علم الهدی: عده ای می‌گویند انقلاب تمام شده و باید دنبال خوشگذرانی برویم/ اگر این‌ها نهادینه شود سفره نظام برچیده می‌شود

نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی گفت: تجمل گرایی مخالف هنجارهای انقلاب است و موجب شکست نظام خواهد شد.

به گزارش مهر، حجت الاسلام سید احمد علم الهدی ظهر یکشنبه در مراسم آغاز سال جدید تحصیلی حوزه های علمیه خراسان که در مدرسه علمیه شهید نواب برگزار شد اظهارکرد: طلبه های جوان باید توجه داشته باشند به عنوان سرباز امام زمان(عج) پا در مسیری گذاشته اند که باید تلاش کنند در حوزه علم آموزی  و تاثیر در جامعه مهم باشند.

وی افزود: باید توجه داشته باشیم حوزه های علمیه مانند دانشگاهها نیستند و طلاب جوان باید با سخت کوشی به فراگیری علم و دانش بپردازند تا بتوانند تاثیرگذار باشند زیرا فرد بی سواد به هیچ کاری نخواهد آمد.

امام جمعه مشهد بیان کرد: دشمن پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تلاش زیادی را انجام داد تا نظام ما شکست بخورد اما آنها به مقصود خود نرسیدند زیرا هنجارهای انقلاب هنوز در جامعه ما وجود دارد.

وی تاکید کرد: متاسفانه روند تجمل گرایی و خوشگذرانی در کشور ما رو به افزایش است که اگر این ها بخواهد در جامعه نهادینه شود سفره انقلاب و نظام برچیده خواهد شد.

عضو مجلس خبرگان رهبری بیان کرد: حالا در جامعه ما عده ای می گویند انقلاب تمام شده و باید به دنبال خوشگذرانی برویم و عده ای نیز در طرف مقابل می گویند تا آخرین قطره خونمان از آرمان های انقلاب حفاظت خواهیم کرد.

علم الهدی تاکید کرد: دشمن تلاش زیادی دارد تا با جنگ نرم به هدف خود برسد اما باید ما همچون گذشته بر سر آرمان های خودمان بایستیم و از آن دفاع کنیم.


منبع: عصرایران

اژه ای: خروجی جلسه اخیر شورای عالی امنیت ملی این بود که حصر ادامه یابد/ حصر درباره همسر آقای کروبی نیست

محسنی‌اژه‌ای گفت: شنیده‌ام که در جلسه اخیر این موضوع جزو دستور جلسه شورا نبوده اما مطرح می‌شود اما باز قرار می شود، حصر همچنان باقی بماند.

به گزارش تسنیم، حجت‌السلام محسنی‌اژه‌ای در پاسخ به سؤالی درباره آخرین وضعیت رفع حصر و اظهارات نوبخت مبنی بر تشکیل جلسه شورای عالی امنیت ملی در این خصوص و اینکه ماموران امنیتی از منزل این افراد خارج شدند و اینکه دادستان تهران گفته آمادگی محاکمه وجود دارد گفت:‌ ما موضوعات را باید از هم تفکیک کنیم. 

یک اتفاقی در سال ۸۸ افتاد که کار مجرمانه‌ای بود و از بیرون هم پشتیبانی می‌شد و البته عده‌ای هم چه بسا از ماهیت قضیه خبر نداشتند اما در نیمه دوم سال ۸۸ و مخصوصا در سال ۸۹، یک جریان کاملا براندازی که به صورت شفاف و روشن آمریکا و انگلیس پشت صحنه بودند فعال شد و حقیقتا اگر هوشیاری نیروی های امنیتی و انتظامی نبود، آن چیزی که آغاز شد، ادامه می یافت. یک جنگ نرم و انقلاب مخملی راه اندازی شد و ادامه یافت.

وی ادامه داد: کار مجرمانه بود و قوه قضاییه وظیفه داشت محاکمه کند و یک تعدادی هم که به خیابان ها آمدند را محاکمه کرد. در ارتباط با سران این ماجرا، شورای عالی امنیت ملی تشکیل شد و مصوبه شماره ۵۴۴ در اسفند ماه سال ۱۳۸۹ تصویب و تصریح شد که وزارت اطلاعات زیر نظر قوه قضاییه موظف است این اقدامات را در مورد محصوران داشته باشد. مصوبه شورای عالی امنیت ملی قانونی و لازم‌الاجراست و هیچ کس حق مخالفت با آن را ندارد.

محسنی‌اژه‌ای گفت: شنیده‌ام که در جلسه اخیر این موضوع جزو دستور جلسه شورا نبوده اما مطرح می‌شود اما باز قرار می شود، حصر همچنان باقی بماند. بحث دیگر این است که در طول این مدت برخی خانواده هایشان و خودشان در رابطه با برخی مسائل مثل رفت و آمدها و مسائل پزشکی درخواست هایی داشتند که به تمام آنها توجه داشتند. در امر پزشکی نه تنها کوتاهی نشده بلکه بنا به نظر پزشکان و نظر روسای بیمارستان هایی که آقای کروبی بستری شده بود، ما برای روسای قوا هم چنین سرویسی نداریم.

وی ادامه داد: دو الی سه سال پیش، حاج خانم کروبی تقاضا کرد که خانه جدیدی خریدیم و می خواهیم از این خانه منتقل شویم که بعد از بررسی ها موافقت شد. گهگاهی درخواست‌های دیگر داشتند که هر آنچه که در چارچوب این مصوبه بوده، انجام شده است. از حدود یکسال پیش ریاست قوه قضاییه دستوراتی دادند که نسبت به برخی از مراجعات بستگان درجه یک، گشایش بیشتری داده شود. کمیته‌ای در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی برای پیگیری و هماهنگی که نمایندگانی از قوه قضاییه و وزارت اطلاعات حضور دارند، امورات را تمشیت می کنند.

سخنگوی قوه‌قضاییه گفت:  در مورد مسائل پزشکی قرار بود علاوه بر خود حاج خانم کروبی که زمانی رئیس بیمارستان بود، وزیر بهداشت هم نظارت کند. حصر درباره همسر خانم کروبی نیست. 

این چیزی که الان با فضاسازی و جوسازی مصوبه شورای عالی امنیت ملی باطل می‌شود، سخت در اشتباه هستند زیرا شورای عالی امنیت ملی نه آن موقع و نه الان با فضاسازی تصمیم نمی‌گیرد و قوه قضاییه هم همین طور است و چه بسا در قضایای مشابه، فضاسازی ها کار را بدتر کرده است. آن کمیته و قوه قضاییه به عنوان ناظر و وزارت اطلاعات به عنوان مجری و ضابط، آن کاری که در چارچوب مصوبه شورای عالی امنیت ملی است، انجام می دهیم و اگر روزی هم مصوبه شورای عالی امنیت ملی نباشد، قوه قضاییه کار خود را انجام می دهد.

وی با نقل قولی از مباشرین این قضیه گفت: گفته شد افرادی که به خانه رفت و آمد می کنند با حضور افرادی که برای امنیت مسئله در طبقه پایین مستقر هستند، ناراحت هستند. گفتم الزامی ندارد که حتما داخل خانه باشد. 

الان هم می‌گویم که اینها با شرط آقای کروبی از خانه خارج نشدند بلکه یک درخواست بود که بررسی و موافقت شد و افراد چهارشنبه هفته قبل از خانه خارج شد و تعهدی از خانواده ایشان گرفته شد که تأمین این مسائل با خود شماست و اگر در منزل اتفاقی پیش آمد، با خود شماست. 

در بیرون از خانه امکانی فراهم شده و همین نیروها امنیت را فراهم می‌کنند. اگر مصوبه شورای عالی امنیت ملی از روز اول هم نبود، طبیعی است که قوه قضاییه این افراد را محاکمه می کرد.


منبع: عصرایران

سریال «والاندر»، کارآگاه شاعر جذاب

هفته نامه کرگدن – اسم نویسندگان، به متن رجوع شود: درباره سریال «والاندر» که داستان هایش در سوئد ظاهرا آرام می گذرد و هر قسمتش روایتگر ماجرای جنایی جذابی است که می تواند مخاطبان بسیاری را پای سریال بنشاند.

سرما، سیپیدی و سکوت

رامبد خانلری: همیشه با خودم فکر می کردم ما که برف درست و درمانی در مملکتمان نمی بارد، پس چرا بیشتر داستان های جنایی ما در فضای برفی اتفاق می افتد؟ بعد به این فکر کردم که ذات برف یعنی سرما، سپیدی و سکوت و هیچ کدام از این ها با جنس و جنم جنایت سازگار نیست، اما جنایت در دل برف با جنایت در هر شرایط آب و هوایی دیگری سازگارتر است. همه این ها این سوال را در ذهنم ایجاد کرد که اگر جنایت در دل برف یک امر وارداتی است، از ادبیات کدام اقلیم به ادبیات داستانی ما وارد شده است؟

چند سال پیش به بهانه رمان «بازگشت استاد رقص» با «هنینگ مانکل» آشنا شدم و بعد از خواندن این رمان هر کجا صحبت از ادبیات جنایی اسکاندیناوی و قدرت آن مطرح شد، فهمیدم که دوستان در مورد چه مسئله ای صحبت می کنند.

 سریال «والاندر»، کارآگاه شاعر جذاب

لذتی که این رمان در من ایجاد کرد، باعث شد با جنایی نویسان دیگری از اسکاندیناوی آشنا شوم؛ «پیتر هوگ»، «یو نسبو» و «هاکاننسر» جنایی نویسان دیگری بودند که در این سال ها به بهانه آشنایی با آن ها، با ادبیات جنایی اسکاندیناوری و ویژگی های مثبت آن  آشنا شده ایم. در رمان جنایی کارآگاه وزنه تاثیرگذاری است و در میان کارآگاهان اسکاندیناوی «کورت والاندر» معروف ترین است؛ کارآگاه بیشتر رمان های جنایی جناب مانکل که با بیشتر کارآگاه های معروف دنیا تفاوت های زیادی دارد.

به وقت خواندن داستان های «هرکول پوآرو» یا «شرلوک هلمز» یا «مگره» ما حس می کنیم که آن ها همیشه چند قدم از ما جلوتر هستند و به واسطه قدرت شهود و ادراکشان همین حالا از این بازجویی یا از این بازبینی صحنه قتل متوجه موضوع گره گشایی شده اند که ما از آن نکته بی خبریم.

این ماجرا در لحظه گره گشایی به ما اثبات می شود، اما در برخورد با والاندر همه چیز فرق می کند؛ ما می بینیم و می خوانیم که والاندر همان قدری در مواجهه با این معما بیچاره است که ما هستیم.

او هیچ وقت چیزی بیشتر از ما نمی داند و شبیه هیچ کدام از هم قطارانش موجودی دایرالمدار نیست و مانند آن ها بر تمام مسائل اطراف آگاه نیست و نفوذ زیادی بر اطرافیانش ندارد. نزدیکان درجه یک والاندر یعنی پدرش، دخترش و همسرش او را جدی نمی گیرند. او زندگی اجتماعی درست و درمانی ندارد. درگیر بیماری قند است و زندگی جذابی ندارد. او ضد زن نیست و جای خالی عشق را همیشه احساس می کند، حتی در یکی از داستان ها از همین جای خالی ضربه بزرگی می خورد.

تکنولوژی در دنیای داستانی والاندر نقش عمده ای دارد. او کارآگاهی است که از اینترنت، از دوربین مدار بسته و از تمام امکانات این چنینی برای گره گشایی بهره می برد. او یک کارآگاه مناسب و منطقی برای دنیای مدرن است و شاید سرمشق خوبی برای تولید یک کارآگاه جدید در دنیای مدرن باشد.

مسئله دیگر زیرمتن داستان هاست و آن چیزی که مانکل به بهانه داستان های جنایی والاندر هدف می گیرد؛ ظاهرا جناب مانکل به شدت دغدغه نسل جوان سوئد و آسیب های اجتماعی مربوط به این قشر را دارد و ترس زیادی هم از دنیای مدرن و مترقی. به همین خاطر بیشتر دغدغه های قتل را مرتبط با این مسائل انتخاب می کند و به همین وسیله سوئد امروز را که شبیه بیشتر کشورهای امروز دنیاست، نقد می کند. این دغدغه شباهت ذاتی زیادی با شخصیت والاندر دارد و در قصه های جنایی این کارآگاه خوش نشسته است. نتیجه اینکه والاندر برای بیشتر مخاطبان امروزی دیدنی و خواندنی است.

سریال «والاندر»، کارآگاه شاعر جذاب

گوش کردن به نوای صحنه جرم

روناک حسینی: از نظر ما اهالی جهان سوم، حقوق پلیس های سوئدی حلال نیست. دقیق تر بگویم، پلیس های سوئدی کاری نمی کنند که بخواهند بابتش حقوق بگیرند. تصور ما این است که اساس پلیس در کشوری پیشرفته و خوشبخت و آرام مثل سوئد، لولو سر خرمن است و همانش هم اضافه کاری است. مگر کسی هم در این کشور دزدی می کند؟ یا آدم می کشد؟ یا مگر کسی مرض دارد در سرزمینی که همه چیزش منظم و سر جا است، قانون شکنی کند یا دست به جنایت بزند؟

برای همین است که اغلب فکر می کنیم داستان پلیسی اساسا در کشوری مثل سوئد، صرفا یک سرگرمی خیلی است  که ماجراهایش را از جنایات جاهای دیگر دنیا وام گرفته است؛ جاهایی که در آن ها به اندازه کافی دزد و قاتل و گروگانگیر و آدمربا هست که فراوان ترین سوژه برای نوشتن، ماجرای هنرنمایی آن ها باشد.

