تکدرخاطروزارت کشور از یک اقدام غیرمسئولانه!

سخنگوی دولت اصلاحات در توییت خود نوشته بود: «جابجایی ها و انتصابات در وزارت کشور یک مضحکه تمام عیار است. قائم‌مقام استاندار و استاندار قائم‌مقام می‌شوند!» منظور رمضانزاده جابجایی استاندار تهران و قائم‌مقام وزیر کشور با یکدیگر بوده است.
حالا متن توضیحات وزارت کشور را بخوانید:
« و لاتقف ما لیس لک به علم

جناب آقای دکتر عبدالله رمضان زاده، از فعالان سیاسی در اظهار نظری غیر مسؤولانه، با استناد به جابجائی قائم مقام وزیر کشور و استاندار تهران، انتصابات در وزارت کشور را مضحکه تمام عیار برشمرده اند. این داوری غیر منصفانه و غیر خداپسندانه و بعلاوه غیر اخلاقی ناشی از جهل به ابعاد و جهات متعدد موضوع و برخی از دیگر علل کم و بیش قابل درک است، و اصولاً نیازی به پاسخگوئی ندارد، لکن به احترام افکار عمومی و اهمیتی که  مسائل وزارت کشور در این عرصه دارد و به احترام سوابق خدمت آقای رمضان زاده در وزارت کشور و استانداری کردستان، نکات روشنگرانه ذیل در مورد آن به استحضار ملت شریف ایران می رسد؛

۱- همچنان که بارها گفته شده، سوابق مؤثر و مفید مدیریتی، تعهد و تدین و در عین حال وفاداری کامل به برنامه ها و سیاست های رئیس محترم جمهور و دولت خدمتگزار و نهایتاً برخورداری از مشی اعتدالی و قدرت تعامل با ظرفیت های موجود در مناطق، چارچوب اصلی انتخاب ها و انتصاب ها در وزارت کشور است.

۲- در مورد انتصاب استاندارن، پیشنهاد گزینه های مناسب بر عهده وزارت کشور است، اما انتخاب نهائی با رأی هیأت وزیران انجام می شود و تعابیر توهین آمیز مورد استفاده از سوی این فعال سیاسی، در حقیقت هیأت وزیران را نشانه گرفته و مطلقاً  مردود است.

۳- انتخاب جناب آقای مهندس مقیمی از مدیران متخصص و متدین کشور با سوابق مؤثر مدیریتی از جمله خدمت به عنوان استاندار در  ۳ استان مهم کشور و تصدی مسؤولیت دو حوزه مهم عمرانی و سیاسی وزارت کشور ، به عنوان استاندار تهران با حجم متراکمی از مسائل راهبردی، از افتخارات وزارت کشور در این دوره است. چه اشکال و ایرادی به این انتخاب می توان وارد کرد؟ چرا این انتخاب مضحکه تمام عیار است؟!

۴- بعلاوه چه اشکالی به  انتخاب جناب آقای مهندس هاشمی، به عنوان قائم مقام وزیر کشور، پس از ۵ دوره نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، ۲ دوره ریاست یکی از مهمترین کمیسیون های مجلس، ۸ سال خدمت به عنوان معاون وزیر و در نهایت، ۴ سال استانداری تهران، وارد است؟ قطعاً حضور ایشان با این حجم از سوابق مؤثر در وزارت کشور که رویکرد اصلی خود را توسعه متوازن مناطق مختلف کشور قراداده، از بهترین انتخاب ها در شرایط موجود بوده است.»


منبع: بهارنیوز

پهپادهای هیبریدی نسل جدید جنگ افزار

هواپیمای بدون سرنشینی که می تواند همانند یک بالگرد از روی زمین بلند شده و سپس همچون هواپیما به مسیر خود ادامه دهد، یعنی همان پهپاد هیبریدی، پیش بینی می شود که در ده سال آینده به عنوان جنگ افزار در میدان های نبرد مورد استفاده قرار گیرد. این پهپاد می تواند در دو حالت پرواز ثابت و پرواز دورانی حرکت کند. کارشناسان پیش بینی می کنند که این پهپاد بتواند جبهه های نبرد را دچار تحول گسترده نماید.

گویا آی تی – پهپاد هیبریدی به سبب دارا بودن دو حالت پرواز ثابت و دورانی می تواند از پس چالش های گوناگون در جبهه های نبرد امروزی برآید. این هواپیمای بدون سرنشین از کنترل پرواز انطباقی برخوردار بوده و دارای نرم افزار ناوبری و هدایت پیشرفته ای است. همین ویژگی ها باعث می شوند تا این هواپیما نسبت به هواپیماهای پرواز ثابت دامنه ی حرکتی بهتری داشته باشد و گذشته از این بتواند سریع تر به حرکت درآید.

پهپاد مذکور می توانند روی سطوح متحرک مانند کشتی، زیردریایی و حتی خودروهای نظامی فرود آید. علت چنین قابلیتی خاصیتی است که پهپاد هیبریدی را قادر می سازد تا روی تیرکی که به خودروهای نظامی متصل است فرود آمده و یا به صورت عمود پرواز از روی آن پرواز کند.


منبع: گویا آی‌تی

آلرژی غذایی در دوران شیرخوارگی

حساسیت در نوزادان حساسیت در شیرخواران آلرژی‌ غذایی‌ آلرژی در نوزادان آلرژی در شیرخواران

آسم و آلرژی نوزادان می تواند از اولین لحظات تولد آن ها پدید بیاید. حساسیت های تغذیه ای مختلف در شیرخواران می تواند مشکل آفرین باشد. فرزندان مادرانی که از آلرژی غذایی رنج میبرند ممکن است این عارضه را به ارث ببرند.

مادرانی که دچار آلرژی هستند قبل از اقدام به بارداری باید با یک متخصص مشاوره انجام دهند و درصد و شدت ابتلای فرزند خود به این بیماری را بسنجند.

آلرژی غذایی می‌تواند از اولین لحظه تولد نوزاد و زمانی که می‌خواهد شیر بنوشد در او ایجاد شده و شناسایی شود. مادرانی که دچار آلرژی هستند قبل از اقدام به بارداری باید با متخصص مشاوره انجام دهند و درصد و شدت ابتلای فرزند خود به این بیماری را بسنجند.

یکی از خوراکی‌های بسیار آلرژی زا بادام زمینی است که در افراد مستعد آلرژی می‌تواند سبب تشدید علائم و حتی بروز شوک آنافلاکسی شود.

نکاتی طلایی برای رهایی نوزادان از آلرژی

در اثر شوک آنافلاکسی مسیر هوایی در بدن فرد مسدود شده، حلق و گلو دچار التهاب و تورم می‌شود که در صورت تاخیر در درمان امکان مرگ فرد وجود دارد.

مادران مبتلا به آلرژی غذایی بهتر است پس از به دنیا آوردن فرزندان خود در گام اول با متخصص ایمونولوژی (آلرژی) مشاوره انجام دهند و با انجام تست موارد احتمالی بروز آلرژی در نوزاد را شناسایی کنند.

شناسایی آلرژن‌ها برای جلوگیری از بروز حمله‌های آسم و آلرژی مفید است، اما پژوهش‌های جدید نشان داده است کودکانی که در خانه‌هایی بسیار تمیز زندگی کرده و برخوردی با حیوان‌های خانگی یا بازی در خاک و باغچه نداشته اند با درصد بسیار بالاتری به نسبت سایر کودکان به آسم و آلرژی مبتلا می‌شوند.

قابل توجه نو مادران؛ اگر مبتلا به آلرژی غذایی هستید این نکات را هنگام شیردهی فراموش نکنید
تماس با آلرژن‌ها باید تحت نظارت با پزشک انجام شود تا سیستم ایمنی بدن کودک از اولین هفته‌های تولد با آنها هماهنگی پیدا کرده و حالت تهاجمی پیدا نکند.

به تازگی راه حلی خلاقانه برای مبارزه با آلرژی غذایی به بادام زمینی توسط پزشکان معرفی شده و آن مصرف بادام زمینی در دوران شیردهی است که در این صورت پروتئین بادام زمینی به طور غیر مستقیم وارد بدن نوزاد شده و مانع از بروز آلرژی در سال‌های آینده می‌شود.

البته این درمان در صورتی موثر است که مادربه بادام زمینی آلرژی نداشته باشد و یا تحت نظارت مستقیم پزشک این کار را انجام دهد.

نتیجه پژوهش در این خصوص در مجله آلرژی و ایمونولوژی بالینی به چاپ رسیده و حاصل تحقیق دانشمندان کانادایی برروی کودکان مبتلا به آلرژی به بادام زمینی در طول ۱۵ سال است.

باشگاه خبرنگاران جوان


#آلرژی در شیرخواران#آلرژی در نوزادان#آلرژی‌ غذایی‌#حساسیت در شیرخواران#حساسیت در نوزادان

ارسال شده در ۱۳ مهر ۱۳۹۶ توسط خانم فردوس فرد با موضوع سلامت کودک


منبع: دکتر سلام

وای‌فای رایگان، پیشنهاد وزیر به اپراتورها

محمدجواد آذری گفت: به اپراتورهای اینترنتی پیشنهاد کردم در اماکن عمومی مانند پایانه‌های مسافربری، فرودگاه‌ها و ایستگاه‌های قطار، ورزشگاه‌ها، فروشگاه‌های بزرگ و اماکن مذهبی، خدمات اینترنتی را تا حجم معینی از طریق توسعه شبکه‌های وای‌فای به صورت مجانی در اختیار مردم قرار دهند.

پول‌نیوز – وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با اشاره به پیشنهاد به اپراتورهای اینترنتی برای ارائه خدمات اینترنتی تا حجم معین، کاهش بار روی شبکه اپراتورهای همراه و بهبود کیفیت شبکه همراه در مراکز تجمع مردم را از مزایای این طرح دانست.

محمدجواد آذری جهرمی در صفحه اینستاگرام خود با اشاره به گفته‌های پیشین خود درباره ارائه وای‌فای رایگان، اظهار کرد: به اپراتورهای اینترنتی پیشنهاد کردم در اماکن عمومی مانند پایانه‌های مسافربری، فرودگاه‌ها و ایستگاه‌های قطار، ورزشگاه‌ها، فروشگاه‌های بزرگ و اماکن مذهبی، خدمات اینترنتی را تا حجم معینی از طریق توسعه شبکه‌های وای‌فای به صورت مجانی در اختیار مردم قرار دهند.

وی با تاکید بر فایده‌های طرح ارائه وای‌فای رایگان خاطرنشان کرد: این کار هم برای آنها یک تبلیغ موثر است و هم در درازمدت باعث افزایش درآمد برای آنهاست و همچنین با کاهش بار روی شبکه اپراتورهای همراه باعث بهبود کیفیت شبکه همراه در مراکز تجمع مردم خواهد شد.

وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات به نقش این اماکن عمومی برای پیاده‌سازی طرح وای‌فای رایگان اشاره و بیان کرد: البته این مهم نیازمند حمایت ویژه مدیران این اماکن عمومی و به اشتراک‌گذاری مکان لازم و برق برای نصب تجهیزات ارائه سرویس است، چرا که برقراری این خدمت باعث رفاه بیشتر بازدیدکنندگان از این مراکز عمومی خواهد شد.

وی همچنین با تاکید بر نقش اپراتورها گفت:‌ انتظار دارم اپراتورها لیست مراکز پوشش داده در این طرح را از طریق وب‌سایت خود به اطلاع عموم مردم برسانند و همچنین به این مهم نیز توجه کنند که ایران صرفا تهران نیست.


منبع: پول نیوز

احتمال تمدید توافق کاهش تولید اوپک تا پایان سال ۲۰۱۸

ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه گفت: مسکو پذیرای تمدید توافق کاهش تولید نفت اوپک، تا پایان سال ۲۰۱۸ میلادی و به منظور کاهش عرضه نفت است.

احتمال تمدید توافق کاهش تولید اوپک تا پایان سال 2018پول‌نیوز – رئیس جمهور روسیه، خواهان تمدید توافق کاهش تولید اوپک تا پایان سال ۲۰۱۸ میلادی، به بهبود قیمت جهانی نفت شد.
«ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه گفت: مسکو پذیرای تمدید توافق کاهش تولید نفت اوپک، تا پایان سال ۲۰۱۸ میلادی و به منظور کاهش عرضه نفت است.

این اظهارنظر رئیس جمهور روسیه، بعنوان جدی ترین اظهارنظر از سوی مسکو محسوب می شود و حاکی از تلاش مضاعف مقامات کاخ «کرملین» برای افزایش قیمت جهانی انرژی است.

البته «الکساندر نواک»، وزیر انرژی روسیه در ماه گذشته میلادی به آمادگی و اشتیاق روسیه برای افزایش تمدید توافق کاهش تولید در صورت نیاز، اشاره کرده بود. این درحالی است که بیش از یک سوم بودجه روسیه، به درآمدهای حوزه انرژی وابسته است.

بر همین اساس، «ولادیمیر پوتین» گفت: با توجه به واقعیت های بازار در مارس ۲۰۱۸ میلادی، تصمیم خواهیم گرفت؛ اما این مسئله را رد نمی کنم که ممکن است توافق کاهش را تمدید کنیم و اگر بخواهیم در مورد تمدید احتمالی صحبت کنیم، باید حداقل تا پایان سال ۲۰۱۸ میلادی باشد.

همچنین بهبود قیمت نفت در سه ماه دوم سال جاری میلادی، منجر به افزایش رشد اقتصادی روسیه و رسیدن آن به بالاترین سرعت ممکن در تقریبا ۵ سال اخیر شده است.

بر پایه این گزارش، برخی از مقامات آگاه از توافق اوپک اعلام کردند، اوپک و متحدان آن در ماه گذشته میلادی، در مورد تمدید توافق کاهش تولید تا پایان نیمه دوم سال ۲۰۱۸ میلادی به بحث و گفتگو نشسته بودند.

البته پیش بینی اوپک حاکی از آن دارد در صورتیکه حتی تقاضا نفت در سال آینده میلادی با افزایش روبرو شود، کاهش تولید می تواند بازار را با مازاد عرضه روبرو کند؛ یعنی اشتهای افزایش تولید را در برخی از کشورها بویژه برای نفت شیل آمریکا بالا برد.


منبع: پول نیوز

درمان های خانگی معده درد

مصرف ترکیب دمنوش‌های بابونه، گل‌گاوزبان، سنبل الطیب، بادرنجبویه و افسنتین سبب تسکین اعصاب معده می‌شود.

معده درد یکی از مشکلاتی است که تقریباً همه افراد در طول زندگی خود به آن دچار می‌شوند بنابراین آشنایی با درمان‌های خانگی به وی‍ژه زمانی که امکان دسترسی به پزشک وجود ندارد، سودمند است.

مراحل هضم غذا در بدن

حیدر عظمایی محقق و پژوهشگر طب سنتی اظهار کرد: هر نوع مواد غذایی میل شده در قسمت‌های مختلف بدن چهار بار هضم، مواد زائد آن دفع و با کیفیت‌ترین قسمت غذا جذب بدن می‌شود.

وی بیان کرد: نخستین هضم در دهان و معده است که مواد زائد حاصل از این هضم به شکل مدفوع از روده خارج می‌شود بنابراین برای اینکه غذا در مراحل بعدی راحت‌تر هضم شود، افراد باید غذا را به خوبی بجوند.

این محقق و پژوهشگر طب سنتی افزود: هضم دوم در کبد است، مواد زائد حاصل از این هضم به شکل ادرار و چرک از بدن خارج و مواد جذب‌شده تبدیل به مو و ناخن می‌شوند.

عظمایی تاکید کرد: هضم سوم در عروق اتفاق می‌افتد و مواد جذب شده حاصل از این هضم تبدیل به خون می‌شوند.

وی تصریح کرد: هضم چهارم در سلول انجام می‌شود و مواد حاصل از این هضم به سمت اعضای جنسی حرکت می‌کند. این مواد بهترین پروتئین برای تولید مثل هستند.

این محقق و پژوهشگر طب سنتی گفت: مدت زمان هضم غذا بستگی به نوع ماده غذایی مصرف شده دارد، ولی به طور کلی مواد غذایی ۲ تا سه ساعت پس از میل شدن هضم می‌شوند.

عمده‌ترین مشکلات گوارشی افراد

عظمایی درد معده، سوءهاضمه، ترش‌کردن، حالت تهوع صبحگاهی، تلخی دهان، احساس سنگینی معده، بوی بد دهان و هضم ناقص غذا‌ها را از رایج‌ترین مشکلات گوارشی افراد دانست و اظهار کرد: در برخی موارد نیز مشکلات معده بر اثر فشار‌های عصبی ایجاد می‌شوند.

