فرصت استراتژیک جمهوری اسلامی

ابوالحسن شاکری رحیمی
جمهوری اسلامی ایران به دلیل قرار گرفتن در موقعیت‌های استراتژیک و اشتراکات تاریخی، فرهنگی، منابع طبیعی، ساختارهای جمعیتی، کشوری تاثیر گذار در منطقه خاورمیانه می‌باشد. خاورمیانه در مقایسه با سایر مناطق پیرامونی ایران، منطقه‌ای بین المللی در سطح جهانی محسوب می‌شود، به عبارت دیگر، هیچ یک از مناطق پیرامونی ایران، از نظر حضور مداوم عناصر بین المللی مانند خاورمیانه نیست. خاورمیانه محیطی است که یکی از پایه‌های نهایی وضعیت قدرت در جهان را تعیین می‌کند و ایران به عنوان کشوری خاورمیانه ای، همواره از تلاطم‌های این منطقه متاثر بوده و این تاثیر و تاثر صرفا منطقه‌ای نیست، بلکه تاثیرات مذکور همیشه به جایگاه بین المللی ایران قابل مشاهده است.

ایفای نقش ایران به عنوان یک قدرت هژمون و تغییر در نظام بین الملل، مستلزم ایجاد تغییرات اساسی در استراتژی سیاست خارجی است. قدرت ایران با توجه به آنچه آمد اثرگذاری عمیق و اثربخشی در منطقه خاورمیانه و سیستم بین المللی نیز دارد. اگرچه جمهوری اسلامی در تاریخ دیپلماسی خود فراز و فرودهای زیادی را تجربه کرده است، اما در دوره ۴ سال گذشته از لحاظ سیاست خارجی و تعامل با دنیا به جایگاه مناسبی دست یافتیم که می‌توان این برهه زمانی را اوج موفقیت در سیاست خارجی ایران در دوران پس از انقلاب دانست.

دولت روحانی در سیاست خارجی و روابط دیپلماتیک جمهموری اسلامی، استراتژیک‌ترین روش را پیشه کار خود قرار داد، چرا که در ابتدا روابط خود را با کشورهای منطقه‌ای بهبود بخشید و در مرحله دوم به دنبال تضعیف نگرانی‌ها در خصوص فعالیت‌های هسته‌ای ایران و رفع اتهامات برآمد. مذاکرات هسته‌ای از اساسی‌ترین و حیاتی‌ترین فرصت‌های استراتژیک برای به دست آوردن پشتیبانی ضمانت دار در عرصه جهانی و گامی اساسی در شکل گیری قدرت هژمون جمهوری اسلامی بود. در چارچوب توافق هسته ای، ایران به موقعیت ویژه‌ای جهت برقراری روابط با دنیا به دست آورد.

برجام و تعامل‌گرایی سبب افزایش پرستیژ جمهوری اسلامی در سطوح منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای گردید. تعامل سازنده ایران با هم پیمانان غرب، سبب شده تا مبنای ارزیابی اقدامات دوستانه ایران نه دیگر بر مبنای حرف‌های بی اساس فردی همچون رئیس جمهور آمریکا، دونالد ترامپ قرار گیرد، بلکه گزارش‌های آژانس انرژی اتمی و اعمال ایران مورد ارزیابی قرار گیرد. برجام که به دنبال خود تعامل سازنده ایران با جهان را رقم زد فرصت‌های اقتصادی را شکل بخشید و ذهنیت و افکار عمومی جهان را نسبت به جمهوری اسلامی بهبود و تغییر بخشید و همین سبب شد روابط ایران با دنیا از نقطه منفی (تنش در روابط) عبور کند و به سطح نقطه مثبت (اعتماد دوجانبه) ارتقا یابد، لذا دولت دوازدهم در ادامه روند حاصل شده و حراست از آنچه به دست آمده را می‌بایست با هوشیاری و همدلی بیش از بیش با مجلس نمایندگان شورای اسلامی و به ویژه دستگاه وزارت امورخارجه و جلوگیری از اقدامات شتاب زده پیگیری نماید، زیرا که آمریکا و جمهوری خواهان و نیز رقبای ایران در منطقه از جمله اسرائیل از موقعیتی که ایران از لحاظ سیاسی و اقتصادی به دست آورده به شدت عصبانی بوده و به دنبال بهانه‌هایی برای منزوی نمودن ایران در سطح بین الملل و محروم ساختن دوباره ایران از فرصت‌های به دست آورده می‌باشند.


منبع: بهارنیوز

ایران به تعهدات خود در برجام عمل می‌کند

به گزارش ایسنا، یوکیا آمانو مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی در سخنرانی آغازین خود در نشست فصلی شورای حکام آژانس در وین، گفت: گزارش من درباره راستی آزمایی و نظارت بر جمهوری اسلامی ایران طبق قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل، فعالیت‌های مربوط به نظارت و راستی آزمایی آژانس در چندماه گذشته را پوشش می دهد.بنابر گزارش پایگاه اینترنتی آژانس بین المللی انرژی اتمی آمانو در ادامه گفت: آژانس طبق برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) از زمان اجرایی شدن این توافق از ژانویه ۲۰۱۱ به نظارت و راستی آزمایی تعهدات مرتبط ایران پرداخته است. ما به اجرای نقش خود طبق شروط تعیین شده در برجام مطابق با اقدامات پادمانی استاندارد آژانس به شکل عادلانه و بی طرف ادامه می‌دهیم. تعهدات مرتبط هسته‌ای ایران طبق برجام به طور کامل اجرا می شود.وی همچنین تصریح کرد: آژانس کماکان به راستی آزمایی عدم انحراف مواد هسته‌ای اعلام شده در ایران طبق توافق پادمانی ادامه می دهد. ارزیابی‌ها در خصوص نبود مواد و فعالیتهای هسته‌ای اعلام نشده در ایران همچنان ادامه دارد.آمانو افزود: ما همچنین به اجرای پروتکل الحاقی در ایران شامل دسترسی‌های تکمیلی به سایتها و دیگر اماکن همانطور که مطابق با پروتکلهای الحاقی در دیگر کشورها انجام می دهیم ادامه خواهیم داد.


منبع: بهارنیوز

لاریجانی و رویای پاستورنشینی در ۱۴۰۰

علی میرزامحمدی
هنوز چندماه از انتخابات سال ۹۶ نگذشته و حدود ۴ سال مانده به انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰ سایت نزدیک به علی لاریجانی (خبرآنلاین) استارت را زده و در روزهای گذشته  با انتشار خبری (البته از سایتی دیگر) با عنوان «علی لاریجانی نامزد مورد حمایت کارگزاران در انتخابات ۱۴۰۰ ریاست‌جمهوری است؟ » مدعی شد: «. . . کارگزاران در جلسات خصوصی این روزهای خود یک کار مهم‌تر هم دارند؛ پیدا کردن رییس‌جمهور ۱۴۰۰؛  فعلا که علی لاریجانی را رو کرده‌اند…» ! از بهارستان تا پاستور چند کیلومتری فاصله نیست اما برای پرواز سیاسی از بهارستان به پاستور باید جغرافیای رقابت‌های سیاسی پیچیده ایران را به خوبی شناخت تا به موفقیت در آن فرود آمد. کاری که از بین روسای مجالس ایران، مرحوم هاشمی به انجام آن موفق شد ولی بزرگان سیاسی چون ناطق و کروبی در آن باز ماندند. اما آیا علی لاریجانی ریاست چند دوره مجلس شورای اسلامی که پیش از این در انتخابات سال ۱۳۸۴ برای نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران شرکت کرده و در بین هفت کاندیدا در رتبه ششم قرار گرفته بود، می‌تواند موفقیتی مشابه هاشمی را برای پرواز از بهارستان به پاستور تجربه کند؟ حامیان لاریجانی به احتمال سناریوی شرکت او را برای انتخابات ۱۴۰۰ به رشته تحریر در می‌آورند تا در سایه این موفقیت خود نیز سهمی داشته باشند؛ اما بازخوانی عوامل شکست ناطق در رقابت با سیدمحمد خاتمی شاید برای آنها که قدرت را در مجلس در اختیار دارند مفید باشد. آنها به احتمال با درس گیری از اشتباهات ناطق، مسیری متفاوت برای او رقم خواهند زد و حتی برخی او را از نامزدی دوباره منصرف خواهند نمود.
 
مهمترین نقطه قوت ناطق به نقطه ضعف او در انتخابات تبدیل شد. سید‌محمد خاتمی وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد و رئیس وقت کتابخانه ملی ایران، در مقایسه با ناطق در آن مقطع زمانی چهره کمتر شناخته‌ای برای عامه مردم بود. اما فاصله گیری او از قدرت رسمی، جذابیت‌های شخصی و حتی چهره‌ای و استفاده او از ادبیاتی متفاوت که برای اقشار کمتر توجه شده مانند زنان، جوانان، اقلیت‌های قومی و دینی جذابیت ویژه‌ای داشت موجب شد تا ناطق که در مجلس و دولت وقت، ارتباطات دوستانه و نزدیکی با بزرگان و نخبگان سیاسی داشت شکستی معنادار را تجربه کند. این شکست نه شکست ناطق از خاتمی، بلکه شکست قدرت رسمی از قدرت غیر رسمی و پتانسیل‌های آزاد شده اجتماعی بود. پتانسیل‌هایی که حاصل مطالبات مردمی در قالب بعد دوم و مغفول انقلاب اسلامی یعنی بعد جمهوریت آن بود. علی لاریجانی نیز از نقاط قوتی مشابه ناطق و حتی فراتر از او برخوردار است که بیشتر آنها در قالب قدرت رسمی قرار می‌گیرند و اگر افکار عمومی به عنوان منبع اصلی قدرت غیر رسمی بخواهند در مقابل آن جبهه گیری نمایند این نقاط قوت می‌تواند به نقاط ضعف او تبدیل شود. هر چند بیشتر اعضای خانواده لاریجانی، در سمتهای مهم و کلیدی قدرت رسمی هستند و قدرت علی لاریجانی برای نفوذ در میان نخبه‌های سیاسی به واسطه آنها بسیار وسیع خواهد بود، اما رصد حواشی، گاف‌ها و اظهار نظرهای پیشین و در جریان آنها خود به مانعی مهم برای او تبدیل خواهد شد. البته اگر همانند انتخابات سال ۱۳۸۴ توسط رقبا، رقیبی جدی به حساب نیاید، از گزند این آسیب در امان خواهد ماند!

لاریجانی و نخبه‌های سیاسی حامی او ممکن است به هوای گیر افتادن اصلاح‌طلبان در جبر سیاسی، به حمایت آنها دلخوش باشند و با تکیه بر استدلال «انتخاب میان بد و بدتر» اصلاح‌طلبان، راهی را که روحانی و جناح به اصطلاح اعتدال پیمودند آنها نیز بپیمایند! اما ذکر چند نکته در این میان ضروری است:

الف- روحانی در مرحله انتخابات از ادبیات اصلاح‌طلبان اقتباس نمود و به این شیوه با جلب نظر حامیان اصلاح‌طلب، آنها را متقاعد نمود که می‌تواند بخشی از مطالبات جریان اصلاح‌طلبی را حداقل در حد و‌اندازه شعار و حرف، طرح و یا نمایندگی کند. هرچند او در عمل تا این لحظه، نماینده خوبی برای اجرا و تحقق این مطالبات نبوده است اما لاریجانی نه در مرحله طرح و نه در مرحله اجرا نمی‌تواند مطالبات اصلاح‌طلبی را نمایندگی کند.
ب- در داخل جریان اصلاح‌طلبی نقدی جدی علیه اصلاح‌طلبی نیابتی در حال شکل گرفتن است. این نقد مانع از آن خواهد شد که اصلاح‌طلبان در انتخاب لاریجانی به عنوان گزینه‌ای که مطالبات آنها را نمایندگی کند به توافق برسندو به احتمال فراوان آنان گزینه اصلی خود را مطرح خواهند نمود.
ج- لاریجانی از نظر فردی، فاقد جذابیت‌های فردی است و ادبیات مورد استفاده او فقط مورد پسند بخشی از نخبگان جامعه است. از طرف دیگر او همیشه در مسند قدرت‌های رسمی بوده و هرگز به خود اجازه و فرصت آن را نداده است که بیرون از قدرت رسمی، نگاهی منتقدانه داشته باشد و با خود انتقادی از پتانسیل قدرت غیر رسمی به نفع خود استفاده کند. او هرگز در مسند قدرت تنزل نکرده است و در مسندهای رسمی به جای افت و خیز قدرت، خیز قدرت را تجربه نموده است. این مساله موجب می‌شود که افکار عمومی نتوانند حس مشترک قوی را با او داشته باشند. آنها به احتمال خواهند گفت: لاریجانی همه چیز در اختیار داشته است. او دیگر با کدامین دغدغه اجتماعی و سیاسی و اقتصادی پا به صحنه گذاشته است و چه چیزی را می‌خواهد تغییر بدهد که موفق به انجام آن نشده است؟ !
با همه اینها لاریجانی سیاستمداری باهوش است. او با رصد افکار عمومی و تحلیل آنها به خوبی می‌دانست که نباید از حوزه تهران نامزد بشود چراکه به احتمال یا از این حوزه موفقیتی نخواهد داشت و یا در صورت موفقیت در رده‌های اول نخواهد بود و این برای کسب کرسی ریاست مجلس او را دچار مشکل خواهد نمود. لذا به نظر می‌رسد او با این هوش سیاسی به احتمال تصمیم عاقلانه‌ای اتخاذ خواهد نمود، مگر اینکه تحت فشار شدید حزبی قرار بگیرد. هنوز زود است درباره انتخابات ۱۴۰۰ گمانه زنی کنیم اما تحلیل سناریوی آینده سیاسی کشور می‌تواند از هم اکنون برای احزاب و نخبگان سیاسی و حتی مردم آگاهی بخش باشد تا تصمیم‌هایی عاقلانه برای آینده خود بگیرند.


منبع: بهارنیوز

اصلاح‌طلب کیست؛ اصولگرایی چیست؟

 گروه سیاسی: علیرضا علوی تبار، روزنامه‌نگار و تئوریسین اصلاح‌طلب در هفته‌های اخیر بیشتر از گذشته با رسانه‌ها در ارتباط است و در مورد مباحث مختلف سیاسی، نظری و عملی به اظهارنظر می‌پردازد. او این‌بار از زاویه نگاه خود به سه جریان اصلاح‌طلبی، اصولگرایی و اعتدالگرایی پرداخته و آنها را تحلیل کرده است. از دید علوی تبار با در نظر گرفتن برخی ویژگی‌ها می‌توان اصلاح‌طلبی را از سایر گرایش‌های فکری و سیاسی موجود متمایز ساخت.


