تعویق انتخابات اقلیم کردستان

به گزارش خبرگزاری رویترز، رئیس کمیسیون انتخاباتی منطقه کردستان عراق اعلام کرد: انتخابات ریاست و پارلمان اقلیم کردستان عراق که قرار بود در یکم ماه نوامبر برگزار شود به دلیل اینکه احزاب سیاسی نتوانستند درباره اعلام کاندیداهای خود به اجماع برسند، به تعویق افتاد. هندران محمد در گفت‌وگو با خبرگزاری رویترز اعلام کرد این کمیسیون این مساله را به پارلمان ارجاع داده تا تاریخ جدیدی برای برگزاری انتخابات اعلام شود. ضرب‌الاجل برای اعلام کاندیداهای احزاب سیاسی چند روز گذشته به پایان رسید اما این بازه زمانی تا امروز (دوشنبه) تمدید شده بود.
منبع: بهارنیوز

نوشتن همان و اتهام سیاه‌نمایی همان

این شاعر و ترانه‌سرا اظهار کرد: اگر جامعه به سمت بیان آزاد اندیشه‌های خود برود ممکن است ده‌ها شاعر خوب ظهور کند اما متاسفانه تولید فکر، اندیشه، شعر و ادبیات امروزه تحت فشار و در مخاطره است.

سایه سکوت بر روی شعر اجتماعی
او با بیان این‌که موضوعاتی از بالا تعریف و به شاعران القا می‌شود تا درباره آن‌ها شعر بگویند و حرف بزنند، ادامه داد: امروزه با موضوعات ماموریتی شب شعر تشکیل می‌دهند و جوایزی در نظر می‌گیرند و اجازه نمی‌دهند تا شعر اجتماعی رویکرد طبیعی خود را داشته باشد تا دریابیم در این زمانه شاعر باید از چه حرف بزند.  کاکایی تصریح کرد: شاعران در عصر حاضر نمی‌دانند از چه باید حرف بزنند به شکلی که بخشی از گفتن‌ها محکوم به سکوت شده و سکوت بر روی شعر اجتماعی معاصر ایران سایه انداخته است. به شاعران نه در ترانه‌ها و موسیقی‌ها اجازه تولیدات ادبی داده می‌شود و نه این تولیدات در کتاب‌ها چاپ می‌شوند؛ فقط در فضای مجازی می‌توان کم و بیش تولیدات ادبی شاعران را دید.

شاهین نجفی و محسن نامجو حاصل انسداد سیاسی جامعه هستند
این شاعر گفت: ظهور افرادی مانند شاهین نجفی و محسن نامجو با آن لمپنیسم، بیانگر رواج فرهنگی است که حاصل انسداد سیاسی جامعه است؛ زیرا اگر جامعه آزادانه حرف بزند، ادبیات به دامن چنین افرادی با چنین زبانی نمی‌افتد. کاکایی ادامه داد: وقتی به جامعه اجازه بیان موضوعات درست و اصیل اجتماعی داده نشود، جامعه به سمت لمپنیسم و آنارشیسم هنری می‌رود.

درک پست‌مدرنیته در شعر ممکن نیست
شاعر «بی چتر و بارانی» درباره ادبیات پست‌مدرن و جریانی که با این عنوان در ادبیات شکل گرفته است، بیان کرد: امروزه واژه پست‌مدرن با تساهل و تسامح بر روی گونه‌ای از غزل قرار گرفته که در زبان به نوآوری و ترکیب‌های تصادفی رسیده است. در این‌باره باید گفت پست‌مدرنیته را می‌توان در معماری و نقاشی درک کرد اما درک آن در شعر ممکن نیست. او در ادامه گفت: در شعری که سیدمهدی موسوی از آن به نام غزل پست‌مدرن یاد می‌کند، از واژگانی استفاده می‌شود که نظام نشانه‌شناسی زبانی خاصی دارند، جامعه را مورد توجه خود قرار می‌دهند، تابوشکن، سنت‌ستیز و اخلاق‌شکن هستند و شعر را دچار رفتارهای اسکیزوفرنیک می‌کنند. بروز چنین رفتارهایی در غزل امروز حاصل انسداد فضای سیاسی و اجتماعی جامعه است اما نمی‌توان اسم آن را پست‌مدرنیته گذاشت زیرا پست‌مدرنیته باید نقد مدرنیته باشد و به ستیز آگاهانه با مظاهر مدرنیته بپردازد.

به چالش کشیدن ادبیات از هر منظری خوب است
کاکایی اضافه کرد: پست‌مدرنیته باید با مفاهیمی از جمله مفهوم آزادی اجتماعی، مفهوم رای در جامعه و سایر مفاهیمی که حاصل مدرنیته است، ستیز کند و نتیجه آن در ادبیات و شعر دیده شود اما چیزی که اکنون در غزل امروز دیده می‌شود، نوعی اغتشاش فکری، ستیز با تابوها و سنت‌ستیزی است که این شعر را بیشتر شبیه به یک جریان محتوایی کرده است تا یک جریان شکلی و فرمی در ادبیات. او ادامه داد: به چالش کشیدن ادبیات از هر منظری خوب است و ظهور چنین جریان محتوایی در شعر امروز می‌تواند به این مساله کمک کند.

شبکه‌های اجتماعی ادبیات را به سمت معناگرا بودن سوق می‌دهد
این ترانه‌سرا با بیان این‌که شعر امروز در حال حرکت به سمت معناگرا بودن در درازمدت است، اظهار کرد: ظهور و بروز شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی که روز به روز نفوذشان در زندگی شخصی انسان‌ها در حال گسترش است، به طور عمومی ادبیات را به سمت معناگرا بودن سوق می‌دهد زیرا در شبکه‌های اجتماعی شاعر باید مخاطب داشته باشد و با مخاطب خود به گفت‌وگو بپردازد. این مساله باعث می‌شود تا شاعر تسلیم سطح فهم و اراده مخاطب خود شود.

خوزستان یکی از کانون‌های فعال شعر پیشرو در ایران است
کاکایی با اشاره به شعر خوزستان و موقعیت ویژه این شعر در ادبیات معاصر کشور، گفت: خوزستان یکی از کانون‌های فعال شعر پیشرو در ایران است. در دوره‌های مختلف در شهرهای خوزستان چهره‌هایی ظهور کردند که حلقه‌های محکمی از شعر موج نو را به وجود آوردند. در شعر انقلاب نیز چهره‌های بسیار خوبی از خوزستان برخاستند که مرحوم قیصر امین‌پور و یوسفعلی میرشکاک از جمله آن‌ها هستند. او افزود: نظام لغت و نشانه‌شناسی شعر جنگ اغلب از خوزستان و جغرافیای آن نشات می‌گیرد به شکلی که شعر خوزستان بستر شکل‌گیری ادبیات پایداری در ایران شد. 
شاعر «عذاب دوست داشتن» با بیان این‌که نخل، نور و پرنده سه کلیدواژه‌ای هستند که اگر بخواهیم از آن‌ها بنویسیم، خوزستان را تعریف می‌کنند، اظهار کرد: در روزگاری واژه‌هایی مثل خاکریز، نخل، رود، کارون و کرخه شعر و ادبیات پایداری کشور را شکل دادند که همه آن‌ها در خوزستان بودند.

ادبیات خوزستان با «شعر جنگ» پیش نمی‌رود
او در ادامه تصریح کرد: دیگر نمی‌توان با موضوع شعر جنگ، ادبیات خوزستان را پیش برد زیرا شعر جنگ یک موضوع اجتماعی است و موضوعات اجتماعی نیز مشمول گذر زمان هستند و وقتی تمام می‌شوند، به حاشیه می‌روند. کودتای ۲۸ مرداد، مشروطیت، ۱۵ خرداد و موضوعات فراوان دیگر هستند که در دوره‌های خاص خود، ادبیاتی پیرامون آن‌ها شکل گرفت اما به مرور زمان به تاریخ پیوستند.
این شاعر با بیان این‌که توقع نیست که خوزستان با هشت سال شعر جنگ بخواهد دوباره در ادبیات کشور نقش‌آفرینی کند تا شعر جنگ مجددا وارد میدان شود و شاعران به آن توجه کنند، گفت: جنگ تمام شده است و کسی دیگر درباره فتح خرمشهر و… شعر تازه نمی‌نویسد. ممکن است داستان تازه‌ای به وجود آید و قالب‌های دیگر هنری بتوانند به آن بپردازند اما شعر هرگز، زیرا رسالت شعر اجتماعی در دل حادثه به وجود می‌آید و تا حدود یک دهه پس از حادثه نیز پس‌لرزه‌ها و تبعات حادثه را بیان می‌کند اما کم کم استثنا می‌شود و دیگر به قاعده تبدیل نمی‌شود.

قیصر زاییده زمان بود
کاکایی همچنین بیان کرد: قیصر امین‌پور زاییده زمان بود و باید زمان شکل بگیرد تا شاعر در آن زمان شناخته و بزرگ شود. برکه وقتی کوچک شود، ماهی‌ها نیز کوچک می‌شوند و در رابطه با این مساله که چه زمان شاعری مانند قیصر از خوزستان برمی‌خیزد باید گفت که گاهی زمان مناسب نیست تا شاعری در آن بزرگ شود. شاعر «با سکوت حرف می‌زنم» خاطرنشان کرد: دانشگاه شهید چمران اهواز در گذشته پاتوغ و یکی از محافل باشکوه شعر جنگ بود اما امروزه این دانشگاه اُبهت گذشته را ندارد. امیدوارم دانشگاه شهید چمران و به ویژه دانشکده ادبیات بتواند نقش فعالی را در زمینه شعر خوزستان ایفا کند زیرا شعر در هر مسیری که برود در نهایت به دانشکده‌های ادبیات می‌رسد.
منبع: بهارنیوز

این فیلم‌ها داوری را سخت کرده بود

مجید برزگر از اعضای هیأت داوران سی‌وچهارمین جشنواره فیلم کوتاه تهران با اشاره به اینکه این دوره جشنواره یکی از فرازهای آن بود، بیان کرد که حالا می‌شود گفت که از یکی، دو سال گذشته فیلم کوتاه به بار نشسته است و تقریبا راه خود را پیدا کرده و نسل جدیدی از فیلمسازان جوان وارد این حوزه شده‌اند. او در همین مورد افزود: امسال نام‌های فیلمسازان قدیمی فیلم کوتاه را کمتر می‌شنویم و یا اینکه دست کم آن‌هایی که مهمتر هستند از نسل جدید اند. به نظرم امسال یک تفاوت عمده با سال‌های قبل داشت و آن تعداد فیلم‌های خوب در جشنواره بود مخصوصا در بخش داستانی. من گمان می‌کنم که سینمای مستند ما میل‌اش به فیلم‌های بالای ۳۰ دقیقه است بنابراین بیشتر در جشنواره سینما حقیقت حضور پیدا می‌کند.

برزگر ادامه داد: اینجا فقط تعداد کمی فیلم مستند خوب دیدیم. در انیمیشن و تجربی هم همین‌طور است و شمار فیلم‌های خوب زیاد نبوده است ولی در بخش فیلم داستانی فیلم‌های خوب زیادی وجود داشت که این امر داوری را برای ما سخت کرده است. این کارگردان درباره تنوع مضامین فیلم‌ها گفت: تنوع مضامین امتیاز امسال جشنواره بود و کیفیت فیلم‌ها بسیار قابل توجه است. سوژه چیزی است که نمی‌شود فیلمساز را به خاطر آن متهم کرد و مطمئنا این موضوعات بازتاب محیطی است که در آن زندگی می‌کنیم و برداشت‌های فیلمسازان از محیط‌شان است. اگر خیلی امیدوار یا ناامیدکننده هستند و یا تاریک و روشن هستند به خاطر آن محیطی است که در آن زندگی می‌کنند. من فیلم‌های خوبی با مضامین بکر و جسور در بین شرکت‌کنندگان دیدم. فیلم‌های اجتماعی، انتزاعی و تجربی خوبی وجود داشت، این‌ها همه نشان می‌دهند که فیلمسازان بسیار جست‌وجوگر و دنبال خواسته‌های خود هستند.

برزگر درباره وضعیت فیلم کوتاه در ایران گفت: فیلم کوتاه دو حالت دارد یا مسیری است برای رسیدن به فیلم بلند و یا می‌تواند هویت و استقلال خودش را تا آخر نگه دارد. من به بخش دوم معتقدم زیرا این گونه سینمایی باید همیشه مستقل بماند. ولی چه اشکالی دارد فیلمساز وارد بخش‌های دیگر مثل ساخت فیلم بلند شود. با ورود این فیلمسازان فیلم کوتاه به سینمای حرفه‌ای، تلویزیون و شبکه‌های نمایش خانگی می‌توانند به ارتقاء آن بخش‌ها نیز کمک کنند. او درباره ارزیابی‌اش از فیلم‌هایی که در جشنواره شرکت کرده‌اند، اظهار کرد: بازی‌ها، دیالوگ‌ها، فیلمبرداری، فیلمنامه‌ها، کارگردانی و تدوین‌ فیلم‌های حاضر در جشنواره واقعا درخشان هستند. به نظر من هیچ اشکالی ندارد که بخشی از سینمای کوتاه وارد سینمای حرفه‌ای شود و با رعایت لحن فیلم کوتاه و جوهره آن وارد فیلم بلند شوند یعنی همین ذهنیت فیلم کوتاه را به بلند هم انتقال دهند.

او ادامه داد: در این بین، بعضی از فیلمسازان ما فقط فیلم کوتاه خواهند ساخت، این‌ها هیچ کدام منافاتی با هم ندارند و مخالفتی با اینکه فیلمسازان فیلم کوتاه وارد فیلم بلند شوند ندارد. این فیلمساز با اشاره به حضور فیلم‌های کوتاه در جشنواره‌ها گفت: این قراری است که بچه‌های فیلم کوتاه با خود گذاشته‌اند که در جشنواره‌ها شرکت کنند. در هیچ کجای دنیا فیلم کوتاه در سینماها اکران نمی‌شود و چاره‌ای جز شرکت در آنها نیست. این خوب است که جشنواره‌های زیادی در سطوح مختلف برگزار می‌شود تا این فیلم‌ها پخش شوند و تماشاچی به دیدن آن‌ها برود. مثل استقبال چشمگیری که اینجا در حال رخ دادن است، فیلم کوتاه تماشاگر جدی می‌خواهد. در همه جای دنیا مقصد فیلم کوتاه، جشنواره است. البته یک منزگاه دیگر هم دارد و آن تلویزیون است. در خیلی از جاهای دنیا فیلم کوتاه را تلویزیون‌ها می‌خرند و پخش می‌کند اما در کشور ما این اتفاق نمی‌افتد. امیدواریم به زودی سهمی برای آن کنار گذاشته شود.

برزگر با بیان اینکه جشنواره‌ها سالانه‌اند و بنابراین فیلم فقط یک سال فرصت حضور در جشنواره را خواهد داشت، تصریح کرد: نمی‌توانیم یک فیلم کوتاه را چند سال در یک جشنواره شرکت دهیم. البته این برای فیلم بلند هم همین طور است. با این تفاوت که فیلم بلند به شکل‌های مختلف عرضه می‌شود. مثلا بعد از حضور در جشنواره‌ها در سینماهای کشور اکران می‌شوند و بعد به صورت ویدئو در دسترس مردم قرار می‌گیرند ولی برای فیلم کوتاه این بازار وجود ندارد. البته تماشاگری ندارد که در سوپرمارکت یا کتاب‌فروشی‌ها آن را تهیه کند و گویی بعد از حضورش در جشنواره آن فیلم تمام می‌شود
او ادامه داد:‌ البته این راهکار تجربه هم نشده است و این جریان را امتحان نکرده ایم که فیلم‌های خوب را تبدیل به ویدئو کنیم و آن‌ها را مثل سریال‌ها به صورت هفتگی در فروشگاه‌های فرهنگی عرضه کنیم. فقط هنرجویان و مخاطبان سینماگران ده‌ها هزار نفر هستند و هرچند نفر یکی آن‌ها هم اگر آن را تهیه کند می‌تواند به اقتصاد فیلم کوتاه کمک کرده باشد ولی تاکنون کسی این ریسک را تجربه نکرده است و به نظر من این وظیفه بر دوش دولت است.

او با اشاره به اینکه فیلم کوتاه مثل داستان کوتاه و شعر مدیوم خاصی دارد، بیان کرد: فیلم کوتاه نگران اکران و فروش‌اش نیست و دغدغه گیشه ندارد و هر کاری را برای ساخت آن انجام می‌دهد که حالا ممکن است موفق باشد یا نه ولی همیشه طراوتی در آن وجود دارد که می‌تواند ذهن تماشاگری که به یک نوع خاص عادت کرده است تغییر دهد. مثلا تماشاگران با دیدن مستندهای اجتماعی و تاریخی، شاید زندگی‌اشان تغییر کند. فیلم‌ساز شوند یا به مطالعات خاصی علاقه پیدا کند. فیلم کوتاه می‌تواند خیلی تأثیرگذار باشد.

این کارگردان در مقایسه فیلم کوتاه و بلند گفت: در ادبیات نمی‌توانیم بگوییم مثنوی خوب نیست ولی دو بیتی خوب است. هر کدام کارکرد و خواننده خاص خودش را دارد. در فیلم هم همین طور است و می‌تواند جهانی از معنا یا تجربه در فیلم کوتاه وجود داشته باشد. او در صحبت‌های خود از انجمن فیلم کوتاه به خاطر مدیریت و برگزاری جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و نظم موجود در این جشنواره تشکر کرد. برزگر به فیلمسازان نیز تبریک گفت و به این نکته اشاره کرد که این تعداد فیلم خوب داوری را برای ما سخت کرده بود و می‌دانم که بعد از اعلام نتایج شاید پشیمان شوم زیرا که فقط یک فیلم می‌تواند عنوان بهترین را بگیرد ولی من در ذهنم حداقل پنج فیلم داشتم که می‌توانستم به عنوان بهترین معرفی کنم. دوره پرباری بود و امیدوارم در سال بعد هم همین جریان ادامه پیدا کند.
منبع: بهارنیوز

غرفه‌های متفاوت نمایشگاه مطبوعات

هر سال روزنامه‌ها، مجلات، خبرگزاری‌ها و پایگاه‌های خبری با حضور در نمایشگاه مطبوعات تلاش می‌کنند تا بدون واسطه قلم با مخاطبان خودشان رو در رو ارتباط برقرار کنند. در این میان تغییر در فضای رسانه‌ای نمایشگاه مطبوعات بر عهده غرفه‌های دیگری است که ضمن تلاش برای انتقال پیام به بازدیدکنندگان، حال و هوای متفاوت‌تری دارند.

برگزاری نمایشگاه‌های عکس در نمایشگاه‌ مطبوعات به عادتی هر ساله تبدیل شده که امسال نیز تکرار می‌شود. قرار است در نمایشگاه بیست و سوم چهار نمایشگاه عکس ملی و بین‌المللی برگزار شود که از این میان می‌توان به نمایشگاه‌های عکس «میانمار» و «قرن بیستم» اشاره کرد. همچنین نمایشگاه عکس «جاده ابریشم» تصاویر متخب خبرگزاری‌های ایرنا و شینهوا را ارائه می‌کند.

غرفه «گنجینه مطبوعات ایران» نیز با ارائه و فروش نسخه‌هایی از نشریات دوره قاجار تا امروز و به نوعی روایت‌گر سرگذشت مطبوعات خواهد بود. این غرفه با هدف معرفی برخی از نشریات دوره قاجار تا به امروز، مرور تاریخ مطبوعات و تاکید بر اهمیت نشریات به عنوان منابع تحقیقی در نمایشگاه مطبوعات حضور خواهد داشت. همچنین سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران با ارائه نسخه‌های اصلی اسناد و کتب تاریخی در نمایشگاه بیست و سوم مطبوعات حضور دارد.

انجمن پیشکسوتان مطبوعات که سال گذشته نیز برای اولین بار در نمایشگاه مطبوعات شرکت کرده بودند، در نمایشگاه بیست و سوم نیز حضور خواهند داشت. هوشنگ اعلم، روزنامه‌نگار قدیمی و از اعضای این انجمن پیشتر در گفت‌ و گویی حضور انجمن پیشکسوتان مطبوعات را در نمایشگاه مطبوعات برای آشنایی بیشتر پیشکسوتان عرصه رسانه با این انجمن بسیار موثر دانست و اظهار کرد: بسیاری از دوستان و همکاران قدیمی ما به دلایل سن و سالی که دارند، یا دلایل دیگر، به شبکه‌های اجتماعی و پایگاه‌های خبری سر نمی‌زنند، از این انجمن خبر ندارند؛ اما با حضور در نمایشگاه از وجود این انجمن آگاه شدند و این باعث خوشحالی ماست. امیدوارم آذرماه همراه همین دوستان بتوانیم مجمع عمومی انجمن را تشکیل دهیم.

