تعیین تکلیف سهام عدالت در سال آینده

جعفر سبحانی در گفت وگو با  ایلنا درباره زمان آزادسازی سهام عدالت و آخرین تصمیمات در لایحه آزادسازی این سهام اظهار داشت : باید منتظر باشیم تا لایحه‌ای که ساز و کار آزادسازی سهام عدالت در آن پیشنهاد شده  به  مجلس شورای اسلامی تقدیم شود.وی تاکید کرد: حتی اگر لایحه سازماندهی سهام عدالت پیش از این هم  تصویب هم می شد باز هم در حال حاضر امکان آزاد سازی سهام عدالت وجود نداشت چرا که باید فرصت شش ماهه برای تسویه اقساط تا سقف یک میلیون تومان به پایان می رسید. بعد از آن هم باید در سال جاری در چند مرحله سود سال گذشته را پرداخت شود.مشاور سازمان خصوصی سازی ادامه داد: امیدواریم در نیمه دوم سال یا اوایل سال آینده موضوع آزادسازی سهام عدالت تعیین تکلیف شود. البته این موضوع در حیطه اختیارات سازمان خصوصی سازی نیست.سبحانی افزود: در لایحه تدوین شده، آزادسازی سهام عدالت را در قالب صندوق های سرمایه گذاری قابل معامله در بورس پیش بینی کرده‌ایم و این لایحه در هیات دولت تصویب شده اما هنوز به قانون تبدیل نشده و مجلس در این باره تصمیم نگرفته است.وی با بیان اینکه برای ساماندهی سهام عدالت سه مرحله تعریف شد که نیمه دوم امسال، مرحله دوم این پروژه یعنی پرداخت سود به اجرا می رسد و آزادسازی  فاز سوم ساماندهی سهام عدالت است، گفت: مسئولیت سازمان خصوصی سازی تدوین لایحه آزادسازی سهام عدالت بود که این پیشنهاد به تایید وزارت امور اقتصادی و دارایی رسیده و در دولت هم تصویب شد. پس از این مجلس درباره این لایحه تصمیم خواهد گرفت. پیش بینی می شود، لایحه آزادسازی سهام عدالت در سال ۹۷ تعیین تکلیف شود.


منبع: بهارنیوز

همه می‌دانند چه سرمایه و اعتمادی پشت خاتمی است

جواد امام در گفت‌وگو با  ایلنا، در مورد اظهارنظرها و گمانه‌زنی‌هایی که بعد از انتشار عکس علی لاریجانی در کنار  سید محمد خاتمی است، گفت: یک مجلس عزاداری بوده و آقای خاتمی هم قبل از ورود لاریجانی و علی عسگری در آن جا حضور داشتند؛ این سوال را باید از روسای صداوسیما و مجلس پرسید که چرا  تصمیم گرفتند کنار خاتمی بنشینند و آنان باید پاسخگویی این مطالب باشند نه شخص آقای خاتمی و جریان اصلاحات که جایگاه شان مشخص است.وی افزود: آقایان وارد مجلس شدند و تصمیم گرفتند کنار آقای خاتمی بنشینند و این که برای آن‌ها توطئه شده حرف‌های بی‌ربطی است که جریان مقابل می‌زند.معاون سابق وزیر نیرو در دولت اصلاحات با بیان این با این گونه اظهارنظرها به لاریجانی و علی عسگری توهین شده است، عنوان کرد: اگر آنان کنار آقای خاتمی هم نشستند قاعدتا از وجهه اعتبار و سرمایه اجتماعی ایشان استفاده کرده‌اند. 

وی خاطرنشان کرد: مگر آقای خاتمی ممنوع‌التصویر نیست پس چه مزیتی دارد که در آن موقعیت قرار بگیرد. هرکسی به خاتمی نزدیک شود از اعتبار وی سود می‌برد.عضو بنیاد باران با تاکید بر این که حضور این آقایان در کنار سید محمد خاتمی به نفعشان بوده نه به ضررشان گفت: سرمایه اجتماعی آقایان ضرری نخورده است که هیچ؛ تازه نفع هم داشته است. زیرا آنان می‌دانند چه سرمایه و اعتمادی پشت خاتمی است و این گونه اظهارنظر از سوی جریان مقابل فرار رو به جلو است.وی ادامه داد: جریان مقابل چون در گذشته چیزهای گفته از امروز در قافیه‌اش گیر کرده نمی داند چه کند.امام در پاسخ به سوالی مبنی بر این که در اظهارنظرهای نیز عنوان شد این هم‌نشینی برای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بوده و علی لاریجانی همان کاندیدای مورد ائتلاف اصلاح طلبان است، چقدر این گمانه‌زنی درست است، گفت: هنوز شخصی برای انتخابات آینده تصمیمی نگرفته که چه باید کرد، اما اینکه آقای لاریجانی کاندیدای ما باشد اصلا همچین چیزی نیست و وجود خارجی ندارد.


منبع: بهارنیوز

همه نشانه های بیماری سیروز کبدی

عفونت شکمی سیروزکبدی سیروز درد شکمی اختلال در سیستم ایمنی بدن ابتلا به سیروزکبدی آنسفالوپاتی کبدی

از علائم و نشانه های بیماری سیروز کبدی چه میدانید؟ این بیماری مهلک و خطرناک در چه افرادی بیشتر دیده می شود و با چه نشانه هایی پدید می آید؟ برخی مبتلایان به این عارضه دچار درد شکمی و تب می شوند از دکتر سید موید علویان رییس شبکه هپاتیت ایران در این باره سوالاتی پرسیده ایم در ادامه با ما همراه باشید.

یک فوق‌تخصص گوارش به چند سوال درباره بیماران مبتلا به سیروز کبدی پاسخ داد.
دکتر سید موید علویان رییس شبکه هپاتیت ایران، در پاسخ به سوالی درباره علت بوی بد در مبتلایان به سیروز کبدی، گفت: تنفس بیماران مبتلا به سیروز بوی نامطبوعی دارد که اصطلاحا به آن Sweetish گفته می‌شود. این امر به دلیل نارسائی کبد بوده و احتمالا منشأ آن روده‌ای است.

وی افزود: البته ممکن است علت این امر تولید ماده هتیل‌مرکپتان باشد که از سوخت و ساز اسید آمینه متیونین ایجاد می‌شود. معمولا با مصرف آنتی بیوتیک‌های خوراکی شدت این عارضه کم می‌شود.

علت تب در بیماران مبتلا به سیروز کبدی چیست؟

علویان با بیان اینکه به طور طبیعی کبد عاری از هر نوع میکروب است، افزود: در بیماران مبتلا به سیروز به دلیل اختلال در سیستم ایمنی بدن میکروب‌های مختلفی وارد سیستم گردش خون می‌شود. بر همین اساس این بیماران بیشتر در معرض عفونت بوده و در این شرایط انجام اقدامات تشخیص و درمانی جنبه اورژانسی دارد. باید توجه داشت که در سیروزی که به علت مصرف زیاد الکل رخ داده باشد، احتمال بروز عفونت بیشتر است. البته در برخی مواقع هم علت بروز تب در این بیماران تغییر در میزان پروتئین غذا است.

آیا سیروز کبدی باعث درد شکمی می‌شود؟

وی با بیان اینکه به طور کلی سیروز کبدی منجر به درد شکمی نمی‌شود، گفت: ولی در صورت بروز عفونت شکمی امکان بروز درد شکمی نیز وجود دارد. از علل دیگر درد شکمی در بیماران مبتلا به سیروز کبدی، زیادی تجمع آب در شکم، ایجاد لخته (ترومبوز) در عروق خونی داخلی شکمی و یا ابتلا به سرطان کبدی است. بنابراین باید با بررسی‌های دقیق علت درد شکمی این بیماران بررسی شود.

ایسنا


#آنسفالوپاتی کبدی#ابتلا به سیروزکبدی#اختلال در سیستم ایمنی بدن#درد شکمی#سیروز#سیروزکبدی#عفونت شکمی

ارسال شده در ۹ مهر ۱۳۹۶ توسط خانم فردوس فرد با موضوع بیماری ها


منبع: دکتر سلام

نمره‌های متوسط آزمون و عزت‌اللهی در نبرد کازان

خبرگزاری تسنیم: سایت معتبر ورزشی چمپیونات روسیه در ارزیابی فنی عملکرد بازیکنان تیم‌های روبین‌کازان و آمکار در رویارویی هفته دوازدهم لیگ برتر فوتبال این کشور نمره فنی متوسط ۶٫۵ را برای سردار آزمون و سعید عزت‌اللهی در نظر گرفت.

سردار آزمون و سعید عزت‌اللهی ۹۰ دقیقه به ترتیب در ترکیب تیم‌های روبین‌کازان و آمکار بازی کردند. آمکار در این بازی خارج از خانه با یک گل روبین‌کازان را شکست داد تا عزت‌اللهی برنده نبرد لژیونرهای ایرانی لیگ برتر روسیه باشد.

نمره‌های متوسط آزمون و عزت‌اللهی در نبرد کازان

همچنین رسانه روسی به عملکرد ۷۴ دقیقه‌ای میلاد محمدی، لژیونر ایرانی تیم احمد گروژنی در مصاف با توسنو نمره خوب ۷ را اختصاص داد. احمد گروژنی در این بازی با نتیجه یک بر صفر شکست خورد.

نمره‌های متوسط آزمون و عزت‌اللهی در نبرد کازان

در جدول رده‌بندی لیگ برتر روسیه تیم‌ احمد گروژنی با ۱۷ امتیاز پنجم است. تیم‌های آمکار و روبین‌کازان نیز با امتیاز مشابه ۱۴ رتبه‌های نهم و دهم را در اختیار دارند.


منبع: برترینها

اساسنامه فدراسیون کشتی تایید شد

خبرگزاری تسنیم: به نقل از روابط عمومی فدراسیون کشتی، پس از چند سال، اتحادیه جهانی کشتی با پذیرش آخرین اصلاحات صورت گرفته، اساسنامه فدراسیون کشتی را تایید کرد. این اساسنامه با اعلام اتحادیه جهانی به تایید کمیته بین‌المللی المپیک هم رسیده است.

بر این اساس، بعد از ارسال آخرین ایرادات مربوط به اساسنامه فدراسیون کشتی از سوی اتحادیه جهانی در چند روز پیش، مذاکراتی  از سوی فدراسیون کشتی  با وزارت ورزش صورت گرفت و سپس توضیحاتی در مورد آخرین ایرادات، از طرف فدراسیون کشتی به اتحادیه جهانی کشتی اعلام شد.

با توجه به تعاملاتی که از طرف فدراسیون کشتی با مقامات ذیربط در اتحادیه جهانی فراهم شد، با اعلام این اتحادیه، اساسنامه فدراسیون کشتی به تایید اتحادیه جهانی و متعاقب آن کمیته بین‌المللی المپیک رسید.


منبع: برترینها

ارسال ستاره مصنوعی به فضا توسط آمریکا

محققان آمریکایی در یک پروژه قصد دارند یک سازه فضایی از جنس الماس مصنوعی را به مدار زمین بفرستند که همانند یک ستاره از زمین قابل رویت خواهد بود.

گویا آی تی – این سازه که از جنس الماس مصنوعی ساخته خواهد شد در یک ماهواره مکعبی قرار گرفته و با استفاده از موشک “فالکون ۹”(Falcon 9) متعلق به شرکت اسپیس‌ایکس”(SpaceX) در اوایل سال ۲۰۱۸ به فضا پرتاب شود.

الماس مصنوعی یا الماس کشت شده الماسی است که طی فرایند مصنوعی برخلاف الماس‌های طبیعی که ضمن فعل و انفعالات زمین‌شناسی ساخته می‌شود، بوجود می‌آید.

پس از آنکه این محموله به مدار پایینی زمین در ارتفاع ۵۷۵ کیلومتری برسد همانند یک بالن بسط و گسترش می‌باید و طول آن به حدود ۳۳ متر خواهد رسید.

این ستاره مصنوعی به آرامی حرکت خواهد کرد و روشنایی آن در حد صورت فلکی دب اکبر خواهد بود.

در این پروژه چندین مرکز علمی و هنری مختلف نظیر موزه هنر نوادای آمریکا فعالیت و همکاری دارند.


منبع: گویا آی‌تی

گذر از معبر پرمخاطره با KDB

ورزش سه: سیتی موفق شد با تک گل دی بروین در لندن چلسی را مغلوب کند و حمیدرضا صدر به بررسی ابعاد مختلف این دیدار پرداخته است.

یک

او  را ” KDB” می خوانند: کوین دی بروین. پسر موطلایی بلژیکی که روزگاری پیراهن آبی چلسی را بر تن داشت. یکی از همان چند بازیکن بااستعدادی که چلسی طی سال های ۱۵-۲۰۱۴ از دست شان داد. دی بروین در آن سال ها در ترافیک سنگین خط میانی چلسی گیر کرده بود، در منگنه فرانک لمپارد، اسکار، ادن هازارد و جان اوبی میکل. او سرانجام استمفورد بریج را ترک کرد و از همان جا مسیر صعودی اش آغاز شد.

گذر از معبر پرمخاطره با KDB

نوامبر پارسال بود که بلژیک در رقابت های مقدماتی جام جهانی برابر استونی ۱-۸ پیروز شد. یکی از آن بازی های یکطرفه ای که کسی آن را به یاد نسپرد. ولی همان دیدار مقدمه ای بود که بلژیک را نخستین اروپایی راه یافته به جام جهانی کرد. راز پیروزی بلژیک در آن دوران در یک تغییر کلیدی نهفته بود. روبرتو مارتینز مربی اسپانیایی بلژیک از کوین دی بروین در سیستم ۱-۲-۴-۳ به عنوان یکی از دو مرد میانی قرار گرفته برابر مدافعان استفاده کرد. کنار آلکس ویتسل پشت سر درایز مرتنس، ادن هازارد و روملو لوکاکو. گواردیولا در اوایل فصل پیش از دی بروین در گوش استفاده کرد، ولی تدریجا او را در میانه میدان هم قرار داد، کنار داوید سیلوا. گواردیولا طی حضور دی بروین در وولفسبورگ ستایشگر ” KDB” شده بود. مرد میانی باهوشی که هم پاس می دهد و هم گل می زند، هم فضاهای خالی را پیدا می کند و هم سرعت فراوانی دارد.

حالا دی بروین در سیتی هم سرعت بازی را کم می کند و هم زیاد. هم آهنگ بازی را تغییر می دهد و هم با شوت هایش دروازه ها را باز می کند. حالا شده یادآور بابی چارلتون عصر طلایی منچستر یونایتد اواخر دهه شصت… او در فضاهای تنگ و محصور فوق العاده عمل می کند، با این وصف اجازه نداده سیتی را تیم “تیکی تاکایی” بخوانند. مرد میانی، شده اهل حمله های برق آسای فردی با نواختن ضربه ای زهرآگین. او که چهار شب پیش دروازه شاختار دونتسک را باز کرده بود گره گشای نبرد با چلسی شد. حالا “KDB ” در پانزده گل از هفده گل سیتی در این فصل نقش مسقیم داشته: سه گل، دوازده پاس گل.

دو

بازیکنان سیتی در نیمه اول برابر چلسی ۱۳۰ پاس و در نیمه دوم ۳۰۹ پاس رد و بدل کرده بودند. آنتونیو کونته تلاش کرد از مصدومیت موراتا در نیمه اول بهره برده و خط میانی اش را تقویت کند. ویلیان وارد شد، ولی حاکمیت مردان میان سیتی از کف نرفت و جای مهاجمی مثل دیگو کاستا در خط حمله چلسی خالی بود. حقیقت این بود وقتی ” KDB” دروازه کورتوا را با آن حمله به قلب دفاع و یک – دو با خسوس گابریل و نواختن آن شوت مهلک از فاصله هجده متری در دقیقه ۷۶ گشود انتظار فرا رسیدن آن لحظه را می کشیدیم. سیتی در آن برهه تیم برتر میدان بود.

سه

بازی که شروع شد سرجیو آگوئرو جایی در ترکیب منچسترسیتی نداشت. ماشین گلزن سیتی که هفت گل در هشت دیدار زده بود با درد استخوان های شکسته قفسه سینه اش ناشی از حادثه اتومبیل در آمستردام در ساعات اولیه جمعه دست و پنجه نرم می کرد… بازی که شروع شد بنجامین مندی هم جایی در ترکیب سیتی نداشت. دفاع چپ پنجاه و دو میلیونی سیتی که فصل را شاداب و کوبنده آغاز کرده بود، پس از برخورد با آندروس تاوزند در دیدار با کریستال پالاس دوره مصدومیت طولانی اش را آغاز کرده بود…

بازی که شروع شد گابریل خسوس و رحیم استرلینگ جای آگوئرو را در نوک حمله سیتی گرفته بودند که نشان از رویکرد تهاجمی پپ می داد. خسوس که طی هشت دیدار پنج گل زده و پپ فصل پیش او را بارها به آگوئرو ترجیح داده بود… ولی مندی چی؟ مندی که پپ درباره‌اش گفته بود “… جایگزینی ندارد”. پپ برای پر کردن جای مندی در دفاع چپ به فابیان دلف روی آورد. دلف که در لیگ قهرمانان برابر شاختار فوق العاده بازی کرده بود.

بازی که شروع شد چلسی با دو تغییر در مقایسه با ترکیبش برابر آتلتیکو مادرید در لیگ قهرمانان نبرد را آغاز کرد: داوید لوییز محروم بود و آنتونیو رودیگر در دفاع سه نفره ایستاده بود و ویکتور موزس روی نیمکت نشسته و آندره‌س کریستنسن در میانه میدان بازی می کرد. بازی که شروع شد سنگینی نبرد چهارشنبه شب چلسی با آتلتیکو در مردان آبی پوش عیان بود. آنها در مقایسه با مردان سیتی بیست و چهار ساعت کمتر استراحت کرده بودند.  چلسی که در بازی خانگی قبلی در لیگ برابر آرسنال به تساوی بدون گل قناعت کرده بودند، این بار هم راه دروازه را پیدا نکردند.

