احتمال کلاهبرداری‌ در طرح رجیستری

از آنجاکه قاچاق تلفن همراه طی سال‌های گذشته تبعات بسیاری برای کشور داشته و زیان‌های میلیاردی به اقتصاد وارد کرده است، دولت طرح رجیستری تلفن‌های همراه را برای جلوگیری از قاچاق آن و شفاف‌سازی بازار واردات این کالای پررونق در دستور کار قرار داد و پس از کش و قوس‌های فراوان، بالاخره هفته گذشته این طرح رسماً اجرا شد. اما چگونگی اجرای این طرح در شرایطی که امروز قرار داریم ابهاماتی برای خریداران و دارندگان گوشی‌های موبایل ایجاد کرده است. یکی از ابهامات این است که تکلیف گوشی‌هایی که دست مردم است و در حال استفاده آن هستند، چه می‌شود؟ و اینکه گوشی‌هایی که وارد شده‌ و اکنون در مغازه‌ها و انبارها به صورت درهم (واردات قاچاق و رسمی) وجود دارد، تکلیف‌شان چه می‌شود؟

گوشی‌های دست مردم مشکلی ندارند
یکی از مدیران ارشد وزارت صنعت، معدن و تجارت در این باره به ایسنا گفت: گوشی‌های تلفن همراهی که قبل از اجرای طرح رجیستری و به هر طریقی (مجاز یا غیرمجاز) به کشور وارد و فروخته شده، خریداران آنها هیچ گناهی مرتکب نشده‌اند؛ بنابراین برنامه‌ریزی‌ها مبنی بر این است که این گوشی‌ها دست مردم بوده و پیش از اجرای این طرح فعال شده‌اند لذا هیچ تعرضی به آنها نشود و مردم بتوانند بدون مشکل از دستگاه‌های خود استفاده کنند.

فروشندگان مجاز هستند تلفن‌های نو را از بسته‌بندی خارج و رجیستر کنند!
وی افزود: اما اینکه گفته می‌شود “برخی از مغازه‌داران تلفن‌های همراه موجود در مغازه‌های خود را پیش از آغاز این طرح فعال کرده‌اند و با قرار دادن سیم‌کارت در آنها اولین تماس را برای اینکه در طرح رجیستری به مشکلی برنخورند برقرار کرده‌اند”، به دلیل این است که بالاخره این طرح باید از یک نقطه‌ای شروع می‌شد و اگر چنین کاری انجام نمی‌دادند زیان سنگینی مرتکب می‌شدند. اما فروشندگان باید به مردم اطلاع دهند که این تلفن‌های همراه یک بار باز و تماسی به این هدف با آنها برقرار شده است.

وی تاکید کرد: اگر مشتری هنگام خرید متوجه این مساله شد که تلفن همراهی که خریداری کرده جزو این دسته از تلفن‌های همراه است و فروشنده به او در این زمینه توضیحی نداده، می‌تواند از او شکایت کند و وزارت صنعت، معدن و تجارت با جدیت با این مساله برخورد می‌کند.

دیگر هیچ گوشی قاچاقی رجیستر نمی‌شود
این مقام مسئول در وزارت صنعت، معدن و تجارت اظهار کرد: البته از هنگام شروع شدن طرح رجیستری به همه مغازه‌داران اطلاع‌رسانی شد که تا تاریخ ۲۸ مهرماه فرصت دارند تلفن‌های همراه خود را از این طریق رجیستر کنند، چراکه از این تاریخ به بعد هیچ تلفن همراه قاچاقی نباید به بازار وارد شود چون امکان خدمات‌رسانی را مانند دیگر دستگاه‌های مشابه نخواهد داشت.

وی ادامه داد: البته به مغازه‌داران و فروشندگان تلفن همراه اعلام شده که موجودی مغازه‌های خود را به سامانه‌ای که در ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز به عنوان راهبر این طرح پیش‌بینی شده، اعلام کنند تا جلوی تخلفات احتمالی گرفته شود. در این سیستم هر موبایلی که به صورت رسمی وارد شده و کد IMEI آنها به گمرک داده شده و گمرک آنها را در سامانه همتا قرار داده باشد مجاز است و هیچ مشکلی برایشان به وجود نخواهد آمد، چراکه با ارسال کد IMEI به سامانه مورد نظر مردم می‌توانند از اصلیت آن مطلع شوند.

خریداران حواس‌شان را بیشتر جمع کنند
این مقام مسئول تصریح کرد: برای جلوگیری از تخلفات احتمالی از سوی فروشندگان، بازرسی‌های خود را تشدید می‌کنیم اما برخی مغازه‌داران پیش از این هم گوشی‌های نو، کارکرده و رفرش شده را در کنار یکدیگر و با قیمت‌های متفاوت به مردم می‌فروختند که فروش گوشی رفرش شده پیش از این هم غیر قانونی بود و اکنون هم غیرقانونی است. بنابراین مردم هم باید حواس خود را بیشتر جمع کنند و در این میان متولی اصلی برای اجرای این طرح ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز است. گرچه پیگیری‌های مکرر از ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز برای دستیابی به جزئیات این طرح بی‌نتیجه ماند، چراکه این ستاد در حال حاضر از پست‌های ریاست، سخنگو، مدیرکل روابط عمومی و غیره خالی است و مدیرکل اقتصادی این ستاد که به عنوان سخنگوی این طرح انتخاب شده نیز با وجود تماس‌های پی‌درپی پاسخگو نبود.

اول برندهای مطرح رجیستر می‌شوند، تا یک ماه دیگر همه برندها
البته ابراهیم درستی – نایب رئیس اتاق اصناف تهران – در این باره به ایسنا گفت: هیچ فروشنده‌ای تخلف نکرده و بی‌انصاف است که بخواهیم همه فروشندگان را در این زمینه زیر سوال ببریم. اما اجرای طرح رجیستری تلفن‌های همراه طرحی ملی و به نفع مردم و منافع ملی بوده که مورد حمایت همه از جمله بخش خصوصی است، چراکه قبل از آن سودهای هنگفتی توسط واردکنندگان غیرمجاز و قاچاق‌چیان این کالا کسب می‌شد. به گفته وی، این طرح به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی شده که با شیب ملایم اجرا شود و ابتدا از برندهای مطرحی که غالباً با قاچاق به کشور وارد می‌شدند، آغاز شود، سپس برندهای دیگر مشمول این طرح می‌شوند تا پس از گذشت حدود یک ماه همه برندها را شامل شود.

حدود ۴۰ میلیون گوشی تلفن همراه در بازار موجود است
درستی اعلام کرد که انجمن واردکنندگان تلفن همراه نیز متعهد شده که در صورت اجرای این طرح نیاز بازار را از طریق واردات رسمی تامین کند. نایب رئیس اتاق اصناف تهران همچنین در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه باز شدن گوشی‌های تلفن همراه نو توسط مغازه‌داران برای رجیستر کردن در غالب این طرح می‌تواند تبعات و تخلفات بسیاری را داشته باشد، ‌ گفت: براساس برآوردهای صورت گرفته حدود ۴۰ میلیون گوشی تلفن همراه در بازار موجود است که اگر این کار انجام نمی‌شد زیان سنگینی متوجه فروشندگان می‌شد. اما مردم می‌توانند با وارد کردن کد ۱۵ رقمی IMEI به سامانه پیامکی ۳۰۰۰۸۸۸۷ از اصل بودن یا نبودن دستگاه خود مطلع شوند.

تخلفات و سوءاستفاده‌های احتمالی و حقی که از مصرف‌کننده ضایع می‌شود
 گرچه اجرای طرح رجیستری تلفن همراه می‌تواند پیامدها و آثار مثبتی در جلوگیری از قاچاق این کالا و زیان به بازار آن داشته باشد اما اجرای این‌چنینی آن هم تبعاتی در پی دارد که باید مسئولان و مجریان طرح رجیستری توضیحات شفاف‌تر و قانع‌کننده‌تری برای آن اعلام کنند، چراکه اگر یک تلفن همراه از طرق غیرقانونی به بازار وارد شده باشد و فروشنده برای زیان نکردن بابت اجرای این طرح جعبه‌ آن را باز و با آن تماس برقرار کند، به راحتی می‌تواند تخلفات بیشتری از قبیل جابجایی گوشی‌های کارکرده با نو، تغییر لوازم جانبی آن با نمونه‌های فرعی و حتی دست دوم مشابه و غیره مرتکب شود که در این میان حق مصرف‌کننده ضایع می‌شود. بنابراین انتظار می‌رود در کنار اینکه برای جلوگیری از زیان فروشندگان چنین راهکارهایی در نظر گرفته می‌شود، نظارت‌هایی هم از سوی دستگاه‌های متولی حقوق مصرف‌کننده صورت گیرد تا خریداران هم زیان نکنند و راه‌های سوء استفاده برای سودجویان فراهم نباشد.
منبع: بهارنیوز

خودروسازان در جاده گرانی می‌تازند

امرالله امینی اظهار کرد: متاسفانه خودروسازان همچنان از انحصاری بودن بازار این محصول سوءاستفاده کرده و همچنان بر طبل گرانی می‌کوبند. وی با اشاره به اینکه خودروسازان در چند ماه اخیر در چند مرحله محصولاتشان را گران کرده‌اند، خاطرنشان کرد: در این شرایط شاهد سکوت سازمانهای نظارتی به ویژه سازمان حمایت مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان هستیم.

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: سازمانهای نظارتی باید به سرعت وارد عمل شده و خودروسازان را بازخواست کنند که به چه علت به صورت پی در پی قیمت محصولات خود را افزایش می‌دهند. وی افزود: افزایش قیمت باید به واسطه افزایش کیفیت، ایمنی، رفاه و آپشن خودروها اتفاق بیافتد. خودروسازان اگر اقدام جدیدی در این رابطه کرده‌اند به مردم اعلام کنند تا آنها نیز متوجه دلایل گرانی‌های اخیر شوند اگر نه قیمت‌ها را به نرخ‌های پیشین کاهش دهند. گروه خودروسازی سایپا ابتدای هفته جاری هشت محصول خود را گران کرد. از روز گذشته نیز شرکت کرمان موتور چهار محصول خود را گران کرده است. ایران خودرو، پارس خودرو و زامیاد نیز در حدود دو ماه گذشته محصولات خود را گران کرده‌اند.
منبع: بهارنیوز

پرهیز از گردش به راست با پرچم چپ

علیرضا رحیمی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «رفع شبهه گردش به راست توسط روحانی» به برخی تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای درخصوص دیدار اخیر رییس‌جمهوری با اعضای جامعه روحانیت مبارز پرداخت و در این رابطه نوشت: اخیراً دکتر روحانی دیداری با اعضای جامعه روحانیت مبارز داشتند که پیام روشنی از آن به خاستگاه رای آقای روحانی مخابره نشد.

وی افزود: همچنان که رییس‌جمهور آحاد مردم و گروه‌ها و تفکرات را به‌طور رسمی نمایندگی می‌کند، دیدار با اقشار و سلایق مختلف سیاسی نیز امری عادی و قابل‌انتظار از رییس‌جمهور بشمار می‌آید.

نماینده اصلاح‌طلب مردم تهران در مجلس ادامه داد: آنچه از رییس‌جمهور قابل‌انتظار نیست، تبعیض در نگاه و عملکرد نسبت به سلایق مختلف فکری در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی و مدنی است. به طریق اولی دیدار رییس‌جمهور با گروه‌های مرجع باید فارغ از تبعیض و برجستگی باشد.

عضو هیات رییسه فراکسیون امید مجلس ادامه داد: آقای روحانی در چهار سال اول ریاست‌جمهوری خود دیدار رسمی از این دست با پوشش وسیع در رسانه ملی نداشته‌اند. اگرچه به‌طور رسمی همچنان عضویت ایشان در جامعه روحانیت مبارز مخفوظ است اما رویکرد متفاوت آقای روحانی بعد از  ترک فعالیت‌های مرتبط با شورای‌عالی امنیت ملی و پرونده هسته‌ای مسیر متفاوتی را از جامعه روحانیت مبارز برای ایشان باز کرد؛ مسیری که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی خط‌شکن آن بود و پیشرو برای گام‌های بعدی.

خاستگاه اصلی رای آقای روحانی در ۹۲ و ۹۶ توده‌های میلیونی امیدوار و امیدآفرین مردم بودند که با انتخاب رویکرد اصلاحات برای آینده کشور به رویکردهای متصلب و منجمد رقیب نه گفتند و حمایت‌های بزرگانی چون آیت‌ الله هاشمی رفسنجانی و جریان‌های اصیل دلبسته به انقلاب چون مجمع روحانیون مبارز و ده‌ها حزب و گروه‌های متعدد سیاسی و مدنی توانست موفقیت دکتر روحانی را در دو کارزار پیچیده انتخابات رقم زند.

وی اضافه کرد: برای پرهیز از شائبه گردش به راست با پرچم چپ لازم است آقای روحانی دیدارهای رسمی با مجمع روحانیون مبارز و جریان‌ها و گروه‌هایی که مرجعیت تاریخی و گفتمانی بین مردم دارند و سکو و موتور موفقیت ایشان در انتخابات ۹۲ و ۹۶ بوده‌اند، داشته باشد تا توازن و جامعیت مورد انتظار از رییس‌جمهور برآورده شده و دیده شود.

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس همچنین خاطرنشان کرد: دیدار رسمی با روسای جمهور سابق نیز ازجمله اقدامات مشورتی مورد انتظار است که از مسیر چنین همفکری و تعاملی می‌توان پیام واقعی همدلی را از رییس‌جمهور دریافت کرد. رحیمی در پایان نوشت: دیدار آقای روحانی با جامعه روحانیت مبارز اگرچه به یک تعبیر تجدید دیدار با دوستان قدیم است اما در کسوت رییس‌جمهوری باید امکان دیدار برای همه سلایق به‌طور رسمی فراهم شود.
منبع: بهارنیوز

بازی بقایی و گرداب بقا

امیر راعی فرد

پس از سالها، نوبت رسیدگی به تخلفاتی شده است که چه در حجم تخلف و چه در چگونگی ارتکاب آنها از سوی مدیران دولتی وقت، شاهد مواردی منحصر به فرد هستیم.با توجه به عدم اثبات قطعی اتهامات وارد شده به دولتمردان دولت احمدی نژاد و شخص ایشان، از ورود به جزییات این تخلفات حذر می‌نماییم و در راستای احترام به قانون این‌گونه اطلاع رسانی‌ها را به دستگاه قضا واگذار می‌کنیم. در میان اخبار هر روزه از کشف تخلفات جدید در دولت عدالت محور! احمدی نژاد آنچه بیش از پیش جلب نظر می‌کند واکنش‌های متهمان این پرونده‌های مالی است. متهمانی که با اتخاذ روش حمله رو به جلو، همچنان سعی در حفظ ظاهر مردمی خود دارند.آخرین پروژه از پیش طراحی شده جریان غیر ملی احمدی نژاد را می‌توان در واکنش جالب توجه بقایی جستجو کرد.

رفتار خارج از عرف بقایی در پررنگ جلوه دادن دفاعیات خود می‌تواند پروژه‌ای باشد که به تبع آن و به صورت آگاهانه نظام را در بن بست رسیدگی به تخلفات و خیانتهای مدیریتی تیم احمدی نژاد قرار دهد.حذف نفرات اصلی دولت‌های نهم و دهم از شاکله اجتماعی و سیاسی کشور که صدالبته سبب وارد آمدن زیان‌های حیثیتی عمیق بر مسئولان اداره امور کشور گردید، ایشان را در موضعی هجومی قرار داده است که این نحوه برخورد متهمان می‌تواند آبشخور اتفاقاتی جدید در اقلیم سیاسی کشور گردد.تیم رسانه‌ای محمود احمدی نژاد برای‌ترسیم چهره‌ای مظلوم از نامبرده و حلقه اصلی اطرافش، این بار نیز با طراحی نقشه‌ای جدید موفق به مطرح کردن نام ایشان شده است.

باید توجه داشت که این چیدمان ایجاد جذابیت خبری جهت بازگرداندن افراد منسوب به دولت نهم و دهم با دقتی خاص و کاملا حساب شده صورت گرفته است.تلاش همه جانبه بقایی و احمدی نژاد جهت معرفی خود به عنوان قربانیان یک رقابت سیاسی قسمتی از پازل طراحی شده توسط اتاق فکر دولت بهار است که به خوبی توسط تیم رسانه‌ای هوشمند این جریان حمایت می‌گردد. با کمی بازگشت به اتفاقات سیاسی نه چندان دور، به سادگی می‌توان به میزان مماشات دستگاه قضا با متهمان پرونده‌های مالی سنگین دولت‌های نهم و دهم پی برد.مواضع پرخاشگرانه بقایی و مشایی و احمدی نژاد، همزمان با ورود مجدد چهره‌های سرشناس جریان حامی او همچون جلیلی و بذرپاش به بدنه اجرایی و اقتصادی می‌تواند زنگ خطری باشد جهت رونمایی از یک بازی هدفمند رسانه‌ای _ مدیریتی توسط دولتمردان دولت بهار که با هدف بازگشت ایشان به فضای سیاسی کشور صورت می‌پذیرد.