قرار است در نمایشگاه مطبوعات امسال یاد شهدای مدافع حرم با دو غرفه در شبستان مصلی امام خمینی (ره) زنده نگه داشته شود. این دو غرفه برنامه‌هایی برای معرفی شهدای حرم در نظر گرفته‌اند.

انجمن روزنامه‌نگاران دفاع مقدس نیز ار دیگر انجمن‌هایی محسوب می‌شود که در نمایشگاه امسال حضور خواهد داشت. انجمن روزنامه‌نگاران دفاع مقدس در نمایشگاه بیست وسوم با غرفه «معبر ۲۳» حضور خواهند داشت و برنامه‌هایی متناسب با اهداف و ساختار خودشان را طراحی کرده‌اند. همچنین قرار است وازرت امور خارجه، وزارت نیرو و وزارت ارتباطات با غرفه‌هایی مجزا در نمایشگاه مطبوعات امسال حضور داشته باشند. جمعیت جوانان هلال احمر نیز با غرفه «پایگاه سلامت» در نمایشگاه حضور خواهد داشت. بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات در ۱۰ گروه اصلی و ۵ گروه فرعی در مساحتی بالغ بر ۱۳ هزار متر مربع از ۵ تا ۱۲ آبان ماه ‏در مصلی بزرگ امام خمینی (ره) برگزار می‌شود.‏
منبع: بهارنیوز

واقعا چالش نهنگ آبی در ایران وجود دارد؟

خانواده‌های هر دو قربانی می گویند دخترها “با شروع مدرسه با یکدیگر دوست شده بودند. هر چند مادربزرگ هر دو با هم همسایه هستند و اخیراً گاهی به کتابخانه می‌رفتند”. یکی ۱۶ ساله و دیگری ۱۵ ساله و هر دو ۲۹ روز پیش، سال تحصیلی را در کلاس نهم یکی از مدارس متوسطه اصفهان آغاز کرده بودند. حادثه ساعت ۱۱ و ۳۸ دقیقه ظهر شنبه اتفاق افتاده و آموزش و پرورش اصفهان اعلام کرده خارج از ساعت مدرسه بوده است. اگرچه خانواده ها در خصوص حضور فرزندانشان در چالش نهنگ آبی اظهار بی اطلاعی می کنند، اما پلیس اصفهان روز گذشته اعلام کرد “هر دو دختر، کاربر ایرانی چالش نهنگ آبی بوده‌اند” و به خانواده‌ها در این زمینه هشدار داد. این نخستین بار نیست که نسبت به ورود این بازی به ایران هشدار داده می‌شود، اما پیش از این آماری از خودکشی و یا اقدام به خودکشیِ مرتبط با این بازی از سوی مقامات رسمی اعلام نشده بود. هیچ یک از خانواده‌ها هنوز فایل صوتی که پلیس اصفهان اعلام کرده حاوی پیام خداحافظی دختران و تایید عضویت آن‌ها در چالش نهنگ آبی است را نشنیده‌اند.

تنها دو مرد جوان پشت در ای سی یوی بیمارستان‌ امین، همراهان “ن” هستند، به سختی می توان حدس زد که یکی از آنها پدرش است، تلفنی، کمربندی را سفارش می دهد که پزشکان گفته‌اند در روند درمان مهره های کمر دخترش که در سقوط آسیب دیده نیاز است. نخستین حرف پدرش در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا در خصوص این حادثه، انکار شایعات فضای مجازی است، در حالی که تایید می کند، با دخترش مشکلی نداشته است. “ن” تنها فرزند خانواده است و پدرش از چالش نهنگ آبی بی اطلاع است. “ر” درباره وضعیت جسمانی دخترش می‌گوید: هوشیار است، اما هنوز از او نپرسیدم که چه شده است؟ و چرا این کار را با من و خودش و مادر پا به ماهش کرد؟

او می گوید: “مشکلی با دخترم نداشتم. تلفن همراه “ن” سیم کارت نداشته و وسائل او هنوز در اختیار پلیس است”. “ن” از سقوط جان سالم به در برده است و اگرچه زنده مانده و هوشیار است، اما هنوز هیچ یک از اعضای خانواده نتوانسته‌اند دلیل حادثه را از او بپرسند. پدر می گوید: “همه چیز برای “ن” مهیا بود، ما شب ها همیشه با خانواده جمع می شویم و شاد هستیم، همیشه از دخترم می پرسم که در مدرسه یا خانه مشکلی ندارد و همیشه گفته نه.”

خانه “ع” را به راحتی می توان پیدا کرد، جایی حوالی پل چمران، محله ای است که اکثرا با هم فامیل هستند و همه از قدیمی های محل و از یکدیگر شناخت دارند؛ خانه “ع” را می توان از حجله ای که سر کوچه است، شناخت. اولین بنرهای تسلیت نصب شده اند مثل همه خانه هایی که عزادار می شوند زن ها در خانه و مردان سیاه پوش بیرون ایستاده اند؛ خانه خیلی شلوغ نیست؛ عمه “ن” نخستین زنی است که آنجا می بینیم در حال آشپزی است، می گوید: “صبح همان روز پدرم هر دو را با ماشین رساند کتابخانه محله؛ گفتند می خواهیم درس بخوانیم و بعد خودمان بر می گردیم رفتنشان همان و برگشتشان هم همان”! مادر “ع” پنج سالی است که در قید حیات نیست و امکان صحبت با پدرش به دلیل شوک ناشی از حادثه وجود ندارد، عمو و عمه اش برای صحبت جلو می آیند، تازه اعلامیه مراسم ختم “ع” آماده شده و در حال پخش آن هستند، عموی “ع” در تماس با پلیس اعضای خانواده را از صحبت با رسانه منع می کند، اما پیش از پاسخ به هر سوالی این پرسش را مطرح می‌کنند که “آیا واقعا چالش نهنگ آبی وجود دارد؟”
 
در فیلمی که بعد از سقوط دختران منتشر شد، صدایی از یکی از شاهدان عینی شنیده می‌شود که در روایت حادثه می‌گوید: “نخست یکی از دخترها خود را از پل پایین انداخت، اما دختر دوم مردد بود، از لبه پل فاصله گرفت، اما بعد برگشت و پایین پرید”. ایجاد زخم و خراش بر روی بدن از نخستین مراحل شرکت در چالش نهنگ آبی است؛ در گزارشی از صدای و سیمای مرکز اصفهان که به نظر می‌رسد گفت و گو با یکی از نزدیکان قربانی است، او وجود آثار جراحت را تأیید می‌کند. اما یکی از اعضای خانواده “ع” وجود چنین علائمی را حداقل در خصوص “برش لب” انکار می‌کند.

نوزدهم شهریور ماه امسال، مدیرعامل بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای نشست خبری سومین لیگ بازی‌های رایانه‌ای ایران، با تاکید بر اینکه نهنگ آبی یک چالش است نه یک بازی، گفته بود “از آنجا که نهنگ آبی نیاز به یک ادمین برای تأیید و اعلام مراحل دارد، با دستگیری سازندگان آن عملاً دیگر این چالش وجود ندارد.” اما سؤال اینجاست که آیا این چالش در ایران از سوی ادمین های ایرانی ادامه دارد؟ در چند مرحله از بازی هر یک از کاربران موظفند با یک نهنگ دیگر (یک کاربر دیگر چالش) از طریق تماس تصویری یا ملاقات حضوری تماس داشته باشند و این فرضیه را تقویت می‌کند که شاید هر دو دختر وارد این بازی شده و از این طریق با یکدیگر ارتباط داشته‌اند. در روسیه از نوامبر سال ۲۰۱۵ تا آوریل سال ۲۰۱۶ میلادی ۱۳۰ مورد اقدام به خودکشی در ارتباط با چالش نهنگ آبی ثبت شده است، شیوه چالش نهنگ آبی در هند موجب شد تا دادگاه عالی دهلی‌ نو هفته گذشته از فیسبوک و گوگل درخواست کند امکان دسترسی کاربران به چالش نهنگ آبی را مسدود کنند. اما در ایران تا کنون آماری از سوی مقامات در این خصوص اعلام نشده و تنها به هشدارها بسنده شده است.
منبع: بهارنیوز

۴۰۰۰ "بیکار" حقوق‌بگیر در مترو

مجید فراهانی در گفت‌وگو با ایسنا،  با اشاره به جزییات الزام شهرداری تهران به ارائه برنامه ساماندهی نیروی انسانی که از سوی کمیسیون برنامه و بودجه طراحی شده است، گفت: در حال حاضر ۷۰ هزار نیروی استخدامی برای ۱۸ هزار پست سازمانی وجود دارد که براین اساس بیش از ۳ برابر پست‌های سازمانی، در شهرداری نیروی انسانی جذب شده است.

وی با بیان اینکه ۱۳۰ هزار فیش حقوقی ماهانه در شهرداری صادر می‌شود گفت: مابه‌التفاوت عدد موجود فی‌مابین ۷۰ هزار نیروی انسانی و ۱۳۰ هزار فیش صادره، متعلق به کارگران پیمانکاران است که شهرداری برای اطمینان از پرداخت حقوق کارگران، مستقیما به حساب آنها واریز می‌کند. نایب رییس کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران با بیان اینکه شهرداری با تورم نیروی انسانی مواجه است و به همین دلیل باید خانه‌تکانی در منابع انسانی شهرداری رخ دهد، گفت: باید برای نیروهای بازنشسته از یک سو و نیروهایی که از سازمان‌های دیگر به شهرداری منتقل شده‌اند نیز چاره‌ای اندیشید. فراهانی با بیان اینکه با توجه به تورم نیروی موجود باید راهکارهای تقسیم‌بندی و استفاده از این نیروهای موجود احصا شود، گفت: بنابراین کمیسیون بودجه، شهرداری را ملزم کرد که برنامه ساماندهی نیروی انسانی خود را به شورای شهر ارائه کند.

وی با بیان اینکه در ساماندهی نیروی انسانی شهرداری تهران باید مسائل مختلفی از جمله افزایش بهره‌وری، ارائه برنامه فرآیند و ضابطه جذب نیروی انسانی به نحوی که بتواند نیازهای موجود شهرداری را با روند عادلانه و براساس فرآیند قابل دفاع مشخص کند. نایب رییس کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران با بیان اینکه آزادسازی منابع انسانی ناکارآمد و غیرلازم باید در برنامه ساماندهی شهرداری تهران دیده شود، گفت: این الزامات ارائه شده کلیات تصمیم کمیسیون برنامه و بودجه است و متاسفانه شاهدیم صحبت‌های بنده به اشتباه در سایت‌های مختلف منتشر شده و عنوان شده است که جذب جدیدی در شهرداری نباید انجام شود که اینگونه نیست.

فراهانی با بیان اینکه متاسفانه در شهرداری با پدیده «کارمندان بیکار» مواجه هستیم، گفت: این افراد صبح به صبح کارت زده و حقوق دریافت می‌کنند، اما بهره‌وری و ارزش افزوده‌ای برای شهرداری ندارند. به عنوان مثال در برخی شرکت‌ها و سازمان‌های شهرداری با این پدیده مواجه هستیم که به طور مشخص در مترو ۴۰۰۰ نیروی مازاد وجود دارد که به آنها لقب کارمندان بیکار را داده‌اند که فعالیت مشخصی ندارند و تنها حقوق می‌گیرند.
منبع: بهارنیوز

پشت‌پرده‌های یک لقمه "نان"

در حالی که یزدان سیف – مدیر عامل شرکت بازرگانی دولتی- درباره ارتقای کیفیت گندم، آرد و نان طی نیمه امسال اظهار کرد که براساس آزمایش‌های انجام شده پروتئین گندم امسال یک تا یک و نیم درصد افزایش یافته و با آنکه در سال ۱۳۹۶ واردات گندم نداشته‌ایم، کیفیت نان ایرانی از نمره ۸۲ به ۸۴ بیشتر شده است که ثمره زحمات معاونت زراعت وزارت جهاد کشاورزی است، وزیر بهداشت و اتحادیه‌های نانوایی یکی پس از دیگری این اظهارات و ادعا را زیر سوال می برند و رد می‌کنند.

۹۰ درصد نانوایان از کیفیت آرد ناراضی‌اند
این اظهارات آقای وزیر در حالی مطرح شد محمدرضا نظرنژاد – رئیس اتحادیه نانوایان سنگکی – هم درباره کیفیت گندم و نان به ایسنا، گفت: آردهای دولتی که در اختیار نانوایی‌ها قرار می‌گیرد، کیفیت بسیار نامرغوبی دارد و ۹۰  درصد نانوایان از کیفیت آنها شاکی هستند، چرا که نان سنگک باید با گندم مناسب و آرد با گلوتن (پروتئین در گندم، جو و چاودار یافت می‌شود. این ماده باعث کش آمدن خمیر و ترد شدن بافت فراورده نهایی می‌گردد. بالا باشد که خمیر حاصل از آن نرم و برای پخت سنگک مناسب باشد. اما در حال حاضر به دلیل نامرغوب بودن گندم و آرد دولتی شاهد نارضایتی نانوایان، مردم و حتی مسئولان هستیم. وی با بیان اینکه ۹۰ درصد نانوایان از کیفیت آردهای دولتی یارانه‌ای رضایت ندارند، افزود: در شرایطی که مزد کارگران و دیگر هزینه‌های تولید مانند گاز، آب و … افزایش یافته است و دولت وظیفه دارد هر ساله بر اساس نرخ تورم قیمت‌های جدید تمام شده محصولات مختلف از جمله  نان را محاسبه و اعلام کند، سه سال است که نرخ جدیدی برای نان سنگک اعلام نشده است.

گندم‌های درجه ۳ به تهران می‌رسد
البته قاسم زراعت‌کار – رییس اتحادیه نانوایان سنتی – با بیان اینکه باید زنجیره گندم، آرد و نان را از کاشت گندم تا تحویل نان به مردم در خبازی‌ها به صورت دقیق و درست رصد کنیم، تصریح کرد: مسئولان باید بیشتر به کیفیت گندم و آرد دولتی که به نانوایی‌ها تحویل می‌دهند توجه کنند، چرا که اگر فقط به فکر خودکفایی باشیم همین شرایط برای ما به وجود می‌آید، چرا که ۳۰ درصد از گندم آرد شده کیفی، ۳۰ درصد درجه دو و ۳۰ درصد درجه سه است و تهران به عنوان بزرگ‌ترین مصرف‌کننده گندم که تقریبا از همه شهرستان‌ها گندم می‌گیرد، محصول درجه دو و سه آنها را دریافت می‌کند.
وی افزود: شهرستان‌ها عمدتا گندم درجه یک و کیفی را برای خود نگه می‌دارند. البته پارسال و حتی در سال جاری وزیر بهداشت به پایین بودن کیفیت آرد نانوایی‌ها اشاره کرد و گفت که حرف‌های آنها را نیز باید بشنود که جای تشکر دارد اما درست نیست که مغز گندم (نول) را جدا کنیم و به کارخانه‌های ماکارنی بدهیم و برای غنی‌سازی و استحکام‌بخشی به باقیمانده گندمی که می‌خواهیم به آرد تبدیل کنیم به آن آنزیم و مواد استحکام‌بخش استفاده کنیم که بعضا باعث اعتراضات بسیاری از سوی نانوایی‌ها می شود چرا که به عنوان مثال یکی از عوارضش قرمزی دست آنهاست.

هیچ نظارتی روی کارخانه‌های آرد وجود ندارد
زارعت‌کار تاکید کرد: گرچه گفته می‌شود که روی کارخانه‌های تولیدکننده آرد نظارت وجود دارد و ناظران وزارت بهداشت در آنجا حضور دارند اما آنها حقوقشان را از کارخانه‌ها می‌گیرند؛ بنابراین می‌توان به این نتیجه رسید که هیچ نظارتی روی کارخانه‌های آرد وجود ندارد. گرچه در همایش اخیر نان‌های صنعتی را که تنها پنج درصد نان ایرانیان را تامین می‌کنند دعوت کردند در حالیکه نانوایان سنتی با ۸۵ هزار خباز و سهم ۹۵ درصدی در صنعت نان حضور پیدا نکردند.

برخی گندم‌های آفت زده هم به آرد تبدیل شده است
وی اعلام کرد که در جلسات اخیری که شرکت‌ کردیم پژوهشکده غلات اعلام کرد که یک مقداری از گندم‌هایی که تبدیل به آرد شده بودند هم آفت سن زده بوده است و نشان می‌دهد که هیچ نظارتی در این زمینه وجود ندارد در حالیکه سه سال است که اجازه تعیین نرخ جدید برای نان را نمی‌دهند و با ۴۰۰ کیلوگرم سهمیه همه فریادشان را سر نانوایان می‌زنند در حالیکه اصلا توجه نمی‌کنند به مواردی از جمله اینکه آرد باید چهار روز بعد از تولید به نانوایی منتقل شود اما کارخانه‌ها به خاطر اینکه محصول‌شان سبک‌تر نشود در همان لحظه بارگیری و به خبازی‌ها آرد را داغ داغ تحویل می‌دهند. زارعت‌کار با اشاره به اینکه از همه نانوایان و اتحادیه‌های فعال در این زمینه درخواست می‌کنیم که با وجود مشکلات متعدد و اینکه متولی نان در کشور وجود ندارد، نان باکیفیت‌تری به مردم تحویل دهند، گفت: باید همه موارد را در تولید نان کیفی و با معیارها و پارامترهای بهداشتی بررسی کنیم، چرا که نمی‌توان آردی با گلوتن پایین و پارامترهای کیفی در حد نامناسب به نانوا تحویل داد و او آن را با آبی که او هم دچار مشکل است و سختی در حد ۲۴۰ در برخی مناطق دارد و نیتراتش در همان جا به چهار و پنج می‌رسد، انتظار داشت که نان کیفی به مردم تحویل دهد.

ادعای پایین بودن ‌کیفیت گندم و نان و تایید گلایه نانوایان
البته وزیر بهداشت هم اولین کسی بود که درباره‌ی پایین بودن کیفیت گندم و نان صحبت کرد و ضمن زیرسوال بردن ادعای وزارت جهاد کشاورزی، گلایه‌های نانوایان را درباره این مساله تایید کرد و گفت: نان غذای اصلی در کشور است و اگر نان سالمی به مردم بدهیم، بخشی از وظیفه‌مان را انجام داده‌ایم. وزارت بهداشت برای شرکت‌های تولید کننده مواد غذایی سخت گیری می‌کند تا نمک‌شان را به میزان یک گرم یا یک دهم گرم کاهش دهند اما از آن طرف نانی در اختیار مردم قرار می‌گیرد که میزان نمکش سه برابر مجاز است.

وی افزود: زمانی که به نانوا می‌گوییم چرا به میزان زیاد از نمک استفاده می‌کنی؟ می‌گوید آردی که به من می‌دهند مناسب نیست و خمیرش شل است و در تنور می‌ریزد. بنابراین باید گندم وارداتی را با آن مخلوط کنم. این در حالی است که دو برابر قیمت جهانی گندم را برای خرید آن می‌دهیم و از طرفی هم نمک به آن اضافه می‌کنیم که بیماری و هزینه ایجاد می‌کند.

قاضی‌زاده هاشمی تصریح کرد: در حوزه سلامت، حقیقت مقدم بر مصلحت است. اینکه اعلام کنیم در گندم خودکفا شدیم خوب است، اما این خودکفایی می‌تواند به این معنا باشد که بخشی از آن را صادر کنیم. من درباره این ادعای نانوایان بررسی کردم و فهمیدم که حرف‌شان درست است، بنابراین باید گندمی وارد کنیم تا نانوا، نان خوبی به مردم عرضه کند؛ چرا که اگر مشکل نان حل شود از بروز بخشی از بیماری‌ها پیشگیری می‌شود. بر این اساس امیدوارم مسئولان حرف نانواها را گوش دهند و مشکلات‌شان را حل کنند.

وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی همچنین اعلام کرد که کاهش استفاده از نمک و عدم استفاده از جوهر قند در نان از اهداف جدی در این زمینه است، اما در حال حاضر در برخی موارد جوهر قند گاهی با همین عنوان و گاهی با عنوان مخمر در نان استفاده می‌شود و بخشی از بیماری‌های گوارشی مردم به همین دلیل است. بنابراین ما نگران بروز بیماری‌هایی هستیم که مرتبط با عملکرد سایر دستگاه‌هاست و امیدواریم مسئولان مرتبط به این موضوعات توجه کنند.

