فرودگاه نجف قیمت بنزین هواپیما را افزایش داد

دبیر انجمن شرکت‌های هواپیمایی گفت: مسئولان فرودگاه نجف در اقدامی غیرمنطقی و سودجویانه، نرخ سوخت هواپیما در این فرودگاه را از ۹۸ سنت به یک دلار و ۲۴ سنت افزایش داده‌اند، این اقدام موجب افزایش هزینه شرکت‌های هواپیمایی خواهد شد.

مقصود اسعدی سامانی در گفت‌‌وگو با فارس با اشاره به اعتراض شرکت‌های هواپیمایی ایران به افزایش قیمت سوخت در فرودگاه نجف، بیان کرد: به تازگی مسئولان فرودگاه نجف در یک اقدام غیر منطقی نسبت به افزایش نرخ سوخت هواپیما در فرودگاه نجف اقدام کرده‌اند.

وی افزود: در این راستا ‌هر لیتر سوخت هواپیما ‌در فرودگاه نجف از ۹۸ سنت به یک دلار و ۲۴ سنت افزایش یافته است، این اقدام که حتی مورد اعتراض وزیر حمل و نقل عراق هم قرار گرفت‌ موجب افزایش هزینه شرکت‌های هواپیمایی و در نتیجه افزایش قیمت بلیت پروازهای نجف خواهد شد‌.

اسعدی سامانی ادامه داد: با توجه به افزایش پرواز شرکت‌های هواپیمایی به‌ویژه در ایام اربعین و تلاش شرکت‌ها برای ثابت نگه داشتن نرخ‌ها،‌تصمیم مسئولان فرودگاه نجف برای افزایش نرخ سوخت به لحاظ تاثیر قابل توجهی که هزینه سوخت در قیمت تمام شده هر ساعت پرواز دارد، موجب افزایش قیمت بلیت هواپیما برای پروازهای نجف خواهد شد ‌و ممکن است شرکت‌های هواپیمایی را مجدداً برای قطع و یا تعلیق پروازهای خود به نجف ترغیب کند‌.

وی اضافه کرد: این در حالی‌ است که نرخ هر لیتر سوخت هواپیما در فرودگاه بغداد ۷۱ سنت، در فرودگاه عمان ۵۲ سنت و در فرودگاه‌های عربستان سعودی ۴۲ سنت است.

اسعدی سامانی بیان کرد: شرکت‌های هواپیمایی در تیرماه سال جاری در اعتراض به گران بودن هزینه هندلینگ و خدمات فرودگاهی فرودگاه نجف نسبت به قطع پروازهای خود به نجف اقدام کردند و با مذاکراتی که بین سازمان هواپیمایی کشوری و شرکت‌های هواپیمایی ایرانی و مسئولان فرودگاه نجف صورت گرفت تعدیل مختصری در نرخ برخی از تجهیزات خدمات فرودگاهی صورت گرفت و پرواز شرکت‌های هواپیمایی ایرانی به نجف مجدداً برقرار شد.

وی اظهار داشت: دریافت ۲۰ دلار به‌عنوان بهره مالکانه‌ از هر صندلی پروازهای ایرانی به مقصد نجف و ۱۰ دلار عوارض فرودگاهی از مسافران ایرانی در فرودگاه نجف و تعیین ۸۵ دلار عوارض گمرکی به ازای هر پرواز و عطف به ماسبق کردن آن از سال ۲۰۱۰ و بیش از چهار برابر بودن هزینه هندلینگ پروازها در فرودگاه نجف نسبت به فرودگاه‌های ایران از مهمترین موارد اعتراض شرکت های هواپیمایی ایرانی به مسئولان فرودگاه نجف بود‌.

وی ادامه داد: آن زمان در مذاکرات صورت گرفته نرخ برخی از اقلام خدمات هندلینگ کاهش یافت، مسئولان فرودگاه مذکور در خصوص عوارض بهره مالکانه و عوارض گمرکی نیز قول مساعدت و همکاری و پیگیری در مراجع دولتی عراق را داده‌اند که تا‌کنون به نتیجه‌ای نرسیده است.

وی اضافه کرد: اما افزایش نرخ سوخت پروازها در روزهای اخیر شرایط جدیدی برای شرکت‌های هواپیمایی ایجاد کرده است و شرکت‌ها از طریق سازمان هواپیمایی کشوری پیگیر کاهش نرخ سوخت و تحقق وعده‌های مسئولین فرودگاه نجف در خصوص لغو عوارض بهره مالکانه و عوارض گمرکی و عوارض مسافری فرودگاه نجف ‌هستند.

به گزارش فارس فرودگاه نجف در بین ۵ فرودگاه بزرگ عراق با ۱۰۰٫۷ میلیون دلار درآمد در سال ۲۰۱۶ بیشترین درآمد را کسب کرده است؛‌ در سال ۲۰۱۶ فرودگاه بغداد ۹۹٫۲ میلیون دلار، فرودگاه اربیل ۹۸٫۹ میلیون دلار، فرودگاه بصره ۳۱٫۲ میلیون دلار و فرودگاه سلیمانیه ۳۰ میلیون دلار درآمد داشته‌اند.

در همین مدت در فرودگاه بغداد ۱۸ هزار و ۱۸۷ پرواز، فرودگاه نجف ۱۴ هزار و ۴۳۸ پرواز، فرودگاه اربیل ۱۳ هزار و ۸۸۹ پرواز، فرودگاه بصره ۵۳ هزار و ۹ پرواز و فرودگاه سلیمانیه ۵۰ هزار و ۸۹ پرواز انجام شد و کل پرواز‌‌ها ۹۰ هزار و ۸۹۰ پرواز بوده است.

طبق این گزارش در همان سال ۲۰۱۶ در کشور عراق میانگین قیمت برای فرود برای هر هواپیما ۱۳۰۰ دلار و متوسط هزینه خدمات زمینی فرودگاهی ۲۷۵۰ دلار بوده است؛

آمار فوق نشان می‌دهد که فرودگاه نجف بیشترین درآمد را در سال گذشته میلادی داشته است طبق پیگیری خبرنگار فارس، بیشتر این درآمد از شرکت‌های هواپیمایی ایرانی کسب شده است.


منبع: عصرایران

آغاز ثبت نام «وام ضروری» بازنشستگان

ثبت نام وام ۴ میلیون تومانی بازنشستگان کشوری با فعال شدن لینک آن روی سایت صندوق بازنشستگی کشوری به نشانی cspf.ir از امروز (شنبه) به مدت یک ماه آغاز شد.

به گزارش فارس، ثبت نام ۱۲۰۰ میلیارد تومان وام ضروری بازنشستگان کشوری از امروز آغاز و به مدت یک ماه در سایت صندوق به نشانی cspf.ir ادامه خواهد داشت.

وام ضروری بازنشستگان کشوری با کارمزد سالانه چهار درصد و به مبلغ ۴ میلیون تومان در ۱۲ مرحله از سوی بانک صادرات به ۳۰۰ هزار بازنشسته کشوری ارائه می شود.

بازپرداخت این تسهیلات ۳۶ ماهه بوده و ماهانه ۱۲۰ هزار تومان از مستمری وام گیرندگان کسر می شود.

بازنشستگان کشوری و وظیفه بگیران تحت پوشش صندوق بازنشستگی کشوری می توانند با ورود به سایت صندوق و لینک ثبت نام وام ضروری، شماره دفترکل، شماره ملی، شماره حساب و شماره تلفن همراه خود را وارد کرده و برای ثبت نام اقدام کنند.

بدیهی است در صورتی که تعداد ثبت نام کنندگان بیشتر از ۳۰۰ هزار نفر باشد، ارائه وام در قالب قرعه کشی انجام می‌شود.


منبع: عصرایران

بازسازی چهره زن متعلق به یک تمدن باستانی (فیلم)

برجام منهای آمریکا؛ ممکن یا محال! 
این موارد را هرگز در شبکه های اجتماعی به اشتراک نگذارید بعیدی‌نژاد: ترامپ با دو حرف خود برای همیشه منفور شد قاضی متهم پرونده کهریزک سکوتش را شکست: اعزام به کهریزک دستور من بود/فیلمی که احمدی نژاد در مجلس پخش کرد واقعیت ندارد/ مسائلی که به فاضل لاریجانی منتسب شد کذب محض است ماجرای استعفای محسن رضایی از فرماندهی‌ سپاه روستایی فقیر فرودگاه نجف قیمت بنزین هواپیما را افزایش داد گاردین: ایران در حمله سایبری به ایمیل ترزا می و برخی نمایندگان بریتانیا دست داشته طرز تهیه سوپ قارچ و بروکلی پاسخ تهمینه میلانی به اتهام سیاسی‌کاری: تخیل یکی از سایت‌های اصولگراست

ترامپ: برجام را تایید نمی کنیم و نخواهیم کرد/ تحریم های سرسختانه ای را علیه سپاه اعمال می کنیم / اشتباهات برجام باید اصلاح شود واگر نه لغو می شود  (۴۴ نظر)

به خودمان گل نزنیم  (۲۵ نظر)

شهرزادی که دوستش داشتیم  (۲۴ نظر)

۶ نکته درباره اظهارات ترامپ علیه ایران و برجام  (۲۲ نظر)

نماینده زرتشتی شورای شهر یزد: متاسفم از این همه تنگ‌نظری  (۸ نظر)

عبور از تله ترامپ با دموکراسی و دیپلماسی  (۸ نظر)

درس تلخ فوتبال به مثلث وحشت سوری !  (۴ نظر)

ویدئوی بحث برانگیز رپِر معروف آمریکایی علیه ترامپ  (۴ نظر)


منبع: عصرایران

کاپیتان؛ غایب پرسپولیس در سفر به عمان

حسین ماهینی به دلیل محرومیت قادر به همراهی پرسپولیس در دیدار برگشت مقابل الهلال عربستان نخواهد بود و به همین منظور کاروان این تیم را در سفر به عمان همراهی نمی‌کند.

ورزش سه- پرسپولیس احتمالا با دو غایب راهی عمان خواهد شد و کاپیتان دوم این تیم را همراهی نمی‌کند.

حسین ماهینی به دلیل محرومیت قادر به همراهی پرسپولیس در دیدار برگشت مقابل الهلال عربستان نخواهد بود و به همین منظور کاروان این تیم را در سفر به عمان همراهی نمی‌کند.

ماهینی در دیدار رفت دو تیم از داور کارت زرد دریافت کرد و به دلیل دوکارته شدن قادر به همراهی در جدال برگشت نخواهد بود. ماهینی با تصمیم برانکو در این سفر پرسپولیس را همراهی نمی‌کند و در تهران تمرینات خود را دنبال می‌کند. او امروز هم با اجازه از کادرفنی در تمرین حضور نخواهد داشت.


منبع: عصرایران

شفر مدرسه پیرمردها را تعطیل می‌کند!

وینفرد شفر زمانی که هدایت استقلال را برعهده گرفت یک وعده مهم به هواداران تیمش داد، این تیم از این بعد به جای واردات بازیکن، قصد دارد بازیکنان جوان خود را به اروپا صادر کند و سرمربی آلمانی استقلال در اولین اقدام تصمیم گرفت در بازی با فولاد ترکیبی جوان به میدان بفرست، ترکیبی که بازیکنان بالای ۳۰ سال در آن جایی نداشتند.

ورزش سه- هرچند استقلال در بازی روز گذشته برابر فولاد خوب بازی نکرد و در خلق موقعیت کاملا ناکام بود اما آنچه هواداران این تیم می توانند به آن امیدور باشند، ترکیب جوان استقلال و البته نیمکت نشینی بازیکنان پا به سن گذاشته بود که شاید اولین خواسته آنها از سرمربی آلمانی تیم شان باشد.

وینفرد شفر زمانی که هدایت استقلال را برعهده گرفت یک وعده مهم به هواداران تیمش داد، این تیم از این بعد به جای واردات بازیکن، قصد دارد بازیکنان جوان خود را به اروپا صادر کند و سرمربی آلمانی استقلال در اولین اقدام تصمیم گرفت در بازی با فولاد ترکیبی جوان به میدان بفرست، ترکیبی که بازیکنان بالای ۳۰ سال در آن جایی نداشتند.

در بازی روز گذشته به جز مهدی رحمتی که به دلیل مسائل انضباطی تازه به تمرینات اضافه شده است و مجتبی جباری که به دلیل اختلاف با سیدرضا افتخاری فعلا دور از تمرینات استقلال است، شفر ترجیح داد خسرو حیدری، پادوانی و سرور چپاروف را هم نیمکت نشین کند تا مشخص شود او چندان اعتقادی به حضور بازیکنان پا به سن گذاشته در تیمش ندارد و ترجیح می دهد از بازیکنان جوان که انگیزه و انرژی بیشتری دارند استفاده کند.

علیرضا منصوریان بعد از نتایج فوق العاده ای که در نیم فصل دوم گذشته با بازیکنان جوانی مثل نورافکن، فرشید اسماعیلی، بهنام برزای، مجید حسینی و محسن کریمی گرفت برای فصل جدید ترجیح داد بازیکنان پا به سن گذاشته ای مثل جباری، منتظری و چپاروف را جذب کند و میانگین سنی تیمش را تا حد زیادی بالا برد؛ اما حالا به نظر شفر در اولین اقدام عملیات برای جوان کردن تیمش را شروع کرده است.

استقلالی ها عملیات جوان کردن تدریجی تیم شان را از زمان پرویز مظلومی در لیگ پانزدهم آغاز کرده اند و بعد از یک وقفه که در این فصل با تصمیم های منصوریان برای آنها اتفاق افتاد، این پروسه دوباره توسط شفر در حال پیگیری است و به نظر این مربی آلمانی مشغول ساختن نسلی است که بازیکنان آن بتوانند سال های برای استقلال موفقیت بدست بیاورند.


منبع: عصرایران

روشنایی لامپ ۲۰هزار واتی (فیلم)

بعیدی‌نژاد: ترامپ با دو حرف خود برای همیشه منفور شد قاضی متهم پرونده کهریزک سکوتش را شکست: اعزام به کهریزک دستور من بود/فیلمی که احمدی نژاد در مجلس پخش کرد واقعیت ندارد/ مسائلی که به فاضل لاریجانی منتسب شد کذب محض است ماجرای استعفای محسن رضایی از فرماندهی‌ سپاه روستایی فقیر فرودگاه نجف قیمت بنزین هواپیما را افزایش داد گاردین: ایران در حمله سایبری به ایمیل ترزا می و برخی نمایندگان بریتانیا دست داشته طرز تهیه سوپ قارچ و بروکلی پاسخ تهمینه میلانی به اتهام سیاسی‌کاری: تخیل یکی از سایت‌های اصولگراست انتصاب معاون سیاسی و امنیتی دادستان کل کشور اسماعیل کوثری: یک دیوانه از آن سوی دنیا نمی‎تواند برای سپاه تصمیم بگیرد

ترامپ: برجام را تایید نمی کنیم و نخواهیم کرد/ تحریم های سرسختانه ای را علیه سپاه اعمال می کنیم / اشتباهات برجام باید اصلاح شود واگر نه لغو می شود  (۴۴ نظر)

به خودمان گل نزنیم  (۲۵ نظر)

شهرزادی که دوستش داشتیم  (۲۴ نظر)

۶ نکته درباره اظهارات ترامپ علیه ایران و برجام  (۲۱ نظر)

نماینده زرتشتی شورای شهر یزد: متاسفم از این همه تنگ‌نظری  (۸ نظر)

عبور از تله ترامپ با دموکراسی و دیپلماسی  (۸ نظر)

درس تلخ فوتبال به مثلث وحشت سوری !  (۴ نظر)

ویدئوی بحث برانگیز رپِر معروف آمریکایی علیه ترامپ  (۴ نظر)


منبع: عصرایران

جشنواره شیکاگو میزبان چهار فیلم ایرانی

پنجاه‌وسومین جشنواره بین‌المللی فیلم شیکاگو از تاریخ ۱۲ تا ۲۶ اکتبر (۲۰ مهر تا ۴ آبان) در آمریکا برپاست.

دو فیلم بلند و دو فیلم کوتاه ایرانی در پنجاه و سومین جشنواره بین‌المللی فیلم شیکاگو در آمریکا به روی پرده می‌رود.

به گزارش ایسنا، این جشنواره سینمایی که از تاریخ ٢٠ مهر آغاز شده و تا ۴ آبان ماه ادامه دارد در بخش مسابقه اصلی با نمایش فیلم «لِرد» به کارگردانی محمد رسول‌اُف همراه خواهد بود.

این فیلم، اولین نمایش جهانی خود را در هفتادمین جشنواره بین‌المللی فیلم کن تجربه کرد و در نهایت جایزه بهترین فیلم بخش «نوعی نگاه» این رویداد سینمایی را به خود اختصاص داد،

فیلم «بدون تاریخ بدون امضا» ساخته وحید جلیلوند نیز در بخش مسابقه کارگردان‌های جدید پنجاه و سومین جشنواره فیلم شیکاگو به روی پرده خواهد رفت. این فیلم پیش از این و در بخش افق‌های جشنواره ونیز جایزه بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر مرد (نوید محمدزاده) را کسب کرده بود.

همچنین دو فیلم کوتاه «حیوان» ساخته بهمن و بهرام ارک برنده جایزه دوم بخش سینه فونداسیون هفتادمین جشنواره بین‌المللی فیلم کن و «روتوش» به کارگردانی کاوه مظاهری نیز نمایندگان سینمای ایران در بخش فیلم‌های کوتاه جشنواره شیکاگو هستند.

فیلم کوتاه «روتوش» با کسب جایزه از جشنواره‌های ترایبکا، پالم اسپرینگز و کراکوف شرایط حضور در شاخه بهترین فیلم کوتاه جوایز اسکار ۲۰۱۸ را کسب کرده است.

پنجاه‌وسومین جشنواره بین‌المللی فیلم شیکاگو از تاریخ ۱۲ تا ۲۶ اکتبر (۲۰ مهر تا ۴ آبان) در آمریکا برپاست.


منبع: عصرایران

پاسخ تهمینه میلانی به اتهام سیاسی‌کاری: تخیل یکی از سایت‌های اصولگراست

تهمینه میلانی در گفت‌وگو با روزنامه شرق به اتهام سیاسی‌کاری در آثارش پاسخ داد.

در بخشی از مصاحبه کارگردان «ملی و راه‌های نرفته‌اش» می‌خوانیم:

اخیرا جایی خواندم که مخالفان فکری شما در اظهار‌نظری اعلام کردند که شما جدا از فیلم‌سازی، با ساخت فیلم «زن زیادی»‌ به ارگان تبلیغاتی «حزب مشارکت» تبدیل شدید. اصلا تابه‌حال کار سیاسی کرده‌اید؟
بله. اول انقلاب که دانشجوی سال اول بودم، به اقتضای آن روزها، من هم در دانشگاه همه جریان‌های فکری را دنبال می‌کردم و در بحث‌ها شرکت می‌کردم.

یعنی «هوادار» یا «عضو» تشکیلات سیاسی خاصی بودید؟

کنجکاوانه همه جریان‌های سیاسی آن زمان را دنبال می‌کردم. روزنامه‌هایشان را می‌خواندم و در بحث‌های سیاسی شرکت داشتم. اصولا از بچگی کنجکاو بودم. خوشم می‌آمد درباره همه مسائل، خصوصا آن گروه‌های سیاسی که قبل از انقلاب فعال بودند و در زمان انقلاب نسبت به آنها سمپاتی‌ زیادی در بین جوانان وجود داشت، ‌بیشتر بدانم. مثلا زندگی‌نامه‌های شهدای گروه‌های مختلف را می‌خواندم یا در جلسات علنی که در دانشگاه تشکیل می‌شد، ‌شرکت می‌کردم. به‌ویژه خسرو گلسرخی که محبوب همه نوع گرایش بود. از گروه‌های چپ تا گروه‌های مذهبی. به‌طورکلی به‌دلیل روحیه پرسشگری که دارم در هیچ قالبی جا نمی‌گیرم. ترجیح می‌دهم منتقد همه ‌گروه‌ها باشم تا دنباله‌رو یک گروه خاص.

منظورتان این است که بیشتر دنبال پاسخِ ‌سؤال‌هایتان بودید؟

همین‌طور است. مثلا در میتینگ‌ها با هرنوع گرایش فکری از مائوئیست‌ها، مجاهدین و فداییان خلق، گرفته تا گروه‌های مذهبی شرکت می‌کردم. حتی به جلسات پرسش و پاسخ نورالدین کیانوری که رهبر توده‌ای‌ها بود، هم می‌رفتم. به‌طورکلی آدم کنجکاوی بودم و هستم و حالا هم صبح به صبح سرمقاله روزنامه‌های مختلف را می‌خوانم تا ببینم در جامعه چه خبر است اما روحیه عضوی از یک گروه‌سیاسی‌بودن را ندارم، چون به همه گروه‌ها نقد دارم.

تصورم این است که اگر وارد گروهی شوم، به‌دلیل پرسش‌های زیادی که می‌پرسم فوری اخراجم می‌کنند. همان‌طور که فرمودید من آدمی هستم که سؤال زیاد می‌کنم. احتمالا به‌همین‌دلیل، هیچ تشکیلاتی من را به درون خود راه نمی‌دهد. مثلا در دوره‌ای عضو شورای مرکزی «کانون کارگردانان» خانه سینما شدم. ولی شش ماه بعد خودم استعفا کردم! چون نتوانستم تحمل کنم که حقی، ‌ناحق شود و سؤالی بی‌پاسخ بماند.

تحلیلتان از این که به سیاسی‌کاری متهم شدید، ‌چیست ؟

چه بگویم؟! این از تخیل یکی از سایت‌های اصولگراست که زمان ساخت فیلم «زن زیادی» را هم‌زمان با حرکت جبهه مشارکت که «کنوانسیون حقوق زنان» را امضا ‌کردند، کنار هم گذاشته است و این‌طور نتیجه گرفته است که این فیلم به سفارش ایشان ساخته شده است.

جالب اینکه حتی گروه‌های متنوع اصلاح‌طلب هم روحیه من را نمی‌پسندند و در ٣٠سال فعالیت فیلم‌سازی‌ام، حمایت جدی از من و همسرم نکرده‌اند اما می‌توانم بگویم سقف تحملشان کمی بلند‌تر از سقف تحمل اصولگرا‌هاست. به‌هرصورت به اصولگرایان اطمینان می‌دهم که هزینه ساخت فیلم «زن زیادی» صد درصد از جیب من و همسرم پرداخته شده است و حتی یک ماشین و پاسگاه پلیس هم از این فیلم دریغ کرده‌اند. به‌طوری‌که تمامی ایستگاه‌ها را دکور زدیم. فیلم‌های پشت‌صحنه موجود است، می‌توانید ببینید که به‌طور علنی از همه ارگان‌ها انتقاد کرده‌ام.


منبع: عصرایران

آتش سوزی مرگبار در ccu بیمارستانی در میاندوآب آذربایجان غربی (+عکس)

بخش مراقبت های ویژه بیمارستان فاطمه الزهرا میاندوآب دچار سانحه آتش سوزی شد.

به گزارش ایسنا، ساعت ۲و ۴۵ دقیقه بامداد امروز بخش مراقبت های ویژه بیمارستان فاطمه الزهرا میاندوآب دچار سانحه آتش سوزی شد که با حضور به موقع نیروهای امداد رسان امداد رسانی به مجروحین انجام شد و آتش سوزی نیز در کمترین زمان توسط نیروهای آتش نشانی مهار شد.

آتش سوزی مرگبار در بیمارستان میاندوآب آذربایجان غربی

در این حادثه یک نفر کشته و ۵ نفر دیگر مجروح شدند که یکی از مجروحین دچار سوختگی شدید شده و مابقی سرپایی درمان شدند.

یادگار لندنیان، رئیس آتش نشانی میاندوآب، علت حادثه را اتصال سیم کشی از ناحیه دستگاه تنفس مصنوعی کنار تخت بیماری که در این حادثه فوت شد اعلام کرد.


منبع: عصرایران

قتل دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران/ رها کردن جسد در جاده شهریار

مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی تهران بزرگ از کشف جسد دختر دانشجوی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران در کمتر از ۷۲ ساعت خبر داد.

به گزارش فارس، بنا بر اعلام مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی تهران بزرگ جسد دختر دانشجوی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران در کمتر از ۷۲ ساعت کشف شد.

بنا بر این گزارش عامل جنایت به ارتکاب قتل عمد و رها کردن جسد فقدانی در شهرستان شهریار – جاده سعید آباد اعتراف کرد.


منبع: عصرایران

سبزی پرخاصیتی که مانند بوتاکس عمل می کند!

اگر مصرف مواد غذایی‌ حاوی آنتی‌اکسیدان، مانند اسفناج را در رژیم غذایی روزانه‌ خود قرار دهید، سرعت تولید سلول‌های پوستی را افزایش پیدا می کند و تولید کلاژن را در پوست تحریک می‌کنید، کلاژن یکی از مواد سازنده‌ پوست است که در بهبود کشسانی و زیبایی پوست نقش دارد.

باشگاه خبرنگاران- اسفناج یکی از موادغذاییِ بسیار سالم است، طبق بررسی‌های صورت‌گرفته بیش از ۱۰ آنتی‌اکسیدان فلاونوئید در این سبزی وجود دارد و این آنتی‌اکسیدان‌ها تنها یکی از چند ماده‌ آلی و معدنی موجود در اسفناج هستند.

در زیر خواص اسفناج برای سلامت بدن ذکر شده است

اشعه‌ فرابنفش ممکن است در تماس با پوست فرد عامل ابتلا به سرطان پوست شود یا به ظاهر پوست آسیب برساند، ویتامین C و A موجود در اسفناج، آسیب ناشی از اشعه‌ فرابنفش را بهبود می بخشد.

اگر مصرف مواد غذایی‌ حاوی آنتی‌اکسیدان، مانند اسفناج را در رژیم غذایی روزانه‌ خود قرار دهید، سرعت تولید سلول‌های پوستی را افزایش پیدا می کند و تولید کلاژن را در پوست تحریک می‌کنید، کلاژن یکی از مواد سازنده‌ پوست است که در بهبود کشسانی و زیبایی پوست نقش دارد.

این سبزی در حفظ سلامت پوست نقش ویژه ای دارد، اشعه‌ فرابنفش ممکن است در تماس با پوست فرد منجر به سرطان پوست شود یا ظاهر پوست را خراب کند. ویتامین C و A موجود در اسفناج، آسیب ناشی از اشعه‌ فرابنفش را ترمیم می‌کنند. اگر مصرف مواد غذایی‌ حاوی آنتی‌اکسیدان، مانند اسفناج را در برنامه‌ غذایی روزانه‌ خود قرار دهید، سرعت تولید سلول‌های پوستی را بالا می‌برید و تولید کلاژن را در پوست تحریک می‌کنید. کلاژن یکی از مواد سازنده‌ پوست است که در بهبود کشسانی و زیبایی پوست نقش دارد.

فیتونوترینت‌های موجود در اسفناج به سم‌زدایی بدن کمک می‌کنند و با جلوگیری از رشد انبوه فلورهای میکروسکوپی روده، کارکرد کبد را بهبود می‌بخشند. همچنین بین کاهش التهاب لوله‌ گوارش و مصرف فلاونوئید و کارتنوئیدهای درون اسفناج رابطه مستقیم وجود دارد. هرچه التهاب لوله‌ گوارش کمتر شود، لایه‌ داخلی آسیب‌پذیر آن و معده نیز سالم‌تر می‌مانند و احتمال پیشرفت سندرم روده‌ نشت‌کننده و ناراحتی‌های گوارشی دیگر کاهش می‌یابد.همچنین اسفناج غنی از فیبر است.

اسفناج در پیشگیری از دیابت بسیار موثر است، این سبزی حاوی استروئیدهای مفیدی به‌نام فیتواکسایتروئید است. بررسی‌ها نشان داده‌اند این استروئید، متابولیسم گلوکز یا همان شکر خودمان را افزایش می‌دهد و به‌این‌ترتیب سطح قندخون پایدار می‌ماند و بالا نمی‌رود. این خاصیت برای بیماری دیابت پنهان، دیابت و نیز سندرم‌های دیگری که در متابولیسم سلولی اختلال به‌وجود می‌آورند، به‌شدت به‌کار می‌آید، زیرا این استروئید مولفه‌هایی را که ذخیره‌ چربی را برای هورمون انسولین به سطح بحرانی می‌رسانند، به پایین‌ترین سطح ممکن کاهش می‌دهند.

پژوهش‌های صورت‌گرفته نشان می‌دهند اسفناج نه تنها غنی از منیزیم است، بلکه پس از پخته‌شدن نیز منیزیم آن از بین نمی‌رود. منیزیم یکی از مواد معدنی مهم در بدن به‌شمار می‌رود و در کارکرد سالم سلول‌ها و بیش از ۳۰۰ عملکرد مختلف بدن نقش دارد. متاسفانه بیشترِ افراد بزرگ‌سال در کشورهای پیشرفته با کمبود منیزیم مواجهند، ولی خود از آن باخبر نیستند.منیزیم در تنظیم کلسیم، پتاسیم و سدیم بدن نقش مهمی برعهده دارد.


منبع: عصرایران

با این ترفندهای بی‌نظیر لاغری صورت خود را برطرف کنید!

تسنیم- برای پُر و چاق شدن صورت می‌توانیم از این دستورالعملها استفاده کنیم:

۱٫ مصرف عرق یونجه با شکر یک فنجان قبل از نهار و شام حتما با شکر

۲٫ ماساژ روغن «زفت» روی گونه‌ها و اندام لاغر

۳٫ ماساژ اندام لاغر مخصوصاً گونه‌ها با روغن خراطین اصل روزی دو مرتبه

۴٫ برای تنظیم و پر شدن صورت خوردن دمکرده یا عرق رازیانه تا ۱۲۰ روز، روزی یک لیوان میان وعده با عسل فقط خانم‌ها

در کنار این دستورالعملها باید از مصرف غذاهای سرد و خشک پرهیز شود.