حمیدرضا بقایی به عنوان یکی از ارکان موثر در طراحی و اجرای پروژه‌های مدیریتی و اقتصادی و امنیتی دولت‌های نهم و دهم، با پیروی از روش پوپولیسم سیاسی و جلب نظر مخاطبان سیاسی در جامعه با هوشمندی مثال زدنی تیم رسانه‌ای خود، توانست بار دیگر دولتمردان بهاری را بر صفحه نخست روزنامه‌ها بنشاند.نکته جالب توجه اینجاست که این پوشش خبری از سوی روزنامه‌های اصلاح‌طلب با استقبال مواجه شده است.به این معنا که اتاق فکر احمدی نژاد توانسته است با طراحی یک بازی هدفمند، اصلاح‌طلبان را‌تریبون بازگشتشان به صدر اخبار قرار دهد.محمود احمدی نژاد پس از ورود مجدانه حامیان اصلاح‌طلبان و جاری شدن ندای اصلاح‌طلبی در کشور و با توجه به سابقه ناگوار و بعضا تاسف آور برخوردهای سخت و بی‌قانون نسبت به فعالان اصلاح‌طلب در دوران زمامداری اش، محکوم به حذف شدن از فضای سیاسی کشور شده است.نکته مهم در این میان، به بن بست خوردن رابطه دوستانه اصولگرایان قدرتمند در نهاد حاکمیت با دوستان احمدی نژادی سابق شان است که بیش از پیش به حذف این جریان سیاسی کمک می‌نماید.حال با توجه ه تفاصیل مطرح شده، دولت مردان دیروز و متهمان مالی امروز در حال تلاشی مدون و برنامه‌ریزی شده جهت جلوگیری از حذف خود در میان مردم می‌باشند که صد البته در این مدل عوام فریبانه شان تا حدودی به توفیق دست یافته‌اند.
منبع: بهارنیوز

گزارشی از پرداخت‌های کلان به مداحان

گروه سیاسی: نشریه «خیمه» نوشت: گزارشی که می‌خوانید قرار است به یک سوال که در ذهن بسیاری از مردم هیاتی و البته غیرهیاتی وجود دارد پاسخ بدهد: «مداحان چقدر پول می‌گیرند؟» با این حال، پرسیدن این سوال که مداحان چقدر پول می‌گیرند، همیشه سوء تفاهم زاست پس بهتر است که در همین ابتدا، نکاتی تذکر داده شود:
 


نخست اینکه اداره کردن یک هیات که در آن افراد متفاوتی با سطوح فرهنگی مختلف شرکت می‌کنند، آن هم در هیات‌های چند هزار نفری، یقینا کار دشواری است. گرفتن پول برای این کار نیز فی نفسه ایرادی ندارد اما رد و بدل شدن پول‌های کلان و نیز حواشی توافق اقتصادی مادحین با روسای هیات‌ها که در این گزارش به هر دوی آن اشاره خواهیم کرد؛ با شانیت معنوی هیات‌های حسینی سازگار نیست و از این روز یکی از آسیب‌های مترتب بر مداحی است. از سوی دیگر نگارنده به این موضوع واقف است که مداحانی هستند که هیچ گاه برای پول، در هیاتی شرکت نکردند و ارتزاق خود را از اموری دیگر انجام می‌دهند که گل سرسبد آن‌ها، حاج منصور ارضی است. با این دو مقدمه ضروری، به سوال اصلی برمی‌گردیم. «مداحان چقدر پول می‌گیرند؟»

بگذارید برای سهولت کار، مداحان را به دو دسته تقسیم کنیم. دسته اول، مداحان مجلسی هستند یعنی مداحانی که برای مراسم خاکسپاری، ترحیم و ولیمه و نیز مراسم عروسی توسط صاحبان مجلس دعوت می‌شود. در حال حاضر نرخ یک مداح ختمی خوان در بهشت زهرای تهران بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان است. البته اگر سیستم صوتی نداشته باشید؛ که عموم خانواده‌های مصیبت دیده ندارند؛ بین ۵۰ تا ۱۰۰ هزار تومان نیز برای سیستم صوتی دریافت می‌شود.

مداحانی که برای مراسم ختم یا مراسم ولیمه دریافت می‌شوند بین ۱۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان در بازار امروز تهران، دستمزد می‌گیرند. این مداحان ممکن است سیستم صوتی را نیز خود تامین کنند که در این صورت هزینه مجزایی برای آن دریافت می‌شود اما معمولا، به خصوص در نرخ‌های پایین، هزینه مجزایی برای رفت و آمد نیز مطالبه می‌کنند. اما مداحانی که در مراسم عروسی حاضر می‌شوند و انصافا نیز کار دشوارتری نسبت به دو دسته دیگر دارند در حال حاضر بین ۵۰۰ تا یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان دریافتی دارند.

در این میان مداحانی هم هستند که چه در مراسم عزا و چه در مراسم شادی با ادوات موسیقی حاضر می‌شوند که این مداحان بین ۵۰۰ تا یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان دریافتی دارند. البته جامعه مداحان این دسته را به عنوان مداح به رسمیت نمی‌شناسد. اما دسته دوم، مداحان هیاتی هستند که در مراسم سوگ و شادی اهل بیت (ع) به مرثیه و منقبت‌خوانی می‌پردازند. خود این گروه به سه دسته تقسیم می‌شوند. در دسته اول مداحان آماتور و فصلی هستند که هر سال در محرم میکروفون به دست می‌گیرند. هزینه پرداختی هیات‌ها برای این افراد بسته به هنری که به خرج می‌دهند بین ۱۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان برای هر شب است.
در دسته دوم مداحان نیمه حرفه‌ای قرار دارند که دارای شهرت محلی هستند. این افراد در ایام محرم برای هر شب بین ۴۰۰ هزار تومان یا یک میلیون تومان دریافتی دارند.

و در دسته سوم، مداحان حرفه‌ای قرار می‌گیرند که در یک بازه قیمتی نامتعارف از شبی ۳ میلیون تومان تا شبی ۶۰ میلیون تومان دریافتی دارند. اما این مداحان حرفه‌ای که مداحان برند و سوپر برند هستند، به جز قرارداد مالی، توافق‌های دیگری نیز با صاحبان هیات دارند که اطلاع از آن‌ها جالب است:

الف) یکی از معمول‌ترین توافق‌ها، توافق بر سر هیات همراه یا پامنبری است. در توافق مداحان برند با صاحبان هیات‌ها گفته می‌شود که این مداح، دارای ۱۰ تا حتی شاید ۴۰ پامنبری است که باید در هیات حضور پیدا کنند و اگر این مداح به شهرستانی غیر از محل اصلی هیات خود برود معمولا هزینه اقامت این افراد نیز با صاحب هیات است. البته پامنبری‌ها یکی دو نکته جالب دیگر هم دارند. یکی اینکه برخی اوقات ممکن است مداح، به دلیل وقتی که هیات همراهش برای برپایی باشکوه هیات او صرف کرده، بخشی از مبلغ دریافتی خود را به او هدیه کند و دوم اینکه در برخی اوقات، شنیده شده که مداح با هیات همراه خود، جلساتی را برای تمرین سبک‌های مختلف برگزار کرده و حتی این جلسات تمرین، در قالب یک مسافرت، مثلا با ۱۰ نفر حلقه اول هیات، انجام شده است.

ب) توافق معمول دیگر بر سر سیستم صوتی است. معمولا مداحان معروف، علاقه دارند که برای بهتر شدن عملکرد خود با سیستم‌های صوتی حرفه‌ای کار کنند و برخی از این سیستم‌ها، تا شبی ۵ میلیون تومان، هزینه اجاره دارند.

ج) مورد جالب دیگر تقاضاهای مداحان سوپر برند برای اطلاع رسانی است. در برخی توافقات با مداحان اسمی، آن‌ها می‌گویند که ما پامنبری خاص خود را داریم که باید از زمان و مکان برگزاری هیاتمان باخبر باشد پس شما باید به طور مثال ۲۰۰ بنر ۲ متر در یک متر در ۲۰۰ نقطه تهران نصب کنید.

د) نکته بعدی مثلا «پشت منبر» است. برخی مداحان بزرگ به مساله دکور هیات حساس هستند و در قرارداد توافق می‌کنند که دکور پشت منبر باید به تایید آن‌ها برسد. خوب است بدانید که برخی از این دکورهای پشت منبر تا ۱۵ میلیون تومان هزینه برمی‌دارد.

ه) و بالاخره اینکه معمولا گروه فیلمبرداری هیات نیز، با نظر مداح تعیین می‌شود و حتی سابق بر این که سی‌دی‌های مداحی رونق خوبی داشت، شنیده می‌شد که درصدی از فروش این سی دی‌ها به مداح پرداخت می‌شود.

در نظر داشته باشید که وقتی مداحان از تهران به شهرستان می‌روند؛ به همه این هزینه‌ها، باید هزینه اقامت و پذیرایی معمولا ویژه را نیز اضافه کرد. در حال حاضر استان قم و استان مازندران دو استانی هستند که هزینه بسیار زیادی بابت مداحان برند، پرداخت می‌کنند. در این میان، البته اگر قرار است که نقدی به این وضعیت صورت گیرد، خوب است که نقد، متوجه پرداخت کنندگان مبالغ نامتعارف نیز باشد. به طور مثال فردی که در حال حاضر، بالاترین مبلغ پرداختی به مداحان را دارد یعنی آن سرمایه‌دار مازندرانی که مداحی مشهور را هر سال به مازندران می‌برد و در یک سال، برای یک دهه محرم، یک ویلای نزدیک به ۷۰۰ میلیون تومانی به عنوان صله به این مداح پرداخت کرده است.
منبع: بهارنیوز

از بهزاد نبوی به جوانان اصلاح‌طلب

محمد توکلی
بهزاد نبوی، پیر عرصه سیاست که از چهره‌های ارشد جریان چپِ سابق و اصلاح طلب فعلی است و در بحران‌های مختلفی همچون فشارها بر مجلس ششم و وقایع۸۸ به خوبی نشان داده است که از بسیاری از افراد که در این سال‌ها بر کرسی‌های قدرت تکیه زده‌اند بیشتر و بهتر با اهداف جریان اصلاح‌طلبی کشور آشناست ابراز شرمندگی کرده است. او شرمنده رفتار عده‌ای است که با نام اصلاح‌طلبی سهمشان را از دولت منتخب اکثریت طلب می‌کنند. این فعال سیاسی اصلاح‌طلب می‌گوید: «برخی از دوستان مطرح می‌کنند که ما زحمت کشیده‌ایم و پست و مقام به سایرین رسید. من از این برخوردها شرمنده می‌شوم و چنین اظهاراتی را وهن اصلاح‌طلبان می‌دانم. چنین اظهاراتی این تصور را ایجاد می‌کند که اصلاح‌طلبان به هدف گرفتن مزد زحمت کشیده‌اند، حال آنکه مجموعه جریان اصلاحات چون انتخاب آقای روحانی را در جهت منافع ملی و مصالح کشور و ملت می‌دانست، برای انتخابش تلاش کرد، نه به خاطر گرفتن پست و مقام. این قبیل اظهارات در واقع ضایع کردن اجر اصلاح‌طلبان است.» .

مانند چنین جملاتی را در زمان انتخاب کابینه از مصطفی تاجزاده هم شنیده بودیم. او هم همچون بهزاد نبوی در متن بحران‌های گوناگونی بوده است و با وجود تمامی فشارها که همه از آن آگاهند حتی یک گام هم از باورهای اصلاح طلبانه خود عقب ننشسته است و می‌توان به جرات گفت که با موضع گیری هایش صریح‌ترین چهره سیاسی درون نظام در این روزهاست. تاجزاده در آن ایام که انتقادات به نوع عملکرد روحانی اوج گرفته بود در گفتگویی درباره کابینه دوازدهم و نحوه انتخاب وزرا گفته بود: «اگر آقای روحانی برنامه‌های اصلاحی را با وزرای غیراصلاح‌طلب پیش ببرد من به او رأی می‌دهم و ما می‌توانیم در بیرون کمک‌حال دولت باشیم. الان جمع کثیری از اصلاح‌طلبان همین کار را می‌کنند»

هنگامی که این شکل از مواجه شدن با رییس‌جمهور روحانی را در کنار برخی اظهارات مطرح شده از سوی برخی جوانان اصلاح‌طلب قرار می‌دهیم به همان ضرب المثل شیرین ایرانی می‌رسیم که «آنچه در آینه جوان بیند /  پیر در خشت خام بیند» حقیقت آن است که امثال نبوی، تاجزاده و رهبر جریان اصلاح طلبی کشور به خوبی به این نکته واقف هستند که می‌بایست انتقادات، مطالبات و انتظارات از دولت اعتدال را اولا در سطح توانمندی‌های مقامات ارشد دولت و نوع نگاه سیاسی شان تعدیل کنند و ثانیا از افتادن در دام ناامید‌سازی که‌ترفند تندروهاست جلوگیری به عمل آورند.

آنچه در این میان لازم به به تذکر است این که علاوه بر افراد کم تجربه‌تر جریان اصلاحات که روزی حامی سینه چاک دولت هستند و روزی از «فریب روحانی» سخن می‌گویند ما با فرصت طلبانی نیز مواجهیم که به واسطه اعمال محدودیت‌های متنوع از سوی نظام سیاسی مستقر علیه چهره‌های ارشد این جریان سیاسی ریشه دار کشور ردای اصلاح طلبی بر تن کرده‌اند و گاه با سنگر گرفتن پشت نام اصلاح طلبی به دلیل آنکه منفعتی نصیبشان نشده است درصدد ضربه وارد آوردن به جریانات میانه رو و ناامید‌سازی جامعه از آینده هستند.

تفاوت اصلاح‌طلبان واقعی همچون بهزاد نبوی با دیگران آن است که آن‌ها برای انتخاب واژگان خود بیشتر از آن که به احساسات مقطعی اتکا کنند بر مبنای عقل و منطق کلمه‌های خود را انتخاب می‌کنند و برای اظهارنظرهایشان به جای نگاهی تک بعدی تمامی جوانب امور را می‌سنجند. امید است که جوانان اصلاح طلب نیز به جای تاثیر پذیرفتن از فرصت طلبان، همچون چهره‌های اصیل اصلاح طلبی کشور که بیشترین هزینه‌ها را تا به امروز برای زنده نگه داشتن آرمان‌های اصلاحات داده‌اند انتقادات و مطالبات خود را به گونه‌ای مطرح کنند که در نهایت رییس جمهور فعلی نیز همچون رییس جمهور اسبق در انتهای دولت این جمله کنایی را بر زبان نیاورد که «پس از من دیگرانی خواهند آمد و شما عملکردشان را خواهید دید» سخن آخر اینکه همانقدر که چنین مواضعی از سوی اصلاح‌طلبان شایسته تقدیر است بی‌توجهی و بی‌عملی – گاه حیرت‌انگیز- دولت منتخب اکثریت نسبت به خواسته‌های مردم هم در خور ملامت است. به نظر می‌آید که لازم است رییس‌جمهور و حلقه اول اعتدالی همراه او در هر هفته زمانی را برای مرور آنچه به مردم وعده داده‌اند اختصاص داده تا مزه شیرین قدرت سبب نسیان نشود!
منبع: بهارنیوز

در تخریب خاتمی مضایقه نکردیم

 گروه سیاسی: «گول آمریکا را خورده و در دام دشمن افتاده . پیر و فرسوده است و به آرمان های انقلاب و امام پشت کرده. سفره مردم را هم که کوچک تر کرده. سرتان را درد نیاوریم سراپا بدی است و هیچ حسنی ندارد.» این تصویر مخدوشی است که رسانه های اصولگرایان رادیکال از حسن روحانی و بسیاری از اعضای دولتش ساخته اند. خط خبری اصولگرایان افراطی برای مقابله با دولت اعتدال چیست؟ محمد مهاجری در دهه ۷۰ عضو شورای سردبیری روزنامه ای بود که تندترین حملات را نثار دولت اصلاحات می کرد. کنار دست حسین شریعتمداری می نشست و به گفته خود به همراه دیگر رسانه های اصولگرا از هیچ کاری برای تخریب دولت خاتمی مضایقه نمی کرد. چیز زیادی از روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد نگذشته بود که منتقد تند یاران مشایی شد. در روزنامه همشهری عصر سردبیر شد و آنقدر به پر و پای دولت وقت پیچید تا پس از انتشار خبری درباره سیلی زدن یکی از وزرای احمدی نژاد به مسوولی دیگر، وادار به کناره گیری شود. روانه خبرآنلاین شد و به اتقاق حسین انتظامی تیغ انتقادات خود را علیه احمدی نژادها به کار انداخت. با به قدرت رسیدن حسن روحانی هم به حامی دولت تبدیل شد. مهاجری هنوز خود را اصولگرا می داند اما معتقد است برخی دوستان اصولگرایش که احمدی نژاد را از همان دوره شهرداری اش خوب می شناختند ولی در مقابل وی سکوت کردند اکنون حداقل باید به وجدان خود پاسخگو باشند.


 اتحاد سلام و کیهان
شما از فعالان سرشناس رسانه ای اصولگرایان هستید. ۴ سال و اندی هم از روی کار آمدن روحانی می گذرد. رسانه های منتسب به اصولگرایان تندرو در این سالها چه موضعی را در قبال دولتهای یازدهم و دوازدهم اتخاذ کرده اند؟
برای پاسخ به این پرسش باید به اوایل دهه ۷۰ برگردیم. عمده انتقاداتی که رسانه ها به دولتهای جمهوری اسلامی صورت دادند از دولت دوم هاشمی شروع شد. شعار مخالف هاشمی دشمن پیغمبر است را اصولگراها درست کردند. اصولگرایان آن موقع از آنسوی بام می افتادند و الان از سویی دیگر. در دولت هاشمی تمرکز روی توسعه اقتصادی بود و چاره ای هم غیر از این وجود نداشت. سیاست های توسعه اقتصادی هاشمی چالش هایی را در جامعه ایجاد کرد و اعتراضات و انتقادات عدالت خواهانه ای را برانگیخت. این نقدها عمدتا بیشتر طرف اصولگراها بود ولی چپ های اسلامی آن موقع یا اصلاح طلبان فعلی ساکت ننشسته بودند. جناح راست و چپ آن موقع که هر دو دغدغه عدالت داشتند در حمله به هاشمی متحد شدند. روزنامه کیهان راست و سلام چپ علیه دولت مستقر شدند. این اتحاد حداقل در رابطه با سیاست های اقتصادی دولت دوم هاشمی امری مشهود و ملموس بود. هر چند هاشمی سعی کرده بود هر دو جناح راست و چپ را در دولتش شرکت دهد. مثلا هم مرتضی نبوی در کابینه ایشان بود هم افرادی که بعدا عضو موسس حزب کارگزاران شدند.

در تخریب خاتمی مضایقه نکردیم
در دولت خاتمی چه؟
در سال ۷۶ خط کشی ها خیلی پررنگ تر شد. جناح راست طرف ناطق رفت و چپ ها نیز همگی پشت خاتمی جمع شدند. در دولت خاتمی جناح بندی ها بسیار واضح و کاملا دیوار کشی شد. من هم در آن مقطع در جناح مخالف خاتمی قرار داشتم. البته جناح راستی ها هم موافق ناطق نبودند و عده ای از آنها از ری شهری حمایت کردند که رای کمی هم آورد. وی رئیس جمعیت دفاع از ارزش ها بود.