حال مشخص نیست که در میان این دعوا و کشمکش که یک طرف به عنوان متولی گندم، آرد و نان کشور کیفیت این محصولات را بسیار خوب ارزیابی می‌کند و طرف دیگر به عنوان متولی سلامت کشور به همراه خبازان کاملا این ادعا را رد می‌کنند و پایین بودن کیفیت نان را ناشی از بی‌کیفیت بودن گندم می‌دانند، چرا سندی در این زمینه منتشر نمی‌کنند تا مردم بدانند گندم ایرانی از مزرعه تا نان در نانوایی‌ها و سفره‌های مردم چه کیفیتی دارد و دراین میان چه کسی حقیقت را نمی‌گوید؟
 
منبع: بهارنیوز

«سردار» میان ۶ ستاره‌ی زیر ۱۹ سال آسیا

مرحله مقدماتی مسابقات قهرمانی زیر ۱۹ سال آسیا از سه‌شنبه این هفته‌ با حضور ۴۲ تیم در ۱۰ گروه برگزار می‌شود. این بازی‌ها فرصتی است که جوانان مستعد خود را نشان دهند و آینده خود را تضمین کنند. به همین خاطر  AFC به ۶ ستاره‌ای که در رقابت‌های دوره گذشته درخشیدند اشاره کرد که سردار آزمون، مهاجم ایرانی در میان آن‌ها دیده می‌شود. سایت AFC درباره او نوشت: ستاره ایرانی در مرحله مقدماتی مسابقات قهرمانی جوانان آسیا حضور داشت و پیش از این که به تیم‌ ‌ملی بزرگسالان راه پیدا کند توانست در فوتبال اروپا پا به توپ شود.

آزمون در قهرمانی جوانان آسیا به همراه تیم زیر ۱۷ سال ایران درخشید و در کانون توجه قرار گرفت. این موضوع باعث شد زمانی که تنها ۱۸ سال سن داشت به روبین کازان روسیه بپیوندد. در جریان مرحله مقدماتی قهرمانی جوانان، آزمون در پیروزی ۶ بر یک ایران برابر لبنان بهترین عملکرد را داشت و توانست علاوه بر دبل، یک پاس گل نیز بزند. پیشرفت مهاجم ایرانی ادامه‌ پیدا کرد تا جایی که او اکنون با ۲۲ سال سن در ۲۸ بازی ملی ۲۲ گل به ثمر رسانده است. پنج ستاره دیگر احمد الخلیل اماراتی، ژانگ یونینگ چینی، یویا کوبو ژاپنی، اکرم عفیف قطری و چاناتیپ سونگراسین معرفی شدند.
منبع: بهارنیوز

داربی، ثروت فوتبال ایران است

برانکو ایوانکوویچ در حاشیه تمرین روز دوشنبه تیمش گفت: بار دیگر به بازیکنانم بابت بازی با نفت تبریک می‌گویم. همه انتظار داشتند از قبل که ما برنده شویم. بازیکنان شخصیت برنده را نشان دادند و از این بابت از آنها متشکرم. البته کار ساده‌ای هم نبود. امیری مصدومیت مختصری دارد ولی قطعا آماده می‌شود. آدام همتی هم همین طور است. روی احمدزاده بابت عمل جراحی و طارمی را هم بابت محرومیت قطعا نداریم. درباره مسلمان هم چیزهایی شنیده‌ایم ولی خبری به ما نداده‌اند که او محروم است یا نه. ما آماده داربی هستیم. این قشنگ‌ترین بازی است و این ثروت فوتبال ایران است.

وی درباره تقابلش با شفر و این که آیا شفر او را در آلمان شکست داده است، اظهار کرد: بله در آلمان با هم بازی کرده‌ایم. او مربی برلین بود و تیم خوبی داشت و پیروز شد. چه چیزی غیر از کری باید بگوید؟ ما هم می‌خواهیم ببریم. او هم معلوم است که باید بگوید به دنبال برد است. پس بگوید می‌خواهد ببازد؟ سرمربی پرسپولیس در پاسخ به این سوال که شناخت اندک شفر می‌تواند به سود سرخ‌ها شود هرچند که شاید حضور شفر یک شوک مثبت برای آبی‌ها ایجاد کرده باشد، گفت: همیشه همین‌گونه است ولی داربی داستانش خاص است. قبل از هر چیزی، بازیکنان هستند که تصمیم می‌گیرند و تکلیف را روشن می‌کنند. ما هم در این کنار، آنها را آماده می‌کنیم چون در داربی کسی حق اشتباه ندارد. او درباره نفرات جایگزین بازیکنان غایب تیمش در این بازی گفت: ما در این بازی جایگزینان خوبی داریم. در بازی اخیر هم در این زمینه چیزهایی را دیدید. ما کادرفنی خوبی هم داریم و با اعتماد زیادی به بازی می‌رویم.

برانکو در پاسخ به این سوال که نظرش راجع به یک روز استراحت کمتر نسبت به استقلال در این داربی چیست، عنوان کرد: ما یک بازی بین‌المللی داشتیم و طبیعی است که این مساله هم می‌تواند مشکل‌ساز شود ولی هیچ چیزی نباید بهانه شود چون داربی است و انتظار داریم همه مشکلات شخصی خود را کنار بگذارند. وی در پاسخ به این سوال که آیا قبول دارد تیمش به لحاظ روحی شرایط پایین‌تری از استقلال دارد، اظهار کرد: من نمی‌دانم مشکل چیست. مسلمان که اطلاع رسمی بابتش به ما نداده‌اند اما این‌ها ارتباطی به موضوع ندارد. هرکس جزو ۱۱ نفر باشد باید ۲۰۰ درصد انرژی بگذارد.

او در واکنش به این سوال که آیا شرایط تیمش مثل بعد از بازی با الاهلی است یا نه، گفت: ما نتایج درخشانی تاکنون در تمام جام‌ها کسب کرده‌ایم. تا نیمه نهایی آسیا بالا آمدیم و در لیگ هم با وجود بازی کمتر خیلی وضعیت خوبی داریم. در جام حذفی هم که صعود کردیم. نمی‌دانم کدام باشگاه بهتر از ما نتیجه گرفته است؟ این خودش دلیلی است برای انگیزه بالاتر ما. من فقط به بازیکنانم بابت نتایجشان تبریک می‌گویم. شاید برخی انتظار داشته باشند هر بازی را ۱۷ بر صفر ببریم ولی من از تیمم راضی هستم. برانکو در پاسخ به این سوال که آیا با پرسپولیس تمدید می‌کند، بیان کرد: فعلا بحث در این‌باره نیست. وضعیت طوری است که تصمیمی اتخاذ نشده است.

سرمربی پرسپولیس در پاسخ به این سوال که آیا داربی پیش رو پر گل خواهد بود یا نه، بیان کرد: همه داربی‌هایی که من بوده‌ام عالی بوده‌اند حتی آن مساوی بدون گل. ما می‌خواهیم بیشترین شادی را به هواداران بدهیم. طبیعی است که اگر داربی گل داشته باشد، همه لذت می‌برند. طبیعی است همه می‌خواهند پیروز شوند. وی در پاسخ به این سوال که فاکتور پیروزی در داربی چیست، گفت: این فضای حاکم بر اطراف تیم که بازیکنان با هم وحدت داشته باشند و تیم باشیم. این مهم‌ترین مساله است. تیم، مهم‌تر از فرد است. تیم اگر دچار بحران شود با روحیه تیمی می‌توان از آن گذر کرد.

برانکو در پاسخ به این سوال که داغ‌ترین داربی‌ای که پشت سر گذاشته در ایران بوده یا کرواسی، است، بیان کرد: هر دو داربی زیبا هستند. هم داربی کرواسی، هم ایران. خوشبختانه حوادث داربی کرواسی در ایران اتفاق نمی‌افتد. طبیعی است که داربی ایران را جمعیت بیشتری دنبال می‌کنند. در کرواسی هم این مهم است که داربی را ببرید تا این که قهرمان شوید. او در واکنش به این سوال که آیا دوست دارد باز هم در ایران کار کند، اظهار کرد: این صحبت‌ها را فعلا مطرح نکنید. من نمی‌دانم کدام مربی خارجی بیشتر از من در ایران بوده است؟ مطمئنم کسی بیشتر از من نبوده است. من این‌جا احساس خوبی دارم و این‌جا برای من عالی است. مردم بسیار خوب هستند و یک ذره هم ایراد و انتقاد ندارم وگرنه تا این اندازه در ایران نمی‌ماندم.
منبع: بهارنیوز

کار "پلاسکو" به دادگاه کشید

سعیدی به بیان توضیحاتی درباره مطالبات کسبه پلاسکو و به ویژه بخش سالم آن پرداخت و اظهار کرد: اکنون بیش از ۹ ماه می‌گذرد و با این وجود حتی درخواستی برای دریافت جواز ساخت و ساز مجدد پلاسکو نشده است. وی در عین حال عنوان کرد: مدتی ملکی که به عنوان پارکینگ فعالیت می‌کند و در کنار پلاسکو قرار دارد پلمب شده بود و این گونه می‌گفتند که قرار است این ملک با ساختمان پلاسکو تجمیع و ساختمان جدیدی ساخته شود اما مدتی است این ملک هم رفع پلمب شده است.

نماینده کسبه بخش سالم پلاسکو همچنین عنوان کرد:در گذشته و حتی ۲۰ سال پیش هم بنیاد مستضعفان برای تصاحب این ملک اقدام کرده بود اما گویا در آن زمان هم دادگاه وقت رای را به نفع مالکان فعلی پارکینگ و بر علیه بنیاد صادر کرده بود اکنون نیز همچنان این بحث‌ها مطرح است اما اکنون خواست ما این است که حداقل با مشخص شدن این مشکلات به کسبه بخش سالم پلاسکو اجازه فعالیت داده شود.

سعیدی با بیان اینکه کسبه این بخش پذیرفته‌اند که پیش از فعالیت مجدد تمام واحدهای خود را مقاوم‌سازی کنند، افزود: اما برای مقاوم‌سازی باید مالک ساختمان اقدام کند که بنیاد مستضعفان نیز در این زمینه هیچ گونه همکاری ندارد بر همین اساس گاه در شایعات شنیده می‌شود که قرار است این ساختمان تبدیل به پارک شود و گاه می‌گویند قرار است سفارتخانه شود اما سوال است که تکلیف کسبه پلاسکو در نهایت چه خواهد شد.

وی با بیان اینکه چند روز پیش جمعی حدود ۶۰ تا ۷۰ نفر از کسبه این پاساژ به شکایت از بنیاد مستضعفان پرداختند و دیروز هم این اقدام مجددا صورت گرفته است، گفت: قرار بر آن است که در این زمینه دادگاهی در آبان ماه تشکیل شود. نماینده کسبه قسمت سالم پلاسکو با انتقاد از این روند که از سوی بنیاد مستضعفان هیچ توضیحی به کسبه پلاسکو ارائه نمی‌شود، گفت: ما درخواست‌های خود را از بخش‌های مختلفی مانند شهرداری، شورای شهر و بسیاری نهادهای دیگر پیگیری کردیم و حتی برخی از این نهادها نیز از ما دفاع کردند اما در نهایت مالک ساختمان زیر بار نمی‌رود و بر همین اساس در ماه‌های گذشته تنها نمایندگان بخش سالم پلاسکو هشت تجمع داشته‌اند که اگر بخواهیم تعداد تجمع‌های کل کسبه پلاسکو را در نظر بگیریم تعداد آن به مراتب بیشتر می‌شود.

سعیدی اظهار کرد: اکنون ما به واسطه نامه‌ای که از دادستانی گرفته‌ایم توانستیم نیوجرسی‌هایی که در مقابل درهای قسمت سالم قرار داده شده بود را برداریم و قسمت‌های مربوط به خود را تحویل بگیریم. بر همین اساس اکنون نگهبانی نیز برای این بخش گذاشته‌ایم و تاکنون ۱۱ دزد گرفته‌ایم. وی با بیان اینکه طی مدتی که این ساختمان حالت پلمب شده داشت، ۵۵ مغازه آن به طور کامل تخلیه شده بود، گفت: به واسطه این سرقت‌ها خسارت‌های بسیاری به مغازه‌ها و همکاران ما وارد شده است اما بیش از این سرقت می‌توان به ضرری که به زیرساخت‌های ساختمان وارد شده، اشاره کرد چرا که در این مدت بخش قابل توجهی از زیرساخت‌ها سرقت شده و اکنون اگرچه ممکن است خسارت مغازه‌های در جمع به بیش از ۲۰ میلیارد برسد اما تجهیزاتی که در حوزه برق ساختمان به سرقت رفته شاید پنج تا شش میلیارد هزینه داشته باشد.
منبع: بهارنیوز

حرکت به سمت نسل ششم اینترنت

آدرس IP یا Internet Protocol Address شناسه‌ای است که پروتکل به وسیله آن می‌فهمد که داده‌ها یا درخواست‌ها به کدام رایانه فرستاده یا از کدام یک دریافت خواهند شد. پروتکل IPv۴ از آدرس‌های ۳۲ بیتی تشکیل شده است بدین معنی که این فضا اجازه آدرس‌دهی حدود ۴.۳ میلیارد آدرس را می‌دهد در حالی که IPv۶ از آدرس وب ۱۲۸ بیتی تشکیل شده که ظرفیت میلیاردها آدرس جدید را دارد.
از آنجا که نسخه ۴ پروتکل اینترنت دیگر توان پاسخگویی نیازها را ندارند، به همین دلیل عبور از نسخه ۴ به نسخه ۶ امری ضروری است. نصرالله جهانگرد  – رئیس سازمان فناوری اطلاعات – حدود دو سال پیش در این باره گفته بود: براساس برنامه‌ریزی‌هایی که در حال حاضر صورت گرفته این گذر حدود پنج تا شش سال زمان خواهد برد، زیرا ما نمی‌خواهیم به سازمان‌های مختلف و بخش‌هایی که تجهیزات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری مطابق باIPV۴  را خریداری کرده‌اند فشاری وارد شود، اما هرچه ورود به IPV۶ سریع‌تر اتفاق افتد صرفه اقتصادی بیشتری به دنبال خواهد داشت.

طبق اظهارات مسوولان، تا سال ۱۳۹۷ به تدریج حذف دامنه‌های IPv۴ آغاز خواهد شد و این گذر در ایران تا سال ۱۴۰۰ صورت خواهد گرفت. بنا بر آخرین خبرها از گذار به IPv۶، برای نخستین بار در ایران، اپراتور دوم با همکاری شرکت ارتباطات زیرساخت و سازمان فناوری اطلاعات، تست IPv۶ را بر بستر موبایل نیز با موفقیت به پایان رساند. رئیس سازمان فناوری اطلاعات همچنین در این باره گفته بود: براساس برنامه‌ریزی‌هایی که در حال حاضر صورت گرفته این گذر حدود پنج تا شش سال زمان خواهد برد، زیرا ما نمی‌خواهیم به سازمان‌های مختلف و بخش‌هایی که تجهیزات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری مطابق با IPV۴ را خریداری کرده‌اند، فشاری وارد شود، اما هرچه ورود به IPV۶ سریع‌تر اتفاق افتد صرفه اقتصادی بیشتری به دنبال خواهد داشت.

حذف دامنه های IPV۴  از سال آینده
در همین راستا علی اصغر انصاری – معاون توسعه و مدیریت شبکه ملی اطلاعات – نیز از فراهم شدن زیرساخت فنی مورد نیاز برای پشتیبانی از آدرس‌های عددی نسخه شش و آمادگی زیرساخت فنی برای پشتیبانی از IPV۶ از سال آینده خبر داده بود؛ در حالی‌ که بنا بر اظهارات جهانگرد تا سال ۱۳۹۷ به تدریج حذف دامنه‌های IPV۴ آغاز خواهد شد و این گذر در ایران تا سال ۱۴۰۰ صورت خواهد گرفت.

وضعیت IpV۶ در دنیا، ایران و منطقه چگونه است؟
کشور ما هم در حال حاضر در این حوزه در منطقه صفر قرار دارد درحالی که تقریبا ۱۰ درصد از به کاربران منطقه به IPV۶ گذر کرده‌اند و کشورهای متعددی هستند که ضریب استفاده از IPV۶ در آن‌ها به ۹ هم رسیده است. محمود واعظی  – وزیر سابق ارتباطات و فناوری اطلاعات – در این زمینه گفته بود که IPV۶ یک الزام است و در واقع این‌طور است که راهی به‌ غیر از این نمی‌توان طی کرد، چرا که دنیا به این سمت رفته و ما برای تعامل با دنیا مجبوریم این مسیر را با سرعت بیشتری طی کنیم.

حدود ۷۶ درصد از کشورهای این بخش به IPV۶ مهاجرت کرده‌اند واگر ما خود را به این سطح نرسانیم در آینده از نظر تکنیکال با مشکلات متعددی مواجه خواهیم شد. متاسفانه در حال حاضر در این حوزه در منطقه نیز اوضاع خوبی نداریم اما برخی کشورهای همسایه تحرکاتی را در این مسیر آغاز کرده اند.  کشورهای متعددی هستند که ضریب استفاده از IPV۶ در آن‌ها به ۹ هم رسیده و این آمار در آمریکا بیشترین نرخ استفاده را دارد. اکنون بنا بر اظهارات صورت گرفته، در کشور هنوز استفاده‌ای از IPV۶ صورت نگرفته و بنابر آخرین اخبار تنها در برخی بخش‌ها تجهیزات مربوط به این حوزه آماده شده است. این اتفاق در شرایطی رخ می دهد که تقریبا ۱۰ درصد از به کاربران منطقه نیز به IPV۶ گذر کرده‌اند.

پیش از این محمود واعظی گذر از IPV۴ و پیاده سازی IPV۶ برای تعامل با دنیا را یک الزام دانسته و با هشدار درباره رو به اتمام بودن آدرس‌های IPv۴ گذر به نظام آدرس‌دهی جدید را نیازمند یک کار جمعی دانسته بود. وزیر ارتباطات دولت یازدهم، گذر از IPV۴ و پیاده سازی IPV۶ برای تعامل با دنیا را یک الزام دانسته است و با هشدار در درباره رو به اتمام بودن آدرس‌های IPv۴ گذر به نظام آدرس‌دهی جدید را نیازمند یک کار جمعی دانست.

واعظی گفته بود: در حال حاضر در دنیا IPV۴ مورد استفاده قرار می‌گیرد اما این ظرفیت در حال اتمام است و همین حالا ما در ایران با این مشکل مواجهیم که البته این مشکل در کشورهای متعدد دیگری نیز وجود دارد اما با گذر از IPV۴ به IPV۶ فضای بسیار بازی ایجاد می‌شود که در صورت رخ دادن این گذر این مشکل برطرف خواهد شد. اگرچه تصمیم‌گیری در این حوزه در اختیار حاکمیت است اما اجرای این گذر اقدامی جمعی است و همکاری بخش‌های متعدد را طلب می‌کند؛ به همین دلیل ما جلسات متعددی با بخش های مختلف برگزار کردیم تا استراتژی گذر از IPV۴ به IPV۶ مشخص شود. باید به این نکته توجه داشت که نمی توان گذر از IPV۴ به IPV۶ را تنها به چشم خرید و نصب تجهیزات در نظر گرفت.

او با بیان این‌که در این میان هرچه مسیر گذر به IPV۶ سریع‌تر طی شود، سود بیشتری نصیب کشور می‌شود، گفته بود: باید پیش از این کار می‌شد اما با توجه به موقعیت کشور و برنامه پنج ساله پنجم ما نسبت به انتظاراتی که در حوزه وجود دارد بسیار عقب هستیم و با این وجود به هیچ عنوان نباید اجازه دهیم در این حوزه میان ما و دنیا از نظر تکنولوژی شکافی ایجاد شود.

چرا باید به برای IPV۶ هزینه کنیم؟
IPv۴ در واقع یک بستر برای آدرس‌های اینترنتی است که کشورهای جهان از آن استفاده می‌کنند اما ظرفیت پایین این سیستم آدرس دهی موجب محدودیت برای افزودن شناسه‌ها و کاربران بیشتر به شبکه در آینده می شود. این ضعف آدرس گذاری باعث ایجاد مشکلاتی برای شرکتهای دولتی و خصوصی در برخی کشورها شده که برای حل آن ورژن جدیدی به نام IPV۶ در آن کشورهاپیاده‌سازی شده و یا در حال پیاده‌سازی است؛ امری که با استقبال گسترده و فزاینده شهروندان ایرانی به سمت استفاده از رایانه های شخصی در آینده بیشتر هم محسوس خواهد بود.

