قرارداد با توتال نشان داد جهان به وجود امنیت در ایران پی برده است

مدیرعامل شرکت سرمایه گذاری ایران گفت: ورود سرمایه گذار خارجی به بخش انرژی یکی از استراتژی های مهم و موفق دولت تدبیر و امید در خنثی کردن تحریم های ظالمانه است که این موضوع را وزیر موفق نفت تاکنون به خوبی اجرایی کرده است.

به گزارش عصر ایران عباس صمیمی، مدیرعامل شرکت سرمایه گذاری ایران در گفت‌و‌گو با اقتصادی ایلنا، با بیان این که امنیت و اطمینان‌بخشی در بازار با مشارکت‌های سرمایه گذار خارجی در کشور ها محقق می شود، بیان کرد: حضور شرکت توتال و قرارداد با وزارت نفت نشان می دهد که جهان پس از برجام به امنیت کشورمان پی برده است و با تلاش خوب وزارت نفت ضمن ورود تکنولوژی به کشور در حوزه انرژی در عرصه دیپلماسی نیز پیام مثبتی برای حضور بیشتر سرمایه‌گذاران به جهان ارائه کرده است.

وی در ادامه اظهار داشت: با توجه به نقش کشورهای اروپایی مخصوصا فرانسه در تعاملات بین‌المللی، حضور و سرمایه‌گذاری این کشورها در بخش انرژی می‌تواند به همکاری‌های اقتصادی بین‌المللی کشورمان رونق تازه‌ای بخشد. همچنین حضور بخش خصوصی ایران در در بازارهای جهانی بیش از گذشته امکان پذیر خواهد بود.

صمیمی با بیان این که برای اجرای اقتصاد مقاومتی نیازمند تولید بیشتر و حضور در بازارهای جهانی داریم، خاطر نشان ساخت: یکی از از عوامل موثر در محکم سازی اقتصاد کشورها بهره برداری از میادین مشترک و سرمایه گذاری در صنایع پایین دستی است که این اقدام با توجه به تدابیر در نظر گرفته شده وزارت نفت و به ویژه مهندس زنگنه قابل تحقق است.

وی با بیان این که کشورمان نیازمند مدیرانی است که با وورد تکنولوژی و سرمایه گذار خارجی بخش خصوصی را تقویت کنند، بیان کرد: همانطور که در بخش حمل و نقل هوایی توانسسته‌ایم با تدبیر وزارت راه، ضمن نوسازی ناوگان به بازارهای بین المللی توجه بیشتری داشته باشیم ، وزارت نفت هم توانسته با مذاکره با شرکت‌های بزرگ، امید مناسبی در بخش خصوصی ایجاد کند.

صمیمی اظهار داشت:  همکاری و تعامل شرکت های داخلی با شرکت های مطرح جهانی ضمن به روز رسانی فعالیت های اقتصادی و تولیدی آن ها می تواند ضامن حضور موثر آن ها در بازارهای جهانی باشد و همین امر موجب خواهد شد که هرچه زودتر اقتصادمان در مقابل تهدید ها مقاوم شده و استحکام یابد.

وی در ادامه اذعان داشت: سرمایه گذاری خارجی آن هم در اولین قرارداد به روش IPC و حجم نزدیک به ۵ میلیارد دلار با کنسرسیومی به رهبری شرکت مطرحی همچون توتال نه تنها برکات عدیده ای چون ثبات اقتصادی، سیاسی و اشتغالزایی را در برخواهد داشت بلکه عاملی برای جلوگیری از طرح تحریم های بیشتر در شورای امنیت می گردد و متعاقب آن باید منتظر سایر شرکت ها و دولت های اروپایی دیگر برای گرفتن سهمی در توسعه صنعتی کشور در دیگر بخش های مختلف اقتصادی به ویژه نفت، گاز و پتروشیمی باشیم. بدون شک انتقال دانش فنی و فناوری روز دیده شده در قراردادهای IPC سبب تربیت مهندسین کارآمدتر برای فردای این صنعت خواهد بود.

صمیمی اظهار کرد: ایجاد ظرفیت شغلی برای نزدیک به ۵ میلیون نفر افراد متقاضی شغل با وجود وضعیت کنونی نظام بانکی و مشکلات گریبانگیر آنان به ویژه با درنظر گرفتن محدودیت منابع جهت اجرای طرح های عظیم ملی و صرفا اتکا به آن راه به جایی نخواهد برد.

این فعال اقتصادی در پایان اظهار امیدواری کرد به زودی شاهد ورود بانک های خارجی و پذیرش جدی تر آنان از فرصت برجام باشیم تا ظرفیت های بالقوه کشور با ورود منابع جدید در فضای پس از برجام، به عرصه بالفعل برسد.


منبع: عصرایران

بانک سپه در چین، کره جنوبی و عراق شعبه می زند

مدیرعامل بانک سپه از برنامه این بانک برای گشایش شعبه در کشورهای کره جنوبی، چین و عراق خبر داد و گفت: اقدام های اولیه برای این کار انجام شده و به زودی با مساعدت نهادهای مرتبط داخلی و محلی شاهد فعالیت شعب این بانک در این کشورها خواهیم بود.

به گزارش ایرنا از بانک سپه، «محمدکاظم چقازردی» روز یکشنبه اظهار داشت: افتتاح این شعب با توجه به پیش بینی های صورت گرفته درباره احتمال افزایش حجم مبادلات تجاری در دستور کار است.

وی درباره انطباق شعب خارج از کشور این بانک با قوانین و مقررات بین المللی و محلی، اظهار داشت: بانک سپه در شعب خارجی خود برای مطابقت فعالیت های خود با مقررات محلی کشور میزبان و پایش همه فعالیت ها و عملکرد این شعب با آخرین قوانین و مقررات و استانداردهای بین المللی نظیر مبارزه با پولشویی، واحدی به نام تطبیق راه اندازی کرده است.

چقازردی یادآور شد: ۵۷۵ فقره سند در حوزه فعالیت ارزی به ارزش ۵۵۶ میلیون یورو در پنج ماه نخست سالجاری در شعب خارج از کشور بانک سپه ثبت شده است.

رئیس هیات مدیره بانک سپه از رشد ۱۳۴ درصدی فعالیت های ارزی بانک سپه در چهار ماهه نخست سالجاری نسبت به مدت مشابه سال قبل از آن خبر داد و افزود: رقم فعالیت های ارزی این بانک در چهار ماهه نخست سالجاری به ۵ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار رسید.

به گفته وی، در همین مدت ۶۱ میلیون دلار ضمانت نامه ارزی توسط بانک سپه صادر شد.

چقازردی با اشاره به تجهیز شعب خارجی بانک سپه بعد از رفع تحریم های بین المللی، خاطر نشان کرد: این بانک برای کمک به تسریع و تسهیل صادرات غیر نفتی و واردات مواد اولیه و ماشین آلات برای رونق تولید داخلی گسترش ارتباط با بانک های خارجی را به طور جدی دنبال می کند.

*رشد منابع و اعطای تسهیلات

مدیرعامل بانک سپه با اشاره به رشد همزمان منابع سپرده ای و اعطای تسهیلات و همچنین بهبود اکثر شاخص های این بانک در سال گذشته و پنج ماهه نخست سالجاری،گفت: بانک سپه به واسطه موفقیت در جذب منابع و ترزیق آن به بخش های مختلف اقتصادی، نقش تأثیرگذاری در رونق اقتصادی کشور داشته است.

وی اظهار داشت: از مجموع منابع جذب شده بانک سپه تا پایان مرداد ماه سالجاری حدود ۶۰ درصد آن در قالب تسهیلات به بخش های مولد اختصاص یافته است.

وی ادامه داد: سوق دادن میزان تسهیلات اعطایی بانک سپه به بخش های مولد در ۵ ماهه نخست سالجاری نسبت به مدت مشابه سال قبل از آن حدود ۲۰ درصد رشد داشته است.

* رشد ۳۴ درصدی منابع بانک سپه

مدیرعامل بانک سپه از رشد ۳۴ درصدی منابع بانک سپه در چهار ماهه نخست سالجاری نسبت به مدت مشابه سال ۹۵ خبر داد و گفت: مانده منابع بانک سپه در پایان مرداد ماه سالجاری به ۷۴۶ هزار میلیارد ریال رسیده است.

چقازردی ضمن تاکید بر همراهی بانک سپه با اهداف اقتصاد مقاومتی و سیاست های اقتصادی دولت تدبیر و امید، تصریح کرد: مانده تسهیلات اعطای بخش های مختلف اقتصادی در پایان مرداد ماه سالجاری با ۱۷ درصد رشد نسبت به مدت مشابه سال قبل به ۴۳۳ هزار میلیارد ریال رسیده است.

وی افزود: از مجموع تسهیلات پرداختی توسط بانک سپه ۱۲۱ هزار و ۶۵۰ میلیارد ریال به بخش صنعت و معدن،۲۷ هزار و ۴۴۵ میلیارد ریال به بخش کشاورزی و ۱۲۶ هزار و ۱۶۰ میلیارد ریال به بخش خدمات اختصاص یافت.

رئیس هیات مدیره بانک سپه خاطرنشان کرد: پرداخت تسهیلات به بخش های صنعت و معدن، کشاورزی و خدمات در چهار ماهه نخست سالجاری در مقایسه با مدت مشابه سال قبل از آن به ترتیب۳۴ ، ۵ و ۱۱ درصد رشد نشان می دهد.

وی درباره پرداخت تسهیلات به بخش بازرگانی گفت: مانده تسهیلات پرداختی بانک سپه به این بخش در پایان مرداد ماه سالجاری به ۴۵ هزار و ۷۸۰ میلیارد ریال رسید که نسبت به مدت مشابه سال ۹۵، حدود ۱۶ درصد رشد داشته است.

* رتبه بالای بانک سپه در اجرای طرح ضربتی وام ازدواج

رئیس هیات مدیره بانک سپه با بیان اینکه تعداد وام ازدواج پرداختی این بانک در طرح ضربتی از مرز ۳۱ هزار فقره گذشت، اظهار داشت: با توجه به میزان پرداختی وام نسبت به سهمیه تعیین شده، در اجرای طرح ضربتی وام ازدواج بین پنج بانک تجاری بسیار موفق عمل کرده است.

وی افزود: شعب استان های خراسان رضوی، تهران، فارس، خوزستان، مازندران، آذربایجان شرقی، اصفهان، لرستان، گیلان و کرمانشاه با پرداخت بیشترین تعداد وام ازدواج به ترتیب رتبه های اول تا دهم را در طرح ضربتی به خود اختصاص دادند.

* در ایجاد اشتغال برای محرومین دومین بانک کشور هستیم

رئیس هیات مدیره بانک سپه گفت: با پرداخت ۲ هزار و ۱۳۲ میلیارد تومان تسهیلات به خانواده های تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) در سال های ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۵ بانک سپه به خودکفایی بیش از ۱۸ هزار خانوار محروم کشور کمک کرد.

وی با بیان اینکه بانک سپه در درصد تسهیلات پرداختی نسبت به سهم تکلیفی به محرومین، دومین بانک کشور است، اظهار داشت: این بانک ۱۰۰۰ میلیارد ریال از منابع داخلی خود در سالجاری را برای ایجاد شغل پایدار و گره گشایی از مشکلات خانواده های تحت پوشش کمیته امام خمینی (ره) اختصاص داده است.

چقازردی گفت: پس از اجرایی شدن برجام از اوایل بهمن ماه سال ۹۴، ارتباط سوئیفتی با ۱۰۷ بانک برقرار و ۵۵ حساب مربوط به بانک سپه نزد ۲۸ بانک خارجی افتتاح یا فعال شده است.

* افزایش ۳۲ درصدی پایانه های فروشگاهی بانک سپه

رئیس هیات مدیره بانک سپه به توسعه خدمات الکترونیکی این بانک در دو سال اخیر اشاره کرد و افزود: در سال های اخیر این بانک توسعه خدمات الکترونیکی را به صورت جدی دنبال کرده و به واسطه اعتماد عمومی و تلاش کارکنان تعداد پایانه های فروشگاهی تا پایان مرداد ماه سال جاری با ۳۲ درصد رشد نسبت به مدت مشابه سال قبل از آن به ۳۳۱ هزار دستگاه رسیده است.

وی درباره دستگاه های خودپرداز این بانک گفت: بانک سپه در حال حاضر با ۳ هزار و ۷۶۹ دستگاه خودپرداز در سراسر کشور به خدمات رسانی مشغول است.

چقازردی گفت: تعداد دستگاه های خود پرداز بانک سپه طی چهار ماهه نخست سالجاری در مقایسه با مدت مشابه سال قبل ۲۴ درصد رشد داشت.

* کمک به دولت در اجرای طرحهای ملی نقشه راه بانک سپه

چقازردی تصریح کرد: بانک سپه در کنار دولت دوازدهم همچون سالهای گذشته مصمم است تا علاوه بر توجه و کمک به تحقق اهداف کلان اقتصادی، رفع نیاز های خرد مردم را نیز مدنظر قرار داده و برای حل آن تمام تلاش خود را معطوف کند.

رئیس هیأت مدیره بانک سپه یادآورشد: بانک سپه همواره در اجرای قوانین پولی کشور پیشتاز بوده و به عنوان بانکی تأثیرگذار و منضبط اجرا کننده سیاستهای کلان بانک مرکزی است.


منبع: عصرایران

کودکان پاکستانی که از ثبت نام در مدارس ایرانی جا ماندند: کاش ما هم افغانستانی بودیم

گفت‌وگو با کودکان پاکستانی ساکن شهرری که امسال نتوانستند در مدارس ایرانی ثبت نام کنند 

روزنامه شهروند نوشت: «همه زیر سایه من می‌نشینند اما می‌گویند وقتی خشک شود عجب چوب‌هایی از آن باقی می‌ماند. از من میوه می‌گیرند و از میوه‌های من پول درمی‌آورند. درست است که من در پاییز برگ‌ریزان می‌کنم، معنی‌اش این نیست که من خشک شده‌ام. هنوز شاخه و ریشه‌هایم جان دارند، فقط به خوابی فرورفته‌ام که درد را احساس نمی‌کنم. صحنه‌هایی را می‌بینم؛ یکی می‌آید شاخه‌هایم را می‌شکند و برگ‌هایم را از دستانم جدا می‌کند و دیگر دست‌هایم زیبا نیست. من همه اینها را تحمل می‌کنم و به رویم نمی‌آورم و هیچ شکایتی از خدا ندارم که اینطور مرا آفریده. حتی همنوع‌هایم را در جنگل‌ها از بین می‌برند و دوستانشان تنها می‌مانند. ما نمی‌توانیم چیزی به آنها بگوییم تا ما را قطع نکنند؛ چون ما زبانی نداریم که به آنها بگوییم. ما به آنها علامت می‌دهیم که زنده بمانیم. از ما وسیله‌هایی می‌سازند. این مسئولیت ماست.»

«مرتضی» وقتی داشت اینها را در داستانش می‌نوشت و به درخت جان می‌داد، خودش تازه جان گرفته بود. فکر می‌کرد مثل درخت داستانش ، مسئولیتش به‌درد کسی خوردن است.

 درهای مدرسه را باز گذاشته بودند؛ بازِ باز، تا برود با «محمود» و «سعید» و «سخیداد» پشت میزاهای رسمی، در کلاس‌های رسمی، در مدرسه‌ای رسمی و کنار پسرهای «رسمی» ایرانی بنشیند و رسمی درس بخواند؛ تا برای یک‌بار هم که شده اسمش را بگذارند دانش‌آموز و سال‌های بعد او آن‌قدر کتاب‌ها را بخواند و آن‌قدر کلاس‌به‌کلاس بالا برود و آن‌قدر تلاش کند تا وکیل شود و «دادگاه را بکند صحنه تئاتر و جایی برای نویسندگی».

اما نشد؛ مدرسه فقط یک‌ سال برای او جا داشت؛ برای او و بقیه دوستان پاکستانی‌اش که پارسال دلشان پرامید بود و حالا خالی از هر امید. «مرتضی» ١۵ ساله مثل بقیه بچه‌های بلوچ پاکستانی که خانواده‌هایشان از ۴٠‌سال پیش به ایران آمدند و بعد کم‌کم در حاشیه شهرها خانه که نه، آلونکی از چوب و خرده‌آهن به پا کردند، در حاشیه شهرری زندگی می‌کند. او حالا که نشسته پشت نیمکت چوبی کلاس درس در خانه علم جمعیت امام علی(ع) و با چهره‌ای که سبزه است و لبی که کبود است و دست‌هایی که کارکرده و پرتجربه است، دلش برای مدرسه‌ای که پارسال در آن درس خواند، پر می‌کشد. 

«اعتمادبه‌نفس» خوب کلمه‌ای است برای اولین ویژگی‌ای که از او به یاد می‌ماند؛ دست‌هایش را محکم می‌کوبد به میز، زل می‌زند توی چشم‌های دوربین و می‌گوید مگر من چه کم دارم؟ «اگر کارت آبی گرفتم و درس خواندم، می‌خواهم یک وکیل خوب شوم و به کسانی که پرونده‌هایشان ناقص می‌ماند و نمی‌توانند پول کارهایشان را بدهند، کمک کنم.» 

مرتضی نویسنده است و بازیگر تئاتر؛ همه اینها را در سال‌هایی که گذشته در خانه هنر جمعیت یاد گرفته؛ اینها اما برایش کافی نیست. او می‌خواهد قد بکشد کنار همه بچه‌ها، چه افغان باشند چه ایرانی، آنها که خودش می‌گوید هیچ فرقی با هم ندارند؛ همه‌شان با هم برابرند. «پارسال در مدرسه شهدای صالح‌آباد درس می‌خواندم. کلاس سوم بودم. من درس نخوانده بودم و جا ماندم، به‌ خاطر همین با این سنم، کلاس سوم بودم. مدرسه‌مان را دوست داشتم. مدرسه خوبی بود. همه مهربان بودند. در مدرسه طوری با ما برخورد می‌کردند که درس خیلی جدی است و باید درس‌ها را خوب یاد بگیریم. درسم خوب بود. امسال کارت آبی ندادند و ثبت‌نام نشدم. گفتند شما پاکستانی هستید، پاکستانی‌ها را ثبت‌نام نمی‌کنیم.»

  کی به ایران آمدید؟

خیلی وقت است ایرانیم؛ پدربزرگم ٢٠سالش بود که به این‌جا آمد. ما ۵ بچه هستیم و دونفرمان کار می‌کنیم. در روزاهایی که بیکارم سبزی کاری می‌کنم؛ روزی ٣۵‌هزار تومان مزد می‌گیرم.

  یعنی آدم‌هایی مثل خودت؟

بله؛ به پاکستانی‌ها و افغانستانی‌ها کمک کنم.

  مگر نمی‌گویی به تئاتر و نویسندگی علاقه‌مندی؟

از نظر من دادگاه هم یک جور صحنه تئاتر است. تماشاچی‌ها می‌نشینند و کسی در روبرویشان بازی می‌کند. اگر به تئاتر علاقه دارم، آن‌جا هم تئاتر هست. اگر به نویسندگی علاقه دارم، آن‌جا هم می‌توانم بنویسم، می‌توانم بیان داشته باشم.

  فکر می‌کنی بتوانی یک وکیل خوب شوی؟

بله؛ چرا نتوانم؟ مگر از کسی کم دارم؟

  در مدرسه‌تان چند دانش‌آموز پاکستانی بودند؟

در مدرسه ما ۴ نفر پاکستانی بودیم. ما شخصیت پاکستانی‌مان را قایم می‌کردیم و یک شخصیت جدید افغانستانی برای خودمان درست می‌کردیم. چون مردم پاکستانی‌ها را دوست ندارند. قانون برای افغانستانی‌ها و پاکستانی‌ها برابر نیست. مگر بین بچه‌ها فرق است؟ آنها از یک کشور دیگر می‌آیند، ما هم از یک کشور دیگر. هر دو کشور جنگ دارد، مگر فرقی می‌کند؟ من فکر می‌کنم بین ما و بچه‌های ایرانی هم فرقی نمی‌کند. اگر وکیل شوم تلاش می‌کنم همه بچه‌ها درس بخوانند. هر بچه‌ای در هر کشوری که زندگی می‌کند، حق دارد درس بخواند. کسی نمی‌تواند این حق را از او بگیرد. من دوست ندارم سبزی‌کاری کنم، خیلی سخت است. من پسربچه ١۵ساله‌ام و برایم سبزی‌کاری سخت است، اگر درس بخوانم می‌توانم کار بهتری پیدا کنم. الان پولم را به خانواده‌ام می‌دهم. پدرم دست و پایش شکسته و نمی‌تواند کار کند، مادرم هم فوت کرده است.

