از طرح اعزام نیروی کار به خارج چه خبر؟

به گزارش ایسنا، علی ربیعی گفت: واقعیت این است که ما با همه دنیا قطع رابطه کرده بودیم و در عین حال می خواستیم که نیروی کار به مناطق دیگر ارسال کنیم. با این وجود با کشورهایی مثل استرالیا، کره و کانادا به طرق مختلف صحبت کردم تا این کار آغاز شود.وی با انتقاد از این که نیروهای اعزامی در گذشته آموزش‌های زبان خارجی، فنی‌وحرفه‌ای و شهروندی ندیده بودند، تصریح کرد: این عوامل باعث شد که این نیروها تبدیل به پناهجو شوند. موضوع نه تنها برای کشورهای مقصد بلکه برای ما نیز قابل قبول نبود. اما الان قرار است این افراد با تضمین‌های فنی‌وحرفه‌ای به آن کشورها بروند.وی با ابزار امیدواری از رفع شدن موانع ساختاری و سیاسی بر سر راه اعزام نیروی کار به خارج از کشور گفت: در همه ملاقات‌های خارجی خود این موضوع را مطرح می‌کنم تا هرچه سریعتر این مسئله نیز حل شود.

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در پاسخ به آخرین آمار مربوط به ثبت نام طرح کارورزی در کشور اظهار کرد: تا آنجایی که من می دانم ١۶٠ هزار نفر تا کنون در این طرح ثبت نام کرده اند که برخی از اینها افرادی بودند که صاحب شغل بودند اما با این تصور که شغل بهتری نصیبشان خواهد شد در این طرح ثبت نام کردند. با این وجود پیش‌بینی ما این است که ۲۵۰ هزار نفر در کاروزی و حق بیمه عرضه‌کننده نیروی کار خواهند بود.ربیعی درخصوص بودجه مربوط به طرح کاروزی نیز گفت: آقای منصوری بهتر می‌توانند به این سوال پاسخ دهند؛ اما ما تازه دیروز ١٠٠ میلیارد تومان از ۵۰۰ میلیارد تومان را دریافت کردیم.

وی با اشاره به این که بیش از ۴٠ شرکت آلمانی در حوزه های مختلف با همکاری صندوق‌های وزارت تعاون و اتاق بازرگانی ایران برای همکاری اقتصادی به ایران دعوت شده‌اند، تاکید کرد: مهمترین بانک آلمانی و وزارت اقتصاد آلمان که امروز با ایران کار می‌کند از این هیئت حمایت کرده‌اند.ربیعی با اشاره به حوزه‌هایی مثل ساختمان و فناوری‌های ارتباطی و غذایی و پتروشیمی و دارویی، حوزه تامین مالی برای سرمایه‌گذاری در ایران ادامه داد: این حوزه ها، با حمایت شرکت ها مواجه شدند. همچنین صندوق‌های بازنشستگی با توجه به ٣٣ میلیارد دلار ارزش دارایی‌هایشان و تنوع حوزه‌هایی که در ایران وجود دارد و تضامینی که در دل خودشان دارند برای هولدینگ‌های اروپایی بسیار جذاب است.

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با ابراز امیدواری از تفاهم‌های اولیه بین ایران و شرکت‌های خارجی اظهار کرد: امیدواریم در آینده نه چندان دور با بخشی از این هولدینگ‌ها به روش سرمایه‌گذاری، همکاری‌هایی مشترکی را در ایران سامان بدهیم و همچنین در برخی زمینه‌ها مثل پوشاک بتوانیم با برند مشترک و تولید ایرانی فعالیت‌های مشترکمان را شکل دهیم.ربیعی در پاسخ به این پرسش که آیا تحریم‌ها بر این روند تاثیرگذار است یا خیر، گفت: مدیر بانک «اشپارکاسه» آلمان که امروز در اینجا بود به ما اعلام کرد که روابط پولی و مالی خود را با ایران ادامه خواهد داد. خوشبختانه آلمانی‌ها رفتارهای استقلال‌گرایانه بیشتری نسبت به دیگر کشورهای اروپایی در برابر سیاست‌های آمریکا دارند و این فرصت مناسبی برای ما خواهد بود تا در این مذاکرات حداقل ١٠ قرارداد در حوزه‌های مختلف داشته باشیم.

ربیعی همچنین در مورد سامان دهی کودکان کار با اشاره به برگزاری جلسه کمیسیون تخصصی شورای عالی دفاع با همکاری سازمان بهزیستی، وزارت کشور، شهرداری تهران، دادگستری و نیروی انتظامی و همچنین سمن‌های مرتبط با این حوزه تاکید کرد: ما باید چهره شهر را از استثمار، بهره‌کشی و سوءاستفاده از کودکان منزه کنیم.وی با انتقاد از این که یک دسته از این کودکان فاقد پدر و مادر هستند و به دیگران اجاره داده می‌شود که به بدترین شکل آنها را مورد سوءاستفاده قرار دهند، اضافه کرد: این کودکان باید از طریق مددکاری و به دور از هرگونه خشونت از خیابان‌ها شناسایی و جمع‌آوری شوند تا ما بتوانیم خودمان از اینها نگداری کنیم؛ آنها را به مدرسه بفرستیم و سوءاستفاده کنندگان را به نیروی انتظامی و قوه قضاییه معرفی کنیم.

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با اشاره به اینکه دسته دوم، شامل کودکانی است که پدر و مادر مشخص دارند اما والدین آنها یا معتاد هستند و یا اینکه خودشان از این کودکان سوءاستفاده می‌کنند، گفت: ما به این والدین تذکر خواهیم داد و مددکار به خانه آنها خواهد رفت تا کودک تحت نظر داشته باشد. اما با این وجود کودک در اختیار والدین خود است. در صورتی که برای بار سوم این کودکان در خیابان و در وضعیت نامناسب دیده شوند با حکم قوه قضاییه از این کودکان نگهداری خواهیم کرد اما در این حالت نیز از خانواده دور نخواهند شد.

ربیعی در ادامه با اشاره به دسته سوم این کودکان افزود: برنامه ما برای خانواده‌هایی که دچار فقر هستند این است که آنها را تحت پوشش قرار بدهیم. فکر میکنم که تامین هزینه‌های آموزشی و بهداشتی این کودکان یک کار انسانی و با تدبیر است.وی در پایان با اشاره به اینکه طرح ساماندهی این کودکان آغاز شده است، گفت: ما با آرامش کامل کار را آغاز کرده‌ایم و می‌خواهیم به دور از هرج و مرج و به هم ریختگی طرح را به پیش ببریم. همچنین نباید اجازه بدهیم کودکان درگیر گروه‌های دستفروش بزرگسال بشوند. این کار با ساماندهی دستفروشان بزرگسال از طریق ایجاد تعاونی و شغل‌های خدماتی با کمک شهرداری تهران امکان‌پذیر است.


منبع: بهارنیوز

جانسون: قاطعانه از برجام حمایت می‌کنیم

وزیران امور خارجه ایران و انگلیس بعد از ظهر روز دوشنبه به وقت محلی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک با یکدیگر دیدار و گفت‌وگو کردند. در این دیدار طرفین ضمن تأکید بر گسترش روابط دو کشور، در خصوص مسائل مختلف در روابط دوجانبه از جمله روابط بانکی‌ و مناسبات کنسولی گفت‌وگو و تبادل نظر کردند.

بوریس جانسون، وزیر امور خارجه انگلیس با بیان این که لندن از برجام قاطعانه حمایت می‌کند، بر لزوم حفظ و اجرای آن تأکید کرد. مسائل منطقه‌ای از جمله عراق، سوریه، یمن، بحرین و افغانستان نیز از دیگر محورهای گفت‌وگوهای دو وزیر خارجه بود که طی آن بر لزوم توقف خشونت‌ها در این‌ مناطق و انجام گفت‌وگو برای پایان دادن به تنش‌ها و اختلافات تأکید شد.


منبع: بهارنیوز

تنها محارمشان را در جامعه می خواهند

شهربانو امانی؛ عضو شورای شهر تهران درباره حضور زنان در عرصه‌های مدیریت شهری گفت: در طول ۱۲ سال گذشته در بدنه شهرداری تیمی به عنوان مشاوران شهرداران تهران انتخاب شدند که مسئولیت اجرایی نداشتند و زیر نظر همسر شهردار سابق و مشاور او کار می‌کردند. یک بخش هم تحت عنوان اداره کل امور بانوان شهرداری تهران مشغول بودند، اما از آنجایی که نتوانستند؛ مشکلات به وجود آمده در داخل شهرداری‌ها را حل و فصل کنند، در نتیجه تلاش شد با تفکیک مدیریتی جنسیتی زنان، آنها را از عرصه تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری دور کنند. او ادامه داد: از نظر من این تفکیک جنسیتی زنان، باعث شده تجربه اجرایی کافی را نداشته باشند، البته در انتخاب مردان این سابقه اجرایی ملاک قرار داده نمی‌شود. اما زمانی که زنان حتی توانایی  مدیریت کافی را نیز دارند از آنها استفاده نمی‌شود. اگر امتیاز زنان ۹۰ باشد گاهی این خودشان هستند که اعتماد به نفس کافی ندارند.

امانی با اشاره به تفکراتی که معتقدند؛ زنان باید خانه‌نشین شوند، افزود: یک جریان فکری وجود دارد که معتقد است، زنان باید در خانه بمانند و فقط به وظیفه خانه‌داری و مادری بپردازند. هنوز این تفکر در شهر تهران نیز وجود دارد، ولی بی‌شک آقای نجفی با توانی که دارد روی توانمندی زنان تاکید خواهد کرد. او ادامه داد: در هر حال این جریان فکری نهادهای بسیار مهم، به خصوص رسانه را در اختیار دارند، وقتی بحث حضور فعالانه زنان در اجتماع مطرح می‌شود، معتقدند؛ فامیل و محارمشان باید در اجتماع حضور پیدا کنند و عده کثیری از جامعه را نادیده می‌گیرند و این نسخه را فقط برای خاندان خود می‌پیچند.

امانی  در خصوص‌ وعده نجفی مبنی بر بکارگیری زنان در عرصه مدیریت شهری گفت: سال‌هاست زنان فعال در حوزه سیاسی، اجتماعی و مدیریتی به دنبال سهم سی درصدی خود در عرصه‌های مدیریتی هستند. بر همین اساس در سال ۹۴ در شهرهای بزرگ بالاخص تهران، در انتخابات مجلس و بعد در انتخابات شورای شهر، حضور ۳۰ درصدی زنان در تهیه لیست رعایت شد، لذا انتظار می‌رود در تمامی بخش‌ها از این پیکره جامعه به عنوان نیمی از سرمایه انسانی کشور استفاده شود. این عضو شورای شهر تهران عدم حضور زنان در عرصه‌‌های مدیریتی را برای نظام دارای هزینه دانست و بیان داشت: اگر آقای رئیس جمهور به هر دلیلی نتوانست در سطوح بالای مدیریت، همچون وزارت از زنان استفاده کند، ولی انتظار داریم که مطابق وعده‌هایشان در بدنه اجرایی دولت، ۳۰ درصد مدیران میانی به بالا را از میان زنان انتخاب کنند. البته این شبهه به وجود نیاید که صرفا به خاطر جنسیت انتخاب شوند، بلکه زنان بسیار توانمند، مدیر، مدبر، دانش‌آموخته و شایسته‌ای در همه قوا هستند که مورد بی‌مهری قرار می‌گیرند.

او ادامه داد: این انتظار از شهردار پایتخت هم وجود دارد و قبل از اینکه ایشان مستقر شود، به همراه فراکسیون زنان مجلس و خانم‌های شورای شهر و شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان نشستی با حضور شهردار تهران برگزار شد و درخواست‌های خود را با ایشان در میان گذاشتیم. جمله مهمی که شهردار تهران در جلسه به آن اشاره کرد؛ این بود که با حضور خانم‌ها در مدیریت اجرایی تهران شرایط ضمخت تهران تقلیل پیدا خواهد کرد. الان زمان عمل کردن به عهد و پیمانی است که شهردار تهران عنوان کرده بودند. امانی با اشاره به اینکه نجفی خود سال‌ها وزیر آموزش و پرورش بود و در تعلیم و تربیت نیمی از جامعه تاثیر بسزایی داشته است، افزود: لذا جامعه و زنان از آقای نجفی انتظار بیشتری دارند، ایشان زمانی پدر ۱۹ میلیون جمعیت دانش آموزی کشور بودند. آقای نجفی از زنان در پست‌های معاونتی استفاده نکردند و دلیلش را نبود تجربه کافی دانستند، اما آقای نجفی وعده دادند که در شهرداری مناطق و شهرداران نواحی و بدنه مدیریتی این امر را جبران کنند.

امانی افزود: با حضور زنان، مدیریت اجتماعی خردگرا در مراحل تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری جایگزین مدیریت کنونی خواهد شد. اگر آقای نجفی قصد تغییر در مدیریت را دارند بی‌شک حضور زنان یکی از ارکان بسیار مهم و تاثیرگذار در این زمینه  خواهد بود. امیدوارم در انتسابات آینده این امر لحاظ شود و آقای نجفی به عنوان یک شهردار متعهد به تعهدات خود به این امر عمل کند. این عضو شورای شهر درباره تشکیل فراکسیون زنان در شورای شهر تهران نیز گفت: خانم‌ها با یک اجماع مکمل یا همتراز فراکسیون زنان مجلس مطالبات و انتظارات مردم را پیگیری خواهند کرد. نشست‌های دوره‌ای در این راستا برگزار خواهد شد که اولین نشست همگرایی به صورت مختصر هفته گذشته برگزار شد. او درباره تذکر خود در مورد عدم حضور معاونت‌های آموزش و پرورش در جلسه کمیته ایمنی که هفته گذشته در شورای شهر برگزار شد، اضافه کرد: منتظر هستم عدم حضور معاونان وزارت آموزش و پرورش را به اطلاع خود آقای وزیر برسانم و به خاطر عدم حضورشان به ایشان گله کنم.


منبع: بهارنیوز

باید به مفاهیم اولیه انقلاب بازگردیم

به گزارش ایسنا، صادق زیباکلام در همایش صلح، دموکراسی و حقوق شهروندی اظهار کرد: ممکن است حکومت در یک جامعه عالی باشد اما اسمش لزوما اجرای دموکراسی نیست. با این که آقای ترامپ خیلی قدرت دارد، تصمیمی می‌گیرد و وقتی قاضی فدرال مخالفت می‌کند، آن تصمیم اجرا نمی‌شود. در انگلستان وقتی تونی بلر خواست به عراق حمله کند، طرحش را به صورت لایحه به مجلس عوام برد و آنجا بررسی کردند.وی ادامه داد: بیایید پناه ببریم به قانون اساسی اما بدانیم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران توسط حقوقدان‌ها نوشته نشده است. عبارات زیبایی در قانون است به کار برده می شود اما بسیاری از مواردی که در کشورهای دیگر حل شده را حل نکرده است.

این استاد دانشگاه گفت: مشکل فقط در قانون اساسی نیست، از همان روزی که مفاهیم حقوقی وارد ایران شدند با مقاومت اصحاب قدرت هم روبه رو شدند. وقتی اجداد ما در مجلس اول قانون را نوشتند محمدعلی شاه شمشیر را برای مشروطه خواهان از رو بست. روزی که متمم قانون را بردند امضا کنند متمم را انداخت کناری و گفت اجداد من قدرت را با شمشیر گرفتند اگر می‌توانید شما هم همین کار را بکنید.زیباکلام گفت: ما هیچ چاره ای نداریم جز اینکه به مفاهیم اولیه انقلاب بازگردیم. بخوانید روزنامه های اول انقلاب یا پیش از آن را که سیاستمداران می گفتند ما برای چه با رژیم شاه مبارزه می کنیم.١٢٠ مصاحبه امام خمینی را تا پیش از پیروزی انقلاب بخوانید. از او می پرسیدند علت مبارزه با نظام شاه چیست؟ نظام اسلامی که شما می خواهید برپا کنید چگونه است؟ با مارکسیست ها و بهایی ها چگونه برخورد می کنید؟ با زنان، منتقد و مخالف خود چگونه رفتار می کنید؟وی تصریح کرد: فکر می‌کنید در آن ١٢٠مصاحبه امام چند بار گفته اند که مبارزه با شاه مهم نیست و ما باید با آمریکا  و با غرب مبارزه کنیم. تنها یکی دوبار اسم آمریکا وسط می آید ایشان می گوید من نمی دانم که چرا کارتل از شاه حمایت می کند در حالی که مردم شاه را نمی خواهند.


منبع: بهارنیوز

روزنامه‌های سه‌شنبه ۲۸ شهریور

 




لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه

 
 


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


لینک روزنامه


منبع: بهارنیوز

تداوم ندای صلح ایران در مجامع جهانی

به گزارش ایرنا، ایالت نیویورک آمریکا و مقر سازمان ملل متحد این روزها میزبان وزرا و روسای جمهوری از سراسر جهان است. صدها مقام بلند پایه از کشورهای عضو سازمان ملل در نشست سالانه مجمع عمومی این سازمان گرد هم می آیند تا درباره چالش ها، تهدیدها و موانع پیش روی جهان به گفت و گو و چاره جویی بپردازند. دکتر «حسن روحانی» رییس جمهوری ایران نیز صبح یکشنبه تهران را به مقصد منهتن ترک و هدف از سفر خود را زدودن شبهات احتمالی افکار عمومی غرب از جمهوری اسلامی اعلام کرد. پنجمین سفر روحانی با توجه به چالش های داخلی و خارجی که منطقه و جهان درگیر آن است اهمیت دو چندان می یابد. این بار «دونالد ترامپ» رییس جمهوری کشور میزبان است ، تصمیمات و سخنان یک سال گذشته او نشان می دهد میانه ای با روش مصلحانه رییس جمهوری پیشین آمریکا ندارد. تاجر آمریکایی که بارها از ایران به عنوان تهدید نام برده وتوافق جهان با ایران در قالب برجام را به چالش کشیده است، درصدد است تا ایران را به نقطه نقض برجام هدایت کند و از این راه جهان را برای لغو این قرار داد ترغیب.

توافق برجام در معادلات سیاسی ترامپ استخوان در گلویی را می ماند که تصمیم گیری درباره آن چندان آسان نیست اما این بار برخلاف یک دهه گذشته آمریکا نظام جهانی و سازمان ملل را برای هجمه و تحریم علیه ایران کنار خود ندارد. ادعاهای خلاف واقع و تلاش بی سرانجام مقامات آمریکایی برای نقض روح و جسم برجام طی ماه های گذشته، نوعی اجماع جهانی را علیه کاخ سفید ایجاد کرده است.به نظر می آید قدرت های جهانی توافق برجام را تنها مسیر حل معادله هسته ای ایران پذیرفته اند و از برد- برد حاصل از آن مطمئن شده اند. از این رو در برابر هر گونه زیاده خواهی های آمریکا تاکنون از موضع قدرت برخورد می کنند. حفظ این انسجام و اتحاد جهانی برای مراقبت از نهال برجام در برابر طوفان های پوپولیسم آمریکایی مهمترین محور تلاش های روحانی در نیویورک خواهد بود.