بنابراین برای بهره‌گیری از مزایای IPV۶ که بر اساس یک پروتکل جدید اینترنتی تعریف شده، نیاز به استفاده از مکانیزم‌ها و روش‌هایی احساس می شود که به گذار یا مهاجرت معروف هستند. بر این اساس با استفاده از این مکانیزم‌ها می‌توان از پروتکل فعلی اینترنت یعنی IPV۴ به پروتکل جدید IPV۶ مهاجرت کرد. افزایش فضای آدرس‌دهی، پیکربندی خودکار، امنیت بالاتر، مسیریابی کاراکتر،‌ سهولت در ارتباطات چندگانه و پشتیبانی قوی از امکانات چندبخشی از جمله مزایای نظام آدرس‌دهی ورژن ۶ است که در سند راهبردی گذر به این نظام به آن اشاره شده‌ است.

اکنون کارشناسان و مسوولان حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات کشور بر این باورند که عقب‌ماندگی در این حوزه موجب گسترش شکاف تکنولوژیکی بین ایران و جهان خواهد شد و بر همین اساس لازم است سریع‌تر مسیر گذر به IPv۶ را که موجب بیشتر شدن سود ایران از صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات می‌شود به سرانجام برسانیم که  در این میان بحث تامین تجهیزات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری از جمله مهمترین موضوعات برای گذر ۶ IPV به شمار می رود.

تفاوت IPv۴ها با IPv۶ها چیست؟
مسلما IPv۶ یکی از بزرگترین و فراگیرترین تغییراتی بوده که برروی ساختارهای پایه‌ای اینترنت اعمال شده است. تغییری که در طول ۲۰ سال گذشته بی سابقه بوده است. نسخه ۱ تا ۳ پروتکل IP هیچگاه به کار برده نشد، همین اتفاق برای نسخه پنجم نیز افتاد. IPv۴ تا زمانی که تمامی پروتکلها به درستی وظایف خود را انجام می‌دانند یک چیز واقعاً مفید بود، به خصوص که طراحی آن به سال ۱۹۷۰ باز می گشت و امتحان خود را پس داده بود.

اما این مجموعه یک سری مشکلات هم داشت؛ هر کامپیوتر برروی شبکه احتیاج به آدرس اینترنتی مخصوص خود داشت و IPv۴ فقط ۳۲ بیت داشت. چون ۳۰ سال قبل به علت مسائل تکنیکی تعداد کل وسائل مربوط به شبکه از ۳۲^۲ یا ۴۲۹۴۶۷۲۹۶ کمتر بود – چیزی نزدیک به ۲ میلیارد – که مشکل بزرگی به نظر نمی‌رسید. اما امروزه با وجود صدها میلیون استفاده کننده اینترنت و در حالیکه آدرسهای اینترنتی بر روی تلفن های همراهی که از جستجوگرهای اینترنتی کوچک استفاده می‌کنند و وسائل بازی و خانگی مانند یخچال و تلویزیون و… که به زودی و برای راحتی و کارایی بیشتر قرار است به اینترنت وصل شوند به کار برده شود، کاملا مشخص می‌شود که چرا این ۳۲ بیت آدرس به زودی تمام خواهد شد.

بر این اساس لزوم حرکت به سمت IPv۶ مطرح می شود. در این راستا مهمترین تغییر چهار برابر شدن فضای آدرس دهی از ۳۲ به ۱۲۸ بیت در نسخه جدیدIP یعنی IPv۶ خواهد بود. با گذر به این ورژن برای هر کدام از ما ۶۰ هزار میلیارد آدرس IP فراهم خواهد شد. گسترش IPv۶ احتیاج به بازنگری در سیستمهای شبکه‌ای و تغییر پیکر بندی صدها میلیون کامپیوتر در سراسر جهان خواهد داشت. مساله امنیت نیز یکی از مهمترین مسایل در این نسخه است که باید بصورت وسیع به آن پرداخته شود.

 شاید نیاز به توسعه تعداد آدرس های IP با توجه به وضعیت بحرانی موجود به عنوان یکی از اهداف مهم طراحی و پیاده سازی IPv۶ ذکر شود ولی تمام داستان به اینجا ختم نمی‌شود و دلایل متعدد دیگری نیز در این زمینه مطرح است. ویژگی‌های جدید IPv۶ فواید زیادی را برای کسب و کارهای مختلف به ارمغان می‌آورد که از جمله آنها می توان به کاهش هزینه‌های مدیریت شبکه، بهینه سازی برای شبکه‌های نسل آینده(NGN)، محافظت از دارایی‌های شرکت، محافظت از سرمایه‌گذاری، امکان گذر و انتقال آسان و برنامه‌ریزی شده از IPV۴ به IPV۶ اشاره کرد.

برای حرکت به سمت نسل جدید IPVها چه کرده‌ایم؟
وزیر سابق ارتباطات و فناوری اطلاعات به تجهیزات مختلفی که در کشور مورد استفاده قرار می‌گیرد اشاره کرده و گفته بود: برای گذر از IPV۴ به IPV۶ کمیته‌ای نیز تشکیل شده تا در میان اپراتورها و شرکت ارتباطات زیرساخت و نهادهایی که نسبت به خرید تجهیزات اقدام می‌کنند تعامل نزدیک‌تری ایجاد شود که البته لازم است حتما با گمرک و سازمان تنظیم مقررات ارتباطات نیز هماهنگی‌هایی صورت بگیرد تا از این پس در خریدهایی که در خصوص تجهیزات ارتباطی صورت می‌گیرد، سیاست‌های کشور لحاظ شود و اجازه ورود تجهیزاتی که مطابق با IPV۶ نیستند داده نشود تا به این ترتیب سرمایه کشور برای واردات کالاهایی که بی‌استفاده می‌مانند، هدر نرود. http://www.isna.ir/news/۹۳۰۸۱۸۰۸۴۱۳

نصرالله جهانگرد در حدود دو سال پیش صحبت‌های خود در خصوص گذر از IPV۴ به IPV۶ را مطرح و گفته بود: در حال حاضر در کشور با کمبود IPV۴ مواجه هستیم که این موضوع مشکلاتی را به دنبال خواهد داشت. برهمین اساس از سال ۱۳۹۰ فعالیت‌هایی برای این گذر آغاز شده است. در آن زمان رییس سازمان فناوری اطلاعات با اشاره به برنامه‌ریزی‌هایی که در زمینه‌ تامین تجهیزات مناسب در این زمینه صورت گرفته بود، گفته بود: در حال حاضر مهاجرتی در این حوزه صورت نگرفته اما با این حال برخی موسسات تجهیزات متعلق به IPV۶ را خریداری کرده‌اند که البته هنوز از آنها استفاده‌ای نشده و تنها به صورت پایلوت و با همکاری شرکت‌هایی مانند شرکت‌های ارتباطات زیرساخت و مخابرات استان تهران به‌طور آزمایشی اجرای این طرح دنبال می‌شود.

وی همچنین گفته بود: براساس برنامه‌ریزی‌هایی که در حال حاضر صورت گرفته این گذر حدود پنج تا شش سال زمان خواهد برد، چرا که ما نمی‌خواهیم به سازمان‌های مختلف و بخش‌هایی که تجهیزات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری مطابق با IPV۴ را خریداری کرده‌اند فشاری وارد شود، اما هرچه ورود به IPV۶ سریع‌تر اتفاق افتد صرفه اقتصادی بیشتری به دنبال خواهد داشت. او به هماهنگی‌هایی که در این زمینه با اپراتورهای اصلی شبکه ثابت و موبایل و همچنین شرکت ارتباطات زیرساخت صورت گرفته است اشاره کرد و افزود: براساس برنامه ریزی‌های صورت گرفته ظرف پنج تا شش سال آینده به تدریج این گذر صورت خواهد گرفت و تا سال ۱۳۹۷ به تدریج حذف دامنه‌های IPV۴ آغاز خواهد شد.  

پیش از این علیرضا صیدی – مدیرعامل مخابرات استان تهران- نیز بحث گذر از IP ورژن ۴ به IP ورژن ۶ را از مواردی دانست که لازم است مورد توجه جدی مسئولان دولتی قرار بگیرد چرا که در صورت بی توجهی به این مساله ظرف سال‌های آینده در این زمینه با معضلاتی مواجه خواهیم شد. وی همچنین گفته بود: اکنون در حوزه IPV۴ کمبودهایی داریم و در این زمینه مذاکراتی با رییس سازمان فناوری اطلاعات هم داشته ایم تا حاکمیت در این حوزه ایفای نقش کند البته برنامه ریزی‌هایی هم صورت گرفته تا حداقل به صورت آزمایشی در برخی مناطق بتوانیم گذر از IPV۴ به IPV۶ را تجربه کنیم.

آدرس IP یا Internet Protocol Address یا به اصطلاح عمومی IP، شناسه‌ای است که به هر دستگاه متصل به اینترنت یا شبکه‌ای که از پروتکل اینترنت استفاده کند داده می‌شود. این شناسه کاملاً مجزا بوده و پروتکل به وسیله آن می‌فهمد که داده‌ها یا درخواست‌ها به کدام کامپیوتر فرستاده یا از کدام یک دریافت خواهند شد. در واقع کاربرد آدرس IP شبیه به آدرس ایمیل است. درصورتی که آدرس ایمیل فردی را در دست نداشته باشیم، نمی‌توانیم به وی ایمیل ارسال کنیم؛ در پروتکل اینترنت نیز چنین است.
منبع: بهارنیوز

ایرلاین‌ها طاقت گرانی ندارند

محمدعلی جدیدی تصریح کرد: ایرلاین‌های ایرانی در شرایط فعلی به دنبال آن هستند تا با استفاده از فضای به وجود آمده پس از برجام نسبت به خرید و وارد کردن هواپیماهای جدید اقدامات لازم را انجام دهند. اگر در این فضای سخت شرایط جدیدی تحمیل شود که حتی هزینه‌های سابق نیز کفایت نکند نمی‌توان انتظار داشت ایرلاین‌ها به حیات خود با شکل فعلی ادامه دهند. به گفته وی، در کنار نیاز جدی برای خرید هواپیماهای جدید شرکت‌های ایرانی برای حفظ پروازهای بین المللی خود نیز به ارز احتیاج دارند، زیرا تمام هزینه‌هایی که در فضای بین‌المللی و فرودگاه‌های خارجی انجام می‌شود از طریق ارزهای خارجی است.

مدیرعامل شرکت هواپیمایی کیش‌ایر ادامه داد: در کنار آن هزینه‌هایی مانند سوخت، هندلینگ و خرید تجهیزات نیز نیاز به اعتبارات ارزی دارند و از این رو بالای ۵۰ درصد از هزینه‌های شرکت‌های هواپیمایی با ارزهای خارجی انجام می‌شود. جدیدی با بیان این که در صورت تصمیم‌گیری قطعی برای توقف تخصیص ارز مبادلاتی به ایرلاین‌ها شرایط برای آنها بسیار دشوار می‌شود، تاکید کرد: ما امیدواریم با تصمیم گیری‌های جدید جلوی این اتفاق گرفته شود، زیرا در غیر این صورت تداوم بسیاری از برنامه‌های مسافرتی و مقاصد بین‌المللی به صرفه نخواهد بود و در این فضا یا باید ایرلاین نسبت به افزایش قیمت بلیت خود اقدام کند که نارضایتی مسافران را همراه خواهد داشت یا نسبت به توقف پروازها تصمیم جدید اتخاذ کند.

وی خاطر نشان کرد: از این رو احتمال این که انجمن شرکت‌های هواپیمایی پس از تصمیمات گرفته شده برنامه‌ای جدید را در دستور کار قرار دهد وجود دارد اما هنوز نمی‌توان درباره آن سخنی قطعی گفت.
به گزارش ایسنا،‌ چند روز قبل دبیر انجمن شرکت‌های هواپیمایی خبر از تصمیم‌گیری برای قطع ارز مبادلاتی اختصاص یافته به ایرلاین‌ها داد و این موضوع را غیرقابل تحمل برای بسیاری از شرکت‌های ایرانی دانست. بانک مرکزی پس از این گمانه‌زنی‌ها رسما خبر مربوط به قطع شدن ارز مبادلاتی ایرلاین‌ها تایید کرد و به نظر می‌رسد ظرف روزهای آینده این امکان از دسترس شرکت‌های ایرانی خارج خواهد شد.
طبق اعلام دبیر انجمن شرکت‌های هواپیمایی بیش از ۶۰ درصد از هزینه‌های ایرلاین‌ها در حوزه‌های مختلف از طریق ارزهای خارجی انجام می‌شود و از این رو توقف صدور ارز مبادلاتی شوکی جدی به آنها وارد می‌کند. تفاوت نرخ ارز مبادلاتی با ارز آزاد در بازار امروز در هر دلار حدودا ۶۰۰ تومان است.
منبع: بهارنیوز

برای نابودی سازمانی هدیه گرفته اند!

مسعود پزشکیان در مراسم بزرگداشت روز آمار با مطرح کردن این سوال که چه میزان از تصمیمات مسئولان براساس داده‌های صحیح است گفت: اگر بخواهیم مشکل قاچاق، رشوه و زمین‌خواری را حل کنیم باید علاوه بر استفاده از مدیران کارآمد به داده‌های صحیح دسترسی داشته باشیم. وی با اشاره به اینکه سال گذشته هزینه طرح کاداک در مجلس هوا شده است گفت: اگر این سامانه به درستی عمل کند چالش زمین‌خواری به طور کامل در کشو راز بین خواهد رفت. اگر داده‌های دقیق در اختیار مسئولان کشور بود با چالش‎های اخیر پیرامون موسسات بانکی مواجه نمی‌شدیم تا مردم نتوانند به پول خود دسترسی داشته باشند.

وی ادامه داد: به صورت ناگهانی اعلام می‌شود در یک بانک ۱۰ هزار میلیارد تومان پول گم شده است این چالش نتیجه عدم دسترسی به داده‌های صحیح است. اگر آمارهای دقیق در دست داشتیم امکان ورود چنین فاجعه‌هایی وجود نداشت. نایب رئیس مجلس با اشاره به اینکه علاوه بر دسترسی به آمارهای دقیق باید از مدیران کارآمد نیز استفاده کنیم، گفت: متاسفانه شاهد بودیم مدیری که یک سازمان را نابود کرده است، در فیش حقوقی‌اش «فوق‌العاده‌های مدیریتی» پیاپی می گرفت.
منبع: بهارنیوز

مال خودسازی بیت‌المال چه ربطی به دشمن دارد؟

شایعات پرحاشیه‌ درباره مسئولان و افراد وابسته به آن‌ها همیشه برای جامعه‌ی تشنه‌ی خبرهای سیاسی، بازاری داغ داشته است. خبرهای غیررسمی این حوزه نیز به واسطه کانال‌های تلگرامی، شبکه‌های مجازی و بنگاه‌های خبری خارج از اراده دولت گوش به گوش و دهان به دهان می‌چرخد. گاه کار آنقدر بالا می‌گیرد که باور شایعات از مستنداتی که مسئولان از آنها پرده‌برداری می‌کنند، نزد عموم منطقی‌تر به نظر می‌رسد. چرا و چگونه جامعه به راحتی پذیرای شایعه می‌شود؟ آیا تمام مشکلات؛ ناشی از ولنگاری فضای مجازی‌ست؟ آیا رسانه‌های رسمی و دولتی در ارسال اخبار و اطلاعات به جامعه به درستی انجام وظیفه می‌کنند؟ کاهش مقبولیت رسانه‌های رسمی داخلی چقدر در گسترش و پذیرش شایعات در جامعه تاثیرگذار است؟ ابراهیم اصغرزاده به این پرسش‌ها پاسخ داده و از راه‌کارها و مَنِشی سخن می‌گوید که در چنین شرایطی باید پیش گرفت و بر لزوم نگاهی دوباره به ساختارهای سیاسی و مدیریتی کشور تاکید می‌کند. مشروح این گفت‌وگو را در زیر می‌خوانید:

چه اتفاقی می‌افتد که جامعه شانتاژهای خبری علیه مسئولان نظام را باور می‌کند؟
زوال سرمایه اجتماعی. بگذارید از یک مثال ساده شروع کنم. می‌دانید برخی مقامات و مسئولان ایران از محیط توئیتر برای انتقال پیام استفاده می‌کنند و در آن عضوند درحالیکه توئیتر فیلتر است و دسترسی به آن در ایران غیرمجاز است. مسئولان بهتر از دیگران می‌دانند فیلترینگ هیچگاه نتوانسته مانع از دسترسی افراد به سایت‌های فیلتر شده؛ گردد با این حال همچنان برای فیلترینگ ساعت‌ها جلسه می‌گذارند و وقت صرف می‌کنند. دو هزار سال پیش مورخ یونانی، هرودت، در توصیف ایرانیان نوشت که آنها راستگویی را به فرزندان خود می‌آموزند، ولی حالا بعد از بیست و یک قرن در بخشی از جامعه، راستگویی و صداقت نوعی ساده‌لوحی تعبیر می‌گردد و در مقابل هفت‌خط بودن یا زرنگی ستایش می‌شود. واقعا چرا؟

اتفاقی که شما اسمش را شانتاژ گذاشته‌اید نوعی آفت اجتماعی است که منشاء آن فقرِ سرمایه اجتماعی است. یعنی دارایی و ثروتی از جنس احترام متقابل، حس تعلق و احساس منفعت مشترک و در یک کلام اعتماد متقابل میان مردم و مسئولان و مردم با یکدیگر که در مجامع باز دموکراتیک فراوان یافت می‌شود. در غیاب مازاد این سرمایه، سایر سرمایه‌های دیگر مانند سرمایه پولی، سرمایه انسانی و حتی سرمایه فرهنگی اثربخشی خود را از دست می‌دهد. سرمایه اجتماعی دارایی شخصی نیست و هیچ فردی به تنهایی مالک آن نیست. این سرمایه در دل شبکه‌های روابط و مجموعه هنجارهای موجود یک سیستم اجتماعی قرار دارد و باعث ارتقای سطح اعتماد و همکاری اعضای جامعه می‌شود. دکتر همایون کاتوزیان این کمبود را تاریخی می‌داند و عنوان «جامعه کوتاه مدت» برایش برگزیده تا نشان دهد جامعه ایرانی سرشار از التهاب، ناامنی و بی‌ثباتی از گذشته دور بوده است. رسم این بوده که «اصبحت امیراً و امسیت اسیراً» (صبحگاهان امیر بودم و شامگاهان، اسیر) یعنی از ثبات رفتار و برنامه طولانی مدت خبری نیست. یعنی انباشتِ آنچه سرمایه بلندمدت اجتماعی می‌نامیم، شکل نمی‌گیرد و بازده مورد انتظار را ندارد.

در شورای شهر تهران که بودم متوجه بافت اقوام ساکن محلات در کلان‌شهر تهران شدم که پازل‌گونه کنار هم زندگی می‌کنند و در درون خود از سرمایه اجتماعی متراکم بالایی برخوردارند ولی در سطح کلان‌شهر با هم مثل غریبه‌ها و کسانی که تضاد منافع دارند، رفتار می‌کنند وپتانسیل حس تعلق به تهران و حق شهر در آنها شکل نمی‌گیرد. می‌گفتند گور بابای شهرداری دزد. یک مو هم اگر از خرس بکنیم غنیمت است. این سرمایه‌های متعارض هم مثبت است هم منفی. ما برای اداره شهر نیازمند انباشت سرمایه و پتانسیلی هستیم که حس تعلق به شهر نامیده می‌شود و دارایی بسیار مهمی از روابط میان افراد است که درشرایط بحرانی مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد و باعث انجام امورات آن‌ها می‌شود نه برعکس اینکه موجب غیریت‌سازی و انشعاب منافع گردد. در سطح ملی حیات این سرمایه آنگاه به خطر می‌افتد که فساد دامن‌گستر شود و ریشه اعتماد میان مردم و حکومت را بخشکاند. فساد آن سم مهلکی است که می‌تواند تاثیر هر سرمایه دیگری را از بین ببرد. مجموعه فسادهای گسترده سال‌های اخیر اعتماد عمومی را به مرزهای حداقلی رسانده است.

