وضعیت بدمسکنی ۱۹ میلیون ایرانی

وزیر راه و شهرسازی با بیان اینکه یک سوم جمعیت شهری خراسان رضوی در وضعیت خوبی زندگی نمی‌کنند، افزود: ۱۹ میلیون نفر از جمعیت ایران در وضعیت بدمسکنی زندگی می‌کنند.

به گزارش فارس، عباس آخوندی دیروز در جلسه ستاد بازآفرینی استان خراسان رضوی اظهار کرد: در بحث توزیع مسکن و حوزه شهرسازی نیاز به فکر داریم که بدانیم در طول ۴۰ سال گذشته در کجای کار اشکال بوده است.

وی افزود: عدم تامل شدید در حل مشکلات، مسئله مهمی است که در کشور با آن مواجه هستیم، آماری که در دست بوده آمار تکان‌دهنده‌ای است که جای تامل و فکر کرد.

وزیر راه و شهرسازی با بیان اینکه یک‌سوم جمعیت شهری خراسان رضوی در وضعیت خوبی زندگی نمی‌کنند، افزود: همچنین ۱۹ میلیون نفر از جمعیت ایران در وضعیت بدمسکنی زندگی می‌کنند.

آخوندی تصریح کرد: ما به دنبال این هستیم که تقسیمات کشوری کاهش پیدا کند و باید روستاهای شهر مشهد در کنترل شهرداری قرار گیرد.

وی با بیان اینکه قرار نیست برای ۱۹ میلیون نفر جمعیتی که در وضعیت بدی زندگی می‌کنند خانه بسازیم، گفت: باید کاری کنیم که مردم قدرت خرید پیدا کنند.

وزیر راه و شهرسازی در ادامه بیان داشت: در کشور صندوق پس‌انداز وام در بانک مسکن ایجاد شده است که به مردم و زوج‌ها وام می‌دهد و با این وام قدرت خریدشان افزایش می‌یابد به طور مثال با سپرده‌گذاری ۱۰ میلیون ۶۰ میلیون تومان طی ۳ سال وام داده می‌شود.

آخوندی افزود: نرخ تسهیلات این وام ۸ درصد بوده و خوشبختانه در ایران ۲۶۰ هزار نفر پس‌انداز کرده‌اند که روزی ۸۰۰ نفر و در طول سال به ۲۰۰ هزار نفر می‌رسد که این رقم خوبی بوده و ما می‌توانیم این کار را افزایش دهیم و می‌توان با تلاش بیشتر این عدد را به ۲ هزار نفر در روز افزایش داد و توانمند کرد.

وزیر راه و شهرسازی یکی از مشکلات خراسان رضوی را بافت فرسوده دانست، و بیان کرد: در ۳۰ درصد از شهرهای خراسان رضوی بافت فرسوده وجود دارد که نشان‌دهنده علامت پوسیدگی شهر از درون است و این می‌تواند مسئله مشکل‌سازی برای آینده باشد.

آخوندی افزود: رشد جمعیت در ایران رو به کاهش است و حدود ۷ تا ۱۰ استان کشور نرخ رشد جمعیت‌شان صفر و یا زیر صفر است و ۱۲ استان صفر تا یک‌ است که ذهن ما مسؤولان را درگیر خود کرده است.


منبع: الف

روستای مسلمانان میانمار با کمک پلیس به آتش کشیده شد

بودایی‌های اهل راخین با کمک پلیس یک روستای دیگر مسلمانان میانمار را به آتش کشیدند.

به گزارش تسنیم، خبرنگار بی‌بی‌سی در آسیای جنوب شرقی، گزارش داده که شاهد سوختن یک روستای مسلمانان روهینگیا در میانمار بوده است.

به گزارش خبرنگار بی‌بی‌سی، گروهی مرد جوان و مسلح که از روستا خارج می‌شدند، خود را بودایی معرفی کردند و اذعان کردند که آنها روستا را به آتش کشیده‌اند.

بنا به اعلام مقام‌های سازمان ملل نزدیک به صد هزار نفر از مسلمانان روهینگیا که در چند روز اخیر خانه‌هایشان به آتش کشیده شده، از کشور گریخته و به بنگلادش فرار کرده‌اند.

خبرنگار بی‌بی‌سی یکی از خبرنگارانی بوده که مقام‌های میانمار برای گزارش شرایط به میانمار دعوت کردند، البته به این شرط که آنها مستقلا کاری نکنند و تنها به محل‌هایی بروند که دولت میانمار برایشان تعیین کرده است.

خبرنگاران در مسیر بازگشت از منطقه‌ای که مورد تایید مقام‌های دولتی بوده، ستونی از دود را می‌بینند که از میان درختانی در نزدیکی مزارع برنج برمی‌خاسته است.

وقتی خبرنگاران به نزدیکی محل آتش‌سوزی می‌رسند متوجه می‌شوند که روستایی به تازگی به آتش کشیده شده است.

اما همراهان میانماری خبرنگار بی‌بی‌سی به دور از دوربین‌ها با آنان صحبت کردند و آنها گفتند بودایی‌های اهل راخین هستند. یکی از آنها تایید کرد که آتش‌سوزی را او آغاز کرده و در این کار از پلیس هم کمک گرفته است.

بر اساس این گزارش، به جز مهاجمانی که روستا را به آتش کشیده بودند، کسی در آن جا باقی نمانده بود.


منبع: الف

امضای توافق همکاری‌ دفاعی اسپانیا و عربستان

براساس مطلب منتشر شده در بولتن رسمی دولت، اسپانیا و عربستان سعودی توافقی برای حفظ و نگهداری دوجانبه اطلاعات طبقه بندی شده در زمینه دفاعی به امضا رسانده اند.

به گزارش ایرنا و به نقل از روزنامه آ ب ث، این توافق توسط «فلیکس سانس رولدان» مدیر مرکز ملی اطلاعات اسپانیا و نماینده وزارت دفاع عربستان سعودی به نام «محمد بن عبدالله آلایش» با هدف تقویت روابط خوب دوستانه بین دو کشور از طریق همکاری نزدیک در زمینه نظامی امضا شده است. 
قرارداد مزبور به منزله قدم دیگری در مسیر گسترش همکاری های نظامی و با هدف محافظت از اطلاعات دفاعی دو طرف می باشد. 
این قرارداد در واقع اسپانیا را یک قدم دیگر به امضای بزرگترین قرارداد نظامی شرکت کشتی سازی ناوانتیا در تاریخ این کشور که شامل فروش ۵ ناو جنگی به ارزش بیش از ۲ میلیارد یورو است ، نزدیک می کند. 
قرارداد مذکور علاوه بر ساخت ۵ فروند ناو جنگی برای نیروی دریایی عربستان همچنین شامل ساخت یک پایگاه دریایی برای استقرار ۵ فروند کشتی مذکور است .
این کشتی ها که موارد مشابه آنها پیش از این برای ونزوئلا ساخته و تحویل شده ، قرار است در کادیس اسپانیا واقع در جنوب کشور ساخته شود .


منبع: الف

آغاز مبارزه جدید بین ترامپ و کنگره آمریکا

با آغاز فصل سیاسی جدید در آمریکا، نبرد تازه‌ای بین کاخ سفید و کنگره در مورد سه موضوع مهم سیاست داخلی آغاز شده که نتیجه آن سیاست خارجی واشنگتن در قبال بحران کره شمالی و روابط با روسیه را رقم خواهد زد.

به گزارش تسنیم، روزنامه «کامرسانت»، چاپ مسکو در تحلیلی نوشته است: آغاز به کار مجدد فعالیت کنگره بعد از بازگشت از تعطیلات تابستانی، با رویارویی جدیدی بین قانونگذاران آمریکایی و کاخ سفید همراه شده است. “دونالد ترامپ” رئیس جمهوری آمریکا باید بلافاصله سه تصمیم گیری مهم مربوط به افزایش سطح بدهی دولتی، اصلاحات مالیاتی و مهاجرین غیرقانونی و در رابطه با آن، تامین مالی ساخت دیوار در مرز با مزیک را مطرح کند. با توجه به آنکه رئیس کاخ سفید برای بدست آوردن حمایت در مورد هر یک از این سه موضوع، مجبور خواهد بود تا دست به معامله سختی با کنگره  بزند، اقدامات بعدی دولت آمریکا در رابطه با حل و فصل بحران کره شمالی و چگونگی توسعه روابط با روسیه در بسیاری از موارد به نتیجه این معاملات و تقسیم بندی نیروهای سیاسی در واشنگتن بستگی خواهد داشت.

نخستین هفته کاری کنگره آمریکا که روز سه شنبه آغاز شد، قانونگذاران آمریکایی و قوه مجریه آمریکا را به حل و فصل برخی مشکلات حل و فصل نشده بین آنها بازگرداند که اوضاع داخلی در این کشور و همچنین برخورد واشنگتن در عرصه سیاست خارجی طی چند ماه آینده به نتیجه آن بستگی خواهد داشت.

دونالد ترامپ، رئیس جمهوری نامحبوب و آسیب دیده

در طول تعطیلات تابستانی آسیب جدی به تیم رهبری دونالد ترامپ وارد شده که بزرگترین تلفات آن، برکناری “استیون بنون” مشاور ارشد رئیس جمهوری بود. ضمن اینکه بر اساس نتایج نظرسنجی اخیر، میزان محبوبیت چهل و پنجمین رئیس جمهوری آمریکا در اوایل ماه سپتامبر به کمترین میزان خود رسیده و تنها ۳۹ درصد است، در حالیکه بیش از ۵۶  درصد از سئوال شوندگان آمریکایی عملکرد ترامپ در مقام ریاست جمهوری را مورد تایید قرار نمی دهند. با این وجود کاخ سفید همچنان امید خود را از دست نداده و تلاش می کند شکستهای خود طی چند ماه اخیر را با دستیابی به موفقیت در چند جهت گیری که برای دونالد ترامپ اهمیت اصولی دارد، جبران کند.

ترامپ خود شخصا اعلام کرده که زمان آن رسیده که کنگره کار خود را آغاز کرده و از تلاشهای کاخ سفید برای تغییر فرمان “باراک اوباما” در مورد دفاع از برخی گروههای مهاجرین (افرادی که در آمریکا به «آرزومندان» (dreamers) شهرت یافته اند، حمایت کند. فرمان اوباما در این رابطه در سال ۲۰۱۲ که خارج از چارچوب  کنگره اعمال شد، «اقدامات معلق برای دوران کودکی واردشدگان» (Deferred Action for Childhood Arrivals) یا بطور مخفف «DACA» نام گرفت که بر اساس آن مهاجرین غیرقانونی که در دوران کودکی به آمریکا آمده اند، بطور رسمی این حق را یافتند تا حضورشان در خاک ایالات متحده هر دو سال یکبار تمدید شود.

این در حالی است که به عقیده ترامپ، این فرمان موقعیتهای شغلی صدها هزار شهروند آمریکایی را از بین برده و باید لغو شود. ولی نمایندگان دموکرات حزب کنگره قصد دارند در مقابل این خواسته ترامپ مقاومت کرده و با او مبارزه کنند. بسیاری از جمهوری خواهان نیز هنوز حاضر نیستند فرمان «DACA» را به خاک بسپارند و معتقدند که این مسئله می تواند روی نتیجه انتخابات سال ۲۰۱۸ کنگره تاثیر منفی بگذارد.

باراک اوباما این قصد رئیس جمهوری جدید آمریکا را «شکست خورده و سخت گیرانه» نامیده است. خود مهاجرین «آرزومند» هم در نیویورک تظاهرات گسترده ای در اعتراض به تصمیم دونالد ترامپ براه انداختند.

سرنوشت مسائل به امکان سازش ترامپ و کنگره بستگی دارد

“ویکتوریا ژوراولیوا” کارشناس ارشد بخش سیاست داخلی و خارجی آمریکا در موسسه روابط بین الملل و اقتصاد جهانی آکادمی علوم روسیه  معتقد است که ابتکارعمل ترامپ در مورد این فرمان، دقیقا مانند ابتکارعملهای قبلی وی در مورد مهاجرین خارجی، در میان سیاستمداران آمریکایی مورد حمایت زیادی قرار نگرفته است. ضمن اینکه نبرد اصلی در کنگره در حال حاضر بر سر بودجه است و همه چیز بستگی به آن دارد که آیا ترامپ موفق به یافتن زبان مشترکی با کنگره خواهد شد یا خیر.»

آینده این فرمان، تنها موضوع داغ در دستورکار عرصه سیاسی آمریکا بعد از تعطیلات نیست. یکی دیگر از وظایف کنگره لزوم تصمیم در مورد افزایش جریان بدهی دولتی طی چند ماه آینده است که این امکان را به دولت آمریکا خواهد داد تا از کسری بودجه فنی مانعت کند. لازم به یادآوری است که بدهی دولتی آمریکا با آهنگ رشد زیادی در حال افزایش بوده و در آینده نزدیک ممکن است به بیش از ۲۰ تریلیون دلار برسد.

کمتر کسی در واشنگتن تردید دارد که در نهایت تصمیم مثبتی در این رابطه گرفته خواهد شد، ولی این موضوع می تواند بهانه دیگری برای معامله بین کاخ سفید و کنگره آمریکا شده و به اهرم تازه ای برای اعمال فشار بر رئیس جمهور تبدیل شود.   

مسئله تامین بودجه برای ساخت دیوار در مرز با مکزیک  و اصلاحات مالیاتی نیز همین وضعیت را دارند. هیچیک از این دو موضوع فعلا حمایت مورد نظر ترامپ را در میان نمایندگان کنگره بدست نیاورده اند.

ترامپ قدرت مانور در مسائل مهم بین‌المللی را ندارد

“آندری فدوروف” مدیر مرکز تحقیقات سیاسی در باره آغاز فصل جدید سیاسی در آمریکا به این روزنامه گفته است: «ازسر گیری رویارویی کاخ سفید و کنگره در شرایطی است که آمریکا با بحران جدی کره شمالی و همچنین ادامه تیرگی روابط با روسیه مواجه است و این مسئله سیاست خارجی آمریکا را بیش از پیش به نتیجه مبارزات سیاسی داخلی این کشور و چگونگی تقسیم بندی نیروها در این کشور وابسته کرده است.»

به گفته این کارشناس، اکنون بیش از هر زمان دیگر مشخص شده که دونالد ترامپ عرصه لازم برای مانور دادن در تصمیم گیریها در خصوص مسائل مهم بین المللی را ندارد. هرچند بعید است خود وی هنوز این مسئله را درک کرده باشد.


منبع: الف

دادگاه استیناف علیه فرمان ضد مهاجرتی ترامپ رأی داد/ سفر اقوام درجه ۲ آزاد شد

یکی از دادگاه‌های استیناف آمریکا به لغو بخش دیگری از فرمان ضدمهاجرتی ترامپ و صدور مجوز ورود برای اقوام درجه ۲ اتباع آمریکایی از ۶ کشور مسلمان رأی داد.

به گزارش فارس، دادگاه استیناف بخش ۹ آمریکا که رسیدگی به فرجام‌خواهی پرونده‌های ۱۳ ایالت را بر عهده دارد، امروز رأی جدیدی بر علیه فرمان ضدمهاجرتی «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور این کشور داد.

فرمان ضدمهاجرتی ترامپ، فرمانی است که بر اساس اختیارات ویژه رئیس‌جمهور آمریکا و در قالب فرمان اجرایی صادر شده و بر اساس آن، اتباع ایران، لیبی، سودان، سومالی، سوریه و یمن از سفر به آمریکا منع می‌شوند.


منبع: الف

مخالفان نامرئی زنان در میادین ورزش

داریوش احمدیان
بازی تیم ملی ایران مقابل تیم سوریه و حضور زنان سوری در ورزشگاه آزادی و نگاه حسرت آلود و پر از بغض و خشم زنان ایرانی که پشت در این ورزشگاه بلیت در دست ایستاده بودند یک بار دیگر بحث حضور زنان و خانواده‌ها در استادیوم‌های ورزشی را داغ کرده است و هر کس از زاویه‌ای به این موضوع می‌پردازد. آنچه در این خصوص نکته طنزآمیزی است این است که ظاهرا مقامات ارشد دولت، وزارت ورزش، فدراسیون فوتبال، مجلس و حتی صداوسیمایی که ابزار تبلیغات در دست جریان رسمی است با حضور زنان در ورزشگاه مخالفتی ندارند و هر کدام گاه به شکل صریح و گاه به طور غیرمستقیم رفتار و گفتاری در حمایت از حضور زنان در ورزشگاه‌ها از خود نشان می‌دهند.

نکته بامزه‌تر آن‌که با نگاهی به قوانین کشور شاهد آن هستیم که هیچ نوع قانونی درباره منع حضور زنان در ورزشگاه‌ها وجود ندارد و مشخص نیست که مخالفان حضور زنان در استادیوم‌های ورزشی دقیقا بر اساس کدام ماده قانونی اقدام می‌کنند. مخالفانی که البته نامرئی هستند و دقیقا مانند مخالفان حضور زنان به عنوان وزیر مشخص نیست جایگاهشان در نظامات تصمیم‌گیری کجاست. این مخالفان نامرئی به واسطه آن که از مخالفت جامعه نسبت به دیدگاه‌هایشان آگاهند هیچگاه به شکل علنی درباره ممنوع بودن حضور زنان در ورزشگاه سخنی نگفته‌اند اما در عمل توانسته‌اند حرف خود را بی توجه به خواست مردم به کرسی بنشانند.

بخش جالب توجه این ماجرا آن جاست که دولت، مجلس، فدراسیون فوتبال و حتی صداوسیما با وجود آن که ظاهراً مخالف چنین دیدگاهی هستند اما در عمل کاری از دستشان بر نمی‌آید و نهایت اقدامشان آن است که به عنوان نمونه ماموران حاضر در برابر ورزشگاه به زنانی که بلیت در دست داشته‌اند و با تابلوی ورود خانم‌ها ممنوع (!) مواجه شدند پیشنهاد دهند که با پرچم سوریه وارد ورزشگاه شوند!

تنها نمود بیرونی این مخالفان نامرئی حضور تندروهایی است که نام خود را انصار حزب‌الله نهاده‌اند و در چند نوبت در اعتراض به این موضوع تجمعاتی را برگزار کرده‌اند. اگر مخالفان نامرئی حضور زنان در ورزشگاه‌ها افرادی از جنس این اقلیت انگشت شمار تندرو هستند، به نظر می‌آید این موضوع که نهادهای کلان تصمیم‌گیر کشور از دولت تا مجلس تحت تاثیر تهدیدهای توخالی آنان باشند به هیچ وجه زیبنده نیست و از نگاهی نشانه‌ای خطرناک درباره نظامات تصمیم‌گیری کشور در حوزه‌های مختلف است.


 


منبع: بهارنیوز

گفتگو با رابرت دنیروی تکرار ناپذیر

ماهنامه همشهری ۲۴ – ترجمه از پوریا شجاعی:

اریک هاینس؛ فیلم کامنت، می و ژوئن ۲۰۱۷

اولین چیزی که با ورود به دفتر رابرت دنیرو در محله ترایبکای نیویورک توجه تان را جلب می کند، تبری است که روی دیوار کنار در نصب شده. دیدن آن بیشتر آزاردهنده است تا خنده دار. یا شاید بیشتر حالتی ابزورد دارد تا جدی. این تبر که در تضاد با محیط دوستانه اتاق قرار دارد- اتاقی که با عکس های خانوادگی و مبل های راحتی پرشده- به خوبی نشان دهنده هنرمندی است که انگیزه هایش را همیشه به گونه ای پررمز و راز نشان داده است. همان طور که از فیلم های کمدی اخیرش می توان فهمید، دنیرو خیلی مشتاق بازی در نقش های کمدی است. با این حال، این مصاحبه ثابت کرد که او با این که تمام مدت خوش برخورد است و خیلی باملاحظه جوا می دهد، هیچ وقت سعی نمی کند بامزه بازی دربیاورد.

گفت و گو با رابرت دنیروی تکرارناپذیر

هنوز هم از آموزه های سال های اولیه بازیگری تان و دوران «اکتورز استودیو» بهره می برید یا این که این آموزه ها الان دیگر به قدری درونتان نهادینه شده اند که مستقیما از آنها استفاده نمی کنید؟

یک سری چیزهای مشخص در بازیگری هست که آدم راحتتر و با استرس کمتر بدون این که خیلی خودش را اذیت کند می تواند از آنها استفاده کند؛ اگر می خواهید کارتان را انجام دهید، بالاخره انجامش می دهید. نگرانی و اضطراب فقط اجرایش را سخت تر می کند. مگر این که این اضطراب و نگرانی چیزی باشد که کاراکترتان قرار است تجربه کند و خب شما بتوانید از آن در صحنه ای که بازی می کنید بهره ببرید. برای همین هر چیزی که در لحظه پیش بیاید و شما هم انتظارش را نداشته باشید همیشه بهترین چیز است.

می توانید در آنِ واحد هم در نقش فرو بروید و هم آن را از بیرون ببینید و درباره تاثیر یک صحنه یا یک دیالوگ فکر کنید؟

آدم هم درون نقش است و هم بیرون آن. هم در کاراکتر غرق می شود و هم می تواند آن را از بیرون ببیند. همیشه باید در حال بررسی- و نه لزوما اصلاح- نقش باشید تا ببینید مسیرش را درست طی می کند یا نه. همیشه بخشی از شما در حال این کار است، و خب، ایرادی هم ندارد. این جوری هم نیست که کاراکتر تمام و کمال بر شما سیطره پیدا کند و شما هم درش غرق شوید. باید خودتان و رفتارتان، و نیز اعمال و رفتار کاراکترتان را همیشه جرح و تعدیل کنید.