وی توصیه کرد: برای جلوگیری از بروز مشکلات گوارشی افراد باید از پرخوری، صحبت کردن بین غذا و تندتند غذا خوردن پرهیز کنند. همچنین خودداری از مصرف غذا‌های ساندویچی، سرخ‌شده و نوشیدن مایعات زیاد مانند دوغ، نوشابه و دلستر بین غذا ضروری است.

موثرترین درمان‌های خانگی معده درد

این محقق و پ‍ژوهشگر طب سنتی تاکید کرد: افراد باید پیش و پس از غذا کمی نمک بخورند. مصرف نمک قبل از غذا به کاهش اسید معده و پس از آن به هضم و ضدعفونی کردن غذا کمک می‌کند.

عظمایی تصریح کرد: افرادی که دچار معده درد و بالا بودن اسید معده هستند می‌توانند یک عدد سیب‌زمینی خام را رنده کنند و به مقدار نصف استکان آب آن را به آرامی بنوشند.

وی اظهار کرد: مصرف عصاره شیرین‌بیان ۱۵ دقیقه قبل از غذا با مقداری آب جوش ولرم برای تقویت معده، کاهش اسید معده و رفع دل‌درد و دل‌پیچه موثر است. همچنین مبتلایان به رفلاکس برای رفع مشکلشان باید ۱۵ دقیقه قبل از غذا عصاره شیرین‌بیان به همراه مقداری آب جوش و پس از غذا یک استکان عرق بومادران بنوشند.

این محقق و پ‍ژوهشگر طب سنتی بیان کرد: افرادی که به ویژه پس از مصرف غذا‌های سنگین و گوشتی دچار احساس سنگینی معده می‌شوند باید برای رفع این احساس مقداری عرق زنیان بنوشند.

عظمایی با اشاره به ضروری بودن مصرف سماق همراه با غذا‌های گوشتی به ویژه کباب گفت: افراد باید همراه غذا از سبزیجات تازه استفاده کنند. مصرف سبزیجات تازه علاوه بر سم‌زدایی بدن به بهتر شدن حرکات دودی روده و جلوگیری از بروز یبوست نیز کمک شایانی می‌کند.

وی افزود: مصرف ترکیب دمنوش‌های بابونه، گل‌گاو‌زبان، سنبل الطیب، بادرنجبویه و افسنتین تاثیر بسزایی در تسکین اعصاب معده دارد. افراد برای تهیه این معجون باید مقدار مساوی از این گیاهان را با هم ترکیب و روزانه سه لیوان از آن را میل کنند.

این محقق و پژوهشگر طب سنتی تاکید کرد: استفاده از مخلوط دمنوش‌های زیره‌سبز، آویشن، نعناع، کاکوتی، رازیانه، شیرین‌بیان، زنیان و بومادران سبب تقویت معده و دستگاه گوارش می‌شود. مصرف این ترکیب برای رفع سردی، ترشی و زخم معده، نفخ و دل‌درد موثر است. همچنین زنان می‌توانند در ۲ تا سه روز نخست عادت ماهیانه روزانه سه لیوان از این معجون را بنوشند.

درمان های خانگی معده درد

عظمایی تصریح کرد: ماساژ معده با روغن سیاه دانه یا مصطکی نیز موجب تقویت معده می‌شود. پرهیز از پرخوری و روزه‌داری نیز به دفع سموم از معده و روده کمک شایانی می‌کند.

وی یادآور شد: مبتلایان به دل‌درد، دل‌پیچه و نفخ برای رفع مشکل خود باید از ترکیب آب‌جوش به همراه عرق‌نعناع، بارهنگ، گلاب و نبات استفاده کنند. افراد برای تهیه این مخلوط باید سه قاشق غذاخوری عرق‌نعناع، یک قاشق غذاخوری گلاب و یک قاشق مرباخوری بارهنگ را به یک لیوان آب‌جوش بیفزایند. نوشیدن این معجون برای افراد کم‌اشتها نیز مفید است.

 منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

برچسب ها: ، ،


منبع: فرادید

۴ آنتی‌هیستامین طبیعی برای مبتلایان به آلرژی

اگر از جمله افرادی هستید که از آلرژی‌های فصلی رنج می‌برید قطعا راه‌حل‌های مختلفی را برای تسکین علائم آن به کار گرفته‌اید اما شاید با روش‌های طبیعی برای رفع این مشکل آشنایی نداشته باشید.

4 آنتی‌هیستامین طبیعی برای مبتلایان به آلرژی

اگر از جمله افرادی هستید که از آلرژی‌های فصلی رنج می‌برید قطعا راه‌حل‌های مختلفی را برای تسکین علائم آن به کار گرفته‌اید اما شاید با روش‌های طبیعی برای رفع این مشکل آشنایی نداشته باشید.

به گزارش ایسنا، آب ریزش بینی، خارش چشم‌ها و احتقان از جمله علائم غیرقابل تحمل و ناخوشایند در مبتلایان به آلرژی هستند.

افراد مبتلا به آلرژی‌های فصلی برای مقابله با این علائم از داروهای بدون نسخه مصرف می‌کنند اما شاید برخی از مبتلایان روش‌های طبیعی را ترجیح دهند. شواهدی وجود دارند مبنی بر اینکه روش‌های کاملا طبیعی هم می‌توانند علائم آلرژی فصلی را از بین ببرند.

داروهای متفاوتی برای برطرف کردن این علائم وجود دارد اما برخی از آنها دارای عوارض جانبی هستند. هر چند شناخت چگونگی عملکرد هیستامین‌ها به فرد کمک می‌کند تا به نحوه تاثیرگذاری آنتی هیستامین‌های طبیعی آگاهی پیدا کند.

آلرژی‌ در واقع واکنش‌ ایمنی به مواد مضر برای بدن است که می‌تواند حتی گرده گیاهی و گرد و غبار باشد که در برخورد با سلول‌های غشای مخاط در دهان، بینی، گلو، ریه‌ها، معده و روده موجب تولید هیستامین می‌شود.

هیستامین پروئینی است که موجب بروز تمامی علائم مرتبط با آلرژی می‌شود و آنتی هیستامین‌ها فعالیت هیستامین را متوقف می‌کند.

سایت هلث لاین در این مقاله به معرفی برخی از ترکیب‌های طبیعی پرداخته که همچون آنتی هیستامین عمل می‌کنند:

گزنه: این گیاه رایج که در طب سنتی کاربرد دارد یک آنتی هیستامین طبیعی است. در یک مطالعه علائم آلرژی در ۵۸ درصد از مصرف کنندگان گزنه خشک شده و فریز شده بهبود پیدا کرد.

کوئرستین: کوئرستین آنتی اکسیدانی است که به طور طبیعی در پیاز، سیب و محصولات دیگر وجود دارد. نتایج مطالعات متفاوت حاکی از تاثیرات آنتی هیستامین کوئرستین است. نتایج یک مطالعه نشان داد این ترکیب تاثیرات جانبی آلرژی را در موش‌ها از طریق کاهش واکنش‌ التهابی در مجرای هوایی بهبود می‌دهد.

بروملین )Bromelain): این ترکیب عمدتا در آناناس وجود دارد اما می‌توان به شکل مکمل هم از آن مصرف کرد. این ترکیب در درمان التهاب تنفسی و ریوی مربوط به آلرژی‌ها موثر است.

ویتامین C: این ویتامین یک آنتی هیستامین طبیعی در دسترس است که در بسیاری از میوه‌ها و سبزیجات وجود دارد. این ویتامین به دلیل اینکه عاری از عوارض جانبی است راه حل ایمنی برای درمان آبریزش بینی و دیگر علائم آلرژی فصلی است.

برچسب ها: ،


منبع: فرادید

دستگیری مرد میلیاردر به اتهام قتل همسایه

ساعت ۱۲:۲۵ دقیقه ۲۰ اردیبهشت اهالی یک مجتمع مسکونی در محله امیرآباد با پلیس تماس گرفته و از نزاع خونینی خبر دادند.

به گزارش ایران، به دنبال این تماس مأموران کلانتری ۱۲۵ راهی محل حادثه شدند. بررسی‌های ابتدایی نشان داد که مردی به نام مجید که ازساکنان طبقه چهارم مجتمع بود با مرد ۴۵ ساله‌ای به‌نام مهدی-مالک سه طبقه از ساختمان- درگیر شده و در این میان مجید مجروح شده است.او بلافاصله به بیمارستان انتقال یافت اما ساعاتی بعد به علت شدت خونریزی تسلیم مرگ شد.

بلافاصله موضوع قتل به بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران و تیم تحقیق اعلام شد/ با گزارش این جنایت تیم بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه شد. در تحقیقات اولیه مشخص شد مهدی -متهم فراری- اعتیاد به مواد مخدر داشته و اتاقکی را در انتهای پارکینگ برای مصرف مواد درست کرده بود. همین مسأله نیز باعث اختلاف بین او و قربانی ماجرا شده بود.

این درحالی بود که کارآگاهان در بازرسی پارکینگ و خانه مهدی، ده‌ها بطری مشروبات الکلی و لباس نظامی پیدا کردند. همچنین در بازرسی خودرو گران قیمتش نیز مشخص شد که او خودرو شخصی‌اش را به آژیر مجهزکرده که خودرو نیز توقیف و به پلیس آگاهی منتقل شد.

ازسوی دیگر بازپرس منافی آذر دستور بازداشت متهم فراری و ادامه تحقیقات تخصصی را صادر کرد. بررسی‌ها برای دستگیری مهدی ادامه داشت تا اینکه مشخص شد قربانی جنایت، مدیرمسئول نشریه «شمارش» و کارمند بازنشسته بوده است. سرانجام باردیابی‌های تخصصی پلیسی، مخفیگاه او در کرج شناسایی شد و متهم بعد از ظهرسه‌شنبه ۱۱ مهر و با گذشت ۵ ماه از جنایت دستگیر شد.

سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ دراین باره گفت: متهم در تحقیقات مقدماتی به درگیری اعتراف کرد اما منکرقتل شد.

متهم صبح دیروزبرای بازجویی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. او درحالی که به شرکت در درگیری اعتراف داشت، اما مدعی بود که ناخواسته مرتکب قتل شده و در جنایت نقشی نداشته است.

بدین ترتیب بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران دستور ادامه تحقیقات تا رفع ابهام‌ها را صادر کرد.

زاغه نشینی که میلیاردر شد
آشفته وپریشان است. به خاطر اینکه ازشب گذشته مواد مصرف نکرده حال خوبی ندارد. ۴۵ سال دارد و می‌گوید که وضع مالی بدی داشته و با کار سخت و تلاش توانسته بعد از ۲۰ سال میلیاردر شود.

متهم در گفت‌و‌گو با خبرنگارجنایی «ایران» به تشریح جزئیات ماجرا پرداخت.

آن روز چه اتفاقی افتاد؟
مرد همسایه به تلفن همراهم زنگ زد و شروع کرد به فحاشی. بعد هم صدای تخریب ماشینم را شنیدم. او داشت خودروی بی‌ام وی ۴۰۰ میلیون تومانی‌ام را خراب می‌کرد. به او گفتم بدکاری کردم تو را صاحبخانه کردم.و…

اختلافتان سر چه بود؟
سر پارکینگ. می‌گفت دوتا ماشین دارد پس باید دوتا پارکینگ به او بدهم. اما او فقط یک واحد در طبقه چهارم را خریده بود و سهمش یک پارکینگ بود. سر همین هم دعوایمان شد.

اما گفته می‌شود که شما سر اتاق غیرقانونی که در پارکینگ ساخته بودی باهم درگیری داشتید؟
اصلا. زمانی که خانه را خرید اتاقک را دیده بود. به او هم گفتم اگر از نظر شهرداری مشکل پیش بیاید جریمه‌اش را خودم می‌دهم یا درنهایت تخریبش می‌کنم. او هرگز سر این موضوع با من اختلافی نداشت.

بعد چه اتفاقی افتاد؟
وقتی از اتاقک بیرون آمدم او و سه نفر دیگه را دیدم که در حال تخریب ماشینم بودند.ازشدت عصبانیت قمه‌ای را که داخل اتاقک بود برداشتم و با بدنه‌اش حدود ۲۰ ضربه به مرد همسایه زدم بدون آنکه هیچ آسیبی ببیند. من مدت‌ها با قمه و چاقو کار کرده بودم و بلد بودم طوری از بدنه قمه استفاده کنم که هیچ آسیبی وارد نکند. آن روز می‌توانستم به جای این ۲۰ ضربه، با تیزی یک ضربه بزنم اما قصد من آسیب رساندن نبود.

در همین هنگام برادرمجید در پارکینگ را قفل کرد و مجید را دیدم که با پسر ۱۴ ساله برادرم درگیر شده است. به سمت آنها رفتم و دوباره سه ضربه دیگه با بدنه قمه زدم. این جا بود که برادرش از پشت مرا گرفت و بازویم را به حدی محکم فشار داد که بعد از ۵ ماه هنوز جای دستش روی بازویم است. همانطوری که نیمچه قمه دستم بود به سمت برادرش برگشتم که یک دفعه او مرا هل داد.

آن موقع من ندیدم که مقتول جلوی من ایستاده ولی برادرش که در طرف مقابل مجید-مقتول- بود این صحنه را می‌دید. با این پرتاب که برادرش انجام داد یک دفعه نیمچه قمه به قفسه سینه مجید رفت. همان موقع گفتم با اورژانس تماس بگیرید اما برادرش گفت اورژانس همین جاست. بعد من موتورم را از کنار برادرش برداشتم و سوار شدم و فرار کردم.

چرا فرار کردی؟
من معتادم و مصرف موادم زیاد است. نمی‌توانستم بمانم تا دستگیر شوم. آنها خودشان هم می‌دانند که من مقصر نیستم اگر قاتل بودم همان موقع برادر مقتول که حدود ۱۲۰ کیلو دارد راه مرا می‌بست.

آپارتمان را چه زمانی به مقتول فروختی؟
تمام پنج طبقه ساختمان نوسازبرای خودم بود اما به خاطر خرید ملک چند میلیاردی دیگری مجبور شدم دو آپارتمانم را بفروشم که یکی از آنها را مقتول خرید و دیگری را هم شخص دیگری.

تصمیم نداشتی از ایران خارج بشوی؟
راستش یکی از دوستانم به من گفت که خودم را به مرز ترکیه برسانم و از آنجا به جای دیگری بروم اما دلم نمی‌خواست فرار کنم. هر چند من سال‌ها در خارج زندگی کردم و مشکلی برای زندگی درخارج نداشتم.

برای چی به خارج از کشوررفته بودی؟
برای پولدار شدن. درجوانی وضع مالی‌مان به قدری بد بود که نتوانستم دیپلمم را هم بگیرم. برای همین سال ۷۳ برای کار به ژاپن رفتم و در آنجا دریک شرکت بسته‌بندی مرغ مشغول به کار شدم. برای همین هم کار کردن با چاقو را خیلی خوب بلد هستم و می‌توانم ازبدنه چاقو خوب استفاده کنم. حدود ۵ سال آنجا کار کردم و ماهی ۳ هزار دلار پس‌انداز کردم. بعد از آن به ایران آمدم و شروع به ساخت و ساز کردم و حالا وضع مالی‌ام طوری شده که چندین میلیارد پول وسرمایه دارم.

در بازرسی از خانه ات لباس پلیس پیدا شده بود، لباس‌ها برای چه بود؟
عاشق شغل پلیسی بودم برای همین لباس پلیس خریدم. لباس‌ها کاملاً نو است و از آنها اصلاً استفاده نشده است. اگر شما یک عکس با لباس نیروی انتظامی از من دیدید یا یک نفر گفت مرا با این لباس دیده هر چه بگویید قبول می‌کنم.

تو که عاشق شغل پلیس بودی چرا وارد این شغل نشدی؟
موقعی که بچه بودم به این شغل فکر نمی‌کردم. چند سال قبل عاشق این شغل شدم که دیگر برای من آن هم در چنین سن و سالی خیلی دیر شده بود.

بعد از فرار کجا رفتی؟
به خانه باغی که در کرج داشتیم رفتم. بیشتر مواقع بدون تلفن و هیچ وسیله ارتباطی در آنجا بودم. هر چند روز یکبار هم برای خرید از خانه خارج می‌شدم و به یکی از دوستانم زنگ می‌زدم.

تصمیم نداشتی خودت را معرفی کنی؟
خیلی دلم می‌خواست خودم را معرفی کنم. از این زندگی پنهانی خسته شده بودم و از طرفی من قتلی مرتکب نشده بودم که بترسم. اما می‌ترسیدم، به خاطر اعتیاد شدید در بازداشتگاه و زندان زجربکشم. برای همین خودم را معرفی نکردم.

