مرگِ تدریجیِ روستاها

هفته نامه کرگدن – علی نیلی: در سال ۱۳۵۵، تعداد خانوارهای شهری ۳ میلیون و ۲۶۵ هزار و خانوارهای روستایی ۳ میلیون و ۴۴۶ هزار بوده، در حالی که ۴ دهه بعد، خانوارهای شهری از مرز ۱۸ میلیون و ۱۲۵ هزار گذشته.

اگر روند خالی شدن روستاها از جمعیت ادامه یابد، چند سال دیگر جز در نوستالژی بازی های مرسوم این روزها، چیزی از روستا و روستایی باقی نمی ماند. این گزارش اشاره دارد به قصه های مهاجرت روستاییان به شهرها در جهان و غصه های مهاجرت روستاییان به شهرها در ایران

گرچه «مسافرت» عمری به درازای تاریخ بشری دارد، گونه ای از آن، «مهاجرت»، یعنی ترک خانه و کاشانه به منظور یافتن شغلی بهتر را باید مفهومی مدرن دانست که با انقلاب صنعتی و در غرب متولد شد. به این اعتبار، تکوین و تکمیل مفهوم مدرن مهاجرت در ربع پایانی قرن هجدهم و دو دهه نخست قرن نوزدهم میلادی صورت پذیرفت.

اصل قصه این بود که رشد صنایع در شهرها، نیروی کار جدیدی می طلبید و نیروی کار تازه نفس، ساکن روستاها بود. به این ترتیب روستاییان انگلیسی بیل و داس را در روستاها فرونهادند و در شهرها چکش و سندان به دست گرفتند.

 مرگ روستا

این تمثیل ساده؛ در خود مفهومی مهم را مستتر داشت؛ این که ابزار فنی صنعت در طلیعه انقلاب صنعتی، پیچیدگی های تکنولوژیک نداشت و کاربری اش به سادگی بیل و کلنگ و داس بود، اما همین صنعت ساده که به گسترده شدن شهرهای صنعتی هم منجر می شد، جای خالی نیروی کار روستایی را جبران می کرد. به عبارت دیگر، کاهش کارگردان بخش کشاورزی را رشد فناوری جبران می کرد و این بدان معنا بود که خللی در تولید کشاورزی و نقصانی در تامین غذای شهرهای صنعتی پدید نمی آمد.

همین گونه مهاجرت اما در نیمه دوم قرن بیستم در کشورهای توسعه نیافته با نام آبرومند «در حال توسعه» تجربه شد و فاجعه آفرید. ماجرا این بود که سهم فن آوری در صنعت رشدی چشمگیر یافته بود و شهر صنعتی نیروی کار ماهر طلب می کرد. درواقع کارگردان بخش کشاورزی که به امید واهی یافتن کاری پردرآمد و کم مشقت راهی شهرهای می شدند، عملا جذب صنعت نمی شدند و این گونه بود که مفاهیم دیگری همزاد مهاجرت شد و از جمله «پارادوکس اشتغال»؛ کشورهای توسعه نیافته با فزونی عرضه نیروی کار نسبت به تقاضا مواجه بودند که مربوط به کارگران غیرماهر بود، اما همزمان تقاضای نیروی کار قابل برای فعالیت در بخش صنعتی از عرضه پیشی می گرفت.

درون زا نبودن توسعه صنعتی در کشورهای جهان سوم، یک عارضه دیگر هم داشت و آن این که صدای بخش کشاورزی را به صدایی بی طنین و کم بسامد بدل کرد. کشاورزان ساکن روستا غالبا فاقد نماینده در کاست قدرت بودند، قدرت چانه زنی نداشتند، نمی توانستند از منافع خود دفاع کنند و… در نتیجه وضعیت کشاورزان روستایی تا به بحران های شهری منجر نشد، نه توجه صاحبان قدرت را برانگیخت و نه نخبگان را و نه مرام را. به بیان دیگر، تنها وقتی «بحران حاشیه نشینی» گریبان شهرها را گرفت و صنعت را و بعد اصل حکومت را به مخاطره انداخت، مهاجرت و حاشیه نشینی و امنیت غذایی در کشورهای توسعه نیافته موضوعیت یافت.

مسئله فقط عدم توازن بین جمعیت شهری و روستایی و مشکل فقط شغل های کاذب نبود؛ نابرابری و ناهنجاری های اجتماعی، بحران آمایش، کاهش تولید کشاورزی و وابسته شدن تامین قوت مردم به خارج، عاطل ماندن زمین ها و بحران های زیست محیطی، تنها گوشه ای از عوارض مهاجرت روستاییان به شهرها بود.

روستاییانی که تا دیروز یک الگوی مصرف خودبسنده داشتند، حالا در حاشیه شهرها، غیر از امنیت و آموزش و بهداشت، محصولات مدرنی را طلب می کردند که اغلب وارداتی بود و اقتصاد، کشش تامین این تقاضاهای فزاینده را نداشت. مسئله آن قدر پیچیده و بغرنج بود که سبب شد طی چند دهه، طیف گسترده ای از نظریات اقتصادی و اجتماعی (از جمله استراتژی جایگزینی واردات) برای غلبه بر بحران های مبتلا به جوامع تدوین و تکثیر شود.

مرگ روستا

تجربه ایران

برای بررسی تجربه ایران در زمینه مهاجرت روستاییان به شهرها، ابتدا باید وضع موجود را مرور کرد؛ یافته های مرکز آمار از آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن در کل کشور نشان می دهد در سال ۱۳۹۵، شهرنشینان ۷۴ درصد جمعیت ایران را تشکیل می دادند که این رقم در سال ۹۰، کمتر از ۷۱٫۵  درصد بوده است. این یعنی ایرانیان با سرعتی اعجاب آور روستاهایشان را بر می چینند و شهرهای خود را گسترش می دهند.

مرکز آمار در جدولی مقایسه ای نشان داده که در سال ۱۳۵۵، تعداد خانوارهای شهری ۳ میلیون و ۲۶۵ هزار و تعداد خانوارهای روستایی ۳ میلیون و ۴۴۶ هزار بوده است، در حالی که ۴ دهه بعد، تعداد خانوارهای شهری از مرز ۱۸ میلیون و ۱۲۵ هزار گذشته و تعداد خانوارهای روستایی کمی از ۶ میلیون فراتر می رود. یعنی ظرف ۴۰ سالی که تعداد کل خانوارهای کشور نزدیک به ۴ برابر شده، تعداد خانوارهای شهری نزدیک به ۶ برابر شده است، اما تعداد خانوارهای روستایی کمتر از ۲ برابر رشد داشته که از آن به رشد نامتوازن جمعیت شهری و روستایی یاد می شود.

اگر الگوی مصرف آب در کشور را براساس اقتصاد سیاسی توزیع منابع آبی تحلیل نکنیم، می توان بخشی از بار گناه خالی شدن روستاها از سکنه را به دوش خشکسالی انداخت، اما با همه گشاده دستی ها، نزولات جوی را نمی شود عامل اصلی فربه شدن شهرها و ۱۵ میلیون حاشیه نشین دانست و علت را باید در شیوه های سیاستگذاری جست و جو کرد.

مهاجرت روستاییان ایرانی به شهرها در همه سال های قرن چهاردهم خورشیدی سابقه داشته است، اما به طور مشخص، سه نقطه عطف را می توان شناسایی کرد که پس از آن، شیب مهاجرت به شهرها تندتر شده است؛ اصلاحات ارضی در ابتدای دهه ۴۰، شوک اول نفتی در ابتدای دهه ۵۰ و اجرای سیاست های تعدیل ساختاری در ابتدای دهه ۷۰٫

توصیفی از جامعه روستایی ایران تا قبل از اصلاحات ارضی، گویای حقایق جالبی است: «کشاورز روستایی جز به قصد زیارت و خرید و فروش جزئی در شهر مجاور و یا روستاهای پیرامون از روستای خود بیرون نمی آید. درواقع روستاییان جز در موارد معدود و استثنایی که به عللی (حوادث طبیعی یا عوامل اجتماعی) از زمینشان کنده می شوند، ترک یار و دیار نمی گویند و به شهرها رو نمی آورند.» (ترابی، ۶۱:۱۳۵۱)  اما اصلاحات ارضی سبب شد همین روستاییان راهی شهرها شوند، چرا که «میزان زمینی که زارعان دریافت کردند در اکثر موارد برای گذران یک زندگی بخور و نمیر کافی نبود.

زمین زیر کشت بیش از ۴۰ درصد از زارعان از ۲ هکتار تجاوز نمی کرد، در حالی که متوسط زمین برای امرار معاش یک خانواده روستایی، غیر از مناطق شمالی ایران، حدود ۱۰ هکتار است.» (مقدس جعفری، ۵:۱۳۷۲) اصلاحات ارضی البته در بیرون کشیدن زمین- به عنوان منشا قدرت- از کف خاندان های ذی نفوذ موفق بود، اما خردکردن قطعات بزرگ، بهره وری زمین های کشاورزی را به شدت کاهش داد و عامل دیگری برای تعمیق فقر در روستاها شد.
برخی آمارها مبین آن است که تا ۳۰ درصد از خانوارهای روستایی به دلیل برهم خوردن رابطه نسق زراعی، پیوند خود با زمین و روستا را از دست دادند و عازم شهرها شدند.

موج دوم مهاجرت روستاییان به شهرها، پس از افزایش چشمگیر درآمدهای نفتی پدید آمد. با رشد عایدات ن فتی، کارچاق کن های قدر قدرت درباری و لشکری و کشوری توانستند بازارهای گوناگون را به روی کالاهای وارداتی بگشایند. هرجا کوچک ترین نقصانی در عرضه مایحتاج مردم پیش می آمد، ساده ترین راه، خرید ار خارج، در دستور کار قرار می گرفت. دیگر فقط کالاهای لوکس نبود که وارد می شد؛ کمی قبل تر بازار منسوجات را فتح کرده بودند و حالا سیب لبنانی و انگور مصری و موز اکوادوری و پنیر فرانسوی و گوشت برزیلی بازار ایران را قبضه کرده بود.

به زودی نتیجه این سیاست ها خود را نشان داد و در حاشیه شهرهای بزرگ، حلبی آبادها و زورکی سازها شکل گرفت. بخش عمده این حاشیه نشینان را روستاییانی تشکیل می دادند که دیگر هیچ پیوندی با زمین و هیچ دلیلی برای ماندن نداشتند.

برای مانده ها هم، جز معدودی، گذران زندگی سخت بود و همین آنان را به همراهی با جنبش شهری مخالفت با رژیم پهلوی ترغیب می کرد. ساموئل هانتینگتون در مطالعه خود از خاورمیانه نشان داده که در یک دوره صدساله، فرجام ناآرامی های سیاسی شهری در این منطقه، با واکنش جامعه روستایی گره خورده و هرگاه روستاییان با شهرنشینان همراه شده اند، بدون استثنا، نظم مستقر فروریخته است.

 مرگ روستا

همراهی جامعه روستایی ایران با شهرنشینان بود که کوتاه زمانی، عمر طولانی نظام سلطنتی در ایران را خاتمه داد. پس از پیروزی انقلاب، آغاز جنگ یک جا به جایی بزرگ جمعیت را رقم زد که از شمول بحث ما خارج است، اما بلافاصله پس از پایان جنگ، سلسله سیاست هایی در کشور به اجرا گذاشته شد که موج سوم خالی شدن روستاها را در پی داشت، با این ویژگی منحصر که این بار مهاجران، «قلوه کن» شده بودند و دیگر «فصل برداشت» برایشان معنا نداشت.

تعدیل ساختاری، اجزای شناخته شده ای دارد که مهم ترین هایش عبارتند از کاهش مداخله دولت در اقتصاد که به کاهش یارانه ها تعبیر شد، حمایت از صادرات که با کاهش ارزش پول همراه شد و ممانعت از سرکوب بازار که به رشد قیمت ها انجامید.

سیاستگذاران اقتصاد ایران در آن مقطع، ناآگاهانه یا عامدانه از این یافته جهانی غفلت کردند که کاهش ارزش پول ملی و بالا بردن قیمت خدمات دولتی نظیر آب و برق، دامن زدن به تورم و چاپ پول بی پشتوانه، از دارایی خانوارهای روستایی  ارزش زدایی به مراتب بیشتری نسبت به خانوارهای شهری خواهدداشت.

همان مقطع در گزارش فائو از نتایج اجرای سیاست های تعدیل بر بخش کشاورزی (گزارش ۱۹۹۲) چنین منعکس شده بود که «شواهد تجربی بازگوی آن است که کاهش یارانه های غذایی، به فقیران بیش از سایر اقشار لطمه وارد می کند» و «قطع کمک های دولتی در زمینه آموزش و بهداشت، اغلب به طور ناعادلانه ای به فقیران صدمه می زند، زیرا اقشار غیرفقیر به سهولت و اغلب بسیار راحت تر می توانند از آموزش و بهداشت خصوصی بهره مند شوند.

علاوه بر این اطلاعات نشان می دهد که حذف هزینه خدمات عمومی در زمینه بهداشت، مرگ و میر اطفال را در بین فقیران افزایش می دهد.» (کسائی: ۱۳۷۵) اما قرار نبود تجربه های جهانی را پیش چشم قرار دهیم و می خواستیم بار دیگر، آزموده ها را بیازماییم. آزمودیم و نتایج را دیدیم؛ خیل کوپن فروشان و صف نگه دارانی که کالاهای اساسی را از تعاونی ها می خریدند و با حاشیه سود صف ایستادن می فروختند، پدیده تازه شهرهای بزرگ بودند، داد زدن و باربر و مسافرکش هم.

برای کشاورزان، بی توجهی به تولید و پاداش دهی به مفت خوارگان، دلال ها و سلف خرها را قدرتی دوچندان داد و همان اندک سود تولیدات باغی را به جیب آنان واریز کرد. وابستگی  غذایی به خارج چنان ابعاد خیره کننده ای یافت که بعدها، در دوره دیگری از فزونی درآمدهای نفتی، تحریم های «فلج کننده» تا دان مرغ را هم در برگرفت و با تاسف، موثر نیز واقع شد و برای چند هفته ای بازار مرغ و تخم مرغ را دست خوش نوسانات عجیب و غریب کرد.

در این دوره جدید که سیاست های تعدیل با نام رمز گسترش عدالت به اجرا درآمد، دستاورد گران قدر و پرهزینه خودکفایی گندم هم بر باد رفت. از عجایب مناسبات شهر و روستا در این دیار، یکی هم این که قوتی دولت یازدهم دوباره خودکفایی گندم را در دستور قرار داد، عده ای تازه به یاد آوردند که آب مایه حیات است و نباید مصروف تولید کالای استراتژیک گندم شود، اما همانان درباره ایجاد کارخانه های فولاد و پتروشیمی که وابستگی تام به آب دارند، در دل کویر و کیلومترها دورتر از منابع آبی، سکوت اختیار کردند.

حال یک نوجوان روستایی را در نظر بگیرید که به لطف انقلاب ارتباطات، تهران را بهتر از آبادی های بالا و پایین روستایش می شناسد؛ اگر به همین سریال های آبکی سیما هم اکتفا کند، برخورداری کت و شلوارپوش های بیکار مدعی را می بیند و دست های پینه بسته پدرش را، زنان بیکارتر رنگارنگ را می بیند و قد خمیده مادرش را، داشته های همسالان شهری اش را که بیشتر از او ایرانی نیستند می بیند و می داند که پدران ایشان، بیشتر از پدر او به این کشور خدمت نکرده اند. این نوجوان چه رویایی در سر بپروراند که در روستایش بماند و برای ما بکارد؟

اگر نظام تدبیر ما توانست به این پرسش، پاسخی درخور دهد، شاید این تتمه تولیدکنندگان شریف قوت مردم ایران، ترک کاشانه نکنند و اگر نه، حداقل باید به فکر منابع مالی جدید برای تامین مایحتاج فزاینده ملت از بازارهای جهانی باشد.

منابع:

۱٫    ترابی، علی اکبر؛ دینامیسم اجتماع، شرکت چاپ میهن تبریز، ۱۳۵۱
۲٫    حیدری، غلامرضا؛ بررسی جنبه هایی از تعدیل ساختاری در بخش کشاورزی، مجله اقتصاد کشاورزی و توسعه، تهران، ۱۳۷۲٫
۳٫    کسائی، زهره؛ تعدیل ساختاری و تاثیر آن بر فقر روستایی، فصلنامه اقتصاد کشاورزی و توسعه، تهران، ۱۳۷۵٫
۴٫    مقدس جعفری، محمدحسن؛ بررسی علل مهاجرت های روستاییان به شهرها در ایران از اصلاحات ارضی تا انقلاب اسلامی، فصلنامه پژوهش های فلسفی، دانشگاه تبریز، ۱۳۷۲٫
۵٫    مومنی، فرشاد؛ ۷ دهه کوشش نافرجام برای توسعه ملی، سخنرانی در موسسه مطالعات دین و اقتصاد، ۱۳۹۵٫
۶٫    مرکز آمار ایران، خلاصه نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن، ۱۳۹۵٫


منبع: برترینها

«زرد»؛ داستان پر آبِ چشم نفرت و جدایی

روزنامه آسمان آبی – سجاد صداقت: فیلم سینمایی «زرد» از روز چهارشنبه ۱۲ مهر، اکران خود را در سینماهای کشور آغاز کرد؛ فیلمی که نخستین اثر بلند سینمایی مصطفی تقی زاده نویسنده و کارگردان آن است. تقی زاده که سابقه دستیار کارگردانی در سینما را دارد، در گفتگوی پیش رو درباره جهان بینی خود در نوشتن فیلمنامه و مراحل تولید آن صحبت می کند. او در این گفتگو به شکل جدی از ایده هایش در فیلم دفاع می کند و انتخاب نام «زرد» را به دلیل تلاش و امید شخصیت های فیلمش می داند.