اگر با این تصور بخواهیم یک سریال پلیسی ببینیم که ماجراهایش، در سوئد می گذرد، غافلگیر خواهیم شد. حتی اگر قبول کنیم در سوئد هم ماجرای پلیسی جالبی اتفاق می افتد، انتظار داریم که لااقل داستانش با بقیه دنیا فرق کند.

بالاخره مردمی که وزیر بهداشتشان گابریل ویکستروم خوش تیپ است که به دلیل کارزدگی، مرخصی نامحدود به او تعلق می گیرد، باید جور دیگری جنایت کنند. به هر حال مردمی که به طور متوسط روزانه نیم ساعت مطالعه می کنند، باید سلیقه متفاوتی در جرم و جنایت داشته باشند. آنچه در سریال والاندر می بینیم، با این تصورات جور نیست.

سریال والاندر، یک سریال بریتانیایی است که داستان پرونده های جنایی در شهر کوچک ایستد در سوئد را روایت می کند. کارآگاهی که در طول هر قسمت درگیر حل هرکدام از این معماهاست، مردی میانسال به اسم والاندر است که رابطه اش با همسرش در حال نابودی است. دختر او هم با آن آرایش عجیب چشم هاش با پدر زندگی می کند و مدام درصدد است زندگی والاندر را سر و سامان دهد.

پدر این کارآگاه هم یک نقاش دیوانه است که گرفتار بیماری زوال عقل شده و رفته رفته به جنون محض نزدیک تر می شود.

داستان های جنایی این سریال در قسمت های جداگانه روایت می شوند. هر قسمت حدود نود دقیقه ای، بدون هیچ گونه احساس شگفتی به آخر می رسد. یعنی اگر انتظار داستان های پیچیده و هیجان انگیز پلیسی دارید یا منتظری در این سریال، از جنایت های مرموز و دقیقی پرده برداری شود، انتخابتان اشتباه است.

در این  سریال، به ندرت تعجب می کنید یا با ذهن و روان جنایتکار عجیب و غربی رو به رو می شوید. یا واقعا در سوئد جنایت ها به همین بی مزگی است یا ایده ما به واقعیت نزدیک است و از جنایت درست و حسابی در این کشور خبری نیست یا این که نویسنده والاندر ترجیح داده است خیلی خودش را برای نوشتن داستان های پیچیده تر زحمت ندهد. با این حال مادر سریال والاندر با یک کارآگاه متفاوت رو به روییم؛ کارآگاهی که دلش برای قربانی ها می سوزد و گاه گریه می کند و از ضعفش در برابر خشونت های جامعه اش به تنگ می آید.

 سریال «والاندر»، کارآگاه شاعر جذاب

والاندر کارآگاهی که صحنه جرم را با نگاهی شهود می نگرد. به قول خودش یاد گرفته است تا وقتی به صحنه جرمی وارد شد، صدای صحنه را بشنود، حضور جنایتکار و قربانی پیش از وقوع جنایت را حس کند و به این طریق، به انگیزه های جرم پی ببرد و به حل معما نزدیک تر شود.

در یکی از قسمت های سریال، زنی والاندر را کارآگاه شاعر خطاب می کند. شاید همین است که این سریال را کمی متفاوت می کند. این بار به جای آن که یک کارآگاه باهوش و جدی به دنبال کشف جرم باشد، والاندر است که با حس و شهود، کارها را پیش می برد و از اعتراف به ضعف هایش ابایی ندارد.

والاندر نازنین

المیرا حسینی: فکر می کردم کشورهای اسکاندیناوی مکان های آرامی هستند. آدم ها در روزهای طولانی که نیمه شبش مثل دم غروب ماست، پرده های ضخیمشان را می کشند و مثل خون آشام ها کلی تلاش می کنند که ذره ای نور وارد نشود، بلکه خواب به چشمشان بیاید و این بزرگ ترین مشکلشان است. فکر می کردم در گپ و گعده هایشان شش ماه از روزهای طولانی می نالند و شش ماه هم از شب های بلند. در خیالم این طور می گذشت که روزنامه نگارها در این کشورها بیکار می مانند و مجبورند درباره مردن مرغ و خروس ها بنویسند. فکر می کردم همه نویسنده هایشان هم مثل یوستین گاردر نروژی تاریخ فلسفه به زبان داستان می نویسند و قصه های  قشنگ و آرام تعریف می کنند.

تقصیر من هم نبود که این طور تصوراتی داشتم؛ مگر تا همین چند سال پیش که داعش نبود تا خواب قاره سبز را آشفته کند، چه خبری از این کشورها داشتیم؟ مگر غیر از این بود که در تمام رتبه بندی های موسسات معتبر و غیرمعتبر، شادترین و آرام ترین های جهان، مردم کشورهای اسکاندیناوی بودند؟ هر چه می خواندیم و می دیدیم، آرامش در کشورهایی بود که انگار مردمش چیزی از دنیای دیوانه دیوانه ما نمی دانستند؛ مردمی که بعد از جنگ جهانی دوم، پای سفره باقی دنیا ننشستند و تلاش داشتند حسابشان قاطی بقیه مردم دنیا نشود و تافته های جدابافته بمانند.

این مسئله پابرجا بود تا همین چند سال پیش که پای کتاب های جنایی نویسندگان کشورهای اسکاندیناوی به کشورمان باز شد. آن جا بود که من و امثال من فهمیدیم واقعا در ذهن و ضمیر نویسندگان این کشورها چه می گذرد. قبول دارم که معمولا نویسنده ها با استفاده از قوه تخیل گاه لایزال و لایموتشان، از کاهی که در اطرافشان هست، کوه های عجیب و غریب می سازند و خواننده ها را انگشت به دهان می گذارند، ولی تا بناشد چیزکی، مردم در این جا نویسنده ها- نگویند چیزها.

 سریال «والاندر»، کارآگاه شاعر جذاب

حتما در این کشورهای به ظاهر آرام و موجه هم اتفاقاتی در جریان است و جنایت هایی در گوشه و کنار می شود که نویسنده می تواند به مدد قوه تخیل خود، به آن رنگ و لعابی دیگرگون بدهد و به این زیبایی و تمیزی، داستانی جنایی را روایت کند.

یکی از این جنایی نویس ها هم که مدتی است در ایران طرفدارانی برای خود دست و پا کرده، هنینگ مانکل است. مانکل و کارآگاه کورت والاندری که ساخته، آن قدر در دنیا طرفدار  پیدا کرده که سریال سازها دست به کار شوند و این داستان ها را سوژه سریالشان قرار دهند.

سریال «والاندر» در هر قسمت برای خودش یک پا فیلم سینمایی است و یک ساعت و نیم وقتتان را می گیرد، اما به نظرم اگر جنایی پسند هستید، این سریال را دست کم نگیرید و پای قصه های والاندری بنشینید که برخلاف کارآگاه های یکه من تا به حال دیده ام، به شدت قلب رئوفی دارد و در همان دقایق اول قسمت اول این را به شما نشان می دهد؛ آن جا که برای دختر نوجوانی بغض می کند که وقتی می شنود او پلیس است، می ترسد و خودش را آتش می زند. کارآگاهی که از ناتوانی خود در جنگ با دنیای بی رحم در عذاب است و در خلال داستان ها کلی غصه می خورد که چرا نمی تواند جلوی این همه خشونت و بی رحمی را بگیرد.

برای والاندر در انتهای حل یک معمای جنایی، هیچ شادی ای وجود ندارد، چون خود را بابت ضعفش در برابر وقوع جنایت سرزنش می کند و دنیای خشن او را دل شکسته می کند و دنیای خشن او را دل شکسته می کند. البته مرز باریکی وجود دارد میان نمایش انسانی لوس و بی دست و پا که نمی تواند حق آدم بدها را کف دستشان بگذارد و از این قضیه دلگیر است با نشان دادن کارآگاهی که نبوغ درخشانی ندارد، اما با وجدان کاری بی نهایتش و قلب رئوفی که پس از سال ها خدمت در پلیس، هنوز سنگی نشده، تمام توان خود را برای حل مسائل به کار می بندد؛ والاندر در دسته دوم قرار دارد.

مختصر و مفید درباره سریال «والاندر»

•    سریال «والاندر» براساس مجموعه رمان های کورت والاندر اثر نویسنده سوئدی، هنینگ مانکل، ساخته شده است که عمده شهرت خود را مدیون خلق این شخصیت است. مانکل نه فقط به عنوان نویسنده داستان های مهیج پلیسی، بلکه به عنوان یک فعال سیاسی و اجتماعی شناخته می شود که در اعتراضات سال ۱۹۶۸ علیه جنگ ویتنام و همین طور اعتراض علیه رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی مشارکت فعال داشت و در سال ۲۰۱۰ برای شکستن تحریم اسراییل با کشتی به غزه سفر کرد.

•    کنت چارلز برانا، بازیگر و کارگردان انگلیسی که در این سریال نقش کارآگاه والاندر را بازی می کند، در سال ۱۹۸۹ برای بازی در نقش هنری پنجم و همچنین کارگردانی این فیلم توانست نامزد دریافت جایزه اسکار شود. همچنین در سال ۱۹۹۶ نامزد دریافت جایزه اسکار برای بهترین فیلمنامه اقتباسی از هملت شکسپیر شد. او همچنین در سال ۲۰۰۲ در فیلم «هری پاتر و تالار اسرار» نقش گیلدروی لاکهارت، معلم دفاع در برابر جادوی سیاه، را ایفا کرد که در آخر دیوانه شد و حافظه اش را از دست داد. برانا به دلیل خدماتش به دنیای هنر و دولت بریتانیا از سوی الیزابت دوم به دریافت لقب سر نائل شده است.

 سریال «والاندر»، کارآگاه شاعر جذاب

•    برانا سومین بازیگری است که تاکنون در نقش کارآگاه والاندر ظاهر شده است. پیش از او رولف لاسگارد و کریستر هنریکسون، بازیگران سوئدی، این نقش را ایفا کرده اند. پیش از او نام ترور ایو، نیل پیرسون، جیسون ایزاک، دیوید موریسی، کلایو اوون و مایگل گامبون برای بازی در این نقش مطرح شده بود، اما برانا در یک فستیوال فیلم سراغ مانکل رفت و از او درباره این نقش پرسید و جست و جو کرد تا در نهایت توانست این نقش را به دست بیاورد.

•    سریال والاندر اولین اقتباس تلویزیونی از رمان های مانکل است که به زبان انگلیسی ساخته شده است. کمپانی فیلمسازی پرنده زرد که توسط مانکل بنیان گذاری شده، در سال ۲۰۰۶- ۲۰۰۷ مذاکره برای ساخت یک اقتباس انگلیسی از رمان های والاندر را آغاز کرد و برانا در سال ۲۰۰۷ با مانکل ملاقات کرد تا درباره بازی در این نقش با هم صحبت کنند.

•    اولین قسمت از این سریال در سال ۲۰۰۸ از شبکه بی بی سی وان پخش شد. فصل دوم در ژانویه سال ۲۰۱۰ روی آنتن رفت و فصل سوم نیز در تابستان سال ۲۰۱۱ در سوئد و لتونی فیلمبرداری و در ماه جولای سال ۲۰۱۲ اولین قسمت آن پخش شد. پخش فصل پایانی این سریال نیز از دسامبر سال ۲۰۱۵ آغاز شد، در حالی که هنینگ مانکل، خالق شخصیت والاندر، در اکتبر همان سال به دلیل ابتلا به بیماری سرطان از دنیا رفته بود.


منبع: برترینها

چرا هنوز می توان پینک فلوید گوش داد؟

ماهنامه تجربه – محمد خلیلیان: پینک فلوید گروه مورد علاقه نسل دهه های شصت و هفتاد میلادی است که هنوز هم در میان نسل های جدید طرفدار دارد. چند سال پیش بود که در ایران خودمان بسیاری از گروه ها و موسیقی دان ها جوان، کاور آلبومی در بزرگداشت پینک فلوید منتشر کردند. شانزده گروه ایرانی در قالب یک دوبل آلبوم، هرکدام یکی از قطعات پینک فلوید را بازنوازی کرده بودند. کنسرت های پژوهشی هم که باب شده بود، نوازنده هایی گرد هم جمع می شدند، گروه ها تشکیل می دادند و قطعات مشهور پینک فلوید را بازنوازی می کردند.

در نسل قبل از آن ها هم، کم نبودند کسانی که به سختی خودشان را به یک نوار کاست از پینک فلوید می رساندند؛ که اگر نوازنده بودند؛ احتمالا تمام عشق شان گوشی در آوردنِ همان نوار کاست ها روی سازشان بوده است حتی بنا بود پیش از انقلاب به ایران بیایند و اجرا داشته باشند.

