آنها رئال مادرید آسیا هستند اما پرسپولیس باید بجنگد

می دانم از این تیتر خوشتان نمی آید. رئال مادرید و الهلال؟ چه مقایسه ای! اما باید باور کنیم که آنها فراتر از یک باشگاه آسیایی در غرب آسیا عمل کرده اند…

عصرایران؛ احسان محمدی- می دانم از این تیتر خوش تان نمی آید. رئال مادرید و الهلال؟ چه مقایسه ای! اما باید باور کنیم که آنها فراتر از یک باشگاه آسیایی در غرب آسیا عمل کرده اند. تصور شیخ پولدارِ ولخرج و دلارهای نفتی و گازی را از ذهن تان دور کنید. الهلال عربستان تیم قابل احترامی است.

پرسپولیس نماینده ایران فردا به یک «معجزه» نیاز دارد. به یکی از همان اتفاقاتی که در روزگار نوجوانی قبل از خواب خیالش را می بافتیم. اینکه بازیکن تیم ملی بشویم و ده دقیقه آخر برویم توی زمین و همه را مارادوناوار دریبل بزنیم و گل برتری تیم ملی را توی دروازه محمد الدعیه بکاریم. پرسپولیس به یک پیروزی ساده نیاز ندارد. به یک معجزه که هواداران قابش کنند و بزنند به دیوار خاطراتشان. مثل همان دربی ۳-۲٫ ده دقیقه. ده نفره.

اما الهلال حریف کاملاً قابل احترامی است. آنها یک باشگاه ۵۹ ساله هستند که در فوتبال عربستان ۵۹ جام را برده اند. لیگ، جام پادشاهی، جام ولیعهد، سوپرجام و … بیش از النصر و الاتحاد رقبای همیشگی شان. آنها با عنوان «تیم المپیک» به فوتبال عربستان اضافه شدند و سال بعد نام شان را به الهلال تغییر دادند و حالا «الزعیم السعودی» لقب گرفته اند. «رئیس عربستانی».

تیمی که فقط برای تبلیغ روی پیراهنش قراردادی بسته است که  عدد و رقم هر سالش تقریباً هزینه تمام تیم های لیگ برتر ایران برای چند سال است!  هر سال نزدیک به ۳۰۰ میلیارد تومان. شش ساله. این را از باقی درآمدهای باشگاه جدا کنید. با چنین پشتوانه مالی اما سعی نکرده اند به ولخرجی شهره پیدا کنند. ساختار باشگاه منظم است و نگاهی به کادر فنی نشان می دهد که به فوتبال آسیا حرفه ای تر از این قصه ها نگاه می کنند.

  • رامون دیاز ( سرمربی/ اهل آرژانتین)
  • امیلیانو دیاز( دستیار اول/ اهل آرژانتین)
  • خوان رومانازی(دستیار دوم/ اهل آرژانتین)
  • دیمین پاز(آنالیزور/ اهل آرژانتین)
  • فیلیپ آلوارو ( بدنساز/ اهل شیلی)
  • دانیل زادنکا( مربی دروازه بان ها/ اهل رومانی)
  • مارسل فیرت ( پزشک/ اهل فرانسه)

الهلال عربستان در دهه ۷۰ میلادی هم ماریو زاگالو را به خدمت گرفت و هم روبرتو ریولینو برزیلی. برای این تیم هم ژائو پینتوی پرتغالی بازی کرده است هم کریستین ویلهلمسون سوئدی. آنها در رده بندی سپتامبر امسال بالاتر از گوانگژو و کاشیما و العین و … بهترین تیم آسیا معرفی شدند.

نواف تمیاط (۲۰۰۰)، یاسر القحطانی (۲۰۰۷) و ناصر الشمرانی(۲۰۱۴) سه بازیکن الهلالی هستند که با پیراهن این تیم بهترین بازیکن سال آسیا شده اند. مثل سامی الجابر که در سال ۲۰۰۱ بهترین بازیکن عرب شد. مثل محمد الدعیه که دروازه بان قرن آسیا شد. این اسم ها را بگذارید کنار یوسف الثنایان، عبدالله زبرماوی، عبدالله جمعان الدوساری و … که اسطوره های باشگاه به شمار می روند.

آنها رئال مادرید آسیا هستند اما پرسپولیس باید بجنگد

هواداران این باشگاه وقتی کارت عضویت می گیرند می توانند به همراه تیم به بازی های خارج از کشور بروند، دیدار ماهانه با بازیکنان داشته باشند و از تخفیف های فروشگاه های باشگاه بهره مند شوند. الهلال رسانه اختصاصی دارد و ورزشگاهی که ۶۸۷۵۲ نفر سکوهای آن را پُر می کنند.

قصدم آن نیست که بازی بسیار بد پرسپولیس در شکست ۴-۰ این تیم را توجیه کنم اما باید باور کنیم که حریف مان تیم بسیار خوب و قابل احترامی است. پرافتخار در غرب آسیا. قدرتمند و پرهوادار و با کارنامه ای که آنها را رئال مادرید آسیا می کند.

بازیکنان پرسپولیس حتی اگر به معجزه های فوتبال اعتقاد ندارند باید به غرور هوادارانشان ایمان داشته باشند و برای یک بازی جسورانه به میدان بروند. بجنگند و پا سُست نکنند، فارغ از هر نتیجه ای که رخ می دهد. برای نام ایران بجنگید. این یک خواهش نیست، دستوریک ملت است!


منبع: عصرایران

این گورستان باستانی برای شیطان پرستان نیست! / آتش سوزی متعصبانه در یک اثر ملی (+فیلم)

شکل عجیب سنگ قبرهای گورستان خالد نبی باعث شده تا برخی افراد متعصب گاهی به این اثر ملی ثبت شده در فهرست میراث فرهنگی آسیب برسانند.

عصر ایران – حسن ظهوری – بدون شک، گورستان باستانی خالد نبی یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران است و به طور حتم با انجام کاوش‌های باستان‌شناسی در آن، بر اهمیت این محوطه کم‌نظیر افزوده خواهد شد. با این‌حال سازمان میراث فرهنگی تا کنون هیچ برنامه‌ای برای حفاظت بهتر از این گورستان باستانی نداشته است.

گورستان خالد نبی که شکل سنگ قبرهایش، ابهام برانگیز است، ماه گذشته دچار آتش‌سوزی شد. بخشی از علفزار این محوطه در شعله‌ها سوخت اما آتش به سنگ قبرها آسیبی نرساند. ولی گویا شخص آتش‌افروز با پتک یا چیزی شبیه به آن دو سنگ را هم شکسته است. با این‌حال گورستان باستانی خالد نبی از آتش‌سوزی جان به در برد اما هنوز خطر بیخ گوش این محوطه تاریخی است.

طی چندسال گذشته و با معرفی بهتر این گورستان، گردشگران زیادی به روستای گچی‌سو و چند روستای مجاور آن آمده‌اند و باعث رونق گردشگری منطقه شده‌اند. مقبره خالد نبی و گورستان باستانی‌اش، اکنون نقش تعیین‌کننده‌ای در سرنوشت اقتصاد منطقه هم دارند. این گزارش را ببیند تا درباره گورستانی که شکل سنگ قبرهایش شبیه به آلت تناسلی مردانه‌است بیشتر بدانید.


منبع: عصرایران

گورستان خالدنبی و گردشگری نوپای شمال شرق کشور

کنار هم گذاشتن حادثه آتش سوزی گورستان خالدنبی و رونق گردشگری که به عنوان سیاست اصلی توسعه اقتصادی استان گلستان از جانب مسئولان مکررا مطرح شده، این سوال را پیش می آورد که چگونه می توان گردشگری نوپا و کم رمق شمال شرق ایران را به یک صنعت پرتوان و اشتغالزا تبدیل کرد

راحله احمدی – مدرس اکوتوریسم و فعال محیط زیست و گردشگری

ابتدا: گورستان باستانی خالدنبی در شمال شرقی کشور و در میان تپه ماهورهای ترکمن صحرا، یکی از مهمترین آثار تاریخی به جا مانذه از دوران پارینه سنگی است. در این گورستان حدود ششصد سنگ قبر با اشکال عجیب و غریب وجود دارد که این مکان را به یکی از اصلی ترین اماکن جلب گردشگران به استان گلستان تبدیل کرده است. هفته گذشته و همزمان با برگزاری جشنواره اقوام در استان گلستان، عکس هایی از این گورستان منتشر شد که نشان میداد بخش هایی از آن دچار آتش سوزی شده است. گرچه آتش وسعت چندانی نداشته و محوطه اصلی گورستان آسیبی ندیده است اما در پی این اتفاق ناخوشایند، اظهار نظرهای ضد و نقیضی از سوی مسئولان و مردم درباره علت حادثه منتشر شد. در حالی که اداره کل میراث فرهنگی استان گلستان بی احتیاطی گردشگران و مردم محلی را عامل اصلی این حادثه می دانست، اهالی روستایی که در نزدیکی این گورستان باستانی قرار دارد گفته اند که میراث فرهنگی به عنوان متولی حفاظت از آثار باستانی کشور در پاسبانی این اثر تاریخی کوتاهی کرده است. عدم حضور حتی یک نگهبان شبانه روزی و مجهز نبودن محوطه به دوربین مداربسته، شواهدی است که از جانب دهیاری این روستا در اثبات کم توجهی متولیان دولتی به گورستان خالدنبی مطرح شده است. گرچه این بار بخت یار گورستان بوده و آسیبی به سنگهای قدیمی آن نرسیده اما اتفاقاتی از این دست می تواند زمینه را برای بحث و بررسی نحوه مدیریت اماکن تاریخی و گردشگری استان گلستان فراهم آورد.

بعد: از زمان روی کار آمدن دولت تدبیر و امید در چهار سال گذشته و با بحرانی شدن شرایط محیط زیست ایران و خشکیدگی گسترده سرزمین، کنترل بهره برداری از منابع آبی استان گلستان در دستور کار کارکنان دولت قرار گرفت. با کاهش بهره وری کشاورزی در این استان و افت سطح آبهای زیرزمینی در دشتهای آن، ایجاد معیشت جایگزین کشاورزی به عنوان ضرورتی که بر مردم و مسئولان پوشیده نیست، در سطوح برنامه ریزی و سیاستگزاری مورد توجه قرار گرفته است. از آنجا که استان گلستان از تنوع کم نظیر اقلیمی برخوردار بوده و پوشش غنی گیاهی و حیات وحش آن به صورت بالقوه می تواند در جذب گردشگر و رونق اقتصادی منطقه بسیار موثر باشد، توسعه گردشگری کم جان این خطه از شمال کشور دو سه سالی است که مورد توجه بوده و تبدیل استان گلستان به قطب اکوتوریسم ایران، چشم انداز توسعه اقتصادی این منطقه محسوب می شود. بر همین اساس در سالهای اخیر اقدامات قابل ملاحظه ای همچون توسعه زیرساختهای گردشگری در قالب اقامتگاههای بوم گردی در اماکن روستایی و مرمت ابنیه تاریخی نظیر احیای بافت قدیمی شهر گرگان انجام شده است.

دیگر: کنار هم گذاشتن حادثه آتش سوزی گورستان خالدنبی و رونق گردشگری که به عنوان سیاست اصلی توسعه اقتصادی استان گلستان از جانب مسئولان مکررا مطرح شده، این سوال را پیش می آورد که چگونه می توان گردشگری نوپا و کم رمق شمال شرق ایران را به یک صنعت پرتوان و اشتغالزا تبدیل کرد در حالی که پر اهمیت ترین و پربیننده ترین اثر تاریخی منطقه یعنی گورستان باستانی خالدنبی با سهل انگاری چند گردشگر می تواند به طرفه العینی دود شود و به هوا برود؟ چگونه است که برای حفاظت از این اثر تاریخی که بازدید کننده های فراوانی از اقصی نقاط جهان دارد و در چند سال اخیر با اندکی دلسوزی و مراقبت توانسته سطح درآمد و رفاه اهالی شرق استان را متحول کند، حتی یک طرح مدیریتی تا کنون تهیه و اجرا نشده است؟ آیا لازم است خالدنبی را هم مانند برج قابوس گنبد ثبت جهانی کنیم تا مجبورمان کنند که برای حفاظت از آن طرح مدیریتی تهیه کنیم؟! آیا تبدیل گورستان خالدنبی به یک سایت موزه با توجه به نقش حیاتی آن در شاهراه گردشگری شمال شرق کشور ارزش آن را ندارد که به یک مطالبه استانی تبدیل شود و توسط نمایندگان گلستان در مجلس شورای اسلامی و یا شخص استاندار پیگیری شود؟ آیا صدا و سیمای استان نمی تواند در راستای شناساندن ارزش تاریخی، فرهنگی و اقتصادی بناهای تاریخی برای مردم برنامه بسازد تا هم جامعه محلی و هم گردشگران با اصول اولیه حفاظت از این اماکن آشنا شوند؟ آیا دستگاههای دولتی هر کدام به نقش خود در حفاظت از اماکن هدف گردشگری آگاهی دارند؟ آیا گردشگری گلستان بدون حفاظت از جاذبه های طبیعی و تاریخی آن به یک صنعت درآمدزا تبدیل خواهد شد؟

انتها: باور کنیم یا نه؛ خشکسالی مداوم و برگشت ناپذیری که گلوی سرزمین را می فشارد دیر یا زود گلستان را هم به سمت معیشت جایگزین کشاورزی خواهد راند. شالیزارهای خشکیده و زمین تفتیده دیگر رمقی برای تامین روزی اهالی گلستان ندارد، برداشت بیشتر از منابع آبی روز به روز روستاییان را فقیرتر و تامین معیشت را دشوارتر خواهد کرد. منطق حکم می کند به جای تحمیل خسارت بیشتر به منابع آب و خاک دشت های گلستان، از داشته هایمان بیشتر حفاظت کنیم و همگام با تجربه های موفق جهانی قدم برداشته، به سمت توسعه اکوتوریسم و دیگر الگوهای پایدار معیشتی حرکت کنیم. اقتصاد گلستان جز با عزم جزم همگانی در راستای ارتقاء صنعت گردشگری متحول نخواهد شد و حفاظت از آثار طبیعی و تاریخی آن که نیازمند حمایتهای سطوح بالای حاکمیتی است، لازمه پیشرفت اقتصادی منطقه است. 


منبع: عصرایران

ربودن ۲ خواهر به‌دلیل جواب منفی به خواستگاری!

فرمانده انتظامی شهرستان گرمسار از آزادسازی دو دختر ربوده شده در کمتر از ۲۴ ساعت در این شهرستان خبرداد.

به گزارش ایسنا و به نقل از معاومنت اجتماعی نیروی انتظامی استان، سرهنگ ابوذر قربانی در توضیح این خبر اظهار کرد: در پی تماس تلفنی شب گذشته یک خانواده تبعه افغان با مرکز فوریت‌های پلیسی این شهرستان مبنی بر ربودن دو خواهر ۱۷ و ۶ ساله از این خانواده ، موضوع سریعا در دستور کار ویژه پلیس آکاهی این شهرستان قرار گرفت.

وی ادامه داد: کارآگاهان پلیس آگاهی بلافاصله به محل عزیمت و ضمن بررسی صحنه و انجام تحقیقات محلی و با استفاده از شگردهای پلیسی به سرنخهایی دست یافتند.

فرمانده انتظامی شهرستان گرمسار گفت: در ادامه تحقیقات کارآگاهان پلیس آگاهی مشخص شد ربایندگان سه نفر بوده که دونفر از آنها از اقوام دور این دو خواهر و یک نفر دیگر راننده آژانس بوده که در ربایش با آن دونفر همکاری داشتند.

قربانی تصریح کرد: بلافاصله کارآگاهان پلیس آگاهی طی هماهنگی با مقام قضایی پس از شناسایی راننده آژانس را بازداشت و محل اختفای ربایندگان را در شهرستان فیروزکوه شناسایی و به محل اختفای آنان مراجعه ولی به هنگام حضور متوجه می شوند که به محل دیگری نقل مکان کردند.

این مقام انتظامی ادانه داد: پس از انجام تحقیقات کارآگاهان در محل اخفای آنان و بررسی بیشتر، محل اختفای بعدی ربایندگان را در شهرستان ساوه شناسایی و بالافاصله به محل مراجعه که خوشبختانه دو خواهر ربوده شده در محل شناسایی و آزاد شدند.

فرمانده انتظامی شهرستان گرمسار افزود: این دو خواهر در لحظات اولیه اعلام کردند پس از اطلاع مامورین از محل اختفای آنان ربایندگان از محل متواری شدند. علت و انگیزه ربایش این دو خواهر عدم قبول خواستگاری ربایندگان بوده که منجر به ربایش این دوخواهر شده است.


منبع: عصرایران

۱۵ ترفند بی‌نظیر برای رفع سریع خستگی

تسنیم- «خستگی» و کوفتگی از عوارض پیاده‌روی‌ها و کوهپیمایی‌های طولانی و ورزشهای سخت بدنی است و برای درمان آن، این نسخه‌های در دسترس از خوردنی‌ها، بوئیدنی‌ها و رفتارهای ساده، پیشنهاد می‌شود که شما می‌توانید ترکیبی از آنها را انجام دهید:

۱- خرما (حضرت مریم، بعد از تولد فرزندش وقتی به بیحالی و ضعف دچار شد، خداوند از درخت خشکیده به او خرما رساند)
۲- عسل
۳- انگور
غیر از مواردی که در بالا اشاره شد، فرآورده‌های حاصل از آنها، مانند شیره خرما، شیره انگور، کشمش و… نیز مفید است.
۴- حلوا
۵- کاچی
۶- هلیم
۷- آبگوشت
۸- دمجوش دارچین
۹- دمجوش زنجبیل
۱۰- دمجوش به + لیمو (این دمجوش‌ها را می‌توان با عسل، کشمش، خرما یا نبات و… مصرف کرد.)
۱۱- استنشاق عطرهای گرم‌مزاج (گل محمدی، یاس، نرگس)
۱۲- استنشاق دودهای معطر (عود، اسپند، کُندر، گُلپر)
۱۳- حمام و دوش آب داغ
۱۴- ماساژ عضلات
۱۵- مالیدن روغن‌های گرم‌مزاج (روغن بادام، بادام تلخ، کنجد، زیتون، شترمرغ، پی گاو، دنبه گوسفند و…) به سر، گردن، کتف و عضلات.


منبع: عصرایران

این خوراکی ها کمبود آهن بدن را جبران می کنند

بسیاری از پروتئین های حیوانی مانند تخم مرغ و بخصوص زرده آن حاوی آهن هم هستند. آهن در دو نوع هم و غیر هم موجود است. نوع هم در منابع حیوانی و نوع غیر هم در منابع گیاهی یافت یم شود. نوع هم بسیار بیشتر از نوع غیر هم قابل جذب است. مقدار آهن موجود در تخم مرغ ۲۹ میلی گرم است.

آهن توسط بدن برای کمک به ایجاد هموگلوبین در سلول های قرمز خون استفاده می شود و اکسیژن را به سراسر بدن حمل می کند. احساس خستگی و عدم وجود انرژی، اختلال در معده، مشکلات در تمرکز و قرار گرفتن در معرض عفونت ها و بیماری از نشانه های ابتلا به فقر آهن هستند.

