عاقبت پورشه فراری بعد از تصادف (+فیلم)

باشگاه خبرنگاران- یک جوان روس که پشت فرمان خودروی پورشه ی نشسته بود، با خودروی دیگری در خیابان به صورت جزئی تصادف کرد.

این جوان که شوکه شده بود، برای فرار از روبرو شدن با پلیس، کار دست خود داد و به شدت با خودروی پارک شده در خیابان تصادف کرد.


منبع: عصرایران

جهان سوم، زباله دان کشورهای صنعتی

روزنامه زیر آسمان آبی – شایان شهوق: بسیاری از کشورهای صنعتی برای دفع ایمن و مناسب زباله، از جمله زباله های الکترونیکی که اجزای خطرناکی دارند با مشکلاتی مواجه هستند. واقعیت تلخ این است که بسیاری از این کشورها ترجیح می دهند به جای صرف هزینه و پیدا کردن راهکار مناسب، این زباله ها را در کشورهای در حال توسعه تخلیه کنند.

کشورهای در حال توسعه هم با انگیزه های مختلف از جمله انگیزه اقتصادی، میزبان زباله های کشورهای توسعه یافته کشورهای صنعتی می شوند. به نظر می رسد بزرگ ترین مقصد زباله های کشورهای توسعه یافته قاره آفریقاست؛ کشورهای در حال توسعه در قاره آسیا و آمریکای جنوبی نیز از گزند این زباله ها در امان نمانده اند.

جهان سوم، زباله دان کشورهای صنعتی

قاره آفریقا

اواخر دهه ۸۰۲ میلادی، حدود ۱۵ هزار تن زباله از فیلادلفیای آمریکا در جزیره کاسا، نزدیک پایتخت کنیا، تخلیه شد. یک شرکت نروژی این زباله ها را برای بازیافت و تولید آجرهای ساختمانی به گینه منتقل کرد اما مشخص شد این مواد حاوی مخلوط خطرناکی از فلزات سنگین و سم دی اکسین است؛ در نتیجه این زباله ها به مبدأ اصلی خود، ایالات متحده برگردانده شدند.

در همین سال ها در زیمبابوه مقدار زیادی زباله سمی کشف شد که در پوشش مایع تمیز کننده وارد این کشور شده بود. در حالی که این محموله شامل ۲۷۵ بشکه زباله سمی بود که از رنگ آمیزی و غرقاب سازی کشتی ها حاصل شده بود. این بشکه ها به پایگاه نیروی دریایی نورفولک در آمریکا بازگردانده شدند. بعدها صادرکنندگان آمریکایی این زباله، به جرم تجارت فریبکارانه به زندان محکوم شدند.

گینه بیسائو نیز از معروف ترین زباله پذیرهای دهه ۸۰ تاکنون بوده است. بر اساس گزارش ها، بین یک تا سه و نیم میلیون تن زباله سمی دارویی و صنعتی از سوی کشورهایی مانند سوئیس، بریتانیا و آمریکا به گینه بیسائو فرستاده شده است. در سال ۱۹۸۲ مقامات کشور گینه بیسائو قرارداد ۱۵ ساله ای را برای دفن ۱۵ میلیون تن زباله سمی با یک شرکت فرانسوی امضا کرده بودند که پس از اعتراض های عمومی، این قرارداد لغو شد.

یکی از تکان دهنده ترین نمونه های تخلیه غیرقانونی زباله، تخلیه شبانه ۵۰۰ تن زباله سمی در ۱۴ جایگاه دفن زباله در اطراف ابیجان، پایتخت اقتصادی ساحل عاج است. این جایگاه ها در مجاورات منابع آب آشامیدنی و زمین های کشاورزی قرار دارند. تخلیه زباله های سمی در ابیجان هشت نفر را به کام مرگ فرستاد و بیش از هشت هزار نفر را روانه بیمارستان و مراکز درمانی کرد.

به گزارش مجله «ساینتیست نیو»، از سال ۱۹۸۹ حدود ۱۲۰ بشکه زباله سمی از آمریکا وارد آفریقای جنوبی شده است. این بشکه ها حاوی لجن هایی است که از جیوه اشباع شده اند. اخیرا سازمان غیرانتفاعی «شبکه اقدام بازل» کشف کرده است که صنعتگران بازیافت آمریکا تلاش کردند زباله های الکترونیکی را به شکل غیرقانونی به آفریقای جنوبی صادر کنند. این زباله ها که برای بازیافت از پنسیلوانیای غربی جمع آوری شده بود، در یک کشتی بارگیری و به دوربان فرستاده شد.

یکی دیگر از کشورهای زباله پذیر قاره آفریقا، سومالی است. سونامی سال ۲۰۰۴ بسیاری از زباله های سواحل جنوبی سومالی را وارد آب های دریا کرد. به گفته سازمان ملل، برخی از شرکت های کشورهای صنعتی با سوء استفاده از نبود دولت کارآمد در سومالی، برای سال ها زباله های خود را در این کشور تخلیه کرده اند. گفتنی است در بخش های مرکزی سومالی آثاری از زباله سمی پروکسید هیدروژن و مواد رادیواکتیو یافت شده است.

با این که در دهه های پایانی قرن بیستم زباله های سمی موضوع حساسیت فعالان محیط زیست بوده است اما به نظر می رسد حجم عظیم زباله های الکترونیکی معضل جدید قرن بیست و یکم باشد. کشور آفریقایی غنا یکی از مقاصد مهم زباله های الکترونیکی از سراسر دنیاست. بزرگ ترین گورستان زباله در غنا جایی است که مردم محلی به آن «سدوم و گوموره» می گویند. این منطقه که در گذشته تالاب بزرگی بود، اکنون به عنوان یکی از بزرگ ترین مکان های دفن زباله شناخته می شود.

در بندر شهر لاگوس در نیجریه، بازار بزرگ لوازم الکترونیکی وجود دارد. در این بندر، هر روز ۱۵ کانتینر لوازم الکترونیکی از رده خارج کشف می شوند. بیشتر این لوازم شکسته شده اند و تعمیر شدنی نیستند. این زباله ها به ناچار در محلی دیگر تخلیه شده یا دفن می شوند. گفتنی است در گذشته نیجریه به عنوان مدفن زباله های سمی کشورهایی مانند ایتالیا شناخته می شد.

به دلیل حجم وسیع انتقال زباله های الکترونیکی به کنیا، این کشور از سال ۲۰۱۲ پروژه ای را برای مدیریت زباله های الکترونیکی به اجرا در آورده است. نخستین کارخانه بزرگ مقیاس بازیافت در شرق آفریقا در نایروبی قرار دارد. در این کارخانه کارگران می توانند حدود ۱۵ هزار تن از زباله های الکترونیکی را که در یک سال به کنیا منتقل می شوند بازیافت کنند. بر اساس گزارش سازمان ملل، سالانه ۱۱ تن زباله از یخچال، سه تن تلویزیون، دو و نیم تن رایانه شخصی، حدود ۵۰۰ تن پرینتر و ۱۵۰ تن تلفن همراه در کنیا تخلیه می شود.

جهان سوم، زباله دان کشورهای صنعتی

کشورهای آسیایی

می توان گفت معروف ترین زباله پذیر آسیایی بنگلادش است. این کشور پذیرای انواع زباله از سراسر دنیاست. پلاستیک، آزبست، فولاد، زباله های نفتی، زباله های سربی و باتری های مستعمل از جمله زباله هایی هستند که به مقصد بنگلادش ارسال می شوند. بر اساس مطالعات سازمان محیط زیست و توسعه اجتماعی، بیش از از ۸۳ درصد از کودکان کار این کشور در معرض مواد سمی مرتبط با بازیافت زباله های الکترونیکی هستند؛ در نتیجه هر سال ۱۵ درصد این کودکان جان خود را از دست می دهند.

گزارش ها حاکی از آن است که بسیاری از زباله های اروپایی از جمله فلزات، منسوجات، لاستیک و مواد زائد دیگر به صورت غیرقانونی وارد هندوستان شده اند. این کشور همچنین محل کارگاه کشتی سازی آلنگ است. بیش از نیمی از کشتی هایی که در دنیا از رده خارج می شوند برای بازیافت به این کارگاه ارسال شده و صدها نفر کارگر در شرایطی خطرناک به بازیافت این کشتی ها می پردازند.

برخی از زباله ها نیز با برچسب های مختلف، حتی به عنوان کمک های انسان دوستانه در کشورهای در حال توسعه دفن می شوند. «شبکه اقدام بازل» گزارش داده هر سال بیش از ۵۰۰ هزار رایانه مستعمل از کشورهای توسعه یافته ای چون سنگاپور، آمریکا و چند کشور اروپایی به پاکستان ارسال می شود و این اقدام نقض آشکار قوانین بین المللی است؛ چرا که فقط ۱۵ تا ۴۰ درصد آنها قابل استفاده هستند و بقیه آنها در شرایطی خطرناک بازیافت می شوند.

چندی پیش نیز در بندر فیلیپین ۵۰ کانتینر پر شده از زباله کشف شد. این محموله که به عنوان پلاستیک های بازیافتی از کانادا ارسال شده بود، حاوی زباله های کثیف مانند پوشک دور انداخته شده بود.

در کشورهای آسیایی مناطقی نیز وجود دارند که در مسیر توسعه به آفت زباله ها دچار شده اند. رشد فناوری اطلاعات در ویتنام حجم عظیمی از زباله های الکترونیکی را در این کشور تولید کرده است. همچنین این کشور با مشکل واردات غیرقانونی زباله های الکترونیکی دست به گریبان است. از جمله می توان به واردات ۳۴۰ تن قطعات یدکی الکترونیکی به دست یک شرکت محلی اشاره کرد. همچنین روستای مینه خای ویتنام لقب کلانشهر زباله ها را از آن خود کرده است. اما زباله پذیری در چین حکایت دیگری دارد. زباله های الکترونیکی این کشور عمدتا محصولات مرجوعی صادراتی چین به کشورهای دیگر است. گویی چین یکی از بزرگ ترین مقاصد تخلیه زباله های الکترونیکی است.

جهان سوم، زباله دان کشورهای صنعتی

آمریکای جنوبی

مکزیک در دهه ۸۰ میلادی به زباله دان مواد خطرناک ایالات متحده آمریکا تبدیل شده بود. از آنجایی که مرزبانان این کشور تمرکز خود را روی قاچاق سلاح و مواد مخدر گذاشته بودند، انتقال زباله های خطرناک به این کشور معمولا از چشم این ماموران پنهان می ماند. در سال ۱۹۸۶ کشتی بابری «خیان سی» بیش از ۱۴ هزار تن خاکستر از زباله های فیلادلفیا را پس از این که هندوراس، برمودا و جمهوری دومینیکن این محموله را نپذیرفتند، در ساحلی در نزدیکی شهر هاییتی تخلیه کرد. همچنین در سال ۱۹۸۷ یک کشتی به نام «رادهاست» با ۲۴۰۰ تن زباله صنعتی ایتالیا را به مقصد ونزوئلا ترک کرد. این کشتی به وسیله مقامات محلی بازگردانده شد اما قبل از برگشت به ایتالیا، محموله زباله سمی خود را در لبنان تخلیه کرد.

سوئد، زباله پذیر توسعه یافته

سوئد از معدود کشورهای دنیاست که با رضایت، میزبان زباله های دیگر کشورهای دنیاست. کمتر از یک درصد زباله های وارد شده به سوئد دور ریخته می شوند؛ باقی زباله ها بازیافت یا سوزانده می شوند و برای تولید انرژی به کار می روند. سوئد از کشورهای اروپایی برای تبدیل زباله به انرژی زباله وارد می کند. به نظر می رسد کشورهای صنعتی بهتر است از الگوی بازیافتی سوئد برای خلاصی از شر زباله های شان اقدام کنند؛ اقدامی که حتی اگر در کشورهای در حال توسعه انجام شود، می تواند به اقتصاد این کشورها نیز یاری کند.


منبع: برترینها

دستفروش‌ها جمع شدنی نیستند!

چند روز قبل بود که جدولی از سوی شهرداری در روزنامه‌ها و بعد شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که در ان محل‌هایی مشخص شده بود که بر اساس برنامه‌ریزی‌ها قرار است دستفروش‌ها در آن‌ها اسکان داده شوند. دستفروشی پدیده عجیب و غریبی نیست و سال‌هاست مسئولین درباره رسیدگی به جوانب مختلف آن صحبت می‌کنند؛ بحث اولیه در این زمینه معمولا به جمع‌آوری آن‌ها ختم می‌شود که در همه این سال‌ها این راه حل به هر شکلی که اجرا شده در نهایت شکست خورده و روز به روز دستفروشی در خیابان‌های تهران و حتی دیگر شهرها افزایش پیدا کرده است.

دستفروش‌ها را ساماندهی کنید!

از آن‌جایی که حذف دستفروش‌ها با توجه به شرایط اقتصادی کشور عملا غیرممکن به نظر می‌رسد، نظم و ساماندهی و در نظر گرفتن محلی برای استقرار آن‌ها از راه‌هایی است که به نظر راحت‌تر قابل اجراست، شهرداری تهران هم چند سالی است طرح‌هایی درباره ساماندهی دستفروش‌ها دارد و راه‌اندازی غرفه‌هایی در برج میلاد، زیرگذر ولیعصر و فرهنگسراهای مختلف نمونه‌هایی از روش موثر و موفق این مسیر بود.

 دستفروش‌ها جمع شدنی نیستند!
حالا و در روزهای ابتدایی تغییر در شهرداری و شورای شهر تهران، شهردار اعلام کرده هیچ دستفروشی نباید در خیابان‌های تهران مشغول کار باشد و طرح ساماندهی آن‌ها در محل‌های مشخص شده یکی از بهترین و قابل اجراترین طرح‌ها به نظر می‌آید.

طبق اعلام شهرداری در حدود ۲۰ محل در ۲۱ منطقه تهران برای دستفروش‌ها در نظر گرفته شده است که با نگاهی کوتاه به آدرس‌های آن‌ها متوجه می‌شویم که در نقاط مرکزی تهران و محل‌هایی که پیش از این دستفروش‌های زیادی داشته، قرار است این محل‌ها قرار داده شوند. از خیابان سی‌تیر تا ناصر خسرو و از تجریش تا تهران‌پارس و از نازی‌آباد تا افسریه همه و همه در این دسته‌بندی قرار گرفته‌اند. یک روز قرار بود این محل‌ها از ۲۰ شهریور راه بیفتند که خبرنگار مهر دو روز بعد از این زمان در خیابان‌ها به دنبال محل استقرار آن‌ها می‌گشت!

روحمان هم از محل‌های ساماندهی خبر ندارد

خیابان سی‌تیر که از ابتدای سال میزبان رستوران و کافه‌های سیار بوده و با توجه به استقبال مردم طرح دائمی شده و حالا هر روز و هر ساعتی از سال که مسیرتان به این خیابان بیفتد، می‌توانید در هوای آزاد و خیابان قدیمی تهران خوراکی‌های خوشمزه بخورید! اما ماجرای ساماندهی دستفروش‌ها موضوعی است که اساسا کسی از آن خبر ندارد! در ابتدا همه فکر می‌کردند منظور همان رستوران‌های سیار است، اما وقتی توضیح می‌دادیم که این طرح از شهریور قرار بوده را بیفتد و شامل دستفروش‌هایی می‌شود که ابزار و وسایل دیگری هم در بساط خودشان دارند، می‌گفتند اصلا چنین چیزی در این خیابان نیست.

یک آقای ۵۰ ساله که به گفته خودش ۲۵ سالی می‌شود ابتدای خیابان سی‌تیر بساط دستفروشی دارد و چند باری هم با مامورهای شهرداری به مشکل خورده است. البته به گفته خودش وقتی مامورها می‌آیند داخل یکی از پاساژها می‌شود، دیگر با او کاری ندارند و به همین دلیل هم طی این سال‌ها جایش را عوض نکرده است.

اما او هم از طرح ساماندهی خبر ندارد و تنها می‌گوید شنیده است که می‌خواهند چنین کاری کنند، با این‌حال به این کار چندان خوشبین نیست! او می‌گوید که اصلا امکان ندارد رایگان باشند و در عین حال هزینه‌ها این غرفه‌ها برای دستفروش‌ها خیلی زیاد است و بسیاری نمی‌توانند آن را پرداخت کنند.

 دستفروش‌ها جمع شدنی نیستند!
پسر جوانی هم همان‌اطراف است که بساطش پر از وسیله‌های جانبی موبایل است، او هم از طرح خبر ندارد، اما از آن هم استقبال نمی‌کند و می‌گوید جایش خوب است و مشتری‌های خودش را دارد، با تغییر جا هم مشتری‌هایش را از دست می‌دهد، هم باید اجاره بدهد که اصلا برایش به صرفه نیست. از طرفی خیلی از محل‌های در نظر گرفته ساعت کار دارند که دستفروشی اصلا ساعت ندارد!

شراکت کنید که ضرر کمتری دارد!

در سی‌تیر به نتیجه‌ای نرسیدیم، مسیرمان را به سمت خیابان بابهمایون که در همان نزدیکی‌هاست، کج می‌کنیم. در این خیابان هم گذری را برای فروش برخی محصولات قرار داده‌اند، از آب انار و زرشک تا گفتن عکس یادگاری با لباس‌های قدیمی و رب‌های محلی. همه را می توان در این گذر پیدا کرد، اما هزینه‌ این مغازه‌ها خیلی بالاست، چیزی در حدود ماهی چهار میلیون تومان! تصور اینکه کسی در آن خیابان با فروش چنین چیزهایی درآمدی داشته باشد که هم هزینه‌های جاری را شامل شود و هم هزینه اجاره باشد، تقریبا برایمان غیر ممکن است، اما به گفته آن‌ها گویا شرایط به این شکل است.

با این همه در این خیابان هم خبری از ساماندهی دست‌فروش‌های خیابانی و بساط‌شان نیست. این سو و آن‌سوی میدان امام خمینی دست‌فروش‌ها نشسته‌اند و به کارشان مشغول هستند، درب ورودی مترو هم همیشه محل مناسبی برای آن‌هایی است که مواد خوراکی می‌فروشند.

ما که خودمان را دست‌فروش‌هایی جا زده‌ایم که برای تولیدات دستی خودمان محلی برای فروش می‌خواهیم، به دیگر دست‌فروش‌ها نزدیک می‌شویم؛ به جز یکی دو نفر بقیه از این طرح اصلا خبر ندارند و نمی‌دانند اصلا چیست.