  تا حالا پاکستان رفته‌ای؟

بله یک‌بار رفته‌ام.

  پدر و مادرت اهل کدام شهر بودند؟

اهل روستایی در شهر شیکارپو در حاشیه شهر سند.

  به نظرت پاکستان چطور است؟

مثل ایران خوب نیست.

  یعنی ایران را بیشتر دوست داری؟

بله؛ این‌جا مردم خوب هستند. آب‌وهوای این‌جا خیلی خوب است ولی اگر شرایط آن‌جا خوب شود شاید بروم؛ به هرحال کشور اصلی‌ام آنجاست.

گلناز؛ غمگین و سربه‌زیر

دخترهای پاکستانی را زود به خانه شوهر می‌فرستند؛ اسمشان را می‌گذارند کنار اسم یک مرد که فرقی نمی‌کند چندساله باشد و چند بچه داشته باشد و همسر داشته باشد یا نه. «گلنازِ» ١٣ساله را هم یک‌سال است که نامزد کرده‌اند؛ با یک مرد میانسال که ۵ بچه دارد و گلناز یک‌بار او را دیده.

پارسال که گلناز و نیهاله و زینب را مدرسه شهید عراقی در شهرری ثبت نام کرد و آنها دانش‌آموز کلاس سوم شدند، مدرسه همه زندگی‌شان شد؛ امید در دلشان زنده شد برای ادامه، برای ازدواج نکردن، بچه‌دار نشدن، خانه‌دار نبودن؛ که درس خواندن و کاری پیداکردن و برای خود کسی شدن، بهتر.

حالا اما غم، نشانه صورت اوست؛ در کلاس مختلط خانه علم نشسته، دستش را روی روسری روشنش گذاشته و می‌خواهد یک نفر برایش توضیح دهد که بچه‌های پاکستانی و افغانستانی با هم چه فرقی دارند؟ که چرا آنها از دو‌سال پیش می‌توانند مدرسه بروند اما بچه‌های «سیاه‌سوخته» پاکستانی که آفتاب تیز تابستان سر زمین‌های سبزی و روی خیابان‌های شیب‌دار تهران، سبزه‌ترشان می‌کند، نه؟ «کسی در مدرسه ما را اذیت نمی‌کرد. بچه‌ها فکر می‌کردند ما افغانستانی هستیم، کسی نمی‌دانست که پاکستانی‌ایم ولی از نظر من مشکلی نداشت که آنها بفهمند ما پاکستانی هستیم. مگر چه فرقی می‌کند؟ همه ما انسان هستیم. خود مدیر می‌دانست ولی او نمی‌خواست که بقیه بچه‌ها بفهمند و بگویند خانم چرا پاکستانی‌ها را به مدرسه ما راه دادید؟ مدیر ما خیلی خوب و مهربان بود، اجازه داد ما در مدرسه‌اش درس بخوانیم. همان اولش از چهره‌مان فهمید ما پاکستانی‌ایم.»

  چندنفر در مدرسه شهید عراقی پاکستانی بودید؟

ما ۵نفر پاکستانی در مدرسه بودیم؛ معلم‌مان شک کرد و از ما پرسید که شما کجایی هستید؟ ما هم گفتیم افغانستانی هستیم. او فهمیده بود که دروغ می‌گوییم اما دیگر به روی خودش نیاورد. تعدادی از دوست‌هایمان بودند که نمی‌توانستند خوب فارسی حرف بزنند. مدیر گفت آنها را ثبت‌نام نمی‌کند تا یک‌سال در خانه علم درس بخوانند و فارسی‌شان بهتر شود و‌ سال بعد بیایند. یک‌بار من به چشم‌هایم سرمه خشک زده بودم، سر صف بودیم و به من گفتند تو پاکستانی هستی، من را مسخره کرد و گفت دیگر نیا مدرسه ما.

  بقیه هم دوست نداشتند بقیه بچه‌ها بفهمند پاکستانی‌اند؟

من فکر می‌کنم که ما با بچه‌های افغانستانی فرقی نداریم. اگر من را افغانستانی فرض کنند، می‌گویم بله من افغانستانی‌ام. مگر چه فرقی می‌کند؟ فقط ما چهره‌مان با آنها کمی فرق می‌کند، آنها سفیدند و ما سبزه. ما از بچگی در آفتاب کار می‌کنیم و چهره‌مان سبزه‌تر می‌شود. پاکستان و افغانستان به هم نزدیکند و جفتشان به ایران نزدیک؛ الان دولت ایران قبول کرده که افغانستانی‌ها در مدارس ایرانی درس بخوانند ولی پاکستانی‌ها نه. از ما کارت و شناسنامه می‌خواهند، خب، افغانستانی‌ها هم کارت ندارند. 

من می‌گویم بچه‌های افغانستانی و پاکستانی و اصلا همه بچه‌ها با هم فرقی نمی‌کنند. مدرسه خیلی به آینده من کمک می‌کند. در یک‌سال ۶ تا کتاب می‌خوانیم طبق برنامه. در مدرسه درس‌خواندن خیلی مرتب است، دوست دارم هرسال در مدرسه درس بخوانم و بروم بالا. نظم و تربیت در مدرسه خیلی خوب است، مدیر و معلم به ما می‌گفتند که چطور رفتار کنیم.

  قرار است کی به خانه نامزدت بروی؟

نمی‌دانم خاله. هیچی نمی‌دانم. غیر از مرگ خودم چیزی نمی‌دانم. وقتی نمی‌دانم کی ثبت‌نامم می‌کنند، بمیرم بهتر است. همه وسایلم آماده است، کتاب و مداد و کیف و همه چی. آماده‌ام که اول مهر بروم مدرسه.

  اگر نتوانی بروی مدرسه، باید بروی خانه نامزدت؟

نه نمی‌روم. خودم را می‌کشم.

زینب؛ سر به هوا و آرزومند

زینب پارسال ١٢ساله بود که به مدرسه رفت و در کلاس دوم جا گرفت و حالا که چشم‌های سرمه‌کشیده‌اش را که مثل چشم‌های آهوهای دشت‌های پاکستان، کشیده است و براق و مشکی، دوخته به تخته سبز کلاس، می‌گوید هنوز هم باورش نمی‌شود که به آرزویش رسیده و یک‌سال در کنار بقیه بچه‌ها در مدرسه درس خوانده است. لب‌های برجسته کبودش را با دندان می‌گزد و دست‌های استخوانی سبزاهاش را قلاب می‌کند و تکیه‌گاه سرش و می‌پرسد خاله، یعنی تو می‌گویی امسال هم می‌رویم مدرسه؟

«امسال با خاله‌های خانه علم و پدرم رفتیم مدرسه ثبت‌نام کنیم، پرسیدند که اینها کجایی‌اند؟ بعد یکی از مسئولان مدرسه گفت که اینها افغانستانی نیستند، از ظاهرشان پیداست که پاکستانی‌اند و بعد گفتند که شما پاکستانی هستید و نمی‌توانید ثبت‌نام کنید. گفتند پاکستانی‌ها حق ندارند در مدرسه ثبت‌نام شوند، نه شناسنامه دارند نه هیچی دیگر. پارسال که به مدرسه رفتیم هیچ پولی از ما نگرفتند؛ پول روپوش دادیم فقط.»

  فکرش را می‌کردی که یک روز به مدرسه رسمی بروی؟

قبل از این‌که پارسال به مدرسه بروم، هیچ‌وقت فکرش را نمی‌کردم بتوانم یک روز در مدرسه درس بخوانم. آرزویم همیشه این بود که در مدرسه درس بخوانم. خواهرم سر کار می‌رفت و بعضی‌ وقت‌ها مردم به او کتاب و مداد و… می‌دادند و آنها را به من می‌داد، من هم بچه‌ها را جمع می‌کردم و با هم نقاشی می‌کشیدیم، به آنها مداد می‌دادم و ادای درس خواندن را درمی‌آوردیم. همیشه آرزویم این بود که در مدرسه درس بخوانم، معلم‌ها و همکلاسی‌های خوبی داشته باشم. اصلا فکرش را نمی‌کردم که به آرزویم برسم. معلم‌هایمان خیلی خوب بودند، دوست دارم امسال هم بروم مدرسه ولی می‌گویند نمی‌شود.

«کاش پارسال هم مدرسه نمی رفتند»

رویا منوچهری، مدیرخانه علم شهرری است. او این روزاها غمگین تر از همیشه است و می گوید کاش اگر قرار بود بچه های پاکستانی حاشیه های شهرری را در مدرسه راه ندهند، کاش پارسال هم مدرسه نرفته بودند. اینها حرف‌های او است که در یک بعدازظهر گرم در خانه علم جمعیت امام علی (ع) در شهرری.

«سال گذشته بچه ها کارت آبی گرفتند که در این کارت هویتشان را می نویسند و با آن کارت مراجعه کردند به مدرسه و ثبت نام کردند؛ گرفتن این کارت‌ها یک بازه زمانی یک هفته تا ١٠ روزه دارد که می توانند با مراجعه به دفاتر اداره اتباع بگیرند. سال گذشته مشکل این بود که زمان مشخصی برای دریافت این کارت‌ها بود و اطلاع رسانی هم محدود بود؛ خیلی از خانواده های افغانستانی تحت پوشش ما هم اصلا اطلاع نداشتند و بچه هایشان از تحصیل بازماندند. بچه ها پاکستانی که بلوچ هستند، 

مهاجرتشان از افغان‌ها هم قدیمی تر است؛ آنها از ۵٠ یا ۶٠ سال پیش به ایران آمدند و در سیستان و بلوچستان ساکن بودند و بعد به دلیل شرایط اقتصادی و … به تهران و اطراف تهران آمدند و به شغل‌های کاذب مانند تکدی گری، دستفروشی، جمع آوری ضایعات و … مشغول شدند. سال گذشته بچه‌های پاکستانی ما توانستند وارد مدارس دولتی عادی شوند و درس بخوانند اما امسال به آنها گفته شده که ثبت نامشان نمی کنند. 

وضعیت روحی این بچه ها الان بسیار بد است و ما حتی به جایی رسیده ایم که می گوییم کاش پارسال هم به مدرسه نرفته بودند. آنها یک سال مدرسه رفته و با آن اخت پیدا کرده بودند، حالا هر روز از ما می پرسند که چرا دیگر نمی توانند بروند؟ اگر نیم ساعت اینجا بنشینید می‌بینید که مدام می آیند می پرسند یعنی ما اول مهر مدرسه می‌رویم دیگر؟ اگر پارسال مدرسه نمی رفتند خیلی بهتر بود چون الان برایشان خیلی سخت است که این حق ازشان گرفته شده. الان برایشان بریدن از مدرسه خیلی سخت است. ما خیلی به اداره اتباع استان تهران مراجعه کردیم و یک سری مستندات هم از وضعیت زندگی این بچه ها بردیم و گفتیم درسشان خیلی خوب است و شرایط زندگی شان بد اما به هرحال راه به جایی نبردیم. گفتد جلساتی می گذاریم تا در این باره تصمیم گیری شود. »

او می گوید کودکان پاکستانی درگیر انواع و اقسام آسیب‌های اجتماعی اند:

«حدود ٧٠ تا بچه اینجا به صورت دایم می‌آیند و حدود ۴٠ تا هم کلاس های خاص را می آیند یا با خانواده‌های آنها در ارتباط هستیم. از سال ٩٠ فعالیت خود را در شهر ری شروع کردیم چون آن موقع طرح فرمان نبود مشکل اصلی ما محرومیت از تحصیل بچه ها بود چون بیشتر بچه‌های مهاجر محروم از تحصیل بودند که بیشتر افغانستانی بودند. 

از طریق پیگیری هایی که داشتیم  متوجه شدیم در شهر ری آسیب ها از جمله کار، فحشا و کودک آزاری بیشتر متوجه بچه های بلوچ پاکستانی است نه اینکه بچه‌های ایرانی یا افغانستانی مورد آسیب نباشند اما اینها به دلیل شکل کار و فرهنگ خانواده هایشان در معرض آسیب بیشتری هستند. کار اینها بیشتر اسفند گردانی است که مخصوصا به دختران خیلی آسیب زده است. هم آزار کلامی می بینند و هم جسمی و جنسی. بحران هایی خیلی جدی با بچه هایمان داشتیم. مثلا چهارتای آنها در حین اسفند گردانی سر چهار راه ها توسط ماشین ٢٠۶ که راننده آن خانم هم بود دزدیده شدند. آنها بعد از یک روز و نیم موفق شدند فرار کنند. 

آدرس خانه را که با همکاری بچه ها پیدا کردیم متوجه شدیم از خانه‌های تیمی فساد در منطقه ترمینال جنوب بود. البته از دستگاه‌های مختلف قضایی و انتظامی هم پیگیری می‌کردیم اما به دلیل مشکلات هویتی که بچه ها دارند به نتیجه نرسیدیم. موردهای اینچنینی خیلی داشتیم هم دخترهاو هم پسرها . پارسال حدود ٢ ماه شناسایی انجام دادیم چون می خواستیم دست پر سراغ مسئولان برویم حدود ۴٠٠ خانواده فقط از حاشیه شهر ری شناسایی کردیم  میانگین ۵ تا بچه دارند که از آنها ٣ نفر شرایط رفتن به مدرسه دارند ولی محروم هستند. در میان ٧٠ تا ٨٠ تا بچه ما ٣٠ نفری که به مدرسه رفتند خیلی تغییر کردند چه به لحاظ اخلاقی و رفتاری و انگیره و امید. 

اینها می دانند اوراق هویت ندارند هر چقدر هم درس بخوانند به نتیجه نمی رسند اما این مدرسه رفتن و کارتی که پارسال گرفتند اتفاق بزرگ و معجزه ای بزرگ بود برای آنها می توانند آینده مثبتی داشته باشد اما امسال ضربه بسیار بدی خوردند که ما می گفتیم کاش پارسال اینها نمی توانستند به مدرسه بروند. عقب گرد کردند و ناامید شدند. بچه ها قلبا از این مسأله ناراحت هستند. هنوز هم باورشان نمی شود و درباره این موضوع پیگیر هستند و می‌پرسند که اسم من در کلاس هست می توانم مدرسه بروم یا نه.»

و اینها بقیه حرفهای اوست:

«اینها در سن پایین به اسم همدیگر می خورند و خیلی از آنها نامزد دارند و تا یکی دو سال آینده باید ازدواج کنند بچه هایی که لطمه می خورند به لحاظ روحی به خصوص پسرا که نمی خواهند زیر بار زندگی بروند با خانواده در ارتباط هستیم که این ازدواج را عقب بندازیم. یکی از بچه‌ها را به آقایی شوهرش دادند که همسرش مرده و ۵ تا بچه دارد. اما در این بین مدرسه برای بچه دلبستگی شده بود که متاسفانه امسال نشد ثبت نام شوند. مرتضی هم ازدواج کرده است و هنوز زیر بار نرفته است و هر دو خانه‌های خانواده هایشان هستند. 

میزان خشونت در غربتی ها بیداد می‌کند. رسمی دارند پدر می خواهد بچه را تنبیه کند به بچه تجاوز می کند خوشبختانه جمعیت روی این مسأله مطالعه کرده است و آگاهی بخشی انجام می‌شود. در بلوچ ها رسم رسوم های قبیله ای است که مشکل است اکثر بچه‌ها پدرانشان اعتیاد دارند اما میزان خشونت در آنها پایین است  و آداب و رسوم ها اذیت کننده است. مادر یکی از بچه‌ها را کشته اند پشتش حرف زده است چون کار می کرده است همانجا او را کشته اند.»

«بچه های پاکستانی با افغانستانی هافرقی ندارند»

دو سال پیش بود که یک خبر دنیای دانش آموزان مهاجر را تکان داد؛ یک خبر درباره یک دستور از زبان مقام معظم رهبری که از ایشان نقل شده بود: «هیچ دانش‌آموز مهاجری از تحصیل بازنماند.»بعد از آن بود که وزارت کشور و وزارت آموزش و پرورش با همکاری هم، موضوع تحصیل دانش آموزان مهاجر را شروع کردند و حتی گفته شد که حدود ۴٠٠ هزار دانش آموز افغان توانسته اند به مدارس ایرانی بروند. 

ماجرای دانش آموزان پاکستانی اما فرق دارد؛ حالا اینطور که به نظر می رسد به دلیل بیشتر بودن تعداد دانش آموزان افغان در ایران، این توصیه بیشتر برای آنها عملی شده است. «خلیل الله بابالو»، رئیس سابق رئیس مرکز امور بین‌الملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزش و پرورش که به تازگی از این سمت رفته است، یکی از کسانی است که در دو سال گذشته به طور مستقیم با این موضوع درگیر بوده است. 

او حالا در گفت‌وگو با «شهروند» می گوید که دستور مقام معظم رهبری در این باره برآمده از نگاه انسانی اسلامی است و در این نگاه آدم‌ها تفکیک نمی شوند که فرد مهاجر سیاه پوست است یا افغان یا پاکستانی: «ما حتی درباره یکسان بودن انسان‌ها در قرآن آیه داریم. خداوند خط کشی نمی کند. هرکسی به ما هو انسان، حق طبیعی اش است که درست زندگی کند فرقی نمی‌کند سوری باشد یا پاکستانی و … . بچه به هردلیلی اینجاست باید درس بخواند. ما در ایران از ١٧ کشور اتباع داریم و هرکدام شرایطی دارند. 

دستور رهبر انقلاب در این باره مکتوب نبود. توصیه داشتند.» او ادامه می دهد: «همیشه نگاه ما به تحصیل دانش آموزان اتباع مثبت بوده است. دانش آموز که مقصر شرایط خانواده و کشور نیست. او طفل معصومی است که حق طبیعی اش است که درس بخواند و به هیچ وجه نباید آسیب ببیند. پاک کردن صورت مسأله به ضرر ایرانی هاست. اگر تحقیر و توهین کنیم، او یک انسان است تا آخر عمرش ذهنیت منفی دارد و این باعث می‌شود که این آدم با همان ذهنیت انتقام گیری کند.»


منبع: عصرایران

علت مرگ «پدرخوانده حمید صفت» مشخص شد

پزشکی قانونی نظر خود درباره علت مرگ پدرخوانده حمید صفت را اعلام کرد.

به گزارش تسنیم؛ پزشکی قانونی نظریه خود درباره «علت مرگ پدرخوانده حمید صفت» (خواننده رپر) را به سید سجاد منافی‌آذر؛ بازپرس این پرونده اعلام کرد.

بنابر اعلام کارشناسان پزشکی قانونی علت مرگ پدرخوانده حمید صفت «خونریزی و آسیب مغزی در اثر اصابت جسم سخت به آهیانه راست متوفی» اعلام شده است.

به گزارش تسنیم، حمیدصفت خواننده‌ای است که ۲۸ مرداد ماه سال جاری به‌اتهام قتل همسر مادرش بازداشت شد.

وی در اظهارات اولیه با قبول درگیری و رد هرگونه ضربه به سر متوفی به سید سجاد منافی‌آذر؛ بازپرس گفته بود که من به‌‌هیچ‌وجه ضربه به سر هوشنگ نزدم و اصلاً قصد کشتن وی را نداشتم فقط می‌خواستم وی را بترسانم که مادرم را مورد ضرب‌وشتم قرار ندهد، احتمال می‌دهم سر هوشنگ حین کِشمکش با من به دیوار یا کمد کنار مبل خورده باشد، چون در آن لحظات هوشنگ تقلا می‌کرد که مادرم را کنار بزند و با من درگیر شود.


منبع: عصرایران

برق علی کریمی ، بیگ‌زاده را گرفت!

باید دید تغییراتی که جادوگر در تیمش اعمال می کند در چه مرحله ای متوقف خواهد شد ضمن اینکه مشخص نیست دلیل کنار گذاشتن این بازیکنان تنها مسایل فنی است یا چیزهای دیگری هم هست.

علی کریمی در بازگشتش به تیم نفت دست به تغییرات زده و در آخرین اقدامش هاشم بیک زاده، حامد آقایی و علی زینالی را کنار گذاشت.

به گزارش “ورزش سه”، علی کریمی در ابتدای فصل که سرمربی تیم نفت شد لیست متفاوتی از بازیکنان را به تیمش آورد اما بعد از جدایی او و با آمدن حمید درخشان ترکیب این تیم تغییر کرد. درخشان تعدادی از بازیکنانی که کریمی به تیم آورده بود را کنار گذاشت و بازیکنان جدیدی را آورد اما بازگشت کریمی باردیگر تیم نفت را تغییرات مواجه کرد.

