه بابت یک جنس می‌پرداختند هم به دست تولیدکننده واقعی نمی‌رسید. زنانی را دیدیم که کلا امکان فروش کالاهایشان را نداشتند و باید زندگی خودشان و چند بچه را هم اداره می‌کردند.

ما با آدم‌هایی روبه‌رو شدیم که باید بیشترین حمایت را دریافت می‌کردند اما فراموش شده بودند. اینجا همان جایی است که معتقدیم چرخ دنیا باید وارونه بچرخد، اما غولش را نداریم. به همین خاطر است که خودمان دست به کار شدیم.ما در مجموعه دستادست به عنوان یک کارآفرینی اجتماعی غیرانتفاعی و مستقل، با رویکرد تجارت عادلانه یک هدف و ماموریت مهم برای خودمان تعریف کرده‌ایم، کمک به توانمندتر و قدرت‌مندتر شدن تولیدکنندگان کارهای دست‌ساز، با اولویت دادن به گروه‌های به حاشیه رانده شده و نابرخوردار. ما این کار را با کمک اینترنت و ایجاد ارتباط مستقیم با این گروه‌ها و افراد انجام می‌دهیم. سعی می‌کنیم ضمن شکل دادن رابطه‌ای برابر با هم رشد کنیم. روی طراحی محصولات کار می‌کنیم، برای فروش‌شان به دنبال راه حل می‌گردیم و….منظور ما از گروه‌های به حاشیه‌رانده‌شده تمام گروه‌هایی هستند که به شکل خواسته یا ناخواسته بر اثر تبعیض از دریافت بسیاری از خدمات و امکانات محروم شده‌اند. گروه‌هایی مثل زنان روستایی، سرپرست خانوار، مهاجر، معلول و…

دستادست چه کار می‌کند؟
مهم‌ترین موضوع برای ما، پایبندی به اصول ده‌گانه تجارت عادلانه است که بر رعایت حقوق تولیدکنندگان، عدم وجود کار اجباری یا با دست‌مزد ناعادلانه یا کار کودک، عدم تبعیض بین زن و مرد و… تاکید دارد. این اصول خط قرمزهای ما را در طی کار مشخص و پررنگ کرده‌اند.اولویت ما، همکاری با گروه‌های به حاشیه رانده شده به شکل فعالانه است. سعی می‌کنیم مشوق این گروه‌ها برای اعتماد کردن به خودشان و توانایی‌هایشان باشیم. در حد توان‌مان برای تهیه مواد اولیه و ابزار لازم برای تولید محصولات کمک‌شان می‌کنیم. به طور کلی سعی می‌کنیم در ارتباط با این گروه‌ها ضمن شکل دادن به رابطه‌ای برابر نقش مشوق و پشتیبان را نیز بازی کنیم.حمایت از پروژه‌های معیشت جایگزین یکی دیگر از راهبردهای ماست. پروژه‌های معیشت جایگزین با حمایت سازمان محیط زیست یا دفتر تالاب‌ها یا سازمان‌های مشابه دیگر در روستاهای کشور اجرا می‌شوند و هدف‌شان تغییر نحوه معیشت روستاییان به شکلی است که محیط‌زیست آسیب نبیند و منابع آبی، گیاهی، جانوری و… نیز حفظ شوند.

ما از پروژه‌های معیشت جایگزینی که در حیطه کارهای دست‌ساز قرار بگیرند به اشکال مختلف حمایت می‌کنیم. علاوه بر این‌ها، فراهم کردن بازاری بزرگ‌تر برای فروش یکی دیگر از اهداف و برنامه‌های اجرایی ماست. ما از هر راه ممکن و عادلانه‌ای برای عرضه محصولات تولیدکنندگان همکارمان استفاده کرده و می‌کنیم مانند استفاده از اینترنت، گرفتن سفارش تولید محصولات عیدی از شرکت‌ها برای همکاران‌مان و برگزاری بازارچه‌های فصلی. در عین حال، کمک به طراحی محصولات کاربردی‌تر و سازگارتر با سلیقه خریداران نیز از مسائل مورد توجه دستادست است.

مجموعه‌ای از طراحان در همکاری با دستادست سعی می‌کنند با پایه قرار دادن توانایی‌ها و تولیدات فعلی هر گروه، قدم به قدم به آنها کمک کنند تا محصولاتی بهتر و کاربردی‌تر تولید کنند.آموزش نیز یکی دیگر از مسائلی است که در فعالیت‌هایمان به آن می‌پردازیم. با وجود نداشتن دسترسی مستقیم به همه تولیدکنندگان همکار، سعی کرده‌ایم با فرستادن ویدئوهای کم‌حجم و آموزش‌های مرحله به مرحله تصویری، به آن‌ها کمک کنیم مهارت‌های جدیدی بی‌آموزند و کارشان را بهبود بخشند. همچنین با استفاده از فن‌آوری‌های جدید، مانند اینترنت و ابزارهای استفاده از آن با گروه‌های دور از دسترس ارتباط برقرار کرده‌ایم. این ابزارها برای آموزش، طراحی و کاهش فاصله میان مرکز و حاشیه به ما کمک می‌کنند. یکی از مهم‌ترین اصول ما، حذف واسطه‌هاست. حذف واسطه‌ها یعنی در حالی که تولیدکنندگان نیز سود می‌برند، قیمت محصول برای خریداران مناسب باشد. حذف واسطه‌ها، به نفع تولید‌کننده و خریدار است، زیرا نه تنها تولیدکننده قیمت محصول را تعیین می‌کند، بلکه خریدار دیگر هزینه مربوط به دلالی و واسطه‌گری را که گاهی چند برابر مبلغ دریافتی تولید کننده است، پرداخت نمی‌کند. ما درباره اهداف و ارزش‌هایی مثل تجارت عادلانه، توان‌افزایی زنان نیز اقدامات ترویجی انجام می‌دهیم. نمونه آخر این اقدامات، برگزاری اولین دوره مسابقه و نمایشگاه عکس «تی‌تی‌کا» با موضوع توانمندی‌ها و کار زنان بود.

دسترسی به فقیرترین فقیران
یکی از مهم ترین دغدغه‌های ما همیشه دسترسی پیدا کردن به گروه‌ها و افرادی بوده که هیچ گونه دسترسی به موبایل و اینترنت ندارند و بیشتر از همه به کمک نیاز دارند. چون این گروه‌ها معمولا کسانی هستند که از تمام برنامه‌های کمک‌رسانی و توسعه و… جا می‌مانند. برای حل این مشکل پروژه‌ای به نام «ماندگار شویم» را تعریف کردیم تا ببینیم آیا می‌توانیم با در اختیار قرار دادن تبلت و اینترنت، همین‌طور آموزش‌های لازم، به گروهی کمک کنیم تا از صفر آغاز به کار کنند. مرحله اول این پروژه همچنان در حال اجراست و امیدواریم بتوانیم آن را در محروم‌ترین استان‌ها و مناطق کشور اجرا کنیم. حق هیچ کس نبوده و نیست که در ازای یک روز حصیر بافی، تنها۱۵۰۰ تومان دستمزد بگیرد و زندگی خودش و دو فرزندش را در کپر با همین درآمد بگذراند. هدف ما این است که یک روزی چنین افرادی را وارد چرخه توان‌افزایی کنیم.

گروهی به وسعت ایران
حمایت از گروه‌های زنان روستایی در کنار تمام آثار اجتماعی و انسانی آن، برای حفظ محیط زیست نیز مهم است. پاییز ۹۴ با همکاری انجمن دامون کمپینی برگزار کردیم و هزینه لازم برای تجهیز دو کارگاه خیاطی به عنوان معیشت جایگزین، در دو روستای اطراف دریاچه ارومیه را تامین کردیم. بعدها با روستاهای دیگری نیز وارد همکاری شدیم. سعی کردیم با ارائه آموزش از راه دور به این گروه‌ها کمک کنیم تا در مسیر طراحی به روز و کارآمد گام بردارند. در آخرین پروژه اجرایی‌مان به شکل آزمایشی چندین گروه را به هم وصل کردیم تا با هم یک محصول را بسازند. مثل کیفی که قسمت گلیمی آن را در روستای قره‌چپق بافته بودند و چرم‌دوزی آن در تهران انجام شد. به این شکل محصولاتی خاص و متفاوت خلق می‌شوند که امکان رقابت بیشتری هم در بازار دارند.