اینطور توصیه شده که زنان بین سنین ۱۹ تا ۵۰ سال حداقل ۱۸ میلی گرم آهن در روز باید مصرف کنند و این میزان در زنان باردار باید ۲۷ میلی گرم باشد. زنان بالای ۵۰ سال تنها به ۸ میلی گرم آهن در روز نیاز دارند. مردان بالای ۱۹ سال نیز روزانه ۸ میلی گرم آهن باید مصرف کنند.

خبر خوب این است که بسیاری از غذاهایی که مصرف روزانه آنها متداول است، منابع خوب آهن هستند:

تخم مرغ: بسیاری از پروتئین های حیوانی مانند تخم مرغ و بخصوص زرده آن حاوی آهن هم هستند. آهن در دو نوع هم و غیر هم موجود است. نوع هم در منابع حیوانی و نوع غیر هم در منابع گیاهی یافت یم شود. نوع هم بسیار بیشتر از نوع غیر هم قابل جذب است. مقدار آهن موجود در تخم مرغ ۲۹ میلی گرم است.

نخود: هر یک فنجان از آن ۵ میلی گرم آهن به همراه مقادیر زیادی پروتئین به بدن می رساند و یک گزینه هوشمندانه برای گیاه خواران محسوب می شود. اضافه کردن آب لیمو به نخود پخته شده، میزان جذب آهن موجود در آن را چند برابر می کند.

لوبیا سفید: خوردن یک فنجان و نیم کنسفر لوبیا سفید، در هر وعده ۴ میلی گرم آهن به بدن می رساند. لوبیا همچنین یک نیروگاه تغذیه ای برای رساندن پروتئین و فیبر به بدن است. مصرف این ماده غذایی منجر به کاهش کلسترول و کنترل بهتر قند خون می شود. برای جذب آهن لوبیا سفید، می توانید آن را با ویتامین ث مصرف کنید.

اسفناج: یک فنجان اسفناج پخته شده چیزی حدود ۳ و نیم میلی گرم آهن گیاهی به بدن می رساند. اسفناج همچنین منبع خوبی از ۲۰ ماده معدنی و ویتامین دیگر است. اسفناج را نیز باید به همراه مرکبات مصرف کرد تا آهن آن بیشتر جذب بدن شود.

دانه های چیا: این دانه ها سرشار از اسیدهای چرب امگا ۳ هستند و البته یک دلیل دیگر برای مصرف آنها وجود دارد و این که منبع خوبی از آهن نیز محسوب می شوند. دانه های چیا در هر ۱ اونس حدود ۲ میلی گرم آهن دارند ضمن این که منبع خوبی از فیبر محلول هستند و به فرایند هضم دستگاه گوارش نیز کمک می کنند.

کاکائو و پودر کاکائو: فقط ۳ اونس کاکائو یا پودر آن، ۷ میلی گرم آهن به بدن می رساند. این آهن البته غیر هم است اما کاکائو سرشار از فلاونوئیدها برای ترویج سلامت قلب نیز محسوب می شود و منیزیم موجود در آن سلامت مغز را به همراه دارد.

زردچوبه: زردچوبه ادویه‌ ای سرشار از آهن است. در واقع در هر گرم زردچوبه ۰,۶ میلی گرم آهن وجود دارد.
عدس: در هر ۱۰۰ گرم آن ۳ میلی گرم آهن وجود دارد. به علاوه باید بدانید که این عدس سرشار از قندهای پیچیده و فیبر است. عدس، چربی ندارد و این یک مزیت بزرگ است. برای جذب آهن موجود در عدس، علاوه بر اضافه کردن لیمو ترش به آن می توان از جعفری نیز استفاده کرد.

آویشن: این گیاه معطر و خوش طعم سرشار از آهن است و در هر ۱۰ گرم آن ۱۲ میلی گرم آهن وجود دارد. علاوه بر آویشن، جعفری نیز سرشار از آهن است. در هر ۱۰۰ گرم جعفری حاوی حداقل ۳,۸ میلی گرم آهن وجود دارد.

منبع: آوای سلامت


منبع: عصرایران

واکنش نجفی به شائبه ممنوع‌التصویر شدنش/ گران کردن استفاده از خودروهای شخصی برای کاهش ترافیک

شهردار تهران در اولین نشست خبری خود با اصحاب رسانه گفت: امروز در وضعیتی قرار داریم که ادامه سیاست‌های قبلی ممکن نیست.

به گزارش ایسنا، اولین نشست خبری محمدعلی نجفی شهردار تهران با حضور صدها خبرنگار داخلی و خارجی و همچنین دبیران شهری رسانه‌های مختلف آغاز شد و وی در این نشست خبری با بیان اینکه امروز ۵۰ روز از اولین فعالیت من به عنوان شهردار تهران می‌گذرد، گفت: امیدوارم بتوانیم به طور فصلی این نشست‌های فصلی را برگزار کنیم.

نجفی با بیان اینکه شهر ما در کنار همه زیبایی‌ها و ظرفیت‌های بی‌مانندش، در معرض تهدیدهایی قرار دارد که ایجاب می‌کند وضعیت زیست‌پذیری، پایداری، آسایش و آرامش روانی و اجتماعی آن را به طور مستقیم مورد ارزیابی قرار دهیم، گفت: سیاست‌های شهری در چند دهه اخیر از یک سو به افزایش داشته‌ها و امکانات شهری منجر شده و از سوی دیگر زیست‌پذیری پایداری آن را کاهش داده است.

شهردار تهران افزود: با آنچه که دستاوردهایی داشتیم ولی کیفیت محیط اجتماعی و محیط زیست شهری یا منبع تامین مالی مورد نیاز شهر در وضعیت مطلوبی نیست و سیاست‌های شهری طی دهه‌های متمادی عمدتا معطوف به اداره روزمره شهر بوده و به آینده شهر کمتر اعتنا شده است و در نتیجه در ارتقای زیست‌پذیری و پایداری شهر موفقیت چندانی نداشته است.

نجفی افزود: امروز در وضعیتی قرار داریم که ادامه سیاست‌های قبلی ممکن نیست.

دارایی‌ها و منابع شهر تا حداکثر ممکن مورد بهره‌برداری قرار گرفته است

شهردار تهران افزود: دارایی‌ها و منابع شهر تا حداکثر ممکن مورد بهره‌برداری قرار گرفته است و فضاهای شهری فروخته شده‌اند و منابع آب شهر برای رشد آتی شهر کفایت ندارد و در کنار آن نابرابری فضایی و اجتماعی در حال گسترش است و شهر در برابر حوادث طبیعی آسیب‌پذیر است، در حالیکه آسیب‌های اجتماعی نیز رو به گسترش است و تنش‌های حاصل از این پدیده‌ها در سطح فردی و روابط بین شهروندان به صورت روزمره خود را آشکار می‌کنند.

نجفی با بیان اینکه سیاست‌های شهری کنونی قادر به حل این مشکل نیست، گفت: زمان بازنگری در این سیاست‌ها فرا رسیده است و شکل دادن به آینده شهر بدون ارزیابی سیاست‌ها میسر نیست و ما به ایده‌هایی برای شهر آینده نیاز داریم و این جز از طریق گفت‌وگوی عمومی و فراگیر به دست نمی‌آید.

وی با بیان اینکه ایده‌ درباره شهر نزد این یا آن فرد یا گروه نیست، تصریح کرد: ایده در جریان گفت‌وگوی عمومی بین گروه‌های مختلف مردم، کارشناسان و مدیران شکل می‌گیرد.

شهردار تهران با بیان اینکه نقد و ارزیابی سیاست‌های شهری را باید از ارزیابی مدیران شهری جدا کرد، گفت: مشکل ما در ارزیابی سیاست‌های شهری این است که به آن جنبه‌های شخصی داده می‌شود و متاسفانه فضای سیاسی کشور هم این گرایش را تشدید می‌کند که نقد سیاست‌های شهری را به نقد مدیران گذشته تقلیل دهد.

به علت هویتی شدن سیاست نتوانستیم به مفهوم مصلحت شهر نزدیک شویم

نجفی با بیان اینکه نقد مدیریت شهری هویتی شده است و این امکان نقد و تغییر سیاست‌ها را دشوار ساخته است، ادامه داد: تصور اینکه اگر این فرد یا آن فرد بیاید یا این جناح یا آن جناح بیاید، شهر دچار مشکل می‌شود یا تمام مشکلات حل می‌شود واقع‌بینانه نیست.

وی با بیان اینکه ما به علت هویتی شدن سیاست نتوانستیم به مفهوم مصلحت شهر نزدیک شویم، گفت: مصلحت شهر مفهومی معادل منافع ملی در سطح کشور است و شهر محل زندگی همه ماست و همه ما جدا از گرایش‌های سیاسی و اجتماعی‌مان به شهر زیست‌پذیر و پایدار نیازمندیم.

برخی گروه‌های اجتماعی، توان تحمل تغییراتی که نیازمند هزینه است، ندارند

شهردار تهران با بیان اینکه مشکلاتی که با آن مواجه هستیم، مشکلاتی است که هم اکنون پیش روی ماست ولی راه‌های کوتاه مدت به آن پاسخ نمی‌دهد، افزود: شکاف بین مشکلات، عاجل، فوری و راه‌های میان مدت یکی از مسائلی است که در سیاست‌گذاری شهری با آن مواجهیم و تغییر سیاست‌ها و روش‌ها نیازمند زمان است و مدیران شهری جدید با توقعات و انتظاراتی مواجهند که در کوتاه مدت به آن پاسخ دهند و برای حل مشکلات و جلوگیری از سرخوردگی مردم تنها راه مشارکت گسترده مردم است.

نجفی با بیان اینکه در کنار آن، تغییر سیاست‌ها پیامدهایی دارد که بار آن برای همه گروه‌ها و اقشار اجتماعی یکسان نیست، گفت: برخی گروه‌های اجتماعی، توان تحمل تغییراتی که نیازمند هزینه است را ندارند و برخی گروه‌ها هم از سیاست‌هایی که در شهر در پیش گرفته شده بهره‌مندی بیشتری داشته‌اند.

وی افزود: باید کسانی که در رشد شهری در ده‌های اخیر بهره‌مندی بیشتری داشته‌اند سهم بیشتری در این تغییر را برعهده بگیرند.

کسانی که برخوردارترند باید در تأمین هزینه‌های شهری سهم بیشتری برعهده گیرند

شهردار تهران با بیان اینکه کسانی که در ساختمان‌های بلندمرتبه‌شان بار ترافیکی در شهر ایجاد می‌کنند و کسانی که با اتومبیل‌های خود نوعی تجمل را برای زندگی شهری تحمیل می‌کنند، باید در تأمین این هزینه‌ها مشارکت بیشتری داشته باشند، گفت: نتایج نظرسنجی‌های اخیر نشان می‌دهد که این باور در بخش مهمی از جمعیت شهری، عمومیت یافته است که کسانی که برخوردارترند باید در تأمین هزینه‌های شهری سهم بیشتری برعهده گیرند.

به گزارش ایسنا، نجفی پس از ایراد سخنان کوتاه خود قرار است تا به سوالات ۲۰۰ خبرنگار حاضر در جلسه پاسخ دهد.

واکنش نجفی به شائبه ممنوع‌التصویر شدنش

نجفی در ادامه نشست خبری خود در پاسخ به سوالات خبرنگاران درخصوص شائبه ممنوع‌التصویر شدنش به ایسنا تصریح کرد: در روز پنجشنبه نشستی با فرماندهان نیروهای انتظامی داشته و حتی مصاحبه‌ای با شبکه‌های تلویزیونی انجام دادم اما این مصاحبه پخش نشد و با وجود این مساله شایعه ممنوع‌التصویری‌ام را شنیدم.

شهردار تهران با بیان اینکه روز گذشته می‌خواستم از آقای علی عسگری بپرسم که اگر ممنوع‌التصویر هستم فکری کنم، گفت: من هم درخصوص ممنوع‌التصویری‌ام شنیده‌ام اما دقیقا نمیدانم این اتفاق افتاده است یا خیر؟

شهردار تهران در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران در خصوص راهکارهای مدیریت جدید شهری تهران برای حل معضل ترافیک، گفت: یکی از مشکلات شهر تهران بی تردید معضل ترافیک است که در تمامی نظرسنجی‌ها نیز به عنوان اولین و یا دومین مشکل شهروندان تهرانی مطرح می شود و این معضل را می‌توان در چهار راهکار اصلی مورد بررسی قرار داد.

وی افزود: توسعه حمل و نقل عمومی به صورت شبکه‌ای باید در شهر تهران انجام شود، چرا که در حال حاضر برخی از شهروندان که می‌خواهند از شبکه حمل و نقل عمومی استفاده کنند به دلیل عدم وجود شبکه‌ای در حمل و نقل عمومی این شهر عملا نمی‌توانند از این سیستم بهره‌مند شوند.
وی کاستن از سفرهای کاری درون شهری را یکی دیگر از راهکارهای کاهش ترافیک کلانشهر تهران خواند و افزود: هوشمندسازی سیستم‌ها باید انجام شود که بخشی از آن در درون شهرداری تهران باید محقق شود که شهروندان در رابطه با کارهایی که در درون شهرداری تهران دارند بتوانند بدون داشتن سفرهای درون شهری و از طریق هوشمندسازی سیستم‌ها امورات خود را انجام دهند و بخش دیگر نیز باید در مجموعه دولت و از طریق پیگیری دولت الکترونیک محقق شود که در سال‌های اخیر این کار انجام شده و برنامه‌ای نیز برای ادامه این روند ارائه شده است تا سفرهای کاری را در درون شهر کاهش دهیم.

وی ادامه داد: مسئله دیگر مقداری گرانتر کردن استفاده از خودروهای شخصی در تهران و بسیاری از کلانشهرها است. امروز بسیاری از کلانشهرها شهروندانشان برای استفاده از بزرگراه‌ها باید هزینه‌هایی را بپردازند، اما در تهران این مورد پیش بینی نشده لذا باید در این خصوص چاره‌ای اندیشیده شود. ما نیز در این راستا طرحی داریم که امیدواریم شورا و مجلس از آن حمایت کنند تا افرادی که در ساعات پیک ترافیک از خودروی شخصی استفاده می‌کنند هزینه‌ای را نسبت به آنچه که به شهر از آلودگی هوا و … تحمیل می‌کنند پرداخت کنند.
وی تاکید کرد: البته باید نگاه علمی نیز به شهر تهران داشته باشیم، چه بسا که با برخی تغییرات و اصلاحات هندسی می‌توان تا میزان زیادی در ساعات پیک، ترافیک را کاهش داد. در این مورد نیز با پلیس راهور و دانشگاه‌ها برای بهره گیری از ظرفیت آنان در حال انجام برنامه ریزی هستیم.

شهردار تهران در ادامه در پاسخ به سوال مطرح شده درباره موضوع بافت فرسوده در کلانشهر تهران، گفت: یکی از بزرگترین مشکلات در شهر تهران و برخی دیگر از کلانشهرهای کشور بافت فرسوده است. سیاست‌هایی که در این مورد توسط دولت و شهرداری ظرف سال‌های گذشته دنبال شده است. هیچ یک به طور کامل موفق نبوده‌اند لذا هنوز با مشکلاتی در این حوزه مواجه هستیم. علاوه بر اینکه به لحاظ کمیتی هم نتوانستیم اهداف پیش بینی شده را محقق کنیم.

طرح جدید شهرداری و وزارت راه برای حل معضل بافت‌های فرسوده پایتخت

وی افزود: طرح جدیدی با کمک وزارت راه و شهرسازی در حال تهیه داریم و امیدواریم تا آخر همین هفته بتوانیم آن را تکمیل کنیم. این مورد توسط رئیس جمهور از شهردار تهران و وزیر راه و شهرسازی درخواست شده، لذا امیدواریم این طرح تکمیل و به ریاست جمهوری ارسال شود. اساس این طرح استفاده از توانایی بخش خصوصی در نوسازی بافت فرسوده است

.
وی ادامه داد: بخشی از این کار را با ساماندهی بخش خصوصی انجام خواهیم داد که از محل ارزش افزوده برای بخش خصوصی و با ایجاد حالت غلتان برای این بخش می‌توانیم در این حوزه گام‌های موثری برداریم که قطعا جزئیات این طرح به محض ارائه به رئیس جمهور اعلام خواهد شد.
وی ادامه داد: البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که جنبه‌های اجتماعی و فرهنگی بافت فرسوده نیز باید مد نظر قرار گیرد. بافت فرسوده همزمان یکی از دارایی‌های اجتماعی و معنوی شهر تهران نیز محسوب می‌شود. لذا سیاست ما این نیست که هر جا که بافت فرسوده قرار دارد آن را بکوبیم و ساختمان‌های جدید احداث کنیم. قطعا می‌توانیم بخشی از بافت فرسوده را احیاء و از آن استفاده کنیم. برای مثال در مقابل ایده احداث نمایشگاه شهر آفتاب کیلومترها دورتر از شهر تهران می‌توان نمایشگاه دائمی برای مثال در حوزه کتاب در بافت فرسوده احداث کرد که قطعا این ایده مردمی‌تر و فرهنگی‌تر خواهد بود. باید به ایده‌های فرهنگی به عنوان احیای این بافت با توجه به اینکه بافت فرسوده سرمایه‌های معنوی تهران محسوب می‌شوند توجه ویژه داشته باشیم.

تعیین تکلیف مجلات گروه همشهری و احتمال تعطیلی آنها

شهردار تهران در پاسخ به سوال دیگری در خصوص تعیین تکلیف مجلات گروه همشهری و یا احیانا تعطیلی برخی از آنها گفت: گروه مجلات همشهری به اذعان بخش زیادی از فعالان رسانه‌های مکتوب برخی از مجلاتش شرایط غیررقابتی را ایجاد کرده بودند و به بخش خصوصی فعال در این حوزه نیز خسارت‌های بسیاری را وارد کرده بودند.

وی افزود: بر اساس گزارش مدیریت جدید گروه همشهری تعدادی از مجلات این گروه زیر ۲۰ درصد مصرف می‌شوند و در حقیقت ۸۰ درصد آنها برگشت می‌خورد و در مقابل یارانه بسیاری برای آنها توسط شهرداری پرداخت می‌شود. قطعا اگر از شهروندان تهرانی پرسیده شود که عوارض آنها جمع آوری و برای مجلاتی که نمونه آنها در بخش خصوصی وجود دارد پرداخت شود، فکر نمی‌کنم موافق باشند.

وی تاکید کرد: قطعا ما برای اینکه نگاه انسانی به همکاران خود در این مجموعه داشته باشیم تنها چهار عنوان از مجلات این مجموعه که بالای ۸۰ درصد برگشتی داشته‌اند تعطیل خواهیم کرد. هر چند که من موافق تعطیلی تعداد بیشتری از مجلات بودم اما در حال حاضر مدیریت جدید این مجموعه با من موافق نیستند. بی تردید موافق نیستیم که همکاران ما بیکار شوند اما قطعا راضی هم نیستیم که این سوبسید به این مجلات داده شود.
شهردار تهران در بخش دیگری از این نشست خبری در پاسخ به سوالی در خصوص انتصابات انجام گرفته در مجموعه شهرداری تهران و برخی اظهار نظرها در خصوص انتصاب افرادی که به عنوان احمدی نژادی و قالیبافی خطاب می‌شوند، گفت: می‌خواهم از برخی رسانه‌ها که از نظر سیاسی هم شاید با ما اختلاف داشته باشند گله کنم. امروز همه کسانی که با شهرداری تهران ارتباط داشتند اظهار می‌کنند که دو اقدام اخیر ما برای مبارزه با فساد و آن هم مبارزه ریشه‌ای با فساد در شهرداری تهران که ظرف روزهای اخیر انجام شده است مفید بوده، در حالیکه برخی از این رسانه‌ها هیچ اشاره‌ای به این موضوعات نداشته‌اند.