همچنین کسانی که می‌خواهند صورتشان چاق شود، می‌توانند این دستور را نیز به مدت ۲۱ روز اجرا کنند:

دو لیوان شیر را با دو قاشق مرباخوری عسل و پنج گرم پودر کتیرای گل که خودتان پودر کرده باشید، مهیا کنید.

ابتدا شیر را گرم کنید سپس کتیرا و عسل را به آن اضافه کرده و خوب هم بزنید تا مخلوط یکنواختی درست شود؛ این مخلوط را در دو نوبت قبل و بعد از ظهر میل کنید و تا ۲۱ روز ادامه دهید.


منبع: عصرایران

ماجرای استعفای محسن رضایی از فرماندهی‌ سپاه

«در سال ۶۶ و در یک مقطع آقای محسن رضایی از فرماندهی سپاه پاسداران استعفا می‌کند که تاکنون کمتر به این موضوع پرداخته شده است. این مساله در کتاب خاطرات آیت‌ا… هاشمی در سال ۶۶ و در صفحه ۹۰ ذکر شده است. در این خاطرات عنوان شده که آقای محسن رضایی با نوشتن نامه‌ای به حضرت امام(ره) به دلیل مشکلات اداره سپاه، عدم هماهنگی با رئیس‌جمهور، دکتر روحانی و ارتش از سمت فرماندهی کل سپاه استعفا کرده است.»

روزنامه آرمان نوشت: «مناقشه بر سر پایان جنگ و چگونگی فرماندهی آیت‌ا… هاشمی(ره) همچنان پس از درگذشت ایشان ادامه دارد. ماجرا از جایی شروع شد که یکی از مسئولان عنوان کرد آیت‌ا… هاشمی به دلایلی فرمانده جنگ نبوده است. این ادعا اما خیلی زود با واکنش فاطمه هاشمی فرزند آیت‌ا… هاشمی همراه شد که عنوان کرد: «پدر من فرمانده جنگ نبود بلکه فرمانده صلح بوده است.» به نظر می‌رسد برخی از گروه‌ها و افراد در فضای سیاسی کشور تلاش می‌کنند نقش آیت‌ا… هاشمی در جنگ و همچنین پایان جنگ را مبهم و کمرنگ نشان دهند تا به برخی از منافع گروهی و سیاسی خود دست پیدا کنند. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی نقش آیت‌ا… هاشمی در پایان جنگ و همچنین آخرین وضعیت وصیتنامه ایشان با دکتر غلامعلی رجایی، مشاور آیت‌ا… هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت‌وگو کردیم.

دکتر رجایی معتقد است: «حضرت امام(ره) با توجه با استدلال جمعی فرماندهان نظامی تصمیم به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ می‌گیرند و هیچ‌ فردی و از جمله آیت‌ا… هاشمی به‌ تنهایی در تصمیم حضرت امام(ره) نقش کلیدی نداشته است. آیت‌ا… هاشمی از سال ۶۲ و پس از فتح خرمشهر به‌ دنبال پایان جنگ بود و به همین دلیل به‌ دنبال رویکردی بود که بتواند زمینه پایان جنگ را به وجود بیاورد. با این‌ همه ایران زمانی قطعنامه ۵۹۸ را می‌پذیرد که کشور در وضعیت مناسبی قرار ندارد و هم از نظر اقتصادی و هم از نظر تجهیزاتی در وضعیت قابل‌ قبولی نیست. در نتیجه حضرت امام(ره) نه‌ تنها آیت‌ا… هاشمی، بلکه هیچکس را عامل اصلی پذیرش قطعنامه تلقی نمی‌کنند و با توجه به جمیع جهات به پایان جنگ رضایت می‌دهند.»

در ادامه متن گفت‌وگوی «آرمان» با دکتر غلامعلی رجایی را از نظر می‌گذرانید.

چرا در مقطع کنونی دوباره موضوع پایان جنگ و اتفاقاتی که در سال ۶۷ رخ داده توسط برخی افراد مطرح شده است؟ هدف از مطرح‌ کردن چنین مسائلی پس از درگذشت آیت‌ا… هاشمی چیست؟

مهم‌ترین دلیل مطرح‌ کردن چنین مباحثی نادیده‌ گرفتن نقش آیت‌ا… هاشمی در مقاطع مختلف انقلاب اسلامی و از جمله در دوران مدیرت جنگ است. به نظر می‌رسد این مسائل با علم به این که آیت‌ا… هاشمی در قید حیات نیستند و امکان پاسخگویی صریح از جانب ایشان وجود ندارد، مطرح می‌شود. این افراد باید به این مساله آگاه باشند که نقش و منش آیت‌ا… هاشمی به عنوان یک فقیه مجتهد نواندیش هیچ‌گاه فراموش نخواهد شد. آیت‌ا… هاشمی مانند کوه دماوند بودند. هر گاه کوه دماوند از خاطر ایرانیان فراموش شد، آیت‌ا… هاشمی نیز فراموش خواهد شد. کسانی که به‌ دنبال پاک‌ کردن نقش آیت‌ا… هاشمی در انقلاب اسلامی و نظام هستند با انگیزه‌های نفسانی و سیاسی دست به چنین کاری می‌زنند.

از سوی دیگر بسیاری از جنبه‌های شخصیتی آیت‌ا… هاشمی به دلایل مختلف نادیده گرفته شده است. برای مثال آیت‌ا… هاشمی خطبه‌های زیادی خوانده و در خطبه‌های خود به نکات بدیع و مهم اجتماعی و سیاسی اشاره کرده است که هیچ‌ کدام از این خطبه‌ها مورد استفاده قرار نمی‌گیرد و کسی به این خطبه‌ها توجه نمی‌کند. از سوی دیگر آیت‌ا… هاشمی بیش از ۵۰ جلد تفسیر قرآن نوشته و به‌ صورت موضوعی آیه‌های قرآن مجید را بررسی کرده است. برای مثال مفهوم اعتدال در قرآن مجید را تنها می‌توان در مجموعه آثار آیت‌ا… هاشمی پیدا کرد. با این حال هنوز جامعه قرآنی کشور به این آثار ارزشمند توجه جدی نکرده است.

مساله پایان جنگ از زمانی آغاز می‌شود که آقای محسن رضایی به حضرت امام(ره) نامه می‌نویسند و تجهیزات مورد نیاز جنگ را خدمت حضرت امام (ره) مطرح می‌کنند و حضرت امام(ره) عنوان می‌کنند که تهیه این تجیزات از عهده اقتصاد کشور خارج است. آیا حضرت امام(ره) تنها با استدلال‌های آیت‌ا… هاشمی به پایان جنگ رضایت می‌دهند یا این که دیگر فرماندهان جنگ نیز با آیت‌ا… هاشمی در پایان جنگ هم‌عقیده بودند؟

موضوع پایان جنگ و چگونگی اقناع حضرت امام(ره) برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. دلیل اصلی این مساله نیز این بوده که حضرت امام(ره) همواره با رویکرد ادامه جنگ موافق بوده و معتقد بودند که جنگ باید تا پیروزی نهایی ادامه پیدا کند. وضعیت حتی به شکلی بوده که حضرت امام(ره) در جلسات خصوصی با فرماندهان جنگ اجازه طرح مساله پایان جنگ را نمی‌داده است.

در نتیجه اقناع و جلب رضایت حضرت امام(ره) در چنین شرایطی بسیار سخت بوده است. با این‌ همه، آیت‌ا… هاشمی به چند دلیل واقع‌بینانه تلاش می‌کنند رضایت حضرت امام(ره) را برای پایان جنگ اخذ کنند. دلیل نخست این که آیت‌ا… هاشمی در گفت‌وگو با برخی از فرماندهان واقع‌بین جنگ مانند دریابان شمخانی به این نتیجه می‌رسد که این جنگ در نهایت هیچ‌ برنده‌ای نخواهد داشت. دریابان شمخانی در جایی به آیت‌ا… هاشمی عنوان می‌کند: «برای ما مشخص شده که جنگ هیچ‌ برنده‌ای نخواهد داشت.» آیت‌ا… هاشمی یک‌ بار به بنده گفتند: «اگر در آن مقطع زمانی یک فرمانده عاقل در سپاه وجود داشت، آقای شمخانی بود که به صراحت به من گفتند جنگ هیچ ‌برنده‌ای نخواهد داشت.» نکته دوم این که آیت‌ا… هاشمی به عنوان یک مدیر کلان‌نگر به‌ خوبی از وضعیت اقتصادی و مشکلاتی که مردم در زمان جنگ پیدا کرده بودند، آگاهی داشت.

در نتیجه توانایی اقتصادی کشور را به‌اندازه‌ای نمی‌دیدند که امکان ادامه جنگ در آینده نیز وجود داشته باشد. نکته دیگر این که هنگامی که آیت‌ا… هاشمی برای بازدید از مناطق جنگی به غرب کشور سفر می‌کنند و فاجعه تاریخی حلبچه را از نزدیک مشاهده می‌کنند و می‌بینند که مردم بی‌گناه چگونه به شکل اسفباری به خاک و خون کشیده شده‌اند، در بین همراهان خود عنوان می‌کند که من به تهران می‌روم و حضرت امام(ره) را برای پایان جنگ راضی می‌کنم. استدلال ایشان نیز این بوده که اگر صدام با مردم خود چنین رفتاری می‌کند، هیچ‌ بعید نیست که با مردم اصفهان، مشهد و تبریز نیز همین رفتار کند و مردم بی‌گناه را به خاک و خون بکشد. البته علائم دیگری نیز در زمینه ضرورت پایان جنگ وجود داشت.

برای مثال سرنگونی هواپیمای مسافربری توسط ناو آمریکایی در خلیح فارس یکی از این علائم بود که نشان می‌داد احتمال دخالت مستقیم آمریکا و هم‌پیمانانش در جنگ وجود دارد. نکته دیگر این که جنگ حالت فرسایشی به خود گرفته بود و در زمستان به دلیل سرمای هوا امکان عملیات وجود نداشت و به همین دلیل بین عملیات‌های هر دو طرف جنگ فاصله زیادی می‌افتاد. آیت‌ا… هاشمی در کتاب خاطرات خود از جلسه‌ای با فرماندهان جنگ نام می‌برد که در این جلسه به فرماندهان عنوان کرده چرا بین عملیات‌ها فاصله افتاده است و چرا عملیات جدیدی را آغاز نمی‌کنند که پاسخ فرماندهان جنگ به درخواست آیت‌ا… هاشمی این بوده که فعلا آمادگی برای یک عملیات جدید وجود ندارد. در کنار همه این مسائل برخی اختلافات بین فرماندهان جنگ نیز وجود داشت که آیت‌ا… هاشمی را به این نتیجه رسانده بود که رضایت حضرت امام(ره) را برای پایان جنگ جلب کند.

چه اختلافاتی بین فرماندهان جنگ بود و موضوع اختلافات چه بود؟

اختلافات هم در بین فرماندهان ارتش وجود داشت و هم بین فرماندهان ارتش و سپاه. برای مثال شهید صیاد شیرازی در آن مقطع با عقیدتی‌ سیاسی و ستاد کل در زمینه حدود اختیارات و تاکتیک‌های جنگی اختلاف داشتند. از سوی دیگر برخی فرماندهان سپاه نیز در مورد تاکتیک‌های مورد نظر ارتش اختلاف سلیقه داشتند. البته آیت‌ا… هاشمی در کتاب خاطرات خود به‌ صورت دقیق جزئیات این اختلافات را بازگو نکرده و به‌ صورت سربسته به این مسائل اشاره کرده است.

برای مثال یکی از اختلافات اساسی درباره رئیس ستاد کل نیروهای مسلح بوده است که فرماندهان سپاه به دنبال این بوده‌اند که یکی از فرماندهان سپاه و به خصوص آقای محسن رضایی فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح شود. از سوی دیگر شهید صیاد شیرازی بر این عقیده بودند که یک ارتشی و به خصوص خود ایشان باید به عنوان رئیس ستاد کل نیروهای مسلح انتخاب شوند و آقای محسن رضایی معاونت ایشان را بر عهده بگیرند. به همین دلیل یکی از سختی‌های آیت‌ا… هاشمی در مدیریت جنگ اختلافات بین فرماندهان و چندگانگی نیروهای نظامی بوده است. حتی کار به جایی می‌رسد که بحث ادغام سپاه پاسداران نیز مطرح می‌شود که در نهایت با مخالفت فرماندهان نظامی مواجه می‌شود. این در حالی بود که ارتش عراق به صورت کامل یکپارچه و تحت فرماندهی واحد قرار داشت و با چنین چالش‌هایی مواجه نبود.

آیت‌ا… هاشمی در کتاب خاطرات خود در سال۶۶ و در صفحه ۲۴۸ عنوان می‌کند: «آقای صیاد شیرازی آمدند و دنبال تشکیل ستاد قرارگاه بودند که خودشان نیز مسئولیت آن را بر عهده بگیرند.» کار اختلاف بین فرماندهان سپاه و ارتش به جایی می‌رسد که هنگامی که آیت‌ا… هاشمی آقای محسن رضایی را به‌ عنوان جانشین خود انتخاب می‌کند، آقای صیاد شیرازی به دلیل مخالفت با این تصمیم از فرماندهی نیروی زمینی استعفا می‌دهد. آیت‌ا… هاشمی در خاطرات خود عنوان می‌کند «هنگامی که رونوشت استعفای شهید صیاد شیرازی به دست من رسید که البته یک رونوشت نیز خدمت حضرت امام(ره) ارسال شده بود، به‌ صورت تلفنی دلیل را از آقای صیاد شیرازی پرسیدم. با این همه، بعد گذشت چند روز آقای صیاد شیرازی از تصمیم استعفا پشیمان شدند و من هم کمک کردم که همچنان در فرماندهی نیروی زمینی ارتش به فعالیت خود ادامه بدهد.»

اختلافات بین فرماندهان جنگ به چه میزان روی مدیریت جنگ تاثیر گذاشته بود؟

مهم‌ترین دلیل اختلافات فرماندهان سپاه و ارتش بر سر مدیریت و نحوه ادامه‌دادن جنگ بود. در سال ۶۷ یعنی سال پایانی جنگ آیت‌ا… هاشمی تصمیم می‌گیرند با تشکیل ستادکل نیروهای مسلح اختلاف بین ارتش و سپاه را در زمینه ادامه جنگ حل کنند. در خاطرات آیت‌ا… هاشمی در سال ۶۷ در صفحه ۱۴۸ آمده است که آیت‌ا… هاشمی به آقای محسن رضایی اطلاع دادند که برای مشورت برای تشکیل ستاد کل نیروهای مسلح از منطقه جنگی به تهران بیاید. آقای محسن رضایی همچنین به آیت‌ا… هاشمی پیشنهاد می‌کنند که برای جلوگیری از اختلافات به وجود آمده خودش از فرماندهی سپاه استعفا دهد و فرماندهی ارتش را بر عهده بگیرد. آیت‌ا… هاشمی در خاطرات خود عنوان می‌کند که هنگامی که این پیشنهاد مطرح شد من اشکالات این طرح را به ایشان گفتم و مخالفت خود را نیز بیان کردم.

آقای محسن رضایی به‌ دنبال این بوده که با به دست‌ گرفتن فرماندهی ارتش امکانات ارتش را وارد جنگ کند و به‌ صورت عملی فرماندهی جنگ را بر عهده بگیرد. این پیشنهاد در سال ۶۵ از سوی آقای محسن رضایی مطرح می‌شود و با مخالفت آیت‌ا… هاشمی این اختلافات تا سال۶۷ نیز ادامه پیدا می‌کند. با این‌ همه، در سال ۶۶ و در یک مقطع آقای محسن رضایی از فرماندهی سپاه پاسداران استعفا می‌کند که تاکنون کمتر به این موضوع پرداخته شده است. این مساله در کتاب خاطرات آیت‌ا… هاشمی در سال ۶۶ و در صفحه ۹۰ ذکر شده است. در این خاطرات عنوان شده که آقای محسن رضایی با نوشتن نامه‌ای به حضرت امام(ره) به دلیل مشکلات اداره سپاه، عدم هماهنگی با رئیس‌جمهور، دکتر روحانی و ارتش از سمت فرماندهی کل سپاه استعفا کرده است. در نتیجه آقای محسن رضایی برای استعفای خود چهار دلیل را ذکر کرده‌اند.

آیت‌ا… ‌هاشمی در کتاب خاطرات خود عنوان می‌کند: «آقای رضایی را از این کار نهی کردم و عنوان کردم حضرت امام(ره) استعفای شما را نخواهند پذیرفت و برای خود شما هم خوب نیست.» با این‌ همه، آقای محسن رضایی سخنان آیت‌ا… هاشمی را گوش نمی‌کنند و نامه استعفای خود را تقدیم حضرت امام(ره) می‌کنند. خبر استعفای آقای محسن رضایی را حاج‌احمدآقا فرزند حضرت امام(ره) به آقای هاشمی می‌دهند. با این‌ همه، حضرت امام(ره) با استعفای آقای محسن رضایی موافقت نمی‌کنند. تصور حضرت امام(ره) از این استعفا این است که این استعفا با هدف سیاسی و صوری صورت گرفته است.

چرا حضرت امام(ره) تصور می‌کنند استعفای آقای محسن رضایی سیاسی و صوری است؟

این نقلی است که حاج‌احمدآقا برای آیت‌ا… هاشمی مطرح می‌کنند. البته منظور ایشان از هدف سیاسی هدف جریانی و جناحی نبوده، بلکه سیاست به معنای کلی مورد نظر ایشان بوده است که این استعفا با هدف و برنامه صورت گرفته است. در نتیجه آقای محسن رضایی دوباره اقدام به استعفا از فرماندهی سپاه می‌کنند.

یک‌ بار زمانی که عنوان می‌کنند به ایشان درجه امیری ارتش داده شود تا ایشان بتواند از موضع بالا امکانات ارتش را وارد جنگ کند و بار دوم زمانی است که آقای محسن رضایی به دلیل اختلاف سلیقه با چهار موردی که عنوان کردم از فرماندهی سپاه استعفا می‌دهد. در نتیجه در ماجرای پایان جنگ برخی عوامل داخلی و همچنین برخی عوامل خارجی نقش داشته‌اند که در نهایت آیت‌ا… هاشمی را به این نتیجه می‌رساند که رضایت حضرت امام(ره) را برای پایان جنگ اخذ کنند.

برخی عنوان می‌کنند پذیرش پایان جنگ به شکلی به حضرت امام (ره) تحمیل شده است. آیا در واقع این اتفاق رخ داده است؟ حضرت امام در چه شرایطی به پایان جنگ رضایت دادند؟

برخی افراد مغرض چنین مسائلی را مطرح می‌کنند و عنوان می‌کنند که این کار توسط آیت‌ا… هاشمی صورت گرفته است. این در حالی است که حضرت امام(ره) با توجه با استدلال جمعی فرماندهان نظامی تصمیم به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ می‌گیرند و هیچ‌ فردی و از جمله آیت‌ا… هاشمی به‌ تنهایی در تصمیم حضرت امام(ره) نقش کلیدی نداشته است. آیت‌ا… هاشمی از سال ۶۲ و پس از فتح خرمشهر به‌ دنبال پایان جنگ بود و به همین دلیل به دنبال رویکردی بود که بتواند زمینه پایان جنگ را به وجود بیاورد.

با این‌همه، ایران زمانی قطعنامه ۵۹۸ را می‌پذیرد که کشور در وضعیت مناسبی قرار ندارد و هم از نظر اقتصادی و هم از نظر تجهیزاتی در وضعیت قابل قبولی نیست. در نتیجه حضرت امام(ره) نه‌ تنها آیت‌ا… هاشمی و بلکه هیچ ‌کس را عامل اصلی پذیرش قطعنامه تلقی نمی‌کنند و با توجه به جمیع جهات به پایان جنگ رضایت می‌دهند. اما این که چرا حضرت امام(ره) از اصطلاح جام زهر نام می‌برند، به دلیل این بود که ایشان به دنبال این بودند که حتی یک ثانیه نیز حکومت صدام بر مردم عراق که در مخالفت با دین اسلام بود، ادامه نداشته باشد و به همین دلیل که ایران نتوانسته بود حکومت صدام را ساقط کند و مردم مظلوم عراق را نجات دهد، عنوان می‌کنند که پذیرش قطعنامه برای ایشان مانند نوشیدن جام زهر بوده است.

به‌ تازگی فرزندان آیت‌ا… هاشمی از وجود یک وصیتنامه جدید از ایشان خبر داده‌اند. شما به عنوان مشاور آیت‌ا… هاشمی از جزئیات جدیدی درباره وصیتنامه ایشان آگاهی ندارید؟

بنده چند هفته بعد از درگذشت آیت‌ا… هاشمی در جلسه‌ای در کنار آقای محسن هاشمی نشسته بودم و از ایشان سوال کردم که وضعیت وصیتنامه به چه شکل است که ایشان عنوان کردند ما تنها یک کاغذ A۴ از وصیتنامه ایشان در اختیار داریم که در چند جا هم خط‌خوردگی وجود دارد که ایشان در سال ۷۶ و هنگامی که با اصرار فاطمه خانم برای بررسی وضعیت قلب خود به پزشک مراجعه کرده‌اند و مدتی بیهوش بوده‌اند، نوشته‌اند.

آیت‌ا… هاشمی در این وصیتنامه به حساب‌های شخصی خود اشاره می‌کنند و وضعیت مالی خود را برای فرزندان تشریح می‌کنند. آقای محسن هاشمی عنوان می‌کردند که ما هنوز به‌ دنبال پیداکردن وصیتنامه دوم آیت‌ا… هاشمی هستیم. روز بعد از درگذشت آیت‌ا… هاشمی خانواده ایشان به مجمع آمدند و تمام وسائل ایشان اعم از کتاب‌ها و لباس‌های ایشان را با یک وانت به منزل منتقل کردند. با این‌ همه، آیت‌ا… ‌هاشمی به دلیل جایگاهی که در نظام سیاسی داشتند، اسناد سری و محرمانه‌ای را در اتاق خود نگهداری می‌کردند که از وضعیت آنها پس از درگذشت ایشان اطلاع دقیقی در دست نیست. وضعیت روحی ما و کارکنان مجمع نیز پس از درگذشت آیت‌ا… هاشمی به شکلی نامساعد بود که هیچ‌کدام رغبتی برای حضور در اتاق ایشان نداشتیم.»


منبع: عصرایران

قاضی متهم پرونده کهریزک سکوتش را شکست: اعزام به کهریزک دستور من بود/فیلمی که احمدی نژاد در مجلس پخش کرد واقعیت ندارد/ مسائلی که به فاضل لاریجانی منتسب شد کذب محض است

نامش با «سعید مرتضوی» و «کهریزک» گره خورده و سایه این دو پدیده بر زندگی شغلی و شخصی او چنان سنگین شده که بعید است به این زودی از آنها رها شود.

حاشیه‌های پرونده بازداشتگاه کهریزک همین‌طور دنبالش می‌دوند، مانند ماجرای اسلحه‌کشی در اصفهان یا دیگر پرونده‌های قضائی‌اش که به‌عنوان متهم یا محکوم، منجر به حضورش در زندان شده است.

روزنامه شرق- حکایت نخستین مصاحبه مطبوعاتی‌اش هم در نوع خود جالب است: اسفند ٩۵ برای پیگیری موضوعی به دفتر یکی از علمای قم رفته بودم و چهره او برایم آشنا آمد، همکلام شدیم و از ترفندهای خاص برای ترغیب به انجام یک گفت‌وگوی مفصل درباره حوادث سال ٨٨، ماجرای بازداشتگاه کهریزک، قاضی مرتضوی، احمدی‌نژاد و… استفاده کردم.

از رسانه‌ا‌ی‌شدن بسیار هراس داشت و معتقد بود هر مصاحبه‌ای ممکن است منجر به بغرنج‌تر‌شدن وضعیت پرونده‌های بازمانده‌اش شود. اطمینان دادم پرسش‌ها آن‌طور نخواهد بود که آسیبی متوجه‌اش شود. قرار مصاحبه را گذاشتیم و روز موعود، پیش از آغاز شرط‌هایی داشت مثل اینکه اگر نخواهد به پرسشی پاسخ دهد اصرار نکنم، درباره پرونده‌های فعلی او نپرسم و گیر ندهم که از سال ٩٣ تاکنون در کدام نهاد مشغول به کار است.

علاقه‌ای به پرداختن به محرمانه‌ها نداشت و زیر بار بسیاری از مسائل نمی‌رفت و همین محافظه‌کاری‌ها ادامه گفت‌وگو را سخت می‌کرد. هرچه باشد بیش از دو سال حضور در دادیاری شعبه اول دادسرای امنیت پایتخت که محل رجوع روزانه کارشناسان و متهمان سیاسی- امنیتی است، رفتار و کلامش را شبیه امنیتی‌ها کرده تا قضات. اجزا و اصول تحلیل‌های اطلاعاتی را می‌داند و هنگام پاسخ‌گویی درباره مسائل امنیتی سال ٨٨ شبیه کارشناسان امنیتی پاسخ می‌دهد تا یک دانش‌آموخته حقوق. علی‌رغم اینکه در تیم مرتضوی و مدیران سابق در قوه قضائیه تعریف می‌شد ؛ اماعلاقه‌ای به جدل با تیم مدیریتی جدید نداشت و اگر وارد چالش با او می‌شدم خیلی جدی می‌گفت «پاسخ من این است و نمی‌توانم غیر از این بگویم، پس اصرار نکنید». دلش از دکتر (پدر محسن روح‌الامینی) پر بود و اسمش را که می‌آورد دستش می‌لرزید.

علی‌اکبر حیدری‌فرد که در ٢٨سالگی دادیار شعبه اول دادسرای امنیت تهران و اندکی پس از دو سال متهم پرونده بازداشتگاه کهریزک می‌شود، ناگفته‌های بسیاری دارد و شاید زمان بازگویی کامل آنها هنوز نرسیده است. سوژه‌ای که همچنان پس از هشت سال تازه و پرمخاطب است. این گفت‌وگو زمانی انجام شد که سعید مرتضوی هنوز در آن بیانیه معروف از خانواده جان‌باختگان کهریزک عذرخواهی نکرده بود اما زمان چاپ مصادف شد با حضور حیدری‌فرد در بند ٨ بازداشتگاه اوین؛ جایی که بسیاری از متهمان سابق او در آنجا دوران محکومیت خود را می‌گذرانند.
آقای حیدری‌فرد! بسیاری شما را با پرونده جنجالی کهریزک و به نام قاضی کهریزک می‌شناسند اما از سوابق و فعالیت‌های قبلی شما اطلاعی در دست نیست؛ از خودتان بگویید.

علی‌اکبر حیدری‌فرد هستم در ١/٩/۵٨ در شهرستان مرودشت استان فارس در خانواده متوسط و مذهبی متولد شدم و فرزند اول خانواده هستم. دوران دبیرستان را در مدرسه سیدجمال‌الدین‌اسدآبادی مرودشت گذراندم، دانش‌آموزی ممتاز بودم و مسئولیت بسیج دبیرستان هم با من بود. آن سال‌ها با چند همکلاسی گروهی به نام ناصحون برای امربه‌معروف در مرودشت تشکیل دادیم.

براساس چه ضرورتی قصد امربه‌معروف داشتید؟
چون در آن مقطع دختران راهنمایی و دبیرستان به دلیل فقر فرهنگی و اجتماعی مورد مزاحمت خیابانی برخی جوانان بودند. گروه خودخوانده ناصحون تصمیم گرفت با شناسایی مزاحمین نوامیس اول به صورت امربه‌معروف و در صورت لزوم برخورد فیزیکی انجام دهد؛ اما برخورد فیزیکی در اولویت بود.

یعنی یک گروه به‌اصطلاح «خودسر» راه‌‌اندازی کردید؟
بله خودسر بودیم.

مؤسس این گروه چه کسی بود؟
خودم.
برخورد فیزیکی هم داشتید؟
در چند مورد با افراد متجاهر به صورت گروهی از سوی ناصحون برخورد فیزیکی شدیدی شد. از ما شکایت هم کردند اما به جایی نرسید.

چرا؟
چون اعضای گروه ما همگی عضو خانواده‌های وابسته به نهادها بودند و اینکه افرادمضروب‌شده وجهه اجتماعی خوبی نداشتند.

خانواده شما هم وابستگی به نهادها دارند؟
برخی اعضای خانواده ما عضو سپاه هستند. پدرم سال‌هاست که عضو بسیج است؛ هرچند کشاورزی می‌کند. دو نفر از برادران همسرم شهید شدند. یکی از آنها شهید علی بختیاری معاون تسلیحاتی لشکر ١۴ امام حسین(ع) اصفهان بود. یعنی معاون تسلیحات شهید خرازی بود.

تحصیلات شما تا چه مقطعی است؟
پس از پایان دبیرستان تصمیم گرفتم به حوزه علمیه بروم و براساس همین انگیزه در مدرسه یا همان حوزه علمیه حقانی قم ثبت‌نام کردم و به دلایلی انصراف دادم.

چرا انصراف دادید؟
تصمیم گرفتم به دانشگاه بروم. در کنکور سال ١٣٧٧ جزء رتبه‌های اول شدم و رشته حقوق دانشگاه تهران را انتخاب کردم. پس از شش ماه در دو نهاد بورسیه شدم، اول دانشکده وزارت اطلاعات (امام باقر) در رشته ضدجاسوسی و دوم هم دانشکده علوم قضائی. از تحصیل در دانشکده وزارت اطلاعات منصرف شدم.