یکی از کسانی‌که به نظر می‌رسد از ماجراها بیشتر هم خبر دارد و به شکلی قدیمی محسوب می‌شود، جلو می‌آید و می‌گوید که اینجا نمی‌توانیم جایی را پیدا کنیم و تازه برای گرفتن جا پول لازم است و محل‌هایی که شهرداری می‌دهد، قیمت اجاره‌شان بالاست، چون دست پیمان‌کار است و آن‌ها مبالغ را تعیین می‌کنند. ولی برای دست‌فروشی هرجایی خواستیم را می‌توانیم انتخاب کنیم و باید حواسمان به مامورهای شهرداری باشد و اوایل هم بساط کمتری پهن کنیم که زودتر و سریع‌تر جمع کنیم.

 دستفروش‌ها جمع شدنی نیستند!
حتی یکی از آن‌ها که به نظر می‌رسید مغازه هم دارد ولی دستفروشی هم می‌کرد، می‌گفت برای اینکه جایی برای فروش داشته باشید، بهترین راه این است که با کسی که اینجا مغازه دارد، شریک شوید. هم هزینه‌ جا کمتر می‌شود، هم اینکه دستفروشی نمی‌کنید که کنار خیابان باشید.

زندگی دو سر سوخت دستفروش‌ها

با همه این اوصاف ما که از خیر دستفروشی گذشتیم و به هر ترفندی بود از دستشان خلاص شدیم، اما ذهنمان درگیر آن دستفروش‌هایی‌ست که همان تکه پارچه یا کارتن به همراه وسیله‌های روی آن همه دار و ندارشان است و کمتر دلالی می‌کنند؛ در روزهایی که شرایط اقتصادی جامعه روز به روز بدتر می‌شود و قدرت خرید مردم هم کمتر می‌شود، قرار است چطور با ماموران شهرداری و نگرانی‌های خالی بودن شهر از دستفروش هم دست و پنجه نرم کنند.


منبع: برترینها

«دکتر ژیواگو»، نوستالژی عشق در بستر جنگ

ماهنامه همشهری ۲۴ – امیر بوالی: برای همسالان من، فیلم هایی هستند که در فواصل زمانی مختلف، بارها دیده شده اند و به موازات تحول فناوری، هر نوبت آن را با فرمتی دیده ایم: نورهای کوچک و بزرگ، سی دی؛ دی وی دی و این اواخر، دانلود فایل ۱۰۸۰٫ در این دگردیسی تکنولوژیک، آگاهی و زاویه نگاه ما نیز تغییر کرده. برخی را بیشتر دوست داشته ایم و از پس آگاهی ای نوین، برخی را طرد کرده ایم. اما این وسط تعدادی هستند که به مرور زمان، دیگر برایمان به زلالی قبل نبوده اند. حواشی ای که دریافته ایم، مثل زنگاری، ما را از مشاهده های بی واسطه باز می دارد. با این حال، ورِ غریزی وجودمان همچنان به آنها راغب است. «دکتر ژیواگو» از این دسته است.

«دکتر ژیواگو»، نوستالژی عشق در بستر جنگ 

پیش از رونق سریال های تلویزیونی و تثبیت مینی سریال به عنوان یک گونه رسانه ای، کارگردانان نمی دانستند با رمان های عظیمی مثل «جنگ و صلح» چه کنند و حاصل، اگرچه نسخه هایی چهار ساعته بود، باز ابتر به نظر می آمد. به همین دلیل، گاهی با دنباله سازی مواجه بودیم. «پدرخوانده» یک و دو سه.

به گمانم گاه می توان رمانی را در قالب فیلمی با زمان متعارف فشرده ساخت ولی گه گاه، آثاری وجود دارند که ورای زمان مورد نیاز برای واگویی رخدادها، ماهیتی رمان وار دارند. به تصویر کشیدن یک زندگی از کودکی تا مرگ، مصداقی از همین است. هرچند حتی فیلم های زندگی نامه ای در روزگار ما دیگر رواجی ندارند و از مد افتاده به نظر می رسند، با این حال، برخی شان هنوز تماشایی اند.

«دکتر ژیواگو» نمونه ای هنوز سرزنده و خاطره انگیز است که می توان از جهات بسیاری دوستش داشت: یکی از بهترین نمونه های فیلم- رمان؛ یکی از شاخص ترین آثار عاشقانه سینما و مهم تر از هر دو، محملی برای بحث های گونه گون، از جمله کارآمدی نگره مولف؛ پرسش از نسبت سینما با حقیقت تاریخی؛ کشف کارکرد سینما به عنوان ابزاری ایدئولوژیک و… با این همه، به دلایلی که در ادامه می آید، به رغم درخشش های بی حد و حصر این اثر، از پس آگاهی های فرامتنی، دیگر نمی توان آن را چون روز نخست دوست داشت.

این احساس دوگانه، این جدال رویکرد عقلانی و احساسی، این یک دم به باغ و یک آن به داغ کشیده شدن، خود امری پُرکشش است که از نوستالژی صرف فراتر می رود و می تواند سرآغازی باشد بر بحث های نظری دقیق تر.

در حال حاضر و بعد از انتشار کتاب «ماجرای ژیواگو» می دانیم که چگونه رمان «دکتر ژیواگو» شهرتی جهانی پیدا کرد. پاسترناک که پیش تر به دلیل اشعارش در محافل هنری مسکو ستایش می شد، پس از زمانی دراز، نخستین رمانش را آماده نشر ساخت ولی خیلی زود به دلیل محتوای ضدانقلابی وارد لیست سیاه و توقیف شد.

کارکنان بخش فرهنگی سازمان سیا خیلی زود به این نتیجه رسیدند که در این نوشته، نیرویی کارآمد برای به چالش کشیدن بلوک شرق وجود دارد. بنابراین، یک نسخه از آن، برای پاک کردن رد آمریکا، به یک مامور امنیتی در هلند سپرده شد و او در لاهه، نسخه های از آن را منتظر کرد و خیلی زود این نسخه ها در نمایشگاه بروکسل توزیع شد. نخبگانی که از کشور شوراها به تماشای این نمایشگاه دعوت شده بودند، خیلی زود جلد کتاب را کندند و در میان وسایل شخصی شان جاسازی کردند و با خود به اتحاد جماهیر آوردند. به موازات این اتفاق ها، پاسترناک آن را به دوستی مقیم ایتالیا سپرد تا در خارج از سرزمین مادری اش نیز خوانده شود و بعد گفت که می داند با این کار، خود را به چوبه دار سپرده است.

 
توقیف در داخل (که تا چند دهه بعد هم ادامه یافت) در کنار لابی نهادهای امنیتی و غنای روایی متن، به سرعت پاسترناک را به جایزه نوبل رساند ولی او به دلیل فشار داخلی از دریافتش امتناع کرد. به توصیه سازمان سیا، کمپانی متروگلدوین مه یر ساختن فیلمی از این کتاب را در دستور کار خود قرار داد و حاصل، فیلمی خوش ساخت و پرفروش بود که طبیعتا در اسکار هم درخشید. اما در کلمات پاسترناک چه نهفته بود که حواشی ای در این حد و اندازه رقم زد و تا مدت ها از آن به عنوان یکی از سلاح های جنگ سرد نام برده می شد؟ کوتاهش می شود، رمانی عاشقانه در بستر شرایطی تاریخی. ولی برای تبیین این گزاره مختصر، باید کاراکترهای مرکزی را دوباره بشناسیم.

«دکتر ژیواگو»، نوستالژی عشق در بستر جنگ 

پاشا جوانی انقلابی است که بر حکومت تزاری می تازد و در تظاهرات زخم بر می دارد. او دل به دختری با نام لارا بسته. می خواهد با او ازدواج کند و زندگی ای ساده در پیش بگیرد. اما تحولات اکتبر، او را از این باز می دارد. پاشا حاضر است در راه آرمان قربانی شود. چرا که به قول خودش، همه چیز حتی خلق و خوی مردم با انقلاب عوض می شود. پس از پیروزی نخستین و سقوط خاندان رومانف، جدال اکثریت و اقلیت (بلشویک، منشویک) آغاز می شود. سرخ ها پیروز می شوند و پاشای حالا استرلنیکوف شده، رهبری است که به خاطر آرمان ها، از آتش کشیدن روستاها نیز واهمه ای ندارد. سرانجامش هم مرگ است و ممنوع شدن نامش و تحت تعقیب قرار گرفتن یارانش.

پاشا، مظهر آرمان گرایی صادق است که تا واپسین دم، چیزی نمی خواهد. با این همه، جز ویرانی از او چیزی بر جای نمی ماند و رنج حیاتش گنجی در پی ندارد.

در برابر او کاماروفسکی است. کاماروفسکی به لارا، دختر دوستش، هم رحم نمی کند بعدتر هم که لارا دل به پاشا می بازد و برای معصومیت از دست رفته اش به سوی کاماروفسکی شلیک می کند، این کاماروفسکی است که بی محابا به ژیواگو می گوید که لارا  را به عنوان هدیه عروسی از او بپذیرد.

کاماروفسکی از قوای چپ خوشش می آید؛ چرا که آنها احتمالا پیروز می شوند! و این منفعت جویی و کامروایی، در بستر دگردیسی اجتماعی به ثمر می نشیند. او در دولت به مقامی ذی نفوذ تبدیل می شود و بعدها که برای لارا (به دلیل همسری پاشا) و ژیواگو (به سبب اشعار غیرانقلابی) مشکل ایجاد می شود، لارا را از کشور فراری می دهد.

کاماروفسکی، با وجود بدسگالی و بی اخلاقی، عمیقا واقع بین است و در جای جای اثر، دقیق ترین توصیف شرایط و تحلیل رویدادها از اوست.

میان آرمان گرایی شکست خورده پاشا و واقع بینی منفعت طلبانه کاماروفسکی، ژیواگو و لارا هستند. ژیواگو همسری پاک نهاد به نام تونیا دارد و لارا نیز باید به پاشا متعهد بماند. اما مسیر سرنوشت، آن دو را مدام با یکدیگر مواجه می سازد.
درواقع هندسه محتوایی فیلم با این دو کاراکتر شکل می گیرد. ژیواگو به ایده انقلاب و برابری اعتقاد دارد اما مثل پاشا عمل گرد و وسط میدان نیست. او در همان اولین تظاهرات، تنها برای مداوای مجروحان وارد کارزار می شود و وقتی به خانه باز می گردد و می بیند انقلابی ها آنجا را مصادره کرده اند، با لبخند می گوید خانه آنها برای یک خانواده زیادی بزرگ بوده. ولی با او چه می کنند؟ تیفوس انکار می شود؛ اشعارش را رد می کنند؛ فقر بر زندگی اش سایه می اندازد تا آن که مجبور می شود برای گرم کردن خانه اش، چوب بدزدد.

ژیواگو را به زور به جنگ می برند و وقتی کم می آورد و می گریزد، تا آستانه مرگ پیش می رود. با این حال، او مثل پاسترناک، به سرزمین مادری عشق می ورزد و با همه دشواری، همان جا می ماند. ژیواگوست که ما را از انقلاب اکتبر سرخورده می کند و نشان می دهد که چگونه افراطیگری به جای حذف اختلاف طبقاتی به نابودی آزادی و خوشبختی منجر شد.

تماشاگر همراه ژیواگوست و همراه او می بیند که یک به یک همه چیزهای خوب فرو می پاشند و معدود دریچه های امید یک به یک بسته می شوند و این همان سحر ماجراست. اینکه با حوصله، شکل گیری نظامی نو و مرگ اخلاقی آن را می بینیم و به خاطر بیاوریم که در دوران جنگ سرد، نشر و بازنشر این گونه باورها، چه ساده در افکار عمومی، دست بالا را به غرب می داد.

از زاویه ای دیگر، شاید حرف غایی فیلم، غلبه عشق بر سیاست و اخلاق باشد. لارا و ژیواگو باید به پاشا و تونیا پایبند باشند ولی از اخلاقیات مرسوم عبور می کنند. چنان که در فرجام می بینیم که کنش سیاسی (درباره امثال پاشا) بی دستاورد است و ارزش های انقلابی توسط امثال کاماروفسکی دچار استحاله می شود. در چنین جهان یأس آوری، تنها عشق است که بارور و انسانی می نماید. ما تماشاگران، در حین نظاره ژیواگو و لارا، از انفعال سیاسی آن دو منزجر نمی شویم. انگار بودن آنها با هم قراری قبلی است. انگار آن دو در دنیای دیگر برای هم ساخته شده بودند ولی مناسبات این جهانی، بر این تقدیر مبارک غالب شده.

«دکتر ژیواگو»، نوستالژی عشق در بستر جنگ 

بنابراین، وقتی لارا می پرسد که چه می شد اگر آن دو پیش تر یکدیگر را دیده بودند و به کجای زمین بر می خورد اگر فرزندی داشتند و… بیش از آن، از چرخ سرنوشت گله داریم که چرا آن دو را دیر و در زمانی اشتباه، با هم مواجه ساخت. از سوی دیگر، می دانیم که لارا سرچشمه شعر و بلوغ ادبی ژیواگو می شود و در زمانی که نه استالین است و نه کاماروفسکی، شعرهای او را نسل های بعد زمزمه می کنند.

 با این همه می دانیم که معنای این اثر، شاید صحیح ولی صادقانه نیست. می توان «دکتر ژیواگو» را با «بر باد رفته» قیاس کرد؛ هر دو، عشق را در بستر جنگ بازگو می کنند. حتی در جزییات هم شباهت هایی وجود دارد. یک سو باتلر است و این سو، کاماروفسکی. آنجا همسر اشلی، زن غیرجنسی صبور است و اینجا، تونیا نماد معصومیتی فرابشری؛ آنجا که پش از تبعید، آرزو می کند ژیواگو از جنگ نزد لارا برود و در کنار او به آرامش برسد.

اما توصیه هالیوود برای این موقعیت همسان، پاسخی متعارض است. برای «بر باد رفته» که مخاطب آمریکایی دارد، این نسخه را می پیچد که اسکارلت پس از همه آن عرضه کردن ها، بایدب داند که در نهایت این تارا (سرزمین) است که اهمیت دارد و این یعنی، اولویت دادن به منافع ملی (به جای نفع و خواست شخصی). اما در مورد ژواگو، به مردم شوروی می گوید سیاست بی فایده است و تنها باید به ساحت شخصی پناه آورد.

این مضمون، می تواند مورد بحث قرار بگیرد و حتی می توان در مقاطعی و از مناظری با آن همراه شد. یا درواقع می شد، اگر نمی دانستیم که آنچه با آن رو به رو هستیم تنها نظر شخصی یک نویسنده نیست. واقعیت این است که در اوج جدال شرق و غرب، نهادهای امنیتی از یک اثر محملی می سازند که می تواند افکار عمومی را به سوی خواست امریکا سوق دهد. اینجاست زوال زلالی اثر و حدّ صداقت.

نکته اینجاست که فیلم دروغ نمی گوید. عنوان این نوشته به کتاب ماندلشتایم، «امید علیه امید»، اشاره دارد که ترسیم دقیق وضعیت روشنفکران در دوران وحشت استالینی است. منابع دیگر تاریخی اوضاع آن دوران را حتی هولناک تر از «دکتر ژیواگو» ترسیم می کنند. اما به همان میزان که فیلم چیز/ چیزهایی را افشا می سازد، بسیاری (چون نیت مولف) را پنهان می کند. جالب این است که فیلم در زمان اکران، علی رغم استقبال مردم و تحسین در اسکار، از طرف منتقدان امریکایی شماتت می شود.

به دلایلی بسیار. مثلا این که چرا در طول فیلم شعرهای ژیواگو را نمی شنویم و فیلم در ستایش چیزی است که عرضه نمی شود. ولی باور کنید که علت عمده، فرامتنی است و مربوط به هژمونی نگرش چپ بر فضای روشنفکری و نقدنویسی آن دوران. گویا جنگ سرد دیگری نیز در جریان بوده است!

نکته ها

نام کاراکتر اصلی، ژیواگو، از واژه روسی ژیو به معنای زندگی به عاریت گرفته شده است. ژیواگو نماد انسان آزاده ای است که می خواهد با آرامش و مسئولیت زندگی کند ولی تندباد رخدادهای سیاسی، شور زندگی او را نشانه می گیرد و هیچ نمی ماند الا تلی از خاکستر یأس.

 نوشتن فیلمنامه به رابرت بولت سپرده شد. نویسنده ای روشنفکر که زمانی عضو رسمی حزب کمونیست بریتانیا بود. بولت، برای ارائه نسخه ای سینمایی، چاره ای نداشت که رمان ششصد صفحه ای پاسترناک را به نصف کاهش دهد. رابرت بولت را در ایران، بیشتر با فیلمنامه «مردی برای تمام فصول» می شناسیم. او پیش تر برای لین، فیلمنامه «لارنس عربستان» را نوشته بود.

«دکتر ژیواگو» در اسپانیا فیلمبرداری شد. اسپانیایی که خود توسط دیکتاتوری به نام ژنرلا فرانکو اداره می شد. بیش از ده هکتار زمین در اطراف مادرید در اختیار گروه قرار گرفت و پس از هجده ماه کوشش بی وقفه، ماکتی از روسیه آن سال ها ساخته شد.

 «دکتر ژیواگو»، نوستالژی عشق در بستر جنگ

ابتدا فیلمبرداری به نیکلاس روگ سپرده شد ولی ظرف چهارده روز، اختلاف نظر محسسو او با کارگردان، پروژه را با اختلال مواجه ساخت. سرانجام فردی یانگ جایگزین شد. یانگ برای هر سه همکاری اش با لین، «لارنس عربستان»، «دکتر ژیواگو» و «دختر رایان» جایزه اسکار گرفت.

 شاید جذاب ترین وجه دیداری فیلم، چشم اندازهای سفیدپوش آن باشد ولی جز معدودی در برف فیلمبرداری نشده است. به دلیل تفاوت فصل و کشور، رنگ سفید، گچ، ورقه های پلاستیکی و… به کمک آمدند. تنها چند سکانس (مانند سفر با قطار) در فنلاند و کانادا ضبط شدند.

در ۱۹۵۶ و نخستین نوبت نمایش، زمان فیلم ۱۹۳ دقیقه بود ولی در نسخه ۱۹۹۲ و بازنمایش، این زمان به ۲۰۰ دقیقه افزایش یافت.

بودجه نهایی فیلم یازده میلیون دلار بود و فروش آغازین آن یازده میلیون دلار. با احتساب نرخ تورم، «دکتر ژیواگو» یکی از ده فیلم پرفروش همه دوران ها به شمار می آید.

در سال های اخیر چند نسخه مینی سریال از روی این رمان ساخته شده است که از آن میان می توان به نسخه اروپایی- آمریکایی ۲۰۰۲ با بازی کایرا نایتلی و نسخه روسی ۲۰۰۶ اشاره کرد.