همتای آمریکایی روحانی در این سفر به بهانه بحران شبه جزیره کره و فعالیت نظامی و آزمایش های موشکی همسایه شمالی آن می تواند ایران را هم با کره شمالی در صف برهم زنندگان نظم و آرامش جهانی معرفی کند، موضوعی که با مرور مواضع چند ماه گذشته رییس جمهوری آمریکا چندان بعید به نظر نمی رسد و تیم دیپلماسی ایران و رییس جمهوری باید در برابر ادبیات غرض ورزانه رییس جمهوری ایالات متحده به تدبیری عقلانی دست یابند. از دیگر سو رییس جمهوری در تکاپوی حراست از این توافق در کنار طمع آمریکا، بحران آفرینی رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای منطقه را نیز سد راه خود دارد. تلاش رژیم صهیونیستی برای برهم زدن توافق برجام و نارضایتی از آن، موضوع تازه ای نیست. سران این رژیم آشکار و پنهان باراک اوباما رییس جمهوری پیشین آمریکا را مقصر خروج ایران از انزوای جهانی و به ثمر رساندن مذاکرات هسته ای ایران می دانند. برخی قدرت های منطقه ای نیز در توهم ایران هراسی، آرامش و اقتدار حاصل از برجام برای ایران را برنمی تابند و برای برهم زدن این اقتدار حاصل از آرامش و عقلانیت با ترامپ همسنگر می شوند. در بعد داخلی نیز برجام دولت تدبیر و امید منتقدان جدی دارد. رقبای داخلی دولت طی چهار سال گذشته موضع ثابت و دفاعی از برجام نداشته اند. رقبایی که چندان هم ناخشنود نمی شوند اگر رییس جمهوری در این سفر دستاوردی نداشته باشد تا بار دیگر خوانش های یک سویه از دلایل خالی بودن صندلی های سازمان ملل را در رسانه های خود بازتاب دهند.

هرچند بنیان های دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران با تغییر دولت و رییس جمهوری تغییر نمی کند اما دولت روحانی در چهار سال نخست از دوران مسوولیت خود نشان داد که در پی معرفی چهره ای مصلحانه از ایران به جهان است. رییس جمهوری در چهار سخنرانی پیشین و برخلاف سَلَف خود از ضرورت های بنیادینن نیاز بشر امروز به صلح در جهان سخن گفت و چهره ای تازه از ایران ارائه داد. چهره ای که در کنار بهبود وجهه بین المللی کشور، سرمایه های اقتصادی گریزان را با بازارهای داخل ایران آشنا ساخت، چرخ های زنگ زده اقتصاد ایران را هرچند آرام اما به مسیر توسعه بازگرداند و فرهنگ غنی ایران را بار دیگر به جهان یادآور شد. پنجمین حضور روحانی در مجمع سازمان ملل متحد که نخستین سفر رییس جمهوری دوازدهم ایران است به نوعی تاکید بر همان شیوه مصلحانه در تعاملات جهانی است. شیوه ای که در کنار حراست از منافع ملی و عزت ایرانیان، غبار جنگ طلبی را که با جنجال های رسانه ای خارجی و سخنان بیهوده داخلی بر چهره ایران متمدن نشسته بود، بیش از پیش می زداید.
روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل نماینده همه ایرانیان و ندای صلح طلبانه ایران است، موضوعی که در دیدار با ایرانیان مقیم آمریکا نیز بر آن تاکید داشت. نماینده ایران بیش از هر ضرورت دیگری به حمایت همه جانبه و یک صدایی داخلی در برابر زیاده خواهی ها نیاز دارد. چند صدایی و تضعیف نماینده ایران و مقام اول اجرایی در کشور، نه تنها از اصول رقابت های سیاسی به دور است بلکه منافع ملی ایران را نیز حافظ نخواهد بود. در جهان کنونی تداوم تدبیر روحانی در مواجه با تنش های بین المللی و حمایت داخلی از این تدبیر می تواند کشور را از سایه جنگ طلبی های دور و نزدیک دور نگه دارد.


منبع: بهارنیوز

دیدار روحانی با امانوئل ماکرون

به گزارش ایرنا، حجت الاسلام  دکتر حسن روحانی در این دیدار که عصر دوشنبه و در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل انجام شد، به اشتراکات فرهنگی گسترده دو ملت ایران و فرانسه اشاره کرد و با تاکید بر ضرورت ارتقاء مناسبات فرهنگی، علمی، فناوری و دانشگاهی دو کشور، گفت: از حضور سرمایه‌گذاران فرانسوی برای همکاری‌های مشترک در بخش‌های مختلف در ایران حمایت می کنیم.رئیس جمهوری همچنین با بیان اینکه نباید اجازه داد دستاوردهای برجام تضعیف شود و همه طرفین باید علاوه بر پایبندی، سایر اعضا را به اجرای کامل تعهدات خود یادآور شوند ،اظهارکرد: برجام حاوی این پیام بود که مسایل پیچیده بین المللی را می توان از طریق گفت وگو ‏و در چارچوب رویکرد برد – برد حل و فصل کرد و هر آسیبی به آن می تواند انتقال دهنده این پیام خطرناک به جهان باشد که دیپلماسی قادر به رفع ‏مشکلات نیست.‏

 

دکتر روحانی رفتارهای دولت فعلی آمریکا در ارتباط با برجام را برای جامعه جهانی نگران کننده برشمرد و تاکید کرد: تنها نهادی که باید بر برجام نظارت کند آژانس بین المللی انرژی اتمی است که تاکنون هفت بار صراحتا بر پایبندی ایران بر این توافق تاکید کرده است و نباید برخی ها توافق روشنی همانند برجام را به مسایل دیگر مشروط کنند.

رئیس جمهوری در ادامه همکاری‌های مشترک ایران و فرانسه در زمینه مسایل منطقه‌ای و بویژه مبارزه با تروریسم را ضروری خواند و با تاکید بر نقش این همکاری ها در حل و فصل مسایل منطقه ای، گفت: ایران در حال مبارزه با تروریسم در منطقه است و در همین ارتباط مستشاران نظامی ما به درخواست دولت های رسمی عراق و سوریه در این کشورها حضور دارند.

 

دکتر روحانی همچنین به موضوع عراق و اهمیت حمایت قاطع جامعه جهانی و از جمله فرانسه از قانون اساسی و تمامیت ارضی این کشور اشاره کرد و افزود: بحث همه پرسی در اقلیم کردستان عراق و هرگونه حرکت در جهت تغییر مرز و جغرافیای کشورهای منطقه بسیار خطرناک است و می تواند درگیری‌های دراز مدت در این منطقه ایجاد کند که به نفع هیچ کشوری نخواهد بود.رئیس جمهوری فرانسه نیز در این دیدار با تاکید بر عزم کشورش برای گسترش و تعمیق روابط با تهران گفت: دوره پسابرجام فرصت مناسبی برای گسترش همکاریهای مشترک ایجاد کرده و پاریس به برجام متعهد است و از آن حمایت می کند.

 

امانوئل ماکرون تصریح کرد: فرانسه خواستار اجرای کامل برجام است و هرگونه مذاکره مجدد درباره آن را بی معنا می داند. وی در مورد بحث همه پرسی در اقلیم کردستان عراق نیز اظهارکرد: باید کردهای عراق در مورد جایگاه خود در ساختار قانونی قدرت در عراق ترغیب شوند.رئیس جمهوری فرانسه همچنین پیشنهاد تشکیل گروه تماسی متشکل از همه گروه های درگیر و قدرت های منطقه، سازمان ملل و اعضای ثابت شورای امنیت را برای پایان دادن به درگیری ها در سوریه داد و البته در عین حال تاکید کرد که هدف از تشکیل چنین گروه تماسی تعطیلی و نقص روند آستانه نیست، بلکه مکمل آن می باشد.رئیسان جمهوری دو کشور در این دیدار همچنین درباره طیف گسترده ای از موضوعات دوجانبه، منطقه ای و جهانی گفت و گو و تبادل نظر کردند.

 



















منبع: بهارنیوز

مأموریت؛ عبور از چالش‌های انباشته

سجاد خداکرمی- روزنامه بهار
رئیس‌جمهور ضمائم احکام وزیران دولت دوازدهم را که شامل برخی دستورالعمل‌ها و تعیین اولویت‌ها است، روز گذشته ابلاغ کرد، اولویت هایی که برنامه کاری وزرا را در طول فعالیت شان مشخص می‌کند. اما در این میان وزرای سه وزارت خانه عموما سیاسی اطلاعات، خارجه و کشور بر اساس ابلاغ رئیس جمهور چه اولویت هایی دارند؟ و چه میزان با برخی مطالبات مردم و وعده‌های رئیس جمهور در مقطع انتخابات و وزیران وی در مقطه گرفتن رای اعتماد از مجلس منطبق هستند؟ در ادامه اهم اولویت‌های ابلاغی رئیس جمهور به سیاسی‌ترین وزرای کابینه اش را مرور خواهیم کرد؛ اولویت‌هایی که وزیران باید در دوره تصدی خود آنها را نصب‌العین قرار داده و اجرایی کنند.

اولویت‌های حساس
وزارت اطلاعات دولت تدبیر و امید با بسیاری از مطالبات سیاسی اجتماعی از سوی گروه‌های سیاسی و فعالین مدنی روبرو است که برخی از آنها به درستی از سوی رئیس جمهور و وزیر اطلاعات مورد توجه و تاکید قرار گرفته است و به همین جهت جزو یکی از وزارت خانه هایی محسوب می‌شود که در طول عمر خود در دولت یازدهم با اقبال نسبی از سوی بسیاری روبرو شد اما با این همه و برای ادامه مسیر در دولت دوازدهم برخی انتقادات و انتظارات از این وزارت خانه و در راس آن وزیر مربوطه در جریان است که هنوز تا رسیدن به نقطه مطلوب راه درازی را بر سر راه علوی و دیگر مدیران وزارت اطلاعات قرار داده است. بر مبنای توجه رئیس دولت دوازدهم به برخی از این مطالبات حجت الاسلام روحانی در ابلاغیه به وزیر اطلاعات، ارتقای سلامت نظام اداری، شفافیت مالی، بهبود دسترسی همگانی به اطلاعات، فراهم آوردن فرصت برابر، حفاظت از اموال دولتی و معیار قرار دادن قانون در همه امور، ملاک قرار دادن «منشور حقوق شهروندی» در وزارتخانه و دستگاه‌های تابعه به ویژه در حوزه‌های مرتبط با حقوق عمومی، تضمین رعایت حقوق شهروندی و مرّ قانون در کلیه وظایف وزارت اطلاعات، تاکید بر رعایت امنیت اقتصادی و محیط مساعد و غیرامنیتی کسب و کار، توجه به حفاظت از حقوق همه گروه‌های قومی، مذهبی، دینی و اجتماعی در ایران، تنظیم رویه‌های امنیتی متناسب با ملزومات توسعه استان‌های مرزی و نواحی کم‌برخوردار کشور، تأمین ملزومات امنیتی توسعه جهانگردی و جلوگیری از اقدامات مخرب، تقویت اشراف و افزایش آمادگی‌های دفاع سایبری و تضمین رعایت حقوق شهروندی و نقش‌آفرینی مثبت برای تقویت مشارکت سیاسی و دوری کردن از برخوردهای نامناسب با فعالان سیاسی و مدنی در کنار برخی وظایف ذاتی دیگر از جمله اولویت‌های کاری عمومی و تخصصی این وزارتخانه برشمرد.

وزارت کشور دولت اعتدال نیز کم از وزارت اطلاعات با حجم مطالبات روبرو نبوده است و در طول عمر خود در دولت پیشین روحانی انتقادهای فراوانی را پذیرا بود که برخی در عملکرد این وزارتخانه مورد توجه قرار گرفت و بسیاری نیز در مسیر توجه و کاربست است. موارد بسیاری که البته تنها در عالم سیاست نیست و به واسطه شمول کارویژه‌های این وزارتخانه تم اجتماعی نیز دارد. مواردی چون توجه به نصب مدیران کشوری و استانی گرفته تا کمک به رونق فعالیت احزاب و تشکل‌های مدنی و همچنین انتقادها به عملکرد دستگاه‌هایی چون نیروی انتظامی و بسیاری موارد دیگر را می‌توان در خیل مطالبات و انتقادات از وزارت کشور روحانی و رحمانی فضلی دید که بسیاری از آنها در ابلاغیه رئیس جمهور به وزیر کشورش مورد توجه و تاکید قرار گرفته و برخی هم هنوز جای توجه دارد. رئیس جمهوری در ابلاغیه خود خطاب به وزیر کشور مواردی چون فراهم آوردن فرصت برابر و اعمال شایسته‌ سالاری به عنوان تنها معیار انتـخاب همکاران، بهبود دسترسی همگانی به اطلاعات، ملاک قرار دادن «منشور حقوق شهروندی» در وزارتخانه و دستگاه‌های تابعه به ویژه در حوزه‌های مرتبط با حقوق عمومی و به ‌کارگیری هرچه بیشترجوانان، زنان و شهروندانی از اقوام و مذاهب در سطوح مدیریتی و کارشناسی در سطوح مختلف اداری را از جمله اولویت‌های عمومی این وزارتخانه برشمرد. وی همچنین در این ابلاغیه برخی اولویت‌های تخصصی وزارت کشور را تلاش برای تحقق رشد و توسعه در همه استان ها، افزایش نقش‌آفرینی زنان در مدیریت استان‌ها، رعایت حقوق اقوام، مذاهب و اقلیت‌های قانونی کشور، تسهیل فعالیت و تقویت نقش سازمان‌های مردم‌نهاد در سیاستگذاری و تنظیم گری در اداره امور محلی و ملی، تدوین و اجرای نظام ارزشیابی عملکرد استانداران، فرمانداران و بخشداران؛ همکاری در توسعه متوازن و عادلانه کشور بالاخص توسعه مناطق مرزی عنوان کرد.

اما سومین وزارت خانه سیاسی که روز گذشته وزیرش از سوی رئیس جمهور مورد خطاب قرار گرفت و اولویت‌های کاری اش ابلاغ شد، وزارت امور خارجه به مسئولیت محمد جواد ظریف بود که در دور گذشته ریاست جمهوری روحانی خوش درخشید و یکی از بازوهای قدرتمند دولتی اعتدال برای جلب اعتماد دوباره مردم بود. وزارتخانه‌ای که کمتر منصفی انتقاد جدی بر آن وارد کرد و در ارتباط با دستاورد بزرگی چون برجام و مطالباتی که برای ثمر دهی هرچه بیشتر آن در جریان است این روزها دست به جراحی ساختاری زده تا هرچه پویاتر بتواند مطالباتی که در ارتباط با برجام و همچنین برخی دیگر از کارویژه‌های خود بر عهده دارد را به خوبی پاسخ بگوید.  رئیس جمهوری در ابلاغیه خود خطاب به وزیر خارجه همچون دو وزیر مورد اشاره دیگر موارد عمومی چون اعمال شایسته‌سالاری به عنوان تنها معیار انتـخاب همکاران و مدیریت تعارض منافع در تصمیم‌گیری‌ها، واگذاری‌ها و انتصابات، ملاک قرار دادن «منشور حقوق شهروندی» در وزارتخانه و دستگاه‌های تابعه به ویژه در حوزه‌های مرتبط با حقوق عمومی و به‌کارگیری هرچه بیشترجوانان، زنان و شهروندانی از اقوام و مذاهب در سطوح مدیریتی و کارشناسی در سطوح مختلف اداری را دارای اولویت در وزارت خارجه دانست. روحانی همچنین اولویت‌های تخصصی چون تداوم اجرای قاطعانه برجام و حفاظت از دستاوردهای آن و تحقق پایبندی همه طرف‌های توافق در رعایت حقوق ایران، استفاده از ظرفیت سیاست خارجی و بهره‌گیری از ظرفیت‌های برجام برای تقویت دیپلماسی اقتصادی به‌منظور جلب سرمایه و فناوری و دسترسی به بازارهای صادراتی در جهت تحقق برنامه اقتصاد مقاومتی و مصون‌سازی کشور از تکانه‌های اقتصادی، بهبود روابط با همسایگان و کاهش تنش در روابط منطقه‌ای، تأکید بر ادامه مذاکرات سیاسی در چارچوب پیشرفت‌های دیپلماتیک برای پایان دادن به بحران‌های منطقه را هم به صورت تخصصی برای این وزارت خانه حائز اولویت دانست.

رسالت‌های سنگین
گفتنی است که رئیس جمهور در هر سه این ابلاغیه‌ها به وزرای خود یادآور شده است که: دولت دوازدهم، بر اساس برنامه‌هایی که در دوران انتخابات ریاست جمهوری به مردم ارائه شده است و نیز مبتنی بر برنامه تقدیم شده به مجلس شورای اسلامی در هنگام معرفی وزیران، رسالتی بس سنگین برعهده دارد. این دولت باید بتواند طی دوره فعالیت خود، کشور عزیزمان ایران را از چالش‌های بزرگ انباشته شده در طول چند دهه گذشته عبور داده و شرایط مساعدی را برای مقطع پایانی فعالیت خود در سال ۱۴۰۰ که مصادف با به پایان رسیدن قرن حاضر است، به‌وجود آورد. همچنین براساس این ضمایم احکام، وزیران موظف شده‌‌اند برنامه‌های وزارتخانه تحت مدیریت خود را با توجه دقیق به جهت‌گیری‌ها و اولویت‌های مطرح شده تنظیم کرده و برنامه‌های اجرایی را ظرف دو ماه به دفتر رئیس‌جمهور ارائه کنند. سازمان برنامه و بودجه کشور نیز موظف شده است هر شش ماه یک بار گزارش مقایسه‌ای از پیشرفت و تحقق برنامه درباره اولویت‌های ابلاغی را به دفتر رئیس‌جمهور ارائه کند تا عملکرد و چگونگی پیشرفت برنامه‌ها ارزیابی شود.


منبع: بهارنیوز

چگونه او را نشناختید؟

مهدی دادویی نژاد
یکی از مهم‌ترین وصیت‌های حضرت علی (ع) به فرزندانش توصیه همزمان ایشان به نظم و تقوا در امور و کارها است تا امورات آن‌چنان که شایسته و بایسته است بر روال طبیعی خود حرکت نماید، ارتباط بسیار عمیقی میان این وصیت ومبانی توسعه در تمامی عرصه‌ها برقرار است، نظم و تقوی داشتن در کارها و امورات دنیوی اساس پیشرفت و توسعه خواهد بود، چیزی که امروز ایران و تاریخ معاصر ایران از داشتن همزمان این دو بی بهره بوده و به احتمال زیاد این همزمانی را تنها می‌توان در کشورهایی دید که از لحاظ کلامی شاید این مفهوم را از مولا علی ندیده باشند اما در عمل مقید به آن هستند.