تندروها سمت ری شهری رفتند؟
خیر. آن موقع نمی شد طیف بندی کرد. افرادی مانند محمد شریعتمداری وزیر فعلی صنعت و تجارت ، عباس سلیمی نمین و احمد پورنجاتی عضو این جمعیت بودند. آنها طیفی بودند که نمی خواست راست باشد اما میلی به چپ ها هم نداشت.

و بعد از دوم خرداد ۷۶؟
جناح راست تمام تلاش و توان خود را برای تبلیغ علیه دولت به کار گرفت. راست و وجدانی بگویم ازهیچ اقدامی در تخریب دولت خاتمی مضایقه نکردیم. اگر کاری را هم نکردیم نتوانستیم.
البته دولت اصلاحات هم گاف زیاد داشت و خودشان به راحتی سوژه و گزک دست ما می دادند. این دولت از نظر کار رسانه ای هم به افراد به شدت تندروی اصلاح طلب میدان داد. نمی خواهم بگویم تعطیلی فله ای روزنامه ها در آن زمان کار درستی بود اما واقعا شورش را درآورده و شلختگی سیاسی را به حداکثر رسانده بودند.

توسعه سیاسی، سراب شد
رویکرد تند روزنامه هایی چون کیهان و رسالت باعث اخذ چنین سیاستی از سوی دولت خاتمی نشده بود؟
 خیر. خاتمی خیلی میدان دار کار رسانه ای اصلاح طلبان نبود. اصولا روش کار وی تندروانه نبود. اخیرا صادق زیباکلام جمله خوبی گفته بود: در دوره اصلاحات بسیاری از افراد تندرو به هاشمی توهین و ایشان را تخریب کردند و رییس دولت کاملا سکوت کرده بود. آن سکوت خاتمی موید و مروج آن روش افراطی و تندروانه ای بود که وجود داشت. اما با اینکه ما ۴ سال تمام توش و توان خود را برای تخریب دولت اول خاتمی گذاشتیم و تا توانستیم علیه آن شانتاژ کردیم اما در دور دوم ۲ میلیون بیشتر از دور اول آورد. این نشان می داد یا جناح اصولگرا سوراخ دعا را برای حمله به دولت گم کرده بود یا اینکه اصلاح طلبان سمبه خیلی پرزورتری داشتند. آخراستفاده ابزاری از واژه هایی چون آزادی و حقوق بشر همانطور که در غرب رای جمع می کند در ایران نیز جذاب است.  بعدها هم احمدی نژاد از شعارها استفاده کرد ولی شعار حقوق بشر را به احیای حقوق اقتصادی و اجتماعی تغییر داد و انتخابات را هم برد.

اما در دولت دوم اصلاحات به دلایل مختلف برخی رسانه های آنها تعطیل شد و خود خاتمی هم فهمید تندروی هایی که در ۴ سال نخست صورت گرفت چندان به نفع دولتش تمام نشده است. در واقع این تندروها تیشه به ریشه دولت اصلاحات هم زده بودند. در دومین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا، میزان مشارکت مردم بسیار پایین آمد. در حالیکه شعار خاتمی توسعه سیاسی بود و نخستین بروز و ظهور این شعار باید در افزایش مشارکت سیاسی مردم باشد. یعنی از قضا سرکنگبین صفرا فزود. نمی خواهم بگویم شعار توسعه سیاسی شکست خورده بود ولی در عمل رفتارهایی صورت گرفته بود که مردم توسعه سیاسی را یک سراب و آرزوی دست نیافتنی بدانند و به سمت آن نروند. رسانه های اصولگرا هم تا توانستند سوار اسب پایین آمدن نرخ مشارکت مردم در انتخابات شوراها شدند. چرا که این موضوع ظرفیت بالایی برای نقدهای جدی تر به دولت خاتمی را تقدیم آنها کرده بود.

احمدی نژاد برای رضای خدا موش نمی گرفت
در دولت نهم و دهم چه؟
در دولت احمدی نژاد به مرور صف بندی هایی در بین اصولگرایان صورت گرفت. اگر در ۸ سال اصلاحات همه اصولگرایان در مقابل خاتمی قرار داشتند در سالهای ۸۴ تا ۹۲ تمام اصولگرایان پشت او نبودند. اصولگرایان در مقطعی به خاطر شکست رقیب به صورت تاکتیکی پشت احمدی نژاد در آمدند. به عنوان فردی مطلع که آن موقع در جریان مسائل داخلی اصولگرایان بودم می گویم در همان ایام خود ما هم به شدت منتقد احمدی نژاد بودیم.سال ۱۳۸۴ احمدی نژاد لگد به زیر وحدت اصولگرایان زد. چرا که شاکله اصلی اصولگرایان گفته بودند نامزد ما لاریجانی است اما احمدی نژاد بازی درآورد. قالیباف هم وقتی دید می شود بازی درآورد بازی درآورد. دیدند دیگ در حال جوش است یک خرده نخود داخل آن ریختند و گفتند ما هم شریک.

مرحله دوم انتخابات دوقطبی شد و یک طرف هاشمی قرار داشت و طرف دیگر احمدی نژاد. حدود ۹۰ درصد اصولگرایان اعلام کردند به احمدی نژاد رای می دهند. البته همان موقع بودند اصولگرایانی که در مرحله دوم هم به ایشان رای ندادند، بعضی شان رای سفید یا به هاشمی رای دادند. احمدی نژاد با همان سیاست های دوران شهرداری خود وارد دولت شد. او در شهرداری می گفت یعنی چه مردم ونک و تجریش و بالاشهر پل عابرپیاده و پله برقی داشته باشند و مردم پایین شهر نداشته باشند. رفت سمت پایین شهر و در مشیریه هم همین ها را ساخت. در ظاهرا کار خوبی بود و هیچ کس هم نمی تواند آنرا بد بداند. اما احمدی نژاد برای رضای خدا موش نمی گرفت. او پله برقی و پل عابرپیاده را برای راحتی مردم آنجا نزد، بلکه فکر انتخابات سال ۸۴ ریاست جمهوری بود.

یادم هست. چندین ماه قبل از انتخابات سال ۸۴ ایشان را به برنامه صندلی داغ تلویزیون دعوت کردیم. آن قسمت هم هم هرگز پخش نشد. موقع ضبط یکی از همکاران گفت: آقای احمدی نژاد شما می خواهید رییس جمهور شوید. برخی کارهایتان در جهت اغفال مردم است. احمدی نژاد بسیار عصبانی شد که ابدا این جور نیست و شما چرا این حرف را می زنید. ولی همین برآشفتگی نیت واقعی وی را به ما نشان داد. بعد از رییس جمهور شدن هم تا وقتی که احمدی نژاد تعریضی به جناح اصولگرا و اصول اصولگرایی نداشت با وی مخالفتی نداشتیم. مثلا کلی شعارهای ضدآمریکایی می داد و اگر در کنار آن هم نامه ای به فلان رییس جمهور می نوشت کارش معنای خاصی پیدا نمی کرد و عدول تلقی نمی شد. در فضای رسانه ای بین سالهای ۸۴ تا ۸۶ انتقاد چندانی از سوی اصولگرایان از احمدی نژاد صورت نمی گرفت تا وقتی که روش های مشایی تا حدی رو شد.

شهر آفتاب مشایی 
مگر مشایی چطور بود؟
طیف مشایی می ترسید رازهایشان برملا شود. بحث سوء استفاده از مهدویت بود که البته پیاپی آنرا تکذیب می کردند ولی واقعا وجود داشت و مشایی در همین مایه ها بود. شخصا از افراد موثقی مواردی از مدل اعتقادی مشایی شنیدم که البته چون از من خواسته اند نقل نمی کنم. فقط یکی را بگویم که برای انتشار آن قولی ندادم. یکی از دوستانم تعریف می کرد که در زمان شهرداری احمدی نژاد در جریان ساخت پروژه شهر آفتاب، سخنرانی برگزار شده و مسوول پروژه مدعی بود که ‘شهری مدور می سازد که شمال و جنوب نداشته باشد و همه خیابان های شهر را به اینجا برساند. انشاالله امام زمان که تشریف آوردند ابتدا به شهر آفتاب می آیند و بعد به تهران می روند’. یکی از حاضران اعتراض کرد که این حرفهای بی سر و ته چیست که برزبان می آورید؟ و جلسه به هم خورد.

خط مشی سیاسی مشایی به مرور در محافل اصولگرا بر سر زبان ها افتاد اما احمدی نژاد که هنوز شهردار بود به هیچ عنوان حاضر نشد وی را از ریاست سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران بردارد.
بعد که رییس جمهور شد هم او را رییس سازمان میراث فرهنگی کرد. به مرور برخی وزرا نسبت به رفتار مشایی با خود معترض شدند. یکی از همین وزرا برایم تعریف می کرد هر چه می خواستم با احمدی نژاد ملاقات کنم می گفتند برو پیش مشایی با ایشان صحبت کن. من گفتم ایشان که رییس جمهور نیست و من باید برخی مسائل کاری را با خود رییس جمهور در میان بگذارم. اما تلاشم بی فایده بود و خود احمدی نژاد هم به مشایی ارجاع می داد.

به نظر شما طیف احمدی نژاد واقعا به مسائل ماورایی مورد ادعای خود اعتقاد داشت یا آنرا دستاویزی برای رسیدن و ماندن در قدرت کرده بود؟
مشایی واقعا اعتقاد داشت ولی بقیه شان را نمی دانم. در ادامه کار به جایی رسید که موضوع معاون اولی مشایی پیش آمد و کار به نامه مقام معظم رهبری و استعفای برخی از وزرا کشید. بعد از مدتی اصولگرایان فهمیدند چه کلاهی سرشان رفته و از کجا دارند می خورند. در حالیکه همان سال ۸۳ معلوم بود که وی چکاره است.

از ابتدا می دانستند احمدی نژاد چطور آدمی است 
یعنی اصولگرایان همان موقع می دانستند چه خبر است؟
مهاجری: بله. اما برخی از ما کلاهمان آنقدر پایین بود که چشممان نمی دید بعضی هم می گفتیم انشاءا.. گربه است و اتفاقی نمی افتاد. این طور شد که احمدی نژاد کلاه اصولگرایان را برداشت. در حالیکه اصولگرا نبود و خودش هم بعدها این را گفت. حتی بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ رسما در محافل متعددی گفته بود اگر حمایت برخی بزرگان از من نبود رایم خیلی بیشتر بود.
البته وقتی می گویم احمدی نژاد اصولگرا نبود به این معنا نیست که در تشکل های اصولگرا حضور نداشت. چرا که عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین بود و در جمعیت ایثارگران هم رفت و آمد داشت. اما به شکلی که آقای مهدوی کنی و حتی باهنر اصولگرا بودند اصولگرا نبود و اهدافش با دیگر اصولگرایان تفاوت داشت.

جریان اصولگرایی از اواخر سال ۸۷ شروع به فضاسازی علیه دولت کرد ولی به خاطر دوقطبی شدن انتخابات ۸۸ این اختلافات کنار گذاشته شد. بعد از اینکه مقداری شور و شر فتنه ۸۸ خوابید مجددا انتقادات علیه احمدی نژاد گسترش پیدا کرد. این قضیه در سال ۹۰ تشدید شد وقتی برخی حرفهای احمدی نژاد در محافل نشان داد ایشان در حال زاویه پیدا کردن کامل با برخی اهداف نظام است.
اما این انتقادات جریان اصولگرایی همچنان حامیانه بود. چون معتقد بودند اگر این انتقادات صریح تر بیان شود جریان فتنه از آن سوءاستفاده می کند. بزرگترین خطای اصولگرایان هم این است که همیشه از بغض معاویه دست به عمل می زند نه از حب علی. این بار هم آنها برای مقابله با جریان مقابل از احمدی نژاد پشتیبانی کردند. قاطبه اصولگرایان متهمان اصلی حمایت از احمدی نژاد هستند و حداقل در پیش وجدانشان هم شده به این پاسخ دهند که چرا از وی حمایت کردند. چون از همان سال ۸۳ هم مشخص بود احمدی نژاد در چه فضایی سیر می کند و بسیاری از آدمهای باتجربه و باهوش اصولگرا همان موقع فهمیده بودند که وی چطور آدمی است.

صد درصد صدا و سیما دست اصولگرایان است
و در مورد دولت روحانی؟
مهاجری: سال ۹۲ باز فضا به سمت دوقطبی رفت و اصولگرایان و اصلاح طلبان مقابل هم قرار گرفتند. اصولگرایان که نمی توانستند روحانی را اصلاح طلب بدانند ناچار به حمایت های خاتمی و هاشمی از وی گیر دادند و از این موضع با وی در افتادند. اصولگرایان البته با خود روحانی مساله ای نداشتند زیرا وی در مقاطع مختلف اصولگرایی خود را ثابت کرده بود. بعد از ۲۴ خرداد ۹۲ جریان باخته انتخابات و بخش عمده ای از رسانه های زنجیره ای اصولگرایان مقابل دولت قد علم کردند. واقعیت این است که جریان اصولگرایی روزنامه، خبرگزاری، پایگاه خبری بسیاری داشته و دارد و در فضای مجازی نیز کاملا فعال بود و است. بسیاری از تریبون های رسمی کشور هم در اختیار اصولگرایان است. بیشتر از ۹۵ درصد بلندگوهای نمازجمعه تریبون تبلیغاتی جریان اصولگراست. صدا و سیما هم صددرصدش در اختیار اصولگراهاست. بعید هم می دانم فرد عاقلی در جریان اصولگرا باشد که منکر این واقعیت باشد.

برجام نباید به ثمر می رسید 
 و از داستان برجام شروع شد؟
مهاجری: تقریبا. گر برجام آنطوری که مد نظر روحانی بود به ثمر می رسید جریان اصولگرایی باید حداقل ۲۰ سال تعطیل می شد و به حاشیه می رفت.
این جریان که نمی توانست در مقابل این موفقیت احتمالی ساکت نشیند شروع به تبلیغات گسترده کرد البته جریان اصولگرای معتدل با اصولگرایان تندرو همراه نشد.
به طور مثال چند روز پیش هم ناطق نوری گفت که بعضی جریانات داخلی در قضیه برجام هم موضع ترامپ هستند و هر چیزی که ترامپ می خواهد را آنها بر سرزبان می آورند.
آخر می شود شما به یک نفر( ترامپ) فحش بدهید ولی با او همراهی کنید؟! البته این هم یکی از ندانم کاری های دیگر جریان اصولگراست.
در انتخابات ریاست جمهوری امسال شاهد بودیم که جریان اصولگرای افراطی با بهره بردن از مشکلات حل نشده اقتصادی جامعه توانست تا حدی اصولگرایان معتدل را نیز همراه خود کند.
این جریان دنبال قدرت گرفتن خود در سال ۱۴۰۰ است. اگر دولت موفق به حل مسائل اقتصادی نشود جریان رقیب می تواند به خوبی از این نقطه ضعف سود جوید.
بگذاریم اسم ببرم. شاهدیم که جریان وابسته به محسن رضایی در یکی دوسال اخیر به سمت اصولگرایان تندرو سوق پیدا کرده است. شما به توئیتر رضایی و سایت وی نگاه کنید شاهد تند شدن مواضع وی هستید. این روند بعد از انتخابات ریاست جمهوری امسال شدت گرفته است.
به نظرم جریان اصولگرا احتمالا از الان ختم ‘امن یجیب’ گرفته است تا دولت روحانی در هیچ پروژه اقتصادی موفق نشود. 
ضعف اقتصادی دولت هم در همه جای دنیا عامل پیروزی یا شکست در انتخابات است. دلیل موفقیت ترامپ هم در انتخابات آمریکا همین اقتصاد بود. او به آمریکاییان گفت چرا پول شما را باید مهاجرین بخورند و سخنانی از این قبیل.

صدا و سیما قابل جمع کردن نیست
اشاره نمودید که ۱۰۰ درصد صدا و سیما در دست اصولگرایان است. عملکرد این رسانه در قبال دولت روحانی چطور بوده است؟
نه صددرصد که صد و بیست درصد صدا و سیما دست جناح اصولگراست. ولی باید بگویم رییس این سازمان خیلی در این روند نقش ندارند. صدا و سیما یک سازمان عریض و طویل است که قابل جمع کردن نیست.  یک رسانه کوچک به راحتی قابل جمع کردن است و حتی رسانه های بزرگ دنیا که با یک پنجاهم نیروی انسانی صدا و سیما فعالیت می کنند هم خط و ربطشان مشخص است.اما صدا و سیما این طور نیست. البته این رسانه کوشیده همراه با جریان تندروی اصولگرا، فضا را برای تبلیغ علیه دولت روحانی مهیا کند.

دولتهای ائتلافی شکننده اند
رسانه های اصلاح طلب چه؟ موضع آنان در قبال دولت روحانی چگونه است؟
همه اصلاح طلبان امسال از نامزدی وی حمایت کردند. جریان اصلاح طلب طیفی گسترده تر و متنوع تر از اصولگرایان است. طیف اصولگرایان از معتدل شروع و به افراطی ها ختم می شود. اما جریان اصلاح طلب از یک جریان لائیک و سکولار شروع و به جریان های مذهبی مثل مجمع روحانیون و حتی متدینینی منتهی می شود که رابطه ای هم با تشکیلات اصلاح طلبان ندارند. مانند برخی رزمندگان دفاع مقدس که تعدادشان هم کم نیست.

بخشی از این طیف گسترده فقط برای این پشت سر روحانی قرار گرفتند که اصولگرایان رای نیاورند. وگرنه نه به خط مشی اعتدال روحانی اعتقاد داشتند نه فکر می کردند با برنده شدن روحانی همه مطالباتشان برآورده می شود. بهطور مشخص بخش هایی از حزب مشارکت که به خاطر نوع اعتقادشان هرگز نمی توانند با روحانی همراه باشند چرا که ذاتا تند هستند. البته چپ های تند فرق زیادی با راست های تند ندارند. شهید مطهری کاپیتالیسم و کمونیسم را دو لبه یک قیچی می داند. این را درباره چپ ها و راست های افراطی هم می توان گفت. افراطیون چپ و راست برای از بین بردن نظام و ضرر زدن به منافع ملی با یکدیگر هم افزایی دارد و تولید سینرژی می کند.