چهار

منچستر سیتی پیش از آغاز رقابت های این هفته لیگ برتر به پرواز جانانه اش در آغاز فصل می بالید: شانزده امتیاز با هشت پیروزی در نه دیدار و رکورد باورنکردنی شانزده گل زده طی سه دیدار لیگ. اولین تیمی پس از بلکبرن ۱۹۵۸ که طی سه دیدار متوالی لیگ پنج گل یا بیشتر زده… ولی بازی که شروع شد منچستر یونایتد  که با چهار گل پالاس را شکست داده بود با نوزده امتیاز شده بود صدرنشین لیگ. بازی که تمام شد سیتی با تکیه به تفاضل گل بهتر برگشته بود به صدر جدول. کشتی به راهش ادامه داده بود. پپ که در فصل پیش دو بار مغلوب کونته شده بود از نخستین گذرگاه پرمخاطره عبور کرده و قهرمان لیگ را با زانو درآورده بود.

گذر از معبر پرمخاطره با KDB

پنج

گواردیولا پیش از بازی در توصیف چالش هایش گفته بود” می خواهیم باشگاه بزرگی شویم. پیشتر در دو باشگاه معرکه حضور داشته ام، در بارسلونا و بایرن مونیخ. باشگاه هایی که در مصاف با دشواری ها نه نق می زنند و نه شکوه می کنند. باشگاه هایی که اهل عمل هستند. ما با نق زدن هرگز باشگاه بزرگی نخواهیم شد. ما بازی برابر چلسی را بدون آگوئرو، بدون مندی و بدون کمپانی آغاز خواهیم کرد. ما مثل باشگاه های بزرگ بر دشواری های مان چیره خواهیم شد”.


منبع: برترینها

قرارگاه خاتم الانبیاء چرا و چگونه ایجاد شد؟

هفته نامه صدا – زینب کوهیار: دارخوین شهرستانی کوچک در شمال شرقی خرمشهر است که مثل تمام شهرهای زیبای خوزستان به زینت نخل آراسته شده است. امروز که دیگر جنگی در کار نیست، می توان در یک ظهر تابستانی با خودروی شخصی در کمتر از یک ساعت از دارخوین به خرمشهر آمد و از خرمشهر به دارخوین بازگشت.

زمانی اما رفت و آمد در این مسیر بسیار سخت بود. رسیدن از دارخوین تا خرمشهر پیش از نوروز سال ۶۱ و پس از شهریور سال ۵۹ برای هر ایرانی شبیه به یک رؤیا بود. رؤیایی که در شامگاه روزهای آخر اردیبهشت سال ۶۱ در خواب سربازهایی که در مقر انرژی اتمی دارخوین مامور به آزادسازی خرمشهر شده بودند، شکل می گرفت و با هر زنهار برای بیدارباش از سرشان می پرید.

بعد از ۱۰ اردیبهشت ماه سال ۶۱ و حرکت اولین گروه از سربازان ایرانی از انرژی اتمی دارخوین به سوی خرمشهر، عملیات آزادسازی آغاز شد. بالاخره خرمشهر پس از دو سال اشغال و بیست و چند روز جنگ بی وقفه به دامن وطن بازگشت. وطنی که برای بازپس گرفتن خرمشهر نزدیک به ۳۰ هزار نفر از فرزندانش را فدا کرده بود.

مسیر دارخوین به خرمشهر هشت سال بعد دوباره به سربازها سپرده شد. این بار دیگر خبری از آزادسازی نبود. آن روزها دولت اول هاشمی رفسنجانی تازه آغاز به کار کرده و بحث سازندگی داغ شده بود. دوره ای که در آن کار فراوان اما امکانات کم بود، آغاز شده بود. قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء که امروز در هر پروژه بزرگ اقتصادی ردی از آن وجود دارد و نامی از آن برده می شود، در همین دوره به سفارش آیت الله خامنه ای شکل گرفت تا از امکانات، استعدادها و دانشی که در هشت سال جنگ تحمیلی به دست آورده بود، برای سازندگی کشور استفاده کند. اولین پروژه این قرارگاه مربوط به جایی نبود جز دارخوین و موضوعی نداشت جز سازندگی اراضی بین دارخوین و خرمشهر.

قرارگاه خاتم الانبیاء چرا و چگونه ایجادشد؟

قرارگاه از دل جنگ بیرون آمد. سردار محمد وفایی اولین رزمنده سپاهی بود که قرارگاه او را به عنوان فرمانده اش شناخت. وفایی سال ها پس از جنگ در گفتگو با رسانه ها به نکاتی اشاره کرد که در شکل گیری قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا اهمیت داشت. وفایی گفت: «حدود ۴ هزار سپاهی به جنگ رفتند. جنگی که طرف دیگر آن، ارتش صدام با حداقل ۱۲ لشگر زرهی – مکانیزه، ۵۰۰ فروند جنگنده و پنج هزار تانک قرار داشت.

قاعدتا این چهار هزار نفر باید در همان روز اول له می شدند اما روزی که جنگ تمام شد ما یک میلیون و ۱۰۰ هزار نفر رزمنده در جبهه ها داشتیم که از این میان حدود  ۱۲۰ گردان از مهندسی بود. مهندسی جنگ در دفاع مقدس از شکست حصر آبادان آن هم فقط با یک دستگاه لودر شکل گرفت و رفته رفته در طول یکی دو سال بعد به یک سامانه مناسب برای رفع نیاز این رسته از دفاع تبدیل شد. در پایان دفاع مقدس یک لودری که مهندسی در زمان حصر آبادان داشت، به چهار تا پنج هزار لو.در و بولدوزر تبدیل شده بود.»

وفایی گفت: «مهندسی باید ضعف عدم امکانات را هم پوشش می داد. وقتی که مهندسی آرام آرام شکل گرفت و تخصصی تر شد و توانست ابزارآلات مورد نیاز خود را تامین کند، دیگر مانند روزهای اول تشکیل خود نبود بلکه به عنصری اثرگذار و تامین کننده تبدیل شده بود. ما از نظر جنگ افزار و امکانات دفاعی شباهتی به دشمن نداشتیم به طوری که حتی سیم خاردار و موتور قایق را در دنیا به ما نمی فروختند و این ضعف جنگ افزار و مهمات باید یک جوری برطرف می شد.

تمام ابتکارات و تدابیر فرماندهان سپاه هم بر این بود که از تمام عناصر جنگی برای پوشاندن این ضعف ها استفاده شود و یکی از مراکز مورد توجه آنها هم برای این کار، مهندسی بود. مهندسی در آفند، کلید و در پدافند، قفل است. طبعا مهندسی باید در روی زمین کار کند و به قول معروف، مهندسی در آفند، مسئولیت کلیدی را دارد که باید باز کند (مثل کلید عمل می کند) و در پدافند مسئولیت قفل را دارد که نگذارد دشمن نفوذ کند. تنوع اراضی کشور ما هم خیلی زیاد است. از کوه های سر به فلک کشیده کردستان گرفته تا دشت های جنوب، رمل، باتلاق، رودخانه، دریا و … طبعا مهندسی باید به فکر حرکت رزمندگان روی زمین با چنین وضعیتی نیز باشد.

یعنی باید امکان عبور را فراهم کند و اساسا معنای «کلید» که عرض کردم هم این است؛ یعنی عبور. عبور از رمل، عبور از کوهستان، عبور از باتلاق، عبور از میدان مین و … مهندسی در هیچ زمانی از دفاع مقدس بیکار نبود. مهندسی در سه زمان مهم در عملیات حضور داشت؛ قبل از عملیات برای آماده کردن، حین عملیات و همراه رزمندگان، بعد از عملیات هم برای نگهداری و پدافند خط. این بدان معنا است که مهندسی در هیچ زمانی از ۹۶ مکاه دفاع مقدس بیکار نبوده است.»

قرارگاه خاتم الانبیاء چرا و چگونه ایجادشد؟

فدایی که پیش از انقلاب پیمانکار بود در اولین سال های شکل گیری قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا با حکم محسن رضایی فرمانده وقت سپاه اولین قرارداد سازندگی را امضا کرد که بعضی منابع مبلغ آن را ۳۰ میلیون تومان اعلام کردند.

قراردادهای قرارگاه در سال های پس از جنگ محدود به مناطق جنگ زده نماند. این قراردادها از نظر تعداد و ارزش پس از گذشت بیست و هشت سال از پایان جنگ به سطح قابل توجهی رسیده است. در این مدت قرارگاه بنا بر نقل بعضی منابع فرماندهی هفت سردار سپاه را به خود دیده است و برخی منابع هم از پنج فرمانده نام بردند. در بین تمام فرماندهان قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا نام چند نفر آشناتر است.

محمد باقر قالیباف در نیمه الو دهه هفتاد و پیش از فرماندهی نیروی انتظامی با حکم محسن رضایی به فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیا رسید. راه آهن مشهد – سرخس از پروژه هایی بود که در دوره فرماندهی قالیباف در قرارگاه انجام شد. او پس از قرارگاه به نیروی انتظامی رفت و سال های شهردار شدن را با ناکامی در سه دوره انتخابات ریاست جمهوری گذراند.

رستم قاسمی دیگر چهره آشنایی است که نامش در فهرست فرماندهان قرارگاه خاتم الانبیا وجود دارد. قاسمی وزیر نفت دولت دهم است و البته مشاور معاون اول رئیس دولت یازدهم. در دوره فرماندهی رستم قاسمی در قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا این قرارگاه و چند شرکت تابعه در فهرست تحریم های بین المللی قرار گرفتند و زمانی که رستم قاسمی به وزارت نفت رفت، وزیر خزانه داری آمریکا شرکت ملی نفت ایران را وابسته به سپاه پاسداران معرفی کرد؛ ادعایی که سخنگوی وقت وزارت نفت، علیرضا نیکزاد رهبر آن را رد کرد و گفت: «آقای قاسمی لباس سپاه خود را در آورده است و لباس صنعت نفت را پوشیده است.»

پس از قاسمی، ابوالقاسم مظفری شمس به فرماندهی قرارگاه رسید، کسی که بعدها از سوی چیت چیان وزیر نیروی دولت یازدهم به عنوان مشاور وزیر در امور آب های مشترک و رودخانه های مرزی منصوب شد. از سال ۹۱ تاکنون عبدالله عبداللهی فرماندهی قرارگاه را به دست گرفته است. قرارگاهی که تا سال ۹۴ نزدیک به ۱۱۸ پروژه در زمینه نفت، گاز و پتروشیمی، چهار هزار و ۶۶۵ پروژه در زمینه آب، ۳۱ پروژه در زمینه سازه های دریایی، ۵۰۵ پروژه در زمینه راه و ترابری، ۱۴۱ پروژه در زمینه صنعت و معدن و ۵۰ پروژه در زمینه برق، مخابرات و آی تی را به مرحله اجرا یا به پایان رسانده است.

قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا که بر پایه داشته های دوره جنگ تحمیلی شکل گرفت، طی سال ها فعالیتش از پرداخت هر نوع مالیات معاف بود تا این که در اردیبهشت ماه سال ۹۵ و در آخرین روزهای فعالیت مجلس شورای اسلامی نهم مشمول  مالیات شد. بر اساس آنچه علی لاریجانی در سال ۹۵ اعلام کرده، بیش از ۱۵۰ هزار نفر نیرو به طور مستقیم برای قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا کار می کنند. قرارگاهی که به گفته لاریجانی رقیب بخش خصوصی نیست.

این قرارگاه در سال ۹۱ به دستور فرمانده کل سپاه از ورود به پروژه های زیر ۱۰۰ میلیارد تومان منع شده است. قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا ۹ زیرگروه دارد که از سال ۶۸ تاکنون یک هزار و ۸۰۰ پروژه زیربنایی را به ثمر رسانده اند. نام قرارگاه خاتم الانبیا، شرکت هایی که مالک آن است و زیرگروه های آن مثل قرارگاه های سازندگی نوح، کوثر و کربلا در بسیاری از پروژه های عمرانی و نفتی بزرگ دیده می شود.

در سال ۹۳ فرمانده قرارگاه از همکاری پنج هزار شرکت پیمانکار بخش خصوصی با قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا خبر داد. به گفته او ۱۳۵ هزار نفر با قرارگاه همکاری می کنند که تنها ۲ هزار و ۵۶۰ نفر از آنها نیروی رسمی قرارگاه هستند که همگی از سطح تحصیلات بالای لیسانس برخوردارند یا نیروهای فنی، ماهر و باتجربه اند. نیروهایی که برعکس بنیانگذاران قرارگاه خاتم الانبیا که استفاده از تجربه زمان جنگ آنها در مسیر سازندگی، فلسفه اصلی شکل گیری قرارگاه بود، هرگز دارخوین، خرمشهر و دیگر مناطق جنگی را در یک شب عملیاتی تجربه نکرده اند.

بعضی پروژه های بزرگ قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء و دستاوردها

قرارگاه خاتم الانبیاء چرا و چگونه ایجادشد؟ 


منبع: برترینها

تاریخ ادبیات گربه ها

هفته نامه کرگدن – احسان رضایی: قصه می گوید وقتی که نوح پیامبر حیوانات را سوار کشتی اش کرد، آن یک جفت موشی که سوار شده بودند، خیلی زود تکثیر شدند و باعث دردسر بودند. مسافران شکایت به نوح بردند. نوح دست خود را به سر شیر کشید. شیر عطسه ای کرد و یک جفت گربه از دماغش بیرون آمد. این حکایتی است که در تفسیر سورآبادی، تاریخ بلعمی، «تاج التراجم» و تفسیر «روض الجنان و روح الجنان» آمده است.

گربه ها در سنت اسلامی موجودات محبوبی هستند. آنه ماری شیمل، مستشرق آلمانی، در مقدمه کتاب «گربه های قاهره» مقاله ای خواندنی دارد درباره گربه ها در تمدن اسلامی. از گربه مورد علاقه پیامبر (ص) که اسمش معزه بود، تا اشعاری که درباره گربه های ساکن مساجد معروف سروده شده و داستان آن صحابی معروف که کنیه اش ابوهریره به معنای پدر گربه است. ظاهرا لغت Cat هم از روی عبارت عربی «قط» ساخته شده.

 تاریخ ادبیات گربه ها

در بعضی فرهنگ های دیگر هم گربه خوش یمن است. مثلا در شرق آسیا گربه ای هست با اسم ژاپنی «مانِکی نِکُو» که مجسمه اش را با دست بالا آمده می سازند و در پیشخان مغازه و فروشگاه می گذارند به نشانه بخت و برکت در کسب و کار.

بی وجه نیست که بیشتر از همه نویسنده ها، در کارهای هاروکی موراکامی ژاپنی گربه ها وول می خورند. گربه های ترسناک و شرور هم البته کم نیستند. در فرهنگ ما، گربه های سیاه دستیار اجنه هستند. میخاییل بولگاکف هم در «مرشد و مارگریتا» یک گربه سیاه و سخنگو را دستیار شیطان کرده است و معتقد است بهیموت، حیوان غول پیکری که در «عهد عتیق» اسمش آمده، همین گربه است  که یک بار هم در معیت شیطان یا همان پروفسور ولپن به مسکو رفت و آن جا را به هم ریخت.

در کارتون «سیندرلا» هم اسم گربه او لوسیفر است، یعنی نام شیطان قبل از سقوط. گربه ای هم در «آلیس سرزمین عجایب» هست که مشکوک می زند. گربه چشایر مدام غیب و ظاهر می شود و لبخندهای عاقل اندر سفیه می زند. جادوگرترین گربه عالم ادبیات، «گریه باکلاه» اثر کلاسیک دکتر زئوس است. «گربه باکلاه» یکی از معروف ترین کتاب های کودک است، تا آن حد که انتشارات مشهور راندم هاوس از تصاویر آن برای تبلیغات خود استفاده می کند.

تا بحث جادو در میان است از کج پا، گربه هریمون گرنجر، هم بگوییم که از «هری پاتر و زندانی آزکابان» پیدایش شد و چون همیشه دنبال خال خالی، موش رون ویزلی بود و مدتی هم موش رون ناپدید شد، خیال کردند که کج پا عملیات کرده است و میانه زوج آینده، رون و هرمیون، داشت شکرآب می شد، ولی عوضش کج پا به یکی از معروف ترین گربه های سینما تبدیل شد. درست مثل فیگارو، گربه پدر ژپتو در داستان «یپنوکیو». یا خانواده «گربه های اشرافی» که بچه های دهه شصتی کارتونش را هزاران بار دیده اند.

 تاریخ ادبیات گربه ها

یک گربه معروف دیگر، تام در سری کارتون های «تام و جری» است که ماجرای درگیری مداومش با جری موشه، آدم را یاد «موش و گربه» عبید زاکانی خودمان می اندازد. با این فرق که تام هیچ وقت «عابد و زاهد و مسلمان» نمی شود و به اقدامات نامناسب خودش ادامه می دهد. البته این تام، اسم صاحب «گربه چکمه پوش» هم هست.

گربه چکمه پوش قبل از این که به کارتون «شرک» بیاید، برای خودش یک افسانه قرن شانزدهمی ایتالیایی محترمی بود که با کاردانی و کیاست و سیاستش، صاحبش تام را به وصلت شاهزاده خانم در می آورد. گربه ها گاهی نقش نمادین هم دارند. مثلا در «چشم گربه» مارگارت اتوود، الین ریسلی نقاش مشهور و سالخورده ای که بعد از سال ها به تورنتو باز می گردد تا در نمایشگاه مرور آثار خود حضور یابد.

«چشم گربه» اسم تیله اسباب بازی است که آقای نقاش از بچگی همیشه همراه خودش دارد و آن را توی جیب یا کیفش این طرف و آن طرف می برد و نشانی از نقطه پیوند آدمی با کودکی خود می شود. یا در نمایشنامه موزیکال «گربه های اهل عمل» تی. اس. الیوت، گربه ها می خواهند حاکمی انتخاب کنند تا دنیا خوب و خوش بشود و همین طوری زیرسبیلی حرف های خطرناک می زنند.

البته حالا همیشه هم گربه ها این قدر زرنگ نیستند. معروف ترین گربه دنیای کمیک، «گارفیلد»، همیشه خدا یک گوشه لم داده است و تبلیغ بی عملی می کند و مثل مخمل خودمان در نمایش عروسکی «خونه مادربزرگه» جزو اسطوره های تنبلی به حساب می آید. موجودی خوش باش که دوست دارد بیشتر روز را زیر آفتاب لم دهد و استراحت کند. همان طور که اغلب گربه ها هستند.


