کشف جسد سوخته یک زن و مرد حین اطفای حریق/ متواری شدن ۲ مرد از محل حادثه

سخنگوی آتش‌نشانی تهران گفت: آتش‌نشانان حین اطفای حریق در خیابان اتابک با جسد سوخته یک خانم و آقا مواجه شدند همچنین دو نفر که از میان شعله‌های آتش نجات یافته بودند از محل حادثه متواری شدند.

سید جلال ملکی در گفت‌وگو با تسنیم با اعلام خبر آتش‌سوزی مرگبار دو باب مغازه متروکه در بزرگراه بعثت درباره جزئیات این حادثه اظهار کرد: ساعت ۲۳:۳۵ شب گذشته آتش‌سوزی در بزرگراه بعثت، نبش خیابان اتابک به سامانه ۱۲۵ اعلام شد که به سرعت آتش‌نشانان سه ایستگاه آتش‌نشانی با امکانات لازم به محل حادثه اعزام شدند.

سخنگوی سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی تهران ادامه داد: محل حادثه دو باب مغازه متروکه در مجاورت یکدیگر و هر کدام به وسعت حدودی ۴۰ متر بود و یک نیم طبقه، بالای این مغازه‌ها وجود داشت، این مغازه‌ها به محلی برای تجمع افراد آواره تبدیل و دچار آتش‌سوزی شده بود.

وی تصریح کرد: زمانیکه آتش‌نشانان به محل حادثه رسیدند یکی از مغازه‌ها کاملاً شعله‌ور بود و چون مغازه‌ها به هم راه داشتند دود و آتش به مغازه مجاور نیز سرایت کرده بود همچنین کرکره مغازه‌ها به دلیل متروکه بودن آنها از بیرون بسته بود و این افراد از راه و مسیرهای دیگری  وارد مغازه می‌شدند که آتش‌نشانان مشغول بریدن درهای مغازه شده و همزمان موفق شدند از راه‌های دیگری به مغازه وارد شوند.

ملکی افزود: آتش‌نشانان در لحظات اولیه موفق شدند دو مرد جوان که در میان آتش و دود گرفتار و دچار دودگرفتگی شده بودند را نجات دهند،‌ در ادامه عملیات جستجو و خاموش کردن آتش، با بدن سوخته دو نفر (یک خانم و یک آقا) در نیم‌طبقه بالایی مواجه شدند که با حضور عوامل اورژانس و بررسی اولیه مشخص شد این افراد جان خود را از دست داده‌اند.

سخنگوی آتش‌نشانی تهران با بیان اینکه علت فوت این افراد از طریق مراجع قضایی و پزشکی قانونی اعلام می‌شود، خاطرنشان کرد: دو نفر دیگری که از میان دود و آتش نجات یافته بودند از محل متواری شدند و آتش‌نشانان در ساعت یک بامداد به عملیات خود پایان داده و محل حادثه تحویل عوامل انتظامی شد


منبع: عصرایران

عباس عبدی: در صورت برابری حقوق زن و مرد کسی به سلاح مهریه متوسل نخواهد شد

عباس عبدی در اعتماد نوشت: هفته گذشته خبری به نقل از رییس ستاد دیه کشور منتشر شد مبنی بر اینکه: «طبق آخرین اطلاعات ارایه شده از استان‌ها ۲۴۵۰ مرد ایرانی به خاطر ناتوانی در پرداخت مهریه در زندان هستند… این تنها تعداد افرادی است که کارشان به دادخواست مهریه و زندان کشیده شده است. و الا وضعیت دادگاه و موضوع طلاق‌کشی تلخ‌تر از این آمار جزیی است.»

 طبیعی است که اینگونه اخبار تا حدی تاثرآور باشد نه فقط به علت زندان بودن عده‌ای از افراد به دلیل نپرداختن مهریه یا بدهی به زن، بلکه مهم‌تر از آن این است که اگر به گذشته‌های نه چندان دور برگردیم متوجه می‌شویم که رخ دادن چنین اتفاقاتی در گذشته بی‌معنا می‌نمود. ولی وقوع این رویدادها اغلب به علت ناتوانی ما در تطبیق دادن خود با شرایط جدید اجتماعی است. در همان گروهی که خبر مذکور را خواندم، یک نقل قول هم از ویل دورانت شده بود که برای تحلیل ما از آن خبر بسیار بجا می‌نمود. 

از او نقل شده که: «مرگ تمدن‌ها زمانی فرا می‌رسد که بزرگان مردم به پرسش‌های جدید آنها پاسخ‌های کهنه می‌دهند.» اگر این گزاره را درباره تمدن اسلامی تطبیق مصداقی دهیم، گمان نمی‌کنم که چیز نادرستی در آن پیدا شود. این تمدن در حوزه اجتماعی به سوال‌های جدید پاسخ‌های کهنه می‌دهد. پاسخ‌های کهنه به پرسش‌های جدید در قالب حقوق و مقررات سیاست، اجتماعیات و اقتصاد و حتی اخلاق است. بنده پیش از این در سال ١٣٧٠ پاورقی را در روزنامه سلام تحت عنوان «نیازهای جدید، جواب‌های قدیم» نوشته‌ام که مساله آن طرح همین موضوع در حوزه‌های گوناگون به ویژه در حقوق خانواده است. 

اجازه دهید با یادآوری یک نمونه آغاز کنیم؛ طبق فتوای مشهور علما خون انسان نجس است. طبعا خرید و فروش آن نیز حرام بوده است ولی اکنون که علم پزشکی پیشرفت کرده یک سازمان مهم انتقال خون به وجود آمده و گردش و اقتصاد خون رقم قابل توجهی پیدا کرده است و ارقام چشمگیری را جابه‌جا می‌کند. چرا؟ به این دلیل که همه می‌دانند در صورت جراحی نیازمند خون هستند و باید آن را به نحوی تهیه کنند. اهدای آن جزو یکی از امور خیر محسوب می‌شود و هیچ‌کس با آن مخالف نیست. واقعیت ارزشمندی خون در علم پزشکی کنونی نگاه را نسبت به آن تغییر داده است.

از این موارد زیاد داریم ولی چرا این تغییرات را در پدیده‌های اجتماعی نمی‌بینیم؟ چرا ذهنیت و قانونِ خود را با مسائل اجتماعی جدی هماهنگ نمی‌کنیم؟ اجازه دهید به مساله مهریه و حقوق زناشویی و ازدواج بازگردیم. در قدیم مهریه به تناسب توان مالی مرد یا خانواده او تعیین می‌شد. به طور معمول هم نقدی پرداخت یا منتقل می‌شد. مثلا یک تکه باغ یا زمین کشاورزی یا همه یا بخشی از یک خانه و… مهریه زن بود که پدر داماد یا خودش می‌پرداختند. ولی با گذشت زمان قضیه متفاوت شد. گرفتن آن بی‌معنا و در نتیجه مهریه به صورت طلب مطرح شد، ولی قوام و دوام زندگی زن و شوهر ربط چندانی به مهریه نداشت. ضمن اینکه مبلغ مهریه نیز به تناسب توان مالی شوهر و خانواده‌اش نبود. 

از اوایل دهه ١٣۵٠ و آغاز تورم به ویژه پس از انقلاب، پول از مهریه کنار رفت و به‌جای آن سکه طلا آمد. همچنین کم‌کم مهریه به جای یک واقعیت عینی، تبدیل به یک امر خیالی و ذهنی شد. اگر قرار باشد که مهریه پرداخت نشود و به قول معروف مصداق کی داده کی گرفته شود، در این صورت چه یک سکه چه یک هزار سکه فرقی نمی‌کند. در نتیجه مد و فخرفروشی وارد تعیین مهریه شد و تعداد سکه‌ها روند افزایشی پیدا کرد، به طوری که ارقام نمادین مثل تاریخ تولد دختر برای تعداد سکه‌ها در نظر گرفته شد. آن هم برای دامادی که اگر عروس یک سکه را هم مطالبه می‌کرد، نداشت که پرداخت کند.

سوی دیگر ماجرا نیز اتفاقات مهمی رخ داده. زنان مثل گذشته تابع بی‌چون و چرا نیستند؛ تحصیلکرده شده‌اند، حتی بسیاری از آنان باسوادتر از شوهران‌شان هستند، کار می‌کنند، درآمد دارند، مستقل شده‌اند و… و در عین حال هنوز زنی هستند که به ازای مهریه از آزادی خود باید سلب اختیار کنند و طبق قواعدی تحت نظر شوهر درآیند و اگر وزیر یا قهرمان هم باشند برای خارج رفتن اجازه شوهر را نیاز دارند! در حالی که نمی‌خواهند چنین تسلطی را بپذیرند. مرد نیز معلوم نیست چرا باید تسلط داشته باشد؟ لذا اگر بخواهد چنین سلطه‌ای را برقرار کند، زن ابزار مهریه را به کار می‌اندازد.

 حتی پیش از این اختلافات نیز زنان به ابزاری مسلح شده‌اند که هیچ کارکردی جز اذیت کردن شوهران ندارد و در بهترین حالت این ابزار برای خنثی کردن اختیارات مردان به کار می‌رود. اختیاراتی که تطابقی با وضع امروز زنان و ازدواج‌ها ندارد. زنی که حق طلاق، حق حضانت، حق اشتغال، حتی حق بیرون رفتن از خانه را ندارد به یک‌باره واجد قدرت ویرانگری به نام الزام به پرداخت مهریه برای مقابله با قدرت مرد می‌شود و استفاده از این قدرت را نیز حق خود می‌داند.

در حقیقت منطق حقوقی موضوعه با واقعیت‌های موجود تطابق و هماهنگی لازم را ندارد. ما از یک کلمه مشترک «ازدواج» برای وصف زن و شوهر شدن دو نفر در طول تاریخ استفاده می‌کنیم ولی واقعیت ازدواج در صد سال پیش و بیشتر با ازدواج‌های امروزی تطابق کامل ندارد. نه در جایگاه زن و مرد و نه ساختار خانواده و نه نهادهای نظارتی بر روابط زوجین، هیچ تشابهی وجود ندارد. وجوه تشابه آن کمتر از وجوه افتراق آن است. در عین حال می‌خواهیم هر دو نوع خانواده را تحت قانون مشابه و مشترکی اداره کنیم و این شدنی نیست. 

حقوق زن و شوهر را می‌توان و باید متوازن کرد و در این صورت مهریه خیلی محدود و در عمل بلاموضوع خواهد شد ولی به جای آن زن باید از حقوق دیگری برخوردار شود؛ حقوقی که نیازمند و شایسته آن است. برخلاف گذشته دوام و بقای خانواده را با مهریه بالا و حتی تعداد فرزندان نمی‌توان تضمین کرد. تا هنگامی که به پرسش‌های جدید پاسخ‌های قدیم بدهیم، مشکلات بیشتر می‌شود که کمتر نخواهد شد.


منبع: عصرایران

صالحی: اولین آزمایش درهم تنیدگی فوتون به زودی انجام می‌شود

رئیس سازمان انرژی اتمی با بیان اینکه اولین آزمایش درهم تنیدگی فوتون برای اولین بار به زودی انجام می‌شود، تاکید کرد: برای کار و توسعه علم کوآنتوم و بهره‌برداری از این فناوری پژوهشکده فتونیک و فناوری‌های کوآنتومی در سازمان انرژی اتمی تشکیل می‌شود.

به گزارش ایلنا، علی اکبر صالحی در نخستین همایش فناوری‌های کوآنتومی با اشاره به سیستم‌های دینامیکی و قانون اهرم گفت: اگر بخواهیم مسیر تحول دیگران را در حوزه‌های فناوری پیگیری کنیم راه طولانی در پیش داریم. باید از قانون اهرم استفاده کنیم که با یک حرکت آسان یک کار بزرگ انجام دهیم.

وی تأکید کرد: باید از اهرم‌های ریسک‌پذیر و سرمایه‌گذاری بر روی ایده‌های جوانان استفاده کنیم.

معاون رئیس‌جمهور با نگاهی گذرا به تاریخچه حوزه کوآنتوم و توجه دانشمندان به این فناوری اظهار داشت: اندیشمندان و پژوهشگران حوزه‌های مختلف می‌توانند در این زمینه به فعالیت‌های تحقیقاتی بپردازند.

صالحی با بیان اینکه با ورود جامعه بشری به هزاره سوم میلادی رویکرد کشورهای پیشرفته در مسیر فناوری‌های جدید دستخوش تغییرات بنیادین شده است، تصریح کرد: توسعه خیره‌کننده فناوری‌های نوین ضرورت بازنگری در علوم و فنون جدید را اهمیتی دوچندان داده است.

وی با بیان اینکه رقابت‌های منطقه‌ای و جهانی در راه کسب اقتدار در مسیری جدید وارد شده است، خاطرنشان کرد: ورود و ظهور این دگرگونی‌ها تحولات زیادی را در کشور‌ها به دنبال داشته به طوری که در زمینه‌های سلامت، امنیت، ارتباطات، محاسبات، علوم زیستی و… درخصوص کاربردهای کوآنتوم کار شده است.

رئیس سازمان انرژی اتمی اضافه کرد: بسیاری از شرکت‌های توسعه‌یافته سرمایه‌گذاری‌های زیادی را در فناوری‌های جدید به ویژه کوآنتومی داشته‌اند و ساخت حسگرهای مختلفی را در برنامه تولید خود قرار داده اند.

صالحی تأکید کرد: در این جهت سازمان انرژی اتمی پای در میدان گذاشته و برنامه جدیدی را در حوزه کوآنتومی و تعریف زیرساخت‌های مناسبی را در برنامه خود قرار داده است.

وی با بیان اینکه در راستای تحقق اهداف مدنظر و رشد توسعه‌ای در زمینه کوآنتوم در سازمان انرژی اتمی اقدام به تأسیس پژوهشکده فتونیک و فناوری‌های کوآنتومی کرده است، ابراز داشت: در این راستا برای تأمین نیروی انسانی مورد نیاز از تمام اساتید و فعالان این حوزه دعوت به عمل آمده و بر روی شناسایی دانش‌آموزان و نوجوانان مستعد و استعدادهای درخشان کار شده است.

معاون رئیس‌جمهور با ابراز امیدواری از وجود زمینه‌های لازم برای کسب موفقیت در این زمینه توسط دانشمندان ایرانی بیان کرد: با تربیت جوانان شایسته می‌توانیم به جایگاه‌های مناسبی در جهان در این زمینه برسیم.

صالحی افزود: در این زمینه با سازمان‌ها و نهادهای مختلف وارد همکاری شده‌ایم تا بتوانیم از این فناوری جدید استفاده‌ای مناسب کنیم و اقتصادی پایدار را داشته باشیم.


منبع: عصرایران

کشف کندوی عسل غول‌آسا در یک خانه (+عکس)

 یک زوج در شهر «لیسترشایر» انگلیس یک کندوی عظیم عسل را در سقف خانه‌شان پیدا کردند. این زوج با چکه کردن «عسل» از سقف حمام خانه متوجه وجود کندوی عسل غول‌آسا شدند.

خانه محل سکونت این زوج مربوط به قرن هجدهم میلادی بود. این کلونی کندوی عظیم عسل خود را در سقف حمام خانه ایجاد و به تولید عسل پرداخته بودند.


منبع: عصرایران

نگاه نافذ یک فیل (عکس)

عکس امروز نشنال جئوگرافیک نگاه نافذ یک فیل را نشان می دهد. فیل ها مژه های بلندی دارند که از چشم ها در برابر گردو خاک محافظت می کنند. آنها با وجود داشتن بینایی مناسب به خاطر گوش های بزرگشان دامنه دید محدودی دارند.

نگاه نافذ یک فیل (عکس)


منبع: عصرایران

۱۴ کاربرد غیرخوراکیِ نوشابه

نوشابه‌های گازدار جزو پرطرفدارترین نوشیدنی‌ها هستند که به‌رغم تلاش برای معرفی مضرات آنها برای سلامت، هنوز بسیاری از مردم مرتب آن را مصرف می‌کنند. شکر بالا، مواد افزودنی، گاز دی‌اکسیدکربن و…. تهدید‌کننده سلامت دندان و استخوان است و می‌تواند زمینه‌ساز چاقی، دیابت، بیماری‌های قلبی- عروقی و… شود. شاید شناخت کاربردهای عجیب و غیرخوراکی این نوشیدنی بتواند مضرات آن را نشان دهد و بالاخره دریابیم با بدن ما چه می‌کند!

۱٫ از بین برنده لکه چربی لباس‌ها

شاید واقعا عجیب به نظر برسد، اما کوکاکولا پاک‌کننده‌ای قوی برای رهایی از یک لکه چربی روی لباس است. اسیدکربنیک و اسیدفسفریک موجود در این نوشیدنی عامل لکه‌بری هستند. در این صورت کافی است پس از گذاشتن لباس‌ها در ماشین لباسشویی، یک لیوان نوشابه را قبل از پودر لباسشویی در مخزن بریزید.

۲٫ تمیز‌کننده سپر اتومبیل

هیچ ماده‌ای نمی‌تواند مانند نوشابه سپر اتومبیل شما را تمیز کند و برق بیندازد.

۳٫ نابود‌کننده حشرات

در عرض ۳۰ ثانیه می‌توانید با این نوشیدنی تله‌ای برای پشه‌ها و مگس‌ها بسازید. مقداری نوشابه را در بطری بریزید و نزدیک درختان یا قسمتی از حیاط بگذارید. حشرات خیلی زود به طرف آن می‌روند و کمتر سراغی از شما می‌گیرند.

 14 کاربرد غیرخوراکی نوشابه

۴٫ جدا کردن پیچ و مهره‌های زنگ‌زده

ممکن است برای شما هم پیش آمده باشد که نتوانید پیچ و مهره زنگ‌زده‌ای را باز کنید، اما با این ترفند ساده مشکلی نخواهید داشت؛ در یک ظرف مقداری نوشابه بریزید و پیچ و مهره‌ها را ۱۵ دقیقه در آن بگذارید تا از هم جدا شوند.

۵٫ نظافت سرویس بهداشتی

این پاک‌کننده مقرون به‌صرفه و کم‌خطر را جایگزین مواد شیمیایی کنید. تقریبا به اندازه یک بطری کوچک نوشابه را روی سرویس بهداشتی بریزید و بگذارید یک ساعت بماند سپس با آب فراوان بشویید.از تمیزی آن متعجب خواهید شد! اسیدفسفریک موجود در این نوشیدنی روی رسوبات آلوده اثر می‌گذارد. این روش برای حفاظت محیط‌زیست نیز از پاک‌کننده‌های شیمیایی بهتر است.