چپ های تند احساس کردند روحانی آن اصلاح طلبی که فکر می کردند نیست. البته از نظر آنها حتی خاتمی هم اصلاح طلبی که می خواستند نبود. شاید برخی گرایش های مصطفی معین در سال ۱۳۸۴ یا عبدا…نوری در سالهای دهه ۷۰ و ۸۰ را بتوان مطابق نظرات چپ ها یا اصلاح طلبان تند فعلی دانست. آنها سهم خود را از روحانی می خواهند. مثلا حزب کارگزاران سهم خود را از دولت روحانی می خواهد. حتی حزب اعتدال و توسعه هم کسانی هستند که خواهان سهم خود از دولت هستند. بسته به اینکه روحانی چقدر مطالبات آنها را برآورده کند به مخالف یا موافق دولت بدل می شوند.
الان شاهدیم که بعضی از روزنامه های تند چپ به شدت مخالف روحانی شده اند. این قضیه در مورد افرادی غیر از روحانی هم صدق می کند.

مثلا الان نجفی شهردار تهران شده است. من نه مخالف ایشان هستم نه موافق. شناختی هم از انتصابات ایشان ندارم. اما وقتی نجفی برخی از مدیران شهری سابق را ابقا می کند بخشی از جناح چپ فریاد می زند که این چه انتصابی است و قرار بود ما بیاییم همه کاره شهرداری شویم . همین هم دارد بین آنها چالش ایجاد می کند و جناح چپ در میان مدت برای حمایت از روحانی دچار تفرقه خواهد شد. چون تصور می کنند از الان باید با روحانی مخالفت کنند تا در دور بعد اصلاح طلبی به قول خودشان خالص تر و ناب تر را رییس جمهور کنند. به همین خاطر از هم اکنون تلاش دارند در انتخابات ۱۴۰۰ فضا را سمت دوقطبی کامل اصلاح طلب و اصولگرا سوق دهند. این را باید بگویم که بزرگترین موفقیت روحانی از بین بردن این دوقطبی بود.

همین الان هم بسیاری از افراد معتدل جناح اصولگرا علیرغم همه انتقاداتی که به روحانی دارند ایشان را به مراتب بهتر از اصلاح طلبان حتی معتدل می دانند.  شاید در جناح اصولگرا هیچ شخصی را پیدا نکنید که محمد رضا عارف را بر روحانی ترجیح دهد. با اینکه ممکن است بگوییم عارف فردی معتدل و اهل عقب نشینی است و روحانی اهل عقب نشینی نیست. در فضای فعلی از یک طرف اصولگرایان تند و از سویی اصلاح طلبانی که نتوانستند سهم خود را از دولت بگیرند علیه دولت موضع می گیرند. در تمام دنیا دولت های ائتلافی شکننده تر از دولت های تک حزبی هستند و هر چه روحانی به سمت سهم دهی به جناح های سیاسی پیش رود خود را بیشتر در معرض سوءاستفاده سیاسی رقبای خود قرار داده است.
البته پاشنه آشیل همه دولت های بعد از انقلاب ضعف اقتصادی کشور بوده که درباره این دولت هم صادق است. 

روحانی بسیار باهوش و امنیتی است
با این تفاسیر آینده سیاسی حسن روحانی را چگونه پیش بینی می کنید؟
روحانی در مخمصه سختی به سر می برد. در مورد برجام هم در داخل و هم از سوی ترامپ تحت فشار است. اما وی آدم بسیار باهوش، بسیار سیاستمدار و بسیار امنیتی است. برخلاف خاتمی و احمدی نژاد مولفه های قدرت را خوب می شناسد. حتی اغراق نیست اگر بگویم روحانی در برخی موضوعات از هاشمی هم باهوش تر است. خوب می داند بالانس قدرت در کجا باید صورت گیرد. هنگامی که باید به نفع محصورین شعار دهد و زمانی هم می داند که در مراسم تحلیف ریاست جمهوری، حتی اسم هاشمی را هم نباید بیاورد. این کارها فقط از یک سیاستمدار کارکشته برمی آید.

دنبال ساکت کردن روحانیت مبارز است
حرفهای غلامرضا مصباحی مقدم درباره بازگشت روحانی به جلسات جامعه روحانیت مبارز را چگونه ارزیابی می کنید؟ 
این جامعه روحانیت مبارز است که از روحانی درخواست کرده در جلساتش شرکت کند. اگر روحانی درخواست جامعه روحانیت مبارز را برای دیدار می پذیرد به خاطر ایجاد بالانس و توازن در قدرت است.
ممکن است وی احساس کرده باشد در بخشی از اصلاح طلبان نسبت به دولت ایشان عدم حمایت هایی در حال انجام است و به این وسیله می خواهد به سمت بخش دیگری از جامعه برود تا توازن ایجاد شود. البته روحانی خوب می داند که وزن و اعتبار سیاسی جامعه روحانیت مبارز بسیار کم است و این تشکل در عمل عددی نیست. همین الان اگر در تهران انتخابات برگزار کنید و بگویید این سی نفر نامزدهای جامعه روحانیت مبارز هستند قطع به یقین می گویم حتی ۵ درصد این لیست رای نمی آورد. روحانی دنبال این است که جریان اصولگرای منتقد خود را دست کم به جریانی ساکت تبدیل کند. بعضی از اعضای جامعه روحانیت که افراد تندی هستند را تبدیل به افرادی ساکت کند. این در سپهر سیاسی جامعه معنادار است و حکایت از مهره چینی خاصی دارد. حتی فکر می کنم روحانی در ادامه این روند با دیگر اصولگراها هم دیدارهای علنی یا غیرعلنی داشته باشد.

بازی سیال بین دو جناح
مصباح یزدی؟
هیچ بعید ندانید که روحانی دایره مذاکراتش را به مخالفان خود هم تسری دهد. روزی خاتمی می گفت باید مخالف را به منتقد تبدیل کنیم ولی در آن فضای تند تحقق نیافت ، حال روحانی به دنبال عملی کردن این ایده است. بسیاری از تندروها تلاش فراوانی کردند که مراجع را به سمت مخالفت با دولت بکشانند. ولی حتی اگر تک و توک مخالفتی از سوی مراجع با دولت صورت گرفته روحانی بلافاصله موضوع را جمع کرده است. روحانی با رایزنی اجازه نداده است انتقادات تند برخی مراجع ادامه پیدا کند. دو سه بار دو مرجع قم به شدت دولت را مورد حمله قرار دادند و روحانی بلافاصله نهاوندیان را به قم فرستاد. بعد از مدتی آنها هم به جرگه موافقین دولت پیوستند. در حالیکه برای احمدی نژاد رابطه با مراجع اصلا مهم نبود. به نظرم روحانی روش مذاکره و شیوه برقراری توازن در کشور را بلد است.  در حال حاضر نگرانی اصلاح طلبان این است که اگر روحانی برود رییس جمهور بعدی اصلاح طلب است یا اصولگرا؟ روحانی دارد بازی بسیار سیالی را در میانه میدان انجام می دهد. گاهی کشتی خود را به سمت اصولگرایی کج می کند و گاهی به سوی اصلاح طلبی. وی دنبال این است که در این فضا بتواند ناکامی های اقتصادی ناشی از برجام را به نحوی بپوشاند.

وزن جامعه روحانیت مبارز در حاکمیت چقدر است؟
در بخش هایی از حکومت بالاست. مثالی بزنم. شما یک وقت یک خبرنگار عادی هستید و یک وقت خبرنگاری که با نوشتن یک یادداشت در جامعه موج ایجاد می کند. در حالت دوم قطعا در چانه زنی و کسب امتیاز موفق خواهید بود. در این صورت اگر بخواهند یک تعاونی مسکن برای روزنامه نگاران راه بیندازند می گویند شما با وزیر مسکن در این باره رایزنی کن. شرکت روحانی در جلسه جامعه روحانیت مبارز برای لابی کردن با بخش های پرقدرت نظام است. اعضای این جامعه هم در شورای نگهبان نفوذ دارند هم در مجمع تشخیص مصلحت نظام و غیره. جامعه روحانیت مبارز ترکیبی است از طیف های مختلف اصولگرا.

لابی من قهاری است
برخی معتقدند با توجه به قدرتی که جامعه روحانیت در نهادهای انتصابی دارد روحانی قصد دارد با نزدیک شدن به این نهادها برخی از وعده های خارج از حوزه اجرایی را محقق کند. 
یک دیدار صرف با جامعه روحانیت مبارز نباید الان اینقدر معنادار تلقی شود.

برخی با استناد به یک سلسله از تحولات این موضوع را مطرح کرده اند که روحانی می خواهد میانه خود با جناح اصولگرا را ترمیم کند. 
نمی دانم این طور است یا نه. ولی می توانم این را بگویم که روحانی ظرفیت ایجاد این بالانس میان جریان های سیاسی و ذینفوذ را دارد. روحانی لابی من بسیار موفق و قهاری است و برای اجرایی شدن برخی از وعده های خود توان رایزنی با نهادها و مقام های انتصابی نظام را دارد.

ضربه ای کنترل شده به رییسی
شما اصولگرایی هستید که در ارتباطات خود با محافل اصولگرایی احتمالا از مسائلی مطلعید. رابطه روحانی با رهبر معظم انقلاب را چطور ارزیابی می کنید؟
بسیار خوب. روحانی یک آخوند به تمام معناست. فردی است که تمام ملاحظات لباس روحانیت را می داند. خاتمی این طور نبود. روحانی در مناظره آخر ریاست جمهوری به رییسی حمله کرد و نسبت به کارنامه وی در دادگاه ویژه روحانیت انتقادات تندی مطرح کرد. اما آیا روحانی نمی دانست که دادگاه ویژه روحانیت باید وجود داشته باشد؟ اتفاقا خوب می دانست. روحانی فقط می خواست یک ضربه به رییسی بزند تا از او سید مظلوم درست نکنند. دقیق هم می دانست میزان حمله اش باید تا کجا باشد. وی در فضای تبلیغاتی و همین طور اجرایی آدم بسیار باهوشی است.

حتی در دولت خود افرادی را استفاده کرده که جز آدمهای باتجربه حاکمیت هستند. هر کس دیگری هم جای روحانی بود اگر از اشخاصی غیر از این ها بهره می برد موفق نمی شد. روحانی تجربه چند رییس دولت قبلی را دارد و از سرنوشت میرحسین موسوی، هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد آگاه است. روحانی با هوش و ذکاوتی که دارد هرگز در دامی که روسای جمهور قبلی افتادند نخواهد افتاد. البته نمی گویم روحانی تمام نظراتش مانند نظرات رهبری است. اصلا این طور نیست. چرا که هیچ دو فرد غیرمعصومی را خدا نیافریده که یک جور فکر کنند. شخصا در این سی و چند سالی که از انقلاب می گذرد منسجم ترین، منطقی ترین ارتباط یک رییس جمهور با رهبری را در مناسبات روحانی و مقام معظم رهبری می بینم. شایعات خلاف این که در بیرون به گوش می رسد ممکن است کار جناح راست افراطی باشد که خود من هم گهگاهی آنها را می شنوم و بعضی هم شاید کار چپ افراطی باشد. رهبری در طول سالهای طولانی نشان داده اند که روی چه مسائلی حساسیت بالایی دارند و این موارد را هم بی تعارف مطرح می کنند.روحانی هم دقیقا این نقاط را می داند. بنابراین این مسائل را با مذاکره با رهبری حل می کند.

ایران پر از بهشتی نبود! 
اشاره به کابینه با تجربه روحانی کردید. این با شعار جوانگرایی ایشان در تضاد نیست؟
احمدی نژاد مگر شعار جوانگرایی و دولت عدالت محور نداد. اما کارنامه عملی اش چطور بود؟ اعضای کابینه وی افراد درجه پنجم و ششم حکومت بودند. نمی گویم چرخش نخبگان نباید وجود داشته باشد اما باید نخبگانی تربیت شده باشند که بتوانند جای نخبگان مسن را بگیرند. یادم هست وقتی آیت ا.. بهشتی شهید شد در خیابان ها شعار می دادیم « آمریکا در چه فکریه ایران پر از بهشتیه» اما واقعا این طور نبود و بهشتی یکی بود و تمام شد. همین طور مطهری و بسیاری از شخصیت های کشور. برای بسیاری اشخاص جایگزین وجود ندارد . تاریخ انقلاب ما هم آنقدر طولانی نیست که نخبه پروری کرده باشیم و البته در این زمینه ضعف داریم.
منبع: بهارنیوز

تخلفات احمدی‌نژاد در صحن علنی مجلس

غلامرضا تاجگردون با بیان این‌که کمیسیون به هیچ عنوان به مسائل مختلف، نگاه سیاسی ندارد، تصریح کرد: پرونده تخلفات دولت نهم و دهم را فارغ از مسائل سیاسی بررسی کردم. این گزارش، بر اساس کاری کاملاً فنی و مالی بوده و لازم است همه سیاسیون و رسانه‌ها از طرح این موضوع با نگاه کارشناسی و فنی استقبال کنند و به همین دلیل هم ما در کمیسیون برنامه و بودجه، گزارش دیوان محاسبات را عیناً بازنشر کردیم تا احیاناً شبهه سیاسی و جناحی مطرح نشود.

این نماینده اصلاح‌طلب مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: بر این اساس ما تصمیم گرفتیم این موضوع را به‌صورت تکلیف قانونی دربیاوریم؛ چرا که درغیر این‌صورت شبهات بیشتری پیش می‌آمد و بعضاً می‌گفتند اختلاس یا مسائلی از این دست صورت گرفته که درست نبود اما تخلفی جدی رخ داده و دیوان محاسبات نیز گزارش خود را تهیه و به کمیسیون ارائه کرده بود. وی افزود: بنابر این تصمیم گرفتیم گزارش دیوان محاسبات که به کمیسیون ارائه شده بود تا پس از بررسی به صحن برود را عیناً منتشر کنیم تا ابتدا مشخص شود کل تخلفات صورت گرفته، چه بوده تا پس از آن در صحن علنی بتوانیم در این رابطه تصمیم‌گیری کنیم.

رییس کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سوالی مبنی بر این‌که آیا امکان بازگرداندن این مبلغ هنگفت ازسوی احمدی‌نژاد به خزانه دولت ممکن است، خاطرنشان کرد: واقعیت این است که چنین پول‌هایی عمدتاً بازگردانده نمی‌شود. چرا که این پول‌ها عملاً تبدیل به بنزین شده و مردم از آن استفاده کرده‌اند. اما موضوع تخلف، یک تخلف شخصی است که ازسوی شخص رییس‌جمهوری و وزیر وقت رخ داده است. تاجگردون در پاسخ به این سوال که مرجع رسیدگی به این تخلفات قوه قضاییه خواهد بود، تصریح کرد: دیوان محاسبات نیز صلاحیت رسیدگی به این پرونده را دارد و اگر ضرورت به ارجاع به قوه قضاییه احساس شد، طبیعتاً این قوه نیز می‌تواند موضوع را مورد بررسی و رسیدگی قرار دهد اما هنوز به آن مرحله نرسیده‌ایم.
منبع: بهارنیوز

«اصلاحات کارگزارانی»؛ فاجعه‌آفرین!

مهدی دادویی‌نژاد
روزنامه بهار
به عقب بر نمی‌گردیم! شعاری که طنینش بیش از هر شعار دیگری در کوی و برزن ایران پیچید و در شبکه‌های اجتماعی هشتگ و‌ترند شد، اما خیلی‌ها پنج ماه پس از شور و هیجان انتخابات چنان سرخورده شدند گویی قرار بود روحانی کشتی نجات و ساحل امن اصلاحات باشد و حال پشت‌پا زده به تمام عهد‌ها و پیمان‌ها و به اصلاحات خیانت کرده، آیا واقع ماجرا این طور است؟ آیا قرار بوده فرآیند‌های اصلاح‌طلبی اینچنین تمام هست و نیست خود را به روحانی گره بزنند؟ پاسخ سوال کاملا روشن است، خیر، روحانی تنها یک فرصت حداقلی برای فرآیند به شدت پیچیده اصلاحات در ایران است و بس. روحانی اصلاح طلب نیست، نخواهد بود و نخواهد شد همچنان که مرادش مرحوم هاشمی را نباید هیچ گاه در قالب فرآیند‌های اصلاح‌طلبی تعریف کرد اما باید از این هم نشینی‌ها و اتحادهای موقت بهره برد.

به عقب بر نمی‌گردیم یک شعار است با مفهومی عمیق و عمیقا دردناک، اینکه در ایران مهم‌ترین نزاع‌های انتخاباتی حول مفاهیمی شکل می‌گیرد که مصرح در قانون اساسی ایران و از  بدوی‌ترین حقوق هر شهروند محسوب می‌شود درنوع خود یک‌تراژدی است، در انتخابات اخیر، مناظرات انتخاباتی به دوقطبی انتخاب میان گزینه  پیاده‌رو بدون دیوار و پیاده‌رو با دیوار تبدیل شد، در کشورهایی با جامعه مدنی قوی حقوق شهروندی و آزادی‌های مصرح در قانون اساسی محل مناقشه و منازعه میان کاندیداها نیست، بطور مثال فرقی نمی‌کند‌«ترزا می» ‌سر کار باشد یا «جرمی کوربین»، آنها نمی‌توانند دعوا و دو قطبی دیوار و حصار راه بیندازند، آنها مجبورند از اقتصاد و سیاست خارجی به طور جد حرف بزنند و سیاست داخلی موضوعی حل شده و بر مبنای قانون اساسی است، با کمال تاسف اما مهم‌ترین بحث‌های انتخاباتی ایران حول محور سیاست داخلی است، کنسرت وحصار کشی!

از این فضای حداقلی انتظارات حداکثری داشتن مضحک‌ترین مسئله است، اصلاحات از روحانی چه می‌خواهد؟ ابزار تاثیرگذاری اش بر کسی که هنوز موفقیتی قائم به شخص خود نیافته چیست؟ روحانی نه سن و سالش اجازه می‌دهد و نه آن چنان دارای پرنسیب خاص خود است که جز این دوره چهار ساله امیدی به آینده داشته باشد، دلیلی برای گوش به حرف بودن دارد؟ عدم دعوت از خانواده مرحوم هاشمی آیا برای شنیدن فریاد من، حسن روحانی رییس‌جمهورم نه شبیه و جایگزین هاشمی کافی نبود؟ تلاشی شد و تَکراری گفته شد و اکثریت به روحانی رای دادند، حال چرا مایوسانه به چرخش و انتخاب‌های او نگاه می‌شود. این فرصتی جانانه برای رهایی از شهوت قدرت است که مهم‌ترین آفت اصلاح طلبی‌ست.