چرا نیاز به کمک داریم؟
خوب ما که تا حالا فقط درباره اهداف و دستاوردهایمان نوشته‌ایم و ظاهرا همه چیز خوب پیش می‌رود، پس چرا به کمک نیاز داریم؟ ما سازمانی مستقل و غیردولتی هستیم و تا به حال از جایی بودجه نگرفته‌ایم، بنابراین توان مالی بسیار محدودی داریم.انجام هرکدام از این پروژه‌ها در مقیاس بزرگ و اثرگذاری طولانی مدت، نیازمند بودجه بیش‌تر است.تعداد افرادی که از ما تقاضای همکاری و کمک دارندبسیار زیاد است. ۴۰۰ زن از ۱۵ استان کشور در حال حاضر در لیست همکاران ما قرار دارند. به علت محدودیت امکانات، سه ماه است نتوانسته‌ایم گروه جدیدی را بپذیریم. در همین مدت کوتاه بیش از ۱۰۰ نفر در لیست انتظار قرار گرفته‌اند. بازارچه فصلی و فروش اینترنتی برای حمایت از فروش محصولات کافی نیستند. خریداران همیشه دوست دارند محصولی را لمس کنند، ببینند و بعد آن را بخرند. علاوه بر این، انجام بسیاری از پروژه‌ها و رسیدن به بسیاری از اهداف، تنها در صورتی ممکن خواهد بود که جریان منظمی از فروش برای تولیدکنندگان ترتیب بدهیم. معیشت پایدار تولیدکنندگان نیز بدون جریان منظم فروش امکان‌پذیر نیست.

پس راه حل کجاست؟
با کنار هم گذاشتن این دلایل و مشورت و تحقیق سرانجام تصمیم گرفتیم اولین فروشگاه سیار تجارت عادلانه ایران را با کمک شما تاسیس کنیم. یعنی مینی‌بوسی قدیمی را بخریم و تجهیز و بازسازی کنیم تا در شهر تهران به شکل سیار به فروش مستقیم کارهای این زنان بپردازد. فروشگاه سیار را انتخاب کردیم چون کمترین هزینه را بین انواع حالات ممکن داشت، همین‌طور آزادی عمل بیشتری به ما می‌داد. برای تامین هزینه راه‌اندازی این فروشگاه سیار، دستادست نیاز به کمک دارد. دلمان می‌خواهد اولین فروشگاه تجارت عادلانه ایران به دست تمام کسانی راه بیافتد که دغدغه بهبود وضعیت کار و زندگی گروه‌های به حاشیه‌رانده‌شده را دارند. چون فکر می‌کنیم این کار خودش روشن‌ترین بیانیه دنیاست. یک بیانیه که با صدای بلندی به همه می‌گوید: ما از این ۴۰۰ تا زن، با همان‌قدر پولی که در توان داشتیم حمایت کردیم. ما اهمیت می‌دهیم که خرید و پول ما در دنیا چه اثری می‌گذارد. ما دنیایی عادلانه‌تر می‌خواهیم، دنیایی که رد رنج انسان‌ها روی لباس و غذایمان نباشد. با هر توانی که دارید و هر طور که می‌توانید. در کنار این زنان بایستیم و کمک کنیم تا چرخ دنیا برایشان وارونه بچرخد، قدرت دستان ما در کنار هم، هیچ چیزی کمتر از قدرت غول چراغ جادو ندارد.
*مدیر اجتماعی موسسه کار آفرینی دستادست
منبع: بهارنیوز

آیا بداخلاق ها زودتر می میرند؟

به گزارش ایرنا از روزنامه دیلی میل، تسلط بر اعصاب دشوار اما ضروری است. بسیاری از افراد قادر به مهار خشم خود و یا آگاه به ضرورت آن نیستند؛ در این گزارش به چند دلیل اشاره شده است که نشان می دهد کنترل عصبانیت تا چه انداره برای سلامت فرد مفید است.

افراد عصبانی و مرگ زودهنگام
محققان دانشگاه ایالتی آیووا در مطالعه بر مردان ۲۰ تا ۴۰ ساله متوجه شدند که احتمال مرگ مردان عصبانی در قیاس با افراد آرام تر در ۳۵ سال بعدی زندگی، یک و نیم برابر بیشتر بود.
محققان این افزایش را ناشی از فاکتورهایی می دانند که استرس را با آسیب فیزیولوژی ارتباط می دهند. از سوی دیگر آزادسازی مکرر آدرنالین در طول دوره های استرس به دی.ان.ای آسیب می زند که می تواند به ابتلا به بیماری های تهدید کننده حیات مانند مولتیپل اسکلروزیس یا MS منجر شود.
بداخلاقی و اختلال خواب
عصبانیت واکنش افزایش یافته ای را در ناحیه آمیگدال – بخشی از مغز که با غرایز بقا ارتباط دارد- ایجاد می کند.
احساسات عصبی باعث می شوند که آمیگدال اضطراب افزایش یافته ای را به سایر قسمت های مغز و بدن انتقال دهد و در نتیجه جریان خون به اندام ها و قلب افزایش یابد. این کار استراحت را تقریبا غیر ممکن می سازد.
به گفته محققان علوم اعصاب دانشگاه ماساچوست، افرادی که در معرض تحریکات ناشی از خشم قرار دارند، صرف نظر از چگونگی ایجاد این احساس، بیشتر احتمال دارد که بیخوابی را تجربه کنند.
عصبانیت و سردرد
احساساتی مانند هیجان یا خشم هورمون های استرس کورتیزول، آدرنالین و تستوسترون را آزاد می کنند. این مواد شیمیایی موجب افزایش جریان خون به مغز شده که تورم رگ های خونی و اعصاب اطراف مغز را در پی دارد.
این فشار می تواند باعث تنش و سردرد شود. بررسی وضعیت ۴۲۲ بزرگسال سالم نشان داد که افراد مبتلا به سردردهای مزمن به لحاظ شاخص خشم به طور معنی داری در مرتبه بالاتری قرار دارند.
 عصبانیت و بیماری ریه
محققان دانشکده بهداشت عمومی هاروارد متوجه شدند که افرادی که طبیعت خشنی دارند، عملکرد سیستم تنفسی آنها ضعیف است.
عصبانیت و اضطراب و افسردگی
هنگامی که احساس خشم می کنیم، انتقال دهنده های عصبی و برخی هورمون ها از طریق جریان خون ارسال می شوند که به نوبه خود موجب افزایش ضربان قلب و تنش عضلانی می شود.
بروز مکرر این واکنش موجب فشار بر نرون ها در هیپوتالاموس، مرکز کنترل استرس مغز، می شود به این معنی که این وضعیت از فعالیت افتادن نرون ها را دشوارتر می سازد و علاوه بر آن، ترشح هورمون شادی ‘سروتونین’ در برخی افراد پرخاشگر به اندازه قابل ملاحظه ای کاهش می یابد.
عصبانیت و بیماری های مکرر
کورتیزول بسیار زیاد در بدن – که توسط غدد آدرنالین در دوره های خشم آزاد می شود – می تواند بر هم خوردن تعادل قند خون، سرکوب تیروئید و حتی کاهش تراکم استخوان را در پی داشته باشد.
کورتیزول زمانی که آزاد می شود، به واکنش ضد التهابی سیستم ایمنی منجر می شود، اما افزایش مداوم این هورمون بدن را در برابر ویروس ها آسیب پذیرتر می کند.
خشم و خطر بیماری قلبی
افزایش فشار خون در نتیجه افزایش آدرنالین موجب می شود که قلب سریعتر بزند و خطر ابتلا به ریتم های غیر عادی و بالقوه کشنده قلبی را افزایش می دهد.
آدرنالین همچنین سیگنالی در زمینه انتشار پلاکت ها می دهد که می تواند موجب بروز لخته های خونی و یا انسداد شریان ها شود؛ این وضعیت به ویژه درصورتی که شریان ها با کلسترول مسدود شوند، خطرناک است.
مطالعات نشان داده اند که احتمال ابتلا به تصلب شرایین در مردانی که بسیار عصبانی هستند، بیشتر است.
عصبانیت و چین و چروک پوست
محققان برزیلی نشان داده اند که استرس زیاد میزان گلوکوکورتیکوئیدهای موجود – هورمون درگیر در تولید کلاژن ترکیبات پوستی را افزایش می دهد.کمبود کلاژن موجب قرمزی و چروکیدگی پوست می شود. علاوه بر این، سیستم ایمنی ضعیف ناشی از واکنش استرس موجب افزایش واکنش های التهابی به پاتوژن های زیر پوست می شود.
متخصصان پوست دانشگاه روچستر می گویند، افزایش دوره های خشم در عملکرد حفاظتی پوست اختلال ایجاد می کند و باعث می شود که آلرژن ها راحت تر نفوذ کنند و وضعیت های پوستی مانند درماتیت و پسوریازیس ایجاد کنند.
منبع: بهارنیوز