۶٫ رهایی از موش‌ها

موش‌ها بسیار خرابکارند و بسیاری از بیماری‌ها را منتقل می‌کنند. گاهی حتی ممکن است این جانور زیرک به آسانی در دام نیفتد، اما راه‌حل موثر و ساده‌ای وجود دارد. موش‌ها عاشق نوشابه هستند ولی این نوشیدنی آنها را بیمار و چاق می‌کند و در نهایت منجر به مرگشان می‌شود زیرا بدن آنها قادر به دفع گاز کربنیک نوشابه نیست. برای رهایی از موش‌ها کافی است چند ظرف نوشابه را در قسمت‌های مختلف منزل بگذارید تا دیگر اثری از موش‌ها نبینید.

۷٫ برق انداختن مس و نقره

اگر ظروف مسی‌تان، مات شده و جلای خود را از دست داده، از نوشابه کمک بگیرید. مقداری نوشابه را روی پارچه تمیزی بریزید و روی وسایل مسی خصوصا قسمت‌های کثیف و اکسیدشده بکشید. سپس آن را با آب بشویید و با پارچه‌ای تمیز، خشک کنید. ظروف و زیورآلات نقره را نیز با همین نوشیدنی می‌توان برق انداخت. کافی است آن را چند دقیقه در نوشابه خیس کنید و با آب و صابون بشویید سپس آبکشی و خشک کنید.

 
۸٫ تمیز کردن قابلمه سوخته

کوکاکولا ماده‌ای بسیار قوی برای جدا کردن سوختگی‌های قابلمه است. برای اینکه سوختگی‌ها را بدون دردسر پاک کنید، نوشابه را در قابلمه سوخته بریزید و با حرارت ملایم ۲۰ دقیقه حرارت دهید. سپس آن را با اسفنج تمیز کنید. اگر هنوز سوختگی‌ها باقی بود، دوباره مقداری نوشابه در ظرف بریزید و بگذارید یک شب بماند. دیگر نیازی به حرارت نیست. روز بعد به‌راحتی آن را بشویید.

۹٫ پاک کردن لکه خون

معمولا لکه خون به سختی از روی پارچه به‌خصوص کتان پاک می‌شود. خشک شدن خون نیز کار را مشکل‌‌تر می‌کند. پیش از شستشوی لباس در ماشین لباسشویی، روی آن مقداری نوشابه بریزید و بگذارید ۵ دقیقه بماند. سپس لباس را با پودر همیشگی بشویید.

۱۰٫ برق انداختن شیشه

برای پاک کردن لکه‌های مختلف و آلودگی روی سطوح شیشه‌ای نیازی به پاک‌کننده‌های خاص نیست. اسیدفسفریک نوشابه خیلی سریع آلودگی و حشرات چسبیده به شیشه را تمیز می‌کند. کافی است، مقداری نوشابه روی شیشه اسپری و با اسفنج تمیز کنید سپس با آب و صابون، آن را بشویید.

۱۱٫ برق انداختن وسایل آهنی

نوشابه تاثیر خورندگی بالایی دارد و می‌تواند پس از ۲۴ ساعت خیساندن وسایل آهنی زنگ‌زده، آنها را کاملا تمیز کند و جلا دهد. سپس وسیله را با آب بشویید و فورا خشک کنید.

۱۲٫ از بین بردن لکه روغن ماشین

ریختن روغن ماشین در پارکینگ منظره بسیار زشتی ایجاد می‌کند و به‌راحتی هم پاک نمی‌شود. یک بطری نوشابه را روی زمین بریزید و بگذارید کمی بماند. سپس لکه را بشویید.

۱۳٫ پاک کردن جوهر از روی فرش

هیچ چیز مانند نوشابه اثر جوهر را از فرش و موکت پاک نمی‌کند! روی لکه نوشابه بریزید و بگذارید ۱۰ دقیقه بماند. پس از خشک شدن محل را با جاروبرقی تمیز کنید.

۱۴٫ جدا کردن آدامس از سطوح مختلف

وقتی آدامس به موها، روی فرش، دیوار و… می‌چسبد، به سختی پاک می‌شود، اما نوشابه یک راه‌حل آسان است. لباس را می‌توان در ظرف نوشابه خیس کرد تا آدامس جدا شود.

زیانبارترین ترکیب‌های نوشابه

روزانه ۲ میلیارد بطری نوشابه در دنیا به فروش می‌رسد که نشان از بی‌توجهی مردم به عوارض این نوشیدنی دارد، اما ۳ ماده بسیار آسیب‌زای نوشابه از این قرارند:

• رنگ کارامل؛ زمینه‌ساز سرطان

این ماده کارامل طبیعی نیست، بلکه ماده‌ای شیمیایی است که برای رنگ نوشابه استفاده می‌شود. بر اساس مطالعات این ماده می‌تواند در بروز سرطان نقش داشته باشد زیرا حاوی آمونیاک و سولفیت است که طی ترکیب در دمای بالا، زمینه‌ساز سرطان‌های ریه، کبد، تیروئید و همچنین کم‌خونی می‌شود.

• اسیدفسفریک؛ تهدیدی برای کلیه‌ها و استخوان‌ها

گرچه همه نوشابه‌ها اسیدفسفریک دارند، اما مقدار آن در کوکاکولا بیشتر است که طعم خاصی به این نوشابه می‌دهد. مطالعات متعدد دانشمندان آمریکایی طی ده‌های اخیر نشان می‌دهد اسیدفسفریک عامل دو بیماری جدی نارسایی کلیوی و پوکی‌استخوان است. در واقع، خطر ابتلا به نارسایی کلیوی با نوشیدن ۲ لیوان نوشابه در روز ۲ یا ۳ برابر می‌شود. همچنین این نوشابه به شدت می‌تواند در کاهش کلسیم و تحلیل استخوان‌ها اثر بگذارد.

• آسپارتام: شیرین‌کننده مصنوعی

آسپارتام شیرین‌کننده موجود در نوشابه‌های گازدار «لایت» به‌خصوص کوکاکولای «لایت» است. تحقیقی در این زمینه ثابت می‌کند آسپارتام عامل تومورهای کبد، ریه و حتی مغز است. همچنین مطالعه ۶۰ هزار خانم باردار نشان می‌دهد احتمال زایمان زودرس در نتیجه مصرف این ماده وجود دارد.

نوشابه‌خورترین کشورهای جهان

۷ کشوری که مردم آن در طول یک سال بیشترین مصرف نوشابه را دارند، از زیاد به کم، از این قرارند:

• مکزیک: ۹/۱۰۵
• نروژ: ۵/۹۹
• ایالات متحده آمریکا: ۵/۹۹
• شیلی: ۲/۷۸
• دومنیکن: ۹/۷۴
• امارات متحده عربی: ۵/۷۳
• بلژیک: ۹/۶۹
(واحد: لیتر در سال به ازای هر نفر)


منبع: برترینها

«بی جان مریم»؛ به یاد محمد نوری

هفته نامه صدا – سما بابایی: یک خانه کوچک در خیابان سرباز، یک پیانوی قدیمی و یک کتابخانه بزرگ، اینها تمام میراث مادی محمد نوری است؛ اما تا دل تان بخواهد او میراث معنوی از خود به جای گذاشته است؛ مثلا ۳۰۰ قطعه آوازی طی پنج دهه فعالیت، بسیاری از آثارش از جمله «نازنین جان مریم»، «شالیزار»، «واسونک»، «جمعه بازار» که سال های متوالی است که توسط نسل های مختلف زمزمه می شوند و همچنین «ایران» اش که به سرود ملی مان بدل شده است.

او موسیقی را زبانی جهانی می دانست؛ اگرچه آوازش از مبانی موسیقی کلاسیک بهره داشت و همچنین از موسیقی سنتی و نواحی ایران؛ اما می توان او را خواننده ای پاپیولار دانست. آثار او بسیار متنوع هستند و از موسیقی کلاسیک و موسیقی ملی تا حتی موسیقی مربوط به عروسی در آنها شنیده می شود.

برای مثال «بیا بار سفر بندیم از این دشت» یک موسیقی کاملا ملی در مایه دشتی است که توسط یک ارکستر کوچک با سازهای غیر ایرانی اجرا شده است؛ اگرچه او در تمام آثارش استیل مربوط به آواز کلاسیک را تا حد زیادی حفظ کرده است و همین دلیل موفقیت او میان مخاطبان از طیف های مختلف است. همان طور که بسیاری از کارهای آوازی پاپیولار در غرب برگرفته از تم یک قطعه کلاسیک مثل یک موومان از کنسرتو است که این روش ها باعث بیشتر شنیده شدن و در نهایت ورود اقشار مختلف به جریان موسیقی جدی می شود.

 «بی جان مریم»؛ به یاد محمد نوری
او برنده جایزه «خورشید طلایی» (۵۰ سال صدای متفاوت و ماندگار) در سال ۷۸ از جشنواره مهر و دارای مدرک درجه یک هنری خوانندگی از شورای عالی ارزیابی کشور و وزارت ارشاد است. محمد نوری در جوانی آواز را نزد خانم اولین باغچه بان فرا گرفت. اولین از بنیانگذاران اپرای تهران و از پیشگامان هنر آواز دسته جمعی (گروه کر) در ایران و استاد پیانو بود و همین باعث شد تا ریشه های اپرا همواره در آثار نوری دیده شود.

فاخره صبا نیز یکی از تاثیرگذارترین هنرمندان ایران در زمینه آواز کلاسیک بود؛ او سال ها غیر از اجرای آثار موسیقی کلاسیک، به تعلیم هنرمندان بسیاری در زمینه آواز پرداخت که از نام آورترین شاگردان او می توان علاوه بر نوری به منصوره قصری نیز اشاره کرد. درگذشت این هنرمند در فراموشی کامل اهالی موسیقی در سال ۱۳۸۶ اتفاق افتاد.

«نوری» اما تئوری موسیقی را نزد سیروس شهردار و فریدون فرزانه، اساتید هنرستان عالی موسیقی، فرا گرفت و خودش شیوه آواز خود را متأثر از اساتیدی چون حسین اصلانی و ناصر حسینی می دانست. محمد نوری در دهه ۲۰ با خواندن اشعار نوینی که روی نغمه های روز مغرب زمین و برخی قطعات کلاسیک آوازی سروده شده بود، کار خوانندگی را آغاز کرد.

نوری کنار تحصیل در رشته ادبیات زبان انگلیسی و رشته نمایش، آواز ایرانی را نزد اسماعیل مهرتاش آموخت. مدتی هم به بازیگری تئاتر سرگرم بود که از جمله آنها ایفای نقشی در نمایش «بلبل سرگشته» علی نصیریان در سال ۱۳۳۹ بود. بعد از آن به نزد اساتید هنرستان عالی موسیقی «سیروس شهردار»  و «فریدون فرزانه» و «مصطفی پورتراب» رفت و از آنها تئوری موسیقی، سلفژ و نوازندگی پیانو را فرا گرفت.

«محمد نوری» سرانجام پس از سال ها مبارزه با بیماری سرطان مغز استخوان و وخامت وضعیت جسمانی در شامگاه ۹ مرداد ۱۳۸۹ در بیمارستان جم تهران درگذشت.

با تورج شعبانخانی به یاد خواننده جان مریم و ایران

محمد نوری یک استثنا در موسیقی ماست

مخاطب موسیقی کلاسیک نباشید، می توانید حتی موسیقی پاپ را دوست نداشته باشید اما بسیار دور از ذهن است که با «نازنین مریم» لبخند شیرینی نزنید یا با «ما برای آن که ایران خانه خوبان شود رنج دوران برده ایمن» احساس غرور نکنید. محمد نوری – آوازخوان – را «پدر پاپ ایران» می دانند، هر چند سبکش تلفیقی از موسیقی کلاسیک و سنتی است؛ اما مخاطب پاپ هم دارد.

 «بی جان مریم»؛ به یاد محمد نوری
۹ مرداد هفتمین سالروز درگذشت محمد نوری بود؛ روزی تلخ برای شاگردان، همراهان و دوستدارانش، تورج شعبانخانی یکی از یاران نزدیک او بود که هر چند هیچ گاه اثر مشترکی را تولید نکرده اند اما دوستی بسیار نزدیکی با یکدیگر داشتند. این آهنگساز برجسته و خالق آثاری چون «پروانه من»، «آدمک» و «هنوزم چشمای تو» به نیکی و البته با شور و شعف از محمد نوری یاد می کند. البته حسرت یک شب نشینی مشترک به یاد گذشته، گیتاری در دست گرفتن از او و آواز خواندن از محمد نوری بر دلش مانده است. گفتگوی ما با تورج شعبانخانی را در ادامه می خوانید:

درباره محمد نوری، خواننده ای که بیشتر مخاطبان او را با «جان مریم چشماتو وا کن» می شناسند…

– نام این نابغه موسیقی ایران با این کار گره خورده است. درست یا غلط خیلی وقت ها هنرمندان می گویند ممکن است ۱۰ کارم را دوست داشته باشم یا همه کارهایم را دوست داشته باشم یا از این مثال استفاده می کنند که کارها مثل بچه آدم می مانند ولی آنچه که بر دل مردم می نشیند، ممکن است چیز دیگری باشد.

با توجه به دوستی دیرینه تان با محمد نوری، درباره ایشان و اهمیت شان در موسیقی می گویید؟

– آقای محمد نوری یک استثنا در موسیقی ماست. زندگی او به کل در خدمت هنرش بود. یعنی با اینکه سالیان سال جای دیگری کار کرد و رفت و آمد ارتباطش با موزیسین ها ناگسستنی بود. تمام دوستانش، همکاران هنری او بودند. آدمی بود که همیشه برای خودش راه مثبت درست می کرد. یعنی اگر من یک بار او را می دیدم، چنان اثری روی من می گذاشت که هر کاری دلش می خواست، برای او انجام می دادم. از بس که به زندگی و آدم ها مثبت نگاه می کرد. واقعا از آن دست آدم هایی بود که سر سفره پدر و مادر بزرگ شده بود. ما به او افتخار می کنیم، به این دلیل که این آدم سبکی استثنایی داشت.

اگر در جایی، مناسبتی بود و می خواستند کاری انجام دهند، محمد نوری تنها صدایی بود که مردم از کار مناسبتی او لذت می بردند. کار هر کسی نیست که کاری مناسبتی را اجرا کند ولی مردم از اثرش لذت ببرند و مثل «ترانه» به آن نگاه کنند. صدای محمد نوری برای مردم این حالت را داشت. او در سال های قبل از مرگش نهایت سعی خود را کرد که بتواند موسیقی را از جایی به جای دیگر بکشاند، ولی متاسفانه به آرزویش نرسید و دعایش مستجاب شد ولی امیدوارم که در آینده آرزویش محقق شود چون دلش می خواست موسیقی آزاد باشد و هر کسی هر کاری دلش می خواهد در موسیقی انجام دهد.

او می خواست فقط شعرها را مثل گذشته ها به تصویب برسانند. آن هم فقط به خاطر کار سیاسی. «نوری» برای کارش خیلی ارزش قائل بود. مثلا اگر آهنگساز به او یک ملودی می داد، همان شب به آهنگساز زنگ می زد و می گفت «کار را حفظ کردم.» می گفت: «اینجای قطعه را بلدم ولی اینجا را نمی دانم.» با یک سوال کوچک، به آن هدفش که می خواست انجام دهد می رسید و به نحو احسن هم این کار را می کرد.

«بی جان مریم»؛ به یاد محمد نوری

محمد نوری شرایط را به گونه ای ایجاد کرد که خیلی از خوانندگان جوان از او الگوبرداری کردند. خیلی ها محمد نوری را به عنوان استاد مسلم موسیقی قبول دارند. تصنیف هایی که خوانده و ترانه هایی که به یادگار گذاشته، کلاس های موسیقی که برگزار کرده و جاهایی که به آنها رفت و آمد داشته و ارتباط نزدیکی که با مردم داشته زبانزد خاص و عام بوده است. اگر یک نفر در خیابان با محمد نوری سلام و علیک می کرد و می گفت: «آقای نوری، یک عکس با هم بگیریم؟» لبخند می زد و می گفت: «خواهش می کنم.» خیلی افتاده و متواضع بود. من همیشه از او چنین رفتاری را دیدم. هیچ گاه ندیدم که ترش رو باشد، خودش را بگیرد، ناراحت باشد. همیشه خوش رو و خندان بود.

در سال های قبل از مرگ شان هم ارتباطتان به نزدیکی دهه های قبل بود؟

– در سالیان اخیر همدیگر را کمتر می دیدیم. البته هم من ایشان را خیلی دوست داشتم و هم او به من محبت داشت. همیشه حتی دورادور، یار غار بودیم. حتی اگر در وزارت ارشاد او را می دیدم انگار دنیا را به من می دادند. او هم همین طور بود و از دیدن من خوشحال می شد. خدا او را رحمت کند و امیدوارم نور به قبرش ببارد. حسن نیت داشت و امیدوارم یادگارهایش برای نسل های بعد هم بماند. او واقعا به گردن اکثر مردم حق داشت. به این دلیل که کارهایی خواند و آثاری در پرونده اش داشت که همه دارای شأن و منزلت بودند. شعرهای کارهایش ارزش زیادی داشتند. او یا از موسیقی فولکلور استفاده می کرد یا از موسیقی هایی بهره می برد که با موسیقی کلاسیک خودش عجین بود. یعنی کار پست و سطح پایین هیچ وقت نمی خواند که بخواهد به شخصیتش بر بخورد.

این پرستیژ را همیشه برای خودش حفظ می کرد. من نمی توانم از این موضوع بگذرم به این دلیل که خواننده ها اصولا بالا و پایین دارند. مثلا خواننده ای که می بینید کارش روی استیج به آن صورت نمی گیرد، خیلی زود کار تند می خواند تا به وسیله آن استیج را بگرداند، یا به سراغ سبک هایی می رود که بتواند به اصطلاح برنامه اش را پر کند. آقای نوری، تنها آدمی بود که فقط به آن موسیقی هایی نگاه می کرد که ریشه و بار سنتی داشتند و از گذشته ها آمده بودند و در ردیف مبتذل قرار نمی گرفتند.

یعنی از نظر ریتم، فرم تنظیم و شکل کار نسبتا رسمی از آب در می آمدند. .محمد نوری خیلی حیف شود. نبود ایشان برای موسیقی ایران یک ضایعه محسوب می شود و همیشه جای او خالی است چون فکر نمی کنم کسی بتواند جای ایشان را بگیرد. البته دعا می کنیم نسل جوان در آینده بتواند جای او را پر کند.

اگر به سراغ خواننده هایی برویم که به صورت آکادمیک، کلاسیک تعریف می شوند، ممکن است به صورت نام و تمام نتوانیم محمد نوری را یک خواننده کلاسیک بدانیم. از طرف دیگر در زمینه پاپ هم همین قصه وجود دارد. انگار او به بیانِ خودش رسیده بود.