هوس و شهوت رسیدن به قدرت آن‌چنان در درون برخی اصلاح طلب‌نماها در حال زبانه کشیدن است که مهم‌ترین بند از مانیفست اصلاح‌طلبی را کاملا فراموش کردند، دل برخی لک زده برای دوران ۷۶ تا ۸۴، برای کلید زدن پروژه‌های عبور و خروج، برای منم نمایی‌ها.  به عملکرد شوراها و انتصاب‌ها و انتخاب لیست‌ها اگر با  استاندارد اصلاح طلبی نگاه جدی بیندازیم باید گفت زیر پوست اصلاح‌طلبی دیکتاتوری الیگارشیک و فاجعه باری  سر بر آورده است که امروز با نرسیدن به نان و نوا از سوی روحانی در حال مویه بر شعار به عقب بر نمی‌گردیم است، اگر وزیر زن قرار است فلان خانم اصلاح طلب باشد که مترجم اشغال سفارت بودند و دائم الپست و آچار فرانسه به جرات نبودنش یک موهبت است برای اصلاحات! وزیر و کارگزار مذکرش قرار است در غارت بیت المال با هر دلیل نجومی همدست باشد؟ نبودنش نجات نهال نورسته اصلاحات است. قرار است فرزندان فلان اصلاح‌طلب آسانسوری از همه موهبت‌ها بهره‌مند شوند و در نهایت گله کنند که آقازادگی تماما محدودیت است؟ در اصلاح‌طلبی  را گل بگیرند آبرومندانه‌تر است، اصلاحات با تفکرو شکل کارگزارانی فاجعه بار است، نهال اصلاحات را له می‌کند با بلدوزر سهم‌خواهی، امروز به افراد منتسب به اصلاح‌طلبان همراه روحانی اگر نگاهی شود چیزی جز کارگزاران دیده نمی‌شود. چرا؟ چون ذره‌ای برای اصلاحات هزینه نداده‌اند و نخواهند داد. به شهرداری تهران نگاه کنیم فاجعه‌بار‌تر می‌شود.

دیکتاتوری الیگارشیک کارگزاران، جایی که نفس جوانان را بریدند، بروز برخی مدعیان اصلاح‌طلبی به عنوان   اصلاح‌طلب خواست  خودشان نیست، منش ذهنی آنان اصلاحات را بر نمی‌تابد اما چاره‌ای جز اصلاح‌طلب‌نمایی هم برای آنها باقی نمانده است. چرا باید از تلاش‌ها و ممارست‌های جوانان بی نام و نشان واز جان مومن به اصلاحات برای کسانی همچون اینان که از روی درماندگی به دامان اصلاحات پناه آورده‌اند کاخ قدرت و رانت ساخته شود؟ اصلاحات چه نیازی به  این افراد دارد؟ اصلاحات بدوا باید خود را از درمانده‌ها نجات دهد بعد از روحانی توقع داشته باشد! روحانی به عقب بر نمی‌گردد، اما دلخواه اصلاح‌طلبان هم عمل نخواهد کرد. او می‌خواهد برای یک بار هم شده خودش باشد، نمی‌خواهد اصلاح‌طلبان به چشم رحم اجاره‌ای به او نگاه کنند، نمی‌خواهد او را جانشین هاشمی بدانند حتی از نوع بر حقش. اصلاح‌طلبان درنقطه غیر‌قابل برگشت قرار دارند وباید این موضوع را باور کرد و به شعار به عقب برنمی‌گردیم این تکمله را هم اضافه کنند: «حتی اگر به جلو هم نرویم!» حال جا انداختن این شعار را بر عهده آنانی بگذارند که تبحری بی‌نظیر دارند در درجا زدن و هزینه‌تراشیدن!
منبع: بهارنیوز

روش درمانی جدید برای درمان یک سرطان جدید

سازمان دارو و غذای امریکا (FDA) نسخه دوم درمانی جدید که قادر به تغییر سلول های بیماران در سطح ژنتیکی است را تائید کرد؛ این بار برای مبارزه با بیماری لنفوم غیرهوچکین تهاجمی.
این درمان برای بزرگسالانی است که از نوع خاصی از بیماری لنفوم منتشر سلول B بزرگ رنج می برند و بدن آنها واکنش مثبتی به حداقل دو نوع دیگر درمان یعنی شیمی درمانی و پیوند مغز استخوان نشان نداده است. آمار این گروه در امریکا سالانه شامل ۷۵۰۰ بیمار است.

گویا آی تی – تزریق یکباره که با نام درمان CAR T-cell شناخته می شود توسط شرکت Kite Pharma، واقع در سانتا مونیکای کالیفرنیا که اخیر توسط شرکت Gilead Sciences به مبلغ ۱۱٫۹ میلیارد دلار خریداری شده، ابداع شده است.
چندی پیش شرکت Kite اعلام کرد که نام برند این روش درمانی از این پس یسکارتا (Yescarta) خواهد بود و هزینه استفاده از آن معادل ۳۷۳۰۰۰ هزار دلار است.
در اواخر ماه آگوست سازمان دارو و غذای امریکا اولین درمان CAR T-cell که برای کودکان و افراد بزرگسال نه چندان مسن که سرطان خون آنها به درمان های عادی واکنش مثبت نشان نمی داد را تائید کرد.

هر سال حدود ۶۰۰ بیمار در امریکا در این طبقه بندی قرار می گیرند. داروی کیمریا (Kymriah) که هزینه ای معادل ۴۷۵۰۰۰ دلار دارد توسط شرکت Novartis تولید می شود.
تحلیلگران فناوری های زیستی انتظار داشتند قیمت محصول شرکت Kite از هزینه روش درمانی Kymriah کمتر باشد زیرا تعداد بیماران واجد الشرایط بسیار بیشتر بوده و میزان واکنش آنها هم کمتر است. با این وجود هزینه روش درمانی یستکارتا احتمالا موجب بروز بحث و جدل های جدیدی در مورد هزینه بالای داروها خواهد شد.
تائیدیه FDA جدیدترین گام در حوزه ایمن درمانی است. در ایمن درمانی متخصصان سیستم ایمنی بدن را برای مبارزه با بیماری های کشنده تقویت می کنند.
روش های درمانی CAR T-cell در زمره روش هایی مثل درمان مهار کننده نقاط کنترل یا واکسن های سرطان قرار می گیرند و به تازگی توجه بسیار زیادی را به خود جلب کرده اند. در حال حاضر تعداد بسیار زیادی از شرکت ها در حال کار روی این روش ها هستند.
«اسکات گاتلیب» نماینده FDA درباره این روش درمانی می گوید: ”گام مهم دیگری در توسعه یک الگوی جدید علمی برای درمان بیماری های کشنده برداشته شد. تائید این روش از سوی FDA نشان دهنده حرکت رو به جلوی این حوزه جدید پزشکی است.“
در درمان CAR T-cell از یک روش پیچیده و اختصاصی برای هر بیمار استفاده می شود و در آن سلول های T که از آنها با نام سربازهای پیاده نظام سیستم ایمنی بدن یاد می شود از بدن بیمار برداشته می شوند.

این سلول ها به یک آزمایشگاه ویژه ارسال شده و برای هدف قرار دادن یک پروتئین خاص روی سطح سلول های سرطانی بیمار، تغییر ژنتیکی داده می شوند. هنگامی که سلول های تغییر داده شده به بدن بیمار بازگردانده می شوند، تعداد آنها فوق العاده زیاد شده و در قالب سربازانی آموزش دیده برای مبارزه با سرطان وارد عمل می شوند.
در سال ۲۰۱۵ در مرکز سرطان Siteman (متعلق به بیمارستان بارنز-جوییش و دانشکده پزشکی دانشگاه واشنگتن) بیماری لنفوم غیرهوچکین در شخصی به نام «ماری میسلی» تشخیص داده شد. با وجود شیمی درمانی و پیوند مغز استخوان هیچ بهبودی در روند درمان این خانم حاصل نشد.
پزشکان به وی توصیه کردند با یک وکیل ملاقات کرده و کارهای ناتمامش را انجام دهد.
البته بعد از مدتی به عنوان آخرین راه پیشنهاد شرکت در پروژه آزمایشی شرکت Kite به وی داده شد. میسلی درباره تجربه خود این طور می گوید: ”زمانی که سلول های T به بدنم تزریق می شدند، ورود آنها را دقیقا احساس می کردم. در آن لحظه عجیب ترین احساس دنیا را تجربه می کردم.“ زمانی که وضعیت بدن وی در یک ماه بعد از تزریق چک شد پزشکان متوجه از بین رفتن سرطان وی شدند. حتی علائمی مرتبط با بازگشت احتمالی آن هم دیده نمی شد.
مدت زمان بازگشت رگ به رگ یعنی از استخراج سلول ها تا تزریق مجدد آنها در روش شرکت Kite حدودا ۱۷ روز است. FDA می گوید ایمنی و اثرگذاری یسکارتا در آزمایشی که بین چند مرکز درمانی و روی بیش از ۱۰۰ بزرگسال مبتلا به لنفوم منتشر سلول B بزرگ مورد بررسی قرار گرفت.
«دیوید چانگ» رئیس بخش پزشکی شرکت Kite معتقد است که این روش صرفا یک راه جایگزین با مزایای بیشتر نیست و بلکه امکان درمان سرطان ها را بیش از پیش آسان خواهد کرد.“
وی اضافه می کند برخی از اولین بیمارانی که این روش درمانی روی آنها آزمایش شد سه تا پنج سال است که بهبود یافته اند هر چند قضاوت درباره درمان قطعی آنها نیازمند زمان بیشتری است.

حدود ۱۳ درصد از بیمارانی که در پروژه آزمایشی شرکت کردند مبتلا به عوارض جانبی شدیدی به نام سندرم انتشار سیوتکین رنج شدند؛ مشکلاتی مثل تب بسیار بالا، پایین آمدن قابل ملاحظه فشار خون و سایر علائم مشابه بیماری آنفولانزا بخشی از این عوارض جانبی هستند. ۲۸ درصد از بیماران نیز دچار شوک های عصبی مثل گیجی شدید شدند؛ ۳ بیمار هم به خاطر شرایط دارویی ایجاد شده فوت کردند.
البته همه اینها بیمارانی هستند که از قبل می دانستند هیچ گزینه دیگری ندارند. افراد مبتلا به لنفوم که بیماری آنها عود کرده یا بدن شان به درمان واکنشی نشان نمی دهد تنها ۵۰ درصد شانس زنده ماندن به مدت ۶ ماه را دارند.
FDA به خاطر وجود عوارض جانبی خطرناک این روش درمانی شدیدترین هشدارها را نسبت به استفاده از آنها داده است. ضمنا این سازمان بیمارستان ها و کلینیک هایی که مایل به تزریق یسکارتا هستند را ملزم به گذراندن دوره آموزشی و کسب مجوز مخصوص این کار کرده است.
لنفوم منتشر سلول B بزرگ رایج ترین نوع بیماری لنفوم غیرهوچکین در بزرگسالان است. این نوع سرطان ابتدا در سیستم ایمنی بدن شروع شده و بسته به شرایط بدن فرد مبتلا به کندی یا به سرعت رشد می کند.

محصول CAR T-cell شرکت Kite سال ها پیش در انستیتیو ملی سرطان امریکا و توسط دانشمند برجسته «استیون رونبرگ» تولید شده و مجوزهای لازم برای بهره برداری تجاری هم در اختیار شرکت مذکور قرار دارند.
آرمین قبادی یکی از متخصصان تشخیص سرطان در مرکز Siteman که یکی از بازرسان پروژه آزمایشی شرکت Kite بوده است می گوید این درمان جدید صرفا گام اول است و پژوهشگران در تلاش اند آن را ایمن تر و موثرتر کنند. وی اضافه می کند که این درمان تا کنون زندگی بسیاری از بیمارانش و همچنین خودش را نجات داده است.
وی در آخر می گوید: ”هیچ چیز بدتر از این نیست که به بیماران بگویید متاسفم، شما به آخر خط رسیده اید و دیگر کاری از ما ساخته نیست.“


منبع: گویا آی‌تی

جایگاه «جرج ادوارد مور» در فلسفه تحلیلی

امروزه مور به عنوان نمونه‌ای از فیلسوفان تحلیلی مورد توجه است. تئوری اولیه اش در مورد حکم نقش قاطعی را در توسعه فلسفه تحلیلی بازی کرد.

جایگاه جرج ادوارد مور در فلسفه تحلیلی

جرج ادوارد مور (۱۸۷۳ـ ۱۹۵۸) یکی از با نفوذ ترین فیلسوفان انگلیسی در قرن بیستم بود. در مراحل آغازین زندگی اش، او شهرت خود را از طریق رد نقادانه فلسفه ایده‌آلیست ـ که در اواخر قرن نوزدهم در بریتانیا مسلط بود ـ بدست آورد. او همچنین فلسفه تجربه گرا را که میرفت تا جانشین ایده‌آلیسم شود با این ادعا که کاربرد فلسفه تجربی در اخلاقیات، منجر به سفسطه (سفسطه طبیعت گرایانه) می‌شود، نیز رد کرد.

وی به دلیل انجام پژوهش و تحقیق فراوان در حوزه اخلاق و گرایش به نظریه شهود گرایی مورد توجه قرار گرفته است. شهود گرایی در آغاز توسط “برتراند راسل” (۱۹۷۰ – ۱۸۷۲) و اکثریت اعضای حلقه بیرون کمبریج از قبیل “لیان ستراچی” (۱۹۳۲ – ۱۸۸۰)، “ویرجینیا ولف” (۱۹۴۱ – ۱۸۸۲) و “جی. ام. کینز” (۱۹۴۹ – ۱۸۸۳) پذیرفته شد. البته مور شهود گرایی را در تمامی استلزامات اخلاقی تبیین نمی‌نماید، از این رو شهود‌گرایی وی شهود گرایی مطلق نبوده بلکه وی تنها در مفهوم “خوب” و “بایدها” قائل به بداهت و شهود گرایی است.‏

مور بجای ایده آلیسم و تجربه گرایی یک شکلی افراطی از رئالیسم را پیشنهاد کرد، که متمرکز است بر فرضیه قلمرو گزاره‌ها به عنوان متعلق تفکر و واقع. در سالهای بعد، مور شیوه‌های تحلیل فلسفی اش را پالایش کرد.

این پالایش با ترکیب شیوه‌های تحلیل فلسفی اش با نظریه «حس مشترک» در باره جهان ـ که در برابر حملات فیلسوفان شک گرا و نقاد، از آن جانبداری می‌کرد ـ صورت گرفت. او بیشتر عمرش را در کمبریج در کنار دو دوست و همکارش،‌ راسل و ویتگنشتاین به سر برد.

مباحثات مور در ارتباط با متعلق تفکر (گزاره) و متعلق تجربه، (داده حسی) روی ویژگیهای دیگر روش و تحلیل فلسفی اش نقش اساسی ایفا کرد. تئوری پیشین مور در باره حکم، شامل فرض گزاره است به عنوان ساختار پیچیده‌ای که شامل اشیا و اوصافی است که در صورت صادق بودن گزاره، مطابق با واقع و جهان خارج است.

جایگاه جرج ادوارد مور در فلسفه تحلیلی

از وقتی که فرض شد که تحلیل فلسفی گزاره، ساختار اشیا و اوصاف اصلی گزاره را معلوم کند بدنبال آن تحلیلات فلسفی نقش مهم متافیزیکی به خود گرفت. این نقش به هر حال در حد عالی بالا رفت به صرفی که مور از مفاد آثار راسل در نظریه منطقی قدردانی کرد.

مور همچنین مفهوم تحلیل فلسفی خود را در مباحث ادراک و متعلق آن به کار بست: او اظهار داشت که ما همگی به قضایی مثل «این یک دست است» به قطع علم داریم اما تحلیل این قضایا عمیقا معما گونه است. اسم اشاره «این» در این جا به یک داده حسی، به خصوص به یک شیء قابل دید اشاره دارد، و سوال واقعا سختی در خصوص ارتباط بین این داده حسی و دست شخص وجود دارد.

مور در این جا چندین جایگزین را مورد بحث قرار داد و در نهایت این یک موضع پدیدارگرایانه بود که به آن نزدیک شد. حقیقتا نقش تحلیل در فلسفه مور جای قدر دانی دارد که او از واقعیت «این یک دست است» تحلیل پدیدار شناسانه ارائه داد و با نشان دادن دستش به حضّار، به یک برهانی برای اثبات جان خارج رهنمون شد.

جایگاه جرج ادوارد مور در فلسفه تحلیلی

از این نشان دادن که وی توسط آن به حس مشترک فراخواند در باره حقیقت گزاره‌ای که وی با نشان دادن دست بیان داشت چیز خاصی دستگیر نمی‌شود. ما نیاز داریم که این گزاره را تحلیل کنیم، و این تحلیل ممکن است به همان اندازه که ما به حکم حس مشترک احترام داریم نگران کننده باشد. بنا بر این کاربرد تحلیل فلسفی مور نشان دهنده دفاع محافظه کارانه از حس مشترک است.

امروزه مور به عنوان یک نمونه‌ای از فیلسوفان تحلیلی مورد توجه است. تئوری اولیه اش در مورد حکم نقش قاطعی را در توسعه فلسفه تحلیلی بازی کرد چون او بیان داشت که تحلیل گزاره هدف مستقیم مباحث فلسفی است. لکن به این علت که مور از سلطه نظریه‌های اتمیسم منطقی و پوزیتیویسم منطقی، بر کنار ماند کاربرد فلسفه تحلیلی او همیشه تجزیه تفکر بود.

به این خاطر که آثار او تکنیک تحلیل فلسفی پیچیده را با دفاع از حس مشترک ترکیب نکرد، روش او را می‌توان تکامل یک نمونه سنتی تحلیل فلسفی نامید.