تولید مثل کرم خاکی درمریخ

به گزارش ایرنا از اسوشیتدپرس، محققان دانشگاه واخنینگن هلند به‌منظور بررسی توانایی کرم‌های خاکی در تولید مثل، گلدان‌های کوچکی را ساختند که از خاک شبیه به خاک مریخ پر شده و درون آن‌ها گیاه آراگولا کاشته شده است. نتیجه اولیه این تحقیقات نشان داد کرم‌های خاکی قادرند با موفقیت در خاک مریخ تولیدمثل کنند.اگر انسان‌ها بخواهند به‌طور دائم روی مریخ اقامت کنند، باید غذای موردنیاز خود را نیز تولید کنند. تحقیقات قبلی نشان می‌دهد خاک مریخ قابلیت کشت غلات را دارد. اکنون محققان دریافتند که این خاک حیات کرم‌های خاکی را نیز امکان‌پذیر می‌کند. وجود کرم‌های خاکی برای بازیافت مواد ارگانیک در خاک و غنی سازی آن از مواد معدنی ضروری است.در این آزمایش از خاک آتشفشانی در هاوایی استفاده شد که ساختار و ترکیبات موجود در آن شباهت زیادی به خاک مریخ دارد. برای تامین مواد معدنی موردنیاز گیاهان نیز به این خاک مقداری کود حیوانی اضافه شد و در پایان نیز گیاه آراگولا درون آن کاشته شد. سپس محققان کرم‌های خاکی را درون این خاک قرار دادند. در جریان تحقیقات کرم‌های خاکی توانستند به حیات خود در این نوع خاک ادامه دهند و با موفقیت تولید مثل کنند.
منبع: بهارنیوز

یک اتفاق خجالت‌آور دیگر در مدیریت ورزش دولت تدبیر!

نکته تاسف‌بارتر اینکه، در حالی که عکس‌های منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی حکایت از آن دارد که سرمربی تیم ملی تایلند با پوشیدن روسری در کنار زمین تیمش را هدایت می‌کند، رییس فدراسیون کبدی با رد این موضوع، تمام این ماجرا را شیطنت رسانه‌ها می‌داند!! محمدرضا مقصودلو در واکنش به عکس منتشر شده از مربی مرد تایلندی که با روسری در کنار زمین و مسابقات قهرمانی آسیا  – گرگان حضور دارد، اظهار کرد: مگر مربی تایلندی مقنعه سر دارد! وی ادامه داد: این ماجرا شیطنت است که از سوی یک عکاس ایرانی اتفاق افتاده است. به محض دیده شدن این موضوع نیروهای حفاظتی داخل زمین آن عکاس و آن مرد تایلندی را به بیرون هدایت کردند.
رییس فدراسیون کبدی در ادامه‌ صحبت‌های خود، خاطرنشان کرد: یک عکاس به آن مرد تایلندی روسری می‌دهد تا به داخل سالن برود و سر کند و از او عکس بگیرد. این ماجرا شیطنت بود و با این کار می‌خواستند این بازی‌ها را زیر سوال ببرند. وی در پاسخ به این سوال که آیا  مربیان مرد خارجی مجوز حضور در کنار زمین را داشته‌اند؟ در این باره توضیح داد: آنها اجازه نداشتند که در سالن حضور داشته باشند. پیش از آن بخشنامه کرده بودیم. حتی حضور مربی و سرپرست زن نیز بخشنامه شده بود که نباید به همراه تیم به ایران بیایند.

این اظهارات از سوی رییس فدراسیون کبدی در حالی مطرح می‌شود که افراد حاضر در سالن مسابقه این اتفاق را تایید کرده‌اند و عکس‌های منتشر شده در اشکال مختلف نیز موید این اتفاق تلخ است. امید است که وزارت ورزش و نهادهای مسوول با ورود به این موضوع که موجب وهن نظام است با مسببان آن برخورد قاطع انجام دهند. 

 



انتهای پیام
منبع: بهارنیوز

یارانه نقدی ۴۵ هزار و ۵۰۰ می‌ماند

به گزارش ایسنا، حدود هفت سال است که قانون هدفمندی یارانه‌ها به مرحله اجرا در آمده و طی آن در هر ماه تعدادی که عمدتا بیش از ۷۵ میلیون نفر بوده‌اند یارانه نقدی دریافت می‌کنند. این مبلغ برای هر نفر از همان ابتدا ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان در نظر گرفته شد که با وجود گذر زمان و در نوسان اقتصاد و حتی در برهه‌ای که تورم از ۴۰ درصد نیز عبور کرده بود، هیچ تغییری نکرد.گر چه طی سال‌های اخیر انتقاداتی نسبت به مبلغ دریافتی یارانه برای هر نفر وجود داشته و برای پرداخت هدفمند آن مباحث زیادی مطرح شده است، ولی در هر صورت دولت هیچ‌گاه نسبت به این موضوع اقدام نکرد. این در حالی است که رییس جمهور در تازه‌ترین اظهارات خود به گونه‌ای در این باره اتمام حجت کرده و گفته که دولت مبنایی برای افزایش مبلغ یارانه‌های نقدی ندارد.در توضیحات روحانی آمده که دولت از طریق یارانه‌ها به بخش‌های مختلف کمک می‌کند به عنوان مثال در چهار سال گذشته توانسته تقریبا پول خرید تضمینی گندم را به دو برابر برساند و یا لایحه‌ای برای ایجاد اشتغال در شهرهای زیر ۱۰ هزار نفر و روستاها به مبلغ ۱.۵ میلیارد دلار تهیه کردیم.

اما دلیل عدم تغییر مبلغ یارانه نقدی را نمی‌توان جز افزایش هزینه سرسام‌آور آن دانست، چرا که در سوی مقابل از تعداد افراد یارانه‌بگیر کم نشد و برای پرداختی به بیش از ۷۵ میلیون نفر یارانه‌بگیر هزینه‌ تا ۳۴۰۰ میلیارد تومان در ماه و در مجموع ۴۲ هزار میلیارد تومان در سال باید پرداخت شود که در حال حاضر کسری قابل توجهی برای دولت به همراه دارد.این در حالی است که برای افزایش مبلغ یارانه‌های نقدی اگر قرار باشد محل افزایش منابع رشد نکند یعنی حامل‌های انرژی گران نشود تنها یک راه برای دولت باقی می‌ماند و آن هم حذف یارانه‌بگیران نیازمند است. اکنون و براساس آخرین آماری که از گزارش عملکرد هدفمندی یارانه‌ها تا پایان نیمه اول امسال منتشر شده، از جمعیت نزدیک به ۸۰ میلیونی کشور بیش از ۹۵ درصد یعنی حدود ۷۶ میلیون و ۹۶۰ هزار نفر یارانه نقدی دریافت می‌کنند. این تعداد با وجود تکالیفی که هر ساله مجلس در قانون بودجه به عهده دولت می‌گذارد که نسبت به حذف یارانه‌بگیران اقدام کند تغییر محسوسی نداشته است و با این که حدود سه میلیون نفر را در چند سال گذشته حذف کرده، با توجه به محل‌های ورودی از جمله تولدهایی که شکل می‌گیرد مجموع یارانه‌بگیران همچنان تا مرز ۷۷ میلیون نفر است که به طور حتم در بین آنها افراد غیرنیازمند به مبلغ ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان به وفور دیده می‌شود.رئیس جمهوری در سخنانش به موضوع حذف نیز اشاره داشته و از مشکل دولت در این مورد سخن گفت. وی اعلام کرده با وجود تکالیفی که مجلس برعهده دولت گذاشته تا افراد غیرنیازمند را شناسایی و یارانه آنها را قطع کند، اما این کار ساده‌ای نبود و وزارت رفاه مسئولیت آن را برعهده گرفت. روحانی به این هم اشاره داشته که یارانه تعدادی را هم حذف، اما مجددا با اعتراض‌هایی که مطرح شد برقرار شده است.

