مسابقات رالی ۲۰۱۷ خاورمیانه در شیراز (عکس)

تکذیب توقیف ایرانی ها در فرودگاه های صربستان احتمال برگزاری نشست وزیران ایران و ۱+۵ در نیویورک کره شمالی موشک آزمایش کرد / عبور موشک از آسمان ژاپن شمخانی: ایران فعالیت هسته ای اعلام نشده ندارد / در هیچ یک از مراکز نظامی ایران، فعالیت اتمی انجام نمی شود ترامپ برای سومین بار تسلیم برجام شد / امضای تمدید تعلیق تحریم های آمریکا علیه ایران فرمانده سپاه شهریار: تکذیب اقدامات احتمالی یک تروریست بازداشت‌شده را تکذیب کرد کره شمالی و دلواپس‌های وطنی به روایت یک روزنامه نگار کنسرت علیرضا قربانی در طرقبه مشهد برگزار شد امیر قطر وارد ترکیه شد آمریکا ۷ شخص و ۲ شرکت ایرانی را تحریم کرد

مردم، مسجد یا روحانیون؛ اشکال از کجاست؟!  (۲۱ نظر)

پایان “پایداری”  (۱۹ نظر)

حمایت چین از رفتار دولت میانمار در قبال مسلمانان روهینگیا  (۱۸ نظر)

۲۳ % از جمعیت کشور از اختلالات روانی رنج می برند  (۱۲ نظر)

محل نگهداری زنان و فرزندان اعضای داعش در جنوب موصل عراق (+عکس)  (۹ نظر)

آب و برق مجانی؛ امام خمینی گفت یا نگفت  (۹ نظر)

پرسپولیس همیشه ۱۰ نفره بازی کُند!  (۸ نظر)

شوخی لیزینگی با بازنشستگان ایرانی!  (۸ نظر)


منبع: عصرایران

رقابتهای چوگان جام مدافعین حرم (عکس)

تکذیب توقیف ایرانی ها در فرودگاه های صربستان احتمال برگزاری نشست وزیران ایران و ۱+۵ در نیویورک کره شمالی موشک آزمایش کرد / عبور موشک از آسمان ژاپن شمخانی: ایران فعالیت هسته ای اعلام نشده ندارد / در هیچ یک از مراکز نظامی ایران، فعالیت اتمی انجام نمی شود ترامپ برای سومین بار تسلیم برجام شد / امضای تمدید تعلیق تحریم های آمریکا علیه ایران فرمانده سپاه شهریار: تکذیب اقدامات احتمالی یک تروریست بازداشت‌شده را تکذیب کرد کره شمالی و دلواپس‌های وطنی به روایت یک روزنامه نگار کنسرت علیرضا قربانی در طرقبه مشهد برگزار شد امیر قطر وارد ترکیه شد آمریکا ۷ شخص و ۲ شرکت ایرانی را تحریم کرد

مردم، مسجد یا روحانیون؛ اشکال از کجاست؟!  (۲۱ نظر)

پایان “پایداری”  (۱۹ نظر)

حمایت چین از رفتار دولت میانمار در قبال مسلمانان روهینگیا  (۱۸ نظر)

۲۳ % از جمعیت کشور از اختلالات روانی رنج می برند  (۱۲ نظر)

محل نگهداری زنان و فرزندان اعضای داعش در جنوب موصل عراق (+عکس)  (۹ نظر)

آب و برق مجانی؛ امام خمینی گفت یا نگفت  (۹ نظر)

پرسپولیس همیشه ۱۰ نفره بازی کُند!  (۸ نظر)

شوخی لیزینگی با بازنشستگان ایرانی!  (۸ نظر)


منبع: عصرایران

شاعری که فروشنده کتابش شد

لادن نیکنام بعد از این که نتوانست با برخی کتابفروشان و موسسات پخش کتاب برای پخش تازه‌ترین کتابش به توافق برسد اقدام به فروش و عرضه مستقیم کتابش در حیاط خانه هنرمندان می‌کند.

لادن نیکنام شاعر و نویسنده  بعد از این که نتوانست با  برخی کتابفروشان و موسسات پخش کتاب برای پخش تازه‌ترین اثر منتشر شده از خودش به توافق برسد ؛ تصمیم به عرضه بدون واسطه کتابش در فضای باز خانه هنرمندان گرفته است تا به گفته خود بتواند کتابش را به دست مخاطبان برساند.

نیکنام در گفتگو با مهر درباره این موضوع گفت: تازه‌ترین دفتر شعر من با عنوان «دوازده بچه‌ای که نداشتم» به تازگی از سوی نشر ایلیا در شهر رشت منتشر شده است. ناشر من به دلیل موقعیت جغرافیایی خود اعلام کرد که کتاب را تنها در گیلان و مازندران عرضه می‌کند و توزیع آن در تهران بر عهده خود من خواهد بود و من نیز این مساله را پذیرفته بودم و فکر می‌کردم پس از ۲۰ سال سابقه فعالیت مطبوعاتی فرهنگی در این زمینه مشکلی نداشته باشم.

وی ادامه داد: من با همین پیش ذهنیت به کتابفروشی‌های تهران مراجعه وخواستار عرضه کتاب شعرم به صورت چند نسخه‌ای در آنها شدم اما در کمال تعجب قریب به تمامی آنها از پذیرش کتاب من سرباز زدند و بهانه‌شان این بود که ما از شخص کتاب نمی‌گیریم و من را در نهایت راهی موسسات پخش کردند.

نیکنام افزود: دو موسسه بزرگ و اصلی پخش کتاب در تهران به من می‌گویند که اصلا کتاب شعر پخش نمی‌کنند و کارشان تنها عرضه داستان است و در کنار آن اذعان دارند که اگر کار شعر هم توزیع کنند صرفا شامل آثار شاعرانی مثل فروغ و اخوان و شاملو و شمس لنگرودی و احمد رضا احمدی خواهد بود. مگر ما تنها همین شعرا را داریم و انگار مادام‌العمر این شعرا برای ما کفایت می‌کنند. به واقع از نگاه کتاب فروشان ما، شاعران دهه چهل برای ادبیات ما کافی هستند و لزومی به تولد و یا تولید اثر شاعر تازه‌ای نیست.

این شاعر و نویسنده همچنین گفت: در این رویداد کسی مقصر نیست و در عین حال همه مقصر هستند. ناشر  شعر چاپ نمی‌کند چون فکر می کند فروش ندارد. پخشی هم شعر توزیع نمی‌کند چون دلیلی مشابه دارد و مردم هم ترجیح می‌دهند از اشعار فضای مجازی استفاده کنند تا اینکه بخواهند هزینه‌ای بکنند و در نتیجه وضع به شکلی شده که انگار دیگر جامعه ما نیازی به شعر ندارد.

وی در عین حال گفت: در این موقعیت تصمیم گرفتم که خودم کتابفروش شوم و روز پنجشنبه ۲۳ اردیبهشت از ساعت ۶ تا هشت عصر در فضای باز حیاط خانه هنرمندان دفتر شعرم را به فروش برسانم تا لااقل مخاطب از آن دور نماند.

بنا بر این خبر در این مراسم شاعران و نویسندگانی چون مهسا ملک‌مرزبان، شادمهر راستین، شهاب نادری مقدم، کامران رسول زاده، علیرضا میرعلینقی وبرخی چهره‌های سینمایی حضور خواهند داشت.


منبع: عصرایران

گردش فرهنگی پنجشنبه‎های عصرایران/ از معرفی سه رویداد تجسمی تا اکران "نگارِ" جوان در سینماها

هر پنجشنبه در عصرایران منتخبی از رویدادهای فرهنگی هنری یک هفته آینده در اختیار مخاطبان قرار می گیرد. این هفته از تئاتر شروع کردیم و شما را به دیدن فیلم، نمایشگاه و… دعوت کرده ایم.

عصرایران – در این بخش هر پنجشنبه در قالب چند پیشنهاد فرهنگی، مخاطبان گرانقدر عصرایران را در جریان منتخبی از آخرین رویدادهای فرهنگی هنری یک هفته آینده قرار می دهیم.

بهاره رهنما روی صحنه نمایش

نمایش «چشمانی که مال توست» به کارگردانی بهاره رهنما تا سوم مهرماه ساعت ۲۱:۳۰ در پردیس تئاتر شهرزاد به نشانی خیابان نوفل‌لوشاتو، تقاطع خیابان رازی روی صحنه می رود.

نمایشی در خانه موزه انتظامی

نمایش «۲۴» بر اساس متن و کارگردانی امیر حسین بصیر تا دوم مهرماه ساعت ۲۰:۱۵ در خانه موزه استاد عزت الله انتظامی به نشانی خیابان اندرزگو (قیطریه)، شرق به غرب، روبروی بلوار کاوه، خیابان احمدی، خانه موزه استاد عزت الله انتظامی روی صحنه می رود.

«عشق لرزه» روی صحنه

نمایش «عشق لرزه» بر اساس متنی از امانوئل اشمیت و کارگردانی محمدحسین خادمی تا ۳۱ شهریور ساعت ۱۹ در تماشاخانه استاد جمشید مشایخی در خیابان انقلاب، ضلع شمال غرب چهارراه ولیعصر، جنب داروخانه، پلاک ۱۴۷۸ روی صحنه می رود.

ذهن نیمه هوشیار

نمایشگاه «ذهن نیمه هوشیار» که به نمایش آثار نقاشی آرنا زینلیان اختصاص دارد، براساس توجه‌های ذهنی هنرمند به محیط و آن چیزی است که در یک ذهن نیمه هوشیار می‌گذرد. در این نمایشگاه، ۱۸ اثر از این هنرمند از ۲۳ تا ۳۰ شهریورماه در گالری فردا به نشانی خیابان کریمخان زند، زیر پل کریمخان، خیابان حسینی، کوچه اعرابی ۶، پلاک ۲، واحد ۲ برپا خواهد شد.

نمایشگاهی برای گردشگری

نمایشگاه گروهی عکس و سفرنامه خوانی با عنوان «از کوره راه تا شاهراه» برگزار می شود. این نمایشگاه تا ۳۱ شهریور ماه هر روز از ساعت ۱۱ تا ۲۴ در گالری آس به نشانی شریعتی، بالاتر از پل رومی ،جنب بانک پارسیان ،پلاک ۱۸۳۱ برپاست. در کنار آن نیز هر شب یک گردشگر به بیان خاطرات خود از یک سفر می پردازد.

نمایشگاه نقاشی با الهام از اشعار مولانا

نمایشگاه نقاشی با الهام از اشعار مولانا با آثار ویدا جیلانچی و اکرم ابوالحسنی از ۲۴ تا ۳۱ شهریور ساعت ۱۰ تا ۱۹ در گالری فرهنگسرای نیاوران خیابان پاسداران، مقابل پارک نیاوران در معرض دید علاقه مندان است.

کنسرت وحید تاج در تهران

کنسرت وحید تاج و گروه دنگ‌دار در سبک موسیقی کلاسیک ایرانی روز دوشنبه ۲۷ شهریور ساعت ۱۹ و ۲۲ در دو سانس در تالار ایوان شمس به نشانی بزرگراه شهید گمنام ، تقاطع بزرگراه کردستان برگزار می شود.

اجرای محمد اصفهانی در کرج

ارکستر ملی ایران با حضور فریدون شهبازیان و محمد اصفهانی روز ۲۷ شهریور ساعت ۲۰ در سالن اصلاح بذر کرج به نشانی  کرج، چهار راه کارخانه قند، بلوار شهید فهمیده، روبه روی بانک کشاورزی روی صحنه می رود.

«نگارِ» جوان به سینماها آمد

فیلم سینمایی «نگار» به کارگردانی رامبد جوان با بازی نگار جواهریان ، محمدرضا فروتن، آتیلا پسیانی، افسانه بایگان، مانی حقیقی، علیرضا شجاع نوری، فریبا کامران، اشکان خطیبی، علیرضا آقاخانی، عیسی حسینی، ایلیا کیوان، شایان کامروز، محمود کریمی و… این روزها در سینماهای کشور اکران عمومی شده است.


منبع: عصرایران

مرگ ۲ عراقی در سقوط خودرو به دره در همدان

رئیس مرکز فوریتهای پزشکی شهرستان اسدآباد (همدان) از وقوع دو فقره تصادف در مسیر گردنه این شهرستان طی ٢۴ ساعت گذشته خبر داد.

بسطامی در گفت وگو با ایسنا، با اعلام این خبر اظهار کرد: در این دو تصادف ٣ نفر کشته و ٧ نفر زخمی شده‌اند.

وی با اشاره به وقوع نخستین تصادف در ساعت ٢٢:١۰ شب گذشته به علت سقوط یک دستگاه خودروی لندکروز به علت سرعت بالا و تخطی از سرعت مطمئنه به دره گردنه عنوان کرد: در این حادثه از سه سرنشین این خودرو که همگی تبعه عراقی بودند، ٢ سرنشین فوت و یک سرنشین مصدوم شده است.

بسطامی در ادامه با بیان اینکه دومین تصادف نیز امروز ساعت ٨:٢۰ صبح در انتهای گردنه، ١۵ کیلومتری محور مواصلاتی اسدآباد- همدان به علت برخورد رخ به رخ یک دستگاه ٢٠۶ و یک دستگاه پراید رخ داد، گفت: در این تصادف نیز ۶ نفر مصدوم و یک نفر فوت شدند.


منبع: عصرایران

انفجار در یک مرکز نظامی آمریکا با ۱۵ زخمی

یک انفجار در پایگاه نظامیان آمریکایی در ایالت کارولینای رخ داد.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما انفجار در یک مرکز آموزش نظامی در فورت برگ ایالت کارولینای شمالی آمریکا ۱۵ زخمی بر جای گذاشت.

گفته می شود این انفجار در جریان آموزش رخ داده است


منبع: عصرایران

۶ واکنش منفی بدن به لاکتوز (+فیلم)

تکذیب توقیف ایرانی ها در فرودگاه های صربستان احتمال برگزاری نشست وزیران ایران و ۱+۵ در نیویورک کره شمالی موشک آزمایش کرد / عبور موشک از آسمان ژاپن شمخانی: ایران فعالیت هسته ای اعلام نشده ندارد / در هیچ یک از مراکز نظامی ایران، فعالیت اتمی انجام نمی شود ترامپ برای سومین بار تسلیم برجام شد / امضای تمدید تعلیق تحریم های آمریکا علیه ایران فرمانده سپاه شهریار: تکذیب اقدامات احتمالی یک تروریست بازداشت‌شده را تکذیب کرد کره شمالی و دلواپس‌های وطنی به روایت یک روزنامه نگار کنسرت علیرضا قربانی در طرقبه مشهد برگزار شد امیر قطر وارد ترکیه شد آمریکا ۷ شخص و ۲ شرکت ایرانی را تحریم کرد

مردم، مسجد یا روحانیون؛ اشکال از کجاست؟!  (۲۱ نظر)

پایان “پایداری”  (۱۹ نظر)

حمایت چین از رفتار دولت میانمار در قبال مسلمانان روهینگیا  (۱۸ نظر)

۲۳ % از جمعیت کشور از اختلالات روانی رنج می برند  (۱۲ نظر)

محل نگهداری زنان و فرزندان اعضای داعش در جنوب موصل عراق (+عکس)  (۹ نظر)

آب و برق مجانی؛ امام خمینی گفت یا نگفت  (۹ نظر)

پرسپولیس همیشه ۱۰ نفره بازی کُند!  (۸ نظر)

شوخی لیزینگی با بازنشستگان ایرانی!  (۸ نظر)


منبع: عصرایران

منصوریان و معمای استفاده از جپاروف یا جباری

خبرآنلاین:  علیرضا منصوریان برای چینش ترکیب بازی امروز تیمش کار سختی دارد.

دیدار امروز استقلال مقابل پارس‌جم‌جنوبی، مهم‌ترین بازی فصل علیرضا منصوریان خواهد بود. او اگرچه دیدار مقابل گل‌گهر‌ سیرجان در جام‌حذفی را با برد پشت سر گذاشت، اما این دیدار هم یکی از اولتیماتو‌م‌هایی محسوب می‌شود که هیئت‌مدیره به سرمربی آبی‌ها داده است.

منصوریان برای چینش ترکیب امروز تیمش کار بسیار سختی دارد. اگرچه پژمان منتظری، سجاد شهباززاده و امید ابراهیمی به دلیل مصدومیت در ترکیب حضور ندارند، اما معمای استفاده از جپاروف یا جباری در ذهن منصوریان وجود دارد.

او در دیدار جام‌حذفی هر دو را به همراه حسن بیت‌سعید روی نیمکت گذاشته بود. ولی در این بازی هنوز مشخص نیست که تصمیم منصوریان مثل بازی قبل در جهت استفاده از جوان‌ها خواهد بود یا خیر؟


منبع: برترینها

شکست تیم ملی والیبال ایران برابر برزیل

خبرگزاری مهر: تیم ملی والیبال ایران که در دو مسابقه ابتدایی خود برابر تیم های قدرتمند ایتالیا و آمریکا به برتری رسیده بود از ساعت ۰۸:۱۰ دقیقه امروز جمعه در شهر اوساکا به مصاف تیم ملی برزیل یکی دیگر از قدرت های برتر جهان رفت.

ست اول: ایران ۲۲ – برزیل ۲۵

ملی پوشان کشورمان که از دو پیروزی ابتدایی خود روحیه بالایی داشتند با علم به اینکه برزیل قهرمان جهان و یکی از پرافتخارترین تیم های والیبال دنیاست به مصاف این تیم رفتند و رقابت نزدیک و پایاپایی را با این تیم داشتند. دو تیم تا امتیازات پایانی با یکدیگر پیش رفتند اما در امتیاز ۲۲ دفاع ناقص میلاد عبادی پور فرصت را به برزیلی ها داد که به امتیازات باقی مانده هم دست پیدا کنند و ست اول را از ایران ببرند.

ست دوم: ایران ۱۹ – برزیل ۲۵

بعد از انکه دو تیم در سه امتیاز ابتدایی ست دوم نزدیک و پایاپا پیش رفتند این ایران بود که فاصله خود را بیشتر کرد و حتی ۷ بر ۴ هم پیش افتاد و با گرفتن یک امتیاز دیگر وقت اول استراحت فنی را از حریف برد اما در ادامه برزیل نه تنها امتیازات عقب افتاده را جبران کرد بلکه در وقت دوم استراحت فنی ۱۶ بر ۱۳ از ایران پیش افتاد. در ادامه برزیل این برتری خود را حفظ کرد و با تجربه بالایی که بازیکنانش داشتند توانستند از دفاع ایران امتیازات باقی مانده را هم بگیرند و ست دوم را به سود خود خاتمه دهند.