نظم به معنای عدم هرج و مرج و قرارگیری هر چیز در جای خود مبین عدل است و تقوی هم خویشتنداری و دوری از ارتکاب فعل ناصواب و رنج‌آور. سخنان حداد عادل در مورد احمدی نژاد دقیقا مصداق نوعی بی‌تقوایی و بی نظمی  است، چه در مورد شخص حداد عادل، چه در مورد مشی مورد دفاع او، واقع کلام در سیاست این است که بعد از انقلاب و به واسطه فعل و انفعالاتی که پس از آن رخ داد بسیاری افراد تازه وارد در جایگاهی مشغول به فعالیت شدند که نه تخصصی در آن داشتند و نه تجربه ای، عده‌ای پا را فراتر گذاشته و با غیر مرتبط‌ترین نوع تحصیلات و صرفا بر مبنای انقلابی‌گری به مقامات کلانی دست پیدا کردند که هنوز آفت‌های دوره تصدی ایشان در کشتزار ایران وجود دارد.

اما این مواضع در دهه چهارم انقلاب نشان از آن می‌دهد که عده‌ای که جمعیت کمی هم نیستند در سیاست ورزی و درک مفاهیم مربوط به آبادانی و پیشرفت هم چنان در کلاس اول بعد از انقلاب درجا زده‌اند و متاسفانه مهره‌های تاثیر گذاری در برهه بعد از انقلاب هم بودند و هنوز هم در جناح خود در عین بی نظری صاحب نظرند، تنها با ذکر این سخن حداد عادل می‌توان به عمق این فاجعه پی برد که او هنوز احمدی‌نژاد را نمی‌شناسد و نرم‌افزارهای رفتاری او را درک نکرده اما هم چنان از انتخاب خود و همفکرانش در مورد او دفاع می‌کند، آیا این مصداق بی تقوایی نیست؟

بی تقوایی سیاسی جز این معنای دیگری هم دارد؟ هر روز که از دوران پرملال تصدی ریاست جمهوری احمدی نژاد می‌گذرد گوشه‌ای از تندروی‌ها و هرج و مرج طلبی‌های او در حال روشن شدن است و دوستداران ایران و این نظام از لطمه‌های هشت ساله او می‌گویند، کسانی که روزی به همراه او قد کشیدند حالا از او برائت می‌جویند اما چه می‌شود حداد عادل را که روزگاری در کسوت رییس یکی از قوای ایران بوده دلدادگی خود را بی محابا بروز می‌دهد؟ افرادی از جنس احمدی نژاد افراد اشتباهی بودند که در بی نظمی رشد کردند، در بی نظمی به مقام رسیدند و در حالی سخن از عدالت گفتند که خود مصداق در جای خود نبودن بودند، ظرفیت این افراد ظرفیت واقعی سیاست ورزی نبوده و نیست، افرادی چون ایشان و حضورشان در این کسوت‌ها از موانع عمده پیشرفت بودند و از چنان تقوای سیاسی هم برخوردار نبودند که بتوانند ضعف‌ها و کاستی‌های خود را برای اداره امور ببینند و به مشاورت با دیگران اهمیتی بدهند.

حضور پر شائبه حداد عادل در مجلس ششم و ریاست او بر مجلس هفتم که به گمان بسیاری یکی از تاریک‌ترین مجالس ایران بود خود گواه این مدعا است که بی نظمی و بی تقوایی در امور کشور به اوج خود رسیده بود، حال او به  لاریجانی و تصمیم‌های حافظ منافع اکثریت او می‌تازد چون ابدا نمی‌داند سیاست چیست و باید چگونه سیاست ورزی کند. رهبری در جمنا هم چنان به این توهم سیاست‌دانی امثال او دامن می‌زند، در حالی که همگان می‌دانند جمنا چوب حراج را بر تن اصولگرایی ریشه دار زد و باعث هدر رفت سرمایه انسانی اصولگرایان شده، تا کی و تا به کجا قرار است بی نظمی و بی تقوایی سیاسی افرادی مثل حداد عادل افت کشتزار ایران باشد نیز با توجه به حب به قدرت این افراد امری نامعلوم است.

تنها درسی که می‌توان از حضور افرادی مانند حداد عادل و تاکیدشان بر درست بودن مدعاهایشان گرفت این است که حال و پس از چهار دهه گذشت عمر از انقلاب هر چیزی را با انتخاب درست در جایگاه واقعی خود قرار داده تا خسارات امثال ایشان کمتر شود و منافع ملی ایران که در گرو توسعه و پیشرفت می‌باشد اولویت اصلی قرار بگیرد و رانت‌ها را از محدوده سیاست ورزی ایران پاک کرده و افراد را در سر جای اصلی خود قرار دهیم. احمدی نژادها هزینه‌های مهم و خسارت بار این جامعه برای رشد سیاسی و اجتماعی بودند و حال باید سرلوحه انتخاب افراد برای مقام‌ها باشند، البته جزو نبایدها در انتخاب، چیزی که هنوز هم پای هر دو جناح عمده ایران در ان می‌لنگد و شایسته سالاری به امری نهادینه شده تبدیل نشده است.


منبع: بهارنیوز

چالشی که روح برجام با آن روبه‌روست

گروه سیاسی: مهدی مطهری‌نیا کارشناس روابط بین الملل در یادداشتی در روزنامه بهار نوشت:
سفر روحانی به نیویورک در بافتی از زمان رخ می‌دهد که دومین دوره ریاست جمهوری روحانی و اولین دور ریاست جمهوری دونالد‌ترامپ آغاز شده است. بنابراین با توجه به دور جدید اصطکاک‌ها میان تهران و واشنگتن، با مرکزیت برجام و همچنین سیاست‌های منطقه‌ای قابل اصطکاک میان آمریکا و ایران در مناطق بحران‌خیز آسیا به ویژه خاورمیانه یا هارت‌لند نو، به همراه آنچه که هم‌اکنون در ارتباط با مسائل بین‌المللیِ مورد مناظره میان ایران و آمریکا از جمله فعالیت‌های موشکی در تهران و همچنین مساله حقوق بشر وجود دارد، از اهمیت به سزایی برخوردار شده است.

بحران کره شمالی به عنوان کاتالیزور و شتاب‌بخش چنین جریانی به این مجموعه‌ درهم‌تنیده اضافه شده و حساسیت‌ها را در محافل گوناگون سیاسی افزایش داده است. از این رو باید گفت محافل سیاسی به ویژه محافلی که به تغییر و تحولات در جغرافیای هارت‌لند بزرگ شامل خاورمیانه عربی، ایران و فلات ایران و آسیای خاوری توجه دارند، به نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد و موضع گیری کشورهای مختلف به ویژه موضع‌گیری واشنگتن به عنوان یک ابرقدرت بین‌المللی و ایران به عنوان یکی از برجسته‌ترین قدرت‌های منطقه‌ای در حیاتی‌ترین جغرافیای ژئواستراتژیک کنونی که حلقه واسطه میان شرق و غرب محسوب می‌شود، جذب شده است.

ایران از اهمیت بسیار مهم و کد ژئوپلتیک بالایی برخوردار است و در آینده‌ای نه چندان دور نشان خواهد داد که پل پیروزی میان شرق و غرب خواهد بود. بنابراین اهمیت ایران از منظر کد ژئوپلتیک و ژنوم ژئواستراتژیک است و موجب می‌شود تا حدود زیادی زمینه‌پرور ایجاد یک فضای معنادار و تعریف‌شده شود. از این جهت است که محافل گوناگون سیاسی و خبری در ساحت‌های بین‌المللی و منطقه‌ای و داخلی، از سفر روحانی به ویژه در این مقطع زمان با وجود روی کار آمدن یک دولت پست‌نومحافظه‌کار در آمریکا و سخنرانی قریب ‌الوقوع‌ترامپ در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به ویژه در ارتباط با  برجام به عنوان یکی از مهم‌ترین مسائل قابل التفات میان تهران واشنگتن توجه جدی دارند.

اینکه سفر روحانی و ظریف چه تاثیری بر آینده خواهد داشت، باید گفت اگر ایران در چارچوب تعامل سازنده و موثر از وجه هسته‌ای به وجوه دیگر گفت‌وگو با آمریکا تمایل خود را آشکار کند،‌ترامپ به این تمایل پاسخ مثبت می‌دهد اما‌ترامپ یک بازیگر بین‌المللی مبتنی بر نگارش‌های اقتصادی است و نه سیاسی. به عبارت دیگر‌ترامپ به مذاکره نه به عنوان عرصه تفاهم دیپلماتیک مانند اوباما، بلکه به آن به عنوان عرصه دست‌‌یابی به امتیازات فزون‌تر اقتصادی و ایجاد فضای فریب در جهت دست‌یابی به سرمایه‌گذاری‌های بیشتر در منطقه نگاه می‌کند. باید توجه داشته باشیم که دریچه نگرش به مذاکره میان دو کشور بسیار متفاوت است. در حالی که در تهران هم بعضی از عناصر به مذاکره به عنوان وسیله اعلام مواضع و نه دست‌یابی به یک امتیاز سیاسی و رسیدن به یک تبادل چندجانبه برای ایجاد فضای سالم رقابتی سیاسی نگاه می‌کنند.

در این میان روحانی و ظریف کسانی هستند که به مذاکره به عنوان تخصصی کلمه و از منظر دریچه‌  نگرش سیاسی می‌نگرند و تلاش خود را معطوف کرده‌اند تا زمینه‌ساز ایجاد فضای مثبت مذاکره در حوزه بین‌المللی و کاهش علت‌های ایجاد هزینه‌ برای کشور و حتی دیگر مولفه‌های قدرت منطقه‌ای ایران باشند. از این رو کار ظریف و روحانی بسیار سخت است و از این رو این دوره از مسافرت ظریف و روحانی به نیویورک و نشست ها، مذاکرات و گفتگوهای آنان با رسانه‌ها اهمیت پیدا می‌کند. به واسطه آنکه روحانی شیخ دیپلمات و ظریف از  برجسته‌ترین دیپلمات‌های جهان محسوب می‌شود، دریچه‌های امیدی وجود دارد که مذاکره‌های آنها در قالب نشست‌های چندجانبه بتواند زمینه‌های درک عمومی بین‌المللی درباره حقانیت دیپلماسی ایران در رسیدن به صلح بین‌المللی را به نمایش بگذارد. بنابراین با وجود اینکه کار بسیار سخت است، اما توقعی که از ظریف و روحانی وجود دارد هم انجام کارهای سخت و ثقیل است. برجام شاید یکی از بزرگترین وجوه سایه انداخته بر حضور تیم ایرانی در نیویورک است، با این همه اما معتقدم توافق‌نامه برجام بین ایران و آمریکا به عنوان برنامه جامع اقدام مشترک با چالش خاصی روبه‌رو نیست.

هم ایرانی‌ها به برجام متعهد بودند و هم آمریکایی‌ها. اما آنچه درباره برجام مورد مناقشه است، روح حاکم بر برجام است. از یک سو آمریکا در پی ایجاد فشارهای بیشتر بر ایران و تحرکات ضدایرانی در واشنگتن در چارچوب فرابرجام برای تحت فشار قرار دادن ایران در برجام است و از سوی دیگر در ایران هم واکنش‌هایی در ارتباط با مسائل موجود منطقه و نظام بین‌الملل دیده می‌شود که آمریکایی‌ها آنها را خلاف روح برجام می‌دانند. بنابراین آنچه که به نظر می‌آید، این است که هر دو پایتخت به روح برجام اعتقادی ندارند اما از طرف دیگر همواره از روح‌ آن سخن می‌گویند. این معضل اصلی است که می‌تواند هم به عنوان یک مساله میان ایران و آمریکا حل شود و هم استعداد تبدیل شدن از یک چالش به بحران را دارد، به گونه‌ای که می‌تواند جسم برجام را بدون روح در تاریخ دیپلماسی جهان رها کند. بنابراین بهتر است تهران و واشنگتن به زودی به آنچه که پای می‌فشارند، یعنی تعهد به روح برجام وارد اقدام متقابل شوند.


منبع: بهارنیوز

کره‌ شمالى و جذابیت برجام

امید پورعزیز
سفر اخیر رئیس جمهور به نیویورک و شرکت و سخنرانى در اجلاس سران کشورهاى جهان در سازمان ملل متحد، امسال نیز تحت الشعاع مسئله برجام بوده و در فضایى مه آلوده و مبهم که ناشى از تغییر سیاست هاى ایالات متحده مى باشد، ایجاب مى نماید که آقاى روحانى به حمایت مجدد از برجام پرداخته و به تقویت پشتوانه جهانى آن بپردازد. در واقع روحانى مى کوشد کماکان به برجام فروشى اش در نظام حاکم جهانى و منطقه‌ایى استمرار ورزد و در این مسیر چالش هاى جدیدى پیش رویش است. البته دیدار ظریف به عنوان مجرى برجام با رکس تیلرسون وزیر امور خارجه آمریکا نیز بسیار حساس و تعیین کننده خواهد بود.

اما جهت روشن‌تر شدن موضوع و ارائه یک تصویر ملموس مى توان دستاورد برجام را به یک فناورى و یا یک کالا با فن آورى روز جهانى همچون گوشى تلفن همراه تشبیه کرد. این فناورى نوین که اکنون دو سال از عمرش مى گذرد. در موقع تولد مورد تحسین و اقبال جهانى قرار گرفت و منتقدین سرسخت اش را تا حدى به حاشیه راند. ولى خصلت جدایى ناپذیر هر فناورى نوینى على‌الخصوص در دنیاى روبه تغییر امروزى، قدیمى شدن و استحاله آن فناورى با گذر زمان و تغییر مؤلفه هاى جهانى مى باشد.

حال اگر همچون بسیارى از تولیدکنندگان داخلى مثل خودروسازان عزیز وطنى در مورد برجام نیز سال‌هاى سال به عرضه و فروش تکنولوژى چندین سال قبل اصرار ورزیم شاید با سیاست هاى بسته در عرصه داخلى، همچون خودروهاى پراید و پیکان بتوان کماکان برجام را نیز به مردم بفروشیم، ولى مسلما در عرصه جهانى عدم بروزرسانى دیپلماسى و تدوین استراتژى سیاست خارجى، منجر به این خواهد شد که برجام به‌مرور دیگر خریدارى نخواهد داشت. در واقع رمز ماندگارى برجام پویایى آن است و این مهم جز با اتخاذ سیاست‌گذارى هوشمندانه و خلاق حاصل نخواهد شد، على‌الخصوص که رقباى ناراضى در عرصه جهانى نیز هم اکنون دست بالاترى نسبت به گذشته پیدا کرده و عملا سکان سیاست‌گذارى یکى از ابرقدرت هاى جهانى را به‌دست گرفته اند.

البته شاید خطرى که این روزها برجام را تهدید مى کند چندان هم مهلک نباشد، ولى عدم اتخاذ سیاست هاى بروزرسانى شده هوشمندانه مى تواند به‌صورت فرسایشى برجام را به محاق ببرد.اما همانگونه که روحانى نیز اشاره کرده سفر اخیرش به نیویورک نقش بسزایى در برجام فروشى اش در عرصه جهانى و تبلیغاتى دارد، ولى نوع ارائه محصول و بازاریابى سیاسى آن حقیقتا امر خطیرى مى باشد. مسلما با شیوه هایى همچون مواضع اخیر و مصاحبه تلویزیونى داخلى روحانى بعد از انتخابات ریاست جمهورى تقریبا نمى توان به اقبال او جهت اهداف پیش رویش در رابطه با برجام امیدوار بود، على الخصوص که رقیب او یعنى بنیامین نتانیاهو نیز با توپ پر به میدان آمده و تیم سیاست گذارى خارجى جدید آمریکا نیز به مرور منسجم‌تر و حرفه‌اى‌تر عمل مى کند. درست است که روحانى تا حدى سعى مى کند که با کارت سیاست گذارى خارجى اعتدالى اتحادیه اروپا بازى کند، ولى باید در نظر داشته باشیم که بعضا مؤلفه‌هاى جهانى مى تواند بسیار پیچیده‌تر و غیرقابل پیش بینى‌تر از ژست‌هاى عقلانیت محور ظاهرى اروپایى‌ها باشد.

مهم‌ترین امتیاز و فرصت استثنایى روحانى در دوران فعلى مناسبات جهانى معضل پیچیده و بغرنج کره شمالى مى باشد. کره شمالى در حال حاضر همچون تیغ در گلو، به مسئله حل نشده و مخاطره آمیز در جامعه جهانى بدل شده است. این موقعیت البته با توجه به سیاست گذارى خارجى جمهورى اسلامى مى تواند به یک فرصت و یا حتى یک تهدید براى کشور ما بدل شده و یا اینکه بدون بهره بردارى خاصى همچون موارد بیشمار دیگر در گذشته، فرصت سوزى شود.

روحانى باید سعى کند معضل اخیر کره شمالى را بدیل برجام معرفى کرده و با مواضع روشن و رساى خود جامعه جهانى را متوجه مخاطرات آن بنماید. روحانى باید سعى نماید تا این ایده را مطرح سازد که انزواى یک کشور و فشارهاى فلج کننده عملا منجر به عراقیزه شدن و یا تبدیل به یک غده سرطانى همچون کره شمالى مى شود. هنر روحانى باید این باشد که روى دیگر سکه عراق و لیبى بحران زده و کره شمالى حادثه آفرین را در نگاه جامعه جهانى با نقش برجسته برجام مسجم نماید.

البته شاید سیاست گذارى کلان جمهورى اسلامى هم نوایى هایى نامحسوسى با متحدانى همچون کره شمالى داشته باشد، ولى به احتمال قریب به یقین قربانى کردن ماجراجویى هاى توجیه ناپذیر کره شمالى پیش پاى برجام، تا حدود زیادى تهدیدات موجود را از سر برجام کاهش مى دهد. هرگونه اهمال و یا خوش بینى و یا حتى تجاهل در حمایت غیراجماعى از برجام، به سرعت مى تواند به تضعیف و منفعل شدن آن بینجامد. در واقع سیستم عامل و تکنولوژى‌ها و بروزرسانى هاى برجام باید به صورت انقطاع ناپذیرى ادامه پیدا کرده و سرمایه گذارىهاى بعضا کلانى در جهت کارآیى و مقبولیت جهانى آن صورت پذیرد.

آنچه برجام را نجات مى دهد خوش باورى و یا تظاهر به وفاى به عهد یا تجسم رویایى مدینه فاضله نیست، بلکه برجام تنها به‌واسطه سرمایه‌گذارى هاى استراتژیک، نخبه گرایى و میزان سازگارىاش با نیازهاى جهانى زمان خود، کماکان پابرجا مى‌ماند. البته شاید حتى این فرصت استثنایى بهره مندى از حادثه آفرینى هاى کره شمالى همیشه به این سهولت فراهم نباشد و برجام براى زنده ماندنش راهکارهاى به مراتب سخت‌تر و پرهزینه‌ترى را پیش رو داشته باشد. حتى چه بسا زمانى عمر ابداع دیپلماتیکى همچون برجام بسر آمده و دیگر قابل ارتقاء نیز نباشد، که در آن موقعیت مى بایست از قبل پیش بینى‌ها و راهکارهاى مسالمت آمیز و کم هزینه جایگزین پیش بینى شود و همچون پیکان فروشى و پراید فروشى طویل المدت‌مان، اصرار جاهلانه و تحکمى بر پابرجایى آن وجود نداشته باشد.