 

او معتقد است این ویژگی‌ها را می‌توان ذیل سه عنوان کلی دیدگاه‌ها و مواضع، روش و الگوی رفتاری دسته‌بندی کرد. علوی‌تبار در گام بعدی تحلیل خود ویژگی‌های متمایز‌کننده دیدگاه و موضع فکری و سیاسی اصلاح‌طلبی را برمی‌شمرد: نخستین ویژگی این است که اصلاح‌طلبی وضع موجود را مطلوب نمی‌داند: وضع موجود را در زمینه‌های مختلف وضع مطلوب نمی‌داند و از تغییر در آنها دفاع می‌کند. اصلاح‌طلب نه‌تنها از وضع موجود راضی نیست، بلکه معتقد است ادامه روند کنونی نیز به حل مسائل منجر نمی‌شود و نیاز به دخالت آگاهانه در روند امور برای اصلاح آنها وجود دارد. این تئوریسین سیاسی اصلاح‌طلب در ادامه تعریف خود سراغ مردمسالاری می‌رود: اصلاح‌طلب به دنبال افزایش میزان مردم سالاری در تصمیم‌گیری‌های عمومی است. میزان مردمسالاری در تصمیم‌گیری‌های عمومی صفر یا یک نیست، بلکه یک پیوستار است. یعنی می‌توان نظام‌های تصمیم‌گیری سیاسی را از نظر میزان برخورداری از مردمسالاری روی یک پیوستار مرتب کرد؛ از کمترین تا بیشترین. البته این پیوستار پایان ندارد. اصلاح‌طلب‌ها با وجود تفاوت‌ها همگی در ضرورت مردمسالاری بیشتر اتفاق نظر دارند.
 
باور به حضور دین در عرصه عمومی
علوی تبار سپس به موضوع دین باوری و نقش دین در اصلاح‌طلبی می‌پردازد: اصلاح‌طلب ایرانی اغلب به حضور دین در عرصه‌های عمومی باور دارد، اما با تبعیض بر اساس دین و مذهب بین شهروندان مخالف است. اصلاح‌طلبان اغلب از تفسیر و فهمی در دین دفاع می‌کنند که با توجه به مقتضیات زمان (اجتهاد با توجه به زمان و مکان) صورت گرفته است. از این رو کم و بیش با نواندیشی دینی همسو هستند. به علاوه اغلب تاکید می‌کنند که اجرای حکم شریعت با تکیه بر قهر می‌تواند به تضعیف گرایش دینی و ایمان آزادانه در جامعه منجر شود. نسبت اصلاح‌طلبی در جمهوری اسلامی ایران با مفاهیمی چون انقلاب و قانون اساسی ویژگی متمایز بعدی اصلاح‌طلبان از نگاه علوی‌تبار است: اصلاح‌طلبان اگرچه به اصالت انقلاب اسلامی ایران باور دارند و کم و بیش نتایج حاصل از آن (نظام جمهوری اسلامی، قانون اساسی، نهادهای قانون اساسی و…) را متناسب با سطح تکامل اجتماعی در مقطع پس از انقلاب می‌دانند، اما این دستاوردها را فوق چون و چرا نمی‌دانند. آنها نقد دستاوردهای انقلاب با توجه به ارزش‌هایی متعالی انقلاب را هم حق مردم و هم وظیفه آنها می‌دانند.

در حوزه استکبارستیزی و ارتباط با جهان پیرامون نیز علوی تبار شاخصه‌های اصلاح‌طلبی را اینگونه تعریف می‌کند: اصلاح‌طلبان ایرانی اگرچه به وجود تلاش برای سلطه و توطئه در سطح جهانی باور دارند، اما ریشه مشکلات ایران را در درون جست‌وجو می‌کنند و گمان می‌کنند که انداختن مشکلات بر دوش سلطه گران جهانی و توطئه‌های آنها، ما را از ضعف‌ها و تنگناهای درونی غافل می‌کند. به همین دلیل ضمن تلاش برای تنش زدایی با جهان خارج، باور دارند که باید با نگاه به درون دردها و درمان‌ها را جست‌وجو و از این طریق تهدیدهای خارجی را هم به فرصت تبدیل کرد. اصلاح‌طلبان اغلب باور دارند که باید هم در حل مشکلات خویش، هم در شناسایی و ریشه‌یابی مشکلات و در ارایه راه‌حل برای آنها، دانش و تجربه جهانی را جدی تلقی کرد و مبنا قرار داد. نباید خود را بی‌نیاز از تجربه جهانی و به ویژه دستاوردهای مثبت تجدد در جهان دانست. نباید گمان کرد که می‌توان از صفر شروع کرد و همه‌چیز را ابداع و از نو اختراع کرد. او ویژگی‌های اصلاح‌طلبی را این گونه جمع‌بندی می‌کند: از نظر روش، روش اصلاح‌طلبانه اصطلاحا در برابر روش انقلابی قرار می‌گیرد. اصلاح‌طلبی یعنی استفاده از روش گام به گام و پرهیز از ایجاد دگرگونی‌های انفجاری و ناگهانی، استفاده از روشی که در آن همه مشکلات به عرصه سیاست تقلیل و ارجاع داده نشود (پرهیز از تقلیل گرایی سیاسی)، بهره‌گیری از مدیریت و رهبری جمعی برای تصمیم‌گیری و پیشبرد طرح‌های تغییر. فعال کردن نهادهای مدنی (انجمن‌های داوطلبانه غیرحکومتی) برای پیشبرد برنامه‌ها و پرهیز از ایجاد جنبش‌های توده وار و از همه مهم‌تر پرهیز از خشونت و برخورد قهرآمیز. از نظر الگوی رفتاری نیز می‌توان یک ویژگی دیگر افزود.

خشونت ابزار نیست
علوی تبار در فراز پایانی صحبتش در مورد بررسی شاخص‌های اصلاح‌طلبی می‌گوید: اصلاح‌طلبان هیچگاه نباید از «خشونت به عنوان ابزار تغییر» بهره گیرند. پرهیز از خشونت و بهره‌گیری از شیوه‌های مسالمت آمیز که طیف بسیار وسیعی را در برمی‌گیرند و به خصوص تاکید بر گفت‌وگو و تلاش برای توافق‌های اساسی برای پیشبرد گذار به مردمسالاری و خروج از بحران‌های ملی از ویژگی‌های رفتاری اصلاح‌طلبان و هویت بخش آنهاست. البته برخی از روش‌هایی که مخالفان اصلاحات آنها را غیرمسالمت‌جویانه می‌دانند در واقع و در عرف بین‌المللی مسالمت‌جویانه هستند و نباید تعریف محدود و بسیار کم‌وسعت آنها را پذیرفت. مثلا تحصن، اعتصاب و روزه سیاسی نباید خشونت‌آمیز تلقی شود.

شکاف میان اصولگرایان
او سپس به جریان‌شناسی اصولگرایی می‌پردازد اما پیش از آن به شکاف و افتراق موجود میان نحله‌های اصولگرایی اشاره دارد: ‌در درون جریان اصولگرا دو گرایش کاملا متفاوت وجود دارد که هر روز هم بیشتر از یکدیگر فاصله می‌گیرند. از این رو بسیار دشوار است که آنها را ذیل یک عنوان معرفی کرد. اما می‌توان برای هر کدام مشخصاتی برشمرد. در اینجا برای نامگذاری من این دو را «اصولگرایی محافظه‌کارانه» و «اصولگرایی تندروانه» می‌نامم. از دید علوی تبار این دو نحله اصولگرایی شاخص‌های متمایز‌کننده‌ای از یکدیگر دارند که در خور توجه است: ‌اول اینکه محافظه‌کاران وضع موجود به ویژه در زمینه توزیع قدرت سیاسی را کم و بیش می‌پذیرند و حداقل تغییر را در آن خواستارند. اما تندروها به دنبال تغییراساسی در وضع موجود هستند که در آن اصلاح‌طلبان حذف شده و اصولگرایان محافظه‌کار هم در حاشیه قرار گیرند.

اندک سالاری یا تمامیت خواهی
شاخصه دوم از نگاه این روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب این است که «اصولگرایان محافظه‌کار از استقرار نوعی از اندک‌سالاری و مردم‌سالاری شکلی در ایران دفاع می‌کنند. در این نظام سیاسی اگر چه در نهایت ترکیبی از روحانیون سنتی و معتمدان آنها ساختار قدرت را در اختیار دارند اما نهادهای مردم‌سالاری مانند انتخابات ریاست‌جمهوری، انتخابات مجلس و شوراها نیز به کار خود ادامه می‌دهند و رقابت در محدوده نیروهای قابل قبول جریان خواهد داشت. در حالی که گرایش اصولگرایان تندرو به سوی یک نظام سیاسی تمامیت خواه است که در آن نهادهای مردم‌سالاری جای خود را به نهادهای دارای توان گردآوری مردم و ایجاد جنبش‌های توده‌وار می‌دهد. در کوتاه‌مدت این تمایل آنها خود به خود به نوعی نظامی‌گری و تقدیس سازماندهی و ارزش‌های نظامی در عرصه سیاست می‌انجامد.»سومین شاخصه متمایز‌کننده دو شاخه اصولگرایی از نگاه او این است: همه اصولگرایان به حضور دین در حکومت باور دارند و از حکومت دینی دفاع می‌کنند. محافظه‌کاران بهترین تفسیر از دین را سرمشق سنتی رایج در حوزه‌های علمیه می‌دانند. در پذیرش تغییر نگاه به آموزه‌های دینی سختگیر بوده و حفظ اصالت برداشت را بسیار مهم تلقی می‌کنند. تندروها تفسیر آموزه‌های دینی را تحت تاثیر گرایش ایدئولوژیک انجام می‌دهند. بسیاری از مواضعی که برای محافظه‌کاران خروج از سرمشق سنتی تلقی می‌شود برای تندروها قابل پذیرش است. تندروها بیشتر دین و آموزه‌های آن را تحت تاثیر الزامات حکومت کردن درک و تفسیر می‌کنند. می‌توان آنها را مروج «دین حکومتی» دانست. در حالی که محافظه‌کاران بیشتر به دنبال «دین سنتی» هستند و اغلب در عناصر هویت بخش مذهبی سخت می‌گیرند. اغلب اصولگرایان از اجرای قاطع احکام شریعت در جامعه دفاع می‌کنند و بهره‌گیری از قوه قهریه حکومت در این زمینه را مجاز می‌دانند. اما نگاه این دو نحله به انقلاب اسلامی نیز واجد اهمیت است. علوی تبار در این باره می‌گوید: اصولگرایان برخی از نتایج انقلاب اسلامی را مقدس (فوق چون و چرا) قلمداد می‌کنند و با هر گونه نگاه انتقادی به آن مخالفند. البته می‌توان از نظر میزان سخت‌گیری با مخالفان، بین آنها تمایز گذاشت.

این تحلیلگر سیاسی سپس به حوزه آموزه‌های دینی و به کارگیری آنها در حکومت از نگاه اصولگرایان می‌پردازد: در تلقی سنتی از آموزه‌های عملی- دینی، نابرابری‌هایی به رسمیت شناخته شده که در حکومت دینی سنتی می‌تواند مبنای قانونگذاری قرار گیرد. نابرابری زن و مرد، نابرابری میان پیروان ادیان و مذاهب مختلف، نابرابری بر مبنای میزان دانش دینی و… از آن جمله‌اند. اصولگرایان در مجموع از تلقی سنتی از آموزه‌های دینی در این زمینه و قوانین و مقررات برآمده از آنها حمایت می‌کنند. از این رو برخی گرایش‌های موجود در میان آنها را که شعارهای برابری طلبانه می‌دهند از نظر دسته‌بندی «راست‌گرا» تلقی می‌شوند. از دید علوی‌تبار ششمین وجه تمایز اصولگرایان محافظه‌کار از اصولگرایان تندرو به مساله سیاست خارجی بر می‌گردد: اصولگرایان محافظه‌کار اغلب از تنش زدایی در سیاست خارجی دفاع می‌کنند و قرار گرفتن در شرایط جنگی یا درگیری مداوم را نمی‌پسندند. اما اصولگرایان تندرو از سیاست خارجی تهاجمی دفاع می‌کنند. بخش کوچکی از جریان تندرو حتی از درگیری نظامی به عنوان ابزاری برای تحقق بخشیدن به ارزش‌ها چه در سطح داخلی و چه منطقه‌ای دفاع می‌کنند. از نظر آنها ترک «نبرد» به معنای «تسلیم» است. هفتمین تمایز از نگاه علوی تبار تمایز روشی میان دو نحله اصولگرایی است: از نظر «روش» اصولگرایان تندرو کاملا به روش انقلابی برای ایجاد تغییرات مورد نظرشان پایبند هستند.

از این رو می‌توان ویژگی‌های روش مورد نظر آنها را به این صورت خلاصه کرد: مجاز بودن به بهره‌گیری از خشونت به عنوان ابزار تغییر، تمایل به ایجاد حرکت‌های توده وار، نفی نهادهای مدنی، استقبال از تحولات ناگهانی و غافلگیر‌کننده و تاکیدی بر اهمیت عرصه سیاست در شکل‌‌دهی به جامعه و شروع همه اقدامات از این عرصه. اما اصولگرایان محافظه‌کار در نوسان روشی قرار دارند و گاه از روش انقلابی و گاه از نفی این روش دفاع می‌کنند. شاخصه پایانی اصولگرایان در زمینه بهره‌گیری از دستاوردهای تمدن مدرن است. جایی که آنها دیدگاه یکسانی ندارند: اغلب آنها بهره‌گیری از میوه‌ها و ثمرات مدرنیته را در برخی زمینه ها (فناوری و به ویژه فناوری نظامی، ماشین آلات و ساخت‌وساز) می‌پذیرند اما برخی دیگر (مانند نهادهای مدرنی چون انتخابات) را با تبصره‌ها و اما و اگر قبول می‌کنند. در مورد برخی دیگر (مانند علوم تجربی و به ویژه علوم انسانی و حقوق بشر مدرن) با شک و تردید بسیار برخورد می‌کنند. گرایش اغلب آنها به سوی «ساختن از نو» علوم با ارزش‌های سنتی است.