کریمی ابتداسامان آقازمانی ، احمد آل نعمه و سه بازیکن رده سنی امید این تیم را کنار گذاشت و امروز خبر رسید که او سه بازیکن دیگر تیم را به نام های هاشم بیک زاده ، حامد آقایی و علی زینالی را از ترکیب خارج کرد تا تعداد کسانی که از زمان حضورش در نفت کنار گذاشته به ۸ نفر برسد.

باید دید تغییراتی که جادوگر در تیمش اعمال می کند در چه مرحله ای متوقف خواهد شد ضمن اینکه مشخص نیست دلیل کنار گذاشتن این بازیکنان تنها مسایل فنی است یا چیزهای دیگری هم هست.

نکته مهمی که می توان به آن اشاره کرد این است که با اتمام فصل نقل و انتقالات کریمی چه راهکاری برای پرکردن جای خالی این بازیکنان خواهد داشت ضمن این که بازیکنانی که از نفت کنار گذاشته شدند نیز به دلیل پایان فصل نقل و انتقالات باید تا نیم فصل بدون تیم باشند. این ها می توانند  اولین چالش های پیش روی جادوگر باشند.


منبع: عصرایران

دوست ندارم منصوریان به من ببازد و برود!

من برای علیرضا منصوریان آرزوی موفقیت می کنم، چون مربی جوانی است اما این آرزویم برای بعد از بازی با پارس جنوبی است! قطعا تمام هدفمان این است که استقلال را شکست دهیم. ما در برابر چشمان هواداران پرشور خود به زمین می رویم و دوست داریم کماکان چالش حضور در بالای جدول را ادامه دهیم.

سرمربی پارس جنوبی جم اعلام کرد تیمش مقابل استقلال با هدف برد بازی می کند؛ او البته ابراز امیدواری کرد منصوریان بعد از این بازی نیز به کارش ادامه دهد.

به گزارش “ورزش‌سه”،  تیم پارس جنوبی جم در هفته ششم لیگ برتر بازی حساسی با استقلال خواهد داشت؛ طلایی پوشان پارس جم بعد از کنار رفتن از جام حذفی، انگیزه زیادی دارند تا در خانه مقابل استقلال نتیجه قابل قبولی بگیرند و در صدرجدول باقی بمانند. اتفاقی که تحققش می تواند به منزله برکناری علیرضا منصوریان از سرمربیگری استقلال تمام شود.

مهدی تارتار در گفت و گو با خبرنگار “ورزش سه” درباره دیدار با نساجی در جام حذفی، بازی با استقلال، احتمال برکناری علیرضا منصوریان و برخی مسائل دیگر صحبت هایی را انجام داد که ماحصل آن را در ادامه می خوانید:

نساجی دفاعی بازی کرد

بازی با نساجی مازندران یک مسابقه کاملا یک طرفه بود. تیم نساجی در این بازی خیلی خوب دفاع کرد و به خواسته هایش نیز رسید. با توجه به تجمع بازیکنان نساجی در زمین خود مجبور شدیم روی به بازی بلند و البته شوتزنی بیاوریم. چند شوت هم زدیم اما به گل تبدیل نشد. در نهایت بازی به ضربات پنالتی کشید و در پنالتی ها نیز همه چیز ۵۰-۵۰ است.

طبیعی بود شرایط روحی شان بهتر باشد

در ضربات پنالتی معمولا تیمی که تمرکز بالاتری داشته باشد، می تواند موفق باشد. نساجی در طول بازی برای حفظ نتیجه تساوی بدون گل تلاش کرد و بازی دفاعی را در دستور کارش قرار داد تا بازی به پنالتی برود و به هدفش هم رسید. در این شرایط طبیعی است آنها از نظر روحی شرایط بهتری نسبت به ما داشته باشند. ما باید در وقت معمول بازی را می بردیم و در پنالتی ها شانس با ما یار نبود و بازنده میدان لقب گرفتیم. 

ابزار لازم را در خط حمله نداشتیم

در بازی با نساجی عناصر هجومی ما حضور نداشتند. ابراهیم صالحی و علی دشتی بازی نکردند و نانگ هم بین نیمه مصدوم شد. ما ابزار لازم را نداشتیم و کمی ناهماهنگی به وجود آمد و عملکرد خوبی نداشتیم. 

تقابل با پاشازاده برایم اهمیت نداشت

ما مربیان همیشه با هم تقابل داریم و این یک امر عادی است. فرقی نمی کند استقلالی یا پرسپولیسی باشیم. واقعا برای من اینکه مهدی پاشازاده استقلالی است اهمیت نداشت و مثل همه بازی ها با هدف برد به زمین رفتیم. 

فاصله بازیکنان لیگ یک با لیگ برتر زیاد نیست

کناررفتن لیگ برتری های پرتعداد از جام حذفی نشان می دهد بازیکنانی که در لیگ دسته اول حضور دارند، با لیگ برتری ها تفاوت زیادی ندارند. همانطور که ما در این فصل ثابت کردیم فاصله بازیکنان لیگ یکی با لیگ برتری زیاد نیست. اسکلت اصلی ما در این فصل از پارسال است و می بینیدکه اختلاف زیادی وجود ندارد. اینکه فکر کنید لیگ یک ضعیف تر از لیگ برتر است، اشتباه است. از سوی دیگر از نظر انگیزشی تیم های لیگ یکی در جام حذفی بالاتر هستند و دلیل اینکه لیگ برتری ها حذف شدند، این مساله است. 

به تعطیلی لیگ احترام می گذاریم

تعطیلی لیگ برتر از یک بابت به ضرر ما بود و از یک بابت به سود ما. تیم ما روند خوبی داشت و با این تعطیلی ها کمی در روند تیم مشکل ایجاد شد اما از این حیث تعطیلی به ما کمک کرد تا بازیکنان مصدوم و ناآماده برسند و شرایط خوبی برای آینده پیدا کنند. به هر حال برنامه های تیم ملی مهم است و همه باید به آن احترام بگذاریم. 

می خواهیم به چالش رقابت در بالای جدول ادامه دهیم

من برای علیرضا منصوریان آرزوی موفقیت می کنم، چون مربی جوانی است اما این آرزویم برای بعد از بازی با پارس جنوبی است! قطعا تمام هدفمان این است که استقلال را شکست دهیم. ما در برابر چشمان هواداران پرشور خود به زمین می رویم و دوست داریم کماکان چالش حضور در بالای جدول را ادامه دهیم. 

مقابل استقلال بی پروا بازی می کنیم

با وجود اینکه انتظارات از ما نباید بالا باشد اما دوست داریم در رقابت بالای جدول کم نیاوریم و در این راه تنها هدفمان شکست استقلال است. قطعا بی پروا بازی می کنیم و برای پیروزی می جنگیم.

فوتبال یک جنگ است

فوتبال یک جنگ است، جنگی که باید در آن پیروز شوید و سرخوردگی در آن معنایی ندارد. ما کار خودمان را انجام می دهیم و امیدوار هستم که منصوریان بعد از بازی با پارس جنوبی نیز به کارش ادامه دهد و در استقلال موفق باشد.

هرگز دوست ندارم منصوریان برکنار شود

هرگز دوست ندارم اگر برنده بازی پارس جنوبی و استقلال ما بودیم، منصوریان برکنار شود. خیلی از مواقع برایم پیش آمده که ما یک تیم را شکست دادیم و مربی اش تغییر کرده است. این ناراحت کننده است، چون شاید برای خودم هم اتفاق بیفتد. با این حال فوتبال ورزش بی رحمی است و اکثر مربیان در ایران ثبات ندارند. همیشه باید در فوتبال نتیجه بگیری تا در کارت ماندگار باشی. هرچند که مدیریت پارس جنوبی در این دو سال حمایت خوبی از من انجام داده و واقعا تشکر می کنم.

هواداران تنهایمان نگذارند

مطمئن هستم در بازی با استقلال هواداران با حضور خود همه را غافلگیر می کنند. با این حال از همه مردم جم و همه مردم استان بوشهر می خواهم به ورزشگاه بیایند و مقابل استقلال تنهایمان نگذارند. بی تردید ما نیز سعی خواهیم کرد آنها را روسفید کنیم.


منبع: عصرایران

عبور مرگبار عابر از عرض خیابان در تهران

برخورد وانت با عابرپیاده در جنوب‌غرب تهران سبب جان‌باختن عابر شد.

اداره تصادفات پلیس راهور تهران بزرگ درباره جزئیات این تصادف به ایسنا اعلام کرد: در ساعت ۱۰:۱۰ صبح امروز یکشنبه وقوع تصادف رانندگی در مسیر شرق به غرب خیابان شقایق نبش خیابان دولتخواه به پلیس اطلاع‌داده شد که بلافاصله ماموران در محل حاضر شده و بررسی موضوع را در دستورکار قرار داده و متوجه شدند که تصادف میان یک‌دستگاه وانت پیکان با عابر پیاده‌ای که در حال گذر از عرض خیابان بوده رخ داده است.

همزمان عوامل امدادی نیز در محل حاضر شده و اقدام به بررسی علائم حیاتی عابرپیاده کردند که متوجه شدند این فرد به دلیل شدت جراحات وارده جان خود را از دست داده است. 

در ادامه کارشناسان تصادفات پلیس راهنمایی و رانندگی اقدام به بررسی علت حادثه کردند، در این حادثه وانت پیکان به دلیل عدم رعایت حق تقدم عبور نسبت به عابرپیاده به عنوان مقصر شناخته شد.


منبع: عصرایران

روحانی: به جای هراس از رشد فناوری، قدرت انطباقتان را بالا ببرید/ سستی مسلمانان، آنان را از ادامه پیشرفت بازداشته است

رئیس جمهوری با تاکید بر اینکه باید به جای هراس از رشد روز‌افزون علم و فناوری و گریز از آن، قدرت انتخاب و انطباق جوامع مسلمان را بالا برد گفت:مهم‌ترین ضرورت‌های توسعه علوم و فنون جدید برای ما ایجاد شرایط مطمئن سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصاد برای جذب و هضم آنهاست.

به گزارش ایرنا، حجت السلام حسن روحانی در جمع سران کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی در قزاقستان اظهار کرد: 

جناب آقای نورسلطان نظربایف؛

رئیس‌جمهور محترم‌کشوربرادرقزاقستان ؛

رؤسای محترم کشورهای اسلامی؛

دبیرکل محترم،

خانم‌ها، آقایان!

در آغاز مایلم از میهمان‌نوازی گرم دولت و ملّت قزاقستان قدردانی، و از جناب آقای نظربایف رئیس جمهور محترم قزاقستان ، بخاطر طرح این ایده و سازماندهی این اجلاس، تشکر نمایم. امیدوارم این اجلاس که با شعار’ علم، فناوری و نوسازی در جهان اسلام ‘ در شهر زیبای آستانه برگزار می‌شود، در کنار تلاشهای ارزشمند دیگر، باعث ارتقاء همکاری‌های سازنده، میان کشورهای اسلامی در حوزه‌های مختلف گردد.  

آقای رئیس!

همه ما بر این مسأله اتفاقّ نظر داریم که «جهان اسلام» بخشی مهم و مؤثر، در منظومه جهانی است. و توانمندی، پیشرفت و ثبات آن، مایه توانمندی، پیشرفت و ثبات جهان خواهد بود. روشن است که در ضعف، عقب‌ماندگی و از هم‌گسیختگی جهان اسلام نیز، صلح پایدار، توسعه همه جانبه و همگرایی مؤثر جهانی ناممکن می‌شود. پس همرأیی و همراهی و همکاری ما اعضای جهان بزرگ اسلام برای ورود به جهان توسعه یافته در واقع تلاشی مشترک، برای ساختن جهانی به دور از جهل، فقر، جنگ و خشونت است.

همکاری در حوزه علم و فناوری هم از آن حیث که نقش پیشران در توسعه بخش‌های مختلف اقتصادی را دارد، برای رشد و همگرائی کشورهای اسلامی تعیین کننده است و هم از آن جهت که با جوانان و دانشگاه‌ها سر و کار دارد و با ایجاد فضای امید و سازندگی و اشتغال‌زائی، ریشه‌های گرایش به افراط و تروریسم را می‌خشکاند، از اهمیت سیاسی و اجتماعی راهبردی برخوردار است.اما متاسفانه امروز بحران های متعددی جهان اسلام را به چالش کشیده است.

جنایات صهیونیست ها علیه مردم فلسطین، جنایات افراطیون در میانمار علیه مسلمانان روهینگیا، فجایع انسانی گروههای افراطی در سوریه و عراق، تداوم اقدامات نظامی علیه مردم یمن، نیاز به همبستگی و اتحاد امت اسلامی را، هر زمان دیگر بیشتر کرده است.

هم‌اندیشی سران کشورهای اسلامی در این موضوع و در این مقطع زمانی، به دوجهت اهمیت ویژه دارد: نخست آنکه به سبب تحول عظیمی که عصر ارتباطات، در دسترسی‌های علمی و همکاری‌های فناورانه بدون محدودیت‌های مرزی فراهم آورده است. و در کنار آن نوآوری‌های دانشمندان و مخترعانی که از کشورهای آسیائی و آفریقائی برخاسته‌اند، که سهم و رشد روزافزونی در ثبت اختراعات و تحقیقات علمی را به خود اختصاص داده‌اند.

دوم آنکه هدایت و مدیریت «انقلاب چهارم صنعتی» که انقلاب فناوری و دگرگونی بنیادین در رابطه نوین انسان و هوش مصنوعی و مناسبات انسان‌ها در ساختارهای جدید اجتماعی است، نیازمند فرهنگی است که از قدرت جذب عناصر متغیر فناوری و محیط برخوردار باشد و همچون تمدن اسلامی با کسب علم و تجربه از تمدن‌های دیگر بشری، همگرائی و هم‌افزائی را ، در میان خانواده بزرگ بشری سامان دهد.

دیروزِ جهان اسلام، دوران شکوفایی علمی، فرهنگی و تمدنی بود، آیا نمی‌شود که امروز آن نیز به سوی نوآوری، خلاقیت و رشد برود و در کنار عقلانیت و اخلاق، جهانی عاری از خشونت و افراطی‌گری را خلق کند؟

خانم‌ها، آقایان!

من افتخار نمایندگی ملّتی را دارم که در دو دوره تمدنی پیش از اسلام، و پس از اسلام از پرچمداران علم و فرهنگ در تاریخ بشری بوده است.

روح ایرانی با ایجاد محیط سیاسی و اجتماعی مبتنی بر اخلاق و حقوق انسانی، زمینه جذب دانشوران و تاجران و معماران از سراسر جهان را فراهم آورد و بستر آفرینش جلوه‌های درخشان تمدن بشری در تخت جمشید و گنجینه علوم و فنون در کتابخانه‌های آسیا را بنا نهاد.

با درخشش خورشید اسلام نیز، جامعه ایرانی که به استقبال پیام آسمانی آزادی و عدالت شتافته بود، جهشی نو آغاز کرد. در این دوره پرشکوه، ایرانیان در کنار دیگر مسلمانان، نه فقط از سرچشمه معرفتی وحی بهره گرفتند، بلکه به تشویق آموزه‌های دینی، هم به تدبّر و تعقّل پرداختند،و هم از تجارب گوناگون بشری آموختند.

مسلمانان با درس آموزی از قرآن کریم و آموزه‌های پیامبر اسلام از آغاز شکل گیری تمدن اسلامی، به فراگیری علوم مختلف از سراسر جهان روی آوردند. آنچه در این دوره پیشرفتهای مادی را برای آنان فراهم کرد در واقع همان روحیۀ تساهل و رواداری منبعث از تعلیم صریح دین بود که جایگزین تعصبات گذشته شده بود.

یکی از مظاهر این تسامح و رواداری در جهان اسلام، آزادی و آسایش پیروان دیگر ادیان در جامعۀ اسلامی بود که این سعۀ صدر و تسامح نه تنها مناظرات دینی و اعتقادی را در قلمرو اسلام ممکن ساخت بلکه موجبات تعامل و مشارکت پیروان سایر ادیان با مسلمانان در تـوسعه و بسط تمدن انسانی و تـرجمه و انتقال دانشهای تمدنهای دیگر به زبان عربی که زبان رسمی علم در آن روزگار بود گردید. و به تدریج تمدن اسلامی وارث و معمار فرهنگ قدیم شرق و غرب شد نه تقلید کنندۀ صرف از فرهنگهای سابق، که تکمیل کننده آنها شد. 

تمدن اسلامی با این رویکرد و روحیه بود که به چنان شکوفایی و بالندگی رسید که در علوم مختلف مانند پزشکی، داروسازی، نجوم، ریاضیات، فیزیک، شیمی، جغرافیا، فلسفه و کلام، عرفان، ادبیات و هنر سرآمد روزگار خویش شد و در برخی از این علوم، اروپا را از قرون وسطی تا قرن شانزدهم میلادی وامدار خویش ساخت. 

اما واقعیت تلخ آن است که این دوره شکوفائی و پیشرفت، تداوم نیافت و جامعه اسلامی در چند قرن اخیر از حرکت و زایندگی باز ایستاد و در مواجهه با فرهنگ غربی در مسابقه علم و فناوری عقب ماند. تمدن اسلامی از وقتی به رکود و انحطاط دچار شد که در دل آن، تعصبات قومی و محلی پدید آمد و وحدت و تسامحی که در آن بود از بین رفت. تقسیم علم به مذموم و محمود در آغاز قرن ششم از موجبات آغاز افول تمدن اسلامی شد و حملۀ مغول به این افول سرعت بیشتری بخشید. رخوت و سستی مسلمانان در سَده‌های اخیر، نه تنها آنان را از ادامه پیشرفت بازداشت، بلکه از حفظ آنچه خود داشتند نیز بازماندند.

درواقع دو عامل، این حرکت رشد و پیشرفت تمدن نوین اسلامی را کُند و گاه متوقف کرد. یکی قرین شدن رشد علمی و فناوری در غرب با اقدامات سیطره‌جویانه سیاسی و فرهنگی حاکمان غربی، و دیگر ضعف حاکمان در کشورهای مسلمان و خودباختگی برخی از نخبگان در سرزمین‌های اسلامی. 

امروز، بار دیگر امّت اسلامی در مواجهه با مرحله نوینی از جهش در تمدّن بشری و در آستانه تحولات عظیم اقتصاد دانش بنیان، با یک انتخاب تاریخی روبرو است. انتخاب میان ‘رویکرد فعّال و اصیل و مشارکت‌جویانه’، که با حفظ اصالتهای فرهنگی در تعاملی سازنده از تجارب و دستاوردهای دیگران نیز بهره می‌گیرد، و یا ‘رویکرد منفعلانه’‌ای که در طرف افراط به انزوا، و در طرف تفریط، با خود باختگی منتهی می‌شود.

باید به جای هراس از رشد روز‌افزون علم و فناوری و گریز از آن، قدرت انتخاب و انطباق جوامع مسلمان را بالا برد. مهم‌ترین ضرورت‌های توسعه علوم و فنون جدید برای ما ایجاد شرایط مطمئن سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصاد برای جذب و هضم آنهاست. به علم و فناوری اکتفا نکنیم، راهبردها و راهکارهای دستیابی به آنها را بیابیم.

آقای رئیس، خانم‌ها، آقایان !

ما کشورهای اسلامی، برای اینکه صاحب علم و فن شویم باید هم جوامع خود را در درون برای این کار توانمند کنیم و هم در منظومه کشورهای اسلامی تحرکی نو در این زمینه به وجود آوریم.

هریک از ما در کشورهای خود با دغدغه و دلسوزی، به سوال بزرگ رابطه علم و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی اندیشیده‌ایم و اینک که عزم آن داریم که با ایجاد فضای همکاری، گامهای یکدیگر را قوت بخشیم نخستین قدم، اطلاع از تجارب یکدیگر و بهره‌مندی از دستاوردهای این خانواده بزرگ اسلامی است.

جمهوری اسلامی در ده سال اخیر، شاهد دستاوردهای مهمی در حوزه علم، فناوری و نوآوری بوده است. در ۵ سال اخیر، رتبه ایران در تولید مقالات علمی از ۳۴ به ۱۶ ارتقا یافته است. ۱۱۰۰ دانشگاه در ایران تعداد افراد دارای تحصیلات دانشگاهی را از ۲ میلیون و ۴۰۰ هزارنفر به ۴ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر رسانده است. و ایران را درمیان ۵ کشور دارای بیشترین دانش‌آموخته مهندسی قرار داده است.

