تصاویری از شگفت انگیزترین املاک شخصی در جزایر قناری

یکی از شگفت انگیزترین املاک شخصی لانزاروته که به طرز خارق العاده‌ای در بافت و منظر طبیعی شکل گرفته، خانه‌ای به نام Lagomar است که در هزارتویی طبیعی با غارهای جالب توجه بنا گشته است. زمینه طبیعی که این خانه روی آن ساخته شده اثر هنری طبیعت است که توسط مواد مذابی که زمانی روی این شیب‌ها جریان داشته‌اند، تشکیل شده است.

سزار مانریکه پشت ایده اولیه ساخت چنین ملکی بوده اما در حقیقت معماری به نام خسوس سوتو آن را برای یک سرمایه‌گذار بریتانیای به نام سم بنادی با کانسپتی برگرفته از افسانه شب‌های عربی طراحی کرده است.

در اوایل دهه  ۷۰ میلادی، عمر شریف برای فیلمبرداری «جزیره اسرارآمیز» به لانزاروته آمده و پس از بازدید از Lagomar عاشق آن شده و خانه را خریداری کرد.

سم بنادی که از سابقه  خراب عمر شریف در شرط بندی بازی بریج اطلاع داشت او را به چالش طلبید. شریف در حالی این چالش را قبول کرد که از مهارت سم بنادی در این بازی بی اطلاع بود و به همین دلیل بر سر همین موضوع خانه را به او باخت.

در سال ۱۹۸۹ معماری به نام دومنیک ون بوتینگر از آلمان و بئاتریس ون هوف از اوروگوئه خانه را خریداری کرده و آخرین فاز توسعه  آن را آغاز کردند. آنها به دنبال توصیه هنرمندان محلی، معماری بومی با استفاده از عناصر محلی و توپوگرافی خاص این منطقه ایجاد کردند.

غارهای موجود با استفاده از چوب و مصنوعات بدست آمده از کشتی‌های غرق شده برای نورپردازی استفاده شد. زندگی گیاهی بومی این منطقه نیز در طراحی گنجانده شده که از آن جمله می‌توان به کاکتوس، نخل، آلوئه ورا و … اشاره نمود به شکلی که واحه‌ای قابل سکونت در میان صخره‌ها ایجاد کرده است. آنها از شیشه، بتن و سنگ ریزه برای ایجاد پاسیوهای گرد استفاده کرده و با ایجاد دریاچه، آبشارها و مجموعه‌ای از فضاهای منحنی شکل از هر نوع شکل مربعی اجتناب کردند.

در طول سال‌های گذشته Lagomar توسط هنرمندان زیادی مورد بازدید قرار گرفته و گالری آن نیز میزبان نمایشگاه‌های زیادی بوده تا بتواند استعدادهای جزیره را کشف کند.


منبع: عصرایران

واکنش جالب به زباله‌های مخرب (+عکس)

یک فعال محیط زیست به زباله‌های مخرب در کره زمین واکنش جالبی نشان داد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، راب گرینفیلد، فعال محیط زیست با ابتکاری جالب از زباله‌های خود لباس ساخته است. هدف او نشان دادن اثرات مخرب زباله بر روی محیط زیست و ظاهر شهرها می‌باشد.

واکنش جالب به زباله‌های مخرب (+عکس)


منبع: عصرایران

«جادوی صدا»؛ برنامه ای که نه جادو داشت نه صدا

روزنامه هفت صبح – سوسن سیرجانی: فصل دوم رقابت «جادوی صدا» روز شنبه به پایان رسید. در گفتگو با حسین خانی، تهیه کننده برنامه، دلایل افت مخاطبان، پخش بی سروصدا و مشکلات برنامه را بررسی کرده ایم.

روز شنبه قسمت آخر و فینال فصل دوم مسابقه «جادوی صدا» روی آنتن رفت. با وجود این که دوبله اهمیت زیادی برای مخاطبان دارد و اصولا برای همه جذاب است اما سر و صدای چندانی به راه نینداخت و آن طور که باید نتوانست شور و هیجانی میان مخاطبان ایجاد کند. این مسئله دلایل مختلفی دارد. از انتخاب مجری و داوران گرفته تا تکراری بودن الگوی ساختاری و مشخص نبودن زمان دقیق پخش. بعد از پایان قسمت آخر مسابقه، با حسین حسین خانی، تهیه کننده برنامه گفتگویی انجام دادیم و علاوه بر بررسی این دلایل، انتقادهایی که به این برنامه وارد است را با او در میان گذاشتیم.

برنامه ای که نه جادو داشت نه صدا

اعمال سلیقه اسپانسرها

مدت هاست به خاطر کمبود بودجه سازمان صدا و سیما، پای اسپانسرهای مختلف به برنامه های تلویزیونی باز شده. «جادوی صدا» هم از آن برنامه هایی است که به نظر می رسد اسپانسر در آن نقش بسیار پر رنگی داشته باشد. بعضی از عوامل برنامه به خصوص داورها از وجود اسپانسر گلایه دارند و معتقدند اسپانسر برنامه در محتوا هم دخالت داشته. با این حال تهیه کننده جادوی صدا نظر دیگری دارد: «من دوست دارم این با تیتر درشت نوشته شود که از وقتی پای اسپانسر به برنامه «جادوی صدا» باز شد، هنوز یک ریال پول نگرفته ام چون خیلی ها توقع دارند با حضور اسپانسر دیگر همه مشکلات مالی تهیه یک برنامه حل شود، اما طرف قرارداد اسپانسر، سازمان صدا و سیما است نه من تهیه کننده.»

حسن خانی فقط صدا و سیما را در این قراردادها دخیل می داند و می گوید: «تهیه کننده ها فقط یک کاغذ به دست شان می رسد که مثلا در طول برنامه سه بار باید نام اسپانسر برده شود، تصویرش پخش شود و … و معمولا اسپانسرها بر اساس همان قراردادها عمل می کنند اما در برنامه ما این اتفاق نیفتاد.»

اما یکی از داوران برنامه در مصاحبه ای از دخالت اسپانسرها در برنامه گله کرده. او گفته بنا بر نظر اسپانسر برنامه، یکسری کلاس ها و کارگاه های جداگانه ای برای شرکت کننده ها برگزار می شده که داوران از آن بی خبر بوده اند. تهیه کننده می گوید: «هیچ وقت برای آیتم های میان برنامه از داوران نظرخواهی نمی شود. این تصمیم شبکه بود که کلاس های اینچنینی برگزار شود، اما به هر حال کلاس ها در حد دو ساعت در طول یک سال بوده و از نظر ما مفید و کاربردی است.»

برنامه ای که نه جادو داشت نه صدا

انتخاب سلیقه ای داوران

در روند مسابقه «جادوی صدا» دیدیم که در مرحله اول از بین چند هزار شرکت کننده، تعدادی انتخاب شدند و بعد از آن نوبت به انتخاب شرکت کننده توسط داوران اصلی رسید. از آنجایی که هنر دوبله در ایران بسیار قدیمی است و استادان و پیشکسوت های زیادی برای این کار در ایران وجود دارد، یکی از سوال های مهم این بود که چنگیز جلیلوند، مریم شیرزاد و نصرالله مدقالچی بر چه اساسی انتخاب شدند؟ حسین خانی توضیح می دهد: «به هر حال این انتخاب ها سلیقه ای است، اما دو مسئله بسیار برای ما با اهمیت بود، اول این که کسوت کاری آن دوبلور اجازه دهد که در مقام داور مربی بنشیند و دوم که از همه مهم تر است این که تجربه تدریس و برگزار کردن کلاس را داشته باشد و این داوران انتخابی، هر دو مورد را داشتند.»

مشکل نبود زمان مشخص پخش

در برنامه هایی که با مشارکت و تاثیر رأی مردم جلو می رود، به راحتی می توان میزان بیننده های آن برنامه را تشخیص داد. میزان رأی دهندگان به شرکت کننده های «جادوی صدا» بنا بر اعلام اپلیکیشن آپ، از ۳۰۰ هزار نفر بالا نرفت. این مسئله نشان می دهد که مخاطبان با وجود قرعه کشی ها و جوایزی که برای شان در نظر گرفته شده، تمایل زیادی به تماشای برنامه نداشتند.

برنامه ای که نه جادو داشت نه صدا

حسین خانی در پاسخ به این سوال که چرا میزان مخاطب برنامه تا این حد پایین است، می گوید: «جادوی صدا برنامه مشخصی برای پخش نداشت. یعنی مخاطبان نمی دانستند که چه زمانی باید بنشینند و آن را تماشا کنند. این مسئله ضربه بزرگی به برنامه زد. حتی فامیل های من نمی دانستند برنامه چه روزی و چه ساعتی پخش می شود. البته تلویزیون زیرنویس و تبلیغ داشت اما پخش چنین برنامه ای در ساعت ۱۸ یا ۱۹ نمی توانست مخاطب برنامه را راضی کند.»

کپی برابر اصل

در چند سال اخیر انواع و اقسام برنامه های استعدادیابی با موضوعات مختلفی از جمله خوانندگی، بازیگری، استندآپ کمدی، آشپزی و … ساخته شده؛ برنامه هایی مشابه که صرفا به واسطه موضوعات شان از هم متمایز می شوند. برنامه «جادوی صدا» هم از این قاعده مستثنا نیست. درست است که به طور کلی دوبله، حرفه جذابی است و مردم اصولا با دوبلرها رابطه خوبی دارند اما این برنامه هم بدون کمترین تغییری نسبت به سایرین تولید شد و روی آنتن رفت. درباره این که چرا جادوی صدا هیچ خلاقیتی ندارد و عینا از روی نمونه های قبلی کپی برداری شده با تهیه کننده آن گپ زدیم.

 برنامه ای که نه جادو داشت نه صدا
او گفت: «به هر حال این برنامه یک هدف جدیدی دارد که تا به حال نمونه اش را در ایران سراغ نداشته ایم. اگر هم کپی کردیم از روی نمونه اصلی آن که در آمریکا ساخته شده بوده، نه از روی نمونه های عربی و شبکه های ماهواره ای فارسی زبان. حتی ما در اینجا خلاقیتی به خرج دادیم و سعی کردیم برای این که در مرحله اول انتخاب ها از روی چهره های صورت نگیرد، پرده ای مقابل شرکت کننده ها و داوران بگذاریم.»

مسابقه ای بدون تعهد

در فصل اول «جادوی صدا»، برنده نهایی مشخص شد اما نهایتا هیچ وقت حمایتی از او صورت نگرفت. طبیعتا فینالیست های فصل دوم هم چنین سرنوشتی پیدا می کنند. حسین حسین خانی تهیه کننده برنامه، از این موضوع بسیار دلگیر است و می گوید: «با این که در سایت برنامه ذکر شده که تعهدی برای جذب و به کارگیری شرکت کننده ها بعد از اتمام مسابقه وجود ندارد و خیلی از افراد با علم به این موضوع در مسابقه شرکت کرده اند، اما به هر حال این گله، دلگیری یا هر چیزی که اسمش را بشود گذاشت وجود دارد که چرا این بچه ها بعد از پشت سر گذاشتن تمام این مراحل و برگزیده شدن، نمی توانند در سازمان مشغول به کار شوند.»

برنامه ای که نه جادو داشت نه صدا

برایش از خنداننده شو مثال می آوریم و این که تمام بچه های شرکت کننده در این رقابت، الان در خود خندوانه به عنوان استندآپ کمدی حضور دارند؛ می گوید: «فضای کار دوبله خیلی محدود است. آنها فقط در تلویزیون و شبکه های نمایش خانگی می توانند کار کنند و به همین دلیل حضور آنها در جاهای دیگر غیر از این دو رسانه، نه توجیه منطقی دارد نه اقتصادی.»


منبع: برترینها

امروز ۲۱ شهریور است، روز ملی سینما

در میان برگه‌های تقویم و در انبوه مناسبت‌های ملی و مذهبی، بیست و یکمین برگه از ششمین ماه سال به نام سینما و روز ملی سینما اختصاص یافته است. سال ١٣٧٩ در چهارمین جشن بزرگ سینمای ایران و همزمان با بزرگداشت صدمین سال ورود سینما به ایران بود که ٢١ شهریور به‌عنوان «روز ملی سینما» شناخته شد. از آن پس این مناسبت بهانه‌ای است تا هر ساله اهالی این حوزه برگزیدگانشان را تقدیر کنند، بزرگان‌شان را تکریم کنند و مراسم تجلیل از جایگاه سینما را به جا بیاورند. روز ملی سینما فرصتی برای اندیشیدن به سینماست؛ اینکه تا چه میزان سینمای ما محصول آرا و اندیشه‌ها و سلایق متفاوت است؟

آیا جشن سینما در روز ملی سینما جشن آزادی و پاسخ به مطالبه‌گری جامعه برای تصویر لحظاتی واقعی از شرایط امروز است؟ آیا برگزاری همین جشن‌ها و آیین‌ها به معنای تکریم اهالی سینماست و بدان مفهوم است که سینماگران در شرایط مطلوب مشغول فعالیت در حرفه خودشان هستند؟

 فرصتی برای اندیشیدن به سینما

اساساً اولویت امروز سینمای ایران چیست و جامعه سینمایی چه دغدغه‌هایی دارند و با چه موانعی دست و پنجه نرم می‌کنند و در نهایت چه بخشی از این توقعات و انتظارات قابل پاسخگویی است؟ و… حذف روز ملی سینما از تقویم رسمی کشور در سال ۹۱ به بهانه ترافیک مناسبت‌ها همانقدر با واکنش جدی اهالی این حوزه رو به رو بود که بازگشت مجدد این روز به تقویم در دولت یازدهم با استقبال خوب اهالی سینما مواجه شد.

همین بازخوردها به حذف و بازگشت دوباره نام روز سینما به تقویم رسمی کشور خود دلیل قابل اتکایی برای جایگاه و اهمیت این روز در میان اهالی سینما است. اما این بازگشت و ثبت نمادین در تقویم به تنهایی نمی‌تواند جایگاه و اعتبار سینما را به جامعه بازگرداند و این روزها سینماگران بیش از گذشته منتظر برطرف کردن مشکلات و موانع هستند. شاید همین توقع و انتظارات است که وقتی عنوان روز ملی سینما را برای گپ و گفت و نوشتن از سینما با سینماگران در میان می‌گذاریم اغلب سر درد دل‌شان باز می‌شود و گویی که بعد از مدت‌ها کسی حالشان را جویا شده باشد از ناخوشی و خوشی روزگار سینما می‌گویند. بیم‌ها و امیدهای چند تن از اهالی سینما را در گفتار و نوشته‌های اختصاصی‌شان برای روزنامه ایران به بهانه روز ملی سینما مرور می‌کنیم.

حرمت سینما با اهالی آن است

ناصر ملک مطیعی، بازیگر پیشکسوت 

 فرصتی برای اندیشیدن به سینما

سینمای امروز ما مایه سربلندی و سرافرازی است و در محافل جهانی چهره‌های درخشان و سرشناسی داریم که باعث افتخار همه ماست. عضویت در رأی‌گیری‌ها و داوری‌های جشنواره‌های معتبر جهانی، شرکت در هیأت‌های سینمایی بین‌المللی و دریافت جوایز بزرگ و ارزنده مایه فخر هر ایرانی است. در این میان، فروش‌‌های داخلی فیلم‌ها و همچنین استقبال از برخی آثار فاخر و سرگرم‌کننده و استعدادهای درخشان بازیگرهای دوست داشتنی می‌تواند نویدی اطمینان‌بخش برای تعالی و پیشرفت سینمای ما باشد. موقعیتی است بسیار بجا و مناسب که اهالی سینما انسجام بیشتری داشته باشند و با همیاری و همفکری و تفاهم کامل به آن چه شایسته است برسند.

دوستی و رفاقت و رعایت حقوق و احترام به یکدیگر و گذشت و چشمپوشی از شایعات و سوء‌تفاهم‌های مختلف سرلوحه این حرفه پر سر و صداست و حرمت آن با سینماگران است. شهرت و محبوبیت و موقعیت‌های مختلف نباید موجب رشک و حسادت دیگران شود. سینما سینماست و در همه حال زودگذر؛ اما نام‌های شاخص و مردمی است که ماندگار می‌شوند. مردمی باشید و قداست و پاکی حرفه‌تان را حفظ کنید. روز ملی سینما مبارک.

تصویری مبهم از یک خیالواره سینمایی 

 احمد طالبی نژاد، منتقد سینمایی

 فرصتی برای اندیشیدن به سینما
 

چندی پیش نسخه‌ای از فیلم «جنگ اطهر» نخستین کار سینمایی محمد علی نجفی که باید آن را سنگ بنای سینمای انقلابی و ایدئولوژیک ایران تلقی کرد در خانه هنرمندان به نمایش درآمد.موضوع فیلم شرح مبارزات معلمی است به نام اطهر که در ساعت‌های فوق برنامه با دانش‌آموزان فعالیت‌های فرهنگی انجام می‌دهد و به همین دلیل به‌عنوان عنصری مشکوک مورد شناسایی و نظارت ساواک قرار می‌گیرد. فیلم در سال ۱۳۵۷ فیلمبرداری شد و سال ۱۳۵۸ به نمایش درآمد. معلمی که در این فیلم با بازی فرامرز قریبیان -که در سینمای پیش از انقلاب سیمای یک مبارز را داشت- می‌بینیم، بیش از اینکه تصویری از یک مسلمان انقلابی و متعصب باشد، شباهت غریبی با نمونه‌های چپ داشت؛ بویژه به زنده‌یاد صمد بهرنگی.

با سبیل و صورت تراشیده و کلاه پشمی بر سر. سازنده فیلم، درس خوانده رشته معماری بود و از پیروان دکتر علی شریعتی و در حسینیه ارشاد به همراه گروهی از همفکرانش که بعد‌ها مدیریت سینمای پس از انقلاب را بر عهده گرفتند، فعالیت هنر و فرهنگی می‌کردند که حاصلش ساختن چند فیلم ۸ میلیمتری و بر صحنه بردن چند نمایش مذهبی از جمله «بار دیگر ابوذر» بود. «جنگ اطهر» هم محصول چنین تفکر و رویکردی است. طبعاً الگوی سازندگان این فیلم، سینمای ایدئولوژیک بلوک شرق بویژه خود شوروی بوده است. یعنی به کار گرفتن به قول لنین«مهم‌ترین و مؤثر‌ترین هنرها» که به تعبیر او سینما بود، در خدمت آرمان‌های سیاسی وایدئولوژیک. همان قرائتی که دکتر شریعتی از اسلام و مذهب شیعه داشت. اما جنگ اطهر در اجرا شباهت فراوانی با فیلم‌های انقلابی اروپای شرقی داشت که می‌دانیم در سال‌های نخست انقلاب و تا پیش از دایر شدن بنیاد سینمایی فارابی، بازار پر رونقی در ایران داشتند.

چه در سینما‌ها و چه در تلویزیون که این گرایش چند دلیل هم داشت. از جمله رابطه گرم جمهوری اسلامی با کشورهای غیرامپریالیستی مثل کوبا، آلمان شرقی، یوگسلاوی و…، – چون پس از اشغال سفارت امریکا، عملاً ایران در تحریم همه جانبه این کشور که بازار اصلی سینما را در پیش از انقلاب در دست داشت قرار گرفت. در نتیجه خوراک سینمایی ما در آن سال‌ها از کشورهای بلوک شرق تأمین می‌شد. بنابراین خواه ناخواه این نوع فیلم با مضمون مبارزه مردم به رهبری یک تن علیه نظام حاکم، الگوی مناسبی برای تولید فیلم‌های انقلابی مورد نظر آقایان مسئول در نهاد‌های فرهنگی و سیاسی بود. اما در سال ۱۳۶۲، اتفاق مهمی در سینمای ایران به وقوع پیوست.

گروهی از روشنفکران مذهبی که به طور عمده پیرو مکتب حسینیه ارشاد بودند و ازهمان بدو انقلاب، مدیریت بخش‌هایی از تلویزیون را برعهده گرفته بودند، به پیشنهاد نخست‌وزیر وقت که او هم از همفکرانشان بود، بر مبنای اساسنامه‌ای مصوب پیش از انقلاب برای تأسیس باشگاه سینمایی فارابی، اقدام به دایر کردن این نهاد سینمایی با نام بنیاد سینمایی فارابی کردند و مهندس سید محمد بهشتی در رأس مدیریت این نهاد نوپا قرار گرفت و به قول دوست طنزپردازی، از آن پس سینمای نوین ایران مهندسی شد. او طی مصاحبه‌ای مفصل با مجله «فیلم»، خطوط اصلی سینمای مورد نظر نظام را ترسیم کرد. در این چشم‌انداز بر چند نکته از جمله برخورداری از صلاحیت لازم برای ساختن فیلم درباره برخی دوایر ملتهب بویژه جنگ و انقلاب، عدم تظاهر به مذهبی بودن و در عین حال نقش رسانه‌ای سینما در تنویر افکار عامه مردم و ایجاد زمینه برای تغییر نگرش نسبت به نظام و دولت و کلاً انقلاب تأکید شده بود.

آن گفت‌و‌گو را باید به نوعی مانیفست سینمای مورد علاقه نظام تلقی کرد. سینمایی که پیش از آن بنیانگذار جمهوری اسلامی با تأیید فیلم «گاو»، مشی کلی آن را ترسیم کرده بودند. «دفاع از مستضعفان بویژه روستاییان محروم» و مسائلی از این قبیل. بی‌سبب نیست که چند فیلم نخست که در فارابی برای الگو‌سازی تولید شدند؛ همه از جنس «گاو» بودند. از قبیل «جاده‌های سرد» (جعفری جوزانی)، «مادیان» (علی ژکان) «روزهای انتظار» (اصغر هاشمی) و «تنوره دیو» (کیانوش عیاری).

 اما از سوی دیگر نهادی به نام حوزه اندیشه و هنر اسلامی که بعد‌ها به حوزه هنری وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی تغییر نام داد هم، مدعی اسلامی کردن سینما بود. در رأس این نهاد محمد علی زم، روحانی‌ای که خود سابقه فعالیت‌های هنری در کاخ جوانان پیش از انقلاب داشت، قرار گرفته بود اما نظریه پرداز سینمایی این نهاد محسن مخملباف، انقلابی دو آتشه پیش و پس از انقلاب بود که مدعی بود می‌توان با ایجاد راهکارهایی از جمله عدم نمایش زنان بر پرده یا روی صحنه، سینما و تئاتر را اسلامی کرد. او با نوشتن فیلمنامه فیلم سیاسی «نمای توجیه» به کارگردانی منوچهر حقانی‌پرست و ساختن فیلم‌هایی همچون «توبه نصوح» و «استعاذه»، عملاً دیدگاه‌های خود را درباره سینمای اسلامی عرضه کرد.

