عوامل اصلی شوره سر را بشناسید

بر خلاف آنچه اکثر مردم تصور می کنند، شوره سر همیشه به دلیل پوست خشک سر ایجاد نمی شود. عامل اصلی بروز این دانه های مزاحم تولید زیاد مخمری به نام «پیتروسپوروم اوال» است. این مخمر از روغن های بدن تغذیه می کند. به همین دلیل نیز پوست سر چرب نسبت به شوره سر حساس تر است. یعنی افرادی که موها و پوست سر چربی دارند بیشتر در معرض شوره سر قرار می گیرند.

برای همه ما پیش آمده است که با شوره سر مواجه شویم. متاسفانه تعداد این دانه های سفید رنگ نیز همیشه بیشمار است و تلاش برای محو کردن آنها با دست، شانه و یا تکاندن موها به نتیجه ای نمی رسد.

این دانه های سفید علاوه بر اینکه موها را کثیف و بدظاهر نشان می دهند، تاثیر زیادی روی اعتماد به نفس افراد باقی می گذارند. در واقع بروز شوره سر امری استرس زا است و هر چه استرس بیشتر باشد نیز امکان بروز شوره بیشتر می شود.

برای برطرف کردن این دانه های سفید مزاحم در گام اول باید عامل آن شناسایی شود، چون دلایل متعددی از شستشوی نادرست موها تا نوع تغذیه برای بروز آنها وجود دارد. در این مطلب به ۵ عامل اصلی شوره سر اشاره می کنیم.

پای مخمرها و چربی پوست سر در میان است

بر خلاف آنچه اکثر مردم تصور می کنند، شوره سر همیشه به دلیل پوست خشک سر ایجاد نمی شود. عامل اصلی بروز این دانه های مزاحم تولید زیاد مخمری به نام «پیتروسپوروم اوال» است. این مخمر از روغن های بدن تغذیه می کند. به همین دلیل نیز پوست سر چرب نسبت به شوره سر حساس تر است. یعنی افرادی که موها و پوست سر چربی دارند بیشتر در معرض شوره سر قرار می گیرند.

در واقع افرادی که پوست سرشان روغنی که بویژه مورد علاقه این مخمرها است را تولید می کند زیاد با مشکل شوره سر درگیر می شوند. اما باید بدانید که در حالت عادی شوره سر یک مسئله بی خطر و بی ضرر است و شما می توانید با استفاده از شیوه های درمانی طبیعی و خانگی با این دانه های مزاحم مقابله کنید.

انواع شامپوهای ضدشوره سر نیز در داروخانه ها به فروش می رسد که میتوانند مشکل شما را حل کنند. متخصصان معتقد هستند که استفاده از شامپوهای ضد شوره سر می تواند در عرض ۲ هفته عمل کرده و به برطرف شدن مشکل کمک کنند.

استرس تان زیاد است

شوره سر می تواند نشان دهنده این باشد که شما به آرامش بیشتری نیاز دارید. استرس عامل بسیاری از مشکلات جسمی و روحی افراد است و زمینه را برای بروز انواع بیماری ها و دردها مهیا می سازد.

به عقیده متخصصان پوست و مو استرس می تواند هر نوع بیماری و مشکل پوستی را تشدید کند. استرس باعث ضعیف شدن دستگاه ایمنی بدن شده و زمینه را برای بروز شوره سر آماده می کند.علاوه بر این می تواند باعث شود که شوره سر خارش ایجاد کند.

در این صورت استرس باعث می شود که یک چرخه باطل ایجاد شود. به این ترتیب که هر چه فرد بشتر سر خود را بخاراند شوره ها بیشتر شده و در سرتاسر موها پخش می شوند.

برای کاهش و کنترل استرس هایتان ورزش هایی مانند پیاده روی روزانه، یوگا یا تنفس عمیق را امتحان کنید. برای داشتن تنفس عمیق و درست تکنیک چهار را امتحان کنید. به این ترتیب که با شمارش ۴ نفس عمیق بکشید، با شمارش ۴ نفس تان را حبس کنید و با شمارش ۴ بازدم را انجام دهید.

موها را به خوبی نمی شویید و آب نمی کشید

برخی افراد بر این عقیده هستند که شستشوی مداوم موها می تواند باعث از بین رفتن چربی و روغن های طبیعی و مورد نیاز پوست سر شود. متخصصان بر این عقیده هستند که این روغن ها شوره سر را تغذیه می کنند. شوره سر زمانی ایجاد می شود که روغن، سبوم یا تعریق پوست سر زیاد می شود و تجمع پیدا می کند.

نتایج پژوهش ها نشان می دهد که شامپوهای حاوی روغن درخت چای برای مقابله با شوره سر بسیار مفید است. یادتان باشد که در گام اول یک شامپوی مناسب انتخاب کنید و در گام بعد موها را به خوبی و با دقت آب بکشید. چون باقی مانده ترکیبات شامپوها بستری برای تغذیه و رشد مخمر «پیتروسپوروم اوال» فراهم می کند.

تغذیه مناسبی ندارید

یک قانون مهم وجود دارد: پوست و موی سالم فقط در بدن سالم دیده می شود. متخصصان بدون اینکه بگویند رژیم غذایی نامناسب باعث بروز شوره سر می شود،بر این عقیده هستند که برخی مواد غذایی می تواند باعث ایجاد شوره سر بویژه در افراد مستعد می شود.

توصیه می شود در حد امکان مواد غذایی حاوی اسیدهای چرب غیراشباع استفاده کنید چون سالم تر هستند. مواد غذایی مفیدی مانند آووکادو، آجیل ها، زیتون و روغن زیتون جزو منابع خوب غذایی اسیدهای چرب غیراشباع هستند.

یادتان باشد که کمبود ویتامین B می تواند باعث بروز و افزایش شوره سر شود. بنابراین توصیه می شود از مصرف مواد غذایی سرشار از ویتامین B مانند برنج، تخم مرغ و موز غافل نشوید.

بیش از اندازه موها را دستکاری می کنید

استفاده از برخی روغن ها و محصولات مربوط به مو میتواند باعث تشدید شوره سر می شود و مخمرها از چربی ها تغذیه می کنند. بنابراین توصیه می شود تا حد امکان از استفاده از ژل، موس و محصولاتی از این دست خودداری کنید.

این محصولات مربوط به مو می تواند روی موها و پوست سر تجمع کرده و یک لایه چربی ایجاد می کنند. در نتیجه زمینه را برای ایجاد شوره سر مهیا می کنند.

منبع: تبیان


منبع: عصرایران

دادستان گرگان: اختلاس میلیاردی در یکی از بانک‌های دولتی گلستان

 حجت الاسلام والمسلمین سید مصطفی حقی دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان گلستان از اختلاس میلیاردی در یکی از بانک های این استان خبر داد.

به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی دادستانی کل کشور، دادستان گرگان گفت: در پی شکایت مدیریت شعب این بانک در استان گلستان دائر بر اختلاس و تحصیل مال نامشروع، پرونده ای قضایی در دادسرای گرگان تشکیل شد.

این مقام قضایی افزود: متهمان که از کارمندان بانک بودند به برداشت جمعا به مبلغ یک میلیارد و ۳۰۶ میلیون و ۱۵۰ هزار تومان از حساب های راکد مشتریان و انتقال آن به حساب های متهمان غیرکارمند اقدام کرده بودند.

حقی گفت: همچنین پرونده دیگری با موضوع اختلاس به مبلغ ۶۵۰ میلیون ریال علیه یکی دیگر از کارکنان آن بانک مطرح و در حال رسیدگی است.

به گفته دادستان گرگان پرونده های مذکور در دادسرای گرگان تشکیل و در شعبه سوم بازپرسی ویژه جرایم اقتصادی در حال رسیدگی است.


منبع: عصرایران

وزیر پیشنهادی علوم: هرگز از هیچ امتیاز ویژه‌ای برخوردار نبوده‌ام

وزیر پیشنهادی علوم سادگی،‌ صراحت و صداقت را سرمایه خود دانست و تاکید کرد: هرگز از هیچ امتیاز ویژه‌ای برخوردار نبوده‌ام.

به گزارش ایسنا، منصور غلامی صبح امروز (یکشنبه) در دفاع از خود در جلسه مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: اگر امروز با رای شما نمایندگان توفیق خدمت به نهاد علم را بیابم، در معرض آزمون دشواری قرار می‌گیرم که هدایت شما نمایندگان، حمایت دانشگاهیان و پشتیبانی همه نهادها می‌تواند عبور از آن را آسان کند.

وی ادامه داد: با آگاهی از سنگینی این بار و انتظاراتی که وجود دارد وظیفه دانستم که اعتبار و داشته‌های خود را در اختیار دولت تدبیر و امید و جامعه دانشگاهی قرار دهم. پیش از من بزرگانی بوده‌اند که میراث آنها رساندن جایگاه علمی کشور به جای فعلی است و حافظه دانشگاهیان نام نیک این عزیزان را بویژه آنها که در دولت یازدهم این مسئولیت سخت را بر عهده داشتند، به یاد دارند.

غلامی با بیان اینکه خود را متعهد به قانون، اتخاذ رویکردها و راهکارهای تحول آفرین به تناسب مسائل پیش روی دانشگاه می‌داند، تاکید کرد: سرمایه جز سادگی، صراحت و صداقت ندارم و هرگز از هیچ امتیاز ویژه‌ای برخوردار نبوده‌ام. من فرزند جهاد سازندگی،‌ جهاد دانشگاهی و نهادها و تشکل‌های علمی هستم و خدمت را از پایین‌ترین سطوح آغاز کرده ام و اکنون با ۱۲ سال مدیریت در یکی از دانشگاه‌های کشور در خدمت شما هستم.

وی در ادامه یادآور شد: از دل دانشگاهی برآمده‌ام که نخستین تجربه ایرانی را در مساله بنیادی آموزش در نیازمحوری در نظام اسلامی را دارد که این کار با دانشگاه بوعلی آغاز شد و طرح دانشگاه کشورهای در حال توسعه جهان اسلام در همدان شکل گرفته است.

وزیر پیشنهادی علوم با اشاره به رویکرد اصلی خود در دانشگاه، عنوان کرد: رویکرد اصلی من دانشگاه محوری بر مبنای عمل است و قطعا این کار با تاکید بر استقلال دانشگاه‌ها بر انجام وظایفشان محقق خواهد شد. من فرزند انقلابم و برای پیشبرد آرمان‌های انقلاب یعنی استقلال،‌ ازادی و جمهوری اسلامی می‌کوشم و سعی می کنم در چارچوب قانون و رهنمودهای مقام معظم رهبری علاوه بر مسئولیت علمی نسبت به تحولات جامعه حساس باشم.

وی اضافه کرد: دانشگاه را عقل نقاد جامعه و محل اصلی تضارب اندیشه و مکان اصلی رشد می‌دانم. آزادی‌های علمی و اجتماعی،‌رعایت حقوق شهروندی، امنیت استاد و دانشجو،‌ فراهم آوردن محیط علمی با نشاط، لازمه حیات علمی دانشگاه است و دانشگاه را محل وحدت ملی تفاهم می داند که هر کس وارد آن می‌شود باید ارتقاء اخلاقی یابد.

غلامی همچنین خاطر نشان کرد: با وجود آن‌که برآمده از جریان اصلاحات هستم معتقدم اصلاح‌طلبان و اصولگرایان می‌توانند دور یک میز با تکیه بر قانون، حق و مدارا بنشینند و برای ایران بکوشند. تلاش می کنم گوش شنوا برای نقدها و حرف‌ها باشم و چشم بر حقیقت نبندم. در این مدت جلسات فراوانی با فراکسیون‌ها، اساتید و دانشجویان داشتم و نقدها و نگرانی‌ها را در رسانه‌ها و تشکل‌ها دنبال کردم. با عمده این نقدها احساس همدلی می کنم. اگرچه براساس پیشینه‌ام خود را مصداق آن نمی‌دانم.

وی با تاکید بر این‌که «اصولگرایان،‌ اصلاح طلبان،‌ نمایندگان و مدیران حق دارند همه جا حساس باشند»، گفت: باید قدردان حسایت و صراحت‌شان باشیم. راه درست پیش روی ما گفت‌وگو است و باید بیاموزیم و بیاموزانیم گفت‌وگو درمانگر هر گونه سوء تفاهم است و دیدگاه‌ها را به هم نزدیک می‌کند.

وزیر پیشنهادی علوم در ادامه بیان کرد: آمده‌ام باری از دوش آموزش عالی بردارم. برادر عزیزم دکتر ضیاء هاشمی وزارت را در نخستین روزهای سال تحصیلی به خوبی سرپرستی کرده و در صورت رای اعتماد شما مسئولیت و خروج از بلاتکلیفی به عهده من خواهد بود. باید همه دست به دست بدهیم تا این وزارتخانه محور توسعه ملی شود.

وی افزود: من هم صرفا برای حفظ وضع موجود نیامده‌ام بلکه آمده‌ام با همکاری مدیران متعهد،‌ توانا، ‌اندیشمند و شایسته تحول ایجاد کنم. کیفیت آموزش و پژوهش را ارتقاء دهم، توان تحقیقاتی را برای حل مشکلات جامعه به کار گیرم و از ظرفیت آموزشی برای رفع چالش‌های ملی بویژه اشتغال،‌ اقتصاد و اقتصاد مقاومتی به دولت کمک کنم.

غلامی با اشاره به برنامه‌ای که تقدیم نمایندگان کرده اظهار کرد: این برنامه ماهیت عملیاتی داشته و بر بنیاد برنامه اجرایی و بر تحقق اهداف آموزشی و نظام پژوهشی استوار است. علاوه بر اخذ نظرات صائب اساتید در نشست حضوری با روسای ۱۳ دانشگاه سطح اول کشور، از تجارب آنها بهره برده‌ام . رویکرد برنامه‌هایم بر مبنای اسناد فرادستی و مستخرج از مصوبات مجلس بوده و برای اجرا حتما راهکارهای عملی و کارگروه‌های تخصصی ساماندهی خواهد شد تا اجرایی شود.

وی مهم‌ترین رئوس برنامه‌های خود را اینگونه اعلام کرد: ۱ – ارتقاء کیفی آموزش با تاکید بر افزایش مهارت آموزی دانش آموختگان، ۲ – حذف رشته‌های ناکارآمد و راه اندازی رشته‌های جدید بین رشته‌ای با توجه به ظرفیت استان‌ها،‌۳ – استفاده از توان دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی در کمک به دستگاه‌ها برای رفع بحران‌هایی مثل اشتغال، آسیب‌های اجتماعی و اقتصادی،‌ ۴ – ماموریت‌گرا کردن دانشگاه‌ها ۵ – سوق دادن تدریجی دانشگاه ها به سمت جامعه محوری،‌ کارآفرینی و خلاقیت که حل مشکلات جامعه را به دنبال داشته باشد.

وزیر پیشنهادی علوم اضافه کرد: ۶ – اهتمام ویژه به علوم انسانی به عنوان زیرساخت فکر و اندیشه و نهادینه کردن کرسی های آزاد اندیشی ۷ – تقویت پارک‌های علم و فناوری برای تجاری کردن پژوهش‌ها ۸ – ارتقاء مراکز دانش بنیان متناسب با هر استان ۹ – توسعه دیپلماسی علمی که از تاکیدات مقام معظم رهبری است ۱۰ – توسعه همکاری‌های بین المللی بویژه با کشورهای همسایه و منطقه ۱۱ – استفاده از ظرفیت علمی ایرانیان متخصص خارج از کشور و افزایش جذب دانشجوی خارجی ۱۲ – تداوم، تقویت و توسعه بنیادهای خیرین ۱۳ – توسعه مشارکت غیر دولتی در حوزه علم و فناوری با رعایت قانونمندی.

غلامی همچنین توسعه تشکل‌های دانشجویی، فرهنگی، سیاسی، صنفی و بهره‌گیری از ظرفیت آنها در کمک به دانشگاه‌ها بویژه در جامعه دانشجویی را از مهم ترین رئوس برنامه‌های خود دانست و افزود: با توجه به رشد قابل توجه دانشجویان دختر فرصتی به جامعه داده شده تا زنان در توسعه نقش آفرینی کنند و این مساله اهمیت بالایی دارد. از طرفی ایجاد فضای ضابطه‌مند،‌ امن سازی محیط دانشگاه برای رونق دادن به فعالیت‌های قانونمند فرهنگی،‌ اجتماعی و سیاسی و اجتناب از برخوردهای سیاسی با رویکرد امنیتی از دیگر برنامه‌های من است. هیچ تشکلی به شرط رعایت قانون نباید با محدودیت فعالیت روبرو باشد.

وی ادامه داد: تاکید بر محوریت قانون، تعامل و تفاهم همگانی و توسعه اجتماعی و کاستن از نگاه امنیتی به دانشگاه‌ها برنامه دیگری است که برای محیط آموزشی کشور دارم. بدیهی است که دغدغه‌ها و رهنمودهای مقام معظم رهبری در حوزه دانشگاه دارای جامعیت،‌ شفافیت و راهگشا است. من به پیوندهای هم سنگ اجتماعی،‌ اقتصادی،‌ فرهنگی و سیاسی برای نشاط علمی اعتقاد دارم.

وزیر پیشنهادی علوم همچنین یادآور شد: حضور چند روزه من در مجلس و گفت و شنود با نمایندگان و مشاهده توان کارشناسی و دلسوزی در کمیسیون‌های مختلف بویژه کمیسیون آموزش و تجربه همکاری در بیش از ۱۲ سال مسئولیت احساس خوبی برای آینده در من ایجاد کرده است.

غلامی در پایان اظهار کرد: از نمایندگان محترمی که مخالف من صحبت کردند و در تذکر نکات خوبی داشتند تشکر می‌کنم. بسیاری از نکات در متن برنامه‌ها و آئین نامه‌های اجرایی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و از نمایندگانی هم که موافق من صحبت کردند و برای تحقق اهداف آنها حرکت جدیدی را آغاز می کنم و امیدارم با عنایت به آنچه گفتم رای اعتماد شما پشتوانه‌ای برای دولت تدبیر و امید و جامعه دانشگاهی باشد.


منبع: عصرایران

اس ام اس های عاشقانه و زیبا (۸۲)

مثلا امروز ، خودت سراغم را بگیر!

خود واقعی ات باور کن

طاقت ندارم تا شب منتظرت بمانم

خوابت را ببینم…

______________________________________________

هرگز از چیزی که واقعا میخواى دست نکش.

صبر کردن سخته،

اما حسرت خوردن خیلى سخت تره

______________________________________________

به تهِ هیچی فکر نکنید

تهِ راه

تهِ رابطه

تهِ دنیا

تهِ جیب

تهِ زندگی

اینا دلیل غمگین شدنِ همه ست…

______________________________________________

همیشه هم حذف کردن راهِ چاره نیست…

گاهى باید بعضى ها را نگه داریم،

تا زل بزنند به خوشبختىِ مان…

که ببینند بعد از آنها،

زندگى همچنان ادامه دارد!