 این رنگ آدم های فیلم است
فیلم سینمایی «زرد» تاکنون در دو جشنواره جهانی شرکت کرده است که از جشنواره معتبر فیلم شانگهای، دو جایزه ویژه هیئت داوران و بهترین بازیگر زن را به دست آورد. معمولا هیئت داوران برای اعطای جایزه ویژه اش در چنین جشنواره هایی توضیحاتی می دهد، این مسئله درباره اعطای آن فیلم به شما چه بود؟

– زمانی که دعوتنامه جشنواره فیلم شانگهای برای فیلم ارسال شد، خیلی خوشحال شدم؛ زیرا این جشنواره یکی از فستیوال های معتبر دنیاست. وقتی هیئت داوران این جشنواره معرفی شد، بیشتر برای حضور در آن ترغیب شدم. برای آن که کریستین مونجیو، یکی از فیلمسازان مورد علاقه من که فضای فیلمسازی او را خیلی دوست دارم، رئیس هیئت داوران جشنواره بود. روز دوم جشنواره متوجه حضور رقبای مهمی در جشنواره شدیم و فیلم «زرد» تنها فیلم اولی بخش مسابقه بود. خوشبختانه فیلم در جشنواره مورد توجه قرار گرفت و بعد از پایان اکران آن به شدت تشویق شد. در کنفرانس مطبوعاتی نیز با خیل عظیم جمعیت و نظر مواجه شدیم. به نظر می رسید چینی ها بسیار با فیلم همراه شده و حس همذات پنداری پیدا کرده بودند. به نظر من، این بزرگ ترین اتفاقی بود که در این جشنواره افتاد. این اتفاق برای من در حد آن جایزه ای که گرفتیم، ارزشمند بود. این که مخاطب چینی توانسته زبان فیلم را درک کند.

در روز اختتامیه و در توزیع هفت جایزه اصلی جشنواره که شکلی شبیه جشنواره کن دارد، خانم بیات جایزه بهترین بازیگر زن را گرفتند که مایه خوشحالی بود. بعد از آن هم جایزه بزرگ هیئت داوران که گفته می شد مهم ترین جایزه جشنواره است، برای کارگردانی به فیلم «زرد» اعطا شد. از این اتفاق بسیار خوشحال بودم که با چنین رقبایی و چنین هیئت داورانی مورد تایید قرار گرفته ام؛ البته هیئت داوران بعد از اختتامیه فهمیدند که این فیلم اول من است و این مسئله آنها را بیشتر هیجان زده کرد. حتی مونجیو وقتی که این مسئله را فهمید، به بهرام رادان با اشاره به من گفت: «این آدم دروغگویی است؟» اتفاقات خیلی خوبی که در جشنواره شانگهای افتاد، خاطرات بد گذشته را از ذهن ما پاک کرد.

منظور از خاطرات بد، انتخاب نشدن فیلم برای جشنواره فیلم فجر سال گذشته است؟

– من در این باره هرگز صحبت و اعتراضی نکردم؛ چون به فیلم اعتقاد داشتم و می دانستم که بالاخره دیده می شود. معتقد بودم اگر «زرد» فیلم خوبی باشد، بالاخره راه خود را پیدا می کند. این اتفاق هم در بعد تخصصی یعنی در فستیوال خارجی افتاد و هم در اکران عمومی اقبال از فیلم همه چیز را نشان خواهد داد.

شما قبل از ساخت این فیلم هم در پشت صحنه فیلم های سینمایی حضور داشتید.

– من دستیار کارگردان بودم و از همان موقع هم دوست داشتم که فیلم بسازم. تصورم این بود که یکی از مسیرهای ورود و آشنا و آگاه تر شدن برای فیلمسازی، همین دستیار کارگردانی است. به نظرم دستیار کارگردان بدی هم نبودم. با این که خیلی دستیاری نکردم؛ چون از همان ابتدا دستیاری کارگردانی دغدغه و هدفم نبود. در همین راه همه تمرکز خودم را روی نوشتن فیلمنامه «زرد» گذاشتم و تا زمان ساخت حدود دو سال و نیم طول کشید. فیلمنامه در این مدت زمانی نزدیک به ۵۰ بار بازنویسی شده است.

این رنگ آدم های فیلم است 
«زرد» یک درام اجتماعی قصه گو است با گره افکنی های زیاد و حلقه های واسطی که در طول داستان رخ می دهد، چه اتفاقی افتاد که به این شکل از فیلمنامه رسیدید؟

– علاقه اصلی من سینمای قصه گو است. تا جایی هم که بضاعت داشته باشم سینمای قصه گو را دنبال می کنم. طبعا دوست داشتم اگر روزی بتوانم فیلم بسازم، به این نوع سینما بپردازم. فکر می کنم فقط این نوع سینما را بلد هستم و احتمالا نتوانم نوع دیگری فیلم بسازم. فیلمنامه «زرد» بر اساس جرقه ای در ذهن من شکل گرفت که خیلی ربطی به آنچه امروز در فیلم وجود دارد، ندارد. از زمانی که شروع به نگارش کردم و با قرار گرفتن در جهان قصه، مواردی سر راه من قرار می گرفت که گره های فیلمنامه است؛ البته این گره ها نه به زور در فیلمنامه گنجانده شده و نه گره های باورناپذیری است که در هر شرایطی ممکن است برای هر آدمی اتفاق بیفتد. این مدل فیلم فرمتی بود که دوست داشتم اتفاق بیفتد.

شما شخصیتی به نام حامد (با بازی شهرام حقیقت دوست) خلق کرده اید که همه اتفاقات حول او شکل می گیرند. با این که خود آن شخصیت حضور ندارد. بقیه اتفاقات درباره نهال (با بازی ساره بیات)، شهاب (بهرام رادان)، فرامرز (مهرداد صدیقیان) و نیکی (بهاره کیان افشار) حول تلاش برای نجات حامد و درگیری با مشکلات اوست؛ مسئله ای که در این میان وجود دارد اتفاقاتی است که به شکل مسلسل وار در فیلمنامه اتفاق می افتند؛ نگران نبودید این سیر اتفاقات در عرض سه روز غیر واقعی به نظر برسد؟

– واقعا نگرانی از این بابت نداشتیم؛ همان طور که در جواب سوال قبلی گفتم، این اتفاقات به زور در فیلمنامه گنجانده نشده است؛ اتفاقاتی مانند تصادف برای همه ما رخ می دهد. سابقه بیماری و وارد شدن شوک عصبی ممکن است باعث رفتن به کما شود. رضا داودنژاد که در یکی از جلسات دورخوانی ما برای این فیلم حضور داشت می گفت دقیقا همین اتفاق برای او افتاده است. این اتفاقات ما به ازای واقعی دارد و چیزی نیست که من خواسته باشم آن را انجام دهم. همه این روند طی شده است. همه ما در جهان لابیرنت هایی داریم که دیگران به آن آگاه نیستند و آن را نمی بینند. بخشی از این گره ها آن ماجرا و ابعاد ناشناخته شخصیت حامد است. همه کنش های شخصیت های دیگر از آن تاثیر می پذیرد. حتی در زندگی شخصی خود من هم در ۲۴ ساعت چهار اتفاق وحشتناک افتاد و من بیشتر از این که بخواهم آنها را حل کنم، به این فکر می کردم که چگونه می شود این همه رویداد رخ دهد. اگر من این اتفاقات را فیلم کنم، هرگز باور نخواهید کرد. اما برای من رخ داده است. زندگی ما پر از حوادثی است که اصلا نمی توانیم آنها را پیش بینی کنیم و اجتناب ناپذیر است. اتفاقا چون می دانیم در لوکیشن سینما نشسته ایم و تصاویری که روی پرده می بینیم، فیلم است که آنها را از باورپذیری ما دور می کند.

چرا نام فیلم «زرد» است؟

– در فرهنگ عامه ما گفته می شود زرد رنگ جدایی، نفرت و … است. این در حالی است که در روانشناسی رنگ ها در جهان، رنگ زرد رنگ امید، هیجان، تلاش، تکاپو و … است. به عبارتی، می توان گفت در این دیدگاه رنگ زرد، قوی ترین رنگ دنیاست. این خاصیت همه آدم های این فیلم است که به دلیل ایدئالی که دارند، همه تلاش خود را می کنند، ولی هر یک به تعبیر خود این کار را انجام می دهند. نهال به شکلی این کار را انجام می دهد و هر چه دارد برای حل مشکلات می گذارد. شکل ایدئال فرامرز به گونه دیگری است که با بازی درخشان مهرداد صدیقیان به خوبی به چشم می آید.

بازی صدیقیان بهترین بازی فیلم است.

– صدیقیان فوق العاده بازی می کند. شخصیت فرامرز پر کنتراست ترین نقش فیلمنامه است. این شخصیت را باید در ابتدای فیلم با دو سوم پایانی مقایسه کنید. صدیقیان واقعا تاکنون در بازیگری به حقش نرسیده و یکی از باهوش ترین بازیگرانی است که در حال حاضر وجود دارند.

این رنگ آدم های فیلم است 
از بحث عنوان فیلم دور شدیم…

– با این توضیحاتی که دادم می توان گفت که زرد رنگ شخصیت های فیلم است. رنگ زرد به اندازه ای نشانه زندگی است که در زمانه جنگ در ژاپن، زنان برای این که نشان دهند امید دارند مردان زندگی شان نزد آنها باز می گردند، همه روز روی پیشانی های شان سربند زرد می بستند.

فکر نکردید مخاطب در فیلم به دنبال المانی می گردد و ممکن است هیچ چیز پیدا نکند؟

– المان  آن در فیلم وجود دارد.

منظورتان همان گل زردی است که روی اوپن آشپزخانه قرار دارد.

– دقیقا! آن پلان، طولانی ترین پلان فیلم است. در آن پلان یک آکسان عجیب و غریبی روی گل وجود دارد.

گلی پژمرده که یکی از برگ های آن افتاده است.

– در آن سکانس گفتگویی بین نهال و شهاب وجود دارد که نهال را از یک ناامیدی به امید می رساند. از سوی دیگر، آنچه بخواهد خیلی دور از ذهن من باشد، یک جا در فیلم کلمه «زرد» گفته می شود و زمانی است که شهاب درباره حامد به کما رفته می گوید: «چرا این قدر زرد است؟» هدف اصلی اما رنگ این آدم هاست که زرد هستند.

شخصیت پردازی ها، بیان جزئیات و پرداخت آنها درباره شخصیت ها اندک است و عملا شخصیت ها به شکل درستی در دسترس مخاطب قرار نمی گیرند. این انتقاد را می پذیرید یا این که عمدی در چنین مسئله ای داشته اید؟

– این انتقاد را نمی پذیرم. اتفاقا یکی از همکاران تان در مصاحبه دیگری معتقد بود که یکی از نقاط قوت فیلمنامه شخصیت پردازی درست آن است. حرف او مرا خوشحال و حرف شما من را ناراحت نمی کند. تا اندازه ای که حس کردم لازم است المانی از هر شخصیت در فیلمنامه قرار داده ام که بر اساس آنچه در فیلم شنیده یا دیده شده، فکت می آورد. می توان شخصیت فرامرز را با شهاب یا شخصیت نهال را با نیکی مقایسه کرد؟ هر یک از آنها شخصیتی هستند که مدل خودشان فکر و رفتار می کنند؛ برای مثال، شخصیت نیکی به دنبال منفعت فردی است، در حالی که فرامرز برخلاف او رو بازی می کند و آنچه در دل دارد به راحتی بیان می کند.

من درباره جزئیات دیالوگ ها و شخصیت ها در هنگام نوشتن فیلمنامه فکر کرده ام که شخصیت ها تخت، یک شکل و یک دست نشوند و متفاوت باشند. به نظر من، این کنتراست را می توان در فیلمنامه حس کرد، اما به دقت بیشتری در حرف ها و زبان بدن این شخصیت ها احتیاج دارد. این فیلم در ۷۲ ساعت می گذرد. مقداری که ما باید آدم ها را در سه روز بشناسیم، چقدر است؟ به نظر من، با جزئیات فیلم، آدم ها را بیش از سه روز می شناسیم.

این رنگ آدم های فیلم است 
تاکید بر این بوده که ما آدم ها را به اندازه این سه روز بشناسیم؟

– به اندازه ای که لازم و در جهت قصه است.

برخی از مواقع در فیلم اطلاعاتی رد و بدل می شود که دست فیلمنامه نویس در آن به خوبی مشخص است؛ مانند دیالوگی که فرامرز به شهاب درباره عشق به نهال می گوید.

– این جمله در راستای باورپذیر کردن تلاش های شهاب است. در کجای فیلم این حرف را می زند؟ در یک چهارم پایانی فیلم این حرف را می زند. اگر من می خواستم سوال ایجاد کنم، جنس کمک کردن شهاب کثیف می شد و خالص نبود. در صورتی که واقعا ماجرایی نبوده و در سکانس بعدی این ماجرا مشخص می شود. اگر می خواستم شلوغ کاری کنم، حتما این اتفاقات را در یک سوم ابتدایی فیلم قرار می دادم.

مسئله من همین جاست که شما آنقدر به همه چیز و چگونگی روایت شخصیت ها فکر کرده اید که من مخاطب متوجه حضور مصطفی تقی زاده فیلمنامه نویس در فیلم می شوم. کنار هم قرار دادن همه مسائل در فیلم، آن روند طبیعی وقوع اتفاقات را تحت تاثیر قرار داده است.

– این گونه نیست؛ برای مثال، تصادف دقیقه ۱۰ اتفاق می افتد، در حالی که ما دقیقه ۷۵ در فیلم دوباره سراغ آن می رویم. اینجاست که متوجه می شویم تصادف قرار بوده یک تغییر قضاوت در نهال ایجاد کند و آن بدترین نکته ماجراست؛ چرا که شخصیت حامد می داند در جریان آن مقصر نیست و ما نیز که بیرون از فیلم نشسته ایم این را می دانیم اما شخصیت های داستان قرار نیست آن را متوجه شوند. اتفاقا می خواهم از اینها استفاده کنم. این موارد چیده نشده است، بلکه در روند قصه پیش می آید.

قضاوت نهایی مصطفی تقی زاده درباره فیلم «زرد» چگونه است؟

– من از این فیلم به عنوان نویسنده و کارگردان رضایت دارم. نکته ای که باید بگویم این است که باید از گروه بازیگران و عوامل پشت دوربین تشکر کنم. اعتماد صرف و کاملی که آنها به معنای واقعی کلمه به من کارگردان فیلم اولی کردند باعث شد بتوانم در شرایط فوق العاده ای فیلم «زرد» را بسازم.


منبع: برترینها

آموزش گام به گام خواندن شعر عاشقانه

هفته نامه کرگدن – غلامرضا طریقی: غزل های عاشقانه سعدی و حتی ترجیع بندها و مثنوی ها و رباعی های او در اوج عاشقانگی ایستاده اند: در کوی تو معروفم و از روی تو محروم/ گرگ دهن آلوده یوسف ندریده.

کدام شاعر را می توانید مثال بزنید که هیچ وقت به عشق نیندیشیده و به آن نپرداخته باشد؟ ذات شعر با عشق نسبت دارد و این نسبت آن قدر خونی و رگ و ریشه ای است که هیچ گاه، هیچ کس نتوانسته است آن را به تمامی ندیده بگیرد. هر شاعری چنان که افتد و دانی، دچار عشق شده و به آن پرداخته است. تفاوتی اگر هست، مربوط به بسامد حضور عشق در شعرهای آنان است. یکی به عاشقانه سرایی شهره شده و تمام توانش را صرف از عشق گفتن کرده و دیگری در میان دیگر دغدغه های خودش و روزگارش به عشق نیز پرداخته است.

از فرخی سیستانی که می نویسد: «خواستم از لعل او دو بوسه و گفتم/ تربیتی کن به آب لطف خسی را// گفت یکی بس بود و گر دو ستانی/ فتنه شود، آزموده ایم بسی را// عمر دوباره ست بوسه من و هرگز/ عمر دوباره نداده اند کسی را» بگیر تا عنصری که می گوید: «در عشق تو پای کس ندارد جز من/ در شوره کسی تخم نکارد جز من// با دشمن و با دوست بدت می گویم/ تا هیچ کست دوست ندارد جز من» و بسیاری از شاعران دیگر که شهرتی در شعر عاشقانه ندارند اما در دیوان آن ها عاشقانه هایی می توان یافت که بعضی وقت ها از شعرهای عاشقانه سرایان نامدار نه تنها چیزی کمتر ندارند، بلکه گاهی بر آن ها افزونی هم می کنند.

 آموزش گام به گام خواندن شعر عاشقانه

به این مصداق و قرینه اگر بخواهم به کسی بگویم شعر عاشقانه بخواند باید توصیه کنم که همه دیوان های شعر فارسی را ورق بزند، اما منطقی نیست، بنابراین سعی می کنم درباره اصل مطلب صحبت کن و نشانی دفتر و دیوان هایی را بدهم که به قول معروف اصل جنسند؛ دیوان هایی که از هر طرف آن ها را ورق بزنی عشق می بینی و عشق.

اگر علاقه مند به شعر کهن فارسی هستید می توانید با حافظ و مولانا و عطار صفایی بکنید اما غزل های سعدی مقصدی است که حتما باید در آن توقف دائمی داشته باشید. غزل های عاشقانه سعدی و حتی ترجیع بندها و مثنوی ها و رباعی های او در اوج عاشقانگی ایستاده اند. این عاشقانگی هیچ وقت برای من تکراری نشده است. سال هاست که آن ها را می خوانم و بر سر و صورت می کوبم.

«در کوی تو معروفم و از روی تو محروم/ گرگ دهن آلوده یوسف ندریده»، «کاش که در قیامتش بار دگر بدیدمی/ کانچه گناه او بود من بکشم غرامتش»، «به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن/ که شبی نخفته باشی به درازنای سالی»؛ من محض رعایت حال شما، ملایم ترین مثال ها را آوردم؛ اما اگر با خواندن همین ها هم شما می توانید آرام بنشینید من یکی نمی توانم.