جدال بنیاد سینمایی فارابی با نهادهای موازی از جمله بنیاد مستضعفان که با در اختیار گرفتن سالن‌های سینما و استودیوهای فیلمسازی مصادره شده، به غول قدرتمندی در عرصه تولید و نمایش فیلم تبدیل شده بود، ادامه داشت ولی تیغ فارابی که عملاً به مرکز اصلی تصمیم‌گیری در زمینه سینما تبدیل شده بود، برّا‌تر بود و دو سه سال بعد، همه مدعیان رقابت را زیر چتر خود قرار داد. از مخملباف و حاتمی کیا و ملاقلی‌پور که از ارکان اصلی حوزه هنری بودند تا چند تن از سینماگران نسل پیش از انقلاب که جزو موج نویی‌ها قلمداد می‌شدند.

با وجود این، هرچه این دوستان جلو‌تر آمدند، زوائدی که دامن افکارشان را گرفته بود، پیراسته شد و به جایی رسیدند که متوجه شوند هنر، مرز ایدئولوژیک نمی‌شناسد و هنرمندی که به ابزار اشاعه دیدگاه‌های سیاسی بپردازد، در خوشبینانه‌ترین شکلش سرنوشتی بهتر از مثلاً باندراچوک نخواهد داشت که امروزه جایی درخور توجه در اذهان سینماگران و سینمادوستان ندارد و خود و آثارش حتی پیش از فروپاشی نظام شوروی، در انزوا قرارگرفتند. بنابراین درگیری‌های لفظی، مطبوعاتی و گاه حتی فیزیکی برای اثبات حقانیت خود در میان سینماگرانی که مدعی سینمای دینی و مذهبی و ارزشی بودند، به مرور جایش را به همزیستی مسالمت‌آمیز داد و همگان بر سر یک سفره نشستند. هرچند هنوز هم برخی دیدگاه‌های غیر منطقی خود را در این باب اینجا و آنجا مطرح می‌کنند اما کمتر کسی این بحث‌ها را جدی می‌گیرد؛ چون با‌وجود گذشت سی و اندی سال، هنوز هم تصویر روشنی از این گفتمان ارائه نشده است.

 


سینمای ملی ایران از رؤیا تا واقعیت

 
علیرضا داودنژاد، کارگردان

 فرصتی برای اندیشیدن به سینما

سینمای ملی برای ایران ما، یعنی سینمایی که سرمایه و سفارش خود را در سراسر کشور از ملت بگیرد. سینمای ملی یعنی منظومه‌ای از جریان سرمایه‌گذاری و تهیه و تولید و توزیع و نمایش فیلم هاى سینمایی که در آن انواعی از فیلم برای انواعی از مخاطبان تولید می‌شود و در سالن‌های سینما، شبکه‌های تلویزیونی، ویدئو خانگی، ماهواره‌ها، سایت‌ها، اتوبوس‌های بین شهری، قطارها، بیمارستان‌ها، هتل‌ها و هواپیماها به نمایش در می‌آید و درآمد آن به صاحبان فیلم‌ها باز می‌گردد.

سینمای ملی یعنی سینمایی که با سفارش گرفتن از همه ایرانیان و بلکه همه آنها که متعلق به حوزه زبان و فرهنگ ایرانی هستند به حسرت‌ها و آرزوها و رنج‌ها و شادی‌ها و دغدغه‌ها و آرمان‌های آنها می‌پردازد و با راه دادن به آدم‌ها و برخوردها و رابطه‌ها و ماجراها و داستان‌های این جهان پهناور به فیلم‌های خود، انعکاس دهنده گرمای انسانی و حالات و رفتار و گفتار و لحن و نحوه حضور این مردمان در متن زندگی مبتلا به و جاری می‌شود تا به این ترتیب راه ورود فیلم‌های ایرانی را نیز به زندگی ایرانیان بلکه جهانیان باز کند.

سینمای ملی سینمایی است که با پاسخگویی به تمنیات و علایق و درخواست‌های ملت ابتکار عمل را در بازار کالاهای فرهنگی به دست می‌گیرد و با پیروزی در بازارهای داخل راه خود را به بازارهای منطقه‌ و جهان باز می‌کند و با ورود به تولیدات مشترک زمینه‌های وفاق و همکاری و نزدیکی و تفاهم و صلح را بین همسایگان و سایر ملل تقویت می‌کند. شرط مقدماتی پاگرفتن، شکل‌گیری، موفقیت، رونق و اعتلای سینمای ملی و در واقع شرط حیات و ممات سینمای ملی در امنیت بازار سرمایه‌گذاری و تهیه و تولید و معرفی و تبلیغ و توزیع و نمایش فیلم در سرتاسر کشور است. فقط در شرایط بازار امن و امان است که امکان برقراری رابطه متقابل و سازنده بین تولیدکنندگان و مخاطبان فراهم می‌شود و انواع مخاطبان با استقبال یا عدم استقبال از انواع محصولات، بر سفارشات خود تأکید کرده و بر جریان گردش مالی و هدایت آن به سمت تهیه آثار مورد علاقه خود تأثیر می‌گذارند.

اما آیا امروز سینمای ایران در چنین شرایطی به سر می‌برد؟ آیا ناتوانی تولیدکنندگان در نظارت برگیشه هاى فروش بلیت و کنترل سالن‌ها،  توسعه روزافزون بازار سیاه، سرقت و قاچاق آثار سینمایی، بی‌اعتنایی تلویزیون به معرفی و تبلیغ و خرید فیلم‌های ایرانی، تاراج اموال و مخاطبان سینمای ایران توسط ماهواره‌ها، حراج فیلم‌های ایرانی توسط سایت‌های داخل و خارج به قصد فروش پهنای باند، نمایش غیرقانونی فیلم‌های ایرانی در اتوبوس‌ها و قطارها و کشتی‌ها وهتل‌هاو بیمارستان‌ها و…آیا امکانی برای حفظ و رونق و اعتلای سینمای ایران و دستیابی ما به سینمایی فراگیر و اثر گذار و ملی فراهم می‌کند؟ آیا قاچاق و سرقت و نمایش غیرقانونی فیلم‌های ایرانی امکانى براى تماس و رابطه متقابل بین سینمای ایران و ملت ایران باقى می‌گذارد؟

آیا با ویرانی بازار سینما و اساساً بازار کالاهای فرهنگی امکان به جا آوردن سفارش واقعی مردمان و دریافت سرمایه از آنان مهیا می‌شود؟ آیا در شرایط نا امنی و فقر و محرومیت سینما که هر ساله اکثریتی از تولیدات آن با ورشکستگی روبه‌رو می‌شوند، فیلمسازان ایرانی چاره‌ای جز توسل به بازتولید کلیشه‌های مستعمل سیاسی و تجاری پیدا می‌کنند؟ چرا گیشه‌های فروش بلیت و سالن‌های نمایش تحت کنترل و نظارت اصناف سینمایی قرار نمی‌گیرد؟ چرا شبکه‌های تلویزیونی کشور تمایلی به معرفی و تبلیغ و خرید و پخش فیلم‌های داخلی ندارند؟

چرا بازار سیاه ویدئوی خانگی با دست باز به سرقت و تکثیر غیرقانونی و فروش و قاچاق فیلم‌های ایرانی مشغول است؟ چرا ماهواره‌ها به آسانى دست به تاراج فیلم‌های ایرانی می‌زنند و با خیال آسوده آنها را نمایش می‌دهند و همزمان کالاهای قاچاق خود را تبلیغ می‌کنند و می‌توانند در سراسر کشور این کالاها را با فراغ خاطر به در منازل مشتریان برسانند؟ چرا سایت‌های اینترنتی داخلی فیلمهای ایرانی را برای دانلود به حراج می‌گذارند تا از طریق فروش پهنای باند به درآمدهای غیرقانونی دست پیدا کنند؟چرا وزارتخانه‌های راه و بهداشت و سازمان جهانگردی به سازمان حمل و نقل جاده اى و بیمارستان‌ها و هتلها اعلام نمی‌کنند که از نمایش غیرقانونی فیلمهای ایرانی دست بردارند و پیش از آن اقدام به خرید رایت و حق نمایش کنند؟

چرا دولت و اصناف و آنچه ما تحت عنوان بخش خصوصی می‌شناسیم به ویرانی بازار سینما و اساساً بازار کالاى فرهنگی رضایت داده‌اند و برای مقابله با این تعرضات آشکار به حوزه فرهنگ و هنر و سینما متحد و دست به کار نمی‌شوند؟ آیا شکست منظومه هنری و رسانه‌ای کشور در مقابل منظومه‌های منطقه‌ای و جهانی عاملى مؤثر برای بیداری و دلیلى کافى براى عزم و تصمیم وانگیزه اى مؤثر براى اقدامى کارساز نیست؟!

انفعال وتسلیمِ پذیرى فضای دیداری شنیداری کشور در مواجهه با امواج واردات رسمی و غیررسمی و بروزخواه ناخواه انواع تنگنا و مضیقه برای تولیدکننده داخلی و کشانده شدن ناگزیر نیروهای خوش قریحه و متخصص و خلاق به بیکاری و انزوا و افسردگی و خاموشى، آیا روش برخوردى است که عامدانه در پیش گرفته شده تا بار دیگر مجموعه سالن‌ها و سرمایه‌ها و نهادهای خدماتی سینمای ایران مستعد فاصله گرفتن از جریان تولید فیلم و مشتاق پیوستن به منظومه واردات آن شوند؟

چرا وقتی با استفاده از فناوری‌های نوین دیجیتالی می‌توان گیشه‌ها و سالن‌های نمایش را تحت نظارت و کنترل درآورد و به آمار دقیق فروش دست پیدا کرد و درآمدها را نیز از همان مبدأ بین صاحبان سالن و صاحبان فیلم تقسیم کرد ،این اتفاق نمی‌افتد؟

آیا با برقراری و ترویج VOD یا همان ویدیو درخواستی در سراسر مملکت نمی‌توان بازار سرقت و قاچاق را محدود کرد و علاوه بر آن بازاری ده‌ها میلیونی برای تولیدکنندگان داخلی ایجاد کرد و با شناسایى و ترویج آموزش‌های کارگاهى نسل جوان را به بازار کار و اشتغال فراخواند و به سراغ بازپس‌گیری بازارهای از دست رفته فرستاد؟

راه توسعه VOD چرا بسته شد؟ آیا قرار است با توسعه اینترنت ارزان و پر سرعت بازار VOD را نیز علاوه بر بازارهای ویدیویی و تلویزیونی و ماهواره‌ای به جریان غالب محصولات وارداتى بسپاریم؟‌
آیا این همه نیروهای خوش قریحه و متخصص و جوان وخلاق که در سرتاسر کشور آماده‌اند تا با اندکى توجه و ساماندهى به بازار تولید و عرضه محصولات دیداری شنیداری داخلی بپیوندند باید حتماً به مصرف‌کنندگان این بازار بدل شوند؟

آیا…تا اطلاع ثانوی؛ سینمای ملی ایران فقط یک روٌیاست.

قطاری به نام سینمای ایران

سید محمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی

 فرصتی برای اندیشیدن به سینما

بیش از یکصد سال پیش، وقتی برادران لومیر دستگیرۀ فانوس خیال را به حرکت درآوردند، تماشاچیان سینماتوگراف شگفت‌زده تصویر قطاری را روی پرده دیدند که به سویشان حرکت می‌کرد. آنان که گویی داستان خروج شیر از پرده‌های نقاشی را به یاد آورده بودند، یکه خورده و پا به فرار گذاشتند. البته قطار سینما از تعقیب آنان دست برنداشت؛ هرجا که رفتند دنبالشان رفت، خواب‌هایشان را آشفت و کابوس‌هایشان را ثبت کرد، برایشان رؤیاهای تازه آفرید، چشمانشان را گریاند و لب‌هایشان را خنداند، به دل‌هایشان سر کشید و از آرزوهایشان عبور کرد.

شاید آن تماشاگران انگشت‌شماری که نخستین شاهدان شعبدۀ برادران لومیر بودند، تنها نمونه‌های گریختن از قطار پرهیاهوی سینما باشند. بقیه، یعنی چند میلیارد تماشاگر دیگری که در طول این سال‌ها با این قطار مواجه شده‌اند، همچون خوابگردان خود را به زیر چرخ‌های پرشتابش انداخته و جالب آنکه از این موضوع لذت برده‌اند. در راهروهای این قطار ولوله‌ای است؛ ازدحام نفسگیر کسانی که به قصد سردرآوردن از ماهیت سینما به هر گوشه سرمی‌کشند. آنجا هر دهانی گوشی را به دندان گرفته است.

به‌راستی در این یکصد سال، کدام گوشه از سرگذشت ما از دستبرد سینما مصون مانده است، یا کدام نقطه از جغرافیای آدمی هست که سینما از آن خبر نداده باشد. عجیب‌تر و شگفت‌انگیزتر اینکه هنوز پس از یک سده، سینما مخاطبان خود را حیرت‌زده می‌کند. این کار ساده‌ای نیست. گویی تردستی‌های این شعبده‌باز تمامی ندارد. قطار سینما خیلی زود به ایران رسید و سال‌ها این قطار جادویی، شاه، شاهزادگان، خواتین حرم، خواجگان، تالارها، ایوان‌ها و حیاط‌های کاخ گلستان را از سر بازیگوشی درمی‌نوردید.

حتی زمانی که حوصله‌اش از دولتخانه همایونی سر رفت و دیوارهای کاخ را شکست تا پا به عرصۀ شهر و مردمانش بگذارد، این عادت از سرش نیفتاد. سال‌های سال این قطار بازیگوش بی‌اجازه از دریچه چشمان ما وارد شد و همچون تیرهای یادگاری بر قلب ما نشست.

ما به اختیار خود دچار این قطار شعبده‌باز نشدیم. حیرت‌زده بودیم. چرا که شاید عجیب‌ترین عجایب تمدن جدید سینما باشد. کدامیک از محصولات همه تمدن‌ها را می‌شناسید که این گونه همگان را دچار خود کرده باشد. یا این‌گونه بی‌اجازه جای پایش را بر همه جغرافیای عاطفه، علم، خیال، خاطره باقی گذاشته باشد. یا بدین سان پیش از وقوع، گزارش شده یا اینکه به محض وقوع تاریخش نگاشته شده باشد. اینکه در ایران این قطار از کجا به کجا رسید، خود حکایتی جالب و شنیدنی است. در سالهای بعد از جنگ دوم جهانی که جشنواره کن درصدد برآمد کارش را از سر بگیرد، طی نامه‌هایی از کشورهای مختلف تقاضای ارسال فیلم به دفتر جشنواره را کرد؛ یکی از این نامه‌ها به سفارت ایران در پاریس فرستاده شد. این نامه اکنون همچون یکی از اسناد تاریخ سینمای ایران در موزۀ سینما نگهداری می‌شود. به گواهی حواشی نامه، سفارت ایران در پاریس، نامه را به وزارت خارجه ارسال کرد. وزارت خارجه به وزارت کشور فرستاد و پس از چندی دست به دست شدن در بخش‌های مختلف وزارت کشور، روی آن اعلام شد که سینما به حیطۀ کاری وزارت کشور مربوط نیست و آن را به وزارت خارجه ارجاع داد.

این بار وزارت خارجه نامه را برای وزارت دربار فرستاد و وزارت دربار پس از مطالعه روی نامه، خطاب به سفارت ایران در پاریس، چیزی قریب به این مضمون قید کرد که «به نحو آبرومندانه‌ای به جشنواره اطلاع دهید ایران امسال بنا به عللی قصد شرکت در جشنواره را ندارد.» جالب است که درست ۵۱ سال بعد از این تاریخ، کیارستمی با فیلم «طعم گیلاس» برندۀ جایزۀ نخل طلای این جشنواره شد؛ جشنواره‌ای که می‌توان آن را مهمترین رویداد فیلم جهان دانست. این نشان می‌دهد که ما در این چند دهه دیگر نه فقط مصرف‌کنندۀ تولیدات خارجی بودیم و نه تولیدکنندۀ محصولات نامرغوب، بلکه توانسته بودیم جایگاهی اختصاصی برای خود در سینمای جهان احراز کنیم؛ جایگاهی که به علت ابتنایش بر ویژگیهای فرهنگی خودمان، ممتاز و بی‌رقیب بود. سینمای ایران در این مدت واجد کیفیتی فرهنگی شد؛ کیفیتی که می‌توانیم آن را شاعرانگی بنامیم. شاعرانگی سینمای ایران، چه در محتوا و چه در شیوۀ بیان، تبدیل به مشخصه و امضای آن شده است.

چیزی که می‌تواند ورای زمان و مکان جغرافیایی، دل‌ها را مخاطب قرار دهد. اتکای سینما بر این ظرفیت فرهنگی آن را روزبه روز در عرصۀ بین‌المللی عزیزتر کرده است. اگر کیارستمی با فیلم «طعم گیلاس»، نخستین بار در جشنوارۀ کن «شرکت کرد»، درست ۲۰ سال بعد، اصغر فرهادی و در واقع سینمای ایران با فیلم «فروشنده»، جشنوارۀ اسکار را «کارگردانی کرد.» بدین سان سینما در ایران، آنچنان استحاله‌ای یافت که بیراه نیست اگر بگوییم از نو سرشته شد. لذا هرچند بسیاری مناسبت‌ها آنقدر با زندگی ما عجین شده که از حبس روزهای تقویمی گریزان است، ولیکن نامیدن روزی از تقویم به نامِ «روز ملی سینمای ایران»، حقیقتاً برازندۀ سینمای ما است و از این جهت تصنعی در کار نیست.


 یک بار برای همیشه

سیروس الوند، کارگردان

 فرصتی برای اندیشیدن به سینما

دوباره به روز ملی سینما رسیده‌ایم. همه آنچنان ذوق‌زده و جوگیر شده‌ایم که گویی تمام سال، تمام آن ۳۶۵ روز، روزهای دولتی سینما بوده و فقط همین یک روز سهم ملت از سینماست. سینمای محبوس در قوانین نانوشته، سینمای اسیر در چنبره سلیقه‌های شخصی، سینمایی درگیر میان درگیری‌های جناحی، سینمایی که بعد از گذشت نزدیک به ۴۰سال هر گوشه‌اش را که نگاه کنی دست گشاده‌ای از آستین‌های پرنفوذ درآمده و به کمک چهار چشم نگران مصلحت‌ها و آسیب‌های اجتماعی و آسیب دیدن فرهنگ عمومی است و در این میان اساساً چیزی که اهمیت ندارد خود سینماست.

خود سینماگرانند. سینماگر متعهد، متفکر و حتی مذهبی‌اش فیلم توقیف شده یا از پرده پایین کشیده شده دارد و کارچرخان سینمای مبتذل و توهین‌آمیز در نهایت آزادی دو سه ماهه فیلم می‌سازد؛ بی‌آنکه فریمی از فیلمش دستکاری شود به اکران درمی‌آید و کسی هم البته صدایش در نمی‌آید. با ما شوخی می‌کنید؟ کدام روز؟ کدام ملی؟ کدام سینما؟ جز در دوره‌‌هایی مثلاً نیمه دهه ۶۰، سال‌هایی از دهه هفتاد، همان دوران مسئولیت زنده‌یاد سیف‌الله داد، سینما مسأله اصلی یا یکی از مسائل اصلی هیچ دولتی نبوده است چرا که همواره گفته‌اند سینما که از نان شب واجب‌تر نیست؛ مردم نان می‌خواهند. نان از طریق کار مهیا می‌شود، مردم بهداشت می‌خواهند، جامعه به سلامت روانی و جسمی آحاد مردم نیاز دارد.

سینما کجای اولویت‌هاست؟ الان که الحمدلله به برکت مسئولان و ما مردم فداکار همه سرکارند، همه نان شب دارند، جامعه از سلامت روانی و جسمی بالایی برخوردار است، آمار معتادان، بیکاران، خودفروشان و همه آن چیز که نامش ناهنجاری‌های اجتماعی است بشدت پایین آمده و مطابق آمار دولتی از سالم‌ترین جوامع بشری هستیم و همه به حال ما غبطه می‌خورند؛ حالا چرا کسی به فکر این سینمای مظلوم و مهجور نیست؟

آن هم سینمایی که بیش از هر پدیده دیگری نام ایران و جمهوری اسلامی ایران را در دنیا از طریق حضور افتخارآفرین در جشنواره‌های جهانی طنین‌انداز کرده است. آیا وقت آن نیست که دست همه آنهایی که مسئولیتی در سینما ندارند از سرنوشت فیلم و سینما دور و کوتاه و کار به مسئولان مستقیم سینما و کاربلدهای خود سینما سپرده شود؟ من فقط در یک صورت می‌توانم روز ملی سینما را باور کنم؛ مقامی مسئول و محبوب مثلاً ریاست جمهوری از وزیر محترم ارشاد با صراحت بخواهد که تمامی فیلم‌های توقیفی و در محاق مانده به مناسبت روز ملی سینما آزاد شوند. آن روز نه فقط روز ملی سینما که روز سینمای ملی است و جشنی واقعی خواهد بود. تردید نکنید در آن روز حال همه جز نابخردان و نامحرمان حال خوشی است. یک بار امتحان کنید؛ «یک بار برای همیشه».


منبع: برترینها

۱۰ مکانی که به اندازه مثلث برمودا اسرار آمیز هستند

برترین ها – سولماز محمودی: هر کسی در مورد مثلث برمودا و اسرار پیرامون آن چیزهایی شنیده است. نظریه های مربوط به این ناحیه، گاهی اوقات نظریه های ساده و گاهی اوقات بسیار مضحک هستند، چه این ناحیه را‌، منطقه ای برای سفر در زمان یا آدم‌ربایی “موجودات فضایی‌” بدانید، یا یک تخیل زاده‌ی ذهن برخی افراد ساده لوح بدانید، با این حال اتفاقات عجیبی که در برمودا به وقوع پیوسته‌اند، غیر‌قابل انکار هستند. با همه‌ی این‌ها برمودا تنها ناحیه‌ای نیست که در آن اتفاقات عجیب رخ داده است، در اینجا در مورد ۱۰ مکان دیگر مرموز روی زمین بحث شده است:

۱۰- کوه های خرافات

10 مكاني كه به اندازه مثلث برمودا اسرار آميز هستند 

کوه خرافات در شرق فونیکس در ایالت آریزونای آمریکا، واقع شده است. در حال حاضر نام آن بسیار مناسب آن می باشد. بنابر گفته‌های ساکنین قدیمی منطقه، حدود سال ۱۸۰۰ میلادی، ژاکوب والتز، معدنی بزرگ از طلا در این ناحیه یافته بود، که از زمان مرگ وی به نام “معدن گمشده‌ی مرد آلمانی” شناخته می‌شد (زیرا والتز آلمانی بود و خیلی نزدیک به آنجا بود). او محل این معدن را تا زمان مرگش به کسی نگفت؛ (بسته به اینکه کدام نسخه از داستان را می خوانید) اما در زمان مرگش گویا این راز را منتقل کرده است (هرچند عده‌ای معتقدند او این راز را با خود به گور برده است). در هر صورت، با وجود کاوش‌های فراوانی که انجام شده، این معدن تا به حال یافت نشده است. عده‌ای معتقدند روح افرادی که در جست‌و‌جوی این معدن جان خود را از دست داده‌اند، در این کوه سرگردان هستند.