این‌بار چرا انصراف دادید؟
چون هم‌زمان شد با دستگیری سعید امامی و مصطفی کاظمی به اتهام پرونده قتل‌های زنجیره‌ای که از هم‌محلی‌ها و هم‌استانی‌های ما بود.

انصراف شما چه ارتباطی با آنها داشت؟
یکی از آنها سفارش قبولی مرا به صورت تلفنی در دانشکده وزارت اطلاعات کرده بود.

کدام یک؟
سعید امامی سفارش کرده بود.

بنابراین در دانشکده علوم قضائی ادامه تحصیل دادید؟
بله از همان سال ٧٧ وارد دانشکده علوم قضائی شدم و با پایه ٢ قضائی بورسیه قوه قضائیه شدم. آن زمان با آقای [علیرضا] زاکانی در بسیج دانشگاه تهران هم همکاری می‌کردم. در سال ١٣٨١ هم فارغ‌التحصیل شدم.

١٨تیر ٧٨ هم با آقای زاکانی رابطه داشتید؟
در ١٨ تیر ٧٨ من از افرادی بودم که با دانشجویان دانشگاه تهران مقابله کردم. در ٢١ تیر آن سال علیه دانشجویان اغتشاش‌گر فعالیت می‌کردم.

از سال ٨١ که فارغ‌التحصیل شدید مشغول چه کاری بودید؟
پس از فارغ‌التحصیلی حقوق خصوصی دانشگاه علامه طباطبایی با رتبه ٢٠ در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شدم و هم‌زمان دوره کارآموزی قضائی یک‌ساله را شروع کردم. در طول این دوره در پژوهشکده مطالعات راهبردی با مدیریت دکتر «ره‌پیک» از اعضای کنونی شورای نگهبان یک دوره مطالعات امنیتی و امنیت ملی را آموزش دیدم. همکلاسی‌های من اکثرا از کارشناسان وزارتخانه‌های اطلاعات، امور خارجه و دفاع بودند.

این پژوهشکده به کدام نهاد وابستگی داشت؟
وابسته به وزارت اطلاعات بود. از جمله استادان ما آقایان محسن رضایی، حسام‌الدین آشنا، علی ربیعی، ملکی و… بودند. پایان‌نامه‌ام در این دوره «بررسی سازمان‌های مبارزه با فساد در دستگاه قضا» نام داشت. این دوره که تمام شد از طرف آقای الیاس محمودی، رئیس وقت مرکز حفاظت و اطلاعات قوه قضائیه دعوت به کار شدم و پس از گزینش آن مرکز از قوه قضائیه درخواست کردم آنجا مستقر شوم.

الیاس محمودی شما را چگونه می‌شناخت؟
تعدادی از کارشناسان آن مرکز که از همکلاسی‌ها بودند مرا معرفی کردند. البته موضوع پایان‌نامه هم مورد توجه قرار گرفت.
چرا چنین موضوعی را برای پایان‌نامه انتخاب کردید؟ آن زمان بحث فساد چندان مطرح نبود.
چون برنامه داشتم در حفاظت و اطلاعات قوه قضائیه مشغول شوم.

بالاخره مشغول شدید؟
خیر. چون گفتند نیرو کم داریم. رئیس نهاد قوه قضائیه که آن زمان آقای «شیرج» بود نظر مخالف داشت؛ چون قاضی کم داشتند.

پس اطلاعاتی نشدید و دادیار شدید.

بله. اولین ابلاغ قضائی من دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب اردبیل بود. حدود دو ماه در اردبیل کار کردم اما به دلیل عدم آشنایی با زبان ترکی به استان فارس شهرستان فسا منتقل شدم. در آنجا قاضی تحقیق بودم. دادیار شعبه اول و جانشین دادستان فسا شدم و با حفظ سمت رئیس ستاد حفاظت اجتماعی شهرستان بودم. رئیس هیئت تخلفات صنفی فسا هم شدم که مقام اول را در کشور کسب کردم.

تا چه زمانی فسا بودید؟
تا سال ٨۶ پس از آنکه در آزمون دکترای حقوق خصوصی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد پذیرفته شدم. در واقع شش ماه طول کشید تا با توصیه حضرت آیت‌الله بهشتی عضو مجلس خبرگان رهبری فارس که در آن دوره از انتخابات در ستاد ایشان فعال بودم، به تهران منتقل شدم.

در تهران چه مسئولیت قضائی‌ای داشتید؟
حدود دو ماه قاضی اظهارنظر دادسرای ناحیه ٢ بودم و سپس به شعبه اول دادسرای امنیت معاونت امنیت دادستانی تهران منتقل شدم.

چه شد که سر از دادسرای امنیت درآوردید؟
به‌هرحال در فسا بازپرس انقلاب بودم و در پژوهشکده مطالعات راهبردی هم‌ دوره امنیتی دیده بودم و در دوره مبارزه با تروریسم که توسط وزارت خارجه با همکاری سازمان ملل برگزار شد، شرکت کردم. مهم‌تر اینکه علاقه شخصی داشتم و آقای مرتضوی مرا به آنجا فرستاد.

اولین‌بار چه زمانی با آقای مرتضوی آشنا شدید؟
از همان زمان کارآموزی آشنا بودم. در زمان دانشجویی هم به لحاظ شخصی به ایشان علاقه‌مند بودم و حتی درخواست دادم در دادسرای کارکنان دولت کارآموز قاضی مرتضوی شوم اما گفتند چون آن ناحیه امنیتی است، مخالفت می‌شود.

چرا به شخصی مثل قاضی مرتضوی علاقه داشتید؟
به‌ لحاظ فکری و روحی هم‌تیپ فکری‌ام بود. حتی در دوران دانشجویی هم عکس قاضی مرتضوی را بالای تخت چسبانده بودم.
ظاهرا آن ‌موقع دادسرای امنیت پرونده‌های زیادی نداشت.
پرونده داشت. آن‌موقع با اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی متهمان شرور را در تهران به سه دسته تقسیم کردیم.

چه کسی این طرح را داد؟
به پیشنهاد مرتضوی، رادان و موافقت شورای تأمین تهران. در آن طرح پرونده متهمان درجه دو و سه که از اهمیت کمتری برخوردار بودند، در نواحی قضائی مربوطه توسط دادیاران و بازپرسان همان ناحیه بررسی می‌شد و پرونده متهمان درجه یک به‌لحاظ اهمیت کار صرفا به شعبه اول دادسرای امنیت ارجاع می‌شد. ما برای نگهداری آنها از بازداشتگاه امنیتی کهریزک که با درخواست ناجا و بودجه وزارت کشور دوره‌ آقای موسوی‌لاری تأسیس شده بود، استفاده می‌کردیم. در واقع کهریزک در زمان آقای موسوی‌لاری تأسیس شد و هیچ ارتباطی با آیت‌الله هاشمی‌شاهرودی و قاضی مرتضوی ندارد.

یعنی آقای موسوی‌لاری از اهداف ثانویه و احتمالی که از بازداشتگاه کهریزک استفاده خواهد شد، اطلاع داشت؟
هدف اولیه استفاده از کهریزک برای متهمان پرونده محله خاک‌سفید تهران بود. بعدها تغییر برنامه ایجاد شد که مربوط به دوره اجرای طرح امنیت اجتماعی به‌عنوان یک طرح ملی بود.
اما در دوره اجرای این طرح آقای موسوی‌لاری دیگر وزیر کشور نبود و آقای پورمحمدی این مسئولیت را در دولت احمدی‌نژاد برعهده داشت.
بله درست است.

می‌خواهم بدانم پرونده‌های سیاسی- امنیتی چگونه در آن دادسرا بررسی می‌شد؟
در دوره‌ای که در دادسرای امنیت بودم، پرونده‌های برخورد با عناصر سازمان منافقین خلق، حادثه تروریستی حسینیه رهپویان شیراز، پرونده پروژه نفوذ برادران اعلایی، فعالان حقوق زنان از جمله خانم شیرین عبادی، پرونده هیئت‌مدیره یاران یا همان بهائیان ایران را بررسی کردم.

همه این پرونده‌ها را در کمتر از دو سال رسیدگی کردید؟
باز هم بودند. مثل پرونده‌های مربوط به فرقه‌های ضاله و گروه‌های عرفانی رام‌الله و انجمن پادشاهی ایران. بخش اقتصادی پرونده کرسنت را هم من رسیدگی می‌کردم. این پرونده کلا چهار بخش داشت که بخشی از آن در دادسرای امنیت، بخشی در دادسرای ویژه اقتصادی و دیگری هم در کارکنان دولت رسیدگی می‌شد که در نهایت با تصویب معاونت اقتصادی دبیرخانه شورای‌عالی امنیت ملی تجمیع شدند.

ارتباط دادسرای امنیت با نهادهای امنیتی چگونه بود؟
در تمام دوران خدمتم ارتباط صمیمانه، برادرانه و تنگاتنگی با نهادهای اطلاعاتی و امنیتی داشتم. این ارتباط نه به‌معنای تبعیت بلکه به‌معنای مبارزه مشترک در جهت منافع انقلاب بود.

آنها چقدر در دادسرای امنیت صاحب اثر بودند؟
تمام نهادهای امنیتی، ضابط قضائی هستند و گزارش آنها در صورتی مبنا واقع می‌شود که مورد توثیق قاضی باشد. نهادهای امنیتی به لحاظ اینکه در تهیه گزارش‌ها اعم از جمع‌آوری، تجزیه و تحلیل، برآوردهای اطلاعاتی و منابعی که استفاده می‌کنند، متکی به سازوکارهای دقیق، موثق و کارآمد هستند. به طور قطع و حتم ضریب اطمینان و اعتماد به گزارش‌های آنها و به لحاظ سلامت نفس نیروهایی که در این نهادها عمل می‌کنند در بالاترین حد ممکن است تا جایی که هیچ‌گونه شبهه‌ای ایجاد نمی‌شود. اگر اختلافی هم هست بر سر تفسیر رفتار منتسب به متهم از حیث انطباق با عمل مجرمانه است نه اختلاف بر سر اقدام‌کردن یا نکردن یا وقوع یا عدم وقوع عمل انتسابی.

از جایی سفارش کیفرخواست هم داشتید؟
من هر کاری کردم با بررسی، تحقیق، ادله و مستندات بود؛ منتها مبانی استدلال‌های سازمان‌های اطلاعاتی به‌لحاظ ضریب بالای کارشناسی و صحت نفس نیروهای عمل‌کننده به‌طور حتم مورد قبول واقع می‌شود.

اگر متهمی اعلام می‌کرد تحت شکنجه یا فشار جسمی- روحی قرار گرفته تا اعتراف کند، چگونه صحت یا عدم صحت آن را بررسی می‌کردید؟
ادعاهای اقرار تحت فشار تاکتیک معمول همه متهمان است اما اگر دلایلی بود چون در برابر وجدان خودم مسئول بودم، می‌پذیرفتم و بارها سر همین موضوع با کارشناس مربوطه به اختلاف خوردیم و متهم را برخلاف نظر کارشناس اطلاعاتی آزاد کردم چون احساس می‌کردم به او اجحاف شده است.

ناگهان شما پس از این پرونده‌ها در برابر حوادث سال ٨٨ قرار گرفتید.
اول بگویم بنده در سال ٨٨ عضو ستاد انتخاباتی هیچ نامزدی نبودم و حتی قاضی ناظر بر انتخابات هم نبودم. در بعدازظهر ٢٣ خرداد ٨٨ به اتفاق مجتبی علم‌الهدی که از دوستان بنده است و روحانی، در حال عبور از حوالی میدان ونک بودیم که مشاهده کردم همه مغازه‌ها و تأسیسات عمومی توسط عده‌ای نزدیک به‌هزار نفر در حال تخریب است. برحسب وظیفه به‌عنوان قاضی کشیک وقت و دادیار شعبه اول دادسرای امنیت در کنار مأموران سعی در آرام‌کردن فضا کردم؛ چون از علت وقوع درگیری بی‌خبر بودم. در نهایت حدود ۵٠ نفر دستگیر شدند که بلافاصله پس از آرامش آن منطقه آنها را آزاد کردیم.

قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ٨٨ آماده‌باش نبودید؟
بودیم، این رویه معمول هر انتخاباتی است که قبل از آن، شعب اخذ رأی، دستگاه قضائی، ناجا و نیروهای اطلاعاتی آمادگی مقابله با اغتشاش و ناآرامی را داشته باشند.

می‌خواهید بگویید دستور بازداشت فعالان و اعضای ستادها بعدا صادر شد؟
نه! اما در ٢۴ خرداد ٨٨ درگیری‌ها شروع شد و حکم دستگیری بسیاری از فعالان سیاسی را بنا بر درخواست مراجع امنیتی صادر کردیم.

چرا؟
چون به‌جای آرام‌کردن فضا با صدور بیانیه سعی در تشکیک در نتیجه انتخابات و دعوت مردم به اردوکشی خیابانی کردند.
مصداق بیاورید.
مصداقش همان بیانیه‌های صادرشده توسط شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت بود که از واژه «کودتای سفید» در مقابل عمل نیروهای انتظامی و اطلاعاتی در حفظ امنیت عمومی استفاده کردند.

در همه جای دنیا حتی کشورهای دموکراتیک غربی، نتیجه انتخابات در مواقعی مورد اعتراض قرار می‌گیرد؛ اما اقدام علیه امنیت ملی تلقی نمی‌شود.
ببینید در تاریخ ٢۴ خرداد مقام معظم رهبری نتیجه انتخابات را تأیید و معترضان را دعوت به پیگیری مطالبات از طریق قانونی کردند؛ همچنین براساس مصوبه شورای‌عالی امنیت ملی وضعیت امنیتی تهران به دلیل اقدامات مخرب معترضان قرمز شد. از طرفی شبکه‌های ماهواره‌ای و رسانه‌های معاند به‌صورت هدفمند در مقابل خواست مسئولان کشور درباره تأیید انتخابات به میدان آمدند. در نتیجه تغییرات ایجادشده در فضای امنیتی کشور، تعریف ما از رفتار معترضان و افرادی که دست به خشونت‌های خیابانی می‌زدند تغییر و اقدامات آنها اقدام علیه امنیت ملی تلقی شد.

واقعا نظر شخصی خود شما در آن زمان چه بود؟
به اعتقاد شخصی من نظر مقام معظم رهبری در هر زمینه‌ای فصل‌الخطاب و در عین عمل به دستور رسول اکرم(ص) و امام معصوم است و مخالفت با آن مخالفت با امام معصوم و مشمول مجازات مقرر شرعی در قبال آن است.

به یاد می‌آورم گفته شد تاریخ صدور بازداشت برخی فعالان سیاسی مربوط به ١٩ خرداد ٨٨ بوده است؛ چرا احکام بازداشت‌ها پیش از شروع اعتراضات صادر شدند؟
چون این موضوع یک عقبه دارد؛ با توجه به اینکه طرفداران موسوی و اصلاح‌طلبان و حتی اپوزیسیون داخل کشور که در پوشش اصلاح‌طلبی فعال هستند شش ماه قبل از انتخابات با تشکیل کمیته صیانت از آرا، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها و سخنرانی‌ها و جلسات محفلی به هر قیمت ممکن با سوءاستفاده از انتخابات نه به‌عنوان ابزار پیروزی دموکراتیک بلکه به‌عنوان ابزار ایجاد فشار و تغییرات در راستای تغییر ماهیت نظام تلاش می‌کردند. در محافل خصوصی خود نهادهای رسمی و اصول بنیادین نظام در زمینه‌های مختلف از جمله سیاست خارجی را مورد هجمه گسترده قرار داده بودند.

می‌خواهید بگویید انتقاد اصلاح‌طلبان در آن سال‌ها از سیاست خارجی دولت و رفتار انتخاباتی اعضای برخی نهادهای رسمی در حمایت از یک کاندیدای خاص نزدیک به جریان اصولگرا جرم تلقی شد؟
آنها دنبال جریان‌سازی بودند و نهادهای اطلاعاتی ایران عملکرد این افراد را قبل از انتخابات رصد می‌کردند. از جمله همین افراد تأثیرگذار آقای تاج‌زاده بود که در سخنرانی‌های رسمی خود به نهادهای حاکمیتی حمله و آنها را تخطئه می‌کرد.

به‌همین‌دلیل حکم بازداشت او صادر شد؟
کنترل امنیتی آقای تاج‌زاده قبل انتخابات به‌لحاظ اقدامات ضدامنیتی درست بوده اما حکم دستگیری بعد از انتخابات سال ٨٨ صادر شد.
اما این موضوع آن زمان تکذیب نشد…
می‌توانم بگویم تنها حکم بازداشت قبل از انتخابات که آقای مرتضوی داده بود، حکم دستگیری عام‌ خطاب به نیروی انتظامی بود.

تا همه را بگیرند؟
نه! درواقع مبنی بر اینکه در صورت مشاهده اقدامات مخرب و ضدامنیتی در مقابل ستادهای انتخاباتی و مراکز رأی‌گیری با توجه به مشهودبودن جرم، ضابطین به وظیفه خود عمل کنند.

این یعنی حکم سفیدامضا؟
نه، کلی است. در همه انتخابات‌ها معمول است و به مأموران اختیار می‌دهند اگر کسی تجمع کرد طبق قانون عمل کنند.

همان حکم سفید امضاست؟
خیر! اصلا وجود ندارد.

فعالان ستاد مهندس موسوی در ستاد قیطریه چرا بازداشت شدند؟
اعضای ستاد قیطریه به علت اقدامات مخرب عبدالله رمضان‌زاده بازداشت شدند.

کدام اقدامات؟
رمضان‌زاده اقدام به جمع‌آوری افراد مشکوک و مخل امنیت در داخل آن ستاد کرده بود و دست به تحریکات امنیتی زده بود.

مثلا چه تحریکاتی؟
از جمله طرح شعارهای تشکیک در سلامت انتخابات که اطلاعات ناجا خواستار بازرسی از آن محل شد. آقای رمضان‌زاده مقاومت کرد و پس از برخورد فیزیکی، ایشان دستگیر و محل هم بازرسی شد.

چرا پرونده افرادی چون تاج‌زاده، بهزاد نبوی، رمضان‌زاده و… در اختیار وزارت قرار نگرفت؟
زیرا افراد شاخصی که قبل از انتخابات از طریق سخنرانی، جلسه، محافل خصوصی یا ارتباط با خارج کشور درصدد اقدامات ضدامنیتی در دوره انتخابات بودند، بنا بر صلاحیت‌های ذاتی و اختیارات قانونی توسط سازمان اطلاعات سپاه رصد می‌شدند و پس از انتخابات وقتی که برخوردها ضرورت یافت به دلیل سابقه تحقیقات قبلی در سازمان اطلاعات سپاه بازداشت‌ها توسط آن نهاد صورت گرفت.

سابقه تحقیقات قبلی یعنی چه؟
کلیه اقدامات اطلاعاتی و رصدهای امنیتی.

برویم سراغ پرونده معروف کهریزک که شما قاضی آن بودید. از کهریزک بگویید…
بنده طبق گزارش سازمان بازرسی کشور که در پرونده کهریزک ضمیمه است، پس از بررسی دو‌هزار و ٧٠٠ پرونده که به‌طور مشخص توسط بنده رسیدگی شده بود تأیید شد که ٨٠ درصد آنها پس از چند روز دستگیری و پالایش امنیتی با قرار کفالت، کمتر از بیست درصد با وثیقه و مابقی که متهمان امنیتی بودند، بازداشت موقت شدند. در تمام طول سال ٨٨ که مسئولیت قضائی داشتم، متهمان بازداشت‌شده توسط اطلاعات ناجا، اطلاعات سپاه یا وزارت اطلاعات را بازجویی می‌کردم و به هیچ متهمی توهین نکردم و برخورد توأم با خشونت نداشتم. کرامت انسانی آنها را رعایت می‌کردم و همواره سعی داشتم با ارشاد متهمان آنها را قانع و به عدم تکرار اقدامات خود مجاب کنم.

ظاهرا قبل از کهریزک هم سابقه صدور دستور بازداشت دسته‌جمعی را داشته‌اید؛ مثلا در دانشگاه تهران.
سال ٨٨ پس از سخنرانی ٢٣ خرداد احمدی‌نژاد، افراد غیر دانشجو در دانشگاه تهران تجمع و با سوءاستفاده از وضعیت خوابگاه اقدام به طرح شعارهای ضدنظام و کتک‌کاری چند نفر از پرسنل ناجا کرده بودند. در همین اثنا افرادی که پس از سخنرانی احمدی‌نژاد به سمت دانشگاه تهران می‌آمدند و عده‌ای از پرسنل ناجا در اثر تحریک انجام‌شده توسط افراد دانشجونمای داخل دانشگاه تهران با هدف آزادی سربازان در حال کتک‌خوردن به داخل دانشگاه هجوم بردند اما متهمان اصلی متواری و متأسفانه حدود یکصد نفر از دانشجویان که در خوابگاه مشغول مطالعه بودند و عموما هم شهرستانی بودند به اشتباه کتک خوردند و دستگیر شدند.

افراد غیر دانشجو چگونه وارد دانشگاه شده بودند؟ مگر می‌شود؟!
نمی‌دانم اما دانشجویان دستگیر‌شده که وضعیت بغرنجی داشتند به آگاهی شاپور منتقل شدند. بنده ساعت ١٧ همان روز آنجا حاضر شدم آقای [علیرضا] زاکانی و دکتر [فرهاد] رهبر هم آمدند. با بررسی وضعیت ظاهر دانشجویان متوجه شدم آنها دخالتی در درگیری نداشتند.

چطور از ظاهر آنها متوجه شدید؟
همه شهرستانی بودند و با لباس زیر بازداشت شده بودند و در خوابگاه مشغول مطالعه یا آشپزی بودند. آقای زاکانی تقاضای رسیدگی به وضعیت آنها را داشت و آقای رهبر هم برای وساطت آمده بود.

در نهایت با آنها چه برخوردی شد؟
بنده حدود ١٠ دقیقه برای دانشجویان سخنرانی کردم و گفتم شما اشتباهی دستگیر شده‌اید و من عذرخواهی می‌کنم. توضیح دادم آقای رهبر هم حضور دارند و با توجه به وساطت ایشان و حضور آقای زاکانی همه شما آزاد می‌شوید.
همه هم خونین بودند. برای آنکه با آن وضع به خوابگاه نروند و علیه نظام تبلیغ نشود، برای همه آنها لباس، آب معدنی و ساندویچ کالباس خریدیم. همه لباس‌ها تکه‌پاره بود. آب و غذا دادیم و با دو اتوبوس، از زیر قرآن آنها را رد کردیم.

به همین راحتی؟
بله. البته پس از آنکه اوراق بازجویی را تکمیل و مشخصات آنها پر شده بود. برای حفظ آبروی نظام از همه آنها خواهش کردم به هیچ کسی چیزی نگویید.
البته فیلمی که از آن غائله پخش شد، نشان می‌داد عده‌ای از دانشجویان توسط برخی عوامل و لباس شخصی‌ها به‌شدت کتک می‌خورند.
مردم دانشجویان را زده بودند و هیچ‌کدام از عوامل ناجا و بسیج دخالت نداشتند.

پس فیلم چه می‌گوید؟
پس از این قضیه حفاظت اطلاعات سپاه چهار نفر از مسئولان پایگاه‌های بسیج اطراف دانشگاه تهران را بازداشت کرد. من همه آنها را یک شب بازداشت کردم و پس از تحقیق متوجه شدم بی‌گناه هستند و آنها را آزاد کردم.

با خانم‌های بازداشت‌شده در سال ٨٨ چگونه رفتار می‌شد؟
زنانی که در طول اغتشاشات بازداشت شده بودند را آزاد کردم. چون به من اعتماد داشتند بازجویی و تحقیق از آنها برعهده من بود. آنهایی را که کنکور داشتند به درخواست آقای آوایی ظرف یک شب بدون ضمانت در شب کنکور آزاد کردم که حدود ۶٠ خانم بودند. جناب آقای آوایی در طول ایام اغتشاشات همواره تأیید و اصرار داشتند حقوق شهروندی دستگیرشدگان رعایت شود. دغدغه رعایت حقوق متهمان را به‌صورت جدی داشتند و پیگیر این امر بود.

ظاهرا روزهای پرکاری داشتید…
راستش سخت‌ترین روز کاری‌ام ٢٩ خرداد سال ٨٨ بود که تا فردای آن‌ هزاروصد نفر بازداشت شدند که حدود ٢٠٠ تا ٣٠٠ نفر را به‌تنهایی آزاد کردم و ٧٠٠ تا ٨٠٠ نفر را با صدور قرار، بازداشت کردم که در اوین، بازداشتگاه پلیس پیشگیری و چند بازداشتگاه امنیتی دیگر که نمی‌توانم بگویم، نگهداری می‌شدند.

کسی هم بود که حاشیه امنیت داشته باشد و بازداشت نشود؟
بله؛ براساس توافقی که با قاضی مرتضوی داشتم و شرطی که برایش گذاشته بودم، در دوران دستگیری‌های سال ٨٨ هیچ فرزند شهیدی را بازداشت نکردم.

برگردیم به پرونده کهریزک، درباره شروع و منشأ بازداشت‌های تیر ٨٨ که منجر به بازداشت معترضان و انتقال ‌گروهی از آنها به بازداشتگاه کهریزک شد، بگویید.
سه روز قبل از ١٨ تیر ٨٨ هیچ اغتشاش ضدامنیتی در تهران نداشتیم. به بهانه آلودگی هوا تهران تعطیل بود و همه مسیرهای تهران به شمال برای تخلیه جمعیت یک‌طرفه شد. همه تدابیر امنیتی اعم از حضور پلیس، عملیات روانی صداوسیما، مذاکره‌ سیاسی در سطح نخبگان و… حول محور یک اصل بود و آن هم عدم تکرار مطلق اغتشاش.

چرا عدم تکرار مطلق اغتشاش این‌قدر اهمیت داشت؟
چون پس از یک ماه از زمان اغتشاشات تداوم آن باعث عمیق‌ترشدن لایه‌های این اقدامات ضدامنیتی و گسترش آن به لایه‌های دیگر بود و کشور را در آستانه یک چالش گسترده امنیتی قرار می‌داد.

به نظرتان تمهیدات دستگاه‌های امنیتی و حاکمیتی مؤثر افتاد؟
در طرف مقابل در طول یک هفته منتهی به ١٨ تیر همه شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان و شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی که به‌عنوان ستاد عملیات روانی فتنه عمل می‌کردند، تمرکز خود را بر انجام حتمی اغتشاش در ١٨ تیر ٨٨ با هدف تکرار دوباره آن قرار داده بودند. مجاهدین خلق، ربع پهلوی، وزارت خارجه‌های اسرائیل و آمریکا و تمام معاندان در بیانیه‌هایی فراخوان حضور در ١٨ تیر ٨٨ دادند و مردم را تحریک به حضور کردند. همه مسئولان امنیتی مانند وزیر اطلاعات، دادستان کل کشور، فرماندهان ناجا و سپاه و دادستان تهران و حتی رسانه‌ها ضمن روشنگری خواستار عدم تکرار اغتشاش در ١٨ تیر بودند.

پس چرا در ١٨ تیر ٨٨ آن حوادث روی داد؟
حدود ٣٠‌ هزار نفر از نیروهای امنیتی محوطه‌های قرمز و محیط‌های احتمالی را پوشش دادند، اما بعدازظهر آن روز گروهی که حدود چهار یا پنج ‌هزار نفر مجهز به کوله‌پشتی، سنگ، چفیه، وسایل آتش‌زا برای مقابله با گاز اشک‌آور، دهان‌بند، وسایل فیلم‌برداری و بعضا چوب یا سلاح سرد بودند، ظاهر شدند، آنها در خیابان‌های منتهی به دانشگاه تهران با نیروهای امنیتی درگیر شدند. شرایط پیرامونی دانشگاه تهران به شکلی بود که در آن ساعت‌ها هیچ‌گونه حرکت عادی از قبیل خانه عمه یا خاله را توجیه نمی‌کرد و هرگونه حضور به معنای حمایت و حضور در اغتشاش بود که در نهایت درگیری ایجاد شد و ١٢ مأمور ناجا مجروح و ٧٠٠ نفر دستگیر شدند.

می‌خواهید بگویید چهار، پنج ‌هزار نفر سازماندهی شده بودند؟!
به‌هرحال به قصد درگیری آمده بودند.

چه نیرویی می‌تواند در پایتخت ایران این جمعیت را برای اغتشاش ساماندهی و هدایت کند؟!
شبکه‌های اجتماعی مجازی و کا‌نال‌های ماهواره‌ای.

می‌توانم از صحبت‌های شما استنتاج کنم که دستگیری لیدرهای اصلاح‌طلب تأثیری در ادامه اعتراض‌های مردم در مواقعی مثل ١٨ تیر ٨٨ یا پس از آن نداشت.

با توجه به دستگیری اکثر شخصیت‌های سیاسی مؤثر اصلاح‌طلب و شورای مرکزی احزاب آنها این حضور در ١٨ تیر ٨٨ ناشی از یک برنامه‌ریزی ساختاری و ستادی قدرتمند درون نظام نبود و شبکه‌های اجتماعی نقش اول را داشتند.