ست سوم: ایران ۱۵ – برزیل ۲۵

رویایی ترین شروع در این ست برای ایران بود چرا که در همان ابتدا توانست ۵ بر صفر از حریف نامدار خود پیش بیفتد. در ادامه هم ملی پوشان ایران برتری خود را حفظ کردند و وقت اول استراحت فنی را ۸ بر ۵ از حریف بردند اما در شروع دوباره بازی این برزیلی ها بودند که توانستند با استفاده از تجربه بالای خود در روی تور امتیازات عقب افتاده را جبران کنند و در امتیاز ۱۰ با ایران برابر شوند. برزیلی ها که در روی تور بسیار بهتر عمل کردند وقت دوم استراحت فنی را ۱۶ به ۱۴ از ایران بردند.

در ادامه این ست برزیل کاملا بی نقص عمل کرد و با سرویس های خوب و دفاع های عالی تک نفره روی تور ایران فاصله امتیازات را زیاد کردند و ۲۱ بر ۱۴ از حریف آسیایی خود پیش افتادند و تعویض های کولاکوویچ هم ثمری نداشت و در پایان تیم ایران ست سوم را هم به حریف نامدار خود واگذار کرد.

منبع: برترینها

لایه های پنهان مگامالی شدنِ شهرهای مان

هفته نامه صدا – لیلا ابراهیمیان: به فضای شهر نیک بنگرید! ساختمان هایی در گوشه و کنار شهرهای بزرگ، شهروندان را به خود می خوانند: «خوش آمدید!» مجتمع های تجاری و سیتی سنترها جای میادین شهر نشسته اند؛ اینها به جای فضای عمومی رسمی، مورد استفاده قرار می گیرند؛ جماعت و خلق دور هم می نشینند و این حضور نوعی مقاومت برابر فرهنگ رسمی است. حاضران در این مراکز، پرسه زن های گذشته نیستند؛ اینها مراکز خرید را برای رفع نیازهای مصرفی و تفریحی خود برگزیده اند؛ از این مراکز هویت می گیرند و طبقه خود را متمایز از دیگر طبقات می بینند.

عباس کاظمی، جامعه شناس، ظهور مگامال ها را نتیجه سیاستگذاری نانوشته ای می داند که برای شهرداری تهران محل درآمد بود و برای زنان و جوانان محلی برای رفع نیازهای مادی و معنوی؛ محلی برای ابراز فردیت خود و منیتی که در مراکز رسمی پنهان می ماند. گوشه ای از این منیت.

این نماد مدرنیته آثار مثبت و منفی زیادی برای جامعه دارد؛ حضور در این مراکز خلقی را شکل می دهد که دیگر به دنبال ایدئولوژی و رهبری واحد نیست؛ آنها آرمان دیگری از هم سن و سال های خود در چند نسل قبل دارند؛ آرمانی از جنس واقع گرایی در زندگی و گزینشی به نام سبک زندگی.

لایه های پنهان مگامالی شدن شهرهای مان

شهر تهران و خیلی از شهرهای بزرگ ایران محل ظهور مگامال ها و مجتمع های تجاری است؛ این تعدد ساخت و سازها ریشه در چه اولویت هایی دارد؟

– توسعه مراکز تجاری و مال ها در ایران تابع عوامل مختلفی است. در این مسئله عوامل متعددی چون پدیده جهانی شدن، مصرف گرایی و نیازهای جدید جمعیتی به فضاهای جدید که آنها در بازار سنتی جایگاهی ندارند، دخالت دارد اما من ترجیح میدهم به این عوامل نپردازم، بلکه ترجیح می دهم اول به این نکته اشاره کنم که نوع سیاستگذاری نانوشته ای بر توسعه فضای تجاری و مراکز خرید در تهران وجود دارد.

میدانیم که هیچ گونه سیاستگذاری مدونی برای «مالی شدن» تهران وجود نداشته است و هیچ سیاست نوشته نشده ای وجود ندارد که ما بر حسب کدام ساختار جمعیتی یا نیاز اقتصادی و تفریحی جامعه به توسعه فضاهای عمومی و تفریحی و یا تجاری نیاز داریم. جریانی از سرمایه که پیش از این به سمت ساخت و ساز مسکونی پیشروی کرده بود، از اواسط دهه ۸۰ به سمت مجتمع های تجاری گرایش پیدا کرده است.

یعنی گسترش فضاهای تجاری در ایران بیش از آن که تابعی از نیازها و عرضه و تقاضا باشد، تابع بحران های اقتصادی و جابجایی سرمایه سرمایه دارهاست. این گونه بوده است که با رکود خرید و فروش فضاهای مسکونی، حجم عظیمی از منابع از اواخر دهه ۸۰ به سمت ساخت و ساز فضای تجاری رفته است.

از سوی دیگر، تامین منابع مالی مورد نیاز برای اداره شهر همیشه محور توجه بوده است؛ زمانی شهرداری ها این درآمد را از طریق فروش زمین، تراکم فروشی و صدور مجوزها و یا جریمه تخلفات ساختمانی تامین می کردند و امروز در کنار این موارد، بخش مهمی از درآمد خود را از طریق ساخت مجتمع های تجاری تامین می کنند.

سرمایه گذاران به این نتیجه رسیده اند که به دلیل افزایش قیمت ها، مردم تمایلی به خرید مسکن ندارند. برای همین شهرداری و نهادهای شهری و سرمایه گذاران از طرح مگامال سازی استقبال می کنند. به قدری هجوم به این حوزه معنادار بود که به غیر از بخش خصوصی، بخش دولتی، بانک ها، بنگاه های عمومی غیر دولتی، نهادهای حاکمیتی و نظامی همه درگیر ساخت و ساز مال ها شده اند. در اینجا بحث عرضه و تقاضا مطرح نیست، بلکه فرصت هایی است که سرمایه گذارها برای سود بیشتر پیدا کرده اند.

همین مسئله سود بیشتر باعث شده فقط در دوره آقای قالیباف، به اندازه کل دوره های گذشته، در تهران مراکز خرید ساخته شود. در این دوره حدود ۱۵۰ مرکز خرید ساخته شده است. همین میزان از دهه ۵۰ تا دوره شهرداری قالیباف ساخته شده است. تنها دلیل ساخت این مراکز نیاز مصرفی مردم و عرضه و تقاضا نیست بلکه این شیوه نوعی بی برنامگی شهری است که به برنامه ای برای کسب درآمد شهرداری تبدیل شده است.

گسترش مال ها چه تاثیر مثبت یا منفی روی زندگی شهروندان دارد؟

– ما نمی توانیم تاثیر مثبت و منفی یا تاثیر بلندمدت و کوتاه مدت مال ها را از همدیگر جدا کنیم. می دانیم که در ظرف چند دهه، در شهر تهران شهرداری ها تلاش کردند فضاهای سبز را گسترش دهند، پارک و فرهنگسرا ایجاد کنند و تا اندازه ای موفق بودند اما فضاهای عمومی به دو دلیل مناسب و کافی نبود. یکی به دلیل جمعیتی و دیگر به دلیل سیاست های رسمی که برای توسعه فضای عمومی و مصرف فضای عمومی وجود دارد.

این دو مسئله باعث شده تا مردم نتوانند از فضاهای عمومی در رفع نیاز خود بهره ببرند. فضای عمومی با مشخصاتی چون در دسترس بودن و رایگان بودن و همگانی بودن (فاقد مالکیتی مشخص) شناخته می شود. جدای از این که پارک ها در ایران رایگان و در دسترس است اما محدودیت مصرف فضای عمومی بر اساس سیاست شهری در تهران به دلیل محدودیت هایی که برای زنان و جوانان وجود دارد تا اندازه ای از عمومی بودنش کم می کند.

از طرفی مراکز خرید در فضای شهری، فضایی بسته دارد. به یک معنا فضایی است که مالکیت مشخصی دارد که می تواند با دقت آن را زیر نظر داشته باشد. با این حال در برخی موارد محدودیت های حضور در فضاهای عمومی باز شهری را هم ندارد.

برای همین این فضاهای مصرفی  – تجاری – شبه عمومی جایگزین فضای عمومی شده اند. مال ها قابلیت هایی دارند که فضای عمومی شهری ندارد. مجتمع تجاری (در مقایسه با فضای میدان شهری) می تواند به یک گروه موسیقی ساده تر اجازه فعالیت دهد، شاید این گروه نتواند همین مقدار آزادی را در پارک یا میدان های شهری داشته باشد. پیچیدگی های مجتمع تجاری نسبت به مراکز رسمی و دولتی کمتر است.

لایه های پنهان مگامالی شدن شهرهای مان

به نظر می رسد که در اینجا فرصت های مردم در فضاهای عمومی، تجاری می شود.

– این از اثرات منفی گذراندن زمان در فضاهای تجاری است؛ همه مردم دسترسی آزاد به این مناطق ندارند، حاشیه شهرها از این فرصت محروم هستند. از طرفی مالک این مراکز هر زمانی که بخواهد می تواند این مراکز را کنترل کند اما جنبه مثبت این مال ها این است که این مراکز همواره مورد توجه زنان و اقشار جوان بوده اند.

آیا گرایش زنان به مگامال به دلیل مصرف گرایی آنهاست یا دلایل دیگری هم در این مسئله دخالت دارد؟

– این که زنان و جوانان گرایش بیشتری به مصرف کالا و برند دارند، نکته ای است که خیلی ها بر آن تاکید دارند ولی در پژوهشی که ما انجام داده ایم دلایل دیگری هم برای حضور زنان در مگامال ها وجود دارد؛ مهم ترین دلیل احساس امنیت زنان در این مکان هاست. ما باید مفهوم احساس امنیت را از نو برای حضور زنان در مال ها معنا کنیم.

در واقع این مفهوم دلالت های زیادی می تواند برای ما داشته باشد. از این معنا که آزار و اذیت کمتری در مقایسه با خیابان و پارک متوجه آنها خواهد بود تا این که احساس امنیت از دست نیروهای کنترل کننده، ظاهر و پوشش در طیف معنایی این مفهوم حضور خواهد داشت.

مراکز خرید چگونه به تمایززدایی و تمایزبخشی میان فضاهای سنتی و مدرن و طبقات حاضر در این مکان ها می انجامد؟

– مرکز خرید برای سه گروه است. گروه تحصیلی بالاتر در مقابل گروه تحصیلی پایین تر. گروه درآمدی بالا، در مقایسه با درآمد پایین و گروه سنی جوان در مقایسه با گروه سنی میان سال به بالا. یعنی این سه گروه بیشتر به مرکز خرید می روند و حضور دارند اما به لحاظ درآمدی، مجموع طبقه متوسط بیشتر از طبقه پایین و بالا در مراکز خرید حضور پیدا می کنند و خرید می کنند. جالب اینجاست که حتی طبقه بالا نیز چندان گرایشی به خرید در فضاهای صرفا مراکز خرید ندارند و خریدها را شاید خارج از کشور یا تک فروشگاه ها انجام می دهند.

طبقه پایین نیز زیاد خرید ندارند چون فکر می کنند این مراکز قیمت بالایی دارند و این جماعت اغلب به کارهای ایرانی رو می آورند و بیشتر به قیمت اهمیت می دهند تا به زیبایی و لوکس بودن کالا. طبقه متوسط بیشتر دنبال جابجایی منزلتی است. این طبقه بیشتر دنبال این است که منزلت و جایگاه خودش را تغییر بدهد و در نردبان اجتماعی خود را بالا ببرد و با خرید کردن و خرج کردن این احساس به او دست می دهد که تغییر می کند.

در طبقه متوسط پایین نیز رفتن به مرکز خرید اقبال دارد. یعنی حتی گروه های درآمدی ۲ میلیون به بالا تا ۳ میلیون دوست دارد که از مرکز خرید بیشتر خرید کنند چون اینها فکر می کنند با خرید کردن می توانند بین خودشان و دیگران یک تمایز موقتی ایجاد کنند. آنها می خواهند از طریق مصرف مراکز خرید خودشان را بالا بکشند.

مفهوم مصرف مراکز خرید امروزه در تهران موضوعیت زیادی پیدا کرده است. ما در مورد مصرف برند به سادگی در کشورهای دیگر می بینیم که عاملی برای تمایزگذاری است. جالب اینجاست که در کنار مصرف کالاهای برند در ایران به خصوص شهر تهران مصرف مراکز خرید نیز به بخشی از مصرف برند تبدیل شده است. این که از کجا خرید می کنی به اندازه این که چه چیزی خریده ای اهمیت دارد. مثلا این که من از پالادیوم یا این که از سام سنتر خرید کنم معانی تمایز یافته مشخصی را برای من در بر خواهد داشت. مصرف مراکز خرید خودش بلخشی از فرآیند ساختن منزلت است.

صرفا خرید نیست که ما از طریق آن سبک زندگی خود را می سازیم، مصرف فضا نیز به بخشی از این فرآیند تبدیل شده است. این داستان می تواند در شهری مثل تهران نوعی جابجایی منزلتی تعبیر شود.

لایه های پنهان مگامالی شدن شهرهای مان

به نظر می رسد امروزه جوانان برای نمایش طبقه و هویت بخشی به خود به جای الگوهای مالی – فرهنگی به خرید گرایش دارند؛ چرا؟

– یک پاسخ ساده می تواند این باشد که ما در جامعه مصرفی زندگی می کنیم. با فهم این جمله به ظاهر ساده باید متوجه بود که نباید مصرف را صرفا با خرید گره زد. باید آن را در معنای عام تری فهم کرد؛ اینکه همه چیز قابلیت مصرف کردن دارد. شاید شما بیشتر برند کالا مد نظرتان باشد اما همه چیز مصرف می شود.

ما حتی مدرسه فرزندان مان را هم مصرف می کنیم. رشته ای که فرزندان ما یا خودمان در دانشگاه درس می خوانیم را هم مصرف می کنیم. مثلا می گوییم فرزندمان رشته پزشکی می خواند. از این طریق داریم سبک زندگی خودمان را می سازیم و بازسازی می کنیم اما طبقه متوسط بیشتر از هر طبقه دیگری به ساختن سبک زندگی نیاز دارد. برای این که هویتش را از این طریق می گیرد.

طبقات بالا خیلی چیزها برای شان تعریف شده است. درآمد بالای شان کمک می کند تا نیاز چندانی برای نمایش به طبقه متوسط و پایین نداشته باشند. آنها نیاز ندارند همه چیز را نمایش دهند یا برای مردم توضیح بدهند. بچه های طبقه بالا بین خودشان یک مناقشه رقابتی دارند و نیازی ندارند که مصرف و دارایی شان را به رخ جمعیت غالب شهری بکشند. برای این که ما خیلی از برندهایی که آنها مصرف می کنند را نمی شناسیم و از قیمت آنها خبر نداریم.

اما طبقه متوسط بیشتر نیاز دارد که از طریق مصرف، سبک زندگی خودش را بسازد. یک بخش از طریق خرید این سبک را می سازد یعنی سعی می کند خودش را جلوتر از آن چیزی که هست نشان بدهد. از این زاویه مصرف طبقه متوسط در ایران خیلی نمایشی است. از نظر جامعه شناسان مصرف کالا جنبه سمبلیک هم دارد و با انتقال معنا، تمایز ایجاد می کند. شاید تصور می کنیم که برند خودش باید سخن بگوید.

برند خودش تمایز ایجاد می کند و از طریق تمایز با ما سخن می گوید اما در ایران چون آگاهی از برند پایین است؛ علاوه بر این که این کالا را مصرف می کنند، آن را بیان هم مین کنند. بیان و توضیح آنچه فرد مصرف می کند خود نوعی رفتار است. به صفحات اینستاگرام افراد نگاه کنید.

این صفحات پر است از شرح و توضیح کالایی که مصرف می شود، از غذا گرفته تا رستوران، از برندها تا مگامال ها؛ اینها همه نوعی بیان تمایز طبقاتی فرد با دیگران است. این تمایز هم در مصرف و هم در بیان مصرف نمود دارد. این گونه می شود که قصه گویی حول کالایی که خرید کردیم یا مکان هایی که بازدید می کنیم از عمل خرید یا بازدید مکان، مهم تر می شود.

انتخاب سبک زندگی به غیر از هویت طبقاتی، آیا به لحاظ اقتصادی و فربه شدن طبقه متوسط توجه دارد یا نه؟

– این که طبقه متوسط در دهه های اخیر تقویت شده یا نه؟ محل مناقشه است. خیلی ها معتقدند این طبقه ضعیف شده و عده ای معتقدند این طبقه فربه شده است. من معتقدم در دهه اخیر، این طبقه حجم وسیع تری از جمعیت را در بر می گیرد. اگرچه این طبقه فراز و نشیب هایی داشته و در دوره هایی خیلی ضعیف تر شده و در دوره ای تقویت شده است اما انتخاب سبک زندگی توسط این طبقه بیشتر از این که به منابع مالی – اقتصادی برگردد، به مسئله و منابع هویتی این طبقه بر می گردد. این انتخاب ها باید به برساختن هویت این طبقه کمک کند.

به نظر می رسد طبقه متوسط با تغییر و تحولی روبروست؛ اگر زمانی رفتارهای این طبقه با مشخصه اقتصادی متمایز می شد. الان این تمایز به مصرف و سبک زندگی آنها بر می گردد. خود این مسئله چقدر در سیاست گذاری های کلان و خرد و در تحولات سیاسی – اجتماعی تاثیرگذار است؟

– افزودن مصرف برای طبقه متوسط مسئله ای قدیمی است؛ توجه به سبک زندگی یا مصرف را اولین بار ماکس وبر مورد توجه قرار داده است. شاید در برداشت اقتصادی منابع درآمدی را برای تعریف طبقه متوسط لحاظ می کنند اما به غیر از منابع درآمدی برای ما مصرف هم مورد توجه است. از طرفی احمد اشرف، در دهه هفتاد شمسی مقاله ای درباره طبقات اجتماعی و انقلاب اسلامی نوشته است.

 لایه های پنهان مگامالی شدن شهرهای مان

در این مقاله اشاره شده که انقلاب را دو نیرو به ثمر رساندند، نیروهای طبقه متوسط جدید (تکنوکرات ها و بروکرات ها) و طبقه متوسط سنتی (زمین داران، بازار و روحانیت). اینها طبقه ناراضی بودند که در دل حکومت پدید آمده بودند. اگر نظر احمد اشرف را بپذیریم می توانیم همچنان طبقه متوسط را عامل تغییر بدانیم که همچنان در سیاست حضور دارد. اگر در دوره ای مثل دهه ۶۰ طبقه متوسط مدرن ضعیف و نحیف شد. طبقه متوسط سنتی توسط انقلاب اسلامی تقویت شد. این از طریق نظام دموکراتیک و بوروکراتیک ممکن شد.

اما خیلی از مطالبات اجتماعی در جامعه ذیل طبقه متوسط جمعت آوری می شود. در برهه هایی این طبقه دچار گرفتاری هایی می شد و دولت ها برای این طبقه محدودیت هایی ایجاد می کردند و همین رویه باعث می شد طبقه متوسط به سمت سیاسی شدن پیش برود. این طبقه بسیار محافظه کار است. با این حال در برهه هایی نقش سیاسی خود را ایفا می کند.