حتی ساکنان بومی این منطقه، معتقدند افرادی به نام “Tuar Tums” (به معنای آدم‌های کوچک) از این معدن مراقبت می‌کنند و این افراد در غارها و تونل‌هایی در زیر کوه زندگی ‌می‌کنند. یکی از قبیله‌های سرخ‌ پوست آمریکا اعتقاد دارد که این کوه، دروازه‌ی ورود به جهنم است. البته این گفته مضحک است از آنجایی که همه ما می دانیم که ورودی جهنم در سانی دیل است. با کتاب های روشن کننده حقیقت در مورد یکی از مرموز ترین مکان های جهان، حقایق را از افسانه جدا کنید! برای کسب اطلاعات در مورد مثلث برمودا: حقایق مربوط به بزرگترین راز جهان را در سایت Amazon.com دنبال کنید!

۹- ناهنجاری آتلانتیک جنوبی

10 مكاني كه به اندازه مثلث برمودا اسرار آميز هستند 

آیا تا به حال از شنیدن مثلث برمودا در فضا تعجب کرده اید؟ خیر؟ خب، احتمالا اکنون از شنیدن آن شگفت زده شوید و شما خوش شانس هستید! زیرا این مثلث وجود دارد و نام آن،”ناهنجاری آتلانتیک جنوبی” است. در این ناحیه، نواری از تابش‌ها به نام کمربند درونی ون آلن، کمترین فاصله را از سطح زمین دارد. مرکز این ناحیه در نزدیکی سواحل برزیل قرار دارد و گفته می‌شود مسبب بسیاری از اتفاقاتی است که بر سر فضاپیماها آمده است.

مشکلاتی از جمله اختلال در سیستم کنترل فضاپیماها و حتی در برخی موارد انهدام آن‌ها، همگی جز موارد شایع در این ناحیه است. تلسکوپ فضایی هابل زمانی که از این ناحیه می‌گذرد، به طور کامل خاموش می‌شود تا دچار مشکل نشود. همچنین ایستگاه فضایی بین‌المللی در زمان گذر از این ناحیه ( که ۵ بار در روز اتفاق می‌افتد)، برنامه‌های خود برای پیاده‌روی فضایی را لغو می‌کند. مشکلات در جنبه‌ی فنی خلاصه نمی‌شوند، چرا که برخی از فضانوردان ادعا می‌کنند، در این ناحیه اشیای ستاره‌ مانند در حال حرکت نیز مشاهده کرده‌اند.

تاکنون علل این مشکلات به طور کامل مشخص نشده‌اند، هر چند دانشمندان معتقدند تجمع تابش‌ها در این ناحیه، مسبب این وقایع است، ولی هیچ‌گونه نظری در مورد اینکه این اتفاقات چگونه و چرا به وقوع می‌پیوندند، ندارند. در نتیجه، علت آن را به پای بیگانگان می گذاریم.

۸- دریاچه‌ی آنجیکنی

10 مكاني كه به اندازه مثلث برمودا اسرار آميز هستند 

این دریاچه تاکنون جان بسیاری از افراد را گرفته است. حتی دریاچه‌ی آنجیکنی یک روستا با تمام اهالی اش را یکجا ناپدید کرده است! همه چیز در نوامبر ۱۹۳۰ میلادی اتفاق افتاد، زمانی که ماهیگیری به نام جرج لابل که تله گذاری برای حیوانات بود، به دنبال سرپناهی برای شب بود. او با این نواحی آشنایی کامل داشت، اما در کمال تعجب اثری از ۳ تا ۲۰۰۰ ساکن این روستا (بسته به اینکه کدام یک از منابع را در زمینه‌ی جمعیت این روستا معتبر بدانید) نیافت. او وارد اینجا شد و صحنه بسیار عجیبی دید- او مردم روستا را در هیچ کجا پیدا نکرد. همه چیز دیگر مانند غذا و تفنگ، سر جایشان بودند اما اثری از هیچ موجود زنده‌ای نبود.

لابل سریعا تلگرافی به پلیس کانادا RCMP زد و جستجو برای یافتن ساکنان این روستا آغاز شد. در حین جستجو صحنه‌ای عجیب مشاهده شد؛ حداقل یکی از قبرها کنده شده و جسدی که درون آن قرار داشت، به سرقت رفته بود. این عمل به طرز واضحی کار حیوانات وحشی نبود. بعلاوه اجساد هفت سگ در ۳۰۰ فوتی روستا پیدا شدند که علی رغم باز بودن فروشگاه های غذا در روستا،  همگی از گرسنگی تلف شده بودند، بعضی از افراد ادعا می‌کنند در حین ناپدید شدن ساکنان روستا، نوری عظیم بر فراز دریاچه مشاهده کرده‌اند.

در واقع چه اتفاقی افتاده است؟ در این مورد ادعاهای زیادی وجود دارد، از موجودات فضایی گرفته تا ارواح و حتی خون‌آشام‌ها را در این زمینه دخیل دانسته‌اند. وب سایت پلیس کانادا هم دلیلی برای این حادثه اعلام نکرد و نمی‌توان از چیزی مطمئن بود جز یک مورد، آن هم این که اتفاق قطعا کار خون‌آشام‌ها نیست، چون همگی می‌دانیم چنین موجوداتی وجود ندارند.

۷- دریای شیطان

10 مكاني كه به اندازه مثلث برمودا اسرار آميز هستند 

دریای شیطان (یا مثلث اژدها، بستگی به انتخاب شما دارد که کدام نام را ترسناک‌تر بدانید) در اقیانوس آرام واقع شده و حوادثی که تاکنون به خود دیده، به اندازه‌ی مثلث برمودا، عجیب است. این ناحیه در ساحل ژاپن قرار گرفته و انواع پدیده‌های اسرارآمیز همچون میدان مغناطیسی نامتعارف، دیده شدن اشیا و تابش‌های عجیب و ناپدید شدن‌های بی‌دلیل، در آن دیده شده‌اند. این ناحیه توسط مقامات مسئول به عنوان ناحیه‌ی خطرناک برای ماهیگیری معرفی شده است.

داستانی که این منطقه دارد این است که در سال ۱۹۵۲، دولت ژاپن، زیردریایی به نام کائی‌مارو شماره ۵ را به دریای شیطان فرستاد. متاسفانه کائی‌مارو شماره ۵ و ۳۱ خدمه‌ی آن دیگر رنگ ساحل را به خود ندیدند و همگی ناپدید شدند. داستانی دیگر در مورد کوبلایی خان است که در زمان‌های قدیم سعی در حمله به خاک ژاپن از طریق دریای شیطان را داشته است. او ۴۰ هزار نفر را در این دریا از دست داد.

نظریه‌های فراوانی در این زمینه وجود دارد. بسیاری وجود موجودات فضایی، دروازه‌ای به دنیای موازی و حتی تونلی به سمت دریای آتلانتیس، را از دلایل ناپدید شدن افراد و اتفاقات عجیب این ناحیه می‌دانند. اما بعضی عقیده دارند که عامل این حوادث فعالیت بالای آتشفشانی این منطقه است. هر چه که باشد ما پیشنهاد می‌کنیم از این اقیانوس دوری کنید!

۶- مزرعه‌ی بیگِلو

10 مكاني كه به اندازه مثلث برمودا اسرار آميز هستند 

مزرعه‌ی بیگِلو (قبلا به عنوان مزرعه اسکین واکر یا مزرعه شرمن شناخته شده است) با مساحت ۴۸۰ متر مربعی در شمال‌غربی یوتا در آمریکا قرار دارد و موارد بسیاری از دیده شدن اشیای پرنده‌ی نامشخص، قطع عضو حیوانات و رخداد های عجیب دیگر در آن ناحیه، گزارش شده است. با اینکه رخ دادهای اسرار آمیز در حوالی سال ۱۹۵۰ میلادی مستند شده اند اما بدترین آن‌ها بر سر دو مزرعه‌دار به نام‌های گووِن و تِری شرمن زمانی که این مزرعه را در سال ۹۹۴ خریداری کردند، آمده است.

در اولین روزی که شرمن‌ها به این مزرعه نقل مکان کردند، گرگ بزرگی در میان علف‌ها دیدند. آن‌ها گرگ را به عنوان حیوانی خانگی پرورش می‌دادند چرا که به نظر اهلی می‌آمد (برای خواننده کنجکاو، بله، همیشه این ایده خوبی است). گرگ با شرمن‌ها خوب بود و به آرامی با آن‌ها برخورد می‌کرد تا اینکه روزی گرگ عظیم‌الجثه سعی کرد گوساله‌ای را در حالی که در بین حصار چوبی قرار داشت، بکشد.

وقتی تِری سعی کرد با تفنگ معمولی خود گرگ را از پای درآورد، در کمال تعجب گلوله‌ها بر روی آن اثری نداشتند، وقتی او اسلحه خود را بیرون کشید، گرگ پا به فرار گذاشت، با اینکه گرگ فرار کرد اما حتی گلوله‌های اسلحه  نیز بر روی آن اثری نکردند. شرمن‌ها سعی کردند تا ردپای گرگ را دنبال کنند اما ردپای آن از جایی به بعد، طوری که گویا گرگ ناپدید شده باشد، محو شده بودند.

اما این پایان ماجرا نبود و شرمن‌ها اجسام کروی پرنده‌ی مرموز (که گویا یکی از سگ‌های آن‌ها را نیز کشته بود)، پدیده‌های عجیب، قطع عضو حیوانات به طرز ترسناک و بسیاری اتفاقات دیگر را شاهد بودند. این اتفاقات به قدری آزاردهنده بود که شرمن‌ها در سال ۱۹۹۶، مزرعه را به رابرت بیگِلو فروختند که بنیان گذار موسسه ملی کشف علم بود که می خولست اسرار این مزرعه را تحقیق کند. تاکنون، بیگلو مالک این مزرعه است و NIDS سرپوش محکمی بر یافته های او قرار داد.

۵- نقطه‌ی خوشایند

10 مكاني كه به اندازه مثلث برمودا اسرار آميز هستند 

نقطه‌ی خوشایند در ابتدا به نظر نامی مناسب برای این ناحیه بود، اما در طی سال‌ها و اتفاقات عجیب و رمزآلودی که در آن به وقوع پیوست، این اسم به نظر نامی طعنه‌آمیز می‌آید. معروف‌ترین این اتفاقات به موجودی با نام Mothman برمی‌گردد، که ساکنین ویرجینیای غربی را از نوامبر ۱۹۹۶ تا دسامبر ۱۹۹۷ مورد شکنجه قرار داد. بیش از ۱۰۰ نفر از ساکنین نقطه‌ی خوشایند این موجود را با چشمان خود دیده‌اند. مردی ۲ متر و ۱۰ سانتی متری با سینه‌ای عریض و چشمان قرمز و بال‌هایی به طول ۳ متر که در پشت وی جمع می‌شدند.

Mothman که براساس آن فیلمی ساخته و کتابی نوشته شده است (و حتی مجسمه‌ی آن در نقطه‌ی ناخوشایند وجود دارد)، می‌تواند توجیه‌های زیادی داشته باشد. عده‌ای آن را موجودی  فرا فضایی، و عده ای او را جهش‌یافته می‌دانند و عده‌ای دیگر معتقدند اهالی نقطه‌ی خوشایند، ترس زیادی از جغدها و حیوانات بزرگ یا Sandhill Crane آن ناحیه داشتند. هر چه که باشد، بعد از فروریختن پل سیلور در ۱۵ دسامبر ۱۹۶۷ میلادی، که باعث مرگ ۴۶ انسان شد، گزارش‌های دیده شدن این موجود نیز متوقف شدند و این اتفاق باعث شد که عده ای این دو حادثه را مرتبط به هم بدانند.

علاوه بر Mothman، حوادث ماورالطبیعه‌ی فراوانی در این ناحیه به وقوع پیوستند، از جمله اشیای پرنده‌ی مرموز و افرادی به نام “مردان سیاه پوش”، که موجودات شبیه انسان بودند که می‌توانستند صرفا با حرف زدن و نگاه و رفتارشان افراد را بی‌حس کنند! هدف این “مردان” جمع‌آوری اطلاعات در مورد حوادثی ماورالطبیعه بوده است (یل افرادی که این اطلاعات را داشته اند).

اطلاعات بیشتری در مورد اسرار پنهان جهان از مکان های اسرار آمیز اطلس کشف کنید: مکان های ترس آور بی دلیل جهان، چشم اندازهای نمادین، شهرهای باستانی، و زمین های گم شده و ناپدید شده را در سایت آمازون بیابید.

۴- مثلث میشیگان

10 مكاني كه به اندازه مثلث برمودا اسرار آميز هستند 

مثلث میشیگان، مثلثی جغرافیایی واقع در وسط دریاچه‌ی میشیگان است. این ناحیه نیز شاهد حوادث ناپدید شدن اسرار آمیز زمین و خدمه دریا بوده است که برخی از معروف ترین آن ها عبارتند از:

کاپیتان دونر: در ۲۸ آوریل ۱۹۳۷، کاپیتان جرج دونر از O.M مک فرلاند در حال حرکت از بندر ایری در پنسیلوانیا به سمت ویسکونسین در واشنگتن بود و مجبور بود تا از این مثلث عبور کند. کاپیتان در میان راه برای استراحت به کابین می‌رود و از کمک‌کاپیتان می‌خواهد تا کشتی را کنترل کند و زمانی که به مقصد نزدیک شدند او را از خواب بیدار کند. بعد از سه ساعت زمانی که کمک‌کاپیتان برای بیدار کردن دونر، به کابین رفت وی را پیدا نکرد. او در کافه هم نبود. جستجوهای زیاد در عرشه نیز بی‌نتیجه بودند و او هیچگاه پیدا نشد.

پرواز ۲۵۰۱: در ۲۳ ژوئن ۱۹۵۰، پرواز ۲۵۰۱ خطوط هوایی شمال‌غرب، در حال پرواز از نیویورک به مینیاپلیس توسط کاپیتان باتجربه، رابرت لیند به همراه ۵۸ مسافر بود. بدلیل آب‌ و هوای بد، کاپیتان مجبور به تغییر مسیر و پرواز بر فراز دریاچه‌ی میشیگان شد. حوالی نیمه‌شب کاپیتان لیند بدون اعلام دلیلی مشخص خواستار کم کردن ارتفاع از ۳۵ هزار به ۲۵ هزار فوت شد، که این درخواست رد شد و این آخرین ارتباط با پرواز ۲۵۰۱ بود. این آخرین موقعیت مشخص و شناخته در مثلث میشیگان بود.

با اینکه منابع مختلف اخبار متفاوتی از پیدا شدن بازمانده‌ی این هواپیما می‌دهند (از پیدا شدن قطعه‌ای کوچک تا اینکه اصلا بازمانده‌ا‌ی از هواپیما یافت نشده است)، آنچه که مسلم است هواپیما به دریا سقوط کرده است. نکته‌ی عجیب این است که هواپیما در سلامت کامل و در دستان مطمئن کاپیتان لیند در زمان ناپدید شدن بوده است، اما عجیب‌تر اینکه با وجود جستجوهای هر ساله، تاکنون هیچ‌یک از اجساد مسافران یا کاپیتان هواپیما یافت نشده‌اند.

۳- دره‌ی سن‌لوئیس

10 مكاني كه به اندازه مثلث برمودا اسرار آميز هستند 

دره‌ی سن‌لوئیس، در جنوب کلرادو، ناحیه‌ای با حوادث ماورالطبیعه‌ی فراوان مانند اشیای پرنده‌ی مرموز، صدها گزارش قطع عضو حیوانات است. دیدن اشیا پرنده در این ناحیه به قدری عادی شده است که زنی به نام جودی ماسولاین برجی برای مشاهده این اشیا پرنده در زمین اش ساخته است و از سال ۲۰۰۰ میلادی تا به امروز بیش از ۵۰ مورد از آن‌ها را مشاهده کرده است. برخی از این اشیای پرنده را چندین فرد به طور همزمان مشاهده کرده‌اند.

برای کسانی که به اجسام پرنده شک دارند، باید گفت که موارد متعدد قطع عضو حیوانات گزارش شده‌اند که توجیهی ندارند. این حوادث از سال ۱۹۶۷ با اسبی به نام اسنیپی شروع شد. اسنیپی روزی در حالی که مغزش از سرش خارج شده و تک تک استخوان‌هایش تمیز شده بودند، یافت شد. بعد از اسنیپی صدها و شاید هزاران مورد دیگر از حیوانات قطع عضو شده، پیدا شدند که همگی در موارد متعددی شبیه هم بودند. اول اینکه هیچ‌گونه اثری از خون دیده نشد و دوم، بریدگی‌ها همگی دقیق و تمیز بودند و نمی‌توانستند کار شکارچیان طبیعی باشند و در نهایت اینکه همه‌ی این اتفاقات یک شبه و در حالی که حیوانات در سلامت کامل بودند، به وقوع پیوسته‌اند.

تحقیقات که تا به امروز نیز ادامه دارد، به نتیجه‌ای منجر نشده‌اند. برخی مزرعه‌داران از دیدن نوری عجیب در آسمان شب قبل از پیدا کردن جسد یک کرکس، خبر دادند که باعث شد عده‌ای به این نتیجه برسند که در این حوادث، موجودات غیرزمینی، دستی دارند. هر چند تصور آن سخت است از آنجایی که بیگانگان بسیار مراقب حیوانات مزرعه در کلرادو هستند؛ و این دلیل زیاد جذاب نیست- و انسان ها، “جراحان فانتوم دشت ها هستند. شخصا، فکر می کنم کار موجودات غیر زمینی باشد.

۲- مثلث بنینگتون

10 مكاني كه به اندازه مثلث برمودا اسرار آميز هستند 

باز هم مثلثی دیگر! این یکی در جنوب‌غربی ورمونت قرار دارد. ۵ اتفاق بین سال‌های ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۰ میلادی، که ارتباطی به جز یکسان بودن محل وقوع ندارند، این مثلث را به مثلثی اسرارآمیز تبدیل کرده‌اند. این حوادث عبارتند از:

میدی ریوِرز ۷۵ ساله، در ۱۲ نوامبر ۱۹۴۵ در حال رهبری گروهی از شکارچیان بود. در مسیر بازگشت، او مقداری جلوتر از گروه خود حرکت کرد و دیگر اثری از وی دیده نشد. چند عدد پوکه‌ی تفنگ در مسیر یافت شدند، اما تحقیقات به نتیجه‌ای نرسیدند.

پائولا وِلدن ۱۸ ساله، دانشجوی کالج بنینگتون بود که در ۱ دسامبر ۱۹۴۶، برای اسکی رفت و دیگر به خانه بازنگشت. و اثری از او پیدا نشد.

دقیقا سه سال بعد، در ۱ دسامبر ۱۹۴۹ نظامی بازنشسته، جیمز تتفورد سوار اتوبوس شد تا بعد از دیدار با والدین خود به سمت خانه برگردد. شاهدان وی را قبل از ایستگاه مقصد در اتوبوس دیده بودند اما زمانی که اتوبوس به ایستگاه مقصد وی رسید، اثری از او نبود اما چمدان جیمز همچنان داخل اتوبوس قرار داشت.

پاول جپسون ۸ ساله، در ۱۲ اکتبر ۱۹۵۰، در حالی که مادرش به خوک‌ها غذا می‌داد، ناپدید شد و گروه‌های جست‌و‌جو علی‌رغم کت قرمز و مشخصی که بر تن پاول بود، هیچ گروه تحقیقی نتوانست این پسر را پیدا کند.

دیگر اتفاق، ناپید شدن زنی به نام فریدا لِنگر بود. در ۲۸ اکتبر ۱۹۵۰ او که به همراه نزدیکان خود، در حال اسکی بود، درون جریانی از آب افتاد و برای عوض کردن لباس خود، محل را ترک کرد. اگر تا اینجا خوب مطالعه کرده باشید، حتما خواهید گفت که فریدا ناپید شد و دیگر اثری از وی دیده نشد. اما این به طور کامل درست نیست، چرا که جسد وی یافت شد اما بعد از ۶ ماه و دقیقا در مکانی که قبلا با دقت تمام جستجو شده بود. او تنها موردی بود که جسدش در ۱۲ می ۱۹۵۱ یافت شد اما به قدری له شده بود که دلیل مرگ وی مشخص نشد.

نظریه‌های فراوانی برای این اتفاقات وجود دارند. موجودات فضایی، قاتل زنجیره‌ای و یا حتی غول پا بزرگ از نظریه‌های مطرح شده هستند. دلیل را دقیقا نمی‌دانیم اما این را می‌دانیم که بهتر است از مثلث‌ها نیز دوری کنید!

۱- مثلث بریج‌واتِر

10 مكاني كه به اندازه مثلث برمودا اسرار آميز هستند 

از مثلث‌ها دوری کنید! خصوصا این مثلث. مثلث بریج‌واتِر منطقه‌ای به مساحت ۳۲۲ کیلومتر مربع در جنوب ماساچوست در بوستون است که مانند ویترینی از حوادث ماورالطبیعه عمل می‌کند. در بین موارد دیگر، چندین مورد حیوانات عجیب و غریب در این ناحیه دیده شده‌اند. از سال ۱۹۷۰ میلادی، گزارش‌هایی مبنی بر دیده شدن موجودی پر مو، مانند میمون که جثه‌ای عظیم داشته، دریافت شده‌اند. همچنین پرندگانی بزرگ شبیه موجودات بزرگ Pterodactyl که در حال نبرد با یکدیگر در پرواز بودند نیز دیده شده‌اند. در سال ۱۹۷۶ مردی گزارش داد که سگی عظیم با چشمان قرمز دیده است که دو اسب او را کشته است.

علاوه بر آن‌ها، گزارشات متعدد قطع عضو حیوانات نیز مشاهده شده‌اند (اساسا گاو وگوساله) که عده‌ای شیطان‌پرستان را مسئول این اتفاق می‌دانند اما تا به حال هیچ گروهی مسئولیت این حوادث را بر عهده نگرفته‌ است و هیچ کس نمی داند که این حیوانات از کجا آمده اند.