به هر صورت در آستانه هفت سالگی اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها با وجود تاکید قانون بر اختصاص ۵۰ درصد از منابع ناشی از افزایش قیمت حامل‌های انرژی به توزیع نقدی و غیرنقدی بین خانوارها، ۳۰ درصد برای بخش‌های تولیدی و رفاه اجتماعی و ۲۰ درصد برای تامین هزینه‌های دولت، هیچ‌گاه نتایج عملکرد نشانی از اجرای دقیق قانون در دولت‌های قبل و فعلی نداشته است.در طول سال حدود ۳۳ هزار میلیارد تومان از محل افزایش حامل‌های انرژی به سازمان هدفمندی یارانه‌ها می‌رسد که از این مبلغ باید سهم خانوارها در پرداخت‌های نقدی، تولید و سهم دولت پرداخت شود، اما نه تنها این پاسخگوی این سه بخش نیست، بلکه تا حدود ۱۰ هزار میلیارد تومان و حتی بیشتر در سال از خزانه عمومی دولت برداشت شده و صرف پرداخت‌های نقدی می‌شود.
منبع: بهارنیوز

کشورها برای مبارزه با قاچاق موبایل چه کردند؟

به گزارش  ایلنا، طبق گزارش‌ سازمان همکاری و توسعه اقتصادی(OCED)، سهم کالاهای قاچاق در تجارت جهانی همواره رو به افزایش بوده به طوری که از ۱۰۰میلیارد دلار در سال ۲۰۰۰ به ۴۶۱ میلیارد دلار در پایان سال۲۰۱۳ رسیده است.داده‌های شبکه اجرایی گمرک (CEN) نیز نشان می‌دهد که در سال۲۰۱۴، تلفن‌های هوشمند در رتبه‌بندی محصولات قاچاق در رتبه نخست قرار گرفته‌اند و کشورهای متعددی همچون فنلاند، یونان، ژاپن، نیوزیلند، فیلیپین و غیره اعلام کردند که قاچاق تلفن همراه و لوازم جانبی کشورشان از اقلام و کالاهای سنتی مورد علاقه‌ای همچون پوشاک پیشی گرفته است. طبق برآورد ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، بیش از ۹۰درصد بازار موبایل کشور، به گوشی‌های تلفن همراه قاچاق اختصاص دارد و طبق همین برآوردها، گوشی تلفن همراه جز پنج کالایی است که بیشترین سهم از سبد واردات کالاهای قاچاق را دارا است.
*راه چاره
راه‌هایی برای مبارزه با قاچاق گوشی‌های تلفن همراه وجود دارد که کشورهای مختلف از آنها بهره گرفته‌اند؛ از جمله این موارد می‌توان به «مسدود کردن گوشی‌های موبایل با شماره‌های IMEI نامعتبر در شبکه‌های خود»، «مسدود کردن استفاده از تجهیزاتی که توسط سازمان‌های تاییدکننده مورد تائید نیست»، «مسدودسازی واردات غیرقانونی این دستگاه‌ها»، «انجام اقدامات در مورد آگاهی مصرف‌کنندگان» و نیز «اقدامات اجرایی و تغییرات قانونی مناسب در سطح ملی» اشاره کرد.
*تجربه دیگر کشورها
بر اساس این گزارش، کشورهای مختلف برای مقابله با معضل قاچاق گوشی‌های تلفن همراه راهکارهای متفاوتی ارائه کردند که از جمله آنها می‌توان به کشور هندوستان اشاره کرد؛ این کشور از نوامبر سال۲۰۰۹ تصمیم گرفت به گوشی‌های تلفن همراه فاقد IMEI سرویس ندهد که به موجب آن ۲۵میلیون دستگاه گوشی موبایل غیرفعال شد. این در حالی بود که تا پیش از این تنها در سال۲۰۱۴ درآمد از دست رفته دولت بر اثر فروش گوشی موبایل قاچاق، ۶۷میلیارد روپیه بوده است.کشور عمان نیز در اقدامی قابل توجه، سرویسی مبتنی بر SMS راه‌اندازی کرد تا مصرف‌کننده تنها در عرض چند دقیقه متوجه شود موبایل و یا تبلتی که قصد خرید آن را دارد، قاچاق است یا خیر و در واقع از اصالت آن آگاهی پیدا کند.یکی دیگر از کشورهایی که درصدد مبارزه با واردات گوشی‌های قاچاق موبایل برآمد، کشور ترکیه بود که از قضا به علت وجود زیرساخت‌های موجود در حوزه فناوری اطلاعات، اجرای این طرح در کشور ما شباهت زیادی به کشور ترکیه دارد. این کشور در سال۲۰۰۶ طرح رجیستری شناسه تجهیزات مرکزی را آغاز کرد که «جلوگیری از استفاده از دستگاه‌های تلفن همراه قاچاق، کلون یا دزدیده شده»، «اخذ مالیات‌های قانون» و «محافظت از محیط کسب و کار قانونی موبایل در برابر رقابت غیر قانونی و ناعادلانه» از جمله اهداف این طرح بود.

دیگر کشوری که به مقابه با معضل قاچاق گوشی‌های تلفن همراه پرداخت، کشور اکراین بود که آمارها نشان می‌داد با عملیاتی شدن پایگاه داده اصلی تلفن‌های همراه کدهای IMEI موجب شد تا واردات غیرقانونی گوشی‌های موبایل از حدود ۹۵درصد در سال۲۰۰۸ به حدود ۷درصد در سال ۲۰۱۰ کاهش یابد؛ یا آنکه درآمد گمرکی واردات گوشی‌های تلفن همراه این کشور، با افزایش ۲۰برابری در سال ۲۰۱۰ همراه بود.از دیگر کشورهایی که مبارزه با معضل قاچاق تلفن‌های همراه را در الویت قرار داده و با آن مبارزه کردند می‌‎توان به آمریکا، آلمان، کره جنوبی، آذربایجان، بنگلادش، مالزی، عمان و غیره اشاره کرد.

*سود ۳هزار میلیاردی قاچاقچیان موبایل در ایران
آمارهای وزارت صنعت، معدن و تجارت نشان می‌دهد که بازار ایران سالانه نیازمند ۱۲میلیون دستگاه گوشی موبایل است که متاسفانه ۱۰میلیون آن از طریق واردات غیررسمی تامین می‌شود و سهم تولید داخل، رقم بسیار ناچیز ۱۰۰هزار دستگاه است؛ آمارها و نیز گفته‌های مسئولان نشان می‌دهد، گوشی‌های موبایل قاچاق بیش از ۹۰درصد بازار کشورمان را به قبضه درآورده و در طی یک روز ۳میلیارد تومان سود نصیب قاچاقچیان می‌شود که سالانه به ۳هزار میلیارد تومان ناقابل می‌رسد.به منظور مقابله با این معضل، دولت درصدد برآمد تا دست قاچاقچیان را از این بازار بکر کوتاه و سود حاصل از آن را به سمت دولت و مردم روانه کند؛ به همین منظور هم تصمیم گرفته شد تا طرح رجیستری عملیاتی شود؛ اهمیت این طرح آنقدر بالاست که سیدمحمود سفار، رئیس انجمن واردکنندگان تلفن همراه ، تبلت و لوازم جانبی، هر روز تاخیر در اجرای طرح رجیستری را زمینه‌ساز واردات ۳۰ تا ۳۵هزار دستگاه تلفن همراه قاچاق به کشور دانسته است.

*مزایای طرح رجیستری
دولت ایران درصدد است تا اجرای طرح رجیستری یا همان ثبت گوشی‌های تلفن همراه با کمترین ضرر برای مردم و نیز فروشندگان همراه باشد؛ قطعاً اجرا شدن این طرح نیز دارای مزایای فراوانی است که از جمله آنها می‌توان به پایان یافتن قاچاق، دزدی، خرید و فروش‌های تقلبی و نیز غیراستاندارد اشاره کرد که در ادامه آمده است:
پایان قاچاق گوشی‌های تلفن همراه: با اجرا شدن طرح رجیستری، گوشی‌های تلفن همراه در حین ورود به کشور با اختصاص کدهایی منحصر به فرد، در گمرک هویت‌دار می‌شوند و با توجه به تبادل اطلاعاتی که بین دو وزارتخانه «ارتباطات و فناوری اطلاعات» و «صنعت، معدن و تجارت» وجود دارد، تنها گوشی‌هایی فعال خواهند شد که قبلاً در گمرک ثبت شده باشند؛ خود این امر پایانی خواهد بود بر پایان واردات قاچاق گوشی‌های تلفن همراه.
پایان دزدی گوشی‌های تلفن همراه: با اجرایی شدن این طرح به محض سرقت موبایل، صاحب گوشی تنها از طریق یک تماس با اپراتور خود می‌تواند شرایطی را ایجاد کند تا گوشی سرقت شده نتواند میزبان سیم‌کارت‌های دیگر باشد؛ به عبارت دیگر، دزدیدن گوشی‌های تلفن همراه دیگر به صرفه نخواهد بود.
اطمینان از نو یا دست دوم بودن گوشی موبایل خریداری شده: به منظور دریافت «برند»، «مدل»، «شناسه دستگاه» و نیز «نو یا دست دوم بودن گوشی تلفن همراه»، خریدار ابتدا باید کد ۱۵ رقمی IMEI خود را دریافت کند که از سه طریق قابل دریافت است؛ این کد هم بر روی گوشی تلفن همراه و هم بر روی جعبه دستگاه هک شده است؛ همچنین می‌توان از طریق کد دستوری *#۰۶# کدIMEI را دریافت کرد. حال این کد ۱۵رقمی باید به شماره ۷۷۷۷ پیامک شود تا مشخصات مد نظر برای خریدار ارسال شود.
پایان یافتن واردات گوشی‌های موبایل غیراستاندارد: یکی از مجوزهای لازم برای ورادات رسمی گوشی‌های تلفن همراه به کشور، «مجوز سلامت گوشی‌های وارداتی» است در حالیکه گوشی‌های موبایل قاچاق این رویه را طی نمی‌کنند و «بالا رفتن دمای نقاط اطراف به دلیل استفاده از این گوشی‌ها»، «ایجاد بیماری‌های خاص همچون سرطان» و «انفجار گوشی» از جمله معضلات استفاده از آنها می‌باشند؛ این در حالی است که در طرح رجیستری تنها گوشی‌هایی فعال خواهند شد که در گمرک ثبت شده باشند و به این ترتیب راه بر ورود گوشی‌های موبایل قاچاق غیراستاندارد به کشور تنگ خواهد شد.
منبع: بهارنیوز