شما تغییر مسیر جالب توجهی به سمت فیلم های کندی داشته ای دودر چند دهه اخیر بیشتر از یک دوجین فیلم کمدی بازی کرده اید. ولی درواقع می توان گفت که از همان ابتدا هم به نحوی کمدی کار کرده اید. مثلا در رفقای خوب کلا یک اجرای کمدی به نمایش گذاشته اید.

آره. مارتی [اسکورسیزی] این را می داند و متوجهش است. خیلی از موقعیت ها و شخصیت های آن فیلم خنده دار هستند. مرگبار، ولی خنده دار.

 و در خیابان های پایین شهر انگار نقش آدم بذله گو را در مقابل کاراکتر خشک و عصا قورت داده هاروی کایتل بازی می کنید.

این حرفتان مرا یاد فیلم هایی انداخت که با بن استیلر بازی کرده ام. فیلم های «ملاقات با والدین» که در آن بن حتی فقط وقتی همین جوری دارد به آدم نگاه می کند و حرفش را گوش می دهد هم بامزه است. او در این فیلم ها به نوعی نقش آن آدم خشک را بازی کرده، کسی که خیلی رک و مستقیم جوابتان را می دهد. ولی خب مستقیما خشک و جدی نیست، حرف هایش پر از طعنه و نکات بامزه است.

 
چطور شد به فکر این افتادید که در فیلم های کمدی بیشتری بازی کنید؟

فکر کنم اصلا با کمدی کارم را شروع کردم. خیلی از فیلم هایی که بازی کردم خنده دار بودند. فیلم هایی مثل «تبریک ها» یا «سلام مامان». ولی الان یک سبک خاصی هست که من تلاش کردم در آن کار متفاوتی انجام دهم. فکر کنم با فیلم «آن را تحلیل کنم» شروع شد. بیلی کریستال به‌م زنگ زد و پرسید که دوست دارم در آن بازی کنم یا نه. فیلمنامه را برایم فرستاد و یک جلسه دورخوانی با هم داشتیم و من با خودم فکر کردم شوخی کردن با چیزهایی که من را با آن می شناختند چیز بامزه ای در می آید.

که کمتر جدی اش بگیرند.

بعضی وقت ها خوب است که با این چیزها شوخی کنیم.

قبل ترها، من جی براون را در محل تولدم استیتن آیلند دیدم. و در لحظه ای که شما در فیلم کشته شدید، پسری که پشت سرم نشسته بود گفت: «مسخره کردین مارو؟ دنیرو می میره؟ این دیگه چه مزخرفیه؟» و بعد از سینما رفت بیرون. در ذهن او شما همیشه آن آدم سرسخته هستید.

همیشه دست بالا را دارید. شما دنیرویید؛ هیچ وقت کسی نمی تواند حذفتان کند. آن اتفاق به نظرم یک تغییر مسیر در حرفه تان بود. فرصتی برای شما تا آن روایت همیشگی را در مورد خودتان عوض کنید، و نقش یک آدم سرسخت را بازی کنید که فریب خورده است.

[می خندد] عجب کاراکتری بود، نه؟ کوئنتین [تارانتینو] خیلی خوب می نویسد. هم زمان، هم خشونت در کارهایش هست و هم شوخی و کمدی. من «۱۵ دقیقه» را هم بازی کردم که در آنجا آن قدر شکنجه ام می کنند تا بمیرم.

گفت و گو با رابرت دنیروی تکرارناپذیر

مطمئنم آن یارو در استیتن آیلند از این فیلم هم خوشش نیامده.

شنیده ام که برخی از بازیگران نمی خواهند در فیلم ها کشته شوند.

یا این که نمی خواهند نقش آدم بدها را بازی کنند. ولی شما از همان اول نقش ضدقهرمان ها را هم بازی می کردید. برای مثال یکی از آنها کاراکتر جیک لاموتا در گاو خشمگین بود. در آن زمان همه صحبت ها سر این بود که چطور آن همه وزن اضافه کردید، که نمود ظاهری کارتان بود. ولی به نظر می رسد که اصل این تغییر فیزیکی به خاطر این بود که رویکرد ذهنی شما نسبت به این کاراکتر تغییر کند.

قرار بود کل احساسی را که نسبت به خودم داشتم تغییر دهد. اول خیلی روی فرم باشم و بعد خودم را خیلی واضح رها کنم تا از هم بپاشم. با خودم فکرکردم که تجربه شخصی جالبی برایم خواهدبود. و برای فیلم هم جواب داد.

آیا این افزایش وزنتان باعث شد درکی که از خودتان دارید تحت تاثیر خاصی قرار بگیرد؟

خب، راه رفتنتان عوض می شود، و حس متفاوتی با قبل دارید. نفس هایتان سنگین تر می شود. هفت کیلو اضافه وزن در آن اوایل یا چیزی در همین حدود مشکلی نبود. خوش هم می گذشت. ولی بعد از آن دیگر فقط سختی داشت و کار می برد.

از بحث قابلیت های فیزیکی برویم سمت قابلیت های کلامی. من به تازگی «بابابزرگ کثیف» را دیدم و به نظرم شما در آن اجرای کلامی شگفت انگیزی ارائه می دهید.

«بابابزرگ کثیف» از آن دست فیلم هایی است که اگر به بازیگران دیگر پیشنهاد می شد احتمالا بازی در آن را قبول نمی کردند. ولی من از کارگردان شدن میزر خوشم آمد. به نظرم آمد که کار جالبی می شود که با خودت بگویی گور پدرش و دیگر اهمیت ندهی. اگرچه خب یک سری جاهایی در فیلمنامه بود که من واقعا نمی توانستم اجرایش کنم. درست است بعدا سر همین ها با هم شوخی می کنیم، ولی یک سری جاهای دیگر باید می گفتم نه. یک چیزهاییش دیگر از مبتذل هم آن ورتر بود.

 یک شتاب و دقتی در دیالوگ گویی شما وجود دارد که باعث می شود همه آن بددهنی ها را ندید بگیریم.

جالب است که این را می گویید. دوباره بر می گردم به‌ش نگاهی می اندازم. چون واقعا برای دیالوگ ها خیلی کار کرده ام. نویسنده هایی مثل دیوید ممت ریتم خاصی در فیلمنامه هایشان دارند که خیلی خوب است. ولی آدم حتما باید از آن ریتم آگاه باشد. این که «تا حدودی» از آن مطلع باشید و بروید سر صحنه و منتظر علامت و راهنمایی باشید جواب نمی دهد. باید واقعا از آن ریتم آگاه باشید و من وافعا خیلی کارکردم تا این ریتم ها را درست دربیاورم.

به فیلم شناسی شما که نگاه می کردم  دیدم تنها سال هایی که فیلمی بازی نکردید ۲۰۰۳ و ۱۹۸۳ بود و یکی- دو سال در دهه ۷۰٫ کارنامه خیلی باثبات و پیوسته ای است.

آره. اگرچه امروز داشتم با خودم فکر می کردم که یک سالی می شود سر فیلمی نرفته ام. یعنی فیلمی نبوده که دلم بخواهد کار کنم. و کلی کارهای دیگر هم دارم که درگیرش هستم. و خب همین است که هست.

گفت و گو با رابرت دنیروی تکرارناپذیر

ولی درواقع منظورم برعکس این بود. این فوق العاده است که به ندرت یک سال بدون فیلم می گذرانید.

ظاهرا آره. قبل ترها وقتی جوان تر بودم یک سال استراحت به خودم می دادم. ولی اگر می بینید شرایط برای کار فراهم است، آن هم بعد از این که این همه انرژی برایشان گذاشته اید، باید حتما از آن بهره لازم را ببرید.
ما داریم پیرتر می شویم. خیلی وقت زیادی برایمان باقی نمانده. کسی هم خبر ندارد فردا قرار است چه بشود. برای همین اعتقاد من این است که باید قدر موقعیت ها را دانست و آنها را عملی کرد. به بچه هایم فکر می کنم و این که آنها را به تعطیلات ببرم. ولی می بینم می توانم این کار را وقتی سر فیلمبرداری هم هستم انجام دهم. می توانم ببرمشان این ور و آن ور. مخصوصا سر این فیلم جدیدی که من و ماری قرار است کار کنیم؛ «مرد ایرلندی». بعدش هم قرار است یک کار برای دیوید اُ. راسل بازی کنم. باید کارهایمان را انجام دهیم دیگر.

وقتی با بازیگران دیگر کار می کنید، اگر آنها هم توانایی ها و آموزش های شما را داشته باشند و خط فکری شان با شما یکی باشد، کار راحت تر پیش می رود؟

من همیشه به کار مشترک بازیگران مثل کار موزیسین ها نگاه می کنم. یعنی یک ریتم بخصوصی بین مان هست که می توانیم راحت تر از بقیه با هم تعامل داشته باشیم. ولی خب من که نمی گویم «دلم می خواهد با فلان یا بهمان بازیگر کار کنم». اصلا اول باید نقش را به آدم بدهند. بعد بازیگر دیگری هم می آید نقش دیگری را به او می دهند و او همان کسی است که باید با هم کار کنید. ممکن است پیش خودتان فکر کنید که، خب من خیلی راضی نیستم با این کار کنم. ولی خب شما که در جایگاهی نیستید که تصمیم بگیرید. با این حال بعضی وقت ها هم با تعدادی از بازیگران فیلمنامه را می خوانیم تا مطمئن شویم می توانیم با هم ارتباط لازم را برقرار کنیم. نباید جوری باشد که انگار دو قطب آهن ربا هستیم که هیچ وقت نمی توانند به هم نزدیک شوند.

آیا هیچ وقت خودتان را درگیر بازی بقیه بازیگران می کنید؟ این که مثلا راهنمایی شان کنید یا به یک بازیگر جوان تر درس بدهید.

اگر من در حال بازی در صحنه ای باشم و چیزی را در یکی از بازیگرها ببینم، سراغ کارگردان می روم و یک سری پیشنهاد می دهم. مگر این که کارگردان و بازیگرها آن اندازه ای با من صمیمی باشند که بتوانم همان جا بلند نظرم را بگویم. ولی اگر کسی باشد که آدم خیلی خوب نمی شناسدش، باید با احترام برخورد کرد. یک سری قواعد مخصوص به خودش را دارد.

من همیشه فکر می کردم کسانی که درباره فیلم ها مقاله یا نقد می نویسند، نمی دانند چطور باید درباره بازیگری مطلبی بنویسند. آیا شما هم چنین حسی دارید؟

نه؛ نمی دانم. فکر کنم یک دوره ای منتقدانی بودند که با بازیگران بی رحمانه برخورد می کردند. منتقدانی مثل جان سایمون که به چیزهایی شخصی و خصوصی ایراد می گرفت که بازیگر کنترلی رویشان ندارد. به نظرم در مورد بازیگری، منتقدان درباره این که بازیگران با چه قصد و نیتی چه کاری را انجام می دهند دچار سوءبرداشت می شوند. ولی در کل فکر می کنم در زمینه نقد بازیگری هم کارشان خوب است.

به نظرم حضور منتقدان حیاتی است، چون آنها حرف هایی را می زنند که الزاما مورد تایید کسی که در موردش می گویند نیست. آنها دید بی طرفانه دارند. بعضی وقت ها تنها کسانی که حقیقت را می گویند منتقدان هستند. مثلا فکر کنید آدم به نمایش فیلمی از دوستش برود، خب چه می خواهد بگوید آنجا؟ که از فیلمت خوش نیامد؟ نمی شود. منتقدان تنها کسانی هستند که باید به نظراتشان توجه کنیم، حتی اگر با آنها موافق نباشیم. چیزی که الان به طور خاص با توجه به این رییس جمهور احمقی که داریم واقعا مهم است.

به نظرم الان همه حساس تر از قبل شده اند. چون خیلی سخت تر شده مردم را برای آمدن به سینما ترغیب کنیم.

فیلم ساختن کار سختی است. آدم ها همه انرژی و توان و احساسشان را سر ساخت فیلم می گذارند و بعد کارشان را همه می بیند، و کسی برایش مهم نیست چقدر برایش زحمت کشیده اند و ممکن است نتیجه کارشان را هم پس بزنند. این یکی از بدی های این حرفه است. شما کلی انرژی و زمان روی کارتان می گذارید، ولی کسی درکش نمی کند و کسی اهمیتی هم نمی دهد.

گفت و گو با رابرت دنیروی تکرارناپذیر

فیلم یا اجرایی بوده که فکر کنید آن طور که انتظارش را داشتید دیده نشده؟

من یک فیلم بازی کردم به اسم «حال همه خوب است» (۲۰۰۹) که دوستش داشتم. فیلم با کارگردانی کرک جونز که براساس فیلم سال ۱۹۹۰ جوزپه تورناتوره ساخته شده بود.

شما یک ستاره هستید. خیلی فیلم ها فقط چون شما در آن بازی می کنید ساخته می شود. ولی هیچ وقت نگذاشتید این موقعیت تاثیری روی کارتان بگذارد. انتظارات زیادی از یک فیلم با حضور رابرت دنیرو وجود دارد، ولی به نظرم می رسد همیشه رویکردتان به نسبت موقعیت و نوع فیلم تغییر می کند. تلاشتان برای خود داستان و فیلم است.

شرایط مختلفی وجود دارد. بعضی جاها آدم کاری را انجام می دهد که میلیون ها بار تکرارش کرده است. بعضی وقت ها هم یک کار متفاوت انجام می دهد که فیلم به آن نیاز دارد. شاید این جور اجراها مستحق اسکار نباشند، ولی جواب می دهند. بخشی از کارمان است.

رابرت دنیرو در یک نگاه

متولد: ۱۷ اگوست ۱۹۴۳، نیویورک

مهم ترین جایزه: دو اسکار برای فیلم های «پدرخوانده: قسمت ۲» و «گاو خشمگین». او برای نقش هایش در فیلم های «راننده تاکسی»، «شکارچی گوزن»، «بیداری»، «تنگه وحشت» و «دفترچه امیدبخش» نامزد اسکار شده است.

مشهورترین دیالوگ: یکی از معروف ترین دیالوگ های تاریخ سینما جمله ای است که دنیرو در «راننده تاکسی» رو به خودش در آینه می گوید: «داری با من حرف می زنی؟ من تنها آدمِ این اتاقم. فکرکردی با کی طرفی، هان؟» جالب است که این دیالوگ در فیلمنامه نبود و دنیرو آن را به صورت بداهه مقابل دوربین اسکورسیزی اجرا کرد.

تجربه های متفاوت: دنیرو در کنار بازیگری سراغ کارگردانی هم رفته است. «یک قصه برانکسی» و «چوپان خوب» دو فیلمی هستند که به کارگردانی دنیرو به نمایش درآمده اند و تجربه های نسبتا آبرومندی شده اند.

ویژگی بازیگری: شیوه بازیگری اش مطابق آموزه های متد اکتینگ است. او برای نزدیک شدن به نقش ها از روش های علمی و ذهنی حساب شده ای استفاده می کند. به همین دلیل قبل از بازی در «راننده تاکسی» مدتی به عنوان راننده تاکسی در خیابان های نیویورک مسافرکشی می کرد و حاضر شد برای بازی در «تسخیرناپذیران» به تغییراتی اساسی در ظاهرش تن بدهد.

نقش هایی که رد کرده: دنیرو در دوران بازیگری اش در کنار بازی در نقش های مهم به پیشنهادهای جذابی هم جواب منفی داده است. از جمله نقش بیل قصاب در «دار و دسته نیویورکی» و نقش فرانک کاستلو در «رفتگان» که اولی را دنیل دی لوییس بازی کرد و دومی را جک نیکلسون.

بیشترین همکاری: دنیرو در هشت فیلم با مارتین اسکورسیزی همکاری کرده است. هر دوی آنها در محله گرینویچ منهتن بزرگ شده اند و رگ و ریشه ایتالیایی دارند. در حاشیه یک مهمانی در سال ۱۹۷۲ با هم آشنا شدند و تا الان دوستان نزدیکی باقی مانده اند.

راه و رسم زندگی: فاقد تحصیلات دانشگاهی و با تحصیلات ناتمام در دبیرستان. به جایش در هفده سالگی در کلاس های بازیگری استاد آدلر ثبت نام کرد و تصمیم گرفت بازیگری را تا جایی که می تواند جدی بگیرد. اولین بار در فیلمی به نام «جشن عروسی» در سال ۱۹۶۳ بازی کرد که تا سال ۱۹۶۹ به نمایش عمومی درنیامد. او همچنین از طرفداران دوآتشه حزب دموکرات و مخالف سرسخت  جمهوری خواهان است. اصلا هم دوست ندارد پای زندگی خصوصی اش به رسانه ها باز شود.

تکنیک های دیوانه وار: برای این که نقشش در «تنگه وحشت» باورپذیر از کار دربیاید پنج هزار دلار به دندان پزشک داد تا دندان هایش را بدترکیب کند و بعد از فیلم مبلغ بیست هزار دلار برای ترمیم آنها هزینه کرد. برای بازی در دوران سال خوردگی نقش جیک لاموتا در «گاو خشمگین» هم حدود ۲۸ کیلوگرم به وزن خودش اضافه کرد. گفته می شود با خوردن مقدار زیادی اسپاگتی و بستنی به این اضافه وزن رسید.

بازیگران محبوب: مونتگمری کلیفت، رابرت میچم و مارلون براندو از بازیگران محبوبش بوده اند. اما در مصاحبه هایش ارادت ویژه ای به کیفیت بازیگری مریل استریپ نشان داده و همیشه برای بازی در کنارش اظهار آمادگی کرده است. دنیرو و استریپ در فیلم های «شکارچی گوزن»، «اتاق ماروین» و «عاشق شدن» هم بازی بوده اند.


منبع: برترینها

با این غذاها، غروب جمعه دیگر دلگیر نیست!

غروب‌های جمعه دلگیر است‌ اما بعضی عقیده دارند این حس، تلقینی است. بعضی دیگر هم معتقدند غروب جمعه وقتی دلگیر است که سرگرمی نداشته باشیم؛ بدون برنامه بنشینیم و منتظر غروب آفتاب و تمام شدن عصر دلگیر جمعه باشیم.

همه این برداشت‌ها از غروب جمعه بهانه پیدا کردن چند دستور غذایی جالب و خاص برای عصر جمعه شد. با درست کردن این غذاها، هم شام خوبی برای جمعه شب خواهیم داشت و هم اینکه می‌توانیم با سرگرم شدن، دلگیر و بی‌حوصله نباشیم.

این خوراکی‌ها همگی خاص و تازه هستند و همین امر باعث می‌شود لذت آشپزی را برای شما چند برابر کرده و حواس‌تان را کاملا پرت کنند. پس آستین‌ها را در غروب جمعه بالا بزنید تا کرکره بی‌حوصلگی را پایین بکشید.

نارنجک گوجه و زیتون

مواد لازم

  •     گوجه‌فرنگی/ ۵عدد
  •     زیتون بدون هسته حلقه شده/ دو فنجان
  •     سبزی معطر شامل ریحان، مرزه و ترخون خرد شده/ ۲فنجان
  •     گوشت چرخ کرده/ ۲۰۰گرم
  •     پیاز/ دو عدد
  •     سیر/ ۳حبه
  •     رب گوجه‌فرنگی/ ۲ق.غ
  •     نمک/ به میزان دلخواه
  •     نان فانتزی لقمه‌ای/ به تعداد نفرات

با این غذاها، غروب جمعه دیگر دلگیر نیست!

شیوه تهیه

پیاز و سیر را پوست کنده، بشویید و خرد کنید. به گوشت چرخ کرده پیاز، سیر و کمی نمک اضافه کنید. زیر شعله را کم کنید تا آب گوشت تمام شود. رب گوجه‌فرنگی اضافه کنید و سپس آن را تفت داده و بعد زیر شعله را خاموش کنید. گوجه‌ها را بشویید و خرد کنید. زیتون‌ها را خرد کنید. سبزی‌ها را پاک کرده، خیس کنید و بشویید. سپس آنها را خرد کنید. گوشت را از روی گاز بردارید تا خنک شود. سپس گوشت را با سبزی و زیتون خرد شده مخلوط کنید. اکنون داخل هر نان لقمه‌ای، مقداری از آن مواد بریزید. غذا حاضر است.

تعداد نفرات: ۴نفر


اسموتی هویج و انبه

مواد لازم

  •     هویج/ ۱۰عدد
  •     انبه/ ۵عدد
  •     آناناس طبیعی/ نصف یک عدد
  •     زیره آسیاب شده/ یک ق.چ
  •     یخ/ به میزان دلخواه

با این غذاها، غروب جمعه دیگر دلگیر نیست!

شیوه تهیه

هویج‌ها را پوست بکنید. بشویید و خرد کنید. انبه را بشویید و داخل آن را خالی کنید. آناناس را بشویید و پوست بکنید. ابتدا آب هویج را بگیرید. سپس مغز انبه، آناناس طبیعی، آب هویج و یخ را داخل مخلوطکن بریزید. دستگاه را روشن کنید تا مواد با هم مخلوط شوند. زیره را آسیاب کنید. بعد از مخلوط شدن مواد و آماده شدن آن، زیره را اضافه کنید. سپس آن را داخل لیوان‌ بریزید. لیوان‌ها را با آناناس تزئین کنید.