منبع: برترینها

قرائت های لیبرال از عاشورا به کجا ختم می شود؟

ماهنامه نسیم بیداری – حسین سخنور: پیش از آن که بپردازیم به پاسخ پرسش فوق، یادآور می شویم این عنوان برگرفته از سوال هولدرلین، شاعر آلمانی قرن نوزدهم است که می پرسد: «شاعران در زمانه عسرت به چه کار می آیند؟» حال، ملهم از این سوال، می توان پرسید و البته پرسیده اند که اگر حسین نماد انقلاب و قیام است، پس در دوره افول انقلاب ها و زمانه مرگ قیام ها و خروش ها، دیگر حسین به چه کار می آید؟

در زمانه اصلاحات هم می توان همچون زمان انقلاب از او الگو گرفت؟ عاشورا و حرکت امام حسین، کارآمدی خود را در گفتمان انقلابی به خوبی ثابت کرده است، تا جایی که بنیان گذار انقلاب اسلامی گفته بود: «شما باید تبلیغ کنید آقا، محرم است، این محرم را زنده نگه دارید. ما هر چه داریم از این محرم است و از این مجالس.» (صحیفه، جلد ۱۷، ص ۶۲)

کارآیی محرم در گفتمان انقلابی، محدود به انقلاب ایران و منحصر در رهبران آن نبود. حتی نویسندگان غیر دینی عرب هم از این پتانسیل بهره گرفتند. به عنوان مثال در نمایشنامه شاعرانه دو جلدی عبدالرحمان الشرقاوی به نام حال الحسین تائرا، الحسین شهیدا (حسین انقلاب، حسین شهید) قیام حسین به عنوان مبارزه طبقاتی به نمایندگی از توده های تهیدست تصویر شده است. (حمید عنایت، چند قرائت از قیام امام حسین) اما در ادامه می پردازیم به کارآمدی محرم در گفتمان اصلاحی و اینکه آیا می توان به موازات تفسیر چپ گرایانه از عاشورا، قرائتی لیبرال از عاشورا ارائه داد؟

روایت هایی از عاشورای لیبرالیزه

بعد از انقلاب اسلامی و دوران جنگ هشت ساله، به تدریج کارکردهای عاشورا در ایران تغییر کرد. تغییری که در ادامه تحولات سیاسی و فکری کشور بود. پر واضح است، در این سطح صحبت از عاشورای مناسکی و آیینی نیست؛ هیات و تفکرات سنتی درباره عاشورا تغییر محسوسی در این سال ها از این حیث نداشتند و اگر تغییری بوده بیشتر شکلی بوده، نه ماهیتی. اما در سطح فکری و معرفتی، چرخش محسوسی از قرائت های چپ گرایانه به روایت های راست گرایانه از عاشورا وجود داشته است. ما در ادامه، آخرین نمونه های این نوع روایت ها را انتخاب کرده و چون هیچ یک از این روایت ها و سخنرانی ها، هنوز مجال انتشار در کتابی را نیافتند، بالاجبار خلاصه ای از آنها را می آوریم تا منظور روشن تر شود.

۱٫ روایت عبدالکریم سروش

سروش در سخنرانی که در شب عاشورای ۱۳۸۹ با عنوان «عقلانیت و شهادت» ارائه داد، روایت انقلابی شریعتی را نقد کرد و سعی کرد ما به ازای آن درس هایی از عاشورا را پر رنگ کند که بیشتر به کار امروزمان می آید. او در بخشی از صحبت های خود از تبدیل استثناء به قاعده گفته و افزوده بود: «امام حسین یک استثنا در سلسله امامت بود که شریعتی آن را به قاعده تبدیل کرد. هیچ کدام از امامان ما جنگ نکردند و با حکومت ها درگیر نشدند. امام علی که با خلفا صلح کرد. امام حسن نیز که با معاویه صلح کرد. امام هفتم شیعیان که قدری عصیان گر بود، سال های سال را زندانی شد. البته با همه این احوال ایشان شصت فرزند داشت) و امام هشتم نیز ولیعهد مامون.»

قرائت های لیبرال از عاشورا به کجا ختم می شود؟

نگارنده در نوشته ای دیگر با عنوان «حسین شریعتی کیست» (منتشر شده در روزنامه اعتماد) به تفصیل به این موضوع پرداخته است که شریعتی چرا، چگونه و بر اساس چه روش و ضوابط علمی این تبدیل استثنا به قاعده را انجام داده است. فی الجمله اینکه شریعتی بی قاعده، استثنائی را قاعده نکرد و بدین منظور به قدر کافی از دلایل درون دینی با استمداد از روش ها و متد علمی بهره برده است. از این بحث می گذریم چون نظر به قرائت های راست گرایانه از عاشورا داریم.

سروش وقتی از این جابجایی استثناء و قاعده می گوید، طبیعتا نتایج متفاوتی نیز از حرکت امام حسین استخراج می کند و ما را رهنمون نکات دیگری می کند، نکاتی که از قیام و انقلاب فاصله می گیرد و به دیگر سو، نزدیک می شود.

«برخلاف شریعتی نباید فکر کنیم هر روز عاشوراست و هر زمینی کربلاست. زندگی همیشه صفر و صد نیست. مردم نه شمر هستند و نه امام حسین (ع)، در ثانی تقابل حق و باطل همیشه این قدر پررنگ نیست. همین که خیال کنیم یک طرف امام حسین (ع) و طرف دیگر شمر است، دعوا رخ می دهد.»

با این مقدمات است که می رسیم به درس های سروش از عاشورا که بد نیست آن را با درس های شریعتی از عاشورا مقایسه کنید. اگر درس های معلم انقلاب را به خاطر دارید. سروش معتقد است: «درس هایی از عاشورا برای زندگی امروز واقعه عاشورا نباید به ما نفرت افکنی را یاد بدهد. این را باید پاک کنیم. واقعه عاشورا دستاویزی شد برای همه کسانی که عقیده غیر شیعی داشتند، شیعیان برای علل وقوع واقعه تاریخ را عقب عقب رفتند و به ابوسفیان و ابوبکر و عمر رسیدند و آنها را عامل شهادت امام حسین دانستند. این تحلیل ناصوابی از تاریخ است. اینکه غیر خودت، همه را مغضوب خداوند بدانی اشتباه است. این دین داری عوضی است.»

صحبت از درستی و نادرستی درس های شریعتی با سروش نیست. همچنین در این مختصر مجالی برای ارزیابی کارآمدی این و آن نیست، غرض نشان دادن تفاوت های درون گفتمانی (گفتمان روشنفکری دینی) از یک واقعه است. یکی با آن به انقلاب می رسد و دیگری با آن به اصلاح. شریعتی، عاشورا را یک انقلاب و حسین را وارث تمامی انقلاب های تاریخ انسان می داند ولی سروش نگاهی دارد و می گوید: «از عاشورا باید درس ایستادگی، عشق، مروت و شجاعت و اعمال فرافقهی بگیریم.

از عاشورا نباید درس انتقام، نفرت، خود را فرقه برگزیده دانستن بگیریم. نباید درس های خرافی بگیریم. مثلا با خواندن یک زیارت تمام گناهان مان پاک شود، در حالی که ظالم باشیم. ولی این را نیز نباید فراموش کنیم که واقعه عظیمی رخ داده است، خون های پاکی ریخته شده است، اینها جزء سمبل های ما هستند. ما می توانیم از این واقعه درس برائت جویی از کارهای بد بگیریم.»

البته شباهت درس ها و برداشت ها هم کم نیست، صحبت از تفاوت رویکردها است. گرچه این بخش طولانی شد اما بد نیست با پایانش با یادآوری سروش باشد که بیان کارآمدی و به روز آمدی قرائت شریعتی است. یعنی علیرغم همه انتقاداتی که می توان به قرائت شریعتی از عاشورا وارد کرد، ولی این واقعیت وجود دارد که «در انقلاب ایران قرائت و خوانش ویژه و انقلابی از واقعه کربلا با ورود مرحوم دکتر شریعتی حاکم شد که روحانیت آن خوانش و قرائت را از آن نداشت، دیگری به آنها یاد داد.

آنها نزد دکتر شریعتی آموختند. آیت الله منتظری گفت ما با دکتر شریعتی اختلاف نظرهایی داریم ولی باید منصفانه عرض کنم که بیشترین حرف های حسابی که آخوندها بالای منبر می زنند، از شریعتی یاد گرفته اند. در واقع شریعتی ادبیات و گفتمان تازه ای را آورد، قرائت تازه ای از اسلام و از همه مهم تر از قصه کربلا آورد.

۲٫ روایت مصطفی ملکیان

ملکیان در دهه ۸۰ در دو سخنرانی متفاوت به تفسیر حرکت امام حسین و شخصیت وی می پردازد. یک بار در سال ۸۰ در سخنرانی با «حسین بن علی قدیس و قهرمان اخلاقی» و بار دیگر سال ۸۴ در سخنرانی «شهادت اوج خشونت عشق».

قرائت های لیبرال از عاشورا به کجا ختم می شود؟

کسانی که با پروژه فکری ملکیان آشنایند، می توانند حدس بزنند که وقتی ملکیان بخواهد راجع به امام حسین صحبت کند، چه می گوید. او در سخنرانی نخست خود، پس از آن که از سه معنای متفاوت قدیس و قهرمان می گوید، تصریح می کند: «علیرغم اینکه بسیاری از آنچه درباره واقعه کربلا نقل کرده اند رخ نداده است، اما بر اساس همان مقدار هم که از درستی آن اطمینان داریم، می شود گفت حسین بن علی هم قدیس و هم قهرمان اخلاق است.»

او در سخنرانی سال ۸۴ از منظری دیگر همین معنا را پی می گیرد. ملکیان در «شهادت اوج خشونت عشق» از عشق فعالانه و ناخودگرایانه می گوید که تحقق آن با فداکاری و صرف نظر کردن از خواسته ها، همراه است. طراح نظریه «عقلانیت و معنویت» از پارادوکس های معنویت می گوید، پارادوکس هایی نظیر صلح با شمشیر، فرزانگی و ابلهی، قوت ضعف ها، از دست دادن برای به دست آوردن و دست آخر، خشونت عشق، آنچه که با شهادت به اوج خود می رسد. با این مقدمه که خلاصه ای از آن آمد، ملکیان به این جمع بندی می رسد که «شهادت بدین ترتیب در حالی که نهایت خشونت است، لطیف ترین کاری است که یک انسان برای انسان های دیگر انجام می دهد و جای تاسف است که برخی شهادت را که همان خشونت عشق است با خشونت نفرت یکی می گیرند.

بسیاری خشونت عشق بنیان گذاران ادیان و مذاهب را چنان تفسیر کرده اند که گویی همان خشونت نفرت بوده است. بنیان گذاران ادیان و مذاهب زندگی سخت و صعبی را بر خود هموار می کردند تا بهروزی دیگران حاصل شود و چه افسوس که تلاش این بزرگان را برخی چنان تحلیل می کنند که گویی آنها مردم را خادم خود می خواسته اند و نه خود را مخدوم مردم. شکی نیست که در این روایت، خشونت عشق، به خشونت نفرت تبدیل می شود.»

۳٫ روایت آرش نراقی

سال ۸۹ نراقی در واشنگتن دی سی سخنرانی با عنوان «شهادت به مثابه مرگ خوب اخلاقی» ایراد کرد که خیلی هم مورد توجه استاد وی، عبدالکریم سروش قرار گرفت. نراقی در این بحث که بی شباهت به سخنرانی های ملکیان نیست، از دو مرگ عرفانی و اخلاقی ابراهیم و سقراط می گوید. او درباره مرگ عرفانی ابراهیم معتقد است: «… ابراهیم کار را بر گلوگاه فرزند نهاد و آن را کشید. فرآیند قربانی کردن نیمه تمام ماند و اسماعیل قربانی نشد، و در عوض قوچی سر بریده شد اما در واقع قربانی اصلی ابراهیم بود که در آنجا و پیش تر قربانی شد زیرا پدری که کارد بر گلوگاه فرزند می کشد، خود صد بار پیش از آن مرده است.»

قرائت های لیبرال از عاشورا به کجا ختم می شود؟

مشابهتا درباره مرگ اخلاقی سقراط هم یادآور می شود: «… سقراط اخلاقی مردن را برگزید تا به قوم خود و نسل های بعدی پیام دهد که زندگی تحت هر شرایطی ارزش زیستن ندارد. به این امید که وجدان جامعه را از این راه شرمنده کند و بلکه این شوک اخلاقی ایشان را به تکاپو برانگیزد.»

چنین است که نراقی، در مرگ امام حسین، هر دو چهره مرگ، یعنی تجربه مرگ خوب عارفانه ابراهیم وار و مرگ خوب اخلاقی سقراط وار را مشاهده می کند که وجه ابراهیم وار آن، یعنی وجه عرفانی مرگ امام حسین در اشعار مولانا و فرهنگ عرفانی ما نمود یافته و نیز وجه اخلاقی سقراط واری مرگ حسین در این معنی می آید که زیستن به هر قیمتی نمی ارزد.

جمع بندی

همان طور که در ابتدا آمد، نمونه های فوق الذکر، پاسخ ها و قرائت های جدید جریان روشنفکری دینی از واقعه عاشورا و حرکت امام حسین بود و جریان سنتی مذهبی، جواب های دیگری برای قیام و شهادت امام حسین دارد که تقریبا هم ثابت و ساده است: عاشورا برای حیات اسلام هویتی، شهادت برای فدیه و آمرزش گناهان و شفاعت شیعیان، قیام برای بَکی او ابکی او تَباکی و … اما از این ثبات در جواب ها در جریان روشنفکری دینی خبری نیست؛ اگر روشنفکران دینی دهه ۵۰ و ۶۰ بیشتر در پی ارائه قرائت های انقلابی از عاشورا بودند، روشنفکران دینی دهه های ۷۰ و ۸۰ بیشتر سودای تفسیرهای اخلاقی و عقلانی از عاشورا دارند که عاشورا از تخته بند قیام و انقلاب رها شود تا در هوای اصلاحات نفسی تازه کند. واضح است، این اتفاق معلول دو پتانسیل است: ۱٫ کثیر الوجه بودن خود حادثه کربلا و ۲٫ پویایی جریان روشنفکری دینی.

سرآغاز و سرانجام حرکت امام از مدینه تا کربلا، که در مجموع ۱۷۵ روز طول کشید (۱۲ روز در مدینه، ۴ ماه و ۱۰ روز در مکه، ۲۳ روز در بین راه مکه تا کربلا و ۸ روز در کربلا از ۲ تا ۱۰ محرم) دارای فرازها و نقاط عطف مختلف و با تفاسیر متعدد است. یعنی هر منزلی و هر مقطعی از این بازه به کاری می آید و بسته به روایتگر آن، روایتی تولید می شود.

همچنین روشن است قرائت کلی از حرکت امام وابسته به قرائت هر بخش می شود و میزان اهمیتی که هر مقطع پیدا می کند، ممکن است، یکی منزلگاه مکه را برجسته کند تا حسینِ عارف را معرفی کند و دیگری توجهش به حسین در کربلا باشد، برای معرفی حسین انقلابی و …

روشنفکری دینی از معدود جریان های فکری زنده و پویا در داخل کشور است که مواد اولیه اش را از منابع دینی می گیرد و آن را متناسب با الف) خواست و ب) نیاز جامعه دین داران بازخوانی کرده و تحویل می دهد. در این مورد بخصوص نیز روشنفکران دینی عصر اصلاحات لازم دیدند عاشورای دیگری را معرفی کنند که همچنان قابل استفاده باشد.

این یادداشت برای نخستین بار در شماره ۵۳ ماهنامه نسیم بیداری منتشر شد، اکنون «برترین ها» اقدام به بازنشر آن نموده است.


منبع: برترینها

مهدی اخوان ثالث آزادی خواهی را چگونه روایت کرد؟

هفته نامه صدا – اصغر میرفردی: اندیشمندان اجتماعی نقش مهمی برای ادبیات به عنوان ابزار انتقال پیام در جامعه قائل شده اند. اندیشمندان متأثر از مارکسیسم به ویژه مکتب انتقادی در این زمینه از جایگاه برجسته ای برخوردار بوده اند. لوکاچ و گلدمن را بزرگ ترین جامعه شناسان ادبیات در مارکسیسم می شناسند. در این زمینه گلدمن (۱۹۷۳) معتقد به توجه به ساخت در بررسی های جامعه شناختی آثار ادبی است.

گلدمن با کاربرد ساخت گرایی تکوینی در ادبیات پیشنهاد می کند که «جامعه شناسی باید به کار هنری از طریق جهان بینی که در آن بیان شده توجه کند.»، البته «این روش تنها در مورد آثار هنری بزرگ گذشته معتبر است، زیرا تنها در آثار هنری بزرگ است که نظام منسجم و یکپارچه ای از جهان بینی گروه یا طبقه اجتماعی قابل تشخیص است.»

لوکاچ معتقد به تاثیر شرایط وجودی زندگی بر آثار هنری معاصر است. وی بر این باور است که پذیرش عینیت جهان خارجی، اساس فهم درست از واقعیت است. آثار هنری از نظر لوکاچ بازتاب واقعیت اند. لوکاچ از سبک ادبی رئالیسم به عنوان ادبیاتی که هدفش بازتاب حقیقی واقعیت است، حمایت می کند. تلاش وی در مباحث جامعه شناختی اش در حوزه ادبیات، ربط دادن محتوای آثار به ساخت اجتماعی معاصرشان است.۱

 مهدی اخوان ثالث آزادی خواهی را چگونه روایت کرد؟

پس از پیروزی جنبش ملی شدن صنعت نفت؛ عناصر داخلی و خراجی مخالف این جنبش برای شکست آن و بازگشت به شرایط پیش از آن همنوا و همدست شدند. مجموعه ویژگی های سیاسی آن دوره و اتحادهای گذرا بین مخالفان رژیم سیاسی وقت در آن برهه در کنار برنامه های سازمان یافته کشورهای انگلیس و آمریکا، زمینه کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ را فراهم ساخت.

مشکل جامعه ایران در آن زمان تنها کودتا علیه دولت مردمی و ملّی دکتر مصدق نبود، بلکه فضای اختناق و استبداد پس از کودتا بود. در دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ خورشیدی که استبداد سیاسی و نظامی در کشور حاکمیت پیدا کرده بود، در حوزه هنر و ادبیات؛ برخی از آزادیخواهان و شاعران مستقل از ساختار سیاسی حاکم، به شکل انتقادی؛ شرایط ناخوشایند آن دوره را به ترسیم در آوردند.