اعتدال جریان فکری – سیاسی نیست
پایانبندی صحبت‌های علوی تبار با تحلیل اعتدالگرایی همراه است. او اعتدال را یک جریان فکری- سیاسی نمی‌داند: به نظر من جریان اعتدال را نمی‌توان یک جریان فکری- سیاسی تلقی کرد. اعتدال‌گرایی بیشتر یک «شیوه عملی» و حداکثر یک «الگوی رفتاری» است. با توجه به مصادیق این جریان می‌توان مشخصات این شیوه عملی را به این شکل برشمرد: ١. عملگرایی و گشتن به دنبال راه خروج عملی از مشکلات به جای تاکید بر آرمان‌ها و اصول از پیش مشخص شده. ٢. پذیرش همکاری و هماهنگی با جریان‌های مختلف سیاسی. اعتدال‌گرایان اهل گفت‌وگو، توافق و کنار آمدن با جریان‌های متضاد هستند. ٣. رواداری و تحمل آرای مختلف و متعارض و تلاش برای رسیدن به همسویی عملی به جای وحدت فکری و نظری۴. انعطاف‌پذیری و پیشرو بودن یا محافظه‌کار بودن با توجه به شرایط و امکانات موجود. مروجان اعتدال‌گرایی هیچ کدام در موقعیت ایجاد گفتمان فکری و سیاسی نیستند. اغلب آنها از نظر فکری در محدوده همپوشانی دو طیف اصلاح‌طلب و اصولگرای محافظه‌کار قرار می‌گیرند و نمی‌توان از مواضع آنها، دیدگاه و موضع سیاسی مشخصی را استخراج کرد.


منبع: بهارنیوز

گیر دادن به همسر چه عواقبی دارند؟

همسر نمونه بودن گیر دادن به شوهر عواقب گیر دادن به همسر عواقب گیر دادن به شوهر ارتباط با همسر

شاید فکرش را هم نکنید که مرد‌ها حساس‌تر از آن چیزی هستند که فکرش را بکنید گاهی برخی از جملات در ذهنشان از شما یک هیولا می سازد. هیولایی که می خواهد مادری کند، خود خواه باشد، کنترل کند، استقلال و قدرت مرا از من بگیرد؛ حال اگر نمی‌خواهید زندگیتان به کامتان تلخ شود و با یک سری ریزه کاری‌ها خوشبختیتان را از دست دهید نگاهی به رفتارهایتان بیندازید و درصدد تغییر آن‌ها برآیید.

عواقب گیر دادن به شوهر

همیشه میوه های به درد نخور می گیری؟ چرا این قدر لباسات کثیف هستن؟جوراباتو قبل از اومدن روی فرش دربیار!این قدر جلوی تلویزیون تخمه نریز خسته شدم از این همه تمیز کردن. با این جملات می توانید در محیط خانه مداوم روی اعصاب همسرتان راه بروید، و حس عصبانیت، کم حوصلگی و لج بازی را در وی تقویت کنید تا جایی که آرامش زندگی لابه لای این جمله ها گم شود!همسر نمونه بودن گیر دادن به شوهر عواقب گیر دادن به همسر عواقب گیر دادن به شوهر ارتباط با همسر

یک روز صبح از خواب که بیدار می شوید یک قلم و کاغذ بردارید و تا شب هر گیری را که به همسرتان می دهید یادداشت کنید.

مناسب است به عاقبت کار خودتان بیندیشید که این رفتار شما دو ضرر جدی به همراه دارد:

۱- زندگی به عزیزترین آدم زندگی یعنی شوهرتان تلخ می شود.

۲- ممکن است همین مراقبت افراطی عامل اصلی از دست دادن شوهرتان شود. در روایات آمده است که سوء ظن زیاد باعث انحراف و اشتباه می شود.

همسر نمونه بودن گیر دادن به شوهر عواقب گیر دادن به همسر عواقب گیر دادن به شوهر ارتباط با همسر

شفاف حرف بزنید

خیلی وقت ها همسرتان دوست دارد طبق خواسته شما رفتار کند و رضایت شما را جلب کند، اما در اثر سوء تعبیر ها و سوء تفاهم هایی که بین شما و او پیش آمده نمی داند دقیقا از او چه می خواهید. یا اینقدر در طول زمان شما با گوشه و کنایه و گیردادن های بی جهت خواسته خود را از او مطرح کرده اید که باعث ناراحتی و در عین حال گیج شدن او شده اید و حالا اگر هم بخواهد رضایت شما را جلب کند دیگر نمی داند دقیقا خواسته شما چیست و به دنبال چه چیزی هستید.


در این باره بیشتر بخوانید: واکنش های مناسب در برابر دروغگویی همسر

گام های کلیدی برای تسخیر قلب همسر


بهترین راه حل در این مورد این است که خواسته و نظر خود را دوستانه، اما صریح و شفاف به همسرتان منتقل کنید. فرض کنید شما بسیاری از صبح ها وقتی همسرتان می خواهد از خانه خارج شود به طرز لباس پوشیدنهمسرتان گیر می دهید. حالا همسر شما دقیقا نمی داند این گیر دادن شما ناشی از چیست؟ آیا سبک لباس پوشیدن او را نمی پسندید؟ آیا نگرانید که او امروز با چه کسی قرار دارد که لباس شیک پوشیده؟ یا اصلا رنگ لباس او را نمی پسندید و تیپ و لباسش را نامناسب با شخصیتش می دانید؟ حالا همسر شما حتی اگر بخواهد هم مراعات شما را بکند و رضایت شما را جلب کند، پیامی که از طرف شما به سمت او صادر شده مبهم و پیچیده است و کمکی به او نمی کند. درحالی که اگر شما پیامتان را شفاف به همسرتان منتقل کنید تا نیمی از راه رسیدن به هدفتان را به خوبی طی کرده اید و به نتیجه مطلوب تری خواهید رسید.

همسری کنید نه مادری!

برخی زنان احساسات و حس علاقه شان به همسرشان را به گونه‌ای ابراز می‌کنند که گویی مرد کودکی است که زن باید از او مراقبت کند و مدام به او تذکر دهد. البته این نوع مراقبت بد هم نیست چرا که مرد دیگر مجبور نیست وسایلش را جمع کند، به فکر این باشد که چه لباسی بپوشد، قرارهایش را به خاطر بسپارد و در کل هیچ مسئولیتی نخواهد داشت؛ خب با این اوصاف مرد‌ها باید از خدایشان هم باشد که هیچ مسئولیتی نخواهند داشت، اما توجه کنید که این مساله به مرورزمان باعث به وجود آمدن مشکلات زناشویی می‌شود و همانطور که گفته شد مرد احساس می‌کند هیچگونه استقلالی از خود ندارد و رفتارهای همسرش او را یاد مادرش می‌اندازد! شما با مادری کردن، همسر نمونه‌ای نخواهید شد. شما در صورتی همسر نمونه هستید که تن‌ها وظایف همسری خود را انجام دهید. اینکه شما همه کارهای همسرتان را به او یاد آوری کنید نه نشان دهنده این است که شما همسر بسیار خوبی هستند و نه باعث افزایش علاقه همسرتان به شما خواهد شد بلکه اینکار تن‌ها باعث پایین آوردن اعتماد به نفس و سلب استقلال همسرتان خواهد شد. اگر مادری کردن جزو عادات شما شده است برای حفظ زندگیتان به شما توصیه میکنیم به شدت از اینکار اجتناب کنید.

همسر نمونه بودن گیر دادن به شوهر عواقب گیر دادن به همسر عواقب گیر دادن به شوهر ارتباط با همسر

مرد‌ها استقلال می‌خواهند

این را بدانید که مرد‌ها عاشق استقلال هستند، اما استقلال از نگاه مردان به چه معناست؟ آن‌ها میخواهند کارهایشان را بدون نظارت و به تنهایی انجام دهند. متاسفانه برخی از زنان شدت وابستگی زیادی به همسرشان دارند درست مثل دوقلوهای به هم چسبیده توقع دارند که همسرشان همیشه و در هر شرایطی کنارشان باشد! آن‌ها توقع دارند شوهرشان که خسته از سرکار می‌آید دربست دراختیارشان باشد و تمام تفریح و شادی خود را با همسرش بگذارند. اصلا چه معنا دارد که کسی که متاهل است با دوستانش به تفریح برود؟ این زنان نه تن‌ها زندگی همسرشان را محدود می‌کنند بلکه زندگی خودشان را هم در چارچوب خاصی قرار می‌دهند؛ آن‌ها گا‌ها اینگونه خود را محدود می‌کنند که «چون من فقط با تو به تفریح می‌روم تو هم باید فقط با من به تفریح بروی نه دوستانت!»، اما واقعیت این است که کسی آن‌ها را محدود نکرده است بلکه خودشان این راه را انتخاب کرده اند و حقیقت این است که مردان برخلاف این را می‌پسندند و دوست دارند همسرشان دوستانی داشته باشد تا بتواند گاهی اوقاتش را با آن‌ها بگذراند و این مردان دوست دارند خودشان هم به همین شیوه زندگی کنند. تفریح با دوستان و همسر هر کدام لذت خودش را خواهد داشت، اما بیرون رفتن با دوستان و محدودیت ایجاد نکردن در زندگی زناشویی باعث می‌شود زن و مرد از درکنار هم بودن لذت بیشتری ببرند و قدر یکدیگر را بیشتر بدانند. پس فراموش نکنید که با آزاد گذاشتن همسرتان به آن‌ها خواهید گفت که به علایق آنان احترام می‌گذارید و مطمئن باشید که اینکار ارزش اعتماد شما را خواهد.


منبع: دکتر سلام

دانستنی هایی در مورد آسیب ویپلش یا رگ به رگ شدن گردن

ویپلش کشیدگی گردن علائم کشیدگی گردن علائم رگ به رگ شدن گردن رگ به رگ شدن گردن درمان رگ به رگ شدن گردن درمان آسیب ویپلش آسیب ویپلش

یکی از مهم ترین عواملی که سبب درد گردن می شود، ویپلش یا کشیدگی و رگ به رگ شدن گردن است. این عارضه به دلیل کشیده شدن و یا آسیب رباط های اطراف ستون مهره گردنی ایجاد می شود. زمانی که در یک حرکت شدید و ناگهانی مانند یک تصادف قرار می گیرد و یا به طور ناگهانی زمین می خورید، ممکن است گردن شما دچار کشیدگی و یا رگ به رگ شدن شود.

در حین این حرکت شدید، مهره های گردن نسبت به هم جابجا می شوند. البته لیگامان ها و عضلات اطراف مهره ها اجازه نمیدهند مهره ها از حد مشخصی بیشتر نسبت به هم حرکت کنند.

اگر نیرو آنقدر زیاد باشد که لیگامان ها و عضلات نتوانند در مقابل جابجایی بیشتر مهره ها مقاومت کنند، در این لیگامان ها و عضلات پارگی بوجود میاید. این پارگی ممکن است بسیار جزئی و میکروسکوپی باشد و یا ممکن است پارگی کامل باشد. در پارگی کامل مهره ها نسبت به هم دررفته و کاملاً جابجا می شوند و در پارگی میکروسکوپی به علت خونریزی و التهاب بوجود آمده در محل، درد و خشکی در حرکات گردن ایجاد میشود که آنرا اسپرین Sprain می نامند.

علائم کشیدگی یا رگ به رگ شدن گردن  

مهمترین علائم کشیدگی و رگ به رگ شدن گردن عبارتند از:

– درد بخصوص در پشت گردن که با حرکت گردن شدیدتر می شود.

– دردی که بعد از دوسه روز از ضربه ایجاد میشود نه بلافاصله بعد از آن

– درد در بالای شانه

– سردرد در پشت سر

این درد میتواند همراه با علائم زیر باشد:

– افزایش تحریک پذیری و خستگی، بدخوابی و اختلال تمرکز

– گزگز در اندام فوقانی

– خشکی در حرکات گردن

– ضعف در حرکات اندام فوقانی

ویپلش کشیدگی گردن علائم کشیدگی گردن علائم رگ به رگ شدن گردن رگ به رگ شدن گردن درمان رگ به رگ شدن گردن درمان آسیب ویپلش آسیب ویپلش

درمان کشیدگی یا رگ به رگ شدن گردن

درمان کشیدگی در هر جایی از بدن که اتفاق بیفتد تقریباً یکسان است.

– در کشیدگی گردن یک گردنبند طبی نرم دور گردن ببندید.

– داروهای مسکن ضد التهابی مانند آسپرین یا پروفن درد را کم می کنند.

– در ۳-۲ روز اول از سرمای موضعی روزی چند بار و هر بار ۳۰-۱۵ دقیقه میتوان استفاده کرد. گرمای موضعی هم میتواند درد را کم کند ولی معمولا از گرمای موضعی بعد از گذشت ۳-۲ روز از ضربه اولیه استفاده میکنند.استفاده از بالشت مناسب موجب کاهش فشار به گردن می شود.

– پزشک ممکن است از داروهای شل کننده عضلانی برای کاهش اسپاسم عضلات استفاده کند. گاهی اوقات از روش های دیگری مثل ماساژ، اولتراسوند و تراکشن هم برای کمک به درمان استفاده میشود. اغلب کشیدگی های گردن در عرض ۶-۴ هفته خوب میشوند. البته کشیدگی های شدیدتر ممکن است برای بهبودی کامل به زمانی بیش ار این نیاز داشته باشند.

رگ به رگ شدن گردن بدنبال تصادف

ضربه به اتومبیل از طرفین و حرکت گردن به دو طرف و یا چرخش گردن هم میتواند موجب کشیدگی و رگ به رگ شدن آن شود. گاهی حرکت سر و گردن بدنبال این ضربات بقدری شدید است که موجب آسیب نخاع گردنی می شود. زنان بیش از مردان دچار این آسیب می شوند. این آسیب میتوان به دنبال فعالیت های ورزشی هم ایجاد شود.

علائم کشیدگی و رگ به رگ شدن گردن بدنبال تصادف اتومبیل چیست؟

مهمترین علائم این آسیب عبارتند از:

– درد و خشکی گردن که ممکن است چند ساعت بعد از تصادف شروع شود. درد و خشکی روز بعد بیشتر میشود. در نیمی از موارد شروع درد روز بعد از تصادف است.

– چرخش و خم کردن گردن ممکن است دردناک باشد.

– درد شانه و بازو

– درد و خشکی در بالا یا پایین ستون فقرات

– سردرد

– سرگیجه، تاری دید، درد فک، درد در حین بلع و احساس نامعمول در پوست صورت ممکن است مدت کوتاهی ایجاد شود ولی این علائم معمولا بزودی از بین میروند

– احساس خستگی و تحریک پذیری و عدم توانایی در تمرکز تا چند روز

ویپلش کشیدگی گردن علائم کشیدگی گردن علائم رگ به رگ شدن گردن رگ به رگ شدن گردن درمان رگ به رگ شدن گردن درمان آسیب ویپلش آسیب ویپلش

پیشگیری از کشیدگی گردن در حین تصادف اتومبیل

استفاده از پشت سری هایی که در صندلی اتومبیل وجود دارند میتوانند تا حدود زیادی مانع از بروز این آسیب شوند. این پشت سری ها را باید درست تنظیم کرد تا دقیقا پشت سر سرنشین قرار گیرند و در صورت برخود اتومبیل دیگر از پشت، مانع از حرکت ناگهانی سر سرنشین به عقب شوند. اگر در حین رانندگی متوجه شدید ماشین پشتی در حین برخورد به شما است سر خود را به پشت سری تکیه داده و کمر خود را به صندلی نزدیک کنید تا احتمال آسیب ویپلش کاهش یابد.