تعداد نفرات:  ۴نفر


دلمه ماکارونی

مواد لازم

  •     فلفل دلمه‌ای رنگی/ از هر رنگ دو عدد
  •     ماکارونی رشته‌ای باریک/ نصف بسته
  •     گوشت چرخ‌کرده/ ۳۰۰گرم
  •     رب گوجه‌فرنگی/ یک ق.غ
  •     پیاز/ یک عدد
  •     سیر/ دو حبه
  •     پودر آویشن/ نصف ق.چ
  •     پودر سیر/ نصف ق.چ
  •     نمک/ به میزان دلخواه
  •     سبزی معطر شامل ریحان و مرزه خرد شده/ یک و نیم فنجان
  •     پنیر پیتزای رنده شده/ یک و نیم فنجان
  •     روغن کلزا/ یک ق.غ
 با این غذاها، غروب جمعه دیگر دلگیر نیست!

شیوه تهیه

فلفل‌های دلمه‌ای را بشویید و سر آنها را برش بزنید. به کمک چاقوی نوک تیز روی بدن فلفل دلمه‌ای، اجزای صورت آدم یا طرح‌های دیگر را طراحی کنید. برای اینکه خامی فلفل‌ها از بین برود، قابلمه‌ای را آب کنید و بعد از اینکه آب داخل آن جوشید، فلفل‌ها را با کمی نمک به آن اضافه کنید. بعد از سه دقیقه دلمه‌ها را آبکش کنید.

پیاز و سیر را پوست بکنید. آنها را خرد کنید و همراه با گوشت و کمی نمک، پودر آویشن و سیر بگذارید بپزد. قابلمه را آب کنید. بعد از اینکه جوشید، کمی نمک و روغن بیفزایید و ماکارونی را به قابلمه اضافه کنید. ماکارونی را آبکش کنید و بگذارید دم بکشد. در این فاصله، ریحان و مرزه را پاک کنید. آنها را خیس کنید و بعد بشویید.

آب آنها که رفت، سبزی‌‌ها را خرد کنید. پس از تمام شدن آب گوشت، رب گوجه‌فرنگی را همراه با کمی آب به گوشت اضافه کنید. آب گوشت که تمام شد، سبزی‌ها را به گوشت بیفزایید و با روغن کلزا تفت بدهید. زیر شعله را خاموش کنید. ماکارونی دم کشیده را از قابلمه بیرون بیاورید. آن را با گوشت مخلوط کنید. داخل هر فلفل، به مقدار لازم، ماکارونی بریزید.سپس روی هر کدام کمی پنیر پیتزا بریزید. پنیر با حرارت مواد داخل دلمه آب می‌شود. فلفل‌ها را داخل ظرف مناسب بچینید.

 تعداد نفرات: ۴نفر


انبه شکم پاره

مواد لازم

  •     انبه بزرگ/ ۶عدد
  •     نخودفرنگی/ یک قوطی
  •     ذرت/ یک قوطی
  •     پیازچه خرد شده/ دو فنجان
  •     زیتون خرد شده/ دو فنجان
  •     فلفل دلمه‌ای خرد شده/ یک فنجان
  •     گشنیز و جعفری خرد شده/ یک و نیم فنجان
  •     پنیر پیتزای رنده شده/ یک بسته بزرگ
  •     آرد سفید/ دو ق. غ

با این غذاها، غروب جمعه دیگر دلگیر نیست!

شیوه تهیه

انبه‌ها را خوب بشویید، اما پوست نکنید. داخل آنها را خالی کنید. هسته انبه را جدا کنید. انبه‌ها را به دو نیم کنید. نخود فرنگی و ذرت را با هم مخلوط کنید. پیازچه‌ها را پاک کنید. آنها را بشویید و بعد از اینکه آب پیازچه‌ها رفت، آنها را خرد کنید.

زیتون‌ها را از هسته جدا ‌ و سپس آنها را خرد کنید. فلفل‌های دلمه‌ای را بشویید. آنها را ریز خرد کنید. گشنیز و جعفری را پاک کنید و آنها را خیس کرده و بعد از سه دقیقه بشویید. بگذارید آب آنها برود. سپس سبزی‌ها را ریز خرد کنید. سبزی، پیازچه و زیتون را با نخودفرنگی و ذرت مخلوط کنید. خوب هم بزنید تا مواد با هم مخلوط شوند. سپس از مواد آماده شده، به مقدار لازم داخل هر برش انبه بریزید. روی هر کدام مقداری پنیر پیتزای رنده شده هم بریزید.

فر را روی حرارت ۱۸۰درجه سانتی‌گراد گرم کنید. کف ظرف پیرکس، آرد بریزید. سپس برش‌های انبه را داخل آن قرار دهید. در ظرف را بگذارید و آن را داخل فر قرار دهید. نیم ساعت بعد غذا حاضر است.

تعداد نفرات: ۴نفر

نکته یک

گوشت داخل انبه را دور نریزید. آن را داخل مخلوط‌کن همراه با یخ بریزید. به این ترتیب همراه غذا اسموتی انبه هم خواهید داشت.

نکته دوم

 اگر طعم انبه را دوست ندارید، می‌توانید به جای انبه از سیب‌زمینی به همین روش استفاده کنید.


لازانیای کدو و بادمجان

مواد لازم

  •     لازانیا/ یک بسته
  •     کدو/ ۳۰۰گرم
  •     بادمجان/ ۳۰۰گرم
  •     قارچ/ ۵۰۰گرم
  •     جعفری خرد شده/ یک و نیم فنجان
  •     جوانه گندم/ یک و نیم فنجان
  •     رب گوجه‌فرنگی/ ۲ق.غ
  •     پیاز/ یک عدد
  •     سیر/ ۲حبه
  •     گوشت چرخ کرده/ ۲۰۰گرم
  •     شیر/ یک لیوان
  •     پنیر پیتزای ورقه‌ای/ یک بسته
  •     آرد سفید/ دو ق.غ
  •     نمک/ به میزان دلخواه
با این غذاها، غروب جمعه دیگر دلگیر نیست!

شیوه تهیه

کدو‌ها را بشویید، پوست نکنید و آنها را حلقه کنید. بادمجان‌ها را بشویید و آنها را هم پوست نکنید. بادمجان‌ها را هم حلقه کنید. قارچ‌ها را تمیز کرده، خیس کنید و بشویید. قارچ‌ها را به شکل دلخواه خرد کنید. جوانه گندم را بشویید و بگذارید آب آن برود. جعفری‌ها را پاک کرده، خیس کنید و بشویید. صبر کنید آب آن برود.

سپس جعفری‌ها را ریز خرد کنید. پیاز و سیر را پوست کنده، بشویید و خرد کنید. سپس گوشت چرخ کرده را با پیاز و جعفری و کمی نمک بگذارید بپزد. بعد از اینکه آب گوشت تمام شد، کمی آن را تفت بدهید و رب گوجه‌فرنگی را با کمی آب اضافه کنید و بگذارید گوشت با آب و رب کاملا بپزد. اکنون همه مواد شامل گوشت چرخ کرده، جعفری، جوانه گندم و قارچ را مخلوط کنید.

کف ظرف پیرکس، آرد بریزید. یک لایه لازانیا روی آرد بچینید. سپس به‌ترتیب از مواد و لایه لازانیا روی هم بچینید. در نهایت پنیر پیتزا را بریزید و شیر را اضافه کنید. در ظرف را بگذارید و آن را داخل فر بگذارید. ۴۵ دقیقه بعد لازانیا آماده است.
 


سالاد ماکارونی و کرفس

  •     مواد مورد نیاز برای ۴ نفر
  •     ماکارونی شکل‌دار/ یک بسته
  •     ساقه کرفس تازه/ دو فنجان
  •     برگ اسفناج خرد شده/ دو فنجان
  •     آب لیموترش تازه/ یک فنجان
  •     روغن زیتون/ دو ق.غ
  •     پودر آویشن/ یک ق.غ
  •     پودر سیر/ یک ق. غ
  •     پودر جعفری و گشنیز/ دو ق.غ
  •     روغن کانولا/ دو ق.غ
  •     نمک/ به میزان دلخواه
با این غذاها، غروب جمعه دیگر دلگیر نیست!

طرز تهیه

کرفس را تمیز کنید. سپس آن را خیس کرده و بشویید. ساقه‌های تازه کرفس را جدا و به شکل حلقوی خرد کنید. کمی از برگ کرفس تازه را هم خرد کنید. قابلمه را آب کنید. بعد از اینکه جوش آمد، ماکارونی را همراه با روغن زیتون و نمک داخل آن بریزید. سپس ماکارونی را آبکش کنید. آب لیموترش را بگیرید. آن را با روغن زیتون، پودر آویشن و سیر مخلوط کنید. هم بزنید تا چاشنی کاملا ترکیب شده و طعم یکنواختی بگیرید. اسفناج‌ها را پاک کنید. اسفناج‌ها را خیس کنید.

آن‌ها را بعد از سه دقیقه بشویید. آب اسفناج‌ها که رفت، آنها را کمی خرد کنید. ماکارونی‌ها را با برگ اسفناج و ساقه کرفس مخلوط کنید. سپس به آن چاشنی را اضافه کنید. هم بزنید تا مواد با هم مخلوط شوند. مواد را داخل ظرف مناسب بریزید. روی آن را با پودر جعفری و گشنیز تزئین کنید.

نکته یک

 برای خوش‌طعم و رنگین‌تر شدن این سالاد می‌توانید از ماکارونی‌های رنگی مانند انواع غنی شده با اسفناج یا گوجه استفاده کنید.

نکته دو

 علاوه بر اسفناج می‌توانید هر نوع سبزی دلخواه دیگری را هم به سالاد اضافه کنید تا طعم سالاد به دلخواه شما شود. گشنیز و جعفری تازه گزینه‌های خوبی برای این منظور هستند.


شیرینی پازلی

مواد لازم

  •     آرد/ دو و نیم فنجان
  •     نمک/ یک ق. چ
  •     شکر/ یک ق.چ
  •      کره/ یک فنجان
  •     آب خیلی سرد/ یک دوم فنجان
  •     رنگ خوراکی/ به مقدار لازم
  •     شکر/ به میزان دلخواه
  •     روغن کانولا/ یک فنجان
  •     آرد/ یک فنجان

با این غذاها، غروب جمعه دیگر دلگیر نیست!

شیوه تهیه

کره را تکه‌تکه کنید و بعد از اینکه به اندازه یک فنجان شد، آن را داخل دستگاه غذاسازی که تیغه آن را هم داخلش گذاشته‌اید، قرار دهید. سپس آن را از فریزر بیرون آورده و به آن نمک، شکر و آرد را اضافه کنید. اکنون دستگاه را روشن کنید تا کره‌های تکه شده تاحد ممکن خرد شوند. دستگاه را خاموش کنید. سپس سه قاشق چای‌خوری آب اضافه کنید. به اندازه یک ثانیه دستگاه را روشن کنید تا مواد مخلوط شوند به شکلی که در وسط دستگاه جمع شوند.

خمیر را از دستگاه درآورده و روی سطحی که آرد پاشیده شده، قرار دهید. آن را به شکل توپ درآورید و آن را داخل نایلون گذاشته و به‌مدت نیم ساعت داخل یخچال بگذارید. سپس آن را از یخچال درآورده و سپس روی تخته آشپزخانه آرد بریزید. به مقدار لازم از خمیر برداشته و آن را روی تخته بگذارید. با وردنه، ورز بدهید تا خمیر باز شود.

سپس خمیر را داخل سینی فر که کف آن آرد پاشیده‌اید، بریزید. به شکل پازل قالب بزنید یا با چاقو آن را به شکل پازل برش بزنید. کمی روغن کانولا با قلم‌مو روی خمیر بمالید و سپس به دلخواه، از رنگ‌های خوراکی روی تکه‌های مختلف خمیر بمالید. آن را داخل فر بگذارید. نیم ساعت بعد شیرینی آماده است. بعد از اینکه شیرینی را از فر بیرون آوردید، روی آن شکر بلوری بریزید.


منبع: برترینها

وزیر راه: ۱۹میلیون نفر از جمعیت کشور بد مسکن هستند

وزیر راه و شهرسازی گفت: ۱۹ میلیون نفر از جمعیت کشور در وضعیت نامناسب از نظر مسکن به سر می برند.

به گزارش ایرنا، عباس آخوندی پنجشنبه شب در نشست ستاد بازآفرینی خراسان رضوی افزود: این افراد بی خانه بوده یا در سکونتگاه های غیررسمی و حاشیه شهرها سکونت دارند.

وی اظهار کرد: این در حالی است که قبل و بعد از انقلاب ۱۰ برنامه توسعه در کشور تعریف و اجرا شده که نتیجه آن هزینه میلیاردها تومان بدون دستیابی به همه اهداف مورد نظر بوده است.

وی گفت: آمارها در خراسان رضوی نشان می دهد که ۳۶ درصد از جمعیت شهری این استان در وضعیت نابهنجار زندگی می کنند که این وضعیت در اغلب مناطق کشور وجود دارد.

آخوندی افزود: در دولت های گذشته طرح های بسیار در حوزه مسکن با هدف خانه دار شدن مردم اجرا شده است اما هم اکنون بیش از یک سوم جمعیت شهری ایران از نظر مسکن وضعیت مناسب ندارند که این امر ما را به تامل در برنامه ها و رویکردهایمان وامی دارد.

وی اظهار کرد: بین تعداد واحدهای مسکونی و جمعیت شهری تعادل برقرار نیست و آمار سال ۱۳۹۵ نشان می دهد حدود ۲۷ میلیون واحد مسکونی و حدود ۲۴ میلیون خانوار در شهرهای کشور وجود دارد که بیانگر وجود حدود سه میلیون واحد مسکونی بیش از تعداد مورد نیاز است.

وزیر راه و شهرسازی گفت: از سوی دیگر ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار خانه خالی و ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار خانه دوم در کشور وجود دارد و ۱۹ میلیون نفر در قالب ۶ میلیون خانوار در وضعیت نامناسب از نظر مسکن قرار دارند.

وی افزود: این ارقام نشان می دهد که توزیع مسکن در کشور دچار مشکل است.

وی اظهار کرد: در سال ۱۳۷۵، طرح جامع شهری مشهد ۲۲ هزار هکتار مساحت با یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر را دربرمی گرفت و در آن زمان برنامه این بود که اجازه ندهیم مساحت مشهد از این حد بیشتر شود اما اکنون مساحت مشهد ۳۱ هزار هکتار و جمعیت آن نزدیک سه میلیون نفر است.

آخوندی گفت: از سال ۱۳۷۵ تاکنون ۹ هزار هکتار به مساحت مشهد افزوده شده و به همین میزان بافت فرسوده در مشهد وجود دارد.

وی افزود: هم اکنون در ۳۰ شهر کشور بافت فرسوده و در ۶ شهر بافت حاشیه نشین وجود دارد و این ارقام به این معناست که شهرهای کشور از درون دچار پوسیدگی می شوند و نرخ بهره وری از زمین رو به کاهش است لذا باید به دنبال راهی برای حفاظت از بافت شهر باشیم.

وی اظهار کرد: رشد جمعیت در کشور رو به کاهش است به طوری که نرخ رشد جمعیت در سال گذشته ۱٫۲۴ درصد و پایین تر از سالهای قبل بود، همچنین در سال گذشته نرخ رشد جمعیت حدود ۱۰ استان صفر یا زیر صفر و نرخ رشد جمعیت ۱۲ استان بین صفر تا یک بود.

وزیر راه و شهرسازی گفت: روند کاهش جمعیت کشور باعث افزایش خانه های مسکونی مازاد شده و وضعیت نرخ جمعیت تحقق برنامه های طرح جامع شهری در شهرهای مختلف را دچار مشکل می کند.

وی افزود: وجود بافت فرسوده در شهرهای کشور معضل امروز ماست که باید درباره این موضوع بیاندیشیم که چگونه کیفیت سکونت در کشور را ارتقا دهیم.

وی بیان کرد: برای توانمند کردن مردم و افزایش قدرت خرید آنها باید تدبیر کنیم و اقدامات در این زمینه باید از بافت های فرسوده، سکونتگاه های غیررسمی و بافت های تاریخی آغاز شود.

آخوندی ادامه داد: برای افزایش قدرت خرید مردم، وزارت راه و شهرسازی اقدام به راه اندازی صندوق پس انداز مسکن یکم نموده که با پس انداز متقاضیان به آنان تسهیلات با نرخ هشت درصد پرداخت می شود و تاکنون استقبال خوبی از آن به عمل آمده به گونه ای که ۲۶۰ هزار نفر در این صندوق پس انداز کرده و میزان پس انداز مردم در آن به ۸۰۰ نفر در روز رسیده است.

وی در باره رشد فزاینده حاشیه نشینی در مشهد گفت: باید حریم و محدوده شهر مشهد بسته شود تا در آینده با مشکل بیشتر مواجه نشویم.

وی افزود: بهتر است روستاهای واقع در حریم شهر مشهد نیز جزو محدوده منفصل شهر قرار گیرند که انجام این کار نیاز به قانون ندارد.

وی درباره طرح بهسازی بافت پیرامون حرم مطهر رضوی و اعتراضات نسبت به ابلاغ طرح جدید ستاد عالی شهرسازی و معماری نیز اظهار کرد: آنچه تاکنون در قالب طرح بهسازی بافت پیرامون حرم مطهر اجرا شده، برای شیعیان افتخار نیست.

آخوندی گفت: استراتژی مداخله حداکثری در بهسازی بافت پیرامون حرم مطهر رضوی کارساز نیست و هزینه بسیار بر پروژه تحمیل می کند لذا باید بافت پیرامون حرم مطهر رضوی به صورت جامع و یکپارچه در نظر گرفته شده و مداخلات در آن به حداقل برسد.

وی افزود: تخریب ساخت و سازها در بافت پیرامون حرم مطهر رضوی باید کاهش یافته و طرح بهسازی این بافت در قالب سه حلقه پیرامونی، میانی و دور در نظر گرفته شده و بهسازی در آن به صورت سه حلقه متصل اجرا شود.

وزیر راه و شهرسازی اظهار کرد: طرح ابلاغ شده از سوی ستاد عالی شهرسازی و معماری برای بهسازی بافت پیرامون حرم مطهر رضوی در صورت نیاز بازنگری می شود اما اگر بازنگری به گسترش مداخلات و تراکم فروشی منتج شود، این کار فایده ای ندارد.


منبع: عصرایران

چرا شایعه تبانی ایران-سوریه خنده دار است؟

شاید اگر قرار بود دو تیم تبانی کنند بهتر بود روی نتیجه ۰-۰ تبانی کنند که رکورد ایران هم حفظ شود . والا چه دلیلی دارد ایران هم رکوردش را از دست بدهد هم سوریه رابه پلی آف برساند؟

عصرایران ؛ مهدی شادمانی – توییت های نامعقولانه برخی ازدلواپسان خیلی راحت راهش را به کنفرانس مطبوعاتی ایران – سوریه باز کردو پس از بازی سر از توییت نماینده مجلس شورای اسلامی در آورد. این حجم از آروز/پیشنهاد و شایعه در مورد بازی ایران سوریه سبب شدکه کنفدراسیون فوتبال آسیا اعلام کند بازی هفته آخر را با دقت بررسی خواهد کرد.

 ازبک ها به نتیجه مشکوک شده اند و اعتقاد دارند ایران طوری بازی کرده که سوریه بتواند با یک مساوی به پلی آف برسد. اما چرا این جملات و این شایعه خنده دار است؟

۱ – دلایل فنی : اولین چیزی که کنفدراسیون فوتبال آسیا بررسی خواهد کرد اتفاقات بازی است که حتما از همان متوجه خواهد شد که هیچ چیز غیرعادی ای رخ نداده است. 

تیم ملی ایران پس از مدت ها با غیبت مهره تاثیرگذاری مثل عزت اللهی مواجه بوده که ردپای غیبت اش هم در گل اول و هم گل دوم دیده می شود. گل اولی هم که تیم ملی ایران خورد بسیار شبیه به گلی بود که قبل از این بیرانوند از الاهلی خورده بود. ضعف دروازه ایرانی روی ریباندها در اصل کار دست تیم ملی ایران داد  نه اتفاقی عجیب و غریب و غیرفوتبالی. 

چرا شایعه تبانی ایران-سوریه خنده دار است؟

 به غیر از این دو نکته مهم تیم ملی ایران پیش از خوردن گل اول یک موقعیت گل را از دست داد و در جریان بازی هم ذره ای از تلاش برای پیروزی کم نگذاشت.

 زدن گل به سوریه ان هم دوبار توسط آزمون نشان می دهد که ایران تلاشی برای تبانی نکرده است. مخصوصا اینکه اگر ازبکستان در بازی همزمان یک گل به کره جنوبی می زد ازبکستان تیم دوم صعود می کرد ، کره جنوبی سوم و تساوی هم کاری را از تیم سوریه پیش نمی برد. 

در اصل سوریه با کسب تساوی نتیجه ای ایده آل به دست نیاورده و این ازبکستان بوده که در یک بازی خانگی موفق نشده به سه امتیاز و صعود مستقیم برسد. 

گزارش ها از بازی ازبکستان نشان می دهد این تیم بسیار خوش شانس بوده که گلی هم دریافت نکرده و عملا به دلایل فنی و همزمانی بازی شایعه تبانی بسیار خنده داراست.

۲- دلایل حیثیتی ؛ فوتبال ایران رابطه خوبی با فوتبال سوریه ندارد . این نه به خاطر سابقه قدیمی که به خاطر بازی رفت است .

 تیم ملی سوریه فقط در برابر ایران توانست مجوز بازی در زمینی باتلاقی شکل را بگیرد. زمینی که استانداردهای لیگ های داخلی را هم نداشت اما ناظر فیفا برگزاری بازی را در آن بدون مانع اعلام کرد. 