– و بیان مردمی. محمد نوری خاص بود. نمی توانیم دسته برای او درست کنیم چون نوری همین یک نفر بود. ما دیگر چه کسی را در موسیقی ایران داشته ایم که مانند نوری باشد؟ اگر بخواهیم مثالی بزنیم، می توانیم از کوروس سرهنگ زاده نام ببریم اما آیا واقعا می توان او را با نوری مقایسه کرد؟ یا آقای قره باغی کارهای مناسبتی زیادی خوانده اند اما هیچ وقت نوری نمی شوند. رشید وطن دوست هم مثال خوبی است.

«بی جان مریم»؛ به یاد محمد نوری

از ایشان چه چیزی در ذهن شما مانده است؟

– آقای نوری اگر امروز شما را می دید، می گفت: «امروز چهار شاگرد دارم که بچه های خوبی هستند و صدای خوبی دارند اما نمی دانم چرا یکی از آنها مشکل دارد. امیدوارم که بتوانم مشکل او را حل کنم.» این جمله ها در دل آدم می ماند. وقتی یک استاد می گوید: «یکی از آنها مشکل دارد ولی امیدوارم مشکل او به دست من حل شود.» حس وصف ناشدنی و لذت بخشی به شما می دهد. این کار در حال حاضر میان بچه های موسیقی ما مرسوم نیست. البته دلیلش این است که خودشان لنگ هستند ولی آقای نوری حتی اگر شده می رفت قرض می کرد و به آن بچه می داد. اصلا راهی را می رفت که استغفرالله راه پیغمبری بود.

«نازنین مریم» در این سال ها به یکی از پرمخاطب ترین و هیت ترین قطعات بدل شده و برای نسل های مختلف محبوب است؛ فکر می کنید زیست هنری ترانه سرا و آهنگساز و خواننده در کنار هم، یکی از رموز موفقیت این کارها بوده یا خیر؟

– بله، قبول دارم. این اتفاق احتمالا حاصل یک رابطه میان هنرمندانی است که خالق آن اثر هستند. مثلا اردلان سرفراز شاعر برخی از کارهای من بود. ما دو سال شب و روز با هم بودیم. در آن دو سال من خیلی چیزها را فهمیدم که اردلان، خودش هم نمی دانست و ما با همدیگر به آن نتایج رسیدیم. وقتی یک هنرمند کنار تو نشسته، کار همدیگر را کامل می کنید. شما مطمئن باشید کارتان سریع تر هم پیش می رود، احساس تان سریع تر پیش می آید و آن چیزهایی که باید اتفاق بیفتد هم سریع تر رخ می دهد.

اگر ترانه ای مثل «مرغ سحر» از کار در می آید، همه مسائل به درستی کنار یکدیگر قرار گرفته اند. یعنی نی داوود و ملک الشعرای بهار کنار هم نشسته بودند و یکی ملودی می زد و دیگری شعر می گفت. قدیم ها این گونه بود که شاعر یک «مِر» می گفت و بعد درستش می کرد. با «مِر» وزن و قافیه و ریتم را می گرفت و بعد کلمات را عوض و درست می کرد اما همه چیز فی البداهه دست میداد.

در مورد «نازنین مریم» محمد نوری چنین اتفاقی افتاد؟

– الان مثلا در موسیقی خودمان و حتی ژانر سنتی که خیلی ها به آن می بالند، یک سری کارها داریم که هیت می شود ولی نهایتا برای یکی، دو ماه مصرف دارد؛ بعد به گورستان تاریخ می رود و فراموش می شود. شاید بیست سال بعد این کار باز شنیده شود که آن هم به خاطر ویژگی «خاطره بازی» است که مورد توجه قرار می گیرد، نه ویژگی موسیقایی. در عین حال یک سری کارها داریم که هم زمانی که شنیده می شود نو است و هم برای نسل های آینده می تواند به روز باشد. این مسئله به چند عامل بستگی دارد.

یکی سیاست آن آهنگساز و ترانه سرا است، یعنی اگر آهنگسازی وجود داشته باشد که تجربه کافی داشته باشد، می تواند یک کار و یک ملودی را در عین حال که پرمحتوا است، شیرین هم بکند. یعنی همه چیز تماما به سبک کار و سیاست گذاری آن آهنگساز بستگی دارد؛ اما محمد نوری یک خواننده باسواد بود. خواننده باسواد یعنی خواننده ای که سلفژ بداند. آدم یک دوره ای به تلویزیون که وارد می شد، باید دوره های تخصصی را پشت سر می گذاشت. مثلا خود من دو سال دوره سلفژ را زیر نظر آقای مرتضی حنانه سپری کردم. وقتی خواننده برود سواد خواند را یاد بگیرد، سلفژ و نت بداند و با گروه موسیقیدان های حرفه ای کار کرده باشد، تمام این موارد به دانش او اضافه می کنند.

ما خواننده های زیادی داریم که حرفه ای هم هستند ولی وقتی با آنها به استودیو می روی، گریه ات می گیرد. آنها معروف هم هستند ولی قطعه را از ضرب می اندازند. آقای نوری از جمله خوانندگان باسوادی بود که حتی در تدریسش هم شگردش را به شاگردانش یاد می داد. ما این که من چهار آدم دیده ام که یکی از آنها انگار خود محمد نوری است؛ اصلا صدا کاراکتر و شخصیتش مثل آقای نوری است. او دارای دیدی جهانشمول بود.

«بی جان مریم»؛ به یاد محمد نوری

شما سابقه همکاری با محمد نوری را داشتید؟

– همکاری به آن معنا نه شاید شب ها در جایی جمع بوده ایم و او خوانده و من هم خوانده ام ولی به صورت نواری، همکاری نکرده ایم. من کلا آهنگی نداده ام که آقای نوری بخواند ولی همیشه رفیق بودیم. این اواخر که به ارشاد می رفتم، محمد نوری به من می گفت: «خیلی وقت است همدیگر را ندیده ایم، شبی با هم بنشینیم و تو ساز بزن و من بخوانم و تو هم بخوان.» به من می گفت: «خیلی دلم برای با هم نشستن ها تنگ شده است.» خدا رحمتش کند. هر بار او را می دیدم حالم خوب می شد.

منتظر فرصتی بودم که موقعیتی فراهم شود تا با هم بنشینیم و مانند گذشته ها دور هم باشیم. دو، سه سال قبل از مرگش این فرصت فراهم نشد که همدیگر را ببینیم و با هم بنشینیم. فقط او را در ارشاد می دیدم یا در برنامه هایی که ارشاد برگزار می کرد و از ما دعوت می شد. او را ملاقات می کردم.

آقای نوری در بدنه ارشاد و فعالیت شان برای هنرمندان سودمند بود یا خیر؟

– خیلی سودمند بود. چون خیلی ها را نجات داد. گاهی اوقات برخی هنرمندان سالیان سال در یک سبک به اشتباه رفته بودند. اما او سبک صحیح را نشان شان داد. آقای نوری دلسوز این کار بود. ایشان پشت این کار گریه می کرد. بغض در گلویش بود که چرا نمی تواند آن کاری را که دلش می خواهد انجام دهد؟ همه ما این چنین هستیم. در حال حاضر کسی مثل او به موسیقی نگاه نمی کند.

به قدری شرایط از نظر زندگی سخت شده است که موسیقی داد. فقط می خواهد اموراتش بگذرد؛ در حالی که شرایط باید مناسب تر از چیزی باشد که هست. ما هشت سال جنگ و مشکلات مختلف را از سر گذراندیم و الان هم با معضلاتی مانند بی آبی روبرو هستیم. هنرمند باید با مردم باشد. به خدا ما برای بی آبی مردم سرزمین مان غصه می خوریم که چرا فلان زمین یا دریاچه خشک شده است. ما عرق ایرانی داریم. آقای نوری هم عرق ایرانی داشت و یک ایرانی واقعی بود.

خاطره ای از ایشان در ذهن دارید که برای ما بازگو کنید؟

– یک شب به خانه یکی از دوستان رفته بودیم که این دوست ما هنرپیشه سینما بود. این اتفاق مربوط به ۱۰، ۱۵ سال پیش است. ایشان یکی از کارهای خودشان را خواندند. زنده خواندن ایشان باعث می شد احساس متفاوتی داشته باشید. آن روز آقای نوری با صدایش ما را به جای دیگری بود. آن شب را هیچ وقت فراموش نمی کنم.


منبع: برترینها

دانکرک؛ روایت نولان از جنگ جهانی دوم

– امین فرج‌پور: جدیدترین و به عبارت بهتر و دقیق‌تر دهمین فیلم سینمایی کریستوفر نولان محبوب و پرطرفدار که این‌روزها جایگاهی عجیب و غریب در دنیای سینما یافته، دانکرک نام دارد. فیلمی جنگی درباره رخدادهای‌هزار بار روایت شده جنگ دوم جهانی؛ که گفته شده برای نخستین‌بار در کارنامه سرشار از جادو و خیال نولان، براساس رخدادی کاملا مستند و واقعی ساخته شده است.

داستانی که در دانکرک دستمایه کریستوفر نولان قرار گرفته است، درباره تخلیه نیروهای متفقین از شهر دانکرک فرانسه است. ماجرای اصلی به این صورت بوده که در اواخر ماه می ‌تا چهارم ژوئن، یعنی در نخستین روزهای خردادماه ‌سال ١٩۴٠ نیروهای آلمان سربازان انگلیس، کانادا، فرانسه و بلژیک را در شهر فرانسه محاصره کرده‌اند؛ و حالا باید این نیروها عملیات تخلیه سواحل دانکرک را به انجام برسانند. فیلم کریستوفر نولان روایت این عملیات است که در آن گفته شده است که حدود هشتصد قایق نظامی انگلیسی جان حدود سیصد و پنجاه‌هزار نفر از سربازان محاصره شده را نجات دادند…

هزاران سرباز، ‌هزار قایق و مردی که می‌خواهد بهترین باشد... 

اول بار زمانی که نولان بیست و پنج ساله در کنار همسرش تعطیلات شان را در کنار کانال مانش می‌گذراندند، ایده ساخت دانکرک به ذهن نولان رسید. این سینماگر بارها و بارها در ماه‌های اخیر عنوان کرده که زمان ساخت فیلم دانکرک بیش از این‌که قصد ساخت یک فیلم سنتی جنگی را داشته باشد، فیلمی که طبق سیاقی که ژانر فیلم جنگی پایه‌ریزی کرده است که درباره جنگ و پیروزی باشد، مصمم بوده تا این واقعه را در قالب داستانی که روایتگر تلاش برای بقا است، به تصویر کشد. درواقع جمله‌ای که در فیلم از زبان سربازی جوان می‌شنویم، که: باید در سواحل بجنگیم، باید در فرودگاه‌ها بجنگیم. هرگز نباید تسلیم شویم؛ گفته مشهوری از وینستون چرچیل است؛ با نیت اتحاد و تجمیع سربازان بریتانیایی بعد از عملیات دانکرک.

اما نولان برای افزایش بار سلحشوری فیلم و تأکید بر این‌که تلاش بقا تنها جذابیت روایت این داستان برایش بوده، زمان این گفته‌ها را تغییر داده تا بر اراده‌هایی تأکید کند که سرنوشت جنگ دوم را تغییر دادند؛ که اگر تخلیه دانکرک به وقوع نمی‌پیوست و سربازان انگلیسی در دانکرک قیچی می‌شدند، قطعا دیگر انگلیس تا پایان جنگ نمی‌توانست کمر از بار این شکست راست کند…   

کریستوفر نولان در همان روزها که جلب و جذب ماجرای شگفت انگیز این عملیات شد، فیلمنامه دانکرک را نوشت؛ اما ساخت آن فیلم سال‌های‌سال ممکن نشد؛ و بالاخره به‌عنوان دهمین فیلم کریستوفر نولان، در روزهایی که اشتهارش به‌حدی رسیده که هر ایده‌ای را با هر میزان بودجه‌ای که در نظر آورد، می‌تواند بسازد، جلوی دوربین رفت. جالب این‌که کارگردانی که سال‌ها پیش حتی تصور ساخت چنین فیلمی را نیز نمی‌توانست بکند به‌عنوان دستمزد کارگردانی در این فیلم بیست‌میلیون دلار به اضافه بیست‌درصد از فروش فیلم را گرفته؛ که بالاترین دستمزد ثبت شده یک کارگردان در تاریخ سینما، البته بعد از دستمزد رویایی پیتر جکسون برای فیلم کینگ کونگ است.

 
نخستین افرادی که حضورشان در دهمین فیلم نولان قطعی شد، تام‌هاردی، کنت برانا و مارک رایلنس بودند. فیون وایتهد نیز بسیار بعدتر، بعد از جست‌وجوی فراوان نولان برای یافتن بازیگری ناشناس برای نقش اصلی این فیلم، انتخاب شد. تام کارنی، جک لودن، هری استایلز، جیمز دارسی و… هم کم‌کم به این پروژه عظیم اضافه شدند، تا به‌سال گذشته در همین روزها رسیدیم که رویای نولان جامه عمل پوشید و فیلمبرداری دانکرک آغاز شد…

روزها گذشت و گذشت تا رسیدیم به روز سیزدهم جولای، حدود دو هفته پیش که بالاخره فرش قرمز دانکرک برگزار و از این فیلم رونمایی شد. بعد از آن دانکرک هر چه شنیده تعریف و تمجید و تحسین بوده است؛ چیزی در مایه‌های اتفاقی که برای تمام فیلم‌های اخیر این کارگردان رخ داده و البته با این تفاوت که بیشتر تعریف‌هایی که از دانکرک به عمل آمده ناظر بر جنبه‌های فنی و تکنیکی کار بوده است. درواقع نولان که در فیلم‌های اخیرش علاوه بر تبحر کم نظیرش در کارگردانی فیلم‌های شلوغ و پیچیده با فیلمنامه‌هایش نیز موج و بحث ایجاد می‌کرد، در دانکرک از این جهت ناکام مانده است…

کریستوفر نولان از دانکرک می‌گوید

در جبهه غرب خبری نیست…

سایت‌اند ساوند یکی از معتبرترین و مهم ترن نشریات سینمایی حدود نیم قرن اخیر است. نشریه‌ای که شماری از مهم‌ترین نویسندگان و منتقدان سینما در آن قلم زده و می‌زنند. این نشریه در جدیدترین شماره‌اش پرونده ویژه‌ای برای فیلم دانکرک که جدیدترین فیلم یکی از تحسین‌شده‌ترین کارگردانان سده بیست و یکم است ترتیب داده است؛ که بخشی از گفت‌وگوی این کارگردان را به نقل از این نشریه با هم می‌خوانیم…

می‌خواهیم از ساده‌ترین و کلیشه‌ای‌ترین پرسش آغاز کنیم. چرا دانکرک؟

اگر شما با نگاه یک فیلمساز مسائل را ببینید، همیشه دنبال داستان‌های ناگفته و روایت نشده خواهید بود؛ و دانکرک از این داستان‌هاست که با این‌که بیشتر بریتانیایی‌ها با شنیدن آن بزرگ می‌شوند، اما از‌ سال ١٩۵٨ که فیلم دانکرک ساخته لسلی نورمن بیرون آمد، کسی به آن نزدیک نشده بود. همان‌گونه که اول گفتم برای فیلمساز چیزی بهتر از این نیست که داستانی جذاب بیابد که بتواند خود را در دنیای آن غرق کرده و روایتی ترتیب دهد برای کسانی که داستان را نمی‌دانند و یا این‌که به صورت کلیتی فارغ از جزییات از وجودش آگاهی دارند…

 
آیا این‌که داستان دانکرک بریتانیایی است، در انتخاب آن نقش داشت؟

می‌شود گفت به دلیل بریتانیایی بودن است که از‌سال ۵٨ به این سو دیگر کسی سراغ ساخت آن نرفته بود. چرا که روایت داستانی با این حدواندازه امکاناتی در حد و اندازه استودیوها و کمپانی‌های بزرگ آمریکایی می‌طلبد؛ و این استودیوها نیز کم سراغ داستان‌هایی از این قبیل می‌آیند.

در این میان خوش شانسی من این بود که سابقه خوبی در ساخت فیلم‌های عظیم پرتحرک داشتم و در عین حال رابطه‌ام هم با کمپانی برادران وارنر هم خوب بود. به این دلیل هم هست که توانستم به وارنرها توضیح دهم که دانکرک اگرچه بریتانیایی است، اما می‌تواند تقاضای جهانی زیادی داشته باشد. درواقع این فیلم تمام آن چیزهایی را که فیلم‌هایی از این قبیل باید داشته باشند، در خود داشت. داستانی ساده و سرراست، یک نوع وفاق همگانی برای غلبه بر شرایط، تکامل ذات انسانی- که سربازان در گذر زمان خودشان را پیدا می‌کنند، و البته کمک غیرنظامیان برای به نتیجه رسیدن عملیات و… عناصری بودند که روایت‌های عظیم از این دست را کیفیت انسانی بخشیده و روایت‌پذیر می‌کند.

هزاران سرباز، ‌هزار قایق و مردی که می‌خواهد بهترین باشد... 

می‌توانید بگویید در میان رویکردهای متفاوتی که نسبت به سینمای جنگ و خشونت‌های حاکم بر آن وجود دارد، شما در دانکرک در پی چه نوع نگاهی بودید؟

برای ساخت این فیلم باید بگویم که ما زمان زیادی را صرف بررسی فیلم‌ها و رویکرهای مختلف در سینما در رابطه با جنگ کردیم. یکی از کارهایی که انجام دادیم این بود که فیلم نجات سرباز رایان استیون اسپیلبرگ را که قدرت فوق‌العاده احساسی صحنه‌های نبردش از روز عرضه‌ آن کم‌رنگ نشده است، به نوعی سرمشق خودمان قرار دادیم. همچنین با تماشای فیلم در جبهه غرب خبری نیست، به همراه مطالعه چند مقاله سینمایی ازجمله مقاله جیمز جونز درنهایت به این نتیجه رسیدم که ساخت دانکرک در قالب یک فیلم کلاسیک جنگی برایم راحت نیست.