هرگونه کپی برداری با نام دکتر سلام و لینک دهی مستقیم مجاز است.


بیشتر بخوانید:

دلایل گردن درد شما

راهکارهایی برای کاهش گردن درد

راهکار هایی برای مبارزه با گردن درد



منبع: دکتر سلام

عقب‌نشینی طلای جهانی از بالاترین رکورد سال

در بازار نیویورک، هر اونس طلا برای تحویل در دسامبر ۰.۷ درصد کاهش یافت و به ۱۳۴۱.۷۰ دلار رسید.

عقب‌نشینی طلای جهانی از بالاترین رکورد سالپول نیوز -طلا در معاملات روز دوشنبه بازار جهانی در پی بهبود ارزش دلار آمریکا که تقاضای سرمایه‌گذاری برای این فلز ارزشمند را محدود کرد، از بالاترین قیمت یک سال اخیر که روز جمعه به آن صعود کرده بود، عقب‌نشینی کرد.

هر اونس طلا برای تحویل فوری در معاملات روز جاری بازار سنگاپور ۰.۷ درصد کاهش یافت و به ۱۳۳۷.۶۱ دلار رسید. بهای معاملات این بازار روز جمعه به ۱۳۵۷.۵۴ دلار صعود کرده بود که بالاترین قیمت از ۱۶ اوت سال ۲۰۱۶ به این طرف بود.

در بازار نیویورک، هر اونس طلا برای تحویل در دسامبر ۰.۷ درصد کاهش یافت و به ۱۳۴۱.۷۰ دلار رسید.

به گفته مارک تو، مدیر تحقیقات گروه مالی وینگ فانگ در هنگ کنگ، عامل اصلی تاثیرگذار بر قیمت طلا در هفته گذشته تنش‌های ژئوپلیتیکی بود اما اواخر هفته هیچ بحرانی حاصل از این رویدادها مشاهده نشد بنابراین شانس اینکه قیمت طلا در مسیر افزایشی قرار بگیرد، کاهش یافت.

دلار آمریکا روز دوشنبه از پایین‌ترین رکورد دو سال و نیم گذشته که هفته گذشته پس از تنش‌های پیرامون شبه جزیره کره به آن نزول کرده بود، فاصله گرفت.

به گفته تحلیلگران، دلار در کوتاه مدت بهبود یافته اما عوامل تاثیرگذاری شامل تنش‌های ژئوپلیتیکی همچنان پیش روی بازار قرار دارند. همچنین دورنمای کندی روند افزایش نرخ‌های بهره آمریکا نیز بر روند حرکت دلار تاثیر می‌گذارد.

بر اساس گزارش رویترز، انتظار می‌رود سیاستگذاران بانک مرکزی آمریکا در نشست آینده خود که از ۱۹ تا ۲۰ سپتامبر در واشنگتن برگزار می‌شود، درباره کاهش ترازنامه عظیم خود گفت‌وگو کند اما پیش‌بینی می‌شود نرخ‌های بهره تغییری پیدا نکند.

نرخ‌های بهره بالاتر از ارزش دلار پشتیبانی می‌کند و بازده اوراق قرضه را بالاتر می‌برد در نتیجه قیمت طلا که سوددهی ندارد تحت فشار منفی قرار می‌گیرد.

طبق آمار کمیسیون معاملات آتی کالای آمریکا، سفته‌بازان هفته گذشته قراردادهای خرید طلا در بازار کامکس نیویورک را برای هشتمین هفته متوالی افزایش دادند.

ذخایر طلای “اس پی دی آر گلد تراست” که بزرگترین صندوق سرمایه‌گذاری تحت پشتوانه طلا در جهان است، روز جمعه ۰.۳ درصد کاهش یافت و به ۸۳۴.۵۰ تن رسید.

در بازار سایر فلزات ارزشمند، هر اونس نقره برای تحویل فوری ۰.۵ درصد کاهش یافت و به ۱۷.۸۴ دلار رسید. هر اونس پلاتین برای تحویل فوری با ۰.۷ درصد کاهش ۹۹۷.۷۵ دلار معامله شد و هر اونس پالادیوم برای تحویل فوری، ۰.۴ درصد افزایش یافت و به ۹۳۸.۲۲ دلار رسید.


منبع: پول نیوز

غارتگری آمریکایی‌ها در طوفان! (+عکس)

در پی بروز طوفان ایرما در ایالت فلوریدای آمریکا، عده ای از مردم دست به غارت فروشگاها و خانه ها زدند که در این رابطه پلیس نزدیک به ۴۰ نفر را بازداشت کرد.

غارتگری آمریکایی‌ها در طوفان! (+عکس)
غارتگری آمریکایی‌ها در طوفان! (+عکس)

غارتگری آمریکایی‌ها در طوفان! (+عکس)
غارتگری آمریکایی‌ها در طوفان! (+عکس)

منبع:مشرق

برچسب ها: ، ، ،


منبع: پول نیوز

لحظه آسیب دیدن صورت پاپ در کلمبیا (فیلم)

دولت افغانستان: بالگردهای آمریکایی جایگزین روسی می شوند بازی خوب و پاس گل شهاب زاهدی، در لیگ حرفه ای ایسلند (فیلم) ملِّیت اکثر کامیون های جاده ای، تُرکیه ایست / افزایش ۲٫۳ درصدی تجارت جاده ای تجاوز پلیس ایتالیا به ۲ زن آمریکایی ممنوعیت فروش خودروهای سوختی در چین/ الکتروهیبرید، مانور جدید صنایع خودروسازی لحظه آسیب دیدن صورت پاپ در کلمبیا (فیلم) فرستاده ویژه دفتر مقام معظم رهبری پیگیر تیراندازی به کولبران تصاویر کمتر دیده شده از تجهیزات و قدرت دفاعی ایران (فیلم) ابراهیم یزدی به روایت احسان شریعتی هیلاری کلینتون: دیگر نامزد انتخابات نمی‌شوم

ما کره شمالی نمی‌شویم چون…  (۴۸ نظر)

آموزش و پرورش، سیستم خارج از مدرسه را به رسمیت بشناسد: «آموزش در خانه» و «مدارس زندگی»  (۲۶ نظر)

روز جهانی سوادآموزی، زبان مادری و دانش آموزان  (۲۱ نظر)

انرژی ژئوترمال برای ایران گران تمام می شود/
نیروگاه زمین گرمایی مشگین شهر هزینه بر است  (۱۸ نظر)

برای سه عکس ماندگار که در یادها می ماند…  (۱۰ نظر)

برگزاری جشن هسته ای با حضور رهبر کره شمالی (+عکس)  (۹ نظر)

آقای ظریف! ویزا می‌خواستم  (۹ نظر)

جذب ۸۰ میلیون توریست توسط فرانسه ۶۰ میلیون نفری/
ایران به فکر جذب توریست های ثروتمند منطقه باشد  (۸ نظر)


منبع: عصرایران

تجاوز پلیس ایتالیا به ۲ زن آمریکایی

پلیس ایتالیا ۲ افسر پلیس را به اتهام تجاوز به ۲ زن آمریکایی، اخراج کرد.

به گزارش العربیه به نقل از روزنامه بریتانیایی «دیلی میل»، این ۲ زن که ۱۹ و ۲۱ سال سن دارند، ادعا کردند که افسران پلیس پنجشنبه صبح در داخل خانه‌شان به آنها حمله کرده اند.

این دو زن که دانشجو هستند شب قبل از این حادثه در یک کلوب شبانه حضور داشتند که در آن دعوایی اتفاق می‌افتد.

نیروی پلیس شهر فلورانس ایتالیا روز شنبه اعلام کرد که این ۲ افسر پلیس اخراج شده‌اند.

روبرتا پینوتی، وزیر دفاع ایتالیا گفت این اتهام‌ها «بی پایه و اساس» نیستند.

 به گزارش رسانه‌های ایتالیایی این دوزن به بازپرس گفتند که در هنگام این حادثه مست بوده و حشیش کشیده بودند.

یکی از افسران پلیس اعتراف کرده که با یکی از زنان رابطه جنسی داشته، اما تاکید می‌کند که این عمل با رضایت زن بوده است.

این زنان گفتند که افسران پلیس آنها را از کلوب شبانه به خانه‌شان بردند زیرا آنها نتوانسته بودن تاکسی بگیرند و بعد در آن محل به آنها تجاوز کرده‌اند. بازپرسان در کار تحقیق از DNA هستند تا ادعای زنان را تایید کنند.


منبع: عصرایران

ساخت جلیقه ضدگلوله با الهام از سه جانور

پژوهشگران موسسه فناوری ماساچوست(MIT) با استفاده از مواد اولیه موجود در دنیای حیواناتی همچون صدف، نیزه ماهی و عنکبوت به دنبال ساخت جلیقه ضد گلوله مقاوم و ارزان‌قیمت هستند.

به گزارش ایسنا و به نقل از پاپیولار ساینس، دنیای حیوانات مملو از زره‌های با ساختار گوناگون و البته قدرتمند است که برای محافظت از بدن جانوران در برابر عوامل طبیعی و شکارچیان تمایز یافته است.

فرانکویس بارسلت، مهندس مکانیک در مورد هدف از این مطالعات جدید گفت: تنوع سیستم‌های دفاعی در دنیای حیوانات به ویژه حشرات محققان را بر آن داشت تا با انتخاب سه سیستم دفاعی برتر، جلیقه ضدگلوله جدید را طراحی کنند.

وی در ادامه افزود: مطالعات ما نشان داد که حیوانات با به کارگیری سه روش اساسی از خود محافظت می‌کنند. اولین روش بزرگ کردن اندازه فلس‌های بدن مثل ماهی کمیاب موسوم به “نیزه‌ماهی” است که دارای بدن پوشیده از فلس‌های بسیار مقاوم و غیرقابل نفود است، به‌طوری‌که تنها با اره آهن‌بر قابل برش هستند.

دومین راه دفاعی محبوب در دنیای حیوانات ترشح مواد ساده از بدن نرم‌تنان جهت تولید ساختار مستحکم صدف غیرقابل نفوذ است.

صدف ساختار محکمی است که از پروتئین و کربنات کلسیم ساخته شده است. در واقع صدف یکی از مستحکم‌ترین زره‌های طبیعی در دنیای حیوانات شناخته می‌شود که از مواد معمولی ساخته شده است.

محققان معتقدند که با افزودن مواد مشخص به فرمول ساخت صدف می‌توان زره‌های قدرتمندی به کمک چاپگر سه‌بعدی تولید کرد که کاملا غیرقابل نفوذ هستند.

با الهام از فرایند ساخت صدف در دنیای نرم‌تنان می‌توان کلاه ایمنی تولید کرد که در عین سبکی و خوش‌فرمی دارای ساختار مستحکم و غیرقابل نفوذ حتی در برابر گلوله‌های با کالیبر بیشتر است.

سومین راه دفاعی شناخته شده در دنیای حیوانات ترشح رشته‌های پروتئینی در ساختارهای گره مانند توسط عنکبوتیان است. تاکنون مطالعات گوناگونی در مورد قدرت و توانایی کشسانی غیرقابل تصور تار عنکبوت انجام شده است.

طبق آخرین آزمایش انجام شده توسط محققان دانشگاه میشیگان مشخص شد که هر رشته از تار عنکبوت قادر به تحمل فشاری معادل ۱۰ هزار برابر وزن خود است.

ساخت جلیقه ضدگلوله یا لباس مقاوم در برابر نفوذ اشیاء تیز از تار عنکبوت یا کرم‌های ابریشم اصلاح ژنتیک شده از انعطاف‌پذیری بیشتری برخوردار است و توانایی تحرک و نفس کشیدن را برای انسان با مشکل مواجه نخواهد کرد.

محققان امیدوارند که در آینده نزدیک با ترکیب این سه سیستم دفاعی طبیعی جلیقه‌های قدرتمندتر و با انعطاف‌پذیری بیشتری را تولید کنند.


منبع: عصرایران

پاپ فرانسیس مجروح شد

به گزارش ایسنا، به نقل از پایگاه اینترنتی شبکه خبری ای‌بی‌سی، یک سخنگوی رهبر کلسیای کاتولیک جهان اعلام کرد که پاپ فرانسیس در جریان سفری که به کلمبیا داشت، از ناحیه استخوان گونه و ابرو دچار جراحت شده اما حال عمومی وی خوب است.

به گفته وی، این آسیب‌دیدگی پاپ ۸۰ ساله در داخل خودروی شخصی وی و بر اثر برخورد با میله عمودی موجود در خودرو صورت گرفته است.این سخنگوی رهبر کلیسای کاتولیک خاطرنشان کرد که این آسیب‌دیدگی پاپ فرانسیس با استفاده از یخ درمان شده و پاپ به سفر خود ادامه داده است.پاپ فرانسیس موضوع آشتی در کلمبیا را محور سفر پنج روزه خود به این کشور قرار داده است. سال گذشته میلادی رهبر مسیحیان کاتولیک جهان پس از انعقاد توافق صلح میان شورشیان فارک و دولت ونزوئلا قول داد که سفری به این کشور داشته باشد.


منبع: بهارنیوز

موزه ملی به عهد خود وفا کرد

به گزارش ایسنا، نمایشگاه «ایران، فرهنگ‌های کهن بین آب و بیابان» با ۴۴۶ شیء تاریخی متعلق به  هزاره هفتم پیش از میلاد تا دوره هخامنشی از ۲۵ فروردین امسال به مقصد  خیابان «فریدریش ایبرت» یا همان خیابانِ «موزه» شهر بُن پلاک چهار رسید و تا چهار ماه بعد یعنی سی‌ام مرداد در تالار هنر و نمایش جمهوری فدرال آلمان میزبان بیش از ۱۱۸ هزار آلمانی و گردشگران این شهر شد تا این‌که با پایان مدت زمان نمایش آثار براساس تفاهم نامه‌ی موزه ملی ایران و تالار هنر و نمایش جمهوری فدرال آلمان این نمایشگاهِ تاریخی ایرانی برچیده و بعد از انجام فرآیندهای قانونی راهی ایران شد و سرانجام به گفته‌ی مدیر کل موزه‌ی ملی ایران این آثار چهارشنبه ۱۵ شهریور به موزه ملی ایران بازگردانده شد.جبرئیل نوکنده در این زمینه توضیح داد: مجموعه‌ای از آثار موزه ملی ایران و چند موزه دیگر کشور با آثاری از دوره نوسنگی (روستانشینی) تا آغاز امپراطوری هخامنشی در این نمایشگاه به نمایش درآمده بود و ۱۵ شهریور به ایران بازگشت. در کنار این نمایشگاه آثار ایرانی ثبت شده در فهرست میراث جهانی در قالب فیلم به بازدیدکنندگان معرفی شد و فضایی در مجاورت نمایشگاه به باغ ایرانی اختصاص یافته بود که بازدیدکنندگان را از نزدیک با محیط یک باغ ایرانی آشنا می‌ساخت.