منبع: بهارنیوز

ناگفته‌های «علی جنتی» درباره‌ی کنسرت‌ها، احمدی‌نژاد و پدر (۱)

شاید اگر بر کرسی وزارت ارشاد دولت روحانی تکیه نزده بود، تا این اندازه رابطه پدر و پسری آنها در مرکز توجه قرار نمی‌گرفت و البته اختلاف سلیقه‌هایشان نمایان نمی‌شد. اختلافاتی که علی جنتی می‌گوید دیگر بحث درباره آنها را رها کرده و در مراودات پدر و فرزندی تنها به موضوعات خانوادگی می‌پردازند. در ایام انتخابات، علی جنتی را به‌واسطه حضورش در ستاد انتخاباتی دیده بودم. بعد از انتخابات که برای گفت‌وگو با او در دفترش حاضر شدم، دیدم بیشترین مشغولیتش سامان‌دهی به فعالیت حزب اعتدال و توسعه است.

با او از کودکی‌اش آغاز کردم تا به امروز که در ۶٨ سالگی قرار دارد؛ وقتی گفتم سنش به چهره‌اش نمی‌خورد از استعداد خوب خانوادگی‌شان سخن گفت! با حوصله به سؤالات پاسخ گفت. تاجایی‌که دو روز متوالی برای گفت‌وگو وقت گذاشتیم.

روایت زندگی جنتی، روایت زندگی چریکی است که بعد از انقلاب تا جایی دستخوش تحولات می‌شود که با وزارت فرهنگ و ارشاد پیوند می‌خورد. در بخش اول این گفت‌وگو با جنتی درباره روایت کودکی، تحصیل، فعالیت‌های مسلحانه قبل از انقلاب، ازدواج، ماجرای برادرش حسین و برادر ناتنی‌اش حسن، حضورش در صداوسیما، پاکسازی‌های اوایل انقلاب، استانداری خوزستان، استانداری خراسان و ماجرای شورش حاشیه‌نشین‌ها در مشهد صحبت کردیم.

ما ژن خوب نداريم

‌از محل تولد و خانواده‌تان شروع کنیم. شما متولد سال ١٣٢٨ در شهر قم هستید. درست است؟

شناسنامه من در قم ثبت شده و متولدسال ١٣٢٨. اما در محله‌ای در حاشیه شهر اصفهان به‌دنیا آمدم که البته اکنون کاملا در شهر واقع شده است. ولی در قم بزرگ شده‌ام.

‌سن شما اصلا به چهره‌تان نمی‌خورد. من فکر نمی‌کردم بیشتر از ۵٠ سال داشته باشید!

حسن نظر شما است. (با خنده)

‌دلیلش چیست؟ فعالیت خاصی می‌کنید یا خانوادگی این‌طور هستید؟

دلیل خاصی ندارد. مقداری هم جنبه ژنتیک دارد!

‌شما هم ژن خوب دارید؟!

نه ما ژن خوب نداریم. (می‌خندد) در بعضی از خانواده‌ها پدر یا مادر خانواده، استعداد بیماری دارند (مثلا استعداد سرطان)، استعداد یا ژن بیماری باعث می‌شود افراد زود پیر شوند یا از عمر آنان‌ کاسته شود. خوشبختانه در خانواده ما چنین مشکلی نداشته‌ایم. البته دلیل طول عمر پدر شاید این باشد که ایشان خیلی حفظ‌الصحه را رعایت می‌کنند. از جمله در غذاخوردن و در استفاده از دارو ملاحظه دارند. ایشان کمتر از داروهای شیمیایی استفاده می‌کنند.

‌اصلا؟

خیلی کم. یک بار که عمل جراحی انجام دادند، در دوره نقاهت مدت کوتاهی دارو مصرف می‌کردند. به‌هرحال علی‌رغم کبر سن، ایشان معمولا صبح و عصر پیاده‌روی می‌کنند. هفته‌ای یک بار، اگر شنا هم نکنند در استخر راه می‌روند. ما هم به‌همین‌دلیل عادت کرده‌ایم که بعضی از مسائل را رعایت کنیم. نکته دیگر سحرخیزی ایشان است. درطول ۶٠ سال گذشته هرشب یکی، دوساعت قبل از اذان صبح برای نماز شب برمی‌خیزند و تا طلوع آفتاب بیدار هستند. این هم در سلامتی و طول عمر ایشان بی‌تأثیر نیست.

‌فضای خانوادگی شما در دوران کودکی و نوجوانی چطور بود؟ باتوجه به اینکه پدر هم فعالیت سیاسی داشتند، شکل حضور ایشان در خانه چطور بود؟

ما عمدتا در قم زندگی می‌کردیم. ممکن بود سالی، یکی دو ماه به اصفهان برویم، به‌این‌خاطر که تمام بستگان ما در اصفهان بودند. خب پدر هم مثل بسیاری از طلاب حوزه علمیه، به لحاظ اقتصادی زندگی سختی داشتند. به عنوان نمونه، ما در شهر قم سال‌ها اجاره‌نشین بودیم و هر سال از یک محله به محله دیگر می‌رفتیم. فکر می‌کنم تا سال‌های ۴۴ یا ۴۵ منزل شخصی نداشتیم. بعدها منزلی را که زمین آن هم وقفی بود و الان به صورت کلنگی درآمده به صورت اقساطی خریداری کردند که هنوز وقتی به قم سفر می‌کنند مورد استفاده ایشان است. زندگی سختی داشتیم. سال ۴١ که قیام امام شروع شد، من جوانی دبیرستانی بودم. پدر از آن موقع، همراه امام بودند. سال ۴٣ که کلاس نهم را به پایان رساندم، وارد حوزه شدم، در مدرسه‌ای که شهید بهشتی بنیان‌گذار آن بود.

‌مدرسه حقانی؟

بله. از سال ۴٧ هم به‌دلیل برخی از فعالیت‌های سیاسی که داشتم، تحت تعقیب بودم.

‌خیلی زود فعالیت سیاسی را شروع کردید.

بله ١٩ سالم بود. اطلاعیه‌ها و بیانیه‌های امام را تکثیر و پخش می‌کردم. از همان زمان هم تحت تعقیب قرار گرفتم. در ایام محرم یا رمضان هم برای تبلیغ به شهرهای مختلفی می‌رفتم و در تبلیغات از امام حمایت می‌کردم. نام امام را می‌آوردم، به‌همین‌دلیل هم چندبار در شهرستان‌های مختلف دستگیر شدم. ما به صورت خانوادگی دنبال راه امام بودیم. برادرم هم که بعد از انقلاب کشته شد، از همان سال‌های نخست مبارزه، رساله‌های امام را توزیع می‌کرد و به‌همین‌دلیل شش ماه در زندان قصر، زندانی شد. از سال ۵٠ به بعد کم‌کم وارد جریان‌ مبارزه مسلحانه شد. پدرم را هم از سال ۴۵ مرتب بازداشت می‌کردند. در دهه ۵٠، از آنجا که شدیدا تحت تعقیب ساواک بودم و نتوانسته بودند من و برادرم را پیدا کنند، پدرم را به کمیته ضدخرابکاری تهران بردند و مورد شکنجه روحی قرار دادند. به ایشان فشار می‌آوردند، چون فکر می‌کردند پدر از محل اقامت ما خبر دارد یا می‌تواند به ما دسترسی پیدا کند.

‌دسترسی پیدا کردند؟

خیر.

‌ فعالیت سیاسی شما بیشتر تحت‌تأثیر پدر بود یا برادر؟

قطعا اینکه در چنین خانواده‌ای بزرگ شده بودیم، پدرم کاملا تأثیر داشت. ولی من شخصا بیشتر تحت‌تأثیر شهید بهشتی بودم. در دبیرستانی تحصیل می‌کردم که ایشان مؤسس‌ آن بودند، دبیرستان دین و دانش. به خاطر دارم، در سال ١٣۴٢ یک‌ روز صبح مرحوم شهید بهشتی سر صف برای دانش‌آموزان صحبت کرد و اعلام کرد که امام را دستگیر کرده‌اند و شهر متشنج است و به ما توصیه کرد در شهر و خیابان که تردد دارید، مراقب باشید. قبل از دستگیری امام- در سال‌های ۴١ و ۴٢ – ما به منزل امام رفت‌‌وآمد داشتیم. از شهرهای مختلف برای دیدن امام می‌آمدند. من در هر دو سخنرانی امام هم سخنرانی محرم و هم سخنرانی آخرشان درباره کاپیتولاسیون حضور داشتم و سخنان ایشان را از نزدیک شنیدم. مجموعه این‌ رخدادها بر فعالیت و جهت‌گیری سیاسی من تأثیرگذار بود؛ نه اینکه به یک مورد مشخص محدود بشود.

‌شما، پدر و برادرتان فعالیت سیاسی داشتید، شرایط خانه برای مادر سخت نبود؟ گلایه یا شکایتی نداشتند؟

البته سخت بود، خیلی هم سخت بود. سال ۴۵ پدرم را به زندان قزل‌قلعه آورده بودند. ما مجبور بودیم با اتوبوس از قم به تهران حرکت کنیم. گاراژ اتوبوس‌ها در خیابان ناصرخسرو بود.

‌با مادر می‌آمدید؟

گاهی با مادر می‌آمدم، گاهی تنها می‌آمدم. وقت زیادی می‌گرفت از اتوبوس پیاده می‌شدیم. باید چند خط اتوبوس واحد سوار می‌شدیم و مدام تغییر مسیر می‌دادیم تا به قزل‌قلعه برسیم و بعد هم منتظر بمانیم تا ایشان را ببینیم.

‌از طریق برادرتان حسین با مجاهدین خلق ارتباط پیدا کردید. هیچ‌وقت خودتان جذب فعالیت‌های سازمان نشدید؟

خیر. فداییان خلق از سال ۴٩ مبارزه مسلحانه را آغاز کردند. بعد هم در واقعه سیاهکل به یک پاسگاه حمله کردند و آن را گرفتند. قبل از آن هم حزب ملل اسلامی فعالیت‌های مسلحانه را آغاز کرده بود که متأسفانه به خاطر رعایت‌نکردن مسائل امنیتی، ۵۵ نفر آنها دستگیر شدند. من معمولا در آن دوره به زندان قصر می‌رفتم و آنها را می‌دیدم.

‌از قبل با آنها ارتباط داشتید؟

نه، بعضی‌ از آنها را از قبل می‌شناختم؛ مثل آقای حجتی‌کرمانی و آقای بجنوردی. من علاقه‌مند بودم که هر کسی را که علیه شاه فعالیت می‌کرد، ببینم.

‌نگران نبودید که خود شما را هم دستگیر کنند؟

نه آن زمان شرایط ملاقات کمی متفاوت بود. این‌طور نبود که حتما بستگان تنها به ملاقات بروند. من هم با عناوین مختلف به ملاقات می‌رفتم. هنگام ملاقات، معمولا زندانیان به صورت جمعی پشت میله‌ها می‌آمدند و من بارها به دیدن مرحوم بازرگان و جمعی که با نهضت آزادی فعالیت می‌کردند، می‌رفتم. دوره‌ای هم که بعضی از شخصیت‌های مؤتلفه دستگیر شده بودند، در زندان قصر به دیدن آنها می‌رفتم. به‌عنوان نمونه به دیدن آقای عسگراولادی و آیت‌الله انواری می‌رفتم. سنم خیلی کم‌ بود؛ ولی علاقه‌مند بودم و به دیدنشان می‌رفتم. سال ۵٠ که حرکت مجاهدین خلق شروع شد، ما با تعدادی از طلاب در قم یک هسته مسلحانه تشکیل دادیم.

 ما ژن خوب نداريم

‌همه طلبه بودید؟

بله، همه طلبه بودند. مدتی که گذشت، سعی کردیم کتاب‌های آموزشی‌ سازمان مجاهدین را پیدا کنیم و مطالعه کنیم.

‌چرا؟ شما طلبه‌ای بودید در مدرسه حقانی، سطح مدرسه حقانی هم با حوزه خیلی فرق می‌کرد و بسیار نظام‌‌مند بود. با توجه به آموزشی که آنجا داشتید، چرا به سراغ جزوات سیاسی مجاهدین رفتید؟

نوع آموزش‌هایی که برای فعالیت‌های مسلحانه مورد نیاز بود، در حوزه وجود نداشت. درست است که در مدرسه حقانی برخلاف سبک سنتیِ حوزه که فقط فقه، اصول و منطق و فلسفه می‌خواندند، ما کتاب‌های اجتماعی و اقتصادی می‌خواندیم. حتی استاد ریاضی و استاد زبان انگلیسی داشتیم؛ یعنی بنابر نیازهای جامعه، سعی می‌کردیم خودمان را مجهز بکنیم؛ ولی شرایط مبارزه آموزش‌های دیگری را می‌طلبید مجاهدین اولیه به‌هر‌حال تفسیر خاصی از اسلام داشتند؛ ولی در آن زمان جاذبه ایجاد کرده بود. آنها درباره نهج‌البلاغه تفسیر نوشته بودند؛ بخش‌هایی از نهج‌البلاغه را هم انتخاب کرده بودند که انسان را تحریک به مبارزه و جهاد می‌کرد. خب این بخش‌ها درخور‌توجه بود و ما علاقه‌مند بودیم بخوانیم..

در حوزه اقتصادی هم مطالبی داشتند؛ مثلا «اقتصاد به زبان ساده» که البته اشکال داشت. اقتصاد مارکسیستی را آموزش می‌دادند که ما هم می‌خواندیم تا ببینیم حرف‌ آنها چیست؛ اما درباره مقابله با رژیم در زندان و نحوه بازجویی‌ها جزوات خوبی داشتند، از‌جمله اینکه روش‌های بازجویی چگونه است و نحوه مواجهه زندانی چگونه باید باشد که مطلبی لو نرود. این‌گونه جزوات برای ما خیلی مفید بود و در همین حد از آنها استفاده می‌کردیم؛ ولی من هیچ وقت به مجاهدین نپیوستم؛ چون ما یک گروه جدا تشکیل داده بودیم. در‌این‌میان به دلیل ارتباطاتی که با برخی از این عناصر از‌جمله آقای عزت‌شاهی (عزت مطهری) داشتیم – که می‌توان گفت اسطوره مقاومت در زندان بود – بعضی از جزوات را از ایشان می‌گرفتیم و مطالعه می‌کردیم.

‌درباره اینکه فاز فعالیت‌های خود را به مسلحانه تغییر بدهید، با کسی مشورت کردید؟ چون شما در آن زمان با چهره‌‌های انقلابی نیز همنشین بودید.

 
با کسی نمی‌شد مشورت کنیم. ما پنج، شش نفر بودیم که… .

‌ کلا پنج، شش نفر بودید؟

بله، خب نمی‌شد هسته مخفی بیشتر از این باشد. آن‌قدر خفقان شدید بود که اگر یک نفر لو می‌رفت، این‌قدر او را شکنجه می‌کردند تا دوستان خود را لو دهد. شرایط وحشتناکی بود. یکی از دوستان ما را در مقطعی دستگیر کردند. هر کسی را که می‌گرفتند، بلافاصله آن‌قدر شکنجه می‌کردند تا قرارها و دوستان خود را لو بدهد… .

 ‌شما را هم لو دادند؟

بله. فشاری که بر من بود، به‌ این ‌خاطر بود که لو رفته بودم. ما بعضی از جلسات را در اصفهان، در محله پدری‌مان برقرار می‌کردیم. یکی از دوستان را که دستگیر کرده بودند، خیلی شکنجه کرده بودند که جای من را لو دهد. ایشان خانه من را در قم لو داد و چندباری به آنجا ریختند که من نبودم. بعد به ایشان بیشتر فشار آوردند تا جاهای دیگری را که از من می‌دانست لو بدهد و ایشان خانه ما در اصفهان را لو داده بود. او را به اصفهان آوردند. بعضی از دوستان که او را دیده بودند به من‌ گفتند که تمام پایش باندپیچی بود، از بس او را شلاق زده بودند و با عصای زیربغل او را آورده بودند تا خانه‌ای که من در آن هستم را نشان دهد. ایشان خانه را نشان داده بود و به آنجا ریختند که البته من در آنجا نبودم! شرایط ‌طوری بود که نمی‌شد با کسی صحبت کرد. حتی پدر من خبر نداشت که من چه‌کار می‌کنم. من در آن دوران کمتر به زندان رفتم. بیشتر به صورت موقت من را بازداشت  و آزاد می‌کردند.

‌با توجه به سابقه‌ای که داشتید، چرا شما را نگه نمی‌داشتند؟

سیستم اطلاعاتی رژیم آن زمان خیلی منسجم نبود. اولا عکسی از من نداشتند؛ ثانیا من جاهای مختلف با اسامی مختلفی می‌رفتم. به‌خاطر فشار فوق‌العاده‌ای که می‌آوردند، از اسفند ۵۲ به‌بعد تصمیم گرفتم از قم خارج شوم. بارها برای اینکه من را پیدا کنند، به مدرسه‌ای که در آنجا تحصیل می‌کردم هجوم آوردند. حتی یک‌بار نیمه‌شب بالای سر خود من هم آمدند، اما من را نشناختند! هنر من در فرارکردن بود! یک دلیل دیگر هم این بود که از سال ۵۲ به‌بعد مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی خیلی به من کمک کردند. ایشان یک شناسنامه جعلی برای من درست کردند، با نامی دیگر. این شناسنامه بارها من را نجات داد. هرجا بودم، این شناسنامه در جیبم بود. بارها ساواک من را بازداشت کرد، ولی وقتی تفتیش می‌کردند و به شناسنامه می‌رسیدند، با فرد دیگری مواجه می‌شدند! آقای هاشمی‌رفسنجانی، فردی را در ثبت‌‌احوال داشتند که شناسنامه‌ها را کش می‌رفت! در یکی از آن شناسنامه‌ها هم عکس من را زدند و مهر کردیم. البته اگر کسی شناسنامه را استعلام می‌کرد، متوجه می‌شد که این شناسنامه واقعی نیست. این امر باعث شد که من در دو، سه مرحله حساس نجات پیدا کنم.

‌بعد از این هم برای ادامه فعالیت‌های مسلحانه به خارج از کشور رفتید؟

بله. بعد از مشورت‌هایی که با دوستان کردم، از جمله آقای هاشمی‌رفسنجانی، به این نتیجه رسیدم که اگر در کشور بمانم، دیر یا زود دستگیر می‌شوم و نهایتا یا اعدام می‌شدم یا حبس ابد می‌گرفتم. توصیه آنها این بود که از کشور خارج شوم. از اواخر سال ۵۳ تلاش کردم که از مرز پاکستان خارج شوم و در نهایت فروردین سال ۵۴ وارد پاکستان شدم.