نگرانی از شاخص‌های توسعه کردستان

 غلامرضا تاجگردون در ششمین جلسه شورای برنامه ریزی و توسعه کردستان که شامگاه سه‌شنبه در استانداری کردستان برگزار شد، اظهار کرد: استان‌های مرزی کشور هیچ ضرری برای کشور ندارند و متعهد و وطن‌دوست هستند و علی رغم اینکه در حاشیه مرزها قرار دارند از امنیت بالایی برخوردارند.

وی افزود: گزارش‌های ارائه شده در این جلسه نشان دهنده کمبود اعتبار و پول در بین مردم این مناطق است؛ لذا در این مناطق مردم باید ثروتمند شوند نه دولت، چرا که ثروتمندی دولت هیچ نقشی در توسعه این مناطق نخواهد داشت، اما افزایش درآمد مردم بی نیازی به دولت را موجب می شود.

رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی عنوان کرد: پنج الی شش استان در کشور وجود دارد که بین ۴۵ تا ۶۰ درصد درآمد سرانه کشور درآمد سرانه آنهاست. وی در ادامه پس انداز را عاملی مهم در توسعه و رشد کشور دانست و گفت: زمانی که مصرف بالا و پس انداز کم باشد جامعه به سمت فقیر شدن پیش می رود و جامعه فقیر نیز نمی‌تواند هیچگونه رشد و بالندگی داشته باشد.

تاجگردون با اشاره به اینکه کمیسیون برنامه و بودجه از مهمترین کمیسیون‌های مجلس است که افراد زیادی برای حضور در آن تلاش می‌کنند، افزود: خوشبختانه در حال حاضر سه نفر از نمایندگان استان کردستان عضو این کمیسیون هستند که این مهم می‌تواند تحولی خوبی برای توسعه اقتصاد استان باشد. وی با بیان اینکه جلسات امروز بسیار خوب و مفید بود و گزارشات بسیار جامعی از اوضاع کردستان بیان شد، عنوان کرد: برخی از شاخص‌های توسعه در کردستان نگران کننده است و باید هم مسئولان استانی و هم مسئولان کشوری برای رفع این معضل بیش از پیش تلاش کنند.

رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه در توزیع اعتبارات به سمت تعادل بخشی می رویم و درصددیم که هیچ حقی از هیچ استانی ضایع نشود، گفت: جلسات متعددی با وزارتخانه‌های ذی‌ربط مبنی بر توزیع عادلانه اعتبارات داشته‌ایم و بر همین اساس، انتظار رفتار عادلانه از دولت داریم. وی در ادامه سخنان خود تاکید کرد: شاخص‌های استان باید با شاخص‌های ملی تطبیق و با آمار کشوری مطابقت داده شود.

تاجگردون ادامه داد: پیشنهاد می کنم مسئولان استانی در جریان گزارش‌هایی که در اختیار نمایندگان قرار می‌دهیم باشند و این بحث مچ گیری نیست بلکه به معنی توزیع رفتار عادلانه در کشور است. وی با بیان اینکه نرخ بیکاری از فاکتورهای بسیار مهم در توزیع منابع و اعتبارات و اعطای تسهیلات است، افزود: سرمایه‌گذاری کم در استان یکی از عوامل مهم در بیکاری منطقه است. رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی با اعلام اینکه امسال یک و نیم میلیار دلار به توسعه اشتغال روستایی اختصاص داده شده است، توسعه اشتغال روستایی می تواند به توسعه استان کمک کند و باید در این راستا صندوق حمایت از مشاغل روستایی در استان راه اندازی شود.
منبع: بهارنیوز

روزنامه‌های چهارشنبه ۸ آذر

لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه a>


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه





 



 



 



 
منبع: بهارنیوز

نامه محمود احمدى‌نژاد به رهبر انقلاب

محمود احمدى‌نژاد در بخشی از این نامه مفصل با اشاره به اینکه «عده ای اقلیت محض خود را حق مطلق، مالک و صاحب انحصاری کشور و ارباب مردم می‌دانند» نوشته است: بسیاری از مردم هر روز در مراجعات خود و در تماس‌های گوناگون از سراسر کشور و در اجتماعات مختلف از این امور شکایت می کنند و درخواست دارند که حرف و خواست آنان به مقامات بالا و به ویژه حضرتعالی برسد. خداوند شاهد است که بنده در حد توان و امکان در این مسیر تلاش کرده و می‌کنم. امروز متاسفانه عده ای اقلیت محض ، به هر ترتیب ممکن ، خود را حق مطلق، مالک و صاحب انحصاری کشور و انقلاب و ارباب مردم و دارای حق قطعی حاکمیت دانسته و توده های مردم را رعیت می پندارند و اصرار دارند که اراده، فهم و نظر آنان ولو علیه نظر عمومی و منافع ملی به هر شکل ممکن و حتی با اعمال زور و فشار به اجرا در آید.
به بهانه های مختلف و با برخوردهای خشن، راه بر هر نوع نقد و اعتراض و آزادی بیان بسته شده و گروهی اندک و چند خانواده مشخص تلاش دارند تا قدرت و مناصب اصلی برآمده از انقلابِ ملت را به طور انحصاری در خدمت خود و تثبیت حاکمیت جناح‌ها و باندهای ثروت و قدرت به کار گیرند. دوام این وضعیت دشمنان را به برآورده شدن آرزوی تاریخی خود برای تسلط بر ملت ایران، نفی استقلال کشور، تضعیف و به تسلیم واداشتن مردم، تخریب و تضییع دستاوردهای عظیم انقلاب، اخذ امتیازات بزرگ و دربند کردن مجدد ایران برای سال‌های طولانی، امیدوار نموده و به اجرای توطئه های طراحی شده مصمم‌تر و جری‌ کرده است.

***************
در همین حال، حجت‌الاسلام سید رضا اکرمی با تاکید بر شناخت پدیده احمدی‌نژاد از منظر روانشناسی، عنوان کرد: احمدی‌نژاد اصولا چه در دوران ریاست جمهوری و چه بعد از آن، اظهارات نادری دارد که برای خیلی‌ها علت آن معلوم نیست. هنوز نمی‌دانیم که این اظهارات را برای چه مطرح می کند.او به سوابق چنین رفتارهایی از سوی رییس دولت‎های نهم و دهم اشاره کرد و گفت: او در دوران ریاست جمهوری‎اش می گفت اسامی مفسدان در جیب من است و اینها مافیا هستند! یا اینکه در سفرهای استانی با استانداران خودش رفتارهای خاصی داشت و به آنها می گفت اگر نمی‌خواهید، کنار بروید.
 
او در ادامه تاکید کرد: واقعا یک کار روانشناسی لازم است که آدم ببیند احمدی‌نژاد چرا این حرف‌ها را می‌زد. این کار ما نیست، بلکه کار اندیشمندانی است که مشغول کار روانشناسی هستند.عضو جامعه روحانیت مبارز در ادامه به اظهارات چند روز گذشته احمدی‌نژاد اشاره کرد و گفت: هر روزی به یکی پریدن و نسبت به یک نفر اظهاراتی را مطرح کردن، زیبنده هیچ کس نیست. چه رسد به اینکه کسی روزی شهردار تهران بوده، استاندار بوده، رییس جمهور بوده و الان عضو مجمع تشخیص مصلحت است. این رفتارها زیبنده آدم معمولی هم نیست چه رسد به اینکه یک نفر مسئول باشد. اکرمی درباره دلایل بروز چنین رفتاری از سوی رییس دولت های نهم و دهم عنوان کرد: آقای احمدی‌نژاد فعلا بیکار است. او فارغ البال است. سرش به جایی گرم نیست که وقت او را بگیرد و برای ابراز وجود اظهاراتی را طرح می‌کند و همه را سر کار می‌گذارد؛ یک روز یک آدم معمولی مخاطب اوست، روز دیگر یک آخوند، یک مسئول، یک فرد غیرمسئول و ….
 