 چرا هنوز می توان پینک فلوید گوش داد؟
شهرت بی مثال پینک فلوید فقط مختص ایران نیست. آن ها در سراسر دنیا، بیش از سایر گروه های راک هم نسل و هم سبک شان شناخته شده اند. اما موسیقی پینک فلوید چه ویژگی هایی دارد که تا این حد برای موزیک بازهای سراسر دنیا جذاب است؟ آنچه امثال «کینگ کریمسون»، «امرسون لیک اندپالمر» یا حتی «دِ دور» و «جترو تا» را برای تعدادی از همان موزیک بازها ناشناخته باقی می گذارد، اما هم زمان پینک فلوید را به قهرمانی بدل می کند که شبیه اش دیده نشده چیست؟ چه «آنی» است که آن ها را متمایز از هر گروه راک دیگری می کند؟ این یادداشت در تلاش است تا با برشمردن تعدادی از مولفه های موسیقایی و غیرموسیقایی این گروه بریتانیایی، پاسخی برای این پرسش ها بیاید.

سایکدلیک یا پراگرسیو، مساله این است

در میان طرفداران پینک فلوید کسانی را می توان پیدا کرد که نه به کنسرت شان رفته اند، نه اشعارشان را می فهمند؛ با این حال موسیقی پینک فلوید بخش بزرگی از آرشیو شنیداری روزانه شان است. برای این جماعت که احتمالا طیف گسترده ای هم هستند، تنها موسیقی اهمیت دارد و بس. برای سایر مخاطبان پینک فلوید هم داستان کم و بیش به همین شکل است. در درجه اول، جز موسیقی چیزی اهمیت ندارد. تمام عناصر دیگر، پس از جذابیت موسیقی رده بندی می شوند. موسیقی پینک فلوید به تنهایی سر پا می ایستد و در عین گستردگی اش، سلیقه های شنیداری مختلف را ارضا می کند.

به همان اندازه که آثار تجربه گرایانه با بازی های صوتی عجیب و غریب دارند، قطعه های ساده  «هیت» هم دارند. نوازنده ها، آهنگسازها و مخاطبان جدی ترشان از قطعه هایی مثل «پژواک ها» یا آلبوم هایی مثل «حیوانات»لذت می برند و قطعه هایی مثل «خشتی دیگر در دیوار (بخش ۲)» که بارها از رادیو و تلویزیون برای مخاطب عام بازپخش می شوند، می توانند ذائقه موسیقایی مخاطب گسترده تری را اقناع کنند.

به یک معنا یپنک فلوید همیشه روی مرزها حرکت کرده است. هم آهنگ های هیت شان از لحظات ناب موسیقایی است و هم قطعات پیچیده شان جنسی از سادگی را در خود دارد؛ جنسی که ارتباط با آن ها را رای مخاطب راحت تر می کند. با این حال برای اینکه میان ایده های مقطعی شان برای ساخت موسیقی و اصول لایتغیری که دائما با آن ها همراه بوده تمایز قائل شویم، ملزم به دقیق تر کردن معنای کارکردی مولفه هایی هستیم که به واسطه کاربرد فراوان، به آن ها منتسب شده است. با توضیح کارکرد دو مولفه «تکنیک» و «سادگی» در موسیقی پینک فلوید، احتمالا می توانیم به چیزی برسیم که بی توجهی آن ها به حدود سبکی را برایمان مشخص تر می کند.

وقتی می گوییم موسیقی پینک فلوید ساده است، عموما منظورمان سادگی در اصول فنی ساخت موسیقی یا سادگی ساختاری نیست. ساختار موسیقی آن ها معمولا دارای طرح هایی است که از حالت استاندارد خارج شده است. حتی در قطعه های هیت شان هم خبری از آهنگ های ۴-۳ دقیقه ای با ساتار «ورس- کوروس» یا «بَلَد»های عاشقانه نیست. با این حال موسیقی پینک فلوید در شنیدن، ساده است.

 چرا هنوز می توان پینک فلوید گوش داد؟

برای توضیح این گفته ها بهتر است نگاهی به قطعه معروف «بدرخش ای الماس خوش تراش» داشته باشیم. این قطعه که در قالب دو بخش در ابتدا و انتهای آلبوم «کاش اینجا بودی» قرار گرفته، از نظر ساختاری دارای نُه بخش مختلف است. قسمت اول آهنگ، که در ابتدای آلبوم قرار گرته، ۵ بخش دارد و قسمت آن ۴ بخش. این دو قطعه که هنوز هم در کنسرت های «راجر واترز» و «دیوید گیلمور» اجرای می شوند و مخاطب دارند، روی هم ۲۵ دقیقه اند. ساختار قطعه اول آلبوم به شکلی است که هر بخش آن مولفه های خاص خود را دارد.

هر بخش از قطعه پر از تغییر در کسر میزان ها و تم های اصلی است. این دو قطعه در عین حال روایتگر بخش های مختلفی از داستان «کانسپت آلبوم» هم هستند. بنابراین تا همین جا مشخص است که هیچ یک از مولفه های آشنای یک قطعه معروف یا هیت را ندارند نه قطه های کوتاه و سهل الوصولی اند، نه آنچنان عاشقانه اند و نه اساسا به تنهایی معنای خاصی دارند. با این حال قطعات معروفی هستند و از آن ها به عنوان آهنگ هایی ساده و شنیدنی یاد می شود.

واقعیت این است که گرچه این قطعات در ساختمان پیچیده ای قرار گرفته اند، از اساس چیزی بیش از قطعاتی طولانی با ساختار ورس- کوروس نیستند. مثلا نخستین قطعه آلبوم را می توان قطعه ای دانست که با یک «اینترو»ی طولانی در سه بخش اول، به بخش چهارم که همان روس اول است، می رسد. گرچه از نظر شعری هیچ کوروسی تکرار نمی شود، از نظر ملودیک، می توان کوروس را هم پیدا کرد.

بخش پنجم را نیز می تون «اُوترو»یی به حساب آورد که مستقیما با بخش های دوم و سوم مرتبط است. بنابراین می بینیم که از نظر ساختاری، چندان با قطعه ساده ای طرف نیستیم. اما طرحی کلی وجود دارد که در نهایت نوعی آسانی شنیداری را از منظر ساختاری، فراهم می کند. این الگو چه در آلبوم های دهه شصت شان که با فضاهای سایکدلیک و اسکرپیمنتال شناخته می شود، چه بعد از آن و در آلبوم های دهه های هفتاد و  هشتاد تا آلبوم «لغزش آنی در عقل»، که به دوره پراگرسیو راک مشهور است و چه در آلبوم های پس از جدایی راجر واترز، قابل پیگیری است. الگویی که درست مثل نگرش آن ها به مساله تکنیک، کاری به کار الزامات سبکی ندارد.

تکنیک برای پینک فلوید نه به معنای گستردن حدود سبکی، که صرفا در خدمت حس است. تکنیک به خودی خود بی معنی است، مگر فضایی برای ارائه‌ی به جا و صحیح آن وجود داشته باشد. همین مساله باعث می شود پینک فلوید در تمام دوره های فعالیتش، همچنان به خمیره مشخص و فرم یافته ای پایبند باشد. خمیره ای که خط ربط دوره های مختلف فعالیت پینک فلوید را با پایبندی های سبکی نمایش نمی دهد. بلکه برعکس، سبک برایش کمترین درجه اهمیت را دارد. این رویکرد بیش از هر چیز فاش کننده ایده هایی است که از جایی خارج از موسیقی می آیند.

چرا هنوز می توان پینک فلوید گوش داد؟

موسیقی بی معنا موسیقی مرده است

نام پینک فلوید با کانسپت آلبوم هایش گره خورده است. پینک فلوید مسلما نخستین گروهی نبود که تصمیم گرفت آلبوم هایش داستان منسجمی را پی گرفته و روایت کنند؛ اما بی شک یکی از تاثیرگذارترین ها در همه گیر شدن ایده ساخت کانسپت آلبوم بود. ساخت آلبوم به این شیوه که روایت کننده داستانی باشد که طی آن اتفاقات مختلفی در جریان است اولا با بی سبکی ضمنی پینک فلوید هم خوان است.

به این معنی که جا برای اتفاقات و کشمکش های مختلف در درون یک آلبوم فراهم است. وقتی آلبومی روایت گر درگیری های قهرمان داستان، با جایگاه اش در جامعه است و نهایتا با انزوایی که قهرمان داستان بر خود تحمیل کرده پایان می یابد، طبیعی است که باید اتفاقات مختلفی در قالب آلبوم بیفتد. اتفاقاتی که با عناصر مختلف موجود در داستان هم راستا باشد. این رویکرد، با تولید آلبومی که صرفا از منظر حسی منسجم باشد، متفاوت است.

در اینجا پیرنگ مشخص و زمان بندی شده ای وجود داد. مقدمه چینی و پیش آگاهی باید صورت گیرد کنش های قهرمان داستان باید روایت شود. کشمکش های محیط پیرامون و قهرمان داستان باید تصویر شوند و نهایتا همگی باید به یک پایان مشخص ختم شوند. چنین ترتیبی، که مثلا در آلبوم «دیوار» اتفاق می افتد، خود به خود نوعی طرح یا چهارچوب را به فضای آلبوم تحمیل می کند.

در عین حال در قالب این چهارچوب، اجازه هر اتفاقی را، تا آنجا که به روایت گری داستان مربوط باشد، به هنرمند می دهد. ساخت کانسپت آلبوم، در عین حال، به نوعی نتیجه ناگزیر تجربه گرایی های پینک فلوید هم هست. یعنی باید چیزی وجود داشته باشد تا تجربه گرایی های افسارگسیخته آن ها را مهار کرده و درون قالب مشخصی بریزد. بدین ترتیب ساخت کانسپت آلبوم ها به تکیه بیشتر پینک فلوید به یک ساختمان مشخص کمک می کند. شاید به دلیل همین هم باشد که پرفروش و شنیده شده ترین آلبوم های آن ها، یعنی «نیمه تاریک ماه» و «دیوار»، هر دو از کانسپت آلبوم های شان هستند. در عین حال آنچه آن ها را ماندگار کرده، نه تنها نفس قصه گویی و چهارچوب پذیری، که مضامین بدون تاریخ مصر مورد استفاده شان هم هست.

اکثر اشعار پینک فلوید درگیر موضوعات آشنایی هستند. مضامینی که همه مردم جهان با آن ها درگیرند و به طور روزانه به آن ها فکر می کنند. این مضامین در عین حال پایدارند و جزیی از تاریخ بشر. مصائب جنگ، نقد نظام موجود، تعارض و جنون، دغدغه صلح، انزوای فرد در جامعه و… موضوعاتی نیستند که برای امروز یا دیروز باشند. چنین مفاهیمی همیشه با نوع بشر درگیر بوده و درگیر خواهند بود.

 چرا هنوز می توان پینک فلوید گوش داد؟
بنابراین زمانی که شنونده ای، شکلی از دغدغه هایش را، حالا با هر تعریف و تاویلی در یک اثر هنری می بیند، طبیعی است که با آن  آشناپنداری کند. این آشناپنداری با معنای اشعار، زمانی که در قالب موسیقی، معنی جدیدی پیدا می کند، صورت اثرگذارتری هم به خود می گیرد. صورتی که هنوز یک عنصر مهم کم دارد و آن چیزی جز تصویر نیست.

نه تنها صدا که تصویر هم می ماند

یکی دیگر از مهم ترین ویژگی هایی که موفقیت پینک فلوید را ادامه دار می کند پرفورمنس های درخشان آن هاست. این مورد هر چند درباره ایران مصداق نداشته باشد، در مقیاس جهانی، یکی از ویژگی های اصلی موفقیت هر گروهی است. تصویر، این حلقه مفقوده موسیقی ایران، عنصر مهمی در برقراری ارتباط گسترده با تمام عوامل پیش گفته است. نورپردازی های، تصاویر طراحی شده برای صفحات نمایش و حرکات بدن نوازنده ها، دائما در تلاش اند تا غایت مندی، دغدغه ها و جزییاتی که احتمالا در فرم انتزاعی موسیقی پینک فلوید مغفول مانده را برای مخاطب روشن کنند.

در عین حال خود تصویر، یک اتفاق جدید را نی در ذهن مخاطب رقم می زند. تاویل مخاطب از تصویر، زمانی که در راستای تاویلیش از موسیقی قرار گیرد، پیام هنرمند را سریع تر، صریح تر و نزدیک تر به واقعیت به ذهن مخاطب متبادر می کند. عناصر تصویری، کارکرد دیگری هم دارند. آن ها ابعاد زیباشناختی جدیدتری را نیز به مخاطب می رسانند. بنابراین پرفورمنس های پینک فلوید دو ویژگی مشخص دارند. از طرفی توصیف دقیق و آشکارتری از موسیقی را به ذهن مخاطب می رسانند و از طرف دیگر، ابعاد زیباشناختی جدیدتری را به او اضافه می کنند.

به یک معنا پرفورمنس و تصویری که گروه از خودش به نمایش می گذارد، بازگشاینده ابعاد و ویژگی های هنری تازه ای است که هم در رمزگشایی نهایی اثر به کمک او می آیند و هم به طور مستقل در ذهن مخاطب باقی می مانند. این نکته هنوز هم در اجراهای زنده واترز و گیلمور وجود دارد.