مشارکت ایران در توسعه فناوری‌های جدید مانند بیو، نانو، علوم شناختی،انرژی‌های تجدیدپذیر،هوافضا، میکروالکترونیک و سلول‌های بنیادی به طور شایان توجهی افزایش یافته است. سیاست فعال دولت در حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان به تکوین و رشد هزاران شرکت در حوزه فناوری‌های جدید انجامیده است و صادرات محصولات با فناوری متوسط و بالا در ایران از ۵/۱ میلیارد دلار به ۱/۱۲ میلیارد دلار جهش پیدا کرده که تأثیر مهمی در مثبت شدن تراز تجاری کشور، ایفا نموده است. سیاست ما برآن است که علیرغم وجود وسیعترین منابع غنی نفت و گاز در کشور، از اقتصاد مبتنی بر منابع طبیعی، به سمت اقتصاد مبتنی بر بهره‌وری و نوآوری حرکت نماییم. 

با چنین ظرفیت‌هایی است که به نام جمهوری اسلامی می‌گویم ما برای صلح، برای همزیستی، برای همکاری هرچه بیشتر با شما دولت‌های دوست و برادر به این اجلاس آمده‌ایم.

ما آمده‌ایم که بگوئیم می‌توانیم و باید به نام علم و فناوری و به اتکای دیپلماسی علمی، زمینه‌های مشترک برای توانمندی هرچه بیشتر و ایجاد ظرفیت‌های مکملّ در جهان اسلام را دنبال کنیم.

آقای رئیس !

ورود قدرتمندانه کشورهای اسلامی به فضای رقابت و مشارکت در عرصه دانش و فناوری‌های نوین، و نقش آفرینی سازنده در شکل‌گیری آینده مناسبات ثروت و قدرت جامعه جهانی، نیازمند سیاستگزاری و اولویت‌بندی در سطح ملّی و فراملّی است. اولویت‌های دوازده‌گانه‌ای که در سند برنامه ۲۰۲۶ در این اجلاس فراهم شده است، نکات مهمی را مورد توجه قرار داده است. در این میان توجه به ‘عامل انسانی و سرمایه اجتماعی’ نقش محوری دارد. مردم، مهمترین سرمایه‌های ما هستند. آنها باید ببینند که دستاورد سرمایه‌گذاری ما در علم و فناوری، به بهره‌مندی آنها و ریشه کنی فقر و بهبود وضع سلامت و رفاه آنان می‌انجامد.

آقای رئیس، سران محترم کشورها، خانم‌ها، آقایان !

این اجلاس ظرفیت آن را دارد که به نقطه عطفی در تاریخ همکاری‌های علمی جهان اسلام بدل شود.

بیائیم به دور از تفرقه‌افکنی‌های دشمنان اسلام و قدرت‌های جنگ‌طلب که نفع خود را در دوری ما از همدیگر می‌بینند، عرصه‌هایی نو برای همکاری‌های علمی و فناورانه و برای نوسازی هرچه بیشتر کشورها باز کنیم. فضا‌های مشترک سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را در جهان اسلام تا آنجا که می‌توانیم توسعه دهیم. 

در پایان، به نام ملت بزرگ ایران، آمادگی جمهوری اسلامی ایران با همه کشورها و ملّتهای اسلامی را برای همکاری همه جانبه در عرصه علم و فناوری و نوآوری اعلام می‌کنم.

یقین داشته باشیم که هر گام ما برای همگرایی و همسویی، بی شک یاری خداوند را هم در پی‌خواهد داشت که نویدمان داده است:

إن تنصروالله ینصرکم و یثبّت اقدامکم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


منبع: عصرایران

وزیر آموزش و پرورش: وجود ۱۰ درصد بی‌سواد مایه شرمندگی است

وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه با وجود تلاش های بسیار برای توسعه سوادآموزی هنوز آمار جمعیت بی سواد کشور زیاد است، گفت: نرخ بی سوادی گروه سنی بالای ۶ سال از ۵۰ درصد اوایل انقلاب به ۱۰ درصد کاهش یافته است.

به گزارش ایرنا، سید محمد بطحائی روز یکشنبه در همایش ملی سوادآموزی اظهار داشت: بیش از نیم قرن از نامگذاری روز جهانی بی سوادی می گذرد اما هنوز شاهدیم که در سراسر دنیا با وجود فرصت های سوادآموزی، بسیاری از نعمت سواد بی بهره هستند.

وی وجود ۱۰ درصد بی سواد در جامعه را مایه شرمندگی خواند و گفت: در کشوری با تمدن غنی اسلامی با افرادی مواجه هستیم که از خواندن و نوشتن محروم هستند.

بطحائی تاکید کرد: لازم است موانع ریشه کنی بی سوادی مورد بررسی قرار گیرد زیرا اگر بخواهیم شتاب بیشتری به سوی کاهش بی سوادی داشته باشیم، چاره‌ای جز تحول نداریم.

وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: تا زمانی که نوع و روش برنامه ریزی ما از روش متمرکز به سمت برنامه‌ریزی محلی تغییر نکند، شاهد شتاب بیشتری در ریشه کنی بی سوادی نخواهیم بود و شرط دوم برای افزایش شتاب رفع بی سوادی، کاهش تصدی گری است و تا هنگامی که سیطره دولت از این امور برداشته نشود، مشکلات حل نخواهد شد.

بطحائی با تاکید بر اینکه ظرفیت‌های عظیم مردمی در این زمینه را نباید نادیده گرفت، از سازمان نهضت سواد آموزی خواست کاهش تصدی گری دولتی و واگذاری امور به بخش غیردولتی را در چند ماه آینده با عدد و ارقام گزارش دهد.

وی با بیان اینکه تغییر از روش‌های سنتی به روش‌های نوین باید در اولویت قرار گیرد، اظهار داشت: برنامه ریزی ها باید از متمرکز به محلی برسد و تصدی گری در امور اجرایی به بخش غیردولتی منتقل شود زیرا چرخش از روش های سنتی به نوین، ما را به اهداف نزدیک می کند.

بطحائی از انگیزه و احساس نیاز به عنوان عامل اصلی ایجاد حرکت، یاد کرد و گفت: نیازمند عزم ملی در همه بخش ها برای توسعه سوادآموزی هستیم و امید است با چنین رویکردهایی گام های جدی تر و پر شتاب تری در سوادآموزی برداریم.

وی یادآور شد: هرچند تعریف سوادآموزی با خواندن و نوشتن صرف تفاوت پیدا کرده و امروز به عنوان قابلیتی برای انتقال مفاهیم و تفکر انتقادی شناخته می‌شود اما با وجود گسترش مفهوم سوادآموزی، هنوز در دنیا افراد بسیاری از این فرصت ارزشمند، بی بهره‌ هستند.

همایش ملی سوادآموزی در دنیای دیجیتال به مناسبت روزجهانی سوادآموزی (۱۷ شهریورماه) در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد.


منبع: عصرایران

مهره های اصلی شطرنج سینمای ایران

روزنامه هفت صبح – احمد رنجبر: سینمای ایران در هر دوره شاهد مردانی بانفوذ و صاحب قدرت بوده؛ حالا سکان دست چه کسانی است؟ در این مطلب توضیح داده ایم، چهره های تاثیرگذار چه کسانی هستند و چطور به جایگاه کنونی رسیده اند.

سینما هم مثل هر حرفه دیگری، یک عده پیش قراول دارد که فکر، سیاست و نظرشان روی کلیت سینما اثر مستقیم می گذارد. آن ها یا خودشان خواسته اند در صف اول بایستند یا استعدادشان آن ها را (خواسته یا ناخواسته) به چنین مرتبتی رسانده. نتیجه اینکه تاثیر آن ها بر سینما غیرقابل انکار است. مثلا اصغر فرهادی، ابراهیم حاتمی کیا، پیمان قاسم خانی، محمدرضا گلزار، رضا عطاران و شهاب حسینی درخشیده اند، محبوب شده اند و حالا اثرشان مورد توجه است، نام آن ها به فیلم ها اعتبار می دهد و یا گیشه شان را تضمین می کند.

به واسطه چنین اعتباری است که مثلا شهاب حسینی می تواند به مقوله انتخاب بازیگران ورود کند و به کارگردان پیشنهاد دهد، چه کسی مناسب چه نقشی است. یا ابراهیم حاتمی کیا گزینه اول فیلم های استراتژیک باشد. از آن سو برخی می خواهند در صف اول بایستند. نمونه تازه اش احسان محمدحسنی، مدیرعامل سازمان اوج است که نگاه ها را به سمت خود گردانده و کارگردان های صاحب نام امیدشان برای فرجام فیلم ها را او و اوج می دانند. در این نوشتار درباره ۲۰ مرد متنفذ این روزهای سینمای ایران نوشته ایم.

۱٫ علی سرتیپی؛ تهیه کننده و پخش کننده

آغاز قدرت نمایی: نام سرتیپی با فیلم های مهم دو دهه اخیر سینمای ایران پیوند خورده. او مدیرعامل فیلمیران است که پخش فیلم های مهم را برعهده دارد. سرتیپی پیش از آن که به شکل تخصصی وارد حوزه پخش فیلم شود، چند فیلم بازی و تهیه کرده بود و با میلاد فیلم همکاری داشت.

مهره های اصلی شطرنج سینما 

چطور قدرتمند شد: به استناد سایت فیلمیران، این موسسه در اواخر سال ۱۳۸۳ با ادغام امور پخش سه شرکت فیلمسازان جوان به مدیرعاملی سیدغلامرضا موسوی، میلادفیلم به مدیرعاملی رسول صدرعاملی و آفتاب نگاران به مدیر عاملی محمدرضا تخت کشیان، راه اندازی شد. صاحبان این سه شرکت تصمیم گرفتند  علی سرتیپی را به عنوان مدیرعامل فیلمیران انتخاب کنند. تجمیع قدرت سه شرکت و نیز استفاده سرتیپی از شیوه های به روز و کارآمد پخش باعث شد، فیلمیران خیلی زود تبدیل به معتبرترین موسسه پخش در کشور شود. حالا اولویت فیملسازان طیف های مختلف، همکاری با علی سرتیپی است.

وضعیت کنونی: حالا بیش از یک دهه است که فیلمیران در زمینه پخش فیلم یکه تازی می کند. محض نمونه اشاره می کنیم به «نهنگ ۲»، «ساعت ۵ عصر» و «رگ خواب» که جزو پرفروش ها هستند و فیلمیران پخش آن ها را برعهده دارد. علی سرتیپی رییس کانون پخش کنندگان هم هست و این یعنی قدرت او بیش از پیش شده است.


۲٫ احسان محمدحسنی؛ مدیرعامل اوج

آغاز قدرت نمایی: سازمان هنری رسانه ای اوج از سال ۱۳۹۰ فعالیتش را شروع کرد اما تولیداتی مثل «زیباتر از زندگی» قدرت فراگیرکردن نام این سازمان و مدیرعامل آن احسان محمدحسنی را نداشتند. آغاز قدرت نمایی اوج به سال ۹۴ بر می گردد که سرمایه گذار «بادیگارد» حاتمی کیا شد.

مهره های اصلی شطرنج سینما 

چطور قدرتمند شد: درخشش «بادیگارد» و البته «ایستاده در غبار» نگاه های را به سمت اوج خیره کرد. اتفاقات دیگر مثل انتشار موزیک ویدئو با ترانه یغما گلرویی بر فراگیر شدن نام این سازمان تاثیر داشت و کمی بعد سرمایه گذاری بر «پایتخت ۵» و ساخت فیلم بیگ پروداکشن «به وقت شام» نشان داد، اوج در اوج قدرت است.

وضعیت کنونی: هفته پیش محمدحسنی نشستی رسانه ای داشت و اعلام کرد اوج علاوه بر «به وقت شام» ابراهیم حاتمی کیا، چهار فیلم دیگر در دستور ساخت دارد: «تنگه ابوغریب» بهرام توکلی، «توهم توطئه» احمدرضا معتمدی، «نائله» اصغر عباسی و «طیب خان» مسعود ده نمکی. علاوه بر این، اوج از بدو شروع فعالیت، خوراک برخی شبکه های تلویزیون از جمله پویا و امید را تامین می کند. از آن سو  دایره فعالیت های محمدحسنی گسترش یافته؛ او با حفظ سمت مدیرعامل بنیاد روایت فتح و مسئول بسیج هنرمندان است تا این گونه هم افزایی میان سه تشکل فرهنگی بیشتر شود. از این به بعد نام پروژه های استراتژیک با اوج گره خواهدخورد.


۳٫ ابراهیم حاتمی کیا؛ کارگردان

آغاز قدرت نمایی: از دومین فیلم بلندش یعنی «دیده بان» به چشم آمد؛ «مهاجر» و «وصل نیکان» وجاهت ابراهیم حاتمی کیا را بیشتر کردند و «از کرخه تار این» نشان داد او «واقعا» قرار است جنگ را طور دیگری ببیند.

مهره های اصلی شطرنج سینما 

چطور قدرتمند شد: فریادهای حاتمی کیا در «برج مینو» و «بوی پیراهن یوسف» هم خریدار داشت و در «آژانس شیشه ای» رویی دیگر از این فیلمساز نمایان شد و او شد اپوزسیون دلسوز. حالا حاتمی کیا محبوب خاص و عام و چپ و راست است اما خودش سعی می کند زیر پرچم جناحی خاص قرار نگیرد. در این بیست سال کارنامه او فراز و فرود زیاد داشته اما شمایل حاتمی کیا ورای شناسنامه کاری اش قرار می گیرد. آنقدر وجاهت (قدرت) دارد که مثلا وقتی برنامه می نویسد و از «شیار ۱۴۳» تعریف می کند، سرنوشت فیلم در جشنواره عوض می شود. یا وقتی مصاحبه می کند و از سال ۸۸ می گوید تا مدت ها حرفش تیتر اول رسانه ها است. حتی دلسوزی تهدیدوارش خطاب به رییس وقت سازمان سینمایی به خاطر دیدگاه کیارستمی درباره جنگ، فیلمساز فقید جهانی را در منگنه قرار می دهد.

وضعیت کنونی: حاتمی کیا به جایگاهی رسیده که سازمان متمول اوج، فیلم هایی استراتژیک همچون «بادیگارد» و «به وقت شام» را با طیب خاطر به او می سپارد.


۴٫ رضا عطاران؛ بازیگر

آغاز قدرت نمایی: در تلویزیون به محبوبیت رسیده بود اما در سینما طول کشید تا نام رضا عطاران متضمن گیشه شود. او در سال ۱۳۸۴ برای اولین بار نقش اصلی را بازی کرد و استارت ستاره شدنش با «هوو»ی علیرضا داودنژاد زده شد. با این حال چند سال طول کشید تا عطاران محبوب مخاطبان سینما شود.

مهره های اصلی شطرنج سینما 

چطور قدرتمند شد: سال ۸۹ اوج گیری عطاران در سینما است؛ بازی اش در «ورود آقایان ممنوع» و «اسب حیوان نجیبی است» به دل نشست و پس از آن با حضورش توانست فیلم ضعیف «اخلاقتو خوب کن» را در گیشه نجات دهد. سال ۹۰ اولین فیلمش «خوابم می آد» را ساخت که به رغم کیفیت نه چندان قابل دفاع، گیشه موفقی داشت. محبوبیت عطاران تداوم داشت تا جایی که فیلم تلخ «کلاشینکف» به خاطر اسم عطاران جزو پرفروش های سال قرار گفت. از اینجا به بعد تهیه کنندگان برای تضمین گیشه فیلم شان سراغ عطاران می رفتند آن هم در روزهایی که سینما سوت و کور بود و این گونه ارزش این بازیگر بیشتر به چشم می آمد.

وضعیت کنونی: به جز یکی، دو فیلم مثل «آب نبات چوبی» هرچه بازی کند، گیشه دارد. فیلم ضعیفی چون «من سالوادور نیستم» به خاطر رضا عطاران به فروش خیره کننده ۱۴ میلیاردی می رسد و بخشی از فروش بالای ۲۰ میلیارد تومانی «نهنگ ۲» را باید به پای نام او نوشت.


۵٫ اصغر فرهادی؛ کارگردان

آغاز قدرت نمایی: نشانه های استعداد اصغر فرهادی در سریال ها و فیلم هایش به چشم آمد. اما «چهارشنبه سوری» آغاز رسمی خوش نقشی او در سینما است. این فیلم در جشنواره بیست و چهارم فجر سیمرغ بهترین کارگردان، نقش اول زن، تدوین و فیلم برگزیده مردم را به دست آورد.

مهره های اصلی شطرنج سینما 

چطور قدرتمند شد: فرهادی کمی دست نگه داشت و با فاصله سه ساله سراغ «درباره الی…» رفت. فیلم محبوب خاص و عام شد و در جشنواره های جهانی مورد توجه قرار گرفت که خرس نقره ای جشنواره برلین و جایزه ویژه آسیاپاسفیک سرآمد آن هاست. شمار جایزه های فیلم بعدی فرهادی «جدایی نادر از سیمین» رشک برانگیز است و کسی اولین جایزه اسکار ایران را فراموش نمی کند. درخشش «گذشته» هرگز به پای «جدایی…» نمی رسد ولی از یاد نمی بریم فرهادی این فیلم را در فرانسه و با حضور خانم برنیس بژو ساخت. موفقیت فرهادی تمامی ندارد؛ او با «فروشنده» جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره کن و دومین اسکار را گرفت.

وضعیت کنونی: فرهادی چهره ای محبوب میان مردم سینمادوست ایران است و آن طرف هم کیا و بیایی دارد؛ بازیگران بزرگی چون خاویر باردم و پنه لوپه کروز با افتخار در فیلمش بازی می کنند و بازیگران ایرانی آرزوی حضور جلوی دوربینش را دارند. او یک سلبریتی به تمام معنا است که حرفش به سرعت جریان ساز می شود.


۶٫ شهاب حسینی؛ بازیگر

آغاز قدرت نمایی: حدود هفت سال در سینما حضور داشت و به رغم نقش های موفق، همچنان به خوش نقشی هایش در سریال هایی چون «مدار صفردرجه» آدرس داده می شد. همکاری با اصغر فرهادی در فیلم «درباره الی…» جنس دیگری از توانایی شهاب حسینی روی پرده سینما را عیان کرد که از قضا همزمان با «سوپراستار» در جشنواره فجر قضاوت شد و چه اتفاقی بهتر از این.

مهره های اصلی شطرنج سینما

چطور قدرتمند شد: دو سال بعد از «درباره الی…» نقش حجت «جدای نادر از سیمین» حکم تیک آف را برای حسینی داشت. او در فاصله «جدایی…» و «فروشنده» نقش بد کم نداشته اما همگی زیر سایه جایزه معتبر جشنواره کن مانده اند. شهاب حسنی آنقدر محبوب است که حتی به عنوان قطب منفی سریال «شهرزاد» غالبا حق را به او می دهند و خواهان وصال شهرزاد با او هستند.

وضعیت کنونی: شهاب حسینی هم بازیگر توانمندی است و هم حضورش در فیلم و سریال ها به فروش آن ها کمک می کند. نام این بازیگر تبدیل به برند شده و فیلم ها را صاحب وجاهت می کند. و این را هم بشنوید که شهاب حسینی از معدود بازیگرانی است که غالب کارگردان ها پذیرفته اند او می تواند در انتخاب ترکیب بازیگرها نظر دهد و بگوید چه کسی باشد و چه کسی نه.


۷٫ منوچهر محمدی؛ تهیه کننده

آغاز قدرت نمایی: «زیر نور ماه» به خاطر سوژه حساسش که درباره روحانیت است، نام منوچهر محمدی را به عنوان تهیه کننده ای جسور سر زبان ها انداخت. به ویژه اینکه ایده فیلم را خودش به سیدرضا میرکریمی داد و سهم او از ساخت فیلم بیش از یک تهیه کننده است.

مهره های اصلی شطرنج سینما 

چطور قدرتمند شد: محمدی بعد از «زیر نور ماه» بلافاصله ایده ساخت «مارمولک» را عملیاتی کرد؛ فیلمی که با زبان مطایبه قصد دارد میان روحانیت واقعی مرز بکشد. او سال ها بعد ایده «طلا و مس» را به همایون اسعدیان پیشنهاد کرد و قشر روحانیت را این بار از زاویه ای دیگر محور فیلم قرار داد. طرح ساخت «فرشته ها با هم می آیند» هم متعلق به خود محمدی است که نگاهی تازه تر به زندگی طلبه ها دارد. از دیگر ایده های جسورانه این تهیه کننده «بوسیدن روی ماه» درباره شهدای مفقودالاثر است که البته اعتراض برخی سینماگران موسوم به طیف ارزشی را به همراه داشت.