______________________________________________

دم دوس داره یکی رو داشته باشه

که وقتی اون هس ، دیگه واسه کس دیگه ای وقت نداشته باشه

______________________________________________

چگونه باید فراموشت کرد، کسی‌را که با

حضورش در قلب، همه فراموش

شدند! همه نامها بیگــانه شدند و یا همـه

خاطرات ‌مردند؟ دیگران‌همه برایم غریبه‌

و نا‌آشنا هستند، زودتر برگرد!

______________________________________________

همیشه “نگاه من” به آمدنِ توست این‌که

مال من باشی خیالم راحت است

این‌که همیشه خورشید عشق ‌در قلب ما

بتابد! نمی‌خواهم که در حسرت داشتنت

باشم، غرورت را زیر پا بگذار و بیا

______________________________________________

دیگر عکس‌هایش به‌من آرامش نمی‌دهد

من به دستانش نیاز دارم، خدایا

بهشت آسمانی‌ات‌را از من ‌بگیر و مرا که

عاشقانه‌می‌خواهم برایش بهشت‌راکاملا

بسازم «به معشوقه‌ام نزدیک کن»

______________________________________________

موهایم را، مانند امواج خروشانِ دریا در

نسیم نفس‌هایت آهسته رها کرده

و لذت با تو بودن‌را مانند تماشا غروب با

نور اندک دل‌انگیزش تا مرز جنون‌آهسته

احساس می‌کنم، بهترین اتفاق…

______________________________________________

از قشنگترین حس های دنیا اینه که یکی تو زندگیت باشه که تو رو اندازه ی همه ی آدمایی که دوسِت ندارن، دوست داشته باشه!

______________________________________________

اگر کسی عمیقا عاشقتان باشد احساس قدرت میکنید در حالیکه اگر عمیقا عاشق کسی باشید احساس شجاعت خواهید کرد.

______________________________________________

صبح به ترانه عاشق می شوم

وبه آفتاب ،به لبخندهای تو

این صبح مال توست

ومال من

هرلحظه که باشی ،

صبح همان یک دم است

______________________________________________

به بعضی آدما نگیم بی احساس

فقط چون یاد گرفتن دلتنگ کسی نشن

یا احساس‌شون رو واسه همه خرج نکنن بهشون نگیم بی احساس

______________________________________________

میدانم روزی حسرت مراخواهی خورد

روزی رامیبینم

که میان آه کشیدنهای گاه وبیگاهت

این منم که درذهنت تکرارمیشوم

توشبیه شاعران

بغض خواهی کردومن

جای دیگری

درآغوش کشیده خواهم شد.


منبع: عصرایران

جف بزوس مجددا ثروتمندترین مرد جهان شد (+عکس)

زومیت – پس از انتشار گزارش درآمد سه‌ماهه‌ی سوم آمازون، جف بزوس، سهام‌دار اصلی این شرکت، جایگاه خود را به‌عنوان ثروتمندترین مرد دنیا پس گرفت.

آمازون گزارش درآمد خود را روز جمعه منتشر کرد که اعداد و ارقام موجود در آن، از آنچه تحلیل‌گران تخمین زده بودند فراتر بود. پس از انتشار این گزارش، ارزش سهام آمازون بیش از ۸ درصد افزایش داشت و ارزش هر سهم نسبت به روز قبل ۷۹.۶۴ دلار بالاتر رفت.

بزوس، به‌عنوان مدیرعامل آمازون، صاحب ۸۱ درصد از سهام آن است. با یک حساب سرانگشتی می‌توان متوجه شد که تنها در یک روز، دارایی بزوس ۶.۴۴ میلیارد دلار افزایش پیدا کرده است.

با این افزایش دارایی، حالا بزوس با پشت سر گذاشتن بیل گیتس، خود را به عنوان پولدارترین مرد دنیا معرفی می‌کند. مجموع دارایی‌های بزوس حالا به ۹۰.۶ میلیارد دلار می‌رسد؛ درحالی‌که دارایی گیتس طبق آخرین آمار، ۸۸.۵ میلیارد دلار اعلام شده است.

بر اساس اسناد اس‌ای‌سی، ۱۷ درصد از کل سهام آمازون متعلق به بزوس است؛ اما این تنها منبع درآمد او نیست. غول تجارت الکترونیک سهامی به ارزش ۳ میلیارد دلار در شرکت فضایی بلو اوریجین دارد. همچنین ۲۵۰ میلیون دلار از سهام واشنگتن پست متعلق به او است.

آخرین باری که بزوس در بالای فهرست میلیاردرترین‌های جهان قرار گرفت، بعد از انتشار گزارش درآمد سه‌ماهه‌ی دوم آمازون بود.


منبع: عصرایران

با حذف پرسپولیس و استقلال، پیکان و پارس به آسیا می روند

خبرورزشی: کمیته اجرایی لیگ قهرمانان آسیا در مورد حذف نمایندگان کشورهای مختلف بابت بدهی و عدم تسویه با طلبکاران خود، یک قانون جدید تدوین کرده است. با قانون جدید، هر باشگاهی که از لیگ قهرمانان ۲۰۱۸ کنار می رود، باید باشگاه دیگری از سوی فدراسیون فوتبال آن کشور به کمیته اجرایی لیگ قهرمانان آسیا معرفی شود. البته این باشگاه باید در حال حاضر بین رده های اول تا هشتم لیگ آن کشور باشد.

اگر بنا را بر این بگیریم که استقلال، پرسپولیس، تراکتورسازی و نفت تهران از لیگ قهرمانان آسیا بابت بدهی های خود کنار بروند و حذف شوند، باید فدراسیون ۴ نماینده دیگر که بدهی های بین المللی و شکایت های سنگین ندارند را به آسیا معرفی کند.

اخبار زیادی در این مورد به گوش می رسد. گویا در صورت حذف این ۴ نماینده فعلی ما که مجوز حضور در فصل آتی لیگ قهرمانان را در اختیار دارند، تیم های پارس جنوبی جم، پیکان، پدیده، فولاد، سایپا، صنعت نفت آبادان و ذوب آهن شانس های مهم برای رسیدن به آسیا خواهند بود!

تنها پرسپولیس از جمع ۴ نماینده فعلی ایران در لیگ قهرمانان ۲۰۱۸ در میان ۸ تیم نخست جدول رده بندی حضور دارد و از این رو، شانس تیم های دیگر برای آسیایی شدن بسیار بیشتر به نظر می رسد. با این حساب اگر پارس جنوبی جم و پیکان راهی لیگ قهرمانان آسیا شدند، زیاد تعجب نکنید.


منبع: برترینها

طلسم شماره ۷ در استقلال!

خبرورزشی: فرهاد مجیدی از بعد از خداحافظی از استقلال به دبی رفت و هم اکنون هم کلاس های مربیگری خود را در اسپانیا سپری می کند.

نکته جالب ماجرا این است که در زمان سرمربیگری امیرقلعه نویی و پرویز مظلومی در استقلال این دو مربی موفق هرگز شماره ۷ این تیم را به بازیکنی ندادند و حداقل در ظاهر هم که شده ارزش این پیراهن را حفظ کردند اما علیرضا منصوریان در ادامه رفتارهای عجیب خود در ۲ سال گذشته پیراهن شماره ۷ استقلال را به بازیکنانی داد که برای سال اول بود با این تیم قرارداد امضا کرده بودند و حتی تجربه پیراهن این تیم را هم نداشتند چه برسد به پیراهن شماره ۷ که برای آبی ها ارزش زیادی دارد.

اینکه منصوریان پیراهن شماره ۷ استقلال را به ۲ بازیکن تازه وارد تیمش داد یک پیامد مهم دارد،او قصد داشت قداست این شماره را دربین هواداران بشکند که البته در این امر هرگز موفق نبود.

سال اول که بختیار رحمانی شماره ۷ استقلال را برتن کرد آنقدر ضعیف عمل کرد که در نیم فصل مجبور شد با بخشیدن طلبش از این تیم جدا شود.

سال دوم هم بیت سعید ریسک بزرگ پوشیدن پیراهن شماره ۷ استقلال را به جان خرید اما او هم به سرنوشت بختیار دچار شد و او هم به احتمال فراوان از این تیم رفتنی خواهد شد.
علیرضا منصوریان در یک فصل و هشت هفته ای که سرمربی استقلال بود تلاش زیادی کرد که ارزش شماره ۷ استقلال را پایین بیاورد اما این پروژه او هم مثل سایر پروژه هایش ناکام بود و نه تنها هیچ کس در این پیراهن موفقی بدست نیاورد، بلکه در نهایت خودش هم از استقلال رفتندی شد.
منبع: برترینها

ایرج طهماسب: من آقای مجری نیستم

هفته نامه چلچراغ: ایرج طهماسب را سال هاست به عنوان «آقای مجری» می شناسیم. کسی که با عروسک ها حرف می زند و برای نسل ما با مجموعه «کلاه قرمزی» به همراه حمید جبلی خاطره ساخته است. حالا این آقای مجری، مجموعه داستان کوتاهی به اسم «سه قصه» منتشر کرده است که به گواه چاپ متعددش با استقبال رو به رو شده است.

برای بار اول که تماس گرفتیم تا درباره این کتاب با طهماسب صحبت کنیم، شرط گذاشت که اصلا درباره «کلاه قرمزی» صحبت نمی کند. شرط معقولی بود و راه را برای هرگونه شیطنت ژورنالیستی می بست. کسی که اصلا تن به مصاحبه نمی دهد، این بار حاضر شد درباره قسمتی از ایرج طهماسب مصاحبه کند که هیچ کدام ما تا قبل از انتشار «سه قصه» از خبر نداشیتم؛ ایرج طهماسب نویسنده.

اگر بخواهم روراست باشم، تا قبل از اینکه داستان هایش را بخوانم فکر می کردم، خب این هم یکی از سینمایی هاست که می خواهد بگوید من بلدم داستان بنویسم، اما این پیش داوری با خواندن داستان دوم کتاب کاملا از بین رفت. تسلط طهماسب بر کلمه و فرم داستان نویسی بی شک کم از یک نویسنده کاربلد نداشت. پشت آن مجری صبور و مهربان و گاهی عصبانی که ما در ذهن ساخته ایم، نویسنده ای هست که تازه می خواهد بعد از سال ها نوشته هایش را به چاپ برساند.

ایرج طهماسب: من آقای مجری نیستم

با مرتضی قدیمی در یکی از پارک های مجیدیه مشغول عکاسی از ایرج طهماسب هستیم. مرتضی از طهماسب می خواهد که هنگام عکاسی بخندد و او به زیبایی لبخند می زند؛ لبخندی که انگار یک حال خوش پشتش است. مرتضی می پرسد آقای طهماسب این روزها حالت خوب است؟ طهماسب در جواب فقط لبخند می زند. مرتضی می گوید از یکی از دوست هایش پرسیده چالش چطور است، او هم در جواب سفت و محکم گفته: «عالیه عالی». ایرج طهماسب همان طور که برای عکاسی به دوربین لبخند می زند، می گوید: «دروغ گفته!»

آقای طهماسب از اینجا شروع کنیم که چرا این قدر دیر نوشته هایتان را منتشر کردید؟

واقعیت این است طی این سال ها که کار اصلی ام نوشتن سریال و فیلم است، هیچ وقت فرصت نبوده تا به چیزهایی که قبلا نوشتم مراجعه کنم. از طرفی هم یک چهره ای از من در نظر مردم درست شده تحت عنوان آقای مجری، که با چیزی که خودم هستم تفاوت دارد. یعنی من ایرج طهماسب هستم که در کنارش یک آقای مجری ای هم وجود دارد. بنابراین دلم می خواست ایرج طهماسب را بیاورم جلوتر و کمی توضیحش بدهم. مقدار بسیار زیادی نوشتم و حالا این شروعش است و این هم لطف آقای پوریا عالمی بود که مسبب شد این کار را انجام بدهیم.

یعنی در جریان نوشته های شما بودند؟

بله. در حقیقت تشویق کرد که این کار را انجام بدهیم و مخاطبان بدانند این بخش ناپیدایی که وجود دارد، چیست.

نقدها را که می خواندم، همه با این موافق بودند که داستان ها خیلی تلخ اند. ولی نظر من این است که در همان کارهای تصویری شما هم رگه هایی از غم و تلخی هست. می خواهم بپرسم که این غم و تلخی مربوط به آن دوران، یعنی دهه شصت و هفتاد است که این داستان ها را نوشتید یا اصلا این یک تلخی بی پایان است؟

من اصلا این طور نگاه نمی کنم. اصلا تلخ نیستم به این معنایی که شما می گویید. تلخی بخشی از لذت های زندگی است، یعنی برای اینکه بخندید، باید قبلش یک ماجراهایی داشته باشید، یک ناراحتی هایی داشته باشید که خنده تان بیاید. من دو طرفه می بینم احساس های زندگی را. وقتی می گوییم نعمت، یعنی قبلش یک گرفتاری هایی وجود دارد، وقتی می گوییم رفاه، سیری و داشتن، یک مرحله قبلش نداشتن و فقر و خیلی چیزهای دیگر بوده. این دو تا با همدیگر معنی دارند؛ یعنی این شکلی نیست که تصور این باشد که فقط چیزهای خوب یا تلخ وجود داشته باشند؛ نه، این دو تا کنار یکدیگر هستند.

برایشا باید فشارهایی بر شما گذشته باشد که حالا خنده تان دربیاید، وگرنه فکر نمی کنم خیلی جالب باشد از صبح تا شب بخندید و شاد باشید. تلخی ها هم همین شکلی است. اگر تلخی ای وجود داشته باشد، ممکن است سرآغاز یک شیرینی و یک امید باشد. بنابراین وقتی از تلخی می گوییم، در پایان آن یک چیز شیرین قطعا پیدا می شود.

درواقع درست است که از اول تا آخر کتاب یک تلخی دارد، ولی نویسنده در آخر کتاب ورود پیدا می کند و یک دریچه از امیدواری باز می کند.

درواقع، علت اصلی چاپ قصه ها مفاهیم و اینها نیست اصلا. من از بچگی علاقه به نوشتن داشتم و از سیزده- چهارده سالگی می نوشتم؛ هم قصه نوشتم هم شعر نوشتم، با این تصور که حالا بعدها اینها را منتشر می کنم. در حقیقت دغدغه ادبیات داشتم، دغدغه اینکه سبک ها و شیوه های نگارش را کشف بکنم. شما اگر به استراکچر ادبی تک تک این داستان ها نگاه بکنید، هر کدام به گونه ای است. ممکن است مخاطبی که می خواند فکر کند چه طور همه این گونه ها را توانسته ام کار کنم.

ما عادت داریم از یک نویسنده فقط یک نوع سبک نگارش را که در تمام کارهایش هست، دنبال کنیم. برای من این جور نبوده. من دوست داشتم کشف کنم گونه های مختلف نگارش به چه شکل است. مثلا سبک «بالش پر سفید» به ادبیات امروز خیلی نزدیک است و مشابه این نوع داستان گویی ها و این نوع روایت را زیاد می بینم. یا آن لحن سنگین تر «خروس سفید»، یا لحن روزنامه ای یا ترجمه ای برای «سرگذشت فنچ ها» که خودش یک تجربه ای بود.

من یک سری کتاب می خواندم که ترجمه بود. بعد یک نوع ادبیات کشف کردم که ادبیات ترجمه ای است که ایرانی ها می نویسند، ولی انگار یک خارجی نوشته و کلمات یک ذره اداری تر هستند. بنابراین این گونه ها که کار شده، مربوط به مقاطع مختلف است برای کشف انواع نوشتن ها. فکر کردم اینها برای نسل جدید جالب باشد که بدانند فقط خودنویسی، یعنی هرچه از دهانت در می آید بنویسی، ادبیات نیست، بلکه در ادبیات باید گونه ها و شکل های مختلف را کشف کنی تا برسی به نثر خودت و نثری که علاقه داری.

ادبیات امروز خیلی خودنویسی و خودنگاری شده، یعنی طعم شخصی دارد و زبان یک فرد است. دارد در حد خاطره نویسی می شود، در صورتی که وقتی به تاریخ ادبیات مراجعه می کنیم، می بینیم که خیلی سبک های مختلف نگارش وجود دارد و بچه ها کم این کارها را انجام می دهند؛ یعنی تجربه جالبی در این زمینه ندارند. باید کار بکنند و شیوه ها و ساختارهای نوشتن را کشف کنند.

اگر بخواهیم مقایسه بکنیم، در بین ایرانی ها از نظر سبک، داستان های شما نزدیک به رئالیسم جادویی غلامحسین ساعدی است و در لحن هم، مخصوصا آنجا که حماسی می شود، شبیه آثار بهرام بیضایی. این را قبول دارید؟

هرکدام اینها نوعی از نگارش است. فقط مساله اصلی من این بود که به مخاطب بگویم باید گونه های مختلف را بلد باشد بنویسد. حالا انتخاب بکند چیزی را که خودش می خواهد بنویسد. مثل نقاشی است. شما باید بلد باشید کلاسیک نقاشی کنید، امپرسیونیسم بلد باشید، مکتب فوبیسم بلد باشید، مکتب های مختلف بلد باشید؛ حالا در این سبک ها سبک خودتان را عرضه بکنید.

ایرج طهماسب: من آقای مجری نیستم

آن موقع که شما اینها را می نوشتید، به این گونه ها فکر می کردید؟

نه. این حاصل همه سال هاست. من از اول دنبال کشف گونه های نوشتن بودم که بتوانم به شکل های مختلف بنویسم.

روایتی در ذهنتان بود، بعد تصمیم گرفتید با این سبک بنویسید یا نه، این سبک های مختلف بود که شما را مجبور می کرد داستان را طبق آن پیش ببرید؟

به این صورت خودآگاهی که می گویید، نیست. در حقیقت هنر یک امر اتفاقی است؛ یعنی در شما اتفاق می افتد. نوع قصه و نوع ماجرا به شما می گوید چگونه باید گفته شود. دست خودت نیست. تو را می برد به آن سمت. تو انتخاب نمی کنی که چه کار باید بکنی. آنها را یاد می گیرید، بعد خود قصه به شما می گوید که من این گونه بهتر بیان می شوم.

متاسفانه کسی «سه قصه» را بازشناسی نکرده است اما اگر کسی بیاید این را بازشناسی کند، همه سطحی درش هست. به نظر من اگر کسی از نظر موضوع و شخصیت ها بازشناسی کند، متوجه می شود این چیزی که برایش انتخاب شده بهترین بوده.

برای این موضوع، این شخصیت ها، این محیط، این آب و هوا و این نور، این بهترین شیوه نوشتن داستان بوده. مثلا در «بالشی پر از پر سفید» آن شیوه تک گویی خیلی بهتر جواب می دهد، در «خروس سفید» یک  گونه، در حجم بزرگی مثل «ماه بر پیشانی» که موضوع بسیار بزرگی و عظیم و مهیبی است جور دیگری گفته می شود. بنابراین داستان و موضوع است که به ما می گوید به کدام سمت برویم، نه اینکه ما از قبل تصمیم بگیریم.