سرنوشت آن ٧٠٠ نفر بازداشت‌شده ١٨ تیر ٨٨ چه شد؟

بنده تا ساعت ١٢ شب حدود ۴٠٠ نفر را پس از پالایش اولیه آزاد کردم و در ١٩ تیر از ٢٧٠ نفر باقی‌مانده بنا به تشخیص شخصی خودم به آن دلیل که در اوین فضای مناسب برای نگهداری آنها موجود نبود، پس از رایزنی با مسئولان کهریزک و تهیه فضای مناسب، ١۴٠ نفر به بازداشتگاه کهریزک و ١۴٠ نفر را به اوین اعزام کردم که متأسفانه پس از پنج روز سه نفر از آنها به علت شرایط نگهداری و بدرفتاری‌های انجام‌شده فوت کردند.
ادعا می‌کنید خودتان دستور اعزام آن ١۴٠ نفر را به کهریزک داده‌اید. از گوشه‌وکنار شنیده می‌شود آقای مرتضوی به‌صورت شفاهی از خانواده کشته‌شدگان طلب حلالیت کرده و ممکن است به‌صورت سرگشاده هم نامه‌ای برای عذرخواهی منتشر کند.
من عذرخواهی احتمالی مرتضوی از باب توبه درباره عملکرد خودم را بدون نتیجه و فاقد آثار حقوقی‌ می‌دانم.

چرا؟
واضح است؛ چنانچه ایشان بنا بر اظهارات خود در تاریخ‌های ١٨ و ١٩ تیر در مرخصی بوده و با تأیید بنده و اظهارات خودش هیچ نقشی در اعزام متهمان دستگیر‌شده به کهریزک نداشته، پس توبه یا عذرخواهی درباره عملکرد دیگران فاقد معنی و آثار شرعی و حقوقی است، بنده تمامی مسئولیت‌های اعزام آن افراد به کهریزک را پذیرفته و می‌پذیرم که آقای مرتضوی هیچ نقشی در آن نداشته است.

حاضر به اعلام توبه از آن دستور اعزام هستید؟
من به وظیفه خودم در دفاع از نظام و حریم ولایت عمل کرده‌ام، البته ضمن ابراز همدردی دوباره با خانواده‌ داغ‌دیدگان بازداشتگاه کهریزک و اظهار تأسف از اقدام انجام‌شده و عذرخواهی از محضر مقام معظم رهبری و طلب بخشش از ایشان به‌دلیل آنکه معتقدم به وظیفه‌ام عمل کرده‌ام و خطایی از من سر نزده است، نه‌تنها خودم اعلام توبه نمی‌کنم، بلکه توبه احتمالی آقای مرتضوی را هم فاقد آثار حقوقی و شرعی می‌دانم
گفته می‌شود گزارشی هم از وضعیت آن بازداشتگاه تهیه شده بود که اصرار داشته اعلام کند وضعیت آنجا چندان هم بغرنج نبوده است.
آن گزارش را خودم تهیه کردم، از ١۶ متهم کهریزک که آزاد شده بودند بازجویی کردم، همگی گفتند هیچ مشکلی نبوده و مورد ضرب‌وشتم قرار نگرفته‌اند. در نهایت گزارش را به آقای مرتضوی دادم.

آقای حیدری فردا به نظرتان اگر فرزند آقای روح‌الامینی در جمع کشته‌های بازداشتگاه کهریزک نبود این پرونده چنین ابعاد گسترده و دامنه‌داری پیدا می‌کرد؟
خیر؛ اگر می‌دانستم پسر آقای روح‌الامینی در آن جمع است بی بروبرگشت او را به احترام پدرش آزاد می‌کردم، هرچند این حرفم به‌لحاظ حقوقی درست نیست، معتقدم روح‌الامینی فردی انقلابی است که به‌لحاظ سوابق و خدماتی که داشته مستحق این بود که درباره فرزندش به او کمک و آبرویش حفظ شود. اما فرزندش زمان بازجویی هویت خود را کتمان کرده بود، با وجود دانشجوبودن در برگه بازجویی نوشته بود دیپلم دارم و بی‌کار هستم.

چرا؟
برای حفظ آبروی پدرش. من به‌شخصه برای پدرش احترام قائلم و خودم را مانند محسن روح‌الامینی فرزند معنوی ایشان می‌دانم، اما رفتار آقای روح‌الامینی را در پیگیری پرونده کهریزک و شکایت علیه ما به این دلیل که پرونده به ابزار تبلیغ علیه نظام تبدیل شده بود ،برخلاف منافع نظام می‌دانم.

یعنی چه؟! می‌فرمایید کسی که فرزندش کشته شده از خون او بگذرد؟!
اجازه بدهید توضیح دهم. به‌عنوان نمونه دکتر روح‌الامینی در همان سال تعدادی از اعضای خانواده دیگر کشته‌های کهریزک را نزد آیت‌الله جوادی‌آملی برد تا جلسه‌ای داشته باشند. آیت‌الله جوادی‌آملی پیشنهاد گذشت و رضایت دادند، اما آقای روح‌الامینی محتوای جلسه را مطبوعاتی کرد و به نقل از آقای جوادی‌آملی گفت: «از عاملین و مباشرین بگذرید اما از آمرین نگذرید…». همین مسئله نشان‌دهنده پیگیری سیاسی و جهت‌دار پرونده از سوی ایشان بود.

کجای این مسئله تبلیغ علیه نظام است؟!
بگذارید بگویم؛ خب ایشان از همان ابتدای اطلاع از فوت فرزندش همراه آقایان احمد توکلی و امیدوار رضایی که آن زمان رئیس کمیسیون بهداشت مجلس بود، به محل سردخانه رفتند و جسد را معاینه کردند. در آن شرایط فتنه که انتشار اخبار کشته‌شدن مردم یا زندانیان از سوی مأموران باعث تحریک مردم و تبلیغ علیه نظام بود با استفاده از رابطه دوستی خود با آقای عزت‌الله ضرغامی، خبر فوت فرزندش را رسانه‌ای کرد و به‌طور مکرر موضوع کهریزک را در رسانه‌ها زنده نگه داشت و زمینه طرح مسائل مختلف و پروپاگاندای رسانه‌ای در سطح وسیع فراهم شد.
یعنی هر موضوعی که ارزش خبری داشته باشد و به نوعی تلخ باشد تبلیغ علیه نظام محسوب می‌شود؟
ایشان به این موضوع علم داشتند که پرونده کهریزک یکی از دلایل صدور قطع‌نامه علیه جمهوری اسلامی ایران به اتهام نقض حقوق ‌بشر در سازمان ملل شده است.

آیا پس از رسانه‌ای‌شدن موضوع بازداشتگاه کهریزک و آغاز واکنش‌ها اضطراب پیدا کردید؟
بله؛ اما چون خودم را مقصر نمی‌دانستم و حس می‌کردم انجام وظیفه کرده‌ام، نگران نتیجه نبودم.
ظاهرا در مراحل اولیه رسیدگی قضائی به پرونده کهریزک همه‌چیز به نفع متهمان بود.
در شعبه ١٣ دادسرای کارکنان دولت پس از حدود یک سال و نیم بررسی پرونده، درباره ما قرار منع تعقیب صادر شد. بازپرس آن شعبه حجت‌الاسلام مقدم یکی از قضات متدین، انقلابی و شناخته‌شده دستگاه قضا بود، اما پرونده با اعتراض آقای روح‌الامینی به شعبه ١٠۶٠ کارکنان دولت ارجاع داده شد. پس از شش ماه قاضی پرونده تغییر کرد و فردی به نام «آزمایش» به ریاست شعبه ١٠۶٠ رسید که در اولین جلسه رسیدگی به پرونده حتی مطلع نبود آقای سعید مرتضوی زمانی دادستان تهران بوده است!

مگر می‌شود؟
بله! پس از اینکه از او درخواست تعیین‌تکلیف کردیم اعلام کرد «من محسن روح‌الامینی را احضار و درباره پرونده از او تحقیق می‌کنم». پاسخ دادم این سه نفر فوت کرده‌اند و تازه متوجه شد معترضان به این پرونده اولیای دم هستند و در نهایت با صدور یک دادنامه ٣۶ صفحه‌ای پر از الفاظ موهن و غیرحقوقی که بریده اخبار جراید بود، قرار منع تعقیب ما را نقض کرد و پرونده به شعبه ٧۶ کارکنان دولت ارجاع داده شد.

علت نقض قرار قبلی چه بود؟ اعمال نفوذ شده بود؟
نقض قرار منع تعقیب ما ناشی از هیچ‌گونه اعمال نفوذی نبوده، بلکه صرفا متکی به بی‌تدبیری و ضعف دانش آقای آزمایش، رئیس شعبه ١٠۶٠ کارکنان دولت بود که پس از صدور آن قرار هم فوری خود را بازخرید کرد.
پس از اظهار تأسف مقام معظم رهبری نسبت به بازداشتگاه کهریزک و حواشی آن شما که خود را مدافع حریم ولایت می‌دانید چه حسی داشتید؟
مجددا تأکید می‌کنم قول، فعل و نظر مقام معظم رهبری در حکم قول و فعل معصوم است و ایشان هرگونه نظر و تصمیمی که درباره این پرونده داشته باشند، به دیده منت می‌پذیریم، اما توجه کنید مقام معظم رهبری نگفتند متهمان پرونده را محکوم کنید، بلکه گفتند اگر کسی تخلف کرده به آن رسیدگی شود که همین‌طور هم شد و متهمان نظامی و قضائی پرونده کهریزک محاکمه و مجازات شدند.

خود را مقصر می‌دانید اما نمی‌دانم چرا حاضر به اعلام توبه نیستید.
بنده حکم صادرشده از دستگاه قضا را قبول دارم، چون به عدالت،‌ استقلال و سلامت قوه قضائیه اعتقاد دارم. در واقع با توجه به اینکه احکام قضائی فصل‌الخطاب است، صرف‌نظر از اینکه منطبق با حقیقت باشد یا نباشد باید مطیع قانون بود، اما بنده درباره پرونده کهریزک خودم را بی‌گناه می‌دانم، اما به حکم قانون تمکین می‌کنم.

می‌خواهم بدانم رفتار خانواده کشته‌شدگان کهریزک با شما در طول روند رسیدگی به پرونده چگونه بود؟
بنده برای جلب‌ رضایت خانواده روح‌الامینی دو نفر از سرداران سپاه و مسئولان سازمان اطلاعات سپاه را واسطه کردم.

واسطه‌ها چه کسانی بودند؟
آقای سردار مجید حسینی که آن زمان جانشین آقای طائب در سازمان اطلاعات سپاه و سردار رحیمی، معاون آقای محسن رضایی در دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت و جانشین ناجا در دوره آقای قالیباف واسطه‌های بنده بودند. آقای سالک که اکنون نماینده اصفهان در مجلس هستند هم محبت کردند و صحبت کردند.

نتیجه چه شد؟
آقای روح‌الامینی این وساطت‌ها را نپذیرفتند. پدر و مادرم را یک هفته با دردست‌داشتن قرآن هر روز صبح به خانه آقای روح‌الامینی می‌فرستادم، اما باز نپذیرفت. به وکیل آقای روح‌الامینی پیشنهاد دادم با توجه به اینکه موضوع کهریزک ابزار تبلیغ علیه نظام شده، بنده حاضرم تمامی مسئولیت‌های شرعی، قانونی و حقوقی فوت فرزند ایشان را بر عهده بگیرم و مجازات و حتی در صورت لزوم قصاص شوم، اما از ادامه پیگیری در سطح رسانه‌ها برای حفظ آبروی نظام خودداری شود؛ اما آقای روح‌الامینی نپذیرفت.

چه شد که خانواده جوادی‌فر رضایت دادند؟
از طریق یکی از بستگانم که اهل آمل است با خانواده جوادی‌فر تماس گرفتم و همراه چند نفر به منزل آنها رفتیم، دست پدرش را بوسیدم، معذرت‌خواهی کردم و اوضاع زندگی‌ام را شرح دادم. آقای جوادی‌فر با سعید مرتضوی در تهران جلسه‌ای گذاشت و بعد در دادگاه اظهار کرد «هدف از برگزاری دادگاه، خون‌خواهی از فرزندان ما نیست، بلکه احساس می‌کنم دادگاه برای تسویه‌حساب سیاسی تشکیل می‌شود؛ بنابراین من از ادامه شکایت انصراف می‌دهم». آقای روح‌الامینی در پیگیری پرونده به‌صورت مستقل عمل نمی‌کرد، بلکه تحت تأثیر تصمیم‌های افرادی بود که آن جمع اهدافی غیر از خون‌خواهی فرزند روح‌الامینی داشتند؛ مثل برخی نمایندگان مجلس هشتم که مستندات دارم یکی از آنها درباره کهریزک بیش از ٢٠٠ مصاحبه با رسانه‌ها داشت.

کدام نماینده؟
مثلا آقای تجری.

یکی از مجازات‌های شما تعلیق موقت از قضاوت است. این محرومیت برای یک قاضی چه احساسی دارد؟
من در زمان خودم از موفق‌ترین قضات بودم. دکترای حقوق داشتم و دو جلد کتاب به نام‌های «تعدیل قرارداد توسط قاضی» و «تروریست‌شناسی» چاپ کردم. تا زمان انجام وظیفه با سلامت‌نفس، تدین و پشتکار فعالیت می‌کردم. حکم تعلیق از قضاوت برای بنده به منزله نابودی زندگی شخصی و حیات اجتماعی‌ام بود و مسیر زندگی‌ام را عوض کرد.

فکر می‌کردید روزی قاضی مرتضوی با آن همه اسم‌ورسم و سابقه دچار چنین وضعیتی شود؟
ببینید، دادستانی تهران بعد از رئیس قوه قضائیه تأثیرگذارترین مقام قضائی کشور است و به لحاظ نوع وظایف و اختیاراتی که دارد مورد اعتماد تمام ارکان نظام است و با همه مسئولان نظام ارتباط دارد. من به‌هیچ‌عنوان تصور نمی‌کردم مرتضوی دچار چنین مخاطره‌ای شود. البته به یاد دارم در روزهای آخر حضور مرتضوی در دادستانی تهران، از طرف دولت دهم به ایشان وزارت دادگستری را پیشنهاد دادند؛ اما آقای رحیم‌مشایی با حضور مرتضوی در دولت مخالفت کرد.

چرا؟
معتقد بود حواشی مرتضوی زیاد است.

قوه قضائیه در برابر خدماتی که شما، آقای مرتضوی و قاضی حداد ارائه کرده بودید، چه دفاعی از شما کرد، در موضوع پرونده کهریزک؟
اولا همه در برابر قانون برابر هستیم و مصونیتی وجود ندارد؛ اما در قضیه کهریزک به لحاظ اینکه فشار افکار عمومی، رسانه‌ای و پیگیری‌های سیاسی خارج از دستگاه قضا که عمدتا در مخالفت با مرتضوی بود، باعث شد از هرگونه حمایت قضائی محروم شویم. دوم اینکه مزید بر این قضیه مأمور به خدمت‌شدن آقای مرتضوی به دولت بود که بزرگ‌ترین مانع در حمایت دستگاه قضا از ما شد.

وقتی پرونده و روند رسیدگی به آن آغاز شد، لابی هم کردید؟
(مکث زیاد). لابی نکردیم به این دلیل که تصور نمی‌کردیم نتیجه پرونده به این شکل رقم بخورد. درواقع آن اوایل برایم اهمیت چندانی نداشت.
به نظر می‌رسد پس از پایان دوره آقای شاهرودی در قوه قضائیه در سال ٨٨ و آغاز ریاست آقای لاریجانی بر قوه قضائیه، تیم جدید قوه چندان بی‌تمایل به همکاری‌نکردن با تیم مرتضوی نبود… .
به‌طور قطع با تغییر مدیریت دستگاه قضا و حساسیت جایگاه دادستانی تهران لازم بود شخص دیگری که با رئیس قوه هماهنگ است، مسئولیت دادستانی را عهده‌دار شود. البته مرتضوی پس از آن معاون دادستان کل کشور شد؛ اما خودش مایل به ماندن در دستگاه قضا نبود.

شما در جریان فیلمی که آقای مرتضوی به صورت مخفیانه ضبط کرد و احمدی‌نژاد در مجلس نهم در جریان استیضاح وزیر رفاه وقت پخش کرد، بودید؟
من دم در ایستاده بودم و آن فیلم واقعیت ندارد. در آن زمان در اتاق آقای مرتضوی حضور داشتم و اطلاع دارم فیلم مورد اشاره غیرواقعی و ساختگی است و شاهد آن بودم.

چطور واقعیت ندارد؟ همه‌چیز آنجا طبیعی است.
به آن نحوی که احمدی‌نژاد منعکس کرد و مسائلی که به فاضل لاریجانی منتسب شد، واقعیت ندارد و کذب محض است و این موضوع صحت ندارد.

پس واقعیت چیست؟
فاضل در این زمینه مرتکب هیچ عمل مجرمانه و سوئی نشد.

ماجرای تیراندازی شما در پمپ‌بنزین در شهر اصفهان چه بود؟
فروردین سال ١٣٩١ به همراه سه نفر مشغول عبور از اصفهان بودیم. من در سمت شاگرد خواب بودم. راننده مشغول رانندگی بود که در صحنه‌ای برای جلوگیری از برخورد با ماشین جلو ترمز می‌کند. خودروی پشت‌ سر که یک BMW با پنج سرنشین مست بود، پشت ماشین ما ترمز می‌کند و بعد هم به نشانه اعتراض خودروی ما را متوقف می‌کند. فحش ناموسی می‌دهند. من وقتی از خواب بیدار شدم، ‌دیدم خودرو تخریب شده و راننده در حال کتک‌خوردن است. چند آجر هم به سمت من پرتاب کردند و بنده هم با سلاح مجوزدار برای حفظ جان خود و همراهانم چند تیر هوایی شلیک کردم و درحال‌حاضر از آنها رضایت گرفتم.

پس در پمپ‌بنزین درگیر نشدید؟
نه، به‌اشتباه اعلام شد در پمپ‌بنزین بودیم. به علت انتشار هم‌زمان این خبر با استیضاح وزیر رفاه دولت دهم به دلیل انتصاب آقای مرتضوی به ریاست تأمین اجتماعی، این خبر به سطح اول رسانه‌های داخلی و خارج کشور تبدیل شد.

تابه‌حال با آقای مرتضوی درباره پرونده‌های جنجالی او مانند توقیف مطبوعات یا قتل زهرا کاظمی بحث داشته‌اید؟
ببینید، یکی از وظایف دادستانی، مدیریت افکار عمومی از طریق کنترل رسانه‌ها و فضای مجازی است. نوع برخورد قضائی با فضای مجازی و رسانه‌ها در هر دوره سیاسی متأثر از گرایش‌های سیاسی و اقدامات دولت‌ها، متفاوت است. در زمان اصلاحات مطبوعات ایران که در انحصار احزاب اصلاح‌طلب حامی رئیس دولت وقت بودند، با هدف عبور از مواضع سیاسی آقای خاتمی به صورت زنجیره‌ای اقدام به انتشار اخباری می‌کردند که خارج از چارچوب و موازین پذیرفته‌شده نظام و دولت اصلاحات بود. قاضی مرتضوی هم به‌عنوان مسئول شعبه ویژه رسیدگی‌کننده در صف اول مبارزه با مطبوعات اصلاح‌طلب قرار گرفت. درواقع شرایط سیاسی زمان اصلاحات باعث شد مرتضوی در صف اول برخورد قرار گیرد؛ ضمن اینکه این خود روزنامه‌نگاران بودند که مرتضوی را در موضع برخورد گسترده قرار دادند. آن شرایط اگر دوباره تکرار شود به همان شیوه سابق از موضع قانون با آنها برخورد می‌شود. البته این را هم بگویم که آن توقیف‌ها به معنای سرکوب مطبوعات نبود.

درباره قتل زهرا کاظمی چطور؟
درباره این پرونده بی‌اطلاع هستم.

تابستان سال ٨٨ شاهد برگزاری دادگاه علنی چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب بودیم که پس از انتخابات ریاست‌جمهوری بازداشت شده بودند. برگزاری آن دادگاه‌ها به آن شکل به پیشنهاد چه کسی بود؟

تصمیم دادسرای تهران بود. هدف این بود که چون تحرکات ضدامنیتی سال ٨٨ به صورت زنجیره‌ای از اقدامات غیرقانونی اشخاص مؤثر سیاسی، رسانه‌ها و افراد عادی که در سطح میدانی و تحت تأثیر مواضع اشخاص سیاسی اقدام به فعالیت علیه امنیت ملی می‌کردند، به صورت یکجا محاکمه شوند تا تأثیر اقدام هر‌یک از این حلقه‌های زنجیر بر روی یکدیگر به اثبات برسد.

آقای حیدری‌فرد! فکر نمی‌کنید سپر بلای قاضی مرتضوی شده‌اید؟
نه! برخلاف آنچه تصور عمومی است، در دفاع از خود در پرونده بازداشتگاه کهریزک به بیان واقعیت پرداختم و آقای مرتضوی هیچ‌گونه نقشی در حوادث کهریزک نداشت. تصمیم‌گیری درباره اعزام افراد به آن بازداشتگاه از سوی شخص بنده انجام شد.

اصلا نظر شخصی شما درباره سعید مرتضوی چیست؟
به نظرم او فردی انقلابی، ولایت‌مدار و خدوم است که نباید کشور از خدمات او محروم شود. درباره پرونده کهریزک به ایشان اجحاف شده و بنده صرف‌نظر از حکمی که در پرونده کهریزک صادر شد، به او ارادت ویژه دارم.

در پرونده شما و آقای مرتضوی نفر سومی به نام قاضی حداد هم وجود دارد؛ اما بسیار کم‌رنگ است و ایشان آن‌چنان رسانه‌ای نشده است. چرا؟
آقای حداد بازنشسته است. از همان زمان صدور حکم تعلیق از قضاوت بازنشسته شد و اکنون کار قضائی یا دولتی نمی‌کند. به یاد دارم ایشان برای آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی احترام ویژه‌ای قائل بود. برای مثال در پرونده حسین موسویان به‌شدت مخالف محکومیت او بود.

پس از تعلیق از قضاوت کجا مشغول شدید؟
بعد از حادثه کهریزک حدود یک سال در معاونت حقوقی قوه قضائیه به‌عنوان رئیس اداره تدوین برنامه واحدهای قضائی مأمور به خدمت شدم. در خدمت آیت‌الله رازینی بودم. ایشان را ازجمله قضات مجتهد، مدیر و مدبر و ولایت‌مدار کشور می‌دانم که در عین شجاعت، بسیار مردم‌دار است و شایسته جایگاهی بالاتر از جایگاه فعلی است.

تا آن زمان هنوز حکم تعلیق صادر نشده بود، پس از تعلیق کجا رفتید؟
جاهای زیادی مشغول بودم؛ چاپ می‌کنید؟
بله، حتما.
پس از تعلیق مشاور نماینده ویژه رئیس‌جمهور و رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز (آقای سعید مرتضوی) و مسئول هماهنگی امور اطلاعاتی آن ستاد شدم. مشاور مدیرعامل و معاون حقوقی – قضائی بنیاد صبح قریب با مدیرعاملی علی طهرانی‌مقدم، رئیس‌ محکمه حکمیت فدراسیون فوتبال در دوره کفاشیان، عضو کمیته انضباطی باشگاه پرسپولیس، مشاور مبارزه با پول‌شویی هیئت‌مدیره پست‌بانک، مشاور نظارت و بازرسی مدیرعامل بانک مسکن، مشاور حقوقی- قضائی مدیرعامل خانه مطبوعات آقای کاظم‌پور، معاون قضائی مجتمع حل اختلاف اصناف تهران، معاون اجرائی مجتمع حل اختلاف تهران، مشاور امنیتی – انتظامی معاون استاندار وقت تهران (سردار براتلو)، مشاور عالی دبیر کل شورای‌عالی ایرانیان خارج کشور (آقای ملک‌زاده)، مشاور راهبردی اتحادیه تاکسی‌رانی کشور و در نهایت مشاور امنیتی- اقتصادی کانون بانوان بازرگان ایران و معاون حراست فرماندار شیراز. البته هم‌زمان در دانشگاه آزاد و دانشکده پلیس هم تدریس می‌کردم.

ظاهرا وضعیت شما بعد از تعلیق شلوغ‌تر شد!
بله، همین‌طور است.

حقوق‌های خوبی هم احتمالا می‌گرفتید.
نه، از تنها جایی که حقوق می‌گرفتم، همان ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز بود.

تا چه زمانی حقوق‌بگیر دولت بودید؟
تا بعد از آغاز به کار دولت روحانی هم حقوق می‌گرفتم. تا سال ٩٣ هم مشاور مدیرعامل بانک رفاه بودم. در عید ٩٣ آقای ربیعی وزیر رفاه دستور داد از فعالیت بنده در بانک رفاه جلوگیری شود.

به نظرتان به‌عنوان قاضی سابق و نزدیک به مرتضوی، دادستان سابق تهران با دادستان فعلی یعنی جعفری‌دولت‌آبادی چقدر با هم تفاوت دارند؟
مرتضوی به این دلیل که در سن پایین به مقام دادستانی تهران رسید، در ابتدا تجربه لازم برای این جایگاه را نداشت؛ اما قدرت مدیریت ذاتی، شجاعت، تلاش و پشتکار شبانه‌روزی ایشان باعث شد در طول هفت سال دادستانی تهران بتواند با دریافت یک برگ ابلاغ انتساب، نزدیک به ٣٠ مجتمع دادسرا با حدود ٧٠٠ بازپرس و دادیار را تشکیل دهد. درواقع در آن هفت سال ضمن مقابله با بحران‌های مختلف و در دوره انتقال سیستم قضائی از محاکم عمومی به دادسرا به نحو مناسبی دادسرای تهران را احیا و اداره کرد.

جعفری‌دولت‌آبادی چطور؟
آقای دولت‌آبادی در زمان انتساب یک مدیر باتجربه در زمینه حقوق کیفری بود و به دلیل ویژگی‌های شخصیتی خود از استقلال عمل مثال‌زدنی برخوردار است. در مدیریت و نظارت بر دادسرای تهران و همچنین پرونده‌های کلان اقتصادی خوب عمل کرده است. انسانی جدی و دارای سلامت نفس است.

آقای حیدری‌فرد! سرنوشت سیاسی افرادی که در جریان حوادث و اعتراضات سال ٨٨ فعال بودند، مثل آقایان احمدی‌مقدم، رادان، مرتضوی، قاضی‌ حداد و خود شما جالب و تلخ است. همگی به نوعی به حاشیه رفتند. علت چیست؟
در فرایند فتنه سال ٨٨ حدود ١٢٠ دستور از ١۵٠ دستور جین‌شارپ در کتاب براندازی نرم بعینه اجرا شد. از‌جمله محورهای براندازی نرم، بدنام‌کردن، مقابله، محاکمه و حذف عناصر مقابل‌کننده با براندازی است. من احساس می‌کنم به صورت ناخواسته و بر اثر تعلل برخی تصمیم‌گیران امر، فشار رسانه‌ای و جریان‌سازی رسانه‌ای که نقش عمده را در سال ٨٨ داشت، تمام افراد فعال علیه فتنه درگیر حواشی سیاسی و قضائی و در نهایت حذف شدند. از طرفی تمام مسئولیت‌ها عمری دارند و علی‌الدوام نیستند و قرار نیست همه تا آخر عمر مدیر باشند.
اما برخی پرونده‌ها اقتصادی است.

به نظرم جریان فتنه و عقبه آن که در بخش‌هایی از مدیریت‌ها حضور داشتند، با توسل به ابزارهای رسانه‌ای در اختیارشان موفق شدند عناصر کلیدی مقابله با فتنه را با سازوکار اتهامات اقتصادی بدنام و حذف کنند.

به نظرتان همین آقای احمدی‌‌مقدم اگر موفق بود، چرا حدود ٢٠ ماه شاهد تداوم اعتراض‌ها بودیم؟
برادران ناجا در آن زمان خیلی زحمت کشیدند؛ اما شخص احمدی‌مقدم فاقد قدرت مدیریت راهبردی در مقابله با بحران بود. اگر افرادی مثل سردار رادان یا سردار اشتری در کنار احمدی‌مقدم مدیریت مقابله با بحران را برعهده نمی‌گرفتند، کارنامه ناجا در مقابله با فتنه مطلوب نبود.

فاقد توانایی مدیریت راهبردی بود، یعنی چه؟
احمدی‌مقدم در ایجاد انسجام نیروها،‌ اشراف بر محیط میدانی فتنه، هماهنگی نیروها در شیوه برخورد، توجیه نیروها در به‌کارگیری تکنیک‌های مقابله انتظامی با بحران‌های خیابانی و تحلیل میدانی بحران بسیار ضعیف بود. به‌عنوان مثال در روزهای بعد از هر دستگیری در سال ٨٨ حتی از تعداد دستگیرشدگان روز قبل که در مراکز انتظامی خودشان نگهداری می‌شدند، اطلاع نداشت و در کل فاقد شجاعت لازم بود.

بسیاری معتقدند تیم قاضی مرتضوی چوب حمایت از احمدی‌نژاد را می‌خورند. به نظرتان احمدی‌نژاد فعلی که حتی اصولگرایان هم از او تبری می‌جویند، ارزش آن را داشت که تیم شما دچار چنین روزهایی شود؟
اتفاقات سال ٨٨ برای دفاع از احمدی‌نژاد نبود. تمام اقدامات ما و نیروهای امنیتی برای دفاع از مواضع نظام بود. رهبری به‌عنوان ولی‌امر، نتیجه انتخابات را تأیید و مسیر اعتراض‌ها را به سمت روش‌های قانونی هدایت کردند و در واقع احمدی‌نژاد دیگر موضوعیتی نداشت؛ اما برای دفاع از کیان نظام و امنیت اجتماعی مردم اقدام کردیم.