‌ آقای هاشمی یا بهشتی با فعالیت‌های مسلحانه شما موافق بودند؟

حتما موافق بودند. آنها هم به این نتیجه رسیده بودند که مجاهدین خلق اولیه گروهی مسلمان و معتقد هستند که بر اساس انگیزه‌های دینی، برای بیداری مردم، دست به مبارزه مسلحانه زده‌‌اند. عموم افرادی که می‌شناختم، از جمله شهید مفتح، شهید بهشتی مرحوم آیت‌الله رفسنجانی در آغاز از این حرکت حمایت می‌کردند، ولی زمانی که آیت‌الله هاشمی باخبر شد که درون سازمان عناصری هستند که گرایش مارکسیستی پیدا کرده و تلاش می‌کنند تا رابطه عناصر مسلمان را با سازمان قطع و سازمان را مارکسیستی اعلام کنند، ایشان دست‌به‌کار شد تا با آنها مقابله کند.

برنامه ایشان این بود که عناصر منحرف را قانع کند که تغییر ایدئولوژیک را اعلام نکنند تا ایشان بتواند عناصر مسلمان را دور هم جمع کند و آنان اعلام کنند که درون سازمان عناصری با گرایش مارکسیستی هستند که آنها را اخراج کردیم، اما متأسفانه این‌طور نشد. ایشان در سفری که به خارج از کشور آمد، در تاریخ تیرماه ۵۴، با بعضی از عناصر مارکسیست‌شده در خارج از کشور ملاقات و خیلی تلاش کرد آنها را متقاعد کند تا اعلام نکنند که مارکسیست شده‌اند، ایشان می‌خواست از این طریق نقشه خود را پیش ببرد، اما متأسفانه آنها در شهریور این موضوع را اعلام کردند.

‌یعنی ترجیح ایشان این بود که مبارزه مسلحانه را گروه‌های مسلمان سازمان دهند؟

بله. تلاش داشت تا نیروهای مسلمانی که عضو مجاهدین خلق بودند و بعد از تغییر ایدئولوژیک، پراکنده شده بودند، کار را ادامه دهند، ولی چون مارکسیست‌ها بعضی از آنها را به ساواک لو داده بودند به‌شدت تحت تعقیب قرار گرفتند.

‌برادر شما را هم لو دادند؟

بله.

‌افراخته لو داد؟

نمی‌دانم چه کسی لو داد، ولی او هم لو رفت و دستگیر شد.

‌برادر شما گرایش مارکسیستی پیدا کرد یا همچنان مسلمان ماند؟

گرایش اسلامی داشت و با تخفیف، محکوم به حبس ابد شد که در آستانه انقلاب آزاد شد. من آن زمان خارج از کشور بودم، در سوریه و لبنان با شهید محمد منتظری کاری را شروع کردیم. تلاشمان این بود که نیروهای مسلمانی را که تحت تعقیب قرار گرفته و رابطه‌شان قطع شده بود را از کشور خارج کنیم تا به دست پلیس نیفتند. با توجه به ارتباطاتی که داشتیم، بعضی از دوستان این افراد را پیدا  و منتقل می‌کردند و بعضی‌ها هم خودشان به خارج از کشور می‌آمدند.

‌چند نفر را منتقل کردید؟ هیچ چهره آشنایی در میان آنها وجود داشت؟

آقای مهندس غرضی و خیلی‌های دیگر بودند. از سال ۵۴ تا سال ۵۷ نزدیک به ۲۵ تا ۳۰ نفر به خارج آمدند و مقیم شدند. تعدادی هم بودند که از کشور خارج می‌شدند تا آموزش ببینند و بازگردند؛ حدودا، ۵٠ یا ۶۰ نفر بودند. بعضی‌ها به‌طور طبیعی به خارج می‌آمدند و در سوریه با ما ارتباط برقرار می‌کردند. بعضی‌ها هم به صورت قاچاق از مرز پاکستان می‌آمدند.

‌با دکتر چمران هم ارتباط داشتید؟ شما بیشتر سوریه بودید؟

در سوریه و لبنان، هردو اقامت داشتم. آقای هاشمی‌رفسنجانی تیرماه ۵۴ به خارج آمدند و من با مرحوم شهید محمد منتظری ایشان را در دمشق ملاقات کردیم. بعد با هم به لبنان رفتیم. ایشان دورادور مرحوم چمران را می‌شناخت ولی از نزدیک ندیده بود. با هم به مجلس اعلای شیعیان لبنان رفتیم که رئیس آن امام موسی صدر بود. با شهید چمران هم ملاقات کردیم. من از آن زمان تا پیروزی انقلاب با شهید چمران رفت‌وآمد داشتم؛ در جنگ‌های داخلی لبنان و سایر مسائل ایشان را همراهی می‌کردم.

‌شما در جریان عملیات‌های چریکی‌ای که دکتر چمران انجام می‌داد، همراهش بودید؟

من در خط اول جبهه نبودیم. ایشان به خط اول هم ‌رفت‌و‌آمد می‌کرد. نیرو‌هایی که برای آموزش به لبنان می‌آمدند هم به خط مقدم می‌رفتند. در جنگ داخلی لبنان هم شیعیان و هم اهل سنت و فلسطینی‌ها با مسیحیان درگیر بودند. در واقع یک جنگ داخلی تمام‌عیار بود. مسیحیان یک ‌طرف بودند و مسلمانان یک‌ طرف.

‌با امام موسی صدر چقدر ارتباط داشتید؟

خیلی. از زمانی که به اتفاق آقای هاشمی‌رفسنجانی نزد امام موسی صدر رفتیم، من مرتب با مجلس اعلای شیعیان ارتباط داشتم.

امام موسی صدر برای من و تعدادی دیگر از مبارزان به عنوان عضو مجلس شیعیان لبنان اقامت گرفت و خیلی به ما کمک کرد. حداقل ٢٠ نفر از دوستان هم که در سوریه بودند، امام موسی صدر با مرحوم حافظ اسد درباره آنها صحبت کرد و حافظ اسد به وزارت کشور دستور داد و برای همه آنها اقامت گرفت. تا آخرین لحظه‌ای که امام موسی صدر در لبنان بودند- قبل از اینکه به لیبی بروند- ما مرتب به منزل، دفتر و مجلس اعلا رفت‌‌وآمد داشتیم. به یاد دارم ایشان نامه‌ای نوشتند و من را به دانشگاه مدینه معرفی کردند تا به آنجا بروم و وضعیت آن دانشگاه را بررسی کنم. در آن نامه من را به عنوان عضو مجلس اعلای شیعیان معرفی کردند که با من همکاری کنند.

‌ نظر امام موسی صدر درباره فعالیت‌هایی که شما می‌کردید، چه بود؟

امام موسی صدر قطعا موافق بود و حمایت می‌کرد.

‌نمی‌خواهم وارد بحث امام موسی صدر شوم. ولی قرائت متفاوتی وجود دارد؛ گفته می‌شود ایشان چهره معتدلی بودند و ظاهرا در بعضی از مراوداتی که با شاه داشتند، باعث آزادی بعضی از زندانیان هم شدند.

گویا ایشان به همین دلیل هم چندان مقبول جریان انقلابی نبود؟

آن زمان جریان مبارزات به‌گونه‌ای بود که اگر کسی با شاه یا رژیم تماس می‌گرفت، منفور می‌شد، منتها ایشان به‌عنوان رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان، دارای یک شخصیت سیاسی بود. یعنی رهبر کل شیعیان لبنان بود. سال‌های ۵۰ یا ۵۱ که ایشان به ایران آمد. آن زمان تعدادی از سران مجاهدین خلق هم دستگیر شده بودند و تحت شکنجه‌های بسیار شدیدی قرار داشتند.

قرار بود ایشان برای بحثِ کمک به شیعیان لبنان با شاه دیداری داشته باشد، تعدادی از شخصیت‌ها ازجمله شهید بهشتی از ایشان خواستند مسئله مجاهدین خلق را هم در این دیدار مطرح کند و از شاه بخواهد آنها را آزاد کند. یک بار که مرحوم شهید بهشتی به منزل ما آمده بود از ایشان شنیدم که: «برادرم امام موسی صدر گفتند که من وقتی با شاه ملاقات داشتم، مسئله مجاهدین خلق را هم مطرح کردم و آرام‌آرام صحبت می‌کردم و هر جمله‌ای که می‌گفتم به چهره شاه نگاه می‌کردم تا ببینم چه تأثیری بر شاه می‌گذارد». غرض اینکه مرحوم بهشتی هم از امام موسی صدر خواسته بود آزادی مجاهدین خلق را با شاه مطرح کند، منتها در آن زمان انقلابیون به هرکسی که به شاه نزدیک می‌شد، معترض بودند. امام موسی واقعا یک شخصیت فوق‌العاده بود.

ایشان برای مبارزه با اسرائیل، جنبش امل شاخه نظامی حرکه المحرومین را ایجاد کرد. آنچه ما در سال‌های بعد از جنبش امل و بعدا جنبش حزب‌الله می‌بینیم، نتیجه تلاش‌های ایشان است. همین چند روز قبل یک اجتماع بزرگ که در بعلبک به مناسبت پیروزی بر داعش تشکیل شده بود، سخنرانی سید حسن نصرالله، با تاریخ ربوده‌شدن امام موسوی صدر مصادف بود. ایشان مفصل درباره امام موسی صدر صحبت و تأکید کرد آنچه امروز به عنوان حزب‌الله داریم، ثمره بذری بود که امام موسی صدر در لبنان کاشت.

‌راجع به جنبش امل حرف و حدیث زیاد است… .

بله. ولی درحال‌حاضر امل همکاری خوبی با حزب‌الله دارد. در همین سخنرانی سیدحسن نصرالله از نبیه‌ بری- رئیس مجلس لبنان – تجلیل کرد که همواره با حزب‌الله همراهی داشته است. البته در برهه‌ای اختلافات شدید و درگیری داشتند. آیت‌الله جنتی هم مأمور رسیدگی به آن اختلافات شد. به لبنان رفت تا مشکلات آنها را حل‌وفصل کند.

‌توانست حل کند؟

نسبتا.

‌در سال‌هایی که برادر شما با مجاهدین در ارتباط بود و بازداشت شد، شما و پدر آیا می‌توانستید با او ارتباط بگیرید؟

ایشان سال ۵۳ دستگیر شده بود و من از اواخر ۵۲ زندگی مخفی داشتم و از سال ۵۴ هم به خارج از کشور رفتم. او هم زندگی مخفی خودش را داشت. به این ترتیب هیچ ارتباطی با هم نداشتیم. پدرم در اسدآباد همدان تبعید بود و آنجا هم مأمور گذاشته بودند که اگر هر کدام از ما به ملاقات ایشان رفتیم، بازداشت شویم. حتی صاحبخانه ایشان را به عنوان منبع استخدام کرده بودند تا اگر زمانی ما به دیدار پدر رفتیم، خبر بدهد تا دستگیرمان کنند. با وجود همه این مشکلات من چند بار با تغییر چهره برای دیدن پدر و مادر به اسدآباد ‌رفتم.

‌نمی‌شناختند؟ چه‌ کار می‌کردید؟

نمی‌توانم بگویم (خنده). به هر قیمتی بود هر چند ماه یک ‌بار، سر می‌زدم. بعضی وقت‌ها با تعدادی از دوستان در قالب یک جمع می‌رفتم که آنها نمی‌دانستند این جماعت چه کسانی هستند. به هر حال به صور متفاوت سعی می‌کردم دیدار داشته باشم.

‌ چرا دیگر برادرهای شما، حسن و محمد وارد فعالیت سیاسی نشدند؟

افراد متفاوت‌ هستند! برادر ناتنی من، حسن آقا درحال‌حاضر در اصفهان زندگی می‌کند و چندان علاقه‌ای به کار سیاسی نداشت. ایشان یک سال از من کوچک‌تر است و از ابتدا در اصفهان نزد پدربزرگ‌مان رفت و همان‌جا ماند. خیلی علاقه‌ای به درس‌خواندن هم نشان نمی‌داد. به دنبال کار شخصی بود و هنوز هم به همان فعالیت مشغول است. برادر کوچک‌ترم محمدآقا هم در زمان رژیم گذشته چندان علاقه‌ای به ورود به جریانات مبارزاتی از خود نشان نمی‌داد.

‌آقای جنتی، شنیدم و خوانده‌ام که پدر شما خیلی با حسین صحبت می‌کرد. آیا شده است بعد از این همه سال در قبال اتفاقی که برای او افتاد، ابراز ناراحتی کند؟

پدرم هیچ‌وقت ابراز ناراحتی نکردند ولی حتما از نظر عاطفی ناراحت هستند که چرا فرزندشان به این سرنوشت دچار شد. متأسفانه او با مجاهدین خلق در فاز نظامی هم همراهی کرد و سرنوشت او این‌گونه شد.

‌پدرتان در جایی گفته‌اند که خیلی هم با ایشان صحبت کردند، ولی موفق نشدند.

بله، من هم صحبت کردم. نه‌تنها با ایشان، بلکه با برخی دیگر از دوستان که قبل از انقلاب فعالیت مسلحانه می‌کردیم و بعدا به مجاهدین خلق پیوستند، ساعت‌ها صحبت کردم. ولی عموما سبک‌شان این بود که یک ساعت به حرف‌ها گوش می‌دادند و بعد می‌گفتند «دیگر فرمایشی ندارید»! و صحنه را ترک می‌کردند اصلا وارد استدلال و بحث نمی‌شدند. ظاهرا یکی از آموزش‌های تشکیلاتی آنها بود که هیچ‌گاه بحث نکنید. البته مادرم خیلی متأثر بود. تا آخر عمر هم همواره ناراحت بود، ولی پدرم چیزی ابراز نمی‌کرد.

‌ سر مزار ایشان می‌روید؟

مزار چه کسی؟

‌برادرتان حسین؟

اصلا نمی‌دانم کجا هست.

‌شما اطلاعی ندارید؟ ولی با ارتباطاتی که داشتید، می‌توانستید پیدا کنید.

نه اطلاعی ندارم. اگر جست‌وجو می‌کردم، می‌توانستم پیدا کنم. اما انگیزه‌ای برای این‌کار نداشتم.

‌معمولا سر مزاررفتن آلام را کاهش می‌دهد، به خاطر مادرتان هم که شده بود دنبال مزار برادرتان نگشتید؟

خیر. نه خودمان دنبال کردیم و نه کسی آدرس آن را داد که مادرمان را ببریم.

‌قبل از انقلاب به ایران برمی‌گردید و ازدواج می‌کنید. مفصل درباره‌اش توضیح دادید، خانواده همسرتان سیاسی بودند؟

نه اصلا سیاسی نبودند.

‌ گفته بودید حجت‌الاسلام والمسلمین آقای سیدموسی موسوی واسطه ازدواج می‌شوند. به واسطه مطرح‌بودن ایشان، خانواده همسر شما هم موافقت می‌کنند. درست است؟

بله. داستان به این ترتیب بود که پس از خارج‌شدن از قم به منظور مخفی‌شدن به نقطه‌ای دوردست در سنقر کلیایی (منطقه‌ای در استان کرمانشاه) رفتم، آن‌هم نزد فردی که خود یک تبعیدی بود که از چابهار فرار کرده بود و با اسم مستعار در آنجا زندگی می‌کرد! حدود شش ماه در آن شهر زندگی کردم. برای اینکه کاری هم انجام دهم، درس تفسیر می‌دادم و خیلی از خانم‌ها شرکت می‌کردند؛ از جمله خواهر همسر من که در آنجا معلم بود، پای درس ‌من می‌آمد. از آنجا با او آشنا شدم. سال ۵۵ که تصمیم گرفتم ازدواج کنم با افراد مختلفی مشورت کردم؛ ازجمله خواهر همسرم.

‌خواهرشان را به شما پیشنهاد دادند؟!

خیر. ابتدا شخص دیگری را پیشنهاد کردند. مجبور بودم واقعیت را به او بگویم که من تحت تعقیب هستم و نمی‌توانم به ایران برگردم و اگر با من ازدواج کند ممکن است تا آخر عمر نتواند به ایران بازگردد. به او گفتم به خانواده‌ات هم نباید حقیقت را بگویی. خودش رضایت داشت، ولی خانواده‌اش گفتند این جوان مشکوک است که می‌خواهد با این سرعت ازدواج کند و برود و احتمالا این آقا باید از جماعت مارکسیست‌های اسلامی باشد! بنابراین از خواهر همسرم خواستم که مورد دیگری را معرفی کند او هم خواهر کوچک‌ترش را معرفی کرد.

با او هم همان حرف‌ها را زدم و از او خواستم که هیچ‌کس نباید متوجه شود که من چه کسی هستم. بالاخره جناب آقای موسوی که آن زمان در کرمانشاه امام جماعت و مورد احترام بودند، خواستگاری کرده و من را معرفی کردند و خانواده دختر هم به اعتبار آقای موسوی قبول کردند. البته من مجبور بودم به خاطر مخفی‌ماندن هویتم یک‌سری حرف‌های خلاف واقع هم بزنم؛ سرانجام پذیرفتند. مراسم عقد جمع‌وجوری برگزار کردیم. من باید سریعا از کشور خارج می‌شدم و همسرم بعدا به من ملحق شد. جالب این بود که مادر همسرم که در آستانه انقلاب – پنج، شش ماه قبل از انقلاب – به سوریه آمده بود تا زمان پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن نمی‌دانست من چه کسی هستم. بعد از پیروزی خودم و پدر و مادرم را معرفی کردم.

 ما ژن خوب نداريم

‌پدر و مادرتان خبر داشتند که ازدواج کرده‌اید؟

بله خبر داشتند.

‌قبل از ازدواج گفتید؟

نه آن زمان نگفتم، بعدا خبر دادم. آنها یک سفر به دمشق آمده بودند و اطلاع یافتند.

‌حرف خاصی نداشتند؟

خیر. شرایط من را می‌دانستند.

‌شما در آستانه انقلاب، سفری به لیبی دارید. به این منظور که اگر بعد از سه ماه دولت فرانسه امام را از کشورشان اخراج کردند، به آنجا بروند. اما گویا امام جواب جالبی به شما ندادند. نظر امام درخصوص قذافی چه بود؟

ما از نظر امام خبر نداشتیم، ولی بعدا فهمیدیم که نظر ایشان خیلی منفی است.

‌ احتمالا به خاطر امام موسی صدر منفی بود؟

کاملا روشن بود که امام موسی صدر را قذافی دستگیر کرده و همه مشکلات زیر سر قذافی است. از طرفی ما چاره‌ای نداشتیم و باید جایی برای امام پیدا می‌کردیم. نمی‌شد که از این فرودگاه به آن فرودگاه بروند. قذافی شعارهای انقلابی می‌داد، از فلسطین حمایت می‌کرد و ضد رژیم شاه بود. ما چندان او را قبول نداشتیم. در عین آنکه قذافی چهره‌ای ضدامپریالیستی بود که از فلسطین و از انقلاب ایران حمایت می‌کرد.
‌چهار، پنج روز بعد از انقلاب به ایران برگشتید… .