دیوید لین که بود؟

پس از موفقیت هنری و تجاری «لارنس عربستان»، دور از ذهن نبود که کارگردانی «دکتر ژیواگو» نیز به دیوید لین سپرده شود. لین که زاده انگلستان بود، از حوالی بیست سالگی در استودیوهای فیلمسازی مشغول به کار بود. از سمت های پایین شروع کرد. کار در کارگاه، دستیار فیلمبردار، دستیار تدوین، به مرور رشد کرد و تدوینگری مستقل شد. بعدتر با همکاری نوئل کوارد به کارگردانی روی آورد. درخشش کاری او از نیمه دوم دهه ۱۹۴۰ آغاز می شود. با سه فیلم بزرگ: «برخورد کوتاه»، «آرزوهای بزرگ» و «الیور توئیست». در ۱۹۵۷ برای کمپانی کلمبیا پل رودخانه کواری را ساخت و بعدتر برای همین کمپانی، «لارنس عربستان» را. پس از آن «دکتر ژیواگو» و «دختر رایان» با مترو گلدوین مه یر قرارداد بست. لین در ۱۹۹۱ (در ۸۳ سالگی) فوت کرد. در آن زمان، پنجمین همسرش (ساندرا کوک) در کنارش بود. او در کارنامه اش فهرستی بلندبالا از نامزدی و کسب جوایز معتبری چون اسکار، گلدن گلوب و بفتا دارد.

«دکتر ژیواگو»، نوستالژی عشق در بستر جنگ 

لین به همان اندازه که مقبول عامه مردم و اعضای آکادمیک بود، نزد نخبگان فرهنگی و ناقدان فیلم، پایگاه چندانی نداشت. دیوید تامسون که ظاهرا به سینمای لین علاقه مند است، تنها به قیمت انکار نیمی از کارنامه اش حاضر است از او تجلیل کند.
آنجا که می نویسد: در فاصله سال های ۱۹۵۲ تا ۱۹۹۱ لین هشت فیلم ساخت و در آن میان تنها «لارنس» را توصیه می کنم، چرا که جنبه های بصری تماشایی اش، تهی بودن فیلمنامه اش را می پوشاند. با وجود این، لین پیش از ۱۹۵۲ در ده سال، هشت فیلم ساخت که سرزنده، پرشور و الهام بخش اند. آنها باعث می شوند که بخواهی بیرون بزنی و بروی خودت فیلم بسازی! با این حال، بسیاری زا فیلمسازان بزرگ نسل آتی، در ستایش لین سخن گفتند و خود را وامدار فیلم های دهه ۵۰ لین دانستند. کسانی چون استنلی کوبریک، جرج لوکاس، اسپایک لی، سرجو لئونه، جان وو، جو رایت و کریستوفر نولان.

تهیه کننده «دکتر ژیواگو» کارلو پونتی است. مردی زاده ایتالیا که ازدواجش با سوفیا لورن به شهرتش دامن زد. پونتی در سال ۱۹۵۶ برای تهیه فیلم «جاده» (فدریکو فلینی) اسکار بهترین فیلم خارجی را از آن خود ساخت. وی به جز سینما، کلکسیونر آثار هنری نیز بود. مجموعه هایی که از فرانسیس بیکن و ون گوگ داشت، در ۱۹۷۷ در حدود هفت میلیون دلار قیمت گذاری شد.


منبع: برترینها

۶ خصوصیت رهبران موفق کسب و کار

رهبری؟ اساساً، رهبری توانایی فهماندن یک ایده به گروهی از افراد است. با توجه با مطالعات که روی برخی از رهبران برجسته کسب و کارها صورت گرفته، می‌توان گفت برخی صفات مشخص همواره در این افراد وجود دارند.

 ۶ خصوصیت انکارناپذیر رهبران موفق کسب و کار
 در ادامه به تحلیل این ویژگی‌ها می‌پردازیم و این که چگونه می‌توانید از آن‌ها در جهت خدمت به شرکت خود استفاده نمایید.

۱- چشم‌اندازگرایی

شما به عنوان یک رهبر کسب و کارچشم‌اندازگرا، کسب و کار خود را بر اساس یک چشم‌انداز می‌سازید ( یا حداقل یک چشم‌انداز را می‌پذیرید) و تمام تلاش خود را برای رسیدن به آن بکار می‌گیرید. رهبران کسب و کارها باید به دنبال روشی باشند تا از تحقق چشم‌اندازهای خود نهایت استفاده را ببرند.

نمونه‌ای از قدرت یک چشم‌انداز موجز و روشن را می‌توان در چشم‌انداز قدرتمند بیل گیتس در سال ۱۹۸۰دید ” یک کامپیوتر روی هر میز و در هر خانه”. با گذشت ۳۷ سال: گیتس یکی از ثروتمندترین رهبران کسب و کار در جهان است و دقیقاً همان کاری را که گفته بود انجام داد.

۲- شیوایی بیان

 شیوایی بیان یعنی اهداف مشخص داشتن. رهبران کسب و کار باید تلاش کنند تا چشم‌انداز، اهداف و دستورالعمل‌های روزانه کسب و کار خود را به روشنی  بیان کنند. در حالی که شیوایی بیان، خود موجب پشتیبانی  سریع از جانب شرکاء و کارکنان می‌گردد، نتایج زمانی فوق‌العاده خواهند بود که رهبر در مورد دلایل” آن دستورالعمل‌ها، تصمیم‌گیری‌ها و حکم‌ها صریح و شفاف باشد”.

اگر می‌خواهید چنین رهبری باشید، باید یاد بگیرید دستورالعمل‌هایی را صادر کنید که کارکنان شما از آن پیروی می‌کنند. اگر آن‌ها دقیقاً همان چیزی را ببینند که شما می‌بینید، احتمالاً به شکل بهتری پیرو و پشتیبان شما خواهند بود.

۶ خصوصیت انکارناپذیر رهبران موفق کسب و کار

۳- بهبود‌پذیری

بهبودپذیری یعنی توانایی رفع ناکامی‌ها و بازگشت از شکست‌ها، سازگاری با تغییرات و ادامه دادن با وجود سختی‌ها و گرفتاری‌ها. بهبود‌پذیری توانایی یک رهبر کسب و کار برای حفظ ذهنیت مثبت و خوش‌بینانه علی‌رغم اشتباهاتی است که ممکن است صورت بگیرد. همچنین بهبود‌پذیری به معنی هماهنگی در الگو و رفتار است که می‌توان آن را تمرین‌های روزانه یکپارچه (IDP) نامید.

کلید بهبود‌پذیری در این قالب، مطالعه سبک رهبری و ایجاد روالی است که به شکل مناسبی برای شما کار کند. اگر چیزی بتواند بهبودپذیری را بسازد و محافظت کند، آن چیز تمرین‌های روزانه یکپارچه است. ما ایده‌ها را به عمل‌هایی تبدیل می‌کنیم که این آزادی در بهبودپذیری را ایجاد می‌کنند.

IDP در واقع محرک رشد است. یافتن IDP مناسب و شکل دادن آن در زندگی یک فرد، بهبودپذیری را می‌سازد. به عنوان رهبر، اگر بهبودپذیر باشید و تا حدی قابل پیش‌بینی بدون هیچ بهانه‌ای می‌توانید یک تیم منظم و باانضباط داشته باشید. این نوع بهبود‌پذیری شامل بهبود‌پذیری در کسب و کار هم می‌شود.

۴- قابلیت دسترسی

برای قابل دسترس بودن، لازم است در دسترس تیم خود باشید، هم از نظر ذهنی و هم احساسی. این خصوصیت مستلزم آن است که گوش شنوا داشته باشید و مطمئن شوید که حرف ها را می‌شنوید و گاهی اوقات هم مستلزم تکرار شنیده‌ها برای تایید، و کنار گذاشتن ایده‌ها و عقایدی است که از قبل داشتید. رهبران فرضیه‌سازی نمی‌کنند.

آن‌ها به عمق محتوای مکالمه توجه دارند و آنچه را که می‌شنوند تایید می‌کنند. آنان معمولاً سوالاتی از این دست می‌پرسند ” فکر کنم منظور شما این است؛ درست می‌گویم؟” به عنوان رهبر، ممکن است فکر کنید که احساسات هیچ جایی در محل کار ندارد، اما حقیقت این است که احساسات وجود دارد.

 ۶ خصوصیت انکارناپذیر رهبران موفق کسب و کار
۵- همدلی

همدلی یعنی تلاش‌های ملموس برای درک مشکلات و داشتن دلیل برای پاسخی که ارائه می‌دهید، چه این پاسخ همانی باشد که طرفین آن مشگل انتظارش را داشتند و چه نباشد.

سه دلیل وجود دارند که نشان می‌دهند چرا همدلی اینقدر مهم است: استفاده بیشتر از تیم، سرعت بالای جهانی شدن و نیاز روزافرون به حفظ استعدادها. رهبران همدل کارهایی بیشتر از همدردی با اطرافیانشان انجام می‌دهند؛ آن‌ها از دانش خود به شیوه‌هایی ظریف اما مهم، برای بهبود اوضاع شرکت‌هایشان استفاده می‌کنند.

۶- انعطاف‌پذیری

رهبران کسب و کار باید آنقدر انعطاف‌پذیر باشند که بدانند چه موقع طرح یا سیستمی را اصلاح و چه زمانی آن را کاملاً بازسازی کنند.

رهبران باید بدانند چه موقع روش‌های رهبری آنان نیاز به اصلاح یا تغییر کامل دارد. کتاب‌هایی در زمینه موفقیت در کسب و کار نوشته شده‌اند و به بسیاری از کسب و کارها کمک کرده‌اند، اما این کتاب‌ها ۲۰ سال پیش نوشته شده‌اند و به سختی به امروز مربوط می‌شوند. بنابراین، دیدگاه خود را حفظ کنید، اما بدانید که هر وقت لازم شد باید روش‌های خود را تغییر دهید.

این را بدانید که وقتی رهبر یک گروه می‌شوید، به شما تاج نمی‌دهند؛ مسئولیت می‌دهند که باید به بهترین نحوه آن را انجام دهید.


منبع: برترینها

چه کسی باعث شد پلی استیشن بازی کنیم؟

سخت‌کوشی، پشتکار و
شیفتگی سه راز پیروزی در هر زمینه‌ای هستند. «کازوئو هیرای» (Kazuo Hirai)
مدیرعامل کنونی شرکت معظم سونی از نمونه‌های بارز این صفت‌ها در دنیای
فناوری است. او در میان همکارانش به‌عنوان یک فرد استراتژیک، باهوش و
کاربلد صنعت بازی شناخته می‌شود. آغاز فعالیت کازوئو هیرای در سونی به سال
۱۹۸۴ میلادی بر می‌گردد. هیات مدیره با کمال‌گرایی و عزمی که طی این سال‌ها
از او سراغ داشت وی را در سال ۲۰۱۲ میلادی به سمت رییس و مدیرعامل شرکت
برگزید. در ادامه همراه دیجی‌کالا مگ باشید.

کازوئو هیرای؛ مرد شماره یک سونی و پلی‌استیشن

کازوئو
زاده‌ی توکیو پایتخت ژاپن در ۲۲ام دسامبر ۱۹۶۰ میلادی است. او از همان
اوان کودکی شیفته‌ی بازی بود. سفر برای بیش‌تر انسان‌ها مسیری برای رسیدن
به مقصد است، اما نه برای کازوئو؛ دوران کودکی‌اش مدام در سفر به اقصا نقاط
کره‌ی خاکی گذشته؛ از کانادا گرفته تا ایالت‌های مختلف آمریکا، این سفرها
باعث شدند جهان‌بینی متفاوت او شکل بگیرد، چیزی که حالا در سازمان تحت امرش
هم پیاده می‌کند.

کازوئو هیرای بیوگرافی

آقای هیرای
لیسانس‌اش را در رشته‌ی علوم مقدماتی (Liberal Arts Education) از دانشگاه
عیسوی بین‌الملل (International Christian University) در ژاپن گرفته. در
بدو ورود به سونی در بخش بازاریابی موسیقی بین‌الملل مشغول شد. خیلی زود به
مقر «سونی میوزیک» در نیویورک منتقلش کردند و چندی بعد از همان‌جا هدایت
کسب‌و‌کار سرگرمی‌های رایانه‌ای سونی را بر عهده گرفت. اگرچه حدود
توان‌مندی‌های او بر ما مشخص نیست و اظهار نظر در مورد عمل‌کردش در مدیریت
تجارت بین‌الملل هم به اطلاعات بیش‌تری از درون شرکت نیاز دارد؛ اما یک چیز
را با اطمینان می‌توان گفت و آن استعداد بالای آقای هیرای در حوزه‌ی بازی و
سرگرمی است. شیفتگی او به بازی هیچ‌گاه کم‌رنگ نشد؛ همین علاقه موجب شد به
سمت مدیر عاملی SCEA با اختیارات تام در بخش بازی ایالات متحده برسد.

کازوئو هیرای؛ مرد شماره یک سونی و پلی‌استیشن

تنها
چند سال بعد، جمع‌شدن استعداد و علاقه‌اش به بازی، او را به مدارج بالاتر
رساند و با به عهده گرفتن مسوولیت SCEI حوزه‌ی نظارتش به کل جهان گسترش
یافت. هیرای از کودکی دل‌باخته‌ی بازی بود، سونی هم راه بروز استعداد‌ها و
علاقه‌های او را باز گذاشت تا در نهایت این مرد، شرکت سونی را به صدر صنف
بازی و سرگرمی برساند.

نقش کلیدی و حیاتی هیرای در انقلاب صنعت بازی
با معرفی سونی پلی‌استیشن انکار‌ناپذیر است. هرکس کمی در دنیای بازی‌های
رایانه‌ای جست‌وجو کند غیر ممکن است به نام کازو هیرای برخورد نکند.
‌‌‌‌
دستاوردها

تمام
دوران حرفه‌ای آقای هیرای در شرکت سونی گذشته؛ او در سال ۲۰۰۹ میلادی به
ریاست گروه خدمات و تولیدات شبکه‌ای سونی منصوب شد. طی ریاستش بر این بخش
توانست با موفقیت، بخش‌های آنلاین موسیقی و ویدیوی سونی را راه‌اندازی کند.
عزم موفقیت و کمال‌گرایی، او را پیش می‌برد تا در سال ۲۰۱۱ رهبری کل خدمات
و محصولات الکترونیک سونی از امور فنی تا طراحی، بازاریابی و فروش را
به‌دست گرفت.

کازوئو هیرای؛ مرد شماره یک سونی و پلی‌استیشن

وقتی در نهایت مدیر عامل شد چهار
سال بود که سونی تحت مدیریت «هاوارد استرینگر» (Howard Stringer) ضرر
می‌داد. بخش تلویزیون عملا جلوی رقبای کره‌ای زانو زده بود و اوضاع
قسمت‌های تجهیزات همراه هوشمند و لپتاپ‌های «وایو» (Vaio) هم آشفته بود.

کازوئو هیرای؛ مرد شماره یک سونی و پلی‌استیشن
«هاوارد استرینگر» سمت راست، «کازوئو هیرای» سمت چپ

تنها
واحدهایی که مستقیم یا غیرمستقیم تحت مدیریت او بودند عایدی داشتند:
بازی‌های رایانه‌ای پلی‌استیشن، فیلم‌سازی و البته دوربین‌های فیلم‌برداری و
عکس‌برداری. نخستین اقدام هیرای هم پر و بال دادن به بخش‌های سودده و کوچک
یا ملغی کردن بخش‌های ناکارآمد بود. سونی سال‌ها لپتاپ‌های باکیفیت وایو
را تولید می‌کرد. بی‌شک سری Z وایو در اوج خود، مک‌بوک ویندوزی‌ها به شمار
می‌رفت؛ ولی حالا با ورود رقبای چینی و تایوانی از یک‌سو و گرایش
مصرف‌کنندگان به تلفن‌ها و تبلت‌های هوشمند از سوی دیگر، رمقی برای این
واحد سونی نگذاشته بود.

کازوئو هیرای؛ مرد شماره یک سونی و پلی‌استیشن
عذرخواهدی کازوئو هیرای (وسط) به خاطر رسوایی لو رفتن اطلاعات حساب‌های کاربران پلی‌استیشن

هیرای
وایو و چندین دفتر از مجموعه دفاتر سونی در سراسر جهان را فروخت؛ تعدیل
نیرو را هم در دستور کار قرار داد و تمرکز را گذاشت روی واحدهای سودده؛
البته به‌جز تلویزیون‌های «براویا» (‌Bravia). او معتقد بود تلویزیون
علی‌رغم آورده‎ی ناچیز و تحمل فشار همه‌جانبه‌ی کره‌ای‌ها، حلقه‌ی ارتباطی
سونی با مشتریانش است. به‌علاوه او برای پر و بال دادن به بخش سرگرمی‌ها،
وجود تلویزیون به‌عنوان قلب نمایشی خانگی را ضروری می‌دید.

هیرای در
صبحت‌هایش از واژه‌ی ژاپنی «کاندو» (Kando) به معنای تحت تاثیر قرار دادن
مردم از لحاظ عاطفی و احساسی استفاده می‌کرد. به قول خودش قصد داشت دوباره
سونی یک شرکت «باحال» شود و دستگاه‌های محبوبی مثل واکمن را بسازد.

کازوئو هیرای؛ مرد شماره یک سونی و پلی‌استیشن
کازو هیرای هنگام معرفی اکسپریا Z5

طی
این مدت سونی هرچند هنوز نتوانسته جایگاه سابق خود را احیا کند ولی اوضاع
بهتری دارد. خط تولید تلفن‌های اکسپریا لنگان به کار ادامه می‌دهد و باوجود
شایعات متعدد مبنی بر فروش یا تعطیلی، این واحد کماکان به کار مشغول است.

اما
تمرکز زیادی روی حسگرهای تصویر صورت گرفته است؛ سونی توانسته دست بالای
خود را در این حوزه حفظ کند و جهت‌گیری اولیه‌ی هیرای برای فضا دادن به این
قسمت کاملا درست از آب در آمد. حضور در صنعت‌های فیلم و موسیقی هم درآمد
خوبی برای شرکت دارند و حتی حمله‌ی سایبری کره شمالی به مراکز داده‌‌ی سونی
هم نتوانست به آن آسیب بزند.