او با تاکید بر این‌که این نمایشگاه تلاش کرد تا تصویری روشن از ظرفیت‌های میراث فرهنگی ایران را به  نمایش بگذارد، ادامه داد: در طول نمایشگاه بیش از صد و هجده هزار نفر از نمایشگاه بازدید کردند و بیش از پنج هزار جلد از کاتالوگ نمایشگاه به فروش رسید.مدیر کل موزه ملی ایران با توضیح این‌که کاتالوگ نمایشگاه تا پایان شهریور به زبان فارسی منتشر می‌شود، تاکید کرد: این نمایشگاه بازتاب بسیار مثبتی در رسانه‌های کشورهای مختلف جهان داشت و به تایید مدیران تالار هنر و نمایش جمهوری فدرال آلمان از موفق‌ترین نمایشگاه‌ها در جذب بازدید کننده رسیده به طوری که بسیاری از بازدیدکنندگان مشتاق به دیدار ایران شدند.وی در تشریح مراحل بازگشت آثار نیز توضیح داد: آثار نمایشگاه در روز چهارشنبه گذشته ۱۵ شهریور پس از ورود به کشور به موزه ملی ایران منتقل شد و نماینده گمرک در محل موزه ملی ایران مجموعه را ارزیابی و گزارش وضعیت همه آثار تکمیل و سلامت آثار تایید شد.مدیر کل موزه ملی ایران، تاکید کرد: با توجه به اینکه تعدادی از آثار مربوط به استان‌های خوزستان، کرمان، اصفهان و آذربایجان غربی هستند، برنامه‌ریزی برای بازگشت آثار به استان‌های مبدا از هفته‌های آینده صورت خواهد گرفت و آثار موزه ملی ایران نیز تحویل امنای اموال مربوطه خواهند شد.نوکنده اضافه کرد: با وجود این‌که مجموعه‌های آثار ایران به کشور بازگشته، اما نمایشگاه‌های جانبی مانند باغ ایرانی و فیلم آثار ایران در فهرست میراث جهانی تا ۲۳ مهرماه در شهر بُن در معرض دید بازدیدکنندگان خواهد بود.


منبع: بهارنیوز

روایت پاموک از تاثیر شاهنامه بر رمانش

به گزارش ایسنا، «اورهان پاموک» نویسنده رمان‌هایی چون «برف»، «نام من  سرخ» و اخیرا «زنی با موهای قرمز» است که سال ۲۰۰۶ جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. او علاوه بر این‌ها چندین کتاب دیگر در زمینه مقاله و آثار غیرداستانی درباره کشورش ترکیه منتشر کرده که اکثرا در مجله «نیویورکر» به چاپ می‌رسند.پاموک از جمله چهره‌هایی است که بارها به خاطر صحبت کردن درباره آزادی بیان از سوی دولت ترکیه مورد انتقاد قرار گرفته و حتی پایش به دادگاه باز شد. نسل‌کشی ارمنی‌ها و رویکرد ترک‌ها در مقابل کردها از دیگر مباحث حاشیه‌داری است که این نویسنده به آن‌ها می‌پردازد.اورهان پاموک ۶۵ ساله چند هفته پیش جدیدترین رمانش یعنی «زنی با موهای قرمز» را روانه بازار کرد. داستان این کتاب درباره یک چاه‌کن و شاگردش در شهری خارج از استانبول است که روابط‌شان به هم می‌خورد. «پاموک» در این رمان هم به موضوعاتی چون تاریخ ترکیه، فاصله بین جامعه شهری و روستایی و روابط بین نسل‌ها پرداخته است.
در ادامه بخش اول متن مصاحبه تلفنی مجله آنلاین «اسلیت» را با «اورهان پاموک» می‌خوانید:
من مصاحبه‌ای از شما خواندم که در آن گفته بودید، روزی ۱۰ ساعت کار می‌کنید. این درست است؟
بله، مسلما. من از کارم لذت می‌برم. من به داستان‌نویسی مثل کار نگاه نمی‌کنم چون حس پسربچه‌ای را دارم که تمام مدت دارد با اسباب‌بازی‌هایش بازی می‌کند.
موقع نوشتن آثار غیرداستانی، حس کار کردن دارید؟
نه. الان دارم داستان می‌نویسم. اکثر اوقات ذهن من مشغول ابداع ایده‌هاست تا چسبیدن به واقعیت در آثار غیرداستانی.

درست است. اما وقتی اثر غیرداستانی می‌نویسید، حس می‌کنید دارید کار می‌کنید؟
بیشتر حس ژورنالیستی دارد. حالا در این سن، چیزهایی می‌نویسم که دوست دارم و همیشه حس بازی، ابداع و سرگرمی دارد. من مسلما یک نویسنده خوشبختم.
فرآیند نگارش دهمین رمان‌تان چقدر با زمانی که این کار را شروع کردید، فرق داشت؟
در ابتدا، زمانی که ۴۰ سال پیش نوشتن را شروع کردم، بیشتر حسی قهرمانانه با چشم‌اندازهایی وسیع داشتم و شاید کمی تجربی‌تر کار می‌کردم. اما این‌بار، می‌خواستم رمانی کوتاه بنویسم که متافیزیک و فلسفه در خود داشته باشد. تقریبا می‌خواستم داستانی واقع‌گرایانه درباره یک اوستای چاه‌کن و شاگردش تعریف کنم. این آدم‌ها را تابستان سال ۱۹۸۸ در کنار محلی که زندگی می‌کردم، دیدم. آن موقع هم در یک جزیره بودم و داشتم کتابی می‌نوشتم. آن‌ها آخرین نسل از چاه‌کن‌های سنتی هستند و هنوز هم در حاشیه استانبول کار می‌کنند. چون آب دولتی به اندازه کافی وجود ندارد، به‌ویژه در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ هر کس چاهی می‌کَند و آب مورد نیازش را در باغ خودش پیدا می‌کرد. وقتی استاد چاه‌کن پیر و شاگرد نوجوانش را می‌دیدم، رابطه پدر و پسری بین‌شان را شاهد بودم. استاد پیر همزمان که سر پسرک داد می‌زد و به او درس می‌داد، با مهربانی از او مراقبت می‌کرد و به او اهمیت می‌داد.
هر شب وقتی به پایین شهر می‌رفتم، این منظره را می‌دیدم. رابطه آن‌ها من را تکان داد، شاید چون توسط پدری بزرگ شدم که خیلی دوروبرم نبود و هرگز سعی نمی‌کرد من را کنترل کند. در واقع پدرم زیاد از من چیزی نمی‌دانست.
پدرتان در قید حیات هستند یا فوت کرده‌اند؟
نه، فوت کرده‌اند.
کی فوت کردند؟
۱۲ سال پیش.
ایشان هرگز داستان‌های شما را خوانده بودند؟
بله، او خیلی از من حمایت می‌کرد. من سخنرانی جایزه نوبلم را درباره چمدان پدرم نوشتم. او هم دلش می‌خواست شاعر شود. شعر هم می‌نوشت. موفق نشد، اما دنبال موفقیت هم نرفت. پیش از مرگش، مجموعه‌ای از نوشته‌هایش را به من داد و من مقاله‌ای درباره‌شان نوشتم؛ یک مقاله شاعرانه.
یادتان می‌آید وقتی اولین داستان‌تان را می‌خواند، چه حسی داشتید؟
او خیلی مهربان بود. خیلی محترم. از این که از من انتقاد نکرد، شوکه شدم. با من و برادرانم مثل نابغه‌ها رفتار می‌کرد و رابطه من و پدرم بود که لحن این کتاب را تعیین کرد. علاوه بر این‌که رمان «زنی با موهای قرمز» ریشه‌های احساسی و شخصی دارد، شباهت‌هایی داستانی با «شاه اُدیپ» سوفوکل دارد که درباره کشته شدن پدر توسط پسر نوشته شد و همین‌طور با «شاهنامه» قصه حماسی فردوسی – شاعر پارسی – هم ارتباط دارد. «شاهنامه» داستان رستم و سهراب و نقطه مقابل «ادیپ» است چون این بار پسر است که به دست پدر کشته می‌شود. داستان یک پسرکشی است. این‌ها متون معیار تمدن‌های غربی و اسلامی هستند.
می‌دانید من هر سال، یک ترم در دانشگاه کلمبیا تدریس می‌کنم و بالای کتابخانه «باتلر» این دانشگاه با حروف بزرگ نام «سوفوکل»، «ارسطو»، «افلاطون» و «شکسپیر» دیده می‌شود. کلمبیا در تدریس کلاسیک‌ها خوب کار می‌کند. از خودم پرسیدم: پس آثار کلاسیک و شرقی چه می‌شود؟ چیزی برای مقایسه با «شاه ادیپ» چه؟
ما تمایل داریم «ادیپ» را با فردپرستی پیوند دهیم چون او پدرش را می‌کشد و آن‌ها هنوز به او احترام می‌گذارند. ما تمایل داریم رستم را، پدری که پسرش را می‌کشد، به تمرکز قدرت و استبداد وابسته بدانیم. چرا؟ چون تمام متن «شاهنامه» فردوسی حول محور توجیه کردن پدری (رستم) است که پسرش (سهراب) را به قتل می‌رساند. ما به «ادیپ» احترام می‌گذاریم، رنج او را با مهربانی درک می‌کنیم. وقتی او را می‌فهمیم، به تخطی او هم احترام می‌گذاریم. من می‌خواستم درباره این چیزها بنویسم – پدرها، پسرها، فقدان پدرها، تنهایی پسرها.

تا چه حد کارهای‌تان را آگاهانه – و نه لزوما – به عنوان پلی بین غرب و شرق می‌دانید؟
بله، سوال‌تان را متوجه شدم. من نمی‌خواهم درباره‌ این مساله خودآگاهانه فکر کنم. چنین موضوعی در میانه دهه ۱۹۹۰ و به خصوص اوایل ۲۰۰۰، زمانی که فرآیند ترجمه کتاب‌هایم به زبان‌های بین‌المللی شروع شد، اتفاق افتاد؛ همه من را «پلی بین شرق و غرب» خطاب می‌کردند. این را دوست نداشتم. چرا؟ چون من کتاب نمی‌نویسم تا کشورم را برای دیگران شرح دهم. برای دلایل عمیق‌تری می‌نویسم – البته شاید خودم را به ساده‌لوحی زده‌ام.
شبیه همین چیزها را درباره «نویسنده استانبول» بودنم شنیدم. بله مسلما من درباره استانبول می‌نویسم. تمام عمرم را در استانبول زندگی کرده‌ام. من ۶۵ ساله‌ام و حدود ۶۵ سال در این شهر بوده‌ام. این‌که داستان‌هایم درباره استانبول هستند، اجتناب‌ناپذیر است. اما این یک برنامه خودتحمیل نبوده است که بگویم: «اوه، اجازه دهید من نویسنده استانبول باشم.»
نه این‌طور نبود، من درباره مردمی می‌نوشتم که می‌شناختم‌شان، مثل همه نویسنده‌های دیگر. اما بعد بله، درباره انسانیت می‌نوشتم، بله انسانیت را در استانبول دیدم و به طور غیرمستقیم من «نویسنده استانبول» هستم. اوایل دهه ۲۰۰۰ با منتقدان بین‌المللی مواجه شدم که ابتدا من را یک پل می‌دانستند، بیایید از این مطلب بگذریم. پس یک نویسنده استانبولی. این هم برنامه‌ریزی‌شده نبود، اما من از این‌ها یاد گرفتم. پل بودن، بخش جهانی من را برای بقیه دنیا توضیح می‌دهد، خب من داستان می‌نویسم. در پایان که داستان‌هایم خوب از کار درمی‌آیند، چیزی را توضیح می‌دهند، اما این انگیزه من نیست. انگیزه من پل بودن نیست.
خودتان را اروپایی می‌دانید؟
بله، خب مثل همه ترکیه‌ای‌ها. من هم اروپایی هستم و هم به ترکیه تعلق دارم. هم یک سکولار هستم و هم به نوعی دنباله‌رو مدرن فرهنگ اسلامی. آدم مذهبی نیستم، اما به آن تمدن تعلق دارم. در همین راستا، به اروپایی بودنم افتخار می‌کنم و شاید اوایل ۲۰۰۰ بیهوده وقتم را تلف می‌کردم تا از ورود ترکیه به اتحادیه اروپا دفاع کنم. زمان خوبی بود، مسائل به سمت غلط پیش رفته و حالا دیگر ترکیه یک کاندیدای جدی تلقی نمی‌شود و با اروپا سر جنگ دارد. از این بابت خیلی متأسفم.
اولین واکنش‌تان به کودتا علیه دولت کنونی چه بود؟
من خبرها را از طریق رسانه‌ها دنبال می‌کردم. وقتی ساعت ۹:۲۰ کودتا شروع شد، داشتم اخبار را از طریق رسانه‌ها، اینترنت و بیشتر از تلویزیون می‌دیدم. گیج و وحشت‌زده اخبار را تماشا می‌کردم. تا ساعت ۳ صبح که فهمیدم کودتاچیان نظامی موفق نشدند ادامه دادم و بعد یک قرص خواب‌آور خوردم. خیلی عصبی و بهت‌زده بودم و دیدم خوابم نمی‌برد. فوق‌العاده خوشحال شدم که کودتا بی‌سرانجام ماند. از افراد شجاعی که به خیابان‌ها رفتند تا تانک‌ها را متوقف کنند، خیلی سپاسگزارم. این‌ها مثل من و شما و به معنای اروپایی و غربی کلمه آزاداندیش نبودند، بلکه مردمی بودند که از «اردوغان» یا حزب و دموکراسی او حمایت می‌کردند. آن‌ها از ارزش‌های لیبرال من دفاع نمی‌کردند، اما به طور غیرمستقیم مدافع دموکراسی ترکیه‌ای شدند.
با گذشت یک سال هنوز هم همین حس را دارید؟
نه الان دیگر آن حس را ندارم. از آن افراد سپاسگزارم اما دولت از کودتای نظامی برای حذف کردن اکثر لیبرال‌ها استفاده کرد. اکثر آن‌هایی که به دولت انتقاد داشتند، از ادارات دولتی بیرون انداخته شدند. ۴۰ هزار نفر در زندان‌ها و ۱۴۰ روزنامه‌نگار محبوس هستند. نوشتن آثار داستانی در ترکیه مشکلی ندارد، اما اگر مثل روزنامه‌نگارها و منتقدان سیاسی وارد حوزه سیاست شوی، دچار دردسر می‌شوی و…
شما هم همین‌طور به دردسر افتادید؟ با حرف زدن درباره سیاست و تاریخ؟
بله، من مشکلات زیادی با دولت داشتم، نه به خاطر رمان‌هایم بلکه به خاطر مصاحبه‌ها و چیزهایی که گفته بودم. آن‌ها همیشه از اظهارنظرهای سیاسی من می‌پرسیدند. می‌دانید، کلیشه‌ای که در مورد نویسندگان منتقد فضای خفقان وجود دارد، بیشتر براساس شرایط دهه ۳۰ آلمان یا شوروی سابق است که در آن‌ها نویسنده‌ها حتی نمی‌توانستند بنویسند، مثل کافکا… تو می‌توانی اثری مثل رمان «کافکا» بنویسی و کسی هم کاری به کارت نداشته باشد، البته تا وقتی که به دولت انتقاد نکنی. اما اگر به دولت انتقاد کنی – من دوستانی دارم که به خاطر انتقاد به دولت به زندان افتاده‌اند. افراد شجاع بسیاری در ترکیه داریم. ترکیه تنها حزب حاکم یا «اردوغان» یا همین‌طور حزب عدالت و توسعه نیست؛ لیبرال‌های دلیر و مردمی که مبارزه می‌کنند هم هستند. در انتخابات اخیر، کمپین طرفدار دولت ۵۱ درصد رأی به دست آورد و مخالفان آن ۴۹ درصد. چنین چیزی نادر است، جالب است. به همین خاطر من این‌جا هستم و مسلما این‌جا وطن من است.