در تور اخیر کنسرت راجر واترز که در آن تنها ۴ قطعه از آلبوم جدیدش را اجرا کرده است، یک تقسیم کننده صفحه نمایش بسیار بزرگ وجود دارد که صحنه اجرا را به دو بخش مجزا تقسیم کرده صفحات نمایشی که در تمام اجرا، تصاویری مرتبط با لحظه موسیقایی مدنظر را نمایش می دادند. گویا استیجی که راجر برای اجرایش فراهم کرده از پرخرج ترین ها در دنیا بوده است. نکته اینجاست که این میزان هزینه و تدارکات، اساسا در جهت کسب درآمد یا کشاندن مخاطب جدید به سالن کنسرت نیست.

 چرا هنوز می توان پینک فلوید گوش داد؟

سالن کنسرت های راجر واترز احتمالا بدون چنین تدارکاتی نیز پر می شود. همه این ها جزیی از بسته هنری است که مخاطب باید به یک باره دریافت کند. بازی های تصویری منحصر به فرد در سالن کنسرت، خود یک عنصر ضروری و جدی است. چیزی که در صورت نبودنش، بخشی از کار ناقص مانده و دریافت نمی شود. تصاویر نهایتا در دقیق تر، دست تر و بیشتر شنیده شدن پینک فلوید اثر دارند. با هر بار شنیدن موسیقی تصاویر در ذهن مخاطب تداعی شده و با هر بار دیدن تصاویر، موسیقی اثرگذاری بیشتری روی وی خواهدداشت.

در عین حال با رفتن به کنسرت و مشاهده فضاسازی رنگ ها، نورا و تصاویر، یا حتی دیدن کاور یک آلبوم یا دی وی دی یک کنسرت، جای جدیدی برای تاویل بیشتر هم باز می شود. این نه خودِ تصاویر، که دیالکتیک درونی میان تصویر و موسیقی است که در ذهن مخاطب کششی برای بیشتر شنیدن موسیقی پینک فلوید ایجاد می کند.

ماده اصلی کار؛ تجربه

تجربه گرایی ساختمانی است که پینک فلوید تمام اجزای مجموعه تصویری و موسیقایی اش را روی آن بنا کرده است. تجربه با زمان درگیر است و زمان با تغییر. پینک فلوید به درستی به این نکته واقف است. بر همین اساس هم در هیچ یک از مقاطع فعالیتش، درجا نزده است. در دهه شصت، دهه هیپی ها و سایکوبازها، موسیقی سایکدلیک ساخته است. در دهه هفتاد که مشخصه اش موسیقی پیچیده و پراگرسیو است، جنس موسیقی اش تغییرات شگرفی کرده  و عناصر دهه اش را به خود گرفته.

در دهه های هشتاد و نود، دهه های سرخوشی و بی دغدغگی، آثاری مثل «لغزش آنی در عقل» و «ناقوس جدای» را تولید کرد. آثاری که نه دغدغه های بزرگ داشتند و نه اساس به دنبال معنای خاصی بودند. هر قطعه به طور جداگانه خوش صدا بود و هدف هم چیزی جز این نبود. این تغییرات مرتبط با زمان را که با هم جمع بزنیم، در ایده و دغدغه های اصلی ساخت موسیقی تغییر نمی بینیم.

آنچه موسیقی پینک فلوید را تا این حد پرمخاطب و دائما جذاب کرده، مجموعه ای از ایده های جهان شمول اساسی است. ایده هایی که ممکن است به فراخور زمان در محتوایشان تغییراتی داده شود، اما صورت کلی شان همیشه پابرجا خواهدماند. تجربه گرایی های پینک فلوید را می توان نتایج تحولات اجتماعی محسوب کرد، ولی، همین قدر موجه، می توان آن ها را با توجه به معنای عینی شان در نظر گرفت.

به معنای عناصری از پیوستارهای زیباشناخی تصویری، موسیقایی و محتوایی که معنایشان را در ذات دارند و نه در فعلیت های تاریخی که مبتنی بر تحولات و اتفاقات بیرونی یا اجتماعی است. تجربه، که ماده اصلی کار پینک فلوید است، هم درگیر زمان است و هم در بیرون از آن قرار دارد. بنابراین محصول نهایی این تجربه ها همیشه تازه، قابل شنیدن و ستودنی باقی خواهدماند.


منبع: برترینها

اعتماد سازی در شبکه اجتماعی و افزایش فروش

ایده‌هایی برای افزایش فروش از طریق اعتمادسازی در شبکه‌های اجتماعی


shopping-online

به گزارش آلامتو و به نقل از ibazaryabi.com؛ امروزه تعاملات شبکه‌های اجتماعی عنصر اصلی موفقیت در فرآیند بازاریابی کسب و کارها است. از سوی دیگر با رشد میزان استفاده از شبکه‌های اجتماعی و امکان پوشش خبری ۲۴ ساعته از طریق این شبکه‌ها، جلب توجه مخاطب از طریق تقویت قدرت ارتباط و اعتمادسازی در شبکه‌های اجتماعی می‌تواند یکی از عوامل مهم شکست یا موفقیت یک کسب و کار باشد. آگاهی از عادات و علاقه‌مندی مردم و افزایش تعاملات شبکه‌های اجتماعی یک برند با مخاطبان خود می‌تواند علاوه بر افزایش فروش سبب اعتمادسازی در شبکه‌های اجتماعی شده و فرصت انجام معاملات بیشتری را در اختیار صاحبان کسب و کار قرار دهد. در این مطلب ایده‌هایی را که سبب اعتمادسازی در شبکه‌های اجتماعی شده و میزان فروش را در عصر ارتباطات تحت تاثیر قرار می‌دهند، گردآوری کرده‌ایم.

روش‌هایی برای اعتمادسازی در شبکه‌های اجتماعی و افزایش فروش:

به اشتراک‌گذاری اطلاعات

اقتصاد اطلاعاتی واقعیت غیر قابل چشم‌پوشی عصر حاضر است. اما آگاهی از این‌که چه اطلاعاتی باید به اشتراک گذاشته شوند، یک عنصر کلیدی در افزایش اعتبار برند است. به اشتراک‌گذاری اطلاعات مفید می‌تواند همدلی، اعتماد و اعتبار برای یک برند به همراه داشته باشد. زیرا اطلاعات قدرت تاثیرگذاری فوق‌العاده‌ای دارند. هر چند انتظار نمی‌رود که همه‌ی برندها اطلاعاتی را ارائه دهند، اما این کار می‌تواند منجر به اعتمادسازی در شبکه‌های اجتماعی شده و در نهایت میزان فروش را افزایش دهند.

مقاله مرتبط: اعتماد سازی برند در شبکه های اجتماعی

اعلام آمادگی برای ارائه‌ی مشاوره و راهنمایی

با توجه به گسترش استفاده از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی در عصر حاضر، بیشتر مردم تمایل دارند به صورت آنلاین به سوالات خود پاسخ دهند. از این رو لینک به صفحه‌ی اصلی سایت کسب و کار، ارائه‌ی مشاوره‌ی رایگان به صورت آنلاین و قرار دادن اطلاعات تماس برای پاسخگویی به سوالات مختلف در شبکه‌های اجتماعی تاثیر به سزایی در ایجاد اعتماد در مخاطبان خواهد داشت.

برقراری ارتباط با مخاطبان

در بسیاری از موارد تاثیر روانی یک جمله بسیار بیشتر از ارزش افزوده‌ای است که در ازای خرید یک محصول به مخاطب ارائه می‌شود. به عنوان مثال پاسخ به کامنت‌های مخاطبان و تشکر از همراهی آن‌ها هر چند ممکن است بسیار ساده و پیش پا افتاده به نظر برسد. اما تاثیر زیادی در اعتمادسازی در شبکه‌های اجتماعی کسب و کار و افزایش فروش خواهد داشت.

ایجاد ارتباط مودبانه و با اعتماد به نفس کامل

در بسیاری از موارد کسب و کارها هنگام برقراری ارتباط با مخاطبان نمی‌توانند تعادل لازم را برقرار کنند. نکته مهمی که در ارتباط با مخاطبان وجود دارد این است که در کنار داشتن اعتماد به نفس کامل از تکبر و سردی نیز پرهیز شود. با توجه به این‌که برقراری ارتباط در رسانه‌های اجتماعی به صورت مجازی است و نمی‌توان از لحن و زبان بدن برای جلب اعتماد مشتری استفاده کرد. بنابراین استفاده از کلمات و ایموجی‌های مناسب می‌تواند توجه و اعتماد مخاطب را به برند شما جلب کند. به یاد داشته باشید که لحن مناسب، صمیمیت و مودب بودن تاثیر به سزایی بر ذهن مخاطب دارد. بنابراین سعی کنید با تقویت کیفیت ارتباط با مخاطبان به پیشبرد استراتژی بازاریابی احساسی کسب و کار خود بپردازید. زیرا کیفیت برقراری ارتباط با مخاطبان با افزایش فروش رابطه مستقیم دارد.

منشن کردن و یا ذکر نام مشتری هنگام برقراری ارتباط

منشن کردن یا ذکر نام مشتری هنگام برقراری ارتباط در شبکه‌های اجتماعی و فرآیند بازاریابی تاثیر روانی مثبتی بر روی ذهن او دارد. زیرا شخصی‌سازی پیام برای مشتری سبب ارسال یک پالس عاطفی مثبت می‌شود. همین امر نیز سبب شکل‌گیری تعاملات بیشتر و در مجموع فروش بیشتر خواهد شد.

ارتباط سازنده با سایر کسب و کارها

یک مدیر موفق با برقراری ارتباط موثر با سایر کسب و کارهای مرتبط از تخصص و تجارب آن‌ها نیز در جهت پیشبرد استراتژی‌های کسب و کار خود استفاده می‌کند. آگاهی از اطلاعات کسب و کارها، نتایج کمپین‌ها و بازخورد مخاطبان نقش موثری در اعتمادسازی در شبکه‌های اجتماعی کسب و کارها دارد و به تبع آن میزان فروش محصولات نیز افزایش می‌یابد. بنابراین شبکه‌سازی یکی از مهمترین وظایف کسب و کارها در عصر بازاریابی دیجیتال است. اما این نکته را فراموش نکنید که حین ارتباط با صاحبان کسب و کارها شنونده خوبی باشید و سعی کنید بیشتر از تجربه‌ی کار تیمی آن‌ها استفاده کنید.

مسئولیت پذیری

مدیر شبکه‌های اجتماعی یا مدیر فروش تیم باید فرد مسئولیت‌پذیری باشد. دقت در کار، منظم بودن و روحیه‌ی کار تیمی از مهمترین ویژگی‌های یک مدیر موفق است. با توجه به این‌که مسئولیت ارتباط با مشتری و سایر اعضای تیم به عهده این فرد خواهد بود. بنابراین خوش‌اخلاقی و آرامش این فرد در ارتباط با مشتری یکی از عوامل مهم برای اعتمادسازی در شبکه‌های اجتماعی است.

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

مطالب مشابه:

رپورتاژ آگهی ویژه:

تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف

اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا

‹ مطلب قبلی
مطلب بعدی ›

برچسب ها : آی بازاریابی, بازاریابی

سفر به سواحل آنتالیا :تور آنتالیا

سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا


مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری


انجام تشریفات مجالس
تشریفات مجالس

خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما

خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا

فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما

یک عروسی باشکوه داشته باشید
تشریفات عروسی

مجله اینترنتی تک موج
عکس بازیگران

لاغری آسان در مدرسه بدن
رژیم لاغری

رزرو آسان هتل
رزرو هتل ( جاباما، رزرو اینترنتی هتل )

ارسال نظر


منبع: آلامتو

چراغ های سبز عربستان به ایران

این مصافحه که در شرایط متشنج و درگیریهای بین دو کشور صورت گرفت، تنها اقدامی نیست که به تغییر یا نرم شدن موضع سعودیها اشاره دارد؛ چرا که در سفر رهبر شیعه عراقی، مقتدی صدر به عربستان که با دعوت امیر سعودی صورت گرفت، صدر با استقبال گرمی از سوی سعودیها مواجه شد. در شرایطی که روابط بین صدر و تهران اخیرا با مشکلاتی مواجه شده است، رابطه صدر با ریاض همچنان استوار مانده است. شکی نیست که مساله یمن و از سر گیری روابط بین بغداد و ریاض اساس مذاکرات وی با مسئولان سعودی بوده است.
 
به گزارش الجزیره در این میان، وزیر عراق، قاسم الاعرجی تصریح کرده که در مذاکرات مسئولان عراقی با سعودیها، ریاض از بغداد درخواست کرده است که بین عربستان و ایران وساطت کند. در هر حال، پیش از این مصافحه گرم، وزیر اوقاف سعودی دعوتنامه ای به هیئت حج ایران فرستاده و از حجاج ایرانی برای حضور در عربستان دعوت به عمل آورد، تا تمام موانعی که سال گذشته برای حضور حجاج ایرانی در حج وجود داشت، برطرف شود. علاوه بر این، هیچ گونه اشاره سلبی از سوی سعودی ها و یا دوستان آنها در مورد عملیات نظامی که حزب الله و ارتش لبنان در جرود انجام دادند، صادر نشد. همچنین اطلاعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه توافقی ضمنی بین ایران و عربستان در مورد ریاست جمهوری عون در لبنان انجام شده است.
 