مهم‌تر از همه، بخش بازی‌های
رایانه‌ای و برند پلی‌استیشن با معرفی نسخه‌ی چهارم پلی‌استیشن، دوباره در
کورس رقابت قرار گرفته و تقریبا در همه‌ی دنیا بیشتر از رقبا فروخته. اما
به‌جز این‌ها سونی با جذب نیروهای متخصص به صنعت روباتیک ورود کرده تا
نیم‌نگاهی به آینده‌ی بشر هم داشته باشد. به‌علاوه در کنار تلویزیون‌های
براویا و کنسول‌های بازی پلی‌استیشن، با معرفی PlayStation Vue به عرصه‌ی
عرضه‌ی محتوا هم وارد شده؛ جایی که باید با رقبایی چون «اپل ‌تی‌وی» (Apple
TV) و «روکو» (Roku) جدال کند.

کازوئو هیرای؛ مرد شماره یک سونی و پلی‌استیشن
کازوئو هیرای: «تا ما نخواهیم، نسل بعدی در کار نخواهد بود.»

به‌هرحال
هرچند سونی تا دوباره «باحال» شدن فاصله دارد ولی به نظر می‌رسد سونی تحت
رهبری کازو هیرای قصد تسلیم شدن نداشته باشد. از کودکی تا حال، دانش و
خلاقیت موتور محرک هیرای بوده‌اند. شیفتگی به نوآوری، آفرینندگی و جویندگی،
محرک‌هایی بوده‌اند که او را به ایجاد فناوری‌های جدید و نوآوری در
زمینه‌های مختلف سوق داده‌اند. فطرت کمال‌گرا، طرز تفکر و ولع موفقیت او را
به جایگاه کنونی رسانده‌اند. دستاوردهای حیرت‌انگیز، پشتکار مثال‌زدنی و
روحیه‌ی رهبری، او را قطعا در فهرست تاثیرگذارترین مدیران اجرایی قرار
می‌دهد.

منبع: برترینها

این زنان باصلابت و ماندگار

روزنامه هفت صبح: در فیلم و سریال های تاریخی، می توان زنانی را یافت که همچنان نام شان در حافظه ها حک شده. وجه مشترک عمده آنها قدرت و صلابت در دنیای مردانه است و اراده ای که نخواسته اند «معمولی» باشند. در این مطلب پنج شخصیت و بازیگرانشان را مرور کرده ایم و نیاز به یادآوری نیست که امکان تحلیل همه شخصیت ها وجود ندارد و اینها مشتی از خروار هستند.

عزت الدوله | سلطان صاحبقران

* بازیگر: زهرا حاتمی

درباره پنج شخصیت زن سریال های تاریخی که در حافظه ها مانده اند 

* ویژگی نقش: اولین تصویر دراماتیکی که از امیرکبیر در قالب یک اثر نمایشی شکل گرفت، سریال «سلطان صاحبقران» علی حاتمی است؛ به سال ۱۳۵۴ سریال دو دوره از زندگی ناصرالدین شاه را روایت می کند که بخش اول آن مربوط است به واپسین روزهای صدارت امیرکبیر. در این بخش از داستان دو زن نقش محوری دارند؛ ایرن زاریانس در نقش مهدعلیا و عزت الدوله همسر امیرکبیر (زهرا حاتمی که آن زمان به نام زری خوشکام شناخته می شد). عزت الدوله که پی به نقشه شوم مهدعلیا برده، دنبال راهی است تا امیرکبیر را آگاه سازد. نگرانی، عشق و البته اقتدار خواهر شاه در فضای شاعرانه سریال، بازی خانم حاتمی را ماندگار کرده است.


ترکان خاتون | سربداران

* بازیگر: افسانه بایگان

 درباره پنج شخصیت زن سریال های تاریخی که در حافظه ها مانده اند

* ویژگی نقش: سریال «سربداران» در زمان پخش با استقبال بالا روبرو شد و خیلی از بازیگران با این سریال به چشم آمدند؛ از جمله افسانه بایگان. «سربداران» درباره دوره ای از تاریخ سرزمین خراسان به جلوداری مردم سبزوار و نواحی اطراف آن از جمله باشتین در قرن هشتم هجری است. بایگان در نقش ترکان خاتون و سوسن تسلیمی در نقش فاطمه، خانم های این داستان مردانه بودند. چهره، گریم و کلاه گیس بایگان آنقدر دیده شد که بعد از آن به شکل مطلق به مدت یک دهه تبدیل به سوپراستار سینمای ایران شد؛ آن هم در دورانی که خبری از ستاره سازی نبود. بایگان در گام نخست بازیگری درک درستی از ترکان خاتون داشت و چهره اش به شهرت او و موفقیت نقش کمک زیادی کرد.


مهد علیا | امیرکبیر

* بازیگر: فخری خوروش

 درباره پنج شخصیت زن سریال های تاریخی که در حافظه ها مانده اند

* ویژگی نقش: یک بار داستان زندگی دراماتیک امیرکبیر توسط علی حاتمی در «سلطان صاحبقران» ساخته شده بود. سعید نیک پور کار سختی داشت، که سریالش لااقل از این منظر لنگ نزند. نیک پور برای مهدعلیا سراغ بازیگری رفت که پیش از این سریال بازی نکرده بود و درخشش او به صحنه تئاتر و پرده سینما باز می گشت. فخری خوروش خیلی زود سخت پسندها را مجاب کرد که بهترین انتخاب برای مهدعلیا است. زنی جاه طلب که معتقد است قدرت مادر شاه از شاه بیشتر است و وقتی عرصه را تنگ می بیند، قصد جان امیرکبیر می کند. قدرت و صلابت مهدعلیا در تک تک حرکات و حالات خانم خوروش هویدا است.


قطام | امام علی (ع)

* بازیگر: ویشکا آسایش

 درباره پنج شخصیت زن سریال های تاریخی که در حافظه ها مانده اند

* ویژگی نقش: داود میرباقری برای جذاب شدن سریال امام علی (ع) نقش های منفی را برجسته کرد و با اهتمام به شخصیتی مثل قطام و ولید، دایره اطلاعات بیننده ها را بالا برد. همان طور که می دانید نقش قطام را ویشکا آسایش بازی کرد که این نقش و سریال، اولین تجربه بازیگری اوست.

قطام جزو زنان فم فتال (اغواگر) سینما و تلویزیون ما است که در زمان پخش به شدت مورد توجه قرار گرفت. ویشکا آسایش به خاطر هوش خود و هدایت میرباقری، تصویری ماندگار از قطام به یادگار گذاشت که سال ها طول کشید تا از سایه آن خارج شود. قطام دختر مقتدر عرب است که اسب سواری می کند، شمشیر می زند و با قدرت زنانه اش مردان را برای رسیدن به هدفش در اختیار دارد. این مشخصات در بازی آسایش وجود دارد.


زلیخا | یوسف پیامبر (ع)

* بازیگر: کتایون ریاحی

 درباره پنج شخصیت زن سریال های تاریخی که در حافظه ها مانده اند

* ویژگی نقش: در میان آثار مذهبی تاریخی، شخصیت زلیخا بیش از دیگران دیده شد. کتایون ریاحی در آخرین تجربه بازیگری خود (تاکنون) نقشی را بازی کرد که غالب مردم با سرگذشتش آشنا بودند و می خواستند آن را در قالب یک اثر نمایشی تماشا کنند. ریاحی، زلیخا را طوری بازی کرد که نه عشق اش به یوسف (ع) تعبیر به هوس شود و نه باورپذیری اش برای بیننده سخت باشد. در نگاه اول انتخاب این بازیگر برای نقش زلیخا به دلیل عدم تناسب کامل سن با نقش، موفقیت اش را زیر سوال می برد اما قدرت بازیگری ریاحی نتیجه ای دیگر به همراه داشت. او چه در نقش جوانی و چه در پیری، متوجه بود که چطور عشق و علاقه اش به یوسف را نشان دهد.


منبع: برترینها

گردشگر ی در فصل هزار رنگ

پاییز فرصت بی‌نظیری برای سفر و گردش است؛ فصلی با آب و هوای مطلوب و دلپذیر که آرامش خاصی را به گردشگران هدیه می‌کند. می‌توان به‌دور از شلوغی و ترافیک و آلودگی شهر، در مناطق زیبا و بکر، روزهای آخر هفته را به‌خوبی گذارند و خاطراتی طلایی ثبت کرد.

پاییز فصل هزار رنگ است که نباید فرصت گردش در آن را از دست داد. در گوشه کنار ایران، هزاران جاذبه گردشگری نهفته است که پاییز می‌تواند زمان مناسبی برای سفر به آنجا باشد.

نگینی به‌نام الموت

 گردشگر ي در فصل هزار رنگ
الموت، شهری افسانه‌ای که درباره آن داستان‌های بسیاری روایت شده است. پاییز فصل خوبی برای سفر به الموت است.

از قزوین که به سمت جاده‌ الموت حرکت می‌کنید، به قلعه‌ای سرخ و خاکستری رنگ می‌رسید که یکی از منحصربه فردترین قلعه‌های ایران است. اطراف قلعه از هر چهار جهت پرتگاه است و تنها راه ورود، در انتهای ضلع شمال شرقی واقع شده است. اوان، دریاچه‌ای با زلال‌ترین آب‌هاست که می‌توان در آن قایق سواری و ماهیگیری کرد.

روستای افجه

 گردشگر ي در فصل هزار رنگ

یکی از بهترین مناطق برای سفری یک روزه، روستای افجه است. روستایی با آب و هوای خوش و سرسبز که دشت هویج آن بسیار معروف است. هرچند این روزها هرچه بگردید هویجی در آن پیدا نمی‌کنید و این قضیه به گذشته‌های دور برمی‌گردد. علاوه بر گشت و گذار در مزارع و باغ‌های این منطقه، اگر دل‌تان خواست می‌توانید سری نیز به دره شمالی افجه بزنید، جایی که از بقیه نقاط بکرتر است.

آبشار پسچویک ‏ با ۱۵ متر ارتفاع در فاصله یک و نیم کیلومتری شمال شرق افجه و‏ ‏ آبشار موآب ، قبل از دشت هویج از دیدنی‌های این منطقه است. هرچند که باغ‌های گیلاس این نقطه که در بهار شکوفه زده و بین آبشار پسوچیک و دشت هویج قرار دارند، چشم هر بیننده‌ای را خیره می‌کند.

با عبور از جاده لشگرک به روستای افجه و دشت هویج می‌رسید.


 

آبشار گزو

 گردشگر ي در فصل هزار رنگ

اگر دل‌تان می‌خواهد تنها دو ساعت در راه باشید و بعد به منطقه‌ای بکر و خوش آب و هوا، با درختان سربه فلک کشیده برسید و در کنار آبشاری، خستگی راه را از تن به در کنید، آبشار گزو می‌تواند مقصدتان باشد. آبشار گزو که ۴۸متر ارتفاع دارد، در دل جنگل‌های سرسبز شمال واقع شده است.

این آبشار، کنار امام‌زاده‌ای معروف به سه بزرگوار گزو در فاصله‌۱۵ کیلومتری زیرآب سوادکوه قرار گرفته و اگر وقتش را داشته باشید و به سد البرز یا لفور که با آبشار فاصله کمی دارد سری بزنید، جایی که اسب‌ها بر زیبایی‌اش افزوده‌اند و تا چشم کار می‌کند مه و سبزی است، پکیج سفرتان کامل می‌شود. هرچند که راه آبشار نیز از کنار سد و جنگل‌های بکر لفور می‌گذرد.برای رسیدن به گزو، باید از جاده فیروزکوه تا شیرگاه بروید، بعد از شیرگاه از طریق جاده لفور در پشت سد در حال ساخت البرز، وارد جنگل زیبا و بکر لفور شوید.


 

دشت لار

 گردشگر ي در فصل هزار رنگ

زمانی دشت لار مکانی بود که پادشاهان برای فرار از گرمای هوا به آن پناه می‌بردند و حالا این دشت محلی است که رفتن به آن مخصوص گروه خاصی نیست. دشت لار که یکی از قشنگ‌ترین و خوش آب و هواترین دشت‌های اطراف تهران است، در کوهپایه دماوند و نزدیکی آمل قرار دارد. تنوع گیاهی و جانوری در دشت لار بسیار است، به‌گونه‌ای که هم گون، هم آویشن، هم کاسنی و هم شیرین بیان در آن پیدا می‌شود.

جانوران اینجا نیز مثل گیاهانش متنوعند و شامل پلنگ، گرگ، روباه، عقاب طلایی، افعی البرزی، بزمجه، مارمولک، خرس قهوه‌ای، گراز، کل و بزکوهی، قوچ و میش، آهو و… می‌شود. دربهار، دشت لار پر از گل‌های زرد و شقایق‌ می‌شود و آن را به تابلویی بی‌مانند تبدیل می‌کند. اطراف چشمه دوبرار، یکی از قشنگ‌ترین جاهای این منطقه است.باید به روستای ایرا برسید و رسیدن به آن نیز، بعد از خروج از لواسان وعبور از برگ جهان و نیکنام ده و یا از مسیر جاجرود با عبور از کنار سد لتیان و گذر از نیکنامده و انشعاب از روستای کلان خیلی راحت میسر می‌شود.


 

کویر ابوزیدآباد

گردشگر ي در فصل هزار رنگ 
اسم کویر که می‌آید کویر مصر و مرنجاب به ذهن متبادر می‌شود؛ در حالی که ایران، کشوری کویری است و کویرهای بسیاری در نقاط مرکزی‌ و شمال شرقی اش دارد. کویرگردی در پاییز طرفدار زیادی دارد، چون دیگر ،نه از گرمای کشنده هوا خبری هست و نه هنوز سرمای استخوان سوز شب‌های کویر شروع شده است.

برای کویرگردی در پاییز پیشنهاد ما رفتن به کویر ابوزیدآباد است. کویر ابوزیدآباد که مردم محلی آن را بوزآباد نیز می‌نامند به معنی بوی آباد است. در ابوزیدآباد که قلعه‌ها و خانه‌های تاریخی‌اش از نظر معماری بسیار باارزش است، همان سکوت کویر، حاکم است و چشم‌اندازی ازریگ‌های روان و شنی وجوددارد. بعد از دیدن کویر نیز می‌توان از کاروانسرای صفوی، آب انبار و شهر زیرزمینی اویی که در نوش‌آباد واقع شده، دیدن کرد که قدیمی ترین شهر زیرزمینی دنیا محسوب می‌شود. تاریخ این شهر به قبل از اسلام و اوایل دوران ساسانی برمی‌گردد. کویر مصر و مرنجاب و کویر متین آباد از انتخاب های دیگر برای کویر دوستان است.کویر ابوزیدآباد در شمال شرقی کاشان قرار گرفته وفاصله آن از تهران چهار ساعت راه است.

بایداز اتوبان تهران-قم حرکت کنیدوبا ادامه راه در آزاد راه امیرکبیر یا جاده قم-کاشان وارد شهر کاشان شوید. در کاشان وارد بلوار قطب راوندی شده و با ادامه مسیر در بلوار ملاصدرا به دو‌راهی می رسید که باید به سمت چپ بپیچید تا با ادامه مسیر به ابوزید آباد برسید.


 

نایبند؛ طبس

 گردشگر ي در فصل هزار رنگ

از دیگر جاهای دیدنی ایران در پاییز ، روستای نایبند است. به روستای نایبند، به خاطر خانه‌های پلکانی‌اش ماسوله کویر نیز می‌گویند و از آنجا که طبیعتش دیدنی است، برای سفر در پاییز هم بکر و هم دیدنی است. نایبند در ۲۲۵ کیلومتری جنوب طبس، در دامنه کوهستان و مشرف بر کویر لوت و با نزدیک‌ترین فاصله از شهر دیهوک قرار گرفته و اگر از سمت جنوب به خراسان می‌روید، حیف است که سفرتان بدون دیدن نایبند تمام شود.

آنچه نایبند را حیرت‌انگیز می‌کند، سرسبزی آن در دل کویر است. کشتزارهای گندم و جو، نخلستان‌ها و باغ‌های میوه که به صورت پلکانی، قرار گرفته‌اند، نایبند را با وجود کویری بودنش دیدنی‌تر کرده‌اند. قدمت نایبند به هزاران سال پیش و به دوره نادرشاه افشار برمی‌گردد.

برای رفتن به نایبند باید از جنوب طبس وارد جاده شده و به سمت کرمان حرکت کنید. بعد از گذر از کریت، دیهوک و زنوغان، ۱۰۵ کیلومتر دیگر برانید تا به نایبند برسید. این روستا در سمت راست جاده قرار گرفته است.


 

میبد؛ یزد

 گردشگر ي در فصل هزار رنگ
چهار فصل را می‌توان در پاییز یزد تجربه کرد. پیشنهاد ما نیز برای سفر در پاییز، میبد یزد است. صبح ‌های بهاری، ظهر‌های گرم تابستانی، غروب پاییزی و شب‌ها و نیمه‌شب‌‌های زمستانی، ارمغان پاییز برای کویر است. میبد ۴۵ کیلومتر با یزد و ۱۰ کیلومتر با اردکان فاصله دارد و از نظر قدیمی بودن رودست ندارد. میبد، بر اساس یک افسانه، در روزگار کیومرث بنیان گذاشته شده و وجود نارین قلعه که به عقیده مردم محلی و برخی منابع قدمتش به دوران حضرت سلیمان باز می‌گردد، شاهدی بر این مدعاست.

جدا از نارین قلعه که از خشت‌های قطور ساخته شده، برج کبوترخانه، کاروانسرا و مسجد جامع میبد، کاروانسرای عباسی، قلعه مهرجرد و یخچال تاریخی میبد، از انگیزه‌های سفر به این شهر است. از میبد می توان سفال های رنگارنگ و زیلوهای خوبی خرید. همچنین میبد پر از باغ‌های میوه است که در فصل پاییز در آن‌ها جشنواره انار برگزار می‌شود. از تهران به سمت قم حرکت کنید و پس از رسیدن به یزد، تابلوهای راهنما شما را به سمت میبد، هدایت خواهد کرد.


 

از ناهارخوران تا لندویل

 گردشگر ي در فصل هزار رنگ

پاییز بهترین فصل رفتن به جنگل است. رنگارنگی درختان و قدم زدن بین آن‌همه رنگ و بوی خاک باران‌خورده از چیزهایی است که حال و هوای جنگل را در پاییز خواستنی‌تر می‌کند. برای جنگل نوردی در پاییز می‌توان به یکی از این جاها رفت که تصاویر بدیعی را پیش چشم‌مان قرار می‌دهد؛جنگل ناهارخوران در گرگان،جاده زیبای اسالم به خلخال وجنگل الیمستان یا منطقه رویایی و سرسبز لندویل که پر از آبشار و درختان هزار رنگ است. لندویل در ۱۵ کیلومتری آستارا واقع شده و دریاچه حیرت‌انگیز الیمالات نیز درجاده چمستان به نور قرار دارد.