درواقع از نظر من عنصر سازنده این فیلم که از همه بیشتر جذاب و متمایز می‌نماید این است که دانکرک داستانی از تلاش برای بقا است، نه فیلمی جنگی درباره یک عملیات یا درباره عده‌ای سرباز. به این دلیل است که می‌گویم در دانکرک نگاهم به جنگ جدی، عاطفی و احساسی، اما غیرخشن است. در حقیقت از آن فیلم‌ها نیست که مردم هنگام تماشا مجبور شوند نگاهشان را از تصویر برگردانند. در عوض تلاش کردیم تجربه‌ای به وجود آوریم که به مردم تعلیقی همراه با هیجان و درکنارش دلهره و تا حدی ترس بدهد، اما نه تجربه‌ای که در آن تنش مجبورتان کند چشم‌هایتان را ببندید…

مزد ترس هنری ژرژ کلوزو همچنین موتور محرکه‌ای دارد…

مزد ترس بیشترین رابطه و نزدیکی را با شیوه ساخت این فیلم داشت. بعد از این‌که بررسی فیلم‌های جنگی را در مرحله تحقیق پشت سر گذاشتیم، در مرور سایر ژانرها، حس کردم تعلیق فیلم مزد ترس دقیقاً همان چیزی است که دنبالش هستیم. درواقع با این‌که همیشه تعلیق را به هیچکاک و فیلم‌های بزرگ او نسبت می‌دهیم، اما، کلوزو در مزد ترس، مثل بیشتر فیلم‌های کارنامه روبر برسون به تعلیق فرایندی فیزیکی می‌بخشد.

 
مشکل بزرگ‌تان در دانکرک چه بود؟

در این فیلم دشواری‌های فیزیکی بسیاری وجود داشت. این نکته که هر بخش از زاویه دید متفاوتی روایت می‌شود، مشکلات و چالش‌های فراوانی را موجب می‌شد. فیلم جنگی شرایط خاصی دارد. شما با سربازان در ساحل یا در قایق سر و کار دارید، آن هم در آن آب‌وهوای متغیر آن جا، در صحنه‌هایی که تیراندازی در محل واقعی انجام می‌شود و… اگر فکر کنید می‌بینید که چه احتمالات بی نهایتی برای شما می‌تواند رخ دهد. این موضوع خیلی چالش‌برانگیز می‌توانست باشد. ‌هوایی که صحنه را خراب می‌کرد و شن و ماسه‌ای که به صورت افراد می‌خورد و دیگر موارد دشوار همگی شرایط را بسیار سخت‌تر کردند و این تازه جدا از آن لحظاتی است که می‌ترسید هواپیماها روی شما بمب بریزند.

اینها را باید اضافه کنم به موضوع بسیار دشوار فیلمبرداری روی آب آن هم با همراهی شاید بزرگترین گروه فیلمبرداری دریایی تاریخ در فیلمی بلند؛ و نیز فیلمبرداری صحنه‌های هوایی به این شکل که ناچار بودیم یک دوربین آی‌مکس را در کابین هواپیما جا دهیم. برای غلبه بر این چالش‌ها ماه‌ها تحقیق و توسعه انجام شد. مدیر فیلمبرداری هویته ون هویتما ارتباط زیادی با پاناویژن و آی‌مکس برقرار کرد تا امکان قراردادن دوربین در جایی که سر خلبان قرار دارد فراهم آید؛ که این به ما امکان می‌داد دید واقعی خلبان را ارایه دهیم.

دانکرک فیلم کم دیالوگی است. اما در جایی گفته‌ای که در تحقیقاتت به سینمای دوران صامت هم نگاه کرده‌ای. آیا دلیل این کار فقط کم دیالوگ بودن این فیلم بود یا دلیل دیگری در کار است؟

دوران سینمای صامت برای من همیشه منبع الهام بوده؛ به این دلیل که سینمای صامت می‌تواند به معنای بازگشت به مبانی سینما و روایت داستان سینمایی باشد. درواقع محصول سینمای صامت چیزی است که فیلم قادر به انجامش است، نه رمان و نه برنامه رادیویی و نه برنامه تلویزیونی. نمی‌تواند انجام دهد.

خیلی‌ها فیلم دانکرک را رویکردی استعاری به برگزیت (خروج انگلستان از اتحادیه اروپا) می‌دانند. آیا این نکته عامدانه و آگاهانه بوده است؟

وقتی برگزیت اتفاق افتاد ما در اواسط کار فیلمبرداری بودیم. هر موقعی که فیلم می‌سازید جهان اطرافتان دستخوش تغییر می‌شود. آنچه درباره موضوع کارمان به من احساس خوبی می‌داد این بود که دانکرک همیشه به منزله چیزی شبیه به آزمایش روشاک عمل کرده است.

دانکرک از چنین اصولی برخوردار است، چنین عناصر ساده‌ای که باعث می‌شوند ما تعبیرات متناقضی از نحوه ارتباط فیلم با جهانی که در آن عرضه می‌شود برداشت کنیم. من با این مسأله مشکلی ندارم و قبلاً هم با آن سروکار داشته‌ام، خصوصاً در سه‌گانه شوالیه تاریکی، که در این خصوص هرکاری که کردیم با تعبیرات سیاسی افراطی و متناقضی روبه‌رو بودیم، اما جامعه آن‌قدر فهمیده است که متوجه شود مردم آن چیزی را در این فیلم‌ها می‌بینند که خود می‌خواهند ببینند. داستان دانکرک صادقانه ساخته شده است، خیلی صمیمانه، هیچ ارتباط مستقیم عینی و لفظی یا سیاسی و یا تعبیراتی به دنیای امروز ندارد، چراکه ماجرای آن به‌سال ۱۹۴۰ برمی‌گردد. اما داستان آن بسیار تاثیرگذار است و با مسائلی سروکار دارد که هنوز از لحاظ اهمیت‌شان در دنیای امروز چیزی کاسته نشده است.

آن چه منتقدان درباره فیلم جدید کریستوفر نولان گفته‌اند

نمایش شرم شکست آلوده سربازانی زامبی‌وار!

با وجود این‌که نولان فیلم‌های عامه‌پسندتری نسبت به کارگردان‌های رده‌بالای ‌هالیوود می‌سازد، اما همیشه بین طرفداران سینما اختلاف بوده که آیا او را می‌توان یکی از برترین کارگردان‌های حال حاضر سینما دانست یا خیر؛ که به نظر می‌رسد با دانکرک، کفه‌ ترازو حداقل در زمینه جایگاه نولان در اذهان منتقدین سینمایی به سمت این کارگردان سنگینی کرده است. به عبارت بهتر جدیدترین ساخته‌ کریستوفر نولان، از نظر خیلی از منتقدین ظاهرا یک شاهکار است. مثل تمام فیلم‌های اخیر این فیلمساز؛ که حتی معمولی ترین‌هایش نیز منتقدین سایت‌ها و رسانه‌ها را درگیر بسیجی عجیب می‌کند…

هزاران سرباز، ‌هزار قایق و مردی که می‌خواهد بهترین باشد... 

 
فیلم دانکرک که به روایت نبردی به همین نام در فرانسه و در دوران جنگ جهانی دوم می‌پردازد، با بازیگرانی چون تام‌هاردی، کریس رایلنس و هری استایلز در نظر منتقدان میانگین امتیازی ۹۶ از ۱۰۰ را به دست آورده است. در میان نقدهای چاپ شده درباره این فیلم بارها و بارها از این درام جنگی به‌عنوان شاهکار و بهترین فیلم‌سال تا این‌جا یاد شده و منتقدان این فیلم را یکی از مدعیان اصلی فصل جوایز دانسته‌اند. منتقدان باسابقه و سختگیر بسیاری از نشریات دنیا ازجمله گاردین، امپایر، تلگراف به فیلم امتیاز پنج ستاره کامل داده‌اند و همچنین منتقدان نشریات آمریکایی مثل‌هالیوود ریپورتر و اینترتینمنت ویکلی، یک‌سره در مدح و ستایش جدیدترین ساخته نولان نوشته‌اند و همگی یک‌صدا بر این باورند کارگردان ۴۶ساله انگلیسی مقیم آمریکا به اوج دوران حرفه‌ایش رسیده است.

گزیده واکنش‌های منتقدان دنیا به فیلم جنگی دانکرک را در ادامه می‌خوانیم…

پیتر دبروج | ورایتی

اگرچه موضوع فیلم به مراتب با مواردی مانند سرآغاز و شوالیه تاریکی متفاوت است اما نتیجه نهایی مثل همیشه مشخص است:   یک فیلم کریستوفر نولانی- از تعلیق یک تنه و همه‌جانبه گرفته تا روش پیچیده او برای به بازی گرفتن زمان و مکان- که سیل هوادارانش را برای تماشای دستاورد اخیرش به سالن‌های سینما سرازیر خواهد کرد؛ آن‌هم چه دستاوردی! این همان چیزی است که تماشاگرها از نولان می‌خواند. استاد صحنه‌های خارق‌العاده، برای نخستین بار امضای خود را پای یک اثر تاریخی حک می‌کند.

تاد مک‌کارتی |‌هالیوود ریپورتر

دانکرک یک شاهکار امپرسیونیستی است. این نخستین کلماتی نیست که در توصیف یک بلاک‌باستر تابستانی که توسط یکی از بزرگترین کارگردان‌های عامه‌پسند ساخته شده، می‌شنوید. اما دانکرک یک فیلم جنگی است که مشابهش را کمتر دیدیم، فیلمی که برای ساختش هزینه‌ بسیاری شده اما بیشتر از آن‌که صحنه‌های بزرگ و سکانس‌های چشم‌نواز ارایه کند، لحظات شخصی، فوق‌العاده عمیق و درگیرکننده به ارمغان می‌آورد.

جین کرادر | توتال فیلم

تکان‌دهنده، هیجان‌انگیز و احساسی. دانکرک فیلمی باپرستیژ، شجاع و پیروز است که باید آن را چندبار دید، مخصوصا در سینماهای IMAX.

رابی کالین | تلگراف

فیلم خارق‌العاده‌ جدید نولان اثری جنون‌آمیز و پرشکوه است که باید در بهترین و بزرگترین پرده‌ سینما دیده شود. اما ظاهر چشم‌نواز آن در به تصویر کشیدن نبردهای جنگ جهانی دوم خلاصه نمی‌شود، مانند تمام فیلم‌های بزرگ در زیرژانر جنگ، تک تک لحظاتش میخکوب‌کننده است. نجات سرباز رایان استیون اسپیلبرگ و خط باریک سرخ ترنس مالیک قواعد ادغام سینما و جنگ را بازنویسی کردند… تنها وجه تشابه دانکرک و دو فیلم یاد شده، در پیروی از سنت ضبط وحشت بی‌پایان و هول واقعی در کنج خلوت رقم خورده است. یک چنین تکلیفی – شاید بیش از هر کار دیگری در سینما – یک فیلمساز را در نقطه اوج توانایی‌های حرفه‌ایش قرار می‌دهد. دانکرک اثری منحصربه‌فرد است.

نیک ده‌سملین | امپایر

یک تریلر جنگی عظیم، انفجاری و دائما درگیرکننده. کلاس تاریخ نولان هم جشنی تاثیرگذار در ستایش اتحاد است هم تنش‌زا‌ترین فیلم ساحلی از زمان فیلم ‌آرواره‌های اسپیلبرگ. نولان به پشتوانه تصاویری با وضوح باورنکردنی، آتش‌بازی و شلیک گلوله‌های واقعی در متن یورشی واقعی بر فراز کانال واقعی انگلیس (کانال مانش)، مخاطب را میخکوب می‌کند. نتیجه نهایی به خلق فیلمی خارق‌العاده انجامیده که به‌ویژه تماشای آن بر روی ابعاد عظیم پرده آی‌مکس تجربه‌ای بی‌نظیر است.

کریس ناشاوتی | اینترتینمنت ویکلی

این همان مدل فیلم‌سازی با بودجه‌ عظیم است که می‌تواند هنر لقب بگیرد. دانکرک همچنین بدون‌شک بهترین فیلم‌سال تا به این‌جا است.

هزاران سرباز، ‌هزار قایق و مردی که می‌خواهد بهترین باشد... 

پیتر برادشاو | گاردین

یک فیلم قدرتمند و با ساختی دقیق که داستانی برای گفتن دارد و به خاطرنشان دادن صحنه‌های آخرالزمانی و از مد افتاده گرفتار کلیشه‌ها نمی‌شود. نمایشی از شرم به وسعت یک ساحل که با سربازانی زامبی‌وار از شکست آلوده شده است. دنیایی خشن و مردانه که به ندرت شخصیت مونثی در آن دیده می‌شود. دانکرک بهترین فیلم نولان تا به امروز است.

دنیل کروپا | آی‌جی‌ان

دانکرک فیلمی به یاد ماندنی، غیرمتعارف و در لحظاتی خیره‌کننده است.

برایان تروت | یو‌اس‌ای تودی

دانکرک یکی از بهترین موسیقی‌های متن فیلم‌های چند‌سال اخیر را دارد و آهنگ‌های‌هانس زیمر به اندازه‌ یک شخصیت در فیلم نقش بازی می‌کنند. ملودی‌ها شکوهمند هستند و زیمر با خلق آهنگ‌هایی از جنس تیک‌تاک ساعت در صحنه‌های اکشن، نیرویی منفجرکننده به وجود آورده است.

مت سینگر | اسکرین کرانچ

اگر تمام کاراکترهای فیلم به اندازه‌ بخش‌های هوایی و دریایی فیلم پرداخته شده بودند، دانکرک فیلم بهتری می‌شد. اما حالا فیلم تجربه‌ای احساسی با ظاهری چشم‌نواز و نبرد‌هایی تنش‌زا است. در لحظات نادر و آرامی، ما به شنیدن صدای سازی نامتعارف در آهنگ‌های‌هانس زیمر دعوت می‌شویم: صدای تیک‌تاک یک ساعت. یادآوری این‌که درحالی‌که نولان می‌تواند با زمان بازی کند، قهرمان‌هایش از این کار عاجز هستند.

ایندیپندنت / کریستوفر هوتن

به‌رغم خواست درونی‌ام برای تماشای پیام‌هایی عمیق‌تر یا غیرمستقیم‌تر در این اثر، دانکرک به طرزی باورنکردنی یک فیلم جسور و هیجان‌انگیز جنگی است. نولان در دوران اوجش به سر می‌برد و چه لذتی دارد تماشای این‌که او چنین فیلم باشکوه و عظیمی را مقابل دوربین برده است.

گاردین / پیتر برادشا

نولان از همان آغاز مخاطبش را با آشوب و وحشت محاصره می‌کند و همچنین تصاویر مسحورکننده و صحنه‌های خیره‌کننده فاخر روی پرده عریض ٧٠ میلی‌متری؛ خاصه در آن صحنه‌ای که صف سربازان به داخل دریای خروشان پل می‌زنند و در معرض دید هواپیماهای دشمن قرار می‌گیرند. تصویری که بیانی معمارگون از اشتیاق زوال‌یافته بازگشت به وطن است.

 ایندی‌وایر / دیوید ارلیک

معدود فیلم‌هایی در تاریخ سینما انزوای مطلق ترس و وحشت را به شکلی بسیار محتاطانه به تصویر کشیده‌اند و این‌که تاریخ اغلب به دست کسانی رقم می‌خورد که سعی دارند جان سالم به در ببرند– معدود فیلم‌هایی هم این حقیقت را به عیان‌ترین شکل ممکن به تصویر کشیده‌اند که هر انسان همان اندازه می‌تواند به کشورش خدمت کند که کشورش می‌تواند به تک تک افراد ملتش خدمت کند. اما نولان با تاکیدگذاری بر روی این حقیقت تلخ، ایده‌ای ساده را پیش می‌کشد:   ممکن است هر کدام ما در تنهایی و انزوا بمیریم، اما همگی در کنار هم زندگی می‌کنیم.


منبع: برترینها

سرویس تخت و کمد در دکورسیون اتاق پسرانه

حق هر کودکی است که محیطی مخصوص به خودش را در خانه داشته باشد، این موضوع از لحاظ روانی نیز مهم بوده و تاثیر مثبتی بروی شخصیت کودک می گذارد. در این پست با طرح های جالب اتاق کودک پسرانه آشنا خواهید شد که تنها هدفشان برآورده کردن نیازها و ایجاد محیطی خلاقانه، شاد و راحت برای کودک بوده است. طراحی تمام اتاق ها از سبک ویمزیکال یا خیالی الهام گرفته شده که البته تمی بچگانه و جذاب دارند، در کنار این طرح ها، برخی عناصر پیچیده و لوکس نیز برای شیک نشان دادن دکوراسیون بکار گرفته شده اند.

نتیجه استفاده از ایده های مختلف، خلق اتاق هایی زیبا، جالب، رنگارنگ و صد البته با کارایی بالا شده است. شکل های زیر بخوبی نشان می دهند که اتاق کودک پسرانه یا دخترانه نباید فقط برای استراحت و خوابیدن و یا نهایتا انجام تکالیف او طراحی شده باشد، یک اتاق مناسب علاوه بر استراحت کودک، محلی برای پرورش ذهنی و فکری نیز محسوب می شود. اتاق های زیر طوری طراحی شده اند که همراه با سن کودک رشد کرده و هیچ وقت از مد و تازگی نمی افتند.

طرح های لوکس اتاق کودک پسرانه بهمراه سرویس کامل تخت و کمد

طرح های لوکس اتاق کودک پسرانه بهمراه سرویس کامل تخت و کمد

اولین اتاقی که بررسی خواهیم کرد شاید از لحاظ مساحت خیلی بزرگ بنظر برسد اما تزیین و طراحی مساحت های بزرگ هم مصائب و مشکلات مخصوص به خودش را دارد که این اتاق به خوبی از پس آنها برآمده است. مساحت این اتاق ۱۹٫۶ متر است و با هر متر و معیاری بزرگ محسوب می شود اما بازهم در این فضای بزرگ از رنگ روشن و شاد زرد در کنار رنگ های خنثی استفاده شده. اتاق خواب دوم هم مانند مدل اول است اما در اینجا از رنگ لطیف سبز استفاده شده، همچنین عناصر چوبی نیز حضوری چشم گیر در دکوارسیون اتاق دارند.

طرح های لوکس اتاق کودک پسرانه بهمراه سرویس کامل تخت و کمد

طرح های لوکس اتاق کودک پسرانه بهمراه سرویس کامل تخت و کمد

طرح های لوکس اتاق کودک پسرانه بهمراه سرویس کامل تخت و کمد

طرح های لوکس اتاق کودک پسرانه بهمراه سرویس کامل تخت و کمد

اتاق کودک پسرانه حتما نباید پر از رنگ های سرد و ساکن باشد، قرار دادن رنگ هایی گرم و شاد برای هر اتاق خوابی یک ویژگی مثبت محسوب می شود. در شکل زیر مشاهده می کنید که رنگ فیروزه ای چقدر زیبا با رنگ سفید و لوازم چوبی اتاق ترکیب شده. البته این اتاق نسبت به مدل های قبلی تمی بچگانه تر دارد اما رنگ های لطیف و گرم بکار رفته در اتاق به آن قابلیت پیشرفت و تازگی می دهد. نکته جالب دیگر مبل کنار پنجره است که برای اتاق خواب کودک فوق العاده عالی جواب می دهد. قفسه ها و کمد لباس نیز توکار هستند تا فضای زیادی از داخل اتاق اشغال نکرده و زیبایی دکوراسیون لطمه نزنند.