چند وقت است که مواد مصرف می‌کنی؟
دو، سه سالی می‌شود. قبل از این اصلاً سراغ مواد نرفته بودم.

چرا در این سن و سال به سراغ مواد رفتی؟
به خاطر پدرم؛ او آلزایمر گرفته بود و این ماجرا من و خانواده‌ام را بشدت اذیت می‌کرد. برای همین به سراغ تریاک رفتم تا همه چیز را فراموش کنم.

منبع: روزنامه ایران


منبع: فرادید

جزییات جنایت جسد سوخته دوست صمیمی

تحقیقات درباره انگیزه قتل جوان مهابادی از سوی چهارنفر از دوستانش همچنان ادامه دارد.

تحقیقات درباره انگیزه قتل جوان مهابادی از سوی چهارنفر از دوستانش همچنان ادامه دارد. سوم مهرماه امسال جسد یک نوجوان ١٩ساله به نام صادق برمکی که از دو روز قبل ناپدید شده بود، در بیابان‌های روستای کهریز پیدا شد.

تحقیقات جنایی پلیس مهاباد نشان از آن داشت که صادق شب قبل از جنایت توسط پسرجوانی به نام دانیال و ٣نفر دیگر از دوستانش با مشروبات الکلی مسموم شده و سپس او را در بیابان‌های اطراف شهر هدف ضربات ساطور و چاقو قرار داده‌اند و از این صحنه‌ها نیز فیلمبرداری کرده‌اند.

در ادامه ماموران پی بردند که دانیال و دوستانش سحرگاه فردای آن روز برای سرکشی سراغ صادق رفته و متوجه می‌شوند که دوستشان هنوز زنده است و در این مرحله با ریختن بنزین روی بدن صادق اقدام به آتش‌افروزی کرده و از صحنه‌های مرگبار پسرجوان فیلمبرداری و عکس‌های سلفی می‌گیرند.

جزییات جنایت جسد سوخته دوست صمیمی 

تیم پلیسی پس از ٢۴ساعت متهمان این پرونده جنایی را دستگیر کردند و دانیال پس از دستگیری نیز همراه همدستانش به قتل صادق برمکی اعتراف می‌کنند.

مصطفی حبیبی دادستان عمومی و انقلاب ارومیه درباره این پرونده گفت: «تحقیقات مقدماتی درخصوص انگیزه انجام این عمل مجرمانه ادامه دارد. پس از اعلام گزارش وقوع قتل متهمان در اسرع‌وقت توسط ماموران نیروی انتظامی دستگیر و با تشکیل پرونده در بازپرسی مهاباد، تحقیقات درباره علل و انگیزه‌های این جنایت آغاز شده و ادامه دارد.»

دادستان ارومیه با اشاره به این‌که انگیزه ارتکاب این جنایت هنوز مشخص نیست، افزود: «طبق گزارش‌های اولیه، متهمان از دوستان مقتول هستند که دونفر از آنها هنوز به سن قانونی نرسیده‌اند و پسرجوان را به طرز فجیعی به قتل رسانده و حتی با جنازه مقتول عکس سلفی هم گرفته‌اند.

پس از وقوع این قتل، عکس‌هایی مربوط به آن در فضای مجازی منتشر و موجب نگرانی و تشویش مردم شد که با اقدام به‌موقع در دستگیری عاملان جنایت آرامش به مردم بازگشت. بنابراین از همه مردم عزیز تقاضا داریم نسبت به منتشرکردن و دست‌به‌دست‌کردن چنین عکس‌ها و مطالبی که موجب نگرانی یا تشویش اذهان می‌شود، خودداری کنند.»

همچنین دایی صادق برمکی در تشریح ماجرا به رکنا، گفت: «گفته می‌شود این افراد عضو فرقه شیطان‌پرستی بوده‌اند، اما من یقین دارم که صادق عضو باند شیطان‌پرستی نبوده، به‌ خاطر این‌که خود صادق قربانی عقاید اعضای یک باند شیطانی شده است،

حتی شایعه‌هایی درباره مصرف زیاد موادمخدر آنها در فضای مجازی منتشر شده که اصلا درست نیست، متاسفانه صادق قربانی یک باند شیطانی شده است و من شنیده‌ام حتی قاتلان تا به این لحظه از این کار ابراز پشیمانی نکرده‌اند.» در ادامه خانواده برمکی، جوان مقتول مهابادی در پیامی ضمن تشکر و قدردانی از تلاش‌های دادگستری و نیروی انتظامی، مردم را به آرامش دعوت کردند.

خانواده صادق برمکی خطاب به مردم با فرهنگ مهاباد با بیان این‌که حادثه تلخ کشته‌شدن صادق، قلب‌ها را به درد آورده و دیدگان را اشکبار ساخت، نوشتند: «هرچند غم از دست‌دادن فرزندمان بسی گران و جانکاه است، ولیکن آنچه از ابراز همدردی در چند روز گذشته از مردم مهاباد و مسئولان دیدیم، باعث شد غم از دست‌دادن فرزندمان تا حدودی تسکین یابد.

ضمن دعوت مردم عزیز و شهروندان فهیم مهابادی به حفظ آرامش، از دستگاه قضائی تقاضا داریم در اسرع‌وقت و با قاطعیت با موضوع برخورد کند تا شاهد تکرار چنین فجایعی در آینده نباشیم.»

برچسب ها: ،


منبع: فرادید

تاریخ یک مداوای بی‌مضایقه

گذر روزگار گاه دگرگونی‌هایی در زندگی اجتماعی مردمان یک سرزمین پدید می‌آورد که باور آن سخت می‌نمایاند.

تاریخ یک مداوای بی‌مضایقه

گذر روزگار گاه دگرگونی‌هایی در زندگی اجتماعی مردمان یک سرزمین پدید می‌آورد که باور آن سخت می‌نمایاند. 

شاید اگر فیلمی کوتاه از میزان دگرگونی‌های زندگی ایرانیان در یک سده اخیر وجود داشته باشد که بتوان به تماشا نشست، قطعا نگاه بیننده، جز با شگفتی درهم نخواهد آمیخت. بسیاری از این دگرگونی‌ها، زندگی را به سوی آسودگی راه نمایانده‌اند. پیشرفت‌ها در حوزه‌های گوناگون از آن دسته‌اند. 

بسیاری از فناوری‌هایی که در زندگی روزمره مردمان پدیدار شده‌اند، آسایشی برای‌شان به ارمغان آورده‌اند. در برابر، اما برخی دگرگونی‌ها آزاردهنده بوده‌اند. این وضع را در حوزه پزشکی به تماشا می‌توان نشست؛ نه این‌که پیشرفت‌های این حوزه چنین رنگی داشته باشند، که البته ترقی این علم، بسیار به یاری انسان‌ها آمده و در ایران نیز جز این نبوده است. آنچه در این زمینه آزاردهنده بوده، تغییری به شمار می‌آید که در پیوند میان پزشک و بیمار پدید آمده و این حرفه دیرینه فرهنگ ایران را از دایره کاری اخلاقی به شغلی با ویژگی درآمدزایی بدل ساخته است. بسیار دراین‌باره در ایران کنونی روایت کرده و نوشته‌اند. 

چنین وضعیتی، ما را به تاریخ می‌برد تا براساس روایت‌های تاریخی دریابیم گذشتگان در این حوزه مشخص چگونه رفتار می‌کرده‌اند. قطار تاریخ، ما را به راهروهای تودرتوی یک سده گذشته می‌برد.

این حرفه در تاریخ ایران سودآور نبوده است

اوژن اوبن، سفیر فرانسه در ایران عصر قاجار در کتاب «سفرنامه‌ها و بررسی‌های سفیر فرانسه در ایران، ایران امروز» با اشاره به وضع پزشکی قدیم ایران، آن را کاری برمی‌شمرد که از حوزه انتفاع و درآمدزایی به دور بوده است «طبابت در ایران حرفه سودآوری محسوب نمی‌شود». 

او سپس به وضع طبیبان در ایران عصر قاجار چنین اشاره می‌کند «در خانه‌های اعیان و اشراف، طبیب در حقیقت نوکر مورد اعتمادی است و به شخص ارباب وابسته است، حق‌القدم وی نیز از چند خروار غله در‌ سال تجاوز نمی‌کند. عده کمی از آنان در دانشکده‌های اروپا تحصیل کرده‌اند. تحصیل مرتب علوم پزشکی در ایران، جز در مدرسه دارالفنون تهران، در جای دیگر امکان‌پذیر نیست».

این سیاح فرانسوی فرآیند آموزش طب سنتی را در ایران چنین توصیف می‌کند «تعداد بیشماری از طبیبان تجربی کنونی، دانش و معلومات سنتی‌شان را از پدران خود، که از دوران «گالین» [امپراتور روم] و ابن‌سینا، سینه‌به‌سینه و نسل‌به‌نسل به دیگری منتقل شده، آموخته‌اند». او با اشاره به حضور پزشکانی مستقل در شهرها که توانسته‌اند مطب‌هایی برای خود دست‌وپا کنند، تصویری ارایه می‌کند که نشان می‌دهد حرفه طبابت در گذشته ایران، دستیابی به ثروت را اساسا در نظر نداشته است؛ آن‌جا که می‌نویسد پزشکان یادشده «وضع مالی چندان روبه‌راهی ندارند».

هزینه‌های طبابت آن پزشکان چگونه تامین می‌شد؛ اوژن اوبن دراین‌باره می‌نویسد «همه علاقه دارند به جای پول به طبیب معالج خود، هرازگاهی شال یا قالی هدیه دهند. به این جهت پزشکان ایرانی ناچارند به سود ناچیزی که از راه تهیه و فروش دارو برایشان عاید می‌شود، بسازند».

طبیب خجالت می‌کشید مطالبه کند

شاید برای آن‌که دریابیم نگاه پزشکان و دیگر افراد جامعه ایران در گذشته، دست‌کم در دوره قاجار که از آن بیشتر آگاهی داریم، به این حرفه مقدس چگونه بوده است، روایتی جذاب از زبان یک تاریخ‌نگار قاجاری بتواند ذهنیت‌مان را دراین‌باره روشن کند. عبدالله مستوفی در کتاب «شرح زندگانی من؛ تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه» می‌نویسد «دادن حق‌القدم بطبیب هیچ مرسوم نبود. طبیب می‌آمد، اگر مریضش می‌مرد خود خجالت می‌کشید چیزی مطالبه کند. 

اگر معالجه می‌شد، برحسب زیادی و کمی زحمتی که در رفت‌وآمد بالاسر مریض متحمل شده بود، حق‌العلاجی برای او می‌فرستادند، البته توانایی مریض هم در کمیت این حق‌العلاج مداخله داشت. بسا اتفاق می‌افتاد نصف شب دنبال دکترچه‌ای که نزدیک خانه مریض بود می‌فرستادند، بدبخت را زحمت می‌دادند، می‌آمد، دستوراتی می‌داد فردا صبح بزرگترهای خانواده که می‌شنیدند، این دکترچه را نمی‌پسندیدند، دنبال حکیم‌باشی دیگری میرفتند، این زحمت آقای دکتر هدر رفته بود. معهذا اگر دفعه دیگری باز هم از همین خانه پی دکتر می‌آمدند، از رفتن سر مریض مضایقه نمی‌کرد، زیرا امیدوار بود بواسطه معالجه مریض سرشناس شود و شهرت حاصل کند».

مستوفی نیز به توافقی نانوشته در میان ایرانیان اشاره می‌کند که در زمینه حق‌العلاج طبیبان داشته‌اند «اکثر برای اطباء، پارچه نابریده مثل برک و شال کرمانی یا اگر مریض خیلی اعیان و خدمتی که حکیم‌باشی انجام کرده بود اهمیت داشت، شال کشمیری می‌فرستادند. بیشتر اعیان، طبیب خاص برای خانواده خود داشتند که تمام مراجعات خانه اعم از آقا و خانم و نوکر و خدمتکار باو بود. آقای خانه هرچندی یک‌بار پول یا هدیه‌ای برای حکیم‌باشی می‌فرستاد ولی هیچ‌وقت قرار قبلی که آقا چه باید در‌ سال بدهد و طبیب چه اشخاصی را باید معاینه و معالجه کند در کار نبود».

چه چیز موجب می‌شد چنین وضعیتی شکل بگیرد؛ این تاریخ‌نگار خوش‌نام قاجاری برای‌مان در این زمینه توصیفی دارد «طرفین حق و حساب‌دان و باگذشت بودند، هیچ‌وقت اختلافی در میان نمیآمد و اگر آقای خانه مدتی حکیم‌باشی را فراموش می‌کرد، یک اشاره طبیب ب[ه] یکی از رجوع‌کنندگان خانواده موجب تذکار و کار حل می‌شد. 

طبیب هم در مطب خود حق‌المعاینه معینی نداشت و گاهی مریض‌ها پنجشاهی دهشاهی لای نسخه روز قبل می‌پیچیدند و تقدیم می‌کردند ولی حکیم‌باشی‌ها نظری به آن نداشتند و از فقرا هیچ چیزی مطالبه نمی‌کردند، مطب نشستن برای حق معاینه گرفتن نبود بلکه برای حلال کردن درآمدهای دیگر و به منزله زکوه وجوهی بود که از اعیان می‌گرفتند، ضمنا مکتب عمل هم بود».

«نیاز»ی که «ناز» در پی نداشت

این روایت‌های تاریخی به گونه‌ای جذاب و گویا وضع پزشکی و رعایت اخلاق در آن را در گذشته ایران بیان می‌دارد. این‌که گذشتگان ایرانیان، طب را شغل نمی‌پنداشتند و پیش از درآمدهای به دست‌آمده از این حرفه، آنچه برای‌شان اهمیت داشت، سلامت بیماری بود که به آنان نیازمند بود. «این «نیاز» اما موجب نمی‌شد «ناز»ی پدید‌ آید که برآوردن آن، تنها با پول ممکن باشد؛ اخلاق، معیار پیوند میان بیمار و طبیب به شمار می‌آمد. چه خوش، روزگاری که اخلاق، سنجه پزشکی بود… .»


منبع: فرادید

قصه پرغصه «راه» در کویر

گذری در میانه تاریخ نشان می‌دهد مسأله راه و راه‌سازی در دوره‌هایی از روزگار دیرینه این سرزمین، تا زمان‌های بسیار فراموش‌شده بوده است.

قصه پرغصه «راه» در کویر

گذری در میانه تاریخ نشان می‌دهد مسأله راه و راه‌سازی در دوره‌هایی از روزگار دیرینه این سرزمین، تا زمان‌های بسیار فراموش‌شده بوده است. 

جز سایه‌روشن آنچه درباره راه‌های افسانه‌ای در ایران باستان بر جای مانده است، ازجمله راه شاهی و راه ابریشم، تا سده‌ها سخنی از راه‌های بسامان در پهنه زیست اجتماعی ایرانیان به میان نمی‌آید؛ دست‌کم تا دوره شاه عباس یکم صفوی که کوشید بنا به ضرورت‌های اقتصادی، راه‌های تازه در سرزمین پهناور ایران بسازد، همچنین راه‌های فرسوده کهن را تعمیر و تجهیز کند؛ راه‌هایی چون فیروزکوه به علی‌آباد و ساوه به قزوین که البته بعدها با بی‌توجهی پادشاهان و حکومت‌های بعدی از میان رفتند.

کویر و راه‌هایش در این میانه اما با نمادهای گلین تاریخی شناخته می‌شود، کاروان‌سراها و آب‌انبارها؛ بناهایی کهن‌سال در دل تفتیده کویر که مسافران را از گذشته‌های دور در دشواری‌های راه‌های پربیم و هراس‌انگیز کویری، التیام و امید می‌بخشیده است؛ راه‌هایی سخت که در آنها ریگ و باد و خشکی و اندوه با آدمیان سفر می‌کرده است. 

آب آب‌انبارها گاه تنها چیزی بوده که ادامه مسیر دشوار کویر را برای مسافران شدنی می‌کرده است؛ چنان که محمدحسین پاپلی‌یزدی در کتاب «شازده حمام» روایت می‌کند «آب‌انبارهای بین راه در دل کویرها با آن آبهای آلوده‌شان، برای مسافر تشنه و گرماخورده چه دلگرم‌کننده و آب آنها چه خنک و گوارا به نظر می‌آمد. 