منبع: برترینها

مخوف ترین قاتلان سریالی دنیا

مجله همشهری سرنخ – ندا بهجتیان: رکوردداران وحشت؛ این لقبی است که مردم برای این قاتلان سریالی انتخاب کرده اند. با آن که طبق تعاریف، قاتلان سریالی به افرادی که بیشتر از سه نفر را به قتل رسانده اند اطلاق می شود اما آن ها قاتلانی هستند که صدها برابر این تعداد را قربانی کرده اند، تعداد قربانیان آن قدر زیاد است که حتی پلیس نمی تواند قربانیان آن رها را به طور دقیق مشخص کند، برخی از آن ها در کارنامه جنایی خود حتی بیش از ۳۰۰ قتل را ثبت کرده اند. داستان این قاتلان سریالی بارها و بارها در رسانه های مختلف منتشر شده و حتی الهام بخش فیلم های سینمایی و کتاب های داستان بسیاری بوده است.

هو وانلین ۱۴۶۰ قتل

هو وانلین یکی از مشهورترین و البته منفورترین قاتلان سریالی در تاریخ چین است که ۱۴۶ نفر را به قتل رساند اما با این حال جزو قاتلان ۲۰۰+ محسوب می شود چرا که پلیس احتمال می دهد او تعداد بسیار زیادی از جنایت هایش را کتمان کرده است.

 مخوف ترین قاتلان سریالی دنیا

در سال ۱۹۸۰ هو به جرم تجاوز دستگیر و به زندان انداخته شد. در سال ۱۹۹۳ پس از آزادی با توجه به مدارک تحصیلی ای که داشت موفق شد تا یک مرکز درمانی تاسیس کند، در آن جا او به راحتی می توانست نقشه های شوم خود را بدون این که کسی متوجه شود اجرا کند. هو ادعا می کرد که تمامی بمیاران خود را به روش های سنتی و با داروهای گیاهی درمان می کند و به همین خاطر در عرض مدت کوتاهی در تمام کشور به شهرت رسید و بیماران زیادی به او مراجعه کردند.

پس از مدتی مشخص شد که حداقل ۱۴۶ نفر از بیماران او با داروهایی که حاوی مقادیر زیادی سولفور سدیم بودند مسموم شده و جان شان را از دست داده اند.

مرد جنایتکار در ژانویه ۱۹۹۹ دستگیر و به جرم قتل ۱۴۶ نفر به ۱۵ سال حبس محکوم شد. در تحقیقات بعدی مشخص شد که مدارک پزشکی او برای تاسیس بیمارستان نیز جعلی بوده و به همین خاطر پنج سال دیگر به محکومیتش اضافه شد. همچنین هو مبلغ ۱۵۰ هزار ین نیز جریمه شد.


پزشک مرگ؛ ۲۵۰ قتل

«هارولد فردریک شیپمن» پزشکی عمومی اهل انگلیس و البته مشهورترین قاتل سریالی این شکور بود که در سی و یکم ژانویه سال ۲۰۰۰ به جرم قتل ۱۵ نفر مجرم شناخته شده و به ۱۵ بار حبس ابد بدون عفو محکوم شد، اما این ۱۵ نفر تنها قربانیان نبودند.

 مخوف ترین قاتلان سریالی دنیا

دو سال طول کشید تادیم جانت اسمیت- افسر پرونده- با تحقیقات گسترده ای که انجام داد متوجه شد تعداد اصلی قربانیان ۲۵۰ نفر بوده و ۸۰ درصدشان بیماران سالخورده ای بودند که برای معالجه به آقای دکتر مراجعه کرده بودند اما در این میان یک مقتول با ۴۱ سال سن و کودکی چهارساله، جوان ترین قربانیان پزشک مرگ بودند.

هارولد در سیزدهم ژانویه ۲۰۰۴، یک روز قبل از جشن تولد پنجاه و هشت سالگی اش در سلولش خود را به وسیله ملحفه های تختش به دار آویخت و خودکشی کرد.

طبق گزارش ساندی تلگراف، در نامه ای که هارولد قبل از مرگش نوشته بود، ادعا کرده بود قبل از آن هم بارها قصد خودکشی داشته اما به خاطر این که همسرش پس از مرگ او بتواند از مستمری استفاده کند این کار را نکرده است.

زمانی که هارولد ۱۷ سال داشت مادر خود را بر اثر سرطان ریه از دست داد. مرگ مادرش ضربه روحی بسیار بزرگی به او وارد کرد و از همان زمان بود که مشکلات روانی در کارهای هارولد کم کم نمایان شدند و از همان سن برای آرام شدن مجبور شد از مورفین استفاده کند. او پس از ازدواج، تحصیلات خود در رشته پزشکی را ادامه داد و توانست به عنوان پزشک عمومی در یکی از بیمارستان های یور کشایر مشغول کار شود، از همان زمان بود که او با جعل اسناد و نسخه های بیمارستان برای خود نسخه نوشته و از داروخانه مورفین دریافت می کرد.

در سال ۱۹۹۸ مدیر بیمارستان تلاش کرد تا دلیل مرگ تعداد زیادی از بیماران هارولد را بفهمد. برای او عجیب بود که بیشتر زنان سالخورده ای که بیمار هارولد بودند پس از چند روز بستری شدن در بیمارستان جان خود را از دست می دادند و به همین خاطر، موضوع را با پلیس در میان گذاشت. در این بررسی ها هارولد به جرم قتل کاتلین گراندی که از بیماران او بوده و جسدش در ژوئن ۱۹۹۸ در خانه اش پیدا شده بود، دستگیر شد.

طبق گفته شاهدان هارولد آخرین نفری بود که با او ملاقات کرده و او را زنده دیده بود از همه عجیب تر این بود که با وجود اینکه، کاتلین خودش وارث داشت در وصیتی مبلغ ۳۸۶ هزار پوند از اموالش را به هارولد بخشیده بود. با تحقیق بیشتر مشخص شد که کاتلین با تزریق مورفین کشته شده و وصیتنامه نیز جعلی است.

پس از مرگ کاتلین، پلیس ۱۴ نفری که قبل از او در این بیمارستان جان خود را از دست داده بودند نیز کالبدشکافی کرده و متوجه شد که آن ها نیز بر اثر تزریق بیش از حد مورفین جان خود را از دست داده اند.

این ۱۵ نفر بین سال های ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۸ به قتل رسیده بودند. هارولد در نوشته های خود گفته بود «قبل از ۶۰ سالگی به توصیه بسیاری از ماموران زندان، خودم را دار می زنم. زیرا پس از آن مستمری من به میزان قابل توجهی کاهش پیدا خواهدکرد و برای همسرم مشکل پیش خواهدآمد.»


لوییز جانور؛ ۳۰۰ قتل

«لوییز آلفردو گاراویتو کوبیلوس» که به نام «لابیستا» به معنی «جانور» مشهور است، قاتل سریالی کلمبیایی است که در سال ۱۹۹۹ به جرم تجاوز، شکنجه و قتل ۳۰۰ پسر جوان به ۱۸۵۳ سال و نه روز حبس محکوم شد اما بعدها به خاطر همکاری با پلیس در پیدا کردن باقی اجساد ۲۲ سال از مدت محکومیتش کاسته شد.

 مخوف ترین قاتلان سریالی دنیا

استخوان های قربانیان لوییز جانور از طریق نقشه هایی که او در زندان ترسیم کرده بود، پیدا شدند. او در رسانه های آمریکایی به عنوان «وحشتناک ترین قاتل سریالی دنیا» معرفی شد. قربانیانی که لوییز جانور انتخاب می کرد همگی بین شش تا ۱۶ سال سن داشتند و بی خانمان، روستایی یا یتیم بودند و او می توانست با هدیه ای کوچک یا وعده ای دروغین آن ها را فریب دهد.


هنری لوکاس، ۲۱۳ قتل

هنری لی لوکاس اهل ویرجینیا، در اعترافات خود گفته بود که به کمک همدستش اوتیس تولز بیش از ۲۰۰ نفر را به قتل رساندهاند. او در هفده سالگی توسط برادرش یک چشم خود را از دست داد و پزشکان یک گوی شیشه ای به جای چشمش گذاشتند. پس از مدتی او مادر خویش را به قتل رساند.

 مخوف ترین قاتلان سریالی دنیا

لوکاس بارها و بارها به جرم قتل به زندان انداخته شد اما هر بار می توانست بی گناهی خود را ثابت کند و پس از مدتی آزاد می شد. پس از یکی از اعترافات لوکاس، ۲۱۳ پرونده قتل که نامشخص رها شده بودند، بسته شدند. در سال ۱۹۸۳ او به اعدام محکوم شد اما سرانجام به دلیل نداشتن مدارک کافی تبرئه شد. لوکاس در سال ۲۰۰۱ و در سن ۶۴ سالگی بر اثر سکته مغزی از دنیا رفت.


جولیاتو فانا؛ ۶۰۰ قتل

در قرن هفدهم، زنان و دختران ایتالیایی کنترل زیادی روی زندگی خود نداشتند. آن ها معمولا به خاطر صلاح خانواده یا منافع آن ها باید تن به ازدواج با کسانی می دادند که گاهی هیچ علاقه ای به آن ها نداشتند، اما در این میان، همه زنان ایتالیایی حاضر به تحمل این وضعیت نبودند و به همین خاطر بود که تعداد زیادی از آن ها به قاتلی وحشتناک به نام «جولیا توفانا» روی آوردند.

مخوف ترین قاتلان سریالی دنیا 

او هیولایی بود که به زنان سرزمینش وعده داده بود تا آن ها را از دست مردانی که دوستشان ندارند خلاص کند اما تنها کاری که جولیا برای این زنان می کرد این بود که آن ها را ترغیب به قتل همسرانشان کند. او سمی خطرناک از آرسنیک و مواد دیگر ساخته بود، این رسم که بعدها «اکسیر مرگ» نام گرفت» می توانست قوی ترین مردان را در عرض چند ساعت از پا درآورد.

جولیا سم را به دو شکل در اختیار خانم ها قرار می داد. یا آن را با کرم ها و عطرهایی که مردان به دست و صورت شان می زدند مخلوط می کرد یا در ظرف های کوچک می ریخت که زنان بتوانند آن را در غذا یا نوشیدنی شوهر خود بریزند. این سم ابتدا فرد را ضعیف و بی حال می کرد و حتی پزشکان هم متوجه مسمومیت او نمی شدند و رفته رفته با پایین آوردن فشار خون و دمای بدن باعث مرگ می شد.

با این روش، جولیا بین سال های ۱۶۳۳ تا ۱۶۵۱ باعث مرگ ۶۰۰ مرد شد تا این که بالاخره راز او برملا شده، دستگیر و به اعدام محکوم شد. در روز اعدام، جولیا گفت «من همیشه از مردان متنفر بودم، شوهر خودم را نیز به همین شیوه به قتل رساندم و حالا از این که باعث مرگ تعداد زیادی از آن ها شده ام، خوشحالم.» تمام زنانی هم که با کمک جولیا شوهران خود را به قتل رسانده بودند به زندان انداخته شدند.


منبع: برترینها

دانستنی های جالب و هیجان انگیز درباره پیتزا

«زوم پیتزا» هم انسان‌ها و هم ربات‌ها را استخدام می‌کند. کارمندان انسانی به آماده کردن غذا، توسعه دستورهای پخت، تست مزه نهایی و ارتقای کیفیت محصول بر اساس نظر مشتریان می‌پردازند و کارکنان ربا به انجام وظایف سرعتی مثل پخش کردن سس گوجه، قرار دادن و خارج کردن از فر می‌پردازند. هدف این شرکت کالیفرنیایی این است که تا پایان سال ۲۰۱۸ کل خلیج سانفرانسیسکو را خدمات خود را ارائه دهد.


 

جعبه پیتزاهای پیتزایی

مشتریان پیتزافروشی وینی در بروکلین بعد از خوردن پیتزای خود می‌توانند جعبه هایی که پیتزا در آن تحویل داده می‌شود نیز بخورند. مالک این پیتزا فروشی پس از دیدن جعبه‌های خالی پیتزا در زباله‌های بروکلین تصمیم گرفت جعبه‌های پیتزا را هم از جنس پیتزا بسازد. مشتریان تنها با پرداخت ۴۰ دلار (۱۶۰۰۰۰ تومان) می‌توانند پیتزاهایی داشته باشند که در جعبه هایی از جنس پیتزا به خانه یا محل کارشان می‌آید. پیتزا و جعبه آن در یک فویل پیچیده می‌شوند و در یک کیسه تحویل داده می‌شوند.

حقایق هیجان انگیز درباره پیتزا

قطعه‌ها و دایره های ریاضیاتی

ریاضیدان «اوگنیا چنگ» یکی دو چیز درباره پیتزا می‌داند. او در سال ۲۰۱۳ فرمولی طراحی کرد که اندازه ایده آل پیتزا و برش هایش را تعیین می‌کند. عامل تعیین کننده در فرمول او نان یا پوسته پیتزا است. چنگ در ابداع فرمولش بر این مبنا عمل می‌کند که پیتزاهای کوچکتر مواد بیشتری داشته باشند بنابراین خوشمزه‌تر از پیتزاهای بزرگ هستند که مواد کمتری دارند و مرکز آن‌ها پرملات‌تر از لبه هاست. هم چنین نان‌های نازک‌تر خوشمزه‌تر از نان‌های ضخیم‌تر هستند، زیرا در نان ضخیم نسبت نان و مواد کاهش می‌یابد و نسبتا خمیری می‌شود. «پیتزا اکسپرس» فروشگاه زنجیره‌ای در چین چنگ را مامور پروژه ای کرد که بفهمد چرا مشتریان پیتزاهای ۳۶ سانتیمتری را به دایره‌های ۲۸ سانتیمتری ترجیح می‌دهند استفاده کرده است. براساس یافته‌های چنگ که تمایل مشتریان برای نان‌های تردتر و مواد متعادل‌تر را در نظر می‌گیرد پیتزا اکسپرس ۱۵ گرم خمیر به دستورالعمل خود اضافه کرد.

حقایق هیجان انگیز درباره پیتزا

خودروی خودران تحویل پیتزا

پیتزافروشی‌ها به روش‌های دیگری نیز پیشرفت می‌کنند. پیتزا دومینو و شریکش، شرکت فورد موتور، برای خودشان هدفی در نظر گرفته اند که پیتزا را با یک وسیله نقلیه اتوماتیک شامل یک فورد فیوژن هیبریدی تحویل دهند. «سامی کایلاساپاتی» عضور شورای شهر آن آربر به طور اتفاقی خودروهای بدون راننده تحویل پیتزا را دید و از تیم تحقیقاتی خود پرسید که چطور خودرو می‌تواند عابران پیاده‌ای که منتظر عبور از خط عابر پیاده هستند را شناسایی کند و متوقف شود در حالیکه هیچ علامت یا فرد دیگری در محل عبور عابر پیاده نیست.

سحنگوی فورد در پاسخ گفت که در حقیقت این خودرو‌ها عابران پیاده‌ای که می‌خواهند از خیابان عبور کنند را تشخیص می‌دهد چه این محل به علامت و تابلویی مجهز باشد چه نباشد و توقف می‌کند تا آن‌ها از خیابان عبور کنند. وقتی این خودرو به محل عبور پیاده نزدیک می‌شود آن را تشخیص می‌دهد و براساس قوانین خاصی که دارد به دنبال افراد در آن محدوده می‌گردد. هم چنین خودروهای تحویل پیتزای بدون راننده مجهز به امکانات شناسایی دیگری هم هستند مثل الگوریتم هایی که می‌توانند رفتار عابران پیاده را شناسایی کند، رادار و سنسورهای لیزری، دوربین‌های ۳۶۰ درجه و درک عمق تا ۲۰۰ متر. هم چنین این خودرو‌ها طبق مدل‌های سه بعدی محیط اطرافشان که شامل مکان جاده ها، پیاده روها، ساختمان‌ها می شود و هم چنین داده هایی مثل قوانین، مقررات جاده، ترافیک، علائم و تابلو‌ها و دیگر نشانه‌ها عمل می‌کنند. فورد امیدوار است تا سال ۲۰۲۱ خودروهای بدون راننده خود را در خیابان‌ها ببیند که افراد را به مقصدهایشان می‌رسانند و موادغذایی، بسته‌ها و البته پتزا را به آن‌ها تحویل می‌دهند.

 حقایق هیجان انگیز درباره پیتزا

منوی ناخودآگاه

«چیتزا هات» برای مشتریانی که مشکل تصمیم گیری دارند که چه پیتزایی بخورند ایده جدیدی دارد. «منوی ناخودآگاه» که توسط شرکت سوئدی «توبی تکنولوژی» طراحی شده حرکات چشم مشتریان را هنگامی که در حال چک کردن محتویات پیتزا‌ها در صفحه نمایش هستند  ردیابی می‌کند و سپس پیتزای مورد نظر آن‌ها را از میان ۴۸۹۶ ترکیب پیتزای موجود انتخاب می‌کند. ساخت این نرم افزار شش ماه طول کشید و در ۹۸ % مواقع موفق عمل می‌کند. اگر منوی ناخودآگاه محبوبیت خود را در میان انگلیسی‌ها ثابت کند پیتزاهات آن را به مشتریان آمریکایی خود معرفی می‌کند.

حقایق هیجان انگیز درباره پیتزا 

پیتزای شناور

«پیتزا پی» نه تنها خانه ساشا و تارا بویس است بلکه قایق ۱۱ متری آن‌ها یک پیتزافروشی شناور است که در جزیره ویرجین پیتزا ارائه می‌دهد. ساشا و تارا شغل قبلی خود را ر‌ها کرده تا روی امواج گرمسیری کار کنند و به ساکنان محلی و گردشگران پیتزا ارائه دهند. تارا این قایق را خودش طراحی، نوسازی کرده و ساخته است. این قایق علاوه بر بادبان موتور نیز دارد. لیست پیتزا‌ها و قیمت آن‌ها در یک طرف آن آویزان شده است. این قایق پنجره‌ای دارد که معامله آن‌ها و مشتریان از طرق آن صورت می‌گیرد.