طرح های لوکس اتاق کودک پسرانه بهمراه سرویس کامل تخت و کمد

طرح های لوکس اتاق کودک پسرانه بهمراه سرویس کامل تخت و کمد

طرح های لوکس اتاق کودک پسرانه بهمراه سرویس کامل تخت و کمد

طرح های لوکس اتاق کودک پسرانه بهمراه سرویس کامل تخت و کمد

طرح های لوکس اتاق کودک پسرانه بهمراه سرویس کامل تخت و کمد

طراحی اتاق خواب برای نوزاد بیشتر از اینکه برای خود نوزاد باشد برای پدر و مادر است چرا که نوزاد چیزی از اتاق خوابش بخاطر نمی آورد و برایش مهم نیست که چه دکوراسیونی ترتیب داده شده. بنابراین طراحی اتاق نوزاد پسرانه یا دخترانه فرصت خوبی برای پدر و مادر است که یاد خاطرات خوش بچگی کرده و علایق و سلایق و تخیلات آن زمان خود را وارد دکوراسیون اتاق خواب فرزندشان کنند. دیزاینی که در شکل های زیر مشاهده می کنید همین شرایط را دارد. البته طراحی طوری انجام شده که برای سنین بزرگسالی کودک نیز مناسب باشد.

طرح های لوکس اتاق کودک پسرانه بهمراه سرویس کامل تخت و کمد

طرح های لوکس اتاق کودک پسرانه بهمراه سرویس کامل تخت و کمد

طرح های لوکس اتاق کودک پسرانه بهمراه سرویس کامل تخت و کمد

طرح های لوکس اتاق کودک پسرانه بهمراه سرویس کامل تخت و کمد

ترکیب رنگ های قوی و روشن در دیزاین اتاق کودک پسرانه خیلی خوب نتیجه می دهد، همینطور ترکیب رنگ های روشن با سایه های کم رنگ بژ و قهوه ای نیز برای اتاق پسرانه عالی است. برای پسرهای جوان و نوجوان دیوارهای خاکستری با مبلمان تیره و عناصر دکوری قرمز و آبی حسابی چشم گیر و شیک جلوه خواهند کرد. پسرهای انرژیک و فعال  رنگ های نارنجی و قرمز و لوازم چوبی قهوه ای را بیشتر می پسندند پس بهتر است حتی به میزان اندک هم که شده این رنگ ها را به دکوراسیون اضافه کنید.

طرح های لوکس اتاق کودک پسرانه بهمراه سرویس کامل تخت و کمد

طرح های لوکس اتاق کودک پسرانه بهمراه سرویس کامل تخت و کمد

طرح های لوکس اتاق کودک پسرانه بهمراه سرویس کامل تخت و کمد

طرح های لوکس اتاق کودک پسرانه بهمراه سرویس کامل تخت و کمد

طرح های لوکس اتاق کودک پسرانه بهمراه سرویس کامل تخت و کمد

طرح های لوکس اتاق کودک پسرانه بهمراه سرویس کامل تخت و کمد

اگر آبی رنگ مورد علاقه شماست، می توانید از سایه و تناژهای بسیار متفاوت آن استفاده کنید. آبی آسمانی روی دیوارها را می توان با روتختی، پرده ها و سایر لوازم دکوری به رنگ آبی تیره تر به زیبایی ترکیب کرد. برای افزایش جذابیت دکور قرار دادن بالش های سبز یا نارنجی روی تخت بسیار خوب جواب خواهد داد. از آنجایی که دوران کودکی هم خیلی زود سپری می شود بهتر است تم اتاق را خیلی بچگانه انتخاب نکنید و در عوض موضوعات مورد علاقه کودک را با کمک لوازم قابل تعویضی مثل چراغ مطالعه یا چراغ خواب، دکوری های روی قفسه و استیکرها به دکوراسیون اضافه کنید.


منبع: برترینها

عباس میرزا؛ یک قاجار خوشنام

روزنامه دنیای اقتصاد: تاریخ‌نویسان ایرانی دوران پهلوی‌، هرگز روی خوشی به شاهان قاجار نشان نداده و همه آنها را فاسد، عیاش، ناتوان و وطن‌فروش معرفی کرده‌اند. استبداد شاهان قاجار البته موجب شده است که سیاستمداران خارجی نیز شاهان و شاهزاده‌های قاجار را ضعیف‌النفس در برابر خارجی و رانت‌خوار بدانند… اما عباس میرزا شاهزاده قاجار، یک استثنا به حساب می‌آید.

عباس میرزا؛ یک قاجار خوشنام 

اگر بگوییم که خوشنام‌ترین شاهزاده قاجاریه بود و دربار قاجار همواره به او می‌بالید و می‌نازید، گزافه نگفته‌ایم، قضاوت مورخان درباره کارنامه حیات سیاسی عباس‌میرزا، نوعا مثبت است. سخن در باب عباس‌میرزا را با بیان اظهارات برخی از ماموران بیگانه که با وی از نزدیک دیدار و گفت‌وگو داشته‌اند، آغاز کرده‌ایم:

عباس‌میرزا، از چشم ماموران بیگانه

سید محمد رفیع، سفیر عثمانی مقیم ایران در زمان جنگ‌های اول ایران و روس، راجع به عباس‌میرزا (که در آن زمان، با وجود تصدی مقام فرماندهی ارتش ایران در جنگ با روس‌ها، هجده سال بیشتر نداشت) چنین اظهار نظر کرده است: «عباس‌میرزا که به اشارت پادشاه پیشین (= آقا محمدخان قاجار) و به سبب شایستگی خویش ولیعهد گردیده و اینک فرمانروای تبریز است، با وجود کمی سن و سال گویی یکی از مشایخ بزرگوار است. از پیروی خواهش نفس و برافراشتن کاخ و ایوان و پوشیدن جامه‌های زیبنده پرهیز دارد. شیفته دادپروری و دادگستری است و دوستدار اهل کمال».

کلنل فریقان، مامور دربار سنت پطرزبورگ (پایتخت روسیه تزاری) که برای انجام مذاکرات صلح با ایران، در تاریخ ۲۰ جمادی‌الاول ۱۲۲۷٫ق (۱۸۱۲٫م) به تبریز آمده بود، درباره عباس‌میرزا ‌نوشته است: «این شاهزاده، قیافه نجیب و مردانه داشت، توانا و بااراده و آتشین و متین و فرزانه و با حزم و احتیاط که در کمتر شخصی یافت می‌شود، از مزایای اخلاقی‌ای بود که در وجود عباس‌میرزا جمع بود.

دارای احساسات نجیب و افکار بلند [و] حریص یادگرفتن تمام عواملی بود که باعث سیر سریع ترقیات (صنعتی و نظامی) در اروپا شده بود. نهایت سادگی را در رفتار و حرکات خود رعایت می‌کرد، بی‌باک و باتقوی بود. عباس‌میرزا نجیب‌ترین شخصیت خانواده قاجار بود».

موریر، از همراهان سر هارفورد جونس (سفیر کهنه‌کار و ورزیده انگلیس در ایران زمان فتحعلی‌شاه)، در سفرنامه خود عباس‌میرزا را یک آدم خیلی جدی و وطن‌خواه ایرانی معرفی ‌کرده و این آدم را دارای صفات پسندیده و افکار عالی دانسته و اضافه کرده که کمتر کسی را تا حال به این آراستگی مشاهده کرده است.

«در لباس بسیار ساده است و لباسش هیچ فرقی با لباس دیگران ندارد … عشق سرشاری به مطالعه کتب و کسب اطلاعات دارد، مخصوصا تاریخ وطن خود را خوب می‌داند و کتاب شاهنامه فردوسی را بسیار دوست دارد و همیشه آن را مطالعه می‌کند».

عباس میرزا؛ یک قاجار خوشنام 

پیر آمده ژوبر، فرستاده مخصوص ناپلئون که از نزدیک با عباس‌میرزا دیدار و گفت‌وگو داشته و از قلمرو حکومت وی در آذربایجان گذر کرده، نوشته است: «هنگامی که من از آذربایجان می‌گذشتم، این شاهزاده جوان، قلب تمام مردم این سرزمین را شیفته خود کرده بود و از محاسن اخلاق و محامد صفات وی، به آتیه نیز امید بسیار داشتند. کمتر اتفاق می‌افتاد که ایرانیان در مذاکرات یا تحریرات خود به سر شاه یا فرزندان او قسم یاد نکنند … .

شیرازه امور آذربایجان که زمانی به واسطه جنگ‌های داخلی از هم گسیخته شده بود، دوباره محکم شد و جمعیت قرا و قصبات آن، دوباره رو به ازدیاد نهاد. آنچه محقق است این است که نه تنها اوضاع به هم نخورده، بلکه از وقت حرکت من به ایران هم بهتر شده است. موضوع این است که ترقیاتی که به وسیله عباس‌میرزا شروع شده نسبت به انتظاراتی که داشته‌اند، خیلی سریع و برجسته بوده است».وی اگر روزی به تخت سلطنت جلوس کند، باید گفت که از هر حیث در ردیف بزرگ‌ترین سلاطینی خواهد بود که در این کشور حکمرانی کرده‌اند.

زمانی که شاه او را به حکومت ایالتی مهم و فرماندهی قشونی بزرگ منصوب ساخت، او بیشتر از هفده سال نداشت و اگر متوالیا در عملیاتی که در گرجستان و شهرهای قفقازیه می‌کرد در همه آنها قرین پیروزی می‌گردید، موقعیت بی‌نظیری در آسیا به دست می‌آورد. ولی همین‌قدر هم توانست به روس‌ها بفهماند که در عین حال که رقیب جوانمردی است، دشمن ضعیفی هم نیست و با اسرایی که در جنگ‌ها می‌گرفت، همواره برخلاف دیگران، با کمال رافت و مهربانی رفتار می‌کرد.

هرگز سختی و شدت عمل بی‌موردی از او دیده نشده و البته با خلافکاران و بدان با نهایت خشونت رفتار می‌کرد».یکی از ماموران سیاسی روس، عباس‌میرزا را «پطر کبیر آینده ایران» ‌خوانده و دیگری نوشته است: «شگفت‌آور بود که شاهزاده ولیعهد در این گوشه دنیا … این اندازه درباره امور مهم سیاسی و نظامی اروپا در ده ساله اخیر معرفت درست داشته باشد … وجود او دوره تازه‌ای را نوید می‌دهد که تاثیر آن در تاریخ ملی ایران قابل انکار نخواهد بود».


منبع: برترینها

حسین پناهی از نگاه دخترش: جهان، زیرسیگاری او بود

ماهنامه هنر بازیگری – لعیا احمدی: حسین پناهی به اندازه ای نام آشنای این سرزمین است که به پشتوانه نام او در رسانه های گوناگون شعر هایی را جعل می کنند و داستان مرگش هنوز پس از ۱۲ سال جنجال رسانه ای دارد.

زمانی که در ۶ شهریور ۱۳۳۵ در روستای دژکوه شهر سوق از استان کهگیلویه و بویراحمد زاده شد و حتی در ابتدای جوانی که با آشفته گی های دورنش به لباس روحانیت و جبهه جنگ و کسوت شاعری درآمد، هیچ کس تصور نمیکرد که در اوج جوانی با شعر و بازی درآمیزد و آشفته گی هایش را به دید فراگیر یک ملت بگذارد تا جایی که هنوز بسیاری او را مجنون و گاه دیوانه می پندارند.

آری او شیدای دورانی بود که اندیشه هایش را برنمی تابید و خوش به روزگارش که ۱۴ مرداد ۱۳۸۳ در زمانه ای هنوز انسانیت زنده بود، از دینا رفت و دگرگونی  های آنچنانی انسان مکانیکی و اقتصادزده یک دهه پس از خود را ندید. و خوش به حال آنهایی که تصویرشان هنوز با شعر و بازی پناهی در«محله بهداشت، گرگ ها، مرغابی در مه، گال، نارونی، اوینار، آژانس دوستی، آوازمه و…» پیوسته است و بر چرایی مرگ او در ۴۸ ساله گی چنبره نزده اند.

حالا دیگر او در قبرستان شهر سوق کنار مادرش آرام خوابیده و دیگر به یاد خانه تنهایی هایش در خیابان جهان آرای تهران نیست. در این سوی جهان اما «آنا پناهی»، دختر و ناشر آثار حسین پناهی به زنده نگه داشتن پدرش زنده است. دختری متین و آرام و شبیه پدر که می کوشد حسین پناهی را فراتر از آنچه به غلط شناخته شده به علاقه مندانش معرفی کند. او از ارتباطش با فیلسوفی چونان حسین پناهی می گوید.

حسین پناهی از نگاه دخترش: جهان، زیرسیگاری او بود

حسین پناهی از انگشت شمار آدم هایی است که همچون دوست نزدیکش، خسرو شکیبایی، پس از مرگ هم زنده است. این به خاطر ویژه گی شیدایی و شاعرانه گی هردو بوده یا دلیل دیگری دارد؟

– حسین پناهی بعد از مرگش بیشتر شناخته شد، به ویژه وجه شاعرانه گی ایشان. وقتی که زنده بودند شناخت مردم بیشتر بر بازیگری او بوده است. افرادی هم که سن شان به زنده بودن حسین پناهی نمی رسد، بیشتر وی را با شعرهایش می شناسند. در اصل آدم ها دنبال رمز و رازی در خود هستند. نوشته ها و شعر ها و کارهای حسین پناهی هم یک گنگی و رمز و رازی داشته که بیشتر مخاطب را دنبال خودش می کشاند.

او چگونه درون گرایی شاعرانه و برون گرایی بازیگری را با هم داشت؟

– خیلی از کسانی که حسین پناهی را به عنوان بازیگر می شناسند می دانند که ایشان بازیگر متفاوتی بوده و این تفاوت در برون گرایی، شیطنت ها، نوع بیان، حس درونی و همان رمز و راز شاعرانه اوست که در بازی ایشان هم دیده می شود و همین ویژه گی ها باعث شد که یک حسین پناهی ایده آل و خاص دیده شود که همه دوستش داشتند.

با توجه به اینکه بیشتر سال های زندگی پدر در تهران بود و شما در شهرستان ارتباط کمتری با وی داشتید، آیا به اندازه طرفدارانش او را دوست داشتید؟

– وقتی بچه بودم به عنوان پدر دوستش داشتم. وقتی بزرگتر شدم با شخصیت ایشان و شعرهایش مثل هر نوجوانی که دوست دارد شعر و کتاب بخواند، من هم عاشق حسین پناهی شدم. گذشته از رابطه دختر و پدری، عاشق شخصیت خاص حسین پناهی و اندیشه هایش بودم.

زندگی او در شهر و دیار خودش و در روزهای جوانی چه تفاوتی با دوران میانسالی اش در تهران داشت؟

– در دوران جوانی ایشان که من نبودم و در دوران میان سالی هم چند سالی با او بودم. حس ها و رفتارهای او که در کارهایش دیده می شود، همه از دوران کودکی اش گرفته شده است. او کودکانه زیسته و نهایت آنچه را که می خواسته، از طبیعت و زیستگاه خودش برای آینده اش گرفته است. در دوران میان سالی شخصیت، حس و روحیه آدمی تغییر می کند اما حس های خوب کودکی همیشه با حسین پناهی بوده و همین باعث ماندگاری او در شهر شد.

 

حسین پناهی از نگاه دخترش: جهان، زیرسیگاری او بود
وقتی یک روستانشین در کل ایران شهرت یافت، واکنش خانواده و آشنایان و همشهریان به او چگونه بود؟

– آنها هم مثل خیلی از آدم ها بعد از مرگش پیگیر شدند و شاعر بودنش را شناختند. خیلی از همشهریان و حتی فامیل می گفتند:”وقتی حسین پناهی مرد فهمیدیم چه کسی است.”البته همشهریان ما پیش و پس از مرگ به پدر خیلی لطف داشتند.

چه شد که شهر و دیار خود را رها کرد و به تهران آمد؟

– دنبال گمگشته گی هایش در جایی دیگر بود. از کودکی و نوجوانی دنبال چیزهایی بود که باید به آنها می رسید. در یکی از گفته هایش هست که دنبال برف بوده و در اصل به خاطر برف به تهران می آید. هنر را هم از ابتدا دوست داشته است. از معلمی، پارچه فروشی و خیلی شغل های دیگر گذر می کند و می بیند که این ها چیز هایی نیست که حسین پناهی می خواهد و شهر به شهر می چرخد و درنهایت می رسد به تهران که در این جا به بخش هایی از خواسته هایش در هنر می رسد.

آمدن او به پایتخت و دوری از خانواده موجب گله مندی شما، مادرتان و خواهر و برادرتان نبود؟

– ما در شهرستان زندگی می کردیم و پدر در تهران. چون ما و مادرم در شهرستان راحت تر بودیم و دیگر اینکه دوست داشتیم حسین پناهی همیشه خودش باشد. او دوست داشت تنها باشد؛ تنهایی به معنای سکوت. برای همین ما هم می خواستیم که او تنها باشد. خیلی سخت بود. بسیاری می گفتند که چرا ایشان به شهرستان نمی آید و یا دیر به دیر می آید.

ما هم می رفتیم و به او سر می زدیم اما چون دوست داشتیم ایشان خودش باشد نوعی از خود گذشته گی می کردیم و به شهرستان باز می گشتیم. البته ایشان هم زیاد می آمدند چون آنجا را دوست داشتند. اگر شرایط کاری اش اجازه می داد سالی ۳ یا ۴ بار میآمد و اگر نمی توانست ما به ایشان سر می زدیم.

چه چیزی در درون او بود که باعث می شد تنهایی را بر خانواده برتر بداند؟

– پدرم شب ها بیدار بود، مطالعه داشت و می نوشت و روزها استراحت می کرد و برعکس بقیه آدم ها بود. زندگی اش طوری بود که نظم خاصی نداشت و طبیعی است کسی که به روزمره گی عادت دارد با شرایط او اذیت می شد. اگر ما به صورت خانواده در کنار هم زندگی نکردیم به خاطر این بود که هم ما راحت باشیم و هم پدر دچار روزمره گی زندگی نشود. و هیچ کدام از این وضعیت ناراضی نبودیم مگر سال های آخر که پدر بیمار بود. البته مدام به او سر می زدیم.