اگر اهل خواندن شعر معاصر هم هستید قطعا برای خواندن عاشقانه های خوب و ناب می توانید به اغلب دیوان های شاعران سر بزنید؛ از نیما و «افسانه» اش گرفته تا مجموعه های جوان ترین شاعران سرشار از عشق است، اما بعضی از شاعران معاصر هم در عاشقانه ها کاری کرده اند کارستان. اول می خواهم نام شهریار را بیاورم. می دانم که دیوان شهریار پر از شعرهای متفرقه است اما خواندن عاشقانه های او آن قدر ارزش دارد که به ورق زدن همه دیوانش بیارزد. شما هم اگر «در وصل هم ز هجر تو ای گل در آتشم/ عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم» را مثل ده ها شعر دیگر او دقیق بخوانید به دیوان او وابسته می شوید.

بدون تردید وقتی در شعر معاصر ذکر شعر عاشقانه به میان می آید، نام حسین منزوی اولین اسمی است که در ذهن علاقه مندان شعر عاشقانه می درخشد. عشقی که در شعر منزوی موج می زند و به دنیای شعرش رنگ می دهد آشکار بوی زمینی شدن و زمینی بودن دارد و این یکی از دلایل تمایز او با شاعران گذشته است.

اگر بخواهم از منزوی عاشقانه ای نقل کنم باید اغلب صفحه های مجموعه آثارش را این جا برای شما باز بنویسم. محمدعلی بهمنی نام دیگری است که در این حوزه حتما باید سراغش بروید. او چنان ملموس و ساده از عشق می گوید که دلتان می خواهد حتی اگر عاشق نیستید عاشق شوید. اگر به خواندن شعر در شکل نو هم علاقه مندید می توانید رد بهترین عاشقانه های امروز را در کتاب های احمد شاملو و فروغ پیدا کنید. هر چند این شاعران عزیز در کنار اخوان و آتشی و دیگران به تمامی به عشق نپرداخته اند اما عاشقانه هایی دارند ستودنی.

اگر از من می شنوید کتاب های همه شاعران را بخوانید، چون در هرکدام نشانه ای از عشق وجود دارد اما آن هایی را که عرض کردم حتما جدی تر بخوانید.


منبع: برترینها

اونی که توی ویترینه چقدر می ارزه؟

مجله پنجره خلاقیت – ترجمه سیما فاطمی پور: سال ها پیش وقتی دانشجوی کالج بودم، گربه ای داشتم که اسمش را خال خالی گذاشته بودم؛ از یک نژاد دورگه بود. پدرم همیشه آن را مسخره می کرد. البته پدرم خیلی از چیزهای مورد علاقه مرا مسخره می کرد. به همین خاطر این رفتارش برایم عجیب نبود. من عاشق خال خالی بودم و فکر می کردم او شایسته احترام بیشتری است. به همین خاطر یک روز داستانی سر هم کردم. به پدرم گفتم رفته بودم خرید و خال خالی را بیرون فروشگاه گذاشته بودم؛ وقتی از فروشگاه بیرون آمدم، پیرمردی آنجا ایستاده بود. او از من پرسید: «این گربه شماست؟»

و من که فکر کردم در زمان نبودنم خال خالی خطایی کرده است با تعجب و نگرانی گفتم: «بله، گربه من است.»

او گفت: «گربه کمیابی دارید.»

من پرسیدم: «واقعا؟»

اونی که توی ویترینه چقدر می ارزه؟ 

و او گفت: «بله، از این نژاد زیاد پیدا نمی شود. احتمالا حدود هزار دلار می ارزد.»

و من گفتم: «فروشی نیست.» و با خال خالی به سمت خانه راه افتادم.

درست از لحظه ای که این داستان را برای پدرم تعریف کردم، نگاه او به خال خالی عوض شد.

از آن به بعد با او بازی می کرد. به او غذا می داد و گاهی حتی با مهربانی با او حرف می زد. مثلا می گفت: «این گربه خیلی باهوش است.» سال ها بعد، وقتی که دانشگاهم تمام شد و از خانه پدرم بیرون آمدم، خال خالی را پیش پدرم گذاشتم و او به خوبی تا پایان عمر خال خالی از او مراقبت کرد.

حالا یادتان باشد: داستانی که من به پدرم گفتم، واقعیت نداشت. من این کار را با یک هدف انجام دادم؛ تغییر دیدگاه او.

قبل از این داستان، خال خالی گربه خیابانی بود.

بعد از این داستان تبدیل به گربه ارزشمندی شد.

دیدگاه افراد تعیین کننده همه چیز است. من بارها گفته ام که بازاریابی فقط به معنی تغییر دیدگاه است.

حتی لحظه ای فکر نکنید که می خواهم تشویق تان کنم تا مشتری را فریب دهید، به او دروغ بگویید یا در کارتان تقلب کنید. این کار غیر اخلاقی و غیر قانونی است. من ۳۰ سال پیش به پدرم دروغ گفتم، چون آن زمان این بهترین کاری بود که به ذهنم می رسید اما شما نیازی به دروغ گفتن به مشتری خود ندارید.

پس چطور می توانیم دیدگاه و نظر خواننده ها را عوض کنیم؟ باید قبل از این که مستقیما درباره ارزش محصول خود صحبت کنید، این دیدگاه را در ذهن آنها ایجاد کنید. به آنها بگویید که محصول تان خیلی بیشتر از هزار دلار می ارزد. اما قبل از این که این موضوع را بگویید، ذهن شان را آماده کنید. مثلا می توانید بگویید اگر این محصول را از یک مغازه خرده فروشی بخرند، باید برای آن پنج هزار دلار پرداخت کنند. یا بگویید اگر بخواهند خودشان این محصول را تولید کنند، برای شان ۱۰ هزار دلار هزینه خواهد داشت.

خب، حالا اگر این موضوع درست باشد، چطور باید این تغییر دیدگاه را به وجود بیاوریم؟

چگونه دیدگاه افراد را عوض کنیم؟

هر وقت متنی برای فروش می نویسید، ممکن است لازم باشد دیدگاه و نظر خواننده را تغییر دهید تا متقاعدش کنید که از شما خرید کند. یا می توانید بگویید اگر بخواهند این محصول را خودشان تهیه و به اندازه شما برای آن وقت و انرژی صرف کنند، هزینه آن چند هزار دلار، چند ماه کار و تلاش و چندین شب بی خوابی خواهد بود.

خلاصه این که کاملا زمینه را برای قیمت آماده و کاری کنید که این مبلغ در مقابل ارزشی که دریافت می کنند، بسیار ناچیز به نظر برسد. دوباره تاکید می کنم که دروغ نگویید. به این فکر کنید که هزینه استفاده نکردن از محصول شما برای خواننده چقدر خواهد بود. این موضوع را کامل توضیح دهید، سپس قیمت را بگویید.

به این راز «تضاد» می گویند.

اسکات پلوس در کتاب خود به نام «روانشناسی قضاوت و تصمیم گیری» می گوید: «مشاوران املاک گاهی از اثر تضاد سوء استفاده می کنند و قبل از این که ملک اصلی را نشان دهند، خانه دیگری را به مشتری نشان می دهند که قیمت آن بالاتر از ارزش واقعی آن است.»

ممکن است کمی گیج تان کنم، اما می خواهم جنبه روانشناسی این موضوع را کمی بیشتر باز کنم. جان برتون می گوید: «ما از شکست (درد) فرار نکرده و به سمت موفقیت (لذت) حرکت نمی کنیم، بلکه از حسی که در وضعیت شکست به ما دست می دهد، فرار می کنیم و به سمت حسی می رویم که در وضعیت موفقیت تجربه می کنیم.»

معنی این حرف چیست؟

معنی آن این است که خواننده شما ذهنیتی درباره پیشنهادتان، قیمت و محصول شما دارد. همه اینها ذهنیت است، نه واقعیت. تداعی های ذهنی است، بر اساس آنچه شما از محصول تان، قیمت آن و پیشنهادتان توصیف کرده اید؛ واقعیت آنها بر اساس توصیفات شما.

شما می توانید روی احساسی که به محصول، قیمت و پیشنهاد شما دارند هم اثر بگذارید. این تاثیرگذاری از طریق آنچه قبل از توصیف محصول تان می گویید، اتفاق می افتد.

باز هم وقتی که تصویری را ترسیم می کنید، از زندگی بدون این محصول، تضادی ایجاد کرده اید و ذهنیتی به وجود آورده اید. به این ترتیب می توانید روی احساس خواننده نسبت به محصول تان تاثیر بگذارید.

پدر من اول خال خالی را یک گربه خیابانی تصور می کرد، اما بعد از دیدگاه جدیدی که برایش ایجاد کردم، آن را گربه ای کمیاب و ارزشمند می دید. دیدگاه و ذهنیت او و در نتیجه رفتارش تغییر کرد. می توانم بگویم من خال خالی را به او فروختم.

به یاد داشته باشید وقتی که می نویسید، قدرت دست شماست. می توانید روی دیدگاه خواننده نسبت به پیغام خود تاثیر بگذارید و این کار را از طریق توصیفات خود و مقایسه انجام می دهید.

این روش به معنای واقعی، هیپنوتیزمی است.


منبع: برترینها

۱۱ قانون موفقیت، که اپل به کارمندانش داده!

Huxley Dunsany، مشاور سابق شرکت اپل، اخیرا تصویری از ۱۱ قانون را که در پشت کارت عضویت کارمندان این کمپانی نوشته شده، منتشر کرد. این قوانین، توسط جان براندون، قائم مقام بخش فروش شرکت اپل در آمریکا، ارائه و تدوین شده‌اند. این قوانین در خصوص ماهر بودن، به بهترین نحو ممکن آینده را ساختن، مشتری مداری و غیره می‌باشند.

Huxley Dunsany، مشاور سابق شرکت اپل، اخیرا تصویری از ۱۱ قانون را که در پشت کارت عضویت کارمندان این کمپانی نوشته شده، منتشر کرد. این قوانین، توسط جان براندون، قائم مقام بخش فروش شرکت اپل در آمریکا، ارائه و تدوین شده‌اند. این قوانین در خصوص ماهر بودن، به بهترین نحو ممکن آینده را ساختن، مشتری مداری و غیره می‌باشند.

 با 11 قانون موفقیت که به کارمندان اپل داده شده‌، آشنا شوید
موفقیت مفهومی است که ممکن است در نظر هرکس یک جور معنی شود، اما در این بین مواردی وجود دارد که در تعاریف بسیاری از افراد از موفقیت مشترک هستند.

چندی پیش، Huxley Dunsany ، تصویری از پشت کارت کارمندی خود که مربوط به سال ۲۰۰۴ است منتشر کرد.

او در این رابطه می‌گوید: من سال‌ها پیش کار در شرکت اپل را ترک کردم، اما هم چنان به این کارت، احساس وابستگی می‌کنم و به آن اعتقاد دارم.

قبل از این که این قوانین طلایی را بخوانیم، باید بدانید که حروف JB نوشته شده روی کارت، مخفف اسم جان براندون (John Brandon) رئیس سابق بخش فروش شرکت اپل در آمریکا می‌باشد.

۱۱ قانون موفقیت شرکت اپل

 با 11 قانون موفقیت که به کارمندان اپل داده شده‌، آشنا شوید
  • – گذشته را فراموش کنید و نسبت به آینده متمرکز شوید.
  • – همیشه راستگو باشید، ما دوست داریم اگر خبر بدی هست زودتر بشنویم
  • – صداقت در کار حرف اول را می زند، اگر در چیزی شک داشتید، بپرسید.
  • – سعی کنید یک تاجرخوب باشید، تا یک فروشنده خوب.
  • – گاهی جارو بدست بگیرید و زمین را تمیز کنید.
  • – در استایل و گفتار خبره بوده و کلا حرفه‌ای رفتارکنید.
  • – به سخنان مشتری گوش کنید، آن ها این را می‌فهمند.
  • – با همکاران و شرکای خود، معامله برد برد داشته باشید.
  • – هوای همدیگر را داشته باشید، به اشتراک گذاشتن اطلاعات چیز خوبی است.
  • – خودتان را خیلی جدی نگیرید.
  • – خوش بگذرانید، دنیا ارزش سخت گرفتن ندارد.


منبع: برترینها

آلوده‌ترین شهرهای جهان

برترین ها: زندگی در شهری با کیفیت هوای پایین می‌تواند اثرات زیادی روی سلامتی شما داشته باشد. آلودگی هوا خطر ابتلا به بیماری‌های آسم، آمفیزم و سایر بیماری‌های تنفسی مزمن را افزایش می‌دهد. هنگامی که در یک محیط آلوده زندگی می‌کنید که هوای آن حاوی مواد شیمیایی خطرناک و سمی است احتمال ابتلا به بیماری‌های تنفسی بلندمدت افزایش می‌یابد. احتمال ابتلا بیماری قلبی، کبد، کلیه و هم چنین سرطان ریه وقتی دائما هوای سمی را تنفس می‌کند هر روز افزایش می‌یابد. در این مطلب شهرهایی را معرفی می‌کنیم که آلوده‌ترین هوای دنیا را دارند.

تیانینگ (Tianying)، چین

هوای تیانینگ با سرب ناشی از فعالیت‌های معدنی غیرقانونی آلوده شده است. ۱۴۰۰۰۰ نفر هر روز هوای پر از ریزگرد و سرب را تنفس می‌کنند که موجب مسمومیت‌های شدید سربی در این شهر می‌شود. ساکنان این شهر از مشکلات شنوایی و بینایی، دل درد، اختلال روده بزرگ و نارسایی کلیه رنج می‌برند. اثرات سلامتی بلندمدت روی مغز شامل اختلالات یادگیری، کم شدن میزان توجه و بیش فعالی می‌شود. تیانینگ یکی از آلوده‌ترین شهرهای چین است که تلاش برای پاکسازی آن ناکام مانده است.

آلوده‌ترین شهرهای جهان 

چرنوبیل، اوکراین

چرنوبیل در سال ۱۹۸۶ ویران کننده‌ترین فاجعه هسته‌ای جهان را تجربه کرد زمانی که نیروگاه چرنوبیل یک رآکتور قدرتمند را ذوب کرد. میزان میزان تشعشعاتی که هوا را پر کرده بود زندگی تا شعاع ۳۰ کیلومتری این شهر را غیرممکن کرده بود. ذرات شیمیاییموجود در هوای شامل اورانیوم، پلوتونیوم و سزیم ۱۳۷ می‌شوند. از زمان این فاجعه تا کنون بیش از ۴۰۰۰ مورد سرطان تیروئید در کودکان گزارش شده است. ساکنان مناطق اطراف بلاروس، اوکراین و روسیه هنوز این هوای خطرناک را تنفس می‌کنند و در معرض خطر ضایعات پوست، بیماری‌های تنفسی و نقایص زایمان هستند.

آلوده‌ترین شهرهای جهان 

اولان باتار (Ulaanbaatar)، مغولستان

کیفیت هوای پایتخت مغولستان شش هفت برابر بالاتر از استانداردهای سلامت بین المللی است. ساکنان شهر بیشترین احتمال ابتلا به بیماری‌های تنفسی از تنفس سموم ناشی از سوختن چوب و زغال سنگ، نیروگاه‌های محلی و گرد و غبار بیابان را دارند. دولت مغولستان ۴۵ میلیون دلار کمک مالی از بانک جهانی دریافت کرده تا این شهر را پاکسازی کند، اما تغییر در سبک زندگی نیز ضروری است تا اوران باتار تمیز نگه داشته شود.

آلوده‌ترین شهرهای جهان 

دهلی، هند

سازمان سلامت جهانی دهلی را آلوده‌ترین شهر جهان معرفی کرده است. آلودگی هوا در پایتخت هند هر سال حدود ۱. ۵ میلیون نفر را می‌کشد و شایع‌ترین دلیل مرگ بیماری‌های تنفسی مزمن است. عامل اصلی آلودگی هوای این شهر، وسایل نقلیه و ژنراتورهای دیزلی گزارش شده است. هوای آلوده احتمال ابتلا به اوتیسم، صرع و دیابت را در کودکان در حال رشد و مرگ زودرس در بزرگسالان را افزایش می‌دهد. دولت هند هنوز اقدام قابل توجهی در مورد عوامل شدید محیطی کخه خطرات سلامتی شدید برای کودکان ایجاد می‌کند انجام نداده است، اما ایستگاه‌های کنترل کیفیت هوا کمک‌های موقتی هستند.
آلوده‌ترین شهرهای جهان


 

لوییویل (Louisville)، کنتاکی

لوییویل دارای هوای تابستانی گرم و مواد شیمیایی نیروگاهی است. این شهر با کربن مونوکسید ناشی از وسایل نقلیه و زباله‌های سمی نیروگاه‌ها آلوده شده است. ساکنان محلی در خطر ابتلا به بیماری‌های ریوی در آسم هستند و شانس حملات قلبی و سکته در آن‌ها بیشتر است.

آلوده‌ترین شهرهای جهان 

نوریلسک (Norilsk)، روسیه

نوریلسک از اپیدمی هوای آلوده رنج می‌برد. ساکنان این شهر صنعتی گوگرد دی اکسید، نیکل، کبالت، سرب و سلنیوم استنشاق می‌کنند. این شهر با ۱۵ % نرخ مرگ و میر کودکان مبتلا به بیماری‌های تنفسی آلوده‌ترین منطقه روسیه است. زندگی در نوریلسک خطرات دیگری مانند نقایص بارداری، اختلالات گوارشی و سرطان ریه را نیز به همراه دارد.

آلوده‌ترین شهرهای جهان 

لس آنجلس، کالیفرنیا

لس آنجلس آلوده‌ترین هوا را در ایالات متحده آمریکا دارد. هوای آن با دود وسایل نقلیه به علت ترافیک‌های سنگین و زباله‌های سمی بنادر تجاری و گرد و غباری که ذرات تنفسی همراه دارد آلوده می‌شود. آژانس حفاظت از محیط زیست به این نتیجه رسیده که بیشترین خطرات سلامتی برای ساکنان لس آنجلس شامل مشکلات باروری، سرطان، مشکلات قلبی عروقی، اختلال تنفسی و آسیب به سیستم عصبی مرکزی می‌شود. این شهر برای کاهش سطح آلودگی هوا تلاش می‌کند و در دو دهه اخیر گام‌های قابل توجهی برداشته است.