من عرضم اتفاقا همین جاست که هر چه که ما می توانیم بنویسیم ادبیات نیست، بلکه انتخاب درست برای سبک نوشتن است که آن نوشته را ادبیات می کند. اگر بخواهیم مثال ساده برایتان بزنم، این است که شما باید بلد باشید فیلم کمدی بسازید. باید بلد باشید فیلم تراژدی بسازید. باید بلد باشید فیلم ترسناک بسازید. باید بلد باشید فیلم حادثه ای بسازید. همه اینها زبان، دیالوگ و محیط خاص خودش را دارد. بنابراین اگر یک کمدین بخواهد برود فیلم ترسناک یا تراژدی بسازد نمی شود، مگر اینکه ادبیات آن شیوه را کشف کرده و فهمیده باشد که بتواند کار کند.

داستان هایتان در شهر نیست و بی مکان هستند، مثل قصه پریان و قصه هایی که در بچگی برایمان تعریف می کردند. انگار که شما به این شکل از قصه گفتن علاقه مند بودید و از آن تاثیر گرفته اید. حتی اسم کتاب را «سه قصه» گذاشته اید و نیامدید اسم یکی از داستان ها را عنوان کتاب بگذارید. اینکه در حجم انبوه آثار شهری، آپارتمانی و آشپزخانه ای ما چهار تا قصه را بخوانیم و لذت ببریم خیلی اتفاق خوشایندی است. چیزی که در رابطه با اسم کتاب برایم جالب بود، این است که اسم کتاب را گذاشتید «سه قصه»، ولی کتاب شامل چهار قصه است، همین طوری اسم را گذاشتید یا فلسفه ای دارد؟

(می خندد) یکی جایزه اش هست. من این جوری می فهمم که چه کسانی قصه را خواندند. چون بعضی ها می گویند سه تا قصه تان خیلی قشنگ بود، می فهمم که نخواندند. چون چهار تا قصه است. اگر جدی تر بخواهم بگویم واقعیت این است که یکی از این داستان با بقیه گونه هایی که در این هست، همخوانی ندارد و شاید اصلا ادبیات نیست. دوست داشتم حالا یک وقتی کشف بشود.

فکر کنم قصه آخر باشد…

نمی دانم. آن دیگر کشفیات خود خواننده است.

قصه های کتاب زبان شان با هم فرق دارد؛ زبان قصه «ماه بر پیشانی» سنگین و ثقیل هست و زبان «سرگذشت فنچ ها» سلیس و ساده. فکر نمی کنید این تفاوت زبانی خواننده را اذیت کند؟

خب اذیت شود، چه ایرادی دارد.

چون معمولا در یک مجموعه داستان سعی می شود زبان یکدست باشد. حالا شاید در مجموعه های مختلف از یک نویسنده زبان عوض شود، ولی در یک مجموعه، نویسنده سعی می کند کارها همگون باشد.

علت چاپ کارم این بود که برای نسل جدید توضیح داده شود یا کشف شود که نویسنده باید بتوان زبان ها و نگارش ها و سبک های مختلف را انجام دهد تا برسد به گونه ای که خودِ درستش است. حالا اینکه من گونه ام چیست، این ممکن است بعدها معلوم شود که جزء این گونه بوده اصلا یا نه.

این قطعه قطعه بودن داستان و روایت را ما در متون کلاسیک خودمان داریم. شما آنها را خوانده بودید و یا علاقه داشتید یا اینکه سبک اقتضا می کرد این کار را بکنید؟

من به طور وحشتناکی از بچگی کتاب خواندم. قصه شنیدم. فکر می کنم کمتر کسی به اندازه من قصه را بشناسد، یعنی بداند تفاوت ماهوی داستان با قصه در چیست. همه فکر می کنند قصه همان داستان است در صورتی که اینها گونه هایش با هم فرق می کند. من تک تک اینها را بازشناسی کردم و خواندم. به خاطر کارم تمام افسانه ها، مثل ها، قصه ها و… را بازشناسی کردم برای خودم. مگر می شود شما بخواهید کلمات ثقیل استفاده کنید و به مرجع و به تمام گونه آن آثار مراجعه نکرده باشید؟ بنابراین وقتی آثار قدیمی را می خوانید، حجم کلمات، میزان کلماتی که یاد می گیرید، همه اش جمع آوری می شود و استفاده می شود در کار.

تحت تاثیر نویسنده ای هستید؟ نویسنده ای را دوست دارید که آثارش را خوانده باشید و جزء طرفدارهایش باشید؟

نه به این شکلی که شما می گویید، دلبستگی شدید ندارم؛ ولی چون همه گونه ها را خواندم، همه شکل ها را خواندم، طبیعتا تحت تاثیر خیلی ها هستم. هنر اصلا تقلید است و شما از هر هنرمندی تاریخچه زندگی اش را بپرسید، متوجه می شوید در مرحله اول از هنرمندهای دیگر تقلید کرده است و از تقلید یواش یواش رسیده به خودش. بنابراین اینکه فکر کنیم اثر هنری پیدا می شود که خیلی مجزا باشد، به نظر من درست نیست. همه چیز در ادامه همدیگر است. یک رشته تسبیح است که شما هم یکی از مهره های تسبیح هستید.
 ایرج طهماسب: من آقای مجری نیستم

اگر بخواهید اسم ببرید، نویسنده ای هست که باعث علاقه شما به ادبیات شده باشد؟

من ادبیات را توسط دو نویسنده خیلی جدی کشف کردم. یک کتابی بود که خواندم و این موضوع را به من فهماند. حالا یادم نیست اسم کتاب چه بود، ولی در آن مقایسه ای کرده بود بین سبک گورکی و چخوف. جالب است که آدم بداند تفاوت این دو در چیست. چخوف وقتی قصه ای را تعریف می کند و می خواهد مثلا بگوید کسی ناراحت است، اصلا راجع به ناراحتی اش صحبت نمی کند، بلکه از اجزایی که در اطرافش هست، این ناراحتی را بیان می کند؛ مثلا فضا، لباسش، میزش، درشکه اش و هرچه را که در اطرافش هست، توصیف می کند. شما با این توصیف ها شخصیت را می شناسید و احساساتش را کشف می کنید. این می شود یک گونه ادبی.

یک گونه هم گورکی کارکرده که خیلی صریح و مستقیم مطالب را می گوید. مثلا مادر عصبانی فلان کار را کرد یا غمگین فلان چیز را… یعنی به صورت خیلی روشن توضیح می دهد. به نظرم این دو سبک بارزترین سبک هایی است که نوشته می شود. من از آنجا فهمیدم که این دو از گونه های اصلی نوشتاری هستند.

یکی احساس برانگیزی دارد و دیگر عقل گرایی. گورکی ما را سمت قول گرایی سوق می دهد. بابت مطالب سیاسی و هر چیزی که هست. چخوف هم ما را به سمت احساس گرایی. آن چیزی که وظیفه هنر هست؛ که نویسنده تصمیم نگیرد بلکه خواننده تصمیم بگیرد که چه شد یا چه می شود یا در آینده چه خواهدشد.

از نویسنده هایی که باز خیلی روی من تاثیر داشت، داستایوفسکی بود به واسطه خودنگاری هایش. یعنی کسی که خودش تحت عنوان یکی از شخصیت هایش در همه داستان هایش وجود دارد. این نویسنده بزرگ در هر شخصیتی که خلق کرده، حالش را می توانی پیدا کنی؛ حال آشفته ای که داستایوفسکی به خاطر آن گرفتاری هایش داشته. آن هم برایم خیلی جالب بود.

حالا همه اینها به کنار، باز یکی از چیزهای دیگری که در حوزه ادبیات برایم جالب بود، نگارش های قدیمی بود؛ یعنی فرض بگیرید از خود کتاب های دینی مثلا قرآن، تورات، انجیل و کتاب های مذهبی که اینها به گونه خاصی نگارش می شوند، در آنها احساس وجود ندارد، برای اینکه عقلانیت وجود دارد. داستان که تعریف می کند، شما را آلوده احساسات نمی کند؛ بلکه از بالا نگاه می کند به داستان ها. آن مجموعه کتاب هایی مذهبی خیلی روی من تاثیر گذاشت. کشف کردم گونه ای از نوشتن را که شاید در بعضی از این داستان ها وجود داشته باشد؛ یعنی آن نگاه از بالا. این هم نوعی نگاه در قصه هاست.

اینها چیزهای کلی بوده که خیلی روی من تاثیر داشته است؛ اینکه بروم کشف کنم این همه راه وجود دارد برای نگارش و ما بلد نیستیم. این مشکلات را دیگران در موقع نوشتن به این شکل ها حل کردند و ما نمی دانیم. ما فقط نویسنده را کسی می دانیم که خودش را می سپرد دست قلمش که هر چند نوشته شد، بشود؛ این غلط است. مثل اینکه یک خانه ای را همان طوری که دلت می خواهد بسازی، بدون اینکه اصول معماری را بدانی.

کشف تک تک اینها راه هایی را باز می کند برای آدم. دست آدم بازتر می شود برای نوشتن و برای گفتن مطلب. مطالب را چه طوری بگویی، از بالا نگاه کنی، از پایین نگاه کنی، در خود موضوع باشی، اینها با هم خیلی فرق می کند

عنصر طبیعت در این قصه ها خیلی قوی دیده می شود. خورشید، آسمان، کوه ها، فصل ها… آیا الزام قصه ها ایجاب می کرد یا خود شما به طبیعت علاقه مندید و در کارتان آن را وارد کردید؟

به هر حال خیلی چیزها بوده که باید اینها را دیگران بگویند. گفتن من بیخودی است. تک تک این قصه ها خیلی عناصر مشترک دارند. حتما علاقه مند بودم دیگر. دست خودم هم نبوده. خیلی تصمیم نمی گیرم. وقتی موضوعی به من رجوع می کند، خودم را رها می کنم و می نویسم و می گذارم که بعدا بررسی اش کنم. شاید جالب باشد بدانید که بعضی از این قصه ها در یک جلسه نوشته شده اند؛ یک شب تا صبح.

بعد هم دیگر دست نخورده اند. برای چاپش هم وقتی دوستانی از نظر نگارشی ایراد گرفتند، من گفتم به هی چیزی دست نزنید تا آنجایی که می شود بگذارید طعم کلمات و جملات باقی بماند. وقتی شما آن را تصحیح می کنید، کلمات رنگ دیگری می گیرد. چه خوب چه بد، مربوط به آن مقطع بوده است. بگذارید مخاطب خودش بداند که در یک دوره ای هم این طوری بوده بنابراین اگر عناصری هم در قصه وجود دارد که قطعا وجود دارد، عناصری است که ناخودآگاه بوده و به آن فکر نکردم.

شاید در همین ناخودآگاه شما هوای بچه ها و کودکان را بیشتر داشتید. مثلا در «ماه بر پیشانی» اول آرزوی کودک برآورده می شود، یا در «بالشی پر از پر سفید» قصه از زبان یک کودک روایت می شود.

فگر کنم چون شما می دانید من کار کودک می کنم این را می گویید. نه این جوری نیست. من واقعا طرف کسی را نمی گیرم. بچه ها و بزرگ ترها فرقی برای من نمی کنند.

ایرج طهماسب: من آقای مجری نیستم

در همه قصه ها حیوانات از جمله مرغ، خروس، اسب، پرندگان حضور پررنگ دارند که بیشتر برای گروه سنی کودک و نوجوان استفاده می شود. شما ناخودآگاه یا به طور خودآگاه خواستید که با زبان آنها داستان هایی را برای بزرگ ترها بگویید؟

نه. می گویم که من هیچ عمدی نداشتم. اینها و هر چه که در داستان ها می بینید، چیزهایی بوده که در من وجود داشته. بعد هم اینها مربوط به مقاطع زمانی متفاوت و سال های مختلفی است. مال گذشته است. شاید ۲۵- ۳۰ سال پیش.

بین صحبت هایتان اشاره کردید که شعر هم می گویید، این قصه هایتان هم شعرگونه است، بیشتر شاعرانه است تا اینکه رئالیسم باشد.

بله. اصلا یکی از این قصه ها نثر مطنطن است. باید با صدای بلند خوانده شود.

شعرها را کی چاپ می کنید؟

آنها را هم می خواهم چاپ کنم. چند تا کتاب می خواهم چاپ بکنم که حاصل این سال هاست. یکی راجع به فلسفه است، یکی راجع به نمایش و هنرهای نمایشی، یکی راجع به خاطرات نگاری ها و مطالب این چنینی که حالا یواش یواش باید چاپ شود.

یعنی الان در مراحل چاپ هستند؟

نه. هنوز اقدام نکردم

شما فیلم نامه هم نوشته اید، آیا نوشتن در آن ژانر با نوشتن قصه و کتاب فرق داشت؟

داستان نویسی با فیلم نامه نویسی خیلی فرق می کند. برای همین وقتی می خواهند یک اثر ادبی را به سینما تبدیل کنند، یک فیلم نامه نویس صدا می کنند. اینها دو جنس متفاوت هستند. شما وقتی برای سینما می نویسید، برای تصویر می نویسید و دستتان خیلی بسته است. در ادبیات دست آدم خیلی باز است. یعنی شما با مخاطب خیلی راحت هستید و هر جا و هر شکل و هر کار می توانید بکنید. کلمات خیال انگیزتر از تصویر هستند. بنابراین ادبیات ماندگاری بیشتری نسبت به تصویر دارد. شما باید آنها را بلد باشید. دو تا راه متفاوت از هم هستند.

از چاپ قصه ها در این مدت چه بازخوردهایی گرفتید؟ راضی بودید؟

به نظرم می آید که اتفاقات جالبی دارد می افتد. با اینکه زود توقیف شد، ولی انعکاسش خیلی خوب بود. یعنی چیزهایی که به من می گویند برایم جالب است.

یعنی توقع نداشتید این چیزها را بشنوید؟ جالب ترین چیزهایی که می گویند چه چیزهایی است؟

توقع داشتم بشنوم. جالب ترین همین بود که شماها می گویید، یعنی متوجه می شوید یک آقایی که با یک عروسک حرف می زده، این نوع نثر را هم بلد است بنویسد، این نوع داستان گویی را هم بلد است. این جوری هم نگاه می کند. ما معمولا از یک هنرپیشه یا کارگردان خیلی توقع زیادی نداریم.

چیزی دیگری که هست و البته من جسارت دارم می کنم که این حرف را می گویم، اینکه کتاب هنوز شناخته نشده است. یعنی کسی جدی به آن نگاه نکرده. چون وقتی شما از یک مجموعه و رشته دیگری از هنر وارد چیزی می شوید، مثلا اگر بازیگرید عکاسی می کنید، اگر عکاس هستید شعر می گویید، یعنی وقتی جایتان را عوض می کنید معمولا آن کسانی که در آن زمینه فعال هستند، خیلی عصبانی می شوند.

طبیعتا با تو کفش نویسنده ها کردن هم خیلی ناراحت کننده است. بنابراین بدیهی است که جدی به آن  نگاه نکنند و فکر می کنند که این فقط می خواهد خودنمایی بکند؛ در صورتی که این طور نیست. نوشتن دغدغه من است، مساله من است و با اینها هم که چاپ کردم مساله دارم؛ یعنی چیز سبکی نیست، فقط برای یک مرحله  خاص نیست.

به نظرم هر کسی کتاب را خوانده باشد، می فهمد این طوری نیست و شما جدی به این قضیه نگاه کردید. از طرفی بعضی ها هم هستند که همین طوری می خواهند بگویند که ما بازیگر و کارگردانیم، ولی کتاب هم نوشتیم و نویسنده هستیم.

بله. اکثرا خاطره نویس هستند. در صورتی که کدام یک از این داستان ها شبیه من است؟ فرض بگیریم اسمم را از روی این کتاب بر می داریم و یک اسم های دیگری می گذاریم روی قصه ها. کدام شان به من نزدیک تر است؟ شما که قصه ها را خواندید بگویید.

ایرج طهماسب: من آقای مجری نیستم

احساس می کنم قصه اول یک مقداری به شما نزدیک باشد، ولی بقیه قصه ها اصلا.

بله. بنابراین من آن را گذاشتم اول از همه که ذهن خواننده عوض نشود.

البته آقای طهماسب دو تا موضوع هست. یکی عکس العمل نویسنده ها و یکی هم خواننده های عادی. ما بحث مان روی طیفی از خواننده های عادی است که کتاب را خواندند. آنها می بینند کسی که در عرصه دیگری فعالیت می کرد، حالا کار دیگری ارائه داده و نظر می دهند. البته نمی دانم شما از نویسنده ها بازخوردی داشتید یا نه؟

نه. من هیچ بازخوردی از نویسنده ها نداشتم. به هر حال کتاب تازه چاپ شده و توقعی نیست. هنر از نظر من یک مقداری زمان لازم دارد. ممکن است این زمان ۲۰ سال باشد یا ۱۰۰ سال، ولی زمان لازم دارد تا واقعیت خودش را معرفی کند. چیزی که به سرعت خودش را نشان می دهد، تب تند است که زود می نشیند. بنابراین توقعی از این کتاب ندارم، ولی می دانم که هست و یواش یواش خوانده می شود.

کتاب بعد از چاپ سوم توقیف شد. در این باره می گویید که کار به کجا کشید و ممیزی چه بوده؟

دارند مکاتبه می کنند. ناشر با آن اداره دارد صحبت می کند. به من یک چیزهایی گفتند، ولی چون سخیف بود فکر می کنم گفتنش بی مزه است. یعنی نه در شأن وزارت ارشاد است و نه در شان ناشر. اصلا راجع به این موضوع صحبت نکنیم بهتر است. فکر می کنم مساله قابل حل است.

با توجه به اینکه قصه های این کتاب را تقریبا ۲۵- ۳۰ سال پیش نوشتید، آیا ممکن است نوشته هایی را از شما ببینم که تاریخ امروز را داشته باشند؟ دنیای قصه برایتان اینقدر وسوسه انگیز و جذاب بوده که به کار نوشتن ادامه بدهید؟

من که می نویسم، ولی چون بیشتر کار تصویر می کنم، اگر چیزی بیاید معمولا تبدیل به فیلمنامه می شود. فیلم نامه را هم متاسفانه در ایران جدید نمی گیرند؛ یعنی هیچ کس فیلم نامه را یک اثر ادبی نمی داند و بررسی اش نمی کند. بنابراین فیلم نامه نویس ها آن قدر اعتبار ندارند؛ ولی چون مردم نیاز دارند، من بیشتر فیلم نامه می نویسم؛ یعنی فکر می کنم موثرتر است الان. شما کتاب که می نویسید، ماندگار می شود و در تاریخ می ماند اما فیلم نامه اینطوری است.

فیلم نامه از نظر عرضه، زمان محدودتری دارد. حالا مرگ اینکه فیلم نامه ها هم بررسی شود، یعنی کسانی پیدا شوند که فیلم نامه را به عنوان یک ژانر ادبی نگاه کنند و باور کنند که اینها هم چیزهای جالبی بوده و سرسری نوشته نشده، بلکه با دقت نوشته شده. الان نه. الان هیچ چیزی ندارم. به نظرم می آید آن نوشته های گذشته وجود دارد، همان ها را هم اگر بتوانم چاپ کنم کافی است. یعنی دیگر احتیاج نیست که چیز دیگری بگویم. البته اگر وقت پیدا کنم و کار نداشته باشم، حتما می نویسم.