الهام بخش آن‌ها برای این کسب و کار گرسنگی بود. ساشا تعریف می‌کند که یک روز در این قایق نشسته بوده و غروب آفتاب را تماشا می‌کرده اند که گرسنه شده است. حضور گردشگران نشان داد که «قایق پیتزایی» می‌تواند اینجا بگیرد بنابراین تارا کار نوسازی آن را به عهده گرفت و ساشا روی موتورش کار کرد. این زوج در روزهای شلوغ حدود ۷۰ پیتزا و نوشیدنی و دسر می‌فروشند. دختر ۲۲ ماهه آن‌ها نیز به عنوان مسئول روابط عمومی عمل می‌کند و با مشتری‌ها صحبت می‌کند.
حقایق هیجان انگیز درباره پیتزا 
حیوانات عاشق پیتزا

پیتزا علاوه بر ما طرفداران پشمالویی نیز دارد. یکی از آن‌ها را نیویورکی‌ها «موش پیتزا» می‌نامند که متروهای شهر را به دنبال تکه‌های دور ریخته پیتزا می‌گردد. هرچند بعد از اینکه آن‌ها را پیدا کرد باز هم خیالش راحت نیست و باید سایر جوندگانی که قصد دارند پیتزایش را بدزدند از خود دور کند. «سنجاب پیتزا» یکی دیگر از جوندگانی است که از پیتزا لذت می‌برد. اما حیوان دیگری هم هست که به جای پیدا کردن از دزدیدن پیتزا لذت می‌برد و آن روباه است.

حقایق هیجان انگیز درباره پیتزا 

 

مزرعه پیتزا

وقتی نائومی پالی و میشل کراینیک، متخصص مدیریت مزرعه در یورکاتان با ساخت مزرعه پیتزا موافقت کردند با چندین گروه صنعتی کار کردند.

شکل این مزرعه دایره است و زمین آن مانند پیتزا به ۱۰ قطعه تقسیم می‌شود که هرکدام به محصول خاصی از مواد به کار رفته در پیتزا اختصاص دارد. در این بخش‌ها پیاز، ریحان و پونه کوهی، گوجه فرنگی، فلفل، سیر و دیگر محتویات پیتزا کاشته می‌شود.هم چنین پنیر که از شیر گاوهای یک بخش و ژامبون که از خوک‌های بخش دیگری از مزرعه پیتزایی آن‌ها تهیه می‌شود. دانش آموزانی که در حال یادگیری درمورد خاک و گیاهان هستند از این مزرعه دیدن می‌کنند تا با اهمیت تکنولوژی در محصولات آشنا شوند

حقایق هیجان انگیز درباره پیتزا 

نمایشگاه هنر پیتزا

«اتو گیلن» پیتزای خود را با استفاده از شیشه یو وی، چوب ماهون و پیچ ساخته در حالی که «جان فریمن» و» جاستین لوه» از یک ماده استفاده کردند: کاغذ مچاله. گیلن، فریمن و لوه از جمله هنرمندانی هستند که آثار خود را در «پیتزاتایم!» به نمایش گذاشتند. اولین نمایشگاه منهتن که شامل ۲۵ اثر با الهام از پیتزا می‌شد.

حقایق هیجان انگیز درباره پیتزا 

 

پیتزای غول پیکر

گروهی هشت نفره در سن آنتونیو به هم پیوستند تا بزرگترین پیتزای دنیا را بپزند. پیتزای آن‌ها ۴.۳ مترمربع مساحت، ۴۵ کیلوگرم وزن و ۲۳۵ سانتیمتر قطر داشت. سرآشپز «کورت اوفینگر» گفت که پخت این پیتزا نتیجه تلاش تیمی واقعی بود. او نظارت می‌کرد، یکی دیگر از اعضای تیم آتش را کنترل می‌کرد. دو نفر مواد روی پیتزا را آماده می‌کردند. دو نفر دیگر روی نان پیتزا کار می‌کردند و دو نفر دیگر به این اعضا آب می‌رساندند. در مجموع یک ساعت و ۴۵ دقیقه طول کشید تا این پیتزا آماده شود. هم چنین یک سال طول کشید تا تدارکات لازم برای پخت چنین پیتزایی آماده شود. باوجود این تلاش ها، گینس پیتزای دیگری که ۱۲۶۱ مترمربع مساحت داشت و در سال ۲۰۱۲ در رم ساخته شده بود را به عنوان بزرگترین پیتزای جهان به رسمیت می‌شناسد.


منبع: برترینها

بررسی ۱۰ تفاوت اصلی بین مغز زنان و مردان

آیا تا کنون به تفاوت های بین مغز مردان و زنان فکر کرده اید؟ همانگونه که جسم و متابولیسم بدن زنان و مردان با یکدیگر متفاوت است، مغز این افراد نیز با یکدیگر تفاوت هایی دارد. دانستن این تفاوت ها کمک شایانی به درک متقابل زن و مرد از یکدیگر خواهد داشت. در ادامه به بررسی تفاوت های بین مغز زنان و مردان خواهیم پرداخت. با دکتر سلام همراه باشید.

تفاوت‌های میان مردان و زنان نه‌تنها به‌خوبی به ثبت رسیده، بلکه به‌طور مرتب نیز در داخل جوک‌ها و حکایات و روایات مختلف آمده است. کارشناسان کشف کرده‌اند که تفاوت‌هایی نیز در ساختار مغزی هر دو جنس وجود دارد. با بنیتا همراه شوید تا هر یک از این تفاوت‌ها را بشناسید.

۱٫ روابط انسانی؛

زنان نسبت به مردان تمایل بیشتری برای ارتباط برقرار کردن، تمرکز بر چگونگی یافتن یک راه‌حل برای یک گروه، صحبت در مورد مسائل مختلف و استفاده از نشانه‌های غیرشفاهی نظیر تن صدا، احساسات و همدردی دارند. درحالی‌که مردان وظیفه گرا بوده، کمتر حرف می‌زنند و بیشتر انزوا را ترجیح می‌دهند. مردان در درک احساساتی که شفاهی و زبانی نیستند با مشکل بیشتری دست‌وپنجه نرم می‌کنند. درحالی‌که زنان گیرنده‌های قدرتمندتری در کشف سرنخ‌های احساسی و عاطفی دارند. این تفاوت‌ها بیان می‌کند که چرا گاهی اوقات زنان و مردان در برقراری ارتباط مشکل داشته و چرا دوستی‌های مردان با مردان و زنان با زنان کاملاً متفاوت است.

۲٫ طرف چپ مغز در برابر هر دو نیمکره‌ی آن؛‌

مردان پردازش بهتری در نیمکره‌ی چپ مغز داشته درحالی‌که زنان این عمل را در هر دو نیمکره به‌خوبی انجام می‌دهند. این تفاوت نشان می‌دهد که چرا مردان در رابطه با کارهای مرتبط با نیمکره‌ی چپ مغز بهتر بوده و برای حل مشکلات از نگاه وظیفه گرایی برخورد می‌کنند، درحالی‌که زنان مشکلات را به شکل خلاقانه‌تری برطرف کرده و در هنگام برقراری ارتباط بر احساسات نیز آگاهی دارند.

۳٫ توانایی‌های ریاضیاتی؛

بخشی از مغز به نام «لوبول آهیانه‌ای تحتانی» در مردان، به‌خصوص در طرف چپ مغز، به‌مراتب بزرگ‌تر از همین بخش در مغز زنان است. تصور می‌شود این بخش از مغز وظیفه‌ی کنترل محاسبات ریاضیاتی ذهنی را بر عهده داشته باشد. احتمالاً این دلیل خوبی برای پاسخ به این سؤال است که چرا توانایی ریاضیاتی مردان نسبت به زنان بهتر است. برای مثال این بخش از مغز «آلبرت اینشتین» به‌طور غیرمعمولی نسبت به مغز سایر افراد بزرگ‌تر بود. لوبول آهیانه‌ای تحتانی همچنین وظیفه‌ی پردازش اطلاعات حسی را بر عهده دارد. ازاین‌رو بزرگ‌تر بودن لوبول راستی مغز زنان به آن‌ها اجازه می‌دهد تا بر محرک‌های خاصی نظیر گریه‌ی کودک در هنگام شب تمرکز کنند.

۴٫ واکنش به استرس؛

مردان تمایل به جنگیدن به‌منظور مقابله با استرس از خود نشان می‌دهند،‌ درحالی‌که زنان در این مواقع سعی می‌کنند تا از استراتژی «رفتار آرام و دوستانه» پیروی کنند. روانشناسی به نام شلی‌ای تیلور پس از تشخیص اینکه زنان به هنگام استرس سعی در مراقبت از خود و فرزندانشان در برابر خطر داشته و یک گروه قدرتمند را تشکیل می‌دهند، عبارت رفتار آرام و دوستانه را خلق کرد. دلیل این واکنش‌های متفاوت در برابر استرس به هورمون‌های دو جنس مربوط می‌شود. هورمون «اُکسیتوسین» به هنگام استرس در هر فردی ترشح می‌شود. درحالی‌که هورمون استروژن موجب بالا رفتن ترشح اکسیتوسین شده و درنتیجه باعث بروز احساس آرامش و مراقبت می‌شود. درحالی‌که هورمون تستوسترون در بدن مردان به سطح بالایی رسیده و اثرات اکسیتوسین را کاهش می‌دهد.

۵٫ زبان؛

دو بخش از مغز انسان‌ها مربوط به زبان می‌شود که طبق یافته‌ها بخش زبانی مربوط به زنان بزرگ‌تر از مردان است. ازاین‌رو مشخص می‌شود که چرا زنان به نسبت مردان در موضوعات مرتبط با زبان بهتر عمل می‌کنند. به‌علاوه،‌ مردان تنها زبان را در نیمکره‌ی غالب خود پردازش کرده، درحالی‌که زنان زبان را در هر دو نیمکره پردازش می‌کنند. این تفاوت موجب محافظت بخش زبانی مغز زنان در هنگام سکته‌ی مغزی می‌شود. زنان ممکن است قادر به بازسازی کامل بخش زبانی مغز خود پس از یک سکته‌ی مغزی باشند، درحالی‌که مردان از چنین قدرتی برخوردار نیستند.

۶٫ احساسات؛

زنان نسبت به مردان از دستگاه کناره‌ای (مغزی) بزرگ‌تری برخوردار بوده که به آن‌ها اجازه می‌دهد تا با احساسات خود بیشتر سروکار داشته باشند و آن‌ها را بهتر بیان کنند. درنتیجه این توانایی موجب تقویت رابطه‌ی آن‌ها با دیگران نیز می‌شود. به دلیل داشتن این قابلیت برای ارتباط برقرار کردن، زنان بیشتری به‌عنوان پرستار کودک مشغول به کارند. عیب بزرگ بودن این بخش از مغز این است که زنان همواره در معرض افسردگی،‌ به‌خصوص در هنگام تغییرات هورمونی پس از زایمان و یا دوران قاعدگی، قرار دارند.

۷٫ اندازه‌ی مغز؛

به‌طورمعمول مغز مردان در حدود ۱۱ تا ۱۲ درصد بزرگ‌تر از مغز زنان است. این تفاوت اندازه قطعاً هیچ ارتباطی با هوش افراد ندارد، اما دلیلِ تفاوت در جثه‌ی فیزیکی زنان و مردان را بیان می‌کند. مردان برای کنترل توده‌های حجیم ماهیچه‌ای و بدن بزرگ‌تر خود نیاز به عصب‌های بیشتری دارند، درنتیجه مغز آن‌ها بزرگ‌تر است.

۸٫ درد؛

مردان و زنان درک متفاوتی از درد دارند. در مطالعات صورت گرفته، زنان نیازمند مورفین بیشتری نسبت به مردان برای تسکین یک درد مشترک هستند. زنان همچنین نسبت به مردان تمایل بیشتری به ابراز دردهای خود داشته و به دنبال راه درمانی برای آن‌ها هستند. بخشی از مغز که به هنگام درد کشیدن فعال می‌شود «آمیگدال» نام دارد. محققان دریافته‌اند که آمیگدال سمت راستی در مردان و آمیگدال سمت چپی در زنان به هنگام بروز درد فعال می‌شود. آمیگدال راست ارتباط بیشتری با مناطقی از مغز که وظایف خارجی را کنترل می‌کند داشته و آمیگدال چپ بیشتر با وظایف داخلی مرتبط است. این تفاوت احتمالاً دلیل احساس قوی‌تر درد از سوی زنان نسبت به مردان را تشریح می‌کند.

۹٫ توانایی فضایی؛

مردان از توانایی‌های فضایی قوی‌تری نسبت به زنان برخوردارند و یا اینکه قادرند به‌طور ذهنی یک جسم و حرکات آن را تصور کنند، درحالی‌که زنان به‌نوعی با چالش‌های بیشتری در این بخش از مغز مواجه‌اند. متخصصان پزشکی دریافته‌اند که زنان دارای ناحیه‌ی جداری ضخیم‌تری از مغز هستند که باعث می‌شود توانایی فضایی آن‌ها در تصور اجسام در ذهن کاهش یابد. تحقیقات انجام‌شده بر روی کودکان پنج‌ماهه، این ایده که اثرات محیطی می‌تواند موجب تقویت مهارت‌های فضایی شود را نفی می‌کند.

۱۰٫ آسیب‌پذیری در برابر اختلالات؛

ازآنجایی‌که مردان و زنان به شیوه‌ای متفاوت از دو نیمکره‌ی مغز خود استفاده می‌کنند، اختلالاتی وجود دارد که به طرز متفاوتی مردان و زنان را درگیر خود کرده است. مردان بیشتر در معرض خطر اختلال خواندن و یا سایر مشکلات زبانی قرار می‌گیرند. اگر زنان به اختلال در خواندن مبتلا شوند، می‌توانند به‌سرعت بر این عارضه غلبه کنند. از طرفی دیگر، زنان بیشتر در معرض بیماری‌های روحی نظیر افسردگی و اضطراب قرار می‌گیرند. اگرچه راست‌دست و یا چپ‌دست بودن یک اختلال محسوب نمی‌شود، اما این گرایش‌های مغزی تشریح می‌کند که چرا تعداد مردان چپ‌دست به نسبت زنان چپ‌دست بیشتر است. به‌علاوه احتمال ابتلای مردان به بیماری‌هایی نظیر اوتیسم،‌ اختلال بیش فعالی-کم‌توجهی (ADHD) و «سندروم تورِت» بیشتر است.

منبع: ستاره


منبع: دکتر سلام

۳۰ درصد از زنان ایرانی از اضافه وزن رنج می برند!

اضافه وزن از جمله اختلالاتی است که افراد بسیاری از آن رنج می برند. داشتن اضافه وزن عوارض بسیاری را برای سلامت فرد در پی دارد. داشتن اضافه وزن نه تنها موجب بهم ریختن تناسب اندام شما خواهد شد، بلکه تهدیدی بزرگ برای سلامت کلی بدن شما نیز خواهد بود. در ادامه به بررسی بیشتر این موضوع خواهیم پرداخت. با دکتر سلام همراه باشید.

معاون تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت با بیان اینکه ۳۰ درصد زنان ایرانی چاق هستند گفت: سالیانه به ازای هر یکصد هزار نفر جمعیت کشور، ۳۳ نفر به سرطان پستان مبتلا می شوند.

رضا ملک‌زاده در ادامه با اشاره به قابل پیشگیری بودن نزدیک به ۵۰ درصد سرطان‌ها، اظهار داشت: یکی از اصلی‌ترین عامل بروز سرطان روده و پستان، چاقی است که متأسفانه شیوع چاقی به‌ویژه در زنان زیاد بوده، به گونه‌ای که ۳۰ درصد زنان ایرانی چاق هستند.

معاون تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت افزود: شیوع چاقی در زنان ایرانی حتی از زنان آمریکایی بیشتر است و از طرفی نزدیک به ۹۰ درصد مردم ایران تحرک بدنی ندارند و بیش از ۳۴ درصد غذایی که مردم مصرف می‌کنند، پرکالری است.

وی تصریح کرد: مصرف سرانه کالری در سال‌های گذشته دو هزار بود، اما این رقم در سال ۹۵ به ۳۱۰۰ کالری رسید.

ملک‌زاده اظهار داشت: هم‌اکنون شایع‌ترین سرطان در ایران و بین زنان ایرانی سرطان پستان است؛ به گونه‌ای که به ازای هر صد هزار جمعیت کشور ۳۳ نفر سالانه به سرطان پستان مبتلا می‌شوند. معاون تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت افزود: البته سرطان پستان سرطان قابل درمان است و درصد معدودی که دچار سرطان بسیار بدخیم می‌شوند، امکان درمان در آنها کم است.

وی با بیان اینکه در اکثر مواقع که این سرطان به‌موقع تشخیص داده شود به خوبی قابل درمان خواهد بود، گفت: تلاش برای تشخیص زود و درمان سرطان پستان یکی از اولویت‌های تحقیقاتی است.

منبع: نصف جهان


#اضافه وزن#اضافه وزن در بانوان#چاقی#درمان اضافه وزن#عوارض اضافه وزن#کنترل وزن

ارسال شده در ۲ آبان ۱۳۹۶ توسط آقای جوانبخت با موضوع سلامت زنان


منبع: دکتر سلام

چرا انسان‌ها گریه می‌کنند؟

گریه یک پاسخ طبیعی انسان است به طیف گسترده‌ای از احساسات از قبیل:، غم و اندوه، شادی و نا امیدی است. حال سوال این است، آیا گریه می‌تواند برای سلامتی انسان منافعی هم داشته باشد؟

چرا انسان‌ها گریه می‌کنند؟
فرادید| گریه یک پاسخ طبیعی انسان به طیف گسترده‌ای از احساسات است از قبیل: غم و اندوه، شادی و نا امیدی است. حال سوال این است، آیا گریه می‌تواند برای سلامتی انسان منافعی هم داشته باشد؟

به گزارش فرادید به نقل از Medicalnewstoday، گریه واکنش غیر معمولی نیست، همه‌ی افراد (مرد و زن) گریه می‌کنند. فرض کنید در ایالت متحده، به طور متوسط زنان سه بار و نیم در ماه و مردان نیز به طور میانگین یک بار و نیم در ماه گریه می‌کنند.

این مقاله به بررسی این مسئله می‌پردازد که افراد چرا گریه می‌کنند و آیا گریه برای سلامتی فرد مفید است.

چرا انسان‌ها گریه می‌کنند؟

انسان‌ها به سه طریق اشک می‌ریزند:

• اشک‌های پایه‌ای: بین کره چشم و پلک انسان غدد اشکی وجود دارند و حاوی مایعی ضد باکتری هستند. پلک و کره چشم هر دو باعث می‌شود اشک از چشمان سرازیر شود. اشکم محیط چشم را مرطوب نگه می‌دارد و به سلامت آن کمک می‌کند.