وضعیت کنونی: منوچهر محمدی این روزها در مقام تهیه کننده، «اکسیدان» را روی اکران دارد که همچنان ترکش های اعتراض به سوژه و شوخی هایش ادامه دارد. او در این فیلم یک کشیش را مبنای روایت داستان قرار داده. راستی چه  کسی جز منوچهر محمدی می تواند به حوزه های حساس نزدیک شود؟


۸٫ محمدرضا گلزار؛ بازیگر

آغاز قدرت نمایی: گلزار سال ۸۱ با «سام و نرگس» وارد سینما شد، سال های ابتدایی نمی دانست سمت و سویش در سینما کدام است. تا اینکه «کما» اکران شد و شمایل تازه ای از این بازیگر در ذهن مخاطبان شکل گرفت.

 مهره های اصلی شطرنج سینما

چطور قدرتمند شد: این بازیگر بعد از هفت فیلم و دقیقا از سال ۸۲ محبوب طیف زیادی از علاقه مندان سینما شد و هر فیلمی که بازی کرد، چه گیشه موفقی داشت. از «کما» به بعد گلزار سعی کرد آداب استار بودن را رعایت کند. کم فیلم بازی کرد و فیلم هایی بازی کرد که به مذاق هوادارانش خوش می آمد.

وضعیت کنونی: محمدرضا جزو معدود بازیگرانی است که بعد از ۱۵ سال همچنان کارآیی دارد و در هر فیلمی که بازی کند گیشه اش تضمین می شود. مثلا فیلمی در قواره «خشکسالی و دروغ» نباید به دو میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان فروش برسد اما برای فیلم این اتفاق افتاد. و یا «مادر قلب اتمی» به واسطه حضور اوست که به فروش یک میلیارد و ۳۰۰  میلیونی می رسد. این بازیگر پیش فیلم تمام گیشه ای «سلام بمبئی» را روی اکران داشت که به فروش بالای ۱۳ میلیارد تومانی رسید. این یعنی گلزار همچنان محبوب است و فیلم ضعیف را می تواند پرفروش کند.


۹٫ سیدمحمود رضوی؛ تهیه کننده

آغاز قدرت نمایی: با فیلمی مهم از کارگردانی مهم، اولین تجربه تهی کنندگی اش را ثبت کرد: «درباره الی..» اصغر فرهادی. وقتی فیلم در جشنواره به نمایش درآمد، سوال خیلی ها این بود که محمود رضوی کیست که نامش به عنوان تهیه کننده کنار اسم اصغر فرهادی حک شده.

مهره های اصلی شطرنج سینما 

چطور قدرتمند شد: سید محمود رضوی با «خیابان های آرام» به عنوان دومین فیلمی که تهیه کرد، نشان داد به رغم سن پایین (آ« زمان ۳۰ ساله بود) فردی متنفذ و معتمد است. فیلم کمال تبریزی وقایع پس از انتخابات سال ۸۸ را محور قرار داده بود و با آن ها شوخی می کرد. رضوی در ادامه چند فیلم مهم دیگر را تهیه کرد؛ مثل «دهلیز»، «سیانور» و «ماجرای نیمروز» که دو تای آخر روایتی متفاوت از گروهک منافقین است.

وضعیت کنونی: سید محمود رضوی با ورود به سینما موسسه سیمای مهر را راه اندازی کرد که حاصلش چندین فیلم و سریال شده. درباره تمکن مالی او شایعاتی به گوش می رسد که از فلان ارگان ها حمایت مالی و معنوی می شود. شایع ترین کمک مالی محمدباقر قالیباف است؛ خودش شایعات را رد کرده و حتی درباره حمایت مالی شهردار تهران چندی پیش گفته بود: «هیچ وقت ارتباط ریالی با شهرداری و شخص آقای قالیباف نداشتیم، اما هرجا که نیاز داشتم از حمایت های معنوی ایشان استفاده کردم.»


۱۰٫ سعید ملکان؛ تهیه کننده و مجری طرح

آغاز قدرت نمایی: شهرت سعید ملکان به خاطر طراحی چهره فیلم ها و سریال ها است اما از یک جایی به بعد تصمیم گرفت در کنار این حرفه، به عنوان سرمایه گذار و تهیه کننده در سینما ادامه فعالیت داشته باشد. این اتفاق سال ۱۳۹۱ با تهیه «آسمان زرد کم عمق» بهرام توکلی رخ داد.

مهره های اصلی شطرنج سینما 

چطور قدرتمند شد: ملکان بعد از فیلم «آسمان زرد کم عمق» تهیه دیگر فیلم توکلی یعنی «بیگانه» را برعهده گرفت و تهیه کننده فیلم «آرایش غلیظ» حمید نعمت الله شد. آن زمان برای برخی این سوال پیش آمد که یک تهیه کننده جوان و تازه کار چطور می تواند با دو فیلمساز مهم همکاری کند؟ کم کم مسیر ملکان یک تغییر اساسی پیدا کرد. او سراغ کارگردان های فیلم اول رفت؛ ملکان استعدادهای شان را کشف می کند و تهیه کننده فیلم شان می شود. «گینس»، «برادرم خسرو»، «ابد و یک روز»، و «بی حساب» نتیجه این تمهید است. پس طبیعی است که ملکان کاشف استعدادهای جوان لقب بگیرد و توان او برای جذب سرمایه فیلم های آن ها چند برابر شود.

وضعیت کنونی: او مدتی پیش قصد داشت با سرمایه گذار سید هادی رضوی، یک سریال برای بهرام توکلی در شبکه نمایش خانگی تهیه کند که فعلا جور نشده، ملکان اما همچنان مرد متنفذ سینمای ما است.


۱۱٫ پیمان قاسم خانی؛ نویسنده و کارگردان

آغاز قدرت نمایی: نبوغش در فیلمنامه نویسی از همان روزهای اول هویدا شد. پیمان قاسم خانی نزدیک به سه دهه است در سینما و البته تلویزیون فعالیت دارد و به یاد نداریم فیلمنامه ای نوشته باشد و اتفاقی مهم برایش رقم نخورد. با این حال اگر بخواهیم قاسم خانی واقعی را ردیابی کنیم، به «مارمولک» می رسیم. فیلمی که بخش اعظمی از موفقیت و ماندگاری آن به فیلمنامه و دیالوگ های خاص اش بر می گردد.

مهره های اصلی شطرنج سینما 

چطور قدرتمند شد: پیمان قاسم خانی در تلویزیون هم خیلی زود خودی نشان داد. سال ۸۱ و سریال «پاورچین» نقطه عطف فعالیت این فیلمنامه نویس توانمند است که باعث شد فصل تازه ای از سریال های کمدی رقم بخورد. «شب های برره»، «مرد هزار چهره»، «ساختمان پزشکان» و «پژمان» دیگر فیلمنامه های قاسم خانی هستند که نام شان بر تارک سریال های موفق کمدی نقشه بسته. «سن پترزبورگ» و «ورود آقایان ممنوع» هم آثار شاخص این نویسنده در سینما هستند.

وضعیت کنونی: قاسم خانی همچنان فیلمنامه نویس بی رقیب است. او سال پیش پشت دوربین ایستاد و «خوب، بد، جلف» را ساخت. فیلمی که می توان با آن سرگرم شد، خندید و استعداد کارگردانی قاسم خانی را تحسین کرد. پیشه پررونق فیلم (بالای ۱۶ میلیارد تومان) نشان از قدرت قاسم خانی دارد و پیش بینی اش سختی نیست که مسیر تازه او هم توام با موفقیت خواهدبود.


۱۲٫ همایون اسعدیان؛ کارگردان و مسئول

آغاز قدرت نمایی: آن چه همایون اسعدیان را در لیست مردان قدرتمند سینما قرار می دهد، صرفا اعتبار کارگردانی و تهیه کنندگی او نیست. اسعدیان از سینماگران متوسط سینما است که گلیم خود را به خوبی از آب بیرون کشیده اما قدرتش را به خاطر فعالیت های صنفی به دست آورده است. نشانه قدرت نمایی او سال ۹۰ که رییس کانون کارگردان ها شد و بعد از سال ها جای علیرضا رییسیان را گرفت، به چشم آمد.

مهره های اصلی شطرنج سینما 

چطور قدرتمند شد: پی گیران سینما می دانند همایون اسعدیان، محمدمهدی عسگرپور و مازیار میری سه یار غار هستند و چه در مسئولیت های اجرایی و چه در تولید فیلم سینمایی از یکدیگر بهره می برند. گاهی یکی تهیه کننده می شود و آن یکی کارگردان و… یکی رییس خانه سینما می شود، دیگری دبیر جشن و آن یکی مدیر اجرایی. پس این سه نفر را باید یک تیم دانست و قدرت شان در سینما را صرفا به پای اسعدیان ننوشت. اسعدیان در دوره ای که میان سینما و حوزه هنری تنش برقرار بود، با این نهاد هم همکاری داشت.

وضعیت کنونی: همایون اسعدیان از سال پیش رییس شورای صنفی نمایش شد که  نقشی مهم در چینش ترکیب فیلم ها دارد. او مبتکر قیمت های شناور بلیت های سینما تا بیست هزار تومان است که فعلا اجرایی نشده. از هفته پیش «سارا و آیدا»ی مازیار میری اکران شده که اسعدیان مجری طرح آن است. نقش اسعدیان در سینمای ایران همچنان پررنگ است.


درباره هشت سینماگر که آن ها هم مهره شطرنج را «خوب» جا به جا می کنند

به جمع ۱۲ نفری بالا باید نام هشت مرد دیگر را افزود. این افراد به نوعی روی سینما تاثیر دارند و بخشی از جریان ها را خواسته و ناخواسته هدایت می کنند. فریدون جیرانی با برنامه سی و پنج و نوید محمدزاده با درخشش در فیلم ها رو روی صحنه تئاتر. درباره این هشت نفر نوشته ایم و می دانیم می توان اسامی دیگری به فهرست اضافه کرد. مثلا مسعود فراستی که وقتی تریبونی چون هفت را در اختیار دارد، سینما را به هم می ریزد و با پشتوانه طیف اصولگرا اثر مستقیم روی برخی تصمیم گیری ها دارد. او اما بدون هفت گویی کارآیی ندارد. حمید فرخ نژاد هم کم کم دارد خودی نشان می دهد؛ با فروش «خوب، بد، جلف» و «گشت ۲»

۱٫ فریدون جیرانی؛ کارگردان کارشناس

او بیشتر در مقام یک تحلیل گر و کارشناس، توانست خودش را به عنوان فردی تاثیرگذار در سینمای ایران معرفی کند. استارت این اتفاق هم قبل از حضورش در برنامه «هفت» زده شد؛ زمانی که او به عنوان کارشناس در برنامه «دو قدم مانده به صبح» حاضر شد و با تحلیل مسائل چالشی سینما و دعوت از طرفین دعوا توانست به برخی اتفاق ها سمت و سو و جهت بدهد.

مهره های اصلی شطرنج سینما 

جیرانی در ادامه با حضور در برنامه «هفت» و با وسیع شدن دامنه فعالیتش در این برنامه، توانست در بحرانی ترین شرایط مدیریتی سینمای ایران در سال های ۸۸ و ۸۹ نقش تاثیرگذاری بر جریان ریل گذاری غلط مسئولان وقت سینما بگذارد و تا حدودی مانع از اجرای برخی سیاست های غلط شود. حفظ این خط مشی از سوی جیرانی موجب شد تا در نهایت جریان حاکم بر سینما که به لحاظ فکری همسو با مسئولان وقت تلویزیون بودند، او را از گردونه خارج کنند.


۲٫ مجید مجیدی؛ کارگردان

بدون تردید در بین کارگردانان سینمای ایران متنفذترین فرد است و می توان بدون هیچ لکنتی این لقب را به او داد. کارگردانی که توانست بدون هیچ دغدغه ای گرانترین و عظیم ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را بسازد و طولانی ترین اکران را هم به نام خودش ثبت کند. در طول این برهه زمانی، یعنی از آغاز تولید تا پایان اکران مجیدی توانست بدون پاسخگویی به نهاد، سازمان و یا فردی خاص، تمام امکانات را در اختیار بگیرد.

مهره های اصلی شطرنج سینما 

البته مجیدی سال هاست که توانسته به واسطه همین نفوذ و قدرت پنهانش از بهترین شرایط برای اکران فیلمش بهره ببرد. هرچند که محدود کردن نفوذ و تاثیرگذاری این کارگردان در سینمای ایران فراتر از این مسائل است و می توان در تبیین حساس ترین و تاثیرگذارترین سیاستگذاری های کلان سینمایی ردپای او را به وضوح دید. مجیدی در حال حاضر سرگرم آماده سازی فیلم جدیدش «پشت ابرها» است؛ فیلمی که باید از همین الان آن را نماینده ایران در اسکار امسال بدانیم.


۳٫ بهروز افخمی؛ کارگردان و کارشناس

از همان روزهایی که به عنوان جوان ترین مدیر تلویزیونی مشغول به کار شد و در ادامه با وجود سن و سال کمش ماموریت پیدا کرد تا پروژه زمین خورده «کوچک جنگلی» را به سرانجام برساند، پشتش حرف و حدیث های زیادی مبنی بر اینکه وابسته به جایی است و مورد حمایت است، به راه افتاد. ساخت فیلم ضدجریان «عروس» بر تنور این حرف ها بیشتر دمید اما افخمی بدون توجه به این مسائل مسیرش را در سینما ادامه داد.

مهره های اصلی شطرنج سینما 

تثبیت موقعیتش به عنوان یک کارگردان صاحب سبک، صراحت لهجه اش در بیان مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی و سینمایی، او را به جایگاهی رساند که مورد اعتماد حزب قدرتمند آن سال ها یعنی «حزب مشارکت» قرار گرفت و با حضور در لیست آنها توانست به عنوان اولین سینماگر، نماینده مردم در مجلس ششم شود. افخمی بعد از دوره نمایندگی نه به خاطر آثارش که به خاطر صراحت لهجه اش، کماکان در کانون توجه قرار داشت تا جایی که توانست تریبون برنامه «هفت» را در اختیار بگیرد.


۴٫ رضا میرکریمی؛ کارگردان

تا قبل از ساخت «زیر نور ماه» کسی جدی اش نمی گرفت؛ هر چند «کودک و سرباز»ش در جشنواره تحویل گرفته شد و جوایزی هم به آن دادند، اما اعتماد منوچهر محمدی به او و پروژه حساسی چون «زیر نور ماه» موجب شد تا میرکریمی وارد معادلات سینمایی شود. به هر حال ساخت فیلمی چالشی درباره روحانیت آن هم در سال های اولیه دولت اصلاحات، برای تثبیت موقعیت یک کارگردان جوان کافی بود تا او وارد بازی شود.

مهره های اصلی شطرنج سینما 

میرکریمی از همین جا به بعد مسیرش را مشخص کرد. ضمن اینکه با ساخت فیلم هایی چون «اینجا چراغی روشن است» و بعد از آن «خیلی دور، خیلی نزدیک» توانست خودش را به عنوان کارگردانی صاحب سبک معرفی کند. از اینجا به بعد میرکریمی تبدیل به برندی شد که همکاری با او برای طرف دوم امتیاز محسوب می شد. رسیدن به همین نقطه، آغازی بود برای شروع قدرت نمایی رضا میرکریمی در عرصه تولید و همچنین عرصه مدیریتی.


۵٫ منوچهر شاهسواری؛ تهیه کننده

او که حالا مدتی است به مدیرعاملی خانه سینما رسیده، از جمله تهیه کنندگانی است که همیشه مورد اعتماد نهادهای دولتی بوده؛ از تلویزیون بگیرید تا فارابی و حوزه هنری. در همه این سال ها، تمامی این نهادها بدون توجه به سمت و سوی سیاسی شاهسواری که متمایل به چپ و اصلاح طلبی است، به او پروژه های استراتژیک و حساسشان را واگذار کرده اند.

مهره های اصلی شطرنج سینما 

از همین رو شاهسواری همیشه تهیه کننده معتمد آنها در هر برهه زمانی بوده تا پروژه های سنگین به لحاظ مالی و موضوعی را به سرانجام برساند. مثلا در دولت اول محمود احمدی نژاد و زمانی که قرار شد برای ۳۰ سالگی انقلاب چند فیلم سینمایی ساخته شود، مسئولیت وقت تولید یکی از این آثار به نام «گزارش واقعی» را به او واگذار کردند و یا در بحبوحه دعوای حوزه هنری با وزارت ارشاد در سال های پایانی دولت دهم، حوزه از شاهسواری دعوت کرد تا فیلم «مزارشریف» را برایش تهیه کند.


۶٫ جواد نوروزبیگی؛ تهیه کننده

به عنوان مدیر تولید مورد اعتماد فیلمسازان مطرحی چون ابراهیم حاتمی کیا، مجید مجیدی و رسول ملاقلی پور فعالیت می کرد و همین رزومه برایش کافی بود تا تبواند کار تهیه کنندگی را در سینما شروع کند. او ابتدا برای اینکه جای پایش سفت شود و به بیراهه نرود، با شراکت مجید مجیدی تهیه کنندگی را به شکل مستقل در سینما و تلویزیون شروع کرد. او به واسطه برند مجیدی توانست در تلویزیون پروژه مهم و سنگین «شوق پرواز» را بگیرد و همزمان حوزه هنری هم تهیه چند تا از پروژه هایش از جمله «خدا نزدیک است» و «یک وجب آسمان» را به او سپرد.

مهره های اصلی شطرنج سینما 

نوروزبیگی در ادامه با پرویز پرستویی وارد مشارکت در امر تولید شده و چند فیلم و سریال با همکاری او در مقام شریک تهیه کننده و بازیگر تولید کرد. مسیر حرکتی نوروزبیگی به شکلی بود که او در کمتر از پنج سال توانست به جایگاهی در عرصه تهیه کنندگی برسد که بانک پاسارگاد مجاب شود، تولیدات سینمایی اش را به او واگذار کند.


۷٫ مرتضی شایسته؛ تهیه کننده

اوایل دهه هفتاد و در سال هایی که سینمای ایران آرام آرام وارد دوران تازه ای از حیات خود می شد، او و برادرش در هدایت فیلم جریان اصلی تولید را در دست گرفتند تا جایی که این دفتر تبدیل شد به یک کارتل جمع و جور سینمایی؛ میزان قدرت آنها در جذب کارگردانان صاحب نام و حجم بالای تولیداتشان موجب شد تا در همان سال ها شایعه ای دهان به دهان بچرخد که برادران شایسته مورد حمایت رییس جمهور وقت قرار دارند و به واسطه همین رانت است که توانسته اند بر سینمای ایران سیطره پیدا کنند.

مهره های اصلی شطرنج سینما 

آنها در دوران اصلاحات هم همین قدرت را داشتند، اما به تدریج از میزان تاثیرگذاری آنها کاسته شد. با این حال دفتر هدایت فیلم همچنان یکی از قدرتمندترین دفاتر پخش است؛ دفتری که توانست در دوران حکمرانی فیلمیران پا به پای آن جلو بیاید و جلوی تک قطبی شدن پخش توسط سرتیپی و دوستانش را بگیرد.


۸٫ نوید محمدزاده؛ بازیگر

از تئاتر کارش را شروع کرد؛ جوانی که آرام آرام خودش را در همین عرصه تثبیت کرد و مورد اعتماد کارگردانان تئاتر قرار گرفت و نقش های پررنگ و اثرگذاری را به او دادند. تماشای یکی از کارهای او توسط رضا درمیشیان کافی بود تا مسیر نوید برای ورود به سینما هموار شود. درمیشیان نقش اول فیلم «عصبانی نیست» را به او داد؛ فرصتی که محمدزاده با نهایت تیزهوشی از آن استفاده کرد و توانست میخ خودش را سفت بکوبد. فیلم درمیشیان توقیف شد، اما همان اکران های جشنواره ای کافی بود تا کارگردانان از وجود استعدادی تازه در عرصه بازیگری خبردار شوند.

مهره های اصلی شطرنج سینما 

او با تیزهوشی مثال زدنی اش از بین انبوه پیشنهادات، به آنهایی جواب مثبت داد که می دانست می تواند با حضور در آنها بخش دیگری از توانایی هایش را به رخ بکشد. اتفاقی که در جشنواره سی و چهارم افتاد و سینماگران دیگر پذیرفتند، جوان اول سینما کسی نیست جز نوید محمدزاده.