اگر این موارد کافی نیست باید گفت که چندین مورد اشیا پرنده‌ی مرموز نیز در این منطقه مثلث بریج واتر مشاهده شده‌اند که اولین آن به سال ۱۷۶۰ برمی‌گردد زمانی که “گوی آتش” در نیو انگلند چند بار دیده شد. از آن به بعد، چند مورد دیگر از اشیا پرنده و مرموز در آسمان دیده شده است – که شامل هلیکوپترهای سیاه مرموز است. یک نفر در سال ۱۹۷۶، فرود دو شی پرنده در مسیر ۴۴ نزدیک شهر تانتون را گزارش داد و فرد دیگری، در سال ۱۹۹۴، یک شی مثلثی عجیب با نور قرمز و سفید را گزارش داد که توسط افسر اجرای قانون بریج واتر دیده شده است. در مورد عجیب دیگر، در شب هالووین سال ۱۹۰۸ میلادی، دو فرد که از این ناحیه عبور می‌کردند در آسمان نور بزرگی مانند فانوس دریایی مشاهده کردند که بعد از حدود ۴۰ دقیقه ناپدید شد.
منبع: برترنها

سینما؛ حالا فراتر از سینماست

مرجان یگانه پرست- روزنامه بهار
روز ملی سینما دیگر یکی از اتفاقات مهم و مطرح تقویمی کشورمان شده، حرفه و هنری که در سرزمین ما به یکی از شاخصه‌های ارزشمند و پر افتخار بدل شده است. هنری که زمانی مهمترین عامل سرگرمی‌سازی و تفریح شهروندان بود و در دهه‌های اخیر به یمن موفقیت‌ها و جوایز جهانی که عباس کیارستمی، مجید مجیدی و رخشان بنی اعتماد در گذشته و اصغر فرهادی، شهرام مکری، نرگس آبیار و بسیاری دیگر در سال‌های اخیر برای کشورمان به ارمغان آورده اند، به عاملی پرافتخار و معرف ما در جهان بدل شده است اما شاید کمتر از قبل سرگرم کننده. سینمایی که سکوی پرش ما به جهان و معرفی فرهنگ و هنرمان شده است و در داخل، مامنی برای واگویی دردها، مطالبات و حتی تجربه‌آموزی‌ها.  این هنر- صنعت وارداتی در این سال‌ها به هنری وطنی با سبک و سیاقی ایرانی بدل شده است و در سینمای جهان، گونه خاصی از روایت و جهان بینی مان را ارائه می‌کند. تخصیص روزی به این هنر- صنعت نه تنها پربیراه که توجهی ویژه به یک اعتبار ملی و جهانی است.
***
در آستانه روز ملی سینما: شیرین شدن ذائقه با جایزه‌ای معتبر
در آستانه روز ملی سینما، افتخاری دیگر به پرونده تاریخ سینمای ما اضافه شد و بازیگری خوش آتیه و تلاشگر در مجموع آثارش، جایزه‌ای معتبر برای مان به ارمغان آورد. نوید محمدزاده برای بازی در فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» جایزه بهترین بازیگر مرد بخش افق‌های جشنواره ونیز را از آن خود کرد. جایزه‌ای ارزشمند و ویژه از جشنواره‌ای معتبر. نوید محمدزاده که از بازی متفاوت و موثر او در فیلم جنجالی رضا درمیشیان در جشنواره سی و دوم فیلم فجر یاد و تحسین شد، در ذهن مخاطبان تثبیت شد. هر چند بازی تحسین شده او از سوی بسیاری از منتقدین به دلیل توقیف «عصبانی نیستم» و پیامدهای بعد از آن دیده نشد و حسرتی برای وی به جا گذاشت که در هر جشنی درباره این حس و سیمرغ بازیگری که از دست داد، صحبت می‌کرد. هر چند او در اولین تجربه سینمایی‌اش از گرفتن سیمرغ باز ماند اما تجربه‌های موفق بعدی او، توانمندی و تلاشگری‌اش را به همگان ثابت کرد. او در تجربه‌های دیگرش از «لانتوری» و «ابد و یک روز» گرفته تا «خشم و هیاهو» و «خفه گی» ، توان بازیگری‌اش را در ایفای نقش‌های متفاوت به رخ کشید تا آنجا که در نقشی حاشیه‌ای در فیلمی از یک کارگردان اولی یعنی در «ابد و یک روز» ، بازی خیره کننده‌ای از خود به نمایش گذاشت. بازی‌ای که سیمرغ بهترین بازیگر مرد نقش مکمل را برای او به ارمغان آورد و حالا او به خاطر بازی در نقش پدری دردمند و ملامتگر در «بدون تاریخ، بدون امضا» جایزه‌ای معتبر از جشنواره‌ای جهانی را هم از آن خود کرد. نوید محمدزاده با جایزه بهترین بازیگری و وحید جلیلوند با جایزه بهترین کارگردانی در بخش افق‌های جشنواره ونیز نام ایران را درخشان کردند. این دو جایزه معتبر در آستانه روز ملی سینما ذائقه مان را شیرین کرد.
ادای احترام به سینما:
یک اشتیاق همگانی
یک نکته قابل تامل این است که ادای دین به هنر سینما در میان مردمان و علاقه مندان آن همواره جاری و ساری بوده است. سوای از ولع شهروندان برای قرار گرفتن در مقابل دوربین و همکاری با گروه‌های فیلمسازی البته برخلاف سوءسابقه برنامه‌های تلویزیونی در سال‌های اخیر، رد سینما در بسیاری از فیلم‌های سینمایی به جا مانده است و به این هنر – صنعت ادای دین شده است. هنری که فرهنگ و آداب ما را در خود ثبت کرده و سرگرمی اوقات مان شده و بیش از همه معرف ایرانیان با سبک و جهان بینی خاص در سینمای جهان شده است. کمی که در ذهن مرور کنید و به فیلم هایی که در آنها سینما ردی از خود به جا گذاشته است، خواهید رسید. فیلم هایی چون «ناصرالدین شاه، آکتور سینما» ، «دو فیلم با یک بلیط» ، «وقتی همه خوابیم» ، «هنرپیشه» ، «سوپر استار» و امثال آن کم نیستند. در این فیلم‌ها با ادای دینی ویژه به سینما، فضای ساخت و نمایش فیلم‌ها بازسازی و به نمایش گذاشته می‌شود. این هنر –صنعت که با توجه ویژه شاه قاجاری به ایران وارد شد و کمی بعد از اختراع آن در ایران پا گرفت و در دهه ۴۰ با ظهور سینمای موج نو به سمتی قابل توجه و با اهمیت رفت و بعد از انقلاب اسلامی وجهه‌ای نو به خود گرفت. هر چند وجه صنعتی این هنر- صنعت هنوز در کشور ما پا نگرفته است و سینما در گیشه و فروش موفق نیست اما وجه هنری آن در جهان چه در شاخه مستند و چه در شاخه فیلم کوتاه و بلند برای ما افتخاراتی به همراه داشته است. افتخاراتی که بیش از دیگر هنرها و فنون و حتی فعالیت‌های سیاسی، نام ایران را در محافل و رسانه‌های جهانی درخشان کرده است. پس کم نیست روزی به نام این هنر در تقویم رسمی.
یک پیشنهاد در روز سینما:
 اکران فیلم «لیلا»
فیلم‌های کلاسیک و ماندگاری در طی دوران‌های متمادی در تاریخ سینما به ثبت رسیده‌اند که هر یک وجوهی از این هنر را در خود نگه داشته اند. فیلم هایی ارزشمند از نظر نوع روایت و ساختار که اسنادی تصویری از توان بالفعل هنرمندان و سینماگران مان هستند. در روز ملی سینما با یک پیشنهاد از سینمای ماندگار روبه‌رو هستیم، فیلم سینمایی «لیلا» پس از بیست سال در این روز و در گروه هنروتجربه دوباره بر پرده سینماها می‌آید.
طبق گزارش رسیده، گروه هنروتجربه از همان آغاز فعالیت خود، به مناسبت‌هایی یکی از فیلم‎های کلاسیک و ماندگار تاریخ سینمای ایران را به نمایش درآورده ‎است از جمله این فیلم‌ها می‌توان به «گاو» ، «ساز دهنی» ، «باشو، غریبه کوچک» ، «اون شب که بارون اومد» ، «گاوخونی» ، «شهرزیبا» ، «رقص در غبار» ، «چهارشنبه سوری» ، «دختر لر» ، «دیده‌بان» و …  اشاره کرد و حالا همزمان با روز ملی سینما فیلم خاطره‌انگیز و پرطرفدار «لیلا» به کارگردانی داریوش مهرجویی اکران خود را در هنروتجربه آغاز می‎کند. «لیلا» دوازدهمین فیلم بلند داریوش مهرجویی در سال ۱۳۷۵ ساخته شد و در سالی که به نمایش درآمد، تمام جوایز اصلی جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرد. این فیلم هم‌چنین به عنوان بهترین فیلم سال در دوره ۱۲ منتخب نویسندگان و منتقدان در سال ۱۳۷۶ قرار گرفت. داریوش مهرجویی هم در یادداشتی از نمایش این فیلم ابراز خرسندی کرده‌ است: «از این‌که بعد از ٢٠ سال فیلم «لیلا» در سینما برای علاقه‌مندان این حرفه نمایش داده خواهد شد، بسیار خرسند شدم، این فیلم که در سال گذشته توسط لابراتوار صدا و سیما و استودیو فام، اسکن و اصلاح رنگ و تبدیل به نسخه دیجیتال با کیفیت ۲k گردید، دوباره قابلیت اکران در سینماهای ایران و جهان را پیدا کرده تا علاقه‌مندان این عرصه بتوانند از آن لذت ببرند و این جای بسی امیدواری است.
جذب مخاطب: چالش جدی هنر سینما
سخنگوی شورای صنفی نمایش اخیرا اعلام کرد به مناسب روز ملی سینما، بلیت‌های تمام سینماهای کشور از ۱۹ شهریور تا پایان هفته دفاع مقدس یعنی ۷ مهر به صورت نیم بها محاسبه می‌شود. این تصمیم در پی طرح شناورسازی قیمت بلیت سینماها گرفته شد زیرا برخی معتقد بودند گران شدن بلیت سینما تنها دودش در چشم مخاطب سینما می‌رود و تا جایی که این سرگرمی از برنامه روزانه آنها حذف شود.
تصمیم تازه شورای صنفی نمایش درباره نیم بها شدن بلیت سینماها از ۱۹ تا پایان شهریورماه در ادامه روند جذب مخاطب طرح‌ریزی شده بود که با واکنش منفی انجمن سینماداران مواجه شد. از همین رو انجمن سینماداران بلافاصله بعد از تصمیم شورای صنفی نمایش جلسه‌ای برگزار کرد و خروجی این جلسه فقط فروش یک هفته‌ای بلیت سینماها به صورت نیم بها بود. شاید در طرح‌های این چنینی که بر اساس فرضیه بلیت ارزان و فراهم کردن شرایط حضور برای اکثریت مردم و بخش‌های مختلف جامعه طراحی شده است، کاهش قیمت انگیزه مهمی برای حضور در سینماها باشد اما حیات سالن‌های سینما و صنعت سینما را نمی‌توان به طرح‌های درمان موقت گره زد. بی‌تردید سینمای ما در نوع نگاه و جهان بینی در جهان، منحصر به فرد و یگانه است اما این هنر – صنعت برای روی پا ماندن و رشد نیاز به گشایش در زمینه‌های اقتصادی دارد که در پی رشد کمی و کیفی و در نتیجه موفقیت در گیشه و جذب مخاطب داخلی و بعد در صورت مهیا شدن فاکتورهای اکران جهانی فراهم می‌شود.
امتیازات رفاهی شغلی:
 دغدغه سینماگران
برخلاف تصور عمده مردم درباره سینماگران و اهالی آن، تامین امور رفاهی همچنان از جمله چالش هاو نیازهای اولیه این اهالی است و مسائلی چون بیکاری، از کارافتادگی، امنیت شغلی و بیمه و غیره از مهمترین دغدغه‌های این قشر از جامعه است که هنوز ساز و کار درستی برای آن طراحی نشده است و بسیارند سینماگران و هنرمندانی که به دلیل نبود همین نیازهای معمول و معقول در مضیقه بوده یا هستند. روا نیست که هنرمندان با وجود سختی کار و گذاشتن سرمایه زندگی شان بر هنر این مملکت از داشتن امتیازات رفاهی اولیه محروم باشند. این درخواست‌ها هنوز بی نتیجه مانده‌اند و ساز و کاری اساسی برای آنها طراحی نشده است. علاوه بر این موارد، هنرمندانی هم هستند که با وجود سختی‌های بسیار، فیلم می‌سازند اما فیلم‌هایشان امکان نمایش پیدا نکرده و وضعیت مبهمی دارند. تامین وضعیت معیشتی و اقتصادی هنرمندان طی ایام بیکاری آنها ضرورت جدی دارد و از سویی تعداد قابل توجهی از هنرمندان سینمایی در سنین بالا فاقد هیچگونه پوشش بیمه‌ای مناسب و دارای حقوق بازنشستگی بودند، اولویت دارد.


منبع: بهارنیوز

ایثارگری مدیران پایان ندارد!

روزنامه بهار: جوان گرایی و تغییر رویکرد مدیریتی دو انتظار طبیعی است که مردم را به سمت صندوق‌های رای کشید تا چه در مورد مدیریت شهری و چه در مورد دولتمردان خواسته‌های خود را بلند و رسا در غالب رای به لیست امید یا حسن روحانی بیان کنند. رئیس جمهوری که قول حضور زنان و جوانان در مناسب کلان مدیریتی را داده بود اما پای عمل که میان آمد سهم این اقشار از کابینه تنها یک وزیر جوان پر حاشیه بود.
***
کابینه‌ای مملو از جوانان قدیم
با نگاهی سطحی به فضای کنونی جامعه، از مدیریت‌های کوچک و نو پا گرفته تا مدیریت در سطوح بالا مثل کابینه دولت دوازدهم، با چشم پوشی از حضور یک وزیر جوان که آن هم با حواشی مختلفی همراه بود، می‌توان فهمید که جوان گرایی در طیف‌های مختلف حتی در دولت حسن روحانی هم نقشی ندارد و با مشاهده میانگین سنی مدیران کشوری و بیش‌ازپیش  این فرضیه قوت می‌یابد. چه باور کنیم  یاانکار، جوانان اوایل انقلاب که امروز کهنه مردان عرصه سیاست هستند، پس از حدود چهل سال از وقوع انقلاب اسلامی، هنوز هم نتوانسته‌اند مدیرانی را‌تربیت نمایند که شایستگی مناصب مدیریتی کلان را داشته باشند. یا شاید این‌تربیت حاصل شده اما عدم اعتماد به قشر جوان جامعه باعث این شده که قشر جوان از مدیریت‌های خرد و کلان فاصله گرفته و همچنان نقش آینده سازان کشور را بر دوش خود نگیرند.

  سخن گفتن از جوانگرایی البته به این معنا نیست که پیرمردها به کلی بازنشسته شوند. کهنه کارها در طی چندین دهه فعالیت سیاسی تجاربی به دست آورده‌اند که انتقالش به جوان‌ها می‌تواند چراغ راه تصمیم گیری‌ها باشد. با این حال برخی بر این اعتقادند که پیرمردها باید خود را از تصمیم‌گیری‌های سیاسی دور نگه دارند و بیشتر به سمت تصمیم‌سازی حرکت کنند. چیزی که علی اکبر ناطق نوری سال‌ها قبل به آن عمل کرد و تاکید کرد که کهنه‌کاران باید اتاق فکر تشکیل دهند. تشکیل این اتاق فکر ها که از سوی بعضی چهره‌های دو جریان مثل عارف و باهنر مورد استقبال قرار گرفته می‌تواند در بزنگاه‌ها دو جریان را برای رایزنی و تعامل رو به روی هم بنشاند.

معصومه ابتکار معاون رئیس جمهور و فعال سیاسی اصلاح طلب می‌گوید: «به لحاظ احساس شرایط بحرانی حتی احزاب جرأت نمی‌کنند کار را به جوان‌ترها بسپارند. کسانی به عرصه فعالیت‌های سیاسی آمدند آنقدر هزینه دادند، آنقدر آسیب دیدند که روند عادی طی نشد تا امروز جوانان به طور عادی در حزب بالا بیایند و بتوانند براساس ایده، فکر، خلاقیت و نوآوری شان کار کنند» شاید بر اساس همین رویکرد است که وقتی کسانی مثل ناطق نوری کمی از فعالیت رسمی در عرصه سیاسی دور شدند، مورد نقد قرار گرفتند و بارها در ادوار مختلف انتخابات به آنها برای کاندیداتوری اصرار شد.

اما در مقابل این نگاه ایثارگرایانه برای فرصت دهی به جوانان، دیدگاه دیگری هم وجود دارد که می‌توان نمادش را در صحبت‌های حدادعادل مشاهده کرد، او وقتی مورد سئوال قرار گرفت که به عنوان یک چهره سیاسی، موقع بازنشستگی چهره‌های سیاسی را چه زمانی می‌داند؟ جواب داد: «حالا شما چه نگرانی دارید از اینکه یک کسی در هر سن و سالی تا هر وقتی می‌تواند خدمت خود را کند؟ آن کسی که شما دنبال بازنشستگی اش هستید، جایی بر جوانی تنگ کرده است؟ نگران نباشید. ما وظیفه‌ای نسبت به انقلاب داریم که سن و سال نمی‌شناسد. مگر امام خمینی(ره) سن و سال داشت که یک روز بگوید من از امروز رهبری را کنار گذاشتم؟ این یک وظیفه است و ما با خدای خود عهد کردیم از اول جوانی تا آخر عمر انشاءالله در این صراط باشیم.»

جوان گرایی در مدیریت شهری
این روز‌ها که خبر از تغییرات در شهرداری تهران به گوش می‌رسد شهردار اصلاح طلب تهران دور دوم تغییرات خود را کلید زده و این بار به سراغ شهرداری مناطق رفته و ۶ تن از شهرداران مناطق تهران را منصوب کرد، انتصاب هایی که البته جای تامل فراوان داشته و نکته جالبی در آن نهفته است. همان زمان که شورای شهر در گزینش شهردار روی نام یک اصلاح طلب شناخته شده دست گذاشت و او را برای سکانداری شهرداری پایتخت برگزیدند، به طور طبیعی این انتظار می‌رفت که او دست به تغییر و تحول زده و همانگونه که شهردار اصولگرای شهر تهران تیم مدیریتی خود را به شکل تام و تمام طی این دوازده سال و پیش از آن در دوران دو ساله مدیریت احمدی نژاد از میان اصولگرایان برگزیده بودند از چهره‌های اصلاح طلب برای مدیریت تازه شهری دست به انتخاب و گزینش می‌زد.

حال محمد علی نجفی که در تغییرات خود جوان گرایی را به نوعی ملحوظ کرده، خواسته یا ناخواسته عنصر دوم یعنی تغییر رویکرد مدیران را لحاظ ننموده و اکثریت انتصاب‌های اخیر او گزینش از میان مدیران سابق شهرداری است که بسیاری از آنان در دوران محمدباقر قالیباف سمت قائم مقامی شهرداری را داشته‌اند، البته او شماری از نزدیکان خود در میراث فرهنگی را هم در انتصاب‌های خود به شهرداری آورده است اما هر چه هست خبری از آن بدنه اجتماعی و کنش گران انتخاباتی و چهره‌های جوان اصلاح طلب در انتصاب‌ها نیست. اما آن چه مشخص است این است که اگر اصولگرایان در برهه‌های مختلف به همراهان جوان خود بها داده و آنها را بر مناصب مختلف گمارده اند، جوانان اصلاح طلب این زمینه و فرصت را نداشته‌اند، در دولت و شهرداری اصولگرایان که از اساس به بازی گرفته نشده‌اند و در دولت اول آقای روحانی نیز، وضعیت بغرنج بوده و نیاز به افراد با تجربه داشته‌اند. حالا شهردار تهران دارد دست به تغییر و تحول می‌زند، جوان‌گرایی هم می‌کند اما بازهم اصلاح‌طلبان جوان خارج از گود و میدان مانده‌اند و گویا اینجا هم نمی‌بایست انتظار بهره‌گیری از پتانسیل‌های آنان را داشت.

مشکل جانشین پروری
جوانانی که طی این سال‌ها موتور محرک تمامی تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی بودند اما پای مدیریت و  منصب که به میان آمد کنار گذاشته شدند تا مدیران قبلی بر منصبی دیگر جا خوش کنند. تعویض پست و صندلی مدیریتی مسئله‌ای است که این روز‌ها گریبان جامعه رو به سالمندی ما را گرفته است.
مجید فراهانی، عضو شورای شهر تهران در این باره می‌گوید: امروز یکی از مهمترین مسائلی که مدیران شهری و مدیران کشور با آن روبه رو هستند مسأله جانشین پروری است، در دنیا روی این موضوع کار شده و در تفکر سیاسی مدیریتی در کشورهای توسعه یافته قرار گرفته، ما هم باید سازوکار مدیریتی را به نحوی در کشور طراحی کنیم که به شکل کاملا عملگرایانه تجارب از نسل قبل به نسل بعد منتقل شود و مدیریت‌ها از نگاه کلان جامعه شناختی یک جامعه مدرن و توسعه یافته را داشته باشیم به نحوی که بشود از هرم جمعیتی داخل کشور به نحواحسن استفاده شود.

در دنیا مدیریت‌های اجرایی در نسل جوان و مدیریت‌های مشورتی و فکری و سیاست گذاری‌های کلان به عهده نسل‌های بالاتر قرار می‌گیرد خصوصا جامعه ما که یک جامعه جوان است. در  حال حاضر متوسط سن اعضای کابینه براساس آمار ۶۰ سال است یعنی علیرغم اینکه ما قانون منع به کارگیری بازنشستگان را داریم و این قانون با هدف فراهم کردن مسیرهای شغلی برای جوانان و رفع معضل بیکاری و حضور جوانان در مسئولیت‌های اجتماعی در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۹۵ تصویب شد و به مجلس رسید بلافاصله به تایید شورای نگهبان در ۲۹ اردیبهشت همان سال هم رسید اما متأسفانه با گذشت موارد صریحی که در قانون درج شده بودکه بایستی مدیریت‌های ارشد کشور به نحوی منصوب شود که از بازنشستگان استفاده نشود هنوز تعداد زیادی از آنها در سمت‌های دولتی حضور دارند و بدتر از آن شهرداران در کلان شهرها همچنان شاهد مدیران بازنشسته در معاونت‌ها و مدیریت‌های ارشد هستیم.