منبع: بهارنیوز

گزارشی‌ از چهار تقدیر سینمایی

‌به گزارش ایسنا، مراسم نکوداشت جشن سینمای ایران، شامگاه نوزدهم شهریورماه با حضور جمعی از مدیران و هنرمندان سینمایی در ایوان‌ شمس‌ برگزار شد و با استقبال زیادی هم همراه بود تا جایی که بسیاری از مدعوین جایی برای نشستن نداشتند.در این‌ مراسم با اجرای کامران ملکی، طبق اعلام قبلی قرار بود از سیروس ابراهیم زاده، حسین علیزاده، کیانوش عیاری و محمد حسن خوشنویس تقدیر و تندیس‌های افتخار خانه سینما به یاد سیف الله داد اهدا شود که اولین بخش به سیروس ابراهیم زاده اختصاص داشت.

سیروس ابراهیم‌زاده: تاریخ معاصر ایران وامدار سینما است
این بازیگر پس از آنکه توسط جمعی از همکاران خود تقدیر شد در سخنانی گفت: تواضع نمی‌کنم بگویم که شامل این الطاف شما نیستم چون می‌گویند پشت تواضع، تفرعن وحشتناکی وجود دارد ولی واژه‌ای برای خوشحالی‌ام‌ پیدا نمی‌کنم. این مجالس در وهله اول برای نسل جوان از این جهت ارزشمند است که متوجه می‌شوند راه سختی که طی می‌کنند بی اجر نمی‌ماند. ضمن اینکه برای آن کسی که تجلیل می‌شود هم این حسن را دارد که دوران سپری شده خود را مرور می کند.سیروس ابراهیم‌ زاده همچنین افزود: من خوشحالم در عصری هستم که سینما پرچمدار بازشناساندن فرهنگ غنی اجتماعی ماست. الان کمتر جشنواره‌ای است که ایرانی در آن نباشد و تاریخ معاصر ایران از این جهت وامدار سینمای ایران است.وی با اشاره به برخی اعتراض‌ها و واکنش‌ها از سوی سینماگران  مثل  آتش  زدن کارت  گفت: این کارها لطمه‌ای اساسی به جان‌فشانی نسل های گذشته ما میزند.

بهشتی: خوشنویس لنگر فرهنگ و هنر ایران است
بخش دوم این برنامه به تقدیر از مدیر پیشین فیلمخانه ملی ایران اختصاص داشت که بهشتی، انوار، معتمدآریا و دهقان سخنانی را در وصف او گفتند و به سابقه فعالیت او اشاره کردند.سید محمد بهشتی گفت: آقای خوشنویس یکی از لنگرهای فرهنگ و هنر ما در دوره های مختلف بوده است و از خانه سینما تشکر می‌کنم که برای دقایقی این لنگر را از آب بیرون کشیده است تا پاس داشته شود.
خوشنویس: کار فرهنگی هوا و هوس نیست
خوشنویس با اشاره به صحبت‌های معتمدآریا که به همراهی‌های همسرش اشاره کرده بود، گفت: نمی‌شود فردی کاری را در عرصه‌ای انجام دهد و تنها بوده باشد و من هم همسر و خانواده‌ام همیشه همراهم بودند همان طورکه در فیلمخانه نیز همکارانم با من همراهی می‌کردند.او افزود: الان‌ فرهنگ با تصویر در دنیا همه گیر می‌شود و در این عصر نقش کسانی که با تصویر سرو کار دارند،بسیار مهم است. علاوه براین کسانی که وارد عرصه فرهنگی می‌شوند باید بدانند این کار هوا و هوس نیست بلکه برای تمام عمر است.وی ادامه داد: کسی‌که در این‌ حوزه کار می‌کند باید تاریخ و سیاست و …‌ را بشناسد و امیدی هم به هیچ دولتی نداشته باشد. به همین دلیل از آنجا که اینجا توسط یک نهاد صنفی از من تجلیل می‌شود در مراسم حضور پیدا کردم.سومین بزرگداشت این مراسم با تقدیر از کیانوش عیاری همراه بود که علیرضا داودنژاد، حسن فتحی، فرشته طائرپور و مرتضی رزاق کریمی از این فیلمساز تقدیر کردند.

داودنژاد: عیاری سوی چشم‌ سینمای ایران است
در این‌ بخش علیرضا داودنژاد گفت: امروز مصاحبه‌ای از کیانوش عیاری ‌در ایسنا خواندم که تا به حال چنین چیزی از او ندیده بودم. از رنج‌هایی که کشیده گفته بود و اینکه دلش به چیزی خوش نیست. این برای من که در تمام این سالها او را دنبال کرده بودم بسیار غم انگیز بود و فکر کردم امشب به او بگویم سرگذشت تو، سرگذشت و سرنوشت سینما است.وی با بیان اینکه سینما به ما یاد می‌دهد که چگونه جهان را در یک قاب ببریم و چطور این‌هنر به جزییات و کلیات می‌پردازد، اضافه کرد: این سینما پیش رفته تا اینکه شما آقای عیاری بیایی و بگویی که می‌خواهی زندگی را بازنمایی کنم. در حالی که کمپانی‌ها و جریان‌های اقتصادی وارد عرصه شده ‌و در این بازنمایی تاثیر می‌گذارد. پس فیلمسازی که به دنبال واقعیت باشد با بحران روبرو می‌شود.او خطاب به عیاری گفت: آنهایی که ابتدا برای راه‌اندازی تشکیلات  سینما مسئولیت داشتند، براین بارو بودند که سینما را حفظ کنند و سراغ استعدادهای درخشان رفتند و این طور بود که تو با همان نگاه حقیقت‌جو به سینما آمدی اما دیری نپایید که ترکه‌های خیس آمدند و کانون‌های قدرت شکل گرفتند و گفتند انعکاس صادقانه یعنی چه؟ و از همین جاست که تو در صحبت‌هایی میگویی فیلمهایت مسئله نیستند بلکه خودت مسئله هستی.

وی با اشاره به اینکه «سینما وسیله کاسبی است و هرچه امثال تو پافشاری کنند فشار رویت بیشتر می‌شود» افزود: در این شرایط تو به جایی می‌رسی که با دو فیلم توقیفی و سینه تیر خورده تقدیر می‌شوی.کارگردان فیلم‌های نیاز  و کلاس هنرپیشگی ادامه داد: می‌خواهم بگویم که الان با وجود این‌ ابزار دیجیتال، تو هستی و دنیای اینترنت. پس نباید بگویی نمیتوانی خوشحال باشی. وفاداری تو به حقیقت و سینما می‌تواند مثل یک الگو دلیل راه شود و فانوس دریایی بشوی. به نظر من تو سوی چشم سینمای ایران هستی.طائرپور هم با اشاره به برگزاری بزرگداشتی برای عباس کیارستمی در موزه سینما که همزمان با این مراسم در حال برگزاری بود، گفت: خدا را شکر می‌کنیم که تکریم شما با حضور شماست. شما «از آن سوی آتش‌»ها آمدید و متاسفیم که نمی‌توانیم بگوییم گلستان شده اما دلستان است و اگر خسته شده‌اید اجازه دهید ما و جوان‌ها از شما نیرو بگیریم.
حسن‌ فتحی هم در سخنانی خطاب به عیاری بیان کرد: من به نمایندگی از نسل خودم از شما تشکر می‌کنم که دوری از تکلف را به ما آموختید. شما آموزگار خوبی برای نسل ما بودید. شما الگوی بسیار مناسبی برای سینماگران ایران می‌توانید باشید و امیدوارم فیلمهای دیگر شما هم به نمایش درآید تا با بخش دیگری از هنر شما آشنا شویم.عیاری هم پس از دریافت تندیس خود اظهار کرد: کیف کردم از این صحبت‌هایی که شنیدم اما نمی‌خواهم درباره توقیف دو فیلم آخرم و فیلمهای دیگرم صحبت کنم.او در جملاتی کوتاه به دشواری ساخت فیلم و توسعه فرهنگی اشاره کرد و گفت: تناقض‌های عجیب و غریبی در ایران وجود دارد.

حسین علیزاده: از مسئولان انتظار نداشته باشید
بخش انتهایی این آیین با تقدیر از حسین علیزاده و با سخنان محمد سریر، ابراهیم حقیقی، همایون اسعدیان و امین تارخ درباره این آهنگساز همراه بود.علیزاده پس از دریافت تندیس خود بیان کرد: خوب است که وقتی این همه دوستان لطف دارند و مقدار زیادی از آن هم واقعیت دارد بگویم که من سختی نکشیده‌ام و همیشه مثل یک  عاشق دنبال گمشده‌ای بودم که هیچ مقامی نتوانست جلوی مرا بگیرد. ضمن اینکه همیشه امید داشته‌ام و سینمای ایران این را برای من داشت که در هر کدام از فیلم‌هایم عاشق نشوم و روابط انسانی را نبینم. هر وقت احساس می‌کردم جوانمردی‌ام کم شده فیلمی پیشنهاد می‌شد که در آن جوانمردی وجود داشت.
او با اشاره به صحبت‌های محمد حسن خوشنویس بیان کرد: به هیچ وجه از مسئولان انتظار نداشته باشید چون کسانی که مسئول هنرهایی مثل موسیقی شده‌اند، کسانی بودند که از کودکی از آن منع می‌شدند و چطور ممکن است این افراد که به عنوان فعل حرام موسیقی را می‌دیدند برای آن کاری کنند. به همین دلیل به نظرم این وزارت ارشاد نیست که باید ارشاد کند بلکه هنرمند است. سینمای ایران در جهان در شرایطی درخشید که‌ فقط با سینمای تجاری پشتیبانی ‌می‌شد و افتخار می‌کنم با این سینما همکاری کرده‌ام.
به‌ گزارش ایسنا، فاطمه معتمدآریا، سید محمد بهشتی، فرشته طائرپور، ابراهیم داروغه زاده (معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی)، علیرضا رضا داد، اسعدیان، لادن طاهری(مدیر فیلمخانه ملی ایران)، احمد امینی، علی قائم مقامی، ابراهیم حقیقی، منوچهر شاهسواری(مدیرعامل خانه سینما)، تورج منصوری(دبیر انجمن عالی هنرها  و فنون سینمایی ایران)، مرتضی رزاق کریمی، سیروس الوند، ایرج پارسی نژاد، سروش صحت، احترام برومند، فخرالدین انوار، حسن فتحی، علیرضا داودنژاد، فریدون جیرانی از جمله هنرمندان و مدیران حاضر در مراسم بودند.



منبع: بهارنیوز

پایتخت؛ شب، زندگی، اقتصاد

همه نوع آدم از هر طبقه و قشری حضور دارد، البته بیشتر با محوریت خانواده. روز عید است و در جای جای بوستان هم صدای شادی عید به گوش می‌رسد. به هرسو که می‌رویم شخصی یا گروهی کنسرتی برپا کرده‌اند و گروهی از شهروندان اطرافشان حلقه زده‌اند.شادی و خرسندی را در چهره تک تک حاضران بوستان می‌توان دید؛ چه آنان که کنسرت‌های شخصی هنرمندان عمدتا جوان را در فضایی شلوغ و پرسروصدا همراهی می کنند چه آنان که در کنار خانواده یا حتی بتنهایی روی نیمکتی نشسته‌اند و از هوای بوستان استفاده می‌برند.
بوستان قیطریه در محله‌ای به همین نام در منطقه یک شهرداری تهران واقع شده که از شمال به بزرگراه صدر و فرمانیه، از جنوب به میدان پیروز، از غرب به قیطرییه و شریعتی محدود می‌شود.بوستانی قدیمی با درختان کهنسال و تنومند به همراه عمارت تاریخی زیبایش که حکایت یک عمر زندگی از گذشته تاکنون را روایت می‌کند.
انگار عید اینجا رنگ‌وبوی تماما مردمی دارد. هیچ مناسبتی توسط شهرداری یا نهادهای دیگر تدارک دیده نشده؛ ‌لااقل در این ساعت که ما هستیم مشاهده نمی‌کنیم برنامه یا جشن سازماندهی شده‌ای توسط ارکان یا نهادی را. همه چیز مردمی است و خودمانی البته پر از صفا و خوشنودی.