آلوده‌ترین شهرهای جهان 

کانپور، هند

آلودگی هوای این شهر به علت استفاده از وسایل نقلیه تجاری، پخت و پز و خدمت بخش صنعتی است. آتش روشن کردن در فضای باز و استفاده از گاز طبیعی هم از عوامل موثر بر آلودگی هستند؛ بنابراین دولت این فعالیت‌ها را برای کاهش اثرات مضر بر سلامتی ساکنان ممنوع کرده است. افزایش فشار خون، خطر حملات قلبی و عفونت دستگاه تنفسی با تنفس هوای کانپور ارتباط مستقیم دارند. در حال حاضر هیچ برنامه رسمی برای پاکسازی هوا یا مدیریت زباله وجود ندارد.

آلوده‌ترین شهرهای جهان 

 

لندن، انگلستان

آلودگی هوا اسم و رسم لندن را لکه دار کرده است. هوای این شهر با نیتروژن دی اکسید موتورهای دیزلی، اگزوز خودروها، سایت‌های ساخت و ساز و سیستم‌های گرمایشی آلوده می‌شود. سالانه حدود ۹۵۰۰ نفر از جمعیت بزرگترین شهر انگلستان به علت آلودگی هوا جان خود را از دست می‌دهند. اوایل امسال لندن از حد مجازملی خود در آلودگی هوا فراتر رفت و تا سال ۲۰۲۵ به هوای پاک نخواهد رسید.

آلوده‌ترین شهرهای جهان 

لااورویا (La Oroya)، پرو

لا اورویا یک شهر معدنی در پرو است که هوای آن با سرب، گوگرد، روی و مس آلوده است. این این سموم روی خون کودکان شهر تاثیر گذاشته و موجب اختلالات ذهنی و جسمی شده است. لا اورویا یک برنامه هشداردهنده را آغاز کرده که ساکنان شهر را از مواد سمی هوا آگاه می‌کند تا خودشان را در معرض دود و مواد شیمیایی قرار ندهند. تخمین زده می‌شود که ۳۵ هزار نفر تحت تاثیر مشکلات سلامتی بلندمدت قرار دارند.

آلوده‌ترین شهرهای جهان

پیشاور، پاکستان

سازمان سلامت جهانی پیشاور را دومین شهر آلوده جهان اعلام کرده است. صنعت آجرسازی پیشاور، گازهای ناشی از فعالیت‌های صنعتی، مواد شیمیایی سمی و گرد و خاک موجب آلودگی هوای این شهر هستند. آلودگی هوا خطر ابتلا به سرطان ریه پ، بیماری قلبی، باران‌های اسیدی و بیماری‌های تنفسی را در این شهر افزایش داده است. محیط زیست برای پاکستان با منابع محدودی که دارد یک مشکل بزرگ به حساب می‌آید.

آلوده‌ترین شهرهای جهان 

سانتیاگو، شیلی
 

آلودگی هوای سانتیاگو باعث تعطیلی مدارس، کسب و کار‌ها و شیوع آنفلونزا در سال ۲۰۱۵ شد. آلودگی هوا احتمال ابتلا به بیماری‌های قلبی عروقی و بیمارستانی را از سال ۲۰۱۴ افزایش داده است. این شهر سعی می‌کند با گوگرد و نیتروژن دی اکسید موجود در هوا مبارزه کند، اما تغییرات هوایی زیاد این کار را مشکل می‌کند.

آلوده‌ترین شهرهای جهان 

بیکرزفیلد (Bakersfield)، کالیفرنیا

بیکرزفیلد تنها شهر کالیفرنیاست که می‌تواند با لس آنجلس در آلودگی هوا رقابت کند. آلوده کننده‌های این شهر کشاورزی در ساختار دره‌ای آن گیر می‌افتند و دود خفه کننده‌ای شهر را پر می‌کند. بیکرزفیلد سیستمی دارد که کیفیت هوای هرروز را نشان می‌دهد، سبز خوب نشان دهنده هوای خوب، زرد هشداردهنده، نارنجی خطرناک و قرمز به این معناست که در خانه بمانید. آسم، بیماری‌های قلبی و عروقی و بیماری‌های تنفسی در این شهر زیاد است.

آلوده‌ترین شهرهای جهان

کرمانشاه، ایران

کرمانشاه با کارخانه‌های پتروشیمی، تصفیه خانه‌های شکر و واحدهای تولید برق احاطه شده که غبار خطرناک و زباله‌های سمی را وارد هوا می‌کنند. ساکنان کرمانشاه تا حد ممکن در خانه می‌مانند تا از مشکلات تنفسی و طوفان‌های گردو خاک در امان باشند. سازمان سلامت جهانی کرمانشاه را ششمین شهر آلوده جهان معرفی کرده است.

آلوده‌ترین شهرهای جهان 

فونیکس، آریزونا

دود، گرد و غبار و آیروسل عوامل آلودگی هوای فونیکس هستند. انجمن ریه امریکا پایتخت آریزونا را در میان آلوده‌ترین شهرهای آمریکا دسته بندی می‌کند. ساکنین شهر در معرض خطر ابتلای به سرطان ریه، سکته مغزی و آسم قرار دارند. خشکسالی، آتش سوزی و گرمای بیابانی پاکسازی هوای این شهر را تقریبا غیرممکن کرده است.

آلوده‌ترین شهرهای جهان 

 

تهران، ایران

تهران پرجمعیت‌ترین و آلوده‌ترین شهر ایران است. ترافیک شدید، سوخت بنزین و شلوغ‌ترین فرودگاه ایران عوامل ورود مواد شیمیایی سمی به هوای این شهر هستند. دولت ایران برای آگاهی مردم از خطرات آلودگی و راه هایی برای پیشگیری از آلودگی هوا تلاش می‌کند.

 آلوده‌ترین شهرهای جهان

دوحه، قطر

ترافیک هوایی و نرخ بالای ساخت و ساز مشکلات آلودگی هوای دوحه هستند. فلزات سنگین و ترکیبات ارگانیک در هوای شهر سط هشداردهنده‌ای از جریان گرد و خاک سمی را ایجاد کرده و ساکنان مستقیما در معرض تنفس علل سرطان ریه و سایر عفونت‌های تنفسی هستند. انتظار می‌رود دولت قطر با ارائه حمل و نقل عمومی و بهبود مدیریت زباله وضعیت هوا را بهبود بخشد.

 آلوده‌ترین شهرهای جهان

 

اهواز، ایران

سازمان سلامت جهانی اهواز را یکی از آلوده‌ترین شهرهای جهان معرفی کرده است. کیفیت هوای اهواز به علت حجم بالای آلودگی صنعتی پنج برابر بدتر از میانگین است. سطح آلودگی هوا در اهواز ساکنان را در معرض ابتلا به سرطان و بیماری‌های تنفسی قرار داده است.

آلوده‌ترین شهرهای جهان 


منبع: برترنها

سفر به «مالخواست»؛ روستاگردی اطراف ساری

ماهنامه همشهری سرزمین من – مجید ابراهیمی: برای سال ها «مالخواست» و دیگر روستاهای «پشتکوه» مازندران چندان برای گردشگران آشنا نبودند، اما چشمه های «باداب سورت» که کم کم اسم و رسمی به هم زدند و نام شان به عنوان یکی از جاذبه های طبیعی ایران معروف شد، روستاهای اطراف آن پرمسافرتر شد.

یکی از روستاهای تماشایی و خوش آب و هوای این منطقه از مازندران در جنوب شهرستان ساری «مالخواست» است؛ مالخواست از روستاهای دهستان «پشتکوه» در بخش چهاردانگه شهرستان ساری است که یکی از راحت ترین راه ها برای رسیدن به آن، جاده کیاسر به ساری است. ضمن این که در این روستا یک اقامتگاه بومگردی هم برپاست. غیر از معماری روستایی خود مالخواست، بافت دو روستای همسایه «اورست» و «قلعه سر» هم تماشایی است.

احتمالا مهم ترین جاذبه سفر به این روستا، مخصوصا در دل گرمای مردادماه، تماشای چشمه های زیبا و رنگین باداب سورت است و دست و صورتی شستن در خنکای چشمه ای است که برای ساختن هر سانتی متر از حوضچه های آهکی آن، چند میلیون سال زمان صرف شده است.

راهنمای سفر به «مالخواست»؛ روستاگردی اطراف ساری

خنکای آب ییلاق

در تابستان که میل سفر به استان مازندران مثل هر سال بالاست، تنها سراغ دریای مواج و دلچسب نروید، مخصوصا در مرداد ماه که دمای هوا هم بالاست. از ما می شنوید، راهی روستای مالخواست در منطقه چهاردانگه ساری شوید که هم خنک است و هم یک اقامتگاه بومگردی دارد. غیر از این فاصله کمی هم تا چشمه های باداب سورت دارد.

کجا بمانیم؟

مهمان بوم: اگر قصد اقامت در روستا را دارید، می توانید قبل از سفر با «سید محمد ساداتی» به شماره ۰۹۱۱۹۵۶۹۲۳۱ تماس بگیرید و در اقامتگاه سنتی او بمانید. این اقامتگاه در دل یک باغ تاسیس شده است و محصولات محلی عرضه می کند.

چطور برسیم؟

سه راه تا روستا: مسیر ۱۲۰ کیلومتری ساری تا روستای «مالخواست» را با وسیله نقلیه شخصی تقریبا دو ساعته طی خواهید کرد.

ساری: از جاده کیاسر ۲۸ کیلومتر به سمت دوراهی «تاکام» رفته سپس به سمت چپ مسیر را تا دوراهی «تلمادره» ۷۰ کیلومتر دیگر رانندگی کنید. دوراهی تلمادره را به سمت چپ رفته، با طی ۲۲ کیلومتر به روستای مالخواست می رسید.

سمنان: از سمنان ۲۸ کیلومتر به سمت شهمیرزاد حرکت کرده، سپس از جاده «فولادمحله» ۷۵ کیلومتر به سمت کیاسر مسیر را ادامه دهید تا به دوراهی تلمادره برسید. دوراهی تلمادره را به سمت راست رفته، با طی ۲۲ کیلومتر به روستای مالخواست برسید. رانندن در این مسیر ۱۲۵ کیلومتری، با خودروی شخصی حدود دو ساعت زمان می برد.

تهران: در جاده فیروزکوه دو کیلومتر مانده به «پل سفید» در سمت راست و از کنار پمپ بنزین از جاده فرعی به سمت «افراچال» و «سد سیلمان تنگه» بپیچید. این مسیر ۷۵ کیلومتری را تا دوراهی تاکام ادامه داده، در آن جا به سمت کیاسر و پس از آن به سمت دوراهی تلمادره بروید. پس از ۷۰ کیلومتر به دوراهی تلمادره می رسید که بعد از ۲۲ کیلومتر به مالخواست می رسید. هر چند این مسیر ۳۶۴ کیلومتری طولانی تر است و حدود شش ساعت در راه خواهید بود، اما مسیری زیباست.

راهنمای سفر به «مالخواست»؛ روستاگردی اطراف ساری

چه می بینیم؟

چشمه، روستا، قله: هم پیاده و هم با اسب می توانید به دیدن مقاصد گردشگری روستا و اطرافش بروید.

مالخواست از روستاهایی است که تقریبا بافت سنتی خود را حفظ کرده است.

بافت روستا: در مالخواست می توانید، نمونه هایی از سبک معماری شمال ایران را ببینید. علاوه بر این در مالخواست می توانید طعم غذاهای محلی مثل «کاردبلا»، «گوهرماست»، «دیکی»، و «آش دوغ» را بچشید. ضمن آن که می توانید جاجیم، خورجین، گوال، شلوار، جامه، چادرشب، نمد و آثار لاکی بخرید. هنوز هم می توانید بعضی زنان مسن روستا را مشغول بافت پارچه ها یا زیراندازهای سنتی ببینید و از آن ها خرید کنید.

باداب سورت: چشمه های «باداب سورت» یکی از دیدنی ترین جاذبه های طبیعی ایران است. چشمه های آهکی که به رنگ های مختلفی درآمده اند در ۱۰ کیلومتری روستای مالخواست قرار دارند. طبیعت چند میلیون سال صرف ساختن این سازه های آهکی کرده است، اما به دلیل بی مبالاتی مسافران و برداشت یکی دو معدن نزدیک به چشمه، باداب سورت آسیب های زیادی دیده است. اگر به این چشمه سفر کردید، خودروی شخصی را دورتر پارک کنید و پیاده راهی شوید، ضمن آن که اصلا با کفش روی لبه های چشمه نروید.

راهنمای سفر به «مالخواست»؛ روستاگردی اطراف ساری

قله شاهدرکوه:  قله «شاهدرکوه» که حدود دو هزار و ۵۰۰ متر ارتفاع دارد، در نزدیکی روستا قرار دارد. به همین دلیل برخی برای صعود به این قله به مالخواست می روند. اگر قصد صعود به قله را دارید، از بلدهای محلی کمک بگیرید.

غارها: غارهای «دزد دره» یا «کلاغکالی»، «اوچیپ چیپی» و «جولدر»، مهم ترین غار روستا و غار «دیبلی» در «ارومات»، از غارهای اطراف مالخواست هستند که برای رفتن به آن ها باید با بلدهای محلی همراه شوید.


منبع: برترینها

به این خاک ظلم می‌کنند

به گزارش ایسنا، جنس اصلی خاک هرمز را “رُس” می‌دانند که به دلیل ترکیب آهن با اکسیداسیون‌های مختلف، طیف‌های رنگارنگی را درون خود جای داده و به واسطه‌ی همین ویژگی، از یک سو هنرمندان هر از گاهی و با یک مناسبت فرشِ خاکی را تهیه کرده‌اند و از سوی دیگر بعد از باب شدن این کار -طراحی فرش خاکی-، هر گروه توریستی که پا به جزیره می‌گذارد، یکی از تفریحات خود را طراحی چنین فرشی برنامه‌ریزی می‌کند و با هر بار تهیه‌ی این فرش، دل‌نگرانی‌هایی را برای دوستداران میراث فرهنگی و طبیعی به وجود می‌آورند.این در حالی است که علاقمندان این کار که به نوعی نام خود را دوستدار محیط زیست هم می‌گذارند، در زمان تهیه‌ی این فرش‌ها چند اتفاق را فراموش می‌کنند، هر بار علاوه بر هزینه‌ای که باید برای نقش بستن این فرش در کنار ساحل اختصاص دهند و تقریبا زمینه‌ی اشتغالی برای بومیان جزیره ایجاد نمی‌شود، از سوی دیگر بخشی از ذخایر ملی این جزیره را که نمونه‌اش در کشور بسیار کم است، به نابودی نزدیک‌تر می‌کنند، فرش‌هایی که برای چند ساعت باقی می‌مانند و با تغییر وضعیت جوی و جزرومد در هر شبانه‌روز هیچ اثری از آن‌ها نمی‌ماند!


کوه‌های رنگی در جزیره هرمز شبیه به یک پالت نقاشی
وقتی میراث طبیعی هرمز را به دریا می‌ریزیم
علی شهیدی، ایران‌شناس و مدرس دانشگاه تهران یکی از معترضان این طرح است و معتقد که با هر دور طراحی این فرشِ خاکی به نابودی جزیره‌ی هرمز که نسبت به دیگر جزایر خلیج‌فارس از نظر زیست‌محیطی در وضعیت نامناسب‌تری است، نزدیک‌تر می‌شویم.
او به ایسنا می‌گوید: بسیاری از جزایر خلیج فارس منابع غنی از مواد مختلفی دارند که جزو میراث طبیعی ما محسوب می‌شوند و حتی می‌توان از آن‌ها برای کاربری‌های صنعتی و علمی در منطقه استفاده کرد.
وی با بیان این‌که در بررسی تاریخِ وجودِ این جزایر به خصوص ابوموسی و خاک آن‌ها، متوجه می‌شویم که در گذشته، ‌اروپایی‌ها معادن خاک این جزایر را اجاره کرده و برای مصارف صنعتی می‌بردند، ادامه می‌دهد: به جز خاک سرخ که معادن آن در بیشتر جزایر خلیج فارس وجود دارد، جزیره‌ی هرمز دارای تنوع رنگی عجیبی است که به ترکیبات شیمیایی خاک برمی‌گردد، این باعث می‌شود همه رنگ‌هایی که یک هنرمند می‌تواند در پالت نقاشی خود داشته باشد در طبیعت به شکل خاک وجود داشته باشد.

“شهیدی” این اتفاق را یک جاذبه برای هنرمندانی می‌داند که با آن خاک، نقش‌های رنگی مختلفی ایجاد می‌کنند و ادامه می‌دهد: این اقدام به مرور به “فرش خاکی هرمز” معروف شد که معمولا در کنار ساحل هرمز ایجاد می‌شود.
او با بیان این‌که اگر قرار است یک منبع طبیعی در کشور استخراج شود، درآمد آن باید عاید کشور شود، ادامه می‌دهد: این در حالی است که در چند سال اخیر و در بحث جاذبه توریستی و سیاحتی یکی از هنرمندان سعی در ترویج شاخه‌ی جدید و مدرنی را دارند و با خاکِ رنگارنگ جزیره‌ی هرمز نقش‌هایی شبیه به فرش ایجاد می‌کنند.