چرا شایعه تبانی ایران-سوریه خنده دار است؟

سوری ها در آن دیدار به مقدار بسیار زیادی وقت کشتند . کی روش پس از آن دیدار از فدراسیون فوتبال سوریه بسیار انتقاد کرد و این رفتار کنفدراسیون را شدیدا تقبیح کرد. خب در چنین شرایطی همه منتظر بازی برگشت بودند که ثابت کنند تیم ملی ایران به نتیجه ای بسیار بهتراز تساوی در برابر تیم سوریه دست پیدا خواهد کرد. 

اگر تیم ملی ایران انگیزه امتیازی نداشت اما بازیکنان به خوبی یادشان بود که در دیدار رفت چه اتفاقی رخ داده و همین مساله به صورت کلی جلوی هرگونه آرام بازی کردن بازیکنان را می گرفت. حالا مرور صحبت های سرمربی سوریه «من تعجب می کنم که چرا بازیکنان ایران اینقدر جدی بازی می کردند» اعتراض او شاید نشان از حیثیتی بودن بازی برای بازیکنان بود.

چرا شایعه تبانی ایران-سوریه خنده دار است؟

۳- دلایل غیرفوتبالی ؛ رابطه بازیکنان ایران و سوریه هم شدیدا وخیم است . صحنه های درگیری بازیکنان در بازی رفت و برگشت بهترین شاهد برای این مساله است. 

اینکه چرا بازیکنان دوتیم بسیار با هم بد هستند ممکن است ریشه در تفکرات سیاسی بازیکنان سوریه داشته باشد یا چیزی دیگر اما به هرحال به شهادت سردار آزمون آنها در جریان بازی مدام به بازیکنان ایرانی فحاشی می کردند و شعارهای داخل رختکن شان هم نشان از بغضشان نسبت به ایرانی هاست. 

چرا شایعه تبانی ایران-سوریه خنده دار است؟

به هرحال سوریه موفق شده بود به پلی اف برسد و بازیکنان باید از این صعود خوشحال باشند اما شعارهای ویدوی منتشر شده نشان از بغض آن ها نسبت به ایرانی ها خبر می دهد. بغضی که از بازی اول بوده و بعد از تساوی به تیم ملی ایران هم منتقل شد و شاید همان بغض دلیل اصلی شادی ویژه سردار آزمون با زبان بیرون آمده بود.خب اگر تبانی وجود داشته باشد نه نیازی به گل زدن و این طور شادی کردن است و نه نیازی به گل خوردن .شاید اگر قرار بود دو تیم تبانی کنند بهتر بود روی نتیجه ۰-۰ تبانی کنند که رکورد ایران هم حفظ شود . والا چه دلیلی دارد ایران هم رکوردش را از دست بدهد هم سوریه رابه پلی آف برساند؟

۴- کی روش و رکورد تیم ملی؛ کی روش مهمترین رکورد در مسابقات مقدماتی جام جهانی را همراه داشت. 

حالا سوال این است که چه کسی جرات دارد به کی روش بگوید که رکوردت را بشکن؟ هرچند این روزها مقایسه عجیبی بین عدم دعوت مسعودشجاعی به تیم ملی و احتمال رخ دادن تبانی انجام شده است. اما این قیاس اساسا اشتباه است. 

کی روش شاید در برهه ای به خاطر خطوط مهم قرمز کشور روی نام بازیکنی در شرایطی سنی شجاعی که مانند حیدری و تیموریان قبل از جام جهانی به هر حال خط می خوردخط بکشد اما اینکه زیربار کار غیرقانونی برود ، رکوردش را از دست بدهد و بعد تیم ملی را آماده تساوی کند اتفاقی عجیب است. 

چرا شایعه تبانی ایران-سوریه خنده دار است؟

ضمن اینکه هنوز طرح کننده شایعه تبانی به روی خودشان نمی آورند که تساوی ۲-۲ فقط در شرایطی برای سوریه کافی بود که ازبکستان گل نزنند.بگذارید یک بار دیگر با هم مرور کنیم. به دلیل تاخیر دو دقیقه در نیمه دوم بازی کره جنوبی و ازبکستان بازی ایران زودتر شروع و در شرایطی که گل سوریه به ثمر می رسید ازبکستان  فرصت داشت که یک گل به کره جنوبی بزند و به جام جهانی برسد. در اصل تساوی برای سوریه حکم پلی آف نبود.هرچند که اگر شرایط زمانی به این شکل هم نبود با در دقیقه پایانی بازی چه کسی می تواند به ۷بازیکن پیغام نفوذ بدهد یک نفر اشتباه کند و بعد از ۴ مهره دفاعی هم اشتباه کنند. این مدل نگاه کردن به بازی ایران و سوریه فقط می تواند زاییده توهمات و خیالات باشد نه فکت و واقعیت. 

 


منبع: عصرایران

سیمئونه دلیل تمدید قرارداد با اتلتیکو را فاش کرد

وبسایت نود: دیگو سیمئونه که اخیرا قراردادش با اتلتیکو مادرید را تا سال ۲۰۲۰ تمدید کرد در جدیدترین مصاحبه خود عنوان کرده موفقیت این باشگاه در حفظ ستارگانش باعث شده تصمیم به تمدید قرارداد بگیرد. 

سیمئونه به وبسایت اتلتیکو گفته:

اگر اتلتیکو به من می گفت می توانیم گریزمن، سائول و کوکه را بفروشیم تا پول زیادی برای خرید بازیکن داشته باشیم و یا این بازیکنان را حفظ کنیم و در عوض هیچ خریدی نکنیم، من قطعا گزینه دوم را انتخاب می کردم چون آن ها بازیکنان استثنایی هستند. 

زمانی که باشگاه از خرید بازیکن محروم شد، تنها خواسته من این بود که هیچ بازیکنی را نفروشیم. باشگاه این خواسته را برآورده کرد و به همین دلیل به همکاری با یکدیگر ادامه می دهیم. من همیشه به این باشگاه باور داشتم. این باشگاه از سال ۲۰۱۱ رشد زیادی کرده است. 


منبع: برترینها

چگونه سرعت زندگی، انسان را دچار «مرگ تجربه» کرده؟

هفته نامه صدا – مصطفی مهرآیین، جامعه شناس:

۱٫ آنچه در ادامه با هم می خوانیم منظومه ای است نظری، تاریخی، در خصوص ماهیت زندگی پر سرعت انسان امروزی که او را دچار مرگ تجربه، خود، احساس، زمان، و … کرده است. آنچه در اطراف ما می گذرد حکایت از آن دارد که ما سه نوع رابطه عمیق یعنی رابطه با جهان، رابطه با دیگران و رابطه با خود را تبدیل به روابطی سطحی، موقت، کوتاه مدت و آزار دهنده کرده ایم تا آنجا که حتی از نفس روبرو شدن با ماهیت خود رابطه نیز ناتوانیم.

نکته آنجاست که بر خلاف گفتمان متداول موجود، چرایی به وجود آمدن این وضعیت را نباید در پیوند با درون انسان یا گسست های ایجاد شده در روان او تحلیل کرد. این وضعیت حاصل رویه های عمیق تر اجتماعی است که انسان معاصر با آنها و در آنها درگیر بوده و سعی در رهایی از آنها دارد.

چگونه سرعت زندگی، انسان را دچار «مرگ تجربه» کرده؟

۲٫ یکی از بنیادی ترین اندیشه های گی دبور در کتاب «جامعه نمایش» این است که نظام قدرت برای تداوم بخشیدن به خود و حفظ سلطه خود بر جامعه می کوشد افراد را از فرآیند زندگی یا همان تجربه زیسته یا موقعیت های بی واسطه زندگی جدا کند. این را به بهترین شکل می توان در جدا کردن کارگر از فعالیت تولیدی اش مشاهده کرد. چرا نظام قدرت این رویه یا فرآیند یا تکنولوژی اداره و مدیریت و کنترل جامعه را می پسندد؟

پاسخ از نگاه دبور این است که زندگی و تجربه زیسته منبع قدرت است، منبع فعالیت و عمل است، منبع ممکنات (نه مجازها و اجازه داده شده ها) است، منبع روابط انسانی است، منبع تضادها است، منبع زیستن است (نه تبدیل زیستن به نظاره کردن زندگی)، منبع خودفهمی است (دیگران صرفا منبع خودفهمی تو نیستند)، منبع شکست است، منبع لذت است، منبع نیرو است، منبع عشق اروتیک است (نه بچه و خانواده صرف)، منبع ساختن دگرگونه است، منبع ایده است، منبع تجربه بی واسطه است، منبع احساس است، منبع لخت بودن و عریان بودن است، منبع خود بودن است، … نظام قدرت اما می خواهد همه را همچون کارگران یا پرولترها از فرآیند زندگی جدا کند و به «کارگری کردن جهان بپردازد». جهان کارگری می شود تا اعمال قدرت به خوبی ممکن شود.

به باور دبور، جدا کردن انسان از فرآیند زندگی و تجربه زیسته یک پیامد دیگر را به همراه دارد و آن این است که «تجربه وحدت جهان از دست می رود» به اعتقاد دبور، «خاستگاه نمایش تضییع وحدت جهان است، و گسترش غول آسای نمایش بیانگر تمامیت این تضییع است».

زمانی که این فرآیند در زندگی ما اتفاق می افتد، ما همواره جزیی از زندگی خود و جهان خود را در برابر کلیت زندگی خود قرار می دهیم و حتی آن را برتر از کلیت زندگی خود می دانیم. ما چیزهای جدا از هم را در زندگی تجربه می کنیم و اگرچه چیزهای متفاوت جدا از هم را در کنار هم تجربه می کنیم، نباید فراموش کنیم که «آنها چیزهای جدا شده از هم هستند که در کنار هم گرد آورده شده اند.»

پس ما تبدیل به موجوداتی می شویم که به جای تجربه زندگی و کلیت آن، جزیی اندک را تجربه می کنیم (تازه اگر بتوانیم تجربه کنیم) و تبدیل به موجوداتی می شویم که فقط قادریم جهان را نظاره کنیم و با دستمالی کردن، هر بخشی از زندگی و جهان خود از آن بگذریم و ندانیم چه نیروها، قدرت ها، رنج ها، دردها، عشق ها، گریه ها، شادی ها، و … در آن تجربه نهفته بود. ما تبدیل به «متخصصان دستمالی می شویم».

وقتی تبدیل به متخصصان دستمالی و تجربه لحظه ای و تماشای ثانیه ای و فرارهای دائم می شویم، تنها قادریم نظاره کنیم و بگذریم. نتیجه این وضعیت چیست؟ دبور می نویسد: «و هر چه بیشتر نظاره می کند کمتر زندگی می کند؛ هر چه بیشتر می پذیرد خود را در تصاویر غالب نیاز بازشناسد، کمتر هستی و میل خود را می فهمد.» اکنون انسانی که جهان و کلیتش را تجربه نمی کند و تبدیل به پرولتر دستمالی کردن شده است و حتی قادر نیست هستی و میل خود را بفهمد، تبدیل به انسانی جدا و گسسته و منزوی می شود که نیاز دارد انزوای خود را نفهمد.

اینجاست که دبور معتقد است نظام اقتصادی موجود بر انزوا بنیان یافته و بر حفظ بنیان خود به تولید انزوا ادامه می دهد. اما انزوا به تنهایی نمی تواند زندگی اجتماعی را ممکن کند: «انزوا تکنیک را بنیان می نهد و در عین حال خود انزوا می آفریند.» همه آن جهان های نمایشی مثل تلویزیون، فیسبوک، ماشین، هنر، نویسندگی… به عنوان تکنیک هایی خلق می شوند که بتوانند شرایط منزوی کردن «انبوه تنهایان» را تداوم بخشند. ما در انزوا از طریق تصویر به هم متصل می شویم و فکر می کنیم در ارتباط و پیوند انسانی با هم هستیم.

 چگونه سرعت زندگی، انسان را دچار «مرگ تجربه» کرده؟

 
ارتباط های عینی انسانی از میان رفته است و ما در تصاویر و لحظه های دیدن ثانیه ای و دستمالی کردن قصه های همدیگر، فکر می کنیم که دغدغه همدیگر را داریم. بنابراین زندگی امروز ما چنین است: گسسته از فرآیندهای واقعی زندگی اجتماعی و فرو رفته در انزوای فریب دهنده و تنهایی که ما را تبدیل به موجوداتی منفعل و نظاره گر ساخته است.

فساد، استبداد، غارت، حیف و میل و … در چنین جامعه ای می تواند ممکن شود. جامعه ای که مردمان آن خود را از تمام نیروهای نهفته در زندگی جدا می سازند و ممکنات زندگی را قربانی مجازها و اجازه داده شده ها می سازند، جامعه ای خواهد بود که مردمان آن روز به روز به وضعیت از خودبیگانگی کارگری نزدیکتر می شوند و دیگران فرآیند غارت خود را به آسانی در آن تداوم می بخشند. ما کارگر می شویم، تا آنها کارفرما باقی بمانند.

۳٫ والتر بنیامین در مقاله تاثیرگذار خود «تجربه و فقر» به طرح این پرسش می پردازد که زندگی اجتماعی امروز انسان با توان تجربه اندوزی، توان روایتگری تجربه و توان خلق تجربه های جدید انسانی چه کرده است؟ پاسخ بنیامین آن است که جامعه، نظم اجتماعی و نهادهای اجتماعی تبدیل به عامل مرگ تجربه و توان خلق تجربه های جدید انسانی چه کرده است؟

پاسخ بنیامین آن است که جامعه، نظم اجتماعی و نهادهای اجتماعی تبدیل به عامل مرگ تجربه انسانی و تجربه زندگی اجتماعی شده اند. او در گزاره ای زیبا می نویسد: «ما فقیر شده ایم. ما از میراث انسانی یکی پس از دیگری دست برداشته ایم.» او در این مقاله نشان می دهد که ما چگونه توان تجربه اندوزی از گذشته به شیوه ای که همه در کنار پیری جمع می شدیم و او از تجربه های ناب انسانی خود سخن می گفت را از دست داده ایم.

بنیامین همچنین نشان می دهد که چگونه فجایعی همچون جنگ یا زندگی در موقعیتی همچون جنگ و منازعه توان روایتگری انسان را نابود می کند و مرگ انسان را رقم می زند. او معتقد است در موقعیت هایی همچون جنگ و حتی زندگی روزمره شبیه جنگ ما عمق فاجعه باعث خاموشی و تعطیل شدن زبان می شود و سکوت را بر انسان حکمفرما می کند.

او همچنین سخن از تعدد تجربه های انسانی در حیات شهری و چگونگی خسران تجربه در نتیجه تجربه کردن موقت موقعیت های بسیار می گوید. به باور بنیامین ما تجربه نمی کنیم چون زیاد تجربه می کنیم. به باور او اصولا در چنین شرایطی ما قادر نیستیم همچون انیشتین تمام توان خود را معطوف بر پرسش ها یا محدوده های کوچک تجربه کنیم و با عمیق شدن در آنها، جهانی جدید را به انسان معرفی کنیم.

ما آنقدر گرفتار تجربه موقعیت های متفاوتیم که قادر به پیوند گرفتن با هیچ کدام از آنها نیستم، ما علاقه طولانی مدت به هر پدیده ای را از دست می دهیم تا فقط یک بار با پدیده های متفاوت مواجه شویم و سرخوش باشیم که چشمان ما چیزی را از دست نداده است. در سطح کلان نیز، جامعه یا نظم اجتماعی موجود با حاکم کردن یک قرائت یا روایت اجرایی – مدیریتی – ابزاری از زندگی و تقلیل انسان ها به اعداد و ارقام، ما را از تجربه عمیق زندگی بازداشته و اصولا باعث شده است که ما آرام آرام از تمامی تجربه های انسانی انباشت شده خود دست بکشیم و روز به روز از این منظر فقیرتر و فقیرتر شویم.

ظاهر زندگی ما چنین است که ما بسیار فعالیم و جهان را در همه حوزه های آن درک و تجربه می کنیم اما بنیامین با اتخاذ رویکردی اگزیستانسیال معتقد است این شیوه عمل و گذار سریع از پدیده ها را نمی توان تجربه جهان و جامعه دانست. رابطه ما با جهان رابطه ای مبتنی بر دلزدگی است.

 چگونه سرعت زندگی، انسان را دچار «مرگ تجربه» کرده؟

 والتر بنیامین

۴٫ اگر بخواهیم از ادبیات گئورگ زیمل برای بیان این نکته استفاده کنیم، می توان این چنین گفت که انسان امروزی قادر نیست به همه محرکات اطرافش پاسخ دهد، به دلیل این که تعداد این محرکات بسیار زیاد است. رنگ، بو، صدا، چهره های بیگانه، شلوغی، ترافیک و … آنقدر زیاد است که اگر فرد بخواهد به همه آنها پاسخ دهد بی شک باید انرژی روانی زیادی را صرف کند. در نتیجه فرد حالتی را در خودش بسط و گسترش می دهد به اسم «نگرش دلزده».

فرد خود را بی احساس می کند. فرد خود را از حساسیت می اندازد و بی اعتنا می شود. امروزه در برخورد با محیط شهری و زندگی شهری ما دچار این نگرش دلزده هستیم. مجموع مشکلات حیات شهری افسون زدایی شده آنچنان زیاد و فشار آنها چنان سهمناک است که دیگر نمی توان به تجربه حیات موجود در محیط شهری پرداخت. ما به شهر و زندگی خود همچون موجود شکار شده ای می نگریم که باید تمامی بخش های آن را برای زنده نگه داشتن خود مصرف کنیم.

۵٫ ماکس وبر در نظریه خود در خصوص افسون زدایی از جهان معتقد بود که ما دیگر به زندگی اجتماعی خود به عنوان منبع الهام برای زندگی خود نمی نگریم و بیش از آن که با جامعه و تاریخ انسانی و همراه با تاریخ انسانی و جامعه زندگی کنیم، در جامعه و تاریخ انسانی زندگی می کنیم و به نظم و قواعد معنایی حاکم بر تاریخ انسانی بی اعتنا هستیم و به آن به عنوان یک موجود زنده معنابخش در کنار انسان نگاه نمی کنیم.

او معتقد بود ما در فرآیند عقلانی شدن، توان یافتن رمز و رازهای هستی را از دست می دهیم. ما مبتنی بر عقلانیت رابطه خود با هستی و تاریخ انسانی را تبدیل به رابطه ای ابزاری و مبتنی بر فاصله می کنیم که در آن هر گونه شناخت از انسان بیش از پیش نیازمند فاصله گرفتن از انسان و وانهادن نگاه ارزش مدار ما است. از این رو، ما به جای تلاش برای فهم معنای جامعه و هستی تنها به نفع بردن از جامعه و هستی می اندیشیم.

 چگونه سرعت زندگی، انسان را دچار «مرگ تجربه» کرده؟

ماکس وبر

۶٫ هایدگر همچون ویر معتقد بود «آنکه در پی نفع است، نمی تواند بیندیشد.» او معتقد بود انسان به عنوان تنها منبع مجهز به توان معنایابی و تفسیر هستی توان تفسیر خود را وانهاده است و گرفتار در اندیشه تکنیکی خود قادر به فهم معنای هستی نیست. او وظیفه انسان را فهمیدن خود و هستی در معنای «مراقبت کردن» از خود و هستی می دانست، اما معتقد بود هستی – در – جهان لزوما منجر به فرو افتادن دازاین یا انسان تفسیرگر به درون عادت هر روزگی می شود. او این فرو افتادگی را خطایی نمی داند که می توانیم یا باید آن را بر طرف کنیم.

فرو افتادگی بخشی از «استی» یا «هستی» دازاین – انسان بودن است. دازاین هر روزه در امر هر روزه مستحیل می شود و در «کسان» گم می شود. ما تبدیل به ناخودینه می شویم. اکنون پرسش این است که آیا ما واقعا می توانیم دازاین خودینه باشیم و از خود «مراقبت» کنیم.

۷٫ آرنت در «وضع بشری» معتقد است ما تنها با تکیه بر «عمل» یا «توان روایت پردازی» قادر به حفظ خودبودگی و کثرت انسانی خود هستیم، اما وضع بشری انسان شامل دو حیطه دیگر همچون «زحمت» و «کار» نیز هست که ما را از پرداختن به عمل باز می دارد. زحمت تلاش ما برای بقاست که فاقد هر گونه «جهانیت» است. ما در این حوزه همه با هم یکسانیم. کار تلاش ما برای بیان خود است (حتی در هنر و فلسفه) که اگرچه ظاهرا جهانیت می سازد، تنها بیانگر تفاوت های ما با یکدیگر است و ما را از هم جدا می کند.

عمل اما جهان بیان تجربه های انسانی و جهان اشتراکات ما است ما با عمل دارای جهان می شویم و خود را در جهان انسانی می یابیم که بر شالوده کثرت النسانی ما بنا شده است. با این حال، نوع زندگی امروز انسانی «عمل» را ناممکن ساخته است و ما را گرفتار در بقا و کار و تلاش پر سرعت هر روزه شهری نگه داشته است.

 چگونه سرعت زندگی، انسان را دچار «مرگ تجربه» کرده؟

  آرنت

۸٫ بدیو به جای وجود هایدگر از «کثرت نامنسجم» و به جای موجود هایدگر از «کثرت منسجم» سخن می گوید. به باور بدیو، ما در وضعیت هایی گرفتار هستیم که ساختار آنها ما را از یک کثرت کثیر تبدیل به یک کثرت منسجم می کند. وضعیت ها با دادن هویت های مختلف به ما، ما را تبدیل به سوژه های اجتماعی می کند. اگر بتوانیم خود را از هرگونه ارزش و هویتی که به ما تعلق گرفته است و ما را در خود فرو برده رها سازیم و حتی در برخورد با وجود زیستی یا تن خود کثرت سلول ها و خون و پوست و گوشت خود را احساس کنیم، آن موقع با «وجود» خود روبرو می شویم.