 

روستای آهار

 گردشگر ي در فصل هزار رنگ

پاییز در تهران نیز زیبایی‌های خودش را دارد و برای دیدن پاییزی رنگارنگ، نیاز به رفتن راه‌های خیلی دور نیست. یکی از روستاهای اطراف تهران که برای پاییزگردی بی‌نظیر است، روستای آهار است. روستایی که در مسیر جاده لشگرک به فشم قراردارد. این روستا به نام اوهر نیز شهرت داردکه به معنی آب و آسیاب است .

در دو طرف این روستا، دو رودخانه پر آب قرار دارد که در پایین روستا به یکدیگر وصل می‌شوند. یکی از جذابیت‌های آهار جز طبیعت هزار رنگش، آبشاری به‌نام شکر آب است. آتشگاه باستانی قصران نیز در ارتفاعات روستا که قدمتش به زمان ساسانیان برمی‌گردد، از دیدنی‌های آهار است.


 

پاییز در لرستان

 گردشگر ي در فصل هزار رنگ
لرستان، یکی از استان‌هایی است که در پاییز، رنگ و بوی خاصی به خود می‌گیرد و می‌تواند یکی از مقصدهای فوق‌العاده برای گردشگران رمانتیک پاییزگرد باشد. لرستان، عروس آبشارهای ایران است و گردشگری آبشاری را می‌توان در این اقلیم زیبا و خوش آب و هوا در فصل پاییز، در دسترس داشت.

یکی از آبشارهای زیبای این استان را می‌توان آبشار بیشه دانست که در شهرستان درود قرار دارد. در این آبشار، سقوط آب از ارتفاعی بیش از ۴۵ متر، بسیار زیبا بوده و رنگین‌کمان پاییز را شکل می‌دهد. جالب است که بدانید این آبشار در سال ۸۷، به عنوان یکی از آثار طبیعی لرستان در فهرست میراث طبیعی کشور به ثبت رسید.

در اطراف این آبشار،‌ جنگل‌های پوشیده از بلوط، زیبایی خاصی دارند که بر شکوه آن می‌افزاید. برای رفتن به روستای بیشه، باید به خرم آباد بروید و پس از طی مسافت ۵۰ کیلومتری یعنی در کمتر از نیم ساعت، به این منطقه زیبا می‌رسید.


 

دریاچه الیمالات

 گردشگر ي در فصل هزار رنگ

در مسیر جاده چمستان به نور، دریاچه ای قرار دارد که برای اروپا گردها، یادآور پاییز سوییس و سوئد است. دریاچه ای که الیمالات نام داشته و برای رسیدن به آن، باید از قلب جنگلی مملو از درختان تنومند هزار رنگ گذر کرد. در مسیر دریاچه، خرد شدن برگ درختان سبز که در نظر هوشیار، هر ورقش دفتریست معرفت کردگار، دیدنی و شنیدنی خواهد بود. دریاچه الیمالات را باید نگین نور دانست که درختان تنومندش، او را همچون نگین در آغوش گرفته اند.

انعکاس فوق العاده رنگ‌های پاییزی در آب، تصویری متفاوت را برای شما به‌نمایش می‌گذارد. اگر به این خطه پاییز نوردی ایران در شمال کشور سفر کنید، گردشگرانی را مشاهده خواهیدکرد که با بر پا کردن کمپ‌هایی، شب را به صبح می ‌رسانند و با صدای پرندگان مهاجر از خواب بر می خیزند و مناظری بکر از طبیعت چهار فصل را مشاهده می کنند.


 

پاییزگردی در البرز

 گردشگر ي در فصل هزار رنگ
استان البرز که در نزدیکی پایتخت واقع شده است، طبیعت زیبایی در فصل پاییز دارد. در این استان که پاتوق آخر هفته‌های تهرانی‌های خوش‌نشین است، روستایی قرار دارد که در مسیر جاده چالوس واقع شده و برای عاشقان کوچه باغ های شاعرانه، مکانی فوق العاده به نظر می‌رسد.

روستای بیابانک از جمله روستاهای تاریخی کشور است که در این استان واقع شده و در طول سال به‌خصوص فصل پاییز، پذیرای خیل گسترده‌ای از عاشقان طبیعت گردی و روستا گردی در ایران است. رودخانه‌ای از وسط بیابانک می‌گذرد و زیبایی آن را برای پاییزگردها خاطره‌انگیز می‌کند.

این روستا، فاصله کمی از روستای کاخ ناصری دارد که یکی از عمارت‌های مهم عهد قجر در آن واقع شده است. برای رفتن به این مکان زیبا از طریق جاده چالوس، پس از گذشت ۴۲ کیلومتر، از روستای آسارا گذر کرده و تابلوی شهرستانگ را خواهید دید.


 

بهشت گمشده

 گردشگر ي در فصل هزار رنگ
بهشت گمشده نام منطقه‌ای خوش آب‌وهوا و سرسبز در شهرستان مرودشت و کام‌فیروز است. نام اصلی این مکان «تنگ بستانک» بوده است که اکنون به بهشت گمشده مشهور شده است. این منطقه دیدنی که زیبایی درختان انبوه و رودخانه‌های پرآبش، چشم هر بیننده ای را می‌نوازد و مهمانان را به تحسین و تکریم آفرینشگر هستی وامی دارد از جمله مناطق حفاظت شده استان فارس است.

انبوه درختان در منطقه بهشت گمشده در پاره ای از مناطق؛ چنان پنجه در پنجه هم انداخته و سقفی از نوازش بر سر رهگذران و گردشگران ساخته‌اند که به سختی می‌توان درخشش آفتاب را از میان شاخ و برگ درختان دید.


 

کالپوش

 گردشگر ي در فصل هزار رنگ

منطقه کالپوش در شهر میامی شهرستان شاهرود استان سمنان واقع شده است. جلوه‌ای بهشت‌گونه از طبیعت سرخ و آتشین، آکنده از شقایق‌هایی که چشم هر بیننده ای را مسحور می کند، یکی از جاذبه‌های طبیعی و فصلی منطقه کالپوش است که همه ساله در اردیبهشت، رُخ می نماید.این منطقه در پاییز و زمستان به دلیل مجاورت با پناهگاه حیات‌وحش و پارک ملی گلستان از موقعیت فوق‌العاده گردشگری برخوردار است.


منبع: برترینها

با غارهای استان خراسان رضوی آشنا شوید

استان خراسان رضوی، به واسطه بارگاه ملکوتی علی ابن موسی الرضا (ع) یکی از مقصد های گردشگری مذهبی ایران و در واقع پر بازدید ترین استان ایران از نظر گردشگر به شمار می رود. به همین خاطر، در این مطلب نگاهی داریم به دنیای زیر زمینی استان خراسان رضوی. با ما همراه باشید با گشتی در چند غار دیدنی این استان.

با دنیای زیر زمینی و غارهای استان خراسان رضوی آشنا شوید
(تصویر قندیل های دیدنی غار بزنگان در استان خراسان رضوی)

خراسان رضوی بیش از ۲۲۰ غار دارد! می دانستید؟ دنیای زیر زمینی عجیب و باور نکردنی استان خراسان رضوی، به اندازه جذابیت های فرهنگی و گردشگری و مذهبی روی زمین آن جذاب و حیرت آور است. اما در این گزارش به معرفی  ۸ غار جالب و باور نکردنی آن اشاره می کنیم که در تابستان ۹۶ اگر مسافر مشهد الرضا شدید، از آن ها دیدن کنید.

غار سیر

با دنیای زیر زمینی و غارهای استان خراسان رضوی آشنا شوید
غار سیر بردسکن

غار سیر یکی از غار های جالب استان خراسان رضوی به شمار می رود. دهانه این غار باریک و به گونه ای هست که هر کسی نمی تواند وارد آن شود. غار سیر در روستایی زیبا واقع شده که از توابع شهرستان بردسکن استان خراسان رضوی به شمار می رود.

بردسکن از همسایه های طبس و شاهرود است و یکی از برترین معادن کشور را شامل شده است. به هر حال اگر برای دیدن غار رفتید، بردسکن را فراموش نکنید و از جذابیت های طبیعی و فرهنگی و تاریخی آن استفاده کنید. دنیای زیر زمینی آن به جالبی دنیای روی زمین هست. این غار در داخل یک دیوار با ارتفاع هشتاد متر قرار گرفته است. برای ورود به آن باید از یک دیوار ۱۳ متری زیر دهانه غار را صعودی کنید. خود غار فقط ۶۴ متر طول دارد.


غار آهوبم

با دنیای زیر زمینی و غارهای استان خراسان رضوی آشنا شوید

غار آهوبم را هتل آزادی هم می گویند! این غار در داخل روستای آهوبم قرار دارد و اگر به بردسکن رفتید، حتما از غار آهوبم هم دیدن کنید که در هفده کیلومتری شمال شرقی شهرستان بردسکن استان خراسان رضوی واقع شده است.


غار درونه

در بخش غربی روستای بردسکن استان خراسان رضوی، غاری وجود دارد به نام غار درونه. از جمله غار های ایرانی که فوق العاده زیبا و به شماره ۱۶۳۲۹ در فهرست آثار ملی طبیعی ایران ثبت شده است.

غار در رشته کوه های غربی درونه و روستای کلانه برق علیا قرار گرفته و در روبروی کوهی نارنجی شکل قرار دارد. دهانه غار حدود ۲ متر است که رفت و آمد در آن اسان به نظر می رسد. در داخل غار،‌ فضایی بزرگ وجود دارد و چشمه آبی در آن مشاهده می شود. مخاطبان غار درونه بسیار هست.

با دنیای زیر زمینی و غارهای استان خراسان رضوی آشنا شوید
دهانه غار درونه

گفته می شود که غار درونه متعلق به ۶۰۰ سال پیش هست و قدمت چند میلیون ساله ندارد.

با دنیای زیر زمینی و غارهای استان خراسان رضوی آشنا شوید
(تصویری زیبا از غار درونه در دهستان درونه)


غار مغان

با دنیای زیر زمینی و غارهای استان خراسان رضوی آشنا شوید
(تصویر ورودی دهانه غار مغان در استان خراسان رضوی)

نام این غار در استان خراسان رضوی نیز برای خیلی ها آشنا نیست. در جنوب شرق مشهد و در دره دامغان، غاری وجود دارد که به غار مغان نام دارد. یکی از جذابیت های گردشگری زیر زمینی مغان را می توان غار مغان دانست. معمولا غار ها از نام منطقه ای که در ان واقع شده اند، تخلص می گیرند و به همین خاطر، غار مغان در روستای مغان قرار دارد.

با دنیای زیر زمینی و غارهای استان خراسان رضوی آشنا شوید
غار مغان

غار مغان یکی از با قدمت ترین غار های ایرانی هست که طبق یافته های زمین شناسی، بیش از یک صد میلیون سال سابقه تشکیل دارد. پرتگاه های خطرناک این غار سبب می شود تا غار نوردی در این مکان جالب، بدون راهنما خیلی سخت باشد. غار دارای دهلیز ها و راه های پر پیچ و خم گوناگون بوده و از سقف غار، ستون های استالاکتیک و استالاگیمت مشاهده می شود که منظره چشم نوازی در برابر دیده گان غار نوردان به تصویر می کشد.

با دنیای زیر زمینی و غارهای استان خراسان رضوی آشنا شوید
غار مغان

غار مغان بزرگ ترین غار استان خراسان رضوی هست و غاری عالی برای گردشگران ماجراجو معرفی شده است.


غار فاس

غار فاس یکی دیگر از ظرفیت های گردشگری زیر زمینی استان خراسان رضوی به شمار می رود. این غار در دشت بیاض قرار دارد و بین شهر های گناباد و قاین و در ۱۸ کیلومتری غرب منطقه واقع شده است. ارتقاع دهانه غار تا زمین ۴۰ متر و عرض آن ۶۰ متر است. گفته شده که نام غار فارسان برگرفته از شهر فارس است که از شهر های دوره ساسانی و از صدر اسلام به شمار می رود. این غار در دشت بیاض در دسترس هست.

 با دنیای زیر زمینی و غارهای استان خراسان رضوی آشنا شوید

غار قباد

یکی دیگر از غار های جالب و جذاب استان خراسان رضوی غار قباد هست. غاری که در روستای شیخ کاتلو در قوچان قرار گرفته و ۲۰ سال پیش کشف شده است. طول غار حدود ۱۲۰ متر هست و البته خیلی با استقبال بازدید کننده گان مواجه نشده است.

قوچان، با این غار شناخته شده است. خود قوچان قدیمی ترین شهر استان خرسان بوده و قدمتش به بیش از ۲ هزار سال پیش می رسد. قوچان دارای ۳۲ اثر ثبت شده در فهرست آثار ملی ایران است.

 با دنیای زیر زمینی و غارهای استان خراسان رضوی آشنا شوید

غار مزدوران

با دنیای زیر زمینی و غارهای استان خراسان رضوی آشنا شوید

غار مزدوارن، طولاتی ترین غار استان خراسان رضوی به شمار می رود که اگر به این غار بروید، فرصت گردشگری زیر زمینی جالب و جذاب و باورنکردنی را خواهید داشت.

غار «مزدوران» یا «مزداوند» در ۹۵ کیلومتری مشهد قرار دارد و یکی از قدیمی‌ترین غارهای خراسان لقب گرفته که با یک کیلومتر طول، یکی از بی نظیرترین غاری افقی ایران است. سرتاسر این غار با ستون‌ها و تشکیلات آهکی جالبی مثل استالاگمیت ها پوشیده شده و از همه مهم تر این غار کاملا امن و بی خطر است؛ البته اگر ترس شهرنشینان از خفاش را خطر تعبیر نکنیم!

با دنیای زیر زمینی و غارهای استان خراسان رضوی آشنا شوید

برای تماشای غار مزدوران باید به ۹۵ کیلومتری جاده مشهد – سرخس و ۳ کیلومتری مزدوران سفر کنید؛ غاری که به دلیل نزدیکی به جاده، کوهنوردان، غارنوردان و حتی گردشگران ماجراجوی زیادی را به خود جذب می کند.

این غار که قدمت آن را تا هزاره‌ دوم پیش از میلاد تخمین می زنند در ارتفاعات چاهک و شورلق واقع شده و دهانه آن در میان تخته سنگی رو به مشرق قرار دارد. عرض ورودی آن ۲ متر و ارتفاع آن ۵/۲ متر است و شما را به تالار ۱۰۰ متری آن که ۵۰ متر عرض و ۲۰ متر ارتفاع دارد، دعوت می کند.

در نزدیکی این غار، غار دیگری به نام بزنگان وجود دارد که برای دیدن آن باید به جنوب غربی روستای بزنگان از توابع شهرستان سرخس بروید. قدمت این غار هم به دوره پیش از میلاد می رسد و از لحاظ تاریخی در زمره آثار تاریخی ایران قرار دارد که با شماره ۶۵۹ به ثبت رسیده است.

روستای بزنگان در ۱۲۸ کیلومتری شرق مشهد در یک منطقه دشتی قرار دارد و رشته کوه زیبای آن در بین کوهنوردان کشور شهرت زیادی دارد.

غار بزنگان

با دنیای زیر زمینی و غارهای استان خراسان رضوی آشنا شوید

(تصویر دهانه غار بزنگان استان خراسان رضوی)

خوب صحبت از غار بزنگان شد! غار بزنگان یکی دیگر از ظرفیت های گردشگری زیر زمینی جذاب استان خراسان رضوی را تشکیل می دهد. این غار در شهرستان سرخس قرار دارد. قدمت غار به دوران پیش از میلاد باز می گردد اما میلیون ها سال قدمت ندارد!

این غار به عنوان یکی از میراث طبیعی کشور شناخته شده و در زمره آثار ملی ایران به شماره ۶۵۹ ثبت شد. غار ارزش دیدن بسیار دارد و اگر به این غار مراجعه کنید درخواهید یافت که چقدر دنیای زیر زمینی جذاب و جالبی دارد.

با دنیای زیر زمینی و غارهای استان خراسان رضوی آشنا شوید

غار های استان خراسان رضوی، دنیای زیر زمینی جالبی هست که نمی توان وقتی به سراغ دیار مهم و پر ظرفیت و ارزشمند خراسان تاریخی می رویم، به ساده گی از دنیای گردشگری زیر  زمینی آن غافل بشویم. دنیایی که خیلی خاص هست و همان طور که در گفتار بالا اشاره شد، قابلیت هایی دارد که در ایران تکرار شدنی نیست.

دنیای زیر زمینی گردشگری خراسان رضوی، برای جذب گردشگر، نیاز مند تبلیغات و اطلاع رسای گسترده دارد. ثبت برخی از غار های استان در ردیف آثار ملی کشورمان،‌ اهمیت از میراث طبیعی گردشگری ایران زمین را دو چندان می کند. انتظار می رود گردشگرانی که در ماه های آینده به این دیار صفا و پر نعمت سفر می کنند، لختی صبوری کرده و سفر خود را به مناطق متداول گردشگری و مذهبی خراسان رضوی ختم نکرده و از ظرفیت های گردشگری روی زمین و زیر مین آن نیز استفاده کنند.

غار نوردی، گردش در دنیای ناشناخته ها و گردش در صدها هزار و میلیون ها سال پیش است. دنیای غار ها، ‌دنیای عجیب و جالبی هست که فارغ از نور و صدا، قدرت طبیعت را به رخ ما انسان های امروزی می کشاند.


منبع: برترینها

هدف درو کردن اصلاح طلبان است

هادی غفاری از فعالان سیاسی در قبل و پس از انقلاب و قایم مقام مجمع نیروهای خط امام در گفت وگو تحلیلی درباره اهداف و مقاصد برای تغییر نظام سیاسی از ریاستی به پارلمانی گفت: من و صدها نفر مثل من ساکت نمی نشینیم و مردم را روشن و خطرات این تغییر را به آنها گوشزد می کنیم. جامعه هم درمی یابد که می خواهند فتنه ای علیه اصلاح طلبان راه بیندازند و به آن رای نمی دهد. هادی غفاری تصریح کرد: در قانون اساسی جمهوری اسلامی، روشن ترین چهره دموکراسی در انتخابات ریاست جمهوری متبلور شده و این تنها جایی است که مردم می توانند بدون باندبازی رای خود را کرسی بنشانند. وی تصریح کرد: قانون اساسی تراوش افکار بزرگانی چون شهید بهشتی و … است که نظام اداره کشور را ریاست جمهوری قرار داده است که در برابر مجلس پاسخگو و برای گرفتن رای اعتماد وزرا هم نیازمند این نهاد است. ضمن اینکه مجلس حق سوال، استیضاح و برکناری وزرا را هم دارد.