با این تحلیل موافق هستید که احمدی‌نژاد در افزایش درگیری‌ها و اعتراض‌ها نقش مؤثری ایفا کرد؟
او به‌عنوان مجری قانون اساسی و کسی که در برابر ملت سوگند خورده تا حافظ و مجری قانون اساسی باشد، اولا وظیفه داشت در عمل به قانون اساسی در موضوع انتخابات آن مرحله را به شکلی اداره کند که محل ایراد از سوی هیچ معاندی باقی نماند. از سوی دیگر به‌عنوان مجری قانون اساسی مکلف بود پس از اغتشاشات، تمام تلاش خود را برای حفظ امنیت کشور حتی به قیمت مایه‌گذاشتن از اعتبار، حیثیت، شخصیت و … به کار گیرد؛ اما در عوض با بی‌اعتنایی به حوادث ایجاد‌شده و بی‌مسئولیتی دراین‌باره نه‌تنها اقدام مؤثری در حفظ امنیت نکرد؛ بلکه با طرح سخنرانی تحریک‌آمیز، عزل دسته‌جمعی وزرا، اعلام مواضع دوگانه و ورود‌نکردن به مصالحه و بی‌اعتنایی به جلب رضایت مخالفان، باعث تشدید شرایط بحران شد.

پس موضع شما هم مانند سایر اصولگرایان در نقد احمدی‌نژاد است.
به‌هرحال او بعد از انتخابات، رئیس‌جمهور همه ملت ایران بود و نباید در برابر جمعیت معترض پرچم مقابله و برخورد دست می‌گرفت و در زمان بحران از معرکه خارج می‌شد. احمدی‌نژاد از همان شروع بحران در سال ٨٨ با در‌پیش‌گرفتن موضع بی‌طرفی در فکر تصاحب آرای مخالفان برای انتخابات سال ٩٢ بود. دعوا به خاطر احمدی‌نژاد بود؛ اما او دنبال مخالفان بود!

علت حمایت او از مرتضوی چه بود؟
پس از قضائی‌شدن پرونده کهریزک از مرتضوی و بنده حمایت کرد.

چرا؟
برای مخالفت از موضع سیاسی با منتقدان خود.

دنبال چه بود؟
جذب رأی برای مشایی در انتخابات ٩٢.

آقای حیدری‌فرد! در جریان اصولگرا هنوز برخی هستند که همچنان اعتقاد دارند حفظ نظام با برخی از این روش‌ها میسر است. علت وجود این نگاه چیست؟

«امنیت» یک مقوله چندوجهی و انتزاعی است که هر تعریفی را می‌توان در قالب این مفهوم گنجاند. از یک منظر امنیت با جلب رضایت مردم محقق می‌شود؛ اما امنیت علاوه بر شقوق نرم دارای وجوه سخت و فیزیکی است و در جایی برای حفظ امنیت نیازمند اقدامات امنیتی، اطلاعاتی و انتظامی هستیم.

اکنون که بیش از هشت سال از آغاز آن حوادث گذشته، فکر می‌کنید علت اصلی حوادث سال‌های ٨٨ و ٨٩ چیست؟معتقدم علت اصلی بروز آن مسائل که در پی آن نظام دچار لطمه‌های امنیتی، اقتصادی و سیاسی شد که حادثه کهریزک هم از‌جمله نتایج زیان‌بار آن است، غفلت استراتژیک برخی نهادهای مسئول در برآورد وضعیت پیش‌رو بود. عدم‌اتخاذ تدابیر امنیتی لازم برای مدیریت بحران قبل از وقوع آن و در نهایت حمایت درونی بخش عمده‌ای از نخبگان سیاسی و خواص نظام به علت برخی نارضایتی‌ها دست‌به‌دست هم داد تا آن حادثه ایجاد شود.

وقتی آن مسائل مانند تعلیق برای شما اتفاق افتاد، واکنش خانواده و به‌ویژه همسرتان نسبت به آن چگونه بود؟
همسرم قاضی دادگستری است و فوق‌لیسانس حقوق دارد و خواهر دو شهید است. خواهر او هم قاضی است و دکترای حقوق دارد. برادر او قاضی و سه برادر دیگرش دکترای مدیریت دارند. پدر همسرم «حاج‌عباس» فردی مؤمن، متدین و ولایت‌مدار در اصفهان و از خانواده آبرومندی است. همسرم یک قاضی امین، متدین و با‌لیاقت است؛ اما اقدامات بنده و حواشی‌ام باعث لطمه به حیثیت آنها شد و از دستم ناراحت هستند؛ اما من او را بسیار عاشقانه دوست دارم.

وقتی بحث کشته‌شدن شهروندان در کهریزک پیش آمد، در خانه شما چه گذشت؟
همسرم بسیار ناراحت بود… . من نفر هشتم فهرست تحریم‌ها در ماه می سال ٢٠١٢ از طرف اتحادیه اروپا بودم و همسرم از این موضوع بسیار اندوهگین شد.
د

رباره محاکمه شما چه نظری به‌عنوان یک قاضی داشت؟
چون از واقعیت ماجرا اطلاع داشت، با محاکمه‌ام مخالف بود؛ اما هم من و هم ایشان تابع قانون هستیم.

ازدواج شما سنتی بود؟

ما همکلاسی بودیم. هر دو در بسیج دانشجویی دانشکده علوم قضائی فعالیت داشتیم. یک دختر به نام «ریحانه» داریم که متولد سال ٨۶ است.
آقای حیدری‌فرد! شما بابت ماجرای تلخ کهریزک نمی‌خواهید از مردم عذرخواهی کنید؟
(سکوت). از مقام معظم رهبری و ملت ایران طلب عفو و بخشودگی دارم.


منبع: عصرایران

طرز تهیه سوپ قارچ و بروکلی

سوپ قارچ و بروکلی خوشمزه را برای عصر های پاییزی درست کنید.

مواد مورد نیاز

قارچ (اسلایس شده): ۱ پیمانه
آب مرغ: ۲ پیمانه
کلم بروکلی (گل گل شده): ۲ پیمانه
نمک و فلفل: به میزان لازم
خامه: یک دوم پیمانه
کره: ۱ ق س

 طرز تهیه سوپ قارچ و بروکلی

روش پخت

۱٫ کره را درون تابه ای ذوب کنید.

۲٫ قارچ را به تابه اضافه کرده و به مدت ۱۰ دقیقه تفت دهید.

۳٫ آب مرغ را درون قابلمه ای ریخته و به جوش آورید. بعد کلم بروکلی را همراه با مقداری نمک و فلفل درون آن ریخته و حدود ۱۰ دقیقه بپزید تا نرم شود. سپس آن را کنار بگذارید تا کمی خنک شود. بعد قارچ را به مواد
اضافه کنید.

۴٫ مواد را درون دستگاه غذاساز به صورت پوره درآورید.

۵٫ پوره مواد را درون قابلمه برگردانده، خامه را به آن افزوده و خوب هم بزنید. بعد نمک آن را اندازه کنید.

منبع: مجله سرآشپز


منبع: عصرایران

محرمانه‌های «علی‌اکبر حیدری فرد» از «سعید مرتضوی» و «کهریزک»

نامش با «سعید مرتضوی» و «کهریزک» گره خورده و سایه این دو پدیده بر زندگی شغلی و شخصی او چنان سنگین شده که بعید است به این زودی از آنها رها شود. حاشیه‌های پرونده بازداشتگاه کهریزک همین‌طور دنبالش می‌دوند، مانند ماجرای اسلحه‌کشی در اصفهان یا دیگر پرونده‌های قضائی‌اش که به‌عنوان متهم یا محکوم، منجر به حضورش در زندان شده است.

حکایت نخستین مصاحبه مطبوعاتی‌اش هم در نوع خود جالب است: اسفند ٩۵ برای پیگیری موضوعی به دفتر یکی از علمای قم رفته بودم و چهره او برایم آشنا آمد، همکلام شدیم و از ترفندهای خاص برای ترغیب به انجام یک گفت‌وگوی مفصل درباره حوادث سال ٨٨، ماجرای بازداشتگاه کهریزک، قاضی مرتضوی، احمدی‌نژاد و… استفاده کردم. از رسانه‌ا‌ی‌شدن بسیار هراس داشت و معتقد بود هر مصاحبه‌ای ممکن است منجر به بغرنج‌تر‌شدن وضعیت پرونده‌های بازمانده‌اش شود.

اطمینان دادم پرسش‌ها آن‌طور نخواهد بود که آسیبی متوجه‌اش شود. قرار مصاحبه را گذاشتیم و روز موعود، پیش از آغاز شرط‌هایی داشت مثل اینکه اگر نخواهد به پرسشی پاسخ دهد اصرار نکنم، درباره پرونده‌های فعلی او نپرسم و گیر ندهم که از سال ٩٣ تاکنون در کدام نهاد مشغول به کار است. علاقه‌ای به پرداختن به محرمانه‌ها نداشت و زیر بار بسیاری از مسائل نمی‌رفت و همین محافظه‌کاری‌ها ادامه گفت‌وگو را سخت می‌کرد.

هرچه باشد بیش از دو سال حضور در دادیاری شعبه اول دادسرای امنیت پایتخت که محل رجوع روزانه کارشناسان و متهمان سیاسی- امنیتی است، رفتار و کلامش را شبیه امنیتی‌ها کرده تا قضات. اجزا و اصول تحلیل‌های اطلاعاتی را می‌داند و هنگام پاسخ‌گویی درباره مسائل امنیتی سال ٨٨ شبیه کارشناسان امنیتی پاسخ می‌دهد تا یک دانش‌آموخته حقوق.

علی‌رغم اینکه در تیم مرتضوی و مدیران سابق در قوه قضائیه تعریف می‌شد ؛ اماعلاقه‌ای به جدل با تیم مدیریتی جدید نداشت و اگر وارد چالش با او می‌شدم خیلی جدی می‌گفت «پاسخ من این است و نمی‌توانم غیر از این بگویم، پس اصرار نکنید». دلش از دکتر (پدر محسن روح‌الامینی) پر بود و اسمش را که می‌آورد دستش می‌لرزید. علی‌اکبر حیدری‌فرد که در ٢٨سالگی دادیار شعبه اول دادسرای امنیت تهران و اندکی پس از دو سال متهم پرونده بازداشتگاه کهریزک می‌شود، ناگفته‌های بسیاری دارد و شاید زمان بازگویی کامل آنها هنوز نرسیده است. سوژه‌ای که همچنان پس از هشت سال تازه و پرمخاطب است.

این گفت‌وگو زمانی انجام شد که سعید مرتضوی هنوز در آن بیانیه معروف از خانواده جان‌باختگان کهریزک عذرخواهی نکرده بود اما زمان چاپ مصادف شد با حضور حیدری‌فرد در بند ٨ بازداشتگاه اوین؛ جایی که بسیاری از متهمان سابق او در آنجا دوران محکومیت خود را می‌گذرانند.

 اعزام به کهریزک دستور من بود

  آقای حیدری‌فرد! بسیاری شما را با پرونده جنجالی کهریزک و به نام قاضی کهریزک می‌شناسند اما از سوابق و فعالیت‌های قبلی شما اطلاعی در دست نیست؛ از خودتان بگویید.

علی‌اکبر حیدری‌فرد هستم در ١/٩/۵٨ در شهرستان مرودشت استان فارس در خانواده متوسط و مذهبی متولد شدم و فرزند اول خانواده هستم. دوران دبیرستان را در مدرسه سیدجمال‌الدین‌اسدآبادی مرودشت گذراندم، دانش‌آموزی ممتاز  بودم و مسئولیت بسیج دبیرستان هم با من بود. آن سال‌ها با چند همکلاسی گروهی به نام ناصحون برای امربه‌معروف در مرودشت تشکیل دادیم.

 براساس چه ضرورتی قصد امربه‌معروف داشتید؟

چون در آن مقطع دختران راهنمایی و دبیرستان به دلیل فقر فرهنگی و اجتماعی مورد مزاحمت خیابانی برخی جوانان بودند. گروه خودخوانده ناصحون تصمیم گرفت با شناسایی مزاحمین نوامیس اول به صورت امربه‌معروف و در صورت لزوم برخورد فیزیکی انجام دهد؛ اما برخورد فیزیکی در اولویت بود.

یعنی یک گروه به‌اصطلاح «خودسر» راه‌‌اندازی کردید؟

بله خودسر بودیم.

 مؤسس این گروه چه کسی بود؟

خودم.

 برخورد فیزیکی هم داشتید؟

در چند مورد با افراد متجاهر به صورت گروهی از سوی ناصحون برخورد فیزیکی شدیدی شد. از ما شکایت هم کردند اما به جایی نرسید.

 چرا؟

چون اعضای گروه ما همگی عضو خانواده‌های وابسته به نهادها بودند و اینکه افرادمضروب‌شده وجهه اجتماعی خوبی نداشتند.

 خانواده شما هم وابستگی به نهادها دارند؟

برخی اعضای خانواده ما عضو سپاه هستند. پدرم سال‌هاست که عضو بسیج است؛ هرچند کشاورزی می‌کند. دو نفر از برادران همسرم شهید شدند. یکی از آنها شهید علی بختیاری معاون تسلیحاتی لشکر ١۴ امام حسین(ع) اصفهان بود. یعنی معاون تسلیحات شهید خرازی بود.

 تحصیلات شما تا چه مقطعی است؟

پس از پایان دبیرستان تصمیم گرفتم به حوزه علمیه بروم و براساس همین انگیزه در مدرسه یا همان حوزه علمیه حقانی قم ثبت‌نام کردم و به دلایلی انصراف دادم.

 چرا انصراف دادید؟

تصمیم گرفتم به دانشگاه بروم. در کنکور سال ١٣٧٧ جزء رتبه‌های اول شدم و رشته حقوق دانشگاه تهران را انتخاب کردم. پس از شش ماه در دو نهاد بورسیه شدم، اول دانشکده وزارت اطلاعات (امام باقر) در رشته ضدجاسوسی و دوم هم دانشکده علوم قضائی. از تحصیل در دانشکده وزارت اطلاعات منصرف شدم.

 این‌بار چرا انصراف دادید؟

چون هم‌زمان شد با دستگیری سعید امامی و مصطفی کاظمی به اتهام پرونده قتل‌های زنجیره‌ای که از هم‌محلی‌ها و هم‌استانی‌های ما بود.

 
 انصراف شما چه ارتباطی با آنها داشت؟

یکی از آنها سفارش قبولی مرا به صورت تلفنی در دانشکده وزارت اطلاعات کرده بود.

 کدام یک؟

سعید امامی سفارش کرده بود.

 بنابراین در دانشکده علوم قضائی ادامه تحصیل دادید؟

بله از همان سال ٧٧ وارد دانشکده علوم قضائی شدم و با پایه ٢ قضائی بورسیه قوه قضائیه شدم. آن زمان با آقای [علیرضا] زاکانی در بسیج دانشگاه تهران هم همکاری می‌کردم. در سال ١٣٨١ هم فارغ‌التحصیل شدم.

  ١٨ تیر ٧٨ هم با آقای زاکانی رابطه داشتید؟

در ١٨ تیر ٧٨ من از افرادی بودم که با دانشجویان دانشگاه تهران مقابله کردم. در ٢١ تیر آن سال علیه دانشجویان اغتشاش‌گر فعالیت می‌کردم.

 از سال ٨١ که فارغ‌التحصیل شدید مشغول چه کاری بودید؟

پس از فارغ‌التحصیلی حقوق خصوصی دانشگاه علامه طباطبایی با رتبه ٢٠ در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شدم و هم‌زمان دوره کارآموزی قضائی یک‌ساله را شروع کردم. در طول این دوره در پژوهشکده مطالعات راهبردی با مدیریت دکتر «ره‌پیک» از اعضای کنونی شورای نگهبان یک دوره مطالعات امنیتی و امنیت ملی را آموزش دیدم. همکلاسی‌های من اکثرا از کارشناسان وزارتخانه‌های اطلاعات، امور خارجه و دفاع بودند.

 این پژوهشکده به کدام نهاد وابستگی داشت؟

وابسته به وزارت اطلاعات بود. از جمله استادان ما آقایان محسن رضایی، حسام‌الدین آشنا، علی ربیعی، ملکی و… بودند. پایان‌نامه‌ام در این دوره «بررسی سازمان‌های مبارزه با فساد در دستگاه قضا» نام داشت. این دوره که تمام شد از طرف آقای الیاس محمودی، رئیس وقت مرکز حفاظت و اطلاعات قوه قضائیه دعوت به کار شدم و پس از گزینش آن مرکز از قوه قضائیه درخواست کردم آنجا مستقر شوم.

 الیاس محمودی شما را چگونه می‌شناخت؟

تعدادی از کارشناسان آن مرکز که از همکلاسی‌ها بودند مرا معرفی کردند. البته موضوع پایان‌نامه هم مورد توجه قرار گرفت.
 چرا چنین موضوعی را برای پایان‌نامه انتخاب کردید؟ آن زمان بحث فساد چندان مطرح نبود.
چون برنامه داشتم در حفاظت و اطلاعات قوه قضائیه مشغول شوم.

 بالاخره مشغول شدید؟

خیر. چون گفتند نیرو کم داریم. رئیس نهاد قوه قضائیه که آن زمان آقای «شیرج» بود نظر مخالف داشت؛ چون قاضی کم داشتند.
 پس اطلاعاتی نشدید و دادیار شدید.

بله. اولین ابلاغ قضائی من دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب اردبیل بود. حدود دو ماه در اردبیل کار کردم اما به دلیل عدم آشنایی با زبان ترکی به استان فارس شهرستان فسا منتقل شدم. در آنجا قاضی تحقیق بودم. دادیار شعبه اول و جانشین دادستان فسا شدم و با حفظ سمت رئیس ستاد حفاظت اجتماعی شهرستان بودم. رئیس هیئت تخلفات صنفی فسا هم شدم که مقام اول را در کشور کسب کردم.

 تا چه زمانی فسا بودید؟

تا سال ٨۶ پس از آنکه در آزمون دکترای حقوق خصوصی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد پذیرفته شدم. در واقع شش ماه طول کشید تا با توصیه حضرت آیت‌الله بهشتی عضو مجلس خبرگان رهبری فارس که در آن دوره از انتخابات در ستاد ایشان فعال بودم، به تهران منتقل شدم.

 در تهران چه مسئولیت قضائی‌ای داشتید؟

حدود دو ماه قاضی اظهارنظر دادسرای ناحیه ٢ بودم و سپس به شعبه اول دادسرای امنیت معاونت امنیت دادستانی تهران منتقل شدم.

 چه شد که سر از دادسرای امنیت درآوردید؟

به‌هرحال در فسا بازپرس انقلاب بودم و در پژوهشکده مطالعات راهبردی هم‌ دوره امنیتی دیده بودم و در دوره مبارزه با تروریسم که توسط وزارت خارجه با همکاری سازمان ملل برگزار شد، شرکت کردم. مهم‌تر اینکه علاقه شخصی داشتم و آقای مرتضوی مرا به آنجا فرستاد.

 اولین‌بار چه زمانی با آقای مرتضوی آشنا شدید؟

از همان زمان کارآموزی آشنا بودم. در زمان دانشجویی هم به لحاظ شخصی به ایشان علاقه‌مند بودم و حتی درخواست دادم در دادسرای کارکنان دولت کارآموز قاضی مرتضوی شوم اما گفتند چون آن ناحیه امنیتی است، مخالفت می‌شود.

 چرا به شخصی مثل قاضی مرتضوی علاقه داشتید؟

به‌ لحاظ فکری و روحی هم‌تیپ فکری‌ام بود. حتی در دوران دانشجویی هم عکس قاضی مرتضوی را بالای تخت چسبانده بودم.
 ظاهرا آن ‌موقع دادسرای امنیت پرونده‌های زیادی نداشت.
پرونده داشت. آن‌موقع با اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی متهمان شرور را در تهران به سه دسته تقسیم کردیم.

 چه کسی این طرح را داد؟

 
به پیشنهاد مرتضوی، رادان و موافقت شورای تأمین تهران. در آن طرح پرونده متهمان درجه دو و سه که از اهمیت کمتری برخوردار بودند، در نواحی قضائی مربوطه توسط دادیاران و بازپرسان همان ناحیه بررسی می‌شد و پرونده متهمان درجه یک به‌لحاظ اهمیت کار صرفا به شعبه اول دادسرای امنیت ارجاع می‌شد. ما برای نگهداری آنها از بازداشتگاه امنیتی کهریزک که با درخواست ناجا و بودجه وزارت کشور دوره‌ آقای موسوی‌لاری تأسیس شده بود، استفاده می‌کردیم. در واقع کهریزک در زمان آقای موسوی‌لاری تأسیس شد و هیچ ارتباطی با آیت‌الله هاشمی‌شاهرودی و قاضی مرتضوی ندارد.

اعزام به کهریزک دستور من بود 

 یعنی آقای موسوی‌لاری از اهداف ثانویه و احتمالی که از بازداشتگاه کهریزک استفاده خواهد شد، اطلاع داشت؟

هدف اولیه استفاده از کهریزک برای متهمان پرونده محله خاک‌سفید تهران بود. بعدها تغییر برنامه ایجاد شد که مربوط به دوره اجرای طرح امنیت اجتماعی به‌عنوان یک طرح ملی بود.

 اما در دوره اجرای این طرح آقای موسوی‌لاری دیگر وزیر کشور نبود و آقای پورمحمدی این مسئولیت را در دولت احمدی‌نژاد برعهده داشت.

بله درست است.

 می‌خواهم بدانم پرونده‌های سیاسی- امنیتی چگونه در آن دادسرا بررسی می‌شد؟

در دوره‌ای که در دادسرای امنیت بودم، پرونده‌های برخورد با عناصر سازمان منافقین خلق، حادثه تروریستی حسینیه رهپویان شیراز، پرونده پروژه نفوذ برادران اعلایی، فعالان حقوق زنان از جمله خانم شیرین عبادی، پرونده هیئت‌مدیره یاران یا همان بهائیان ایران را بررسی کردم.

 همه این پرونده‌ها را در کمتر از دو سال رسیدگی کردید؟

باز هم بودند. مثل پرونده‌های مربوط به فرقه‌های ضاله و گروه‌های عرفانی رام‌الله و انجمن پادشاهی ایران. بخش اقتصادی پرونده کرسنت را هم من رسیدگی می‌کردم. این پرونده کلا چهار بخش داشت که بخشی از آن در دادسرای امنیت، بخشی در دادسرای ویژه اقتصادی و دیگری هم در کارکنان دولت رسیدگی می‌شد که در نهایت با تصویب معاونت اقتصادی دبیرخانه شورای‌عالی امنیت ملی تجمیع شدند.

 ارتباط دادسرای امنیت با نهادهای امنیتی چگونه بود؟

در تمام دوران خدمتم ارتباط صمیمانه، برادرانه و تنگاتنگی با نهادهای اطلاعاتی و امنیتی داشتم. این ارتباط نه به‌معنای تبعیت بلکه به‌معنای مبارزه مشترک در جهت منافع انقلاب بود.

 آنها چقدر در دادسرای امنیت صاحب اثر بودند؟

تمام نهادهای امنیتی، ضابط قضائی هستند و گزارش آنها در صورتی مبنا واقع می‌شود که مورد توثیق قاضی باشد. نهادهای امنیتی به لحاظ اینکه در تهیه گزارش‌ها اعم از جمع‌آوری، تجزیه و تحلیل، برآوردهای اطلاعاتی و منابعی که استفاده می‌کنند، متکی به سازوکارهای دقیق، موثق و کارآمد هستند. به طور قطع و حتم ضریب اطمینان و اعتماد به گزارش‌های آنها و به لحاظ سلامت نفس نیروهایی که در این نهادها عمل می‌کنند در بالاترین حد ممکن است تا جایی که هیچ‌گونه شبهه‌ای ایجاد نمی‌شود. اگر اختلافی هم هست بر سر تفسیر رفتار منتسب به متهم از حیث انطباق با عمل مجرمانه است نه اختلاف بر سر اقدام‌کردن یا نکردن یا وقوع یا عدم وقوع عمل انتسابی.

 از جایی سفارش کیفرخواست هم داشتید؟

من هر کاری کردم با بررسی، تحقیق، ادله و مستندات بود؛ منتها مبانی استدلال‌های سازمان‌های اطلاعاتی به‌لحاظ ضریب بالای کارشناسی و صحت نفس نیروهای عمل‌کننده به‌طور حتم مورد قبول واقع می‌شود.

 اگر متهمی اعلام می‌کرد تحت شکنجه یا فشار جسمی- روحی قرار گرفته تا اعتراف کند، چگونه صحت یا عدم صحت آن را بررسی می‌کردید؟

ادعاهای اقرار تحت فشار تاکتیک معمول همه متهمان است اما اگر دلایلی بود چون در برابر وجدان خودم مسئول بودم، می‌پذیرفتم و بارها سر همین موضوع با کارشناس مربوطه به اختلاف خوردیم و متهم را برخلاف نظر کارشناس اطلاعاتی آزاد کردم چون احساس می‌کردم به او اجحاف شده است.

 ناگهان شما پس از این پرونده‌ها در برابر حوادث سال ٨٨ قرار گرفتید.

اول بگویم بنده در سال ٨٨ عضو ستاد انتخاباتی هیچ نامزدی نبودم و حتی قاضی ناظر بر انتخابات هم نبودم. در بعدازظهر ٢٣ خرداد ٨٨ به اتفاق مجتبی علم‌الهدی که از دوستان بنده است و روحانی، در حال عبور از حوالی میدان ونک بودیم که مشاهده کردم همه مغازه‌ها و تأسیسات عمومی توسط عده‌ای نزدیک به‌هزار نفر در حال تخریب است. برحسب وظیفه به‌عنوان قاضی کشیک وقت و دادیار شعبه اول دادسرای امنیت در کنار مأموران سعی در آرام‌کردن فضا کردم؛ چون از علت وقوع درگیری بی‌خبر بودم. در نهایت حدود ۵٠ نفر دستگیر شدند که بلافاصله پس از آرامش آن منطقه آنها را آزاد کردیم.

 قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ٨٨ آماده‌باش نبودید؟

بودیم، این رویه معمول هر انتخاباتی است که قبل از آن، شعب اخذ رأی، دستگاه قضائی، ناجا و نیروهای اطلاعاتی آمادگی مقابله با اغتشاش و ناآرامی را داشته باشند.

 می‌خواهید بگویید دستور بازداشت فعالان و اعضای ستادها بعدا صادر شد؟

نه! اما در ٢۴ خرداد ٨٨ درگیری‌ها شروع شد و حکم دستگیری بسیاری از فعالان سیاسی را بنا بر درخواست مراجع امنیتی صادر کردیم.

 چرا؟

چون به‌جای آرام‌کردن فضا با صدور بیانیه سعی در تشکیک در نتیجه انتخابات و دعوت مردم به اردوکشی خیابانی کردند.

 مصداق بیاورید.

مصداقش همان بیانیه‌های صادرشده توسط شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت بود که از واژه «کودتای سفید» در مقابل عمل نیروهای انتظامی و اطلاعاتی در حفظ امنیت عمومی استفاده کردند.

 در همه جای دنیا حتی کشورهای دموکراتیک غربی، نتیجه انتخابات در مواقعی مورد اعتراض قرار می‌گیرد؛ اما اقدام علیه امنیت ملی تلقی نمی‌شود.

ببینید در تاریخ ٢۴ خرداد مقام معظم رهبری نتیجه انتخابات را تأیید و معترضان را دعوت به پیگیری مطالبات از طریق قانونی کردند؛ همچنین براساس مصوبه شورای‌عالی امنیت ملی وضعیت امنیتی تهران به دلیل اقدامات مخرب معترضان قرمز شد. از طرفی شبکه‌های ماهواره‌ای و رسانه‌های معاند به‌صورت هدفمند در مقابل خواست مسئولان کشور درباره تأیید انتخابات به میدان آمدند. در نتیجه تغییرات ایجادشده در فضای امنیتی کشور، تعریف ما از رفتار معترضان و افرادی که دست به خشونت‌های خیابانی می‌زدند تغییر و اقدامات آنها اقدام علیه امنیت ملی تلقی شد.

 واقعا نظر شخصی خود شما در آن زمان چه بود؟

به اعتقاد شخصی من نظر مقام معظم رهبری در هر زمینه‌ای فصل‌الخطاب و در عین عمل به دستور رسول اکرم(ص) و امام معصوم است و مخالفت با آن مخالفت با امام معصوم و مشمول مجازات مقرر شرعی در قبال آن است.

 به یاد می‌آورم گفته شد تاریخ صدور بازداشت برخی فعالان سیاسی مربوط به ١٩ خرداد ٨٨ بوده است؛ چرا احکام بازداشت‌ها پیش از شروع اعتراضات صادر شدند؟

چون این موضوع یک عقبه دارد؛ با توجه به اینکه طرفداران موسوی و اصلاح‌طلبان و حتی اپوزیسیون داخل کشور که در پوشش اصلاح‌طلبی فعال هستند شش ماه قبل از انتخابات با تشکیل کمیته صیانت از آرا، مصاحبه‌ها، مقاله‌ها و سخنرانی‌ها و جلسات محفلی به هر قیمت ممکن با سوءاستفاده از انتخابات نه به‌عنوان ابزار پیروزی دموکراتیک بلکه به‌عنوان ابزار ایجاد فشار و تغییرات در راستای تغییر ماهیت نظام تلاش می‌کردند. در محافل خصوصی خود نهادهای رسمی و اصول بنیادین نظام در زمینه‌های مختلف از جمله سیاست خارجی را مورد هجمه گسترده قرار داده بودند.

می‌خواهید بگویید انتقاد اصلاح‌طلبان در آن سال‌ها از سیاست خارجی دولت و رفتار انتخاباتی اعضای برخی نهادهای رسمی در حمایت از یک کاندیدای خاص نزدیک به جریان اصولگرا جرم تلقی شد؟

آنها دنبال جریان‌سازی بودند و نهادهای اطلاعاتی ایران عملکرد این افراد را قبل از انتخابات رصد می‌کردند. از جمله همین افراد تأثیرگذار آقای تاج‌زاده بود که در سخنرانی‌های رسمی خود به نهادهای حاکمیتی حمله و آنها را تخطئه می‌کرد.