شاید به حرمت عید باشد که حتی خوانندگان کنسرت‌های شخصی هم اشعار و آهنگ‌هایشان کاملا مجاز اما عمدتا شاد است؛ یکی از گروه آریان می‌خواند، ‌دیگری قطعه‌ای سنتی. نوجوانی سنتور می‌نوازد، چند جوان موبلند مشکی‌پوش دیگر آهنگ‌های پاپ اجرا می‌کنند. زن و مرد، پیر و جوان این اهالی موسیقی را احاطه کرده‌اند، کف می‌زنند، هنموا با خواننده می‌خوانند و گاه هورا می‌کشند که با واکنش خواننده جوان مشکی‌پوش هم البته مواجه می‌شود. هنوز تا اذان مغرب دقایقی مانده و عجله دارد چند آهنگ را به پایان برساند. وقتی مردم هورا می‌کشند، همراه با لبخندی می‌گوید لطفا فقط دست بزنید تا نیایند و ما را جمع نکنند. یک بلندگو و پایه‌نت زیر آلاجیقی گذاشته و بیش از ۵۰ ،۶۰ نفر دور او جمع شده‌اند.

آن طرف‌تر فروشندگان دستفروش و مغازه هایی که گوشه ای از بوستان را اجاره کرده‌اند. در سویی دیگر خانواده هایی که بساط گسترانده‌اند و خانواده فارغ از هیاهوی درون‌شهر و تلگرام‌بازی گوشی موبایل‌ها، کنار هم نشسته‌اند، قدری همدیگر را می بینند و باهم قهقهه می‌خندند.نگاهی اجمالی به جای‌جای بوستان، از فروش انواع صنایع‌دستی، عرقیجات و خوردنی‌ها، بلال‌فروشی، ساندویچ سرد و گرم، ‌اسکیت بازی کودکان، پیرترهایی که با حیوانات خانگی‌شان به گردش آمده‌اند، نوازندگان عمدتا جوان و پرهیجان،‌ جوانان سیگاری و … گوشه‌ای از زندگی یک جامعه را در محدوده‌ای نسبتا کوچک به نمایش می‌گذارد و این جریان زندگی هرچه هوا تاریک‌تر می‌شود، پررنگ‌تر و روان‌تر ادامه مسیر می‌دهد؛ ‌انگار اینجا در پایتخت در شب‌ هم مانند روز زندگی و اقتصاد جریان دارد و حتی برای خیلی‌ها شب ها پررونق تر.خبرنگار ایرنا که چند ساعتی بین مردم در بوستان قیطریه گذارند در این زمینه به چند مورد از حاشیه های جریان زندگی در این محل برخورد که به همراه پیشنهادهایی به شکل زیر ارایه می‌دهد:

معضل پارک خودرو
برای ورود به بوستان قیطریه مانند بسیاری از دیگر نقاط پایتخت مشکلاتی وجود دارد. در مناسبت‌هایی مانند روز عید یا اواخر هفته که جمعیت زیادی تمایل به رفتن به این بوستان دارند، مشکل پارک خودروها همیشه وجود داشته و دارد. هم همسایگان عاصی می‌شوند هم مراجعه‌کنندگان اذیت. در همه خیابان‌های اطراف بوستان، غیر از حاشیه های سمت چپ و راست خیابان- بسته به اندازه خیابان- تا دو یا سه ردیف خودرو در وسط خیابان پارک می‌کنند و تنها یک خودرو از هر قسمت بیشتر نمی‌تواند رد شود. پارک خودرو روبه روی در منازل و دیگر معابر عمومی سر جای خود. پیشنهاد می‌شود شهرداری در طراحی و جانمایی سازه های مختلف شهری حتما به همه مولفه های وابسته به آن ازجمله این مشکل نیز توجه کند.

بوستان بدون حصار
بوستان قیطریه حصار و دیوار ندارد. به عنوان بخشی از شهر در قلمرو شماست؛ براحتی از هر گوشه آن می‌توانید وارد بوستان شوید که این یک مزیت بسیار خوب است. با چند تن از همسایگان بوستان که همصحبت شدیم می‌گفتند اینجا شبانه‌روزی است و تا صبح رونق دارد. این ویژگی مثبتی است که متولیان شهر محل‌هایی را اینچنین آماده استفاده عموم کنند و تا پاسی از شب حتی تا صبح بتواند محل امن و آرامی برای خانواده ها باشد که با نظارت کافی درهمه بخش ها بتواند زمینه تعامل بین شهروندان و تفریح شان را فراهم کند.مشاهده شده در برخی بوستان های دارای حصار یا دیوار و نرده فلزی سر ساعت ۲۲ یا ۲۳ با استفاده از بلندگو و به طرز نامناسبی مردم را به بیرون هدایت و در را سه قفله می‌کنند که نشانگر نوع نگاه نامناسب است زیرا و به جای اینکه با ایجاد زمینه لازم،‌ بستر وجود فضایی امن و آرام و حضور مردم در یکجا را فراهم سازیم و با برنامه ریزی های مناسب از این حضور استفاده بهینه برده شود، نارضایتی و گلایه مردمی را که از ازدحام و شلوغی و هیاهوی آزاردهنده شهر درحال فرارند، افزون می‌کنیم.

بوستانی برای خانواده
در بوستان قیطریه یکی از برنامه‌ریزی‌های مناسبی که انجام شده ایجاد سکوهای عموما دایره‌ای شکل برای نشستن خانواده‌هاست. بیشتر این سکوها زیر نور چراغ‌ها بخوبی جانمایی شده و بسیار محل مناسبی را برای خانواده ها فراهم کرده است. این سکوها لابه‌لای درختان سر به فلک کشیده و زیبای بوستان در جای جای آن قابل استفاده است و برای برخی از آنها سرپناه آلاچیقی نیز تدارک دیده شده تا در هنگام بارندگی یا حتی در ساعات روز و تابش آفتاب قابل استفاده باشد. تنها نکته اینکه در کنار این سکوها نیز – همانند بوستان جنگلی یاس یا …- اگر محل‌های مناسبی برای استفاده از زغال و کباب برای شهروندان مهیا شود، مردم در جاهای دیگر کنار درختان یا درختچه ها آتش روشن نمی‌کنند و زمینه بروز مشکل هم فراهم نمی‌آید. ایجاد محدودیت معمولا مشکل‌ساز بوده و هست. نمی‌توان از مردم خواست به بوستان بیایند اما برای میل غذا برنامه‌ای نداشته باشند یا حتما غذاهای سرد بخورند، هرچقدر هم بیلبورد نصب شود که آتش روشن نشود، پاسخگو نخواهد بود و آنقدر هم مامور نداریم که مدام به هر سکو سر بزند و منع کند که خود این امتناع هم آزاردهنده است.

اقتصاد بوستان‌ها
روبه‌روی همه درهای ورودی بوستان به محلی برای کسب‌وکار دستفروش‌ها تبدیل شده است. حتی گاه برخی مردم با خودروهای گرانقیمت در این محل‌ها حضور می‌یابند و اقلام مختلف عمدتا خوراکی می‌فروشند. ساندویچ سرد و گرم، پفک، ذرت، بستنی،‌ آب معدنی و انواع آب میوه ها و … را می‌توان مشاهده کرد در این نقاط به فروش می‌رسانند.استقبال مردم و نیز دستفروشان نشانه حجم مالی بالایی است که در این رهگذر رد و بدل می‌شود. البته ازجمله کارهای خوب دیگری که در بوستان قیطریه و برخی دیگر بوستان‌های پایتخت شاهدیم، تعبیه محل‌هایی برای فروش انواع اجناس و کالاهای خوراکی و غیرخوراکی است اما آنقدر تقاضا بالا و جذابیت وجود دارد که بساط دستفروشان هم در داخل یا ورودی بوستان قیطریه مثل دیگر بوستان‌ها گسترانیده می‌شود.
داخل بوستان قیطریه چندین مغازه وجود دارد که ازطرف مدیریت بوستان در اختیار بخش‌خصوصی گذاشته شده و انواع صنایع‌دستی، خوراکی، پوشاک، ‌بدلیجات و … به فروش می‌رسانند. حتی درکنار یکی دو دکه فلزی بزرگ میان بوستان، یک کانکس کشنده خودرو وجود دارد که توانسته مجوز بگیرد و انواع غذاهای فست فودی را عرضه کند. قاعدتا این فروشندگان دارای مجوز هستند و با نظارت بهداشتی بیشتری نسبت به دستفروشان فعالیت می‌کنند. چه بهتر که همه بخش‌های اقتصادی بوستان در یک حلقه مدیریتی مناسب زیرنظارت و در یک فرآیند به فعالیت ادامه دهند.برگزاری نمایشگاههای عرضه انواع کالاها در مناسبت های خاص از جمله دیگر برنامه های خوبی به شمار می‌رود که طی سال‌های اخیر در بوستان‌ها باب شده و بسیار با استقبال مردم هم همراه بوده است.

بوستان و فرهنگ
وجود نمایشگاه کوچک کتاب در کنار عمارت بوستان قیطریه یکی دیگر از جلوه های زیبای این بوستان است. گرچه نمایشگاه کتاب در مقایسه با بلال‌فروشی یا فست فودی بسیار خلوت‌تر است اما مرد میانسال ۵۰،۶۰ ساله ای که محاسن و موهای بلند و عمدتا سفید و تاحدودی جوگندمی‌اش نشان از سال‌ها فعالیت در حوزه کتاب دارد کنار نمایشگاه ایستاده،‌خسته و ناراحت از چندوچون استقبال مردم هم نیست و مراجعان را راهنمایی می‌کند. بیان گرم و اطلاعات خوبی درباره کتاب‌ها دارد. حتی کتاب‌هایی که در آنجا موجود ندارد را سعی می‌کند با گرفتن نشانی شهروندان یا ارایه نشانی شعبه دیگر نمایشگاه به فروش برساند و البته به طرزی که مراجعان را آزار نمی‌رساند.
وارد یکی از سالن‌های عمارت تاریخی که قدمتش به عهد قجر منسوب است می‌شویم؛ در سالن اجتماعات، جلسه‌ای تشکیل شده و بحث های فرهنگی – هنری جریان دارد. هنرمندان حضور دارند و به تبادل نظر می‌پردازند. از در اصلی عمارت که به‌عنوان مرکز اصلی مدیریت فرهنگسرای ملل فعالیت می‌کند وارد می‌شویم. دو اتاق سمت چپ و راست هردو محل نمایشگاه آثاری از کشور کره‌جنوبی است. در یک قسمت انواع پوشاک این کشور و در سمت دیگر نمایشگاه عکس از آثار تاریخی و طبیعی کره که البته بدون توضیح و شرح عکس جانمایی شده‌اند. شماری از شهروندان درحال پرو لباس کره‌ای یا دیدن گوشه هایی از زیبایی های کشور کره جنوبی هستند.
گوشه دیگر بوستان درنزدیکی عمارت، نمازخانه قرار دارد. وضوخانه یا سرویس بهداشتی از نمازخانه دور است و یک ایراد تلقی می‌شود؛ اما نمازخانه تمییز و دارای امکانات لازم است و البته نسبتا شلوغ. با آنکه چند ساعت از اذان مغرب گذشته جوانان، زنان و مردان مختلف در نمازخانه درحال نیایش هستند و جلوه خاصی به فعالیت‌های پررونق بوستان داده است.

گوشه دیگری از بوستان در کنار زمین بازی تنیس، اعضای خانواده‌ای سجاده گسترانیده اند و نماز به جا می‌آورند؛ یکسو صدای دخترکان جوان تنیس باز و دیگر سو، طنین ربنای پدر خانواده؛ آن سوتر وقتی گوش را تیز تر می‌کنیم صدای تکنوازی سنتور نوجوانی که آرام و با طمانیه می‌نوازد و زنان و مردان را دور خود میخکوب کرده است؛‌همه و همه در مجموعه ای در کنار هم همچون قطعه‌ای از پازل جامعه درحال لذت بردن از زندگی در این بخش از زمان و مکان هستند.درکنار اقتصاد پیرامون بوستان‌ها، توجه به مقوله های فرهنگی ازجمله مزیت‌هایی است که شهرداری در سال‌های اخیر به آنها توجه داشته و به نظر می‌رسد این توجه باید بیشتر و سازماندهی‌تر شود. به طور مثال اگر رویدادهای فرهنگی و هنری که در بوستان‌ها اجرا می‌شود بیشتر اطلاع رسانی شود، یابرنامه های بیشتر فرهنگی و هنری در بوستان‌ها به مرحله اجرا درآید می‌تواند به کالبد این محیط ها که گاه عمدتا در چنبره مسایل اقتصادی یا آسیب‌ها گیر می‌افتند، کمک کند.

جان کلام؛ بوستان، خانه فرهنگ
واقعیت این است که زندگی در کلانشهر پایتخت درکنار همه نازیبایی‌هایش جریان دارد و در همین هوا و فضا داریم نفس می‌کشیم. شلوغی، آلودگی صوتی و صدا،‌ معماری ناموزون و درهم برهم، خیابان‌های پرترافیک و پرسروصدا در تهران واقعیت‌های غیرقابل انکاری است در کنار واقعیت دیگری که مشغله و اشتغال چند نوبته شهروندان را تشکیل می‌دهد.مردم در تهران صبح زود که از خانه بیرون می‌زنند،‌ عمدتا تا بعد از ساعت ۲۰ یا ۲۱ شب به خانه باز می‌گردند؛ تعداد شهروندان دو شغله یا حتی بیشتر خیلی زیاد است و طی سال‌های گذشته رشد قابل تاملی هم داشته است. اساس داشتن کار و شغل برای ارضای نیازهای اجتماعی به منظور ایفای کارکرد اجتماعی افراد و نیز کسب درآمد و تامین معاش است اما واقعیت اینکه وقتی به زندگی عده پرشماری از مردم که نگاه می‌کنیم این کار و شغل که باید در خدمت آرامش زندگی باشد ، گاه به اصل تبدیل شده و زندگی و آرامش در کنار آن هرچه می‌دود به گرد آن هم نمی‌رسد.در این شرایط، وجود مراکز و بوستان‌هایی که در نزدیکی مردم براحتی و سهولت در دسترس باشد و بتواند به‌عنوان محیطی چند کارکردی، هم آرامش به خانواده‌ها بدهد و هم بخشی از طبیعت و تاریخ را برایشان به تصویر بکشد، می‌تواند مفرح و آرامش‌بخش باشد.اگر قرار است به شهر نگاهی انسانی و نرم افزاری داشته باشیم؛ ناگزیریم که به همه طرح‌ها و پروژه‌هایی که اجرا می‌شود چنین نگاهی از ابتدا و قبل از طراحی، داشته باشیم و هیچ سازه‌ای بدون پیوست فرهنگی و این نگاه نرم‌افزاری اجازه اجرا نیابد.