جامعه اما نیازمند آن است که با منسجم ساختن ما ایده «وحدت» یا «یک» را ممکن کند. بدیو هر گونه هستی شناسی مبتنی بر ایده وحدت را غیر مدرن می داند و خود در پی طرح هستی شناسی است که مبتنی بر کثرت انسان و هستی باشد اما معتقد است در حیات اجتماعی موجود جامعه یا نفی کثرت و توان صیرورت و ایجابیت ما، ما را گرفتار در وحدت های موقت سطحی می سازد.

۹٫ آگامبن در بحث خود از خاستگاه های آپاراتسوس و کارکرد آن در جامعه به این مباحث محدود نمی ماند و می کوشد به ما نشان دهد که آپاراتوس در کنار هویت سازی و سوژه سازی و صدا زدن و دعوت انسان ها به پذیرش موقعیت ها و وضعیت های متفاوت اجتماعی، وظیفه خالی و تهی کردن انسان ها از طریق فرآیند سوژه زدایی را نیز بر عهده دارد که سویه دیگری از امر سوژه سازی است.

فرض کنید شما در خانه نشسته اید و قسمت سیصد و هفتاد و پنجم از سریالی ایرانی یا ترکیه ای را می بینید که به شما حس آموختن و یادگیری نیز القاء می کند و این تصور را در شما به وجود می آورد که اگرچه شما در حال دیدن یک سریال هستید، این سریال ارزش دیدن و وقت گذاشتن را دارد. حال تصور کنید دوست شما به خانه شما می آید و در کنار شما می نشیند و از شما می پرسد قصه سریال چیست؟ شما تنها با گذاشتن چند دقیقه وقت قصه سریال را به او می گویید و او نیز از قسمت سیصد و هفتاد و پنجم در دیدن این سریال با شما همراه می شود.

پرسش آگامین از شما این است: اگر قصه سریالی که سیصد و هفتاد و پنج ساعت از عمر شما را به خود اختصاص داده است در چهار دقیقه قابل انتقال به دیگری است چرا شما باید عمر خود را تلف این آثار کنید و تازه احساس کنید که در حال یادگیری چیزی نیز هستید و احتمالا در حال آشنایی با فرهنگ روز جامعه خود یا جهان آید.

آگامین معتقد است اصولا همواره فرآیند سوژه سازی در زندگی اجتماعی همراه با سوژه زدایی از شما ممکن می شود: شما در ظاهر تبدیل به کسی می شوید اما عمیقا از هر گونه «هستی» و «بودن» تهی می شوید. جامعه هر روز شما را به موقعیت های متفاوت فرا می خواند و شما احساس می کنید به زیان پیر بوردیو بر میزان «بودن» یا «سرمایه نمادین» خود افزوده اید، اما عملا شما از هر گونه «بودن» و «تجربه جهان و انسان» تهی می شوید و تبدیل به موجودات دست آموزی می شوید که تنها قادرید در نقش یک سیرک باز زندگی خود را تبدیل به سیرک زندگی کنید. آگامین این نوع زندگی را حرکت در مسیر تبدیل جامعه به «اردوگاه» از طریق سازوکار فرهنگ می داند.

 چگونه سرعت زندگی، انسان را دچار «مرگ تجربه» کرده؟

آگامبن

۱۰٫ شاید بتوان از میان متفکرانی که سخن از نسبت میان فرهنگ و ویژگی های روانی – جسمی انسان گفته اند. فروید و نیچه را از همه ممتازتر و مهم تر دانست. فروید سعی داشت به ما بگوید که ما چگونه برای ایجاد فرهنگ و اجتماع و اجتماعی شدن باید نیروهای جسمی و جنسی موجود در درون خود را تحت کنترل و مدیریت قرار دهیم تا فرهنگ و زبان ممکن شود.

او معتقد بود ما اصولا موجوداتی «نر» یا «ماده» هستیم که در رابطه خود با والدین و در فرآیند تربیت دارای دانش و هویت روانی «پسر» و «دختر» می شویم. فروید با وجود آن که معتقد بود فرآیند روانی گذر از نر و ماده به دختر و پسر آغازگر شکل گیری تروما و رنج روانی در ما است؛ باور داشت که اگر این قدرت نرینگی و مادگی کنترل نشود، این دو نیرو همواره می توانند دنیای فرهنگ و تاریخ زبانی یک جامعه را تهدید کنند و آن را به چالش بکشند. اصولا در دوره های فوران قدرت نرینگی و مادگی در یک جامعه (که می توان تجلی آن را در فوران میل جنسی در جامعهن مشاهده کرد)، می توان به آسانی نشانه های تخریک فرهنگ و از هم گسیختگی نظم فرهنگی را مشاهده کرد.

در این دوره ها به زبان لاکان، قدرت امر واقعی (یعنی همان نرینگی و مادگی) زمینه ساز ایجاد اختلال در امر نمادین یا زبان و فرهنگ می شود و آن را در مقابل خود عاجز و ناتوان می سازد تا آنجا که امر نمادین مجبور به بازتعریف خود شود. به طور خلاصه، از نگاه فروید، جامعه غریزه یا همان شور زندگی را وا می نهد تا در سطح کلان نظم فرهنگی و اخلاقی ممکن شود و در سطح خرد ما از نرها و ماده ها تبدیل به دختران و پسران یا زنان و مردان شویم.

اما نیچه در فلسفه اخلاق خود به ویژه به هنگام بحث از «آرمان زهد» و شیوه عمل کشیشان و روحانیان در اشاعه این آرمان در جامعه برعکس فروید با ما سخن ناز این نکته می گوید که فرهنگ، به ویژه آرمان زهد برای سلطه مطلق خود بر جامعه چگونه به نابود کردن غریزه یا شور زندگی در ما می پردازد و ما را تبدیل به موجوداتی اخته می کند که دائم به «خوارداشت خود» و نیروی زندگی موجود در خود می پردازیم و به هر آنچه در ما تولید «خون» و انرژی و حیات و حرکت می کند به عنوان نیروهای ناپاک «گناه» می نگریم که باید به جنگ آن رفت و با در پیش گرفتن آرمان زهد و دوری از زندگی و فرو رفتن در رنج به ساکت کردن آن پرداخت.

نیچه به ما نشان می دهد که چگونه فرهنگ زهد از نیروی حیات ما موجودی شریر می سازد که برای رهایی از آن باید در دامان فرهنگ «گناه» و توبه و خودزنی و بیماربودگی روان افتاد و با کشتن آن در درون خود و تحمل رنج مبارزه با آن به رهایی و بهشت دست یافت. در اینجا نیچه، به جای آن که همچون فریود از برتری نیروی غریزه و کنترل آن در فرآیند تربیت سخن بگوید، از قدرت آرمان زهد و فرهنگ و امر نمادین در تسخیر نیروی غریزه و اخته کردن نیروی زندگی در ما تا حد ساختن فرزندان سر به زیر مؤدب خانواده ها می گوید. نیچه نشان می دهد چگونه امر نمادین یا زبان رسمی در مخفی نگه داشتن قدرت امر واقعی و نادیده گرفتن آن دارد. از نگاه نیچه، ایده «گناه» و «توبه» بهترین سازوکار فرهنگ زهد در کنترل نیروی حیات جامعه و تبدیل کردن آن به یک جامعه «رنجور» رنج پرست است.

 چگونه سرعت زندگی، انسان را دچار «مرگ تجربه» کرده؟

فروید

۱۱٫ مفهوم «هوموساکر» از مهم ترین مفاهیم در اندیشه جورجو آگامین متفکر ایتالیایی است. هوموساکرها انسان هایی بودند در دوران رم باستان که قانون بر آنها اعمال می شد و نمی شد. قانون در خصوص آنها فرمان داده بود که آنها نمی توانند به عنوان «انسان مقدس» شناخته شوند.

از سوی دیگر قانون در مورد آنها می گفت اگر کسی این افراد را بکشد قاتل نیست و به عنوان قاتل شناخته نمی شود. به زبان آگامین قانون در اینجا ابتدا با دادن یک دستور خاص درباره این انسان ها آنها را در خود «ادغام» می کند و می گوید آنها تحت نظارت قانون هستند اما از سوی دیگر با «حذف» آنها از دامنه حمایت قانون و اتخاذ موضع بیطرفی در مقابل کشته شدن آنها، این افراد را از دامنه خود خارج می کند.

به باور آگامین این شیوه برخورد قانون با مردم در رم باستان که یک «وضعیت استثنایی» بود، امروزه به قاعده زندگی ما انسان ها تبدیل شده است: قانون بر ما اعمال می شود اما از ما حمایت نمی کند. آگامین معتقد است این شیوه عمل قانون یا سیاست به عنوان جایگاه تحقق قانون باعث تبدیل جامعه به «اردوگاه ها یا کمپ هایی» می شود که در آنها افراد به عنوان نیروی تحت کنترل قانون باید دائما بنا به دریافت قانون از انسان زندگی کنند، اما اگر تحت تاثیر همین قانون تبدیل به موضوع آسیب های اجتماعی شدند، کسی از آنها حمایت نمی کند و حتی ممکن است قانون آنها را با مجازات مستقیم و غیر مستقیم مرگ روبرو سازد. از این رو، آگامین معتقد بود جامعه ای که شبیه کمپ یا اردوگاه عمل می کند، جامعه ای است که از انسان های خود قربانی می سازد.

ما امروزه به عنوان هوموساکرهای جهان جدید برای نجات خود راهی جز کوبیدن به این سو و آن سو در مقابل خود نمی یابیم. اگر قانون و قدرت ما را وا نهاده اند، تنها نیرویی که می تواند از ما در ظاهر دفاع کند، سرعت بخشیدن به تلاش های بیحاصلی است که فکر می کنیم ممکن است باعث مراقبت از ما شوند.

بنا به آخرین گزارش وضعیت آسیب های اجتماعی که توسط وزیر کشور در مجلس قرائت شد، کشور ما دارای ۱۱ میلیون حاشیه نشین، سه و نیم میلیون نفر بیکار و یک و نیم میلیون نفر معتاد است. در همین گزارش آمده است که دو و نیم میلیون زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد. ۶۰ درصد زندانی های کشور با اعتیاد و مواد مخدر در ارتباط هستند و سی و شش درصد ازدواج ها منجر به طلاق می شود.

این گزارش به خوبی نشان می دهد که ما با یک بحران اجتماعی از منظر «میزان» و «تنوع» آسیب های اجتماعی در جامعه خود روبرو هستیم. آمارهای این گزارش بدان معناست که حداقل پنجاه میلیون نفر زا جامعه ما گرفتار مسئله آسیب های اجتماعی هستند.اگر ما پنج میلیون انسان گرفتار در آسیب های اجتماعی داشته باشیم و هر یک از آنها در خانواده و فامیل خود ده نفر جمعیت داشته باشند، ذهن و انرژی پنجاه میلیون نفر از جمعیت جامعه ما گرفتار این مسائل است. چگونه می توان از این جمعیت انتظار داشت که به زبان هایدگر خودینه خود و هستی را مراقبت کنند.

چگونه سرعت زندگی، انسان را دچار «مرگ تجربه» کرده؟

۱۲٫ یکی از مهم ترین استعاره های موجود در خصوص شهر و خیابان در نظریه های جامعه شناختی شهر و خیابان و حتی زندگی روزمره آن است که خیابان های شهر نماد مدرنیته و همبسته های رفتاری و روانی همراه با آن همچون آزادی، تحرک، جابجایی، تبعید، فرار، گذر از هر گونه مرزسازی، چندلایگی هویت، سیالیت خود، تحقق و بروز خود، کار و تلاش، پول و مصرف، پاساژ و گردش و تفریح و فراغت، اعتراض، گذر از جنسیت، آزادی جوانان و فرار آنان از بند پدر و مادر، کافه، با هم نشستن، بروز خلاقیت رفتاری، محل عرضه خلق شده های انسانی و در کل «زندگی»، همگی نشانه هایی از مدرن بودن یک جامعه اند.

اصولا تصور بر آن است جایگاهی که مدرنیته آن را ترجیح می دهد خیابان های شهر است؛ تقاطع مشترک توهم و واقعیت؛ تقاطع مشترک قدرت و ناچاری، تقاطع مشترک بخش تحت کنترل انسان و بخش خارج از کنترل او. به زبان دیوید هاروی، شهر «جایگاه معما، محل غیر منتظره ها و آکنده از سراسیمگی و ناآرامی» است. اصولا آنچه در وهله نخست ما را بی قرار و ناآرام می سازد، همان شهر یا محیط زندگی امروز ماست.

شاید راه چاره را در «خانه» بیابیم. چرا که بنا به این نظریه ها، خانه دشمن خیابان های شهری است. در این نظریه ها همواره تصور بر آن بوده که «خانه» به عنوان بخشی از گستره مکانی – فضایی شهر و مدرنیته فضایی برای آرامش، بازگشت به سادگی، فرار از هیجان، فضای آشنائیت، فضای رخوت و رکود، بیانگر تعلق به یک مکان ثابت، بیانگر تعلق به خاطرات کودکی، نشانه بازگشت به آرامش آغوش مادر و فضای تاریک رحم محل خواب، مکان بودن رختخواب که هر صبح تو را از برخاستن باز می دارد، فضای لم دادن و خود را به دنیای خیال سپردن، فضای بیرون رفتن از پوشش لباس و هنجارهای اجتماعی و بازگشت به لختی و عریانی طبیعت، مکان احساس مسئولیت در مقابل فرزندان، فضای استثمار زنان، فضای به قید و بند کشیدن هیجان جوانان و … است. اصولا چنین گفته می شود که تعلق به خانه میلی ارتجاعی است.

در جامعه ما، اما به واسطه دخالت دولت در تمامی امور اجتماعی و دولت زده بودن فضای بیرون از خانه و اینکه فضای بیرون از خانه در قالب های ایدئولوژیک مورد نظر اداره و مدیریت می شود و اصولا تحرک زندگی در بیرون از خانه چیزی جز تحرک یک ایدئولوژی خاص و عملی ساختن زندگی در قالب خواسته ها و انتظارات آن نیست، این خانه است که باید آن را نشانه ای از مدرنیته دانست.

همه هیجانات و تحرکات انسان ایرانی در محیط خانه صورت می گیرد؛ استفاده از تکنولوژی، لباس های مد روز، رفتارهای مد روز، رقابت ها، سرمایه گذاری ها، مبادلات اقتصادی و … خیابان ایرانی نشانی از مدرنیته ندارد. این خانه است که به واسطه پذیرا شدن انواع تحرکات انباشته از هیجان و منازعه و درگیری و تنش است. در جامعه ما خانه و خانواده به بهای عقب ماندگی خیابان، مدرن شده است.

این را به خوبی می توان در سینمای فیلمسازی همچون فرهادی مشاهده کرد. در سینمای فرهادی مکان و فضای تحقق زندگی روزمره نه شهر و خیابان بلکه خانه است. در این سینما، شهر تنها بستری برای خانه است. در سینمای فرهادی برخلاف آنچه نظریه های زندگی روزمره مطرح می سازند، مدرنیته حامی خیابان و در ضدیت با خانه نیست. سینمای فرهادی در پی نشان دادن آن است که در وضعیت زندگی امروزی انسان ایرانی، خانه، روابط خانوادگی، روابط دوستی و مکان های آرامش انسان (در اینجا محیط تفریحی طبیعت شمال) دیگر محل قرار و آرامش نیستند و هر یک به شکلی آبستن یک فاجعه و ماجرای بر هم زننده هستند.

در «درباره الی» از ابتدای اثر با دیدن ویلای نیمه مخروبه می توان فهمید که زمان آبستن یک فاجعه است. با این حال، شادی جمع ما را بیشتر به سوی داشتن این ذهنیت سوق می دهد که فاجعه در فاصله ای دور از جمع قرار دارد و احتمالا زندگی در شرایط عادی آن ادامه می یابد. به هر حال گسست در زندگی روزمره جزیی جدای ناپذیر از سینمای فرهادی است. در حالی که در صبح خوش آب و هوای شمال هر کس گرفتار کاری است و جمع در حال گذران زندگی عادی و مبتنی بر عادت خود است به یکباره غیب شدن الی، دختری که اصولا از ابتدا در حاشیه است و خود گویی استعاره ای از فاجعه و در حاشیه بودن فاجعه است، زندگی عادی جمع را دچار اختلال می سازد.

چگونه سرعت زندگی، انسان را دچار «مرگ تجربه» کرده؟

اختلال بزرگ تری که اثر در حال به تصویر کشیدن آن است اختلال ایجاد شده در درون هویت افراد و شخصیت آنان است. گویی گم شدن الی شخصیت و هویت همه اعضای گروه را با این پرسش روبرو ساخته است: «او از من چه می خواهد؟» این پرسشی است که به زبان ژیژک، ایدئولوژی در مقابل ما مطرح می سازد و موقعیت ما را دچار اختلال می کند.

اثر به ما نشان می دهد که چگونه مرگ یا غیب شدن یک دوست می تواند کل موقعیت موجودی ما را دچار اختلال سازد. ما در زندگی روزمره دائم در معرض این مسئله قرار داریم که پدیده ای باعث شود این سوال را در مقابل خود مطرح سازیم که او از ما چه می خواهد. با این حال اندکی پس از طرح این سوال (که ممکن است یک ثانیه یا ساعت ها و روزها و سال ها طول بکشد) ما باز به زندگی روزمره و روند معمولی آن باز می گردیم. اتفاقی که در انتهای اثر به خوبی آشکار است. جمع در حال گذراندن زمان خود و ادامه مسافرت و احتمالا بازگشت به خانه هستند.

در «چهارشنبه سوری»، اثر در پی نشان دادن چالش های درونی محیط خانه، محیطی که بنا به نظریه های مدرنیزاسیون در مقابل چالش های پر از هیجان و سرعت خیابان های شهر باید نمادی از آرامش و سکوت و قرار باشد، است. در این اثر، نوع قصه پردازی، نوع شخصیت پردازی، نوع دیالوگ ها و بالاخره الگوی روانی کلان اثر، همه و همه انباشته از نشانه های متنی هستند که درستی تفسیر ما را نشان می دهند: به هم ریختگی خانه، به هم ریختگی رابطه میانی مرتضی و مژده، شکسته بودن رابطه مرتضی و سیمین، بی اعتمادی همسایه ها به یکدیگر و … همگی نشان می دهند که در زندگی امروز ایرانی باید برخلاف نظریه های کسانی چون لفور، اوج هیجانات مدرنیته را در خانه جستجو کرد و نه در خیابان های شهر.

در جامعه ایدئولوژی زده و دولت زده ایران، خانه تنها محل تحرک است که طبیعتا تحرکات درونی آن باعث ایجاد خطرهای جدی برای خانواده می شود. ما مدرنیته و ناخوشایندی های آن را در درون خانه تجربه می کنیم و نه در فضای زندگی روزمره در شهر.

فرهادی در آغاز یک تصویر کلی از زندگی روزمره، به ویژه بُعد خانوادگی و اخلاقی آن به ما می دهد و بعد می کوشد در بستر همین فهم از زندگی روزمره به ارائه یک روایت تازه از خانه بپردازد؛ خانه در شکل و قالبی که جای خیابان در نظریه های مدرن شهری را می گیرد و به جای فضای آرامش و توصیفات دیگری که در بالا از آنها سخن گفتیم تبدیل به فضای تحقق هیجان ها و چالش های ما می شود.

فرهادی، زندگی روزمره، به ویژه بعد خانوادگی آن را در کل همچون یک موقعیت «دادگاه» می داند که در آن همواره «قاضی زندگی» دو امر «خیر» را در مقابل هم قرار می دهد و سعی در قضاوت در خصوص منازعات آن دو دارد. زندگی روزمره جهانی انباشته از قضاوت ها در موقعیت خی ر- خیر است. در سینمای فرهادی ما دائما شاهد خلق موقعیت «دادگاه» (موقعیت بیان چالش ها) هستیم. قاضی نادر و سیمین را دادگاهی می کند.

سیمین نادر را دادگاهی می کند. نادر راضیه را دادگاهی می کند. حجت نادر را دادگاهی می کند. ترمه نادر را دادگاهی می کند. ترمه سیمین را دادگاهی می کند و … ایده و فرم سینمای فرهادی را می توان چنین خلاصه کرد: زندگی روزمره موقعیت دادگاهی است که هیچ وقت نمی توان در آن حکم نهایی را صادر کرد…

چگونه سرعت زندگی، انسان را دچار «مرگ تجربه» کرده؟

۱۳٫ یک نگاه مثبت رهایی بخش: لوک فری فیلسوف فرانسوی معتقد بود مدرنیته و ظهور انسانگرایی سکولار جستجوی معنا و امر مقدس را از میان نبرده است، بلکه هر دو را از طریق فرآیندی دوگانه دگرگون ساخته است. انسانی سازی امر الهی و الهی سازی امر انسانی، لوک فری در شرح خود بر چگونگی الهی سازی امر انسانی بیشترین تاکید را بر پدیده «همیاری اجتماعی» می گذارد و در مقابل شیوه های سنتی عمل فداکاری اجتماعی سخن از دوران گذار از «منطق فداکاری دیگربنیاد» به «فداکاری خودبنیاد» می گوید.