مرکز افکارسنجی ایسپا، دو سه سال پیش تحقیقی در مورد شاخص‌های اخلاقی شهروندان تهرانی انجام داد. نتایج تحقیق منتشره در مورد نگاه اهالی پایتخت به وضعیت صداقت و راستگویی همشهری‌هایشان بسیار ناامیدکننده بود. حدود ۷۵ درصد از تهرانی‌ها اعتقاد داشتند که تعداد افراد راستگو روز به روز کمتر می‌شود. در پرسش دیگر، حدود ۷۱درصد از شهروندان اعتقاد داشتند که در معامله نمی‌شود به حرف‌های فروشندگان اعتماد کرد. در مقابل تنها ۱۶درصد باور داشتند که فروشندگان قابل اعتمادند. این حس ناامنی را من وشما در حمل و نقل عمومی و یا ترافیک هر روزه شهر و تلاش برای یافتن یک جای پارک هم تجربه می‌کنیم. در پاسخ به پرسش سوم، کمتر از ۲۳ درصد اعتقاد داشتند که سیاست‌مداران در ایران به مردم دروغ نمی‌گویند. در مقابل نزدیک ۵۵ درصد؛ سیاست‌مداران را دروغ‌گو دانسته و بقیه نیز برای پاسخ دادن به این سوال ارزشی قائل نشدند.

فساد آن سم مهلکی است که می‌تواند تاثیر هر سرمایه دیگری را از بین ببرد. مجموعه فسادهای گسترده سال‌های اخیر اعتماد عمومی را به مرزهای حداقلی رسانده است
خب شهروندی که احساس می‌کند مقامات مدام دروغ می‌گویند، چگونه می‌تواند به بقای صداقت و راستی در جامعه امیدوار باشد. در جامعه‌ای که شوقِ غارت، اختلاس و حیف و میل ثروت ملی فراگیر شود و قبح دزدی، بی‌عدالتی، تحقیر و توهین به غیرخودی، دروغ‌گویی علنی و بی‌عفتی در زبان آنهم از سوی اشخاصی که باید الگوی جامعه باشند، از بین برود. به قول سعدی: قاضی که به رشوت بخورد پنج خیار، ثابت کند از بهر تو صد خربزه زار. نباید انتظار داشت که مردم عادی چنین روش‌هایی را ابزار رسیدن به منافع خود نکنند. در نتیجه پدیده دروغ‌گویی، شایعه‌پراکنی، یا ریاکاری به امری کاملا عمومی تبدیل می‌شود. برای مقابله با چنین پدیده‌ای زور و سانسور نه ممکن است نه مفید، تجربه هم این را ثابت کرده است. مثلا سال‌هاست که از قانون منع استفاده از گیرنده‌های ماهواره در ایران می‌گذرد مگر کسی توانسته با زور کلانتری و  کماندوها که از بیرون بام، ساختمان‌ها را تسخیر می‌کنند، قانون را اجرا کند؟!

اما هستند کسانی که اگر هم باور نکنند ولی دوست دارند چنین اتفاقاتی واقعیت داشته باشد؟
این قضاوت عجولانه است. باید بپرسید چرا برخی گزارشات خبری و اطلاعات منتشره در شبکه‌های مجازی به فوریت از طرف مسئولان تکذیب شده ولی بعد از خوابیدن هیجانات اولیه به اثبات می‌رسد. پرونده‌های بورسیه‌های تقلبی در وزارت علوم، حقوق‌های نجومی یا مثلا حیف و میل املاک نجومی که دارایی شهرداری تهران است، ماجرای آقازاده‌ها و ژن‌های خوب و صدها مورد مشابه اگر در شبکه‌های مجازی به آن پرداخته نمی‌شد فکر می‌کنید حالا حالاها توسط سازمان‌های مسئول برملا می‌گردید؟ به برخی حرف‌ها که آدرس غلط می‌دهند و دنیای ماهواره و اینترنت را مسبب انتشار شایعات و تضعیف مسئولان برمی‌شمارند توجه نکنید. آسیب‌شناسی کنید ببینید کجای کار می‌لنگد؟

خویشاوندسالاری، نوچه‌پروری و مال خودسازی بیت‌المال چه ربطی به دشمنان دارد؟ برخی دنبال راه‌حل مبنایی نیستند آن‌ها فکر می‌کنند با ارسال امواج پارازیت و اعمال فیلترینگ اوضاع روبراه می‌شود درحالی که آنها صرفا صورت مسئله را پاک می‌کنند. این روزها که پرونده‌های دولت پاکدست احمدی‌نژاد یکی یکی افشا می‌شود خودشان را دارند به کوچه علی چپ می‌زنند انگار نه انگار که زمانی برای خودسری‌هایش جیغ و هورا می‌کشیدند و او را دولت امام زمان معرفی می‌کردند. فکر نمی‌کنند خب همین فضای مجازی و همین شبکه‌های ماهواره‌ای در سرتاسر جهان هم وجود دارد و ملت‌ها از آن با آموزش کردار درست، راستگویی و اخلاق به فرزندانشان بیشترین بهره را می‌برند چرا پس در هیچ کجا با این حجم وسیع از شایعه‌پردازی، ترویج ریاکاری و دروغگویی یا به قول شما شانتاژ روبرو نیستند؟

باید بپرسید چرا برخی گزارشات خبری و اطلاعات منتشره در شبکه‌های مجازی به فوریت از طرف مسئولان تکذیب شده ولی بعد از خوابیدن هیجانات اولیه به اثبات می‌رسد
بله شبکه‌های دنیای مجازی این نقطه ضعف را دارد که به شایعات و افشاگری‌ها دامن می‌زند و حتی آن‌ها را در کنشگران اجتماعی درونی می‌کند، ولی مقصر شبکه اجتماعی نیست. باید مطالعه کرد به چه علت سیستم ایمنی جامعه دچار نقص شده است و جامعه فاقد مصونیت ذاتی و مکانیزم‌های خود ایمنی در برابر آلودگی است؟ مشکل ما اینجاست که چگونه و چرا شایعات برای مردم باورپذیر می‌شود. باید پذیرفت که پشت این واقعیت اجتماعی دلایل جدی اجتماعی و فرهنگی وجود دارد. شایعه یک نوع مکانیسم جبرانی برای ناکامی و سرخوردگی است که از شدت فشارهای درونی و روحی مردم می‌کاهد. چرا از این منظر به موضوع نمی‌نگرید؟ شایعه هم کارکرد مثبت و هم کارکرد منفی دارد. شایعه پیامی است که در میان مردم در موقعیت‌هایی رواج می‌‌یابد که مردم مشتاق آگاهی و اطلاع باشند ولی نتوانند آن را از منابع موثق دریافت کنند.

جامعه بسته، انحصار رسانه‌های جمعی و انسداد مجاری اطلاع‌رسان مستقل فضای مناسب برای گسترش شایعه می‌سازد. شایعه در جوامع فاقد دموکراسی یا جوامع در حال گذار به قاعده تصاعد هندسی بازتولید و بازپخش می‌شود. هر جامعه بسته‌ای که خطوط قرمز متعدد در آن به پنهان‌سازی و انکار حقایق منجر شود به‌‌ همان نسبت که سقوط اخلاقی و کاهش سرمایه اجتماعی را تجربه می‌کند، اشتیاق به افشاگری در او اوج می‌گیرد و به جای گذشت و ایثار، خشونت کلامی، برچسب‌زنی و انتقام مورد ستایش قرار می‌گیرد.

غریزه جمعی هر اجتماعی دسترسی به آگاهی و کشف حقیقت است و برای رسیدن به آن به دنبال منابع اطمینان‌بخش می‌رود، اگر تامین نشد سراغ منابع غیرموثق و شایعات می‌رود. شایعه به دلیل پیوند با انسان پدیده‌ای اجتماعی است که در تمام جوامع انسانی متداول است و تصور جامعه بدون وجود شایعه امری محال بنظر می‌رسد. نکته اما این است که چرا مردم به جایی می‌رسند که در پذیرش اطلاعات از منابع غیرموثق دیگر دنبال دلیل و مدرک نمی‌گردند، بلکه صرفا به شیوع و تواتر آن و اینکه همه می‌گویند بسنده مى‌‌کنند. آنچه باعث می‌شود مردم به گزارشات و آمار مسئولان و منابع رسمی کمتر اعتماد کنند فرآیندی است که موجب اعتمادزدایی از این منابع شده است.

اگر بگویید این اتفاق، شانتاژ از جانب مردم است یعنی در آن نوعی تهدید و باج‌گیری یا هوچی‌گری نهفته است که به‌نظرم عمومیت ندارد. من آنرا از جنس دروغ اجتماعی و شایعه‌پردازی واکنشی می‌دانم یعنی مکانیزمی واکنشی و دفاعی. درست است در دروغگویی، حقیقت به صورت عامدانه و آگاهانه پنهان نگاه داشته می‌شود ولی در دروغ اجتماعی و شایعه‌پردازی واکنشی لزوما خودآگاهی تا این حد وجود ندارد. اشخاص نسبت به نادرست بودن آن شک می‌کنند، اما چون نتیجه به‌نوعی برایشان مطبوع و خواستنی است نادرستی احتمالی‌اش را نادیده می‌گیرند. گاهی مردم در ناامیدی از اصلاح امور دچار سندرم توهم توطئه می‌شوند. بگذریم از کسانی که از حفظ وضع موجود سود می‌برند.

شبکه‌های دنیای مجازی این نقطه ضعف را دارد که به شایعات و افشاگری‌ها دامن می‌زند و حتی آن‌ها را در کنشگران اجتماعی درونی می‌کند، ولی مقصر شبکه اجتماعی نیست
شهروند مال‌باخته‌ای را درنظر بگیرید که تمام هستی و اندک سرمایه مادی زندگی‌اش را به صندوق و موسسه مالی سپرده که تحت نظارت همین مسئولان تابلو و عنوان و مجوز داشته است. حال درمانده و بی‌پناه به هر ریسمانی چنگ می‌زند. خب حق دارند اعتمادشان را به همه چیز از دست بدهند و هر شایعه‌ای که زمین و زمان را به‌هم ببافد،بپذیرند. سراغ دست پنهان و توطئه‌گر بیگانه هم می‌روند. خوب است به یاد بیاوریم سال‌های پایانی عمر رژیم گذشته را که در آن سرمایه اجتماعی حکومت به حداقل ممکن کاهش یافته بود. شاه مملکت که می‌گفت کورش آسوده بخواب، ما بیداریم مردم برایش چه جوک‌ها که نساختند. هر فساد و جنایتی را به شخص شاه و دربارش منسوب می‌کردند. هر تصادف در جاده و یا غرق شدن در رودخانه را به ساواک نسبت می‌دادند. بیماری دائی‌جان ناپلئونی کار، کار انگلیسی‌هاست دامن خیلی‌ها را گرفته بود.

اینکه می‌گوییم توهم توطئه نوعی بیماری است بدین معنا نیست که اساسا هیچ توطئه‌ای در هیچ موردی در کار نیست یا آنچه توطئه خوانده می‌شود همه از باب خواب و خیال است. نه، منظورم تاکید بر این است که وقتی جامعه دچار سقوط اخلاقی می‌شود دیگر کسی سراغ دلیل و مدرک یا اخبار و اسناد فابل رد و اثبات نمی‌رود بلکه با تنفر و با جانبداری عاطفی و ایدئولوژیک هر شایعه‌ای را پرورش می‌دهد. چیزی که قابل اثبات و انکار نیست. چنین رفتاری را باید بیشتر معلول دانست تا علت. عده‌ای که از وضع موجود آسیب دیده‌اند، واکنشی با ترویج شایعات شیطانی و خشونت کلامی از جریانات مسلط انتقام می‌گیرند و با تکرار در شبکه‌های زنجیره‌ای آنرا باورپذیر می‌سازند. در این نبرد نامتعارف شکست سازمان‌های رسمی ایدئولوژی‌ساز و نهادهایی که قرار است هویت یکپارچه‌ای از مردم به نمایش بگذارند از پیش قطعی و حتمی است.

چرا سطح تاثیرپذیری مردم ما از رسانه‌های معاند داخلی و خارجی روز به روز افزایش پیدا می‌کند به نحوی که یک رسانه معاند تبدیل به یکی از مهمترین رسانه‌های موثر در رویدادهای کشور می‌شود؟ چرا در انتخابات‌ها رسانه‌های بیگانه مهمترین آلترناتیو ماجرا هستند؟ چرا اقبال به کانال‌های تلگرامی غیررسمی سیر صعودی دارد و از سوی دیگر توجه به رسانه‌های داخلی با سیری نزولی مواجه می‌شود؟
انحصار رادیو تلویزیون باعث می‌شود اطلاعاتی را که مردم از این طریق بدست می‌آورند با واقعیات محیطی مقایسه کنند و در موقعیت متناقضی قرار گیرند.درنتیجه بلافاصله قضاوت می‌کنند که به آنها دروغ گفته می‌شود. وقتی رسانه‌های رسمی کارآمدی و مشروعیت خود در بیان حقایق را از دست بدهند در معرض اعتمادزدایی قرار می‌گیرند. سرمایه اجتماعی و آن احساس منفعت مشترک و اعتماد متقابل به وارونگی دچار می‌شود. وجود اینترنت و شبکه‌های ماهواره‌ای نیز به مردم اجازه می‌دهد علاوه بر شکستن انحصار رسانه رسمی، اطلاع‌رسانی قابل اعتمادتری را تجربه کنند یا لااقل چنین تصور کنند. شایعه‌سازی و دروغگویی اجتماعی که به موازات این کارزار گسترش می‌یابد را باید تابعی از ضعف استراتژی نظارت و نظام مدیریت سیاسی و فرهنگی دانست. شکاف اطلاعاتی و بی‌اعتمادی به رسانه‌های همگانی منجر به چندپارگی در شخصیت عمومی جامعه و هویت جمعی شده و شایعه‌پردازی، تزویر و دورویی، ریاکاری و دروغگویی عمومیت می‌یابد. اینجا ما با تقدس‌زدایی از مشروعیت مسئولان و موسسات نظارتی روبرو هستیم هرچند چهره‌ی لویاتانی آنها باقی می‌ماند و از طریق فرامین آمرانه اعمال می‌گردد.

وقتی رسانه‌های رسمی کارآمدی و مشروعیت خود در بیان حقایق را از دست بدهند در معرض اعتمادزدایی قرار می‌گیرند
انسداد مجاری مستقل خبررسانی، ممیزی آثار هنری و فرهنگی و پرده‌پوشی در اطلاع‌رسانی رسمی به پیدایش فرهنگ غیررسمی و فرهنگ زیرزمینی منتهی شده است. در این فرهنگ زیرزمینی مسائل اخلاقی و اجتماعی دستاویز هیجانات و شایعات و طنز می‌شود و درنهایت مسئولیت‌پذیری در جامعه برای گروهی که باید قشر تاثیرگذار باشند به مسئولیت‌گریزی تبدیل می‌شود. انرژی کاربران دراین فضاها صرف تخلیه هیجانات روحی‌شان می‌شود. رواج شوخی و خشونت کلامی و هجو بزرگان و افرادی نظیر دکتر شریعتی یا جوک‌سازی و دست انداختن مقامات نمونه‌ای است که آسیب‌دیدگان و ناراضیان از این طریق ناراحتی خود را نشان می‌دهند، و آنرا به انتقاد مستقیم ترجیح می‌دهند. گاه در جامعه رسما تظاهر به دین‌داری به صورت جمعی و الگو یافته تعریف می‌شود، مثلا مسئولان عکس‌های شرکت خود در عزاداری را منتشر می‌کنند ولی جامعه در مواجهه با آن واکنش متعارضی را بروز می‌دهد. البته رواج فرهنگ زیرزمینی علل متفاوتی دارد. علاوه بر بی‌اعتمادی به سازمان‌های رسمی، ضعف مهارت‌های زندگی اجتماعی و فقدان سنت گفتگو در سطوح مختلف میان مسئولان و مردم نقش مهمی در ایجاد شرایط مورد توجه شما ایفا می‌کند.

دشمن همیشه مشغول سر و صداست. همیشه کارش توطئه بوده است، امّا چه می‌شود که صدای دشمن شنیده می‌شود؟ بین شیوع سر و صدا و توطئه، با شنیده شدن و موثر افتادن آن فرق است. گاهی تا ده‌ها سال صدای دشمن موثر نیست، امّا ناگهان یا آرام آرام، تبدیل به یک امر موثر می‌شود.

چرا گاه صدای دشمن از صدای مسئولان بلندتر شنیده می‌شود؟
شاید تعریف مردم از دشمن با آنچه مراد شماست تفاوت دارد. به هرحال باور یا باورناپذیری مردم نسبت به مقاصد دشمن تا آنجا که به بحث ما مربوط است متاثر از میزان صداقت، صراحت و شفافیت در موضوعات حساس و حیاتی جامعه است. ببینید اگر ریاکاری و تظاهر به دین‌داری مانند رشوه دادن و رشوه‌گرفتن پذیرش عمومی پیدا کند، یعنی قبح آنرا بفهمند و در عین حال آنرا به عنوان نوعی ضرروت اجتماعی توجیه کنند، یعنی همه پارتی‌بازی، خویشاوندسالاری و دروغگویی اجتماعی را برای انجام اموراتشان طبیعی بدانند و همه هم به روی هم نیاورند، به این دلیل است که تصور می‌کنند این یک راهبرد برای حفظ موقعیت و بقای خود و برای کسب درآمد و منزلت بیشتر است. در این صورت فاجعه رخ خواهد داد و در این صورت صدای دشمن چه بلند باشد چه کوتاه شنیده می‌شود و صدای مسئولین شنیده نخواهد شد.

انسداد مجاری مستقل خبررسانی، ممیزی آثار هنری و فرهنگی و پرده‌پوشی در اطلاع‌رسانی رسمی به پیدایش فرهنگ غیررسمی و فرهنگ زیرزمینی منتهی شده است
گویا همگان درباره تزویر، دروغگویی و ریاکاری به عنوان یک استراتژی بقا باهم تفاهم کرده‌ایم. به‌عبارتی دروغ و ریا مشروعیت اجتماعی پیدا کرده است. در ساختاری که افراد با فشارهای سیاسی و اقتصادی گوناگون روبرویند، کاهش ارزش پول به صورت روزمره دارایی و اندوخته‌شان را تهدید می‌کند. والدین نگران بازداشت فرزند خود به دست گشت ارشادند. مذاکره‌کننده دیپلمات نگران است به دیاثت سیاسی متهم نشود و برچسب جاسوسی نخورد، سیاستمدار باید حرفی را بزند که مراکز قدرت خوشش بیاید. عملا سیاست فرهنگی نظام یک مسیر را می‌رود و یک سبک زندگی را ترویج می‌کند و چند متر آن‌ طرف‌تر مجموعه شرایط و نیروهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که تجربه‌های شهروندان را شکل می‌دهد، سمت و سوی دیگری را نشان می‌دهد. اگر کسانی که نقش مدیریت و نظارت بر امور اجتماعی و رفتار شهروندان را برعهده دارند خود متهم به ندانم‌کاری و ظاهرسازی شوند، قدرت مانور در تاثیرگذاری و حفظ سرمایه اجتماعی را از دست خواهند داد.

چرا مردم نسبت به مسئولان و مدیران خوش‌بینی نشان نمی‌دهند یا دست‌کم سخنان آنان را به سختی باور می‌کنند؟
احساس فریب‌خوردگی از خود فریب زیان‌بارتر است. این احساس که فکر کنیم دائما در معرض اطلاعات و آمار کذب هستیم، عاملی برای فقدان خوش‌بینی نسبت به مسئولان است. آدمی هنگامی که از کسی رودست می‌خورد تصورات منفی خود را به گونه‌‌ اغراق شده‌ای درباره او ترسیم می‌‌کند و حتی بدون هیچ دلیل هر خبر منفی را درباره او می‌پذیرد. گاهی بدبینی درمورد چنین کسی جنبه‌ انتقام‌آمیز هم پیدا می‌کند. متاسفانه جامعه‌ بی‌«گفتگو»ی ایرانی مانند پازل قومیتی کلان‌شهر تهران که قبلا به آن اشاره کردم در حال بازتولید یک ساخت نوین طوایفی و عشایری با هویت‌های متکثر و بعضاً متباین است. این نشانه‌ خوبی برای تمدن و فرهنگ ما نیست. این خود بازگشت به عقب و علامت زوال و اضمحلال فرهنگی است. مثلا اگر بخواهید کارتان راه بیافتد باید به یکی از هزارفامیل وصل باشید یا در یکی از کلنی‌های مذهبی و قومی عضویت داشته باشید. دین در حفظ چارچوب‌های اخلاقی نقش بسیار بزرگی دارد. مذهب و عرف هنوز هم می‌توانند یک جامعه را از فروپاشی اخلاقی نجات دهند یا دست‌کم سرعت آن را کاهش دهنداما مشروط به آنکه متولیان دین و اصول اخلاقی جامعه به مادیات آلوده نشده و سودجویی‌ها درون آن‌ها به محور‌های اصلی بدل نشده باشد.