در انتخابات اخیر نشان داد که نقش مهمی را بازی می کند. این میان تحلیلگرانی هم هستند که می گویند طبقه متوسط در برهه هایی نشان داده که دنبال تغییرات رادیکال نیست بلکه دنبال تغییر جزئی برای بسط زندگی خود و آزادی عمل بیشتری در فضای زندگی اجتماعی – فردی است. این چیزی است که طبقه متوسط با با کنش سیاسی گره زده است. در انتخابات اخیر هم این گونه بود و در آینده هم این مسئله نمایان تر خواهد شد.

وضعیت طبقه های متعدد طبقه متوسط چگونه است؟ با توجه به تغییراتی که در جامعه ایجاد شد و گرایش به سبک زندگی مدرن، طبقه متوسط سنتی چه راهی در پیش دارد؟ آیا این طبقه در طبقه متوسط مدرن تحلیل خواهد رفت؟

– این پرسش خوبی است! طبقه متوسط یکپارچه و یکدست نیست بلکه چندگانگی های زیادی دارد. برای همین مذهبی یا سکولار بودن، مدرن یا سنتی بودن این طبقه به سختی قابل اثبات است. مثلا بخشی از طبقه متوسط به سمت طبقه متوسط سنتی گرایش دارد چون مذهبی ایدئولوژیک هستند و توسط قدرت تقویت می شوند تا طبقه متوسط دین دار روی کار آیند.

اینها اگرچه مصرف کننده مال ها هستند، گرایش مذهبی دارند و از سویی دیگر، بخشی از طبقه متوسط جنبه سکولار نیرومندی دارند. البته این دسته بندی کاملا تحلیلی است و در عالم واقعیت مرزبندی عملی دشوار است. در مورد طبقات متوسط سنتی نیز نمی توان گفت که کاملا از میان خواهد رفت بلکه همواره ردپایی را از خود در جامعه بر جای خواهند گذاشت.

عده ای گرایش مردم به حضور در مگامال ها را به دلیل خلأ معنایی آنها می دانند.

– به چه معنا؟

یعنی جوان های دهه ۷۰ و ۸۰، سیاست و مسائل عمیق اجتماعی را درک نمی کنند و سطحی بین و مصرف گرا هستند.

– بخشی از جامعه شناسان این مسئله را مطرح می کنند؛ آنها بر اساس معیارهای خودشان جامعه و افراد را تقسیم بندی می کنند. این که سیاست فی نفسه دارای ارزش است یا نه، از نظر من محل پرسش است. این که جوانان باید همان طور سیاسی باشند که در ۵۰ یا ۶۰ بودند، فی النفسه واجد ارزش نیست. نسل انقلاب نسل بعد از خود را فاقد آرمان می داند در حالی که این گونه نیست.

نسلی که انقلاب کرد، در جنگ تحمیلی درخشید و به طور کلی کارهای بزرگی کرد انتظار دارد که نسل جدید هم همان کارها را بکند اما این انتظار معقولی به نظر نمی رسد. من به طور کل با این گزاره که نسل جوان دچار خلأ معناست مخالفم. البته خلأ معنایی که آنها اعتقاد دارند نیست. البته می فهمم نسل جدید به آن معنای گذشته سیاسی نیست اما اگر در دهه ۵۰ و ۴۰ زندگی کنیم و به سراغ کسانی برویم که در دهه آخر عمر خود هستند، و درباره ۲۰ ساله های آن زمان چه فکر می کردند؟

آنها همانقدر تهی بودن را در اینها می دیدند که ما الان دهه هشتادی ها را چنین می خوانیم. آنها یوتوپیای ۲۰ ساله های دهه ۴۰ و ۵۰ را درک نمی کردند؛ همان طور که الان ما نسل امروزی را درک نمی کنیم. بنابراین آن نسل طور دیگری فکر می کرد باید برای درک نسل جدید دیدگاه خود را عوض کنیم. نسل جدید کنشگری می کند و برای ساخت سبک زندگی خود دست به انتخاب می زند.

نسل جوان بیشتر به کارهای تدریجی و کوچک اعتقاد دارد. آنها گویا منتظرند تا وعده هایی که ما از کارهای بزرگ دادیم به ثمر بنشیند. این نسل بی آرمان نیست بلکه واقع گراتر است و جامعه را بهتر از نسل قبل درک می کند. اینها نه تنها خلأ معنایی ندارند بلکه معنای دیگری را برای خود خلق کرده اند و ما باید این معنا را بفهمیم. من در جایی درباره جماعت ها نوشته ام جوانان امروز به جای انقلاب به پدیده جمعی فکر می کنند. اینها با تجمیع د ر مقابل مجتمع تجاری کوروش یا پرومای مشهد معنای جدید خلق کرده اند.

لایه های پنهان مگامالی شدن شهرهای مان

آیا اینها گروه همگرای اجتماعی هستند یا توده بی شکل و گذرا؟

– من این نگاه دوگانه را نمی پسندم و معتقد به رویکرد منفی به مفهوم جماعت نیست. این که جماعتی که جوانان از طریق آنها خودبیانگری می کنند نقش مهمتری از فعالیت های حزبی و تشکیلاتی برای آنان دارد. جماعت گروهی بی شکل و محتوا نیست که صرفا تحت تاثیر هیجانات آنی باشد. جوانان امروزی تغییرات جزیی را از طریق تشکیل جماعت ها می خواهند. اینها نیاز به شاخص واحد و ایدئولوژی مشخصی ندارند. نسل جدید خودشان را درون جماعت پیدا می کنند و از این طریق برابر هنجارهای رسمی و تعریف شده مقاومت می کنند.

شما قبلا اصطلاح پرسه زنی برای مراکز خرید را به کار برده اید؛ آیا هنوز هم پرسه زنی برای مگامال ها کاربرد دارد؟ اینها چرا پرسه زن هستند؟

– من در دهه هفتاد بین پرسه زن و خریدار تفکیکی قائل شدم؛ این تفکیک بیشتر ناظر بر مراکز خرید دهه هفتاد بود. موج جدید مجتمع های تجاری به شکل دیگری باید فهم شود. در دهه ۷۰ توقف بیجا مانع کسب بود. آن فضا طوری بود که فرد به قصد خرید وارد آنجا می شد ولی امروز مجتع تجاری، فرد را آشکارا برای تفریح دعوت می کند؛ سینما و کافی شاپ ها و فودکورت ها مشخصه امروز مجتمع تجاری است.

امروزه این مجتمع ها پاتوق است. اتفاقا اینها معتقدند که باید پرسه زن هایی وارد این پاتوق ها و مال ها شوند تا روزی به خریدار تبدیل شوند. مردم به عنوان توریست وارد مراکز خرید می شوند و ساعت ها در این محل حضور دارند، بنابراین تفکیک پرسه زن و خریدار در این دوره خیلی کاربرد ندارد؛ چون استراتژی مراکز عوض شده است.

پرسه زنی بخشی از استراتژی مراکز خرید است. مگامال ها می خواهند بین خریدار و پرسه زن تلفیق ایجاد کنند نه تفکیک. باید برای تبیین شرایط حاضر، مفهوم سازی جدیدی شکل گیرد. در این دوره جماعت حاضر در مراکز خرید باید بازتعریف شود. شاید الان پرسه زنی موضوعیت چندانی ندارد بلکه تجمع های چند هزار نفر می تواند موضوع روز حول مگامال ها باشد.

آیا این نوعی تاثیرگذاری مگامال ها در عرصه سیاست کشور است و آیا مگامال ها می خواهند به جای بازار سنتی در حوزه تاثیرگذاری بر سیاست بنشینند؟

– من معتقدم همچنان بازار نقشی در کشاندن افراد به سمت خود خواهد داشت. خرید همچنان در اینجا موضوعیت دارد. از طرفی بازار سنتی به محلی برای بازدید توریست ها تبدیل شده است اما در پرسه زنی و تفریح مراکز خرید از بازار سبقت می گیرد؛ اگرچه بازار از بین نمی رود و ممکن است نقش آن کم رنگ شود یا نقش آفرینی آن شکل دیگری پیدا کند. مردم در بازار به دنبال نیاز دیگری می روند ولی بازار به مطالبه تفریحی مردم پاسخگو نیست. از طرفی نقش سیاسی بازار محل مناقشه است.

بازار قبل از انقلاب به عنوان نهاد دارای استقلال بود ولی بعد از انقلاب، بازار ذیل مداخله دولت نقش اصلی خود را از دست داده و به نهادی وابسته به دولت تبدیل شده است. به این معنا نهاد وابسته به دولت نمی تواند استقلال سیاسی داشته باشد.

آیا مگامال ها می توانند جای بازار را در سیاست و فرهنگ بگیرند؟

– خیر. این نهادها هم با کمک بخش خصوصی، دولت و نهادهای حاکمیتی ایجاد می شوند. این مراکز نمی توانند جای بازار سنتی را بگیرند و من چنین فرضی را نمی توانم در زمان کوتاه داشته باشم اما به لحاظ شکل فرهنگی، این مراکز می توانند نقش سیاسی خود را بازی کنند و پیامد ناخواسته سیاسی در بر داشته باشند.

این برخلاف آن چیزی است که سازندگان مگامال ها در پی بی تاثیر کردن حضور مردم در این فضا بودند اما اعتراض های حول این مراکز به آن نقش شبه میدان می دهد. جایی که جمعیت دیده می شود و می تواند موضوع سخن مطبوعات و فضای عمومی قرار گیرد و در آن صورت مراکز خرید می توانند هم به لحاظ فرنگی و هم سیاسی نقش متفاوتی در مقایسه با بازار داشته باشند.


منبع: برترینها

ترکیب رنگ‌های مناسب برای لباس‌های پاییزی

همه چیز از لباس ها گرفته تا آرایش و دکور منزل تحت تاثیر رنگ های فصلی قرار می گیرند. در فصل تابستان بیشتر رنگ های مرجانی، سفید و فیروزه ای که یادآور ساحل دریا هستند کاربرد دارند و با سرد شدن هوا به سمت رنگ های عمیق تری مثل قرمز، خاکستری و آبی دریایی باید رفت. گذشته از تمام این ها روزهایی هم هستند که حس و حالی برای استفاده از رنگ های الهام بخش فصلی نیست بنابراین همان چیزی را می پوشیم که دلمان می خواهد.

فقط کافی است از خود بپرسید چی دوست داری بپوشی؟ گاهی اوقات هم وقتی کمد لباس ها را می گردیم سردرگم می شویم که کدام رنگ ها را با هم ست کنیم و احساس می کنیم به اندازه ای که باید لباس نداریم. برای رفع مشکل از این ترکیب رنگ های عالی که مناسب لباس های پاییزی هستند الهام بگیرید.

 ترکیب رنگ های مناسب لباس های پاییزی

ترکیب رنگ لباس های پاییزی

 ترکیب رنگ های مناسب لباس های پاییزی

گاهی اوقات ترکیب کردن رنگ های خنثی می توانید بهترین ترکیب رنگ باشد. ترکیب رنگی بدون نقص، بسیار کلاسیک و شیک. مثل ترکیب رنگ تصویر بالا که در آن رنگ های خنثی مثل سفید و شتری را ترکیب کرده است. اگر به این ترکیب کمی طرح و نقش اضافه کنید یک استایل جالب تر و پر انرژی تر از آن می سازید. پس سعی کنید با رنگ های خنثی یک تیپ کاملا شیک و جذاب بسازید.

 ترکیب رنگ های مناسب لباس های پاییزی

یک ترکیب رنگ بسیار ظریف و کاملا زنانه. در این ترکیب رنگ صورتی دخترانه همراه با رنگ سبز یک تضاد دوست داشتنی ایجاد کرده و رنگ خاکستری هم ترکیب را کامل کرده است. از این ترکیب می توانید علاوه بر لباس ها در بسیاری از جنبه های مد استفاده کنید. مثل دکور منزل یا ترکیب رنگ آرایش و…

 ترکیب رنگ های مناسب لباس های پاییزی

این یکی از ترکیب رنگ هایی است که هیچ وقت از آن سیر نمی شوید. ترکیب کردن چنین رنگ های روشن شاید کار سختی باشد اما تضاد منحصر به فرد رنگ ها به آن ظاهر بسیار شیک و جذابی داده است. برای چنین ترکیبی باید کمی ریسک پذیر باشید و لباس هایی را با هم ست کنید که تا به حال فکرش هم نمی کردید ارزشش را داشته باشد.


منبع: برترینها

خنده دارترین فیلم های «جری لوییس»

هفته نامه همشهری جوان – علی مسعودی نیا: جری لوییس نابغه تازه درگذشته سینمای کمدی، با کدام یکی از فیلم هایش همه را از خنده روده بر کرد؟ ما ۸ تا از آنها را برای تان سوا کردیم.

طبیعتا کار خیلی سختی است که بشود از بین این همه اثر درجه یک در کارنامه جری لوییس ۱۰ فیلم برترش را انتخاب کرد. یکی از دلایل دشواری کار این است که جری لوییس در سه حوزه کمدی، کمدی موزیکال و نقش های جدی، آثار بسیار درخشانی از خود به یادگار گذاشته و مقایسه کارهایش در این سه شیوه متفاوت شاید کار چندان درست و ساده ای نباشد. این است که بهتر است تمرکز کنیم روی کمدی هایش. در فهرست هایی که سایت ها و نشریات معتبر از بهترین کمدی های او تهیه کرده اند، درباره چند فیلم اختلاف نظر وجود دارد اما اگر بخواهیم به نوعی معدل تمام فهرست ها را در نظر بگیریم، احتمالا به همین فهرستی که پیش روی شماست خواهیم رسید.

نکته جالبی که از مطالعه این فهرست ها دستگیرمان می شود این است که کسی در صدرنشینی فیلم اول آن هیچ تردیدی ندارد و همگان آن را بهترین نقش آفرینی کل عمر جری لوییس می دانند. تغییرات اصلی از میانه لیست شروع می شود که گاهی نام فیلم های عجیب و چرندی چون «جزیره وحشی ها» هم در این سیاهه ها آمده اما فهرست ما را با اطمینان خاطر مرور کنید، چون چکیده چند سایت معتبر است و نظرات منتقدان پشتوانه آن است. خانم ها! آقایان! این شما و این برترین های سلطان کمدی، جری لوییس.

اطلاعات فوری

* کی و کجا به دنیا آمد؟ در نیوجرسی در سال ۱۹۲۶

* کی و کجا از دنیا رفت؟ همین یک هفته قبل ۲۹ مرداد ۹۶

* از کی بازیگر شد؟ سال ۱۹۴۲ در شانزده سالگی با بازی در یک تئاتر کمدی

* اولین فیلمی که بازی کرد: دوست من ایرما به فنا می رود، در سال ۱۹۴۹

* مهم ترین فیلم های کارنامه اش: دوست من ایرما به فنا می رود، آشپز خنگ، بچه رو بخوابون بچه، کشتی را ترک نکن، پادوی هتل، شیفته زن ها، پروفسور دیوانه، دنیای دیوانه دیوانه دیوانه، فریب خورده، بوئینگ بوئینگ، به طور کامل، روزی که دلقک گریست، سلطان کمدی و …

۱) پروفسور دیوانه (۱۹۶۳)

 8 تا از خنده دارترین فیلم های «جری لوییس»

داستان: یک پروفسور مشنگ اما نابغه برای بهبود روابط اجتماعی خود دارویی می خورد که به طور موقت او را به مردی خوش تیپ، بدجنس و شیطان تبدیل می کند.

کامنت: این چهارمین تلاش جری لوییس در مقام نویسنده و کارگردان فیلم است؛ تلاشی که کاملا به نتیجه رسیده و باید گفت «پروفسور دیوانه» از نظر هنری و تکنیک کارگردانی بهترین فیلم اوست؛ فیلمی که برگرفته از داستان ترسناک «دکتر جکیل و آقای هاید» بود و در آن جری لوییس کاراکتر دو قطبی پروفسور را به بهترین نحو ممکن اجرا و لحظات به یادماندنی بسیاری چون سکانس باشگاه ورزشی و آن رقص ابلهانه را در ذهن تماشاگر ثبت کرد.

دیالوگ شاخص:

مربی باشگاه: صدمه دیدی؟

پروفسور: اگه بتونی بگی یه نفر که زخم معده داره و یه تراشه چوب رفته تو انگشتش و ناخن پاش هم در اثر رعد و برق منهدم شده، صدمه ندیده، خب آره، می تونی بگی که من هم صدمه ندیدم.


۲) شیفته (۱۹۶۱)

 8 تا از خنده دارترین فیلم های «جری لوییس»
داستان: هربرت چلفتی که نامزدش به هوای مرد دیگری ترکش کرده بسیار افسرده می شود و به دنبال کار می گردد. او نهایتا شغلی در خانه ای می یابد که زنان بسیاری در آن مستقر هستند.

کامنت: یک کمدی بسیار خنده دار در فضایی لوکس، حتی جری لوییس هم در هیجانی ترین سکانس ها در برابر صورت خشک و بی روح «بادی لستر» (در نقش ویلارد) امکان داشت شکست بخورد اما مدام از خودش واکنش های بداهه خلق کرد. کارگردانی هوشمندانه او سبب شد در بسیاری از لحظات فیلم بتواند داستان چند لایه و پیچیده هربرت را به درستی تعریف کند.

دیالوگ شاخص:

هربرت: ه، مثل هربرت!


۳) پسر گیشاهه (۱۹۵۸)

 8 تا از خنده دارترین فیلم های «جری لوییس»
داستان: «گیلبرت وولی» که یک جادوگر درجه دو است برای سفری تفریحی به شرق آسیا سفر می کند و در ژاپن با یک بچه یتیم آشنا می شود و سرنوشت شان به هم گره می خورد.

کامنت: فیلمی که نویسنده و کارگردانش استاد قدیمی لوییس، «فراک تشلین» بوده، یکی از بهترین همکاری های تاریخ سینمای کمدی را رقم زده است. یک جادوگر بی عرضه و ناشی در کنار یک بچه یتیم. صحنه گرمابه در این فیلم بدون شک یکی از شلوغ ترین و پر بزن و بکوب ترین سکانس های کمدی تاریخ سینماست.

دیالوگ شاخص:

گیلرت: خدایا! وحشتناکه! سربازا اصلا نمی تونن واسه زن ها جذاب باشن… دستکم نه با این آشغالایی که ارتش به جای غذا به خوردشون می ده.


۴) پادوی هتل (۱۹۶۰)

 8 تا از خنده دارترین فیلم های «جری لوییس»
داستان: «استنلی» پادوی یک هتل لوکس در ساحل میامی است. او به جای این که مستخدمی خونگرم و خوش خدمت باشد، آدمی است ناشی و بی عرضه که مدام بابت اشتباهات وحشتناکش به دردسر می افتد.