رنگ شدن آب دریا بعد از اجرای یک فرش خاکی
با هر جزر و مد، بخشی از  ذخایر ملی را نابود می‌کنیم
وی عمرِ این فرش‌ها را کوتاه می‌داند که با هر جزر و مد شسته شده و از بین می‌روند و بیان می‌کند: ما هر روز می‌بینیم که بخشی از ذخایر طبیعی جزیره به این شکل مصرف شده و از بین می‌روند، حتی شنیده‌ام که ذخایر برخی از رنگ‌ها محدود شده‌اند، باید متخصصان خاک‌شناس و زمین‌شناس در این زمینه صحبت کنند.
این مدرس دانشگاه با بیان این‌که معمولا مشاهیرِ هنر محیطی در دنیا کارشان را به گونه‌ای انجام می‌دهند که کمتر به محیط‌زیست و مناظر و فضاهای طبیعی آسیب وارد شود، می‌گوید: این در حالی است که اتفاقات مشابه بین‌المللی امروز نسبت به آن‌چه که در جزیره‌ی هرمز رخ می‌دهد در تضاد هستند. اگر قرار بود فقط برای یک بار چنین فرشی را تهیه کنیم و این‌کار دیگر تکرار نمی‌شد، می‌توانستیم آن لحظه و آن اثر هنری را در هر صورت به گونه‌ای با عکس و فیلم مستند ثبت کنیم، اما امروز می‌بینیم که هر بار گروه‌های توریستی که به هرمز وارد می‌شوند، با منابع طبیعی و میراثِ این جزیره رسما بازی می‌کنند، در این شرایط چه آینده‌ای می‌توانیم برای این میراث ملی تصورکنیم.
وی تأکید می‌کند: میراث طبیعی به اسم هنر و گردشگری در جزیره هرمز در حال از بین رفتن است و هیچ‌کس عکس‌العملی نشان نمی‌دهد.
مولاژهای سنگی رها شده در طبیعت، آغاز سوءاستفاده از میراث فرهنگی
او همچنین به انجام یک اتفاق هنری دیگر توسط برخی از هنرمندان محیطی در جزیره‌ی هرمز و دیگر نقاط کشور اشاره می‌کند که بر این اساس آن‌ها مولاژی از مُهرهای سنگی معروف به مهرهای استوانه‌ای از دوره‌های مختلف تاریخی ساخته و در طبیعت رها می‌کنند.
شهیدی توضیح می‌دهد: در این شرایط گاهی اوقات کسانی که این اشیاء را پیدا می‌کنند و نمی‌دانند که این اشیاء کاری نو و مدرن هستند و یک فعالیت در حوزه‌ی هنر محیطی محسوب می‌شوند، می‌توانند به راحتی از این آثار سوءاستفاده کنند.
وی هدف این هنرمندان را ترویج یک شاخه از هنر به عنوان هنر محیطی به سبک و ابتکار خودشان می‌داند و می‌گوید: با یک جست‌وجوی ساده اینترنتی می‌توانیم شاخص این نوع اقدامات را در دنیا نشان دهیم، این اقدامات معمولا در آشتی با طبیعت و میراث فرهنگی انجام می‌شوند، در صورتی که هر دو این مثال‌ها به گونه‌ای در تضاد با محیط‌زیست هستند و سوءتفاهم‌هایی را برای میراث فرهنگی ایجاد و حتی باعث کلاهبرداری‌هایی می‌شوند

.
به خاکِ هرمز ظلم می‌کنیم
شهیدی با تأکید بر اینکه به خاک ارزشمند خلیج فارس و هرمز ظلم می‌کنیم، می‌گوید: ای کاش نوآوری‌ها در هنر محیطی بتواند با ارزش‌های میراث طبیعی، میراث فرهنگی و تاریخی تناسب داشته باشد. این در حالی است که نسبت به خاک‌های رنگی هرمز و دیگر جزایر ستم می‌کنیم. داشته‌هایی که می‌توانیم از آن‌ها استفاده‌های متنوع، علمی، پژوهشی و حتی صنعتی داشته باشیم یا دست‌کم برای آن‌ها اشتغال‌زایی ایجاد کنیم، را نابود می‌کنیم.
وی ادامه می‌دهد:‌ به نظر می‌رسد این اقدامات به یک سرگرمی تبدیل شده‌اند، هر گروه توریستی که به جزیره هرمز می‌آید با این منابع آزاد و خاک‌هایش بازی می‌کنند، طرح می‌زنند در نهایت دور آن یک حلقه می‌زنند و عکس یادگاری می‌اندازند، اما زمانی که جزیره را ترک می‌کنند با اولین جزرومد این نقش‌ها شسته می‌شوندو دیگر اثری از آن کار ماندگار و هنری نیست.
این مدرس دانشگاه با اشاره به برخی توجیه‌ها نسبت به طراحی این نوع فرش‌ها اظهار می‌کند: برخی افراد می‌گویند؛ چون خاک از جزیره خارج نمی‌شود و در ساحل می‌ماند، دوباره به محیط برمی‌گردد. اما این طرز فکر غلط است چون ذرات کانی و منابع معدنی برای همیشه پراکنده می‌شوند و شکل انبوه خود را در کنار هم از دست می‌دهند.
او انجام این نوع اقدامات را حرام‌کردن بخشی از ذخایر ملی می‌داند و تاکید می‌کند: اگر این طرح‌ها قرار بود در نقاط دیگر دنیا انجام شود، دست‌کم با راه‌اندازی یک صنعت از تماشای این خاک‌ها کسب درآمد می‌کردند.
این ایران‌شناس تاکید می‌کند: ای کاش می‌توانستیم سایتی طبیعی در هرمز داشته باشیم و یک فضای باز به عنوان موزه‌ای تاریخی-طبیعی ایجاد کنیم تا در کنار فضاهای سربسته، توریست‌ها بتوانند این خاک‌های رنگی را ببینند و در عین حال آسیبی به آن‌ها وارد نشود و از سوی دیگر به ایجاد اشتغال در منطقه کمک کند .
شهیدی اضافه می‌کند: اگر فقط یک نمونه از این اقدامات هنری را ایجاد و در فضایی به عنوان موزه نگهداری می‌کردیم، دیگر هیچ گروهی با این منابع ملی بازی نمی‌کرد.
گزارش از: سمیه ایمانیان


اجرای فرش خاکی در ساحل جزیره هرمز
منبع: بهارنیوز

قصه‌ نوجوانانی که قاتل شدند

به گزارش  ایلنا، روی ساختمان مدیریت نقاشی‌های رنگی کشیده بودند؛ از در ورودی و بازرسی که رد می‌شدی، ساختمان مدیریت را می‌دیدی. فضای بعد از در ورودی بیشتر شبیه مهدکودک یا مدرسه بود اما جلوتر که می‌رفتی سمت راست یک ساختمان بزرگ و چند طبقه بود که در سبز رنگش زنجیر شده بود؛ چیزی نگاه آدم را به آن سمت جلب می‌کرد. دختر جوانی که شوهرش را کشته بود، پسر ۱۶ساله‌ای که موتور صاحب کارش را دزدیده و جوان ۱۸ ساله‌ای که منتظر بخشش از قصاص بود؛ خانه همه‌شان اینجا بود، پشت این در زنجیر شده. آنها بیخ گوش همه تهرانی‌ها آرام آرام به سوی جوانی می‌رفتند.کانون اصلاح و تربیت تهران دو بخش دارد؛ پسران و دختران. از سال ۹۲ به بعد سعی کردند بچه‌های زیر ۱۵ سال را به کانون نفرستند و درحال حاضر افراد زیر ۱۸ سال و بالای ۱۵ سال به آنجا فرستاده می‌شوند.

 علی رستمی (مدیر کانون اصلاح و تربیت تهران) می‌گوید: «در حال حاضر حدود ۱۶۰ پسر و ۸ دختر در این مرکز نگهداری می‌شوند. افراد زیر ۱۸ سال به این مرکز آورده می‌شوند اما طبق قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۹۲ افرادی که زیر ۱۵ سال هستند کمتر به کانون می‌آیند و در حال حاضر آمار صفر است و اگر موردی هم باشد با مراجع قضایی رایزنی می‌شود تا آنها وارد کانون نشوند؛ در صورتی که قبل از سال ۹۲ حدود ۱۲ بچه زیر ۱۵ سال داشتیم.»کانون اصلاح و تربیت حدود دو سال است که بند جوانان دارد؛ سعی کرده‌اند این افراد را به زندان بزرگسال نفرستند. رستمی معتقد است؛ اصلاح قانون توانسته تاثیر بسیار زیادی در کاهش آمار تعداد افراد در کانون بگذارد و حتی در ۱۰ سال گذشته آمار را نصف کرده است.

او درباره بند جوانان می‌گوید: «رنج سنی ما ۱۵ تا ۱۸ سال است اما باتوجه به قانون آیین دادرسی جدید که از ۱ تیر ۹۴ اجرایی شده، افرادی که زیر ۱۸ سال مرتکب جرم شدند و حداکثر مجازات‌شان ۵ سال است؛ مدت نگهداری‌شان در کانون همان ۵ سال در بند جوانان است؛‌ یعنی نوجوانانی که زیر ۱۸ سال مرتکب جرم شده باشند و تا ۵ سال محکومیت دارند همه دوران محکومیت خود را در اینجا می‌گذرانند؛ بنابراین محلی در کانون وجود دارد که بند جوانان نام دارد و افراد تا سن ۲۳ سالگی با این شرایط در آنجا نگهداری می‌شوند اما با این تاکید که زمان ارتکاب جرم‌شان باید زیر ۱۸ باشد. با این قانون نوجوانانی که زیر ۱۸ سال باشند و وارد کانون شوند به هیچ وجه به زندان بزرگ‌سالان منتقل نمی‌شوند. این مسئله از ۲۱ بهمن ۹۵ در کانون اصلاح و تربیت تهران نیز اجرا شده و امروز حدود ۲۰نفر از افرادی که بالای ۱۸ سال هستند و قبل از ۱۸سالگی مرتکب جرم شده‌اند در بند جوانان نگهداری می‌شوند.»

۸۰درصد آمار جرایم دختران در سال‌های گذشته مربوط به رابطه نامشروع بود

تعداد کم دختران در کانون نیز برای همین اصلاح قانون است؛ تا قبل از این آنها به جرم روابط نامشروع درحالی که سن کمی داشتند به کانون فرستاده می‌شدند اما امروز اصلاح قانون کمک کرده تعداد آنها کمتر از انگشتان دست باشد.
رستمی درباره دختران کانون می‌گوید: «در سال‌های قبل ۸۰درصد آمار جرایم دختران رابطه نامشروع بود و به این عنوان به کانون فرستاده می‌شدند؛ اما امروز کمتر نسبت به این جرم حساسیت قانونی وجود دارد یا بهتر است بگوییم مراجع قانونی کمتر به این مسائل ورود پیدا می‌کنند. البته هنوز ماده قانونی برای این موضوع وجود ندارد اما با توجه به فصل ۱۰ قانون مجازات اسلامی که مواد خاصی برای رسیدگی به جرایم اطفال و نوجوانان پیش‌بینی شده؛ این طیف از افرادی که جرم‌هایی این چنین دارند طور دیگری محکوم می‌شوند و کمتر به کانون فرستاده می‌شوند. در حال حاضر کسی را در کانون نداریم که فقط جرمش رابطه نامشروع باشد؛ مگر اینکه به جز رابطه نامشروع شرکت در خانه فساد هم بوده و به کانون منتقل شده است ولی به صرف رابطه نامشروع؛ کمتر افرادی به کانون واگذار می‌شوند.»
جرم به قوت خود باقی است؛ نحوه برخورد با آن تغییر کرده
قاضی‌ها امروز انعطاف بیشتری در مقابل جرم اطفال و نوجوانان نشان می‌دهند، دیگر نوجوانان را برای ۵ قوطی کنسرو یا دزدیدن چند کبوتر به کانون نمی‌فرستند؛ آنها با دختران مهربان‌تر شدند. آیا اصلاح قانون و مهربان‌تر شدن قضات مسئله اصلی یعنی ارتکاب جرم توسط نوجوانان را کم کرده یا فقط تعداد کمتری از آنها به زندان می‌روند؟
مدیر کانون اصلاح و تربیت درباره اصلاح قانون می‌گوید: «قانونی که در حال حاضر پیش‌روی قضات برای نوجوانان قرار دارد بسیار خوب است اما نحوه اجرای آن مهم است. در گذشته قانون خاصی برای جرایم نوجوانان و اطفال وجود نداشت اما در حال حاضر همان فصل ۱۰ قانون  موارد زیادی را پیش‌بینی کرده مثلا برای افراد ۹ تا ۱۵ محکومیت‌ها عوض شده، آنها را به والدین تسلیم می‌کنند یا الزام مراجعه به مددکار و روانکاو برای‌شان می‌گذارند. به نوعی برای جرم نوجوانان قضازدایی انجام می‌شود یعنی سعی می‌کنند اطفال را از دستگاه قضایی دور نگه دارند که بسیار موثر است.»رستمی ۱۰ سال است که در کانون مدیریت می‌کند؛ او قصه‌های زیادی از بچه‌های بزهکار دارد. می‌گوید؛ بچه‌ها نیاز به آموزش دارند و باید آنها را از دستگاه قضا دور نگه داشت.او می‌گوید: «درحال حاضر راه‌کارهایی در قانون دیده شده که موارد این‌چنینی را کمتر به کانون می‌فرستند و به نوعی قانون به نوجوانان و اطفال مجرم کمک می‌کند که مسیرش از مراجع قضایی خارج شود و به سوی انجام کارهای اجتماعی سوق داده شود. مثلا یکی از بندهایی که در قانون دیده شده؛ جلوگیری از معاشرت نوجوان با اشخاصی است که دادگاه دستور می‌دهد؛ بنابراین اگر طفل با افرادی در تماس بوده که او را به جرم تشویق می‌کردند، از معاشرت با آنها منع می‌شود.»

کاهش ۵۰درصدی نوجوانانی که در کانون زندگی می‌کنند

مدیر کانون با اشاره به اینکه وضعیت امروز کانون بسیار بهتر از دهه ۸۰ است، تاکید می‌کند: «آمار افراد در کانون اصلاح و تربیت نسبت به یک دهه گذشته ۵۰درصد کاهش داشته است و این آمار نسبت به سال‌های ۹۰ و ۹۱ نیز حدود ۳۵درصد کم شده است. جرایمی مانند سرقت، درگیری‌ها یا ضرب و جرح عمدی و فروش و مصرف مواد مخدر به ترتیب بیشترین فراوانی را در بین افراد مرتکب به جرم در کانون دارد و کمترین جرم که زیر یک درصد اتفاق می‌افتد قتل است.»
کانون به نوع جرم افراد کاری ندارد و از آنها نیز خیلی سوال نمی‌کند، البته بر حسب نوع جرم‌شان برنامه‌ریزی می‌کند یعنی روانشناسی که باید به آنها کمک کند طبیعتا به افرادی که مرتکب قبل شدند خدمات بیشتری می‌دهد اما همه این موارد بستگی به فرد دارد یعنی بر حسب نوع جرم و شخصیت فرد برایش برنامه‌ریزی می‌شود.
به گفته مدیرکانون بچه‌های زیر ۱۸ سالی که مرتکب قتل شدند مشکلات روانشناختی کمتری دارند؛ آنها اتفاقی قاتل شدند و اکثرا خانواده‌های بهتری نسبت به دیگر بچه‌ها در کانون دارند. در اکثر مواقع افرادی که به جرم سرقت یا مواد مخدر در کانون هستند مشکلات روان‌شناختی و خانواده‌های ناهنجار دارند. این افراد بیشتر نیاز به مددکار دارند. هم‌چنین اصلاح افرادی که مرتکب قتل شدند راحت‌تر است زیرا زمان بیشتری در کانون هستند و فرصت بیشتری برای اصلاح آنها وجود دارد.

اصلاح قانون، محکومین به قصاص را نجات می‌دهد

دختری سال گذشته آزاد شد. او ۸ سال در کانون و منتظر حکم قصاص بود که با اصلاح قانون و اجرای قانون جدید با تامین دیه آزاد شد. این دختر قبل از ۱۸سالگی ازدواج کرده بود و در درگیری‌های خانوادگی شوهرش را به قتل رسانده بود. بعد از اصلاح قانون و اجرای آن از سال ۹۴ پرونده این دختر دوباره بررسی شد و با اینکه شاکی رضایت نمی‌داد اما حکم آن از قصاص به پرداخت دیه تغییر پیدا کرد و در نهایت بعد از تامین دیه توسط خیرین آزاد شد.
رستمی درباره تغییر اجرای حکم نوجوانانی که محکوم به قصاص هستند، تصریح می‌کند: «از سال ۸۵ تاکنون توسط مداخله‌هایی که با ممدکاری انجام شده ۱۱نفر از نوجوانانی که محکوم به قصاص بودند، بخشیده شدند. هم‌چنین از سال ۸۵ تا امروز هیچ بچه زیر ۱۸ سالی در استان تهران اعدام نشده است. یعنی افرادی بودند که در کانون حضور داشتند و بعد به زندان بزرگسال منتقل شدند اما هنوز قصاص نشدند.»دو دختر همراه مادرشان، پدرشان را به قتل رسانده بودند و به قصاص محکوم بودند که آنها نیز با استفاده از قانون جدید پرونده‌شان دوباره بررسی می‌شود و حکم‌شان از قصاص به پرداخت دیه و نگهداری تغییر پیدا می‌کند؛ آنها نیز آزاد شدند.
دختران بیشتر درگیر قتل‌های خانوادگی هستند
مدیرکانون اصلاح وتربیت تهران درباره دخترانی که درگیر قتل‌های خانوادگی هستند؛ می‌گوید: «دخترانی که اغلب درگیر قتل‌های خانوادگی هستند بیشتر تحت تاثیر مادرانشان مرتکب جرم می‌شوند، یعنی نقش اصلی را مادر داشته و به نوعی دختران همکاری کردند. دلایل این موضوع متفاوت است؛ علت‌های اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی و مصرف مواد مخدر باعث وقوع این نوع جرم‌ها می‌شود اما معمولا دخترانی که در قتل‌های خانوادگی درگیر هستند بیشتر همراه مادر یا یکی از افراد خانواده مرتکب جرم شدند.»