اسفند ۵۷ بود که به توصیه مرحوم شهید بهشتی به کرمانشاه رفتم و دفتر حزب جمهوری اسلامی را آنجا تأسیس کردم. در اردیبهشت سال ۵٩ آقای مهندس غرضی، استاندار خوزستان، از صداوسیما خواست تا من را به‌عنوان مدیر صداوسیمای مرکز اهواز منصوب کنند. آن زمان شورای سرپرستی صداوسیما جمع پنج‌نفره‌ای بود؛ ازجمله آقایان دکتر هادی، دکتر حدادعادل، موسوی‌خوئینی‌ها و دکتر غضنفرپور. با شناختی که بعضی از اعضا مثل دکتر هادی از من داشتند، خواستند که به اهواز بروم و من هم پذیرفتم. این اولین مسئولیت دولتی من بود.

‌ بین چهره‌هایی که نام بردید، احساس می‌کنم که رفاقت شما با آقای غرضی بیشتر بود. درست است؟

با بقیه هم رفاقت داشتم، هنوز هم رفاقت داریم. در ماه مبارک رمضان در بعضی از افطاری‌ها، با دوستانی که در سوریه بودند، جلسه انس داریم. آقای غرضی هم یکی از کسانی بود که با ایشان آشنا شده بودیم. سن ایشان هم از ما بیشتر بود. مرحوم خانم مرضیه دباغ هم جزء این گروه بود. مجموعه دوستان سوریه دائما با هم محشور بودیم. ابتدای سال ۵۹ به صداوسیمای استان خوزستان رفتم و تا دی آن سال آنجا بودم. بعد از اینکه قانون اداره صداوسیما تصویب شد، مرحوم شهید بهشتی من را به‌عنوان نماینده قوه ‌قضائیه در شورا معرفی کرد.

‌ دورانی که در شورای سرپرستی صدا‌و‌سیما حضور داشتید، مسئولیت دیگری نداشتید؟

خیر. البته اواخر سال ۶۱ تا مرداد ۶٢، ضمن عضویت در شورای سرپرستی مدیر شبکه یک هم بودم.

‌ مقطعی هم که در خوزستان بودید و در صداوسیما، به حجاب خانم‌ها اعتراض داشتید؛ در واقع به شکل ظاهری که با آن سر کار حاضر می‌شدند. هم‌زمان دستور پاکسازی هم می‌دهید که باعث جابه‌جایی بخشی از نیروها می‌شود. این متأثر از نگاه انقلابی آن موقع بود یا الان هم آن حساسیت را به پوشش خانم‌ها دارید؟ از اقدامتان در پاکسازی‌هایی که انجام دادید، رضایت دارید؟

من بنابر مطالعات اسلامی‌ای که داشتم و تجربه‌ای که در خارج کشور کسب کرده بودم، هیچ نوع جزمیت و نگاه دگماتیک نداشتم که حتما افراد باید چادر به سر داشته باشند. مدتی هم که در کرمانشاه مسئول حزب بودم و معمولا در جلسات سخنرانی می‌کردم، بعضی از ائمه مساجد علیه من موضع گرفتند که این فرد می‌گوید که حجاب فقط چادر نیست! خب این اعتقاد من بود. بعد که مدیر صداوسیما شدم، از لباس روحانیت بیرون آمدم؛ چون شهید بهشتی تأکید داشتند که حتما ملبس به کرمانشاه بروم.

‌چرا؟

چون روحانیت در آن زمان چهره محبوبی بود و بیشتر می‌توانست تأثیرگذار باشد. بعد که در محیط صداوسیما آمدم، لباس روحانیت را کنار گذاشتم.

‌زمان مبارزه هم لباس روحانیت نمی‌پوشیدید؟

نه، زمانی که تحت تعقیب بودم، لباس نمی‌پوشیدم. صداوسیما هنوز در فضای قبل از انقلاب بود. آن زمان هم من شروع‌کننده بحث پاکسازی نبودم. بحث پاکسازی در کل کشور تصویب شد و اجبار کردند که خانم‌ها حتما باید حجاب اسلامی داشته باشند یا از دستگاه‌های دولتی خارج شوند. ما هم آنچه را که دولت تصمیم گرفته بود، اجرا کردیم؛ ولی ابدا اعتقاد نداشتم که پاکسازی‌ها این‌طور انجام شود؛ مثلا برخی از کارکنان ارمنی یا جزء سایر اقلیت‌های دینی بودند. دلیلی نداشت که آنها را مجبور به رعایت حجاب کنیم.

‌آقای جنتی شما جبهه هم رفته‌اید؟

خب من سه سال – از ۶۳ تا ۶۶ – استاندار خوزستان بودم و آنجا شبانه‌روز جنگ بود! سال ۵۹ هم که جنگ شروع شد من خوزستان بودم. روز ٣١ شهریور ۵۹ که جنگ شروع شد، من آبادان بودم و تمام حوادث جنگ را از اول شاهد بودم. آن زمان مقام معظم رهبری مشاور امام در ارتش بودند؛ آمدند و در مقر لشکر ٩٢ زرهی اهواز مستقر شدند. کنار ایشان آقای غرضی بود. اطراف شهر را سنگربندی کردند و مواد منفجره کار گذاشتند. من از روز اول آنجا بودم. یک روز در دفترم در صداوسیما بودم که خمپاره‌ای کنار دفتر اصابت کرد و سقف روی سرمان خراب شد. در آن مقطع دائما در پناهگاه زندگی می‌کردیم.

‌خانواده هم با شما در خوزستان بودند؟

اوایل حضورم خوزستان بودند؛ اما بعدا به تهران آمدند. در دوران استانداری هم دائما در خطر بودیم. بعضی از مسئولان از تهران می‌آمدند، جلسه داشتیم، یکباره خمپاره از بالای سرمان رد می‌شد و صدای سوت آن می‌آمد. می‌گفتند چه بود؟ می‌گفتم هیچ، یک خمپاره بود (می‌خندد). در عملیات‌ها هم مرتب به قرارگاه‌ها سر می‌زدم. زمانی که می‌خواستند فاو را آزاد کنند؛ تا نزدیکی اروند ‌رفتیم و در قرارگاه‌ها حاضر می‌شدیم. بالاخره استان خوزستان شرایط بسیار سختی داشت؛ هم باید مشکلات و معیشت مردم را حل و تأمین می‌کردیم و هم باید به رزمندگان کمک می‌کردیم. گردان‌ها و لشکرهای متعددی که آنجا بودند، مرتب مراجعه می‌کردند و کمک می‌خواستند و باید کمک می‌کردیم. استان دائما بمباران می‌شد، هم مناطق مسکونی، مثل دزفول که بیش از ١٢٠ موشک اسکات به آن اصابت کرد. تعداد زیادی شهید می‌شدند و ما باید سرکشی می‌کردیم؛ مراکز صنعتی هم بمباران می‌شد، مثل کاغذ‌سازی پارس، فرودگاه اهواز و… خودش جبهه جنگ بود دیگر!

‌ بعد از مدتی که جنگ فرسایشی شد، پیش آمد که با آقای هاشمی‌رفسنجانی درباره جنگ صحبتی داشته باشید؟

خیر. من وارد این حوزه نشدم. من اواخر سال ۶۶ تا پایان جنگ، یعنی پذیرفتن قطع‌نامه و تا زمان رحلت امام، رئیس دفتر آقای هاشمی به‌عنوان جانشین فرمانده کل قوا بودم. بیش از یک‌ سال مسئول دفترشان بودم و بیشتر بحث‌های نظامی آنجا طرح می‌شد. ضمن اینکه در آن دوره فعالیت‌های نظامی برای پایان جنگ انجام می‌شد، اعتقاد هم بر این بود که کشور بیشتر از این امکان ندارد که در میدان بجنگد.
حتی نیروهای بسیجی هم که هر وقت فراخوانده می‌شدند، فوج‌فوج به جبهه‌ها می‌آمدند، این اواخر کمتر رغبت نشان می‌دادند و فرماندهان برای پرکردن جبهه‌ها مشکل داشتند. قیمت نفت به بشکه‌ای پنج، شش دلار رسیده بود. این بحث‌ها آن زمان مطرح بود، ولی من به طور خاص وارد این بحث‌ها نمی‌شدم.

‌بعد از انتخاب آقای هاشمی به ریاست‌جمهوری به استانداری خراسان رفتید اما کمتر در خصوص استانداری خود در خراسان صحبت کرده‌اید. هیچ کدام از مسائلی که در دوران وزارت شما پیش آمد به آن دوران ربط داشت؟ مثل آقای علم‌الهدی و… .

ایشان آن زمان در خراسان نبود. آن موقع دانشگاه امام صادق بود. آن زمان مرحوم آقای طبسی به نمایندگی از امام در خراسان بودند و من هم به درخواست ایشان به آنجا رفتم. آقای طبسی از مقام معظم رهبری خواستند که دستور دهند من را به عنوان استاندار خراسان به آنجا بفرستند.

‌چرا؟

از قبل من را می‌شناخت.

‌به واسطه پدر یا خودتان؟

شخصا من را می‌شناخت. ما در جریان مبارزات با ایشان آشنا شدیم، در دهه ۵۰ که آیت‌الله حاج‌سیدحسن قمی از مشهد به کرج تبعید شده بود. افرادی به دیدن ایشان می‌رفتند و من هم رفته بودم. با آقای طبسی آنجا آشنا شدیم. ایشان پدرم را می‌شناخت و من هم از آن زمان با ایشان آشنا شدم. در مقطعی که من در خوزستان بودم و دشمن عقب‌نشینی کرده بود، آستان قدس مسئول ساخت هویزه شد. به این دلیل آقای طبسی به آن منطقه رفت‌وآمد داشتند و فعالیت‌های ما را می‌دیدند. بنابراین ایشان از مقام معظم رهبری درخواست کردند که من به خراسان بروم.

‌آن زمان مثل امروز این‌قدر راجع به فعالیت‌های جنبی آستان قدس حرف و حدیث نبود؟

خیر. آستان قدس در زمان ایشان جایگاه خود را داشت. مرحوم طبسی هم شخصیت برجسته‌ای بودند و ما هم در استانداری همکاری نزدیکی با ایشان داشتیم.

‌احیانا پروژه مشترکی با آستان قدس دنبال کردید؟

فعالیت‌هایی که آستان قدس برای گسترش حرم و صحن‌ها انجام داد، باید مجوز شورای عالی شهرسازی و کمیسیون‌های مربوطه را می‌گرفت و استانداری با آنها همکاری کرد تا این کارها انجام شد.

‌احیانا نقد و انتقادات را نیز منتقل می‌کردید؟ البته آن موقع نقدها صراحت نداشت ولی آیا این نقدها را منتقل می‌کردید؟

من همیشه اعتقاد داشته‌ام در کشور باید از همه نیروها استفاده شود و این عناوینی که ما درست کرده‌ایم؛ ازجمله چپ و راست یا اصلاح‌طلب و اصولگرا و… چندان واقعیت خارجی ندارد. من همیشه نگاهم این بوده افرادی که به نظام اعتقاد دارند و متدین هستند باوجود تفاوت نظرهایی که در شیوه اداره کشور دارند باید با یکدیگر کار کنند.
بنابراین همواره از اول انقلاب تا به‌حال از همه نیروهای شایسته با گرایش‌های مختلف استفاده کرده‌ام.

‌یعنی انتقاداتی که به آقای طبسی وارد می‌کردید راجع‌به به‌کارگیری نیروها بود؟

من اعتقاد داشتم کسانی که به نظام و ولایت ‌فقیه معتقد و متدین هستند و در کاری که به آنها محول می‌شود تخصص و کارایی دارند، فارغ از گرایش سیاسی آنها باید از آنان در معاونت‌ها و فرمانداری‌ها و ادارات کل استفاده کنم. آن زمان مرحوم طبسی به‌شدت نسبت به بعضی از جریان‌ها حساسیت داشت. من بارها در جلسات به ایشان می‌گفتم شما پدر استان هستید، نماینده رهبری هستید و باید چتر حمایت‌تان را آن‌قدر باز کنید که همه را تحت پوشش قرار دهید نه اینکه خودتان یک‌طرف قضایا قرار بگیرید. بارها دراین‌باره صحبت کردیم و خب ایشان نظر خودشان را داشتند.

‌شورش‌های مشهد زمان حضور شما در استانداری خراسان شکل گرفت؟ منشأ آن چه بود؟

دلیل آن هم حاشیه‌نشینی در مشهد است. مشهد بعد از تهران بزرگ‌ترین شهری است که درگیر حاشیه‌نشینی است. افراد از روستاها و شهرهای دیگر به آنجا کوچ می‌کنند و بضاعت مالی برای خرید منزل ندارند، معمولا اطراف مشهد، زمینی را تصرف و آب و برق آن را هم به طور غیرقانونی تأمین می‌کرد. این معضل بزرگی است؛ چه برای تهران، چه برای مشهد و چه برای شهرهای دیگر.

شهرداری مشهد برای مقابله با این امر، معمولا گشت‌های شهرداری را به اطراف شهر می‌فرستاد تا خانه‌هایی را که با تخلف ساخته شده خراب کنند. یک بار که ماشین شهرداری برای تخریب خانه‌ حاشیه‌نشین‌ها رفته بود تا جلو این کار غیرقانونی را بگیرد، آنها تصمیم ‌گرفته بودند که برخورد کنند، همین کار را هم انجام دادند و ماشین شهرداری را واژگون کرده و آن را آتش زدند. زمان رویداد این اتفاق، مدارس تعطیل شد.

دانش‌آموزان هم‌زمان دور ماشین جمع شدند و افرادی دیگر هم به آنها پیوستند. ما در استانداری از این ماجرا بی‌خبر بودیم. نیروی انتظامی یک اتوبوس نیرو به محل وقوع حادثه فرستاد تا این تجمع را متفرق کند. آنها برای این کار از گاز اشک‌آور استفاده کردند. از آنجا که باد به جهت مخالف می‌وزید، گاز اشک‌آور به طرف نیروی انتظامی بازگشت. نیروها هم برای اینکه خودشان سالم بمانند به اتوبوس‌ها هجوم بردند و بچه‌هایی هم که آنجا جمع شده بودند، سربازها را «هو» کردند. نیروی انتظامی ابتدا شروع به تیراندازی هوایی کرد.

در این میان یک سرباز یا درجه‌دار به سمت افراد تیراندازی کرده بود و دو نفر از دانش‌آموزان کشته شدند. همه این اتفاقات در دو ساعت رخ داد. وقتی این دو دانش‌آموز کشته می‌شوند مردم پیکرهای آنان را سر دست گرفته و به سمت مرکز شهر حرکت می‌کنند. من زمانی متوجه این اتفاق شدم که مردم به سمت مرکز شهر راه افتاده بودند. در این شرایط امکان اینکه جلسه شورای تأمین استان را برگزار کنیم، نبود. مسئولان نظامی را هم پیدا نمی‌کردیم، فرمانده ارتش رفته بود دندان‌پزشکی، فرمانده سپاه جای دیگری بود. بنابراین مردم همین‌طور به حرکت خود ادامه دادند و در مسیر، برخی از اراذل و اوباش هم به آنان پیوستند، این جمعیت در طول مسیر مغازه‌های مردم را غارت کردند. بعد هم به یک پاسگاه نیروی انتظامی حمله کردند. مأموران نیروی انتظامی از فرط رعب و وحشت، تسلیم شدند. جمعیت سپس به سمت مرکز شهر یعنی میدان شهدا آمدند و اداره کل دادگستری را هم به تسخیر خود درآوردند.

حتی یک قسمت اداره دادگستری را آتش زدند. ساعت حدودا هفت یا هفت و سی دقیقه شب بود، نیروی انتظامی هم خود را باخته بود، سپاه و ارتش هم در آن فاصله به این‌ راحتی نمی‌توانستند نیرو جمع کند. نهایتا اوایل شب بود که به صداوسیما رفتم و اعلام کردم عده‌ای در حال تخریب شهر هستند، از نیروهای بسیجی و حزب‌الله خواستم که وارد شوند و جلوی این اوباش را بگیرند. بعد از این اعلام، مردم به مرکز تجمع رفتند. حدود ٨٠٠ نفر از تجمع‌کنندگان را دستگیر کردند و به استانداری آوردند. چشمان آنها را بستند و بعدا به زندان منتقل کردند. اگرچه مشخص شد که این حادثه در اثر بی‌توجهی نیروی انتظامی و مأمورانشان اتفاق افتاده، اما چون من مسئول استان بودم، کل مسئولیت این اتفاق را پذیرفتم و بعد هم استان را رها کردم.

‌یعنی استعفا دادید؟

بله.

‌به این فکر نکردید که با آن حاشیه‌نشین‌ها صحبت کنید؟

آن زمان، دیدگاه‌های مختلفی وجود داشت؛ عده‌ای می‌گفتند اینها گروهک‌های چپ یا منافقین هستند. اتفاقا آقای دکتر روحانی آن زمان دبیر شورای عالی امنیت ملی بود و آقای سرتیپ سهرابی هم فرماندهی نیروی انتظامی را بر عهده داشت. این‌ دو نفر، روز بعد از حادثه به مشهد آمدند. با همراهی هم به زندان‌ها سرکشی کردیم و شخص دکتر روحانی با خیلی از بازداشتی‌ها صحبت کرد.

وزارت اطلاعات حدود دو ماه از این‌ بازداشتی‌ها بازجویی می‌کرد و نهایتا در گزارشی که آقای فلاحیان از این اتفاق تهیه کرد، تأکید شده بود که هیچ‌کدام از بازداشتی‌ها وابستگی گروهی و گروهکی ندارند. حتی در بین آنها از خانواده شهید و جانبازان هم بودند. بیشتر مشکلات اقتصادی و اجتماعی باعث این اتفاق شد. من همان زمان هم پیش‌بینی می‌کردم این امر در سایر مناطق هم که مشکلات مشابهی دارد، تکرار شود که اتفاق هم افتاد؛ در اکبرآباد تهران و اراک هم چنین اتفاقی رخ داد. الان هم مشکل حاشیه‌نشینی مشکلی جدی‌ برای دولت است.


منبع: برترینها

باورتان می‌شود این ستاره‌ها هم سن هستند؟

برترین ها – ترجمه از پردیس بختیاری: تشخیص سن واقعی ستارگان هالیوود سخت است. شاید دلیلش پوست خوب آنها یا حتی توجه بیش از حد به ظاهرشان باشد، در هر صورت نشانه های پیری در آنها به ندرت یافت می شود. اما جدا از آنها ستاره های دیگری نیز هستند که بیشتر از سن شان به نظر می آیند. باور نمی کنید؟ ما در اینجا تصاویری از ستاره هایی را که در یک سال متولد شده اند، برایتان آورده ایم تا خودتان مقایسه کنید.