وی در ادامه توضیح داد: روزی که فهرست ۱۸ نفری وزرا در دولت یازدهم معرفی شد وزرای اقتصاد و علوم جوانترین اعضای کابینه بودند که با ۵۳ سال سن میانگین سن وزرا را به ۶۰ سال می‌رساندند و در کابینه جدید تنها  وزیر ارتباطات است که توانست یک تنه این میانگین را به زیر ۶۰ سال برسد و این نشان دهنده یک معضل در کشور است در واقع ما مشکل جانشین پروری در همه سال‌های قبل داشتیم که به اینجا منجر شده، در بسیاری از کشورهای توسعه یافته وضعیت به این شکل نیست. اگر مروری کنیم تاریخ بحث حضور وزرای جوان را در کشورمان می‌بینیم که جوان‌ترین وزیر تاریخ ایران محمدجواد تندگویان بوده که سال ۵۹ زمانی که ۳۰ سال داشت به عنوان وزیر نفت شهید رجایی منصوب شد و بعد از تندگویان دکتر حسین فاطمی جوان‌ترین وزیر ایران بود که در سن ۳۴ سالگی وزیر خارجه مصدق بود.  شکاف نسلی یکی از مهمترین مشکلاتی است که آینده نگران کشور به آن اشاره می‌کنند و باید فکر جدی شود.

پیش بینی بحران در چند سال آینده
اما عباس عبدی تحلیلگر مسائل سیاسی نگاه دیگری دارد، او می‌گوید: «قرار نیست به کسی گفته شود، کنار برود تا کس دیگری جای او بیاید. گردش نخبگان جز با رقابت آزاد و منصفانه در درون احزاب انجام نخواهد شد اما در ایران این اتفاق نمی‌افتد. بر همین اساس آینده کشور الله بختکی خواهد بود.» آینده الله بختکی که با کنار گذاشتن جوانان و نخبگان  در جامعه حاصل خواهد شد.


منبع: بهارنیوز

روش‌های تبلیغات در موبایل

در عصر حاضر ابزارهای ارتباطی دچار تحول شده‌اند؛ پیام‌های متنی و صوتی تا حدود زیادی تماس‌های تلفنی را کمرنگ کرده‌اند و رسانه‌های تلویزیونی مغلوب برنامه‌ها و شبکه‌های آنلاین شده‌اند. از این رو طبیعی است که تبلیغات نیز متحول شده باشد؛ حضور چند ۱۰ میلیونی کاربر ایرانی در تلگرام و اینستاگرام نشان می‌دهد که دوران تبلیغات گران‌قیمت تلویزیونی یا مطبوعاتی به‌سر آمده و از این رو برای دیده‌شدن، راه‌های موثرتر و بسیار ارزان‌تری نسبت به گذشته، به‌وجود آمده است.  چنانچه از سویی به‌دنبال بیشتر دیده‌شدن هستید و از سوی دیگر سرمایه‌ی زیادی هم برای هزینه‌های چند صد میلیونی تبلیغات تلویزیونی، روزنامه‌ای یا بیلبوردهای خیابانی ندارید، بهترین انتخاب برای شما تبلیغات در موبایل است.

در این مطلب قصد داریم تا یکی از موفق ترین و پربازده ترین سرویس های تبلیغات در موبایل را به شما معرفی کنیم. موبودید یک تیم خلاق ایرانی است که بستری مناسب را برای تبلیغات شما فراهم کرده است. شما می‌توانید از طریق سرویس‌های موبودید اقدام به تبلیغ در دنیای مجازی کنید و کسب‌وکار خود را در معرض دید میلیون‌ها کاربر تلگرام یا اینستاگرام قرار دهید.

به‌لطف سرویس‌های موبودید، با وجود صرف هزینه‌ی بسیار پایین، آماری جامع و دقیق از میزان بازدیدها یا بازخوردهای تبلیغ‌تان خواهید داشت و تنها به میزان بازدیدهای صورت‌گرفته، هزینه پرداخت خواهید کرد. موبودید با مهیا‌کردن بستری گسترده برای پذیرش تبلیغات، می‌تواند پلی بین شما و دنیای چند ۱۰ میلیون نفری ایران در شبکه‌های مجازی باشد.

موبودید سرویس‌های تبلیغات در موبایل را در چهار دسته در اختیار شما خواهد گذاشت: تبلیغات تلگرام؛ اینستاگرام؛ همکاری در نصب و تبلیغات نوتیفیکیشن که در ادامه هر مورد را مختصرا شرح خواهیم داد:
 
تبلیغات در تلگرام
تلگرام دارای بیش از ۴۰ میلیون کاربر ایرانی است و بر اساس آخرین گزارش‌ها، بیش از ۵۵۰ هزار کانال و یک میلیارد مطلب فارسی در تلگرام ثبت شده است که به‌نوعی تلگرام را به بهترین بستر ممکن برای تبلیغات در موبایل و بطور کلی تبلیغات آنلاین تبدیل می‌کند. تبلیغات موبودید در تلگرام به دو صورت بازدیدی و کلیکی ارائه شده است که متناسب با نوع نیاز خود می‌توانید از بین آن‌ها انتخاب کنید.

تبلیغات بازدیدی: تبلیغ مورد نظر که می‌تواند عکس، ویدیو، گیف یا‌… باشد، در پربازدیدترین کانال‌های ایرانی منتشر خواهد شد. این تعداد بسته به درخواست شما می‌تواند تا میلیون‌ها بازدید نیز ادامه پیدا کند. به کمک این طرح می‌توانید آمار دقیقی از تعداد بازدید تبلیغ خود داشته باشید. این روش به‌خصوص برای مواردی که هدف اصلی شناساندن اسم یا برند کسب‌و‌کار شما است، بسیار مفید و کاربردی خواهد بود.

تبلیغات کلیکی: در این روش شما تنها  زمانی هزینه پرداخت میکنید که یک کاربر واقعی روی لینک تبلیغ شما کلیک کند. در تبلیغات کلیکی صاحب تبلیغ می‌تواند لینک سایت خود را در پیام قرار دهد و مطمئن باشد که تنها به ازای آن دسته از کاربران واقعی که به تبلیغ او مراجعه کرده‌اند (نه صرفا برای بازدید از پست ارسالی در کانال)، پول پرداخت می‌کند. در این روش یک پنل رایگان در اختیار شما قرار خواهد گرفت که می‌توانید وضعیت آماری و کلیک‌ها را به‌طور کامل دنبال کنید.



تبلیغات در اینستاگرام



دومین شبکه‌ی بزرگ و محبوب در کشور ما که بیش از ۱۵ میلیون کاربر ایرانی در آن حضور دارند، اینستاگرام است. اینستاگرام نیز مانند تلگرام طرفداران پروپاقرصی دارد؛ به‌طوری‌که اکثر کاربران، روزانه چندین ساعت مشغول گشت‌وگذار در آن هستند که همین موضوع، آن را به بستری مناسب برای تبلیغات در موبایل تبدیل کرده است.  تبلیغات در اینستاگرام نیز در دو حالت بازدیدی و ساعتی انجام خواهد شد. 

بازدیدی: یک ویدیوی ۶۰ ثانیه‌ای به همراه متن که نهایت اثرگذاری را روی بازدیدکننده داشته باشد تهیه و در پیج‌های بزرگ اینستاگرامی منتشر خواهد شد تا کاربران قادر به تماشای ویدیوی تبلیغاتی و آشنایی با کسب و کار شما باشند. تعرفه‌ی تبلیغات در این روش به صورت بازدیدی محاسبه خواهد شد. اگر دقت کرده باشید در پایین هر ویدیو تعداد نمایش (View) هر ویدیو ثبت می‌شود که شما بر اساس آن هزینه پرداخت خواهید کرد.

ساعتی: پست شما که می‌تواند عکس یا ویدیو باشد برای مدت دلخواهتان در بزرگترین پیج‌های اینستاگرامی به‌نمایش در می‌آید. در این حالت فاکتورهایی مانند بازدید تاثیری در تعرفه نخواهند داشت و تنها برای میزان زمانی که تبلیغ در حال نمایش است، هزینه پرداخت خواهید کرد. جهت کارآمدتر شدن این حالت، پکیج‌های متنوعی برای کاربرانی با نیازهای متفاوت در نظر گرفته شده است.



تبلیغات نوتیفیکیشن
اگر تاکنون اپلیکیشن‌های ایرانی را از کافه‌بازار دانلود کرده باشید، احتمالا با تبلیغ‌هایی که به‌صورت پیام در نوتیفیکیشن ظاهر می‌شوند، آشنا هستید. در این طرح شما می‌توانید به‌همین شکل تبلیغات خود را به‌نمایش بگذارید؛ بدین ترتیب نیازی به حضور کاربر در کانال یا پیج به‌خصوصی نیست و تنها برقراری ارتباط اینترنتی و نصب‌بودن اپلیکیشن‌های طرف قرارداد ما در گوشی کاربران کافی خواهد بود تا تبلیغ شما به‌صورت یک پیام صدادار و به‌صورت نوتیفیکشن برای کاربران ارسال شود. امکان نمایش عکس در نوتیفیکیشن، امکان ارسال بر اساس موقعیت مکانی و همچنین فیلترهای متنوع برای هدفمندتر شدن تبلیغ از ویژگی‌های این طرح به‌حساب می‌آیند.

افزایش نصب یک اپلیکیشن
 اگر توسعه‌دهنده‌ی اپلیکیشن موبایل هستید و به دنبال افزایش نصب اپلیکیشن و جذب کاربر برای آن هستید، می‌توانید از طرح “همکاری در نصب” موبودید استفاده کنید. در این روش، اپلیکیشن شما همراه با یک معرفی کامل در هزاران کانال تلگرامی منتشر خواهد شد تا کاربران با آن آشنا شوند. نحوه‌ی محاسبه‌ی تعرفه در این طرح CPI یا Cost Per Install است و شما تنها زمانی هزینه پرداخت می‌کنید که یک کاربر واقعی اقدام به دانلود و نصب اپلیکیشن‌تان کرده باشد.



کسب درآمد از موبودید
 اگر یک کانال تلگرام یا پیج اینستاگرامی پربازدید دارید یا اگر توسعه‌دهنده‌ی اپلیکیشن‌های موبایل هستید، می‌توانید با همکاری موبودید و از راه تبلیغات کسب درآمد کنید. کافی است تا در سایت موبودید عضو شوید و تبلیغ‌های متناسب با موضوع فعالیت خود را به کاربرانتان نمایش دهید و هزینه دریافت کنید. با این همکاری دیگر نگرانی‌هایی همچون یافتن تبلیغ و چانه‌زدن سر قیمت را نخواهید داشت و می‌توانید به‌طور منظم اقدام به نمایش روزانه‌ی تبلیغات در موبایل و دریافت هزینه کنید.

همچنین جهت دریافت اطلاعات بیشتر می‌توانید از طریق شماره تماس ۰۲۱۲۶۲۹۱۶۳۲ با پشتیبانی این سامانه در ارتباط باشید. موبودید دارای نماد اعتماد الکترونیک از مرکز توسعه تجارت الکترونیک است و صحت فعالیت این سامانه به تأیید رسمی این نهاد رسیده است.


منبع: بهارنیوز

شطرنج برانکو و رویای هواداران سرخ

محمد سررشته‌داری- روزنامه بهار
برانکو پرسش‌های زیادی دارد که باید همه آنها را تا پیش از بازی امروز که رویای صعود هواداران این تیم را نقاشی کرده پیدا کند او احتمالا سید جلال را هم ندارد تا پرسش هایش از خودش هر ساعت بیشتر شوند. در سوی دیگر تیم ملی است که هیچکس نمی‌داند آیا این تیم برنامه پر‌باری برای صعود به جام جهانی بالاخره ارائه می‌کند یا نه و البته در استقلال همچنان جنگ قدرت ادامه دارد.دیدار با نماینده‌های عربستان چه در رده‌های ملی و چه در رده‌های باشگاهی همیشه بسیار مهم و بزرگ و حساس هستند حال اگر این نماینده پرسپولیسی باشد که برای اولین بار در تاریخ پر فراز و نشیب خود به مراحل بالای لیگ قهرمانان آسیا رسیده است که دیگر ماجرا از حساس هم حساس تر می‌شود و شاید یک بازی ملی محسوب شود.برانکو برای رسیدن به این نقطه ریاضت‌های زیادی در پرسپولیس کشیده است. او دو سال قبل در این تیم در حالی استارت زد که امثال گابریل و پیام صادقیان و … را از تیم کنار گذاشت و شروع کرد به ساختن تیمی که منظم تر باشد. وی در ادامه راه و برای رسیدن به نظم حتی رامین رضائیان را هم کنار گذاشت تا هر روز منظم تر از قبل شود و حالا وی به روز موعود نزدیک شده است و اگر بتواند الاهلی عربستان را در دیدار امروز پشت سر بگذارد حتما روزهای بهتری را هم در این تیم به چشم خواهد دید. روزهایی که در میان چهار تیم برتر آسیا به فینال فکر می‌کند و هوادارانش با شور و حرارت بسیار زیاد رویا سازی می‌کنند.ایوانکوویچ حالا هم به دفاع و هم به حمله اش فکر می‌کند و در جای جای زمین مهره چینی می‌کند و شطرنجش را آغاز می‌کند. او در بازی رفت نشان داد در مهره چینی و کوچینگ بازی از مربی الاهلی باهوش تر است و توانست در جریان بازی سیستم را عوض و نتیجه دو بر صفر باخته را به برد تبدیل کند با این حال او پرسش‌هایی از خودش برای این دیدار دارد:

اول: پرسپولیس با دو هافبک تدافعی بازی می‌کند؟
اگر پرسپولیس با دو هافبک تدافعی بازی کند باید یک مهره از خط حمله یا یک هافبک میانی پشت مهاجمین را کم کند. گزینه‌های احتمالی در صورت بازی همزمان ربیع خواه و کمال باید مسلمان و یا علیپور باشند. اتفاقی که در نیمه اول بازی با گسترش چندان دلچسب نبود. اگر پرسپولیس با دو هافبک تدافعی بازی کند باید مدافعین کناری‌اش با وینگرهایش فضاسازی کنند. کاری که محرمی و احمدزاده قادر به انجام آن در نیمه اول بازی با گسترش نشدند و در سمت چپ امیری و مصلح غریبه با هم بودند.
دوم: پرسپولیس به همان روش ۲-۴-۴ لوزی خود برمی‌گردد؟
برانکو در بازی با الاهلی مشکلات بازی با گسترش را ندارد که بازیکنان ملی پوش‌اش خسته بودند. اگر پرسپولیس به این روش بازی کند پرسپولیس نیاز به مدافعین کنار رونده دارد که فشار روی کمال به تنهائی نباشد و احمدزاده و کمال و مسلمان و امیری در هنگام هجومی متمایل به مرکز زمین باشند و دو مدافع کناری بتوانند در نقش‌های وینگر و حتی گوش بازی کنند و تیم در ضد حمله ضربه نخورد.
سوم: رخ‌های چپ و راست این شطرنج چه کسانی هستند؟
در شطرنج رخ‌ها اهمیت ویژه ای دارند و نقش آنها را دفاع چپ و راست در فوتبال بازی می‌کنند. بی‌گمان مدافع راست ماهینی است اما در سه نقطه دیگر وضعیت مشخص نیست. اگر سید جلال سالم باشد( احتمالا به بازی نمی‌رسد) زوج او و شجاع در کنار هم خواهند بود و انصاری به دفاع چپ می‌رود. هر چند بازی‌های ملی انصاری نشان می‌داد که او در پست مدافع میانی بهتر جواب می‌دهد و شاید حسینی در این بازی هم استراحت کند و مصلح به چپ رود تا با گام‌های بلندش توان سمت چپ را بالا ببرد و انصاری بار دیگر در مقابل مهاجم سریع سوری الاهلی قرار گیرد.
چهارم: کدام ستاره‌ها رزرو می‌شوند؟
اگر پرسپولیس بازی با یک هافبک تدافعی را تجربه کند ربیع خواه روی نیمکت خواهد بود و بی‌گمان نعمتی پاسور قهار تیم در انتظار فرصتی دیگر برای این که خودی نشان دهد اما برانکو می‌تواند از منشا که عالی در بازی رفت بود صرف نظر کند؟ آیا برانکو به امیری استراحت می‌دهد و بشار رسن را به بازی فرا می‌خواند؟ آیا علیپور روی نیمکت خواهد نشست تا زوج منشا و طارمی بازی کنند؛ یا یکی از این دو ستاره در زمان‌های دفاع حریف به زمین می‌آید؟ به انتظار می‌نشینیم.
برنامه ای برای صعود در جام جهانی داریم؟
تساوی با سوریه فوتبال ملی ایران را دچار شوک کرد. این درست که سوریه بیش از توان خودش خرج کرد و بیشتر از همه تیم‌های این گروه دوید و کوشید تا داغداران آیلان‌ها را کمی التیام بدهد اما واقعیت اینست که برای فوتبال مغرور ما همین مساوی هم شوک بود.
شاید غرور تیم ملی ایران در حالی که داشت بدون گل خورده راهی جام جهانی می‌شد باید می‌شکست تا همه هوشیار باشیم اما واقعیت اینست که این تساوی حتی گر غرور ما را شکسته باشد کاملا لازم بود.
در واقع باید ببینیم فدراسیون فوتبال ایران برای تجهیز تیم ملی ایران دقیقا چه برنامه ای دارد و چگونه این تیم را تجهیز می‌کند و آیا این برنامه مورد تایید کی روش هست و یا اینکه با اتکا به این برنامه می‌توان به صعود از گروه در جام جهانی خوش بین بود؟
پاسخ‌ها را فعلا کسی نمی‌داند فعلا که دو بازی اول برای آماده سازی با تردید مواجه شده اند و برنامه بلند و ساختاری هم برای آماده کردن تیم ملی هنوز ندیده ایم.
شاید به همین دلیل هم هست که کی روش این روزها عصبانی است و بدون برنامه نمی‌داند باید چه کند. البته باید دید خود او برنامه ای بلند مدت که قابلیت اجرا شدن داشته باشد ارائه می‌کند یا نه؟
ادامه جنگ قدرت در استقلال!
در استقلال انگار همه چیز به هم ریخته است. زمانی چیزی می‌گوید، افتخاری آن را تکذیب می‌کند و دوباره زمانی حرف جدیدی می‌زند.زمانی اعلام کرده بود که منصوریان دو بازی فرصت دارد و افتخاری همان روز آن را وتو کرد و دوباره زمانی اعلام کرد که احتمالا افتخاری دچار فراموشی شده که در هیات مدیره چه تصمیم‌هایی گرفتیم. از همین جا دقیقا از همین بخش می‌توانیم کاملا متوجه بشویم که استقلال مسیر را پر از دست انداز طی می‌کند و کارش راحت نیست. وقتی در راس این موضوع‌ها وجود داشته باشد در ذیل حتما اوضاع بدتر هم هست. به هر حال استقلال در حالی غرق بی انضباطی و بی توجهی و جنگ قدرت در هیات مدیره است که قریب هم کلا کنار کشیده و حاضر نشد که به ترکیب هیات مدیره و جلسات آن برگردد.
در واقع قریب کنار رفت تا زمانی حالا منتقد جدی تری باشد. زمانی البته پارسال هم حرف‌هایی متفاوت می‌زد. حرف‌هایی که آن روزها برخی خوششان نیامد اما بعدها ماجرا به سود او برگشت به ویژه بعد از دریافت شش گل از العین امارات!


منبع: بهارنیوز

سیتومگالوویروس چیست؟

نشانه های ابتلا به عفونت سیتومگالوویروس علائم سیتومگالوویروس سیتومگالوویروس چیست سیتومگالوویروس روش تشخیص سیتومگالوویروس

سیتومگالوویروس یک بیماری ویروسی است که در کودکان و مادران باردار ممکن است ایجاد شود و نشانه های شبیه سرماخوردگی دارد و باعث کاهش اشتها و کاهش وزن در بدن افراد می شود،در این مقاله با این بیماری بیشتر آشنا می شویم.

بیماری سیتومگالوویروس

سیتومگالوویروس (CMV) یک بیماری ویروسی است که در میان کودکان سنین پیش دبستانی شایع است. علایم آن بسیار به علایم آنفولانزا (خستگی، کسالت و درد) شباهت دارد. بیش از نیمی از خانم ها در طول زندگی خود به ویروس سیتومگالوویروس مبتلا شده اند که پادتن های موجود در خون آن ها دلیلی بر این ادعا است.

نشانه های CMV چیست؟

اکثر افراد در ابتدای زندگی خود در معرض سیتومگالوویروس قرار می گیرند. با این وجود کودکان و بزرگسالان سالم مبتلا به ویروس به ندرت هر گونه علائم و نشانه های ابتلا به عفونت سیتومگالوویروس را نشان می دهند. هنگامی که سیستم ایمنی بدن به دلایل مختلف ضعیف می شود ویروس CMV دوباره فعال شده و فرد را با درجات و شدت متفاوت تحت تاثیر قرار می دهد.

افرادی که دارای ایمنی ضعیفی هستند ممکن است چنین علائمی داشته باشند:

– علائم و نشانه های عفونت دیگری به نام مونونوکلئوز عفونی (که توسط ویروس دیگری از همین خانواده به نام اپشتین بار به وجود می آید)

– از دست دادن اشتها

– کاهش وزن

– ضعف عمومی

– درد عضلانی و خستگی

– سردرد

– تب

– گلودرد

– بزرگ شدن غدد لنفاوی (در ناحیه گردن)

– تغییرات رفتاری

– تشنج

– تنگی نفس

– افزایش ضربان قلب

– اسهال

– ذات الریه

برخی از اعضای بدن تحت تاثیر قرار می گیرند که موجب بروز علائم و نشانه های زیر می شود:

– چشم: که منجر به کوری، حساسیت به نور می شود.

– دستگاه گوارش: که موجب خون ریزی زخم ها، التهاب مری، کولیت، و غیره می شود.

– کبد: التهاب کبد و هپاتیت

نشانه های ابتلا به عفونت سیتومگالوویروس علائم سیتومگالوویروس سیتومگالوویروس چیست سیتومگالوویروس روش تشخیص سیتومگالوویروس

راه­ های انتقال CMV

الف- انتقال از طریق تماس فردی: CMV در طول تماس­ های فردی از شخصی به شخص دیگر منتقل می‌­شود. ویروس در بزاق، ادرار، خون، مدفوع، اشک چشم، شیرمادر، مایع منی و ترشحات دهانه رحم فرد آلوده وجود دارد و افراد مستعد از طریق بوسیدن، تماس جنسی، استفاده از ظروف آلوده به ویروس، آلوده می‌شوند.

ب- از طریق انتقال خون یا پیوند عضو: CMV می­‌تواند از طریق اهداء­کننده آلوده به گیرندگان عضو، بافت، مغز استخوان یا خون منتقل شود.