وی افزود: من تا کنون شش معاون در شهرداری تهران تغییر داده‌ام که احتمالا امروز نیز یک معاون دیگر تغییر خواهد کرد به این ترتیب هفت معاون در شهرداری تهران تغییر کرده است. چهار نفر از این افراد به اصلاح طلبی معروف هستند و سه نفر دیگر معتدل متمایل به اصلاح طلبان هستند.


منبع: عصرایران

انتقاد عبدالله‌نوری به اصلاح‌طلبان: وجود ده‌ها حزب کوچک و بزرگ چه توجیهی دارد؟

جمعی از فعالان اصلاح‌طلب استان چهارمحال و بختیاری با عبدالله نوری دیدار و گفت‌وگو کردند.

به گزارش ایلنا، حجت‌الاسلام عبدالله نوری با بیان اینکه اصلاح‌طلبان و اکثریت مردم ‏نتیجه شرکت نکردن در انتخابات را در آن هشت سال ‏کاملا حس کرده‌اند، اظهار داشت: هنوز فراموش نشده ‏است که با آن درآمدهای افسانه‌ای ارزی و ریالی و با ‏آن سطح از حمایت‌های گسترده که از دولت ‏انجام می‌شد، ‏چه بر سر منافع ملی و منابع انسانی کشور آمد. پس باید اصلاح‌طلبان بین افرادی که شورای نگهبان تایید کرد، مناسب‌‏ترین را انتخاب می‌‏کردند و معنای این انتخاب این نیست که او همه خواسته‌های جریان اصلاحات ‏را برآورده خواهد ‏کرد یا می‌تواند برآورده کند‏.

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب خطاب به اصلاح‌طلبان اضافه کرد: البته اصلاح‌طلبان باید همچنان انتظارات خود را بیان کنند و از آقای ‏روحانی ‏بخواهند جهت تحقق وعده‌هایی که ‏داده و انتظارات اکثریت جامعه که به او رأی داده‌اند، تلاش جدی و ‏همه‌جانبه کند که در این خصوص رفع حصر و محدودیت‌ها از عزیزان و دلسوزان مردم و تلاش جهت رفع ‏مشکلات اقتصادی و معیشتی طبقات محروم جامعه بسیار اهمیت دارد.

وی در بخش دیگری از سخنان خود با تأکید بر لزوم بازنگری و آسیب‌شناسی در ‏میان ‏اصلاح‌طلبان یادآور شد: جریان اصلاح‌طلبی نیاز به بازسازی و بررسی مجدد ‏داخلی دارد. اینکه در ‏بین اصلاح‌طلبان ده‌ها حزب کوچک و بزرگ ‏هست چه توجیهی دارد؟! در کدام سیستم حزبی ‏دنیا، مثل کشور ما این همه حزب ‏وجود دارد؟ به دو صورت ‏می‌توان کارآمدی جریانات سیاسی را ‏از بین برد. یکی اینکه اجازه تأسیس و ‏فعالیت احزاب داده نشود و دیگر اینکه تعداد بسیار زیادی ‏حزب تأسیس شود.

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب تاکید کرد: در حال حاضر ‏و با توجه به نبود یک حزب و تشکیلات فراگیر و پرنفوذ اصلاح‌طلب، ‏اگر ‏قرار باشد در بین اصلاح‌طلبان مرکز کارآمدی وجود داشته باشد همین جبهه‌ای است که در ‏هر ‏انتخاباتی با محوریت جناب آقای خاتمی و احزاب اصلاح‌طلب، ‏تصمیم می‌گیرند. ‏طبیعی است که در هر جریانی، نظرات مختلف هم وجود دارد، ‏اما در نهایت همه با هم یا با نظر ‏اکثریت به تصمیم می‌رسند. ‏یکی از مشکلات جدی که بین اصلاح‌طلبان وجود دارد این است که ‏تعداد زیادی حزب ‏با عناوین اصلاح‌طلبی تأسیس شده است و متأسفانه گاهی اوقات، بجای تعامل و پشتیبانی از یکدیگر، ‏بیشتر منتقد همدیگر ‏هستند‏.

نوری با تأکید مجدد بر اینکه نیازمند اصلاح و بروزرسانی گفتمان اصلاح‌طلبی ‏هستیم، عنوان کرد: اینکه دولت بگوید سالانه این تعداد مجوز حزب جدید ‏دادیم، افتخار نیست و البته ما ‏خودمان باعث این موضوع شده‌ایم و باید در جهت اصلاح ‏آن گام برداریم. به اعتقاد من مهمترین ‏کار این است که در راستای تقلیل احزاب و ادغام آنها در یکدیگر گام برداشته شود. ‏

وی ادامه داد: احزاب اصلاح‌طلب و شخص آقای خاتمی می‌توانند در این راه نقش جدی داشته ‏باشند و این تعدد احزاب ‏و تشکل‌ها را سامان دهند. تعداد احزاب و اعضای واقعی آنها ‏مشخص شود و آنهایی که با هم ‏قرابت بیشتری دارند، درهم ادغام شوند و پس از آن، همه با هم زیر یک سقف جمع شوند. ‏وقتی ‏در زمان انتخابات باید همه جمع شوند و کار جبهه‌ای بکنند، چه دلیلی دارد ‏که در بقیه سال ‏ده‌ها حزب جداگانه وجود داشته و به صورت جزیره‌ای مشغول فعالیت باشند؟ ‏


منبع: عصرایران

آیا تصمیم به طلاق می‌تواند ژنتیکی باشد؟

برترین ها – ترجمه از هدی بانکی: آیا ممکن است طلاق، بین نسل‌ها منتقل شود فقط به این دلیل که بچه‌ها با والدین از هم جدا شده‌شان زندگی می‌کنند، یا اینکه پدر و مادر «ژن طلاق» را انتقال می‌دهند؟ مطالعات پیشین همیشه نشان داده‌اند که بچه‌های طلاق، بیشتر در معرض طلاق در زندگی‌ آینده‌ی خود در بزرگسالی هستند. اما چرا اینگونه است؟ آیا طلاق بواسطه‌ی عوامل اجتماعی و روانشناسی، مثلا تمایل بچه‌ها به تقلید از والدین، منتقل می‌شود یا اینکه ممکن است دخالتی ژنتیکی این میان نقش داشته باشد؟

 تصمیم به طلاق می‌تواند ژنتیکی باشد

تحقیقی جدید که به زودی در نشریه‌ی Psychological Science منتشر خواهد شد، این موضوع را آشکارتر می‌کند.

این تحقیق توسط دانشمندان دانشگاه کومون ولث ویرجینیا (VCU) در ریچموند و با همکاری تیمی در داشنگاه لوند سوئد انجام شد.

چرا طلاق در خانواده جاری می‌شود؟

پروفسور سالواتوره می‌گوید: ما بررسی کردیم که آیا فرزندانی که والدین بیولوژیکی‌شان طلاق گرفته بودند، بیشتر در معرض جدایی و طلاق در زندگی آینده‌‌ی خود بودند یا نه. ضمنا این را هم بررسی کردیم که آیا بچه‌هایی که پدر و مادر خوانده‌شان طلاق گرفته بودند هم بیشتر در معرض جدایی در زندگی آینده‌ی خود بودند یا خیر.

اگر بچه‌ها همانند والدین بیولوژیکی خود عمل کنند، ما می‌فهمیم که این عامل ژنتیکی است که منجر به این تشابه شده است چون والدین بیولوژیکی، تنها ژن‌ها را به فرزندان خود منتقل می‌کنند. و برعکس؛ اگر بچه‌ها همانند والدین خوانده‌ی خود رفتار کنند، ما می‌فهمیم که دلیل این تشابه، بزرگ شدن در شرایط طلاق است، زیرا پدر و مادر خوانده، فقط محیط و شرایط زندگی را ( و نه ژن‌ها) برای فرزند خوانده‌های خود فراهم می‌کنند.

دانشمندان، تجزیه و تحلیل گسترده‌ای روی ۸۲۶۹۸ فرزند انجام دادند که بیانگر تاثیرات محیطی چشمگیری بود. اما وقتی این محققان سعی کردند با استفاده از اطلاعات جمع آوری شده از فرزندان بیولوژیکی و فرزند خوانده‌ها، به نتیجه‌ای برسند، معلوم شد فرزند خوانده‌ها از نظر طلاق، مشابه والدین بیولوژیکی خود عمل می‌کردند، نه شبیه پدر و مادر خوانده‌ی خود. بنابراین پژوهشگران نتیجه گرفتند شواهد مستدلی وجود دارد که نشان می‌دهد فاکتورهای ژنتیکی، بر واگیر داشتن طلاق میان نسلی دخیل است، اما شواهدی که برای تاثیرات محیطی طلاق وجود دارد، ضعیف هستند.


منبع: برترینها

تهمینه میلانی: از حکم پرونده‌ی کیارستمی خون گریه کردم

وب سایت فیلم نت نیوز: تهمینه میلانی روبروی فریدون جیرانی نشست و اظهارات مختلفی را مطرح کرد از فیلم‌سازی‌اش تا حواشی مختلف سینما و در جایی از مصاحبه گفت:از حکمی که در مورد پرونده پزشکی آقای کیارستمی دادند بسیار ناراحتم و خون گریه کردم و متاسفم که هیچ کس پیگیر نمی‌شود. دوازدهمین برنامه زنده اینترنتی «سی و پنج» با حضور تهمینه میلانی به عنوان مهمان و به سردبیری و اجرای فریدون جیرانی شامگاه (۲۲ مهرماه) پخش شد.

در ابتدای برنامه کلیپ معرفی تهمینه میلانی پخش شد که علیرضا زرین دست درباره این فیلمساز صحبت می کرد و در بخشی از گفت‌وگو به حسود بودن میلانی اشاره کرد، فریدون جیرانی نیز به عنوان اولین سوال از میلانی در مورد حسود بودنش پرسید که میلانی پاسخ داد:

فکر نمی کنم آنطور که آقای زرین دست گفت حسود باشم!البته ایشان از من تعریف کردند. واقعیت این است که حسود نیستم، چون برایم اهمیت ندارد که چه کسی کار خوبی انجام می‌دهد و من حتما به او برای انجام این کار تبریک می‌گویم و خودم را در این موفقیت سهیم می‌دانم.

 تهمینه میلانی: از حکم پرونده عباس کیارستمی خون گریه کردم
اگر کارگردان زن دیگری در کارش موفق باشد، آیا خوشحال می‌شوید؟ در حال حاضر کدام کارگردان زن نسل بعد شما خوب کار می‌کند؟

بله بسیار خوشحال می‌شوم. نسل بعدی هنوز نیاز به کار دارند چون نسل ما که کارهای بیشتری در کارنامه داریم، پخته‌تر هستیم ولی می‌توانم با جرات بگویم که اگر آماری از درصد کارگردانان خوب بانو و آقا، متوجه می‌شوید که تقریباً ۹۹ درصد خانم‌ها عالی هستند و انگیزه دارند و فیلم هایشان محتوا دارد. ما بانوی کارگردان مبتذل ساز نداریم و خوش فکرند. بانوان کارگردان جوان سینمای ایران خیلی خوب فیلم می‌سازند.

از فیلم «ملی و راه های نرفته‌اش» شروع می‌کنم تا به چرخه اکران این فیلم کمک شود و مشکلاتی که در اکران دارید باز شود. چرا بعد از چهار سال فیلم ساختی؟

پروانه ساخت به من نمی‌دهند! من فیلمنامه می‌نویسم و برای شورای پروانه ساخت می‌فرستم اما پروانه نمی‌دهند برای مثال «فری کثیف» را نوشتم پروانه ندادند.

در دولت آقای روحانی؟

بله. دوباره تقاضا را فرستادم و می‌گویند که صلاح نیست کار کنم.

در مورد «فری کثیف» چه گفتند؟

داستان ویژه‌ای دارد و درباره آدم‌های اراذل و اوباشی است که آفتابه به گردن‌شان می‌اندازند اما اینها آدم‌هایی هستند که یک بار در جامعه قربانی شده‌اند و ما اجازه نداریم دوباره اینها را تنبیه کنیم. من حرفم این است که باید آسیب شناسی کنیم و جلوی فاجعه را از ابتدا بگیریم؛ برای مثال بچه‌های کار را از سطح شهر جمع کنیم آدم‌های قصه فری کثیف را شاهد نخواهیم بود. ما این مسائل را نمی‌بینیم و بعد اینها را محکوم می‌کنیم. این قصه برای شورا خوشایند نبود البته به من گفتند اگر یک آقا این قصه را بسازد اشکالی ندارد و اسم فیلم باید عوض شود و ما به او پروانه می‌دهیم! حتی ما اسم قصه را «شیر یا خط» کردیم.

هیچ وقت با اعضای شورا در مورد عدم صدور پروانه صحبت نمی‌کنی؟

من متوجه نمی‌شوم چه می‌گویند! خیلی جالب است که به نام فیلم من، «پرنسیب» ایراد می‌گیرند و من هم آن را به «یکی از ما دو نفر» تغییر می دهم اما امسال خیلی فیلم با نام خارجی مثل «تیک آف»تولید شد! البته من خودم فیلم «سوپراستار» را ساختم و مثل اینکه وقتی شورا تغییر می‌کند، سلیقه‌های متفاوت وارد سینما می شود.

معتقد هستی شوراهای پروانه ساخت نقاط مثبت هم دارند؟

بله در مواردی بودند افرادی که خیلی به من کمک کردند. در کل، ما هیچ قانونمندی در ارشاد نداریم، بلکه ما آدمهایی با سلیقه‌های مختلف داریم و بنابراین همیشه من شورا را دور می‌زنم چون امکان اینکه شورای جدیدی روی کار بیاید، وجود دارد. این کار اصلا کار قشنگی نیست.

من آدمی هستم که نمی توانم برای یک فیلم، همین طوری فیلمنامه بنویسم و برای این کار مشاوره روانشناسی، جامعه شناسی و حقوقدان می‌گیرم و با ظرافت در موارد دقت می کنم. اما درست نقاط حساس و کلیدی و کارشناسی شده کار را می‌خواهند حذف کنم!؟ و چرایش هم نمی‌گویند!

یعنی برای حذف دلیلی ارائه نشد؟

چرا، مثلا برای «ملی» وقتی گفتند اسم کاراکتر مرد باید از عباس که نامی مذهبی است تغییر کند، ما هم آن را تغییر دادیم چون من قصدی ندارم. البته باید بگویم این نوع موارد سطحی‌نگری است.

تو همیشه در شورای پروانه ساخت با این گونه مشکلات روبه‌رو بودی؟

بله. این اتفاق افتاده بود که فیلمنامه من به شورا رفته بود و سپس به شورای عالی می‌رفت و فیلمنامه را وزیر ارشاد می خواند! خیلی از فیلمنامه‌هایم را وزرا خوانده‌اند و رد شده است که الان همه آنها را خاطرم نیست.

زمانی که وزیر آقای صفار هرندی بود، از بخت بد من، روزی که شورا، به فیلم من پروانه نمایش می‌دهد، او هم فیلم را می‌بیند و همان شب در برنامه زنده تلویزیون از فیلم من تعریف کرد. من که با هزار بدبختی و بدون هیچ وامی از ارشاد این فیلم را ساخته بودم، به من انگ سفارشی‌ساز و فیلمساز دولتی زدند! خیلی راحت به یک فیلمساز انگ سفارشی می‌زنند در حالی که از همین جا اعلام می‌کنم که من به هیچ عنوان فیلم سفارشی تا به حال نساختم. ممکن است در ساخت تعدادی از فیلم هایم چند میلیون از دولت وام گرفته باشم اما سفارشی نمی‌سازم.

وام‌هایی که گرفتی را پس داده‌ای؟

تقریباً بله، کلا ۲۰۰ میلیون تومان بدهی ما برای ۱۴ فیلم به فارابی است. البته فارابی خیلی به ما بدهکار است برای پخش خارج کشور فیلم‌هایم.

برای گرفتن این بدهکاری اقدام کرده‌اید؟

هر بار که میرویم، حرفهایی می‌زنند؛ یک بار درباره یر به یر شدن با وام های ما می‌گویند یک بار می گویند دلار به روز نمی‌توانیم بدهیم و باز هم پرونده ما می‌ماند.

فیلم «ملی» به غیر از اسم عباس، گرفتاری دیگری هم در شورای ساخت داشت؟

بله ولی من گوش ندادم چون حرف هایشان غیر کارشناسی بود. مثلا شخصیت «نیر» خوشایندشان نبود در صورتی که یکی از بزرگترین آسیب‌های جامعه ما مساله مطرح شده در فیلم است که خانم‌هایی برای فرار از شرایط سخت یک خانواده تن به رابطه زناشویی می‌دهند و می‌بینند آرزویشان برآورده نشده است و متاسفانه رفتارهای پرخطر می‌کنند چون نمی‌توانند طلاق بگیرند و به خانه پدری برگردند.

این موارد بر اساس تحقیق میدانی انجام شده است؟

بله و متاسفانه باید اخطاری در این مورد بدهم که در روستاهای ما هم همین وضعیت است و من یک روستایی را با این شرایط پیدا کردم. اگر من را به عنوان یک کارشناس در موارد اینچنین قبول کنید به شما می‌گویم که خانواده‌هایی که دایره بسته دارند و اجازه اینکه زن بیرون از خانواده ارتباط دوستی و روابط داشته باشد را نمی دهند و معمولاً این نوع زنان بیشتر این اتفاقات برایشان می‌افتد و حتی برخی از زنان با شوهرخواهر یا با برادر شوهرشا نوارد ارتباط می شوند که این بیشتر آسیب زا است و فجایع خانوادگی بزرگی به وجود می‌آید.

من اگر این موارد را در فیلمم مطرح کنم چه اشکالی دارد؟ جز اینکه برنامه‌ریزان شهری و اجتماعی به آن فکر و برای آن راهکار پیدا می‌کنند. و این اتفاق در جشنواره فیلم سلامت افتاد که حتی به من جایزه دادند.

من ۶ فیلمنامه در مورد ایدز نوشتم و خیلی متاسفم که بگویم یکی از آنها باید ساخته می‌شد، رد شد. داستان زنی بود که شوهر معتاد داشت که خیلی هم نجیب بود و از طریق سرنگ آلوده به ایدز مبتلا شد و ایدز به همسرش نیز منتقل می‌شود. واقعا چه اشکالی داشت این فیلم را می‌ساختم تا به زنان خانه‌دار معصومی که از خطراتی اینچنین مطلع نیستند، هشدار می‌دادیم؟ اما در موردش گفتند که قبح قضیه از بین می رود!؟ چه قبحی؟ اگر ما آسیب‌ها را با این دلیل که آبرویمان در دنیا می‌رود بیان نکنیم مثل چاهی است که کرم می‌گذارد و یک روز منفجر می‌شود ونمی توان جلوی آن را گرفت.