این مقاله به بررسی جامعه شناختی بازتاب اندیشه های سیاسی آزادیخواهانه مهدی اخوان ثالث پرداخته است. مطالعه به روش اسنادی و تحلیل متن انجام شده است و بدین منظور، مهم ترین نمودها و گزاره های انتقادی با رویکرد آزادیخواهی در آثار اخوان ثالث مورد تحلیل قرار گرفته است.

در دوران استیلای نظام سیاسی گونه های مختلفی از واکنش ها نسبت به آن می تواند وجود داشته باشد. در چنین جامعه ای کنشگری به شیوه های مختلف انجام می شود. بسته به قدرت و ابزارهای نظام استبدادی، کنش ها و واکنش ها می تواند متفاوت باشد. در نظام سیاسی استبدادی مانند رژیم گذشته که کوچک ترین روزنه ای برای فعالیت مخالفان و حتی منتقدان باقی نمی گذارد و رویه تبلیغات مسخ ساز همراه با تهدید و ارعاب اجرا می شود، تسلیم و مماشات مرسوم ترین گونه کنشگری است.

محققان حاکم معمولا گونه ای از وحدت رویه ناشی از ترس را در بین شهروندان به وجود می آورد؛ ترسی که به تعبیر منتسکیو نیازی به تعریف ندارد و همه مردم به واسطه آن وضعیت یکسانی در برابر نظام استبدادی پیدا می کنند.۳

در گذشته انتقاد در قالب های مختلف نسبت به شرایط استبدادی یکی از گونه های مردم در جوامع استبدادی بود. «مبارزه» سخت ترین واکنش در برابر حکومت های استبدادی بود و گاه پیامدهای خونینی دارد. انتقاد با ابزارها و روش های مختلفی انجام می شود که بهره گیری از ادبیات نظم و نثر از رایج ترین آنهاست. زنده یاد مهدی اخوان ثالث در دوران تنگنای سیاسی و محدودیت آزادی کنش و رفتار سیاسی در رژیم گذشته، رویه شعر و ادبیات را برای انتقادات خود به نظام حاکم سیاسی پس از کودتا به کار گرفت.

در رژیم سابق که خفقان سیاسی در کل کشور گرفته بود، اخوان ثالث با ابزار شعر و بهره گیری از تشبهات، استعارات و تمثیل های ادبی و الهام از عناصر طبیعی به تبیین این خفقان پرداخت. در این دوران بود که تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه تهران نسبت به سفر نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا به ایران، به خاک و خون کشیده شد و همین خشونت برای تشریح وضعیت خفقان سیاسی و میزان آزادی بیان در جامعه آن روز کافی است. بدیهی است در چنین بستر سیاسی و اجتماعی، شِکوِه و انتقاد از وضعیت غمبار و بسته سیاسی جز با ابزار ادبیات ممکن نبود و همین اقدام نیز به دور از عذاب و تنبیه نبوده است.

در اینجا نمونه هایی از اشعار مهدی اخوان ثالث، که در نقد و نکوهش شرایط سیاسی زمانه خویش و در رثای وضعیت آزادی سیاسی جامعه ایرانی آن زمان سروده شده بود مورد تحلیل قرار می گیرند:

مهدی اخوان ثالث آزادی خواهی را چگونه روایت کرد؟

تاریکی و خفقان سال های پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، در شعر «زمستان» به روشنی گزارش شده است. بدیهی است که در آن دوران امکان انتقاد و ابراز عقیده در قالب و فرم رفتار سیاسی وجود نداشت و زنده یاد مهدی اخوان ثالث، با امکان پذیرترین شیوه در آن دوران، که شعر بود، به بیان شرایط فکری و سیاسی جامعه آن روز و نگرانی خود از آنها پرداخت و همین کار نیز به زندانی شدن وی انجامید.

اخوان ثالث با پرداختی موشکافانه، که نشانگر هم ژرفای شناخت وی از جامعه و هم دغدغه های درونی وی نسبت بدان شرایط است، هم ساختار و ویژگی جامعه ایرانی در سال های پس از کودتا و هم شرایط روانی حاکم بر تعاملات بین افراد جامعه و بین شهروندان و حاکمیت را نشان داده است. «زمستان» را اخوان دو سال بعد از کودتای ۲۸ مرداد سرود: «هوا بس ناجوانمردانه سرد است…»

او در این شعر با توصیف دقیق و البته شاعرانه یک روز برفی در یکی از زمستان های زادگاهش – مشهد – فضای کلی ناخوشایند و آمیخته با اختناق سیاسی آن روزگار را به تصویر کشید: «هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دست ها پنهان/ نفس ها ابر، دل ها خسته و غمگین…» این شعر باعث زیدان رفتن شاعرش شد.

بهره گیری از شناسه های دقیق مربوط به فصل زمستان همچون «تاریک و لغزان بودن راه» و ندیدن راه پیش رو در کنار «سرمای سخت سوزان» که انسان ها را به پستوی خانه ها می کشاند، فضای آن دوره را برای انسان های نسل های بعدی مجسم می سازد. شاعر بی اطمینانی به «دیگر»ی و فاصله اجتماعی و سیاسی ناشی از این فضای ترسناک و بی اطمینان را در قالب فاصله فرد با «نفس بر آمده از گرمگاه سینه خود» نشان داده تا نسل های بعد دریابند که چه تلخکامی و «بگیر و ببندی» بر جامعه استبداد زده آن دوران حاکم بوده است که فرد حتی به نزدیک ترین دوستان و آشنایان خود نیز نمی توانسته اطمینان و اعتماد پیدا کند.

به تعبیر اخوان ثالث در جامعه استبداد زده، انسان ها و به ویژه انسان های آگاه و دردمند جامعه تبدیل به «سنگ تیپا خورده رنجور» می شود و برخی از انسان ها چنان مسخ و الینه می شوند که در «بی رنگی» کامل به سر می برند. در چنین جامعه ای، صدای واقعی که از دل و فکر بر آمده باشد، وجود ندارد بلکه صدای رنجوری است که ناشی از سرمای استبدادی است، به گونه ای که سوز سرما او را محکوم به لرزش کرده است. به تعبیر اخوان ثالث، استبداد از ابزار فریب و تبلیغات دروغین بهره می گیرد تا انسان «سرخی ناشی از سرمای زمستان» را به عنوان نشانه آغاز سحرگاه بداند:

«چه می گویی که بیگه شد/ سحر شد/ بامداد آمد؟ / فریبت می دهد/ بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست»، گویی که استبداد بلایی بر سر جامعه می آورد که «شب با روز یکسان است.» آنهم با «ظُلمتِ نُه تویِ مرگ اندود».

در چنین جامعه ای، از تعاملات و همفکری انسان ها خبری نیست زیرا «هوا دلگیر؛ درها بسته؛ سرها در گریبان؛ دست ها پنهان؛ نفس ها ابر؛ دل ها خسته و غمگین» است. این بی رمقی از آن نوع بی رمقی هایی است که طبیعت را در بر می گیرد تا جایی که «درختان تبدیل به اسکلت های بلورآجین» می شوند و حتی آسمان با پایین آمدنش، خورشید و ماه را «غبار آلود» می سازد و بدین گونه هیچ نوری به ساکنان زمین نمی رسد، نوری که نماد آزادی و آگاهی است.

در واکنش به شرایط پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، اخوان ثالث در پی فعالیت های ادبی – انتقادی خود به زندان افتاد و در سال ۱۳۳۳ در زندان با سرودن شعر فریاد، شرایط ناگوار نابودی خانه منظور جامعه ایران – به دست دشمنان، در حالی که همسایگان مهربان – منظور شهروندان ایرانی – با شادی در بسترشان خفته اند، استیلای استبداد بر جامعه ایران و انفعال بخش زیادی از افراد جامعه را روایت کرد: «خانه ام آتش گرفته ست، آتشی بی رحم/ … همچنان می سوزد این آتش/ از فراز بامهاشان، دشمنانم شاد/ دشمنانم موذیانه، خنده های فتحشان بر لب/ بر منِ آتش به جان، ناظر/ در پناهِ این مشبَک شب…».

نابودی داشته ها، غفلت همسایگان و فریاد شاعر نمایانگر غم بزرگ و جانسوز شاعر آگاه است: «وای بر من/ همچنان می سوزد این آتش/ آنچه دارم یادگارِ دفتر و ایوان/ و آنچه دارد منظر و ایوان/ … خفته اند این مهربان همسایگانم شاد در بستر/ صبح از من مانده بر جا مشتِ خاکستر/ … می کنم فریاد، ای فریاد، ای فریاد» (زمستان ص ۷۸-۷۷).

مهدی اخوان ثالث آزادی خواهی را چگونه روایت کرد؟

اخوان ثالث در شعر «خفته»، مصائب ناآگاهی مردم جامعه و مَسخ شدن آنها به شکل جامعه توده وار یا گاه وار را که زمینه بیدادهای شوم را پدید می آورد معرفی می کند: «کاخی قشنگ، مظهر بیدادهای شوم/ مهتابرنگ و دلکش و جان پرور و رفیع/ مردی اسیر دوزخ این کهنه مرز و بوم/ چون بره ای که گم شده از گله ای وسیع» (زمستان، ص ۲۳).

به باور اخوان ثالث، در جامعه استبدادزده، بی عدالتی به صورت آشکار وجود دارد، دارندگان قدرت به قهقهه و فرودستانی که آزادی شان به یغما رفته با آه زندگی می گذرانند. آرایه ادبی در قالب تضاد، نابرابری این دو دسته از انسان ها را توصیف می کند: «تعبیر آه و قهقهه خاطرنشان کند/ مفهوم بی عدالتی و نیش و نوش را/ وین پرده فصیح مجسم، عیان کند/ دنیای ظلم و جور سباع و وحوش را».

در شعر «پرنده ای در دوزخ»، اخوان ثالث شرایط انسان های آزادیخواه در جامعه استبدادی را به تمثیل بیان می دارد. در این شعر نیز همچون شعر زمستان برای روایت شرایط سخت و اندوهناک آزادیخواهان در جامعه استبدادی از عناصر طبیعی همچون پرنده و محیط پیرامونش بهره می گیرد. پرنده ای که پس از تولد، چون سر از زادگاهش بیرون می برد، با «آتش و دود» روبرو می شود؛ جایی که «نوازش نیست، صحرا نیست، دریا نیست؛ همه رنج است و رنجی غربت آلود است/… پرید از جان پناهش مرغک معصوم/ در این مسموم شهرِ شوم».

اخوان ثالث در کنار تشریح وضعیت فلاکت زده جامعه آمیخته با بی عدالتی و استبداد به انسان های مسخ شده نهیب می زند و آنها را به بیداری و تلاش برای عبور از تاریکی استبداد فرا می خواند: «همدرد من!، عزیز من!، ای مردِ بینوا/ آخر تو نیز زنده ای، این خواب جهل چیست؟/ مردِ نبرد باش که در این کهن سرا/ کاری محال در برِ مردِ نبر نیست.» (زمستان، ص ۲۴). اخوان ثالث، انسان ها را از فروخُفتن در شرایط غفلت گونه بر حذر می دارد و نقش عاملیتی برای انسان ها در راستای سامان دادن جامعه به دور از استبداد و بی عدالتی قائل است: «زِنهار، خواب غفلت و بیچارگی بس است/ هنگام کوشش است، اگر چشم واکنی/ تا کی بانتظار قیامت توان نشست/ برخیز تا هزار قیامت بپا کنی.» (زمستان، ص ۲۵)

اشعار اخوان ثالث به ویژه شعر «زمستان» وی، به تعبیر جامعه شناختی گونه ای از سنخ آرمانی است که برای تشریح شرایط نامیمون جامعه استبداد زده به کار گرفته شده است، گویی که برخلاف سنخ آرمانی مد نظر ماکس وبستر۴ که واقعیت موجود را به شکل تشدید یافته بازنمایی می کرد؛ در این گونه از سنخ آرمانی، واقعیت به شکل ملموس نشان داده می شوند. در چنین جامعه ای:

۱٫ زور، اجبار و ستم سخن اول و آخر رایج و حاکم بر جامعه است.

۲٫ ترس، زبونی و دلمردگی ویژگی غالب روحیه افراد در شیوه تعامل با حاکمیت سیاسی استبدادی است.

۳٫ بی اطمینانی و بی اعتمادی در روابط شخصی از ویژگی های برجسته مردم است به گونه ای که حتی به نزدیک ترین افراد نیز اعتمادی نیست.

۴٫ مسخ شدگی با الیناسیون، ادبیات مألوف و مرسوم مردم جامعه استبداد زده است که در پرتوی تبلیغات یک سویه یا مونولوگ قدرت استبدادی بدان گرفتار شده اند. گویی که «سرخی چهره های سرمازده» را نشانه صبحگاه می پندارند.

۵٫ احساس آنومی و ناامیدی نسبت به آینده از دیگر ویژگی هایی است که اخوان ثالث در مورد مردم جامعه استبداد زده بر می شمارد.

اخوان ثالث با روحیه آزادیخواهی و آزادمنشی خویش؛ ناشایست های نظام های سیاسی، که کمر به نابودی آزادی بسته اند را یادآور می شود. شعر «زمستان» اخوان ثالث، مرثیه ای ادبی به خاطر مرگ آزادی در جامعه استبداد زده است؛ غمنامه ای که پیامدهای نگونبار چیره شدن نظام های سیاسی استبدادی را به افراد جامعه یادآور می شود، همانگونه که پس از سرنگونی دولت مردمی دکتر مصدق، جامعه ایران خفقان سیاسی شدیدی را تجربه کرد.

مهدی اخوان ثالث آزادی خواهی را چگونه روایت کرد؟

به طور کلی، اخوان ثالث در آثار خویش، آزادی سیاسی را به شکل محوری مورد توجه قرار داده است و چگونگی پرداخت وی به این آزادی و آزادیخواهی در سه مقوله قرار می گیرد:

الف- آسیب شناسی وضعیت موجود سیاسی دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و فاصله آن با شرایط مطلوب سیاسی و اجتماعی؛ به گونه ای که این دوران همراه با اختناق شدید و سکوت سیاسی و اجتماعی مردم بوده است. شعر «زمستان» نمونه برجسته ای از این دسته اشعار اخوان ثالث است.

یکی از شعرهایی که هم تبلور انتقاد از فضای بسته سیاسی است و هم تا اندازه زیادی می تواند شناسه شعر مهدی اخوان ثالث و مضمون آزادیخواهی و استبدادستیزی او باشد، شعر معروف «زمستان» است. اخوان در این شعر، که همراه با نوعی هیجان و احساس اندوهناک است، با بهره گیری از ویژگی های طبیعی یک روز سرد زمستانی و توصیف تمام جزییات آن، به ترسیم فضای دهشتناک و بس غمگین سیاسی آن دوران جامعه ایران می پردازد.

ب – ترسیم وضعیت مطلوب برای جامعه که این موضوع با روایت انتقادی از شرایط موجود متبلور می شد.

ج – القای امید و انگیزش برای نقش فعال شهروندان به ویژه نخبگان فکری و سیاسی و دوری آنها از رویه انفعال و تسلیم محض در برابر نظام سیاسی مستبد.

پی نوشت:

۱٫ نقل شده در: راودراد، اعظم (۱۳۸۲)، جامعه شناسی هنر و ادبیات، تهران: موسسه انتشارات دانشگاه تهران. ص. ۹۳٫
۲٫ لوکاچ، ۱۹۷۴: ۲۵ نقل شده در راودران، اعظم (۱۳۸۲)، جامعه شناسی هنر و ادبیات، تهران: موسسه انتشارات دانشگاه تهران، ص ۷۰ و ۷۵٫
۳٫ رجوع شود به کوزر، لوییس (۱۳۶۸)، زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: انتشارات علمی.
۴٫ رجوع شود به کوزر، لوییس (۱۳۶۸)، زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: انتشارات علمی.


منبع: برترینها

عادات موفق ترین ستاره های جهان چیست؟

برترین ها – ترجمه از پردیس بختیاری: همه ما دوست داریم که هر چه سریع تر به آرزوهایمان دست یابیم. گرچه حرف زدن در این مورد ساده است اما عمل به آن کار دشواری است که از پس هر کسی بر نمی آید.

به راستی چگونه می توانیم به آرزوهایمان دست یابیم؟ شاید بد نباشد که به عادات، رفتار و اعتقادات موفق ترین ستاره های جهان نگاهی بیاندازیم و از آنها الهام گیریم.

ساندار پیچای: از عادات صبح خود باخبر باشید

ساندار پیچای مهندس و مدیر اجرایی هندی تبار در حوزه فناوری اطلاعات است که از به عنوان مدیر عامل اجرایی گوگل انتخاب شد. 

او معتقد است که هر فردی باید عادات صبحگاهی خود را بداند. چه چیزی بیدارش می کند؟ انجام چه کاری سر حالش می کند؟ 

 عادات موفق ترین ستاره های جهان چیست؟

ساندار پیچای عادت دارد که هر صبح یک فنجان چای و املت بخورد. او می گوید: «من همیشه صبح ها سخت از خواب بیدار می شوم، بنابراین باید حتما زمانی را صرف نوشیدن چای کنم تا کاملا بیدار شوم.»

بنابراین آگاهی به عادات صبحگاهی از مهمترین عوامل برای شروع روزی زیباست. شما باید بدانید که چگونه خودتان را برای یک روز دیگر آماده کنید. این کار می تواند نوشیدن یک فنجان چای، قهوه، ورزش کردن یا حتی خواندن یک بیت شعر باشد.

بنابراین با زمان گذاشتن برای خود، در واقع شما خودتان را برای انجام فعالیت هایی بهتر جهت رسیدن به آرزوهایتان آماده می کنید.

مارک زاکربرگ: انتخابات خود را ساده کنید

مارک زاکربرگ برنامه‌نویس رایانه و مؤسس وب‌گاه شبکه اجتماعی آنلاین فیس‌بوک در آمریکا است. مجله «تایم» او را به عنوان شخصیت سال ۲۰۱۰ انتخاب کرده ‌است.