همین اندک سوی دموکراسی هم خاموش می شود
نماینده مجالس اول، دوم و سوم شورای اسلامی ادامه داد: در سرزمینی ۸۰ میلیونی که حدود ۴۰ میلیون آن پای صندوق های می روند رییس قوه مجریه با رای مستقیم مردم برگزیده می شود. حال آنکه در نظام پارلمانی انتخاب رییس قوه مجریه بر این اساس است که چه جریانی و باندی در مجلس به قدرت رسیده است. یعنی باندی با رایزنی در داخل پارلمان آن فردی را که خود می خواهد برمی گزیند. اگر نظام ریاستی تبدیل به پارلمانی شود همین اندک سویی که از دموکراسی وجود دارد هم خاموش خواهد شد. غفاری تاکید کرد: اما اندیشه تبدیل نظام ریاستی به پارلمانی از دو منظر قابل بررسی است. نخست از زاویه بنیانگذاران این تفکر که افرادی هستند که از همان ابتدای انقلاب هم اعتبار و ارزشی برای رای و نظر مردم قایل نبودند و می گفتند مردم حق انتخاب کردن ندارند و آرای مردمی زینتی است. آنها پس از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی هم بر این باور بودند که امام اعتقادی به انتخابات و رای مردم نداشت ولی متناسب با مقتضیات انقلاب مصلحت را در عدم مخالفت با آن دانست.

هدف درو کردن اصلاح طلبان است
وی اظهار داشت: دوم از منظر واقعیت های خارجی که خود را به اصولگراها تحمیل کرده است. آنها از سال ۹۲ به بعد دیدند که با وجود تمام فشارهایی که به مردم آوردند باز هم توفیقی در کسب رای آنها به دست نیاوردند. این جماعت به زمین و زمان متوسل شدند و از امام زمان(عج) و در انتخابات اخیر از امام رضا(ع) خرج کردند ولی باز هم نتوانستند نظر مردم را سوی خود جذب کنند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب افزود: آنها می دانند که در انتخابات سال ۱۴۰۰ هم وضع به همین منوال خواهد بود چرا که سقف رای اصولگرایان در بهترین حالت ۱۶ میلیون است در حالیکه اصلاح طلبان ۳۰ میلیون رای دارند و برتری قطعی با آنهاست. آنها برای درو کردن اصلاح طلبان قصد تغییر نظام ریاستی را دارند و چون از اکثریت مردم مایوس شده اند می خواهند از طریقی به ظاهر قانونی راه ورود اصلاح طلبان به حکومت را به طور کامل ببندند. غفاری گفت: آنها از این نکته غافلند که اصلاح طلبی یک فرد نیست بلکه یک اندیشه است و هیچ تفکری را نمی تواند درو کرد مگر اینکه خود حاملان آن اندیشه آنرا به ابتذال بکشند و از چشم ها بیندازند. وی ادامه داد: اندیشه را فقط با اندیشه می توان پاسخ داد. اندیشه اصلاح طلبی در جان مردم ایران ریشه و رسوخ پیدا کرده است و اصولگرایان بدیلی برای آن ندارند. البته من معتقدم به دلایلی اصولگرایان در تغییر نظام ریاستی به پارلمانی ناکام خواهند ماند.

مردم رای نمی دهند
این مدرس حوزه اضافه کرد: نخست اینکه برای این کار باید قانون اساسی را تغییر دهند. من و صدها نفر مثل من ساکت نمی نشینیم و مردم را روشن می کنیم و خطرات این تغییر را به آنها گوشزد می کنیم. جامعه هم متوجه می شوند که قرار است یک فتنه ای علیه اصلاح طلبان صورت بگیرد و قطعا به آن رای نخواهند داد. غفاری اظهار داشت: صریح بگویم که همین مجلس فعلی که ۱۲۰ نفر آن با نام فهرست امید سر کار آمده اند و ۴۰-۵۰ تن دیگر هم با حمایت حزب اعتدال و توسعه رای آورده اند اگر یک انتخابات بین آقایان روحانی، قالیباف و رییسی برگزار شود به احتمال فراوان قالیباف و رییسی را بر روحانی ترجیح می دهد. این فعال سیاسی گفت: حال تصور کنید که پارلمانی روی کار بیاید که یک جریان بی معنا، بی محتوا و غیردموکراتیک در آن اکثریت مطلق داشته باشند. چنین مجلسی به تعبیر این شعر حافظ که: آنچه استاد ازل گفت بگو می گویم چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم. غفاری افزود: چنین پارلمانی تنها بله قربان گویی اصحاب قدرت را خواهد کرد. معلوم است که نتیجه انتخاب رییس قوه مجریه توسط چنین پارلمانی چه خواهد بود. پس نباید زلف انتخاب رییس جمهور را به زلف مجلس گره زد. گفتنی است سید هادی خامنه ای دبیرکل و هادی غفاری قایم مقام مجمع نیروهای خط امام هستند .


منبع: بهارنیوز

ادگار آلن‌پو؛ نویسنده‌ای که قبل از هنر هفتم سینمایی می‌نوشت!

جام جم: «طنزی است هولناک با فضایی وهم‌آلود و خفه. طنز سیاه خنده است، اما خنده یک اسکلت در پیچ و خم دره‌ای مه‌آلود!‌ طنز سیاه با «ادگار آلن‌پو» آغاز شد.»

۲۰۰ سال پیش،‌ هنوز سینمایی وجود نداشت تا بتوان راجع به ژانر وحشت سخن گفت، اما در آن سا‌ل‌ها ادبیات داستان در حال زایش گونه‌ای از داستان بود که با خواندن آن خواننده دچار هراس می‌شد و عناصر وحشت‌آفرین نه‌تنها در حوادث داستان وجود داشت، بلکه این وحشت در کلمه به کلمه داستان موج می‌زد و این زایش در روزگار یک نویسنده آمریکایی نهفته بود که به دشواری هرچه تمام‌‌تر سپری شد. با پایان تلخ و هراس‌انگیز مثل دنیای داستان‌هایش!

ادگار آلن‌پو؛ نویسنده‌ای که قبل از هنر هفتم سینمایی می‌نوشت!

ادگار آلن‌پو

ادگار آلن‌پو، نویسنده، شاعر و منتقد ادبی ۱۹ژانویه ۱۸۰۹ در شهر بوستون آمریکا چشم به جهان گشود. پدر و مادرش هنرپیشه‌های دوره‌گرد بودند و پدرش خیلی زود خانواده را ترک کرد و مادر نیز بر اثر سل درگذشت. پس از آن سرپرستی او به یک تاجر ثروتمند سپرده شد و ادگار کوچولو تحت یک تربیت غیرمعمول قرار گرفت. او به قدری با پدرخوانده‌اش مشکل داشت که مدام از خانه فرار می‌کرد. پس از مدتی که تحت سرپرستی قرار داشت با پذیرفته شدن در دانشگاه ویرجینیا، آزادی بیشتری یافت، اما طولی نکشید که حمایت‌های مالی خانواده قطع شد و او تحصیل را ترک کرد.

ادگار ۲۷ ساله بود که با دخترعموی ۱۳ساله‌اش ازدواج کرد و این زندگی بیش از ۱۲ سال طول نکشید و همسرش به دلیل بیماری سل درگذشت. این حادثه آغازگر دشوارترین سال‌های زندگی ادگار آلن‌پو بود که البته ۲ سال بیشتر طول نکشید، چرا که او سال ۱۸۴۹ در ۴۰ سالگی بدرود حیات گفت.

ترک خانواده توسط پدر، مرگ مادر، کشمکش همیشگی، ناپدری، ترک تحصیل، محروم شدن از ارث، استخدام در ارتش و ترک خدمت، فوت همسر و از همه مهم‌تر تنگدستی مادام‌العمر در نوع تفکر او در شعرها و داستان‌هایش تاثیر گذاشت و شاید تمام این حوادث در شکل‌گیری طنز سیاه در ادبیات تاثیر داشته است.

مرگ ادگار آلن‌پو، هفتم اکتبر ۱۸۴۹ هنوز هم در هاله‌ای از ابهام و رمز و راز قرار دارد. او در این روز، در حالی که ۴ روز قبل در سوم اکتبر، در جوی خیابان بی‌هوش افتاده بود، درگذشت، بدون این که به صورت مشخص، دلیل مرگ او روشن باشد. او ۴ روز در حال مرگ و زندگی به سر برد و هذیان گفت. از وهم، از شبح و از بیماری سخن گفت، اما نتوانست بگوید که چه بر سر او آمده است.

نخستین نوشته‌های چاپ شده پو، ۳ مجموعه شعر بودند که در سال‌های ۱۸۲۷ تا ۳۱ ۱۸منتشر شدند. یکی از این مجموعه‌ها ، «تیمور لنگ و اشعار دیگر» نام داشت که شاعر در این قطعه، اعترافات تیمور خونخوار را در شبی از زندگی‌اش شرح می‌دهد که اسرار قلب سیاه خود را فاش می‌کند و نقل می‌کند که چگونه عشق به یک زن، او را به فتح کشورها واداشت. دومین منظومه شعری او که شاید مهم‌ترین اشعار او و شناخته شده‌ترین آنهاست، «کلاغ سیاه و سایر اشعار» یا «کلاغ» نام داشت. شعر کلاغ او در ایران معروف‌ترین اثر پو به شمار می‌رود.

اما آثار داستانی او، مهم‌تر از اشعار اوست و در تاریخ ادبیات اثر ماندگاری بر جای گذاشته است که از آن جمله باید به «نقاب مرگ سرخ»، ‌ «گربه سیاه» و «قلب قصه‌گو» اشاره کرد که این آثار برای داستان کوتاه یک الگو به شمار می‌رفت و از آنجا که ۲۰ سال قبل از زندگی «آنتوان چخوف» به عنوان بهترین نویسنده داستان کوتاه، روزگار پو به سر رسیده است، حائز اهمیت بسیاری است.

 ادگار آلن‌پو؛ نویسنده‌ای که قبل از هنر هفتم سینمایی می‌نوشت!
برخی از مهم‌ترین آثار داستانی او عبارتند از: گربه سیاه، قلب قصه‌گو، سوسک طلایی، داستان‌های شگفت‌انگیز، زنده به گور، برنیس، صندوق آمنتیلاو، زوال خاندان آشر، قورباغه، لژیا، نقاب مرگ سرخ، قتل در خیابان مورگ، مفاک و آونگ و شب هزار و دوم شهرزاد.

از آثار شعری او باید به اعراف، تیمور لنگ، آنابل لی، زنگ‌ها، شهری در دریا، امرورادو، قصر جن‌زده، لنور، کلاغ و اولالوم اشاره کرد. از او بیش از ۱۲۰ اثر منتشر شده است.

آثار ادگار آلن پو، تاثیر چشمگیری بر ادبیات بعد از خود گذاشت.

داستان کوتاه به عنوان یک گونه ادبی رایج، از ادگار آلن‌پو آغاز شد و توسط چخوف به تکامل رسید. پو همچنین یکی از پایه‌گذاران داستان پلیسی، علمی، تخیلی و وحشت شمرده می‌شود. نوع طنز او که امروزه طنز سیاه نامیده می‌شود، تاثیر بسیار شگرفی بر ادبیات گذاشته است.

شاعری و نویسندگی ادگار آلن‌پو بر نویسندگان و شاعران بعد از او در آمریکا، انگلستان و فرانسه تاثیر گذاشت. آنچنان که نمی‌توان از شاعری چون «والت ویتمن» انگلیسی و «شارل بودلر» که آثار پو را به فرانسه ترجمه کرده و صاحبنامانی چون «ویلیام فاکنر»، «هرمان ملویل»، «استفان مالارمه»، «فئودور داستایوفسکی»، «اسکار وایلد»، «لوئیس بورخس» و «توماس مان» نام نبرد. هر کدام از این مشاهیر ادبیات، به نوعی از نوشته‌های آلن‌پو تاثیر پذیرفته‌اند. بویژه نظریه‌های زیبایی‌شناسی او توسط بودلر و سمبولیست‌های فرانسوی را تحت تاثیر قرار داد و از همین طریق روی سایر اروپایی‌ها اثر گذاشت. گرچه بودلر و مالارمه بیش از سایرین در معرفی آلن‌پو به غیرآمریکایی‌ها نقش داشتند، «آدورنو» او را خالق هنر کامل و خیالپردازی برجسته می‌داند و داستایوفسکی سبک او را ترکیب خیال و واقعیت مورد اشاره قرار می‌دهد و در نهایت برخی منتقدان «ارسیتا» اثر «ناباکوف» را اثری به تقلید از نوشته‌های آلن‌پو می‌دانند.

ادگار آلن‌پو، معتقد بود که باید بتوان داستان را در یک نشست خواند. به نظر او کوتاهی، سوژه عالی و صرفه‌جویی در واژگان از صفات مهم داستان خوب هستند. او گفته است: «در نوشتن داستان کوتاه باید هدف، تاثیر واحد باشد و تمام اهداف جنبی باید کنار بروند و تمام کلمات و عناصر داستان باید به این سمت هدایت شود».

چهره هولناک و همیشه حاضر مرگ و احساس گناه قهرمانان داستان‌های پو، پیش‌درآمدی است که توسط داستایوفسکی تکامل یافت و شاید همین داستان‌های کوتاه بود که دستمایه اثری بزرگ چون «جنایات و مکافات» شد.

پو بینشی ژرف به عمق درون پدید می‌آورد و با کلمات ساده نشان می‌داد که مرز میان عقل و جنون تا چه حد باریک است.

ادگار آلن‌پو؛ نویسنده‌ای که قبل از هنر هفتم سینمایی می‌نوشت!

موضوع اغلب آثار پو، مبارزه دائم با فقر مالی است. باید یادآور شویم که پو اولین نویسنده‌ای بود که سعی کرد از طریق نویسندگی امرار‌معاش کند.بیراه نیست که او از چهره‌های مهم ادبیات مدرن جهان به شمار می‌رود و یکی از نویسندگان پیشرو زمان خود است. او نه‌تنها یک شاعر و نویسنده است بلکه به دلیل تسلط‌اش بر فن نویسندگی، یکی از نظریه‌پردازان ادبیات آمریکا نیز هست.

آثار ادگار آلن‌پو در میان فارسی‌زبانان

اولین آشنایی فارسی‌زبانان با آثار ادگار آلن‌پو با ترجمه ۳ داستان مشهور او توسط مسعود فرزاد آغاز شده است. فرزاد، قلب قصه‌گو، نقاب مرگ سرخ و آمنتیلاو را به فارسی ترجمه کرده است و در همان زمان نیز، صادق چوبک، منظومه کلاغ را به فارسی برگردانده است.

«افسانه‌های راز و خیال»‌ اولین اثری است که داستان‌های آلن‌پو را در قالب کتاب، با ترجمه شجاع‌الدین شفا، به بازار کتاب ایران عرضه کرده است. در عین حال، ترجمه کاوه باسمنجی از داستان نقاب مرگ سرخ، یکی از بهترین ترجمه‌های فارسی از آثار این نویسنده به شمار می‌رود.

احمد گلشیری نیز در مجموعه «داستان و نقد داستان» چند داستان از آلن‌پو ترجمه کرده است.اما‌ در سال ۱۳۸۶ یکی از آخرین ترجمه‌ها از آثار آلن‌پو توسط مهدی غبرایی، صورت گرفته است. این مترجم، مجموعه گربه‌ سیاه را ترجمه کرده است.

هم‌اکنون نیز، رضا نجفی، در حال ترجمه و تدوین منتخبی از داستان‌‌های کوتاه جهان در قلمرو مرگ و اندوه و شادی است و یکی از داستان‌های آلن‌پو را در این مجموعه گنجانده است.

همچنین منظومه کلاغ با ترجمه سپیده، «سرگذشت آرتور گوردن هیم» با ترجمه پرویز شهدی،‌ ازجمله آثار ترجمه شده ادگار آلن‌پو به فارسی است.


منبع: برترینها

مالزی بدنبال ایجاد محدودیت برای پول دیجیتال است

مدیر بانک نگارا مالزیا گفت: که قبل از پایان سال تصمیم خواهند گرفت که به عنوان قانون‌گذار مالی داخلی تجارت با پول‌های دیجیتال را ممنوع کنند یا خیر.

مالزی بدنبال ایجاد محدودیت برای پول دیجیتال استپول نیوز – مدیرعامل بانک مرکزی مالزی گفت که قبل از پایان سال تصمیم خواهند گرفت که به عنوان قانون‌گذار مالی داخلی تجارت با پول‌های دیجیتال را ممنوع کنند یا خیر.
مدیر بانک مرکزی مالزی احتمال ممنوعیت پول دیجیتال را در تنظیم مقررات پیش رو رد نکرد.

مدیر بانک نگارا مالزیا، در مصاحبه با خبرنگاران در محل کنفرانس جرایم مالی در کوالالامپور، گفت که قبل از پایان سال تصمیم خواهند گرفت که به عنوان قانون‌گذار مالی داخلی تجارت با پول‌های دیجیتال را ممنوع کنند یا خیر.

با این حال آقای محمد بن ابراهیم در بیانات بعدی خود اشاره داشت که احتمالا قوانین مالی مالزی خیلی سخت‌گیرانه نخواهند بود.

طبق گزارش مالزین اینسات او گفت: این (ممنوعیت پول‌های دیجیتال) موردی است که ما تا پایان سال در مورد آن تصمیم خواهیم گرفت. دستورالعمل‌هایی که تا قبل از پایان سال صادر خواهیم کرد به مواردی مانند ثبت افراد، جمع‌آوری داده‌ها و تضمین این که هر کاری که آنها انجام می‌دهند دارای شفافیت باشد، خواهد پرداخت.

وقتی که آقای بن ابراهیم را برای اطلاعات بیشتر تحت فشار سوالات قرار دادند او از همه درخواست کرد که صبر داشته باشند و گفت: حالا هنوز در ماه اکتبر هستیم و در کمتر از ۳ ماه دیگر ما جزئیات را در اختیار شما قرار خواهیم داد.

درحالی‌که قبلا اعلام شده بود برای بیت‌کوین مقرراتی تنظیم نخواهد شد، بانک مرکزی مالزی در ماه سپتامبر اعلام کرد که شروع به ایجاد دستورالعمل‌هایی برای نهادهایی که با پول دیجیتال کار می‌کنند خواهد کرد. ماه گذشته بانک مرکزی اندونزی برای کسانی که در خرید و فروش سکه‌های مجازی در پلت‌فرم بلاک‌چین شرکت دارند، یک هشدار سرمایه‌گذاری صادر کرده بود.