منبع: برترینها

واکنش‌ها به درخشش ایرانی‌ها در ونیز

به گزارش ایرنا، هفتاد وچهارمین جشنواره بین المللی فیلم ونیز، شب گذشته(شنبه) پایان یافت و وحید جلیلوند کارگردان فیلم سینمایی «بدون تاریخ، بدون امضا» موفق به کسب جایزه بهترین کارگردانی بخش افق نو این رویداد شد.همچنین نوید محمدزاده با ایفای نقش در فیلم سینمایی «بدون تاریخ، بدون امضا» جایزه بهترین بازیگر بخش افق نو هفتاد وچهارمین جشنواره سینمایی ونیز را کسب کرد..فیلم سینمایی «بدون تاریخ، بدون امضا» به کارگردانی وحید جلیلوند محصول سال ۱۳۹۵ است .و امیر آقایی، هدیه تهرانی، نوید محمدزاده، سعید داخ، علیرضا استادی و زکیه بهبهانی در آن ایفای نقش می کنند.در خلاصه داستان این فیلم آمده است: کاوه نریمان یکی از پزشکانِ پزشکی قانونی در محل کارش با جسدی مواجه می شود که وی را پیش از این می‌شناخته است.فیلم سینمایی «بدون تاریخ، بدون امضا» سال گذشته و در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر موفق به کسب سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای نوید محمدزاده و بهترین صداگذاری برای سید علیرضا علویان شد.

 

برخی سینماگران در پبام های جداگانه در صفحات اینستاگرام خود موفقیت «بدون تاریخ، بدون امضا» را در جشنواره ونیز تبریک گفتند که در پی می آید:

** شهاب حسینی 

نوید عزیز درود بر تو که دلمونو شاد کردی. ان شاالله این مسیر برات رو به سوی تعالی و تکرار این موفقیت، تداوم داشته باشه. آمین. با احترام شهاب حسینی. 

 

** هانیه توسلی

نوید محمدزاده بازیگر درجه یکی است. تبریک به نوید عزیز و گروه فیلم بدون تاریخ بدون امضا. تبریک به سینمای ایران.

 

** مهناز افشار

مبارک باشه نوید جان و مبارک وحید جلیلوند عزیز و همه عوامل فیلم برندگان جایزه ونیز

 

** سحر دولتشاهی

– مبارک باشه نوید عزیز بهت افتخار می کنم برادر خوش قلب و با استعدام

 

** تهمینه میلانی 

تبریک به اقای نوید محمدزاده عزیز و هنرمند و اقای وحید جلیلوند هنرمند و همه هنردوستان. برای کسب جایزه بهترین بازیگر و بهترین کارگردان بخش افق های در جشنواره بین المللی ونیز برای فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا».

 

** پرویز پرستویی

تبریک به نوید محمدزاده و وحید جلیلوند عزیز. تبریک به سینمایی ایران و با آرزوی بهترین ها…..

 

** حمید فرخ نژاد

تبریک به فاتحان ونیز؛ محمدزاه عزیز و وحید جلیلوند گرامی ، تبریک به سینمای ایران.

 

** بهرام رادان

تبریک به نوید عزیزم، تبریک به آقای جلیلوند و امیرجان آقایی، تبریک به همه عوامل فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» و تبریک به سینمای پرافتخار ایران که که ثابت کرد زنده است و هر روز با وقار و ابهت بیشتر، قله های موفقیت را یکی بعد از دیگری فتح می کند، با اینا خستگی مونو در میکنیم.

 

** مهتاب کرامتی

تبریک به برندگان جشنواره ونیز، نوید محمدزاه و وحید جلیلوند گرامی … تبریک به ایران و سینمای پر افتخار کشورمون 

 

** اکبر عبدی

با عرق گیر، با استعدادو باهوش و کاربلد، گفت مهم ترین چیز خانواده و ایران من است … تبریک به نوید محمدزاه 

 

** جواد عزتی 

تبریک به رفقای نازنین وحید جلیلوند عزیز و نوید محمزاده کار بلد برای بهترین بودن در جشنواره ونیز تبریک به سینمای کشورم و البته مردم نازنین کشورم 

 

** محسن تنابنده

تبریک به وحید جان و نوید عزیز برای درخشش در فستیوال ونیز

 

** پرستو صالحی 

تبریک به نوید محمدزاده عزیز و وحید جلیلوند نازنین ، تبریک به سینمایی ایران، مردم ایران و ایران زنده باد

 

** پریناز ایزدیار

خیلی خیلی مبارک باشه رفیق جان تبریک به آقای وحید جلیلوند برای دریافت جایزه بهترین کارگدانی بخش افقهای جشنواره ونیز

 

** الهام پاوه نژاد

مگه داریم عیدی بهتر از این؟؟

نوید جان افتخار همه مایی.. جایزه بهترین بازیگر مرد ونیز مبارکت باشه الهی. عزی گیان … همین طور هی بدرخشی هی ما ذوق کنیم

اقای جلیلوند عزیز یه عالم مبارکتون باشه…

 

** مهدی سلطانی

تبریک به این دو عزیز نوید محمدزاده و وحید جلیلوند و همه هموطنان برای افتخار آفرینی


منبع: بهارنیوز

چرا «خانه پدری» ۷سال توقیف می‌شود؟

به گزارش ایسنا، کارگردان فیلم‌های «تنوره دیو»، «شبح کژدم»، «آن‌ سوی آتش»، «آبادانی‌ها»، «بودن یا نبودن»، «بیدار شو آرزو»،‌ «خانه پدری» و «کاناپه» قرار است همزمان با برپایی نوزدهمین جشن بزرگ سینمای ایران تقدیر شود و مراسم بزرگداشت او به همراه سه هنرمند دیگر در جشن نکوداشت خانه سینما برگزار خواهد شد.این فیلمساز که چندان زیاد هم اهل مصاحبه نیست، در سال‌های گذشته گفت‌وگوهایی در رسانه‌ها داشته که محور بیشتر آن‌ها وضعیت فیلم توقیفی‌اش یعنی «خانه پدری» بوده است. هرچند وی درباره برخی موضوعات مهم اجتماعی هم واکنش‌هایی نشان داده بود که در آن‌ها باز هم ردی از رویکرد فیلمسازی اش دیده می‌شد.
عیاری که به دلیل انجام برخی تدارکات برای فیلمبرداری سریال جدیدش (پس از سریال روزگار قریب) روزهای شلوغی را می‌گذراند، به بهانه فرا رسیدن روز ملی سینما و بزرگداشتی که قرار است برایش برگزار شود و نیز در شرایطی که برخی خبرها حاکی از آن است که  احتمالا به زودی شاهد اکران عمومی فیلم «خانه پدری» اش خواهیم بود، با ایسنا گفت‌وگو کرد؛ گفت‌وگویی که قرار بود بیشتر درباره سینما و شخص کیانوش عیاری و ویژگی‌های خاص او در کار باشد، اما به دلیل نامهربانی‌هایی که از آن ها گله مند است، سمت و سوی متفاوتی گرفت.
در این سال‌ها آب خوش از گلویم پایین نرفته است
او در این گفت‌وگو و پس از اشاره به نزدیکی روز ملی سینما و بزرگداشتش وحس و حالی که الان به سینما دارد، بیان کرد: آدمی که دل شکسته و خسته باشد چه می تواند بگوید؟! چه حسی می تواند داشته باشد؟ ازسال ۶۳ که اولین فیلم‌ام را ساختم و حتی دو سال قبل از آن هم که یک فیلم بلند برای تلویزیون ساخته بودم تا الان، همه کارهایم یا توقیف شده یا به نحوی اذیت و آزار شده‌اند. از این رو نمی‌دانم واقعا احساسم چگونه است چون در این سال‌ها آب خوش از گلوی من پایین نرفته است که بخواهم چیزی را در عرصه حرفه‌ای خودم دوست داشته باشم یا برایم لذت بخش باشد. الان اصلا چیزی برای من نمانده که لذت بخش باشد.وی سپس با اشاره به برخی فیلم هایش ادامه داد: سال ۱۳۶۳ که فیلم «تنوره دیو» را ساختم فقط و فقط کارشکنی دیدم، البته هر از گاهی مسئولی هم بوده که با مسائل من با حسن ‌نیت برخورد ‌کرده، نه با من بلکه با  دیگر فیلمسازان ولی من چون همیشه سکوت می‌کردم و غر نمی زدم و مسائلم را رسانه‌ای نمی‌کردم، شاید کمتر در معرض مخالفت‌ها قرار گرفته باشم.
عیاری گفت: آن زمان «تنوره دیو» برای فستیوال دهلی انتخاب شد و این فستیوال در آن موقع یکی از پنج  جشنواره الف دنیا بود؛ جشنواره ای که جانشین جشنواره جهانی تهران پس از انقلاب شده بود و بعدها از دهلی به قاهره منتقل شد. در آن مقطع فیلم مرا به بهانه اینکه باید زیرنویس شود به هلند فرستادند و در نهایت دیر رسید و هیچ اتفاقی هم برایش نیفتاد و شرایط به گونه‌ای پیش رفت که کاملاً معلوم بود خیلی علاقه‌ای وجود نداشته این فیلم به جشنواره برود، آن هم نه به خاطر اینکه تنوره دیو مسئله داشت، بلکه به نظر می‌آمد با خود من مسئله دارند و طبیعی است که تولیدی‌های من نیز تحت تأثیر نگاهی قرار گرفت که نسبت به من وجود داشت.

وقتی مانع نمایش «آبادانی‌ها» در کن شدند
وی افزود:  بعد از آن نوبت به «شبح کژدم» رسید و بعد فیلم «آن سوی آتش» که دو سالِ تمام، نمایش داده نمی شد و ممنوع‌الخروج بود، چون آقایانی مسئول امور بین الملل تلویزیون در آن زمان بودند که می‌گفتند اگر این فیلم از کشور خارج شود یکسری روزنامه های خارجی از آن مشتی آهنین و محکم علیه ایران درست می کنند و به سود ایران نیست که این فیلم به خارج از کشور برود و به این بهانه فیلم  دو سال توقیف شد، در حالی که تردید ندارم آن دو نفر مسئول وقت در سال ۶۶ واقعا نگران آنچه می گفتند نبودند، بلکه به نگاه‌های شخصی چنان پوششی می‌دادند که کارشان موجه شود. بعد از آن نوبت به فیلم «آبادانی‌ها» رسید که به عنوان اولین فیلم سینمایی ایران به جشنواره کن دعوت شد ولی از حضورش در این جشنواره جلوگیری شد در حالی که شنید آن سال شانس‌های برای موفقیت این فیلم وجود داشت.
او با اشاره به مدیران وقت که فیلم را از جشنواره کن برگرداندند، بیان کرد: با این کار بدون هیچ تردیدی سرنوشت من از یمین به یسار رفت، چون مگر می‌شود فیلمی به چنین جشنواره‌ای راه یابد و حتی یک نمایش معمولی داشته باشد اما در سرنوشت یک جوان بی تاثیر باشد؟ درحالی که کسانی که مانع از حضور این فیلم در جشنواره کن شدند اهمیتی برایشان نداشت که بر سر سازنده جوان این فیلم چه می آید یا مثلا این اتفاق چه تاثیر مثبتی می‌توانست بر شکل گیری سینمای نوین پس از انقلاب داشته باشد.
چرا «خانه پدری» هفت سال توقیف می‌شود؟
عیاری با مرور بیشتر فیلم‌هایش که به مشکل برخورده بودند، به «خانه پدری» رسید و گفت: درباره این فیلم هم انگار باز نظر شخصی بر هر چیزی اولی است، چون این فیلم کوچکترین مسئله‌ای نداشته که هفت سال است در توقیف به سر می‌برد و اصلا چرا باید این اتفاق بیفتد؟ جز ترس، تنگ نظری و سوء تفاهم چه چیزی باعث این اتفاق شده است؟ درباره «کاناپه» هم بهتر است صحبت نکنم چون انتظاری ندارم؛ همان‌طور که به همه بازیگرانی که می خواستند موهایشان را برای بازی در فیلم کوتاه کنند گفتم فکر نکنید این فیلم شما را به عرش می‌برد، چرا که کاناپه توقیف می شود.او اظهار کرد: من انتظاری نداشتم که این فیلم به آسانی امکانی برای عرضه پیدا کند ولی انتظار دارم نگاهی مسلط بر اوضاع،  تشخیص دهد که اتفاقا نمایش فیلم کاناپه می‌تواند یک مقدار به تلاطم‌های دم افزون جامعه در جهت آرام‌تر شدن آن حداقل در یک وجه، کمک کند.
وی با اشاره به سختی‌هایی که پس از توقیف «خانه پدری» کشیده است، افزود: شش سال طول کشید تا پس از خانه پدری دوباره بتوانم فیلم بسازم و باز هم می‌سازم، اما بعد از «کاناپه» دیگر هیچ نقش زنی را در خلوت یا در حضور محارمش با روسری نشان نخواهم داد، یعنی اصلاً به سمت گرفتن چنین صحنه هایی نمی‌روم، همه یا در مکان عمومی خواهند بود یا حذف می‌شوند.

به اکران کاناپه امیدوارم
عیاری در پاسخ به اینکه با این اوصاف آیا به اکران فیلم «کاناپه» امیدی دارد با بیان اینکه صد در صد امیدوار است، به انگیزه هایی که باعث ساخت این فیلم شدند اشاره و اظهار کرد: همیشه از اینکه زن را در خلوت خودش با حجاب نشان دهم خجالت می‌کشیدم وخجالت می‌کشم. هنگام ساخت سریال «روزگار قریب» هم همین حس را داشتم و وقتی فرح پهلوی و شمس را در سال ۵۳ با حجاب تصویر کردم دیدم این یک دروغ خیلی جدی و دامنه‌دار است، چون سینمای مدعی واقع‌گرایانه ایران در قدم اول واقعیت را تحرف می‌کند، به همین دلایل بود که در کاناپه آنچه را به آن اعتقاد داشتم اجرا کردم.
هیچ کاری را برای متفاوت بودن انجام ندادم
او درباره اینکه با ساخت این فیلم به نوعی پیشرو شده است، تاکید کرد:‌ هیچ کدام از این کارها را برای پیشرو یا متفاوت بودن انجام نداده و نمی‌دهم، بلکه به طور غریزی در بهترین شکل ممکن کار می‌کنم و حتی یک حرکت جلوتر را نیز پیش‌بینی نمی‌کنم که عاقبتش چه می شود. اصلا به نظرم خجالت آور است که تصور کنم نسبت به جامعه خودم تعهداتی دارم که باید آن را قالب فیلم اجرا کنم، این شرم آور است که احساس مسئولیت کنم  چون باید احساس مسئولیت درون انسان جوشیده شود و آن وقت است که کار اصولی تر می شود.در ادامه این گفت  و گو به یکی دیگر از فعالیت های عیاری در کنار فیلمساری اشاره شد که نتایج آن به صورت کتاب درامده اما منتشر نشده است. یکی از این کتاب ها به مصاحبه ای خیالی میان عیاری و مرحوم جلال مقدم مربوط است که او مدتی قبل در نمایشی از فیلم فرار از تله به آن اشاره کرده بود.
مصاحبه خیالی با جلال مقدم کتاب می‌شود؟!
او درباره این کتاب توضیح داد: یک زمان خانم نوشابه امیری ـ سردبیر مجله گزارش فیلم ـ با آگاهی از علاقه من به جلال مقدم پیشنهاد داد که مصاحبه ای با او داشته باشم و اشاره اش هم به مصاحبه تروفو و هیچکاک بود اما گرفتاری‌های من مانع شد که مصاحبه را به وقت خودش انجام دهم تا این که آن حادثه اتفاق افتاد و ایشان درگذشت و این اندوه برای من باقی ماند که چرا چنین فرصتی را از دست دادم، به همین دلیل مصاحبه خیالی را با روح جلال مقدم داشتم که در حد یک کتاب شد.وی گفت: البته در این کار پیش از آنکه مصاحبه با جلال مقدم داشته باشم به چشم انداز و باوری پرداخته ام که جلال مقدم در سینما داشت و من آن را دوست می داشتم، چون معتقدم جلال مقدم یکی از بنیانگذاران نوعی سینمای رها و تاحدودی دلخوش بود که در عین داشتن تلخی ها، یک نمونه خوب برای سینمای مشابه خود در غرب محسوب می شود.بخش پایانی این گفت‌وگو که به سینمای رها و رهاشدگی خود عیاری ختم شده بود، با حسرت ها و آرزوهای این فیلمساز ادامه پیدا کرد.

اشتباه و حسرت‌های کیانوش عیاری
او گفت: بزرگترین حسرت من این است که سال های زیادی را به خاطر مسائل بی ارزش از دست دادم. مثلا در انجمن تهیه کنندگان سینما عضو بودم و رئیس آنجا شدم، آن هم جایی که عباس شباویزها یا میثاقی ها حضور داشتند و نمی دانم آدمی که هنوز هم فیلمساز آماتور است چرا باید رئیس انجمن تهیه کنندگان سینمای ایران شود؟ درواقع اینها دورانی بود که به نظرم به بطالت گذشت و حتی به نظرم بصیرتی را که به خاطر حضور در این مجامع داشتم ارزشی ندارد درحالی که می توانستم فیلم بسازم.
وی خاطرنشان کرد: البته حسرت نمی خورم که ای کاش نوع فیلمسازی دیگری را در پیش گرفته بودم ولی ای کاش اولین دعوتی را که از یک فیلمساز ایرانی برای کار داشتم دنبال می‌کردم.  این دعوت زمانی که در سال ۶۸ از کن به پاریس بر می گشتیم از سوی انجمنی فرانسوی به من پیشنهاد شد تا با سرمایه گذاری دولت فرانسه یک فیلم سینمایی بسازم اما فقط یک قول پیش‌پاافتاده به نماینده ای از “آراز فیلم ارومیه” برای ساخت دو نیمه سیب باعث شد این کار را نکنم و این اشتباه به همین راحتی سرنوشت خودم و حتا بُعدی از سینمای ایران را تحت تأثیر قرار داد.کیانوش عیاری در پاسخ به اینکه آیا اشاره اش به فعالیت های صنفی به دلسرد بودن از صنف ارتباط دارد و آیا اصلا در طول این سالها بویژه با توقیف فیلم هایش حمایتی شده است؟ گفت: هیچ حمایتی که از من نشده اما حرفم به معنای مشکل داشتن با فعالیت صنفی نیست. بلکه معتقدم اکر آن هایی که مشوقم بودند اهمیتی به سرنوشتم می دادند می‌گفتند کیانوش وارد این عرصه (فعالیت صنفی) نشو و فیلم بساز که این بیشتر برای سینمای ایران اهمیت دارد؛ بویژه با این مافیابازی های سخیف به همین دلیل حالا فکر می کنم اگر یک فیلم بیشتر می‌ساختم تاثیر بیشتری بر شکل گیری این سینما می توانستم داشته باشم.
انتظار عیاری برای گشایش در امور
او در آخر درباره ساخت فیلمی جدید افزود: فعلا در اولین قدم انتظار دارم خانه پدری اکران شود تا ببینم  گشایش اتفاق افتاده و بعد به واسطه آن قدم بعدی را بردارم. خانه پدری در سال ۸۹ ساخته شد و می توانست در سال ۹۰ اکران شود، آن وقت من هم روحیه داشتم تا بیشتر و بهتر کار کنم، اما تنگناهای خانه پدری باعث شد در ارتباط با ساخت فیلم بعدی هم به مشکل بخورم.


منبع: بهارنیوز

موزه‌ای که رستوران شد!

حمید بابایی- روزنامه بهار
داستان موزه‌ها در ایران داستانی غم انگیز است. از موزه هنرهای معاصر تهران گرفته تا چند موزه دیگر که هر کدام از آن‌ها در دل خود سرنوشتی‌ تراژیک را برای بیان دارند. در این میان شاید بتوان از موزه هنرهای معاصر اهواز به عنوان یکی از تنهاترین موزه‌های ایران با سرنوشتی تلخ یاد کرد. سرنوشتی که داد اهالی هنر سرزمین زیبای جنوب را در آورده است و کار را به جایی کشانده که بسیاری از آنها برای وضعیت فعلی این موزه احساس نگرانی کرده اند.تبدیل این موزه به محل خرید و فروش و اجاره آن به موسسه‌ای خصوصی و برگزاری مراسمی عجیب و دور از شأن این مجموعه از جمله این کارها است.   

موزه هنرهای معاصر اهواز به عنوان دومین موزه بزرگ کشور در سال ۱۳۸۸ افتتاح شد. گنجینه این موزه ۷۰ اثر دارد که ۶۰ اثر آن متعلق به هنرمندان استان خوزستان و ۱۰ اثر متعلق به هنرمندان دیگر استان‌های کشور است.
بنا بود در این موزه همایش، کارگروه‌ها، دوره‌های آموزشی هنری مختلف و سمینارهای هنری برگزار ‌شود و در مواردی هم از گالری‌های آن به عنوان نمایشگاه انفرادی هنرمندان مختلف استفاده ‌شود. همچنین موزه هنرهای معاصر اهواز تنها مکان تخصصی استان خوزستان و کلانشهر اهواز بودکه هنرمندان تجسمی اغلب در آن جا گرد هم می‌آمدند و آثارشان را به نمایش می‌گذاشتند.