به گفته او برای رسیدن به موفقیت ما باید انتخاب هایمان را ساده کنیم. ما در طول روز مجبور به انتخاب های زیادی هستیم. البته زندگی همین است اما گاهی این انتخابات می توانند ما را به زمین زنند. هر انتخاب هزینه ای دارد، به همین دلیل است که به عنوان مثال یک تصمیم کارشناس فیسبوک می تواند ۴۸۰ بیلیون دلار به شرکت سود برساند. 

 عادات موفق ترین ستاره های جهان چیست؟

برای راحتی کار، ما باید انتخاب هایی که اهمیت چندانی ندارند را از زندگی مان حذف کنیم. به عنوان مثال  مارک زاکربرگ هر روز صبح برای کار یک یونیفرم خاصی به تن می کند که شامل شلوار جین، تی شرت طوسی و کتانی است. او می گوید با این کار دیگر ذهن من هر روز درگیر این که برای فردا چه بپوشم، نمی شود. 

بنابراین هر چه انتخاب هایمان را کمتر کنیم، می توانیم روی انتخاب های بزرگ تر تمرکز بیشتری داشته باشیم و در نهایت احتمال موفقیت ما نیز افزایش می یابد. 

بیانسه: درباره اهداف تان با دیگران صحبت نکنید

شاید سخت باشد که اهداف مان را در سر نگه داریم و با هیچکس در موردشان صحبت نکنیم اما به اعتقاد بیانسه، به محض این که اهداف مان را برای دیگران فاش کنیم، احتمال موفقیت در آنها کاهش می یابد. تحقیقات ثابت کرده زمانی که ما از مشکلات مان سخن می گوییم، در واقع ذهن مان تصور می کند که به آنها دست یافته، به همین دلیل تلاش کمتری برای رسیدن به آنها می کند. به بیان دیگر، هر چه بیشتر در مورد ایده ها و آرزوهایمان با دیگران سخت بگوییم، انگیزه کمتری برای دست یابی به آنها پیدا خواهیم کرد.

 عادات موفق ترین ستاره های جهان چیست؟

بنابراین ما نیز باید مثل بیانسه عمل کنیم. او قبل از آنکه آلبوم سال ۲۰۱۶ خود را روانه بازار کند، از آن هیچ نگفت. اما پس از انتشار آن نشان داد که چقدر در این کار موفق بوده است.

آنگلا مرکل: تمام گزینه هایتان را در نظر بگیرید

برخی ها فکر می کنند که هر چه بر سرعت کارهایشان بیافزایند، سریع تر به موفقیت می رسند اما واقعیت چیز دیگری است. اگر چه سرعت عمل خوب است اما گاهی مانع از رسیدن ما به هدف هایمان می شود. اگر ما عجولانه تصمیم بگیریم، ممکن است که در مراحل بعدی از پیشرفت باز بمانیم. بنابراین بهتر است که قبل از هر تصمیمی تمام گزینه ها را مد نظر بگیریم و پس از بررسی تک تک آنها بهترین را انتخاب کنیم.

 عادات موفق ترین ستاره های جهان چیست؟

بیل گیتس و ایلان ماسک: برنامه ریزی دقیق داشته باشید

ایلان ماسک مهندس، مخترع و شخص نامی تجارت در صنایع پیشرفته آمریکایی و بیل گیتس کارآفرین، بازرگان، سرمایه‌دار، نیکوکار و مدیر ارشد اجرایی آمریکایی است که شرکت مایکروسافت را تأسیس نمود.

این دو راز موفقیت شان را در برنامه ریزی دقیق می بینند. به گفته خودشان هر دقیقه از زندگی شان روی برنامه پیش می رود. این نوع برنامه ریزی به افراد انگیزه می دهد تا با تلاش بیشتری برنامه هایشان را عملی کنند.

 عادات موفق ترین ستاره های جهان چیست؟

اپرا وینفری: از خودتان سوالات سخت بپرسید

از تعویق نترسید. حتی افراد موفقی چون اپرا وینفری نیز گاهی کارهایشان را به تاخیر می اندازند. زمانی که او نمی تواند تصمیم بگیرد از خودش می پرسد: «چی چیزی مانع از روبه رو شدن من می شود؟ بدترین اتفاقی که ممکن است رخ دهد چیست؟» اگر چه ایستادن و سوال کردن ممکن است سرعت رسیدن شما به هدف تان را کندتر کند اما در نهایت موفقیت شما را تضمین می کند.»

 عادات موفق ترین ستاره های جهان چیست؟

بیل گیتس، شریل سندبرگ و ریچارد برانسون: کارهایتان را بنویسید

بیل گیتس، شریل سندبرگ و ریچارد برانسون در یک عادت مشترک بودند. آنها اهداف شان را روی کاغذ می نوشتند. در واقع آنها همیشه همراه شان کاغذ و قلم داشتند و زمان هایی که ایده ای به ذهن شان می رسید، آنها را یادداشت می کردند. همین کار راه آنها را به سمت موفقیت نزدیک تر می کرد.

عادات موفق ترین ستاره های جهان چیست؟ 

جف بیزوس: زمان تان را وقت جلسات نکنید

جلسات کاری زمان زیادی از آدم می گیرند که گاهی آنقدر هم مهم و تاثیرگذار نیستند. جف بیزوس اعتقاد دارد که من در جلساتی که دو تا پیتزا نمی تواند افراد حاضر در آنجا را سیر کند، وقتم را تلف نمی کنم. 

حالا چرا ۲ پیتزا؟ بدین منظور که او معتقد است جلساتی که بیشتر از ۳ یا ۴ نفر در آن حضور داشته باشند، جلسات مفیدی نخواهند بود. در واقع گروه های کوچک تر ایده های خلاقانه تر و تغییرات بیشتری را ایجاد خواهند کرد.بنابراین با حذف جلسات کم اهمیت، وقت بیشتری را برای رسیدگی به اهداف مان خواهیم داشت.

 عادات موفق ترین ستاره های جهان چیست؟

جی.کی. رولینگ: مهم نیست که دیگران چه فکر می کنند، کاری که آغاز کرده اید را به اتمام برسانید

اگر شما آرزویی در سر دارید که برای رسیدن به آن قدمی برداشته اید، هیچگاه از حرکت باز نایستید. جی.کی. رولینگ می گوید: «کارهای خلاقانه خود را به اتمام برسانید، مهم نیست که دیگران آنها را ببینند، بشنوند یا حتی بخوانند، مهم آرزوی شماست که باید به سرانجام برسد.»

 عادات موفق ترین ستاره های جهان چیست؟

این نویسنده توانا تا قبل از فروش کتاب های هری پاتر، در فقر به سر می برد اما آنقدر به آرزوهایش باور داشت که در نهایت تبدیل به یکی از ثروتمندترین زنان جهان شد. به گفته او «هر ایده ای ارزش دنبال کردن دارد زیرا انگیزه و علاقه ای پشت آن نهفته است.»


منبع: برترینها

۸ نقطه در دنیا که عکس‌ گرفتن در آنجا خلاف قانون است

تعطیلات برای مسافران، زمانی است که دوست دارند اوقات خود را به خوشی و با ثبت خاطرات شیرین در مکانی دیگر بگذرانند. با این حال در برخی از کشورها قوانین مبهم و محدودیت های عجیب و غریبی وجود دارد که می تواند برای گردشگران ناخوشایند باشد و آنها در معرض مشکلات قانونی قرار دهد.

تعطیلات برای مسافران، زمانی است که دوست دارند اوقات خود را به خوشی و با ثبت خاطرات شیرین در مکانی دیگر بگذرانند. با این حال در برخی از کشورها قوانین مبهم و محدودیت های عجیب و غریبی وجود دارد که می تواند برای گردشگران ناخوشایند باشد و آنها در معرض مشکلات قانونی قرار دهد. در این مطلب چند نمونه از این نقاط جهان را به شما معرفی خواهیم کرد.

۸٫ آمستردام، هلند

۸ نقطه در دنیا که عکس‌گرفتن در آنجا خلاف قانون است

منطقه های با نور قرمز در آمستردام معروفند. ساکنان این قسمت از شهر از گردشگرانی که تلاش میکنند از این مکان ها عکس بگیرند، متنفرند. اگر در این مکان با دوربین حضور داشته باشید؛ در بهترین احتمالا کسی آن را نابود خواهد کرد. حتی ممکن است مورد ضرب و شتم هم قرار بگیرید.


۷٫ کره جنوبی

عکس گرفتن از خانم ها بدون رضایت خودشان، حتی در مکان های عمومی ممنوع است. نادیده گرفتن این موضوع تجاوز به حقوق آنها حساب می شود و با جریمه ای از ۸۸۰۰ دلار تا ۵ سال زندان در انتظار شما خواهد بود.


۶٫ آمریکا

۸ نقطه در دنیا که عکس‌گرفتن در آنجا خلاف قانون است

در آمریکا عکس گرفتن بسیار راحت تر از کره جنوبی است. با این حال در بعضی از موارد ممکن است دچار مشکل شوید. عکس گرفتن از اموال خصوصی مردم جرم به حساب میاید. قبل از هر چیز باید از صاحب اموال کسب اجازه کنید و مهمتر از آن، همیشه به علائم ممنوعیت توجه کنید.


۵٫ امارات متحده عربی

۸ نقطه در دنیا که عکس‌گرفتن در آنجا خلاف قانون است

در امارات عکس گرفتن از مکان ها ممنوع است و بین ۱ تا ۳ ماه حبس و جریمه ۱۳۶۱ دلاری خواهد داشت. در بسیاری از نقاط استفاده از دوربین بدلیل خرافات محلی ممنوع است. از ساختمان های دولتی، پل های خاص و قصرهای شیخ نیز نمی توان عکس گرفتن. ممنوعیت عکاسی از قصرهای شیخ در قانون این کشور ثبت شده است.


۴٫ کره شمالی

۸ نقطه در دنیا که عکس‌گرفتن در آنجا خلاف قانون است

اگر میخواهید این کشور را بازدید کنید، برای محدودیت های شدید حرکتی و رفتاری آماده باشید. در کره شمالی، مجاز به ترک هتل بدون راهنمای خود نیستید و نمی توانید بدون اجازه راهنما عکس بگیرید. اگر این قانون را نقض کنید، در معرض یک جریمه و حتی چیزی بدتر از آن قرار خواهید گرفت.


۳٫ انگلستان

۸ نقطه در دنیا که عکس‌گرفتن در آنجا خلاف قانون است

انگلیسی ها با درک درستی با گردشگران دوربین به دست رفتار می کنند. شما می توانید عکس های آماتور خود را تقریبا در هر جای این کشور بگیرید. اما عکاسی تجاری نیاز به مجوز ویژه دارد. به عنوان نمونه عکاسی تبلیغاتی در میدان ترافالگار و میدان مجلس، تنها با اجازه شهردار لندن انجام میگیرید.


۲٫ ژاپن

۸ نقطه در دنیا که عکس‌گرفتن در آنجا خلاف قانون است

در ژاپن عکاسی از معابد و مجسمه های خاص ممنوع است. ظاهراً عکاسی روح آنها را آزار میدهد. عکاسی از بعضی از معابد به طور کلی ممنوع است، اما برخی دیگر فقط در دوران خاصی از سال محدودیت دارند.


۱٫ الجزایر

الجزایر بسیار محافظه کار است، به ویژه در قسمت جنوبی این کشور. عکس گرفتن از پل ها، سدها و تجهیزات نظامی ممنوع است. در حالیکه پس از کسب اجازه شما می توانید فقط از مردان عکس بگیرید. اما از خانم ها تنها با اجازه شوهر و یا پدرشان باید عکس بگیرید، زیرا خانم ها مانند اموال آنها به حساب می آیند.


منبع: برترنها

مدل‌های مبل راحتی برای خانه‌های ایرانی

مدل مبلمان راحتی امروزه به یکی از اجزای جدایی ناپذیر دکوراسیون سالن پذیرایی و اتاق نشیمن تبدیل شده است و اغلب افراد برای تماشای تلویزیون و استراحت روزمره از این مدل مبلمان استفاده می کنند. در ادامه انواع مدل مبل راحتی مدرن با جدیدترین طرح های مد سال را در اختیار شما همراهان عزیز و گرامی قرار می دهیم.

مدل مبلمان راحتی امروزه به یکی از اجزای جدایی ناپذیر دکوراسیون سالن پذیرایی و اتاق نشیمن تبدیل شده است و اغلب افراد برای تماشای تلویزیون و استراحت روزمره از این مدل مبلمان استفاده می کنند. در ادامه انواع مدل مبل راحتی مدرن با جدیدترین طرح های مد سال را در اختیار شما همراهان عزیز و گرامی قرار می دهیم.

مدل مبل راحتی در انواع طرح و رنگ های متنوع موجود هستند و اگر شما تمایل دارید از این مدل مبلمان در منزل خود استفاده کنید بهتر است در انتخاب طرح و رنگ آن حساسیت لازم را به خرج دهید تا بتوانید مبلمان زیبا و در عین حال شیکی را برای منزل تان تهیه کنید.

مدل مبل راحتی مدرن و لاکچری برای خانه های ایرانی

در اغلب سالن های پذیرایی بزرگ از دو دست مبلمان استیل و راحتی استفاده می شود که مبلمان استیل برای پذیرایی از مهمان ها مناسب هستند و شما می توانید از مدل مبل راحتی مدرن برای نشستن روزمره و تماشای تلویزیون و دورهمی خانوادگی استفاده کنید. افرادی که سالن پذیرایی منزل آن ها کوچک است اغلب مبلمان راحتی را برای چیدن در سالن پذیرایی انتخاب می کنند به همین دلیل این مبلمان جزء پرطرفدارترین مدل مبل ها محسوب می شوند.

 مدل مبل راحتی مدرن و لاکچری برای خانه های ایرانی
مدل مبل راحتی مدرن و لاکچری برای خانه های ایرانی

مدل مبلمان راحتی در انواع طرح ها و رنگ های متنوع موجود است و اگر شما تمایل دارید از این مبلمان در سالن پذیرایی یا اتاق نشیمن منزل خود استفاده کنید بهتر است طرح و رنگ مبلمان را با توجه به سایر رنگ های به کار برده شده در دکوراسیون سالن پذیرایی و یا اتاق نشیمن انتخاب کنید. توجه داشته باشید که علاوه بر مدل و رنگ مبلمان راحتی چیدمان مبلمان نیز در زیبایی و جذابیت دکوراسیون پذیرایی و نشمین تاثیر زیادی دارد و بهتر است مبلمان به شیوه ای زیبا و کاربردی در این مکان ها چیده شوند.

مدل مبل راحتی مدرن و لاکچری برای خانه های ایرانی
مدل مبل راحتی مدرن و لاکچری برای خانه های ایرانی
 مدل مبل راحتی مدرن و لاکچری برای خانه های ایرانی
 مدل مبل راحتی مدرن و لاکچری برای خانه های ایرانی
مدل مبل مدرن و شیک مدل مبل راحتی مدل مبلمان راحتی آبی مدل مبلمان راحتی شیک و جذاب مدل مبلمان سفید راحتی مدل مبلمان راحتی سفید و نارنجی مدل مبلمان شیک و جذاب سفید مدل مبل شیک و جذاب مدل مبل کرم و قهوه ای مدل مبل زیبا و شیک سفید و مشکی مدل مبلمان زیبا و شیک مدرن
 مدل مبل راحتی مدرن و لاکچری برای خانه های ایرانی
 مدل مبل راحتی مدرن و لاکچری برای خانه های ایرانی
 مدل مبل راحتی مدرن و لاکچری برای خانه های ایرانی

مدل مبل ال راحتی یکی از پرطرفدارترین مدل مبلمان های راحتی است این مدل مبل زیبایی و جذابیت خاصی دارد و برای سالن های پذیرایی و اتاق نشیمن های بزرگ و کوچک می تواند انتخاب ایده آل و مناسبی باشند. این مدل مبلمان همچنین فضای بیشتری را برای نشستن در اختیار شما قرار می دهند و با طراحی خاص و متفاوتی که دارد باعث مدرن تر به نظر رسیدن دکوراسیون مورد نظر شما می شود.

 مدل مبل راحتی مدرن و لاکچری برای خانه های ایرانی


منبع: برترینها

تکیه کلام های گزارشگران فوتبال، در لحظات حساس

هفته نامه همشهری جوان – احمد رنجبر: تا سال های می شنیدیم «گل…» بعدش شد «توی دروازه». حالا هم می شنویم «توی دروازه» منتها نه همیشه. لحن بیان آن هم عوض شده و فقط یک نفر هست که «توی دروازه» را دوباره می گوید؛ اولی را شمرده و دومی را شمرده تر. سرهنگ علیفر افتخار می کند که به چنین کشفی رسیده؛ فوتبال دوست ها اما عاشق جمله های جدید هستند؛ کاری که در دهه اخیر عادل فردوسی پور کرد و جواب گرفت.

فراموش نکنیم؛ منظورمان تک جمله های گزارش ها مثل «غزال تیزپای آسیا»، «چقدر خوبیم ما»، «طارمی هتریک می کنه یا پاس می ده؟» و… نیست. دقیقا لحظه به ثمر رسیدن گل ها مد نظر است. برای این که بدانیم هر گزارشگر بعد از گل چه می گوید به طور رندوم دست به انتخاب زدیم و گزارش های آن ها را آنالیز کردیم. ابتدا شرح مختصری از شرایط مسابقه نوشته و عین جمله ها را بعد از به ثمر رسیدن گل ها روایت کره ایم. چه بسا خواندن جمله ها برای اطلاع از عیار عادل فردوسی پور، جواد خیابانی، مزدک میرزایی، محمدرضا احمدی، علیرضا علیفر، پیمان یوسفی و محمد سیانکی کافی باشد اما نظرمان را در قالب نکته ها بیان کرده ایم تا نظر شما چه باشد.

جواد خیابانی؛ ایتالیا- اسپانیا

اهمیت بازی: هر دو تیم برای صعود مستقیم به جام جهانی به پیروزی نیاز داشتند.

گل اول: حالا ضربه زده می شه و توی دروازه. چه گلی هم می زنه. حالا این جا بازیکن مادریدی ایسکو و ورزشگاه سانتیاگو برنابئو در اوج شادمانی قرار می گیرد. پرچم های اسپانیا رو می بینید در ورزشگاه و مربی این تیم رو.