این اقدامات همزمان شد با درخواست محمد علی الحوثی از سعودیها در مورد آتش بس موقت برای فراهم شدن شرایط حضور یمنی ها در حج که به دلیل نزدیکی حوثی ها به ایران، حکایت از توافق مشترک سعودی ایرانی دارد. همچنین به دنبال مصافحه گرم دو وزیر، بیانیه ای از سوی وزارت خارجه ایران صادر شد که به نزدیکی تبادل دیدارهای دیپلماتیک بین تهران و ریاض اشاره داشت. در همین زمینه ویزاهای دیپلماتیکهای دو طرف برای اغاز مذاکرات پس از پایان حج آماده شده است. مساله قابل توجه آن است که ریاض تمایل زیادی به رفع تشنجها در روابط خود با تهران دارد و این در تناقض با سخنان صریح بن سلمان در ماه مه گذشته است که طی آن ایران را متهم به تلاش برای سیطره بر مکه و مدینه کرده بود. به نظر می رسد که ایران به خوبی متوجه نیاز سعودیها به تغییر قواعد بازی در منطقه شده است، آن هم پس از آنکه سیاستهای اخیرش در ایجاد درگیریهای مختلف در منطقه با شکست مواجه شد.
 
چه بسا علت این چرخش سعودیها در مورد دشمن سرسختشان ایران، خروج بحران در منطقه خلیج فارس از سیطره آل سعود و شکست آنها در همراه کردن دوحه است. بویژه پس از آنکه قطر از یک همبستگی بین المللی و منطقه ای و حتی همراهی ترکیه برخوردار شد، دولتی که سعودیها آن را رقیب اسلامی و منطقه ای برای خود می دانند. با اوج گرفتن این بحران، ریاض تصمیم گرفت ایران را از درگیری کنار بزند تا بدین ترتیب آن را از دوحه و طرفداری از این دولت عربی دور کند. از دیگر عوامل تغییر موضع عربستان، شکستهای پی در پی آن در یمن و رسیدن موشکهای حوثی ها به عمق جنوبی عربستان سعودی و دور ماندن حکومت منصور هادی از صنعا و حتی عدن است، از این رو، تنها راه حلی که می تواند آبروی عربستان را حفظ کند، عقد توافقی با تهران، حامی اول حوثی هاست. شکست سعودیها در یمن همزمان با شکست آنها در سوریه صورت گرفت؛ به این ترتیب که نقش سعودیها در این کشور کمرنگ و نظام سوریه با ریاست بشار اسد از نظر سیاسی و مادی تقویت شد.، در حالی که عربستان از بارزترین موافقان برکناری وی بود.


منبع: بهارنیوز

«خیانت بزرگ» ابراهیم یزدی به روایت حجت‌الاسلام حسن روحانی

روزی که وزیر امورخارجه اعلام کرد که دولت قصد دارد هواپیماهای اف ۱۴ را به امریکا پس بدهد، من بسیار نگران شدم و به دکتر بهشتی زنگ زدم و گفتم: اجرای این تصمیم بسیار خطرناک و نوعی خیانت است.

به گزارش مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ مسئله قراردادهای به جا مانده از دوره رژیم پهلوی، در سال‌های اول پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از چالش‌برانگیزترین بحث‌های روز بود. این قراردادها که اکثرا در دوره وزارت خارجه ابراهیم یزدی به آن‌ها پرداخته شد، ابعاد نظامی٬ سیاسی و اقتصادی گوناگونی را در پی داشت اما آنچه که بسیار مورد توجه قرار گرفت طرح فروش هواپیماهای اف۱۴ به امریکا توسط دولت موقت بود که ابراهیم یزدی آن را مطرح کرد که در نهایت با مخالفت شورای انقلاب مواجه شد. 

در همین زمینه حسن روحانی که در آن زمان مسئولیت ساماندهی ارتش و بخش ایدئولوژی سیاسی را برعهده داشت با اشاره به تلاش‌های خود نسبت به آگاهی دادن به مسئولین نسبت به حساسیت قدرت نظامی کشور و فروش هواپیمای اف۱۴، این تصمیم دولت موقت را «خیانت» عنوان کرد.

 روحانی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، می‌گوید: «در تابستان ۱۳۵۸ موضوعی رخ داد که باعث نگرانی فراوانی شد، مسئله پس دادن هواپیماهای اف۱۴ به امریکا بود. در آن زمان دکتر یزدی، وزیر امور خارجه در مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد ما با آمریکایی‌ها صحبت کردیم که جنگنده‌های اف۱۴ را به آنها پس بدهیم.

یکی از افسران ارتش با نگرانی فراوان این خبر را به من داد و  گفت: این‌ها می‌خواهند هواپیماهای اف۱۴ (تام‌کت) را به امریکایی‌ها پس دهند. ما در ستاد ارتش، خیلی صحبت کردیم و متوجه شدیم این کار مانند پس دادن هواپیماهای اف ۱۶ در زمان بختیار، خیانت بسیار بزرگی است که باید جلوی آن را گرفت. 

تصمیم مشابهی درباره نیروگاه اتمی بوشهر اتخاذ شد که کار راه‌اندازی آن را متوقف کرد. مسئول سازمان انرژی اتمی در آن زمان آقای فریدون سحابی بود، ایشان در توجیه این کار می‌گفت: نه تنها راه‌اندازی نیروگاه بوشهر نیاز به بودجه زیادی دارد، بلکه برق تولیدی آن نیز بسیار گران تمام می‌شود و لذا راه‌اندازی آن به نفع ایران نیست. 

همانطور که قبلاً اشاره کردم، در دوران اقامت امام در پاریس نیز همین بحث‌ها مطرح بود و توضیح دادم که امریکایی‌ها با دیدن نشانه‌های آشکار پیروزی انقلاب به این فکر افتادند که نگذارند نیروگاه اتمی بوشهر راه‌اندازی گردد و هواپیماهای اف ۱۶ به دست نیروهای انقلاب بیفتد. آنها حتی باعث شدند قرارداد خرید زیردریایی از آلمان که مبلغ آن هم پرداخت شده بود، در زمان بختیار فسخ شود! البته بعداً آلمان همان زیردریایی‌ها را به اسرائیل فروخت. بنابراین امریکایی‌ها نمی‌خواستند سلاح‌های مدرن و استراتژیک در اختیار ایران باشد.

 در این میان فقط هواپیماهای اف ۱۴ در دست ایران بود که آن را هم می‌خواستند پس بگیرند، زیرا در خاورمیانه فقط ایران از این نوع هواپیما در اختیار داشت؛ حتی اسرائیل و عربستان هم از این نوع هواپیماها نداشتند. روزی که وزیر امورخارجه اعلام کرد که دولت قصد دارد هواپیماهای اف ۱۴ را به امریکا پس بدهد، من بسیار نگران شدم و به دکتر بهشتی زنگ زدم و قرار ملاقات گذاشتم و در دیدار با ایشان درباره این ماجرا صحبت کردم و گفتم: اجرای این تصمیم بسیار خطرناک و مانند تقلیل دوره سربازی به یک سال، نوعی “خیانت” است. 

دکتر بهشتی در پاسخ گفت: این آقایان در شورای انقلاب، موضوع فروش هواپیماهای اف ۱۴ را مطرح کردند و گفتند: ما قادر به استفاده از این هواپیماها نیستیم، زیرا کادر فنی و خلبانان این جنگنده‌ها، امریکایی‌ها بودند و با رفتن آنها از کشور، کسی توانایی پرواز و تعمیرات این هواپیماها را ندارد. گفتم: چنین چیزی نیست و ما به تعداد کافی خلبان و متخصص فنی داریم. این حرف‌ها بی‌پایه است و آقایان می‌خواهند هواپیماها را به امریکا پس دهند.

بعد از این دیدار، من موضوع را پیگیری کردم و با آیت‌الله خامنه‌ای و دیگران صحبت کردم و بالاخره این تصمیم با مخالفت شدید دکتر بهشتی، آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله هاشمی در شورای انقلاب به اجرا در نیامد و در نهایت هواپیماها به امریکا پس داده نشد. این هواپیماها در دوران دفاع مقدس نقش بسیار مؤثر و استثنایی در حفاظت از آسمان ایران و مراکز حساس و حیاتی کشور داشتند. 
بنده در دوران جنگ، در یک سخنرانی در دانشگاه تهران به همین ماجرا اشاره کردم و گفتم که دولت موقت با این تصمیم، خطای بزرگی مرتکب شد، ولی جلوی این کار گرفته شد. 

پس از آن سخنرانی، دکتر یزدی مصاحبه کرد و اظهار داشت که چنین تصمیمی در کار نبوده و ما نمی‌خواستیم هواپیماها را پس بدهیم. من همان وقت، اسناد آن را از مذاکرات شورای انقلاب جمع آوری کردم و با متن مصاحبه‌ آقای ابراهیم یزدی در سخنرانی دیگری با استناد به اسناد و مدارک، دوباره درباره فروش هواپیماها صحبت کردم و روشن کردم که در دوران دولت موقت، دولت قصد فروش هواپیماها به امریکا را داشته است.

من چون در جریان این کار بودم، تردید ندارم که موضوع فروش جنگده‌های اف ۱۴ طرحی بوده که امریکایی‌ها طراحی کرده بودند و با فریب دولت موقت، طرح آن را به شورای انقلاب برده بودند تا فروش هواپیماها را به تصویب شورای انقلاب برسانند. بعدها که صورت مذاکرات شورای انقلاب را درباره موضوع مزبور مطالعه کردم، دیدم که آقای بازرگان و یزدی اصرار داشتند که هواپیماهای اف ۱۴ به امریکا پس داده شود، ولی در مقابل دکتر بهشتی، آیت‌الله خامنه‌ای و آقای هاشمی با پافشاری گفته‌اند که این تصمیم درست نیست و ما باید هواپیماها را حفظ کنیم. 

به این ترتیب خوشبختانه جلوی این کار گرفته شد و این خیانت تحقق پیدا نکرد. بعدها در جریان جنگ تحمیلی دیدم که این هواپیماها چقدر نقش موثری داشتند و وجود آنها چقدر اهمیت داشت. در حال حاضر نیز، هواپیماهای اف۱۴ هنوز جزو بهترین و پیشرفته‌ترین جنگنده‌ها به شمار می‌روند و از آن‌ها به خوبی استفاده می‌شود.»


منبع: الف

خستگی زود هنگام در بهشت/چُرت اصلاح طلبان در شورا یقه عکاسان را گرفت

هنوز چهار جلسه از شورای پنجم نگذشته که مدعیان شفافیت و اطلاع رسانی آزاد در جلسه سوم برای حضور خبرنگاران محدودیت ایجاد کردند و امروز هم خواستار برخورد با عکاسان خبری حاضر در صحن شورای شهر شدند.

به گزارش فارس،مدعیان شفافیت ظرفیت عکس های صحن شورا را نیز نداشتند و امروز از هیئت رئیسه شورا خواستند تا با عکاسان برخورد کنند.

مجید فراهانی که امروز به عنوان نماینده شورا در کمیته نظارت بر سفرهای خارجی شهرداری انتخاب شد، از شکار لحظه های عکاسان انتقاد کرد و گفت: من در این رابطه به هاشمی رئیس شورای شهر نیز نامه نوشتم و اگر قرار است عکس داخل صحن شکار لحظه‌ها شود و با آن نمایندگان را زیر سوال ببرند باید هیات رئیسه پیگیری کند و تصمیم عاجل در این قضیه گرفته شود.

همچنین رسولی که امروز خزانه دار شورای شهر شده هم  از انتشار عکس های صحن شورا انتقاد کرد و گفت: متاسفانه شاهد انتشار عکس‌هایی از اعضای شورای شهر در رسانه‌ها و حتی سایت خود شورای شهر هستیم که به نوعی زننده است، لطفا هیات رئیسه فکری به حال این موضوع کند.

امینی نائب رئیس شورای پنجم که به دلیل خارج شدن محسن هاشمی ریاست شورای شهر را بر عهده داشت در این باره گفت: شکار لحظه‌ها بد اخلاقی است و طبیعی است در جلسه‌ای که چهار ساعت به طور می‌انجامد کسی خمیازه بکشد و نباید مطبوعات شکار لحظه‌ها کنند و این اقدام رسانه‌ها مورد قبول نیست و توقع داریم که رسانه‌ها از این اقدام خودداری کنند.

بعد از این موضوع مسجد جامعی از اهالی رسانه دفاع کرد و گفت: از زمانی که حضور رسانه ای در شورا پررنگ شد، پشتوانه رسانه ای برای مصوبات شوراایجاد شد و رسانه ها حامیان اصلی شورا هستند.

ناهید خداکرمی عضو دیگر شورا در این باره گفت: رسانه ها نباید محدود شوند و شرایط رسانه ایجاب می کند که تصاویر حاشیه ای را به ثبت برسانند.

وی ادامه داد: ممکن است عضوی چرت بزند، این تصاویر نیز می تواند در رسانه ها منتشر شود و نباید جلو آن را بگیریم.

نکته قابل توجه این است که شورایی ها هفته پیش هم برای ورود خبرنگاران به شورا محدودیت های ایجاد کردند و بعد هم در یکی از کانال های منتصب به خودشان این کار را برگردن شورای قبلی ها انداختند.