بعضی از بچه‌ها به کانون برمی‌گردند و بعضی دل‌شان نمی‌خواهد از کانون بروند؛ آنهایی که بازمی‌گردند شرایط محیط زندگی‌شان تغییر نکرده و آنها که دلشان نمی‌خواهد بروند کسی آن بیرون منتظرشان نیست.
رستمی می‌گوید: «بین ۷ تا ۱۲درصد افرادی که از کانون می‌روند دوباره مرتکب جرم شده و بازگردانده می‌شوند اما این آمار هیچ وقت بیشتر از ۱۲درصد نبوده است. این افراد کسانی هستند که بیرون از کانون شرایط برای‌شان فراهم نشده است. در کشورهای مختلف آمارها متفاوت است مثلا در برخی کشورها بین ۳۵ تا ۴۰درصد بازگشت مجدد وجود دارد اما در ایران نهایتا آمار بازگشت حداکثر تا ۲۰درصد و بازگشت به کانون نیز ۱۲درصد است.»

افغانی‌ها با ایرانی‌ها در کانون برابرند

حدود ۳۵نفر افرادی که در حال حاضر در کانون هستند از اتباع افغانی هستند. همه شرایط برای این افراد با نوجوانان ایران یکسان است حتی شرایط قضایی نیز برای آنها مانند یک فرد ایرانی است. همه این افراد در همان خوابگاه‌ها با همان امکانات آموزشی و خدماتی در کانون حضور دارند. از بین آن ۱۱نفری هم که عفو شدند دو نفرشان افغانی بودند که کانون از قصاص برایشان رضایت گرفته است.مدیرکانون درباره افغانی‌های کانون تاکید می‌کند: «برای کانون هیچ فرقی نمی کند که افراد ایرانی یا افغانی باشند همه خدمات برای همه افراد در اینجا یکسان است و بدون هیچ تبعیضی از آنها نیز نگهداری می‌شود.»

کانونی‌ها سوپیشنه کیفری نخواهند داشت
بچه‌های کانونی سوپیشنه کیفری نخواهند داشت این موضوع را هم با اصلاح قانون از سال ۹۲ تغییر داده‌اند. آنها مثل افراد عادی به جامعه بازمی‌گردند و حتی پسران مشمول قانون سربازی هم هستند و باید سربازی بروند.
رستمی با تاکید براینکه شرایط کانون اصلاح و تربیت نسبت به گذشته بسیار تغییر کرده است، می‌گوید: «در حال حاضر کانون اصلاح و تربیت شرایط پذیرش ۴۰۰نفر را دارد در حالی که امروز ۱۶۸ نفر در آن زندگی می‌کنند و می‌توان گفت فقط یک سوم ظرفیت پراست که نسبت به گذشته بسیار راضی کننده  و امکانات خوبی برای همه در اینجا فراهم است.»او با اشاره به بازدید هفتگی از خوابگاه‌ها درباره نیازهای کانون اصلاح و تربیت، اضافه می‌کند: «این طیف از افراد نیاز به کمک دارند تا همین آمار کم بازگشت نیز به صفر برسد از این طریق می‌توان آمار زندان بزرگ‌سال را نیز کاهش داد. در این سال‌ها بچه‌هایی که مدت زمان بیشتری در کانون بودند آمار بازگشتی‌شان زیر ۲درصد است زیرا وقت کافی داریم با آنها کار کنیم. مثلا هفته پیش یکی از بچه‌هایی که جرمش قتل بود از اینجا آزاد شد و چهار سال را درکانون گذرانده بود. من بدون شک می‌توانم تعهد بدهم که او دیگر به کانون بازنمی‌گردد و مرتکب هیچ جرمی نمی‌شود.»

بچه‌های کانونی نیاز به مراقبت پس از خروج دارند

به گفته رستمی مسئله مراقبت پس از خروج این بچه‌ها از کانون بسیار مهم است که باید از طریق ارگان‌های مربوطه به آن توجه شود. منابع مالی باید در اختیار سازمان زندان‌ها قرار بگیرد تا مراقبت‌های پس از خروج از کانون بیشتر شود. کانون به خاطر امکانات خوبی که دارد مشکلی به لحاظ پیاده کردن برنامه‌های اصلاحی و تربیتی ندارد اما بیرون از اینجا بسیاری از این بچه‌ها مشکل دارند و باید همین فرایند آموزشی برای‌شان پیگیری شود تا آنها به جرم بازنگردند.او اضافه می‌کند: «این مسئله باید در اعتبارات پیش‌بینی شود. مراکز مربوطه باید تامین مالی شوند. نوجوانان و زنان با مراقبت‌های پس از خروج از چرخه جرم دور می‌مانند.»برای مدیرکل کانون اصلاح و تربیت تهران کانون پر از خاطره‌های شیرین و خوب است؛ او تا آنجایی که ممکن است سعی می‌کند درباره خاطره‌های تلخ حرف نزند. معتقد است کار کردن با بچه‌ها برایش لذت بخش است و به نوعی با آنها زندگی می‌کند.

انگار دلشان برای کانون تنگ می‌شود
رستمی در میان خاطره‌های خوش کانون به پسری اشاره می‌کند که از استان خوزستان برای کار به تهران می‌آید با هم‌اتاقی‌اش درگیر و درنهایت مرتکب قتل می‌شود. رضایت گرفتن از خانواده مقتول یکی از سخت‌ترین کارهایی است که تاکنون مسئولان کانون انجام دادند. مددکار کانون سه بار به شاکی مراجعه می‌کند و درنهایت موفق می‌شود از خانواده مقتول رضایت بگیرد. سال گذشته جوانی به کانون مراجعه می‌کند با شیرینی‌های جنوبی که شکلات‌شان آب شده بوده؛ او همان کسی بوده که کانون برایش رضایت گرفته بود؛ بعد از سال‌ها آمده بود از کانون تشکر کند.دو برادر نوجوان زیر ۱۵ سال در سال‌های ۸۵ و ۸۶ که با پدرشان تنها زندگی می‌کردند؛‌ جرم‌شان سرقت بود یکی از آنها سال گذشته با مدیرقبلی کانون آمده تا رستمی را ببیند او نیز از نمونه‌هایی بود که به جامعه بازگشته است. آمده بود برای ازدواجش از کانون کمک بگیرد و کانون توانسته باز هم بعد از این همه سال توسط خیرین بخشی از هزینه‌های ازدواجش را تامین کنیم.رستمی می‌گوید: «کارکردن با بچه‌ها شیرین است زیرا نتیجه کار را می‌بینم. کمک کردن به بچه‌هایی که اتفاقی مجرم شدند بسیار شیرین است زیرا می‌توان مسیر را به آنها نشان داد و با آموزش‌هایی که می‌بینند راه خودشان را درست پیدا می‌کنند. همین که آمار افرادی که به کانون بازمی‌گردند کم است جای خوشحالی دارد. بسیاری از بچه‌ها به مسئولان و مدیران کانون سر می‌زنند و به نوعی ما را در جریان زندگی‌شان هستیم که همین یعنی اینکه از تلاش‌هایمان نتیجه درست گرفتیم.»

بیرون از کانون کسی منتظرش نبود

آخرین خاطره مدیرکل کانون اصلاح و تربیت مربوط به پسری است که هیچ کس را جز کانون نداشت؛ او درباره این پسر می‌گوید: «سال ۸۶ بود که یکی از بچه‌ها آزاد شد وقتی آمده بود برای امضای برگه آزادی‌اش خوشحال نبود چون جایی را برای خواب نداشت. می‌گفت اگر از کانون بروم باید در پارک زندگی کنم. با پیمانکار امور تاسیسات هماهنگ کردیم تا پیش او آموزش ببیند و کار کند. او حدود ۶ماه آموزش دید و حقوق می‌گرفت بعد از طریق یکی از افرادی که در تاسیسات کار می‌کردند؛ بیرون از کانون کار پیدا کرد و رفت و بعد از دو سال دوباره به کانون مراجعه کرد و گفت: در مترو باجه عطرفروشی دارد و توانسته روی پای خودش بایستد.

مجرمانی که مقصر نیستند
از اتاق مدیر بیرون می‌آییم؛ آمده بودیم مصاحبه. گفتند بازدید نامه جداگانه می‌خواهد. از همان راهی که رفته بودیم به سمت اتاق بازرسی و در خروج راه افتادیم. ساختمان بزرگ با در سبز رنگ قفل شده همان جا بود. چیزی توجه آدم را به آن جلب می‌کرد و صدایی در گوشم می‌خواند؛ در آنجا چهار زندان است به هر زندان دو چندان نقب…
با خودم می‌گویم: بهترین سال‌های زندگی کسانی پشت این در می‌گذرد. بچه‌هایی که شاید کوچکترین تقصیری در جرمی که مرتکب شدند؛‌ ندارند و جامعه، خانواده و فقر آنها را به اینجا کشانده است. آنها سوءپیشنه کیفری نخواهند داشت اما روزها و سال‌ها دور از جامعه زندگی می‌کنند؛ انگار شده‌اند تافته جدا بافته! کسانی که برای بازگشتن به جامعه و داشتن یک زندگی سالم باید چندین برابر افراد دیگر تلاش کنند؛ اما سوال اصلی اینجاست که جدا کردن آنها از جامعه و باز هم برخورد قهری با جرایم اطفال و نوجوانان تا چه اندازه به اصل موضوع کمک می‌کند؟ هرچند قانون امروز مهربان‌تر شده اما فقط در تهران ۱۶۸ نوجوان و جوان پشت میله‌‌های زندان هستند.
منبع: بهارنیوز

۲ روی سکه تغذیه ایرانیان

به گزارش ایسنا، وضعیت کمبود ویتامین دی در نوزادان ۱۵ تا ۲۳ ماهه در سال اول تحقیق، یعنی ۱۳۸۰،   ۳.۷ درصد بود که در سال ۹۱ به ۲۳.۳ درصد رسید. این ریزمغذی در سال ۹۱ در جمعیت کودکان شش ساله ۶۱.۸ درصد و نوجوانان ۷۶ درصد اعلام شده است. میزان روی در  زنان باردار نیز در همین بازه زمانی  از ۵۶.۵ به ۸۵.۳ درصد و در میانسالان ۵۹.۱ درصد گزارش شده است.سال ۱۳۸۰ میزان ویتامین A در نوزادان ۱۵ تا ۲۳ ماهه ۰.۵ درصد برآورده شده بود که در سال ۹۱ به ۱۸.۳ درصد رسید. این نشان دهنده افزایش معنی‌دار این ریزمغذی در این گروه سنی است. در میان زنان باردار نیز این رقم در همین بازه زمانی از ۱۵.۲ به ۱۴.۱ درصد کاهش یافته است.
وضعیت کم خونی در  گروه سنی ۱۵ تا ۲۳ ماهه در سال ۱۳۸۰، ۳۷.۸  و در سال ۹۱، ۱۷.۱ گزارش شد. در کودکان شش ساله نیز در سال ۱۳۸۰، این رقم ۱۸.۲ و در سال ۹۱ حدود ۹.۹ درصد اعلام شده است. در میان زنان باردار نیز این شاخص از ۲۱.۴ در سال ۸۰، به ۱۴.۳ در سال ۹۱ رسید. در میانسالان نیز از ۱۴.۵ به ۱۰.۳ کاهش یافته است. این ارقام نشان دهنده  کاهش معنی‌دار کم خونی در تمامی گروه‌های سنی در بازه زمانی ۱۱ ساله در کشور است.

افت شدید ریزمغذی “روی” در کشور
بر اساس اعلام دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت، “روی” در گروه سنی ۱۵ تا ۲۳ ماهه از ۱۹.۴ در سال ۱۳۸۰، به ۱۹.۱ در سال ۱۳۹۱ رسید. همچنین کودکان شش ساله نیز با افت شدید این ریزمغذی روبرو بودند؛ در سال ۱۳۸۰، این میزان ۳۱ درصد بود، اما ۱۱ سال بعد به ۱۳.۶ درصد کاهش یافت. نوجوانان نیز با همین مساله در کشور روبرو هستند؛ طبق این تحقیق در سال ۱۳۸۰، میزان روی در بدن این گروه سنی ۲۸ درصد برآورد شد، اما در سال ۱۳۹۱ به ۱۱.۴ درصد کاهش یافت. این ریزمغذی در میان زنان باردار نیز کاهش یافته است؛ در سال ۱۳۸۰ میزان روی در بدن زنان باردار ۳۹.۹ بوده است، اما در سال ۱۳۹۱، به ۲۸ درصد رسیده است.
افزایش اضافه وزن در کودکان شش ساله
لاغری متوسط و شدید در میان گروه اول و در سال اول تحقیق ۴ و در سال ۱۳۹۰، ۴.۹ درصد گزارش شده است. همین شاخص در کودکان شش ساله از ۸.۵ به ۷.۹ درصد رسیده است. کوتاهی قد متوسط و شدید نیز در میان نوزادان ۱۵ تا ۲۳ ماهه از ۱۸.۳ به ۸ درصد کاهش یافته است. این شاخص پیشرفت چشمگیری  در جمعیت کودکان شش ساله داشته است؛ به طوریکه در این بازه ۱۱ ساله، شاخص از  ۱۴.۸ به ۴.۹ درصد رسید. کم وزنی متوسط و شدید در بازه سنی نوزادان مورد مطالعه در این تحقیق، از ۵.۹ به ۳.۳ درصد کاهش یافته، این رقم در میان کودکان شش ساله نیز از ۱۲.۴ به ۶.۵ رسیده است.اضافه وزن خفیف، متوسط و شدید کودکان ۱۵ تا ۲۳ ماهه از ۲۹.۱ به ۱۸.۸ رسید، اما کودکان شش ساله در این ۱۱ سال با اضافه وزن روبرو بوده‌اند؛ چرا که این شاخص از ۱۰ به ۱۳.۵ افزایش یافته است. شیوع اضافه وزن خفیف در گروه سنی ۱۵ تا ۲۳ ماهه نیز نسبت به سال ۸۰ کاهش و در میان کودکان شش ساله افزایش قابل توجهی داشته است. وضعیت اضافه وزن در گروه نوجوانان ۲۲.۸ درصد  که ۱۵.۹ درصد آن خفیف است. در گروه میانسالان نیز اضافه وزن در میان گروهی که توده بدنی بین ۲۵ تا ۳۰ دارند، ۴۰ و بین گروهی که توده بدنی آنها بالاتر از ۳۰ است، ۲۹.۲ درصد گزارش شده است. علاوه بر این چاقی شکمی در بزرگسالان یعنی دور کمر بزرگ‌تر از ۸۸ در زنان و بزرگتر از ۱۰۲ در مردان، ۴۳.۱ درصد است.
منبع: بهارنیوز

مظنون فراری حرکت مترو را متوقف کرد

به گزارش  ایرنا که فرد مظنون حوالی ساعت ۲۱ جمعه شب با پریدن به داخل خطوط ریلی قطار به سرعت وارد تونل ایستگاه مترو شد که با هشدار و تلاش ماموران پلیس و مترو، حرکت قطارها در این خط برای دستگیری وی به صورت موقت متوقف شد.براساس این گزارش، ماموران در نهایت با ورود به تونل موفق به دستگیری این مرد فراری شدند و حرکت قطارها با خروج فرد از تونل در خط یک مترو تهران به حال عادی بازگشت.
 
منبع: بهارنیوز

بدهی۳۰هزارمیلیاردی شهرداری تهران

محمدعلی نجفی عصر جمعه در نشست پایانی اجلاس شهرداران کلانشهرهای کشور در مشهد زود: ۱۸ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان از این میزان بدهی بانکی و ۹ هزار میلیارد تومان آن بدهی شهرداری تهران به پیمانکاران است.
وی به سه هزار میلیارد تومان نیز بدهی متفرقه شهرداری تهران نیز اشاره و بیان کرد: با توجه به افت شدید درآمدهای شهرداریها باید عوارض این نهاد به خود شهرداریها پرداخت شود.شهردار تهران ادامه داد: با روشهای قدیمی نمی توان شهرها را اداره کرد. باید راه حلهای جدید پیدا کرد و درآمدهای پایدار نظیر عوارض، جایگزین درآمدهای ناپایدار و تراکم فروشی شود.نجفی بر استفاده از سرمایه های داخلی و خارجی برای توسعه شهرها تاکید و بیان کرد: چندین سال پیش در قانون مصوب شد مبلغ ۲ میلیارد تومان از محل صندوق توسعه ملی برای توسعه راه آهن شهری به شهرها تخصیص یابد اما این قانون در زمان دولت دهم اجرا نشد. هم اکنون به دنبال احیای آن هستیم که در صورت اجرایی شدن بخش زیادی از مشکلات کلانشهرها در حوزه حمل و نقل ریلی برطرف خواهد شد.

وی گفت: وجود بدهیها در کنار کمبود درآمدها چالش بزرگی برای شهرداریهای کلانشهرها ایجاد کرده که با همراهی مجلس و دولت باید این چالش رفع شود.نماینده شهرداران کشور در نشستهای هیات دولت همچنین در خصوص مطالبات شهرداریها از دستگاههای اجرایی گفت: در این خصوص اختلاف نظرهایی بین دستگاههای دولتی و شهرداریها وجود دارد لذا مقرر شده با تشکیل کمیته ای مشترک رقم واقعی این مطالبات مشخص شود.
وی افزود: مدیریت یکپارچه شهری تاکنون به صورت شعاری مطرح بوده و تحقق پیدا نکرده است. دولت تاکنون موفق به طراحی نظامی برای اجرای این ایده نشده ولی به جای مدیریت یکپارچه شهری باید مدیریت هماهنگ شهری با محوریت شهرداریها ایجاد شود.