  به‌همین‌دلیل حکم بازداشت او صادر شد؟

کنترل امنیتی آقای تاج‌زاده قبل انتخابات به‌لحاظ اقدامات ضدامنیتی درست بوده اما حکم دستگیری بعد از انتخابات سال ٨٨ صادر شد.
  اما این موضوع آن زمان تکذیب نشد…
 
 تا همه را بگیرند؟

نه! درواقع مبنی بر اینکه در صورت مشاهده اقدامات مخرب و ضدامنیتی در مقابل ستادهای انتخاباتی و مراکز رأی‌گیری با توجه به مشهودبودن جرم، ضابطین به وظیفه خود عمل کنند.

 این یعنی حکم سفیدامضا؟

نه، کلی است. در همه انتخابات‌ها معمول است و به مأموران اختیار می‌دهند اگر کسی تجمع کرد طبق قانون عمل کنند.

  همان حکم سفید امضاست؟

خیر! اصلا وجود ندارد.

 فعالان ستاد مهندس موسوی در ستاد قیطریه چرا بازداشت شدند؟

اعضای ستاد قیطریه به علت اقدامات مخرب عبدالله رمضان‌زاده بازداشت شدند.

 کدام اقدامات؟

رمضان‌زاده اقدام به جمع‌آوری افراد مشکوک و مخل امنیت در داخل آن ستاد کرده بود و دست به تحریکات امنیتی زده بود.

  مثلا چه تحریکاتی؟

از جمله طرح شعارهای تشکیک در سلامت انتخابات که اطلاعات ناجا خواستار بازرسی از آن محل شد. آقای رمضان‌زاده مقاومت کرد و پس از برخورد فیزیکی، ایشان دستگیر و محل هم بازرسی شد.

 چرا پرونده افرادی چون تاج‌زاده، بهزاد نبوی، رمضان‌زاده و… در اختیار وزارت قرار نگرفت؟

زیرا افراد شاخصی که قبل از انتخابات از طریق سخنرانی، جلسه، محافل خصوصی یا ارتباط با خارج کشور درصدد اقدامات ضدامنیتی در دوره انتخابات بودند، بنا بر صلاحیت‌های ذاتی و اختیارات قانونی توسط سازمان اطلاعات سپاه رصد می‌شدند و پس از انتخابات وقتی که برخوردها ضرورت یافت به دلیل سابقه تحقیقات قبلی در سازمان اطلاعات سپاه بازداشت‌ها توسط آن نهاد صورت گرفت.

 سابقه تحقیقات قبلی یعنی چه؟

کلیه اقدامات اطلاعاتی و رصدهای امنیتی.

 برویم سراغ پرونده معروف کهریزک که شما قاضی آن بودید. از کهریزک بگویید…

بنده طبق گزارش سازمان بازرسی کشور که در پرونده کهریزک ضمیمه است، پس از بررسی دو‌هزار و ٧٠٠ پرونده که به‌طور مشخص توسط بنده رسیدگی شده بود تأیید شد که ٨٠ درصد آنها پس از چند روز دستگیری و پالایش امنیتی با قرار کفالت، کمتر از بیست درصد با وثیقه و مابقی که متهمان امنیتی بودند، بازداشت موقت شدند. در تمام طول سال ٨٨ که مسئولیت قضائی داشتم، متهمان بازداشت‌شده توسط اطلاعات ناجا، اطلاعات سپاه یا وزارت اطلاعات را بازجویی می‌کردم و به هیچ متهمی توهین نکردم و برخورد توأم با خشونت نداشتم. کرامت انسانی آنها را رعایت می‌کردم و همواره سعی داشتم با ارشاد متهمان آنها را قانع و  به عدم تکرار اقدامات خود مجاب کنم.

 ظاهرا قبل از کهریزک هم سابقه صدور دستور بازداشت دسته‌جمعی را داشته‌اید؛ مثلا در دانشگاه تهران.

سال ٨٨ پس از سخنرانی ٢٣ خرداد احمدی‌نژاد، افراد غیر دانشجو در دانشگاه تهران تجمع و با سوءاستفاده از وضعیت خوابگاه اقدام به طرح شعارهای ضدنظام و کتک‌کاری چند نفر از پرسنل ناجا کرده بودند. در همین اثنا افرادی که پس از سخنرانی احمدی‌نژاد به سمت دانشگاه تهران می‌آمدند و عده‌ای از پرسنل ناجا در اثر تحریک انجام‌شده توسط افراد دانشجونمای داخل دانشگاه تهران با هدف آزادی سربازان در حال کتک‌خوردن به داخل دانشگاه هجوم بردند اما متهمان اصلی متواری و متأسفانه حدود یکصد نفر از دانشجویان که در خوابگاه مشغول مطالعه بودند و عموما هم شهرستانی بودند به اشتباه کتک خوردند و دستگیر شدند.

 افراد غیر دانشجو چگونه وارد دانشگاه شده بودند؟ مگر می‌شود؟!

نمی‌دانم اما دانشجویان دستگیر‌شده که وضعیت بغرنجی داشتند به آگاهی شاپور منتقل شدند. بنده ساعت ١٧ همان روز آنجا حاضر شدم آقای [علیرضا] زاکانی و دکتر [فرهاد] رهبر هم آمدند. با بررسی وضعیت ظاهر دانشجویان متوجه شدم آنها دخالتی در درگیری نداشتند.

 چطور از ظاهر آنها متوجه شدید؟

همه شهرستانی بودند و با لباس زیر بازداشت شده بودند و در خوابگاه مشغول مطالعه یا آشپزی بودند. آقای زاکانی تقاضای رسیدگی به وضعیت آنها را داشت و آقای رهبر هم برای وساطت آمده بود.

 در نهایت با آنها چه برخوردی شد؟

بنده حدود ١٠ دقیقه برای دانشجویان سخنرانی کردم و گفتم شما اشتباهی دستگیر شده‌اید و من عذرخواهی می‌کنم. توضیح دادم آقای رهبر هم حضور دارند و با توجه به وساطت ایشان و حضور آقای زاکانی همه شما آزاد می‌شوید.

همه هم خونین بودند. برای آنکه با آن وضع به خوابگاه نروند و علیه نظام تبلیغ نشود، برای همه آنها لباس، آب معدنی و ساندویچ کالباس خریدیم. همه لباس‌ها تکه‌پاره بود. آب و غذا دادیم و با دو اتوبوس، از زیر قرآن آنها را رد کردیم.

  به همین راحتی؟

بله. البته پس از آنکه اوراق بازجویی را تکمیل و مشخصات آنها پر شده بود. برای حفظ آبروی نظام از همه آنها خواهش کردم به هیچ کسی چیزی نگویید.

 البته فیلمی که از آن غائله پخش شد، نشان می‌داد عده‌ای از دانشجویان توسط برخی عوامل و لباس شخصی‌ها به‌شدت کتک می‌خورند.

مردم دانشجویان را زده بودند و هیچ‌کدام از عوامل ناجا و بسیج دخالت نداشتند.

 پس فیلم چه می‌گوید؟

پس از این قضیه حفاظت اطلاعات سپاه چهار نفر از مسئولان پایگاه‌های بسیج اطراف دانشگاه تهران را بازداشت کرد. من همه آنها را یک شب بازداشت کردم و پس از تحقیق متوجه شدم بی‌گناه هستند و آنها را آزاد کردم.

 با خانم‌های بازداشت‌شده در سال ٨٨ چگونه رفتار می‌شد؟

زنانی که در طول اغتشاشات بازداشت شده بودند را آزاد کردم. چون به من اعتماد داشتند بازجویی و تحقیق از آنها برعهده من بود. آنهایی را که کنکور داشتند به درخواست آقای آوایی ظرف یک شب بدون ضمانت در شب کنکور آزاد کردم که حدود ۶٠ خانم بودند. جناب آقای آوایی در طول ایام اغتشاشات همواره تأیید و اصرار داشتند حقوق شهروندی دستگیرشدگان رعایت شود. دغدغه رعایت حقوق متهمان را به‌صورت جدی داشتند و پیگیر این امر بود.

 ظاهرا روزهای پرکاری داشتید…

راستش سخت‌ترین روز کاری‌ام ٢٩ خرداد سال ٨٨ بود که تا فردای آن‌ هزاروصد نفر بازداشت شدند که حدود ٢٠٠ تا ٣٠٠ نفر را به‌تنهایی آزاد کردم و ٧٠٠ تا ٨٠٠ نفر را با صدور قرار، بازداشت کردم که در اوین، بازداشتگاه پلیس پیشگیری و چند بازداشتگاه امنیتی دیگر که نمی‌توانم بگویم، نگهداری می‌شدند.

 کسی هم بود که حاشیه امنیت داشته باشد و بازداشت نشود؟

بله؛ براساس توافقی که با قاضی مرتضوی داشتم و شرطی که برایش گذاشته بودم، در دوران دستگیری‌های سال ٨٨ هیچ فرزند شهیدی را بازداشت نکردم.

  برگردیم به پرونده کهریزک، درباره شروع و  منشأ بازداشت‌های تیر ٨٨ که منجر به بازداشت معترضان و انتقال ‌گروهی از آنها به بازداشتگاه کهریزک شد، بگویید.

سه روز قبل از ١٨ تیر ٨٨ هیچ اغتشاش ضدامنیتی در تهران نداشتیم. به بهانه آلودگی هوا تهران تعطیل بود و همه مسیرهای تهران به شمال برای تخلیه جمعیت یک‌طرفه شد. همه تدابیر امنیتی اعم از حضور پلیس، عملیات روانی صداوسیما، مذاکره‌ سیاسی در سطح نخبگان و… حول محور یک اصل بود و آن هم عدم تکرار مطلق اغتشاش.

 چرا عدم تکرار مطلق اغتشاش این‌قدر اهمیت داشت؟

چون پس از یک ماه از زمان اغتشاشات تداوم آن باعث عمیق‌ترشدن لایه‌های این اقدامات ضدامنیتی و گسترش آن به لایه‌های دیگر بود و کشور را در آستانه یک چالش گسترده امنیتی قرار می‌داد.

  به نظرتان تمهیدات دستگاه‌های امنیتی و حاکمیتی مؤثر افتاد؟

در طرف مقابل در طول یک هفته منتهی به ١٨ تیر همه شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان و شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی که به‌عنوان ستاد عملیات روانی فتنه عمل می‌کردند، تمرکز خود را بر انجام حتمی اغتشاش در ١٨ تیر ٨٨ با هدف تکرار دوباره آن قرار داده بودند. مجاهدین خلق، ربع پهلوی، وزارت خارجه‌های اسرائیل و آمریکا و تمام معاندان در بیانیه‌هایی فراخوان حضور در ١٨ تیر ٨٨ دادند و مردم را تحریک به حضور کردند. همه مسئولان امنیتی مانند وزیر اطلاعات، دادستان کل کشور، فرماندهان ناجا و سپاه و دادستان تهران و حتی رسانه‌ها ضمن روشنگری خواستار عدم تکرار اغتشاش در ١٨ تیر بودند.

پس چرا در ١٨ تیر ٨٨ آن حوادث روی داد؟

حدود ٣٠‌ هزار نفر از نیروهای امنیتی محوطه‌های قرمز و محیط‌های احتمالی را پوشش دادند، اما بعدازظهر آن روز گروهی که حدود چهار یا پنج ‌هزار نفر مجهز به کوله‌پشتی، سنگ، چفیه، وسایل آتش‌زا برای مقابله با گاز اشک‌آور، دهان‌بند، وسایل فیلم‌برداری و بعضا چوب یا سلاح سرد بودند، ظاهر شدند، آنها در خیابان‌های منتهی به دانشگاه تهران با نیروهای امنیتی درگیر شدند. شرایط پیرامونی دانشگاه تهران به شکلی بود که در آن ساعت‌ها هیچ‌گونه حرکت عادی از قبیل خانه عمه یا خاله را توجیه نمی‌کرد و هرگونه حضور به معنای حمایت و حضور در اغتشاش بود که در نهایت درگیری ایجاد شد و ١٢ مأمور ناجا مجروح و ٧٠٠ نفر دستگیر شدند.

 می‌خواهید بگویید چهار، پنج ‌هزار نفر سازماندهی شده بودند؟!

به‌هرحال به قصد درگیری آمده بودند.

 چه نیرویی می‌تواند در پایتخت ایران این جمعیت را برای اغتشاش ساماندهی و هدایت کند؟!

شبکه‌های اجتماعی مجازی و کا‌نال‌های ماهواره‌ای.

 می‌توانم از صحبت‌های شما استنتاج کنم که دستگیری لیدرهای اصلاح‌طلب تأثیری در ادامه اعتراض‌های مردم در مواقعی مثل ١٨ تیر ٨٨ یا پس از آن نداشت.

با توجه به دستگیری اکثر شخصیت‌های سیاسی مؤثر اصلاح‌طلب و شورای مرکزی احزاب آنها این حضور در ١٨ تیر ٨٨ ناشی از یک برنامه‌ریزی ساختاری و ستادی قدرتمند درون نظام نبود و شبکه‌های اجتماعی نقش اول را داشتند.

 سرنوشت آن ٧٠٠ نفر بازداشت‌شده ١٨ تیر ٨٨ چه شد؟

بنده تا ساعت ١٢ شب حدود ۴٠٠ نفر را پس از پالایش اولیه آزاد کردم و در ١٩ تیر از ٢٧٠ نفر باقی‌مانده بنا به تشخیص شخصی خودم به آن دلیل که در اوین فضای مناسب برای نگهداری آنها موجود نبود، پس از رایزنی با مسئولان کهریزک و تهیه فضای مناسب، ١۴٠ نفر به بازداشتگاه کهریزک و ١۴٠ نفر را به اوین اعزام کردم که متأسفانه پس از پنج روز سه نفر از آنها به علت شرایط نگهداری و بدرفتاری‌های انجام‌شده فوت کردند.

  ادعا می‌کنید خودتان دستور اعزام آن ١۴٠ نفر را به کهریزک داده‌اید. از گوشه‌وکنار شنیده می‌شود آقای مرتضوی به‌صورت شفاهی از خانواده کشته‌شدگان طلب حلالیت کرده و ممکن است به‌صورت سرگشاده هم نامه‌ای برای عذرخواهی منتشر کند.

من عذرخواهی احتمالی مرتضوی از باب توبه درباره عملکرد خودم را بدون نتیجه و فاقد آثار حقوقی‌ می‌دانم.

 چرا؟

واضح است؛ چنانچه ایشان بنا بر اظهارات خود در تاریخ‌های ١٨ و ١٩ تیر در مرخصی بوده و با تأیید بنده و اظهارات خودش هیچ نقشی در اعزام متهمان دستگیر‌شده به کهریزک نداشته، پس توبه یا عذرخواهی درباره عملکرد دیگران فاقد معنی و آثار شرعی و حقوقی است، بنده تمامی مسئولیت‌های اعزام آن افراد به کهریزک را پذیرفته و می‌پذیرم که آقای مرتضوی هیچ نقشی در آن نداشته است.

 حاضر به اعلام توبه از آن دستور اعزام هستید؟

من به وظیفه خودم در دفاع از نظام و حریم ولایت عمل کرده‌ام، البته ضمن ابراز همدردی دوباره با خانواده‌ داغ‌دیدگان بازداشتگاه کهریزک و اظهار تأسف از اقدام انجام‌شده و عذرخواهی از محضر مقام معظم رهبری و طلب بخشش از ایشان به‌دلیل آنکه معتقدم به وظیفه‌ام عمل کرده‌ام و خطایی از من سر نزده است، نه‌تنها خودم اعلام توبه نمی‌کنم، بلکه توبه احتمالی آقای مرتضوی را هم فاقد آثار حقوقی و شرعی می‌دانم

 گفته می‌شود گزارشی  هم از وضعیت آن بازداشتگاه تهیه شده بود که اصرار داشته اعلام کند وضعیت آنجا چندان هم بغرنج نبوده است.

آن گزارش را خودم تهیه کردم، از ١۶ متهم کهریزک که آزاد شده بودند بازجویی کردم، همگی گفتند هیچ مشکلی نبوده و مورد ضرب‌وشتم قرار نگرفته‌اند. در نهایت گزارش را به آقای مرتضوی دادم.

 آقای حیدری فردا به نظرتان اگر فرزند آقای روح‌الامینی در جمع کشته‌های بازداشتگاه کهریزک نبود این پرونده چنین ابعاد گسترده و دامنه‌داری پیدا می‌کرد؟

خیر؛ اگر می‌دانستم پسر آقای روح‌الامینی در آن جمع است بی بروبرگشت او را به احترام پدرش آزاد می‌کردم، هرچند این حرفم به‌لحاظ حقوقی درست نیست، معتقدم روح‌الامینی فردی انقلابی است که به‌لحاظ سوابق و خدماتی که داشته مستحق این بود که درباره فرزندش به او کمک و آبرویش حفظ شود. اما فرزندش زمان بازجویی هویت خود را کتمان کرده بود، با وجود دانشجوبودن در برگه بازجویی نوشته بود دیپلم دارم و بی‌کار هستم.

 اعزام به کهریزک دستور من بود

 چرا؟

برای حفظ آبروی پدرش. من به‌شخصه برای پدرش احترام قائلم و خودم را مانند محسن روح‌الامینی فرزند معنوی ایشان می‌دانم، اما رفتار آقای روح‌الامینی را در پیگیری پرونده کهریزک و شکایت علیه ما به این دلیل که پرونده به ابزار تبلیغ علیه نظام تبدیل شده بود ،برخلاف منافع نظام می‌دانم.

 یعنی چه؟! می‌فرمایید کسی که فرزندش کشته شده از خون او بگذرد؟!

اجازه بدهید توضیح دهم. به‌عنوان نمونه دکتر روح‌الامینی در همان سال تعدادی از اعضای خانواده دیگر کشته‌های کهریزک را نزد آیت‌الله جوادی‌آملی برد تا جلسه‌ای داشته باشند. آیت‌الله جوادی‌آملی پیشنهاد گذشت و رضایت دادند، اما آقای روح‌الامینی محتوای جلسه را مطبوعاتی کرد و به نقل از آقای جوادی‌آملی گفت: «از عاملین و مباشرین بگذرید اما از آمرین نگذرید…». همین مسئله نشان‌دهنده پیگیری سیاسی و  جهت‌دار پرونده از سوی ایشان بود.

 کجای این مسئله تبلیغ علیه نظام است؟!

بگذارید بگویم؛ خب ایشان از همان ابتدای اطلاع از فوت فرزندش همراه آقایان احمد توکلی و امیدوار رضایی که آن زمان رئیس کمیسیون بهداشت مجلس بود، به محل سردخانه رفتند و جسد را معاینه کردند. در آن شرایط فتنه که انتشار اخبار کشته‌شدن مردم یا زندانیان از سوی مأموران باعث تحریک مردم و تبلیغ علیه نظام بود با استفاده از رابطه دوستی خود با آقای عزت‌الله ضرغامی، خبر فوت فرزندش را رسانه‌ای کرد و به‌طور مکرر موضوع کهریزک را در رسانه‌ها زنده نگه داشت و زمینه طرح مسائل مختلف و پروپاگاندای رسانه‌ای در سطح وسیع فراهم شد.

 یعنی هر موضوعی که ارزش خبری داشته باشد و به نوعی تلخ باشد تبلیغ علیه نظام محسوب می‌شود؟

ایشان به این موضوع علم داشتند که پرونده کهریزک یکی از دلایل صدور قطع‌نامه علیه جمهوری اسلامی ایران به اتهام نقض حقوق ‌بشر در سازمان ملل شده است.

 آیا پس از رسانه‌ای‌شدن موضوع بازداشتگاه کهریزک و آغاز واکنش‌ها اضطراب پیدا کردید؟

بله؛ اما چون خودم را مقصر نمی‌دانستم و حس می‌کردم انجام وظیفه کرده‌ام، نگران نتیجه نبودم.

  ظاهرا در مراحل اولیه رسیدگی قضائی به پرونده کهریزک همه‌چیز به نفع متهمان بود.

در شعبه ١٣ دادسرای کارکنان دولت پس از حدود یک سال و نیم بررسی پرونده، درباره ما قرار منع تعقیب صادر شد. بازپرس آن شعبه حجت‌الاسلام مقدم یکی از قضات متدین، انقلابی و شناخته‌شده دستگاه قضا بود، اما پرونده با اعتراض آقای روح‌الامینی به شعبه ١٠۶٠ کارکنان دولت ارجاع داده شد. پس از شش ماه قاضی پرونده تغییر کرد و فردی به نام «آزمایش» به ریاست شعبه ١٠۶٠ رسید که در اولین جلسه رسیدگی به پرونده حتی مطلع نبود آقای سعید مرتضوی زمانی دادستان تهران بوده است!

 مگر می‌شود؟

بله! پس از اینکه از او درخواست تعیین‌تکلیف کردیم اعلام کرد «من محسن روح‌الامینی را احضار و درباره پرونده از او تحقیق می‌کنم». پاسخ دادم این سه نفر فوت کرده‌اند و تازه متوجه شد معترضان به این پرونده اولیای دم هستند و در نهایت با صدور یک دادنامه ٣۶ صفحه‌ای پر از الفاظ موهن و غیرحقوقی که بریده اخبار جراید بود، قرار منع تعقیب ما را نقض کرد و پرونده به شعبه ٧۶ کارکنان دولت ارجاع داده شد.

 علت نقض قرار قبلی چه بود؟ اعمال نفوذ شده بود؟

نقض قرار منع تعقیب ما ناشی از هیچ‌گونه اعمال نفوذی نبوده، بلکه صرفا متکی به بی‌تدبیری و ضعف دانش آقای آزمایش، رئیس شعبه ١٠۶٠ کارکنان دولت بود که پس از صدور آن قرار هم فوری خود را بازخرید کرد.

 پس از اظهار تأسف مقام معظم رهبری نسبت به بازداشتگاه کهریزک و حواشی آن شما که خود را مدافع حریم ولایت می‌دانید چه حسی داشتید؟

مجددا تأکید می‌کنم قول، فعل و نظر مقام معظم رهبری در حکم قول و فعل معصوم است و ایشان هرگونه نظر و تصمیمی که درباره این پرونده داشته باشند، به دیده منت می‌پذیریم، اما توجه کنید مقام معظم رهبری نگفتند متهمان پرونده را محکوم کنید، بلکه گفتند اگر کسی تخلف کرده به آن رسیدگی شود که همین‌طور هم شد و متهمان نظامی و قضائی پرونده کهریزک محاکمه و مجازات شدند.

 خود را مقصر می‌دانید اما نمی‌دانم چرا حاضر به اعلام توبه نیستید.

 بنده حکم صادرشده از دستگاه قضا را قبول دارم، چون به عدالت،‌ استقلال و سلامت قوه قضائیه اعتقاد دارم. در واقع با توجه به اینکه احکام قضائی فصل‌الخطاب است، صرف‌نظر از اینکه منطبق با حقیقت باشد یا نباشد باید مطیع قانون بود، اما بنده درباره پرونده کهریزک خودم را بی‌گناه می‌دانم، اما به حکم قانون تمکین می‌کنم.

  می‌خواهم بدانم رفتار خانواده کشته‌شدگان کهریزک با شما در طول روند رسیدگی به پرونده چگونه بود؟

بنده برای جلب‌ رضایت خانواده روح‌الامینی دو نفر از سرداران سپاه و مسئولان سازمان اطلاعات سپاه را واسطه کردم.

  واسطه‌ها چه کسانی بودند؟

آقای سردار مجید حسینی که آن زمان جانشین آقای طائب در سازمان اطلاعات سپاه و سردار رحیمی، معاون آقای محسن رضایی در دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت و جانشین ناجا در دوره آقای قالیباف واسطه‌های بنده بودند. آقای سالک که اکنون نماینده اصفهان در مجلس هستند هم محبت کردند و صحبت کردند.

 نتیجه چه شد؟

آقای روح‌الامینی این وساطت‌ها را نپذیرفتند. پدر و مادرم را یک هفته با دردست‌داشتن قرآن هر روز صبح به خانه آقای روح‌الامینی می‌فرستادم، اما باز نپذیرفت. به وکیل آقای روح‌الامینی پیشنهاد دادم با توجه به اینکه موضوع کهریزک ابزار تبلیغ علیه نظام شده، بنده حاضرم تمامی مسئولیت‌های شرعی، قانونی و حقوقی فوت فرزند ایشان را بر عهده بگیرم و مجازات و حتی در صورت لزوم قصاص شوم، اما از ادامه پیگیری در سطح رسانه‌ها برای حفظ آبروی نظام خودداری شود؛ اما آقای روح‌الامینی نپذیرفت.

 چه شد که خانواده جوادی‌فر رضایت دادند؟

از طریق یکی از بستگانم که اهل آمل است با خانواده جوادی‌فر تماس گرفتم و همراه چند نفر به منزل آنها رفتیم، دست پدرش را بوسیدم، معذرت‌خواهی کردم و اوضاع زندگی‌ام را شرح دادم. آقای جوادی‌فر با سعید مرتضوی در تهران جلسه‌ای گذاشت و بعد در دادگاه اظهار کرد «هدف از برگزاری دادگاه، خون‌خواهی از فرزندان ما نیست، بلکه احساس می‌کنم دادگاه برای تسویه‌حساب سیاسی تشکیل می‌شود؛ بنابراین من از ادامه شکایت انصراف می‌دهم».

آقای روح‌الامینی در پیگیری پرونده به‌صورت مستقل عمل نمی‌کرد، بلکه تحت تأثیر تصمیم‌های افرادی بود که آن جمع اهدافی غیر از خون‌خواهی فرزند روح‌الامینی داشتند؛ مثل برخی نمایندگان مجلس هشتم که مستندات دارم یکی از آنها درباره کهریزک بیش از ٢٠٠ مصاحبه با رسانه‌ها داشت.

 کدام نماینده؟

مثلا آقای تجری.

 یکی از مجازات‌های شما تعلیق موقت از قضاوت است. این محرومیت برای یک قاضی چه احساسی دارد؟

من در زمان خودم از موفق‌ترین قضات بودم. دکترای حقوق داشتم و دو جلد کتاب به نام‌های «تعدیل قرارداد توسط قاضی» و «تروریست‌شناسی» چاپ کردم. تا زمان انجام وظیفه با سلامت‌نفس، تدین و پشتکار فعالیت می‌کردم. حکم تعلیق از قضاوت برای بنده به منزله نابودی زندگی شخصی و حیات اجتماعی‌ام بود و مسیر زندگی‌ام را عوض کرد.

 فکر می‌کردید روزی قاضی مرتضوی با آن همه اسم‌ورسم و سابقه دچار چنین وضعیتی شود؟

ببینید، دادستانی تهران بعد از رئیس قوه قضائیه تأثیرگذارترین مقام قضائی کشور است و به لحاظ نوع وظایف و اختیاراتی که دارد مورد اعتماد تمام ارکان نظام است و با همه مسئولان نظام ارتباط دارد. من به‌هیچ‌عنوان تصور نمی‌کردم مرتضوی دچار چنین مخاطره‌ای شود. البته به یاد دارم در روزهای آخر حضور مرتضوی در دادستانی تهران، از طرف دولت دهم به ایشان وزارت دادگستری را پیشنهاد دادند؛ اما آقای رحیم‌مشایی با حضور مرتضوی در دولت مخالفت کرد.

 چرا؟

معتقد بود حواشی مرتضوی زیاد است.

 قوه قضائیه در برابر خدماتی که شما، آقای مرتضوی و قاضی حداد ارائه کرده بودید، چه دفاعی از شما کرد، در موضوع پرونده کهریزک؟

اولا همه در برابر قانون برابر هستیم و مصونیتی وجود ندارد؛ اما در قضیه کهریزک به لحاظ اینکه فشار افکار عمومی، رسانه‌ای و پیگیری‌های سیاسی خارج از دستگاه قضا که عمدتا در مخالفت با مرتضوی بود، باعث شد از هرگونه حمایت قضائی محروم شویم. دوم اینکه مزید بر این قضیه مأمور به خدمت‌شدن آقای مرتضوی به دولت بود که بزرگ‌ترین مانع در حمایت دستگاه قضا از ما شد.

 وقتی پرونده و روند رسیدگی به آن آغاز شد، لابی هم کردید؟

(مکث زیاد). لابی نکردیم به این دلیل که تصور نمی‌کردیم نتیجه پرونده به این شکل رقم بخورد. درواقع آن اوایل برایم اهمیت چندانی نداشت.

 به نظر می‌رسد پس از پایان دوره آقای شاهرودی در قوه قضائیه در سال ٨٨ و آغاز ریاست آقای لاریجانی بر قوه قضائیه، تیم جدید قوه چندان بی‌تمایل به همکاری‌نکردن با تیم مرتضوی نبود… .
به‌طور قطع با تغییر مدیریت دستگاه قضا و حساسیت جایگاه دادستانی تهران لازم بود شخص دیگری که با رئیس قوه هماهنگ است، مسئولیت دادستانی را عهده‌دار شود. البته مرتضوی پس از آن معاون دادستان کل کشور شد؛ اما خودش مایل به ماندن در دستگاه قضا نبود.

 شما در جریان فیلمی که آقای مرتضوی به صورت مخفیانه ضبط کرد و احمدی‌نژاد در مجلس نهم در جریان استیضاح وزیر رفاه وقت پخش کرد، بودید؟

من دم در ایستاده بودم و آن فیلم واقعیت ندارد. در آن زمان در اتاق آقای مرتضوی حضور داشتم و اطلاع دارم فیلم مورد اشاره غیرواقعی و ساختگی است و شاهد آن بودم.
 چطور واقعیت ندارد؟ همه‌چیز آنجا طبیعی است.

به آن نحوی که احمدی‌نژاد منعکس کرد و مسائلی که به فاضل لاریجانی منتسب شد، واقعیت ندارد و کذب محض است و این موضوع صحت ندارد.