گویی در سرگشته گی و تنهایی های جوانی سر از جبهه و طلبه گی حوزه هم درآورده است؟

– خودش می گوید: «در اوایل انقلاب در مدرسه آیت الله گلپایگانی قم ۲ سال طلبه بودم که به یک سری آگاهی رسیدم و متوجه شدم دیگر نمی توانم طلبه گی را ادامه دهم.» آقای مسعود جعفری جوزانی در خاطره ای از پدر می گویند:” یک روز که حسین پناهی سری به دژ کوه می زند آن جا پیرزنی را می بیند که می خواهد روغن دست رنج یک سال خود را از بین ببرد چون یک تکه مدفوع حیوان در آن افتاده و از نظر شرعی کل روغن نجس شده و باید دور ریخته شود.

حسین پناهی با دیدن این ماجرا از لحاظ شرعی و احساسی با خود درگیر می شود چون زحمت یک سال پیرزن اگر دور ریخته شود، زندگی او را دچار مشکل می کند از طرفی روغن نجس شده است. بنابراین احساسش بر دستور شرع غلبه کرده و به پیرزن می گوید که شما این تکه را با قاشق درآورده و بقیه اش را استفاده کنید.” به خاطر این نگاه دیگر نمی تواند طلبه گی را ادامه دهد. دوران کوتاهی هم در قسمت فرهنگی جبهه جنگ همراه آقای شمعخانی و آقای آهنگران بودند.

حسین پناهی از نگاه دخترش: جهان، زیرسیگاری او بود

با تنهایی و تنگدستی شاعری، چگونه خود و خانواده اش را تامین می کرد؟

– آن تنهایی یا تنگدستی را که شما تعبیر می کنید هیچ گاه ما حس نکردیم. جدای از سال های اول زندگی پدرم، ما همیشه در سطح خوبی زندگی می کردیم. بیشتر درآمد او از بازیگری بود، شعر که درآمدی نداشت.

آیا سکته قلبی او به دلیل تنگناهای اقتصادی نبود؟

– آدم هایی که بیشتر از بقیه می فهمند، آگاهی بیشتری پیدا می کنند و رنج بیشتری می برند. از سوی دیگر خانواده پدری من همواره دچار ناراحتی های قلبی بودند و پدرم هم پیش از مرگ، دو بار دیگر سکته قلبی داشت. در سال های آخر زندگی همیشه فشار خون او بالابود.

حسین پناهی دوستان هنرمند بسیاری داشت اما تنها کسی که علت سکته قلبی را برای مردن او رد کرده، «یغما گلوریی» است. او می گوید پناهی مثل خیلی از شب ها در آخرین شب زندگی اش با وی حرف زده و حال و هوای مرگ داشته است. او می گوید اسنادی بر خود کشی حسین پناهی با تیغ وجود دارد.

– گفته های ایشان را بارها تکذیب کردم و امروز هم تکذیب می کنم. من برای فکر و عمل و اندیشه حسین پناهی ارزش قایل هستم؛ حتی اگر خودکشی می کرد، اما وقتی این طور نبوده هیچ وقت اجاره نمی دهم کسی این حرف ها را بزند. هر زمان در هر شرایطی می توانم ثابت کنم این طور نبوده است و این حرف ها دروغ است. در گواهی پزشک قانونی هم سکته قلبی ثبت شده است

همواره حرف ها و شعرها و وصیت نامه هایی دروغین در رسانه های مختلف به پدر شما نسبت داده می شود. کدام اثر او شناخت دقیق و واقعی از حسین پناهی می دهد؟

– در سال های گذشته  جمله ها و شعر ها و حتی وصیت نامه هایی از حسین پناهی منتشر شده که نوشته پدرم نیست. سهوی یا عمدی، خیلی متاسفم برای این ماجراها. من بیشتر وقت ها باحسین پناهی بودم و رنج ها و سختی هایش را دیده ام و فکر می کنم به هر حال یک شاعر و نویسنده با تمام وجودش هر چیزی را می گوید یا می نویسد. این مطالب دروغین و سطحی نشانگر وجود و اندیشه های حسین پناهی نیستند.

کسانی که می خواهند حسین پناهی را با سند کلام و صدای ایشان بشناسند پیشنهاد می کنم سه آلبوم «راه با رفیق»، «سلام، خداحافظ » و «ستاره ها» و بیش از ۲۰ کتاب او را بخوانند و بشنوند. اثری که بیش از همه به شخصیت زندگی ایشان نزدیک تر است کتاب «نامه هایی به آنا» است که تنهایی ها و شخصیت حسین پناهی را نشان می دهد و به دغدغه های او نزدیکتر است

 حسین پناهی از نگاه دخترش: جهان، زیرسیگاری او بود

اما شما همیشه علاقه ویژه ای به شعر دیگری از ایشان داشته اید؟

– بله….«جهان زیر سیگاری من است» حال دیگری دارد.

وقتی در جامعه و یا مثل امروز در نمایشگاه کتاب بر بالین کتاب های پدر حضور دارید، مردم کمتر چهره شما را می شناسند و گاه حرف هایی پشت سر او می گویند. این حرف ها چقدر آزارتان می دهد؟

– من حسین پناهی را به اندازه خودم خیلی خوب می شناسم و خیلی ناراحت نمی شوم. بسیاری می آیند درباره سیگار کشیدن پدر متلک می اندازند و به سند خاطره دروغ آن انسان نادان، در مورد خود کشی حسین پناهی می پرسند.

دختر و ناشر آثار حسین پناهی، تصویر متفاوتی از حسین پناهی دارد که تاکنون برای مردم ناشناخته است؟

– حسین پناهی به قدری در نوشته ها و بازی هایش شبیه خودش بوده که تصویر شفافی بین همه دارد و من نمی توانم چیزی اضافه کنم. حسین پناهی تصویر متفاوتی در ذهن من ندارد چون همین است که هست؛ شبیه آثارش، شبیه شناختی که همه افراد از او دارند. از دوست داران حسین پناهی می خواهم که فقط و فقط با کتاب ها و صدای ایشان به شناخت حسین پناهی دست یابند.


منبع: برترینها

یوگا برای آسم و آلرژی

یوگا ۴ وضعیت برتر در صورتی که آلرژی یا آسم دارید

برخی از آلرژی ها را حتی با قوی ترین داروها نمیتوان کنترل کرد اما گاهی اوقات چند حرکت ساده یوگا میتواند برای شما نجات بخش شود و علائم آلرژی شما تسکین یابد.
به گزارش آلامتو و به نقل از مجله تناسب اندام؛ یوگا می تواند به بهبود خلق و خو، رهایی از استرس، و افزایش انعطاف پذیری کمک کند، اما یوگا همچنین می تواند زمانی که صحبت از مبارزه با آلرژی هایتان می شود، نیز تمرین مفید جدیدتان باشد.
۴ وضعیت برتر یوگا در صورتی که آلرژی یا آسم دارید
در مطالعه ای در سال ۲۰۱۲ که در مجله ی هندی فیزیولوژی و داروشناسی منتشر شد، پژوهشگران عملکرد ریه و ظرفیت انتشار (اینکه ریه ها چقدرخوب، هوا را به جریان می اندازند) افراد دارای آسم را قبل و ۲ ماه بعد از شرکت در یوگا، مقایسه کردند. آنها پی بردند که تنفس یوگای پرانایاما و وضعیت های کششی، استقامت تنفسی را افزایش دادند، عضلات سینه را شل کردند، ریه ها را منبسط کردند، میزان انرژی را بهبود بخشیدند، و به آرامش بدن کمک نمودند.
هنگامی که یوگا تمرین می کنید، به خصوص از انواع کم شدت تر، ذهن و سیستم ایمنی خود را آرام می کنید. طبق مجله ی یوگا، بهترین راه استفاده از یوگا برای ریلکس کردن، انجام آن به صورت نرم و آهسته است. به علاوه، مربیان یوگا افراد مبتلا به آلرژی و آسم را از شرکت در برخی فرم های خاص یوگا، از جمله بیکرام یا “یوگای داغ” منع می کنند، که در اتاقی که حداقل ۱۰۵ درجه فارنهایت و ۶۰ درصد رطوبت نسبی دارد انجام می شود، و نیز یوگای آشتانگا که فرمی شدید و فیزیکی از یوگا است.
وقتی یوگا تمرین می کنید، سعی کنید از تنفس محکم از طریق حفرات بینی بپرهیزید، که اگر تحت فشار باشید، می تواند ناراحت کننده و دشوار باشد. در عوض، یک دم کوتاه و به دنبال آن یک بازدم عمیق و آهسته انجام دهید، که برای بدن و ذهنتان آرامش بخش تر است.
به طور کلی، ژست های ایستاده ای که شامل خم شدن به جلو و عقب و چرخش می شوند، مثل وضعیت ایستادن روی شانه و وضعیت گاو آهن، ستون فقرات و قفسه ی سینه تان را ماساژ می دهند و به آمادگی ریه ها کمک می کنند، بنابراین سیستم ایمنی تان را تقویت می کنند. همچنین تعدادی وضعیت های خاص یوگا وجود دارند که به رفع علائم آسم و آلرژی کمک می کنند.
مبارز ۱ (Warrior 1)
این وضعیت کمک می کند تا سینه و ریه هایتان باز شوند و از گرانش برای تخلیه ی مخاط بینی و ریه ها استفاده می کند. برای انجام این وضعیت:
طوری بایستید که پاهایتان در کنار هم و دست ها در طرفین بدن قرار گیرند.
با پای خود یک قدم به جلو بردارید به گونه ای که پاهایتان ۳ فوت از هم فاصله بگیرند، و زانوی راست خود را تا جایی خم کنید که ران تان با زمین موازی شود.
در حالیکه زانوی راستتان را خم کرده اید، دستهایتان را بالای سرتان ببرید، آنها را به اندازه ی عرض شانه از هم باز کنید، بازوها کشیده و کف دستهایتان روبروی هم باشد (بازوهایتان باید کنار گوش هایتان باشند).
به آرامی دم و بازدم کنید. این وضعیت را به اندازه ی ۳ تا ۱۰ نفس عمیق و آرام، حفظ کنید.
به حالت ایستاده برگردید و حرکت را بر روی سمت چپ خود تکرار کنید.
هلال نیمه ماه (Half Moon)
این وضعیت با باز کردن قفسه ی سینه و ریه های شما، تنفس را تسهیل می کند، پس در صورتی که علائم تب یونجه مثل عطسه، آبریزش بینی، و آبریزش چشم را دارید، به آرام کردن ذهنتان کمک می کند. برای انجام این وضعیت:
طوری بایستید که پاهایتان به اندازه عرض شانه باز باشد و دستها در طرفین بدن قرار بگیرند.
دست چپ خود را بر روی سمت چپ باسن قرار داده و پای چپتان را ۹۰ درجه به سمت راست، به بیرون بچرخانید.
بازوی راست خود را از پهلو و تا بلندی شانه، به سمت بیرون بکشید.
با خم شدن از ناحیه کمرتان، با دست راستتان به پایین رفته و نوک انگشتان خود را، چند اینچ جلوتر از پای راستتان، روی زمین قرار دهید.
پای چپ خود را از پشت سر بالا بیاورید به گونه ای که موازی با سطح زمین باشد، و مفصل ران خود را به سمت چپ باز کنید. بازوی چپتان را طوری بکشید که با بازوی راستتان در یک خط باشد. سرتان را برگردانید و به دست چپ خود، به سمت بالا نگاه کنید. به مدت ۳ تا ۵ تنفس نگه دارید.
به آهستگی بازوی چپ خود را به سمت باسن چپ پایین بیاورید و به سمت زمین نگاه کنید. به آرامی زانوی راستتان را خم کنید و با ملایمت پای چپتان را پایین بیاورید. زانوی راست خود را صاف کنید.
به حالت ایستاده برگردید و وضعیت را بر روی سمت مخالف تکرار کنید.
ایستادن روی شانه (Shoulder Stand)
هم ایستادن روی شانه و هم وضعیت گاو آهن برای باز کردن مسیرهای مربوط به بینی و کمک به تخلیه ی سینوس ها مورد استفاده قرار می گیرند. برای ساختن تکیه گاه تان، دو یا چند پتو را مستطیلی تا کنید و روی هم بچینید. شاید بخواهید یک زیرانداز چسبنده روی پتوها بیندازید تا به شما کمک کند هنگام انجام وضعیت، بازوی راستتان در محل خود باقی بماند. برای انجام این وضعیت:
روی زمین به گونه ای دراز بکشید که سرتان روی زمین، و تیغه های شانه تان روی پتو باشد. (لبه کوتاه پتو باید موازی با بازوهایتان باشد. ) بازوهای خود را به صورت صاف روی زمین قرار دهید طوری که با تنه تان موازی باشند، زانوهای تان را خم کنید، و پاهای خود را به صورت صاف روی زمین قرار دهید.
همینطور که بازدم می کنید، بازوهای خود را به طرف زمین فشار داده و زانوهایتان را از زمین بلند کنید. ران های خود را به سمت تنه تان بکشید.
با چرخاندن لگن خود، به بلند کردن پاهایتان به سمت بالا ادامه دهید، و پشت تنه تان را از سطح زمین دور کنید تا زانوهایتان مقابل صورتتان قرار بگیرند. بازوهای خود را طوری بلند کنید که با لبه ی پتو موازی شوند، و آنها را طوری بچرخانید که انگشتان شست، پشت سرتان قرار گیرند و انگشتان دست هایتان بر روی زمین فشار بیاورند.
بازوها را خم کنید و آرنج های خود را به سمت یکدیگر بکشید، سپس کف دستهایتان را صاف روی پایین کمر خود قرار دهید و پشت بازوهایتان روی پتو باشد. لگن خود را از شانه ها بالاتر بیاورید، به گونه ای که تنه تان بر زمین عمود باشد. در حالیکه آرنج ها را به اندازه ی عرض شانه از هم فاصله می دهید، دست هایتان را روی کمرتان بالا و پایین ببرید.
در حالیکه عمل دم انجام می دهید، زانوهای خم شده تان را به سمت سقف بلند کنید، ران های خود را با تنه هم راستا کنید، و اجازه دهید پاشنه پاهایتان توسط باسن تان آویزان شوند. استخوان دنبالچه خود را به طرف استخوان pubic فشار داده و ران های بالایی خود را به آرامی به طرف داخل بگردانید. وقتی عمل دم انجام می دهید، پاهای خود را صاف کنید و پاشنه پاهای خود را به طرف سقف فشار دهید. هنگامی که پشت پاهایتان به طور کامل کشیده شد، پاهایتان را به کمک انگشتان شست پاهایتان به سمت بالا هل دهید، طوری که پاهای داخلی تان کمی بلندتر از پاهای بیرونی هستند.
تیغه های شانه تان و پشت بازوهایتان را به سمت پتو هل دهید و چانه تان را به سمت جناغ خود حرکت دهید. در این حالت، پیشانی تان باید موازی با زمین باشد، و چانه تان باید عمود بر سطح زمین باشد. سعی کنید ستون فقرات بالایی تان را از زمین بلند کنید و به سینه ی خود نگاه کنید.
وضعیت را به مدت ۳۰ ثانیه حفظ نمایید. هرچه قوی تر می شوید، به تدریج ۵ تا ۱۰ ثانیه به وضعیت اضافه کنید تا زمانی که بتوانید آن را به راحتی به مدت ۳ دقیقه انجام دهید. برای خروج از وضعیت، در حالیکه بازدم می کنید، زانوهایتان را به سمت تنه تان خم کنید و در حالیکه کمرتان را به آهستگی روی زمین برمی گردانید، پشت سرتان را روبروی زمین نگه دارید. همچنین می توانید بدون خارج شدن از وضعیت ایستادن روی شانه، به سمت راست و به وضعیت گاو آهن جابجا شوید.
گاو آهن (Plow)
وضعیت گاو آهن معمولاً بعد از ایستادن روی شانه، به مدت تقریباً ۱ تا ۵ دقیقه انجام می شود. برای انجام این وضعیت:
از وضعیت ایستادن روی شانه، بازدم کنید و از مفاصل ران خود خم شوید، و به آهستگی انگشتان پای خود را به سمت زمین پایین بیاورید تا بالا و پشت سرتان باشند و ران هایتان در مقابل صورتتان قرار داشته باشند. تنه ی شما باید عمود بر زمین باشد و پاهایتان باید صاف و کاملاً کشیده باشند.
با نگه داشتن انگشتانتان روی زمین، بالای ران و استخوان دنبالچه ی خود را به طرف سقف بلند کنید، کشاله ی ران داخلی خود را به سمت لگن بکشید. تصور کنید که تنه تان از کشاله ران تان آویزان است. چانه ی خود را از جناغ دور کنید و گلوی تان را نرم کنید.
دستهایتان را پشت تنه خود فشار دهید، درحالیکه پشت بازوهای خود را به سمت زمین فشار می دهید، تنه را به سمت سقف هل دهید. وقتی ران های خود را به طرف سقف بلند می کنید، بازوهای خود را به طور فعال، پشت کمرتان و به سمت زمین فشار دهید.
برای خروج از وضعیت، دستهای خود را روی کمرتان آورده و در حالیکه بازدم می کنید، از وضعیت خارج شوید.

۶ راه خانگی برای سفید کردن دندان‌ها
برترین جاهای دیدنی روسیه برای تفریح

مطالب مشابه:
رپورتاژ آگهی ویژه:

تعابیر محبوب:
آب
سگ
مرده
دندان
جن
طلا
پول
عروسی
حامله
طلاق
مدفوع
مار
ماهی
موش
خون
کفش
ثروت
گربه
بوسه
اسب
بچه
برف

اسامی محبوب:
رایان
ایلیا
کارن
لیا
بارانا
فاطمه
مریم
چکامه
شیما
هیراد
هانیه
آتنا
طه
ماهان
ماهور
هلیا

‹ مطلب قبلی

برچسب ها : آسم, آلرژی, مجله تناسب اندام, یوگا

سفر به سواحل آنتالیا :تور آنتالیا

سفر ارزان به آنتالیا :تور لحظه آخری آنتالیا

مبلمان اداری فضاگویا
مبلمان اداری

انجام تشریفات مجالس
تشریفات مجالس

خرید بلیط هواپیما با الی گشت
بلیط هواپیما

خرید آنلاین تشک رویا
قیمت تشک رویا

فلایتیو
خرید اینترنتی بلیط هواپیما

یک عروسی باشکوه داشته باشید
تشریفات عروسی

مجله اینترنتی تک موج
عکس بازیگران

لاغری آسان در مدرسه بدن
رژیم لاغری

رزرو آسان هتل
رزرو هتل ( جاباما، رزرو اینترنتی هتل )

ارسال نظر


منبع: آلامتو

حکم محمدعلی نجفی به عنوان شهردار تهران صادر شد/خبر امضا شدن حکم نجفی تکذیب شد

دقایقی پیش وزیر کشور حکم محمدعلی نجفی به عنوان شهردار تهران را امضا کرد.