گویا همگان درباره تزویر، دروغگویی و ریاکاری به عنوان یک استراتژی بقا باهم تفاهم کرده‌ایم
فامیل‌پرستی و تقسیم غنائم میان هواداران و رفقا ولو به نام دین همان بلا را بر سر جامعه می‌آورد که قبل از این بر سر سلسله‌هایی مانند ساسانیان، صفویان و پهلوی‌ها آورد. مرحوم فیض‌الاسلام در ترجمه و شرح نهج‌البلاغه می‌نویسد: از حکیم دوراندیشی پرسیدند،انقراض دولت ساسانیان را چه سبب شد؟ گفت: «ایشان افراد کوچک را به کارهای بزرگ گماشتند که از عهده آن کارها برنیامدند ومردم بزرگ را به کارهای کوچک واداشتند که به آن کارها اعتقاد ننمودند،از این رو نظام کارشان از هم گسست وجمعیت‌شان پراکنده شد.» (ترجمه وشرح نهج‌البلاغه،فیض‌الاسلام، ص۷۵۶). تردید نداشته باشید که هر نظام سیاسی باید شایسته‌سالار باشد. بخصوص نظامی که خود را میراث‌دار دین الهی می‌خواند. معیارهای پاداش‌دهی یا مجازات در جامعه بایستی اولا شفاف و روشن باشد و ثانیا درباره این معیارها توافق و اجماع جمعی در جامعه وجود داشته باشد و ثالثا دولتمردان خود نسبت به این معیارهای پاداش و مجازات ملتزم باشند.

با این تفاسیر آیا وقت آن نیست که دست به اصلاحات اساسی در شیوه مدیریتی کشور بزنیم؟ اصلاحی که به مثابه یک انقلاب درونی عمل کرده و آفات و کاستی‌ها را از دامن انقلاب بزداید؟ پاسخ اگر آری هم باشد باید پرسید چگونه؟
عقلانی شدن اقتصاد و اخلاق مدنی، قانونیت و شهروندی و آزادی و دموکراسی و باز شدن فضا و کنار گذاشتن افراد بی‌مسئولیت و بی‌فرهنگ و سپردن کارها به افراد دارای مهارت و دلسوز و توانا، براساس شایسته‌سالاری و توزیع امتیازات و تشویق‌ها بر مبنای شایستگی و صلاحیت اکتسابی و نه انتسابی می‌تواند مقدمه اصلاح اساسی باشد. باید شرایطی را فراهم کرد که افراد به صورتی واقعی اخلاق را در خود درونی کنند نه از طریق ابزار ریا و تظاهر که بیش و پیش از هر چیز به نظام‌های دینی و عرفی ضربه می‌زند. حتما شنیده‌اید فلان مداح میلیون‌ها تومان درآمد دارد و تازه هزینه‌ دارودسته‌اش هم را باید عزاداران بپردازند. یا شنیده‌اید فلان عالم دینی وجوهات می‌گیرد و دستش در کار صادرات و واردات است، یا فلان نهاد نظامی بنگاه‌داری می‌کند و فلان بنیاد واردکننده انحصاری فلان اجناس است و تازه برخی هم مالیات نمی‌پردازند. وقتی حجم اقتصاد زیرزمینی کشور یا به‌عبارتی اقتصاد پنهان به رقمی معادل سی میلیارد دلار در سال می‌رسد، چه انتظاری از اصلاحات جزیی و روبنایی دارید؟

وظیفه مبرم نظام در شرایط فعلی خارج کردن عرصه‌های سیاسی و فرهنگی از فضای امنیتی، خشکاندن زمینه‌های تحقیر و تبعیض میان آحاد شهروندان در بهره‌گیری از فرصت‌ها، شفاف‌سازی بازگرداندن نظم و دیسیپلین به اقتصاد ملتهب، شفاف‌سازی حوزه‌های خاکستری و زیرزمینی اقتصاد و کوتاه کردن دست گنگ‌ها و تبهکاران اقتصادی است. مشکلاتی که به دلیل طبیعت غیرقانونی این قبیل فعالیت‌ها به وجود می‌آید باعث به هدر رفتن منابع در سطح ملی و ایجاد اختلال و انحراف قطعی در اجرای قانون، پایه‌گذاری اقتصاد مولد، و ایجاد مانع در راه کارآمدسازی سیستم می‌شود.

وقتی حجم اقتصاد زیرزمینی کشور یا به‌عبارتی اقتصاد پنهان به رقمی معادل سی میلیارد دلار در سال می‌رسد، چه انتظاری از اصلاحات جزیی و روبنایی دارید؟
برای استمرار اصلاحات به تضمین آزادی و امنیت رسانه‌های مستقل نیاز داریم که می‌تواند بخش عمده‌ای از اعتماد آسیب دیده اجتماعی را ترمیم کند و سرمایه اجتماعی تخریب شده را افزایش و ارتقا بخشد. دولت با چالش‌های اقتصادی جدی روبروست، ارزش پول ملی در غیاب اقتصاد مولد و بی‌ثباتی ناشی از تحریم‌های مجدد امریکا در معرض سقوط آزاد قرار دارد و این خطر وجود دارد که یک جهش بزرگ در برابری ارزش ریال و دلار صورت گیرد، زمانی که بیکاری و فقر فراگیر شود و قدرت خرید مردم به شدت کاهش پیدا کند، با اعتراضات اجتماعی مواجه خواهیم گردید که دیگر به وعده‌های سرخرمن هیچ کس اعتماد نخواهند داشت. وای به روزی که اکثریت جامعه خود را قربانی سیاست‌های اقلیت غارتگر ببیند آنگاه جامعه به دو پاره «غارتگر – قربانی»تقسیم می‌شود و کسی از انتقام قربانیان در امان نخواهد ماند. کسی دیگر نه به محافظه‌کار، نه به اصلاح‌طلب و نه به میانه‌رو رحم نخواهد کرد. آنگاه خیلی زود؛ دیر خواهد بود.
منبع: بهارنیوز

نمی‌توانیم مردم خودمان را جذب کنیم

عبدالله رمضان‌زاده در یکصدوشانزدهمین نشست تخصصی ماهانه بنیاد باران که با موضوع «بررسی تحولات اقلیم کردستان عراق»در محل مرکز همایش‌های بین‌المللی رایزن برگزار شد اظهار داشت: خیلی‌های تعجب کردند از این که چرا در شهرهای کردستان ایران، مردم با اعلام نتیجه رفراندوم، شادی کردند. یعنی این سوال در ذهن خیلی‌ها مطرح شد. به این سوال خیلی کوتاه جواب می‌دهم و بعد به شرایط مناطق کردنشین ایران اشاره‌ای می‌کنم. تصور خودم این است که این اعلام شادی، یک امر طبیعی بود و اتفاقی قابل پیش‌بینی بود. حتی همه نیروهای امنیتی هم این را پیش‌بینی می‌کردند و حساسیت خاصی هم روی آن نشان ندادند. برخلاف حساسیتی که نیروهای سیاسی نشان دادند، نیروهای امنیتی نسبت به این اتفاق، حساسیتی نشان ندادند و پذیرفته بودند. درست شبیه حالتی که وقتی جمهوری آذربایجان از شوروی جدا شد، مردم ترک‌زبان ایران، اعلام خوشحالی کردند، این اتفاق هم در کردستان افتاد.

وی  افزود: تصور خودم به عنوان یک کارشناس این است که هیچ امر غیرطبیعی‌ای رخ نداده است. هم‌زبانی، هم‌مسلک بودن، مراودات معنوی، مراودات خانوادگی و پیشینه‌ای که از سرکوب کردهای عراقی وجود داشت، همه زمینه‌ای فراهم کرده بود که در کردستان ایران هم نوعی رضایت از این اتفاق نشان داده شد. نکته‌ مهم این که این رضایت در میان کردهای اهل سنت ایران بروز علنی پیدا کرد اما در میان کردهای شیعه ایران خیلی نمود علنی نداشت. دوستان ما هم معتقد بودند میان کردهای شیعه هم حساسیت و سمپاتی خاصی نسبت به این مساله وجود داشته، منتها نمود پیدا نکرده است. 

رمضان‌زاده با اشاره به اینکه ما باید چه کنیم که حداقل تاثیرات را از نتایج تحولات بیرونی نسبت به کردستان ایران داشته باشیم تصریح کرد:  من در سال ۷۶ که به کردستان رفتم و از طرف دولت  آقای خاتمی به‌عنوان استاندار منصوب شدم. من آنجا کار کرده بودم و شناختی از اقوام ایرانی داشتم. من هیچ نگرانی نسبت به این که وضعیت کردستان ترکیه یا وضعیت کردستان عراق از ایران بهتر باشد، نداشتم چون وضعیت کردستان ما از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بهتر بود. بنابراین آن طرف مرزها، جاذبه زیادی برای کردهای ما نداشت. اما تحولات ۲۰ سال اخیر، مخصوصا بعد از سقوط صدام حسین و عمران و آبادانی که در کردستان عراق اتفاق افتاد، همچنین پروژه‌های بزرگ سرمایه‌گذاری که دولت ترکیه در کردستان ترکیه به اجرا درآورد، این نگرانی را ایجاد کرده که نوعی جاذبه در بیرون مرزها نسبت به کردستان ما به وجود آمده است، مخصوصا با عدم توجهی که در ۱۵، ۱۶ سال گذشته یا بهتر بگویم در ۱۲ سال گذشته نسبت به مناطق کردنشین روا داشته شده است.

سخنگوی دولت اصلاحات ادامه داد: از لحاظ سطح توسعه‌ای، استان‌های کردنشین ما، تقریبا جزو ۷ استان آخر کشور هستند. وضع بیکاری در بالاترین میان خودش نسبت به سایر استان‌هاست. وضع مشارکت در مدیریت هم جزو پایین‌ترین سطوح کشور است. این را دوباره اشاره کنم به عنوان یکی از دستاوردهای دولت آقای خاتمی، وقتی آقای دکتر رازانی در دور دوم دولت آقای خاتمی از استان کردستان، بیرون آمدند، نزدیک به ۷۰ درصد مدیران کل استان، بومی بودند و ۹۹ درصد مدیران ادارات، بومی بودند. این وضعیت در دولت آقای احمدی نژاد تغییر کرد و رو به افول گذاشت. یعنی تعداد مدیران غیربومی افزایش پیدا کرد. تعداد مدیران بومی، مخصوصا بومی اهل سنت کاهش پیدا کرد. در کنار این، یک سری برنامه‌های توسعه‌ای هم که در دولت جناب آقای خاتمی شروع شده بود و جناب آقای دکتر ستاری‌فر به عنوان معمار توسعه موزون منطقه‌ای در کشور آن را در سند آمایش سرزمین و در برنامه چهارم دیده بودند، تقریبا به تعطیلی کشیده شد. وضع مدیریت بومی رو به افول رفت. وضعیت اقتصادی بدتر شد و برنامه‌های توسعه‌ای تقریبا در استان کردستان و در استان ایلام و در استان کرمانشاه و بخش‌های جنوبی آذربایجان غربی، کم رنگ‌تر شد.

وی با بیان اینکه آموزش عالی، تعداد نیروهای متخصص را در این مناطق مثل همه مناطق دیگر کشور بالا برده است افزود: اما مساله‌ای که مطرح بوده این است که جمعیت مناطق مرزی ما از حالت تعادل، تبدیل به جمعیت سنی می‌شود. هیچ کس سوال نمی‌کند چرا؟ فکر می‌کنند زادوولد اهل سنت یا کردهای اهل سنت بالاست. در حالی که آمار مرکز آمار، این را نشان نمی‌دهد. رشد جمعیت در کل کشور ۱٫۷ درصد بوده در سرشماری اخیر، رشد جمعیت در استان کردستان ۰٫۷ درصد بوده است. می‌خواهم بگویم این ذهنیت‌های غلط، ناشی از این اتفاق‌هایی است که می‌افتد. یعنی نرخ رشد جعیت خاص بالا نرفته است. اتفاقی که افتاده این است که جمعیت شیعه این مناطق در مرکز و سایر استان‌ها جذب می‌شوند، اما جمعیت اهل سنت در جاهای دیگر جذب نمی‌شوند و رسوب کردند در منطقه. ترکیب جمعیتی به هم خورده و این است که عده‌ای احساس می‌کنند بحران امنیتی و بحران جمعیتی پیش می‌آید. واقعیت این است که نیروهای کرد اهل سنت را در هیچ جای کشور برای ادارات دولتی و مقامات حکومتی، پذیرش نمی‌کنند. در استان‌های خودشان هم باز روند استفاده از نیروهای بومی کم‌رنگ شده است. این باعث شده نوعی نارضایتی از مدیریت عام سیاسی کشور به وجود آید. آن وضع اقتصاد است، آن وضع معیشت است، این وضعیت به کارگیری نیروهاست و چشم‌انداز آینده‌ای که بیرون از مرزها می‌بینند.

این فعال سیاسی همچنین با اشاره به اینکه این چشم‌انداز آینده بیرون از مرزها، انتظارات فزاینده‌ای ایجاد کرده که باعث شده نوعی احساس بحران در نیروهای دلسوز منطقه به وجود آید تصریح کرد:  اما فارغ از این که این مشکلات وجود دارد، اگر ما سیاست‌گذاری دقیقی در کشور داشته باشیم، من به عنوان کسی که خودم را کارشناس این امر می‌دانم و نزدیک به ۲۵ سال است که در مورد اقوام ایرانی تحقیق می‌کنم و مسایل مربوط به اقوام ایرانی را مانیتور می‌کنم، می‌توانم به ضرس قاطع بگویم که شخصا نگرانی نسبت به مسایل کردستان ایران از لحاظ امنیت ملی ندارم. ترکیب جمعیت در کردستان یا جمعیت کردهای ایرانی، ترکیب خاصی است که قابل مقایسه با کردهای ترکیه و کردهای عراق نیست. اولا دولت عراق، دولت مصنوعی تشکیل شده از اعراب و کردهاست. یعنی کردها هیچ وقت خودشان را جزئی از سرزمین عراق محسوب نکردند.  در ترکیه هم هیچ وقت هویت کردها به رسمیت شناخته نشد. تا همین چند سال پیش، جای لفظ کرد از لفظ ترک کوهی استفاده می‌شد. یعنی اگر می‌خواستند بگویند کسی کرد است، می‌گفتند او ترک کوهی است. در سوریه هم کردها تا اسم عربی بر خودش نمی‌گذاشتند، شناسنامه دار نمی‌شدند، یعنی نفی هویت می‌کردند. ما در ایران هیچ وقت از لحاظ فرهنگی و هویتی چنین مشکلی نداشتیم. از لحاظ قهرمان‌های اسطوره‌ای، کردهای هرکجای دنیا را که نگاه کنید، قهرمانانشان کاوه و کیخسرو و رستم و سهراب است. جایگاهی که مرکزشان در ایران است. شما بیشترین نامی که در میان کردهای ایرانی پیدا می‌کنید، نام‌های شاهنامه‌ای است بیشتر از هر نقطه دیگری.

وی ادامه داد: ترکیب جمعیتی کردهای ایران اینطور است که حدود ۵۵ درصد از کردهای ایرانی شیعه هستند. حدود ۴۵ درصد اهل سنت هستند، از جمعیت حدود ۶ میلیون نفر. نرخ واگرایی را اگر بخواهیم بگوییم، در میان کردهای شیعه در حد ۱ درصد یا کمتر از یک درصد محسوب می‌شود و این را در شورش‌های اول انقلاب دیدیم، در جنگ دیدیم و در میزان مشارکت کردهای شیعه در همه مسایل سیاسی کشور همگام با اکثریت ملت دیدیم. می‌ماند ۴۵ درصد اهل سنت. در میان ۴۵ درصد اهل سنت، به عنوان کسی که در آن منطقه کار کردم، زندگی کردم و دنبال تحولاتش هستم که پیگیری کنم، می‌شود گفت جمعیت واگرایی وجود دارد که حدود ۲۰ درصد از ۴۵ درصد اهل سنت است که می‌توانیم بگوییم اینها گرایشات واگرایانه دارند. از این ۲۰ درصدی که گرایشات واگرایانه دارند، حدود ۵ تا ۱۰ درصد نیروهای فعال سیاسی هستند. یک تا دو درصد هم فعال نظامی هستند و گرایشات مسلحانه دارند. این اعداد  را اگر در هم ضرب کنیم می‌شود کمتر از نیم درصد کل جمعیت کرد ایران ممکن است گرایشات خطرناکی نسبت به مسایل امنیتی داشته باشند. این است که باز به عنوان یک متخصص این امر می‌گویم نگرانی نسبت تاثیر تحولات بیرون در داخل وجود ندارد، مگر این که ما نتوانیم سیاست‌هامان را تغییر دهیم.

رمضان‌زاده همچنین خاطرنشان کرد: دقت کنید به نامه‌ای که اخیرا جناب آقای جنتی راجع به عضو شورای شهر یزد نوشتند. وقتی متوجه شدند قرار است در لیست اصلاح طلبان، یک نفر از اهل سنت قرار گیرد، این نامه را نوشتند که مانع شوند اهل سنت در تهران عضو کاندیداها شوند. این ذهنیت، ذهنیت تجزیه طلبانه است و هل دادن کسانی که گرایش واگرایانه دارند به تقویت مواضع‌شان. این یک طرف قضیه است. طرف دوم قضیه این که اگر بتوانیم کردستان ایران را قطب مناطق کردنشین دنیا کنیم، خیلی مثمرثمر خواهد بود و این کار شدنی است. خیلی هم هزینه بردار نیست. اگر در برنامه‌های توسعه‌ای ما این اتفاق بیافتد، به راحتی می‌توانیم اعلام کنیم از هیچ تحول بیرون مرزهامان احساس نگرانی نخواهیم کرد. آن وقت سیاست خارجی‌مان را نه بر مبنای سیاست داخلی، برمبنای پارامترهای خارجی می‌توانیم تنظیم کنیم.

این عضو بنیاد باران با بیان خاطره‌ای را از دوران خاتمی گفت: جمله‌ای را  خاتمی در سفرهای تبلیغاتی خودش در سال ۷۶ به کردستان گفته بودند که هیچ کس از کردها، ایرانی‌تر نیست. ما بر اساس یک مجسمه‌ و نگاره باستانی که آنجا پیدا کرده بودیم، یک مجسمه مصنوعی درست کردیم و این جمله را زیر آن نوشتیم. شما ببینید چقدر از مردم سنندج وقتی ازدواج می‌کنند پای این مجسمه می‌ایستند، عکس می‌گیرند و سنگ‌ نگاره‌هایی مثل سنگ نگاره‌های تخت جمشید را به عنوان سمبل آغاز زندگی خود در نظر می‌گیرند. ما هستیم که سیاست‌هایی غلطی را در پیش گرفتیم و نمی‌توانیم نیروهای خودمان را و مردم خودمان را جذب کنیم. اگر بتوانیم نرخ مشارکت سیاسی در مدیریت را بالا ببریم، اگر توجه اقتصادی به مناطق را در دستور کار قرار دهیم، خیلی از نگرانی‌های سیاسی هم حل می‌شود. من فقط به عنوان مثال می‌گویم. دو سفر آقای احمدی نژاد و یک سفر آقای روحانی به کردستان داشتند. دو سفر آقای احمدی نژاد و یک سفر روحانی به سمنان داشتند. مقایسه کنید، وعده‌هایی که در این دو سفر به این استان‌ها داده شده است تا مشخص شود تبعیض یعنی چه.