او در ادامه افزود: فردی که روزی رییس جمهور بوده قانون سرش می‌شود و اگر حرفی دارد باید به جای خودش و به شخص مناسبی مراجعه کند و بگوید که چرا چنین و چنان است وگرنه در جمع مردم فایده‌ای ندارد که چنین مطالبی را بیان کند.عضو جامعه روحانیت مبارز در پایان تاکید کرد: ما نیازمند کار روانشناسانه هستیم تا بفهمیم او به دنبال چه است.
منبع: بهارنیوز

شبکه چندزیستان سیاسی ایران

علی میرزامحمدی- روزنامه بهار
چند زیستان سیاسی ایران فعالانی محاسبه گر هستند که برای برافراشته نگه داشتن پرچم منافع فردی خود، در نسیمگاه‌های سیاسی ایران رنگ عوض می‌کنند. آنها برای حیات سیاسی مزورانه خود به کاربست استراتژی‌های مختلف متوسل می‌شوند. برای مثال اعضای یک خانواده بزرگ در تصمیمی محاسبه گرانه به دو گروه تقسیم می‌شوند. برخی از آنها مدعی گرایش اصول گرایی و برخی دیگر مدعی اصلاح طلبی می‌شوند. در دهه ۹۰ نیز برخی مدعیان اصول گرایی خانواده به گرایش اعتدال گرایی نزدیک می‌شوند!؟ به این شیوه این خانواده در تغییرات سیاسی ایران، همچنان سهمی کم و بیش از قدرت را کسب می‌کنند.

به این معنا که اگر اصول گرایان در راس قدرت باشند، اعضای دیگر خانواده را زیر پروبال حمایت خود قرار می‌دهند و در برابر انتقادهای هم حزبی‌های خود به در هم شکستن مصالح حزبی، مدعی عمل فراجناحی و استفاده از تخصص نیروها می‌شوند و این را به نفع مصالح حزبی قلمداد می‌کنند. در صورتی دیگر، با استیلای اصلاح طلبان نیز برای برادران و خواهران اصول گرای خانواده جای هیچ نگرانی و دلواپسی نیست! چراکه آنها با توسل به اصل شایسته سالاری آنها را در قدرت ابقا می‌کنند!

در مقیاسی بزرگتر ما با شبکه‌ای از این گونه خانواده‌ها سروکار داریم که با یکدیگر پیوند خویشاوندی دارند. شبکه‌ای از آقازاده‌ها که با رنگ و لعاب گرایش‌های سیاسی متنوع به حیات سیاسی خود ادامه می‌دهند. چندزیستان یا به عبارت صحیح‌تر چند زیستان سیاسی ایران در هر جو سیاسی قدرت تنفس و حیات دارند. برای آنها گرایش سیاسی ابزاری بیش نیست. ابزاری که منافع اقتصادی و سیاسی آنها را تامین می‌کند. با وجود شبکه گسترده چند زیستان سیاسی، گردش نخبگان روی نمی‌دهد.

بلکه ما با دورهمی آقازاده‌ها سروکار خواهیم داشت. آقازاده‌ها با این شبکه گسترده، مجالی برای نوشدن نیروهای سیاسی نخواهند داد. در چنین فضایی تغییر مدیریتها صوری و ظاهری است و معدود افرادی نیز که فرصت راهیابی به نظام مدیریتی را خواهند داشت از طریق حامی طلبی و حامی پروری، مجری سیاستهایی خواهند بود که تقویت کننده شبکه آقازاده‌ها است. آنها «مردان سکون»، صاحبان« کت و شلوار و خمیازه»، «شیفتگان تقویم و انبان بخشنامه» و «رجل مدیریتی با نمره زیر متوسط»  هستند که تقویت کننده فرهنگ تزویر و تملق هستند و با ادبیات مزورانه، مردان خلاق را به انزوا می‌کشند.مردانی که فقط به اجرای مناسک اداری و صدور بخشنامه‌های بی محتوا بسنده می‌کنند و فرصت تغییرات مثبت خلاقانه را از مردان و زنان شایسته سلب می‌کنند.

شبکه گسترده چند زیستان سیاسی ایران با حمایت آقازاده ها، فضایی مصنوعی برای شور و اشتیاق انتخابات خلق می‌کند، اما در عمل نمی‌تواند به تحقق مطالبات وعده داده شده تن بدهد؛ چراکه این مساله با موجودیت و منافع این شبکه در هم تنیده در تضاد قرار دارد. رشد جریان اصلاح طلبی با رشد قارچی شبکه چند زیستان سیاسی ایران متوقف شده و حتی به عقب رانده می‌شود. آقازاده این جریان را در جهت منافع فردی خود به بازی می‌گیرند. آنها براساس «استراتژی فاخته ای» با تظاهر و ابراز علاقه ابزاری، با امکانات و هزینه‌های متعلق به اصلاحات، پرورش و رشد می‌یابند تا در زمان مناسب با حذف و سقوط نیروهای واقعی اصلاحات، خود در سپهر سیاسی به پرواز درآیند!؟

شبکه گسترده چند زیستان سیاسی ایران فساد اقتصادی را نهادینه و مبارزه با آنرا بسیار دشوار می‌کند. نشاط سیاسی و فرهنگی را از جامعه می‌گیرد و برنامه ریزی برای توسعه را به ویروس آمارسازی‌های کاذب آلوده می‌کند. در بستر چنین شبکه‌ای اصول گرایان به وصول گرا مبدل می‌شوند، اصلاح طلبان طریق فرصت طلبی در پیش می‌گیرند و اعتدال گرایان به انفعال می‌گرایند!؟ اما درهم شکستن شبکه گسترده چند زیستان سیاسی ایران به این سادگی محقق نمی‌شود. چراکه این شبکه نهادینه شده است. مبارزه با این شبکه با توسل به حرکتهای انتحاری شبه احمدی نژادی و از نوع افشاء گری بیش از آنکه مفید باشد فضای جامعه را مسموم خواهد کرد.

حتی بخشی از جریان اصلاحات که در استیلای این شبکه عنکبوتی قرار دارد توان مقابله با آنرا ندارد. مقابله به این شبکه همت همه جناح‌های سیاسی و دلسوزان واقعی نظام را می‌طلبد چراکه از تبعات منفی آن همه جناح‌ها چه اصول گرا، چه اصلاح طلب و اعتدال گرا صدمه می‌بینند. پالایش نهادهای سیاسی کشور از سلطه این شبکه به گفتمانی فراجناحی نیازمند است. بر این اساس باید هوشیار بود که چند زیستان سیاسی، خود را در پوشش حزبی مخفی نکنند و هزینه مفاسد آنها را احزاب سیاسی پرداخت نکنند.
منبع: بهارنیوز

چاره‌ای جز میز مذاکره نیست

داریوش احمدیان

در هیاهوی روزهای پر تب و تاب انتخابات۹۶ هنگامی که رییس‌جمهور روحانی در مناظره سوم و لابلای به اصطلاح افشاگری‌های رقبایش از رفع تحریم‌های باقی مانده سخن گفت شاید چندان شنیده نشد اما امروز صداهایی که این مطالبه را فریاد می‌زند روز به روز بیشتر از قبل شنیده می‌شود. گریزی از این واقعیت نیست که در دنیای امروز برای حل اختلافات و تنش‌ها چاره‌ای جز میز مذاکره نیست و نمی‌توان با «موش و گربه بازی» از مذاکره گریخت. وقتی به چند سال قبل باز می‌گردیم شاهد آنیم که برخی مسئولان دولت وقت گاه با بی‌کفایتی‌های خود و گاه با ایجاد موانع گوناگون در مسیر مذاکرات از به ثمر نشستن آن جلوگیری می‌کردند و در حدود یک دهه باعث ایجاد مشکلات بسیاری برای کشور شدند.

به بیان دیگر ده سال زمان برد تا به این نتیجه برسیم که راه حل و فصل بحرانی به نام پرونده هسته‌ای «مذاکره» است و نه بیانیه‌خوانی و شعار دادن از پشت‌تریبون‌ها. حال برخی این نگرانی را مطرح می‌کنند که در خصوص سایر پرونده‌های باز میان ایران و غرب که دیر یا زود سبب فشارهایی مشابه پرونده هسته‌ای خواهد شد هم همین زمان و انرژی صرف شود و شاهد به وجود آمدن تنگناهایی برای کشور این بار به بهانه پرونده‌های غیر هسته‌ای باشیم. به نظر می‌آید که با نگاهی به شرایط جامعه و مقایسه آن با گذشته شاهد تغییراتی هستیم که می‌تواند این امیدواری را ایجاد کند که موانع موجود بر سر راه مذاکرات در خصوص پرونده‌های غیرهسته‌ای زودتر از موانع موجود بر سر راه مذاکرات هسته‌ای رفع شود.