معرفی بوستان قیطریه
گفته شده بوستان قیطریه که اینک درمساحتی حدود ۱۰۳ هزار مترمربع قراردارد در گذشته باغی متعلق به خواهر تنی ناصرالدین شاه قاجار بوده و به روایت تاریخ، میرزا تقی‌خان امیرکبیر ساختمانی که اکنون محل فرهنگسرا و کتابخانه پارک است و در ضلع شمال غربی پارک قراردارد را در آن احداث کرد.در ابتدا این باغ بافتی جنگلی داشته و سال ۱۳۵۶ به همت شهردار وقت تهران مرحوم دکتر غلامرضا نیک‌پی که خود نوه دختری شاهزاده ظل‌السلطان فرزند ناصرالدین شاه معرفی شده با وقف قسمتی از زمین‌های موروثی خود و نیز با خرید و تجمیع باقیمانده باغ که در دست ورثه صارم الدوله، از نوادگان قاجار بود باغ بزرگ قیطریه را به بوستان تبدیل می‌کند.استخر بوستان درکنار عمارت تاریخی آن نمای زیبایی به بوستان داده است. از گونه‌های درختی پارک می‌توان از نارون، کاج، سرو نقره‌ای، زبان گنجشک، اقاقیا، بلوط، گردو، داغداغان، افرا، توت، بید مجنون، چنار، صنوبر، ماگنولیا، سدروس، نوئل و درختچه‌هایی نظیر زالزالک، نرگس درختی، زرشک، سوداغ، بوداغ و گز در قسمت ورودی جنوبی بوستان نام برد.
فرهنگسرای ملل، نگارخانه، کتابخانه، نمازخانه، برکه، زمین بازی، مخزن ذخیره آب، پیست اسکیت و سرویس‌های بهداشتی ازجمله امکانات این بوستان معرفی شده است.


منبع: بهارنیوز

۱۰ درصد ایرانی ها دیابت دارند

رضا ملک زاده در گفت و گو با  ایرنا افزود: خطر بزرگی سلامت مردم ایران را تهدید می کند، تغییر سبک زندگی، افزایش مصرف غذاهای چرب و شور مانند فست فودها و غذاهای آمده، مانند پیتزا و ساندویچ و افزایش چاقی، روند بروز بیماری قند یا دیابت را افزایش داده است.معاون وزیر بهداشت گفت: کم تحرکی، تغذیه نامناسب، مصرف غذاهای چرب، شور و شیرین، کم مصرف کردن سبزی و میوه و البته سابقه فامیلی از جمله عوامل بروز بیماری دیابت است.
وی گفت: افزایش بیماری دیابت خطر بسیار بزرگی است که سلامت مردم ایران را تهدید می کند اما متاسفانه اغلب مردم نسبت به این خطر مهم آگاهی کافی ندارند، اغلب مردم زیاد و بیش از حد نیاز غذا می خورند، چاقی و اضافه وزن افزایش یافته است و هم اکنون حدود ۷۰ درصد مردم ایران یا چاق هستند یا اضافه وزن دارند.

معاون تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت ادامه داد: میزان مصرف نمک نیز بین ایرانیان بسیار بالاست، استاندارد مصرف نمک در دنیا بین ۳ تا ۵ گرم در روز برای هر نفر است است در حالی که میانگین مصرف نمک در بین ایرانیان حدود ۱۲ گرم برای هر نفر در روز و بیش از سه برابر حد مجاز است.ملک زاده گفت: بسیاری از مردم از ابتلای خود به بیماری دیابت آگاه نیستند و نه تنها درمان نمی شوند بلکه رژیم مناسب غذایی و تحرک بدنی کافی ندارند و اغلب زمانی از بیماری خود مطلع می شوند که عوارض جبران ناپذیر آن آشکار شده است.وی ادامه داد: بیماری دیابت موجب تخریب رگ های ریز بدن می شود و به مرور زمان قطع پا، نارسایی کلیه، نابینایی، بیماری های قلبی-عروقی و بیماری های اعصاب را به دنبال دارد.ملک زاده گفت: رسالت مهم خبرنگاران این است که مردم ایران را نسبت به این خطر مهم که آینده کشور و نظام سلامت را تحت تاثیر جدی می گذارد آگاه کنند، وزارت بهداشت نیز باید امکانات غربالگری و تشخیص زودرس این بیماری را در سراسر کشور فراهم کند، در غیر این صورت دولت و مردم توان پرداخت هزینه های سنگین درمان و معالجه این بیماری را نخواهند داشت و این بیماری مهلک و مزمن که به صورت خاموش گسترش می یابد، نقش مهمی در کاهش عمر ایرانیان و زندگی آنان با ناتوانی و معلولیت خواهد داشت.


منبع: بهارنیوز

بریدن سر پدر پس از قتل دوست

گروه حوادث_رسانه ها: روزنامه شهروند نوشت:مجرم سابقه‌دار پس از قتل یکی از دوستانش تصمیم گرفت تا نقشه قدیمی کشتن پدرش را به اجرا برساند. به همین خاطر به تایباد رفت و پدرش را کشت. این قاتل خونسرد پدرش را با بریدن سر به قتل رساند.١۴ دی‌ماه ‌سال ٩٠، پلیس شهریار در جریان جنایت هولناکی در منطقه محمد شهر قرار گرفتند و خیلی زود تیمی از ماموران برای تحقیقات ابتدایی در محل جنایت حاضر شدند. ماموران در کاوش‌های پلیسی پی بردند که مرد جوانی به نام ابراهیم هدف ضربات مرگبار مرد ۴٣ساله‌ای به نام مصطفی قرار گرفته است و با به دست آمدن این سرنخ ردیابی‌های پلیسی برای دستگیری این قاتل فراری آغاز شد.
 

تیم تحقیقات در ادامه تجسس‌ها پی بردند که مصطفی ۵ سابقه کیفری در پرونده‌اش دارد و زمانی که ماموران به مخفیگاه وی مراجعه کردند، مشخص شد که این مرد پس از جنایت، دیگر به خانه‌اش بازنگشته و ناپدید شده است. ردیابی‌های پلیسی ادامه داشت تا این‌که روز ٢٣ دی‌ماه ‌سال ٩٠ ماموران در جریان پرونده جدیدی از سوی این قاتل فراری قرار گرفتند. ماموران پی بردند مصطفی پس از قتل دوستش به شهرستان تایباد سفر کرده و زمانی که به خانه پدرش مراجعه کرد، در اقدامی هولناک دست به قتل پدر ۶۵ساله‌اش در حیاط خانه‌شان زده است.

ماموران که به کمین این قاتل خونسرد بودند، زمانی که مصطفی از تایباد به تهران بازگشت، در عملیات پلیسی او را دستگیر کردند. مصطفی پس از دستگیری به زندان منتقل شد و چند روز بیشتر به زمان برگزاری جلسه محاکمه‌اش در دادگاه کیفری نمانده بود که با خوردن قرص در زندان اقدام به خودکشی کرد. در این مرحله مصطفی به بیمارستان منتقل شد و با توجه به این‌که تحت‌درمان قرار داشت، جلسه رسیدگی به اتهاماتش به روز دیگری موکول شد. بدین ترتیب مصطفی پس از درمان با چهره‌ای خونسرد و آرام به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران منتقل شد و پیش‌روی قاضی دادگاه ادعا کرد از قتل‌هایی که انجام داده‌ام، پشیمان نیستم و آماده‌ام تا قصاص شوم.

 

عامل این دو جنایت هولناک در اعترافاتش گفت: «ابراهیم به خواهرم نظر داشت و زمانی که متوجه این ماجرا شدم، او را کشتم. سپس به ‌خاطر بدرفتاری‌هایی که پدرم در حق من و خانواده‌اش کرده بود، به تایباد رفتم و او را نیز به قتل رساندم.» در این مرحله قاضی دادگاه با توجه به این‌که خانواده ابراهیم خواستار قصاص قاتل پسرشان بودند، وی در نخستین پرونده به اعدام محکوم شد اما چون خواهر و برادرهای مصطفی در دادگاه حاضر نشده بودند، دومین پرونده جنایت مصطفی مفتوحه ماند تا با دعوت خانواده وی، خواسته آنها مورد بررسی قرار گیرد. ۵‌سال از نخستین جلسه رسیدگی به پرونده قتل‌های هولناک مصطفی گذشت و این درحالی بود که برادر و خواهرهای وی در دادگاه حاضر نشدند و تحقیقات پلیسی برای شناسایی خانواده مصطفی بی‌نتیجه ماند تا این‌که قضات دادگاه خواستار اظهارنظر رئیس قوه‌قضائیه در این پرونده شدند.

 

بدین ترتیب مصطفی روزگذشته برای دومین‌بار برای اتهام قتل پدرش پای میز محاکمه قرار گرفت و گفت: «ابراهیم یکی از دوستانم بود و در کار پیک موتوری فعالیت می‌کرد اما به خاطر مسائل مالی با هم دچار اختلاف شدیم که او را با ضربات زیاد چاقو به قتل رساندم و روز نخست به دروغ گفتم؛ او به خواهرم نظر داشته است. پس از قتل دوستم به محل زندگی پدرم در تایباد رفتم، چون از سال‌ها قبل تصمیم به کشتن پدرم داشتم. پدرم ۴٠‌سال در حق خانواده‌ام ظلم کرد و محکوم به مرگ بود، به همین خاطر تصمیم را برای کشتن گرفتم و به تایباد رفتم. وقتی به خانه پدرم رسیدم، او متوجه شد که قصد کشتنش را دارم، به همین ‌خاطر با پلیس تماس گرفت و من با آرامش منتظر آمدن پلیس شدم، اما پلیس دیر کرد و تصمیم به اجرای نقشه‌ام گرفتم. پدرم را به حیاط خانه بردم و از او خواستم چهار زانو روی زمین بنشیند و سپس با خونسردی سر پدرم را با چاقو بریدم و وقتی به تهران بازگشتم، دستگیر شدم.» مصطفی در ادامه ادعای عجیبی را پیش‌روی قضات دادگاه کیفری قرار داد و گفت: «من از قتل پدر و دوستم پشیمان نیستم و حالا آماده هستم تا هرچه زودتر اعدام شوم.»
بنا به این گزارش، در پایان جلسه هیأت قضائی وارد شور شده تا حکم نهایی این قاتل خونسرد را صادر کنند.


منبع: بهارنیوز

پایان خونین رابطه عاشقانه

گروه حوادث_رسانه ها: روزنامه ایران نوشت: پسر جوان که با شنیدن پاسخ منفی دختر مورد علاقه‌اش برای ازدواج، او را با ضربات چاقو به قتل رسانده بود، با اظهار ندامت از جنایت و رضایت خانواده مقتول، از چوبه دار نجات یافت. در این جنایت که سال ۹۰ در بوستان طالقانی تهران رخ داد، دختر جوانی با ضربه چاقو به قتل رسید. با آغاز تحقیقات درباره این قتل، کارآگاهان پس از ردیابی‌ها دریافتند قربانی جنایت با پسری ۳۵ ساله به نام «فریبرز» در ارتباط بوده و روز جنایت نیز چند بار با او تماس داشته است. به این ترتیب او به‌عنوان مظنون پرونده دستگیر شد و در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد.با تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه، پرونده قتل برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و قاضی محسن زالی ریاست دادگاه- و ابراهیم اسلامی-مستشار- روز گذشته متهم را محاکمه کردند. در ابتدای جلسه اولیای دم برای عامل قتل دخترشان تقاضای قصاص کردند. سپس متهم برای دفاع در جایگاه ایستاد و گفت: «چند ماهی بود که با سیمین آشنا شده بودم. او را دوست داشتم اما وقتی از او درخواست ازدواج کردم جواب رد داد. من که تحمل این پاسخ را نداشتم خشمگین شدم و در یک لحظه با چاقویی که همراهم بود ضربه‌ای به او زدم و فرار کردم اما تنها چند روز بعد دستگیر شدم. قبول دارم او را کشتم ولی من عاشقش بودم و حالا هم بشدت پشیمانم و خود را مستحق مرگ می‌دانم.»پس از پایان اظهارات متهم و ابراز ندامت او از این جنایت، قضات دادگاه با خانواده دختر جوان به گفت‌و‌گو پرداختند تا اینکه سرانجام آنها از قصاص گذشتند.بنابراین قضات برای تعیین مجازات متهم از جنبه عمومی جرم وارد شور شدند.


منبع: بهارنیوز

زنان را به دلیل مطلقه‌بودن طرد نکنیم

زهرا ساعی، نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در گفت‌وگو با  ایلنا درباره حذف واژه طلاق از شناسنامه زنان مطلقه گفت: در جامعه ما اگرچه نگرش به طلاق نسبت به دهه ۶۰ و ۷۰ بهتر شده اما همچنان نگاه منفی به طلاق وجود دارد و این طرح می‌تواند؛ تبعات منفی داشته و موجب سلب اعتماد عمومی از جامعه شود.او با بیان اینکه جامعه ما یک جامعه سنتی است، ادامه داد: این طرح باعث بدبینی مردان و خانواده‌های آن‌ها به زنان و دختران می‌شود و هنگام انتخاب یک دختر شک و دودلی در آن‌ها ایجاد می‌شود که مبادا این فرد در گذشته ازدواج کرده و در حال حاضر این موضوع را پنهان می‌کند. این مسئله باعث وسواس بیشتر مردان شده و ممکن است؛ تلاش کنند تا بیشتر درباره گذشته خانم مطلع شوند که بی‌شک مشکلاتی و آسیب‌هایی را به همراه خواهد داشت.
این عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با بیان اینکه بنای زندگی و ازدواج باید بر مبنای صداقت باشد، خاطرنشان کرد: طلاق به هر دلیلی از جمله اعتیاد همسر یا سلب مسئولیت مردان ممکن است؛ اتفاق بیفتد، بنابراین بهتر است این فرهنگ را در جامعه ایجاد کنیم که نگاه منفی نسبت به زنان مطلقه برداشته شود، البته این موضوع نسبت به گذشته بسیار بهتر شده و موضوع طلاق امروزه بیشتر از قبل مورد پذیرش خانواده‌هاست. ساعی با بیان اینکه ما نباید صورت مسئله را پاک کنیم، گفت: با اجرای این طرح بدبینی را در جامعه نسبت به تمام دختران ایجاد می‌کنیم که شاید این فرد در قبل ازدواجی داشته و در حال حاضر کتمان می‌کند و این باعث می‌شود، اعتماد عمومی در جامعه پایین بیاید. ما باید فرهنگ‌سازی کنیم و به زنان این شانس را بدهیم تا بعد از طلاق دوباره ازدواج کنند و به دلیل مطلقه بودن طرد نشوند.


منبع: بهارنیوز