من در جلسه‌ای در تلویزیون شرکت کردم که آقای میرباقری آسیب‌های اجتماعی را برمی‌شمردند و معتقد بودند که آسیبهای اجتماعی بسیار زیاد هستند و جامعه از نظر اجتماعی به نوعی فروپاشیده شده است..

به نظر من از نظر اخلاقی جامعه ما در حال رفتن به ناکجا آباد است و متاسفم که بگویم به سیاستهای فرهنگی ارتباط دارد. موضوعات مهم فرهنگی مورد کارشناسی قرار نمی‌گیرند و بدون هیچ کارشناسی اعمال می‌شوند.

سیاست‌های فرهنگی را بازتر کنید

می‌گویند مساله هویت فردی انسانی در جامعه مخدوش شده است. وقتی انقلاب اسلامی شد، قرار بر همسان‌سازی همه آدم‌ها شد یعنی من باید شبیه به دخترخالهام یا دختر همسایه‌ام می‌شدم؟ نه اینطور نیست هر کسی شخصیت خودش را دارد. وقتی تصمیم گرفته می‌شود افراد لباسی واحد بپوشند و با چه افرادی رفت و آمد کنند، به تدریج افراد گم می شوند و هویت فردی افراد از بین میرود و گم می‌شود. به تدریج و به صورت اتوماتیک هویت خانوادگی، ملی و مذهبی نیز از هم می پاشد. این دوگانگی شخصیتی که الان در بچه های ما وجود دارد با آنها سنین بالاتر همراه می‌شود و زندگی نرمالی برای افراد رقم نمی زند و بچه ها درگیر هستند که زندگی بیرون خانه و داخل خانه شان یکی نیست.

از طرف دیگر وقتی کسی در صدد اصلاح بر می‌آید، آدم بده می‌شود! الان من از نظر آدم‌هایی که سیاستهای فرهنگی خوبی اجرا نکردند، آدم بدی هستم و این را فقط من نمی‌گویم.

همانندسازی همه جای جهان شکست خورده است و مگر میشود انسان‌ها را یک شکل کرد، نمونه بارز این مورد، کره شمالی است و به نظر من یک مشت انسان بیچاره آنجا زندگی می‌کنند.

 تهمینه میلانی: از حکم پرونده عباس کیارستمی خون گریه کردم
درباره فیلم «ملی وراه های نرفته‌اش»، تیزرهای تلویزیونی‌اش قطع شد و این خیلی ناعادلانه است چون فیلمی که در جشنواره سلامت به عنوان فیلمی سالم جایزه گرفت را اجازه تبلیغ نمی‌دهند در صورتی که در شورای تلویزیون هم مورد تایید بوده است!

در این فیلم خشونت مطرح می شود و می‌شنوم که سایت‌ها و روزنامه‌ها و رسانه‌هایی که به آنها اصولگرا می‌گویند، معتقدند که خشونتی در جامعه وجود ندارد و فیلم من را با این دلیل بد می‌شمرند. باید بگویم من که این آمارها را نمیدهم! حتی در تلویزیون در شبکه چهار، کارشناسی در مورد خشونت خانگی صحبت کرده و آمار داد که دو سوم زنانی که وارد ارتباط زناشویی می شوند، خشونت را تجربه میکنند از جمله خشونت کلامی، رفتاری، روحی و فیزیکی.

در این خصوص باید منِ تهمینه میلانی را فراموش و به خشونت خانگی به عنوان یک آسیب اجتماعی نگاه کنید. ما باید به فکر این باشیم که چه برنامه‌هایی بسازیم تا خانواده‌ها را به سمت سالم‌تر شدن ببرند. مگر من چه ساخته‌ام که اینقدر احساس وحشت می‌کنید. البته مردم فیلم های من را دوست دارند.

می‌گویند تو ضد مرد هستی؟

من ضد مرد هستم!؟ من با بهترین مرد دنیا زندگی می‌کنم و بهترین برادرهای دنیا و همکاران فوق العاده خوب را دارم.

وقتی «ملی» پروانه ساخت گرفت، همان فیلمنامه خودت را ساختی و همه تغییراتی که گفته بودند را اعمال نکردی؟

بله، فقط تغییراتی که به کارم صدمه نمی زد را اعمال کردم. بگذارید برایتان کمی از پروانه نمایش بگویم؛ ملی در حال دویدن در ایستگاه قطار است و در پلانی دیده می‌شود که نوشته «نمازخانه»! و گفتند این پلان را باید حذف کنید. این چه اصلاحی بود که به فیلم دادند.

ظاهراً اصلاحات زیادی به این فیلم ندادند؟

خیر، چون آقای حیدریان آمدند و این فیلم را دوست داشتند. من خیلی خوشحالم که ایشان آمدند چون نظرشان مثبت بود.

به نظر من سیاست‌های فرهنگی همیشه باید ثابت باشد و با تغییر مدیران تغییر نکند و این یکی از اشتباهات مدیریت فرهنگی ما است. من باید به عنوان فیلمساز با سیاستهای فرهنگی آشنا باشم تا بدانم چه انجام دهم.

آیا شورای پروانه ساخت موثر است؟

اگر کارشناسان روانشناسی، حقوقی و جامعه شناسی داشته باشند، بله.

اینگونه که بدتر می‌شود چون سناریو را از درام در می‌آورند؟

من که می‌گویم برای کارگردانانی مثل من که پرونده مان روشن است، این نوع ممیزی‌ها وحشتناک است چون بعد از ۱۴ فیلم، می‌دانید من دیگر قرار نیست فیلم مخرب و ضدسیستمی و خانواده بسازم!

آیا میتوان ضابطه گذاشت که فیلمسازان به آنها ملزم باشند؟

بله. من در دوره خاکبازان، دستخطی از مدیرکل ارشاد دارم زمانی که «دو زن» را میساختم؛ نوشته این فیلمنامه کلاً فاقد هر نوع ارزش فرهنگی و هنری و .. است و گفت که نمیتوانم آن را بسازم. اما من گوش ندادم و آن طور که دلم می‌خواست «دو زن» را ساختم. الان به مهمانان خارجی ۳۰ فیلم هدیه میدهند که یکی از آنها «دو زن» است! به نظر شما چرا من باید به حرف این آقا گوش می دادم؟ چون من برحق بودم. تاریخ هم نشان داده که حق با ما بوده است. در مورد «سوپراستار» هم اصلاحات زیادی دادند اما من گوش نکردم و فیلم خودم را ساختم چون من در حال نقد یک شخصیت هستم و نیاز دارم که او بدگو و مست باشد.

می گویند باید شخصیت بد به سزای عملش برسد و شخصیت دیگری باید در آخر خوب باشد؛ آیا این همه شاهکارهای سینمای جهان همه پایان خوب داشتند؟ میگفتند «نیر» باید به سزای عملش برسد اما من می خواستم شخصیت «نیر» را سرگردان در دنیا کنم. چه کسی گفته که در درام یک شخصیت باید دچار تحول شود؟ مگر در هملت شخصیتهای داستان متحول می‌شوند؟ مگر در پدرخوانده شخصیتها متحول می شوند و داستان به خوبی و خوشی تمام می‌شود؟

نکته دیگر اینکه، اسم هنری که به آن سینما میگوییم، هنرهای دراماتیک است. شوراهای نازنین ما میگویند پس مرد خوب قصه کجاست؟ اصلا من شخصیت مرد خوب ندارم، من یک درام اجتماعی میسازم. هنرهای دراماتیک به این معنی است که اتفاق دردناکی می افتد و ما آن را آنالیز میکنیم و به صورت قصه در می‌آوریم و به مردم ارائه می کنیم.بگذارید مرد خوب را دیگران در فیلمهایشان نشان بدهند.آقای جیرانی شما یک نمونه از مرد خوب در فیلمها نام ببرید که من بدانم.

من نمی‌خواهم نسبت به آقای مهرجویی بیادبی کنم؛ میگویند فیلم «لیلا» شاهکار سینما و بهترین فیلم زنانه است؛ ولالله «لیلا» فیلمی ضد زن است منتهی به مذاق مردان خوش آمده است؛ این فیلم خوش ساخت است، قصه خوبی دارد ولی شما هیچ فکر کردید که آن زنی که آمد بچه به دنیا آورد و رفت که بود و چه بلایی سرش آمد؟ مگر میشود زنی را کارخانه بچه‌زایی تصور کرد که زن دیگری با آن حال کند!؟ من به عنوان یک انسان و یک مادر معتقدم که این فیلم فاجعه است و این نوع نگرش به زن فاجعه‌تر. این فیلم بهترین فیلم مردان سینمای ایران است.

من می‌خواهم بگویم جامعه ما مردانه است و سلایق سینماگران ما هم مردانه. اگر به فیلم‌های بانوانی که جایزه می‌دهند نگاه کنید می‌بینید که مردان در آنها قهرمان هستند. شما تحمل اینکه فیلمی ساخته شود که یک تلنگر یا نقد کوچکی به مردان شود را ندارید و عادت به این سیستم عادت کرده‌اید. باور کنید من ضد مرد نیستم، من ضد این نظام فکری بیمار هستم. باید از این وضعیت خارج شوید چراکه اگر بیرون نیاییم رنگ تعادل را در جامعه نمی‌بینیم و تا وقتی من به عنوان یک زن از ترس می لرزم، این جامعه درست نمیشود.

آقای مهرجویی من را ببخشند، من میتوانم فیلم‌های دیگری هم مثال بزنم که چقدر ضدزن فکر می‌کنند. فیلم من یک تلنگر کوچک به مردان می زند اما شما مردان عصبانی می‌شوید!

همان زمانی که در حال گرفتن پروانه نمایش «دو زن» بودم، معاونی میگفت من احمد فیلمتان هستم، مگر شما فضول مملکت هستی؟ من نمی‌خواهم زنم دانشگاه برود و کار کند. بعد از نمایش هم منتقدان حملات بدی به این فیلم کردند. فقط هم جایزه فیلمنامه را گرفتیم چون در هیات داوران دو سه نفری آدم حسابی داشت.

بیایید انسانی به معضلات و جامعه و خانواده نگاه کنیم. همان قدری که به صورت شما سیلی بزنند دردتان میآید، من هم دردم می‌آید، این قدر حق را فقط به مردان ندهید، جامعه و خانوادهها نابود شده اند و روابط گسسته مسموم است. در حال حاضر طلاق عاطفی در شهرهای ما بیداد می‌کند، بهتر است این روابط را عاشقانه کنید. مگر من در فیلم «ملی» چه گفتم؟ جز اینکه گفتم این دختر جوان عاشق توست و با عشق به جنگ خانواده اش می رود تا نزد تو بیاید.

در حال حاضر فیلمها خیلی حرف برای گفتن دارند..

بله میگویند اما برخی از فیلم‌ها، ریشه کارشناسی ندارد و مثل یک تجربه فردی یا عقده‌گشایی است و خوب هم در می‌آید. من ذهن آنالیزگری دارم و به همین دلیل متوجه میشوم که برخی فیلمها کارشناسی نشدهاند. برای مثال فیلم «مادیان» علی ژکان بینظیر بود و خیلی راحت رابطه تعویض مادیان با زن را درآوردند و جامعه ما همین است.

اگر الان ساخته میشد، فکر میکنی با همان پایان میساختند؟

امیدوارم که اینطور نباشد چون پایان بدی داشت.

پس هر فیلمی در شرایطی پایان خاص خودش را دارد و لیلا هم..

من گفتم از اینکه می‌گویند لیلا فیلم محبوب شان است، حیرت می‌کنم و می گویم چرا؟ چون فیلمی تلخ برای یک زن است. این فیلم محبوب مردان است چون مرد بچه دار می شود.

فیلم «فروشنده» را دوست داری؟

در فیلم های اصغر فرهادی، «جدایی نادر از سیمین» را بیشتر از همه دوست دارم.

وقتی سال ۶۸ فیلمنامه «بچه های طلاق» را نوشتی و به شورا بردی، چه گفتند؟

شورا هشت بار بازنویسی داد و به من گفت که به دلیل مشکل استیک خوردن، نمیتوانم فیلم را بسازم. این فیلم هم مطابق آن چیزی است که خودم دلم می‌خواست بسازم.

 تهمینه میلانی: از حکم پرونده عباس کیارستمی خون گریه کردم
غم انگیزترین اتفاق در مورد «بچه های طلاق» این بود که پروانه ساخت ندادند و گفتند برو بساز اگر شد شد، اگر نشد نمیشود که نمایش دهیم. در سال ۶۸، با هزار مصیبت که حتی دستمزد هم نگرفتم، آن را ساختم. فیلم در جشنواره فجر کاندید شد و جایزه گرفت در زمان آقای خاتمی. در آن سال جایزه جشنواره آپارتمان در شاهین شهر بود که مال من را ندادند و گفتند که ازدواج نکردم! جایزه من را به کسی دادند که دلشان میخواست جایزه بگیرد. اما داوران از جمله تورج منصوری گفته بودند «بچه های طلاق» فیلم محبوب شان است.

الان اگر بخواهی این فیلم را بسازی، به همان شکل می سازی؟

معلوم است که نه. من هم خیلی تغییر کرده‌ام. البته شاید هم همان طوری میساختم.

«دیگه چه خبر» در شورا مشکل داشت؟

بله خیلی رد شد و در آخر هم بعد از گذشت ۸ روز از اکران، توقیف شد چون آقای خاکبازان از من خوشش نمی‌آمد. گفتند دختر فیلم خیلی زبان دراز است! اصلا باورم نمی‌شد. کاراکتر فیلم الگوی زن خانه دار آن زمان نبود اما من ساختم.

آن زمان چهار نفر باید امضا می‌کردند تا فیلم پروانه بگیرد؛ آقای جوزانی و ویسی راحت امضا کردند اما یکی از آنها روزگارم را سیاه کرد و دیگری هم پول خواست!

آقای بهشتی یک موردی را به من گفت که من گوش ندادم. وقتی فیلم را دید گفت من را دور زدی و من هم تایید کردم. نمی توانستم جور دیگری فیلم بسازم.

در دوره خاکبازان خیلی رنج کشیدی؟

بله خیلی، حتی بچه‌ام که آبستن بودم را از دست دادم. به نظر من آدمی که برایش جنسیت مهم است، اصلا نباید در پست‌های حساس قرار بگیرد.

اگر بخواهی از بین شوراهای مختلفی که با آنها برخورد داشتی، بهترین را انتخاب کنی، کدام است؟

آقای ارگانی خیلی خوب بودند و هر فیلمنامه‌ای ارائه می دادم دوست داشتند و خیلی ذهن انسانی داشت.

در مورد فیلم‌های دیگر صحبت کنید.

فیلم دومم، «افسانه آه» ۵۶ لوکیشن داشت و برای یک خانم ۲۸ ساله خیلی زیاد بود. این فیلم را به مسابقه فجر راه ندادند مثل فجر سال گذشته. یک سال بعد تلویزیون فیلم را خرید و دو بار نمایش داد. دو نفر از هیات کمیته انتخاب فجر با من تماس گرفتند و گفتند “ما را حلال کن، ما وقتی فیلم را می‌دیدیم خواب بودیم”. حتی امسال یکی از آنها باز از من حلالیت خواست و گفت مجبور بودم فیلمت را انتخاب نکنم.

سه سال بعد از ساخت «افسانه آه» که تلفیقی از تئوری یونگ با خوشبختی آدمها بود، مارکو مولر، رییس جشنواره لوکارنو به ایران آمد. با من تماس گرفت که این فیلم را در میدان اصلی شهر برگزارکننده جشنواره به نمایش بگذارم اما خیلی دیر بود. با همه اینها، بعد از این نمایش، با این فیلم به ۳۰ کشور رفتم.

من آرشیتکت هستم و زمان فیلم «کاکادو» مساله آلودگی آب‌های سطحی در تهران مشکل بود. ایده اولیه این فیلم هم به این بر میگشت که می‌خواستم که کودکان به والدین شان این مساله را گوشزد کنند. این فیلم هم توقیف کردند و به این دلیل که در فیلم به جای سپاسگزارم میگفتند مرسی!

خاطره خوبی دارم از زمانی که «دیگه چه خبر» بعد از توقیف به شورای عالی رفته بود و آقای خاتمی گفت که اگر آقای مسجدجامعی ببیند و تایید کند مشکلی برای اکران ندارم. خاطره خوبم این است که آقای مسجدجامعی بسیار از فیلم خوشش آمد و به من پروانه سفید دادند.

«دو زن» هم در دوره اصلاحات ۷ ماه توقیف شد. آن زمان آقای منوچهر محمدی که الان خوب شدند، اصلاحیههایی به من میدادند که حیرت انگیز بود. یکی از این اصلاحیهها، مربوط به سکانسی بود که در مدرسه گرفتیم که قصه به سال ۵۸ برمیگشت و قرار نبود عکس امام خمینی و آیت الله خامنهای نمی‌خواستیم در تصویر باشد که در فیلمبرداری گوشه‌ای از تصویر بود که معلوم نبود متعلق به کیست. آقای محمدی گفتند که شما عمدی داشتید از اینکه این تصاویر را نشان ندهید؟ خب قصه به زمانی بر می گشت که نباید تصاویر روی دیوار کلاس مدرسه باشد!

خانم میلانی با فیلم «دو زن» مطرح می شود..

خیر من با «بچه‌های طلاق» مطرح شدم اما با «دو زن» حمله‌ها به من شروع شد. خشونت در فیلم «بچه‌های طلاق» از «ملی و راههای نرفته‌اش» بیشتر است اما آن زمان هنوز افرادی سمپاشی نکرده بودند. اصلا ما در «ملی» صحنه خشن نداریم.

خب آن زمان روزنامه‌های زیادی نبودند!

خیر آن زمان برایشان این مسائل عادی بود.

«واکنش پنجم» چطور ساخته شد؟ آن هم مشکل داشت؟

در زمان اکران واکنش پنجم، شایعه شد که من در فیلم به گروه خاصی اشاره کردم و حالا باید ثابت میکردم که اینطور نیست و حتی برای بازجویی به اطلاعات رفتم.

افرادی هستند که تظاهر به مذهب میکنند و در ارگان های مختلف میخزند؛ خب اینها باید خوش خدمتی کنند تا بمانند. اینها هستند که کارها را خراب و شروع به جوسازی علیه همه می‌کنند. من در اطلاعات این جو را خنثی کردم و از من هم معذرت خواهی کردند.

زن زیادی چطور؟

 تهمینه میلانی: از حکم پرونده عباس کیارستمی خون گریه کردم
دو فیلم جادهای و سخت دارم؛ یکی واکنش پنجم و دیگری زن زیادی. زن زیادی سخت ترین فیلمم بود که حتی یکی از آقایان فیلمساز گفته بود من مرد میخواهم که با این شرایط سخت و پول کم مثل این خانم فیلم بسازد.

آتش بس ۱:

این فیلم را در فجر راه ندادند و مشکلات خودش را داشت. اتفاق بدی که برای این فیلم افتاد، این بود که در زمان اکران فیلم، از گاوصندوق موزه سینما، لوح فشرده فیلم توسط یکی از نزدیکان مدیر وقت به بیرون فروخته می‌شود و همان زمان اکران در بیرون هم می فروختند با این وجود پرفروش ترین فیلم سال بود و اولین فیلمی بود که میلیارد را شکست.