آب آلوده و کثیف آنها را وقتی به صورت می‌زدی و خنک می‌شدی احساس می‌کردی از آب چشمه‌های خنک کوهستانی گواراتر است». چرا چنین بوده است؟ چون راه در کویر، تنها دشواری زیستن در این برهوت بزرگ را به یاد مسافران می‌آورده است؛ این‌که چگونه در دل آبادی‌های بی‌نور این گستره، آدم‌هایی بی‌کورسوی امید می‌زیند و برای رسیدن به شهر و دیاری دیگر رنج‌ها به جان می‌خرند؛ رنجی که تنها به بی‌آبی و خشکی و تفتیدگی زمین زیر پا منحصر نبوده و بحران‌های زیست انسان در این جغرافیا را دربرمی‌گرفته است و مردم گاه برای این‌که مشهدی و کربلایی بشوند، این رنج‌ها را به سخت‌ترین وجه به جان می‌خریدند؛ محمدابراهیم باستانی‌پاریزی در کتاب «از پاریز تا پاریس» در روایت سفر خود به عتبات عالیات، آن را با دشواری سفر و راه‌ها در زمان پدربزرگش مقایسه می‌کند «وقتی من از دامنه‌های کوه پاطاق کرمانشاه می‌گذشتم، به خاطرم می‌آمد که پدربزرگم می‌گفت که آن را پیاده طی کرده بود، تا مردم ده او را کربلایی زین‌العابدین بخوانند و همیشه از مشکلات این راه و گردنه‌ها با من صحبت می‌کرد. آخر او علاوه بر این طریق کوهستانی، بیابان‌های انار و یزد و کرمانشو و اردستان و نایین و سایر نقاط بین راه را هم پیاده پیموده و از چنگ دزدان گردنه زین‌العابدین جان به در برده بود».

گاه تنها مرکبی که می‌شد بر آن نشست و سختی راه و کویر سوزناک را برتافت، شتران نستوه بودند؛ از آن‌رو که راه‌ها در ایران تا آغاز دوره قاجار، بیشتر کوره‌راه‌هایی پر از سنگلاخ و ناهمواری بوده‌اند که تنها برای گذر چهارپایان به کار می‌آمده‌اند؛ راه‌هایی به اصطلاح مال‌رو! البته گویا پس از مسافرت‌های پی‌درپی ناصرالدین شاه قاجار به فرنگ که نخستین آن در‌ سال ١٢٩٠ قمری رخ داد، افسران و مهندسانی از اتریش و آلمان به ایران فراخوانده شدند تا راه‌های سنگی و ناهموار به شیوه تازه و سبکی نوین تجهیز شوند و جز چهارپایان، وسیله‌های چرخ‌دار نیز بتوانند از آن راه‌ها بگذرند. این بهسازی راه‌ها اما همه جاده‌های مسافرتی ایران را دربر‌نمی‌گرفت و به چند جاده مهم همچون تهران به بوشهر و هند منحصر بود که از قم، کاشان، اصفهان و شیراز می‌گذشت، یا راه تهران به قسطنطنیه که با گذر از مسیر قزوین، زنجان، میانه، تبریز و خوی به مقصد می‌رسید، یا راه تهران به بغداد و کربلا، نیز راه تهران به مشهد و تهران به کرانه‌های دریای خزر. ادوارد پولاک، پزشک اتریشی دربار ناصرالدین شاه قاجار در کتاب «سفرنامه پولاک؛ ایران و ایرانیان» درباره نبود راه سالم، مناسب و ایمن در ایران آن روزگار می‌نویسد «در کمتر کشوری است که طبیعت تا این اندازه برای جاده‌سازی مساعد باشد [اما] با وجود همه اینها در سراسر ایران هیچ جاده شوسه‌ای وجود ندارد. 

از همان جاده‌های کاروان‌رویی که هزاران ‌سال پیش وجود داشته عبور می‌کنند. از میان علل مختلفی که باعث شده است جاده‌سازی در بوته فراموشی و تعطیلی بیفتد باید قبل از همه از سستی و ندانم‌کاری حکومتها یاد کرد. دلیل دیگر عدم عنایت به جاده‌سازی که احمقانه است این است که دشمن نتواند به راحتی به مملکت سرازیر شود».

در هر حال چنان که نمایان است در این راه‌های بهسازی‌شده، کویر به‌ویژه در گستره سرزمینی یزد و کرمان و منطقه‌های پیرامونی آنها سهمی اندک داشته‌اند. این راه‌های رها در شن‌زارها تا سال‌ها و سده‌ها همچنان تنها به شتران و شترسواران شکیبا تعلق داشته است.

کاروان‌های شتر در گذشته چندین ساربان داشته‌اند و تقسیم مسئولیت‌ها یا به تعبیر بهتر، گونه‌ای زندگی سیار و رقصان در میان شن‌زارها در میان آنها جریان داشته؛ یکی جلودار یا بلد راه بوده، دیگری نان‌پز، آن یکی چای‌ساز، دیگری خورش‌ساز، یکی آب‌آور و دیگری هیزم‌بیار. آنها درواقع می‌دانستند کویر بیراهه‌ای فراخ همچون خود زندگی است و تنها با مشارکت و همدلی تا پایان آن می‌توان زیست، زنده ماند و به مقصد رسید. جالب است که این راه‌های سخت‌گذر و شتران نشخوارکننده‌اش، گاه اقتصاد کویرنشیان را هم می‌چرخانده‌اند. 

مردمان کویر، محموله‌های خود را حتی گاه نقدینگی‌شان را به شترداران می‌سپردند و بر شترانی بار می‌کردند که یقین داشتند رنج سفر را می‌توانند تاب آورند و به مقصد رسند؛ چنان که حسین بشارت در کتاب «یزد، شهر من» روایت می‌کند «یادم می‌آید که یک کاروان حدود ۴٠، ۵٠شتر خرمای پیاران که محصول اطراف حاجی‌آباد در حوالی بندرعباس است، برای پدرم می‌آوردند و این خرما را در کیسه‌های بافته‌شده از برگ‌های خرما که به آن سیس یا سله می‌گفتند حمل می‌کردند. چون وسایل حمل‌ونقل امروزی و همچنین سردخانه در کار نبود و خرمای رطب در هوای گرم زود فاسد می‌شد، این نوع خرما که حد فاصل بین خرمای خشک و رطب است مطلوب و مرسوم بود».

تا سال‌ها تنها پیک‌های حکومتی در جاده‌ها و راه‌های سخت‌گذر در رفت‌وآمد بودند؛ پیک‌هایی که آنها را محصلان با چوب و بی‌چوب مالیات‌ها و فرمان‌های حکومت می‌دانستند و سفر به دورترین نقطه‌های سرزمین پهناور ایران برای دریافت مالیات و ابلاغ فرمان‌های حکومتی، از مسئولیت‌هایشان به‌شمار می‌آمد، از این‌رو ناگزیر بودند رنج سفر را بر خود هموار دارند. همین وضع موجب می‌شد حکومت‌ها در بسیاری از دوره‌های تاریخ ایران به‌ویژه تا پیش از سده چهاردهم خورشیدی هرگز برای بهبود جاده‌ها نکوشند؛ چنان که جست‌وجویی در سندهای تاریخی نشان می‌دهد برای نخستین‌بار، در‌ سال ١٣٠١ خورشیدی، نیاز به پایه‌گذاری اداره‌ای به نام «اداره کل طرق و شوارع» برای ساختن، نگهداری و تعمیر راه‌ها و جاده‌ها احساس می‌شود. 

کویرنشینان حتی در سال‌های نزدیک‌تر به روزگار کنونی نیز از این سفرها و ره‌رویی‌هایشان با شتر در راه‌های تپه‌شنی کویر سخن به میان آورده‌اند که نشان می‌دهد راه و راه‌سازی، ازجمله کنش‌هایی بوده که بسیار دیر به آبادانی کویر آمده است. محمدحسین پاپلی‌یزدی در کتاب «شازده حمام» خاطره‌ای از سفر خود به‌ سال ١٣٣٣ خورشیدی روایت کرده که راه میان یزد تا روستای بیده در میبد را با سختی بسیار و زمانی دراز سوار بر شتر پیموده است، آن هم درست به همان شیوه رایج حرکت شبانه که اصطلاحا «شبگیر» نامیده می‌شد «اولین مسافرت من به بیده میبد بود روستایی دشتی که حدود ۴۵ کیلومتر با یزد فاصله داشت… در ‌سال ١٣٣٣ خاله خانم به یزد آمده بود و من می‌خواستم با خاله به بیده بروم[.] از یزد تا بیده جاده درست و حسابی نبود و هنوز راه یزد به میبد ماشین‌رو نبود و یا اگر بود ماشین چندانی نمی‌رفت. در هر صورت باید با شتر به بیده می‌رفتیم و این برای من جالب بود. 

تابستان بود و هوا گرم. طرف غروب که هوا ملایمتر شده بود خاله پشت شتر سوار شد و مرا هم جلو روی خودش نشاند و با چند شتر دیگر که آنها بار و سوار داشتند از یزد به طرف میبد راه افتادیم. راه خاکی و شنی بود و همه جا تپه‌های شن دیده می‌شد… شترها آرام شن‌های روان زیر پای خود را درمی‌نوردیدند. آبادیهای کنار راه هیچ‌کدام برق نداشتند و فقط در نور مهتاب، سیاهی خانه‌ها دیده می‌شد … بالاخره نیمه‌های شب به کاروانسرای شمسی رسیدیم. این آبادی کاروانسرا و بارانداز خوبی داشت. شترها ٧-۶ ساعت راه آمده بودند. تپه‌های ماسه بادی راه رفتن آنها را مشکل می‌کرد و شترها اذیت و خسته می‌شدند. آنها باید استراحت می‌کردند. آدمها هم ساعت‌ها بالای شتر درحال حرکت نشسته بودند و خسته بودند».

از پالکی روی الاغ تا بوی بنزین

به‌نظر می‌رسد جز شترها که با شکیبایی بسیار، راه‌پیمایی در کویر خشک و بی‌آب و راه‌های ناایمن و تپه‌های شنی را می‌توانستند تاب بیاورند، دیگر چارپایان نیز همچون مرکب‌هایی نیکو بودند و مردمان را هرچند به سختی بسیار اما سرانجام به سلامت به مقصد می‌رساندند. امروز خاطره بسیاری از کویرنشینان از سفرهای زیارتی و ره‌سپاری از روستا به شارستان، با نوای زنگوله همین الاغ‌ها و قاطرها یا به تعبیر محمدعلی اسلامی‌ندوشن «مال‌ها» همراه است؛ او در کتاب خاطرات خود «روزها» در این‌باره روایت کرده است «چون هنوز اتومبیل کمیاب بود و راهش به کبوده [زادگاه او] باز نشده بود، با مال یعنی الاغ و قاطر می‌بایست به شهر رفت، تا از آن‌جا اتومبیل گرفته شود … نخست بیابان و کویر و افق پهناور خلوت بود یعنی فاصله میان کبوده و شارسان که یک شبانروز گذاردند تا آن را پیمودند. زن‌های اعیان و ازجمله مادر و خواهرم سرنشین پالکی بودند و مرا گاه نزد آنها می‌فرستادند. من مرکب خاصی نداشتم و دست‌به‌دست می‌گشتم». 

شاید چنین پنداشته‌اید که این دوچندان و صدچندان‌شدن دوری مسافت تنها به دلیل کندی حرکت الاغ‌ها بوده اما این ماجرا یک سویه دیگر هم داشته است؛ این‌که راه‌ها ایمن نشده و بهبود نیافته، هنوز در شکل و قواره سنتی و پیشامدرن خود بر جای مانده بود. از همین‌رو است که اسلامی‌ندوشن در ادامه روایتش هرچند کاروان زیارتی را سوار بر اتومبیل توصیف می‌کند اما همچنان از دوری مسافت می‌نویسد «با آن‌که به نسبت زمان، سرعت خیره‌کننده‌ای داشت باز می‌بایست ساعات درازی را دربرگیرد تا به اصفهان و سپس قم برسد». 

او خود را کودکی می‌نمایاند که گاراژ و اتول‌هایش را همچون جهانی رویایی می‌دیده است؛ رویایی از زندگی بهتر در میان جاده‌ها با اتومبیل‌هایی بزرگ که در چشم کودک روستایی -که همیشه راه‌ها را با مال و شتر پیموده است- قامت کوهی داشته‌اند که آتش می‌کرده و با خرخر و دود، آدم‌ها را از رنج راه، تا اندازه‌ای هرچند اندک می‌رهانیده‌اند و از این‌رو بوی بنزین‌شان مستی‌آور و شادی‌آفرین بوده است. شوفرها با لباس چرب و دست‌های روغنی که چون رنج راه را می‌کاسته و به جنگ ناملایمات مسیر می‌رفته‌اند، در نظر کودک کویرنشین، چون ابرقهرمانی نیمه‌فرنگی جلوه می‌کردند، زیرا به تعبیر اسلامی‌ندوشن «می‌توانستند با علم و مهارت خود این اتومبیل‌های غول پیکر را به حرکت درآورند» و آدم‌هایی را که بارها در راه‌های کویری فرسوده و راه را به سختی به سوی شهر و آبادی پیموده‌اند، تا اندازه‌ای آسان‌تر به مقصد برسانند.

روایت هوشنگ مرادی‌کرمانی از سفرش در کودکی، از سیرچ به کرمان نیز باز روایت اسلامی‌ندوشن را فرایاد می‌آورد و همان دشواری گذر از کویر و گاه تنگه‌های کوهستانی‌اش را که رسیدن به سرمنزل را چونان سیر آفاق و انفس دشوار می‌کرده است. مرادی‌کرمانی در قصه زیبای «شما که غریبه نیستید» که در آن زندگی خود را توصیف کرده است، به دوازده ساعت رنج‌آور راه میان روستای زادگاهش تا شهر اشاره داشته، راه را ماری پیچ‌خورده ترسیم می‌کند که پیرامون کوه خرامیده و چه اندازه سربالایی و پرپیچ بوده است. 

نکته درنگ‌آمیزتر در روایت او اما آن‌جاست که با تماشای نخستین جاده، آن را بسیار بدیع و شگفت‌انگیز نقش می‌بندد؛ جاده ماهان «تا به حال جاده، راه بزرگ و صاف بدون گودال و سنگلاخ ندیده‌ام». این توصیف، هرچند ساده و کوتاه است اما واقعیت زمخت راه و راه‌سازی در کویر را در دوره‌ای نه‌چندان دور به دل قصه می‌کشاند؛ قصه که خود بهترین دستاویز برای دیدن و شناختن تاریخ مردم به شمار می‌آید، رویه‌ای تاریخی که ناگفته مانده است. این روایت را باز از قلم محمدابراهیم باستانی‌پاریزی در کتاب «از پاریز تا پاریس» درباره ساده‌ترین سفر زندگی‌اش می‌توان بازخواند که در نوجوانی‌اش رخ داده و در آن از روستای پاریز تا سیرجان رفته است «خورجینی پر از نان خشکه و یک پوست پنیر و یک شکمبه قرمه و مقداری جوزقند و مغز و کشک خلال بر پشت چارپا نهادیم و رختخواب را بر آن پوشیدیم و با بند تم لک آن را محکم بستیم و بر آن نشستیم و ده فرسنگ راه بین پاریز و سیرجان را یک شبه طی کردیم»؛ ده فرسنگ راه در یک شبانه روز!

در دل شهرها

قصه راه و راه‌سازی در دل شهرهای دیرینه‌ سال کویری اما دردناک‌تر است. به‌نظر می‌رسد با برآمدن دولت پهلوی اول، برنامه مدرنیزاسیون در بافت‌های شهری نیز جزو برنامه‌های زیرمجموعه راه‌سازی در سراسر ایران بوده، اما گاه تلاش برای مدرن‌سازی شهرها، خود ضربه‌هایی ویرانگر بر پیکره زندگی اجتماعی و میراث فرهنگی و تاریخی شهر وارد آورده است؛ گویی آن رنج بی‌راهی که در جاده‌ها فرساینده و هولناک بوده، در دل مناسبات شهری، به آن اندازه هراس‌انگیز نبوده است. حتی روایت کرده‌اند کاش کوششی برای راه‌سازی‌های امروزی در شهرها انجام نمی‌گرفت تا شکل زندگی سالم اجتماعی پیشین نگاه داشته می‌شد؛ گویی آن معماری و بافت شهری، نگه‌دارنده سلامت ریشه‌دار اجتماعی به شمار می‌آمد که در کویر جاری بوده است. 

حسین بشارت در روایت خود درباره تکاپوهای راه‌سازی در یزد می‌نویسد «یزد دارای چهار خیابان بود که شروع آن از محل میدان مجاهدین فعلی که به آن فلکه می‌گفتند بود. دو خیابان کوتاه داشت یکی به طرف میدان و فلکه مارکار به نام خیابان کرمان و یکی به طرف دبیرستان ایرانشهر که به کوچه متصل به گاراژ ناجی ختم می‌شد. یک خیابان هم که به طرف باغ ملی (محل فعلی شهرداری یزد) می‌رفت داشت و یک خیابان اصلی که به شمار سرازیر می‌شد و به محله قلعه کهنه که مرکز ادارات دولتی یزد شامل فرمانداری، ژاندارمری، شهربانی، دارایی و تلگرافخانه بود ختم می‌شد. 