ج- انتقال از طریق مادر به نوزاد: CMV اغلب هنگام عبور از کانال زایمان یا در طی دوران شیردهی از مادر به نوزاد منتقل می‌­شود. به دلیل انتقال ایمنی در طول بارداری از مادر به فرزند، نوزادان مادرانی که قبل از بارداری به CMV مبتلا شده‌اند بدون علامت و  سالم خواهند بود. نوزادانی که حین یا بعد از تولد به ویروس آلوده شوند در معرض خطر عوارض جسمی یا مغزی ناشی از عفونت مادرزادی قرار نمی‌­گیرند. البته نوزادان نارس نیاز به توجه و دقت بیشتری دارند.

د- انتقال از طریق مادر به جنین: CMV می­‌تواند از مادر به جنین به دلیل عفونت اولیه یا ثانویه مادر منتقل شود. هنگامی که جنین قبل از تولد دچار عفونت CMV می‌­شود تحت عنوان عفونت مادرزادی CMV شناخته می‌­شود تقریباً در ۹۰% موارد، نوزادان مبتلا به عفونت مادرزادی بدون علامت به دنیا می‌­آیند ولی در ۱۰% از موارد، اختلالاتی را نشان می‌دهند، علاوه بر این CMV می­‌تواند یکی از علل عفونی سقط جنین نیز باشد.

روش های تشخیص سیتومگالوویروس

پزشک به همراه بررسی علائم و نشانه ها یک معاینه جسمانی نیز انجام می دهد. به دلیل احتمال وجود عوارض و بیماری های مختلف یک تشخیص متفاوت در نظر گرفته می شود. ممکن است که برای یک فرد ضعیف آزمایش های تشخیص متفاوتی انجام بشود.

آزمایش های تشخیصی که برای تشخیص وجود عفونت CMV ناشی از ضعف سیستم ایمنی میزبان انجام می شود عبارتند از:

– آزمایش DNA / PCR / CMV (یک آزمایش خون ویژه است)

– آزمایش پادتن CMV  به منظور اطلاع از چگونگی واکنش بدن به ویروس CMV

– آزمایش های عملکرد کبد

– آزمایش نقطه ای مونونوکلئوز به منظور تشخیص احتمال وجود مونونوکلئوز عفونی

– گروهی از آزمایش های شیمیایی که آزمایش های جامع متابولیک نام دارند.

– کشت نمونه های مدفوع

– آزمایش مایعات بدن و  بافت بیوپسی به منظور تثبیت وجود سیتومگالوویروس

ممکن است که بسیاری از بیماری های بالینی علائم و نشانه های مشابهی داشته باشند. این امکان وجود دارد که پزشک شما به منظور از بین بردن احتمال ابتلا به سایر بیماری های بالینی برای رسیدن به تشخیص قطعی آزمایش های بیشتری انجام دهد.

نشانه های ابتلا به عفونت سیتومگالوویروس علائم سیتومگالوویروس سیتومگالوویروس چیست سیتومگالوویروس روش تشخیص سیتومگالوویروس

پیشگیری از ابتلا به CMV

عفونت CMV در بین کودکان نوپا و مهدکودکی شایع است و اغلب در میان افراد خانواده یا بچه‌­های یک مهد کودک گسترش می­‌یابد. به‌طور کلی ابتلا به­ عفونت در انسان در هر زمانی می­‌تواند رخ دهد ولی در زمان­‌های خاصی از جمله دوران بارداری باید از ابتلا به عفونت پیشگیری نمود که این امر توسط رعایت دقیقی نکات بهداشت امکان‌پذیر است.

احتیاط­‌های عمومی که توسط کارکنان بهداشتی در تماس با بیماران عفونی رعایت می‌­شود برای پیشگیری از انتقال CMV مؤثر است. هرچند هیچ اقدامی کاملاً خطر انتقال CMV را از بین نمی‌­برد، ولی توصیه­‌های زیر می­‌تواند کمک‌کننده باشد:

۱-  از بوسیدن لب­‌ها و گونه‌­های کودکان زیر ۶ سال خودداری کنید، ولی می‌­توانید آنان را در آغوش بگیرید یا پیشانیشان را ببوسید.

۲- از ظروف غذاخوری، غذاهای نیم‌خورده یا لوازم بهداشتی مشترک استفاده نکنید.

۳- بعد از تعویض کهنه مرطوب یا تماس با بزاق کودکان دست­ها را با آب و صابون بشویید.

۴- کارکنان مهد کودکان بهتر است هنگام تعویض کهنه اطفال از دستکش  استفاده کنند.

۵- از آنجایی‌که کودکان اغلب اسباب بازی ­ها را به دهان می­‌برند برای ضدعفونی کردن اسباب بازی ­ها از محلول وایتکس رقیق‌ شده در آب یا آب و صابون (به نسبت ۱ به ۹) استفاده نمایید.

همچنین حضور در مکان­‌های بسته و شلوغ و قرار گفتن در معرض تنفس و ترشحات تنفسی یا تماس جنسی با افرادی که ویروس را در ترشحات خود دفع می­‌کنند می­‌تواند برای افراد مستعد خطرناک باشد.

آیا واکسن و درمان دارویی برای CMV وجود دارد؟

اگر چه واکسن­‌های مختلفی در دست مطالعه می­‌باشند، هنوز کارایی هیچ‌کدام برای حفاظت انسان بر علیه CMV اثبات نشده است. همچنین اخیراً داروهای جدیدی بر علیه CMV تولید شده که پزشکان در حال بررسی اثر آنها در درمان عفونت CMV در حین یا قبل از حاملگی هستند.

نشانه های ابتلا به عفونت سیتومگالوویروس علائم سیتومگالوویروس سیتومگالوویروس چیست سیتومگالوویروس روش تشخیص سیتومگالوویروس

هرگونه استفاده با درج نام مجله پزشکی دکتر سلام (لینک دهی مستقیم) مجاز می باشد.



منبع: دکتر سلام

ریزش حدود ۱۶ دلاری طلای جهانی

ریزش حدود 16 دلاری طلای جهانیپول نیوز – طلا در معاملات روز سه شنبه بازار جهانی در شرایطی که بهبود ریسک‌پذیری سرمایه‌گذاران، تقاضا برای این فلز ارزشمند به عنوان دارایی مطمئن را محدود کرد، به روند کاهش معاملات روز گذشته ادامه داد.

 هر اونس طلا برای تحویل فوری در معاملات روز جاری بازار سنگاپور ۰.۲ درصد کاهش یافت و به ۱۳۲۴.۸۰ دلار رسید. بهای معاملات این بازار روز گذشته ۱.۴ درصد سقوط کرده بود که بزرگ‌ترین کاهش قیمت یک روزه در حدود دو ماه و نیم گذشته بود.

در بازار نیویورک، هر اونس طلا برای تحویل در دسامبر ۰.۵ درصد کاهش یافت و به ۱۳۲۹.۴۰ رسید. بهای معاملات این بازار روز دوشنبه ۱۵.۵۰ دلار یا ۱.۲ درصد سقوط کرده و در ۱۳۳۵.۷۰ دلار بسته شده بود.

به گفته بارناباس گان، اقتصاددان بانک OCBC سنگاپور، در شرایطی که طوفان ایرما به یک طوفان گرمسیری تبدیل شده و اخبار منفی از بخش ژئوپلتیکی شنیده نمی‌شود، طلا روز گذشته شاهد فروش گسترده بود.

بر اساس گزارش رویترز، ایرما که به عنوان یکی از قدرتمندترین طوفان‌های آتلانتیک شناخته شده، روز دوشنبه پس از خساراتی که در فلوریدا به بار آورد به یک طوفان گرمسیری ضعیف‌تر تبدیل شد.  

نگرانی‌ها نسبت به کره شمالی نیز پس از این‌که این کشور روز ملی خود را بدون انجام آزمایش‌های موشکی بیشتر برگزار کرد، اندکی تخفیف پیدا کرد. شورای امنیت سازمان ملل تحریم‌ها علیه کره شمالی را بر سر ششمین و قدرتمندترین آزمایش موشکی که این کشور در سوم سپتامبر انجام داد، تشدید کرد و صادرات منسوجات کره شمالی را ممنوع و واردات نفت خام به این کشور را محدود کرد.

بازارهای سهام آسیا اوایل روز سه‌شنبه به بالاترین حد در ۱۰ سال گذشته صعود کردند و دلار همچنان قوی ماند.

به گفته ادوارد مایر، تحلیلگر شرکت INTL FCStone، تصور می‌رود دلار فضای بیشتری برای رشد قیمت دارد و می‌توان پیش بینی کرد که طلا بدون وجود یک عامل حمایت کننده اساسی، به حدود ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۵ دلار نزول کند.

در این بین ذخایر طلای “اس پی دی آر گلد تراست” که بزرگ‌ترین صندوق سرمایه‌ گذاری تحت پشتوانه طلا در جهان است، روز دوشنبه ۰.۱۴ درصد افزایش یافت و به ۸۳۵.۶۸ تن رسید.

در بازار سایر فلزات ارزشمند، هر اونس نقره برای تحویل فوری ۰.۳ درصد کاهش یافت و به ۱۷.۷۴ دلار رسید. هر اونس پلاتین برای تحویل فوری با ۰.۵ درصد کاهش، در ۹۸۵.۰۵ دلار ایستاد. هر اونس پالادیوم برای تحویل فوری ۰.۱ درصد افزایش یافت و به ۹۳۳ دلار رسید.


منبع: پول نیوز

نفت از افزایش قیمت بازماند

نفت از افزایش قیمت بازماندپول نیوز – قیمت‌های نفت در اوایل معاملات روز سه‌شنبه بازار آسیا که معامله‌گران در حال سبک و سنگین کردن تاثیر توفان ایرما بر تقاضا برای نفت بودند، کاهش یافت.

نفت برنت که قیمت پایه برای بازار بین‌المللی است ۵ سنت یا ۰.۱ درصد کاهش یافت و به ۵۳.۷۹ دلار در هر بشکه رسید. بهای معاملات برنت روز دوشنبه ۶ سنت یا ۰.۱ درصد افزایش یافت و در ۵۳.۸۴ دلار در هر بشکه بسته شد.

نفت وست تگزاس اینترمدیت آمریکا با چهار سنت یا ۰.۱ درصد کاهش ۴۸.۰۳ دلار در هر بشکه معامله شد. نفت خام آمریکا روز دوشنبه با ۵۹ سنت یا ۱.۲ درصد افزایش، در ۴۸.۰۷ دلار در هر بشکه بسته شده بود.

پالایشگاه‌های آمریکا از جمله پالایشگاه موتیوا اینترپرایز که بزرگ‌ترین پالایشگاه این کشور است، به تدریج در حال از سرگیری تولید هستند. موتیوا تولید خود را روز دوشنبه پس از این که به مدت دو هفته پس از وقوع توفان هاروی در منطقه گلف کاست تعطیل شده بود، از سرگرفت.

پس از اینکه توفان هاروی منطقه گلف کاست را درهم کوبید، توفان ایرما نیز روز یکشنبه فلوریدا را درنوردید و بیش از ۷.۴ میلیون خانه و شرکت را بدون برق گذاشت، اما از آن زمان از قدرتش کاسته شده و به یک توفان گرمسیری تبدیل شده است.

طبق نظرسنجی مقدماتی رویترز، ذخایر نفت آمریکا هفته گذشته تحت تاثیر توفان احتمالا افزایش یافته است در حالی که پیش بینی می‌شود ذخایر فرآورده‌های پالایش شده کاهش پیدا کرده باشد.

شش تحلیلگر در آستانه انتشار گزارش ذخایر نفت و فرآورده‌های نفتی از سوی موسسه امریکن پترولیوم و اداره اطلاعات انرژی وزارت انرژی آمریکا، برآورد کردند که ذخایر نفت احتمالا در هفته منتهی به هشت سپتامبر به میزان ۲.۳ میلیون بشکه افزایش یافته است.

به گفته ریک اسپونر، تحلیلگر ارشد بازار در شرکت “سی ام سی مارکتز”، بازار در انتظار افزایش چشمگیر ذخایر نفت است. این مسئله با توجه به اختلال فعالیت پالایشگاه‌ها پس از توفان‌های اخیر تعجب آور نیست.

در بحبوحه نگرانی‌ها نسبت به اشباع عرضه، خالد الفالح، وزیر انرژی عربستان سعودی، با همتایان ونزوئلایی و قزاقستانی خود مذاکراتی درباره احتمال تمدید توافق کاهش تولید پس از مارس سال ۲۰۱۸ داشته است.

اوپک که در راس آن عربستان سعودی قرار دارد و سایر تولید کنندگان‌ از جمله روسیه موافقت کرده‌اند برای حمایت از قیمت‌ها، تولیدشان را حدود ۱.۸ میلیون بشکه در روز تا مارس آینده کاهش دهند.

محمد بارکیندو دبیر کل اوپک روز دوشنبه، گفت: انتظار می‌رود توافق کاهش تولید به متوازن شدن بازار نفت جهانی کمک کند و تقاضای قوی ممکن است ذخایر نفت را کاهش بیشتری دهد.


منبع: پول نیوز

نساجی و گل گهر سیرجان جریمه نقدی شدند

خبرگزاری فارس: به نقل از سایت رسمی فدراسیون فوتبال ایران، دیدار تیم های نساجی مازندران و خونه به خونه بابل برگزار شد و از سوی محمد ابراهیم خانبان، مربی تیم خونه به خونه بابل اعتراض مکرر به داور که منجر به اخراجش شد، رخ داد. وی طبق ماده ۶۳ آیین نامه انضباطی به توبیخ کتبی محکوم شد.

تیم نساجی مازندران نیز به دلیل فحاشی تماشاگرانش به تیم مقابل باید ۵۰ میلیون ریال جریمه نقدی پرداخت کند.

*تیم گل گهر سیرجان به دلیل فحاشی تماشاگران برابر مس کرمان به پرداخت ۵۰ میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد.

*دیدار تیم های آینده سازان برق جدید شیراز و شهرداری تبریز برگزار شد و از سوی یداله صادقی، مربی تیم آینده سازان برق جدید شیراز تخلفاتی مبنی بر اعتراض به داور بازی رخ داد که در نهایت منجر به اخراجش شد. وی طبق ماده ۶۳ آیین نامه انضباطی به توبیخ کتبی محکوم شد.

سید محمد حسینی، سرپرس تیم آینده سازان برق جدید شیراز و غلامرضا برزگر، سرپرست تیم شهرداری تبریز به دلیل اهانت به یکدیگر و رفتار غیر ورزشی با توبیخ کتبی کمیته انضباطی مواجه شدند.

تیم شهرداری تبریز نیز به دلیل اعتراض عوامل فنی به داور، بعد از اتمام بازی طبق ماده ۶۹ آیین نامه انضباطی باید مبلغ ۳۰ ریال جریمه نقدی پرداخت کند.

*مسابقه تیم های صبا قم و ملوان بندرانزلی برگزار و از سوی مهدی حسنی مقدم، اعتراض مکرر به داور که منجر به اخراجش شد، رخ داد. وی طبق ماده ۶۳ آیین نامه انضباطی به توبیخ کتبی محکوم شد.
مهدی دیده بان، مدیر رسانه ای تیم ملوان بندر انزلی اعتراض مکرر به داور که منجر به اخراجش شد، رخ داد. وی طبق ماده ۶۳ آیین نامه انضباطی به توبیخ کتبی و مبلغ ۵ میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد.(وی باید در محدوده تکالیف خود اقدام کند و در صورت تکرار، تصمیمات شدیدتری از سوی کمیته انضباطی برای وی در نظر گرفته می شود.)

گفتنی است، تیم صبا قم به خاطر فحاشی تماشاگران به تیم مقابل، باید مبلغ ۵۰ میلیون ریال جریمه نقدی پرداخت کند.
تیم ملوان بندر انزلی نیز به دلیل فحاشی تماشاگران به تیم مقابل، باید مبلغ ۵۰ میلیون ریال جریمه نقدی پرداخت کند.
کلیه آرای فوق قطعی است.


منبع: برترینها

طنز؛ ذکر شیخنا و مولانا نوید محمدزاده (رضوان ا… علیه)

حسام حیدری در نوشت:

آن بازیگر محبوب، آن که خشمش را کرده سرکوب، آن اکتور کاربلد، آن که بر او می‌بردند حسد، آن متخصص در خشم و هیاهو، آن بازیگر خفگی و آندو، آن ببر کورد فروردینی، آن مارلون‌براندوی چینی، آنکه زیرپوش می‌پوشید با شلوار جین، آن درو کننده جوایز از ونیز تا چین و ماچین، آن عاشق بازی‌های اگزجره، آنکه در لانتوری موهایش فره، آن حامد بهداد ثانی، آن صاحب جوایز جهانی، آن مونولوگش دارای کیفیتی شکسپیروار، آنکه ورایتی از او تقدیر کرده چندین‌بار، آن یک سیمرغش را از دست داده، شیخنا و مولانا نوید محمدزاده (حفظ ا… اعتماد به نفسه فی السقف) از جمله سوپراستاران خاک تیاتر خورده بود و فعلی عظیم و عزمی رفیع داشت و به سمیه گیر سه‌پیچ داده بود و نمی‌گذاشت هیچ کجا برود.

در ابتدای کار او آورده‌اند که مجری بود و بازیگری دوست‌تر داشت. شبی گریه و ناله‌کنان به بادیه شد و از غایت عطشِ بازیگری فریاد می‌زد. مگر پیری دست‌فروش بر او ظاهر شد و گفت: «چه خواهی؟» نوید گفت: «خواهم که اکتور شوم و بازی فراوان کنم و جایزه بسیار برم و مردم با من سلفی گیرند و محبوب دل‌ها شوم». پیر گفت: «بشارت بر تو که دوای مشکلت پیش من است» و او را کیسه‌ای داد. نوید کیسه باز کرد در آن زیرپوشی بود ایکس لارج و چرک و بد بو. گفت: «با این بازیگر شوم؟» پیر گفت: «این زیرپوش جادویی نانو است. بر تن کن و بازی کن و خیالت نباشد» و گفت: «همینو تو مغازه بخوای بگیری ۲۰ تومن کمتر بهت نمیدن» پس نوید زیرپوش بگرفت و به تن کرد و بازی‌های فراوان کرد و جوایز بسیار برد و شد آنچه شد. پس از آن دیگر هیچ‌گاه زیرپوش از خود جدا نمی‌کرد و همواره در همه فیلم‌ها به تن داشت و بعد از پایان فیلم زیرپوشش را با زیرپوش بازیگران دیگر عوض نمی‌کرد.

نقل است که خوش‌تیپ و خوش‌لباس بود و شلوار خمره‌ای مفهومی و کفش دامادی و تی‌شرت کیپ کالم آی ام انتلکت و پاپیون زرد، سِت می‌کرد و به جشنواره می‌شد و لباس المپیک را از روی لباس‌هایش طراحی می‌کردند. و او همان است که شیخنا سوشا مکانی (لامسدود ا… تونله) در باب او گوید: «هزار شلوار باب اسفنجی‌ام به فدای یک تیپ نوید در جشنواره فجر» ‌‌اعلی ا… مقامه.

همچنین در خبر است که سفیر مد و لباس بود و در انتخاب لباس‌هایش دقت بسیار می‌کرد و استایلیستش مصطفی میرسلیم بود و سلیقه‌شان به هم نزدیک بود. آورده‌اند که چون خواست به جشنی دعوت شدن، به مغازه شیخنا میرسلیم می‌رفت و او لباس‌ها را یکی‌یکی نشانش می‌داد و می‌گفت: «آقای محمدزاده اینو چی میگی؟» و نوید یکی را انتخاب می‌کرد و می‌پوشید.

نقل است که نقش عاشق‌پیشه شاکی و غیرتی را نیکو بازی می‌کرد و در چشم‌های معشوقش خیره می‌شد و زل‌زل نگاه می‌کرد و گیر و ول نکن بود. همچنین آورده‌اند که در همه فیلم‌ها اعصاب درست و حسابی نداشت و سریع قاطی می‌کرد و دعوا راه می‌انداخت و پیوسته عصبانی بود. نقل است شبی شیخنا حامد بهداد که خود از بزرگان خشم و نفرت بود، بر طریقی می‌رفت و نوید در حال بازی ‌دید، زود دوید و دستش گرفت و می‌گفت: «داداش اینجوری نکن با خودت… داری نابود میکنی خودتو» و آب قندش داد.

و او را کلامات عالی است و او همان است که می‌گفت: «اگه منو دوست نداشت چرا می‌خندید؟» و می‌گفت: «کسی که چشماش قشنگه که سرشو پایین نمیندازه» و می‌گفت: «اگه دوسش داری برو بهش بگو، من نگفتم الان یه بچه هم داره» و جمعی با جملاتش غش و ضعف می‌رفتند و بر او کراش پیدا می‌کردند.

در آخر کار او آورده‌اند که چون وقت وفاتش نزدیک شد. قابض‌الروح به بالینش رفت و گفت: «برخیز تا برویم» نوید گفت: «صبر کن یه لباس خوب بپوشم» قابض گفت: «نه تو رو خدا… همین خوبه… ما اون طرف آبرو داریم» و سریع او را برد.

پس از آن هاتفی پیوسته ندا سر می‌داد: «سمیه حالا هرجا میخوای برو… برو فقط دیگه جلو چشام نباش».

رحمه ا… علیه.


منبع: برترنها

۱۵ انتخاب مناسب برای «صفحه کابینت»

وب‌سایت چیدانه: با در نظر داشتن گزینه های زیادی که در مورد همه مواد و مصالح وجود دارد، انتخاب بهترین همیشه کار دشواری است. در مورد آشپزخانه و رویه کابینت هم این قضیه کار را سخت کرده است.

از آنجایی که سطح رویه کابینت در پالت های رنگی متنوع و متریال گوناگون وجود دارد، مهم این است که نوعی از صفحه کابینت را برگزینید که با دکوراسیون آشپزخانه هماهنگ بوده و در عین حال بتواند نیازهای شما را نیز برطرف کند. جزییات بیشتری در مورد انواع صفحه کابینت و رویه اپن آشپزخانه بدانید. ۱۵ نوع صفحه کابینت را بشناسید و بهترین آن را برگزینید:

۱- صفحه کابینت سنگ صابون

 انواع صفحه کابینت، 15 انتخاب برای دکوراسیون

سنگ صابون اغلب طی فرآیندهایی که در آزمایشگاه بر روی آن انجام می شود، مقاوم به لکه، مواد شیمیایی و باکتری می شود. سنگ صابون طبیعی بوده و به دلیل دوام بالا برای آشپزخانه مناسب است. قیمت سنگ صابون نسبتا بالا است ولی عمر طولانی دارد.