یکی از ما دو نفر:

این فیلم نزدیک ترین فیلم به خود من است. خیلی از زنان میآمدند و به من می گفتند که پیشنهادهای بدی در محل کار به ما میشود و این فیلم هم درباره سوء استفاده‌هایی که از زنان در محل کارشان میشود، است. کلیشه‌هایی در اذهان مردم ایران است که مثلا دختری که از خارج کشور می آید بد است. من در این فیلم این الگو را شکستم و پرنسیب خاص خودش را داشت.

تسویه حساب:

تسویه حساب چهار سال توقیف شد اما آقای شمقدری پروانه نمایش داد.

ملی و راههای نرفته اش الان در اکران است. در حال حاضر چرخه اکران را چطور ارزیابی می‌کنی؟

بسیار بد. انگار میخواهند از شر فیلمها خلاص شوند و ده‌ها فیلم روی پرده سینماها است و کاملاً به نفع سینماداران است و سرمایه‌گذاران فیلمها به ورشکستگی می‌رسند. با وجود اینکه ما تیزر هم نداریم فروش خوبی داریم.

از مسئولان گله‌ای دارم که چرا فیلم هایی که سازمان دولتی میسازند را محرم اکران نمی‌کنند؟ می شود فصل خوب اکران بهار و تابستان را به ما بدهند؟ چرا اینقدر کم لطف هستند؟ ما قرار بود اوایل مردادماه اکران داشته باشیم که نشد. در ماه محرم تعطیلی یک هفته داریم و بلیت های سینما که نیم بها شدند! من نمی دانم چه کسی اجازه می دهد بلیتها را نیم بها کنید.

 تهمینه میلانی: از حکم پرونده عباس کیارستمی خون گریه کردم
هزینه ساخت فیلمت چقدر شد؟

دقیقا نمیدانم ولی بالای یک میلیارد و نیم هزینه شده است و باید بالای چهار میلیارد بفروشد و امیدوارم در درازمدت بفروشد چون فیلمی است که بسیار از طرف مردم استقبال شده است با وجود اینکه تلویزیون بسیار به ما صدمه زد که غیرقابل بخشش است.

اینقدر خوشحالم این فیلم را ساختم که نمی دانید؛ چون خیلی با زجر آن را ساختم و خیلی من را اذیت کردند. حتی در میانه فیلمبرداری به دادگاه رفتم. این فیلم را برای همه زنانی که کسی صدایشان را نمی‌شنود، ساختم. روزی که فیلمنامه تمام شد، با ترس و لرز به همسرم دادم که بخواند چون خیلی منتقد است و درست و علمی نظر میدهد. پس از خواندن فیلمنامه به من زنگ زد و گفت این فیلم را بساز. به دخترم هم دادم و او هم گفت بسازم.

ماهور الوند و میلاد کی مرام خیلی خوب بازی کردند.

بله، هر دو خوب بازی کردند. چقدر میلاد به من لطف کرد چون نقشهای منفی در جامعه ما بروز منفی برای بازیگر دارد و او با قبول کردن این نقش، لطف بزرگی به من کرد.

به این دو بازیگر جوان تبریک میگویم.

فیلم بعدیات چیست؟

نمیخواهم بگویم. دو سه روز دیگر تقاضای پروانه ساخت میدهم.

برای فجر امسال میسازی؟

هرگز، جشنواره فجر برای من تمام شده است و اسم آن آزارم میدهد. برایم فرقی نمیکند که امسال تغییر داشته باشد یا نه. من خیلی داور بین المللی بودم اما در ایران آدم بده سینما هستم. من اهمیتی به جایزه نمی‌دهم؛ از طرف دیگر فجر برایم اهمیت داشت چون جشن خانواده سینماست اما این فضای خانوادگی و زیبا را از ما دریغ کرده و کشته‌اند.

در ادامه فریدون جیرانی چند بازیگر را نام برد تا تهمینه میلانی در مورد آنها یک جمله بگوید:

نیکی کریمی: لیلی سینما

مریلا زارعی: توانمند

مهناز افشار: بلا و آتیش پاره سینما. خوب است

بهرام رادان: جنتلمن سینما

محمدرضا فروتن: خیلی دوستش دارم.

شهاب حسینی: خیلی توانا است.

ماهایا پطرسیان: عزیز دل من و بازیگر درجه یک. ما هنوز هم با هم دوستیم.

محمد نیک بین: انتخاب آقای کیارستمی در فیلم طعم گیلاس بود که بازی نکرد. آقای کیارستمی به من هم گفت برای «نیمه پنهان» از محمد استفاده کنم.

عباس کیارستمی: بهترین دوست واقعی ما در سینما بود. آن زمانی که من را بنا به سوء تفاهمی دستگیر کردند هیچ کس جواب تلفن همسرم را نمیداد ولی کیارستمی با پای خودش به خانه ما آمد تا ما را کمک کند.

از حکمی که در مورد پرونده پزشکی آقای کیارستمی دادند بسیار ناراحتم و خون گریه کردم و متاسفم که هیچ کس پیگیر نمیشود.


منبع: برترینها

فیلم هایی که نمایش آن‌ها در آمریکا ممنوع شد

برترین ها – ترجمه از حسین علی پناهی: در میان جذاب ترین جنبه های هنرهای مختلف، جنجالی بودن یک اثر هنری به شیوه ای بسیار خاص باعث جدا ماندن مخاطبان و هنرمندان می شود و فضا را برای مناقشه در مورد محدودیت هایی که یک اثر هنری می تواند داشته باشد مهیا می سازد. فرقی ندارد که چنین اثر هنری در ادبیات باشد یا عکاسی و یا حتی فیلمسازی. معمولاً هنرمندان علاقه دارند که آزادانه و بدون احساس محدودیت هنر خود را عرضه کرده و توانایی ها و احساسات خود را در قالب آثارشان به نمایش بگذارند. اما ممکن است این رویکرد هنرمندان با انتقاد و یا حتی سانسور کسانی روبرو شود که حس کنند هنرمندان مذکور برخی محدودیت ها و خطوط قرمز را زیر پا گذاشته اند.

شاخص قابل قبول بودن یک اثر هنری برای هر شخص یا جامعه ای متفاوت است اما برخی از مواقع بخش اعظم یک گروه یا جامعه بر این باورند که اثر هنری خاصی غیرقابل تحمل بوده و توهین آمیز است. در میان انواع مختلف هنر، فیلمسازی یک هنر نوپا به شمار می آید که به سرعت محبوبیت و توسعه پیدا کرده و به یک صنعت میلیارد دلاری تبدیل شده است. به همین دلیل سالانه فیلمسازان سراسر جهان سعی می کنند در این صنعت پویا و انتفاعی شیرجه زده و با تصویرسازی های خاص خود هم تماشاگران را مبهوت خود کرده و هم از لحاظ مالی خود را به سطح بالایی برسانند.

در مسیر ساخت فیلم، تصمیماتی که توسط کمپانی های ساخت فیلم و بخصوص کارگردانان گرفته می شود می تواند به بحث ها و مناقشات بسیاری در زمان اکران فیلم منتهی گردد و حتی در برخی موارد نادر تصاویری که آن ها در اثر هنری خود به نمایش می گذارند شدیداً غیرمناسب و توهین آمیز تلقی شده و از به نمایش درآمدن فیلم به صورت عمومی بدستور مراجع ذیصلاح جلوگیری شود. فیلم هایی که در ادامه ی این مطلب آمده اند در زمان اکران خشم عمومی مردم را در سراسر ایالات متحده برانگیختند و به همین دلیل به طور قانونی از ادامه ی اکران آن ها جلوگیری شد. دلیل اصلی برای ممنوع شدن نمایش چنین فیلم هایی از درج شدن تصاویر مستهجن، داشتن پیام های نژادپرستانه و یا نشان دادن واقعیتی طبیعی اما ناخوشایند بوده که باعث شده اعلام شود آن ها خطوط قرمز را زیر پا گذاشته و نمایششان برای همیشه ممنوع اعلام شود.

۱۵- تولد یک ملت (۱۹۱۵)

15 فیلم جنجالی و بحث برانگیزی که نمایش آن ها در سینماهای ایالات متحده ممنوع شد 

ایالات متحده تاریخ درازی در حوزه ی نژادپرستی و تلاش های گروه های اقلیتی برای بدست آوردن حقوق مدنی خود به چشم دیده است که همگی به خوبی ثبت و ضبط شده اند و در سال ۱۹۱۵ فیلمی با عنوان اورجینال «عضو فرقه» (Clansmen) که بعدها به «تولد یک ملت» (The Birth of a Nation) تغییر نام داد با دست گذاشتن بر روی چنین موضوعات حساسی در همان روزهای اول اکران خشم گسترده ای را در ایالات متحده به راه انداخت. فیلم پر از تصاویر و مضامین نژادپرستانه علیه سیاهان بود که آن ها را انسان هایی یاغی، وحشی و سنگدل نشان می داد. در طرف مقابل شخصیت های مثبت و قهرمانان داستان سفیدپوستانی بودند که با بی رحمی تمام این سیاهان را قتل عام می کردند. بدین ترتیب علی رغم نقدهای جالب منتقدان و فروش فوق العاده ی فیلم ادامه اکران آن در چندین ایالت از جمله اوهایو و کانزاس ممنوع اعلام شد. بدون شک جنجالی بودن داستان فیلم سهم زیادی در فروش بالای آن داشت و برخی ادعا کردند که فیلم بیش از ۵۰ میلیون دلار فروش داشته است.


۱۴- هاکسان (۱۹۹۲)

15 فیلم جنجالی و بحث برانگیزی که نمایش آن ها در سینماهای ایالات متحده ممنوع شد

فیلم «هاکسان» (Haxan ) فیلمی صامت و مستندی سوئدی-دانمارکی بود که در سال ۱۹۲۲ ساخته شده و بسیار جاه طلبانه و جلوتر از زمان خود ساخته شده بود.  از این رو مردم ایالات متحده در آن دوران هنوز آمادگی لازم برای دیدن تصاویر دلخراش شکنجه و مستهجن فیلم را نداشته و از پرداختن فیلم به داستان های جادوگرانه به خشم آمدند. بدین ترتیب خیلی سریع این فیلم از پرده سینماها پایین کشیده شد و در برخی مناطق دیگر نیز تنها پس از حذفیاتی فراوان اجازه ی نمایش پیدا کرد تا شرایط لازم برای دیده شدن توسط عامه ی مردم را پیدا کند. البته این فیلم در روزگار کنونی دیگر فیلمی نسبتاً معمولی به شمار می آید که تماشای صحنه های دلخراش و مشمئز کننده ی آن حساسیت های ۱۰۰ سال پیش را ندارد.


۱۳- صورت زخمی (۱۹۳۲)

15 فیلم جنجالی و بحث برانگیزی که نمایش آن ها در سینماهای ایالات متحده ممنوع شد

اگر چه نسخه ی ثانویه فیلم «صورت زخمی» (Scarfac ) با بازی بی نظیر آل پاچینو نیز بدون جنجال نبود اما نسخه ی کلاسیک تر فیلم که دهه ها قبل و در سال ۱۹۳۲ ساخته شد نیز یک فیلم گانگستری بود که بسیاری از محدودیتها و خط قرمزهای زمان خود را زیر پا گذاشت. تصویرسازی نامعمول و تایید خشونت مسائلی بود که باعث شد این فیلم در بسیاری از ایالات و شهرهای ایالات متحده اجازه ی اکران پیدا نکند. فیلم «صورت زخمی» از لحاظ تجاری و نظرات منتقدان یک فیلم موفق به شمار می آید و حتی در حال حاضر نیز در سایت روتن تومیتوز نمره ی ۱۰۰ را در اختیار دارد.


۱۲- اکستازی (۱۹۳۳)

15 فیلم جنجالی و بحث برانگیزی که نمایش آن ها در سینماهای ایالات متحده ممنوع شد 

تنها یک سال پس از اکران فیلم جنجالی «صورت زخمی»، یک فیلم ساخته شده در کشورهای اتریش و چک به نام «اکستازی» (Ecstasy) راه خود را به سینماهای ایالات متحده باز کرد و به سرعت جنجال آفرین شد. فیلم با توجه به صحنه های شنیع و مستهجن خود در همان روزهای اول از پرده سینماها پایین کشیده شد و ۷ سال بعد بود که تنها در برخی شهرها و ایالت ها، ممنوعیت اکران آن لغو گردید. اگر چه در دوران کنونی فیلم هایی با شرایطی بسیار بدتر از فیلم «اکستازی» از لحاظ برهنگی موجود در این فیلم در ایالات متحده به راحتی به نمایش در می آیند اما برهنگی موجود در فیلم «اکستازی» برای دوران ساخت خود بسیار غیرقابل قبول به نظر می رسید.


۱۱- همایش در شهر (۱۹۳۳)

15 فیلم جنجالی و بحث برانگیزی که نمایش آن ها در سینماهای ایالات متحده ممنوع شد

در دورانی که فیلم «اکستازی» جنجال آفرین شده بود فیلم دیگری نیز اکران شد که اعتراضات به آن چنان بالا گرفت که تصمیم گرفته شد نسخه های آن به طور کامل نابود شوند. اکران فیلم «همایش در شهر» (Convention City) در دسامبر سال ۱۹۳۳ شروع شد اما خیلی سریع پیام های نژادپرستانه و تصاویر نامناسب اخلاقی فیلم باعث شد که هالیوود تصمیم بسیار سختگیرانه ای را بگیرد که از اکران نشدن فیلم برای همیشه اطمینان حاصل نماید. برخلاف دیگر فیلم هایی موجود دراین فهرست، این فیلم در ابتدا علی رغم نقدهای کوبنده و منفی رسانه ها آزادانه به نمایش درآمد اما وقتی چند سال بعد تولیدکنندگان فیلم سعی کردند بار دیگر فیلم را به سینماها ببرند با واکنش شدیداً منفی مسئولان هالیوود روبرو شده و در نهایت حتی نگاتیوهای آن نیز از بین برده شدند. بدین ترتیب دیگر هیچ اثری از این فیلم باقی نماند.


۱۰- وسواس (۱۹۴۳)

15 فیلم جنجالی و بحث برانگیزی که نمایش آن ها در سینماهای ایالات متحده ممنوع شد

فیلم ایتالیایی «Ossessione » نه دارای مضامین نژادپرستانه بود و نه خط قرمزهای برهنگی و محتوای غیر اخلاقی را زیر پا گذاشته بود. هیچ عنصر غیردینی یا شیطانی در آن وجود نداشت که بتواند نمایش فیلم را متوقف سازد. اما تماشاگران ایتالیایی به مدت چندین سال از تماشای فیلم «وسواس» به دلیل زیرپا گذاشتن قوانین کپی رایت محروم شدند. فیلم داستانی معمولی و بسیار ساده در مورد رابطه ای بسیار عاشقانه را روایت می کرد اما از آن جا که از داستان رمان «پستچی همیشه دو بار زنگ می زند» اقتباس شده بود سازندگان فیلم مجبور شدند بیش از ۳۰ سال برای اجازه اکران فیلم تلاش کنند. سرانجام در سال ۱۹۷۶ فیلم مجوز اکران را دریافت کرد و با استقبال بی سابقه ای روبرو شد. جالب این که فیلم «وسواس» در همان سالی به صورت جهانی اکران شد که کارگردان آن، لوچینو ویسکونتی درگذشت.


۹- مرزهای گمشده (۱۹۴۹)

15 فیلم جنجالی و بحث برانگیزی که نمایش آن ها در سینماهای ایالات متحده ممنوع شد

فیلم «مرزهای گمشده» (Lost Boundaries) نیز به خاطر مضامین نژادپرستانه اش خشم عمومی را در میان ایالت های جنوبی ایالات متحده در سال ۱۹۴۹ برانگیخت. این فیلم داستان یک زوج جوان سیاه پوست اما با پوستی کمرنگ را روایت می کند که به شمال سفر کرده تا یک زندگی آرام را تجربه کنند به همین دلیل خود را زوجی سفید پوست نشان می دهند تا بتوانند به هدف خود دست یابند. این فیلم با استانداردهای کنونی سینما نیز مشکل زا بوده و پخش آن جنجال آفرین می شد. در نهایت فیلم به دلیل این که می توانست موجل تنش های نژادی در مناطقی مانند آتلانتا و ممفیس شود به طور کامل از اکران محروم شد. چالب این که فیلم در فستیوال کن جایزه بهترین فیلمنامه را بدست آورد.


۸- ماه آبی است (۱۹۵۳)

15 فیلم جنجالی و بحث برانگیزی که نمایش آن ها در سینماهای ایالات متحده ممنوع شد

فیلم «ماه آبی است» (The Moon is Blue) در جولای سال ۱۹۵۳ در بسیاری از سالن های سینمایی ایالات متحده بدون مشکل اکران شد اما پخش آن در ایالت نیوجرسی و به طور ویژه در نیوجرسی سیتی ممنوع اعلام شد. در این فیلم مگی مک نامارا نقش شخصیت پتی اونیل را بازی می کرد که بسیار بی ادب بوده و در مسائل جنسی بی پروا بود چنان که این رفتارها در شهری مانند نیوجرسی سیتی قابل تحمل نبود. این فیلم اگر چه ۳ میلیون دلار در گیشه فروش داشت اما با انتقادات شدید منتقدان روبرو شد. با این وجود دیوید نیون برای بازی در این فیلم جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر را بدست آورد و مگی مک نامارا نیز نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن شد.


۷- چمنزار محو شده (۱۹۵۴)

15 فیلم جنجالی و بحث برانگیزی که نمایش آن ها در سینماهای ایالات متحده ممنوع شد

شاید کمپانی والت دیزنی آخرین کمپانی فیلمسازی بود که فکر می کردید اسمش در این فهرست بیاید اما در سال ۱۹۵۴ فیلم مستند «چمنزار محو شده» (The Vanishing Prairie) به مذاق بسیاری خوش نیامد. این فیلم مستند به دلیل نشان دادن صحنه ی وضع حمل کردن یک بوفالو در نیویورک اجازه ی اکران دریافت نکرد. در نهایت پس از درگیری های فراوان این ممنوعیت برداشته شد و فیلم اجازه ی نمایش دریافت کرد. جدای از جنجالی که در مورد فیلم به وجود آمد، فیلم «چمنزار محو شده» یک مستند موفق بود که با تحلیل های بسیار مثبت منتقدان نیز روبرو گردید و در نهایت جایزه اسکار بهترین فیلم مستند را نیز بدست آورد.


۶- قربانی (۱۹۶۲)

15 فیلم جنجالی و بحث برانگیزی که نمایش آن ها در سینماهای ایالات متحده ممنوع شد

برخلاف بسیاری از فیلم های دیگر این فهرست، فیلم «قربانی» (Victim ) تنها به دلیل استفاده از زبان عامیانه و رکیک در برخی از شهرهای ایالات متحده با ممنوعیت نمایش روبرو گردید. فیلم داستان اخاذی و خیانت بود و برای اولین بار در آن از واژه های تابویی استفاده شده بود.