اما با روی کار آمدن دولت یازدهم و مصوبه دولت مبنی بر واگذاری مکان‎های فرهنگی به بخش خصوصی در جهت برداشتن هزینه‎های اضافی از دوش دولت، مدیریت موزه‎ هنرهای معاصر اهواز نیز طی مزایده‎ای به بخش خصوصی واگذار شد اما دیری نپایید که موزه به محل اعتراضی برای هنرمندان تجسمی استان تبدیل گشت تا جایی که منجر به تجمع اعتراضی هنرمندان خوزستان مقابل موزه‌ هنرهای معاصر اهواز در بهار سال گذشته شد چراکه براساس قرارداد تمام اختیارات موزه هنرهای معاصر اهواز از سوی مدیرکل وقت ارشاد خوزستان به مدت هفت سال به بخش خصوصی واگذار شد.

به دنبال این قرارداد، بهره‎بردار موزه رستورانی را نیز در آن ‌ایجاد کرد که اعتراض هنرمندان را بیش از پیش برانگیخت و منجر به تحریم موزه به مدت ۲ سال از سوی آنان شد. طی ۲ سال اخیر، شرایط به وجود آمده برای موزه هنرهای معاصر از یک سو و بلاتکلیفی هنرمندان تجسمی در پی تحریم موزه از دیگر سو باعث شد تا به مدت ۲ سال شاهد برپایی هیچ ‎گونه برنامه و نمایشگاه رسمی از سوی هنرمندان خوزستان در این نمایشگاه نباشیم. اما با گذشت دو سال و با روی کار آمدن محمد جوروند به عنوان مدیرکل جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان و نقش حمایتی وی اقداماتی از سوی او جهت بازپس‌گیری موزه انجام شد تا این‎ که سرانجام در روز هفتم اسفند ۱۳۹۵ مدیرکل ارشاد خوزستان در مصاحبه‎ای با خبرگزاری ایسنای خوزستان ضمن تبریک به هنرمندان خبر از بازپس‎گیری موزه هنرهای معاصر اهواز داد و اعلام کرد طی جلسه‎ای که میان او تقوی (نماینده حقوقی وزارت ارشاد) ، معاونان اداره ‎کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، هنرمندان هنرهای تجسمی و بهره‎بردار موزه برگزار و مستنداتی که از سوی هنرمندان ارائه شد، مصوب گردید موزه هنرهای معاصر اهواز پس از طی روال قانونی از بهره‎بردار فعلی پس گرفته شود؛ اتفاقی که خوشحالی هنرمندان تجسمی را درپی داشت اما هنوز به سرانجام نرسیده و اینک آنان منتظرند تا این اتفاق هر چه سریعتر به سرانجام رسد.

اما همچنان این وضعیت تغییری نداشته است و رفته رفته صدای اعتراض هنرمندان خوزستانی بیشتر شده است. کار به جایی رسیده که برخی از هنرمندان این قرارداد که بین بخش خصوصی و موزه هنرهای معاصر بسته شده است را به قرارداد‌ترکمن چای تشبیه کرده اند. به این منظور گفت‌وگویی داشتیم با چندتن از هنرمندان اهوازی تا وضعیت موزه را از زبان آنها بشنویم. جلال خراسانی نقاش و مسئول هیأت مدیره و رئیس انجمن هنرهای تجسمی استان خوزستان در گفت و گو با «بهار» ضمن گلایه از وضعیت موجود گفت: داستان موزه خیلی بیشتر و طولانی‌تر از این حرفها است. درواقع روند اداره موزه از همان ابتدا ایراداتی داشت، ولی خب در حال حاضر شکل اداره موزه تبدیل به بحران هنری شده است. البته شماری از دوستان که خیر، کل جامعه هنری وفرهنگی نسبت به این وضعیت معترض هستند.

درحال حاضر وضعیت بسیار نامناسب است، اگر به تصاویر منتشر شده در خبرگزاری‌ها مراجعه کنید حتما نتیجه‌ای که می‌گیرید همان چیزی است که بقیه گرفته‌اند و نسبت به آن معترض هستند. اوضاع اسف‌بار موزه هنرهای معاصر اهواز فقط به دلیل عدم مدیریت صحیح به وجود آمده و تصمیمات سلیقه‌ای وفردی، درصورتی که موزه جزئی از دارایی مردم است. اگر به تعریف موزه مراجعه کنید خواهید دید این تناقض چقدر مشهود است.
وی در ادامه و در مورد این که آیا در موزه آثار هنرمندان معاصر به نمایش گذاشته می‌شود یا خیر؟ گفت: قبلا به ندرت بود، ولی درحال حاضر خیر. چند سال پیش هم بنده مسئول انجمن بودم، قراردادهای زیادی با موزه هنرهای معاصر تهران و فرهنگستان هنر و… بسته شد. برای تبادلات هنری از جمله نمایشگاه‌ها و بینال‌ها منتهی  با لجبازی برخی مدیران عقیم ماند. همچنین محمد عدیلی پور از هنرمندان اهواز در گفت و گو با «بهار» گفت:
حدود دو سال پیش موزه هنرهای معاصر اهواز طبق قراردادی ۷ ساله و کاملا رایگان با اختیار تام و استفاده از کلیه امکانات موزه و حتی اختیار گنجینه به شخصی به نام علی منوچهری واگذار شد در صورتی که در ابتدا و طبق آگهی هایی که در روزنامه‌ها منتشر شد قرار بر واگذاری کافه و گالری طبقه پایین موزه بود. مضاف بر رایگان بودن حتی طبق ادعای اداره کل ارشاد. توافق شده که ۴۰ درصد هزینه برق موزه را هم ارشاد پرداخت کند. طبق فرمایش مدیر کل جدید ارشاد جوروند که به شدت پیگیر بازپس‌گیری موزه هستند:
با آقای علی منوچهری رسمی مکاتبه شده و از ایشان خواسته شده که در مورد قرارداد حضور دائم داشته باشند والا قرارداد یک طرفه فسخ می‌شود چون ایشان خارج از کشور هستند و از ابتدا نماینده خود را در موزه به جای خود گذاشتند. خروج اثر شیشه گران از موزه در مهر ۹۴ و نمایش در گالری شیرین که هم مدیرکل قبلی و هم مدیریت موزه هر دو این موضوع را تکذیب کردند. بدون تشریفات اداری و بیمه و. . . انجام شد.

برگزاری مراسمات جشن و. . . در رستوران‌ترمه. در محل موزه هنرهای معاصر، جشن عروسی و. . . با موسیقی و. . . . البته این مکان در ابتدا قرار بر کافه بوده است. مثل تمام موزه‌ها و گالری‌های ایرانی و خارجی ولی بعد از واگذاری تغییر کاربری به رستوران داد و تبدیل شد به محل برگزاری جشن و. . .
وی در ادامه گفت: پس از واگذاری، مدیریت موزه هیچ گونه همکاری با هنرمندان استان ندارد. هیچ اتفاق حرفه‌ای و در خور موزه برگزار نشده است. الا آبی ایرانی که آن هم ایرادات زیادی به آن وارد بود. و اما برگزاری نمایشگاه‌های نامرتبط مثل، فروش لوازم التحریر، فروش صنایع دستی و لباس و. . .
به کرات برگزار شده و حتی خسارتهایی هم بر موزه زده شده است. در ۵ مرداد ۹۵ توافق بر همکاری با هنرمندان شد و جشنی به نام پنجگاه گرفته شد و هنرمندان وارد موزه شدند. اما از فردای آن روز مجددا موزه هیچگونه همکاری با هنرمندان نکرد و به کارهای قبلی ادامه داد و حتی درب را برای جلسات ابتدایی هنرمندان باز نکرد. در حال حاضر موزه هیچ تیم کارشناسی هنری ندارد که احیانا در برگزاری نمایشگاههای هنری کارشناسی کند. به نظر می‌رسد صدای فریاد هنرمندان اهوازی روز به روز بلندتر می‌شود تا به وضعیت نگران کننده موزه هنرهای معاصر اهواز رسیدگی شود.


منبع: بهارنیوز

هدیه ای به یوزپلنگ ایرانی

به گزارش ایرنا، عوامل مختلفی مانند جاده کشی، لوله گذاری از میان زیستگاه ها، از بین رفتن طعمه، حضور بیش از حد دام ها در مراتع و سگ گله و به طور کلی نابودی زیستگاه ها وضعیت ناخوشایندی را برای یوزپلنگ ایرانی رقم زده و حیات این گونه ارزشمند را تهدید می کند که در این میان حضور دام و پرسه زدن سگ گله در زیستگاه یوز مانند منطقه توران و میاندشت تهدیدی جدی برای این گربه سان ارزشمند است. در حال حاضر ۱۰ آغول در منطقه توران و میاندشت وجود دارد که هشت تا از آنها فعال است و مالک دو آغول دیگر در منطقه حضور دارد اما زیاد فعال نیست، در هر آغول به طور متوسط ۶۰۰ تا ۸۰۰ راس دام جای می گیرد که باید به آن سگ گله و رفت و آمد انسان را نیز اضافه کرد که تمام آنها باید از منطقه خارج شوند.

با توجه به اهمیت موضوع یکی از هنرمندان کشور با همراهی جمعی از کارشناسان شناخته شده در این عرصه اقدام به راه اندازی پویشی مردمی با عنوان حفاظت از یوزپلنگ ایرانی کرده که اولویت آن خارج کردن این آغول ها از منطقه است.
«هومن جوکار» مدیر پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی  گفت: این حرکت بیشتر از اینکه کمکی به یوزپلنگ یا محیط زیست باشد، یک تحول اجتماعی و یک نوع مطالبه گری پیشرفته است که با این پویش و به بهانه حفاظت از یوزپلنگ آغاز شده است . وی افزود: با مرور کردن تاریخچه این پویش ها در دنیا می توان به اهمیت و تاثیر این گونه حرکت ها پی برد، در کشورهای اروپایی مردم این نوع مشارکت را در مسائل مختلف مانند محیط زیست، هنر و خیلی مسائل دیگر از مدت ها پیش آغاز کرده اند و بسیاری از کارها به صورت مردمی انجام می شود. وی ادامه داد: در امریکا بنیادی وجود دارد که بر اساس آن حدود ۹۰ درصد تالاب ها توسط مردم حفاظت می شود بنابراین آینده و نتیجه اینگونه پویش ها امیدوار کننده است. جوکار با بیان اینکه در این پویش هر فردی به اندازه توان مالی خود کمک می کند، گفت: با اجرای آن همگان چه بخش دولتی و چه مردمی متوجه می شوند که موضوع مهمی است و نمی توان به راحتی از آن گذشت که حرکت بزرگی در راستای حفاظت از یوزپلنگ خواهد بود.

مدیر پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی تاکید کرد: امیدوارم این موضوع از یوزپلنگ عبور کند و به تمام ارزش های کشور از طبیعت تا معماری و صنایع دستی و غیره تسری پیدا کند . وی درباره نحوه هزینه کرد مبلغ جمع آوری شده و نقش سازمان حفاظت محیط زیست، گفت: نقش سازمان حفاظت محیط زیست، سازمان منابع طبیعی و پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی ارائه راهکار علمی برای هموار کردن مسیر هزینه کرد این مبلغ است و شاید برای این کار کمیته ای تشکیل شود. وی تاکید کرد: آورده ما این خواهد بود که مشارکت کنیم تا این پویش مردمی به نتیجه برسد و محیط زیست و منابع طبیعی همکاری کنند تا به نحو شایسته ای و بدون اینکه دامداران متضرر شوند آغول ها از زیستگاه یوزپلنگ در منطقه توران و میاندشت خارج شود. جوکار گفت: اولویت نخست این پویش جابه جایی آغول های دام در منطقه است و چون مردم خواهان ادامه این پویش هستند شاید بتوان در مراحل بعدی کارهای دیگری که یکی از آنها ایمن سازی جاده ها است در دستور کار قرار گیرد .

وی افزود: چون دام اواخر مهرماه وارد منطقه می شود از این رو عجله و اولویت بر خروج آغول ها از منطقه است تا قبل از ورود دام این جابه جایی صورت گیرد و منطقه امن شود؛ وضعیت یوزپلنگ ها خوب نیست، آخرین آمارها نشان می دهد کمتر از ۵۰ قلاده یوز در کشور وجود دارد. یوزپلنگ آسیایی گربه سان ارزشمندی است که در فهرست اتحادیه بین‌ المللی حفاظت از محیط زیست قرار دارد، این حضور یعنی این که گونه ای در خطر انقراض است، حدود دو هزار سال پیش یوزها در بیشتر نقاط آسیا حضور داشتند اما اکنون منحصر به نواحی بیابانی ایران شده ‌اند، در واقع ایران از دهه ۱۹۷۰ به عنوان تنها زیستگاه یوزپلنگ‌ های آسیایی شناخته شده است از این رو به آن یوزپلنگ ایرانی نیز می گویند بنابراین باید با تمام توان از این میراث ارزشمند حفاظت کنیم. وضعیت زیستگاه های یوزپلنگ چه در جنوب کشور مانند استان یزد و چه مناطق شمالی مانند توران در سمنان و میاندشت در خراسان شمالی خوب نیست و تلاش همگان را برای حفاظت از این گربه سان در خطر انقراض می طلبد.


منبع: بهارنیوز

افزایش شناسایی موارد کودک‌آزاری

حبیب الله مسعودی فرید در گفت‌وگو با ایسنا، در خصوص تصویب «لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان» که سال‌هاست در انتظار تصویب مجلس شورای اسلامی است، گفت: در صورت اجرای صحیح استراتژی‌ و راهبردهایی که برای کاهش کودک‌آزاری داریم، به همراه اجرای دقیق قانون حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان  مصوب سال ۱۳۸۱ می‌توانیم شاهد اقدامات بسیار مثبت در حوزه حمایت از حقوق کودکان و نوجوان و به طور ویژه موارد کودک آزاری در کشور باشیم.

کودک‌آزاری نیاز به شاکی خصوصی ندارد

وی تصریح کرد: به موجب قانون حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان مصوب سال ۸۱، کودک‌آزاری جرم عمومی تلقی شده و دیگر نیاز به شاکی خصوصی ندارد و هر کس چنانچه از وقوع کودک آزاری اطلاع داشته باشد، بر اساس این قانون باید به محاکم قضایی مورد را اطلاع دهد ودر صورت عدم ارائه گزارش قانونگذار برای وی حبس و جزای نقدی تعیین خواهد کرد.فرید در ادامه با تاکید بر آنکه بسیاری از مردم اصلا نمی‌دانند که کودک آزاری جرم است و گمان می‌کنند در این زمینه هیچ قانونی در کشور وجود ندارد، گفت: هر چند که تصویب لایحه اصلاحی حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان همواره تقاضای بهزیستی از مجلس شورای اسلامی بوده است، اما قانون مصوب سال ۸۱ نیز در این زمینه به طور ویژه وارد شده است و چنانچه از همه ظرفیت های این قانون استفاده کنیم، می‌توان شاهد بهبود اوضاع باشیم.

وی لایحه اصلاحی حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان را بسیار مترقی‌و تکامل‌یافته‌تر از قانون مصوب سال ۸۱ دانست و گفت: حتی در این لایحه اصلاحی عدم اجازه تحصیل کودک توسط والدین، عدم توجه به بهداشت کودک و … همگی از مصادیق کودک‌آزاری محسوب می‌شوند؛ همچنین در این لایحه نقش پررنگی برای نهادهای مختلف از جمله بهزیستی در جهت حمایت از احقاق حقوق کودکان و نوجوانان درنظر گرفته شده است.معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در ادامه با بیان آنکه برخی از همکاران و فعالان حوزه کودک اصرار و تمرکز بیش از حد بر تصویب لایحه اصلاحی حمایت از حقوق کودکان ونوجوانان دارند، گفت:  اصرار بیش از حد این افراد به گونه‌ایست که گویی تمام کمبودهایمان در حوزه کودک از عدم تصویب این لایحه ناشی می شود؛ در حالی که هم اکنون ابزارهای بسیار زیادی جهت انجام اقدامات راهبردی و کارگشا داریم و نباید تمام تمرکز خود را بر تصویب این لایحه بگذاریم.

فرید با بیان اینکه کمبود و ضعف قانونی زیادی در جهت پیشگیری و کنترل کودک آزاری در کشور نداریم، عنوان کرد: برای کاهش آمار کودک آزاری در کشور باید «آگاه سازی» و «مهارت‌آموزی» را در دستور کار خود قرار دهیم. این در حالیست که کودک آزاری را نباید فقط در موارد شدید و جنسی ببینیم زیرا بسیاری از کودکان از آزارهای روانی ، عدم توجه و یا غفلت رنج می‌برند.به گفته معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، بیش از ۵۰ درصد از موارد کودک آزاری در سراسر دنیا از نوع “بی‌توجهی و غفلت” است که در این میان بی توجهی به آموزش، بهداشت، عدم اختصاص وقت کافی به کودک، عدم تامین امنیت کودک در خانه و تامین رفاه وی و …نیز  از این دست کودک آزاری محسوب می‌شوند.

وی همچنین با تاکید بر ارائه آموزش‌های مهارت‌آموزی و آگاه سازی به والدین و کودکان در جهت کاهش آسیب‌های حوزه کودک در کشور، گفت: باید به کودکان خودمراقبتی آموزش داده شود،باید به آنها یاد دهیم که نحوه برخوردشان با افراد غریبه چطور باشد یا آنکه کدام یک از اندام های آنان باید همواره مورد مراقبت قرار گیرد.فرید با تاکید بر ارائه روش‌های فرزندپروری به والدین و معلمین گفت: با ارائه این آموزش‌ها در مدارس می‌توانیم از ظرفیت انجمن اولیا و مربیان جهت آموزش به والدین استفاده کنیم؛ این در حالیست که در مهدکودک‌ها نیز باید ارائه دوره‌های آموزشی ویژه والدین در خصوص سبک‌های فرزندپروری و نحوه جلوگیری از بروز خطر برای کودکان و یا حتی مراقبت‌های دوران بارداری و پس از بارداری و… را در دستورکار خود قرار دهیم.

وی در ادامه محیط‌های «آموزشی» و «بیمارستانی» را از گلوگاه‌های مهم شناسایی موارد کودک آزاری در کشور برشمرد و گفت: بسیاری از کودکان به مدرسه می روند یا اکثر آنها در مواقع بیماری به بیمارستان ها مراجعه می کنند؛ به این ترتیب می توانیم چک لیست های مختصری را در اختیار مدارس وبیمارستان ها قرار داده تا بدانند مشاهده چه علایم خاصی، ممکن است نشانه کودک آزاری باشد و جهت اطمینان بیشتر باید آن موارد را به نهادهای مرتبط ارجاع دهند.

به قانون جدید نیاز نداریم

معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با تاکید بر آنکه رسانه ملی می‌تواند با تولید برنامه‌هایی در این زمینه آگاهی های عمومی رابه شدت افزایش دهد، گفت: نقش رسانه فقط آن نیست که از دیگران بپرسد چه می کنند؛ در حالی که رسانه‌ها می توانند با پایش عملکرد خود متوجه نقاط ضعف و قدرتشان بشود و بدانند که نقش موثری در آگاه سازی و بهبود سبک زندگی افراد در جامعه دارند.

فرید با اشاره به پخش تیزرهای تبلیغاتی در زمینه های مختلف از جمله پفک، کلاس های کنکور و … توسط صدا و سیما گفت: صدا و سیما با پخش تیزرهای مختلف در مخاطبان خود احساس نیاز ایجاد می کند؛ این در حالیست که سوال ما این است که چرا رسانه ملی در زمینه رفتارهای سالم وتوسعه سلامت اجتماعی این طور عمل نمی‌کند؟ رسانه ملی وظیفه دارد در افراد جامعه نسبت به شاخص های توسعه سلامت اجتماعی از جمله دریافت آموزش های مهارت زندگی و فرزندپروری و … احساس نیاز ایجاد کند تا مردم برای ارتقای آگاهی های خود هزینه کنند. به این ترتیب دولت پول خود را در دهک‌های پایین درآمدی هزینه خواهد کرد یعنی در آن جایی که حتی اگر مردم آگاهی هم داشته باشند، پولی ندارند که برای این موارد هزینه کنند و این رویکرد همان ترجمه صحیح از پرداخت یارانه‌ها است.

معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور ادامه داد: بسیاری از افرادی که منتظر ایجاد قوانین جدیدهستند باید بدانند ما به قانون جدید نیاز نداریم و در صورت اجرای قانون مصوب سال ۸۱ و تصویب لایحه اصلاحی جدید آن بسیاری از مشکلات ما حل خواهد شد. این در حالیست که بسیاری از موارد هم ممکن است در بطن قانون نباشد اما ما می توانیم اجرای آنها را در دستور کار خود قرار دهیم زیرا اجرای هر طرح و برنامه ای منوط به تصویب قانون خاص در مورد آن نیست.فرید تاکید کرد: برای آگاه سازی و فرهنگ سازی در جامعه نیازی به تصویب قانون نداریم و فقط باید در افراد احساس نیاز ایجاد کنیم و این همان “بازاریابی اجتماعی” است.

به گفته معاون سازمان بهزیستی کشور، بازاریابی اجتماعی استراتژی جدید سازمان بهزیستی کشور در حوزه کنترل و مهار آسیب های اجتماعی  است.

وی همچنین درخصوص آمار کودک آزاری در کشور نیز گفت: آمارهای ما در زمینه کودک آزاری همان آمارهایی است که از طریق اورژانس اجتماعی (۱۲۳) گزارش می‌شوند؛ به این ترتیب سال گذشته ۱۳ هزار تماس مربوط به کودک آزاری به سامانه ۱۲۳ گزارش شده است که پس از راستی آزمایی، وقوع کودک آزاری تقریبا در حدود نیمی از آنها تایید شده‌است.فرید در ادامه با بیان آنکه درحال حاضر  افکار عمومی نسبت به مسائل کودکان حساس شده است و این موضوع بسیار جای خوشحالی دارد، گفت: امروزه میزان شناسایی کودک آزاری در کشور روز به روز در حال افزایش است؛ هر چند شیوع آن تغییری پیدا نکرده وشواهدی مبنی بر شیوع کودک آزاری در کشور نداریم اما به علت توسعه ارتباطات و گسترش استفاده از فضای مجازی به محض وقوع یک مورد کودک آزاری همه از جزییات آن مطلع می شوند.

افزایش موارد کودک آزاری مرتبط با مصرف مواد صنعتی در کشور

معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور همچنان خاطرنشان کرد: البته متاسفانه موارد کودک آزاری مرتبط با مصرف مواد صنعتی در کشور افزایش یافته است زیرا هرچه مصرف مواد صنعتی (مت آمفتامین‌ها) افزایش یابد به علت عوارض ناشی از مصرف آنها از جمله علائم سایکوتیک، هذیان و توهم و… وقوع مواردی همچون کودک آزاری و سایر آسیب های اجتماعی در کشور تشدید می شود. این در حالیست که مصرف موادی همچون تریاک و مورفین ها شاید باعث آن شود که فرد قلک کودک خود را بشکند یا اقدام به فروش فرش زیر پایشان کند اما معمولا منجر به وقوع کودک آزاری های حاد نمی شود. به همین دلیل کودک آزاری های منوط به مصرف مواد مخدرهای صنعتی در کشور تشدید پیدا کرده است.فرید در پایان گفت: درحال حاضر باید از حساسیت عمومی در خصوص مسائل کودکان بهره برداری صحیح داشته و این موضوع را تبدیل به یک جنبش مثبت درجهت افزایش هر چه بیشتر آگاهی های عمومی افراد کنیم.

 روزبه کردونی معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نیز پیش از این اعلام کرده بود: «شواهدی مبنی بر شیوع کودک آزاری در کشور وجود ندارد، در رابطه با کودک‌آزاری آمارهای دقیقی وجود دارد از جمله اینکه استان‌های لرستان، قزوین و فارس استان‌هایی با بیشترین میزان کودک‌آزاری هستند و کمترین میزان کودک‌آزاری مربوط به استان‌های سیستان و بلوچستان، بوشهر و خراسان است. لرستان با ۱۷٫۶مورد، قزوین با ۱۵٫۷ مورد، فارس با ۱۳٫۷ مورد به ازای هر صد هزار نفر بیشترین آمار کودک‌آزاری را به خود اختصاص دادند، این در حالیست که کودک‌آزاری در سیستان و بلوچستان کمتر از یک مورد در هر صد هزار نفر است. وضعیت کودکان در برخی نقاط کشور مناسب نیست و مسئله کودک و حل مشکلات از این دست سیاست‌هایی خاص منطقه را می‌طلبد یعنی نمی‌توان برای کودک‌آزاری در ایلام یا تهران به یک شکل عمل شود.»


منبع: بهارنیوز

چیزی به اسم"طب اسلامی" نداریم

دکتر محمود خدادوست در گفت‌وگو با ایسنا، با اشاره به انجام مطالعه‌ای در خصوص صحت ادعاهایی درباره “طب اسلامی” گفت: کارگروه نظام سلامت در اسلام که مدتی است در دفتر طب ایرانی وزارت بهداشت تشکیل شده، مدت سه سال روی موضوع طب ایرانی بررسی کارشناسی انجام داده است. ما برای تعیین تکلیف این موضوع به مراجع تقلید و حدیث شناسان  پژوهشکده علوم قرآنی مراجعه کردیم. نتیجه تمام این بررسی‌ها این بود که ما موضوعی به نام طب اسلامی نداریم.وی افزود: روایات زیادی در حوزه بهداشت و برخی توصیه‌های درمانی در اسلام داریم که البته باید در پژوهشکده‌های علوم قرآنی و از نگاه علم رجال و علم دلالت بررسی شوند. علمای اهل فن و قرآن‌شناس گفته‌اند که پس از اثبات سندیت یک روایت، برای تعمیم آن به زمان، مکان و مردم حاضر نیاز به کار تحقیقاتی و پژوهشی داریم.

مدیرکل دفتر طب سنتی وزارت بهداشت همچنین تصریح کرد: در این موضوع که سلامت ابعادی پیچیده‌تر از بعد جسمانی و روانی دارد تردیدی نیست؛ ما می‌توانیم از ظرفیت دین اسلام به عنوان کامل‌ترین دین برای توسعه ابعاد فرشتگی و روحی انسان کمک بگیریم، اما  این موضوع غیر از آن است که ما به نام و سوءاستفاده از دین به مردم داروی امام کاظم (ع)، بخور حضرت مریم (س) و داروی امام رضا(ع) تجویز کنیم؛ این کار به معنی مداخله جسمانی است.خدادوست با اشاره به ممنوعیت طبابت افراد غیرپزشک در قانون اساسی ایران، ادامه داد: بر اساس قانون جمهوری اسلامی ایران که تحت نظارت شورای نگهبان قرار دارد و از فیلتر مبانی فقهی ما عبور می‌کند، طبابت افراد غیرپزشک خلاف قانون است. چطور ممکن است در قانون جمهوری اسلامی ایران بگویند مداخله درمانی فقط توسط پزشک مجاز است، اما افراد غیر پزشک به نام اسلام کاری خلاف قانون انجام دهند؟ این کار قطعا بر اساس این مبانی فقهی، خلاف شرع خواهد بود.

به نام طب اسلامی با واکسن و پیوند عضو مخالفت می‌کنند

به گزارش ایسنا، خدا دوست چندی پیش در دیدار با  آیت الله اعرافی، مدیر حوزه‌های علمیه سراسر کشور، تاکید کرده بود که برخی به نام طب اسلامی و سنتی، با بدیهی‌ترین مسائل پزشکی مانند واکسن و پیوند اعضا مخالفت می‌کنند که با این کار آن‌ها، برخی از مردم علاوه‌ بر از دست دادن جان خود، مال خود را نیز از دست‌ داده‌اند. بیشتر این افراد دام خود را برای کسانی که بیماری‌های صعب‌العلاج دارند، پهن کرده و با منع بیماران از مراجعه به پزشکان طب رایج، آن‌ها را مجبور به استفاده از شیوه‌های درمانی نادرست و بدون مستندات علمی خود ترغیب می‌کنند.چندی پیش نیز انجمن علمی طب سنتی  با انتشار بیانیه‌ای  از جریاناتی که با سوء استفاده از نام اسلام و ائمه معصومین(ع)، به حوزه طبابت و طب سنتی ایرانی وارد شده و سلامت شهروندان و اعتقادات دینی آنان را به مخاطره انداخته‌اند اعلام برائت کرد. در بخشی از این بیانیه آمده است: 

“این مدعیان بدون اینکه مدارج علمی طب سنتی یا طب رایج و احتمالا علوم دینی را طی کرده باشند و بدون بهره از هرگونه دانش شناخت بدن و قواعد حاکم بر آن و خواص گیاهان دارویی و مداخلات دارویی آن‌ها با داروهای شیمیایی، صرفا با استنباط شخصی از روایات طبی که در مورد اکثر آن‌ها بررسی‌های لازم از نظر اعتبار و دلالت و … توسط علمای حدیث انجام نشده است، به ساخت دارو می‌پردازند و در این مسیر به نام دین، انواع بیماران قلبی، سرطانی و … را از کلیه درمان‌های ثابت شده محروم می‌سازند و ادعا می‌کنند که بیماری‌های مذکور و انواع سرطان‌ها و بیماری‌های ژنتیکی را با داروهای اهل بیت سریعا درمان قطعی می‌کنند و البته در صورت عدم توفیق در درمان، ریشه را در ضعف ایمان و عدم اعتقاد بیمار به درمانی که از جانب معصومین آمده است، عنوان می‌کنند. ”


منبع: بهارنیوز

وحشت در فلوریدا در آستانه ورود «ایرما»

به نوشته خبرگزاری «آسوشیتدپرس»، «ریک پری» فرماندار این ایالت پیش‌بینی کرده است که طوفان ایرما «فاجعه‌بارترین طوفان» تاریخ این ایالت باشد.کارشناسان می‌گویند این طوفان که با سرعت  بیش از ۳۰۰ کیلومتر در ساعت پیش می‌رود، ممکن است تا ۲۰۰ میلیارد دلار خسارت بر جای بگذارد.بنا بر اعلام مرکز طوفان ایالات متحده، انتظار می‌رود ایرما اواخر وقت شنبه و اوایل یکشنبه به فلوریدا برسد.با نزدیک شدن این طوفان، ترافیک سنگینی در خروجی‌های شهرهای فلوریدا شکل گرفته و مردم در حال ترک خانه‌های خود هستند. خطوط هوایی مسافری و نیروی هوایی آمریکا هم در حال خارج کردن هواپیماهای خود از مسیر طوفان هستند.

«چاک واتسون» کارشناس حوادث طبیعی در مصاحبه با پایگاه «بلومبرگ» این طوفان را «کابوسی برای شرکت‌های بیمه» توصیف کرده است.به نوشته بلومبرگ حدود ۸٫۵ میلیون واحد مسکونی و اداری در معرض طوفان ایرما قرار دارند.طوفان ایرما پیش از رسیدن به آمریکا، در دریای کارائیب چند جزیره را به شدت تخریب کرد. دولت فرانسه اعلام کرده در بخش فرانسوی جزیره «سنت مارتین» بیش از ۹۵% ساختمان‌ها تخریب شده‌اند. ایرما تاکنون دستکم ۱۹ کشته بر جای گذاشته است. مقامات آمریکایی به اهالی فلوریدا هشدار داده‌اند که هیچ نقطه‌ای در مسیر طوفان امن نیست و همه باید به سرعت این مناطق را ترک کنند.طوفان ایرما یک هفته پس از آن رخ می‌دهد که طوفان بزرگ «هاروی» در ایالت «تگزاس» آمریکا ده‌ها کشته و میلیاردها دلار خسارت بر جای گذاشت.
 

 

 

 

 

 

 


منبع: بهارنیوز

پریناز به صورت مردغریبه اسید پاشید؟

گروه جامعه_رسانه ها: روزنامه ایران نوشت: بازپرس جنایی وکارآگاهان پلیس پایتخت سرگرم تحقیق درباره ماجرای اسیدپاشی مرموزی هستند که مرد جوانی مدعی است ازسوی یک زن آشنا هدف اسید پاشی قرارگرفته است. حال آنکه زن جوان این اتهام را رد کرده و گفته آن زمان با همسرش در خانه بوده است. پرونده این ماجرای مرموز از شامگاه چهارشنبه آخر سال ۹۵ ودر پی تماس مردی به نام بهنام با پلیس شهر «چهاردانگه» در اطراف تهران، در دستورکار تیم جنایی قرارگرفت.این مرد مدعی بود ازسوی زنی هدف اسیدپاشی قرارگرفته است. شاکی در جریان تحقیق به پلیس گفت: مدتی قبل با زن جوانی در تهران آشنا شدم ولی چندی بعد فهمیدم او ازدواج کرده و شوهردارد.پس از آن همسرش چند بار مرا تهدید کرد تا اینکه شب حادثه رسید. من مقابل خانه‌ام ایستاده بودم که «پریناز» به طرفم آمد و به صورتم اسید پاشید و فرار کرد. بعد هم من را به بیمارستان انتقال داده و پزشکان اعلام کردند دچار سوختگی ۳ درصدی شده‌ام.ضمن اینکه چشم چپ و صورتم به طورجدی آسیب دیده است.با شکایت بهنام تحقیقات پلیسی در این باره آغاز شد و مأموران پی بردند زن جوان، ساکن تهران است.

بنابر این کارآگاهان راهی پایتخت شدند و زن جوان را بازداشت کردند،سپس «پریناز» برای ادامه تحقیق به دادسرای جنایی پایتخت انتقال یافت اما زمانی که در مقابل بازپرس ایلخانی قرار گرفت، منکر اسیدپاشی شد.او گفت: مدت ها قبل زمانی که به بانک رفته بودم بهنام شماره تلفنش را به من داد و چند روز بعد در جریان یک سفر وسوسه شدم که با او تماس بگیرم. آن روز نخستین تماس را گرفتم ولی آخرین تماس نبود. بعد از مدتی شوهرم از ماجرا باخبر شد و به سراغ مرد غریبه رفت و از او خواست برای همیشه از زندگی ما دوری کند، اما بهنام دست بردار نبود و مرتب به مقابل خانه ما می‌آمد و داد و فریاد راه می‌انداخت. مدتی بعد او از من سفته خواست و گفت سفته هایم باعث می‌شود تا بهانه‌ای داشته باشد و به سراغم بیاید و اگر هم مردم علت رفت و آمدهایم را بپرسند بگویم به خاطر سفته‌ها است، اما شب حادثه من و همسرم در خانه بودیم و من مرتکب اسیدپاشی نشده‌ام.پس از اظهارات زن جوان، از آنجا که محل وقوع حادثه بیرون از تهران بود، بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران؛ پرونده را به همراه متهم دراختیاردادسرای محل وقوع حادثه قرارداد.


منبع: بهارنیوز

کلاهبرداری که خود را ظریف معرفی کرد!

به گزارش ایلنا، سرهنگ جوکار گفت: پس از گزارشات مردمی در خصوص فعالیت دفتر ارائه ویزا و مهاجرت در شیراز و کلاهبرداری مدیر این دفتر از شهروندان، موضوع در دستور کار پلیس قرار گرفت.در بررسی‌های اولیه مشخص شد، مدیر این دفتر که از مجرمان حرفه‌ای است، با دریافت ده‌ها میلیون تومان پول از اشخاص متقاضی سفر به اروپا و آمریکا با تقلید صدا خود را نماینده وزارت امور خارجه یا به صورت تلفنی خود را محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه نیز معرفی و به بهانه اخذ ویزا یا اقامت از مردم کلاهبرداری می‌کند. به گفته رئیس اداره نظارت بر اماکن پلیس استان فارس پس از تحقیقات گسترده متهم دستگیر و تحویل مقامات قضایی‌ شد.
 
وی افزود: متهم با انگیزه کلاهبرداری از طریق اقدامات متقلبانه و جعل عناوین دولتی و امنیتی تحت عناوین مشابه سابقه کیفری داشته است و در مواردی نیز از عناوین مامورانتظامی، مامور دادستانی، حراست قوه قضاییه، مامور اماکن، مامور‌ وزارت اطلاعات و… سواستفاده کرده است.سرهنگ جوکار از کسانی که قصد مسافرت به خارج از کشور را دارند خواست که برای این منظور فقط به مراکز مجاز و نمایندگی‌های مربوطه مراجعه تا در دام افراد جاعل و کلاهبردار گرفتار نشوند.گفتنی است از جاعلان چندین مهر جعلی وزارت امور خارجه و گواهینامه‌های جعلی دفاتر این وزارت خانه و لوح‌های تقدیر و مبالغ دریافتی کشف وضبط و تحویل مقام قضایی‌ شد.


منبع: بهارنیوز

دستیار پزشکی: نمی‌خواهم ترک کنم

به گزارش  ایلنا، چند هفته‌ای است که طرح جمع‌آوری معتادان و خرده‌فروشان مواد مخدر بار دیگر در سطح شهر تهران آغاز شده است. در میان افراد جمع‌آوی شده با اجرای این طرح به حدود ۶۰۰ معتاد و ۱۵۰ خرده فروش مواد مخدر برمی‌خوریم و افرادی که از مصرف مواد نه تنها پشیمان نیستند بلکه معتقدند با تحقیق و بررسی این راه را انتخاب کرده‌اند. یکی از آنها “بیژن. ک” نام دارد. او سال‌هاست هروئین مصرف می‌کند. او دستیار پزشک در یکی از بیمارستان‌های تهران است و می‌گوید دوست ندارد ترک کند.
چندساله داری؟
بیژن: ۶۴ سال
همسر و فرزند هم داری؟
بیژن: بله. سه فرزند دارم که هر سه مهندس هستند.
شغلت چیست؟
دستیار پزشک هستم در بیمارستان کار می‌کنم.
چی مصرف می‌کنی و در روز چقدر؟
بیژن: هروئین مصرف می‌کنم. روزی یک گرم.
کجا دستگیر شدی؟
بیژن: در پارکی در خیابان نارمک نشسته بودیم که دستگیرم کردند، البته زمانی که دستگیر شدم مواد همراه نداشتم.
چند سال است که مواد مخدر مصرف می‌کنی؟
بیژن: ۳۳ سال است که مواد مصرف می‌کنم و بنا به دلایلی نمی‌خواهم ترک کنم.
دلایلت چیست؟
بیژن: یک سری مسائل شخصی است.
همسرت می‌داند مصرف می‌کنی؟
بیژن: بله همسرم می‌داند، اما فرزندانم اطلاع ندارند.

امیر جوان ۲۲ ساله‌ای است که به دلیل همراه داشتن دو پک ماده روان‌گردان “گل” دستگیر شده است. او معتقد است این ماده روان‌گردان اعتیادآور نیست و هر وقت که بخواهد می‌تواند این ماده را مصرف نکند. 
چند سال داری؟
امیر: ۲۲ سال
چه نوع موادی مصرف می‌کنی؟
امیر:  ۶ سال است که گل مصرف می‌کنم.
چرا “گل” مصرف می‌کنی؟
امیر: درباره این ماده تحقیق کردم و متوجه شدم چیز بدی نیست. اعتیاد نمی‌آورد. هر وقت دلم بخواهد نمی‌کشم. این ماده وابستگی ایجاد نمی‌کند.
تحصیلاتت چقدر است؟
امیر: دیپلم.
از کی شروع کردی به مصرف؟
امیر: از دبیرستان با دوستانم شروع کردم. بعدها هم در مهمانی‌ها استفاده می‌کردم.
به چه دلیل و در کجا دستگیر شدی؟
امیر: دوتا پک گل همراهم بود. توی پارک محل بودم.
شاغلی؟
امیر: بله. در بنگاه خرید و فروش ماشین پدرم کار می‌کنم.
مواد دیگری هم مصرف داشتی؟
امیر: غیر از گل فقط سیگار می‌کشم.
چرا گل مصرف می‌کنی؟
امیر: یه حس خوبی بهم می‌ده، با مصرف گل شاد نیستم، اما دنیایی برام درست می‌کنه که آن دنیا زیباست و دوستش دارم.
لزوم همکاری بسیاری از ارگان‌ها، نهادها و سازمان‌ها در بحث پیشگیری مواد مخدر صنعتی و سنتی و روان‌گردان باعث می‌شود با کاهش مصرف مواد در جامعه روبرو شویم. بی‌شک نیروی انتظامی و پلیس تنها به عنوان عامل سلبی می‌تواند در زمینه مواد وارد شود اما نقش دیگر دستگاه‌ها مانند وزارت آموزش و پرورش و … در زمینه پیشگیری از مصرف مواد بسیار اهمیت دارد چراکه بسیاری از افراد مواد را از دوران دبیرستان و در جمع‌های دوستانه مدرسه تجربه و آغاز می‌کنند.


منبع: بهارنیوز