۲- صفحه کابینت گرانیت برای آشپزخانه

 انواع صفحه کابینت، 15 انتخاب برای دکوراسیون

سنگ گرانیت به دلایل زیادی از معمول ترین مصالح مورد استفاده برای رویه کابینت است. این سنگ طبیعی ویژگی های بسیاری دارد و با توجه به رگه های طبیعی سنگ گرانیت، رنگ و طرح های متنوعی از این سنگ در بازار وجود دارد.

زمانی که درزگیری سنگ گرانیت به خوبی انجام شده باشد، سنگ گرانیت دوام بیشتری خواهد داشت. محدوده قیمت سنگ گرانیت متغیر بوده و با در نظر گرفتن روش نصب، رنگ، فرآیندهای انجام شده متفاوت خواهد بود.


۳- صفحه کابینت از جنس مس

 انواع صفحه کابینت، 15 انتخاب برای دکوراسیون
استفاده از فلز مس به عنوان رویه کابینت چندان معمول نیست ولی جالب است بدانید که صفحه کابینت مسی به سادگی تمیز می شود و نگهداری ساده ای دارد. این متریال مورد پسند همه افراد نیست و دکوراسیون آشپزخانه شما را ویژه می کند. به دلیل ماهیتی که فلز دارد، مس در مقابله با مواد گوناگون ممکن است واکنش ایجاد کند و به رنگ قرمز مات، قهوه ای و یا حتی سبز تغییر رنگ بدهد.


۴- صفحه کابینت سنگ مهندسی کوارتز

 انواع صفحه کابینت، 15 انتخاب برای دکوراسیون
برای دکوراسیون آشپزخانه استفاده از سنگ مهندسی کوارتز هم برای صفحه کابینت نیز پیشنهاد می شود. این سنگ به طور سفارشی ساخته شده و در رنگ های متنوعی وجود دارد. سنگ مهندسی کوارتز ترکیبی از کوارتز زمینی، رزین و رنگدانه هایی است که سطحی سخت و نفوذناپذیر بوجود می آورند. اگر از طرفداران محیط زیست هستید باید بدانید که سنگ کوارتز مهندسی برای خانه های سبز مناسب هستند.


۵- صفحه کابینت از جنس سرامیک

 انواع صفحه کابینت، 15 انتخاب برای دکوراسیون
یکی از کم هزینه ترین و مقرون به صرفه ترین متریالی که برای رویه کابینت می توان استفاده کرد، سرامیک و کاشی است. رویه کابینت سرامیکی با دوام است و این امکان را به شما می دهد که طرح و نقش مورد نظر را خودتان بسازید. در صفحه کابینت سرامیکی نگهداری ممکن است سخت باشد چرا که دوغاب و سیمان آن به سادگی تمیز نمی شود. بهتر است از دوغاب با دوام و رنگ تیره استفاده کنید.


۶- صفحه کابینت دوستدار محیط زیست

 انواع صفحه کابینت، 15 انتخاب برای دکوراسیون
با کمی مطالعه به متریال دوستدار محیط زیست برای دکوراسیون آشپزخانه دست پیدا می کنید. تخته چوب هایی که در طبیعت رها شده اند و به عنوان چوب نجات یافته شناخته می شوند و دیگر انواع چوب مشابه آنچه در تصویر می بینید، از این متریال هستند. استفاده از متریال دوستدار محیط زیست به این معنی است که شما می توانید صفحه کابینت سبز را به دکوراسیون آشپزخانه خود بیاورید.


۷- صفحه کابینت از جنس روی

 انواع صفحه کابینت، 15 انتخاب برای دکوراسیون
صفحه کابینت ساخته شده از جنس روی در دکوراسیون مدرن آشپزخانه ها به ندرت دیده می شوند ولی این فلز خاصیتی دارد که باعث محبوبیت آن در طی قرن ها شده است. رنگ فلز روی با گذشت زمان به دلیل زنگاری که ایجاد می کند، تیره می شود. فلز روی به دلیل خاصیت ضد میکروبی انتخاب مناسبی برای دکوراسیون آشپزخانه است.


۸- صفحه کابینت ساخته شده با کاغذهای بازیافتی

 انواع صفحه کابینت، 15 انتخاب برای دکوراسیون
کاغذهای بازیافت شده شاید به نظر بدترین متریال ممکن برای استفاده به عنوان رویه کابینت باشد ولی جالب است بدانید که این انتخاب دوستدار محیط زیست به طرز شگفت آوری بادوام است. زمانی که کاغذهای بازیافتی با رزین و ماده رنگی ترکیب شوند، ظاهری مشابه سنگ صابون خواهند داشت.


۹- لمینیت پلاستیک برای رویه کابینت

 انواع صفحه کابینت، 15 انتخاب برای دکوراسیون
از نظر کسانی که سنگ را به کار می برند، استفاده از صفحه کابینت پلاستیکی مسخره است ولی لمینیت پلاستیک طرفداران خاص خود را دارد. به دلیل خاصیت فرم پذیری، اشکال و لبه هایی که می توان با پلاستیک ایجاد کرد، صفحه کابینت از جنس لمینیت پلاستیک را در هر نوع طراحی می توان استفاده کرد. این نکته را فراموش نکنید که استفاده از این نوع رویه کابینت دوام بسیار بالایی ندارد و نمی تواند لوازم آشپزی و وسایل سنگین را تحمل کند.


۱۰- صفحه کابینت: سیمان و شیشه بازیافتی

انواع صفحه کابینت، 15 انتخاب برای دکوراسیون 

این متریال هزینه نسبتا بالایی دارد ولی ترکیب خاص سیمان و شیشه بدون شک می تواند ویژگی متفاوتی را به دکوراسیون آشپزخانه وارد کند. سیمان و شیشه بازیافتی دوستدار محیط زیست، بادوام و قابل تنظیم است و برای استفاده در آشپزخانه انتخابی مناسب است.


۱۱- صفحه کابینت سنگ مرمر

انواع صفحه کابینت، 15 انتخاب برای دکوراسیون 
سنگ مرمر یکی از مصالح بدون رقیب و کلاسیک است که همیشه سبک خود را نگه می دارد. بطور کلی برای افرادی که از علاقمندان آشپزخانه سفید هستند، سنگ مرمر بیشتر از هر متریال دیگری تنوع بیشتری از رنگ سفید را در اختیار آنها قرار می دهد. سنگ مرمر به مرور که استفاده می شود زنگاری ایجاد می کند که موجب افزایش دوام آن می شود. سنگ مرمر از سنگ گرانیت درجه سختی کمتری دارد و زودتر خراش خورده و لکه می گیرد.


۱۲- صفحه کابینت بتنی برای آشپزخانه

 انواع صفحه کابینت، 15 انتخاب برای دکوراسیون

با اضافه کردن رنگدانه و ماده رنگی به ترکیب بتن می توان رویه کابینت از جنس بتن و به رنگ های متنوع بوجود آورد که از نظر بصری نیز بافت خاصی دارد. با به کار بردن آستری و پوشش مناسب بر روی صفحه کابینت بتنی می توان ماندگاری آن را افزایش داد. بتن از لحاظ هزینه متریال مقرون به صرفه ای محسوب می شود.

 


۱۳- صفحه کابینت از جنس استیل ضد زنگ

 انواع صفحه کابینت، 15 انتخاب برای دکوراسیون
آشپزهای حرفه ای به رویه کابینت از جنس استیل ضد زنگ علاقه بسیاری دارند چون ضد زنگ بوده، رنگ نمی شود، در برابر حرارت مقاوم هستند و به سادگی تمیز می شوند. به دلیل اینکه اثر انگشت و همینطور خراش بر روی استیل ضدزنگ باقی نمی ماند، استفاده از آن برای آشپزخانه هایی که حجم بالای کار را هر روزه تحمل می کنند و به دنبال ظاهری نه چندان زیبا هستند، انتخاب خوبی است.


۱۴- صفحه کابینت از جنس سنگ مصنوعی، کورین

 انواع صفحه کابینت، 15 انتخاب برای دکوراسیون

Solid Surface، کورین، سنگ مصنوعی یا پلی گرانیت از ترکیب چند ماده مختلف تشکیل شده است. این متریال جادویی قابلیت رقابت با متریالی را دارد که خطر آسیب پذیری کم و نگهداری ساده ای دارند.


۱۵- سطح رویه کابینت از جنس چوب

 انواع صفحه کابینت، 15 انتخاب برای دکوراسیون

برخی از افراد معتقدند استفاده از چوب برای صفحه رویه کابینت انتخاب درستی نیست. ولی استفاده از چوب با کیفیت و پوشش مناسب می تواند زیبایی و گرما را به دکوراسیون آشپزخانه آورده و علاوه بر این کارکرد خوب و ماندگاری بالا را نیز به شما ارائه دهد. هزینه تمام شده برای صفحه کابینت چوبی بستگی به نوع چوب به کار برده شده دارد.


منبع: برترینها

ورزش های بی هوازی کدامند؟

وقتی که صحبت از تمرینات ورزشی میشود بیشتر افراد با ورزشهای هوازی احساس راحتی بیشتری میکنند در حالی که ورزشهای بی هوازی میتواند فواید بیشتری برای سلامتشان داشته باشد.
به گزارش آلامتو و به نقل از فیتامین؛ معنی واژه (Anaerobic) یا بی هوازی، همان بدون اکسیژن است؛ اگر بخواهیم تعریف ساده ای از ورزش های بی هوازی ارائه کنیم، ورزش بی هوازی شامل فعالیت های شدید و انفجار بدنی مثل وزنه زدن و دو سرعت می شود که در هنگام انجام تمرینات بی هوازی، میزان اکسیژن مورد نیاز از اکسیژن تأمین شده توسط بدن، پیشی می گیرد.
حتماً شما هم زمان هایی را به یاد دارید که در هنگام انجام فعالیت ورزشی، نفس کم آورده اید و یا ضربان قلب تان به میزان ۸۰ تا ۹۰ درصد حداکثر ضربان قلب می رسد؛ این همان احساسی است که هنگام انجام ورزش بی هوازی به شخص دست می دهد؛ انجام این گونه ورزش ها حسی به شما می دهد که انگار دیگر اکسیژن کافی در اطراف تان نیست.
زمانی که شما با شدت بالا و نهایت توان بدنی تان ورزش می کنید، بدن تان وارد حالت بی هوازی می شود؛ مثلا وقتی با نهایت سرعت تان در دوی ۴۰۰ متر می دوید یا با وزنه ای بسیار سنگین، ست های کوتاه و پشت سر هم را انجام می دهید.
یکی از ویژگی های ورزش های بی هوازی این است که نمی توانید زیاد در حالت بی هوازی بمانید؛ بنابراین این گونه تمرینات، از مجموعه ای از دویدن های سرعتی یا وزنه زدن های سنگین به وجود می آید؛ همچنین مدت زمان استراحت بین ست ها بسیار کم است.
فواید ورزش های بی هوازی
علاوه بر اینکه ورزش بی هوازی فواید بسیاری برای سلامتی کل بدن دارد، به کنترل اسید لاکتیک بدن نیز کمک شایانی می کند؛ از جمله فواید این گونه ورزش ها به موارد زیر می توان اشاره کرد:
از عضلات محافظت می کند؛ افزایش قدرت عضلانی و حجم عضلات به محافظت از مفاصل کمک کرده و از آسیب های که ممکن است در آینده پیش بیاید جلوگیری می کند.
ورزش های بی هوازی سوخت و ساز بدن را افزایش می دهد؛ این گروه از ورزش ها به خاطر عضله سازی که در نتیجه تمرینات اتفاق می افتد، سوخت و ساز بدن را نیز افزایش داده و منجر به کالری سوزی بیشتر می شود.
باعث افزایش قدرت و استحکام استخوان ها می شود؛ فعالیت های بی هوازی قدرت و تراکم استخوان ها را بیش از دیگر ورزش ها تحت تأثیر قرار داده و در نتیجه احتمال ابتلا به پوکی استخوان را کاهش می دهد.
سبب بالا رفتن سطح انرژی فرد می شود؛ بدن شما برای تأمین انرژی به گلیکوژن ذخیره شده در عضلات وابسته است؛ انجام منظم ورزش های بی هوازی توانایی بدن برای ذخیره گلیکوژن را افزایش داده و در نتیجه هنگام انجام تمرینات شدتی و سخت، انرژی بیشتری در اختیار خواهید داشت.
باعث بهبود عملکرد ورزشی می شود؛ انجام منظم ورزش های بی هوازی قدرت، سرعت و نیروی شخص را افزایش می دهد که همه این عوامل نقش موثری در بهبود عملکرد ورزشی دارند.
اهمیت مصرف کربوهیدرات قبل از ورزش
برخلاف تمرین های آرام و تمرینات ایروبیک با شدت کم که در آن بدن چربی های ذخیره شده را تبدیل به سوخت می کند، تمرینات بی هوازی نیاز به سوخت رسانی سریع دارند.
گلیکوژن ذخیره شده در ماهیچه ها و کبد که از کربوهیدرات های مصرفی قبل از انجام تمرین به دست آمده، سوخت انجام ورزش های بی هوازی را در اختیار بدن قرار می دهد؛ در هنگام انجام تمرینات کوتاه با شدت بالا، به سرعت، بدن گلیکوژن ذخیره شده و کربوهیدرات مصرف شده پیش از تمرین را به ATP (آدنوزین تری فسفات، نوکلئوتیدی است که در داخل سلول های حامل انرژی به کار می رود) و کراتین فسفات (ترکیبی نیتروژنی، که ذخیره کننده فسفات در سلول های ماهیچه است) تبدیل می کند؛ ترکیب این دو، سوخت اولیه بدن را برای فعالیت های بی هوازی آماده می سازد؛ در هنگام انجام ورزش بی هوازی، بدن تان کربوهیدرات را به سرعت به انرژی تبدیل می کند؛ بنابراین کربوهیدراتی که قبل از انجام ورزش های بی هوازی میل می کنید، از اهمیت به سزایی برخوردار است.
از کدام گروه غذایی استفاده کنیم؟
درست است که غلات، مزایای تغذیه ای فراوانی دارد؛ اما فراموش نکنید که غلات حاوی مقداری فیبر هستند که باعث می شود تا دیرتر از دیگر مواد غذایی هضم شوند؛ اگر قبل از انجام ورزش های بی هوازی، مقدار زیادی فیبر مصرف کنید، به علت دیر هضم بودن این مواد سوخت کافی برای انجام این ورزش ها در اختیار نخواهید داشت و احتمالاً بعد از انجام ورزش دچار ناراحتی های گوارشی خواهید شد.
بهتر است از شکر و نان سفید به عنوان میان وعده قبل از ورزش استفاده کنید؛ زیرا نسبت به دیگر مواد، زود هضم تر هستند. از مصرف غذاهای چرب و پروتئینی نیز قبل از انجام ورزش بپرهیزید؛ زیرا تأثیر منفی بر سطح انرژی در هنگام تمرین خواهند داشت؛ فراموش نکنید که چربی و پروتئین، دیرهضم بوده و بدن تان باید فرآیند پیچیده ای را برای تبدیل این مواد غذایی به سوخت طی کند. مصرف مقدار کمی چربی و پروتئین قبل از تمرین مشکلی ندارد؛ اما حتماً باید مقدار آن کم باشد؛ به عنوان مثال خوردن یک عدد تخم مرغ، یک قاشق غذاخوری کره بادام زمینی و یا چند تکه کوچک مرغ مشکلی نخواهد داشت.
بهترین زمان مصرف میان وعده قبل از ورزش
اگر همیشه عادت دارید سه یا چهار ساعت قبل از تمرین غذا بخورید، می توانید از یک وعده کامل شامل ۳۰۰ تا ۵۰۰ کالری استفاده کنید؛ به عنوان مثال می توانید یک سیب زمینی پخته شده همراه با ماست یا ساندویچ گوشت گاو همراه با پیراشکی بدون شکر و یا اینکه کلوچه کشمشی دارچینی همراه با کره بادام زمینی و موز تکه تکه شده میل کنید.
اگر عادت دارید ۱ یا ۲ ساعت قبل از ورزش غذا بخورید، بهتر است مصرف میوه تان را محدود تر کرده و فقط یک یا دو میوه بخورید؛ البته توجه داشته باشید که اگر از اسموتی یا ماست استفاده می کنید، حتماً مصرف این موارد را نیز محدود نمایید.
اگر فقط ۲۰ تا ۳۰ دقیقه به انجام تمرین تان مانده است پیشنهاد می کنیم از ژله های ورزشی، شکلات جیلی بیلی یا نوشیدنی های ورزشی استفاده کنید تا به سرعت انرژی مورد نیاز برای تمرین بی هوازی را در اختیارتان قرار دهد.
آیا ورزشکاران به بارگیری کربوهیدرات نیاز دارند؟
برخلاف ورزشکاران استقامتی، افرادی که ورزش های بی هوازی انجام می دهند هیچ نیازی به بارگیری کربوهیدراتی ندارند؛ فقط کافی است برای تأمین انرژی مورد نیاز برای رقابت یا تمرینات مهم، از چند روز قبل درصد بالاتری کربوهیدرات (گاهی اوقات بیشتر از ۷۰ یا ۷۵ درصد از کالری مصرفی روزانه) مصرف کنند.
این کار باعث می شود تا انرژی یا گلیکوژن ذخیره شده در عضلات افزایش یافته و در هنگام تمرینات بی هوازی با مشکلی روبه رو نشوید؛ انجام تمرینات بی هوازی فقط قسمتی از گلیکوژن ذخیره شده در عضلات تان را استفاده خواهد کرد.
در پایان، اگر می خواهید طول عمر بیشتری داشته باشید و سالم و تندرست بمانید، از تحرک غافل نشوید؛ زیرا داشتن تحرک و فعالیت در زندگی باعث نشاط، تناسب اندام و زندگی سالم و شاد خواهد شد.

برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح
۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها

منبع: آلامتو

زبان انگلیسی در کره‌شمالی تعلیق شد!

به گزارش ایسنا، به رغم محدودیت‌های مسافرتی اعمال شده توسط آمریکا بر روی کره شمالی و افزایش تنش سیاسی در اطراف شبه جزیره کره مربوط به آزمایشات موشکی و مانورهای نظامی، دانشگاه خصوصی “علوم و فناوری پیونگ یانگ” (PUST)، که آموزش در آن به زبان انگلیسی انجام می‌شود، سال تحصیلی خود را طبق برنامه، هفته گذشته شروع کرد.این دانشگاه در بیانیه‌ای اعلام کرد: برنامه‌های اولیه برای کلاس‌ها مطابق با منابع موجود تنظیم شده و دانشگاه همچنان به عنوان تنها دانشگاهی که در خارج از کشور کره شمالی نیز فعالیت دارد، کار منحصر به فرد خود را ادامه می‌دهد.

این دانشگاه اعلام کرده است که داوطلبان غیرآمریکایی مایل به تدریس بیشتری را استخدام می‌کند، اما در حال حاضر این ترم با ۲۰ تا ۲۵ داوطلب خارجی غیر آمریکایی آغاز شده است.با این حال، جایگزین کردن شهروندان آمریکایی ممکن است آسان نباشد. دولت انگلیس هفته گذشته هشدار سفر خود را مبنی بر انجام سفرهای فقط ضروری به کره شمالی بروز کرد و منجر به تعلیق برنامه‌های آموزش زبان انگلیسی هفت دانشگاه و سه مدرسه در پیونگ یانگ شد.

دفتر امورخارجه انگلیس می‌گوید: در حالی که زندگی روزانه و عادی در شهر پیونگ یانگ ممکن است آرام به نظر بیاید، وضعیت امنیتی در کره شمالی می‌تواند به طور ناگهانی و بدون هشدار قبلی پیش از اقدامات احتمالی مقامات کره شمالی، تغییر کند. این موضوع خطرات قابل توجهی را برای بازدید کنندگان و شهروندان بریتانیایی به وجود می‌آورد.سخنگوی وزارت امور خارجه انگلیس گفت: شورای آموزشی پیونگ یانگ زمانی که هشدار سفر به کره شمالی توسط بریتانیا بروز شد، برنامه آموزش زبان انگلیسی را متوقف کرد.

شورای آموزشی در حال بحث در مورد گسترش برنامه آموزش زبان انگلیسی بود، اما پس از تعلیق این برنامه، این بحث‌ها متوقف می‌شود.بیانیه وزارت امور خارجه انگلیس در خصوص توصیه‌های سفر به کره شمالی در روز ۳ سپتامبر در پی آزمایش هسته‌ای زیرزمینی کره شمالی که می‌تواند منجر به بی ثباتی بیشتر در منطقه شود، صادر شد.


منبع: بهارنیوز

بازیگرانی که هستند و نیستند

۲۱ شهریور ماه را «روز ملّی سینما» نام‌گذاری کرده‌اند. این روز به افتخار «سینمایی» در صفحه تقویم‌ها ثبت شده که در طول حیاتِ صد و چند ساله‌اش (از ورود نخستین دوربین فیلم‌برداری به ایران در عهد مظفرالدین شاه قاجار تاکنون) توانسته جدای از پیشرفت‌های فنّی، هنری و کمّی، ایران را در جهان سینما، کشوری «صاحب سینما» معرفی کند.این «سینمای ملّی» افزون بر همه دستاوردهایش و همه افتخارهای ملّی و بین‌المللی‌اش، از سیمرغ گرفته تا اسکار و خرس نقره‌ ای و نخل طلا و …، انبوهی از خاطره‌های فراموش‌ ناشدنی را نیز برای مخاطبان داخلی و خارجی خود خلق کرده است. در آفرینش این خاطره‌های سینمایی، نویسندگان، کارگردانان، تهیه‌کنندگان، فیلم‌برداران و تصویربرداران، صدابرداران و صداگذاران، تدوینگران، چهره‌پردازان، آهنگسازان، دستیاران، طراحانِ صحنه و لباس، منشیان صحنه، صداپیشگان، تدارکات‌چیان، اصلاح‌گرانِ نور و رنگ، طراحان و مجریان جلوه‌های ویژه، عکاسان، بدلکاران، هنروران و … نقش دارند؛ اما نتیجه زحمت‌ها و کوشش‌های هنرمندانِ این صنف‌ها در ساخت و پرداخت فیلم‌ها در ویترین جذاب و هنرمندانه بازیِ «بازیگران» است که به جلوه‌گری در می‌آید و بر پرده نقره‌ ای می ‌نشیند و یا از جعبه جادو پخش می‌شود. از این‌رو است که در سرتاسر جهان بسیاری از مردم، فیلم‌ها را با «بازیگرانِ» آن‌ها می‌شناسند و هنوز هم شماری از مخاطبانِ سینما، فیلم‌ها را براساس بازیگرانی که در آن‌ها بازی می‌کنند، برای تماشا برمی‌گزینند.