وی در پایان اظهار داشت: نمی‌توان به مردمی گفت که به شما نمی‌رسیم، در حکومت، شما را مشارکت نمی‌دهیم، شما را سرکوب می‌کنیم، نگاه به خارج هم نداشته باشید. اگر توانستیم نرخ مشارکت را بالا ببریم، بنده از آقای خاتمی سوال کردم، نمی‌دانم یادشان هست یا نه. گفتم اگر مدیرکل آب و فاضلاب یزد را از اهل سنت بگذارید، آب نجس می‌شود یا فاضلاب جمع نمی‌شود؟ چرا نمی‌کنید؟ چه مبنایی دارید برای نپذیرفتن نیروهای کرد اهل سنت در سایر مناطق؟ چرا وقتی می‌بینید استانداری در استان سنی نشین ما، موفق بوده با او برخورد می‌کنید؟ آقای هاشمی الان در سیستان و بلوچستان به عنوان یکی از موفق‌ترین استانداران عمل کرده است. ولی تحمل نمی‌شوند. آخرین جمله من این است که همه مساله بستگی به سیاست‌گذاری داخلی دارد و اگر سیاست‌گذاری جذاب مشارکت‌جویی داشته باشیم، نباید نگرانی از تحولات بیرون از مرزها داشته باشیم.
منبع: بهارنیوز

ترس از ردصلاحیت، مانع اعتراض نمایندگان

«هفته گذشته علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی در دیدار با اعضای شورای شهر درباره موضوع لغو عضویت سپنتا نیکنام تاکید کرده بود: این شیوه برخورد مورد قبول مجلس نیست و ورود شورای نگهبان و دیوان عدالت اداری نیز ورود به موقعی نیست. وی همچنین تصریح کرده بود، در صورت ادامه اختلاف در این خصوص بین مجلس و شورای نگهبان پرونده به شورای حل اختلاف خواهد رفت. شب گذشته نیز کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس خبر از ارسال این پرونده به شورای حل اختلاف داد.

در این باره قاسم میرزایی‌نکو، عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور و عضو هیات نظارت بر انتخابات شوراها به عصر ایران گفت که این شیوه ورود شورای نگهبان به موضوع صلاحیت این عضو شورای شهر مورد اعتراض مجلس و مخل قانون است: اگر قرار است قانونی تصویب شود یا قانونی تغییر کند، این روند نباید در لحظه یا هر لحظه باشد و شورای نگهبان نمی‌تواند در لحظه قانون جدید اعلام کند. قانون برای تغییر باید در مجلس بیاید و در مجلس بررسی شود و مجلس باید هر تغییری در قانون را تصویب کند. بعد از  مطابقت آن با شرع و قانون اساسی اصلاح مد نظر صورت بگیرد و در صورت لزوم مساله به مجمع تشخیص مصلحت نظام برود.

عضو کمیسیون شوراهای مجلس درباره مساله سپنتا نیکنام و تاکید شورای نگهبان برای لغو عضویت وی در شورای شهر یزد گفت: اقلیت‌های دینی در قانون اساسی تکلیف مشخصی دارند؛ اعم از این که حق کاندید شدن دارند و این موضوع روشن است. این شیوه برخورد شورای نگهبان در خصوص پرونده این عضو زرتشتی شورای شهر یزد خلاف قانون است و نمایندگان محترم باید متوجه این قضیه باشند و از این قضیه به سادگی عبور نکنند. با این رویه سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. اگر پس‌فردا اعلام کنند که مجلس باید تعطیل شود و دیگر لازم نیست ادامه فعالیت دهد، چه باید کرد؟

عضو هیات نظارت بر انتخابات شوراها در خصوص حیطه قانونی نظارت بر شوراها نیز گفت: تایید صلاحیت و انتخاب کاندیداها و نظارت بر تایید صلاحیت اعضای شوراهای شهر و روستا و برگزاری و همه مراحل شوراها به عهده هیات عالی نظارت بر شوراهاست که توسط مجلس انتخاب می‌شوند و هیات نظارت،  هیات عالی نظارت استان و هیات کل نظارت بر انتخابات در خصوص موضوعات شوراها همگی با نظر مجلس تشکیل می‌شود.

عضو کمیسیون شوراهای مجلس همچنین گفت: متاسفانه نمایندگان مجلس از بیان اعتراضات نسبت به این رویه‌های شورای نگهبان هراس دارند؛ چرا که از رد صلاحیت می‌ترسند و این شیوه رد صلاحیت شتری است که درِ منزل هر کسی می‌خوابد. میرزایی‌نکو خاطر نشان کرد: دخالت شورای نگهبان و اعمال نظر آنها بر اساس قانون تا زمانی است که نتایج درباره انتخابات اعلام نشده است. زمانی که تایید صندوق اعلام شد دیگر کسی نمی‌تواند آن را تغییر دهد.
منبع: بهارنیوز

دولت هر ۹ ساعت، یک بحران دارد

 “بهزاد نبوی نامی است که در تاریخ سیاست ایران با واژه شرافت پیوندی ناگسستنی دارد. شرافتی که در مقاطع مختلف با اظهارات و اقدامات وی به همگان ثابت شده است. نبوی برای بسیاری از اصلاح‌طلبان الگویی برای شیوه رفتار سیاسی است و حتی کسانی که با او موافق نیستند هم نظرات وی را محترم می‌شمارند. چریک پیر اخیرا مواضعی بسیار معتدل از خود نشان می‌دهد و گویی راه حل را در ایجاد شرایط ثبات می‌بیند. نبوی دغدغه‌ای جز بهبود شرایط ایران و هموار شدن مسیر اصلاح‌طلبی ندارد و حمایت از روحانی را متغیری مهم برای نیل به ‌این هدف می‌داند. از همین رو به روحانی برای چیدن چنین کابینه‌ای حق می‌دهد و موافق همکاری قوی با اصولگرایان است.

در شرایط فعلی و با توجه به نارضایتی‌هایی که وجود دارد، شما به چه روش سیاسی‌ای برای ایجاد تغییر و بهبود شرایط معتقدید؟
همان‌گونه که بارها در گفت‌وگو با جمع دوستان مختلف گفته‌ام برای تغییر وضع موجود به مطلوب در کشور ما مثل همه دنیا ۳ راه وجود دارد. یکی انقلاب است که از نظر من مردود و غیر قابل قبول است. راه دوم راهی است که جرج بوش در عراق پی گرفت، یعنی دخالت خارجی. امروز کمتر کسی است که دخالت خارجی برای تغییر سرنوشت کشورها را قبول داشته باشد. هیچ جای دنیا این شیوه به نتیجه مطلوب نرسیده و نمونه‌های آن در سوریه، عراق، افغانستان و یمن پیش روی ماست. راه سوم اصلاحات است. اصلاحات یعنی پذیرش اصل نظام و تلاش به منظور ایجاد تغییرات تدریجی، قانونی و مسالمت آمیز به منظور تغییر وضع موجود به مطلوب. این راهی است که به رغم ظاهر آن دشوارتر از راه‌های دیگر است. در دوره اصلاحات خود من از کسانی بودم که معتقد بودم نباید در برخی موارد کوتاه آمد، اما بعدها متوجه شدم رئیس دولت اصلاحات عاقلانه عمل کرد. به دلیل همان مواضع عاقلانه است که امروز وقتی می‌گوید «تکرار می‌کنم» مردم هوشمندانه حمایت می‌کنند. مردم پی برده‌اند که وی اصلاح‌طلب، مدافع حقوق آنان و در عین حال شخصیتی معتدل و عاقل است.

در سال‌های اخیر ارتباط نیروهای اصلاح‌طلب با اصولگرایان میانه‌رو جایگاه مهمی در استراتژی سیاسی‌شان دارد. تا چه حد این تعامل و حفظ ارتباط را کمک‌کننده می‌دانید؟
اولا باید به یک نکته مهم توجه داشت که همه طیف‌ها و جناح‌های سیاسی که دیدگاه‌هایی مشابه ما ندارند، الزاما نسبت به منافع ملی و مصالح کشور و ملت بی‌توجه نیستند. متاسفانه برخی از طیف‌ها و جناح‌های سیاسی اعم از اصولگرا یا اصلاح‌طلب، تصور می‌کنند که مخالفان سیاسی آنها نه تنها به چنین مواردی پایبندی ندارند، بلکه واجد تمام رذایل و مفاسدند. مخالفان سیاسی خود را فاسد، دزد، خائن، وابسته به بیگانه و… معرفی می‌کنند و اگر در مراکز قدرت باشند، آنان را با چنین اتهاماتی از صحنه و خصوصا مراکز قدرت خارج می‌کنند. من اصولگرایان معتدل و میانه‌رو و حتی تندروهای آنان را معتقد به منافع ملی و مصالح کشور و ملت می‌دانم؛ گرچه تندروهای این جریان به گفته امام راحل به دلیل سوء ادراک، بعضا به منافع ملی و مصالح کشور و حتی نظام بی‌توجهی می‌کنند. ثانیا به اعتقاد من اصولگرایان معتدل و میانه‌رو خصوصا پس از حوادث سال ۸۸، صف خود را از تندروها جدا کرده و در دوره آقای روحانی حداقل در زمینه سیاست خارجی و اقتصاد، از دولت حمایت می‌کنند. در زمینه سیاست داخلی هم اشتراکات زیادی با دولت و اصلاح‌طلبان دارند. موضع‌گیری‌های مجلس شورای اسلامی با تعداد قابل توجهی اصولگرای میانه‌رو و معتدل در قبال انتخابات شورا و انتخاب اعضای کمیسیون ماده ۱۰ احزاب و کمیسیون شوراها و هیات نظارت بر مطبوعات موید این اشتراکات است. به‌این ترتیب من امکان تعامل مستمر اصلاح‌طلبان با این طیف را ممکن و مفید می‌دانم.

از سوی اصلاح‌طلبان انتقادات زیادی به دولت جدید روحانی وارد شد. از سویی برخی به فشارهای موجود بر وی اشاره می‌کنند. مگر در دوره اصلاحات با آن تغییرات ملموس چنین فشارهایی وجود نداشت؟
در انتخابات اخیر برخی از نهادها علنا در مقابل آقای روحانی صف‌آرایی کردند و برخی حاشیه‌های ایجاد شده قبل از انتخابات تا دورافتاده‌ترین روستاها به شکل سازمان‌ یافته کشیده شد. به فعالیت‌های اقتصادی دولت و… حمله‌های بسیاری صورت گرفت. حتی در دوره اصلاحات هم این‌گونه اقدامات به ‌این روشنی توسط برخی مراکز قدرت از جناح مخالف حمایت نمی‌شد. شرایط امروز و فشار بر آقای روحانی با فشارها بر رئیس دولت اصلاحات متفاوت است. در آن دوره هر ۹ روز یک بحران برای دولت ساخته می‌شد، اما امروز به نظر می‌رسد برای دولت روحانی هر ۹ ساعت یک بحران ساخته می‌شود. مشکل جدیدی که در دولت اصلاحات وجود نداشت، این است که در حال حاضر بیش از ۵۰ درصد ثروت کشور در اختیار ۳ یا ۴ نهاد است. این نهادها نه قابل کنترل و نظارت هستند و نه مالیات می‌دهند. تمام اقتصاد کشور، به نوعی تحت کنترل آنهاست. دیوان محاسبات و مجلس هم حق ندارند از چنین نهادهایی حساب‌کشی کنند. این در حالی است که دولت بخش کوچکی از ثروت ملی یا تولید ناخالص ملی را در اختیار دارد و از این محل باید حقوق همه کارکنان خود، یارانه مردم و سایر هزینه‌های گوناگونش را تامین کند. تا پیش از امضای برجام فروش نفت محدود و آن هم به چند کشوری که حق نداشتند در قبال نفت به ما پول بدهند بود و روابط اقتصادی خارجی کشور هم به طور کامل تعطیل بود و امکان هیچ نوع سرمایه‌گذاری خارجی در ایران وجود نداشت، که البته مورد اخیر به دلیل برخی عملکردها حتی بعد از برجام هم تقریبا حل نشده است. به جرات می‌توانم بگویم فشارهای کنونی بر دولت روحانی به مراتب بیش از گرفتاری‌های دولت اصلاحات است. گرچه در دوره اصلاحات، قوه قضائیه، نیروهای مسلح و صدا و سیما همراه و هماهنگ با دولت نبودند، ولی امروز علاوه بر همه ‌اینها بحران اقتصادی موجود نیز بیشترین فشارها را بر دولت وارد می‌کند.

برخی انتقادات به تغییر رویکرد رئیس‌جمهور پس از انتخابات است. روحانی شعارهایی اصلاح‌طلبانه سر می‌داد اما پس از انتخاب رویکرد دیگری پیش گرفت. به نظر شما چقدر این نقد وارد است؟
در انتقادات باید به واقعیت‌ها توجه کرد و امیدهای بیش از حد بسته نشود. به طور مثال اشاره می‌شود که آقای روحانی قبل از انتخابات گفته اگر به من رای زیاد بدهید تلاش می‌کنم موضوع حصر را حل ‌کنم. پرواضح است که رفع این موضوع در اختیار روحانی نیست و صرف ریاست ایشان بر شورای عالی امنیت ملی، در شرایطی که اکثریت آرا را همراه خود ندارد، برای حل مساله کافی نیست. با وجود محافظت نیروهای وزارت اطلاعات از محل زندگی محصوران، تاکنون فقط وزیر بهداشت به دلایل درمانی می‌تواند از آنان دیدار کند. در چنین شرایطی هرچند آقای روحانی چنین شعاری داده باشد، اما نمی‌توان انتظار داشت جز از طریق تعامل با مسئولان ذیربط بتواند چنین وعده‌ای را عملی کند. رفع این مشکل مطالبه‌ای مهم است و خود آقای روحانی هم مطمئنا موافق این اتفاق است.

یعنی رای مردم کمک خاصی به وی نمی‌کند؟
در دوره اصلاحات هم این انتظار مطرح می‌شد که با پشتوانه ۲۰ میلیون رای تمام مطالبات به سرعت پاسخ داده شود. در آغاز دوره ریاست جمهوری رئیس دولت اصلاحات طی مصاحبه‌ای با روزنامه سلام به طور مستدل اعلام کردم چنین انتظاراتی غیر معقول است و طبق قانون اساسی رئیس جمهور در شرایطی که سایر نهادها و قوا نیز در برابر وی نباشند، درصد کمی از اختیارات اداره کشور را به عهده دارد، چه رسد به‌اینکه برخی از قوا و نهادها در مقابل او باشند. در این شرایط باید با تعامل کشورداری کرد.

برخی مطرح می‌کنند که در انتخاب وزرا به مطالبات اصلاح‌طلبان بی‌توجهی شده و اصولگرایان نقش بیشتری دارند. به طور مثال جایگاه زنان در کابینه کمرنگ‌تر شده و بسیاری انتظارات پاسخ داده نشد. دولت در این مورد نمی‌توانست عملکرد بهتری نشان دهد؟
در دولت اصلاحات ۹ وزیری که به آقای ناطق نوری رای داده بودند، حضور داشتند. این انتخاب بدون کوچک‌ترین فشار از سوی مرجع یا نهاد خاص و صرفا با توصیه هیاتی که در این زمینه به رئیس دولت اصلاحات مشورت می‌دادند، انتخاب شدند. جالب است بدانید در آن هیات اصلاح‌طلبان شناخته‌شده‌ای حضور داشتند. من هم چون عضو هیات بودم از نزدیک بر فرایند این تصمیم‌گیری نظارت داشتم. در کابینه دفاع مقدس هم که خود من عضو بودم، یک فراکسیون غیر رسمی وزرای چپ و یک فراکسیون وزرای راست داشتیم که تعداد وزرای راست بیشتر از وزرای چپ بود. جای تعجب است که امروز انتظار داریم آقای روحانی کابینه‌ای یکدست اصلاح‌طلب معرفی کند. ضمن اینکه آقای روحانی هیچ گاه نگفته من اصلاح‌طلبم و از اول تاکید داشت من معتدل و میانه‌رو هستم. یعنی حدی بین اصلاح‌طلب و اصولگرا. چرا توقع داریم همه وزرای او اصلاح‌طلبانی باشند که مثلا به تازگی از زندان آزاد شده‌اند؟ تا آنجا که من اطلاع دارم حتی ائتلافی با آقای روحانی صورت نگرفته که ‌ایشان نسبت به مفادش عهدشکنی کرده باشد. علت رای اصلاح‌طلبان به آقای روحانی، صرفا به دلیل مصالح کشور و نظام بوده است. در مورد ترکیب کابینه من معتقدم این کابینه از کابینه اول بهتر است. نه ‌اینکه‌ایده‌آل باشد اما به طور نسبی بهتر شده است. در حال حاضر فشار به جای چند وزیر روی کل کابینه است. روحانی می‌توانست هرکسی را معرفی کند و شاید حتی او از مجلس هم رای اعتماد بگیرد، اما این وزیر باید در کشور وزارت کند. در شرایط فعلی دولت باید طوری عمل کند که هم بتواند به اهداف خود (حتی به صورت حداقلی) جامه عمل بپوشاند و هم دچار درگیری با نهادهای مختلف نشود. یکی از انتقادات وارده به آقای روحانی در مورد کم شدن حضور زنان در دولت تغییر خانم ابتکار با آقای کلانتری است. تا جایی که من اطلاع دارم آقای کلانتری در مورد محیط زیست و حوزه آب تجربیات و مطالعات خوبی دارد و علت انتخاب او ضرورت مقابله با بحران خشکسالی بوده است. لازم به ذکر است که نه در دولت اصلاحات با ۲۰ میلیون رای و نه قبل از آن هم وزیر زن نداشتیم. فقط آقای احمدی‌نژاد یک وزیر زن داشت و هیچ دولتی هم وزیر از بین اقلیت‌ها نداشت. چرا باید از آقای روحانی که تحت فشارهای همه‌جانبه است توقع داشته باشیم که از میان خانم‌ها و اقلیت‌ها وزیر تعیین کند؟ توقعی که هیچ دولتی بعد از انقلاب نتوانسته برآورده کند؟

به طور مثال در مورد برخی وزرا مانند وزیر ارتباطات به سابقه او ایراد گرفته می‌شود یا آقای رحمانی فضلی نیرویی تماما اصولگرا شمرده می‌شود که دغدغه‌های اصلاح‌طلبانه را در وزارت کشور دنبال نمی‌کند. شما در این مورد چه نگاهی دارید؟
در مورد سابقه وزیر ارتباطات شبهاتی مطرح است و من هم برخی از آنها را شنیده‌ام که احتمال صحت آنها هم وجود دارد. مع‌الوصف ایشان در دوره آقای واعظی معاون او بود و عملکرد بسیار موفقی (به گفته کسانی که با او کار کرده‌اند) داشته است. شاید کسی مانند ایشان بتواند بهتر در مقابل فشارهایی که از سوی برخی نهادها جهت ایجاد محدودیت‌های بیشتر در فضای مجازی وارد می‌شود، ایستادگی کند. قرار نیست هرکسی که سابقه اطلاعاتی یا امنیتی داشته علیه جامعه باشد. سعید حجاریان به عنوان جانباز اصلاحات پیش‌تر معاون وزیر اطلاعات بوده و خیلی از دوستان اصلاح‌طلب دیگر ما هم اطلاعاتی بوده‌اند. ما اصلاح‌طلبیم و برانداز نیستیم که به دلیل همکاری فردی با دستگاه اطلاعاتی در نظام جمهوری اسلامی به طور کل او را زیر سوال ببریم. در دو انتخابات اخیر از این فضای مجازی که وزیر فعلی هم از مسئولان رده بالای آن بوده استفاده‌های بسیاری کرده‌ایم. اگر وزیر فعلی بتواند در برابر فشارها مقاومت کرده و این فضا را حفظ کند، بزرگ‌ترین خدمت را به مردم کرده است. در مورد وزیر کشور بعضی از دوستان به دنبال تغییر ایشان بودند، اما من مخالف و معتقد بودم در شرایط فعلی، وزیر کشور باید یک اصولگرای عاقل و معتدل باشد تا بتواند هم با مراکز و نهادهای قدرت تعاملی مناسب داشته باشد و هم اهداف دولت را در زمینه سیاست داخلی پیش ببرد. به نظر من آقای رحمانی‌فضلی واجد این شرایط است. در تعامل با مراکز و نهادهای قدرت موفق بوده و در سیاست داخلی هم برخورد مناسبی داشته است. مواضع وزارت کشور در انتخابات، در رابطه با احزاب و گروه‌ها و در کمیسیون ماده ۱۰ احزاب و… مواضع قابل قبولی بوده است. حتی یک استاندار وابسته به جناح‌های تندرو منصوب نشده و تعداد قابل ملاحظه‌ای از استانداران، استانداران دوره اصلاحات بوده‌اند. همچنین در دوره دوم وزارت ایشان، شاهد تغییرات مثبتی هم در حوزه معاونت‌ها بوده‌ایم.