نجفی در خصوص تعامل با دولت نیز گفت: باید از دولت با حداکثر توان حمایت کرد. مشکلات دولت مشکلات ما است و مشکلات شهرداریها نیز برای دولت در اولویت می باشد.وی افزود: تاکنون نشستهای متعددی با وزرای دولت برای رفع مشکلات فی مابین شهرداریها و دولت برگزار شده و با تاکید ریاست جمهوری برای نوسازی بافتهای فرسوده کمیته مشترکی به منظور تهیه طرح نوسازی بافت فرسوده تهران تشکیل شد که در صورت تصویب در هیات دولت این طرح در تمامی شهرها قابلیت اجرا خواهد داشت.شهردار تهران در خصوص دستورالعملهای برج سازی و ضوابط ایمنی آنها نیز گفت: در دوره قبلی مدیریت شهری تهران قرار بود ضوابط مربوط به بلندمرتبه سازی و ایمن سازی برجها با توافق وزارت راه و مسکن و شهرسازی تدوین شود ولی به دلیل اختلاف شدید شهردار وقت تهران با وزارت راه این دستورالعمل تهیه نشد.

وی افزود: طرح تفصیلی تهران نیز امسال به پایان می رسد. ضوابط مربوطه در دست تدوین هستند و در طرح جدید لحاظ می شوند.نجفی ادامه داد: برای اینکه بتوان با چالشهای پیش روی مدیریت شهری مبارزه کرد نیازمند ایجاد درک مشترک بین مدیران شهری، دولت و همه قوا هستیم.گردهمایی شهرداران کلانشهرهای کشور روز جمعه با حضور شهرداران تهران، مشهد، اصفهان، قم، شیراز و اهواز به میزبانی شهرداری مشهد با هدف هم افزایی و ارائه راه حل مشکلات مدیریت شهری برگزار شد.
منبع: بهارنیوز

پوست در تنظیم فشار خون نقش دارد

به گزارش ایرنا از پایگاه اطلاع رسانی علمی ساینس دیلی، پوست به عنوان گسترده ترین اندام که به طور معمول دو متر مربع در بدن انسان ها گسترده شده است، فشار خون و ضربان قلب را در پاسخ به تغییرات میزان اکسیژن موجود در محیط زیست تنظیم می کند.فشار خون بالا با بیماری های قلبی و عروقی؛ مانند حمله قلبی یا سکته مرتبط است. اما برای موارد بیشماری از فشار خون بالا معمولا همراه با کاهش جریان خون از طریق رگ های خونی در پوست و دیگر بخش های بدن، دلیلی پیدا نشده است.تحقیقات گذشته نشان داده بود وقتی بافتی در بدن از اکسیژن محروم باشد؛ مانند حضور در ارتفاعات، در معرض آلودگی هوا یا سیگار یا چاقی بودن؛ جریان خون به آن بافت افزایش می یابد.در این شرایط افزایش جریان خون با پروتئین های اچ آی اف یا فاکتور القای هیپوکسی (سازگاری با فشار اکسیژن پایین) کنترل می شود.

گروهی از محققان دانشگاه کمبریج و موسسه کارولینسکا سوئد/Karolinska Instituteبرای بررسی نقش پوست در جریان خون موش های آزمایشگاهی را در شرایط اکسیژن کم قرار دادند. این موش ها از نظر ژنتیکی طوری تعدیل شده بودند که نتوانند یک یا دو پروئتین اچ آی اف را در سطح پوست تولید کنند.پروفسور راندال جانسون/Professor Randall Johnson از گروه فیزیولوژی، توسعه و عصب شناسی دانشگاه کمبریج می گوید: ۹ مورد از ۱۰ مورد فشار خون بالا خود به خود و بدون دلیل مشخصی روی داد.وی افزود: بیشتر تحقیقات در این زمینه به نقش اندام هایی مانند مغز، قلب و کلیه ها پرداخته است و در مورد نقش دیگر بافت ها و اندام ها کمتر می دانیم. تحقیقات ما برای بررسی و درک واکنش بین پوست و سیستم قلب و عروقی انجام شد.

محققان پی بردند واکنش نسبت به سطح پایین اکسیژن در موش های فاقد پروتئین های فاکتور القای هیپوکسی در مقایسه با موش های معمولی فرق داشت و این امر ضربان قلب، فشار خون، دمای پوست و سطوح کلی فعالیت را تغییر داد.علاوه بر این محققان نشان دادند واکنش موش های عادی و سالم به کمبود اکسیژن پیچیده تر از تصورات قبلی بود. فشار خون و ضربان قلب در ۱۰ دقیقه اول افزایش می یابد، در بازه زمانی ۳۶ ساعت بعد روند مشابهی را طی می کند و بعد از آن کاهش می یابد و طی ۴۸ ساعت بعد از تحمل کمبود اکسیژن میزان فشار خون و ضربان قلب به سطح عادی برمی گردد.این یافته ها نشان می دهد واکنش های پوست به سطح پایین اکسیژن تاثیرهای اساسی بر شیوه توزیع خون در بدن توسط قلب دارد.

اندرو کوبرن/Andrew Cowburn محقق سرپرست این مطالعه از دانشگاه کمبریج نیز می گوید: سطح ناکافی اکسیژن به صورت موقت یا دائم متداول است و می تواند به دلایل زیست محیطی یا مصرف دخانیات یا چاقی روی دهد.جانسون معتقد است: با در نظر گرفتن اینکه پوست گسترده ترین اندام بدن ماست، شاید زیاد باعث تعجب نباشد که در تنظیم چنین سازوکار بنیادینی مانند فشار خون نقش مهمی داشته باشد؛ اما این امر نشان می دهد باید به دیگر اندام ها و بافت ها در بدن نیز توجه کنیم و ببینیم آنها چطور در افزایش فشار خون تاثیر دارند.
منبع: بهارنیوز

بهبود اقتصاد ایران در سه اپیزود

به گزارش  ایرنا، هرچند رشد اقتصادی ایران در سال های ۹۱ و ۹۲ به دلیل تشدید تحریم ها و سیاست های نامناسب اقتصادی به رکود تورمی عمیق فرو رفت و رشد منفی را به ثبت رساند، اما در سال ۹۳ توانست اندکی از این رشد منفی فاصله بگیرد و رشد مثبت ۳٫۲ درصدی را پشت سر بگذارد.با این همه، این رشد اقتصادی در سال ۹۴ تداوم نیافت که دلیل عمده آن در سقوط شدید قیمت نفت در بازارهای جهانی در کنار باقی ماندن تحریم ها در اقتصاد ایران بود؛ تنگنای دولت در تامین مالی بودجه در این سال سبب شد نتواند رشد اقتصادی سال قبل را حفظ کند و بار دیگر رشد منفی (۱٫۶-) ولی بدون تورم بالا در اقتصاد ایران به ثبت رسید.سال ۹۵ به دنبال لغو تحریم های ایران که در دی ماه ۹۴ ثبت شد، بخش های مختلف اقتصاد ایران از رکود بیرون آمدند که نتیجه آن ثبت رشد اقتصادی ۱۲٫۵ درصدی در این سال بود.هرچند هنوز بانک مرکزی رقم قطعی رشد اقتصادی بهار امسال را اعلام نکرده اما مرکز آمار ایران رشد اقتصادی سه ماه نخست سال ۱۳۹۶ نسبت به مدت مشابه سال با احتساب نفت ۷ درصد برآورد می کند که البته در مقایسه با پارسال، سهم نفت از رشد اقتصادی ایران بسیار کاهش یافته است.
نکته دیگر اینکه اقتصاد ایران در فصل بهار متاثر از فضای انتخابات ریاست جمهوری و در فصل تابستان تحت تاثیر فرآیندهای مربوط به تشکیل دولت جدید بوده و نمی توان انتظار داشت که رشد قابل توجه و بالایی را بدون احتساب نفت را پشت سر گذاشته باشد.با این حال مروری به برخی شاخص های کلان اقتصادی در نیمه نخست امسال از تداوم این رشد در سال جاری خبر می دهد که نمونه هایی از آن مرور می شود.

** افزایش ۱۶درصدی اعطای تسهیلات و رونق تولید در بنگاه ها
پرداخت تسهیلات به بنگاه های اقتصادی با هدف تامین سرمایه در گردش، خروج از رکود و ایجاد اشتغال از سال گذشته در دستور کار شبکه بانکی کشور قرار گرفت و امسال نیز این مسیر تداوم یافت.نگاهی به میزان تسهیلات پرداختی بانک‌ها طی ۶ ماه سال ۱۳۹۶ به بخش‌های اقتصادی نشان می دهد که در این مدت مبلغ پرداختی به ۲۷۰۴٫۲ هزار میلیارد ریال رسیده که در مقایسه با دوره مشابه سال قبل ۳۷۵٫۳ هزار میلیارد ریال معادل ۱۶٫۱ درصد افزایش دارد.در این مدت سهم تسهیلات پرداختی در قالب سرمایه در گردش در تمام بخش‌های اقتصادی طی ۶ ماه سال جاری مبلغ ۱۴۲۴٫۶ هزار میلیارد ریال معادل ۶۳٫۸ درصد کل تسهیلان پرداختی بوده است که در مقایسه با دوره مشابه سال قبل ۱۹۶٫۹ هزار میلیارد ریال معادل ۱۲٫۹ درصد افزایش داشته است.از این میان سهم تسهیلات پرداختی بابت تامین سرمایه در گردش بخش صنعت و معدن در ۶ ماه نخست امسال معادل ۶۹۱٫۷ هزار میلیارد ریال بوده است یعنی اینکه ۴۰٫۱ درصد از منابع تخصیص یافته بانکها صرف تامین سرمایه در گردش بخش های مختلف اقتصادی شده است.همچنین از ۸۲۵٫۶ هزار میلیارد ریال تسهیلات پرداختی در بخش صنعت و معدن معادل ۸۳٫۸ درصد آن (مبلغ ۶۹۱٫۷ هزار میلیارد ریال) برای تامین سرمایه در گردش پرداخت شده که بیانگر توجه و اولویت‌دهی به تامین منابع برای این بخش توسط بانک‌ها در سال جاری است.

** کاهش چک های برگشتی آینه ای از وضعیت کسب و کارهای خرد
آخرین آمارها از وضعت چک های برگشتی در مرداد ماه که به دلیل فقدان یا کسری موجودی برگشت داده می شود، نشان می دهد سهم ارزشی چک های برگشتی در این ماه نسبت به ماه قبل از ۲۲٫۸ درصد به ۲۲ درصد و سهم تعدادی آن از ۱۶٫۳ درصد به ۱۵٫۸ درصد کاهش یافته است.در این ماه بیش از ۹٫۸ میلیون فقره چک عادی به ارزش ۶۲۸٫۱ هزار میلیارد ریال مبادله شد که از این میزان، بالغ بر ۱٫۵ میلیون فقره چک به ارزش ۱۳۸٫۴ هزار میلیارد ریال برگشت داده شده است.چک از ابزارهای مهم نظام پرداخت به شمار می رود که همواره نقش قابل توجهی در تسویه مبادلات خرد و کلان جامعه دارد و از این رو می تواند از آینه ای از شرایط حاکم بر فضای کسب و کار باشد.
البته بانک مرکزی برای اعتبارسنجی صحیح مشتریان نظام بانکی برای دسترسی به این ابزار، بتازگی سامانه صیاد را راه اندازی کرده است تا ضمن افزایش ضریب امنیتی آن به عنوان اوراق بهادار، ساز و کار اعتبارسنجی مشتریان را نیز متمرکز کند تا تنها کسانی که استحقاق برخورداری از این ابزار را دارند، از آن بهره مند شوند.بنابراین کاهش میزان چک های برگشتی در مرداد ماه گذشته چه به لحاظ تعداد و چه به لحاظ ارزش، بیانگر توانمند شدن صاحبان مشاغل و دارندگان دسته چک در تامین مالی خود هستند که مهر تاییدی بر بهبود فضای کسب و کار در ایران است.

** رشد قابل تامل تراکنش های بانکی و بهبود بازار مصرف
اپیزود سوم بهبود شرایط اقتصادی ایران در نیمه نخست امسال را می توان در آمار مربوط به تراکنش های بانکی که شرکت شبکه الکترونیکی پرداخت کارت (شاپرک) آن را منتشر کرده، جست و جو کرد که بخش به دلیل مرتبط بودن با عامه مردم، رونق اقتصاد را در بخش اقتصاد خرد و زندگی روزمره نشان می دهد.به اعتقاد کارشناسان، در دو دهه اخیر به دلیل تداوم توسعه سامانه‌ها و تجهیزات پرداخت الکترونیکی، تراکنش‌های پردازش شده از طریق این ابزارها و سامانه‌ها رشد متناسبی داشته و ابزارهای پرداخت الکترونیکی به ‌مرور زمان جایگزین ابزارهای پرداخت سنتی نظیر اسکناس و مسکوک و انواع چک شده است.این آمار گویای آن است که نسبت ارزش تراکنش های شاپرک به نقدینگی کشور در پایان شهریور ماه به ۱۰٫۴۱ درصد بوده که با توجه به اینکه نسبت اسکناس و مسکوک در دست اشخاص به نقدینگی ۲٫۵۶ درصد برآورد می شود، سهم ارزش پرداخت الکترونیک شاپرک به تولید ناخالص داخلی ۱۲۹٫۲۰ درصد اعلام شده است.در شهریور ماه در مجموع نزدیک به ۱٫۵ میلیارد تراکنش در شبکه الکترونیک پرداخت کارت ثبت شد که ارزش آن حدود ۱۵۴ هزار میلیارد تومان (۱۵۳۸ هزار میلیارد ریال) بوده و نسبت به مرداد ماه رشد یافته است.از این حجم پرداخت غیرنقدی، سهم پرداخت های اینترنتی ۲٫۸۰ درصد، سهم پرداخت با تلفن همراه ۹٫۳۱ درصد و سهم دستگاه های کارتخوان ۸۷٫۹ درصد بوده است.از مجموع تراکنش های ثبت شده در شاپرک ۹۶٫۴۵ درصد بابت خرید کالا و بقیه برای پرداخت قبض و خرید شارژ تلفن همراه بوده است.
آمار شاپرک نشان می دهد پرداخت ها در این شبکه در شهریور ماه امسال نسبت به مرداد ۱٫۲۱ درصد از نظر تعداد و ۱٫۴۴ درصد از نظر ارزش ریالی رشد داشته است. همچنین مروری بر سیر تراکنش های کارت های بانکی در شهریور امسال در مقایسه با شهریور ماه پارسال بیانگر آن است که این تراکنش ها از نظر تعداد ۳۵٫۰۸ درصد و از نظر ارزش ریالی ۲۶٫۹۷ درصد رشد داشته اند.هرچند بخشی از رشد ریالی این تراکنش ها ناشی از اثر تورم بر قیمت تمام شده کالاهاست اما اگر میانگین تورم را در یک سال منتهی به پایان شهریور حدود ۱۰ درصد در نظر بگیریم، نزدیک ۱۷ درصد از رشد ریالی باقیمانده از ارزش تراکنش ها به بهبود اوضاع مالی و افزایش توان خرید مردم باز می گردد.
منبع: بهارنیوز

افزایش قیمت نفت در بازار جهانی

بهای نفت خام شاخص ‏نیویورک، ‏وست تگزاس ‏‏اینترمیدیت ‏‏(دابلیو.تی.آی)،‏ ‏در پایان معاملات روز جمعه به بالاترین میزان از پایان ماه فوریه و در بازار لندن به بالاترین میزان از ماه ژوئیه ۲۰۱۵ تاکنون رسید.بهای هر بشکه نفت ‏خام سبک و ‏شیرین، وست تگزاس ‏اینترمدییت ‏‏(دبلیو.تی.آی) که ‏بیشتر برای ‏قیمت گذاری نفتی ‏که در ‏آمریکا ‏مصرف می شود به ‏کار برده می ‏شود در پایان معاملات بازار نفتی ‏نیویورک، ‏نایمکس، برای تحویل ‏در ماه ‏دسامبر با یک دلار و ۲۶ سنت افزایش نسبت ‏‏به پایان معاملات روز کاری ‏پیشین به ۵۳ دلار و ۹۰ سنت ‏رسید. ‏همچنین بهای ‏هر بشکه نفت خام ‏سبک ‏‏برنت دریای شمال که ‏از ‏آن به ‏عنوان ‏یکی از مهمترین ‏مراجع ‏قیمت گذاری ‏ نفت داد و ‏‏ستد ‏‏‌شده در ‏‏بازارهای بین ‏المللی و ‏پایه ای برای قیمت ‏‏گذاری دیگر ‏انواع نفت ‏در ‏بازار اروپا ‏‏استفاده می شود ‏برای تحویل در ‏‏ماه دسامبر با یک دلار و ۱۴ سنت افزایش نسبت ‏به پایان ‏معاملات روز کاری پیشین برای اولین بار از دو سال پیش تا کنون از مرز ۶۰ دلار فراتر رفت و به ۶۰ ‏دلار و ۳۷ سنت رسید. ‏
منبع: بهارنیوز

مایکروسافت تایید کرد: کینکت می‌میرد

به  گزارش فست‌کمپانی از زمان تولد کینکت یعنی اواسط پاییز سال ۲۰۱۰ میلادی تا به امروز چیزی حدود ۳۵ میلیون دستگاه کینکت فروخته شده و حتی به جرات می‌توان گفت که کینکت نقش موثری در محبوبیت کنسول ایکس‌باکس داشته است.این دستگاه که از ابتدا برای ایکس‌باکس ۳۶۰ عرضه شده بود، با ظهور نسل‌های جدیدتری از کنسول مایکروسافت، به حاشیه رانده شد و کم‌کم حتی تلاش‌های مایکروسافت برای حفظ جایگاه کینکت هم متوقف شدند.