در مورد مجموعه فلسفی که گفتید، کمی توضیح می دهید که به چه شکل است؟

سه تا دفتر است که یکی راجع به هنرهای نمایشی است، یکی راجع به فلسفه. یعنی راجع به مبانی فلسفه.

تالیف خودتان است دیگر؟

بله. همه چیز مربوط به خودم است، مربوط به هیچ کس دیگر نیست، یعنی کشفیات خودم است، تجربیات خودم است. در مبحث نمایش هم همین طور است. یعنی آن چیزهایی که گفتم تجربیات خودم است. بنابراین در بحث فلسفه هم همین طور است. تجربیات خودم است. در سنین مختلف هرچه یادداشت نوشتم، می خواهم جمع کنم. درواقع، یک متن کامل نیست.

بلکه تکه تکه نویسی هایی است که طی این سال ها انجام دادم. ممکن است با هم مغایرت داشته باشد، ممکن است با هم متضاد باشند، ممکن است مخاطب بعضی مطالب را در این سن دوست داشته باشد، بعضی ها را در آن سن دوست داشته باشد. بنابراین میخواهم بدون ادیت باشد. می خواهم بریزم بیرون هر چیز بد و خوبی که خود دارد. بهتر است مخاطب بداند که هنرمند مراحل مختلفی را در زندگی اش طی می کند.

یعنی دیدشان از اول نسبت به دنیا، نسبت به مسائل یک چیز ثابت نبوده و مدام تغییر کرده است؟

ببینید ما بتی می سازیم از هنرمند که از انسان خیلی دورش می کنیم. معمولا هم همان باعث می شود وقتی بت می سازیم، مخاطب مان را از دست بدهیم. چون مخاطب هیچ وقت فکر نمی کند به این شخصیت برسد و بتواند این مسیر را برود. من می خواهم آن بت به وجود نیاید. می خواهم وقتی کسی می خواند، بگوید من هم می توانم بنویسم، اندیشه ام را می توانم شکل بدهم، اینکه چیز عجیبی نیست.

بنابراین با مخاطب آدم ارتباط بهتری می تواند داشته باشد. این طوری بدون دروغ است، یعنی آدم چهره بنجل و دروغین از خودش درست نکند. به نظرم می آید بچه های امروز لازم دارند با واقعیت یک هنرمند آشنا شوند، نه با تصور واهی و خیالی از او.

هنرمندانی که اینستاگرام دارند، باز خودشان را می گذارند در فیلتر؛ در صورتی که می توانند خودِ واقعی شان باشند، ولی آنجا هم نمی خواهند خود واقعی شان باشند.

می گویم که مهم ترین موضوع این است که آدم خُردخُرد شکل می گیرد. خُردخُرد یک جایی می رسد. یک دفعه از اول داستایوفسکی نشده، یک دفعه از اول تولستوی نشده، تولستوی هم خیلی چیزها را تجربه کرده تا شده تولستوی. به نظر می آید نشان دادن اینها خوب است.

کتاب را با این عبارت تمام می کنید «همه می پندارند تقدیر درها را به رویشان بسته است، اما خواهیم دانست که درها را خود به روی خود بسته ایم» در کتاب هم تقریبا آخر همه قصه ها این موضوع تایید می شود. آیا با این باور قصه ها را کنار هم در این کتاب جمع کرده اید؟ یا یک تعداد قصه داشتید که چند تا را با این حال و هوا انتخاب کردید؟

قطعا اینها چند تا انتخاب شده هستند که یک حال دارند و یک چیزی را دارند می گویند و یک چیزی را دارند تعقیب می کنند. این نکته ای است که گفتید، جالب است خیلی قصه های دیگر هم بوده که من آنها را چاپ نکردم. دیدم اینها با همدیگر یک قرابت و نزدیکی دارند و در یک جنس و یک حال هستند. منتهی شیوه هایشان با هم خیلی فرق دارد.

ایرج طهماسب: من آقای مجری نیستم

یعنی این طرز تفکر فلسفی در تک تک این داستان ها بوده؟

آن داستان آخر یک داستان مستقل است که این نتیجه گیری را دارد. آخرین جمله آن داستان را بخواهیم تسری بدهیم به همه داستان های دیگر، به نظرم بی معنی است. چون داستان های متفاوتی هستند اما بحث قضا و قدر و تقدیر و اینها مفاهیمی هستند که من به آنها فکر کردم. دغدغه ذهنی ام است و به آن فکر می کنم.

شما از تجربه صحبت کردید؛ از آن اتفاقاتی که بر انسان می گذرد و انسان را بزرگ می کند و ممکن است او را نیچه یا داستایوفسکی کند. به آن تجربیاتتان که فکر می کنید، آیا چیزی بوده در زندگیتان اتفاق بیفتد و بگویید خب، من بعد از این اتفاق آدم دیگری شدم؟ برای بعضی ها ممکن است از دست دادن چیزی باشد که دوستش دارند، ممکن است عشق باشد، ممکن است وارد شدن به یک مکان و مقطع زمانی باشد، برای شما چه بوده؟

این جور که شما می گویید، نه. من هنرستان هنرهای زیبا نقاشی می خواندم. شاگرد خوبی هم بودم. یعنی اگر از همکلاسی ها و دوست ها بپرسید، می گویند که من جزء شاگرد خوب ها بودم. شاید اگر ادامه می دادم، الان نقاش بودم. مثل همه دوستانم که نقاش شدند یا مجسمه ساز. یادم هست در تزی که داشتیم انجام می دادیم، یک شبی نشسته بودم و کار می کردم. آرامش درونی نداشتم. نقاشی هم به آرامش نیاز دارد. صدا می شنیدم، دیالوگ می شنیدم، افکت می شنیدم و اینها اذیتم می کرد.

همانجا فهمیدم که من اصلا متعلق به دنیای هنرهای تجسمی نیستم. من باید بروم جایی که صدا باشد، دیالوگ باشد، افکت باشد. بنابراین دانشگاه رشته تئاتر خواندم و آرامش پیدا کردم. یعنی صداها را می توانستم بریزم بیرون از سرم. حرف ها و دیالوگ هایی که مدام در سرم می شنیدم را ریختم بیرون و آرامش پیدا کردم.

خیلی مهم است بچه هایی که کار هنری می کنند، اول کشف کنند در هنر چه طور می توانند خودشان را بریزید بیرون و آرامش پیدا بکنند. اگر آن را کشف نکنند ممکن است سال ها در یک جنس هنر به جای اینکه لذت ببرند، زجر بکشند. از نظر دیگران ممکن است تعریف هم بشوند؛ ولی خود پرسوناژ یا خود نویسنده یا خود کارگردان دارد زجر می کشد. شاید اصلا باید راهش را عوض می کرده، می رفته موسیقی می خوانده یا چیزهای دیگر.

مهم ترین چیز این است که آدم کشف کند با چه وسیله ای بهتر می تواند درونیاتش را بیرون بریزد. من مثالم برای بچه های جوانتر همیشه این است که وقتی کسی در حالت عادی حرف می زند و بعد با ناخن دستش روی میز یا روی شلوارش و هر شیئی یک چیزی می کشد، این نقاش است و خودش اطلاع ندارد؛ چون با دستش مثل قلم خطوط و حالت ها را می کشد. یا کسی که در ناراحتی یا شادی سوت می زند و آواز می خواند و بلد هم نیست، موسیقی را دوست دارد باید برود آن را یاد بگیرد. مهم این است که آدم کشف کند که با چه چیزی آرامش پیدا می کند.

شما با نوشتن؟

من با نوشتن آرامش پیدا کردم. با نقاشی خیلی آرامش گرفتم. نقاشی هم می کنم و قرار بود نمایشگاه بگذارم. هر آنچه که مربوط به هنرهای نمایشی باشد، من را آرام می کند و برایم لذت بخش است.

شعرهایی که گفته اید، چه حال و هوایی دارند؟

در شعر هم چیزهایی مزخرف دارم، هم چیزهای جالب. همه چیز هست. هم قدیمی گفتم، مثنوی گفتم، رباعی گفتم، هم شعر نو. چیزهای مختلفی گفتم که ببینم بلد هستیم اینها را بگویم؟ نسل جدید هم که همه خواننده شعر نو هستند.

داستان طنز هم نوشتید؟

در فیلم نامه ام این طوری است. دختر شیرینی فروش را که نوشته بودم، پشت صحنه سناریو را گه گاهی بچه ها یواشکی بر می داشتند و می خواندند. من می دیدم که صدای خنده می آید. برایم جالب بود که کسی از نوشته می خندد. هنوز فیلم را نساخته بودیم، ولی از نوشته می خندیدند.

حالا هم گاهی وقت ها بعضی از نوشته هایی که می خوانیم، عده ای هستند که می خندند و برایم جالب است. بلد هستم طوری بنویسم که بخندند؛ چون در این زمینه کار کردم. ولی به آن شکل جدی که شما می گویید، نه. البته فکر می کنم در ادبیات قدیم ممکن است طنز داشته باشم، موقعی که سعدی کار می کردم یا حکایت قدیمی کار می کردم، در آنها طنز این شکلی دارم. فکر می کنم باید آنها را دربیاورم برای چاپ. ولی اینکه برای طنز نوشته باشم، نه.

شما گفتید فیلم نامه زیاد جدی گرفته نمی شود و آدم نمی تواند خودِ واقعیش باشد. شاید داستان این حس و لذت را بیشتر به شما نشان بدهد که خودِ واقعی تان را نشان بدهید.

خیلی پیچیده است. آدم با چند تا جمله سریع نمی تواند همه چیز را بگوید. خیلی ضعیف هستیم در بیان احساساتمان. برای همین هنر را انتخاب کردیم که بتوانیم آنها را بگوییم، ولی هر چه می گوییم می بینیم یا کم گفتیم یا درنیامده است آن چیزی که می خواستیم بگوییم.

حالا واقعا در این کتابی که چاپ کردید، خوب درآمده یا نه؟

از نظر شخص من اگر می پرسید که می گویم هیچ فرقی برایم نمی کند؛ چون اینها را قبل از اینکه کسی بخواند من در خانه ام داشتم و می دانستم چه هستند. اینکه مخاطب چقدر بفهمد یا چقدر بخواهد بفهمد.

این موضوع فهمیده شدن چیزی که گفتید دغدغه تان هست؟

طبیعتا آدم کمی دوست دارد بداند چیزهایی که گفته. فهمیده شده یا نه. یعنی هر کسی دوست دارد این چیزها را ببیند. شاید کمی هم خودنمایی به نظر برسد. ولی این مساله برای من به آن شدت که برای دیگران مهم است، نیست. من گفتم علت چاپ اینها این بود که فقط یک تلنگری بزنم به نسل جدید که شما برای نوشتن باید سوادش را یاد بگیرید فقط همین.

برای همین گفتم این را بدهم بیرون که بدانند این آقا که با عروسک حرف می زند، فقط با یک عروسک حرف نمی زند، بلکه خیلی مسیرها را رفته و خیلی چیزها را یاد گرفته است. مثلا در دیالوگ نویسی ما خیلی ساده هر چه از دهانمان در می آید می نویسیم؛ در صورتی که دیالوگ نویسی دنیای بسیار بزرگی است که آدم باید کشفش کند.

ایرج طهماسب: من آقای مجری نیستم

جدا از مهارت در نوشتن، به نظر می رسد تجربه زیست آدم باید زیاد باشد برای اینکه نویسنده خوبی باشد.

بله. خیلی باید بخواند خیلی باید ببیند خیلی باید تجربه کند ولی همه اینها بهکنار، من اعتقاد قلبی ام این است که هنر امری است که بر آدم اتفاق می افتد و هنرمند تصمیم گیر نیست. تعریف من از هنر یعنی یک نوع بیماری خوشایند. هنرمند بیماری است که صداهایی که می شنود، تبدیل به موسیقی می کند. این صداها فقط در سر اوست و او می شنود و می خواهد از شرش خلاص شود. این خلاص شدن در نهایت می شود بتهوون، یا کسی هست که در سرش کسانی با هم حرف می زنند، آنها رامی نویسد می شود شاهکار ادبی.

یک کسی رنگ ها و خطوط را بیش از حد و بهتر از دیگران می بیند، بنابراین آنها را تبدیل می کند به تابلوی نقاشی. این بیماری است. خودِ هنرمند دوست ندارد این چشم را داشته باشد، این گوش را داشته باشد، بنابراین عذاب می کشد. این یک بیماری ناخوشایند است که خیلی خوب است برای دیگران؛ ولی فکر نکنم خود هنرمند از این بیماری لذت ببرد.

سه قصه

  • ایرج طهماسب
  • انتشارات چشمه
  • ۹۶ صفحه

قسمتی از داستان «ماه بر پیشانی»:

اینک بر بالای پشت بام دختری نشسته است که دست بر زانو نهاده و خورشید را که از دیگر سو می آید می نگرد.

او به ماه رفته، بسیار نگاه کرده بود.

او نمی خواست چیزی چنان که مردمان خواسته بودند. او تنها یک آرزو داشت، و تنها آرزوی او برآورده شده بود و پابرجا مانده بود.

آه، همیشه در هزاران آدمی یک هست که کامل است.

همیشه در میان هزاران یکی هست که می گوید «نه».


منبع: برترینها

چرا «کورش» بزرگ است؟

هفته نامه امید جوان – میلاد زنجانی: روز هفتم آبان ماه برابر با بیست و نهم اکتبر روزی است که براساس اسناد تاریخی (رویداد نامه نبونئید) و نوشته های تاریخ نگاران کورش وارد بابل شد و با استقبال باشکوه مردم بابل روبرو شد و آنجا را بدون جنگ و خونریزی فتح کرد و منشور حقوق بشر را در آنجا نوشت.

در همان زمان یهودیان را هم از بند آزاد کرد. حالا روز هفتم آبان ماه هر سال در تاریخ که یادروز گشایش و آزادسازی بابل و یکپارچگی حوزه تمدنی ایران و هم چنین صدور منشور کورش است به نام روز بزرگداشت کورش بزرگ ثبت شده است. به همین نگاهی کرده ایم به این موضوع که چرا کورش تا این حد در تاریخ ایران و جهان شخصیتی برجسته و ممتاز است و اینکه چرا کورش بزرگ است؟

در آغاز به دو نکته می پردازم:

۱٫ کورش و حکومت هخامنشان و حکومت های  پس از آن جزیی از تاریخ این سرزمین اند و باید به این تاریخ پرفراز و نشیب با نگاهی تاریخی برخورد کرد. تاریخ را باید مطالعه کرد و از آن لذت برد و درس گرفت. باید نسبت به گذشته پرافتخار نیاکان مان احساس غرور کنیم اما نباید در  گذشته ماند و زندگی کرد.

گذشته چراغ راه آینده است و این افتخار را نه تنها در گذشته که در حال و آینده نیز باید جستجو کرد. هم باید به آن افتخار کرد و هم از آن عبرت گرفت. با نگاه به گذشته می توان آینده را ساخت. با زنده نگاه داشتن یاد و نام بزرگان تاریخ سرزمین مان و با نگاهی به آینده ما نیز گذشته ای پرافتخار برای آیندگان و نسل های آینده خود بسازیم.

۲٫ باید به این نکته توجه داشت که هر اتفاقی را در ظرف زمان و مکان خود بررسی کرد. باید توجه داشت که ما از ۲۵۰۰ سال پیش سخن می رانیم که جنگ و خونریزی سنت حاکمان آن عصر بوده است اما با توجه به حاکمان هم عصر کورش بزرگ و یا پس از آن، این میزان از رعایت حقوق انسان ها بسیار قابل توجه است. کورش بزرگ پادشاه این مرز و بوم بوده است و بخشی از تصرفاتش را با جنگ و برخی دیگر را بدون جنگ و خونریزی و مسالمت آمیز و در صلح به دست آورده است. پس نباید با نگاهی تعصب گونه و یک سویه از آن سوی بام افتاد.

 چرا کورش بزرگ است؟

نخستین و بزرگ ترین امپراتوری جهان

کورش بزرگ موسس سلسله هخامنشیان و بنیان گذار نخستین و بزرگ ترین امپراتوری جهان باستان است. سلسله هخامنشیان نخستین دولتی بود که همه جهان متمدن آن روز را دربر می گرفت. او با کشورگشایی و متحد کردن و یکپارچه ساختن اقوام مختلف توانست نظام قبایلی را تغییر و نخستین بار «دولت» از حالت قومی و منطقه ای بیرون آمد و جهانی شد.

کورش به عنوان بنیان گذار نخستین و بزرگ ترین جامعه چندفرهنگی (جامعه ای که از اقوام مختلف با زبان ها و آیین های گوناگون تشکیل شده است) در طول تاریخ بشر معرفی شده است و شیوه اداره حکومت وی براساس احترام و بزرگداشت شأن انسانی بیان شده است. این نخستین دولت متمرکز و در عین حال تکثرگرا، دولتی واحد و مرکزگرا بود که بر اقوامی پرشمار و دارای تفاوت های عمیق مذهبی و زبانی و نژادی، فرمان می راند.

از شاهنشاهی هخامنشیان به عنوان بزرگ ترین امپراتوری جهان از نظر گستردگی و حمعیت نام برده می شود. بیش از ۴۹ میلیون نفر از ۱۱۲ میلیون جمعیت جهان آن زمان در این سرزمین زندگی می کردند. در دوران هخامنشیان حدودی سی قوم مختلف تحت لوای این امپراتوری بودند. تصرف این سرزمین ها تنها با نیروی نظامی انجام نگرفت، بلکه در بیشتر موارد، سپاه ایران به عنوان نیروی رهایی بخش و با همکاری اقوام بومی، این مناطق را تصرف می کرد.

نخستین بیانیه حقوق بشر

استوانه کورش بزرگ یا منشور حقوق بشر کورش، لوحی از گل پخته است. این منشور به فرمان کورش در زمان پس از تصرف بابل به دست او در سال ۵۳۹ پیش از میلاد مسیح نگاشته شده است. استوانه کورش شامل دو بخش است. نیمه نخست این لوح از طرف رویدادنگاران بابلی نوشته شده و نیمه پایانی آن سخنان و دستورهای کورش به زبان و خط میخی اکدی (بابلی نو) نوشته شده است.

این استوانه در سال ۱۲۵۸ خورشیدی (۱۸۷۹ میلادی) در نیایشگاه اِسَگیله (معبد مردوک) در شهر بابل باستانی پیدا شده و در موزه بریتانیا در شهر لندن نگهداری می شود. این منشور به عنوان «نخستین بیانیه حقوق بشر» شناخته می شود. کتیبه های خط میخی بر روی استوانه نشان دهنده ترغیب و پشتیبانی از آزادی دینی در سراسر امپراتوری ایرانی است و اجازه می دهد تا تبعیدشدگان به زادگاه خود بازگردند.