کیت آپتون و سلنا گومز

 باورتان می شود این ستاره ها هم سن هستند؟

کیت آپتون مدل و هنرپیشه آمریکایی است که موفقیت های زیادی را در دنیای مد از آن خود کرده است. به عنوان مثال او در نظرسنجی که مجله «هالیوود بوز» هر ساله با عنوان «زیباترین زنان دنیا» انجام می‌دهد در سال ۲۰۱۴ رتبه ۲ را با بدست آوردن ۷۰۰ هزار رای به خود اختصاص داد. بی شک زیبایی او منحصر بفرد است اما چهره او بیشتر از سن اش نشان می دهد. آیا به او می آید که تنها ۲۴ سال داشته باشد؟

زمانی که چهره او را با چهره سلنا گومز مقایسه می کنید، تازه می فهمید که کیت آپتون چقدر بزرگ تر به نظر می رسد. شاید هم سلنا گومز است که ته چهره ای کودکانه دارد. اما در هر صورت باور این که این دو ستاره هم سن هستند، سخت است.

جنیفر لارنس و سارا هایلند

 باورتان می شود این ستاره ها هم سن هستند؟

جنیفر لارنس با بازی در « The Hunger Games» درخشید و اوج هنر خود را با گرفتن اسکار در فیلم های « Silver Linings Playbook»، « American Hustle» و « Joy» ثابت کرد. این ستاره هالیوود با تمام موفقیت هایی که کسب کرده است، تنها ۲۶ سال سن دارد اما خیلی بیشتر از سن اش نشان می دهد، شاید دلیلش هم نقش آفرینی های جدی او در فیلم هایش باشد.

از طرفی دیگر سارا هایلند هم ستاره ای ۲۶ ساله است اما زمین تا آسمان با جنیفر لارنس فرق دارد. او بسیار جوان تر از جنیفر به نظر می رسد. جدا از نقش آفرینی های او، شاید فرم گونه و لپ های اوست که او را جوان تر از سن اش نشان می دهد.

تیلور سوئیفت و داکوتا جانسون

 باورتان می شود این ستاره ها هم سن هستند؟

زمانی که تیلور سوئیفت با انتشار آلبومش در سال ۲۰۰۶ غوغایی را در صنعت موسیقی به راه انداخت، تنها ۱۷ سال داشت. حال بیش از یک قرن از آن زمان می گذرد اما ما هنوز هم او را همان دختر نوجوان ۱۷ ساله می بینیم. طرز لباس پوشیدن، مدل آرایش و رفتارهای او به گونه ای است که بسیار کم سن و سال تر از سن واقعی اش به چشم می آید.

داکوتا جانسون هنرپیشه و مدل آمریکایی است که از سال ۱۹۹۹ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بوده ‌است. سابقه هنری داکوتا جانسون به تیلور سوئیفت نمی رسد اما او در خانواده ای بزرگ شد- پدرش دان جانسون و مادرش ملانی گرفیث- که ریشه ای عمیق در هالیوود دارند. با این اوصاف او توانست خودش را با بازی در « Fifty Shades» نشان دهد. اما زمانی که صحبت از سن او می شود، تصور ما از آنچه واقعیت دارد، زمین تا آسمان فرق دارد. در واقع داکوتاه مانند تیلور سوئیفت ۲۷ سال سن دارد اما خیلی بیشتر از سن واقعی اش به نظر می رسد.

امیلیا کلارک و لینا دانم

 باورتان می شود این ستاره ها هم سن هستند؟

امیلیا کلارک بازیگر مجموعه تلویزیونی «بازی تاج‌ و تخت»، در زمان هایی که مجبور به پوشیدن تاج و لباس های کلاسیک خود برای سریال نیست، بسیار کمتر از سن واقعی اش، یعنی ۳۰ سال، به نظر می رسد. علی رغم بازی در شرایط سختی چون کویر با آن آفتاب داغ اش، او همچنین پوستی زیبا و مرطوب دارد.

لینا دانم، هم سن امیلیا کلارک است اما خیلی بیشتر از سن اش به نظر می رسد. شاید به این علت است که او دوست دارد ظاهر طبیعی خود را حفظ کند و معمولا در نقش هایی ظاهر شود که از سن اش بیشتر به نظر می آید. در هر صورت باور این که این دو ستاره هم سن هستند، دشوار است.

کاترین هیگل و ریچل مک‌آدامز

 باورتان می شود این ستاره ها هم سن هستند؟

کاترین هیگل بازیگر آمریکایی است که بعد از بازی در مجموعه «آناتومی گری» به شهرت دست یافت. او به دلیل مشکلاتی که در زندگی اش داشت، مدتی فعالیت خود را کم کرد. مشکلات او و سیگار کشیدن هایش در آن دوران دست به دست هم دادند تا که او بیشتر از سن واقعی اش، یعنی ۳۸ سال، به چشم آید.

ریچل مک‌آدامز، بازیگر کانادایی، هم مانند کاترین هیگل ۳۸ سال دارد اما بسیار جوان تر از او به نظر می رسد.

جیمز پارسونز و اندرو لینکولن

 باورتان می شود این ستاره ها هم سن هستند؟

جیمز پارسونز بازیگر سینما و تلویزیون آمریکایی است که بیشتر به خاطر ایفای نقش شلدون کوپر در سریال کمدی «تئوری بیگ بنگ» مشهور است. شاید به دلیل نقش آفرینی های اوست که ما او را جوان تر از سن اش تصور می کنیم. او در واقع ۴۳ سال سن دارد.

اندرو لینکولن بازیگر انگلیسی است که عمده شهرتش به‌ خاطر بازی در نقش ریک گریمز در سریال «مردگان متحرک» است. واقعا مقایسه سن این دو بازیگر در عکس هایشان ما را شوکه می کند. اگر چه آنها هم سن هستند اما در ظاهر گویا تفاوت سنی زیادی با هم دارند.  

پل راد و روری مک‌کین

 باورتان می شود این ستاره ها هم سن هستند؟

پل راد هنرپیشه سینما، فیلم‌نامه‌نویس و تهیه‌کننده آمریکایی است. اگر به فیلم های چند سال اخیر او نگاهی بیاندازید خواهید دید که او طی ۲ سال گذشته ناگهان چهره اش شکسته شد طوری که بیشتر از سن واقعی اش به نظر می رسد. فیلم «بی-سرنخ» سال ۱۹۹۵ او را با فیلم «باکره چهل ساله» ۲۰۰۵ و سپس «مرد مورچه‌ای» ۲۰۱۵ او مقایسه کنید. رد پای زمان بر ظاهر او واقعا شگفت آور است! 

روری مک‌کین هنرپیشه اهل بریتانیا است که از سال ۱۹۹۹ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بوده ‌است. وقتی دو عکس پل راد و روری مک‌کین را با هم مقایسه می کنیم، باور این که هر دو ستاره ۴۷ سال سن دارند، سخت است. در واقع پل راد بسیار جوان تر از سن واقعی اش به نظر می رسد.

جان استیموس و مایک مایرز

 باورتان می شود این ستاره ها هم سن هستند؟

جان استیموس موسیقیدان آمریکایی است. از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می‌توان به «زن اغواگر» اشاره کرد. اگر ظاهر او در سال های ۱۹۸۲ را با چهره زمان حال او مقایسه کنیم، می بینیم که هنوز هم در سن ۵۳ سالگی زیبا و جذاب است. جذابیت او آنقدر زیاد است که با این سن هنوز هم به عنوان مدل در تبلیغاتی چون ماست یونانی هنرنمایی می کند.

مایک مایرز بازیگر کانادایی بیشتر به ‌خاطر حضور در مجموعه فیلم‌های «آستین پاورز» و دوبلور در فیلم‌های «شرِک» مشهور است. او هم سن و سال جان استیموس است اما بسیار مسن تر از و به نظر می رسد. شاید دلیلش رنگ خاکستری موهایش باشد.

چاک نوریس و مایکل گمبون

 باورتان می شود این ستاره ها هم سن هستند؟

چاک نوریس یک انسان معمولی نیست. حقایق زیادی در مورد زندگی او وجود دارد که این امر را ثابت می کند. از تمام آنها که بگذریم، یکی از شگفتی هایش سن اوست. او در حال حاضر ۷۶ سال سن دارد اما چهره اش چیز دیگری را نشان می دهد گویی گذر زمان تاثیر چندانی بر او نداشته است.

مایکل گمبون بازیگر بریتانیایی-ایرلندی تئاتر، تلویزیون و سینما است. شغل سابق او گزارشگری در تلویزیون بود. او پیشتر به دلیل صدایش مشهور بود اما اکنون به دلیل گرفتن جای مرحوم ریچارد هریس در نقش آلبوس دامبلدور در شش فیلم آخر «هری پاتر» مشهور شده است. او هم مانند چاک ۷۶ سال سن دارد که از چهره اش، برخلاف چهره چاک، نمایان است.


منبع: برترینها

طنز؛ مطالبات ما از رئیس‌جمهوری

شهرام شهید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی در نوشت:

یک.

رئیس سازمان بهزیستی کشور گفته اورژانس اجتماعی جلوی ۵٠٠٠ خودکشی را گرفته است.

البته ایشان نگفته چند نفر از این ۵٠٠٠ نفر عزیزی که از خودکشی‌شان جلوگیری شده، هنوز زنده‌اند. این‌طور که خبرنگارهای ما تحقیق کرده‌اند، زحمات سازمان بهزیستی در کاهش آمار مرگ‌ومیر به ثمر نمی‌رسد؛ چون دوستانی که اقدام به خودکشی کرده بودند پس از مشاوره برای این‌که به دستور پزشک هوایی تازه کنند، می‌روند سفر و در تصادفات جاده‌ای و سقوط اتوبوس به دره فوت می‌کنند.

دو.

می‌گویند پزشکان سراسر کشور با امضای بیانیه‌ای از محمدرضا عارف خواستند از این به بعد اگر خواست سکوتش را بشکند و چیزی بگوید، یادش باشد بعضی خبرها را باید یواش یواش به ملت داد و اعلام ناگهانی خبر، ضریب سکته قلبی و البته مغزی را بالا می‌برد. نه فقط خبر بد که خبر خوب هم این‌طوری است؛ مثلا از لحظه‌ای که ایشان گفته «در انتخابات‌ سال ۹۸ ائتلاف نمی‌کنیم» آمار سکته و آنفارکتوس بشدت در کشور بالا رفته. نمی‌دانید مردم بعد از شنیدن این خبر چقدر شادمانی کردند. هر چند خیلی از احزاب و گروه‌ها و جبهه‌های سیاسی هم زانوی غم بغل کرده‌اند و می‌گویند ددم وای یعنی اگر با ما ائتلاف نکنند ما می‌میریم؟

سه.

فردی به دکتر مراجعه کرده بود، در هنگام معاینه بازرس وزارت بهداشت از راه می‌رسد و از دکتر می‌خواهد مدارک نظام پزشکی‌اش را ارایه کند. دکتر، بازرس را کنار می‌کشد و می‌گوید: عزیزم گیر نده. من دکتر واقعی نیستم! بالاغیرتا این پول رو بگیر و بی‌خیال شو. بازرس هم پول را می‌گیرد و راهش را می‌گیرد و از کلینیک می‌رود بیرون. بیمار

دوان دوان خودش را می‌رساند به بازرس و می‌گوید که مرد حسابی تو باید گزارش می‌دادی که او دکتر نیست؛ الان زنگ می‌زنم پلیس. بازرس دستپاچه می‌شود و می‌گوید جان مادرت این کار را نکن. من بازرس واقعی نیستم و بیچاره می‌شوم. بیا این پول را بگیر و بی‌خیال من بشو. بیمار پول را می‌گذارد تو جیبش و دوباره راه می‌افتد سمت کلینیک. بازرس می‌گوید اما تو به‌عنوان مریض می‌توانی از آن دکتر قلابی شکایت کنی. بیمار می‌گوید: بدبختی من هم بیمار واقعی نیستم و فقط آمده بودم خودم را مریض جا بزنم یک گواهی پزشکی بگیرمو بروم. حالا هم این پول را می‌دهم به او که گواهی را زود صادر کند!

این داستان را چرا تعریف کردم؟ نمی‌دانم. شاید چون صبح در خبرها شنیدم با وجود تشکیل کارگروه برای حل بحران کاهش سطح آب دریاچه ارومیه و وعده دولت به حل مشکل ‌این دریاچه اوضاع در آن از خط قرمز گذشته است.

چهار.

تست هوش: با توجه به این‌که محمدجواد لاریجانی گفته مقصود اصلاح‌طلبان از کنسرت مجلس بزن و برقص است، لطفا مقصود اصولگراها از کنسرت را تشریح فرمایید. با توجه به محتوای پاسخ احتمالی رسم شکل ضرورت ندارد؛ چون ما نمی‌توانیم شکل آن را چاپ کنیم.


منبع: برترینها

طنز؛ بلاک‌شدن بهتر از کباب‌شدن

پوریا عالمی در نوشت::

دولت قول داده بود جوان‌گرایی کند و از زنان در مدیریت کلان کشور استفاده کند. الان مردم شاکی هستند پس چی شد؟ به نظر ما دولت به قولش عمل کرد؛ مثلا در جوان‌گرایی خیلی از جوانان ما الان سر کار هستند. چطوری؟ این‌طوری که الان سر کار هستند دیگر. آقای احمدی‌‌نژاد برای اینکه نمی‌توانست برای جوانان کار درست کند، به آنها وام ازدواج می‌داد که بروند سر کار و یادشان برود که کار ندارند. خوشبختانه الان وضعیت طوری است که جوانان نمی‌توانند با وام ازدواج هم بروند سر کار و همچنان سر کار هستند.

پس متوجه شدیم آقای روحانی واقعا جوان‌گرا هستند، چون آنچه جوان در آینه بیند پیر در خشت خام بیند. الان جوانان ما روزی چهارساعت به آینه زل می‌‌زنند تا به مدل مناسبی برسند و عکس بگیرند و در اینستاگرام از خودشان منتشر کنند. خود ما با اینکه الان سی‌وپنج، شش سال بیشترمان نیست، با سیاست‌های دولتی طوری پیرمان درآمده که دیروز که رفتیم خواستگاری به ما گفتند آقازاده چه‌کاره‌اند؟ گفتم بابا من واسه خودم آمدم خواستگاری که گفتند شما با این سن‌وسال چه رویی داری؟ نکند شما هم نیاز به نگهداری دارید؟ بعد هم بزرگ‌ترین لطف را واقعا آقای روحانی در حق جوانان کرد که به آنان مسئولیت نداد.

شما فکر کن این‌همه سال آدم‌های پیر و سن‌وسال‌دار وضعیت اقتصاد و جامعه را درست! کردند، بعد الان مسئولیتش را یک جوان برعهده بگیرد که همه اینها به اسم جوان‌ها تمام شود؟ از طرفی الان ٩٩درصد جوانان ما ممکن است بی‌کار باشند و پول درنیاورند و علاف باشند، اما خوشبختانه همه آنان مدیر هستند. البته توی کانال‌های تلگرامی مدیرند که این چیزی از ارزش‌های آنان کم نمی‌کند. ما حتی دیدیم همین کانال‌های تلگرامی هیئت‌مدیره دارند و چندتا ادمین مسئولیت آنها را برعهده دارند که واقعا به قول اندیشمند و فیلسوف معاصر که گفت «بغ‌بغو» آدم از این‌همه درایت و جوان‌گرایی به بغ‌بغو می‌افتد.

یکی دیگر از مسائل، تبعیض بود که بین جوانان با ژن معیوب و جوانان با ژن خوب وجود داشت و همه‌چیز می‌رسید به ژن‌خوب‌ها که خوشبختانه این هم حل شد و جوانان معمولی امروزه می‌توانند با لایک‌کردن و کامنت‌گذاشتن در اینستاگرام مشارکت اجتماعی قابل‌قبول و تأثیرگذاری داشته باشند، طوری که امروزه خیلی از جوانان ما بلاک شده‌اند درحالی‌که قبلا کباب می‌‌شدند. ما امروز مسئله مهم قول دولت در جوان‌گرایی را بررسی کردیم. فردا مسئله زنان را حل می‌کنیم و خلاص.


منبع: برترینها

روش پخت چند غذای خوشمزه با عدس

برترین ها: عدس ها را بر اساس بزرگی و کوچکی آنها تقسیم بندی می‌کنند. در حالی که بیشترین نوع عدس، سبز یا قهوه ای هستند. عدس ها معمولا به رنگهای نارنجی، قرمز، زرد یا سیاه وجود دارد.

عدس ها در مقایسه با دیگر حبوبات خشک، سریع تر و راحت تر پخته می‌شوند. آنها سریع طعم های عالی را از دیگر غذاها و چاشنی‌ها به خود جذب می‌کنند و ارزش غذایی بالایی دارند و در تمام طول سال در دسترس هستند.

 یکصد گرم عدس حاوی ۱۷٫۸۶ گرم پروتئین، ۶٫۵۹ میلی گرم آهن، ۳۵۶٫۴۰ میلی گرم فسفر، ۰٫۹۸ میلی گرم منگنز، ۱۵٫۶۴ گرم فیبر،  ۷۳۰٫۶۲ میلی گرم پتاسیم و  ۰٫۳۳  میلی گرم ویتامین B1است.

فواید عدس

عدس، منبع بسیار خوبی از فیبرهای کاهش دهنده کلسترول‌ است که نه تنها کمک به کاهش کلسترول کمک می‌کند بلکه خاصیت تنظیم قندخون هم دارد زیرا فیبر بالای آنها از افزایش قندخون بعد از خوردن یک وعده غذایی جلوگیری می‌کنند.

عدس ها همچنین حاوی ۶ ماده معدنی مهم، ۲ ویتامین B و همچنین پروتئین بدون، چربی هستند. افرادی که غذاهایی با بیشترین فیبر، ۱۲ گرم در روز، می‌خورند ۱۲% کمتر دچار بیماری سکته قلبی و ۱۱% کمتر دچار بیماری قلبی- عروقی در مقایسه با کسانی که ۵ گرم در روز فیبر می‌خورند می‌شوند. کسانی که بیشترین مصرف فیبرهای غذایی قابل جذب در آب را می‌خورند ۱۵% خطر ابتلا به بیماری و ۱۰% خطر بیماریهای قلبی- عروقی در آنها کاهش می‌یابد.

عدس به شما انرژی برای سوزاندن می‌دهد در حالی که قندخون را تثبیت می‌کند. فیبر قابل جذب علاوه بر تأثیرات مفید روی سیستم گوارشی و قلب، به تنظیم مقدار قندخون نیز کمک می‌کند. اگر شما مقاومت به انسولین، کاهش قندخون یا دیابت دارید، گیاهان بُنشنی مثل عدس برای تنظیم قند خون مؤثر هستند که انرژی پایداری را باعث می‌شوند. بررسی غذاهایی با فیبر بالا و میزان قند خون نشان داده‌است که این غذاها فواید چشمگیری دارند.