به اعتقاد لوک فری، مدرنیته بیش از آن که استعلا را طرد کند، به بازآرایی آن پرداخته است. شاید امروزه ما سخن از فداکاری در راه خدایان یا وطن نمی گوییم، اما با نوع جدیدی از عمل انسان دوستانه روبرو هستیم که نشان دهنده نیاز ما به همبستگی با کل بشریت است. بر این اساس، این همبستگی دیگر مقید به پیوندهای اجتماعی باستانی نیست. خواه این پیوندها نژادی، ملی یا خانوادگی باشند. این آرمان و کنش جدید انسان دوستانه نشان دهنده حرکت از استعلای عمودی به استعلای افقی است – استعلایی که در آن «وجود انسان» به معنای دقیق کلمه است که نیازی بی واسطه به «مسئولیت من» در التفات به «دیگری» را پدید می آورد.

از این رو، امر مقدس که پیش از این قبل از اخلاق قرار داشت و پایه و اساس آن به شمار می رفت، امروزه پس از آن قرار می گیرد و ما با انسانی روبرو هستیم که با در پیش گرفتن زندگی مبتنی بر احساس» می کوشد امر مقدس را در درون کنش های اخلاقی خود از قبیل «همیاری اجتماعی» و «انسان دوستی» تجربه کند.

اکنون می توان از زبان ریچارد رورتی، فیلسوف آمریکایی، این پرسش را مطرح ساخت که اگر همیاری اجتماعی همان «در پیش گرفتن زندگی مبتنی بر احساس» است، آنگاه در کجا می توان به این حقیقت دست یافت که «ما انسان ها تکیه گاهی جز خود نداریم» و باید نسبت به یکدیگر «عشق» بورزیم؟ رورتی در پاسخ به این پرسش معتقد است «خانه» همیاری اجتماعی جایی جز زبان به ویژه ادبیات و رمان، نیست. ما در درون متون روایی همچون رمان است که قادر به تجربه دردها، رنج ها، آرمان ها، کمبودها، شادی ها، خنده ها، گریه ها و به طور کلی تجربه انسانی همدیگر می شویم.

«روایت» و «رمان» خانه تجربه م از انسان های دیگر و دعوت به همیاری اجتماعی است. جهان ادبیات جهان تجچربه «دیگری » است که ما را به سوی فهم خود می خواند. در رمان است که می توانید با قرار گرفتن در نقش مؤلف و فرآیند همذات پندارانه ای که او با شخصیت های اثر خود طی کرده است، ۴قادر به دوست داشتن انسان های دیگر شوید و کنش همیاری اجتماعی را به خود تجویز کنید. به عبارت دیگر، امروزه رمان از مهم ترین جایگاه های فرهنگی است که از طریق آن جامعه قادر است خود را در درون ما درونی سازد و ما را به سمت هدف خودی عین حفظ حیات انسانی سوق دهد.

در دسامبر ۱۹۹۹، عکاسی به نام روژه ژوب، مجموعه نامه هایی را منتشر کرد که با حداکثر عینی نگری و صراحت ممکن از انگیزه های فعالیت های نیکوکارانه و خیرخواهانه پرده بر می داشت. در یکی از این نامه ها سرژ گوش در مارس ۱۹۸۳ از سومالی به والدینش چنین می نویسد: «این کار بسیار خسته کننده است ولی به طرز جنون آمیزی خوشحالم که پزشک هستم و سرانجام فهمیده ام که تمام مشکلات هفت ساله ام هدفی داشته است… تجربیات من در اینجا شگفت انگیز است. دارم یاد می گیرم که دوباره زندگی کنم.»

به زبان ژولیا کریستوا، هنگامی که شما با خواندن متون متفاوت ادبی از قبیل رمان، خاطره، زندگینامه، دفترچه های یادداشت و … جهان انسان های دیگر را در خود وارد می سازید و همچو سرژ گوش تجربه دیگران از زندگی را بهانه بازخوانی دوباره زندگی خود می سازید،از گفتن عبارت «من سفر می کنم» به سوی گفتن عبارت «من خودم را سفر می کنم» حرکت می کنید و از این طریق قادر می شوید عشق به دیگری را دائما در درون خود به همراه داشته باشید که خود آغاز تجربه «عشق» است. شاید تنها راه رهایی از مرگ، تجربه همان مکث و مات شدنی باشد که با دیدن معشوق آن را تجربه می کنیم.


منبع: برترینها

مواردی که باید در هنگام خرید عینک رعایت کنید

برترین ها: عینک می تواند ظاهر ما را تغییر دهد، حتی می تواند زیبایی صورت ما را دوچندان کند به شرط آن که درست انتخاب شود. هنگام خرید عینک باید به عوامل گوناگونی مانند فرم صورت، شخصیت، تیپ، تناسب و غیره… توجه کرد.

اگر شما هم دوست دارید که با وجود مدل های متنوع عینک، عینکی را انتخاب کنید که به صورت تان بیاید، هنگام خرید آن به مواردی که در ادامه مطلب بدان ها اشاره کرده ایم توجه کنید. 

تضاد

تضاد در انتخاب عینک امری کلیدی است. منظور از تضاد فرم عینک است. به عنوان مثال اگر شما صورتی مربعی شکل یا زاویه دار دارید، باید عینکی با فریم گرد انتخاب کنید تا با فرم صورت تان تضاد داشته باشد. یا برعکس اگر صورت تان گرد است، عینکی که انتخاب می کنید باید قابی مربعی شکل داشته باشد. 

به علاوه، تضاد در مورد رنگ پوست نیز صادق است. اگر پوست روشنی دارید، فریم عینک تان را تیره انتخاب کنید، در غیر این صورت فریم روشن با پوست تیره صورت شما تناسب بیشتری خواهد داشت.

 مواردی که باید در انتخاب عینک رعایت کنید

تناسب

عینکی که شما انتخاب می کنید باید متناسب با صورت تان باشد. این قانون برای عینک های آفتابی صدق نمی کند، از این رو که اگر عینک های آفتابی برای صورت مان بزرگ باشد، باز هم زیبا و جذاب است. اما تناسب را باید برای عینک های مطالعه در نظر بگیرید، در غیر این صورت ظاهرتان را بهم می ریزد. به بیان دیگر قاب عینک تان باید به گونه ای باشد که روی گونه هایتان به خوبی بنشیند.

 مواردی که باید در انتخاب عینک رعایت کنید

به مد توجه کنید

شما هم جزو آن افرادی هستید که به دنبال جدیدترین مدهای لباس می گردند اما یادشان می رود عینک شان را هر چند وقت یک بار عوض کنند؟ اگر چندین سال است که عینک تان را عوض نکرده اید، حال زمان آن است که دست به کار شوید، حتی اگر شماره چشم تان تغییری نکرده است.

 حتما لازم نیست که با مد پیش روید، به عنوان مثال اگر مد سال عینک های فریم گرد است اما شما هم صورتی گرد دارید که با آن مدل عینک جور در نمی آید، عینکی انتخاب کنید که در قسمت بالای آن زاویه دار اما در قسمت پایین آن کمی گرد باشد. در این صورت عینکی انتخاب کرده اید که هم به صورت تان می آید و هم تا حدودی به روز و جذاب است.

 مواردی که باید در انتخاب عینک رعایت کنید

رنگ

وقتی صحبت از رنگ عینک می شود، دست تان باز است، بدین معنی که هر رنگی که دوست دارید را می توانید انتخاب کنید. البته ثابت شده عینک هایی که با رنگ پوست و مو شما تضاد دارند، بیشتر به چشم می آیند اما باز هم انتخاب رنگ عینک دست خودتان است.

اگر بخواهید در انتخاب رنگ عینک رنگ پوست صورت تان را در نظر بگیرید، باید ابتدا رنگ پوست تان را تشخیص دهید. آیا تن پوست شما گرم است یا سرد؟ 

اگر تن پوستی گرم دارید، از رنگ های پاستلی و همچنین رنگ های سیاه و سفید خودداری کنید. به جای آن رنگ های طلایی، عسلی، زیتونی، بژ و تونالیته های قهوه ای بهترین انتخاب برایتان خواهد بود.

برای افرادی که تن پوستی سرد دارند، بهترین رنگ عینک مشکی، سرخابی، بنفش، خاکستری و آبی است.

 مواردی که باید در انتخاب عینک رعایت کنید

شخصیت

فریم عینکی که شما انتخاب می کنید، باید با شخصیت تان جود درآید. اگر شما فردی جدی و جسور هستید، باید فریم های پهن تر را انتخاب کنید. حتی بهتر است که دو عینک متفاوت برای خود داشته باشید؛ یکی از آنها که با شخصیت جدی شما جور در می آید را برای محل کار و دیگری را که کمی ظریف تر و لطیف تر است، برای آخر هفته و میهمانی ها به چشم هایتان بزنید.

مواردی که باید در انتخاب عینک رعایت کنید


منبع: برترینها

سریال های جایگزین برای «گیم آو ترونز»

تعداد سریال‌های خوب با نمره‌های imdb بالای ۸ کم نیستند، اما ما می‌خواهیم در اینجا سریال‌هایی را معرفی کنیم که برخی از ویژگی‌های آن با سریال گیم آو ترونز بخواند. حال می‌خواهد از نظر بافت ظاهری، محیط قدیمی و لباس‌ها و جلوه‌های ظاهری باشد، یا از نظر مطرح کردن چند ابرقهرمان از سرزمین‌های متفاوت در حال به چالش کشیدن هم یا از نظر غنای تخیلات یا به رخ کشیدن سوی تیره طبع آدمی در تقابل با پاکی‌ها و قهرمانی‌های واقعی.

اگر چنین معیارهایی را نداشتیم، محدوده پیشنهاد ما خیلی وسیع‌تر می‌شد. اما همان طور که گفتم در اینجا می‌خواهیم سریال خوب که تا حدی شبیه گیم آو ترونز باشد، معرفی کنیم و نه مثلا سریال‌های مدرنی مانند هاوز آو کاردز را.

من در اینجا ۱۰ انتخاب خودم را معرفی کنم و امیدوارم شما هم هم با هوشمندی سریال‌هایی به این فهرست اضافه کنید و یا اصلا بگویید که کدام سریال شایسته‌تر است و کدام سریال بهتر است، از فهرست حذف شود.

هیچ تعصب خاصی در کار نیست و ما فقط اینجا می‌خواهیم در کنار هم نظرات و تجربیات سریالی خودمان را به اشتراک بگذاریم و نمی‌خواهیم نظر و سلیقه خودمان را بر کسی تحمیل کنیم.

سریال Outlander

معرفی 10 سریال که شاید بتوانند جانشین گیم آو ترونز باشند یا از غم فقدان آن بکاهند!

سریالی ساخت شبکه STARZ، در طی آن شما با پرستاری آشنا می‌شوید که ناگاه از بازه زمانی بعد از جنگ جهانی دوم به نیمه قرن هجدهم پرتاب می‌شود و حالا نه‌تنها باید خود را با دنیای قدیمی وفق دهد، بلکه باید از جان خودش هم محافظت کند.

امتیاز imdb این سریال ۸٫۵ است.


سریال Borgias

معرفی 10 سریال که شاید بتوانند جانشین گیم آو ترونز باشند یا از غم فقدان آن بکاهند!

در سال ۲۰۱۳ چقدر ناراحت شدم که سریال بورژاها تمام شد. نمره imdb این سریال ۷٫۹ است، اما به گمان من باید دست‌کم نمره ۸٫۵ را به این سریال می‌دادند.

سریال در قرن پانزدهم می‌گذرد. یک پاپ اسپانیایی با بازی جرمی آیرونز با تزویر بر مسند قرار گرفته و حالا با هوشمندی، بازیگوشی‌های شخصی، بی‌رحمی و گاهی شفقت‌های انتخابی، می‌خواهد با بازی‌های پیچیده سیاسی با خاندان‌های ایتالیایی موضوع خود را محکم کند.

او دو پسر با خلق و خویی به کلی متفاوت دارد. در دل داستان‌ها چرخش‌های داستانی و روایت‌های عاشقانه کم نیستند.

این سریال را حتما ببینید، دست‌کم به خاطر ایمان آوردن به بازی جرمی آیرونز عزیز!


سریال تابو

معرفی 10 سریال که شاید بتوانند جانشین گیم آو ترونز باشند یا از غم فقدان آن بکاهند!

این سریال را قبلا معرفی کرده بودم. تام هاردی در این سریال در نقش جیمز دلینی بازی می‌کند. او بعد از ۱۰ سال از آفریقا آمده، تا با کمپانی هند شرقی در بیافتد. ظاهرا قدرت او و ابرکمپانی هند شرقی، اصلا در یک سطح نیست، اما او در یک بازی پیچیده و در حالی که با گذشته پر از گناه او دست به گریبان است، عزمش را جزم کرده است.

سریال را شبکه بی بی سی یک ساخته است که همیشه سریال‌هایی خوب می‌سازد.

فصل اول این سریال به اتمام رسیده است و این سریال نمره ۸٫۶ در imdb گرفته است.


سریال Frontier

معرفی 10 سریال که شاید بتوانند جانشین گیم آو ترونز باشند یا از غم فقدان آن بکاهند!

این سریال را شبکه دیسکاوری ساخته است. سریال روایتی از درگیری‌ها میان گروه‌های مختلف در آمریکای شمالی بر سر تجارت پوست حیوانات و کسب قدرت و ثروت در اواخر قرن هجدهم میلادی است.

فصل اول این سریال در سال ۲۰۱۶ پخش شد و هنوز تاریخ پخش فصل دوم آن مشخص نیست.

نمره imdb آن هم ۷٫۲ است.


سریال Black Sails

معرفی 10 سریال که شاید بتوانند جانشین گیم آو ترونز باشند یا از غم فقدان آن بکاهند!

این سریال را هم شبکه STARZ ساخته است و نمره بالای ۸٫۳ در imdb گرفته است.

داستان این سریال پیش درآمدی است بر رمان مشهور “جزیره ی گنج” اثر رابرت لوئیس استیونسنون که اقتباس‌های سینمایی زیادی از روی آن ساخته شد. ماجرا دو سال قبل از داستان رمان آغاز می‌شود؛ سال ۱۷۱۵ میلادی است و دوران طلایی دزدان دریایی. مستعمره ی سابق بریتانیا که اکنون جزیره ای بی قانون است، به دست یکی از بدنام ترین ناخدایان دزدان دریایی،ناخدا فلینت، اداره می‌شود. همزمان با تهدیدهای ناو‌های بریتانیای که برای پس گرفتن سرزمین‌های خود به آب‌های آن مناطق برگشته اند، چهره‌ی جدیدی از ناخدا فلینت پدیدار می‌شود. او با النور گاتری، دختر یکی از قدرتمندترین قاچاقچیان متحد می‌شود تا در کنار یکدیگر غنیمتی بزرگ بدست آورند و با جبران خسارت‌های وارده، بقایشان را تضمین کنند…


سریال اسپارتاکوس

معرفی 10 سریال که شاید بتوانند جانشین گیم آو ترونز باشند یا از غم فقدان آن بکاهند!

سریال اسپارتاکوس، سریال محبوبی است که پخش آن مدت‌هاست به اتمام رسیده است.

برخی‌ها تصور می‌کنند که نمره ۸٫۶ سریال، بالاتر از لیاقت آن است. این دسته افراد به خاطر اینکه سریال با واقعیت تطبیق ندارد و حاوی صحنه‌های پر از خشونت و بی‌پروایی است، فکر می‌کنند که نباید برای تماشای آن وقت بگذارند.

متأسفانه این دسته افراد فقط پوسته سریال را می‌بینند و در پی کشف لایه‌ای از آن که در زندگی واقعی انسان‌ها در همه اعصار صادق بوده، نبوده‌اند.

اسپارتاکوس در سیر قهرمان شدن یک سرباز ساده و بعد یاغی شدن و شورش آن علیه امپراتوری روم، همان چالش سپیدی و سیاهی را در اندرون و بین انسان‌ها نشان می‌دهد و همان سیاه‌اندیشی‌های ماکیاولیستی فرماندهان و اغنیا را روایت می‌کند و تأکید می‌کند که یک انسان در نهایت خردی و زبونی، اگر بخواهد و اگر دارای مختصاتی ذاتی باشد، می‌تواند در مقابل قدرتمندتری‌ها بایستد.


سریال Tudors

معرفی 10 سریال که شاید بتوانند جانشین گیم آو ترونز باشند یا از غم فقدان آن بکاهند!

پخش این سریال در ۴ فصل در سال ۲۰۱۰ به اتمام رسید.

سریال Tudors ، ازدواج شاه هنری را به تصویر می کشد و می توان گفت که بیشتر محور داستان روی مثلث عشقی ، شاه هنری ، کاترین آراگون و آنی بالین می چرخد…

نمره imdb‌ این سریال ۸٫۱ است.


سریال Vikings

معرفی 10 سریال که شاید بتوانند جانشین گیم آو ترونز باشند یا از غم فقدان آن بکاهند!

این سریال را شبکه هیستوری ساخته است و در شرایطی که تصور می‌کردیم با یک سریال معمولی روبرو هستیم، کم کم شاهد رشد این سریال بودیم.

این سریال نمره ۸٫۷ در imdb گرفته است.

داستان سریال درباره فردی است به نام رگنار لاثبروک که با پادشاه آن دوران وایکینگ ها به مخالفت برمی‌خیزد و دوست دارد این بار به جای نبرد با شرقی های منطقه خود، حمله به سمت غرب را در دستور کار خود قرار بدهند. رگنار با مخالفت با پادشاه خود، کار را به جلو می‌برد تا راه را برای نبرد با غربی ها هموار کند و حتی خود را در مقام پادشاهی ببیند…


سریال Rome

معرفی 10 سریال که شاید بتوانند جانشین گیم آو ترونز باشند یا از غم فقدان آن بکاهند!

این سریال را شبکه HBO ساخته است. پخش این سریال دو فصلی، در سال ۲۰۰۷ به اتمام رسید. یعنی در آن زمانی که هنوز خیلی از ماها متوجه قوت شبکه HBO ‌نبودیم.

سریال رم به صورت تمام و کمال نمایانگر طریقه و نحوه زندگی مردم آن دوره از تاریخ سرزمین روم باستان است . نبردها ، جنگ‌های سردار بزرگ جولیوس سزار و به قدرت رسیدن او ، کشته شدن ناجوانمردانه او در مجلس رم ( مجلس سنا )، نبرد میان سرداران او و… همه در این سریال زیبا به تصویر کشیده می‌شود . توجه داشته باشید که سریال رم تنها به زندگی سزار نمی‌پردازد ، نویسنده و عوامل هنرمند و تاریخ دان این مجموعه به بسیاری از اشخاص که در سرنوشت ان زمان از مردم نقشی کلیدی ایفا کرده‌اند پرداخته است….

این سریال در imdb نمره ۸٫۸ گرفته است.


سریال The Last Kingdom

معرفی 10 سریال که شاید بتوانند جانشین گیم آو ترونز باشند یا از غم فقدان آن بکاهند!

این سریال را شبکه بی‌بی‌سی آمریکا ساخته است و نمره ۸٫۳ در imdb گرفته است.

پخش این سریال ادامه دارد و فعلا دو فصل از آن پخش شده است.

برنارد کورنول ماجراهای کتاب The Last Kingdomرا در بستر وقایع تاریخی قرن نهم میلادی در بریتانیا روایت می‌کند: در سال ۸۷۲ میلادی قبایل بیگانه مهاجم وایکینگ با حمله گسترده به بریتانیا موفق به تصرف این سرزمین می گردند و تنها یکی از حاکمان آن دوران بریتانیا موفق به محافظت از قلمرو سرزمین خود دربرابر وایکینگ‌ها می گردد و او کسی نیست جز آلفرد کبیرپادشاه سرزمینی در جنوب غربی بریتانیا که مقاومت او و تلاشش برای شکست اقوام مهاجم سرآغاز تشکیل انگلستان به عنوان یک کشور در درون جزیره بریتانیا می‌شود.

اما شخصیت اصلی داستان برنارد کورنول فردی به نام Uhtred of Bebbanburg می باشد که درطول حمله وایکینگ ها به بریتانیا در کودکی پدرش کشته و خود به اسارت گرفته می شود.اما پس از مدتی توسط یکی از فرماندهان وایکینگ ملقب به Ragnar the Fearless آزاد شدهو به فرزندخواندگی پذیرفته می شود رفتار مناسب اعضای این خانواده با او و نحوه زندگی آزادانه آنها او را به این خانواده نزدیک و تبدیل به یکی از آنها می‌کند .اما بروز حادثه‌ای تلخ و دردناک همه چیز را تغییر می‌دهد…


منبع: برترینها

کارنامه درخشان «عزت الله انتظامی» در دهه هشتاد

روزنامه هفت صبح – احمد رنجبر: عزت الله انتظامی در دهه هشتاد زندگی طوری بازی کرده که چاره ای جز تحسین نمی ماند. او در سال های دهه هشتاد جلوی دوربین ۱۳ فیلم سینمایی رفت و توانایی اش را به رخ کشید. قدرت جسمانی، حافظه دقیق و توان بازیگری او در این فیلم ها مشخصه بارز کارنامه رشک برانگیز او شده است.

در این مطلب، سراغ فیلم های انتظامی در دهه هشتاد رفته ایم و از چند منظر آن ها را مورد تحلیل قرار داده ایم: چه سالی بازی کرده، کارگردانش که بوده، چندمین تجربه همکاری شان رقم خورده، چه موفقیتی برای او به همراه داشته و مهمتر از همه چرا می توان از نقش آفرینی اش دفاع کرد. در این نوشتار نقش ها تحلیل شده اند و به طور مصداقی بازی عزت الله انتظامی در هر فیلم مورد واکاوی قرار گرفته است.