این منشور اولین مدل قانونی براساس تنوع و تحمل فرهنگ ها و مذاهب گوناگون بود. اهمیت منشور کورش زمانی بیشتر روشن می شود که آن را با دیگر فتح نامه های باقیمانده از پادشاهان هم عصر یا حتی فرمانروایان بعد از او مقایسه می کنیم.

آزاداندیشی، احترام به حقوق انسان ها از هر رنگ و نژاد و با هر عقیده و ایمان، عدم غارت، کشتار، ویرانی، اسارت، زورگویی، همچنین دستور بازسازی خرابی های ناشی از جنگ و حتی ویرانی های قبل از ورود پارسیان، نوسازی معابد ویران شده به دست نبونئید و عدم برخورد با ملت مغلوب مانند یک فاتح از جمله نکاتی هستند که این لوح گلی را تبدیل به منشوری بزرگ برای آزادی و عدالت گستری می کند.

در سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل آن را به شش زبان رسمی سازمان منتشر کرد و بدلی از این منشور در مقر سازمان ملل متحد در شهر نیویورک نگهداری می شود. بان کی مون، دبیر کل وقت سازمان ملل متحد، در جریان سفر به تهران، به طور رسمی از استوانه کورش به عنوان نخستین بیانیه حقوق بشر یاد کرد و آن را مایه افتخار ایرانیان دانست.

بزرگ از نگاه دیگران

بیشترین منابع تاریخی برای شناخت کورش منابعی یونانی و غیرایرانی هستند. اقوام و ملل گوناگون از کورش به نیکی یاد کرده اند. منابع تاریخی درباره کمتر پادشاهی چنین شرایطی دارند آن هم منابعی که نویسنده های آنها ارزش ها و نگرش های گوناگون داشته اند. کورش نه خود داعیه «بزرگ» بودن داشت و نه اطرافیان او و یا ایرانیان زمانش او را «بزرگ» می خواندند. صفت «بزرگ» را نه حکومت پهلوی به او داده و نه حکومت های پیشین او را بزرگ خوانده اند. مردم زمان حال نیز به او چنین عنوانی اطلاق نکرده اند.

این عبرانیان و یونانیان بوده اند او را بزرگ می داشتند. اینکه کردار و گفتار و پندار کورش به گونه ای بوده است که حتی یونانیانی که دشمن ایران بوده اند به بزرگی او اعتراف کرده اند، اینکه از دید افرادی که آنها را آزاد کرده و یا از سوی دشمن خود بزرگ خوانده شود دلیل بزرگی کورش است. اینکه خود و اطرافیانش و یا حتی مردم زمانه اش چنین صفتی را به او نسبت نداده اند و دچار «خودبزرگ بینی» نشده است و از سوی دیگران اینگونه خوانده شود از دلایل ماندگاری و درخشش کورش در تاریخ ایران و جهان است. کورش بزرگ است چون تاریخ به او این بزرگی را داده است و خود تاریخ شاهد این بزرگی بوده است.

کورش مورد احترام ادیان مختلف

در ادیان مختلف و کتاب های آسمانی به شخصیت کورش با صفاتی نیکو اشاراتی شده است. در قرآن مجید کتاب مسلمانان در آیه های ۸۳ تا ۹۹ سوره کهف، ذوالقرنین را فردی یکتاپرست، صالح، دادگر و انسان دوست و از بندگان شایسته و برگزیده خداوند نام برده و از او به نیکی یاد می کند. نه تنها در قرآن مجید بلکه حتی در کتاب های عهد عتیق مانند تورات نیز به عنوان یک انسان برگزیده و بلندمرتبه ثبت شده است.

کورش جایگاه ویژه ای در تاریخ یهود دارد. در تورات واژه عبری «ماشیاح» به مفهوم مسیح یا منجی، تنها برای کورش بزرگ استفاده شده و از او دست کم ۲۳ بار، و با احترام زیاد یاد شده است.

برخی از مفسران متقدم، مانند «وَهب بن منبه» و «محمد بن صائب کَلبی» و «یوسف بن موسی قطان» ذوالقرنین را همان کورش هخامنشی دانسته اند و در دوران معاصر نیز چند تن از بزرگان که بر یکی بودن ذوالقرنین قرآن و مسیح عهد عتیق با کورش هخامنشی گواهی داده اند، که از آنها می توان به علامه طباطبایی در تفسیر المیزان و پروفسور مولانا ابوالکلام آزاد، مفسر بزرگ قرآن و وزیر فرهنگ هند در زمان گاندی در تفسیر البیان، ترجمه تفسیر سوره کهف از باستانی پاریزی، آیت الله ناصر مکارم شیرازی و ده نفر از مفسران بزرگ قرآن در تفسیر نمونه، تابنده گنابادی در کتاب سه داستان عرفانی از قرآن، آیت الله میرمحمد کریم علوی در تفسیر کشف الحقایق، حجت الاسلام سید نورالدین ابطحی در کتاب ایرانیان در قرآن و روایات، دکتر علی شریعتی در کتاب بازشناسی هویت ایرانی اسلامی، صدر بلاغی در قصص قرآن، جلال رفیع در کتاب بهشت شداد، منوچهر خدایار در کتاب کورش در ادیان آسیای غربی، قاسم آذینی فر در کتاب کورش پیام آور بزرگ، دکتر فریدون بدره ای در کتاب کورش در قران و عهد عتیق، محمدکاظم توانگر زمین در کتاب ذوالقرنین و کورش، آیت الله سیدمحمد فقیه، استاد محیط طباطبایی، حجت الاسلام شهید هاشمی نژاد و احمدخان بنیان گذار دانشگاه اسلامی علیگر هند، عبدالمنعم النمر مهم ترین شخصیت علمی و مذهبی عرب، صابر صالح زغلول نویسنده عرب در کتاب موسس الدوله الفارسیه و أبو إیران، حیاته و فتوحاته، هل هو ذوالقرنین و کتاب های تفسیر من هدی القرآن، تفسیر الفرقان و تفسیر المنیر نام برد. اینها از منابعی هستند که به شخصیت کورش بزرگ اشاره کرده اند.

بین زرتشتیان نیز که از نخستین و کهن ترین ادیان خداپرستی به شمار می روند و در دوران کورش بزرگ نیز که دین زرتشت هم دین مرسوم در ممالک تحت فرمانروایی پارسیان و کورش بزرگ و سرزمین پارس (ایران) بوده، ارادت و توجه خیلی خاص و بیشتری نسبت به سایر ادیان و شهریارشان داشته اند، همچنین سایر مذاهب و آیین ها و تمدن ها که همواره شناخت کافی از این شخصیت تاریخی داشته و در مجموع به نیکی از او یاد می کنند، به همین دلیل در بسیاری از مناطق دنیا به نوعی یاد و نام کورش بزرگ گرامی و مورد احترام قرار دارد.

چرا کورش بزرگ است؟ 

رفتار و منش کورش بزرگ

کورش بزرگ پادشاهی بزرگوار، نیرومند، قدرتمند، سخاوتمند و اشرافی بود که بیش از ترس، احترام دشمنانش را بر می انگیخت. پادشاهی بود که زمان قدرت چپاول نمی کرد. کشورهای شکست خورده را وادار به فرمانبرداری نمی کرد و آنان می توانستند فرمانروای خود را خود برگزینند. اگر شهری را تصرف می کرد فرمان می داد که کمترین آسیبی به شهروندان نرسد. اگر یکی از سپاهیانش به شهروندی ستم می کرد او را به سختی مجازات می کرد.

در ابتدای ورود خود به بابل به سپاهیانش دستور می دهد تا از خونریزی، تاراج و بدرفتاری با مردم اجتناب کنند. برده داری را برانداخت و به پرستش گاه مردم می رفت و به دین و آیین آنان احترام می گذاشت. آن هم در عصری که خشونت و برده داری سنت رایج حاکمانی بوده که پس از یورش و تصاحب شهری، آنجا را با خاک یکسان کرده و کشتار فراوان می کردند. تا حدی که امکان داشت مشکلات را با رفتاری مسالمت آمیز حل می کرد و از خشونت پرهیز می کرد و با ملت هایی که تسلیم می شدند با نیکی رفتار می کرد و به سنت های محلی احترام می گذاشت و خود را همچون فرمانروایی بومی به مردم معرفی می کرد.

تاثیر کورش در دنیای امروز

توماس جفرسون، که پیش نویس اعلامیه استقلال ایالات متحده را نوشت و مقام سومین رییس جمهور ایلات متحده را به دست آورد، به کتاب گزنفون در مورد کورش به نام سایروپدیا Cyropaedia (تربیت کورش یا کورش نامه)، به عنوان یک مرجع برای شناخت زندگی و رهبری پادشاه ایرانیان تکیه کرد و براساس آن پیش نویس قانون اساسی ایالات متحده در سال ۱۷۸۷ تعیین شد.

گزنفون در این کتاب چگونگی اداره جامعه ای متنوع به وسیله کورش براساس تحمل و بردباری را شرح می دهد. اینکه چگونه مدل دولت ایجادشده توسط کورش که در آن بدون هیچ دین غالب، از تحمل و آزادی مذاهب براساس قانون با فرهنگ های گوناگون به عنوان مدلی موفق در اداره حکومت داری یاد شده است.

در تاجیکستان و ترکمنستان تندیس های زیادی به یاد او بنا شده است، در بسیاری از کشورها خیابان و یا بنایی به نام کورش است که می توان از خیابان کورش بزرگ در لندن، بنای یادبود کورش بزرگ در پارک المپیک سیدنی استرالیا، نقاشی کورش بزرگ در کاخ ورسای فرانسه، نقاشی کورش بزرگ روی سقف دادگاه عالی نیویورک، یادبودهای منشور کورش بزرگ در ایالات متحده آمریکا، یادبود منشور کورش بزرگ در لس آنجلس، استوانه کورش بزرگ در دادگاه لاهه، تندیس کورش در نارنجستان وایکرزهایم در نزدیکی اشتوتگارت آلمان نام برد.

هندوستان در سال ۱۹۷۱ میلادی به مناسبت بزرگداشت کورش تمبر چاپ کرد. در آثار بسیاری از نویسندگان و هنرمندان و نقاشان به کورش بزرگ اشاره شده است. در سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل منشور را به شش زبان رسمی سازمان منتشر کرد و بدلی از این منشور در مقر سازمان ملل متحد در شهر نیویورک نگهداری می شود.


منبع: برترینها

موانع پولدار شدن چیست؟

موانع پولدار شدن

اگر به دنبال پولدار شدن هستید باید ابتدا برخی از عادات روزانه خودتان را اصلاح کنید.

انسان عادت‌هایی دارد که ممکن است به ضررش تمام شود. ۵ عادتی که در ادامه بررسی خواهیم کرد، دلایلی هستند که باعث می‌شوند هیچ‌وقت ثروتمند نشوید. این پنج عادت ثروت کش را از بین ببرید تا به اهداف مالی خود دست پیدا کنید.

به گزارش آلامتو به نقل از زومیت؛ چطور می‌شد اگر می‌توانستید زودتر از بقیه خودتان را بازنشسته کنید، به مسافرت دور دنیا بروید، یا روی ایده‌های تجاری که همیشه در کنج ذهنتان خاک خورده‌اند، کار کنید؟

خب؛ طبیعی‌ست که این آرزوها، از روی تصادف و اتفاق، برآورده نخواهند شد. ممکن است در عین این‌که تلاش زیادی می‌کنید، خودتان باشید که راه رسیدن به آرزوهایتان را سد کرده است.

ادامه‌ی این مطلب را مطالعه کنید و ببینید کدام یک از این موارد را انجام می‌دهید که دارد بین شما و اهداف مالی‌تان فاصله می‌اندازد؛ و آن‌وقت در پی برطرف کردن‌شان برآیید.

۱. به جز پرداخت سررسیدها، باقی مخارج، قابل صرف‌نظر هستند

افراد ثروتمند، اصطلاحا «اول هزینه‌های آینده‌شان را می‌پردازند»، در حالی که اغلب مردم، بیش از میزان درآمدشان خرج می‌کنند. برای این‌که درگیری‌های اقتصادی و مالی خود را خاتمه بخشید، لازم است با یک بودجه‌ی معقول، امورات خود را بگذرانید و عادت پس‌انداز را در خود ایجاد کنید.

یک قانون سرانگشتی خوب می‌گوید، با ۸۰ درصد درآمدت زندگی کن و ۲۰ درصدش را ذخیره. این ۲۰ درصد، هزینه‌های خودمان در آینده است، که باید از الان بپردازیم.

۲. شما متوجه چگونگی تولید ثروت نیستید…

… و البته ایرادی ندارد. چرا که این چیزها، درسی نیست که در مدارس و دانشگاه‌های عمومی، به افراد آموزش بدهند. متاسفانه، بسیاری از خانواده‌ها هم، متوجه این نکته نیستند که باید تجارب و دانش خود در زمینه‌ی تولید و کسب درآمد را به فرزندان خود، انتقال بدهند.

در واقع، طبق گزارش «بررسی سواد مالی مصرف‌کننده» که توسط بنیاد ملی مشاوره مالی ایالات متحده (National Foundation for Credit Counseling : NFCC) در سال ۲۰۱۴ تهیه شده است، تقریبا تنها ۲ نفر از هر ۵ نفر (۳۹ درصد) بزرگسال آمریکایی، گفته‌اند که پس‌انداز دارند و مخارجشان را نظارت و پیگیری می‌کنند. و در مورد پس‌انداز بازنشستگی، ۱ نفر از هر ۳ نفر (۳۲ درصد)، هیچ مبلغی از درآمد سالانه خانوارشان را پس‌انداز نکرده‌اند.

مشخص است که کمبود دانش و سواد اقتصادی، تاثیر به‌سزایی در این بحث دارد؛ اما هیچ‌گاه برای فراگرفتن این موضوع دیر نیست! کتاب‌های بسیار خوبی در این زمینه وجود دارند که می‌توانید برای شروع، مطالعه کنید. چند تا از این کتاب‌ها، در زیر آمده‌اند:

بابای پولدار، بابای بی‌پول  نوشته رابرت کیوساکی، شارون لچر (Rich Dad, Poor Dad by Robert Kiyosaki, Sharon Lechter)

آرایشگر ثروتمند: راهنمای مشترک همه برای کسب استقلال مالی نوشته دیوید چیلتون (The Wealthy Barber: Everyone’s Commonsense Guide to Becoming Financially Independent by David Chilton)

همسایه میلیونر: اسرار شگفت‌آور امریکایی‌های ثروتمند نوشته توماس جی استنلی (The Millionaire Next Door: The Surprising Secrets of America’s Wealthy by Thomas J. Stanley)

بازسازی پولی تمام‌ عیار: یک طرح اثبات شده برای سازگاری اقتصادی نوشته دیو رامسی (The Total Money Makeover: A Proven Plan for Financial Fitness by Dave Ramsey)

علم اقتصاد عجیب غریب: یک اقتصاددان سرکش، زوایای مخفی هرچیزی را کشف می‌کند نوشته استفان جی دابنر و استیون دی لویت (Freakonomics: A Rogue Economist Explores the Hidden Side of Everything by Stephen J. Dubner and Steven D. Levitt)

۳. بعد از فارغ‌التحصیلی آموختن را کنار گذاشته‌اید

همه‌ی ما درگیر کار، خانواده، دوستان و معذوریت‌های اجتماعی خود هستیم و مشغله‌های روزانه‌ی بسیاری داریم که بایستی انجام بدهیم؛ اما هیچ‌گاه نباید زمان آموختن را با کار دیگری پر کنیم.

خیلی ساده است. تنها کافی است زمانی برای مطالعه‌ی منابع اطلاعاتی مربوط به کسب‌و‌کارمان اختصاص بدهیم و به این صورت، فرد مفیدتری برای مشتریان، ارباب‌رجوع‌ها و همکاران خود خواهیم بود. مجلات تجاری، وبلاگ‌ها، ویدئوهای یوتیوب، کتاب‌های کاغذی و  الکترونیکی، کتاب‌های صوتی. همه‌ی این‌ها، راه‌هایی هستند که می‌توانید برای به‌روز ماندن و پیشرفت کردن در زمینه‌ی کاری خود، استفاده کنید. این اطلاعات در مسیر کاری یا در آینده‌ی کاری شما موثر خواهند بود.

لازم نیست همین امروز، به فکر گرفتن مدرک دکترای خود باشید. سعی کنید مهارت‌های جدیدی یاد بگیرید؛ مهارت‌هایی مثل کدنویسی. دوره‌ها و کورس‌هایی برای خلاقانه نوشتن بگذرانید. یا می‌توانید دوره‌های شبانه‌ای در رشته‌های دیگر را امتحان کنید. انتخاب‌ها، بی‌نهایت هستند. هدف این است که عضلات ذهنی خود را مدام تقویت کرده و مسیر خود را برای دست‌یابی به آزادی مالی هموار سازید.

از سخنان حکیمانه‌ی بنجامین فرانکلین بیاموزید که گفته است: «اگر یک مرد، دارایی‌هایش را روی ذهنش سرمایه گذاری کند، هیچ‌کس نمی‌تواند آن‌ها را از او بگیرد. سرمایه‌گذاری روی دانش، همیشه بیش‌ترین سود را حاصل می‌کند.»

۴. پول‌هایتان را خرج «چیز»هایی می‌کنید که ارزشی ندارند

یک دست مبلمان معرکه یا بهترین و قشنگ‌ترین اتومبیلی که می‌شود با سقف سنگین‌ترین وامی که بانک به شما می‌دهد تهیه کرد، یک تعطیلات تابستانی دیوانه‌وار با دوستان و خانواده. این چیزها، خوب هستند، اما چندان ارزشمند نیستند.

میلیونرها، دارایی و مایملک ارزشمند جمع‌آوری می‌کنند، نه «چیز»های کم‌ارزش. آن‌ها، املاک و مستغلات می‌خرند، سهام، اوراق قرضه یا قطعات هنری و این‌طور دارایی‌ها تهیه می‌کنند؛ نه هر چیز خوب و قشنگی که ارزش مالی ندارد.

به منظور ایجاد این طرز فکر در ذهن خود، بودجه‌ی مربوط به خرت‌و‌پرت‌های کم‌ارزش و یک‌ بار مصرف را قطع کنید و به جای آن‌ها، دارایی‌هایی تهیه کنید که در طول زمان، ممکن است به ارزششان افزوده شود. پول‌هایتان، باید پول‌سازی کنند!

۵. بر اساس افسانه‌‌ی متنوع‌سازی، خرید می‌کنید

سرمایه‌گذاری متنوع، به شدت بر «خرد متعارف» بستگی دارد که اصولا ناقص و ناکامل است. از این رو، سرمایه‌گذاری روی گستره‌ی متنوع و تعداد زیادی از شرکت‌ها، می‌تواند باعث ایجاد خطرهای و ریسک‌های بسیار زیادی گردد که با توجه به تجارب کم‌تری که این نوع سرمایه‌گذاری، نصیب سرمایه‌گذار می‌کند، می‌تواند ضررهای جبران‌ناپذیری ایجاد کند. تا این حد که مارک کوبان (Mark Cuban) به صراحت درباره‌ی این موضوع می‌گوید: «سرمایه‌گذاری متنوع و متنوع‌سازی، کار احمق‌هاست.»