این بیانیه پس از این صادر شده بود که مقامات چین در اوایل سپتامبر فرمانی برای لغو و ممنوعیت فوری تمام خرید و فروش‌های سکه‌های مجازی صادر کرده بودند. تحت فشار شدید قانون‌گذاری در این کشور در هفته‌های بعدی مهمترین بورس‌های ارز دیجیتال داوطلبانه درهای خود را به علت این ممنوعیت بستند.


منبع: پول نیوز

خودروهای مجهز زرهی ترکیه در مرز سوریه (عکس)

پل چوبی بندر کیاشهر در وضعیت هشدار (+عکس) قتل زن روستایی در بوشهر با روسری زنان عربستان می‌توانند رانندگی کنند،‌ اما هنوز با اسمشان خطاب نمی شوند دیدار مدیران آبفای استان مرکزی از خانواده های ایثارگر خودروهای مجهز زرهی ترکیه در مرز سوریه (عکس) گریم استثنایی ارسلان قاسمی برای فیلم سینمایی آهوی پیشونی سفید (فیلم) انصراف ترامپ از انتقال سفارت آمریکا به بیت‌المقدس جنجال حضور یک تاجر ایرانی در اردوی پرسپولیس/ پاداش ۸۵ میلیونی به ۳ کارمند باشگاه مهراوه شریفی نیا در اسپانیا! (عکس) نماینده دمکرات به ترامپ: استعفای شما راه حل بحران کره شمالی است

رانندگی زنان در عربستان؛ سنت مقاومت می‌کند  (۱۸ نظر)

روحانی: نمی‌دانم چرا دیوار یک جناح همیشه کوتاه است/ اگر کسی تکرار کند که مردم بیایند پای صندوق باید تنبیه شود؟  (۱۰ نظر)

پایان یک حزب؟  (۱۰ نظر)

ورود یک خانم ایرانی‌تبار به پارلمان نیوزیلند (+عکس)  (۹ نظر)

حساسیت رسانه های ترکیه به حضور ظریف در سلیمانیه عراق/ رفتار متفاوت تهران و آنکارا در قبال مراسم تشییع طالبانی  (۹ نظر)

کشف لباس های منقوش به نام “الله ” و “علی” از مقبره وایکینگ ها در سوئد  (۷ نظر)

رنو فرانسه: اگر آمریکا، تهران را تحریم کند فعالیتمان را در ایران تعلیق می‌کنیم  (۵ نظر)

فاطمه هاشمی: بعد از فوت پدرم سریعا گاوصندوقش را خالی کردند/ مشتاقیم بدانیم که وصیت نامه آیت الله کجاست؟  (۴ نظر)


منبع: عصرایران

زنان عربستان می‌توانند رانندگی کنند،‌ اما هنوز با اسمشان خطاب نمی شوند

اصلاحات در عربستان آن قدر طولانی شده است که وقتی پادشاه این کشور می‌گوید زنان از این به بعد می‌توانند رانندگی کنند،‌ صدر خبر تمام رسانه‌های جهان را اشغال می‌کند. اما اوضاع زنان با اصلاحات تازه در عربستان هم قابل قبول نشده است.

ایسنا- دو روز بعد از اصلاحات تازه در عربستان رویترز از تماس‌های تهدید آمیز با فعالان حقوق زنان در عربستان پرده برداشت. از آنها خواسته شده بود که به حق رانندگی زنان در عربستان قانع باشند و دیگر به محدودیت‌های قبلی اشاره نکنند.

می‌گویند سفارش‌های بوگاتی در عربستان در روزهای گذشته بیشتر شده است، اما گروهی از زن‌های عربستانی می‌گویند دادن حق رانندگی به زنان تنها روبناست و تبعیض بسیار بنیادی‌تر از آن است که با این «هدیه‌ها» جبران شود.

یاسمین باقر، دختر دو رگه عرب-لاتین و فعال حقوق زنان،‌ در این مورد به تایم می‌گوید بعد از دهه‌ها محافظه کاری،‌ حالا پادشاه تصمیم گرفته است به زنان حق رانندگی بدهد،‌ اما این یک تغییر واقعی در عرصه حقوق زنان نیست.

او می‌گوید: تغییری که من منتظرش هستم، بسیار بنیادی‌تر از چیزی مانند حق رانندگی است. ما می‌خواهیم زنان عربستانی،‌ مانند مردان، شهروند تلقی شوند و بتوانند اسم خودشان را داشته باشند.

حتما شنیده‌اید که در ایران قدیم، ‌مردهایی بودند که زنانشان را به نام پسر بزرگشان صدا می‌کردند،‌ در عربستان هنوز مردها همین کار را می‌کنند. زنان در عربستان،‌ دختر،‌ همسر،‌ خواهر یا مادر مردی هستند و تنها به همین نام شناخته می‌شوند. نام زنان عربستانی هنوز به عنوان بخشی از حریم خصوصی مردان خوانده تلقی می‌شود. زنان غریبه را «خاله» یا « معلم» صدا می‌کنند،‌ حتی نام بردن از زنان در محافل عمومی هم بسیار نادر است.

زنان عربستان می‌توانند رانندگی کنند،‌ اما هنوز با اسمشان خطاب نمی شوند

با این که خیلی از زنان عربستانی این روزها عکس‌های خودشان را در حال راندن ماشین در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کنند،‌ اما هنوز به نام خودشان خوانده نمی‌شوند. اسم زنان در عربستان تنها روی کاغذ وجود دارد. فعالان حقوق زنان می‌گویند رشد استفاده از شبکه‌های اجتماعی این وضعیت را تا حدودی بهتر کرده است. فیس‌بوک،‌ اینستاگرام و توییتر باعث شدند که مردان و البته زنان عربستانی تا حدودی نگاهشان را به مساله هویت زنان و داستان‌های زندگی آنها تغییر دهند. علاوه بر این،‌ شبکه‌های اجتماعی کمک کردند مردم دیدی در مورد آنچه در سایر نقط دنیا رخ می‌دهد به دست بیاورند. زنان و مردان عربستانی می‌توانند در فضای آنلاین صدای خود را داشته باشند و در گفت‌وگوهایی شرکت کنند که جنبش زنان را در فضای حقیقی شکل می‌دهد. درصد زیادی از جمعیت زنان عربستان زیر ۳۰ سال سن دارند و امیدوار هستند همان طور که امروز توانسته‌اند حق رانندگی را به دست بیاورند،‌ در آینده بتوانند با نام خودشان شغل داشته باشند.

در سال‌های اخیر کمپین‌هایی برای بازتر کردن فضای زندگی زنان،‌ از طرف نهادهای مختلف حقوق بشری چه در جامعه کشورهای عرب و چه در کشوهایی مانند افغانستان شکل گرفته است. کمپین «اسم مادر من» (#mymothersnameIs) یکی از این حرکت‌ها بود که به همت سازمان ملل در مصر اجرا شد و از مردم یک سوال ساده داشت: « اسم مادر شما چیست». واکنش‌های مردم برای مجریان کمپین عجیب نبود. بسیاری از مردم حاضر هستند نام پدرشان را بگویند،‌ اما وقتی در مورد نام مادر از آنها سوال می‌شود ترجیح می‌دهند سکوت کنند. کمپین مشابهی که در افغانستان اجرا شد  «اسم من کجاست» (#whereismyname) بود و تلاش می‌کرد به زنان یادآوری کند که اسم آنها باید به فضاهای عمومی برگردد. زنان افغانستان از این نظر موقعیتی مشابه زنان عرب دارند. آنها را اغلب به عنوان مادر، خواهر یا همسر یک مرد می‌شناسند،‌ نه فردی مستقل.

عربستان دو پردیس دانشگاهی ویژه زنان دارد. در یکی از آنها، بزرگترین پردیس دانشگاهی زنان در دنیا،‌ در اصلاحات تازه پادشاه عربستان، به زنان اجازه داده شده است که از تلفن همراهشان استفاده کنند، اما تا زمانی که زنان نه در خانه و نه در محیط عمومی شهر نمی‌توانند از اسم خودشان استفاده کنند،‌ یا با این نام خطاب شوند، هنوز راه زیادی برای جنبش زنان عربستان باقی مانده است.

خانم باقر،‌ برای مجله تایم نوشته: سوال ما این است که آیا ما می‌توانیم،‌ خواهیم توانست و یا اصلا باید بتوانیم زنان را به یک گام ساده که گفتن نامشان در عرصه عمومی است راهنمایی کنیم یا نه. رانندگی زنان در عربستان گام بزرگی است اما ما امیدوار هستیم که این اقدام بتواند به روشن شدن اذهان مردم کمک کند. ما می‌خواهیم مردان ما به جایی برسند که از زنان در عرصه‌های عمومی نام ببرند، نه این که آنها را به نام کسان دیگری صدا کنند،‌ یا به آنها با نام‌های خودشان در شبکه‌های مجازی اشاره کنند. ما می‌خواهیم به جایی برسیم که زنان و مردان هر دو در هویت فرزندانشان شریک باشند،‌ نه این که نام فرزندان تنها از مردان به بچه‌ها به ارث برسد و زنان از هویت فرزندانشان حذف شوند.  بیش از همه چیز ما می‌خواهیم که به عنوان شهروندان مستقل از حقوق شهروندی برابر برخورد باشیم و بتوانیم هویت خودمان را داشته باشیم.


منبع: عصرایران

۸ نکته قابل توجه در اجاره منزل

رییس اتحادیه مشاوران املاک گفت: کسانی که قصد اجاره مسکن دارند باید حداقل به هشت نکته دقت کنند تا دچار مشکلاتی که بعضا در جابه‌جایی پیش می‌آید نشوند.

حسام عقبایی در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: معمولا اولین مشکل مستاجران در زمان جابه‌جایی تحویل پول پیش از صاحب خانه است. در این خصوص توصیه می‌شود یک ماه قبل از اتمام قرارداد موضوع را به موجران اطلاع دهند. اگر صاحبخانه تحویل پول پیش را منوط به پیدا شدن مستاجر جدید اعلام کرد بهتر است مستاجران هم برای برای پیدا کردن مستاجر دست به کار شوند. البته این وظیفه مستاجر نیست اما آنها بیشتر از صاحب خانه به پول پیش خود نیازمند هستند.

رییس اتحادیه مشاوران املاک با بیان این‌که قبل از امضای قرارداد تمام قسمتهای خانه را بازدید و مشکلات و خرابی های ساختمان را در زیر اجاره نامه یادداشت کنید گفت: این دقت از این جهت صورت می‌گیرد که در پایان قرارداد و تحویل خانه صاحب خانه مدعی جبران خسارت نباشد. اگر قبل از عقد قرارداد اشکالات تاسیساتی منزل را از طریق صاحب خانه رفع نکنید مجبورید بعد از عقد قرارداد با هزینه خودتان این اشکالات را برطرف نمایید.

عقبایی هم‌چنین تاکید کرد: حتی‌المقدور به دنبال خانه تازه ساخت و یا قدیمی نباشید. بهترین خانه ها برای اجاره خانه‌های با عمر ۳ تا ۱۰ سال هستند.

وی با تاکید بر این‌که حتما قرارداد اجاره را در دفاتر املاک و با کد رهگیری  ثبت کنید، افزود: دریافت کد رهگیری هیچ هزینه‌ای به مردم تحمیل نمی‌کند. مشاورین املاک حق دریافت هیچ مبلغ اضافه برای کد رهگیری ندارند و فقط باید کمیسیون خودشان را دریافت کنند. هم‌چنین قبل از امضای قرارداد حتما اصل سند  یا قولنانه یا واگذارنامه خانه را با کارت شناسایی صاحب خانه چک کنید.

رییس اتحادیه مشاوران املاک درخصوص نکات ظریفی که معمولا به آنها توجه نمی‌شود گفت: محل دقیق پارکینگ خود را در حضور مالک مشخص نمایید. اگر اهل صرفه جویی اقتصادی هستید پس حتی الامکان خانه ای با نورگیری بالا و کنتور های آب، برق و گاز جداگانه بگیرید. هم‌چنین از خانه‌هایی که به بزرگراه، مدرسه، پمپ بنزین و مراکز توزیع برق و تلفن نزدیک هستند حتی الامکان دوری کنید.

عقبایی گفت: در پایان دقت کنید که قبل از امضای قرارداد حتما آن را با دقت بخوانید.


منبع: عصرایران

هیات تجاری ایران به روسیه می‌رود

هیات تجاری ایران به سرپرستی اسدالله عسگر اولادی، رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و روسیه یکم آبان ماه به آستراخان اعزام می‌شود.

به گزارش ایسنا، این هیات همزمان با برگزاری شانزدهمین اجلاس شورای بین المللی همکاری‌ های تجاری اتاق‌ های بازرگانی و صنعت کشورهای حاشیه دریای خزر (ICBC) به آستاراخان اعزام می‌شود.

در طول این سفر سرای تجاری ایرانیان نیز افتتاح خواهد شد.

نگاهی به تجارت اخیر دو کشور

حجم مبادلات تجاری دو کشور در سال ۲۰۱۶ در مقایسه با سال پیش از آن، به لطف رفع موانع تجاری، ۷۰ درصد افزایش یافته است.

ارزش مبادلات دوجانبه ایران و روسیه در سال گذشته به ۲.۲ میلیارد دلار رسید که بیشتر آن شامل صادرات ماشین‌آلات، تجهیزات، بخش حمل و نقل، مواد غذایی و فلزات روسیه به ایران بوده است. صادرات مواد غذایی ایران به روسیه تنها ۰.۳ میلیارد دلار (۳۰۰ میلیون دلار) از این تراز تجاری را به خود اختصاص داده است.

صادرات ماشین‌آلات روسی به ایران در ماه ژانویه  نسبت به مدت مشابه سال گذشته هفت درصد و صادرات کالاهای با فناوری بالا ۳.۷ درصد رشد داشته است. اتاق بازرگانی و صنعت روسیه نسبت به افزایش همکاری‌ها با ایران ابراز تمایل کرده است. برای این منظور اتاق بازرگانی روسیه خواهان اتخاذ قوانینی از سوی ایران برای تسهیل هرچه بیشتر مبادلات تجاری دوجانبه نظیر تسهیل مقررات گمرکی شده است.

در سال ۲۰۱۷ قراردادهایی در بخش‌های حمل و نقل برای احداث جاده‌ها و پل‌ها، در بخش نفت و پالایش برای تجهیزات با فناوری بالا نظیر تجهیزات و قراردادهایی برای نوسازی تجهیزات هوایی و ریلی و سیستم‌های انرژی انجام شده است. 


منبع: عصرایران

صدای کودکان شهر را بشنویم!

روزنامه شرق – هفته
کودک فرصت مناسبی است برای یادآوری هرآنچه لازم است درباره نسبت کودکان و
جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، بدانیم. یکی از این موضوعات فراهم‌کردن
شرایطی است که در آن به کودکان فرصت می‌دهیم صدایشان شنیده شود و با آنها
در قامت یک شهروند کامل رفتار کنیم؛ شهروندی که در قالب حرف‌هایش برای ما
اثرگذاری‌ها و اثرپذیری‌هایی را ایجاد می‌کند که با آن می‌تواند زندگی یک
شهر را دگرگون کند. با «علی ترقی‌جاه»، رئیس هیئت‌مدیره مؤسسه همنوا،
درباره اهمیت شنیده‌شدن صدای کودکان در شهر، گفت‌وگو کرده‌ایم.

درباره نتایج شنیده‌شدن صدای کودکان در شهر بگویید، چرا چنین شنیده‌شدنی را نیاز داریم؟

ماجرا این است که کودکان کوچک نیستند. کودکان یک شهروند تمام‌عیار هستند.
بنابراین لازم است با جایی که زندگی می‌کنند مانند خانه، محیط یادگیری و
شهرشان دیالوگ برقرار کنند. نباید این‌گونه باشد که ما آدم‌های بزرگ‌سال
همه‌چیز را درست کنیم و کودکان فقط از آن استفاده کنند. کودک حرف‌ها و
نیازهایی دارد که ما به‌عنوان بزرگ‌سال بخشی از نیازهای او را می‌شنویم.
کودک علاقه به زیبایی و رنگ و شادی دارد. وقتی وارد جای متنوعی می‌شود که
می‌تواند در آن خیال‌پردازی کند، احساس خوشایندی دارد. انسانی که دقت داشته
باشد، می‌تواند این صداها را از زندگی کودکان بشنود. کودک بدون اینکه حرفی
بزند مدام در عملکردش این موضوعات را به بزرگ‌سالان می‌گوید و گوشزد
می‌کند.

چگونه می‌توان صدا و درخواست کودکان را همیشه و همه‌جا تشخیص داد؟

یک بخش شنیدن صدای درون کودکان با زبان زندگی‌کردنشان است. وقتی از محیطی
که پر از سبزه و طبیعت و زیبایی است برمی‌گردد، می‌گوید خیلی امروز خوش
گذشت. ممکن است توصیف نکند اما اگر بپرسید، می‌گوید خیلی بازی کردیم،
دویدیم و شاد بودیم، پس دارد می‌گوید چه چیزی را می‌خواهد و به آن علاقه
دارد. اما اگر سراغ متونی بروید که افراد صاحب‌نظر حوزه تعلیم و تربیت به
صورت حرفه‌ای به این موضوع پرداخته‌اند، می‌بینید آنها هم این صداها را
شنیده‌اند و در رویکردها و ساختار ارتباط با کودک به این مسئله اشاره
کرده‌اند.

چه موقع ما نشان می‌دهیم که کودک را شنیده‌ایم؟

شنیدن چیست؟ اگر برای کسی حرف بزنید اما اثری در رفتارش نداشته باشد، شما
می‌گویید من را نشنید. ما صداهای زیادی از کودکان شنیده‌ایم، اما می‌بینیم
در شهر و محیط زندگی و خانه هیچ عنصری نیست که نشان بدهد ما واقعا صدای
کودکان را شنیده‌ایم. چون همه زمین‌ها همچنان آسفالت است. هیچ رنگ‌وبویی از
زیبایی و شعف و شادی نیست و هیچ نشانه‌ای از برانگیختن حس کنجاوی کودکان
دیده نمی‌شود، این یعنی شنیدن رخ نداده است. گام بعدی پس از شنیدن کلیت
کودکان شنیدن تک‌تک کودکان است. کودکان در هر موقعیتی حرف‌هایی دارند. یعنی
شما به‌عنوان مسئول مهد‌کودک یا پیش‌دبستانی با گروه‌های خاصی از کودکان
طرف هستید.