عدس ها نه تنها باعث سوخت آهسته کربوهیدراتهای پیچیده می‌شوند بلکه باعث افزایش انرژی بدن با پر کردن ذخائر آهنی بدن شما می‌شوند. مخصوصاً برای خانم هایی که در سنین باروری هستند خیلی درمعرض کمبود آهن هستند، افزایش (تقویت) ذخائر آهن با عدس ایده بسیار مناسبی است چون برخلاف گوشت قرمز منبع دیگر آهن، عدسها کالری و چربی ندارند.

با عدس انواع پلو یا خوراک می توان تهیه کرد. برای آشنایی با روش پخت چند غذای خوشمزه با عدس در ادامه مطلب همراه ما باشید.

خوراک عدس

مواد لازم

•    ۳ عدد بادنجان

•    ۲ عدد پیاز

•    ۳ پیمانه عدس پخته

•    ۱ پیمانه ماست پرچرب یا خامه ای

•    نمک و فلفل سیاه

•    ۱ قاشق غذاخوری روغن زیتون

•    ۱ قاشق غذاخوری تخم گشنیز

•    ۱ قاشق غذاخوری نعناع خشک

•    ریحان بنفش خشک

روش پخت چند غذای خوشمزه با عدس

طرز تهیه

۱٫    پیازها را خرد کنید و در تابه به همراه با روغن زیتون تفت دهید. کمی گشنیز را به پیازها اضافه کنید تا عطر آن به خوبی با پیاز ترکیب شود.

۲٫    بادنجان ها را با پوست روی گاز بگذارید و آنها را کبابی کنید. وقتی پوست آنها چروک شد، آن ها را بر دارید. وقتی بادنجان ها خنک شدند، آنها را پوست بگیرید و در ظرفی جداگانه بکوبید.

۳٫    پس از کوبیدن، آنها را به پیاز داغ اضافه کنید و در همان روغن، مقداری تفت دهید. بعد عدس پخته را به آن اضافه کنید. نمک، فلفل و سایر سبزی های معطر را اضافه کنید و مقداری تفت دهید.

۴٫    پس از اینکه همه مواد با هم مخلوط شدند از روی حرارت بر دارید و گذارید خنک شوند. پس از ۱۵ دقیقه ماست را مانند سس به آن اضافه کنید.


کوکوی عدس

مواد لازم

•    ۴۰۰ گرم عدس پخته شده

•    ۶ عدد تخم مرغ

•    دو قاشق سوپخوری آرد گندم

•    ۱۵۰ گرم سبزی معطر خرد شده

•    نمک و ادویه

•    ۱۰۰ گرم روغن مایع

روش پخت چند غذای خوشمزه با عدس

طرز تهیه

۱٫    ابتدا عدس را بشویید و خیس کنید. دو ساعت بعد آن را با مقداری نمک بپزید. پس از پخته شدن داخل آبکش بریزید تا سرد شود. سبزی خردشده را داخل یک ظرف بریزید و عدس، آرد، ادویه و نمک را به آن اضافه کنید و هم بزنید.

۲٫    تخم مرغ ها را در ظرفی جداگانه بشکنید و با چنگال خوب هم بزنید و به مخلوط اضافه کنید.

۳٫    تابه را روی حرارت ملایم بگذارید و روغن را درون آن بریزید و پس از داغ شدن روغن، مواد کوکو را داخل تابه بریزید. هنگامی که یک طرف کوکو سرخ شد آن را برش دهید و برگردانید تا طرف دیگر آن هم سرخ شود.


عدس پلو عربی با مرغ

مواد لازم

•    ۳ پیمانه برنج

•    ۱ پیمانه عدس پخته شده    

•    نصف پیمانه کشمش پلویی

•    ۲ عدد سینه مرغ پخته شده

•    ۴ قاشق غذاخوری پیاز داغ و سیر داغ    

•    ۳ قاشق مرباخوری دارچین، زیره، پودر لیمو عمانی و هل کوبیده شده  

•    نمک وفلفل وزردچوبه

روش پخت چند غذای خوشمزه با عدس

طرز تهیه

۱٫    ابتدا برنج را که از قبل خیس کرده اید با نمک، کمی زردچوبه و دارچین روی حرارت قرار دهید تا بجوشند. سپس آنها را آبکش و عدس پخته را به آن اضافه کنید.

۲٫    هنگام دم کردن، ۱ قاشق مرباخوری از ادویه مخصوص لای برنج بریزید و دم کنید.

۳٫    مرغ پخته شده را ریش ریش کنید و همراه با پیاز و سیر داغ و کشمش کمی تفت دهید. بقیه ادویه و زردچوبه و نمک فلفل سیاه را به مرغ اضافه کنید. هنگامی که برنج دم کشید از مواد روی آن بریزید.

۴٫    در صورت تمایل می توانید از مواد لای پلوی در حال دم بریزید.


دال عدس

مواد لازم

•    ۲ پیمانه عدس قرمز      

•    ۱ عدد پیاز بزرگ    

•    ۲ قاشق سوپخوری سیر له شده    

•    ۲ قاشق غذاخوری رب گوجه فرنگی    

•    ۲ عدد سیب زمینی متوسط    

•    ۲ عدد لیمو عمانی    

•    ۱ قاشق چایخوری ادویه    

•    ۱ قاشق غذاخوری فلفل قرمز      

•    ۱ قاشق غذاخوری روغن      

•    تمبر هندی

روش پخت چند غذای خوشمزه با عدس

طرز تهیه

۱٫    ابتدا پیاز را با روغن سرخ کنید. پیاز که طلایی شد، سیر را اضافه کنید و کمی تفت دهید.

۲٫    سپس رب گوجه فرنگی، فلفل، ادویه، لیمو عمانی، سیب زمینی و عدس را با هم به آن اضافه کنید. حرارت شعله را کاملا ملایم کنید تا با بخار بپزد.

۳٫    هر از چند گاهی همه مواد را زیر و رو کنید تا به ته ظرف نچسبد، زیرا عدس قرمز فورا می چسبد. بعد از اینکه غذا آب انداخت، تمبرهندی، نمک و آب را به میزان لازم اضافه کنید و اجازه دهید مواد کاملا بپزد.

۴٫    وقتی غذا جا افتاد، زیر آن را خاموش کنید و با گوشت کوب، دال عدس را کاملا بکوبید. این غذا را می توانید با ترشی هم بخورید.


پوره عدس قرمز با تخم مرغ

مواد لازم (برای ۶ نفر)

•    ۲ لیوان عدس قرمز

•    ۱ قاشق مربا خوری پودر تخم گشنیز

•    ۱ قاشق سوپ خوری گشنیز تازه خرد شده

•    ۱ قاشق سوپ خوری سرکه

•    ۱ لیتر آب مرغ بدون چربی

•    ۳ عدد تره فرنگی

•    ۴ عدد تخم مرغ

•    ۲ قاشق سوپ خوری نعنای تازه خرد شده

•    جعفری (برای تزئین)    

•    نمک و فلفل سیاه

روش پخت چند غذای خوشمزه با عدس

طرز تهیه

۱٫    عدس  ها را در یک قابلمه بریزید و تره فرنگی، پودر تخم گشنیز، گشنیز تازه، نعنا، سرکه و آب مرغ را به آن اضافه کنید و روی حرارت بگذارید. پس از جوش آمدن، باید به مدت ۴۰-۳۰ دقیقه روی حرارت ملایم نیم‌جوش بماند تا عدس‌ها پخته و آب آن کشیده شود.

۲٫    سپس فر را روی حرارت ۱۸۰ درجه سانتیگراد گرم کنید. پس از آن به مواد آماده شده، نمک و فلفل اضافه کنید و به طور کامل مخلوط کنید. سپس آنها را در چهار ظرف کوچک که از قبل چرب شده بریزید. وسط آنها را خالی کنید و یک تخم مرغ  بشکنید. روی ظرف فویل آلومینیوم بکشید و به مدت ۲۰-۱۵ دقیقه در فر ۱۸۰ درجه سانتیگراد بگذاریم تا وقتی که تخم مرغ سفت شود. آن گاه روی غذا را با جعفری خرد شده تزئین کنید.


کتلت عدس قرمز با سس ماست و نعنا

مواد لازم

•    ۱۰۰ گرم یا نصف لیوان عدس قرمز    

•    ۳۵ گرم یا نصف ساقه متوسط کرفس    

•    ۱ عدد متوسط هویج    

•    ۲ لیوان آب    

•    نصف قاشق مرباخوری گشنیز خشک    

•    نصف قاشق مرباخوری پودر زیره    

•    ۲ لیوان خرده های وسط نان باگت    

•    ۲ قاشق سوپ خوری آرد ساده    

•    ۱ عدد سفیده تخم مرغ    

•    ۱ قاشق سوپ خوری جعفری تازه    

مواد لازم برای تهیه سس

•    نصف لیوان ماست کم چرب

•    ۱ قاشق سوپ خوری نعنای تازه ساطوری شده    

•    ۱ حبه کوچک سیر( له شده )    

•    یک قاشق مرباخوری آب لیموی تازه    

خواص و چند دستور غذایی با عدس

 روش پخت چند غذای خوشمزه با عدس
طرز تهیه

۱٫    جعفری، کرفس و هویج را به طور کامل خرد کنید. عدس، کرفس و هویج را با آب داخل قابلمه کوچکی بریزید و بگذارید با حرارت کم بپزد ( در ظرف بسته باشد).

۲٫    مخلوط که به طور کامل غلیظ شد، از روی حرارت برمی دارید و کنار بگذارید تا سرد شود.

۳٫    برای تهیه این کتلت از نان باگت که یک روز بیرون یخچال مانده استفاده کنید. در این صورت خرده های وسط نان با فشار دست به راحتی پودر می شود. نیمی از خرده های نان باگت را اضافه کنید و گشنیز و پودر زیره را به آن بیفزایید.

۴٫    مواد را به طور کامل با هم مخلوط کنید. سپس از مخلوط برمی داریم و به صورت گرد در می آوریم و در آرد بغلتانید. بعد در سفیده تخم مرغ و در نهایت در مخلوط خرده های وسط نان باگت و جعفری خرد شده بغلتانید.

۵٫    روغن را روی حرارت بگذارید تا داغ شود، سپس کتلت ها را سرخ کنید و در کنار سس ماست و سبزی سرو کنید.


منبع: برترینها

برترین برندهای شامپو در بازار جهانی(+عکس)

اهمیت مو و مدل آرایش آن در زیبایی ظاهری از یک سو و حضور برندهایی که شمارش آنها عملا غیر ممکن شده است از سوی دیگر؛ پروسه انتخاب شامپو و اعتماد به یک برند را به دغدغه مهمی برای مصرف کننده مبدل ساخته است.

پول نیوز؛ سمیه علی
اصغری- انتخاب یک شامپوی
مناسب برای بسیار از افراد به عنوان یک چالش بزرگ خودنمایی می کند! اهمیت مو و مدل
آرایش آن در زیبایی ظاهری  از یک سو و حضور
برندهایی که شمارش آنها عملا غیر ممکن شده است از سوی دیگر؛ پروسه انتخاب شامپو و اعتماد به یک
برند را به دغدغه مهمی برای مصرف کننده مبدل ساخته است.

اما به هر ترتیب برخی از برندها با توجه به سابقه و موفقیت
در جلب اطمینان مصرف کنندگان، در این بازار میدان داری می کنند که در ادامه این
مطلب به تعدادی از برترین آنها اشاره می شود.

بیوتیک

برترین برندهای شامپو در بازار جهانی(+عکس)

محصولات محافظت موی این برند بر اساس علم آیورودا(علم
باستانی و کهن به معنی “علم زندگی”) که هندی ها بدان توجه ویژه ای
دارند؛ تولید می شود و ازاین رو فاقد عناصر شیمیایی مضر است. در تهیه شامپوهای
بیوتیک از مواد طبیعی مانند ترکیبات حنا، آویشن، سیب سبز، پوست درخت گردو و …
استفاده می شود.

اداره کنندگان این برند با ترکیب علم آیورودا و فناوری روز
سوئیس محصولات مطمئن را به بازار ارائه می دهند.

 

هیمالایا هربالز

برترین برندهای شامپو در بازار جهانی(+عکس)

محصولات این برند نیز براساس مطالعات و فرمول های دانش
آیورودا تهیه می شود. شامپوهای هیمالایا دارای ترکیبات طبیعی آلوئه ورا، آملا و
سایر موادی هستند که برای انواع مو مناسب خواهند بود. استفاده مداوم از شامپوی این
برند رطوبت مو را تضمین می کند و البته نقش مهمی در ترمیم موهای آسیب دیده نیز
دارد.

 

کلینیک پلاس

برترین برندهای شامپو در بازار جهانی(+عکس)

شامپوهای کلینک پلاس دارای فرمول غنی شده با روغن بادام و
پروتئین شیر هستند. این برند شهرت زیادی به خاطر قابلیت ویژه در کنترل شوره سر
دارد. نکته قابل توجه در رابطه با کلینک پلاس ریشه های  هندی و سابقه ۲۵ ساله آن در تولید محصولات
مراقبت از مو است.

 

هد اند شولدرز

برترین برندهای شامپو در بازار جهانی(+عکس)

محققان شرکت پروکتر اند گمبل برای اولین بار در سال ۱۹۵۰
تصمیم به ساخت شامپو جدید ضد شوره سر گرفتند. آ‌ن‌ها پس از نزدیک به یک دهه تحقیق،
موفق به ساخت فرمولی جدید شدند که روی شامپو قرار می‌گرفت. شامپوی این برند اولین
با ر در سال ۱۹۶۱ به بازار معرفی شد و هم اکنون تا نامی از یک شامپوی ضد شوره خوب
به میان می آید یکی از اولین انتخاب ها قطعا هد اند شولدرز خواهد بود.

 

سان سیلک کو کرییشن

برترین برندهای شامپو در بازار جهانی(+عکس)

وقتی یک برند سابقه ای بالغ بر ۶۰ سال داشته باشد قطعا نامی
مطمئن در نزد مصرف کنندگان خواهد بود. انواع مختلف شامپوهای سان سیلک در حفاظت از
موی سر تخصص دارند. سان سیلک کو کرییشن یکی از بهترین انتخاب ها و پرطرفدارترین ها
نزد مصرف کنندگان است.

 

پنتن

برترین برندهای شامپو در بازار جهانی(+عکس)

برای مقابله با موهای آسیب دیده، گرفتار مو خوره، سوخته بر
اثر رنگ مو و … بهترین گزینه شما محصولات پنتن خواهند بود. روغن آرگان و سایر
مواد مغذی موجود در شامپوهای پنتن وظیفه ترمیم مو از ریشه تا نوک را برعهده دارند.
این قابلیت ها برای برندی که از سال ۱۹۴۵ و با کشور سوئیس وارد میدان رقابت شده
مورد چندان دور ازانتظاری نیست.

 

تِرِسِمِی

برترین برندهای شامپو در بازار جهانی(+عکس)

برندی آمریکایی با سابقه ای ۷۰ ساله در مراقبت از مو است. متخصصان
مو در سراسر جهان محصولات این برند را توصیه می کنند. حتی پس از یکبار شستشو با
تِرِسِمِی حس تازگی و طراوات را در موی خود تجربه خواهید کرد.

 

داو

برترین برندهای شامپو در بازار جهانی(+عکس)

این شامپو با اصلیت انگلیسی برای سال ها در بازار جهانی
حضور داشته و محصولاتش در بیش از ۸۰ کشور فروش دارند. شامپوی داو با فرمول ملایم
خود حسی از لطافت را در مو ایجاد کرده و با رساندن مواد مغذی اثر ترمیم کنندگی نیز
دارد.

 

ماتریکس بایولیج

برترین برندهای شامپو در بازار جهانی(+عکس)

وقتی از یک فرمول حرفه ای برای مراقبت از مو صحبت می کنیم،
جائی است که می توان توصیه ای از ماتریکس بایولیج را داشت. محصولا این برند با
فرمول غنی از انواع روغن های مفید یک راهکار مناسب برای موی آسیب دیده است.

 

لورئال پاریس

برترین برندهای شامپو در بازار جهانی(+عکس)

در سال ۱۹۰۹ توسط شیمی‌دان فرانسوی؛ اوژن شولر، در شهر پاریس
تأسیس شد و تا به امروز یکی از پرچمداران بازار محصولات آرایشی و بهداشتی است.
شامپوهای تولیدی  این برند با تکیه بر این
سابقه و تجربه، دارای بهترین فرمول برای حفظ سلامت مو و حل مشکلات مرتبط با آن
هستند.

 

 


منبع: پول نیوز

دیدار وزیر خارجه انگلیس و ظریف در نیویورک (+عکس)

پول‌نیوز – محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان که به منظور شرکت در هفتاد و دومین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک به سر می برد، روز دوشنبه به وقت محلی با بوریس جانسون وزیر خارجه انگلیس دیدار کرد .

منبع: پول نیوز

انعکاس طبیعت زیبای سئول در آب (+عکس)

“جی وون یو” یک عکاس حرفه ای منظره، اهل کره جنوبی است که چشمان دقیقی برای یافتن مناظر زیبایی که انعکاس آنها مانند آینه بر دریاچه ها افتاده ،دارد.

منبع:توریسم آنلاین

برچسب ها: ، ،


منبع: پول نیوز

ارتش سوریه و نیروهای مقاومت با عبور از فرات وارد سواحل شرقی دیرالزور شدند (فیلم)

واژگونی اتوبوس در اتوبان زنجان به قزوین/ ۱۲ نفر مصدوم شدند علی کریمی سر کلاس درس (فیلم) شرط بارزانی برای تعویق همه پرسی کردستان آیت الله جنتی: آمریکا می خواهد کردستان را تجزیه کند و از دل آن اسرائیل جدید به وجود آورد ارتش سوریه و نیروهای مقاومت با عبور از فرات وارد سواحل شرقی دیرالزور شدند (فیلم) خرید یک میلیارد تومانی تبلت و پژو پارس برای اعضای شورای شهر تهران (سند) / واکنش سخنگوی شورا خنده تاریخی منصوریان حین جدال لفظی با عضو هیئت مدیره استقلال در نود (فیلم) رئیس‌جمهور فرانسه در دیدار روحانی: مذاکره مجدد بر سر برجام بی معناست خبرنگار: آقای رئیس‌جمهور، قصد دارید در توافق هسته‌ای ایران بمانید؟ترامپ: خیلی زود متوجه می‌شوید (فیلم) وزیر خارجه فرانسه: سعی می کنیم ترامپ را درباره برجام متقاعد کنیم

ظریف برود جلیلی بیاید؟  (۴۸ نظر)

مردم نان ندارند، اینها می‌خواهند به استادیوم بروند  (۲۵ نظر)

با “ترامپ تاجر” می توان مذاکره کرد  (۲۳ نظر)

بی‌گناهان!  (۲۱ نظر)

آیا روس ها برای حمله به اروپا آماده می شوند؟  (۱۲ نظر)

اروتیسم و تبلیغات شهری در تهران  (۱۲ نظر)

پای مربی پرسپولیس جا ماند!  (۹ نظر)

وزیر امور خارجه آمریکا: با ایران کار زیاد داریم  (۸ نظر)


منبع: عصرایران