بعد گویا تصمیم به احداث خیابان جدیدی گرفته بودند که در زمان کودکی من مسیر آن تخریب شد، از میدان امیرچخماق شروع و به میدان شاه قدیم یا میدان بعثت فعلی ختم می‌شد. احداث این خیابان خرابی‌های بزرگی برای آثار قدیمی و فرهنگی یزد به بار آورد. اول بازار یزد که از محل بازار مسگری فعلی شروع می‌شد و تا میدان امیرچخماق می‌رسید به کلی تخریب شد. و در این تخریب تیمچه کلاهدوز، کاروانسرای خواجه و کاروانسرای بیابانکی از بین رفت. بعدها سرای خواجه فعلی را در محل بارانداز کاروانسرای قدیم خواجه ساختند. میدان شاه قدیم یا میدان بعثت فعلی به‌طورکلی از شکل و هیأت قدیم خود افتاد. 

این میدان را از چهار طرف صفه‌هایی احاطه کرده بود. جبهه غربی آن صفه‌های چهار طبقه و دارای کاشی‌کاری زیبایی بود. وسط میدان یک سکوی کثیرالاضلاع به ارتفاع تقریبی یک متر بود که آن را کلک می‌گفتند. گویا شب‌های عاشورا روی آن هیزم و آتش فراوان روشن می‌کردند و اطراف آن تعزیه‌خوانی می‌کرده‌اند… بعدا دو خیابان دیگر شمالی و جنوبی این میدان را به‌صورت نزار فعلی درآوردند و قسمتی از جبهه جنوبی میدان را هم گرفتند و محل بارفروشی و مغازه کردند. در تخریب خیابان شمالی میدان بعثت که به امامزاده سیدگلسرخ می‌رود یکی از قدیمی‌ترین مدارس یزد یعنی مدرسه دو مناره به کلی تخریب شد.

بار منفی بهبود و گسترش راه‌های درون شهری در این روایت بیش از سودمندی‌ها و آسانی پیوندهای شهری است. نابودی سنت‌های اصیل کویری، چنان که دیگر میدان بعثت را با آن صفه‌ها و آن آتشدان میانه میدانش نمی‌توان انگاشت و غم‌انگیزتر تخریب مدرسه‌ای که تاریخ فرهنگی یک شهر بوده، تنها گوشه‌ای از دستاوردهای نامبارکی است که نویسندگان کویر به آنها اشاره کرده‌اند.

روایت تحلیلی و ژرف‌نگر پاپلی‌یزدی در کتاب «شازده حمام» درباره همین پدیده یعنی راه و راه‌سازی و مدرنیزاسیون در شهر یزد، گفته‌های پیشین را در وجهی دیگر روایی می‌بخشد. او نبود راه‌ها را درواقع بستری برای ماندگاری یک‌دستی اجتماعی در شهر دانسته، دراین‌باره می‌نویسد «در آن زمان در شهرها آب لوله‌کشی و تلفن نبود. خیابان‌ها هم آسفالت نبود. محدودیت منابع آب و ارتباطات اجازه نمی‌داد که ثروتمندان به وسط بیابان و کنار شهر بروند و محلات ثروتمندی درست کنند و یا فقرا را به کنار شهر بفرستند تا حاشیه‌نشینی را رواج دهند… آب لوله‌کشی و بعد تلفن و ماشین و خیابان آسفالت و دخالت شهرداری و ارگان‌های دولتی در تقسیم زمین از نظر متراژ و خیابان‌بندی و باصطلاح مدیریت فضایی کالبدی شهری اجازه داد که ثروتمندان در محله‌های مخصوص به خود و فقرا در محلات خاص خود جمع شوند… در عصر مدرن، آب لوله‌کشی و وسایل حمل‌ونقل و ارتباطات مدرن باعث شد که محلات ثروتمند و فقیر ایجاد شود و فقرا و ثروتمندان از نظر مکانی و فضایی از هم جدا گردند و چهره‌به‌چهره نشوند و همدیگر را نبینند و نشناسند و نبینند و حل مسأله‌شان فقط با زور و انقلاب ممکن باشد».

این پاره‌گفتارها شاید سویه‌ای دیگر از قصه رازآلوده و پرغصه راه و راه‌سازی را در تاریخ اجتماعی ایران فرایاد آورد؛ سویه‌ای که در آن جنبه‌هایی از زندگی، سنت‌ها و قواعد زندگی سالم گذشته، قربانی یک ظاهرسازی‌های فرمالیته شده و بازدهی آنها نه در بلندمدت که زودگذر بوده است.


منبع: فرادید

بازداشت کارمند کنسولگری آمریکا در استانبول

نیروهای امنیتی ترکیه یک کارمند کنسولگری آمریکا در استانبول را بازداشت کردند.

به گزارش ایلنا ، نیروهای امنیتی ترکیه یک کارمند شاغل در کنسولگری آمریکا را به اتهام ارتباط با گروه گولن بازداشت کردند.

بر همین اساس «متین توپوز» کارمند کنسولگری ایالات متحده آمریکا به اتهام ارتباط با جریان «فتح‌الله گولن» با حکم دادستانی استانبول دستگیر و روانه زندان شد.

بر اساس گفته‌های نیروهای امنیتی ترکیه این کارمند کنسولگری آمریکا در استانبول با برخی از مسئولان سابق پلیس ترکیه نیز که به همین اتهام از سمت خود برکنار و دستگیر شده‌ بودند، در ارتباط بوده است.

این فرد چهار روز قبل دستگیر و پس از رسیدگی به پرونده وی محکوم به تحمل حبس شده و به زندان انتقال یافت.
منبع: عصرایران

جبهه ترکمن‌ها خواستار خودمختاری کرکوک شد

علی مهدی سخنگوی جبهه ترکمن‌های عراق در گفت و گو با خبرگزاری آناتولی ترکیه بر حمایت این تشکل سیاسی از مدل خودمختاری برای اداره کرکوک تاکید کرد.

به گزارش ایرنا، مهدی در این گفت و گو با تاکید بر این که جبهه ترکمن‌های عراق در پی دستیابی به یک راه‌حل در کرکوک است، گفت: ترکمن‌ها هرگز با کُردها دشمن نبوده و علیه هیچ کس اقدام مسلحانه نکرده‌اند و عامل اصلی وضع کنونی عراق، سیاست عامدانه آمریکاست.

وی با بیان این که ‘آمریکا هیچ‌ وقت خواستار وحدت و رفاه در عراق نبوده است’ بیان کرد: هیچ ترکمنی در عراق، مدیرکل، استاندار یا رئیس مجلس نیست در حالی که جمعیت واقعی آنها دوسوم جمعیت کردهاست.

وی افزود: اگر ترکیه در سال ۲۰۰۳ همراه با آمریکا وارد عراق شده و ‘لایحه مجوز یکم مارس’ تصویب می‌شد، امروز ۶ میلیون ترکمن در شمال عراق هویت و جایگاه ویژه ای داشت.

وی اضافه کرد: بارزانی با برگزاری همه پرسی جدایی با آتش بازی کرد و ترکیه، ایران و عراق متحد شدند.

وی مدعی شد: مخالفت آمریکا، اسرائیل و اروپا با این همه‌پرسی نیز حقیقت ندارد چرا که هدف همه این دولتها تجزیه ترکیه، عراق، سوریه و ایران است.

وی تاکید کرد: آنها این هدف را با مزدوران نظامی مانند داعش و بارزانی پیش می برند و متاسفانه بیش از هر کسی ترکمن ها از این اتفاق متضرر می‌شوند.

مهدی همچنین گفت: گروه تروریستی داعش وارد تلعفر با جمعیت صد در صد ترکمن شد و به همین علت ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار ترکمن ساکن منطقه به کربلا، نجف، کرکوک، شمال عراق، آنکارا و استانبول مهاجرت کردند.


منبع: عصرایران

تولید موتورسیکلت برقی توسط سایپا/ تخفیف ۲٫۵ میلیونی در ارائه موتور های برقی (+عکس)

از سال ۹۸ خط تولید این نوع موتور در شرکت ایدکو راه اندازی و تولید ۱۰ هزار دستگاه به صورت داخلی سازی آغاز خواهد شد.

عضو هیات مدیره و قائم مقام مدیرعامل شرکت ایدکو گفت: برنامه این شرکت برای سال ۹۶ واردات ۵ هزار دستگاه موتور سیکلت برقی است و در سال ۹۷ هم ۱۰ هزار دستگاه موتور سیکلت برقی به صورت سی کی دی وارد و مونتاژ خواهد شد و از سال ۹۸ خط تولید این نوع موتور در شرکت ایدکو راه اندازی و تولید ۱۰ هزار دستگاه به صورت داخلی سازی آغاز خواهد شد.
 
به گزارش  عصر ایران  حسن فروزان مهر با اشاره به نحوه ورود موتور سیکلت های برقی در ایران گفت: در سال ۹۴ برای اولین بار شرکت توسعه صنایع خودرو سایپا (ایدکو) اقدام به واردات موتورسیکلت های برقی کرد که این موتورها پس از بررسی و گذراندن استانداردهای مدنظر مورد قبول واقع شدند و در همان سال توانستیم این موتورها را شماره گذاری و وارد بازار کنیم و درحال حاضر تنها شرکتی هستیم که توانسته برای محصولات خود موفق به اخد شماره گذاری شود.

وی افزود: در سال گذشته نیز بر اساس درخواست شهرداری تهران و با احساس نیازی که از سوی سازمان های مختلفی چون نیروهای مسلح، پلیس راهور، شرکت پست و پیک بادپا شهرداری تهران وجود داشت، با یکی از شرکت های بزرگ و تولید کننده جهان وارد مذاکره شدیم.

فروزان مهر با بیان اینکه شرکت مورد نظر یکی از بزرگترین تولید کنندگان موتور سیکلت برقی در جهان  است و در سال بالغ بر یک میلیون و ۷۰۰ هزار دستگاه موتور سیکلت برقی تولید و عرضه می کند، افزود: بر همین اساس جهت انجام سرمایه گذاری و ایجاد خط تولید در شرکت ایدکو و انتقال دانش فنی تولید موتور، مذاکراتی را با این شرکت انجام داده ایم و توافقاتی صورت پذیرفته است. علاوه بر این در جهت بومی سازی باطری این موتورها نیز با یکی از شرکت های داخلی مذاکراتی صورت گرفته است.

وی تاکید کرد: با دو دانشگاه تهران و آزاد قزوین نیز به منظور داخلی سازی، راه اندازی خط تولید موتور، طراحی ظاهری، اپتیموم کردن باطری ها و … مذاکراتی صورت پذیرفته و در حال حاضر تولید آزمایشی نمونه های اولیه در حال انجام است.

عضو هیات مدیره ایدکو با اشاره به اینکه موتورهای برقی بر اساس ۳، ۵ و ۶ کیلو وات در ایران تولید خواهد شد، گفت: موتورهای برقی زیر ۳ کیلو وات نیاز به مجوز شماره گذاری ندارد و ایدکو برای راه اندازی خطوط تولید موتور سیکلت های  ۳، ۵ و ۶ کیلو واتی با هدف میزان حمل بار مناسب و پیمایش مسافت بیشتر برنامه ریزی کرده است.

وی تصریح کرد: برای ترغیب استفاده از این نوع موتورها در میان مردم، سایپا، شهرداری و سایر سازمان های مرتبط، شرایطی را در نظر گرفته اند، بر همین اساس برای این موتورها که جهت شارژ، نیاز به برق شهری دارند، شهرداری تهران دو اقدام را در دستور کار خود قرار داده است، اول اینکه به ازای هر دستگاه موتور مبلغ ۲ و نیم میلیون تومان برای مشتریان تخفیف در نظر گرفته است و دوم اینکه در سطح شهر تهران مکانی جهت انجام شارژ باطری این موتورها ایجاد خواهد کرد.

فروزان مهر با اشاره به طرح شهرداری تهران که در نظر دارد در منطقه ۱۲ صرفا مجوز تردد موتورهای برقی را صادر کند، گفت: به محض تامین موتورهای برقی، شهرداری تهران با هدف کاهش آلودگی، از تردد موتورهای بنزینی در این منطقه جلوگیری کرده و صرفا موتورهای برقی مجاز به تردد در این منطقه هستند و این طرح با تولید و عرضه موتورهای برقی بیشتر، مناطق دیگر تهران را در بر خواهد گرفت علاوه بر این به منظور حمایت بیشتر، موتورهای برقی جهت تردد در این منطقه و سایر مناطق شهر تهران  نیاز به دریافت طرح ترافیک نخواهند داشت.

وی گفت: فاز اول عرضه موتور سیکلت های برقی برای شهر تهران است و در حال حاضر از سایر کلان شهرهای کشور همانند مشهد و اصفهان نیز درخواست هایی داریم که در فاز بعدی و راه اندازی خط تولید موتور برقی در ایدکو، برای سایر کلان شهرها نیز تولید مدنظر قرار خواهد گرفت.

قائم مقام ایدکو افزود: با وزارت صنعت، معدن و تجارت، سازمان ملی استاندارد و سازمان محیط زیست درحال رایزنی برای ایجاد خط تولید این نوع موتور سیکلت در شرکت ایدکو سایپا هستیم و امیدواریم به زودی مجوزهای لازم را در این زمینه از مراجع ذی صلاح دریافت کنیم.

وی گفت: به منظور هموار شدن هرچه بیشتر مسیر تولید موتور سیکلت های برقی، انجمنی با عنوان “کارفرمایان، تولید کنندگان و عرضه کنندگان وسایل نقلیه برقی” نیز ایجاد شده که با رایزنی هایی که در آینده این انجمن انجام خواهد داد قطعا شرایط تولید این نوع موتور، بهتر از قبل خواهد بود.

فروزان مهر در پایان ضمن تقدیر از حمایت های مدیریت ارشد گروه سایپا گفت: قطعا در این مسیر و کسب تکنولوژی تولید موتور سیکلت برقی مشکلات و سختی هایی وجود داشته و همواره مدیرعامل گروه سایپا با توجه ویژه و تاکید بر این انجام این موضوع ما را مورد حمایت قرار داده اند و امیدوارم این روند همچنان ادامه داشته باشد تا ایدکو بتواند در آینده ای نه چندان دور به عنوان تولید کننده موتورهای برقی در ایران، محصولات خود را عرضه کند


منبع: عصرایران

رونمایی از یک شاسی بلند خاص /با این تانک در شهر برانید (+عکس)

دو ویژگی تنظیم در سامانه تعلیق متناسب با حالات چرخ در این خودروها در نظر گرفته شده است. انتخاب بین این دو حالت به میزان حرکت آفرود یا آنرود در رانندگی شما بستگی دارد.

آیا مجبورید زمان زیادی از وقت خود رادر شهرها
رانندگی کنید، یا به حرکت در خیابان‌ها علاقه دارید؟ پس SUV ها
را فراموش کرده و به TUV ها بیندیشید. خودرویی مانند “تانک” که می‌توان آن را
خودروی تاکتیکی فضای شهری نامید.

به گزارش عصر ایران رضوانی موتورز، پس از انتشار تیزرهای مختلف در هفته قبل
از یک شاسی‌بلند به نام “تانک” رونمایی کرده که با الهام از  خودروهای
جنگی ساخته و پرداخته شده‌اند.

تانکی برای شهر، زرهی و 500 اسب‌بخاری

 این خودروی تاکتیکی، شبیه شاسی بلندهاست اما، در صورت خواست
مشتریان می‌تواند به صورت زرهی و ضد گلوله طراحی شود.موتور ۵۰۰ اسب‌بخاری و V8 . ظاهر خودرو مطمئن به نظر می‌رسد و
نباید به آن شک کرد. خودرو از پس هر چالش آفرودی و موقعیت حرکت داخل شهری بر می‌آید.

تانکی برای شهر، زرهی و 500 اسب‌بخاری

تانکی برای شهر، زرهی و 500 اسب‌بخاری

نسخه بازار آمریکایی خودرو موتوری ۶٫۴ لیتری، SRT V8 است
که ۵۰۰ اسب‌بخار قدرت دارد. دو ویژگی تنظیم در سامانه تعلیق متناسب با حالات چرخ
در این خودروها در نظر گرفته شده است. انتخاب بین این دو حالت به میزان حرکت آفرود
یا آنرود در رانندگی شما بستگی دارد.

تانکی برای شهر، زرهی و 500 اسب‌بخاری

همچنین در کنار لایه‌های زرهی، خودرو به یک رشته
چراغ LED و دوربین‌های حرارتی تصویری مجهز است. رشته چراغ و
دوربین‌ها در تاریکی تصویر بهتری از مسیر ارائه می‌دهند.