 پس واقعیت چیست؟

فاضل در این زمینه مرتکب هیچ عمل مجرمانه و سوئی نشد.

 ماجرای تیراندازی شما در پمپ‌بنزین در شهر اصفهان چه بود؟

فروردین سال ١٣٩١ به همراه سه نفر مشغول عبور از اصفهان بودیم. من در سمت شاگرد خواب بودم. راننده مشغول رانندگی بود که در صحنه‌ای برای جلوگیری از برخورد با ماشین جلو ترمز می‌کند. خودروی پشت‌ سر که یک BMW با پنج سرنشین مست بود، پشت ماشین ما ترمز می‌کند و بعد هم به نشانه اعتراض خودروی ما را متوقف می‌کند. فحش ناموسی می‌دهند. من وقتی از خواب بیدار شدم، ‌دیدم خودرو تخریب شده و راننده در حال کتک‌خوردن است. چند آجر هم به سمت من پرتاب کردند و بنده هم با سلاح مجوزدار برای حفظ جان خود و همراهانم چند تیر هوایی شلیک کردم و درحال‌حاضر از آنها رضایت گرفتم.

 پس در پمپ‌بنزین درگیر نشدید؟

نه، به‌اشتباه اعلام شد در پمپ‌بنزین بودیم. به علت انتشار هم‌زمان این خبر با استیضاح وزیر رفاه دولت دهم به دلیل انتصاب آقای مرتضوی به ریاست تأمین اجتماعی، این خبر به سطح اول رسانه‌های داخلی و خارج کشور تبدیل شد.

 تابه‌حال با آقای مرتضوی درباره پرونده‌های جنجالی او مانند توقیف مطبوعات یا قتل زهرا کاظمی بحث داشته‌اید؟

ببینید، یکی از وظایف دادستانی، مدیریت افکار عمومی از طریق کنترل رسانه‌ها و فضای مجازی است. نوع برخورد قضائی با فضای مجازی و رسانه‌ها در هر دوره سیاسی متأثر از گرایش‌های سیاسی و اقدامات دولت‌ها، متفاوت است. در زمان اصلاحات مطبوعات ایران که در انحصار احزاب اصلاح‌طلب حامی رئیس دولت وقت بودند، با هدف عبور از مواضع سیاسی آقای خاتمی به صورت زنجیره‌ای اقدام به انتشار اخباری می‌کردند که خارج از چارچوب و موازین پذیرفته‌شده نظام و دولت اصلاحات بود.

قاضی مرتضوی هم به‌عنوان مسئول شعبه ویژه رسیدگی‌کننده در صف اول مبارزه با مطبوعات اصلاح‌طلب قرار گرفت. درواقع شرایط سیاسی زمان اصلاحات باعث شد مرتضوی در صف اول برخورد قرار گیرد؛ ضمن اینکه این خود روزنامه‌نگاران بودند که مرتضوی را در موضع برخورد گسترده قرار دادند. آن شرایط اگر دوباره تکرار شود به همان شیوه سابق از موضع قانون با آنها برخورد می‌شود. البته این را هم بگویم که آن توقیف‌ها به معنای سرکوب مطبوعات نبود.

 درباره قتل زهرا کاظمی چطور؟

درباره این پرونده بی‌اطلاع هستم.

 تابستان سال ٨٨ شاهد برگزاری دادگاه علنی چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب بودیم که پس از انتخابات ریاست‌جمهوری بازداشت شده بودند. برگزاری آن دادگاه‌ها به آن شکل به پیشنهاد چه کسی بود؟

تصمیم دادسرای تهران بود. هدف این بود که چون تحرکات ضدامنیتی سال ٨٨ به صورت زنجیره‌ای از اقدامات غیرقانونی اشخاص مؤثر سیاسی، رسانه‌ها و افراد عادی که در سطح میدانی و تحت تأثیر مواضع اشخاص سیاسی اقدام به فعالیت علیه امنیت ملی می‌کردند، به صورت یکجا محاکمه شوند تا تأثیر اقدام هر‌یک از این حلقه‌های زنجیر بر روی یکدیگر به اثبات برسد.

  آقای حیدری‌فرد! فکر نمی‌کنید سپر بلای قاضی مرتضوی شده‌اید؟

نه! برخلاف آنچه تصور عمومی است، در دفاع از خود در پرونده بازداشتگاه کهریزک به بیان واقعیت پرداختم و آقای مرتضوی هیچ‌گونه نقشی در حوادث کهریزک نداشت. تصمیم‌گیری درباره اعزام افراد به آن بازداشتگاه از سوی شخص بنده انجام شد.

 اصلا نظر شخصی شما درباره سعید مرتضوی چیست؟

به نظرم او فردی انقلابی، ولایت‌مدار و خدوم است که نباید کشور از خدمات او محروم شود. درباره پرونده کهریزک به ایشان اجحاف شده و بنده صرف‌نظر از حکمی که در پرونده کهریزک صادر شد، به او ارادت ویژه دارم.

 در پرونده شما و آقای مرتضوی نفر سومی به نام قاضی حداد هم وجود دارد؛ اما بسیار کم‌رنگ است و ایشان آن‌چنان رسانه‌ای نشده است. چرا؟

آقای حداد بازنشسته است. از همان زمان صدور حکم تعلیق از قضاوت بازنشسته شد و اکنون کار قضائی یا دولتی نمی‌کند. به یاد دارم ایشان برای آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی احترام ویژه‌ای قائل بود.

برای مثال در پرونده حسین موسویان به‌شدت مخالف محکومیت او بود.

 پس از تعلیق از قضاوت کجا مشغول شدید؟

بعد از حادثه کهریزک حدود یک سال در معاونت حقوقی قوه قضائیه به‌عنوان رئیس اداره تدوین برنامه واحدهای قضائی مأمور به خدمت شدم. در خدمت آیت‌الله رازینی بودم. ایشان را ازجمله قضات مجتهد، مدیر و مدبر و ولایت‌مدار کشور می‌دانم که در عین شجاعت، بسیار مردم‌دار است و شایسته جایگاهی بالاتر از جایگاه فعلی است.

 تا آن زمان هنوز حکم تعلیق صادر نشده بود، پس از تعلیق کجا رفتید؟

جاهای زیادی مشغول بودم؛ چاپ می‌کنید؟

 بله، حتما.

پس از تعلیق مشاور نماینده ویژه رئیس‌جمهور و رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز (آقای سعید مرتضوی) و مسئول هماهنگی امور اطلاعاتی آن ستاد شدم. مشاور مدیرعامل و معاون حقوقی – قضائی بنیاد صبح قریب با مدیرعاملی علی طهرانی‌مقدم، رئیس‌ محکمه حکمیت فدراسیون فوتبال در دوره کفاشیان، عضو کمیته انضباطی باشگاه پرسپولیس، مشاور مبارزه با پول‌شویی هیئت‌مدیره پست‌بانک، مشاور نظارت و بازرسی مدیرعامل بانک مسکن، مشاور حقوقی- قضائی مدیرعامل خانه مطبوعات آقای کاظم‌پور، معاون قضائی مجتمع حل اختلاف اصناف تهران، معاون اجرائی مجتمع حل اختلاف تهران، مشاور امنیتی – انتظامی معاون استاندار وقت تهران (سردار براتلو)، مشاور عالی دبیر کل شورای‌عالی ایرانیان خارج کشور (آقای ملک‌زاده)، مشاور راهبردی اتحادیه تاکسی‌رانی کشور و در نهایت مشاور امنیتی- اقتصادی کانون بانوان بازرگان ایران و معاون حراست فرماندار شیراز. البته هم‌زمان در دانشگاه آزاد و دانشکده پلیس هم تدریس می‌کردم.

 ظاهرا وضعیت شما بعد از تعلیق شلوغ‌تر شد!

بله، همین‌طور است.

 حقوق‌های خوبی هم احتمالا می‌گرفتید.

نه، از تنها جایی که حقوق می‌گرفتم، همان ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز بود.

 تا چه زمانی حقوق‌بگیر دولت بودید؟

تا بعد از آغاز به کار دولت روحانی هم حقوق می‌گرفتم. تا سال ٩٣ هم مشاور مدیرعامل بانک رفاه بودم. در عید ٩٣ آقای ربیعی وزیر رفاه دستور داد از فعالیت بنده در بانک رفاه جلوگیری شود.

 به نظرتان به‌عنوان قاضی سابق و نزدیک به مرتضوی، دادستان سابق تهران با دادستان فعلی یعنی جعفری‌دولت‌آبادی چقدر با هم تفاوت دارند؟

مرتضوی به این دلیل که در سن پایین به مقام دادستانی تهران رسید، در ابتدا تجربه لازم برای این جایگاه را نداشت؛ اما قدرت مدیریت ذاتی، شجاعت، تلاش و پشتکار شبانه‌روزی ایشان باعث شد در طول هفت سال دادستانی تهران بتواند با دریافت یک برگ ابلاغ انتساب، نزدیک به ٣٠ مجتمع دادسرا با حدود ٧٠٠ بازپرس و دادیار را تشکیل دهد. درواقع در آن هفت سال ضمن مقابله با بحران‌های مختلف و در دوره انتقال سیستم قضائی از محاکم عمومی به دادسرا به نحو مناسبی دادسرای تهران را احیا و اداره کرد.

 جعفری‌دولت‌آبادی چطور؟

آقای دولت‌آبادی در زمان انتساب یک مدیر باتجربه در زمینه حقوق کیفری بود و به دلیل ویژگی‌های شخصیتی خود از استقلال عمل مثال‌زدنی برخوردار است. در مدیریت و نظارت بر دادسرای تهران و همچنین پرونده‌های کلان اقتصادی خوب عمل کرده است. انسانی جدی و دارای سلامت نفس است.

 آقای حیدری‌فرد! سرنوشت سیاسی افرادی که در جریان حوادث و اعتراضات سال ٨٨ فعال بودند، مثل آقایان احمدی‌مقدم، رادان، مرتضوی، قاضی‌ حداد و خود شما جالب و تلخ است. همگی به نوعی به حاشیه رفتند. علت چیست؟

در فرایند فتنه سال ٨٨ حدود ١٢٠ دستور از ١۵٠ دستور جین‌شارپ در کتاب براندازی نرم بعینه اجرا شد. از‌جمله محورهای براندازی نرم، بدنام‌کردن، مقابله، محاکمه و حذف عناصر مقابل‌کننده با براندازی است. من احساس می‌کنم به صورت ناخواسته و بر اثر تعلل برخی تصمیم‌گیران امر، فشار رسانه‌ای و جریان‌سازی رسانه‌ای که نقش عمده را در سال ٨٨ داشت، تمام افراد فعال علیه فتنه درگیر حواشی سیاسی و قضائی و در نهایت حذف شدند. از طرفی تمام مسئولیت‌ها عمری دارند و علی‌الدوام نیستند و قرار نیست همه تا آخر عمر مدیر باشند.

 اما برخی پرونده‌ها اقتصادی است.

به نظرم جریان فتنه و عقبه آن که در بخش‌هایی از مدیریت‌ها حضور داشتند، با توسل به ابزارهای رسانه‌ای در اختیارشان موفق شدند عناصر کلیدی مقابله با فتنه را با سازوکار اتهامات اقتصادی بدنام و حذف کنند.

  به نظرتان همین آقای احمدی‌‌مقدم اگر موفق بود، چرا حدود ٢٠ ماه شاهد تداوم اعتراض‌ها بودیم؟

برادران ناجا در آن زمان خیلی زحمت کشیدند؛ اما شخص احمدی‌مقدم فاقد قدرت مدیریت راهبردی در مقابله با بحران بود. اگر افرادی مثل سردار رادان یا سردار اشتری در کنار احمدی‌مقدم مدیریت مقابله با بحران را برعهده نمی‌گرفتند، کارنامه ناجا در مقابله با فتنه مطلوب نبود.

 فاقد توانایی مدیریت راهبردی بود، یعنی چه؟
احمدی‌مقدم در ایجاد انسجام نیروها،‌ اشراف بر محیط میدانی فتنه، هماهنگی نیروها در شیوه برخورد، توجیه نیروها در به‌کارگیری تکنیک‌های مقابله انتظامی با بحران‌های خیابانی و تحلیل میدانی بحران بسیار ضعیف بود. به‌عنوان مثال در روزهای بعد از هر دستگیری در سال ٨٨ حتی از تعداد دستگیرشدگان روز قبل که در مراکز انتظامی خودشان نگهداری می‌شدند، اطلاع نداشت و در کل فاقد شجاعت لازم بود.

 بسیاری معتقدند تیم قاضی مرتضوی چوب حمایت از احمدی‌نژاد را می‌خورند. به نظرتان احمدی‌نژاد فعلی که حتی اصولگرایان هم از او تبری می‌جویند، ارزش آن را داشت که تیم شما دچار چنین روزهایی شود؟

اتفاقات سال ٨٨ برای دفاع از احمدی‌نژاد نبود. تمام اقدامات ما و نیروهای امنیتی برای دفاع از مواضع نظام بود. رهبری به‌عنوان ولی‌امر، نتیجه انتخابات را تأیید و مسیر اعتراض‌ها را به سمت روش‌های قانونی هدایت کردند و در واقع احمدی‌نژاد دیگر موضوعیتی نداشت؛ اما برای دفاع از کیان نظام و امنیت اجتماعی مردم اقدام کردیم.

  با این تحلیل موافق هستید که احمدی‌نژاد در افزایش درگیری‌ها و اعتراض‌ها نقش مؤثری ایفا کرد؟

او به‌عنوان مجری قانون اساسی و کسی که در برابر ملت سوگند خورده تا حافظ و مجری قانون اساسی باشد، اولا وظیفه داشت در عمل به قانون اساسی در موضوع انتخابات آن مرحله را به شکلی اداره کند که محل ایراد از سوی هیچ معاندی باقی نماند.

از سوی دیگر به‌عنوان مجری قانون اساسی مکلف بود پس از اغتشاشات، تمام تلاش خود را برای حفظ امنیت کشور حتی به قیمت مایه‌گذاشتن از اعتبار، حیثیت، شخصیت و … به کار گیرد؛ اما در عوض با بی‌اعتنایی به حوادث ایجاد‌شده و بی‌مسئولیتی دراین‌باره نه‌تنها اقدام مؤثری در حفظ امنیت نکرد؛ بلکه با طرح سخنرانی تحریک‌آمیز، عزل دسته‌جمعی وزرا، اعلام مواضع دوگانه و ورود‌نکردن به مصالحه و بی‌اعتنایی به جلب رضایت مخالفان، باعث تشدید شرایط بحران شد.

 اعزام به کهریزک دستور من بود

 پس موضع شما هم مانند سایر اصولگرایان در نقد احمدی‌نژاد است.

به‌هرحال او بعد از انتخابات، رئیس‌جمهور همه ملت ایران بود و نباید در برابر جمعیت معترض پرچم مقابله و برخورد دست می‌گرفت و در زمان بحران از معرکه خارج می‌شد. احمدی‌نژاد از همان شروع بحران در سال ٨٨ با در‌پیش‌گرفتن موضع بی‌طرفی در فکر تصاحب آرای مخالفان برای انتخابات سال ٩٢ بود. دعوا به خاطر احمدی‌نژاد بود؛ اما او دنبال مخالفان بود!

  علت حمایت او از مرتضوی چه بود؟

پس از قضائی‌شدن پرونده کهریزک از مرتضوی و بنده حمایت کرد.

 چرا؟

برای مخالفت از موضع سیاسی با منتقدان خود.

 دنبال چه بود؟

جذب رأی برای مشایی در انتخابات ٩٢.

 آقای حیدری‌فرد! در جریان اصولگرا هنوز برخی هستند که همچنان اعتقاد دارند حفظ نظام با برخی از این روش‌ها میسر است. علت وجود این نگاه چیست؟

«امنیت» یک مقوله چندوجهی و انتزاعی است که هر تعریفی را می‌توان در قالب این مفهوم گنجاند. از یک منظر امنیت با جلب رضایت مردم محقق می‌شود؛ اما امنیت علاوه بر شقوق نرم دارای وجوه سخت و فیزیکی است و در جایی برای حفظ امنیت نیازمند اقدامات امنیتی، اطلاعاتی و انتظامی هستیم.

 اکنون که بیش از هشت سال از آغاز آن حوادث گذشته، فکر می‌کنید علت اصلی حوادث سال‌های ٨٨ و ٨٩ چیست؟

معتقدم علت اصلی بروز آن مسائل که در پی آن نظام دچار لطمه‌های امنیتی، اقتصادی و سیاسی شد که حادثه کهریزک هم از‌جمله نتایج زیان‌بار آن است، غفلت استراتژیک برخی نهادهای مسئول در برآورد وضعیت پیش‌رو بود. عدم‌اتخاذ تدابیر امنیتی لازم برای مدیریت بحران قبل از وقوع آن و در نهایت حمایت درونی بخش عمده‌ای از نخبگان سیاسی و خواص نظام به علت برخی نارضایتی‌ها دست‌به‌دست هم داد تا آن حادثه ایجاد شود.

 وقتی آن مسائل مانند تعلیق برای شما اتفاق افتاد، واکنش خانواده و به‌ویژه همسرتان نسبت به آن چگونه بود؟

همسرم قاضی دادگستری است و فوق‌لیسانس حقوق دارد و خواهر دو شهید است. خواهر او هم قاضی است و دکترای حقوق دارد. برادر او قاضی و سه برادر دیگرش دکترای مدیریت دارند. پدر همسرم «حاج‌عباس» فردی مؤمن، متدین و ولایت‌مدار در اصفهان و از خانواده آبرومندی است. همسرم یک قاضی امین، متدین و با‌لیاقت است؛ اما اقدامات بنده و حواشی‌ام باعث لطمه به حیثیت آنها شد و از دستم ناراحت هستند؛ اما من او را بسیار عاشقانه دوست دارم.

 وقتی بحث کشته‌شدن شهروندان در کهریزک پیش آمد، در خانه شما چه گذشت؟

همسرم بسیار ناراحت بود… . من نفر هشتم فهرست تحریم‌ها در ماه می سال ٢٠١٢ از طرف اتحادیه اروپا بودم و همسرم از این موضوع بسیار اندوهگین شد.

 درباره محاکمه شما چه نظری به‌عنوان یک قاضی داشت؟

چون از واقعیت ماجرا اطلاع داشت، با محاکمه‌ام مخالف بود؛ اما هم من و هم ایشان تابع قانون هستیم.

 ازدواج شما سنتی بود؟

ما همکلاسی بودیم. هر دو در بسیج دانشجویی دانشکده علوم قضائی فعالیت داشتیم. یک دختر به نام «ریحانه» داریم که متولد سال ٨۶ است.

 آقای حیدری‌فرد! شما بابت ماجرای تلخ کهریزک نمی‌خواهید از مردم عذرخواهی کنید؟

(سکوت). از مقام معظم رهبری و ملت ایران طلب عفو و بخشودگی دارم.


منبع: برترینها

گنبد نمکی جاشک؛ شاهکار یک نفرین افسانه ای

: می خواهیم به یک مقصد متفاوت دعوتتان کنیم و شما را از جاذبه ای شگفت انگیز در کشورمان آگاه سازیم….

این که می گوییم شگفت انگیز، به این معنی نیست که باید در سفر امروز به دنبال چیزهای عجیب و غریب باشید و سر از رمز و راز ها در بیاورید. برعکس، آنچه که امروز مقصدمان را متفاوت جلوه می دهد، سادگی آن است و تنها یک عنصر در آن به وفور به چشم می خورد : ” نمک “.

تا چشم کار کند نمک می بینی و لباس سپیدی که سراسر زمین را پوشانده است. گاه عناصر طبیعت به کمک آمده اند تا این یک دستی را در هم شکنند و با رنگ های تازه جانی دیگر به تصویری که پیش روی شماست بدهند. در گوشه ای دیگر همین نمک سپیدرنگ به شکل های دیگری در آمده تا معادلات را در ذهن شما بر هم بزند و طعم شور خود را در همه جا بگستراند.

قرار نیست که نمک با طعم بخشیدن به غذاهایتان برای شما لذت بخش باشد بلکه اینبار می خواهد زیبایی اش را به رخ بکشد و نمایشی بی نظیر را برایتان به راه بیاندازد. این ماده ی سپید قرار است مزه ای متفاوت از سفر را برایتان خلق کند… مزه ای که تا همیشه زیر دندانتان می ماند و طعمش را از خاطر نمی برید…

حالا کوله بارتان را جمع کنید و با ما راهی استان بوشهر شوید…

گنبد نمکی جاشک | شاهکار یک نفرین افسانه ای
چرا گنبد نمکی جاشک؟

  •     این پدیده ی طبیعی، بزرگترین گنبد نمکی خاورمیانه است و یکی از میراث ارزشمند طبیعی ایران محسوب می شود.
  •     مناظری که در جای جای این منطقه وجود دارند به گونه ای هستند که شاید مانندشان در هیچ جای دیگری نبینید.
  •     این گنبد نمکی یکی از فعال ترین و زیباترین گنبدهای نمکی ایران می باشد و به عنوان یک سرمایه ی ملی با قدمت ۶۰۰ میلیون سال بسیار حائز اهمیت است.

گنبد نمکی جاشک | شاهکار یک نفرین افسانه ای
 گنبد نمکی جاشک | شاهکار یک نفرین افسانه ای
آشنایی با گنبد نمکی جاشک، بزرگترین گنبد نمکی خاورمیانه

جاده ی دیر به خورموج را که در پیش بگیری و روستای جاشک را از نظر بگذرانی، ناگهان چشمت به منظره ای می افتد که شاید تا به حال ندیده باشی. منظره ای که لباس سپیدی از جنس نمک بر تن دارد و تو را به سوی دنیایی متفاوت می خواند.

 گنبد نمکی جاشک | شاهکار یک نفرین افسانه ای

 این پدیده ی کم نظیر با عنوان گنبد نمکی جاشک یا دشتی شناخته می شود و با وسعت ۳۶۶۶ هکتاری اش عنوان بزرگترین گنبد نمکی خاورمیانه را به خود اختصاص داده است. باید توجه داشت که این گنبد نمکی یکی از فعال ترین و زیباترین گنبدهای نمکی ایران نیز به شمار می رود و به عنوان یک سرمایه ی ملی با قدمت ۶۰۰ میلیون سال بسیار حائز اهمیت است.

به دلیل اهمیت گنبد نمکی جاشک، این اثر در بهمن سال ۱۳۸۶ به عنوان اثر طبیعی ملیِ فسیلی در فهرست مناطق چهارگانه تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست قرار گرفته و نام آن به عنوان هشتاد و هشتمین اثر طبیعی توسط سازمان میراث فرهنگی در ۲۰ بهمن ۱۳۸۹ در فهرست میراث طبیعی ایران ثبت گردیده است. همچنین پرونده ثبت این گنبد به همراه دیگر گنبدهای نمکی در استان های فارس، هرمزگان، قم و زنجان به یونسکو فرستاده شده و در انتظار ثبت جهانی می باشد.

گنبد نمکی چیست؟

شاید این سوال برایتان پیش بیاید که این پدیده از کجا آمده و چرا به عنوان جاذبه ای مهم برای کشورمان به شمار می رود. بد نیست پیش از ادامه ی مطلب، تعریفی کلی از گنبدهای نمکی داشته باشیم تا بدون هیچ علامت سوالی از مرور زیبایی های جاشک لذت ببرید.

گنبد نمکی جاشک | شاهکار یک نفرین افسانه ای 
گنبد نمکی جاشک | شاهکار یک نفرین افسانه ای 
گنبدهای نمکی یکی از پدیده‌های زمین‌شناختی هستند، یک هسته ی مرکزی از نمک دارند و از لایه‌های بزرگ نمک زیرزمینی و به صورت گنبدی، شکل گرفته اند. هنگامی که نمک با لرزش های ناگهانی همچون زلزله مواجه می شود مثل یک ماده ی ارتجاعی عمل می‌کند. حرکات بالا و پایینی لایه های نمکی باعث ایجاد برجستگی هایی در زمین می گردد و گنبد نمکی شکل می گیرد. شکل تمامی گنبدهای نمکی یکسان نیست و بسته به سنگ های پوششی آنها، فشار درونی و میزان آن متغیر می باشد.

در ایران ،گنبدهای نمکی در سطح وسیعی از ارتفاعات زاگرس و ایران مرکزی وجود دارند و نزدیک به  ۱۱۴ گنبد نمکی در نواحی جنوب ایران و استان‌های هرمزگان و بوشهر شناسایی شده است.

 دیدنی ها و تفریحات گنبد نمکی جاشک

در جاشک جلوه های دیدنی زیادی انتظارتان را می کشند که هر یک شگفتی خاصی را در خود پنهان کرده اند:

۱- لباس سپید نمکین

با دیدن رنگ سفید نمک ها شاید به فکرتان هم نرسد که این ها همه حاصل طعم شور طبیعت هستند چرا که از جاده کنگان – بوشهر قسمت های بلند این پدیده همچون کوه های برفی در یک دشت به نظر می رسند. این جلوه ی شگفت انگیز هر چشمی را به خود خیره می کند و شما را مبهوت خود می نماید.

 گنبد نمکی جاشک | شاهکار یک نفرین افسانه ای
۲- یخچال های نمکی یا نمک چال ها

یخچال های نمکی از دیگر جاذبه های این منطقه به شمار می روند. این جاذبه ها که در نتیجه ی حرکت توده های نمکی در جهت شیب زمین شکل گرفته اند، در بخش شمال غربی گنبد قابل دیدن هستند و در حاشیه کناره ی آن خودنمایی می کنند.

به دلیل شباهت این پدیده به یخچال های یخی عنوان یخچال های نمکی یا نمک چال را به آنها داده اند در حالیکه بر عکس یخچال ها که سرما را حفظ می کنند، نمک چال ها می توانند گرما را در خود حفظ کنند. نمک چال ها از دیدنی های زیبای جاشک هستند که همچون چاله های بزرگ و کوچکی دیده می شوند. در اثر تبخیر آب در در مسیر آب های روان و چشمه های نمکی اشکال خاصی در این چاله ها شکل گرفته اند که درخششی شبیه الماس دارند و بسیار چشم نواز هستند.

گنبد نمکی جاشک | شاهکار یک نفرین افسانه ای
 ۳- آبشارهای نمکی

 آیا شما هم فکر می کنید همه ی آبشارها در قلب جنگل و در منطقه های سرسبز شکل گرفته اند؟ باید بگوییم که گنبد جاشک این معادله را در ذهن شما بر هم می زند و با آبشارهایش به استقبال شما می آید. این آبشارها در مسیر طبیعیِ جریانِ آب گنبد قرار دارند و در فصول کم آبی به دلیل تبخیر کامل آب، بلورهای ضخیم و زیبای نمکین در جهت جریان آب ها و در مسیر آنها تشکیل می شوند تا یکی از دیدنی ترین مناظر هستی را خلق کنند. اواسط بهار تا اواسط پاییز بهترین زمان برای دیدن این آبشارها است.

 گنبد نمکی جاشک | شاهکار یک نفرین افسانه ای
  ۴- غارهای نمکی

غارهای نمکی بخشی دیگر از شگفتی های طبیعت را به نمایش گذاشته اند. این غارها که بر اثر انحلال رسوبات نمکی شکل گرفته اند در گوشه گوشه ی گنبد خودنمایی می کنند. با ورود به آنها چشمتان به بلورهای نمکی می افتد که به صورت استالاگمیت و استالاکتیت خودشان را نمایان ساخته اند. طول غارها متفاوت است؛ شاید چشمتان به غاری کوچک بیفتد که ۳۰ تا ۵۰ متر طول دارد و یا غارهای ۳۰۰ متری و ۵۰۰ متری را ببینید. شاید هم گذرتان به بزرگترین غار منطقه با طول ۱۵۰۰ متر افتاد که به نام غار پلکانی شناخته می شود.

هر کدام از این غارها به دلیل شکل های قندیل ها (استالاگمیت و استالاکتیت ها) نامی خاص به خود گرفته اند. یکی از این غارها غار انگوری است که درون آن قندیل‌هایی به شکل خوشه‌های انگور از سقف و دیواره غار آویزان شده‌ اند و آن را از بقیه ی غارها متمایز ساخته اند. غار دیگری نیز به نام غار شاخه نبات شهرت دارد و قندیل‌های سفید و یک دست در آن همچون شاخه نبات به نظر می رسند.

 گنبد نمکی جاشک | شاهکار یک نفرین افسانه ای
غار سدنمکی یا غار پنجه عقاب نیز غار های دیگر این منطقه هستند. غار های این منطقه به حدی زیاد اند که شاید بعضی از آنها اصلا به چشم نیایند و بدون نام بمانند.

در گذشته این غارها محلی برای درمان بیماری های تنفسی بود و برای کسانی که دچار بیماری‌های تنفسی مثل سینوزیت، آسم و برونشیت  بودند، رفتن به درون غارهای نمکی را توصیه می کردند تا تنفس هوای آن جا موجب بهبودشان شود. امروزه علم دلیل این امر را کشف کرده و ثابت نموده است که هوای داخل غارهای نمکی باعث باز شدن مجاری تنفسی بیمار می شود.

 ۵- اثرات فرسایشی

 پوشش نمکی منطقه با اثرات ناشی از فرسایش آبی و بادی مزین شده و نقش و نگاری خاص را پدید آورده است. باد و جریان آب، خاک های نرم و سست را فرسوده کرده و پدیده هایی قارچ مانند را به وجود آورده اند. ستون ها و قله ها در جای جای منطقه رو به آسمان رفته اند. ستون هایی که گاه قسمت بالاییشان از بدنه ی آنها پهن تر است و از ۱۰ سانتی متر تا چند ده متر ارتفاع دارند.