به گزارش مهر، در دومین جلسه علنی شورای شهر تهران اعلام شد: حکم نجفی به عنوان شهردار توسط وزارت کشور امضا شد.

در پی حاشیه های ایجاد شده در خصوص عدم تایید حکم نجفی به عنوان شهردار تهران، دقایقی پیش حکم محمدعلی نجفی به عنوان شهردار تهران صادر شد.

خبر امضا شدن حکم نجفی تکذیب شد.

به گزارش ایرنا، علی اعطا سخنگوی شورای شهر تهران اخبار منتشر شده در خصوص صدور حکم انتصاب نجفی به سمت شهرداری تهران را تکذیب کرد.

 لحظاتی پیش با وزارت کشور تماس گرفتم، خبر منتشر در خصوص صدور حکم انتصاب محمدعلی نجفی صحت ندارد.

روند قانونی صدور حکم انتصاب شهردار تهران درحال انجام است.
 


منبع: الف

اعضای کمیسیون های تخصصی شورای اسلامی شهر تهران انتخاب شدند

 اعضای ۶ کمیسیون تخصصی شورای اسلامی شهر تهران، ری و تجریش امروز – شنبه – در دومین جلسه علنی شورا انتخاب شدند.

به گزارش ایرنا، محسن هاشمی رییس شورای اسلامی شهر تهران، ری و تجریش در جلسه امروز شورا گفت: پیشنهاد شده بود که چون تعداد اعضای شورا از ۳۱ به ۲۱ کاهش یافته، تعداد کمیسیون ها نیز کاهش یابد.

وی افزود: اما در جلسه هیات رئیسه شورا قرار شد که تعداد کمیسیون های تخصصی در این دوره شورا نیز همان ۶ کمیسیون باشد.

پس از صحبت های رییس شورای اسلامی شهر تهران، ری و تجریش، با انجام رای گیری، اعضای ۶ کمیسیون تخصصی شورا انتخاب شدند.

بر همین اساس، «بهاره آروین، حسن رسولی، مجید فراهانی و محمود میرلوحی» به عنوان اعضای کمیسیون برنامه و بودجه شورا انتخاب شدند.

همچنین «ناهید خدا کرمی، آرش میلانی و صدراعظم نوری» نیز عضو کمیسیون سلامت، محیط زیست و خدمات شهری شورا شدند.

برهمین اساس، «محمدجواد حق شناس، حسن خلیل آبادی، حجت نظری، الهام فخاری و احمد مسجدجامعی» نیز به عنوان اعضای کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران شدند.

«شهربانو امانی، محسن هاشمی، محمد علیخانی و افشین حبیب زاده» برای کمیسیون عمران و حمل و نقل و ترافیک و «محمد سالاری، علی اعطا و زهرا نژاد بهرام» نیز به عنوان اعضای کمیسیون معماری شهرسازی شورا انتخاب شدند.

همچنین «ابراهیم امینی» به عنوان عضو کمیسیون نظارت و حقوقی شورای اسلامی شهر تهران، ری و تجریش انتخاب و مقرر شد که با نظر اعضا از هر کمیسیون یک نفر برای عضویت در کمیسیون حقوقی معرفی شود.

پنجمین دوره شورای اسلامی شهر تهران، ری و تجریش با ۲۱ عضو فعالیت رسمی خود را از اول شهریور آغاز کرده است.


منبع: الف

توزیع کتب درسی دوره‌های متوسطه اول و دوم از ۲۰ شهریور در کتابفروشی‌ها

معاون پشتیبانی سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی از توزیع کتاب‌های درسی دوره‌های متوسطه اول و دوم، از ۲۰ شهریور در کتابفروشی‌ها خبر داد.

سید حسین طلایی زواره معاون توسعه منابع انسانی و پشتیبانی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در گفت‌وگو با فارس، در خصوص «زمان توزیع کتاب‌های درسی مقاطع مختلف تحصیلی»، اظهار داشت: کتاب‌های درسی دوره ابتدایی و پیش دانشگاهی، اول مهرماه در مدارس توزیع خواهد شد.

وی ادامه داد: کتاب‌های درسی دوره‌های متوسطه اول و دوم، از ۲۰ شهریورماه در کتابفروشی‌ها توزیع می‌شود.

معاون توسعه منابع انسانی و پشتیبانی سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی تصریح کرد: در استان تهران و البرز و شهرستان‌های استان تهران کتب درسی از ۲۵ شهریور توزیع خواهد شد.

طلایی زواره در خصوص «میزان افزایش قیمت کتاب‌های درسی»، عنوان کرد: امسال میانگین افزایش قیمت کتاب‌های درسی ۷ درصد یعنی ۲ درصد کمتر از نرخ تورم است.

وی تأکید کرد: کتابفروشی‌ها براساس قراردادی که با شرکت چاپ و نشر انعقاد کرده‌اند، باید کتب درسی را بفروشند و حق فروش اجباری هیچ نوع لوازم‌التحریری را همراه با آن ندارند.

معاون توسعه منابع انسانی و پشتیبانی سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی خاطرنشان کرد: اگر اولیای دانش‌آموزان در هنگام خرید کتاب‌های درسی، موارد تخلفی از سوی کتابفروشی‌ها مشاهده کردند، می‌توانند با شماره تلفن‌های ۸۸۸۲۷۷۷۸ و ۸۸۳۰۵۸۶۰ تماس گرفته و اطلاع دهند.


منبع: الف

مشکل فرزندان ازدواج زنان با اتباع بیگانه

خراسان با این پدیده خو گرفته است که در مرزهای منتهی به افغانستان، در خواف و تایباد و تربت جام تا روستای منتهی به تربت حیدریه، ازدواج زنان ایرانی با مرد افغان چندان تابو نیست. افغان‌ها بخشی از زندگی اهالی خراسان شده‌اند.

روزنامه شرق: خراسان با این پدیده خو گرفته است که در مرزهای منتهی به افغانستان، در خواف و تایباد و تربت جام تا روستای منتهی به تربت حیدریه، ازدواج زنان ایرانی با مرد افغان چندان تابو نیست. افغان‌ها بخشی از زندگی اهالی خراسان شده‌اند.
 
با آنها کار و کشاورزی می‌کنند و در آخر این هم‏نشینی‌ها به ازدواج‌هایی هم ختم می‌شود. ازدواج زنان ایرانی با مردان افغان اغلب به ثبت قانونی نمی‌رسد و در حد همان عقد شرعی باقی می‌ماند. مشکل هم از همین‌جا شروع می‌شود.
 
وقتی هیچ نهادی آمار درستی از تعداد فرزندان حاصل از ازدواج مردان افغان و زنان ایرانی ارائه نمی‌دهد، نمایندگان مجلس می‌گویند یک‌ میلیون کودک حاصل این‌گونه ازدواج‌ها هستند و برخی نهادهای نظارتی این رقم را کمتر از ٣٠٠‌ هزار نفر می‌دانند. حالا نمایندگان به دنبال آن‌ هستند تا با تغییر قانون تابعیت برای کودکان ایرانی – افغانستانی حاصل از این ازدواج‌ها کاری کنند.
 
مشکل اصلی اینجا است که این کودکان تا سن ١٨‌سالگی هیچ هویتی ندارند. همین خلأ قانونی حالا موجب سرگردانی تعداد زیادی در ایران شده و مشکلات اجتماعی و هویتی فراوانی به وجود آورده است. مجلس دو طرح در این زمینه در دستور کار دارد، یکی از طرح‌ها از دستور کار کمیسیون حقوقی و قضائی خارج شده تا لایحه دولت به مجلس بیاید و دیگری آن‌طور که «رضا شیران‌خراسانی»، نماینده مشهد، به «شرق» گفته برای اعطای تابعیت اکتسابی و تسهیل انتقال تابعیت به نخبگان و فرهیختگان در دستور کار است.
 
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه نیز در همین زمینه تأکید کرده «اجماع کلی برای دادن تابعیت به فرزندان مادران ایرانی وجود ندارد». او در پاسخ به پرسشی درباره نظر وزارت خارجه در موضوع دادن تابعیت به فرزندان مادران ایرانی که با یک تبعه خارجی ازدواج کرده‌اند و تقاضا‌هایی که در این‌ زمینه وجود دارد، نیز به ایسنا گفته «وزارت خارجه با این موضوع موافق است و به‌تازگی نیز بار دیگر مباحثی در‌این‌باره در مجلس مطرح شده است؛ ولی برای تحقق این موضوع، مسئله مهم این است که باید اجماع کلی بین دستگاه‌های مسئول و تصمیم‌گیر در این زمینه ایجاد شود؛ اجماعی که درحال‌حاضر به نظر می‌رسد، وجود ندارد».
 
اجماعی که حالا از نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات گرفته تا مجلس و وزارت امور خارجه را درگیر خود کرده است؛ بااین‌حال آنچه هنوز نامشخص باقی مانده، تکلیف انبوهی از فرزندان ایرانی– افغانستانی بی‌هویت است که تا ١٨‌سالگی از داشتن شناسنامه محروم‌اند.
 
یک طرح و یک لایحه
 
به‌تازگی در مجلس طرح «اصلاح قانون تعیین‌تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی» بررسی شده و به تصویب اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس رسیده است. پروانه سلحشوری، رئیس فراکسیون زنان مجلس، پیش‌تر گفته بود «براساس مصوبه کمیسیون فرهنگی فرزندان متولد از این ازدواج‌ها دیگر برای کسب تابعیت ایرانی نیاز به سلب تابعیت پیشین خود از طریق پدر ندارند».
 
حالا رضا شیران‌خراسانی در همین زمینه به «شرق» گفته «نخست باید بگویم که معتقدم آنانی که مادر ایرانی دارند، متعلق به سرزمین مادری‌شان هستند. درحال‌حاضر مرتبط با تغییر قوانین تابعیت هم‌زمان دو مسئله در مجلس در حال پیگیری است. نخست طرحی که به‌عنوان اصلاح موادی از قانون مدنی تابعیت در سال ١٣٩۵ که یک فوریت آن تصویب شد. این را به یک کمیسیون مشترک از کمیسیون‌های اجتماعی، حقوقی و قضائی، شوراها و امور داخلی، امنیت و برنامه و بودجه ارجاع کردیم تا از زوایای مختلف مسئله تابعیت بررسی شود.
 
در زمینه تصحیح قانون تابعیت همچنین طرحی از قبل مبنی بر یک ماده در سال ٨۵ تصویب شده که طرح مذکور کارآمد و مشکل‌گشا نبوده و در سال ٩٠ اصلاحی بر این طرح نوشته شده و بین شورای نگهبان و مجلس در رفت‌و‌آمد بوده است.
 
حتی تا مجمع تشخیص مصلحت رفته و باز برگشت خورده و آنچه الان از دستور کار کمیسیون قضائی خارج شده، در واقع همین طرح، یعنی اصلاح ماده واحده قانون تابعیت در سال ٨۵ است؛ اما طرحی که ما روی آن کار می‌کنیم، طرح مربوط به کلیت موضوع تابعیت بوده که هم‌اکنون هم در حال رسیدگی است».
 
او به یک مورد نمونه مصداقی در این زمینه اشاره دارد «زنی به دفتر استانی من مراجعه کرده بود و گفته بود سال ۶۵ با مرد افغان ازدواج کرده و فرزندش تا سال ٨۵ که بنای ازدواج داشته، بی‌شناسنامه بوده و چون نتوانسته برای دختر سند هویتی بگیرد، آن دختر نیز با مرد افغان دیگری ازدواج کرده؛ پس سکوت قانون‌گذار نه‌تنها وضعیت را بهبود نمی‌بخشد؛ بلکه اتفاقا به وخیم‌ترشدن مسئله منجر خواهد شد».
 
جایگاه ویژه زنان در فرهنگ ایرانی و اسلامی
 
شیران همچنین نکاتی درباره قوانین موجود تابعیت در ایران و ریشه‌های فرهنگی آن به «شرق» گفته «از بُعد فرهنگی و تاریخی و دینی زنان مورد تأکید بوده‌اند و ارزشمند. از منظر دینی ما برای سادات احترام زیادی قائل هستیم. در آموزه‌های دینی در سفارش‌های دینی می‌گویند به سادات احترام بگذارید.
 
ما این را قبول داریم؛ اما می‌گویند سادات یعنی چه؟ پاسخ فرزندان حضرت زهرا (س) است. یعنی به احترام فرزند حضرت زهرا افرادی را سادات می‌دانیم. در آموزه‌های دینی نسب از مادر به بچه می‌رسد. ما معتقدیم که چه پدر و چه مادر ایرانی باشند، فرزند ایرانی می‌شود. خیلی از کشورها هم این را پذیرفته‌اند. همه اینها تخصیص می‌زنند».
 
او در انتقاد به بازبینی‌نکردن قوانین مرتبط با تابعیت همچنین گفته «به موجب بند ۶ ماده ٩٧۶ قانون مدنی هر زن دارای تابعیت خارجی که با مرد ایرانی ازدواج کند، تابعیت ایرانی پیدا می‌کند؛ اما زن ایرانی حسب همین قوانین نمی‌تواند به فرزندش انتقال تابعیت داشته باشد.
 
در ایران ٨۵ سال پیش قوانین مرتبط با تابعیت نوشته شده است. تابعیت نهادی است که در فقه ما نیامده؛ بلکه به لحاظ حقوق بین‌الملل و وقتی دولت‌ها شکل گرفته‌اند، بحث تابعیت و اقامت‌ها مطرح شد و ما این را از قانون فرانسه الهام گرفته‌ایم. بشر در طول این ٨۵ سال بسیار رشد کرده و زندگی بین‌المللی برای بشر ساده شده و همه این تغییرات لزوم بازنگری قوانین مرتبط با تابعیت را بیش از هر زمان دیگری متذکر می‌شود».
 
تفسیر تازه از بند چهارم ماده ٩٧۶ قانون اساسی
 
به گفته شیران «در ماده ٩٧۶ قانون مدنی شرایط اعطای تابعیت ایرانی به افراد آمده و در قانون اساسی اصل ۴١ نیز گفته تابعیت حق مسلم هر ایرانی است و کسی نمی‌تواند آن را از فرد سلب کند و هم‌زمان با تولد این حق به شهروند ایرانی اختصاص می‌یابد. فرزندی که از پدر ایرانی در هر کجا به دنیا بیاید حسب قانون مدنی ما ایرانی است.
 
همچنین بند سوم و چهارم ماده ٩٧۶ قانون مدنی گفته «کسانی که در ایران متولد شده و پدر و مادر آنها غیرمعلوم باشند از تابعیت ایرانی برخوردار می‌شوند و کسانی که در ایران از پدر و مادر خارجی که یکی از آنها در ایران متولد شده به وجود آمده‌اند. حالا در مورد فرزندان ناشی از ازدواج زنان ایرانی و مردان افغان هم می‌توان همین اصل را برشمرد.
 
حسب قوانین ایران زن وقتی به ازدواج فردی درمی‌آید زن به تبعیت دولت متبوع شوهر درمی‌آید. وقتی مرد افغان با زن ایرانی ازدواج کند برابر قانون مدنی به تابعیت آن کشور درآمده است. بنابراین به یک تعبیر زن ایرانی وقتی باردار بوده به یک شکل شهروند افغان به شمار می‌آمده و وقتی وضع حمل کرده مادر و پدر آن فرزند غیرایرانی بودند. تفسیر این‌گونه قوانین موجود نیز ما را به این سمت می‌برد که بتوانیم تسهیلاتی برای کودکان حاصل از این ازدواج‌ها در نظر بگیریم که باز هم به دلیل مسائل امنیتی و تفاسیر حقوقی فعلا اجازه آن داده نشده است».
 
شیران همچنین بر ابعاد زندگی بین‌المللی تأکید کرده و گفته «زندگی بشر زندگی بین‌المللی شده است. براساس آمار در سال ١٠‌میلیون ایرانی سفر خارجی می‌کنند. یعنی یک‌هشتم مردم این کشور زندگی بین‌المللی دارند. بنابراین لازم است که رویکرد قوانین تابعیتی ما نیز به‌روز شود».
 
او همچنین از نکات تازه طرح تابعیت مورد بررسی در مجلس خبر داده و اینکه بناست برای فرهیختگان، صاحبان کرسی دانشگاهی، نخبگان، مخترعان و صاحبان سرمایه نیز امکان برخورداری از تابعیت ایرانی به وجود آید که این در قالب مبحث «تابعیت اکتسابی» مورد نظر ما خواهد بود.
 
آمار بالای ازدواج با افغان ها در مرزهای شرقی
 
جلیل رحیمی‌جهان‌آبادی، نماینده حوزه انتخابیه تربت‌جام، تایباد و باخرز، نیز در همین زمینه به «شرق» گفته: «آنچه این روزها رسیدگی به اصلاحیه قانون تبعیت را دشوار کرده، مسائل امنیتی و اقتصادی مترتب بر این طرح است. از آنجا که مطلع شدیم، دولت در همین زمینه لایحه‌ای تدوین کرده، بنا شد فعلا طرح مجلس از دستور کار قوه ‌قضائیه خارج شود تا لایحه دولت به مجلس بیاید و بررسی آن از سوی کمیسیون‌های مرتبط آغاز شود».
 
او همچنین درباره پراکندگی این شکل از ازدواج‌ها نیز چنین توضیح داده: «بخش شرقی کشور به دلیل مرز مشترک با افغانستان بیشتر با این پدیده مواجهند. از استان خراسان گرفته تا سیستان‌وبلوچستان. به هر شکل حسب قانون ازدواج زن ایرانی و مرد خارجی مقبول است و قانون‌گذار باید زمینه‌های حمایتی از ازدواج زنان ایرانی با مردان افغان و ایرانی و دیگر تابعیت‌ها را لحاظ کند».
 
جهان‌آبادی همچنین به مسئله مشکوک ‌التابعیت‌ها اشاره دارد و می‌گوید: «سوای ماجرای ازدواج زنان ایرانی با مردان افغان با انبوهی مشکوک‌التابعیت نیز مواجهیم که بخشی از آنها از همین نوع ازدواج‌ها پدیده آمده‌اند و برخی دیگر مشکلات دیگری دارند. در حوزه انتخابیه من چند‌هزار نفر با این مسئله دست‌به‌گریبان‌اند. این وضعیتی که هست از یک طرف مشکل امنیتی برای کشور به وجود می‌آورد و از دیگر سو عدم رسیدگی به آن به بحران‌های هویتی در ایران منجر می‌شود».
 
مجلس در انتظار لایحه اصلاح قانون تابعیت دولت
 
او درباره اینکه مشکلات امنیتی چیست هم توضیح داده: «به هر شکل کشورهای متبوع از عراق گرفته تا افغانستان به‌راحتی تابعیت فرد مورد نظر را منتفی نمی‌کنند و این فرزندان با داشتن تابعیت ایرانی- افغانستانی یا ایرانی- عراقی دارای تابعیت دوگانه به شمار آمده و این مسئله از لحاظ امنیتی برای کشور همواره نکاتی را دربر دارد».
 