در واقع، این روش، مطمئنا برای کار در وال استریت، می‌تواند جواب بدهد که پول‌های خود را در شرکت‌های مختلفی سرمایه‌گذاری کنید. اما واقعا، می‌توانید درباره‌ی هر کدام از این شرکت‌ها، اطلاعات و دانش کافی داشته باشید و پیگیر تحولات و اتفاقات پیرامون آن‌ها باشید؟

خلاصه‌ی کلام این‌که: روی چیزی سرمایه‌گذاری کنید که به خوبی می‌فهمید و به درستی می‌شناسید. وارن بافت (Warren Buffett)، راهنمای سرمایه‌گذاری‌های میلیاردی، در این باره، بهترین جمله را گفته است: «ریسک و خطر، از آن‌جا می‌آید که نفهمید دارید چه کار می‌کنید.»

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها


منبع: آلامتو

راههای طبیعی رفع بوی بد دهان

راه حل های طبیعی برای از بین بردن بوی بد دهان

در اولین مرحله باید علت ایجاد این بوی بد را تشخیص دهید و سپس برای درمان مؤثر آن اقدام کنید.
به گزارش آلامتو به نقل از سیمرغ؛ چند راه حل طبیعی برای از بین بردن بوی بد دهان به شما پیشنهاد می‌کنیم، این راه حل ها ارزش امتحان کردن را دارند…
علت بوی بد دهان چیست؟
چه طور به روشی طبیعی می‌توان با بوی بد دهان مبارزه کرد؟
علت بوی بد دهان چیست؟
هزاران باکتری که در دهان ما تکثیر می‌شوند، ضایعاتی تولید می‌کنند که می‌توانند عامل ایجاد بوی ناخوشایند (بوهای گوگردی) باشند و در تشکیل پلاک دندانی نقش داشته باشند.با این حال برخی خوراکی ها (پیاز، سیر، برخی پنیرها و…) نیز بیشتر از بقیه ممکن است بوی بد دهان را با خود به همراه داشته باشند، اما این نوع بوی بد عموماً موقتی و گذراست.دخانیات، الکل، و مصرف بیش از حد قهوه نیز می‌توانند از عوامل تولید کنندۀ بوی بد دهان باشند، البته این بوی بد مدت بیشتری باقی می‌ماند.
عدم رعایت بهداشت دهان و دندان، عفونت های لثه، آبسه های دندانی، عفونت سینوس ها، برخی بیماری ها، برخی داروها (ضد افسردگی ها، آنتی هیستامین ها، خواب آورها، داروهای فشار خون بالا و…)، و به طور کلی تمام چیزهایی که می‌توانند دهان را خشک کنند، نیز گاهی اوقات ممکن است عامل ایجاد بوی بد دهان باشند.
در واقع، باکتری هایی که عامل تولید بوی بد دهان هستند، در محیط های خشک بهتر و راحت تر رشد می‌کنند.
در مواردی که بوی بد دهان کم یا متوسط است، یا علت ایجاد آن شناخته نشده، راه حل های طبیعی بسیاری وجود دارند که می‌توانند برای خوشبوتر کردن دهان، مورد امتحان قرار گیرند.واضح است که بهداشت دهان و دندان باید به دقت رعایت شود (مسواک زدن بعد از هر وعدۀ غذایی، استفاده از نخ دندان، مراجعۀ منظم سالانه به دندانپزشک و…).
به میزان کافی و به طور منظم، در تمام طول روز، آب بنوشید.

به این ترتیب، شما با خشک شدن دهان تان مبارزه کرده اید و بخش عمده ای از باکتری های دهانی را که عامل ایجاد بوی ناخوشایند هستند، از بین برده اید.
میزان ترشح بزاق تان طی روز را افزایش دهید.
مثلاً خوردن یک عدد پرتقال، که حاوی اسید سیتریک است، تولید بزاق را تحریک کرده و باعث از بین رفتن باکتری ها می‌شود.
به این ترتیب دهان تان خوشبو خواهد شد.
ضمناً شما می‌توانید آدامس هم بجوید، اما حواستان باشد که آدامس های تان قند نداشته باشند، زیرا قند خودش یکی از عواملی است که باعث تکثیر باکتری ها می‌شود.
از گیاهان و خوراکی هایی که خاصیت آنتی بیوتیکی، ضد بو و ضد عفونی کنندگی طبیعی دارند، استفاده کنید.
برای مثال جعفری تازه بخورید. (جعفری ِ سرشار از کلروفیل، یک آنتی باکتری قوی است)
میخک، چوب دارچین، دانۀ رازیانه، رازیانه، و بادیان رومی بجوید.
از عصاره های طبیعی به عنوان دهان شویه کمک بگیرید، آنها را غرغره کنید (گرم)، یا یک قطره از آنها را روی مسواک تان بریزید و به دندان ها یا زبان تان بمالید، از عصاره این گیاهان می‌توانید بهره ببرید: نعنا، لیمو،
اکلیل کوهی، درخت چای، میخک، اسطوخودوس، و آویشن.
از یک زبان شویه استفاده کنید.
اگر زبان شویه ندارید، مسواک تان را روی زبان تان بکشید و یا به کمک یک قاشق کوچک یا حتی یک مسواک کوچک، زبان تان را تمیز کنید (ضمناً از آن برای پاک کردن کام و قسمت داخلی گونه های تان نیز بهره ببرید).
ضد عفونی کنید!
خمیردندانی حاوی عصارۀ درخت چای (با غلظتی کمتر از ۰,۲%) انتخاب کنید، مسواک تان را با کمی آب اکسیژنه (سپس قبل از استفاده، آن را خوب آبکشی نمایید) تمیز کنید، و هر ۳-۲ ماه یک بار، آن را عوض کنید.به طور کلی، به فرآورده های تجاری اطمینان نکنید، و سعی کنید بیشتر از دندان پزشک تان یا داروساز مشورت بگیرید.
هیچ کدام از وعده های غذایی را حذف نکنید.
هر چه در طول روز بیشتر ناشتا بمانید، دهان تان بیشتر خشک می‌شود و باکتری ها بیشتر می‌توانند تکثیر شوند (حالتی شبیه به بوی بد دهان هنگام بیدار شدن از خواب شبانه ایجاد می‌شود).
از دنبال کردن رژیم های کم کالری نیز اجتناب کنید زیرا این رژیم ها نیز به واسطۀ استونی که توسط بدن تولید می‌شود، بد بو شدن دهان را با خود به همراه دارند.

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها
برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

مطالب مشابه:
رپورتاژ آگهی ویژه:

تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف


اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا


‹ مطلب قبلی
مطلب بعدی ›


برچسب ها : بوی بد دهان, سیمرغ


سفر به سواحل آنتالیا :تور آنتالیا


سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا


مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری


انجام تشریفات مجالس
تشریفات مجالس


خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما


خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا


فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما


لاغری آسان در مدرسه بدن
رژیم لاغری


رزرو آسان هتل
رزرو هتل ( جاباما، رزرو اینترنتی هتل )


تیک بان
بلیط هواپیما


بلیط چارتر با قاصدک ۲۴
بلیط هواپیما

ارسال نظر


منبع: آلامتو

دروغ هایی که هر روز به خودمان می گوییم؟

به گزارش آلامتو به نقل از سایت آی بانو؛ می دانید مردم چه دروغ هایی را برای توجیه شکست های خود می گویند؟ شما به کدامیک از این نوع دروغ های توجیهی معتقدید؟ بیایید کمی با خود صادق باشیم و فریبهای خودمان را ببینیم و بعد کنار بگذاریم !
۹ دروغی که باید کنار بگذارید قبل از آنکه خیلی دیر شود
بدترین چیز این است که یک مطلب دروغی را بارها و بارها به خودتان نسبت دهید. همان دروغ هایی که یک عمر با آنها زندگی می کنید. این دروغها ممکن است از جانب فردی که به شما خیلی نزدیک است وارد ذهن و افکارتان شوند و یا شما ممکن است تحت تاثیر اثرات مخرب رسانه های اجتماعی قرار بگیرید و یا در نتیجه سوء تفاهمات ساده در شما به وجود آیند. در هر صورت، دفعه بعد که خواستید چیز تازه ای را یاد بگیرید، تا بهبودی در شما ایجاد نماید بهتر است از کنار گذاشتن دروغ هایی که روی شما اثر سوء می گذارند شروع کنید. در ادامه به ۹ دروغ که نباید در زندگی یاد گرفت ، اشاره میکنیم.
۱٫ خوشبختی یعنی رسیدن به خواسته ها
دو راه برای افرادی که در جستجوی خوشبختی هستند وجود دارد. یکی این است که به خواسته ها و رویاهایشان بیافزایند. و دیگری این است که به آنچه که دارند راضی باشند. راه دومی راه درستی است.
خوشبختی رسیدن به هرچه که می خواهیم نیست. بلکه دوست داشتن آنچه که داریم است. خوشبختی رسیدن به هدف نیست، بلکه نتیجه خوب زندگی کردن در هر لحظه می باشد. این خوشبختی به این معنی نیست که حق نداشته باشیم آرزوی بیشتری بکنیم ، به این معنی است که باید همیشه به خاطر آنچه که داریم قدردان و برای بدست آوردن خواسته هایمان صبور باشیم. بعضی اوقات تلاش برای به چنگ آوردن چیزهای بزرگ آسان است اما یادمان می رود که چیزهای کوچک زندگی می توانند اثرات جادویی خود را روی ما بگذارند. بنابراین از امروز با وجود همه کاستی هایش شاکر باشیم.امروز همان روزی است که در آینده حسرت آنرا می خورید.
۲٫ موفقیت مسیر مشخصی دارد
شما به این دنیا نیامده اید تا طبق انتظارات دیگران زندگی کنید همچنین نباید توقع داشته باشید که دیگران نیز مطابق توقعات شما رفتار کنند. شما باید مسیر خاص خود را بیابید. معنای موفقیت برای هر کسی چیزی متفاوت است. به معنی سپری کردن زندگی طبق اصول و روشهای مخصوص به خودتان است.
خواسته های هر فردی همانند اثر انگشت او منحصر به فرد است. بهترین راه رسیدن به موفقیت کشف خواسته های درونی خودتان است سپس راهی را برای عرضه آن در قالب یک روش سودمند به جهان پیدا کنید. در نهایت ، اگر بتوانید هر روز صبح که از خواب بر می خیزید کاری انجام دهید که تفاوت مثبتی در شما ایجاد نماید، باید به خود افتخار کنید و به خودتان لبخند رضایت بخشی بزنید چون به موفقیت دست یافته اید.
۳٫ روزهای پرکار، روزهایی نتیجه بخش هستند.
“هوشمندانه تر کار کنید نه فشرده تر” جمله ای کلیشه ای است که در توسعه فردی زیاد به کار می رود. اما همانند جملات کلیشه ای دیگر تنها افراد کمی واقعا به آن عمل می کنند. به جلو گام بردارید و اطرافتان را هم در نظر داشته باشید. افراد پرمشغله بسیار زیادتر از افراد موفق و مولد هستند و البته حاشیه بیشتری را نیز به خود اختصاص می دهند. شاید شما یکی از آن افراد باشید.
پرمشغله بودن بسیار اثر گذار است و باعث می شود که شما سرگرم فعالیت باشید و به شما حس بالای موفقیت می دهد. اما همواره برای فعالیتهای اجتماعی و یا گذراندن وقت در کنار خانواده و حتی زمانی برای خلوت کردن با خود وقت بگذارید. ایمیل ها و پیامک ها به سمت شما همچون تیر بار شلیک می شود ؛ مسئولیت ها ، تعهدات و قرار های کاری سراسر تقویم شما را پر کرده و خواب تنها یک چاره اندیشی موقت به حساب می آید و شما مثل یک خواننده پر آوازه ولی بدون هیچ آهنگی خواهید بود.
البته همه اینها شکل خیالی پرمشغله بودن است. داشتن تعهد بیش از اندازه به کار هوشمندانه نیست فقط کارکردن را سخت تر می کند. پس این نگرش را به کنار گذاشته و سعی کنید کارهای مهمتر را اول انجام دهید.
۴٫ شجاعت داشتن به معنی از چیزی نترسیدن است.
در حقیقت تنها زمانی که شما اقدام به کار شجاعانه می کنید زمانی است که احساس ترس می کنید. شجاع بودن زمانی خودش را نشان می دهد که شما کاری را علی رغم ترس خود انجام می دهید به این دلیل که شما میدانید کار درست همین است. به عبارت دیگر ما زمانی که با چیزهای ناشناخته روبرو می شویم احساس ترس می کنیم اما وقتی که با آنها مواجه شدید، به کارتان ادامه خواهید داد.البته هر تصمیمی که شما در زندگی خود می گیرید، همیشه امکان بروز خطا و اشتباه وجود خواهد داشت. همیشه مشکلاتی سر راه شما قرار می گیرد که در شما ایجاد ترس می کند چون نمی دانید که سر انجام آن مشکل چطور خواهد شد. برای هر مشکلی برنامه ای داشته باشید چون در زمان بروز آن نیازمند شجاع بودن هستید.( ترس را کاملا درک کرده و بر آن چیره شوید)
۵٫ قوی بودن به معنای عدم احساس درد است
زندگی همیشه با دردهایی همراه می باشد. این دردها برای رشد و افزودن تجربیاتتان لازم است. هر کسی خلاف این را بگوید دروغ می گوید.
قوی ترین افراد کسانی هستند که درد را احساس و قبول کرده اند، از آن یاد گرفته اند و با آن مبارزه کرده اند. سپس زخم های خود را به وسیله اندوخته هایشان بهبود داده اند. همه اینها بر می گردد به اینکه زمانی را برای خود قائل شوید تا یک قطره اشک بریزید و سپس به میدان مبارزه بازگشته و جوری بجنگید که خودتان هم تصور نمی کردید.
۶٫ افراد کنار شما ، شما را به اشتباه می اندازند.
بیشتر وقتها ما واقعا نمی خواهیم مسئولیت اشتباهاتمان را به عهده بگیریم. شاید همیشه رویای رسیدن به هدف ها را در سر می پرورانیم اما در زندگی واقعی حرکتی برای رسیدن به آنها انجام نمی دهیم. مثلا راه هایی برای رسیدن به آنها را جستجو نمی کنیم ، با دیگران درباره آنها صحبتی نمی کنیم و یا حتی مطالعه ای درباره آنها نمی کنیم. به هر حال ما رویاپردازی را به دنیای واقعی ترجیح می دهیم. اما تنها چیز اشتباه در این میان این است که ما کس دیگری را مسوول نرسیدن به خواسته هایمان بدانیم. که این باعث می شود یک رویای دلنشین در پشت سد دروغ دست نیافتنی شود.
حقیقت این است که اگر امروز روی یک مساله نه چندان مهمی وقتتان را می گذارید، باید بدانید که تنها شخصی که مانع رسیدن شما به رویایتان است خودتان هستید. اگر شما هیچ اقدامی برای رسیدن به هدف و رویاهایتان انجام ندهید، نباید کسی را به جز خودتان به خاطر نرسیدن به آنها سرزنش کنید. در هر صورت هر کسی مسئول زندگی خودش می باشد. سرزنش کردن تنها کاری است که همیشه انجام می دهیم.در زمانی که از نتایج کارهایمان راضی نیستیم تنها راه ساده ای است که به ذهنمان می رسد. خیلی راحت تر است که دیگران را ملامت کنیم به جای اینکه برای رسیدن به خواسته هایمان سعی و تلاش بیشتری کنیم مثلا اخذ مدارج تحصیلی ، ایجاد یک فعالیت تجاری و یا هر گونه موفقیت های فردی که نیازمند تعهد و زمان است ! چیزی که باید به خودتان بگویید اینست که :”اگر چند سال از زندگی ام را به گونه ای متفاوت از دیگران سپری کنم می توانم باقیمانده زندگی ام را عالی زندگی کنم “
۷٫ شما همیشه استحاق بیشتری نسبت به دیگران دارید.
مردم اغلب خود را مستحق تر می بینند برای اینکه به طور غلط اعتقاد دارند که به دلیل نقشی که در اجتماع دارند از همه طلبکارند. برای مثال ، اگر کسی قبول می کند که دوست دیگری باشد و یا همسر و شوهر کسی باشد ، همواره از طرف مقابل خود طلبکار می شود. اگر کسی نقش پدر و یا مادر بودن را داشته باشد، همیشه این توقع را دارد که از جانب فرزندان مورد احترام قرار بگیرد ویا یک مصرف کننده همواره توقع دارد که بهترین سرویس را دریافت نماید.
البته این توقعات مربوط به استحقاق داشتن اغلب برآورده نمی شوند. چرا؟ برای اینکه هیچ چیزی در این دنیا تضمینی ندارد. جدای از نقشی که در روابط و زندگی خود انتخاب می کنید هیچوقت چیزی بیش از آنکه بدهید نمی گیرید.
۸٫ شما در زمان مناسب به آرامش می رسید
بیشتر ما از روزمره و تکراری بودن زندگی شکایت می کنیم ولی هنوز هیچ مسیر روشنی برای از بین بردن این تکرار نکرده ایم. همیشه می خواهیم که چیزی را تغییر دهیم اما هر گز به اینکه زمان مناسب است یا نه فکر نمی کنیم. چرا؟ برای اینکه چیزهایی که باعث می شوند ما احساس خستگی کنیم به نحوی در ما ایجاد آرامش می کنند. ما با چیزهایی یکنواخت اطرافمان احساس راحتی می کنیم. مثلا می دانیم رها کردن فرمان اتومبیل کار خطرناکی است ولی ناخودآگاه از این می ترسیم که با رها کردن آن نکند اتفاقی بیافتد.
بنابراین چه اتفاقی می افتد اگر کارهای هر روز را تکرار کنیم؟ هیچ چیز، فقط یک کاری که از آن مطمئن هستیم را انجام می دهیم.همام مسیر مشخصی را که دیروز ، پریروز و هفته پیش رفته ایم را باز طی میکنیم. هیچ نگرانی هم در طول این مسیر ایجاد نمی شود برای اینکه ما می دانیم قطارمان روی کدام ریل حرکت می کند.
اگر حس می کنید چیزی شما را عصبی و ناراحت می کند ، به این معنی است که شما دارید آن را درست و حساب شده انجام می دهید. همه شانس های فوق العاده زندگی شما را به سمت رشد عاطفی و فکری سوق می دهد که در ابتدا باعث می شود ناآرامی کنید. آنها شمارا از منطقه راحتی بیرون می کشند و این نشانه رشد و پیشرفت شماست.
۹٫ زود دیر می شود.
هیچ چیز دیر نمیشود مگر اینکه قلب ضربان خود را از دست بدهد. اگر دارید این مطلب را می خوانید پس تبریک می گوییم چون شما زنده هستید که یعنی هنوز برای شما خیلی دیر نشده است. اگر اراده کنید می توانید در هر سنی همه چیز را تغییر بدهید. همین الان می توانید حرکتی متفاوت انجام دهید تا اتفاق تازه ای رخ دهد. آینده زود می رسد. با هر دو دست زندگی را بچسبید و به حرکت ادامه دهید. هر وقت که به مانعی برخورد کردید و ناگزیر از توقف شدید مسیر دیگری را انتخاب کنید. فکر کنید، کار کنید و اگر مجبورید بالا بروید. زندگی تان را به سمت جلو سوق دهید.
اکنون نوبت شماست… شما چه دروغ های دیگری به خود می گویید ؟

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها
برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

منبع: آلامتو

مانور گسترده تخلیه شهرها در کره شمالی

 به نوشته روزنامه دیلی میل، منابع مطلع در کره شمالی گزارش دادند که مانورهای بی سابقه‌ای در شهرهای بزرگ و کوچک در سراسر این کشور انجام شده است. البته گزارشی درباره انجام چنین مانوری در پیونگ یانگ، پایتخت کره شمالی منتشر نشده است. شبکه خبری NK کره شمالی گزارش داد که مانورهای جدیدی موسوم به “خاموشی” در سراسر این شهرها انجام شده و همه منازل و ساختمان‌ها در هنگام شب در خاموشی به سر بردند تا از حملات دشمن فرضی در امان بمانند.