اما نکته‌ای که نباید از آن غافل شویم این است که کینکت یک ابزار سرگرمی صرف نبود و ردپای تکنولوژی به کار رفته در این محصول هنوز هم در جدیدترین و مطرح‌ترین محصولات دنیای تکنولوژی به چشم می‌خورد؛ از هدست‌های واقعیت مجازی و سایر محصولات خود مایکروسافت گرفته تا محصولات سایر شرکت‌ها در حوزه‌های متنوع دیگری از جمله پزشکی. حتی گفته می‌شود اپل برای تجهیز آیفون ۱۰ به سیستم تشخیص چهره از تکنولوژی کینکت بهره برده است.به هر روی حالا دیگر کینکت را نخواهیم داشت و این دستگاه می‌رود تا تنها در قالب نامی در تاریخ دنیای تکنولوژی باقی بماند؛ نامی که احتمالا تا مدت‌های طولانی همچنان لقب «تاثیرگذار» را با خود به همراه خواهد داشت.
منبع: بهارنیوز

۶دقیقه شارژ کنید، ۳۲۰ کیلومتر بروید

به گزارش ایسنا، به نقل از وب سایت موتور ترند، شرکت ژاپنی توشیبا نسل جدید باتری‌های لیتیوم- یونی مخصوص خودروهای برقی و الکتریکی را که دو برابر باتری های موجود در بازار ظرفیت دارند، معرفی کرد.افزایش روزافزون خودروهای برقی و محبوبیت استفاده بیشتر از این خودروهای پاک، موجب شده است شرکت های خودروسازی و تکنولوژی در سراسر جهان به رقابتی تنگاتنگ پرداخته و هر یک از برنامه ها، ایده ها و محصولات خود برای طراحی و تولید خودروهای برقی بهتر و با توان پیمایش بیشتر رونمایی کنند. بر اساس گزارش های منتشر شده و اعلام خود شرکت توشیبا، این باتری‌های فوق سریع قادر خواهند بود تنها در عرض شش دقیقه شارژ شوند.

بسیاری از کشورهای جهان قصد دارند با هدف مقابله با آلودگی هوا و کاهش میزان انتشار آلاینده ها و گازهای گلخانه ای و حفظ بیشتر محیط زیست، خودروهای تمام الکتریکی و برقی را به تولید انبوه برسانند و بدین منظور با غول های تکنولوژی بسیاری در سراسر جهان همکاری می‌کنند.نزدیک به دو ماه پیش بود که بخش تولید باتری شرکت سامسونگ (SDI)، در نمایشگاه خودروی فرانکفورت ۲۰۱۷،  از جدیدترین مدل باتری خود که مخصوص خودروهای برقی طراحی شده است، رونمایی کرد که گفته می‌شود این باتری تولید شده در سامسونگ، توان پیمایش ۶۴۵ کیلومتر را داراست.

چیزی که همواره برای شرکت های خودروساز و پیشگام در صنعت خودروهای برقی از اهمیت خاصی برخوردار بوده، قابلیت و توان پیمایش خودرو با هر بار شارژ شدن باتری آن بوده است. همانطور که شاهد آن هستیم، در سالهای اخیر، محدوده‌ طی مسافت خودروهای الکتریکی پیشرفت چشمگیری را تجربه کرده است اما چیزی که شرکت های خودروسازی از آن همچنان به عنوان یک مشکل یاد می کنند، آن است که باتری خودروهای برقی به ازای هر بار شارژ شدن، مسافت نسبتا کمی را طی می کنند و دیگر آن که شارژ این باتری ها تقریبا زمان زیادی را به خود اختصاص می دهد که این امر ممکن است برای بسیاری از کاربران و مشتریان ناخشنوی و نارضایتی را فراهم آورد.

در اوایل ماه جاری میلادی بود که شرکت ژاپنی توشیبا اعلام کرد نسل جدیدی از باتری‌های لیتیوم- یونی مخصوص خودروهای برقی را طراحی و تولید کرده است که ظرفیت این باتری ها را به دو برابر افزایش خواهد داد. گفته می شود توشیبا از ماده‌ای جدید با نام «اکسید نوبیوم تیتانیوم» در تولید باتری‌های جدید خود استفاده کرده که در مقایسه با باتری های معمول موجود در بازار، از سرعت شارژ بسیار بیشتری برخوردار است. توشیبا بر این باور است که خودروهای برقی با استفاده از باتری‌های جدید، قادر خواهند بود تنها در عرض ۶ دقیقه شارژ سریع، بیش از ۳۲۰ کیلومتر مسافت را طی کنند.حتی شورولت بولت، به‌عنوان نخستین خودروی برقی که در کشور ایالات متحده آمریکا عرضه شده و با استقبال بی نظیری نیز مواجه شده است، نیز با ۳۰ دقیقه شارژ سریع تنها قادر است ۱۴۵ کیلومتر طی مسافت داشته باشد؛ اما اکنون با باتری‌های جدید شرکت توشیبا و سامسونگ که قرار است پا به عرصه صنعت نوپای خودروهای برقی بگذارند، می‌توان خوشبین و امیدوار بود که این مشکل همیشگی خودروهای برقی برطرف شود.
منبع: بهارنیوز

بیشتر کارگران زیر خط فقر هستند

رحمت اله پورموسی در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: دولت باید تمام اهتمام خود را به کار گیرد تا هم کارگر و خط تولید و هم امنیت شغلی نیروی کار حفظ شود.وی ادامه داد: اگر واقعیت‌ها را در نظر بگیریم، امروز بیشتر کارگران زیر خط فقر زندگی می‌کنند، از آن طرف شاهدیم که شرکتهای تولیدی با مشکلات متعدد مواجهند و دولت باید از کارگر و کارفرما حمایت کند.این فعال کارگری در ادامه با اشاره به تعیین دستمزد سال آینده کارگران، گفت: سه سالی است که به بند دوم ماده ۴۱ قانون کار که به سبد معیشت می‌پردازد و برای کارگران اهمیت دارد بیشتر توجه می‌شود، در حالی که قبلا تنها بند یک که اشاره به نرخ تورم دارد ملاک عمل قرار می‌گرفت.پورموسی تصریح کرد: سبد معیشت کارگران شامل اقلام متعدد اعم از مصرفی و خوراکی، پوشاک، مسکن، آموزش و تحصیل و بهداشت و درمان است که بخش اعظمی از دریافتی کارگران را به خود اختصاص می‌دهد در حالی که کارفرمایان معتقدند قانون اساسی دولت را موظف کرده تا ضمن تامین مسکن برای آحاد جامعه، خدمات آموزشی رایگان به مردم ارائه دهد و از دولت می‌خواهند تا سهم خود را در قبال دستمزد و تامین هزینه‌های معیشت کارگران بپردازد.

وی با بیان اینکه در جلسات دستمزد شورای عالی کار باید سه جانبه گرایی واقعی دیده شود، گفت: جلسات نباید به شکلی باشد که کارفرمایان بگویند دو درصد به حقوق اضافه ‌شود و کارگران پنج درصد پایین بیایند و با دلخوری صورتجلسه مزد را امضا کنند. نمایندگان کارگری و کارفرمایی به شکل منطقی و کارشناسی هزینه‌های زندگی کارگران را محاسبه و بر اساس نرخ تورم سبد معیشت، درباره رقم دستمزد تصمیم گیری کنند.این فعال کارگری با بیان اینکه امروز بسیاری از تولیدکنندگان نجابت به خرج داده و با وجود هزینه‌های بالای تامین مواد اولیه، مالیات و عوارض دست از تولید نکشیده‌اند، افزود: آنها می‌توانستند سرمایه‌هایشان را در بانک بگذارند و سودش را ببرند ولی به عشق مملکت سرمایه را در تولید وارد کردند و عده‌ای را به کار گرفتند لذا کمترین توقع این است که دولت در تامین مواد اولیه، پرداخت تسهیلات ارزان و کاهش قیمت تمام شده به کمک بنگاههای تولیدی بیاید.
منبع: بهارنیوز

اپل کاهش کیفیت آیفون۱۰را تکذیب کرد

به گزارش ایسنا، به نقل از وب سایت بیزینس اینسایدر، گزارش ها در فضای مجازی حاکی از آن است که مدتهاست که تامین کنندگان تولید قطعات سخت افزاری قابلیت حسگر سه بعدی آیفون ۱۰ اپل با دشواری و مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنند. به دلیل همین مشکلاتی که تامین کنندگان قطعات سخت افزاری اپل با آنها مواجه شده‌اند، رسانه‌های بسیاری از جمله بلومبرگ گزارش داده اند که اپل به منظور تسریع در تولید گوشی جدید پرچم دار خود، قصد دارد کیفیت سخت افزاری بکارگرفته شده در قابلیت فیس آی دی یا تشخیص چهره هوشمند را کاهش دهد.

این امر به زنجیره تامین این شرکت اجازه می‌دهد تا با شناسایی و پرتاب ۳۰ هزار نقطه نامرئی به سمت چهره کاربران، روند تولید این قطعات را افزایش و سرعت دهد.با اینکه شرکت اپل همواره بر تولید قطعات سخت افزاری گوشی های هوشمند خود نظارت و سخت گیری های بسیاری می کند، اما طبق گزارش های منتشر شده، شرکت های ال‌جی و شارپ که برای ترکیب لیزر و لنز برای تولید قسمت پرتاب‌‏کننده نور نامرئی با اپل همکاری می کنند، ظاهرا با مشکلات زیادی مواجه شده‌اند و بنابراین می توان گفت که احتمالا تولید حسگرهای سه بعدی تشخیص  هوشمند چهره یا فیس آی دی در گوشی های جدید آیفون ۱۰ کمتر از حد انتظار خواهد بود.

البته شرکت آمریکایی اپل در پاسخ به این گونه گزارش ها، واکنش نشان داده و در بیانیه خود اعلام کرده است که چنین ادعاهایی بی اساس بوده و هرگز صحت ندارد.بر اساس دیگر گزارش های منتشر شده، تا روز ۳ نوامبر سال جاری میلادی ۲۰۱۷، تنها حدود ۳ میلیون واحد از گوشی های هوشمند و جدید آیفون ۱۰ اماده خواهد بود . همچنین برآورد می شود که مجموع عرضه این پرچم دار جدید اپل در سال ۲۰۱۷ به ۲۰ میلیون واحد برسد یعنی تقریبا نصف آن رقمی که اپل برای سال جاری در نظر گرفته بود.

البته باید گفت که اپل به فروش آیفون ۱۰ یا همان آیفون ایکس که در رویداد رونمای از محصولات خود، از آن به عنوان پدیده شگفت انگیز و غافگیرانه اپل یاد کرد، بسیار امیدوار و خوشبین است. لازم به ذکر است که با رونمایی و معرفی  چنین محصول جذابی، فروش آیفون های ۸ و ۸ پلاس چندان بالا نرفت چرا که خریداران و طرفداران اپل همچنان در انتظار عرضه آیفون ۱۰ هستند تا از این گوشی پرچم دار گران قیمت همراه با امکانات جدید و جذاب آن استفاده کنند.
منبع: بهارنیوز

نامه مطهری به ۲ فقیه شورای نگهبان

گروه سیاسی: علی مطهری نایب رئیس مجلس خطاب به شورای نگهبان در باره عضو زرتشتی شورای شهر نامه‌ای اعتراضی منتشر کرد. که در آن چنین آمده است:
 
آیت‌الله یزدی و آیت‌الله مدرسی دامت‌برکاتهما

فقهای محترم شورای نگهبان
با سلام و تحیت، به عرض می‌رساند در صحبت‌های خود درباره لغو عضویت آقای سپنتا نیکنام، عضو زرتشتی شورای شهر یزد، چند دلیل آورده‌اید که مخدوش به نظر می‌رسد.

در بیان دلیل اول به سخن امام خمینی(ره) در مهر ١٣۵٨ استناد کرده‌اید که فرموده‌اند اعضای شوراها باید مسلم باشند. اگر کلام امام را در ظرف زمان خودش ملاحظه کنیم به نظر می‌رسد که نگرانی ایشان از ورود کمونیست‌ها و منافقین در شوراها بوده است همچنان که این افراد و گروه‌ها در آن زمان روی تشکیل سریع شوراها تاکید داشتند. سیاق کلام امام هم همین را تایید می‌کند. ایشان می‌فرماید: «بدانید که الان دنبال اینکه اعلام شده است که شوراهای شهر را بناست تشکیل بدهند دستجاتی که مخالف با نهضت اسلام هستند و از اسلام می‌ترسند، از احکام اسلام می‌ترسند، درصدد توطئه هستند که… افرادی را که از حزب خودشان است جا بزنند به ملت… لکن همه باید در این معنا شرکت داشته باشند که مسلم باشند…» عبارت «دستجاتی که مخالف با نهضت اسلام هستند» و «افرادی که از حزب خودشان هستند»این احتمال را تقویت می‌کند که مقصود امام(ره) از عبارت «مسلم باشند» این است که از حزب توده و چریک‌های فدایی و منافقین و مانند اینها که مارکسیست بودند نباشند نه اینکه از اقلیت‌های مذهبی نباشند.

این نوع برداشت از کلام امام خمینی نوعی جمود به ظاهر الفاظ است که اخباری‌ها انجام می‌دادند و اصولیون و مجتهدان در دفاع از عقل، مبارزه سختی با آنها کردند؛ ضمن اینکه این رویه یادآور داستان برخی پیروان امام صادق علیه‌السلام است که معتقد بودند امام بعدی اسماعیل فرزند آن حضرت است، وقتی اسماعیل از دنیا رفت امام صادق برای آنکه شائبه‌ای باقی نماند آنها را دعوت کرد و فرمود ببینید اسماعیل از دنیا رفته است و روی تابوت نیز نوشته بود «اسماعیل یشهد ان لا اله الا الله و…» برخی از آن افراد بعد از آن روی تابوت میت خود می‌نوشتند: «اسماعیل یشهد…» در حالی که نام میت چیز دیگری بود. می‌گفتند ما عین امام صادق عمل می‌کنیم!

دلیل دیگرتان را به این صورت بیان کرده‌اید «اگر جایی اکثریت قریب به اتفاق‌شان مسلمان باشند، غیرمسلمان نمی‌تواند برای آنها تصمیم بگیرد.»  قاعدتا نظر به قاعده نفی سبیل دارید که خداوند راهی برای تسلط کافران – که شامل اهل کتاب نیز می‌شود – بر مسلمین قرار نداده است. به نظر می‌رسد که حضور یک شهروند زرتشتی در شورایی که اکثریت قوی مسلمان دارد، آن هم شورای شهر که وظیفه‌اش صرفا ایجاد نظم و انضباط و زیبایی و رعایت اصول شهرسازی و تصویب بودجه شهرداری آن شهر است و نه تصمیم‌گیری درباره مسیر و سرنوشت امت اسلام، مصداق قاعده نفی سبیل نیست.

او صرفا از طرف مردم مسلمان و زرتشتی وکالت در این امور دارد نه ولایت و حکومت بر سرنوشت آنها. گفته‌اید اگر کاندیداتوری این افراد آزاد باشد ممکن است در شهری که اکثریت مسلمان دارد اینها در شورای شهر اکثریت پیدا کنند؛ مطلبی که احتمال تحقق آن صفر است. در بیان دلیل سوم‌تان به اصل چهارم قانون اساسی استناد کرده‌اید که می‌گوید «کلیه قوانین و مقررات… باید بر اساس موازین اسلامی باشد. این اصل بر اطلاق یا عموم همه اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاکم است و تشخیص این امر بر عهده فقهای شورای نگهبان است.» فرضا بپذیریم که تبصره یک ماده ٢۶ اصلاحیه قانون شوراها که کاندیداتوری پیروان ادیان الهی دیگر را مجاز شمرده است خلاف شرع است، این نحو عمل کردن فقهای شورای نگهبان که می‌گویند هر لحظه که ما احساس کنیم قانونی خلاف شرع است ابلاغ می‌کنیم و آن قانون از اعتبار ساقط است، هرکس هم اعتراض کند مخالف نظام است.

معنی حرف شما این است که قوانینی که سال‌هاست در حال اجراست و قبلا نیز به تایید شورای نگهبان رسیده است، ناگهان اعلام می‌شود که اعتبار ندارند. در این صورت فعالان اقتصادی و فرهنگی که کار خود را با این قوانین تنظیم کرده‌اند چگونه به فعالیت خود ادامه دهند. آیا این نوع رفتار ریسک سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی را بالا نمی‌برد؟ طبق این رویه، هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شویم باید ببینیم چه قوانینی از طرف شورای نگهبان مردود اعلام شده است.  تشرع و تدین و نگرانی فقهای محترم شورای نگهبان از مسوولیت الهی را درک می‌کنم که می‌خواهند قانونی که از نظر آنها خلاف شرع است، یک لحظه هم معتبر باقی نماند؛ همان طور که این تشرع و نگرانی در کلام جناب آقای جنتی در ماجرای حذف خانم مینو خالقی از مجلس دهم پس از کسب آرای لازم، مشهود بود. ایشان گفتند می‌دانیم که قانون می‌گوید پس از رای آوردن یک کاندیدا اگر سند جدیدی در باره صلاحیت او پیدا شد باید در زمان بررسی اعتبارنامه‌ها در مجلس رسیدگی شود اما چون می‌دانیم مجلس او را رد نمی‌کند خودمان رد می‌کنیم تا مسوولیت شرعی به گردن ما نباشد.

اینجا هم قاعدتا همین طور است و فقهای محترم می‌خواهند زودتر به مسوولیت الهی خود عمل کنند غافل از این که نظام امور کشور را به هم می‌ریزند و حقوقی از مردم ضایع می‌شود. البته این تشرع قابل تقدیر است اما راه اعمال آن این نیست بلکه اگر قانونی را خلاف شرع می‌دانید باید به دولت و مجلس اطلاع دهید تا آنها با ارایه لایحه یا طرح، آن را اصلاح کنند نه اینکه هر چند وقت یک بار راسا و با یک ابلاغیه، قانونی را لغو و انضباط اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشور را مختل کنید. معنی این کار این است که هیچ قانونی پایدار نیست و هر لحظه ممکن است لغو شود. این امر با طبیعت قانون سازگار نیست.  امیدوارم از این رویه که کیان نظام جمهوری اسلامی را تهدید می‌کند بازگردید و البته مجلس به وظیفه ذاتی خود در دفاع از ثبات قوانین و حقوق شهروندان عمل خواهد کرد.
منبع: بهارنیوز