کامنت: این فیلم را فیلم صامت جری لوییس لقب داده اند، نه از این بابت که واقعا صامت است بلکه او تمام شوخی های دوران سینمای صامت را در این اثر بازسازی کرده است. لوییس خودش فیلمنامه «پادوی هتل» را نوشت، آن هم زمانی که در همان هتل اقامت داشت و شب ها در سالن آن کنسرت اجرا می کرد. کارگردانی آن را هم خودش بر عهده گرفت. کل مرحله نگارش و ساخت فیلم تنها سه هفته طول کشید!

دیالوگ شاخص:

ندارد اما صحنه نشستن اش پشت میزی با چند تلفن را مرور کنید و بدون شنیدن حتی یک دیالوگ روده بر شوید!


۵) پیک (۱۹۶۱)

 8 تا از خنده دارترین فیلم های «جری لوییس»
داستان: یک کمپانی فیلمسازی می خواهد بداند که چرا پول هایش مدام خرج می شود و «صورتی» را به عنوان جاسوس استخدام می کند. صورتی برای مردی به نام «اسنیک»کار می کند و کارش مرتب کردن و رساندن نامه های اوست و از این طریق به اطلاعات زیادی دسترسی دارد اما صورتی در این مسیر به هر کاری دست می زند، فاجعه بار است.

کامنت: «صورتی اس. تشمن» به استخدام استودیوی فیلمسازان «پاراموچول» در آمده تا جاسوسی کند. یک آدم کم حرف و کله پوک که در یک موقعیت خطیر و دشوار قرار می گیرد. داستانش شاید آشنا به نظر بیاید اما بازی جری لوییس در آن شباهتی به «پادوی هتل» ندارد. فیلم در حقیقت مضحکه پشت پرده استودیوی پارامونت است.

دیالوگ شاخص:

باز هم ندارد! در عوض صحنه نشستن اش پشت میز مدیریت را ببینید و اداهای ریسه آورش را در جلسه ای خیالی در برابر کارمندانی خیالی!


۶) پول و دیگر هیچ (۱۹۶۲)

 8 تا از خنده دارترین فیلم های «جری لوییس»
داستان: «لستر» که یک تعمیرکار ناشی تلویزیون است و هیچ استعدادی در امور فنی ندارد، برای کمک به یکی از دوستانش درگیر ماجرایی مرموز می شود درباره میراث گمشده یک خانواده متمول.

کامنت: «فرانک تشلین» برای ششمین بار به کمک جری لوییس آمد تا یکی از بهترین فیلم های کارنامه اش ساخته شود. لوییس قصد داشت خودش فیلم را بسازد اما در آخرین لحظات از این کار منصرف شد. یک تعمیرکار خوش قلب دست و پا چلفتی که باید تبدیل شود به یک کارآگاه خصوصی باهوش و مخفیانه دنبال گنج از دست رفته رفیقش باشد. فیلمی پر از شوخی های جذاب و درجه یک.

دیالوگ شاخص:

لستر (در حال تعمیر تلویزیون): کار نکرد نه؟… خب پس… بنابراین… اینو از اینجا در میاریم.


۷) کی به فروشگاه اهمیت می ده؟ (۱۹۶۳)

 8 تا از خنده دارترین فیلم های «جری لوییس»
داستان: «نرمن فایفر» یک شاگرد مغازه است که در دپارتمانی از یک فروشگاه بزرگ مشغول کار است اما بسیار خنگ و بی عرضه است و هر کاری که به او بسپاری به یک تراژدی بزرگ تبدیل می شود. دردسرهای مداومی که درست می کند امان همه را بریده است.

کامنت: پادوی مغازه ای که دل در گرو عشق مالک فروشگاه (جیل سنت جان) دارد. او برای آن که ارزش و اهمیت خود را اثبات کند می کوشد تر و فرز باشد و وظایف زیادی را بر عهده بگیرد از جمله رنگ کردن میله پرچم، به گردش بردن سگ مالک فروشگاه و پانتومیم بازی کردن برای «لروی اندرسون». باز هم تشلین کارگردان فیلم است. یک سکانس درخشان کارتونی هم در این فیلم وجود دارد که ماجرای نرمن با جاروی برقی را به تصویر می کشد؛ جارویی که ناگهان انگار وحشی و دیوانه می شود.

دیالوگ شاخص:

آقای کوییمبی: خب! تو این جا کارهای خوبی خواهی کرد اما اول باید بتونی که معنی کار در این فروشگاه عظیم رو لمس کنی.

نرمن فایفر: آه! اتفاقا با این کار مشکلی ندارم. لامسه من خیلی قویه… انگشتام خیلی حساسند.


۸) جواهرات خانوادگی (۱۹۶۵)

 8 تا از خنده دارترین فیلم های «جری لوییس»
داستان: «دونا پیتون» یک دختربچه ده ساله است که صاحب میراثی سی میلیون دلاری از سوی پدر کارخانه دارش شده است. او حالا باید یکی از شش عمویش را طبق وصیتنامه به عنوان قیم و پدر جدید خود انتخاب کند.

کامنت: یکی از بهترین کمدی های نیم قرن اخیر که از همکاری یک کودک و یک شخصیت بزرگسال شکل گرفته است. جری لوییس در این فیلم در هفت نقش مختلف ظاهر شده است که با یکدیگر تفاوت های ظاهری و رفتاری بسیاری دارند. لوییس در زمان ایفای نقش در این فیلم چهل ساله بود اما شخصیت هایی بسیار پیرتر از خود را با انعطافی مثال زدنی بازی کرد.

دیالوگ شاخص:

ندارد! اما هر لحظه و هر صحنه اش برای تان خاطره ساز خواهد بود.

جری لوییس در سال ۱۹۶۰ و در حالی که ۳۴ سال داشت اولین فیلمش با نام «عیالوار» را جلوی دوربین برد و یک سال بعد از آن یعنی در سال ۱۹۶۱ این کار را با ساخت دو فیلم دیگر ادامه داد.

پروفسور دیوانه یکی از بهترین فیلم های جری لوییس است؛ فیلمی که خودش کارگردانی آن را بر عهده داشت و در آن ایفاگر دو نقش متفاوت بود. این چهارمین فیلم جری لوییس در مقام کارگردان بود.

آن سوی نابغه

در بیشتر کمدی های جری لوییس هدف اصلی، خنداندن است و بس. او این هنر را داشت و البته بعدها در همکاری خود با مارتین اسکورسیزی و رابرت دنیرو در «سلطان کمدی» نشان داد که چه استعدادهای شگرف دیگری داشته و رو نکرده است.


منبع: برترینها

پرفروش‌ترین فیلم‌های کم‌خرج سینما

گرچه پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما معمولاً جزو پرهزینه‌ترین‌ها بوده‌اند، اما «فیلم‌های کم‌بودجه» هم گاهی شاهکارهایی از آب در می‌آیند که دیدنشان را واجب می‌کند.

«فیلم کم‌هزینه» یا «فیلم کم‌بودجه»، فیلمی است که با کمترین سرمایه یا بدون سرمایه‌گذاری یک استودیو ساخته شود و به جای اینکه توسط کمپانی‌های بزرگ تولید شود، توسط کارگاه‌های تولید فیلم یا بطور مستقل و با هزینه‌ی شخصی تهیه شود. از منظر تولید، فیلم‌ کم‌بودجه می‌تواند حرفه‌ای یا آماتور باشد اما اغلب، فیلمسازان کم‌تجربه و یا ناشناخته دست به ساخت اینگونه فیلم‌ها می‌زنند.

گرچه امروزه اغلب فیلمسازان جوان با آثار مستقل و کم‌هزینه‌شان، برای جلب توجه کمپانی‌ها به جشنواره‌ها چشم دوخته‌اند، اما نیم قرن پیش که نظام رتبه‌بندی سنی تازه در سینمای آمریکا حکم‌فرما شده بود، این فیلم‌ها به دلیل نمایش خشونت فراوان و مضامین بی‌پروای جنسی، در سینماهایی که در تملک کمپانی‌های بزرگ بود مجال اکران پیدا نمی‌کردند و در سینماهای خصوصی -و آنچه بعدها به «سینماهای نیمه‌شب» معروف شد- اکران می‌شد.

موج ساخت فیلم‌های کم‌هزینه از دهۀ شصت آغاز شد؛ «روانی» (۱۹۶۰) به کارگردانی آلفرد هیچکاک زمینه‌ساز تولید اینگونه آثار بود. فیلمی که با هزینه‌ای حدود یک فیلم تلویزیونی ساخته شد اما فروش قابل توجهی داشت. با این حال همه‌ی فیلم‌های کم‌بودجه چنان کیفیتی ندارند.

رقم دقیقی برای تعیین محدوده‌ی یک فیلم کم‌بودجه قابل تعیین نیست و این رقم نسبت به ژانر و کشوری که فیلم آنجا ساخته می‌شود متفاوت است؛ تاریخ سینما نشان می‌دهد که بهترین ژانرها برای ساخت یک فیلم کم‌بودجه،‌ ژانرهای ترسناک، تریلر یا اکشن و فیلم‌های موسوم به «اکسپولیتیشن» (فیلم‌هایی که از علایق پست مخاطبان بهره‌برداری می‌کنند) است. زیرا در این ژانرها تحت تأثیر قرار گرفتن، برای مخاطب مهمتر از دیدن سوپر استارهای گران قیمت است و فیلمساز هم با همین فرمان جلو می‌رود.

البته نباید تصور کرد فیلم‌های کم‌بودجه، به دلیل شرایط تولید، فیلم‌های پیش‌ پا افتاده و کم ارزشی‌اند. گاه فیلم‌هایی که امروزه با عنوان «فیلم‌کالت» شناخته می‌شوند، جزء آثار کم‌هزینه‌ی زمان خود بوده‌اند که به مرور ارزش‌های هنری، فرهنگی و اجتماعی آنان بازشناسی شده و هواداران پروپاقرصی پیدا کرده‌اند.

در ادامه فهرستی از فیلم‌های کم‌بودجه که فروش قابل توجهی داشته‌اند را مرور می‌کنیم؛ فیلم‌هایی که هزینۀ تولیدشان کمتر از نیم میلیون دلار است و حداقل صدبرابر بودجه‌ی تولیدشان فروش داشته‌اند. بعضی از این فیلم‌ها نه تنها ژانر خود را متحول کردند بلکه تاریخ سینما را نیز زیر تأثیر گرفتند:   

۱۰ –  کشتار با اره‌برقی در تگزاس

ژانر: ترسناک

بودجه: ۳۰۰ هزار دلار

فروش: ۳۰/۸۶۰ میلیون دلار

نسبت فروش و هزینه: ۱۰۳ برابر

کارگردان (و نویسنده، تهیه‌کننده و آهنگساز مشترک): توبی هوپر

فیلم محصول ۱۹۷۴ آمریکا و دومین فیلم بلند توبی هوپر، کارگردان تازه درگذشته است. داستان درباره‌ی گروهی از دوستان جوان است که موقع بازدید از یک خانه‌ی قدیمی گرفتار یک خانواده‌ی آدمخوار می‌شوند! گرچه داستان فیلم تخیلی است اما نکته‌هایی مثل ماسکی که قاتل از پوست صورت قربانیان خود درست می‌کند و به صورت می‌زند، برگرفته از ماجرای واقعی یک قاتل زنجیره‌ای به نام اد گِین، است.

طبق معمول فیلم‌های کم‌هزینه بازیگران این فیلم به کل ناشناخته بودند و هوپر ناچار بود برای کاهش هزینه‌ی اجاره‌ی تجهیزات، فیلمبرداری را بسرعت تمام کند. گرچه کارگردان تلاش کرد برای جلوگیری از سانسور فیلم، کمتر خون‌وخون‌ریزی را به نمایش بگذارد اما به دلیل خشونت نهفته در فیلم و صحنه‌های رنج‌آور سرتاسر آن، نمایشش در سینماهای آمریکا محدود و در برخی کشورها ممنوع شد.

گرچه همان زمان منتقدان هم روی خوشی به فیلم نشان ندادند اما در تحلیل‌های امروزی، به عنوان یکی از مهمترین فیلم‌های ترسناک قلمداد می‌شود که تأثیر زیادی در این ژانر گذاشته است.

با وجود اینکه کشتار با اره‌برقی در تگزاس یکی از جنجالی‌ترین فیلم‌های تاریخ سینماست اما تا امروز چهار دنباله برای آن ساخته شده و دوبار بازسازی شده است. قسمت دوم فیلم ۱۲ سال بعد از اولی توسط هوپر ساخته شد که البته کمدی-ترسناک بود و بعد کارگردانان دیگر دنباله‌های بعدی را ساختند که هیچکدام به لحاظ هنری و تجاری موفقیت فیلم اول را تکرار نکردند.

 10 فیلم‌ بی‌ادعا و ارزان تاریخ

۹ –  ناپلئون دینامیت

ژانر: کمدی

بودجه: ۴۰۰ هزار دلار

 فروش: ۴۶/۱۱۷ میلیون دلار

 نسبت فروش و هزینه: ۱۱۵ برابر

 کارگردان (و نویسنده مشترک): جَرد هِس

ناپلئون دینامیت اولین فیلم بلند جرد هس است که در بیست‌وچهارسالگی و بر اساس یکی از فیلم‌های کوتاهش ساخت و فیلمبرداری را هم در ۲۳ روز تمام کرد.

فیلم داستان پسر نوجوان نچسب و بی‌استعدادی است که با برادر بزرگترش زندگی می‌کند. برادرش بیکار است و وقتش را در چت‌روم‌های اینترنتی می‌گذراند. ناپلئون هم اوقاتش را با خیال‌پردازی و معاشرت با موجودات خیالی می‌گذراند. در همین حال او تلاش می‌کند توجه جنس مخالف را نیز به خود جلب کند.

فیلم محصول ۲۰۰۴ آمریکاست و از جهاتی هجوِ فرهنگ زندگی نوجوانان آمریکایی است. به همین دلیل برخی منتقدان آن را یک پدیده‌ی فرهنگی و فیلم‌کالت قلمداد می‌کنند. این فیلم در جشنواره‌ی ساندنس توسط پخش‌کننده‌های بزرگ خریداری شد و توانست اکران جهانی داشته باشد.

کارگردان این فیلم را در شهر محل زندگی خود ساخت و با توجه به بودجه‌ی اندکی که داشت عوامل فیلم را از میان همکلاسی‌ها و دوستانش انتخاب کرد و برای پذیرایی از عوامل هم از مردم محلی کمک گرفت!

با وجود اینکه اغلب منتقدان فیلم را چندان تحویل نگرفتند اما مخاطبان آن را دوست داشتند و همین موجب موفقیت تجاری فیلم شد. بعدتر بازی کامپیوتری و یک سریال انیمیشن هم براساس این فیلم ساخته شد.

 10 فیلم‌ بی‌ادعا و ارزان تاریخ

۸ –  آخرین خانه سمت چپ

 ژانر: ترسناک

بودجه: ۹۰ هزار دلار

 فروش: ۱۳/۱ میلیون دلار

 نسبت فروش و هزینه: ۱۴۵ برابر

 کارگردان، نویسنده و تدوینگر: وِس کرِیون

فیلم محصول ۱۹۷۲ آمریکا و اولین فیلم وس کریون فقید است. داستان درباره‌ی دو دختر نوجوان است که توسط گروهی از اوباش به درون جنگل برده و شکنجه می‌شوند؛ بعد از کشتن دو دختر قاتلان بطور اتفاقی به خانه‌ی یکی از آنها می‌روند و در حال مستی ماجرا را تعریف می‌کنند؛ حالا نوبت والدین مقتول است که تقاص بکشند!

 این داستان برگرفته از فیلم «چشمه‌ی باکره» ساخته‌ی اینگمار برگمان، کارگردان سینمای هنری است که او هم از یک افسانه‌ی سوئدی اقتباس کرده است.

سال ۷۱ وس‌ کریون در قامت تهیه‌کننده، فیلمی برای بزرگسالان به کارگردانی شان کانینگهام ساخت که یک کمپانی پخش‌کننده بعد از خرید آن فیلم از آنها خواست با ۹۰ هزار دلار فیلمی ترسناک بسازند. این‌بار کریون سی‌وسه‌ساله کارگردانی فیلم را بر عهده می‌گیرد.

شعار تبلیغلتی فیلم این بود: «برای اینکه غش نکنید، با خود تکرار کنید: این فقط یه فیلمه»! گرچه فیلم به دلیل خشونت بالا در بسیاری از کشورها دچار سانسور شد و نمایش آن در کشورهایی مثل انگلیس ممنوع شد، اما در مجموع نقدهای مثبتی از سوی منتقدان دریافت کرد و سال ۲۰۰۹ نیز یک بازسازی از این فیلم انجام شد.

 10 فیلم‌ بی‌ادعا و ارزان تاریخ

۷ – هالووین

 ژانر: ترسناک

بودجه: ۳۰۰ هزار دلار

 فروش: ۷۰ میلیون دلار

 نسبت فروش و هزینه: ۲۳۳ برابر

 کارگردان و آهنگساز (و نویسنده مشترک): جان کارپنتر

هالووین نخستین فیلم ژانر فرعی «اسلشر» بود که از جهاتی الهام گرفته از فیلم روانی آلفرد هیچکاک است. فیلم سال ۱۹۷۸ در آمریکا بطور مستقل ساخته شد. داستان فیلم روایت پسری است که در کودکی خواهر خود را به دلیل رابطه‌ی او با یک پسر، می‌کشد و در بیمارستان روانی بستری می‌شود اما ۱۵ سال بعد فرار می‌کند و تصمیم می‌گیرد دخترانی را که شرایطی مشابه خواهرش دارند بکشد.

یکی از نوآوری‌های کارپنتر در این فیلم که بعدها به کلیشه‌ای در فیلم‌های ترسناک تبدیل شد، این بود که قاتلی که ظاهراً در پایان فیلم سر به نیست شده در دنباله‌های همان فیلم برمی‌گردد و به جنایاتش ادامه می‌دهد.

نکته‌ی جالب دیگر درباره‌ی فیلم این است که سرمایه‌گذار آن مصطفی عقاد –کارگردان فیلم «محمد رسول ‌الله»- است. عقاد و تهیه‌کننده‌ی فیلم (ایروین یابلانس) بعد از تماشای «حمله به کلانتری ۱۳» که دومین فیلم بلند کارپنتر بود، از او خواستند که یک فیلم ترسناک با موضوع قاتلی که در کمین پرستاران بچه است بسازد و در نهایت هم یابلانس بود که پیشنهاد داد داستان در شب هالووین اتفاق بیفتد و اسمش هالووین باشد.