همچنین در جلسه امروز حجت نظری عضو کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران نسبت به حواشی نماز عید قربان شهروندان اهل تسنن واکنش نشان داد.

قرار است روز سه شنبه نجفی شهردار تهران سوگندنامه شورایی ها برای شهرداری را قرائت کنند و برای انجام درست کارها سوگند یاد کند.


منبع: الف

بخشدار جوکار به حبس محکوم شد

بخشدار جوکار با حکم دادگاه کیفری استان همدان به حبس محکوم شد.

به گزارش تسنیم، اردیبهشت امسال بود که اقدام یک مأمور پلیس راهور در همدان به متوقف کردن خودروی حامل فرماندار ملایر به دلیل سرعت بالا، باعث توهین و ضرب‌وشتم این مأمور توسط فرماندار ملایر، بخشدار جوکار و راننده آنها شد.

ماجرا از این قرار بود که خودروی حامل فرهاد جهانیان بخشدار جوکار در مسیر همدان به ملایر حدفاصل ازندریان به سمت جوکار به علت سرعت غیرمجاز توسط مأمور راهنمایی و رانندگی متوقف شد.

مأمور پلیس از راننده مدارک ماشین را طلب می‌کند اما راننده می‌گوید این ماشین فرماندار ملایر است، مأمور به تخلف ماشین اشاره می‌کند که با سرعت غیرمجاز حرکت کرده، در این حال فرهاد جهانیان بخشدار جوکار از خودرو پیاده شده و ادبیات ناشایستی به کار برده و می‌گوید مگر نگفت ماشین فرماندار است و می‌افزاید: قوانین برای عوام‌الناس است نه رجل سیاسی!

«مأمور به این رفتار اعتنایی نکرده و برای اعمال قانون مقابل خودرو می‌ایستد اما بخشدار جوکار پشت فرمان رفته با فشار دادن پدال گاز با سرعت به مأمور کوبیده و او را روی کاپوت انداخته و حدود صد متری جلو رفته و با ترمز مأمور روی زمین به کناری می‌افتد؛ سپس خودرو بی‌توجه به مأمور متواری می‌شود.»

با شکایت نیروی انتظامی، پرونده قضایی در دادگاه کیفری دو استان همدان تشکیل شد و در نهایت شعبه ۱۰۱ این دادگاه، فرهاد جهانیان بخشدار جوکار را به اتهام تمرد به یک سال حبس و به اتهام توهین به ۶ ماه حبس محکوم کرد که رأی اشد قابل اجرا خواهد بود.


منبع: الف

روایت رخداد شهید محسن حججی با یک عکس آغاز شد؛ یک خیزش اجتماعی تمام‌عیار

روایت رخداد شهید محسن حججی با یک عکس آغاز شد؛ عکسی که به سرعت به نماد و این شهید بزرگوار به یک پدیده منحصربه‌فرد جامعه ایرانی تبدیل شد. شهید محسن حججی از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که برای مبارزه با گروه‌های تکفیری به سوریه، کارزار اصلی نبرد هجرت کرده و پس از درگیری به اسارت داعش درآمده بود؛ او در آن تصویر در عین اسارت در دست دشمنان و آگاهی از فرجام آن، اقتدار و عزتی تمام‌عیار داشت و از آن‌سو فرد تکفیری داعش چاقو به دست ولی پراز شقاوت و استرس بود.

کنش جمعی «مشترک» مردم در شبکه‌های اجتماعی در مواجهه با این تصویر – با وجود اینکه جامعه ایرانی با «تنوع» و «چندگانگی»، «تفاوت» و حتی «منازعه» در سبک‌های زندگی مواجه است- حامل پیامی جدی از لایه‌های درونی این جامعه است. عکسی که نماد یک خیزش اجتماعی تمام‌عیار و حرکتی نوگرایانه برای نمایش جامعه آرمانی اسلامی- ایرانی شد. دامنه واکنش نسبت به شهادت شهید محسن حججی در کالبد جامعه‌ ایرانی به نحوی بود که می‌توان آن را در زمره پدیده‌های منحصربه‌فرد جامعه‌شناختی توصیف کرد، زیرا یکی از مهم‌ترین بسترهای سنجش رخدادها، گفتارها و نوشتارها در منازعات و مناسبات بین افراد جامعه، درک صحیح از اجتماع شبکه‌ای یا شبکه روابط غیررسمی و به دور از قدرت حاکم است. از منظر جامعه‌شناسی، پدیده‌ها و رخدادهای خاص اجتماعی اصیل در بدو شکل‌گیری ماهیت «دستوری» و «هدایتگری» ندارند و «تصادفی» نیز شکل نمی‌گیرند؛ شناخت پدیده واکنش ایرانیان به تصویر شهید محسن حججی و سپس انتقال آن در روزهای آتی در مراسم تشییع پیکر ایشان نیازمند بررسی دقیق همه‌جانبه است که در این یادداشت تنها به بخشی از آن اشاره خواهد شد.

فرامتن چنین رخدادی به تحولات پیشین بر می‌گردد؛ ایرانیان چند روز قبل از این رخداد شاهد تصویر سلفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی با خانم موگرینی بودند؛ این تصویر نمایانگر رسوخ تفکر غرب‌باور- به شکل کاریکاتوری آن – در میان کارگزاران سیاسی کشور بود؛ که این بار در نفیر عریان و عیان ولی کودکانه بازنمایی شده بود؛ پس‌از این رخداد افکار عمومی در برابر این «وبازدگی» به تعبیر جلال آل‌احمد با هشتگ انتقادی # سلفی_حقارت بر رفتار نمایندگان تاختند. ایرانیان این رخداد را خدشه به «عزت ملی» تلقی کردند و پس از انتشار تصویر شهید حججی، صلابت ایشان در اوج اسارت را نماد «عزت ملی» دانستند و در ذهن مخاطبان ایرانی «سلفی عزت» در مقابل «سلفی حقارت» بازنمایی شد. از سوی دیگر یکی از زاویه‌های‌دید نسبت به این رخداد؛ این‌همانی آن با مهم‌ترین حادثه شیعی در پیکره هویت ایرانی بود؛ صلابت نگاه اسیر ایرانی و نحوه خاص شهادت و تصویر آخرالزمانی در سرزمین شام به‌مثابه تکرار حادثه کربلا و وضعیت اسیران آن در برابر لشکر یزید بود که در مفهوم والای «شهادت» تجلی پیدا می‌کرد.

شهید و شهادت با مفاهیم خاص اسلامی برای جامعه ایرانی «سرمایه نمادین» پایدار محسوب می‌شوند که در شکل‌گیری حرکت‌های اجتماعی مردم موتور محرکه بوده و می‌توان آن را با اغماض‌های محتوایی تعبیر به سرمایه نمادین فرهنگی کرد؛ از منظر بوردیو سرمایه فرهنگی شامل آن دسته می‌شود که برای مردم به‌عنوان نماد محسوب می‌شود و مردم برای دارنده آن احترام و منزلت خاصی قائل می‌شوند. سرمایه فرهنگی نمادین چیزی است که فرد با داشتن آن در چشم مردم مورد ستایش و احترام است… درکل باید گفت که سرمایه نمادین فرهنگی گونه‌ای از سرمایه فرهنگی محسوب می‌شود که به‌عنوان نماد و سمبل و پرستیژ استفاده می‌شود و دارنده آن از جانب مردم یا گروهی خاص مورد احترام قرار می‌گیرد. که با وجود همه حملات به این مفهوم همچنان بار معنایی خود را حفظ کرده است.

از سوی دیگر به روایت پاتنام سرمایه اجتماعی به منزله اعتماد، هنجارها و شبکه‌هایی است که همکاری و مشارکت را برای منافع متقابل تسهیل می‌کند و سرمایه اجتماعی در فضای شبکه را دارای سه مولفه ویژگی‌های ساختی با شاخص سنجش اندازه شبکه و ترکیب شبکه و ویژگی‌های تعاملی با سنجش فراوانی تماس و صمیمیت و ویژگی‌های کارکردی آن دانست که منجر به حمایت اجتماعی می‌شود. در مورد موضوع شهید حججی در فضای مجازی همه شاخص‌های تحقق سرمایه اجتماعی در بالاترین حد رخ داد و ما شاهد تقویت «سرمایه اجتماعی ملی» از طریق رخداد «شهادت» ایشان هستیم به نحوی که وبگاه آمریکایی المانیتور عکس شهید حججی ایرانی‌ها را منتشر کرده است و در همین راستا نوشته است: «با دست به دست شدن تصاویر اسارت و بدن بی‌سر محسن حججی، مقامات ایرانی و کاربران شبکه‌های اجتماعی فورا همدردی و تسلیت خودشان را به والدین و همسر حججی ابراز کردند و قول به پاکسازی منطقه از داعش دادند.»

ارتقای سرمایه اجتماعی و همبستگی ملی ایران اسلامی با سرمایه نمادین فرهنگی شهادت میراث پایدار محسوب می‌شود؛ به نحوی که دو سال قبل در واکنش‌های فضای مجازی و تشییع‌پیکر مطهر ۱۷۵ شهید غواص یادگار دفاع مقدس شاهد آن بودیم و حالا بازتولید آن را باید در اقبال مردمی و همچنین مراسم چند روز آینده تشییع‌پیکر شهید هفتادی یادگار دفاع از حرم شریف حضرت زینب (س) مشاهده کنیم. مسلما خیزش مشترک ایرانیان در فضای شبکه‌های اجتماعی، در هنگام تشییع پیکر این شهید بزرگوار به خروش اجتماعی در ساحت عمومی بدل خواهد شد و فرازهایی از یک جنبش اجتماعی با سویه‌های بازگشت به خویشتن را دربرخواهد داشت.

با این شرایط حاکم در جامعه ایرانی شهادت شهید محسن حججی را نباید به مثابه یک «حیرت اجتماعی» تلقی کرد بلکه آن را باید فرصت بازشناسی جدید برای ترسیم سیاستگذاری مناسب فرهنگی با شناخت دقیق فصل مشترک‌ها در جامعه متکثر ایرانی دانست.
منبع: فرهیختگان


منبع: الف

روزنامه اصلاح طلب: یک توئیت یا حضور نمادین در صحنه، برای خانواده‌های داغدار هرمزگانی پاسخ نمی‌شود

منصور مظفری نوشت:‌ این درد است که مسئولان ما در برهه ای که بایستی پاسخگو باشند می روند بین مردم و گمُ می شوند. آقای مسئول!شما باید اکنون توضیح دهی که چرا و چگونه چنین فاجعه ای رخ داده است؟

منصور مظفری، مدیرمسئول روزنامه آفتاب یزد، در سرمقاله امروز این روزنامه نوشت:

۱- این عادت «بَد» برخی مدیران مملکت ما مشخص نیست چه زمانی قرار است اصلاح شود.وقتی موعد همراهی با مردم می رسد مقابل آنان هستند و زمانی که بایستی پاسخگو باشند به اشتباه درکنار ملت قرار می گیرند و مثل مردم سخن می گویند! یعنی هیچ وقت جای خود نیستند .این از عجایب روزگار ماست.

۲- اتوبوس اردوی دانش آموزی به هر دلیلی دچار سانحه می شود و ۷ گل «خوشبو» و «خوشرنگ» پرپر می شوند .از وزیر گرفته تا وکیل «شو»ی شان آغاز می گردد و به جای آنکه پاسخگو باشند مرتب پیام تسلیت صادر می نمایند و همانند مردم عادی دستان خود را محکم بر روی هم می کوبند و از داغ فاجعه لب می گزند!

جالب تر آنکه جهت تکمیل این نمایش تکراری و کلیشه ای، سوار بر طیاره شده و سر صحنه حاضر می شوند …

تا درکنار لاشه اتوبوس و تخت بیمارستان چند عکس یادگاری و خبری برداشته شود تا بگویند این آقای مدیر و مسئول، خیلی مردمی است و مهربان!اما…

۳- اگر بنا به دلسوزی باشد مردم خود در این زمینه استاد هستند. اگر بنا به صدور پیام تسلیت باشد ملت در شبکه های اجتماعی تا دلتان بخواهد پیام های پر سوز و گداز صادر کرده اند که حسابی دل را خون می کند.

اگر بنا بر حضور در صحنه باشد کم نبودند/ نیستند مردمی که برای دلگرمی مصدومان به مراکز درمانی شتافتند و حتی خون هم اهدا نمودند تا مبادا مشکلی ایجاد گردد. فلذا این ها را خود مردم از مدیران بیشتر و بهتر بلد هستند.اما مدیران چه باید کنند ؟
۴- عرض کردم. این درد است که مسئولان ما در برهه ای که بایستی پاسخگو باشند می روند بین مردم و گمُ می شوند.آقای مسئول!شما باید اکنون توضیح دهی که چرا و چگونه چنین فاجعه ای رخ داده است. داغ مرگ یک دختر ۱۴ ساله آن هم بدین شکل خیلی بزرگ است.این داغ می تواند کمر پدر و مادر را برای همیشه خم کند.

یک توئیت و یا حضور نمادین در صحنه، پاسخ برای آن خانواده داغدار نمی شود. به نظر نگارنده لازم است از صدر تا ذیل دولت و هر نهاد و مقام خارج از دولت که مسئول است در این باره پاسخگو باشند .