جهان‌آبادی البته تأکید دارد که «نهادهای رسمی تأکید دارند گزارش یک ‌میلیون فرزند حاصل از این ازدواج‌ها صحت ندارد. اما آمار را نگفتند». در همین‌حال، شیران خراسانی تأکید دارد ٨٠٠ ‌هزار تا یک‌میلیون کودک ایرانی از ازدواج زنان ایرانی و مردان افغان به دنیا آمده و در ایران زندگی می‌کنند. شیران نیز در همین زمینه به «شرق» گفته که ایران می‌تواند با اصلاح قانون تابعیت تهدید نیروهای بی‌هویت را به فرصت تبدیل کند.
 
به گفته او «ما باید تهدید موجود را به فرصت بدل کنیم. فرزندی که در ایران متولد شده خودش را جزء سرزمین ایران می‌داند. اگر اینها را شناسایی کنیم بسیار راهکار بهتری است تا اجازه دهیم تعداد زیادی از اینها بی‌شناسنامه، هویت و آموزش کافی در شهرها و روستاها رها باشند».
 
طرح مجلس به منظور اصلاح بخش‌هایی از قانون تابعیت به نفع زنان و کودکان ایرانی به طور موقت در کمیسیون قضائی و حقوقی مجلس مسکوت مانده تا لایحه دولت به مجلس برسد. مجلسی‌ها می‌گویند لایحه دولت تمام جوانب کار را دیده و تا چند هفته دیگر به کمیسیون قضائی تحویل داده خواهد شد. پس از رسیدن لایحه به کمیسیون روال بررسی آن در داخل کمیسیون و ارائه آن به صحن علنی مجلس در دستور کار خواهد بود.


منبع: الف

جلوگیری از اخراج مادران شاغل در دوره شیردهی

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: برنامه من برای دور دوم وزارت این است که مزد کارگران از تورم پیشی بگیرد تا بتوانند زندگی خود را تامین کنند.

به گزارش ایلنا، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: برنامه من برای دور دوم وزارت این است که مزد کارگران از تورم پیشی بگیرد تا بتوانند زندگی خود را تامین کنند.

علی ربیعی درباره سامان‌دهی صندوق‌ها که در برنامه‌اش برای دولت دوازدهم به آن اشاره شده گفت: صندوق‌ها باید  اصلاحات پارامتریک و سیستماتیک و ساختاری داشته باشند.

وی ادامه داد: دولت باید طی برنامه‌ای مشخص بدهی‌هایش را پرداخت کند و همچنین منابع و مصارف این صندوق باید مشخص شود.

ربیعی با اشاره به واگذاری بنگاه‌ها به این صندوق‌ها عنوان کرد: باید از بنگاه‌داری زیان‌ده خارج شویم. اشتباهی که وجود دارد این است که فکر می‌کنند این صندوق‌ها هستند که روی این بنگاه‌ها سرمایه‌گذاری کرده‌اند در صورتی که این درست نیست، به زور این کار انجام شده است.

وی تاکید کرد: این بنگاه‌ها جز ضرر و زیان چیزی ندارد، وقتی آنها را ورشکسته کرده‌اند بازخواستی هم نمی‌توانند کنند؛ چراکه سودی ندارد.

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی خاطرنشان کرد: پول را جایی سرمایه‌گذاری خواهیم کرد که سود بیشتری داشته باشد. در اصلاحات پارامتریک که مدنظر ماست طول سال بازنشستگی و هچنین سهم آنان مدنظر قرار خواهد گرفت تا به یک منابع و مصارف مشخصی برسند.

وی یادآور شد: این مشکل ایران نیست بلکه یک مشکل جهانی است. وقتی جمعیت به سمت سالمندی می‌رود کشورها با بحران صندوق‌ها روبه‌رو می‌شوند که یونان یکی از این کشورهاست.

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در پاسخ به این سوال که برای تشکل‌های کارگری در دوره جدید حضور خود در وزارتخانه، چه برنامه‌ای دارید، گفت: برای بیکاران و تامین امنیت شغلی کارگران برنامه هایی دارم که در تلاشم به زودی انها را اجرا کنم.

ربیعی تاکید کرد: حتما تلاش می‌کنم مزد کارگران از تورم پیشی بگیرد تا بتوانند زندگی خود را تامین کنند.

وی درباره این که آیا وضعیت شستا تعیین تکلیف شده است یا خیر عنوان کرد: خیر، این مساله در دست من است و بعدا تعیین تکلیف خواهد شد.

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی درباره آخرین مصوبه دیوان عدالت اداری که به تازگی دستورالعملی درباره برداشته شدن ممنوعیت اخراج مادران نوزادان شیرخوار صادر کرده است، گفت: مکاتباتی را در این زمینه خواهیم داشت، معتقدیم زنان نباید موقع شیر دادن اخراج شوند.

وی تاکید کرد: این اقدام به نوعی امنیت شغلی زنان را به خطر می‌اندازد، حقوق‌دان‌های ما در حال مکاتبه هستند و ان‌شاالله بتوانیم از طریق مراجع بالاتر نظر خود را اثبات کنیم.

ربیعی در ادامه با اشاره به قراردادهای موقت نیز یادآور شد:  در این زمینه هم دیوان، بخش‌نامه را ابطال کرد. قراردادهای موقت بسیار لجام گسیخته شده‌اند ما در تلاش هستیم که در مشاغل مستمر این‌گونه قراردادها نباشد. شغل‌های مستمر نباید قرارداد موقت داشته باشند. تلاشمان را خواهیم کرد تا امنیت شغلی را بالا ببریم.
 


منبع: الف

کشف بیش از یک تن و ۷۰۰ کیلو مواد مخدر در عسلویه/ ۴ نفر دستگیر شدند

دادستان عمومی و انقلاب بوشهر از کشف و ضبط بیش از یک تن و ۷۰۰ کیلوگرم مواد مخدر در عسلویه خبر داد و گفت: این میزان مواد مخدر از طریق دریا و از جنوب شرقی کشور وارد عسلویه شده بود.

به گزارش روابط عمومی دادستانی کل کشور، علی حسن پور در تشریح این خبر گفت: از طریق رصدهای انجام شده و به دنبال دستور قضایی بیش از یک تن و ۷۰۰ کیلوگرم ماده مخدر تریاک طی چند عملیات از سوی مأموران مبارزه با مواد مخدر ناجا کشف و ضبط شد و ۴ نفر نیز در این ارتباط دستگیر و تلاش برای شناسایی تعدادی دیگر که متواری شدند، ادامه دارد.

وی افزود: عمده این مواد کشف شده که از طریق دریا و از جنوب شرق کشور وارد عسلویه شده بود، آماده ارسال به استان‌های همجوار بوده است.

دادستان بوشهر با اشاره به اینکه با توجه به نظارت‌ها و ایست و بازرسی‌های متعدد از راه‌های زمینی، هزینه قاچاق زمینی مواد مخدر بسیار بالا رفته است، تاکید کرد: برخی از قاچاقچیان برای قاچاق و حمل مواد مخدر رو به دریا آورده‌اند که بر این اساس افزایش نظارت‌های دریایی به منظور مقابله با قاچاق مواد مخدر در دستور کار قرار گرفته است.


منبع: الف

لزوم خود مراقبتی در سفرهای تابستانه/ صندوق امانات بانک‌ها گزینه ای مناسب برای سپردن زیورآلات

جانشین پلیس آگاهی ناجا خود مراقبتی در سفرهای تابستانه را اقدامی لازم از سوی خانواده‌ها برشمرد و گفت: صندوق امانات در بانک‌ها گزینه ای مناسب برای سپردن زیورآلات است.

به گزارش فارس، سردار مسعود منفرد خود مراقبتی در سفرهای تابستانه را اقدامی لازم از سوی خانواده‌ها برشمرد و گفت: با توجه به اینکه در فصل تعطیلی مدارس و سفرهای تابستانه قرار داریم، توصیه ما این است که اصل “خودمراقبتی” را خانواده‌ها فراموش نکنند و بدانند که این کار از سوی افراد، کمکی بزرگ به همکاران ما در مجموعه پلیس است.

وی در توصیه ای به خانم‌ها افزود: آویختن زیور آلات و حمل آن در سفرهای تابستانه ممکن است خدای ناکرده عاملی برای سرقت از سوی افراد سودجو باشد به همین خاطر خانم‌هایی که اشیای گران بها دارند تا آنجا که می‌توانند از بردن زیورآلات در سفرها پرهیز کنند.

صندوق امانات بانک‌ها گزینه ای مناسب برای سپردن زیورآلات

جانشین پلیس آگاهی ناجا، وجود صندوق امانات در بانک‌ها را بهترین گزینه برای به امانت گذاشتن زیورآلات خانم‌ها دانست و اظهار کرد: خوشبختانه امروزه به کار گیری صندوق‌های امانتداری در بانک‌های کشور باعث شده تا مکان امن و مناسبی برای نگهداری اشیای گران قیمت به وجود آید و توصیه ما به خانم‌ها این است که قبل از هرگونه مسافرت، زیور آلات خود را نزد این بانک‌ها به امانت بسپارند.

این مقام ارشد پلیس آگاهی ادامه داد: کسانی که به هر دلیلی قصد سپردن زیور آلات خود را به امانتداری بانک ها ندارند آن را حتما به اقوام نزدیکی که به آن‌ها اعتماد دارند بسپارند و یا اگر قرار است آن را با خود در طول سفر به همراه داشته باشند حتما در نگهداری آن دقت کنند و از قرار دادن در صندوق عقب خودرو و رها کردن آن جدا خودداری کنند.

وی در توصیه به برخی از خانواده‌ها تصریح کرد: والدین باید در طول سفر حواسشان به فرزندان کوچک خود که اشیای زینتی و گران بها  دارند، باشد و تا آنجا که امکان دارد از به همراه داشتن و آویزان کردن اشیای گران قیمت به فرزندانشان در محل‌های تفرجگاهی شلوغ و یا در هنگام بازی در مکان‌های خلوت ممانعت کنند.

سردار منفرد به “همسایه بانی” و مراقبت بیشتر از منزل در سفرهای تابستانی توسط خانواده‌ها اشاره کرد و گفت: “همسایه بانی” و سپردن منزل به همسایه در حفظ و مراقبت بیشتر منزل در هنگامی که افراد یک خانواده قصد سفر دارند از جمله روش‌های پسندیده و معقول است اما خانواده‌ها باید از مطلع ساختن همگان برای شرح سفر خود اجتناب کنند و تنها به همسایگان یا اقوامی که اعتماد و اطمینان دارند، اطلاع دهند.


منبع: الف

پاسخ جدید عباس عبدی: در صورت برابری حقوق زن و مرد کسی به سلاح مهریه متوسل نخواهد شد

عباس عبدی در اعتماد نوشت: هفته گذشته خبری به نقل از رییس ستاد دیه کشور منتشر شد مبنی بر اینکه: «طبق آخرین اطلاعات ارایه شده از استان‌ها ۲۴۵۰ مرد ایرانی به خاطر ناتوانی در پرداخت مهریه در زندان هستند… این تنها تعداد افرادی است که کارشان به دادخواست مهریه و زندان کشیده شده است. و الا وضعیت دادگاه و موضوع طلاق‌کشی تلخ‌تر از این آمار جزیی است.»

 طبیعی است که اینگونه اخبار تا حدی تاثرآور باشد نه فقط به علت زندان بودن عده‌ای از افراد به دلیل نپرداختن مهریه یا بدهی به زن، بلکه مهم‌تر از آن این است که اگر به گذشته‌های نه چندان دور برگردیم متوجه می‌شویم که رخ دادن چنین اتفاقاتی در گذشته بی‌معنا می‌نمود. ولی وقوع این رویدادها اغلب به علت ناتوانی ما در تطبیق دادن خود با شرایط جدید اجتماعی است. در همان گروهی که خبر مذکور را خواندم، یک نقل قول هم از ویل دورانت شده بود که برای تحلیل ما از آن خبر بسیار بجا می‌نمود. 

از او نقل شده که: «مرگ تمدن‌ها زمانی فرا می‌رسد که بزرگان مردم به پرسش‌های جدید آنها پاسخ‌های کهنه می‌دهند.» اگر این گزاره را درباره تمدن اسلامی تطبیق مصداقی دهیم، گمان نمی‌کنم که چیز نادرستی در آن پیدا شود. این تمدن در حوزه اجتماعی به سوال‌های جدید پاسخ‌های کهنه می‌دهد. پاسخ‌های کهنه به پرسش‌های جدید در قالب حقوق و مقررات سیاست، اجتماعیات و اقتصاد و حتی اخلاق است. بنده پیش از این در سال ١٣٧٠ پاورقی را در روزنامه سلام تحت عنوان «نیازهای جدید، جواب‌های قدیم» نوشته‌ام که مساله آن طرح همین موضوع در حوزه‌های گوناگون به ویژه در حقوق خانواده است. 

اجازه دهید با یادآوری یک نمونه آغاز کنیم؛ طبق فتوای مشهور علما خون انسان نجس است. طبعا خرید و فروش آن نیز حرام بوده است ولی اکنون که علم پزشکی پیشرفت کرده یک سازمان مهم انتقال خون به وجود آمده و گردش و اقتصاد خون رقم قابل توجهی پیدا کرده است و ارقام چشمگیری را جابه‌جا می‌کند. چرا؟ به این دلیل که همه می‌دانند در صورت جراحی نیازمند خون هستند و باید آن را به نحوی تهیه کنند. اهدای آن جزو یکی از امور خیر محسوب می‌شود و هیچ‌کس با آن مخالف نیست. واقعیت ارزشمندی خون در علم پزشکی کنونی نگاه را نسبت به آن تغییر داده است.

از این موارد زیاد داریم ولی چرا این تغییرات را در پدیده‌های اجتماعی نمی‌بینیم؟ چرا ذهنیت و قانونِ خود را با مسائل اجتماعی جدی هماهنگ نمی‌کنیم؟ اجازه دهید به مساله مهریه و حقوق زناشویی و ازدواج بازگردیم. در قدیم مهریه به تناسب توان مالی مرد یا خانواده او تعیین می‌شد. به طور معمول هم نقدی پرداخت یا منتقل می‌شد. مثلا یک تکه باغ یا زمین کشاورزی یا همه یا بخشی از یک خانه و… مهریه زن بود که پدر داماد یا خودش می‌پرداختند. ولی با گذشت زمان قضیه متفاوت شد. گرفتن آن بی‌معنا و در نتیجه مهریه به صورت طلب مطرح شد، ولی قوام و دوام زندگی زن و شوهر ربط چندانی به مهریه نداشت. ضمن اینکه مبلغ مهریه نیز به تناسب توان مالی شوهر و خانواده‌اش نبود. 

از اوایل دهه ١٣۵٠ و آغاز تورم به ویژه پس از انقلاب، پول از مهریه کنار رفت و به‌جای آن سکه طلا آمد. همچنین کم‌کم مهریه به جای یک واقعیت عینی، تبدیل به یک امر خیالی و ذهنی شد. اگر قرار باشد که مهریه پرداخت نشود و به قول معروف مصداق کی داده کی گرفته شود، در این صورت چه یک سکه چه یک هزار سکه فرقی نمی‌کند. در نتیجه مد و فخرفروشی وارد تعیین مهریه شد و تعداد سکه‌ها روند افزایشی پیدا کرد، به طوری که ارقام نمادین مثل تاریخ تولد دختر برای تعداد سکه‌ها در نظر گرفته شد. آن هم برای دامادی که اگر عروس یک سکه را هم مطالبه می‌کرد، نداشت که پرداخت کند.
 
سوی دیگر ماجرا نیز اتفاقات مهمی رخ داده. زنان مثل گذشته تابع بی‌چون و چرا نیستند؛ تحصیلکرده شده‌اند، حتی بسیاری از آنان باسوادتر از شوهران‌شان هستند، کار می‌کنند، درآمد دارند، مستقل شده‌اند و… و در عین حال هنوز زنی هستند که به ازای مهریه از آزادی خود باید سلب اختیار کنند و طبق قواعدی تحت نظر شوهر درآیند و اگر وزیر یا قهرمان هم باشند برای خارج رفتن اجازه شوهر را نیاز دارند! در حالی که نمی‌خواهند چنین تسلطی را بپذیرند. مرد نیز معلوم نیست چرا باید تسلط داشته باشد؟ لذا اگر بخواهد چنین سلطه‌ای را برقرار کند، زن ابزار مهریه را به کار می‌اندازد.

 حتی پیش از این اختلافات نیز زنان به ابزاری مسلح شده‌اند که هیچ کارکردی جز اذیت کردن شوهران ندارد و در بهترین حالت این ابزار برای خنثی کردن اختیارات مردان به کار می‌رود. اختیاراتی که تطابقی با وضع امروز زنان و ازدواج‌ها ندارد. زنی که حق طلاق، حق حضانت، حق اشتغال، حتی حق بیرون رفتن از خانه را ندارد به یک‌باره واجد قدرت ویرانگری به نام الزام به پرداخت مهریه برای مقابله با قدرت مرد می‌شود و استفاده از این قدرت را نیز حق خود می‌داند.

در حقیقت منطق حقوقی موضوعه با واقعیت‌های موجود تطابق و هماهنگی لازم را ندارد. ما از یک کلمه مشترک «ازدواج» برای وصف زن و شوهر شدن دو نفر در طول تاریخ استفاده می‌کنیم ولی واقعیت ازدواج در صد سال پیش و بیشتر با ازدواج‌های امروزی تطابق کامل ندارد. نه در جایگاه زن و مرد و نه ساختار خانواده و نه نهادهای نظارتی بر روابط زوجین، هیچ تشابهی وجود ندارد. وجوه تشابه آن کمتر از وجوه افتراق آن است. در عین حال می‌خواهیم هر دو نوع خانواده را تحت قانون مشابه و مشترکی اداره کنیم و این شدنی نیست. 
حقوق زن و شوهر را می‌توان و باید متوازن کرد و در این صورت مهریه خیلی محدود و در عمل بلاموضوع خواهد شد ولی به جای آن زن باید از حقوق دیگری برخوردار شود؛ حقوقی که نیازمند و شایسته آن است. برخلاف گذشته دوام و بقای خانواده را با مهریه بالا و حتی تعداد فرزندان نمی‌توان تضمین کرد. تا هنگامی که به پرسش‌های جدید پاسخ‌های قدیم بدهیم، مشکلات بیشتر می‌شود که کمتر نخواهد شد.
 


منبع: الف