کارپنتر از عقاد ۳۰۰ هزار دلار بودجه خواست و گفت هیچ دستمزدی نمی‌خواهد اما در نهایت قرار شد ۱۰ هزار دلار  بعلاوه‌ی ۱۰ درصد از سود فیلم را دریافت کند که با توجه به فروش بالای فیلم، کارپنتر بسیار بیشتر از آنچه تصورش را می‌کرد به جیب زد.

فروش  هالووین آن را تبدیل به یکی از موفق‌ترین فیلم‌های مستقل تاریخ سینما کرده است. همین سبب شد هفت دنباله و دو بازسازی به همین نام و چندین فیلم تقلیدی در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ ساخته شود. با این تفاوت که فیلم کارپنتر خشونت کمی دارد اما سایر کارگردانان مثل او فکر نمی‌کردند.

برخی از منتقدان معتقد بودند فیلم مروج تبهکاری و دیگرآزاری است و از سوی دیگر تقلیدی کودکانه از آثار هیچکاک و برایان دی‌پالماست. در حالی که منتقدان هوادار فیلم بر این باورند که فیلم در نقد فساد اخلاقی حاکم بر جوانان دهه‌ی ۷۰ آمریکاست؛ نشان به آن نشان که قهرمان فیلم، دختری پاکدامن است. گرچه کارگردان فیلم این تحلیل را رد کرده است. از طرفی گفته می‌شود فیلم بخوبی از تکنیک‌های هیچکاکی استفاده کرده و از نظر سبک به «روانی» و «شب مردگان زنده» شباهت دارد. اندرو ساریس، منقد برجسته‌ی مجله‌ی «ویلج وویس» نیز آن را فیلم‌کالت دانسته است.

 10 فیلم‌ بی‌ادعا و ارزان تاریخ

۶ – شب مردگانِ زنده

ژانر: ترسناک

بودجه: ۱۱۴ هزار دلار

 فروش: ۳۰ میلیون دلار

 نسبت فروش و هزینه: ۲۶۳ برابر

کارگردان، نویسنده، فیلمبردار و تدوینگر: جرج آ. رومرو

این اولین فیلم بلند رومرو بود که داستان خواهر و برادری را روایت می‌کند که به همراه چند تن دیگر در خانه‌ای نزدیک یک گورستان در محاصره‌ی زامبی‌ها قرار می‌گیرند. این فیلم مستقل سال ۱۹۶۸ در آمریکا ساخته شد و فیلم‌کالت محسوب می‌شود.

شب مردگان زنده دست کم از لحاظ روایی و بصری انقلابی در فیلم‌های ترسناک بود و می‌توان گفت با این فیلم و خلاقیت رومرو بود که «زامبی»ها برای اولین‌بار به عنوان موجودات شریر در فرهنگ عامه مطرح شدند و تا امروز صدها فیلم با اتکا به همین دستمایه ساخته شده است و به همین اعتبار رومرو به عنوان پدر فیلم‌های زامبی شناخته می‌شود.

«سپیده‌دم مردگان»، «روز مردگان»، «سرزمین مردگان»، «خاطرات مردگان» و «بقایای مردگان» پنج دنباله‌ای بود که رومرو در سال‌های مختلف برای فیلم اولش –که موفقترین فیلمش هم بود- ساخت.

جدای از مضامین انتقادی و نوآورانه‌ی فیلمنامه، فضاسازی عجیب فیلم مدیون کمبود بودجه است! یکی از تهیه‌کنندگان که در فیلم هم نقش آفرینی کرده می‌گوید: «می‌دانستیم که نمی‌توانیم پول کافی برای ساخت فیلمی مثل فیلم‌های ترسناک کلاسیک که خودمان با آنها بزرگ شده بودیم تهیه کنیم. بهترین کاری که می‌توانستیم بکنیم این بود که بازیگرانمان را در نقطه‌ای پرت قرار دهیم و بعد وحشت را نزد آنان ببریم!» جلوه‌های ویژه‌ی فیلم هم به همین دلیل بسیار ساده است اما با اتکا به نورپردازی و تصویربرداری از اثرگذاری کافی برخوردار است.

این‌بار هم منتقدان در مواجهه با یک فیلم پیشرو دو دسته شدند: عده‌ای فیلم را یک آشغال تمام عیار دانستند و عده‌ای دیگر فیلم را نوآورانه و از بهترین‌های ژانر ترسناک لقب دادند. از طرفی این اثر توسط کتابخانه‌ی کنگره‌ی آمریکا به عنوان عنوان فیلمی با ارزش‌های فرهنگی، تاریخی یا زیبایی‌شناختی در آرشیو ثبت شده است.

 10 فیلم‌ بی‌ادعا و ارزان تاریخ

۵ – ال‌ماریاچی

ژانر: اکشن

 بودجه: هفت هزار دلار

 فروش: دو میلیون دلار

نسبت فروش و هزینه: ۲۹۰ برابر

کارگردان، نویسنده و تهیه‌کننده: رابرت رودریگز

این «وسترن شهری» که سال ۱۹۹۲ ساخته شده داستان جنایتکاری بدنامی است که بعد از آزادی از زندان به قصد انتقام از یک قاچاقچی مواد مخدر که او رابه پلیس تحویل داده بود، با یک جعبه‌ی گیتار پر از سلاح پا به شهر می‌گذارد؛ همزمان جوان دیگری با جعبه‌ی گیتارش، به عشق تبدیل شدن به یک «ماریاچی» وارد شهر می‌شود.

این فیلم امروزه به عنوان بخش اول از «سه‌گانه‌ی مکزیک» شناخته می‌شود که «دسپرادو» و «روزی روزگاری در مکزیک» دو بخش دیگر آن بودند. با این تفاوت که بعد از رونق بازار این فیلم، رودریگز دیگر حاضر نبود با این رقم‌ها فیلم بسازد؛ فیلم دوم –دسپرادو- هفت میلیون دلار خرج برداشت! یعنی دقیقاً هزار برابر. زیرا این بار به جای بازیگران بی‌نام و نشان آنتونیو باندراس، ستاره‌ی فیلم‌های اسپانیولی در فیلم بازی می‌کرد.

رودریگز زمان ساخت فیلم که اولین فیلم بلندش بود تنها ۲۳ سال داشت و فیلم را با نگاتیوهای ۱۶ میلی‌متری برای بازار ویدئوی مکزیک ساخته بود اما کلمبیا پیکچرز حق پخش آن را خرید. نام فیلم در کتاب رکوردهای گینس به عنوان کم‌هزینه‌ترین فیلمی که فروشی بیش از یک میلیون دلار داشته ثبت شده است.

ال ماریاچی به عنوان فیلمی کم‌هزینه که توانسته بود فضای خوبی خلق کند، تحسین منتقدان را نیز برانگیخت و در سایت متاکریتیک از ۱۰۰ امتیاز ۷۳ گرفت.

 10 فیلم‌ بی‌ادعا و ارزان تاریخ


۴ – مکس دیوانه

 ژانر: اکشن

بودجه: ۲۰۰ هزار دلار

 فروش: ۱۰۰ میلیون دلار

 نسبت فروش و هزینه: ۵۰۰ برابر

کارگردان (و نویسنده‌ی مشترک): جرج میلر

فیلم سال ۱۹۷۹ ساخته شده اما داستانش مربوط به آینده است؛ آینده‌ای سیاه که در آن همه‌چیز فروپاشیده و جنایت و انتقام جامعه را فرا گرفته است؛ در این میان یک پلیس با گروهی از موتورسیکلت‌سواران شرور درگیر می‌شود.

مکس دیوانه اولین فیلم میلر است و در استرالیا ساخته شده است. میلر پیش از اینکه فیلمساز شود پزشک بیمارستان سیدنی بود و آنجا با بایرون کندی که فیلمسازی آماتور بود آشنا شد؛ هشت سال بعد میلر فیلمساز شد و کندی تهیه‌کنندگی اولین فیلمش را به عهده گرفت.

او وقتی فیلم را می‌ساخت عاشق سینمای صامت بود و فکر می‌کرد خشونت درون فیلم به قدر کافی گویا هست که نیازی به دیالوگ‌های زیادی نباشد.

با اکران فیلم منتقدان به دو دسته تقسیم شدند؛ گروهی مخالف صددرصد و گروهی ستایشگر آن بودند. مخالفان به دلیل خشونت فیلم آن را سادیستی دانستند و ستایشگران به دلیل توفیق در خلق فضای پسا آخرالزمانی، آن را در فهرست برترین فیلم‌های تاریخ قرار دادند.

مد مکس فروش چشمگیری داشت و از موفقترین فیلم‌های تاریخ سینمای استرالیاست که علاوه بر کسب جوایز از آکادمی سینمایی این کشور، سه دنباله هم برای آن ساخته شد و یک دنباله‌ی دیگرش هم در راه است.

10 فیلم‌ بی‌ادعا و ارزان تاریخ 

۳ – فلامینگوهای صورتی

ژانر: کمدی

بودجه: ۱۰ هزار دلار

فروش: ۷/۲۵ میلیون دلار

نسبت فروش و هزینه: ۷۲۵ برابر

کارگردان، نویسنده، تهیه‌کننده، فیلمبردار، تدوینگر و گوینده: جان واترز

واترز از چهره‌ی شناخته‌شده‌ی جریان «سینمای زیرزمینی» است؛ او این فیلم را سال ۱۹۷۲ با هزینه‌های شخصی و به همان روشی ساخت که باعث شهرتش شد. فیلم داستان جنایتکاری است که خود را بابس جانسون معرفی می‌کند و به عنوان «کثیف‌ترین آدم زنده» شناخته می‌شود و اطرافیانش به شهرت او حسادت می‌کنند!

«فلامینگوهای صورتی» که از سویی به دلیل ساختار نامتوازن فیلمنامه‌اش، «شخصیت‌پردازی»های غریب و غیر «اصول»ی اش و بویژه به علت مضامین خارج از عرفش به عنوان «آشغال‌فیلم» شناخته می‌شود؛ از سوی دیگر با رونمایی از یک «ستاره»ی مبدل‌پوش به نام«دیواین» (مردی زن‌پوش) و نمایش جنبه‌های بکری از زندگی اقلیت‌های فرهنگی، اجتماعی و جنسی در قالب داستانی طنزآمیز، توجه بخشی از جوانان آمریکا را به خود جلب کرد و امروز به عنوان «فیلم‌کالت» هم شناخته می‌شود.

فیلم گرچه مورد توجه برخی منتقدان و جریان‌های اجتماعی خاص قرارگرفت اما در زمان اکران جنجال فراوانی به پا کرد و اکرانش در برخی کشورها ممنوع شد. گذشته از فروش بالای فیلم که موجب رونق سینماهای نیمه‌شب شد، فلامینگوهای صورتی به دلایل مختلف می‌تواند در فهرست‌های متعددی قرار بگیرد!

10 فیلم‌ بی‌ادعا و ارزان تاریخ 

۲- پروژۀ جادوگر بلر

 ژانر: ترسناک

 بودجه: ۶۰ هزار دلار

فروش: ۲۴۸ میلیون دلار

 نسبت فروش و هزینه: چهار هزار و ۱۴۳ برابر

کارگردان، نویسنده و تدوینگر : دنیل مایریک – ادواردو سانچز

فیلم محصول ۱۹۹۹ است و داستان آن روایت سه دوست مستندساز است که به دنبال تهیه‌ی فیلمی مستند درباره‌ی یک افسانه‌ی محلی به نام «جادوگر بلر» هستند.

فروش بالای فیلم که آن را در جایگاه یکی از موفق‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما قرارداده است، ناشی از آن بود که زمان اکران اعلام کردند این فیلم شامل تصاویری واقعی است که سه مستندساز ضبط کرده‌اند؛ یکی از شیوه‌های تبلیغاتی سازندگان فیلم هم این بود که برای سه شخصیت درون فیلم پوستر «گمشده» چاپ و منتشر کردند. البته همه‌ی اینها حقه بود و فیلم به سبک مستندنما ساخته شده است.

در مجموع نظر مخاطبان نسبت به فیلم مثبت بود و بعدها دو دنباله هم برای آن ساخته شد. فیلم نظر منتقدان را هم کمابیش جلب کرد؛ منتقد مجله‌ی رولینگ استون آن را فیلمی نوآور در عرصه‌ی وحشت دانست که ترسی جدید برای هزاره‌ی سوم ارائه می‌کند. منتقدان در سایت متاکریتیک هم از ۱۰۰ امتیاز به فیلم ۸۳ دادند.

10 فیلم‌ بی‌ادعا و ارزان تاریخ 

۱- فعالیت فراطبیعی

 ژانر: ترسناک

بودجه: ۱۵ هزار دلار

 فروش: ۱۹۳/۳۵  میلیون دلار

 نسبت فروش و هزینه: ۱۲ هزار و ۸۹۰ برابر

کارگردان، نویسنده، تهیه‌کننده، تصویربردار و تدوینگر: اورِن پِلی

فیلم محصول سال ۲۰۰۷ است و داستان زوج جوانی را روایت می‌کند که حضور یک نیروی فراطبیعی را در خانه‌ی خود احساس می‌کنند و تلاش می‌کنند با کارگذاشتن دوربین‌هایی در خانه، این نیروی بیگانه را پیدا کنند.

این فیلم که پرسودترین فیلم تاریخ سینماست، در مجموع نقدها و نظرهای مثبتی دریافت کرد و در سایت معتبر متاکریتیک از ۱۰۰ امتیاز ۶۸ گرفت. اما برخی از منتقدان گفتند فیلم اصلاً ترسناک نیست و خیلی هم خسته‌کننده و تکراری است.

10 فیلم‌ بی‌ادعا و ارزان تاریخ


منبع: برترینها

درباره‌ی «طوفان مغزی» و جلسات ایده پردازی

مجله پنجره خلاقیت – ترجمه شادی حسن پور: هر چند وقت یک بار برای حل مسئله ای دست به دامن جلسات ایده پردازی می شوید؟

احتمالا تا به حال حداقل یک بار در این گونه جلسات شرکت کرده اید، حتی اگر متوجه آن نشده باشید.

ده ها سال است که مردم برای به دست آوردن ایده های جدید یا راه حل های خلاقانه برای مشکلاتشان به طوفان مغزی (brainstorming) می پردازند؛ با این حال باید از این جلسات به شکل درستی استفاده کنید تا کارایی شان را به حداکثر برسانید.

سعی کنید در این جلسات با آمادگی حاضر شوید تا بیشترین نتیجه را به دست آورید.

طوفان مغزی چیست؟

طوفان مغزی رویکردی است که در آن افراد تشویق می شوند تا متفاوت فکر کنند و ایده هایی به دست بیاورند که ممکن است در ابتدا خنده دار باشد، اما با کمی تفکر بیشتر شابد بتواند به راه حلی اصیل و خلاقانه منتهی شود. بنابراین در جلسات ایده پردازی نباید به انتقاد از ایده ها یا پاداش دادن به آنها پرداخت؛ فقط باید سعی کنید همه احتمالات را در نظر بگیرید و فرضیه های نادرست را در مورد محدودیت های مسئله کنار بگذارید. هرگونه قضاوت و تحلیل ایده در این مرحله باعث کاهش توانایی افراد در ایده پردازی و محدودکردن خلاقیت آنها خواهدشد. بهتر است ایده ها در پایان جلسه و با رویکردهای معمول مورد بررسی قرار گیرند.

 طوفان مغزی چیست؟

چرا باید از این نوع جلسات ایده پردازی استفاده کنیم؟

جلسات معمول حل مسئله اغلب تحت الشعاع رفتارهای نامناسبی مانند خودسانسوری، بیان حرف های کلیشه ای، عدم توانایی در مخالفت با افراد ارشد و سایر مشکلات قرار می گیرند. این جلسات باید روندی تحلیلی و محدود به چارچوبی خاص داشته باشند که همین موضوع راه را بر ایده های خلاقانه می بندد. اما جلسات ایده پردازی محیطی راحت و باز ایجاد می کند که همه می توانند در آن مشارکت داشته باشند. ایده های عجیب و فکرنشده مورد پذیرش قرار می گیرند و روی آنها فکر می شود. به دلیل مشارکت همه جانبه، راه حل های خلاقانه و نامحدودی ایجاد می شود.

اما فراموش نکنید که اگرچه طوفان مغزی راه حل بسیار خوب و کارآمدی است، اما باید با روشنفکری و رویکردی خالی از قضاوت در آن شرکت کنید؛ در غیر این صورت نه تنها ایده های خلاقانه ای به دست نخواهید آورد، بلکه به روحیه و احساسات کارمندان خود نیز آسیب می زنید.

انواع جلسات ایده پردازی

– جلسات انفرادی:

اگرچه جلسات ایده پردازی گروهی کارایی بیشتری نسبت به جلسات قدیمی حل مسئله دارند، اما مطالعات نشان داده اند که جلسات ایده پردازی انفرادی حتی از آنها هم بهتر و خلاقانه تر هستند. این مسئله شاید به این خاطر باشد که در گروه همیشه مشکلات رفتاری به وجود می آید. به عنوان مثال، در گروه همه به انتظار شنیدن صحبت افرادی می نشینند که تا به حال حرف نزده اند و این افراد هم نمی توانند روی ایده همکارانشان متمرکز شوند، زیرا فکرشان تمام و کمال درگیر ایده ای است که می خواهند بیان کنند.

این مسئله در جلسات ایده پردازی انفرادی رخ نمی دهد زیرا دیگر نگران حرف و حدیث دیگران نیستید و می توانید آزادانه تر و خلاقانه تر عمل کنید. یکی از نکات منفی این نوع جلسات محدودشدن تجربیات افراد و عدم بهره گیری از تفکر جمعی است. برای اینکه بیشترین نتیجه را از چنین جلساتی بگیرید، در مکان آرامی بنشینید و فکر کنید. عواملی را که ممکن است حواستان را پرت کنند، کاهش دهید تا بتوانید روی مسئله مورد نظر فکر کنید. از نمودارها و جدول ها نیز کمک بگیرید. این نوع جلسات انفرادی برای حل مشکلات نسبتا ساده مناسب هستند.

جلسات گروهی
در این جلسات می توانید از تجربه و خلاقیت تمام اعضای گروه بهره مند شوید. وقتی ایده ارائه شده به وسیله یکی از اعضا به بن بست می خورد، دیگران می توانند به او در بسط دادن ایده اش کمک کنند.

یکی از مزایای جلسات گروهی ایده پردازی این است که همه احساس می کنند در پیدا شدن راه حل سهیم بوده اند. این احساس می تواند نقش مهمی در فرآیند تیم سازی تان داشته باشد.

جایگاه مدیر یا مسئول جلسه نیز بسیار مهم است، چرا که افراد در این جلسات ایده های خامی را بیان می کنند که ممکن است در صورت عدم مدیریت، از سوی دیگران به سخره گرفته شده و احساساتشان جریحه دار شود. باید بتوانید این جلسات را به خوبی مدیریت کنید.