سایه روشن؛ ۱۳۸۰

کارآگاه علوی 

کارگردان: حسن هدایت

چندمین همکاری بود: سومین همکاری، یک بار سال ۶۷ در فیلم «گرند سینما» و بعد از آن در سال ۷۵ در سریال تاریخی «محاکمه»

کارنامه درخشان «عزت الله انتظامی» در دهه هشتاد 

ویژگی های نقش: «سایه روشن» جزو فیلم هایی است که زیاد تحویلش نگرفتند، البته فیلم چندان خوبی هم نبود چون نه به جشنواره راه پیدا کرد و نه فروش خوبی در گیشه داشت بنابراین چندان هم دیده نشد و خیلی ها به همین خاطر متوجه نشدند که داستان فیلم درباره دوران کهنسالی کارآگاه علوی است. کاراکتری که به واسطه سریال «کارآگاه» که نیمه دوم دهه ۷۰ از تلویزیون پخش می شد حسابی بین مردم محبوب شده بود، حالا در این فیلم انتظامی نقش این کاراکتر را بازی میکرد. کارآگاهی که از یک طرف درگیر پرونده یک قتل می شود و از سوی دیگر با روح همسرش هم در ارتباط است. بین فضای رئال و سوررئال قصه معلق است. همین رفت و آمد و ارتباط بین فضای واقعی و فراواقعی فیلم بازی انتظامی را حسابی سخت کرده بود، اما او تمام توانش را گذاشته بود تا این مرز برداشته شود تا مخاطب فضای حاکم بر قصه را باور کند.

موفقیت نقش: فیلم به جشنواره راه پیدا نکرد.


خانه ای روی آب؛ ۱۳۸۰

پدر دکتر سپیدبخت 

کارگردان: بهمن فرمان آرا

چندمین همکاری بود: طی این همه سال «خانه ای روی آب» تنها همکاری فرمان آرا و انتظامی است.

کارنامه درخشان «عزت الله انتظامی» در دهه هشتاد 

ویژگی های نقش: «خانه ای روی آب» کلی بازیگر سرشناس دارد که همگی نقش هایی کوتاه کوتاه دارند تا مخاطب با مواجه با آنها با وجه تازه ای از شخصیت دکتر سپیدبخت با او رو به رو می شود، عزت الله انتظامی است که نقش پدر دکتر را برعهده دارد. او سال هاست که در خانه سالمندان زندگی می کند و دکتر هر از چندگاهی به ملاقاتش می رود. کلا انتظامی دو سکانس در فیلم بازی دارد، در همین دو سکانس او مخاطب را با بازی اش کاملا تحت تاثیر قرار می دهد. انتظامی برای اینکه گریه کردن آخر سکانس را مخاطب با تمام وجود بپذیرد از ابتدای سکانس با بازی اش اتمسفر صحنه را به تصرف خودش در می آورد. غرغرکردن های زیر لبش آرام آرام اوج می گیرد و جملات به شکل بریده بریده همراه با بغض ادا می شود تا در نهایت به انفجار و هق هق رسید.

موفقیت نقش: سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل مرد


گاوخونی؛ ۱۳۸۱

پدر راوی

کارگردان: بهروز افخمی

چندمین همکاری بود: قبل از «گاو خونی» انتظام با افخمی در فیلم «روز فرشته» همکاری کرده بود.

کارنامه درخشان «عزت الله انتظامی» در دهه هشتاد 

ویژگی های نقش: یکی از خاص ترین نقش های دوران کاری انتظامی نقش پدر قهرمان داستان که مخاطب با او در خواب قهرمان قصه رو به رو می شود. پدری که هم هست و هم نیست. کاراکتری که هم دیالوگ دارد و هم ندارد چون معدود دیالوگ هایی هم که می گویند زیر متن صدای راوی محو و گنگ به گوش مخاطب می رسد انتظامی در مصاف با این کاراکتر اما اعجاب برانگیز رفتار می کند. او کل حالات رفتاری و واکنش هایش را با میمیک و حالات صورتش را طوری کنترل می کند که کاملا منطبق است با همه روایت هایی که از زبان قهرمان قصه بیان می شود. انتظامی از پس این نقش سخت به طرز خارق العاده ای و با اتکا به همه داشته های بازیگری اش در این سال ها بر می آید و آن را تبدیل به یکی از کارهای موفق کارنامه اش می کند.

موفقیت نقش: بهترین بازیگر مرد از بخش بین الملل جشنواره بیست و دوم فیلم فجر.

دیوانه ای از قفس پرید؛ ۱۳۸۱

مستوفی

کارگردان: احمدرضا معتمدی

چندمین همکاری بود: اولین همکاری معتمدی و انتظامی

کارنامه درخشان «عزت الله انتظامی» در دهه هشتاد 

ویژگی های نقش: «دیوانه ای از قفس پرید» دیالوگ های سخت و آهنگینی دارد؛ دیالوگ هایی که اتفاقا طولانی هستند و به خاطر وزنی که کلمات دارند باید یک سره گرفته شوند تا حس نقش و دیالوگ های کاملا دربیاید و منتقل شود. حالا شما فکرش را بکنید، انتظامی در سن ۷۹ سالگی دیالوگ هایی را که معتمدی نوشته در عالی ترین حدش اجرا می کند. او این دیالوگ های مطول و آهنگین را طوری مال خود می کند که انگار سال هاست با این نوع ادبیات با اطرافیانش دیالوگ می کند و حرف می زند. او تمام حرکات از نحوه راه رفتن گرفته تا چگونگی حرکت دست هایش و… همه را در خدمت دیالوگ ها درآورده و تلاش کرده با برقراری یک هارمونی درست بین دیالوگ ها و بازی اش تصویری ملموس از یک پیرمرد کفتارصفت را به مخاطب ارائه دهد. مستوفی در نهایت با بازی انتظامی تبدیل به یکی از منفورترین پیرمردهای تاریخ سینما می شود.

موفقیت نقش: برخلاف انتظار بازی انتظامی نه به چشم هیات داوران جشنواره فجر آمد و نه در جشن خانه سینما دیده شد.


جایی برای زندگی؛ ۱۳۸۳

عیدی محمد

 
کارگردان: محمد بزرگ نیا

چندمین همکاری بود: عزت الله انتظامی در مجموع، در پنج فیلم محمد بزرگ نیا بازی کرده است: کشتی آنجلیکا (۱۳۶۷)، جنگ نفت کش ها (۱۳۷۲)، طوفان (۱۳۷۵)، جایی برای زندگی (۱۳۸۳) و راه آبی ابریشم (۱۳۹۰)

کارنامه درخشان «عزت الله انتظامی» در دهه هشتاد 

ویژگی های نقش: داستان «جایی برای زندگی» در حاشیه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران می گذرد. محمد بزرگ نیا در این فیلم بخشی از تاثیر جنگ بر خانواده های ایرانی را به تصویر کشید و برای رسیدن به این منظور زندگی عیدی محمد، به عنوان بزرگ خاندان را محور قرار داد. این نقش را هم به عزت الله انتظامی سپرد که مردی سنتی و پابند به خانواده و زیست دسته جمعی است. بزرگ نیا می دانست که کمتر کسی خصوصیات نمایش چنین ویژگی هایی را دارد بنابراین سراغ انتظامی رفت. در بازی او همزمان جبروت و اقتدار هست و در عین حال عطوفت و مهربانی.

موفقیت نقش: نقش آفرینی عزت الله انتظامی در «جایی برای زندگی» او را از سوی داوران جشنواره فجر، مستحق نامزدی بهترین بازیگر نقش اول مرد کرد.


حکم؛ ۱۳۸۳

رضا معروفی

کارگردان: مسعود کیمیایی

چندمین همکاری بود: اولین

کارنامه درخشان «عزت الله انتظامی» در دهه هشتاد 

ویژگی های نقش: او نقش رضا معروفی را بازی می کند. پاسخ به این سوال که رضا معروفی کیست، کار ساده ای نیست. مثل بقیه شخصیت های کیمیایی از دل دیالوگ ها و قصه نمی توانیم اینکه شخصیت چه کاره است و هدفش چیست را پیدا کنیم. می دانیم که رضا معروفی گانگستر است. ولی نه مثل میثاق. برای خودش در کسب و کار هم اصولی دارد. به سهند پناه می دهد و هوایش را دارد. با فروزنده و محسن رابطه عجیب و غریبی دارد. هردویشان را به شیوه عجیب و غریبی دوست دارد اما در نهایت حکم را خودش در حق محسن اجرا می کند. او مهم ترین شخصیت «حکم» است. این را از اسمش می فهمید؛ رضاست. کیمیای اسم کاراکترهایی را رضا می گذارد که به منش و اعتقادشان در فیلم احترام می گذارد. این رضا معروفی هم گرچه تبهکار است اما نشان می دهد که روشنفکر است. عشق سینماست. از صادق هدایت حرف می زند و گویا با او حشر و نشر داشته است.

موفقیت نقش: فیلم به جشنواره نرفت و در جشن خانه سینما هم مورد توجه قرار نگرفت.


ستاره می شود؛ ۱۳۸۴

رفیع گلکار

کارگردان: فریدون جیرانی

چندمین همکاری بود: «ستاره می شود» نخستین و تنها همکاری فریدون جیرانی و عزت الله انتظامی است.

کارنامه درخشان «عزت الله انتظامی» در دهه هشتاد

ویژگی های نقش: فریدون جیرانی در اولین جلد ستاره ها، داستان یک بازیگر قدیمی تئاتر به نام رفیع گلکار را محور قرار داد و این نقش را به عزت الله انتظامی سپرد. او سال ها است خانه نشین شده و قدرت حرکت ندارد. روی ویلچر نشسته و به روزهای رفته فکر می کند و حسرت می خورد. دخترش پونه با هزار مشقت نقشی کوتاه برای او پیدا کرده اما در روز فیلمبرداری شرایط برای او طوری چیده شده که رفیع گرفتار استرس می شود و از پس نقش بر نمی آید. رفتار کارگردان و دیگر عوامل دور از جوانمردی است و رفیع غم زده تر از قبل می شود. «ستاره می شود» جزو بهترین نقش آفرینی های عزت الله انتظامی در دهه هشتاد است که حالات استرس، غم و دلتنگی یک بازیگر را در چهره اش نشان می دهد.

موفقیت نقش: انتظامی برای «ستاره می شود» نامزد سیمرغ بهترین نقش اول از جشنواره فجر شد. او در جشن دوازدهم خانه سینما هم تندیس نقش اول مرد گرفت.


مینای شهر خاموش؛ ۱۳۸۵

آقای قناتی

کارگردان: امیرشهاب رضویان

چندمین همکاری بود: فیلم «مینای شهر خاموش» تنها همکاری عزت الله انتظامی و امیرشهاب رضویان است.

کارنامه درخشان «عزت الله انتظامی» در دهه هشتاد 

ویژگی های نقش: عزت الله انتظامی در «مینای شهر خاموش» نقش بلندی برعهده ندارد اما به همین مقدار توانسته شمایلی باورپذیر از آقای قناتی نشان دهد. او مردی است اصل ساز و عرفان و در عین حال خوش مشرب. پیوسته از عشق ورزی به مردم و میهن می گوید و به دکتری که از آن طرف آمده حالی می کند، رفتنش اشتباه است. کارگردان برای نمایش روحیات شوخ این پیرمرد از انتظامی خواسته به قدر کفایت از تبحرش در بالا انداختن ابرو و خواندن ترانه استفاده کند. به این ترتیب انتظامی تصویری قابل قبول از درونیات کاراکتر قناتی نشان می دهد و اتفاقا فصل جذاب «مینای شهر خاموش» به حضور او اختصاص دارد. بده بستان او و ایرج بهرامی که نقش راننده در اختیار دکتر و قناتی را برعهده دارد، فصل جذاب دیگر فیلم است و هر دو به خوبی دو نسل را نمایندگی می کنند.

موفقیت نقش: عزت الله انتظامی به خاطر بازی در «مینای شهر خاموش» در جشن دوازدهم خانه سینما کاندیدای نقش اول شد.


شب؛ ۱۳۸۶

دکتر قلابی

کارگردان: رسول صدر عاملی

چندمین همکاری بود: فیلم «شب» اولین و تنها همکاری عزت الله انتظامی و رسول صدر عاملی است.

 کارنامه درخشان «عزت الله انتظامی» در دهه هشتاد

ویژگی های نقش: رسول صدر عاملی «شب» را با سه بازیگر اصلی ساخت. عزت الله انتظامی، زنده یاد خسرو شکیبایی و امین حیایی. حضور سه بازیگر از سه نسل مختلف ترکیبی جذابی است که اتفاقا نتیجه موفقی هم به همراه داشت. انتظامی نقش دکتری قلابی را برعهده دارد که امین حیایی (سرباز) مامور شده او را تحویل دهد. شب اما به دلیل برف مجبور به توقف در مشهد هستند و به خانه ای می روند که خسرو شکیبایی صاحب آن است. بازی انتظامی در این فیلم سهل و ممتنع است؛ یک پزشک قلابی که کم حرف می زند و با حالات و بازی اش باید به مخاطب درونیاتش را بقبولاند و انتظامی چه استادانه این کار را می کند. انتظامی در لحظاتی که فرصت فرار را به دست آورده روی دیگری از توانایی اش را به رخ می کشد و با بازی در سکوت و کمک از چهره، حالت ترس و نگرانی را به بیننده منتقل می کند.

موفقیت نقش: فیلم برای انتظامی توفیقی به همراه نداشت.


منبع: برترینها

۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل با طراحی چوبی

طرح های صنعتی و استفاده از بتن در بسیاری از محافل امکان پذیر است. اما واقعیت این است که یافتن یک دکوراسیون داخلی منزل بدون عناصر چوبی کاری سخت و دشوار است.

چوب یکی از محبوب ترین مواد و مصالح ساختمانی است که علاوه بر استفاده ی تزئینی، در امر گرما و ایجاد فضایی مدرن نیز تاثیرگذار خواهد بود. در این قسمت، سه نمونه دکوراسیون داخلی منزل (دکور چوبی) برجسته ی چوبی به معرض نمایش درآمده است. کف تمام این خانه ها از چوب های جنگلی بسیار زیبایی ساخته شده است. علاوه بر این، مصنوعات چوبی نقش مهمی را در ساخت کابینت، دیوار، و حتی سقف خانه ایفا نموده اند. در راستای تحقق این امر می توان نتیجه گرفت که سبک و نمای این ساختمان ها بسیار زیبا، دوست داشتنی، و روشن است که توجه عموم را به خود جلب نموده است.

دکوراسیون داخلی منزل اول (دکور چوبی)

فضای خانه اول باز و گسترده است و در ساخت آن از عناصر چوبی بسیار زیبایی استفاده شده است . استفاده از مبلمان چرمی در کنار بافت چوبی کف و بدنه ترکیب قابل قبولی را ایجاد کرده است.

۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل ، دکور چوبی

در اینجا، تضاد خاصی در بافت نرم، فرش دانه درشت، و مبل مخمل تخت خواب شو به چشم می خورد که براقی کف و دیوارها را دو چندان نموده است.

۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل ، دکور چوبی

تلویزیون موجود در این خانه توسط پانل های چوبی قاب شده است که می تواند سطح تلویزیون را در زمان عدم استفاده به طور کامل بپوشاند.

۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل ، دکور چوبی

در سالن این خانه از یک صندلی راحتی سیاه و سفید استفاده شده است که می تواند زیبایی خانه را دو چندان نماید.

۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل ، دکور چوبی

در کنار اتاق نشیمن ناهارخوری کوچکی قرار دارد که روشنایی آن با استفاده از نور طبیعی تامین می شود.

۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل ، دکور چوبی

در این خانه وجود دکور چوبی و کلاسیکی مانند شومینه و آکواریوم بسیار چشم گیر است.

۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل ، دکور چوبی

گنجه ی کفش ها و سایر وسایل غیر ضروری به گونه ای طراحی شده شده است که دسترسی به آن چندان آسان نیست .

۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل ، دکور چوبی

در اینجا، یکی دیگر از عناصر چوبی خلاقانه در سقف آویزان شده و در بالای میز ناهار خوری قرار گرفته است.

۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل ، دکور چوبی

اتاق خواب این خانه کاملا سفید است که می تواند نقش بسزایی را در ایجاد آرامش و تمدد اعصاب ایفا نماید.

 ۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل ، دکور چوبی

دکوراسیون داخلی منزل دوم – دکور چوبی

در خانه ی دوم ، دکور چوبی بسیار زیبا و شگفت انگیزی وجود دارد که همگی آن ها در بخش بدنه و سقف طراحی شده اند.

۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل ، دکور چوبی

نماهای چوبی که از سقف آویزان شده اند از بافتی زیبا و رنگی غنی برخوردار هستند.

۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل ، دکور چوبی

بافت کف خانه از سنگ های مرمر سفید رنگ و صافی تشکیل شده است که تضاد زیبایی را با فضای چوبی فراهم آورده است.

۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل ، دکور چوبی

سقف چوبی این خانه به گونه ای طراحی شده است که دیوارهای آن را به اتاق ناهار خوری متصل کرده است.

۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل ، دکور چوبی

طراحی کابینت های چوبی به گونه ای است که محل مناسبی برای ذخیره سازی هر آنچه که فکرش را کنید ایجاد کرده است .

۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل ، دکور چوبی

استفاده از گلدان بزرگ می تواند نمایی از رنگ و زندگی را بر روی طرح های چوبی به ارمغان آورد.

۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل ، دکور چوبی

در اتاق خواب نیز استفاده از چوب فراموش نشده است.

۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل ، دکور چوبی

در پشت تخت، بر روی زمین، در قفسه بندی های آن نیز از چوب استفاده شده است.

 ۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل ، دکور چوبی

دکوراسیون داخلی منزل سوم – دکور چوبی

در دکوراسیون داخلی منزل آخر، از چوب های تیره تری در اتاق نشیمن استفاده شده است که از ویژگی های منحصر به فرد این خانه به شمار می روند. علاوه بر این، وجود چراغ های سقفی نیز بسیار زیبا و شگفت انگیز است.

۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل ، دکور چوبی

صندلی های ناهار خوری بسیار مدرنی در اطراف یک میز ناهار خوری کوچک قرار گرفته اند که مشرف به اتاق نشیمن می باشد.

۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل ، دکور چوبی

مجددا، گیاهان داخلی ساختمان (مانند درختچه های انجیر) از ویژگی های منحصر به فرد این خانه به شمار می رود.

۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل ، دکور چوبی

طراحی این خانه به گونه ای است که تماشای تلویزیون از سمت مبل یا میز ناهار خوری بسیار آسان نموده است.

۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل ، دکور چوبی

صفحه نمایش و تلویزیون نصب شده در این مکان، یک عنصر حیاتی در تامین سرگرمی برای خانواده است. نظر شما در خصوص ۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل (دکور چوبی) چیست ؟

۳ مدل دکوراسیون داخلی منزل ، دکور چوبی 


منبع: برترینها

«محمدحسین محمودزاده»؛ مردی که با دوچرخه از سیبری گذشت

روزنامه هفت صبح – هانیه درویش: پیدا کردن آدم های خاص، ناب و بکر به قدری برایش در درجه بالایی از اهمیت قرار دارد که وجود نیکولای و زندگی سه روزه با او را برای تمام ۵۰ روز سفر به سیبری اش کافی می داند. نیکولای او را یاد قلی خان سریال روزی روزگاری می اندازد. قلی خانی که سال هاست عاشقش است و در سیبری پیدایش کرده. با محمدحسین محمودزاده آشنا شوید؛ با او که قرار است سالی یک بار با دوچرخه به مناطق بکر دنیا سفر کند و سفرنامه اش را در قالب کتاب در اختیار مردم هم نسل و نسل های بعدش بگذارد.

مردی که با دوچرخه از سیبری گذشت

بازگشت به ایران

محمدحسین محمودزاده ۳۵ ساله است و تجارت بین الملل خوانده. از ۱۹ سالگی به مالزی می رود. در آنجا ساکن می شود، درس می خواند و از سال ۹۰ تصمیم می گیرد سفر به همراه یک کوله پشتی را به زندگی اش اضافه کند. او در سفرهایش به لائوس، میانمار و کامبوج برای گشت و گذار در شهر دوچرخه اجاره می کند و کم کم متوجه می شود چقدر سفرکردن با دوچرخه را دوست دارد.

دوچرخه و وسایل مورد نیازش را تهیه و ماه ها برای شروع سفر با دوچرخه به صورت حرفه ای تمرین می کند تا اینکه اولین سفرش با دوچرخه را در تابستان ۹۲ رقم می زند؛ سفری که حدود شش ماه به طول انجامید. او می گوید: «در مالزی همه چیزم را فروختم به آلمان پرواز کردم و از آنجا تا ایران رکاب زدم، به این صورت که سه ماه در اروپا ماندم و آلمان، هلند، بلژیک، فرانسه، سوییس و ایتالیا را پا زدم، یک ماه در ترکیه و مناطق بکر و غیرتوریستی اش و بعد به ایران بازگشتم و یک ماه ایران را با دوچرخه گشتم و دیگر برای همیشه ماندن در ایران را انتخاب کردم.» او حالا در ایران مشغول به کار است و هر سال برای اسفندماه و تعطیلات نوروزش برنامه سفر می چیند.