کودکان راجع به کلاس و چیدمان آن حرف دارند. راجع به اینکه اتاقشان چه شکلی
باشد حرف می‌توانند داشته باشند و لازم است خانواده این صدا را بشنود.
معلمان باید شروع کنند به شنیدن این صداها. برای این کار باید فرصت ایجاد
کنیم. با او جلسه بگذاریم و بپرسیم کجاهای خانه را دوست‌ داری و کجاها را
اصلا دوست نداری؟ بپرسیم در حیاط که قدم می‌زنی کدام بخش تو را بیشتر جذب
می‌کند؟ چه تغییری دوست‌ داری در آن ایجاد کنی؟ ممکن است این موضوعات را
زبانی بپرسیم یا پیشنهاد بدهیم آن چیزی که دوست دارند وجود داشته باشد را
بکشند، در واقع با زبان نقاشی و نمایش و هنر از آنها بپرسیم.

چگونه می‌شود صدای کودکان را در سطح شهر شنید؟

شما می‌توانید جلساتی را با حضور بچه‌ها نزد شهردار بگذارید. این کارها
باید از یک فضای فرمالیته بالاتر باشد، نه اینکه جلسه‌ای بگذاریم و عکس
بگیریم. لازم است برای این جلسات طراحی صورت بگیرد. ما واقعا کودکان را
باید خوب بشنویم. اینکه از کجای محله‌شان می‌ترسند یا به آنها آسیب می‌زند.
ممکن است بگویند وقتی از خیابان رد می‌شویم صدای ترمز، ما را می‌ترساند.
دیوارهای کثیف و زشت را دوست نداریم. این شنیدن به ما خط می‌دهد که چه
تغییراتی در محیط زندگی‌مان بدهیم تا این عضو مؤثر با کیفیت و این شهروند
امروز و نه شهروند آینده، مهم‌ترین ساعات زندگی‌اش را به‌خوبی سپری کند؛
مهم‌ترین سال‌هایی که عشق به طبیعت در او زنده می‌شود و ارزش هنر و زیبایی
را می‌فهمد و احترام‌گذاشتن به حقوق همدیگر را کشف می‌کند.

چه چیزی باعث شده در شرایط کنونی ما به کودکان و خواسته‌هایشان تا این حد اهمیت بدهیم؟

کودک سال‌هایی کلیدی را می‌گذراند که هویت او را می‌سازد. بخش عمده هویت
یعنی ارتباطات من با خانواده‌ام، اصالتم، احساس افتخار و شعفی که نسبت به
جایی که در آن زندگی می‌کنم، دارم. مثلا تابستان‌ها را کنار اقوام در شهری
دیگر می‌گذرانده‌اید و خوش بوده‌اید. این مسئله بخشی از هویت شما را شکل
داده است. پس اگر ما صدای کودکان را نسبت به هرکدام از این موقعیت‌ها
بشنویم در هویت‌سازی به کودک کمک کرده‌ایم. احساس تعلق، احساس آرامش و
پذیرفته‌شدن اینها زیربناهای احساس عزت نفس و اعتمادبه‌نفس هستند. اگر شما
این فرصت را به بچه‌ها بدهید زیرساخت‌های هویتی آنها ساخته می‌شود.

تاکنون چه اقداماتی در این حوزه صورت گرفته است؟


ما از سال ٩٣ پروژه‌ای را در سطح یک شهر طراحی کردیم به نام «زرند، دیاری
نو شهری برای رؤیاهای کودکی»، این پروژه به صورت پایلوت در استان کرمان و
در شهر زرند در حال اجراست. در طول پروژه کودکان این شهر فرصت پیدا
می‌کردند حرف بزنند و شنیده شوند. رخدادهای متنوعی در سطح شهر شکل گرفت تا
بتوانیم براساس آن نیازهای کودکان را بشناسیم. رخدادهایی از جنس «یک شهر؛‌
هزار قصه،‌ هزار شعر» که شامل کتاب و نمایش و خواندن بود. رخدادی از جنس
«جشنواره‌ هزار بازی» که پارک شهر به فرصتی برای انواع بازی‌های کودکان
تبدیل شد. وقتی جلوتر آمدیم، خواستیم شهر نظر کودکان را به رسمیت بشناسد.
بنابراین از حدود چهار ماه پیش یک برنامه‌ریزی جهت ایجاد فرصتی برای ابراز
هنر کودکان در فضاهای شهری شکل گرفت تا کودکان شهرشان را زیبا کنند. حدود
۵٠٠ قطعه سفال در شهر زرند که پیشینه هنر سفالگری دارد، به دست کودکان چهار
تا ١٢ساله طراحی و لعاب داده شد و سپس در کوره‌ها پخته شد تا کودکان را به
هویت تاریخی شهرشان گره بزند. قرار است در هفته کودک این سفال‌ها در قالب
١٠ تابلوی بزرگ شهری بر دیوارهای مختلف شهر و با چیدمان خودشان نصب و
رونمایی شود. جلسات متعددی را کودکان با شهردار و نماینده مجلس شهر برگزار
کردند و حرف‌هایشان را زدند. این موضوعات در حال طبقه‌بندی است تا به آن
پرداخته شود. هفته کودک در شهر زرند فرصتی داریم تا زیبایی و رنگارنگی که
بخشی از وجود کودکان است به همراه خانواده‌ها و هنرمندان در یکی از
بلوارهای اصلی در شهر ایجاد شود. وقتی به کودکان اجازه می‌دهیم پایشان را
فراتر از صفحه سفیدی که معمولا برای نقاشی به آنها می‌دهیم بگذارند و
شهرشان را نقاشی کنند و دیوارهای شهر را زیبا کنند، اتفاقاتی بسیار فراتر
از تصور ما از توانمندی‌های کودکان دیده می‌شود. اینکه آنها چه جسارت‌ها و
قابلیت‌هایی دارند، کشف می‌شود. با این کار کودکان شهروندبودن خود را از
امروز تجربه و حس می‌کنند به‌عنوان شهروند می‌توانند از شهر زیبایی و فراخی
و لذت بگیرند و به آن هدیه کنند.

نتیجه شنیده‌شدن صدای کودکان در شهر برای خود شهر و البته بزرگ‌سالان چیست؟

در فرهنگ عامه می‌گوییم در خانه‌ای که بچه می‌آید خنده و شادی می‌آید. یک
کودک که وارد خانواده می‌شود، حال‌وهوا را عوض می‌کند. تا قبل از
به‌دنیاآمدن کودک میهمانی‌ها یک حال‌وهوا داشت و بعد از آن حال‌وهوایی
دیگر. درواقع میزان شادی همدلی و محبت در خانواده بالا می‌رود. حالا فکر
کنید این اتفاق در سطح یک شهر بیفتد. چیزی که در سطح خانواده تا این حد
ارتباطات را می‌تواند تغییر بدهد، در سطح یک شهر چه می‌تواند بکند.
درحالی‌که معمولا اکنون هیچ صدایی از کودکان در شهر نداریم. چون ساختارهای
شهری‌مان آماده نیست اجازه ورود و ظهور بسیاری از کودکان را می‌گیریم. جایی
که کودکان بتوانند دور هم جمع شوند کم است. وقتی شما اجازه بدهید بچه‌ها
در شهر به رسمیت شناخته شوند و حرف بزنند، فضای کودکی تک‌تک ما آدم‌بزرگ‌ها
هم بیدار می‌شود. ما بزرگ‌ترها هم فضای کودکی داریم که در این شرایط امکان
بروز پیدا می‌کند و می‌توانیم کمی جست‌وخیز و کنجکاوی کنیم. وقتی می‌گوییم
شهر دوستدار کودکی، یعنی شهر دوستدار انسان چون وقتی آن صداها را می‌شنویم
و آن ابعاد انسانی و زیبا و شاد و لطیف ما اجازه بروز پیدا می‌کند، حال
همه ما دگرگون می‌شود.

وجه تمایز شهر کودکی که جاهایی مثل مؤسسه همنوا با پیشینه مطالعات
طولی در حوزه کودکی از آن حرف می‌زند و برای ساختنش تلاش می‌کند، با جاهایی
که فضایی ثابت به اسم شهر کودکان می‌سازند تا بچه‌ها بتوانند در آنجا بازی
کنند، چیست؟

وقتی شما در یک ساختمان مجموعه‌ای درست می‌کنید که بچه‌ها بیایند بازی کنند
و اسم آن را شهر کودکان می‌گذارید فقط از این کلمه استفاده کرده‌اید ولی
در واقع برای شهر اتفاقی نیفتاده چون زندگی واقعی بیرون از ساختمان شما در
جریان است. لحظاتی کودکان در این محوطه بازی می‌کنند و ممکن است تجربه‌های
خیلی خوبی داشته باشند، اما زندگی هر روزه در خیابان، مغازه و پارک‌های شهر
و در همه فرصت‌های رفت‌وآمد تکرار می‌شود. وقتی می‌گوییم شهر، منظور فقط
کالبد شهری نیست بلکه تمامی ارتباطات شهری را دربر می‌گیرد. اگر از این حرف
می‌زنیم که کودکان زرندی در شهر آلمان شهری ایجاد می‌کنند، پس از سه سال
کار با خانواده‌ها، مهدکودک‌ها، معلم‌ها و پیش‌دبستانی‌هاست. باید تعاملات و
اتفاق‌هایی بیفتد تا چنین چیزی شکل بگیرد. ما معمولا دوست داریم سریع یک
کار شکلی بکنیم. ساختمان ایجاد کنیم چند جا را رنگ کنیم، چون کارکردن با
کالبد خیلی ساده است. ولی کالبدی که در پی تغییر نگرش انسان‌ها ایجاد نشده
باشد به‌زودی کارکرد خودش را از دست می‌دهد زیرا آن را مردم شهر یا حتی
مسئولان ایجاد نکرده‌اند، بلکه یک کسی چیزی به وجود آورده که نه مردم
می‌دانند این چیست و نه مسئولان و خانواده‌ها. وقتی ما درباره شهری برای
کودکان صحبت می‌کنیم در آن شهر ما در هر گروه سنی دو هزار کودک داریم و در
این چهار سال بیش از ١٠ هزار خانواده دوره والدگری و ارتباط با کودک
دیده‌اند. این خیلی فرق دارد با اینکه بیاییم تعدادی دیوار را رنگ کنیم. در
این پروژه ارتباط میان مربی‌ها و پدر و مادرها با بچه‌هایشان، روح وجود
دارد. حالا کالبد شهر هم می‌تواند تغییر کند و این دو می‌توانند مکمل هم
شوند، وگرنه فقط یک کار شکلی در سطح کالبد شهری آن اتفاقات را ایجاد
نمی‌کند.

ما باید آدم‌هایی شویم که سال‌های اولیه کودکی که سال‌های طلایی زندگی کودک
است، برایمان مهم شود و واقعا دوست داشته باشیم که بچه‌ها را بشنویم. در
این راستا به مدت چند هفته کمپین هم‌صحبتی با کودکان اجرا کردیم و مردم
متوجه شدند که چقدر مهم است با بچه‌هایشان حرف بزنند و کتاب بخوانند. بعد
از این مراحل حالا می‌گوییم بیایید بچه‌ها را بشنویم. می‌خواهم بگویم ابعاد
کار گسترده است و با یک روز و یک اتفاق و یک رخداد تمام نمی‌شود. تا الان
چهار سال ما در زرند کار کرده‌ایم و سال‌های سال مردم و مسئولان و
کمیته‌هایی که ایجاد شده و دغدغه‌مندانی که به وجود آمده‌اند، این مسیر را
ادامه خواهند داد. ما ٢٠ الی ٣٠ سال آینده واقعا می‌توانیم بگوییم آن شهر،
شهری برای کودکان شده و به همه ابعاد توجه شده است. مسیر طولانی‌مدتی است؛
به عمق کودکی و لحظه‌های متنوعی که برای کودکان و مربیان و خانواده‌ها وجود
داشته است. آرام‌آرام باید اهمیت سال‌های کودکی را کشف کنیم و بعد از آن
باید قدم‌های عملیاتی را برداریم.


منبع: عصرایران

پل چوبی بندر کیاشهر در وضعیت هشدار (+عکس)

تسنیم – بندرکیاشهر طی سالیان متوالی محل دپوی زباله های شهری و بیمارستانی شده است که شیرابه های خطرناک حاصل از انباشت زباله راهی جز ورود مستقیم به تالاب را ندارند.

وجود زباله،تخلفات صورت گرفته در خصوص صید و همچنین برداشت غیر مجاز شن و ماسه از سواحل باعث کاهش عرض و مساحت تالاب شده و همچنین سرعت رشد آزولا وغنی شدن آب که منجر به رشد گیاهان آبزی و رسوب گذاری وکاهش عمق می گردد. مرگ و میر ماهیان را نیز به دنبال داشته و تالاب لاگون را این روزها در شرایط هشدار قرار داده است.


منبع: عصرایران

جنجال حضور یک تاجر ایرانی در اردوی پرسپولیس/ پاداش ۸۵ میلیونی به ۳ کارمند باشگاه

باشگاه پرسپولیس پس از پیروزی برابر الاهلی عربستان میلیون‌ها تومان پول اهدایی یک هوادار ایرانی مقیم امارات را بر خلاف قانون بین ۳ کارمند و بازیکنانش توزیع کرده است.

به گزارش ایسنا، ظاهرا حواشی اردوی امارات تیم فوتبال پرسپولیس تمامی ندارد. پس از موضوع خوشگذرانی برخی از بازیکنان این تیم که خبرساز شد، حالا خبر رسیده که در اردوی امارات این تیم که برای بازی با الاهلی عربستان در یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا برپا شده بود، یک تاجر ایرانی مقیم امارات (م.ی) با حضور در اردوی پرسپولیس مبلغ چند صد میلیونی را به مدیران باشگاه به عنوان کمک هواداری هدیه می‌دهد.

پس از این اتفاق و به جهت برتری پرسپولیس مقابل الاهلی، مدیران باشگاه به هر بازیکن حدود ۲۵ هزار درهم، معادل تقریبی ۲۵ میلیون تومان از این پول اهدایی پاداش پرداخت می‌کنند.

نکته عجیب این ماجرا آنجاست که سه نفر از کارمندان باشگاه هم که معمولا در تمام اردوهای خارجی این تیم حضور دارند، جمعا مبلغی حدود ۸۵ میلیون تومان دریافت کرده‌اند.

سوال اینجاست، باشگاهی که با اعلام شماره حساب و درخواست رسمی کمک از هواداران، به اهدای ۱۰ هزار تومانی هواداران خود دلخوش است، چگونه تصمیم می‌گیرد که چند ۱۰ میلیون پول باشگاه را بین سه کارمند تقسیم کند؟

این اتفاق در حالی رخ داده که باشگاه پرسپولیس نه تنها خبر دریافت کمک از سوی تجار ایرانی مقیم امارات را رسانه‌ای نکرده، بلکه اعلام نکرده که این پول‌ها چگونه هزینه شده است؟

این در حالی است که تیم پرسپولیس یک شرکت دولتی تلقی می شود و مطابق قانون تمام کمک ها و هدایای نقدی به این باشگاه ابتدا باید به حساب خزانه واریز شده و سپس با تخصیص آن در ردیف هزینه کرد باشگاه با امضای مدیرعامل وصول و هزینه شود؛ اتفاقی که درباره کمک چند صد میلیونی این هوادار ایرانی ساکن امارات رخ نداده است.

به نظر می‌رسد مسئولان باشگاه پرسپولیس باید با اطلاع‌رسانی درست پیرامون این موضوع، دقیقا مشخص کنند به هر بازیکن چقدر پاداش داده شده و کارمندان باشگاه چقدر و چرا این مبالغ را دریافت کرده‌اند؟ از طرفی دیگر اگر این پول قابل پرداخت به کارمندان باشگاه است، چرا تنها به این سه نفر خاص پرداخت شده و آیا این پول حق سایر کارکنان باشگاه نبوده است؟

آیا مدیران پرسپولیس هم از این پول منتفع شده‌اند؟ اصولا چرا باید دریافت این کمک مالی همانند “مبلغ شمار” کمک هواداران داخلی بر روی سایت باشگاه اطلاع‌رسانی نشود؟

سوال مهم پایانی هم این است که بر چه اساسی مدیران باشگاه پرسپولیس بر خلاف قانون کمک یک هوادار را به صورت نقدی و بدون ثبت قانونی دریافت و هزینه کرده اند؟


منبع: عصرایران

گریم استثنایی ارسلان قاسمی برای فیلم سینمایی آهوی پیشونی سفید (فیلم)

پل چوبی بندر کیاشهر در وضعیت هشدار (+عکس) قتل زن روستایی در بوشهر با روسری زنان عربستان می‌توانند رانندگی کنند،‌ اما هنوز با اسمشان خطاب نمی شوند دیدار مدیران آبفای استان مرکزی از خانواده های ایثارگر خودروهای مجهز زرهی ترکیه در مرز سوریه (عکس) گریم استثنایی ارسلان قاسمی برای فیلم سینمایی آهوی پیشونی سفید (فیلم) انصراف ترامپ از انتقال سفارت آمریکا به بیت‌المقدس جنجال حضور یک تاجر ایرانی در اردوی پرسپولیس/ پاداش ۸۵ میلیونی به ۳ کارمند باشگاه مهراوه شریفی نیا در اسپانیا! (عکس) نماینده دمکرات به ترامپ: استعفای شما راه حل بحران کره شمالی است

رانندگی زنان در عربستان؛ سنت مقاومت می‌کند  (۱۸ نظر)

روحانی: نمی‌دانم چرا دیوار یک جناح همیشه کوتاه است/ اگر کسی تکرار کند که مردم بیایند پای صندوق باید تنبیه شود؟  (۱۰ نظر)

پایان یک حزب؟  (۱۰ نظر)

ورود یک خانم ایرانی‌تبار به پارلمان نیوزیلند (+عکس)  (۹ نظر)

حساسیت رسانه های ترکیه به حضور ظریف در سلیمانیه عراق/ رفتار متفاوت تهران و آنکارا در قبال مراسم تشییع طالبانی  (۹ نظر)

کشف لباس های منقوش به نام “الله ” و “علی” از مقبره وایکینگ ها در سوئد  (۷ نظر)

رنو فرانسه: اگر آمریکا، تهران را تحریم کند فعالیتمان را در ایران تعلیق می‌کنیم  (۵ نظر)

فاطمه هاشمی: بعد از فوت پدرم سریعا گاوصندوقش را خالی کردند/ مشتاقیم بدانیم که وصیت نامه آیت الله کجاست؟  (۴ نظر)


منبع: عصرایران