جلسات ایده پردازی گروهی برای حل مسائل پیچیده، که نیازمند تجربیات فراوان هستند، مناسب اند.

روش های خلاقانه ایده پردازی

اگر متوجه شدید که در طول جلسه نتوانسته اید ایده های کافی یا خوبی دریافت کنید، بهتر است رویکردتان را تغییر دهید و یکی از تاکتیک های زیر را به کار ببرید.

روش نردبانی

روش نردبانی ابزار ساده ای برای مدیریت زمان و ورود اعضا به جلسه تصمیم گیری یا ایده پردازی است که به تمام اعضای حاضر در جلسه این امکان را می دهد تا قبل از اینکه تحت تاثیر افراد دیگر قرار بگیرند، ایده شان را در جمع بیان کنند. این روش در سال ۱۹۹۲ به وسیله استیون روگلبرگ، جنت بارنز فارل و چارلز لووه ابداع شد.

این تکنیک پنج مرحله دارد؛

مرحله اول: قبل از اینکه گروه را دور هم جمع کنید، مسئله مورد نظر را به همه اعلام کنید. به همه زمان کافی برای فکرکردن و ایده پردازی بدهید و از آنها بخواهید تا بهترین روش حل مسئله را از دیدگاه خودشان بیان کنند.

مرحله دوم: دو نفر از افراد را به عنوان هسته مرکزی انتخاب کنید و از آنها بخواهید در مورد مشکل بحث کنند.

مرحله سوم: شخص سومی را به هسته مرکزی اضافه کنید. نفر سوم ایده هایش را برای دو نفر اول شرح می دهد، سپس ایده هایی را که از قبل بیان شده بودند، می شنود. بعد از اینکه سه نفر تمام راهکارها و ایده هایشان را به اشتراک گذاشتند، در مورد این ایده ها به بحث می نشینند.

مرحله چهارم: همین مرحله را با فرد چهارم و افراد دیگر نیز تکرار کنید. بعد از اینکه هر فرد ایده اش را بیان کرد، زمان کافی به بحث و گفت و گو اختصاص دهید.

مرحله پنجم: زمانی به تصمیم گیری نهایی بپردازید که همه اعضا وارد جلسه شده و ایده هایشان را بیان کرده باشند.

روش نوبت گردشی

روشی است که به اعضای تیم اجازه می دهد ایده هایشان را بدون اینکه تحت تاثیر دیگران قرار بگیرند، به اشتراک بگذارند.

این روش شش مرحله دارد؛

مرحله اول: اعضای تیم را گرد یک میز جمع کنید. به هر فرد یک برگه بدهید تا افراد بتوانند ایده هایشان را روی آن بنویسند.

مرحله چهارم: زمانی که همه ایده هایشان را روی نفر کاغذ ثبت کردند، از آنها بخواهید که برگه شان را به بغل دستی بدهند. در این مرحله همه باید یک برگه کاغذ در دست داشته باشند که ایده نفر بغل دستشان روی آن است.

مرحله پنجم: از افراد بخواهید سعی کنند براساس ایده نفر قبلی، ایده جدیدی ارائه کرده یا همان ایده را بسط دهند. سپس مرحله چهارم را دوباره تکرار کنید.

مرحله ششم: تا زمانی که وقت دارید، این کار را تکرار کنید تا ترجیحا همه افراد حاضر در جلسه نظرشان را در مورد تمام ایده ها روی کاغذها بنویسند. در پایان جلسه برگه ها را جمع کرده، بررسی کنید و سپس در جلسه دیگری در موردشان بحث کنید.

روش ایده پردازی معکوس

حالا بیایید جهت فکری مان را در جلسه ایده پردازی تغییر دهیم و از ترکیب «ایده پردازی» به اضافه «مهندسی معکوس» استفاده کنیم. برای استفاده از این روش از دو سوال معکوس استفاده کنید:

به جای اینکه بپرسید: «چطور این مشکل را حل کرده یا از آن جلوگیری کنیم؟»، بپرسید «چطور می توان این مشکل را به وجود آورد؟»، و به جای اینکه بپرسید «چطور باید به این نتایج دست پیدا کنم؟»، بپرسد «چطور باید نتایجی خلاف آنچه می خواهم به دست آورم؟»

مرحله اول: به وضوح مشکل یا چالش را بیان کرده و آن را بنویسید.

مرحله دوم: با پرسیدن سوالی مانند «چطور می توانم این مشکل را ایجاد کنم، مسئله را معکوس کنید.

مرحله سوم: در مورد مسئله معکوس شده ایده پردازی کنید تا ایده هایی معکوس به دست آورید. در این مرحله تمام ایده ها قابل قبول هستند.

مرحله چهارم: زمانی که ایده هایی در زمینه مسئله معکوس شده به دست آوردید و دیگر ایده ای به ذهنتان نرسید، وقت آن است که ایده ها را معکوس کرده تا مناسب مسئله اصلی باشند.

مرحله پنجم: حالا ایده ها و راه حل ها را ارزیابی کنید. راه حل مناسبی می بینید؟


منبع: برترینها

افراد موفق در روزهای تعطیل چه می کنند؟

برترین ها – ترجمه از پردیس بختیاری: اکثر ما بر این باوریم که اگر هفته‌ سختی را پشت سر گذاشتیم، می‌توانیم در روزهای تعطیل استراحت مطلق داشته باشیم. اما افراد موفق همگی، یک ویژگی مهم‌ دارند. آنها از همه‌ روزها، از جمله روزهای تعطیل خود، نهایت استفاده را می‌برند. اگر می‌خواهید بدانید چه ویژگی‌هایی آنها را از دیگران متمایز می‌کند در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

برنامه ریزی می کنند

افراد موفق نه تنها برای روزهای کاری، بلکه برای روزهای تعطیل خود نیز برنامه ریزی می کنند. در واقع اگر آنها برای روزهای تعطیل از قبل برنامه ای نداشته باشند، احتمال این که در کار خود غرق شوند زیاد است. البته این برنامه ریزی خیلی دقیق نیست و انعطاف پذیری بیشتری دارد. به عنوان مثال آنها برنامه ریزی می کنند تا با فرزندان شان به گشت و گذار بروند اما این که دقیقا به کجا بروند، چندان اهمیتی و احتیاج به برنامه ریزی دقیق ندارد.

 افراد موفق در روزهای تعطیل چه می کنند؟

کارهایشان را قبل از تعطیلات به اتمام می رسانند

افراد موفق کارهای ضروری خود را قبل از شروع تعطیلات به اتمام می رسانند، بنابراین دیگر فکرشان درگیر کارهای عقب افتاده نبوده و به سادگی از تعطیلات شان نهایت لذت را خواهند برد.

از تکنولوژی به دورند

از آنجا که ما از صبح که چشم هایمان را باز می کنیم تا شب با تکنولوژی در تماس ایم، تعطیلات زمان خوبی است که خودمان را از آنها دور کنیم. بنابراین تلفن همراه و لپ تاپ خود را حتی برای نیمی از روز یا چند ساعت از خود دور کنید.

در زمان های استراحت، به صفحه مانیتور زل نزنید. هر چه از تکنولوژی دورتر باشید، استرس شما کمتر، ذهن تان آزادتر و خواب راحت تری خواهید داشت.

با دیگران کاری ندارند

زمانی که شما در مسافرت به سر می برید، امکان این که دوستان یا همکاران تان با شما تماس بگیرند، زیاد است. اگر کار واجبی با آنها ندارید، برای این که تا جای ممکن از تکنولوژی به دور بمانید، از آنها بخواهید که در تعطیلات شما را تنها بگذارند. شاید فکر کنید که آنها به این امر واقف اند اما گاهی لازم است که به گوش خودشان بشنوند تا عمل کنند.

مدیتیشن می کنند

برنامه ریختن برای تعطیلات خوب است اما این برنامه لزوما به معنای انجام دادن فعالیت خاصی نیست. به عنوان مثال شما می توانید برای خودتان برنامه بریزید تا هیچ کاری نکنید، تنها در فضایی سرسبز دراز بکشید و از آرامش محیط لذت ببرید. افراد موفق همانطور که از تک تک لحظات شان به بهترین شکل ممکن استفاده می کنند، به خوبی می دانند که استراحت و مدیتیشن نیز برایشان واجب است.

 افراد موفق در روزهای تعطیل چه می کنند؟

زمان شان را با خانواده می گذرانند

در طول هفته، به دلیل مشغله کاری، خیلی نمی توان زمان زیادی را به خانواده اختصاص داد اما تعطیلات زمان خوبی است تا این کمبود را جبران کرد. شاید شما دوستان زیادی داشته باشید و همیشه سرتان گرم باشد اما هیچکس جای خانواده را نخواهد گرفت.

ورزش می کنند

افراد موفق به اهمیت ورزش آگاهند. آنها می دانند که برای داشتن یک ذهن سالم و فعال، باید بدنی سالم داشت. بنابراین تنبلی نمی کنند و حتی در تعطیلات خود از ورزش و فعالیت بدنی غافل نمی شوند.

طبیعت گردی می کنند

 تعطیلات زمان خوبی است تا به بیرون از خانه بروید و هوای تازه را نفس بکشید، به خصوص پس از یک هفته کاری شلوغ. مهم نیست که در چه ماهی از سال هستید، لباس هایتان را بپوشید و از طبیعت اطراف تان انرژی بگیرید. پابرهنه روی چمن ها راه بروید، کفش هایتان را در آورید و تنی به آب بزنید یا که برگ های درختان را لمس کنید. آنوقت خواهید دید که چقدر انرژی تان افزایش خواهد یافت.

افراد موفق در روزهای تعطیل چه می کنند؟ 

به یک سفر کوتاه می روند

سفر رفتن یکی از کارهایی است که تاثیر زیادی بر روحیه افراد می گذارد. افراد موفق از کوچک ترین فرصت ها برای لذت بردن استفاده می کنند. به عنوان مثال آنها برای تعطیلات خود سفرهای کوتاه و ساده را انتخاب می کنند. برخی از سفرها خستگی ما را بیشتر می کند، اما اگر مکانی که تنها یک یا دو ساعت با شما فاصله دارد را انتخاب کنید، نه تنها خسته نمی شوید بلکه انرژی وافری نیز به دست خواهید آورد.

به علاقمندی هایشان می پردازند

فعالیت مورد علاقه شما چیست؟ ورزش، کتاب خواندن، خرید، نقاشی یا عکاسی؟ در روزهایی که زمان کافی دارید، سعی کنید کارهایی را که بدان علاقه دارید، انجام دهید، کارهایی که در طول هفته های شلوغ قادر به انجام آنها نیستید. با این کار خستگی اخیرتان به کل برطرف خواهد شد.

فکر کار را از سرشان بیرون می کنند

ذهن ما مدام در حال فکر کردن است به طوری که به سختی می توان فکرهای آشفته را از آن بیرون کرد، اما افراد موفق در این کار مهارت زیادی دارند. آنها در مورد اتفاق های آینده نگران نیستند یا به اشتباهاتی که در گذشته انجام داده اند، غبطه نمی خورند. به جای آن تمرکز خود را روی کارهایی که در حال حاضر باید انجام دهند می گذارند و از لحظه لحظه زندگی شان لذت می برند.

آنها به میزان کافی می خوابند

یدن ما احتیاج به استراحت دارد که این کار در طول هفته برایمان به اندازه کافی میسر نیست. افراد موفق از تعطیلات خود برای این کار استفاده می کنند. اگر چه آنها برنامه ریزی های خود را دارند اما از خواب شان نمی گذرند زیرا تا بدن انرژی از دست رفته خود را پس نگیرد، توان انجام فعالیت های دیگر را نخواهد داشت.

افراد موفق در روزهای تعطیل چه می کنند؟ 

با تمرکز بالا کار می کنند

برخی از افراد موفق برای روزهای تعطیل خود به گونه دیگری برنامه ریزی می کنند. آنها از این فرصت استفاده می کنند و اگر برایشان امکان داشته باشد به محل کار می روند تا در سکوت و آرامش آنجا تمرکز بیشتری بر کارهایشان داشته باشند. در این شرایط بازدهی کاری که می کنند نیز دو برابر خواهد شد.

برای زمان شان ارزش قائلند

زمان چون برق و باد در حال گذر است، به همین دلیل باید قدرش را بدانیم. افراد موفق نیز برای تک تک دقایق شان ارزش قائلند. به عنوان مثال اگر برنامه ای را دوست نداشته باشند، رک و رو راست به آن «نه» می گویند. در واقع آنها به دنبال فعالیت هایی که شادشان می کنند می روند تا در آینده پشیمان لحظاتی که گذشت، نشوند.

از تنهایی خود لذت می برند

موفق ترین افراد، آنهایی هستند که قدر خود را می دانند و برای شادی خود تلاش می کنند. آنها به خوبی می دانند که هیچ فردی جز خودشان مسئول شادی آنها نیست، پس از تنهایی خود نیز نهایت لذت را می برند.

افراد موفق در روزهای تعطیل چه می کنند؟ 


منبع: برترینها

تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک، با رنگ‌های شاد

طراحی و تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک کار ساده ای نیست و اغلب از روش هایی مرسوم برای تزیین استفاده می کنند که همان بهره گیری از دکوراسیونی مدرن با رنگ های روشنی مانند سفید است. نهایتا برای جذابیت بیشتر در کنار کابینت های سفید کابینت های رنگ چوب طبیعی نیز در یک ردیف از آشپزخانه قرار می گیرند اما در این مطلب به سراغ آشپزخانه هایی خواهیم رفت که از رنگ های جذابی مانند سبز و صورتی در طراحی فضای کوچک استفاده می کنند.

طراحی و تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک کار ساده ای نیست و اغلب از روش هایی مرسوم برای تزیین استفاده می کنند که همان بهره گیری از دکوراسیونی مدرن با رنگ های روشنی مانند سفید است. نهایتا برای جذابیت بیشتر در کنار کابینت های سفید کابینت های رنگ چوب طبیعی نیز در یک ردیف از آشپزخانه قرار می گیرند اما در این مطلب به سراغ آشپزخانه هایی خواهیم رفت که از رنگ های جذابی مانند سبز و صورتی در طراحی فضای کوچک استفاده می کنند.

شاید برایتان جالب باشد بدانید که استفاده از رنگ های پاستلی و شادی مانند صورتی، آبی یخی یا سبز در آشپزخانه در گذشته خیلی بیشتر رواج داشته تا طرح های امروزی. طرح های امروزی، خصوصا وقتی آشپزخانه کوچک باشد عمدتا از رنگ های خنثی استفاده می کنند و خبری از رنگ های شاد به میزانی که در شکل های زیر مشاهده می کنید نیست. چند وقتی است که چنین طرح هایی فراموش شده اند و طراحان و خانه دارهای امروزی خیلی کمتر این روش تزیین را برای دکوراسیون آشپزخانه کوچک خود انتخاب می کنند.

اما دلیل نمی شود بخاطر محبوبیت کم، این طرح ها را فراموش کنیم، شکل های زیر بخوبی نشان می دهند که چرا هنوز هم افراد علاقمند به چنین طرح هایی وجود دارد.

تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک با رنگ هایی بسیار شاد و جذاب

حضور رنگ هایی مانند سبز نعنایی، آبی و سبز در آشپزخانه، از جمله رنگ هایی هستند که خیلی ها همان اول قیدش را می زنند، غافل از اینکه می تواند نتیجه ای خارق العاده در پی داشته باشد. رنگ سبز نعنایی روز به روز محبوبیتش در حال افزایش است و وقتی در آشپزخانه بکار رود، حالتی داینامیک و پرانرژی و در عین حال لطیف و دوست داشتنی در فضا ایجاد می کند.

چنین آشپزخانه ای محدود به زمان خاصی نیست و همیشه زیبا و شیک دیده خواهد شد. اگر خواستار ظاهری قدیمی و کلاسیک در دکوراسیون هستید، بهتر درست مانند آشپزخانه زیر، لوازم خود مانند گاز را به شکل مدل های قدیمی انتخاب کنید.

تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک با رنگ هایی بسیار شاد و جذاب

تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک با رنگ هایی بسیار شاد و جذاب

سایه تاریک تر و لطیف تر رنگ سبز نعنایی، برای ایجاد فضایی دلباز و کلاسیک بسیار مناسب است.  اگر شما هم خواستار اتمسفری سر زنده و شاد در دکوراسیون آشپزخانه کوچک و گرفته هستید، شک نکنید این رنگ فواید زیادی برای شما خواهد داشت. بخاطر پاستلی بودن، رنگ سبز نعنایی خیلی زننده و روشن دیده نمی شود و با انعطاف پذیری بالایش، با سایر عناصر موجود در دکوراسیون، مثل کابینت ها یا کفپوش تیره چوبی خیلی عالی ترکیب می شود.

تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک با رنگ هایی بسیار شاد و جذاب

تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک با رنگ هایی بسیار شاد و جذاب

تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک با رنگ هایی بسیار شاد و جذاب

آبی پاستلی یکی دیگر از رنگ هایی هست که در دکوراسیون آشپزخانه کوچک جذابیت زیادی خواهد داشت. وقتی دیوارها یکدست سفید باشند، کابینت های آبی رنگ به خوبی در زمینه سفید می درخشند. البته خود آبی زمینه ای عالی برای دیده شدن لوازم سفید رنگ ایجاد می کند، مثلا در شکل دوم پایین، میز ناهارخوری کوچک و سفید رنگ بخوبی خود را نشان می دهد.

البته حتما لازم نیست فقط کابینت ها به این رنگ انتخاب شوند. همانطور که در شکل های پایین مشخص است، دیوار بین کابینت ها، یا لوازم بزرگ آشپزخانه مانند گاز و یخچال به رنگ آبی انتخاب می شوند و کابینت ها، سقف و دیوار یکدست سفید می خورند.

تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک با رنگ هایی بسیار شاد و جذاب

تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک با رنگ هایی بسیار شاد و جذاب

تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک با رنگ هایی بسیار شاد و جذاب

سبز نسبتا تیره شاید کلاسیک ترین رنگ ها برای دکوراسیون داخلی باشد. آشپزخانه فضایی است که هر عضوی از خانواده در آن رفت و آمد خواهد کرد و خیلی ها هم ترجیح می دهند غذا را به صورت دسته جمعی در آشپزخانه میل کنند. در چنین شرایطی وجود یک آشپزخانه شاد و البته گرم می تواند اعضای خانواده را صمیمی و شاد نگه دارد.

درست مانند سایر رنگ ها، سبز پاستلی می تواند خیلی عالی با انواع لوازم موجود در آشپزخانه هماهنگ شود. جالب اینکه این رنگ در آشپزخانه های مدرن نیز خیلی عالی جواب می دهد که در شکل های زیر بوضوح مشخص است.

تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک با رنگ هایی بسیار شاد و جذاب

 تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک با رنگ هایی بسیار شاد و جذاب

تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک با رنگ هایی بسیار شاد و جذاب

تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک با رنگ هایی بسیار شاد و جذاب

رنگ های بالا را می شود با خیال راحت در دکوراسیون آشپزخانه کوچک و حتی بزرگ استفاده اکرد، اما صورتی از آن رنگ هایی است که استفاده از آن خصوص در آشپزخانه، جرأت زیادی می خواهد. صورتی، رنگی شاخص و برجسته است. اما سایه های لطیف و نرم این رنگ وجود دارند که حالتی بینابینی داشته و هم لطیف هستند و هم شاخص. البته اگر از علاقمندان به رنگ صورتی هستید اما از استفاده زیاد آن حراس دارید، می توان یک یا دو وسیله بزرگ در آشپزخانه مثل گاز یا هود را به رنگ صورتی انتخاب کنید.

تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک با رنگ هایی بسیار شاد و جذاب

تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک با رنگ هایی بسیار شاد و جذاب
تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک با رنگ هایی بسیار شاد و جذاب

تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک با رنگ هایی بسیار شاد و جذاب

تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک با رنگ هایی بسیار شاد و جذاب

تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک با رنگ هایی بسیار شاد و جذاب

تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک با رنگ هایی بسیار شاد و جذاب

تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک با رنگ هایی بسیار شاد و جذاب

تزیین دکوراسیون آشپزخانه کوچک با رنگ هایی بسیار شاد و جذاب


منبع: برترینها

قهرمان پارالمپیک، ۹۰۰‌ هزار تومان حقوق می‌گیرد!

کسب عنوان بهترین پارالمپین ‌سال ٢٠١٧، برگ جدیدی به کارنامه پرافتخار وزنه‌‌بردار معلول ایرانی اضافه کرد. سیامند رحمان که در پارالمپیک ٢٠١۶ توانست رکورد تاریخی ٣١٠ کیلوگرم را به ثبت برساند، برای نخستین‌بار به‌عنوان یک ایرانی بهترین ورزشکار معلول جهان شد. او حالا با وجود کسب ٢ مدال طلای پارالمپیک، انگیزه‌های زیادی برای المپیک ٢٠٢٠ دارد و وعده ثبت یک رکورد جدید در توکیو را می‌دهد. با این حال، قوی‌ترین مرد معلول جهان از بی‌توجهی برخی از مسئولان داخلی گلایه دارد و معتقد است مشکلات زیادی در مسیر موفقیت او دیده می‌شود. در ادامه گفت‌وگوی «شهروند» با سیامند رحمان بعد از کسب عنوان بهترین پارالمپین ‌سال ٢٠١٧ جهان را می‌خوانید:

 با 2 طلای پارالمپیک، 900‌هزار تومان حقوق می‌گیرم!

از مراسم برترین‌های پارالمپیکی جهان برایمان بگو که با یک اتفاق تاریخی برای خودت و ایران همراه بود. مراسم بسیار خوبی در ابوظبی برگزار شد و خدا را شکر بنده برای نخستین‌بار به‌عنوان یک ایرانی عنوان بهترین ورزشکار‌ سال را کسب کردم. این عنوان باعث افتخار من است چون باعث شدم بار دیگر مردم از یک اتفاق ورزشی خوشحال شوند. وقتی فیلم عملکرد هر ورزشکار را در این مراسم پخش می‌کردند و نام من به‌عنوان یک ایرانی اعلام شد، احساس غرور کردم.

خودت پیش‌بینی می‌کردی چنین عنوانی را کسب کنی؟

همان‌طور که گفتم تا به حال هیچ ورزشکار ایرانی به این عنوان نرسیده بود. شاید خودم پیش‌بینی چنین اتفاقی را با توجه به رکوردی که در پارالمپیک ثبت کرده بودم، می‌کردم اما نمی‌توانستم بگویم صددرصد چنین اتفاقی رخ می‌دهد. ٢ نامزد دیگر که رقبای من بودند، در شنا و ویلچررانی فعالیت می‌کردند و آنها نیز سختی‌های زیادی را در رشته خود پشت ‌سر گذاشتند. در هر صورت خدا را شکر که این عنوان به من رسید.

 برترین‌های ورزش معلولان جهان با رأی چه کسانی انتخاب می‌شوند؟

کمیته بین‌المللی پارالمپیک هیأت ژوری را مشخص کرده که آنها رأی می‌دهند و برترین‌ها را انتخاب می‌کنند. در این دوره هم به خاطر رأی‌گیری برای انتخاب رئیس جدید کمیته بین‌المللی پارالمپیک همه روسای پارالمپیک کشورهای مختلف در ابوظبی حضور داشتند.

 تا چند هفته دیگر باید در مسابقات جهانی شرکت کنی و هدفت در رقابت‌های امسال چیست؟

شرایط رشته وزنه‌برداری خاص است و ما باید تمرینات مداومی را در طول ‌سال انجام دهیم. مردم و رسانه‌ها نیز به من لطف دارند اما باور کنید فرصت نمی‌کنم پاسخ خیلی از پیام‌های آنها را بدهم. تمریناتم را خیلی جدی برای مسابقات جهانی دنبال می‌کنم و این اتفاق بیشتر وقت مرا گرفته است. ما دوم مهرماه به مکزیک اعزام می‌شویم و حدود ٢٠ساعت پرواز خواهیم داشت. شاید من بیشتر از گرفتن مدال طلا، استرس ٢٠ساعت ماندن در هواپیما را داشته باشم! به‌هرحال هدفم مثل همیشه قهرمانی است و امیدوارم با مدال طلا برگردم.

 قصد داری بار دیگر رکوردشکنی کنی و وزنه‌ای بالاتر از ٣١٠ کیلوگرم را بالای سر ببری؟

هر چه کادرفنی صلاح بداند، من انجام می‌دهم. با این‌حال، در برنامه من برای مسابقات جهانی امسال رکوردشکنی نیست. حتی بعید است به رکورد جهان که با ٢٩۶ کیلوگرم در اختیار خودم است، حمله کنم و بخواهم وزنه ٣٠٠ کیلوگرمی بزنم. خدا را شکر توانایی تکرار رکوردهای پارالمپیک ریو را دارم اما نمی‌خواهم خیلی به خودم فشار بیاورم. وزنه‌برداری رشته‌ای است که با یک آسیب‌دیدگی ۵٠کیلوگرم رکورد یک‌ نفر افت می‌کند و باید مراقب سلامتی‌ام باشم.

 پس دیگر نباید منتظر رکوردشکنی سیامند رحمان باشیم؟

این‌طور هم نیست. آینده دست خداست اما من تمام تمرکزم را روی پارالمپیک ٢٠٢٠ گذاشته‌ا‌م تا ان‌شاءالله در توکیو به یک رکورد تاریخی دیگر دست پیدا کنم.

 به‌عنوان قهرمان پارالمپیک و بهترین ورزشکار جهان در این بخش، از حمایت‌های لازم داخلی برخوردار هستی؟

حرف من همیشه این است که سیامند رحمان تا ابد نمی‌تواند به ورزش حرفه‌ای ادامه دهد. من نهایتا چند‌سال دیگر می‌توانم ورزش کنم؟ الان سال‌هاست که کار و زندگی من ورزش و تمرین است. جا دارد از صندوق حمایت از قهرمانان گلایه کنم که به من با داشتن ٢مدال طلای پارالمپیک ٩٠٠‌هزار تومان حقوق می‌دهند. متاسفانه بین ورزشکاران المپیکی و پارالمپیکی تبعیض قایل می‌شوند و این درست نیست.

 با 2 طلای پارالمپیک، 900‌هزار تومان حقوق می‌گیرم!

گلایه خودت را تا‌کنون به گوش مسئولان رسانده‌ای؟

چندباری من و سایر قهرمان‌های پارالمپیکی در مصاحبه‌های خود این موضوع را اعلام کردیم. وزیر ورزش هم که چند ماهی است روی کار آمده و قطعا در جریان این اتفاقات قرار گرفته است. من مشکلاتی دارم که شاید هیچ‌کدام از این مسئولان از آنها اطلاع نداشته باشند. در شرایطی ٩٠٠‌هزار تومان حقوق می‌گیرم که مثلا برای سفر به تهران و برگشت به ارومیه، یک‌میلیون تومان هزینه می‌کنم. مجبورم به خاطر شرایطی که دارم، ٢ بلیت هواپیما بگیرم. ما خواهان یکسان‌سازی همه شرایط برای ورزشکاران المپیکی و پارالمپیکی هستیم و اگر قرار به فرق گذاشتن هم باشد، قطعا شرایط ما خیلی سخت‌تر از المپیکی‌هاست.

به‌نظر نمی‌رسد حقوق ٩٠٠‌هزار تومانی هزینه‌های زندگی ورزشی و شخصی شما را تأمین کند؟

همین حقوق را هم ۶ ماه می‌دهند و ۶ ماه دیگر نمی‌دهند. واقعا آنهایی که این حقوق را برای من در نظر گرفته‌اند، خودشان حاضر هستند با ٩٠٠‌هزار تومان در ماه زندگی کنند؟ جالب است که برای همین مبلغ منت هم می‌گذارند و وقتی هم که من گلایه‌ای می‌کنم، ناراحت می‌شوند. به‌نظر من این مبلغ را ندهند، سنگین‌تر هستند!

بارها شنیده‌ایم که از کشورهای خارجی پیشنهاد دریافت کرده‌ای؟

بله، بارها این اتفاق رخ داده که با مبالغ نجومی به من پیشنهاد دادند تا برای کشور دیگری وزنه بزنم. من هیچ‌وقت چنین پیشنهادی را قبول نمی‌کنم. حتی اگر هیچ حقوقی به من ندهند، باز هم دوست دارم با پرچم ایران روی سکوی قهرمانی جهان و المپیک بروم. با این حال، بعضی از برخوردها آدم را دلسرد می‌کند. من با نفر دوم جهان ٧٠ کیلوگرم فاصله رکوردی دارم. آیا این مسائل را نمی‌بینند؟!

به‌نظر می‌رسد دل پُری از کمبودها داری؟

مشکل اینجاست که مسئولان فقط ٢ماه قبل از المپیک یادشان می‌افتد که ما هم هستیم. آن موقع سراغ ما می‌آیند اما این‌گونه حمایت کردن دردی را دوا نمی‌کند و فایده‌ای ندارد. من یک ماه قبل سفری به ژاپن داشتم و دیدم که آنها از حالا کار خود را برای کسب نتایج موفق در المپیک و پارالمپیک ٢٠٢٠ آغاز کرده‌اند اما این‌جا فقط چند ماه مانده به مسابقات همه یاد ورزشکاران می‌افتند. این را هم بگویم که من مشکلی با ورزشکاران المپیکی ندارم و بحثم این است که نباید تبعیض وجود داشته باشد؛ وگرنه امثال بهداد سلیمی و کیانوش رستمی هم سختی‌های زیادی می‌کشند و نباید دغدغه فکری به خاطر کمبودها داشته باشند.

در آخر اگر صحبت خاصی داری، بگو؟

جا دارد از خسروی‌وفا، رئیس کمیته پارالمپیک که همواره پشتیبان ورزشکاران بوده، تشکر کنم. او زحمات زیادی برای ورزش جانبازان و معلولان کشیده و می‌بینیم که اردوهای تیم‌ملی با بهترین امکانات برگزار می‌شود. من قدردان زحمات همه هستم و به نظرم نفراتی که برای ما در تمرینات، صفحات وزنه‌برداری را جابه‌جا می‌کنند، در موفقیت من نقش دارند. امیدوارم با مدال‌هایی که کسب می‌کنم، بتوانم جواب زحمات این دوستان را بدهم.
منبع: برترینها

گفت و گو با «جاستینا»؛ دختر رَپِری که هنرپیشه تئاتر شد

روزنامه تماشاگران امروز – علی کیانی موحد: نزدیک به دو ماه پیش خبر آمد که یکی از مطرح ترین خواننده های موسیقی زیرزمینی، به عنوان بازیگر روی صحنه تئاتر رفته. پس از دو ماه این بازیگر، تئاتری جدید را تجربه کرده و این روزها مشغول اجراست. صحبت از «فریما حبشی زاده» یا «جاستینا»ی دنیای رپ است.

خواننده ای اجتماعی خوان که به شدت بین جوان ها طرفدار داشته و امروز با کمرنگ شدن در دنیای موسیقی سراغ رشته ای که در آن تحصیل کرده رفته و به عنوان بازیگر مشغول به فعالیت می باشد. می توانید اولین گفت و گوی این بازیگر- خواننده با رسانه ها را مطالعه کنید.

 گفت و گو با «جاستینا»؛ دختر رپری که حالا یک هنرپیشه رسمی تئاتر است

فریما یا فریماه؟

تا سه سال پیش «ه» داشت اما دیگر ندارد!

چطور؟

پدر به ثبت احوال مراجعه کرد و تقاضای فریماه کرد اما وقتی که شناسنامه آمد انتهای نام من «ه» نداشت و خودش به صورت دستی اسم من را درست کرد. چند سال پیش متوجه شدم در سیستم فریما ثبت شده و پدر با یک کاتر به جان شناسنامه افتاد و همان «ه» را حذف کرد.

بین زمانی که درس شما تمام شد یعنی سال ۹۴ و امروز که روی صحنه رفتید فاصله افتاده است. دلیل این فاصله چیست؟

به دلیل اینکه سراغ علاقه دیگرم رفته بودم و در موسیقی مشغول شده بودم، کمی از دنیای بازی و بازیگری فاصله گرفتم و موسیقی را جدی دنبال کردم. البته امروز دنیای بازیگری را بیشتر جدی گرفتم و دومین تئاتر جدی ام در حال نمایش است. جالب اینکه بسیاری از مردم و علاقه مندان من نمی دانستند رشته تحصیلی من تئاتر بوده و فکر می کردند به خاطر شهرت در موسیقی به سراغش رفته ام.

نظر خانواده درباره بازیگری شما چه بود؟
اتفاقا مشکلی نداشتند. آنها در کل با حضور من در دنیای هنر زیاد مخالفت نکردند. البته در زمان حضور در موسیقی کمی اختلاف نظر بود که به تدریج برطرف شد.

شما از هفده سالگی تا بیست و هفت سالگی در موسیقی بسیار پرکار و فعال بودید. چطور سمت موسیقی رفتید؟

طبق معمول این علاقه هم از کودکی با من بود. پدر به موسیقی علاقه زیاد داشت و موزیک همیشه شنیده می شود، من هم به سمت آن گرایش پیدا کردم. از سوی دیگر استعداد زیادی در حفظ کردن ترانه ها داشتم. علاقه من به ادبیات هم به خاطر علاقه به شعرها بود. در جمع های خانوادگی می خواندم و بسیاری از اقوام می گفتند فریما را به کلاس های موسیقی بفرستید اما والدینم مخالف بودند و می گفتند موسیقی سرانجامی ندارد و دلیلی ندارد سمت آن برود.

علاقه من به موسیقی هر روز بیشتر می شد تا در پانزده یا شانزده سالگی با موسیقی رپ فارسی آشنا شدم. برای من بسیار جالب بود که بر روی تکست های رپرهای آمریکایی، ایرانی ها رپ می خواندند. همین موضوع باعث شد که بیشتر سراغ موسیقی رپ بروم. در هفده سالگی یکی از دوستان به من پیشنهاد داد که یک کار رپ بخوانم. من هم تکست رپ خود را نوشتم و برای ضبط به یک استودیو رفتیم. جالب آنکه استودیو در زیرزمین بود و واقعا پای در دنیای زیرزمین گذاشتم. آن تکست را خوب اجرا کردم و کار من در دنیای موسیقی رپ آغاز شد. خدا را شکر که در موسیقی هم هیچ وقت پیشنهاد بی شرمانه ای نشد.

کار شما در همان استودیو ادامه داشت و با نام هنری «جاستینا» مشغول به فعالیت شدید؟

درست است. در سن هجده سالگی یک کار خارجی را کاور کردم. اینترنت خانه خوب نبود و به کافی نت رفتم. در آنجا به سختی موسیقی بی کلام آن کار را پیدا کردم و سپس روی آن تکست نوشتم و به استودیو رفتم. نزدیک یک ماه ضبط این اثر طول کشید و سپس خواستم کار را پخش کنم. با یکی از سایت های پربازدید تماس گرفتم. گفتند باید ۶۷ هزار تومان به حسابشان واریز کنم. پول عیدی های خود را جمع کرده و برای آنها فرستادم اما کار پخش نشد چرا که گفتند ما از خواننده زن کاری پخش نمی کنی و پولت را هم پس نمی دهیم! اولین تجربه پخش کار من به این صورت بود. کار را روی سی دی ریخته و با شوق و ذوق به خانه رفتم. پدرم بسیار خوشش آمد اما مادر با عصبانیت سی دی را شکست و گفت این چه کاری است انجام می دهی؟!

 گفت و گو با «جاستینا»؛ دختر رپری که حالا یک هنرپیشه رسمی تئاتر است

بازخورد کار چطور بود؟

پس از انتشار آهنگ در فیس بوک به شدت فالوورهایم زیاد شد. سی نفر درخواست دوستی داده بودند و نزدیک بیست مسیج داشتم. همه تعریف می کردند و هیجان زیادی داشتم. همین بازخورد بین مخاطبین برای من بیست ساله باعث شد که انگیزه ام برای کار بیشتر شود. یک سال پس از پخش این کلیپ یک نفر از شیراز تماس گرفت و گفت می خواهیم برای تو موزیک ویدیو بسازیم. با ترس و لرز به خانواده گفتم که چنین پیشنهادی دارم و آنها به شدت استقبال کردند! برای من جالب بود که آنها استقبال کردند و برای تهیه ویدیو به شیراز رفتیم.

سه روز ضبط کار طول کشید و پس از مدتی ویدیوی من در شبکه های ماهواره ای پخش شد. همان هفته اول، کار من جزو ده کار پربیننده بود و هفته دوم کار من پربیننده ترین ویدیو آن شبکه و بالاتر از کار شادمهر عقیلی قرار گرفت. باورم نمی شد که اینقدر مورد استقبال واقع شده ام و داستان برای من و خانواده جدی تر از قبل شد. جالب آنکه مادرم به شدت پیگیر بود و حتی قبل ضبط کارها از من می خواست شعر را برایش بخوانم تا بداند چه چیزی قرار است بخوانم!

البته امروز دیگر موسیقی برای شما جدی نیست…

(می خندد) هنوز هم جدی هست اما زمانی که سن شما بیشتر می شود به دنبال کسب درآمد هم می افتید. کمی دلسردی به وجود آمده و از سوی دیگر سمت بازیگری رفته ام و به همین دلیل موسیقی را کمی کنار گذاشته و بهتر است بگویم مدتی کمرنگ شده ام.