یکی از افسران سابق ارتش کره جنوبی در این باره گفت: من هرگز چنین مانوری را در کره شمالی تا پیش از این ندیده بودم. آنها حتما به این نتیجه رسیدند که اوضاع چقدر جدی است. شبکه خبری NK کره شمالی از قول منبعی که خواست نامش فاش نشود، اعلام کرد که آخرین مانور در چنین مقیاسی مربوط به سال ۲۰۰۳ است؛ زمانیکه کره شمالی رزمایش حمله هوایی انجام داد. اخبار منتشر شده در رسانه‌های کره شمالی درباره برگزاری چنین مانوری در پی تنش بیش از حد میان این کشور با غرب صورت گرفته است. جیمز ماتیس، وزیر دفاع آمریکا روز شنبه به کره شمالی هشدار داده بود که این کشور نمی‌تواند به ائتلاف چندین دهه‌ای کره جنوبی و آمریکا خدشه‌ای وارد کند.
منبع: بهارنیوز

داعش پرنس جورج را تهدید کرد

به گزارش ایسنا، به نوشته روزنامه اکسپرس، تروریست‌های داعش با استفاده از تلگرام در پیامی نوشتند: حتی خانواده سلطنتی انگلیس در امان نمی‌مانند.تصویری از پرنس جورج چهار ساله در این پیام رسان الکترونیکی منتشر شده و در زیر عکس نوشته شده “مدرسه آغاز شده است.”
این گروه تروریستی همچنین واژه‌های عربی را از شعری که به این مضمون ترجمه شده در زیر عکس نوشته است: “زمانیکه جنگ با ملودی گلوله‌ها آغاز می‌شود، ما بر لامذهب‌ها فرود می‌آییم، انتقام شیرین است.”اطلاعات انگلیس به شدت در حال نظارت بر این پیام ارسال شده بی‌نام است تا از حملات احتمالی تروریستی جلوگیری کند.کارشناسان امنیت فضای سایبری گفته‌اند که نظارت بر این سرویس پیام رسان بسیار حساس است و هشدار دادند که پیام رسان تلگرام به عرصه‌ای برای فعالیت تروریست‌ها بدل شده است.

“بری اشپیلمان”، از گروه سیکس‌جیل که از آغاز سال جاری میلادی کانال‌های تلگرامی را رهگیری می‌کند، گفت: پیشنهادهای امنیتی ما این است که این تهدیدها را باید جدی گرفت. در ۱۲ ماه گذشته، ما کانال‌های رسمی و غیررسمی داعش را در تلگرام رهگیری کرده‌ایم. این یک پلتفورم رمزگذاری شده است و این تروریست‌ها می‌توانند بدون آنکه رهگیری شوند، راحت‌تر و امن‌تر فعالیت کنند. ما “Dark Web” و “Deep Web” را رهگیری می‌کنیم و حالا تلگرام هم را باید رهگیری کنیم.
وی گفت:‌ کمپانی سیکس‌جیل از برنامه‌های داعش برای مسلح شدن به پهپاد برای انجام یک حمله احتمالی پرده برداشته است. ما با یک تهدید جدی روبه‌رو هستیم. به نظر می‌رسد که داعش با از دست دادن مواضع خود در عراق و سوریه به دنبال افزایش تهدیدهایش در غرب است. این تهدید علیه پرنس جورج واقعا ترسناک است. ما شواهدی داریم مبنی بر اینکه تروریست‌ها تلاش می‌کنند تا در جریان برگزاری بازی‌های جهانی فوتبال در روسیه دست به عملیات بزنند. این زمان بسیار حساس است و اینکه باید توطئه‌های آنها را افشا کنیم بسیار ضرورت دارد. تلگرام جایی است که آنها می‌خواهند از طریق آن عملیات خود را انجام دهند.

این نگرانی‌ها در حالی مطرح شده که افراد ساکن و کارمند در نزدیکی مدرسه شاه آینده نگرانی‌هایی را درباره امنیت این منطقه مطرح کرده‌اند زمانیکه زنی در حال فیلمبرداری در آن حوالی پرسه می‌زد و مسائل امنیتی این مدرسه و حوالی آن را زیر سوال برد.”سارا برنت-مور” چند روز پیش از آغاز سال تحصیلی پرنس جورج در هفتم سپتامبر سال جاری میلادی در حوالی این مدرسه خصوصی پرسه می‌زد و فیلمبرداری می‌کرد.وی گفت که فقدان امنیت در حوالی و اطراف این مدرسه واقعا چشمگیر است.این پزشک ۵۴ ساله ادامه داد: من می‌توانم با یک بمب کنترل از راه دور وارد شوم و آن را منفجر کنم. من ۲۰۰ متر دورتر از مدرسه زندگی می‌کنم و این نگرانی درباره سوءقصد علیه پرنس جورج وجود دارد.
منبع: بهارنیوز

فراخوان مقاومت صلح‌آمیز در کاتالونیا

به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، اظهارات کارلس پوجدمون، رهبر برکنار شده دولت منطقه‌ای کاتالونیا در یک سخنرانی ضبط شده تلویزیونی در حالی منتشر شد که وی در کافه‌ای در شهر محل سکونتش نشسته و از تصمیم دولت مرکزی برای تصاحب قدرت سیاسی در کاتالونیا امتناع کرد. دولت مرکزی برای به دست گرفتن کنترل تمامی نهادهای کاتالونیا در پی تصویب اعلام استقلال از جانب قانونگذاران در بارسلون گرفته شد.

مجلس سنای اسپانیا روز جمعه پس از تصویب قطعنامه استقلال کاتالونیا در پارلمان محلی این منطقه به استناد ماده ۱۵۵ قانون اساسی اسپانیا رای به سلب خودمختاری از کاتالونیا داد. بنا به مصوبه مجلس سنای اسپانیا دولت منطقه‌ای کاتالونیا برکنار، و پارلمان منطقه‌ای نیز منحل می‌شود.

پوجدمون در خطابه تلویزیونی خود گفت: تنها پارلمان منطقه‌ای است که می‌تواند دولت کاتالونیا را انتخاب یا برکنار کند. وی وعده داد که با سایر مقام‌های منطقه به دنبال ایجاد یک “کشور آزاد” است. پوجدمون با اشاره به بندی از قانون اساسی اسپانیا درباره به دست گرفتن کنترل امور در کاتالونیا ادامه داد: بهترین راهی که ما می‌توانیم از دستاوردهای خود دفاع کنیم این است که مخالفت خود را با این بند از قانون اساسی بگوییم. رهبر دولت منطقه‌ای کاتالونیا گفت: خواسته ما ادامه راه برای تحقق اقدامات دموکراتیک و یافتن ثبات در منطقه است.

از سوی دیگر، دولت اسپانیا نیز اعلام کرد که از حضور پوجدمون در انتخابات منطقه‌ای استقبال می‌کند. ایمیگو مندز دویگو، سخنگوی دولت مرکزی در مصاحبه‌ای با تلویزیون رویترز گفت: اگر رهبر دولت منطقه‌ای کاتالونیا بخواهد در عرصه سیاسی باقی بماند حق دارد و من فکر می‌کنم او باید خودش را برای انتخابات آتی منطقه آماده کند. وی ادامه داد: من کاملا مطمئنم اگر پوجدمون بخواهد در این انتخابات شرکت کند می‌تواند به صورت دموکراتیک مخالفت خود را ابراز کند. این مقام مسئول دولت اسپانیا در پاسخ به سوالی که آیا پوجدمون از سوی دادگاه‌های این کشور تحت تعقیب قضایی قرار می‌گیرد یا خیر گفت: قوای سیاسی و قضائی اسپانیا مجزا از هم عمل می‌کنند و هیچکس فراتر از قانون نیست. این مقام مسئول دولت مرکزی همچنین گفت که مطمئن است پلیس منطقه‌ای کاتالونیا از دستورات دولت مرکزی تبعیت می‌کند.
منبع: بهارنیوز

کتاب‌های ممنوعی که پرفروش شدند

به گزارش ایسنا، «دویچه وله» گزارشی را درباره کتاب‌های معروف و پرفروشی که زمانی چاپ‌ و توزیع‌شان ممنوع بوده، منتشر کرده که در آن نام داستان‌هایی که این روزها طرفداران زیادی دارند دیده می‌شود.در دنیا هفته‌ای داریم به نام «هفته کتاب‌های ممنوعه». این هفته که از ۲۴ تا ۳۰ سپتامبر برگزار می‌شود، اولین‌بار در سال ۱۹۸۲ از سوی انجمن کتابخانه‌های آمریکا و سازمان عفو بین‌الملل راه‌اندازی شد و هدف آن، جلب توجه مردم به سوی آسیب‌هایی است که سانسور و ممنوعیت چاپ کتاب‌ها در سرتاسر جهان داشته و خواهد داشت.در این فهرست با کمال تعجب به نام آثار تأثیرگذار و پرفروشی مثل «مزرعه حیوانات» جورج اورول، «فرانکشتاین» مری شلی و «جایی که موجودات وحشی هستند» نوشته رولد دال برمی‌خوریم.

«هری پاتر» نوشته «جی.کی. رولینگ»
هفت‌گانه «جی.کی. رولینگ» که از سال ۱۹۹۷ روانه بازار کتاب شدند و در آن‌ها داستان مدرسه جادوگری و پسری به نام «هری» روایت شده، از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ صدرنشین فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های داستانی بودند، اما همزمان گروه‌های مختلف مذهبی سعی در سانسور کردن آن‌ها داشتند. بسیاری از خواننده‌های مسیحی این رمان‌ها را «شیطانی» می‌خواندند و حتی در پیتزبرگ نسخه‌هایی از آن‌ها سوزانده شد. تدریس این مجموعه رمان همچنین در مدرسه‌های امارات متحده عربی ممنوعیت داشت. رمان‌های «هری پاتر» تاکنون به ۷۹ زبان دنیا ترجمه شده‌ و در سطح جهان ۴۵۰ میلیون جلد فروش داشته‌اند.

«افسانه‌های برادران گریم»
ممکن است ممنوعیت چاپ کتاب‌های کودک و قصه‌های افسانه‌ای مسخره به نظر برسد، اما داستان‌های «برادران گریم» هم یکی از قربانیان ممنوعیت نشر بودند. مثلا در سال ۱۹۸۹ مدرسه‌ای در کالیفرنیا داستان «شنل قرمزی» این کتاب را از فهرست کتاب‌خوانی خود حذف کرد، چون دخترک معروف داستان در جایی برای مادربزرگش نوشیدنی می‌برد.

«جیمز و هلوی غول‌پیکر» نوشته «رولد دال»
حتی داستان کلاسیک کودکانه‌ای درباره ماجراجویی‌های پسرکی به نام «جیمز» هم در صنعت نشر به چالش کشیده شده؛ «جیمز و هلوی غول‌پیکر»، قصه ماندگار «رولد دال» که از معروف‌ترین آثار ادبیات کودک محسوب می‌شود و در سال ۱۹۶۱ به چاپ رسید، در دهه ۱۹۹۰ به خاطر استفاده از یک کلمه و اشاره به تنباکو و نوشیدنی الکلی ممنوع‌الچاپ شد. حتی یک کتاب‌فروش در اوهایو مدعی شد این کتاب از کمونیسم حمایت کرده است.

«جایی که موجودات وحشی هستند» نوشته «موریس سنداک»
«مکس» پسرکی است که به خاطر بدرفتاری‌اش جریمه می‌شود و باید بدون شام راهی تخت‌خواب شود. این کودک گرسنه اتاقش را به شکل جنگلی مرموز می‌بیند که موجوداتی شرور در آن زندگی می‌کنند. کتاب گرافیکی «سنداک» که در سال ۱۹۶۳ به چاپ رسید، تنها حاوی ۳۳۸ کلمه بود اما چاپ آن به خاطر محتوای تیره و تارش ممنوع شد. در دهه ۱۹۶۰، روانشناسی به نام «بروند بتلهایم» این اثر را از لحاظ روانی برای کودکان سه تا چهارساله مخرب توصیف کرد.

«جادوگر شهر اُز» نوشته «ال. فرانک بائوم»
«جادوگر شهر اُز» از مشهورترین داستان‌های کودک جهان است و اولین‌بار در سال ۱۹۰۰ به چاپ رسید. این مجموعه رمان در آمریکا چندین‌بار به مشکل برخورد. در سال ۱۹۲۸ کتابخانه عمومی شیکاگو آن را ممنوع اعلام کرد چون زنان در آن، رهبر و قوی نشان داده شده بودند. شبیه همین اتفاق هم سال ۱۹۵۷ در دیترویت افتاد. این ممنوعیت انتشار تا سال ۱۹۷۲ ادامه پیدا کرد. تا امروز هم برخی گروه‌ها معتقدند این رمان‌ها جادوگری را ترویج می‌دهند.

«مفیستو» نوشته «کلاوس مان»
«مفیستو» نوشته کلاوس مان درباره هنرمند بلندپروازی به نام «هندریک هوفگن» است که در زمان اوج قدرت‌گیری حکومت نازی، به آن می‌پیوندد. این کتاب اولین‌بار در سال ۱۹۳۶ به چاپ رسید و تا سال ۱۹۵۶ در آلمان منتشر نشد. در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ شکایت‌نامه‌ای علیه نویسنده این رمان تنظیم شد و دلیل آن این بود که «مفیستو» براساس داستان واقعی زندگی «گوستاو گروندگن» بازیگر تأثیرگذاری از جمهوری ویمار (نظام حکومتی آلمان طی سال‌های ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۳ میلادی) نوشته شده بود.

«دل تاریکی» نوشته «جوزف کنراد»
«دل تاریکی» رمان سال ۱۹۰۲ «جوزف کنراد»، به وجوه تاریک داستان استعمار کنگو از سوی بلژیکی‌ها پرداخته است و روی مفاهیمی چون نژادپرستی و امپریالیسم تمرکز دارد. تدریس این اثر ادبی به دلیل استفاده از واژه «کاکاسیاه» و محتوای خشن، در بسیاری از مدرسه‌های آمریکایی ممنوع‌ اعلام شد. با این حال «دل تاریکی» دستمایه ساخت فیلم‌های بسیاری از جمله «اینک آخرالزمان» فرانسیس فورد کاپولا بوده است.

«مزرعه حیوانات» نوشته «جورج اورول»
هجو سیاسی «جورج اورول» در سال ۱۹۴۵ به چاپ رسید، این اثر انعکاسی است از تاریخ شوروی سابق و انقلاب روسیه. جای تعجب ندارد که چاپ آن از سوی شوروی ممنوع‌ اعلام شود و سازمان سیا در زمان جنگ سرد، از انتشار آن حمایت کند. «مزرعه حیوانات» یکی از کتاب‌های اجباری در فهرست منابع تدریس مدرسه‌های آمریکاست و تاکنون چندین نسخه سینمایی، انیمیشنی، رادیویی و نمایشی براساس این رمان کوتاه ساخته شده است.

«فرانکشتاین» نوشته «مری شلی»
رمان معروف «مری شلی» نویسنده انگلیسی، اثری با زیرعنوان «پرومته مدرن» است که از ژانرها عبور کرده و داستان پزشک و دانشمندی به نام «ویکتور فرانکشتاین» را روایت می‌کند. «فرانکنشتاین» موجودی ذی‌شعور را خلق می‌کند؛ برخی از رهبران مذهبی قدرت آفرینندگی او را طعنه‌ای به خدا گرفتند و به چاپ این اثر معترض شدند. در آن زمان این کتاب در جوامع مذهبی آمریکا جنجال‌های بسیاری به پا کرد. سال ۱۹۵۵ هم چاپ آن در آفریقای جنوبی به اتهام «مشکل‌دار و موهن بودن» ممنوع شد.

فرهنگ لغت «مریام وبستر»
دهمین نسخه از فرهنگ لغت «مریام وبستر» در سال ۲۰۱۰ از چندین کلاس درس در مدرسه‌های کالیفرنیا حذف شد. علت این اقدام را شکایت والدین به خاطر تصاویر این کتاب در توضیح واژه رابطه جنسی اعلام کردند.
منبع: بهارنیوز

منابع اصلی اخبار رسانه‌های ایران

به گزارش  ایرنا از وزارت ارشاد، این پژوهش به سفارش دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه ها وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با هدف بررسی اصول منبع نگاری و ارزیابی صحت اخبار و مطالب رسانه های داخلی انجام شده و قرار است مشروح آن طی روزهای آینده در بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات به اصحاب و کارشناسان رسانه ارائه شود.نتایج این پژوهش موید آن است که همه روزنامه ها و خبرگزاریهای کشور از نظر رعایت اصول حرفه ای در زمینه منبع نگاری نمره قبولی را می گیرند اگرچه میزان توجه و پایبندی هر یک از آنها به این اصول متفاوت است.پژوهش «بررسی منبع نگاری و ارزیابی صحت اخبار و منابع در رسانه های ایران» که توسط سه تن از کارشناسان باسابقه رسانه تهیه شده است، حکایت از آن دارد که خبرگزاری های رویترز (انگلیس)، فرانس پرس (فرانسه) و اسپوتنیک (روسیه) در صدر فهرست منابع خارجی پراستفاده در رسانه های ایرانی قرار دارند.
این پژوهش همچنین می گوید که اخبار خبرگزاری های داخلی ایسنا، فارس و ایرنا نیز بیشترین انعکاس را در صفحات سیاسی مطبوعات و پایگاههای خبری ایران دارند.