 تکیه کلام های گزارشگران فوتبال، در لحظات حساس

گل دوم: فرصت خوب برای آسانسیو. فرصت خوب. یه ضربه و باز هم توی دروازه. باز هم ایسکو. نتیجه رو دو بر صفر می کنه. حالا مادریدی ها در مادرید غوغا می کنن و پرچم های اسپانیا در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو به اهتزاز درمیاد.

گل سوم: گل سوم. تمام. دیگه کار ایتالیا تمام شد واقعا. عالی کار کردن.  راموس مثل یه فوروارد مثل یه پاس و واقعا مثل یه مهاجم پا به توپ کار کرد و کلافگی مربی تیم ملی ایتالیا.

نکته ها: جواد خیابانی بعد از گل اول و دوم از کلیشه «توی دروازه» استفاده کرد. پس از سومین گل اما خرق عادت کرد: «گل سوم. تمام. دیگه کار ایتالیا تمام شد.» جمله های بعد از گل اول و دوم اشاره به شادی هواداران اسپانیا در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو دارد و جمله بعد از گل سوم کمی گنگ است! از آن هاست که فقط خود خیابانی معنایش را می داند. ایسکو که گل دوم را زد.


مزدک میرزایی؛ ایران – سوریه

اهمیت بازی: ایران به جام جهانی صعود کرده ولی برای تکمیل شادی به این برد نیاز دارد. از آن طرف می خواهد رکورد گل نخوردن را حفظ کند.

گل اول: موقعیت برای تیم سوریه و دروازه ما باز می شه. متاسفانه رکورد ما از دست رفت در گل نخوردن. شروع تیم سوریه فعلا خوب بوده اما ما فرصت زیادی داریم جبران کنیم. حیف شد رکورد رو از دست دادیم.

 تکیه کلام های گزارشگران فوتبال، در لحظات حساس

گل دوم: حالا ضربه کرنر زده می شه. فرصت. توپ به تیر دروازه می خورده. حالا گل، گل برای ایران. گل مساوی رو تیم ایران به ثمر می رسونه. یک یک مساوی.

گل سوم: پرتاب بلند از حاج صفی، بازم فرصت برای ایران و توی دروازه. گل برای ایران. بازم آزمون. بازی می شه دو بر یک. بالاخره فشار بی امان حملات ایران نتیجه می ده. ایران دو سوریه یک.

گل چهارم: سوما، حالا ضربه رو می زنه توی دروازه. چقدر بد خورد بیرانوند در نود و دومین دقیقه. حیف شد این پیروزی را ما از دست دادیم. روی یه حرکت ساده دروازه ما باز شد.

نکته ها: مزدک میرزایی در این بازی موقع گل، از جمله هایی استفاده کرد که همیشه در گزارش هایش به کار می برد: «دروازه باز می شه»، «گل» و «توی دروازه». اگر او این جمله ها را فاکتور بگیرد و یکراست سراغ جمله هایی که بعد از گل می گوید برود، از دام کلیشه نجات پیدا می کند.


عادل فردوسی پور؛ استقلال- پدیده

اهمیت بازی: استقلال تهران تا پیش از مسابقه با پدیده مشهد از چهار مسابقه تنها موفق به کسب چهار امتیاز شده بود و برای فرار از بحران باید این مسابقه را برنده می شد. حساسیت و نیز شرایط آبی ها مواد اولیه خوبی در اختیار فردوسی پور می گذاشت تا در گزارش خود از آن ها استفاده کند.

گل اول: پشت محوطه جریمه. قاضی ضربه رو می زنه (صدا بالا می رود) چه گلی زد. (سکوت پنج ثانیه ای) چه ژست قشنگی هم داشت بعد از گل؛ خوشحالی فروخورده.

 تکیه کلام های گزارشگران فوتبال، در لحظات حساس

گل دوم: میندازه در عمق… چه پاسی… مهربان… ضربه او و گل؟ بله گل. گل دوم رو مهربان می زنه. دو بر صفر برای تیم پدیده. دوربین رفت روی علیرضا منصوریان…

نکته ها: مهم ترین ویژگی فردوسی پور پایبند نبودن به کلمات کلیشه ای در گزارش هاست و موقع به ثمر رسیدن گل ها سعی می کند از اصطلاحات رایج مثل «توی دروازه» استفاده نکند. این بار هم با چشم باز کنش و واکنش های بعد از گل را به خدمت گزارش درآورد. بعد از این که گفت «چه گلی زد» سکوت قاضی را به «خوشحالی فروخورده» تعبیر کرد. خودش هم مثل قاضی ساکت ماند تا بهت ورزشگاه آزادی بهتر نمایان شود. گل دوم در شرایط نامتعادل وارد دروازه استقلال شد و فردوسی پور با طرح سوال، خود را در مقام یک بیننده قرار داد که آیا توپ مهربان گل می شود یا نه؟


علیرضا علیفر؛ هلند- بلغارستان

اهمیت بازی: هلند بار نجات از حذف زودهنگام و صعود به مسابقات جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه به پیروزی در کشور خودش نیاز داشت.

گل اول: باز هم هلند، به درون محوطه جریمه، فرصت مقابل دروازه، توی دروازه، توی دروازه. دقیقه هفت دروازه بلغارستان باز می شه. ببینید جزییات کار رو و ضربه تمام کننده از پروپر.

 تکیه کلام های گزارشگران فوتبال، در لحظات حساس

گل دوم (در حالی که موقعیت جدی بود، داشت از سقوط فوتبال حرف می زد و موقع ضربه صدایش بالا رفت): یه موقعیت، یه ضربه و توی دروازه، توی دروازه. به نظر می رسه روبن کار را برای بلغارستان تمام کرده. هلند دو بلغارستان صفر.

گل سوم: این موقعیت و توی دروازه توی دروازه. حادثه ای که هلند از آن می ترسید، اتفاق می افته و استرس بر هلندی ها حاکم می شه.

گل چهارم: بلافاصله این طرف. این فرصت و توی دروازه توی دروازه. حساب کار به سه یک تبدیل می شه و باز هم نفسی به راحتی می کشه دیک ادووکات (مربی هلند)

نکته ها: توی دروازه توی دروازه. علاقه مندان فوتبال می دانند علیرضا علیفر جز این دو کلمه چیز دیگری برای اعلام به ثمر رسیدن گل ها ندارد. با صدای بلند این دو کلمه را بیان می کند که دومی کش دارتر است. بعد از آن هم چگونگی شکل گیری گل را تشریح می کند. با این مقدمه: «ببینید جزییات کار رو». عیب دیگر او جایی است که لحظه پیش از گل را نادیده می گیرد و به حواشی می پردازد.


محمدرضا احمدی؛ بارسلونا- رئال مادرید

اهمیت بازی: حتی بازی های دوستانه رئال مادرید و بارسلونا حیثیتی است، چه برسد به این که مسابقه رفت سوپرجام اسپانیا باشد. چه مسابقه ای به اندازه ال کلاسیکو به یک گزارشگر سوژه می دهد؟

گل اول: فرصت برای رئال (صدا بالا می رود) و توی دروازه. جرار پیکه گل به خودی می زنه و دروازه بارسا باز می شه… رئال مادرید یک بارسلونا صفر- و حالا کاملا سوژه رئالی ها جور می شه تا بتوانند برای پیکه داستان جدیدی ایجاد بکنند.

تکیه کلام های گزارشگران فوتبال، در لحظات حساس 

گل دوم: (کمی قبل از این که مسی پنالتی بزند): به دنبال بیست و چهارمین گلش در برابر رئاله؛ می زنه و توی دروازه. بازی یک یک مساوی شد. زننده گل لیونل مسی.

گل سوم: عالی می زنه کریس رونالدو. چه گلی می زنه و بازی رو دو یک می کنه (با صدای بلند)

گل چهارم: محکم می زنه و توی دروازه. گل سوم برای رئال مادرید توسط اسانسیو (با صدای بلند). رئال سه بارسلونا یک.

نکته ها: محمدرضا احمدی جزء گزارشگران خوب است ولی موقع گل، غالبا از «توی دروازه» استفاده می کند. در این مسابقه سه بار این کار را کرد ولی حواسش به جملات قبل و بعد بود. بهترینش جایی رقم خورد که به شرایط پیکه بعد از گل به خودی اشاره کرد. در گل سوم هم ضریه زیبای رونالدو او را سر ذوق آورد و به جای «توی دروازه» از جمله «عالی می زنه» استفاده کرد.


پیمان یوسفی؛ پرسپولیس- الاهلی

اهمیت بازی: تیم پرسپولیس امید زیادی به قهرمانی در آسیا دارد و مسابقه اش برابر الاهلی سرنوشت ساز بود. پیمان یوسفی این را می دانست و باید گزارشش منطبق بر حساسیت و جذابیت مسابقه باشد.

گل اول: عکس العمل بیرانوند و به همین سادگی دروازه باز می شه. هنوز اجازه ندادند ببینیم چی می شه که عمر سوما، مهاجم سوری و زهردار تیم الاهلی حساب کار را یک بر صفر کرد.

تکیه کلام های گزارشگران فوتبال، در لحظات حساس 

گل دوم: سمت چپ یه موقعیت؛ یه بار دیگر عجمان… (صدایش بالا می رود): پشت مدافعین، تک به تک و توی دروازه. گل دوم. یه آب سردی رو روی همه ما می ریزه و لئوناردو دسوزا حساب کار را دو بر صفر می کنه.

گل سوم: بشار می فرسته روی دروازه (صدایش بالا می رود) یه فرصت هست برای پرسپولیس، توی دروازه. گل اول برای پرسپولیس به دست میاد. اختلاف به حداقل می رسه. انگیزه ها حداکثر می شه.

گل چهارم: یه فرصت، پرتعداد، گادوین منشا. روی پای چپش (صدایش را بالا می برد) ضربه رو می زنه و توی دروازه. چیزی که هم گادوین منشا لازم داشت تا تو دل هواداران بیشتر جا بشه؛ هم پرسپولیس در این دقایق؛ گل مساوی.

نکته ها: برگ برنده یوسفی به کارگیری این جمله است: «به همین سادگی دروازه باز می شه.» برای سه گل دیگر «توی دروازه» گفت: افزوده هایی به آن داشت اما آن قدر خاص نیستند که بتوان آن ها را برای یوسفی امتیاز دانست.


•    محمد سیانکی نسبت به چند سال قبل پیشرفت قابل ملاحظه ای در گزارشگری داشته اما هنوز شش دانگ نشده. او در بازی پرسپولیس و نفت تهران سعی کرد با انرژی گزارش کند و موقع به ثمر رسیدن گل ها جملات غیرکلیشه ای به کار ببرد. برای گل اول «توی دروازه» را استفاده کرد که اگر نمی کرد امتیازش بالاتر می رفت. اتفاقا قبل و بعد از «توی دروازه» جمله هایی به کار برد که اشاره مستقیم به حال و هوای مسابقه داشت. برای گل دوم و سوم از کلیشه رایج فرار کرد و مجموع جمله هایش گویای شرایط و مشخص های بازیکن هاست.

•    بازی ایران و کره جنوبی که شب عاشورا در ورزشگاه آزادی برگزار شد، به لحاظ گزارش برای گزارشگر آن یک چالش اساسی بود. او باید این بازی حساس را در صورت به ثمر رسیدن گل توسط ایران طوری گزارش می کرد که بیشتر وجه حماسی گل پررنگ می شد تا وجه شادی بخش آن؛ کاری که البته محمدرضا احمدی آن را به بهترین شکل ممکن انجام داد و توانست لحظه به ثمر رساندن گل ایران توسط سردار آزمون را با حس و حالی درست گزارش کند.

تک جمله های به یادماندنی مسابقه استقلال و پرسپولیس

دربی بازها

نیاز به توضیح نیست که دربی استقلال و پرسپولیس همیشه حساس و جذاب بوده. تا جایی که حتی غیرفوتبالی ها هم جذب آن می شوند. دوآتیشه های سرخ و آبی برایشان خیلی مهم است چه کسی مسابقه را گزارش کند. آن ها می خواهند عیششان از یک بازی حساس کامل شود. در این مسابقه ها همیشه اتفاقات جالب رخ داده؛ برای تکمیل گزارش اصلی سراغ تک جمله های به یادماندنی گزارشگرها رفته ایم.

دربی ۶۸

«یک گل دیدنی از کریم باقری و دیگه از شر این بازی یک یک خلاص شدیم.» پیگیران فوتبال می دانند چرا این جمله عادل فردوسی پور مهم است، شش بازی متوالی بود که دربی پایتخت با یک تساوی به پایان می رسید و رقابت شصت و هشتم بالاخره برنده داشت.

دربی ۷۱

«تعویض طلایی پرویز مظلومی». این جمله را جواد خیابانی بعد از گل دوم استقلال بیان کرد و اشاره اش به حرکت موثر محسن یوسفی بود که منجر به گل دوم این تیم در دربی ۷۱ شد. استقلال این مسابقه حساس را با پیروزی دو یک به پایان رساند.

دربی ۷۴

«یک بازی دراماتیک برای پرویز مظلومی. او چند لحظه پیش برنده بود و پرسپولیس که شکست نمی خوره و مصطفی دنزلی باز هم در دربی شکست نمی خوره. ضعف در دفاع استقلال و سانترهای نابودکننده مهدی مهدوی کیا.» این ها جمله های مزدک میرزایی در مسابقه ای است که پرسپولیس دو گل عقب بود و سه گل زد!

دربی ۷۹

«بالاخره گل دیدیم توی دربی. چه اتفاقی! سجاد شهباززاده کاری می کنه که چهارصد و خرده ای کسی انجام نداده بود.» علاقه مندان به فوتبال می دانند که ۴۰۴ دقیقه گلی در دربی به ثمر نرسیده بود و بازیکن استقلال طلسم را شکست. فردوسی پور هم این طور واکنش نشان داد.

دربی ۸۱

«دقیقه ۹۰ و nام پرسپولیس به گل می رسه.» فردوسی پور برای نشان دادن اهمیت زمان به ثمر رسیدن گل پرسپولیس چاره ای نداشت جز به کارگیری n. این بازی یک یک مساوی شد.

دربی ۸۲

«طارمی هتریک می کنه یا پاس می ده؟ گل سوم [برای طارمی؟]… نه چهارتا می شه حالا [پرسپولیس].» این جمله محمدرضا احمدی در شرایطی بیان شد که پرسپولیس در دقیقه ۸۵ سه بر یک از استقلال جلو بود. آبی ها برای جبران جلو کشیده بودند که اسیر ضدحمله شدند. توپ به مهدی طارمی رسید و در حالی که می توانست آن را وارد دروازه کند، ریسک نکرد و به محسن مسلمان پاس داد.


منبع: برترینها

تیمور بختیار، داستان پدرکشی ساواک

روزنامه آسمان آبی – سمیرا دردشتی: تیمور بختیار شخصیتی است که تاریخ نگاری معاصر ایران، چه در عصر پهلوی و چه در دوره جمهوری اسلامی ایران، از او به نیکی یاد نکرده است. با این حال از اهمیتش در مجموعه قدرت سیاسی پهلوی نمی توان چشم پوشی کرد؛ مجموعه ای که او در پایه گذاری و ریاستش نقش داشت، برگ های سیاهی در تاریخ ایران را رقم زد و روایت هایی خیره کننده از شکنجه و اعدام مخالفان سیاسی را برای تاریخ ایران برجای گذاشت. با این حال زمانی که کار ویژه او در این حکومت به پایان رسید، به زودی برکنار شد و به زندگی اش پایان دادند.

فراز و فرود زندگی تیمور بختیار یکی از جالب توجه ترین سرنوشت ها در میان مردان سیاسی حکومت پهلوی است. برای بازخوانی ابعاد زندگی نخستین رییس ساواک ایران با مظفر شاهدی، دانش آموخته تاریخ دانشگاه تربیت مدرس، پژوهشگر تاریخ معاصر و نویسنده کتاب «ساواک»، به گفت و گو نشستیم.

شاهدی معتقد است چهره ای که از بختیار ساخته شد و می کوشید او را عنصری برآمده از روابط خانوادگی و مسئول مستقیم بسیاری از رویدادهای سیاسی بازنمایی کند، چندان قرین به واقعیت نبوده است.

 تیمور بختیار، داستان پدرکشی ساواک

برآمدن تیمور بختیار در فضای نظامی ایران را اصولا مرهون حضور دخترعمویش، ثریا اسفندیاری به عنوان همسر شاه، در دربار می دانند. آیا تمام اقبال سیاسی و نظامی بختیار مدیون همین امر است؟

برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید مقدمه ای عرض کنم. تیمور بختیار فرزند فتحعلی خان سردار معظم از خوانین ایل بختیاری در سال ۱۲۹۲ شمسی متولد شد و ۱۶ مرداد ۱۳۴۹ هم ماموران ساواک در خاک عراق او را ترور کردند و به قتل رساندند. بختیار به هنگام مرگ حدود ۵۸ ساله بود.

زمانی که محمدرضا شاه پهلوی در زمستان سال ۱۳۲۹ با ثریا اسفندیاری، از عموزادگان تیمور بختیار، ازدواج کرد، بختیار حدودا ۳۸ سال داشت و از سال ها قبل مراتب پیشرفت در رسته های مختلف نظامی را طی کرده بود.

تیمور بختیار در اواسط دهه ۱۳۱۰ که حدود یک دهه از آغاز سلطنت رضاشاه سپری می شد، تحصیلاتش در رشته نظام را تمام کرده و با درجه ستوان دومی به خدمات نظامی در ارتش پیوسته و علاوه بر ایران تحصیلات نظامی اش را در لبنان و فرانسه تکمیل کرده بود. بنابراین وقتی محمدرضا شاه سلطنتش را در سال ۱۳۲۰ آغاز کرد تیمور بختیار حدود پنج، شش سال در رسته های مختلف نظامی خدمت می کرد و البته از همان اوان خدمت در ارتش مراتبی از لیاقت و شایستگی های نظامی اش را نشان داد.

او که در سال های ۱۳۲۵- ۱۳۲۴ درجه سرگردی داشت، نقش مهمی در مقابله با تجزیه طلبان فرقه دموکرات در آذربایجان و تا حدی کردستان ایفا کرد و به دنبال آن به مقام سرهنگی ارتقای درجه یافت. در طول چهار، پنج سال حضورش در رسته های مختلف نظامی هم که با برهه ای بس حساس در حیات سیاسی و اجتماعی مردم ایران مقارن بود، باز می بینیم که خدماتش مورد توجه فرماندهان مافوق نظامی قرار می گیرد و طی این مدت مسئولیت هایی در سطوح مختلف فرماندهی واحدهای مختلف برعهده او گذاشته می شود که در مجموع بیانگر لیاقت و شایستگی هایش در گستره وظایف محوله است.