تجربه ناب رویارویی با قبیله دورافتاده کاراماجو

محمدحسین هدف از سفرکردنش را یافته است. می گوید که دوست دارد آدم های مختلف و کمیاب روی کره زمین را پیدا کند و این آدم ها اغلب در مناطق سخت آب و هوایی پیدا می شوند. جایی که بکر بودن محیط اطراف شان در بکر بودن شخصیت شان تاثیر ویژه ای گذاشته است. معاشرت و زندگی کردم با این افراد نکاتی را به او یادآور می شود و درس هایی به او می آموزد که در هیچ کتاب و آموزشگاهی پیدا نخواهدشد. به همین دلیل بعد از سفری کوتاه به ارمنستان سومین سفر با دوچرخه را در اسفند ۹۳ به آفریقا اختصاص می دهد.

مردی که با دوچرخه از سیبری گذشت 
او در رابطه با این سفرش می گوید: «معمولا همه افرادی که به آفریقا سفر می کنند به جز مکان های توریستی، پارک جنگلی و قبیله ماسایی جای دیگری نمی روند. اما من برای رفتن با دوچرخه به کنیا و اوگاندا در آن گرمایی که رکاب زدن را سخت تر می کند باید از قبیله ای عبور می کردم که کمتر کسی اقبال دیدن آنها را دارد. قبیله کاراماجو که قبیله ای دورافتاده است و حتی دولت هم میلی یه باز شدن پای توریست ها به آنجا ندارد. در این سفر که ۳۰ روز به طول انجامید تجارب زیادی از زندگی با مردم قبیله به دست آوردم.»

حاصل یک پیچ اشتباه

بعد از سفری ۲۳ روزه به روسیه و ۳۰ روزه به تبت و چین اسفند ۹۵ اما وقت رفتن به سمت سیبری بود. این توریست دوچرخه سوار این بار دلش می خواست نوروز را در یکی از سردترین شهرهای کره زمین بگذراند. بدین ترتیب عازم سیبری شد و طی ۵۰ روزی که با دوچرخه جاده های یخ زده را رکاب می زد و روستاها و شهرها را پشت سر می گذاشت یک پیچ اشتباه در جاده او را به درست ترین بخش سفرش رهنمون کرد.

آشنایی با نیکولای حاصل این پیچ اشتباه بود. تبهکاری که ۳۵ سال در زندان بوده و بعد به جنگل های سیبری تبعید شد؛ مردی حدودا ۷۰ ساله با ریش های سفید و بلند و تفنگی در دست که او را از همان لحظه اول یاد قلی خان سریال روزی روزگاری انداخت. با اینکه چیزی از حرف های او که دائما در حال خاطره گویی بود متوجه نمی شد اما او را ماندگارترین فرد در ذهنش در طول سفرش می داند.

 
سه روز زندگی با او و همسرش که گهگاه حرف های نیکولای را به انگلیسی دست و پا شکسته ترجمه می کرد کام او را از این سفر سخت گرفته بود؛ مردی که مردم روستاهای اطراف او را فردی بدخلق و مجنون می دانستند. محمدحسین می گوید: «یاد گرفته ام که رفتن به مناطق سخت انسان را به اتفاق های خوب تری می رساند. هفته ها رکاب زدن در آفریقا مرا با کاراماجو و رکاب زدن در دمای منفی ۴۰ درجه و حتی ترس از به خواب رفتن در شب های سرد جاده که می توانست موجب مرگم شود، مرا به نیکولای رساند.»

کتاب و عکس بهترین ابزار ثبت خاطرات

محمودزاده که هم اکنون به کمک تیم نویسندگی مشغول نوشتن کتاب آفریقاست، می گوید: «سعی ام این است که کار نوشتن این کتاب را تا قبل از سفر آینده ام در اسفندماه تمام کنم و هدفی که در حال حاضر آن را دنبال می کنم این است که با دوچرخه سفر کنم، آدم ها را ببینم، تجربه های ناب در کنار آنها بودن را کسب و همه اینها را به کتاب تبدیل کنم.

مردی که با دوچرخه از سیبری گذشت

همچنین می دانم که در آینده سفر تبت، سفر ترکیه و سفر جاده استخوانم در سیبری را خواهم نوشت و بعد از این هم هرکجا که بروم این آدم های ناب و باصفا را پیدا خواهم کرد و به تعداد تجربه ها و حتی کتاب هایم افزوده خواهدشد.»

او عکس ها و متن هایش را در طول سفر در صفحه اینستاگرامش به اشتراک می گذارد و معتقد است دوچرخه بهترین وسیله برای آهسته و پیوسته سفر کردن و تجربه همه زیبایی های در مسیر سفر است.


منبع: برترینها

چگونه در سفرهای گروهی، پول کم نیاوریم؟

برترین ها – ترجمه از حمید پاشایی: وقتی به صورت گروهی سفر می کنید، گاهی وقت ها پول می تواند دلیلی برای به وجود آمدن تنش باشد. در اینجا ۸ توصیه در مورد بودجه بندی پول ارائه می دهیم تا بتوانید از مسافرت خود لذت ببرید و نگران مسائل مالی نباشید.

در هنگام سفر به همراه گروهی از افراد، پول می تواند تبدیل به مشکلی بزرگ شود، به خصوص اگر تمام اعضای گروه به یک اندازه پول برای خرج کردن نداشته باشند. وقتی با دیگران سفر می کنید، و همه چیز کمی بیشتر از چیزی که انتظارش را داشتید برایتان هزینه به دنبال دارد، این موضوع می تواند علتی برای به وجود آمدن تنش شود.

 8 راه برای اینکه در هنگام سفر گروهی، پول را درست خرج کنیم

به همین خاطر است که باید برای همه چیز خود را آماده کنید. به توصیه های زیر عمل کنید تا در هنگام مسافرت از مناظر زیبا و دیدنی لذت ببرید، نه اینکه نگران پول داخل جیبتان، یا جیب دوستانتان، باشید.

۱٫ از همان ابتدا بودجه تقریبی را مشخص کنید

احتمال زیادی وجود دارد که هر یک از اعضای گروه پول متفاوتی برای خرج کردن داشته باشد. واقعاً عادلانه نیست که شما دوست داشته باشید که مدام پول خود را در سفر خرج خرید و انجام کارهای مختلف کنید، و در عین حال به خاطر یکی دیگر از اعضای گروه مجبور باشید دست از خرج کردن بردارید و نتوانید کارهای مورد علاقه تان را انجام دهید.

در هنگام مسافرت گروهی، همه اعضا باید قبول کنند که هر کسی بودجه و اهداف متفاوتی دارد. اگر همه بر سر بودجه روزانه تقریبی مشخصی به توافق برسند، کمک می کند که هر کسی بتواند برنامه ریزی کند که چه کارهایی می تواند و چه کارهایی نمی تواند انجام دهد.

۲٫ بودجه های مختلف همدیگر را بدانید

8 راه برای اینکه در هنگام سفر گروهی، پول را درست خرج کنیم

وقتی بر سر بودجه به توافق رسیدید، سعی کنید به آن پایبند باشید. اگر دوست شما به علت مسائل مالی از انجام کاری سر باز می زند، او را سرزنش نکنید. اجازه دهید هر کسی بر اساس بودجه خود کاری که می خواهد را انجام دهد. قرار نیست همه افراد به یک اندازه پول خرج کنند یا کارهای یکسانی انجام دهند، به این موضوع احترام بگذارید. با مطرح کردن چنین موضوعاتی با دیگر دوستانتان در گروه خود ایجاد تنش نکنید.

۳٫ یادداشت کنید که چقدر پول بدهکار یا طلبکار هستید

شاید شما به خاطر چند هزار تومان کمتر یا بیشتر دلخور نشوید، ولی این احتمال وجود دارد که فرد دیگری در گروه شما از این موضوع ناراحت شود.

یادداشت کردن میزان خرج هر نفر باعث می شود که همه چیز منصفانه باقی بماند. معمولاً کسی داخل گروه است که احساس می کند بیشتر از بقیه خرج کرده است. ثبت دستی یا الکترونیکی خرج ها به همه شما کمک می کند که از ریز دقیق مبالغ خرج شده آگاه باشید.

اپلیکیشن Splitwise شاید بتواند در این مورد به شما کمک کند. با استفاده از آن می توانید خرج های همه را ثبت کنید و در پایان این خرج ها به طور مساوی بین افراد تقسیم شود.

۴٫ خوش بگذرانید، و کمی پول اضافه کنار بگذارید

 8 راه برای اینکه در هنگام سفر گروهی، پول را درست خرج کنیم

وقتی به همراه گروهی از افراد سفر می کنید کمی سخت است که حواستان به مقدار پولی که خرج می کنید باشد. در این مواقع معمولاً وسوسه می شوید که بیشتر بخورید یا بنوشید، و دلیلش هم فقط پیشنهادی ساده از طرف یکی از دوستانتان است در حالی که شاید اصلاً نیازی به خوردن و نوشیدن نداشته باشید. این مسئله در داخل گروه خیلی زود اوج می گیرد.

شک نداشته باشید که این بهترین دوران سفرتان است. با این حال، سعی کنید که همیشه مقداری پول اضافه داشته باشید که در چنین مواقعی پول کم نیاورید.

 
۵٫ خسیس نباشید

خسیس نباشید، وگرنه تجربه سفر همه را خراب می کنید، از جمله خودتان. اگر بودجه محدودی دارید، در همان ابتدای سفر این موضوع را به دوستان خود بگویید و دیگر در ادامه سفر بیش از حد در موردش صحبت نکنید. هیچ چیز نوشیدنی یا غذایی خوشمزه را بیشتر از کسی که مدام غر می زند خراب نمی کند. در این جور مواقع خیلی آرام کنار بکشید و سروصدای زیادی در موردش ایجاد نکنید.

۶٫ به طور گروهی در پول صرفه جویی کنید

به عنوان گروه، شما می توانید در تمام چیزها از حمل و نقل گرفته تا فعالیت های مسافرتی و همچنین محل اقامت در پول صرفه جویی کنید. وقتی تحقیقات پیش از سفر خود را انجام می دهید به دبال فرصت هایی برای تخفیف های مسافرتی گروهی بگردید و نهایت استفاده را از آن ببرید. کمی از خودگذشتگی از سوی هر نفر در مواقع مختلف (مثلا خوابیدن روی کاناپه در آپارتمان های اجاره ای) در پایان می تواند صرفه جویی زیادی به دنبال داشته باشد.

۷٫ از خودروی گروهی استفاده کنید

 8 راه برای اینکه در هنگام سفر گروهی، پول را درست خرج کنیم

سفر کردن گروهی در داخل یک ماشین می تواند پول زیادی را صرفه جویی کند. سفر با ماشین همچنین این مزیت را به همراه دارد که مجبور نیستید هزینه های بار و چمدان در هنگام سفر هوایی را پرداخت کنید. می توانید هر چیزی که نیاز دارید را داخل ماشین جمع و جور کنید و دیگر نگران آن نباشید.

 
داشتن ماشین همچنین به این معنی است که می توانید برای غذا و اقامت هم صرفه جویی کنید، چرا که می توانید وسایل مورد نیاز برای چادر زدن و غذای مورد نیاز برای خوردن در طول راه را از قبل با خود بیاورید. حتی می توانید اجاق مخصوص پیک نیک هم به همراه خود داشته باشید.

۸٫ ارتباط کلامی را فراموش نکنید

بهتر است تمام اعضای گروه در مورد مقدار پولی که می خواهید صرفه جویی کنید به تفاهم برسید. برای مثال در مورد مسافرخانه و هتل، نوع حمل و نقل و نحوه استفاده از ماشین. این گونه، هر کسی از همان ابتدا می داند که چه انتظاراتی باید از سفر داشته باشد.

فراموش نکنید که چند هزار تومان کمتر و بیشتر ارزش این را ندارد که دوستی خود را از دست دهید، پس اگر فکر می کنید جایی اوضاع به خوبی پیش نمی رود به درستی با یکدیگر صحبت کنید. اگر هم می خواهید در پایان به عنوان قهرمان گروه دیده شوید و در آخرین شب سفر همه را خوشحال کنید، کمی پول برای حساب کردن شام همه افراد بگذارید. این روشی عالی برای پایان دادن به سفر است، و هزینه خیلی زیادی هم برایتان نخواهد داشت.


منبع: برترینها

بدترین و بهترین شبکه های مجازی

مضرات شبکه اجتماعی کاربران دنیای مجازی عوارض استفاده از شبکه اجتماعی شبکه اجتماعی آسیب های روانی شبکه اجتماعی

شبکه های مجازی آسیب های روحی و روانی زیادی برای کاربران دربردارند و ممکن است باعث ایجاد مشکلات زیادی در زندگی اجتماعی آن ها شوند. در این بخش بهترین و بدترین شبکه اجتماعی محبوب را به شما معرفی خواهیم کرد با ما همراه باشید.

انجمن سلطنتی بهداشت عمومی بریتانیا ۵ شبکه اجتماعی محبوب بین کاربران را به لحاظ تاثیر روانی و ذهنی که بر افراد می‌گذارند مورد بررسی قرار داده است.

شرلی کرامر مدیر اجرایی این انجمن می‌گوید: شبکه‌های اجتماعی حتی بیشتر از سیگار اعتیاد آور هستند و با توجه به اینکه حالا این شبکه‌ها وارد زندگی جوانان شده است وقتی صحبت از بهداشت روانی جوانان می‌شود نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت.

مضرات شبکه اجتماعی کاربران دنیای مجازی عوارض استفاده از شبکه اجتماعی شبکه اجتماعی آسیب های روانی شبکه اجتماعی

این تحقیق بر روی ۱۴۷۹ کاربر در فاصله سنی ۱۴ تا ۲۴ سال انجام شده و جنبه‌های مثبت و منفی #شبکه‌های_اجتماعی در آن در نظر گرفته شده است. جنبه‌های مثبت شامل مواردی مانند: آگاهی از تجربیات دیگران، حمایت‌های احساسی و روحی، بیان نظرات و هویت خود در بین دیگران می‌شود. جنبه‌های منفی اما شامل مواردی مانند تنهایی،‌ افسردگی، مسائل مربوط به تصاویر بدنی، ترس از دست رفتن، کیفیت خواب و آزار و اذیت سایبری می‌شود. با این تفاسیر طبقه بندی ۵ شبکه اجتماعی محبوب از بهترین تا بدترین به ترتیب زیر است:
۱- یوتیوب (بهترین)
۲- توییتر
۳- فیس بوک
۴- اسنپ چت
۵- اینستاگرام (بدترین)

گلف نیوز

#آسیب های روانی شبکه اجتماعی#شبکه اجتماعی#عوارض استفاده از شبکه اجتماعی#کاربران دنیای مجازی#مضرات شبکه اجتماعی

۵
۱۰۰۰

ارسال شده در ۱۶ شهریور ۱۳۹۶ توسط خانم فردوس فرد با موضوع روانشناسی


منبع: دکتر سلام

فرمول بهترین ماسک های صورت

پوست های شفاف پوست های خشک پوست های حساس و خشک پوست های تیره و کدر پوست بیش از حد گرم

بهتر است با جنس پوستتان آشنایی داشته باشید تا در صورت لزوم برای تقویت و زیبایی بیشتر آن از ماسک خانگی متناسب با آن کمک بگیرید. با فرمول های ساده ترین و کم خرج ترین ماسک های صورت در این بخش آشنا خواهید شد. به پوستتان بیشتر اهمیت دهید و مراقب سلامت آن باشید.

پوست شما از چه نوعی است؟ با دانستن نوع پوستتان به راحتی میتوانید ماسک مخصوص خود را آماده کرده و از مزایای آن بهره ببرید.

هنگامی که می خواهید یک صبحانه سریع درست کنید مخلوط کن به شما کمک می کند. حتی ممکن است از آن برای تهیه سوپ و یا پودر سوخاری استفاده کنید. اما احتمالا از آن برای تهیه محصولات زیبایی استفاده نکرده اید.

ما با ۸ نفر از جوانانی که ماسک های ساده و موثر صورت را در مخلوط کن تهیه کرده اند صحبت کردیم و فرمولهای آن ها را در ادامه ذکر کرده ایم.

ماسک برای پوست های شفاف

به گفته الیدی پکار، صاحب مراقبت پوستی الیدی پکر، آنتی اکسیدان های موجود در توت فرنگی به پوست های چرب کمک می کند و ماست تسکین دهنده و آبرسان است.

ترکیب: ½ فنجان ماست + ½ فنجان توت فرنگی.

روش استفاده: ترکیب را ۲۰ دقیقه بگذارید روی پوست بماند سپس خوب بشویید.

ماسک برای پوست های پف کرده

صاحب نام تجاری زیبایی Lalicious، جسیکا Kernochan توصیه می کند از قهوه کاکائو معطر استفاده کنید. قهوه ی محلول باعث کاهش تورم پوست می شود، در حالی که کاکائو عطر و طعم شیرین می افزاید و آنتی اکسیدان های آن به کاهش علائم پیری کمک می کند.

ترکیب: ۲ قاشق غذا خوری قهوه تازه + ۲ قاشق غذا خوری پودر کاکائو خالص + ۱ قاشق غذاخوری عسل + ۳ قاشق غذاخوری ماست + ۱ قاشق غذاخوری روغن آرد گندم

روش تهیه: ماسک را بر روی پوست قرار دهید و بگذارید ۱۰ دقیقه بماند. صورت را به آرامی با آب ولرم ماساژ دهید. سپس به طور کامل شستشو دهید و خشک کنید.

ماسک برای پوست های لکه دار

دکتر تاروورت کیتس، پزشک naturopathic می گوید: آنزیم ها و اسیدهای موجود در پاپایا و آب لیمو لکه های تاریک پوست را روشن می کنند. عسل نیز به نرمی و رطوب کمک می کند.

ترکیب: ۲ قاشق غذاخوری پاپایا مکعبی + ۱ قاشق غذاخوری عسل + ½ قاشق چای خوری آب لیمو

روش استفاده: ماسک را روی صورت بمالید و بگذارید به مدت ۱۵ دقیقه بماند، سپس با آب گرم بشویید.

ماسک برای پوست خسته

مطمئنا، کافئین مغز شما را بیدار می کند، اما استفاده موضعی آن عروق خونی را تحریک می کند و باعث تورم و التهاب پوست می شود. نویسندگان در وب سایت Spoon University می گویند تحقیقات در حیوانات نشان داده است که بوی قهوه باعث هوشیاری شما می شود.

ترکیب: ۱ فنجان قهوه + ½ فنجان شکر + ½ فنجان نمک دریایی + یک قاشق دارچین + ۲ قاشق غذا خوری روغن نارگیل ذوب شده

روش استفاده: اسکراب را به آرامی در یک حرکت دایره ای بر روی پوست قرار دهید. بگذارید ۱۵ دقیقه بماند سپس آن را به خوبی شستشو دهید.

ماسک برای پوست های حساس و خشک

با توجه به Jill Nystul، نویسنده یک زندگی خوب، بادام زمینی خرد شده، جو و عسل باعث آرامش و ترمیم پوست می شوند. آب لیمو نیز با استفاده از ویتامین C و اسیدهای هیدروکسی آلفا موجب روشن شدن پوست می شود.

ترکیب: ۲ قاشق غذاخوری بادام زمینی خوب + ۴ قاشق غذاخوری جو + ۲ قاشق غذاخوری عسل + ۲ قاشق غذاخوری آب لیمو

روش استفاده: مخلوط را به آرامی بر روی پوست تمیز بمالید. ماسک را پنج دقیقه بگذارید بماند، سپس با آب بشویید. می توانید چند هفته در یخچال نگهداری کنید.

ماسک برای پوست بیش از حد گرم

این ماسک صورت توسط روبرتا پری، بنیانگذار اسکرابز طبیعی محصولات مراقبت از پوست پیشنهاد شده است؛ ترکیبی از ماست مرطوب کننده با خیار تسکین دهنده. کیتهولاز آنزیم سیب زمینی و ویتامین C در آب پرتقال به آرامش پوست کمک می کند. تانن چای آنتی اکسیدان است و به محافظت از سلول های آسیب دیده کمک می کند.

ترکیب: ۲ فنجان ماست ساده + ۱ خیار متوسط خرد شده + ½ سیب زمینی متوسط + ½ فنجان چای سرد + ۲ قاشق غذاخوری آب پرتقال

روش استفاده: تمام صورت را ماسک بزنید و بگذارید ۱۵ دقیقه بماند. پنج دقیقه دیگر دستمال مرطوب روی آن قرار دهید و سپس شستشو دهید.

ماسک برای پوست های تیره و کدر

فلیسیا آلوا، استاد مشهور در لایت فلامرت زیبایی، از این ماسک بازسازی پوست برای مشتریان فرش قرمز خود استفاده می کند. اسید لاکتیک در ماست یک مایع طبیعی است؛ عسل به رسیدن رطوبت به پوست کمک می کند.

ترکیب: ½ فنجان ماست ساده یونانی + ۲ قاشق غذاخوری عسل

روش استفاده: یک لایه ضخیم ماسک روی صورت بکشید، (خارج از ناحیه چشم و لب). ۲۰ دقیقه بگذارید بماند. سپس به خوبی شستشو دهید.

ماسک برای پوست های خشک

اشلی وایت، استاد و مربی پوست درSkin Authority ، توصیه می کند از این ترکیب برای پوست های خشک استفاده کنید. آووکادو و عسل باعث رطوب می شوند، در حالی که جوی دو سر یک لایه بردار مناسب است.

ترکیب: ۱ آووکادو بسیار رسیده + ¼ فنجان جو+ دو قاشق غذاخوری عسل

روش استفاده: ماسک را در مناطق آسیب دیده بگذارید و ۱۰ تا ۱۵ دقیقه بماند سپس خوب بشویید.

آلامتو


منبع: دکتر سلام