امروز برخلاف گذشته رسانه‌ها امکان بررسی این موضوع از زاویه خلاف آنچه در تبلیغات رسمی مطرح می‌شود را دارند و سیاسیون نیز با صراحتی بیشتر از لزوم عبور از نگاه منفی به مذاکرات سخن می‌گویند. از طرف دیگر متن جامعه دیگر از رویکرد عوام‌فریبانه برخی که با در اختیار داشتن برخی‌تریبون‌ها در پی تهییج جامعه به سمت و سوی غرب‌ستیزی هستند فاصله گرفته‌اند و شعارهای تندوتیز علیه این کشور و آن کشور دیگر جایگاهی در میان مردم ندارد.

از نگاهی دیگر امروزه برخی مسئولان ارشد در درون ساختار سیاسی کشور نیز معتقد به حذف نگاه‌های مبتنی بر غرب ستیزی افراطی هستند و بر اهمیت مذاکره برای حل مناقشات تاکید می‌کنند. دیگر موضوعی که احتمال اجماع ملی بر روی مذاکره درباره «پرونده‌های باز» را افزایش می‌دهد تجربه برجام است. توافق اتمی نشان داد که با فنون دیپلماسی می‌توان به موازات حفظ و تثبیت حقوق هسته‌ای موانع تحریمی بر سر راه مردم را نیز رفع کرد.

کوتاه سخن آنکه این تصویر کلی از فضای امروز کشور در سه سطح رسانه‌ها و سیاسیون، مردم و مسئولان این نوید را می‌دهد که امکان اجماع ملی برای به کارگیری دیپلماسی و مذاکره برای حل‌وفصل تنش‌های موجود میان ایران و غرب کمتر از اجماعِ با یک دهه تاخیر در پرونده هسته‌ای نخواهد بود.
منبع: بهارنیوز

مشتری را چگونه جذب کنیم؟

در چشم‌انداز تجاری شلوغ و پر ازدحام امروز، تنها یک راه برای دوام آوردن در بازار وجود دارد: کاری کنید تا مشتریان‌تان احساس کنند مورد توجه قرار گرفته‌اند. تحقیقات بازار نشان می‌دهد که امروزه ۸۷ درصد از مشتریان به‌رغم طبقه‌بندی صنعت، همه برندها را در برابر چند برند منتخب می‌سنجند. اگر بخواهیم بی‌پرده صحبت کنیم، حد متوسط دیگر یک انتخاب نیست. هدایت برندهایی مانند آمازون و اپل یک استاندارد تازه برای «توجه دقیق و متفکرانه به مشتری» ایجاد کرده است و شرکت‌هایی که امروزه در تلاش برای رسیدن به موفقیت هستند، باید این استانداردها را رعایت کنند یا حتی از آن فراتر روند.

کاری کنید تا مشتریان‌تان احساس توجه کنند

اما کلید ایجاد این استانداردهای بالا چیست؟ نکته کلیدی این است که با پیش‌بینی نیازهای مشتریان، حتی قبل از اینکه آنها حتی این نیازها را تشخیص دهند، رابطه‌ای با هر کدام از آنها برقرار کنید. اگر این استانداردها بخواهند تکمیل شوند، یک برند باید مانند یک مغازه‌دار محلی باشد؛ کسی که می‌تواند یک جفت کتانی در رنگ دلخواه شما پیشنهاد دهد و به شما بگوید که این جفت کفش بر مبنای سوابق قبلی دیگر مشتریان در پس دادن کفش‌هایشان، برای شما کوچک است.

این سطح از دیدگاه اکنون دیگر یک داستان تخیلی نیست؛ چرا که هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی نسبتا ارزان و در دسترس هستند. این ابزارها تجزیه‌و‌تحلیل پیچیده را فراهم می‌کند که در عوض یک دیدگاه چند بعدی از مشتری را ممکن می‌سازد و به برندها اجازه می‌دهد تا تماس شخصی یک مغازه‌دار تکرار شود.

با این حال، تعداد کمی از این برندها واقعا به این سطح از شخصی‌سازی دست می‌یابند. اما چه چیزی آنها را در انجام این کار مردد می‌سازد؟ اساسا علت آن این است که برندها یک نکته را فراموش می‌کنند: یک خرده فروش خوب «به خاطر می‌سپارد.» او ترجیحات و تاریخچه خرید شما را به یاد می‌آورد. او آنچه برای مشتریانی مانند شما خوب بوده است را می‌داند و همه این اطلاعات را برای حدس زدن آنچه شما به‌عنوان یک مشتری می‌خواهید جمع می‌کند.

قضاوت در مورد اینکه یک برند تا چه حد در رسیدن به این نوع موفقیت نزدیک است، تفکر در مورد توانمندی‌های جمع‌آوری داده، ذخیره‌سازی و تجزیه‌و‌تحلیل مهم و ضروری است؛ اما برندها می‌توانند از خودشان سوال دیگری بپرسند: «برند من تا چه حد به نظر شبیه یک انسان به‌خصوص انسانی است که یک مشتری خواهان ایجاد رابطه با اوست؟» این یک مفهوم قدرتمند است که همه چیز از نحوه جمع‌آوری داده تا نحوه گردآوری دیدگاه‌ها را دربرمی‌گیرد و همه اینها ریشه در یک چیز دارد: حافظه (memory). در اینجا سه روشی که موجب ایجاد حافظه‌ای می‌شود که مشتریان را به یکدیگر نزدیک‌تر می‌کند آورده شده است.

 اینکه در یاد بمانید، موجب می‌شود تا مشتریان احساس کنند به آنها اهمیت داده می‌شود

به خاطر سپردن اطلاعات شخصی مانند نام‌ها، تاریخ تولد و علایق برای ایجاد اعتماد در روابط انسانی کلیدی است و در ایجاد رابطه مشتریان با برندها نیز مهم و حائز اهمیت به نظر می‌رسد. امروزه برندها به اطلاعات سرشاری در مورد مسائل روتین مشتریان از تاریخ خرید‌شان تا سرچ‌های آنلاین آنها دسترسی دارند؛ اما تنها یک بخش کوچک از آن برای هر تعامل مفروضی با مشتری به‌کار گرفته می‌شود. اگر فردی اکثر این اطلاعات درباره شما را از ملاقاتی تا ملاقات دیگر فراموش کند، احتمالا آنها را بی‌ادب تلقی خواهید کرد. برندها باید بهتر شوند؛ نه فقط با به‌خاطر سپردن اطلاعات مشتری بلکه با استفاده از آن برای تسهیل زندگی‌هایشان؛ همان روشی که یک مغازه‌دار یا حتی یک دوست به‌کار خواهد گرفت.

به‌عنوان مثال اخیرا شرکت‌های جگوار و شل، پرداخت داخل ماشین برای بنزین را به‌کار گرفته‌اند. با این روش دیگر هیچ نیازی نیست تا مشتریان پس از بنزین زدن کیفی از جیب‌شان درآورند؛ چرا که این برندها از قبل به‌خاطر سپرده‌اند که آنها چه کسانی هستند و فرآیند پرداخت به‌طور اتوماتیک از طریق پی‌پال و اپل‌پی صورت می‌گیرد. نکته کلیدی در اینجا این است که مشتریان ارزش اشتراک اطلاعات با برند را می‌بینند، اعتماد بیشتری ایجاد می‌کنند و این رابطه را عمیق‌‌تر می‌سازند.

  «حافظه»، زمینه را برای بینش وسیع‌تر فراهم می‌کند
وقتی یک برند داده‌های خود را با اطلاعات از منابع بیرونی ترکیب می‌کند، «حافظه» می‌تواند اساس دیدگاه‌های حتی عمیق‌تر را شکل دهد و زمانی که یک برند تجزیه‌و‌تحلیل‌های قدرتمند را با داده‌های منابع متعدد متحد می‌سازد، حافظه می‌‌تواند دیدگاه‌های به مراتب عمیق‌تری ایجاد کند. به‌عنوان مثال، در خرده‌فروشی لوازم آرایشی Sephora، کارمندان پوست مشتریان را با یک ابزار دستی اسکن می‌کنند تا یک شماره چهار رقمی به نام Color IQ ایجاد کنند. وقتی این شماره به حساب برنامه وفاداری مشتری۱ افزوده می‌شود، برند موردنظر آن را در هر ابزار مورد استفاده به خاطر می‌سپارد و از آن برای اطلاع‌رسانی آنلاین و جست‌وجوی محصول در موبایل استفاده می‌کند. بنابراین مشتریان نتایج متناسب با رنگ پوست خود دریافت می‌کنند.