تانکی برای شهر، زرهی و 500 اسب‌بخاری

اگر نگران فضای سخت در درون این تانک شهری
هستید، باید خیالتان را از حجم سنگین لاکچری درون آن راحت کنیم. در نسخه سفارشی چرم در کنار ترکیب جیر که بیشتر
روی سقف‌ها به کار رفته تجملاتی بودن این تانک را تداعی می‌کند.

تانکی برای شهر، زرهی و 500 اسب‌بخاری
تانکی برای شهر، زرهی و 500 اسب‌بخاری

اما در نسخه سفارشی زرهی، تانک رضوانی به شیشه‌های
ضدگلوله و پوشش‌های کولار مجهز است. ساختارهای به کار رفته در این خودرو تقویت شده
تا حفاظت بیشتری را از تجهیزات زیر کاپوت
یا محفظه سوخت به عمل آورند.

تانکی برای شهر، زرهی و 500 اسب‌بخاری

قیمت پایه این خودرو حدود ۱۷۸ هزار دلار یا ۱۳۴ هزار پوند است که با توجه به این حجم از امکانات و قدرت شاید معقول به نظر برسد.


منبع: عصرایران

روزانه ۴۳ نفر در تصادفات رانندگی کشته می شوند

روزانه حدود ۴۳ نفر در تصادفات جان خود را از دست می‌دهند که باید با اقدامات مختلف همین آمار نیز کاهش پیدا کند.

مرگ روزی ۴۳ نفر در تصادفات در کشور

رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی مهم‌ترین عامل تصادفات رانندگی را عامل انسانی دانست.
به گزارش عصر ایران، سردار تقی مهری در همایش یادبود قربانیان حوادث ترافیکی که صبح امروز در سالن غدیر دانشگاه علوم انتظامی امین برگزار شد، گفت: از سال ۷۷ نخستین آمارهای رسمی از جانباختگان حوادث ترافیکی در کشور جمع‌آوری شد. آمارهایی که نشان می‌دهد از این سال تا پایان سال گذشته، ۴۵۹ هزار نفر در حوادث رانندگی جان خودر ا از دست داده‌اند.

وی با بیان اینکه طی این مدت ۴.۵ میلیون نفر زخمی شدند، گفت: از حدود یک دهه پیش با اقداماتی که پلیس راهور انجام داد خوشبختانه توانستیم روند افزایش قربانیان حوادث رانندگی را متوقف کرده و علی رغم افزایش تعداد خودروها در هر سال اما تعداد قربانیان در این یک دهه نسبت به سال قبل کاهش یافت.

مهری با بیان اینکه همین تعداد قربانی نیز از نظر ما زیاد  است، گفت: روزانه حدود ۴۳ نفر در تصادفات جان خود را از دست می‌دهند که باید با اقدامات مختلف همین آمار نیز کاهش پیدا کند.

وی مهم‌ترین عامل تصادفات را عامل انسانی دانست و گفت: تصادفات ابعاد و پیامدهای مختلفی دارد که حتی تا سال‌ها و یا حتی پایان عمر در فرد و خانواده فرد تاثیر می‌گذارد.

رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی با بیان اینکه ۱۲۰ هزار تخت فعال بیمارستانی در کشور وجود دارد، گفت: متاسفانه آمار مجروحان حوادث رانندگی نیز بالاست به طوری که روزانه درصد قابل توجهی از این اخبار را مجروحان حوادث رانندگی شامل می‌شوند.

مهری با اشاره به پویش‌ها و کمپین‌های مردمی برای ارتقای فرهنگ رانندگی و کاهش آمار تصادفات افزود: قطعا مردم نقش موثری در کاهش حوادث رانندگی داشته و این کمپین‌ها می‌توانند تاثیرگذاری فراوانی داشته باشند. پلیس نیز تمام وظایف خود در حوزه فرهنگ‌سازی و برخورد با تخلفات و متخلفین انجام می‌دهد تا تعداد انگشت‌شماری متخلف، ایمنی رانندگان را به خطر نیندازند.

به گزارش ایسنا، در این مراسم چهره‌های هنری و ورزشی از جمله علی دایی و … حضور داشتند.


منبع: عصرایران

ربیعی: ۲۳ درصد متوفیان تصادفات زن و ۷۷ درصد مرد هستند/ میانگین سنی رانندگان در تصادفات ۳۸ سال است

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با بیان این مطلب که باید کیفیت رانندگی بهبود یابد و صلاحیت رانندگان سخت‌گیرانه‌تر بررسی شود، گفت: خود من قربانی تصادف هستم و فرزندم را از دست دادم.

به گزارش فارس، علی ربیعی در همایش یادبود قربانیان سوانح رانندگی اظهارداشت: من در مطالعاتی که انجام داده‌ام به این رسیده‌ام که عامل انسانی مهمترین عامل تصادف است، البته همه جا عامل انسانی موثر است، اما ضریب‌های مختلفی دارد و باید گفت در کشور ما ضریب بروز حوادث به واسطه عامل انسانی بالاتر است.

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی تصریح کرد: رنجی که جامعه ما می‌برد از بی‌کیفیتی است و خیلی از کارها بی‌کیفیت صورت می‌گیرد؛ خودرو را که برای تعمیر می‌بریم مطمئن نیستیم که درست تعمیر شود، درس که می‌دهیم و درس که می‌گیریم و کسی را که می‌آوریم که کاری انجام دهد و … رانندگی هم همینگونه است. راننده یک مفهوم است و یک پدر، یک مادر و یک فرزند هم می‌تواند راننده باشد.

ربیعی، خود رانندگی را به مفهوم رانندگی مستقل دانست و گفت: ما در مورد کیفیت راننده دچار مشکل هستیم، چه در خصوص فرهنگ، اخلاق و مهارت آن، باید آن کسی که رانندگی می‌کند صلاحیت رانندگی داشته باشد و باید قواعد صنفی قوی برای آنها که شغل رانندگی دارند قرار دهیم و نیروی انتظامی و راهور سخت‌گیری بیشتری برای رانندگان داشته باشند.

وی به ذکر مثالی در این زمینه پرداخت و افزود: آیا اگر امروز کسی از زندان آزاد شود می‌تواند به سر کار برود، این فرد باید اول برای کار خود گواهی سوء پیشینه ببرد، حالا شما بگویید آیا ما برای کسانی که می‌خواهند راننده شوند نیز قواعد داریم؟ برای افرادی که می‌خواهند گواهینامه بگیرند حداقل ۲-۳ سال قبل باید یکسری آموزش داشته باشیم و پیش از دادن گواهینامه باید برنامه‌ریزی کنیم برای پیشارانندگی چرا که افراد زیادی در جامعه تمایل به دریافت گواهینامه دارند.

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در ادامه سخنان خود به کیفیت راننده پرداخت و گفت: باید راننده را با کیفیت‌تر کنیم و در دادن صلاحیت رانندگی به یک فرد در یک بسته سیاستی مناسب بیشتر کار کنیم.

ربیعی به ساختار حمل و نقل پرداخت و گفت: ما خط‌کشی داریم، شبکه حمل و نقل داریم، چراغ‌های راهنمایی و رانندگی داریم که یک روز کار می‌کند و یک روز کار نمی‌کند، یک روز پلیس هست و یک روز پلیس نیست و ساختار حمل و نقل ما سیگنال بی‌نظمی می‌دهد که باید در این زمینه مطالعات و کارهای لازم انجام شود.

این مقام ارشد تصریح کرد: بعد اجتماعی تصادفات مسئله دیگری است و پیشنهاد می‌کنم که حدود ۵۰ هزار تصادف را به جامعه شناسان بدهند تا آن را بررسی کنند تا ببینیم که چه آدم‌هایی با چه آموزش‌هایی تصادف کرده‌اند، چه گروه سنی با چه سابقه‌ای در بروز تصادفات نقش داشته‌اند و چه عواملی منجر به تصادف شده‌اند؛ تحلیل اجتماعی در مورد رفتار رانندگی برای پیشگیری از تصادفات نیاز است.

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با اعلام این مطلب که میزان مسافرت‌ها ۵ برابر شده و تصادفات کاهش داشته و این نشان از زحمات پلیس راهور در این زمینه است، گفت: ما نیاز به دانش بیشتر در خصوص تصادفات داریم که بخشی از آن در مورد راننده و صلاحیت آن است.

وی با بیان این مطلب که تصادفات پیامد اجتماعی دارد، اعلام کرد: ۲۳ درصد متوفیان تصادفات زن و ۷۷ درصد مرد هستند؛ میانگین سنی ۳۸ سال است و باید گفت بخشی از زنان سرپرست خانوار ما به واسطه تصادفات سرپرست خود را از دست داده‌اند.

ربیعی تصریح کرد: ۲۱ هزار و ۴۴۶ معلول ضایعه نخاعی تحت پوشش بهزیستی است که ۴۳ درصد آنها ناشی از تصادفات رانندگی هستند.

وی در ادامه صحبت‌های خود به هزینه و پیامد اجتماعی وجود زنان سرپرست خانوار، فرزندان یتیم و مصدومان و معلولان ضایعه نخاعی پرداخت و گفت: ما ناگزیر هستیم که رابطه معناداری بین بیمه و خودرو برقرار کنیم، ما بدنه خودرو را بیمه می‌کنیم در حالیکه باید رابطه‌ای بین رانندگی پرریسک برقرار شود و سختگیری لازم در این زمینه برقرار شود و در تمدید گواهینامه رانندگان پُر ریسک محرومیت اساسی اعمال کنیم.

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی توصیه کرد که در مورد بحث‌های امروز باید بیشتر گفتمان کنیم، باید برای داشته‌هایمان بهتر رانندگی کنیم و در رسانه‌ها در خصوص تصادف و پیامدهای آن بیشتر بنویسیم.

ربیعی با اعلام این مطلب که خود من قربانی تصادف رانندگی هستم، خاطرنشان کرد: داغ تصادف همواره با من حرکت می‌کند، وقتی صدای آژیر می‌آید اول صلوات می‌فرستم و بعد دعا می‌کنم که برای کسی اتفاق بدی نیفتد.

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: فرزند ۱۴ ساله من قربانی تصادف شد و راننده‌ای به وی زد و فرار کرد و فرزندم ۳ ساعت کنار خیابان ماند و جان خود را از دست داد. (در این لحظه اشک ربیعی ریخت).


منبع: عصرایران

جواد طباطبایی: تاریخ جهان با ایران آغاز می‌شود

جواد طباطبایی این‌بار در قریب به دو ساعت سخنرانی کوشید اساس طرح فکری‌اش را که بیش از ٣٠ سال است از زمان انتشار «درآمدی بر تاریخ اندیشه سیاسی در ایران» و حتی پیش از آن، مطرح کرده بود، در قالب نظریه «ایرانشهری» بیان و تشریح کند و به منتقدانی که این روزها کم نیستند نیز پاسخ بدهد. 

اعتماد نوشت: او در بیست و چهارمین نشست از سلسله نشست‌های ایرانشهری که در خانه گفتمان شهر و معماری برگزار شد هم انتقادهای تند و گزنده‌اش به نظام دانشگاهی در ایران را تکرار کرد و هم بر این اندیشه مرکزی‌اش تاکید کرد که واقعیت ایران و دولت ملی در ایران سابقه‌ای کهن دارد و ربطی به پیدایش دولت‌های ملی در اروپا ندارد. او حتی کوشید توضیح دهد که چرا در ایران مفهوم دولت ملی با وجود واقعیت تاریخی آن پدید نیامده و در انتهای بحثش منتقدان را آگاهانه یا ناآگاهانه مخالفان وحدت ملی ایران خواند و گفت ایشان حتی ممکن است ندانند اما مخالفت‌شان با ایرانشهر به تهدید این وحدت ملی می‌انجامد. آنچه می‌خوانید روایتی از این سخنرانی است:

اندیشه سیاسی در ایران سابقه‌ای ندارد

دو-سه دهه‌ای بود که من بحث اندیشه ایرانشهری را مطرح و این اصطلاح را به کار برده بودم اما در شرایط خاصی از چند سال پیش، بیشتر به آن توجه شده است و حتی در فضای دانشگاهی درباره آن چند رساله نوشته شده است. اگر بگویم اکثر کسانی که درباره این بحث، صحبت می‌کنند تا حد زیادی به درستی نمی‌دانند درباره چه صحبت می‌کنند، اغراق نکرده‌ام. 

من این اصطلاح را ٣۵ سال پیش در مقاله‌ای درباره خواجه نظام‌الملک طوسی  و اندیشه ایرانشهری در سیاستنامه او به کار بردم که بعدها به کتاب تبدیل شد. اما بحث من از کجا آمد. بحث اندیشه سیاسی در اروپا سابقه‌ای طولانی دارد اما در کشور ما هیچ سابقه‌ای ندارد. یعنی از زمان تاسیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی تا حدود سال ١٣٣٠ اصلا اندیشه تدریس نمی‌شد و علم سیاست در ذیل حقوق عمومی فهمیده می‌شد. سطح علوم سیاسی در ایران آن دوران، بسیار پایین و رشته حقوق، دارای اهمیت بیشتری بود و به همین دلیل من نیز به این رشته گرایش پیدا کردم و در ایران، علوم سیاسی نخواندم. 

بعد از انقلاب، در سال‌هایی که درس من تمام شده بود و دفاع کرده بودم در یکی از مراکز دانشگاهی مهم فرانسه، گردهمایی گروه کوچکی بود که دریدا، جلسات آن را اداره می‌کرد و استادیاران و شاگردان و دوستان او از طیف چپ تا افراد غیرچپ و تا حدی لیبرال و چندنفری از دانشجویان دکترا یا مثل من که دفاع کرده بودند در آن شرکت می‌کردند. در سال ۶٣-۶٢ که من در این جلسات شرکت کردم، بحث‌های جدیدی در اندیشه سیاسی در اروپا درگرفته بود مثل ماجراهای لهستان و متزلزل شدن کمونیسم، و هنوز دیوار برلین تخریب نشده و سوسیالیسم برجا بود اما در ایران وجود نداشت. بحران‌هایی که در جنبش چپ در اروپا ایجاد شده بود و تاثیر آن در جریان‌های لیبرال اروپایی از سوی دیگر و متزلزل شدن نظام تثبیت شده دانشگاهی اروپا، از دهه ٧٠ میلادی و ۵٠ خورشیدی به بعد سبب شد کسانی متوجه این بحران بزرگ لااقل در حوزه نظر شده و گردهمایی‌های ماهانه‌ای را تشکیل دهند. 

من تنها ایرانی شرکت‌کننده در این جلسات بودم و وقتی از این جلسات بیرون می‌آمدم، پرسشم این بود که این بحث‌ها به چه درد من و کشورم می‌خورد و اساسا بحران‌های اروپا، چه نسبتی به بحران من دارد؟ بعد به بررسی این موضوع می‌پرداختم که آیا ما نیز دارای بحران هستیم و آیا ما هم می‌توانیم از سنخ اندیشیدن فلسفی درباره سیاست بهره‌ای بگیریم و برای ما چقدر مهم است؟ بنابراین، بعد از برگشتن به ایران به تدریج نوع اندیشیدن سیاسی آنها را درباره مسائل ایران به کار گرفتم.

دانش غرب در باب شرق در ذیل یک مفهوم، قابل بررسی نخواهد بود

غربی‌ها وقتی درباره ما صحبت می‌کنند به ناچار ابزارهای خود را به کار می‌گیرند اما آیا این ابزارها قابل انتقال به ایران است و آیا می‌توان بحث در باب تحول مفاهیم را از غرب فرا گرفت؟ اساسا مسائلی در ایران وجود دارد که با ابزارهای مفهومی غرب تا حد زیادی قابل توضیح نیستند و باید مانند صنعت گران چیره دست، ابزارهای غربی را مورد دخل و تصرف قرار دهیم و مفاهیمی مانند قدیم-جدید، رنسانس یا جهان باستان را در باب مفاهیم خود به کار ببریم. تا آن زمان جهان اسلام مطرح بود و از ایران به عنوان یکی از کشورهای آن نام برده می‌شد؛ در اینجا هنر ایرانی فصلی از هنر اسلامی و اندیشه ایرانی، بخشی از اندیشه جهان اسلام است.