منبع: الف

سفر ۳۵۰ هزار گردشگر ایرانی به شهر وان در شرق ترکیه

خبرگزاری دوغان ترکیه اعلام کرد که سفر گردشگران ایران به شهر وان در شرق ترکیه به مناسبت عید قربان به اوج خود رسید و بالغ بر ۸۰ هزار ایرانی در تعطیلات عید قربان به شهر وان سفر کردند.

به گزارش ایرنا، این رسانه در گزارشی اعلام کرد: ایرانیانی که برای تعطیلات گذرانی به وان سفر کرده اند، نقش مهمی در اقتصاد منطقه شرق ترکیه دارند به طوری که در سال جاری میلادی و پیش از تعطیلات عید قربان، بالغ بر ۲۷۰ هزار نفر ایرانی به وان سفر کردند و با ادامه این سفر در تعطیلات عید قربان، این تعداد از ۳۵۰ هزار نفر فراتر رفت.

این رسانه با انتشار گزارشی با عنوان ‘جوشش عیدانه گردشگران ایرانی در شرق ترکیه’ نوشت: گردشگران ایرانی حاضر در وان، در ساعت های روز به خرید پرداخته و شب ها نیز به تفریح در مرکز تفریحی به خصوص در اطراف دریاچه وان می پردازند.

به نوشته این رسانه، اغلب ایرانیانی که به شهر وان سفر کرده اند، از مرز رازی ـ کاپی کوی وارد ترکیه شده و با طی کردن مسافت ۱۰۰ کیلومتری مرز به شهر وان رسیده اند و همین نزدیکی به مرز باعث حضور پرشمار ایرانیان در این شهر شرقی ترکیه شده است.

 اتحادیه هتلداران وان نیز اعلام کرد که به مناسبت عید قربان و به علت حضور پرشمار گردشگران ایرانی، همه ظرفیت هتل های این شهر پر شده است.

شهر وان که در شرق ترکیه و در نزدیکی مرزهای ایران واقع شده، از دو دروازه مرزی سرو ـ اسندره و رازی ـ کاپی کوی و به طور زمینی در دو نوبت تعطیلات تابستانی و تعطیلات عید نوروز پذیرای گردشگران ایرانی است.

ایران با ترکیه دارای سه واحد گمرک و مرز زمینی شامل بازرگان ـ گوربولاغ، رازی ـ کاپی کوی و سرو ـ اسندره و ۵۶۰ کیلومتر مرز مشترک است.

آذربایجان غربی تنها استان هم مرز ایران با کشور ترکیه است.

نوری شمشکلر، رایزن فرهنگی سفارت ترکیه در تهران اوایل سال میلادی جاری از سفر یک میلیون و ۷۰۰ هزار گردشگر ایرانی به ترکیه در سال ۲۰۱۶ خبر داد و اعلام کرد: ایران جزو پنج کشور گردشگرفرست به ترکیه محسوب می شود.

بر اساس اعلام وزارت فرهنگ و گردشگری ترکیه، به طور میانگین هر مسافر ایرانی یک هزار و ۵۰۰ دلار و هر خانواده ایرانی سه هزار و ۵۰۰ دلار هنگام سفر به ترکیه هزینه می کند.
 


منبع: الف

محسنی اژه ای: علیرضا رجایی در خارج از زندان دچار سرطان شده است

سخنگوی قوه قضاییه گفت: علیرضا رجایی دو سال پیش از زندان آزاد شده است. ایشان مثل بسیاری از افراد دیگر کشور متاسفانه سرطان گرفته است. این فرد زمانی که زندان بوده، هیچ گونه آثاری از این مسائل نداشته است.

به گزارش فارس، حجت الاسلام محسنی اژه‌ای در ادامه صدوهفدهمین نشست خبری خود در پاسخ به سوال فارس مبنی بر اینکه در برخی خبرها عنوان شده که علیرضا رجایی در زندان به یک بیماری سرطان مبتلا شده که منجر به تخلیه چشم وی در بیمارستان گردیده است و ادعا شده که بهداری زندان به وضعیت او رسیدگی نکرده است، آیا این موضوع صحت دارد و اقداماتی که برای روند درمان وی در بهداری زندان صورت گرفته را تشریح نمایید و اینکه علت محکومیت رضا شهابی چه بوده است، گفت: متاسفانه برخی افراد که نسبتی با انقلاب و مردم ندارند و چه بسا در خارج از کشور هستند و با اسرائیل و آمریکا و انگلیس همکاری می کنند، اقدام به انتشار مطالبی می‌کنند که صحت ندارد که البته ما هم توقعی نداریم. از امثال بی بی سی و صدای آمریکا طبیعی است که توقع نمی رود حرف های غیر حقوقی و غیر اصولی بزنند.

وی ادامه داد: این آقا حدود دو سال پیش از زندان آزاد شده است. ایشان مثل بسیاری از افراد دیگر کشور متاسفانه سرطان گرفته است. این فرد زمانی که زندان بوده، هیچ گونه آثاری از این مسائل نداشته است.

اژه‌ای افزود: پرونده وی را به مناسبتی گرفته بودم و آن موقع مانند سایر افراد بابت درد دندان و ناراحتی های دیگر از همین قبیل به بهداری زندان یا متخصصین در بیرون مراجعه کرده است.

سخنگوی قوه قضاییه گفت: این فرد بعد از دو سال از آزادی، سرطان گرفته که ما هم ناراحت هستیم. این فضاسازی هایی نه قصد حمایت از یک فرد دارد و نه چیزی را درمان می کند. بلکه خیی وقت ها فضا را مشکل تر می کند.

وی براساس بررسی‌های صورت گرفته آثاری از سرطان در پرونده‌اش وجود نداشته و نقل شده که بعد از دو سال از زندان، سرطان گرفته است.


منبع: الف

ویژه برنامه های "دهه ولایت" در متروی تهران

معاون فرهنگی و اجتماعی شرکت بهره برداری راه آهن شهری تهران و حومه از اجرای ویژه برنامه های” قربان تا غدیر” در گذرگاه های فرهنگی مترو خبر داد.
    
به گزارش مدیریت ارتباطات و امور بین الملل شرکت بهره برداری مترو تهران و حومه، محمد بنی حسن ضمن تبریک فرا رسیدن اعیاد قربان و غدیر گفت: به مناسبت این ایام مبارک و ایجاد فضای شاد در گذرگاه های فرهنگی مترو برنامه های متنوع فرهنگی در حال برگزاری است.

وی ارتقای نشاط عمومی و آشنایی مخاطبان با آداب غدیر از قبیل هدیه دادن، صله رحم و نیز گسترش و تعمیق شناخت شهروندان از الگوهای دینی را از اهداف اصلی اجرای این برنامه ها عنوان کرد و افزود: به همین منظور برنامه های جشن ویژه مسافران مترو در سه روز و در دو ایستگاه امام خمینی(ره) و ابن سینا برگزار می شود. 

معاون فرهنگی و اجتماعی شرکت بهره برداری راه آهن شهری تهران و حومه ادامه داد: این ویژه برنامه ها با عناوین “عید ولایت”،”مهر غدیر” و “حاضران به غایبان بگویند”  شامل اجراهای متنوع فرهنگی و شاد است که مسافران شهر زیرزمینی لحظاتی چند میهمان این ضیافت خواهند شد. 

بنی حسن گفت: همزمان با اجرای این جشن ها گروه هنری مردان نقره ای(سیلورمن) با استفاده از حرکات مفهومی ومضامین مرتبط با آداب روز عید غدیر به هنرنمایی می‌پردازند. هم چنین  سرود با اجرای ایمایی توسط گروه هنرمندان ناشنوا و گروه موسیقی آیینی از دیگر برنامه های این جشن هاست.

وی با اشاره به هماهنگ سازی فضای محیطی ایستگاه های مترو  با عنوان ترنم عیدانه در راستای تعمیق مولفه های سبک زندگی اسلامی – ایرانی با این مناسبت گفت: دراین ایام نمایشگاه پوستر با عنوان ” خورشید ولایت ” نیز در دو ایستگاه شهید مدنی و پیروزی شامل بیست طرح از آثار منتخب هنرمندان گرافیست و با موضوع دهه ولایت به قاب تصویر می نشیند و نگاه مسافران مترو را به تماشای آن دعوت می کند.


منبع: الف

دانلود ۷٫۱۳ Evernote ؛ بهترین نرم‌افزار یادداشت برداری

 باشگاه خبرنگاران جوان؛ نرم افزار Evernote ابزاری فوق العاده برای نوت برداری و یادداشت در گوشی های هوشمند است. این نرم افزار با محیط کاربری بسیار زیبا و امکانات کاربردی اش توانسته امتیاز عالی ۴٫۶ از ۵٫۰ را در گوگل پلی دریافت کند و تا کنون بیش از ۱۰۰ میلیون بار  دانلود شده است. با استفاده از این نرم افزار می توانید به راحتی و به صورت نامحدود یادداشت ایجاد کنید و برای یادآوری آن، صدای دلخواه خود را اختصاص دهید.

ویژگی های نرم افزار Evernote:

    امکان ایجاد و ویرایش یادداشت های متنی به صورت نامحدود
    ذخیره ، همگام سازی و به اشتراک گذاری آسان و سریع فایل ها
    امکان جست و جوی هوشمند برای یافتن متن دلخواه در میان یادداشت ها
    امکان سازماندهی یادداشت های نوت بوک و برچسب ها
    امکان ایجاد یک لیست خرید و یا لیست کار
    برنامه ریزی سفر: پیگیری برنامه های سفر، بلیط هواپیما و گذرنامه
    امکان به اشتراک گذاشتن مستقیم یادداشت ها در فیس بوک و توییتر
    قابل استفاده برروی اسمارت فونها، تبلت ها و کامپیوتر

 
برای دریافت اندروید اینجا را کلیک کنید

برای دریافت آی او اس اینجا را کلیک کنید


منبع: الف

خبر رونمایی از آیفون ۸ باعث افزایش قیمت سهام اپل شد

به گزارش کلیک؛ شرکت اپل دعوتنامه مراسم بزرگ ۱۲ سپتامبر مصادف با  ۲۱ شهریورماه  را برای رسانه‌ها ارسال کرده است اما توضیح نداده است که قرار است در این مراسم بزرگ در مقر جدید اپل و در سالن استیو جابز دقیقا چه محصولاتی رونمایی شوند. این در حالی است که پیش از این، شایعات بسیار زیادی مبنی بر رونمایی از نسل جدید آیفون با نام آیفون ۸ در ماه سپتامبر طی یک روسیداد بزرگ منتشر شده بود و این مسئله باعث شده تا توجه سرمایه گذاران را به خود جلب کند که در نهایت افزایش ۰٫۷ درصدی هر سهم اپل از ۱۶۴ دلار به ۱۶۴٫۵۲ دلار را در پی داشته است؛ در واقع با این افزایش قیمت سهام حالا ارزش سهام کمپانی اپل به بالاترین نرخ طی ۳۶ سال اخیر رسیده است.

شرکت اپل همواره به دلیل فروش و محبوبیت بسیار زیاد گوشی آیفون سوددهی بسیار خوبی داشته است اما سهام اپل در سال میلادی جاری تنها ۴۲ درصد افزایش داشته است و درآمد این شرکت در سال ۲۰۱۶ میلادی دارای کاهشی ۷٫۷ درصدی بوده که زنگ خطری برای اپل به شمار می‌‎رود و از آن جایی که دو سوم از سود عملیاتیذ اپل از طریق فروش آیفون حاصل می‌شود، سرمایه گذاران اپل انتظار دارند تا اپل برای نسل جدید آیفون بروزرسانی عظیم و قابل توجهی در نظر گرفته باشد تا بتواند توجه کاربران را جلب و فروش آیفون جدید را تضمین کند تا در نهایت سود سهام اپل افزایش چشمگیری داشته باشد.

گزارش‌های غیر رسمی حاکسی از این است که شرکت اپل در این مراسم قرار است تا از نسل جدیدی از آیفون با نام آیفون۸ ، نسخه‌های ارتقا یافته خانواده آیفون ۷ با نام‌های آیفون ۷S و آیفون ۷S Plus و نسل جدید اپل واچ و اپل تی وی در کنار اسپیکر هوم پاد و همچنین نسخه نهایی سیستم عامل iOS و مک رونمایی کند.

طبق شایعات منتشر شده، موبایل آیفون ۸ به عنوان نسل جدید آیفون به صفحه نمایشی ۵٫۸ اینچی از نوع اولد با نسبت صفحه نمایش به بدنه بالا، سنسورهای تشخیص چهره، دوربین سلفی ۸ مگاپیکسلی، پشتیبانی از شارژ بی‌سیم و اپلیکیشن‌های واقعیت افزوده مجهز شده است که می‌تواند محبوبیت بالا و فروش بالای این اسمارت فون را تضمین کند.


منبع: الف

دانلود Gallery Vault – Hide Pictures Pro 3.1.8؛ مخفی سازی عکس و ویدئو در گوشی

 باشگاه خبرنگاران جوان؛ نرم افزار Gallery Vault – Hide Pictures یک ابزار عالی در زمینه مخفی کردن تصاویر و ویدئو هاست. با استفاده از این نرم افزار می توانید به تعداد نامحدود تصاویر و ویدئو های موجود در گالری خود را مخفی و از گالری خارج کنید.