بنابراین وقتی محمدرضا شاه در سال ۱۳۲۹ با ثریا اسفندیاری ازدواج می کند تیمور بختیار حدود ۱۵ سال در واحدهای مختلف نظامی و امنیتی دارای سابقه خدمات موثر و موفق است و هیچ قرینه ای وجود ندارد که نشان دهد اگر موضوع ازدواج شاه با ثریا اسفندیاری پیش نمی آمد تیمور بختیار احیانا نمی توانست مراتب پیشرفتش را در نظام طی کند؛ ضمن این که تیمور بختیار در دوران نخست وزیری دکتر محمد مصدق هم فرماندهی بخشی از واحدهای نظامی در غرب کشور را عهدهدار بود.

با تمام این ها اگرچه در منابع قابل دسترس هیچ قرینه ای وجود ندارد که نشان دهد حضور ثریا در دربار ایران ارتباط مستقیمی در موفقیت های روزافزون تر تیمور بختیار در سطوح مختلف فرماندهی و ارتقای درجات نظامی او داشته است، احتمالا نتوان دلایلی ارائه داد که بشود نقش روانی این پیوند را در موقعیت بختیار در نظام نادیده گرفت؛ هرچند به نظر من روند پیشرفت تیمور بختیار در رسته های مختلف نظامی و امنیتی کشور به مراتب بیش از آن که مرهون مسائلی مانند حضور ثریا در دربار باشد، در درجه اول از اعتمادپذیری و وفاداری، لیاقت و شایستگی های فردی خود او در مقاطع مختلف ناشی می شد؛ به ویژه این که به رغم تمام انتقاداتی که در منابع مختلف به بسیاری از خصایل شخصیتی و اجتماعی بختیار شده است، هیچ یک از منابع انکار نکرده اند در امور مربوط به حوزه خدماتش در نظام از توانایی، شجاعت و استعداد کافی و چه بسا بالایی برخوردار بود؛ ضمن این که هرگاه ارتقای موقعیت بختیار در نیروهای نظامی و امنیتی صرفا منوط به حضور ثریا در دربار می بود، نباید بعد از جدایی شاه از ثریا در اسفند سال ۱۳۳۶ همچنان در تشکیلات نظامی و امنیتی کشور وضعیت او تثبیت می شد و حتی ارتقا پیدا می کرد؛ در حالی که می دانیم چنین نبود و تا حدود سه سال بعد از جدایی ثریا از شاه، تیمور بختیار به عنوان فرماندار نظامی تهران و سپس نخستین رییس ساواک نقش قابل توجهی در استقرار، تقویت و تثبیت موقعیت این سازمان اطلاعاتی- امنیتی جدیدالولاده ایفا کرد و در همان حال در سرکوب و از میان برداشتن مخالفان سیاسی حکومت بسیار موثر افتاد. بنابراین بنده نقش ثریا اسفندیاری ملکه وقت دربار ایران در پیشرفت و ارتقای موقعیت تیمور بختیار در مراتب مختلف فرماندهی نیروهای نظامی و امنیتی را چندان مهم ارزیابی نمی کنم.

 تیمور بختیار، داستان پدرکشی ساواک

حسین فردوست در خاطرات خود درباره خواست آمریکا در جریان کودتای ۲۸ مرداد برای روی کار آوردن یک دیکتاتور نظامی (احتمالا تیمور بختیار) می نویسد، نقش بختیار در جریان کودتا چه بود؟

البته حسین فردوست از سال های میانی سلطنت رضاشاه با شخص محمدرضا پهلوی، ولیعهد وقت در ارتباط نزدیک قرار گرفته بود و در تمام دهه ۱۳۲۰ و بعد از آن در دوره نخست وزیر دکتر محمد مصدق هم ارتباط او با شاه همواره نزدیک بود و می دانیم که تا پایان دوران حکومت پهلوی روابط ویژه فردوست با شاه ادامه یافت و به دلایل گوناگون از بسیاری از زیر و بم های مسائل سیاسی، اطلاعاتی- امنیتی و سیاست خارجی و به ویژه از روابط شاه با محافل سیاسی و امنیتی دو کشور انگلستان و آمریکا اطلاعات وسیعی داشت.

البته در خاطرات حسین فردوست درباره فرایند حضور موفق تر تیمور بختیار در رسته های گوناگون نظامی و نیز دوران حضور او در ساواک و سال های بعد از آن هم اطلاعات و مدعیات زیادی ذکر شده است.

با این احوال قرائن زیادی وجود ندارد که نشان دهد در بحبوحه کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آمریکایی ها احیانا خواسته باشند شخصی نظیر تیمور بختیار را در جایگاه یک دیکتاتور نظامی جایگزین دولت دکتر محمد مصدق کنند. نه فقط تیمور بختیار حتی اشخاص نظامی دیگری هم غیر از سپهبد فضل الله زاهدی به طور جدی به عنوان جایگزین های احتمالی دولت دکتر مصدق مطرح نبودند.

اگرچه شواهد نشان می دهد محافل سیاسی و اطلاعاتی آمریکا در ایران در آستانه کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ احتمالا شناخت کافی از جایگاه بختیار در نیروهای نظامی و امنیتی ایران داشتند، اما در این که او را به عنوان یکی از نامزدهای جدی جایگزینی دکتر مصدق مطرح کرده باشند تردید وجود دارد. اما این که می فرمایید نقش تیمور بختیار در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ چه بود؛ باید عرض کنم تا جایی که منابع قابل دسترس نشان می دهند بختیار نقش مستقیمی در کودتای ۲۸ مرداد ایفا نکرد، چه اینکه او از آبان سال ۱۳۳۱، مقارن با دوران نخست وزیری دکتر مصدق، در جایگاه فرماندهی تیپ سوم کوهستانی مرکز خدمت می کرد؛ در فروردین سال ۱۳۳۲ به عنوان فرمانده تیپ مستقل کرمانشاه منصوب شد و از اردیبهشت همان سال هم توأمان فرمانداری نظامی چهارمحال و بختیاری را عهده دار شده بود. با این توضیح که تیمور بختیار با دولت دکتر مصدق و چه بسا با خود شخص مصدق نخست وزیر هم ارتباط خوبی داشت و بالاخص به دلیل نقشی که در سرکوب شورش ابوالقاسم خان بختیاری ایفا کرده بود خدماتش مورد توجه نخست وزیر قرار گرفته بود.

از این گذشته رابطه دکتر مصدق با خانواده بختیار به سال ها قبل و حداقل به آستانه کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ باز می گشت که دکتر مصدق از بیم دستگیری توسط دولت سید ضیاء در منزل پدر بختیار پناه گرفت. با تمام این احوال اطلاعات بسنده ای وجود دارد که نشان می دهد در آستانه کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تیمور بختیار نظیر بسیاری دیگر از افسران و فرماندهان بلندپایه نظامی از دولت دکتر مصدق سلب وفاداری کرده و به طرفداران دربار و صف حامیان کودتا پیوسته بود. اما بختیار فرصت پیدا نکرد در عملیات کودتا در تهران به طور مستقیم مشارکت کند؛ به رغم آمادگی او برای حضور در کودتا و در حالی که واحدهای نظامی تحت فرماندهی اش، کرمانشاه را به سمت تهران ترک کرده بودند، در میانه راه خبر رسید کودتاگران به عمر دولت دکتر مصدق در تهران خاتمه داده اند و به او دستور داده شد در راس نیروهایش به محل خدمت خود بازگردد.

با این حال همین حرکت بختیار به سمت تهران برای مشارکت در کودتا موقعیت او را نزد دربار ایران و احتمالا حامیان خارجی آن و در درجه اول آمریکایی ها ارتقا داد.

 تیمور بختیار، داستان پدرکشی ساواک

ایران در شرایطی که گروه های مختلف از داخل و خارج در آن فعالیت می کردند، فاقد سازمان اطلاعات مناسب بود، تاسیس ساواک تا چه حد ناشی از فضای سیاسی و امنیتی آن روزگار بود؟

اگرچه، همچنان که قبلا هم در برخی مصاحبه هایم گفته ام، تاسیس ساواک اساسا پروژه ای آمریکایی بود، اما نظیر بسیاری دیگر از دستگاه های اطلاعاتی- امنیتی منطقه ای و جهانی ضرورت تاسیس آن به پایان جنگ جهانی دوم و آغاز عصر موسوم به جنگ سرد در روابط دو اردوگاه بزرگ غرب و شرق مربوط می شد.

چنان که می دانیم رهبری و هدایت اردوگاه جهان سرمایه داری غرب و اقمار منطقه ای آن در اقصی نقاط جهان به عهده آمریکا بود و اتحاد جماهیر شوروی نیز رهبری و هدایت اردوگاه جهان کمونیسم و چپ را به دست داشت. سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا «سیا» هم حدود دو سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم و در سال ۱۹۴۷م/ ۱۳۲۶ ش و با کمک سازمان M16 تاسیس شده بود. بنابراین تشکیل ساواک در ایران نیز در درجه اول از وضعیت جنگ سرد میان دو اردوگاه شرق و غرب و اقمار منطقه ای آن ها ناشی می شد.

لایحه تشکیل ساواک که در دولت حسین علا و در سال های ۱۳۳۴- ۱۳۳۵ تهیه شده بود، در سال ۱۳۳۵ در مجلسین شورای ملی و سنا تصویب شد و مدت کوتاهی بعد و عملا از اوایل سال بعد سازمان اطلاعات و امنیت کشور که به اختصار ساواک نامیده شد، کار خود را آغاز کرد و همین تیمور بختیار که حدود ۶ ماه بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ فرماندار نظامی تهران شده بود، به عنوان نخستین رییس ساواک منصوب شد. البته موضوع ضرورت برخورد با حزب توده و سایر جریان های سیاسی چپ که گمان می رفت از حامیان سیاست اتحاد جماهیر شوروی در ایران بودند، از مهم ترین دلایلی بود که حاکمیت از کودتا برآمده ایران و حامیان آمریکایی آن را به تشکیل ساواک رهنمون کرد.

به عبارت دیگر ضرورت مقابله با نفوذ و حضور سیاسی، اطلاعاتی- جاسوسی شوروی و تشکل های سیاسی چپ حامی سیاست شوروی در ایران از عاجل ترین دلایل تشکیل ساواک بود؛ به ویژه این که موضوع کشف سازمان گسترده نظامی حزب توده ایران در درون ارتش و نیروهای انتظامی وقت ایران در سال ۱۳۳۳ حکومت ایران و حامیان خارجی آن را از خطر نفوذ کمونیسم و به تبع آن حضور شوروی در ایران، سخت نگران کرده بود.

با این توضیح که بعد از دستگیری های گسترده و بازجویی های صورت گرفته آشکار شد بیش از ۶۰۰ نفر از افسران ارتش شاهنشاهی ایران در سازمان مخفی نظامی حزب توده در بخش های مختلف ارتش عضو شده بودند که موضوعی بس نگران کننده محسوب می شد. اما دامنه فعالیت های ساواک حتی از همان نخستین ماه های آغاز کار آن به مراتب از موضوع و ضرورت مقابله با حزب توده و سایر جریان های چپ فراتر رفت و دیگر جریان های سیاسی و مذهبی مخالف حاکمیت هم تحت تعقیب ساواک قرار گرفتند.

در همان حال طی یک دهه آتی دامنه فعالیت های ساواک گستره وسیعی از اقدامات امنیتی- اطلاعاتی داخلی و خارجی را دربرگرفت و رقم ادارات کل ساواک به ۱۰ مورد افزایش یافت. با این توضیح که تیمور بختیار به عنوان نخستین رییس ساواک در فرایند استقرار و تثبیت ساواک به عنوان یک سازمان اطلاعاتی- امنیتی نقش تاثیرگذاری ایفا کرد و تا زمانی که در راس این سازمان جای  داشت (در آستانه دهه ۱۳۴۰)، حاکمیت وقت و آمریکایی ها هیچ نشان ندادند احیانا از عملکرد بختیار در راس ساواک رضایت ندارند. این را هم اضافه کنم که ساواک در ۱۷ بهمن سال ۱۳۵۷ و فقط پنج روز قبل از سقوط نهایی رژیم پهلوی منحل شد.

به نظر شما چرا بختیار عزل شد؟ به عبارت دیگر او چه کرد که مانع ادامه حضورش در قدرت شد؟

از جمله ویژگی های دیرپا و بارز تیمور بختیار در تمام دوران خدماتش در سطوح مختلف نظامی و امنیتی و پس از آن، خصلت جاه طلبی بود. همین خوی جاه طلبانه بختیار که به ویژه در تمام سال های متعاقب کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و هنگام حضور او در راس فرمانداری نظامی تهران و مهم تر از آن ریاست ساواک نمود بارزتری هم پیدا کرد، هیچ گاه از منظر شخص شاه پنهان نمانده بود. شاه که از همان کودکی و از دوران سلطنت پدرش رضاشاه با خوی جاه طلبانه افسران بلندپایه نظامی آشنا شده و در طول دهه ۱۳۲۰ هم هرازگاه خطر جاه طلبی های سیاسی افسران نظامی را در شئون مختلف لمس کرده بود (به ویژه تحرکات جاه طلبانه افسرانی مانند تیمور بختیار که خاندان او در دوران رضاشاه فشارهای زیادی هم متحمل شده بودند)، از این موضوع نگران بود.

این را هم در نظر بگیریم که طی سال های دهه ۱۳۳۰ در برخی از کشورهای همسایه نظیر ترکیه، عراق و پاکستان و نیز کشورهایی در آفریقا و جنوب شرقی آسیا نظامیان تقریبا به طور مدام کودتاهایی علیه حکومت های مستقر انجام می دادند. قدر مسلم این گونه تجربیات، شاه را از قدرت گرفتن نظامیان کشور نگران می کرد؛ با این توضیح که هرازچندگاه هم در افواه شایعه می شد که مثلا آمریکایی ها بی علاقه نیستند به جای محمدرضا شاه شخصی نظامی را به عنوان دیکتاتور نظامی در راس قدرت بنشانند.

 تیمور بختیار، داستان پدرکشی ساواک

علاوه بر آن در سال ۱۳۳۶ هم کودتایی مشکوک به دست سرلشکر ولی الله قرنی علیه شاه تدارک دیده شد که قرائن نشان می داد آمریکایی ها آن را هدایت می کردند و گویا سرویس اطلاعاتی انگلستان قبل از عملی شدن  کودتا، دربار ایران را در جریان امر قرار داد و با دستگیری و محاکمه قرنی غائله پایان یافت؛ اگرچه احتمال می رود کل جریان کودتای قرنی سناریویی برای ترساندن شاه بوده باشد.

به هر حال اقداماتی از این دست سوءظن شاه را نسبت به قدرت گرفتن نظامیان و افسران بلندپایه ارتش و دستگاه های امنیتی بیش از پیش افزایش داد. با چنین پیشینه ای بود که وقتی علی امینی که همگان می دانستند از سوی آمریکایی ها به شاه تحمیل شده بود، شایعه تلاش تیمور بختیار، رییس وقت ساواک، برای انتصاب به مقام نخست وزیری قوت گرفت، شاه یافت که نمایندگان سیا در تهران محرمانه به او اطلاع دادند تیمور بختیار هنگام سفر به آمریکا و ملاقات با جان. اف. کندی رییس جمهوری و برخی از مقامات دیگر کاخ سفید از فساد گسترده و دامنگیر حکومت ایران سخن به میان آورده و از علاقه خود برای انتصاب به مقام نخست وزیری گفته است.

شاه در بهمن ۱۳۳۹ بختیار را برای رساندن پیامی به رییس  جمهوری آمریکا به واشنگتن فرستاده بود. وقتی شاه دریافت که بختیار قصد کرده است مقامات آمریکایی را برای موافقت با نخست وزیرش متقاعد کند، تقریبا بلافاصله و در اسفند سال ۱۳۳۹ او را از ریاست ساواک برکنار کرد. در آن برهه شایع بود که آمریکایی ها حتی بی علاقه نیستند برای انجام اصلاحات مورد نظر در ایران دیکتاتوری نظامی را جایگزین شخص شاه کنند. با این حال وقتی علی امینی به نخست وزیری علیه دولتش آگاهی کافی داشت، ترتیبی داده شد تا شاه با خروج تبعیدگونه بختیار از ایران موافبت کند که خطر او توأمان باعث نگرانی نخست وزیر و شخص شاه شده بود.

به دنبال آن بختیار در اسفند سال ۱۳۴۰ از ایران خارج شد و تا زمان ترورش در عراق (۱۶ مرداد ۱۳۴۹) هیچ گاه به ایران بازنگشت. بختیار به ویژه از حوالی سال های ۱۳۳۴- ۱۳۳۴۳ مخالفت های خود را با شخص شاه علنی کردند و مدت ها در اروپا و سپس لبنان این روند را ادامه دارد. در این میان تلاش های دستگاه های اطلاعاتی و سیاسی حکومت ایران برای بازگرداندن بختیار به کشور به جایی نرسید. در نهایت بختیار با دعوت و استقبال رژیم بحث عراق که اختلافات سیاسی شدیدی با حکومت ایران داشت، اواخر اردیبهشت ۱۳۴۸ وارد بغداد شد.

این اقدام بختیار خشم حکومت ایران را بیش از پیش شعله ور کرد و تمام املاک و دارایی های او در ایران را بیش از پیش شعله ور کرد و تمام املاک و دارایی های او در ایران به ارزش بیش از صدها میلیون تومان، مصادره شد و در نهایت با برنامه ریزی های ساواک (که در آن میان به عباسعلی شهریاری عالم دیرپای ساواک در دستگاه رهبری حزب توده ایران نقش تعیین کننده ای ایفا کرد) مامورانی از آن سازمان که از مدت ها قبل با بختیار در عراق ارتباط یافته بودند، در فرصتی مناسب او را در داخل خاک عراق، به قتل رساندند و خود با موفقیت عراق را ترک کردند.