** بازیگران و سرنوشت‌های متفاوتشان
سینمای ایران طی سال‌های زندگیِ پُر فراز و نشیب خود، بازیگرانِ مرد و زنِ بسیاری را معرفی و مشهور کرده است؛ برخی از این بازیگران خوشبختانه پس از سال‌ها همچنان به بازیگری و خاطره‌آفرینی ادامه می‌دهند. برخی دیگر، بازیگرانی هستند که در دوره‌ای به اوجِ شهرت و پُرکاری می‌رسند، اما پس از افولِ ستاره خوشبختی، فعالیتشان کم‌تر می‌شود و ادامه راه را به شکلی عادی با بازی در نقش‌های معمولی و نه‌چندان مطرح ادامه می‌دهند. گروهی دیگر اما کسانی‌اند که چون از آغاز به اشتباه وارد جاده بازیگری شده‌اند، بسیار زود نیز یا از مسیر منحرف می‌شوند و یا اینکه دچار نقص فنی می‌شوند و برای همیشه از ادامه حرکت در راه پُر پیچ و خم بازیگری باز می‌مانند. دسته دیگرِ بازیگرانِ سینمای ما، آن‌هایی هستند که پس از سال‌ها فعالیت، به‌شکلی به ‌تقریب خودخواسته از عالمِ بازیگری کناره می‌گیرند؛ از جمله این بازیگران می‌توان به بازیگران توانمندی چون حسین گیل یا شهلا ریاحی و کتایون ریاحی اشاره کرد. البته برخی بازیگران نیز هستند که در عین توانمندی، به علت بیماری به ناچار تاحدی از دنیای بازیگری جدا شده‌اند؛ استادان محمدعلی کشاورز و فخری خوروش از این دست بازیگرانند که چند سالی است سینمای ایران توفیق حضورِ آنان را از دست داده است.

در کنار این‌ها، گروهی دیگر از بازیگران نیز هستند که با وجود آنکه هر یک در سطح و مرتبه‌ کاری و هنری خود، توانمند به‌شمار می‌روند و در ضمن، مشکل بیماری نیز ندارند، اما به دلایلی نامشخص سال‌ها است که کم‌تر به نقش‌آفرینی می‌پردازند. در میان این گروه از بازیگران که تعدادشان نیز بسیار است، هنرمندانِ شاخصی به چشم می‌خورند که سابقه نامزدی یا دریافت سیمرغ از جشنواره فیلم فجر را هم در کارنامه خویش دارند، اما با وجود این، متأسفانه به‌ نظر می‌رسد که گویی از گردونه پرماجرای بازیگری در سینما و حتی تلویزیون ایران بیرون شده‌اند. آنچه جای خالی این گروه از نقش‌آفرینان را در سینمای ما پررنگ‌تر کرده، این است که اغلب هنرمندانی که به این سرنوشت دچار شده‌اند، دارای لحن و جنس بازیگریِ خاص و منحصر به‌ فردی هستند، که حاصل سال‌ها هنرنمایی آنان در تئاتر، سینما و تلویزیون است. اگر فیلم‌ها و سریال‌های ما این لحن‌ها و جنس‌های ویژه و متفاوت بازیگران را فراموش نکرده بودند، امروز بدین وضعیت دچار نمی‌شدیم که در بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌ها شاهد حضورِ چرخشی و تکراری تعدادی مشخص از بازیگران برای نقش‌های اول و دوم و سوم و چندم باشیم.روز ملّی سینما بهانه‌ای شد تا به یاد بیاوریم، چند تن از نقش‌آفرینانِ هنرمند سینمای ایران را که چند سالی است چشم سینما و تلویزیون و مخاطبانشان به جمالِ خاطره‌سازشان روشن نشده است.

** فرامرز صدیقی
بازی در فیلم «خاک و آتش» (مهدی صباغ زاده / ۱۳۸۹) آخرین حضور فرامرز صدیقی بر پرده نقره‌ای سینما بوده است. دو سال پیش از این فیلم نیز او در فیلمِ «دختر آدم، پسر حوا » (رامبد جوان / ۱۳۸۷) حضوری بسیار بسیار کم‌رنگ داشت. این بازیگر در این هفت سال حتی در سریال‌های تلویزیونی نیز بازی نکرده است.
فرامرز صدیقی که در سال ۱۳۷۱ فیلم طعمه را نیز ساخته است، از جمله بازیگرانی است که با شماری از کارگردانان بزرگ و صاحب‌ سبک سینمای ایران همکاری کرده، که «دندان مار» و «تیغ و ابریشم» (هر دو از مسعود کیمیایی)، «دلشدگان» (علی حاتمی)، «زمان از دست رفته» (پوران درخشنده)، «مارال» و «عشق کافی نیست» (مهدی صباغ زاده)، «آخرین پرواز» (احمدرضا درویش) و «سایه‌های غم» (شاپور قریب)، از جمله این همکاری‌ها است.فرامرز صدیقی یک بار در سال ۱۳۷۰ برای بازی در فیلم «دادستان» (بزرگمهر رفیعا) سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خود کرد. وی همچنین سه بار برای بازی در «دندان مار»، «مارال» و «هزاران زن مثل من» (رضا کریمی) نامزد دریافت سیمرغ شده است.

** سعید پورصمیمی و اسماعیل محرابی
سعید پورصمیمی، از برجسته‌ترین بازیگران ایران است که این بزرگی و هنرمندی‌اش را همگان تصدیق کرده‌اند و این را می‌توان از تعریف و تمجید‌های نامداران سینما از این بازیگر دریافت. سعید پورصمیمی گرچه در سال‌های اخیر گه‌گاه در فیلم‌هایی همچون ‘یه حبّه قند’ (رضا میرکریمی / ۱۳۸۸) یا «بوسیدن روی ماه» (همایون اسعدیان / ۱۳۹۰) و یا «نرگس مست» (جلال‌الدین درّی / ۱۳۹۵) و «یک تعبیر عاشقانه» (ابراهیم مختاری / ۱۳۹۵) بازی کرده، اما این حضور مقطعی به هیچ روی درخورِ بازیگری چون پورصمیمی نیست که سه بار سیمرغ جشنواره فجر را از آن خود کرده و چهار بار هم نامزد دریافت آن شده است.به راستی در سینمای ایران چند نفر مانند سعید پورصمیمی داریم که در فیلم‌هایی چون «ناخدا خورشید»، «تحفه‌ها»، «پرده آخر»، «تک درخت‌ها»، «قاعده بازی»، «نسل سوخته»، «مدرسه پیرمردها»، «تا غروب»، «آبادانی‌ها» و «دلشدگان» طوری بازی کند که هم بازی‌اش شبیه به «سعید پورصمیمی» باشد و هم با دیگر نقش‌هایش تفاوت داشته باشد؟
اسماعیل محرابی نیز که خاطره بازی‌هایش در فیلم‌ها و سریال‌هایی چون «خواستگاری»، «بالاش»، «بوعلی سینا»، «تنهاترین سردار» و «هزاردستان» فراموش نمی‌شود، به تازگی، پس از چندین سال فیلمی را بر پرده سینماها دارد (فیلم «گذر موقت» به کارگردانی افشین هاشمی). محرابی نیز از سرمایه‌های سینمای ایران است که سال‌هایی ارزشمند از عمر خود را به دور از بازی و بازیگری و خاطره‌آفرینی گذارنده و ای کاش حال که دوباره به سینماها آمده است، این حضور شیرینش تداوم داشته باشد.

** مصطفی طاری
مصطفی طاری، با آن سیما و صدای ویژه‌اش، از بازیگران قدیمی تئاتر، سینما و تلویزیون ایران است که از سال ۱۳۴۸ کار خود را با بازی در تئاتر آغاز کرد. طاری در سال ۱۳۵۱ با ایفای نقش در فیلم «تجربه» به کارگردانی روانشاد عباس کیارستمی، ایستادن جلو دوربین را تجربه کرد؛ و پس از آن نیز در «مسافر» کیارستمی بازی کرد.
از ویژگی‌های بازی مصطفی طاری، یکی این است که وی به‌خوبی از چشمان نافذ و صدای خاص خود برای هرچه بهتر ایفا کردن نقش بهره می‌برد. این چهره و صدا با آنکه برای بازی در نقش‌های جدّی و گاه خاکستری و حتی منفی بسیار مناسب است، اما هنرمندی و توانمندی طاری این مجال را برایش فراهم کرده که بتواند چهره و صدایش را در نقش‌هایی با رگه‌های طنز نیز به کار گیرد؛ مانند بازی درخشان او در نقشِ «گرگیش» سریال «تفنگ سرپر» (امرالله احمدجو) و یا نقش‌آفرینی‌اش در مجموعه «شاهگوش» (داوود میرباقری).
این بازیگر قدیمیِ سینمای ایران در فیلم‌هایی چون «از فریاد تا ترور» (منصور تهرانی)، «آوار» (سیروس الوند)، «بهار در پاییز»، «خواستگاری» و هم‌نفس» (مهدی فخیم‌زاده)، «بی‌پناه» (فرامرز قریبیان)، «جنگلبان» (منوچهر حقانی‌پرست) بازی کرده است. بازی در نقش «بن حریث»، رئیس دارالشرطه‌ کوفه در زمان ابن زیاد (علیه‌العنه)، در سریال «مختارنامه»، یکی از ماندگارترین نقش‌آفرینی‌های طاری در تلویزیون بوده است. «سفر سبز» به کارگردانی محمدحسین لطیفی از دیگر سریال‌هایی است که طاری بازی کرده است.
آخرین بازی مصطفی طاری در سینما باز می‌گردد به سال ۱۳۹۲ و ایفای نقشی کوتاه در فیلم «نازنین» (مهدی گلستانه).

** گلچهره سجادیه
آخرین فیلمی که از بازیگر گزیده‌کار سینمای ایران، گلچهره سجادیه، به نمایش درآمده، «حوالی اتوبان» (سیاوش اسعدی / ۱۳۸۷) است. البته وی در سال ۱۳۹۴ نیز در فیلم «باران می‌بارید» ساخته علی صفی‌خانی بازی کرده که این فیلم هنوز به اکران درنیامده است.سجادیه نیز از سیمرغ‌داران سینمای ایران است؛ او برای بازی در نقش خانم دکتر فیلم «سرزمین خورشید» (احمدرضا درویش / ۱۳۷۵) هم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را دریافت کرده و هم تندیس زرین اولین جشن خانه سینما را. سجادیه همچنین برای بازی در فیلم‌های «هبوط» (احمدرضا معتمدی / ۱۳۷۲) و «هیوا» (رسول ملاقلی پور / ۱۳۷۷) دو بار نامزد دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر شده است.این بازیگر که در سه فیلم «دندان مار»، «گروهبان» و «رد پای گرگ» مسعود کیمیایی و نیز «کلاغ» بهرام بیضایی بازی کرده، نخستین بار با بازی در نقش «رعنا» در سریالی به همین نام (اثر داوود میرباقری) به مخاطبان تلویزیون نیز معرفی شد. سجادیه به تازگی و پس از سال‌ها، دوباره به تلویزیون بازگشته و دارد در سریالی به نام آنام (جواد افشار) بازی می‌کند؛ مجموعه‌ای که گفته می‌شود شاید در پاییز امسال به پخش برسد.


** آخرین مادرهای بازمانده
سینما و تلویزیون ایران در دوره‌ای، مادرها و مادربزرگ‌های بسیاری داشت که با بازی‌های درخشان، ساده و باورپذیر خود، حس مادری را به خوبی به بیننده منتقل می‌کردند؛ روانشادان حمیده خیرآبادی، رقیه چهره‌آزاد، مهری مهرنیا، نیکو خردمند، مهری ودادیان، ملیحه نظری، فرخ‌لقا هوشمند، جمیله شیخی، پروین سلیمانی، ملیحه نیکجومند، پروین‌دخت یزدانیان، مهین شهابی، لوریک میناسیان، فاطمه طاهری، معصومه اسکندری و آنیک شفرازیان از جمله این مادران بودند که، خاک بر آنان خوش باد.اما از میان مادرانی که همچنان سایه سبزشان بر سر سینما و تلویزیون ایران گسترده است، می‌توان از ژاله علو، پری امیرحمزه و ثریا قاسمی نام برد. به جز ثریا قاسمی که کمابیش در تلویزیون و سینما حضور دارد و آخرین هنرنمایی‌اش، در فیلم «ویلایی‌ها» (منیر قیدی / ۱۳۹۵) به نمایش درآمده، دو بانوی دیگر چند سالی است که نه در سینما فیلمی بازی کرده‌اند و نه در تلویزیون.اگرچه ژاله علو به تازگی گویندگی تیزر فیلمِ هنوز اکران نشده‌ی «آذر» (محمد حمزه‌یی) را انجام داده، آخرین حضورِ تصویری‌اش اما باز می‌گردد به مجموعه «مختارنامه». «پری امیرحمزه» نیز آخرین بار در سریال «سیر و سرکه» (غلامرضا رمضانی / ۱۳۹۰) بازی کرده است. این درحالی است که هر دو این بازیگران ارزشمند، جنس خاصی از بازی را به نمایش می‌گذارند که کم‌تر می‌توان نمونه‌اش را در بازیگرانی دیگر دید.

** دیگرانی که هستند و نیستند
این چند بازیگری که اشاره کوتاهی به خاطره‌سازیشان شد، نمونه‌هایی از ده‌ها هنرمندِ کاربلدی هستند که سینما و تلویزیون ما آن‌ طور که شاید و باید قدرشان را نمی‌داند و از وجودِ هنرمندشان بهره نمی‌برد.
عنایت شفیعی، توران مهرزاد، جلال پیشواییان، عنایت بخشی، سیروس ابراهیم زاده، مرجان محتشم، جهانبخش سلطانی، پروانه معصومی، حسین خانی بیک، فردوس کاویانی، اسماعیل شنگله، میرصلاح حسینی، حسن رضایی، میرحسین معلومی، تانیا جوهری، محسن زهتاب، امرالله صابری، محمود بصیری، محمد کاسبی، شهاب عسکری ،ولی الله شیراندامی، اردلان شجاع کاوه، رضا فیض نوروزی، شهین علیزاده، حمید عبدالملکی، بهزاد جوانبخش، سروش گودرزی، رضا بابک، چنگیز وثوق، روح الله مفیدی، مظفر مقدم و بسیاری بازیگرانِ دیگر، سال‌ها است که یا در عرصه بازیگری حضور ندارند، یا اگر هستند، بسیار کم‌رنگ و درحاشیه روزگار می‌گذرانند.
راستی یاد خسرو شجاع‌ زاده یا همان «جمالِ» سریال «پدرسالار» که در «غریبه و مه» بهرام بیضایی نیز بازی کرده بود، خوش و روحش شاد، که با وجود هنرمندی سال‌ها در گمنامی و عزلت و دور از بازیگری روزگار گذراند و در غریبی اسفند ماه ۱۳۹۵ به رحمت حق پیوست.


منبع: بهارنیوز

زمان معرفی نماینده ایران در اسکار

مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی اعلام کرد کمیته معرفی فیلم ایرانی به نودمین دوره مراسم اسکار در هفته جاری تشکیل خواهد شد.از میان فیلم‌هایی که از مهرماه سال گذشته تا به حال اکران شدند ۱۰ فیلم شانس بیشتری برای حضور در اسکار ۲۰۱۸ دارند. اما با توجه به جوایزی که فیلم سینمایی «بدون تاریخ بدون امضا» ساخته وحید جلیلوند در جشنواره ونیز کسب کرد احتمال حضور این فیلم نیز در صورت اکران تا پیش از موعد مقرر در میان لیست فیلم‌هایی که می‌توانند به عنوان نماینده ایران در اسکار ۲۰۱۸ حضور داشته باشند بیشتر شد. انتخاب نماینده ایران در اسکار بر عهده کمیته‌ای شامل ۹ نفر از سینماگران، نماینده خانه سینما، سازمان سینمایی و بنیاد سینمایی فارابی است.علیرضا تابش مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی در گفت‌وگو با خبرآنلاین، از جزئیات تشکیل این کمیته و روند انتخاب نماینده ایران در اسکار ۲۰۱۸ گفته است.

او ابتدا درباره انتخاب نماینده ایران در اسکار گفت: «تا آخر هفته جمع‌بندی نهایی انجام می‌شود و نام فیلم به احتمال زیاد اوایل هفته آینده اعلام می‌شود.»او درباره تشکیل کمیته ۹ نفره نیز افزود: «این کمیته هنوز تشکیل نشده است، اما در هفته جاری با حضور نمایندگان این کمیته تشکیل و کار خودش را آغاز خواهد کرد. کار انتخاب فیلم نیز طبق زمانبدی مشخص شده انجام می‌شود.»او همچنین درباره اعضای این کمیته و ترکیب آنها توضیح داد: «ترجیح سازمان سینمایی و بنیاد سینمایی فارابی این است که اعضای این کمیته از مجموع شخصیت هنری انتخاب شوند و نه مدیران سینمایی. در واقع جناب آقای حیدریان و بنده ترجیح می‌دهیم  نمایندگان ما نیز مانند نمایندگان خانه سینما از میان اهالی سینما و سینماگران و کسانی که در صنعت سینما موثر هستند انتخاب شوند و نه مدیران دولتی.»
 

تابش درباره احتمال انتخاب فیلم وحید جلیلوند باتوجه به جایزه گرفتن‌اش در جشنواره ونیز در صورت اکران این فیلم نیز توضیح داد: «قانون درباره فیلمی که می‌تواند به اسکار معرفی شود این است که از ۸ مهر سال گذشته تا ۸ مهر امسال توانسته باشد اکران شود تا در فهرست بررسی نامزدها قرار بگیرد.ما این فهرست را از معاونت نظارت سازمان سینمایی گرفتیم و زمانی که کمیته برگزار شود اولین کاری که انجام می‌دهد این است که طبق قواعد آکادمی اسکار آن فهرست را بررسی کند و از بین آنها نامزدهای اولیه را استخراج کنند. البته اگر فیلمی نوبت اکران دارد و قرارداد اکرانش امضا شده باشد و بتواتند تا پیش از مهر ماه اکران بگیرد طبعا می‌تواند به این فهرست اضافه شود.»

 

او در پاسخ به این سوال که از میان ده فیلمی که گمانه‌زنی برای حضورشان به عنوان نمانیده ایران در اسکار بیشتر است کدامیک ممکن است شانس بیشتری داشته باشند نیز گفت: «پیش از تشکیل جلسه نمی‌توان در این‌باره حدس و گمان زد و درست هم نیست این اتفاق بیفتد. کمیته باید با حضور نمایندگان خانه سینما، نمایندگان سازمان سینمایی و نمایندگان فارابی تشکیل شود و بعد از بررسی فهرست فیلم‌ها، از میان آن فیلمی را انتخاب کنند.نکته مهمی که وجود دارد این است که واقعا در این کمیته درباره فیلم‌ها بحث‌های کارشناسی صورت می‌گیرد. اینطور نیست که چون برای مثال ما از فلان فیلم خوشمان نمی‌آید یا از یک فیلم دیگر خوشمان می‌آید آن اثر مورد توجه قرار بگیرد یا برعکس.

مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی افزود: «بعد از اینکه جلسه تشکیل و نتیجه مشخص می‌شود معمولا سخنگویی که خود اعضای کمیته اسکار انتخاب می‌کنند اطلاع‌رسانی می‌کند.»تابش همچنین گفت: «سوابق و جوایز فیلم‌ها، اکران‌های خارجی آنها، موفقیت‌هایی که فیلم‌ها داشتند همه و همه مورد بررسی قرار می‌گیرد. از طرف دیگر پخش کننده فیلم نیز خیلی مهم است. مجموع این پارامترها تعیین کننده انتخاب یک فیلم برای نمایندگی ایران در اسکار ۲۰۱۸ است.»

او با اعلام خبر احتمال حضور فیلم‌های تولید مشترک ایران با کشورهای دیگر نیز گفت: «این احتمال وجود دارد که امسال فیلم‌های ایرانی دیگری نیز توسط کشورهای دیگر از جمله افغانستان و ارمنستان به اسکار معرفی شوند. ما عضو کمیته اسکار این دو کشور نیستیم که بدانیم قطعا این اتفاق افتاد یا خیر اما به نظر می‌رسد امسال احتمال حضور فیلم‌های دو ملیتی در اسکار نیز وجود داشته باشد و کشورهایی که ما قبلا با آنها تولید مشترک داشتیم نیز نمایندگانی به اسکار معرفی کنند که احتمال معرفی این تولیدات مشترک وجود دارد.»

تابش همچنین در ادامه اظهار داشت: «متاسفانه اشتباهی در میان اهالی سینما مطرح می‌شود و آن این است که برخی می‌گویند حالا امسال اگر فیلمی نداریم، اثری را به اسکار معرفی نکنیم. این تفکر اساسا اشتباه است، داشته‌های سینمایی کشور مشخص است و هیئت انتخاب از مجموع داشته‌های یک سال سینمایی فیلمی را که شانس بیشتری دارد معرفی می‌کنند.»این مدیر سینمایی ادامه داد: «این یک فرصت و موقعیت برای کشوری است که صاحب سینماست و معرفی نکردن فیلم مشکلات بعدی برای سینما به وجود می‌آورد. در صورت معرفی نکردن فیلم در یک سال دوباره باید درخواست داده شود، آن درخواست مورد بررسی قرار بگیرد که خودش پروسه‌ای سخت و زمان بر است. بنابراین نباید این فرصت‌ها را از دست داد.»


منبع: بهارنیوز

سلنا گومز در فیلم تازه وودی آلن

با پیوستن دیگو لونا و لیو شرایبر به جمع بازیگران فیلم تازه و بدون عنوان وودی آلن، فهرست بازیگران این فیلم پرستاره تکمیل شد. لونا و شرایبر در این فیلم کنار چهره‌های سرشناسی چون جود لا، سلنا گومز، ال فنینگ، آنالی اشفورد و ویل راجرز نقش‌آفرینی خواهند کرد. به تازگی تصاویری از حضور سلنا گومز در صحنه فیلمبرداری کنار وودی آلن نیز منتشر شده است. امتیاز اکران اثر جدید آلن نیز همانند دو فیلم قبلی متعلق به کمپانی آمازون است. «کافه سوسایتی» نخستین همکاری وودی آلن و آمازون بود.پروژه تازه آلن هنوز عنوانی ندارد و در مراحل آغازین تولید است.

 



وودی آلن در دهه هشتم زندگی از بسیاری از جوانان فیلمساز پرکارتر است. فیلم دیگر او با عنوان «واندر ویل» با بازی کیت وینسلت و جاستین تیمبرلیک هنوز اکران نشده و قرار است نخستین بار ماه آینده میلادی در جشنواره فیلم نیویورک به نمایش گذاشته می‌شود. «واندر ویل» داستانی از عشق، خیانت و گانگستربازی است و از ابتدای ماه دسامبر در برخی کشورها اکران خواهد شد.


منبع: بهارنیوز