با این تفاسیر به نظر شما پاسخ به کسانی که برای روی کار آمدن روحانی زحمت کشیده‌اند چه خواهد بود؟
برخی از دوستان مطرح می‌کنند که ما زحمت کشیده‌ایم و پست و مقام به سایرین رسید. من از این برخوردها شرمنده می‌شوم و چنین اظهاراتی را وهن اصلاح‌طلبان می‌دانم. چنین اظهاراتی این تصور را ایجاد می‌کند که اصلاح‌طلبان به هدف گرفتن مزد زحمت کشیده‌اند، حال آنکه مجموعه جریان اصلاحات چون انتخاب آقای روحانی را در جهت منافع ملی و مصالح کشور و ملت می‌دانست، برای انتخابش تلاش کرد، نه به خاطر گرفتن پست و مقام. این قبیل اظهارات در واقع ضایع کردن اجر اصلاح‌طلبان است.
منبع: بهارنیوز

امام دل خونی از تحجر داشت

 علی لاریجانی در همایش چهلمین سالگر شهادت آیت الله مصطفی خمینی عنوان کرد: برای نسل امروز ضرورت داشت آشنایی بیشتری با ابعاد شخصیتی آیت الله مصطفی خمینی داشته باشند وقتی با من برای حضور در این مراسم تماس گرفتند، گفتند که این مراسم ۲۰ سال پیش برگزار شده است اگرچه باید زودتر این مراسم بزرگداشت برگزار می‌شد اما بعد از ۲۰ سل هم این مراسم جای تقدیر دارد.

وی افزود: من در سخنان امام که تامل می‌کنم معلوم است با دقت واژه‌ها را انتخاب می‌کردند شاید سنگین‌ترین صحبت امام درباره رژیم آمریکا بود که گفتند شیطان بزرگ. رئیس‌مجلس تاکید کرد: از مهاتیر محمد پرسیدند امام نظری دیگری درباره آمریکا دارد و گفت آمریکا مثل گاو شیرده است که ما از شیرش استفاده می‌کنیم شما شاخش را گرفتید. این حرف اشتباه بود چون یک حیوان درنده را باید اول اهلی کرد بعد از شیرش استفاده کرد.

لاریجانی تاکید کرد: یکی از روسای مجالس کشورهایی که با آمریکا مرتبط است در جلسه‌ای گفت آمریکا شیطان است. آن لحظه به ذهنم آمد امام آن زمان این را گفته بود و امروز بعد از سی و اندی یکی از روسای مجالس کشورهای دوست آمریکا این موضوع را مطرح می‌کند. وی افزود: همسر شاملو درباره زندگی او و سفر شاملو به آمریکا به عنوان مهد آزادی و دموکراسی نقل می‌کند که وی با یکی از خبرنگاران مشهور آمریکا مصاحبه داشته و گفته بود حرفی می‌زنیم که نمی‌دانم جرات پخش دارید یا خیر.  گفتند اینجا آزادی است و گفت چه ظلم‌ها در آسیا کردید و بحث از حقوق بشر می‌کنید که در کشور خودتان حقوق بشر  ندارید. می‌خواهم بگویم آنها هم که با حکومت نبودند هم این درک را داشتند که امام به اندازه صحبت می‌کرد.

رئیس‌مجلس تاکید کرد: وقتی امام می‌گوید مصطفی آینده اسلام بود باید فهم کنیم چه خصوصیاتی داشت که برای اسلام این همه ستون بود. لاریجانی خاطرنشان کرد: بعضی یاران امام همچون شهیدبهشتی، شهیدمطهری و شهدای محراب که حواریون امام بودند، به شهادت رسیده و برخی نیز هنوز در قید حیات هستند. این‌ها فدایی امام بودند و از همه هستی خود و از آبرویشان برای امام مایه می‌گذاشتند.

وی افزود: این مسئله در خاطرات مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هم هست که ایشان به امام گفتند من حاضرم ختم جنگ را اعلام کنم و شما مرا محاکمه کنید اما امام بزرگوارتر از این حرف‌ها بود و به جان خریدند و آن تعبیر معروف را به کار بردند. رییس مجلس شورای اسلامی یادآور شد: شهید بهشتی هم همین‌طور بودند. شهید بهشتی وقتی در قید حیات بود، آماج تندترین انتقادات قرار می‌گرفت و نه فقط ازسوی منافقین و باند بنی‌صدر، بلکه ازسوی دوستان انقلاب نیز مورد حمله واقع می‌شد و بعضاً او را دیکتاتور می‌خوانند و حتی یکی از آن‌ها، توصیف نادرست «راسپوتین» را هم بکار برد. این فدایی بودن اینجا معنا دارد.

وی ادامه داد: وقتی فضای غبارآلودی علیه شهیدبهشتی ایجاد شده بود، بنده در رادیو تلویزیون بودم و ایشان در شورای انقلاب. فضا این‌قدر منفی بود که نمی‌گذاشتند حتی سخنرانی ایشان پخش شود. یک روز ایشان سخنرانی داشتند و به بنده گفتند با ایشان بروم و در راه صحبت کنیم و در صحبت‌هایشان همواره بر لزوم صبر و شکیبایی تاکید داشتند. لاریجانی اضافه کرد: آن روز معلوم بود عده‌ای آمده‌اند که جلسه را برهم بزنند. یک نفر از گوشه‌ای و دیگری از گوشه‌ای دیگرعلیه ایشان تهمتی مطرح می‌کرد و عملاً ۵، ۶ نفر می‌خواستند جلسه را برهم بزنند اما شهیدبهشتی صبوری می‌کرد و اجازه می‌داد حرفشان را بگویند. مرحوم مصطفی خمینی هم این‌چنین بود. این‌ها فداییونی بودند که گذشت داشتند و در پس خورشیدی که امام بود، باقی می‌ماندند تا آن خورشید بدرخشد. این‌ها گذشت داشتند و ما شاهد بودیم بسیاری مسائل را سهل می‌کردند.

وی افزود: به یاد دارم یک بار امام تعبیری بسیار سنگین علیه یک روحانی به کار برده بود که بنده نام نمی‌برم. اما آن عبارت سنگین یک زلزله سیاسی علیه آن روحانی ایجاد می‌کرد. همان شب، آقای مصطفی خمینی رفتند و صحبت کردند. حکومت یک سری فدایی می‌خواهد و وقتی یک انقلاب و نهضت زنده است که این‌گونه فداییان را داشته باشد. رییس قوه مقننه خاطرنشان کرد: نکته دوم این است که منهج این‌ها، آن بود که این وضعیت حفظ شود. امام بارها درباره روحانیت و فقه جواهری بحث می‌کرد. در سال‌های اول انقلاب که کشمکش‌هایی ایجاد می‌شد و اسلام صفوی و اسلام علوی مطرح می‌شد و برخی فکر می‌کردند کسانی که در حکومت صفوی بودند، منهج اسلام بودند و در عین حال ابوذرهایی هم هستند که اسلام را برپا می‌دارند.

وی ادامه داد: امام می‌فرمایند از ابتدای انقلاب می‌بینیم که اخلاق، فقه و احکام سیاسی‌اش را روحانیون حفظ کردند. در اسلام غنی‌ترین فقه، فقه شیعه است. زمان اول اسلام که عصر پیغمبر اسلام است و به‌دنبالش زمان ائمه اطهار، این علمای شیعه بودند که گردشان جمع می‌شدند و معارف را ترویج می‌کردند. لاریجانی اضافه کرد: می‌گویند در آن زمان طایفه‌ای از علما از مقاماتی گذشته و به بعضی سلاطین متصل شده‌اند و با این‌که می‌دیدند مردم از سلاطین جدا شده‌اند، برای ترویج اسلام به سلاطین متصل می‌شدند. آن‌ها آخوند درباری نبودند. امام می‌فرمود که به محض اینکه به گوش کسی خورد مرحوم مجلسی و شیخ بهایی با آن‌ها ارتباط داشتند، نباید فکر کنند این‌ها می‌رفتند که شاه عباس با شاه سلطان حسین به آن‌ها لطف کند. آن‌ها مجاهدت می‌کردند.

وی با قرائت بخشی از سخنان حضرت امام خمینی تاکید کرد: در چنین مدرسه‌ای که امام این‌گونه توصیف می‌کند و درباره روحانیت و شئون مختلف روحانیت سخنان بلندی مطرح می‌کنند، امام تاکید داشت که اگر قرار است اسلام پابرجا باشد، روحانیت باید جلودار باشد. رییس مجلس با اشاره به طرح موضوع منهاییون ازسوی شهیدمطهری گفت: ایشان استدلال می‌کردند که ما هم ایرادهایی به روحانیت داریم. ما می‌گوییم این درخت شته زده است و باید شته را از بین برد اما منهاییون می‌گویند باید ریشه را از بین برد.

وی ادامه داد: اولاً برداشت‌های دینی از این مسلک از عمق بیشتری برخوردار است. این افراد، خصوصیت‌شان این بود که برداشت‌هایی عمیق‌تر از دین داشتند. نکته دیگر این‌که فرهنگی که در جامعه ایجاد می‌کنند، بر محور عقلانیت بود. در آن زمان گروهی از روشنفکران تحت تاثیر ادبیات احساسی بودند و گروهی نیز برخوردی عقلانی داشتند و بعدها معلوم شد شیوه دوم است که در مقابل مشکلات تاب‌آوری دارد. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام خاطرنشان کرد: جامعه‌ای که تفکر دینی آن از مبانی فلسفی و عقلانی برخوردار نباشد، یا دچار تحجر می‌شود یا افراطی‌گری. شما به‌خاطر دارید امام چه دل خونی از تحجر داشت. زمانی می‌گفتند استکان حاج‌آقا مصطفی را آب می‌کشیدند؛ چرا که به فلسفه می‌پردازد. این تحجر بود.

لاریجانی خاطرنشان کرد: نکته دیگر اینکه هیچ‌وقت در سنت فلسفی ما بحث تقابل عقل و وحی مطرح نبود و حتی در سنت فلسفی غرب هم در دوران باستان، این تغایر دیده نمی‌شود. این مسئله بعدها در فلسفه کانت ساماندهی شد اما در فلسفه اسلامی این تقابل و تغایر را نمی‌بینیم. وی افزود:  این نکته مهمی است که تاملات فلسفی را در جامعه رایج شود، جاری کردن آن می‌تواند عقلانیت را باز گرداند. این بدان معنی نیست که بخواهیم روحیه حماسی را نفی کنیم اگر روحیه حماسی غربال شده باشد در فکر عقلانی موفق خواهد بشد و اگر اینطور نباشد، نمی‌شود.
منبع: بهارنیوز

خدمات زیبایی کلینیک جوانه

لیفت صورت و گردن لیزرموهای زائد کلینیک پوست وموی جوانه تزریق چربی پاک کردن تاتو

کاشت و پیوند مو به ‌صورت یک عمل سرپایی و بدون بیهوشی همراه با بی‌حسی موضعی بوده و شخص متقاضی کاشت مو در حین عمل هیچ‌گونه دردی حس نمی‌کند.پیوند مو به صورت سرپایى و بى حسى موضعى انجام میگیرد.پس از پیوند مو بیمار مرخص شده و از فرداى آن روز میتواند به فعالیت هاى روزمره خود ادامه دهد بدون اینکه نیازى به استراحت و بسترى داشته باشد.

آشنایی با کلینیک جوانه:

کلینیک زیبایی جوانه با سالها تجربه در زمینه های پوست,مو و زیبایی فعالیت میکند.کلینیک جوانه مجهز به دستگاه های پیشرفته همراه با پزشکان با تجربه ارائه دهنده کلیه خدمات مربوط به پوست، مو، لیزر , کاشت مو و لاغری این کلینیک زیر نظر پزشکان و متخصصین محترم و همگام با جدیدترین متدها و روش های دانش پزشکی زیبایی، آمیخته با دقت و ظرافت ارائه می شود.

خدمات کلینیک پوست و موی جوانه:

لیزرموهای زائد(الکساندرایت کندلا ۲۰۱۷)

پاک کردن تاتو و خالکوبی(کیو سوئیچ)

درمان لک، جای جوش، اسکار و جوانسازی( co2 فرکشنال)

درمان سیاهی دور چشم و استرچ مارک( کربوکسی تراپی)

جوانسازی و لیفت صورت و گردن ( هایفو، آراف فرکشنال)

درمان زگیل ( کرایو )

تزریق ژل، چربی و بوتاکس

کاشت مو و ابرو

مشاوره زیبایی رایگان

لیفت صورت و گردن لیزرموهای زائد کلینیک پوست وموی جوانه تزریق چربی پاک کردن تاتو

کاربردهاای لیزر کیوسوئیچ Qswitch Neosys :

حذف و پاک کردن کامل تاتو و خالکوبی صورت و بدن .

حذف خالکوبی و خال های مادر زادی بدن و صورت .

حذف لکهای پوستی و کبودی ، لکه های قهوه ای .

حذف خال و کک و مک پوست بدن و صورت

دارای کادر مجرب پزشکی

ارائه خدمات درمانی و زیبایی با بهترین کیفیت

برای داشتن پوستی سالم و زیبا به کلینیک پوست وموی جوانه مراجعه کنید.

دستگاه آلکساندریت کندلا۲۰۱۷ آمریکا برای پوست های تیره و روشن و موهای ضخیم و نازک مناسب است. این دستگاه بهترین تاثیر را برای رفع موهای زائد بدن دارد.

آراف فرکشنال:برای درمان موارد زیر از آراف فرکشنال استفاده میکنیم. کشیدن پوست،جای جوش و ترک‌های پوستی،روزاسه و قرمزی پوست،جوان‌سازی،کنه یا جوش،منافذ باز.

لیفت صورت و گردن لیزرموهای زائد کلینیک پوست وموی جوانه تزریق چربی پاک کردن تاتو

هایفوتراپی:

جدیدترین روش لیفتینگ غیرتهاجمی در دنیا است ، بطوریکه تاثیر درمانی این روش ، قابل مقایسه با روش های جراحی در دنیا می باشد. تاثیر گذاری چشمگیر هایفوتراپی ، درکنار عدم بازگشت نتایج درمانی ، فقدان دوره نقاهت وعدم وجود عوارض جانبی ، موجب افزایش روزافزون طرفداران این روش درمانی شده است.

مزیت لیفت با روش هایفوتراپی نسبت به سایر روش ها چیست؟

در هایفو تراپی لیفت بدون نیاز به جراحی است و از امواج اولتراسوند ( بجای تیغ جراحی ) استفاده می شود. فرد پس از انجام هایفو می تواند بلافاصله در محیط کار حاضر شود زیرا نیاز به  نقاهت ندارد و حداقل درد و حداکثر اثر بخشی را دارد.

روش کار و تاثیر گذاری هایفو جهت جوانسازی صورت وگردن چگونه است؟

در این روش امواج اولتراسوند از طریق پروپ هایی مخصوص به اعماق پوست فرستاده می شود و با ایجاد نواحی گرمایی دقیقا بر روی عضله ( عمقی ترین قسمت پوست ) کلاژن سازی فعال می شود.

لیفت صورت و گردن لیزرموهای زائد کلینیک پوست وموی جوانه تزریق چربی پاک کردن تاتو

تزریق ژل، چربی و بوتاکس:

تزریق چربی:

 تزریق چربی بی ضرر ترین روش برای حجم دهی صورت می باشد.

بافت چربی به علت زنده بودن و وجود سلولهای بنیادی باعث شادابی پوست نیز می شود.

مزایای تزریق چربی نسبت به سایر روشها در این است که :

چربی از محل تزریق جا به جا نمی شود و تغییر فرم نمی دهد ، از بدن خود فرد است و منجر به آلرژی نمی شود.

ژل :

فیلرها موادی هستند که چروکهای عمیق و گودی های صورت را پرکرده و از آنها برای برجسته سازی گونه و سایر قسمت های صورت استفاده می کنند.

یکی از انواع این پرکننده ها، ژل های هیالورونیک اسید می باشند.این ماده کاملا مشابه و سازگار با بافت بدن است و احتمال آلرژی و حساسیت در آن بسیار ناچیز است.

ژل ها برای کم عمق کردن خطوط عمیق بین دو ابرو، خط خنده، خطوط پیشانی و اطراف لب بکار می رود.از دیگر کاربرد ژل ها گونه گذاری و برجسته کردن لب هاست . لب و گونه نقش بسیار زیادی در زیبایی چهره دارند وامروزه افراد می توانند با خاطری آسوده از فیلرها جهت برجسته سازی گونه و لب استفاده کنند.

بوتاکس:

با گذشت زمان و انقباض مکرر عضلات صورت خطوطی در پوست ظاهر می شود.(خطوط دینامیک) که زیبایی و جوانی چینهای پیشانی و اطراف چشم فرد را مسن تر نشان می دهد.

بوتاکس در طی سالها محبوبیت زیادی بدست آورده است، چرا که نسبت به سایر روشهای جوانسازی هزینه کمتر و اثر بخشی سریعتری دارد. نیازی نیست چهره خود را به تیغ جراحان بسپارید. تزریق مقدار کمی از این دارو در نقاط مختلف صورت در عرض چند روز بهبود چشمگیری در چین و چروکها ایجاد خواهد کرد.

لیفت صورت و گردن لیزرموهای زائد کلینیک پوست وموی جوانه تزریق چربی پاک کردن تاتو

اطلاعات تماس:

آدرس: تهران میدان توحید ابتدای خیابان ستارخان جنب بانک توسعه و تعاون پلاک ۱۹ کلینیک تخصصی پوست و مو جوانه

تلفن های تماس:

۰۲۱-۶۶۱۲۰۳۲۸

۰۲۱-۶۶۱۲۰۳۲۵


#پاک کردن تاتو#تزریق چربی#کلینیک پوست وموی جوانه#لیزرموهای زائد#لیفت صورت و گردن

ارسال شده در ۱ آبان ۱۳۹۶ توسط آقای توکلی با موضوع رپرتاژ


منبع: دکتر سلام

از کجا آیفون ۸ بخریم؟

آیفون ۸ چند هفته قبل از اجرای طرح رجیستری به بازار ایران رسید و شاید همین اجرای دست و پا شکسته بساط سو استفاده برخی فروشنده‌ها را باز کرده. در حالی که برخی مغازه‌ها روی این گوشی آمریکایی‌ ۴ میلیون تومان هم قیمت گذاشته‌اند، بررسی‌های پول نیوز نشان می‌دهد فروشگاه‌های مجاز آیفون، مدل ۸ را بین ۳ میلیون و ۷۰۰ تا ۳ میلیون و ۷۵۰ هزار تومان می‌فروشند.

از کجا آیفون 8 بخریم؟پول‌نیوز- مثل خیلی وقت‌های دیگر بازار آشفته است. هر کس هر چقدر که دلش می خواهد روی آیفون ۸ و ۸ پلاس‌اش قیمت گذاشته و می‌فروشد. قیمت آیفون ۸ سیلور ۶۴ گیگ، از ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان شروع می‌شود و در برخی مغازه‌های پایتخت به ۴ میلیون هم می‌رسد. اما به کدام قیمت می‌توان اعتماد کرد؟

از طرفی طرح رجیستری موبایل شروع شده و اگر گوشی‌های ارزان قاچاق باشند، هرآن ممکن است که از رده خارج شده یا از کار بیفتند.
مهدی محبی، رییس اتحادیه دستگاه‌های مخابراتی در این باره به پول نیوز گفت: تنها یک شرکت به صورت رسمی آیفون را وارد کرده است. (media) و ممکن است گوشی‌های این شرکت به خاطر پرداخت حق گمرک کمی گران‌تر باشد اما علت اصلی این اختلاف قیمت‌ها، وفور قاچاق در بازار محصولات اپل است.

او تاکید می‌کند که اتحادیه بر سر مواضع خود برای حذف گوشی قاچاق از بازار ایستاده و کوتاه نخواهد آمد.

گفتنی است IMEI تمامی گوشی‌های آیفون که توسط شرکت‌های رسمی عرضه می‌شود در گمرک ثبت شده و در سامانه رجیستری قرار خواهد گرفت تا خریداران در این روزهای آشفته بازاری رجیستری، حداقل خیال‌شان از این یک مورد راحت باشد.
آیفون ۸ چند هفته قبل از اجرای طرح رجیستری به بازار ایران رسید و شاید همین اجرای دست و پا شکسته بساط سو استفاده برخی فروشنده‌ها را باز کرده. بررسی‌های پول نیوز نشان می‌دهد فروشگاه‌های مجاز آیفون، مدل ۸ را بین ۳ میلیون و ۷۰۰ تا ۳ میلیون و ۷۵۰ هزار تومان می‌فروشند.


منبع: پول نیوز