۵- زنده باد ماریا (۱۹۶۵)

15 فیلم جنجالی و بحث برانگیزی که نمایش آن ها در سینماهای ایالات متحده ممنوع شد

فیلم «زنده باد ماریا» (Viva Maria!) به دلیل تصاویر غیراخلاقی و بخصوص توهین به کلیسای کاتولیک در شهر دالاس ایالت تگزاس با خشم تماشاگران روبرو شد. اما در نهایت به حکم دادگان ممنوعیت فیلم لغو شده و نمایش آن از سر گرفته شد. اگر چه منتقدان نظرات بسیار منفی در مورد فیلم داشتند اما جنجالی شدن آن باعث شد که فیلم از لحاظ تجاری با موفقیت همراه باشد.


۴- من کنجکاو هستم (زرد) (۱۹۶۷)

15 فیلم جنجالی و بحث برانگیزی که نمایش آن ها در سینماهای ایالات متحده ممنوع شد

نمایش فیلم سوئدی «من کنجکاو هستم (زرد)» (I Am Curious (Yellow)) که دو ساعت طول داشت به دلیل استفاده از تصاویر بسیار ناخوشایند و ضداخلاقی در برخی از ایالات آمریکا ممنوع گردید. سازندگان فیلم بارها و بارها برای برداشتن ممنوعیت نمایش آن اقدام کردند و در نهایت اجازه ی نمایش آن را دریافت کردند و فیلم نیز علی رغم تحلیل های منفی منتقدان به فروشی در حدود ۲۷ میلیون دلار دست یافت.


۳- طبل حلبی (۱۹۷۹)

15 فیلم جنجالی و بحث برانگیزی که نمایش آن ها در سینماهای ایالات متحده ممنوع شد

فیلم «طبل حلبی» (The Tin Drum) به دلیل نشان دادن برخی تصاویر ضداخلاقی مربوط به کودکان نه تنها در ایالت های آمریکا مانند اوکلاهاما با ممنوعیت پخش مواجه گردید بلکه هیئت سانسور شهر اونتاریو در کانادا نیز با نمایش آن در کشور مخالفت کرد. این فیلم تا سال ۲۰۰۱ نتوانست در اوکلاهاما جواز نمایش دریافت کند. جالب این که فیلم «طبل حلبی» جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی و بهترین فیلم جشنواره اسکار را دریافت کرد و عمدتاً با استقبال منتقدان روبرو شد.


۲- سود (۲۰۰۱)

15 فیلم جنجالی و بحث برانگیزی که نمایش آن ها در سینماهای ایالات متحده ممنوع شد 

فیلم مستند «سود» (The Profit) کلیسای ساینتولوژی را به خاطر پنهانکاری ها و دورویی هایش با باد انتقاد می گرفت. اگر چه بسیاری از افرادی که در گذشته در این کلیسا عضویت داشتند پس از خروج از آن پرده از رازهای وحشتناکی که در این کلیسا رخ می داد برداشتند اما فیلم «سود» بسیار بی پرواتر اتفاقات پشت پرده در این کلیسا را به تصویر کشیده بود به همین دلیل مسئولین کلیسا خیلی زود برای پایین کشیدن فیلم از پرده سینماها دست به کار شدند. فیلم به طور واضح قواعد این فرقه ی مذهبی را تقبیح کرده و نسبت به گرویدن به این فرقه هشدار می داد. نمایش این فیلم پس از شکایت کلیسای ساینتولوژی در ایالات متحده و برخی کشورهای دیگر ممنوع اعلام شد هر چند فیلم با استقبال چندانی نیز مواجه نشده بود.


۱-هیلاری: فیلم (۲۰۰۸)

15 فیلم جنجالی و بحث برانگیزی که نمایش آن ها در سینماهای ایالات متحده ممنوع شد

هیلاری کلینتون در دو دهه ی اخیر روزگار سختی را در زمینه ی سیاسی و خانوادگی گذرانده و به طور ویژه دو بار در راه رسیدن به مقام ریاست جمهوری ایالات متحده از رقبای خود شکست خورده است. در فیلم «هیلاری: فیلم» (Hillary: The Movie) که یک فیلم مستند است تعدادی از افراد بلند مرتبه ی سیاسی در مخالفت با هیلاری کلینتون سخنانی را ایراد می کنند و تصویر منفی از او ارائه می دهند. این فیلم در زمان اکران نتوانست مجوز پخش شدن در شبکه های خانگی را دریافت کند و دلیل این امر نیز جلوگیری از تحت تاثیر قرار دادن انتخابات درون حزبی حزب دموکرات بود. با این وجود فیلم «هیلاری: فیلم» به طور آزادانه در اینترنت پخش گردید و تمامی مشکلات سیاسی و لحظات سخت زندگی هیلاری کلینتون را به تصویر می کشد.


منبع: برترینها

چهار سبک خرید و استراتژی های فروشِ هر یک

ماهنامه بازاریاب بازارساز – مریم بزرگر: آیا کار کردن با برخی از مشتریان برای تان سخت و عذاب آور است؟ شاید شما هم با مشتریانی برخورد کرده باشید که وقتی می خواهید راجع به فروش با آنها صحبت کنید، سفره دل شان را باز می کنند و داستان زندگی شان را از ابتدا برای تان تعریف می کنند یا برعکس احتمالا با مشتریانی مواجه شده اید که فقط و فقط اطلاعات راجع به محصول را از شما می خواهند و اصلا به شما اجازه نمی دهند راجع به چیز دیگری صحبت کنید و مدام حرف های شما را قطع می کنند. در هر حال رفتار خرید مشتریان متفاوت است و همیشه با آن چیزی که در ذهن ما می گذرد، یکسان نیست.

آنچه مشخص است این است که رفتار خرید مشتری را نمی توان تغییر داد. هر مشتری در طول زمان یک نوع رفتار خرید مشخص را کسب کرده و نمی توان از وی انتظار تغییر داشت. عوامل متعددی نیز روی سبک خرید افراد تاثیر می گذارند. برای مثال سبک خرید مردان و زنان با یکدیگر متفاوت است.

مردم مناطق مختلف نیز سبک های خرید یکسانی ندارند و برخی با گشاده دستی و برخی دیگر با سخت گیری خرید خود را انجام می دهند. بنابراین ما به عنوان نیروی فروش باید از توانایی و البته انعطاف پذیری لازم جهت تغییر سبک فروش خود برخوردار باشیم و بتوانیم در مواجهه با رفتار خرید هر مشتری بهترین شیوه را برای ایجاد یک رابطه برد- برد با وی انتخاب کنیم.

رفتار خرید مشتریان به شکل های مختلفی تقسیم بندی می شود. متفکران زیادی در حوزه رفتار مصرف کننده به این مسئله توجه کرده اند و برای کمک به فروشندگان و بازاریابان، رفتارهای مختلف را در دسته های مشخصی گرد هم آورده اند. یکی از این متفکران، مایکل ویلکینسون است.

وی در کتابی تحت عنوان «سبک های خرید»: درس هایی ساده برای فروش به روشی که مشتری می خرد» به ۴ سبک خرید اشاره و عنوان می کنند که چگونه هر سبک را تشخیص دهیم و مهم تر از آن چگونه به هر یک بفروشیم. در ادامه این ۴ سبک را با هم می خوانیم:

چهار سبک خرید و استراتژی های فروش به هر یک

۱٫ سبک D

منظور از این سبک، افرادی هستند که تسلط (Dominance) بالایی در فرایند خرید دارند. این افراد به لحاظ شخصیتی، از جمله افرادی هستند که تمام تمرکز خود را برای انجام کارها معطوف می کنند، مستقیم سراغ حل مسئله می روند و تصمیمات سخت و کلیدی را به سرعت اتخاذ می کنند.

مسئله اصلی برای خریداران سبک D، زمان است. اصلا زمن زیادی ندارند و به همین دلیل به هیچ وجه نمی خواهند فرایند فروش به آن ها زمان بر و طولانی باشد. اگر بخواهیم سبک فروش به این افراد را در قالب یک جمله بیان کنیم، باید بگوییم: «آماده باش، سریع بفروش و برو».

زمانی که می خواهیم سراغ این افراد برویم باید از قبل همه چیز را آماده کرده باشیم. نکات مان را باید صریح و شفاف و به دور از رفتن به حاشیه بیان کنیم و فقط آنقدری اطلاعات و جزییات را بیان کنیم که ضرورت دارد. اگر این مشتریان به اطلاعات بیشتری نیاز داشته باشند حتما خودشان آن را بیان خواهندکرد.

۲٫ سبک I

این سبک به خریدارانی اشاره دارد که تاثیر (Influence) زیادی روی دیگران می گذارند، توانایی ایجاد یک محیط پویا را دارند، از ایجاد ارتباط با دیگران لذت می برند و به شدت خلاق هستند. فروشندگان معمولا در این دسته قرار می گیرند و جای تعجب نیست که ترجیح می دهند به افرادی که چنین سبکی را دارند و مانند خودشان هستند بفروشند.

از ویژگی های افرادی که متعلق به این سبک هستند می تواند به این موارد اشاره کرد: معمولا زیاد صحبت می کنند، خیلی علاقه ای به گوش دادن ندارند، زمان زیادی را صرف ترسیم چشم اندازهای کلی می کنند و خیلی وارد جزییات نمی شوند.

توصیه فروش به چنین افرادی به این شکل است: «اجازه دهید آنها به خودشان بفروشند.» فقط کافیست تصویر کلی را برای آنها ترسیم کنیم و به آنها اجازه دهیم که خودشان مکالمه را به جلو ببرند و ایده های شان را به اشتراک بگذارند.

۳٫ سبک S

در این سبک به افرادی می خوریم که ثبات (Steadiness) ویژگی بارز آنهاست. این دسته از خریداران قابل اتکا هستند و از آنجایی که ثبات را دوست دارند، معمولا به مشتریان وفادار سازمان تبدیل می شوند. این افراد از شنیدن صحبت های دیگران استقبال می کنند و به قول معروف افراد «مردم داری» هستند.

از آنجایی که این دسته از خریداران، تقابل و کشمکش را دوست ندارند تا زمانی که مسئله به یک شکل نگران کننده تبدیل نشود، ترجیح می دهند از پرداخت به آن خودداری کنند. بنابراین مراقب سکوت این نوع خریداران باشید. سکوت آنها الزاما به معنای موافقت نیست.

زمانی که با شما موافق باشند به نشانه تایید سر خود را تکان می دهند ولی زمانی که نتوانسته اید نظرشان را جلب کنید برای اینکه اهل جدل و تقابل هستید، ترجیح می دهند فقط سکوت کنند.

زمانی که می خواهید به این افراد بفروشید این جمله را به خاطر داشته باشید: «در سطح شخصی شروع نکنید و برای رفتن سراغ مباحث کاری خیلی عجله نکنید.»

برای رفتن از یک مرحله به مرحله بعد مطمئن شوید مشتری شما با آنچه گفته اید، موافق است. بنابراین جمع بندی در پایان هر مرحله از فروش الزامی است.

۴٫ سبک C

کلیدواژه این سبک، انطباق (Compliance) است. افرادی که ویژگی بارزشان انطباق است، ترجیح می دهند همه چیز کاملا منطقی باشد و با استفاده از شواهد موجود به نتیجه گیری لازم دست یابند.

معمولا حسابداران، مهندسان و مدیران مالی در این دسته قرار می گیرند. این افراد کمال گرا هستند و تحلیل کردن را خیلی دوست دارند و حاضرند برای رسیدن به نتیجه از طریق تجزیه و تحلیل، زمان زیادی را صرف کنند. بنابراین شعار فروش به این افراد، این عبارت است؛ «به آنها زمان بدهید تا جزییات را بررسی کنند.»

همچنین با مدرک و دلیل سراغ این افراد بروید و برای هر ادعایی که می کنید، عدد و رقم ارائه دهید. این افراد ادعای بدون مدرک را به هیچ وجه نمی پذیرند.

با توجه به اطلاعاتی که در اینجا کسب کردید، می توانید برای هر خریدار، با توجه به سبک خرید وی، سبک فروش خود را تغییر دهید. این تغییر، کار سادهای نیست و لازمه آن خارج شدن از منطقه راحتی و تامل کردن برای تعامل بیشتر و بهتر است. اما اگر این کار را چند بار تکرار کنید بر آن تسلط کامل پیدا خواهیدکرد و قادر خواهید بود برای هر مشتری یک سناریوی متفاوت را طراحی و اجرا کنید.


منبع: برترینها

۲۶ کشور مرفه دنیا را بشناسید

موسسه‌ی لِگِیتِم، تالار ‌فکر واقع در لندن، گزارش جهانی شاخص رفاه سالانه‌اش را منتشر کرد؛ نظرسنجی گسترده‌ای که به رتبه‌بندی کشور های مرفه دنیا می‌پردازد.

این شاخص ۱۴۲ کشور دنیا را که بیش‌ترین داده‌ها درباره‌ی آنها موجود بوده بررسی کرده است که نتایج به قرار زیر است:

۲۶. جمهوری چک- کشوری در اروپای مرکزی که امسال سه پله صعود کرده است. در شاخص فرعی اقتصاد رتبه‌ی بسیار بالایی(سیزدهم) را کسب کرده است- ولی در رتبه‌بندی شاخص سرمایه‌ی اجتماعی عملکرد بدی داشته است.

۲۵. اسلوونی– اسلوونی هم مثل جمهوری چک، در آموزش امتیاز بالایی گرفته است. ولی در میان ۱۴۲ کشور در شاخص اقتصاد ۵۸اُم شدن، یعنی سقوط یک پله‌ای اسلونی در امسال.

۲۴. اسپانیا- محبوب‌ترین مقصدِ تعطیلات و مسافرتِ بریتانیایی‌ها، درکل رتبه‌ی خوبی کسب کرده است، ولی داشتن رتبه‌های عالی در آموزش و آزادی‌های فردی است که اسپانیا را در بین ۲۵ کشور برتر دنیا قرار داده است.

۲۳. مالت- هرچند نظام آموزشی مالت رتبه‌ی ۴۲ شد، کسب نمرات بالا در تمام شاخص‌های فرعی دیگر برای مالت به معنی حفظ مقام سال گذشته‌ی شاخص رفاه اش بود.

۲۲. فرانسه- فرانسه در رتبه‌بندی امسال یک پله سقوط کرده است. رتبه‌ی کلی سلامت‌اش هشتم بود، ولی رتبه‌ی سرمایه‌ی اجتماعی پایین برای سومین بار ظرف چهار سال گذشته، این کشور را از فهرست ۲۰ کشور برتر خارج کرد.

۲۱. تایوان- این قوم جزیره‌نشین، پس از جهش بزرگی که با عملکرد قوی در زمینه‌ی امنیت و ایمنی داشت و رتبه‌ی ششم را کسب کرد، اکنون فقط یک پله تا قرار گرفتن در میان ۲۰ کشور برتر فاصله دارد.

۲۰. هنگ‌کنگ- وقتی صحبت از امنیت و ایمنی می‌شود مردم هنگ‌کنگ از این که در صدر فهرست و جزو ۱۰ کشور برتر در زمینه‌ی کارآفرینی و فرصت شغلی هستند لذت می‌برند.

۱۹. ژاپن- بر اساس شاخص رفاه ژاپنی‌ها هفتمین سالم‌ترین آدم‌های کره‌ی زمین هستند، ولی در زمینه‌ی آزادی‌های فردی در رتبه‌ی ۳۳ هستند که این امر مقام ژاپن را در رتبه‌بندیِ کلی، پایین می‌آورد.

۱۸. بلژیک- بلژیک، که در تمام شاخص‌های فردی در بین ۲۵ کشور برتر قرار دارد، بهترین رتبه(۱۰) را در شاخص فرعی سلامت کسب کرده است. به‌رغم این موفقیت، این کشور امسال در شاخص رفاه یک پله سقوط کرده است.

۱۷. سنگاپور- سنگاپور در شاخص امسال جای خود را با بلژیک عوض کرده است، که اول شدن این کشور در شاخص فرعی اقتصاد کمک بزرگی در این موفقیت بوده است.

۱۶. اتریش- در دو بخش- سلامت، و امنیت و ایمنی- جزو ۱۰ تای برتر قرار گرفتن، نتوانست جلوی افت یک پله‌ای اتریش را در رتبه‌بندی امسال بگیرد.

۱۵. بریتانیا- بریتانیا امسال دو پله سقوط کرده است، این سقوط تا حدودی به این‌خاطر است که در شاخص‌های آموزش و ایمنی جزو ۲۰ کشور برتر قرار نگرفته است.

۱۴. آلمان- بر مبنای شاخص رفاه  آلمان پنجمین اقتصاد برتر دنیا را دارد، که این کمک می‌کند برای چهار سال متوالی در رتبه‌ی چهاردهم باقی بماند.

۱۳. لوگزامبورگ- مردم این کشور از سطح بالای آزادی‌های فردی و سلامت، و همچنین از حاکمیتی مقتدر و اقتصادی خوب برخوردار هستند، که این امر کمک می‌کند لوگزامبورگ از رتبه‌ی ۱۶ در ۲۰۱۴، به رتبه‌ی ۱۳ در امسال برسد.

۱۲. ایسلند- کشوری در آتلانتیک شمالی که در سه شاخص فرعی در بین پنج کشور برتر جای گرفته است: آزادی‌های شخصی، امنیت و ایمنی، و کارآفرینی و ایجاد فرصت‌های شغلی. ولی این‌ها برای جلوگیری از سقوط یک پله‌ای ایسلند در فهرست شاخص رفاه ۲۰۱۴ کافی نبود.

۱۱. ایالات متحده- قدرتمندترین کشور دنیا، در بخش سلامت از همه‌ی کشورهای فهرست موسسه‌ی لِگِیتِم رتبه‌ی بالاتری کسب کرده است، ولی شهروندان‌اش در میان کم‌امنیت‌ترین و ناامن‌ترین ملت‌ها قرار دارند. در این شاخص امریکا در رتبه‌ی ۳۳ است.

۱۰. ایرلند- ایرلند، به لطف چهارم شدن در بخش امنیت و ایمنی، در شاخص امسال دو پله صعود کرده است.

۹. فنلاند- فنلاندی‌ها در زمینه‌ی عملکرد حکومتی پنجمین کشور برتر دنیا هستند، ولی اقتصاد نسبتا ضعیف‌شان، با رتبه‌ی ۳۳، موجب شد این کشور از رتبه‌ی هشتم در سال گذشته به رتبه‌ی نهم سقوط کند.

۸. هلند- با صعود یک پله‌ای در شاخص امسال، هلند در زمینه‌های آموزش، سلامت، و آزادی‌های فردی رتبه‌های بسیار بالایی کسب کرده است.

۷. استرالیا- این کشور برای سومین سال متوالی رتبه‌ی هفتم را کسب کرد، و گزارش امسال شاخص رفاه ، هلند را به لحاظ داشتن بهترین نظام آموزشی در رتبه‌ی اول قرار داده است.

۶. کانادا- بر اساس گزارش شاخص رفاه ، کانادا سرزمینی واقعا آزاد است، چون مردم آن نسبت به تمام کشورهای مورد بررسی از بالاترین سطح آزادی‌های فردی برخوردار هستند. کانادا نسبت به سال قبل یک پله سقوط کرده است.