منبع: برترینها

بوم گردشگری؛ فصل مشترک گردشگری و محیط زیست

روزنامه آسمان آبی – مریم آقایی: «ایران، مردمانی مهربان با آغوش باز، فرهنگی کهن پررمز و راز» این شعاری بود که بعد از سفر تعدادی از کارشناسان کنوانسیون جهانی راهنمایان جهانگردی به ایران و انتخاب کشورمان به عنوان میزبان این کنوانسیون در سال ۲۰۱۷، انتخاب و اعلام شد.

ایران با منابع طبیعی و آثار تاریخی بسیاری که دارد، جزو مهم ترین مقاصد گردشگری در دنیاست. تنوع زیستی و آب و هوایی ایران، آن را به کشور چهارفصل معروف کرد و همواره مورد توجه جهانیان و گردشگرهای حرفه ای بوده است.

یکی از نکات مهمی که درباره گسترش گردشگری در کشورمان از گذشته از گذشته تاکنون وجود داشته، تامین امکانات رفاهی و اسباب آسایش و محل اقامت مناسب برای گردشگران بوده است؛ مسئله ای که باعث شده، روز به روز مراکز خرید مدرن و هتل های لوکس، سر به آسمان بکشند، اما آیا این تنها راه است؟ تخریب طبیعت بکر و دست نخورده و تبدیل آن به هتل و مراکز خرید؟ تخریبی که کسب و کارهای بومی را هم از بین می برد و فرهنگ روستانشینی و زندگی روستایی را در مسیر فراموشی قرار می دهد.

بوم گردشگری؛ فصل مشترک گردشگری و محیط زیست

بوم گردشگری و کاهش آسیب های احتمالی به طبیعت

پس از گسترش صنعت حمل و نقل، دیگر کمتر نقطه ای از دنیا وجود دارد که همچنان بکر و دست نخورده باقی مانده و بشر پا به آن نگذاشته باشد. در کنار این در معرض دید قرار گرفتن همه مناطق طبیعی بکر و منحصر به فرد کره زمین، علاقه و اشتیاق مردم به گشت و گذار در طبیعت هم رو به افزایش است. همین موضوع کارشناسان محیط زیست را بر آن داشت تا برای جلوگیری از  آسیب های احتمالی انسان به طبیعت راهکاری بیابند.

براساس تعریفی که از سوی جامعه بین المللی اکوتوریسم در سال ۲۰۱۵ ارائه شد، بوم گردشگری یعنی سفری مسئولانه به جاذبه های طبیعی برای لذت بردن، درک کردن و قدر طبیعت را دانستن؛ به طوری که حافظ زیست بوم بوده، کیفیت زندگی مردم منطقه را پایدار کند که شامل آموزش بوده و در آن گردشگر در فعالیت های سودآور اجتماعی- اقتصادی مردم محلی حضور داشته باشد؛ چیزی که درباره بوم گردشگری مهم است و بسیار هم بر آن تاکید شده و می شود، آموزش است؛ هم آموزش به گردشگران و هم آموزش به مردم محلی.

اصول بوم گردشگری

شاید سابقه فعالیت انجمن جهانی بوم گردشگری حدود ۲۵ سال بوده و پدیده ای جوان به نظر رسد، ولی باید درنظر داشت این پدیده هم باید با اصولی دقیق و مشخص پیش برود تا کمترین آسیب را در پی داشته باشد. از اصول مهم بوم گردشگری، استخراجی و مصرفی نبودن فعالیت هایی است که در جریان انتخاب این نوع سفرها انجام می شود؛ یعنی باید از هرگونه فعالیت هایی که آسیب های رفتاری و فیزیکی بر گونه های غیرانسانی در طبیعت ایجاد می کند، جلوگیر شود. همچنین باید ارزش های سازگار با محیط زیست در اولویت قرار گیرد.

 بوم گردشگری؛ فصل مشترک گردشگری و محیط زیست

اسیب های فیزیکی، اجتماعی، رفتاری و… در اکوتوریسم (بوم گردشگری) باید به حداقل ممکن برسند. مسافران باید به فرهنگ و محیط زیست مردم بومی احترام بگذارند تا تجربه مثبت و لذت بخشی هم برای خود و هم بومیان آن محل به جای بگذارند. ساخت امکانات رفاهی باید سازگار با محیط باشد تا کمترین آسیبی به منطقه و زیستگاه مردم بومی وارد نشود و البته بسیاری اصول دیگر.

فواید بوم گردشگری

انتخاب بوم گردشگری به جای سفرهای پرهزینه و ساکن شدن در خانه های روستایی و طبیعت بکر به جای هتل های چندستاره، علاوه بر این که مردم نقاط مختلف را با فرهنگ و سبک زندگی یکدیگر آشنا می کند، از آسیب های جدی ای که برای ساخت هتل ها و امکانات رفاهی مورد نیاز مسافران، دوری از آن ها اجتناب ناپذیر است جلوگیری به عمل آید. اما اکوتوریسم (بوم گردشگری) چطور باعث آشنایی و دوستی فرهنگ های مختلف می شود؟

همان طور که گفته شد، یکی از اصول بسیار مهمی که در اکوتوریسم بر آن تاکید می شود، آموزش و ایجاد آگاهی فرهنگی در مردمان یک منطقه است. در بوم گردشگری، گردشگران با فرهنگ و نوع زندگی مردم منطقه از نزدیک آشنا می شوند و در فعالیت های روزمره آنان مشارکت می کنند. با همین علاقه به تدریج حساسیت برای افراد ایجاد و محل و نوع زندگی میزبان برای میهمانان اهمیت پیدا می کند.

در میان متخصصان، اعتقادی وجود ندارد که فایده دیگری از بوم گردشگری را نشان می دهد. «در اکوسیستم تنها رد پای تان در طبیعت باقی می ماند و به جز خاطره ها چیزی از سفرتان به طبیعت با خود به خانه بر نمی گردانید»

همین جمله است که نشان می دهد در بوم گردشگری، گردشگران نهایت سعی خود را می کنند تا کمترین آسیب را به محیط زیست محل سفر خود وارد کنند و به خوبی از آن حفاظت کنند. علاوه بر این، بوم گردشگری فرهنگ مردم منطقه را هم حفظ می کند. به این صورت که میزبان، با فروش صنایع دستی خود و همین طور غذاهای محلی درآمد کسب می کند و به دنبال راه های جایگزینی مانند فروختن زمین های کشاورزی و کوچه به شهرها نیست.

بوم گردشگری؛ فصل مشترک گردشگری و محیط زیست

وضعیت بوم گردشگری در ایران

بوم گردشگری در کشورمان سابقه بسیار کمتر از سن جهانی اش دارد؛ به طوری که اخیرا این نوع سفر کردن مخاطب پیدا کرده است. در حالی که ایران به دلیل تنوع اقلیمی بی نظیری که دارد می تواند به یکی از مهم ترین مقاصد بوم گردشگری دنیا تبدیل شود؛ چرا که در یک زمان مشخص در نقاط مختلف کشور می توانیم آب و هواهای متفاوتی را تجربه کنیم. همه این ها با کمی صرف وقت و هزینه، اکوتوریسم را در ایران گسترش می دهد. علاقه ای که اخیرا برای این گونه سفرها در کشور ایجاد شده است باید راهی برای گسترش و اصولی کردن بوم گردشگری در ایران و تشویق به رعایت اصول زیست محیطی باشد.


منبع: برترینها

روش تهیه انواع دمنوش های لاغری

نسخه هایی گیاهی برای کاهش وزن مریم گلی لاغری کاهش وزن دمنوش‌هایی معجزه‌آسا برای لاغری دمنوش‌هایی برای لاغری دارچین تناسب اندام برگ بو

اگر می خواهید روند چربی سوزی و کاهش وزن خود را افزایش دهید پیشنهاد می کنیم از دمنوش هایی که طب سنتی در این زمینه پیشنهاد داده است استفاده کنید روش تهیه دمنوش چای ترش و دمنوش برگ بو و دارچین و دمنوش مریم گلی با عسل و دارچین در این بخش آموزش داده خواهد شد.

نوشیدن دمنوش‌ها در فصل‌های پاییز و زمستان بسیار مفید است و نقش موثری در پیشگیری از ابتلا به بیماری‌های مختلف دارند.

امروزه با گسترش زندگی شهرنشینی، بی‌تحرکی و مصرف فست فود‌ها چاقی و اضافه وزن به یکی از مشکلات رایج مردم تبدیل شده است و همه افراد در جستجوی بهترین روش برای لاغری هستند. رعایت رژیم غذایی مناسب و ورزش کردن مهم‌ترین اصل برای تناسب اندام و لاغری است همچنین مصرف برخی از گیاهان و دمنوش‌ها نیز به چربی‌سوزی و کاهش وزن کمک شایانی می‌کند که در این مطلب به معرفی آن‌ها می‌پردازیم.
چای‌ترش

گیاه چای‌ترش سرشار از آنتی‌اکسیدان و یکی از بهترین گیاهان برای لاغری است. مصرف این گیاه نقش موثری در کاهش چربی‌های شکمی و تقویت عضلات بدن دارد.

مواد لازم برای تهیه دمنوش چای‌ترش

گل چای‌ترش: ۱۰ گرم
آب: یک لیوان معادل ۲۰۰ میلی‌لیتر

طرز تهیه دمنوش چای‌ترش

آب را بجوشانید، پس از به جوش آمدن گل‌های چای‌ ترش را به آن اضافه کنید و اجازه دهید که به مدت ۱۵ دقیقه با حرارت ملایم بجوشد. سپس زیر شعله را خاموش کنید و بگذارید ۱۰ دقیقه بماند. جوشانده را صاف و ۲ بار در روز میل کنید. این روند را به مدت ۱۰ روز ادامه دهید و سپس ۵ روز استراحت کنید. می‌توان چای‌ترش را به صورت خنک و همراه با یخ نیز میل کرد.

نسخه هایی گیاهی برای کاهش وزن مریم گلی لاغری کاهش وزن دمنوش‌هایی معجزه‌آسا برای لاغری دمنوش‌هایی برای لاغری دارچین تناسب اندام برگ بو

مواد لازم برای تهیه دمنوش برگ بو و دارچین

چوب دارچین: یک تکه سه گرمی
برگ بو: ۲ برگ
آب: یک لیوان (۲۰۰ میلی‌لیتر)

روش تهیه دمنوش لاغری برگ‌بو و دارچین

آب را بجوشانید و سپس چوب دارچین و برگ‌بو را به آن اضافه کنید. اجازه دهید به مدت حدود ۲۰ دقیقه بجوشد و سپس به مدت ۱۰ دقیقه دَم بکشد. دمنوش را صاف و هر روز صبح به صورت ناشتا میل کنید. این کار را تا ۱۰ روز ادامه دهید سپس یک هفته مصرف آن را قطع و دوباره دوره را آغاز کنید.

مواد لازم برای تهیه دمنوش مریم‌گلی با عسل و لیموترش

مریم‌گلی تازه یا خشک‌شده: ۱۵ گرم
آب: یک لیتر
لیموترش تازه: یک عدد
عسل: یک قاشق غذاخوری

روش تهیه دمنوش لاغری مریم‌گلی با عسل و لیمو ترش

مریم گلی و عسل را به آب جوش اضافه کرده و ۲۰ دقیقه بجوشانید. سپس زیر شعله را خاموش کرده و ۱۵ دقیقه صبر کنید تا دَم بکشد. دَمکرده را صاف، سپس آب لیموترش را به آن اضافه و در طول روز میل کنید. می‌توانید تا پنج روز مصرف این دمنوش را ادامه دهید و سپس پنج روز استراحت کنید.

باشگاه خبرنگاران جوان


#برگ بو#تناسب اندام#دارچین#دمنوش‌هایی برای لاغری#دمنوش‌هایی معجزه‌آسا برای لاغری#کاهش وزن#لاغری#مریم گلی#نسخه هایی گیاهی برای کاهش وزن

ارسال شده در ۸ مهر ۱۳۹۶ توسط خانم فردوس فرد با موضوع طب سنتی و گیاهان دارویی


منبع: دکتر سلام

انواع ورزش های موثر برای کالری سوزی بالا

ورزش لاغری کاهش وزن کالری سوزی طناب زدن شنا دویدن چربی سوزی تکواندو بسکتبال اسکیت

برای کالری سوزی بیشتر می توانید از برخی ورزش های موثر مانند اسکیت، بسکتبال، دویدن، تنیس، تکواندو و طناب زدن کمک بگیرید. این ورزش ها کالری سوزی بالایی دارند و می توانند به شما در لاغری و کاهش وزن سریع تر کمک کنند.

دلایل زیادی برای ورزش کردن وجود دارد اما افراد زیادی برای سوزاندن کالری و کاهش وزن ورزش می‌کنند.

برای این که با ورزش کالری بسوزانیم وزن کم کنیم باید ورزش را انتخاب کنیم که از آن لذت می‌بریم. برخی از ورزش‌ها هستند که می‌توان آنها را روزانه انجام داد و کالری سوزی بالایی دارند. ابتدا این مساله را نیز باید در نظر داشت که ورزش به تنهایی باعث کاهش وزن نمی‌شود و باید رژیم غذایی نیز متناسب باشد. ورزش‌هایی که کالری سوزی بالایی دارند، عبارتند از:

۱٫ اسکیت:

اسکیت به صورت متوسط در هر ساعت باعث سوزاند ۶۸۳ کالری می‌شود. این میزان کالری سوزی برای افرادی است که به صورت تفریحی و غیر حرفه‌ای این کار را انجام می‌دهد.

۲٫ بسکتبال:

با ورزش بسکتبال به صورت متوسط در هر ساعت ۷۲۸ کالری سوزانده می‌شود این میزان کالری سوزی برای افرادی است که حدود ۱۰۰ کیلوگرم وزن دارد.

فردی که ۸۰ کیلوگرم است حدود ۵۸۴ کالری در هر ساعت می سوزاند.

۳٫ تنیس:

فردی که ۸۰ کیلوگرم وزن دارد با انجام هر ساعت تنیس ۵۸۴ کالری می‌سوزاند این رقم برای هر فردی ۱۰۰ کیلوگرم است، ۷۲۸ کالری است.

ورزش لاغری کاهش وزن کالری سوزی طناب زدن شنا دویدن چربی سوزی تکواندو بسکتبال اسکیت

۴٫ دویدن:

در صورتی که فردی با وزن ۸۰ کیلوگرم با سرعت پنج مایل بر ساعت بدود در هر ساعت ۶۰۶ کالری می‌سوزاند. دویدن یکی از بهترین‌ روش‌ها برای ورزش کردن بیشتر عضلات بدن است.

۵٫ دویدن بر روی پله:

برای افراد ۸۰ کیلوگرمی در هر ساعت دویدن بر روی پله ۶۵۷ کالری سوزانده می‌شود. این میزان در فردی ۱۰۰ کیلوگرمی، ۸۱۹ کالری است.

۶٫ شنا:

شنا کردن با شدت نسبتا زیاد در هر ساعت باعث سوزاندن ۷۱۵ تا ۸۹۲ کالری می‌شود.

۷٫ تکواندو:

یک فرد ۸۰ کیلوگرمی با هر ساعت تکواندو ۷۵۲ کالری می‌سوزاند. این رقم برای فردی که ۱۰۰ کیلوگرم وزن دارد، ۹۳۷ کالری است. ورزش‌هایی همچون موی تای، کاراته و جوجیتسو نیز همین میزان کالری سوزی دارند.

۸٫ طناب زدن:

طناب زدن در هر ساعت ۸۶۱ تا ۱۰۷۴ کالری می‌سوزاند. این ورزش از جمله روش‌های ساده و کم هزینه‌ای است که کالری سوزی بالایی دارد.

منبع :ایسنا


#اسکیت#بسکتبال#تکواندو#چربی سوزی#دویدن#شنا#طناب زدن#کالری سوزی#کاهش وزن#لاغری#ورزش

ارسال شده در ۸ مهر ۱۳۹۶ توسط خانم فردوس فرد با موضوع ورزش و سلامتی


منبع: دکتر سلام

فاصله ۹۰ دقیقه‌ای رونالدو با بدترین رکورد

خبرگزاری مهر: کریستیانو رونالدو مطمئنا هرگز فکرش را هم نمی‌‎کرد که چنین شروعی در رقابت‌های این فصل داشته باشد. او ۴ بازی اول تیم فوتبال رئال مادرید در لالیگا را از دست داد و دلیلش هل دادن داور در بازی تیمش مقابل بارسلونا در سوپرکاپ اسپانیا بود. در نتیجه در دو بازی در لیگ قهرمانان اروپا فرصت داشت تا خودش را نشان دهد و گل‌های خوبی هم در آن تورنمنت در این دو بازی زد.

اما در لیگ اوضاع برایش کمی سردرگم شده و در دو بازی اول بعد از بازگشت هنوز گلی نزده است. این یعنی او تنها ۹۰ دقیقه با بدترین شروعش در رقابت‌های لیگ محلی یک کشور فاصله دارد.

اولین بازی لیگ رونالدو مقابل بتیس بود؛ جایی که او نتوانست گلی بزند. هرچند موقعیت‌های زیادی رویدروازه حریف داشت و بارها خطرناک ظاهر شد، اما از ۱۲ شوتی که زد تنها ۲ شوت در چارچوب بود و آن دو گل هم توسط دروازه‌‎بان بتیس مهار شد.

بازی بعد مقابل آلاوز بود. در آن بازی هم رونالدو ۸ شوت زد که تنها ۲ شوت از این شوت‌ها داخل چارچوب بود و هیچ یک راهی به دروازه پیدا نکردند.

در فصل ۱۱-۲۰۱۰ او بعد از این که بازی مقابل مایورکا و اوساسونا را از دست داد در بازی مقابل سوسیداد گل زد. بعد از آن در فصل ۱۳-۲۰۱۲ او اولین گلش در ۳ بازی از لالیگا را در بازی مقابل ختافه زد و فصل بعد هم اولین گل او در لیگ مقابل بیلبائو و در بازی سوم زده شد.

آخرین بار که ستاره پرتغالی در دو بازی اولش در لیگ گل نزده بود دو سال پیش بود که در بازی مقابل خیخون و بتیس گل نزد و در بازی سوم مقابل اسپانیول گل زد.

این بار اگر او در بازی بعد رئال گل نزند برای اولین بار در ۳ بازی اولش در لیگ گلی نزده است.


منبع: برترینها