 گنبد نمکی جاشک | شاهکار یک نفرین افسانه ای
شاید بتوان تخت دیو یا دودکش جن را زیبا ترین پدیده ی فرسایشی گنبد جاشک دانست. این پدیده به صورت ستونهایی در میان نمک های گنبد دیده می شود که به دلیل اختلاف در میزان فرسایش پذیری سنگ ها به وجود آمده است. این پدیده های فرسایشی نیز به دلیل شکلشان نام خاص خود را دارند. ستون انگشت خدا یا کلاه به سر از نام های آنها هستند. برخی معتقدند این ستون ها همچون نگهبانانی استوار و همیشگی از گنبد محافظت می کنند.

 پلایا نیز از پدیده‌های زیبای فرسایش حاصل از گنبدهای نمکی است که در دشت های دامنه ای پایین دست گنبدها دیده می شوند. پلایا یا دریاچه خشک یکی از اشکال ژئومورفولوژیکی می باشد که در کم ارتفاع ترین قسمت حوضه آبریز و یا دشت‌های سطحی شکل می گیرد. در جاشک نیز به دلیل شور بودن آب های فصلی حاصل از گنبدها و جاری شدن آن بر روی دشت و تمرکز در نواحی خط‌القعر (ژرف ترین نقطه) رودخانه ها، پلایا به صورت پهنه‌های نمکی دیده می شود.

۶- نمک های رنگین

 گنبد نمکی جاشک | شاهکار یک نفرین افسانه ای
 تصور همه ی ما از نمک، ماده سفید رنگی است که در همه ی آشپزخانه ها پیدا می شود اما جالب است بدانید که در طبیعت نمک های رنگین نیز وجود دارند. گنبد نمکی جاشک میزبان کانی ها و بلورهای فراوانی است که به دلیل وجود عناصری خاص، رنگ های متنوع قرمز، قهوه‌ای، زرد، سیاه و نارنجی را بر سپیدی لباس نمکین منطقه پاشیده و تصویری تماشایی را خلق کرده اند.

 ۷- چشمه های نمکی

 گنبد نمکی جاشک | شاهکار یک نفرین افسانه ای
یکی دیگر از شگفتی های گنبد نمکی جاشک چشمه‌های نمکی هستند که در جای جای آن دیده می شوند و آب شور را از اعماق زمین به روی سطح آن به جریان می اندازند تا حیات منطقه را حفظ کنند. اگر فعالیت این چشمه ها متوقف شود تمام زیبایی های جاشک و قندیل های نمکین آن از بین می روند و مرگ این جاذبه طبیعی رقم می خورد. این چشمه ها درون غارها و در سطح دره ها قرار دارند و یکی از جاذبه های دیدنی به شمار می روند.

۸- نمک فشان ها

 گنبد نمکی جاشک | شاهکار یک نفرین افسانه ای
 گاهی چشمه های نمک را به صورت خمیری فشرده و به همراه آب به بیرون پرتاب می کنند تا در سطح گنبد به جریان بیافتند. این نمک فشان ها حدود ۳۵۰ برابر بیشتر از آب دریا، نمک دارند و جریان یافتن این خمیر نمکین گاه موجب تشکیل آبشارهایی از نمک یا همان نمک شارها می شود. تبخیر زیاد در کنار چشمه های نمکی باعث می گردد که نمک شارها به اشکال متفاوتی دیده شوند.

 ۹- دره گل کلم

 گنبد نمکی جاشک | شاهکار یک نفرین افسانه ای
 شگفت انگیز ترین بخش این منطقه، دره گل کلم،‌ نام دارد که سراسر سطح آن با نمک هایی که به صورت گل کلم دیده می شوند، پوشیده شده است. این نمک ها همچون یک تابلوی نقاشی به نظر می رسند و با ظرافتی خاص در اندازه ها و ابعاد گوناگون شکل گرفته اند. در برخی نقاط، نمک‌ها به صورت غنچه‌هایی در کنار هم باز شده و یکی از زیباترین مناظر را پیش رویتان قرار می دهند.

خوشگذرانی در جاشک

گشت و گذار و عکاسی : تماشای این اثر کم نظیر خلقت دنیای متفاوتی را پیش روی شما قرار می دهد و شما را غرق در زیبایی های خود می کند. در کنار لذت بردن از این منظره، ثبت تصاویر تماشایی از آن را فراموش نکنید چرا که سوژه های زیادی در سراسر این جاذبه برای ثبت در دوربین شما وجود دارند و می توانند به یک یادگاری ماندگار برای شما تبدیل شوند.

کوهنوردی: ویژگی های خاص ارتفاعات این منطقه بسیاری از کوهنوردان را راهی گنبد می کند تا بر فراز کوه های نمکین قرار گیرند و ضمن تماشای چشم اندازی حیرت انگیز، تجربه ای متفاوت را برای خود رقم بزنند.

تحقیقات علمی: ویژگی های زمین شناختی و پدیده های منحصر به فرد نیز بسیاری از کارشناسان را برای تحقیقات علمی راهی گنبد جاشک می کند تا به کشف گوشه ای دیگر از شگفتی های این پدیده طبیعی بپردازند.

 افسانه های گنبد نمکی جاشک

در هر نقطه از زمین که پدیده های طبیعی به شکلی خاص جلوه گر شوند، افسانه هایی هم برسر زبان ها می افتد. جاشک هم از این قاعده مستثنی نیست و افسانه هایی شنیدنی در مورد آن بر سر زبان محلی ها است.

جاشک، حاصل یک نفرین افسانه ای

برخی این پدیده را ناشی از یک نفرین افسانه ای می دانند و می گویند این گنبد نمکی در اثر یک نفرین بزرگ شکل گرفته و به صورت امروزی در آمده است. نقل است که در گذشته های دور بزهایی در این منطقه بودند که شیر بسیار لذیذ و خوشمزه ای داشتند و زنان را وسوسه می کردند تا شیر آنها را بدوشند.

اما هر کس که شیر آنها را می دوشید با همان بز تبدیل به سنگی نمکی می شد. این سنگ های نمک در کنار هم جمع شدند و آنقدر زیاد شدند تا گنبد نمکی جاشک شکل گرفت و نماد یک نفرین بزرگ شد.

جاشک، محل زندگی دیو

 درباره ی پدیده ی تخت دیو نیز افسانه ای بر سر زبان هاست و روایات مختلفی از این و آن  شنیده می شود. بر طبق این افسانه این مکان، محل حکومت و زندگی دیو بوده و وی را از آسیب در امان نگه می داشته است.

گنبد نمکی جاشک | شاهکار یک نفرین افسانه ای
 گنبد نمکی جاشک | شاهکار یک نفرین افسانه ای
کجا بمونیم؟

 امکانات اقامتی در جاشک وجود ندارد و کمپ زدن در این منطقه نیز توصیه نمی شود اما نگران نباشید چرا که می توانید برای اقامت از خانه های محلی و یا هتل ها و مهمانسراهای شهر های نزدیک استفاده کنید.

بهترین فصل سفر

 به دلیل آنکه گنبد نمکی جاشک در یک منطقه ی گرمسیری قرار دارد رفتن به آنجا در فصول گرم سال توصیه نمی شود. اما نیمه ی دوم پاییز تا اواخر زمستان فرصت خوبی است تا دیداری از این منطقه داشته باشید.

بهار و تابستان: گرمای آزار دهنده ای در منطقه حکمفرما می شود.

 پاییز و زمستان: با آنکه این دو فصل جزء فصول سرد سال هستند اما در گنبد نمکی جاشک هوا معتدل است.

موقعیت جغرافیایی

گنبد نمکی جاشک در بخش کاکی و بخش بردخون و در میان دو شهرستان متبوعشان دشتی و دیر در استان بوشهر قرار دارد و ۱۴۴ کیلومتری جنوب شرق بندر بوشهر قرار دارد. گنبد نمکی در دل کوه جاشک و در انتهای شمالی آن قرار دارد و مرتفع‌ترین قسمت کوه را شامل می شود.

 این منطقه از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد یافته و از غرب با روستای گنخک در شهرستان دشتی (در فاصله ۵۵ کیلومتری شهر خورموج و ۱۵ کیلومتری شهر کاکی)، از جنوب با روستای جاشک در شهرستان دیر (در فاصله ۶۰ کیلومتری شهر دیر و ۲۴ کیلومتری شهر بردخون)، از شرق با روستای کردلان و از شمال شرقی با روستای درویشی همسایه است.

راه دسترسی

آدرس: استان بوشهر، ۱۴۴ کیلومتری شهر بوشهر، مابین شهرهای دیر و خورموج

راه دسترسی: وارد جاده بوشهر – بندرعباس شوید و در مسیر خورموج به بندر دیر قرار گیرید. در حدفاصل روستای گنخک از شهرستان دشتی و جاشک از شهرستان دیر، جاده ای خاکی به چشم می خورد که مربوط به معدن قدیمی سنگ نمک می باشد که زمانی در منطقه فعال بوده است. در ابتدای این جاده محیط بانی آن ساخته شده است و با ورود به آن و ادامه ی مسیر می توانید از سمت غرب وارد جاشک شوید.

برای دسترسی از شرق جاشک نیز در همان جاده ی اصلی بعد از پل روستای کردلان از شهرستان دشتی وارد یک جاده ی خاکی شوید که به کوهپایه‌های گنبد نمکی ختم می گردد.

گنبد نمکی جاشک | شاهکار یک نفرین افسانه ای
 ویژگی ها و مشخصات گنبد نمکی جاشک

نمک‌های سازنده ی این گنبد از سری هرمز ناشی می شوند که به دلیل چگالی کم نمک نسبت به سنگ‌های پیرامونی و وجود گسلی که از کازرون تا قَطَر امتداد یافته و بروز لرزش‌های مکرر ناشی از آن، در اواخر دوره پرکامبرین و اوایل پالئوزوئیک تشکیل شده است.

این گنبد نمکی هنوز هم فعال است اما همانقدر که هر ساله به ارتفاع آن افزوده می شود، عوامل فرسایشی نیز از اندازه ی آن می کاهند و توازنی خاص را در طبیعت پدید می آورند. رنگ هایی که در جای جای گنبد دیده می شوند ناشی از موادی است که با نمک و آب مخلوط شده اند، مقدار زیاد گوگرد رنگ زرد طلایی را به نمک ها می بخشد، وجود پتاسیم باعث رنگ نارنجی، آهن، رنگ قرمز و قهوه ای و کربن یا ذغال سنگ، رنگ سیاه را به ارمغان می آورد.

 ترکیب این مواد معدنی با هم مناظر خاصی را در منطقه پدید می آورند. از میان این ترکیبات می توان به ترکیب گوگرد با آهن اشاره کرد که از آن با عنوان پیریت یا طلای کاذب (طلای احمقها) یاد می شود. این ترکیب دارای جلای فلزی براقی  است و در سطح گنبد به وفور دیده می شود. بلورهای زیبای سیلیکاته و فسفاته که دارای جلای فلزی و غیر فلزی نیز هستند با تنوع رنگ ها می آمیزند تا جلوه هایی شگفت انگیز و بی نظیر را به تصویر بکشند.

پست ترین قسمت جاشک در ارتفاع ۷۰ متری و بلند ترین قست آن در ارتفاع ۱۴۹۰ متری از سطح دریا قرار دارد. طول گنبد نمکی ۱۲ کیلومتر و عرض آن ۴.۵ می باشد که قله ی نسبت به دشت اطراف حدود ۱۳۵۰ متر ارتفاع دارد.

 این جاذبه با همه ی زیبایی هایش کمی هم نامهربان است چرا که باعث شوریِ رودخانه ی مند گشته است. این رودخانه تا پیش از روستای باغان شیرین جریان دارد و آب آن  قابل شرب و استفاده کشاورزی می باشد اما همین که گذرش به کناره های گنبد نمکی می افتد و به دور آن می چرخد، شوری طبیعت را با خود همراه می کند. این اتفاق، نشان از فعالیت بالای گنبد و روان بودن آب آن تا بستر رودخانه مند دارد به گونه ای که با به راه افتادن آب بر روی دشت ها و تبخیر زیاد، نمک سطح خاک را می پوشاند و باعث شوری زمین ها می گردد.

خواص دارویی سنگ های گنبد نمکی

در گوشه گوشه ی این منطقه منبعی ارزشمند از سنگ های دارویی وجود دارد. از میان آنها می توان به دو مورد زیر اشاره کرد:

سیلیکا: سیلیکا دومین عنصر فراوان در طبیعت است و از آن برای درمان خشکی پوست و جلوگیری از سست شدن و افتادن ناخن ها استفاده می شود. جلوگیری از آلزایمر نیز یکی دیگر از خواص مهم آن می باشد.

فلورین: فلورین عنصری است که به رنگ های بنفش، بی رنگ، سیاه و صورتی در طبیعت دیده می شود. این سنگ ارزشمند باعث افزایش قدرت تشخیص مغز و پیشگیری و درمان آرتروز می گردد و ارزش درمانی بسیاری دارد.

 نقش حیاتی آب

 نمک تنها ماده ی موثر در شکل گیری این پدیده نیست. آب هم در اینجا نقشی حیاتی را بازی می کند. اگر آب نباشد نمک ها شکل خمیری و ارتجاعی پیدا نمی کنند و نمی توانند جریان یابند. شاید فکر کنید در این بیابان که نباید خبری از آب باشد! اما واقعیت این است که در زیر بلورهای نمک آب دائما در جریان است به طوری که صدای آن را می توانید بشنوید. باران های موسمی گاه تا ۲۴ ساعت نیز بر این نمک ها می بارند اما مقدار نمک به حدی زیاد است که زیاد بودن آب نمی تواند شوری را کاهش دهد.

آنچه که در این منطقه با آن روبه رو هستید آبی فوق اشباع است که ۱۲ برابر بیشتر از آب دریا نمک دارد و شوری آن به حدی است که اگر دستتان به آب بخورد به سرعت سفیدک های نمک را بر روی آن مشاهده می کنید. سیلاب در این سرزمین نمکین امری کاملا عادی است و می تواند دردسر ساز نیز باشد.

 گیاهانی که با شوری جاشک کنار آمده اند…

 درست است که به دلیل وجود درصد بالایی از نمک در منطقه، هیچ گونه گیاهی مجال رشد و نمو نمی یابد اما وجود مناطق آهکی کوچک و بزرگ در برخی نقاط، شرایط را برای رشد گیاهانی همچون گون،گیشدارا و قیج فراهم کرده اند.

در فصل زمستان و بهار نیز انواع گیاهان یک ساله سطح آهکی گنبد را می پوشانند تا لباسی تازه بر تن طبیعت کنند. دره هایی هم که تهی از نمک شارها هستند، میزبان درختچه های کُنار، اشک و بادام کوهی می باشند. بر روی دیواره های دره، گل سنگ های زیبای چند متری دیده می شوند که بیشتر در ناحیه ی شمال شرقی گنبد وجود دارند. درختان و درختچه هایی مانند بنه، کلخونگ، کهور و گز و بوته هایی چون گرامینه و درمنه، خارشتر، گون، افدرا و گیاهان شور پسند نیز به صورت پراکنده رشد می کنند.

 گنبد نمکی جاشک | شاهکار یک نفرین افسانه ای
میزبانی جاشک از حیات وحش

از اواخر اردیبهشت تا پایان مهر ماه تقریبا هیچ جانداری به جز مارمولک ها و خفاش ها دیده نمی شوند. بعضی از موجودات نیز در کوهپایه ها و دره های شیرینی که در پایین گنبد قرار دارند به حیات خود ادامه می دهند که از میان آنها می توان به پرندگانی همچون کبک، تیهو، گنجشک، جغد، کبوتر چاهی، باقرقره، زنبورخورها، پرستوها، بادخورک و سهره و شکارچیانی چون روباه و کفتار اشاره کرد.

 شایان ذکر است که گنبد نمکی در مسیر سلسله کوه زاگرس و بین دو کوهِ دارای چشمه های آب شیرین قرار دارد و وجود فراوان نمک در آن جاندارانی مانند قوچ و میش و کل و بز را به این منطقه کشانده است پرا که نمک یکی از خوراک های اصلی این پستانداران است.


منبع: برترینها

بیماریهای چشمی و درمان آنها

الف ) آلبینیسم
تعریف : در این حالت رنگ پوست، عنبیه (صورتی کمرنگ) و مشیمیه (که به مردمک رنگ قرمز می دهد) کمرنگ و یا بیرنگ می شود.
تحمل پرتو نورانی مشکل می شود و شخص نیازمند استفاده از عینکهای است که شیشه آنها دارای فیلترنوری باشد. حرکتهای دورانی و نوسانی چشم در میان این افراد فراوان است.
علل آن : آلبینیسم حقیقی و رایج و نوعی از آب مروارید، هر دو ارثی می باشند.
اما نوعی از آن وجود دارد که با آستیگماتیسم حاد، ضعف پیایی چشمی، ورم چشم نوزادان و بعضی از ناراحتیهای عصبی و غیره همراه است.
درمان : در رابطه با آلبینیسم ارثی، به نظر می رسد که هیچگونه بهبودی حاصل نمی شود ولی اگر حالت ابتلای اکتسابی به آلبینیسم وجود داشته باشد، روش درمان آن مانند درمان ناراحتی تقارن است که با تمرینهای عادت دوباره چشم به نور و رنگها بهبود می یابد (l 122 و دنباله آن).
ب) نابینایی
تعریف : ناتوانی در دید به صورت جزئی یا کامل را نابینایی می نامند. این نشانه (ناتوانی دردید) از علائم خاص بیماری است که در این وضعیت تغییرات مختلفی در ساختمان چشم مشاهده می شود.
شناخت آن : یکی از علتهای معمول آن تغییر در ساختمان عدسی، شبکیه، و سایر قسمتهای چشم است که بینایی را غیرممکن می سازد. عواملی نظیر آب مروارید، از بین رفتن قرنیه، ضعف با تخریب عصب بینایی، آب سبز، ایجاد غده و ناراحتیهای مغزی در ایجاد این عیب به مقدار زیادی دخالت دارند، که البته چگونگی این حالتها به علل عمومی به وجود آورنده بیماری در بدن بستگی دارد. نابینایی موقتی که در هنگام تحمل شوک، ضربه روحی، حالت هیستریک، ورم التهاب عصب بینایی و غیره به وجود می آید، به سادگی قابل درمان است.
تشخیص : بجز مورد نابینایی موقت، و تعداد کمی از بیماران که می توانند امیدوار باشند که به صورت جزئی یا کلی بینایی خود را بازیابند، معمولاً امید بهبودی وجود ندارد.
درمان: تمام علتهای مختل کننده سلامتی باید جستجو شود و از بین برود تا سلامتی کامل به دست آید. در بعضی موارد که حتی نابینایی به مدت طولانی نیز ادامه داشته، مشاهده شده است که بیماران با گرفتن روزه های طولانی، بینایی خود را بازیافته اند.
برای توضیح جزئیات درمان، اشکالات مشاهده شده قبل از ظهور نابینایی را ملاحظه کنید.
ج) سردرد و بیخوابی به علت ناراحتی چشمها
آیا کار کردن زیاد با چشم می تواند باعث ایجاد سردرد و بیخوابی شود؟
کسانی که برای «درمان» سردرد خود و «مبارزه» علیه بیخوابی از عینک استفاده می کنند، بسیارند. و تعدادی از آنها نیز می گویند که بهبود یافته اند و اینطور وانمود می کنند که وقتی عینک را کنار می گذارند دوباره این اشکالات شروع می شوند.
به یقین آنها درست می گویند، اما چنین دارویی تنها یک مسکن ساده است و ربطی به علتهای واقعی سردرد ندارد
در این میان توجه زیادی نیز به فرضیه خستگی کره چشم شده است، در حالی که مشکل حقیقی، تجمع سموم مختلف در بدن و حالت عصبیت می باشد. از دست دادن انرژی عصبی، مسمومیت و وضع ناهنجار متابولیسم، عوامل واقعی سردرد و بیخوابی هستند. اما آنها را به کار بیش از حد چشم نسبت می دهند. هنگامی که این سموم از بدن دفع شوند، سردرد، بیخوابی و دیگر آثار همراه انها نیز از بین خواهد رفت.
فشار عصبی و همراه آن سوء تغذیه از سرچشمه های خستگی چشمی و نتیجتاً به دنبال آن بیخوابی هستند.
برنامه درمانی آن نیز بسیار ساده است. عادتهای غلط روزمره خود را تصحیح کنید. در روش تغذیه خود تجدید نظر کنید. یاد بگیرید که به موقع استراحت کنید. سعی کنید همواره در حالت عصبی نباشید و عینک را نیز کنار بگذارید.
تذکر : اگر این اختلالات در بینایی همراه با سردردهای شدید باشد احتمال این امر نیز وجود دارد که ساختمان مغز دچار اشکال شده باشد. این اشکالات خطرناک بر اثر ضربات روحی شدید یا آسیبهای به جا مانده از بیماریهایی بر اثر انجام اشتباهات فاحش شخص در روش بهداشت و تغذیه اش ایجاد شده، به وجود می آیند.
بیماریهای چشمی و درمان آنها
منبع: مه شو

ترامپ حال اروپایی‌ها را هم گرفت!

گروه بین‌الملل: روزنامه انگلیسی «دیلی میل» نوشت «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا به متحدان اروپایی واشنگتن گفته که نگران تحریم‌های شدیدی که ایالات متحده می‌تواند علیه ایران وضع کند، نباشند.


 

دیلی میل که منبع و یا زمان رخ دادن خبر خود را مشخص نکرده افزود ترامپ به «ترزا می» نخست وزیر انگلیس و «امانوئل ماکرون» رئیس جمهور فرانسه گفته که «هر مقدار که می‌توانید از تهران پول بگیرید» بر این اساس، ترامپ می‌گوید: « امانوئل زنگ زد و با من صحبت کرد. و من گفتم، ببین امانوئل، آنها همین حالا پول زیادی به رنو داده‌اند. پولشان را بگیر؛ لذت ببر.» دیلی میل به نقل از ترامپ نوشت: کشورهای اروپایی فقط به یک دلیل می‌خواهند آمریکا در توافق باقی بماند و آن پول زیادی است که ایران در کشورهای مختلف خرج می‌کند.


منبع: بهارنیوز

ادبیات داستانی را خراب کرده‌اند

این نویسنده در گفت‌وگو با ایسنا درباره تب نوشتن و نویسنده شدن، گفت: من در جریان چنین تبی نیستم و سراغ ندارم مگر این‌که در فضای مجازی چنین صحبت‌هایی باشد. البته جوانانی هستند که به نوشتن علاقه‌مندند. نمی‌دانم نام این را می‌گذارید تب؟ طبیعی است که هر کسی دوست دارد نوشته‌ای چاپ کند. در بین نسل جوان نیز این مسئله وجود دارد.او در ادامه خاطرنشان کرد: هر جریانی که راه می‌افتد، خوب و بد، ضعیف و قوی دارد و نمی‌توان آن را کتمان کرد. اگر اثری خوب باشد به مرور خود را نشان می‌دهد و مخاطبان به آن توجه می‌کنند که این موضوع زمان‌بر است. ممکن است به برخی از کتاب‌ها توجه نشود و بعد از مدتی فراموش شوند و نویسنده ادامه ندهد.

انوری با بیان این‌که  اغلب ناشران به محتوا اهمیت نمی‌دهند و جنبه بازاری کار برای‌شان مهم‌تر است، اظهار کرد:  اغلب کسانی که در عرصه ادبیات بازاری فعالیت می‌کنند خانم هستند و سردمدارشان فهمیه رحیمی بود که ویروسی را در ادبیات ما رها کرد. عده‌ای هم دستی بر آتش دارند و این رمان‌های عشقی، مبتذل و مزخرف را می‌نویسند که این داستان‌ها معمولا بر روی قشر خاصی از جوانان تأثیر می‌گذارد.نویسنده رمان «جاده جنگ» ادامه داد: بازار پر شده از کتاب‌های این خانم‌ها که هر روز با اسامی عجیب و غریب و طرح‌های روی جلد عجیب‌ و غریب‌تر منتشر می‌شوند. آدم اسامی را که می‌بیند احساس تأسف می‌کند و متأسفانه نمی‌توان کاری کرد.او متذکر شد: در کنار این کتاب‌های مبتذل، سریال‌هایی که از صدا و سیما پخش می‌شود نیز مبتذل است. نمی‌دانم در این کشور مسئله‌ای غیر از عشق، ازدواج و طلاق نداریم؟ باز هم می‌گویم سرمنشا آن خانم‌ها هستند؛ فهیمه رحیمی و امثالهم وضعیت ادبیات داستانی ما را خراب کرده‌اند.

انوری درباره این‌که چگونه می‌توان کسانی را که در کتاب اول متوقف شده‌اند در مسیر درست هدایت کرد، نیز بیان کرد: چاپ کتاب به این سادگی‌ها نیست. اخیرا نیز خود نویسنده مجوز کتاب را از ارشاد می‌گیرد، ارشاد هم خیلی ساده می‌گیرد و به محتوا توجه نمی‌کند. البته معتقد نیستم باید سخت‌گیری کند اما باید حداقل‌ها را رعایت و لحاظ کند. افراد با هزینه شخصی خود کتاب چاپ می‌کنند که ممکن است هزینه‌هایش با فروش این کتاب‌ها تأمین نشود و دیگر سراغ چاپ کتاب نروند.او در ادامه اظهار کرد: مسئله دیگر  توزیع کتاب است؛ به طور مثال من هنوز کتاب اول خودم «مصاحفه‌ ارواح» را که در انتشارات نیستان منتشر شده است نتوانسته‌ام بفروشم اما «جاده جنگ» که سوره مهر منتشر کرده و کار توزیعش را بر عهده داشته به چاپ چندم رسیده است.

نویسنده کتاب «از عشقاباد تا عشق‌آباد» با بیان این‌که کتاب‌خوان کم داریم و بازار فروش ما محدود است گفت: اگر بازار فروش کتاب خوب باشد و نویسنده از طریق نوشتن کتاب معاش خود را تأمین کند مسلما وقت بیشتری برای نوشتن می‌گذرد؛ اما تقریبا چنین چیزی وجود ندارد، ما در کارمان خبره نیستیم و ضعیف عمل می‌کنیم.او همچنین درباره تأثیر کارگاه‌های نویسندگی بر تب نوشتن و چاپ کتاب بیان کرد: این کارگاه‌ها عملا تأثیری نداشتند. برخی از کارگاه‌ها را می‌شناسم که چند سالی است برگزار می‌شوند اما ندیدم بازدهی داشته باشند و کتاب منتشر کنند. چاپ کتاب و نوشتن باید از جایی شروع شود و کارگاه‌ها باید وجود داشته باشند اما مفید نیستند.

منصور انوری یادآور شد: تقلید از غرب در داستان‌نویسی برای ما معضلی شده است. چنان شیفته غرب شده‌اند که نه تنها محتوای کتاب‌ها غربی است، نام خیابان‌ها هم غربی است، گویی داستان‌نویسی در غرب خلاصه شده‌ است. داستان خوب داستانی است که مفید و جذاب باشد و بتوان آن را خواند. اگر داستان‌نویسی به همین شکل ادامه داشته باشد تولید نخواهیم داشت.او در پاسخ به این‌که چگونه می‌توان نارضایتی از میزان کتاب‌خوانی در جامعه و رغبت زیاد به چاپ کتاب را کنار هم قرار داد، اظهار کرد: ما چاپ زیاد کتاب نداریم و اگر هست همان کتاب‌های کم‌ارزش عادی است. ما در زمینه رمان و داستان نیاز داریم کتاب خوب چاپ شود. به طور مثال چند سال قبل در زمینه دفاع مقدس کتاب «دا» منتشر شد و به چاپ‌های متعدد رسید، این کتاب تحولی ایجاد کرد و چند کتاب به تقلید از آن نوشته شد.

او افزود: اگر کتابی خوب باشد از مرزهای ما بیرون می‌رود؛ مثلا کتاب «بامداد خمار» که کمی جذابیت داستانی داشت هرچند محتوای آن مبتذل بود. محتوای کتاب‌های ما جذابیت ندارد که به فروش برود، و زمانی که کتاب فروش نرود فایده ندارد و کسی نمی‌خواند.انوری همچنین تأکید کرد: همان‌طور که می‌دانیم دو میدانی مادر ورزش‌ها است، در زمینه کتاب‌خوانی نیز ادبیات داستانی مادر کتاب‌خوانی است. اگر ما قصه و داستان خوبی داشته باشیم و مثلا ۱۱ عنوان کتاب خوب در سال داشته باشیم تعداد کتاب‌خوان‌های ما بیشتر می‌شود. اگر ادبیات داستانی‌مان را غنی کنیم ناخودآگاه به فرهنگ کتاب‌خوانی کمک کرده‌ایم.او سپس درباره کارهایی که در حال انجام دارد، گفت: در حال نوشتن جلد سوم «از عشقاباد تا عشق‌آباد» هستم، این رمان از یک شب در پادگان مرزی شروع می‌شود. ناگهان از سمت شوری شروع به تیراندازی می‌شود که ابتدا همه فکر می‌کنند حمله شده است. در واقع این کتاب ماجرای پیرمردی است که نوه بیماری دارد و چون قبلا شنیده بود امام رضا (ع) شفا می‌دهد. نوه خود را از عشق‌آباد دزدیده برای شفا گرفتن به مشهد می‌آورد اما دستگیر می‌شود، ولی در آخرین لحظه اتفاقی می‌افتد؛ بچه را پیش امام رضا (ع) می‌برند و شفا می‌گیرد. جلد سوم ماجرای بازگشت این بچه به ایران است.او همچنین افزود: در حال انجام مطالعات برای نوشتن رمان «گوهرشاد» هستم که درباره حمله به این مسجد است. درواقع یک رمان مستند و تاریخی است.


منبع: بهارنیوز