اگر کلی سخن بگوییم این مساله قابل درک است اما اگر موارد تاریخی خود را مطالعه کنیم، به نتایج اروپاییان نمی‌رسیم. این همان مطلبی است که ادوارد سعید نیز به آن رسیده بود. او معتقد بود دانش غرب در باب شرق، در ذیل یک مفهوم، قابل بررسی نخواهد بود. آنچه او در این باره مطرح می‌کرد از نظر ایدئولوژیک خوب بود اما به لحاظ علمی با وجود اینکه بر بسیاری از منابع و به زبان و ابزارهای دانش غربی مسلط بود، هیچ ارزشی درباره ما ندارد. اگر شرق‌شناسی آنچه باشد که ادوارد سعید گفته است، ایران، در ذیل شرق و جهان اسلام قرار نمی‌گیرد و من بعدها این تعبیر را به کار بردم که ما بیرون از جهان اسلام بوده‌ایم. 

با بررسی‌هایی که انجام داده‌ام، برخلاف آنچه نویسندگان و مورخان غربی نوشته‌اند، حتی آنهایی که ایران را می‌شناخته‌اند از کنار واقعیات تاریخی و تاریخِ فرهنگی ما عبور کرده‌اند. باید مرکز ثقل در باب ایران را از نظام دانش غربی به ایران منتقل کنیم. به همین دلیل می‌گویم دانشگاه‌های ما، هیچگاه ملی نبوده‌اند. دانشگاه‌های ما هنوز ملی نشده‌اند و اساتید دانشگاه‌های ما حتی نمی‌توانند از پایین‌ترین سطح ایدئولوژی غربی، بالاتر صحبت کنند. به طور مثال هرگاه بحث از ایرانشهری می‌شود، می‌گویند این یک نظریه فاشیستی است در حالی که اندیشه و تمدن ایرانشهری، یک بحث کاملا علمی است. متاسفانه دانشگاه‌های ما در بومی‌ترین نقطه، غیربومی هستند.

ایرانشهری یعنی تداوم اندیشه ایرانی در دوره اسلامی

بررسی موردی من در حالات و نوشته‌ها و آثار خواجه نظام‌الملک طوسی، که یکی از عالمان و امرای بزرگ ایرانی بوده، نشان داد که خواجه نظام‌الملک طوسی، صرفا یک کارگزار نبوده است؛ او با اینکه هم علوم روز را می‌دانسته و هم به علوم دینی تسلط داشته و هم به‌شدت دیندار بوده ولی زمانی که در باب سیاست صحبت می‌کندتوجهش به ملیت است. او نخستین شخصی است که در باب اندیشه ایرانشهری، وارد شده است و با تفکیک نظامنامه شریعت از نظامنامه سیاست، طریق ایجاد دولت بر اساس نظامنامه‌های سیاسی را تدوین کرده است. 

بررسی‌های بیشتر من توضیح می‌دهد که وقتی ایرانی‌ها درباره سیاست صحبت می‌کرده‌اند، ایرانی حرف می‌زدند. نام این را ایرانشهری گذاشته‌اند به معنای تداوم اندیشه ایرانی در دوره اسلامی. بنده این اصطلاح را از جایی وام نگرفته‌ام بلکه این واژه، در تمام منابع ایرانی آمده و در اینجا شهر به معنای دولت و ایرانشهر به معنای کشور و دولت ایران است. از اینجا به این بحث رسیدم که به تاسی از سیاستنامه، اسم آن را شریعت نامه گذاشتم. اساسا در سیاستنامه‌ها، موضوع بحث، مناسبات قدرت سیاسی و در شریعتنامه‌ها، شریعت و اجرای احکام شریعت است و اساسا ربطی به یکدیگر ندارند زیرا شریعتنامه‌ها از سنخ سیاستنامه‌ها نیستند. 

در دوران خلافت خلفای اموی و عباسی، چون شریعت با سیاست همگام شده بودند، این‌گونه تعبیر می‌شد که اگر خلیفه فاسد هم باشد، چون احکام را اجرا می‌کند؛ پس فساد خلیفه، اشکالی نخواهد داشت. ایرانیان حتی زمانی که هنوز مذهب تشیع فراگیر نشده بود هم، ایرانشهری فکر می‌کردند یعنی مساله و اولویت‌شان، اداره دولت بود. البته اجرای احکام هم می‌کردند اما مساله ایرانشهری نیز از مهم‌ترین اولویت‌ها بود.

تعبیر «ایران» جعل رضاشاه نیست

همان‌طور که می‌دانید ما، دارای نگاه نقادی نسبت به خود هستیم که در بیرون از ایران کمتر وجود دارد. در بررسی بعضی از شریعت‌نامه‌نویسان بسیار مهمی که در منطقه فرهنگی ایران وجود داشته‌اند از بصره و بغداد گرفته تا خراسان بزرگ، هیچ نویسنده‌ای یافت نمی‌شود که در باب خلافت صحبت کرده باشد زیرا ساختار ذهنی ما با خلافت اصلا سازگار نیست و خلافت به عنوان شعوبیه در دیدگاه ایرانیان جایی ندارد. 

حتی شریعت‌نامه‌نویسان مهمی که در حوزه فرهنگی ایران بوده‌اند نیز در باب سیاستنامه نوشته‌هایی دارند، مثل ابوالحسن ماوردی، متفکر، فیلسوف و قاضی‌القضات آل بویه که نخستین کتاب و نظریه منضبط خلافت را نوشته، او سیاستنامه هم نوشته، به این علت که از بغداد تا عراق عجم، نظام خلافت جواب نمی‌داد و نمی‌توانست یک نظریه منسجم اساسی پیدا کند. ایران از ابتدا کشوری متفاوت و با نظام اندیشه‌ای متفاوت نسبت به جهان عرب بوده است. ایرانشهر یا ایران زمین، یعنی ایران بزرگ فرهنگی و این محدوده جغرافیایی، از بخارا تا شامات و مصر را در بر می‌گرفته است. 

ایران، یک واقعیت تاریخی است؛ کافی است به تمام منابعی که از قرن دوم درباره تاریخ ایران نوشته شده مراجعه کنید حدود و ثغور ایران کاملا مشخص و روشن است. به همین دلیل، اگر به خصوص یک استاد تاریخ بگوید که ایران را رضاشاه ساخت و جعل اوست، بدان معناست که مرخص است، زیرا به هیچ‌وجه چنین نیست و او نمی‌داند ایران تا زمان رضاشاه در زبان‌های اروپایی «پرس» (پرشیا) خوانده می‌شد و بعدا به این نتیجه رسیدند که این پرشیا در وضعیت جغرافیای سیاسی ایران، بخشی از فارس است و بنابراین پیشنهاد کردند که کلمه ایران را که دست‌کم ٢٠٠٠ سال سابقه دارد به کار ببرند. بنابراین تعبیر «ایران» جعل رضاشاه نیست. کسانی که چنین اشتباهی را مرتکب می‌شوند، بیش از هرچیز با شعور دانشگاهی ما تسویه می‌کنند، یعنی گوینده باید خجالت بکشد که چنین بگوید. یکی از این افراد در دانشکده‌ای تدریس می‌کند که زمانی دهخدا رییس آن بوده، در حالی که متن فارسی او ده غلط دارد.

نژاد در شاهنامه مطلقا به معنای بیولوژیک امروز نیست

«ایران» در درجه نخست یک اسم است، اما واقعیتی هست که این اسم ناظر بر آن است. در مورد همه کشورها اسم شان ناظر به یک واقعیت بیرونی نیست، بلکه واقعیتی مجعول است که بعدا برایش اسمی ساخته شده است، مثل افغانستان که تنها شامل بخشی از مردم آنجاست. اما کلمه ایران که بیش از هزار بار فقط در شاهنامه و سایر منابع ما تکرار شده، ناظر بر یک واقعیت بسیار پیچیده است که به سادگی نمی‌توان آن را انکار کرد و استعمال آن را در کنار مفهوم قدیمی «نژاد»، نژادپرستانه خواند. 

دانشگاه ما دانشگاه ایرانی نیست، زیرا با کلمات خودش که مفاهیم خاص ایران است، نمی‌تواند صحبت کند. یعنی وقتی دانشگاهی ما و غیردانشگاهی ما کلمه «نژاد» را به کار می‌برد، آن را از شاهنامه اخذ نکرده و نمی‌داند آنجا معنایش چیست، بلکه آن را در ترجمه کلمه race انگلیسی و سایر زبان‌های دیگر به کار برده است، در اینجا «نژاد» به معنای نژادهای بیولوژیک جدید مثل سفید و سیاه و… است، در حالی که استعمال قدیمی نژاد در شاهنامه مطلقا به معنای بیولوژیک امروز نیست. 

به همین خاطر است که این ادعا که تعبیر ایرانشهری مضمونی شووینیستی و فاشیستی است، کاملا خطاست زیرا کسی که چنین ادعایی می‌کند، نمی‌داند این کلمات (مثل نژاد) در فارسی کهن چه معنایی دارند. حداقل ٢٠٠٠ سال است که در ایران اقوام متفاوت زندگی کرده‌اند و در میان ایشان هرگز رابطه‌ای که در racism و نژادپرستی جدید اروپایی به وجود آمده، ظاهر نشده است. 

رستم که بزرگ‌ترین پهلوان ملی ما است، از طرف مادر آریایی نیست و نسبش به ضحاک می‌رسد. بنابراین رستم هم مثل همه ما آمیخته‌ای است از اقوام مختلف این کشور و اهمیتش در وحدتی است که از سیستانی و نسل ضحاک با آریایی ایجاد می‌کند. اهمیت این پهلوان در این است که در عین آمیختگی از یک اصل مهم یعنی اصل پهلوانی و اصل خرد و اصل داد دفاع می‌کند. کمال تاسف است که با ندانستن، عمر و هزینه دانشجویان را تلف می‌کنیم.

دانشگاه ما دانشگاه ملی نیست

دانشگاه ما دانشگاه ملی نیست. نیمی از کلماتی که امروز به کار می‌بریم، فارسی نیست و رادیو و تلویزیون نیز فاجعه فارسی حرف زدن است. اما دانشگاه ما روی ترجمه‌ها صحبت می‌کند. یعنی مثلا مفهوم class در علوم اجتماعی جدید را به طبقه ترجمه کرده و فکر می‌کند که «طبقه» در زبان فارسی همان معنایی را دارد که در مارکس و جامعه‌شناسان جدید می‌دهد. اصلا چنین نیست. وقتی فرد این اختلافات را نداند، به غلط می‌گوید جامعه ایران طبقاتی است. نمونه کامل این خطا آن است که می‌گویند از قصه هابیل و قابیل تا به امروز مبارزه طبقاتی در جریان بوده است. البته چنین فردی ادعا می‌کند که ایدئولوژی من ایدئولوژی وحدت است، اما از سوی دیگر می‌گوید به قول مارکس تاریخ همواره مبارزه طبقاتی بوده است. 

سوال این است که این مبارزه طبقاتی با آن وحدت چه نسبتی دارد و تضاد طبقاتی از کجای آن وحدت بیرون آمده است؟ لغزیدن از اینجا به آنجا فاجعه‌ای التقاطی است و بخش مهمی از روشنفکری نیز دچار آن است، مثلا ایرانشهری را همان دولتشهری می‌پندارد، زیرا ما به طور طبیعی قافیه و سجع را دوست داریم و قافیه و سجع برای ما علم ایجاد می‌کند! در حالی که این خطایی محض است. اخیرا نوشته‌ام که تعبیر ایران بسیار پیچیده است. یعنی اگر به هزار مورد شاهنامه توجه کنیم، درمی‌یابیم که مضمون آن پیچیده است. 

گفته‌اند ایران مفهوم آبستن است، زیرا پشت مفهوم «افغانستان» و «عراق» چیزی وجود ندارد. زیرا تعبیر «عراق عرب» به قرینه «عراق عجم» ساخته شد و اسمش از ما است. زیرا یک فرض این است که کلمه «عراق» از «ایران» درست شده باشد. چنان که اشاره شد، ایرانشهر یک دولت بوده است قبل از اینکه مفهوم «دولت» در معنای جدید آن ظاهر شود. از سوی دیگر ایران به معنای ایرانی برای تمام ساکنان ایران زمین نیز به کار رفته است، یعنی ایران کشور و دولت آن کشور و ملت آن کشور است. 

به این دلیل است که گفته‌ام ایران توانسته دولت ملی ایجاد کند، قبل از اینکه این اصطلاحات به وجود بیاید. از آنجا که دانشگاه ما دانشگاه ملی نیست، کلمات «ملی» و «ملت» را هم از ترجمه اخذ کرده است، یعنی وقتی اروپاییان گفتند در قرون پانزدهم و شانزدهم میلادی دولت‌های ملی ایجاد شد، به دنبال آن ما گفتیم که یعنی واقعیت nation درست شد و بعد دولت (state) را ایجاد کرد و بعد واقعیت nation-state درست شد و بعد کلمه ناسیونالیسم پدید آمد. به این ترتیب ما مفاهیم ملت و دولت و ملی‌گرایی را ساختیم. با همین تعابیر گفتند از ایران حرف زدن ملی‌گرایی است و ملی‌گرایی نیز چیز بدی است، زیرا از آن فاشیسم و نظام‌های استبدادی بیرون آمده و بنابراین حرف زدن از ایران به فاشیسم می‌انجامد.

«ممالک محروسه» همان دولت در معنای جدید آن است

در حالی که اولا قبل از آنکه ما کلمه «ملت» را معادل nation قرار دهیم، ایران دارای واقعیت ملی بوده است. یعنی تمامی اقوامی که در ایران بودند از زمان‌های بسیار دور ملتی را ایجاد کرده بودند و این ملت است که دولت خودش را در زمان‌هایی مثل هخامنشی و ساسانی ایجاد کرده است. صفویه نیز نوعی دولت ملی است. 

بنابراین اینکه دولت واقعیت جدیدی در ایران است، از نظر کلمه و لفظ چنین است، زیرا کلمه «دولت» در فارسی و عربی به این معنای امروزین به کار نمی‌رفته است و معنایی اندک متفاوت از دولت به معنای state داشته است و ما از طریق ترجمه این تعبیر را ساخته‌ایم. اما چون ایران ملت بوده است، توانسته دولت خودش را در دوره‌های بسیار طولانی ایجاد کند. ما می‌توانیم بگوییم دولت ملی داشته‌ایم، دولتی که دولت ممالک محروسه ایران بوده است. کلمه «ممالک محروسه» همان دولت در معنای جدید آن است. کسانی که به بحث من انتقاد می‌کنند، یک مساله‌شان مخالفت با دولت است. یعنی می‌گویند بحث ایرانشهری در نهایت تقویت دولت است. 

ایراد این ادعا آن است که اولا من در کنفرانسی توضیح دادم که حقوقدان‌های ما هنوز کلمه دولت را درست استفاده نمی‌کنند، مثلا می‌گویند دولت روحانی در حالی که اینها حکومت هستند، نه دولت. دولت واقعیت دیگری است که یک ملت ایجاد می‌کند. حکومت کارگزار دولت است و اداره امور ملت را انجام می‌دهد، ملتی که دارای دولت است. حکومت‌ها گذرا هستند و آنچه می‌ماند، دولت است. دولت ایران از آغاز هخامنشی همواره دولت ممالک محروسه و دولت ملت ایران بوده که از اقوام بسیار فراهم آمده است. بنابراین این ایراد که بحث ایرانشهری دولت را تقویت می‌کند، اگر منتقد بفهمد چه می‌گوید، درست است.

این دولت ملی ما است و گفتن اینکه مردم‌شناسان می‌گویند کلمات دولت و ملت از درجه اعتبار ساقط شده، خطاست. ترامپ که در راس مقتدرترین دولت فعلی جهانی است، آمد نخست گفت من می‌خواهم امریکا را قوی‌تر کنم، یعنی حتی مقتدرترین دولت هم حس می‌کند که ضعیف‌تر شده است. در حالی که برخی اینجا می‌گویند دولت وجود ندارد! چرا دولت وجود ندارد؟ پس چه چیز وجود دارد؟ نماینده تجسم این ملت در کجاست؟ در دولت باید باشد. اینکه حکومت بد است یا خوب است، بحث دیگری است. اما امری ورای حکومت هست که دولت ملی ایران است و وظیفه همه ما این است که (من در حوزه نظر بحث می‌کنم) از این دفاع کنیم. بنابراین ایران دولت ملی بوده است و این اتفاق قبل از آنکه دولت‌های ملی در معنای جدید ظاهر شوند، در ایران رخ داده است.