اما مشکل این است که اغلب یک برند لباس ممکن است خرید‌های آنلاین قبلی یک مشتری را زمان بازدید آنها از وب‌سایت‌شان و نه زمانی که آنها حضورا در فروشگاه حضور دارند به خاطر بسپارد. یا به‌عنوان مثال برنامه وفاداری یک هتل ممکن است به خاطر بسپارد که یک مشتری معین یک شخص بسیار مهم (VIP) است؛ اما این اطلاعات را در اپلیکیشنی که اتاق‌ها رزرو شده‌اند، منتقل نمی‌کند و در نتیجه آن مشتری تخفیف وعده داده شده را دریافت نمی‌کند. رسیدن به بالاترین سطح حافظه- نوعی از حافظه که دیدگاه عمیقی ایجاد کند- به این معنی است که برندها بتوانند یک تصویر جامع از هر مشتری در نقاط برخورد متعدد ایجاد کنند، روشی که یک مغازه‌دار به آسانی خواهد توانست.

در اینجا چند سوال مطرح می‌شود که به شما کمک می‌کند تا دریابید آیا برند شما در مسیر دستیابی به دیدگاه از طریق حافظه قرار دارد یا خیر:

چه منابع داده‌ای را وارد حافظه می‌کنید؟
ارتباط دادن بین سابقه خرید آنلاین و فیزیکی کافی نیست. برندها باید داده‌هایی را که از تعاملات با مشتریان به‌دست آورده‌اند با داده‌های بیرونی و شخص ثالث از جمله رسانه‌های اجتماعی و داده‌های دموگرافیک (جمعیت‌شناسی) مرتبط سازند تا تصویر کاملی از هر مشتری را «به‌خاطر بسپارند». فرمت‌های متفاوت داده از جمله ویدئوها، تصاویر و ضبط صدا نیز باید در نظر گرفته شوند.

این داده‌ها با چه سرعتی برای پردازش در دسترس هستند؟

ذخیره‌سازی و سازماندهی داده‌ها کافی نیست؛ بلکه این داده‌ها باید درست مانند حافظه انسانی در دسترس و سریع باشند. هر چه یک برند اطلاعات بیشتری از مشتری را به خاطر بسپارد و هر چه بیشتر توانمندی‌ها برای بینش در سطح بالا را توسعه دهد، بیشتر این «دسترسی» باید فوری باشد.

در ارتباط دادن این مسائل برای ایجاد دیدگاه منفرد از مشتری، تا چه حد خوب عمل می‌کنید؟

این یک سوال بسیار مهم و ارزشمند است. برای زمینه‌سازی برای دیدگاه درست، حافظه برند شما باید دیدگاهی از مشتری در سراسر فضای دیجیتالی و فیزیکی ایجاد کند. این حافظه باید واقعا جامع باشد نه سرهم‌بندی‌شده.

البته، «به‌خاطر سپردن» و «حافظه» تنها اولین گام در ایجاد نوعی رابطه عمیق است که به یک برند اجازه می‌دهد فراتر از انتظار ظاهر شود و احساس «خواسته شدن» (wantedness) را بین مشتریان پرورش دهد. تعهد، بازدید از سایت‌ها و دانلود اپلیکیشن‌ها را برای لحظه‌ای کنار بگذارید. طبق مطالعه جدیدی توسط موسسه واندرمن، اکنون شرکت‌ها باید بر «خواسته شدن توسط مشتری» تمرکز کنند. (واندرمن شبکه‌ای از شرکت‌های تبلیغاتی، بازاریابی و مشاوره با دفاتری در بیش از ۶۰ شرکت است.)

به‌طور سنتی، «وفاداری» بر مبنای وابستگی مشتریان به یک برند خاص اندازه‌گیری می‌شود. اما مطالعه واندرمن تحت عنوان «wantedness» این مفهوم را دگرگون ساخت و نشان داد که برندها باید از داده‌ها و تکنولوژی برای اثبات اهمیت‌شان به مشتریان استفاده کنند. مفهوم این عبارت می‌تواند به‌عنوان درجه‌ای تعریف شود که کدام برند چنین تعهدی را در هر نقطه از تماس مصرف‌کننده نشان می‌دهد. جیمی گاتفران، مدیر ارشد بازاریابی واندرمن می‌گوید «اکثریت مصرف‌کنندگان (۷۹ درصد) در مورد  برند محبوبشان بیان کرده‌اند که پیش از اینکه قصد خرید داشته باشند، برندها باید واقعا نشان دهند که آنها را درک می‌کنند و به آنها اهمیت می‌دهند.»

طبق مطالعه‌ای که اخیرا انجام شده است، با حجم عظیم انتخاب‌ها در دنیای امروز در مورد اینکه کجا و چگونه خرید کنیم، مصرف‌کنندگان نسبت به هر زمان دیگری بیشتر قدرت انتخاب دارند. در حقیقت، مصرف‌کنندگان دیگر فقط برندها را در برابر رقبای آنها نمی‌سنجند. ۸۷درصد بیان کرده‌اند که آنها همه برندها را در برابر چند شرکت معدود مقایسه می‌کنند. گاتفران می‌گوید:«مصرف‌کنندگان همه برندها را با آمازون‌ها و اوبرها در جهان مقایسه می‌کنند؛ چرا که آن تجربیات بسیار شگفت‌انگیز هستند.

به‌طوری که انتظارات مصرف‌کننده را برای همه تعاملات‌شان با بازاریابان و برندها تنظیم می‌کنند.» او می‌افزاید: «این مساله بسیار قابل‌توجه است؛ چرا که فرمول رقابت را از نو می‌سازد و به شما می‌گوید که نیاز به اخذ نگرش متفاوتی برای کسب‌و‌کارتان، خدمات مشتری و بازاریابی دارید.» این مطالعه نشان داد که ۸۸ درصد مصرف‌کنندگان ایالات متحده خواستار برندهایی هستند که استانداردهای جدیدی در تحقق انتظارات آنها ایجاد می‌کنند.

۷۴ درصد اذعان کرده‌اند که برندها می‌توانند با ارائه سطح بالاتری از خدمات مشتری این کار را انجام دهند. به علاوه ۵۶ درصد نیز گفته‌اند که آنها احساس وفاداری بیشتری نسبت به برندهایی دارند که درک عمیقی از اولویت‌ها و ترجیحات آنها داشته باشد. علاوه بر این، ۸۹ درصد وفادار به برندهایی هستند که ارزش‌های آنها را به اشتراک می‌گذارند. مطالعه واندرمن همچنین این حقیقت را برجسته می‌سازد که «راحتی و آسودگی» مهم و ضروری است. قریب به یک سوم (۶۲ درصد) از مصرف‌کنندگان معتقدند بهترین برندها در تسهیل زندگی آنها موفق هستند و این تنها به معنای محصولات بزرگ نیست. ۶۳ درصد از مصرف‌کنندگان آمریکایی بیان کرده‌اند که بهترین برندها در کل سفر مشتری(customer journey) فراتر از انتظار عمل می‌کنند.

گاتفران می‌گوید: «توصیه من به برندها، شناخت مصرف‌کننده است. پیام شما باید اطلاعات موردنیاز مصرف‌کننده را ارسال کند.» او می‌افزاید: «مصرف‌کنندگان می‌دانند که برندها همه این اطلاعات در مورد آنها را دارند و بنابراین انتظار دارند که شرکت‌ها برای ایجاد روابط و عمیق‌تر کردن آنها از آن استفاده کنند.»

برندها هنوز نیاز به ایجاد و آزمون الگوریتم‌های یادگیری ماشینی خواهند داشت تا همه این حافظه‌ها را به دیدگاه‌های حقیقی تبدیل کنند و سپس فرآیندهایی ایجاد کنند تا این دیدگاه‌ها را در هر نقطه تماس- در فروشگاه‌ها، در وب‌سایت، در مراکز تماس و در رسانه‌های اجتماعی- به‌کار بگیرند تا تعاملات با مشتریان را شخصی‌سازی کنند. با فعالیت به‌عنوان یک برند وفادار، رابطه قوی‌تری با مشتری ایجاد می‌شود و پاداش فروش بالاتری را نیز به همراه می‌آورد و به این ترتیب برند خواهد توانست اثر واقعی خود را در بازار مشاهده کند.

  پی‌نوشت:
۱- loyalty program customer برنامه‌های وفاداری مشتری یک ابزار بازاریابی مورد استفاده توسط انواع کسب‌و‌کارها است که به منظور ایجاد انگیزه در مشتریان، جهت تکرار خرید و بازگشت مجدد آنها به فروشگاه به کار گرفته می‌شوند.


منبع: فرادید