۵. سوئد- سوئدی‌ها از نعمتِ داشتن بالاترین سطح کارآفرینی و ایجاد فرصت‌های شغلی برخوردار هستند، که این امر کمک کرد در گزارش شاخص امسال یک پله سعود کنند.

۴. نیوزیلند- همبستگی اجتماعی و مشارکت عمومیِ قوی نشان می‌دهد نیوزیلند بهترین سطح سرمایه‌ی اجتماعی دنیا را دارد. این کشور مقام مرفه‌ترین کشور غیراروپایی را کسب کرده است.

۳. دانمارک- دانمارکی‌ها از حاکمیت عالی، آموزش سطح بالا، و رتبه‌ی بالای سرمایه‌ی اجتماعی برخوردار هستند. اگر به‌خاطر رتبه‌ی نسبتا ضعیف(۱۶) بخش سلامت نبود، این کشور در شاخص کل رتبه‌ی اول را کسب می‌کرد. امسال دانمارک یک پله صعود داشته است.

۲. سوئیس- سوئیس برای سومین سال متوالی در زمینه‌ی شاخص رفاه رتبه‌ی دوم را کسب کرده است. این کشور که در دامنه‌ی رشته‌کوه‌ آلپ واقع است نخستین رتبه را در شاخص فرعی حاکمیت، و دومین رتبه را در شاخص فرعی اقتصاد دارد.

۱. نروژ- این کشورِ واقع در حوزه‌ی اسکاندیناوی یک بار دیگر در ۲۰۱۵ رتبه‌ی نخست شاخص رفاه را از آن خود کرده است. در تمام هفت سال گذشته نروژ رتبه‌ی اول را داشته است. نروژ تنها کشوری است که در تمامی شاخص‌های فرعی در بین ده تای برتر قرار دارد.


منبع: برترینها

پرورش کدوتنبل یک تُنی در انگلیس!

به گزارش دیلی میل، دو برادر دوقلو اهل «همپشر» انگلیس توانستند رکورد پرورش بزرگترین کدوتنبل را در این کشور بشکنند. استوآرت و ایان پاتون در «جشن پاییزی کدوتنبل» در ساوت همپتون در انگلیس رکورد بزرگترین کدوتنبل با وزن ۱۰۲۹ کیلوگرم را شکستند.

این دو برادر ۵۳ ساله سال گذشته هم رکورد بزرگترین کدوتنبل با وزن ۱۰۲۲ کیلوگرم را شکستند. در واقع آن‌ها امسال رکورد سال گذشته خودشان را شکستند.

این دو برادر دوقلو اعلام کردند روزانه بیش از ۱۰۰ گالون آب به سبزیجات خود می دهند تا رشد کنند. به گفته آنها، یکی از کدوتنبل ها در یک روز فقط ۲۷ کیلوگرم رشد کرد.

پرورش کدوتنبل یک تُنی در انگلیس!

پرورش کدوتنبل یک تُنی در انگلیس!

ایان گفت: امیدواریم بتوانیم در این کار قهرمان شویم و رکورد جهانی را بشکنیم. ما امروز توانستیم در انگلیس رکورد شکنی کنیم و این خیلی خوب است. ما تلاش می کنیم تا این راه را ادامه دهیم و تسلیم نخواهیم شد.

وی افزود: من و برادرم هر روز حدود ۳ ساعت وقت صرف می کنیم تا به این کدوتنبل‌ها برسیم و روزانه حدود ۱۰۰ گالون آب به آنها می دهیم. باید در پرورش آنها به شدت دقت کنیم چون اگر قسمتی از آن بشکند در رکوردها محاسبه نمی شود.

دوقلوها اعلام کردند نخستین بار ۱۰ سال پیش اقدام به پرورش کدوتنبل کردند و در آن زمان از رشد سریع کدوتنبل شگفت زده شده اند. گزارش‌ها حاکی از آن است که بزرگترین کدوتنبل جهان وزنی معادل ۱۱۹۰ کیلوگرم دارد که در بلژیک پرورش داده شده است.

این دوقلوهای انگلیسی معتقدند که به زودی می توانند رکورد بزرگترین کدوتنبل جهان را هم بشکنند.


منبع: برترنها

مدل درب حیاط یا پارکینگ چطور باشه؟

درب حیاط منزل و درب پارکینگ جزء اولین بخش هایی از نمای ساختمان هستند که در نگاه اول دیده می شوند . به همین خاطر در انتخاب درب حیاط ساختمان می بایست دقت لازم را به خرج داد . در این بخش قصد معرفی ۱۵ مدل درب حیاط و پارکینگ فلزی را داریم که امیدواریم مورد سلیقه شما قرآر گیرد . پیش از این بد نیست مواردی را در خصوص انتخاب درب حیاط و درب پارکینگ مطرح نماییم .

 مدل درب حیاط یا پارکینگ چطور باشه ؟

دو نکته مهم در انتخاب مدل درب حیاط و پاکینگ قابل ذکر است : ۱- درب پارکینگ و حیاط را بر اساس سبک نمای ساختمان انتخاب کنید. برای مثال برای نمای مدرن ، درب مدرن و برای نمای کلاسیک ، درب کلاسیک انتخاب کنید . ۲- امنیت درب ها را جزء ملاک های طراحی و خرید قرآر دهید .

استاندارد طول و عرض درب حیاط و پارکینگ چقدر است ؟

در بسیاری از موارد درب حیاط و پارکینگ دارای یک کاربری مشترک هستند . بنابراین عرض مفید درب ورودی در پارکینگ های بزرگ حداقل ۶ متر و در پارکینگ های متوسط و کوچک حداقل ۳ متر می باشد . ارتفاع درب نیز حداقل ۲۱۰ سانتی متر است .

 رنگ درب حیاط رو چی بزنم ؟!

قبل از هرگونه رنگ آمیزی درب حیاط به ترکیب “رنگ نمای ساختمان” خود توجه کنید و در نهایت رنگی را انتخاب کنید که با نمای ساختمان شما ، همخوانی داشته باشد . استفاده بیش از ۲ رنگ در رنگ آمیزی درب حیاط ، پیشنهاد نمی شود . همچنین بهترین فصل برای رنگ آمیزی درب ، فصل تابستان و یا روزهایی است که هوا ، گرم و بدون گرد و خاک است !

۱- استفاده از دو رنگ سرمه ای و طلایی جذابیت خاصی به این درب سلطنتی بخشیده است .

 مجموعه 15 مدل درب حیاط و پارکینگ

۲- استفاده از دو رنگ قهوه ای سوخته و مسی در طراحی درب استفاده شده است .

 مجموعه 15 مدل درب حیاط و پارکینگ


۳- یک مدل درب حیاط بسیار زیبا که با نقوش و کنده کاری های هنرمندانه طراحی شده است .

 مجموعه 15 مدل درب حیاط و پارکینگ

۴- استفاده از رنگ طلایی ، برای گل برگ ها و رنگ تیره برای بدنه استفاده شده است .

مجموعه 15 مدل درب حیاط و پارکینگ 

۵- در رنگ آمیزی این درب بر عکس طرح قبلی عمل شده و شاهد استفاده از رنگ طلایی برای چهارچوب اصلی درب هستیم و در عوض ، از رنگ تیره برای نقوش ، بهره گیری شده است !

 مجموعه 15 مدل درب حیاط و پارکینگ


۶- یک درب مدرن با دو رنگ سیاه و سفید

 مجموعه 15 مدل درب حیاط و پارکینگ


۷- استفاده از سبک مدرن و چوب ترمووود در طراحی درب پارکینگ قابل مشاهده است .

مجموعه 15 مدل درب حیاط و پارکینگ

۸- ترکیب دو رنگ طلایی و مشکی ، جذابیت خاصی به طراحی درب می دهد .

مجموعه 15 مدل درب حیاط و پارکینگ

۹- بهره گیری از رنگ مشکی و طلایی در قالب یک طرح مدرن در طراحی درب حیاط استفاده شده است .

مجموعه 15 مدل درب حیاط و پارکینگ

۱۰- در رنگ آمیزی این درب تنها از یک رنگ ( قهوه ای شکلاتی ) استفاده شده است .

مجموعه 15 مدل درب حیاط و پارکینگ

 


۱۱- این مدل درب حیاط نیز با پروفیل سبک اجرا شده است .

 مجموعه 15 مدل درب حیاط و پارکینگ


۱۲- یک مدل درب پارکینگ با هارمونی طلایی طراحی شبیه به معماری سنتی ایرانی .

مجموعه 15 مدل درب حیاط و پارکینگ


۱۳- استفاده از سه رنگ مشکی ، طلایی و مسی را در طراحی درب پارکینگ ، شاهد هستیم .

مجموعه 15 مدل درب حیاط و پارکینگ

۱۴- در طراحی این درب از میله های محافظ در قالب گل و بوته استفاده شده است .

 مجموعه 15 مدل درب حیاط و پارکینگ

۱۵- طراحی درب زیباست اما استفاده از آینه و رنگ سفید از جذابیت آن تا حدودی کاسته است . بهتر این بود که برای حاشیه از رنگ مشکی یا قهوه ای سوخته و برای نقوش ، از رنگ طلایی استفاده می شد و در نهایت از یک متریال مات به جای شیشه مورد استفاده قرآر می گرفت .

 مجموعه 15 مدل درب حیاط و پارکینگ

با نگاهی به ۱۵ مدل درب حیاط و پارکینگ می توان به این نتیجه رسید که در بحث طراحی درب های فلزی ، استفاده از متریال ترکیبی جدید در کنار هنر تزئینات روز به روز اهمیت بیشتری پیدا می کند .


منبع: برترینها

حسین بهزاد؛ هنرمندی که تاریخ را «دیدنی» کرد

از اواخر دوره صفوی تا دوره زندیه و قاجاریه هنرهای مربوط به کتاب‌نگاری ایرانی که مهم‌ترین آن نگارگری بود، رو به زوال گذاشت و از دوران اوج خود که شامل نسخه‌های خطی برجسته و تک‌نگاره‌های استادانی چون رضا عباسی و معین مصور می‌شد دور افتاد. در این زمان بیشتر کارها تقلیدی بودند و شامل کپی‌های ضعیف مرکب از تصویرهای ایرانی و غربی در قالب پیکرنگاری و جلد و قلمدان انجام می‌شد.

تا اواخر دوره قاجار همچنان بسیاری از قلمدان نگاران مقیم پایتخت و شهرهای دیگر به کار نگارگری نیز می‌پرداختند. البته کارهای اینان چیزی بیش از رونگاشت‌های خامدستانه از آثار مکتب اصفهان نبود. این وضع تا اوایل حکومت رضا شاه نیز ادامه داشت. «در این زمان، بخشی از برنامه نوسازی فرهنگی به احیای هنرهای سنتی و صنایع دستی تخصیص یافت؛ و در نتیجه اقداماتی که در این جهت صورت گرفت، حرکتی تازه در زمینه نگارگری آغاز شد.» (۱)

 هنرمندی که تاریخ را «دیدنی» کرد

نسلی از میان نقاشان و صناعت‌کاران قدیم برخاست و با جریان رایج نقاشی آکادمیک، یعنی کمال‌الملک و شاگردان او به رقابت پرداخت؛ ولی در عین حال، از آن تأثیر پذیرفت. «تقریباً مقارن با کناره‌گیری کمال‌الملک از تدریس، مدرسه او عملاً به صورت مؤسسه صنایع قدیمه درآمده بود. بعداً، در اصفهان نیز هنرستانی برای احیای هنرها و صنایع سنتی برپا شد. اقدامات حمایتی دولت، برگزاری مسابقه و اهدای جوایز، نگارگران را به فعالیتی تازه ترغیب کرد. آنها غالباً با توسل به شگردهای طبیعت‌پردازی و گاه با پرداختن به موضوع‌های روزمره قصد داشتند تحولی در سنت مینیاتور ایرانی ایجاد کنند.»(۲) این نوع نگاه به سنت مورد تأیید ایران‌شناسان غربی نیز بود.

این حرکت به جریانی زنده تبدیل شد و ادامه یافت. «حاج میرزا آقا امامی اصفهانی را باید زنده‌کننده نگاره‌های کهن‌ ایران دانست ولی جنبش نگارگری جدید رسماً با هادی تجویدی آغاز شد. او که در هنرستان صنایع قدیمه تدریس می‌کرد، شاگردانی چون علی کریمی، محمدعلی زاویه و ابوطالب مقیمی را پرورد. علی درودی نیز همان‌جا در رشته تذهیب به تربیت شاگردانی چون نصرت‌الله یوسفی و عبدالله باقری پرداخت. در خارج از حوزه هنرستان، حسین بهزاد و سوروگین در تهران و حسین حاج مصورالملکی و میرزا آقا امامی در اصفهان فعالیت هنری قابل ملاحظه‌ای داشتند. اینان نیز بی‌واسطه یا با واسطه بر نسلی از نگارگران و تذهیب‌کاران تأثیر گذاشتند.

دیری نگذشت که حسین الطانی، علی مطیع، کلارا آبکار و حسین اسلامیان به میدان آمدند. با تأسیس هنرستان اصفهان، عیسی بهادری سرپرستی آن را برعهده گرفت و زیر نظر او نگارگران چیره‌دستی چون جواد رستم شیرازی، محمود فرشچیان و هوشنگ جزی‌زاده پرورش یافتند. بعداً، هنرستان هنرهای زیبای تهران با شعبه اختصاصی هنرهای سنتی به وجود آمد. سرپرستی این هنرستان بر عهده حسین طاهرزاده بهزاد بود که قبلاً در موزه توپ قاپو استانبول آثار قدیم ایرانی را مرمت می‌کرد.

باری، این استادان هر یک به سهم خود در تجدید حیات هنرهای تصویری سنتی کوشیدند و جریانی را پدید آوردند که به موازات مکتب کمال‌الملک تا به امروز ادامه دارد.»(۳) همان‌طور که اشاره شد یکی از این استادان و شاید مهم‌ترین و خلاق‌ترین آنها حسین بهزاد باشد.

هرچند تاکنون کمتر به نوآوری‌ها و اهمیت آفرینش‌گری‌های او در مرز بین امکانات هنر مدرن و نگارگری پرداخته شده است، وجهی که مخصوصاً در طراحی‌های او مشهود است و کار و ابداعات او را فراتر از تزئین‌گری‌های استادان بعدی‌ چون محمود فرشچیان قرار می‌دهد.

زندگی حسین بهزاد

حسین بهزاد (۱۲۷۳- ۱۳۴۷ هجری شمسی)، استاد جلد لاکی، نقاش و مذهب کتاب است. در تهران به دنیا آمده او فرزند میرزا فضل‌الله اصفهانی، نقاش و قلمدان‌نگار ‌بود. هفت ساله بود که پدرش او را به شاگردی در دکان ملاعلی قلمدان ساز گذاشت. بعد از مدت کوتاهی پدرش و استاد ملاعلی هر دو به مرض وبا درگذشتند و حسین بهزاد در همان‌جا نزد میرزا حسن پیکر‌نگار که شاگرد بزرگتر ملاعلی بود باقی ماند و دوازده سال به‌عنوان شاگرد برای حسن پیکر‌نگار کار کرد.

«بهزاد بعد از اقامتی کوتاه در مدرسه شرف مظفر، شاگرد آقا ملا‌علی قلمدان‌ساز شد و بعد شاگردی حسن آقا پیکرنگار را کرد، نقاشی که در بازار کارگاه داشت. آنجا او حرفه‌اش را فراگرفت و در نسخه‌های سبک اواخر تیموری و صفوی تخصص پیدا کرد. سرانجام او کارگاه خود را باز کرد (در هجده سالگی)، نخست در کاروانسرای حاج رحمان خان و سپس در مجاورت شمس‌العماره. بعدتر او با میرزا غلام‌حسین خان میناسازباشی در کارگاهش در راسته طلاسازان بازار به همکاری پرداخت».» (۴)

 هنرمندی که تاریخ را «دیدنی» کرد

بهزاد سفارش‌های زیادی برای رونگاری از آثار استادان قدیم می‌گرفت. طی تجربه این سال‌ها، مهارتش در اسلوب‌های نگارگری ارتقا یافت. این زمان او به سبک نگارگری مکتب صفوی و آثار قدمایی چون کمال‌الدین بهزاد و رضا عباسی علاقه‌مند بود و چنان در کپیه و سبک آنها مهارت و استادی به خرج می‌داد که تشخیص آنها از آثار قدیم، دشوار بود.

در این دوره است که بهزاد برای تذهیب یک نسخه قدیمی خمسه نظامی به کار گماشته شد که همچون تعداد زیادی دیگر از کارهای او به یک موزه غربی یا مجموعه‌دار به‌عنوان یک اثر دوره صفوی فروخته شد.(۵) بهزاد خود ادعا می‌کند که این نسخه خمسه سفارش فتوح السلطان بوده و توسط او به بریتیش موزه فروخته شده است. دیگر حامیان و دلالانی که او در این دوره کارهای سبک صفوی را برایشان تولید کرد شامل عبدالله‌خان رحیم‌زاده، رابینیو و کسانی دیگر می‌شوند.(۶) در این بین بهزاد برای چند نفر دیگر هم کار می‌کرد.

ازجمله کتاب‌های خطی صدرالممالک وزیر دربار را مصور کرد. همچنین برای موزه‌ای که شاهزاده ارفع الدوله در موناکو داشت چند مینیاتور تهیه کرد. سفارش‌دهندگان، بیشتر کارهای بهزاد را به‌عنوان عتیقه در خارج از کشور می‌فروختند و پول‌های گزافی می‌گرفتند. بهزاد در آن زمان صاحب شهرت شده بود. برخی افراد از کارهای او تقلید کرده و با امضای او می‌فروختند.(۷)

حسین بهزاد در زمانی که علی اصغر حکمت وزیر فرهنگ بود، به فرانسه رفت و در پاریس به مطالعه هنر غرب پرداخت. «بهزاد در ۱۳۱۴ ه.ش به پاریس سفر کرد و برای ۱۳ ماه در آنجا اقامت گزید. آنجا به مطالعه نسخه‌های شرقی و اسلامی (آثار قدیمی مینیاتور ایرانی و شرقی) که در موزه لوور و گیمه پیدا کرد، پرداخت.

این دوره در شکل‌گیری سبک تازه و شخصی‌تر بهزاد تأثیر قاطعی داشت، سبکی که بهزاد با آن شناخته می‌شود. آن شیوه‌ای ساده شده از سبک صفوی است، گاهی در اندازه نقاشی سه‌پایه‌ای، که در آن عناصر مشخصی از نقاشی و زیباشناسی غربی را ترکیب می‌کرد کم و بیش با موفقیت.»(۸) او این دوران را این طور توصیف می‌کند: «من در این مسافرت شکفته شدم و خودم را شناختم و پنجه‌های من از آن پس شور و احساس نوظهور تازه‌ای یافت.» در جای دیگری می‌گوید: «مطالعه من در سبک‌های مختلف نقاشی ایرانی و خارجی بدین منظور بود تا سبکی به‌وجود بیاورم که ضمن داشتن خصایص ایرانی با هنر روز دنیا نیز منطبق باشد.»