• اشک‌های غیر ارادی: شامل اشک هایی می‌شود که توسط یک عامل تحریک کننده مانند باد، دود، تندی پیاز و .. ایجاد می‌شوند. در حقیقت این اشک‌ها برای محافظت از چشم‌ها در مقابل عوامل تحریک کننده به وجود می‌آیند.

• اشک‌های احساسی: در پاسخ به طیف وسیعی از احساسات افراد، اشک‌های غیر ارادی ایجاد می‌شوند. این اشک‌ها حاوی سطوح بالاتری از هورمون‌های استرس نسبت به دیگر اشک‌ها هستند.
اغلب افراد در زمانی که در مورد گریه صحبت می‌کنند، بیشتر به اشک‌های هیجانی اشاره می‌کنند.

مزایای گریه کردن
بسیاری از افراد بر این باورند که اشک ریختن نشانه‌ای از ضعف است، اما علم نشان می‌دهد که مقاومت در برابر اشک‌ها به معنای از بین بردن مزایای آن است. محققان دریافته اند که گریه کردن دارای اثراتی مثبت است که عبارتند از:

چرا سرازیر شدن اشک‌ها خوب است؟ 
۱ – آرامش
آرامش زمانی وجود دارد که:

  • احساسات شما تنظیم باشند.
  • آرام باشید.
  •  استرس‌ نداشته باشید.

مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۴ نشان می‌داد که گریه ممکن است تاثیری مستقیم در آرامش افراد داشته باشد. این مطالعه توضیح می‌داد که گریه کردن چگونه سیستم عصبی پارسمپاتیک را فعال می‌کند و چگونه به افراد کمک می‌کند تا آرام شوند.

۲ – حمایت شدن
همانطور که دلجویی کردن از دیگران به تسکین غم کمک می‌کند، گریه نیز کمک می‌کند تا از طرف دیگران حمایت شوید.

مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۶ بیان می‌کرد، گریه در درجه اول مرتبط با یک رفتار دلبستگی است، و این عمل از طرف اطرافیان ما حمایت می‌شود؛ و این مسئله به عنوان یک مزیت فردی و اجتماعی در این مطالعه شناخته شده بود.

۳ – تسکین دهنده درد
تحقیقات نشان می‌دهند که گریه کردن علاوه براینکه یک عامل تسکین دهنده درد می‌باشد، بلکه اشک‌های احساسی، اکسی توسین و اندورفین آزاد می‌کنند.

این مواد باعث می‌شوند که افراد حس خوبی را تجربه کنند و همچنین درد‌های فیزیکی و عاطفی را کاهش می‌دهد. بدین ترتیب گریه می‌تواند به کاهش درد و به ترویج احساس رفاه کمک کند.

۴ – خلق و خوی خوب 
گریه ممکن است روحیه فرد را تقویت کند و حس بهتری به شما بدهد. علاوه بر اینکه درد را کاهش می‌دهد، اکسیتوسین و اندورفین‌های آزد شده می‌توانند باعث بهبودی خلق خوی شما شوند. به همین دلیل از آن‌ها اغلب به عنوان احساسات خوب یاد می‌شود.

۵ – دفع سموم و کاهش استرس
هنگامی که انسان‌ها در پاسخ به استرس گریه می‌کنند، اشک‌های آن‌ها حاوی تعداد زیادی از هورمون‌های استرس و سایر مواد شیمیایی هستند.

محققان معتقدند که گریه می‌تواند سطوح این مواد شیمیایی را در بدن کاهش دهند که به نوبه‌ی خود باعث کاهش استرس می‌شود. با این وجود تحقیقات بیشتری در این زمینه مورد نیاز است.

چرا سرازیر شدن اشک‌ها خوب است؟ 
۶ – خوابیدن
یک مطالعه کوچک که در سال ۲۰۱۵ بر روی نوزادان انجام شده بود نشان می‌داد که گریه به نوزادان کمک می‌کند تا بهتر به خواب بروند. اما اینکه آیا گریه در بزرگسالان نیز، تاثیر تقویت کننده‌ای برای خواب را دارد یا نه، هنوز مشخص نشده است.

با این حال به این نتیجه می‌رسیم که اثرات آرام بخش روحی و روانی گریه که در بالا بیان شد می‌تواند به خواب رفتن هر فرد کمک کند.

۷ – مبارزه با باکتری‌ها
گریه به از بین بردن باکتری‌ها و تمیز کردن چشم‌ها کمک بسیاری می‌کند، زیرا اشک‌ها حاوی لیزوزیم هستند.

یک مطالعه که در سال ۲۰۱۱ انجام شده بود بیان می‌داشت که لیزوزیم دارای خواص ضد میکروبی قوی است که می‌تواند به کاهش خطر ابتلا به سیاه زخم کمک کند.

۸ – بهبود بینایی
اشک‌های پایه‌ای هر بار که فرد پلک می‌زند تولید می‌شوند و همچنین چشم‌ها را مرطوب نگه می‌دارند. این اشک‌ها در اصل ترکیبی از آب و مخاط چشمی هستند که از خشکی چشم جلوگیری می‌کنند.

همانطور که موسسه ملی چشم توضیح می‌دهد، اشک‌های پایه‌ای به افراد کمک می‌کند تا دید بهتری داشته باشند. هنگامی که غشا‌ها خشک می‌شوند، بینایی ممکن است کمی تار شود.

چرا سرازیر شدن اشک‌ها خوب است؟ 
چه زمان به دیدن دکتر برویم
گریه در پاسخ به احساساتی مانند غم و اندوه، شادی یا ناامیدی است که دارای مزایای سلامتی نیز می‌باشد.

با این حال، گاهی اوقات، اغلب گریه‌ها می‌توانند نشانه‌ی افسردگی باشند. ممکن است برخی افراد دچار افسردگی باشند و گریه کنند. علائم آن عبارتند از:
• افرادی که به صورت مدوام اشک می‌ریزند.
• بدون هیچ دلیلی، اشک هایشان سرازیر می‌شود.
• گریه‌های آن‌ها غیر قابل کنترل می‌شود.

دیگر علامت‌های افسردگی شامل موارد زیر می‌شوند:
• مشکل در تمرکز، یاد آوری جزئیات و تصمیم گیری
• احساس خستگی جسمی و کاهش انرژی
• احساس گناه، بی ارزشی و درماندگی
• احساس بدبینانه و ناامیدی
• بی خوابی و یا خواب زیاد
• احساس بی قراری و نا آرامی
• پرخوری و یا کاهش اشت‌ها
• گرفتگی عضلات و مشکلات گوارشی
• از دست دادن علاقه به فعالیت‌های لذت بخش
• اضطراب مداوم
• داشتن افکار خودکشی و یا خودخواهانه
افرادی که علائم افسردگی را تجربه می‌کنند، حتما باید با پزشک صحبت کنند.

نتیجه گیری
گریه یک پاسخ طبیعی به طیف گسترده‌ای از احساسات است که دارای مزایای زیاد بهداشتی و اجتماعی می‌باشد، از جمله تسکین درد و اثرات آرام بخش.

با این حال، اگر گریه غیر قابل کنترل شود و بدون هیچ دلیل خاصی باشد، می‌تواند نشانه هایی از افسردگی باشد که در این صورت بهتر است با پزشک صحبت شود.

منبع: medicalnewstoday
ترجمه: وب سایت فرادید

برچسب ها: ، ، ،


منبع: فرادید

داماد ۴۰ میلیون از عروس گرفت و فرار کرد!

مردی که در دومین ازدواجش با یک دختر مهندس، وعده زندگی رویایی به او داده بود، سه هفته بعد از مراسم عقد ناپدید شد و عروس جوان را با دفترچه حساب خالی شده‌اش تنها گذاشت.

 داماد ۴۰ میلیون از عروس گرفت و فرار کرد!

مردی که در دومین ازدواجش با یک دختر مهندس، وعده زندگی رویایی به او داده بود، سه هفته بعد از مراسم عقد ناپدید شد و عروس جوان را با دفترچه حساب خالی شده‌اش تنها گذاشت.

عروس ۳۰ ساله که ساکن یکی از مناطق غربی تهران است همراه وکیل همسرش به مجتمع قضایی خانواده- ونک- آمده بود تا برای همیشه دفتر زندگی مشترک با شوهر فراری‌اش را ببندد و خاطره حرف‌های خیالپردازانه او را به فراموشی بسپارد.

وقتی عروس جوان و وکیل سالخورده وارد شعبه ۲۶۴ دادگاه خانواده شدند، قاضی پرونده دادخواست طلاق توافقی آنها را پیش روی خود دید. چند لحظه بعد قاضی «غلامحسین گل‌آور» رو به شبنم کرد و گفت: «انگارهمسرتان حضور ندارند!»زن جوان هم جواب داد: «بله از کشور خارج شده است به همین خاطر وکیلش به جای او اسناد را امضا می‌کند.»

قاضی دوباره پرسید: «امکان سازش یا ادامه زندگی با هم ندارید؟ مثلاً نمی‌شد شما هم با او می‌رفتید یا صبر می‌کردید به وطن برگردد؟»

شبنم آهی کشید و گفت: «دیگر نمی‌تواند برگردد. پناهنده شده. قبل از ناپدید شدنش به من هم می‌گفت بیا با هم برویم. اما من می‌دانم درد تنهایی چیست. نمی‌خواستم بروم اسیر غربت شوم. یک روز صبح بلند شدم دیدم رفته.

مدارکش در خانه نبود. چند هفته از او خبری نداشتم. تا اینکه به خانواده‌اش زنگ زده و خبر داده بود در ترکیه است. بعد از آن رفته بود آلمان. خیلی غصه خوردم. نمی‌دانستم چه کار کنم روی برگشتن به خانه مادرم راهم نداشتم…»

قاضی پرسید: «چرا؟ مگر مشکلی با آنها داشتید؟»

شبنم جواب داد: «راستش بدون اجازه خانواده‌ام با «ایرج» ازدواج کردم. او دوست برادرم بود.

می‌دانستم همسرش را طلاق داده اما وقتی گفت به من علاقه‌مند شده قند توی دلم آب شد. بعد از فوت پدرم اوضاع خانه ما به هم ریخته بود و بر سر ارث و میراث میان خواهر و برادرها اختلاف‌هایی پیدا شده بود. من که به پدرم وابسته بودم دوست داشتم از آن خانه بروم و همه چیز را فراموش کنم.

در این شرایط ایرج حرف‌های قشنگی می‌زد و می‌گفت ما در آینده خوشبخت‌ترین زوج فامیل می‌شویم. از سفرهای تفریحی با کشتی و غذاهای دریایی و بچه‌های قد و نیم قدمان حرف می‌زد.

آرزو می‌کرد یک مزرعه گل آفتابگردان داشته باشیم، باغچه سبزیجات درست کنیم و از این طور حرف‌ها. اما هیچ کسی موافق این ازدواج نبود و از آنجا که پدربزرگم هم در قید حیات نبود توانستم با ایرج عقد کنم.

دوره دوستی یواشکی و نامزدی و عقد ما روی هم رفته سه ماه هم طول نکشید. قول داده بود خانه بزرگی برای زندگی‌مان تهیه کند. اما رفت و پشت سرش را هم نگاه نکرد.

در سه هفته‌ای که از عقدمان می‌گذشت گاهی به خانه ما می‌آمد و گاهی با هم می‌رفتیم به خانه پدری‌اش. یک روز آمد و گفت برای هزینه سفر پول کم دارد.

خیال کردم برای سفر ماه عسل برنامه‌ریزی می‌کند. من هم صادقانه همه ۴۰ میلیون تومان ارثیه‌ای که از پدرم به من رسیده بود را به او دادم. اما یک هفته قبل از فرارش گفت می‌خواهد برای زندگی به خارج از کشور برود. اما من قبول نکردم همراهش بروم.

با خودم گفتم همین جا می‌ماند و با هم آینده‌مان را درست می‌کنیم. اما همه‌اش خیال بود. حالا مانده‌ام با یک حساب خالی و دلی شکسته. نمی‌دانم با چه رویی به خانواده‌ام بگویم که ایرج برای همیشه ترکم کرده است.»

قاضی رو به وکیل ایرج گفت: «انگار شما اختیار تام دارید که اسناد مربوط به طلاق این زوج را امضا کنید. آیا در مورد مهریه و سایر حقوق با ایشان توافق کرده‌اید؟»

وکیل سالخورده جواب داد: «مهریه این خانم تنها ۷ سکه طلا است. به‌علاوه اجرت‌المثل یک سال زندگی و نفقه که همه این حقوق روی هم به ۱۰ میلیون تومان هم نمی‌رسد. از نظر من جدا از قانون، انسانیت و اخلاق هم حکم می‌کند که شوهر حق و حقوق زن را قبل از طلاق بپردازد.

اما متأسفانه موکل من در ایران نیست و مالی هم از خود باقی نگذاشته که بتوان آن را توقیف کرد. بهترین راه این است که این زوج از هم جدا شوند تا زن جوان که مثل دخترم هست، بتواند برای آینده و زندگی خودش برنامه‌ریزی کند.»

قاضی سپس رو به زن پرسید: «پس درباره مهریه و سایر حقوقتان ادعایی ندارید؟»

شبنم دوباره آهی کشید و گفت:«چاره‌ای ندارم. حتی امیدی به پس گرفتن آن ۴۰ میلیون تومانی که از من گرفته ندارم.»

وکیل شوهرش حرف او را قطع کرد و گفت: «دخترم، من قول می‌دهم همسرت را راضی کنم تا بدهی و مهریه‌ات را به شما بپردازد.»درپایان جلسه قاضی مدارک لازم را کنترل کرد و از آنها خواست تا برگه‌های مربوط به طلاق را امضا کنند.

منبع: ایران


منبع: فرادید

سه بارقصاص، مجازات عامل جنایت خانوادگی

قضات دیوانعالی کشور، حکم سه بار قصاص پسر کینه‌جو را تأیید کردند که در جنایتی هولناک پدر، مادر و پدربزرگش را با چاقو کشته بود.

 سه بارقصاص، مجازات عامل جنایت خانوادگی

قضات دیوانعالی کشور، حکم سه بار قصاص پسر کینه‌جو را تأیید کردند که در جنایتی هولناک پدر، مادر و پدربزرگش را با چاقو کشته بود.

این جنایت خانوادگی شب هشتم آذر سال ۹۳ در آپارتمانی واقع در تهرانپارس اتفاق افتاد. روز واقعه پسر جوانی تلفنی به پلیس خبر داد که دوستش «میلاد»، پدر، مادر و پدربزرگ خود را کشته است.

پس از تماس این جوان، مأموران پلیس در صحنه جرم حاضر شدند و میلاد را هنگام انتقال اجساد اعضای خانواده‌اش به خودرو پراید دستگیر کردند.

تحقیقات پزشکی قانونی هم حکایت از آن داشت که اعضای خانواده در ساعات پایانی شب قبل و در حالی که همگی خواب بوده‌اند با ضربات چاقوی پسر خانواده از پا درآمده‌اند. دوست میلاد در بازجویی‌‌ها به پلیس گفت: «شب قبل، میلاد در تماس تلفنی به من گفت از زندگی خسته شده و می‌خواهد اعضای خانواده‌اش را به قتل برساند.

بعد از شنیدن این حرف او را آرام کردم تا اینکه ساعت ۶ صبح میلاد دوباره زنگ زد و با خونسردی اصرار کرد به خانه‌شان بروم تا درباره موضوع مهمی با هم صحبت کنیم. وقتی با نگرانی جلوی در خانه‌شان رسیدم، میلاد را دیدم که منتظرم  بود.

همان موقع هم گفت اعضای خانواده‌اش را به قتل رسانده است.«میلاد» نیز در بازجویی گفت: «از گذشته با پدر ۶۰ ساله و مادر ۵۵ ساله‌ام اختلاف داشتم تا اینکه شب گذشته برای پایان دادن به این اختلاف‌ها تصمیم به قتل‌شان گرفتم. البته پدربزرگم هم در خانه‌مان میهمان بود.برای اجرای نقشه‌ام منتظر ماندم تا آنها بخوابند و…

میلادپس از محاکمه درشعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران که به ریاست قاضی قربانزاده وبا حضورقاضی اسلامی-مستشاردادگاه-برگزارشد با درخواست خواهر، خاله و دایی‌اش به سه بارقصاص محکوم شد.

این درحالی بود که پزشکی قانونی، سلامت روانی‌اش را تأیید کرده بود. این حکم از سوی قضات دیوانعالی کشورنیزمهر تأیید خورد.

منبع: روزنامه ایران

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

جشن "روز مردگان" در مکزیک (فیلم)

دختر بازمانده از حادثه خودکشی اصفهان به هوش آمد ۹ خطری که با نگه داشتن مدفوع در بدن اتفاق می‌افتد انتقاد رییس دفتر مقام معظم رهبری از برخی کانالهای تلگرامی: خانواده‌ها را در خطر قرار داده دستخط اینشتین حراج شد (+عکس) تیلرسون: طالبان‌های میانه‌رو می‌توانند در دولت افغانستان باشند جشن “روز مردگان” در مکزیک (فیلم) گوشی سامسونگ Galaxy J7 در هواپیما آتش گرفت (+عکس) مراسم اهداء جوایز بهترین های فیفا (فیلم) دیدار بشار اسد با تیم فوتبال سوریه حاشیه‌ساز شد (+عکس) تماس تلفنی رئیس جمهور فرانسه و مسعود بارزانی

چای خوری اردوغان در خانه یک پیرزن (+عکس)  (۲۷ نظر)

کشتی طوفان زده اصول‌گرایان و ناخدایی که نیست  (۲۲ نظر)

سید حسن خمینی در مسیر “عمو مصطفی”  (۲۰ نظر)

روحانی، ترامپ، پوتین / رئیس جمهوری، رئیس‌جمهور یا رئیس  (۱۶ نظر)

لطفا به جیب زائران اربعین رحم کنید! (+عکس)  (۱۴ نظر)

سایپا قیمت خودروهایش را افرایش داد/ از افرایش ۵ میلیونی سراتو تا۷۶۰ هزار تومانی تیبا ۲ (+قیمت های جدید)  (۱۴ نظر)

به افتخار نساجی قائمشهر؛ هیپ هیپ هورا!  (۱۳ نظر)

«مسلمان» و «وریا» دوشادوش زیدان و رونالدو!  (۱۱ نظر)


منبع: عصرایران