شما صدای خوبی در خوانندگی دارید و می توانید در سبک پاپ بخوانید. وزارت ارشاد که با پاپ بانوان موردی ندارد و حتی اجازه کنسرت می دهد. شما به این داستان فکر کردید که از زیرزمین به روی زمین بیایید…

به این موضوع فکر کردم اما اگر وارد سبک رپ شدم به واسطه دغدغه و زدن حرف هایم بود. حرف هایی که در سبک پاپ نمی توان بیان کرد. من از درد جامعه و مشکلات دختران می گویم، این حرف ها را نمی توان در قالب موسیقی پاپ بیان کرد. من عاشق اجرا و برگزاری کنسرت هستم و از پول درآوردن بدم نمی آید اما سبک کاری من طوری است که نمی توانم سمت پاپ و کنسرت بروم. هرچند در زندگی هیچ چیز قطعی نیست و ممکن است در آینده تغییر مسیر دهم. شاید سمت اجرای قانونی رفته و حتی در تهران کنسرت برگزار کنم.

جالب آنکه در کارهایتان سراغ سعدی و پروین اعتصامی و فروغ رفته اید…

درست است، من به واسطه علاقه زیادی که به ادبیات فارسی و اشعار کهن دارم، سعی می کنم در سبک موسیقی رپ از آنها استفاده کنم. دوست دارم زمانی که آهنگی می خوانم، خودم وقتی آن را می شنوم از شنیدن آن راضی باشم و بگویم حرف جامعه ام را زده و سراغ حرف بعدی بروم.

 گفت و گو با «جاستینا»؛ دختر رپری که حالا یک هنرپیشه رسمی تئاتر است

جالب اینکه شما به شدت اجتماعی خوان هستید…

بله، پیش تر هم گفتم که حرف من همان دغدغه ای است که در محیط و پیرامون وجود دارد. به همین دلیل من از طلاق خواندم، از این خواند که اگر دختری داشتم به او سبک زندگی صحیح را یاد می دادم و از مسائل دیگری از این دست. تا به امروز رپر دختری نداشتیم که اجتماعی و برای خانم ها و دغدغه هایشان بخواند. به همین دلیل است که طرفدارهای خاصی برای خود پیدا کرده ام.

سوژه های شما از کجا پیدا می شوند؟

وقتی فیلم «رگ خواب» را دیدم، یک شعر درباره طلاق نوشتم. می خواهم بگویم با دقت کردن به محیط اطراف سوژه هایم را پیدا کرده و درباره آن می نویسم. این مسائل به عنوان یک دختر برای من مهم است و برخی از آنها آزاردهنده است. به همین دلیل سراغشان رفته و جای خواندن از عشق و عاشقی مانند دیگر خواننده ها، سراغ این دغدغه می روم.

با این شرایط برای شما مشکلی پیش نیامد؟

(با خنده) پیش نیامده بود تا یک ماه پیش. چند روزی احضار شدم و جالب آنکه به شدت برخورد خوبی با من شد. من نه جاسوس هستم و نه خرابکار! دوستان هم متوجه این موضوع شده بودند و بعد از یکی دو روز مشکل من برطرف شد. باید هم بگویم که احضار من به واسطه خوانندگی نبود، بلکه به واسطه یکی دو پست من در فضای مجازی بود.

یعنی درباره موسیقی و عدم خوانندگی با شما صحبت نشد؟

اصلا سوالی درباره رپ نکردند! جالب آنکه برخی از آهنگ ها را شنیده و درباره آن صحبت هم کردیم. البته منتظر این بودم که یک روز من را احضار کنند اما جالب آنکه این احضار برای موسیقی نبود. البته تذکر دادند که اگر قرار است بخوانی به ارشاد برو و مجوز بگیر! اگر به شما اجازه دادند، می توانی شعرهایت را پخش کنی.

 گفت و گو با «جاستینا»؛ دختر رپری که حالا یک هنرپیشه رسمی تئاتر است

پس یکی از دلایل جدی شدن تئاتر می تواند این باشد…

(می خندد) نه به این شدت، اما تصمیم داشتم که تئاتر را جدی تر دنبال کنم و همین احضار در روند جدی تر شدن آن تاثیرگذار بود.

شما نزدیک به ۱۳۰ هزار طرفدار در فضای مجازی دارید. این طرفدارها چقدر در زندگی شما تاثیرگذار هستند؟

باید به جرئت گفت زندگی اول ما فضای مجازی است. بین حضور در تلگرام و اینستاگرام غذایی می خوریم و با خانواده کمی صحبت می کنیم و دوباره سراغ فضای مجازی می رویم. بازخورد کارهای من در فضای مجازی برای من مهم است. ارتباط خوبی هم با مخاطبین داشته و سعی دارم جواب همه آنها را بدهم. نظر طرفداران من در فضای مجازی بسیار مهم است و در کارهایم از آن بهره می برم.

این مخاطب ها تئاتر شما را پرفروش کرده است؟

(با خنده) بله. در تئاتر اولم یکی از طرفدارهای من پنج بار پای کار نشست و واقعا خجالت زده ام کرد.


منبع: برترینها

ترفندهایی برای سفر راحت با قطار

هیچگاه به قطار تنها به چشم ماشینی که شما را از نقطه ای به نقطه ای دیگر می برد نگاه نکنید، این وسایل شگفت انگیز با قدمتی که دارند شاهد اتفاقات فراوانی بوده اند.

چه جنگ هایی که در آنها با استفاده از قطار به سربازان و جنگجویان اسلحه یا مواد غذایی رسانده شده، یا بدنه ی از کار افتاده ی آنها سرپناه سربازان و قربانیان جنگ بوده است. پس ای نبار اگر پا به درون قطاری گذاشتید اندکی به سرگذشت این ماشین های ریلی بیاندیشید از سفر با آنها نهایت لذت راببرید.

حرکت نرم قطار بر روی ریل که از دل طبیعت می گذرد، با دودی که از آن خارج شده و در رقص کنان در هوا محو می شود هم برای بیننده تصاویری خوشایند می سازند.

اما باید بدانیم که هر قدر وسیله ای موجبات راحتی ما را فراهم کند، باز هم نکات و ترفندهایی وجود دارند که می توانیم به وسیله ی آنها برای خود راحتی بیشتری ایجاد کنیم و در طول مسیر هم خاطرات شیرینی برای خود بسازیم.

سفر با قطار، اگر خوب و با کیفیت باشد می تواند حتی حساس ترین مسافران را راضی کند. اکثر کسانی به دلیل ترس از پرواز و ارتفاع از هواپیما دوری می کنند، یا با شنیدن آمار بالای تصادفات جاده ای از سفر کردن با خودروی شخصی و اتوبوس وحشت دارند، قطارها را وسایلی امن می پندارند. اما چه کنیم که مطمئن باشیم بهترین شرایط را درون قطار برای خود مهیا کرده ایم؟

 ترفندهایی برای سفر راحت با قطار
 ترفندهایی برای سفر راحت با قطار
۱- حتما کمی غذا همراه ببرید

سعی کنید تا جایی که امکان دارد برای سفرهای طولانی خود با قطار، غذای خانگی همراه ببرید، زیرا در بیشتر موارد ثابت شده است که غذای بوفه و رستوران های داخل قطار از کیفیت مناسبی برخوردار نیستند. پس برای داشتن سفری سلامت و بی دردسر، غذایی که بتوانید آن را مدت طولانی در قطار با خود داشته باشید طبخ کنید و همراه ببرید.

 ترفندهایی برای سفر راحت با قطار

 


۲- خود را سرگرم کنید

با وجود امکان قدم زدن در راهروی قطار و تماشای مناظر در طول مسیر، اگر سفری طولانی در پیش دارید، ممکن است از یکنواختی فضا کلافه و بی قرار شوید. برای جلوگیری از این اتفاق کتاب، مجله یا روزنامه ای که به آن علاقه دارید همراه ببرید و مطالعه کنید، در موبایل یا تبلتتان مشغول تماشای فیلم شوید یا خود را به حل کردن جدول مشغول کنید.

 ترفندهایی برای سفر راحت با قطار


۳- لوازم ضروری را فراموش نکنید

لوازم ضروری و بهداشتی مانند دستمال کاغذی، چسب زخم و مایع ضدعفونی کننده دست وسایلی هستند که قطعا در سفر با قطار به کارتان خواهند آمد، زیرا ممکن است در سرویس بهداشتی قطار این موارد را نیابید.

اگر در طول شب میهمان قطار های کوپه ای هستید، بدانید که برای خواب به شما ملحفه و بالش خواهند داد، بنابر این در صورتی که عادت به استفاده از رختخواب های عمومی ندارید، بهتر است ملحفه و روبالشی شخصیتان را همراه ببرید.

 ترفندهایی برای سفر راحت با قطار

۴- لباس راحت به تن کنید

به تن داشتن لباس هایی که در آنها احساس راحتی نمی کنید در ساعات طولانی سفر با قطار یکی از عذاب آورترین اتفاقاتی است که حین سفر تجربه خواهید کرد. لباس هایی مناسب فصل و کاملا آزاد و راحت برای داخل قطار برگزینید و به یاد داشته باشید، بهتر است که پیش از خواب کفش هایتان را از پا خارج نکنید، پس در انتخاب کفش به راحتی پاهایتان هم اهمیت دهید.

ترفندهایی برای سفر راحت با قطار 


۵- برای داشتن خوابی بهتر، چند وسیله با خود همراه کنید

فراموش نکنید که در وسایل حمل و نقل عمومی مانند قطار، تنظیم نور و میزان سر و صدای موجود از کنترل شما خارج هستند. پس اگر اصرار دارید که چند ساعتی را در قطار به خواب و استراحت اختصاص دهید، چشم بند و گوش گیر را برای به حداقل رساندن عوامل آزار دهنده ی محیطی از یاد نبرید. ضمنا همانطور که در مورد ۳ ذکر شد، اگر دوست دارید هنگام خواب بالش شخصیتان را به زیر سر بگذارید، می توانید آن را همراه خود به داخل قطار ببرید.

 ترفندهایی برای سفر راحت با قطار


۶- با همسفرانتان خوش رفتاری کنید

چه با قطارهای کوپه ای سفر کنید و چه با قطارهای سالنی، با دست کم سه مسافر دیگر همراه خواهید بود. اگر میخواهید سفری آرام و شاد، در تعامل با همسفرانتان داشته باشید، کمی خودخواهی و منافع شخصی را کنار بگذارید و با همراهانتان مهربان باشید. با آنها رابطه ای دوستانه برقرار کنید تا در کمال صلح و آرامش هر مشکل یا اختلاف نظری که در طول سفر میانتان پیش آمد کرد، برطرف کنید و در صورت بروز مشکل به کمک یکدیگر بشتابید.

 ترفندهایی برای سفر راحت با قطار


۷- مراقب وسایل ارزشمندتان باشید

چنانچه وسایلی گرانقیمت در قطار با خود حمل می کنید، بهتر است همیشه آنها را در نزدیکی خود قرار دهید و به هیچ وجه به قسمت بار نسپاریدشان. اگر هم در کوپه با افرادی به جز دوستان و اقوام خود همسفر هستید، بهتر است کیف کوچکی تهیه کنید و آن را از زیر لباس به گردنتان بیاویزید. پیش از خواب تمامی وسایل گرانبهایتان را درون این کیف قرار دهید و با خیال راحت به خواب فرو روید.

 ترفندهایی برای سفر راحت با قطار

۸- کنار پنجره بنشینید

تماشای مناظر طبیعی جاده، هنگامی که در صندلی قطار فرورفته و به صدای چرخ هایش گوش سپرده اید یا در افکار روزمره ی خود غوطه ورید، خالی از لطف نیست. این مناظر ممکن است دشت هایی سبز و هموار باشند، یا چشم انداز کویرهای خشک و نمکین و شاید هم کوهستان و جنگل های پوشیده از دار و درخت، که هرکدام به نوعی زیبا هستند.

پس اگر موفق شدید، در کنار پنجره بنشینید تا چند ساعتی از جلوه های طبیعی خلقت خداوند بهره مند شوید. صندلی های کنار پنجره مزایای دیگری هم دارند، مسافران دیگر برای ورود و خروج مراحم شما نخواخند شد، همچنین برای چرت کوتاه بین روز می توانید سر خود را به شیشه تکیه دهید!

به یاد داشته باشید که در روشنایی روز آفتاب از شیشه های قطار به درون نفوذ می کند، پس در صورتی که قصد دارید صندلی کنار پنجرا را از آن خود کنید، عینک آفتابی فراموش نشود.

 ترفندهایی برای سفر راحت با قطار

۹- موبایلتان را شارژ کنید

درست است که در اکثر قطار ها، به ویژه قطار های کوپه ای پریز برق در دسترس مسافران قرار داده می شود، اما تعداد آن ها قطعا به اندازه ی مسافران نیست. تصور کنید که در کوپه ای شش نفره هرکسی بخواهد موبایل یا تبلتش را شارژ کند! در این صورت قطعا نوبت به شما نخواهد رسید. بنابراین پیش از خروج از منزل و حرکت به سمت ایستگاه راه آهن حتما تمام وسایل الکترونیکی همراهتان را کاملا شارژ کنید.

ترفندهایی برای سفر راحت با قطار

۱۰- تمام مدت یکجا ننشینید

نشستن مداوم و طولانی علاوه بر این که خسته کننده است، برای بدنتان به خصوص پاها بسیار مضر می باشد. سعی کنید یک یا دوبار در طول سفر با قطار در راهرو قدم بزنید و اما این کار را زیاد تکرار نکنید تا سبب ایجاد مزاحمت برای سایرین نشوید.

از دیگر نکاتی که به سلامتی بدنتان در قطار کمک می کند، همراه بردن بالش دور گردنی است، تا اگر موفق نشدید کنار پنجره بنشینید هنگام چرت نیمروزی به سر و گردنتان آسیب و فشار وارد نشود.

ترفندهایی برای سفر راحت با قطار 


منبع: برترینها

سالروز تولد ایمی واینهاوس

نام اصلی: ایمی جید واینهاوس

تولد: ۱۴ سپتامبر ۱۹۸۳ – لندن، انگلستان

مرگ: ۲۳ ژوئیه ۲۰۱۱ میلادی (۲۷ سال)

لندن، انگلستان

سبک‌(ها): جاز، سول، ریتم و بلوز

سال‌های فعالیت: ۲۰۰۳ -۲۰۱۱

سالروز درگذشت ایمی واینهاوس

اِیمی جید واینهاوس (به انگلیسی: Amy Jade Winehouse) (زادهٔ ۱۴ سپتامبر ۱۹۸۳ – درگذشته ۲۳ ژوئیه ۲۰۱۱) خواننده و ترانه‌سرای بریتانیایی است که با ترکیب الکترونیک سبک‌های موسیقی جاز، سول، ریتم و بلوز شناخته می‌شود.

فعالیت هنری

آغاز کار او در سال ۲۰۰۳ با آلبوم فرانک بسیار عالی بود. نامگذاری این آلبوم به دلیل تاثیر خواننده معروف فرانک سیناترا بر ایمی بوده است. پدر ایمی از کودکی ترانه های فرانک سیناترا را برای او میخوانده. در سال ۲۰۰۶ با آلبوم بازگشت به سیاهی نامزد ۶ جایزه گرمی و موفق به دریافت ۵ جایزه گرمی شد.

سالروز درگذشت ایمی واینهاوس

مرگ

ایمی مصرف الکل را در سال ۲۰۰۸ آغاز کرد و تا هنگام مرگ نیز الکل مصرف می‌کرد. در تابستان ۲۰۱۱ او یک دوره پرهیز از الکل به مدت چند هفته را گذراند اما بعد دوباره با سوءمصرفش الکل او عود کرد و همین مساله باعث مرگ او شد.

محافظ او گفته بود که من سه روز قبل از مرگ او به محل اقامت او رفتم و دیدم که ایمی مسموم شده بود. او همچنین بیان کرد که در روزهای بعد هم نوشیدنی‌های دیگری را در خانه او یافتم و همچنین افزود که ساعت ۲ بامداد صبحگاه روز مرگ او صدای موسیقی و خنده و صدای تلویزیون را از خانه او می‌شنیدم. طبق صحبت‌های محافظ او ساعت ۱۰ صبح ایمی را دیده که در تخت خواب دراز کشیده و هرچه تلاش کرده نتوانسته او را بیدار کند.

 طبق این گفته‌ها کسی مظنون شناخته نشد چرا که ایمی معمولاً شب‌ها دیر می‌خوابید. محافظ ادامه داد که: “ساعت ۳ نیمه شب دوباره برخواستم که وضعیت ایمی را چک کنم دیدم که به همان صورت خوابیده و در بررسی بعدی متوجه شدم که ایمی نفس نمی‌کشد و هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد و سریعاً با اورژانس تماس گرفتم.”

سالروز درگذشت ایمی واینهاوس

در ساعت ۳:۵۴ دقیقه به وقت محلی دو آمبولانس به محل حادثه فرستاده شد و در آنجا مرگ او مشخص شد و پلیس متروپلیتن نیز مرگ او را تایید کرد. بعد از تایید این خبر مردم و خبرنگاران به محل اقامت او آمدند تا ادای احترام کنند. تیم پزشکی قانونی هم در محل وقوع حادثه حاضر شد و از اتاق او یک بطری کوچک و دو بطری بزرگ ودکا پیدا کرد. تیم پزشکی قانونی پس از کالبد شکافی مشخص کرد که میزان الکل خون او ۴۱۶ میلیگرم در ۱۰۰ میلی لیتر است که این مقدار ۵ برابر حد مجاز میزان الکل موجود در خون است و همین مقدار زیاد الکل باعث مرگ ناگهانی او شده است.

بسیاری از هنرمندان عرصه موسیقی به مناسبت درگذشت ایمی ادای احترام کردند هنرمندانی چون:لیدی گاگا ،ریحانا ،ادل ،نیکی میناژ وجرج مایکل همچنین گروه موسیقی گرین دی به همین مناسبت ترانه‌ای سرود و نامش را ایمی گذاشت. چرا که مرگ او ۱۷ سال بعد مرگ کوباین اتفاق افتاد و این اتفاق باعث شد تا دوباره توجه جهانیان به کلوب ۲۷ متمرکز شود. سه سال قبل از این او ترس مرگ در ۲۷ سالگی را تجربه کرده بود.

سالروز درگذشت ایمی واینهاوس

آلبوم ها

آلبوم‌های استودیویی

بی پرده (۲۰۰۳)

بازگشت به سیاهی (۲۰۰۶)

گنج پنهان

 اجراهای زنده

گفتم به تو که آشفته‌ام (لندن ۲۰۰۷)

اجرای زنده در بی‌بی‌سی (۲۰۱۲)


منبع: برترینها