مفاهیم از سیر تاریخ اخذ شده‌اند و مجعول نیستند

از آنجا که دانشگاه و نظام علمی ما ملی نیست، ناچار واقعیت خودش را در قالب‌هایی می‌ریزد که از جای دیگری گرفته است. این دانشگاه از ابتدا بند نافش به دانشگاه‌های اروپا و امریکا وصل بوده است و اگرچه هیچ چیز از آنجا نمی‌فهمد، اما می‌تواند بدترین چیزهایش را از طریق آن بند ناف وارد کند. وقتی غربی‌ها می‌گویند در قرون ١۵ و ١۶ دولت‌های ملی ایجاد شده‌اند، معنایش این است که در کشورهای غربی دولت‌های ملی در این قرون ساخته شده‌اند و اگر بپرسید در ایران چطور؟ می‌گویند ما نمی‌دانیم. این طبیعی است، زیرا آنها متخصص ایران نیستند و ایرانیان باید مطالعه کنند که دولت و ملت ایران کجا ظاهر شد. دولت و ملت ایران باستانی و قدیم است. آنچه مشروطه و رضاشاه ساختند، این بود که به آن دولت قدیم، سازماندهی دولت جدید دادند، یعنی نهادهای دوران جدید را ساختند، نه اینکه اینها دولت ایجاد کنند. چنین چیزی خنده‌دار است. 

اما چرا واقعیت ما متفاوت است و اروپا نمی‌تواند به ما پاسخ دهد؟ علت روشن است، زیرا تاریخ آنها با ما متفاوت است. مفاهیم از سیر تاریخ اخذ شده‌اند و اموری مجعول نیستند. مطالعه واقعیت‌هاست که ما را به آنجا رسانده که باید مفاهیمی ایجاد کرد و مواد متشتت را در قالب مفاهیم جدید ریخت. به دلیل تحول تاریخی متفاوت با مفاهیم غربی نمی‌توانیم تاریخ ایران را مطالعه کنیم. اروپا تا آغاز دوران جدید امپراتوری مقدس رمی- ژرمنی بود، یعنی به عبارت دیگر حکومت مسیحی تا قرن ١۵ در اروپا جاری بود و ملتی وجود نداشت. به عبارت دیگر ملی‌گرایی کفر به حساب می‌آمد، زیرا به این معنا بود که یکی از اقوام در داخل جمهوری مسیحی بزرگ نسبت به وحدت امت مسیح ادعاهایی کند. 

می‌دانیم برخی چنین ادعاهایی کردند و اعدام و سوزانده شدند. آنجا هم امت بود تا زمانی که به تدریج اختلافاتی میان شاهان با پاپ پدید آمد و اصلاح‌گران دینی برای فهم جدید دین و به خصوص مفهوم کلیسا کوشیدند و به‌تدریج ملت‌ها یا گروه‌های انسانی از واقعیت امت جدا شدند و مثلا ملت فرانسه یا ملت آلمان یا ملت انگلیس و… شدند. از زمانی که مثلا شاه فرانسه حاضر نشد برای جنگ‌های پاپ مالیات و خراج از مردمش بستاند، نزاع و اختلاف ایجاد شد. از اینجاست که مردم فرانسه به تدریج ظاهر می‌شوند.  مورد عجیب انگلستان است که استقلال کلیسای آنگلیکن را اعلام کرد و شاه مدعی شد که هم سر کلیسا است و هم سر یا رییس دولت است.

شاهنامه داشتن مستلزم ملت بودن است

چرا در ایران چنین رخ نداد؟ زیرا ما هرگز وارد امت نشدیم. در جهان اسلام هم مثل همه ادیان لازم است که خلیفه‌ای برای جانشین بنیانگذار دین باشد، اما ایرانیان هرگز آن خلیفه رسمی را به رسمیت نشناختند. 

اما ما به شکل متفاوتی جانشینی پیامبر(ص) را فهمیدیم و با این فهم متفاوت به کلی از جهان اسلام بیرون بودیم. یعنی در درونش بودیم، چون کشوری مسلمان بودیم، اما بیرونش بودیم زیرا وارد امت نبودیم، به همین دلیل است که عرب‌ها هنوز هم ما را به رسمیت نمی‌شناسند. زیرا ما از آغاز بیرون بودیم. در زمان آل بویه ایرانیان خلیفه تعیین می‌کردند و خلیفه را جایگزین می‌کردند، زیرا می‌گفتند این خلیفه با من سازگار نیست (نه اینکه من با او سازگار نیستم) . می‌دانید که انتقام اصلی را با آمدن ترکان به ایران گرفتند، این بود که شمشیرداران ترکی که در اختیار خلافت بودند، بر ایران مسلط شدند. 

تعبیر من این است که مسلط شدن آنها انتقامی است که خلافت از ایران گرفت، زیرا ایران زیر بار خلافت عباسی نرفت. این انتقام دوم است، انتقام اول داستان پیچیده‌تری دارد که در تاریخ طبری و بلعمی گفته‌اند و گفته‌اند وقتی ایران سقوط کرد، شخصی گفت بالاخره عرب انتقامش را از عجم گرفت. فرانسوی وقتی از درون امت مسیحیت بیرون آمد، ناگزیر بود که تعبیر ملت را به کار ببرد، اما ما بیرون امت بوده‌ایم و ما خودمان را ملت می‌فهمیدیم و بنابراین نیازی نداشتیم بگوییم چه هستیم. به این علت است که در شاهنامه هزار ایران و ترکیبات آن برای واقعیت ما به کار رفته است و به این علت این کتاب را حماسه ملی ایران خوانده‌اند، زیرا بیان وجود یک ملت است. ابن کثیر عرب در قرن هشتم گفته است که عرب نمی‌تواند شاهنامه داشته باشد. مشخص است زیرا شاهنامه داشتن مستلزم ملت بودن است.

دولت تبلور مناسبت یک ملت است

به عبارت دیگر اگر کسی خود را بر مبنای امت تعریف کند، نمی‌تواند شاهنامه داشته باشد، زیرا شاهنامه تاریخ ملی است. امت ملت نیست که بتواند شاهنامه داشته باشد. ادبیات ما بعد از فردوسی و حافظ در این جهت است. اعراب غیر از شاهنامه حافظ و سعدی نیز ندارند، زیرا این افراد تنها شاعر بزرگ نیستند که شعر خوب گفته باشند، بلکه حافظ بیان اسطوره ملی ما است. غیب او بیان چیزی است که ظاهر نیست، زیرا ما ملت غیب هستیم. یعنی کلمه «ملت» به معنای nation وجود نداشته است، اما همیشه ملت بوده‌ایم. حافظ لسان غیب یعنی زبان ملتی است که لازم نبوده کلمه «ملت» را درست کند. 

به این دلیل ما دولت هم بوده‌ایم. دولت تبلور مناسبت یک ملت است و این مناسبات ملی و ممالک محروسه ما است که دولت خودش را به معنایی که گفتم، ایجاد کرده است: دولت‌های بد و دولت‌های خوب. آنها که خوب بودند را نگه داشته و خاطره خوبی از آنها دارد و آنهایی که بد بودند، وضع‌شان روشن است. به مفهوم ایرانشهر بازگردم که نزد من متفاوت است از اینکه دیگران چگونه این اصطلاح را به کار می‌گیرند و عمدتا نیز نفهمیده‌اند. بحث ایرانشهر و اندیشه ایرانشهری کوششی برای توضیح منطقی است که این ملتی که دولت خودش را ایجاد کرده است. این تحول منطقی متفاوت از منطق‌های دیگر مثل اروپا دارد. 

بحث ایرانشهر کوشش برای توضیح این است که ما متفاوت بوده‌ایم. لازم به توضیح است که این به معنایی که منتقدان گفته‌اند، مفاخره و… نیست. ما که رجز نمی‌خوانیم بلکه بیان تاریخ و واقع می‌کنیم که می‌تواند غلط باشد. اما مفاخره و فخرفروشی نیست. با خوب و بد آن کار ندارم. من بیان واقع می‌کنم. ما ملتی بودیم که تحول متفاوت داشتیم، اینکه این تحول بدتر از تحول عربی یا اروپایی است، بحث من نیست. کوشش من این است که منطق تحول تاریخی خودمان را نشان دهم. این تحول تاریخی منطقی متفاوت از آن‌چیزی دارد که تاریخ‌های مبتنی بر امت متفاوت اعم از اسلام یا مسیحیت دارند.

مخالفت با ایرانشهری به جریان‌های گریز از مرکز باز می‌گردد

این منطق پیامدهای مهمی دارد که مخالفان بدون آنکه بدانند، با آنها مخالفت می‌کنند. این نتایج و پیامدها آن است که یک منطق ملی بر امور ما جاری است که آن منطق مطابق با منطق کشورهایی که ذیل امت هستند و ایدئولوژی‌های ذیل آنها، متفاوت است، یعنی ما ملت بوده‌ایم، با تاریخ خاص خودمان و فهم این منطق که ایران ممالک محروسه بوده و همیشه تنوع قومی، زبانی و فرهنگی داشته، اما نهایت این تنوع یک ملت واحد است با یک فرهنگ عام که مخرج مشترک این اقوام است، با زبانی که زبان ملی است و این اولا بیان واقع است و ثانیا نتایج مهمی دارد. مخالفت با ایرانشهری به جریان‌های گریز از مرکز باز می‌گردد؛ جریان‌هایی که این وحدت را تضعیف می‌کنند.

 کسی که مخالف ایرانشهر است، اهداف استراتژیک دیگری را دنبال می‌کند که همان تضعیف این وحدتی است که اینجا ایجاد شده است. این وحدتی است که در بسیاری از جاهای دنیا و اطراف ایران مثل افغانستان و عراق ایجاد نشده است. عربستان و سوریه کشور نیستند. هدف اصلی مخالفان تضعیف وحدتی است که به طور طبیعی در تاریخ تحول ما ایجاد شده است و ما هرگز به زور در داخل این وحدت نرفتیم. ما وحدتی را ایجاد کرده‌ایم که البته هزار اشکال دارد. 

مخالفان به دنبال منافع مافیایی هستند. مخالفان با بحث در مورد ایرانشهر در سطح علمی‌ای نیستند که وارد این بحث شوند، بحث شان علمی نیست و در واقع نوعی اعلان جنگ به وحدتی که وجود دارد، می‌کنند و هدف‌شان از بین بردن ریشه‌های این وحدت طبیعی ملی ما است. ایران همیشه یک کشور بوده است. بخشی از این بحث‌ها ناچار به دریای تشتت قومی و تجزیه طلبی‌های متکثر می‌ریزد. این بحث‌ها دانشگاهی و علمی نیست، بلکه در واقع ناظر به اعلان جنگ به واقعیت وحدت ملی ما است. حرف من در نهایت این است که هدف بحث ایرانشهری این بوده که بتوان این منطق ملی را توضیح داد. نتایج آن برای امروز روشن است. 

ما از قدیم‌الایام همیشه وحدت ملی متکثر داشته‌ایم. قبلا ابزارهای لازم برای دیدن این واقعیت پیچیده را نداشته‌ایم و این ابزارها را نتوانسته‌ایم ایجاد کنیم. پیامدهای بحث منطق ملی برای ما این است که ما دارای یک وحدت ملی بودیم و هستیم. فهم این منطق مساله اساسی کنونی ما است؛ به عبارت دیگر این باید موضوع اصلی دانشگاهی باشد که باید ساخت. از اینجا به بعد است که دانشگاه ملی با علمی ایجاد خواهد شد که علم ما است، علم بومی ما نیست، علم جهانی ما است، زیرا سهم ما در تاریخ ملت‌ها و تاریخ دولت‌ها است. 

دانشگاه‌های دیگر به این دلیل ملی هستند که توانسته‌اند نسبتی میان علم ملی خودشان با علم جهانی ایجاد کنند، نه علم بومی که نمی‌دانیم چیست و هر کس از زعم خود می‌گوید. بحث نظریه ایرانشهری به هیچ‌وجه بحثی ایدئولوژیک یعنی بحث مناسبات قدرت نیست و علمی است و هر کس از زاویه مناسبات قدرت وارد شود، می‌خواهد آن را به انحراف بکشاند. ما به هیچ‌وجه نباید وارد این بیراهه شویم. هدف فهم این منطق ملی ما و دفاع از آن منطق ملی دولت ملی ما است.

ایران، نخستین دولت جهان

از زمانی که در اروپا مفهوم دولت در معنای جدید درست شد، شروع کردند به توضیح اینکه دولت در کجاها بوده و به طور تاریخی ظاهر شده است. یک مورد حرف هگل در حدود ١٨٢٠ در درس‌هایش است که می‌گوید تاریخ جهانی با ایران آغاز می‌شود. زیرا ایرانیان نخستین دولت (der Staat) را درست کرده‌اند. از نظر هگل چین و هند به این معنا دولت نبودند. هگل می‌گوید دولت یعنی دولت جدید که ما در اروپا می‌فهمیم، نطفه‌اش در ایران بسته شده است. هگل می‌گوید چین و هند نظام‌های استبدادی مبتنی بر اقتدار یک شخص بودند، یعنی وحدت شان کثرت را نمی‌پذیرفت. در حالی که دولت جدید، دولت کثرت‌ها و دولت اقوام متکثر است. 

او کلمه آلمانی Reich (رایش) را به کار می‌برد که بعدا هیتلر آن را به گند کشید. اما رایش به معنای دقیق همان شاهنشاهی قبلی ما است. هگل می‌گوید ایران رایش یعنی شاهنشاهی بود؛ به این معنا که دولت واحد مرکزی کثرت‌ها را می‌پذیرفت یا به زبان فلسفی جدیدتر، این کثرت‌ها در یک رابطه دیالکتیکی پیچیده‌ای با نظام وحدت عمل می‌کرد. هگل می‌گوید اینجاست که تاریخ جهانی با ایران آغاز می‌شود، زیرا قبل از آن استبداد است و در استبداد تاریخ نیست. 

تاریخ آنجایی آغاز می‌شود که میان حاکم و شهروندان یا رعیت نسبت متفاوتی از آنچه در مصر باستان و چین بود، برقرار شود. می‌دانیم در ایران برده داری نبود و در ساخت تخت جمشید همه حقوق می‌گرفتند، در حالی که در ساختن اهرام بردگان نقش داشتند. بنابراین دو نسبت متفاوت میان مردم و شاه در ایران و مصر باستان وجود داشته است. البته تاریخ ما صفحات تاریک بسیاری نیز دارد، اما مساله مهم این است که ما منطق متفاوتی ایجاد کردیم که نسبت میان کثرت‌ها و وحدت است و تاریخ جهانی اینجا آغاز می‌شود و به اروپا می‌رسد.


منبع: عصرایران

انیمیشن ایرانی نامزد فستیوال وایند شد

انیمیشن «ما» ساخته فاطمه فدایی دارستانی به عنوان یکی از نامزدهای جشنواره بین‌المللی فیلم وایند در هالیوود انتخاب شد.

به گزارش مهر، هشتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم وایند در هالیوود انیمیشن «ما» را به عنوان یکی از نامزدهای خود انتخاب کرد.

فاطمه فدایی دارستانی کارگردان، فیلمنامه‌نویس، انیماتور، طراح کاراکتر و فضای این انیمیشن است.

این فیلم انیمیشن ۳ دقیقه‌ای که تولید ۱۳۹۴ است، تاکنون در چند جشنواره ملی و خارجی موفقیت‌هایی کسب کرده و به تازگی به عنوان یکی از برندگان جشنواره «رقابت بهترین فیلم‌های کوتاه» نیز انتخاب شد.

داستان فیلم درباره دو خواهر است که زیر آوار گیر افتاده‌اند و منتظرند پدرشان برای نجات آنها بیاید.

جشنواره بین‌المللی فیلم W.I.N.D از ۲۰ تا ۲۲ اکتبر برگزار می‌شود.


منبع: عصرایران

قتل با ضربات متعدد ساطور/ قاتل خشمگین بازداشت شد

فرمانده انتظامی استان بوشهر گفت: فردی که پس از درگیری با شخصی دیگر در منزلی مسکونی در یکی از بخش‌های شهرستان گناوه مرتکب قتل شده بود، دستگیر شد.

به گزارش میزان، سردار خلیل واعظی گفت: ساعت ۲۲ شب مورخ ۱۲ مهرماه یک مورد درگیری در منزلی مسکونی در روستای “مال قاید” شهرستان گناوه به پلیس گزارش شد.

وی اضافه کرد: بلافاصله تیم گشت پلیس به محل حادثه اعزام و مشخص شد فردی ۴۵ ساله به هویت «م، ب» بر اثر ضربات متعدد به گلو و سر به قتل رسیده و قاتل متواری شده است.

فرمانده انتظامی استان بوشهر اظهار داشت: با اقدامات اطلاعاتی و فنی کارآگاهان پلیس، یک ساعت پس از حادثه قاتل متواری  شناسایی شد.

وی افزود: اقدام بعدی کارآگاهان پلیس شناسایی مخفیگاه متهم فراری در منزلی مسکونی بود که در یک عملیات قاتل خشمگین دستگیر و به قتل مقتول به علت اختلاف شخصی با ضربات ساطور اعتراف کرد.


منبع: عصرایران