حتی می توانید آیکون این نرم افزار را در گوشی خود نیز مخفی کنید تا دیگران از وجود چنین برنامه ای در گوشی تان نیز باخبر نشوند. نرم افزار Gallery Vault – Hide Pictures بیش از ۱۰ میلیون بار دانلود شده است و توانسته در گوگل پلی نمره عالی ۴٫۵ از ۵٫۰ را نیز کسب کند.

ویژگی های نرم افزار Gallery Vault – Hide Pictures :

    مخفی ماندن عکس ها برای همه بجز شما!
    امکان مخفی کردن عکس ها و ویدئوها به طور مستقیم
    مخفی سازی فایل های رسانه ای به صورت رمزگذاری شده
    پشتیبانی از بازیابی فایل پس از نصب مجدد
    شیک کردن دستگاه خود برای بستن گالری در مواقغ ضروری!

 
برای دریافت اندروید اینجا را کلیک کنید


منبع: الف

گوگل ایران را از تحریم Play Store خارج می‌کند

 باشگاه خبرنگاران جوان؛ شرکت گوگل در بیانیه اخیر خود اعلام کرد نام جمهوری اسلامی ایران به فهرست کشورهایی که می‌توانند از برنامه های اپلیکشین «Play Store» استفاده کنند اضافه خواهد شد.

طبق اعلام یکی از توسعه‌دهندگان برنامه پلی استور، نام چند کشور جدید از فهرست تحریم های شرکت گوگل خارج خواهد شد که در این میان نام ایران نیز به چشم می‌خورد. از دیگر کشورهای حاضر در فهرست جدید گوگل می‌توان به کشورهایی مانند چین و کوبا اشاره کرد.

گفتنی است؛ امکان دانلود نرم‌افزارهای رایگان برای کاربران ایرانی در پلی استور باز شده است اما همچنان امکان پرداخت درون برنامه‌ای هنوز وجود ندارد.

هرچند مدتی پیش شرکت اپل تحت فشارهای سیاسی دولت ترامپ، دسترسی میلیون ها کاربر ایرانی را به اپ استور مسدود کرد، مسئولان شرکت گوگل این اصل را متوجه شده اند که باید به مخاطبان ایرانی خود که البته تعدادشان کم هم نیست احترام بگذارند.


منبع: الف

موزه «دورهمی»به ما چه می‌دهد؟

علی تاجیک- روزنامه بهار
برنامه «دورهمی» به اتمام رسید، برنامه‌ای با فراز و فرودهایی از استقبال و توجه مردم، انتقادات بسیار به اظهارنظرهای مدیری، حواشی زیادی چون جدا شدن برخی از عوامل اصلی از گروه یا نوع برخورد مدیری با میهمانان و امثال آن. این برنامه در نوع خود یکی از متفاوت‌ترین اجراها را داشت و وجهه‌ای جدید از تولید برنامه طنز در صدا و سیما بود، با اینکه این انتقاد بر آن وارد بود که از یک برنامه «talk show» هندی الگوبرداری شده بود. اینکه این برنامه راه همکاری‌های دوباره مدیری با تلویزیون را باز و فرصت برای علاقه مندان آثار او فراهم کرد را باید به فال نیک گرفت. ضمن اینکه این برنامه در برهوت سال‌های اخیر تلویزیون از عدم برنامه‌های جذاب و سرگرم کننده، غنیمتی بود و حضور متفاوت مدیری به عنوان مجری هم در این جذابیت بی تاثیر نبود. همچنین جذب یک اسپانسر و سرمایه گذار جدی به چرخه تولیدات تلویزیون اتفاقی قابل توجه بود، سرمایه گذاری که مسبب تولید فیلم سینمایی مدیری هم شد اما سوای از همه این اثرات مثبت، این برنامه در حالی به پایان رسید که یک سؤال جدی را بی‌پاسخ گذاشت.
***
یک سؤال بی پاسخ مانده
این برنامه در هر قسمت یک گزینه همیشگی و تکرار شونده داشت و آن هم سؤالی بود که در پایان گفتگو از میهمانانش می‌پرسید و از آنها می‌خواست که هدیه‌ای به رسم یادبود به «موزه دورهمی» اهداء کنند. این بخش از برنامه یکی از عوامل جذابیت و متفاوت این برنامه شده بود، هر چند پیش از این نمونه‌ای از این رویکرد را در برنامه طنز دیگری که اتفاقا در شبکه «نسیم» تولید می‌شد یعنی برنامه «خندوانه» انجام شده بود. در آن برنامه هم از میهمانان درخواست می‌شد که در مسئولیتی اجتماعی مشارکت کنند و بازتاب خوبی هم داشت. تفاوت این درخواست در برنامه «دورهمی» این بود که قرار تدارک موزه‌ای از این هدایا بود. ایده برپایی این موزه در ایران و آن هم برای برنامه‌ای محبوب، دست اول و جدید بود و پیامدهایی داشت. اینکه یک برنامه محبوب بتواند هدایای قابل ارزشی که بخشی از خاطرات یا هویت فرد میهمان را بازگو می‌کند را در موزه‌ای گردآوری کند، یک امتیاز بود. امتیازی که نیاز به مدیریت و برنامه ریزی برای تهیه و تدارک زمین و جایگاه موزه داشت، همچنین می‌توانست یک شرایط جدید برای سامان دادن به موزه‌ای متفاوت از ارتباط با هنرمندان و جذب مخاطبان ایجاد کنند. امکانی برای ساختن جاذبه‌ای متفاوت که هم فرهنگی و خاطره انگیز باشد و هم درآمدساز و اقتصادی اما این موزه در حد حرف و جذابیتی در کلام ماند. حالا که برنامه به اتمام رسیده است، نه تنها گزارش تصویری از تکمیل شدن این موزه و گردآوری هدایای هنرمندان و میهمانان برنامه ارائه نشده که گزارش خبری هم عنوان نشده است.
اقدامات حمایتی متعدد اسپانسر، احداث موزه بلاتکلیف
برنامه «دورهمی» حداقل تا نیمه ساخت دارای یک اسپانسر جدی بود که از رقابت با برنامه موفقی چون «خندوانه» و اسپانسر پر سرو صدای آن یعنی «۷۸۰» و امثال آن عقب نماند و توانست خود را مطرح کند. هر چند در ابتدای فعالیت به دلیل پیوستن اعضا به نرم‌افزار و اخذ هزینه بالایی برای عضویت، اعتراض از کاربران را به دنبال داشت ولی در ادامه این اسپانسر در میان مردم جا افتاد. این روند به یمن جوایزی که در قرعه‌کشی‌ها در طی برنامه «دورهمی» داد، سهل‌تر شد. این اسپانسر ضمن حمایت از برنامه‌ای تلویزیونی به دلیل اطمینان از موفقیتش به دلیل حضور مهران مدیری، تهیه کنندگی اولین فیلم سینمایی او را نیز بر عهده گرفت و به عنوان یک سرمایه‌گذار وارد عرصه سینما شد. نشست‌های خبری که این اسپانسر برای فیلم مدیری برپا کرد، نشان از ورود سرمایه گذاری جدی به عرصه تبلیغات و فیلمسازی داشت. همه این موارد این اطمینان را به مخاطب علاقه‌مند برنامه «دورهمی» می‌داد که این اسپانسر با هماهنگی یا حتی بدون حمایت و هماهنگی صدا و سیما می‌تواند موزه‌ای که در برنامه از آن یاد می‌شود را احداث کند. این در حالی بود که کمی مانده به پایان برنامه، خبری مبنی بر حمایت این شرکت بازرگانی از یک نقاش پیشکسوت سینما که به دستفروشی روی آورده بود، شد. در خبرها آمده بود منوچهر قاضی‌زاده نقاش قدیمی سردرهای سینما قرار است در حرکتی نمادین پوستر تازه‌ای از فیلم «ساعت پنج عصر» را طراحی کند. قاضی‌زاده که این اواخر به دلیل شرایط نامساعد مالی ناچار به دستفروشی شده بود، با اطلاع مسئولان شرکت اول مارکت، سرمایه‌گذار فیلم در حال اکران «ساعت پنج عصر» به استخدام رسمی این شرکت درآمده است و قرار شده تا در حرکتی نمادین پوستری به سبک فیلم‌های قدیمی سینما برای ساخته مهران مدیری نقاشی کند. کسی که آخرین بار در اوایل دهه شصت پوستر فیلم «برزخی‌ها» ساخته مرحوم ایرج قادری را طراحی کرده بود و به دلیل تغییر ماهیت تبلیغات فیلم‌ها و گسترش امکانات چاپ، به ادامه طراحی پوستر در سینما بپردازد. او مدتی در کنار خیابان به شغل دستفروشی و فروش نقاشی‌هایش مشغول بود. این اقدامات کمابیش وجهه تاثیرگذاری از این شرکت سرمایه‌گذاری منتقل کرده است اما با وجود این اقدامات، احداث موزه‌ای که این برنامه وعده داده بود و می‌توانست به واسطه این اسپانسر تحقق پیدا کند، بلاتکلیف مانده است.

وعده‌های جذاب برنامه‌ها اما ناتمام
کم نبوده‌اند برنامه‌های متعددی که وعده‌های انجام اقداماتی را داده‌اند اما این وعده‌ها بلاتکلیف رها شده است یا با سهل‌انگاری و برای رفع پرسشگری مخاطب رفع و رجوع و بعد به فراموشی سپرده شده‌اند. شاید این وعده‌ها و انجام آنها در حد ایجاد جاذبه در یک برنامه جا افتاده باشد اما این نشان از عدم عمل گرایی و شفاف گویی همه ماست که در برنامه‌های تلویزیونی مان هم راه یافته است. صداقت به عمل و شفافیت است که اغلب در برنامه‌ها رعایت نمی‌شود و کسی هم در وانفسای روزگار دشوار پیگیر انجام آنها نیست اما عدم انجام عین کم فروشی است. مشابه وعده ساخت موزه در «دورهمی» در برنامه «خندوانه» هم وعده‌های مسئولانه مطرح می‌شد که در آنجا گزارشی تصویری از حضور فرد میهمان و انجام وعده اش تهیه می‌شد و مخاطب در جریان آن قرار می‌گرفت، هر چند بسیاری از آن وعده‌ها هم در ادامه تحقق پیدا نکردند اما بسیاری از آنها صورت گرفت. البته قرار بود کتابی هم از حضور میهمانان در برنامه و ساختار بازی گونه‌ای که وجود داشت، منتشر شود که آن هم به فراموشی رفت. در آن برنامه بخشی از وعده‌ها عملیاتی شد اما نقطه جذابیت برنامه «دورهمی»، وعده احداث موزه‌ای از یادگاری‌ها و هدایای میهمانان بود که می‌توانست بسان مثلا موزه سینما یا خانه بزرگان ادب و هنر که پاتوق‌هایی فرهنگی شده اند، کارآمد و جذاب شود که به فراموشی سپرده شده است و هیچ خبری از آن در رسانه‌ها نیست. این وعده‌های توخالی، ضربه به اعتماد مخاطب و فضای رسانه‌ای سراسری است. شاید بهتر باشد این رسانه و دیگر رسانه‌ها به هنگام تدارک برنامه‌ای با وعده هایی جذاب یا حتی کمپین‌های مسئولانه، ضابطه و قانونی برای نظارت بر انجام آنها نیز تبیین کند تا اعتمادی که لازمه ساخت برنامه‌های در آینده است، مخدوش نشود.


منبع: بهارنیوز

واکنش باشگاه پرسپولیس به پیشنهاد جذب اشکان دژآگه

به گزارش ایلنا، اشکان دژآگه، کاپیتان تیم ملی ایران بعد از جدایی از وولفسبورگ آلمان هنوز پاسخی به پیشنهادات آینده‌اش نداده است و این در حالی است که شایعه‌ای امروز مبنی بر مذاکره با پرسپولیس منتشر شد.

اشکان دژاگه که پیش از این نیز بارها در خصوص حضورش در فوتبال ایران صحبت‌هایی صورت گرفته بود، اکنون در اردوی تیم ملی حضور دارد. او در حاشیه تمرین امروز پیش از جدال برابر سوریه نیز در واکنش به اینکه مقصد آینده‌اش کدام تیم خواهد بود همه چیز را به مدیربرنامه‌اش واگذار کرد.

با این حال شایعه در خصوص این انتقال عجیب به پرسپولیس باعث شد تا با ترکاشوند به عنوان مدیر نقل و انتقالات صحبت کنیم. ترکاشوند در اینباره می‌گوید: من در جریان این شایعات نیستم. اصلا هم با آقای دژآگه بحث و مذاکره‌ای نداشته ایم و خواهشم این است که رسانه‌ها شان کاپیتان تیم ملی را حفظ کرده و از انتشار چنین شایعاتی خودداری کنند.

وی ادامه داد: پرسپولیس خیلی زودتر بحث نقل و انتقالاتی خود برای فصل جدید را بست و انتظارات کادرفنی و هواداران برآورده شد. اشکان بازیکن بزرگ و برای فوتبال ایران ارزشمند است با اینحال ما هیچ پیشنهادی در این رابطه نداشتیم.


منبع: الف