تهیه کنندگان پژوهش، این نتایج را از بررسی ۸۳۳۷ مطلب در صفحات سیاسی و بین الملل ۹ خبرگزاری، ۱۸ روزنامه و ۴ سایت پر بیننده داخلی در روزهای معین استخراج کرده و آن را در قالب نمودارهای متعدد به نمایش گذاشته اند.بر اساس نتایج به دست آمده، ۸۵٫۳ درصد مطالب منتشر شده در رسانه های مذکور دارای منبع است و اصول حرفه ای منبع نگاری نیز در ۸۱٫۶ درصد اخبار و گزارش های بررسی شده رعایت شده است.تهیه کنندگان پژوهش عملکرد حرفه ای دو بخش مهم خبری تلویزیون را نیز رصد کرده اند، بررسی ۱۲۶ خبر و گزارش بولتن های خبری ساعت ۱۴ شبکه یک و ۲۰:۳۰ شبکه دو سیما نشان می دهد اصول منبع نگاری در ۹۰ درصد اخبار و گزارش های بررسی شده رعایت شده است.بر اساس نتایج این تحقیق، ۲۹ درصد مطالب روزنامه ها، ۱۲ درصد مطالب خبرگزاری ها و ۵ درصد مطالب سایت ها فاقد منبع است.

علاوه بر آن، عمده مطالبی که روزنامه ها از ذکر منابع آن خودداری کرده اند، اخبار و گزارش های خبرگزاری ها است که بعضا بدون ذکر نام منبع منتشر شده است.نتایج این تحقیق نشان می دهد در ۳۸٫۷ درصد مطالب روزنامه ها، ۱۲٫۸ درصد مطالب خبرگزاری ها و ۹ درصد مطالب سایت های منتخب، اصول منبع نگاری رعایت نشده است.در میان خبرگزاری ها، خبرآنلاین از نظر رعایت اصول منبع نگاری در جایگاه اول و خبرگزاری های مهر و ایلنا در جایگاه آخر قرار گرفته اند.

در میان روزنامه ها، دنیای اقتصاد در جایگاه اول و فرهیختگان در جایگاه آخر نشسته و در میان سایتهای منتخب نیز تابناک، اول و انتخاب در رده آخر جای گرفته است.یکی دیگر از نتایج این پژوهش آن است که نشان می دهد منبع ۹۳ درصد مطالب روزنامه ها و ۹۸ درصد مطالب سایتهای منتخب، داخلی است و این رقم درباره اخبار و گزارشهای دو بخش مهم خبری تلویزیون، ۸۶ درصد است.بر اساس نتایج حاصله، ۸۸٫۷ درصد مطالب خبرگزاری های داخلی دارای منبع معتبر است که در میان آنها، خبرگزاری مهر بیشترین و خبرآنلاین کمترین استفاده از منابع کم اعتبار را دارند. در میان رسانه های خارجی که اخبار آنها در رسانه های داخلی انتشار یافته، خبرگزاری انگلیسی رویترز با ۹٫۵ درصد بیشترین استناد را داشته است. خبرگزاری فرانسه با ۵٫۸ درصد و خبرگزاری روسی اسپوتنیک با ۴٫۵ درصد در جایگاه های بعدی قرار دارند.

این نسبت در میان خبرگزاری های داخلی، رویترز ۹٫۹درصد، خبرگزاری فرانسه ۶٫۳ درصد و خبرگزاری روسی اسپوتنیک ۵٫۲ درصد است.در میان روزنامه ها نیز اخبار رویترز ۷٫۹ درصد، خبرگزاری فرانسه ۴٫۶ درصد، بی بی سی ۴٫۲ درصد و خبرگزاری روسی اسپوتنیک ۲٫۶درصد مطالب آنها را در بر می گیرد و در میان پایگاههای خبری ایرانی، رویترز با ۹٫۵، خبرگزاری فرانسه با ۴٫۲ و روسیا الیوم با ۳٫۳ درصد در صدر هستند.نتایج این تحقیق همچنین نشان می دهد رسانه های اروپایی با ۳۳٫۳ درصد جایگاه اول را در میان اخبار ترجمه شده رسانه های داخلی دارند و ۵۹ درصد مطالب ترجمه شده در رسانه های داخلی از منابع انگلیسی زبان است.

نتایج این تحقیق نشان می دهد خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در میان منابع داخلی مورد استفاده روزنامه ها با ۲۸ درصد در جایگاه اول قرار دارد. فارس با ۱۷، ایرنا با ۱۱ و تسنیم با ۱۰ درصد در جایگاههای بعدی قرار دارند.در میان سایتها نیز ایسنا با ۳۵٫۱ درصد در رده اول است و تسنیم با ۱۱٫۴، ایرنا ۹٫۴ و فارس با ۸٫۶ درصد در رده های بعدی جای گرفته اند.نتایج این تحقیق نشان می دهد مطالب روزنامه شرق با ۱۷ درصد بیشترین بازتاب را در میان سایتهای منتخب داشته است.یافته های این پژوهش همچنین حکایت از آن دارد که منبع ۹۱٫۳ درصد اخبار و گزارش های دو بخش خبری تلویزیون، خبرگزاری صداو سیما است و سردبیران این بخش های خبری از منابع دیگر به ندرت استفاده می کنند.

**روزنامه های هر جناح سیاسی، خبرگزاری های همفکر خود را منبع خبری قرار می دهند
یکی دیگر از نتایج جالب این تحقیق آن است که نشان می دهد رابطه معناداری میان خط مشی سیاسی روزنامه ها و استفاده آنها از خبرگزاری های کشور وجود دارد به طوری که روزنامه های هر جناح اکثرا از خبرگزاری های همفکر خود به عنوان منبع اخبار و گزارش هایشان استفاده می کنند به جز روزنامه خراسان که منبع اول آن ایسنا است و منبع اول و دوم مابقی روزنامه های اصولگرا فارس و تسنیم است.در روزنامه های اصلاح طلب یا طرفدار دولت نیز منبع اول ایسنا است، به نظر می رسد برخی روزنامه ها نظیر رسالت، جمهوری اسلامی و قدس عامدانه از استفاده از خبرگزاری های جناح رقیب خودداری کرده اند.مشروح این پژوهش و نمودارهای متعدد و متنوع آن که در قالب ۸۰ صفحه تهیه شده است، روز سه شنبه، ۹ آبان ماه در حضور اصحاب رسانه و کارشناسان رونمایی می شود.
منبع: بهارنیوز

ویزای‌جعلی‌عراق،زیر قیمت در بازار آزاد

به گزارش ایسنا، در چند روز اخیر تعدادی از زائران ایرانی، گروهی در شلمچه و خاک کشور و عده‌ای هم در فرودگاه نجف و خاک عراق، به خاطر داشتن ویزای جعلی به کشور بازگردانده شدند و از ادامه سفر آن‌ها خودداری شد. سال گذشته نیز همین داستان اتفاق افتاد و جمع زیادی در مرز متوقف شدند، چون ویزای تقلبی داشتند؛ تجمعی از زائران که در روزهای منتهی به اربعین، مانع خروج زائران دیگری شد که ویزای معتبر داشتند.
با نزدیک شدن به اربعین و آغاز سفر زائران به سمت عراق، حجم پیامک‌ها و تبلیغات درباره صدور ویزای فوری با به‌کارگیری واژه‌های اطمینان‌برانگیزی چون «زیر نظر سفارت عراق» یا «با نرخ مصوب»، افزایش یافته که مسؤولان ستاد اربعین نسبت به آن هشدار داده‌ و باور دارند که بیشتر ویزاهای جعلی از همین پیام‌ها بیرون می‌آیند. هرچند دو هفته پیش، رییس پلیس تهران از انهدام یک باند بزرگ جعل ویزا و کشف ۱۰۰ هزار ویزای جعلی عراق در آستانه مراسم اربعین خبر داده و نسبت به تبعات استفاده از این ویزاها هشدار داد.

بنا بر اعلام ستاد مرکزی اربعین که در وزارت کشور تشکیل شده، تنها راه رسمی و معتبر برای دریافت ویزای عراق، سامانه سماح است که زیر نظر سازمان حج و زیارت اداره می‌شود و ۲۴۰۰ کارگزار زیارتی به آن متصل هستند و زائران از طریق آن‌ها، می‌توانند ویزای معتبر دریافت کنند.با این حال طبق آماری که همین ستاد داده، از میان یک میلیون و ۲۰۰ هزار ویزایی که تاکنون عراق برای اتباع ایرانی صادر کرده، تنها حدود ۴۰۰ هزار ویزا از طریق سامانه سماح صادر شده و ۸۰۰ هزار ویزای دیگر از طریق دفاتر و مراکز متفرقه‌ای بیرون آمده که طبق تایید برخی مسؤولان، ‌ در ارتباط یا نزدیک به سفارت عراق بوده‌اند!
از سوی دیگر، نرخ رسمی ویزای عراق که از سوی ستاد مرکزی اربعین و همچنین وزارت خارجه کشورمان پس از توافق با عراق به قیمت ۱۷۰ هزار تومان تعیین شده، در برخی مراکز و دفاتر به قیمت وسوسه‌برانگیز ۱۵ دلار رسیده است. گزارش‌های سال گذشته نیز نشان می‌دهد، ویزای ۴۰ دلاری عراق همزمان با اربعین در پایانه‌های اتوبوسرانی داخل کشور به قیمت ۲۵ دلار و حتی کمتر از آن عرضه شده که برخی از آن‌ها جعلی بود. اگرچه زائرانی هم بودند که از مبادی رسمی و تایید شده‌ای برای دریافت ویزا اقدام کرده، اما ویزای جعلی نصیب‌شان شد!
 
طبق قوانین عراق، حکم ورود به خاک این کشور با مدارک نامعتبر و غیرقانونی و البته در صورت نداشتن هیچ‌کدام از مدارک بین‌المللی، تا سه سال زندانی است. با وجود این‌که استفاده از ویزاهای جعلی هر سال عده‌ای از زائران را در مرز و خاک عراق سرگردان می‌کند و از طرفی، نوعِ روابط برخی دفاتر و مراکز با مراجع صادرکنندگان ویزای عراق شناسایی شده، اما ظاهرا هیچ یک از این درها بسته نشده و این رویه‌ی چالش‌برانگیز و دردسرساز همچنان در اربعین تکرار می‌شود و درخواست و خواهش از زائران برای مراجعه به کانال‌های رسمی، تنها اقدام عاجلی است که هر سال انجام می‌شود.
منبع: بهارنیوز

بازیگر زن ترکیه با چادر در فیلم ایرانی

ساخت فیلم سینمایی «جن زیبا» در اصفهان آغاز شده است و بازیگر ترکیه‌ای برای حضور در این فیلم وارد ایران شده است.در عکس‌هایی که از نورگل یشیل‌چای در سایت «سینما سینما» منتشر شده است، بازیگر سرشناس سینمای ترکیه را با پوشش چادر می‌بینیم. 



 


یشیل‌چای چندی پیش در مورد ویژگی نقشی که در این فیلم ایفا می‌کند، گفته است: «از آنجا که شخصیت دلارام از ابتدای تولد ناشنوا و لال نبوده، بنابراین باید برای آواهایی که از دهان او هنگام واکنش و یا تلاش برای بیان کردن موضوعی، شنیده می‌شود، تمرین کنم.»در «جن زیبا» فرهاد اصلانی نقش مقابل نورگل یشیل‌چای را بازی کند.
منبع: بهارنیوز

استخدام آدمکش برای قتل شوهر

گروه حوادث_رسانه ها: روزنامه ایران نوشت:مرد جوان که باهمدستی زن خیانتکار، دسیسه قتل شوهراین زن را طراحی واجرا کرده بود با تأیید حکم قصاص‌اش دردیوانعالی کشور، درچند قدمی طناب دارقرارگرفت. حکم ۲۰ سال زندان همسرمقتول نیزتأیید شد.به گزارش ایسنا، «ایران» نوشت: ششم مهر سال گذشته مردی با حضور در کلانتری محمد شهر کرج از حمله مرگبار مرد ناشناسی به پسر جوانش که پیمانکار ساختمانی بود، خبر داد.با حضور بازپرس ویژه قتل و تیم تحقیق در محل جنایت مشخص شد مقتول-عباس ۳۲ساله- در حالی که همراه همسرش در حال بازگشت از خانه پدری‌اش بود، هدف حمله مرد ناشناسی قرار گرفته و با ضربات چاقو به قتل رسیده است. با توجه به اینکه همسر قربانی جنایت تنها شاهد ماجرا بود بلافاصله تحت بازجویی قرار گرفت. او به کارآگاهان گفت: «ساعت ۱۲ و نیم شب بود که از خانه پدرشوهرم بیرون آمدیم تا به خانه برویم اما ناگهان بین راه حالم بد شد و همسرم به اجبار کنار جاده توقف کرد. وقتی از ماشین پیاده شدم ناگهان مردی غریبه به بهانه پرسیدن آدرس، نزدیک شد و شوهرم را با چاقو کشت و فرار کرد.» کارآگاهان که به اظهارات این زن مشکوک بودند او را مورد بازجویی فنی قرار دادند تا اینکه او سرانجام لب به سخن گشود. «نسرین» که چاره‌ای جز بیان حقیقت نداشت با اعتراف به طراحی دسیسه قتل همسرش گفت: «حدود ۷ ماه قبل با پسرجوانی به نام «سیاوش» آشنا شدم. او که راننده تاکسی بود، زن و فرزند داشت. اما هر دو از زندگی مشترک‌مان راضی نبودیم. همان روز شماره تلفنش را گرفتم و پس ازآن به طور پنهانی در ارتباط بودیم. او از وقتی فهمیده بود شوهرم دست بزن دارد قول داد انتقامم را بگیرد. تا اینکه شب حادثه به سیاوش زنگ زدم و گفتم امشب باید کار را تمام کند…» با اعتراف‌های تکاندهنده زن خیانتکار، راننده ۳۰ ساله دستگیر شد و پس از اعتراف به قتل، پرونده تکمیل و برای محاکمه به دادگاه کیفری استان البرز ارسال شد. قضات دادگاه کیفری استان البرز-به ریاست قاضی هدایت رنجبر-پس از چند مرحله محاکمه و بررسی اسناد و شواهد پرونده و اظهارات متهمان، سرانجام زن جوان را به جرم مشارکت در قتل به ۲۰ سال حبس محکوم کردند و برای مرد جوان نیز که با اتهام قتل عمد روبه‌رو بود، حکم قصاص صادرکردند. این احکام صبح دیروز از سوی قضات دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد.
 
خلأ عاطفی زوجین زمینه ساز خیانت و جنایت
محمد عنبری- قاضی شعبه ۶ اجرای احکام ویژه قتل دادگستری استان البرز- درباره انگیزه بروز اینگونه جرایم گفت: «درسال‌های اخیر شاهد قتل‌هایی با انگیزه‌های متفاوت بوده‌ایم. اما یکی از مواردی که بیشتر در جامعه بروز یافته، کشتن مردان به دست همسران‌شان است. تا چندی پیش قتل‌های خانوادگی ماهیتی مردانه داشت، اما در سال‌های اخیر این روند تا حدودی تغییر کرده است. شوهرکشــی از دیــدگاه جرم‌شناسان، قضـــات، حقوقدانـان و حــتـی روان‌شناسان علل مختلفی دارد که شاید از حذف روابط عاطفی و بروز اختلافات بزرگ مانند خیانت ریشه می‌گیرند. بررسی‌ها نشان می‏‌دهد، پدیده همسرکشی در مردان و زنان متفاوت است.مردان به خاطرناتوانی در کنترل تکانه‌های پرخاشگرانه با کوچک‌ترین نارضایتی نسبت به همسر مرتکب خشونت می‏‌شوند. گاهی هم این خشونت‏ها ناخواسته به قتل منجر می‌شود. اما زنان به علت محدودیت‏‌ها و ناتوانی در احقاق حقوقشان از راه‏‌های قانونی، اقدام به قتل همسر می‌کنند.»
وی افزود: «از مهم‌ترین علت‌های ارتکاب  جنایت توسط زنان به خشونت، بدرفتاری و خیانت مرد می‌توان اشاره کرد و اغلب زنان در کشتن همسرانشان همدست دارند و بیشتر طراح جنایت هستند. آنها قتل و کشتن همسرانشان را تنها راه نجات خود دانسته و آنقدر در زندگی مشترک به بن‌بست رسیده‌اند که حتی وجود فرزندانشان نیز نتوانسته عاملی بازدارنده برای آنها باشد. نکته جالب اینکه در بسیاری از این پرونده‌ها  زنان متهم مدعی هستند اگر می‌توانستند براحتی طلاق بگیرند به قتل همسرانشان فکر نمی‌کردند.»

قاضی اجرای احکام دادگستری البرز ادامه داد: «خشونت‌های خانوادگی یکی از دلایل همسرکشی است که می‌تواند جسمانی، جنسی، روانی یا عاطفی باشد. همچنین بررسی‌های علمی و پژوهشی نیز بیانگر آن است که ریشه بسیاری از این قبیل قتل‌ها به مشکلات درونی افراد و بیماری آنها بازمی‌گردد. این زنگ خطری است که باید آن را جدی گرفت و برای حل این معضل گام‌های جدی برداشته شود. اغلب زنانی که دست به قتل شوهرانشان می‌زنند با او احساس خوشبختی نمی‌کنند. بنابراین در تداوم یک نارضایتی مزمن تصمیم به قتل می‌گیرند.نخستین عامل این نارضایتی نیز خشونت رفتاری و گفتاری است. بحث خشونت شوهر نیز خود دلایل متعددی از جمله اعتیاد، بیکاری، مشکلات تربیتی و رفتاری دارد که نیازمند بررسی‌های ریشه‌ای است. همچنین عواملی از قبیل ازدواج‌های تحمیلی و ناخواسته، دشواری یا ناتوانی در طلاق، انتقام از شریک زندگی، نداشتن آشنایی با مهارت‌های تصمیم‌گیری، مناسب نبودن روابط بین فردی و نبود کنترل خشم از دیگر عوامل همسرکشی است.»

وی با اشاره به اهمیت نقش اعتقادات در مهار خشونت در جامعه گفت: «اگر باورهای دینی و اعتقادی در افراد جامعه درونی شده باشد، نه فقط شوهرکشی که دیگر جرایم اجتماعی را نیزکاهش خواهد داد. اگر همسران مهارت‌های زندگی را بیاموزند و سعی کنند هنگام بروز مشکلات صادقانه درحل و فصل آن بکوشند، کمتر دچار بحران‌های عاطفی و مشکلات پس از آن می‌شوند. اگر زوجین برای حل مشکلاتشان از خانواده یا روانشناسان کمک گرفته و از تصمیم‌های خودسرانه بپرهیزند، ممکن است سرنوشت و عاقبت بدی برای آنها در زندگی‌شان رقم نخورد. همچنین حضور زوجین در فضای مجازی باید به گونه‌ای باشد که باعث نشود زندگی آنها به خطر بیفتد. باید بدانند فضای مجازی کانون خانواده‌ها را نشانه رفته و اگر کم‌توجهی به اثرات منفی ‌حضور در فضای مجازی داشته باشند، ممکن است، زندگی‌شان نابود و در دام‌های سیاهی که فضای مجازی برایشان گسترده است، گرفتار شوند.»
وی در پایان افزود: «در صورت بروز مشکلات خانوادگی علاوه بر مراکز مشاوره، مراکزی نیز زیر نظر دستگاه قضایی وحتی مراکز مردم‌نهاد آماده خدمات‌رسانی به شهروندان هستند.»
منبع: بهارنیوز