 هنرمندی که تاریخ را «دیدنی» کرد

 بهزاد پس از بازگشت یه ایران شیوه کارش را تغییر داد، بتدریج کارهای تجاری را کنار گذاشت و به خلق شاهکارهای هنری مورد پسند خود پرداخت. تابلوهای فردوسی، فتح بابل، ایوان مدائن، شب قدر حافظ و نفت یادگارهای این دوره از عمر او هستند.

اما مهم‌ترین کار در بازگشتش از اروپا خلق پنجاه نگاره برای یک نسخه مذهب از عمر خیام بود. بهزاد در ۱۳۲۵ ه.ش به استخدام اداره باستان‌شناسی درآمد و متعاقباً در هنرستان هنرهای زیبا به تدریس پرداخت. او در تعدادی نمایشگاه در داخل و خارج ایران شرکت کرد و نمایشگاه انفرادی «نگاه به گذشته» را در موزه ایران باستان و در هزاره ابن سینا برگزار کرد.(۹) بهزاد در اواخر عمر از هنرکده هنرهای تزئینی، دکترای افتخاری دریافت کرد و به تدریس در آن هنرکده نیز مشغول شد. وی سرانجام در بیست و یکم مهرماه سال یکهزار و سیصد و چهل و هفت هجری شمسی، در سن هفتاد و چهار سالگی درگذشت.

سازمان میراث فرهنگی ایران در سال ۱۳۷۱ ه.ش تصمیم گرفت موزه‌ای دائمی از آثار حسین بهزاد به‌وجود آورد. به همین جهت یکی از کاخ‌های واقع در مجموعه سعدآباد به نام کاخ کرباسی را به این امر اختصاص داد و سپس طی قراردادی با پرویز بهزاد، پسر حسین بهزاد، ۲۸۹ عدد از آثار بهزاد را به این ساختمان منتقل کردند.

ویژگی‌های سبک حسین بهزاد

در مورد ویژگی‌های کار حسین بهزاد باید گفت که شیوه کار او بر اساس مکتب اصفهان بنا شده است. در این شیوه، اهمیت طراحی و محدودیت رنگی بارز است. توجه به حالات و سکنات اشخاص، سایه‌پردازی، کاهش ریزه‌کاری‌ها، انتخاب مضامین جدید و گاه موضوع‌های معاصر، از موارد عدول او از سنت نگارگری پیشین محسوب می‌شوند. در این راه او ژرفانمایی و رعایت نسبی اصول کالبدشناسی را از هنر اروپایی و رنگ‌پردازی تکفام را از نقاشی قدیم چینی به عاریت گرفت. رنگ‌آمیزی او با مهارت و سادگی بی‌نظیر انجام شده است. بدین منظور بهزاد غالباً از شدت و ضعف یک رنگ استفاده کرده، یعنی یک رنگ را در تابلو به کار برده است و با همین شیوه به‌کار خود عمق و پهناوری داده است.(۱۰)

یکی دیگر از ابتکارات و ممیزات بهزاد، رهایی چهره انسان‌ها از سیمای قالبی و یکنواخت مغولی بود. شیوه مینیاتور قبل از او همان شیوه رایج مغولی بود به طوری که حتی آداب و رسوم مغولی در آنها به چشم می‌خورد؛ شکل‌ها شبیه هم و یکنواخت بود. از همین روی در مینیاتورهای گذشته خطوط سیمای مغولی، لباس و سلاح مغولی و حتی آداب مغولی دیده می‌شود. «بهزاد یکسره این سنت را کنار گذاشت.

در مینیاتورهای خود ابتکار به‌خرج داده و همه جا قیافه ایرانی را نشان می‌دهد. ولی نه قیافه‌های قالبی و متحدالشکل که بر نقاشی‌های قاجار دیده می‌شود.»(۱۱) نکات دیگر اینکه، در گذشته بیشتر نگاره‌ها برای قطع کتاب‌های رایج کشیده می‌شدند اندازه‌های آنها هم کوچک بود، ولی بهزاد قطع مینیاتور را نیز بزرگ کرد. همچنین مینیاتور قدما پر از اشخاص گوناگون بود، او از عده اشخاص هم کاست. او توانست مینیاتور را که پس از دوران صفویه تکراری شده بود و در دوران قاجار تحت تأثیر نقاشی‌های غربی و روسی قرار گرفته بود به مسیر اصلی خود برگرداند.(۱۲) خود او در این باره چنین می‌گوید: «شیوه نقاشی مینیاتور که به‌صورت تقلید غلط و ناپسندی درآمده بود رفته‌رفته از بین می‌رفت، من کوشش داشتم سبکی به وجود آورم تا این هنر ملی فراموش نشود.»

بسیاری بر این باورند که هر چند حسین بهزاد معتقد به پیروی از سبک خاصی در نگارگری نبود ولی ابداعات و تغییرات ایجاد شده توسط او به وجود آورنده سبک خاص وی بود که در عین حال تأثیرگذار بر آثار نگارگران هم‌عصر خود بوده است.

تغییرات و ابداعات سبک خاص بهزاد بیشتر در موضوع، طراحی و شیوه اجرا خود را نشان می‌دهند. ویژگی‌هایی چون رعایت اصول آناتومی در حدی که به فرم اصلی کار لطمه نزند، رعایت قوانین مناظر و مرایا (پرسپکتیو) به صورت بصری، تأکید بر طراحی و قدرت بخشیدن به خط با تند و کند کردن آنها، نشان دادن حالات درونی و روحی افراد به وضوح، استفاده از قلم‌گیری سفید بر زمینه تیره، خارج نمودن اندازه آثار از حد یک کتاب و مطرح نمودن آن به صورت تابلویی مستقل، به‌کارگیری سوژه‌های جدید مانند به تصویر درآوردن چهره بزرگان علم و ادب و هنر و نیز ترسیم آداب و رسوم زندگی مردم، به نوعی بازگرداندن نگارگری به خصایص اصلی ایرانی خود بود.

 هنرمندی که تاریخ را «دیدنی» کرد

آثار متنوعی از طراحی‌های مدادی و مرکبی، تا نگارگری‌های رنگی با مضامین مختلف از دوره‌های چندگانه کاری حسین بهزاد موجود است. با مطالعه آثار بهزاد، آنها را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد:

 ۱- آثار ترسیم شده در سبک مکاتب نگارگری ایرانی، که در سبک مکاتب دوره صفویه و اواخر تیموری کار شده است. آثاری نظیر چوگان‌بازی، شیرین و فرهاد کوه‌کن، زن بیاض به دست، مجلس درس حکیم عمر خیام.

 ۲- آثار ملهم از اشعار شاعران ایرانی: در این آثار، بهزاد با الهام از ابیات شاعرانی چون خیام، حافظ و مولانا به خلق اثر پرداخته است.

 ۳- آثار ترسیم‌شده از فرهنگ مردم عامه: شامل تابلوهایی همچون: کرَک‌بازان، رمال، عقدکنان، سقا، چوپان نی‌نواز و غیره.

 ۴- ترسیم چهره بزرگان در قالب نگارگری: تصاویری از چهره‌های حافظ، سعدی، خیام، مولانا، زکریای رازی و غیره.

 ۵- طراحی‌ها: در این قسمت طراحی‌هایی از چهره‌های مختلف با حالاتی گوناگون یا طراحی برخی از حیوانات به نمایش درآمده است. این دسته را می‌توان جالب توجه‌ترین و مهم‌ترین کارهای او دانست که برخلاف سنت رایج در نگارگری ایرانی و کار نگارگران قدیمی بوده است. شیوه‌های تمرین طراحان بزرگ غربی از داوینچی تا رمبراند را در قالب نگارگری ایرانی و فیگورهایی ساخته شده توسط خود بهزاد می‌توان دید.

هدف حسین بهزاد از این کار مداوم، ایجاد سبکی جدید در نگارگری ایران بود که نه تقلیدی از پیشینیان باشد و نه خارج از اصول اصلی نگارگری. وی با ابداعاتی در هنر نگارگری، این هنر اصیل و ارزشمند ایرانی و اسلامی را بهبود بخشید. باید اذعان داشت که شهرت و اعتبار وی بر اثر توصیف و تبلیغ به‌دست نیامده و با زور بر قامت او پوشانیده نشده است. بلکه معرف او آثار اوست که با تمام سادگی، دارای مفاهیم عمیق و پر ارزش برای طبقات خاص و عام است. یک چهره مردمی در میان نویسندگان، شاعران و مجموعه‌داران، بهزاد شاید مهم‌ترین نماینده مکتب سنتی نقاشی ایرانی در قرن ۱۴ ه.ش بود. اگرچه خود ادعا داشت که یک سبک ملی ایرانی را در مقایسه با هنر مدرن غرب پرورده است. در تاریخ نگارگری جدید، حسین بهزاد به‌عنوان یکی از پیشگامان برجسته (در برخورد با سنت‌های ایرانی، اروپایی، چینی و راهجویی‌هایش در تلفیق این سنت‌ها) شناخته شده است. بسیاری از سنت‌گرایان معاصر نیز به راه او رفتند.(۱۳)


منبع: برترینها

تفریحات هیجان انگیز در تهران

گاهی وقت‌ها ممکنه که حوصلمون سر بره و بخوایم حسابی تفریح کنیم و کمی هیجان داشته باشیم.. اینجور وقت‌ها باید بدونید که بهترین کار‌ها و تفریحات پایتخت چی هست و برای انجام دادن اون‌ها چه کارهایی باید انجام بدید؟ انجام تفریحات در تهران کار خیلی ساده‌ای هست و به دلیل اینکه اماکن تفریحی هم تو پایتخت وجود داره به راحتی میتونین هیجان در تهران رو لمس کنین بنابراین تو این مقاله باما همراه باشید تا برای اوقات فراغتتون بهترین برنامه ریزی رو انجام بدیم… در ادامه تفریحات هیجان انگیز در تهران رو بهتون معرفی میکنیم.

تیوپ سواری

تیوپ سواری یکی از تفریحات هیجان انگیز و فوق العاده لذت بخش تو پایتخته که ارزش این رو هم داره که اون رو بار‌ها تکرا کنین، برای تیوپ سواری باید به پیست پرواز در آسمان بری که تو دریاچه چیتگر هم قرار گرفته. این تفریح یکی از تفریحات هیجان انگیز در تهران هست که برای لحاظاتی حس پرواز در آسمون بهتون دست میده.

هیجان گردی؛ در پایتخت خوش بگذرانید


 بولینگ

بولینگ هم از اون دسته ورزش‌های بی حاشیه‌ای که برای تمرکز و استراحت ذهن خیلی عالیه. اگر به دنبال یه تفریح آروم و بی درد سر هستین بهتون توصیه میکنیم که سری به بولینگ سرزمین عجایب بزنین و هیجان‌های کوچیک و لذت بخش رو هم بچشین.

هیجان گردی؛ در پایتخت خوش بگذرانید


 پینت بال

بهترین و هیجان انگیز‌ترین ورزشی که میتونه انرژی شما رو تخلیه کنه و لحظات پر خنده‌ای رو براتون بسازه پینت بال هست که در اون دو تیم تشکیل میدین و درست مثل قدیم‌ها با هم تفنگ بازی میکنین، با این تفاوت که اینبار گلوله‌های رنگی رو به سمت هم پرتاب میکنین که لباس‌های مخصوصی که به تنتونه هم رنگی میشه. اگر به این ورزش علاقه‌مند شدین میتونین سری به پینت بال برج میلاد بزنین و یکروز هیجانی رو هم تجربه کنین.

هیجان گردی؛ در پایتخت خوش بگذرانید


 سورتمه تهران

تاحالا سورتمه رو تجربه کردی و دوس داری از امکانات اون استفاده کنی و کمی آدرنالین خونت رو بالا ببری. میتونی سرعت سورتمه خودت رو تنظیم کنی و درجه سرعت و شتابش رو هم خودت انتخاب کنی. لذت سورتمه سواری تو تهران اینه که میتونی از تماشای مناظر اطرافت هم نهایت لذت رو ببری.

هیجان گردی؛ در پایتخت خوش بگذرانید


 جت اسکی

اگه عاشق قایق سواری و آب بازی هستی و فکر میکنی تهران هیچ جورساحلی نداره تا ازش لذت ببری باید بگیم که هنوز تفریحات هیجان انگیزی مثل جت اسکی رو تجربه نکردی. تهران دریاچه مصنوعی بزرگی داره که دریاچه چیتگر و دریاچه فشافویه در اتوبان قم نمونه ایی از اونهاست. تو این مکان‌ها میتونی تجربه‌های لذت بخشی از تفریحات هیجان انگیز در تهران رو داشته باشی.

تفریحات هیجان انگیز در تهران


 پارک ژوراسیک تهران

تماشای عصر دایناسور‌ها تو تهران به نظر لذت بخش و جالب میاد. در تهران پارکی وجود داره که در سال ۹۲ افتتاح شد و از طراحی‌های فوق العاده طبیعی در اون‌ها استفاده شده، بصورتی که اون‌ها قادر به حرکت هم هستن. پس اگه به دایناسور‌ها و نحوه زندگی و از تخم بیرون اومدنشون علاقه داری بهتره تا سری به پارک ژوراسیک تهران بزنی

هیجان گردی؛ در پایتخت خوش بگذرانید


 بانجی جامپینگ

هیجان انگیزترین و یا شاید ترسناک‌ترین تفریح که میتونه حسابی ضربان قلبت رو بالا ببره بانجی جامپینگ در تهران هست که فرد در اون از طناب بلند و محکمی آویزون میشه از ارتفاع خیلی بلند هم سقوط میکنه. بانجی جامپینگ توچال و بوستان ولایت بهترن گزینه‌ها برای طعم این تفریح لذت بخش هستن. این گزینه از تفریحات در تهران میتونه لحظات به یاد موندنی رو براتون ماندگار کنه.

هیجان گردی؛ در پایتخت خوش بگذرانید


 کارتینگ

اگه اهل رقابت و مسابقه هستی و عشق ماشین سواری و سرعت و انجام تفریحات در تهران رو داری، بهتره که کارتینگ رو هم تجربه کنی. با جمع دوستانتون به مجموعه کارتیگ در ضلع شرقی استادیوم آزادی قرار گرفته برید و با هم مسابقه‌های هیجان انگیزی رو هم تجربه کنین.

هیجان گردی؛ در پایتخت خوش بگذرانید


 زیپ لاین

اگر پرواز کردن یکی از آرزوهای دیرینت بوده، بهترین راه برای تحقق بخشیدن به اون انجام ورزش زیپ لاینه. به این صورت که بایه قرقره به سیم بکسل که در عرض دره هست متصل میشین و یه مسیر مشخصی رو هم تا انتهای اون طی میکنین این ورزش هم یکی از لذت‌های هیجان در تهران هست.

هیجان گردی؛ در پایتخت خوش بگذرانید


منبع: برترینها

اخبار متناقض از آغاز جنگ در کرکوک

به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری رویترز، تلویزیون دولتی عراق از تصرف بخش وسیعی از کرکوک به دست نیروهای عراقی خبر داد و اعلام کرد که این امر بدون مخالفت از سوی پیشمرگ‌های کرد صورت گرفته است.
این گزارش در حالی منتشر شده که اندکی پیش منابع خبری از دستور حیدرالعبادی، نخست‌وزیر عراق برای آغاز حرکت نیروهای این کشور به سمت کرکوک خبر دادند.اسکای نیوز عربی نیز در این باره گزارش داده است، یک مقام ارتش از پیشروی یگان‌های تیپ هشتم به همراه عناصر حشد شعبی به سمت شهرک تازه خرماتو در جنوب کرکوک خبر داد. نیروهای عراقی به واسطه بلندگوها از نیروهای پیشمرگ‌ خواسته‌اند خود را تسلیم کنند.
یک مقام امنیتی نیز به سومریه نیوز گفت: سازمان مبارزه با تروریسم، تیپ نهم زرهی و پلیس فدرال توانستند کنترل مناطق وسیعی از کرکوک را به دست بگیرند. وی تاکید کرد، هیچ درگیری بین دو طرف رخ نداد.

این منبع افزود: نیروهای وابسته به حشد شعبی تحت فرماندهی عملیات مشترک به پشتیبانی از نیروهای مسلح در خارج از کرکوک مشغول هستند. یک منبع عراقی دیگر نیز به المیادین گفت: نیروهای عراقی بدون هیچ درگیری وارد محله صنعتی و پادگان خالد بن ولید شده‌اند که هر دو تحت تسلط پیشمرگ‌ها بودند. خبرنگار المیادین گزارش داد، نیروهای تیپ طلایی از دو محور الدبس به سمت چاه‌های نفت و به سمت محله صنعتی پیشروی کردند.از سوی دیگر شورای امنیت اقلیم کردستان عراق تایید کرد که نیروهای عراقی تحرکاتی را برای سیطره بر پادگان نظامی و میادین نفتی در کرکوک آغاز کرده‌اند و این نیروها به همراه نیروهای حشد شعبی به سمت چاه‌های نفت و پادگان k 1 برای تصرف و کنترل بر آن در حال پیشروی هستند. منابع رسانه‌ای کرد تاکید کردند، نیروهای عراقی وارد پادگان مذکور شده‌اند اما مدیر امنیتی کرکوک تسلط نیروهای عراقی بر این پایگاه و چاه‌های نفت را تکذیب کرد.
منبع: بهارنیوز

روز تصمیم‌گیری درباره استقلال کاتالونیا

به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری فرانسه، کارلس پوجدمون، رهبر دولت منطقه‌ای کاتالونیا اخیرا گفته بود که آماده است در پی رفراندوم استقلال در اول اکتبر که با وجود ممنوعیت دادگاه قانون اساسی برگزار شد، کاتالونیا را کشوری مستقل اعلام کند اما اعلام کرد که این مساله را به حالت تعلیق در می‌آورد تا زمان مذاکره را با دولت مادرید داشته باشد.این اظهارنظر از سوی رهبر دولت منطقه‌ای کاتالونیا باعث بروز نگرانی و نارضایتی در میان متحدانش شده و آنها به دنبال راهکاری جدید و حتی جدایی از جنبش پوجدمون هستند.ماریانو راخوی، نخست وزیر اسپانیا به پوجدمون تا ساعت ۱۰ صبح امروز به وقت محلی مهلت داده تا موضع خود را درباره استقلال یا لغو آن اعلام کند و گفته که دولت مرکزی آماده است کنترل مستقیم منطقه را به دست بگیرد. اگر دولت مرکزی بخواهد کنترل منطقه را به دست گیرد پوجدمون سه روز یعنی تا روز پنجشنبه نیز وقت دارد تا نظرش را عوض کند.در آستانه پایان ضرب‌الاجل تعیین شده از سوی مادرید، پوجدمون از مردم منطقه کاتالونیا خواسته تا آرامش خود را حفظ کنند. در همین حال مقام‌های اتحادیه اروپا از نزدیک اوضاع اسپانیا را در بحبوحه نگرانی‌هایی که مربوط به استقلال کاتالونیا است و باعث بروز ناآرامی و نگرانی بیشتر در اتحادیه اروپا می‌شود، نظاره‌گر هستند.تلویزیون منطقه‌ای کاتالونیا نیز گزارش داد که پوجدمون امروز پاسخ آری یا نه به استقلال نمی‌دهد و به جای آن منتظر این است که ببیند واکنش مادرید چیست.
منبع: بهارنیوز